text
stringlengths
13
1.02k
اختلالات عصبی رشدی اختلالات عصبی رشدی گروهی از بیماریها هستند که در دوره رشد بروز میکنند. این اختلالات عموماً در اوایل دوره رشد یعنی قبل از سن مدرسه شروع میشوند با نقایص رشدی مشخص میگردند و سبب تخریب کار کرد شخصی اجتماعی تحصیلی یا شغلی میشوند گستره این نقایص رشدی کاملاً متنوع است؛ از محدودیتهای بسیار اختصاصی در یادگیری یا کنترل کار کرد اجرایی شروع و به نقصهای کلی مهارتهای اجتماعی یا هوشی ختم میشود زمانی تصور میشد که طبقه بندی این اختلالات قاطع و نهایی باشد اما رویکردهای چند بعدی جدیدتر که برای اندازه گیری علائم به کار میروند نشان دادند که این علائم شدتهای مختلفی دارند و اغلب نمی توان میان آن علامت و رشد معمولی مرز مشخصی کشید. بنابراین تشخیص اختلال مستلزم وجود علائم و عملکرد آسیب دیده است. اختلالات عصبی رشدی اغلب با یکدیگر بروز می کنند؛ برای مثال کودکان مبتلا به اختلالات طیف در خودماندگی اغلب دچار اختلال رشدی هوش کم توانی ذهنی هستند و کودکان مبتلابه اختلال کم توجهی ٫ بیش فعالی (ADHD) اغلب دچار یک اختلال یادگیری خاص نیز هستند.
اختلالات عصبی رشدی اغلب همزمان با سایر اختلالات ذهنی و رفتاری در دوران کودکی رخ میدهند برای مثال ممکن است اختلالات ارتباطی و طیف اختلال در خودماندگی با اختلالات اضطرابی همراه باشند؛ اختلال کم توجهی بیش فعالی با اختلال نافرمانی مقابله ای همراه باشد؛ و تیکها با اختلال وسواسی جبری همراه باشند. علائم بالینی برخی از این اختلالات شامل ترکیبی از علائم افزایش یا کاهش و تأخیر در دستیابی به نقاط عطف مورد انتظار رشدی است برای مثال طیف اختلال در خودماندگی فقط وقتی تشخیص داده میشود که نقایص ارتباطات اجتماعی همراه با رفتارهای تکراری بیش از حد علایق محدود و پافشاری بر یکنواختی باشد. مشخصات اختلال رشدی هوش عبارت اند از نقص در تواناییهای ذهنی عمومی نظیر استدلال، حل مسئله برنامه ریزی تفکر انتزاعی ،قضاوت یادگیری تحصیلی و یادگیری حاصل از تجربه این نقایص سبب افت عملکرد انطباقی میشود به طوری که فرد قادر نیست به استانداردهای استقلال فردی و مسئولیتهای اجتماعی در یک یا چند جنبه زندگی روزمره شامل ارتباطات بین فردی مشارکت های اجتماعی کار کرد تحصیلی یا شغلی و استقلال فردی در خانه و جامعه دست یابد.
تأخیر کلی رشد همان طور که از نام آن برمی آید وقتی تشخیص داده میشود که فرد مبتلا قادر به رسیدن به نقاط عطف رشدی مورد انتظار در چند زمینه کارکرد هوشی و ذهنی نیست این تشخیص در مورد افرادی به کار میرود که از پس انجام ارزیابی های نظام مند تواناییهای هوشی برنمی آیند از جمله کودکانی که به علت سن کمتر از ۵ سال قادر به فهم آزمونهای استاندارد نیستند و به این ترتیب سطح شدت بالینی را نمی توان به طور قابل اعتماد ارزیابی کرد. اختلال رشدی هوش ممکن است در اثر آسیبهای اکتسابی دوران رشد ایجاد شود مانند آسیب شدید به سر که در این مورد میتوان تشخیص اختلال عصبی رشدی را نیز گذاشت. اختلالات ارتباطی شامل اختلال زبان اختلال صوت گفتار اختلال ارتباط اجتماعی کاربردی) و اختلال فصاحت کلام آغاز شونده در دوران کودکی لکنت زبان هستند. سه اختلال نخست با نقایص رشدی و به ترتیب تأخیر در به کارگیری زبان گفتار و ارتباطات اجتماعی مشخص میشوند.
اختلال ارتباط اجتماعی با نقص در مهارتهای ارتباط کلامی و غیر کلامی مشخص می شود که منجر به آسیب اجتماعی میشود و با توانایی های پایین در زبان ساختاری اختلال رشدی هوش یا طيف اختلال در خودماندگی بهتر توضیح داده نمی شود. مشخصه اختلال فصاحت کلام دوران کودکی آشفتگی های فصاحت طبیعی و تولید حرکتی کلام شامل تکرار اصوات و هجاها کشیدن حروف بی صدا یا صدادار لغات منقطع، وقفه کلام یا تولید کلمات با فشار فیزیکی بیش از حد است. مانند سایر اختلالات عصبی رشدی اختلالات ارتباطی در اوایل عمر شروع میشوند و ممکن است سبب افت کارکردی مادام العمر گردند.
مشخصات اختلالات طیف در خودماندگی (اوتیسم) عبارت اند از نقایص پایدار در ارتباطات و تعاملات اجتماعی در چند زمینه مختلف شامل نقص در تعاملات اجتماعی دوجانبه رفتارهای ارتباطی غیر کلامی که در تعاملات اجتماعی استفاده میشوند و مهارتهای ایجاد حفظ و فهم ارتباطات علاوه بر نقایص ارتباطات اجتماعی تشخیص طيف اختلالات در خودماندگی نیازمند وجود الگوهای محدود و تکراری رفتارها علایق یا فعالیتها است به دلیل اینکه این علائم با رشد کودک تغییر میکنند و ممکن است توسط سازوکارهای جبرانی مخفی بمانند ملاکهای تشخیصی بر اساس اطلاعات تاریخچه فرد احراز میشوند اگرچه علائم فعلی اختلال باید سبب تخریب بارز شده باشند.
وقتی فردی مبتلا به یکی از اختلالات طیف در خودماندگی باشد، مشخصات بالینی فردی وی با استفاده از شاخص ها تعیین میشود با یا بدون نقصان هوشی با یا بدون تخریب ساختار زبان همراه با یک بیماری اکتسابی شناخته شده طبی ژنتیکی یا محیطی همراه با یک مشکل عصبی رشدی ذهنی یا رفتاری دیگر علاوه بر این شاخصهای دیگری نیز وجود دارند که علائم طیف در خودمانده را توصیف میکنند این شاخص ها به بالینگران امکان میدهند که تشخیص فردی شده و توصیف بالینی دقیق تری از افراد مبتلا ارائه دهند برای مثال بسیاری از افرادی که قبلاً تشخیص آسپرگر دریافت کرده بودند در حال حاضر تشخیص طیف اختلال در خودماندگی بدون نقایص هوشی و زبانی دریافت میکنند. اختلال کم توجهی ٫ بیش فعالی (ADHD) یک اختلال عصبی رشدی است که مشخصات آن عبارت اند از درجاتی از نقص توجه نابسامانی و یا بیش فعالی - تکانشگری بی توجهی و نابسامانی سبب عدم توانایی فرد در تداوم کار گم کردن اشیاء و بی توجهی به سخنان دیگران میشود در حدی که با سن تقویمی یا سطح رشدی مورد انتظار هماهنگ نیست.
بیش فعالی - تکانشگری سبب پرتحرکی وول خوردن عدم توانایی یک جا نشستن مداخله در کارهای سایر افراد و عدم توانایی انتظار کشیدن میشود و این علائم بالاتر از سن تقویمی یا سطح رشدی بیمار است در دوران کودکی اغلب ADHD با اختلالاتی تحت عنوان اختلالات برونی سازی شده (Externalizing) همپوشانی دارد مانند اختلال نافرمانی مقابله جویانه و اختلال سلوک اختلال ADHD اغلب تا بزرگسالی تداوم داشته و سبب افت عملکرد شغلی تحصیلی و اجتماعی فرد میشود. اختلال یادگیری اختصاصی همان طور که از نامش پیداست وقتی تشخیص داده میشود که در توانایی فرد برای درک و پردازش مؤثر و صحیح اطلاعات نقایص خاصی وجود داشته باشد. وجه تشخیصی این حالت مشکلات مستمر و مختل کننده در یادگیری مهارتهای پایه ای تحصیلی مانند خواندن نوشتن یا ریاضیات است که در سنین ابتدایی تحصیلی جلوه گر می شود. عملکرد اجرایی فرد در زمینه تحصیلی مزبور کاملاً از سطح میانگین آن سن پایین تر است و یا عملکرد قابل قبول با تلاشی مضاعف به دست آمده است.
اختلال یادگیری اختصاصی ممکن است در کودکانی مشاهده شود که به منزله افرادی با هوش فوق العاده شناخته شده اند و فقط زمانی آشکار شود که توقعات آموزشی یا فرایندهای ارزیابی مانند آزمون هایی که محدودیت زمانی دارند چالشهایی را برانگیزند که هوش ذاتی فرد قادر به غلبه بر آنها نیست و راهکارهای جبرانی فرد با شکست روبرو میشوند در تمام این بیماران اختلال یادگیری اختصاصی میتواند سبب کاستیهای مادام العمر در زمینه فعالیتهای مرتبط به آن مهارت خاص مانند کار کرد شغلی فرد گردد.
اختلالات حرکتی عصبی رشدی عبارت اند از اختلال رشدی هماهنگی اختلال حرکات قالبی (تکراری) و اختلالات تیک اختلال رشدی هماهنگی با توجه به ناتوانی کودک از یادگیری و اجرای مهارت های حرکتی هماهنگ قابل تشخیص است که به صورت دست و پا چلفتی بودن و کندی یا بی دقتی در انجام مهارتهای حرکتی جلوه مینماید این علائم با فعالیت های زندگی روزمره تداخل دارد اختلال حرکات قالبی وقتی تشخیص داده می شود که فرد حرکات تکراری به ظاهر اجباری و کاملاً بی هدف داشته باشد مانند بال بال زدن دست ها جلو و عقب کردن بدن کویش سر گاز گرفتن خود یا ضربه به خود این حرکات با فعالیتهای تحصیلی اجتماعی و سایر فعالیت های روزمره تداخل دارد. اگر این رفتارها سبب آسیب به خود شود این نکته باید جزو ویژگیهای تشخیصی ذکر شود.
مشخصات اختلال تیک عبارت اند از وجود تیکهای صوتی یا حرکتی که به صورت حرکات یا اصوات راجعه و غیر موزون تکراری سریع و ناگهانی بروز میکنند مدت علت احتمالی و تظاهرات بالینی دیده شده نوع اختلال تیک مزبور را مشخص میکند اختلال تورت اختلال تیک حرکتی یا صوتی مداوم (مزمن)، اختلال تیک گذرا (موقتی) سایر انواع معین اختلال تیک و اختلال تیک نامعین اختلال تورت وقتی تشخیص داده میشود که فرد تیک های حرکتی و صوتی متعددی دارد که حداقل به مدت یک سال تداوم دارند و سیر آنها با نوسان در شدت علائم همراه است. استفاده از شاخصها در تشخیص گذاری اختلالات عصبی رشدی باعث میشود که توصیف سیر بالینی و علامت شناسی کنونی فرد غنی تر شود این شاخص ها شامل موارد زیر هستند شاخصهای شدت برای اختلال رشدی هوش طیف اختلال در خودماندگی ADHD اختلال یادگیری اختصاصی و اختلال حرکتی قالبی شاخص های نشان دهنده علائم فعلی برای ADHD اختلال یادگیری اختصاصی و اختلال تیک حرکتی یا صوتی پایدار در دسترس هستند.
در طيف اختلال در خودماندگی و اختلال حرکتی قالبی میتوان از شاخص همراه با یک بیماری طبی یا ژنتیک یا عوامل محیطی شناخته شده نیز استفاده نمود این شاخص به بالینگران فرصت میدهد که عوامل مؤثر در سبب شناسی این اختلال را که ممکن است در سیر بالینی بیماری تأثیر داشته باشد، ثبت نمایند. اختلال های رشد ذهنی اختلال رشدى هوش کم توانی ذهنی ملاکهای تشخیصی اختلال رشدی هوش کم توانی ذهنی اختلالی است که در دوره رشد شروع میشود و در برگیرنده نقصان کارکرد انطباقی و هوشی فرد در حوزه های عملی اجتماعی و مفهومی است. سه ملاک زیر باید وجود داشته باشند. نقص در کارکردهای ذهنی مانند استدلال، حل مسئله برنامه ریزی تفکر انتزاعی قضاوت یادگیری تحصیلی و یادگیری از تجارب که هم در ارزیابیهای بالینی و فردی و هم در آزمونهای استاندارد هوش تأیید شده است.
B نقص در کار کرد انطباقی که منجر به عدم دستیابی کودک به استانداردهای رشدی و اجتماعی فرهنگی در زمینه استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی وی میشود بدون حمایت مستمر این نقایص انطباقی سبب محدودیت عملکرد فرد در یک یا چند فعالیت روزمره زندگی مانند برقراری ارتباط مشارکت اجتماعی و زندگی مستقل در مکانهای مختلف مانند خانه مدرسه کار و اجتماع میشوند. شروع این نقایص ذهنی و انطباقی در دوره رشد است. نکته اصطلاح تشخیصی اختلال رشدی هوش معادل عبارت تشخیصی اختلالات رشد هوشی در 11-ICD است. عبارت معادل آن کم توانی ذهنی داخل پرانتز میآید مطالب پژوهشی و پزشکی از هر دو اصطلاح استفاده میکنند کم توانی ذهنی بیشتر در حوزه آموزش و سایر مشاغل مربوطه گروه های حمایتی و عموم مردم استفاده میشود. در ایالات متحده قانون عمومی ۲۵۶-۱۱۱ قانون رزا) اصطلاح کم توانی ذهنی را جایگزین عقب ماندگی ذهنی کرده تعیین شدت فعلی جدول شماره ۱ را ملاحظه نمایید (۲۷۰) خفیف (۴۷۱) متوسط (۱۳۷۲) شدید (۲۷۳) عمیق سطوح شدت کم توانی ذهنی(اختلال رشدی هوشی) حوزه مفهومی خفیف: در کودکان پیش از سن مدرسه ممکن است تفاوت ادراکی آشکاری دیده نشود.
در کودکان سنین مدرسه و بزرگسالان مشکلات یادگیری مهارتهای تحصیلی شامل خواندن نوشتن حساب زمان و پول دیده می شود و برای رسیدن به انتظارات مربوط به آن سن نیاز به حمایت در یک یا چند زمینه فوق است. در بزرگسالان تفکر انتزاعی، عملکرد اجرایی مانند برنامه ریزی تدوین راهکار اولویت بندی و انعطاف پذیری شناختی و حافظه کوتاه مدت و همین طور به کارگیری عملی مهارت های تحصیلی (مانند خواندن مدیریت مالی دچار اختلال است. این افراد در مقایسه با همسالان برای حل مشکلات به درجات مختلف از راهکارهای غیر انتزاعی (concrere) استفاده می کنند. سطوح شدت کم توانی ذهنی(اختلال رشدی هوشی) حوزه مفهومی اجتماعی: در مقایسه با همسالان با رشد طبیعی فرد مبتلا در تعاملات اجتماعی ناپخته به نظر می رسد. برای مثال ممکن است. در درک دقیق نشانه های اجتماعی همسالان دچار مشکل باشد. ارتباطات اجتماعی مکالمه و زبان بیشتر از آنچه برای سن وی انتظار می رود ناپخته و عینی است. ممکن است در تنظیم هیجان و رفتار متناسب با سن خویش مشکل داشته باشد. این مشکلات برای همسالان وی در موقعیت های اجتماعی مختلف محسوس است. درک کمی از خطرات موجود در موقعیت های اجتماعی مختلف وجود دارد.
قضاوت اجتماعی نسبت به سن فرد تایخته است و احتمال اینکه دیگران او را بازیچه قرار دهند یا دست بیاندازند وجود دارد (ساده لوحی) )conceptual( حوزه مفهومی در تمام دوره رشد توانایی های ادراکی فرد تفاوت های عمده ای در رفتارهای فرد می تواند امور شخصی خود مانند. به شکل بارزی از همسالان خود عقب تر اجتماعی و ارتباطی فرد مبتلا و است. در سنین پیش از مدرسه مهارتهای پیش دبستانی و تکلم به کندی پیشرفت می کند. در سنین دبستان پیشرفت در خواندن و نوشتن ریاضیات و درک زمان و پول کند. پیش میرود و نسبت به سایر همسالان محدودیت واضحی دارد. در بزرگسالی سطح تحصیلات در حد ابتدایی باقی مانده است و برای به کارگیری آموزشهای فرا گرفته در مدرسه کار و زندگی شخصی نیازمند حمایت دیگران است. حمایت مداوم همیشگی برای انجام امور فکری و ادراکی روزمره زندگی ضروری است و شاید دیگران مسئولیت کامل این گونه امور زندگی وی را به عهده بگیرند. در مقایسه با همسالان با رشد طبیعی فرد مبتلا در تعاملات اجتماعی ناپخته به نظر می رسد. برای مثال ممکن است. در درک دقیق نشانه های اجتماعی همسالان دچار مشکل باشد.
ارتباطات اجتماعی مکالمه و زبان بیشتر از آنچه برای سن وی انتظار می رود ناپخته و عینی است. ممکن است در تنظیم هیجان و رفتار متناسب با سن خویش مشکل داشته باشد. این مشکلات برای همسالان وی در موقعیت های اجتماعی مختلف محسوس است. درک کمی از خطرات موجود در موقعیت های اجتماعی مختلف وجود دارد. قضاوت اجتماعی نسبت به سن فرد تایخته است و احتمال اینکه دیگران او را بازیچه قرار دهند یا دست بیاندازند وجود دارد (ساده لوحی) در تمام دوره رشد توانایی های ادراکی فرد تفاوت های عمده ای در رفتارهای فرد می تواند امور شخصی خود مانند. به شکل بارزی از همسالان خود عقب تر اجتماعی و ارتباطی فرد مبتلا و همسالانش در دوره رشد دیده می شود. معمولاً ابزار اصلی ارتباطات اجتماعی زبان شفاهی است که سطحی ابتدایی و ساده تر نسبت به همسالان خود دارد. ظرفیت برقراری ارتباط در پیوند با خانواده و دوستان مشهود است و شاید فرد بتواند دوستی موفقیت آمیزی با دیگران نیز برقرار کند. گاهی روابط عاشقانه در بزرگسالی دیده میشود. با این حال این افراد یا معنی نشانه های اجتماعی را نمی فهمند یا به درستی تعبیر نمی کنند.
قضاوتهای اجتماعی و توانایی تصمیم گیری محدود است و اطرافیان باید به وی در این تصمیم گیری ها کمک نمایند. دوستی با همسالان تحت تاثیر محدودیت های اجتماعی و ادراکی وی قرار میگیرد. حمایت جدی اجتماعی و ارتباطی برای داشتن شغل و موفقیت در آن ضروری ممکن است در زمینه مراقبت های شخصی مناسب با سن خویش عمل نماید. در مقایسه با همتایان برای انجام امور پیچیده زندگی روزمره نیاز به حمایت دیگران دارد. در بزرگسالی به وضوح برای خریدهای معمولی حمل و نقل، ساماندهی امور منزل و رسیدگی به فرزندان خرید محصولات غذایی و مدیریت امور مالی و بانکی نیاز به حمایت دیگران دارد. مهارتهای تفریحی شبیه سایر همسالان است گرچه برای ساماندهی و خوب انجام دادن آنها نیاز به حمایت دیگران دارد. در بزرگسالی اشتغال رقابتی اغلب در مشاغلی دیده میشود که در آنها تاکیدی بر مهارتهای ادراکی وجود ندارد. افراد مبتلا عموماً برای تصمیمات قانونی و امور مراقبت های بهداشتی نیاز به کمک و راهنمایی دارند. برای تشکیل خانواده نیز نیاز به حمایت دارند. در تمام دوره رشد توانایی های ادراکی فرد تفاوت های عمده ای در رفتارهای فرد می تواند امور شخصی خود مانند.
خوردن لباس پوشیدن اجابت مزاج و بهداشت خود را به عنوان فردی بالغ انجام دهد. گرچه برای رسیدن به استقلال در این امور زمان و آموزش طولانی نیاز دارد. به همین ترتیب انجام امور خانه داری در بزرگسالی امکان پذیر است البته با آموزش طولانی و حمایت مداوم) استخدام مستقل در مشاغلی که نیاز کمی به قوه ادراک قوی و مهارتهای ارتباطی دارد امکان پذیر است. ولی باید از جانب همکاران سرپرستان و سایرین حمایت شوند تا قادر باشند از پس پیچیدگی های اضافی مانند حمل و نقل حفظ سلامتی و مدیریت مالی برایند. مهارت در امور تفریحی ممکن است دیده شود که با آموزش و حمایت بیشتر در طی دوره ای طولانی به دست می آید. رفتارهای غیر انطباقی در اقلیت قابل توجهی از افراد دیده میشود که موجب مشکلات اجتماعی می شود. کسب مهارت های ادراکی محدود است. فرد درک چندانی از زبان نوشتاری و یا مفاهیم مربوط به اعداد کمیت زمان و پول ندارد. مراقبین در تمام طول عمر باید برای حل مشکلات به او کمک نمایند. زبان گفتاری از نظر دستور زبان و گنجینه لغات بسیار ضعیف است. گفتار احتمالاً محدود به لغات و عبارات منفرد است. کلام و ارتباطات بیمار بر اینجا و اکنون و وقایع روزمره تمرکز دارد.
زبان بیشتر از آنکه برای شرح دادن استفاده شود برای ارتباطات اجتماعی به کار می رود. این افراد گفتگوهای ساده و ایما و اشاره (Gestural) را درک می کنند. فرد برای انجام کلیه امور روزمره زندگی نیاز به کمک دیگران دارد. از جمله غذا خوردن لباس پوشیدن حمام و اجابت مزاج، نظارت و سرپرستی دیگران در تمام طول عمر ضروری است. فرد نمی تواند تصمیمات مسئولانه ای در ارتباط با سلامتی خود یا دیگران بگیرد. در بزرگسالان شرکت در امور منزل فعالیتهای تفریحی و کار نیاز به کمک و حمایت مداوم دارد. فراگیری مهارت در تمام حوزه ها نیازمند آموزش حوزه عملی طولانی و حمایت همه جانبه است. رفتارهای غیر انطباقی مانند آسیب به خود در اقلیت قابل توجهی از این افراد دیده میشود. توانایی های ادراکی معمولاً به جای فرایندهای نمادین به دنیای فیزیکی محدود می شود فرد ممکن است از اجسام به شکل هدفمند برای مراقبت از خود کار و تفریح استفاده نماید. برخی مهارتهای دیداری- فضایی مانند جورچینی و الحاق اجسام بر اساس خصوصیات فیزیکی ممکن است دیده شود. با این حال بروز خانواده و سایر افراد آشنا لذت میبرد و هم زمان نقایص حرکتی و حسی می تواند مانع استفاده کاربردی از اشیاء گردد.
فرد مبتلا درک بسیار محدودی از فرد در تمام جنبه های زندگی فیزیکی ارتباطات نمادین نشأت گرفته از کلام و ادا و اشارات دیگران دارد و قادر به انجام دستورات نیست. برای ابراز تمایلات و هیجانات خویش اکثرا از ارتباطات غیر کلامی و غیر نمادین بهره می گیرد. از ارتباط با اعضای نزدیک ممکن است دیده شود. با این حال بروز خانواده و سایر افراد آشنا لذت میبرد و به تعاملات اجتماعی از طریق نشانه های هیجانی و ادا و اشارات پاسخ می دهد. بروز هم زمان نقایص جسمی و حسی چالش اصلی فعالیت های اجتماعی است. فرد مبتلا درک بسیار محدودی از فرد در تمام جنبه های زندگی فیزیکی روزمره بهداشت و سلامت به دیگران وابسته است. گرچه ممکن است بتواند در برخی از این فعالیت ها مشارکت مناسبی داشته باشد. کسانی که نقص عضو شدیدی ندارند، ممکن است در برخی کارهای منزل کمک نمایند مانند جابجا کردن ظروف غذا مبنای شرکت آنها در فعالیت های شغلی اعمال ساده با اشیاء است که باید با حمایت گسترده دیگران صورت بگیرد. برای مثال گوش کردن به موسیقی تماشای فیلم پیاده روی آب بازی که همگی باید با کمک دیگران انجام گیرد.
بروز هم زمان نواقص جسمی و حسی شایع است و مانع اصلی مشارکت فرد فراتر از تماشا در فعالیت های خانگی، تفریحی و وظایف شخصی است. در اقلیت قابل توجهی از آنان رفتارهای غیر انطباقی شایع است. شاخص ها سطوح مختلف شدت بر اساس عملکرد انطباقی و نه بر اساس انطباقی صورت می پذیرد. نمره بهره هوشی (IQ) تعیین میشود چرا که عملکرد انطباقی فرد تعیین کننده میزان حمایتهای مورد نیاز فرد است. به علاوه مقیاسهای اندازه گیری هوش بهر در محدوده پایین از اعتبار کمتری برخوردارند. ویژگی های تشخیصی ویژگی های اصلی کم توانی ذهنی اختلال رشدی هوشی نقصان عمومی توانایی های ذهنی ملاک تشخیصی (۸) و تخریب عملکرد روزمره فرد در مقایسه با همتایانی است که از نظر سن و جنسیت و وضعیت اجتماعی فرهنگی با آنها مطابقت دارند ملاک تشخیصی .. شروع اختلال در دوره رشد است. ملاک تشخیصی (C) تشخیص کم توانی ذهنی هم بر اساس ارزیابی بالینی و هم آزمونهای استاندارد شده هوش و کار کرد سطوح مختلف شدت بر اساس عملکرد انطباقی و نه بر اساس انطباقی صورت می پذیرد.
ملاک تشخیصی A به کارکردهای هوشی اشاره دارد که در استدلال حل مسأله برنامه ریزی تفکر انتزاعی، قضاوت یادگیری از طریق آموزش و یا به شکل تجربی و ادراک عملی دخیل هستند. اجزاء اساسی عبارت اند از درک کلامی حافظه جاری استدلال ادراکی استدلال کمیتی تفکر انتزاعی و کار کرد شناختی معمولاً ارزیابی کار کرد هوشی توسط آزمونهای هوشی روان سنجی جامع معتبری انجام میشود که از نظر فرهنگی مناسب فرد هستند و به شکلی انفرادی صورت می گیرند. نمرات مبتلایان به کم توانی ذهنی معمولاً حداقل ۲ انحراف معیار از سطح میانگین جمعیت عادی پایین تر است. معمولاً برای در بر گرفتن موارد خطای اندازه گیری محدوده ای معادل ۵ نمره نیز در نظر گرفته میشود در آزمونهایی که حد متوسط آنها ۱۰۰ و هر انحراف معیار ۱۵ است عددی حدود ۷۵-۶۵ را برای حد کم توانی ذهنی در نظر میگیرند ۷۰۵) برای تفسیر صحیح نتایج آزمونهای هوشی و کار کرد انطباقی فرد آموزش بالینی و قضاوت دقیق فرد درمانگر ضروری است.
عواملی که ممکن است بر نتایج آزمون تأثیر بگذارند عبارت اند از اثرات تمرین یعنی یادگیری از آزمون های مکرر و اثر فلین (Flynn) (یعنی نمرات بیش از حد بالا ناشی از هنجارهای تاریخ گذشته آزمونها نمرات نامعتبر ممکن است در نتیجه استفاده از آزمونهای غربالگری هوشی کوتاه یا آزمونهای گروهی حاصل شود ناهماهنگی شدید در نمرات خرده آزمونهای یک نفر میتواند نتیجه کلی آزمون هوش وی را بی اعتبار سازد. آزمون مورد استفاده قرار گرفته باید برای بستر فرهنگی اجتماعی و زبان بومی فرد هنجار شده باشد. وجود هم زمان اختلالاتی که روی ارتباطات زبان و یا کار کرد حسی حرکتی فرد تأثیر میگذارند میتوانند نتایج آزمون را تغییر دهند. نیم رخ شناختی افراد که بر مبنای آزمونهای عصب روان شناختی به دست آمده اند و همچنین ارزیابی شناختی حاصل از چندین تست هوش با استفاده از آزمونهای هوشی متعدد یا سایر آزمونهای شناختی برای ایجاد نیم رخ برای بررسی توانایی های هوشی آنها مناسب تر از یک نمره هوش تنها است. چنین آزمونهایی میتوانند حوزه های قوت و ضعف نسبی فرد را مشخص کنند که برای ارزیابی برنامه ریزی های شغلی و تحصیلی از اهمیت زیادی برخوردار هستند.
نمرات آزمونهای هوشی تخمینی از کارکرد ادراکی فرد هستند ولی احتمالاً برای بررسی قدرت استدلال فرد در موقعیتهای واقعی زندگی و موفقیت در کارهای عملی مناسب و کافی نیستند. برای مثال فردی که ضریب هوشی حدود بالای ۷۵ - ۶۵ دارد ممکن است در مورد قضاوتهای اجتماعی فهم مسائل اجتماعی و سایر زمینه های کار کرد انطباقی که در آنها عملکرد واقعی فرد قابل مقایسه با افراد دارای ضریب هوشی پایین تر است مشکلات جدی در رفتارهای انطباقی داشته باشد بنابراین تفسیر نتایج آزمونهای هوشی نیازمند قضاوت بالینی است و استفاده از آنها به عنوان تنها معیار برای تشخیص اختلال رشدی هوش کافی نیست نقایص عملکرد انطباقی ملاک تشخیصی (B) اشاره به این موضوع دارد که یک نفر تا چه حد میتواند استانداردهای جامعه را در مورد استقلال شخصی و مسئولیتهای اجتماعی در مقایسه با سایر افرادی که در طبقه سنی و زمینه فرهنگی اجتماعی یکسان قرار دارند برآورده سازد.
عملکرد انطباقی به معنی استدلال انطباقی در سه حوزه است مفهومی اجتماعی و عملی حوزه مفهومی تحصیلی) شامل کفایت در زمینه مقولات زیر است ،حافظه ،زبان ،خواندن نوشتن استدلال ریاضی کسب دانش عملی حل مسأله و قضاوت صحیح در موقعیت های جدید و غیره حوزه اجتماعی به مسائلی مانند آگاهی از افکار احساسات و تجارب دیگران ،همدلی مهارتهای ارتباط بین فردی توانایی دوست یابی و قضاوت اجتماعی و مانند اینها مربوط است. حوزه عملی به مواردی مانند یادگیری و خودگردانی در موقعیتهای مختلف زندگی شامل مراقبت از خود مسئولیتهای شغلی مدیریت پول تفریح مدیریت رفتارهای شخصی و سامان دهی وظایف تحصیلی و شغلی و نظایر آن مرتبط است. توانایی های هوشی ،آموزشی، انگیزه، معاشرت اجتماعی ویژگی های شخصیتی موقعیت شغلی، تجارب فرهنگی و وجود هم زمان بیماریهای طبی عمومی یا اختلالات روانی روی کار کرد انطباقی فرد تأثیر می گذارند. عملکرد انطباقی هم بر اساس بررسیهای بالینی و هم با کمک مقیاسهای روان سنجی فردی متناسب با فرهنگ ارزیابی میشود.
مقیاسهای ارزیابی استاندارد شده با کمک افراد مطلع از وضعیت فرد مانند والدین اعضای خانواده معلم مشاور پرستار و خود فرد تا حد امکان برای ارزیابی مورد استفاده قرار می گیرند. منابع اطلاعاتی دیگر عبارت اند از ارزیابی های آموزشی تحصیلی)، رشدی پزشکی و بهداشت روان نمرات به دست آمده از مقیاسهای استاندارد و مصاحبه بالینی باید با کمک قضاوت بالینی تفسیر شوند وقتی انجام آزمونهای استاندارد شده به دلایل مختلف مانند نقص حسی مشکلات رفتاری شدید مشکل یا غیر ممکن است میتوان تشخیص کم توانی ذهنی نامعین را برای فرد مطرح نمود ارزیابی عملکرد انطباقی در مراکز تحت کنترل مانند زندان و ندامتگاهها اغلب کار دشواری است در صورت امکان باید اطلاعات تکمیلی در مورد عملکرد فرد در بیرون این گونه مراکز را برای ارزیابی صحیح تر بررسی نمود.
ملاک تشخیصی B وقتی برآورده میشود که حداقل یک حوزه از کار کرد انطباقی مفهومی اجتماعی یا عملی آنقدر مختل شده باشد که برای حفظ قدرت اجرایی فرد در حداقل یکی از موقعیتهای مختلف زندگی مانند محل کار منزل جامعه یا مدرسه حمایت مستمر از وی ضروری باشد ملاک تشخیصی پ شروع در دوره رشد و نمو اشاره به این نکته دارد که نقایص هوشی و انطباقی در دوره کودکی یا نوجوانی دیده میشود. یک بررسی جامع شامل ارزیابی توانایی های هوشی و عملکرد انطباقی شناسایی علل ژنتیک و غیر ژنتیک بررسی از نظر بیماریهای طبی همراه مانند) فلج مغزی اختلال تشنجی و بررسی بروز هم زمان اختلالات روانی هیجان و رفتاری است. اجزاء ارزیابی فوق عبارت اند از تاریخچه طبی پیش و پیراز ایمانی شجره نامه سه نسل خانواده معاینه جسمی بررسی ژنتیک (مانند کاریوتیپ یا تحلیل کروموزومی و آزمایش برای برخی سندرم های خاص ژنتیکی غربالگری متابولیکی و ارزیابی های تصویر برداری عصبی ویژگی های همراه اختلال رشدی هوش یک بیماری ناهمگون با علل متعدد است. ممکن است قضاوت اجتماعی ارزیابی خطر؛ مدیریت رفتارهای فردی هیجانات یا روابط بین فردی یا انگیزه تحصیلی یا شغلی دچار مشکل باشد.
به دلیل فقدان آگاهی از خطرات و خطر پذیری بالا میزان جراحات تصادفی نیز بالاست. فقدان مهارتهای ارتباطی میتواند زمینه ساز رفتارهای ایذایی و پرخاشگری گردد. ساده لوحی ویژگی این افراد است و زودباوری شان اغلب سبب میشود که دیگران آنها را بازیچه خود قرار دهند. نتیجه ساده لوحی و عدم آگاهی از خطرات استثمار از جانب دیگران و قربانی شدن و در بعضی مواقع کلاهبرداری مشارکتهای جنایی غیر عمدی اعتراف كاذب، احتمال سوء استفاده جسمی و جنسی است این ویژگی های همراه کم توانی ذهنی میتواند در موارد جنایی مانند موارد شبیه اتکینز (Atkins) که منجر به محکومیت به مرگ وی شد اهمیت داشته باشد سوزان اتکینز در سن ۲۱ سالگی در سال ۱۹۶۹ مرتکب ۹ قتل در کالیفرنیا شد وی جزء خاندان مانسون بود و توسط رئیس خاندان برای انجام این قتل تحریک شده بود (مترجم)). ممکن است افراد فراتر از نقص در عملکرد انطباقی ، در مورد محدودیتهای هوشی خود مضطرب شوند. در حالی که چنین پریشانی ای ممکن است همیشه بر عملکرد تأثیر گذار نباشد اما پریشانی میتواند یک ویژگی مهم در سناریوی بالینی باشد.
شیوع شیوع کلی اختلال رشد ذهنی کم توانی ذهنی در جمعیت عمومی تقریباً ۱۰ نفر در هر ۱۰۰۰ نفر است. با این حال شیوع جهانی بسته به کشور و سطح توسعه یافتگی متفاوت است و تقریباً ۱۶ نفر در هر ۱۰۰۰ نفر در کشورهای با درآمد متوسط و ۹ نفر در هر ۱۰۰۰ نفر در کشورهای با درآمد بالا میباشد. شیوع همچنین بر اساس سن متفاوت است و در جوانان بیشتر از بزرگسالان است در ایالات متحده شیوع در هر ۱۰۰۰ نفر بر اساس گروه های قومی تفاوت قابل توجهی ندارد . بروز و سیر شروع اختلال رشدی هوش در دوران رشد است. سن و ویژگی های مشخص زمان شروع اختلالات بستگی به علت و شدت کژکاری مغز دارد. تأخیر در ظهور شاخصهای حرکتی، زبانی و اجتماعی تکلم را میتوان در دو سال نخست زندگی کودکان دچار کم توانی ذهنی شدیدتر مشاهده نمود ولی موارد خفیف آن ممکن است تا سن مدرسه یعنی زمانی که مشکلات یادگیری تحصیلی نمایان میشود مخفی بماند تمام ملاکهای تشخیصی شامل ملاک (C) باید بر اساس تاریخچه و وضعیت فعلی کودک احراز شوند. برخی کودکان کمتر از ۵ سال که نهایتاً واجد ملاکهای تشخیصی کم توانی ذهنی خواهند شد نقایصی دارند که باعث میشود ملاکهای تأخیر کلی رشدی را نیز احراز کنند.
وقتی که اختلال رشدی هوش مرتبط با یک سندرم ژنتیک است ممکن است مشخصات ظاهری خاصی نیز دیده شود مانند سندرم داون برخی از سندرمها فنوتیپ رفتاری دارند یعنی رفتارهای خاصی که به عنوان بخشی از مشخصات منحصر به فرد اختلال ژنتیکی مربوطه همیشه دیده میشوند مانند سندرم لش نیهان در انواع اکتسابی شروع اختلال ممکن است به صورت ناگهانی و پس از یک بیماری مانند مننژیت یا آنسفالیت یا ضربه به سر حسین دوران رشد آغاز گردد. وقتی اختلال رشدی هوش در نتیجه از دست دادن مهارتهای شناختی قبلی بروز میکند مانند آنچه در آسیب های مغزی شدید دیده میشود هر دو تشخیص اختلال رشدی هوش و یک اختلال عصبی شناختی گذاشته میشود. گرچه کم توانی ذهنی معمولاً پیشرونده نیست در برخی از اختلالات ژنتیک خاص مانند سندرم (رت دوره هایی از تشدید علائم دیده میشود که به دنبال آن ثبات پدیدار میشود و در برخی دیگر مانند سندرم سن فیلیپ ، سندم (داون سیر انحطاط تواناییهای هوشی پیشرونده است.
در برخی موارد و خامت پیشرونده عملکرد هوشی ممکن است نمایانگر همپوشانی اختلال عصبی شناختی باشد که در بزرگسالی ایجاد می شود به عنوان مثال افراد مبتلا به سندرم داون در معرض خطر بالای ابتلا به اختلال عصبی شناختی ناشی از بیماری آلزایمر در بزرگسالی هستند در این شرایط هر دو تشخیص اختلال رشدی هوش و اختلال عصبی شناختی داده میشود. اختلال معمولاً تا آخر عمر ادامه خواهد یافت گرچه میزان شدت آن در طول زمان میتواند تغییر نماید. سیر بیماری می تواند تحت تأثیر بیماریهای ژنتیک یا طبی زمینه ای یا بیماری های هم زمان مانند نقایص شنوایی یا بینایی صرع قرار گیرد. مداخلات اولیه و مستمر میتواند سبب بهبود عملکرد انطباقی در دوران کودکی و بزرگسالی گردد. در برخی از بیماران این گونه مداخلات سبب بهبود چشمگیر عملکرد هوشی فرد به حدی میشود که به نظر میرسد دیگر تشخیص کم توانی ذهنی مناسب نیست. لذا معمولاً هنگام ارزیابی شیرخواران و کودکان کم سال تا زمانی که یک دوره مداخلات لازم صورت نگرفته تشخیص کم توانی ذهنی را به تعویق می اندازند.
در کودکان بزرگ تر و بزرگسالان گستره حمایتهای همه جانبه می تواند امکان مشارکت کامل فرد را در تمام فعالیتهای زندگی روزمره و بهبود عملکرد انطباقی فراهم سازد. ارزیابی تشخیصی باید بتواند مشخص نماید آیا مهارتهای انطباقی به وجود آمده نتیجه کسب یک مهارت عمومی تثبیت شده است در این موارد کم توانی ذهنی دیگر تشخیص مناسبی نیست یا پیشرفت حاصله به دلیل حمایتها و مداخلات مستمر است در این موارد تشخیص مناسب کماکان کم توانی ذهنی خواهد بود.
عوامل خطرساز و عوامل مربوط به پیش آگهی ژنتیک و فیزیولوژیک علل پیش زایمانی عبارت اند از سندرمهای ژنتیکی مانند تغییرات توالی یا اختلاف دفعات نسخه برداری در یک یا چند ژن اختلالات کروموزومی خطاهای مادرزادی سوخت و ساز بدشکلی های مغزی بیماریهای مادر شامل بیماریهای جفت و عوامل محیطی مانند الکل سایر داروها سموم تراتوژنها علل پیراز ایمانی شامل رویدادهای مختلف مربوط به دوره درد و زایمان که منجر به آنسفالوپاتی نوزاد میگردند عوامل پس از زایمان شامل موارد زیر است آسیبهای ایسکمی هیپوکسیک آسیب مغزی ناشی از ضربه عفونتها اختلالات میلین زدا اختلالات تشنجی مانند اسپاسم شیرخواران محرومیت اجتماعی مزمن و شدید سندرم متابولیک و مسمومیتها مانند جیوه و سرب مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ کم توانی ذهنی در تمام نژادها و فرهنگها دیده میشود. در زمینه های اجتماعی و فرهنگی ممکن است به دلیل تنوع در خطرات زیست محیطی مانند آسیبهای دوران بارداری ، محرومیت اجتماعی مزمن این اختلال با وضعیت اجتماعی اقتصادی و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی با کیفیت مرتبط باشد.
به عنوان مثال در غرب استرالیا شیوع جمعیتی اختلال رشد ذهنی در میان کودکان بومی ۳۹ نفر در هر ۱۰۰۰ نفر و در مقابل ۱۶ نفر در هر ۱۰۰۰ نفر برای جمعیت جوان غیر بومی مرفه تر است. آگاهی به مسائل فرهنگی و حساسیت نسبت به آنها حین ارزیابی هوش ضروری است و باید به ریشه نژادی فرهنگی و زبانی فرد میزان دسترسی به اطلاعات و تجارب و عملکرد انطباقی وی در محیط اجتماعی و فرهنگی ای که در آن زندگی میکند توجه نمود توضیحات فرهنگی برای اختلال رشدی هوش متفاوت هستند و ممکن است شامل باورهای فرهنگی در مورد تأثیرات ماوراء الطبیعه و مجازات برای خطای فرضی یا واقعی توسط مادر یا والدین باشد که میتواند با شرم و گزارش ناکافی این اختلال همراه باشد. مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت در مجموع کم توانی ذهنی چه در انواع خفیف نسبت مرد به زن ۱۶ به (۱) و چه در انواع شدید نسبت میانگین مرد به زن ۲ ۱ به (۱) در مردان شایع تر است با این حال نسبت های گزارش شده در مطالعات گوناگون اختلاف زیادی دارند. عوامل ژنتیک وابسته به جنس تفاوتهای جنسیتی در سایر عوامل ژنتیکی مانند تنوع تعداد کپی های خاص و آسیب پذیری مردان به آسیبهای مغزی مسئول بخشی از تفاوتهای جنسیتی هستند.
ارتباط با افکار یا رفتار خودکشی در افراد دچار اختلال رشدی هوش در صورت وجود موارد زیر ممکن است در معرض خطر خودکشی باشند اختلال روانی همراه کار کرد انطباقی و هوشی بالاتر و مواجهه با عوامل استرس زا در گذشته نزدیک اختلال روانی همراه ممکن است به طور غیر معمول در اختلال رشدی هوش ظاهر شود؛ بنابراین تشخیص بیماریهای همراه و غربالگری برای افکار خودکشی در فرایند ارزیابی و توجه ویژه به تغییر در رفتار فرد مهم است. تشخیص افتراقی هنگامی که هر سه ملاک A و B و C وجود دارند میتوان تشخیص اختلال رشدی هوش را عنوان نمود و نباید فقط به دلیل وجود یک بیماری ژنتیکی یا طبی آن را مطرح کرد. اگر سندرم ژنتیکی پیوسته یا اختلال رشدی هوش وجود دارد باید آن را تحت عنوان تشخیص هم زمان با کم توانی ذهنی ثبت نمود.
اختلالات عصبی شناختی عمده یا خفیف اختلال رشدی هوش در طبقه اختلالات عصبی رشدی قرار دارد و با اختلالات عصبی شناختی که ویژگی شان از دست دادن توانمندی های شناختی است فرق می کند اختلال عصبی شناختی اساسی میتواند همراه با کم توانی ذهنی وجود داشته باشد (مثلاً فردی که مبتلا به سندرم داون است و دچار آلزایمر میشود یا فردی که اختلال رشدی هوش دارد و به دنبال آسیب به سر توانایی های شناختی اش دچار افت بیشتری میشود در این موارد باید هر دو تشخیص کم توانی ذهنی و اختلال عصبی شناختی را ثبت کرد. علاوه بر این هنگامی که عملکرد شناختی به دنبال آسیب مغزی تروماتیک یا غیر تروماتیک با شروع در دوره رشد کودکی و نوجوانی تثبیت شود و زوال شناختی مداوم وجود نداشته باشد در صورتی که معیارهای تشخیصی برای اختلال رشدی هوش رعایت شود میتوان از تشخیص اختلال عصبی شناختی و اختلال رشدی هوش استفاده کرد. اختلالات ارتباط و اختلال یادگیری اختصاصی این اختلالات عصبی رشدی فقط محدود به حوزه های یادگیری و ارتباط هستند و کمبودی در زمینه های هوشی یا رفتارهای انطباقی ندارند. البته امکان بروز توام آنها با کم توانی ذهنی وجود دارد.
اگر ملاکهای تشخیصی هر دو کامل باشند باید هر دو تشخیص را به صورت مجزا عنوان نمود. طیف اختلال در خودماندگی کم توانی ذهنی در افراد مبتلا به طیف اختلال در خودماندگی شایع است. ارزیابی ضریب هوشی با توجه به نقایص رفتاری و ارتباط اجتماعی موجود در این اختلالات کار مشکلی است زیرا گاهی مانع فهم سؤالات و همراهی با فرایند آزمون میگردند ارزیابی مناسب عملکرد هوشی در اختلالات طیف در خودمانده و ارزیابی مجدد آن در طول دوران رشد از اهمیت زیادی برخوردار است چون تغییرات نمرات IQ در طیف اختلال در خودماندگی به خصوص در اوایل دوران کودکی بسیار شایع است. هم ابتلایی بروز هم زمان بیماریهای جسمی ،طبی عصبی رشدی و روانی در اختلال رشدی هوش شایع است و میزان برخی بیماری ها مانند) اختلالات روانی فلج مغزی و صرع سه تا چهار برابر بیشتر از جمعیت عادی است پیش آگهی و فرجام بیماری های همراه میتواند تحت تأثیر کم توانی ذهنی قرار گیرد.
باید به خاطر داشت ممکن است لازم شود به دلیل وجود اختلالات همراه شامل اختلالات ارتباطی اختلالات طیف در خودماندگی و اختلالات حسی و حرکتی و سایر اختلالات فرایندهای ارزیابی تعدیل شوند اخذ اطلاعات از افراد مطلع برای یافتن علائمی مانند تحریک پذیری نوسانات خلقی، پرخاشگری مشکلات خوردن و خوابیدن و برای ارزیابی عملکرد انطباقی در زمینه های مختلف زندگی و اجتماع بسیار با اهمیت است. شایع ترین اختلالات عصبی رشدی و روانی همراه عبارت اند از اختلال ADHD اختلال افسردگی و دو قطبی اختلالات اضطرابی طیف اختلال در خودماندگی اختلالات حرکات قالبی با یا بدون رفتارهای خود آسیبی اختلالات کنترل تکانه و اختلال عصبی شناختی اساسی اختلال افسردگی اساسی در شدتهای مختلف کم توانی ذهنی دیده میشود رفتارهای خود آسیبی باید ما را به فکر تشخیص مستقل اختلال رفتارهای قالبی بیندازد. افراد مبتلا به کم توانی ذهنی به خصوص آنهایی که مبتلا به انواع شدید آن هستند ممکن است دچار پرخاشگری و رفتارهای ایذایی مانند آسیب به دیگران یا تخریب اموال نیز باشند.
افراد مبتلا به اختلال رشدی هوش به طور نامتناسبی در مقایسه با افراد عادی با مشکلات جسمی بیشتری از جمله چاقی دست و پنجه نرم میکنند اغلب آنها نمیتوانند علائم فیزیکی ای را که تجربه می کنند به صورت کلامی بیان کنند. این مسئله ممکن است منجر به عدم تشخیص و درمان نشدن بیماریهای جسمی شود. ارتباط با سایر تقسیم بندی ها 11-ICD از عبارت اختلالهای مربوط به رشد هوشی استفاده می کند تا اشاره ای به این نکته داشته باشد که این اختلالها عملکرد مغزی را در اوایل زندگی تخریب میکنند. این اختلالات )meta syndrome به منزله یک سندرم افزوده ICD-11 در ذکر شده اند که در اوایل دوره رشد رخ میدهد و مشابه دمانس یا اختلال عصبی شناختی اواخر عمر است. در 11-ICD چهار زیر نوع ذکر شده است ،خفیف متوسط، شدید و عمیق (AAIDD) نیز از عبارت کم توانی ذهنی با تعبیری مشابه آنچه در این دستنامه آمده استفاده کرده است طبقه بندی AAIDD بیشتر از آنکه طبقه ای باشد چند بعدی است و بر پایه مفهوم کم توانی بنا شده است. AAIDD به جای آنکه مانند 5-DSM شاخصها را فهرست کند بر نیم رخ میزان حمایت از بیماری بر مبنای شدت بیماری تأکید دارد.
تأخیر کلی رشد Global Developmental Delay (FAA) این تشخیص وقتی برای افراد زیر ۵ سال به کار میرود که شدت بالینی علائم به شکلی معتبر در اوایل کودکی قابل سنجش نباشد. از این طبقه تشخیصی وقتی استفاده میشود که فرد به شاخص های رشدی مورد انتظار در چند حوزه عملکرد هوشی نرسیده باشد و برای کودکانی کاربرد دارد که قادر به انجام ارزیابی جامع عملکرد هوشی نیستند مانند کودکانی که خیلی کوچک هستند قادر به انجام آزمونها نیستند. این طبقه تشخیصی را باید پس از گذشت چند سال مجدداً مورد بازبینی قرار داد. اختلال نامعین رشدی هوش کم توانی ذهنی Developmental Disorder (Intellectual Disability) (۴۷۹) این طبقه مختص افراد بالای ۵ سال است و زمانی به کار میرود که ارزیابی میزان اختلال رشدی هوش کم توانی ذهنی با کمک امکانات موجود محلی به دلیل نقایص جسمی یا حسی مانند کوری یا کری پیش زبانی کم توانی لوکوموتور وجود مشکلات شدید رفتاری با وجود هم زمان اختلالات روانی دشوار یا غیر ممکن است. این طبقه باید فقط در شرایط استثنایی به کار رود و لازم است پس از مدتی مجدداً مورد بازبینی قرار گیرد. 1.
American Association on Intellectual and Developmental Disabilities اختلالات ارتباطی Communication Disorders اختلالات ارتباطی شامل نقیصه هایی در زبان گفتار و ارتباطات است. گفتار محصول بیانی اصوات است و در برگیرنده طرز بیان فصاحت ،کلام صدا و کیفیت طنین آن است. زبان ترکیبی از شکل عملکرد و استفاده از نظام قراردادی نمادها مانند زبان علامتی کلمات ،گفتاری کلمات نوشتاری تصاویر به شکلی قانون مند برای برقراری ارتباط است. ارتباط شامل هر نوع رفتار کلامی یا غیر کلامی چه ارادی و چه غیرارادی است که روی رفتار افکار و یا عقاید فردی دیگر تأثیر می گذارد. ارزیابی تواناییهای گفتار زبان و ارتباطات باید با توجه به بستر فرهنگی و زبانی فرد انجام شود به خصوص در افرادی که در محیط های دو زبانه رشد پیدا میکنند مقیاسهای استاندارد رشد زبان و توانایی هوشی غیر کلامی باید متناسب با مختصات زبانی و فرهنگی گروهی باشد که بیمار به آن تعلق دارد یعنی آزمونهایی که برای یک گروه آماده و استاندارد شده اند ممکن است هنجارهای لازم برای گروه دیگری را برآورده نکنند.
طبقه تشخیصی اختلالات ارتباطی شامل موارد زیر است: اختلال زبان اختلال صوت ،گفتار اختلال فصاحت با شروع در کودکی (لكنت اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) و اختلالات ارتباطی نامعین تفاوتهای جنسیتی در ایجاد ارتباطات اولیه ممکن است منجر به نرخ شیوع بالاتر اختلالات ارتباطی در پسران در مقایسه با دختران شود با توجه به ویژگی های مرتبط با اختلالات ارتباطی و ارتباط با سایر حوزه های رشدی، اختلالات ارتباطی دارای میزان بالایی از هم ابتلایی با سایر اختلالات عصبی رشدی مانند طیف اختلال در خودماندگی اختلال نقص توجه بیش فعالی [ ADHD اختلال یادگیری خاص اختلال رشد ذهنی یا ناتوانی ذهنی اختلالات روانشناختی مانند اختلالات اضطرابی و برخی بیماریهای طبی مانند اختلالات تشنج ناهنجاریهای خاص کروموزومی میباشند. ملاکهای تشخیصی .. اشکالات مداوم در فراگیری زبان با استفاده از آن به اشکال گوناگون مانند کلامی نوشتاری زبان اشاره و غیره که ناشی از اختلال در درک مطلب یا تولید کلام به صور زیر است: ۱ کاهش دایره لغات دانستن) لغات و توان استفاده از آنها).
۲ محدودیت حمله سازی توانایی به کارگیری لغات و کنار هم چیدن آنها برای ساختن جمله ای که بر اساس اصول دستور زبان و ریخت شناسی باشد. نارسایی در سخن گفتن توانایی استفاده از دایره لغات و پیوند دادن جملات برای توضیح یا توصیف یک موضوع یا چند واقعه یا مکالمه کردن .۴ توانمندیهای زبانی به شکلی قابل توجه و قابل اندازه گیری کمتر از حد مورد انتظار برای سن فرد است و سبب محدودیتهای عملکردی در یک یا چند مورد زیر است برقراری ارتباطات مؤثر مشارکت اجتماعی پیشرفت تحصیلی با کارکرد شغلی ه شروع علائم در اوایل دوران رشد است. مشکلات فوق قابل انتساب به اختلالات شنوایی یا سایر حواس کژکاری حرکتی یا بیماری طبی یا عصبی دیگری نیست و اختلال رشدی هوش کم توانی ذهنی یا تأخیر کلی رشد توجیه بهتری برای آن نیست.
ویژگی های تشخیصی ویژگیهای تشخیصی اصلی اختلال زبان عبارت اند از وجود مشکلات در فراگیری زبان و کاربرد آن به دلیل نقایصی در درک یا تولید واژگان لغات جمله سازی یا سخن گفتن مشهود بودن نقایص زبانی در ارتباطات شفاهی ارتباطات نوشتاری یا زبان علامتی منوط بودن یادگیری زبان و استفاده از آن به مهارتهای دریافتی و بیانی توانایی بیانی یعنی تولید علائم کلامی اشاره ای یا صوتی در حالی که توانایی های دریافتی اشاره به فرایندهای دریافت و درک پیامهای زبانی دارد. مهارت های زبانی را باید هم در شکل دریافتی و هم در شکل بیانی ارزیابی نمود چون شدت اختلال این دو میتواند متفاوت باشد. اختلال زبانی معمولاً روی دایره لغات و دستور زبان تأثیر میگذارد و این اثرات میتواند توانایی سخن گفتن فرد را کاهش دهد. اولین کلمات و جملات کودک معمولاً با تأخیر آغاز می شود دایره لغات از آنچه انتظار میرود محدودتر و یکنواخت تر است و جملات کودک اغلب کوتاه تر و ساده تر بوده و غلط های دستوری زیادی به خصوص در مورد جملات زمان گذشته دارد.
در اکثر موارد نقایص درک زبان به درستی تشخیص داده نمی شود و کودک قادر است از بافت و زمینه برای استنباط معنا استفاده نماید ممکن است این کودکان در واژه یابی مشکل داشته باشند تعاریف کلامیشان محدود باشد و در درک مترادفها معانی چندگانه یا بازی با کلمات متناسب با سن و فرهنگ خود ضعف داشته باشند مشکل در به یادآوردن کلمات و جملات جدید خود را به صورت اشکال در پیروی از دستورات طولانی حفظ و تکرار زنجیره های اطلاعات کلامی مانند به خاطر سپردن شماره تلفن یا فهرست اقلام خرید و به خاطر آوردن توالی اصوات جدید مهارتی که احتمالاً برای یادگیری لغات جدید لازم است نشان میدهد اشکالات سخن گفتن به صورت کاهش توانایی ارائه اطلاعات کافی درباره وقایع کلیدی و نقل یک داستان منسجم تظاهر می یابد.
مشکلات زبانی به صورت افت قابل سنجش و چشمگیر توانمندیهای زبانی نسبت به سن فرد تظاهر می یابند و به میزان چشم گیری در موفقیت تحصیلی کارکرد شغلی ارتباطات مؤثر یا روابط اجتماعی فرد تداخل ایجاد می کنند ملاک (B) تشخیص اختلال زبان بر اساس بررسی شرح حال فردی مشاهده مستقیم بالینی فرد در مکانهای مختلف (خانه، مدرسه کار و انجام آزمونهای استاندارد تواناییهای زبانی به عنوان راهنمایی برای تخمین شدت اختلال صورت می گیرد. ویژگی های همراه افراد مبتلا، حتی کودکان ممکن است در تطابق با مشکل زبانی خویش مهارت پیدا کنند ممکن است خجالتی یا کم حرف به نظر برسند. افراد مبتلا اغلب ترجیح میدهند فقط با اعضای خانواده یا سایر افراد آشنا ارتباط برقرار کنند. گرچه این خصوصیات اجتماعی ملاکهای تشخیصی اختلال زبان نیستند اگر مداوم و قابل توجه باشند لازم است که کودک را برای ارزیابی کامل زبانی ارجاع داد. بروز و سیر فراگیری زبان از هنگام شروع در خردسالی تا سطح کفایت بزرگسالی تغییرات عمده ای پیدا میکند که از دوران بلوغ آشکار میشود.
این تغییرات در ابعاد مختلف زبان رخ میدهند اصوات کلمات دستور زبان روایت انشا و مهارت های مکالمه و هماهنگ با یکدیگر با افزایش سن پیشرفت می کنند. اختلال زبان معمولاً در اوایل دوره رشد بروز میکند ولی تفاوت های زیادی در یادگیری لغات و جمله سازی دیده میشود. تفات های فردی در اوایل کودکی به منزله شاخصهای منفرد به تنهایی نمیتوانند فرجام بیماری را پیش بینی نمایند؛ اگرچه در یک نمونه مبتنی بر جمعیت شروع دیرهنگام زبان در سن ۲۴ ماهگی پیش بینی کننده سرانجام بیماری در سن ۷ سالگی بود. در حدود ۴ سالگی تفاوتهای فردی در توانایی زبانی بیشتر مشخص میشود و دقت ارزیابیها و پیش بینی سرانجام بیماری را آسان تر می سازد. اختلال زبانی ای که پس از ۴ سالگی تشخیص داده میشود معمولاً با روندی ثابت تا بزرگسالی ادامه خواهد یافت گرچه ممکن است برخی اجزاء نیم رخ آن در طول زمان دچار شدت و ضعف گردند. اختلالات زبان میتوانند با پیامدهای اجتماعی در طول عمر همراه باشند کودکان مبتلا به اختلالات زبانی در معرض خطر قربانی شدن توسط همسالانشان قرار دارند.
احتمال تجاوز جنسی برای زنان مبتلا به اختلالات زبانی در دوران کودکی تقریباً سه برابر بیشتر از افراد عادی است . عوامل خطرساز و عوامل مربوط به پیش آگهی کودکان مبتلا به اختلال زبان دریافتی نسبت به کسانی که اختلال زبان بیانی دارند پیش آگهی بدتری خواهند داشت. این کودکان به درمانها مقاوم تر بوده و در آنها اغلب مشکلات درک خواندن نیز دیده میشود. عوامل محیطی دو زبانگی باعث بدتر شدن اختلال زبانی نمی شود، اما کودکانی که دوزبانه هستند ممکن است تأخیر یا تفاوتهایی را در رشد زبانی نشان دهند. اختلال زبان در کودکان دوزبانه هر دو زبان را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین ارزیابی هر دو زبان باید مورد توجه ویژه قرار گیرد . عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک نقش وراثت در اختلالات زبان زیاد است و احتمال وجود سابقه تخریب زبانی در اعضای خانواده بالاتر از سایر افراد است. مطالعات دوقلو مبتنی بر جمعیت به طور مداوم وراثت پذیری قابل توجهی را برای اختلال زبان گزارش میکنند و مطالعات مولکولی نشان میدهند که ژنهای متعددی به صورت علی با هم تعامل دارند.
تشخیص افتراقی تفاوتهای طبیعی زبان باید حساب تفاوتهای طبیعی رشد زبان را از اختلالات زبان جدا کرد افتراق این دو قبل از ۴ سالگی ممکن است دشوار باشد در هنگام ارزیابی کودک از نظر اختلال زبانی باید به تفاوتهای منطقه ای اجتماعی یا فرهنگی قومیتی توجه کرد. مشکلات شنوایی و سایر حواس در وهله نخست نباید مشکل شنوایی را عامل اصلی اشکالات زبان بدانیم گاهی نقایص زبانی با مشکلات شنوایی نقصان سایر حواس یا یک مشکل حرکتی گفتاری همراه است. در این موارد وقتی تشخیص اختلال زبان گذاشته میشود که مشکل زبان موجود بیش از آن چیزی باشد که معمولاً در این اختلالات انتظار می رود. اختلال رشدی هوش کم توانی ذهنی). تأخير تكلم معمولاً یکی از ویژگیهای شاخص اختلال رشدی هوش است و در این موارد تا زمانی که کودک قادر به انجام کامل آزمونهای ارزیابی استاندارد نباشد تشخیص قطعی به تعویق خواهد افتاد. اختلال زبان میتواند با درجات مختلفی از توانایی ذهنی رخ دهد و برای تشخیص اختلال زبان اختلاف بین توانایی کلامی و غیر کلامی ضروری نیست. طیف اختلال در خودماندگی طیف اختلال در خودماندگی اغلب با تأخیر در رشد زبان ظاهر میشود.
با این حال طیف اختلال در خودماندگی اغلب با رفتارهایی همراه است که در اختلال زبان وجود ندارند مانند فقدان علاقه اجتماعی یا تعاملات اجتماعی غیر معمول مانند کشیدن دست افراد بدون هیچ تلاشی برای نگاه کردن به آنها الگوهای بازی عجیب و غریب مانند حمل کردن اسباب بازیها اما بازی نکردن با آنها الگوهای ارتباطی غیر معمول (مثلاً حروف الفبا را میداند اما اگر کسی صدایش کند پاسخ نمیدهد و پایبندی سخت به روال ها و رفتارهای تکراری مانند بازوبسته کردن دست ها چرخیدن اکولالیا). اختلالات عصبی نورولوژیک اختلال زبان اکتسابی همراه برخی بیماریهای عصبی مانند صرع زبان پریشی اکتسابی یا سندرم لاندو - کلفنر دیده میشود. پسرفت زبان از دست رفتن زبان و گفتار در کودکان زیر سه سال میتواند نشانه ای از طیف اختلال در خودماندگی با پسرفت رشدی یا یک بیماری عصبی خاص مانند سندرم لاندو - کلفنر باشد.
از دست دادن زبان میتواند علامت تشنج باشد و باید در این موارد ارزیابی تشخیصی کاملی برای بررسی و رد نمودن صرع انجام داد مانند الکتروانسفالوگرافی خواب و بیداری کاهش رفتارهای اجتماعی و ارتباطی اساسی در طول ۲ سال اول زندگی در اکثر کودکانی که با طیف اختلال در خودماندگی دست و پنجه نرم میکنند مشهود است پس نیاز به ارزیابی طیف اختلال در خودماندگی در این کودکان وجود دارد. هم ابتلایی همراهی اختلال زبان با سایر بیماریهای عصبی رشدی مانند اختلال یادگیری خاص املا و حساب اختلال رشدی هوش اختلال بیش فعالی کم توجهی طیف اختلالات در خودماندگی و اختلال رشدی هماهنگی شایع است. همچنین همراهی آن با اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) نیز بارز است. در نمونه های بالینی اختلال زبان ممکن است با اختلال صوت گفتار همراه باشد اگرچه داده های یک نمونه بزرگ مبتنی بر جمعیت از کودکان ۶ ساله در ایالات متحده نشان میدهد که هم ابتلایی ممکن است بسیار نادر باشد (۱۰۳) سابقه مثبت خانوادگی اختلالات زبان یا گفتار در اکثر موارد دیده میشود.
اختلالات صوت گفتار Speech Sound Disorder ملاکهای تشخیصی اشکال مستمر تولید اصوات گفتار در حدی که قابل فهم بودن گفتار را به هم میزند یا انتقال کلامی پیغام ها را مختل می سازد. محدودیتهای ارتباط مؤثر ناشی از این اختلال سبب میشود که یک یا چند مورد از موارد زیر مختل شود مشارکت اجتماعی پیشرفت تحصیلی یا کارکرد شغلی شروع علائم در اوایل دوره رشد است. این مشکلات قابل انتساب به بیماری مادرزادی یا اکتسابی دیگری مانند فلج مغزی شکاف کام کری یا کم شنوایی صدمات مغزی ناشی از ضربه یا سایر بیماریهای طبی و عصبی نیست. ویژگی های تشخیصی تولید صوت گفتار یعنی ادای روشن واجها یعنی هر یک از اصوات که در ترکیب با هم کلمات گویشی را ایجاد می کنند. ادای صحیح اصوات گفتار هم به سیستم آواسازی اصوات گفتار و هم به توانایی هماهنگ کردن حرکات اندام های تکلمی مانند فک زبان و لبها با تنفس و آواگری لازم نیاز دارد. کودکان مبتلا به مشکلات تولید گفتار ممکن است به درجات مختلفی دچار نقصان سیستم آواسازی لازم در تولید اصوات گفتار یا توانایی کافی هماهنگی حرکتی لازم در تولید کلمات باشند.
اختلال صوت گفتار وقتی قابل تشخیص است که تولید اصوات گفتارها با آنچه مورد انتظار سن کودک است مطابقت ندارد و به دلیل اختلالات جسمی ساختاری عصبی یا شنوایی ایجاد نشده است گفتار کودکانی که رشد طبیعی دارند باید در سن ۳ سالگی قابل فهم و واضح باشد. این در حالی است که در سن ۲ سالگی گفتار ۵۰ آنها غیر قابل فهم است. پسرها بیشتر از دخترها محدوده ۱.۵ تا ۱۸ در قیاس با (۱۰۰ به اختلال صوت گفتار مبتلا می شوند . ویژگی های همراه اختلال زبان میتواند همراه اختلال صوت گفتار دیده شود اگرچه تا سن ۶ سالگی بروز همزمان نادر است. معمولاً سابقه مثبت خانوادگی اختلال زبان یا اختلال صوت گفتار وجود دارد. اگر عدم توانایی هماهنگی سریع اندامهای تکلمی جنبه مهمی از مشکل را تشکیل دهد ممکن است سابقه تأخیر یا عدم هماهنگی فراگیری مهارتهای لازم برای استفاده از این عضلات و سایر عضلات صورت نیز دیده شود. این مهارتها شامل جویدن بسته نگه داشتن دهان و باد انداختن بینی فوت کردن با بینی هستند سایر جنبه های هماهنگی حرکتی نیز مشابه آنچه در اختلال هماهنگی رشدی دیده می شود، مختل هستند.
دیس پراکسی کلامی و آپراکسی گفتاری دوران کودکی عناوین دیگری هستند که برای مشکلات تولید گفتار همراه با اجزاء حرکتی به کار میروند. سیر و بروز یادگیری تولید اصوات کلامی به شکلی صحیح و قابل فهم و یادگیری فصاحت پیوسته گفتار مهارتهای رشدی هستند. تولید حرکتی اصوات گفتار الگوی رشدی خاصی را دنبال میکند که در هنجارهای سنی آزمونهای استاندارد بازتاب یافته است. در کودکان با رشد طبیعی استفاده از فرایندهای کوتاه سازی کلمات دشواری در تکلم به دلیل اختلال فعالیت حرکتی Verbal dyspraxia. عضلات تکلم (مترجم) 2. Childhood Apraxia of Speech و سیلابها در روند یادگیری صحبت کردن مورد شایعی است ولی آنها باید بتوانند در سه سالگی به شکلی صحبت کنند که بخش اعظم کلامشان قابل درک باشد کودکان مبتلا به اختلال صوت گفتار پس از این سن به استفاده از کوتاه و ساده سازی خام آواشناختی ادامه میدهند در حالی که سایر کودکان آنها را کنار گذاشته و واضح صحبت می کنند. تا سن پنج سالگی بنا بر هنجارهای سنی و هنجارهای جامعه باید ادای اغلب اصوات صحیح و تلفظ کلمات دقیق باشد.
شایع ترین اصواتی که نادرست ادا میشوند نیز به تدریج در سنین بالاتر اصلاح میگردند که آنها را هشت دیررس می گویند حروف hdzh chah e s a d ادای غلط هر یک از این اصوات به تنهایی را میتوان تا سن ۸ سالگی طبیعی تلقی کرد. وقتی چندین صوت دچار مشکل هستند بهتر است برای رفع مشکل ادای صحیح برخی از آنها تا قبل از سنی که اکثر بچه ها آنها را صحیح ادا میکنند اقدام نمود لغزش کامی یعنی ادای غلط صغیری یا سوت (مانند نیز شایع است و میتواند ناشی از الگوی غلط مسیر جریان هوای قدامی یا جانبی باشد. گاهی این مسأله میتواند ناشی از الگوی ناهنجار بلغ زبانی حلقی باشد. اغلب کودکان مبتلا به اختلال صوت گفتار به خوبی به درمان پاسخ میدهند و با پیشرفت زمان مشکلات تکلم آنها برطرف میشود و بنابراین اختلال مادام العمر ادامه نمی یابد. با این حال وقتی اختلال زبانی نیز وجود دارد پیش آگهی اختلال گفتار بدتر خواهد شد و میتواند همراه اختلالات یادگیری اختصاصی دیده شود. تشخیص افتراقی تفاوتهای طبیعی گفتار تفاوتهای منطقه ای اجتماعی یا فرهنگی قومیتی گفتار باید هنگام تشخیص گذاری مدنظر باشد.
کودکان دو زبانه ممکن است در مجموع قابلیت فهم کمتری از خود نشان دهند اشتباهات صامت و مصوت کلی بیشتری داشته باشند و الگوهای خطای غیر معمول تری نسبت به کودکان تک - زبانه نگلیسی زبان و زمانی که فقط به زبان انگلیسی ارزیابی مشکلات شنوایی یا سایر حواس اختلال شنوایی یا کری میتواند سبب ناهنجاریهای تکلم گردد. نقایص تولید اصوات گفتار میتواند مربوط به یک مشکل شنوایی مشکلات سایر حواس یا نقایص حرکتی گفتار باشد. در مواردی که اختلالات گفتاری بیش از آنچه معمولاً در مشکلات فوق انتظار میرود دیده میشود باید تشخیص اختلال صوت گفتار را مطرح نمود. نقایص ساختاری به صحبت کردن میتواند ناشی از نقایص ساختاری باشد مانند شکاف کام دیزآرتری نارساگویی اختلال تکلم میتواند به دلیل یک اختلال حرکتی مانند فلج مغزی به وجود بیاید.
نشانه های عصبی به اضافه ویژگیهای صوت دیزآرتری را از اختلال صوت گفتار مجزا مینماید گرچه در کودکان خردسال زیر ۳ سال) افتراق آنها از یکدیگر دشوار است به خصوص در مواردی که مشکلات حرکتی عمومی بدن موجود نباشد و یا خیلی کم باشد مانند )worster-Drought سندرم سکوت انتخابی صحبت کردن محدود میتواند از نشانه های سکوت (گنگی) انتخابی باشد نوعی اختلال اضطرابی که ویژگی اصلی آن عدم صحبت کردن در یک یا چند موقعیت مختلف است. گاهی این اختلال در کودکان مبتلا به اختلال گفتار به دلیل دستپاچه شدن و شرمندگی ناشی از اختلالشان دیده می شود ولی بچه های مبتلا به سکوت انتخابی در مکانهای امن مانند خانه و یا با دوستان نزدیکشان طبیعی و راحت صحبت میکنند. هم ابتلایی گفتار ممکن است در شرایط ژنتیکی خاص به عنوان مثال سندرم داون سندرم حذف 229 ، جهش ژن (FoxP2) به طور متفاوتی دچار اختلال شود. در این صورت این موارد نیز باید کدگذاری شوند.
اختلال فصاحت کلام با شروع دوران کودکی لكنت زبان Childhood-Onset Fluency Disorder (Stuttering) ملاک های تشخیصی اختلال فصاحت طبیعی و الگوی زمان بندی تکلم نامتناسب با سن و مهارتهای زبانی بیمار که به صورت مداوم استمرار دارد و همراه با بروز مکرر یک یا چند مورد از حالات زیر است .۱ تکرار اصوات و هجاها سیلابها) ۲ کشیدن حروف صدادار و بی صدا .
كلمات منقطع مانند وقفه ضمن بیان یک کلمه وقفه های خاموش یا صدادار مکتهای پر یا خالی حین تكلم) ه در ازگویی (Circumlocution) (جایگزینی کلمات برای پرهیز از به کارگیری کلمات مشکل ساز ادای کلمات با فشار جسمی مفرط تکرار کامل کلمات تک هجایی مانند من من من دیدمش) اختلال مذکور سبب یک یا چند مورد از موارد زیر میشود اضطراب در مورد صحبت کردن و محدودیت ارتباطات مؤثر مشارکت اجتماعی کار کرد تحصیلی و شغلی علائم در اوایل دوران رشد شروع میشود توجه موارد با شروع دیررس با کد [۴۹۸٫۵] به عنوان اختلال فصاحت كلام دوران بزرگسالی شناخته میشود اختلال مذکور قابل انتساب به نقص حسی یا حرکتی تکلم عدم فصاحت مربوط به آسیبهای عصبی مانند سکته مغزی تومور ضربه به سر یا یک بیماری طبی دیگر نیست و با یک اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نمیشود. ویژگی های تشخیصی ویژگی اصلی اختلال فصاحت با شروع دوران کوکی لکنت زبان آشفتگی است که در فصاحت طبیعی و الگوی زمان بندی تکلم دیده میشود و با سن بیمار همخوانی ندارد.
این آشفتگی با تکرارهای متعدد یا کشیدن اصوات و هجاها و سایر انواع عدم فصاحت کلامی شامل كلمات منقطع وقفه حین بیان کلمه وقفه های بی صدا یا صدادار مکتهای پر یا خالی حین تکلم در ازگویی جایگزینی کلمات ساده با کلمات مشکل ساز ادای کلمات با فشار جسمی بیش از حد و تکرار کامل کلمات تک هجایی مانند من من من من ديدمش مشخص میشود. این آشفتگی فصاحت با پیشرفت تحصیلی و شغلی یا ارتباطات اجتماعی فرد تداخل دارد. شدت این آشفتگی از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق میکند و در مواقعی که فشار و هیجان وجود دارد بیشتر است مانند خواندن مطلب در مدرسه مصاحبه شغلی آشفتگی فصاحت اغلب در مواقع قرائت شفاهی آواز خواندن یا صحبت با حیوانات خانگی و اشیاء بی جان دیده نمی شود. ویژگی های همراه احتمال به وجود آمدن اضطراب ناشی از انتظار برای بروز مشکل وجود دارد بیمار برای پرهیز از مشکلات فصاحت سعی میکند از سازوکارهای زبانی مانند تغییر سرعت کلام عدم استفاده از اصوات و کلمات خاص یا پرهیز از حرف زدن در موقعیت های خاص مانند تلفن یا سخنرانی عمومی کمک بگیرد. علاوه بر اینکه استرس و اضطراب از ویژگیهای اختلال هستند سبب تشديد علائم آن نیز میشوند.
اختلال فصاحت با شروع دوران کودکی ممکن است با اختلالات حرکتی مانند پلک زدن تیک لرزش لب ها یا صورت پرش سر حرکات تنفسی مشت کردن دستها همراه باشد. سطح تواناییهای زبانی در کودکان مبتلا به اختلال فصاحت زبان متغیر و ارتباط بین این دو نامعلوم است. مطالعات مختلف تفاوتهای عصبی ساختاری و عملکردی را در کودکانی که لکنت دارند نشان داده اند. احتمال لکنت زبان در مردان بیشتر از زنان است و تخمین ها بسته به سن و علت احتمالی لکنت متفاوت است لکنت پدیده ای چند عاملی و ناشی از موارد مختلفی از جمله برخی عوامل ژنتیکی و عصبی فیزیولوژیکی است. بروز و سیر اختلال فصاحت دوران کودکی یا لکنت زبان رشدی در ۹۰ ۸۰ موارد تا سن ۶ سالگی بروز میکند (محدوده سنی ۷-۲ سال بیماری گاهی به صورت ناگهانی و گاهی تدریجی شروع میشود. به طور معمول اختلال فصاحت به تدریج با تکرار حروف اول کلمات، اولین کلمات جملات یا کشیدن کلمات آغاز می شود. ممکن است کودک از مشکل خویش آگاه نباشد. به تدریج که بیماری پیشرفت میکند اختلال فصاحت شدیدتر و مزاحم تر میشود و در ادای بیشتر کلمات و جملات معنی دار دیده میشود.
هنگامی که کودک از مشکل خویش آگاه میشود شروع به استفاده از سازوکارهایی برای دوری از آن و پاسخ های هیجانی مربوط مینماید مانند پرهیز از صحبت کردن در مکانهای عمومی و استفاده از جملات کوتاه و ساده مطالعات طولی نشان میدهند که ۶۵ تا ۸۵ کودکان مبتلا بهبودی می یابند. شدت باقیمانده اختلال در سن ۸ سالگی پیش بینی کننده بهبودی یا تداوم آن در نوجوانی و سنین بالاتر است. عوامل خطرساز و عوامل مربوط به پیش آگهی عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک خطر لکنت زبان بین بستگان درجه یک زیستی فرد مبتلا به اختلال فصاحت دوران کودکی حدود سه برابر جمعیت عادی جامعه است. تا به امروز جهش - های چهار ژن که زمینه ساز برخی از موارد لکنت هستند شناسایی شده اند. پیامدهای کارکردی اختلال فصاحت با شروع دوران کودکی لکنت زبان علاوه بر اینکه استرس و اضطراب از ویژگیهای شرایط بروز اختلال هستند سبب تشدید آن نیز میشوند. اضطراب فوق میتواند کار کرد اجتماعی فرد را مختل نماید. نگرشهای ارتباطی منفی ممکن است پیامدهای عملکردی لکنت باشند که از سالهای پیش دبستانی شروع شده و با افزایش سن افزایش می یابند.
تشخیص افتراقی نقایص حسی عدم فصاحت میتواند مربوط به کم شنوایی یا نقص سایر حواس یا نقص حرکتی تکلم باشد. وقتی که مشکلات فصاحت گفتار بیش از آن چیزی است که معمولاً در این اختلالات دیده میشود باید تشخیص اختلال فصاحت با شروع در کودکی را مطرح نمود. عدم فصاحت طبیعی گفتار اختلال فوق باید از حالات طبیعی عدم فصاحتی که در کودکان خردسال دیده میشود افتراق داده شود. این حالات عبارت اند از تکرار کامل کلمه یا عبارت مانند من بستنی من بستنی میخواهم)، عبارات ناقص جمله معترضه مکتهای پرنشده اشارات داخل پرانتزی اگر این مشکلات به تدریج با افزایش سن کودک بیشتر و پیچیده تر گردد، اختلال فصاحت گفتار دوران کودکی تشخیصی مناسب است. اختلال یادگیری خاص همراه با اختلال در خواندن کودکانی که هنگام خواندن با صدای بلند دچار مشکل در روانی خواندن میشوند ممکن است به اشتباه دارای اختلال خواندن تشخیص داده شوند. روان خواندن شفاهی معمولاً با ارزیابی های زمان بندی شده اندازه گیری میشود آرام خواندن ممکن است به درستی منعکس کننده توانایی واقعی خواندن در کودکانی که لکنت دارند نباشد.
دوزبانگی لازم است بین عدم فصاحت ناشی از تلاش برای یادگیری یک زبان جدید و عدم فصاحتی که نشان دهنده اختلال فصاحت است و معمولاً در هر دو زبان ظاهر میشود تمایز قائل شد. عوارض دارویی لکنت زبان میتواند در اثر عوارض جانبی داروها به وجود آید و ارتباط زمانی مصرف دارو و بروز لکنت این نکته را مشخص مینماید. عدم فصاحت با شروع در بزرگسالی اگر شروع لکنت زبان در حین یا پس از نوجوانی باشد یک اختلال عصبی رشدی محسوب نمیشود و این تشخیص را میتوان مطرح نمود. لكنت زبان با شروع در بزرگسالی با آسیبهای خاص عصبی و بیماری های طبی و روانی مختلفی در ارتباط است و ممکن است با آنها بروز نماید ولی این موارد تشخیص 5-DSM محسوب نمی شوند. اختلال تورت تیکهای صوتی و ادای اصوات تکراری در اختلال تورت باید با توجه به ماهیت و الگوی زمانی آنها از صداهای تکراری اختلال فصاحت دوران کودکی افتراق داده شود.
هم ابتلایی اختلال فصاحت با شروع در دوران کودکی میتواند با سایر اختلالات مانند اختلال کم توجهی بیش فعالی، طیف اختلال در خودماندگی اختلال رشد ذهنی ناتوانی ذهنی) اختلال زبان یا اختلال یادگیری خاص اختلالات تشنج اختلال اضطراب اجتماعی اختلال صوت گفتار و سایر اختلالات رشدی همراه باشد. اختلال ارتباط اجتماعی (عملکردی) Social (Pragmatic) Communication Disorder ملاک های تشخیصی مشکلات مستمر در استفاده اجتماعی از ارتباطات کلامی و غیر کلامی که به شکل تمام موارد زیر بروز میکند ۱ نقص در استفاده از ارتباطات برای اهداف اجتماعی مانند احوالپرسی و تبادل اطلاعات به نحوی که با زمینه اجتماعی موجود هم خوانی داشته باشد. .
عدم توانایی تغییر ارتباط برای هماهنگی با بافتار موجود یا نیازهای فرد شنونده مانند متفاوت بودن صحبت در کلاس یا حیاط مدرسه متفاوت بودن صحبت با کودک و یا بزرگسال و پرهیز از استفاده بیش از اندازه از زبان رسمی اشکال در دنبال کردن قواعد مکالمه و داستان گویی مانند رعایت نوبت در مکالمه تکرار جمله به شکلی دیگر وقتی پیغام به درستی دریافت نشده و آگاهی از نحوه استفاده از علائم کلامی و غیر کلامی برای تعاملات معمول اشکال در درک مواردی که مستقیماً به آنها اشاره نشده مانند استنباط و درک معانی مفاهیم دو پهلو و مبهم مانند اصطلاحات ،شوخی ،استعاره معانی چندگانه یا جناس که برای تفسیر صحیح آن باید به زمینه و بافتار موجود توجه کرد. این نقایص سبب محدودیتهای عملی در یک یا چند مورد زیر میشود برقراری ارتباطات مؤثر مشارکت اجتماعی پیشرفت تحصیلی یا کارکرد شغلی علائم از اوایل دوره رشد آغاز میشود ولی ممکن است تا زمانی که نیازهای مربوط به روابط اجتماعی از حد توان فرد تجاوز نکرده علائم آشکار نگردد.
علائم قابل انتساب به یک بیماری طبی یا عصبی دیگر یا توانایی محدود فرد در زمینه جمله سازی و دستور زبان نیست و با اختلالات طیف در خودماندگی اختلال رشد ذهنی ناتوانی ذهنی تأخیر کلی رشدی یا بیماری روانی دیگری بهتر توجیه نمیشود. ویژگی های تشخیصی مشخصه اختلال ارتباط اجتماعی عملکردی در استفاده اجتماعی از زبان و ارتباطات است کاربرد) عملی زبان و ارتباط که خود را به صورت اشکال در فهم و رعایت قواعد اجتماعی ارتباط کلامی و غیر کلامی در زمینه های متفاوت زندگی معمولی تغییر نحوه صحبت کردن با توجه به شرایط موجود و نیازهای شنونده و پیروی قواعد مکالمه و تعریف یک موضوع نشان میدهد این نقایص سبب محدودیتهای عملی در ارتباطات مؤثر مشارکت اجتماعی پیشبرد روابط اجتماعی پیشرفت تحصیلی یا کارکرد شغلی فرد میشود. نقایص فوق توسط کم توانی حوزه های ساختاری زبان یا کاهش توانمندیهای شناختی بهتر توجیه نمیشوند. ویژگی های همراه شایع ترین ویژگی همراه اختلال ارتباط اجتماعی، نقایص زبانی است که مشخصه آن تأخیر در رسیدن به شاخص های اصلی زبانی و سابقه مشکلات ساختاری زبان در گذشته یا حال است. به اختلال زبان در صفحات قبل این فصل مراجعه شود.
افرادی که دچار مشکلات ارتباط اجتماعی هستند ممکن است خود را از تعاملات اجتماعی کنار کشند اختلال بیش فعالی کم توجهی (ADHD) مشکلات رفتاری و اختلالات یادگیری اختصاصی نیز در این افراد شایع است. بروز و سیر از آنجا که ارتباط اجتماعی (عملکردی) به رشد کافی تکلم و زبان بستگی دارد این اختلال در کودکان کمتر از ۴ سال به ندرت تشخیص داده میشود. اغلب کودکان سنین ۵-۴ سال باید از توانایی کافی زبان و گفتار به اندازه ای برخوردار باشند که اجازه شناسایی نقایص ارتباط اجتماعی را به ما بدهد. اشکال خفیف تر اختلال احتمالاً تا اوایل دوره نوجوانی یعنی زمانی که زبان و تعاملات اجتماعی پیچیده تر میشود آشکار نمی شوند. سرانجام اختلال ارتباط اجتماعی (عملی در افراد مختلف فرق میکند. در برخی از کودکان پیشرفت قابل توجهی ملاحظه میشود و در بقیه این مشکلات تا بزرگسالی نیز ادامه می یابد. حتی در کسانی که پیشرفت چشمگیری دیده می شود، نقصان اولیه کاربرد زبان میتواند سبب اشکالاتی در روابط و رفتارهای اجتماعی و همین طور در کسب سایر مهارت های مربوطه مانند بیان نوشتاری درک مطلب و خواندن شفاهی گردد.
عوامل خطرساز و عوامل مربوط به پیش آگهی عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک تاریخچه خانوادگی طیف اختلال در خودماندگی اختلالات ارتباطی یا اختلال یادگیری خاص میتواند احتمال ابتلا به اختلال ارتباط اجتماعی را افزایش دهد. این موضوع شامل خواهر و برادر کودکان مبتلا به این اختلالات میشود که ممکن است علائم اولیه اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) را نشان دهند. تشخیص افتراقی طیف اختلال در خودماندگی (اوتیسم). اختلالات طیف در خودمانده یکی از مهمترین ملاحظات تشخیصی افرادی است که دچار مشکلات ارتباط اجتماعی هستند افتراق این دو اختلال از یکدیگر با مشاهده سایر علائم اختلال در خودماندگی مانند الگوهای رفتاری و علایق و فعالیتهای تکراری محدود و نبود آنها در اختلال ارتباط اجتماعی (عملکردی امکان پذیر است در افراد مبتلا به طیف اختلال در خودماندگی ممکن است علائم فوق فقط در اوایل دوران رشد وجود داشته باشد و در حال حاضر دیده نشود لذا باید شرح حال کامل بیمار اخذ شود نبود علائم فوق در حال حاضر دلیلی برای رد کردن اختلالات طیف در خودماندگی نیست و اگر در گذشته علایق و رفتارهای تکراری محدود وجود داشته است کفایت میکند.
تشخیص اختلال ارتباط اجتماعی فقط باید وقتی در نظر گرفته شود که تاریخچه رشدی فرد هیچ گونه شواهدی دال بر رفتارها علایق و فعالیتهای تکراری محدود را نشان ندهد ملاک (B) علائم ارتباط اجتماعی ممکن است در اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) خفیف تر از طیف اختلال در خودماندگی باشد اگرچه از نظر کیفی مشابه باشند. اختلال کم توجهی - بیش فعالی نقایص اصلی ADHD ممکن است سبب اختلالاتی در روابط اجتماعی و محدودیتهای عملی در ارتباطات مؤثر مشارکت اجتماعی یا پیشرفت تحصیلی شود. اختلال اضطراب اجتماعی علائم اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) با علائم اضطراب اجتماعی همپوشانی دارد. وجه افتراق آنها در زمان بروز علائم است در اختلال ارتباط اجتماعی کودک هیچگاه یک ارتباط اجتماعی مؤثر نداشته است ولی در اضطراب اجتماعی مهارتهای ارتباط اجتماعی به خوبی شکل میگیرد ولی به دلیل اضطراب ترس یا ناراحتی از آنها در تعاملات اجتماعی استفاده نمی شود.
اختلال رشد ذهنی ناتوانی ذهنی و تأخیر کلی رشدی در کودکان مبتلا به تأخیر کلی رشدی یا کم توانی ذهنی ممکن است مهارتهای لازم برای ارتباطات اجتماعی دچار کاستی هایی باشد ولی تا زمانی که روابط اجتماعی فرد از آنچه که با توجه به هوش کودک انتظار می رود محدودتر نباشد تشخیص اختلال ارتباط اجتماعی گذاشته نمیشود. اختلال ارتباطی نامعین Unspecified Communication Disorder (۲۸۰٫۹) این طبقه تشخیصی در مورد علائمی به کار میرود که مشخصات اختلالات ارتباطی را دارد و سبب ناراحتی بالینی قابل توجه و افت کار کرد اجتماعی شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکرد فرد میشود ولی ملاکهای تشخیصی اختلال ارتباط یا هر اختلال دیگری در طبقه تشخیصی اختلالات عصبی - رشدی را کاملاً احراز نمیکند طبقه اختلال ارتباطی نامعین در مواقعی به کار میرود که بالینگر قصد ندارد دلیل خاصی را برای اینکه چرا علائم موجود ملاکهای تشخیصی اختلال ارتباط با یک اختلال عصبی رشدی خاص را احراز نمیکنند مطرح نماید و این شامل علائمی است که در آنها اطلاعات کافی برای گذاشتن یک تشخیص اختصاصی وجود ندارد.
طیف اختلال در خودماندگی Autism Spectrum Disorder اختلال طيف در خودماندگی Autism Spectrum Disorder ملاکهای تشخیصی نقصان مداوم ارتباط اجتماعی و تعاملات اجتماعی در موقعیت های مختلف که به شکل موارد زیر در حال حاضر یا در گذشته بروز میکند مثال ها برای نمونه هستند و در برگیرنده همه موارد نیستند. به متن مراجعه نمایید . تخریب روابط دوجانبه هیجانی اجتماعی به درجات مختلف مثلاً از رویکرد اجتماعی نابهنجار و عدم مكالمه عادی دو جانبه تا کاهش سهیم کردن دیگران در علایق هیجانات یا عواطف خود یا عدم توانایی برای شروع تعاملات اجتماعی یا پاسخ به آنها. نقص در رفتارهای ارتباطی غیر کلامی مورد استفاده در تعاملات اجتماعی به درجات مختلف برای مثال انسجام ضعیف ارتباط کلامی و غیر کلامی ناهنجاری تماس چشمی و زبان بدنی؛ افت شدید درک و به کارگیری ایما و اشاره فقدان کامل ابراز هیجانات با کمک چهره و ارتباط غیر کلامی نقص در ایجاد حفظ و درک روابط که از مشکل در تعدیل رفتار در موقعیتهای مختلف اجتماعی تا ناتوانی در دوست یابی و شرکت در بازیهای تخیلی مشترک و یا نبود علاقه به همتایان دیده میشود.
الگوهای علایق رفتار و فعالیتهای تکراری محدود به نحوی که حداقل در دو مورد زیر چه در حال و چه در گذشته وجود داشته باشد مثالها برای نمونه ذکر شده و کامل و فراگیر نیستند؛ به متن مراجعه نمایید. رفتارهای حرکتی استفاده از اشیاء و گفتار به صورت قالبی یا تکراری مانند حرکات ساده قالبی ردیف کردن اسباب بازیها پرتاب اشیاء پژواک کلام عبارات ]idiosyncratic[ ویژه اصرار به یکنواختی (sameness) پیروی انعطاف ناپذیر از عادات روزمره یا الگوها و آداب رفتاری کلامی و غیر کلامی یکسان مانند ناراحتی شدید هنگام تغییرات جزئی مشکل با جابه جایی ها الگوهای تفکر انعطاف ناپذیر آداب معاشرت خاص باید هر روز از همان مسیر برود یا هر روز همان غذای همیشگی را بخورد. علایق وی شدیداً محدود و ثابت است و شدت و تمرکز نابهنجار دارد مانند دلبستگی شدید یا مشغولیت با اجسام غیر معمول علایق شدیداً محدود یا ثابت .
واکنش بیشتر از معمول یا کمتر از حد به محرک های حسی علاقه غیر عادی به جنبه های حسی محیط مانند بی تفاوتی آشکار به درد حرارت واکنش ناخوشایند به برخی صداها یا منسوجات بو کردن و یا لمس بیش از اندازه اشیاء محو تماشای اشیاء نورانی یا حرکات شدن علائم فوق باید در اوایل دوران رشد وجود داشته باشد گرچه ممکن است تا زمانی که مقتضیات اجتماعی بیش از ظرفیت کودک نشود آشکار نشوند یا ممکن است در سنین بالاتر با کمک راهکارهای آموخته شده مخفی باقی بمانند. علائم فوق سبب تخریب بارز کارکرد اجتماعی شغلی یا سایر جنبه های مهم عملکرد فرد میشوند. این اختلال ها توسط اختلال رشد ذهنی ناتوانی ذهنی یا تأخیر کلی رشدی بهتر توجیه نمیشوند. کم توانی ذهنی و طیف اختلال در خودماندگی اغلب با یکدیگر بروز میکنند. برای تشخیص گذاری دوگانه ارتباطات اجتماعی باید کمتر از حد مورد انتظار رشد ذهنی بیمار باشد.
توجه افرادی که تشخیص اثبات شده اختلال طیف در خودمانده اختلال آسپرگر با اختلال نافذ رشد نامعین (NOS) را در DSM-IV داشته اند باید تشخیص اختلالات طیف در خودماندگی دریافت کنند افرادی که نقایص بارز در ارتباطات اجتماعی داشتند ولی علائم شان سایر ملاکهای تشخیصی اختلالات طیف در خودماندگی را برآورده نمی کند باید از نظر تشخیص اختلال ارتباط اجتماعی عملکردی ارزیابی شوند. با توجه به میزان تخریب ارتباط اجتماعی و الگوهای رفتاری محدود تکراری شدت اختلال تعیین می شود جدول ۲ را ملاحظه کنید. نیاز به حمایت بسیار زیاد نیاز به حمایت قابل توجه نیاز به حمایت مشخص کنید اگر همراه یا بدون نقائص ذهنی همراه یا بدون نقائص زبانی مشخص کنید اگر : مرتبط با یک بیماری ژنتیک یا طبی شناخته شده یا یک عامل محیطی نکته کدگذاری از کد اضافه برای مشخص نمودن بیماری ژنتیک یا طبی همراه استفاده نمایید مرتبط با یک اختلال رفتاری یا روانی یا عصبی رشدی دیگر مشخص کنید اگر : با کاتاتونی برای تعریف کاتاتونی به ملاک تشخیصی کاتاتونی مربوط به یک اختلال روانی دیگر به صفحات مراجعه نمایید.
نکته کدگذاری از که اضافه [۴۰۶٫۱) برای اشاره به وجود کاتاتونی همراه طیف اختلال در خودماندگی استفاده نمایید. روندهای ثبت تعیین میزان حمایت مورد نیاز در هر یک از دو حوزه آسیب - شناختی روان مذکور مطابق آنچه در جدول ۲ ذکر شده میتواند کمک کننده باشد مثلاً نیاز به حمایت خیلی شدید در مورد نقایص موجود در ارتباطات اجتماعی و نیاز حمایتی کمتر در مورد رفتارهای تکراری محدود» شاخص همراه با اختلال یا نقصان هوشی یا بدون اختلال یا نقصان هوشی باید در مرحله بعدی ثبت شود. پس از آن باید وجود یا فقدان اختلال زبانی را ثبت نمود اگر اختلال زبان وجود دارد، باید سطح فعلی عملکرد کلامی ثبت شود مثلاً) همراه با تخریب زبانی همراه فقدان تکلم مفهوم یا همراه با نقایص زبانی - گفتار عبارتی»).
مواردی از طیف اختلال در خودماندگی که همراه یک بیماری شناخته شده ژنتیک یا طبی یا عامل محیطی» یا «همراه یک اختلال رفتاری روانشناختی یا عصبی رشدی دیگر هستند به صورت طیف اختلال در خودماندگی مرتبط با نام بیماری اختلال یا عامل ثبت میشود مانند طیف اختلال در خودماندگی با سندرم کمپلکس تو بروس اسکلروزیس این شاخص ها وقتی اعمال میشوند که در آنها شرایط یا مشکل ذکر شده به طور بالقوه به مراقبتهای بالینی فرد مرتبط است و لزوماً نشان نمی دهد که وضعیت یا مشکل به طور علی با طیف اختلال در خودماندگی مرتبط است. اگر مشکل عصبی رشدی ذهنی یا رفتاری مرتبط با معیارهای یک اختلال عصبی رشدی یا سایر اختلالات روانی مطابقت داشته باشد هم طیف اختلال در خودماندگی و هم اختلال دیگر باید تشخیص داده شوند. در صورت وجود کاتاتونی کاتاتونیای مرتبط با طیف اختلال در خودماندگی را جداگانه ثبت کنید. برای اطلاعات بیشتر به معیارهای کاتاتونی مرتبط با اختلال روانی دیگر در فصل طیف» اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روان پریشی مراجعه کنید.
شاخص ها شاخصهای شدت جدول (۲) را میتوان برای توصیف مختصر علائم موجود که ممکن است زیر سطح اول قرار داشته باشند به کار برد با این توضیح که در شرایط گوناگون شدت اختلال فرق خواهد کرد و در طول زمان دچار نوسان میشود. شدت مشکلات ارتباط اجتماعی و رفتارهای تکراری محدود باید جداگانه درجه بندی شود طبقه های توصیفی شدت را نباید برای تعیین واجد شرایط بودن فرد و ارائه خدمات مورد نیاز به کار برد. در واقع، افرادی که مهارتهای نسبتاً بهتری دارند ممکن است چالشهای روانی اجتماعی متفاوت یا حتی بزرگتری را تجربه کنند. این مسائل فقط با کمک بررسی اولویت های فردی و اهداف و اولویتهای شخصی تعیین میشود. با در نظر گرفتن شاخص با یا بدون نقایص هوشی مشخص نمودن نیم رخ هوشی کودک یا بزرگسالان مبتلا به اختلالات طیف در خودمانده برای تفسیر ویژگی های تشخیصی ضروری است این نیم رخ اغلب ناهمگن است. تخمین جداگانه مهارتهای کلامی و غیر کلامی نیز ضروری است مانند استفاده از آزمونهای غیر کلامی بدون زمان برای ارزیابی توانایی های بالقوه افراد دچار محدودیتهای زبانی برای به کارگیری شاخص با یا بدون نقایص زبان باید میزان فعلی کار کرد کلامی ارزیابی و شرح داده شود.
نمونه هایی از توصیفات اختصاصی مربوط به همراه نقایص زبان میتواند شامل موارد زیر باشد فقدان كلام مفهوم غیر کلامی)، فقط كلمات منفرد تکلم عبارتی سطح زبان در افراد بدون نقایص زبان باید بیشتر شرح داده شود مانند تکلم با جملات کامل یا گفتار سلیس از آنجا که در طیف اختلال در خودماندگی گاهی رشد زبان دریافتی نسبت به زبان بیانی با تأخیر صورت میگیرد باید مهارتهای دریافتی و بیانی زبان را جداگانه ارزیابی نمود. مشخصه مرتبط با بیماری طبی یا ژنتیک شناخته شده یا عوامل محیطی وقتی به کار میرود که فرد یک بیماری ژنتیک مانند سندرم رت سندرم X شکننده سندرم داون یک بیماری طبی مانند صرع یا سابقه مواجهه محیطی در داخل رحم با یک تراتوژن یا عفونت شناخته شده مانند مصرف والپروات سندرم الكلى جنین وزن خیلی پایین موقع تولد اثبات شده ای دارد.
این شاخص نباید مترادف با علیت طیف اختلال در خودماندگی در نظر گرفته شود یک بیماری زمانی ممکن است تحت عنوان بیماری در ارتباط با طیف اختلال در خودماندگی فهرست شود که تصور شود آن بیماری به طور بالقوه از نظر بالینی مرتبط است یا نیاز به مراقبت دارد و نه به این دلیل که پزشک علتی را بیان می کند به عنوان مثال میتوان به طیف اختلال در خودماندگی مرتبط با یک تنوع تعداد کپی ژنومیک منحصر به فرد اشاره کرد که میتواند از نظر بالینی مرتبط باشد حتی اگر ناهنجاری خاص ممکن است مستقیماً باعث اختلال طیف اوتیسم یا بیماری کرون نشده باشد که میتواند علائم رفتاری را تشدید کند.
شاخص مرتبط با یک مشکل عصبی رشدی ذهنی یا رفتاری میتواند برای نشان دادن مشکلاتی مانند تحریک - پذیری مشکلات خواب رفتار آسیب زننده به خود یا رگرسیون رشدی که به فرمول عملکردی کمک میکنند یا کانون درمان هستند اعمال شود در صورت وجود سایر بیماری های عصبی رشدی روانی یا رفتاری باید آنها را نیز ثبت نمود (مانند اختلال ADD اختلال هماهنگی رشدی اختلال رفتارهای ایذایی کنترل تکانه یا سلوک اختلال اضطرابی، افسردگی یا دو قطبی اختلال تیک یا تورت آسیب به خود، تغذیه، دفع یا اختلالات خواب کاتاتونیا میتواند به منزله بیماری ای همراه با طیف اختلال در خودماندگی رخ دهد. علاوه بر علائم کلاسیک وضعیت گیری منفی گرایی مخالفت یا عدم پاسخ به دستور العمل ها یا محرک های بیرونی لالی و استوپور افزایش یا بدتر شدن استریوتایپی و رفتار آسیب زننده به خود ممکن است بخشی از مجموعه علائم کاتاتونیا را در زمینه طیف اختلال در خودماندگی تشکیل دهند. ویژگی های تشخیصی ویژگی اصلی طیف اختلال در خودماندگی نقصان مداوم در برقراری ارتباطات و تعاملات اجتماعی دوجانبه ملاک (A) و الگوهای تکراری و محدود رفتار علایق یا فعالیتها (ملاک ( است.
این علائم از اوایل کودکی وجود دارند و سبب اختلال یا محدودیت در کار کرد روزمره میشوند ملاک C و D) مرحله ای که در آن نقصان کار کرد فرد آشکار میشود با توجه به خصوصیات فردی و محیط زندگی بیمار بسیار متفاوت است. ویژگی های اصلی تشخیصی در دوران کودکی قابل مشاهده هستند ولی مداخلات درمانی رفتارهای جبرانی و حمایتهای جاری میتواند مشکلات موجود را لااقل در بعضی زمینه ها مخفی نگه دارد. علائم اختلال نیز با توجه به شدت در خودماندگی، میزان رشد و سن تقویمی کودک و احتمالاً جنسیت تفاوتهای زیادی دارند و مفهوم کلمه طیف در همین نکته نهفته است.
افراد فاقد اختلال شناختی یا زبانی ممکن است نسبت به افرادی که دارای اختلالات هوشی یا زبانی همراه هستند و ممکن است تلاش زیادی برای مخفی کردن این کمبودها انجام دهند علائم ظریف تری از نقایص داشته باشند مثلاً معیار A ، معیار (B) اگر فردی مهارت های ارتباطی کلی بهتری داشته باشد مثلاً از نظر کلامی مسلط باشد، نقایص هوشی نداشته باشد نقایص معیار A ظریف تری در ارتباطات اجتماعی خواهد داشت به طور مشابه اگر علایق فرد با هنجارهای مربوط به سن او ارتباط نزدیکی داشته باشند نقایص معیار B یعنی الگوهای رفتاری و علایق محدود ممکن است کمتر آشکار باشند. طیف اختلال در خودماندگی در برگیرنده اختلالاتی است که قبلاً در خودماندگی شیرخواری در خودماندگی کودکی در خودماندگی کانر (Kanner) در خودماندگی با کار کرد بالا در خودماندگی غیر عادی اختلال نافذ رشد نامعین (NOS) اختلال فروپاشنده دوران کودکی و اختلال آسپرگر نامیده می شدند.
نقایص ارتباطات و تعاملات اجتماعی ذکر شده در ملاک تشخیصی A فراگیر و مداوم هستند تشخیص وقتی از اعتبار بالایی برخوردار است که از چند منبع اطلاعاتی به دست آمده باشد مانند مشاهدات بالینگر شرح حال از فرد مراقب کودک و در صورت امکان خود بیمار نقایص کلامی و غیر کلامی ارتباطات اجتماعی علائم مختلفی دارند که بستگی به سن بیمار میزان هوش و تواناییهای زبانی وی به علاوه عوامل دیگری مانند سابقه درمان و حمایتهای جاری از بیمار دارد. بسیاری از افراد به درجات مختلفی از اختلال ،زبان از جمله فقدان کلام تکلم تأخیر زبانی درک ضعیف گفتار دیگران گفتار پژواکی تا گویش رسمی یا خیلی ادبی گرفتار هستند حتی در مواردی که مهارتهای زبان رسمی مانند دستور زبان و دایره لغات در طیف اختلال در خودماندگی دست نخورده باقی مانده اند به کارگیری زبان محاوره برای ارتباطات اجتماعی دوجانبه با مشکل روبروست.
نقیصه موجود در تعاملهای اجتماعی هیجانی مانند توانایی برقراری ارتباط و سهیم کردن دیگران در افکار و احساسات خود در کودکان خردسال مبتلا به این اختلال کاملاً آشکار است و این کودکان معمولاً علاقه ای به برقراری تعاملات اجتماعی و سهیم کردن دیگران در عواطف و هیجانات خود ندارند و به ندرت از رفتار دیگران تقلید میکنند.
اگر تکلمی وجود دارد اغلب یک طرفه و فاقد دوسویگی اجتماعی است و فقط برای درخواست یا نام بردن اشیاء استفاده میشود نه برای اظهار نظر در میان گذاشتن عواطف یا مکالمه در بزرگسالان مبتلا که اختلالهای ذهنی یا تأخیر تکلم ندارند، نقایص هیجانات اجتماعی دو جانبه بیش از همه خود را به شکل دشواری در پردازش و پاسخ دادن به نشانه های اجتماعی پیچیده نشان میدهند مانند اینکه چه موقع و چگونه وارد مکالمه شود چه چیزی نباید بگوید بزرگسالانی که از روشهای جبرانی برای برخی چالشهای اجتماعی بهره می برند نیز هنوز در موقعیتهای جدید و بدون پشتیبان به دست و پا می افتند و در اثر این تلاش مضاعفی که برای محاسبات آگاهانه به کار میبرند دچار اضطراب و ناراحتی میگردند موردی که در اکثر افراد به شکل شهودی انجام میشود این رفتار ممکن است اثبات طیف اختلال در خودماندگی در این افراد و به ویژه در زنان بالغ را با مشکل روبرو سازد.
بنابراین ممکن است به ارزیابی های طولانی تر مشاهده طبیعی و پرس وجو در مورد هرگونه مشکلات تعامل اجتماعی نیاز باشد به عنوان مثال اگر از این افراد در مورد هزینه های تعامل اجتماعی سؤال شود، ممکن است این افراد پاسخ دهند که تعاملات اجتماعی برای آنها خسته کننده است به دلیل تلاش ذهنی در نظارت بر قراردادهای اجتماعی نمیتوانند تمرکز کنند چون نمیتوانند خودشان باشند عزت نفس آنها تحت تأثیر نامطلوب قرار گرفته است و غیره. نقایص رفتارهای ارتباطی غیر کلامی که در تعاملات اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرند خود را به صورت فقدان یا کاهش استفاده و یا اشکال غیر معمول ارتباط چشمی با توجه به هنجارهای فرهنگی ایما و اشاره ها ابراز هیجانات چهره ای وضعیت بدن و لحن صدا نشان میدهند یکی از ویژگیهای زودرس طیف اختلال در خودماندگی کاهش توجه مشترک است. که به صورت عدم اشاره نشان دادن یا آوردن اجسام برای سهیم کردن دیگران در علایق خود نمایان میشود. کودک اشاره یا مسیر نگاه دیگران به اجسام را دنبال نمی کند.
ممکن است بیماران چند ایما و اشاره عملی را یاد بگیرند ولی ذخیره آنها از سایرین کمتر است و اغلب قادر نیستند ایما و اشارات خود بخودی را در ارتباطات شان استفاده نمایند. در بالغانی که بیان سلیسی دارند اشکال در هماهنگ کردن ارتباطات غیر کلامی با گفتار ممکن است سبب شود زبان بدنشان در خلال تعاملات عجیب تصنعی یا مبالغه آمیز جلوه کند. هر یک از این نقایص به تنهایی میتواند نسبتاً جزئی باشد (مثلاً ممکن است بیمار ارتباط چشمی نسبتاً خوبی هنگام صحبت کردن برقرار کند ولی در ارتباطات اجتماعی یکپارچگی ضعیف تماس چشمی ایما و اشاره وضعیت بدن آهنگ کلام و ابراز هیجانات چهره ای به چشم میآید یا ممکن است ناتوانی در حفظ اینها به مدت طولانی یا در شرایط اضطراب آور مشهود باشد. قضاوت در مورد نقایص ایجاد حفظ و درک روابط باید با توجه به هنجارهای سنی فرهنگی و جنسیتی بیمار صورت گیرد. علایق اجتماعی میتواند وجود نداشته باشند، کاهش یافته یا غیر عادی باشند و خود را به صورت طرد دیگران انفعال یا استفاده از رویکردهای نامتناسب پرخاشگری رفتارهای ایذایی نشان دهند.
این مشکلات به خصوص در کودکان کوچک تر بارز است آنها در بازیهای جمعی و تخیل شرکت نمی کنند مانند بازی هایی انعطاف پذیر متناسب سن که در آن تظاهر به کاری میکنند مهمانی خاله بازی - مترجم) در سنین بالاتر پافشاری بر بازیهایی با قوانین بسیار سفت و سخت دیده میشود. افراد بزرگتر تقلا میکنند تا بفهمند چه رفتاری مناسب یک موقعیت است و چه رفتاری مناسب نیست مانند رفتار خودمانی حسین مصاحبه شغلی یا چه روشهایی در استفاده از زبان برای برقراری ارتباط وجود دارد مانند طعنه زدن دروغ مصلحتی و....... اغلب بیمار ترجیح میدهد که در فعالیتهای انفرادی شرکت کند یا با افراد خیلی کوچک تر یا بزرگتر تعامل نماید.
در اکثر موارد تمایلی برای برقراری دوستی وجود دارد بدون اینکه هیچ تصور کاملی از رعایت نکات دوست یابی داشته باشد مانند دوستی یک جانبه یا دوستی فقط بر اساس بعضی علایق خاص مشترک روابط با خواهر و برادران همکاران و مراقبان نیز از اهمیت زیادی برخوردار است از نظر دوجانبه بودن آنها خصوصیت دیگر طیف اختلال در خودماندگی الگوهای محدود تکراری رفتار علایق یا فعالیتهای بیمار است همان طور که در ملاک تشخیصی B تصریح شده که با توجه به سن و تواناییهای فرد مداخلات درمانی و حمایت های جاری علائم مختلفی خواهد داشت رفتارهای قالبی یا تکراری عبارت اند از حرکات ساده قالبی مانند به هم کوبیدن دستها ضرب گرفتن با انگشتان استفاده تکراری از اجسام مانند چرخاندن سکه ردیف کردن اسباب بازیها و حرفهای تکراری پژواک کلام تکرار سریع یا با تأخیر طوطی وار کلمات شنیده شده استفاده از ضمیر «تو» برای اشاره به خود استفاده قالبی از کلمات عبارات یا الگوهای لحنی تبعیت افراطی از روال جاری
و الگوهای محدود رفتاری ممکن است به صورت مقاومت در مقابل تغییر تظاهر یابد مانند ناراحتی در هنگام تغییرات به ظاهر کوچک مانند انتخاب یک مسیر جایگزین برای رفتن به مدرسه یا محل کار اصرار زیاد بر تبعیت از قواعد انعطاف ناپذیری در تفکر یا الگوهای رفتاری کلامی و غیر کلامی تشریفاتی مانند سؤالهای تکراری دور یک محدوده چرخیدن شدت و تمرکز علایق محدود و ثابت مشاهده شده در طیف اختلال در خودماندگی نابهنجار است مثلاً کودکی نوپا به شدت به یک ماهیتاپه یا یک تکه نخ وابسته بود یا دیگری علاقه وافری به جاروی برقی داشت بیمار بزرگسالی ساعت ها وقت صرف نوشتن جداول زمان بندی کارها میکرد.
برخی از موارد روالهای تکراری یا علاقه های مفرط میتواند مربوط به واکنش بیش از حد یا کمتر از حد به درون دادهای حسی بیمار باشد که به صورت پاسخهای شدید به برخی صداها و منسوجات بو کردن و لمس کردن بیش از حد اجسام علاقه فراوان به اجسام نورانی یا چرخان و یا گاهی بی تفاوتی آشکار به درد، گرما یا سرما بروز میکند واکنش مفرط یا ابراز آداب خاص به مزه رایحه شکل یا ظاهر غذا یا محدویتهای سلیقه غذایی افراطی شایع است و میتواند یکی از ویژگیهای طیف اختلال در خودماندگی باشد. بسیاری از بالغان مبتلا به طیف اختلال در خودماندگی که مشکلات هوشی یا کم توانیهای زبانی ندارند می آموزند که چگونه در اماکن عمومی رفتارهای تکراری را سرکوب نمایند. در این افراد رفتارهای تکراری مانند تکان دادن دست یا بشکن زدن ممکن است یک عملکرد ضد اضطراب یا خود تسکینی باشد. علایق خاص میتواند منبع لذت و انگیزه فردی و زمینه ساز تحصیل و انتخاب شغل در سنین بالاتر باشد. حتی اگر در حال حاضر الگوهای محدود و تکراری علایق و فعالیت وجود ندارد ولی شرح حال فرد نشان دهنده وجود آنها در گذشته و دوران کودکی است ملاک تشخیصی احراز میشود.
بر اساس ملاک تشخیصی D ویژگیهای اختلال باید موجب افت قابل توجه بالینی کار کرد اجتماعی شغلی و سایر جنبه های مهم کارکردی فرد گردند ملاک E بر این نکته اشاره دارد که نقایص ارتباطات اجتماعی هر چند گاهی با اختلال رشد ذهنی کم توانی ذهنی همراه هستند اما به موازات سطح رشدی فرد نیستند و تخریبهای حاصله بیش از آن چیزی است که از سطح رشدی فرد انتظار میرود. ابزارهای تشخیصی رفتاری استاندارد شده که قابلیت های روان سنجی معتبری دارند شامل مصاحبه با مراقبان بیمار پرسش نامه ها و مقیاسهای مشاهدات بالینی در دسترس هستند و میتوانند پایایی تشخیص را در دراز مدت بین بالینگران مختلف افزایش دهند. با این حال، علائم طیف اختلال در خودماندگی به صورت ابعادی بدون نمرات برش پذیرفته شده در سطح جهان رخ میدهند. بنابراین تشخیص با در نظر گرفتن تمام اطلاعات موجود یک تشخیص بالینی باقی میماند و صرفاً بر اساس نمره یک پرسشنامه یا معیار مشاهده خاص تعیین نمی شود.
ویژگی های همراه بسیاری از افراد دچار طیف اختلال در خودماندگی مبتلا به نقصان هوشی و یا مشکلات زبانی نیز هستند مانند کندی کلام درک مطلب بیان شده حتی در کسانی که از بهره هوشی متوسط یا بالایی برخوردار هستند نیم رخ تواناییهای فرد همگن نیست. اغلب این تفاوت بهره هوشی و مهارت های عملکرد انطباقی چشمگیر است. مبتلایان به طیف اختلال در خودماندگی معمولاً با نقایص تئوری ذهن دست و پنجه نرم می کنند یعنی در دیدن جهان از دیدگاه شخص دیگر مشکل دارند اما این موارد لزوماً در همه بیماران وجود ندارد. نقایص عملکرد اجرایی نیز در بین افراد رایج است اما حتمی نیست مانند مشکلات مربوط به انسجام مرکزی یعنی توانایی درک زمینه یا به عبارتی دیدن تصویر بزرگ و در نتیجه تمایل به تمرکز بیش از حد بر روی جزئیات. در اکثر موارد نقایص حرکتی شامل راه رفتن غیر عادی دست و پا چلفتی بودن و سایر نشانه های حرکتی غیر عادی مانند راه رفتن روی نوک انگشتان دیده میشود.
آسیب به خود مانند کوبش سر گاز گرفتن مچ ها نیز ممکن است مشاهده شود و رفتارهای ایذایی - مشکل ساز در کودکان و نوجوانان مبتلا به طیف اختلال در خودماندگی شایع تر از سایر اختلالات از جمله اختلال رشد ذهنی است نوجوانان و بالغان مبتلا به طیف اختلال در خودماندگی مستعد ابتلا به اضطراب و افسردگی هستند و برخی از آنان دچار علائم حرکتی شبیه کاتاتونی میگردند آهستگی و وقفه بین حرکات اما این علائم به شدت دوره کاتاتونی نیست با این حال ممکن است که این بیماران نیز دچار تخریب بارز علائم حرکتی و بروز کامل سندرم کاتاتونی با علائمی مانند ادا و شکلک درآوردن انعطاف مومی شکل، سکوت (موتیسم) و وضعیت گیری شوند خطر بروز کاتاتونی همراه در نوجوانی بیشتر است. به نظر میرسد خطر بروز کاتاتونیای همراه در سالهای نوجوانی بیشتر از دیگر دوره های زندگی است. شیوع در سالهای اخیر شیوع گزارش شده طیف اختلال در خودماندگی در آمریکا و سایر کشورها نزدیک به ۱ تا ۲ جمعیت است و نسبت آن در کودکان و بزرگسالان شبیه هم است.
با این حال به نظر میرسد شیوع در میان کودکان آفریقایی آمریکایی (۱۰۱) و کودکان لاتین آمریکایی (۰۸) در مقایسه با کودکان سفید پوست (۱۰۳) کمتر باشد حتی پس از در نظر گرفتن تأثیر منابع اجتماعی اقتصادی میزان شیوع گزارش شده طیف اختلال در خودماندگی ممکن است تحت تأثیر تشخیص اشتباه، تشخیص دیرهنگام یا عدم تشخیص افراد از برخی پیشینه های قومی باشد. شیوع در کشورهای غیر آمریکایی به ۱٪ از جمعیت متوسط شیوع جهانی ۶۲۰۰ است رسیده است، بدون اینکه تنوع قابل توجهی بر اساس منطقه جغرافیایی یا قومیت و در بین نمونه های کودکان و بزرگسالان داشته باشد. در سطح جهانی به نظر میرسد نسبت مرد به زن در نمونه های اپیدمیولوژیک به خوبی مشخص شده ۳ به ۱ باشد البته این نگرانی وجود دارد که این اختلال در بسیاری از زنان و دختران تشخیص داده نشده باشد. بروز و سیر در طیف اختلال در خودماندگی باید به سن و الگوی شروع بیماری نیز توجه نمود ویژگیهای رفتاری طیف اختلال در خودماندگی در اوایل دوران کودکی آشکار میشود و حتی در برخی از آنها علائم عدم علاقه به تعاملات اجتماعی قبل از یک سالگی نیز بروز میکند.
معمولاً علائم اختلال در سال دوم عمر مشخص میشوند ۲۴-۱۲) ماهگی) ولی اگر تأخیر رشدی شدید باشد قبل از ۱۲ ماهگی و برعکس اگر خفیف باشند پس از ۲۴ ماهگی قابل مشاهده است توصیف الگوی شروع اختلال باید شامل اطلاعاتی راجع به تأخیرهای رشدی اولیه یا از دست دادن هرگونه مهارت زبانی یا اجتماعی باشد. در مواردی که مهارتهای کسب شده از دست رفته اند والدین یا مراقبان کودک معمولاً شرح حال دال بر انحطاط تدریجی یا ناگهانی رفتارهای اجتماعی یا مهارت های زبانی را ارائه میدهند. به طور معمول این انحطاط بین ۲۴-۱۲ ماهگی رخ میدهد. برخی از کودکان مبتلا به اختلالات طیف در خودماندگی نوعی پسرفت یا عدم رشد را تجربه میکنند که با سیر تدریجی يا نسبتاً سریع انحطاط رفتارهای اجتماعی با توانایی های زبانی در ۲ سال اول زندگی همراه است چنین فقدانهایی در سایر اختلالات به ندرت دیده میشود و میتواند به منزله علامت خطر طیف اختلال در خودماندگی در نظر گرفته شود.
در موارد نادر پسرفت رشدی پس از حداقل ۲ سال رشد طبیعی رخ می دهد که قبلا به صورت اختلال تجزیه کننده دوران کودکی توصیف میشد که بسیار غیر عادی تر و متضمن بررسی های طبی گسترده تری است به عنوان مثال جهش و امواج مداوم در طول سندرم خواب موج آهسته و سندرم لاندو - کلفتر این شرایط انسفالوپاتیک اغلب شامل از دست دادن مهارتهای فراتر از ارتباطات اجتماعی مانند از دست رفتن مهارت های مراقبت شخصی اجابت مزاج مهارتهای حرکتی است که شیوع کمتری دارد سندرم رت را در بخش تشخیص افتراقی ملاحظه نمایید. معمولاً تأخير رشد زبان اولین علامت طیف اختلال در خودماندگی است که اغلب با فقدان علائم اجتماعی و تعاملات اجتماعی غیر عادی مانند کشیدن اشخاص با دست بدون هیچ تلاشی برای نگاه کردن به آنها الگوهای غریب بازی کردن مثلاً اسباب بازیها را دور خود می ریزد ولی با آنها بازی نمی کند و الگوهای ارتباطی غیر معمول (مثلاً حروف الفبا را بلد است ولی به شنیدن اسم خود واکنشی نشان نمیدهد همراه است. گاهی شک به ناشنوایی پیدا میشود ولی به آسانی کنار گذاشته میشود در طول سال دوم زندگی رفتارهای تکراری غریب و عدم بازیهای عادی بیشتر مشخص میشود.
با توجه به اینکه بسیاری از کودکانی هم که رشد طبیعی دارند از تكرار لذت میبرند و رجحانهای قدرتمندی دارند مانند خوردن غذاهای یکسان یا تماشای یک فیلم بارها و بارها تشخیص قطعی رفتارهای محدود تکراری که وجه تشخیصی طیف اختلال در خودماندگی است در سنین قبل از مدرسه کار دشواری است. افتراق بالینی این رفتارها بر مبنای نوع دفعات و شدت آنهاست مثلاً کودکی هر روز برای ساعت ها اسباب بازی هایش را ردیف میکند و اگر یکی از آنها جابه جا شود شدیداً ناراحت می شود.
طیف اختلال در خودماندگی یک اختلال دژنراتیو اضمحلالی) نیست و یادگیری و جبران نقایص معمولاً به شکلی مستمر تا آخر عمر ادامه مییابد علائم بیش از همه در نوپایی و سنین ابتدایی مدرسه دیده میشود و با رشد و نمو معمولاً در اواخر دوران کودکی دست کم در برخی زمینه ها کاهش مییابد مانند افزایش علاقه به تعاملات اجتماعی درصد کمی از مبتلایان در سنین نوجوانی انحطاط بیشتری پیدا میکنند ولی اکثراً بهتر میشوند فقط اقلیتی از مبتلایان به طيف اختلال در خودماندگی قادرند در بزرگسالی به صورت مستقل زندگی و کار کنند کسانی که از بهره هوشی و تواناییهای زبانی بالاتری برخوردارند امکان یافتن شغل مناسب با علایق و مهارتهایشان را دارند دسترسی به خدمات توانبخشی حرفه ای به طور قابل توجهی نتایج شغلی رقابتی را برای جوانان در سن گذار مبتلا به طیف اختلال در خودماندگی بهبود می بخشد. در مجموع هرچه میزان نقایص حاصل از بیماری کمتر باشد احتمال کار کرد مستقل فرد بیشتر خواهد بود به هر حال اکثر این افراد از لحاظ اجتماعی ناشی و آسیب پذیر بوده و در ساماندهی ضرورت های عملی زندگیشان بدون کمک دیگران دچار مشکل خواهند بود و مستعد ابتلا به افسردگی و اضطراب هستند.
بسیاری از بالغان مبتلا عنوان میکنند که در مجامع عمومی برای مخفی نگاه داشتن مشکل شان از سازوکارهای تطابقی و راهکارهای جبرانی استفاده میکنند ولی این کار و حفظ چهره اجتماعی مقبول برای آنها فشار و تلاش زیادی را در پی دارد. اطلاعات زیادی از کهنسالی اختلالات طیف درخودمانده در دسترس نیست اما نرخ بالاتری از بیماریهای طبی همراه در تحقیقات مختلف مستند شده است. برخی از بیماران برای نخستین بار در بزرگسالی تشخیص داده میشوند که این موارد معمولاً به دنبال تشخیص اختلال در یکی از کودکان خانواده یا فروپاشی روابط فرد در کار و خانه روی میدهد. اخذ شرح حال مفصل دوران رشد در این موارد کار دشواری است و باید به مشکلات خودگزارشی توجه نمود. در مواقعی که مشاهدات بالینی موجود نشانگر احراز ملاک های تشخیصی اختلال در خودماندگی هستند میتوان تشخیص فوق را مطرح نمود به شرطی که شواهدی دال بر مهارتهای ارتباطی و اجتماعی مناسب در دوران کودکی وجود داشته باشد.
README.md exists but content is empty.
Downloads last month
39