text
stringlengths 0
12k
|
---|
خوبي؟ چه اتفاقي افتاد؟ |
اينجا اينونگاه |
وقتی با کارتل کار میکرده ،بین ماموریتاش تو تفریحگاههای اونجا میمونده |
هي،اونيکه ميبينم رو هم تو ميبيني؟ |
از ديدنت خوشحال شدم |
اون کتاب براش همه چيزه |
ممنون |
زنم ذوق ميکنه |
فهرست کمک |
سوگند به خورشید و پرتوش (یا آفتابش) |
سن خيلي پردردسيه، فکر کنم بفهمين، تازه قضيه همجنسگرائي پدرشون مشخص مي شه، متوجه هستين که؟ |
اوه ، خفه شو |
تو دست اشتباهيه نه تو دست درسته |
و تو ميدوني که من کجا هستم من از دستت دادم |
بگو ببینم چرا اونجا ولش کردی یالا بگو ببینم |
پليس اين حمله رو عجيب و بدونِ انگيزه اعلام کرد |
ما دنبال کاردينالها ميگرديم |
پس، آره، من تو جهنمم |
چيزي نيست |
تا زمانى كه [به پاى حساب] بيايند، خدا مىگويد آيا آيات مرا تكذيب كرديد بىآن كه بدان احاطه علمى داشته باشيد؟ اين چه كارى بود كه مىكرديد |
ميدونم که هر روز چطوري کار کنم |
چطور بنظر مياد؟ |
تو همه اسرار رو ميدوني، مگه نه ملکه من؟ |
عجب مالي بود |
هميشه مي گفتي ما داريم تو واحد كار درستي انجام ميديم |
داريم منفجر ميشيم |
بايد کار رو ياد بگيري |
آره خيلي خوب بچه ها |
نمي دونم چرا مي خوام،دلتو بهم بزنم |
بهتره که درباره اين ندونه |
نه، نه |
نمي خوام با تو بجنگم |
از آنان روی بگردان تا زمان معیّنی |
تو ميدوني که من بايد واسه خرج دانشگاه تو پولهام رو جمع کنم |
ديگه بارسلونا امن نيست |
اين کارم خيلي غيرِ حرفه ايه |
بايد با هم صحبت کنيم |
آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند |
کنستانتین کوآر |
من يه قرارداد فروش براي خونت گذاشتم |
از اینجا ببرینش بیرون |
چي نوشتي اينجا مگه تو انسان اوليه هستي |
واقعا تاسف آوره |
انجام دادن کار اشتباه منو روي اون قايق نگه نمي داره |
و چون زنان را طلاق داديد و مهلتشان سرآمد، مانع مشويد كه به نكاح همسران خود هرگاه كه ميانشان رضايتى حاصل شده باشد درآيند كسى كه از شما به خداى و روز قيامت ايمان آورده باشد اينچنين پند گيرد و اين شما را بهتر و به پاكى نزديكتر است خدا مى داند و شما نمىدانيد |
اووه |
خوبه |
به خاطر حرفاي ايزابله |
ای پدر شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود |
شما کجاييد؟ |
يه ثانيه بهم وقت بدين |
اوايلي که ما اومديم اينجا رو يادته؟ |
هاها |
ميتونم بهت پول بدم |
تو خيلي وقت بود قول ميدادي بياي اينجا ديگه داشتم فکر ميکردم براي منه |
زود است بدانند فردا کیست دروغپرداز برتریجوی |
عرض پالایۀ بالاگذر |
با اين حال، احتمالا مي دوني اين چيه |
وقتي پيشش نيستم |
گراز دریایی و خرسهای گرسنه با شکیبایی منتظر یخ زدن دریا هستند |
اون خيلي خارجيه |
قبلا هرگز چنين چيزي نديده بودم |
you all right شما خوبید؟ |
دروازه ها را باز کنيد |
بيست و پنجمين استاد اون تمرينات رو غير قانوني اعلام کردن؛ چوناينسبکمبارزهخيلي وحشيانهست |
نه ، چي؟ |
اون يه چيزي شنيده بود که نبايد مي شنيد |
اون يک حادثه بود |
از چشمهی بسیار داغ و گرمی نوشانده خواهند شد [[«عَیْنٍ» چشمه «آنِیَةٍ» بسیار داغ و گرم]] |
البته |
يكي از اون شورتهاي زنونه مامان دوز رو بپوشي |
اسلحه تو بنداز |
امشب، شب امتحان کردن چيزهاي جديده |
و خدا برون آورد شما را از شکمهای مادرهای خویش نمیدانستید چیزی را و نهاد برای شما گوش و دیدگان و دلها را شاید سپاس گزارید |
ميفهمم،باشه؟ |
نه نه واقعا |
يه گروه از آلفا ها دارن دوستاي من رو مي کُشن |
تو در هر تپش قلب من زندگي ميکني |
کمرم |
اين کار رو توي خونه نکنيد چون خيلي خيلي خطرناکه |
حالا احتمال چي وجود داره |
اون منظورش اينه که من به قتل ميرسم |
نه، نه، نه |
مثل تو ، دايه بچه ؟ |
هي نيگا کن |
مشکل من خرگوش ها هستند |
انگار عوض شدي |
ميخواد دنيا رو نابود کنه |
روز استقلال سريلانکا |
پس شما فکر ميکنيد که قاتل داره ميکشه تا چيزي را به شما ثابت کنه |
اومدم تا از اين انجمن عاجزانه درخواست کنم که از منابع دقيق و بي نقص خودش استفاده کنه و يکي از پيرترين خون آشاما به اسم اگنس رو برام پيدا کنه |
موفق شده |
ببخشيد، گوشيم خاموش شده بود |
فکر ميکردم يه روز پولشو پس ميدم |
من هميشه ميگفتم مردها ادمهاي سنگ دل و بدون احساسي هستند،ولي اين يکي رو نميفهمم |
ما پيداش مي کنيم اينقدر از اون کليهي مردني کار نکش |
اينم چيزي که ميخواستي |
شايد توي مکاني که دوربين نيست پنهان شده |
تو واقعا خوشگلي |
اون بیشتر میخواد وگرنه به بقیه خبر میده من بیشتر از این ندارم |