text
stringlengths 0
12k
|
---|
من قبل از اين اينا را نديده بودم قسم ميخورم |
تو ازم سوءاستفاده کردي |
اون خودشو |
قول ميدم |
سپس هنگامی که آسیب را از شما برطرف کند [بر خلاف انتظار] گروهی از شما به پروردگارشان شرک می آورند |
(موسی عصای خود را انداخت عصا مار بزرگی گردید و همهی طنابها و چوبدستیهای مارگونهی ایشان را فوراً بلعید) به دنبال آن، جادوگران همگی به سجده افتادند و گفتند ما (حقیقت را عیان میبینیم و) به پروردگار هارون و موسی ایمان داریم [[«أُلْقِیَ السَّحَرَةُ» جادوگران انداخته شدند استعمال فعل مجهول بیانگر این واقعیّت است که سطوت معجزه، جادوگران را فروتنانه بر رو انداخته است]] |
فکر کنم تو اين شانسو داري |
بیشتر از یه میلیون جانور اینجاست ما مجبوریم که بریم |
شستت تو کونم ـه مرد |
ما گلوش رو بریدیم |
خدايا |
هر آينه كافر شدند كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است و حال آنكه مسيح گفت اى فرزندان يعقوب، خداى يكتا را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شماست، كه هر كس براى خدا انباز گيرد خدا بهشت را بر او حرام كرده و جايگاهش آتش دوزخ است، و ستمكاران را هيچ يارىكنندهاى نيست |
همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، اگر بىگمان باور داريد |
آقا ، دوباره ازتون خيلي خيلي تشکر مي کنم |
آيا براى مردم شگفتآور است كه به مردى از خودشان وحى كرديم كه مردم را بيم ده و به كسانى كه ايمان آوردهاند مژده ده كه براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است؟ كافران گفتند «اين [مرد] قطعاً افسونگرى آشكار است» |
& گویندگان |
و فردا صبح 4 سال بعد از بازداشتش |
با خودم گفتم که یک روز دیگر هم به این سکوت ادامه بدهم بعد یک روز دیگر، و یک روز دیگر و همینطور تا اینکه نهایتا به خودم قول دادم یک سال روزه سکوت بگیرم چونکه بیشتر و بیشتر یاد می گرفتم احساس نیاز به یادگیری هم در من زیادتر می شد |
درباره چي داري حرف ميزني؟ |
اونا فورا ميگن کار يکي بوده ميرن و دخلش رو ميارن و ميشه پايان ماجرا |
ميدونستم |
james rp |
همشون براي من مثل همه |
اون و داني گيشلر رو دنبال کرديم |
چرا ؟ |
کتتون رو بديد به من |
اوه، منظورت همون يارو هست که پلاکارت رو نگه داشته بود |
ژنرال آيلينگ چرا شما سعي داشتيد ذخيره طلا رو بدزديد؟ |
و نام نیک او را در میان امّتهای بعد باقی نهادیم |
بیخیال |
اون قبلا از بمب استفاده کرده |
چهار پوند چهار پوند و ده شيلينگ |
آشنا به نظر میاد |
ببخشيد ؟ |
ماسکها رو بزنين |
نمیدونم، فلیسیتی نمیتونم بگم فردا چی پیش میاد |
دستت چطوره هنوز درد داره خيلي بهتره |
تو با تو پرنسس لوکي ازدواج مي کني پس بهتره با اين ايده کنار بيايي |
ما آن [= قرآن] را در شب قدر نازل کردیم |
علتش این است که مردم به این روشی که گفتیم احتمال موفقیت را حساب نمی کنند |
دله آروم باش |
والتر |
دارو براي شوهرم نهار درست ميکنم |
خوب بخوابين |
اوه، مي تونم حس کنم کجا چسبيده |
پیدا نشد |
نميتونم باور کنم که ملکهي خاک داره باد افزارها رو براي سربازي ميگيره |
افزودن عامل اول ۷ |
15دقيقه ديگه برگردين به اتوبوس از بازديدتون لذت ببرين |
چیزی که من میخوام این نیست |
در آنجا بندهاى از بندگان ما را كه رحمت خويش بر او ارزانى داشته بوديم و خود بدو دانش آموخته بوديم، بيافتند |
مي دوني كه چه تعداد آدم اصلاحيه دوم مجلس |
اون سعي کرد که بکشت اره |
خب ولش کنین |
نه ، نه ، مشکلي نيست |
بابام تا حالا 16 ميليون کيلومتر با هواپيما پرواز کرده براش مهم نبود |
در حالی که شما را مرحله به مرحله [خاک، نطفه، علقه، مضغه، گوشت، استخوان و] آفریده است |
افراد مسنِ بسیاری را میبینم که دچارِ اختلالات شنوایی و بینائی هستند |
همانا تو را است در روز شناوریی دراز (بلند) |
تو هستي يا نه ؟ |
پن داره بهت دروغ ميگه |
[نه اینکه نمی توانند یکدیگر را یاری دهند] بلکه آنان امروز فروتنانه تسلیم [قدرت حق] هستند، |
نورمن بیتس |
فکر کنم |
همونطور که مي دونستم که جسدش تو آبگير اونه |
اين که همه ما توي يه هواپيما هستيمجک |
آره، وقتي شما ميگين باورم ميشه |
و کي حرفت رو باور مي کنه؟ |
يه کم آب بيارين |
پيرمرد،اينچوبواقعاًکارش خوبه |
تو هم ميخواي؟ |
وقتي که سرطان گرفتم دراز ميکشم |
چرا بايد حرف بزنم ؟ |
امامنتا بحالساقدوشکسينبودم |
همونجور که خودت گفتی فقط یه راه برای فهمیدنش هست |
22 03460 اون يه سرپيچي بود و دوباره اتفاق نمي افته پس |
اگه بچه داشته باشم چي؟ |
ميدوني، فکر ميکنم ديگه صحبت کردن کافي باشه |
چيه؟ |
اين يکي من و مشهور ميکنه |
مي دونستم که تويي،سلن |
چيه؟ |
تفنگ من مشکل نداره |
به دستات نگاه کن بزار توي حافظت حک بشه فرانک |
(آری،) این گونه است کیفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آیات من و پیامبرانم را به سخریه گرفتند |
با توهین و بی احترامی که به من کرد به تو توهین و بی احترامی کرد |
اما متوجه هستن که هربرت هرگز نبايد از اين موضوع مطلع بشه؟ |
اين يه عمليات نجات نبود؟ |
تو آخرين کسي هستي که بايد يکي داشته باشه |
شايد اين رمز يك رابطه موفقه |
چپت را بالا نگه دار |
وکيل حتي اين رو برات سخت تر ميکنه که بتوني اينو پشت سر بزاري |
دزدکي رفتن خونه مونتگومري؟ |
قفله |
و قطعاً غير از آن عذاب بزرگتر، از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مىچشانيم، اميد كه آنها [به خدا] بازگردند |
جدي مي گم قربان براش چي کار مي تونيد بکنيد؟ |
ممنونحتما قشنگه |
آروم باش |
داری سعی میکنی بهمون رشوه بدی خانوم؟ |
مرسی بابت آبجو یخچالت چِشَم رو گرفته |