text
stringlengths
0
12k
الان وقتش نيست
لطفا
قربان
خيلي بامزه اي، نه؟
وليتواينجاييتابهنگهداريهبچهکمکمکني نهاينکه حالم روبگيري پساگهاشکالينداري
در مورد يه آدمکش داري حرف مي زني ؟
564
چون چیزی که میخوام بدونم اینه که راهی برای متوقف کردن یا لااقل کنترل کردنش وجود داره؟
نه، به نظرم شما خودتون داريد اينجوري برداشت مي کنيد
بگو من نمى‌دانم كه آيا آنچه وعده داده مى‌شويد نزديك است يا پروردگارم براى آن مدتى قرار مى‌دهد
نمي تونم با اين وضع کنار بيام
بنابراين، فكر ميكنم كه بعد از چندين نسل، ایده اینه که ما واقعا يك جعبه باروت[نسل دردسرسازي] خواهيم داشت
تو، خواهرت و من ما زنده ميمونيم، مطمئنم
خوب، ما می خواهیم تلسکوپی 30 متری بسازیم
هي، عزيزم
اخيراً زياد نتونستم بخوابم
خانم آنا
، همه ميگن اون شبيه چارلي برونه
و يه استاد خوب هم خواهي شد
نميتونم به وجودِ غريبه ها تو خونه ام عادت کنم
باید زودتر از مرز خارج شیمـ
یکی وسام پاپوش دوخته یکی
به خاطر همينه که يانگ بيشتر از گيرو استحقاق داره
اگر قطعه اول اندیس ۱ داشته باشد، فرمول ریاضی رمزگذاری cbc این گونه‌استformula_1در حالیکه فرول ریاضی برای رمزگشایی cbc این گونه‌استformula_2cbc متداول ترین مد عملی است که استفاده می‌شود
نه، اينجا جاي تيم شما نيست
صبر کن ، این یه پنبه ست ؟
بسته
سلام
نه بابا، يه حرومزاده همه‌ي دور و برياش رو به خاک سياه مينشونه چون خودش به خاک سياه نشسته
من قبلا توي تلويزيون بودم
شما فکر ميکنين ما وحشي هستيم بخاطر اينکه توي قلعه هاي سنگي زندگي نميکنيم
آنان گفتند آیا تو همان یوسف هستی؟ پاسخ داد که آری من همان یوسفم و این برادر من (بنیامین) است، خدا بر ما منّت نهاد (و ما را به دیدار هم پس از چهل سال رسانید) که البته هر کس تقوا و صبر پیشه کند خدا اجر نیکوکاران را ضایع نگذارد
‏ درست میگه سیلی ‏
اينطور نيست پدر؟
همانا شما را پيامبرى از خودتان آمد كه رنج و زيان‌تان بر او گران است، به [هدايت‌] شما اصرار دارد و به مؤمنان دلسوز و مهربان است
و آنها را از عقوبت‌ها نگاه دار، و هر كه را در آن روز از عقوبات حفظ كنى به راستى بر او رحمت آورده‌اى، و اين همان كاميابى بزرگ است
اه، خداي من، تو برگشتي
افسر لنوکس بازيمون داده
خنده ي عجيبي بود
خانوادم
يکي قبل از آخري هم يه الکُلي بود
پس فرمانبری مکن تکذیب‌کنندگان را
مرتيکه ي احمق
شيفتي پاورز فکر ميکردي ميتوني هر کاري انجام بدي
ودکا ودکا ؟
هميشه گفتي که ميخواي از من محافظت کني اما هيچوقت از من در مقابل اون محافظت نکردي
اما ديگه بازگشتي نيست
پس حالش خوب است و من نباید نگران باشم
پس چون از شما ترسيدم گريختم، و پروردگارم مرا حكمى حكمت درستى انديشه و گفتار و كردار يا حكم نبوت داد و مرا از پيامبران كرد
اما،جدا از شوخي در زير طلسم سخنوري ايشان
يك سروان در لشكر 24 قسمت كارخانه
هيچ چيزي بيش از اين [کارم] مفتخرم نمي کنه
که با بازي نقش باربارا نواک حقيقتا باربارا نواک مي شدم
نگاه کن
و بعد من ا زماشين پياده شدم
من یه برادر کوچیک دارم
بال جلو
‫هر کسی باید پاش رو از گلیمش درازتر کنه ‫وگرنه به بهشت نمی‌رسه
چي توشه؟
من قصد داشتم با چيزي که نميدونم بجنگم
الکس، من کاري با تيم ها نداشتم
مطمئنی حوصلشو داری؟
اليسون اون شب اون تاپ زرد تنش بود
و باور کن که خوبم بلده چه جوري ازش استفاده کنه
من براشون يه خونه خريدم
خُب الان چی؟
خواهش ميکنم يه فرصت ديگه بهم بده
متاسفم اما بايد بذاريم بري
حدس میزنی الان کجاست؟
تا از کُما نياد بيرون ابعاد آسيب هاش رو نمي فهميم
خوبه
تمام اینا اهمیت دارن
فقط ميتونم بهت قول بدم که بهش رسيدگي ميکنم
و بعد از هيج کجا بيرون اومد
به اون پسره اينجا ميگيم
بذارينش روي تخت
با آب همين چاه غسل تعميد داديمش
اوه يالا حالا بايد حرکتتو شوع کني
به هر حال این فقط به خاطر شما نیست امروز روز تولد ملکه است
شکلات لطفا، مرد جوان
بياييد به ترس و دودلي بدرود بگوييم در اين جنگ سرنوشت به قانون خود وفا کرده که ميگويد
اون بو مي بره
، با هوشی که تو داری و موقعیتهایی که برات فراهم کردم
ما نمي تونستيم اين مشكل رو حل كنيمولي با كمك تو مشكل حل شد
سپس تو را فرستاد تا ذهن ارباب من را مسموم كني
شما قضاوت فوق العاده اي انجام دادين
نه ، اون فقط واسه مأمورهاست
چرا پامو زير ميز مالوندي ؟
توری
،مطمئنم که ترجيح ميدی مثلا تمرين بدن سازی کنی
دارم راجع به تشکیل دادن کمیسیون صداقت و وقار حرف می‌زنم
تكه شيشه
ای اهل ایمان، چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمانی معیّن، سند و نوشته در میان باشد، و بایست نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد، و نباید کاتب از نوشتن خودداری کند، که خدا به وی نوشتن آموخته پس باید بنویسد، و مدیون باید مطالب را املاء کند، و از خدا بترسد و از آنچه مقرّر شده چیزی نکاهد، و اگر مدیون سفیه یا ناتوان (صغیر) است و صلاحیّت املا ندارد ولیّ او به عدل و درستی املا کند و دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آرید، و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد، و هرگاه شهود را (به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن نکنند، و در نوشتن آن تا تاریخ معیّن مسامحه نکنید چه معامله کوچک و چه بزرگ باشد این عادلانه‌تر است نزد خدا و محکمتر برای شهادت و نزدیکتر به اینکه شکّ و ریبی در معامله پیش نیاید (که موجب نزاع شود) مگر آنکه معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود، در این صورت باکی نیست که ننویسید، و گواه گیرید هرگاه معامله کنید، و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد (و بی‌اجر مانند)، و اگر چنین کنید نافرمانی کرده‌اید و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور می‌کند و خدا به همه چیز داناست
همون مستي که ديديم؟
گوش کن،جانم فدای تو رفیق
از نطفه بیافریدش پس مقدّر داشتش (اندازه نهادش)
گارد ساحلي محلي به همه توصيه کرده که تا پايان طوفان در خانه هاي خودشان باقي بمانند
منم بايد امشب يه حموم برم
پليس ازت حمايت نميکنه
آنان که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند در انجام جهاد با مال و جان (در راه یزدان) از تو اجازه نمی‌گیرند، (زیرا جهاد واجب است و در اداء واجبات، کسب اجازه لازم نیست این چنین مؤمنان راستینی که برای رفتن به جهاد اجازه نمی‌گیرند، به طریق اولی برای نرفتن به جهاد درخواست اجازه نمی‌کنند) و خداوند به خوبی افراد پرهیزگار را می‌شناسد (و از نیّات و اعمال آنان کاملاً آگاه است) [[«لا یَسْتَأْذِنُکَ » در کار جهاد از تو درخواست اجازه نمی‌کنند؛ نه برای خروج و نه برای قعود متعلّق آن می‌تواند محذوف و واژه (تخلّف) باشد، و (أَن یُجاهِدُوا)، کَراهَةَ أَن یُجاهِدُوا منظور نظر و در تقدیر باشد]]