text
stringlengths 0
12k
|
---|
چيزيمون نميشه |
ارتباطي به تو نداره |
اسم من هست سينک شانکارسينک باهات |
تا اون موقع اون موجود آمريکاي شمالي را پوشونده |
آفرین، ترسوندیش |
دختر بچه رو بگير |
آسمان ها را بدون ستون هایی که آنها را ببینند، آفریده و در زمین کوه هایی استوار افکنده است تا شما را نلرزاند و به اضطراب نیندازد، و در آن از هر جنبنده ای پراکنده کرده است، و از آسمان آبی نازل کردیم پس [به وسیله آن] از هر نوع گیاه نیکو و با ارزش در آن رویاندیم |
صدات فوق العاده اس ممنونم |
چيشده؟ |
حرکت کن |
چقدر گناهان گران بهات رو دوست داري |
♪ used to be my homey now you act like you don't know me ♪ |
،پس جواب من منفي هست ولي تو سعي خودتو کردي |
شرط میبندم یه چیز باحاله |
اگه هر چيزي رو ديدي که تکون خورد، برگرد داخل |
ما همديگر و با هم گرم ميکرديم |
تو دزديديش |
خلبان همکارم،رایلی |
چي باعث آزاد شدن يه جايه همه اون کپسول ها |
يک بمب خازني و يک نقشه ي شبکه اي مثل پنکه و گل کلم مي مونن |
قربان ؟ |
اون يه تن لشه |
به غير از پاهاش، بقيه جاهاش بنظر خوب مياد |
پس خواهشن جدي باشيد |
شايد جات توي مولز تاون امن تر باشه |
واقعاً متأسفم مامان ولي من نميتونم |
و دست خطش خيلي نازه، ببين |
چند روزه |
؟ ؟ |
اون رو به قیمت ۹۰۰ دلار به مدیران دبیرستان میفروختند |
و بین آنان و آنچه خوش دارند، فاصله افتد، چنانکه پیشترها در حق همانندانشان هم چنین شده بود که آنان سخت در شک بودند |
تواناييم براي ايجاد اسپيد فورس از دست رفته بود |
اون کار غیرعادی انجام نداد؟ |
منم میفروشم درسته اما خودم خوب میدونم که چی رو میفروشم بقیه هم میدونن که دارن چی رو میخرن |
خوشمزه بود |
فقط ميخوام بدوني که ممکنه مارني هانتر هم به خودش همين چيزا رو گفته باشه |
اسکار چی؟ |
مثل این بودم، یوهو، می روم مسافرت |
من يه معامله کردم |
احساس خواب آلودگي نيست من |
اون همه محاسبات ناتموم ما را انجام ميده برامون روش پيدا ميکنه |
ببخشيد، لطفا بنشين ممنون |
اگه اونا بکشنت، اون دوباره اتفاق ميافته |
نمي دونم بهش چي ميگن |
چطور اشنا شدیم؟ |
و چرا به خداوند و حق و حقیقتی که برای همه ما نازل شده است، ایمان نیاوریم و حال آنکه امید داریم که پروردگارمان ما را در زمره شایستگان درآورد |
برو ، بلند شو |
سانفورد، چشمت به در باشه |
فوق العاده است |
اوه خدای من |
اونا هم حرفم رو باور نکردن |
نتونستم بازش کنم |
من «الله» هستم، و معبودی جز من نیست، پس تنها مرا عبادت کن، (عبادتی خالص از هرگونه شرکی)، و نماز را بخوان تا (همیشه) به یاد من باشی [[«لِذِکْرِی» برای این که همیشه به یاد من باشی تا در نماز به ذکر من بپردازی به هنگام یاد من با توجّه به معنی اخیر، حرف (لِ) به معنی (عِندَ) است (نگا إسراء / 78)]] |
از هر دوتاي شما |
کسي ميتونه اين گند کاري رو تميز کنه؟ |
کوفکس از رُزبرو يه علامت مي گيره |
من دارم به يک پارتي ميرم |
آرى، در حقيقت، پروردگارش به او بينا بود |
علماء و راهبان خود را (از نادانی) به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را (که متولد از مادر معین و حادث و مخلوق خداست) به الوهیت گرفتند در صورتی که مأمور نبودند جز آنکه خدای یکتایی را پرستش کنند که جز او خدایی نیست، که منزه و برتر از آن است که با او شریک قرار میدهند |
رفتم به واگن آشپزخانه |
اوه، اومد |
بیگمان کسانی که با خدا و فرستادهی او جدایی میکنند، ناچار با ذلت (به عقب) برگشت داده شدهاند؛ همان گونه که آنان که پیش از ایشان بودند چنان شدند و بهراستی آیات روشن (خود) را فرستادیم و برای کافران عذابی خفّتبار است |
کنفرانس من چي؟ |
بیگمان کسانی که ایمان آوردند و (در راه ایمان، از جایگاه بیایمانی) هجرت کردند و با اموال و جانهاشان در راه خدا جهاد کردند، و کسانی که (آنان را) پناه دادند و کمک(شان) نمودند، ایشان بعضیشان اولیای بعضی (دیگر)ند و کسانیکه ایمان آوردند و هجرت نکردند، برایتان از ولایتشان چیزی نیست تا هجرت کنند و اگر (هم) از شما (علیه دشمنانتان) یاری طلبیدند، یاریشان بر (عهدهی) شماست؛ مگر بر گروهی که میان شما و ایشان پیمانی است و خدا به آنچه میکنید بسی بیناست |
دروغگو |
و بسا شهری که نابودش ساختیم پس بیامدش خشم ما شبانگاه یا به خواب نیمروز بودند |
راهي هست که بشه دردو کمتر کرد؟ |
بله اونا مسوولن باشه براي قدرت آلتا و کمپانياي نفتي و بقيه اون دزدا |
احتمالش چقدره که پيک کاوينگتون |
ما لباس هايي رو طراحي کرديم که بهشون اجازه ميده اين وضعيت هارو کنترل و مهار کنن |
ميتونم روش صحيح چوب دست گرفتن رو يادتون بدم |
جفرسون خيلي حال مي کرده ها |
اينم يکي از ستونهاي نسل توئه |
خانم اير، من رو ببخشيد، من عادت دارم دستور بدم و بقيه اطاعت کنند |
کدومشون ویزرِ؟ |
لعنت |
اون داشت به اين پليسه علامت مي داد |
و باید اینجا باشی و در آمادهسازی مراسم به انجلا کمک کنی |
من لباس پرنده های آتیشی رو تنم میکنم |
زقّوم درختی است که در ته دوزخ میروید [[«تَخْرُجُ» بیرون میدمد میروید «أَصْل» قعر ته]] |
گوش کن ، اين يه مساله اورژانسيه بايد به سفارت اطلاع بدي |
زندان |
من يه شواليه ام |
فرد مفقود ؟ |
قوم صالح ناقه را پی کردند، سپس از کار خود پشیمان شدند |
چرا داری اینو میدی به من؟ |
شايد اين چرند باشه ولي من حالا اين احساس رو دارم که برنده هستم |
اگه نری لازم نیست فرار کنی چون بالاخره پیدات میکنن |
بيا اينجا |
عبارت منظم در تمام نام پروندهها استفاده میشود برای مثال استفاده از گزینش » « و جایگزینی با » « ، خط زیر را جایگزین تمام فاصلهها میکند |
ده دقيقه وقت داري |
منشي ترسک که اينجا حضور دارن |
اگر الان برگرديم، همه ي چيزي كه با خودمون برمي گردونيم همون حس تحقيره |
ميخواستم ازت تشکر کنم چرا |
عادلانه نيست ، اگه بخوام از اين ، بيشتر ببرم |
ميدوني چکار کردي؟ |
درباره زني شنيدي که به هوادارا پشت کرد بي احترامي، بي احترامي |
و مرگ مي مونه و بازي مي کنه نيواورلانز؟ |
اون داشت با اینها حرف می زد |
خوب گوش کن تا کسي صدمه نبينه |