text
stringlengths 0
12k
|
---|
نباید ما اونجا باشیم؟ |
بر اين كه امثالثان را به جاى شما قرار دهيم و شما را در جهان ديگرى كه نمىدانيد آفرينش تازهاى بخشيم |
الان اينجاست |
و به جای خداوند خدایانی را به پرستش گرفتند که مایه عزت و اعتبار آنان باشد |
خانمها |
سرت که خیلی شلوغ نیست ،هست ؟ |
بس کن، ميچ |
خوبه |
چطوري؟ |
چرا زندان بودي ؟ |
بشين اينجا |
اينکه فقط کافي بود دستمون رو دراز کنيم تا برسيم |
آسمانها و زمين را به حق آفريد و شما را صورتگرى كرد و صورتهايتان را نيكوآراست، و فرجام به سوى اوست |
تنها چيزي که ميخواستم غذاي دريايي بود |
سال27 |
اونا حتي ميخوان با زنِتَم بخوابَن، و اگه من براشون فراهم نكنم، از يه جاي ديگه گير ميارنِش |
مسابقه ي خيره شدنه و من ميبرم |
ظاهرا تو هم فراموش کردي که من توي اين منطقه خود قانونم |
ميخواي بازي کني؟ |
اَدِلِيد |
خب الان |
امامادرتخيليوفاداربود |
ببخشيد شما |
اوه، خدا رو شکر |
آماده اي؟ آره برو |
تو همينجا ميموني سيث |
همتون رو گاييدم |
هي ، نگاه کن |
با من اینکارو نکنید |
عميقاً |
اوکي |
تا بعد آقايون |
آنان که ما به آنها پیش از این، کتاب (آسمانی تورات و انجیل را) فرستادیم (یعنی موسی و عیسی و پیروان حقیقی آنها) به این (کتاب آسمانی قرآن) البته آنان ایمان میآورند |
من فقط ميخواهم بستر رو با يکي از شما لمس کنم اين ممکنه کمي احساس حسادت داشته باشه |
که فزوندهندگانند برادران شیاطین و شیطان است پروردگار خویش را ناسپاس |
همه چيز مرتبه؟ |
حرفم خنده داره، نه؟ |
قرار نيست دور بريزيم |
بدک نبود |
مطمئن باش |
فقط امتحان کن باشه |
پس می مونیم |
من ميرم |
امروز چيزي خوردي؟ |
بلو1 توی موقعیت باشین |
همینجوریه اولش حسابی قول میدن |
مطمئنم |
خيلي خوب ، اژدهاي آتش لعنت به شما لعنتي ها |
فقط همين؟ انزو؟ |
بياين داخل |
ـ ممنون |
اين اين بخاطر اينه که بعضي وقتا من |
خب کجا بهتره؟ |
بسيار خوب |
باشه |
بگو چی میخوای ؟ |
چرا ما این کار رو نکنیم؟ |
بلند نشو |
يه لحظه لطفا |
خودشه؟ |
اسپارتاکوس و کرزا بي ارزش بودنشون رو در آرنا ثابت کردن |
40دقيقه، ولي يه طوفان هم هست پس ممکنه بيشتر طول بکشه |
ميدوني، شتاب معرکه |
کيه؟ |
چون اندوه يه نفر به خودش مربوطه |
تو قديما محموله هاي غيرخوشايند تري رو هم با خودت حمل کردي |
آروم باش عمویی |
اوه، نه |
موبايل موبايل رو بهم بده |
ادامه بده، ریاضیاتش رو بسط بده |
تو دروغ گفتي |
ممنونم |
سپيده دَم |
بزنش |
داشت ci يه خبرايي در مورد |
اشتباه مي کني |
به اين خرابه ها نگاه کنيد |
اتفاق ميفته |
گین |
اون کجاست؟ |
سپس شما را از پس ايشان در زمين جانشين كرديم تا بنگريم چگونه عمل مىكنيد |
روشنش کن |
هيچکس توي اين شهر من رو استخدام نميکنه |
بریم ببینیم |
توی جیبم بود |
من داشتم فکر ميکردم |
کجا؟ |
مونرو |
خوب؟ |
ù (# 249) u ، آکسان گراو |
ساکت شو |
پس آیا بکدامین نعمتهای پروردگار شما تکذیب میکنید |
و تکنولوژیاش خیلی قدیمیـه |
ببين |
بگو چقدر بسه باشه |
یه لحظه باید کتابتو قرض بگیرم |
|
چرا ميخواي بچه داشته باشي؟ |
اوكي، جريان چيه؟ |