text
stringlengths 0
12k
|
---|
بيا اينجا |
آیا گنجهای رحمت خدای تو که در کمال اقتدار و بخشندگی است نزد این مردم است (تا مقام رسالت را به هر که خداهند بخشند) |
جدی؟ |
بيا کلاس بعديمون هنره |
پدر میگفت اون بهترین شمشیرزنی که تا حالا دیده |
واي خدا |
نمي تونم اين کارو بکنم |
خداحافظ |
جدي ميگي؟ |
کي اينا رو درست کرده؟ |
که اونم يه کمپاني برق بود |
ولي |
من امتناع میکنم |
عاليه |
من جواب بدم؟ |
پالایۀ cubismcomment |
دزدهاي بي چشم و رو |
تو چطور اينقدر شجاعي؟ |
* چيزهاي زيادي هست که بهش بگم * |
همه چیز بسته به توانایی ادموند هالی در رسوندن کتاب نیوتون به دنیایی وسیعتر بود |
منو ببخشيد با چند تا فرشته قرار دارم |
خداحافظ عزيزم |
هنوز نه |
نیست |
پس |
واسه همین |
قيافت خوبه، چشمات باز شده |
لطفا |
بجنبين بچه ها |
لذت بخش بود |
من مي رم بالاي رودخونه |
اين جنگ همينجا متوقف مي شه |
حق با منه |
بازی سفارشی |
هيچيبرايپيشکِشکردنبهتنداشتم |
در واقع، تو منو شکست دادي، جورج، |
دراصل، بعنوان محافظ شخصيش |
ما آیین همه پیمبرانی را که پیش از تو فرستادیم نیز همین (توحید و خداپرستی و هلاک کافران و نجات اهل ایمان) قرار دادیم، و این طریقه ما را تغییرپذیر نخواهی یافت |
نگران نباش |
فقط همين |
خيلي خب |
هي، بابا |
زيرا که اين شهـر به وسيله بزرگترين پادشاهي در ' سرزمينميانه ' اداره ميشد |
شايد ، يکمي |
اگه فکرتون اينه پس همينطوري به فکرتون ادامه بدين |
بايد پيدا کرده باشن |
آنگاه زنش با آوایی [بلند] رو به او آورد و بر چهرهاش چک زد و گفت [چگونه فرزند بزایم که من] پیرزنی سترون هستم |
آه خدای من |
ادغام انجام شد |
در مقیاس یک تا ده درد شما چقدره؟ |
کاستلو دوربين و ميکروفون کار گذاشتي توي بخش خودمون به هيچکس نگو فقط به بخش تحقيقات بگو |
مطمئني تو خوبي؟ |
و در راه خدا انفاق (و بذل مال) کنید و (با ترک انفاق)، خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید، و نیکی کنید (در کشتن و یاری ستمدیده و جنگ و ) همانا خداوند نیکوکاران را دوست میدارد [[«أَنفِقُوا» ببخشید بذل و بخشش کنید صرف مال کنید «لا تُلْقُوا» میندازید میفکنید «أَیْدِی» جمع ید، دستها نفسها «لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ» با دست خود، خویشتن را به هلاکت میندازید خود را به هلاکت میندازید حرف (بِ) میتواند زائد، یا غیرزائد بشمار آید «التَّهْلُکَةِ» هلاک و نابودی هر چیزی که منتهی به مرگ شود «أَحْسِنُوا» نیک رفتار کنید، در شیوه عبادت و معامله با اسیران و یاری مستمندان و غیره، نیکوکاری کنید]] |
متاسفم، بچه جون |
عالی بود؟ |
اه، لعنتي |
ما ديگه تصويري از بيرون نداريم و هيچكس نميتونه وارد اينجا بشه |
نه |
که برات مهم نیست؟ |
چرا اين اسم واسم آشناست؟ |
دور شو |
هنوزم به خودت ميگي خيرنگار؟ |
من كلي حرف براي گفتن به زنها دارم |
خدا رو شکر و دوباره عرض میکنم که ویدئوی اخبار |
یا چون یعقوب را مرگ فرا رسید، حاضر بودید؟ چون به پسران خود گفت «پس از من، چه چیز را خواهید پرستید؟» گفتند «معبود تو را، و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را معبودی یگانه را میپرستیم؛ و ما تنها برای حضرتش تسلیمکنندگان (خود و دیگران)ایم» |
رئیس مجلس در واکنش به قصاص خودسرانه و ضرب و شتم صدیق که مظنون به همجنسگرایی بود، در سایت خبری nigeria eye (چشم نیجریه) نظر زیر را داد |
لو |
آنان کسانیاند که بدی عذاب برایشان است و آنان در آخرت، همانا زیانکارترین (مکلفان)اند |
هنري |
خيلي احمقه |
بگو وگرنه کتکت ميزنم |
کي؟ نه نميخوام |
من سعي ميکنم بالا نگه دارم با شما |
خدا |
مراقب باش |
دلم برات تنگ شده بود |
اما از اين به بعد |
آیا هیچ دربارهی آتشی که برمیافروزید، اندیشیدهاید؟ [[«تُورُونَ» روشن میکنید برمیافروزید از مصدر ایراء (نگا عادیات / 2)]] |
همينجاست |
شما؟ |
تو خوبي |
پيشنهاد ميکني چطور اينکارو انجام بديم؟ |
نه، متشکرم |
بدبختم کردي |
فهرست مرتب |
داري چکار ميکني؟ |
بريد بيرون |
يك لحظه بهش فرصت ندادي |
بازوتون رو بندازين دور گردنم |
فکر میکنین چه اتفاقی افتاده ؟ |
خيلي خوب |
که البته خيلي هم دوست داشتني هست |
يعني من ميتونم |
تو بايد |
تو خوبي |
چه خبره؟ |
خیلیخب |