education_and_learning.csv

tweet
از نمرات من میتونن یه دنباله جدید درست کنن دیگه حسابی و هندسی نیستن
یه خری رفته مارو به سرایدار دانشکده لو داده که آقا اینا مال دانشکده ما نیستن بیرونشون کن
یه درصد زیادی از عمرم تو راه دانشگاه سپری شد
ولی من شدیدا ناراحتم دوره کارشناسی داره تموم میشه خیلی خوش می‌گذشت
اصن وقتی بچه بودم می‌گفتم بزرگ که شدم میخوام خلبان بشم پس چرا اینا دارن معادلات ماکسول درس میدن بهم؟
کصشر بازی جدید اینه ک کلاسای عملی میگن با تفکیک جنسیت باید برگزار بشه عنترا انگار حالا چیه
حتی زمانی‌ام که دلم میخواد یه تریلی از روم رد شه و استخونام پودر شه هم باید خودمو جمع کنم و فکر کنم همه‌چی عادیه چون امتحان دارم
فهمیدم من اصلا جنبه‌ی اینکه بهم حق انتخاب بدنو ندارم توی دبیرستان که حق انتخاب نداشتم همیشه از همه چی راضی بودم اینجا که انتخاب واحد دست خودمونه تا لحظه آخرم نمیتونم تصمیم بگیرم دارم تغییر میدم آخرشم ناراضیم
اگه اینجوری باشه که از آنلاین شاپ گرفته تا استاد دانشگاهم
اسپانیایی یاد بگیر
مثلا فک کن به جای اینکه این بافت و اندام و باکتری و قارچ بخونی پایتون یاد می‌گرفتی برنامه نویسی جزو کلاسات بود و مجبور نبودی چیزی رو حفظ کنی بلکه یادش می‌گرفتی
شانس که نباشد بچه در علموص است
واقعا حرفه‌ای که دوست داشتم توی دانشگاه راجع بهش بیاموزم و دنبالش کنمجز فیزیک عزیز و دوست‌داشتنی معماریه
بهترین دانشگاه صنعتی کشور چهارتا کولر و وسیله سرمایشی نداره؟ تو کلاس‌ها نفس نمیشه کشید انقدر که گرمه از استاد و دانشجو عرق می‌ریزه اون‌وقت تمام تمرکز و بودجه دانشگاه رو حجاب و استخدام نیروی حراست جدیده دمتون گرم با این مدیریتتون
این رویدادهای دانشجویی با تقریب خوبی تماما اتلاف هزینه ان چه هزینه مالی چه زمانی
من خطاب به درسام وقتی دارم میرم سر گوشی و قراره ساعت دیگه برگردم
طلبه شادی‌آفرین چیه دیگه
کاش از دانشگاه انصراف بدم
دیر یا زود من بالاخره از این دانشگاه و رشته‌ی کیری انصراف می‌دم دیگه رفتن چند سال از عمرم برام اهمیتی نداره فقط می‌خوام برم دنبال علاقه‌م درسامون واقعا قشنگنا ولی کیرم تو این رشته خاک بر سر من که تحت تاثیر جو کیری دبیرستان قرار گرفتم
خب خداروشکر الان دیدم از رزرو انداختنم بیرون و کلاس هم توی cw برگزار میشه نمیتونم برم و فردا هم چنان می‌خوابم
گه توی این تمرین واقعا
فرض می‌کنیم امتحانا تموم شد پروژه رو کجای دلم بذارم؟
ملت وایسادن با شهشهانی عکس میگیرن وسط دانشگاه
الان که نمره پایانی اومده می‌خوام برم به استاد فحش ناموس بدم که شاید حذفم کنه
مهم نیست امتحان رو ریدم باشم وقتی دسته‌جمعی ریدیم شنگولم
معماری هم یکی از اون چیزایی بود که خودش رو دوست داشتم ولی جوش رو نه؛ ریاضی هم نخوندم به همین دلیل محیط آکادمیک ریاضی رو دوست نداشتم
تو اینستا دیدم یه استاده از دانشجوهاش پرسید بنظر کی نیازه که امتحان فاینال داشته باشیم؟ هیشکی دستشو بلند نکرد گفت خب پس نداریم میخوام جزوه‌ی جلومو پاره کنم و بمیرم راستش
امتحان دروس مرکز معارف بی لایک
خدایا اگه وجود داری منو از دست کلاس زبان و هگل و آخوند راحت کن
هم چیکار کنم که درس نخونم… پاشم سوسیس بندری بزارم
هشتمین دوره سری سمینارهای زمستانه th WSS در الی فروردین به صورت هیبربد مجازی و حضوری برگزار شد برای استریم ارائه اساتید خارج از کشور از پلتفرم آپارات استفاده شد اما متاسفانه در یکی از ارائه‌ها با مشکل مسدود شدن حساب کاربری رو به رو شدیم
بدیهتا دارم وقتمو با دانشگاه تلف می‌کنم لیسانس منو بدید برم فقط
از روزهایی که جلسه‌ی ارائه دارم بدم میاد ببین استاد عزیز من چیزی برای ارائه ندارم هیچی هم حالیم نیست تو رو خدا منو تو این موقعیت قرار نده
از کل این دانشگاه دلم برای یک کصخل مکانیکی یک کصخل معماری یه کصخل صنایعی و یه کصخل برقی تنگ میشه
دو ماه بود سر کلاس انقلاب نرفته بودم یهو فهمیدم گفته باید از ویدیوها خلاصه‌نویسی بفرستید این دو روزه انقدر ویدیو دیدم با انقلاب اوردوز کردم
Check out my progress learning French on Duolingo اگر دولینگو فعال هستین فالو کنید انگیره بگیریم
دارم از تمرین جزوه باز کردن و نریدن به خودم شروع می‌کنم
بچه‌ها من خرداد میانترم دارم یعنی حتی کلاسا هم تموم میشه خرداد ولی من باز میانترم دارم
تیریخیدا ننویسیم «می‌باشد» غلطه درستش اینه بنویسیم «است» «باشیدن» یعنی مراقب‌بودن می‌باشد یعنی مراقب است
این استاد شیمی تجزیه‌م از کسکش‌ترین استاداییه که تا حالا داشتم ولی تو این دانشکده خراب‌شده فقط همین یه نفر تونست از من درست‌کار بکشه
جناب شجریان بیشتر به دانشجو بها میده تا دانشگاه به دانشجو
به نظر منم هیچ توجیهی نداره آدم با این سن نتونه درست بنویسه «توجیه» آخه این چه استدلالیه واقعا؟
انقدر دانشگاه برام بی اهمیته دیگه که هر چیزی رو بهش ترجیح میدم مثلا امروز عوض کردن گلدون ارکیده‌مو به کلاس صبحم ترجیح دادم
دانشجوی سال اول MBA سر کلاس هر جمله‌ای که به دوستش میگه اینه عه اینا کارشناسی‌ان این کارشناسی بود اینو گفت عه چقدر بچه‌ان خجالت بکش زن کاش جز سنت چیزی دیگه‌ای هم واسه ارائه داشتی ابله
یواش‌یواش داریم به دانشجوی گرامی نمره درس شما با مقدار ثبت‌شده است نزدیک میشیم
موقعی که نوشتم فراموش کردم به اشتراک بذارمش من شمارو به مطالعه و آشانیی با نظریه‌ی بازی‌ها و منابع یادگیریش در بلاگ ویرگولم دعوت می‌کنم
این قدیما برام دغدغه بود الان قلب my ass به من یک زندگی تحصیلی و کاری استیبل و نرمال بدهید
استرسی که الان دارم مثل استرسیه که فهمیدم تهران قبول شدم داشتم از شدت خوشحالی قالب تهی می‌کردم اما نمی‌دونستم چی قراره بشه
جزوه‌ام را ورق می‌زنم فقط عکس هایش را می‌فهمم آه می‌کشم
ریاضی معادلات و جبر خطی متناوبا هر ترم تو صورت من کوبیده میشن
امروز هم رفتید دانشگاه؟ کتابخونه هم رفتید تازه؟ بسه لااقل اینجا نگید استرس می‌گیرم
اکادمی در ایران مرده
تاثیرات نظام آموزشی ایران روی مغز من رائفی پور چه مرد دانا و مدبری یار حضرت پس از ظهور اون آقاهه صورتش روشنه میگن روی حصیر میخوابه پس آدم معصومی باید باشه چادری معتقد آدم درستکار بزرگ شدم میخوام چادری بشم و
ننگ بر کسانی که این‌گونه شأن دانشجو و دانشگاه را پایین می‌آورند آنانی که به خیال خود فکر می‌کنند می‌توانند سکوت را بر دانشجو تحمیل کنند آگاه باشند که دانشجو می‌میرد اما ذلت نمی‌پذیرد
دانشجو و لچک اجباری
ادایی درس خوندن فقط تو کافه درس خوندن البته که منم گاها ازین ادا بازیا درمیارم
اگه استاد زبانم بخاطر تنبلیم منو ریجکت کنه خیلی خیلی ناراحت میشم
مفیدترین کاری که این ترم کردم انصراف دادن از تیم المپیاد دانشجویی دانشکده بود
خدایا اگه وجود داری همین الان همه درسامو یاد بگیرم
معرفی می‌کنم راهنمای دستشویی خوابگاه
یه سری استادا هستن میخوان یه چیز پیچیده رو توضیح بدن به جای اینکه بیان یه مثال ساده شو نشون بدن به جاش همون ورژن با جزئیات ریاضیشو «سریع» توضیح میدن
امتحان دادنم توی سال سوم دانشگاه اینجوریه که سوال رو از مکانیک نیوتنی که سال کنکور یاد گرفتم بلدم حل کنم ولی با اون چیزی که دانشگاه یادگرفتم نه
برای رسیدن به کارها و امتحان‌هام نیاز دارم به مدت یک ماه هر روز به ساعت اکستند بشه
ساعت امتحان رو انداختین خب الان که من باید صب از خواب پاشم تا بتونم هم‌زمان به ورزش و امتحانم برسم ای چقد انسان‌های بیخود و بی فکری هستین که همواره دردسرید فقط
TA ساعت چی داره برا ارائه ناموسا
وجود میان‌ترم‌ها رو از پایه انکار می‌کنیم و به درس نخوندن ادامه میدیم
ترجمه اگر نمرش رو ندی واقعا خرابی
دانشگاه خلوت واقعا اذیتم میکنه
یه مبحث سنگینو برا امتحان خوندم الان پیام دادن اون تو امتحان نیست اینم شانس من
برونو چاغالم می‌بینم مقاله داده یکی از بهترین تصمیم‌های زندگیم احتمالا کیر کردن تو آفر دکتری مستقیم این یارو بود ببین ماه مونده هنوز نرفته نرسیده ندیده انقدر اعصابمو کیری کرد که حد نداره بعد قرار بود سال دانشجوشم باشم به خیر گذشت
تو این شرجی تو این گرما پاشیم بریم کتابخونه اولین حرفم به خودم بعد از دیدن عکسم دختر تو کی وقت کردی اینقد بزرگ بشی که واسه ازمون وکالت درس بخونی
واقعا دلمان دانشگاه می‌خواهد…
ادمیشن آمریکای ابن دوستمم که اومد تو راهنمایی و دبیرستان بهم چسبیده بودیم فکر می‌کنید حداقل تا سال میبینمش؟ خودمم که به‌شخصه فکر نکنم بتونم دوستای اینجام رو دیگه ببینم حالا فعلا دپرشن وارد نشده ولی میدونم تا حداقل سال پاره‌ام میکنه
ترم آخری خیلی دارم جدی می‌گیرم قضیه رو چی معنی میده دانشجو کتاب بخره
نظر شخصی بنده اینه که کسی که تو مدرسه هکسره و استفاده از زذ رو درست یاد نگرفته دیگه لزومی نداره بهش بعدا هم یاد بدید
این استاده خدایی با چه اعتماد به نفسی میاد سر کلاس وقتی به معنای واقعی هیچی بلد نیست؟ اصلا بابا من نمی‌فهمم یه دور فایلتو بخون حداقل قبل کلاس
نحوه صحیح درس خوندن
تنها دستاوردی که پیامای شما عزیزان با مضمون استاد و تی ای عزیزم متشکرم از یک ترم عالی و اکور پکور و این کصشرا توی گروه‌های کلاسی داره شناسایی شما به عنوان یک خایه ماله بازنشر بدید بفهمن
انقد درس خوندم به در دیوار نگاه می‌کنم دنبال پیدا کردن ضرایب کلبش گوردون و پیدا کردن چشمداشتی jx j و بهنجار کردن و این کوفتیام
استاد راهنمام اینقد باهام راحته که سوتی داده و دارم بهش می‌خندم اوشونم میگه درد محسن
دیشب پیر مغان اومد به خوابم؛ با لحن تندی بهم گفت «تو رو خدا قدر این استاداتونو بدونید انقدر غر نزنید اینا اگه تو هند بودن همه‌ی مردم می‌پرستیدنشون خدای ددلاین خدای رلیز تمرین از مباحث که تدریس نشدن خدای گرفتن کوییز‌های تصادفی …» بعد گفت برو برا بچه محلاتم تعریف کن
تی ای‌های حقیر سر کلاس حل تمرین؛ هرجا سوال می‌پرسیدیم الکی میکروفونشو قطع می‌کرد ده دیقه می‌گفت بچه‌ها ببخشید من قطع شدم بعد که وصل می‌شد؛ اره اره همون درسته بچه‌ها من این تمرینو طرح نکردم نمیدونم می‌پرسم بهتون میگم اخرشم همینجوری داشتیم سوال می‌پرسیدیم یهو خروجو زد فرار کرد
کل هفته رو شل و ول و کصکلک میگم اخر هفته نه کلاس دارم نه هیچی میشینم جمع می‌کنم درسا رو بعد اخر هفته ک میشه یه غم خاصی میاد سراغم و میرینه ب همچی
ریاضیات مهندسی رو شاید یه روزی بفهمم ولی قطعا ربط کپشن‌های اینستا با پستاتون رو نمی‌فهمم
ریاضی بلد بودن ترن آن عه
زن و بچه و کودکان در کلاس معارف چه می‌گذرد
یه ترم باید احتمال پاس کنم تا بتونم بفهمم معنی این جمله مهرگان چیه
در زندگی بعد من قدرت دارم و استاد دنبال رسیدن واحد
دوستان اگه جسم متحرکم رو توی دانشگاه دیدید خبری از خودم هم بگیرید شاید به مراسم ختمم دعوت‌شده بودید
کاش یه مقدار هم پویا iq ش می‌رسید و اینو به خودش می‌گرفت
پیج پیدا کردم تو اینستا سوال ریاضی میذاره وقتی ذهنم مشغوله حل میکنمشون البته تاثیری در مواجهه با شلوغیت ذهنم نداره صرفا از لحظاتش لذت می‌برم
اینکه نمره‌ها رو به درصد بهم میگن گول زننده اس مثلا یه درسی رو درصد می‌گیرم میگم ایول شدم ولی یهو میشم
کم‌کم دارید ناپدید می‌شیدا خرخونای بدبخت می‌رید واسه امتحانا بخونید
شعر از علی اسدالهی دانشجوی سابق علم‌و‌صنعت که ورودی بود و در اعتراضات اخراج شد
امروز با دوستم حرف می‌زدیم و می‌گفت کاش قبل از انتخاب رشته میدونستیم شیوه اموزش و امتحان این دانشگاه اینطوریهمثلا ما سه تا درس رو تو یه ازمون و یه روز باید بدیم یا وسط ترم پایان ترم میدیم یا همین ارائه درسا ب صورت بلوکهیچکی نمیفهمه ما چی می‌کشیم و هربار باید واسه بقیه توضیح بدم
وا یعنی چی این موقع سال درس میخونن
فصل فصل خوابیدن جلوی کولره ولاغیر درس را نتانم
خیلی دلم می‌خواست در اعتراض به اجباری بودن کلاسا برم وسط سالن بشینم تحصن کنم و تا یه هفته کلاسا رو شرکت نکنم ولی متاسفانه علوم پزشکی جای این کارا نیست
واقعا نیاز به یه دوست نرد علوم پایه‌ای پایه دارم توجه کنید که علوم پایه‌ای باشه حتما؛ مهندسی نمیخوام که من رو از محیط انجمنی‌ای که توش بودم و یکی دو سال خاک صحنه خوردم بکشه بیرون و سوقم بده توی شکم محیط آکادمیک واقعا تاریخ مصرف فعالیت‌های جانبیم گذشته
این شیرینی‌های کنکور ارشدتون رو سریع‌تر بیارید بدید
ار ه قطعا رشته چون بخدا تو آلمان هم ه کسره رو رعایت میکن
کلا فلسفه وجود علمی که منجر به پول درآوردن نشه رو درک نمی‌کنم
اساتید این ترم واقعا فوق العادن من رو حقیر صدا کنید بچه‌ها این حقیر در خدمتتونم بچه‌ها کسی به من نمیگه استاد‌ها من امیدم
از مطالعه خسته شده و در عین حال هیچگاه مطالعه نمی‌کنم
حالا چجوری برنامه‌ریزی کنم این همه کارو؟
عملا مثلا تو این مثال اینجوری میشه عملا ولی تو عمل عملا یه جور دیگه میشه عملا 《از استاد‌های برجسته》 ملقب به حقیر
من ترمم رو با میلیون ازاد کردم ترم ام رو با میلیون
استاد موردعلاقم تو دانشگاه نزدیک ما زندگی میکنه
کتابخونه دانشگاه ک اینقد سر و صداست و ادم در حال رفت و امده کتابخونه خوابگاه هم ک جا نیستکم کم وقتشه ازین ادایی‌ها بشم برم تو کافه بشینم بخونم
من بیش از چهارسال درس خوندم تو دانشگاه تاحالا ترم اینجوری نداشتم تو زندگیم واقعا نمیدونم چرا انقد داره سرویس میکنه اخه به شکل غیرمفیدی هم داره سرویس میکنه
جوری که مردم انتخاب رشته میکنن
برنامه اینه بعد کار میرم شهرکتاب یه چیز برا خودم می‌گیرم بعد میرم خونه و تا شب عین سگ کار می‌کنم تا به هیچی هیچی نتونم فکر کنم
از الان به بعد دیگه میشه تو دانشگاه رو چمنا نشست عشق کرد حالا هی بگید زمستون خوبه
ریاضی خودتونم ضعیفه
امروز از صبح چهارتا کلاس گذروندم و حس می‌کنم دیگه هیچی نمیتونه منو بکشه منی ک صبح رو ندیده بودم این چن وقت کص مادرت روزگار از عرش ب فرش رسیدیم
کاش امروز جای گردنم که شکسته پام می‌شکست و دانشگاه نمی‌رفتم
ازین ادمای ادایی تو کتابخونه و سایت متنفرم کون خیار بقیه هم دارن همون درسو میخونن دیگه این ادا بازیات واسه چیه
این دانشکده پزشکی تهران هم جای عجیبیه واقعا
واقعا نباید جلسه آخر همه کلاسا موقع خدافظی غمگین و بغض‌دار بشم ولی میشم
کاش عمر آکادمیک منم سریع‌تر به پایان برسه
شانس واقعا از رفتم دانشگاه عمومی بگیرم هیچکی نبود یه پیرمرده نشسته بود گفت برو بچه ما که وظیفه نداریم برا شما انتخاب واحد کنیم
واقعا دست معاونت آموزشی درد نکنه دقیقا نشستن ببینن چه درسی چه استادی خیلی طرفدار داره بگن عه اینو خیلی بچه‌ها میخوان؛ پس اینو ظرفیت نزنیم
رشتت چیه؟ صنایع عه صنایع غذایی؟ نه مهندسی صنایع خب مهندسی صنایع چی؟ هیچی لریش چی می‌شه؟ بهینه‌سازی بهینه‌سازی چی؟ …
داشتم فیلم اولین روز مدرسمو می‌دیدم همه بچه‌های کلاسمون عر میزدن من هر هر می‌خندیدم از همون دوران بچه پررو بودم
واقعا آخرالزمان شده ساعت قدیما برا خودش ابهتی داشت الان شده رند سه هیچکی آدمم حسابش نمیکنه پن؛ اینجوری که هرترم یه ساعت میکشن جلو چند وقت دیگه باید شب پاشیم انتخاب واحد کنیم
خیلی جالبه واقعا شما تاحالا مثلا تو اینستا کسی از بچه‌های دانشگاهو دیدید عمران باشه؟ یا نفت؟ یا دریا چرا همه شیمی ان؟ هرکیو تو اینستا می‌بینی همه زدن chem کلا انگار بچه‌های سه دسته هستن؛ برق کامپیوتر شیمی
من از عزیزان حراست دانشگاه که توییت دانشجویان رو رصد می‌کنن خواهش می‌کنم که این توییت رو حتما به دست مسئولان مربوطه برسونن تا به جای این همه خرج کردن برای کارهای ابلهانه‌ی حراست برای گیر دادن به حجاب یکم برای سالن‌های مطالعه و کتابخونه‌ها هزینه کنن
دکتر داریا کامیلیو بوفیتو استاد تمام شد
وقتی به معاون آموزشی ده تا ایمیل می‌زنی که اینو تغییر بده اونو حذف کن پن؛ کار دیگه نبود؟
به والله که Im giving ass با این امتحانا
اوضاع خوابگاه وقتی بحث مهمی میشه از پنجره یا تراس در حال صحبت کردن که ناگهان همسایه گفت
تروخدا بگید که دانشگاه داره شما رو هم دیوانه می‌کنه
ای بابا اینکه رند‌های انتخاب واحد همه یه ساعت اومدن اینور هم دردسری شده‌ها هرکی میگه رند چندی باید بگیم قدیم یا جدید؟
این می‌م‌های کاربردی رو باید برای کلاسای ta سیالاتم نگه دارم
حس وقتی رو دارم که زمان دبستان می‌رفتم مدرسه و تنها دوستم غایب می‌شد
حالا دانشجوی شریفی که فک میکنه خنجر به اونجای فیل زده اومده اینجا بهش برمیخوره ولی دوستان ایشون درست میفرمایند دقیقا همینه
وقتی از هر درس تا ویدیو عقبم و ده تا ددلاین رو میس کردم و تو هفته‌ی آینده هم تا امتحان دارم پیشنهاد‌های یوتیوب
به دوستم میگم که بگیم امتحان رو بندازن عقب برگشته میگه یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه
امروز دانشگاه یه برنامه گذاشته بود که اساتید میومدن میگفتن نمیدونم توی کرونا «تهدید» رو به «فرصت» تبدیل کردیم و از این حرفا خیلی جالب بود من نمیدونستم ده برابر کردن ددلاینا و تمرینا و امتحانا و ایجاد کوییز‌های تصادفی معنی «فرصت» میده
خیلی بامزه‌ست که من و هم‌گروهیم قشنگ دو قطب مخالفیم تا کلاس شروع می‌شه چسناله می‌کنه که بابا کار آزمایشگاهی با روحیات من نمی‌سازه نمی‌تونم؛ در حالی که من بدو بدو با نیش باز و عشق کار رو شروع می‌کنم همه‌ی کارا هم میفته گردن من که البته راضیم
دانشکده معارف میخواد درس مکتب حاج قاسم رو اضافه کنه به دروسش
وای هورا دو هفته دیگه از علموص خلاص میشم
صب دارم میرم دانشگاه خیلی شسته رفته و اقا و تمیز و مرتب میرم عصری که دارم میام حس می‌کنم رفتم تو جوب و درومدم
خیلی سوسکی داشتم واسه آزمون وکالت میخوندم الان کلی انرژی گرفتم عکس پروانه هاتون خیلی سکسی بود
برم دانشگاه ببینم چه خبره؟ هیئت راه افتاده وسط دانشگاه داره میچرخه
روز به‌روز تعداد حراست‌های دانشگاه بیشتر میشه ولی واسه باز کردن در صنایع و تربیت آدم ندارن
یک ماهه مونا امتحان داره انگار منم تو بازه‌ی امتحاناتم باهاش وای تموم شو دیگه
در مجموع پس از تحلیل‌های بسیاریک روز می‌ذارم ویرگولم نتیجه گرفتم ارشد با استاد ساپورتیو در دانشگاه رنک پایین دکترا با استاد سگ اخلاق رنک خفن
اسم ایشون اولین اسمی بود که حین ورود به دانشگاه چند روز قبل از در فنی به چشمم خورد داشتم اسامی ممنوع‌الورود‌ها رو نگاه می‌کردم که دیدم چند نفری رو و الان داریم پیامد‌های ایستادگی ایشون رو به چشم می‌بینیم کی قراره همه چی تموم شه؟ نمیدونم
مود دانشجو
دو تا چیز هست که هر چقد می‌خونم می‌فهمم بیشتر بلد نیستم یکی شبکه یکی آمار احتمالا اگه چیزای دیگه هم بخونم می‌فهمم اونا رو هم بلد نیستم
درس که نمی‌خونیم بپرسید
دبیر شیمی پیش‌دانشگاهیم یه پیج خیریه زده به اسم ghasedakhaye یچیزی بعد من قاصد خایه خوندم و هی نمی‌فهمیدم چیه
دانشجوی مهندسی شیمی روزه که در بنده صدای محمد باشیم
متاسفانه ماها ک تو دانشگاه خایه مال نداریم بهمون خوش نمیگذره زیاد
ویکی‌پدیای دومیری‌گنجی هم‌اکنون
واکنش من به هرکی که باهاش صحبت می‌کنم می‌گه ادمیشن دانشگاهای اروپاییشو قبول کرده
هی میگم امتحان حضوری خوبه میگید نه هربار استاد رو سر جلسه امتحان میتونم ببینم و تو چشاش خیره شم و بگم رحم کن تو نمره دادنت
درس عمومی پروژه‌دار تاحالا دیده بودید؟
معدل دیپلم بنده شد کل تابستون رو اجازه ندادن از خونه بیام بیرون چون دختر همکار پدرم شده بود و من بی‌عرضه بودم که از اون بیش‌تر نشدم
دوست دارم بشینم فیزیک بخونم و تو محیط خودمون بلولم یه کم
کلاسای ضبط‌شده رو دارم می‌بینم استاد میگه‌ای کاش الان قیافه هاتون رو می‌دیدم به نظر میاد هرکدومتون یکی یه کتاب رو محکم زدید زمین از بس هیچی نمی‌فهمید
منطق مسئولای امیرکبیر دانشجو از گرما تو کتاب خونه گریل بشه ولی کف دانشگاه سنگ‌فرش بشه
حراست جدید در استخر رام نداد گفت موقع انتخاب واحد منشور امضا کردین و درهای دیگه هم رات نمیدن من که اومدم تو عوضی ولی شما منشورو لوله کن بکن جایی که باید
این دختره که کلاس ملاسو بیخیال رو اجرا کرد خودش یکی از دلایل سر‌دردمه
بعد تو دانشگاه موندن و درس خوندن لطیفه‌ای بیش نیست
نتیجه‌گیری امشب وسط درس خوندن واسه این دهن سرویسیا این همه جزا خوندن نمیصرفه
لیسانس می‌خوام یه لیسانس بهم بدید
استاد گرامی واقعا استاد خوبی هستی مشتی هستی فقط من دوست دارم بقیه دانشجوها اصن دوست ندارن تازه پشت سرت هم بهت فحش میدن
پدیده‌ای ک جدیدا باهاش مواجه هستم اینه ک ترمک‌ها با گردن کبود میان سرکلاس و من اینطوری‌ام ک مگه اینا واسه ترم ب بعد نبود بچه‌ها؟
دوستان عکس استوری میکنن با کپشن آخرین کلاس کارشناسی کاش منم میتونستم عکس استوری کنم و بنویسم آخرین کلاس ever
من تا صب باید یه میانترم اقتصاد بنویسم یه ددلاین اسپکتروسکپی یه ددلاین عمومی مقدار زیادی هوم ورک زبان و سر ساعت صب هم باید سر کلاس باشم ولی جای انجام کارام دارم چیکار می‌کنم؟ بعله عزیزان فوتبال می‌بینم فوتبال
حالا اینکه تو گروه میگن کلاس دوشنبه توی آزمایشگاه برگزار میشه و من چهارشنبه مطلع میشم اکیه ولی اینکه توی این روز به این خلوتی ساعت استاد میگه هر کی تمایل داره تشریف بیاره دیگه نرمال نیست
ولی جدی اونی که کلاس هفت و نیم صبحو میره ردیف اول میشینه واقعا تو چیز نروعه
فردا دانشگاه کلاس ندارم فعلا با توجه به این موضوع کمتر ناراحتم
واقعا برام سواله این وقت صبح این استاد چرا انلاینه؟
با رفیقاتون نیاین کتابخونه میخوایم درس بخونیم عطرم بزنید حمومم برید
مترو بودم کنکوری‌های زیادی رو می‌دیدم که داشتن از جلسه برمی‌گشتن قشنگ معلوم بود کنکور داده بودن شاد شاد بودن
ببینید کی استادش برچسب‌های سازش رو برداشته احساس کودکی رو دارم که میخواد اولین بار بدون کمکی دوچرخه‌سواری کنه و طبعا کمی استرس داره
ترم یک یه استادی داشتیم می‌گفت اگه بری سردر دانشکده اعلامیه بزنی که فلانی هستم و یه خنگم که نمیتونه این درس رو پاس کنه با پاست می‌کنم اون موقع بهش خندیدیم الان که اومدیم بالا می‌بینیم چه اسطوره طلایی بوده
استاد میگه «پروژه» داره خیلیا هم که دوست داشتن بعد از ترم با من ادامه دادن دارن ریسرچ میکنن
دانشکده جدید پزشکی کرج رو دیدین؟ کیرم تو این تامز ب ولله
چیزی که هیچ‌وقت یاد نمی‌گیرم
واقعا جردن پیترسن یه روانشناسه به قدری قشنگ صحبت میکنه و کلماتی رو به کار میبره که با تمام وجود درکش می‌کنی
واقعا غم انگیزه که امروز ظهر تا ساعت و نیم خواب بودم ولی به لطف انتخاب واحد عالیم باید از هفته‌ی دیگه هفت روز هفته ساعت صبح بیدار باشم
بذار رو درست بنویس
این دانشکده مدیریت و اقتصاد فک نکنم سرجمع روهم نفرشون بتونه خط کد بزنه ولی نشستن همه باهم متفق‌القول فریاد میزنن کدم داره ران میشه بازی داره فان میشه
آقا مهدی بهتره اول یکم روی تقویت زبانش کار کنه
من فقط به عشق این داییم درس میخونم میبینه درس میخونم سر ظهر قهوه میاره یا میاد قهوه میزنه باهم می‌خوریم بعد میره سرکار انرژی بیشتر از این
واقعا اتفاق عجیبیه که من وقتی می‌خوام تو دانشگاه درس بخونم جایی پیدا نمی‌کنم همه سالن مطالعه‌ها و کتابخونه‌ها پرن و ظرفیت به اندازه تدارن اصلا
چون دیدم زیاد این اشتباه رو تکرار می‌کنیم کذایی به‌معنای «دروغین» «کاذب» «بد» یا چیز دیگه نیست کذایی از کذا میاد و یعنی «همان» یا «آن‌چنانی» مثلا کذایی ک ص نسبی کذائی معهود آنچنانی با آن اخلاق کذایی یادداشت مؤلف رجوع به کذا شود لغت‌نامه دهخدا
اینجور که من فهمیدم جدیدا به دانش طرف کار ندارن صرفا یه پسری که دخترای تینیج میپسندنو میارن که صرفا دانش اموزاشونو نگه دارن من به شخص کسیو می‌شناسم که تو پاس کردن درسای دانشگاش مونده بعد معلم کنکوره
چه عکس کارت دانشجویی دخترا ریده عکس کارت وی با افکت اینستا نیز درست نمی‌شود
همون موقع که بین سه تا کلاس فقط من حسابان شدم باید از دنیای درس خداحافظی می‌کردم که این روزها رو نبینم
سطح همکلاسی‌های من
اگر درس خوندن رو بیداری بگیریم من در حال حاضر آقا رضا هستم
استاد بی‌سواد خیلی تو مخ منه استاد بی‌سواد شوخ بیشتر تو مخ منه استاد بی‌سواد شوخی که وزیر بوده قبلا خیلی خیلی بیشتر تو مخمه
چاقال یعنی چی مگه کله پزیه صب ما امتحان بدیم؟
رفیع زاده استاد نمونه‌ی کشوری شده از همین جا تا سر رشت مهم نیست چه قدر روان دانشجو رو میگایی مهم اینه وصلی پس نمونه هم میشی
باز بودن دانشگاه توی بهار انقدر بیخوده که نه میشه درس خوند نه میشه کامل از قشنگی بهار لذت برد
یه جوری داره این کلاس طول می‌کشه که انگار یه عمره سر کلاسم و اینجا نشستم
یه چن روزه استادا میگن میخوایم لیست بدیم ب اموزش و مجبوریم حضور غیاب کنیم بدبخت سطحی ما به جای اینکه بیایم سرکلاست بخوابیم ترجیح دادیم تو خوابگاه بخوابیم
محصل طب
آقای دکتر اومده میگه چرا انقدر عقب نشستید؟ و نفر آدمو مجبور میکنه تا زیر خایه هاش صندلیا رو بیارن جلو برای نیم ساعتی که قراره درس بده و جیم بزنه سگ برینه به قبرت مرد
من ریدم تو ترم زوج بمولا اولش که حال هوای عید و گشادی بعدم یهو از تعطیلات و فسج و فجور میفتی تو امتحان تا ابد هم خارج نمیشی
دخترم از مدرستون زنگ زدن گفتن که حجابتو درست کن ولی بابا من دیگه مدرسه نمیرم میرم
امروز صبح تو دانشگاه داشت وسط چمنا می‌چرخید
من می‌دانم چگونه ذهن‌های شما کار می‌کنند من مطالعه کرده‌ام
یک پله به علم و صنعت موندن نزدیک شدم خدایا کس مادرت
موقع انتخاب رشته برم هوافضای شریف که بعد تو ناسا کار کنم هم‌چنین وی ترم
یک استادی هست برام روند آکادمیکش خیلی عجیبه از دانشگاه تهران رفته ارشد استنفورد بعد دکترا رفته کونکوردیا بعد همونجا استاد شده این چه مسیریه درکش نمی‌کنم چرا یکی از استنفورد می‌ره کونکوردیا بعدش؟
ببخشید من بگم گه خوردم قدر امتحانات مجازی رو ندونستم قبوله؟
مود دانشگاه همچنان
واقعا دانشگاه پیوستگی تفریحاتم رو ازم می‌گیره الان من از فاز این رمان بیام بیرون دیگه خدا هم نمی‌تونه منو بهش برگردونه
واقعا هفته اخرو دارم جون میدم سر کلاسا قشنگ باتریم به اندازه همین سال بود الان دیگه لو باتریم
خدایا من پس‌فردا امتحان دارم سر گاز چی کار می‌کنم