text
stringlengths 0
12k
|
---|
به محل آخرين گزارش اونها پرواز كن |
کردم ديگه خالي بند |
بگو «برهان رسا ويژه خداست، و اگر [خدا] مىخواست قطعاً همه شما را هدايت مىكرد» |
اون تو رو هم ميکشه |
شما در غار جادوگر شيطاني ايستاده ايد |
،زمانه ي سختيه آقايون |
الان وقت خوبي نيست رفيق |
ولی اونیکی به نظر نمیاد |
و من تضمين ميکنم که دوباره برميگردم به اعتيادم |
برو، برو، برو |
اگه من انجامش ندم پس کی انجام بده؟ همینه |
درسته |
تقريبا رسيديم |
اونا دو روز پيش به اينجا زنگ زدن |
و از قوم موسی گروهی هستند که به حق راه مینمایند و به حق داد میدهند |
خب پس قراره چیکار کنیم؟ |
و هر كه ميزان اعمالش سبك باشد، آنان كسانىاند كه به خويشتن زيان زدهاند و هميشه در جهنم مىمانند |
منم دیگه میرم |
این آدما همون کاری که سنهدرین داره می کنه رو انجام میدن |
جاده 214 منطقه غربی حومه ویرجینیا |
تغيير دادن |
چه کسی اونجاست که درستش کنه؟ |
اوه خدای من، باشه، باشه، باشه |
زندانيان اين حق رو دارن که بدونن چقدر ديگه قراره مجبورن از ديدن اين چهار ديوار زننده و چهره ازخودراضي و موزمار تو رنج بکشن؟ |
جدی |
به خوبی به یک محل به عنوان هر به صرف شب |
همشو درک میکنم |
و ما پیش از این امت قوم فرعون را آزمودیم و رسولی بزرگوار (مانند موسی) به سوی آنها فرستادیم |
خيلي خب |
نه، يا اگه ميکني، از اون آبي زردا دور بمون |
بابات رو اونطوری نکن و ایدهات رو بگو که مستفیض بشیم |
به یقین کسانی که با تو بیعت می کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می کنند؛ قدرت خدا بالاتر از همه قدرتهاست پس کسی که پیمان می شکند فقط به زیان خود می شکند، و کسی که به پیمانی که با خدا بسته است وفا کند، خدا به زودی پاداشی بزرگ به او می دهد |
چي کار مي کني؟ جکوب، تو خيلي داغ کردي |
اون در واقع کارش خيلي خوب بود واقعاً؟ يکي از بهترينها بود چي ميگي |
تو شايستگي و لياقت کلمه ي واجرا رو نداري |
خیلیخُب |
تو گاراژه |
داشتم برميگشتم پيشت |
شما بازداشتي |
بزاريد براتون يک مثال از کار جادوئي که لني ميکنه رو بگم |
منو که میشناسی |
لطفا، بيا ما خوب عمل مي کنيم |
ودراينحادثهپلفروريخت |
خب، من چند بار با برکلي تماس گرفتم |
فکرکنمميخوادباچندلرزندگي کنه |
مونتارانو کسی که به خودش می گفت نایت رایدر در زندان تبرئه شده و از توی ماشین پلیس فرار کرده |
من دوستش دارم |
خيلي خب پس |
نشانه سلطنتي را روي رداي من ببوس درد و رنجت پايان خواهد يافت |
چیکار کردی؟ |
مثل نقشه قبلي بوده بعدا توضيح مي دم که اينجا چه اتفاقي افتاد |
من اون دخترو مي شناسم |
تو کفشهاي ورزشيت را فراموش کردي بياري |
سث ، اون ما را ميکشه ببين ، باشه |
من ميدونم محبت الآن تو به اون دختر براي چند وقته |
خيليخب |
بمب انگليسيها تو جنگ جهاني دوم انداختن |
# و تپانچه ام رو ميپوشم تا نشان بده # |
ماهردو اسكلتهاييداريم معنياشاينهكه پستوييبراينگهداريآنهاداريم |
دنبال يه مسن ترش هستم که کسي منو نشناسه |
اون خواسته که ما بياييم دنبالش؟ |
ممنون ماریو |
بدش به من |
تمومش کن |
پس |
و نااميدي واي خدا |
صداي توپ هاي اسپانيايي رو روي آب مي شنويد |
باهوش بودن اشکالي نداره فقط زرنگ بازي در نيار |
و گفتارتان را پنهان کنید یا آن را آشکار سازید، مسلماً او به نیّات و اسرار سینه ها داناست |
اشتباه من بود |
همه چيزو |
به نظر ميرسه امروز خيلي حالش خوبه |
قابل درکه |
دست از تقلا کردن بردار |
تور امن نيست |
اون بهترين دوستم بود |
اون دليلي هست که اون رفت با پرسي حرف بزنه |
سلولهاي مغزت به آرامي دارن مي ميرن |
که چرا تو انتخاب شدي؟ |
g w gibbons and s w hawking (eds |
بايد اينو بدوني |
وظيفه بود، لنس |
پن ما رو زنده نگه داشته تا به دستوراتش عمل کنيم |
که میخواستی منو ببوسی |
از شعر با قافیههای اینطوری بیشتر خوشم میاد |
پوما از فرمانده باردلاس ما به پرده ي دود احتياج داريم |
اين چيزيه که اونها صدات ميزنن |
احساساتم را به هيچ احدي نگفتم |
بگو «آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟ ( یا پیروزی یا شهادت) ولی ما انتظار داریم که خداوند، عذابی از سوی خودش (در آن جهان) به شما برساند، یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار میکشیم» |
خواهش مي کنم، تو نمي توني بميري |
جو کجاست؟ |
از قصد نکردم خوب؟ اون دستشو برد توي جيبش |
فکر کردم منو می شناسه |
نه، نمي تونند توش مايونز بريزند سلام |
يه چيزيو ميدوني؟ |
هيچ بويي از فناپذيري نبرده |
رييس |
بيا اينو بگير عمو |
باید از اینجا بیاریمت بیرون، خیلی خب؟ |