text
stringlengths 0
12k
|
---|
کشتیرانی در دریای انگلستان |
(به زبان لاتين) |
آره ، سعی میکنم ولی چیزه تازه ای برا گفتن ندارم |
برگرد |
و استرست رو هم بيار پايين، جدي مي گم |
چون عاشق یه همکار شدم درصورتی که اصلا همدیگه رو ندیدیم |
اگه يه مرد با يه انسان همخوابي کنه مثلاً با يه زن بخوابه اونا هردوشون عمل شنيعي رو انجام دادن |
بيارش |
تو خوبی؟ |
تو ديگه به اينا احتياجي نداري |
نه |
امتحان تا پانزده دقیقه دیگه شروع میشه |
نه |
خدایا |
استريد، خودشه؟ |
it is |
بزارش زمين |
جدي ميگي؟ |
اين جالبه |
وحشتناکه |
تازه شروع کردي به جمع کردن ؟ |
هي هي هيهي |
چرا ؟ |
با توماس ريچاردز آشنا بشيد |
اونا بيشتر شبيه حباب هستن |
ميبريمت به كشتيِ بهداري |
چيه تو ميخواي اينجا رو ويران کني؟ |
ميدوني ميخواي چکار کني |
بزار پام کنم |
تقصير من بود که مُرد |
واقعاً اينکار رو کردم |
البته که نه |
مشتعل بشم |
حکمش فقط مرگه |
کي دوست نداره؟ |
بازرس کرافورد من سرم شلوغه |
نه اشکالی نداره |
جهانی در راسته فرمان صفر |
روز جدایی (حق از باطل) وعدهگاه همه آنهاست |
من به کسی چیزی نمیگم |
من بهت ميگم که امروز صبح براي چي دعا کردم |
بشين تو ماشين |
مدت خيلي زيادي خارج از محيط يخ زده بوده |
يا، سين |
آره، خب، فكر نكنم |
و از موهبت پروردگارت [رسالت و معارف] سخن گوى |
اومم |
ممنون |
خيلي عجيبه |
باحاله |
يه بازيه،آره؟ |
خيلي ممنون ازت |
اخرین باری که غذا خوردی کی بوده |
نتونستم انجامش بدم |
ممنون |
حله؟ |
چيز ديگه اي ميخوايد؟ |
هي آقا |
سلام، عزيزم |
معنيش اينه که ما دليل کافي براي خارج شدن از اينجا رو داريم |
چرا میکنه |
ـ از کجا ميدوني؟ |
اينگريد آلوارز |
بلامی، حق با تو بود |
ميرم فکر کنم |
خب راستش من فرزند خونده ام |
بله، حتماً |
عجيبه |
متشکرم |
غرب |
همانا نيكان در بهشت پر نعمتاند |
سه نفر که رو زين جاش نميشه ، ها؟ |
مطمئني که داريم کاره درست رو انجام مي ديم؟ |
آره |
واو شما دوتا احساس بهتري ندارين؟ |
مگر کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، که ایشان را پاداشی است ناکاسته [/بیمنت] |
اذیتت کردم ؟ |
ميخواستم بدونم بنظرت چکار کنم ؟ |
تا حالا اونجا نرفتم |
وقت دارو خوردنه |
اين آمبولانسه کله گوهي |
آره، مالِ ماست |
اين کارو نکن |
واسه همین بهت زنگ زدم |
ممکنه هنوز بتونيم تو تومنيا برنده باشيم |
من امشب وقتم براي شام آزاده |
گريه نکن |
يه لحظه |
حالا مگه چي شده ؟ |
يا عيسي مسيح |
مرد خوب مثل اون سخت پیدا میشه |
تکون بده |
يه لحظه فرصت بده آه |
خوبه، سروقت اومدين |
بگو گردآورد میان ما پروردگار ما سپس بگشاید میان ما به حقّ و او است گشاینده دانا |
نه، من به این چیزا احتیاج ندارم |
هشت |
چي شد؟ |
خب یه جای دیگه بریم |
ما در حال حرکتیم |