instruction
stringlengths
30
193
input
stringlengths
99
2.94k
output
stringlengths
1
161
با توجه به متن زیر ، چه دو نفر مستندی در مورد شوپن برای تلویزیون ایتالیا ایجاد کردند؟
زندگی شوپن در یک مستند تلویزیونی بی بی سی شوپن - زنان پشت موسیقی (2010) و در مستندی در سال 2010 توسط آنجلو بوزولینی و روبرتو پروسدا برای تلویزیون ایتالیا تحقق یافت.
آنجلو بوزولینی و روبرتو پروسدا
با توجه به متن زیر ، چه کسی شوپن را در فیلم La valse de l'adieu در سال 1928 به تصویر کشید؟
زندگی شوپن و روابط او با جورج سند در فیلم های متعددی داستانی شده است. فیلم بیوگرافی ترانه ای به خاطر آوردن در سال 1945 برای کورنل وایلد نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در نقش آهنگساز شد. سایر درمانهای سینمایی شامل موارد زیر است: La valse de l'adieu (فرانسه ، 1928) توسط هنری روسل ، با پیر بلانچار در نقش شوپن. Impromptu (1991) ، با بازی هیو گرانت در نقش شوپن ؛ La note bleue (1991) ؛ و شوپن: میل به عشق (2002).
پیر بلانچار
با توجه به متن زیر ، اولین روایت داستانی از زندگی شوپن در کجا ایجاد شد؟
احتمالاً اولین اقدام برای درمانهای خیالی زندگی شوپن ، یک نسخه عملی خیالی از برخی از وقایع آن بوده است. شوپن توسط جاکومو اورفیس نوشته شده و در سال 1901 در میلان تولید شده است. همه موسیقی از موسیقی شوپن گرفته شده است.
میلان
با توجه به متن زیر ، لئون اولریش در مورد شوپن با چه قالبی نوشت؟
شوپن در ادبیات لهستان ، هم در مطالعات جدی انتقادی درباره زندگی و موسیقی خود و هم در درمان های داستانی ، به طور گسترده ای نقش داشته است. اولین نمایش احتمالاً غزل 1830 در شوپن توسط لئون اولریش بود. نویسندگان فرانسوی درباره شوپن (به غیر از سند) شامل مارسل پروست و آندره ژید بوده اند. و او همچنین در آثار گوتفرید بن و بوریس پاسترناک بازی کرده است. بیوگرافی های بی شماری از شوپن به زبان انگلیسی وجود دارد (برای برخی از این موارد به کتابشناسی مراجعه کنید).
غزل
با توجه به متن زیر ، انجمن شوپن ورشو هر چند وقت یک بار جایزه بزرگ دی شوكین را برگزار می كند؟
ضبط های متعددی از آثار شوپن موجود است. منتقدان نیویورک تایمز به مناسبت دوصد سالگی آهنگساز ، اجرای پیانویست های معاصر زیر را توصیه کردند: انجمن شوپن ورشو Grand Prix du disque de F. Chopin را برای ضبط های برجسته شوپن که هر پنج سال یک بار برگزار می شود ، برگزار می کند.
هر پنج سال
با توجه به متن زیر ، چه سالی اولین ضبط Chopin ایجاد شد؟
کتابخانه بریتانیا خاطرنشان می کند که "آثار شوپن توسط همه پیانیست های بزرگ دوران ضبط ضبط شده است." اولین ضبط اجرای سال 1895 توسط پل پابست از شب نواز در E major Op بود. 62 شماره 2. سایت کتابخانه بریتانیا تعدادی ضبط تاریخی از جمله آلفرد کورتو ، ایگناز فریدمن ، ولادیمیر هوروویتز ، بنو مویزویویچ ، پادروسکی ، آرتور روبنشتین ، ژاور شاروانکا و بسیاری دیگر را در دسترس قرار داده است. یک دیسکوگرافی منتخب از ضبط آثار شوپن توسط پیانیست هایی که نمایانگر سنتهای مختلف آموزشی ناشی از شوپن هستند ، توسط Methuen-Campbell در کار خود برای پیگیری نسب و شخصیت این سنت ها ارائه شده است.
1895
با توجه به متن زیر ، نام قدیمی ترین مسابقه مقاله نویسی چیست؟
موسیقی شوپن بسیار محبوب است و به طور منظم در سراسر جهان اجرا ، ضبط و پخش می شود. قدیمی ترین مسابقه موسیقی مونوگرافیک جهان ، مسابقه بین المللی پیانو شوپن ، که در سال 1927 تاسیس شد ، هر پنج سال یک بار در ورشو برگزار می شود. موسسه Fryderyk Chopin لهستان در وب سایت خود بیش از هشتاد جامعه در سراسر جهان را که به آهنگساز و موسیقی او اختصاص داده شده اند ، فهرست می کند. سایت انستیتو همچنین از ژانویه 2014 نزدیک به 1500 اجرا از آثار شوپن را در YouTube لیست کرده است.
مسابقه بین المللی پیانو شوپن
با توجه به متن زیر ، چه کسی Chopiniana را ارکستر کرد؟
موسیقی شوپن در باله Chopiniana در سال 1909 مورد استفاده قرار گرفت ، که توسط میشل فوكین رقص تنظیم شد و الكساندر گلازونوف ارکستراسیون کرد. سرگئی دیاگیلف ارکستراسیون های اضافی - از استراوینسکی ، آناتولی لیادوف ، سرگئی تانایف و نیکولای تچرپنین - را برای تولیدات بعدی که از عنوان Les Sylphides استفاده می کرد ، سفارش داد.
الكساندر گلازونوف
با توجه به متن زیر ، میراث ملی جین استرلینگ چه بود؟
در آوریل ، در جریان انقلاب 1848 در پاریس ، وی عازم لندن شد و در آنجا در چندین کنسرت و در چندین پذیرایی در خانه های بزرگ به اجرای برنامه پرداخت. این تور توسط دانش آموز اسکاتلندی اش جین استرلینگ و خواهر بزرگتر او به او پیشنهاد شد. استرلینگ همچنین کلیه اقدامات لجستیکی را انجام داده و بودجه لازم را تأمین کرده است.
اسکاتلندی
با توجه به متن زیر ، برادوی چه چیزی برای شوپن فراهم کرد؟
شوپن در لندن برای اقامت در خیابان Dover اقامت گزید ، جایی که شرکت برادوود یک پیانوی بزرگ به او ارائه داد. در اولین نامزدی وی ، در تاریخ 15 مه در خانه استفورد ، بینندگان ملکه ویکتوریا و پرنس آلبرت حضور داشتند. شاهزاده ، که خود نوازنده با استعدادی بود ، برای مشاهده تکنیک شوپن به صفحه کلید نزدیک شد. برودوود همچنین برای او کنسرت ترتیب داد. در میان کسانی که حضور داشتند ، تاکری و خواننده جنی لیند بودند. شوپن همچنین برای درس پیانو به دنبال او بود ، که برای آن هزینه بالایی از یک گینه (1.05 پوند در واحد پول فعلی انگلیس) در هر ساعت و برای رسیتال های خصوصی که هزینه آنها 20 گینه بود را دریافت کرد. در یک کنسرت در 7 ژوئیه ، او پلت فرم را با ویاردوت ، که تنظیم برخی از مازورکاهای خود را به متن اسپانیایی خواند ، به اشتراک گذاشت.
یک پیانوی بزرگ
با توجه به متن زیر ، شوپن در اواخر تابستان به کجا دعوت شد؟
در اواخر تابستان توسط جین استرلینگ برای بازدید از اسکاتلند دعوت شد و در آنجا در کالدر هاوس در نزدیکی ادینبورگ و قلعه جان استون در رنفروشایر اقامت داشت که هر دو متعلق به اعضای خانواده استرلینگ بودند. او به وضوح تصوری از فراتر از دوستی صرف داشت و شوپن موظف بود برای او روشن کند که چنین چیزی نمی تواند باشد. او در این زمان به Grzymała نوشت: "خانمهای اسکاتلندی من مهربان هستند ، اما چنین منافذ زیادی دارند" ، و در پاسخ به شایعه ای در مورد درگیری او ، پاسخ داد که "او از بستر عروسی به قبر نزدیکتر است." او در 27 سپتامبر در گلاسکو و دیگری در ادینبورگ ، در اتاق های هاپتون در خیابان کوئین (خانه ارسکین کنونی) در 4 اکتبر یک کنسرت عمومی برگزار کرد. در اواخر اکتبر 1848 ، هنگامی که با دکتر لهستانی آدام Łyszczyński در 10 هلال واریستون در ادینبورگ اقامت داشت ، آخرین وصیت نامه خود را نوشت - "نوعی تمایل که در آینده باید از وسایل من ساخته شود ، اگر من باید جایی بکشم "، او به Grzymała نوشت.
اسکاتلند
با توجه به متن زیر ، آخرین اجرای عمومی شوپن کجا بود؟
شوپن آخرین حضور عمومی خود را در 16 نوامبر 1848 در سکوی کنسرت در گیلد هال لندن انجام داد ، زمانی که در اقدامی میهن دوستانه ، به نفع پناهندگان لهستانی بازی کرد. در این زمان او بسیار جدی بیمار شده بود ، وزنی زیر 99 پوند (یعنی کمتر از 45 کیلوگرم) داشت ، و پزشکان او می دانستند که بیماری او در مرحله نهایی است.
گیلد هال
با توجه به متن زیر ، چه زمانی جنی لیند از شوپن دیدار کرد؟
در پایان ماه نوامبر ، شوپن به پاریس بازگشت. او زمستان را در یک بیماری بی وقفه سپری کرد ، اما گاه به گاه درس می داد و دوستانش از جمله دلاکروا و فرانچوم از وی دیدار می کردند. گاهی اوقات او برای دوستانش آواز دلفینا پوتوکا را می نواخت یا همراهی می کرد. در تابستان سال 1849 ، دوستانش برای او یک آپارتمان در Chaillot ، خارج از مرکز شهر پیدا کردند که اجاره آن را مخفیانه توسط یک مداح ، پرنسس اوبرسکوف پرداخت می کرد. در ژوئن 1849 جنی لیند از وی بازدید کرد.
ژوئن 1849
با توجه به متن زیر ، چه زمانی خواهرش آمد تا نزد شوپن بماند؟
با بدتر شدن سلامتی ، شوپن آرزو داشت که یکی از اعضای خانواده را با خود داشته باشد. در ژوئن 1849 خواهر او لودویکا به همراه همسر و دخترش به پاریس آمد و در سپتامبر با حمایت وام جین استرلینگ ، وی یک آپارتمان در محل وندوم 12 گرفت. پس از 15 اکتبر ، وقتی وضعیت او بدتر شد ، فقط تعداد انگشت شماری از نزدیکترین دوستانش با او باقی مانده بودند ، هرچند ویاردوت با کمال تأسف اظهار داشت که "همه خانمهای بزرگ پاریس ، ضعف در اتاق خود را ضعف دانستند."
ژوئن 1849
با توجه به متن زیر ، چه کسی آزمایش DNA شوپن را برای تعیین علت واقعی مرگ انکار کرده است؟
بیماری شوپن و علت مرگ وی از آن زمان مورد بحث بوده است. گواهی مرگ وی علت آن سل بود و پزشک وی ، ژان کروویلیر ، مقام ارشد فرانسه در این بیماری بود. احتمالات دیگر از جمله فیبروز سیستیک ، سیروز و کمبود آلفا 1-آنتی تریپسین پیشرفته شده است. با این حال ، انتساب سل به عنوان علت اصلی مرگ تأیید نشده است. دولت لهستان مجوز آزمایش DNA را که می تواند موضوع را متوقف کند ، رد کرده است.
دولت لهستان
با توجه به متن زیر ، مراسم خاکسپاری شوپن کجا برگزار شد؟
مراسم خاکسپاری که در کلیسای مادلین پاریس برگزار شد ، تقریباً دو هفته به تأخیر افتاد ، تا 30 اکتبر. ورود افراد به دارندگان بلیط محدود بود زیرا انتظار می رفت افراد زیادی در آن شرکت کنند. بیش از 3000 نفر بدون دعوت نامه ، از لندن ، برلین و وین وارد شدند و از مطالعه مستثنی شدند.
کلیسای مادلین
با توجه به متن زیر ، شوپن در کدام قبرستان به خاک سپرده شد؟
در مراسم تشییع جنازه ركیوم موتزارت خوانده شد. تکنوازان سوپرانو Jeanne-Anais Castellan ، میزانسن سوپرانو Pauline Viardot ، تنور الکسیس دوپونت و باس لوئیجی Lablache بودند. شوپن مقدمه شماره 4 در مینور E و شماره 6 در مینور نیز بازی شد. ارگ نوازنده مراسم خاکسپاری لوئیز لوفوره-ولی بود. مراسم تشییع جنازه به قبرستان Père Lachaise ، که شامل خواهر شوپن ، لودویکا بود ، توسط شاهزاده پیر آدام چارتوریسکی رهبری می شد. افراد دلسرد کننده شامل دلاکروا ، فرانچوم و کامیل پلایل بودند. در کنار قبرستان ، مراسم عزاداری مراسم پیاده روی از پیانو سوناتای شماره 2 شوپن ، با سازندگی ربر ، اجرا شد.
قبرستان Père Lachaise
با توجه به متن زیر ، چه کسی قلب شوپن را به لهستان برد؟
سنگ قبر شوپن ، شامل موزه موسیقی ، اوترپ ، در حالی که از روی آواز شکسته گریه می کرد ، توسط کلزینگر طراحی و مجسمه سازی شد. هزینه های تشییع جنازه و بنای یادبود ، بالغ بر 5000 فرانک ، توسط جین استرلینگ تأمین شد که وی نیز هزینه بازگشت خواهر آهنگساز لودویکا به ورشو را پرداخت کرد. لودویکا قلب شوپن را در یک کباب ، که در الکل نگهداری شده بود ، در سال 1850 به لهستان برد. [n 9] او همچنین مجموعه ای از دویست نامه را از سند به شوپن برد. پس از سال 1851 اینها به Sand برگردانده شدند ، که به نظر می رسد آنها را نابود کرده است.
خواهر
با توجه به متن زیر ، چه تعداد قطعه شوپن زنده مانده است؟
بیش از 230 اثر شوپن زنده مانده است. برخی از ترکیبات از کودکی گم شده اند. همه کارهای شناخته شده وی شامل پیانو است و فقط تعداد معدودی فراتر از موسیقی انفرادی پیانو است ، به عنوان کنسرتو پیانو ، آهنگ یا موسیقی مجلسی.
بیش از 230
با توجه به متن زیر ، شوپن به دنبال بتهوون ، موتزارت ، کلمنتی و چه کسی برای تحصیل موسیقی خود بود؟
شوپن در سنت بتهوون ، هایدن ، موتزارت و کلمنتی تحصیل کرده است. او با شاگردان خودش از روش پیانو کلمنتی استفاده کرد. وی همچنین تحت تأثیر تکنیک پیانو توسط ویروس ، و در عین حال موتزارت ، توسط هامل تحت تأثیر قرار گرفت. وی از باخ و موتسارت به عنوان دو آهنگساز مهم در شکل دادن به دیدگاه موسیقی خود نام برد. کارهای اولیه شوپن به سبک قطعات صفحه کلید "درخشان" عصر وی است که نمونه های آن در آثار ایگناز موشل ، فردریش کالکبرنر و دیگران نشان داده شده است. تأثیرات موسیقی محلی لهستان و اپرای ایتالیا در دوره قبل کمتر است. بیشتر آنچه که به سبک معمول تزئینات وی تبدیل شده است (به عنوان مثال ، آتش بازی) از آواز گرفته شده است. خطوط آهنگین او به طور فزاینده ای یادآور حالت ها و ویژگی های موسیقی کشور زادگاهش ، مانند هواپیماهای بدون سرنشین بود.
هایدن
با توجه به متن زیر ، چه کسانی به خاطر ایجاد شبگرد اعتبار دارند؟
شوپن ژانر جدید شب سالن را که توسط آهنگساز ایرلندی جان فیلد اختراع شد ، به سطح عمیق تری از ظرافت برد. او اولین کسی بود که تصنیف و شرزی را به عنوان قطعات کنسرت منفرد نوشت. او اساساً ژانر جدیدی را با مجموعه مقدمه های مستقل خود تأسیس کرد (Op. 28 ، 1839 منتشر شد). وی در دو مجموعه از مطالعات خود از توانایی های شاعرانه مفهوم کنسرت ، که قبلاً در دهه های 1820 و 1830 توسط لیست ، کلمنتی و ماسشل در حال توسعه بود ، بهره برد.
جان فیلد
با توجه به متن زیر ، چه تعداد پولونیز شوپن پس از مرگ او منتشر شد؟
شوپن همچنین فرم های رقص محبوب را با طیف وسیع تری از ملودی و بیان اهدا کرد. مازورکاهای شوپن ، در حالی که از رقص سنتی لهستان (مازورک) نشات می گرفت ، از نظر سنتی متفاوت از این بود که برای سالن کنسرت نوشته می شدند تا سالن رقص. "این شوپن بود که مازورکا را بر روی نقشه موسیقی اروپا قرار داد." مجموعه هفت polonaises منتشر شده در زمان حیات وی (نه مورد دیگر پس از مرگ منتشر شد) ، با Op. 26 جفت (منتشر شده در سال 1836) ، استاندارد جدیدی را برای موسیقی در فرم تنظیم کرد. والسهای او نیز به ویژه برای سالن رقص و نه سالن رقص ، نوشته شده اند و اغلب با سرعت بالاتری نسبت به معادل کف رقص خود هستند.
نه
با توجه به متن زیر ، عنوان دیگر Op چیست. 10 ، شماره 12 جمع کرده است؟
برخی از قطعات معروف شوپن عناوین توصیفی را کسب کرده اند ، مانند انقلاب انقلابی (اتود 10 ، شماره 12) و والس دقیقه (جلد 64 ، شماره 1). با این حال ، به استثنای مراسم تشییع جنازه ، آهنگساز هرگز از یک اثر ابزاری فراتر از ژانر و تعداد نام نبرد و همه انجمن های بالقوه خارج از موسیقی را به گوش شنونده سپرد. اسامی که بسیاری از قطعات وی توسط آنها شناخته می شود توسط دیگران اختراع شده است. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد Revolutiontude انقلابی با توجه به شورش ناموفق لهستان علیه روسیه نوشته شده است. فقط در آن زمان ظاهر شد مراسم تشییع جنازه ، سومین حرکت سوناتای شماره 2 (Op. 35) ، همان موردی که او عنوان می داد ، قبل از بقیه سوناتا نوشته شده بود ، اما هیچ واقعه یا مرگ مشخصی الهام بخش آن نبود .
Revolutiontude انقلابی
با توجه به متن زیر ، آخرین شماره ای که شوپن به یک مجلل داده چه بود؟
آخرین شماره اپوزیسی که خود شوپن استفاده کرد 65 عدد بود که به سوناتای سل وی در مینور اختصاص داده شد. او ابراز آرزوی بستر مرگ کرد که تمام نسخه های خطی منتشر نشده اش نابود شود. با این حال ، به درخواست مادر و خواهران آهنگساز ، جولیان فونتانا ، مجری موسیقی وی ، 23 قطعه پیانوی منتشر نشده را انتخاب و آنها را در هشت شماره اپوس دیگر گروه بندی کرد (مخالف 66-73) ، که در سال 1855 منتشر شد. در 1857 ، 17 آهنگ لهستانی که شوپن در مراحل مختلف زندگی خود نوشت ، به عنوان Op جمع آوری و منتشر شد. 74 ، اگرچه نظم آنها در کار ، ترتیب ترکیب را نشان نمی دهد.
65
با توجه به متن زیر ، مرجع کوتاه شده برای کاتالوگ Kobylańska چیست؟
آثاری که از سال 1857 منتشر شده اند ، به جای شماره اپوس ، نام جایگزین کاتالوگ دریافت کرده اند. مرجع استاندارد موسیقی شناسی فعلی آثار شوپن کاتالوگ Kobylańska است (که معمولاً با حروف اول 'KK' نشان داده می شود) ، که برای تنظیم کننده آن ، Krystyna Kobylańska موسیقی شناس لهستانی نامگذاری شده است.
KK
با توجه به متن زیر ، موریس شلزینگر و کامیل پلایل برای شوپن چه بودند؟
از ناشران اصلی شوپن می توان به موریس شلزینگر و کامیل پلایل اشاره کرد. آثار وی به زودی در گلچین های مشهور پیانوی قرن نوزدهم ظاهر شد. اولین نسخه جمع آوری شده توسط Breitkopf & Härtel (1878–1902) بود. از جمله نسخه های علمی جدید آثار شوپن ، نسخه تحت عنوان Paderewski است که بین سالهای 1937 و 1966 منتشر شد و "نسخه ملی" اخیر لهستانی ، ویرایش شده توسط Jan Ekier ، که هر دو شامل توضیحات و بحث های دقیق در مورد گزینه ها و منابع است.
ناشران اصلی
با توجه به متن زیر ، چه کسی نوشت که "بداهه پردازی برای مخاطب طراحی شده است"؟
بداهه نوازی در مرکز فرایندهای خلاقیت شوپن قرار دارد. با این حال ، این به معنای آشفتگی تکانشی نیست: نیکلاس تمپرلی می نویسد که "بداهه پردازی برای مخاطب طراحی شده است و نقطه شروع آن انتظارات مخاطب است که شامل کنوانسیون های کنونی شکل موسیقی است." آثار تمپلی برای پیانو و ارکستر ، از جمله دو کنسرتو ، "صرفاً وسیله ای برای نواختن پیانوی درخشان ... به طور رسمی بادگیر و بسیار محافظه کارانه" است. شوپن پس از کنسرتوهای پیانو (که هر دو زودهنگام هستند و از سال 1830 قدمت دارند) هیچ تلاشی در ایجاد فرم های چندحرکتی در مقیاس بزرگ انجام نداد ، به جز برای سوناتاهای اواخر پیانو و ویولن سل. "در عوض ، او در قطعات ساده طراحی عمومی اما ساختار سلول ظریف و پیچیده ، به کمال تقریبا رسیده است." روزن پیشنهاد می کند که یک جنبه مهم از شخصیت شوپن ، استفاده انعطاف پذیر از عبارت چهار میله ای به عنوان یک واحد ساختاری است.
نیکلاس تمپرلی
با توجه به متن زیر ، تمپرلی از چه شکلی استفاده می کند که تصنیف ها و شرزوهای شوپن ساخته شده اند؟
جی باری جونز پیشنهاد می کند که "در میان آثاری که شوپن برای استفاده در کنسرت در نظر گرفته است ، چهار تصنیف بالا و چهار شرزو عالی هستند" ، و اضافه می کند که "Barcarolle Op. 60 به عنوان نمونه ای از پالت هارمونیک غنی شوپن بهمراه یک ایتالیایی جداست. گرمای ملودی ". تمپرلی عقیده دارد که این آثار ، که حاوی "تنوع بسیار زیاد خلق و خو ، مواد موضوعی و جزئیات ساختاری" هستند ، بر اساس فرم گسترده "عزیمت و بازگشت" ساخته شده اند. "هرچه بخش میانی بیشتر گسترش یابد ، و هرچه بیشتر در کلید ، روحیه و مضمون فاصله بگیرد ، از ایده آغازین ، مهمترین و چشمگیرتر بودن تجدید چاپ زمانی است که سرانجام می آید."
عزیمت و بازگشت
با توجه به متن زیر ، Chopin's Op چیست. 63 شماره 3 آیا نادر است؟
مازوركاها و والسهای شوپن همگی به صورت سه تایی یا اپیزودیك ساده و گاه با یك كد سودا هستند. مازورکا ها اغلب ویژگی های مردمی بیشتری نسبت به بسیاری از کارهای دیگر او را نشان می دهند ، گاهی اوقات شامل مقیاس ها و هارمونی های مد و استفاده از بیس های بدون سرنشین است. با این حال ، برخی از آنها نیز ظرافت غیرمعمولی را نشان می دهند ، به عنوان مثال Op. 63 شماره 3 ، که شامل یک کانن در فاصله یک ضربان است ، که بسیار نادر در موسیقی است.
یک کانن در فاصله یک ضربان
با توجه به متن زیر ، پولونیزهای شوپن در چه ساعتی نوشته شده اند؟
پولونیزهای شوپن پیشرفت قابل ملاحظه ای نسبت به اسلاف لهستانی او در فرم (که شامل معلمانش Zywny و Elsner بودند) نشان می دهد. مانند شوهرهای سنتی ، کارهای شوپن در زمان سه گانه است و به طور معمول ریتم رزمی را در ملودی ها ، همراهی ها و آهنگ های خود نشان می دهد. برخلاف بیشتر پیش سازهای آنها ، آنها به یک تکنیک عالی بازی نیز نیاز دارند.
زمان سه گانه
با توجه به متن زیر ، شوپن در چه سالی با فیلد دیدار کرد؟
21 شبگرد از نظر فیلد (که شوپن در سال 1833 ملاقات کرد) ساختار و عمق عاطفی بیشتری دارد. بسیاری از شب های شوپن دارای بخش های میانی هستند که با بیان آشفته مشخص می شوند (و اغلب خواسته های بسیار دشواری از مجری دارند) که ویژگی نمایشی آنها را افزایش می دهد.
1833
با توجه به متن زیر ، شوپن غالباً تکنیک پیانوی خود را با استفاده از چه شکلی از موسیقی می نوشت؟
اتودهای شوپن عمدتاً به شکل سه گانه مستقیم است. او از آنها برای آموزش تکنیک نوازندگی پیانو استفاده کرد - به عنوان مثال دو سوم بازی کردن (Op. 25 ، No. 6) ، نواختن در اکتاو (Op. 25 ، No. 10) ، و نواختن نت های مکرر (Op. 10، No 7)
اتودها
با توجه به متن زیر ، آنچه توسط شومان "آغاز مطالعات" توصیف شد؟
مقدمه ها ، كه بسیاری از آنها بسیار كوتاه هستند (بعضی از آنها شامل عبارات و تحولات ساده یك مضمون یا یك چهره واحد) ، توسط شومان به عنوان "آغاز مطالعات" توصیف شد. با الهام از J.S. مقدمه های شوپن با نام The خوب-tempered Clavier ، از دایره پنجم (به جای توالی مقیاس رنگی باخ) به سمت بالا حرکت می کند تا مقدمه ای در هر تنالیته اصلی و جزئی ایجاد کند. مقدمه ها شاید به صورت گروهی در نظر گرفته نشده باشد و حتی ممکن است توسط وی و بعداً پیانیست ها بعنوان مقدمه عمومی برای قطعات دیگر وی یا حتی موسیقی توسط آهنگسازان دیگر مورد استفاده قرار گرفته باشد ، همانطور که کنت همیلتون پیشنهاد می کند: ضبط شده توسط Ferruccio Busoni در سال 1922 ، که در آن Prelude Op. شماره 28 با Étude Op دنبال می شود. 10 شماره 5
مقدمه ها
با توجه به متن زیر ، ترانه های آکورد شوپن از لحاظ سبک شبیه کدام آهنگساز دیگر است؟
نوآوریهای هارمونیک شوپن ممکن است تا حدودی از روش بداهه پردازی صفحه کلید وی ناشی شده باشد. تمپرلی می گوید که در آثار خود "اثرات هارمونیک بدیع غالباً از ترکیب برنامه های عادی یا نت های منتقل شده با شکل های ملودیک همراهی حاصل می شود" ، و آهنگ ها با استفاده از آکورد خارج از کلید خانه به تأخیر می افتند (ششم ناپولی و هفتم کاهش یافته) ، یا با تغییر ناگهانی به کلیدهای از راه دور. پیشرفت های آکورد گاهی اوقات تغییر لحن آهنگسازان بعدی مانند کلود دبوسی را پیش بینی می کند ، همانطور که شوپن از هارمونی مد استفاده می کند.
کلود دبوسی
با توجه به متن زیر ، چه کسی در مورد رسیتال شوپن 1841 نوشت؟
در سال 1841 ، لئون اسکودیر در مورد یک رسیتال که در آن سال توسط شوپن ارائه شد ، نوشت: "می توان گفت که شوپن خالق یک مکتب پیانو و یک مکتب آهنگسازی است. در حقیقت ، هیچ چیز برابر سبکی ، شیرینی که آهنگساز مقدمه است نیست. روی پیانو ؛ علاوه بر این ، هیچ چیز را نمی توان با کارهای پر از اصالت ، تمایز و لطف او مقایسه کرد. " شوپن حاضر به انطباق با یک روش استاندارد بازی نبود و معتقد بود که هیچ تکنیک مشخصی برای بازی خوب وجود ندارد. سبک او اساساً مبتنی بر استفاده از تکنیک بسیار مستقل انگشت بود. وی در Projet de méthode خود نوشت: "همه چیز شناخت انگشت زدن خوب است ... برای استفاده از بقیه دست ، مچ دست ، بازو و بازو کمتر از این لازم نیست." وی همچنین اظهار داشت: "فقط باید موقعیت مشخصی از عقربه را در رابطه با كلیدها مطالعه كرد تا به راحتی زیباترین كیفیت صدا را بدست آورد ، دانستن نحوه نواختن نت های كوتاه و نت های طولانی و [دستیابی به] مهارت نامحدود " عواقب این رویکرد به تکنیک در موسیقی شوپن شامل استفاده مکرر از کل دامنه صفحه کلید ، گذرگاه در اکتاو های دوتایی و دیگر گروه های آکوردی ، نت های سریع تکرار شده ، استفاده از نت های لطیف و استفاده از ریتم های متضاد (چهار در برابر مثلاً سه) بین دستها.
لئون اسکودیر
با توجه به متن زیر ، معلم الكساندر اسكریابین كی بود؟
آهنگسازان لهستانی از نسل بعدی شامل فضیلت هایی مانند موریتس موسکوفسکی بودند ، اما ، به نظر جی باری جونز ، "یک جانشین شایسته" او در میان هموطنان کارول Szymanowski (1882–1937) بود. به گفته منتقدان ، ادوارد گریگ ، آنتونین دووچاک ، آیزاک آلبنیز ، پیتر ایلیچ چایکوفسکی و سرگئی راخمانینوف تحت تأثیر استفاده شوپن از شیوه ها و اصطلاحات ملی قرار گرفته اند. الكساندر اسكریابین به موسیقی شوپن اختصاص داشت و آثار اولیه منتشر شده وی شامل نوزده مازوركا و همچنین استودیوها و مقدمات متعدد است. معلم او نیکولای زورف او را در کارهای شوپن سوراخ کرد تا فضیلت خود را به عنوان یک مجری بهبود بخشد. در قرن بیستم ، آهنگسازانی که به موسیقی شوپن ادای احترام می کردند (یا در برخی موارد تقلید می کردند) شامل جورج کرامب ، بوهوسلاو مارتینو ، داریوش میلهو ، ایگور استراوینسکی و هیتور ویلا-لوبوس بود.
نیکولای زورف
با توجه به متن زیر ، چه کسی در مورد "گلدوزی رنگی" شوپن نوشت؟
جاناتان بلمن می نویسد که سبک مدرن اجرای کنسرت - که در سنت "هنرستان" مدارس موسیقی اواخر قرن 19 و 20 تنظیم شده و برای سالن های بزرگ یا ضبط صدا مناسب است - علیه آنچه که از روش اجرای صمیمی تر شوپن شناخته می شود ، مبارزه می کند. آهنگساز خودش به یک دانش آموز گفت که "کنسرت ها هرگز موسیقی واقعی نیستند ، شما باید ایده شنیدن همه چیزهای زیبا در هنر را کنار بگذارید. روایت های معاصر نشان می دهد که شوپن در اجرا اجتناب از رویه های سفت و سختی را که بعضاً نادرست به او نسبت داده می شود ، مانند "همیشه تا حد بالاترین درجه" ، اما او نگران عبارات بیان ، سازگاری موزون و رنگ آمیزی حساس است. برلیوز در سال 1853 نوشت که شوپن "نوعی گلدوزی رنگی ایجاد کرده است ... که تأثیر آن چنان عجیب و غریب است که توصیف آن غیرممکن است ... در واقع هیچ کس جز خود شوپن نمی تواند این موسیقی را اجرا کند و به آن نوبت غیرمعمول بدهد". هیلر نوشت که "آنچه در دست دیگران تزئین زیبا بود ، در دستان او به یک تاج گل رنگارنگ تبدیل شد."
برلیوز
با توجه به متن زیر ، طبق نظر چارلز روزن ، کدام نوع موسیقی شوپن بیشترین بی توجهی به زمان بندی دقیق را داشته است؟
موسیقی شوپن اغلب با روباتو پخش می شود ، "این عمل در رعایت نکردن زمان دقیق ،" سرقت "برخی از نت های ارزش برای جلوه گویایی است". در مورد مقدار و نوع روباتو برای کارهای او نظرات مختلفی وجود دارد. چارلز روزن اظهار داشت که "بیشتر نشانه های نوشته شده در مورد روباتو در شوپن را می توان در مازورکاهای او یافت ... این احتمال وجود دارد که شوپن از شکل قدیمی روباتو استفاده کرده باشد که برای موتزارت بسیار مهم است ... [جایی که نت ملودی است] در دست راست تا بعد از نت در باس به تعویق می افتد ... یک شکل متحد از این روباتو نوعی آکورد است که در نتیجه نت ملودی را به تأخیر می اندازد ؛ طبق گفته شاگرد شوپن ، کارول میکولی ، شوپن کاملاً مخالف این عمل بود. "
مازورکا
با توجه به متن زیر ، کدام دانش آموز گفت که شوپن اطمینان حاصل کرده است که دانش آموزانش سبک بازی ، کانگاتل و لگاتوی او را می دانند؟
فریدریکه مولر ، شاگرد شوپن ، نوشت: "نواختن او [همیشه] نجیب و زیبا بود ؛ آهنگهای او چه با شدت و چه با ملایم ترین پیانو آواز می خواندند. او بی نهایت درد کشید تا به دانش آموزانش این سبک نواختن لگاتو و عالی را بیاموزد. شدیدترین انتقاد این بود که "او - یا او - نمی داند چگونه دو نت را به هم بپیوندد." او همچنین خواستار رعایت دقیق ریتم بود. او از همه ربات های طولانی و کشیده ، بی جا و همچنین ریتارداندوهای اغراق شده متنفر بود ... و دقیقاً از این نظر است که مردم در پخش آثار او چنین خطاهای وحشتناکی مرتکب می شوند. "
فریدریکه مولر
با توجه به متن زیر ، شومان در چه سالی کنسرتوهای پیانو شوپن را مرور کرد؟
شوپن با داشتن مازوركاها و پولونيزهاي خود ، احساس جديدي از ملي گرايي را به موسيقي معرفي كرد. شومان ، در بررسی 1836 خود از کنسرتوهای پیانو ، بر احساسات شدید آهنگساز نسبت به زادگاهش لهستان تأکید کرد و نوشت: "اکنون که لهستانی ها در عزای عمیق به سر می برند [پس از شکست در بالا آمدن نوامبر 1830] ، جذابیت آنها برای ما هنرمندان حتی قوی تر ... اگر خودكامه قدرتمند در شمال [یعنی نیكولاس اول روسیه] می توانست بداند كه در آثار شوپن ، در سویه های ساده مازوركاهای او ، دشمن خطرناكی در کمین است ، موسیقی او را ممنوع می کند. توپ در گل دفن شده است! " در بیوگرافی شوپن که در سال 1863 به نام فرانتز لیست منتشر شد (اما احتمالاً توسط کارولین زو ساین-ویتگنشتاین نوشته شده است) ادعا می شود که شوپن "باید در میان اولین موسیقی دانان رتبه اول را کسب کند ... به معنای واقعی شعر کل یک ملت است. "
1836
با توجه به متن زیر ، چه کسی گفته است که آثار شوپن از باخ ، بتهوون ، شوبرت و فیلد الگو گرفته شده است؟
برخی از مفسران مدرن با اغراق در مورد تقدم شوپن به عنوان آهنگساز "ملی گرا" یا "میهن پرست" استدلال کرده اند. جورج گولوس به آهنگسازان "ملی گرا" پیشین در اروپای مرکزی اشاره دارد ، از جمله میخائو کلیوفاس اوگیسکی لهستانی و فرانسیسک لسل ، که از فرم های پولونا و مازورکا استفاده می کردند. باربارا مایلوسکی پیشنهاد می کند که تجربه شوپن از موسیقی لهستانی بیشتر از نسخه های "شهرنشانه" ورشو حاصل شده است تا موسیقی فولکلور ، و تلاش (توسط ژاچیمکی و دیگران) برای نشان دادن موسیقی محلی اصیل در آثار او بی اساس است. ریچارد تاروسکین نگرش شومان را نسبت به آثار شوپن به عنوان یک حمایت حمایت می کند و اظهار نظر می کند که شوپن "میهن پرستی لهستانی خود را عمیقاً و صادقانه احساس می کرد" اما آگاهانه آثارش را بر اساس سنت باخ ، بتهوون ، شوبرت و فیلد الگو قرار می دهد.
ریچارد تاروسکین
با توجه به متن زیر ، یک مفسر مدرن ، ویلیام اتوود ، احساس می کند که لهستانی ها نه تنها به دنبال آرامش در موسیقی شوپن هستند بلکه با ادامه مبارزه برای چه چیزی آنها را منبع قدرت یافتند؟
سازش این نظرات توسط ویلیام اتوود پیشنهاد شده است: "بدون شک [شوپن] از اشکال موسیقی سنتی مانند پولونا و مازورکا احساسات ملی گرایانه و احساس انسجام را در میان آن لهستانی ها پراکنده در اروپا و جهان جدید برانگیخته است ... در حالی که برخی به دنبال آرامش در [آنها] ، دیگران آنها را منبع نیرویی در ادامه مبارزه برای آزادی یافتند. اگرچه موسیقی شوپن بدون شک از طریق هر طراحی وطن پرستانه آگاهانه به او بصری وارد می شد ، اما این همان نماد اراده ملت لهستان بود. .. "
آزادی
با توجه به متن زیر ، چه کسی گفت که شوپن بر خلاف معاصر رمانتیک او لیست و هنری هرتس نیست؟
جونز اظهار می دارد که "موقعیت منحصر به فرد شوپن به عنوان آهنگساز ، علی رغم این واقعیت که تقریباً همه آنچه او برای پیانو می نوشت ، به ندرت مورد سال قرار گرفته است." وی همچنین خاطر نشان كرد كه شوپن خوشبختانه در سال 1831 وارد پاریس شد - "محیط هنری ، ناشرانی كه مایل به چاپ موسیقی او بودند ، ثروتمند و اشرافی كه آنچه را كه شوپن برای آموختن آنها پرداخت می كرد ، پرداخت می كرد" - و این عوامل و همچنین نبوغ موسیقی او ، همچنین به شهرت معاصر و بعدا او دامن زد. در حالی که بیماری و روابط عاشقانه او با برخی از کلیشه های رمانتیسم مطابقت دارد ، نادر بودن سخنرانی های عمومی او (برخلاف نمایش در لباس های شیک پاریس) باعث شد آرتور هاچینگز اظهار کند که "فقدان تب و تاب بودن بایرون [و] اشرافی بودن او انزوا پذیری او را استثنایی می کند "در میان معاصران عاشقانه خود ، مانند لیست و هنری هرتس.
آرتور هاچینگز
با توجه به متن زیر ، شومان در چه مجموعه ای اثری را برای شوپن نام برد؟
ویژگی های شوپن به عنوان نوازنده پیانو و آهنگساز توسط بسیاری از موسیقی دانان دیگر وی شناخته شد. شومان در مجموعه خود کارناوال قطعه ای را برای او نامگذاری کرد و شوپن بعداً تصنیف شماره 2 خود را در فار ماژور به شومان تقدیم کرد. عناصر موسیقی شوپن را می توان در بسیاری از آثار بعدی لیست جستجو کرد. بعداً لیست شش آهنگ لهستانی شوپن را برای پیانو رونویسی کرد. دوستی کمتری با الکان برقرار بود ، او با وی در مورد عناصر موسیقی محلی صحبت کرد و از شوپن به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
کارناوال
با توجه به متن زیر ، چه کسی شاگرد شاگردان سابق شوپن بوده و در واقع مقداری موسیقی شوپن ضبط کرده است؟
دو نفر از شاگردان دیرین شوپن ، کارول میکولی (1897-1821) و ژرژ ماتیاس ، خود معلمان پیانو بودند و جزئیات نوازندگی او را به دانشجویان خود منتقل می کردند ، برخی از آنها (مانند رائول کوچالسکی) قرار بود از او ضبط کند موسیقی از دیگر پیانیست ها و آهنگسازان متأثر از سبک شوپن می توان به لویی مورو گوتشالک ، ادوارد ولف (1816–1880) و پیر زیمرمن اشاره کرد. دبوسی تحصیلات پیانوی خود را در سال 1915 به یاد شوپن اختصاص داد. وی در طول تحصیل در کنسرواتوار پاریس به طور مکرر موسیقی شوپن را پخش می کرد و ویرایش موسیقی پیانوی شوپن را برای ناشر ژاک دوراند به عهده گرفت.
رائول کوچالسکی
با توجه به متن زیر ، وانگ جیاوی و نیما گیاین کاین چه کسانی بودند؟
ماهیت دقیق روابط بین تبت و سلسله مینگ چین (1644-1368) مشخص نیست. تحلیل رابطه با درگیری های سیاسی مدرن و اعمال حاکمیت وستفالی در دوره ای که این مفهوم وجود نداشت ، پیچیده تر است. برخی از دانشمندان سرزمین اصلی چین ، مانند وانگ جیاوی و نیما گیانکاین ، ادعا می کنند که خاندان مینگ بر تبت حاکمیتی بی چون و چرا دارند ، و به صدور عناوین مختلف توسط دادگاه مینگ به رهبران تبتی ، پذیرش کامل این عناوین توسط تبتی ها و روند تمدید آنها اشاره کردند. جانشینان این عناوین که شامل سفر به پایتخت مینگ بود. دانشمندان داخل چین همچنین استدلال می کنند که تبت از قرن سیزدهم جز an لاینفک چین بوده است و بنابراین بخشی از امپراتوری مینگ بوده است. اما اکثر محققان خارج از چین ، مانند تورل ویلی ، ملوین سی گلدستاین و هلموت هافمن ، می گویند این رابطه یکی از سوپرلیز بودن ها بود ، عناوین مینگ فقط اسمی بودند ، و تبت منطقه ای مستقل و خارج از کنترل مینگ بود و این این امر تا زمان امپراتور جیاجینگ (1521-1566) ، که روابط خود را با تبت متوقف کرد ، به راحتی ادای احترام می کرد.
دانشمندان سرزمین اصلی چین
با توجه به متن زیر ، سلسله مینگ چه تجارت مهمی با تبت داشت؟
برخی از محققان متذکر می شوند که رهبران تبت در زمان مینگ اغلب درگیر جنگ داخلی بوده و دیپلماسی خارجی خود را با کشورهای همسایه مانند نپال انجام می دهند. برخی از محققان با تأکید بر کمبود اسب سلسله مینگ برای جنگ و از این رو اهمیت تجارت اسب با تبت ، جنبه تجاری رابطه مینگ و تبتی را مورد تأکید قرار می دهند. برخی دیگر استدلال می کنند که ماهیت مذهبی قابل توجه رابطه دادگاه مینگ با لاماهای تبتی در بورس تحصیلی مدرن کمتر ارائه شده است. به امید احیای روابط منحصر به فرد رهبر قبلی مغول کوبلائی خان (حدود 1260–1294) و روحانی برتر او Drogön Chögyal Phagpa (1235–1280) از مکتب ساکیا در آیین بودایی تبتی ، امپراطور یونگل (حدود 1402–1424) ) برای ایجاد یک اتحاد سکولار و مذهبی با Deshin Shekpa (1315–1415) ، Karmapa از مدرسه Karma Kagyu ، تلاشی هماهنگ انجام داد. با این حال ، تلاش های Yongle Emperor بی نتیجه بود.
تجارت اسب
با توجه به متن زیر ، گشی خان در ایجاد کدام رژیم کمک کرد؟
مینگ در قرن 14 شروع به مداخله مسلحانه پراکنده در تبت کرد ، اما در آنجا نیروهای دائمی را به پادگان نبرد. در بعضی مواقع تبتی ها نیز از مقاومت مسلحانه در برابر آشیانه های مینگ استفاده می کردند. امپراطور وانلی (در حدود 1572-1620) پس از آغاز اتحاد مغول و تبت در سال 1578 ، كه بر سیاست خارجی سلسله چینگ بعدی (1644 - 1912) چین در حمایت آنها از دالایی لاما از مدرسه Gelug. در اواخر قرن شانزدهم ، مغولان پس از افزایش حضور خود در منطقه آمدو ، محافظان مسلح موفق Gelug Dalai Lama بودند. این اوج در فتح گوبی خان (1582–1655) بر تبت از 1637 تا 1642 و استقرار رژیم گاندن فودرنگ توسط پنجمین دالایی لاما با کمک او بود.
گاندن فودرنگ
با توجه به متن زیر ، چه کسی معاهدات صلح متعددی را با تانگ امضا کرد؟
تبت روزگاری یک قدرت قوی معاصر با تانگ چین بود (618–907). تا زمان فروپاشی امپراتوری تبت در قرن 9 ، این رقیب اصلی تانگ در تسلط بر آسیای داخلی بود. حاکمان یارلونگ تبت نیز معاهدات صلح مختلفی را با تانگ به امضا رساندند که در اواخر آن با معاهده ای در سال 821 که مرزهای بین تبت و چین را ثابت کرد ، به اوج خود رسید.
حاکمان یارلونگ تبت
با توجه به متن زیر ، چه زمانی دوره پنج سلسله و ده پادشاهی چین اتفاق افتاد؟
در طول پنج سلسله و ده پادشاهی چین (907–960) ، در حالی که قلمرو سیاسی شکسته چین هیچ تهدیدی در تبت که به همان اندازه نابسامانی سیاسی بود ، نمی دید ، اما روابط چینی و تبتی چیز کمی داشت. چند سند مربوط به تماس های چین و تبتی از سلسله سونگ (960–1279) باقی مانده است. این ترانه بیشتر نگران مقابله با ایالات دشمن شمالی از خاندان لیائو تحت سلطه خیتان (1105-1907) و خاندان جین تحت حاکمیت جورچن (1134 تا 1234) بود.
907–960
با توجه به متن زیر ، کدام حاکم شیا غربی را تحت کنترل خود درآورد؟
در سال 1207 ، چنگیز خان حاکم مغول (ق. 1206–1227) دولت قومی تانگوت از شیا غربی (1038–1227) را تسخیر و تسلیم خود کرد. در همان سال وی با اعزام نمایندگانی به آنجا با دیابت روابط دیپلماتیک برقرار کرد. فتح شیا غربی حاکمان تبت را نگران کرد و آنها تصمیم گرفتند به مغول ها خراج دهند. با این حال ، هنگامی که آنها پس از مرگ چنگیز خان از ادای احترام متوقف شدند ، جانشین او اوگدی خان (در حدود 1229–1241) حمله به تبت را آغاز کرد.
چنگیز خان
با توجه به متن زیر ، رهبر مکتب بودایی تبتی تبار ساکیا چه کسی بود؟
شاهزاده مغول گودان ، نوه چنگیز خان ، تا لهاسا حمله کرد. شاهزاده گودان در جریان حمله خود در سال 1240 ، ساکیا پاندیتا (1182–1251) ، رهبر مكتب بودایی تبتی ساكیا را به دادگاه خود در گانسو فعلی چین غربی احضار كرد. با تسلیم شدن ساکیا پاندیتا در برابر گودان در سال 1247 ، تبت در زمان سلطنت Töregene Khatun (1241–1246) رسماً وارد امپراتوری مغول شد. مایکل سی. ون والت ون پراگ می نویسد که گودان به ساکیا پاندیتا اقتدار زمانی بیش از یک تبت را که از لحاظ سیاسی پراکنده است اعطا کرد ، اظهار داشت که "این سرمایه گذاری تأثیر واقعی کمی داشت" اما از آنجا که رابطه بی نظیر "کشیش-حامی" بین مغول ها و لاماهای ساکیا.
ساکیا پاندیتا
با توجه به متن زیر ، چند ایالت تحت سلطنت اسقاط اداره می شدند؟
از سال 1236 ، شاهزاده مغول کوبلای ، که بعداً از سال 1260 تا 1294 به عنوان خاقان حکومت می کرد ، توسط فرمانده برتر خود ، اگدئی خان ، یک صفای بزرگ در شمال چین اعطا شد. Karma Pakshi ، دومین Karmapa Lama (1203–1283) - لامای اصلی نژاد Karma Kagyu از آیین بودایی تبتی - دعوت كوبلائی را رد كرد ، بنابراین در عوض كوبلائی از Drogön Chögyal Phagpa (1235–1280) جانشین و برادرزاده ساكیا پاندیتا دعوت كرد. کوبلای رابطه منحصر به فردی با لامای فاگپا برقرار کرد ، کوبلائی را به عنوان یک حاکم برتر در امور سیاسی و لامای فگپا را به عنوان مربی ارشد کوبلای در امور مذهبی به رسمیت شناخت. کوبلای همچنین دروگن چگیال فگپا را به عنوان مدیر آژانس دولتی موسوم به دفتر امور بودایی و تبت و کشیش سلطنت تبت منصوب کرد ، که سیزده ایالت مختلف را تحت حاکمیت سلطنت ها تشکیل می داد.
سیزده
با توجه به متن زیر ، کوبیلایی به عنوان امپراطور از کجا خواستار حمایت شد؟
کوبلای خان تا سال 1279 سلسله سونگ را در جنوب چین فتح نکرد ، بنابراین تبت قبل از اینکه تحت سلطنت یوان (1271–1368) در یکی از امپراطوری های اولاد خود با کل چین ترکیب شود ، جز component امپراتوری اولیه مغول بود. وان پراگ می نویسد که این فتح "پایان چین مستقل" بود ، که پس از آن در خاندان یوآن حاکم بر چین ، تبت ، مغولستان ، کره ، مناطقی از سیبری و برمه علیا ادغام شد. موریس روسابی ، استاد تاریخ آسیا در کالج کوئینز ، دانشگاه سیتی نیویورک ، می نویسد که "خوبیلائی آرزو داشت که هم به عنوان خان قانونی از مغول ها و هم به عنوان امپراطور چین شناخته شود. اگرچه او در اوایل دهه 1260 ، از نزدیک با چین شناخته می شود ، او هنوز هم ، مدتی ادعا می کند که حاکمیت جهانی است "، و با این حال" علی رغم موفقیت هایش در چین و کره ، خوبیلائی قادر به قبول خود به عنوان خان بزرگ نبود ". بنابراین ، با پذیرش محدود چنین موقعیت خود به عنوان خان بزرگ ، كوبلای خان به طور فزاینده ای با چین شناخته شد و به عنوان امپراتور چین خواستار حمایت شد.
چین
با توجه به متن زیر ، کدام سلسله حاکم تبت شد؟
در سال 1358 ، رژیم نایب السلطنه ساکیا که توسط مغولان در تبت نصب شده بود ، در یک شورش توسط سردار فاگمودرو تای سیتو چانگچوب گیالتسن (1302–1364) سرنگون شد. دادگاه یوان مغول مجبور شد او را به عنوان نایب السلطنه جدید بپذیرد و چانگچوب گیالتسن و جانشینان وی ، سلسله Phagmodrupa ، عملاً بر تبت حکمرانی کردند.
سلسله Phagmodrupa
با توجه به متن زیر ، چه کسی باعث سقوط سلسله یوان شد؟
در سال 1368 ، شورش چینی های هان معروف به شورش عمامه سرخ سلسله یوان مغول را در چین سرنگون کرد. پس از آن ژو یوانژانگ سلسله مینگ را تأسیس کرد و به عنوان امپراطور Hongwu (حدود 1368–1398) حکمرانی کرد. مشخص نیست که دادگاه اولیه مینگ چقدر جنگ داخلی در تبت را که بین فرقه های مذهبی رقیب در جریان بود درک کرد ، اما اولین امپراطور مضطرب بود که از همان مشکلی که تبت برای سلسله تانگ ایجاد کرده بود جلوگیری کند. امپراطور Hongwu به جای شناخت حاکم Phagmodru ، در کنار کارماپا در نزدیکی منطقه Kham و جنوب شرقی تبت قرار گرفت و در زمستان 1372–1373 نمایندگانی را به این کشور فرستاد تا از دارندگان دفتر یوان بخواهند عناوین خود را برای دادگاه جدید مینگ تمدید کنند.
شورش عمامه سرخ
با توجه به متن زیر ، رولپه دورجه چه کسی را به عنوان فرستاده به دادگاه در نانجینگ فرستاد؟
همانطور که در فرمان های شاهنشاهی اش مشهود است ، امپراطور Hongwu به خوبی از رابطه بودایی بین تبت و چین آگاه بود و می خواست آن را تقویت کند. رولپه دورجه ، کارماپا لامای چهارم (1383-1340) دعوت امپراطور Hongwu را رد کرد ، اگرچه برخی از شاگردان را به عنوان فرستاده به دربار نانجینگ فرستاد. امپراطور Hongwu همچنین برای دستیابی به متون بودایی ، گورو خود Zongluo ، یکی از بسیاری از راهبان بودایی را که در دادگاه بود ، به عنوان یک مأموریت مذهبی به تبت سپرد.
شاگردان
با توجه به متن زیر ، چه کسی قانونی را ایجاد کرد که به چینی هان اجازه نمی داد عقاید بودایی تبتی را بیاموزد؟
با این حال ، دولت مینگ اولیه قانونی تصویب کرد ، بعداً لغو شد که چینی هان را از یادگیری اصول بودایی تبتی منع می کرد. شواهد دقیق کمی از چینی - به ویژه چینی های غیر روحانی - وجود دارد که آیین بودایی تبتی را تا دوره جمهوری خواهان (1912–1949) مطالعه می کنند. با وجود این مأموریت ها به نمایندگی از امپراطور هنگوو ، موریس روسابی می نویسد که امپراتور یونگل (ح. 1402–1424) "اولین فرمانروای مینگ بود که به دنبال گسترش روابط با تبت بود."
دولت مینگ
با توجه به متن زیر ، تاریخچه مینگ در چه سالی تولید شده است؟
طبق بیست و چهار تاریخ رسمی ، تاریخ مینگ که در سال 1739 توسط سلسله بعدی چینگ (1644–1912) تدوین شد ، سلسله مینگ "دفتر ارتش hal-Lì-Sī- مارشال غیرنظامی" را تأسیس کرد (چینی: 俄 established western 元帥 府) در غرب تبت و نصب "فرماندهی عالی دوره گرد Ü-تسانگ" و "فرماندهی عالی مسافرتی آمدو-خم" برای اداره خم. مینگشی اظهار داشت که دفاتر اداری زیر نظر این فرماندهان عالی تاسیس شده اند ، از جمله یک فرماندهی دوره گرد ، سه دفتر کمیساریای صلح ، شش دفتر کمیسر اعزامی ، چهار دفتر وانهو (دبیرستان ها ، به فرماندهی هر یک از 10 هزار خانوار) ​​و هفده دفتر کیانهو (سردبیران ، هر کدام) فرماندهی 1000 خانوار).
1739
با توجه به متن زیر ، دربار مینگ به چند شاهزاده دارما منصوب شده است؟
دادگاه مینگ سه شاهزاده دارما (法王) و پنج شاهزاده (王) را منصوب کرد و بسیاری از عناوین دیگر مانند مدرسان بزرگ ایالتی (معلمان بزرگ) و مربیان امور خارجه (國 師) را به مدارس مهم بودیسم تبت اعطا کرد ، از جمله کارما کاگیو ، ساکیا و گلوگ. به گفته وانگ جیاوی و نیما گیانکاین ، مقامات برجسته این ارگان ها همه توسط دولت مرکزی منصوب شده اند و مشمول حاکمیت قانون هستند. با این حال ون پراگ کد متمایز و طولانی مدت قانون تبتی را که توسط حاکم Phagmodru تای Situ Changchub Gyaltsen وضع شده است ، به عنوان یکی از اصلاحات بسیاری برای احیای سنت های قدیمی تبتی شاهنشاهی توصیف می کند.
سه
با توجه به متن زیر ، چه کسی در طول یوان با چین تماس زیادی داشته است؟
مرحوم تورل ویلی ، استاد سابق دانشگاه واشنگتن ، و لی تیه تسنگ معتقدند که قابلیت اطمینان از تاریخ مینگ به شدت سانسور شده به عنوان یک منبع معتبر در روابط چین و تبت ، با توجه به دانش مدرن مورد سوال است . مورخان دیگر نیز اظهار داشتند که این عناوین مینگ اسمی بوده و در واقع اختیاری را که عناوین قبلی یوان داشته اند ، اعطا نمی کنند. وان پراگ می نویسد که "از مأموریت های متعدد تبتی با انگیزه اقتصادی به دادگاه مینگ به عنوان" مأموریت های فرعی "در مینگ شیعه یاد می شود." وان پراگ می نویسد که این "مأموریت های فرعی" به سادگی ناشی از نیاز چین به اسب از تبت بوده است ، زیرا یک بازار اسب زنده در سرزمین های مغول به دلیل درگیری بی وقفه بسته شد. موریس روسابی همچنین می نویسد که "تبت که در زمان یوان با چین ارتباطات گسترده ای داشت ، به سختی با مینگ روابط دیپلماتیک داشت."
تبت
با توجه به متن زیر ، وانگ و نیما چه سالی معتقد بودند که شاهزاده پونالای مغول به نانجینگ رفته است؟
وانگ و نیما استدلال می كنند كه امپراطور مینگ در سال دوم سلطنت مینگ دو بار فرمانهایی به تبت فرستاد و نشان داد كه وی با اصرار به قبایل مختلف تبتی برای تسلیم در برابر دربار مینگ ، به تبت به عنوان یك منطقه قابل توجه برای صلح می نگرد. آنها متذکر می شوند که در همان زمان ، شاهزاده مغول پونالا ، که موقعیت خود را به عنوان حاکم مناطقی از تبت به ارث برده بود ، در سال 1371 برای ادای احترام و نشان دادن وفاداری خود به دادگاه مینگ به نانجینگ رفت و مهر اقتدار صادر شده را با خود آورد. توسط دادگاه یوان. آنها همچنین اظهار داشتند كه از آنجا كه جانشینان لاما لقب "شاهزاده" را اعطا می كردند برای تمدید این عنوان باید به دربار مینگ سفر می كردند و از آنجا كه لاماها خود را شاهزاده می نامیدند ، بنابراین دادگاه مینگ "حاكمیت كامل بر تبت" داشت. آنها اظهار داشتند كه سلسله مینگ با صدور احكام امپراتوری برای دعوت مقامات سابق یوان به سمت دادگاه برای مناصب رسمی در سالهای اولیه تأسیس خود ، از رهبران دینی و اداری یوان سابق در مناطق تبت پیروزی را به دست آورد و بدین ترتیب تبتی را نیز در بر گرفت. حوزه های حاکمیت دادگاه مینگ است. بنابراین ، آنها نتیجه گرفتند که دادگاه مینگ قدرت حکومت مناطق تبتی را که قبلا تحت حکومت سلسله یوان بودند ، بدست آورد.
1371
با توجه به متن زیر ، آیا توماس لایرد معتقد است وانگ و نیما از دیدگاه چه کسانی برخوردارند؟
روزنامه نگار و نویسنده توماس لایرد ، در کتاب خود داستان تبت: گفتگوها با دالایی لاما ، می نویسد که وانگ و نیما دیدگاه دولت جمهوری خلق چین را در وضعیت تاریخی خود در مورد تبت چین ارائه می دهند و نمی توانند درک کنند که چین در دوران سلطنت یوان مغول "جذب یک واحد سیاسی بزرگتر و غیرچینی شد" ، که وانگ و نیما آن را به عنوان یک خاندان مشخصه چینی و پس از مینگ ترسیم کردند. لایرد ادعا می کند که خانهای مغول حاکم هرگز تبت را به عنوان بخشی از چین اداره نمی کنند و در عوض آنها را به عنوان سرزمینهای جداگانه اداره می کنند ، و مغولان را با انگلیسی هایی که هند و نیوزیلند را استعمار کردند مقایسه می کند ، اما با این حال این امر هند را به عنوان بخشی از نیوزیلند نمی کند. از روایات بعدی مغول و تبت در تفسیر تسخیر تبت توسط مغول ها ، لایرد ادعا می کند که "آنها ، مانند همه روایت های تاریخی غیرچینی ، هرگز انقیاد مغول از تبت را یک چینی نشان نمی دهند."
دیدگاه دولت جمهوری خلق چین
با توجه به متن زیر ، چه کسی کتاب خوببی خان را نوشت؟
دائرlopالمعارف کلمبیا بین سلسله یوان و دیگر خان های امپراتوری مغول ایلخانان ، خان چاگاتای و گروه ترکان طلا تمایز قایل می شود. این سلسله یوان را چنین توصیف می کند: "یک سلسله مغول از چین که از سال 1271 تا 1368 حکومت می کرد و یک لشکر از امپراتوری بزرگ است که توسط مغولان فتح شد. توسط کوبلای خان تأسیس شد ، که نام سلسله چینی یوان را در سال 1271 تصویب کرد." دائرlopالمعارف آمریکانا سلسله یوان را "خط فرمانروایان مغول در چین" توصیف می کند و می افزاید که مغولها "در خانبالیق (پکن)" یک سلسله یوان به سبک چینی را اعلام کردند. " موزه هنر متروپولیتن می نویسد که حاکمان مغول سلسله یوان "الگوهای سیاسی و فرهنگی چینی را اتخاذ کردند ؛ آنها از پایتخت های خود در دادو حکمرانی می کردند ، آنها نقش امپراطورهای چین را بر عهده می گرفتند" ، اگرچه توماس لایرد تبار شناس ، سلسله یوان را به عنوان غیر سیاست چین و ویژگی های چینی آن را پایین می آورد. موزه هنر متروپولیتن همچنین متذکر شد که علی رغم جذب تدریجی پادشاهان یوان ، حکام مغول تا حد زیادی از سوادآموزان چشم پوشی می کنند و سیاست های سختگیرانه ای را که تبعیض آمیز علیه چینی های جنوبی است اعمال می کنند. روسابی در کتاب "کوبلای خان: زندگی و اوقات خود" توضیح می دهد که کوبلائی "نهادهای حکومتی را ایجاد کرد که شبیه موسسات سنتی چینی بودند یا یکسان بودند" ، و "آرزو داشت به چینی ها علامت دهد که قصد دارد دامها و سبک آنها را به کار ببرد. از یک حاکم چینی ".
روسابی
با توجه به متن زیر ، چه کسی شورای سیاستگذاری را لغو کرد؟
موضع رسمی وزارت امور خارجه جمهوری خلق چین این است که مینگ سیاست مدیریت تبت را طبق کنوانسیون ها و آداب و رسوم ، اعطای عناوین و ایجاد ارگان های اداری بر روی تبت اجرا می کند. دفتر اطلاع رسانی شورای دولتی جمهوری خلق اظهار داشت که دفتر فرماندهی سلسله مینگ Ü-Tsang بر بیشتر مناطق تبت حکومت می کرد. همچنین بیان می کند که در حالی که مینگ شورای سیاستگذاری تشکیل شده توسط یوان مغول را برای اداره امور محلی در تبت و سیستم معلم های سلطنتی مغول برای اداره امور مذهبی را لغو کرد ، مینگ سیاست اعطای عناوین به رهبران مذهبی را که به سلسله مینگ به عنوان مثال ، فرمانی از امپراطور هونگو در سال 1373 ، رهبر تبت Choskunskyabs را به عنوان ژنرال دفتر نظامی و غیر نظامی وگانیو نگاری منصوب کرد ، در آن اظهار داشت:
مینگ
با توجه به متن زیر ، مرکز تحقیقات آزمایش های چینی چین در کجا واقع شده است؟
چن چینگینگ ، استاد تاریخ و مدیر م Instituteسسه مطالعات تاریخ تحت مرکز تحقیقات تبعیت شناسی چین در پکن ، می نویسد که دادگاه مینگ مواضع رسمی جدیدی را به رهبران سابق یوان تبت Phachu Kargyu اعطا کرد و به آنها پست های پایین تر داد. از رهبران شهرستان (زونگ یا دزونگ) نیو زونگ و رنبام زونگ ، چن اظهار می دارد كه "وقتی امپراتور از وضعیت واقعی فاخو كارگیو مطلع شد ، دادگاه مینگ سپس رهبران اصلی زونگ را به عنوان افسران ارشد فرماندهی ارشد دبوس و گتسنگ. " پست های رسمی که دادگاه مینگ در تبت ایجاد کرد ، مانند فرماندهان ارشد و ارشد ، دفاتر Qianhu (مسئول 1000 خانوار) ​​و دفاتر Wanhu (مسئول 10،000 خانواده) ، همه از نظر چن مناصب وراثتی بودند ، اما وی ادعا می کند که "جانشینی برخی پست های مهم هنوز باید توسط امپراتور تأیید می شد" ، در حالی که احکام قدیمی شاهنشاهی باید برای تمدید به دادگاه مینگ بازگردانده می شد.
پکن
با توجه به متن زیر ، امپراطورهای مینگ برای چه کسانی دعوت نامه فرستاده اند؟
به گفته جان پاور ، تببت شناس ، منابع تبتی با این روایت از عناوینی که چینی ها به تبتی ها اعطا می کنند ، با عناوین مختلفی که تبتی ها به امپراطوران چین و مقامات آنها می دادند ، مقابله می کنند. مأموریت های ادای احترام از صومعه های تبت به دربار چین نه تنها عناوین ، بلکه هدایای بزرگ و ارزشمند تجاری را نیز به ارمغان آورد که متعاقباً می توانست فروخته شود. امپراطوران مینگ به لاماهای حاکم دعوت نامه می فرستادند ، اما لاماها به جای اینکه خودشان بیایند زیردستان را می فرستادند و هیچ حاکم تبتی هرگز به صراحت نقش خائن مینگ را قبول نمی کرد.
لاماهای حاکم
با توجه به متن زیر ، چه کسی معتقد بود که آنها نمایندگان واقعی هان غربی هستند؟
هانس بیلشتاین می نویسد که تا زمان سلسله هان (202 پ.م. - 220 م) ، دولت هان چین "داستانی را حفظ کرد" که مقامات خارجی اداره می کنند "دولت های مختلف وابسته" و شهرهای واحه مناطق غربی (تشکیل شده از حوضه Tarim و واحه Turpan) به دلیل اعطای مهر و موم چینی توسط دولت هان به نمایندگان هان واقعی بودند.
مقامات خارجی
با توجه به متن زیر ، کدام دو نفر ادعا می کنند عنوان وزیر آموزش و پرورش اغلب در کنار نام Tai Situ Changchub Gyaltsen در متون تبتی دیده می شود؟
وانگ و نیما اظهار داشتند که پس از اعطای عنوان رسمی "وزیر آموزش و پرورش" به دادگاه یوان به تای سیتو چانگچوب گیالتسن (1302–1364) اعطا شد ، این عنوان اغلب با نام او در متن های مختلف تبتی ظاهر می شد ، در حالی که عنوان تبتی "دگسی" ( به طور صحیح sde-srid یا desi) به ندرت ذکر شده است. وانگ و نیما به این معناست که "حتی در دوره بعدی سلسله یوان ، دربار شاهنشاهی یوان و سلسله Phagmodrupa رابطه دولت مرکزی و محلی را حفظ کردند." حتی قرار است تای سیتوپا در وصیت نامه خود نوشته باشد: "در گذشته من از امپراطور در شرق با محبت مراقبت می کردم. اگر امپراطور همچنان به مراقبت از ما ادامه می دهد ، لطفاً دستورات وی را دنبال کنید و از فرستاده شاهنشاهی استقبال شود. "
وانگ و نیما
با توجه به متن زیر ، لوک-هام چان در کدام دانشگاه استاد بود؟
با این حال ، لوک-هام چان ، استاد تاریخ دانشگاه واشنگتن ، می نویسد که اهداف چانگچوب گیالتسن بازآفرینی پادشاهی تبت قدیم که در زمان سلطنت چینی تانگ وجود داشته ، ایجاد "احساسات ملی گرایانه" در میان تبتی ها و "حذف" همه آثاری از مزایای مغول. " ژرژ دریفوس ، استاد دین در کالج ویلیامز ، می نویسد که این چانگچوب گیلتسن بود که سیستم اداری قدیمی Songtsän Gampo (حدود 605–649) را به تصویب رساند - اولین رهبر امپراتوری تبت که تبت را به عنوان یک قدرت قوی ایجاد کرد - توسط بازگرداندن کد قانونی مجازاتها و واحدهای اداری. به عنوان مثال ، بجای 13 فرمانداری که توسط نایب السلطنه ساکیای مغول تاسیس شد ، چانگچوب گیالتسن تبت مرکزی را به بخشهای (dzong) با روسای مناطق (dzong dpon) تقسیم کرد که باید مطابق با آیین های قدیمی باشند و از سبک های لباس تبر سلطنتی قدیم استفاده کنند. وان پراگ ادعا می کند که آرزوهای چانگچوب گیالتسن این بود که "با بازگرداندن دولت سکولار ، ترویج" فرهنگ و سنت های ملی "، و نصب یک قانون قانونی که تا قرن 20 باقی ماند ،" جلال عصر شاهنشاهی خود را به تبت برگرداند ".
دانشگاه واشنگتن
با توجه به متن زیر ، چه کسی به شاهنشاه گفت که اوضاع در دبوس و گتسنگ تحت کنترل است؟
به گفته چن ، افسر مینگ هژو (Linxia امروزی) به امپراطور Hongwu اطلاع داد كه اوضاع عمومی در دبوس و گتسنگ "تحت كنترل است" و به همین دلیل وی به امپراطور پیشنهاد كرد كه دومین فرمانروای Phagmodru ، Jamyang Shakya Gyaltsen را پیشنهاد دهد. ، یک عنوان رسمی. بر اساس سوابق امپراطور بنیانگذار ، امپراطور هونگو حکمی را صادر کرد که عنوان "استاد دولت آغازین" را به ساگیا گیاین کین اعطا می کرد ، در حالی که دومی نمایندگانی را به دادگاه مینگ می فرستاد تا مهر اقتدار یشم خود را به همراه ادای احترام از ابریشم رنگی تحویل دهد و ساتن ، مجسمه های بودا ، کتاب مقدس بودایی و ساریرا.
افسر مینگ هژو
با توجه به متن زیر ، چه سال Phagmodrupa قدرت خود را بر تبت از دست داد؟
دریفوس می نویسد که پس از آنکه فاگ مودروپا قدرت تمرکز خود را بر تبت در سال 1434 از دست داد ، طی دو قرن آینده چندین تلاش خانواده های دیگر برای ایجاد سلطه گری با شکست 5 سلطه م effectiveثر دالایی لاما بر سر تبت ، طی دو قرن آینده ناکام ماند.
1434
با توجه به متن زیر ، سلسله مینگ پس از دریافت دعوتنامه عناوین را از چه کسانی رد کرد؟
سلسله مینگ به لاماهای مدارس مانند Karmapa Kargyu عناوین اعطا می کرد ، اما دومی قبلا دعوت مغول برای دریافت عناوین را رد کرده بود. هنگامی که امپراتور مینگ یونگل از Je Tsongkhapa (1357–1419) ، بنیانگذار مکتب Gelug ، دعوت کرد که به دادگاه مینگ بیاید و ادای احترام کند ، دومی قبول نکرد. وانگ و نیما می نویسند که این به دلیل کهولت سن و ضعف جسمی و همچنین به دلیل تلاش هایی برای ساخت سه صومعه بزرگ بوده است. چن چینگینگ اظهار داشت که تسونگ خاپا نامه ای نوشت تا دعوت امپراطور را رد کند و در این پاسخ ، تسونگ خاپا نوشت:
مغول
با توجه به متن زیر ، چه زمانی دادگاه مینگ درخواست دوم را به تسونگ خاپا ارسال کرد؟
الف. تام گرونفلد می گوید كه تسونگ خاپا در عدم امتناع از حضور در دادگاه مینگ ادعای سلامتی كرد ، در حالی كه روسابی می افزاید كه تسونگ خاپا "طول و مشقت سفر" به چین را دلیل دیگر عدم حضور در دادگاه عنوان كرد. این اولین درخواست مینگ در سال 1407 انجام شد ، اما دادگاه مینگ در سال 1413 سفارت دیگری فرستاد ، این سفارت به رهبری خوا شیان (候 顯 ؛ fl. 1403–1427) ، که دوباره توسط Tsongkhapa رد شد. روسابی می نویسد که تسونگ خاپا نمی خواست دربار مینگ را کاملاً بیگانه کند ، بنابراین شاگرد خود Chosrje Shākya Yeshes را از طرف او به نانجینگ فرستاد و پس از ورود او به سال 1415 امپراطور یونگل عنوان "معلم دولت" را به او اعطا کرد - همین عنوان قبلاً به حاکم Phagmodrupa تبت اعطا شده بود. امپراطور Xuande (حدود 1425–1435) حتی به این شاگرد Chosrje Shākya Yeshes لقب "پادشاه" اعطا کرد. به نظر نمی رسد که این عنوان معنای عملی داشته باشد و یا به دارنده آن هیچ قدرتی در صومعه گاندن تسونگ خپا داده باشد. وایلی خاطرنشان می کند که این کار - مانند کارما کارگیو - نمی تواند به عنوان انتصاب مجدد در دفاتر یوان مغول تلقی شود ، زیرا مکتب گلوگ پس از سقوط سلسله یوان ایجاد شد.
1413
با توجه به متن زیر ، یی یونگ چین ادعا می کند که مینگ از آن برخوردار نبوده است؟
لایرد می نویسد که مینگ لقب هایی را به شاهزادگان شرقی تبت منصوب می کند ، و "این اتحاد با شاهنشاهی های تبت شرقی شواهدی است که چین اکنون برای ادعای خود مبنی بر حکومت مینگ بر تبت تولید می کند" ، علیرغم این واقعیت که مینگ لشکری ​​برای جایگزینی ارسال نکرده است مغولان پس از ترک تبت. ییو یونگ چین اظهار می دارد که دورترین منطقه غربی سلسله مینگ گانسو ، سیچوان و یوننان بوده در حالی که "مینگ ها از تبت برخوردار نبودند".
تبت
با توجه به متن زیر ، امپراتور یونگل یانگ سانبائو را به کجا فرستاد؟
شی هان هنری تسای می نویسد که امپراتور یونگل خواجه خود یانگ سانبائو را در سال 1413 به تبت فرستاد تا بیعت با شاهزادگان مختلف تبتی را بدست آورد ، در حالی که امپراتور یونگل برای حفظ وفاداری خائن همسایه ثروت اندکی به عنوان هدایای برگشتی برای خراج پرداخت کرد. ایالات مانند نپال و تبت. با این حال ، وان پراگ اظهار داشت که حاکمان تبت روابط جداگانه خود را با پادشاهیان نپال و کشمیر حفظ کردند و در بعضی مواقع "درگیر درگیری مسلحانه با آنها" بودند.
تبت
با توجه به متن زیر ، در چه مواردی از Gelug نام برده نشده است؟
حتی اگر ژلوگ تا دهه 1430 هدایایی را با دادگاه مینگ رد و بدل می کرد و برای آن مأموریت می فرستاد ، اما از گلوگ در مینگشی یا مینگشی لو خبری نبود. در این باره ، مورخ Li Tieh-tseng درباره امتناع Tsongkhapa از دعوت های مینگ برای بازدید از دربار امپراتور یونگل می گوید:
مینگشی یا مینگشی لو
با توجه به متن زیر ، صرف نظر از وابستگی های فرقه ای آنها ، مینگ به چه کسی عناوین اعطا کرد؟
وایلی ادعا می کند که این نوع سانسور تاریخ مینگ تصویر واقعی تاریخ روابط چین و تبت را مخدوش می کند ، در حالی که دادگاه مینگ به لاماهای مختلف عناوین اعطا می کند بدون توجه به وابستگی های فرقه ای آنها در یک جنگ داخلی مداوم در تبت بین جناح های بودایی رقیب . وایلی استدلال می کند که لقب "پادشاه" مینگ که به طور متفرقه به لاماهای مختلف تبتی اعطا می شود یا حتی شاگردان آنها نباید به عنوان انتصاب مجدد در دفاتر قبلی سلسله یوان تلقی شوند ، زیرا رژیم ساکیای نایب السلطنه بوسیله مغولها قبل از مینگ وجود داشت.
لاماهای مختلف
با توجه به متن زیر ، رژیم Rinpungpa چه سالهایی آغاز و پایان یافت؟
هلموت هافمن اظهار داشت كه مینگ از طریق مأموریتهای دوره ای "فرستادگان خراج" به دادگاه مینگ و با اعطای عناوین اسمی به لاماهای حاكم ، نمای حاكمیت بر تبت را حفظ كرد ، اما در دولت دخالت تبت دخالت نكرد. ملوین سی.گلدشتاین می نویسد که مینگ هیچگونه اختیارات اداری واقعی بر تبت نداشت ، زیرا عناوین مختلفی که به رهبران تبت اعطا می شد ، همانطور که عناوین قبلی یوان مغول داشتند ، اقتدار قائل نبودند. وی ادعا می کند که "امپراطوران مینگ با اعطای عناوین به تبتی های در حال قدرت ، صرفاً واقعیت سیاسی را تشخیص دادند." هیو ادوارد ریچاردسون می نویسد که سلسله مینگ هیچ گونه اقتداری در جانشینی خانواده های حاکم تبتی ، فاگمودرو (1354–1435) ، رینپونگپا (1435–1565) و تسانگپا (1565–1642) اعمال نکرد.
1435–1565
با توجه به متن زیر ، پدر یونگل امپراطور کی بود؟
در غصب تاج و تخت خود از جانب امپراتور جیانون (در حدود 1398–1402) ، یوئل گوانگشیائو ، راهب بودایی ، به امپراطور یونگل کمک می کرد و امپراتور یونگل مانند پدرش ، امپراتور هونگو ، "نسبت به بودیسم خوش برخورد بود" ، ادعا می کند روسابی. در 10 مارس 1403 ، امپراطور یونگل دشین شكپا ، پنجمین كارماپا لاما (1415-1384) را به دربار خود دعوت كرد ، حتی اگر كارماپا چهارم دعوت امپراطور هونگو را رد كرده باشد. ترجمه تبتی در قرن شانزدهم نامه امپراتور یونگل را حفظ می کند ، که انجمن مطالعات آسیایی خاطرنشان می کند نسبت به کارماپا مودبانه و تعارف آمیز است. در دعوت نامه آمده است ،
امپراطور هونگو
با توجه به متن زیر ، امپراطور یونگل چه کسی را به تبت فرستاد؟
به منظور جستجوی کارماپا ، امپراطور یونگل خواجه خود هو شیان و راهب بودایی ژی گوانگ (متوفی 1435) را به تبت اعزام کرد. هو شیان و ژی گوانگ که از طریق چینگهای یا از طریق جاده ابریشم به خوتان به لهاسا سفر می کردند تا سال 1407 به نانجینگ بازگشتند.
هو شیان و راهب بودایی ژی گوانگ
با توجه به متن زیر ، سفرهای دشین شکپا از چه زمانی آغاز شد؟
در طی سفرهای خود که از سال 1403 آغاز شد ، دادگاه مینگ با توصیه های بیشتر توسط دادگاه مینگ تا 10 آوریل 1407 به ملاقات از نانجینگ ترغیب شد. مقدار زیادی از احترام به Deshin Shekpa. امپراتور یونگل برای استقبال از کارماپا از کاخ در نانجینگ بیرون آمد و نیازی به او نداشت که مانند یک خاندان شاخه فرع کند. طبق گفته کارما تینلی ، امپراطور به Karmapa جایگاه افتخاری در سمت چپ خود ، و بر تخت پادشاهی بالاتر از تخت خود داد. روسابی و دیگران ترتیب مشابهی را كه كوبلای خان و لامای ساكیا فگپا انجام داده است ، توصیف می كنند و می نویسند كه كوبلائی هنگام دریافت دستورات مذهبی از وی "روی سكویی پایین تر از روحانی تبتی می نشیند".
1403
با توجه به متن زیر ، معبد Linggu در کجا واقع شده بود؟
در طول ماه بعد ، امپراتور یونگل و دربار او کارماپا را با هدایا هدیه دادند. وی در معبد Linggu در نانجینگ ، ریاست مراسم مذهبی والدین درگذشته امپراتور یونگل را بر عهده داشت ، در حالی که بیست و دو روز از اقامت وی ​​با معجزات مذهبی همراه بود که بر روی طومار عظیم الجثه ای که مهر امپراطور را نشان می داد ، به پنج زبان ثبت شد. دشین شكپا در طول اقامت خود در نانجینگ ، لقب "شاهزاده بزرگ گنج دارما" را توسط امپراتور یونگل اعطا شد. الیوت اسپرلینگ ادعا می کند که امپراتور یونگل ، در اعطای عنوان "پادشاه" به دشین شکپا و تمجید از توانایی ها و معجزات عرفانی وی ، در تلاش برای ایجاد اتحاد با کارماپا بود ، همانطور که مغول ها با لاماهای ساکیا داشتند ، اما دشین شکپا رد کرد پیشنهاد یونگل امپراطور. در حقیقت ، این همان عنوانی بود که کوبلای خان به لامای Sakya Phagpa پیشنهاد داده بود ، اما دشین شکپا امپراطور یونگل را ترغیب کرد که این عنوان را به رهبران مذهبی سایر فرقه های بودایی تبتی اعطا کند.
نانجینگ
با توجه به متن زیر ، چه کسی امپراطور یونگل را متقاعد کرد که نیروهای نظامی را به تبت نفرستد؟
منابع تبت می گویند دشین شکپا همچنین امپراتور یونگل را ترغیب می کند که همانطور که قبلاً مغولان این کار را کرده بودند ، قدرت نظامی خود را به تبت تحمیل نکند. تینلی می نویسد که قبل از بازگشت کارماپا به تبت ، امپراتور یونگل شروع به برنامه ریزی برای اعزام یک نیروی نظامی به تبت کرد تا به زور به کارماپا اختیار دهد تا تمام مدارس بودایی تبتی را بدست آورد اما دشین شکپا او را منصرف کرد. با این حال ، هوک-لام چان اظهار می دارد که "شواهد کمی وجود دارد که نشان می دهد این همیشه قصد امپراتور بوده است" و این شواهد نشان می دهد که از دشین اسککپا صرفاً برای اهداف مذهبی دعوت شده است.
دشین شکپا
با توجه به متن زیر ، چه چیزی به عنوان ابزاری قانونی برای جانشینی امپراطور در سلطنت نقش داشت؟
مارشا ویدنر اظهار می دارد که معجزات دشین شکپا "هم به قدرت امپراتور و هم استاد راهنمای وی شهادت داده و به عنوان ابزاری قانونی برای جانشینی مسئله دار امپراطور بر تخت سلطنت خدمت کرده است" و اشاره به درگیری امپراتور یونگل با امپراتور قبلی جیانوان داشت. تسای می نویسد که دشین شکپا با ارائه نشانه ها و نشانه هایی به او به مشروعیت حکومت امپراتور یونگل کمک کرد که این نشان دهنده حمایت بهشت ​​از امپراتور یونگل بر تخت مینگ است.
معجزات دشین شکپا
با توجه به متن زیر ، به گفته نوربو ، چه کسی نتوانسته است به اهمیت جنبه مذهبی رابطه مینگ و تبتی پی ببرد؟
با مثال رابطه دادگاه مینگ با پنجمین کارماپا و دیگر رهبران تبت ، نوربو اظهار داشت که مورخان کمونیست چین در درک اهمیت جنبه مذهبی رابطه مینگ و تبتی ناکام مانده اند. وی می نویسد که جلسات لاما با امپراطور چین مبادله خراج بین "حامی و کشیش" بود و صرفاً مواردی نبود که یک زیردستان سیاسی به یک مافوق ادای احترام می کرد. وی همچنین خاطر نشان کرد که موارد ادای احترام آثار بودایی بود که نماد "ماهیت مذهبی رابطه" بود. یوزف کلماš می نویسد که سلسله مینگ هیچگونه کنترل سیاسی مستقیمی بر تبت اعمال نمی کرد ، فقط به روابط ادای احترام آنها که "تقریباً کاملاً دارای یک شخصیت مذهبی بودند" قناعت می کرد. پاتریشیا آن برگر می نویسد خواستگاری امپراتور یونگل و اعطای عناوین به لاماها تلاش وی برای "احیای روابط بین چین و تبت است که قبلاً توسط بنیانگذار سلسله یوان ، خوبیلائی خان و معلم او Phagpa برقرار شده بود." وی همچنین می نویسد که امپراطورهای بعدی چینگ و همکاران مغولی آنها روابط امپراتور یونگل با تبت را "بخشی از زنجیره تناسخ که این امپراتور چینی هان را به عنوان یکی دیگر از سلسله های منجوسری می داند" می دانستند.
مورخان کمونیست چین
با توجه به متن زیر ، این مصوبه خطاب به چه کسی بوده است؟
دفتر اطلاع رسانی شورای دولتی PRC فرمانی از Zhengtong Emperor (حدود 1435–1449) خطاب به Karmapa را در سال 1445 حفظ می کند ، که پس از آوردن آثار مقدس به دادگاه مینگ توسط نماینده دبیرخانه نوشته شده است. Zhengtong پیام زیر را به شاهزاده بزرگ گنج دارما ، کارماپا ارسال کرد:
کارماپا
با توجه به متن زیر ، چه سال مینگ سلسله مراتب کارماپا را قطع کرد؟
با وجود این پیام درخشان امپراطور ، چان می نویسد كه یك سال بعد در سال 1446 ، دادگاه مینگ همه روابط خود را با سلسله مراتب كارماپا قطع كرد. دادگاه مینگ معتقد بود نمایندگان کارما کاگیو که به بازدید از پایتخت مینگ ادامه می دهند توسط کارماپا اعزام شده اند.
1446
با توجه به متن زیر ، یونگل می خواست با تبت تجارت کند؟
تسای می نویسد که اندکی پس از بازدید توسط دشین شکپا ، امپراتور یونگل دستور داد جاده ای احداث شود و پست های تجاری در قسمت بالای رودخانه های یانگزی و مکونگ ایجاد شود تا تجارت با چای ، اسب و نمک با تبت تسهیل شود. مسیر تجارت از سیچوان عبور کرده و از شهرستان شانگری لا در یوننان عبور می کرد. وانگ و نیما ادعا می کنند که این "تجارت مربوط به خراج" مبادله چای چینی با اسبهای تبتی - در حالی که به نمایندگان تبت و بازرگانان تبتی اجازه صریح تجارت با بازرگانان چینی هان را می داد - "باعث افزایش دادگاه سلسله مینگ بر تبت" . روسابی و اسپرلینگ خاطرنشان می کنند که این تجارت اسب تبت برای چای چینی مدت ها قبل از مینگ وجود داشته است. پیتر سی. پردو می گوید که وانگ آنشی (1021–1086) ، با درک اینکه چین نمی تواند به اندازه کافی قایق های دارای توانایی نظامی تولید کند ، هدفش این بود که در ازای چای چینی از آسیای داخلی اسب بخورد. چینی ها نه تنها برای سوارکاری بلکه به عنوان حیوانات مضراب برای واگن های تأمین ارتش به اسب نیاز داشتند. تبتی ها به چای چینی نه تنها به عنوان یک نوشیدنی رایج بلکه به عنوان یک مکمل تشریفاتی مذهبی نیز احتیاج داشتند. دولت مینگ انحصار تولید چای را در دستور کار خود قرار داد و سعی در تنظیم این تجارت با بازارهای تحت نظارت دولت داشت ، اما به دلیل شکست های نظامی و فشارهای داخلی اکولوژیکی و تجاری بر مناطق تولید کننده چای ، این محصولات در سال 1449 فروپاشید.
چای ، اسب و نمک
با توجه به متن زیر ، چه تصاویر و نمادهای بصری از وسایل کارگاه ابریشم در وسایل منزل موجود است؟
وان پراگ اظهار داشت كه دادگاه مینگ فقط برای تأمین اسبهای مورد نیاز فوری هیئت های دیپلماتیک را با تبت تأسیس كرد. وانگ و نیما استدلال می کنند که اینها به هیچ وجه هیئت دیپلماتیک نبودند ، از آنجا که به رهبران تبت مقامات مینگ اعطا می شد ، مناطق تبت تحت حکومت مینگ اداره می شدند ، اسبها از تبت به عنوان یک مالیات اجباری "corvée" جمع آوری می شدند ، و بنابراین تبتی ها " انجام امور داخلی نه دیپلماسی خارجی ". اسپرلینگ می نویسد که مینگ همزمان با جنگ با قبایل تبتی در آمدو و دریافت سفارت های تبتی در نانجینگ در منطقه خم اسب می خرید. وی همچنین استدلال می کند که سفارتخانه های لاماهای تبتی که از دادگاه مینگ دیدار می کردند در بیشتر موارد تلاش در جهت پیشبرد معاملات تجاری بین اطرافیان بزرگ و ثروتمند لاماها و بازرگانان و مقامات چینی مینگ بوده است. Kolmaš می نویسد که در حالی که مینگ خط مشی نسبت به تبت را حفظ می کرد و تعداد تبه های تبت را محدود می کرد ، تبتی ها تلاش کردند تا رابطه ای فرعی با مینگ داشته باشند زیرا حمایت از امپراتوری برای آنها ثروت و قدرت فراهم می آورد. لایرد می نویسد كه تبتی ها مشتاقانه دعوت به دادگاه مینگ را می كردند زیرا ارزش هدایایی كه تبتی ها برای ادای احترام دریافت می كردند بسیار بیشتر از مورد اخیر بود. تسای در مورد هدایای امپراطور یونگل به پادشاهان تبتی و نپالی خود مانند ظروف نقره ، یادگارهای بودا ، وسایل مخصوص معابد بودایی و مراسم مذهبی ، و لباسهای مجلسی و لباسهای مخصوص راهبان می نویسد: امپراطور یونگل کاملاً مایل بود که هزینه کمی بپردازد. دفتر اطلاعات شورای دولتی PRC موارد خراج تبت را به عنوان گاو ، اسب ، شتر ، گوسفند ، محصولات خز ، گیاهان دارویی ، عودهای تبتی ، تانگکا (طومارهای نقاشی شده) و صنایع دستی ذکر کرده است. در حالی که مینگ به حاملان ادای تبتی ارزش برابر طلا ، نقره ، ساتن و گلدان ، پیچ و مهره پارچه ، دانه ها و برگ چای اعطا کرد. کارگاه های ابریشم در زمان مینگ همچنین با لباس ها و وسایل ابریشمی شامل شمایل نگاری بودایی تبتی ، به طور ویژه در بازار تبت عرضه می شدند.
بودایی تبتی
با توجه به متن زیر ، چه کسی مینگ ها را متقاعد کرد تا در سال 1573 بازارهای مرزی خود را دوباره باز کنند؟
در حالی که خاندان مینگ با تبت تجارت اسب می کردند ، سیاست غیرقانونی بودن بازارهای مرزی در شمال را که از نظر لایرد تلاشی برای مجازات مغول ها به خاطر حملات آنها و "بیرون راندن آنها از مرزهای چین" است ، تأیید کرد. با این وجود ، پس از آنکه آلتان خان (1507–1582) - رهبر مغولان تومد که سلطه کنفدراسیون مغولان اورات را بر سر استپ ها سرنگون کرد - در سال 1571 با خاندان مینگ صلح کرد ، وی مینگ را ترغیب کرد تا در سال 1573 بازارهای مرزی خود را مجدداً باز کنند. چینی ها با اسب جدیدی که مغولان بیش از حد داشته اند ؛ این امر همچنین برای مینگ بسیار راحت بود ، زیرا آنها قادر به جلوگیری از حمله دوره ای مغولها نبودند. لایرد می گوید علی رغم این واقعیت که بعداً مغول ها معتقد بودند که آلتان مینگ را مجبور می کند تا او را برابر ببیند ، مورخان چینی استدلال می کنند که او به سادگی یک شهروند وفادار چین بود. تا سال 1578 ، آلتان خان اتحادیه مهیب مغول و تبتی با ژلوگ تشکیل داد که مینگ بدون دخالت از دور به آن نگاه می کرد.
آلتان خان
با توجه به متن زیر ، چه زمانی امپراطور Hongwu از نیروی نظامی در تبت استفاده کرد؟
پاتریشیا ایبری می نویسد که تبت ، مانند جوزون کره و دیگر کشورهای همسایه مینگ ، در حالی که هیچ سرباز یا فرمانداری از مینگ چین در قلمرو آن مستقر نبوده ، به وضعیت شاخه ای خود رضایت می دهد. لایرد می نویسد که "پس از ترک سربازان مغول از تبت ، هیچ نظامی مینگ جای آنها را نگرفت." وانگ و نیما اظهار داشتند که ، علی رغم این واقعیت که مینگ از اعزام نیرو به زیر سلطه تبت خودداری می کرد و از به زندان انداختن نیروهای مینگ در آنجا خودداری می کرد ، اما تا زمانی که دادگاه مینگ روابط نزدیک با خاندان تبت و نیروهای آنها را تأیید می کرد ، این اقدامات غیرضروری بود. با این حال ، مواردی در قرن 14 وجود داشت که امپراتور هونگو از نیروی نظامی برای سرکوب ناآرامی های تبت استفاده می کرد. جان دی لانگلوآس می نویسد که در تبت و سیچوان غربی ناآرامی به وجود آمده بود که مارکیز مو یینگ (沐英) پس از تأسیس پادگان تائوژو در گانسو ، در نوامبر 1378 مأمور سرکوب آن شد. لنگلوئیز خاطرنشان می کند که موی یینگ تا اکتبر سال 1379 ، 30،000 زندانی تبتی و 200،000 حیوان اهلی را دستگیر کرده است. اما تهاجم به دو طریق انجام شد. به ژنرال مینگ کو ننگ ، تحت فرماندهی لان یو ، دستور داده شد تا در سال 1390 حمله تبتی به سیچوان را دفع کند.
قرن 14
با توجه به متن زیر ، مغول ها کجا می خواستند بزرگ شوند؟
مباحث مربوط به استراتژی در اواسط سلسله مینگ بیشتر بر احیای منطقه اوردوس بود که مغولها از آن به عنوان پایگاه تجمع برای حملات به مینگ چین استفاده می کردند. نوربو اظهار داشت که سلسله مینگ ، که درگیر تهدید مغول به شمال است ، نمی تواند از نیروهای مسلح اضافی برای اجرای یا حمایت از ادعای حاکمیت خود بر تبت بگذرد. در عوض ، آنها به "ابزارهای ادای احترام کنفوسیوس" مبنای جمع آوری عناوین و هدایای نامحدود در لاماهای تبت از طریق دیپلماسی اعتماد کردند. اسپرلینگ اظهار داشت که رابطه ظریف بین مینگ و تبت "آخرین باری بود که چین متحد با یک تبت مستقل روبرو شد" ، احتمال درگیری مسلحانه در مرزهای آنها وجود دارد و هدف نهایی سیاست خارجی مینگ با تبت انقیاد نبود بلکه "اجتناب از هر نوع تهدید تبتی" بود. P. Christiaan Klieger استدلال می کند که حمایت دادگاه مینگ از لاماهای بالای تبتی "برای کمک به ایجاد ثبات در مناطق مرزی و محافظت از مسیرهای تجاری طراحی شده است."
مینگ چین
با توجه به متن زیر ، چه زمانی مینگ سیاست تقسیم و حکومت را در دست گرفت؟
مورخان لوسیانو پتچ و ساتو هیساشی استدلال می کنند که مینگ پس از سقوط رژیم ساکیا ، سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" در قبال تبت ضعیف و از هم گسیخته سیاسی را پشتیبانی کرد. چان می نویسد که این شاید استراتژی حساب شده امپراتور یونگل بوده است ، زیرا حمایت منحصر به فرد از یک فرقه تبتی به آن قدرت منطقه ای بیش از حد داده است. اسپرلینگ هیچ مدرک متنی در منابع چینی یا تبت برای تأیید این تز از پتچ و هیساشی نمی یابد. نوربو ادعا می کند که پایان نامه آنها بیشتر بر اساس لیست عناوین مینگ است که به لاماهای تبتی اعطا می شود تا "تحلیل مقایسه ای تحولات چین و تبت". روسابی اظهار داشت که این نظریه "تأثیر بسیار زیادی به چینی ها" می دهد و خاطرنشان می کند که در زمان آغاز سلسله مینگ ، تبت از قبل از نظر سیاسی تقسیم شده بود. روسابی همچنین تئوری "تقسیم و حکومت کن" را به دلیل تلاش ناموفق امپراتور یونگل برای ایجاد یک رابطه قوی با کارماپا پنجم - که امیدوار بود همسو با روابط قبلی کوبلای خان با لگام Sakya Phagpa باشد - تخفیف می دهد. در عوض ، امپراتور یونگل توصیه کرماپا را در مورد حمایت از لاماهای مختلف تبتی دنبال کرد.
پس از سقوط رژیم ساکیا
با توجه به متن زیر ، چه زمانی شاهزاده رینبونگ لهاسا را ​​اشغال کرد؟
انجمن مطالعات آسیایی اظهار داشت که هیچ مدرک کتبی شناخته شده ای وجود ندارد که نشان دهد رهبران بعدی Gelug - Gendün Drup (1391–1474) و Gendün Gyatso (1475–1571) - با مینگ چین ارتباط داشته اند. این دو رهبر مذهبی دغدغه ای اساسی در برخورد با شاهزادگان قدرتمند سکولار Rinpungpa را داشتند که از حامیان و محافظان لاماهای کارما کارگیو بودند. رهبران Rinpungpa از بستگان Phagmodrupa بودند ، اما با این وجود اختیارات آنها با گذشت زمان از فرمانداران ساده به حاکمان در مناطق مختلف Ü-Tsang تغییر یافت. شاهزاده Rinbung در سال 1498 لهاسا را ​​اشغال کرد و Gelug را از حضور در مراسم سال نو و نماز ، مهمترین رویداد در Gelug ، کنار گذاشت. در حالی که وظیفه نماز سال نو در لهاسا به کارماپا و دیگران واگذار شد ، گندون گیاتسو به دنبال یافتن متحدان به تبعید سفر کرد. با این حال ، فقط در سال 1518 بود که فرمانروای سکولار فاگمودرو لهاسا را ​​از رینبونگ گرفت و پس از آن به Gelug حق برگزاری نماز سالهای جدید را دادند. وقتی در سال 1537 ، ابات Drikung Kagyu صومعه Drigung ، لهاسا را ​​تهدید کرد ، Gendün Gyatso مجبور به ترک صومعه Drepung شد ، گرچه سرانجام بازگشت.
1498
با توجه به متن زیر ، از چه سده ای اسپرلینگ توصیف کرده است که رابطه مینگ و تبت برای چین مسئله ساز است؟
الیوت اسپرلینگ ، متخصص مطالعات هند و مدیر برنامه مطالعات تبتی در بخش مطالعات اوراسیا مرکزی دانشگاه ایندیانا ، می نویسد که "این ایده که تبت در قرن سیزدهم به چین تبدیل شد ، ساختاری کاملاً جدید است." وی می نویسد که نویسندگان چینی در اوایل قرن 20 بر این عقیده بودند که تبت تا زمان حمله سلسله مانچو چینگ در قرن 18 به چین ضمیمه نمی شود. وی همچنین اظهار داشت كه نویسندگان چینی در اوایل قرن 20 ، تبت را وابستگی فئودالی چین توصیف كردند ، نه بخشی جدایی ناپذیر از آن. اسپرلینگ اظهار داشت که این به این دلیل است که "تبت در امپراطوری های مغول و مانچوس به همین ترتیب اداره می شد" و همچنین "سلسله دخالت مینگ چین ... هیچ کنترلی بر تبت نداشت." وی می نویسد که رابطه مینگ با تبت از نظر اصرار چین بر حاکمیت ناگسستنی خود بر تبت از قرن 13 تاکنون مسئله ساز است. در مورد دیدگاه تبت مبنی بر اینکه تبت هرگز تحت حاکمیت امپراتورهای یوان یا چینگ چین نبوده ، اسپرلینگ نیز با بیان اینکه تبت "تابع قوانین ، قوانین و تصمیماتی است که توسط حاکمان یوان و چینگ گرفته شده است" و حتی حتی تبتی ها خود را به عنوان تابع این امپراطورها توصیف کردند.
قرن سیزدهم
با توجه به متن زیر ، یوزف کولماژ اظهار داشت که تبت تابع چه دولتی شد؟
یوزف کولماژ ، سینولوژیست ، تببت شناس ، و استاد شرق شناسی در آکادمی علوم جمهوری چک ، می نویسد که در زمان سلسله چینگ بود "که تحولاتی رخ داد که بر اساس آن تبت بخشی ارگانیک از آن تلقی می شد. چین ، هم از نظر عملی و هم از لحاظ نظری تابع دولت مرکزی چین است. " با این حال وی اظهار داشت که این یک تغییر اساسی در رابطه با تمام دوره های قبلی روابط چین و تبت بوده است.
دولت مرکزی چین
با توجه به متن زیر ، چه زمانی تبت وارد قلمرو چین سلسله یوان شد؟
China Daily ، یک سازمان خبری تحت کنترل حزب کمونیست چین از سال 1981 ، در مقاله ای در سال 2008 اظهار داشت که اگرچه پس از وارد شدن تبت در قلمرو چین سلسله یوان در قرن سیزدهم ، تغییرات سلسله ای ایجاد شد ، "تبت تحت صلاحیت دولت مرکزی باقی مانده است چین. " همچنین بیان می کند که سلسله مینگ "حق حکومت تبت" را از خاندان یوان به ارث برده و ادعاهای مینگشی درباره مینگ را که دو فرمان عالی عالی دوره گرد بر تبت ایجاد کرده است ، تکرار می کند. چاینا دیلی اظهار داشت که مینگ اداره مدنی تبت را بر عهده گرفت ، همه مقامات برجسته این ارگان های اداری را منصوب کرد و تبتی های قانون شکنی را مجازات کرد. روزنامه مردم تحت کنترل حزب ، خبرگزاری شینهوا که تحت کنترل دولت است و شبکه تلویزیونی ملی چین که تحت کنترل دولت است ، تلویزیون مرکزی چین ، همان مقاله ای را که چاینا دیلی داشت ، منتشر کردند ، تنها تفاوت در عناوین و برخی متن های اضافی بود.
قرن سیزدهم
با توجه به متن زیر ، Evelyn S. Rawski ادعا می کند که رابطه مینگ با پیشوایان تبتی در زمان سلطنت چه کسی پایان یافته است؟
با مرگ ژنگده و عروج جیاجینگ ، سیاست در دادگاه به نفع تشکیلات نئو کنفوسیوس تغییر یافت که نه تنها سفارت پرتغال فرنائو پیرس د آندراد را رد کرد (درگذشت 1523) ، بلکه خصومت آمیز نسبت به بودیسم تبتی و لاما Evelyn S. Rawski ، استاد گروه تاریخ دانشگاه پیتسبورگ ، می نویسد که رابطه منحصر به فرد مینگ و مباشران تبتی اساساً با سلطنت جیاجینگ پایان یافت در حالی که نفوذ مینگ در منطقه آمدو توسط مغول ها منعقد شد.
جیاجینگ
با توجه به متن زیر ، چه زمانی آلتان خان با خاندان مینگ صلح کرد؟
در همین حین ، مغولان تومید با حمله به مرزهای مینگ چینی و حتی تا حومه پکن تحت آلتان خان (1507-1582) به منطقه کوکونور (چینگهای مدرن) حرکت کردند. کلیگر می نویسد که حضور آلتان خان در غرب به طور م influenceثر از نفوذ و ارتباط مینگ با تبت کاسته است. پس از اینکه آلتان خان در سال 1571 با خاندان مینگ صلح کرد ، او از سلسله مراتب سوم Gelug - Sönam Gyatso (1543–1588) دعوت کرد تا در سال 1578 در آمدو (چینگهای امروزی) با او ملاقات کند ، جایی که به طور تصادفی به او و دو پیشینیانش عطا کرد با عنوان دالایی لاما - "معلم اقیانوس". عنوان کامل "Dalai Lama Vajradhara" ، "Vajradhara" به معنی "دارنده صاعقه" به زبان سانسکریت بود. ویکتوریا هاکنپالر خاطرنشان می کند که بودائیان Vajradhara را بودای اولیه با صفات مفید بی حد و حصر و فراگیر می دانند ، موجودی که "نمایانگر جنبه نهایی روشنگری است". گلدشتاین می نویسد که سونام گیاتسو همچنین با اعطای عنوان "پادشاه دین ، ​​پاکی باشکوه" به جایگاه آلتان خان افزود. راوسکی می نویسد که دالایی لاما رسماً آلتان خان را به عنوان "محافظ ایمان" به رسمیت شناخت.
1571