englisg
stringlengths 2
112
| persian
stringlengths 2
104
|
---|---|
He got very mad. | خیلی عصبانی شد |
He had ambition. | او جاه طلبی داشت. |
He had few teeth | او دندان های کمی داشت |
He had gray hair | موهای خاکستری داشت |
He had no money. | او پول نداشت. |
He hardly works. | او به سختی کار می کند. |
He has a hat on. | کلاه بر سر دارد. |
He has a ticket. | او یک بلیط دارد. |
He has a Toyota. | او تویوتا دارد. |
He has gone mad. | او دیوانه شده است. |
He has no choice | او چاره ای ندارد |
He has no money. | او پول ندارد. |
he has no sense. | او عقل ندارد |
He has two cats. | او دو گربه دارد. |
He has two dogs. | او دو سگ دارد. |
He hates carrots | او از هویج متنفر است |
He heard a shout | فریادی شنید |
He hit me twice. | او به من دو ضربه زد. |
He is a beginner | او یک مبتدی است |
He is a kind boy | او پسر مهربانی است |
He is a psychic. | او یک روانشناس است. |
He is a sly fox. | او یک روباه حیله گر است. |
He is a student. | او دانشجو است. |
He is an acrobat | او یک آکروبات است |
He is dead drunk | او مست مرده است |
He is delightful | او لذت بخش است |
He is Ethiopian. | او اتیوپیایی است. |
He is my brother | او برادر من است |
He is my stepdad | او پدرخوانده من است |
He is overweight | او اضافه وزن دارد |
He is unmarried. | او مجرد است. |
He is very angry | او بسیار عصبانی است |
He is very fast. | او بسیار سریع است. |
He is worthless. | او بی ارزش است. |
He just got home | او تازه به خانه رسیده است |
He knows his job | او کار خود را بلد است |
He knows my wife | او همسرم را می شناسد |
He left his wife | همسرش را ترک کرد |
He likes animals | او حیوانات را دوست دارد |
He likes fishing | او ماهیگیری را دوست دارد |
He likes hunting | او شکار را دوست دارد |
He likes soccer. | او فوتبال را دوست دارد. |
He likes tigers. | او ببرها را دوست دارد. |
He likes to run. | او دویدن را دوست دارد. |
He looked around | به اطراف نگاه کرد |
He looks gloomy. | او غمگین به نظر می رسد. |
He looks healthy | او سالم به نظر می رسد |
He looks his age | سنش به نظر می رسد |
He loves coffee. | او عاشق قهوه است. |
He loves to fish | او عاشق ماهیگیری است |
He made a robot. | او یک ربات ساخت. |
He made me smile | او به من لبخند زد |
He may be there. | او ممکن است آنجا باشد. |
He may not come. | او ممکن است نیاید. |
He must be dead. | او باید مرده باشد. |
He must be tired | او باید خسته باشد |
He must love you | او باید شما را دوست داشته باشد |
He never existed | او هرگز وجود نداشت |
He outsmarted me | او از من پیشی گرفت |
He painted a dog | سگی را نقاشی کرد |
He pressured me. | او به من فشار آورد. |
He put up a flag | او پرچمی را نصب کرد |
He ran into debt | او گرفتار بدهی شد |
He ran up to her | به سمت او دوید |
He remained dumb | او گنگ ماند |
He said nothing. | او چیزی نگفت. |
He screams a lot | خیلی جیغ می زند |
He seems healthy | او سالم به نظر می رسد |
He seems hungry. | انگار گرسنه است. |
He speaks Arabic | عربی صحبت می کند |
he stood you up. | او شما را بلند کرد |
He stopped short | کوتاه ایستاد |
He swindled her. | او از او کلاهبرداری کرد. |
He took his book | کتابش را گرفت |
He walks slowly. | آهسته راه می رود. |
He was born dumb | او گنگ به دنیا آمد |
He was cheating. | داشت تقلب می کرد. |
He was impressed | او تحت تاثیر قرار گرفت |
He was speaking. | داشت صحبت می کرد. |
He was standing. | ایستاده بود. |
He was tenacious | او سرسخت بود |
He was very old. | او خیلی پیر بود. |
He waved me away | با دست از من دور کرد |
He went bankrupt | ورشکست شد |
He went fishing. | به ماهیگیری رفت. |
He will be ready | او آماده خواهد شد |
He writes Arabic | عربی می نویسد |
He writes books. | او کتاب می نویسد. |
heather johnson. | هدر جانسون |
Heaven knows why | بهشت می داند چرا |
Helium is a gas. | هلیم یک گاز است. |
He'll come soon. | او به زودی می آید. |
Hello. I'm Nancy | سلام. من نانسی هستم |
Her bike is blue | دوچرخه اش آبی است |
Her face lit up. | صورتش روشن شد. |
Her hair is long | موهایش بلند است |
here is my card. | اینجا کارت من است |
Here is your bag | اینم کیفت |
Here is your dog | اینجا سگ شماست |
Here is your key | اینجا کلید شماست |