text
stringlengths 0
12k
|
---|
جي، چرا اصلا برگشتي؟ هان؟ |
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است |
عزیزم ، گوش كن ، هنوز یه شانسی هست |
اون بهم فشردگي چونه رو ديدي ؟ |
مادرت چطوره؟ |
فكر ميكني خيلي بامزه ايي؟ |
براي همينه كه به كمپ اومديد |
بسيار خب، حالا، چيف |
اگه دونههای شکلات ذرتی رو روی هم بچینیم شبیه ذرت میشن |
از کجا ميدوني فقط ميدونم |
چي مي شه اگه هرکسي بتونه فکر خودشو داشته باشه ؟ |
بعد همه چي دوباره مثل اولش ميشه |
وای |
فرمود از آنجا بیرون شو که تو مطرودی |
پس |
منظورم اين نيست که هميشه فکر ميکني حق با خودته دقيقا هميشه ميگي حق با خودته |
تو اين بلا رو سرم آوردي |
اين يه راه جديدِ كسبِ درآمده |
کاپا تاوها و امگا چي يک بازي ديگه دارند |
اينطوري نگام نکن |
مایکل بولتون، متولد ۲۶ فوریه ۱۹۵۳، با نام هنری مستعار مایکل بولتون، خواننده و شاعر آمریکایی ست |
چرا، داري |
بعدش باز تلاشم را از سر مي گيرم |
تو رو ميشناسم |
نميخوام |
دوست دارم |
فکر ميکنم بهترين کار اينه که مُنتقلش کنيم به بيليوي همين امروز صبح |
اين رو برام بزار تو ماشين |
آهنگ مورد علاقه من نيست |
وقتی نیستم و باهاشون ملاقات هایی می کنم اگه هر روز یکی از اینا رو بخوری، در امانی |
و شما ؟ |
گودوست |
بخوره تو کليه، نه؟ |
دو برابر |
تسليم تسليم |
دير كردم من تست حاملگي دادم |
بخوابيد |
خانواده اش هميشه ميرفن کلسيا، اصلا دردسر ساز نبود |
دختر ، شاه بهارمال |
برو باسه خودت يه مشروب بريز تا من بيام |
آقاي دانيلز، پول حاضره |
(ای پیامبر) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند |
برو پيش پرنس آجا |
تو قوانين رو ميدوني تو ما رو اونجا احمق کردي |
بهم ميگفت برم دانشگاه |
بيرون اونا هم ردياب گذاشته بودن ؟ |
و ارل يه بچه بود |
نه، صبر كن از چشم من به قضيه نگاه كن |
يه چيزي رو صورتت اِ اوه |
دم دماى مردن عقرب شاه با خداى تاريک آنوبيس پيمانى بست |
حدس ميزنم اينجا سيم برقي نباشه |
سابقهکارترو خوندموبا منابعت |
من نمي دونم |
پنجشنبه ششمین روز هفته در گاهشماری خورشیدی و با نام thursday چهارمین روز هفته در گاهشماری میلادی است |
اوه، بیخیال، چرا نمیای؟ |
نميدانم، آدم فضايي شايد |
آره، اونا همیشه اون توصیهها رو مینویسن، حتی واسه کلوچه ها |
يعني مي دونستي که قرار نيست زنده بموني؟ |
آیا او نطفهای از منیای که میجهد نبود؟ |
الان من بايد از تمام خانواده بابت اين حواس پرتي ها عذر خواهي کنم |
تيم ميخواي چيکار؟ |
باید سریعاً برگردی |
گويا يه مامور مالياتي بايد حاضر باشه |
اين کارا چيه |
خب اگر هم بدونه چيزي نميگه |
چقدر ساکتی |
خوب، خوبه |
اين اصلاً خوب نيست |
مگر نمیدانی که سلطنت آسمانها و زمین (و هر چه در آنها است) از آن او است؟ هرکس را بخواهد (برابر حکمت و قدرت خود) مجازات میکند، و هرکس را بخواهد (برابر حکمت و رحمت خود) میبخشد و خدا بر هر چیزی توانا است [[«أَلَمْ تَعْلَمْ» مگر ای مخاطب مکلّف ندانستهای و اطّلاع کامل نداری؟ «مُلْکُ» فرمانروائی مملکت]] |
زندگي به عنوان يه دزد دريايي در انتظار توئه |
،يادت باشه، از زمان قتل عام در ميدان تيانامن چين در تحريم اسلحه قرار داره |
و چقدر توي سرپا نگه داشتن خونه مهارت دارين |
چلانگر |
اقای شارپ ما قبلا هم در این مورد حرف زدیم |
ـ تمرين |
یقیناً خدا به اندازه وزن ذرّه ای [به اَحدی] ستم نمی کند، و اگر [هم وزن آن ذرّه] کار نیکی باشد، آن را دو چندان می کند، و از نزد خود پاداشی بزرگ می دهد |
ما اينجا نيمديم تا زندگي اونا رو خراب کنيم |
يالا دوي |
قله مرد مُرده |
يه دقيقه وايسا |
اين اون چيزيه که تو مي خواي؟ |
یا این که در بیم و هراس (از مرگ، بیماری، زیان، تنگدستی، صاعقه، زلزله، و بلایا و مصائب دیگر) ایشان را نگاه دارد (و زندگی را بر آنان حرام گرداند؟ بلی خداوند میتواند هرکس و هر گروهی را به یکبار نابود کند و یا این که به مرگ تدریجی گرفتار سازد خداوند ایشان را از عواقب زشت کارهایشان برحذر میدارد تا بیدار گردند و به مجازات الهی گرفتار نیایند) چرا که خداوند بسیار با رأفت و با مرحمت است [[«تَخَوُّفٍ» بیم و هراس کم و کاست در اموال و اولاد «فَإِنَّ رَبَّهُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ» ذکر رأفت و رحمت بعد از تهدید، بدان خاطر است که برحذر داشتن از سرانجام بد، خود نعمت به حساب میآید همان گونه که در سوره الرحمن آمده است (نگا الرحمن / 41 و 42) و این که معنی چنین است که خداوند چون رؤوف و رحیم است در مجازات شتاب نمیکند (نگا رعد / 32، حجّ / 44 و 48)]] |
ميخواهي من را بکشي |
اسم دوازده نفر رو که ظاهراً در کشتار پورتلا دست داشتن از قلم افتاده و از افراد پشت پرده هم اسمي برده نشده بود |
روز خوبي داشته باشي |
شما16دقيقهوقت دارين |
ضعيف |
مردک احمق |
هي، هي، هي، سلي نمي دونستم که توي شهر هارلم زندگي مي کردي |
دونالدسون |
آقا ، ببخشيد که مزاحم ميشم |
بعدازاينکهشير روآبکردي ازمايکروويودرشبيار توي دوتا بطري بريز، و درشون رو محکم ببند |
دلم برات تنگ شده |
اين كشتي يهو به طور سحرآميز از جايي ظاهر نشده |
اين چيزي که اون ميخواست |
مجذوب کننده ست ولي من بايد برم |
ای قوم من این حیات دنیوی کالای ناچیزی (و توشهی اندکی و خوشی گذرائی) است، و آخرت سرای ماندگاری و استقرار است [[«مَتَاعٌ» توشهای که سواری برای مسافرت با خود برمیدارد (نگا المنتخب) کالای اندک لذّت گذرا بهرهای ناچیز «دَارُالْقَرَارِ» سرای همیشگی و ماندگاری خانه استقرار و جاودانگی]] |
حیرتآوره |
منم داشتم بهش کمک ميکردم، اما تصميم گرفتيم که بهتره من اينجا باشم |
قبل از اينکه هوا تاريک بشه برو |