fa
stringlengths
1
964
en
stringlengths
1
1.24k
اگه یه کمی خداشناسی مطالعه کرده باشی می‌فهمی که خدا همیشه حرفهاشو از زبون آدم‌های محتضرومجنون ابرازمیکنه،
If you read your theology, you'll find that God often chooses to speak through the dying and the insane.
اونا نه.
not them..
هنگامی‌که به ساحل می‌رسیدم به مشاهده آداب و عادات مردم و فراگرفتن زبان آنان می‌پرداختم.
when I was ashore, in observing the manners and dispositions of the people
اما وقتی سرانجام از آستانه پا به درون گذاشتیم از سر تا پا خیس شده بودیم.
but we were quite wet before we could pass the threshold.
این عنصر به مقدار فراوان در خورشید، ستارگان، ستاره‌های دنباله‌دار و نیز در جو بیشتر سیارات یافت می‌شود
Most of these mines are located in Canada Zimbabwe Angola and one in Russia
این قبضی است که شمامیتوانید آن را مورد استفاده قرار دهید، من سر وعده وجه آنراخواهم پرداخت.
This bill can be discounted, and I shall meet it punctually at the due date.
مالفوی روی دسته‌ی جارویش می‌سرید تا دوباره بر نیمبوس دو هزار و یکش مسلط شود و در همین لحظه خانم هوچ سوت زنان به سوی مالفوی آمد و با داد و فریاد گفت:
Madam Hooch screeched, shooting up to where Malfoy was sliding back onto his Nimbus Two Thousand and One.
ازازل وقتی در قالب یک کشیش شده و قبل از کشتار یک صومعه پر از راهبه، او را «پدرم» می‌خواند
Azazel reinforced this by referring to him as My Father while possessing a priest before slaughtering a convent of nuns
ژلی گفت: چرا شما را نخواهیم دید؟
Never see you again ? exclaimed Emmanuel
کاترین با این‌که خیلی دلش می‌خواست این حرف‌ها تمام بشود،
though Catherine was very well pleased to have it dropped for a while
همچنان که اعراب نیروی متشکل و منظمی نداشتند
As the Arabs had no organized forces
یه رازی میدونم. یک کسی داره به قانونتون تجاوز میکنه.
i know a secret. someone is violating your law.
بیشتر داستان‌های وی در جنوب ایران می‌گذرد و فضای آن برآمده از طبیعت و مردم جنوب ایران است
Moniro Ravanipour was born on ۱۹۵۲ in Bushehr South of Iran
این صدا از روی سنگ‌فرش جاده شنیده می‌شد:
The din was on the causeway:
برخی او را به غرور نسبت می‌دادند و گوشزد می‌کردند که در این مسئله جای بحث نیست
Some thought him arrogant, and said that there is no arguing these things
بجز در کنار کلاید آینده نویدبخشی برای خود نمی‌دید.
no promise of any kind save in his direction.
خودش یه چیزی بود.
It would have been something
یه جفت شلوار خوب.
a pair of nice trousers.
. و فروتنی زمین را فرا می‌گیرد
and the meek shall inherit the earth.
تو هم با این سن وسالت به دهن دیگران نگاه می‌کنی …
You've got no brains to boast about, any way …
این عمل پسندیده ایست
It is a nice system of business
یه تیر تو مغز فارل خالی کن، و. از اونجا بزن به چاک.
shoot mr farrell in the head , and drive away.
و گفت: سلام به همگی منم ری فلاوند از برنامه‌ی هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو که با شما صحبت می‌کنه.
Hi, y'all, he said, this is Ray Flowers on Speak Your Piece,'
اگه ما قرا ره این کار و بکنیم، می‌خوام یک چیز روشن با شه.
If we're going to do this, I want to make one thing clear.
فقط باید به فکر نجات روحم باشم.
There was nothing left for me but to think of my eternal salvation.
روزی که با تلاش بسیار بیتی دیگر بر شعر درخت بلوط می‌افزود
One day he was adding a line or two with enormous labour to 'The Oak Tree, A Poem'
انبوهی از سیاه پوستان خرف و مهاجرینی که یک کلمه زبان نمی‌فهمیدند با دفتردارها و منشیهای رنگ‌پریده و سینه باریک که از گرمای استوائی و بوی تعفن خون تازه تقریبا گیج شده بودند، درهم آمیخته بودند
a throng of stupid black Negroes, and foreigners who could not understand a word that was said to them, mixed with pale faced, hollow chested bookkeepers and clerks, half fainting for the tropical heat and the sickening stench of fresh blood
تنها سبب افزایش خشم و هاری جمعیت می‌شد.
only increased the fury of the crowd.
و مهاجرین فراری؟
and the refugees ?
تو مدرسه دیدمش.
ive seen it at the school.
. برام دعا کن پدر، من گناهکارم
bless me, father, for i have sinned.
آن کس را که مردمکش ستاره است، هرچه می‌کند و هر که هست، همین که این نشانه را در او دیدید، تقدیس کنید.
Venerate the man, whoever he may be, who has this sign the starry eye.
. من اینو بعنوان یه آره دیگه تلقی می‌کنم
i take that as another yes.
اون می‌دید
she was watching
من خدمتکاری شده‌ام که …کمک می‌کند به خدمتکاران دیگری که
i've become a servant who helps other servants who …
چهل تا.
forty.
سرهنگ سر خود را تکان داد.
Colonel Julyan nodded.
خیلی بامزه است!
That's a good un!
زن نسخه را گرفت و پزشک آخرین لبخد دوستانه را بر وی زد.
She took the prescription and gave him one last, luscious smile.
درباره روغن موتور چی؟
What about the engine lubricating oil ?
طرز برخورد دیگران، از جمله دیلارد و این دخترها،
The attitude of others, including Dillard and these girls
و دنبال کار می‌گردد
and who want employment
ژنرال بخواطر موضوع جینرو از این امر اطلاع نداشتند
general didn't know this becase of jinryu's case.
دیشب هم به پسرم همین را می‌گفتم
I was saying to my son just theother night
آرثر که دستش را روی قلبش نهاده بود، با حرارت گفت:
he declaimed, hand on heart.
یه وقفه‌ای بدید چرا یک جای دورتر نمی‌رید.
give us a break why push us so far.
همه این وقایع را در کتاب هایش تصویر کرده بود و از آنجا که مرد با نبوغی بود همه کس را بر آن می‌داشت که به حرفهایش گوش کنند.
All these things he pictured in his books, and because he was a man of genius he forced the world to hear him.
و اینکه واسه کاری که به مال من نیست ضمتهم بشی.
to be given credit for work thats not mine.
کیتی دست وارنکا را گرفت و با نگاهی پر عاطفه و کنجکاو در دل از او می‌پرسید: آن چیست، چیزی که این همه مهم است؟ چه چیزی این آرامش را به تو می‌دهد؟
Kitty held her by the hand, and with passionate curiosity and entreaty her eyes asked her: What is it, what is this of such importance that gives you such tranquillity ?
خیلی خوب باهات میام.
no shit , im gonna be with you.
در ارتباط با یانگ آم بوده
was intimate with exiled jung-am
آری همین کلمه را باز تکرار می‌کنم
Yes, said the physician, I repeat it;
بعد از استقلال،
After Independence
وسط اتاق می‌لغزد و به طرف قفس می‌رود.
He floats across the room to the cage.
اما فرماندار پس از شنیدن درخواست این‌گونه کارهای احمقانه را اکیدا قدغن کرد:
but the Governor, hearing of the request, sharply forbade ;any such foolery.
پیام و اطلاعات را در حالت اصلی و قبل از تبدیل شدن به حالت رمز، متن آشکار یا اختصارا پیام می‌نامند
Cryptography prior to the modern age was effectively synonymous with encryption the conversion of information from a readable state to apparent nonsense
او می‌بایست قبلادرست نواختن را یاد بگیرد: برای آهنگ ساختن بعدها مجال خواهد داشت، آن هم هر وقت که کار بهتری در پیش نباشد.
He must first learn to play properly; and as for composing, there was plenty of time for that later on when he had nothing better to do.
پنج مبارز آتشین.
the furious five.
وقتی اسکار لت را دوباره در آغوش گرفت صدایش نشاط انگیز بود.
Her voice was rapturous as she squeezed Scarlett.
ولی سانکو، این سوال و این جواب از خود تو نیست
Sancho, that question and answer are not thine own;
حالا فقط راحت باش، باشه؟
now you just relax, okay ?
وضع من همین طور هم که هست خوبست!
Things are nice as it is, she said to herself
با دقت کامل گوش می‌دهم.
I am all attention, said Alyosha.
من اون عقب‌افتاده رو دیدم وفکرکردم که کرولا له هم باید همراهش باشه.
Well, I saw the retard, and so I figured the dummy must be with him, you know ?
اینان پیران بودند و جوانان و میان سالان، و اکثرا از طبقه کارگر، کارگران باراندازها، گاری داران، کارگران کارخانه‌ها، کارگران میخانه‌ها
They were old men and young men and middle aged men, mostly of the labouring class, dock labourers, draymen, factory hands, barmen
در سال ۱۹۹۷ اختراع الگوریتم، به وسیله ماکوتو ماکسوموتو و تاکوجو نیشیمورا، بسیاری از ضعف‌های الگوریتم‌های قبلی را برطرف نمود
The ۱۹۹۷ invention of the Mersenne Twister in particular avoided many of the problems with earlier generators
این تعداد دو برابر موارد شناخته‌شده قبلی در نوع خود می‌باشد
American astronomers announce the discovery of seven new exocomets – more than double the previously known number of such objects
در اتاق کار پاپاچی،
In Pappachi's study
آتوز از دارتین یان پرسید که: فی‌الواقع مصمم شده‌اید که از انکریز بروید؟
You are quite decided, then, to leave it ? asked Athos of D'Artagnan.
چی؟
what ?
ژنرال چوول بدون این‌که کمکی از آن‌ها ببیند ترک‌ها را نظاره کرد: آن‌ها دوباره گذرگاه‌های اردن را متصرف شدند و همان راهی را که او به پیش رفته بود تسخیر کردند.
General Chauvel, without the help of one of them, saw the Turks re open the Jordan fords behind his back and seize the road by which he had advanced.
اوه، متاسفم، متاسفم، متاسفم. نگه‌اش دار، زاک اگر دردش بیشتر شد، به ۹۱۱ زنگ بزن.
oh , sorry , sorry , sorry. here you go , zack. if you pass out , you call ۹۱۱.
در این موقع کنتس با قیافه خسته و ناراضی از تالار بیرون آمد.
Just then the countess came in from the sitting room with a weary and dissatisfied expression.
ولی در این داستان نکته‌ای ندید
but she did not see any point to the story
چطور او می‌تواند منتظر تنبیه شدن توسط پسرش باشد؟
how could she wait to be punished by her own son ?!
اون خیلی علاقه‌مند به پیدا کردن مغزهای جوان و باهوش برای ورود به این زمینه‌های علمیه.
he's very interested in finding young, bright minds
خب بچه‌ها آماده‌اید.
so are you guys ready.
کیتی با نگاه دوست ناشناسش را دنبال می‌کرد و دریافته بود که او به طرف چشمه‌های آب معدنی می‌رود و ممکن است در آنجا یکدیگر را ببینند، از مادرش پرسید:
' said Kitty, watching her unknown friend, and noticing that she was going up to the spring, and that they might come there together.
و به یک پرنده‌ی کاغذی که من از سقف بالای سر بخش کتاب‌ها کودکان آویزان کرده بودم اشاره می‌کردند.
and gesturing at a paper bird I'd hung from the ceiling above the children's book section.
می‌گذاشت تا جانش به هر سو ول بگردد؛
his mind would wander
کجا؟ روی زمین. سنگفرش زمین را می‌لیسید.
Where ? On the ground. She lickedthe pavement.
اما در مورد ما این امر مصداق ندارد.
But that's not the case here.
شما واقعا دوست دارید ببرید مگه نه؟
you really love to win, don't you ?
در سال ۱۹۵۵ اتریش که در جنگ جهانی دوم در کنار آلمان نازی بود اجازه یافت تا به عنوان عضو ناظر در سازمان ملل حضور یابد
For instance both Waldheim and Haldweim were born in Austria in ۱۹۱۸ and served in the Wehrmacht during World War II.
سرانجام صدام در تاریخ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۵ به اعدام با طناب دار محکوم شد
Saddam was hanged on the first day of Eid ul-Adha ۳۰ December ۲۰۰۶ despite his wish to be shot
ما اینجا دنبال سرباز جیمز رایان می‌گردیم.
were looking for private james ryan.
حالا چه خاکی به سرم می‌کردم؟
What am I doing ?
در ۱۹۹۵ به مناسبت صدمین سالگرد تولد راین، FRNM به مرکز تحقیقات راین تغییر نام یافت
In ۱۹۹۵ the centenary of Rhine s birth the FRNM was renamed the Rhine Research Center
از دست دادن یک پدر به اندازه کافی سخته، ولی.
its hard enough losing one dad , but.
و به تو گفت اون زنده است اره گفت.
and she said that this vica thats right.
او از این مفهوم برای تعریف مجموعه‌های متناهی و نامتناهی استفاده، و مجموعه‌های اخیر را به دو بخش شمارای نامتناهی و ناشمارای نامتناهی تقسیم کرد
The concept of the existence of an actual infinity was an important shared concern within the realms of mathematics philosophy and religion
تو هم نمیتونی بگی که برای دختر تاس ریختی.
you cant call dibs on a girl.
فینچر در طول ساخت این فیلم در مورد مسائل مرتبط با بودجه و فیلمنامه با مسئولین کمپانی «فاکس قرن بیستم» بارها دچار اختلاف نظر شده بود
Fincher became involved with several disputes with ۲۰ th Century Fox over script and budget issues
اوزایرس و فاتس مخفی عمل میکنن.
osiris and fats go undercover as a diversion.
تو با ما می‌آیی؟
You coming too ?
خودشه، اولین طوفان بارانی آه.
there it is. first storm of the wet. ahh.
باید منتظر ماند.
remains to be seen.
مقرری قسطی تو زیاد باب میل من نیست.
Your quarterly payment won't quite suit me.
و مرد آتشی، درسته.
and flame on and shit , right.
خانم کادوالادر مرا ملامت می‌کند.
Mrs. Cadwallader will blame me.