fa
stringlengths
1
964
en
stringlengths
1
1.24k
و از دید پست گمرکی بلژیک خارج بود.
lost to sight from the Belgian posts.
همه دانش آموزان باید قبل از ساعت شش بعد از ظهر به سالن عمومی برجشون برگردن.
all students will return to their house common rooms by ۶:۰۰ every evening.
بده من
here …
هر سال در پایان تابستان می‌روم برایش نیلوفر پیدا کنم
Each year at summer's end I go to find them for her
باید حقیقت را استشمام کرد،
We must scent out the truth;
گفت: حقیقتا باورم شده که از دیدنم کام لا خوشحال شده‌ای.
I really believe you're quite glad to see me, he said.
جسیکا از من برای شرکت در مهمونی بهاره دعوت کرد.
Jessica asked me to the spring dance.
وقتی سایه گسترش پیدا کند، ممکن است آن‌ها دوباره راهی شوند.
As the Shadow grows once more, they too may walk again.
پدرم چهارصد پوند ازم طلب کاره.
and I owe my dad four thousand quid
مثل تو بی‌وفا نیستم که
not like you, heartless creature
نیک با لبخندی ملیح گفت: البته!
Sure! says Nick with a pleased smile.
و بنابراین پانسیونرها بین خود می‌گفتند که اوژن تا صبح در مجلس بال خواهد ماند
the boarders probably would think that he would walk home at daybreak from the dance
ونیز نامه‌های محبت‌آمیز دوستان آخرین ساعت که غالبا همان دشمنان ساعات نخست بودند، و همچنین دعوت هائی از جانب زنان.
declarations of friendship from men who had formerly been his enemies, invitations from women.
کاش می‌توانستم در مراسم احیای روح تو و در جشن عروسی تو و برادرم، که بی‌گمان همه‌ی ما را قرین سعادت خواهد کرد، حضور یابم!
That I could be present at the new birth of thy soul, and at thy bridal that would give us all such happiness!
من انتظار دارم که شما بتونید عملکرد تون را گزارش کنید.
i expect youre able to account for your actions then.
اونو از دست بدیم، زمان از دستمون میره
we lose him, we lose time.
گفتیم که آن شب فانوس‌ها روشن نبودند؛ چراغ کوچه بن بستژانرو طبعا مانند فانوس‌های دیگر خاموش بود.
We have already explained that the lanterns had not been lighted thatnight.
صادقانه بگویم، خودم هم می‌ترسیدم
'To be honest, so was I. '
هیچ علامتی از آسیب روی گلویش وجود نداره.
caufield shows no signs of trauma to the larynx.
تفصیل احوال خود را به شوهر خواهرم نوشته
I will write a confidential letter to my brother in law
تا زمانی که از تجویزات به درستی پیروی کنند.
as long as she follows strict instructions.
دیوار خاکستری بجبش درآمد و تمام پهنای کوچه را اشغال کرده با سردی و با قدم‌های مساوی پیش رفت در حالی که نوک‌های فولاد را که مانند نقره می‌درخشیدند به جلو می‌راند.
The gray line of soldiers tossed to and fro, and spread out over the entire width of the street It moved on evenly, coolly, carrying in front of itself a fine toothed comb of sparkling bayonets Then it came to a stand.
این استدلال را قبول ندارم و آن را مربوط به این جهان نمی‌دانم و معنی آن را درک نمی‌کنم.
such a truth is not of this world and is beyond my comprehension.
خوب رشد کرده ن، نه؟
Getting on well, aren't they ?
طبیعتا مردی ماجراجو بود.
He was the adventurer by nature.
من بهت گفتم که ما امروز صبح باید عجله کنیم
i told you we need to hurry this morning
چرا داستان غم انگیزی است.
Why ? ' 'It's a sad story.
به آقا چیزی نگو
Do not speak to him of it
بذارید یک خورده خودم را پیدا کنم.
i was just trying to find some peace.
بلکه موضوع این است که من یقین دارم و بر من مسلم شده است که این بانو که خود را ملکه‌ی کشور عظیم میکومیکونا می‌نامد ملکه نیست،
but that I take it to be sure and certain that this lady, who calls herself queen of the great kingdom of Micomicon
نقشه برش نما.
profile.
بگم، سلام به تو.
say a hello to you.
از همه بدتر آن‌که این همه بی‌فایده بود:
For the worst of it was that it was all useless:
هر و از شستن نعش لئاندر امتناع می‌ورزد.
Hero refuses to wash the body of Leander.
مرا هم بکش
Kill me too
این یارو. اومد.
this guy. hes here already.
باید چند ساعتی باشد که اینجا هستم.
I must have been here for hours.
آن تعداد از حاضرین که در آنجا که از اسرار زاد و ولد او با خبر بودند، گمان کردند که لابد خود او نیز از آن راز باخبر است،
Those who knew the secret of his parentage thought that the answer meant that he too was aware of it
این عاشق تو هنوز تقاضایی نکرده؟
Hasn't your ardent beau popped the question yet ?
دوست آنا در دفاع از خود گفت: آه، من خیال نداشتم ملامتش کنم.
Oh, I had no idea of blaming her for it,' Anna's friend said in self defense.
بسیار باحرارت.
perfervid.
ممنون
thank you.
، بعدش اگه تو قطعات رو درست چیده باشی. تله رو کار می‌اندازی
and then if you've set it up just right, you spring the trap.
پس از آن ملکه روی به مازارین کرده و گفت: بر این سفها و اوباش تمکین خواهید کرد؟
What! exclaimed the queen, when the last of them had quitted the apartment, you would yield to these limbs of the law these advocates ?
، ترقی و پیشرفت روی پیشانی قشنگتان نوشته‌شده است.
Success is written on that broad forehead of yours
و خواست بدونه که با این کارش آیا به جهنم میره یا نه
and he wanted to know whether he would go to hell for this.
یک چیز زیبا و کوچولو.
very bonitca thing.
رفتار آن‌ها با هم رسمی باقی ماند.
Their relations had become fluid within the formal reserve
آقایان، ما شما را اینجا می‌گذاریم که روی کشتیواریک و وانژور در دریا بگردید.
We will leave you two gentlemen to sail in company on board the / Warwick / and the / Vengeur /.
بعدا ممکن است بدتر شود.
It may be worse later on.
در ۱۹۰۲ رودلف اشتاینر به دبیر کلی بخش اتریشی آلمانی انجمن تئوسوفی رسید
In ۱۹۰۲ Rudolf Steiner became General Secretary of the German Austrian division of the Theosophical Society
همه چیز به خواب رفته است.
Everything is asleep.
مارتین خندید اما صورتش را بر گرداند و دیگر عمدا به آن‌ها نگاه نکرد.
He did smile back, then looked away, and looked no more deliberately.
دیده بانها را روی پشت‌بام مستقر کنین یک نفر را اونجا میخوام، اونجا و اونجا.
put spotters on the roofs. i want one there there and there.
در کانادا، دولت به عنوان یک نهاد کلی به تعدادی تقسیمات سنای کانادایی تقسیم‌شده است که هر یک از آنها بر اساس فاکتورهای خاصی، همراه تعداد متفاوتی از سناتورها می‌باشد
In Canada the country as a whole is divided into a number of Senate Divisions each with a different number of Senators based on a number of factors
نوار ظرف مدت ۵ ثانیه نابود می‌شود موفق باشی جیم.
this tape will selfdestruct in five seconds. good luck , jim.
یک‌بار به این جا آمد تا در مورد تجارت پوست و بعضی مسائل دیگر با من حرف بزند.
He came here once to talk to me about his hide business and some other things.
نفوذ لیدی راسل را محترم می‌شمرد
She rated Lady Russell's influence highly
کی حرف از دزدی زد.
who talks of thieving.
وقتی کارگرها وارد قایق شدند حمله می‌کنیم
when the workers are on the boat, attack.
شب گرم بود و آرامش دل انگیزی داشت؛
The night was warm and beautifully still;
چه می‌توان کرد؟
What is to be done in such a case ?
تحقیق می‌کنیم ببینیم میخواد با کی شام بخوره شاید تورنادو.
we investigate , see who hes eating with. perhaps the tornado.
بعد از حرفهائی که به‌ام زده بود نمی‌خواستم قسر در بره
I wasnt goin to let him get away with that stuff.
کشور آلمان تنها کشوری است که در هر دو رده مردان و زنان قهرمان جهان شده است
Germany is the only nation to have won both the men s and the women s World Cup
از تو بدم نمیاد، ولی هیچ احساسی هم نسبت بهت ندارم
i don't dislike you. i nothing you.
او چهره مرد تاریک را می‌شناخت.
He knew this dark man all right
فکر می‌کنی این کار از داخل بانک هدایت‌شده.
you figure it was an inside job.
اکنون خوب گوش بده و تمام فکر خودت را جمع کن ببین به من می‌توانی بگویی
Now listen to me and try to recall every circumstance attending your arrest
دهانه اگوی کوچه مور تل لری به مناسبت طاعون‌هایی که از آن بیرون می‌آمدند مشهور بود.
The mouth of the sewer of the Rue de la Mortellerie was celebrated for the pestilences which had their source there;
هری چه می‌دانست که پدر و مادرش اگر زنده بودند چه احساسی داشتند.
How on earth was he to know how his parents would feel if they were alive ?
به او گفتند که:
the porter informed him
آن اینکه از این درختان قطور چوبی ببرم
I will take a cudgel
قصابی و سلاخی هم بر عهده مردان است و زنان هرگز در آن حضور پیدا نمی‌کنند
Young Mosuo men and women use these modes to leave their villages and find employment in neighboring cities
دیوانگی است.
Craziness.
می‌تونم یه قهوه مهمونت کنم؟
can i buy you a cup of coffee ?
سرما خوردگی‌های کودکان نیمه گرسنه و محروم از مراقبت، بیشتر آن‌ها را مستعد ابتلای به آن بیماری عفونی ساخته بود.
Semi starvation and neglected colds had predisposed most of the pupils to receive infection:
دیوانه کننده اس.
crazy.
و فقط آن را احساس می‌کرد
he only _felt_ it
از عهده‌اش بر خواهیم امد: دنا به او اطمینان داد،
'We can handle it,' Dana assured him.
کد وم کلکو؟
WHAT raft ?
گاه بی مرارت می‌گفت:
He said sometimes, but without bitterness:
این حقیقت را به تجربه دریافته‌ام.
as I know by experience.
هولمز!
Holmes!
ببین
Listen
اونجاست برو عقب.
hes right in there. get back.
توی جعبه لعنتی چی بود.
whats in the fucking box.
اولین چیزی که به ذهنش رسید لرد ولد مورت بود البته در صورتی که اقتدار خود را به دست آورده باشد.
His first thought was Lord Voldemort ' a Voldemort returned to full strength.
شروع می‌کنیم
now, we'll start
هوا زودتر از معمول رو به تاریک رفت
it began to grow dark in earnest.
من فقط یه پسر دارم
i only have a son.
و حالا یک اختتامیه‌ی شک آور.
and now , for my shocking finale.
تنها شانس ما چلاق کردن پای اسب هایشان است.
Our only chance is to lame their horses.
اما دقیقه‌ای هم نگذشت که آبجو به سرش زد و لرزشی سیکو مطبوع از پشتش گذشت.
But in another minute the beer had gone to his head, and a faint and even pleasant shiver ran down his spine.
سپس همه این‌ها جای خود را به شرارت‌هایی دادند، سپس چیزی جز شیطنت‌هایی باقی نماند، سپس این‌ها همه نابود شدند؛
then they grew to be nothing more than ill nature, then merely malicious remarks, then even this entirely disappeared;
اونا هیچوقت به من دست نزدن.
they never touched me.
ببین منو، چنده.
ill tell you what.
چرا اون باید این کار را بکنه شاید دیده تو خشگلی.
maybe he thinks youre cute.
کاملا دیوانه هست از من دور شو.
completely crazy. stay far from me.
قبل از اینکه در دستان یکی از فاموری‌ها کشته شویم.
Before you die at the hands of a Fomorii.