id
stringlengths
1
7
url
stringlengths
31
762
title
stringlengths
1
132
text
stringlengths
4
168k
1804
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%D8%B3%D8%A7%D8%B2
سوخت‌وساز
سوخت‌وساز، دِگَرگشت یا مِتابولیسم ، مجموعهٔ تغییرهای ترکیبی و تخریبی در موجودات زنده است. دگرگشت مجموعه‌ای از تحولات شیمیایی زندگی پایدار در سلول‌های سازواره‌های زنده است. آنزیم‌هایی که واکنش‌ها را کاتالیز می‌کنند، به سازواره‌ها (ارگانیسم‌ها) اجازه رشد و تولیدمثل، حفظ ساختار، و پاسخ به محیط خود را می‌دهند. کلمه دگرگشت به تمام واکنش‌های شیمیایی که در ارگانیسم زنده اتفاق می‌افتد نیز اشاره دارد، از جمله گوارش و انتقال مواد به داخل و بین سلول‌های مختلف، که در این صورت مجموعه واکنش‌های درون سلول‌ها، دگرگشت واسطه‌ای یا دگرگشت متوسط نامیده می‌شود. متابولیسم معمولاً به دو دسته تقسیم می‌شود. فروگشت (کاتابولیسم) که باعث شکسته شدن مواد و تولید انرژی به وسیله تنفس سلولی می‌شود، و فراگشت (آنابولیسم) که برای ساخت اجزای سلول از جمله پروتئین‌ها و اسید نوکلئیک از انرژی استفاده می‌کند. واکنش‌های شیمیایی متابولیسم در چند مسیر سوخت‌وساز سازماندهی می‌شوند و طی آن‌ها یک ماده شیمیایی توسط دنباله‌ای از آنزیم‌ها در طول مجموعه‌ای از مرحله‌ها به ماده شیمیایی دیگر تبدیل می‌شود. آنزیم‌ها برای متابولیسم ضروری هستند زیرا با اتصال به فرایندهایی که انرژی آزاد می‌کنند به ارگانیسم اجازه می‌دهند تا انرژی لازم برای واکنش‌های مطلوب را فراهم کنند. آنزیم‌ها به‌عنوان کاتالیز باعث می‌شوند تا واکنش‌ها با سرعت بیشتری عمل کنند. آنزیم‌ها به نظریه کنترل مسیرهای متابولیکی در پاسخ به تغییرات در محیط سلول، یا پیام‌رسانی سلولی از سلول‌های دیگر نیز اجازه می‌دهند. سیستم متابولیسم یک ارگانیسم تعیین می‌کند که کدام ماده سم و کدام ماده برای تغذیه (ماده مغذی) است. به عنوان مثال، بعضی پروکاریوت‌ها از سولفید هیدروژن به عنوان ماده مغذی استفاده می‌کنند، در حالی که این گاز برای جانوران سمی است. سرعت متابولیسم، میزان سوخت‌وساز پایه (BMR)، بر مقدار مواد غذایی لازم برای ارگانیسم و همچنین توانایی آن در به‌دست‌آوردن غذا تأثیر دارد. یکی از ویژگی‌های قابل توجه متابولیسم، شباهت آن به مسیرهای سوخت‌وساز پایه و اجزای بین گونه‌های بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، مجموعه‌ای از کربوکسیلیک اسیدها که به عنوان حدواسط در چرخه اسید سیتریک شناخته می‌شوند در تمام موجودات زنده شناخته‌شده وجود دارند، در گونه‌هایی از باکتری تک سلولی اشریشیا کلی (E. coli) و پرسلولی‌های عظیم مثل فیل‌ها یافت می‌شوند. این شباهت قابل توجه در مسیرهای سوخت و ساز احتمالاً به دلیل شباهت اولیه آن‌ها در تاریخ فرگشتی حیات و حفظ اثربخشی آن است. به‌طور خلاصه می‌توان گفت: متابولیسم، روندهای شیمیایی هستند که ادامهٔ زندگی را برای سلول‌ها امکان‌پذیر می‌سازد. واژه شناسی متابولیسم فراواژگان آنابولیسم و کاتابولیسم است. در زبان یونانی باستان، άνω به معنای بالا، κάτω به معنای پایین و βολή به معنای رسیدن است. زیست‌شیمی کلیدی بیشتر ساختارهایی که جانوران، گیاهان و میکروب‌ها را تشکیل می‌دهند از سه دسته اساسی مولکول‌ها تشکیل شده‌اند: آمینواسیدها، کربوهیدرات‌ها و لیپیدها (اغلب چربی‌ها نامیده می‌شوند). همان‌طور که این مولکول‌ها برای زندگی اساسی هستند، واکنش‌های متابولیکی روی ساخت این مولکول‌ها در ساخت و ساز یاخته‌ها و بافت‌ها، یا شکستن آن‌ها و استفاده از آن‌ها به عنوان منبع انرژی به وسیله هضم آن‌ها تمرکز دارند. این واکنش‌ها می‌توانند برای ساخت چند پلیمر از جمله دی‌ان‌ای و پروتئین‌ها، درشت‌مولکول‌هایی که برای زندگی اساسی هستند، به یکدیگر متصل می‌شوند. آمینو اسیدها و پروتئین‌ها پروتئین‌ها از اتصال زنجیره‌ای خطی آمینواسیدها که با پیوند پپتیدی به هم متصل هستند تشکیل شده‌اند. بسیاری از پروتئین‌ها آنزیم‌هایی هستند که کاتالیزگر واکنش‌های شیمیایی در متابولیسم می‌باشند. دیگر پروتئین‌ها عملکرد ساختاری یا مکانیکی دارند، از جمله آن‌هایی که به شکل اسکلت سلولی، سامانه داربست هستند که شکل سلول را حفظ می‌کنند. پروتئین‌ها همچنین در پیام‌رسانی سلولی، پادتن‌ها، چسبندگی سلولی، انتقال فعال سلولی در سراسر غشا و چرخه سلولی نقش دارند. آمینو اسیدها نیز با ارائه یک منبع کربن برای چرخه اسید سیتریک (چرخه تری‌کربوکسیلیک اسید) در متابولیسم انرژی سلولی دخالت دارند، به‌ویژه زمانی که منبع اولیه انرژی مثل گلوکز کمیاب بوده یا زمانی که سلول تحت تأثیر فشار سوخت‌وساز است. لیپیدها لیپیدها گروهی با بیشترین تنوع زیست‌شیمیایی هستند. استفاده اساسی آن‌ها در ساختار غشاهای زیستی داخلی و خارجی می‌باشد، مانند پوسته سلول یا به عنوان منبع انرژی استفاده می‌شوند. لیپیدها معمولاً به عنوان ماده آب‌گریز یا آمفی‌پاتیک مولکول‌های بیولوژیکی تعریف می‌شوند اما در حلال‌های آلی از جمله بنزن و کلروفرم حل می‌شوند. چربی‌ها گروه بزرگی از ترکیبات هستند که از اسید چرب و گلیسیرول تشکیل شده‌اند؛ یک مولکول گلیسرول به سه استر اسید چرب متصل شده و تری‌گلیسرید نامیده می‌شود. کربوهیدرات‌ها کربوهیدرات‌ها آلدهیدها یا کتون‌هایی با اتصال گروه هیدروکسیل هستند که به صورت زنجیره‌های مستقیم یا حلقه‌ای وجود دارند. کربوهیدرات‌ها فراوان‌ترین مولکول‌های زیستی هستند و نقش‌های متعددی از جمله ذخیره و انتقال انرژی (نشاسته، گلیکوژن) و ترکیبات ساختاری (سلولوز در گیاهان، کیتین در جانوران) دارند. واحد اصلی کربوهیدرات‌ها تک‌قندی‌ها هستند و شامل گالاکتوز، فروکتوز و از همه مهم‌تر گلوکز می‌باشند. تک‌قندی‌ها با روش‌های نامحدودی می‌توانند با هم پیوند یافته و چندقندی‌ها را تشکیل دهند. نوکلئوتیدها دو اسیدنوکلوئیک دی‌ان‌ای و آران‌ای پلیمرهای نوکلئوتیدها هستند، هر نوکلئوتید از یک گروه فسفات متشکل از یک گروه قند ریبوز با یک پایه نیتروژنی تشکیل شده‌است. اسیدهای نوکلئیک برای ذخیره‌سازی و استفاده از اطلاعات ژنتیکی مهم هستند و در طول فرایندهای رونویسی و زیست‌ساخت پروتئین بیان می‌شوند. این اطلاعات توسط مکانیسم‌های بازسازی دی‌ان‌ای محافظت و توسط همانندسازی گسترش می‌یابند. بیشتر ویروس‌ها ژنوم آران‌ای دارند، به عنوان مثال اچ‌آی‌وی، از روش رونویسی معکوس برای تشکیل الگو دی‌ان‌ای از ژنوم آران‌ای ویروسی استفاده می‌کند. آران‌ای در ریبوزیم‌ها به عنوان پیرایشگر بوده و در ریبوزوم‌ها مشابه آنزیم‌هایی هستند که می‌توانند واکنش‌های شیمیایی را کاتالیز کنند. نوکلئوزیدهای منحصر به فرد توسط اتصال باز نوکلئوتیدی با یک قند ریبوز تشکیل می‌شوند. این بازهای حلقه هتروسیکلی حاوی نیتروژن، به نام پورین‌ها یا پریمیدین‌ها دسته‌بندی می‌شوند. نوکلئوتیدها به عنوان کوآنزیم در واکنش‌های انتقال گروه دگرگشتی نیز عمل می‌کنند. کوآنزیم‌ها سوخت و ساز شامل آرایه وسیعی از واکنش‌های شیمیایی است، اما اغلب در چند نوع اساسی از واکنش‌ها که شامل انتقال گروه‌های عاملی از اتم‌ها و پیوندهای بین آن‌ها در درون مولکول‌ها قرار می‌گیرند. این شیمی مشترک به سلول‌ها اجازه می‌دهد تا از مجموعه کوچکی از واسطه‌های شیمیایی برای حمل گروه‌های شیمیایی بین واکنش‌های مختلف استفاده کنند. این واسطه‌های انتقال گروهی را کوآنزیم می‌نامند. هر دسته از واکنش‌های انتقال گروهی توسط کوآنزیم مخصوص انجام می‌شوند، که برای مجموعه‌ای از آنزیم‌هایی که آن‌ها را تولید کرده‌اند، و مجموعه‌ای از آنزیم‌هایی که آن‌ها را مصرف می‌کنند پیش ماده هستند. این کوآنزیم‌ها به‌طور مداوم تولید، مصرف و بازیافت می‌شوند. یکی از کوآنزیم‌های مرکزی آدنوزین تری‌فسفات (ATP) می‌باشد، که انرژی همگانی را در سلول‌ها انتشار می‌دهد. این نوکلئوتید از انرژی شیمیایی انتقال بین واکنش‌های شیمیایی مختلف استفاده می‌کند. تنها مقدار کمی از ATP در سلول‌ها وجود دارد، اما به‌طور مداوم بازسازی می‌شود، بدن انسان می‌تواند در حدود وزن خود ATP در روز مصرف کند. ATP به عنوان پلی بین کاتابولیسم و آنابولیسم عمل می‌کند. کاتابولیسم مولکول‌ها را شکسته و آنابولیسم آن‌ها را به هم متصل می‌کند. واکنش‌های کاتابولیسم ATP را تولید و واکنش‌های آنابولیسم آن را مصرف می‌کنند. این ماده همچنین به عنوان یک حامل از گروه‌های فسفاتی در واکنش‌های فسفرگیری عمل می‌کند. مواد معدنی و کوفاکتورها عناصر معدنی نقش مهمی را در سوخت‌وساز بازی می‌کنند؛ بعضی‌ها فراوان هستند (مثل سدیم و پتاسیم) در حالی که بعضی دیگر به صورت غلظت در دقیقه عمل می‌کنند. حدود ۹۹٪ از جرم پستانداران از عناصر کربن، نیتروژن، کلسیم، سدیم، کلر، پتاسیم، هیدروژن، فسفر، اکسیژن و گوگرد تشکیل شده‌است. ترکیبات آلی (پروتئین‌ها، لیپیدها و کربوهیدرات‌ها) اکثراً از کربن و نیتروژن تشکیل یافته‌اند، اکسیژن و هیدروژن در حال حاضر به عنوان آب وجود دارند. عناصر معدنی به عنوان الکترولیت‌های یونی عمل می‌کنند. مهم‌ترین یون‌ها سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کلر، فسفات و یون آلی بی‌کربنات هستند. ابقا دقیق شیب یونی در طول پوسته یاخته، فشار اسمزی و پی‌اچ را حفظ می‌کند. همچنین یون‌ها برای عملکرد اعصاب و ماهیچه‌ها مهم هستند. الکترولیت‌ها از طریق پروتئین‌های غشا سلولی به نام کانال‌های یونی به سلول وارد یا از آن خارج می‌شوند. به عنوان مثال، انقباض عضله به حرکت کلسیم، سدیم و پتاسیم از طریق کانال‌های یونی و لوله تی بستگی دارد. فلزهای واسطه با روی و آهن که فراوان‌ترین آن‌ها هستند، در حال حاضر به عنوان عنصر ردیابی در ارگانیسم‌ها وجود دارند. این فلزات در بعضی از پروتئین‌ها به عنوان کوفاکتور استفاده می‌شوند و برای فعالیت‌های آنزیم‌ها از جمله کاتالاز و پروتئین‌های حمل‌کننده اکسیژن مثل هموگلوبین اساسی هستند. کوفاکتورهای فلزی با اتصال سختی به بخش‌های خاصی از پروتئین‌ها متصل هستند؛ اگرچه کوفاکتورهای آنزیمی می‌توانند در طول تجزیه اصلاح شوند، آن‌ها همیشه در پایان واکنش کاتالیز به حالت اولیه خود بازمی‌گردند. فروگشت در مرحله کاتابولیسم، مولکول‌های ترکیب آلی مواد غذایی (کربوهیدرات‌ها، چربی‌ها و پروتئین‌ها) درون یاخته خورد می‌شوند. مسیرهای فروگشت انرژی آزاد می‌کنند؛ برخی به صورت ذخیره شده در آدنوزین تری‌فسفات و برخی به صورت ناقلین الکترون کاهش یافته مانند NADH، NADPH و FADH2 و انرژی باقی مانده به صورت گرما آزاد می‌شود. هدف واکنش‌های کاتابولیک ارائه انرژی و اجزا مورد نیاز برای واکنش‌های آنابولیک است. ماهیت دقیق این واکنش‌های کاتابولیک از ارگانیسم به ارگانیسم دیگر متفاوت است و ارگانیسم‌ها می‌توانند بر اساس منبع انرژی و کربن دسته‌بندی شوند (گروه‌های مواد مغذی اولیه)، همان‌طور که در جدول زیر نشان داده شده‌است. مولکول‌های آلی به عنوان منبع انرژی توسط ارگانوتروف‌ها استفاده می‌شوند، درحالی‌که لیتوتروف‌ها از مواد معدنی استفاده کرده و فتوتروف‌ها نور خورشید را به عنوان انرژی شیمیایی به دام می‌اندازند. هر چند، تمام روش‌های مختلف دگرگشتی به واکنش‌های اکسایش-کاهش بستگی دارند که شامل انتقال الکترون از مولکول‌های کاهش‌دهنده مثل ترکیب‌های آلی، آب، آمونیاک، سولفید هیدروژن یا یون‌های آهنی به مولکول‌های پذیرنده مثل اکسیژن، نیترات یا سولفات هستند. در جانوران این واکنش‌ها شامل ترکیبات آلی پیچیده هستند که به مولکول‌های ساده‌تر می‌شکنند، مثل کربن دی‌اکسید و آب. در ارگانیسم‌های فتوسنتز کننده مثل گیاهان و سیانوباکتری‌ها، این واکنش‌های انتقال دهنده الکترون انرژی را آزاد نمی‌کنند، اما به عنوان یک روش ذخیره‌سازی انرژی جذب شده از نور خورشید استفاده می‌شوند. {| class="wikitable float-right" style="text-align:center" width="50%" |+طبقه‌بندی ارگانیسم‌ها بر اساس دگرگشت آنها |- | rowspan=2 bgcolor="#FFFF00" |منبع انرژی || bgcolor="#FFFF00" | نور خورشید || bgcolor="#FFFF00" | فوتو- || rowspan=2 colspan=2 | || rowspan=6 bgcolor="#7FC31C" | -تروف |- | bgcolor="#FFFF00" | مولکول‌های تشکیل شده از قبل || bgcolor="#FFFF00" | کمو- |- | rowspan=2 bgcolor="#FFB300" | دهنده الکترون || bgcolor="#FFB300" | ترکیب آلی || rowspan=2 | || bgcolor="#FFB300" | ارگانو- || rowspan=2 | |- | bgcolor="#FFB300" | ترکیب معدنی || bgcolor="#FFB300" | لیتو- |- | rowspan=2 bgcolor="#FB805F" | منبع کربن || bgcolor="#FB805F" | ترکیب آلی || rowspan=2 colspan=2 | || bgcolor="#FB805F" | هترو- |- | bgcolor="#FB805F" | ترکیب معدنی || bgcolor="#FB805F" | اتو- |} مجموعه‌ای از شایع‌ترین واکنش‌های کاتابولیک در جانوران را می‌توان به سه مرحله اصلی تقسیم کرد. ابتدا، مولکول‌های آلی مثل پروتئین‌ها، پلی ساکاریدها یا لیپیدها در خارج از سلول به قطعات کوچکتر خود تبدیل می‌شوند. سپس، این قطعات کوچکتر توسط سلول برداشته شده و به قطعات کوچکتر تبدیل می‌شوند، معمولاً، استیل-کوآ (acetyl-CoA)، و مقداری انرژی آزاد می‌کنند. در نهایت، گروه استیل موجود در کوآ در چرخه اسید سیتریک و زنجیره انتقال الکترون به آب و کربن دی‌اکسید، اکسید شده و انرژی ذخیره شده توسط کاهش نیکوتین‌آمیدآدنین‌دی نوکلئوتید (NAD+) به NADH. هضم درشت مولکول‌هایی مثل نشاسته، سلولز یا پروتئین‌ها نمی‌توانند به سرعت توسط سلول‌ها گرفته شوند و قبل از اینکه در متابولیسم سلولی مصرف شوند باید به واحدهای کوچکتر شکسته شوند. چندین دسته مشترک از آنزیم‌ها به این پلیمرها هضم می‌شوند. این آنزیم‌های گوارشی از جمله پروتئازها پروتئین‌ها را به آمینواسیدها تجزیه می‌کنند، همچنین گلیکوزید هیدرولازها که چندقندی‌ها را به قندهای ساده به نام تک قندی‌ها تجزیه می‌کنند. میکروب‌ها به راحتی آنزیم‌های گوارشی را در اطراف خود ترشح می‌کنند، در حالی‌که جانوران آنزیم‌ها را از سلول‌های مخصوصی در روده خود ترشح می‌کنند. تک قندی‌ها یا قندهای آزاد شده توسط این آنزیم‌های خارج سلولی توسط پروتئین‌های انتقال فعال، درون سلول‌ها پمپ می‌شوند. انرژی به دست آمده از ترکیبات آلی کاتابولیسم کربوهیدرات‌ها، کربوهیدرات‌ها را به واحدهای کوچکتر می‌شکند. کربوهیدرات‌ها معمولاً یک بار توسط سلول‌ها گرفته شده و به تک‌قندی‌ها هضم می‌شوند. در داخل، مسیر اصلی شکستن قندکافت است، جایی که قندهایی مثل گلوکز و فروکتوز به پیرووات تبدیل شده و مقداری ATP تولید می‌شود. پیرووات یک ماده واسطه‌ای در چندین مسیر متابولیکی می‌باشد، اما اکثر آن به استیل-کوآ تبدیل شده و در چرخه اسید سیتریک تغذیه می‌شود. اگرچه بیشتر ATP در چرخه اسید سیتریک تولید می‌شود، مهم‌ترین ماده تولید شده NADH است، که هنگام اکسید شدن استیل-کوآ از NAD+ ساخته می‌شود. این اکسیداسیون دی‌اکسید کربن را به عنوان یک ماده زائد تولید می‌کند. در شرایط بی هوازی، قندکافت اسید لاکتیک|لاکتات تولید می‌کند. مسیر جایگزین برای شکستن گلوکز، مسیر پنتوز فسفات می‌باشد، که کوآنزیم NADPH را کاهش می‌دهد و قندهای پنتوزی مثل ریبوز را تولید می‌کند، که جزو قندهای اسید نوکلئیک است. تبدیل انرژی فسفرگیری اکسایشی در فسفرگیری اکسایشی، الکترون‌ها از مولکول‌های آلی موجود در زمینه‌هایی از جمله چرخه پروتوگون اسید برداشته شده و به اکسیژن انتقال یافته و انرژی آزاد شده از آن برای ساختن ATP استفاده می‌شود. این واکنش در یوکاریوت‌ها توسط مجموعه‌ای از پروتئین‌های غشای میتوکندری انجام شده و زنجیره انتقال الکترون نامیده می‌شود. در پروکاریوت‌ها، این پروتئین‌ها در غشای داخلی سلول وجود دارند. این پروتئین‌ها از انرژی آزاد شده از عبور الکترون از کاهش مولکول‌هایی نظیر NADH بر روی اکسیژن در پمپ پروتون در سرتاسر غشا استفاده می‌کنند. پمپ‌های پروتون خارج میتوکندری واپخش پروتون را در طول غشا ایجاد کرده و یک شیب الکتروشیمیایی را تولید می‌کنند. این نیرو پروتون‌ها را از طریق آنزیم‌هایی به نام ای‌تی‌پی سنتاز به داخل میتوکندری بازمی‌گرداند. جریان پروتون‌ها چرخش زیرواحد پایه را ایجاد می‌کند و باعث فعال شدن دامنه سنتاز به تغییر شکل و فسفرگیری آدنوزین دی‌فسفات و تبدیل آن به ATP می‌شود. انرژی به دست آمده از ترکیبات معدنی کمولیتوتروف یک نوع واکنش دگرگشتی است که در پروکاریوت‌هایی که برای ایجاد انرژی از اکسایش ترکیبات معدنی استفاده می‌کنند یافت می‌شود. این ارگانیسم‌ها می‌توانند از هیدروژن، کاهش ترکیبات گوگردی (از جمله، سولفید، سولفید هیدروژن و تیوسولفات)، اکسید آهن (II) یا آمونیاک به عنوان منبع کاهش نیرو استفاده کرده و انرژی را از اکسیداسیون این ترکیبات با پذیرنده‌های الکترون از جمله اکسیژن یا نیترات به دست آورند. این فرایندهای میکروبی در چرخه‌های بیوژئوشیمی جهانی از جمله آستوژنسیس، نیتریفیکاسیون و دنیتریفیکاسیون مهم بوده و برای حاصلخیزی خاک خطرناک هستند. انرژی به دست آمده از نور خورشید انرژی نور خورشید توسط گیاهان، سیانو باکتری‌ها، باکتری‌های بنفش، باکتری‌های گوگردی سبز و بعضی از آغازیان به دام می‌افتد. این فرایند اغلب همراه با تبدیل دی‌اکسید کربن به ترکیبات آلی، به عنوان بخشی از فرایند فتوسنتز می‌باشد که در ادامه بحث شده‌است. انرژی به دام افتاده و سیستم‌های تثبیت کربن می‌توانند به صورت جداگانه در پروکاریوت‌ها عمل کنند، به عنوان مثال باکتری‌های بنفش و باکتری‌های گوگردی سبز می‌توانند از انرژی خورشید در هنگام جابه‌جایی بین تثبیت کربن و تخمیر ترکیبات آلی به عنوان منبع انرژی استفاده کنند. در گیاهان، جلبک‌ها و سیانوباکتری‌ها، فتوسیستم II از انرژی نورانی برای جدا کردن الکترون از آب استفاده کرده و اکسیژن را به عنوان یک محصول زائد آزاد می‌کند. سپس الکترون‌ها به سمت مجموعه سیتوکروم ب۶اف جریان می‌یابند، که از انرژی آن‌ها برای پمپ پروتون‌ها در سراسر غشای تیلاکوئیدها در کلروپلاستها استفاده می‌کنند. این پروتون‌ها با تحریک ATPسنتاز دوباره از غشا به عقب برمی‌گردند. سپس الکترون‌ها به سمت فتوسیستم I جریان می‌یابند و می‌توانند برای کاهش کوآنزیم NADP+ برای استفاده در چرخه کالوین استفاده شوند که در ادامه بحث خواهد شد یا برای تولید بیشتر ATP بازیافت شوند. فراگشت فراگشت' یا آنابولیسم فرایندی سازنده در روند سوخت‌وساز بدن (دگرگشت) است که در آن انرژی صرف می‌شود تا مواد ساده‌تر مانند اسید آمینو ترکیب گردد و ترکیبات آلی پیچیده‌تر مانند زیمایه‌ها (آنزیم‌ها) و اسیدهای هسته‌ای ساخته شود. فراگشت مجموعه‌ای از فرایندهای سازنده در جایی است که انرژی آزاد شده به وسیله فروگشت برای ساختن مولکول‌های پیچیده استفاده می‌شود. به‌طور کلی، مولکول‌های پیچیده‌ای که ساختار سلولی را تشکیل می‌دهند مرحله به مرحله از پیش‌سازهای کوچک و ساده ساخته شده‌اند. فراگشت شامل سه مرحله اصلی می‌باشد. اولین مرحله، تولید پیش‌سازهایی از جمله آمینواسیدها، تک‌قندی‌ها، ایزوپرنوئیدها و نوکلئوتیدها، دومین مرحله، فعال‌سازی خود به وسیله واکنش‌هایی با استفاده از انرژی ATP، و سومین مرحله، گردآوری این پیش‌سازها و تشکیل مولکول‌های پیچیده از جمله، پروتئین‌ها، چندقندی‌ها، لیپیدها و نوکلئیک اسیدها می‌باشد. تثبیت کربن فتوسنتز، سنتز کربوهیدرات‌ها از نور خورشید و کربن دی‌اکسید (CO2) می‌باشد. واکنش تثبیت کربن توسط آنزیم روبیسکو به عنوان بخشی از چرخه کالوین انجام می‌شود. یک نوع فتوسنتز در گیاهان اتفاق می‌افتد، تثبیت کربن C3، تثبیت کربن C4 و فتوسنتز CAM. کربن دی‌اکسید مسیرهای متفاوتی را در چرخه کالوین طی می‌کند، در مسیر C3 گیاهان CO2 را به‌طور مستقیم تثبیت می‌کنند، درحالی‌که در مسیر فتوسنتز C4 و CAM برای سازگاری با نور شدید خورشید و شرایط خشک، ابتدا CO2 را با دیگر مواد ترکیب می‌کنند. در پروکاریوت‌های فتوسنتزی سازوکارهای تثبیت کربن متنوع‌تر هستند. در اینجا، کربن دی‌اکسید می‌تواند توسط چرخه کالوین، چرخه کربس یا کربوکسیلاسیون استیل کوآ تثبیت شود. کربوهیدرات‌ها و گلیکان‌ها در فراگشت کربوهیدرات، اسیدهای آلی ساده به تک قندی‌هایی مثل گلوکز تبدیل شده و سپس به چندقندی‌هایی مثل نشاسته تبدیل می‌شوند. تولید گلوکز از ترکیباتی مثل پیرووات، لاکتات، گلیسرول، گلیسرات ۳ فسفات و آمینواسیدها را نوگلوکززایی می‌گویند. چندقندی‌ها و گلیکان‌ها با اضافه شدن متوالی تک‌قندی‌ها توسط گلیکوزیل ترنسفراز ساخته می‌شوند، از واکنش، یک دهنده قند-فسفات مانند اوریدین دی‌فسفات‌گلوکز (UDP-گلوکز) به یک پذیرنده گروه هیدروکسیل چندقندی‌ها گسترش می‌یابند. اسیدهای چرب، ایزوپرنوئیدها و استروئیدها اسیدهای چرب توسط سنتز اسیدهای چرب ساخته می‌شوند، با هم ترکیب شده و سپس واحدهای استیل کوآ را کاهش می‌دهند. ترپن و ترپنوئیدها گروه بزرگی از لیپیدها شامل کاروتنوئیدها و فرمی از بزرگ‌ترین گروه تولیدات طبیعی گیاهان هستند. این ترکیبات با تجمع و اصلاح واحدهای ایزوپرن داده شده از پیش‌سازهای واکنش‌های ایزوپنتنیل پیروفسفات و دی‌متیل‌آلیل پیروفسفات ساخته می‌شوند. یک واکنش مهم که در دهنده‌های ایزوپرن فعال استفاده می‌شود بیوسنتز استروئید می‌باشد. در اینجا، واحدهای ایزوپرن به یکدیگر متصل شده و اسکوآلن را می‌سازند و سپس تا خورده و مجموعه‌ای از حلقه‌ها را برای ساختن لانواسترول تشکیل می‌دهند. لانواسترول می‌تواند به دیگر استروئیدها از جمله کلسترول و ارگوسترول تبدیل شود. پروتئین‌ها اسیدهای آمینه برای ساختن پروتئین‌ها در یک زنجیره‌ای از پیوندهای پپتیدی به یکدیگر متصل می‌شوند. هر پروتئین دارای یک توالی خاص از اسید آمینه است. آمینو اسیدها می‌توانند در توالی‌های مختلفی با هم اتصال پیدا کرده و گروه عظیمی از پروتئین‌های مختلف را بسازند. اسیدهای آمینه با پیوند استری توسط مولکول آران‌ای حامل به هم متصل شده و پروتئین‌ها را تشکیل می‌دهند. سنتز نوکلئوتیدها و روش ساخت نوکلئوتیدها از آمینواسیدها، دی‌اکسید کربن و اسید فرمیک در مسیری که نیاز به مقدار زیادی از انرژی دگرگشتی دارد تشکیل می‌شوند. در نتیجه، بیشتر ارگانیسم‌ها سیستم‌های کارآمدی برای مازاد نوکلئوتیدهای تشکیل شده دارند. پورین‌ها به عنوان نوکلئوزیدها ساخته می‌شوند (بازهای متصل شده به ریبوز). آدنین و گوانین از پیش‌ماده‌های نوکلئوزیدی اینوزین مونوفسفات تشکیل شده‌اند، که آن‌ها نیز از اتم‌های آمینواسیدهای گلیسین، گلوتامین و آسپارتیک اسید، همچنین فرمات منتقل شده از کوآنزیم تتراهیدروفولات سنتز شده‌اند. از طرف دیگر، پریمیدین‌ها، از باز اوروتات که از گلوتامین و آسپارتات تشکیل شده، ساخته می‌شوند. ترمودینامیک موجودات زنده سازواره‌های زنده باید از قوانین ترمودینامیک پیروی کنند، این قوانین انتقال گرما و کار را توصیف می‌کند. قانون دوم ترمودینامیک بیان می‌کند که در هر سیستم بسته، مقدار آنتروپی تمایل به افزایش دارد. اگرچه پیچیدگی شگفت‌انگیز موجودات زنده متضاد این قانون را نشان می‌دهد، زندگی زمانی ممکن است که تمام موجودات در یک سیستم باز، ماده و انرژی را با محیط اطراف خود تبادل کنند. از لحاظ ترمودینامیکی، حفظ سوخت‌وساز بدن با ایجاد بی نظمی، تنظیم می‌شود. تعریف کالری کالری صرفاً روشی برای اندازه‌گیری انرژی است – انرژی موجود در مواد غذایی و همچنین انرژی آزاد شده در بدن. از لحاظ فنی، ۱ کالری مقدار انرژی لازم برای افزایش حرارت ۱ گرم آب به مقدار ۱ درجهٔ سانتیگراد است. زمانی که آرام می‌نشینید در هر دقیقه ۱ کالری مصرف می‌کنید، یعنی مقدار حرارت یکسانی که یک شمع یا لامپ ۷۵ واتی آزاد می‌کند. تنظیم و کنترل بیشتر سازواره‌ها در محیط‌های زندگی، همواره در حال تغییر هستند، واکنش‌های دگرگشتی باید برای مجموعه‌ای از حالت‌های درون سلول‌ها به نام هومئوستاز، تنظیم نهایی شوند. همچنین تنظیمات متابولیکی به ارگانیسم‌ها اجازه می‌دهند تا به سیگنال‌ها پاسخ داده و تعامل فعالی با محیط خود داشته باشند. سطوح متعددی از تنظیمات متابولیکی وجود دارند. در تنظیم ذاتی، خودتنظیمی مسیر متابولیکی مسئول تغییرات در سطح لایه‌ها یا تولیدات می‌باشد. این نوع از تنظیمات اغلب شامل دگرریختاری فعالیت‌های آنزیم‌های متعدد در مسیر می‌باشد. کنترل بیرونی شامل یک سلول در سازواره پرسلولی می‌باشد که دگرگشت خود را در پاسخ به سیگنال‌های دیگر سلول‌ها تغییر می‌دهد. سپس این سیگنال‌ها توسط دومین سیستم‌های پیامرسان که اغلب شامل فسفرگیری پروتئین‌ها می‌باشد به داخل سلول منتقل می‌شوند. یک مثال بسیار خوب در کنترل بیرونی تنظیم دگرگشت گلوکز توسط هورمون انسولین می‌باشد. تکامل مسیرهای اصلی دگرگشت که در بالا توضیح داده شدند، از جمله گلیکولیز و چرخه اسیدسیتریک، در حال حاضر در تمام سه دامنه موجودات زنده وجود دارند و در آخرین جد جهانی نیز حاضر بودند. این سلول‌های اجدادی جهانی، پروکاریوت و احتمالاً متانوژن بودند که متابولیسم گسترده‌ای از آمینواسید، نوکلئوتید، کربوهیدرات و لیپیدها دارند. اولین مسیرهای متابولیسم آنزیم-باز ممکن است بخشی از متابولیسم نوکلئوتید پورین باشد، درحالی‌که مسیرهای متابولیکی قبلی بخشی از دنیای آران‌ای اجدادی بودند. علاوه بر تکامل مسیرهای متابولیکی جدید، تکامل می‌تواند باعث از دست رفتن عملکردهای متابولیک شود. به عنوان مثال، بعضی انگل‌ها فرایندهای متابولیکی را که برای زنده ماندن اساسی نیستند، از دست داده و آمینواسیدها، نوکلئوتیدها و کربوهیدرات‌ها را به جای بازمانده‌های میزبان دوباره تشکیل می‌دهند. کاهش توانایی‌های متابولیکی مشابه را می‌توان در ارگانیسم‌های اندوسیمبیوزیس دید. تحقیق و دست‌کاری به‌طور کلاسیک، متابولیسم با یک رویکرد تقلیل‌گرایانه مورد مطالعه قرار می‌گیرد که تنها بر روی یک روش متابولیکی متمرکز است. ارزشمندترین روش استفاده از ردیاب در تمام ارگانیسم، بافت و لایه‌های سلولی است که مسیرهای پیش‌سازها را در تبدیل به محصول نهایی، با واسطه مواد رادیواکتیو نشاندار کرده و محصولات را تعریف می‌کند. آنزیم‌هایی که واکنش‌های شیمیایی را کاتالیز می‌کنند سپس می‌توانند خالص شده و سینتیک آن‌ها و پاسخ به بازدارندگی آن‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. ایده پیچیدگی شبکه‌های دگرگشتی در سلول‌ها که با هزاران آنزیم مختلف شمرده می‌شود، در شکل نشان داده شده، تعامل بین فقط ۴۳ پروتئین و ۴۰ متابولیت را نمایش می‌دهد. این مدل‌ها زمانی که مسیر و اطلاعات متابولیت به دست آمده از روش‌های کلاسیک را با اطلاعات بیان ژن از مطالعات پروتئومیک و ریزآرایه دی‌ان‌ای ادغام می‌کنند، بسیار قدرتمند هستند. استفاده از این تکنیک‌ها، یک مدل از متابولیسم انسانی در حال حاضر تولید شده‌است که کشف داروها و تحقیقات بیوشیمیایی را در آینده هدایت خواهد کرد. تاریخچه اصطلاح متابولیسم از کلمه یونانی Μεταβολισμός مشتق شده‌است – «متابولیسموس» برای «تغییرات»، یا «سرنگونی». در سده سیزدهم یک پزشک مسلمان به نام ابن نفیس دریافت بدن و اجزای آن به‌طور مستمر در حال انحلال و تغذیه هستند و به ناچار، دائماً تغییر می‌کنند. اولین مرجع مستند در مورد دگرگشت توسط ابن نفیس در سال ۱۲۶۰ بعد از میلاد مسیح در مطالعه‌ای با عنوان «الرساله الکاملیه فی السیرة النبویه» نوشته شده‌است. تاریخچه مطالعه دگرگشت در محدوده چندین قرن می‌باشد و در مطالعات اخیر از آزمایش جانوران به آزمایش‌های فردی واکنش‌های دگرگشتی در زیست‌شیمی مدرن حرکت کرده‌است. اولین آزمایش‌های کنترل شده در دگرگشت انسانی توسط سانتوریو سانتوریو در سال ۱۶۱۴ در کتاب Ars de statica medicina'' منتشر شده‌است. در بررسی‌های اخیر، سازوکارهای این فرایندهای دگرگشتی مشخص نشده‌است و اعتقاد به اصالت حیات به زندگی بخشیدن به بافت‌های زنده معتقد است. کشف آنزیم‌ها در آغاز سده بیستم توسط ادوارد بوخنر انجام شد که مطالعه واکنش‌های شیمیایی دگرگشت را از مطالعه زیست‌شناختی یاخته‌ها جدا کرده و آغاز زیست‌شیمی را مشخص کرده‌است. یکی از برجسته‌ترین زیست‌شیمی‌دان‌های نوین هانس آدولف کربس می‌باشد که کمک بسیار بزرگی در مطالعه دگرگشت انجام داده‌است. او چرخه اوره را کشف کرده و بعدها، با همکاری هانس کورنبرگ، چرخه سیتریک اسید و چرخه گلی‌اکسیلات را کشف کرده‌است. تحقیقات مدرن زیست‌شیمی تا حد زیادی با گسترش روش‌هایی از جمله کروماتوگرافی (سَوانِگاری)، بلورشناسی پرتو ایکس، طیف‌سنجی تشدید مغناطیسی هسته‌ای، برچسب ایزوتوپی، میکروسکوپ الکترونی و شبیه‌سازی دینامیک ملکولی پیشرفت زیادی کرده‌است. این روش‌ها کشف و تجزیه و تحلیل دقیق بسیاری از مولکول‌ها و مسیرهای متابولیکی را در سلول امکان‌پذیر کرده‌اند. جستارهای وابسته آنابولیسم (فراگشت) کاتابولیسم (فروگشت) منابع دگرگشت (به زبان انگلیسی) بیوشیمی زیست‌شناسی فیزیولوژی غواصی متابولیسم
1805
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85
آنابولیسم
آنابولیسم یا فراگشت یک فرایند شیمیایی و سازنده در روند سوخت‌وساز بدن (متابولیسم) است که در آن انرژی مصرف می‌شود تا مواد ساده‌تر مانند اسید آمینو ترکیب گردد و ترکیبات آلی پیچیده‌تر مانند آنزیم و نوکلئیک اسید ساخته شود. به فرایند برعکس آن یعنی تخریب مولکول‌های آلی پیچیده برای دریافت انرژی کاتابولیسم (فروگشت) می‌گویند. جستارهای وابسته متابولیسم (دگرگشت) کاتابولیسم (فروگشت) متابولیسم زیست‌شناسی
1806
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85
کاتابولیسم
کاتابولیسم یا فروگشت یک فرایند گرمازای درون سلولی است که طی آن مولکول‌های پیچیده به مولکول‌های ساده‌تر تجزیه می‌شوند. فروگشت و فراگشت دو رکن سوخت‌وساز هستند. جستارهای وابسته متابولیسم (دگرگشت) آنابولیسم (فراگشت) زیست‌شناسی متابولیسم
1812
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%88%D8%AD%20%D9%81%D8%B4%D8%B1%D8%AF%D9%87
لوح فشرده
لوح فشرده یا سی‌دی یک نوع از لوح نوری است که برای ذخیره‌کردن داده‌های دیجیتالی به کار می‌رود. لوح فشرده در اصل برای کار با آواهای دیجیتالی شده، اختراع شده‌بود و همچنین به عنوان ابزار ذخیره و انبارش داده‌ها یا همان لوح فشرده فقط خواندنی (سی‌دی رام CD-ROM) هم استفاده می‌شود. ابزاری که توانایی خواندن سی‌دی رام را دارند امروزه از اجزاء استاندارد رایانه‌های شخصی بشمار می‌روند. روی‌هم‌رفته لوح‌های فشردهٔ آوایی با لوح‌های فشرده فقط-خواندنی تمایز دارند و لوح‌نوازهایی (CD players) که برای شنیدن آوا درست شده‌اند نمی‌توانند داده‌هایی که بر روی سی‌دی رام انبار شده را درست بفهمند، گرچه رایانه‌های شخصی معمولاً می‌توانند لوح صوتی را هم بنوازند. این ابزار توسط شرکت‌های فیلیپس و سونی توسعه‌یافت و در ۱۹۸۲ منتشر شد. آمار فروش لوح فشرده در سال ۲۰۰۷ به بیش از ۲۰۰ میلیارد لوح می‌رسد لازم است ذکر شود که بازی‌های پلی‌استیشن و اکس‌باکس هم روی لوح فشرده هستند. تاریخچه این نوع دیسک اولین بار در سال ۱۹۷۹ میلادی(۱۳۵۷ هجری شمسی) توسط شرکت فیلیپس و سونی به عنوان دیسک نوری برای ذخیره موسیقی* cda معرفی شد. پس از یک سال کار مداوم پیشرفت زیادی در کیفیت صدا و حجم ذخیره شده به وجود آمد و درسال ۱۹۸۱ اولین محصول این نوع لوح با محتوی «سمفونی آلپ» ساخته ریچارد اشتراوس در کشور آلمان ساخته و عرضه گردید و در برنامه «جهان فردا» شرکت BBC پخش شد. هرچند ساخت لوح فشرده ابتدا به عنوان پخش صوت ابداع شده بود ولی در سال ۱۹۸۵ لوح رایانه‌ای CD-ROM و در سال ۱۹۹۰ CD-Rcordable برای ذخیره اطلاعات و داده‌ها ساخته شد. مخترع CD یا لوح فشرده یا compact disc نوریو اوگا بود که در سال ۱۹۸۲ به ریاست شرکت سونی رسید و در سن ۸۱ سالگی در سال ۲۰۱۱ درگذشت. مشخصات فنی لوح همان‌طور که در شکل نشان داده‌شده به‌طور عمده از چهار لایه تشکیل شده‌است. پلاستیک پلی‌کربنات با روکش نازکی از آلومینیوم با خلوص بالا (Super Purity Aluminium) با غشاء محافظت کننده‌ای از جنس لاک. سی‌دی‌های استاندارد ۱۲۰ میلی‌متر دارای ظرفیت برابر ۷۴ دقیقه موسیقی یا ۶۵۰-MB اطلاعات هستند. (در نسخه‌های جدید تر تا ۷۰۰ مگابایت). سی‌دی دارای دو استاندارد برای ذخیره اطلاعات به صورت کتابچه قرمز (Red Book) برای سی‌دی صوتی و استاندارد کتابچه زرد (Yellow Book) برای سی‌دی‌رام (CD-ROM) است. اطلاعات درون CD به صورت شیارهای حلزونی شکل و مارپیچ ذخیره می‌شود(Pit)، برای بازیابی اطلاعات از زیرکانال‌هایی (subchannelهایی) که متناظر با بیت‌های هر دیسک است استفاده می‌شود. کانال‌های موجود در سی‌دی عبارت اند از P Q R S T U V W و متناظر با آن BITهای ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱ ۰ قرار دارند که در بازیابی از یک سی‌دی هد R/W را هدایت می‌کند تا به اطلاعات مورد نظر در دیسک دسترسی پیدا کند، علاوه بر آن خط و شیارهای (Trackهای) موجود در سی‌دی صوتی باعث می‌شود برای انتخاب هر شیار موسیقی هد R/W به صورت دستیابی مستقیم و بدون طی کردن کل دیسک به شیار مربوط دست پیدا کند. شکل ظاهری اولین نوع از دیسک نوری برای ذخیره اطلاعات دیجیتال و رسانه‌ای توسعه یافته برای ذخیره موسیقی دیجیتال، دارای ابعاد استاندار، به قطر ۱۲۰ میلی‌متر و ضخامت ۱٫۲ میلی‌متر، ساخته شده و ظرفیت ضبط صدای آن ۷۰–۸۰ دقیقه است و ۶۵۰ الی ۷۰۰ مگابایت داده را نگهداری می‌کند. امروزه لوح‌هایی با اندازه‌های دیگر ساخته شده‌است. انواع Audio CD: همان‌طور که گفته شد در سال ۱۹۸۰ توسط شرکت سونی و فیلیپس برای اولین بار ساخته شد؛ و به‌علت رنگ پوشش آن به Red Book مشهور شد. Super Audio CD: که وضوح بالاتری نسبت به لوح صوتی معمولی دارد. (Video CD (VCD:برای ذخیره‌سازی استانداردهای ویدیوئی ساخته شده‌است. Enhanced CD: یا CD-plus Bootable CD: یا Live CD که دارای توانائی نصب برنامه سیستم عامل است. انواعی که قابلیت نوشتن داده و چاپ روی سی دی را دارند: Printdable CD انواعی که قابلیت نوشتن داده یا دوباره‌نویسی را دارند: Recordable CD لوح فشرده ویرایش‌شونده جستارهای وابسته مینی سی دی سی‌دی-آر سی‌دی-رام منابع اختراع‌های ژاپنی اختراع‌های هلندی دید و شنودی معرفی‌شده در ۱۹۸۲ (میلادی) دیسک نوری دیسک‌های دوار رایانه برای ذخیره‌سازی رسانه ذخیره صدا رسانه خانگی سرمایه‌گذاری‌های مشترک صوت دیجیتال فناوری اطلاعات در هلند معرفی‌شده‌های ۱۹۸۲ (میلادی)
1814
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
جای‌نام‌شناسی
جای‌نام‌شناسی یا توپونیمی دانش مطالعهٔ جای‌نام‌ها، ریشهٔ آنها، معنا، کاربرد، و گونه‌شناسی آن‌هاست. جای‌هایی که به آنها نامی تعلق می‌گیرد، روی‌هم‌رفته بر دو دسته‌اند: پدیده‌های طبیعی پدیده‌های ساختگی به بررسی‌هایی که دربارهٔ جای‌نام‌ها انجام می‌یابد، جای‌نام‌شناسی می‌گویند. ساختارهای مرتبط نقشه‌نگاری کمیته تخصصی نام‌نگاری و یکسان‌سازی نام‌های جغرافیایی ایران منابع ویکی‌پدیا انگلیسی جای‌نام‌ها جای‌نام‌شناسی
1817
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%A9
استان سیونیک
سیونیک ( , ) (تلفظ: سی‌یوونیک) استانی از کشور جمهوری ارمنستان است با مرکزیت شهر کاپان که تنها استان ارمنی هم‌مرز با ایران است، این استان علاوه بر ایران با جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان نیز هم‌مرز است. مغری شهر مرزی استان سیونیک با ایران شهر مغری است. این شهر گرم‌ترین نقطهٔ ارمنستان است و آب و هوایی خشک دارد؛ ولی آب رود مغری باعث سرسبزی شهر و مناطق پیرامونش شده‌است. برروی تپه‌ای در شمال شرقی شهر دژی قرار دارد به‌نام دژ مغری‌برد که در سدهٔ ۱۰ میلادی ساخته شده و در اوایل سدهٔ ۱۸ بدست داویت بک بازسازی شد. این دژ تنها دژ در ارمنستان است که برای کاربرد تفنگ و اسلحهٔ گرم طراحی شده‌است. داویت بک فرماندهٔ نیروهای آزادی‌بخش سیونیک ارمنی بود که با امپراتوری عثمانی می‌جنگیدند. در این‌جا در سال ۱۷۲۷ میلادی ۴۰۰ تن از افراد داویت بک توانستند ۵ روز تمام در برابر نیروی عثمانی که شمارشان چندین برابر بود و از غرب آمده بودند ایستادگی نمایند تا این‌که نیروی کمکی رسید. در مغری و پیرامونش کلیساهای تاریخی و خانه‌های قدیمی نیز وجود دارد. فعالیت اصلی صنعتی این منطقه وجود کارخانهٔ مس و مولیبدن زانگزور و کارخانهٔ مس و مولیبدن آگاراک است. تقسیمات دوره ارمنستان شوروی زانگزور کوهستان زانگزور نام رشته‌کوهی در این استان و نام کهن آن منطقه نیز است. متس ایشخاناسار - ۳۵۵۲ متر - فلات قره‌باغ خوستوپ - ۳٬۲۰۱ متر - کوه کاپودچوغ - ۳٬۹۰۵ متر - در مرز مشترک با جمهوری خودمختار نخجوان رود واچاگان رودخانه وروتان تقسیمات استانی استان سیونیک شامل موارد زیر است ۱۰۹ جوامع (hamaynkner), of which 7 are considered urban و ۱۰۲ ناحیه روستایی. شهرک‌ها یا جوامع شهری روستاها یا جوامع روستایی آچانان آگاراک آغیتو آغوانی آخلاتیان آکنر آلوانک آنگغاکوت آنتاراشات آراجادزور آراووس آرویس آرتسوانیک آشوتاوان بالاک باردزراوان بنونیس برناکوت چاکاتن چاپنی دارباس داویت بک جوراستان گغانوش گغی گورایک گتاتاغ گودمنیس هالیدزور هارژیس هارتاشن هاتساوان ایشخاناسار کاغنوت کاجاران کاراهونج کاراشن کارچوان کاشونی خدرانتس خناتساخ خندزورسک خوت خوزناوار کورنیدزور کوریس لهواز لرنادزور لیچک لور لتسن موتسک نرکین هاند نرکین خندزورسک نرکین خوتانان نور آستغابرد نوراشنیک نوراوان نرنادزور نژده اوختار سالوارد سارناکونک سواکار شاغات شاکی شناتاغ شیکاهوغ شینوهایر شورنوخ شرونانتز شوانیدزور اسپانداریان سراشن سوارانتس سیونیک تاناهات تاندزاتاپ تاندزاور واشتون تاسیک تاتو تاوروس تغ تولورس تورونیک تساو تسغوک اویتس اوژانیس واغاتین واغاتور واهراوار وانک واردانیدزر وارداوانک ورین خوتانان وریشن وروتان وروتان یغگ یغوارد روستاهای بدون جوامع آجاباج متعلق به ناحیه نور آستغابرد. آیگدزورمتعلق به ناحیه واردانیدزر بارگوشات متعلق به ناحیه سیونیک دیتسمایری متعلق به ناحیه سیونیک گتیشن متعلق به ناحیه نور آستغابرد گوماران متعلق به ناحیه گغانوش کاتنارات متعلق به ناحیه لرنادزور کاوچوت متعلق به ناحیه لرنادزور خوردزور متعلق به ناحیه سیونیک موسالام متعلق به ناحیه لرنادزور پخروت متعلق به ناحیه لرنادزور شامب متعلق به ناحیه دارباس شیشکرت متعلق به ناحیه تساو سزناک متعلق به ناحیه سیونیک تخکوت متعلق به ناحیه واردانیدزر تسغونی متعلق به ناحیه نژده روستاهای پیشین آغبولاغ متعلق به ناحیه شورنوخ دزوراک متعلق به ناحیه شورنوخ گغاوانک متعلق به ناحیه گغی کارد متعلق به ناحیه گغی کاروت متعلق به ناحیه گغی کیتسک متعلق به ناحیه گغی نرکین گیراتاغ متعلق به ناحیه لرنادزور واناند متعلق به ناحیه شورنوخ ورین گیراتاق لرنادزور ورین گقاوانک متعلق به ناحیه گغی وچتی متعلق به ناحیه نور آستغابرد استانداران هونان بوغوسیان اماکن گردشگری، مذهبی و تاریخی سازه‌های تاریخی، گردشگری و مذهبی این استان عبارتنداز: استادیوم گاندزاسار تاتوی آناپات دژ هالیدزور زوراتس کارر صومعه تاتو پارک ملی آرئویک پارک ملی دریاچه آرپی بغنو-نوراوانک آبشار شکی وروتناوانک بال‌های تاتو منابع پیوند به بیرون تصاویری از مغری منطقه‌های ارمنستان
1818
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D9%86
کاپان
کاپان یک شهرک در جنوب‌غربی ارمنستان و مرکز استان سیونیک است آن در جنوب پایتخت ایروان واقع شده‌است. کاپان در منطقه‌ای جنگلی و در ریزشگاه دو رودخانه واقع شده‌است. این شهرک در دوره شوروی قاپان نامیده می‌شد تاریخچه از محدوده کاپان فعلی برای نخستین بار در سده پنجم میلادی بعنوان زیستگاهی کوچک یاد شده‌است. کاپان که زمانی یک شهر پر جنب و جوش معدنکاری بود در پایانه‌های سده ۱۹و با سرمایه فرانسویان ساخته شد. این شهر با اینکه از یک معماری شوروی گونه برخوردار است اما نمودی نسبتاً خوب دارد. در میدان اصلی این شهر هتلی بلند و یک موزه قرار دارد. در کناره غربی شهر بر روی تپ‌های در جنوب رود وُغجی ویرانه‌های دژ هالیدزور بجا مانده‌است. این ساختمان که در سده ۱۷ به‌عنوان یک صومعه ساخته شده بود در آغاز سده ۱۸ قرارگاه داویت بک سردسته جنگجویان آزادی‌بخش ارمنی علیه عثمانیان شد. نام اصلی این شهر در زمان قاجارها معدن بوده که بعدها به قاپان و از سال ۱۹۹۱ به کاپان تغییر یافته‌است. اماکن چندین کلیسای قدیمی دیگر نیز در این منطقه موجود است. شهرهای خواهرخوانده گلندیل، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا باریساو، بلاروس نگارخانه جاذبه‌های تاریخی جستارهای وابسته کنسول‌گری ایران در کاپان فهرست شهرداری‌های ارمنستان پانویس منابع پیوند به بیرون عکسهای کاپان شهرداری‌های استان سیونیک شهرها و شهرک‌های ارمنستان مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۵ (میلادی) مناطق مسکونی در استان سیونیک
1819
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%8C%20%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%A9
آگاراک، سیونیک
آگاراک (به ارمنی: Ագարակ) یک شهر در ارمنستان است که در استان سیونیک واقع شده‌است. در کیلومتری جنوب کاپان، مرکز استان سیونیک واقع شده‌است. این روستا در سال ۱۹۴۹ بنیانگذاری شده‌است. آگاراک از شهرهای ارمنستان واقع در استان سیونیک و در مرز ایران است. آخرین شهر در میان راه شهر مغری ارمنستان به سوی ایران شهر کوچک آگاراک است که در سال ۱۹۴۹ ساخته شده‌است. در آنجا یک پل ماشین‌رو و یک پل پیاده‌رو بر روی دوخانه ارس، ایران و ارمنستان را به هم می‌پیوندد. در بالای روستای آگاراک، میان این روستا و روستای کارچِوان، راه خاکی ای است که از کنار یک معدن مس و مولیبدن بزرگ می‌گذرد. در نزدیکی آگاراک محل قدیمی روستای آگاراک قرار دارد که در آن دو کلیسا متعلق به سده هفدهم میلادی به نام‌های «کلیسای آکناخاچ» و «کلیسای آمِناپْرکیچ» جای دارد. جاده آگاراک به ایران به کنار رود ارس می‌رسد و چشم‌اندازی چشمگیر دارد با گردنه‌های خشک و بریده بریده و دره‌های سرسبز. ریشه‌شناسی تاریخچه جغرافیا و آب و هوا آگاراک ۲٫۵ کیلومتر مربع مساحت و ۴٬۴۲۹ نفر جمعیت دارد و ۶۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. در کیلومتری جنوب کاپان، مرکز استان سیونیک واقع شده‌است. جمعیت‌شناسی فرهنگ خواهرخوانده شهر سالیهورسک در بلاروس خواهرخواندهٔ آگاراک هست. ترابری اقتصاد آموزش و پرورش ورزش مشاهیر بومی دورنمای شهر نگارخانه جستارهای وابسته فهرست شهرداری‌های ارمنستان خطوط لوله گاز ایران به ارمنستان منابع بر پایه داده‌هایی از آرمنیاپدیا پیوند به بیرون بنیان‌گذاری‌های ۱۹۴۹ (میلادی) در ارمنستان پایانه‌های مرزی ارمنستان و ایران شهر و روستاهای ساخته شده در اتحاد شوروی شهرداری‌های استان سیونیک شهرها و شهرک‌های ارمنستان مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۹ (میلادی) مناطق مسکونی در استان سیونیک
1820
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%BA%D8%B1%DB%8C
مغری
مِغری (به ارمنی: Մեղրի) یک شهر در ارمنستان است که در استان سیونیک واقع شده‌است. در کیلومتری جنوب کاپان، مرکز استان سیونیک واقع شده‌است. مغری شهری مرزی است در استان سیونیک ارمنستان که بر مرز ایران و آگاراک قرار گرفته‌است. نام این شهر را برگرفته از واژه مهر که در روزگار باستان نام ایزد آفتاب بوده دانسته‌اند. مغری ۳ کیلومتر مربع مساحت و ۴٬۵۸۰ نفر جمعیت دارد و در ارتفاع متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته‌است. شهر مرزی سیونیک با ایران شهر مغری است. این شهر گرم‌ترین نقطهٔ ارمنستان است و آب و هوایی خشک دارد؛ ولی آب رودخانهٔ مغری باعث سرسبزی شهر و مناطق پیرامونش شده‌است. برروی تپه‌ای در شمال شرقی شهر دژی قرار دارد به‌نام دژ مغری‌برد که در سدهٔ ۱۰ میلادی ساخته شده و در اوایل سدهٔ ۱۸ بدست داویت بک بازسازی شد. این دژ تنها دژ در ارمنستان است که برای کاربرد تفنگ و اسلحهٔ گرم طراحی شده‌است. داویت بک فرماندهٔ نیروهای آزادی‌بخش سیونیک ارمنی بود که با امپراتوری عثمانی می‌جنگیدند. در این‌جا در سال ۱۷۲۷ میلادی ۴۰۰ تن از افراد داویت بک توانستند ۵ روز تمام در برابر نیروی عثمانی که شمارشان چندین برابر بود و از غرب آمده بودند ایستادگی نمایند تا این‌که نیروی کمکی رسید. در مغری و پیرامونش کلیساهای تاریخی و خانه‌های قدیمی نیز وجود دارد. فعالیت اصلی صنعتی این منطقه وجود کارخانهٔ مس و مولیبدن زنگزور و کارخانهٔ مس و مولیبدن آگاراک است. اقتصاد این شهر بر پایه تولید فراورده‌های خوراکی است. این شهر دارای تولیدات قوطی سازی، شراب سازی و نان‌پزی است. از اماکن دیدنی مغری، دژی به نام مغری‌بِرد است که بر سر تپه‌ای قرار گرفته‌است. این تنها دژ ارمنی بود که توسط نیروهای آزادی‌بخش ساخته شده بود. در سال ۱۷۲۷ چهارصد تن از افراد داویت بک به مدت ۵ روز در این دژ در برابر نیروهای عثمانی ایستادگی کردند تا اینکه نیروهای کمکی به آنها رسید. در پایین دژ در منطقه «متس‌تاغ» یک کلیسای متعلق به سده ۱۷ به نام «مریم مقدس» قرار دارد که دیوارنگاشته‌های جالبی از سده ۱۹ میلادی دارد. نگارخانه جاذبه‌های تاریخی جستارهای وابسته فهرست شهرداری‌های ارمنستان پانویس منابع بر پایه داده‌هایی از Rediscovering Armenia Guidebook در آرمنیاپدیا. Land Swap in Nagorno-Karabagh: Much Noise Over An Unrealistic Option.Tigran Martirosyan. 08/14/2002. Central Asia-Caucasus Institute. «Հայաստան» հանրագիտարան: Երևան: ՀՀ Գիտությունների ակադեմիա: 2012: էջ 1164: ISBN 978-5-89700-040-1 پیوند به بیرون شهرداری‌های استان سیونیک بنیان‌گذاری‌های ۹۰۶ (میلادی) شهرها و شهرک‌های ارمنستان فرمانداری الیزابت‌پول مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۰ (میلادی) مناطق مسکونی در استان سیونیک
1822
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%D8%B4%D8%A7%DA%AF%20%DA%86%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86
آرشاگ چوبانیان
آرشاگ هُوْهانِسی چوبانیان ، زاده ۱۵ ژوئیه ۱۸۷۲ - درگذشته ۸ ژوئن ۱۹۵۴)، نویسنده داستان کوتاه، روزنامه‌نگار، ویراستار، شاعر، ترجمه، نقد ادبی، نمایش‌نامه‌نویس، لغت‌شناس، و رمان‌نویس ارمنستانی بود. بجز زبان ارمنی به زبان فرانسوی هم شعر گفته است. زندگی‌نامه آرشاگ چوبانیان در ناحیه بشیکتاش کنستانتینوپل در یک خانواده ارمنی که از اصالتا از روستای Agn (Kemaliye فعلی) بودند به دنیا آمد مادر وی زمانی که وی حدود یک‌ماهه بود درگذشت و پدرش نیز زرگر محترمی بود. وی آموزش خویش را در مدرسه محلی ماکروهیان کسب نمود. در سال ۱۸۹۸ وی گاهنامه معروف خویش "Anahit" را بنیانگذاری نمود. ارتباطات و آشنایی‌های وی با چهرهای ادبی و فکری برجسته در فرانسه به وی این اجازه را داد که دربارهٔ نسل‌کشی ارمنی‌ها و آزادی ناعدالتی‌های در روزنامه‌های مشهور فرانسوی همچون Mercure de France به نگارد. جستارهای وابسته فهرست نویسندگان ارمنی ارمنی‌های فرانسه پانویس منابع Արշակ Չոպանյան - Վիքիպեդիա՝ ազատ … - Գլխավոր էջ - Wikipedia ارمنیان اهل عثمانی ارمنیان اهل فرانسه اهالی بشیکتاش (استانبول) اهالی قسطنطنیه درگذشتگان ۱۹۵۴ (میلادی) روزنامه‌نگاران اهل ارمنستان زادگان ۱۸۷۲ (میلادی) شاعران اهل ارمنستان نویسندگان ارمنی‌تبار نویسندگان اهل ارمنستان نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل ارمنستان نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل امپراتوری عثمانی نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ارمنستان نویسندگان مرد اهل ارمنستان نثرنویسان ارمنی‌تبار اهل فرانسه
1824
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87%20%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86
دریاچه سوان
دریاچهٔ سِوان دریاچه‌ای در ارمنستان است. این دریاچه و کرانه‌های آن از جاذبه‌های گردشگری ارمنستان به‌شمار می‌آیند. جغرافیا دریاچهٔ سوان در ۶۰ کیلومتری شمال شرقی ایروان و در استان گغارکونیک قرار دارد. این دریاچه که بزرگ‌ترین دریاچهٔ قفقاز و از بزرگ‌ترین دریاچه‌های کوهستانی آب شیرین در جهان است، در بلندای ۱٬۹۱۶ متری سطح دریا واقع شده‌است. نام سوان از ریشهٔ اورارتویی سیونا و به معنی «سرزمین دریاچه‌ها» گرفته شده‌است. حدود ۳۶ جویبار به این دریاچه می‌ریزند و تنها رودخانه‌ای که از سوان سرچشمه می‌گیرد رود هِرازدان است. مساحت حوضهٔ دریاچهٔ ۵٬۰۰۰ کیلومتر مربع است و یک ششم مساحت کل ارمنستان را تشکیل می‌دهد. از گردشگاه‌های پیرامون این دریاچه، چشمهٔ آب معدنی دیلیجان و شهرستانی به همین نام است. ماهی قزل‌آلای مشهوری به نام ایشخان (شاهزاده) بومی این دریاچه است. از نکات جالب دربارهٔ این دریاچه می‌توان به ابعاد ۱۰ برابری دریاچه در قرن‌های ابتدایی شکل‌گیری آن اشاره کرد (۱۰ برابر بیشتر از حالت کنونی) و سن آن نیز بین ۲۵ تا ۳۰ هزار سال پیش تخمین زده می‌شود. اقتصاد دریاچهٔ سوان در اقتصاد ارمنستان تأثیر بسزایی دارد. این دریاچه منبعی برای تأمین آب، تولید برق با هزینهٔ کم، ماهی‌گیری، گزینه‌ای مناسب برای تفریحات و گردشگری است که بخش زیادی از اقتصاد ارمنستان را تأمین می‌کند. جستارهای وابسته استان ارمنیه نگارخانه جستارهای وابسته رودها و دریاچه‌های ارمنستان کوه‌های ارمنستان فهرست آتشفشان‌های ارمنستان جغرافیای ارمنستان آب و هوای ارمنستان منابع ویکی‌پدیای انگلیسی جاذبه‌های گردشگری در استان گغارکونیک جغرافیای استان گغارکونیک دریاچه‌های ارمنستان دریاچه‌های کوهستانی مناطق کنوانسیون رامسر در ارمنستان
1825
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B4%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%DB%8C
جشن‌های ارمنی
ارمنیان جشن‌های بسیاری دارند که بعضی جشن‌های مذهبی و بعضی دیگر جشن‌های باستانی است. جشن دِرِندِز (آتش افروزی) جشن دِرِندِز (آتش افروزی) از جشن‌های ویژه تیره‌های هندواروپایی بوده که ایرانیان آن را جشن سده و ارمنیان درندز می‌نامند. در ارمنستان باستان برای آتش صفات زنانه و برای آب فروزه‌های مردانه قائل بودند. این جشن در ایران از زمان مادها تا پایان دورهٔ صفوی برگزار می‌شد. این جشن در روز سیزدهم فوریه مصادف با بیست و چهارم بهمن ماه برگزار می‌شود. در این روز ارمنیان به کلیسا می‌روند. مقام روحانی پس از به جای آوردن مراسم مذهبی ویژه آن روز شمع روشنی را از محراب کلیسا برداشته به محوطه حیات کلیسا می‌رود و با آن شمع بوته‌هایی که برای آتش افروزی گردآمده می‌افروزد. پس از مراسم آتش بازی، هنگام ترک کلیسا هر کس شمع یا اخگردانی (مشعلی) را که با آتش صحن کلیسا روشن شده به عنوان تبرک به منزل می‌برد. جشن باریگِندان (برغندان) از جمله جشن‌های بسیار کهن دو ملت ایرانی و ارمنی جشن باریگندان ارمنی یا برغندان ایرانی است که شیوه برگزاری آن میان دو تیره دارای همانندی‌های بسیاری است. برپایی این جشن و سرور پیش از ایام روزه بزرگ بیانگر شادی و خرسندی دو قوم از فرا رسیدن روزهای روزه بوده است. معنی واژه باریگندان در ارمنی شادمانی است. این جشن از جشن‌های پیش از پذیرش مسیحیت هم‌زمان با جشن ناواسارد برگزار می‌شد. از ویژگیهای برجسته این جشن، برابری کامل در آن روز میان قشرها و لایه‌های جامعه و آزادی انتقاد از بزرگان و توانگران بود. در روز باریگندان معمولاً سفره شام رنگین‌تر و مفصل‌تر از شب‌های عادی است. از جمله عادات دیگر این روز استفاده از نقاب و برگزاری شب نشینی با نقاب می‌باشد. جشن ناواسارد نخستین ماه سال در گاه شماری ارمنستان باستان ناواسارد نام داشت که به معنی سال نو است. در نخستین روز ماه ناواسارد جشن با شکوهی برپا می‌شد و همه مردم در این جشن شرکت می‌کردند. در روز عید پیکارهای ورزشی مانند دو، اسب سواری و ارابه‌رانی برگزار می‌شد. پهلوانان زورآزمایی می‌کردند و نوازندگان تازه‌ترین آهنگ‌های خود را می‌نواختند. برخی نیز به کبوترپرانی سرگرم می‌شدند. در روز جشن مردم با انواع چهره‌پوش‌ها روی خود را می‌پوشاندند چرا که ارمنیان باستان بر این باور بودند که نقاب ارواح پلید را گریزان می‌کند. امروزه جشن ناواسارد در جوامع ارمنی روز یازدهم اگوست برگزار می‌شود. در این جشن تیم‌های ورزش ارمنیان در یکی از کشورها گرد هم آمده و با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و برندگان مسابقات پیروزمندان ناواسارد خوانده می‌شوند. در چند سال اخیر مسابقات ورزش ناواسارد در جمهوری ارمنستان برگزار می‌شود. در پایان بایستی یادآور شد که جشن ناواسارد بر پایه بسیاری از منابع موجود دارای اصل و ریشه ایرانی است و مترادف با نوسرد است که از جمله کهن‌ترین اعیاد ایرانی بوده که در روزگار مادها برگزار می‌شده ولیکن امروزه به فراموشی سپرده شده است. جشن وارداوار (آب پاشان) این جشن از قدیمی‌ترین جشن‌های ارمنیان محسوب می‌شود که در میان ایرانیان به عید آب پاشی ارمنیان شهرت دارد. ارمنیان در این روز به یکدیگر آب می‌پاشیدند، کبوترپرانی می‌کردند و مسابقات ورزشی ترتیب می‌دادند. بیشتر محققانی که در زمینه اعیاد ارمنیان پیش از مسیحیت تحقیق می‌کنند، این جشن را مربوط به الههٔ آستغیگ و الههٔ آناهید می‌دانند. به موجب افسانه‌های ارمنی، آستغیگ، الههٔ زیبایی، باروری و حاصل‌خیزی بود و برگزاری این جشن در فصل تابستان به منظور طلب باران و برکت بوده است. جشن آب پاشی از جشن‌های خاص اقوام آریایی است و ارتباطی با دین خاصی ندارد ولی ارمنیان از سدهٔ چهارم میلادی پیرایه‌هایی مذهبی برای آن فراهم کردند. اکنون جشن وارداوار به عنوان یکی از اعیاد مسیحیت، نود و هشت روز پس از عید پاک، بین بیست و هشتم ماه ژوئن تا اول ماه اگوست برگزار می‌شود. این جشن در ایران از زمان مادها تا پایان دورهٔ صفوی برگزار می‌شد. پانویس منابع پیوندها ارمنستان ارمنستان فرهنگ در ارمنستان جشنواره‌های ارمنی
1826
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%B4%D8%B3%DB%8C
دودمان آرتاشسی
دودمان آرتاشسی یا آرتاشسیان (به ارمنی Արտաշեսյան արքայատոհմ)، دودمانی ارمنی است که توسط آرتاشس یکم در ۱۹۰ (پیش از میلاد) در شهر آرتاشات بنیانگذاری کرد. تاریخ بعد از شکست آنتیوخوس سوم حاکم ارمنستان بزرگ در سال ۱۹۰ پیش از میلاد از دولت روم، ایجاد و احیای ارمنستان مستقل را تسهیل نمود؛ و آرتاشس یکم در ۱۹۰ پیش از میلاد پادشاه ارمنستان شد. او شهری به نام (آرتاکساتا)، آرتاشات در دامنه کوه آرارات بنا کرد که پایتخت آن روز ارمنستان گردید. پس از آرتاشس یکم دو فرزندش آرتاوازد یکم و تیگران یکم به حکومت رسیدند. در همین زمان در ایران حکومت تازه‌ای به نام پارت روی کار آمده بود. پارت‌ها که با نام اشکانیان هم معروفند از تیره ایرانی بودند. پادشاه پارتی ایران مهرداد دوم (زندگی: ۱۱۵ پیش از میلاد) تا ۸۸ پیش از میلاد - مرزهای غربی قلمرو خود را تا رود فرات گسترش داد. او با آرتاوازد یکم درگیر شد و تیگران برادرزاده شاه ارمنستان را به گروگان برد. وقتی پدرش در سال ۹۵ پیش از میلاد فوت کرد اشکانیان آزادش کردند، ولی او ناگزیر شد به بهای آزادیش از دره‌های مرز جنوبی ارمنستان واقع در منطقه‌ای را که امروزه ارمنستان غربی است به آنان واگذارد. در زمان فرمانروایی تیگران دوم، قلمرو ارمنستان سه برابر گشت و ارمنستان به یکی از نیرومندترین حکومت‌های آن روز تبدیل شد. به همین علت تیگران دوم را در تاریخ تیگران بزرگ می‌نامند. در سال ۸۸ پیش از میلاد، با مرگ مهرداد دوم شاه پارت که داماد و هم پیمان تیگران بزرگ بود، لشکریان ارمنی وارد هفتاد جلگه شدند و به مرزهای آتورپاتکان و ماد حمله کردند و تا همدان، پایتخت پارت، پیش رفتند و پس از تصرف این شهر کاخ شاه را به آتش کشیدند. پس پیمان آشتی‌ای بسته شد که طی آن هفتاد جلگه، آتورپاتکان، ماد و سرزمین‌های شمالی میان‌رودان به تیگران دوم سپرده شد. تیگران دوم در سامانهای گوناگون زیر دست خود شهرها و آبادی‌هایی به نام تیگراناکرت (به معنای ساخته تیگران) بنا کرد. تیگراناکرت اصلی در جایی بوده که اکنون شهر دیاربکر کردستان ترکیه امروزی قرار دارد. لوکولوس بعد از شکست از تیگران دوم در نبرد تیگراناکرت سرداری به نام پومپه به فرماندهی سپاهیان روم منصوب شد. پومپه به وعده واگذاری قسمتی از سرزمین‌های متصرفی لوکولوس در میان رودان به فرهاد سوم پادشاه اشکانی وی را با خود متحد ساخت و وادارش کرد که به ارمنستان حمله کند. در خلال این اوقات فرهاد سوم بر ارمنستان تاخت. از بخت بد تیگران دوم پسر نوجوانش شاهزاده تیگران دست به یک خیانت شرم‌آور زد، به این معنی که با گروهی از سربازان به اردوگاه اشکانیان پیوست. اشکانیان با کمک سربازانی که شاهزاده تیگران در اختیارش گذاشته بود پیش آمدند و شهر آرتاشات پایتخت ارمنستان را محاصره کردند. وقتی بر اثر شکست مهرداد و فروپاشی حکومت پنتوس، پومپه به سمت ارمنستان پیشروی کرد وضع تیگران دوم وخیم و یاس‌انگیز شد. این جنگی بود که او می‌بایست در دو جبهه انجام دهد، با بیگانگان یک جنگ داخلی هم افزوده شده بود. تیگران توانست بقدر کافی نیرو تجهیز کند و پس از گردآوری نیروهایش به لشکری که آرتاشات را محاصره کرده بود حمله کرد، شکست سنگینی برآن وارد آورد و اشکانیان را از ارمنستان بیرون راند. لیکن با وجود این پیروزی تیگران حس کرد که غیرممکن است بتواند به نبرد ادامه بدهد، زیرا ارتش روم اکنون از جبهه دیگری داشت وارد خاک کشور او می‌شد. پومپه به پیشروی خود به طرف قلب ارمنستان ادامه داد و بی‌آنکه با مقاومتی برخورد کند به منطقه فعلی ارزروم رسید تیگران دوم از او تقاضای صلح کرد و پومپه هم پذیرفت. در سال ۵۶ پیش از میلاد، با مرگ تیگران دوم آرتاوازد دوم به فرمانروایی رسید. آرتاوازد دوم به سبب قراردادی که پومپه با ارمنستان بسته بود به اجبار متحد روم شد. او به کراسوس نقشه جنگی عاقلانه‌ای پیشنهاد کرد دایر براینکه نامبرده لشکریان رومی را به ارمنستان بیاورد، چون در آنجا بهتر می‌تواند ایران اصلی را که هم نزدیک است و هم پایه واقعی قدرت اشکانیان، مورد حمله قرار دهد. لیکن کراسوس خواه از روی غرور و خودخواهی و خواه به انگیزه حرص و آز و به طمع اینکه هر چه زودتر تیسفون پایتخت اشکانیان را با همه گنجینه‌هایش به تصرف درآورد، این نقشه را رد کرد، سرانجام بخش عمده‌ای از آن در نبرد حران نابود شد. کراسوس در حین نبرد کشته شد و کاسیوس که فرماندهی بازماندگان را برعهده گرفته بود پس از یک عقب‌نشینی وحشتناک خود را به سوریه رسانید. پس از شکست کراسوس و عقب‌نشینی بازمانده سپاهیان رومی به سوریه دیگر برای ارمنستان غیرممکن بود به تنهایی بار سنگین جنگ را تحمل کند، و لذا پادشاه آرتاوازد مجبور شد با اشکانیان قرار داد ببندد. آرتاوازد به شرایط آن قرار داد گردن نهاد و به موجب آن قسمت جنوبی ارمنستان را به ایران واگذاشت و به‌علاوه با پادشاه اشکانی هم پیمان اتحاد بست، این پیمان با ازدواج خواهر پادشاه ارمنستان با یکی از پسران اشکانی تحکیم شد. مارکوس آنتونیوس بنا به اندرزهای خائنانه کلئوپاترا که می‌خواست ثروتهای ارمنستان را تصاحب کند و یکی از فرزندان خود را بر تخت سلطنت آنجا بنشاند آرتاوازد را با فریب و نیرنگ به نزد خود به شهر نیکوپولیس خواند، کلئوپاترا آنان را مورد آزار و شکنجه قرار داد تا محل اختفای گنجینه‌های ارمنستان را فاش کنند. سپس کلئوپاترا و مارکوس لشکریانی برای اشغال ارمنستان فرستادند و اسکندر جوان را که ارشد فرزندان حاصل از ازدواجشان بود بر تخت سلطنت آن کشور نشاندند. آرتاوازد دوم به دست کلئوپاترا کشته شد. اسکندر پسر مارکوس آنتونیوس تازه به زور بر تخت سلطنت ارمنستان نشسته بود که یک شورش بزرگ ملی وی را از مملکت راند و به جای او پسر آرتاوازد دوم به نام آرتاشس دوم بر تخت نشانید. آنگاه لشکریان مارکوس باردیگر کشور را اشغال کردند و آرتاشس دوم (یا آرتاکسیاس دوم) به دربار پادشاه اشکانی که همچنان با رومیان در جنگ بود پناه برد. اسکندر دوباره بر تخت سلطنت ارمنستان نشست و در حمایت سپاهیان رومی از ۳۴ تا ۳۱ پیش از میلاد سلطنت کرد. مارکوس در آخرین مرحله مبارزه اش با آگوستوس مجبور شد که نیروهای خود را از ارمنستان بیرون بکشد. آرتاشس دوم با کمک پادشاه اشکانی به ارمنستان بازگشت، دوباره مقام سلطنت را به دست گرفت، و از سال ۳۰ تا ۲۰ پیش از میلاد سلطنت کرد. آرتاکسیاس (آرتاشس) دوم به دست گروهی که توسط رومیان اجیر شده بودند کشته شد و برادرش تیگران سوم بر تخت سلطنت ارمنستان نشست. از آن پس ارمنستان وضع مملکت خودمختاری را پیدا می‌کرد که متحد روم بود و روم بر او سلطه‌ای کم یا بیش واقعی اعمال می‌نمود. پس از تیگران سوم، تیگران چهارم برتخت نشست با سلطنت این پادشاه سلسله آرتاشس‌ها توأم با جنگ‌های داخلی بود که ارمنستان را روبه ضعف برد. پس از مرگ تیگران چهارم، به نام آریوبرزن دوم بر تخت نشست لیکن استقرار او بر تخت سلطنت ارمنستان بدون زحمت صورت نگرفت برای اینکه ارمنی‌ها برضد نفوذ روم دست به نبرد و شورش زده بودند. بعد از آریوبرزن پسرش به نام آرتاوازد سوم به جایش نشست. با روی کار آمدن او دوران اغتشاش‌ها دوباره آغاز شد. دیون کاسیوس نقل می‌کند که: «سال بعد، ارمنیان به جان هم افتادند و بجز این کار دیگری نکردند.» ارمنستان بجز در یک دوره کوتاه از آرامشی نسبی برخوردار نشد، و آن هم پس از سال ۱۷ میلادی بود که ژرمنیکوس ژولیوس سزار با سپاه خود به ارمنستان آمد تا آرتاشس سوم معروف به زنون را بر تخت سلطنت بنشاند. پادشاهان آرتاشس یکم، پسر زاره (۱۹۰ تا ۱۵۹ پیش از میلاد) تیگران یکم، پسر آرتاشس یکم (۱۵۹ تا ۱۲۳ پیش از میلاد) آرتاوازد یکم، پسر آرتاشس یکم (۱۲۳ تا ۹۵ پیش از میلاد) تیگران دوم، پسر تیگران یکم (۹۵ تا ۵۵ پیش از میلاد) آرتاوازد دوم، پسر تیگران دوم (۵۵ تا ۳۴ پیش از میلاد) آرتاشس دوم، پسر آرتاوازد دوم (۳۳ تا ۲۰ پیش از میلاد) تیگران سوم، پسر آرتاوازد دوم (۲۰ تا ۱۰ پیش از میلاد) تیگران چهارم، پسر تیگران سوم و ملکه اراتو دختر تیگران سوم (۱۰ تا ۲ پیش از میلاد) آریوبرزن دوم ماد آتروپاتن، پسر آرتاوازد یکم آتروپاتکان آرتاوازد سوم، پسر آریوبرزن آرتاشس سوم (معروف به زنون)، پسر پونتوس تیگران پنجم، پسر آلکساندر و ملکه اراتو جستارهای وابسته تاریخ ارمنستان منابع Hovannisian, Richard G. (2004). The Armenian People From Ancient to Modern Times: Vol. I: The Dynastic Periods: From Antiquity to the Fourteenth Century. Palgrave Macmillan. p. 372 pages. . Grousset, René (originally 1947; 1995 ed.). Histoire de l'Arménie des origines à 1071. Payot. p. 644 pages. دودمان آرتاشسی بنیان‌گذاری‌های ۱۸۹ (پیش از میلاد) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۰ (پیش از میلاد) پادشاهان ارمنستان پادشاهی ارمنستان تاریخ ارمنستان خاندان‌های پادشاهی آسیا خاندان‌های والای ارمنستان
1827
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DB%8C%D8%B1%DA%AF%DB%8C%20%D8%A7%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%D8%B1%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
چیرگی اشکانیان بر ارمنستان
در سال ۵۱ میلادی، بلاش یکم (۷۸–۵۱ م) که از نیرومندترین پادشاهان اشکانی ایران بود به پادشاهی رسید و ارمنستان به دومین شاه‌نشین مستقل اشکانی بدل شد. پس از جنگ‌های طولانی میان روم و اشکانیان، نرون امپراتور روم با درخواست بلاش یکم مبنی بر حکومت برادرش تیرداد بر ارمنستان موافقت کرد. تیرداد با اینکه رفتار و سلوک پادشاهان اشکانی را با خود به ارمنستان آورده بود ولی آداب و سنن حکومتی دودمان آرتاشسی به گونه‌ای در ارمنستان ریشه دوانیده بود که وی به خود فرهنگ ارمنی گرفت و مردم ارمنستان نیز با آغوش باز او را پذیرفتند. از زمان فرمانروایی بلاش پنجم (۱۸۰ میلادی) حکومت شاهان اشکانی ارمنستان یا آرشاکیان موروثی شد. سلسله اشکانی ارمنستان با نام آراشکونی خوانده می‌شود. در سال ۲۲۶ میلادی، اردشیر بابکان که از خاندان ساسان شاه پارس بود اردوان پنجم اشکانی را سرنگون کرد و فرمانروایی ایران به دست ساسانیان افتاد. ساسانیان با گذشت زمان ارمنستان را تسخیر و آن را جزئی از خاک ایران کردند. منابع جستارهای وابسته جنگ‌های ایران و روم تاریخ ارمنستان تاریخ نظامی شاهنشاهی اشکانی جنگ‌های ایران در قفقاز
1828
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%84%DB%8C%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D9%86%DA%AF
چلیپاسنگ
چلیپاسنگ یا خاچکار (به ارمنی: "Խաչքար") نام سنگهایی است که بر روی آن‌ها نقش صلیب کنده شده و هزاران عدد از آن‌ها در سراسر ارمنستان پراکنده‌است. خاچ به ارمنی یعنی صلیب یا چلیپا (واژه خاج که ما در ورق بازی بکار می‌بریم وام واژه‌ای ارمنی است در فارسی) و کار یعنی سنگ، پس خاچکار را می‌توان در فارسی به چلیپاسنگ ترجمه نمود. پیشینه چلیپاسنگهای ارمنی بقولی به روزگار پیش از مسیحی شدن ارمنیان برمیگردد. بنظر کاوه فرخ میان چلیپا سنگ‌های ارمنستان و صلیب میترایی یا صلیب ایرانی ارتباط وجود دارد. در آن زمان نقش اژدها و دیگر موجودات افسانه‌ای را بر روی چوب می‌کندند. نخستین چلیپاسنگهای مسیحی بر روی چوب و سنگ هر دو کنده کاری می‌گشت و از سده نهم میلادی به این سو در سراسر سرزمین ارمنستان چلیپاسنگهایی برپا گشت. آن‌ها بیشتر به‌عنوان یادمان برای رویدادهای کهن و مهم مسیحی ساخته می‌شدند. بر روی برخی از آن‌ها شرح آن رویدادها نگاشته شده‌است. مردم ارمنستان به دور برخی از چلیپاسنگ‌ها زیارتگاه‌هایی برپا کرده‌اند و برخی هم معجزاتی را به آن‌ها نسبت می‌دهند. چلیپاسنگ برای ارمنیان حکم همان پیکر مقدس کاتولیکها و شمایل ارتودوکس‌های یونانی را دارد. به جز نقش صلیب این سنگ‌ها نماد رنج مسیح و برخاستن او نیز هست. به علاوه چلیپاسنگ‌ها نماد درخت زندگی نیز هستند و این جنبه با آذینهای برگ مانند روی آن‌ها مشخص تر می‌گردد. باور توده مسیحی بر آن بوده که جنس چوب چلیپایی که عیسی در گُلگُتا بر آن میخکوب شد از جنس چوب درخت زندگی در باغ عدن بود. واپسین گروه چلیپاسنگ‌های ارمنی هزاران خاچکاری‌ست که در سده‌های ۱۶ تا ۱۸ میلادی در گورستان شهر جلفا (به ارمنی: هین جوغا) ساخته و پرداخته گشته‌است. منطقه جلفا به یک کانون بازرگانی میان غرب و ایران تبدیل شده بود و تأثیر هنر ایرانی بر چلیپاسنگ‌های جلفا کاملاً هویداست. این تأثیر باعث شد تا چلیپاسنگ‌ها شکل ستون مانند و باریکتری پیدا کنند، صلیب میانی در میان یک محراب باریک قرار گیرد و بخش بالای محراب به یک کمان نوک تیز ختم شود که از ویژگی‌های هنری ایران و شرق است. نخجوان پس از استقلال جمهوری‌های سابق شوروی و آغاز مناقشهٔ قره‌باغ، ارمنیان باقی‌مانده در نخجوان نیز از این منطقه اخراج شدند. طی سال‌های پس از استقلال، جمهوری آذربایجان با پیروی از سیاست‌های ترکیه برای اثبات عدم تعلق ارمنیان به این منطقه و نبود پیشینه‌ای از آنان اقدام به تخریب بناهای تاریخی به جای مانده از ارمنیان در ابعاد بسیار وسیع کرد. حد نهایت این نابودسازی فرهنگی در منطقهٔ جلفا اتفاق افتاد. در کنارهٔ رود ارس و در نزدیکی خط مرزی ایران، حدود سه هزار چلیپاسنگ مربوط به سده‌های نهم تا شانزدهم میلادی قرار داشت که آثاری منحصر به فرد محسوب می‌شدند. در ۱۹۹۸م جمهوری آذربایجان با کمک ماشین‌آلات سنگین پس از خرد کردن این چلیپاسنگ‌ها شروع به حمل آن‌ها با قطار به محلی نامعلوم کرد که با اعتراض دولت ارمنستان و دخالت یونسکو تخریب این چلیپاسنگ‌ها متوقف شد اما به دلیل عدم قاطعیت سازمان‌های بین‌المللی در جلوگیری از نابودسازی فرهنگی درمنطقهٔ نخجوان دولت آذربایجان تخریب این آثار را از سر گرفت و در نوامبر ۲۰۰۴م، با اعزام حدود دویست سرباز طی چند روز کلیهٔ سنگ‌صلیب‌ها خرد شد، آن‌ها را به داخل رود ارس ریختند و سپس، در محل این آثار با ارزش تاریخی میدان تیر بنا کردند. نگارخانه پانویس یکی از اولین مطالبی که به زبان فارسی دربارهٔ این موضوع نوشته شد مطلب چلیپاسنگ توسط مانی پارسا در وب‌نوشت ارمنستان بود. اصطلاح چلیپاسنگ ترجمه واژگانی خاچکار ارمنی است که توسط مانی پارسا پیشنهاد شد. این ترجمه فارسی آن نام، امروزه در محافل پژوهنده فرهنگی ارمنی به زبان فارسی، رواج بیشتری یافته چنان‌که مقاله مربوط به این موضوع در سی و سومین شماره فصلنامه فرهنگی پیمان (فصلنامه فرهنگ ارمنی) چاپ پاییز ۱۳۸۴ عنوان خود را چلیپاسنگ قرار داده. منابع با استفاده از داده‌هایی در: ویکی‌پدیای انگلیسی. آرمنیاپدیا مقاله کاوه فرخ به زبان انگلیسی سنگ‌ها صلیب فرهنگ در ارمنستان میراث فرهنگی و معنوی بشر نمادهای مسیحیت هنر ارمنستان یادبودها و یادواره‌ها در ارمنستان یادبودها و یادواره‌ها در جمهوری آذربایجان یادبودها و یادواره‌ها در جمهوری آرتساخ
1829
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%DB%8C
زبان ارمنی
زبان ارمنی (; هایِرِن) یکی از زبان‌های هندواروپایی است که در منطقهٔ قفقاز و به‌ویژه در کشور ارمنستان و آرتساخ و سایر کشورهای دیگر که ارمنیان به عنوان جماعت ارمنیان پراکنده شناخته می‌شوند به آن صحبت می‌کنند. ارمنیان تا پایان سدهٔ چهارم میلادی از خط سریانی یا یونانی استفاده می‌کردند و از این‌ رو ادبیات و تاریخ آنان به خط و زبانی غیرارمنی نوشته می‌شود. پس از رسمیت یافتن دین مسیح در ارمنستان و مسیحی شدن ارمنیان، چون کتاب مقدس این دین به زبان یونانی یا سریانی بود، در مراسم مذهبی کلیساها نیز به این زبان‌ها سخن گفته می‌شد. در برخی کلیساها کتاب مقدس را هنگام مراسم به زبان ارمنی ترجمه و تفسیر می‌کردند و برای حضار بازگو می‌کردند. حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام مسروب ماشتوتس، که با زبان‌های یونانی و زبان پارتی و زبان پارسی میانه (در دورهٔ ساسانی) آشنایی کامل داشت، اختراع شد. زبان ارمنی در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفتهٔ «روبرت آفوکس» بزرگ‌ترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانوادهٔ زبان‌ها، فقط به مجموعه واژگان این زبان استناد می‌کردند. نظریهٔ رایجِ آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی از زبان‌های ایرانی است. تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که در خصوص زبان ارمنی می‌توان آن‌ها را از این ‌قرار برشمرد: اول، تحول‌های داخلی که از راه طبیعی صورت می‌گیرد و نتیجهٔ تکامل و ترقی زبان است. دوم، تحول‌های خارجی که بخش عمدهٔ آن با وام‌گیری انجام می‌شود و نتیجهٔ عوامل خارجی است. سوم، تحول‌های کوچکی است که به دست افراد صورت می‌گیرد و حاصل نوآوری‌های ادبی است. این تحولات سه‌گانهٔ زبان ارمنی به تاریخ سیاست‌های ملی، تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط می‌شود. نظریهٔ ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اولِ سدهٔ نوزدهم در اروپا حاکم بود و دانشمندانی مانند راسموس راسک، «اوگوست اشلایشر» (که البته بعدها از این نظریه انصراف داد)، و «فرانتس بپ» آن را مطرح کرده ‌بودند و «هاینریش هوبشمان»، دانشمند و زبان‌شناس نام‌دار، در مقاله‌ای با عنوان «موقعیت زبان ارمنی در میان زبان‌های هندواروپایی» (که در ۱۸۷۷ م منتشر کرد)، این نظریه را تغییر داد. «آنان که بر شباهت‌های واژگان دو زبان انگشت می‌نهادند، نیندیشیده‌ بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجهٔ وام‌گیری واژه‌ها صورت گرفته‌ باشد و عملاً هیچ‌گونه روشی برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده‌ بودند. هوبشمان با قراردادن ویژگی‌های بنیادین نظام‌های آوایی زبان‌های ایرانی و ارمنی در جدول‌ها، توانست روشن کند که واژهٔ موردنظر ارمنی اصیل یا وام‌واژهٔ ایرانی است. نتیجه‌گیری نهاییِ هوبشمان ازاین‌قرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخه‌ای مستقل از گروه زبان‌های هندواروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز، مانند زبان‌های ایرانی، شاخه‌ای متمایز از یک زبانِ مادر است، و امروزه این نظریه را همهٔ دانشمندانی که در رشتهٔ زبان‌شناسی تطبیقی پژوهش می‌کنند، پذیرفته‌اند.» زبان ارمنی را می‌توان به دو دورهٔ کلی تقسیم کرد: الف: دورهٔ گفتاری (دورهٔ قبل از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از قدیم‌ترین روزگار تا سال ۴۰۴ م. ب: دورهٔ نوشتاری (دورهٔ بعد از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از ۴۰۴م تا به امروز. از دورهٔ گفتاری اطلاعات زیادی در دست نیست. دورهٔ نوشتاری به سه دورهٔ اصلی و چندین دورهٔ فرعی تقسیم می‌شود. سه دورهٔ اصلی عبارت‌اند از: دورهٔ باستان یا «گرابار»، دورهٔ میانه یا کیلیکیه، و دورهٔ جدید معاصر یا «آشخارهابار». در تمام این دوره‌ها، زبان ادبی، به‌ عنوان بزرگ‌ترین گونهٔ زبان ارمنی در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد. در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم می‌شود: زبان ادبی شرقی زبان ادبی غربی دوره‌های زبان ارمنی دورهٔ ارمنی باستان یا «گرابار» این دوره به سه دورهٔ فرعی تقسیم می‌شود. دورهٔ ارمنی متأثر از گرابار کلاسیک (نیمهٔ اول سدهٔ پنجم) در این دوره، گونه‌های گفتاری و نوشتاری یکی است و گرایشی به سبک آشوری (سریانی) در زبان پدیده آمده ‌است که دلیل آن تماس نزدیک میان روحانیون آشوری و ارمنی، ترجمهٔ بعضی از متون آشوری به ارمنی، نزدیکی روابط فرهنگی و مذهبی، و اعزام روحانیون برای تحصیلات عالیه به آن سرزمین بوده ‌است. از آثار این دوره می‌توان تاریخ ارمنستان، اثر موسس خورناتسی و تاریخ ارمنستان، اثر قازار پاربتسی را نام برد. دورهٔ بعد از ارمنی باستان (سده‌های ششم تا هفتم) در این دوره گونه ادبی از گونه گفتاری فاصله بیشتری می‌گیرد، ولی از تأثیر آن برکنار نیست. علت به‌وجود آمدن این فاصله از یک طرف گرایش به سبک و مکتب ادبی یونانی است و از طرف دیگر تضعیف تأثیر زبان نوشتاری بر زبان گفتاری است. از آثار این دوره می‌توان از تاریخ، اثر «سبئوس» نام برد. دورهٔ پیش از ارمنی میانه (سده‌های هشتم تا یازدهم) در این دوره فاصلهٔ مابین زبان ادبی و زبان گفتاری زیادتر شده ‌است و سعی نویسندگان بر این است که از زبان گفتاری دوری جویند و اصالت زبان ادبی «گرابار» را حفظ کنند که این خود نشانه آگاهی آنان است. در این دوره به علت استقرار و استیلای اعراب به مدت دو سده (از سده هفتم تا نهم) در ارمنستان، واژه‌های عربی وارد زبان ارمنی شده ‌است، ولی در آثار نویسندگان گرایش به کاربرد واژه‌های یونانی و سبک یونانی هنوز دیده می‌شود. در این دوره تفاوت بین گونه‌های زبان ارمنی عمیق‌تر شده ‌است. دورهٔ میانه در این دوره زبان گفتاری همپایه زبان ادبی می‌شود. اساس زبان ادبی دوره میانه گویش ارمنی منطقه کیلیکیه است، لیکن گویش‌های دیگر نیز در آن بی تأثیر نبوده ‌است. البته در این دوره، گرابار نیز اهمیت خود را حفظ کرده ‌است. بدین نحو که زبان دوره میانه به عنوان زبان مکاتبات رسمی، احکام دولتی، نوشته‌های علمی، هنری، تاریخی و زبان گرابار به عنوان زبان کتابت در مراسم دینی و بعضی از تحقیقات علمی در زمینهٔ فلسفه و منطق به‌کار می‌رود. از نمونه‌های سبک این دوره می‌توان به آثار «ماتئوس اورهایتسی» اشاره کرد. زبان گرابار این دوره را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: الف: سبک نوشتاری گرابار قدیم که گونه‌ای پیچیده و دارای واژه‌های یونانیِ فراوان است. ب: سبک نوشتاری جدید که گونه‌ای نسبتاً ساده‌تر و دارای واژه‌های جدیدتر است. دورهٔ جدید زبان این دوره به آشخارهابار معروف است و زبان ادبی آن زبان ادبی جدید یا «آشخارهابار ادبی» نامیده می‌شود. در این دوره گرابار منحصر به کتاب‌های دینی و مراسم مذهبی است. مسروپ تاقیادیان از نویسندگان این دوره و یکی از آثار وی تاریخ ایران است. الفبای ارمنی را که در حدود ۱۶۰۰ سال از ابداع آن می‌گذرد و دارای ۳۸ حرف است (دو حرف آخر آن، یعنی O و F بعداً اضافه شده ‌است و پیش از آن، O را به شکل Av می‌نوشتند)، مسروب ماشتوتس در اوایل سدهٔ پنجم ابداع کرد و از نظر مصوِّت‌ها شباهت زیادی به زبان یونانی دارد. خط ارمنی از چپ به راست نوشته می‌شود. بعد از ابداع حروف الفبای ارمنی، ترجمه از متون یونانی و آشوری شروع شد و اولین ترجمه‌ها نیز ترجمه‌هایی از انجیل بود. یکی از ترجمه‌های انجیل که به یاری سی تن از مترجمان و زبان دانان آن زمان صورت پذیرفت به دلیل کامل و رسا بودن در سطح عالی قرار گرفت و ملکه ترجمه‌ها نامیده شد. همزمان با ترجمه انجیل، ترجمه‌های فراوانی از زبان یونانی و سریانی به زبان ارمنی انجام گرفت که متن اصلی تعدادی از آن‌ها امروزه در دسترس نیست و از بین رفته‌ است، در حالی که ترجمه ارمنی آن‌ها موجود است. در ۱۹۲۰م زبان شناسان ارمنی به پیروی از شعار «همه چیز باید نو شود» به منظور آسان سازی املای ارمنی، به فکر تغییر املای این زبان و انطباق خط یا تلفظ بیفتند. آوانگار بودن الفبای ارمنی دوره باستان از یک نظر نیز بسیار حایز اهمیت است و آن محفوظ نگه داشتن تلفظ درست واژه‌های فارسی باستان، پهلوی و پارتی است که با واژه‌های ارمنی هم ریشه‌اند. این امر کمک بزرگی است برای زبان شناسان ایرانی که در تحقیقات خود به دنبال یافتن تلفظ درست واژه‌های فارسی باستان یا پهلوی و پارتی هستند که به فارسی کنونی نرسیده یا صورت آن‌ها تغییر یافته ‌است. اقتباس زبان ارمنی از زبان‌های ایرانی اقتباس زبان ارمنی از زبان‌های ایرانی بیشتر به زبان پهلوی اشکانی در دوره اشکانیان بازمی‌گردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده می‌شوند. همچنین این کلمات و تشابه زبان ارمنی در زبان‌های هم خانواده با زبان پارتی قابل مشاهده است. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است که اکنون نیز در زبان های هم خانواده با زبان پهلوی (پارتی) قابل مشاهده است. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژه‌های اصیل پهلوی بوده‌ است. نام‌های ارمنی تعدادی از نامهای ارمنی یا ریشه در زبان‌های ایرانی دارند یا از نام‌های اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی به‌کار می‌رفته وام گرفته شده‌اند. ارمنیان با انتخاب نام‌های اصیل ایرانی و گذاشتن این نام‌ها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نام‌ها شده‌اند. آرداشس، از نام‌های پهلوی، به معنی فرمانروایی کردن آرداگ، از نام‌های پهلوی، مأخوذ از نام‌های آرداوازد و آرداوان آرداوازد، از نام‌های پهلوی، به معنی کسی که بی گناهی‌اش ثابت شده‌ است. آرداواز، نام فرمانده ارمنستان در زمان هخامنشیان. آروسیاگ، از نام‌های معمول در زمان اشکانیان. نام ستاره زهره است. آرشاک، در زبان اوستایی به معنی دلیر یا مرد است؛ و نام یکی از بزرگان پارت، بنیان‌گذار شاهنشاهی اشکانی بوده‌است. آرشاویر، نام دیگر فرهاد چهارم پادشاهی اشکانی است. آشخن، از نام‌های پهلوی، به معنی کبود رنگ یا سبز رنگ. آنوش، به معنی بی مرگ، جاویدان، شیرین آنوشاوان، در زبان پهلوی به معنی روح جاویدان. خورن، نام‌های اشکانی است به معنی خورشید. زاون، به معنی یاری دهنده. یاور سورن یا سورین، این نام از ریشه زبان اوستایی است به معنی دلیر و توانا. شاهن، از نام‌های ایرانی، به معنی باز سفید و نام یکی از بزرگترین سرداران ایران در زمان خسرو پرویز بوده‌است. گارن، از نام‌های اشکانی بوده‌ است. گورگن، از نام‌های پهلوی، به معنی گرگ شجاع. نِرسِس، نام فرشته و ایزد حامی وحی بوده‌ است. نوبار، به معنی نوبر و میوه تازه رسیده. نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدان‌پرست. (از نام‌های بسیار رایج در میان زنان ارمنی است) واژه اوستایی که برای بانوان پارسای شوهر به کار برده می‌شده ‌است؛ یا نائیرکا وارداپت، این نام در کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت آمده، و نام دیگر بغدات است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشد وارداپت گفته می‌شود. وازگن، از نام‌های اشکانی به معنی فاتح است. واهان، از نام‌های اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده ‌است. هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نام‌های اشکانی. به معنی (کسی که اسب‌های فراوان دارد) هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است. یرواند، از نام‌های پهلوی و به معنی سریع است. یادداشت جستارهای وابسته تاریخ ارمنستان زبان اشاره ارمنی پانویس منابع پیوند به بیرون ارمنی زبان‌های ارمنستان زبان‌های ارمنی زبان‌های ایران زبان‌های ایزو ۶۳۹–۱ زبان‌های باستانی زبان‌های پیوندی زبان‌های ترکیه زبان‌های جمهوری آذربایجان زبان‌های دارای کد ایزو ۶۳۹–۲ زبان‌های روسیه زبان‌های فاعل-مفعول-فعل زبان‌های قبرس زبان‌های قزاقستان زبان‌های قفقاز زبان‌های گرجستان زبان‌های لبنان ارمنی ارمنی ویکی‌سازی رباتیک
1830
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%DB%8C
ادبیات ارمنی
ادبیات ارمنی یکی از قدیمی‌ترین و غنی‌ترین ادبیات جهان است. موسس خورناتسی «پدر تاریخ‌نگاری ارمنیان» در سده پنجم میلادی در مورد ادبیات ارمنی پیش از سده پنجم اطلاعات بسیار پرارزشی به ما می‌دهد. بنا به اطلاعات خورناتسی کتاب‌های متعدد معابد بت‌پرستی، کتاب‌های حکایات، قباله‌های منعقده بین شاهزادگان مختلف و غیره وجود داشته‌اند. فولکلور مردمی نیز در آن دوران ترقی کرده بود. معلوم است که حتی قبل، در زمان تیگران دوم، در پایتخت‌های تیگراناکرت و آرتاشات غیر از نمایش‌های یونانی نمایش‌هایی نیز به زبان ارمنی اجرا می‌شد. لیکن بجز از این و چند گواهی دیگر، بزرگترین پدیده زبان ادبی قدیمی ارمنی یعنی (ارمنی کلاسیک)، گرابار است که با توانگری، کم اهمیت تر از زبان یونانی باستان نیست. در سده پنجم کتاب مقدس و کتاب‌های متعدد دیگر به‌طور صحیح از یونانی به ارمنی کلاسیک ترجمه شدند. با ابداع الفبای ارمنی و سپس برگردان انجیل به این زبان توسعه ادبیات ارمنی آغاز گشت. از نخستین آثار برجسته ادب ارمنی می‌توان به پهلوان نامه منظومی به نام داوید ساسونی اشاره نمود. این حماسه، داستان پیکار یک پهلوان ارمنی با سلطه اعراب برای رهایی مردم ارمنستان است. سپس ترجمهٔ برخی ار کتب ارسطو، و آنگاه داستان اسکندر و بعد هم نوشتن کتاب «تاریخ ارمنستان» که این کتاب را موسس خورناتسی نوشته و به زبان‌های فرانسوی و آلمانی و انگلیسی نیز ترجمه شده‌است. غزل‌سرودهای دینی از سده پنجم نقشی مهمی در ادب ارمنی پیدا نمود که بیشتر در آیین‌های مذهبی بکار می‌رفت. نقطه اوج این گونه ادبی اثر عرفانی گریگور نارِکاتسی به نام «سوگنامه نارک» است که در سده دهم زایشی نگاشته شده‌است. این شاهکار نارِک یکی از پرخواننده‌ترین اثر نزد ارمنیان تا به امروز است. سوگنامه نارک از سوی آزاد ماتیان به فارسی نیز ترجمه گشته است. با آمدن سده دوازدهم سخن ارمنی شاهد برامیدن یکی دیگر از غنایی سرایان خود یعنی نرسس شنورهالی بود. این جاثلیق سوگنامه‌ای در سقوط اِدِسا و سرودهایی «شاراکان‌ها» از خود بجا نهاد. دوره این دو سراینده برجسته یعنی سده‌های ده تا چهارده میلادی را دوره زرین ادبیات ارمنی نام نهاده‌اند. ابداع حروف ارمنی به گواهی یک صدای مورخین قدیمی ارمنی، وقتی که ساهاک پارتو و مسروپ ماشتوتس به پادشاه ورامشاپوه برای داشتن حروف و ادبیات ارمنی مراجعه می‌کنند و می‌خواهند که نظر او را نیز جویا شوند، پادشاه به آن‌ها پاسخ می‌دهد که خود آگاهی یافته‌است که پیش اسقفی به نام «دانیل» حروف ارمنی وجود دارند و بلافاصله یکی از نزدیکان درباریش به نام «واهریج» را به نزد دانیل می‌فرستند تا حروف را بیاورد. خورناتسی او را شخصی محترم و آرزومند انجام چنین کاری (یعنی ایجاد و خلق حروف) نامیده و شرح زیر را ارائه کرده‌است: در آن زمان چنان‌که غازار پاربه‌تسی می‌نویسد: اختراع الفبای ارمنی روحیه جدیدی به جامعه و متفکرین می‌بخشد. فعالیت پرشور و شدیدی در زمینه ابداع ادبی و ترجمه‌ها به عمل می‌آید. در مناطق گوناگون ارمنستان مدارس متعددی افتتاح می‌شوند و شاگردان فراوانی جمع می‌شوند تا با استفاده از حروف جدید، زبان ارمنی و نیز زبان‌های دیگر را فرا گیرند. در فعالیت‌های شدیدی که در آموزش زبان و ادبیات ارمنی انجام می‌شوند بزرگترین نقش را مسروپ ماشتوتس بازی نمود. مؤسس خورناتسی در مورد وی بحق گفته‌است: به‌وجود آمدن ادبیات ارمنی در تاریخ ارمنیان دارای اهمیت عظیم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی گردید. ادبیات ارمنی در سده پنجم میلادی در سده پنجم پس از اختراع حروف، ادبیات خود ویژه ارمنی به وجود آمده و ترقی نمود. در عین حال کتب متعددی از زبان‌های یونانی و آشوری ترجمه گردید. آثار ترجمه شده به‌طور عمده کتاب‌های مذهبی بودند که از حیث فن ترجمه (کتاب مقدس، تفسیرها و نطق ها) ی هوهان وسکبران،(به معنی زرین کلام) و «وقایع‌نامه» اوسبیوس قیصری و غیره را می‌توان ذکر نمود. از اولین مؤلفین ارمنی که در عین حال به ترجمه کتب نیز اشغال داشته می‌توان مشهورترینشان یعنی مسروپ ماشتوتس، یزنیک کوغباتسی، :گوریون، «هوسپ پاغناتسی» و «هوهان یگغیاتسی» و یکی از مؤثرترین سازماندهندگان ادبیات ارمنی یعنی ساهاک پارتو را باید نام برد که غازار پاربتسی دربارهٔ وی نوشته است: ادبیات ترجمه‌ای ارمنی پیوسته پس از سده پنجم ادامه یافت. این ادبیات از این نظر برای تاریخ و فرهنگ اهمیت داردکه چون متن‌های اصلی برخی از آثار ارزشمند یونانی که گم شده و به دست ما نرسیده‌اند، دانشمندان فقط با استفاده از متن‌های ترجمه شده ارمنی می‌توانند بر کم و کیف آن‌ها آگاهی یابند. پس از بنیان‌گذاری ادبیات ملی ارمنی در سده پنجم، به ویژه تاریخ نویسی، نطق مذهبی و ادبیات تذکره نویسی، اشعار کلیسا، فلسفه و غیره ترقی نمود. از ناطقین و فلاسفه این دوران یزنیک کوغباتسی با کتاب «ضد فرقه‌ها» یا «تکذیب فرقه‌ها». داویت آنهاقت با کتاب‌های «مرزهای حکمت» و «تفسیر سهویات ارسطو» و سایر آثار، هوهان مانداگونی را با «نطق ها» یش باید نام برد. این چهره‌ها از تحصیل‌کرده‌ترین شخصیت‌های عصر خود بودند. لیکن از حیث اهمیت اجتماعی-تاریخی و ارزش‌های علمی آثار خود، آگاتانگلوس، کوریون، پاوستوس بوزاند، مؤسس خورناتسی، یغیشه وارداپت و غازار پاربتسی، مشهورتر هستند و در عین حال که تاریخ‌نویس هستند از عالی‌ترین نمایندگان و چهره‌های ادبیات کهن ارمنی به‌شمار می‌روند. جریان عادی ترقی ادبیات نمی‌توانست مجزا از مبارزه طبقاتی آن عصر باشد. بدین ترتیب معلوم می‌شود روحانیت مسیحی که مبین منافع فئودال‌ها بود با موتیف‌ها و تم‌های دنیوی موجود در ادبیات مخالف بود و رفتار بسیار منفی نسبت به فولکلور مردمی داشت. سبک‌های ادبیات اصیل هنری فقط به صورت اشعار مربوط به مراسم کلیسا کتباً حفظ می‌شد که با محتوای مذهبی-جزم اندیشانه خود نمی‌توانستند بیانگر ارزش‌های عالی هنری باشند. فقط مورخین از اوضاع اجتماعی، روابط سیاسی و فولکلور مردمی صحبت می‌کنند. این امر که از سده پنجم هیچگونه اثر کتبی کامل هنری و دنیوی به ما نرسیده‌است، نشانگر این مطلب است که دوران شکل‌گیری ادبیات چنان مسائلی وجود داشت که مانع از شکل‌گیری و پیشرفت ادبیات هنری و دنیوی بودند. برخی نهضت‌های دهقانی و مذهبی به عنوان تبلوری از مبارزه طبقاتی علیه فئودالیسم، در داخل کشور بوقوع می‌پیوست. از این رو حکومت کلیسا که در آن زمان از حیث اجتماعی مقتدر بوده و امور مدارس و ادبیات را در دست داشت، از یک سو به پیشرفت و ترقی ادبیات مذهبی-کلیسایی همت می‌گماشت و از دیگر سو در قبال فولکلور مردمی و جنبه‌های دنیوی ادبیات روش خصمانه‌ای اتخاذ می‌نمود. مثلاً یکی از مؤلفین دینی سده پنجم یعنی هوهان مانداگونی در مورد هنر عاشق‌ها و نمایش‌های تئاتری عاشق‌ها در نطق‌های خود با انزجار صحبت می‌کند. همچنین می‌دانیم که چگونه دانشمندان تاریخ‌نگار مورد تعقیب و آزار ناآگاهانه قرار می‌گرفتند زیرا آنان در قبال حکام دیدگاه انتقادی داشتند. بدین ترتیب از همان آغاز دوران پیدایش ادبیات ارمنی ما شاهد هستیم که پیکارها و مبارزات نیروهای زحمتکش بر علیه فئودالیسم و نیز مبارزه قشرهای داخلی فئودالیسم چگونه انعکاس خود را در تاریخ ادبیات گذارده و در طول سده‌های میانه تماماً با ترقی محافل ادبی و ویژگی‌های آن وابسته بودند. صرف نظر از تمام موانع و تعقیب‌ها و آزارها، ادبیات ارمنی در سده‌های میانه به همت مؤلفین و مورخین ارمنی به علت ارزش‌های ادبی و شناخت علمی خود در ادبیات جهانی دارای اعتبار و اهمیت گردید. آثار تاریخی دنیوی که مؤلفینشان از نمایندگان بارز و چهره‌های پیشرو علوم در عصر خود بودند، بدست ما رسیده‌است. تاریخ نویسی قدیمی ارمنی آثار مؤلفان و مورخان ارمنی در سده‌های میانه در زمره بهترین کتب قرار دارند. این‌ها به لطف برخی ویژگی‌های ادبی خود در زمان باستان جانشین بعضی از قطعه‌های ادبی و رمان‌ها می‌شدند که به صورت کتبی وجود نداشتند. مورخین ارمنی از لحاظ محتوای ایدئولوژیک آثارشان پر آوازه شدند. معمولاً هم‌زمان با این که آن‌ها به خواهش برخی شاهزادگان فئودال کتب تاریخ می‌نوشتند، بهترین آن‌ها به عنوان متفکرین پیشرو عصر خود و افرادی پر قریحه و پراستعداد بدان درجه رسیده‌اند که بیانگر فقط منافع حکومتی فئودال‌ها و در نهایت منافع حکومت مرکزی کشور بودند. یکی از دلایل این است که بسیاری از آنان تاریخ خود را به جای اینکه به نام خانواده فئودالی حامی بنویسند آن‌ها را تحت عنوان «تاریخ ارمنیان» می‌نگاشتند. مورخان و مؤلفان برجسته ارمنی در سده پنجم عبارتند از آگاتانگلوس، پاوستوس بوزاند، یغیشه وارداپت و غازار پاربتسی. ادبیات ارمنی در سده‌های شش و نه میلادی هیچ اثری از نوشته‌های مورخان سده ششم به ما نرسیده‌است. از طرفی بخاطر فشارهای دینی -مذهبی امپراتوری روم شرقی، و از طرف دیگر بواسطه مبارزه طبقاتی زحمتکشان بر علیه نظام ارباب رعیت و ضرورت مبارزه با جنبش مذهبی طرفدار آن، در این دوران ادبیات فلسفه مدرسی دینی ترقی نمود. از چهره‌های ادبیات دینی باید: «پتروس اسقف سیونیک»، «مؤسس یغیوادتسی»، جاثلیق‌ها: «آبراهام» و کومیتاس وارداپت، «ورتانس»، شاعر: «هوهان مایراوانتسی»، :هوهانس ایماستاسر، «استپانوس سیونتسی» و دیگران را نام برد. در این دوران طبعاً شعر کلیسایی نیز باید ترقی می‌نمود. البته ارجحیت ادبیات دینی -اسکولاستیک بدین معنی نیست که تفکرات دنیوی هیچ انعکاسی در ادبیات پیدا نکردند. در سده هفتم دوره‌ای به وجود آمد که دوره ترقی هنرها، علوم و تاریخ‌نویسی بود. از این حیث معماری سده هفتم قابل ذکر است. :داوتاک کرتوغ شاعر در سده هفتم می‌زیست و از او منظومه «دربارهٔ قتل ریاکارانه شاهزاده جوانشیر آلبانیا» به ما رسیده که یکی از نمونه‌های قدیمی ادبیات دنیوی و هنری ارمنی است. با صحبت در مورد جنبه‌های دنیوی ادبیات در سده هفتم نمی‌توان از ترجمه‌های انجام شده در این دوره یاد نکرد. در زمره ترجمه‌ها بجز برخی آثار فلسفه یونان باستان، آثار مشهور ادبیات هنری بچشم می‌خورند من جمله «امثال یزوپوس» و کتابی تحت عنوان «ادیب» اثر مؤلف ناشناس که مجموعه‌ای از مطالب امثال گونه است. لشکر کشی اعراب مانعی در پیشرفت ادبیات و فرهنگ نوخاسته ارمنی در سده هفتم و باعث اختلال در ترقی زندگی اجماعی ارمنیان گردید. در سده هشتم، در شرایط جنگ و جدال‌های ممتد، فرهنگ نمی‌توانست سیر طبیعی پیشرفت خودرا طی کند. کافی است در نظر گیریم که برطبق داده‌های موجود، بیش از ۵۰ اسم از مورخان و مؤلفان سده هفتم به مارسیده‌است در حالی که از سده هشتم فقط اسامی ۴ نفر از مؤلفین بر ما روشن است. ادبیات شفاهی مردمی داستان حماسی و افسانه‌ای ساسونتسی داویت دارای ارزش‌های والای آرمانی و زیبائی شناسانه است. مردم قهرمان سمبولیک خود داویت را با ویژگی‌های عالی و برجسته فوق انسانی پرورده‌اند. میهن پرستی سوزان و لغزش ناپذیر، انسان‌دوستی، مهرورزی و دلبستگی به زحمتکشان و ستمدیدگان از هر ملیت و نژاد، خوشبینی و امید به پیروزی نیکی و زیبائی و عدالت بر پلیدی و زشتی و ستم، از ویژگی‌های ذاتی این قهرمان ملی افسانه‌ای است. حماسه ملی ساسونتسی داویت که از چهار بخش (ساناسار و باغداسار، مهر بزرگ، داویت، مهر کوچک)، تشکیل یافته به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه گردیده و در میان ملت‌های جهان اثری شناخته شده‌است. از آنجایی که در حماسه ملی افسانه‌ای یاد شده جز «داویت» و «مهر» قهرمانان دیگری نیز وجود دارند، آن را «دلیران ساسون» و «شجاعان ساسما» نیز می‌نامند. آغاز ادبیات مکتوب «گیرک پیتوئیتس» یا «کتاب پیتو» را باید نخستین و قدیمی‌ترین اثر ادبیات مکتوب ارمنی به‌شمار آورد. این کتاب حاوی سه بخش است که در یک بخش آن پیرامون زندگی یونانی سخن می‌رود، در بخش دیگر فولکلور عبرانی گردآوری شده و بالاخره در بخش سوم کتاب پیرامون مسائل گوناگون ادبی، علمی، فلسفی، منطقی و اجتماعی مطلبی درج گردیده است. در این کتاب که یگانه سند ادبی تاریخ باستان ارمنی است دربارهٔ هومر، هزیود، مناندر و اوریپید سخن به میان آمده و مطالبی دربارهٔ فولکلور یونانی نگاشته شده‌است. نگارنده کتاب مزبور پاره‌ای از صفحات کتاب را نیز به بحث دربارهٔ سقراط، فیثاغورس، دیوژنوس، فریاندروس، هرودوت و خطیب نامدار آتن دموستن، اختصاص داده است. از طریق همین کتاب بوده که از سده پنجم به بعد خواننده ارمنی با افکار و عقاید فلسفی و ادبی کلاسیک یونان آشنا شده‌است. نگارنده گیرک پیتوئیتس در اثر خود هومر، را "سرور شاعران"،"شاعران بزرگ" و "پدر شاعران" نامیده و به هزیود، "برگزیده‌ترین شاعر" و "اولین شاعر سراینده کار و زحمت" لقب داده است. در کتاب پیتو که در سده پنجم میلادی به رشته تحریر درآمده‌است و نام مؤلف آن به درستی معلوم نیست بسیاری از هنرمندان و دانشمندان اعصار باستان از جمله تالس و سولون نیز به خوانندگان معرفی شده‌اند و مباحثی به گیاه‌شناسی، فنون خطابت و هنرهای گوناگون اختصاص یافته‌است. عده‌ای از صاحبنظران این کتاب را تألیف مؤسس خورناتسی می‌دانند، لیکن به عقیده بسیاری دیگر از محققین که مقنع تر می‌نامید، کتاب پیتو تألیف شخص واحدی نیست. بلکه مجموعه‌ای است از نوشته‌های روشنفکران پیشرو و طرفدار فرهنگ و علوم یونان باستان است. شعر غنایی ارمنی در میان ارمنیان در ازمنه باستان شعر و موسیقی با هم بوده‌اند و آوازخوان و نوازنده در عین حال شاعر نیز بوده‌است. پس از جدائی شعر از موسیقی، شعر مذهبی ارمنی همواره در کلیسا با موسیقی همراه ماند. حال آن که شعر غیر مذهبی دکلمه می‌شد و با موسیقی همراه نبود. شعر غنایی ارمنی سده‌ها دارای محتوای مذهبی بوده و در آن‌ها عیسی مسیح و مریم مقدس یا روحانیون طراز اول کلیسا، تحسین و تقدیس شده‌اند. مستقل از شعر کلیسائی رسمی، مردم طی سده‌ها شعرهای دلخواه خود را سروده‌اند که در آن‌ها مفاهیم طبیعی و حالت‌های انسانی مانند عشق، شادی، شراب، لذت‌های حسی و اندوهان جان انسان بازتاب یافته‌است. این گونه شعرها را «عاشق»‌ها یعنی نوازندگان و سرایندگان و خوانندگان دوره گرد آفریده‌اند و خود به آوز خوانده‌اند. به رغم مقابله شدید کلیسا با هنری که از زندگی دنیوی و عواطف انسانی مایه می‌گرفت، شعر و آواز عاشق‌ها در ادبیات شفاهی ارمنی از سده‌های چهارم و پنجم میلادی وجود داشته‌است. شاهنامه فردوسی و ادبیات ارمنی ادبیات خلقی سده سیزدهم و چهاردهم ارمنی از منظومه مردمی شاهنامه حکیم ابولقاسم فردوسی طوسی، تأثیراتی بر خود پذیرفته‌است. در دوران سلجوقیان، آوازخوانان و نوازندگان دوره گرد و نقالان ایرانی که روستا به روستا و شهر به شهر می‌رفتند، اندک اندک وارد روستاها و شهرهای ارمنستان شدند و در میان مردم به نقل اشعار و داستان‌های شاهنامه پرداختند. داستان‌ها و مضامین شاهنامه چنان از سوی توده‌های ارمنی مورد استقبال قرار گرفت که حتی در صومعه‌ها و کلیساها نیز به نقل آن‌ها می‌پرداختند. بدین ترتیب شاهنامه در میان کشیشان و صومعه نشینان نیز طرفدارانی پیدا کرد و از گستانتین یرزنگاتسی که خود شاعر و کشیش کلیسا بود، خواسته شد تا اشعاری با آهنگ و مضامین شاهنامه به سراید. یرزنگاتسی نیز شعرهایی با آهنگ و لحن شاهنامه سرود که مورد استقبال فراوان واقع شدند. گریگور نارکاتسی نیز برخی اشعار در شباهت با شعرهای شاهنامه سروده است و این خود بیانگر آن است که شاهنامه فردوسی حتی در سده دهم میلادی نیز در ارمنستان اثری شناخته شده‌است. اسناد ارتباط فرهنگی و وجود علایق مشترک بین ملت‌های ایران و ارمنستان نه در سده‌های دهم و سیزدهم میلادی، بلکه خیلی پیش تر از آن، یعنی در سده پنجم در اثر پدر تاریخ ارمنستان موسس خورناتسی به چشم می‌خورد. سند تاریخی رواج اساطیر ایران در ارمنستان و مورد علاقه ملت ارمنی بودن آن‌ها، در کتاب تاریخ ارمنستان خورناتسی به خوبی منعکس است. وی از اساطیر ایرانی که مورد علاقه ارمنیان بوده به‌طور عام و از رستم و ضحاک به‌طور مشخص نام می‌برد. استقبال ملت ارمنی از قهرمانان حماسی افسانه‌ای ایران در برجسته‌ترین و ارزشمندترین اثر ملی ارمنیان یعنی ساسونتسی داویت نیز تجلی یافته‌است. ملت ارمنی یکی از قهرمانان حماسی افسانه‌ای ایرانی یعنی زال را در اثر بی‌همتای ذوق و هنر ملی خود، با قهرمان حماسی اش داویت برادر کرده‌است. این خود اشاره‌ای سمبولیک است به عشق برادرانه دو ملت که در آن روزگار هر یک به گونه‌ای تحت ستم شاهی مستبد و خودکامه، رنج می‌کشیده‌اند. در دوره‌ای از شعر غنایی ارمنی علاوه بر جهان روانی-عاطفی شاعر و اعتقادات فلسفی و مذهبی اش، مسائل اجتماعی-تاریخی و گذشته‌های دور و نزدیک تاریخ نیز تصویر شده‌است. این روند از سده دوازدهم میلادی در شعر ارمنی آغاز گردیده و شاعران بسیاری، شخصیت‌های تاریخی یا حماسی-ملی را در آثار خود جان بخشیده‌اند. «گریگور دقا»، استپانوس اُربلیان، هتوم دوم، «گریگور تسترنتس»، «آراکل سیونه‌تسی»، «میناس توخاتتسی»، «خاچاطور گچارتسی»، «آراکل باغیشه‌تسی» و «آبراهام آنگیوراتسی» از جمله این شاعران هستند. شعری از هوهانس تومانیان: شعر عاشقی در ادبیات ارمنی «عاشق» به زبان ارمنی، :گوسان خوانده می‌شود. شعر «عاشقی ارمنی» یکی از عرصه‌های پربار و غنی آفرینش هنری فولکلوریک و ادبی است. شعر عاشقی در ادبیات ارمنی دارای اهمیت فراوانی است و بخش نسبتاً بزرگی از ادبیات شفاهی و مکتوب این ملت را به خود اختصاص می‌دهد. عاشق‌ها مقبول‌ترین و محبوب‌ترین نغمه پردازان و سرایندگان مردم هستند و هنر آن‌ها با توده‌های وسیع مردم نزدیکی و ارتباط معنوی دیرسال و استوار دارد. در شعر عاشقی احساس و آرزوی مردم بهتر و کامل تر از دیگر عرصه‌های ادبیات فولکلوریک بازتاب می‌یابد. چرا که عاشق با توده‌های زحمتکش شهر و روستا ارتباط ناگسستنی دارد و خود از میان آن‌ها برخاسته است. عاشق‌ها طی قرن‌های فراوان تاریخ با مردم زیسته و از مردم الهام گرفته‌اند و هنر آن‌ها در واقع هنر خود مردم است. به همین علت نیز عاشق‌ها همواره در آغوش و قلب مردم ساده و زحمتکش جا داشته‌اند و از احترام و محبت بی شایبه آنان بهرمند شده‌اند. بسیاری از شعرهای عاشقی دارای ارزش‌های والای اخلاقی-انسانی هستند و عدالت و نیکی و مهرورزی به انسان و نوعدوستی را تبلیغ می‌کنند و با هر آنچه که ارزش‌های انسانی و اخلاقی را به تباهی تهدید می‌کند، به ستیز بر می‌خیزند. در سده‌های چهارم و پنجم میلادی ناحیه موسوم به گُقتان از مراکز عمده تجمع گوسان‌های ارمنی بوده‌است. مضمون اشعار عاشوق‌های دوره‌های یاد شده عبارت بود از وصف زندگی اشراف و نجیب زادگان، تمجید و تحسین از جود و کرم آن‌ها، تصویر مناظر طبیعی و فصول سال، بیان احساس‌های عاشقانه، توصیف زیبایی و لذت زندگی و در مقیاس اندکی نیز روایت برخی داستان‌های به افسانه آمیخته تاریخی. شعر عاشقی از اواخر سده شانزدهم میلادی به‌طور جدی و چشمگیر در ادبیات ارمنی پا گرفت، در نیمه سده هفدهم در میان توده‌های مردم رواج گسترده‌ای یافت و در سده هجدهم به اوج شکوفایی خود رسید. گوسان‌های ارمنی به دلائل زمانی-اجتماعی به موازات سرودن و خواندن ترانه‌های ارمنی، ترانه‌هایی نیز به زبان‌های آذری، ترکی، گرجی و گاهی فارسی سروده و به آواز خوانده‌اند. ناقاش هوناتان با ترانه‌ها و آهنگ‌های دلنشین و گرایش از چهرهای برجسته ادبیات عاشقی سده هفدهم ارمنی است. در سده هجدهم سایات‌نووا ادبیات عاشقی ارمنی را در سایه نبوغ هنری اش به اوج رسانده و نام خود را به عنوان شاعر و عاشوق نابغه و بی‌همتاترین چهره ادبیات عاشقی ارمنی جاودانه کرد. «هوهانس کاراپتیان» معروف به شیرین و جیوانی از برجسته‌ترین شخصیت‌های ادبیات عاشقی ارمنی به‌شمار می‌آیند. ادبیات نوین ارمنی مکتب ادبی کلاسیسیسم از اواخر سده هجدهم میلادی در ادبیات ارمنی شکل گرفت و گسترش یافت و تا دهه شصت سده نوزدهم همچنان به مثابه مکتب مسلط ادبی به حیات خود ادامه داد و از آن پس مکتب رمانتیسم و رئالیسم ابتدائی ارمنی، از میدان رانده شد. تأثیر ادبیات کلاسی سیستی اروپای غربی و روسیه بر مکتب کلاسی سیستم ارمنی از جنبه اسلوب‌های زیبایی شناسه پایه دار و عمیق بود.منتها اگر کلاسی سیست‌های اروپائی تاریخ و اساطیر و افسانه‌های یونان و روم باستان را سرمشق خود برای آفرینش‌های ادبی قرار می‌دادند، کلاسی سیست‌های ارمنی از تاریخ و اساطیر و افسانه‌های باستانی ملت خود مایه می‌گرفتند. در ساله‌های ۱۸۲۰–۱۸۳۰ میلادی تغییرات محسوسی در عرصه ادبیات ارمنی احساس شد. روند مبارزه با مکتب کلاسیسیسم از سوی مکتب ادبی نوین یعنی رمانتیسم آغاز گردید. پرداختن به زندگی مردم، مسائل روزمره اجتماعی و موضوع انسان معاصر با همه آرزوها و امیدها و دنیای روانی اش به اصلی‌ترین هدف ادبیات بدل شد و در آن مسائل اجتماعی-تاریخی و افکار آزادی‌خواهانه ملی جای ویژه‌ای را اشغال کرد. برجسته‌ترین و اصلی‌ترین نقش را در توسعه و رشد ادبیات نوین ارمنی، نویسنده نامدار خاچاطور آبوویان که به عنوان پدر ادبیات نوین ارمنی شناخته می‌شود ایفا کرد . روند شکل‌گیری شعر نو ارمنی در واقع از دهه‌های سی و چهل سده نوزدهم میلادی، از طریق اشاعه شعرهای شفاهی که به «باسکویل» معروف بودند و دهان به دهان نقل می‌شدند و اشعار موزون به «بامفِلت» که نوعی شعر هجو و انتقادی بودند، آغاز شد. در این‌گونه شعرها سرایندگان آن‌ها دشمنان مردم و ریاکاران دوست نما را که با سوءاستفاده زیرکانه از علایق ملی، به فریب و غارت مردم می‌پرداختند، افشاء و رسوا می‌کردند. تعدادی از شاعران ارمنی:(دانیل واروژان، روبن سواگ، سیامانتو، هوانس تومانیان، آوتیک ایساهاکیان، بارویر سواگ، سیلوا کاپوتیکیان، هوانس شیراز) شعری از ساقاتل هاروتیونیان، (من در برابر تو) وزن و قافیه و قالب در شعر ارمنی همچنان‌که برخی نشانه‌های اشعار توده‌های مردم و سرایندگان گمنام در کتب تاریخی مکتوب به خط ارمنی سده پنجم میلادی، از جمله در تاریخ ارمنستان موسس خورناتسی، به نوازندگان و سرایندگان دوره گرد منسوب است و از آن میان شعری از تولد واهاگن اساطیری حکایت می‌کند که ترجمه آن این‌گونه است: آسمان دردِ زِه داشت و دردِ زِه داشت زمین به درد زایمان گرفتار بود بحر ارغوانین نی سرخ‌فام در نیستان بحر بیکران لرزان همی بود از درد زایمان از گلوگاه نی دود همی خاست روان دوان شد از آن شعله‌ها میان پسر گیسو طلای نوجوان او داشت آذرگون زلفان ریشی چون شعله‌ها لرزان داشت دو چشم چون خورشید رخشان تعیین دقیق این که در ادوار پیش از پیدایش زبان نوشتاری ارمنی، وزن شعر به چه صورتی و مبتنی بر کدام قواعد بوده‌است، کاری ناممکن می‌نماید. لیکن اگر به نظریه‌ای که اکثر دانشمندان زبان‌شناس آن را پذیرفته‌اند، استناد کنیم، آنگاه باید بپذیریم که وزن شعر ارمنی در ادوار پیش از کتابت، «وزن کمی» یا «وزن امتدادی» بوده‌است. سنت وزن‌شناسی در شعر سنجش وزن شعر «متریکا یا داقاچاپوتیون» و بررسی چند و چون آن توسط صاحبنظران ارمنی نخستین بار از طریق ترجمه قواعد دستوری زبان یونانی و دیگر آثار ادبی هلنیستی، وارد ادبیات ارمنی گردید و وزن شعر ارمنی، با اقتباس از وزن شعر یونانی جدید که وزن ضربتی یا آهنگین بود. به صورت خود ویژه تکامل پیدا کرد. با این حال به ویژه در اشعار کهن ارمنی نشانه‌های فراوانی از «وزن عددی» دیده می‌شود. یعنی واژه‌های شعر به گروه‌هایی تقسیم می‌شوند که عدد هجاها (سیلاب‌ها) ی هر گروه با گروه دیگر متساوی است بدون آن که ویژگی‌های دیگر اصوات واژه‌ها در نظر گرفته شده باشند. وزن عددی را معمولاً به اشتباه «وزن هجایی» نیز می‌نامند. قافیه در شعرهایی که به سرایندگان و نوازندگان باستانی دوره گرد منسوب است و چه در شعرهای قدیمی غنایی کلیسایی که به «شاراکان» معروف هستند و با همراهی موسیقی خوانده می‌شوند، از قافیه اثری نیست. شعر ارمنی نیز مانند شعر بسیاری دیگر از زبان‌های دنیا قافیه را از شعر عرب به عاریت گرفته‌است. لیکن قافیه بندی در شعر ارمنی دارای آن قواعد پیچیده قافیه پردازی در شعر عربی و فارسی نیست. وزن و قافیه در شعر امروز ارمنی شعر امروز ارمنی نیز مانند شعر بسیاری دیگر از ملل معاصر، همگام با زمان دگرگونی‌هایی در وزن پذیرفته‌است. شاعر اکنونی شعر خود را ملزم به رعایت دقیق یکسانی نواخت‌های واژگان مصرع‌ها یا خط‌های شعر، نمی‌کند و اگر ضرورت محتوا ایجاب کرد، ناگزیر ریتم و آهنگ خط‌های شعر را نیز-جابه‌جا- از هم می‌گسلد. گاه نیز شاعری چون سیامانتو، شعر خود را از قید وزن و آهنگ آزاد می‌کند و آن را به شعر نثر گونه بدل می‌کند. قافیه نیز در شعر معاصر ارمنی، همچنان‌که در شعر معاصر فارسی و در شعر بسیاری دیگر از زبان‌ها، صنعتی نالازم و گاه مضر تلقی می‌شود. لیکن اگر ضرورت بیانی شعر ایجاب کرد، شاعران از آن تن نمی‌زنند. قالب‌های شعر ارمنی قالب‌ها و ژانرهای شعری ارمنی بسیار متنوع است. برخی از این قالب‌ها خاص شعر ارمنی است و برخی نیز از شعر زبان‌های دیگر به عاریت گرفته شده‌است. مانند رباعی و غزل که در شعر عربی و فارسی و دیگر ملل شرقی متداول است یا آن که «سونات» و «بالاد» و «سِرِناد» که در شعر و موسیقی بسیاری از ملل اروپایی مورد استفاده قرار می‌گیرند. پوئم:این قالب منظومه بلند داستانی است که در آن شاعر داستانی تاریخی یا رویدادی اجتماعی، یا آن که قصه‌ای افسانه‌ای یا عشقی را به نظم در می‌آورد. غزل:این قالب خاص بیان عواطف شاعر و احساس‌های عاشقانه است. رباعی و چهارپاره:در این نوع شعر که از چهار مصرع تشکیل می‌شود، عواطف عاشقانه یا مفاهیم فلسفی و عرفانی بیان می‌گردد. هشت پاره:این ژانر شعری ارمنی از هشت مصرع تشکیل می‌شود، و مضمون آن بسته به میل شاعر متفاوت است. بالاد:نوعی منظومه کوتاه است که شاعر در آن به بیان حوادث و پدیده‌هایی که مایه بروز احساس‌ها و عواطف خاصی در وی شده‌اند می‌پردازد. سِرِناد:سرناد را می‌توان در فارسی (شبانه)، هم ترجمه کرد. نوعی شعر است که شاعر در آن به بیان احساس‌هایی که بگونه‌ای با شب در ارتباط اند، می‌پردازد. سونات:این قالب شعری ارمنی از چهارده مصرع تشکیل می‌شود که هشت مصرع اول از دو چهار پاره عبارت است و شش مصرع آخر از دو بند سه مصراعی، سونات می‌تواند مضامین گوناگونی داشته باشد. نِربوق:این واژه را در فارسی می‌توان (مدیحه)، ترجمه کرد. نربوق قالبی است که شاعر در آن به مدح و ثنای شخصی یا پدیده خاصی می‌پردازد. تریولت:یکی از قالب‌های شعری ارمنی است که از هشت مصرع تشکیل می‌شود. مصرع اول تریولت به جای مصراع‌های چهارم و هفتم و مصرع دوم آن به جای مصرع هشتم، تکرار می‌شود. در مجموع هشت مصرع این قالب تنها دو قافیه بکار برده می‌شود. داق:در زبان ارمنی داق به‌طور کای به شعر و ترانه گفته می‌شود ولی در عین حال خود یک ژانر شعری خاص نیز به‌شمار می‌رود. در این ژانر نیز شاعر به بیان احساس‌ها و عواطف عاشقانه یا شاعرانه خود می‌پردازد. اِلِگیا:نوعی از شعر است که شاعر در آن به بیان احساس‌های سوگوارانه و تراژیک می‌پردازد. این واژه را در فارسی می‌توان (سوگواره)، ترجمه کرد. آکروستیکوس:قالب خاصی برای شعر است که در آن حروف اول یا دوم یا سوم مصراع‌ها نام شخصی یا کلمه و جمله‌ای معین را که مورد نظر شاعر است، تشکیل می‌دهند. اِکسپرومت:اکسپرومت قالب خاص بدیهه سرایی است و به شعری که فی البداهه سروده شده باشد گفته می‌شود. بامفلِت و باسکویل:این دو قالب شعری برای سرودن اشعار هجو به کار می‌روند. در بامفلت و باسکویل‌ها پدیده‌های ناهنجار اجتماعی یا شخصیت‌های اجتماعی، سیاسی، تاریخی با زبان شعر مورد انتقاد و استهزاء قرار می‌گیرند. اَستانس (دنِرگ):اَستانس قالب شعر تغزلی کوتاه است که از چهار پاره‌های بهم پیوسته تشکیل می‌شود. چهارپاره‌های استانس با آن که هر یک از لحاظ معنی و سخن مستقل و کامل هستند اما در نهایت بیانگر مضمون اصلی شعر می‌باشند. پارودیا:این ژانر شعری ارمنی ویژه شبیه گوئی هزل‌آمیز است. شاعر برای سرودن پارودیا، مضمونی عام یا ضرب‌المثلی مشهور را برمی گزیند و دربارهٔ آن با زبان و سبک شعری خاص دیگر شاعران شعری هزل‌آمیز می‌سراید. آن هم بدین منظور که به خواننده نشان دهد که اگر فلان شاعر دربارهٔ این موضوع شعری می‌سرود این سان می‌بود که من سروده‌ام. اِپیگرام:ایپگرام به شعرهای کوتاه طنزآمیز گفته می‌شود. کوتاه‌ترین اپیگرام از دو مصرع و بلندترین آن از هشت مصرع تشکیل می‌شود. دیستیکوس:دیستیکوس شعری است که از دو مصرع یا یک بیت تشکیل شود. در فارسی می‌توان به آن (تک بیت)، گفت. مضمون دیستیکوس‌ها می‌تواند فلسفی،انتقادی یا طنزآمیز باشند. شعر ارمنی و مکتب‌های ادبی در عصر حاضر شاعران ارمنی به دو گروه عمده دسته‌بندی می‌شوند: «شاعران ارمنستانی و شاعران جماعت ارمنیان پراکنده». مکتب ادبی مسلط در شعر شاعران ارمنستان رئالیسم جامعه گرا است و هر شاعری با سبک و بیان ویژه خود، در تکامل زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه نقشی ایفاء می‌کند و با دید خاص خود به تصویر و قضاوت جامعه و زندگی اجتماعی و فردی انسان اجتماع خود و نیز تاریخ و انسان جامعه بشری معاصر می‌پردازد. شعر شاعران ارمنی خارج از ارمنستان در چهارچوب و مرزهای مکتب ادبی یگانه‌ای نمی‌گنجد. شعر این گروه از شاعران ارمنی، با توجه به جهان بینی شاعر و شرایط جامعه‌ای که او در آن زندگی می‌کند علایق و آرمان‌های اجتماعی-تاریخی و فردی اش به طیف وسیعی از مکتب ادبی گوناگون از نمادگرایی و فراواقع‌گرایی و طبیعت‌گرایی گرفته تا رئالیسم انتقادی و رئالیسم انقلابی، بستگی دارد. به رغم گوناگونی مکاتب ادبی در شعر این شاعران، کم و بیش یک محور اساسی همگانی و یک ذهنیت واحد در آثار همه آنان چشمگیر است و آن درد غربت و دربدری و حسرت و اشتیاق است. احمد نوری‌زاده احمد نوری زاده تنها شاعر غیر ارمنی جهان است که به زبان ارمنی شعر می‌سراید و برای خوانندگان ارمنی زبان در جمهوری ارمنستان و جماعت ارمنیان پراکنده یک چهرهٔ شناخته شده و محبوب است به حدی که برنامه ریزان آموزشی جمهوری ارمنستان، بخش‌هایی از منظومهٔ «ماسیس کوه نیست» اثر ماندگار وی را به همراه زندگی‌نامه این شاعر ایرانی به عنوان یک درس در کتاب درسی دانش آموزان مقطع دوم راهنمایی مدارس ارمنی زبان گنجانده‌اند که دانش آموزان ارمنی تبار آن را در کتاب ادبیات خود می‌آموزند. اولین کتابی که از وی به‌طور مستقل انتشار یافت، مجموعه شعری از «گالوست خاننس» شاعر نامدار ارمنی‌تبار ایرانی بود که با نام «قدرت معجزه‌گر» منتشر شد. سال بعد مجموعه دیگری از این شاعر، با نام «سلام بر تو ای انسان» انتشار یافت. بعدها به مرور آثاری از هوانس تومانیان، یقیشه چارنتس، آکسل باکونتس، «هراچیا کوچار» و دیگران را ترجمه کرد که با نام‌های «آی وطن! آی وطن!»، «سروده‌های سرخ»، «۲۶ کمیسر» و «تسولاک» به خوانندگان پارسی زبان عرضه شدند. به همین جهت در ارمنستان به او فرزند پارسی‌گوی ملت ارمنی لقب داده‌اند. به یقین مهم‌ترین و ماندگارترین اثر ادبی نوری زاده تاکنون، کتاب منحصر به فرد «صد سال شعر ارمنی» است. جستارهای وابسته تاریخ ارمنستان زبان ارمنی فهرست کتاب‌های ترجمه‌شده از ارمنی به فارسی منابع شاهنامه و ارمنیان، نویسنده:ادیک باغداساریان، تهران ۱۳۸۰. شابک:۰–۰۷۴۶–۰۶–۹۶۴ برای مطالعهٔ بیشتر ادبیات ارمنی ادبیات بر پایه زبان ادبیات بر پایه کشور فرهنگ در ارمنستان
1833
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A8%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%DB%8C
الفبای ارمنی
الفبای ارمنی نام سامانهٔ نگارشی است که برای نوشتن زبان ارمنی به‌کار می‌رود. این الفبا در سال ۴۰۵ میلادی اختراع شد و با اندکی تغییر تا به امروز برای نگارش زبان ارمنی به‌کار رفته‌است. الفبای ارمنی از چپ به راست نوشته می‌شود. تاریخچه الفبای ارمنی هنگامی ابداع شد که منطقهٔ ارمنی‌نشین از نظر سیاسی میان دو کشور توانمند آن زمان، یعنی ایران و روم شرقی، بخش شده بود و ارزش‌های ملی، قومی و فرهنگیِ ارمنی در آستانهٔ ویرانی و نابودی قرار داشت. کاهنی به نام مسروپ ماشتوتس ابداع‌کنندهٔ الفبای ارمنی است. او همراه با شاگردان خود به جای‌جای ارمنستان سفر می‌کرد و به ترویج آیین مسیحیت می‌پرداخت و همین سبب شد که او بیش از پیش خطر نابودی دین، فرهنگ و تمدن ملت خود را احساس کند؛ چراکه نبودِ یک الفبای ارمنی، آشنایی مردم با دین را دشوار می‌ساخت؛ بنابراین، در اندیشهٔ ابداع زبان نوشتاریِ ارمنی افتاد. مسروپ برای تحقق آرمان خویش به مرکز رفت و اندیشهٔ خود را با جاثلیق ساهاک پارتو در میان گذاشت و به یاری وی توانست نظر ورامشاپوه، پادشاه ارمنستان شرقی را نیز جلب نماید. مسروپ گروهی از جوانان را راهی اِدیسا کرد تا زبان سریانی را بیاموزند؛ همچنین گروهی را به ساموسات فرستاد تا زبان یونانی را فراگیرند، و خود در کانون علمی بزرگ آنجا، سامانهٔ آوایی، هجایی، و نوشتار زبان‌های گوناگون را بررسید. الفبایی که مسروپ ماشتوتس ابداع کرد، دارای ویژگی‌های زیر است: هر واج تنها یک نشانهٔ ویژه دارد. سوی نوشتنِ این الفبا از چپ به راست است. الفبای ابداعیِ وی نشانه‌های زیر و زبَر و خط و نقطه ندارد. در همین زمان، کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید و دیگر متون دینی، دانشی و فلسفی به زبان ارمنی ترجمه شد و در پی این جنبش فرهنگی، سدهٔ پنجم میلادی به «سدهٔ طلاییِ فرهنگ ارمنی» شهرت دارد. مسروپ ماشتوتس به پاس خدمات خود در زمره قدیسان کلیسای ارمنی جای گرفت. او در سال ۴۴۰ میلادی چشم از جهان فروبست و در اوشاکان به خاک سپرده شد. حروف الفبای ارمنی فرم‌های دست‌نویس منابع الفبای ارمنی ارمنستان در سده ۴ (میلادی) الفبا جانمایی‌های صفحه‌کلید شاهکارهای شفاهی و ناملموس میراث بشری فرهنگ در ارمنستان
1834
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A8%D8%A7%D8%BA
قره‌باغ
قره‌باغ (; ) یک منطقه جغرافیایی در شرق ارمنستان و جنوب غربی جمهوری آذربایجان است که از ارتفاعات قفقاز کوچک تا زمین‌های پست بین رودخانه‌های کر و ارس کشیده شده‌است. همچنین قره‌باغ از دوره صفویه به این سو به یکی از تقسیمات سیاسی ایران تبدیل شد. بعدها توسط آغامحمدخان قاجار، مجدداً تحت حاکمیت مرکزی ایران قرار گرفت. قره باغ نهایتاً پس از عهدنامه گلستان در ۱۸۱۳ به روسیه تزاری واگذار شد. تا ۱۸۴۰ این منطقه همچنان با عنوان ایالت قره‌باغ شناخته می‌شد اما پس از آن به بخش شوشا تغییر نام یافت، در اتحاد جماهیر شوروی بخش‌هایی از آن به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست، بخش زنگه‌زور به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد و پس از اشغال این منطقه توسط واحدهایی از ارتش شوروی در معیت نیروهای ارمنستان بخش کوهستانی‌اش که قسمتی از ساکنان آن را ارمنی‌ها تشکیل می‌دادند با عنوان جمهوری آرتساخ اعلام استقلال کرد. ریشه‌شناسی نام قره‌باغ از دو کلمه ترکی قره و فارسی باغ به معنی باغ سیاه یا باغ بزرگ به وجود آمده‌است. این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمده‌است. نام آرتساخ در سنگ‌نبشته‌های اورارتو دوران پادشاهی «آیرارات» ،اوشاکان کنونی) به صورت‌های «آرداخونی» یا «اوردخینی» و «اوردخه» قید شده‌است که نام آرتساخ از آن مأخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت.استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام «ارخیستینا» (Orkhistene) به عنوان یک ایالت «هایک بزرگ» (ارمنستان بزرگ)-(ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته‌است. تاریخچه در دورهٔ صفویه قره‌باغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگی‌های ایران بود. مقام بیگلربیگی که در سدهٔ دهم به‌طور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش می‌رسید، در قره‌باغ در اختیار یکی از شاخه‌های ایل قاجار بود. در این دوره محال خمسه ارمنی‌ها شامل دیزاق، ورنده، خاچین، چله‌برد و طالش و همچنین برکشاط و خان‌های ایل جوانشیر و اتوزیکی تابع این بیگلربیگی بودند. در ۱۱۵۶ هجری قمری، ملک یکن ضابط محال خمسه ارمنی‌ها از بیگلربیگی‌های گنجه و تفلیس، به خاطر گرفتن چریک از ارمنی‌ها به نادرشاه افشار شکایت کرد، نادر نیز طی فرمانی مطالبه چریک از محال خمسهٔ ارمنی‌ها را منع کرد بعدتر نیز به گفته عباس‌قلی‌آقا باکیاخانوف «حکام گنجه و قره‌باغ نیز به لقب زیاد اوغلی قاجار از پل خدا آفرین تا قریهٔ شولاور گرجستان بالاتر از پل سنق حکمرانی می‌نموده‌اند. چون در شورای کبرای مغان به سلطنت نادر شاه رضا نداده و در طلب استقرار دولت صفویه بودند، نادرشاه نیز بعد از تمکن بر سریر سلطنت ایران به مقام کسر حشمت و اقتدار ایشان برآمده بسیاری از اهالی قره‌باغ را به خراسان کوچانده ملکان برگشاط و خمسه را از تحت اختیار ایشان به در کرده و به سردار آذربایجان سپرد» در ۱۱۶۱ هجری شمسی، پناه‌خان جوانشیر مشهور به پناه علی‌بیگ ساروجلوی جوانشیر از عادل‌شاه افشار لقب خانی گرفت و به حکومت قره‌باغ منصوب شد. وی در زمان شاه‌عباس دوم از سین‌کیانگ به قره‌باغ آمده‌بود و در زمان نادرشاه جارچی‌باشی بود اما بعدتر مورد خشم نادر قرار گرفته بود و از ترس وی به کوهستان‌های قره‌باغ گریخته‌بود. رسیدن به این مقام بدون همکاری ارمنی‌ها ممکن نمی‌شد، پناه‌خان در این راه با ملک شاه نظربیگ حاکم ورنده متحد شد و وی را به حکومت خاچین گمارد و به همراه وی حکام دنزاق، چله‌برد و طالش را کنار زد. همچنین پناه‌خان به درخواست ملک‌شاه نظربیگ قلعه پناه‌آباد را ساخت که بعدها به شوشی شهرت یافت. پس از بی‌نتجیه ماندن درگیری پناه‌خان با فتحعلی‌خان افشار، فتحعلی‌خان که پیشنهاد صلح داده‌بود با نیرنگ ابراهیم‌خلیل‌خان فرزند پناه‌خان را به اسارت به ارومیه برد. پناه‌خان نیز برای نجات پسرش با لشکر کریم‌خان زند که برای سرکوب فتحعلی‌خان آمده‌بود همراه شد. پس از آن کریم‌خان پناه‌خان را با خود به شیراز برد و ابراهیم‌خلیل‌خان را به حکومت قره‌باغ منصوب کرد. تا پیش از برآمدن آقامحمدخان، ابراهیم‌خلیل‌خان نه تنها بر قره‌باغ که بر ایروان، نخجوان و گنجه نیز حکم راند. آقامحمدخان قاجار پس از نشستن بر تخت، از ابراهیم‌خلیل‌خان خواست تا از دولت مرکزی اطاعت کند، وی نیز در ۱۲۰۷ پسرعمویش عبدالصمدبیگ را به رسم گروگان به تهران فرستاد و ابراز اطاعت کرد. اما در جریان یکی از درگیری‌های آقامحمدخان و زندیان عبدالصمدبیگ فراری ناموفق انجام داد و به همین دلیل نیز به دست شاه قاجار کشته‌شد. این مسئله و اینکه ابراهیم‌خلیل‌خان آقامحمدخان را همانند بسیاری از دیگر رقبایش می‌دید به تیرگی روابط این دو انجامید. در ۱۲۰۹ آقامحمدخان به قصد تسخیر قره‌باغ از ارس گذشت، در محاصره قلعه شوشی جوادخان قاجار و ملیک مجنون چله‌بردی و نیروهای ارمنی وی را همراهی می‌کردند. به علت نداشتن توپ‌های قلعه‌کوب، خان قاجار نتوانست قلعه را فتح کند و به پیشنهاد ملیک مجنون به تفلیس لشکرکشی کرد. با فتح تفلیس و متواری شدن اراکلی‌خان، دیگر خان‌های قفقاز اظهار اطاعت کردند، آقامحمدخان که در پی تسلیم ابراهیم خلیل‌خان بود در نهم ذیحجه ۱۲۱۱ عازم شوشی شد، ابراهیم خلیل‌خان نیز از ترس به داغستان گریخت، در همان زمان آقامحمدخان در کنار قلعه شوشی به قتل رسید. با شنیدن این خبر ابراهیم‌خلیل‌خان به شوشی بازگشت و قدرتی بیش از پیش یافت. ابراهیم‌خلیل‌خان جنازه آقامحمدخان را با احترام در شوشی دفن کرد و منتظر دستور از تهران ماند. با برتخت نشستن فتحعلی‌شاه خان سیاستی دوگانه را در پیش گرفت. از سویی اطاعت خود از دربار تهران را نشان می‌داد به گونه‌ای که پسرش ابولفتح‌خان را به نزد شاه ایران فرستاد و دخترش آغابگم معروف به آغاباجی را نیز به عقد او درآورد دوباره به خانی قراباغ رسید، از سوی دیگر استقلال خویش و توافق بر قدرت‌های همجوار را با رابطه حسنه با روسیه حفظ می‌کرد. با ورود ژنرال پاول سیسیانوف به قفقاز، ابراهیم‌خلیل‌خان رسماً به اطاعت روس‌ها درآمد و قره‌باغ را به روس‌ها واگذار کرد. در ۱۲۱۸ سیسیانوف پس از سه روز محاصره گنجه را گشود، در این درگیری جوادخان زیاد اوغلی قاجار، آخرین خان گنجه و ملیک مجنون چله‌بردی کشته‌شدند. ملیک مجنون پیشتر بر اثر فشارهای ابراهیم‌خلیل‌خان، به همراه هزار خانواده ارمنی به گنجه پناه برده‌بود و جوادخان ایشان را در محله شامشاری اسکان داده‌بود و ملیک را مسئول ارمنی‌ها کرده‌بود. عباس میرزا ولیعهد ایران پس از آگاهی از پیمان روس‌ها و ابراهیم‌خلیل‌خان برای سرکوب وی از آذربایجان به قره‌باغ لشکر کشید و توانست در دو نبرد نیروهای خان را که روس‌ها نیز همراهی‌اش می‌کردند شکست دهد. در ۱۲۲۰ خان، سیسیانوف را به قلعه شوشی راه‌داد و فرمانده روس اختیار قلعه را به دست گرفت. خان که از این شرایط ناراضی بود به عباس‌میرزا نامه نوشت و شفاعت خود را نزد شاه خواستار شد. اما در ۱۲۲۲ روس‌ها که توسط نوه خان، جعفرقلی‌خان از ارتباط وی با ایران آگاه شده‌بودند شبانه او و ۳۱ تن از بستگان‌اش از جمله دختر و همسرش را به قتل رساندند. پس از قتل ابراهیم‌خلیل‌خان، روس‌ها نه تنها قره‌باغ را به جعفرقلی‌خان نسپردند بلکه قصد تبعید وی به سیبری را داشتند، خان نیز که از دست روس‌ها گریخته بود به همراه ایل جبرائیل‌لو به ایران آمد و عباس‌میرزا وی را حاکم قراجه‌داغ کرد. پس از دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه در ربیع‌الاول ۱۲۴۲ مهدی‌قلی‌خان یکی از فرزندان ابراهیم‌خلیل‌خان به دستور حکومت ایران، ایلات قره‌باغ را به سوی قراجه‌داغ کوچ داد. ایالت قره‌باغ پس از انعقاد عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای روس‌ها اقدام به کوچاندن ارمنی‌ها ایران به منطقه تحت تسلط خود کردند و ایالات تصرف شده ایروان و قره باغ را برای اسکان ارمنی‌ها در نظر گرفتند. پس از جنگ‌های عثمانی و روسیه ارمنی‌ها مناطق شرقی امپراتوری عثمانی که همراه روس‌ها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی به‌دست آورده بودند پس از عقب‌نشینی روس‌ها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شده و ترکیب جمعیتی خان‌نشین ایروان و قره باغ را به نفع ارمنی‌ها تغییر دادند. اهمیت فرهنگی قره‌باغ قره‌باغ از حیث فرهنگ و هنر و شخصیت‌های تاریخی برای ایران و آذربایجان بسیار اهمیت دارد، زیرا هرگونه فعالیت هنری، فرهنگی و ادبی در قره‌باغ یا در تداوم مکاتب تبریز و اردبیل و تهران اند یا اینکه به نوعی نماینده فرهنگ و تمدن ایران و آذربایجان محسوب می‌شوند. شخصیت‌هایی مانند پناه علی‌خان جوانشیر بانی شهر شوشا، ابوالفتح خان، مهدی قلی خان و جعفرقلی خان نایبان عباس میرزا ملاپناه واقف، اعجوبهٔ فکر و اندیشه و مروج زبان فارسی و عربی و ترکی و بانی ادبیات مدرن، مورخانی همچون میر مهدی خزانی، میرزا آدی گوزل بیگ، میرزا جمال جوانشیر قره‌باغی نویسنده تاریخ قره‌باغ به فارسی و ترکی، احمد بیگ آقا اوغلو اسلام‌شناس، ترک‌شناس و عرب‌شناس، نجف بیگ وزیروف ناشر نخستین نشریه در قفقاز، حمیده خانم جوانشیر حامی مشروطیت تبریز، قاسم بیگ ذاکر نماینده شعر کلاسیک ایران، بانی ژانر ساتیریک، مترجم کلیله‌ودمنه و شعرایی همچون عارف، عاجز، خورشید بانو ناتوان که مبلغ فرهنگ و ادب ایران و اسلام به زبان ترکی بودند، موسیقی‌دان‌ها و مغنیانی همچون میر محسن نواب نویسنده کتاب وضوح الارقام در موسیقی و سامان بخش دستگاه‌های مقامی، عزیز حاجی بیگوف مؤسس اوپئرا در قفقاز، آهنگساز، خالق نخستین اوپئرا در شرق اسلامی (لیلی و مجنون) نویسنده متن موسیقی رستم و سهراب و داستان‌های شاهنامه، پیوند دهنده سنت و مدرنیته در هنر و خالق آثار تراژدیک و کمدیک با تکیه بر ریشه‌های حوزه فرهنگ و تمدن ایران، خان شوشنیسکی ادامه‌دهنده مکتب ابوالحسن اقبال آذر و ساماندهنده موسیقی مقامی کلاسیک که با تلفیق موسیقی خانقاهی با عاشقی و اجرای آهنگ شکسته قره‌باغ در موازات شکسته فارس و شکسته قره‌داغ و همچنین آهنگ آرازباری انقلاب در موسیقی مشترک ایران و آذربایجان را خلق کرد، رشید بهبود اوف خواننده ترانه‌های فارسی با صدای منحصر به فرد و بی‌نظیر خود، مبلغ موسیقی کلاسیک ایرانی و ده‌ها استاد موسیقی و هنر که هر یک به تناسب تخصص و حیطه هنر خود خدمات شایانی به نام قره باغ به ایران و آذربایجان داشته‌اند. همچنین قهرمانانی چون جوادخان زیاد اوغلو و سلطانوف مدافع مسلمانان در مقابل حملات ارمنی‌ها در دو سوی رود ارس را نمی‌توان فراموش کرد. جستارهای وابسته فهرست مقالات مرتبط با ارمنستان آرتساخ کشتار خواجه لی اران (قفقاز) جنگ قره‌باغ ملک‌های قره‌باغ منابع جغرافیای ارمنستان جغرافیای جمهوری آذربایجان جغرافیای جمهوری آرتساخ جمهوری آذربایجان جمهوری آرتساخ جنگ قره‌باغ روابط خارجی جمهوری آذربایجان سیاست خارجی ارمنستان قفقاز مناطق تقسیم‌شده ویکی‌سازی رباتیک
1835
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%AA
اورکات
اورکات وبگاهی است که بر پایهٔ شبکه‌های اجتماعی و اعتماد پیاده‌سازی شده‌است؛ شما می‌توانید از طریق دوستان خود دوستان نو بیابید یا در انجمن‌های مورد علاقه‌تان عضو شده، انجمن جدیدی را بسازید و در آن فعالیت کنید، در آن می‌توان مشخصات خود را به زعم خود بنویسید. این وبگاه تحت پشتیبانی شرکت گوگل است، و برای نخستین بار در تاریخ ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۰۴ میلادی آغاز به کار کرد. نام «اورکات» از نام کارمند شرکت گوگل، اورکوت بویوک‌کوکتن از ترکیه است که این سامانه را از شرکت پیشینی که در آن کار می‌کرده با خود به همراه آورده و در گوگل آن را بیشتر گسترش داده‌است. آمار در اوت ۲۰۰۴ از نظر محل اقامت کاربران، به ترتیب سه کشور برزیل (۶۹٪)، ایالات متحدهٔ آمریکا (۱۸٪)، و ایران (۶٪) در رده‌های بالا قرار داشتند. پس از آن وبگاه اورکات از داخل ایران فیلتر شده‌است. غیرفعال شدن در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴ گوگل اعلام کرد که تا پایان ۲۰۱۴ این سرویس منحل خواهد شد. کاربران می‌توانستند تا سپتامبر ۲۰۱۶ از اطلاعات خود مانند تصاویر، پروفایل‌ها و مطالب خروجی بگیرند. جستارهای وابسته گوگل پلاس فیس‌بوک گوگل باز فهرست محصولات گوگل فهرست شبکه‌های مجازی دارای بیشترین کاربران فعال منابع پیوند به بیرون وبگاه اورکات درباره اورکات پردازش جمعی اطلاعات خدمات رهاشده گوگل خدمات شبکه اجتماعی منحل‌شده خدمات شبکه‌های اجتماعی خدمات گوگل رسانه‌های اجتماعی گوگل متعلقات اینترنت بنیان‌گذاری‌شده در ۲۰۰۴ (میلادی) متعلقات اینترنت منحل‌شده در ۲۰۱۴ (میلادی) نرم‌افزار وب‌نوشت وب ۲٫۰ وبگاه‌ها
1836
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%84%20%D8%A8%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%AA%D8%A7
گابریل باتیستوتا
گابریل عمر باتیستوتا (زادهٔ ۱ فوریهٔ ۱۹۶۹) بازیکن سابق فوتبال اهل آرژانتین است. لقب او در اوج شهرتش باتی گل (Batigol) به معنای باتیستوتای گل زن بود. او با ۵۶ گل ملی بعد از لیونل مسی دومین گلزن برتر تاریخ تیم ملی فوتبال آرژانتین می‌باشد. افتخارات باشگاهی ریورپلاته لیگ برتر فوتبال آرژانتین: ۸۹–۱۹۸۸ بوکا جونیورز لیگ برتر فوتبال آرژانتین: ۱۹۹۱ فیورنتینا سری بی: ۹۴–۱۹۹۳ جام حذفی فوتبال ایتالیا: ۹۶–۱۹۹۵ سوپر جام فوتبال ایتالیا: ۱۹۹۶ آ.اس. رم سری آ: ۰۱–۲۰۰۰ سوپر جام فوتبال ایتالیا: ۲۰۰۱ ملی آرژانتین کوپا آمریکا(۲بار): ۱۹۹۱، ۱۹۹۳ جام کیرین: ۱۹۹۲ جام کنفدراسیون‌ها: ۱۹۹۲ جام قهرمانان کونمبول–یوفا: ۱۹۹۳ شخصی سومین‌بازیکن‌برترجهان۱۹۹۹ توپ‌طلای‌اروپا۱۹۹۸رتبه‌ششم توپ‌طلای‌اروپا۱۹۹۹رتبه‌چهارم توپ طلای کوپا آمریکا: ۱۹۹۱، ۱۹۹۵ بهترین بازیکن خارجی سال سری آ: ۱۹۹۹ منابع افراد آرژانتینی ایتالیایی‌تبار افراد آرژانتینی باسکی‌تبار افراد زنده اهالی استان سانتا فه اهالی رکونکیستا بازیکنان باشگاه آ.اس. رم بازیکنان باشگاه العربی قطر بازیکنان باشگاه اینتر میلان بازیکنان باشگاه بوکاجونیورز بازیکنان باشگاه ریورپلاته بازیکنان باشگاه فیورنتینا بازیکنان باشگاه نیولز اولد بویز بازیکنان برنده جام کنفدراسیون‌ها بازیکنان برنده کوپا آمریکا بازیکنان تیم ملی فوتبال آرژانتین بازیکنان جام پادشاه فهد ۱۹۹۲ بازیکنان جام پادشاه فهد ۱۹۹۵ بازیکنان جام جهانی فوتبال ۱۹۹۴ بازیکنان جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ بازیکنان سری آ بازیکنان فوتبال اهل آرژانتین بازیکنان فوتبال دور از وطن در ایتالیا بازیکنان فوتبال دور از وطن در قطر بازیکنان فوتبال سری بی بازیکنان فوتبال مهاجر اهل آرژانتین بازیکنان کوپا آمریکا ۱۹۹۱ بازیکنان کوپا آمریکا ۱۹۹۳ بازیکنان کوپا آمریکا ۱۹۹۵ بازیکنان لیگ برتر فوتبال آرژانتین بازیکنان لیگ ستارگان قطر بازیگران مرد اهل آرژانتین بازیگران مرد ایتالیایی‌تبار دور از وطن‌های اهل آرژانتین در قطر زادگان ۱۹۶۹ فیفا ۱۰۰ کاتولیک‌های رومی اهل آرژانتین مهاجمان فوتبال ورزشکاران اهل ایالت سانتا فه ورزشکاران دور از وطن اهل آرژانتین در ایتالیا
1838
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7
فهرست ورزش‌ها
در زیر فهرستی از ورزش‌ها/بازی‌ها دسته‌بندی شده‌است. بر اساس دانشنامه جهانی ورزش (۲۰۰۳)، ۸۰۰۰ بازی ورزشی و بومی وجود دارد. ورزش‌های حرکتی پیاده‌روی طناب‌زنی ورزش ناشنوایان رقص ورزشی صعود ورزشی یوگا اسپینینگ پاراگلایدر وینگسوت بیس جامپ رعد تریکینگ فری رانینگ ایساتیس (شافل) پاداکو دوچرخه‌سواری بی‌ام‌اکس بندبازی ژیمناستیک ژیمناستیک هنری ژیمناستیک ریتمیک ترامپولین تخته فنری قطب نوردی کویر نوردی پلایومتریک زومبا پنج‌گانه مدرن ورزش سه‌گانه دو و میدانی دو سرعت دو استقامت پرش با نیزه پرش سه‌گام پرش طول دو صحرانوردی دو ۱۰۰ متر دو ۲۰۰ متر ورزش‌های نمایشی اسکیت‌بردینگ اسکیت‌برد اسکیت روی یخ اسکیت نمایشی اسکیت اینلاین اگرسیو اسکیت سرعت این‌لاین اسکیت سرعت اسکیت نمایشی پارکور اسکی نمایشی هوگام پانتومیم چوگان نمایشی ژیمناستیک ژیمناستیک هنری ژیمناستیک ریتمیک ژیمناستیک آکروباتیک ژیمناستیک آیروبیک ترامپولین کشتی کج فیری استایل فوتبال ورزش‌های رزمی کمان دو کیودو آیکیدو مبارزات سه‌گانه (ASG) گوجوریو شوتوکان تکیون ساندا باگوآ باگوآژانگ یونگ‌مودو بوکس کیوکوشین کیک بوکسینگ شوت بوکسینگ لسوی پرادال سری جوجیتسو جوجیتسو برزیلی جودو استریت فایتر کاراته کن‌دو کن ساواته هاپکیدو تانگ سو دو تای چی چوان ایی‌آی‌دو ایی‌آی‌جوتسو اسکریما نینجوتسو تکواندو سای سن سو تانگ سو دو پانکریشن سامبو سمبکالاه سومو شمشیربازی کبدی کشتی کشتی آزاد کشتی تسلیمی کشتی فرنگی کشتی کج کشتی آلیش کشتی مدرسه‌ای کشتی مغولی کشتی روغنی کشتی پهلوانی هند کشتی ساحلی کشتی با چوخه کشتی لوچو کشتی گیله‌مردی زوران کشتی کمربندی کشتی پهلوانی کوک سول وان ووینام وینگ چون کونگ فو موی تای جیت کان دو چون کوک دو یان یوان کاپوئرا تریکینگ کنجوتسو کاراته سامورایی شائولین کونگ‌فو کراس فیت فول کنتاکت کاراته هنرهای رزمی ترکیبی کوراش ووشو پنچاک سیلات سیلات والی تودو کاراته دای دو جوکو ورزش‌های قدرتی وزنه‌برداری پاورلیفتینگ وزنه‌برداری معلولان بدن‌سازی بدنسازی نظامی بوکس کیک‌بوکسینگ شوت بوکسینگ ورزش زورخانه‌ای کشتی کشتی آزاد کشتی فرنگی کشتی تسلیمی کشتی مغولی کوراش کشتی مدرسه‌ای کشتی کج کشتی پهلوانی کشتی با چوخه کشتی کردی کشتی لوچو کشتی گیله‌مردی کشتی ساحلی کشتی روغنی کشتی پهلوانی هندی کشتی آلیش ووشو ساندا تالو طناب‌کشی چوب کشی مچ‌اندازی پرتاب وزنه پرتاب دیسک پرتاب چکش پرتاب نیزه ورزش چهارگانه ورزش‌های ماجراجویانه هوگام پارکور چتربازی پاراگلایدینگ پروازبا بالن رقص بریک بانجی جامپینگ کایتینگ پاراموتور هواپیمای تفریحی پروازباگلایدر بادسواری شیرجه با چتر بالن سواری کایت‌سواری آکروباتیک هوایی بابسلد اسکلتون زورب‌سواری بادپرسواری صخره‌نوردی یخ‌نوردی غارنوردی پاراگلایدینگ رعد کوهنوردی غارنوردی دره‌نوردی جهت‌یابی بیابان‌گردی ورزش‌های الکترونیکی ورزش‌های سواری اتومبیل‌رانی موتورسواری هوانوردی قایق‌رانی بادبانی موتورکراس کارتینگ دوچرخه‌سواری پالیزه (اسکیتینگ) یخ‌پالیزه (پاتیناژ) چرخ‌پالیزه تخته‌پالیزه (اسکیت‌بردینگ) برف‌پالیزه (اسنوبوردینگ) آب‌لیزه (پالیزه روی آب) هاکی روی یخ هاکی روی چمن اسکیت‌برد اسکی اسکی صحرانوردی اسکی روی چمن اسکی پرش اسکی تلمارک اسکی آلپاین ورزش دوگانه برف‌پالیزه (اسنوبوردینگ) سورتمه‌سواری لژسواری گاوبازی تورئو گاوبازی رودیو دوچرخه‌سواری کوهستان دوچرخه‌سواری جاده دوچرخه‌سواری پیست چوگان چوگان با دوچرخه چوگان با فیل چوگان کابویی چوگان با غژگاو پالیزه (اسکیتینگ) تخته‌پالیزه (اسکیت‌بوردینگ) برف‌پالیزه (اسنوبوردینگ) آب‌لیزه اسب سواری یابوسامه شتر سواری پرش با اسب قایق‌رانی آب‌های آرام ورزش‌های نشانه‌روی تیراندازی با تفنگ تیراندازی با کمان بولینگ دارت پرتاب چاقو ورزش‌های بیلیاردی اسنوکر ایتبال ناینبال تیله‌بازی گردو بازی دوک بازی هفت سنگ گلف پتانک بهکاپ (گیت گلف) " بهکاپ ساحلی " بهکاپر (تارگت گلف) پرتاب نیزه پرتاب وزنه پرتاب دیسک پرتاب چکش فریزبی ورزش‌های گروهی فوتبال پنالتی پشت پا باسبال اسلمبال کستوبال والیبال بسکتبال هندبال بیسبال گیتبال استولبال بیسبال بریتانیایی ثروبال کرفبال کاماگ ویرلیبال کینبال یوکیگاسن تمبورلو بیریبال ویندبال برنبال رولبال بیریبال کیکبال فوتسال هورسبال هاکی هاکی روی میز بال هاکی هاکی با یکچرخه هاکی با چرخ برومبال هاکی خیابانی فلورهاکی فوتبال خیابانی بسکتبال ساحلی فوتبال کالجی راگبی ساحلی گلروبال باکس لاکراس پولوکراس هورلینگ کریکت فرانسوی اوینا ویگورو باتااوشی راندرز پساپالو پاتو خوخو شینتی شینتی هورلینگ فوتوالی رولر دربی آور لاین گلبال توربال بوچیا شودان فلوربال فیستبال راگبی راگبی با ویلچر راگبی تگ فوتبال کانادایی فوتبال استرالیایی فوتبال اسپرینت شمشیربازی با ویلچر کبدی واترپلو واترپلو ساحلی فوتبال پنج‌نفره فوتبال ۶ نفره فوتبال ۹ نفره فوتبال ۸ نفره فوتبال معلولان اولینا کاموگی روکه جیانزی گوجو کبدی با یک پا هندبال روی چمن هندبال چکی هندبال فریسکی چوبازی کوئیدیچ هاکی روی یخ اسکیت هاکی هاکی سالنی هاکی روی چمن پینت‌بال فوتبال دستی آمادگی جسمانی لاکراس چلیح آغاجی پیلاتس باندی رینگت فوتبال ساحلی والیبال ساحلی والیبال نشسته بسکتبال با ویلچر بسکتبال ۳ نفره بسکتبال در آب فوتبال گیلیک فوتبال گریدیرون فوتبال تنیس سپک تاکرا کروکت کرلینگ کریکت چوگان تنت پگینگ بزکشی اسپینینگ پیلوتای باسکی وسطی هندبال ساحلی سافت‌بال پنج‌گانه مدرن نتبال وودبال چوگو لانگبال دانمارکی جای آلای ورزش‌های راکتی تنیس تنیس روی میز فرون‌تنیس سافت‌تنیس بدمینتون بال بدمینتون هدیس پدبال پدل اسکواش راکت‌بال پیلوتای باسکی زیر لاپتا پتاکا ورزش‌های فکری شطرنج شطرنج چینی شطرنج ایرانی منچ پوکر ورق (پاسور) دومینو تخته نرد تانگو چکرز گو ماژونگ مار و پله شوگی کروم بورد چاتورانگا سینیت ورزش‌های ساحلی فوتبال ساحلی بسکتبال ساحلی هندبال ساحلی والیبال ساحلی کبدی ساحلی کشتی ساحلی واترپلو ساحلی راگبی ساحلی تنیس ساحلی ورزش‌های آبی شنا واترپلو شیرجه غواصی قایقرانی موج‌خوابی موج‌سواری اسکی روی آب ماهی‌گیری'' شنای موزون سینکرنایز پاراسیلینگ قایق‌رانی بادبانی کانوپولو روئینگ دراگون بوت پدل برد هاکی زیر آب هاکی روی یخ زیر آب فوتبال زیرآب تنیس زیر آب راگبی زیرآب منابع فهرست‌های مربوط به ورزش‌ها کتاب‌ها درباره ورزش ورزش ورزش‌های راکتی
1841
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%86%D8%B3%DA%A9%D9%88%20%D8%AA%D9%88%D8%AA%DB%8C
فرانچسکو توتی
فرانچسکو توتّی (؛ زادهٔ ) بازیکن فوتبال پیشین اهل ایتالیا است. توتی در طول دوران بازی حرفه‌ای خود فقط برای باشگاه رم و تیم ملی ایتالیا بازی کرد. او بیشتر دوران بازی خود در پست‌های هافبک هجومی و مهاجم دوم بازی کرد ولی در پست‌های مهاجم یا وینگر هم سابقهٔ بازی دارد. رسانه‌ها و هواداران به او لقب‌هایی همچون Er Bimbo de Oro (پسر طلایی)، L'Ottavo Re di Roma (هشتمین پادشاه رم)، Er Pupone (بچه بزرگ)، Il Capitano (کاپیتان) و Il Gladiatore (گلادیاتور) داده‌اند. او در ۲۸ مه ۲۰۱۷ در بازی مقابل جنوا رسماً از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و مراسم خداحافظی وی در ورزشگاه المپیک رم برگزار شد. اوایل زندگی فرانچسکو توتی در در خانواده‌ای کاتولیک در رم متولد شد. پدر او لورنزو توتی (کارمند سابق بانک) و مادر او فیورلا توتی (خانه‌دار) بودند. فرانچسکو به همراه برادر بزرگ خود، ریکاردو توتی در محله پورتا مترونیا بزرگ شدند. فرانچسکو از همان کودکی عاشق رم بود و الگوی او جوزپه جیانینی، کاپیتان وقت باشگاه بود. عشق و علاقه به رم از طریق پدربزرگ او، جانلوکا توتی به لورنزو، ریکاردو و فرانچسکو رسیده‌بود. فرانچسکو در ۹ ماهگی راه می‌رفت و از ۴ سالگی به تماشای فوتبال پرداخت. زمانی که ۴ ساله بود پدرش از گروهی از کودکان ۸ ساله درخواست کرد که فرانچسکو را به بازی خود راه بدهند و آن‌ها به بهانه کوچک بودن وی و احتمال آسیب دیدن مخالفت کردند. ولی زمانی که با اصرار انزو توتی مواجه شدند با بازی دادن به او موافقت کردند. فرانچسکوی ۴ ساله که شورتی قرمز و پیراهنی سفید با شماره ۴ به تن داشت با کودکانی که دو برابر او سن داشتند به بازی پرداخت و با بازی چشم نواز خود تعجب آن‌ها را برانگیخت. در سال ۱۹۸۳، در ۸ سالگی به باشگاه محلی جوانان فورتیتودو لودیتور پیوست و پس از یک سال بازی در آنجا در ۱۹۸۴ به اسمیت تراستور پیوست که به مدت دو فصل هم در آنجا بازی کرد. به دلیل بازی‌های درخشان در باشگاه‌های جوانان، نام فرانچسکوی نوجوان بر سر زبان‌ها افتاد. ارمنگیلدو جیانینی، پدر جوزپه جیانینی، در آن زمان مسئول بخش جوانان رم بود. او که در مورد پسری بلوند، لاغر و با استعداد شنیده‌بود تصمیم گرفت به دیدار یکی از مسابقات تیم اسمیت تراستور برود و فرانچسکوی جوان را ببیند. در آن بازی مربی به دلیل اینکه فرانچسکو از همه بازیکنان کوچک‌تر بود وی را به زمین نفرستاد و فرانچسکو در کنار زمین مشغول بازی با توپ و اجرای حرکات نمایشی شد. ارمنگیلدو در انتهای بازی رو به فرانچسکوی جوان کرد و گفت: «تو مرا یاد پسر خودم می‌اندازی و روزی مانند او قهرمان خواهی شد». در سال ۱۹۸۶ فرانچسکو با باشگاه محلی دیگری به نام لودیجانی پیوست و در سه سال بازی در آن باشگاه توجه تیم‌های بزرگ ایتالیا را به خود جلب کرد. در سال ۱۹۸۹ پیشنهادهای زیادی از میلان، یووه و لاتزیو برای فرانچسکوی ۱۳ ساله روانه شد. مدیران ورزشی باشگاه میلان به خانه آن‌ها رفته و پیشنهاد جذب او به هر قیمتی را به خانواده دادند. اما فیورلا، مادر او، مخالف زندگی و بازی پسر کوچکش در میلان بود. در این هنگام پیشنهاد لاتزیو برای فرانچسکو رنگ و بوی جدی تری گرفت که به خاطر اینکه خانواده او سال‌ها طرفدار رم بودند و پیشنهادی که برای او از رم آمد، فرانچسکو به آکادمی رم پیوست. رده باشگاهی هر چند بیشتر در پست مهاجم دوم معروف است یک متصل‌کننده میان دو پست که بازیکن در نقش یک لینکر خط هافبک را به مهاجم یا مهاجمان متصل می‌کند. او به عنوان بهترین گلزن باشگاه با بیشترین بازی انجام داده برای تیم در تاریخ باشگاه ثبت شده‌است. در ۱۷ ژوئن سال ۲۰۰۷، وی به عنوان ارزشمند آقای گلی اروپا دست یافت و کفش طلای قارهٔ سبز را از آن خود کرد. همچنین او دومین گلزن برتر تاریخ سری آ است و تنها سیلویو پیولا بازیکن اسبق تیم‌های لاتزیو و یوونتوس با به ثمر رساندن ۲۷۴ گل بالاتر از او قرار دارد. فصل اولیه بعد از سه سال در تیم جوانان، توتی اولین حضور خود را برای تیم بزرگسالان رم در سن شانزده سالگی هنگامی که وویادین بوسکوف مربی این تیم بود در ۲۸ مارس ۱۹۹۳ در پیروزی ۲–۰ مقابل برشا انجام داد، در فصل بعد با مربیگری کارلوماتزونه توتی اولین گل خود را در ۴ سپتامبر ۱۹۹۴ در تساوی ۱–۱ برابر فوجا به ثمر رساند. و به‌طور منظم در بیشتر بازی‌های این تیم بازی می‌کرد و در سه فصل بعد ۱۶ گل به ثمر رساند. کاپلو و در سال ۲۰۰۱ در سال ۲۰۰۰–۲۰۰۱ رم با مربیگری فابیو کاپلو شروع بکار کرد. توتی در تیم کاپلو به دلیل مهارت پاس‌های در عمق به عنوان هافبک هجومی مورد استفاده قرار گرفت؛ و در این سال در کنار باتیستوتا و مونتلا مثلث هجومی خطرناکی را شکل دادند که در نهایت به قهرمانی تیم رم در سری آ انجامید توتی بازیکن سال فوتبال ایتالیا در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱. نامگذاری شد. تیم ملی تیم ملی جوانان اولین حضور توتی در رقابت‌های ملی، جام ملت‌های اروپای زیر ۱۶ سال در سال ۱۹۹۳ بود. تیم زیر ۱۶ سال ایتالیا به سرمربی‌گری سرجیو واتا و بازیکنانی چون توتی و بوفون به فینال رقابت‌ها راه پیدا کرد که در غیاب فرانچسکو به علت محرومیت، با باخت ۱ بر ۰ مقابل لهستان به نایب قهرمانی رقابت دست یافت. ۴ ماه بعد توتی در رقابت‌های جهانی زیر ۱۷ سال در ژاپن برای ایتالیا به میدان رفت و یک بار هم موفق به گلزنی شد ولی در نهایت ایتالیا موفق به صعود از مرحله گروهی نشد. توتی در جام ملت‌های اروپا زیر ۱۸ سال در ۱۹۹۵ نیز برای ایتالیا به میدان رفت و در بازی فینال در پیروزی ۴ بر ۱ برابر اسپانیا برای ایتالیا گلزنی کرد. در جام ملت‌های زیر ۲۱ سال اروپا چزاره مالدینی، فرانچسکو را به همراه بازیکنان دیگری چون جانلوئیجی بوفون، فابیو کاناوارو، الساندرو نستا، کریستین پانوچی، دامیانو تومازی، آلسیو تاکیناردی، ماسیمو آمبروزینی، مارکو دلوکیو، کریستین ویری و الساندرو دل پیرو به تیم ملی زیر ۲۱ سال ایتالیا دعوت کرد. فینال این رقابت در بارسلونا، با گلزنی توتی و رائول ۱ بر ۱ به پایان رسید و ایتالیا ۱۵ دقیقه پایانی بازی را ۹ نفره بازی کرد. در پایان در پنالتی‌ها این ایتالیا بود که به قهرمانی رسید. پس از نمایش‌های درخشان توتی در تیم‌های پایه ملی، دینو زوف سرمربی وقت تیم ملی فوتبال ایتالیا او را برای مرحله مقدماتی جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۰ به تیم اضافه کرد. اولین بازی ملی او در ۱۰ اکتبر ۱۹۹۸ در همین رقابت مقابل سوئیس بود. همچنین اولین گل ملی او نیز در رقابت دوستانه در برابر پرتغال به ثمر رسید. یورو ۲۰۰۰ او در تورنمنت نهایی یورو ۲۰۰۰ نیز حاضر شد و آمار ۲ گل و ۱ پاس گل را به جای گذاشت. هر چند ایتالیا در بازی فینال طرف بازنده برابر فرانسه بود، توتی لقب بهترین بازیکن میدان را از آن خود کرد و به عقیدهٔ بسیاری از کارشناسان همچون میشل پلاتینی وی بهترین بازیکن تورنمنت بود. جام جهانی ۲۰۰۲ در جام جهانی ۲۰۰۲ توتی آن قدرها هم خوش شانس نبود. در دور دوم رقابت‌ها توتی در بازی برابر کره با دریافت کارت زرد دوم به دلیل فریب داور در محوطهٔ جریمه (هر چند تمام کارشناسان رأی بر اشتباه داور و پنالتی دادند) از زمین بازی اخراج شد تا ایتالیا از دور رقابت‌ها کنار رود. یورو ۲۰۰۴ در یورو ۲۰۰۴ هم شانس با توتی یار نبود چون از سوی کمیته داوران از انجام بازی تا مرحلهٔ نیمه نهایی برای ایتالیا محروم شد (به دلیل پرتاب تف بر صورت کریستین پولسن مدافع دانمارک، هر چند این تصویر هم توسط تلویزیون دانمارک تسلیم یوفا شد و در آن حرکت قبلی بازیکنان سانسور شده بود). جام جهانی ۲۰۰۶ بعد از مصدومیت شدید توتی از ناحیهٔ مچ پا حضور او در جام جهانی ۲۰۰۶آلمان در هاله‌ای از ابهام قرار داشت ولی وی سرانجام با کمک پزشکان به این تورنومنت بزرگ رسید. پزشکان در درون مچ پای وی پلاتین کار گذاشته بودند تا وی بتواند بازی خود را انجام دهد. در بازی برابر استرالیا وی تک گل بازی را در آخرین دقیقهٔ بازی از روی نقطهٔ پنالتی برای ایتالیا به ثمر رساند. در برد ۳ بر ۰ برابر اوکراین توتی پاس گل اول را به زامبروتا به زیبایی داد. در بازی برابر آلمان در نیمه‌نهایی هم توتی به میدان رفت. وی همچنین در بازی فینال هم از ابتدا به میدان رفت ولی در دقیقهٔ ۶۱ جای خود را به هم باشگاهی‌اش یعنی دانیله ده روسی داد و وی همراه تیم جام طلایی را بالای سر برد و در پایان مسابقات در بین ۲۳ نفر برتر تورنومنت قرار گرفت. او در تمامی بازی‌های این تورنمنت در برای تیم ملی کشورش به میدان رفت و نقش مهمی در قهرمانی کشورش در جام جهانی ۲۰۰۶ داشت. خداحافظی فرانچسکو توتی در نهایت در جریان آخرین بازی رم در فصل ۲۰۱۶/۱۷که بین رم - جنوا انجام شد و منجر به پیروزی ۳–۲ و نایب قهرمانی تیم رم شد برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. زندگی شخصی فرانچسکو توتی در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۵ با ایلاری بلازی، یکی از مجریان سرشناس شبکه‌های ایتالیایی زبان، ازدواج کرد. ازدواج آن‌ها در تالار بزرگ کلیسای سنتا ماریا در آراکوئلی انجام شد. مراسم ازدواج و پذیرایی برای ۴۰۰ مهمان در قلعه تورچریزنس انجام شد. همچنین والتر وترونی، شهردار وقت رم، در این مراسم حضور داشت، سخنرانی کرد و متن ازدواج را برای فرانچسکو و ایلاری خواند. شبکه اسکای پوششی ۴ ساعته از این مراسم پر هزینه را برای هواداران تهیه کرد. هزینه‌های حاصل از مراسم نیز به خیریه اهدا شد. چند ماه پس از ازدواج آن‌ها کریستین در ۶ نوامبر ۲۰۰۵ متولد شد. دومین فرزند این زوج، دختری که شنل نام گرفت، ۱۳ مه ۲۰۰۷ چشم به جهان گشود. سومین فرزند فرانچسکو توتی و همسرش ایلاری بلازی نیز، ایزابلا، در ۱۰ مارس ۲۰۱۶ به دنیا آمد. ریکاردو توتی، برادر عموی فرانچسکو توتی، به عنوان مدیر برنامه فرانچسکو فعالیت می‌کند. انزو توتی، پدر فرانچسکو، معروف به کلانتر، ۱۲ اکتبر ۲۰۲۰ در سن ۷۶ سالگی به علت ابتلا به ویروس کرونا درگذشت. فرانچسکو توتی و همسرش ایلاری بلازی در تابستان سال ۲۰۲۲ پس از ۱۸ سال زندگی مشترک و ۲۱ سال آشنایی به‌طور رسمی از هم جدا شدند. افتخارات باشگاهی آ اس رم سری آ: ۰۱–۲۰۰۰ کوپا ایتالیا: ۰۷–۲۰۰۶، ۰۸–۲۰۰۷ سوپر جام ایتالیا: ۲۰۰۱، ۲۰۰۷ ملی ایتالیا جام جهانی: ۲۰۰۶ جوانان ایتالیا مسابقات مدیترانه: ۱۹۹۷ جام ملت‌های اروپا زیر ۲۱ سال: ۱۹۹۶ فردی جایزه Guerin d'Oro (گوئرین طلایی): ۱۹۹۸، ۲۰۰۴ بازیکن جوان سال ایتالیا: ۱۹۹۹ بازیکن میدان فینال جام ملت‌های اروپا: ۲۰۰۰ حضور در تیم منتخب جام ملت‌های اروپا: ۲۰۰۰ بازیکن سال سری آ: ۲۰۰۰، ۲۰۰۳ بازیکن ایتالیایی سال فوتبال ایتالیا: ۲۰۰۰، ۲۰۰۱، ۲۰۰۳، ۲۰۰۴، ۲۰۰۷ حضور در تیم سال اروپا اسپورت مدیا: ۰۱–۲۰۰۰، ۰۴–۲۰۰۳، ۰۷–۲۰۰۶ فیفا ۱۰۰ ستاره‌های جام جهانی ۲۰۰۶ بیشترین پاس گل جام جهانی ۲۰۰۶ بیشترین پاس گل در سری آ: ۹۹–۱۹۹۸، ۰۷–۲۰۰۶، ۱۴–۲۰۱۳ کفش طلای سری آ: ۰۷–۲۰۰۶ کفش طلای اروپا: ۲۰۰۷ جایزه Pallone d'Argento (توپ نقره ای): ۰۸–۲۰۰۷ پای طلایی: ۲۰۱۰ جایزه "Premio Nazionale Carriera Esemplare "Gaetano Scirea (بهترین بازیکن فنی و اخلاقی بالای ۳۰ سال در سری آ): ۲۰۱۴ جایزه Premio internazionale Giacinto Facchetti (جایزه زیبایی فوتبال): ۲۰۱۴ تیم منتخب تاریخ جام ملت‌های اروپا زیر ۲۱ سال عضو تالار مشاهیر باشگاه رم عضور تالار مشاهیر فوتبال ایتالیا جایزه UEFA President's Award (دستاوردها و عملکرد استثنائی): ۲۰۱۷ جایزه Gazzetta Sports Awards (بهترین ورزشکار سال از دیدگاه گاتزتا): ۲۰۱۷ جایزه بهترین دوران بازی گلوب ساکر: ۲۰۱۷ جایزه لاروس: ۲۰۱۷ جایزه بهترین دوران بازی گران گالا دل کالچو: ۲۰۱۷ نشان‌ها Cavaliere Ordine al Merito della Repubblica Italiana: شوالیه / پنجمین رده: ۲۰۰۰ Collare d'Oro al Merito Sportivo: کمیته ملی المپیک ایتالیا: ۲۰۰۶ Ufficiale Ordine al Merito della Repubblica Italiana: افسر / چهارمین رده: ۲۰۰۶ رکوردها آقای گل تاریخ باشگاه رم: ۳۰۷ گل آقای گل تاریخ باشگاه رم در سری آ: ۲۵۰ گل آقای گل تاریخ باشگاه رم در لیگ قهرمانان اروپا: ۱۷ گل آقای گل تاریخ باشگاه رم در لیگ اروپا: ۲۱ آقای گل تاریخ باشگاه رم در رقابت‌های اروپایی: ۳۸ گل بیشترین بازی برای باشگاه رم: ۷۸۶ بازی بیشترین بازی برای باشگاه رم در سری آ: ۶۱۹ بازی بیشترین بازی برای باشگاه رم در لیگ قهرمانان اروپا: ۵۷ بازی بیشترین بازی برای باشگاه رم در لیگ اروپا: ۴۶ بازی بیشترین بازی برای باشگاه رم در رقابت‌های اروپایی: ۱۰۳ بازی بیشترین تعداد فصل متوالی گلزنی در سری آ: ۲۳ فصل مسن‌ترین گلزن لیگ قهرمانان اروپا: ۳۸ سال و ۵۹ روز مسن‌ترین بازیکن تاریخ باشگاه رم: ۴۰ سال و ۲۴۳ روز جوان‌ترین کاپیتان تاریخ سری آ: ۲۲ سال و ۳۴ روز بیشترین گل زده شده برای یک باشگاه در سری آ: ۲۵۰ گل آقای گل تاریخ شهرآورد دلا کاپیتاله: ۱۱ گل بیشترین گل از نقطه پنالتی در سری آ: ۷۱ گل بیشترین گل زده شده به تیم‌های مختلف در سری آ (به همراه روبرتو باجو و آلبرتو جیلاردینو): ۳۸ تیم منابع http://en.wikipedia.org/wiki/Francesco_Totti افراد زنده افراد یونیسف اهالی رم بازیکنان باشگاه آ.اس. رم بازیکنان برنده جام جهانی فوتبال بازیکنان تیم ملی فوتبال ایتالیا بازیکنان تیم ملی فوتبال جوانان ایتالیا بازیکنان تیم ملی فوتبال زیر ۲۱ سال ایتالیا بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۰ بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۴ بازیکنان سری آ توتی، فرانچسکو زادگان ۱۹۷۶ (میلادی) سفیران یونیسف شرکت‌کنندگان بازی‌های مدیترانه ۱۹۹۷ فیفا ۱۰۰ کاتولیک‌های رومی اهل ایتالیا مدال‌آوران بازی‌های مدیترانه در فوتبال مدال‌آوران طلای بازی‌های مدیترانه برای ایتالیا مدال‌آوران طلای بازی‌های مدیترانه مهاجمان فوتبال ورزشکاران اهل رم
1843
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%DB%8C%E2%80%8C%D9%85%DB%8C%D9%84
جی‌میل
جی‌میل () یک سرویس رایانامه رایگان است که توسط گوگل ساخته شده‌است. نسخه آزمایشی گوگل در ۱ آوریل ۲۰۰۴ ارائه شد، به این صورت که هر کاربر می‌توانست با دریافت دعوت‌نامه از کاربری دیگر که دارای حساب جی‌میل بود دارای حساب رایانامه شود و از خدمات آن استفاده کند. این سرویس در ۷ فوریه ۲۰۰۷ برای عموم آزاد شد و نیازی به دعوت‌نامه برای عضویت نبود و در ۷ ژوئیه ۲۰۰۹ از حالت آزمایشی بیرون آمد، که در آن زمان دارای ۱۴۶ میلیون کاربر در هر ماه بود. تاریخچه این سرویس اولین سرویس رایانامه در جهان بود که یک گیگابایت فضا به کاربرانش می‌داد، و همچنین اولین سرویسی بود که همه نامه‌هایی که بین دو شخص رد و بدل می‌شد را به صورت قطاری و پشت سر هم (Thread) مانند نوشته‌های داخل یک تالار گفتگو نشان می‌داد. از تاریخ ۲۸ آوریل ۲۰۱۲ جی‌میل ۱۰۲۴۰ مگابایت فضا (که قبلاً ۷۴۰۰ مگابایت بود) به کاربرانش داد، و کاربران با پرداخت سالانهٔ ۰٫۲۵ دلار به ازای هر گیگابایت، قادرند این فضا را به ۲۰ گیگابایت تا ۱۶ ترابایت افزایش دهند. به علاوه برنامه‌نویسان، جی‌میل را به واسطه پیشگام بودن آن در استفاده از ای‌جکس، که تکنیکی در برنامه‌نویسی است که به کاربران اجازه می‌دهد که محتویات یک صفحه وب را بدون دوباره نوسازی آن (Refresh) مشاهده کنند، می‌شناسند. یکی از انتقادهایی که از جی‌میل شده‌است، پتانسیل قوی آن برای افشای داده‌های کاربر است، و این خطری است که احتمال می‌رود این داده‌ها با بسیاری از برنامه‌های وب آنلاین ارتباط داده شده شوند. استیو بالمر (مدیرعامل مایکروسافت)، لیز فیگروا، مارک راش و ویراستاران گوگل واچ به این موضوع عقیده دارند، در حالی که گوگل ادعا می‌کند که نامه‌هایی که با جی‌میل فرستاده می‌شوند هیچ‌گاه توسط شخصی دیگر خوانده نمی‌شوند. امکان گپ جی‌میل با استفاده از ابزارهای برنامه‌نویسی آژاکس و جاوااسکریپت امکان گفتگوی فوری با افراد درون لیست ارتباطی کاربر را فراهم کرده‌است. این گفتگو در داخل همان پنجرهٔ مرورگر می‌تواند صورت گیرد. در واقع توانسته امکانات پیام‌رسان فوری را به صفحهٔ وب میل منتقل کند. به تازگی جی‌میل امکان گپ گروهی و همچنین گپ با کاربران اِی‌اواِل را نیز فراهم کرده‌است. فهرست تماس‌ها گوگل در سرویس رایانامه خود تغییری صورت داده‌است که امکان کنترل فهرست تماس‌ها را برای کاربرانش فراهم می‌کند. پیش از این جی‌میل نشانی همه رایانامه‌های جدید را به صورت خودکار به فهرست تماس‌های کاربر افزوده می‌کرد. این کار به به نشانی‌های رایانامه اجازه می‌داد که به هنگام نوشته‌شدن یک پیام جدید به صورت خودکار کامل شده و کاربران را از به خاطر سپردن آن‌ها یا جستجو در فهرست تماس‌های‌شان آسوده می‌کرد. گوگل اکنون دسته جدیدی به نام تماس‌های پیشنهادی ایجاد کرده‌است که در قسمت «My Contacts» قرار می‌گیرد و نشانی رایانامه ارسال‌کنندگان آن در تماس پیشنهادی قرار می‌گیرد. کاربران می‌توانند به جی‌میل اجازه دهند تا این نشانی‌ها را به صورت خودکار به فهرست تماس‌های اصلی‌شان ارسال کنند. مشکل فنی گوگل در تاریخ ۱ مارس ۲۰۱۱ اعلام داشت که در حال بررسی یک مشکل نفوذپذیری در سرویس جی‌میل می‌باشد که رایانامه‌ها، پیوست‌ها و گفتگوهای گوگل کاربران را حذف می‌کند. این باگ، برخی از حساب‌های کاربران را بازنشانی می‌کند و یک پیام خوشامد را به آن‌ها نمایش می‌دهد. به گفتهٔ گوگل این باگ تنها بر کمتر از ۰٫۰۸ درصد کل کاربران گوگل اثر گذاشته‌است، اما این مقدار برابر ۱۵۰۰۰۰ حساب کاربری است که عدد کوچکی نمی‌باشد. گوگل اعلام کرد کابران تأثیرپذیرفته از این باگ، موقتاً امکان ورود به حساب خود را ندارند. برای آن دسته‌ای که بخشی از داده‌های خود را از دست داده‌اند، تیم مهندسان گوگل در حال کار و بازیابی و ذخیره مجدد آن داده‌ها می‌باشند. جستارهای وابسته رایانامه اینترنت گوگل منابع پیوند به بیرون Official Website for Gmail for Work Gmail official mobile site (multi-language) جی‌میل نرم‌افزارهای ۲۰۰۴ (میلادی) معرفی‌شده‌های مرتبط با رایانه در ۲۰۰۴ (میلادی) معرفی‌شده‌های مرتبط با رایانه در ۲۰۰۷ (میلادی) نرم‌افزارهای چندسکویی خدمات گوگل متعلقات اینترنت بنیان‌گذاری‌شده در ۲۰۰۴ (میلادی) وب‌میل
1849
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%A8
راه‌های آهنکوب
در کمتر از یک دهه مسیرهای آهنکوب (فراتا) در تقریباً هر کشور کوهستانی آلپ به‌طور فزاینده‌ای فراگیر شده‌اند. مسیرهای آهنکوب در آغاز سده گذشته در منطقه دولومیت در آلپ پدید آمدند. در زبانهای اروپایی به این مسیرها via ferrata می‌گویند. معنی این واژه ایتالیایی راه آهنکوب یا آهنکوفته است. بسیار پیشتر از بهره گیری از این روش در جنگ جهانی یکم، برخی از راهنماهای ایتالیایی شکاف‌ها و تاقچه‌های مسیرها را برای مشتریان خود آماده و تجهیز می‌کردند. امروزه راه‌های آهنکوب تازه که اغلب فنی تر و سخت تر هستند، در سرتاسر آلپ از نو زاده شده‌اند. وعلاقه‌مندان بسیاری را به خود جلب کرده‌اند. با وجود ظاهر مطمئن این مسیرهای تازه که مجهز به کابلهای استوار، پله، نردبان و دالان می‌باشند همواره باید ایمنی را در آن‌ها در نظر داشت. روش حفاظت با یک دَوال (تسمه) که به بدن بسته است و کارابینی که در درون طناب (کابل) انداخته شده‌است این پرسش را پیش می‌آورد که در صورت سقوط چه خواهد شد . زیرا در این حالت نیروی ضربه به هنگام سقوط می‌تواند بسیار از مرز پایداری تجهیزات و بدن انسان فراتر رود. قانون طلایی مسیرهای آهنکوب این است : بکارگیری طناب کوهنوردی، دوال، طنابچه در راه‌های آهنکوب برای پیوند دادن شخص به کابل‌ها کاملاً ممنوع می‌باشد. راه‌های آهنکوب
1850
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%AE%E2%80%8C%D8%B4%DA%A9%D9%86
یخ‌شکن
یخ‌شکن یا کرامپون ابزار فلزی تیغه و سُخمه داری است که می‌توان با بند به زیر کفش وصل کرد تا از لغزش بر روی یخ و برف هنگام یخ‌نوردی جلوگیری شود. گام برداری با کفپوش یخ‌شکن (روش فرانسوی) برای بسیاری از فعالیتهای کوهستانی از راه‌پیمایی روی یخچال‌ها گرفته تا اسکی کوهستانی بسیار معمول می‌باشد. اسکار اکنستاین مخترع نخستین یخ‌شکن مدرن است. منابع پیوند به بیرون تجهیزات کوهنوردی
1851
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87%20%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C
خانواده زبانی
خانواده زبانی به دسته‌ای از زبان‌های مشتق‌شده از نیایی مشترک گفته می‌شود. زبان‌های قرار گرفته در خانواده مشترک می‌بایست در شمار قابل توجهی از ویژگی‌های واج‌شناسی، ریخت‌شناسی و دستور مشترک باشند. در زبان‌شناسی، مفهوم و موضوع خانواده‌های زبانی از آنجا سرچشمه می‌گیرد، که همچون همهٔ اشیاء، پدیده‌ها و فرآیندهای پیچیده زبان‌های طبیعی انسانی هم صفات، تظاهرات، و آثار فراوانی از گونه حیات‌داشتن و زنده بودن از خود بروز می‌دهند. از جمله، زبان‌ها هم مانند جانوران دارای خانواده و خویشاوند هستند. بر اساس آمار اتنولوگ، ۷٬۱۱۷ زبان زنده بشری به ۱۴۲ خانواده زبانی تقسیم می‌شوند. ساختار خانواده‌های زبانی را می‌توان به واحدهای تباری کوچک‌تر تقسیم کرد که معمولاً شاخه‌های خانواده نامیده می‌شوند زیرا تاریخچه یک خانواده زبانی اغلب به صورت نمودار درختی نشان داده می‌شود. یک خانواده واحدی فراگیر است؛ همه اعضای آن از یک نیای مشترک ریشه می‌گیرند و همه نوادگان تأییدشده آن نیا در خانواده جای می‌گیرند. زنجیره گویشی برخی از خانواده‌های زبانی گره‌خورده، و بسیاری از شاخه‌های درون خانواده‌های بزرگ‌تر، به شکل زنجیره گویشی در می‌آیند که در آن هیچ مرز مشخصی برای شناسایی، تعریف یا شمارش زبان‌های جداگانه در درون خانواده وجود ندارد. با این حال، هنگامی که اختلافات بین گفتار مناطق مختلف در انتهای پیوستار به حدی باشد که فهم متقابل بین آن‌ها وجود نداشته باشد، همان چیزی که در زبان عربی رخ می‌دهد، زنجیره گویشی یک زبان واحد به‌طور معناداری دیده نمی‌شود. زبان تک‌خانواده بیشتر زبان‌های جهان به زبان‌های دیگر مربوط می‌شوند. به زبان‌هایی که هیچ خویشاوند شناخته شده‌ای ندارند (یا روابط خانوادگی فقط به‌طور پیشنهادی برای آن‌ها وجود دارد)، زبان تک‌خانواده گفته می‌شود. آن‌ها در اصل خانواده‌های زبانی متشکل از یک زبان واحد هستند. امروزه تخمین زده می‌شود ۱۲۹ زبان تک‌خانواده وجود داشته باشد. زبان باسکی نمونه‌ای از این زبان‌هاست. به‌طور کلی، فرض بر این است که زبان‌های تک‌خانواده دارای خویشاوندی هستند یا در دوره‌ای از تاریخ خود دارای خویشاوند بوده‌اند اما عمق زمانی برای مقایسه زبانی برای بازیابی آن‌ها بسیار زیاد است. یک زبان تک‌خانواده در شاخه‌های یک خانواده زبانی مدون نیز وجود دارد، مانند آلبانیایی و ارمنی در داخل هندواروپایی. معنی واژه «تک‌خانواده» در چنین مواردی معمولاً با یک پیراینده روشن می‌شود. به عنوان مثال، از آلبانیایی و ارمنی ممکن است به عنوان «تک‌خانواده هندواروپایی» یاد شود. در مقابل، زبان باسکی تا آنجایی که شناخته شده‌است، کاملاً منزوی است و این زبان با هیچ زبان نوین دیگری مرتبط نیست. نیازبان نیازبان زبانی است که ریشهٔ که همه زبان‌های خانواده از آن است. نیای مشترک یک خانواده زبانی به ندرت مستقیماً شناخته می‌شود زیرا بیشتر زبان‌ها سابقه نوشتار نسبتاً کوتاهی دارند. با این حال، بازیابی بسیاری از ویژگی‌های یک نیازبان با استفاده از روش مقایسه‌ای امکان‌پذیر است که در قرن نوزدهم توسط اوگوست اشلایشر ابداع شد. سایر دسته‌بندی‌های زبان‌ها ناحیه همگرایی زبانی ناحیه همگرایی زبانی یک منطقه جغرافیایی دارای چندین زبان با ساختارهای مشترک زبانی است. شباهت‌های بین این زبان‌ها ناشی از تماس زبانی و نه تصادفی یا به دلیل ریشه مشترک است و از آن‌ها به عنوان معیار تعریف خانواده زبانی استفاده نمی‌شود. نمونه ای از ناحیه همگرایی می‌تواند شبه قاره هند باشد. زبان‌های تماسی مفهوم خانواده‌های زبانی بر اساس مشاهدات تاریخی است که زبان‌ها گویش‌هایی را ایجاد می‌کنند که آن‌ها با گذشت زمان ممکن است به زبان‌های جدیدی تبدیل شوند. این بیشتر شبیه تکامل میکروب‌ها با انتقال گسترده افقی ژن است: زبان‌های دور از هم ممکن است از طریق تماس زبانی بر یکدیگر تأثیر بگذارند، که در موارد شدید ممکن است منجر به ایجاد زبان‌هایی شود که هیچ نیای واحدی ندارند؛ این موارد کریول) یا زبان مختلط نام می‌گیرند. علاوه بر این، شماری زبان اشاره نیز به صورت جداگانه توسعه یافته‌اند و به نظر می‌رسد که هیچ خویشاوندی ندارند. جستارهای وابسته زبان فراساخته زبان درخطر مرگ زبان (زبان‌شناسی) فهرست لینگوییست فهرست خانواده‌های زبانی فهرست زبان‌ها بر پایه جمعیت سخنگویان بومی خاستگاه زبان نیازبان مدل درختی زبان دسته‌بندی‌نشده پانویس منابع Comrie, Bernard (ed), The World's Major Languages, Oxford University Press, 1990. پیوند به بیرون Linguistic maps (from Muturzikin) Ethnologue The Multitree Project Lenguas del mundo (World Languages) Comparative Swadesh list tables of various language families (from Wiktionary) Most similar languages خانواده‌های زبانی زبان‌شناسی تاریخی
1853
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C
زبان‌های هندوایرانی
زبان‌های هندوایرانی یا زبان‌های آریانیک (زبان‌های آریایی) توسط مردمان هندوایرانی یا مردمان آریانیک (مردمان آریایی) صحبت می‌شود و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی شامل فلات ایران، قسمت‌هایی از آسیای میانه، شمال شبه‌قاره هند و بخش‌هایی از قفقاز را در برمی‌گیرد. جمعیت هندوایرانی‌ها بیش از یک و نیم میلیارد نفر است. زبان های هندو ایرانی زیر شاخه زبان های هندو اروپایی هستند پرگویش‌ترین زبان‌های هندوایرانی جمعیت گویشوران پانزده زبان اول پرگویش این گروه زبانی به میلیون نفر به شرح زیر می‌باشد: نظرات در مورد زیرشاخه‌های زبان‌های هندوایرانی اختلافاتی پیرامون زیرشاخه‌های زبان‌های هندوایرانی وجود دارد که بیشتر این مناقشات در مورد زبان نورستانی و خانوادهٔ زبان‌های داردی است. نظریه نخست درباب زیرشاخه‌های خانوادهٔ زبانی هندوایرانی در این نظر خانوادهٔ زبان‌های داردی را زیرشاخه‌ای از زبان‌های هندوآریایی و زبان نورستانی را جزئی از خانوادهٔ زبان‌های داردی فرض کرده‌اند. زبان‌های هندوآریایی زبان‌های ایرانی نظریه دوم درباب زیرشاخه‌های خانوادهٔ زبانی هندوایرانی بر اساس این نظریه، خانوادهٔ زبانی هندوایرانی، مشتمل بر سه شاخه اصلی می‌شود. این سه شاخه عبارت‌انداز: زبان‌های هندوآریایی زبان‌های ایرانی زبان‌های داردی نظریه سوم درباب زیرشاخه‌های خانوادهٔ زبان هندوایرانی در این بخش‌بندی که در سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ توسط زبانشناس نروژی گئورگ مورگنشتیرنه ارائه شد، زبان‌های نورستانی را فرزندی مستقل در خانوادهٔ زبان‌های هندوایرانی فرض کرده و زبان‌های داردی را جزئی از زبان‌های هندوآریایی در نظر گرفته‌است. بر اساس این نظریه شاخه‌های اصلی خانوادهٔ زبانی هندوایرانی عبارت‌انداز: زبان‌های هندوآریایی زبان‌های ایرانی زبان‌های نورستانی نظریه چهارم درباب زیرشاخه‌های خانوادهٔ زبان هندوایرانی در این تقسیم‌بندی، خانواده زبانی هندوایرانی دارای چهار فرزند مستقل یعنی زبان‌های ایرانی، زبان‌های هندوآریایی، زبان‌های داردی و زبان‌های نورستانی است. هندوآریایی زبان‌های ایرانی زبان‌های نورستانی زبان‌های داردی زبان ایرانی باستان زبان‌های ایرانی باستان اصطلاحاً به زبان‌هایی گفته می‌شود که از هنگام جدایی اقوام ایرانی از هم‌نژادان آریایی شان در اواخر هزاره ۲ پ. م تا اندکی پس از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی در ۳۳۰ پ. م در میان اقوام ایرانی در پهنه وسیعی از مرزهای شمالی چین در شرق (در میان قبایل سکایی) تا سواحل شمالی دریای سیاه و دریای آزف در غرب (در میان قبایل اسکیتی) و از شمال غرب فلات ایران (در میان قبایل مادی) تا سواحل خلیج فارس (در میان قبایل پارسی) رواج داشت. از میان زبانهای ایرانی باستان فقط آثار مکتوب دو زبان فارسی باستان و اوستایی (با دو گرایش گاهانی و متاخر) وجود دارد. برخی دیگر از زبان‌های این دوره که آثار غیرمستقیمی از آنها برجای مانده، یا براساس موازین زبان‌شناختی تاریخی می‌توان به وجودشان اطمینان داشت، آراخوسیایی (رُخَجی) باستان، بلخی باستان، پارتی باستان، خوارزمی باستان، سغدی باستان، شیرازی باستان، کرمانی باستان و مادی است. از سوی دیگر، پیش از سکاها قوم دیگری به نام کیمبری‌ها در حدود ۱۰۰۰ پ. م در قفقاز و دشت‌های شمالی آن زندگی می‌کردند. آنان در سده ۸ پ. م به مناطق غربی‌تر مهاجرت کردند و حتی به جنوب مجارستان کنونی رسیدند. خاستگاه نخستین کیمبری‌ها احتمالاً بخشی از دشت‌های قزاقستان امروزی بوده‌است و بدون شک طبقات حاکم آنان به زبان ایرانی سخن می‌گفتند. زبان ایرانی میانه زبان‌های ایرانی میانه از هنگام فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی تا چند سده پس از انقراض ساسانیان رواج داشت. این زبان‌ها را که آثار مکتوبی از آنها بر جای مانده‌است، به دو شاخه غربی و شرقی تقسیم می‌کنند. زبان‌های ایرانی میانه غربی پارتی (پهلوانی یا پهلوی اشکانی) و فارسی میانه (پهلوی یا پهلوی ساسانی) هست. زبان‌های ایرانی میانه شرقی که حتی تا سده ۷ ق/ ۱۳ م در شرق ایران تا ترکستان چین و به سبب مهاجرت‌های برخی از قبایل ایرانی در شمال غرب ایران تا دریای سیاه رواج داشت، بلخی، خوارزمی، سغدی و سکایی، بخارایی، سَرمَتی (و برخی از زبان‌هایی که در سده ۳ پ. م در بخش‌هایی از افغانستان و پاکستان رایج بود) را می‌توان نام برد. زبان ایرانی نو زبان‌های ایرانی نو زبان‌هایی هستند که پس از فتح ایران به دست مسلمانان به تدریج در مناطق مختلف پدیدار شدند و با آنکه برخی از آنه هم‌زمان با برخی از زبان‌های ایرانی میانه رایج بودند، از لحاظ ساختاری تحول‌هایی در آنها مشاهده می‌شود که آنها را از زبان‌های ایرانی میانه متمایز می‌سازند. مورخان و جغرافی‌نویسان دوره اسلامی، همچون اصطخری در المسالک و الممالک، مقدسی در احسن التقاسیم و حمدالله مستوفی در نزهة القلوب، نام و گاه نمونه‌هایی از واژه‌ها یا جمله‌های برخی از زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو را - که پیش از سده ۱۰ ق/۱۶ م در مناطق مختلف ایران رواج داشت- آورده‌اند. اکنون مرکز زبان‌های ایرانی نو، ایران، افغانستان و تاجیکستان است. اما برخی از آنها در جمهوری‌های آسیای مرکزی، ترکستان چین، ترکیه، کشورهای حاشیه خلیج فارس، سوریه، شبه‌قاره هند، عراق، فلات پامیر و قفقاز نیز رواج دارد. از میان زبان‌های ایرانی نو فقط فارسی (با ۳ گونه اصلی ایرانی، افغانی، تاجیکی) و یغنایی به ترتیب بازمانده‌های مستقیم فارسی میانه و سغدی هستند. اصل و نسب دیگر زبان‌های ایرانی نو دانسته نیست. مهم‌ترین و متداول‌ترین زبان ایرانی نو فارسی دری است. دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو را - که شمارشان به صدها می‌رسد- بر پایه قرابت‌های ساختاری و جغرافیایی به دو گروه غربی و شرقی تقسیم می‌شود. زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو به چند شاخه تقسیم می‌شوند: گویش‌های مرکزی ایران گویش‌های حاشیه دریای خزر گویش‌های شمال غرب ایران گویش‌های جنوب غرب ایران گویش‌های جنوب شرق ایران زبانها و گویش‌های ایرانی نو شرقی نیز اینها هستند: اوستی پشتو اُرموری و پَراچی مونجانی و یِدغه یَغنابی زبان‌های پامیری: اِشکاشمی، زیباکی، سَنگلیچی وَخی وَنجی یَزغُلامی بَرتَنگی، رُشروی، روشانی، شُغنی و سَریکُلی جستارهای وابسته زبان‌های هندوآریایی زبان‌های هندواروپایی فهرست زبان‌های هندواروپایی پانویس منابع Prods Oktor Skjærvø, “IRAN vi. IRANIAN LANGUAGES AND SCRIPTS (4) Origins Of The Iranian Languages,” Encyclopaedia Iranica, XIII/4, pp. 370-371, available online at http://www.iranicaonline.org/articles/iran-vi4-language-origins (accessed on 30 April 2018). زبان‌های هندوایرانی هندواروپایی
1854
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C
زبان‌های ایرانی
زبان‌های ایرانی ، یکی از شاخه‌های زبان‌های هندوایرانی از خانواده بزرگ زبان‌های هندواروپایی است و توسط مردمان ایرانی تکلم می‌شود. زبان‌های ایرانی به چهار دوره پیشا ایرانی، ایرانی کهن، ایرانی میانه و ایرانی نو دسته‌بندی می‌شوند. منظور از اصطلاح زبان‌های ایرانی یا زبان‌های ایرانی‌تبار، گروهی از زبان‌ها است که همگی ریشه در یک زبان باستانی به نام زبان نیا-ایرانی داشته‌اند و به معنی زبان‌های مرتبط با واحد سیاسی کشور امروزی ایران نیست. رایج‌ترین زبان‌های ایرانی نو عبارتند از: فارسی (پارسی، دری یا تاجیکی، هزارگی) لاری، کُردی، تاتی، لکی، پشتو، بلوچی، آسی،لری(لری بختیاری،لری شمالی،لری جنوبی)، تبری، تالشی، گیلکی و هورامی. اکثر زبان‌های ایرانی نو در ایران و افغانستان متمرکزند ولی تعدادی از این زبان‌ها در تاجیکستان، عراق، سوریه، ترکیه، ازبکستان، غرب چین و شبه‌قاره هند هم وجود دارند.در میان کشورها و دولت‌های خودگردان، زبان فارسی در ایران، دری در افغانستان و تاجیکی در تاجیکستان، پشتو در افغانستان و بخش‌هایی از پاکستان، کردی در عراق، آسی در اوستیای جنوبی و اوستیای شمالی-آلانیا و زبان بلوچی در بلوچستان پاکستان، زبان رسمی هستند. امروز زبان‌های ایرانی بیشتر با خط عربی، لاتین، و سیریلیک نوشته می‌شوند. در میان زبان‌های زنده ایرانی، تنها فارسی و طبری (مازندرانی) دارای آثاری با قدمت بیش از هزار سال هستند. در سال ۲۰۰۸ میلادی برآورد شد که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تن به زبان‌های ایرانی سخن می‌گویند. بنیاد تابستانی زبان‌شناسی (SIL International) در سال ۱۳۸۴ برآورد کرده‌است که امروزه به حدود ۸۷ گونه از زبان‌های ایرانی سخن گفته می‌شود؛ که شمار سخنوران بزرگ‌ترین این زبان‌ها به‌طور تخمینی عبارتند از: فارسی (۱۱۰ میلیون تن)، کردی (۴۱-۶۰ میلیون تن)، پشتو (۴۰ میلیون تن)، لری (۱۰ میلیون تن)، زبان تبری و گیلکی (۷ میلیون تن) و زبان بلوچی (۷ میلیون تن) و زبان لکی (حدود ۱٫۵ میلیون). پیشینه دوره استقرار اقوام ایرانی در فلات کنونی ایران از هزاره سوم پ. م تا پایان شاهنشاهی هخامنشی در سده چهارم پ. م را در بر می‌گیرد. از زبان‌های ایرانی باستان چهار زبان آن شناخته شده‌است: زبان مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان. از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمان‌روایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها کلمات و عباراتی در آثار دیگران برجای مانده‌است. اما از زبان‌های اوِستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زبان اوِستایی، گویش مردم اطراف دریاچه هامون در سیستان بوده و زرتشت کتاب خود را به این زبان نوشته‌است. پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی گردد. درهمین زمان زبان‌های دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می‌پیموده‌است، مانند زبان‌های بلخی، سغدی، زبان پارتی و خوارزمی. زبان‌های ایرانی به سه دسته تقسیم می‌شوند: زبان‌های ایرانی باستان زبان‌های ایرانی میانه زبان‌های ایرانی نو (غربی و شرقی) این دسته‌بندی مطلقاً از لحاظ زمانی نیست، بلکه از نظر زبان‌شناسی هم هست. ایرانی باستان زبان نیاایرانی نیای مستقیم این دسته از زبان‌های ایرانی است. از جمله زبان‌های ایرانی باستان عبارت‌اند از زبان‌های اوستایی (که تنها از طریق متون اوستا به ما رسیده‌است)، فارسی باستان (که بیشتر از طریق کتیبه‌های هخامنشی به ما رسیده‌است)، سکایی باستان، و مادی (که فقط چند واژهٔ آن، آن هم از طریق چند وام‌واژه در فارسی باستان و چند واژهٔ ذکر شده در منابع یونانی و میان‌رودانی به دست ما رسیده‌است). برخی دیگر از زبان‌های این دوره که آثار غیرمستقیمی از آنها برجای مانده، یا براساس موازین زبان‌شناختی تاریخی می‌توان به وجودشان اطمینان داشت، آراخوسیایی (رُخَجی) باستان، بلخی باستان، پارتی باستان، خوارزمی باستان، سغدی باستان، شیرازی باستان، کرمانی باستان و مادی است. ایرانی میانه زبان‌های ایرانی میانه به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروه ایرانی میانه غربی، شامل پارتی (یا پهلوی اشکانی) و پارسی میانه (یا پهلوی) گروه ایرانی میانه شرقی، شامل سغدی، سکایی (یا ختنی)، خوارزمی و باختری (یا بلخی) ایرانی نو زبان‌های ایرانی نو به دو دسته بخش می‌شوند: شرقی غربی زبان‌های ایرانی نو با این که در ایران، افغانستان و تاجیکستان متمرکز شده‌اند اما گستره جغرافیایی بسیار وسیع‌تری را در بر می‌گیرند شامل مناطقی در قفقاز، آسیای میانه، ترکستان چین، پامیر، ترکیه، سوریه، عراق و شبه قاره هند. زبان‌های ایرانی‌تبار شرقی دسته شرقی زبان‌های ایرانی نو که اغلب در کشورهای افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، روسیه و گرجستان رایج‌اند یه چند گروه تقسیم می‌شوند که عبارتند از: پشتو آسی اُرموری پراچی یِدغه مونجی خوفی برتنگی شغنانی زبان روشانی اشکاشمی سنگلیچی وخی سریکالی یزغلامی یغنابی زبان‌های ایرانی‌تبار غربی زبان‌های ایرانی‌تبار غربی به دو گروه شمال غربی و جنوب غربی دسته‌بندی می‌شوند. این زبان‌ها غالبا بازمانده زبان‌های پارسی باستان، پارسی میانه، پهلوی اشکانی، آذری باستان، دری زرتشتی هستند. گروه شمال غربی: کردی لکی زازاکی گورانی شبکی تبری گیلکی تالشی سمنانی سنگسری لاسگردی سرخه‌ای خوری بلوچی سیوندی تاتی کرنگانی شاهرودی خورش رستمی رزجردی گذرخانی کجلی آشتیانی خوانساری نائینی وانشانی گزی نطنزی سوی شاهرودی یهودی-کاشانی یهودی-همدانی یهودی-گلپایگانی گروه جنوب غربی: فارسی نو تاتی قفقاز لری لاری جهوری بشاگردی کمزاری کهمره‌ای گرمسیری رسم‌الخط زبان‌های ایرانی دارای رسم‌الخط‌های گوناگون هستند. از جمله خط میخی (در مورد پارسی باستان)؛ خط آرامی (در مورد نخستین کتیبه‌های پارسی میانه، پارتی، سغدی، و خوارزمی)؛ دو نوع خط سریانی، سطرنجیلی (در مورد پارسی میانه، پارتی، باختری، سغدی و فارسی نو) و نستوری (سغدی مسیحی و فارسی نو)؛ خط عبری (در مورد فارسی نو و لهجه‌های محلی)؛ خط عربی (در مورد فارسی نو، خوارزمی، کُردی، پشتو و بلوچی)؛ خط براهمی (در مورد خُتَنی، تُمْشُقی و سغدی)؛ خط یونانی (در مورد آذری (باختری))؛ خط سیریلیک (در مورد اُسِتی و تاجیکی) و خط لاتین (در مورد آذری، کُردی، اُسِتی و زازاکی). زبان‌های ایرانی در ایران امروز اتنولوگ اتنولوگ جمعیت فارسی زبانان ایران در سال ۲۰۱۶ را ۵۰ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر یعنی بیش از ۶۲ درصد می‌داند. اِتنولوگ از معتبرترین دانشنامه‌های موجود در جهان است که داده‌های آماری از تعداد گویشوران زبان‌های مختلف را به صورت اینترنتی منتشر می‌کند. جمعیت جمعیت ایران در پایان سال ۲۰۱۶ میلادی، طبق تخمین‌های متفاوت بین ۷۹ تا ۸۱ میلیون نفر بوده‌است. اتنولوگ جمعیت گویشوران زبان‌های مختلف در ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی را به ترتیب زیر بیان کرده‌است. به این نکته توجه شود که بین قومیت و گویشور تفاوت وجود دارد و برای نمونه میزان جمعیت آذری زبانان در جدول لحاظ شده‌است در حالی که جمعیت آذری تباران اندکی بیش تر است. بیش از ۸۱ درصد مردم ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی به یکی از زبان‌های ایرانی سخن می‌گویند. بنا بر گفته ادوین فرانسیس بریانت و لائوری پاتون، جمعیت گویشوران پنج زبان اول پرگویش این خانواده زبانی (به میلیون نفر) به شرح زیر می‌باشد: جدول زبان‌های ایرانی جستارهای وابسته فهرست نام‌های جغرافیایی با ریشه ایرانی فهرست زبان‌های هندواروپایی منابع پیوند به بیرون زبان فارسی گویشهای ایرانی زبان‌های ایرانی نگاره درختی زبان‌های ایرانی آمارهایی درباره زبانهای رایج ایران زبان‌های ایرانی زبان‌های هندواروپایی زبان‌های هندوایرانی مردمان ایرانی‌تبار
1860
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%88%20%DA%A9%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%88
آنتونیو کاسانو
آنتونیو کاسانو (؛ زادهٔ ) بازیکن فوتبال پیشین اهل ایتالیا است. کاسانو فوتبالش را در تیم زادگاهش باری شروع کرد. او در پست مهاجم بازی می‌کرد. وی توانست در مسابقات یورو ۲۰۰۴ دو گل برای ایتالیا را به ثمر برساند. دوران حرفه‌ای کاسانو در ۱۲ ژوئیه ۱۹۸۲ در باری ایتالیا به دنیا آمد و از سنین کودکی شروع به بازی فوتبال کرد. وی نخستین بار توسط دست‌اندرکاران باشگاه فوتبال باری کشف شد و به تیم جوانان این باشگاه راه یافت. اولین بازی وی در سری آ نیز برای این تیم و در مقابل تیم فوتبال لچه در سال ۱۹۹۹ بود. در سن ۱۹ سالگی کاسانو به رم، قهرمان وقت سری آ، پیوست و در اولین فصل خود برای این تیم ۵ گل به ثمر رساند. این بازیکن جنجالی پس از این که توسط فابیو کاپلو مربی وقت رم، از شرکت در یک جلسهٔ تمرین محروم شد، در جلوی دید عموم با وی درگیر شد. پس از اتمام قراردادش با رم در سال ۲۰۰۶، کاسانو به رئال مادرید پیوست. کاسانو پس از کریستین پانوچی، هم تیمی سابقش در رم، دومین ایتالیایست که با رئال قرارداد بسته‌است. وی شروع خوبی با این تیم داشت اما تنها پس از چهار ماه حضور در این تیم به دلیل عادات بد غذایی، اضافه وزن آورد. این امر باعث شد که رئال برای هر گرم اضافه وزنش، وی را جریمه کند. پس از درگیری با کاپلو مربی وقت رئال در رختکن که به دلیل اعتراض به کنار گذاشته شدن از یک مسابقه بود، وی به حالت تعلیق درآمد و نیمکت‌نشین شد و در نهایت در سال ۲۰۰۷ این تیم را ترک کرد و به صورت قرضی و برای یک سال به سمپدوریا پیوست. شماره مورد علاقه کاسانو ۱۸ بود اما بعد از پیوستن وی به سمپدوریا که شماره ۱۸ آن در آن زمان در اختیار ولادیمیر کومان بود، وی شماره ۹۹ را، به دلیل اینکه مجموع ارقامش ۱۸ می‌شود، برگزید. پس از یک فصل موفقیت‌آمیر در سمپدوریا، این تیم تصمیم به خرید کاسانو از رئال گرفت و وی تا سال ۲۰۱۱ در اختیار این تیم بود. در اکتبر ۲۰۱۰ کاسانو، با درخواست رئیس باشگاه سمپدوریا برای شرکت در مراسم توزیع جایزه مخالفت کرد و مجادله این دو بالا گرفت. در نتیجه این تنش وی از ترکیب تیم کنار گذاشته شد و سمپدوریا از کمیته انضباطی درخواست فسخ قرارداد این بازیکن را کرد. این درخواست توسط کمیته انضباطی رد شد اما این کمیته رأی به کسر ۵۰٪ از باقی‌مانده مبلغ قرارداد بازیکن داد. پس از پایان قراردادش با سمپدوریا در ۲۰۱۱، کاسانو به آ.ث. میلان پیوست. با این حال به دلیل نارضایتی از فروش بازیکنان کلیدی میلان، به ویژه زلاتان ابراهیمویچ و تیاگو سیلوا، وی در پایان فصل از میلان درخواست انتقال کرد. در ۲۱ اوت ۲۰۱۲ میلان با پرداخت ۷ میلیون یورو بر سر تبادل کاسانو و جامپائولو پاتزینی با اینتر توافق کرد و در روز بعد این بازیکن رسماً به اینتر پیوست. افتخارات رم سوپر جام فوتبال ایتالیا: ۲۰۰۱ رئال مادرید لا لیگا: ۲۰۰۶–۰۷ میلان سری آ: ۲۰۱۰–۱۱ سوپرجام فوتبال ایتالیا: ۲۰۱۱ شخصی بازیکن جوان سال سری آ: ۲۰۰۱, ۲۰۰۳ پانویس منابع ویکی‌پدیای انگلیسی افراد زنده اهالی باری، ایتالیا بازیکنان باشگاه آ.اس. رم بازیکنان باشگاه آ.ث. میلان بازیکنان باشگاه اینتر میلان بازیکنان باشگاه باری بازیکنان باشگاه پارما بازیکنان باشگاه رئال مادرید بازیکنان باشگاه سمپدوریا بازیکنان باشگاه هلاس ورونا بازیکنان تیم ملی فوتبال ایتالیا بازیکنان تیم ملی فوتبال جوانان ایتالیا بازیکنان تیم ملی فوتبال زیر ۲۱ سال ایتالیا بازیکنان جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۴ بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۸ بازیکنان جام ملت‌های اروپا ۲۰۱۲ بازیکنان سری آ بازیکنان فوتبال اهل ایتالیا بازیکنان فوتبال دور از وطن در اسپانیا بازیکنان فوتبال مهاجر اهل ایتالیا بازیکنان لا لیگا بی‌خدایان اهل ایتالیا زادگان ۱۹۸۲ (میلادی) مهاجمان فوتبال ورزشکاران دور از وطن اهل ایتالیا در اسپانیا
1861
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84%20%D8%A2.%D8%A7%D8%B3.%20%D8%B1%D9%85
باشگاه فوتبال آ.اس. رم
اَسوچیاتزیونه سپورتیوا رم یک باشگاه حرفه‌ای فوتبال ملقب به جالوروسی که در سری آ ایتالیا است و در شهر رم در کشور ایتالیا قرار دارد. این باشگاه در سال ۱۹۲۷ بنا نهاده شد. آ. اس. رم به جز فصل ۵۱–۱۹۵۰، همواره در بالاترین سطح فوتبال ایتالیا حضور داشته‌است. رم ۳ بار فاتح سری آ شده‌است؛ آن‌ها موفق شده‌اند در فصل ۴۲–۱۹۴۱، ۸۳–۱۹۸۲ و ۰۱–۲۰۰۰ قهرمان این رقابت‌ها شوند. آن‌ها همچنین ۹ بار قهرمان جام حذفی فوتبال ایتالیا و ۲ بار قهرمان سوپر جام فوتبال ایتالیا شده‌اند. در رقابت‌های اروپایی، آ. اس. رم موفق به قهرمانی در اینتر-سیتیز فیرز کاپ، نایب قهرمانی در جام باشگاه‌های اروپا ۸۴–۱۹۸۳، دو نایب قهرمانی در جام یوفا در سال های ۹۱–۱۹۹۰ و همچنین قهرمانی در نخستین دوره لیگ کنفرانس اروپا در سال ۲۲–۲۰۲۱ و نایب قهرمانی در لیگ اروپا ۲۳–۲۰۲۲ است. از سال ۱۹۵۳، رم بازی‌های خانگی‌اش را در ورزشگاه المپیک رم برگزار می‌کند، ورزشگاهی که رقیب همشهری آن‌ها لاتزیو نیز از آن استفاده می‌کند. این ورزشگاه با ظرفیت ۷۲٬۰۰۰ نفر، دومین ورزشگاه بزرگ ایتالیا بعد از ورزشگاه سن سیرو به حساب می‌آید. لباس خانگی این تیم از رنگ‌های ارغوانی امپراتوری و طلایی تشکیل شده‌است؛ که برگرفته از لقب این تیم «جالوروسی» به معنای زرد و قرمزها می‌باشد. نشان برجسته و نماد باشگاه، یک گرگ ماده است که از افسانه اساطیری بنیان‌گذاری شهر رم الهام گرفته شده‌است. تاریخچه تأسیس باشگاه در تابستان سال ۱۹۲۷ با اشتیاق و تلاش ورزش دوستان شهر رم باشگاه ورزشی آ آس رم، با ادغام ۳ باشگاه شهر رم (رومن اف سی، فورتیتودو- پرو رم و آلبا اودیک رم) تأسیس شد. براساس گزارش‌ها روزنامه‌های وقت شهر رم –از جمله ایل مساجرو و نسخه شهر رم لاگاتزتا دلو اسپورت- این قرارداد در شب ۷ ژوئن ۱۹۲۷ منعقد شد. با توجه به تلاش‌های ایتالو فوسچی در آن زمان برای ادغام این سه باشگاه با هدف ایجاد تیمی قدرتمند برای مقابله با تیم‌های شمالی؛ تصمیم گرفته شد که وی اولین مدیر تاریخ باشگاه شود. باشگاه جدید از نماد گرگ پایتخت و از رنگ‌های زرد و قرمز که مورد علاقه مردم محله‌های قدیمی و حومه شهر بود استفاده کرد. در ۲۲ ژوئیه ۱۹۲۷ ایتالو فوسچی با امضای دستور کار شماره ۱، باشگاه را به سه قسمت اساسی بخش ورزشی، بخش مالی و بخش مدیریت تقسیم کرد. نخستین جام در فصل ۲۸–۱۹۲۷ باشگاه رم اولین جام خود را در کنی کاپ با شکست مودنا در فینال کسب کرد. ستاره آن زمان رم آتیلیو فرراریس بود؛ بازیکن تیم ملی ایتالیا که در رم متولد شده بود و چندی بعد همراه تیم ملی ایتالیا قهرمان جام جهانی ۱۹۳۴ شد و در تیم منتخب جام قرار گرفت. بعد از نخستین فصل فولویو برناردینی افسانه ای به تیم اضافه شد که تا یازده فصل بعد ستاره تیم رم بود. زمین افسانه‌ای تستاچیو در سالهای بین ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۰ رم در زمین تستاچیو تمرین می‌کرد. استادیوم افسانه ای جالوروسی‌ها هم در محلهٔ کارگر نشینی به نام تستاچیو ساخته شد که همواره تماشاگران زیادی را در خود می‌دید و عدهٔ کثیری برای حمایت تیم محبوب شان به آنجا می‌رفتند. اولین و آخرین بازی باشگاه در این زمین با پیروزی ۱–۲ رم همراه شد؛ نخستین بازی در برابر برشا و آخرین بازی در برابر لیورنو انجام شد. لازم است ذکر شود که معمار این بنا سیلویو سنسی، پدر فرانکو سنسی (رئیس باشگاه رم در سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸)، از سازه‌های چوبی برای ساخت این ورزشگاه استفاده کرد. یک ماه پس از منتقل شدن به تستاچیو یکی دیگر از اتفاقات مهم باشگاه رقم خورد و اولین دربی میان رم و لاتزیو برگزار شد. رقابت بین این دو تیم با بازی در زمین روندینلا آغاز شد. آن روز بیشتر تماشاگران پرچم رم را به اهتزاز درآوردند و با تک گل رودولفو ولک خوشحال به خانه بازگشتند. در دهه ۱۹۳۰ رقابت بزرگ بین رم و یوونتوس آغاز شد. بازی مهمی سال ۱۹۳۱ انجام شد در زمانی که یوونتوس به کسب اولین جام از پنج جام متوالی خود نزدیک بود. بازی که در زمین تستاچیو برگزار شده بود با دبل برناردینی و گل‌های فرراریس، ولک، فاسانلی و لومباردو ۰–۵ به نفع رم به پایان رسید. فیلم پنج تا صفر اثر ماریو بونارد با الهام از این بازی ساخته شده‌است. اولین اسکودتو پانزده سال پس از تأسیس، باشگاه رم توانست در ۱۴ ژوئن ۱۹۴۲ با پیروزی ۰–۲ مقابل مودنا اولین اسکودتوی خود را به دست آورد. رم با سرمربی گری آلفرد شافر و متشکل از خط مستحکم دفاعی که توسط دروازه‌بان گویدو ماستی رهبری می‌شد و با ضد حمله‌های زهردار و خطرناک تیم قدرتمندی برا هر حریفی به حساب می‌آمد. اما ستاره تیم آمادئو آمادئی ۲۱ ساله بود که با ۱۸ گل زده نقش مهمی در قهرمانی تیم داشت. وی در فراسکاتی به دنیا آمد و دوران فوتبال خود را در تیم جوانان رم آغاز کرد. وی پس از یک فصل حضور قرضی در آتالانتا به رم بازگشت و آلفرد شافر او را در پست مهاجم مرکزی قرار داد. اسکودتوی رم در سال ۱۹۴۲ اولین اسکودتویی بود که تیمی به غیر از تیم‌های شمالی موفق به کسب آن می‌شود. سقوط و تولد دوباره پس از اسکودتوی اول رم دوران سختی را تحمل کرد. باشگاه بیشتر از هر باشگاه دیگری از عواقب جنگ جهانی دوم آسیب دید و بدون پول و بازیکن ماند. پس از چند فصل عملکرد ضعیف، رم در فصل ۵۲–۱۹۵۱ برای اولین و آخرین بار به دسته پایین‌تر سقوط کرد. رم سریع با قهرمانی سری بی به سرمربی گری جوزپه ویانی به سری آ بازگشت اما برای ۱۰ سال تنها موفقیت رم رتبه دوم در فصل ۵۵–۱۹۵۴ بود. در آغاز دهه ۶۰ رم با شرکت در مسابقات اروپایی سعی در احیای روحیه تیم و هواداران داشت. در ۶۱–۱۹۶۰ رم با قهرمانی در اینتر-سیتیز فیرز کاپ اولین موفقیت اروپایی خود را کسب کرد. رم توسط لوئیس کارنیگلیا با غلبه بر یونیون سنت گیلویس، کولون و هیبرنیان به دیدار نهایی رسید. رم در فینال با نتیجه ۲–۴ در دو بازی رفت و برگشت بیرمنگام را شکست داد و قهرمان جام اینتر-سیتیز فیرز کاپ شد. ستاره آن رقابت پدرو مانفردینی از رم بود که توانست ۱۲ گل به ثمر برساند. دهه ۶۰ و دو جام حذفی رم در دهه ۱۹۶۰ با سرمایه گزاری روی بازیکنان با استعدادی چون فرانچسکو لویاکونو، خوان آلبرتو شیافینو، آنتونیو آنجلیلو، جیاکومو لوسی و جانکارلو د سیستی (ملقب به دارکوب)؛ توانست دو جام حذفی در ۱۹۶۴ و ۱۹۶۹ کسب کند. جام حذفی سال ۱۹۶۹ تحت مدیریت و سرمربی گری آلوارو مارکینی و هلنیو هررا (ملقب به جادوگر) به دست آمد. کاپیتانی تیم بر عهده فرانکو کوردووا و فابیو کاپلو بود که خود بعدها سرمربی رم شد. هرچند که این فصل تحت تأثیر مرگ ناگهانی جولیانو تاکولا که در ۱۶ مارس ۱۹۶۹ در رختکن دچار حمله ناگهانی بیماری شد؛ قرار گرفت. اولین حضور لیدهولم در دهه ۱۹۷۰ گائتانو آنزالونه مدیریت باشگاه را بر عهده گرفت و قراردادی با نیلس لیدهولم امضا کرد. لیدهولم به بازیکنان جوان به خصوص فرانچسکو روکا و آگوستینو دی بارتولومی اعتماد کرد. این استراتژی موفق شد و رم فصل ۷۵–۱۹۷۴ را در رتبه سوم به پایان رساند. آنزالونه هم چنین با ساختن مرکز تمرین فولویو برناردینی دی تریگوریا که تا امروز مرکز تمرین اصلی باشگاه است تأثیر شایانی بر رم گذاشت. رم ویولا تابستان سال ۱۹۷۹ با مدیرعامل شدن دینو ویولا مقطع مهمی در تاریخ رم محسوب می‌شود. در زمان مدیریت وی رم به قله فوتبال ایتالیا دست پیدا کرد. در نخستین سال وی به عنوان مدیرعامل، رم با غلبه بر تورینو در فینال جام حذفی، به قهرمانی این رقابت‌ها رسید. بازیکنان جوانی مانند برونو کونتی، کارلو آنچلوتی و مهاجم گلزن تیم، روبرتو پروتزو، در ترکیب اصلی بودند. در فصل ۸۱–۱۹۸۰ پائولو روبرتو فالکائو از اینترناسیونال به رم پیوست. و رقابت قدیمی رم و یوونتوس با قهرمانی یوونتوس در لیگ و نایب قهرمانی رم در لیگ و قهرمانی مجدد در جام حذفی به اوج خود رسید. دومین اسکودتو انتظار زیاد رم برای کسب اسکودتوی دوم از سال ۱۹۴۲ در فصل ۸۳–۱۹۸۲ به پایان رسید و در بازی پایانی مقابل جنوا در ۸ مه ۱۹۸۳ با گل مساوی بخش پروتزو تیم به قهرمانی سری آ رسید. تیم قدرتمندی با سرمربی گری لیدهولم، دروازه‌بانی همچون تانکردی، دفاع نفوذناپذیر با بازیکنان مهمی مانند ویرچود، نلا و مالدرا، خط هافبک تحسین پذیری با دی بارتولومی، فالکائو، آنچلوتی و پروهاسکا و خط حمله خطرناکی متشکل از پروتزوی تمام کننده و کونتی در بال راست. در شهر رم پس از این قهرمانی غوغا و هیاهویی به پا شد و مردم به شادی پرداختند. آنتونلو وندیتی، شاعر و ترانه‌سرا، که ده سال قبل شعر سرود رسمی باشگاه -رما رما رما- را سروده بود؛ تحت تأثیر این قهرمانی ترانه ممنون رم را نوشت. یک قدم تا شکوه قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا فصل بعد از دومین قهرمانی رم در سری آ، فصل ناامید کننده ای برای رم و هواداران بود. فصلی که قهرمانی را با دو امتیاز اختلاف به یوونتوس واگذار کردند و تلخ‌تر از آن شکست در فینال لیگ قهرمانان اروپا برابر لیورپول بود. رم با پیروزی برابر گوتبرگ، زسکاسوفیا، دینامو برلین و داندی یونایتد به دیدار پایانی این رقابت‌ها رسید و باتوجه به میزبان بودن قهرمانی آن‌ها دور از انتظار نبود. گل اول بازی را فیل نیل در صحنه ای مشکوک برای لیورپول به ثمر رساند که بازیکنان رم اعتقاد داشتند در صحنه منجر به گل بر روی دروازه‌بان خطا شده‌است. گل مساوی برای رم توسط پروتزو زده شد و بازی به پنالتی کشیده شد. لیورپول در پنالتی‌ها با کمک دروازه‌بان خود و حرکات عجیبش به پیروزی رسید. این یک ناامیدی بزرگ برای رم و هوادارانش بود که تا به امروز نزدیک‌ترین شانس باشگاه برای قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا است. رم فصل ۸۴–۱۹۸۳ را با پیروزی در فینال جام حذفی برابر ورونا تمام کرد اما شکست در فینال لیگ قهرمانان اروپا در ورزشگاه المپیک دوران ویولا را تحت تأثیر خود قرار داد. دومین فینال اروپایی سون گوران اریکسون که در سال ۱۹۸۴ سرمربی رم شد در فصل ۸۶–۱۹۸۵ به سومین اسکودتو نزدیک شد اما با دو باخت دور از انتظار برابر لچه انتهای جدولی رم فصل را در رتبه دوم به پایان رساند. موفقیت در کسب ششمین جام حذفی مایه دلخوشی رم در آن فصل شد. در اواخر دهه ۱۹۸۰ رم نتوانست جام دیگری را به افتخارات خود اضافه کند. در سال ۱۹۹۱ پس از مرگ دینو ویولا و با هدایت اوتاویو بیانکی رم به دیدار نهایی لیگ اروپا در برابر اینترمیلان رسید. اینترمیلان در دیدار رفت در خانه خود با دو گل رم را شکست داد و در دیدار برگشت تک گل ریتزیتلی برای قهرمانی رم کافی نبود و اینترمیلان قهرمان آن دوره از مسابقات شد. رم در فصل ۹۱–۱۹۹۰ با شکست سمپدوریا فاتح جام حذفی شد. ورود فرانکو سنسی پس از مدت کوتاه و موقتی از ریاست مشترک پیترو متزارما و فرانکو سنسی، فرانکو سنسی تنها مدیر باشگاه شد. رئیس جدید، طرفدار و عاشق رم بود. وی کارلو ماتزونه را که متولد رم بود را به سرمربی گری تیم منصوب کرد و روی بازیکنان مشهوری مانند آبل بالبو و دنیل فونسکا سرمایه گزاری کرد. اگرچه نتایج تیم طبق انتظارات پیش نرفت ولی با هدایت ماتزونه، فرانچسکو توتی جوان شروع به درخشش کرد. پس از یک فصل اعتماد به کارلوس بیانکی، زدنیک زمن که به نوآوری در تاکتیک‌ها معروف بود سرمربی رم شد. تحت هدایت زدنیک زمن، رم بازیکنان بزرگی همچون کافو، وینسنت کاندلا، دامیانو توماسی و مارکو دلوکیو خریداری کرد و فرانچسکو توتی به عنوان کاپیتان (فوتبال) تیم انتخاب شد. سومین اسکودتو در فصل ۰۰–۱۹۹۹ طرفداران رم انتظار زیادی برای کسب جام و پیروزی داشتند. فرانکو سنسی تصمیم گرفت موفق‌ترین سرمربی وقت ایتالیا را برای رم انتخاب کند و با فابیو کاپلو قرارداد امضا کرد. علاوه بر سرمربی، سنسی بازیکنان مطرحی مانند وینچنزو مونتلا و هیدتوشی ناکاتا را به تیم اضافه کرد. اوضاع برای رم چندان خوب پیش نرفت تا اینکه در فصل ۰۱–۲۰۰۰ گابریل باتیستوتا، والتر ساموئل و امرسون جذب رم شدند. رم فصل را با ۷۵ امتیاز، بیشترین امتیاز کسب شده در جدول ۱۸ تیمی، به اتمام رساند. ستارگان تیم در آن فصل باتیستوتا با ۲۰ گل زده، مونتلا و توتی بودند. قهرمانی سوپرجام در تابستان، رم با پیروزی ۰–۳ برابر فیورنتینا در ورزشگاه المپیک فاتح سوپر جام ایتالیا شد و رم برای اولین بار به فرمت جدید و فعلی لیگ قهرمانان اروپا راه یافت. فابیو کاپلو سه فصل دیگر را هم با رم سپری کرد و پس از آن به یوونتوس، رقیب دیرینه رم، پیوست و چزاره پراندلی که به خاطر نتایج درخشانش در پارما معروف شده بود به رم پیوست. هرچند به خاطر دلایل خانوادگی مجبور به استعفا شد و رودی فولر مهاجم سال‌های قبل رم جای او را گرفت. نتایج این فصل با توجه به جا به جایی‌های زیاد روی نیمکت سرمربی گری درخشان نبود. هشتمین قهرمانی جام حذفی در تابستان سال ۲۰۰۵ لوچیانو اسپالتی به عنوان سرمربی به رم پیوست و نوید شروع جدیدی با رم را می‌داد. در اولین فصل حضور رم با ۱۱ پیروزی پیاپی در سری آ رکورد جدیدی خلق کرد و در نهایت توانست سهمیه لیگ قهرمانان اروپا را برای فصل بعد کسب کند درحالی که یوونتوس و میلان هردو به خاطر وقایع کالچوپولی محروم شدند. فصل ۰۷–۲۰۰۶ به بدترین شکل ممکن با باخت ۴–۳ برابر برابر اینتر در فینال سوپر جام ایتالیا آغاز شد اما با کسب رتبه دوم سری آ، رسیدن به ۸ تیم نهایی لیگ قهرمانان اروپا و هشتمین قهرمانی جام حذفی در برابر اینترمیلان به پایان رسید. بازی در دیدار رفت ۲–۶ به نفع رم و دیدار برگشت ۱–۲ به نفع اینترمیلان به اتمام رسید. جام‌های بیشتر برای رم در شروع فصل ۰۸–۲۰۰۷ رم با تک گل دنیله دروسی اینترمیلان را در سن سیرو شکست داد و سوپر جام ایتالیا را کسب کرد. در لیگ توتی و یارانش اینترمیلان را شکست دادند تا اسکودتوی چهارم را کسب کنند ولی در نهایت لیگ را به اینترمیلان واگذار کردند. دوباره رم برای جام حذفی تلاش کرد و توانست رکورد ۹ قهرمانی در جام حذفی را کسب کند. در ابتدای فصل ۰۹–۲۰۰۸ خبر ناراحت‌کننده فوت فرانکو سنسی منتشر شد و دختر او، روزلا سنسی، عهده‌دار این مسئولیت شد. دیداری دوباره با مسابقات اروپایی شوک از دست دادن فرانکو سنسی و نتیجه نگرفتن علی‌رغم شرایط فنی و بازی‌های خوب مانند فصل قبل باعث شد رم نتواند فصل را در رتبه ای بهتر از ششم تمام کند و در جام حذفی در مرحله یک چهارم نهایی توسط اینترمیلان حذف شد. ولی این فصل به خوبی برای هواداران به خاطر رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا به یاد ماندنی است. رقابتی که رم در مرحله یک چهارم نهایی در ضربات پنالتی مقابل آرسنال حذف شد. اوایل فصل ۱۰–۲۰۰۹، کلودیو رانیری جانشین لوچیانو اسپالتی شد. سرمربی متولد رم توانست طی فصل اول درخشان خود رم را به چهارمین اسکودتو نزدیک کند اما با شکست برابر سمپدوریا رم لیگ را با ۲ امتیاز اختلاف به اینترمیلان واگذار کرد. در فوریه ۲۰۱۱ کلودیو رانیری جای خود را به وینچنزو مونتلا داد اما در نهایت رم فصل را در رتبه ششم به پایان رساند. از ۲۰۱۱ تا قهرمانی اولین دوره کنفراس اروپا تابستان ۲۰۱۱ پایان مالکیت خانواده سنسی بر رم بود. با حضور مالک‌های آمریکایی به رهبری جیمز پالوتا و توماس دی بندتو به عنوان مدیر، فصل جدیدی در تاریخ رم آغاز شد. اولین تغییرات ایجاد شده توسط مالکان آمریکایی امضای قرارداد با لوییز انریکه به عنوان سرمربی بود. انریکه تیمش را به فوتبال نوآورانه هدایت می‌کرد اما نتیجه، نتیجه مدنظر نبود و تصمیم گرفت آخر فصل از باشگاه جدا شود. با بازگشت زدنیک زمن در ژوئن ۲۰۱۲ به عنوان سرمربی شور و شوق به تیم بازگشت. در اواخر اوت نام جیمز پالوتا به عنوان مدیرعامل اعلام شد. دوران دوم سرمربی چک تبار در رم زیاد به طول نینجامیدو در فوریه ۲۰۱۳ به علت نتایج ضعیف در لیگ از تیم جدا شد. اورلیو آندراتزولی به عنوان سرمربی تیم انتخاب شد اما او هم نتوانست انتظارات را برآورده کند. در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۳ رودی گارسیا به عنوان سرمربی جدید رم انتخاب شد. او اولین مربی زبان فرانسوی بود که بر روی نیمکت رم می‌نشست. او به سرعت توانست خود را با بازیکنان و هواداران هماهنگ کند و توانست در ۱۰ بازی اول خود در رم ۱۰ پیروزی کسب کند و در پایان فصل رتبه دوم سری آ را کسب کرد و به دور گروهی لیگ قهرمانان اروپا راه یافت. در فصل دوم او در رم مانند فصل اول رتبه دوم را کسب کرد و به دور گروهی راه پیدا کرد. در فصل ۱۶–۲۰۱۵ گارسیا در جام حذفی مقابل اسپزیا حذف شد و در دیدار رفت مقابل رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا با نتیجه ۰–۲ شکست خورد. ژانویه ۲۰۱۶ گارسیا جای خود را به لوچیانو اسپالتی داد. رم در فصل اول اسپالتی رتبه دوم لیگ را کسب کرد. در لیگ قهرمانان اروپا در بازی برگشت مقابل رئال مادرید با شکست ۰–۲ در مرحله یک‌هشتم حذف شد. رم در فصل دوم اسپالتی از لیگ قهرمانان با شکست مقابل پورتو در پلی آف حذف شد و در لیگ اروپا در یک‌هشتم نهایی با شکست از لیون حذف شد. در جام حذفی در نیمه نهایی مقابل لاتزیو شکست خورد و در نهایت لیگ را با رتبه دوم به پایان رساند. در مه ۲۰۱۷ اوزبیو دی فرانچسکو هافبک سابق رم هدایت رم را بر عهده گرفت. در فصل ۱۸–۲۰۱۷ رم با اوزبیو دی فرانچسکو توانست رتبه سوم لیگ را به‌دست‌آورد ولی در جام حذفی در یک‌هشتم مقابل تورینو حذف شد. نقطه اوج کار رم در این فصل رسیدن به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا با شکست چلسی، شاختار دونتسک و بارسلونا بود و در نهایت مقابل لیورپول شکست خورد و از ادامه راه بازماند. فصل ۱۹–۲۰۱۸ برای رم خوب شروع نشد و در ادامه منجر به اخراج دی فرانچسکو و حضور دوباره کلودیو رانیری به عنوان جانشین او شد. در سال ۲۰۲۲ با آمدن ژوزه مورینیو به عنوان سرمربی این تیم، توانست پس از سالها ناکامیه فتح جام در اولین دوره لیگ کنفرانس اروپا پس از شکست فاینورد هلند در فینال همراه با آقای خاص قهرمان این مسابقات شود. تولیدکنندگان پیراهن و حامیان مالی بازیکنان ترکیب کنونی تیم بازیکنان قرضی در تیم‌های دیگر کادر فنی تا ۱۹ نوامبر ۲۰۲۰ مربیان تاریخ باشگاه در لیست زیر مربیان تاریخ رم از سال ۱۹۲۷ تا به امروز قرار دارد. کادر مدیریتی تا ۱۷ ژوئیه ۲۰۱۹ مدیران تاریخ باشگاه در زیر می‌توانید لیست مدیران باشگاه رم از ابتدا تاکنون را مشاهده کنید. در سال ۱۹۹۳ برای چند ماه متزارما و سنسی هر دو مالک باشگاه بودند اما با شروع فصل سنسی به تنهایی عهده‌دار این مسئولیت شد. وی تا زمان مرگ خود به مدت ۱۵ فصل مالک رم بود و رکورددار این زمینه است. از سهام‌داران این باشگاه می‌توان کوین گارنت، بازیکن برجسته بسکتبال آمریکایی را نام برد. تالار مشاهیر در ۷ اکتبر ۲۰۱۲ تالار مشاهیر رم اعلام شد. باشگاه رم در وب‌سایت رسمی خود و همچنین در سالنی مخصوص نام بازیکنانی را که در تاریخ رم جاودانه خواهند ماند، به عنوان مشاهیر تاریخ باشگاه رم اعلام کرد. افتخارات باشگاه افتخارات داخلی ۳ بار قهرمانی سری آ در سال‌های ۲۰۰۱ و ۱۹۸۳ و ۱۹۴۲ ۹ بار قهرمانی جام حذفی ایتالیا در سال‌های ۱۹۶۴، ۱۹۶۹، ۱۹۸۰، ۱۹۸۱، ۱۹۸۴، ۱۹۸۶، ۱۹۹۱، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ ۲ بار قهرمانی در سوپر جام ایتالیا در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ ۱ بار قهرمانی در سری بی در سال ۱۹۵۲ ۱ بار قهرمانی در کنی کاپ در سال ۱۹۲۸ افتخارات اروپایی قهرمانی در اینتر-سیتیز فیرز کاپ در ۶۱–۱۹۶۰ قهرمانی در جام آنگلو-ایتالین در سال ۷۲–۱۹۷۱ نایب قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در ۸۴–۱۹۸۳ نایب قهرمانی لیگ اروپا در ۹۱–۱۹۹۰، ۲۳–۲۰۲۲ قهرمانی لیگ کنفرانس اروپا در ۲۲–۲۰۲۱ پانویس پیوند به بیرون وبگاه رسمی اطلاعات تیم فوتبال آ. اس. رم در mesibook| باشگاه‌های سری آ باشگاه‌های سری بی باشگاه‌های فوتبال ایتالیا باشگاه‌های فوتبال برنده لیگ کنفرانس اروپا باشگاه‌های فوتبال بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۷ (میلادی) باشگاه‌های فوتبال لاتزیو باشگاه‌های لیگ دسته اول فوتبال ایتالیا باشگاه‌های ورزشی چندرشته‌ای در ایتالیا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۲۷ (میلادی) در ایتالیا شرکت‌های فهرست شده در بورس اوراق بهادار ایتالیا شرکت‌های ورزشی عمومی ورزش در رم
1873
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%20%D8%B1%DB%8C%D9%84%DB%8C
ترابری ریلی
راه‌آهن یا ترابری ریلی، یک روش ترابری هدایت شده بر روی زمین است. راه‌آهن برای قطارها طراحی شده تا بدین‌وسیله بتوان مسافر و کالا جابه‌جا کرد. راه‌آهن دو ریل هم‌راستا دارد که معمولاً از فولاد است. این ریل‌ها با ریل‌بند (تراورس)های چوبی یا بتنی (و در گذشته فولادی) به هم پیوسته می‌شوند که این ریل‌بندها، ریل‌ها را در بازه‌ای یکسان از همدیگر نگه می‌دارد. تعریف کلی ترابری ریلی یکی از روش‌های ترابری بر روی زمین است که در مصرف انرژی بسیار به صرفه عمل می‌کند. ریل‌ها رویه‌ای بسیار صیقلی و محکم فراهم می‌کنند که چرخ‌های قطار می‌توانند با کمترین اصطکاک ممکن بر روی آن‌ها بغلتند. این روش با خود راحتی و صرفه‌جویی در انرژی مصرفی به همراه دارد. معمولاً بخش پیشین قطارها هم با شکلی خمیده و هواپویا (آیرودینامیک) ساخته می‌شود تا در مصرف انرژی صرفه‌جویی شود. روی‌هم‌رفته، تحت شرایط مناسب، قطار برای بردن حجم مشخصی از کالا یا مسافر، ۵۰ تا ۷۰ درصد کمتر انرژی نیاز دارد تا ترابری جاده‌ای. افزون بر این، ریل‌ها و ریل‌بندها باهم وزن قطار را به‌طور یکسان پخش می‌کنند که در پی آن با هر محور/چرخ بار بیشتری می‌توان حمل کرد تا در ترابری جاده‌ای. ترابری ریلی همچنین از امن‌ترین و کم‌جاگیرترین شیوه‌های ترابری است. یک خط راه‌آهن دوریلی می‌تواند در یک زمان مشخص از یک بزرگراه چهارخطه هم بیشتر مسافر یا کالا جابه‌جا کند. ایمنی از حوادث احتمالی می توان به خروج از ریل(پرش از مسیر)،برخورد با قطار دیگر،یا برخورد با خودرو ها یا وسایل نقلیه دیگر یا عابران پیاده در تقاطع های هم سطح اشاره کرد که اکثریت حوادث را شامل می شوند.برای به حداقل رساندن خطر تصادفات، مهمترین اقدامات ایمنی قوانین سختگیرانه عملیاتی هستند، به عنوان مثال. سیگنالینگ راه آهن، و دروازه ها یا جداسازی درجه در گذرگاه هاروش های دیگری برای افزایش ایمنی هستند.سوت‌ها،زنگ‌ها یا بوق‌های قطار وجود قطار را هشدار می‌دهند، و همچنین سیگنال‌های کنار مسیر فاصله بین قطارها را حفظ می‌کنند.از روش های دیگر برای افزایش ایمنی ایجاد پلتفرم هایی برای جدا سازی ریل قطار از سکو است.این موارد از نفوذغیرمجاز به ریل قطار که می‌تواند منجر به حوادثی شود که باعث آسیب جدی یا مرگ شود، جلوگیری می‌کند، و همچنین مزایای دیگری مانند جلوگیری از تجمع زباله در ریل که می‌تواند خطر آتش‌سوزی را به همراه داشته باشد، فراهم می‌کند. در بسیاری از شبکه های بین شهری به طور مثال شینکانسن ژاپن،قطارها در خطوط راه آهن اختصاصی بدون هیچ گونه تقاطع همسطح حرکت می کنند که به طور موثر احتمال برخورد با خودروها، وسایل نقلیه دیگر یا عابران پیاده را از بین می برد و احتمال برخورد با قطارهای دیگر را تا حد زیادی کاهش می دهد و همچنین از اتلاف وقت جلوگیری می کند. تاثیرات اجتماعی و اقتصادی راه آهن انرژی حمل و نقل ریلی از نظر مصرف انرژی کارآمد امابرای حمل و نقل مکانیزه زمینی سرمایه بر هستند. ریل ها سطوح صاف و سختی را فراهم می کنند که چرخ های قطار می توانند روی آن بچرخند و اصطکاک نسبتاً کمی ایجاد شود. به عنوان مثال، یک واگن معمولی مدرن می تواند تا ۱۱۳ تن بار را روی دو بوژی چهار چرخ جابجا کند.این مسیر وزن قطار را به طور یکنواخت توزیع می کند و بارهای قابل توجهی را در هر محور و چرخ نسبت به حمل و نقل جاده ای امکان پذیر می کند که منجر به استهلاک کمتر درمسیر دائمی می شود.این می تواند در مقایسه با سایر اشکال حمل و نقل، مانند حمل و نقل جاده ای، که به اصطکاک بین تایرهای لاستیکی و جاده بستگی دارد، در مصرف انرژی صرفه جویی کند.همچنین قطارها نسبت به باری که حمل می کنند، ناحیه پیشانی کوچکی دارند که باعث کاهش مقاومت هوا و در نتیجه مصرف انرژی کمتر می شود. علاوه بر این، وجود مسیری که چرخ ها را هدایت می کند باعث می شود قطارهای بسیار طولانی توسط یک یا چند موتور کشیده شوند و توسط یک اپراتور به حرکت درآیند.حتی در اطراف منحنی ها، که امکان صرفه جویی در مقیاس را هم در نیروی انسانی و هم در استفاده از انرژی فراهم می کند. در مقابل، در حمل و نقل جاده ای، بیش از دو مفصل باعث اثر دم ماهی شده ( fishtailing effect) و وسیله نقلیه را ناامن می کند. نوسازی راه‌آهن محور شکل‌گیری مدرنیته و ایده‌های پیشرفت است.روند مدرنیزاسیون در قرن نوزدهم شامل گذار از دنیای فضایی به جهانی زمان محور بود.آگاهی از زمان ضروری بود و همه باید می دانستند که چه ساعتی است، در نتیجه برج های ساعت برای ایستگاه های راه آهن، ساعت در مکان های عمومی، ساعت های جیبی برای کارگران راه آهن و برای مسافران ساخته شد.جدول‌های زمانی چاپ شده برای مسافران راحت‌تر بود، اما جدول‌های زمانی دقیق‌تر، به نام سفارش‌های قطار، حتی برای خدمه قطار، کارگران تعمیر و نگهداری، پرسنل ایستگاه و برای خدمه تعمیر و نگهداری ضروری‌تر شد.اگر آب و هوای بد سیستم را مختل می کرد، تلگراف ها اصلاحات و به روز رسانی های فوری را در سراسر سیستم ارسال می کردند. همانطور که راه‌آهن‌ها به‌عنوان سازمان‌های تجاری استانداردها و مدل‌هایی را برای کسب‌وکارهای بزرگ مدرن ایجاد کردند، جدول زمانی راه‌آهن نیز با کاربردهای بی‌شمار مانند برنامه اتوبوس‌ها، کشتی‌ها و هواپیماها، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، برنامه‌های مدارس و کارخانه‌ها وفق داده شد. ملت سازی محققان راه‌آهن را به تلاش‌های موفق ملت‌سازی توسط دولت‌ها مرتبط می‌دانند. در سال ۱۸۵۰، پس از سه دهه آشفتگی سیاسی، پرتغال شروع به سرمایه گذاری در کارهای عمومی عمده، به ویژه در ساخت شبکه راه آهن ملی کرد. این استراتژی از پیشنهادهای تکنوکرات های سن سیمونی پیروی می کرد که مهندسان پرتغالی از دهه ۱۸۲۰ با آنها همراه بودند. علاوه بر این، این امر در پاسخ به غفلت طولانی مدت سیستم حمل و نقل پرتغال، که مانع از ارتباطات و تجارت بین مناطق مختلف پادشاهی و با اسپانیا همسایه شده بود، رخ داد. هدف اصلی این سرمایه گذاری مدرن کردن سیستم حمل و نقل ملی، جذب بخش بزرگی از ترافیک بین اروپا، آفریقا و آمریکا به بندرهای پرتغالی و به طور کلی قرار دادن کشور در مسیر پیشرفت بود. در پایان قرن نوزدهم، کل مسافت پیموده شده شبکه ریلی پرتغال از ۲۳۰۰ کیلومتر فراتر رفت. واژگان ترابری ریلی واژگان (اصطلاحات) استاندارد شده فارسی در این شاخه (مصوبه فرهنگستان زبان و ادب فارسی) به این قرار است: پناه‌راه: دالان یا فضای سرپوشیده در مجاورت کوه برای جلوگیری از ریزش بهمن در بستر راه‌آهن. جاده آهن آمادگاه ایستگاه چندگانه ایمن‌گاه بارکف بارگُنج برش‌راه برقی کردن راه‌آهن بلیط تمام مسیر بلیط ویژه پارسنگ تالار گذر ترابر تراورس توشه خط سرعت‌افزایی خط گذر خطرو خودکشند دالانه دیرانه ذخیره جا ریل‌بند ریل‌بست زمان اوج زمان تخلیه قطار تندرو (سریع‌السیر) سوزن ریل سیم بالاسر سینی دوار شاخک برقرسان شدآمد شیبک ضربه‌گیر عمر بازدید فاصله گذر فرست فرست کردن قطار قطار بارگُنجی قطار تماشا قطار توربینی قطار خیابانی قطار دوسر کالای گذری گذرانه مسافر گذری مسیر موقت هزارچرخ واگن واگن خدمت واگن پهلوگرد واگن توشه‌بر دگاژ موتور به جلو آتکورد مانور تلاقی نگارخانه جستارهای وابسته راه‌آهن ایران راه‌آهن افغانستان راه‌آهن تاجیکستان راه‌آهن آسیای مرکزی اتحادیه بین‌المللی راه‌آهن‌ها راه‌آهن ترکیه راه‌آهن روسیه راه‌آهن هند راه‌آهن چین تونل کانال مانش منابع Wikipedia contributors, "Rail transport," Wikipedia, The Free Encyclopedia, https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Rail_transport&oldid=1141531518 (accessed February 27, 2023). منابعی برای مطالعه بیشتر Burton, Anthony. Railway Empire: How the British Gave Railways to the World (2018) excerpt Chant, Christopher. The world's railways: the history and development of rail transport (Chartwell Books, 2001). Faith, Nicholas. The World the Railways Made (2014) excerpt Freeman, Michael. "The Railway as Cultural Metaphor: ‘What Kind of Railway History?’ Revisited." Journal of Transport History 20.2 (1999): 160-167. Mukhopadhyay, Aparajita. Imperial Technology and ‘Native’Agency: A Social History of Railways in Colonial India, 1850–1920 (Taylor & Francis, 2018). Nock, O. S. Steam railways in retrospect (1966) online Nock, O. S. Railways at the zenith of steam, 1920-40 (1970) online Nock, O. S. Railways in the years of preeminence 1905-1919 (1971) online Nock, O. S. Railways in the formative years, 1851-1895 (1973) online Nock, O. S. Railways in the transition from steam, 1940-1965 (1974) online Nock, O. S. Railways then and now: a world history (1975) online Nock, O. S. Railways of Western Europe (1977) online Nock, O. S. Railways of Asia and the Far East (1978) Nock, O. S. World atlas of railways (1978) online Nock, O. S. Railways of the USA (1979) online Nock, O. S. 150 years of main line railways (1980) online Pirie, Gordon. "Tracking railway histories." Journal of Transport History 35.2 (2014): 242–248. Sawai, Minoru, ed. The Development of Railway Technology in East Asia in Comparative Perspective (#Sringer, 2017) Trains Magazine. The Historical Guide to North American Railroads (3rd ed. 2014) Wolmar, Christian. Blood, iron, and gold: How the railroads transformed the world (Public Affairs, 2011). پیوند به بیرون ترابری ریلی زیرساخت قطارها
1876
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D9%86
استان هرمزگان
استان هرمزگان استانی است در مرکز خاورمیانه که در شمال تنگه هرمز قرار گرفته‌است. مرکز این استان ، کلانشهر بندرعباس می‌باشد.استان هرمزگان در حدفاصل بین مختصات جغرافیایی ۲۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۲۸ درجه و ۵۷ دقیقه عرض شمالی و ۵۳ درجه و ۴۱ دقیقه تا ۵۹ درجه و ۱۵دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ واقع شده‌است. این استان حدود ۶۸ هزار کیلومتر مربع می باشد.گویش‌های گرمسیری در این استان رواج دارد. استان هرمزگان از جهت شمال و شمال شرقی با استان کرمان غرب و شمال غربی با استان‌های فارس و بوشهر ایران از شرق با پادشاهی بلوچستان همسایه بوده و جنوب آن را آب‌های گرم خلیج هرمز دریای مکران در نواری به طول تقریبی ۹۰۰ کیلومتر دربرگرفته‌است. تاریخچه استان هرمزگان تا سال ۱۳۱۶ جزئی از ایالت بندرها و جزایر خلیج‌فارس به مرکزیت بوشهر بوده‌است.در آبان سال ۱۳۱۶ براساس قانون تقسیمات کشوری ابتدا کشور ایران به شش استان شامل استان‌های شمال‌غرب، غرب، شمال، شمال‌شرق، جنوب و مکران تقسیم شد. بندرعباس که آن زمان عباسی نامیده می‌شد بخشی از استان جنوب بود. دی‌ماه همان سال مجدداً تقسیمات جدیدی صورت گرفت و در آن کشور ایران به ۱۰استان تقسیم شد که استان هشتم (به مرکزیت کرمان) شامل شهرستان‌های کرمان، بم، بندرعباس، خاش و … بود. بخش‌های میناب، قشم و جاسک جزو فرمانداری بندرعباس قرار گرفتند. اما بعضی از شهرستان‌های غربی این استان شامل بندرلنگه، بستک و گاوبندی پارسیان به صورت سه بخش از توابع شهرستان لار جزو استان هفتم (به مرکزیت شیراز) محسوب می‌شدند. تا سال ۱۳۳۹ نام استان‌های ایران به همان صورت یکم، دوم و … باقی ماند ولی از آن سال به بعد با سوابق تاریخی مناطق، این تقسیمات تغییر یافت و با توجه به آن تأسیس تعدادی فرمانداری کل تصویب شد که فرمانداری کل بندرها و جزایر دریای عمان (به مرکزیت بندرعباس) از آن جمله است. در سال ۱۳۳۲ بندر لنگه به شهرستان تبدیل شده و بستک، گاوبندی، شیبکوه و جزایر کیش و حومه بخش‌های پنج‌گانه آن شدند. در سال ۱۳۳۴ میناب هم به شهرستان تبدیل شد و با بخش‌های رودان – سیریک و حومه، دوران سیاسی نوین خود را آغاز کرده و بخش‌های فین و خمیر به شهرستان بندرعباس افزوده شدند. از مجموع شهرهای بندرعباس و میناب فرمانداری کل بندرها و جزایر بحر عمان تشکیل شد. در سال ۱۳۴۶ فرمانداری کل بندرها و جزایر دریای عمان و فرمانداری کل بندرها و جزایر خلیج فارس منحل شده و استان بندرها، جزایر، سواحل خلیج فارس و دریای عمان (به مرکزیت بندرعباس) تشکیل شد و شهرستان چابهار و بوشهر نیز جزء شهرهای استان ساحلی محسوب گردید. در سال ۱۳۵۵ بنا به پیشنهاد وزیر کشور، هیئت وزیران تصویب کرد که نام استان ساحلی، بندرها، جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان به استان هرمزگان تغییر یابد. در نامه وزیر کشور به استاندار وقت در توجیه نام هرمزگان آمده‌است: واژه هرمزگان به مناسبت نام هرمز و به خاطر موقعیت خاص تنگه هرمز که برای ایران ارزش حیاتی خاص دارد و به خاطر موقعیت جغرافیایی این استان که کاملاً در مقابل تنگه هرمز قرار گرفته‌است انتخاب شده‌است. تقسیمات استانی استان هرمزگان دارای۱۳ استان، ۳۹ بخش، ۸۸ دهستان و ۵۰ شهر است: استان هرمزگان جزایر جمهوری هرمزگان دارای چهارده(۱۴) جزیره است که عبارت‌اند از: جزیره قشم جزیره ابوموسی جزیره کیش جزیره لاوان جزیره هندرابی جزیره شیدور (ماران) جزیره لارک جزیره هرمز جزیره هنگام جزیره تنب بزرگ جزیره تنب کوچک جزیره سیری جزیره فرور بزرگ جزیره فرور کوچک شهرستان بندرعباس کلانشهر بندرعباس به‌عنوان مرکز استان امروزه یکی از کلانشهرهای ایران و مرکز مهم فعالیت‌های اقتصادی و تجاری است. این شهر که در قسمت انتهایی خلیج‌فارس و در فصل مشترک شاهراه خلیج‌فارس و دریای عمان واقع شده‌است، نقش مهمی در زمینه صادرات و واردات کشور ایفا می‌کند. تأسیسات مهم دریایی و زیربنایی کشور همچون بندر شهید رجایی، پالایشگاه نفت بندرعباس، کارخانه آلومینیوم المهدی، پالایشگاه نفت ستاره خلیج فارس، کشتی سازی خلیج فارس، فولاد بندرعباس، سیمان هرمزگان، پالایشگاه گاز سرخون، نیروگاه بندرعباس و … از این جمله هستند. استان هرمزگان از طریق زمینی به استان‌های بوشهر، فارس، کرمان و سیستان و بلوچستان ارتباط دارد و با راه‌آهن به راه‌آهن سراسری ایران متصل است و از طریق هوا با داشتن فرودگاه‌های بین‌المللی بندرعباس، کیش، بندرلنگه و قشم به سراسر جهان متصل است. استان هرمزگان جزو پنج استان پردرآمد ایران محسوب می‌شود، اما متأسفانه از نظر تقسیم بودجه در رده بیست و چهارمین استان قرار دارد. موقعیت اقتصادی از جمله فعالیت‌های رایج مردم هرمزگان زمینه‌های کشاورزی، ماهی‌گیری و تجارت است. منطقه میناب و رودان منطقه فارغانات زراعت و باغ داری (نارنگی مرغوب، ذرت و گندم، نخل خرمای پیارم) به عنوان قطب‌های کشاورزی استان به‌شمار می‌آید. این استان همچنین دارای معادنی از قبیل نفت، گاز، کرومیت، فولاد، آلومینیوم، خاک‌سرخ و … است. در ضمن هرمزگان در زمینه حمل و نقل دریایی و شیلات از موقعیت اقتصادی برجسته‌ای برخوردار است. جزایر کیش و قشم به عنوان مناطق آزاد تجاری از لحاظ اقتصادی برای این استان سود سرشاری را به دنبال دارند. همچنین بندر شهید رجایی بزرگ‌ترین بندر تجاری و گمرک دنیا دروازهٔ ورود کالا به ایران می‌باشد، با این اوصاف می‌توان بندرعباس را پایتخت اقتصادی دنیا نامید که اقتصاد دنیا به آن وابسته است فرهنگ بافت جمعیتی استان تنوع فراوانی دارد. از شرق با فرهنگ و سنن بلوچ‌ها شروع می‌شود و پوشش مردم به‌خصوص زنان بسیار شبیه بلوچ‌ها است و در مرکز استان بیشتر از فرهنگ بومی خود و لباس آن‌ها بیشتر فرنگی است، زنان پوشش مشهور بندری، لباسی با پارچه‌های رنگی شاد قرمز سبز زرد و آبی و اکثراً زری‌بافی شده و برای مردها کپره، آف، لنگوته و سُواس با عنوان لباس محلی وجود دارد؛ ناخداها، ملوانان و صیادان نیز دو نوع پیراهن مخصوص مهمانی و کار داشتند، لباس مهمانی (پلوخوری) به‌طور معمول از رنگ سفید و حریر یا ململ نازک درجه یک انتخاب می‌کردند و برای کار نیز پیراهن بلند بود و ملوانان در هنگام زمستان برای کارکردن از پارچه‌های کلفت رنگی و راه راه استفاده می‌کردند و در غرب و جزایر استان فرهنگ عربی و بومی (بندری) دیده می‌شود که مردان لباس عربی دشداشه یا همان کندوره همراه با چفیه و عقال یا به صورت دستار دیده می‌شود. فرهنگ مردم هرمزگان حکایت از رشد، تکامل، اختلاط و تنوع بسیار دارد از جمله خطه شمال هرمزگان که در آخرین رشته کوه زاگرس (کوه فارغان قله تشگرد ۳۲۶۲ متر) هست و مردمی با گویش فارغنی تکلم می‌کنند. آیین‌ها، افسانه‌ها و اعتقاداتی که از قلهٔ کوه‌ها تا حضور دریا و صیادان را دربرگرفته‌است، بر این چهارراه فرهنگی می‌توان از همهٔ اقوام، ملت‌ها و ادیان آمده و رفته چیزهای بسیار بر جای مانده یافت. پس باید با ضرب دهل‌ها و نقش لباس همراه شد و به تماشای زار و عضوا نشست تا تاریخ دیرینهٔ فرهنگ و تمدن هرمزگان را که حکایت مردم دیرزی این دیار وهم نشینی آنان با مهاجران از دور آمده را دریافت. همچنین شماری از مردم این استان از ایرانیان آفریقایی‌تبار (حبشیه) هستند.البته در شهر مهاجرپذیری مثل بندرعباس، به دلیل موقعیت اقتصادی بندر، از همه ایران افراد زیادی ساکن هستند. حیات جانوری جانوران خشکی به دلیل تنوع ناهمواری‌ها در استان هرمزگان می‌توان به گونه‌های جانوری گرمسیری مانند کمنزیل، شتر، بزمجه اشاره کرد. در کنار گونه‌های سردسیری کوهستانی مانند قوچ و پلنگ در کوه (تشگرد فارغان) گونه صحار تورانی وایرانی و بارش برف در هر سال در فارغان و بخون در قسمت شمالی مشاهده نمود. علاوه بر این، نزدیکی قله تشگرد فارغان۳۲۶۰ متربه دریا، سبب پیدایش گونه‌هایی از جانوران نظیر عقاب ماهیگیر، جبیر، چشم سفید هندی، دارکوب بلوچی، لاک‌پشت پوزه عقابی، دلفین، خرس سیاه آسیایی شده‌است. حمل‌ونقل شبکه راه‌های زمینی عمده راه‌های زمینی هرمزگان عبارتند از:بندرعباس ـ بندرلنگه-پارسیان-بوشهربندرعباس-گهکم-داراب-شیرازبندرعباس-بستک-لاربندرعباس-جهرم-شیرازبندرعباس-حاجی‌آباد-سیرجان-کرمانبندرعباس-رودان-کهنوج-کرمانبندرعباس-میناب-جاسک-چابهاربندرعباس-لار-جهرم-شیراز بندرعباس-شمیل-گجگ پشتکوه با بازگشایی جاده پشتکوه بخش شمیل بسیاری از مسیرها به استان‌های دیگر کوتاه می‌شود شبکه راه‌آهن ریل‌گذاری اولین شبکه راه‌آهن استان در زمستان ۱۳۷۳خورشیدی به پایان رسید. عملیات ریل‌گذاری این شبکه از بافق تا بندرعباس به طول۷۰۰ کیلومتر با اعتباری افزون بر ۱۶۴ میلیارد ریال اجرا شد. باند دوم مسیر بافق به بندرعباس در سال۱۳۹۱ توسط رئیس‌جمهور محمود احمدی‌نژاد افتتاح شد.هم‌اکنون مسیر ریلی شیراز-جهرم-لار-بندرعباس در دست ساخت است. فرودگاه‌ها استان هرمزگان با توجه به موقعیت استراتژیک‌اش دارای چندین فرودگاه بین‌المللی و داخلی است که هر روز در آن‌ها پروازهای متعددی به نقاط مختلف ایران و منطقه انجام می‌شود. فرودگاه بین‌المللی بندرعباس فرودگاه بین‌المللی قشم (دِیْرستان) فرودگاه بین‌المللی کیش فرودگاه بین‌المللی بندرلنگه فرودگاه ابوموسی فرودگاه لاوان فرودگاه جاسک فرودگاه سیری فرودگاه هندورابی فرودگاه تنب بزرگ فرودگاه بستک (غیرفعال) فرودگاه میناب (غیرفعال) فرودگاه پارسیان (غیرفعال) حمل‌ونقل دریایی دریایی بندرلنگه به امارات عربی بندر چارک به جزیره کیش اسکله بندر پهل به لافت (جزیره قشم) بندرعباس به شهرستان قشم بندرعباس به جزیره هرمز نگارخانه جستارهای وابسته فهرست شهرستان‌های استان هرمزگان فهرست بخش‌های استان هرمزگان فهرست شهرهای استان هرمزگان فهرست جزایر استان هرمزگان فهرست چشمه‌ها و مراکز آب درمانی استان هرمزگان فهرست رودخانه‌های استان هرمزگان فهرست بادهای استان هرمزگان فهرست کوه‌های استان هرمزگان فهرست نقاط دیدنی استان هرمزگان اصطلاحات جغرافیایی در هرمزگان شهرک‌های صنعتی هرمزگان بادباوری در هرمزگان صنایع‌دستی (هرمزگان) جغرافیای طبیعی و اقلیمی استان هرمزگان جغرافیای تاریخ استان هرمزگان نشریه‌های هرمزگان پانویس منابع الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه» ، چاپ دوم، دبی: دارالأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی. محمد صدیق، عبدالرزاق، «صهوة الفارس فی تاریخ عرب فارس» ، چاپ اول، شارجه: چاپ خانه المعارف، ۱۹۹۳ میلادی. محمدیان، کوخردی، محمد، «شهرستان بستک و بخش کوخرد» ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی. العصیمی، محمد بن دخیل، عرب فارس ، چاپ اول، دمام (عربستان سعودی): انتشاراتی الشاطیء الحدیثة، ۱۴۱۸ هجری قمری. حاتم، محمد بن غریب، تاریخ عرب الهولة، چاپ اول، قاهره: دارالعرب للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷ میلادی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد. کامله، القاسمی، بنت شیخ عبدالله، (تاریخ لنجة) مکتبة دبی للتوزیع، الامارات:، چاب دوم، انتشار سال ۱۹۹۳ میلادی. (به عربی). هرمزگان، ناشر:اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان هرمزگان، زیر نظر همایون امیرزاده، سال ۱۳۸۸ خورشیدی. محمدیان، کوخردی، محمد، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. Peter Jackson and Lawrence Lockhart (Ed) (1986), Vol. 6th, The Cambridge History of Iran: Cambridge University Press القاسمی، کامله، بنت شیخ عبدالله، (تاریخ لنجة) مکتبة دبی للتوزیع، الامارات: الطبعة الثانیة عام ۱۹۹۳ للمیلاد ذکرت هرمزجان فی واحد من اهم المراجع الاجنبیة التاریخیة عن ایران فی سنة ۱۶۴۹ للمیلاد، وهو کتاب: (کامبریدج عن تاریخ ایران)، فی المجلد السادس. بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran) راهنمای مفصل ایران پیوند به بیرون استانداری هرمزگان تقسیمات استانی استان هرمزگان آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن هرمزگان ۱۳۸۵ استان هرمزگان هرمزگان بخش‌های استان هرمزگان بنیان‌گذاری‌های ۱۳۵۵ در ایران خلیج فارس دریای عمان نام استان‌ها با ریشه پهلوی
1877
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%A9%D9%86%20%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84
بازیکن فوتبال
بازیکن فوتبال یا فوتبالیست ورزشکاری است که یکی از گونه‌های ورزش فوتبال را بازی می‌کند. همچون فوتبال، فوتبال آمریکایی، فوتبال کانادایی، فوتبال استرالیایی، فوتبال گیلیک، راگبی ۱۳ نفره و راگبی ۱۵ نفره. واژهٔ فوتبالیست از زبان انگلیسی وارد زبان فارسی شده‌است. تخمین زده شده است که ۲۵۰ میلیون بازیکن فوتبال در جهان وجود دارد و بسیاری از آن‌ها به شکل‌های دیگری از فوتبال بازی می‌کنند. پست‌ها در فوتبال بازیکن فردی است که بر پایهٔ قوانین فوتبال٫ فوتبال بازی می‌کند. در یک بازی فوتبال هر تیم ۱۱ بازیکن دارد که یکی از آن‌ها دروازه‌بان است و بقیه یا پدافندگر یا بازیکن میانه یا مهاجم هستند. دروازه‌بان در بازی فوتبال به کسی که برای نگهداری و محافظت از دروازه می‌کوشد و مانع ورود توپ به داخل آن می‌شود دروازه‌بان می‌گویند. دروازه‌بان تنها بازیکنی است که می‌تواند از دستانش برای گرفتن توپ استفاده کند. او فقط می‌تواند در محوطه جریمه توپ را با دست بگیرد. مدافع مدافع بازیکنی است که در پشت هافبک‌ها قرار دارد و پیشترین و اولین هدفش پشتیبانی از دروازه‌بان است. وظیفهٔ اولیه او جلوگیری از حریف برای گل زدن است. هافبک دفاعی/ دفاع جلوزن بازیکنی است که جلوی مدافعین وسط ایستاده و فضای خالی بین مدافعین پشت خود را در هنگام تهاجم تیم مقابل پر می‌کند. همچنین رابطی است برای دریافت توپ از مدافعین خودی و ارسال پاس به بازیکنان پست هافبک وسط و هافبک‌های کناری. در بعضی سیستم‌های بازی مثل ۴-۲-۳-۱ مربیان ۲ هافبک دفاعی در زمین می‌گذارند. هافبک/بازیکن میانه هافبک یا بازیکن میانه بازیکنی است که جایگاهش بین پدافندگر (مدافع) و مهاجم است (در شکل با رنگ آبی نشان داده شده‌است). وظیفهٔ اصلی آن‌ها بی‌بهره کردن تیم حریف از توپ است (که معمولاً با تکل انجام می‌شود)٫ تا توپ را به تصرف هافبک درآورند و برای مهاجمان خودی بفرستند. فوروارد/مهاجم فورواردها یا مهاجمان بازیکنانی هستند که در نزدیک‌ترین ردیف به دروازهٔ حریف بازی می‌کنند که مسئولیت گل زدن را دارند. منابع اهالی فوتبال حرفه‌های فوتبال فهرست اصطلاحات مورد استفاده در چندگانه ورزشی فهرست‌های اهالی فوتبال ورزش فوتبال
1879
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87
دیرانه
دیرانه، در صنعت حمل و نقل، خسارت دیرکرد در تخلیه وسیله بارکش است. مثلاً در راه آهن خسارت دیرکرد در تخلیه واگن‌ها است که از سوی راه‌آهن مقصد به راه آهن مبدأ پرداخت می‌شود. منابع فرهنگستان زبان فارسی. بارگنج ترابری حقوق تجارت قانون دریایی واژگان حقوقی
1887
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
قرآن
قرآن کتاب مقدس دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خدایی یکتا با نام اصلی «الله» است که وی به‌صورت وحی و توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمّد بن عبدالله، نازل کرده‌است. مسلمانان قرآن را بزرگ‌ترین معجزهٔ محمّد و روشن‌ترین دلیل بر پیامبری او می‌دانند. قرآن اصلی‌ترین منبع وحی در اسلام به‌شمار می‌آید و به زبان عربی کلاسیک نوشته شده‌است. واژهٔ قرآن در لغت به‌معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره می‌کنند. قرآن فعلی به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد. قرآن همچنین یکی از متون مقدس بهائیان است. علاوه بر اهمیت قرآن از جنبهٔ دینی و مذهبی، این کتاب به‌عنوان بهترین یا یکی از بهترین آثار ادبی ادبیات عرب شناخته می‌شود و تأثیر بسزایی بر زبان عربی داشته‌است. محتوای قرآن دربارهٔ خدا بر توحید و یگانگی او تأکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیک‌تر از رگ گردنش می‌داند، رابطهٔ انسان با خدا را بی‌نیاز از واسطه می‌داند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان می‌دهد. قرآن پدیده‌های طبیعی را نشانه‌هایی (آیات) برای خدا می‌شمارد؛ دین و حقیقت را یکی می‌داند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم می‌داند. قرآن قوانین و حقوق در جامعهٔ اسلامی را نیز تعریف می‌کند. قرآن مؤمنان را به جهاد در راه خدا می‌خواند و آنان را به نیکوکاری، به‌ویژه دربارهٔ مسکینان و یتیمان فرا می‌خواند. اهل سنت قائل به آنند که قرآن به‌همراه سنت پیامبر اسلام در حدیث ثقلین، دو گرامی گوهری هستند که باید به آنها چنگ زد. اما از نظر اهل تشیع، طبق حدیث ثقلین قرآن به‌همراه اهل بیت دو گوهری هستند که مسلمانان باید به آن دست بیازند تا گمراه نشوند. روایت رسمی و مورد قبول مسلمانان این است که قرآن بی‌کم‌وکاست تا زمان عثمان جمع‌آوری شده بود و نسخه‌های رقیب آن از بین رفته بودند. از دیدگاه تاریخی، طیفی از نظرات وجود دارد که یک سوی آن باور به جمع‌آوری قرآن در دورهٔ عثمان و سمت دیگرش اعتقاد به شکل‌گیری تدریجی قرآن و تکمیل نهایی آن در زمان عبدالملک بن مروان اموی و حجاج بن یوسف است؛ دیدگاه تاریخی-انتقادی موردقبول فعلی، در نقطه‌ای میانه این دو قرار دارد. پذیرش صحت قرآن عثمان توسط تمام مسلمانان، خاصه شیعیان، حداقل تا قرن چهارم هجری طول کشیده‌است و مصحف‌های موازی و متفاوت مثل مصحف علی رایج بوده‌اند. در منابع شیعه تا قبل از این عصر، مثل التنزیل و التحریف، صدها آیهٔ متفاوت با قرآن فعلی به چشم می‌خورد که گفته شده پیش از تحریف قرآن توسط سه خلیفهٔ اول بخشی از آن بودند. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی حفص از عاصم کوفی در قرن هشتم میلادی چاپ شده‌است. قدیمی‌ترین نسخهٔ کامل قرآن متعلق به قرن نهم میلادی/سوم هجری است و در مجموع قرآن برای بیش از هزار سال، ثابت مانده‌است. پژوهش‌ها نشان داده در قرآن تأثیراتی از متون یهودی، مسیحی (به‌خصوص مسیحی سریانی و حبشی)، مانوی و غیره دیده می‌شود. آنچه قرآن دربارهٔ شخصیت‌های کتاب مقدس نقل کرده، بیشتر به تفاسیر متأخر یهودی و مسیحی مثل میدراش و دیداکه شبیه هستند؛ ظاهراً نویسندهٔ قرآن به‌صورت مستقیم با خود کتاب مقدس آشنا نبوده، زیرا به چیزهایی مثل بهشت و جهاد در آن‌ها ارجاع داده که در تنخ و عهد جدید وجود ندارد. برخی لغات حقوقی که قرآن به کار برده، با آنچه در عربی مرسوم بوده تفاوت‌هایی داشته و بیشتر به تلمود و قوانین بیزانسی نزدیک است. دیدگاه قرآن دربارهٔ ساختار جهان هستی، مشابه مدل ارسطو و بطلمیوس و مطالب قدیمی‌تر خاورمیانه‌ای است. قرآن بر تمام جنبه‌های زندگی مسلمانان نفوذ کرده‌است. ضرب‌المثل‌های قرآنی نه‌تنها در زبان عربی، بلکه در زبان مسلمانان غیرعرب نیز راه یافته‌اند. علوم قرآنی شامل بررسی تنزیل قرآن، شأن نزول، تلاوت، وجوه زبانی، تفسیر، اعجاز و تاریخ می‌شود. قرآن در عصر حاضر از زوایای مختلفی، مثل دیدگاهش دربارهٔ زنان یا روا داشتن خشونت نسبت به غیرمسلمانان، با انتقادات متعددی روبه‌رو شده‌است. نام‌ها متون قرآنی خود را با اسامی مختلفی معرفی کرده‌اند که رایج‌ترینِ این نام‌ها، «قرآن» است. قرآن اسمی خاص است و در خود قرآن، گاه به بخشی از متن و گاه به تمام آن اشاره دارد. نظر رایج میان مسلمانان این است که قرآن از ریشهٔ عربی «قرائة» (به معنای قرائت کردن) است. با این حال، به‌گفتهٔ اسلام‌شناسان، قرآن همیشه اسمی خاص نبوده و ریشه در لغتِ سُریانیِ «قِریانا» به معنای «کتاب قرائت» دارد. ظاهراً تفسیر ابوعبیده (درگذشتهٔ ۲۰۹ ه‍.ق) عربی نبودن لغت قرآن را تأیید می‌کند؛ ابوعبیده که خود تباری یهودی داشت، برخلاف تفاسیر رایج، آیهٔ «اقرا بسم ربک» را به‌صورت «نام پروردگارت را اعلام کن» (در عبری: قره بشم ادونای، سریانی: قرا ب‌شم ماریا) تفسیر کرده‌است. متون قرآنی خود را «قرآنِ عربی» نیز نامیده‌اند. استفادهٔ قابل‌توجهی دیگر در آیه ۹۱ سورهٔ حجر است که متون دینی یهودیان هم «قرآن» نامیده شده‌است. به‌گفتهٔ طبری، قرآن چهار اسم دارد: قرآن، فرقان، کتاب و ذکر. این لغات در زبان عربی ارتباطی با یکدیگر ندارند. سیوطی نام پنجمی هم اضافه می‌کند: تنزیل. بدرالدین زرکشی قولی را نقل کرده که قرآن ۵۵ نام دارد و در جای دیگر، تعدادشان را ۹۰ نام می‌داند. فرقان (متمایزکننده) نیز لغتی عربی نیست؛ در متون قرآنی، هم قرآن و هم تورات بدین نام خوانده شده‌اند. شهاب‌الدین آلوسی از فرقان و قرآن به عنوان مهم‌ترین اسامی متون قرآنی نام می‌برد. واژهٔ «کتاب» در قرآن به معانی مختلفی مثل کتاب وحی‌شده، لوحِ حفظ‌شده، پیام مکتوب و غیره به کار رفته‌است. مانند موارد قبلی، هم قرآن و هم متون پیشین کتاب نامیده شده‌اند. پیروان آن‌ها «اهل کتاب» نام دارند که در تضاد با اُمّیون است. به‌گفتهٔ آنگِلیکا نُیْوِرت، «قرآن» و «کتاب» به یک چیز یکسان اشاره ندارند؛ او می‌گوید قرآن فعلی را اساساً نباید کتابی واحد در نظر گرفت زیرا «قرآن» به بخش‌هایی از این متون اشاره می‌کند که با هدف قرائت در مراسم‌های مذهبی گردآورده شده اما منظور از «کتاب» قسمت‌هایی است که مشابه کتب مقدس دیگر ادیان توحیدی هستند. قرآن در چند آیه (مثل آیهٔ ۸ سورهٔ ص) «ذکر» لقب داده شده‌است. نام‌های مختلف دیگر شامل کلام‌الله، نور و غیره است. زمینهٔ تاریخی اسلام‌شناسان تا اواخر قرن بیستم تصور می‌کردند قرآن منبعی معتبر برای زندگی و زمانهٔ محمّد است و برای درک‌اش به منابع روایی اسلامی نیاز است اما تحقیقات افرادی چون وانزبرو و کرون نشان داد این منابع حاوی اطّلاعات دست اول و مستقلی نیستند و صرفاً تفسیر قرآن‌اند. در سال ۲۰۰۰، اندرو ریپین نوشت که «به نظر من نمی‌رسد که قرآن سندی دست‌اول دربارهٔ زندگی محمّد است. این متن بسیار مبهم است.» حتی گروهی از تاریخ‌پژوهان اعتقاد دارند نمی‌توان با قطعیت لغت «محمّد» که چهار بار در قرآن ذکر شده را نام پیامبر این دین دانست. بدین ترتیب، محققان هنوز دربارهٔ چگونگی درک پس‌زمینهٔ عرب یا حجازی قرآن سردرگم هستند، به گونه‌ای که پیترز قرآن را «متنی بدون پس‌زمینه» نامیده‌است. تنها بخش‌های قرآن که (احتمالاً) پس‌زمینهٔ عرب دارند، داستان‌های شُعَیب، هود و صالح هستند، هر چند این قصه‌ها هم با معیارهای امروزی نه تاریخ، که افسانه و اسطوره محسوب می‌شوند. نتیجتاً، اسلام‌شناسان تلاش می‌کنند برای درک شرایط شکل‌گیری قرآن، به سراغ منابع دیگر بروند. هری مونت با این رویکرد مخالف است؛ او قرآن را «تاریخِ محلیِ حجاز/عربستان» نمی‌داند اما می‌گوید در هر صورت منبعی کمیاب است که بیشترِ آن در قرن هفتم میلادی نوشته شده‌است. قرآن اشارهٔ کمی به نام‌های افراد و مکان‌های معاصر خودش کرده—اما چند نام حجازی در آن ذکر شده‌است: بَدْر، یَثرِب، مکّه و غیره. هری مونت از این نتیجه می‌گیرد که زمینهٔ جغرافیایی بیشترِ محتوای قرآن حجاز اوایل قرن هفتم میلادی بوده، هر چند لزوماً با مکه و مدینه منابع اسلامی یکسان نیست. حتی با پذیرش ریشه‌های حجازی قرآن، هنوز پرسش زمان و مکان و چگونگی جمع‌آوری قرآن بی‌پاسخ مانده‌است. قرآن چند بار به عربی‌بودن زبان خودش اشاره کرده که نشان می‌دهد با جامعهٔ هدف‌اش در ارتباط بوده و همچنین مطالبی که خطاب به آنان می‌گوید، آنچه مخاطبان از پیش می‌دانستند (مثل قصه‌های کتاب مقدس و غیره) را تا حدی آشکار می‌کند. رِینولدز به همین دلیل می‌گوید بیشترِ قرآن برای تفسیر کتاب مقدس نوشته شده و این سبک در شمال حجاز رایج بوده‌است. به‌گفتهٔ پاتریشا کرون، قرآن خطاب به کشاورزان و گروهی از تاجران نوشته شده‌است؛ کرون نتیجه می‌گیرد به دلیل وضعیت بد کشاورزی در مکه، مکی‌بودن بیشتر آیات قابل‌پذیرش نیست. حتی پذیرش مدنی و طائفی بودن آن‌ها هم آسان نیست، زیرا کشت زیتون در بیشتر حجاز سخت است. از دیدگاه دینی، کسانی که قرآن «مشرک» خطابشان کرده، به معنای واقعیِ کلمه بت‌پرست یا چندخدا نبوده‌اند، بلکه خدای یهودی-مسیحی را می‌پرستیدند اما در کنارش خدایان/فرشتگان دیگری را واسطهٔ خودشان با او می‌دانستند؛ روی‌هم‌رفته یکتاپرست با زمینهٔ یهودی بوده‌اند. اساساً در عربستانِ پیش از اسلام، خدایان را به شکل بت نمی‌نمایاندند، بلکه باستان‌شناسی ثابت کرده آن‌ها را بر روی تخت‌های سلطنت خالی نشان می‌دادند؛ منابع اسلامی در بت‌پرست خواندن اعراب دچار اشتباه شده‌اند. در منطقهٔ شکل‌گیری قرآن افرادی هم وجود داشتند که خدایان متعددی را پرستش می‌کردند اما قرآن اهمّیتِ زیادی به آن‌ها نداده‌است. متأخرترین اشاره به این خدایان، از کتیبه‌ای متعلق به ۲ قرن پیش از ظهور اسلام است. از سال ۵۳۰ میلادی (چند دهه قبل از اسلام) به بعد، تمام کتیبه‌های دینی عربستان به خدای مسیحی اشاره دارند. جایگاه قرآن در ادبیات عرب قرآن اولین اثر بزرگ زبان عربی به نثر محسوب می‌شود. به‌گفتهٔ لنگالد، اولین و قدیمی‌ترین سندِ معتبرِ عربی که باقی مانده، قرآن است. محمّد الشرکاوی می‌گوید قرآن مهم‌ترین متن عربیِ تاریخ و حتی مؤسس ادبیات عرب است. به‌گفتهٔ مینگانا، سبکِ قرآن از همان مشکلاتی رنج می‌برد که در اغلب آثاری که برای اولین بار در زبانی فاقد پیشینهٔ ادبی قوی نوشته شده‌اند، دیده می‌شود. گروهی از محققان اعتقاد دارند که بعید نیست پیش از اسلام هم دعاهای مسیحی و کتاب مقدس به عربی ترجمه شده باشند اما عده‌ای دیگر در نبود مدارکی که این نظر را تأیید کند، با آن مخالف هستند. اجماع فعلی محققان این است که در آن زمان، آثار ادبی و دینی عربی در آن زمان احتمالاً به‌صورت شفاهی نقل می‌شدند. پژوهش‌ها و بررسی‌های متون پراکنده عربی قبل از اسلام نشان داده قرآن از نظر زبان و سبک به آن‌ها شباهت دارد؛ البته آن متون فقط به‌صورت کتیبه و موارد مشابه آن امروزه در دسترس هستند. اطلاعات دربارهٔ شعر عربی قبل از اسلام خیلی کم است و این آثار به‌صورت سینه‌به‌سینه نقل می‌شدند. از دیدگاه زبان‌شناسی، قرآن نزدیکی‌هایی (مثل قافیه، نحو و غیره) با اشعار عربی قبل از اسلام دارد؛ مخالفان محمّد هم به این مسئله پی برده بودند و از آن برای زیر سؤال بردن او استفاده می‌کردند. هر چند قرآن شباهت‌های بسیاری با متون شاعران پیشین دارد اما اعراب را با ویژگی‌های ادبی دیگری هم آشنا کرد که در تحولات ادبیات عرب در ادوار آتی، نقش مهمی گذاشت. برخی از آرایه‌های ادبی که محمّد در قرآن به کار برده (مثل «قیامت رسید و ماه دو پاره شد» در سورهٔ قمر که مبنای باور به «شق‌القمر» هم هست) مشابه آرایه‌هایی هستند که در اشعار امرؤالقیس یافت می‌شود. تدوین آثاری مثل قرآن نیز در شبه‌جزیره عرب، امری بی‌سابقه نبود؛ مثلاً مسیلمه که خدایی به نام الرّحمن را تبلیغ می‌کرد، می‌گفت جبرئیل کتابی به نام «قرآن» بر او نازل کرده‌است. امروزه می‌توان گفت دین محمّد و پیروانش حاصل ابتکاری شخصی نبوده و ریشه در حضور دیرین مسیحیان و یهودیان در منطقهٔ آنان داشته‌است. جایگاه قرآن در ادبیات جهان باستان در این رویکرد، قرآن در زمینه‌ای وسیع‌تر که فضای ادبی دوران باستان متأخر است، قرار داده می‌شود تا شرایط شکل‌گیری آن درک شود. شبه‌جزیرهٔ عرب در آن دوره روابط و تماس نزدیکی با تمدن‌های همجوار داشت و مشخصهٔ این دوره، تأثیرات زرتشتی، مسیحی، یهودی و رومی، به‌خصوص بر ادیان، در منطقه بود. هولاند در این باره می‌گوید «باید پذیرفت که عربستان در زمان ظهور محمّد، بخشی از جهان باستان بوده‌است.» علاوه بر شرایط تاریخی و دینی، زمینهٔ زبانی و پژوهش‌های زبان‌شناسانه نیز در این زمینه مهم است؛ کوپرز می‌گوید قرآن به همان لحنی نوشته شده که کاتبان خاورمیانهٔ باستان متون سامی را به آن می‌نوشتند و می‌توان به سادگی رابطه بینامتنی قرآن با دیگر متون دینی زمان زندگی محمّد را تشخیص داد و قرآن به روشنی در زمینهٔ ادبی جهان باستان متأخر جای می‌گیرد. ارجاعات قرآن به خودش — هر چند با کتاب مقدس در این زمینه تفاوت دارد — به برخی از متون مقدس باستانی وقت بسیار شبیه است. رابطهٔ بینامتنی قرآن با دیگر متون مقدس رایج در جهان باستان قابل‌توجه است؛ گابرییِل رینولدز، که در زمینهٔ ادبیات و زبان‌های باستانی خاورمیانه تحقیق می‌کند، می‌گوید قرآن رابطهٔ نزدیکی با متون مسیحی سریانی دارد. به‌گفتهٔ کلود گیلیو، تأکید قرآن بر عربیّت خود تا حدودی به این دلیل است که تلاش داشته خود را از متون غیرعربیِ تشکیل دهنده‌اش متمایز کند؛ بخش‌هایی از قرآن به متون سریانی، موعظه‌های رایج، اشعار افرایم سوری و رسالهٔ مسیحی آموزه‌های رسولان شبیه هستند. گیلیو ادامه می‌دهد که می‌توان با بررسی قرآن پی برد که این کتاب تلاش می‌کند داستان‌های موجود در دیگر کتب مقدس را ترجمه و تفسیر کند. آنگِلیکا نُیوِرت آن را «متنی تفسیری» می‌داند: اگر قرآن پاسخی به سؤالات مسیحیان و یهودیان دورهٔ باستان محسوب شود، در آن صورت می‌توان به جای بررسی «وام‌گیری» و «تأثیرات» متون دیگر بر قرآن، آن را بازتابی از تفکرات و مفاهیم زمان خودش دانست. شکل‌گیری متن در باور مسلمانان، قرآن حاوی مطالبی است که به محمّد وحی شد و او آن را برای مردم قرائت کرد و به‌صورت ثابتی باقی مانده‌است. قرآن و دورهٔ پیامبری محمّد قرابت تنگاتنگی دارند؛ متن این کتاب به دفعات شرایط تاریخی او و گاه حتی زندگی شخصی‌اش را بیان می‌کند. احتمالاً مسلمانان در زمان زندگی محمّد قرآن را به‌صورت شفاهی حفظ می‌کردند. البته به نظر می‌رسد تا پیش از مرگ او بخش‌هایی از قرآن مکتوب شده باشند اما نمی‌توان گفت متن ثابتی از قرآن در زمان زندگی محمّد وجود داشته‌است زیرا، احتمالاً در اثر تغییر در تفکرات یا نیازهای محمّد، برخی از آیات (به عقیدهٔ مسلمانان توسط خدا) باطل می‌شدند. همهٔ محققان غربی با بی‌سواد بودن محمّد موافق نیستند. مکه و مدینه با مناطقی که خط در آن‌ها مرسوم بود به‌طور معمول در ارتباط بودند و چند تن از صحابه نیز می‌توانستند بخوانند و بنویسند و منابع می‌گویند محمّد در مدینه کاتبانی استخدام کرد. وجود لغات غیرعربی (مثل قرآن، سوره، آیه که ریشهٔ سریانی و عبری دارند) نشان می‌دهد کتب دینی یهودی و مسیحی به خوبی در مکه و مدینه شناخته‌شده بودند. کلود گیلیو از این مسئله بدان نتیجه می‌رسد که قرآن علاوه بر «تاریخ»، یک «پیش از تاریخ» هم داشته‌است. اجماع‌نظر مسلمانان این است که قرآن در زمان محمّد نوشته نشد اما برخی سوره‌ها را بر روی چیزهایی مثل چوب درخت نخل یا سنگ حک کردند که بعداً از آن‌ها در جمع‌آوری نسخهٔ نهایی قرآن استفاده شد. در باستان‌شناسی هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا یافت نشده‌است. به‌طور کلی، منابع عرب می‌گویند قرآنِ مکتوب تا پایان نیمهٔ اول نخستین قرن هجری کامل شده و ابتکارش را به ابوبکر و مهم‌تر از آن، به عثمان نسبت می‌دهند. منابع اسلامی روایت کرده‌اند که عثمان یک نسخهٔ نهایی جمع‌آوری کرد و به شهرهای امپراتوری فرستاد و باقی قرآن‌ها را از بین برد. یک مشکل جدی، فاصلهٔ زمانی زیاد میان دورهٔ عثمان (۲۳ تا ۳۵ هجری/۶۴۴ تا ۶۵۶ میلادی) و زمان نگارش منابعی است که جمع‌آوری قرآن را به او نسبت می‌دهند؛ اینطور که معلوم است، این عقیده را زُهری (درگذشتهٔ ۱۲۴ ه‍.ق/۷۴۲ میلادی) رایج کرده‌است. فرانسوا دروش دربارهٔ اینکه قدیمی‌ترین نسخه‌های دست‌نویس پراکندهٔ قرآن به دورهٔ عثمان می‌رسند یا نه، می‌گوید با قطعیت نمی‌توان آن را مشخص کرد. صلاح‌الدین المناجد و تایار التیکولاچ برخی از نسخه‌های قدیمی را بررسی کرده‌اند و نتیجه گرفته‌اند که از دورهٔ عثمان نیستند و یکی از آن‌ها حتی یک جعل قرن چهارمی است. در کل هیچ نسخهٔ کاملی از قرن اول هجری وجود ندارد. به‌گفتهٔ کولبرگ و امیرمعزّی، نسخه‌های خطی قرآن تا به حال کمکی به یافتن قدیمی‌ترین نسخهٔ قرآن نکرده‌اند؛ اولین نسخهٔ خطی کامل قرآن از قرن سوم هجری/نهم میلادی است و هر چند قسمت‌های پراکنده‌ای از ادوار قبل‌تر هم وجود دارد اما همین پراکندگی باعث شده تاریخ دقیق نگارش‌شان را نتوان مشخص کرد. نسخه‌هایی از برخی قسمت‌های قرآن بر روی پاپیروس هم وجود دارد که گاه آن‌ها را به پایان قرن اول هجری یا آغاز قرن دوم نسبت داده‌اند اما این برآورد مورد اختلاف است. در نتیجه، برای یافتن شرایط و زمینه‌ای که منجر به نوشته‌شدن قرآن فعلی شد، باید از شیوه‌های دیگری استفاده کرد. در دههٔ ۱۹۶۰، نابیا ابوت و فؤاد سزگین این نظریه را مطرح کردند که نوشتن از دورهٔ پیش از اسلام نزد اعراب رایج بوده و بسط‌یافتن نسخهٔ متنی قرآن از صدر اسلام، به‌خصوص دورهٔ اموی (۴۰ تا ۱۳۲ هجری/۶۶۰ تا ۷۵۰ میلادی) آغاز شده‌است. گرگور شولر در تعداد زیادی مقاله نشان داد «نوشتن» لزوماً با «انتشار» یکسان نبوده و قرآن برای مدت‌ها به‌صورت شفاهی رواج داشته‌است. اساساً هدف از مکتوب‌کردن قرآن کمک به حافظهٔ قاریان بوده، نه پاس‌داشتن متن آن. کشف نسخه‌های خطی آثار افرادی مثل سیف بن عمر و عبد الرزاق صنعانی از قرن دوم هجری، نشان داده قدمت نگارش میان اعراب حداقل به آغاز قرن دوم/پایان قرن اول هجری می‌رسد. دیدگاه اسلام‌شناسان دو موضع کلی میان قرآن‌شناسان دربارهٔ جمع‌آوری قرآن وجود دارد که شولر آن‌ها را «انتقادی» و «فوق‌انتقادی» نامیده‌است. پیروان دیدگاه فوق‌انتقادی منابع اسلامی را نامعتبر می‌دانند؛ اینان می‌گویند هر متنی در گذر زمان تغییر می‌کند و حتی در نوشته‌های یک نویسنده هم تناقض دیده می‌شود. روایات اسلامی از نظر تاریخی محتمل به نظر نمی‌رسند و گاه به وضوح افسانه‌ای هستند. آلفونس مینگانا اولین کسی بود که به این نتیجه رسید که نسخهٔ رسمی قرآن تا پایان قرن هفتم میلادی وجود نداشته‌است؛ او با تأکید بر نظریات پائول کاسانوا دربارهٔ نقش حیاتی عبدالملک بن مروان اموی و حجاج بن یوسف در شکل‌گیری نسخهٔ نهایی قرآن و همچنین با بررسی متون مسیحی نوشته شده در قلمروی اسلامی در دو قرن اول هجری، گردآوری و تدوین «مصحف عثمان» را از دورهٔ عبدالملک دانست. این خط پژوهشی از دههٔ هفتاد میلادی به بعد توسط پژوهشگرانی همچون پاتریشا کرون و مایکل کوک و برخی دیگر گسترش پیدا کرده‌ و امروزه مورد تأیید بسیاری از پژوهشگران است. به‌گفتهٔ محمّدعلی امیرمعزّی، عبدالملک به دلایل سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به امپراتوری خود، با بازخوانی پیامِ محمّد، قرآنی «رسمی» را که به دست ما رسیده تنظیم کرد و تلاش کرد که نسخه‌های دیگر آن را از بین ببرد. در نظر امیرمعزّی، خلیفه می‌دانست که «در جامعه‌ای که حرکت‌های اعتراضیِ دینی-سیاسی بسیار زیاد است، این تسلط تنها از طریق تسلط بر کتاب مقدس و البته تدوین آن امکان‌پذیر است. کتابی مدوّن، منحصربه‌فرد و مستقل از کتب مقدس پیشین (یعنی مسیحی و یهودی) که بر اساس احکام دولتی تدوین یافته باشد، بهترین تضمین برای امنیت اعتقادی و البته سیاسی است.» از نظر امیرمعزّی، این نسخه مورد بحث و انتقاد شیعیان بود و با نسخه‌های دیگر از نظر ظاهر و محتوا متفاوت بود اما نهایتاً پس از چهار قرن و در دوران خلافت عباسی با شکل‌گیری «ارتودکسی سُنّی» که یکی از دگم‌های آن الهی و جاودانی دانستن قرآن حکومتی (étatique) شد، این نسخه بر همهٔ مسلمانان از جمله شیعیان تحمیل یا در دوران آل بویه به روش تقیّه پذیرفته شد. جان وانزبرو می‌گوید قرآن نه ریشهٔ عربی دارد، نه ریشهٔ اسلامی. زمانی‌که اعراب سرزمین‌شان را برای فتح خاورمیانه ترک کردند، به مرور و از ترکیب منابع دیگر قرآن را به وجود آوردند و قرآن نمی‌تواند قدیمی‌تر از دورهٔ عباسی باشد. استدلال‌های وانزبرو اغلب قابل‌قبول هستند اما دوره‌ای که برای شکل‌گیری قرآن در نظر دارد، خیلی متأخر است و امروزه مورد پذیرش نیست؛ البته تغییرات نهایی قرآن را می‌توان به دورهٔ عباسی نسبت داد. به‌گفتهٔ اسمال کایث، نسخه‌های دیگر قرآن که توسط عثمان از بین رفتند، می‌توانند به اندازهٔ نسخهٔ او «قرآن اصلی» محسوب شوند. دستور به نابودی دیگر قرآن‌ها و مقاومت‌ها در برابر این فرمان، نشان می‌دهد صاحبان آن‌ها قرآن‌های خود را به اندازهٔ نسخهٔ عثمان معتبر می‌دانستند. قرآن عثمان نهایتاً به اولین قرآن رسمی تبدیل شد اما احتمالاً این نسخه را بعداً با قرآن حجاج بن یوسف جایگزین کردند. در منابع اسلامی وجود نسخه‌های رقیب در برابر نسخهٔ حجاج هم گزارش شده‌است. در صورتی که تمایز عمده‌ای میان قرآن حجاج و قرآن قبلی وجود داشته، این تمایز به شکل افزودن تفسیر به متن آن بوده اما نهایتاً این تفسیر به بخشی از متن اصلی قرآن تبدیل شده‌است. همین نسخه، قدیمی‌ترین نسخهٔ قابل‌بازیابی قرآن است. در سمت مقابل، نظر غالب پیروان دیدگاه «انتقادی» این است که باید با در نظر گرفتن مسائلی مثل شرایط شکل‌گیری یک منبع یا گرایش‌های نویسنده، اعتبار منابع اسلامی را سنجید. لازمهٔ پذیرفتن این دیدگاه، معتبرتر دانستن منابع اسلامی نسبت به شواهد کشف شده در نسخه‌های خطی است. این گروه معتقد هستند حجاج بر قرآن عثمان تنها تغییرات جزئی اعمال کرد. این نظر را می‌توان چنین خلاصه کرد که منابع قدیمی معتبرند، تا زمانی که خلافش ثابت شود؛ مایکل کوک در نقد این دیدگاه می‌گوید به همان اندازه دلایل کافی داریم که همهٔ منابع اسلامی را رد کنیم، تا زمانی که درست بودنشان ثابت شود. بیشتر قرآن‌پژوهان بزرگ قرن‌های نوزدهم و بیستم، مثل نولدکه، پیرو این مکتب بوده‌اند اما با در نظر گرفتن شواهدی که نسخه‌های خطی ارائه می‌کنند، در حال حاضر دیدگاه اول طرفداران بیشتری دارد. فرانسیس ادوارد پیترز، گذشته‌نگار و استاد دانشگاه نیویورک، می‌گوید که تلاش‌ها برای بازسازی متن نخستین و دست‌نخوردهٔ قرآن در آکادمیای غربی چیزی که تفاوت برجسته‌ای با متن حال حاضر قرآن داشته باشد را به‌دست نداده‌است. به‌گفتهٔ ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، اگر هرگونه تغییری از راه افزودن، حذف کردن، یا تغییر متن اتفاق افتاده بود، کم و بیش با قطعیّت کشمکش درمی‌گرفت، ولی رد و نشانی کمی از کشمکش مشاهده می‌کنیم. خیلی از کسان مذهبی‌تر مسلمان رفتار عثمان را توهین‌آمیز یافتند و او سرانجام بسیار غیرمحبوب شد، ولی عموماً اتهام تحریف قرآن در لیست اتهامات او قرار نگرفته یا هیچگاه نکتهٔ اصلی نبوده‌است. به‌گفتهٔ وات و بل، پژوهش‌های نوین قرآن هیچ انگیزهٔ جدی‌ای بر وقوع تحریف برجسته در قرآن ارائه نکرده‌است. اگر چه سبک قرآن تغییر می‌کند ولی کم و بیش گمانی از صحت آن باقی نمی‌گذارد. آنچنان همهٔ قرآن به‌شکل روشنی حالت یکنواختی دارد که شک در برابر نابی آن به‌سختی می‌شود پیش بیاید. البته گروهی از اسلام شناسان غربی دربارهٔ قدیمی‌بودن برخی آیات ویژه تردیدهایی ابراز کرده‌اند؛ برای نمونه سیلوستر دی سکی آیهٔ ۱۴۴ از سورهٔ آل عمران را که گفت‌وگو از زودگذر بودن محمّد می‌کند را مشکوک یافته و جهت استدلال به داستان عمر اشاره می‌کند که حاضر نبوده بپذیرد که محمّد درگذشته و ابوبکر او را مورد خطاب قرار می‌دهد. وات و بل این آیه را تحلیل کرده و احتمال این را که ابوبکر این آیه را جعل کرده باشد بسیار غیرمحتمل می‌یابند. البته پذیرش کلی این که قرآن فعلی همان کلامی است که از زبان محمّد بیرون شده از سوی این گروه، به معنی این نیست که بحث‌هایی دربارهٔ آیات ویژه در جریان نباشد. ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل می‌گویند که در قرآن گواه دگرگونی‌های تند ریتم، تکرار واژه‌های یا عبارات در آیات کنار هم، حضور ناگهانی آیه‌ای که موضوعی متفاوت با آیات اطرافش دارد، برخورد متفاوت با یک موضوع در آیات کنار هم، شکاف‌ها در ساختار گرامری، دگرگونی‌های ناگهانی در درازای آیات، تغییر ناگهانی سوم شخص به اول شخص، یا مفرد به جمع، و کنار هم آمدن آیاتی که در ظاهر معنی متفاوتی دارند هستیم. بل و وات تغییر، اصلاح و بازنویسی در متن قرآن را دلیل آن می‌دانند. نظر مسلمانان مفسّران اهل سنت به‌گونهٔ تاریخی همواره باور داشتند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمّد بازگو کرده‌است و هیچ‌گونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفته‌است. البته اهل سنت به‌گونهٔ سنتی سه طریق اصلاح را پذیرفته‌است: با استناد به آیاتی مانند رعد ۳۹ یا اعلی ۶–۷ تفاسیر سنتی اهل سنت پذیرفته‌اند که خود خدا می‌شود مایه بشود که محمّد برخی از آیات را فراموش کند یا حتی آیاتی از قرآن را حذف کند (بسنجید با تفاسیر شیعه مانند تفسیر المیزان که این موضوع را نمی‌پذیرند). دیگر اینکه می‌شود برخی از آیات قرآن جایگزین آیات دیگر شده باشند (ناسخ و منسوخ). ولی افزون بر اینها برخی از علمای اهل سنت هم باور داشتند که تحت بازبینی جبرئیل، محمّد برخی از آیات را که به او وحی شده بود در قرآن قرار نداده‌است. برای نمونه به‌گفتهٔ جان بورتان آیهٔ شمارهٔ ۲ سورهٔ نور دربارهٔ مجازات زناکار با مجازات سنگسار تفاوت می‌دارد. برخی از فقیهان کهنه دقیقاً از این روی مجازات سنگسار را رد می‌کردند؛ ولی روی‌هم‌رفته توافقی میان فقیهان دربارهٔ مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان (حتی اگر محمّد باشد) بتواند جایگزین واژه‌های خدا بشوند وجود نداشت، و از این روی این‌گونه استدلال می‌کردند که حتماً می‌بایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده ولی حجّیت آن باقی مانده‌است. در تفاسیر کهنه روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و دیگر نقل شده که مضمون آن‌ها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن گردآوری شده‌است. بدین سان برخی از علمای اهل سنت به گونهٔ سنتی باور داشتند که محمّد تحت بازبینی جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجّیت خود را داشتند. از طرف دیگر زیرشاخهٔ میمونیه از خوارج ادعا می‌کردند که سورهٔ یوسف به دلیل مضامین عشقی آن به قرآن تعلق ندارد. شیعیان به‌صورت تاریخی دیدگاه‌های مختلفی داشته‌اند. برخی از شیعیان معتقد بودند که اشارات قرآن به علی و خاندان او در هنگام جمع‌آوری قرآن کنار گذاشته شده و علاوه بر آن تغییرات کوچکی در برخی آیات داده شده‌است. در منابع شیعه روایات متعددی در زمینهٔ تحریف قرآن توسط صحابه محمّد و آیات متفاوتی با قرآن رسمی که گفته شده تا پیش از تحریف قرآن بخشی از آن بوده‌اند، به‌دست رسیده که بسیاری از آن‌ها در «کتاب القرائات» (یا «کتاب التنزیل و التحریف») توسط احمد بن محمّد السیاری جمع‌آوری شده‌است. تعداد آیات شیعی قرآن بیش از صدها مورد است و چند مورد در ادامه ذکر شده‌است (تفاوت با قرآن رسمی با فونت ایتالیک ضخیم نوشته شده): بارآشر در دانشنامهٔ قرآن می‌گوید: «مفسّرین شیعهٔ سدهٔ چهارم مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و شیخ طبرسی باور داشتند که هر آنچه در قرآن گردآوری شده به‌دست عثمان آمده درستی دارد (یعنی تغییری در آن صورت نگرفته) ولی این قرآن ناقص است (یعنی دربرگیرندهٔ همگی وحی‌ای که به محمّد شده نیست). حداقل تا آغاز قرن چهارم هجری — تسلط آل بویهٔ شیعه بر دستگاه خلافت — مصحف‌های دیگری — از جمله مصحف علی و مصحف عبدالله بن مسعود — که تفاوت‌های شگرفی با مصحف عثمان داشته‌اند، رایج بوده‌اند. در دوران صفویان برخی از دانشوران شیعه (مانند ملا محسن فیض کاشانی و محمّد باقر مجلسی) باور داشتند که بر پایهٔ برخی احادیث کهنهٔ شیعه، قرآن دچار تغییر گشته‌است. از دانشوران معاصر شیعه برخی مانند سید ابوالقاسم خویی علیه دیدگاه تحریف قرآن استدلال کرده‌اند. حسین بن محمّد تقی نوری ملقب به خاتم المحدثین در دیباچهٔ کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب می‌نویسد: «این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن، و فضایح اهل جور و عدوان فراهم آورده‌ام، و آن را فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب نام نهادم، و بر سه سرآغاز و دو باب قرار دادم». این کتاب در سال ۱۲۹۸ ه‍.ق در ایران چاپ شده‌است. وی در این کتاب برای اثبات ادعای خود بیش از هزار حدیث داستان می‌کند. ولی پس از او نویسندگان شیعه بارها کتاب او را نقد کرده‌اند و احادیث نقل شده در آن کتاب را از باب اختلاف قرائت، برداشت یا مجعول دانسته‌اند. همچنین ابوموسی اشعری مدعی بود که سوره‌ای به مانند سورهٔ توبه (و برائت) وجود داشته‌است، اما سپس تقطیع شده‌است. برخی از شیعیان غالی و گاهی افراد دیگر نیز مدعی حذف شدن پنج سورهٔ دیگر به نام‌های «نورین»، «ولایت»، «ولایت علی و ائمه»، «خلع» و «حفد» می‌باشند. تأثیرات بر قرآن قرآن اثری است که در «محلِ تقاطع» ادیان باستان نوشته شده‌است؛ تحقیقات نشان داده تأثیراتی از متون یهودی، مسیحی سریانی و حبشی و عقاید مانوی در قرآن دیده می‌شود. با این حال، گیوم دی عقیده دارد در تحقیق دربارهٔ تأثیرات بر قرآن، مشکل پیش روی پژوهشگران این نیست که مشخص کنند چه متونی بر قرآن تأثیر گذار بوده‌اند، بلکه باید پی ببرند آن تأثیرات چگونه به متن قرآن منتقل شده‌اند. به همین دلیل، شرایط مسیحیان و یهودیان عربستان، به‌خصوص در حجاز، از جمله مسائل مهم برای تاریخ‌پژوهان است. قرآن بارها به یهودیان و یهودیت اشاره کرده و بسیاری از آیات قرآن ریشه در داستان‌های کتاب مقدس دارند. با این وجود، اغلب داستان‌های قرآنی بیشتر به منابع متأخر یهودی مثل میدراش شبیه هستند و به نظر می‌رسد نویسنده(گان) قرآن با خود کتاب مقدس آشنایی نداشته‌اند. به عنوان مثال، قرآن به نام هیچ‌کدام از کتب تنخ/عهدین اشاره نکرده و ظاهراً با تقسیم‌بندی آن آشنا نیست. حتی به چیزهایی اشاره کرده که اثری از آن در تنخ یافت نمی‌شود؛ مثلاً سورهٔ توبه می‌گوید در «تورات و انجیل و قرآن» به کسانی که در راه خدا بکشند یا کشته شوند وعدهٔ بهشت دادیم، درحالی‌که مفهوم بهشت در تنخ وجود ندارد و در عهد جدید هم به جهاد اشاره نشده‌است. لغات دینی که قرآن به کار برده تفاوت‌هایی با آنچه در عربی مرسوم بوده دارد و به عقیده بار اشر، این نزدیکی نویسندگان قرآن با متفکران یهودی را نشان می‌دهد. یهودیان قرن‌ها قبل از ظهور اسلام در عربستان و حجاز ساکن بوده‌اند، اما به‌طور دقیق مشخص نیست این یهودیان از چه گروهی بودند. ممکن است اینان یهودی-مسیحی بوده باشند و در این صورت، همین موضوع شباهت قرآن و رسالهٔ آموزه‌های رسولان را توضیح می‌دهد. به هر روی این پرسش همچنان واضح نیست. از ابتدای سدهٔ بیست و یکم، پژوهش‌ها به‌صورت روزافزون، به تأثیرات متونی سریانی در فضای شکل‌گیری اسلام و احتمالاً بر قرآن گواهی می‌دهند و آثار پدران کلیسای سریانی ممکن است منبعِ داستان‌های کتاب مقدس که در قرآن بازگو شده‌اند، بوده باشند. به عنوان مثال، روایت قرآن از سرگذشت یوسف با داستان تورات تفاوت‌های عمده‌ای دارد و به قصه‌های مسیحیِ سریانی منسوب به نرسهٔ سریانی شبیه است؛ در روایت تورات راحل (مادر یوسف) در زمان زاییدن بنیامین می‌میرد اما در قرآن و آثار سریانی، او در انتهای داستان حاضر است و به یوسف سجده می‌کند. در تورات یعقوب مرگ یوسف را باور می‌کند اما در قرآن و نوشته‌های منسوب به نرسهٔ سریانی متوجه دروغ فرزندانش می‌شود. به‌گفتهٔ فان رث، تاثیر مسیحیت بر اسلام یکپارچه نیست؛ بلکه مسیحیان نَسطوری، میافیزی و حتی مانوی از نظر دینی و فرهنگی بر آن اثرگذار بوده‌اند. قبیلهٔ قریش با امپراتوری بیزانس در ارتباط نزدیک بوده و رهبر اتحادیهٔ ایلاتی قبیلهٔ محمّد هم احتمالاً مسیحی بوده‌است. هویلَند بر اهمیت حضور مبلغان مسیحی نزد قبایل عرب و نقش کلیسای سریانی در جامعهٔ رو به ظهور مسیحی عرب اشاره می‌کند. به‌گفتهٔ ابن راوندی، نویسندهٔ قرآن احتمالاً به دلیل آشنایی با دیاتسارون بوده که تصور کرده مسیحیان فقط یک کتاب مقدس دارند. به‌گفتهٔ گیلیو، محققان غربی نیز معتقدند دیاتسارون بر برخی آیات قرآن تاثیر گذاشته‌است. مسیحیت حبشی نیز بر قرآن تاثیر گذاشته اما نمی‌توان گفت این تاثیر به‌صورت مستقیم بوده یا ابتدا با عناصر عرب درهم آمیخته‌است. برخی از لغات قرآن که ریشهٔ آرامی یا یونانی دارند از طریق زبان حبشی وارد آن شده‌اند و همچنین عباراتی مثل «بسم‌الله» این اثربخشی را روشن می‌کنند. احکام و قوانین قرآنی هم مهم است؛ از بررسی منابع متأخر اسلامی می‌توان چنان نتیجه گرفته می‌شود که این احکام، قوانین مرسوم عرب بوده‌اند. با این حال، منابع اسلامی را نمی‌توان لزوماً معتبر قلمداد کرد. بررسی‌های معاصر نشان داده این احکام از نظر موضوعی و زبانی با آموزه‌های رسولان، تَلمود و قوانین امپراتوری روم شرقی نزدیکی دارند. یوزف شاخت می‌گوید فقه اسلامی از قرن دوم هجری آغاز می‌شود و احکام اسلامی آن دوره به‌طور اعجاب‌آوری غیرقرآنی یا حتی برخلاف قرآن هستند؛ متأخر بودن زمان جمع‌آوری قرآن یا عدم توافق بر روی متن نهایی آن می‌تواند دلیل این مسئله باشد. البته ممکن است صدور حکم بر اساس رأی فقیه نیز در آن اثرگذار بوده باشد. برخی از لغاتی که قرآن به کار برده، مثل کَوثر، اَبابیل، حروفِ مقطعه و غیره، حتی برای متفکران مسلمان قرون وسطی هم ناآشنا و مبهم بوده‌است. مایکل کوک دربارهٔ اینکه چرا چند دهه بعد از مرگ محمّد، مسلمانان معانی حروف مقطعه را نمی‌دانستند (یا فراموش کرده بودند)، می‌گوید: یا مطالب قرآن تا چند دهه بعد از درگذشت محمّد در دسترس نبوده، یا این مطالب حتی در زمان خود محمّد هم کهن و قدیمی محسوب می‌شدند. رابطهٔ بینامتنی با متون پیشین متن قرآن به‌صورت صریح یا ضمنی بارها به متون مذهبی پیشین یا محتوای آن‌ها اشاره کرده‌است. این متون علاوه بر کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، متون دیگری نظیر میشنا، تلمود و مطالب مشکوک مسیحی و یهودی (مثل داستان‌های کودکی عیسی از ادبیات مسیحی یا عهد موسی از ادبیات یهودی) را شامل می‌شود. به همین دلیل، محققان تلاش کرده‌اند تا رابطهٔ پنهانی که میان سوره‌های قرآن و آثار پیشین وجود دارد را کشف کند. یک نمونه، سورهٔ قدر است؛ در گذشته، قرآن‌شناسان دیدگاه روایی اسلامی مبنی بر اینکه این سوره به نزول قرآن در یک شب بر محمّد اشاره دارد را پذیرفته بودند اما این مسئله در تحقیقات جدیدتر زیرسوال رفته‌است. پژوهشگران استدلال می‌کنند که منبع این سوره یکی از اشعار افرایم سوری دربارهٔ تولد عیسی است و مطالعهٔ لغات مورد استفاده در آن (مثل «شب قدر/سرنوشت») نشان می‌دهد که با عبادات مسیحی مرتبط است. منظور از پایین آمدن در واقع فرود عیسی از آسمان به زمین است، نه قرآن. لولینگ، شومِیکِر و گیوم دی از این نظریه پشتیبانی می‌کنند و امیرمعزّی نیز آن را قابل‌قبول می‌یابد. البته افرادی مثل کوپرز هم این سوره را با دو متن یهودی (کتاب خرد و عهد دوازده شه‌پدر) شبیه می‌دانند. گیلیو نیز نظر کریستوف لوکزِنبرگ را دربارهٔ تأثیر ادبیات سریانی بر برخی آیات پذیرفته؛ او نظری مشابه دربارهٔ سورهٔ عادیات دارد و آن را بازخوانی باب پنجم نامهٔ اولِ پِطرُس محسوب می‌کند. به‌گفتهٔ گوبیلو، هر چند کتبی که قرآن به آن‌ها اشاره می‌کند پیش‌تر در عربی در دسترس نبودند اما یکی از کارکردهای اصلی قرآن ارائهٔ تفسیری بر آن‌هاست؛ قرآن گاه آن‌ها را تأیید و گاه «حقیقت» پنهان‌شان را نمایان می‌کند. به عنوان مثال، «عهد ابراهیم» یکی از متون یهودی متأخر منسوب به ابراهیم است که قرآن (تحت عنوان صُحُفِ ابراهیم) صحت این انتساب را تأیید کرده اما روایت فتح خشونت‌آمیز مدین توسط بنی‌اسرائیل در تورات را درست ندانسته (سوره بقره، ۵۸ تا ۶۰) و آن را اصلاح کرده‌است و می‌گوید بنی‌اسرائیل به‌صورت صلح‌آمیز وارد شدند. به‌گفتهٔ کوپرز، صحبت از تأثیر ادبیات پیشین بر قرآن صحیح نیست زیرا قرآن خوانشی نو از آن متون است. روون فایرستون توضیح می‌دهد که متون مذهبی جدید مشروعیت خود را از متون و احکام دینی پیشین می‌گیرند و صحت خود را با تأیید یا رد احکام دین قبلی نشان می‌دهند؛ این رابطه‌ای است که عهد جدید با عهد عتیق دارد. رابطهٔ قرآن با عهدین نیز مشابه است. در واقع، به همین دلیل است که قرآن می‌گوید خدا بعد از آفرینش خسته نشد (برخلاف تورات که می‌گوید در هفتمین روز خلقت استراحت کرد) یا سورهٔ مائده (آیات ۷۲ تا ۷۵) ادعای الوهیت عیسی را رد می‌کند. در چند آیهٔ قرآن ادعا شده متون مذهبی پیشین تحریف شده‌اند؛ چنین ادعاهایی در جهان باستان رایج بوده و افراد مثل مانی، مرقیون، کلسوس، پورفیری و بسیاری دیگری برای کم‌اعتبار کردن دشمنان خود از آن استفاده کرده‌اند. ممکن است قرآن این عقیده را به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم از افراد مذکور یا پیروانشان وام گرفته باشد. هولگر زلنتین در زمینهٔ شباهت قرآن با آثار پیشین مثل دیداکه و موعظه‌های کلمنتی تحقیق می‌کند. او معتقد است مضامین مشترکی میان این آثار و قرآن وجود دارد اما دیدگاه نویسندگان این آثار نسبت به آن مضامین یکسان نیست؛ زلنتین «میراثِ مشترک یهودی-مسیحی» را در این زمینه دخیل می‌داند. او در مجموعه‌ای از مقالات نشان داده که نویسندهٔ قرآن با ادبیات معاصر خودش به خوبی آشنا بوده و وام‌گیری‌هایش را نمی‌توان مدرکی برای درک اشتباه او از آن‌ها دانست، بلکه به‌صورت ماهرانه‌ای از آن‌ها استفاده کرده‌است. به همین ترتیب، می‌توان از قرآن برای درک بهتر شرایط دینی مکه و سپس مدینه در آن زمان استفاده کرد. او خود نتیجه می‌گیرد یهودیان مدینه پیرو یهودیت رایج در فلسطین بودند، نه یهودیت بابلی. دیدگاه سوم هم به این صورت است که با توجه به نقل‌قول‌های قرآن از کتاب مقدس و ادبیات پیرامونش، باید قرآن را یک «کتاب قرائت» (lectionary در انگلیسی) بازتفسیر شده محسوب شود. کتاب قرائت (اساسا لغت «قرآن»/قِریانا در سریانی به همین معنا به کار می‌رفته) در عبادات مسیحی و یهودی به فهرست یا کتابی گفته می‌شود که حاوی بخش‌هایی از متون مذهبی بوده تا در روزی به‌خصوص قرائت شود. گیلیو می‌گوید «ممکن است قرآن یا بخش‌هایی از آن یک کتاب قرائت باشد؟ من وسوسه شده‌ام که اینگونه برداشت کنم. اگر تأثیر متون سریانی نبوده، پس چطور قرآن توانسته داستان مسیحی اصحاب کهف را بازگو کند؟ با استفاده از آن منابع و همچنین انجیل‌های مشکوک، محمّد و کسانی که به او کمک می‌کرده‌اند توانسته‌اند برای خودشان یک کتاب قرائت (یا همان قرآن) داشته باشند.» کوپرز و گابیلو هم از این نظر پشتیبانی می‌کنند: «بهترین راه این است که قرآن را همان چیزی که هست در نظر گرفت: یک کتاب قرائت دینی؛ مجموعه‌ای از متون که با هدف قرائت در مراسم‌های عمومی گرد آورده شده. از نام کتاب هم مشخص است زیرا در کلیسای سریانی به چنین متونی قِریانا می‌گفتند. این مسئله به‌خصوص در مورد سوره‌های مکی صادق است.» فان رث پا را فراتر می‌گذارد و می‌گوید «کتابی که اطرافیان محمّد قرائت می‌کردند همان پِشیطتا، کتاب مقدس سریانی، بوده‌است.» زبان قرآن هنوز اتفاق نظری دربارهٔ زبان قرآن — قرآنیِ که از دهان محمّد خارج شد و قرآن‌شناسان آن را «قرآن اوریجینال» لقب داده‌اند — میان پژوهشگران شکل نگرفته‌است. به‌گفتهٔ آیهٔ ۱۹۵ سورهٔ شعراء، قرآن به زبان «عربیِ مبین» نوشته شده‌است. سنت روایی اسلامی به‌طور کلی مبین را «خالص» یا «شیوا» تفسیر کرده‌است. از نظر لغوی، مبین از ریشه ب ی ن و به معنای «توضیح‌دهنده» است. نظر سنتی منابع اسلامی این است که هم قرآنی که امروزه چاپ می‌شود و هم قرآن اوریجینال، به زبان رایجِ میان قریش هستند. با این وجود، محققان اعتقاد دارند لهجه‌های مختلفی که قبایل عرب به آن‌ها صحبت می‌کردند، با لهجه‌ای که برای تدوین اشعار و قرآن استفاده شده، متفاوت بوده‌است، به‌گونه‌ای که اعراب مجبور بودند آن را چون زبانی خارجی یاد بگیرند. وجود لغاتی از لهجهٔ یمنی نظیر «ارائک» (جمع اریکه) تردیدهایی دربارهٔ یکی‌بودن لهجه قرآن و لهجه مادری محمّد ایجاد می‌کند. پژوهشگران اروپایی تا نیمهٔ دوم قرن بیستم، نظر منابع اسلامی را پذیرفته بودند اما جان وانزبرو در دههٔ ۱۹۷۰ آن‌ها را زیر سؤال برد؛ او با توجه به کتاب مقدس و مطالب پیرامون آن، بدان نتیجه رسید که مقصود آیاتی مثل آیهٔ ۴ سورهٔ نساء، تأیید صحت پیام محمّد است و ارتباطی به خود زبان عربی ندارد. جان رستو با وانزبرو دربارهٔ تفسیر اشتباه این آیه هم‌نظر است و اعتقاد دارد «عرب» در قرآن به حلقه بسته‌ای از افراد مرتبط با یک خدا در عراق اشاره دارد و زبان این گروه (العَرَبیَّه) نیز زبان مخصوص انتقال پیام از جهان فوق‌بشری است. او می‌گوید زبان عجم که در قرآن به کار رفته ارتباطی با یونانی، عبری یا دیگر زبان‌ها ندارد؛ بلکه به یکی از لهجه‌های زبانی که امروزه «عربی» نامیده می‌شود، اطلاق شده‌است. تحقیقات وانزبرو همچنین نشان داد مطالب قرآن از طیف ادبی گسترده‌ای هستند و در نتیجه نمی‌توانند اثر یک فرد در چنان دورهٔ کوتاهی باشد. وانزبرو نظریهٔ پدیدآمدن قرآن در دورهٔ عباسی در عراق را در پیامد همین تحقیقات مطرح کرد؛ به‌گفتهٔ او، روند اسلامی و عربی‌سازی حدود ۳ قرن طول کشیده و این زمان فرصت کافی برای تکامل زبان عربی را فراهم کرده‌است. در همان دهه، گونتر لولینگ گفت که یک‌سوم قرآن را مطالب مسیحی عربی قبل از اسلام (که مسلمانان با توجه به اهداف خودشان تغییرشان دادند) و دو سوم دیگر قرآن را مطالب اسلامی تشکیل می‌دهند. در آغاز قرن بیست و یکم، کریستف لوکزنبرگ کتاب خوانشِ سریانی-آرامی قرآن را منتشر کرد؛ نویسنده در این اثر کلمات قرآن را نه به عربی بلکه به سریانی ریشه‌یابی کرده تا آیات پرمعناتر شوند. به عنوان مثال، او اعتقاد دارد «حوری» به دختران باکرهٔ بهشتی اشاره ندارد و به معنای انگور سفید است. در همین دوره، آنگلیکا نویوِرت در مجموعه‌ای از آثار، محققان را بابت بررسی قرآن فعلی به عنوان یک کتاب کامل سرزنش کرد و پیشنهاد کرد به‌صورت بخش‌بخش (مثلا سوره به سوره) بررسی شود. در نظر ارنست اکسل کناوف، جامعهٔ عرب سه لهجهٔ مختلف را استفاده می‌کرده؛ عربیِ نَبَطی به عنوان زبان نوشتن، زبان ادبی شاعران و متون مذهبی و نهایتاً زبان قبیله‌ای. او اعتقاد دارد محمّد از زبان عربی نوشتاری استفاده کرد اما همچنین تلاش کرد به زبان ادبی تا حد ممکن نزدیک باشد. گیلیو با توجه به تحقیقات کریستف لوکزنبرگ، مبین را «آشکارشده» ترجمه می‌کند و نتیجه می‌گیرد که معنای اصلی آن، آشکارسازی معنای آیات کتاب قرائت (قِریانا/قرآن) که به زبانی خارجی نوشته شده‌است. ساختار سوره نسخهٔ استاندارد فعلی قرآن به ۱۱۴ بخش‌های مستقلی که اصطلاحاً «سوره» (در واژه به معنای «بُریده‌شده») نامیده می‌شوند، تقسیم شده که ارتباط خارجی مشخصی با یکدیگر ندارند. ترتیب‌بندی سوره‌ها از سوره بقره به بعد، کم و بیش بر اساس حجم آن‌هاست، هرچند به نظر می‌رسد با مرور زمان تغییراتی در آن اعمال کرده‌اند. با این وجود، تقسیم‌بندی قرآن به سوره‌های مختلف ساختار مشخصی به آن نداده زیرا هر سوره ممکن است، مسائل نامرتبطی مثل احکام یا آخرت را بیان کند و آیات مربوط به یک مسئله خاص (نظیر سرگذشت موسی یا ازدواج و طلاق) در سوره‌های گوناگون پراکنده شده باشند. نُیوِرت از این مسئله نتیجه می‌گیرد که متن قرآن را با عجله و قبل از نوشته‌شدن زندگینامهٔ محمّد جمع‌آوری کرده‌اند. تحقیقات او و افراد دیگری مثل کوپرز نشان داده آیات هر سورهٔ قرآن دارای انسجام ادبی است. دو منبع مسیحی از قرن دوم هجری/هشتم میلادی به سوره‌ها اشاره کرده‌اند اما آن‌ها را آثار ادبی مجزایی از قرآن به حساب آورده‌اند. هر سوره ممکن است یک یا چند نام داشته باشد که بیشتر از کلمه‌ای از آن سوره یا رخدادهای منسوب به آن گرفته شده‌اند. منابع سنتی اسلامی، ترتیب سوره‌ها را به محمّد یا عثمان نسبت داده‌اند و در مورد عثمان گفته‌اند او آن‌ها را بر اساس حجم‌شان مرتب کرد، نه به‌صورت زمانی. سوره‌ها بر اساس یک سنت متأخرِ اسلامی، به دو دستهٔ مکی (نازل‌شده در مکه) و مدنی (نازل‌شده در مدینه) تقسیم شده‌اند. نخستین تلاش‌ها برای فهم متنِ موجود، منجر به شکل‌گیری تفسیرهای متأخر بر اساس مراحل زندگی محمّد بوده‌است؛ در واقع از نظر این مفسّران، زندگی محمّد باید محورِ فهمِ متنِ موجود باشد. کمی بعدتر، یکی از نخستین تلاش‌ها برای فهمِ متنِ قرآن بر اساس ایجادِ روایتِ «شأنِ نزول» در رساله‌ای منسوب به مقاتل بن سلیمان (درگذشتهٔ ۷۶۷ ق) پدیدار می‌شود. این رویکردِ تفسیرِ قرآن مبتنی بر اسبابِ نزول، در تفسیر ابن کثیر (درگذشتهٔ ۷۷۴ ق) نقش مهم‌تری می‌گیرد. این تلاش برای نظم‌مند کردن متنِ قرآن بر اساسِ تاریخی‌سازیِ مبتنی بر زندگی محمّد به موضوعِ بحث در میان مفسّران تبدیل می‌شود و تفاسیر مختلفی، گاه بسیار متفاوت، انتشار پیدا می‌کند و سوره‌ها به‌سرعت به مکی و مدنی تقسیم شدند، بدون آنکه در برخی از موارد توضیح داده شود که دقیقاً تمایز بین آنها چیست. ترتیب سوره‌ها در قرآن دست‌نویس صَنعا با قرآن فعلی فرق دارد. به‌گفتهٔ امیرمعزّی، در مطالعهٔ ۹۲۶ نسخهٔ پراکنده از قرآن، ترتیب سوره‌ها در ۲۲٪ نسخه‌ها با ترتیب رسمی کنونی متفاوت بوده‌است. گوستاو وایل سوره‌ها را در چهار دسته قرار داده‌است: سه گروه مکی و یک گروه مدنی. نولدکه، بل و بلاشِر تقسیم‌بندی وایل را پذیرفتند و آن را بسط دادند. اینان سه معیار برای مکی یا مدنی بودن در نظر دارند: محتوا، سبک و اشاره به اتفاقات. سوره‌های موسوم به مکی لحنی آخرالزمانی و پرشور دارند و تمرکز سوره‌های مدنی بر سازماندهی و بسیج امت اسلامی است. در نظر رینولدز، تقسیم‌بندی نلدکه و وایل نشان‌دهندهٔ آن است که قرآن‌پژوهیِ غربی منابع غیرقرآنیِ اسلامی را جدی گرفته‌است و رینولدز آن‌ها را از این بابت سرزنش می‌کند. او ادامه می‌دهد که بلاشر سوره‌هایی که از لفظ «بنی‌اسرائیل» استفاده کرده‌اند را مکی و آن‌هایی که لغت «یهود» را به کار برده‌اند، مدنی محسوب کرده‌است و این گروه‌بندی ساده تنها به دلیل توجه به سیره‌های محمّد است که اهمیت بیشتر یهودیان در دورهٔ حضور او در مدینه را روایت کرده‌اند. بلاشر خود معترف بود که نتوانسته کاملاً از مطالب سیره‌های محمّد چشم‌پوشی کند. او می‌گوید با تقسیم‌بندی سوره‌ها از نظر ادبی و بدون توجه به منابع اسلامی، دیگر نمی‌توان آن‌ها را یک بخش واحد در نظر گرفت. به‌گفتهٔ نیکولای سینای، بلندی آیات در سوره‌های مختلف با یکدیگر فرق دارد اما در یک سوره به‌خصوص، به هم نزدیکی دارند. در سوره‌های حاوی آیات کوتاه، قافیه چندین بار در طول متن تغییر می‌کند. موضوع این سوره‌ها معمولاً آخرالزمان است اما سوره‌هایی که آیات بلند دارند، مباحثی مثل احکام قرآنی و فراخوان جهاد یا تاختن به یهودیان و گروهی موسوم به «منافقون» را بیان کرده‌اند. پیامبر قرآن، در سوره‌هایی با آیات بلند، «نبی» نامیده شده‌است. سینای با بررسی فنی آیات این سوره‌ها، نتیجه می‌گیرد آیات بلندی که میان آیات کوتاه قرار داده شده‌اند، الحاقی هستند و محتوای اکثر این آیات هم در واقع تفسیر آیات پس یا پیش است. به‌گفتهٔ رینولدز، تنها در صورتی می‌توان آیات قرآن را به‌صورت زمانی مرتب کرد که ابتدا پذیرفت این کتاب فقط یک نویسنده داشته، هیچ ویراستاری نداشته و تجربیات جامعه‌ای در مکه و مدینه بین سال‌های ۶۱۰ تا ۶۳۲ میلادی را بازتاب می‌دهد. آیه و دیگر بخش‌ها سوره‌های قرآن به بخش‌های کوچک‌تری به نام آیه تقسیم شده‌اند. شماره‌گذاری آیات پدیده‌ای معاصر است و قرآن استاندارد فعلی ۶٬۲۳۶ آیه دارد. آیه در لغت به معنی «نشانه» است و حدود ۳۰۰ بار در قرآن در اشاره به چیزهایی مثل کوه که قرار است صحت پیام محمّد را ثابت کنند، به کار رفته و در گذر زمان، آیه‌های قرآن به این نام موسوم شدند. آیاتِ کنار هم اغلب قافیه‌های یکسانی دارند اما میان مسلمانان دربارهٔ اینکه برخی آیات کجا به پایان می‌رسند، اختلاف نظر وجود دارد. حجم آیات تناسبی با هم ندارد و از یک کلمه تا چند خط متفاوت است. آیات کوتاه قدیمی‌تر، سجع‌دار هستند، مشابه موعظه‌های عربستان باستان؛ آیه‌های جدیدتر این ویژگی را ندارند. مسلمانان به‌طور سنتی سوره‌ها را به دو بخش مکی و مدنی تقسیم کرده‌اند اما میان سوره‌های مکی نیز برخی آیات را مدنی می‌دانند و بالعکس. اتفاق نظری وجود دارد که آیات ۱ تا ۵ سورهٔ علق یا آیات ۱ تا ۷ سورهٔ مدثر قدیمی‌ترین آیات قرآن هستند. متن قرآن به ظاهر بدون آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است. بسته به روش شمارش و تعریف واژه و نیز نحوهٔ رسم‌الخط، اعداد گوناگونی برای شمار واژه‌ها و حروف قرآن گفته شده‌است. مشهورترینِ آن‌ها ۷۷٬۷۰۱ واژه و ۳۲۳٬۶۷۱ حرف است که حدود ۱۰٬۰۰۰ واژهٔ آن غیرتکراری است و ۱۲۶۰ واژه از آن‌ها به‌عنوان ریشهٔ ۸۰ درصدِ ۱۰هزار واژه شناخته می‌شود. برخلاف شماره‌گذاری آیات، قرآن از دیرباز به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء و هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تقسیم شده‌است. فارسی‌زبانان قرآن را به سه پاره و دو پاره و یک پاره تقسیم می‌کردند. پاره به معنی بخش یا فصل است در بعضی موارد همچنین یک چهارم از قرآن را هفتک و یک‌هفتم آن را هفت‌یک می‌نامیدند. در برخی مکتب‌های قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی حفظ می‌کردند و بعد به بقیهٔ امور حفظی و معانی می‌رسیدند. سبک سبک قرآن یکسان و پیوسته نیست و به نظر نمی‌رسد در همهٔ بخش‌ها به شیوه‌ای نظام‌مند با موضوع موردنظرش برخورد می‌کند. اسلام‌شناسان معمولاً عدم ارتباط میان بخش‌های قرآن با یکدیگر را دلیل این مسئله دانسته‌اند. اغلب مفسّران مسلمان به این مسئله را برّرسی نکرده اما گاه تلاش کرده‌اند با ارائهٔ دلایلی چون طولانی‌بودن دورهٔ وحی قرآن، آن را توجیه کنند. برخی مثل فخرالدین رازی نیز قرآن را دارای انسجام یافته‌اند. سوره‌های مکی از سوره‌های مدنی سجع‌دارتر هستند. همچنین آیاتی که حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن را بیان می‌کنند، بیشتر احساسات خواننده را منقلب می‌سازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونه‌ای است که خِرَدِ خواننده را مخاطب قرار می‌دهد. سبک آیات قرآن با شعر و حتی سبک روایات از پیامبران متفاوت است. پژوهشی مبتنی بر پردازش زبان‌های طبیعی نشان داده‌است که قرآن تنها یک مؤلف دارد. قرآن در چند آیه، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود رد می‌کند. محتوا و مباحث خدا الله (مخفف ٱلْإِلٰه) نامِ رایجِ خدای اسلام است. در قرآن او خدایی واحد توصیف و بر وحدانیت او تأکید بسیار شده‌است؛ عبارت «خدایی به غیر از الله نیست» ۳۰ مرتبه (۳ بار در حالت اول شخص: خدایی غیر از من نیست) در قرآن به کار رفته‌است. نام‌های فرشته مانند جبرئیل و میکائیل در قرآن مانند سایر ادیان ابراهیمی با ال (یا ایل) همراه است. کلمه «اللهما» که در قرآن نیز ذکر شده و به‌طور سنتی در اسلام برای شروع نماز استفاده می‌شود، (احتمالاً) تلفظ عربی کلمهٔ عبری «الوهیم» بوده‌است. الوهیم در عبری جمع کلمهٔ عظمت است و در عهد عتیق معمولاً برای اشاره به خدای بنی‌اسرائیل به کار رفته، گرچه برای اشاره به دیگر خدایان و چیزهای باعظمت دیگر مانند فرشتگان، پادشاهان، و قضات نیز به کار رفته‌است. دربارهٔ چرایی شکل‌گیری توحید در عربستان اتفاق نظری وجود ندارد و پاسخ‌های متعددی ارائه شده که به‌طور کلی در دو دسته قرار می‌گیرند؛ اولی آن را محصول جامعهٔ عربستان پیش از اسلام می‌داند و دومی معتقد به تأثیر عمیق تفکرات مسیحی و یهودی بر توحید قرآنی است. پیروان دیدگاه اول مثل ژاک شلهود می‌گویند این روندی بوده که از پیش از اسلام در ادیان عرب آغاز شده و گواه آن در خود قرآن هم دیده می‌شود، به گونه‌ای که آیات جدیدتر نسبت به آیات قدیمی‌تر تأکید بیشتری بر توحید دارند. در نظر هاوتینگ، گفته‌های قرآن علیه «شرک» لزوماً زمینهٔ عرب ندارد، بلکه به اختلافات درون‌توحیدی می‌ماند که در آن، جناحِ اصلاح‌طلب برخی عقاید و احکام جناح دیگر را شرک‌آمیز اعلام می‌کند. کلمهٔ الله ۲٬۷۰۰ بار در قرآن تکرار شده و مسلمانان اعتقاد دارند قرآن سخنان اوست. الله در ابتدا و پیش از ظهور محمّد خدای بزرگ اعراب، به‌خصوص اهل مکه، بود و اعراب در لحظات سختی از او کمک می‌خواستند؛ نام پدر محمّد نیز «عبدالله» بود و طبیعی می‌نمود که او از همین نام آشنا — و نه نامی جدید — برای خدایش استفاده کند. با این وجود، قرآن خدایان کوچک‌تری که تابع یا فرزند الله بودند را رد کرده‌است. یکی دیگر از نام‌های خدای قرآن، به‌خصوص در سوره‌های مکی، الرحمن است که این ۵۷ بار به کار رفته‌است؛ الرحمن (که ریشهٔ آرامی دارد) در اصل خدای آسمان‌ها در یمن و عربستان مرکزی بود اما در آیاتی که به نظر می‌رسد متاخرتر هستند، این نام استقلالش را از دست داد و به یکی از صفات الله تبدیل شد. این ادغام را می‌توان در آیه ۳۰ سوره نمل دید که سلیمان نامه خود را با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌کند. با توجه به گرامر زبان عربی، این عبارت می‌تواند به شکل «به نام خدای بخشنده و مهربان» یا «به نام الله، الرحمنِ مهربان» ترجمه شود؛ با در نظر گرفتن ترجمه دوم، می‌توان نتیجه گرفت محمّد خدای مکه و خدای جنوب و مرکز عربستان را ادغام کرده‌است. به نظر نمی‌رسد الله از ریشه آرامی یا عبری باشد اما ممکن است تحت‌تاثیر آن‌ها بوده باشد زیرا علاوه بر مشرکان عرب، خدای یهودی و مسیحی هم در قرآن با همین نام خطاب شده‌است. «رب» (پروردگار) نیز قبل از اسلام رایج بوده و چندصد بار در قرآن به کار رفته‌است. رب مشابه «بعل» خدای کنعانی بوده‌است. رب یکی از عناوین الله است و «الرب» در قرآن دیده نمی‌شود. این عنوان در سوره‌های مدنی زیاد به کار نرفته‌است. «اسماء حُسنی»، برخلاف آنچه در الهیات اسلامی مرسوم است، در قرآن صفت نیستند و تنها نام‌های الله محسوب شده‌اند. در قرآن اغلب دو اسم‌الله کنار هم قرار می‌گیرند اما میانشان «و» قرار نمی‌گیرد که این شیوه مشابه استفادهٔ کاهنان قبل از اسلام است. الله در قرآن خالق آسمان‌ها و زمین نامیده شده که می‌تواند هر کسی را دلش خواست گمراه یا هدایت کند. قرآن او را «چیز» (شی) توصیف و از او با صفاتی چون «مکار»، «مسخره‌کننده» و «فراموشکار» یاد کرده‌است. قرآن ظاهر خدا را هم توصیف کرده‌است: دارای چهره، یک چشم (طه، آیه ۳۹) یا چند چشم (در چند آیه)، یک دست (در چهار آیه) یا دو دست (مائده، آیه ۶۴، ص، آیه ۷۵) و پاست و بر روی تخت سلطنت (کرسی یا عرش) خود نشسته‌است؛ این توصیفات منجر به بحث‌هایی دربارهٔ انسان‌انگاری خدا در قرآن شده‌است. قرآن همچنین می‌گوید چشم انسان نمی‌تواند خدا را ببیند (محمّد دو مرتبه در سوره‌های نجم و تکویر او را ملاقات می‌کند) و خدا از پشت پرده‌ای با موجودات صحبت می‌کند. البته در جای دیگر می‌گوید انسان‌ها در روز حساب پروردگارشان را خواهند دید. وحی مسلمانان عقیده دارند در قرآن خدا گوینده، محمّد شنونده و جبرئیل منتقل‌کننده است. در بخش‌هایی که احتمالاً قدیمی‌ترین قسمت‌های متن قرآن هستند، اشاره‌ای به گوینده یا منبع وحی نشده‌است. در برخی بخش‌ها هیچ نشانی از خدایی به عنوان منبع پیام یافت نمی‌شود و در بخش‌های دیگر، به نظر می‌رسد گوینده محمّد است. قدیمی‌ترین اشاره‌ها به خدا در قرآن، در حالت سوم شخص (به‌صورت پروردگار من یا پروردگارت) است. خدا در برخی آیات به‌صورت مستقیم وحی می‌کند و در برخی دیگر به واسطه «روح‌الامین». از جبرئیل تنها یک مرتبه نام برده شده‌است. تنزیل، آیه، کلام، وحی، کتاب و قرآن مفاهیمی در قرآن هستند که به وحی مربوط‌اند. «آیه» به نشانه‌های زبانی و غیرزبانی گفته می‌شود؛ در قرآن این نشانه‌ها از بالا (یعنی از جانب خدا) به پایین (نزد بشر) «نازل» می‌شوند. «وحی» به معنای «نشان دادن» است و در بیرون از قرآن نیز کاربرد داشته‌است؛ مثلاً، تصور می‌شد جن‌ها به شاعران وحی می‌کنند. مفهوم قرآنی وحی، با وحی در تنخ (که تورات بخشی از آن است)، عهد جدید و دین یونان باستان، شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارد. در تورات، یَهُوَه به‌صورت مستقیم با موسی صحبت می‌کند و راوی آن را به‌صورت سوم شخص نوشته‌است. در کتاب حزقیال، حزقیال کتابی که فرستادهٔ یهوه آورده را می‌خورد تا بتواند آن را برای مردم بگوید. در مکاشفهٔ یوحَنّا در عهد جدید، ندایی به یوحَنّا می‌گوید آنچه می‌شنود و می‌بیند را مکتوب کند. در انجیل‌ها، عیسی خود شخصاً کلمهٔ خداست. در غیب‌گویی معبد آپولون در دلفی، آن خدا با «مشخص کردن» انتخاب‌های درست و وحی آن به فردی مشخص (که او نیز به دیگران انتقال می‌دهد) مردم را راهنمایی می‌کنند. زنان در قرآن در قرآن فقط از یک زن (مریم) نام برده شده اما آیات زیادی دربارهٔ زنان است و سوره‌ای به نام نساء نیز وجود دارد. محتوای این آیات اغلب مباحثی چون ازدواج، طلاق، رابطه زنان با مردان و حق ارث است. قرآن از نظر وظایف دینی زنان را تا حد زیادی با مردان در یک مرتبه محسوب کرده‌است و همچنین گفته که همه موجودات «جفت» (نر و ماده) آفریده شده‌اند. قرآن می‌گوید زنان هم مانند مردان به بهشت و جهنم می‌روند اما سرنوشت زنان در آخرت وابسته به سرنوشت شوهرانشان است. مشکل‌برانگیزترین آیات آن‌هایی هستند که به مردان مؤمن وعدهٔ زنان باکره و زیبای بهشتی داده‌اند. سیمای نمادین زن در قرآن موجودی «ضعیف، پرخطا و منفعل» است. قرآن عادتِ ماهانهٔ زنان را «بیماری» و «ناپاکی» توصیف کرده‌است. در قرآن «زمین» مؤنث است و انسان‌ها صاحبان آن؛ نتیجتاً، آیه «زنان کشتزاری برای شما هستند، پس هرگونه که می‌خواهید وارد کشتزار خود شوید» (سورهٔ بقره، آیه ۲۲۳) به‌صورت استعاری به همین مسئله اشاره می‌کند. جایگاه پایین و فرودست زنان در قرآن را می‌توان در آیاتی که آن‌ها را با کودکان، یتیمان و مردان ضعیفی که نمی‌توانند جهاد کنند در یک گروه قرار داده، مشاهده کرد. نه تنها از شخصیت‌های زن (غیر از مریم) نامی برده نشده، بلکه آن‌ها به واسطه خویشاوندی با مردان (مثل زن لوط، خواهر موسی و غیره) یاد شده‌اند. دیدگاه اجتماعی قرآن به زنان دوسویه است؛ ترجیح فرزند پسر به دختر از گناهان مشرکان و «زنده به گور کردن» دختران را عملی شیطانی توصیف کرده‌است. از سوی دیگر، آیه ۳۴ سورهٔ نساء می‌گوید «مردان بر زنان مسلط هستند زیرا خدا برخی را به برخی دیگر برتری بخشیده‌است.» آیهٔ ۲۲۸ سورهٔ بقره می‌گوید «زنان بر مردان حقّی دارند اما حق مردان بر زنان برتر است.» آیهٔ ۱۷۸ همان سوره زنان را در قانون قصاص به‌صورت جداگانه و بعد از مردان آزاد و بردگان قرار داده: «آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن.» هر چند مجازات دزدی برای همه یکسان است. شهادت دو زن با یک مرد برابر دانسته شده تا «اگر یکی فراموش کرد، دیگری به او یادآوری کند» که نشان می‌دهد حافظهٔ زنان از مردان ضعیف‌تر در نظر گرفته شده‌است. برای شهادت برای وصیت، فقط از دو مرد نام برده شده‌است. قرآن به زنان پیامبر دستور داده در خانه بمانند؛ جدایی جنسیتی در جوامع اسلامی ریشه در همین آیه دارد، هر چند آیات قرآن در مسئلهٔ حجاب مبهم هستند. برخی آیات می‌گویند جایگاه زن و مرد در ازدواج برابر است اما در جای دیگر (سورهٔ شعراء) گفته شده «زنان برای شما آفریده شده‌اند.» قرآن همچنین می‌گوید زنان و مردان می‌توانند درآمد خود را نگه دارند. کیهان‌شناسی قرآنی ظاهراً جهانی که در قرآن بازتاب داده شده، بر پایهٔ مدل ارسطو و بطلمیوس استوار است که تصور می‌کردند دنیا با هفت آسمان پوشیده شده‌است. همچنین، نگاهی دقیق‌تر نشان می‌دهد که دیدگاه‌های قدیمی‌تر خاورمیانه‌ای نیز در آن دیده می‌شوند و مانند آن‌ها (از جمله بابِ اولِ سِفرِ پیدایش) تصور شده آب‌ها هستی را محاصره کرده‌اند؛ نیز قرآن می‌گوید الله این آب‌ها را به دو دستهٔ شور و شیرین تقسیم کرده‌است. در نظر قرآن، خدا در شش روز آسمان‌ها و زمین، انسان‌ها، نباتات، جنّیان و حیوانات را آفرید؛ آسمان‌ها و زمین به هم بسته بودند و الله آن‌ها را جدا کرد و این کار دو روز طول کشید. هفت آسمان از دود آفریده شده‌اند و هر آسمان بالای دیگری قرار دارد. در هفتمین لایه، فرشتگان حمد خدا را می‌گویند و برای مؤمنان طلب آمرزش می‌کنند. تخت سلطنت خدا نیز همان‌جا قرار دارد و توسط فرشتگان حمل می‌شود. به‌گفتهٔ قرآن، آسمان اول با نور زینت داده شده: خورشید، ماه، ستارگان و بروج آسمانی. در قرآن خورشید تابع بشر و کارکرد آن، در کنار ماه و ستارگان، کمک به انسان برای یافتن مسیر توصیف شده‌است. همچنین گفته شده الله در زمان خلقت، شمار ماه‌ها را ۱۲ تا قرار داده‌است. قرآن آسمان اول را محل گردآمدن شیاطین می‌داند و می‌گوید آن‌ها تلاش می‌کنند صحبت‌های شورای آسمانی را بشنوند تا رازهای الهی را به انسان‌های به‌خصوصی منتقل کنند اما شهابی آتشین آن‌ها را دور می‌گرداند. به‌گفتهٔ قرآن، خدا آسمان را در جایگاهی رفیع آفریده و بدون ستون آن را نگه می‌دارد تا بر روی زمین سقوط نکند. خدا نور روز را خاموش می‌کند تا شب آید و سپس این کار را تکرار می‌کند تا نشانهٔ قدرتش باشد. در چند آیه گفته شده الله زمین را در چهار روز آفرید و آن را با کوه، باغ‌های میوه و رودها برکت داد. او آدم را از خاک (یا گل) و جنّیان را از آتشِ بدونِ دود شکل داد و حیوانات را از آب آفرید؛ برخی از حیوانات روی شکم می‌خزند و برخی راه می‌روند و همه این‌ها برای سود بردن انسان‌ها خلق شده‌اند و انسان حاکم ایشان است. قرآن می‌گوید خدا دریا را رام کرده تا انسان از آن غذا بخورد و با زیورهای آن خود را بپوشاند. آیات مختلفی گفته‌اند خدا بعد از خلقت خسته و درمانده نشد و پس از آفرینش آن‌ها، بر روی تخت سلطنتش که در آسمان‌ها و زمین گسترده‌است، نشست تا آن را اداره کند و بی‌وقفه به این کار مشغول است و استراحت نمی‌کند. خدا در زمان خواب و مرگ انسان‌ها، جان آنان را می‌گیرد و آن‌هایی که مرده‌اند را نزد خود نگه می‌دارد و آنان که وقت مرگشان نرسیده (خواب هستند) را رها می‌کند. شخصیت‌های قرآن بالاترین جایگاه در قرآن به گروهی به نام «انبیا» (پیامبران) تعلق دارد. قرآن ۲۵ نفر از اینان را نام برده (اما گفته افراد دیگری هم بودند) و می‌گوید از سوی خدا انتخاب شدند تا با وعده یا تهدید، مردمشان را هدایت کنند. قرآن هدف اصلی از بازگویی این داستان‌ها را «استوار کردن دل محمّد» (تا او بداند پیامبران پیشین هم توسط قوم‌شان انکار شده‌اند، سورهٔ هود، آیهٔ ۱۲۰) و هشداری برای مخاطبان او (سورهٔ توبه، آیهٔ ۷۰) می‌داند. اشاره‌های کوتاه قرآن به شخصیت‌هایی مثل ایوب نشان می‌دهد این قصه‌ها از قبل در حجاز رایج بوده‌اند. بسیاری از قصه‌ها ریشه در کتاب مقدس دارند اما گاه تغییر داده شده‌اند یا حاوی جزئیات تازه‌ای هستند. محققان از آغاز قرآن‌شناسی در قرن ۱۹، منبع این جزئیات تازه را میدراش، میشنا، تلمود و کتب مشکوک مسیحی و یهودی دانسته‌اند؛ مثلاً داستان سخن گفتن عیسی در گهواره مطلبی است که در انجیل‌های عهد جدید نیست اما در کتب مشکوک وجود دارد. ظاهراً قرآن از شباهت موجود آگاه است زیرا «اهل ذکر» را دعوت می‌کند تا به درستی پیام محمّد گواهی دهند و این، در کنار اشاره‌های گذرا، مشخص می‌کند که مخاطبان قرآن با مطالب مشکوک مسیحی و یهودی آشنا بوده‌اند. برخی مثل داستان‌های هود و صالح ارتباطی به کتاب مقدس ندارند و به عنوان شاهدی به اینکه نبوت در انحصار یهودیان نیست، یاد شده‌اند. قرآن می‌گوید پیامبران یکی پس از دیگری فرستاده شدند و با هم رابطهٔ خویشاوندی دارند. همچنین می‌گوید به واسطهٔ انتخاب توسط خدا، آن‌ها قابلیت‌هایی دارند که مردم عادی فاقد آن هستند؛ مثلاً، در آیات ۲۶ و ۲۷ سورهٔ جن گفته شده خدا اسرارش را فقط در اختیار پیامبران به خصوصی قرار می‌دهد. انبیای قرآن با آدم آغاز می‌شوند و با محمّد که آخرین و بزرگ‌ترین‌شان معرفی شده، به پایان می‌رسند. علاوه بر پیامبران، گروه‌های دیگری نیز در قرآن وجود دارند. این شخصیت‌ها شامل «فرعون»، هامان، جالوت، طالوت، هابیل و قابیل، «اصحاب کهف»، ذوالقرنین، راهنمای بی‌نام موسی و غیره هستند. تنها از یک زن نام برده شده (مریم) اما زنان بدون نام دیگری هم در قرآن وجود دارند؛ زن عمران، همسران ابراهیم، خواهر و مادر موسی، ملکهٔ سبا و غیره. قرآن می‌گوید زن لوط، زن نوح و زن ابولهب جایشان در جهنم است. همچنین به فرشتگان و جنّیان نیز اشاره و وظیفهٔ فرشتگان حمدِ خدا و کمک به رسولان‌اش توصیف شده‌است. نام دو فرشته برده شده: جبرئیل و میکائیل و گفته شده فرشتگان قابلیت گناه ندارند. قرآن دربارهٔ جن‌ها می‌گوید که از آتش بدون دود خلق شده‌اند. از اینان، فقط ابلیس نام برده شده که به شیطان نیز معروف است (شیطان علاوه بر جن، جایی دیگر فرشته هم نامیده شده)؛ در روایت قرآن، ابلیس از فرمان الله برای سجده به آدم سرپیچی می‌کند و به همراه یارانش تلاش می‌کند انسان‌ها را گمراه کند. همچنین برخی از جنّیان مؤمن توصیف شده‌اند. در کنار شخصیت‌ها، جوامعی که پیامبرانِ قرآن آن‌ها را به پیروی از الله می‌خوانند نیز حضوری پررنگ دارند. محتوای آیات اولیه بر پایهٔ قرآن، هشدار دادن به ناباوران (کفار) از عذابی که در روز رستاخیز انتظار آن‌ها را می‌کشد، یکی از نقش‌های اصلی محمّد است. گاهی قرآن، صراحتاً به روز رستاخیز اشاره نمی‌کند ولی نمونه‌هایی از داستان قوم‌های محو و نابودشده آورده و هم‌عصران محمّد را از عذاب‌های همانند برحذر می‌دارد. (آیه ۴۱:۱۳ تا ۴۱:۱۶). محمّد نه تنها به کسانی که وحی خدا را انکار می‌کنند هشدار می‌دهد، بلکه وعده‌های نیکویی به کسانی که از اهریمن دوری می‌ورزند، به سخن خدا گوش فرا داده و از خدا فرمانبرداری می‌کنند، می‌دهد. مأموریت محمّد همچنین دربرگیرندهٔ تبلیغ یکتاپرستی است: قرآن از محمّد می‌خواهد که نام پروردگارش را اظهار و تمجید کند و به او دستور می‌دهد که از پرستش بت‌ها یا نسبت دادن الوهیت به هر چیزی به‌جز خدا دوری بورزد. موضوع آیات نخستین قرآن وظیفهٔ انسان در برابر آفرینندهٔ خویش، رستاخیز مردگان، داوری پایانی خدا به همراه توصیف روشن عذاب‌های دوزخ و لذات و نعمات بهشت، و نشانه‌های خدا در همگی عرصه‌های زندگی انسان است. تکالیف مذهبی که در این زمان از باورمندان خواسته شده بود اندک بودند: باور به خدا، درخواست برای بخشش گناهان، خواندن نمازهای مکرر، کمک به دیگران به‌ویژه نیازمندان، رد کردن تقلب و دوستی مال جهان (که در زندگی بازرگانی مکه، امری پراهمیت به‌شمار می‌رفت)، عفت و پاکدامنی و زنده به گور نکردن فرزندان دختر. آیات نخستین قرآن با پافشاری روی جنبه‌های اخلاقی آغاز و سپس به گونهٔ فزآینده‌ای از خدایان مکه و بت‌پرستی انتقاد کرده‌اند. قرآن و جهاد قرآن نبرد و قیام خونین را با حدود و مقتضیاتی مشخص تجویز کرده و حتی سستی از جنگ را در صورت لزوم آن از گناهان و جرائم بزرگ دانسته‌است: ۱. هنگامی که مسلمانان مورد تهاجم دشمن واقع شده و کشورشان در خطر باشد. ۲. برای دفع مخاطرات و فتنه و آشوب دشمن که به مراتب از خون‌ریزی بدتر و زیان بخش‌تر است. ۳. به منظور حفظ نوامیس و زنان و اطفال مسلمان که مورد شکنجه و فشار و تعدی دشمن واقع شده‌اند. ۴. در موردی که دشمن معاهده‌ای را که با مسلمانان بسته، نقض کند و اضافه بر پیمان‌شکنی، مشغول گمراه کردن و منحرف ساختن مؤمنین گشته و در دیانت طعن و لطمه وارد آورد. با تمامی این شرائط و حدود، لشکر اسلام پس از هر پیروزی مأمور به ملاطفت و مهربانی با دشمن است و باید صدمه و فشاری که از آنان دیده را در بوتهٔ فراموشی نهاده و همچون برادران و دوستان صمیمی با ایشان رفتار کند و با کمال رأفت، محبت، منطق قوی و کردار پسندیده آنان را به آیین حق دعوت کنند. وجهٔ مشترک جنگ‌های اسلام، قیام در راه خدا، تحکیم و اجرای قانون حق و عدالت و برافکندن آشوب و فساد و هرج و مرج است. وضعیت زنان اسیرشده در جنگ‌ها از نظر مذهبی مسئلهٔ مهمی است. طبق تفسیرهای سنتی از قرآن، این زنان دارای خواص (اسیر) هستند. این که آیا این زنان با دیگران ازدواج کرده‌اند یا نه مورد توجه قرار نمی‌گیرد و دارندگان حقوق (جنگجویان یا خریداران آن‌ها) می‌توانند بدون رضایت آنها اعمال جنسی را بر روی بدن خود انجام دهند. (مؤمنون:۵–۶) ترجمه‌ها ترجمهٔ قرآن بخشی جداناپذیر از جوامع اسلامی در آسیا، آفریقا و اروپا بوده‌است، چراکه این سرزمین‌ها تنوع زبانی بسیاری دارند. با این وجود، مسائلی وجود دارد؛ نظر غالب میان علمای مسلمان این است که قرآن فقط به عربی همان قرآن است و ترجمه‌ای کامل از قرآن را ناممکن می‌دانند. از سویی، تمایز دقیقی میان ترجمه و تفسیر ترسیم نشده‌است و برخی از این روحانیون، ترجمه را نوعی تفسیر می‌یابند. نقطهٔ عطف در تاریخ ترجمه قرآن، اثر فارسی فضل الرحمن فی ترجمات القرآن توسط شاه ولی‌الله دهلوی (۱۷۰۳–۶۲) در هند، است که نویسنده به صراحت آن را ترجمه، و نه تفسیر، نامیده‌است. پس از آن، تلاش‌های مشابهی به اردو و ترکی صورت پذیرفت. البته این اولین ترجمهٔ فارسی قرآن نبود، اما بیشترین رواج را داشت و ترجمه‌های فعلی به فارسی و زبان‌های جنوب آسیا از آن الهام گرفته‌اند. مبلغان مسیحی قرون هجده و نوزده میلادی نقشی اساسی در ترجمهٔ قرآن داشتند. ایشان معتقد بودند ضعف‌های قرآن بدین طریق برای مسلمانان—آن دسته که عربی نمی‌دانستند—آشکار و حقانیت کتاب مقدس ثابت خواهد شد؛ لذا قرآن را به‌شماری از زبان‌های آسیایی و آفریقایی چاپ کردند. ترجمه‌های بین خطی قرآن—نگارش ترجمه به خط کوچک‌تر در کنار متن اصلی عربی—قدیمی‌ترین ترجمه‌های قرآن هستند و اغلب به چند زبان، به‌خصوص فارسی-ترکی و فارسی-اردو، انجام می‌شدند. گاه فقط معنای کلمات عربی را برای راهنمایی می‌نوشتند. این سبک اولین بار در آسیای مرکزی به زبان فارسی انجام و سپس در جنوب آسیا و عثمانی مرسوم شد. ترجمه‌های فارسی که رایج‌ترین هم هستند، اغلب تاریخ ندارند، اما قدیمی‌ترین از عهد ابوصالح منصور بن نوح سامانی ( م) است. ترجمه‌های ترکی هم بعداً حدودا در قرن نهم هجری به همین شیوه انجام شدند و قدیمی‌ترین آن‌ها سه زبانه—عربی-فارسی-ترکی—هستند. گاه ترجمه‌های ترکی خود برگردان متن فارسی (و نه عربی) بودند. علاوه بر این‌ها، ترجمه‌های بین خطی به چینی، اردو، مالایی و غیره هم انجام می‌شدند و حتی تا قرن بیستم چاپشان ادامه داشت. تابوی ترجمه در قرون نوزدهم و بیستم شکست و ترجمه‌هایی مستقل از متن عربی تألیف شدند که ظهور ناسیونالیسم و روشنفکران اسلامی غیرآخوند در این امر مؤثر بودند. از وقایع مهم در تاریخ ترجمهٔ قرآن، سوزاندن ترجمه‌های جماعت احمدیه توسط دانشگاه الازهر، قرائت قرآن به ترکی در مساجد ترکیه در زمان آتاترک و سانسور ترجمهٔ منظوم هانتس باجه یاسین در اندونزی هستند. علوم قرآنی قرائت قرآن قاریان هفت‌گانه و راویان چهارده‌گانه ن.ج. داود، مترجم عرب قرآن در مقدمهٔ ترجمهٔ خود از قرآن می‌نویسد: «با توجه به اینکه قرآن در اصل به خط کوفی نوشته شده بود و دارای حرکت و نقطه نبود، قرائت‌های مختلفی از آن توسط مسلمانان به‌وجود آمده‌است که به یک اندازه دارای ارزش و رسمیت می‌باشند». با توجه به نوشتهٔ این نویسنده دینی، نوشتارهای مختلفی از قرآن وجود دارد، اما طبیعت این نوشتارهای مختلف چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که «قاری» قرآن حساب می‌شوند نوشته شده‌است و با نام این افراد به یادگار مانده‌است. قرائت‌های مشهوری از قرآن در قرن‌های اولیهٔ اسلام وجود داشت. این قرائت‌های مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن می‌دانستند به‌صورت نوشته درآمد، به آن افراد راوی گفته می‌شود که قرائت‌هایی از قرآن را روایت کرده‌اند؛ بنابراین در واقع هر نسخه از قرآن نقلِ قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفته‌است و قرآن را نمی‌توان خواند مگر اینکه به یکی از راوی‌ها و قاری‌ها اعتماد کرد. نوشتار زیر که توسط یک مسلمان نوشته شده‌است، این مهم را با جزئیات بیشتری شرح می‌دهد: «قاریان بسیاری وجود داشتند و تعداد آن‌ها به دلیل اینکه افرادی که قرآن را حفظ کرده بودند می‌مردند زیاد شد و کار آن‌ها اهمیت بیشتری یافت و به دلیل اینکه قرآن با خط بسیار ابتدایی عربی نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابراین در قرن ۴ام اسلامی تصمیم بر این گرفته شد که قرائت‌های مختلف قرآنی را از هفت قاری اصلی جمع‌آوری کنند و برای هر قاری دو راوی قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنویسند. و نتیجه این کار ۷ قرآن اساسی بود که هرکدام دو راوی داشت و همگی با حرکت و نقطه بود که با یکدیگر اندکی اختلاف داشتند». این کار در سال ۳۲۲ ه‍.ق توسط خلیفه المقتدر سازماندهی شد و بالاخره انجام گرفت. شجاع الدین شفا در کتاب «پس از ۱۴۰۰ سال» در صفحهٔ ۱۰۱ می‌نویسد: «در قرن چهارم هجری ابن مجاهد، یکی از فقهای بزرگ بغداد، به اتکاء حدیثی از پیامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحی شده‌است و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و این نظر مورد تأیید دستگاه خلافت نیز قرار گرفت. بدین ترتیب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آن‌ها به یکی از فقهای بزرگ قرون اول و دوم هجری در شهرهای مهم جهان اسلام ارتباط داده می‌شد در سال ۳۲۲ هجری توسط خلیفه المقتدر به رسمیت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحلهٔ متوالی سه و چهار قرائت دیگر بر آن‌ها اضافه شد، به‌طوری‌که سرانجام شمار قرائت‌های مجاز قرآن به چهارده رسید (که حافظ در غزلی که انتساب آن بدو مورد تردید است، مدعی از بردانستن همه آن‌ها شده‌است). متن قرائتی برگزیدهٔ جامع دانشگاه الازهر که چاپ مصر رایج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفته‌است، منسوب به فقیهی بنام عاصم بن ابی النجود است؛ که در سال ۱۲۷ هجری در کوفه درگذشته‌است.» این قرائت‌های رسمی از این قرارند: نافع، از مدینه سال ۱۶۹/۷۸۵- ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مُکنَّی به «ابی رویم» است. نافع اصلاً از اصفهان بود و در مدینه می‌زیست و در همان‌جا (به سال ۱۷۶ یا ۱۶۹) درگذشت، یادآوری کرده‌اند که وی قرآن را نزد ابومیمنه، «مولی ام سلمه»، همسر رسول خدا قرائت کرده‌است. راویان وی عبارتند از: ورش و قالون. ابن کثیر، از مکه سال ۱۱۹/۷۳۷ - (عبدالله بن کثیر مکی) از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتی‌هایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ… بود؛ و از جمع صحابهٔ عبدالله زبیر و انس‌بن‌مالک را درک کرده بود. راویان وی عبارتند از: بُزِی‌ّ و قٌنبل. ابو عمرو الاعلی، از دمشق سال ۱۵۳/۷۷۰ - ابوعمرو بن علاء بصری وی اهل ایران بوده‌است و در میان قرّأ سبعه از لحاظ کثرت استادان و شیوخ قرائت، کسی به پایهٔ او نمی‌رسد، و قرآن را در مناطق مختلفی مانند مکه و مدینه و بصره و کوفه بر استادان زیادی قرائت کرد. سیدحسن صدر، ابی‌عمرو را شیعی می‌داند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده‌است). ابن عامر، از بصره سال ۱۱۸/۷۳۶ - وی در زمان عمر بن عبدالعزیز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده و از معمّرترین قرّأ سبعه به‌شمار می‌رود. ابن عامر بنا به قول صحیح به سال ۱۱۸ هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان. حمزه، از کوفه سال ۱۵۶/۷۷۲ - حمزة بن حبیب زیّات کوفی حمزه اصلاً ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده‌است و شاید برخی از آن‌ها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر صادق خوانده‌است. شیخ طوسی نیز حمزه را از یاران صادق شناسایی کرده‌است. در وجه ملقب شدن حمزه به «زیّات» می‌نویسند که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه گذران زندگی می‌کرد. الکسائی، از کوفه سال ۱۸۹/۸۰۴ - وی از مردم سرزمین ایران بوده‌است و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» درگذشت کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه دریافت کرد، به گونه‌ای که می‌توان به قرائت او اعتماد کرد. کتاب‌ها و آثار فراوانی به کسائی منسوب است. راویان وی بر این پایه‌اند: حفص دوری و ابوالحارث. ابوبکر عاصم، از کوفه سال ۱۵۸/۷۷۸ - عاصم بن ابی النجود کوفی از مردم کوفه‌است، عاصم از قرّأ هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی شیعی - که از یاران علی بود… قرائت کرد. عاصم با یک واسطه گویندهٔ قرائت علی است. به همین جهت گفته‌اند فصیح‌ترین قرائات، قرائت عاصم است، زیرا وی قرائت ریشه دار آورده‌است. خوانساری در کتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم می‌نویسد: «وی پارساترین و پرهیزگارترین قرّأ، و رأی او درست‌ترین آرا در قرائت به‌شمار می‌رود». قاطبهٔ نویسندگان شیعی، قرائت عاصم را فصیح‌ترین قرائات دانسته‌اند. راویان وی بر این پایه‌اند: حفص و ابوبکر عیاش. احمد نیریزی که از نسخ‌نویسان نامی ایرانی است، در نزدیک ۳۰۰ سال پیش قرآنی را کتابت کرد که اختلاف قرائت قراء سبعه در حاشیه آن آورده شده‌است. اعجاز قرآن مسلمانان همگی قرآن را به عنوان معجزهٔ وحی و الفاظ آن را عیناً و دقیقاً از جانب خدا می‌دانند، که توسط روح‌الامین (جبرئیل) بر محمّد نازل شده‌است. این مبحث قسمتی از بررسی‌ها و علوم قرآنی را تشکیل می‌دهد. مبارزه‌طلبی مسلمانان بر این باورند که قرآن معجزهٔ پیامبر و اثبات‌کننده درستی ادعای پیامبری اوست. قرآن در آیاتی منکران وحیانی بودن را به مبارزه طلبیده‌است. ازجمله در آیهٔ ۲۳ سورهٔ بقره می‌گوید «و اگر در آنچه بر بندهٔ خویش فرو فرستاده‌ایم شک دارید، اگر راست می‌گویید سوره‌ای همانند آن بیاورید و از یاوران‌تان در برابر خداوند یاری بخواهید.» در آیات انبوهی از قرآن از منکران وحیانی این کتاب خواسته شده‌است، که اگر می‌توانند همانند آن را بیاورند. البته در آیه‌ای درخواست شده که کتابی همانند آن بیاورند. در آیهٔ دیگر ده سوره ذکر شده و در آیهٔ بالا یک سوره نیز در اثبات مدعای بشری بودن قرآن کافی دانسته شده‌است. از موارد دیگر مبارزه‌طلبی قرآن ادعای هماهنگی و نبود تناقض در متن آن است. «چرا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ که اگر از غیر خدا بود، اختلاف‌های فراوانی در آن می‌یافتند» گفتنی است که چنین ادعا می‌شود که قرآن در فصاحت و شیوایی در زبان عربی بی‌همتا است و در کتاب‌های واژهٔ عرب، در بسیاری موارد استشهاد به آیات قرآن می‌شود. برای نمونه فرهنگ واژه المنجد تألیف لویس معلوف که با اینکه خود لویس معلوف مسیحی بوده و مسلمان نبوده‌است ولی از آیات قرآن به نام استشهاد به سخن عرب فصیح بهره‌گیری کرده‌است؛ و همچنین برخی از نویسندگان نامی مصر به این فصاحت و شیوایی اعتراف دارند. کتاب‌هایی در رد تحدی و ادعای اعجاز قرآن یکی از کتاب‌هایی که در زمینهٔ مقابله با قرآن (رد تحدی) نوشته شده، فرقان‌الحق است که ۷۷ سوره دارد. افزون بر کتاب «الفرقان الحق» (انیس شُروش)، چند کتاب دیگر نیز به نام‌های «حسن الایجاز» (نصیرالدین الظافر)، «قرآن شعبی»، «قرآن رابسو» و «قرآن جدید»، در رد تحدی قرآن، نوشته شده‌است. ثمامة بن حبیب ملقب به مسیلمه بن حبیب، نخستین کسی بود که به فکر مبارزه با قرآن افتاد و آیاتی شبیه قرآن سرود. ابن مقفع ادیب ایرانی قرن دوم هجری و نویسندهٔ کتاب کلیله و دمنه و ابوالعلاء معری ادیب و شاعر قرن پنجم هجری نیز از جملهٔ کسانی‌اند که ادعای معارضه با قرآن داشته‌اند. دیدگاه‌ها دربارهٔ قرآن احکام اسلام از نظر حقوق بشر جهانی به عقیدهٔ برخی، بعضی تعاریف از جرایم مبتنی بر شرع و مجازات‌های تعیین شده برای این جرایم، اگر به‌طور سیستمانه اعمال شوند، می‌توانند در چارچوب «جنایات علیه بشریت» ارزیابی شوند. قصاص اقدامی است که در «نظم اجتماعی قبیله‌ای» قصاص تلقی می‌شود و بر اساس «معادل اجتماعی» انجام می‌شود. چه قربانی مذکر باشد، چه زن، چه برده، چه آزاد، چه نخبه و چه معمولی، یکی از اعضای قبیلهٔ قاتل (معادل قربانی در موقعیت اجتماعی) کشته می‌شود. به عنوان مثال، تنها یک برده می‌تواند برای یک برده کشته شود، و یک زن می‌تواند برای یک زن کشته شود. نقد قرآن منتقدان قرآن، در کنار زیر سؤال بردن وثاقت تاریخی این متن، تلاش می‌کنند نشان دهند دلایل اثبات نبوت محمّد و آسمانی‌بودن قرآن، ضعیف و غیرقابل‌دفاع هستند و بر این باورند که مفاهیم قرآن بیشتر ریشه‌های زمینی دارند و قبل از تولد پیامبر اسلام این مفاهیم در میان مذاهب مختلف اقوام عرب وجود داشته‌اند. برخی اثبات‌گرایان و دانشمندان برخی مطالب قرآن دربارهٔ طبیعت و انسان را غیرعلمی و از اشکالات این کتاب می‌دانند. منتقدان ادعاهایی مثل بی‌عیب‌بودن قرآن، نبود سخن باطل، تناقض‌آمیز و بیهوده‌ای در آن و سازگاری مطالب آن با وجدان و اخلاق و فطرت پاک انسانی و با واقعیات و مسلمات علمی و عقلی را به چالش می‌کشند. دسته‌ای از منتقدان، ضمن رد اعجاز قرآن، روایت تاریخی ارائه‌شده توسط مورخان مسلمان را رد می‌کنند. و نیز از لحاظ تاریخی، آن را متکی به متون مقدسی می‌دانند که قبلاً وجود داشته‌است. گروهی دیگر، قرآن را از جهت اخلاقی، نقد می‌کنند؛ از جمله آیات جهاد و همچنین خشونتی که در جاهای قابل‌توجهی از قرآن دربارهٔ کافران روا داشته می‌شود و همچنین مسائل اخلاقی شخص محمّد به عنوان حامل قرآن. ابن وراق تضادهای درونی و ایرادات علمی در قرآن یافت و همچنین اشتباهات را با شفافیت و صحت و پیام اخلاقی آنها ارائه کرد. جستارهای وابسته قرآن و معجزات نقد قرآن نقد اسلام نقد محمد فرقان‌الحق قرآن و ریاضیات قرآن و پیش‌بینی‌ها تفسیر قرآن ترتیب نزول بر اساس روایات ترتیب نزول بر اساس مدل بازرگان قرآن دست‌نویس دانشگاه بیرمنگام یادداشت‌ها پانویس http://www.britannica.com/topic/Quran مدیر شانه‌چی، در مشکوة، شماره ۲، بهار ۱۳۶۲ش، ص ۱۵۱–۱۵۲ سوره ابراهیم، آیه ۱: برای نمونه مراجعه کنید به چه کسانی قرآن را نوشته‌اند خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه از بهاءالدین خرمشاهی، ناشر:جامی و نیلوفر، ص ۶۵۲ زرین کوب، عبدالحسین؛ ۱۳۴۳؛ تاریخ ایران بعد از اسلام؛ صفحه ۲۰؛ انتظارات امیرکبیر خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه از بهاءالدین خرمشاهی، ناشر:جامی و نیلوفر، ص ۶۵۷ سوره بقره، آیه ۲۳: سوره الفرقان، آیه ۵: سوره العنکبوت، آیه ۴۸: سوره علق، آیه ۴: ۲-آیهٔ ۹ سورهٔ الحجر منابع محمّد صادقی تهرانی، ترجمان وحی ، انتشارات شکرانه محمّد صادقی تهرانی، تفسیر ترجمان فرقان ، انتشارات شکرانه جعفریان، رسول، افسانه تحریف قرآن. خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران:امیرکبیر، چاپ اول:۱۳۴۶. طباطبایی، سید محمّدحسین، قرآن در اسلام، ناشر: دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم:۱۳۵۳. پیوند به بیرون Quran.com پروژه برخط قرآن تنزیل - مرورگر قرآن جستجوی قرآن Birmingham Qur'an manuscript dated among the oldest in the world ادبیات قرون وسطی اصطلاحات اسلامی الهیات اسلامی قانون اساسی قرآنیان کتاب‌های سده ۷ (میلادی) متون اسلامی معجزات اسلامی معجزات منسوب به محمد مناقشه‌های مربوط به اسلام واژه‌ها و عبارت‌های عربی ویکی‌سازی رباتیک
1910
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AF%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
کالبدشناسی
کالبدشناسی یا آناتومی یا گاهی تشریح، شاخه‌ای از علوم زیستی است که به بررسی ساختار و شیوهٔ کار بدن جانداران می‌پردازد. زیرشاخه‌های آن، کالبدشناسی انسانی، جانوری و گیاهی است. یک تعریفِ تقریباً کامل برای کالبدشناسی یعنی شناسایی بخش‌های مختلف بدن و ارتباط ساختمانی آن‌ها با همدیگر می‌باشد. به جز کالبدشناسی می‌توان از کلمه تشریح نیز به‌عنوان یک معادل دیگر واژهٔ آناتومی نام برد. در بعضی از سطوح، اصطلاح آناتومی یا تشریح اشاره دارد به جنین‌شناسی و گونه‌شناسی که خود جزئی از زیست تکاملی است. علم تشریح، جزء ضروری و مهمی از علوم پایهٔ پزشکی و دامپزشکی است. تشریح، خود دارای دو جزء ماکروسکوپی و میکروسکوپی یا بافت‌شناسی است که تشریح ماکروسکوپی تحت عنوان کالبدشناسی است و همان‌طور که از نامش بر می‌آید به تشریح بدن انسان و سایر جانداران در سطح ماکرو به معنی بزرگ می‌پردازد. تشریح میکروسکوپی به تشریح بدن انسان و سایر جانوران در سطح میکرو به معنی کوچک می‌پردازد و در علم پزشکی تحت عنوان بافت‌شناسی شناخته می‌شود. تاریخچه آناتومی به لحاظ پستی‌ها و بلندی‌های شناخت ارگان‌های مختلف بدن (از جهت مخالفت مردم با تشریح) از سایر علوم متمایز می‌شود. همچنین روند پیشرفت این علم از گذشته-که با پاره‌پاره کردن جسد همراه بود-امروزه به‌طور چشمگیری با کمک ابزارهای رادیولوژی و MRI, ultra sound و… تغییر کرده‌است. از شاخه‌های بزرگ کالبدشناسی، کالبدشناسی سنجشی و کالبدشناسی انسان است. کالبدشناسی انسان، از دانش‌های پایه‌ای پزشکی می‌باشد. ریشه واژه واژه آناتومی یک واژه یونانی ست که از پیشوند -ana (معنی: بالا، رو) و پسوند tomy- از فعل temno (معنی: من برش می‌دهم) گرفته شده و به معنی «با برش باز کردن» است. انواع کالبدشناسی تقسیم‌بندی‌های مختلفی برای کالبدشناسی وجود دارد که هر یک از دیدگاه خاصی ارائه می‌شود؛ به‌طور مثال، می‌توان به انواع کالبدشناسی از نظر نوع دید، اشاره کرد؛ در این تقسیم‌بندی-که به دو بخش کالبدشناسی ماکروسکوپی|کالبدشناسی ماکروسکوپی (آناتومی گروس) و آناتومی میکروسکوپی قابل ارائه‌است-منظور اصلی در کاربرد یا عدم استفاده از وسایل کمکی در تشریح می‌باشد. کالبدشناسی میکروسکوپی را می‌توان به دو زیر شاخهٔ بافت‌شناسی و جنین‌شناسی تقسیم نمود. در تقسیم‌بندی مرسوم در آموزش پزشکی، آناتومی به سه زیرشاخه گراس آناتومی با محوریت جسد یا لاشه و ساختارهای قابل مشاهده با چشم، بافت‌شناسی با محوریت مقاطع تثبیت‌شده بافتی و جنین‌شناسی با محوریت شیوه تشکیل اندام‌ها و جنین و رویان تقسیم‌بندی می‌شود. نوع دیگری از تقسیم‌بندی کالبدشناسی بر اساس عناصر تشریحی می‌باشد که به زبان ساده، عناصر تشریحی را می‌توان شامل استخوان، مفصل، ماهیچه (عضله) و احشا در نظر گرفت؛ بدین ترتیب، کالبدشناسی به چهار بخش استخوان‌شناسی، مفصل‌شناسی، ماهیچه‌شناسی و احشاشناسی تقسیم می‌شود. مراد از احشا اعصاب مرکزی مغز و نخاع شوکی و اعصاب محیطی، قلب و رگ‌های خونی سرخرگ و سیاهرگ، دستگاه گوارش و دستگاه تنفس و دستگاه تناسلی-ادراری و دستگاه لنفاوی می‌باشند. شرح ساختارهایی که مختص یک گونه از جانداران است، کالبدشناسی اختصاصی (special anatomy) نام دارد؛ مثلاً کالبدشناسی پزشکی (medical anatomy) شاخه‌ای از آناتومی است که در آن، انسان بررسی می‌شود و کالبدشناسی دام‌پزشکی (veterinary anatomy) شاخه‌ای از آناتومی است که در آن، گروه‌های مختلف جانوران بررسی می‌شود. جهت‌ها در کالبدشناسی انسان آن قسمت‌هایی از بدن یا اعضاء که نسبت به اعضای دیگر در جلو قرار گرفته باشند اصطلاحاً می‌گویند آن عضو در سطح پیشین (قدامی، جلویی، Anterior) است و آن اعضاء و قسمت‌هایی از بدن که نسبت به قسمت‌های دیگر در عقب قرار گرفته باشند در سطح پسین (خلفی یا عقبی، posterior) است. هر عضو یا قسمتی که نسبت به قسمت دیگر در سمت بالاتر قرار گیرد به اصطلاح گفته می‌شود که در قسمت بالایی یا فوقانی (superior) قرار دارد مثل سر نسبت به شانه و بر عکس آن هر عضو یا قسمتی که نسبت به قسمت دیگر در سمت پائین‌تر قرار گیرد، به اصطلاح در قسمت پایینی یا تحتانی (inferior) قرار دارد. خط میانی (Midline) خطی فرضی می‌باشد که از میان بدن می‌گذرد و آن را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کند. هر عضو که به خط فرضی نزدیک‌تر باشد، درونی یا داخلی (medial) و اگر از خط، دورتر باشد، جانبی یا بیرونی یا خارجی (lateral) است، یا هر عضوی که نسبت به عضو دیگر در قسمت داخل قرار گرفته باشد درونی است؛ مثل قلب نسبت به دست چپ. اگر دو عضو با هم سنجیده شوند باید از لفظ بالایی و پایینی استفاده کرد؛ ولی اگر قسمت‌هایی از یک عضو با هم سنجیده شوند باید از لفظ نزدینه با ابتدای عضو (proximal) و دورینه یا انتهای عضو (distal) استفاده کرد. جستارهای وابسته فیزیولوژی پانویس‌ها و منابع اصطلاح‌شناسی کالبدشناسی پزشکی مصر باستان ریخت‌شناسی (زیست‌شناسی) ریخت‌شناسی کالبدشناسی
1911
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AF%D9%86%20%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86
بدن انسان
بدن انسان، کل ساختار انسان است که سر، گردن، تنه (سینه و شکم)، دو بازو و دست‌ها و دو ساق پا و پاها را شامل می‌شود. هر قسمت بدن از انواع مختلف سلول تشکیل شده‌است. تعداد سلول‌های بدن انسان حدود ۳۷٫۲ تریلیون تخمین زده شده‌اند. این عدد از داده‌های جزئی بدست آمده‌است و به عنوان نقطه شروع برای محاسبات بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این عدد از تعداد همه سلول‌های اندام‌های بدن و نوع سلول‌هایشان بدست آمده‌است. اجزای سازنده بدن انسان نشان می‌دهد که بدن از تعدادی عناصر خاص در نسبت‌های مختلف تشکیل شده‌است. بدن انسان می‌تواند ناهنجاری‌های آناتومیک غیر پاتولوژیک را نشان بدهد. فیزیولوژی بر روی سیستم اعضای بدن و عملکردشان تمرکز دارد. سیستم‌ها و مکانیزمشان در راستای حفظ هومئوستاز بدن عمل می‌کنند. مطالعه بدن انسان شامل کالبدشناسی و فیزیولوژی است. کالبدشناسی انسان یکی از شاخه‌های کالبدشناسی است. این رشته به بررسی اندام‌ها و دستگاه‌های اندام‌های بدن انسان می‌پردازد. تن انسان مانند تن همه جانوران از چندین دستگاه درست شده‌است که این دستگاه‌ها از اندام‌ها و ایشان از بافت‌ها و این بافت‌ها از یاخته‌ها درست شده‌اند. کالبدشناسی ماکروسکوپی کاری به بررسی بافت‌ها یا یاخته‌ها ندارد و تنها به شناخت اندام‌ها و کارکرد آن‌ها می‌پردازد. شناخت بافت‌ها مربوط به بافت‌شناسی و بررسی یاخته‌ها مربوط به یاخته‌شناسی می‌شود. ساختار بدن استخوان‌بندی، شکل کلی بدن را ایجاد می‌کند و در طول عمر انسان تغییر نمی‌کند. به‌طور کلی شکل بدن (و شکل بدن زن) تحت تأثیر توزیع‌های ماهیچه ای، بافت‌های چربی و هورمونهای مختلف است. قد متوسط یک مرد بالغ (در کشورهای توسعه یافته) حدود ۱٫۷ – ۱٫۸ متر (۵’۷’’ تا ۵/۱۱’’) و یک زن بالغ حدود ۱٫۶ – ۱٫۷ متر (۵’۲’’ تا ۵’۷’’) است. قد بلند بستگی به ژنتیک و رژیم غذایی افراد دارد. شکل و ترکیب بدن تحت تأثیر عواملی مثل ژنتیک، رژیم غذایی و ورزش قرار دارد. بدن انسان دارای چندین حفره است که بزرگترین آن حفره شکمی است. این حفره‌ها محل قرار گرفتن اندام‌های مختلف بدن از جمله ستون مهره‌ها هستند، که جریان مایع مغزی نخاعی از بطن مغز در آن جاری است. حفره‌های کوچک دیگری نیز در بدن هستند که سینوس نامیده می‌شوند و عملکردهای مختلفی دارند. به‌طور عمومی سینوس‌ها به سینوس‌های پارانازال اشاره دارند که در سینوزیت نقش دارند. سینوس‌های پارانازال چهار جفت حفره هوایی در استخوان جمجمه هستند. این فضاهای پر از هوا در بین چشم‌ها، بالای چشم‌ها، عمیق تر در پشت چشم‌ها و اطراف حفره بینی قرار دارند. ترکیب بدن در بدن بزرگسالان متوسط ۵–۵٫۵ لیتر خون و همچنین حدود ۱۰ لیتر از مایع میان‌بافتی وجود دارد. این مایع اطراف سلول‌ها را طوری احاطه کرده‌است که گویی در حال غرق شدن هستند. تمام فضای بافت‌ها دارای مایع میان بافتی است. ترکیب بدن انسان اشاره به مقدار آب، محتوای عناصر، انواع بافت‌ها و نوع مواد دارد. بدن یک فرد بالغ حاوی حدود ۶۰ درصد آب است که بخش قابل توجهی از وزن و حجم بدن را تشکیل می‌دهد. محتوای آب می‌تواند از ۷۵ درصد در نوزاد تازه متولد شده تا ۴۵ درصد در یک فرد چاق متفاوت باشد. (این اعداد آمار تقریبی هستند) ترکیب نوع بافت‌های بدن انسان نشان می‌دهد که منشأ اکثریت قریب به اتفاق سلول‌ها از سلول‌های باکتریایی و سلول‌های باستانیان (آرکی سل‌ها) به‌خصوص متانوژنها مانند Methanobrevibacter smithii است. میکروارگانیسم‌های پوست و دیگر بخش‌های بدن همگی میکروبیوم انسان نامیده می‌شوند و بزرگترین قسمت این ماده فلور میکروبی روده را تشکیل می‌دهد. عناصر بدن را می‌توان به عناصر اصلی و عناصر کمیاب تقسیم کرد. انواع این مواد می‌توانند شامل آب، پروتئین‌ها، بافت همبند، چربی‌ها، کربوهیدرات‌ها و استخوان‌ها باشند. کالبدشناسی بدن انسان کالبدشناسی بدن انسان یکی از علوم پایه در مطالعات ریخت‌شناسی (مورفولوژی) بدن انسان است. کالبدشناسی به سه بخش کالبدشناسی ماکروسکوپی، کالبدشناسی میکروسکوپی (بافت‌شناسی) و کالبدشناسی تکوینی تقسیم می‌شود. کالبدشناسی ماکروسکوپی (که آناتومی توپوگرافی، آناتومی مبداءی، آنتروپوتومی یا آناتومی درشت نیز نامیده می‌شود. مطالعه ساختار آناتومیک با چشم غیرمسلح است. آناتومی میکروسکوپی شامل مطالعه ساختارهای آناتومیکی به وسیله میکروسکوپ است؛ و حوزه بافت‌شناسی مطالعه ساختار بافت‌ها در تمامی سطح‌ها از زیست‌شناسی سلولی (در گذشته سیتولوژی یا سلول‌شناسی نامیده می‌شد) تا اندام‌ها است. بافت‌شناسی تکوینی به مطالعه نحوه تشکیل اندام‌ها در دوره‌های رویانی و جنینی و عوامل مؤثر بر آن می‌پردازد. کالبدشناسی، فیزیولوژی (مطالعه عملکردها) و بیوشیمی (مطالعه شیمیایی مولکول‌های زنده) پایه‌های علم پزشکی هستند که دانشجویان پزشکی به عنوان بخشی از محتوای درسی، آن‌ها را مطالعه می‌کنند. در برخی از جنبه‌ها کالبدشناسی (آناتومی) بدن انسان رابطه نزدیکی با جنین‌شناسی، کالبدشناسی تطبیقی و جنین‌شناسی تطبیقی (تبارزایش) داشته و ریشه‌های مشترک تکاملی دارند؛ به عنوان مثال، بدن انسان از یک الگوی سگمنتال باستانی باقی مانده‌است که در حال حاضر واحد پایه آن در تمام مهره داران ستون فقرات و قفسه سینه است و می‌تواند مراحل سومایتوجنسیس را در جنین‌های تازه تشکیل شده ترسیم کند. به‌طور کلی، پزشکان، دندانپزشکان، فیزیوتراپها، پرستاران، امدادگران، پرتونگاران و دانشجویان علوم زیستی، آناتومی کلی و آناتومی میکروسکوپی را از مدل‌های آناتومیکی، اسکلت بدن، کتاب‌های مرجع، جداول، عکس‌ها، سخنرانی‌ها و آموزش مشاوره‌ای یادمی‌گیرند. مطالعه آناتومی میکروسکوپی (یا بافت‌شناسی) را می‌توان با تجربه عملی در بررسی‌های بافت‌های آماده (یا اسلایدها) زیر میکروسکوپ انجام داد، به علاوه اینکه، دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی می‌توانند آناتومی را با مطالعات کالبدشکافی و بررسی لاشه (اجساد) مطالعه کنند. مطالعات آناتومی برای همه پزشکان به‌خصوص جراحان و پزشکان با تخصص تشخیصی مثل بافت آسیب‌شناسی و رادیولوژی لازم و ضروری است. کالبدشناسی بدن، فیزیولوژی و بیوشیمی اساس علم پزشکی هستند که دانشجویان پزشکی معمولاً در سال اول دانشکده پزشکی آن‌ها را مطالعه می‌کنند. آناتومی بدن می‌تواند سیستمیک یا بخش بخش تدریس شود، که به ترتیب، مطالعه آناتومی بخش‌های بدن مثل سر و سینه یا مطالعه سیستم‌های مشخص مثل سیستم عصبی یا تنفسی است. کتاب مرجع اصلی آناتومی، آناتومی گری نام دارد که اخیراً در راستای روش‌های مدرن، از شکل سیستمیک به شکل بخشی، تغییر یافته‌است. تغییرات آناتومیک در آناتومی بدن، اصطلاح تغییرات آناتومیک اشاره به ساختارهای آناتومیک غیر پاتولوژیک دارد که از حالت طبیعی خارج شده‌اند. تغییرات آناتومیکی ممکن برای هر اندام و جریان‌های شریانی و وریدی آن باید توسط پزشکان مانند جراحان یا رادیولوژیست‌ها شناخته شود. برخلاف بیماری مادرزادی، تغییرات آناتومیک معمولاً بی‌اهمیت بوده و اختلال تلقی نمی‌شوند. عضلات فرعی دوبرابر شدن تکراری عضلات هستند که می‌توانند اتفاق بیفتند و تنها در جایی درمان می‌شوند که عملکردشان دچار اختلال شده باشد. دیگر تغییر عمومی که در حدود ۱۰ درصد از مردم رخ می‌دهد طحال فرعی است. فیزیولوژی بدن انسان فیزیولوژی بدن انسان علم مطالعه عملکردهای مکانیکی، فیزیکی، بیوالکتریکی و زیست شیمی اندام‌ها و سلول‌های تشکیل دهنده آن‌ها، در یک بدن سالم است. فیزیولوژی عمدتاً بر روی اندام‌ها و سیستم‌ها متمرکز است. بیشترین جنبه‌های فیزیولوژی بدن انسان مانند هومولوژی بسیار نزدیک به جنبه‌هایی از فیزیولوژی جانوران است. بسیاری از آزمایش‌های حیوانی که اساس دانش فیزیولوژی را فراهم کرده‌است، با آناتومی و فیزیولوژی حوزه مطالعه نزدیکی دارند. آناتومی مطالعه شکل و فیزیولوژی مطالعه عملکرد است که ذاتاً به هم مربوط هستند و به عنوان بخشی از برنامه آموزشی پزشکی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. دستگاه‌های بدن انسان بدن انسان از سیستم‌های تعاملی بسیاری تشکیل شده‌است. هر یک از سیستم‌ها به حفظ هومئوستاز خود، دیگر سیستم‌ها و کل بدن کمک می‌کنند. هر سیستم از یک یا چند اندام که مجموعه‌ای از بافت‌های عملکردی است، تشکیل شده‌است. سیستم‌ها به تنهایی کار نمی‌کنند و سلامتی فرد بستگی به سلامتی تمام سیستم‌های تعاملی بدن دارد. سیستم‌های تعاملی بدن با نام‌های مشترکی معرفی می‌شوند مثل سیستم عصبی و سیستم غده درون‌ریز که باهم سیستم غددی عصبی نامیده می‌شوند. دستگاه‌های اصلی بدن دستگاه قلب و رگ‌ها برای گردش خون دستگاه گوارش برای فرودادن هضم جذب و دفع خوراک دستگاه درون ریز برای هماهنگی اندام‌های درونی با کمک هورمون دستگاه عصبی برای گردآوری، جابجایی و پردازش داده‌ها در مغز و نخاع و اعصاب دستگاه ماهیچه‌ای برای جنباندن و حرکت دادن بدن انسان دستگاه تنفسی برای دم و بازدم دستگاه ادراری برای برونرفت ادرار دستگاه پوششی شامل پوست، مو و ناخن برای پوشش و حفاظت بدن استخوان‌بندی انسان برای سرپاداشتن و نگاهداری ساختار تن دستگاه دفاعی بدن برای دفاع و از بین بردن پاتوژن های بیماری زا دستگاه لنفاوی برای جذب چربی و جذب آب میان بافتی دفاع در برابر پاتوژن ها هومئوستاز بدن اصطلاح هومئوستاز به سیستمی گفته می‌شود که محیط درونی بدن را تنظیم کرده و آن را در شرایط نسبتاً پایداری حفظ می‌کند: از جمله دمای طبیعی بدن، تعادل اسید و PH. این سیستم برای بدن ضروری است. بدون توازن PH، دما، جریان خون و محل اندام‌ها، زنده ماندن غیرممکن خواهد بود. بسیاری از مکانیسم‌ها و سیستم‌های تعاملی، محیط داخلی بدن را حفظ می‌کنند. سیستم عصبی پیام‌هایی را از تمام نقاط بدن دریافت می‌کند و به وسیلهٔ پیامرسان‌های عصبی آن‌ها را به سمت مغز هدایت می‌کند. سیستم غده درون‌ریز نیز هورمون‌هایی را برای تنظیم فشار خون و حجم خون ترشح می‌کند. سوخت و ساز سلولی نیز به تنظیم PH خون کمک می‌کند. جامعه و فرهنگ تصویر آناتومی بدن به یکی از بخش‌های کلیدی هنرهای تجسمی تبدیل شده‌است. چگونگی عملکرد عضلات و استخوان‌ها و تغییر حرکتی آن‌ها مفاهیم عمومی این هنر بوده و در طراحی و نقاشی یا متحرک‌سازی اساسی هستند. کتاب‌های بسیاری (مثل " آناتومی بدن انسان برای هنرمندان: عناصر فرم") برای راهنمایی طراحی بدن انسان نوشته شده‌اند. لئوناردو دا وینچی هنر خود را با درک بهتر از آناتومی بدن انسان بهبود بخشیده بود. در این راستا، او پیشرفت بزرگی در آناتومی بدن انسان و نشان دادن آن در هنر داشته‌است. به دلیل پیچیده بودن ساختار موجودات زنده، آناتومی از سطح‌های مختلف، از کوچکترین اجزای سلولی تا بزرگترین اندام‌ها و ارتباط آن‌ها با هم تشکیل شده‌است. تاریخچه آناتومی طی یک دوره زمانی طولانی، آناتومی در حال انجام و افزایش درک بهتر از عملکرد اندام‌ها و ساختمان‌های داخل بدن انسان است. روش‌ها به‌طور چشمگیری از یک آزمایش ساده به تشریح حیوانات و اجساد انسان‌ها، استفاده از میکروسکوپ، تکنولوژی پیشرفته میکروسکوپ الکترونی و دیگر روش‌های پیچیده قرن بیستم، پیشرفت کرده‌اند. در طول قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰، این علم برجسته‌ترین پژوهش‌های علمی را داشته‌است. تاریخچه فیزیولوژی اطلاعات فیزیولوژی بدن انسان حداقل به ۴۲۰ قبل از میلاد و زمان بقراط، پدر طب غربی، برمیگردد. تفکر انتقادی ارسطو و تأکید او بر ارتباط بین ساختار و عملکرد اندام‌ها آغازگر فیزیولوژی در یونان باستان است، زمانی که کلادیوس گالنوس (۱۲۶ – ۱۹۹ بعد از میلاد) معروف به جالینوس، اولین کسی بود که آزمایش‌هایی را برای شناختن عملکرد بدن انجام می‌داد. جالینوس کاشف فیزیولوژی تجربی بود. جهان پزشکی از جالینوس به سمت آندرئاس وزالیوس و ویلیام هاروی حرکت کرد. در طول قرون وسطی، طب سنتی یونان و هند به پیشرفت طب اسلامی کمک کردند. برجسته‌ترین کار این دوره زمانی را ابوعلی سینا (۹۸۰–۱۰۳۷) نویسنده قانون در طب و ابن نفیس (۱۲۱۳_۱۲۸۸) انجام داده‌اند. پس از قرون وسطی، دوره رنسانس افزایش تحقیقات فیزیولوژی را در جهان غرب به ارمغان آورد و باعث مطالعات کالبدشناسی و فیزیولوژی پیشرفته شد. آندرئاس وزالیوس نویسنده تأثیرگذارترین کتاب کالبدشناسی بدن انسان، فابریکا است. از وزالیوس اغلب به عنوان بنیان‌گذار کالبدشناسی مدرن یاد می‌شود. کالبدشناس ویلیام هاروی سیستم گردش خون را در قرن ۱۷ توصیف کرده‌است، مشاهده از نزدیک و آزمایش‌ها دقیق برای یافتن چگونگی عملکرد بدن از اساسی‌ترین روش‌های پیشرفت فیزیولوژی بوده‌است. از هرمان بورهاوه با توجه به آموزش نمونه اش در لیدن و کتاب مرجع Institutiones medicae، به عنوان پدر علم فیزیولوژی یاد می‌شود (۱۷۰۸). در قرن ۱۸، مهم‌ترین فعالیت‌ها در این حوزه را پییر کابانیس فیزیولوژیست و پزشک فرانسوی انجام داده‌است. در قرن ۱۹، دانسته‌های فیزیولوژیکی به سرعت روی هم انباشته می‌شدند، به‌خصوص در سال ۱۸۳۸، نظریه یاخته ماتیاس یاکوب اشلایدن و تئودور شوان ظهور کرد. این نظریه اظهار داشت که اندام‌ها از واحدهایی به نام سلول تشکیل شده‌اند. اکتشافات و نوآوری‌های کلود برنارد در نهایت منجر به مفهوم milieu interieur (محیط داخل سلولی) شد که بعدها به عنوان «هومئوستاز» توسط والتر کانن پشتیبانی شد (۱۸۷۱–۱۹۴۵). در قرن بیستم، زیست شناسان به چگونگی عملکرد اندام‌های دیگر موجودات علاقه‌مند شدند که در نهایت فیزیولوژی مقایسه‌ای و اکوفیزیولوژی به‌وجود آمدند. اشخاص برجسته در این زمینه نات اشمیت-نیلسون و جورج بارتولومی هستند. اخیراً، فیزیولوژی تکاملی، جداگانه تنظیم شده‌است. مطالعه بیولوژی اساس مطالعات فیزیولوژی است که به یکپارچه‌سازی عملکرد بسیاری از سیستم‌های بدن انسان و همچنین فرم آن‌ها اشاره دارد. در بدن انسان، سیستم عصبی و غده درون‌ریز نقش بزرگی در دریافت و انتقال اطلاعات دارند که باعث عملکرد مناسب بدن می‌شوند. با توجه به فعل و انفعالاتی که در بدن انجام می‌شود، هومئوستاز یک سیستم مهم برای بدن است. نگارخانه جستارهای وابسته اندام‌سازی دستگاه بویایی ریخت تن زن منابع ترجمه مقاله ویکی‌پدیای انگلیسی فیزیولوژی انسانی کالبدشناسی انسان
1913
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%B1%D8%A7
فرهنگسرا
فرهنگ سرا ساختمانی است که در آن یک یا چند نهاد فرهنگی فعالیت دارند. در فرهنگ سراها معمولاً شرایطی برای آموزش امور گوناگون فرهنگی و اجتماعی و همچنین آموزش پیشه‌ها و هنرهای گوناگون مانند نگارگری، کوزه‌گری، خیاطی و جز اینها فراهم می‌شود. برخی از فرهنگ سراها کتابخانه و انتشارات ویژهٔ خود را نیز دارند. در ایران، تا امروز، بیشتر فرهنگ سراها در شهر تهران و چند شهر بزرگِ دیگر مانند اصفهان برپا شده‌اند و معمولاً کوشیده شده برای هر منطقهٔ شهرداری یک فرهنگسرای بزرگ ترتیب داده شود. برخی از فرهنگسراها، به‌جز پوشش دادن منطقهٔ خود، به فعالیت‌های فرامنطقه‌ای نیز می‌پردازند. بسیاری از فرهنگ سراها ویژه‌کار (تخصصی)اند، یعنی فعالیت خود را گرد یک گروه یا یک محور کاری متمرکز می‌سازند. فرهنگ سراها، برپایهٔ شیوهٔ فعالیت، به یکی از محورهای سه‌گانهٔ شخصیت (کیستی)، محتوا (درونمایه) و نهاد می‌پردازند: فرهنگ سراهای شخصیت‌محور عبارتند از فرهنگسراهای کودک، نوجوان، جوان، دانشجو، دختران، بانو، و سالمند. فرهنگ سراهای محتوامحور عبارتند از: اندیشه، قرآن، انقلاب، فرهنگسرای مجازی، پایداری، هنر، ملل، قانون، تیره‌ها (اقوام)، ورزش، ماه بهمن، کار، دانش‌ها، تندرستی، طبیعت، و فناوری اطلاعات. فرهنگ سراهای نهادمحور عبارتند از خانواده، مدرسه، و شهر. جستارهای وابسته فهرست فرهنگسراهای تهران فرهنگسراهای اصفهان کتابخانه عمومی خاوران تهران خانه‌های فرهنگ محله مشهد فرهنگسراهای مشهد خانه‌های فرهنگ مطالعه مشهد پیوند به بیرون سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران باشگاه مخاطبان سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران سازمان‌های فرهنگی
1914
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87%20%D8%AE%D8%B7%DB%8C
نسخه خطی
دَست‌نِوِشته یا دست‌نویس یا نُسخه خَطی به کتاب‌ها و نوشته‌هایی می‌گویند که به‌وسیله گونه‌ای قلم و با دست نوشته شده باشد. اُستاد خطوط قدیمی، جان مِلونِ فرانسوی بر این باور است که: «این نگاه تک بُعدی که «نسخه‌های خطّی، صرفاً حاوی اطلاعاتی برای مطالعه است» موجب وقوع بحران در این عرصه شده‌است.» از این رو هیچ‌کس از اینکه ما باید تا این دوران منتظر می‌ماندیم تا دریابیم که نسخه‌های خطّی یا کتابهای چاپی تنها ابزاری برای انتقال اندیشه نیست بلکه حاوی شواهد و قرائنی مادّی در مورد دورانِ پیدایش آن است، شگفت زده نمی‌شود. دست‌نویسی در خاورزمین و به ویژه ایران پیشینه‌ای بسیار کهن دارد. در روزگاران کهن فرمانروایان معمولاً در دربار خود دیوان نگارش (دبیرخانه) برپا می‌کردند تا نگارنده‌ها در آن به نوشتن دستنوشته‌ها یا رونویسی آن‌ها بپردازند. پدیدآوردن رونویسهای نفیس‌تر از روی دست‌نویس‌های پیشین یکی از فعالیت‌های دلخواه درباریان پیشین یوده است. مفهوم دست‌نوشته را در بیشتر زبان‌های اروپایی با واژه لاتینی manuscript بیان می‌کنند که از دو واژه manu- (دست) و script (نوشته) تشکیل شده‌است. دست‌نوشته‌های فارسی دست‌نوشته‌های فارسی بسیاری اکنون در ایران، هند، افغانستان، ترکیه و دیگر کشورها در قالب کتاب، مرقع یا تک‌برگ وجود دارد که در بهترین موزه‌ها و کتابخانه‌ها نگهداری می‌شود و از ارزش بالایی برخوردارند. از نسخه‌های خطی موجود در ایران تعداد ۳۲۰ هزار عدد دارای شماره ملی هستند. وضعیت اسفبار نگهداری نسخه‌های خطی رئیس کتابخانه ملی ایران از وجود حدود ۲ میلیون نسخه خطی ایرانی در شبه قاره و آسیای میانه خبر داده و از وضعیت «اسفبار» نگهداری از آن‌ها سخن گفته‌است. به گفته او، حدود یک میلیون نسخه خطی فارسی یا عربی متعلق به ایران، در هند و پاکستان و حدود ۵۰۰ هزار نسخه خطی هم به همین شکل در آسیای میانه وجود دارد. به گفته او ۲۶۰۰ نسخه خطی نادر و نفیس نیز مربوط به ایران در کتابخانه ملی فرانسه نگهداری می‌شود، و در اسپانیا این تعداد بیشتر است. مجموعه داران بین‌المللی کتابخانه دانشگاه کمبریج در دهه ۱۶۳۰ دانشگاه کمبریج یک کرسی زبان عربی تأسیس کرد. مجموعه کتابخانه دانشگاه کمبریج با اهدای یک جلد قرآن کریم توسط ویلیام بدول شروع به کار کرد. از آن زمان تاکنون به بیش از ۵ هزار اثر رسیده‌است. این مجموعه شامل مجموعه‌های اهدایی از توماس ارپنیوس، یوهان لودویگ بورکارت، ادوارد هنری پالمر و ای.جی. براون است. کتابخانه بریتانیا کتابخانه بریتانیا مجموعه‌ای متشکل از ۱۵ هزار اثر در ۱۴ هزار جلد است. در سال ۱۹۸۲ مجموعه کتابخانه اداری هند به کتابخانه بریتانیا منتقل شد. دانشگاه میشیگان یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌ها در آمریکای شمالی در دانشگاه میشیگان است که دارای ۱۸۰۰ متن در بیش از ۱۱۰۰ جلد است. نگارخانه جستارهای وابسته تاریخ بیهقی علی‌نامه اختراع‌های دوران طلایی اسلام کتابخانه دارالحکمه les manuscrits sont ecrit par les egyptien ou les moine http://nosakhekhati.persianblog.ir منابع کتاب‌های خطی و چاپ سنگی (کتابخانهٔ ملی ایران) نسخه‌های خطی؛ نماد ملیت و هویت ایرانی Wikipedia contributors, "Manuscript," Wikipedia, The Free Encyclopedia اسناد دانش متنی ادبیات داستانی نسخه‌های خطی واژه‌شناسی کتاب گونه‌های ادبیات داستانی
1920
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D9%84
فراکتال
فراکتال یا بَرخال ، ساختاری هندسی است که با بزرگ کردن هر بخش از این ساختار به نسبت معین، همان ساختار نخستین به دست آید. به گفتاری دیگر فراکتال ساختاری است که هر بخش از آن با کل‌اش همانند است. فراکتال از دور و نزدیک یکسان دیده می‌شود. به این ویژگی خودهمانندی گویند. فراکتال‌ها یکی از ابزارهای مهم در گرافیک رایانه‌ای هستند و می‌توان استفاده‌های بسیاری از آن‌ها کرد نام‌گذاری فرکتال fractal از واژه لاتین fractus یا fractum به معنی شکسته گرفت شده‌است که بیانگر یکی از شناسه‌های اصلی آن یعنی -بخش‌شدنی- است. فرهنگستان زبان فارسی واژه برخال را تصویب کرده و همچنین برای واژه فرکتالی واژه برخالی را تصویب کرده‌است که از واژه برخ به معنی بخش و قسمت و پسوند -ال (مانند چنگال) تشکیل شده‌است و با واژه فراکتال هم‌معنی است. کشف واژه فرکتال در سال ۱۹۷۶ توسط ریاضیدان فرانسوی بنوآ مندلبرو وارد دنیای ریاضی شد. ماندلبرو هنگامی که پیرامون طول سواحل انگلیس پژوهش می‌کرد، دریافت که هرگاه با مقیاس بزرگ این طول اندازه گرفته شود بیشتر از زمانی است که مقیاس کوچک‌تر باشد. ویژگی شکل فراکتالی با توجه به نحوه شکل‌گیری آن قابل پیش‌بینی است. فرگشت (تکامل) هم‌زمان دارد. دارای جایگزینی بهینه است. ریشه در قوانین ساده دارد. در شکل‌گیری گونه از تکرار بهره‌می‌جوید. سامانه‌ای تو در تو است. ریخت‌های اقلیدسی با استفاده از توابع ایستا ساخته می‌شوند ولی ریخت‌های فراکتال با فرایندهای پویا ساخته می‌شوند. فرایندهای پویا، فرایندهایی هستند که دارای حافظه می‌باشند و رفتار آن‌ها به گذشته بستگی دارد. دارای ویژگی خود همانندی است. هر فرایند تکراری و پویا باعث ایجاد ساختارهای پیچیده فراکتال نمی‌شود. سازوکار فرآوری چنین ساختارهای پویایی، آشوب است. در حقیقت، فراکتال نگاره‌ای ریاضی از آشوب است. هندسه فراکتالی فراکتال از دید هندسی به چیزهایی می‌گویند که دارای این سه ویژگی باشد: دارای ویژگی خودهمانندی باشد یا به انگلیسی self-similar باشد. در مقیاس خرد بسیار پیچیده باشد. بعد آن یک عدد صحیح (مثلاً ۲) نباشد. محاسبه بُعد فراکتال‌ها بعد خط یک، بعد صفحه دو و بعد فضا سه است. فراکتال‌ها برخلاف همهٔ این‌ها بعد صحیح ندارند. برای نمونه بعد یک فراکتال می‌تواند ۱٫۲ باشد که بدین چم از خط پیچیده‌تر و از صفحه سادتر است. بعد فراکتال‌ها از یک سری فرمول‌های لگاریتمی بدست می‌آیند. شکل فراکتال سامانه ساختاری تکرار این سیستم که دارای علامت اختصاری IFS - Iterated Function System - است، سیستم تکرار را مطرح می‌کند که به نوعی پایهٔ هندسه فراکتالی است. تکرار یکی از راه‌های ایجاد فرم در معماری است اما در فرکتال این فرم بایستی دارای مشخصات هندسی که در قسمت هندسه فراکتالی مطرح شد را دارا باشد. به‌طور کلی این تکرار می‌تواند از کنار هم قرار گرفتن یک شیء بدست آید یا اینکه یک موضوع نسبت به موضوع دیگر و به‌طور متوالی کوچک شود. خودهمانندی شیئی را دارای خاصیت خود متشابهی می‌گوییم که هر گاه قسمت‌هایی از آن با یک مقیاس معلوم، یک نمونه از کل شیئی باشد. ساده‌ترین مثال برای یک شیئ خود متشابه در طبیعت گل کلم است که هر قطعهٔ کوچک گل کلم متشابه قطعه بزرگی از آن است. همین‌طور درخت کاج یک شیئ خود متشابه است، چرا که هر یک از شاخه‌های آن خیلی شبیه یک درخت کاج است ولی در مقیاس بسیار کوچکتر. همچنین در مورد برگ سرخس نیز چنین خاصیتی وجود دارد. رشته کوه‌ها، پشته‌های ابر، مسیر رودخانه‌ها و خطوط ساحلی نیز همگی مثال‌هایی از یک ساختمان خود متشابه هستند. فراکتال شکل هندسی پیچیده‌است که دارای جزئیات مشابه در ساختار خود در مقیاس‌های متفاوت می‌باشد و بی نظمی در آن از دور و نزدیک به یک اندازه است. جسم فراکتالی از دور و نزدیک یکسان دیده می‌شود؛ مثلاً وقتی به یک کوه نگاه می‌کنیم شکلی شبیه به یک مخروط می‌بینیم که روی آن مخروطهای کوچکتر و بی نظمی دیده می‌شود ولی وقتی نزدیک می‌شویم همین مخروط‌های کوچک شبیه کوه هستند یا شاخه‌های یک درخت شبیه خود درخت هستند. البته در طبیعت نمونه‌های اجسام فراکتال فراوان است مثلاً ابرها -رودها -سرخس‌ها و حتی گل کلم از اجسام فراکتال است؛ و اگر به ساخته‌های دست بشر هم نگاه کنیم تراشه‌های سیلیکان یا مثلث سرپینسکی نیز فراکتال هستند؛ و در معماری همیشه نباید نیاز بشر را هندسه اقلیدسی تأمین کند. گسترش شهرها نمونه آشکاری از فراکتال است. فراکتال‌های طبیعی این فرم‌ها که به صورت طبیعی وجود دارند دارای ساختاری خود متشابه هستند حتی در مقیاس میکروسکپی یک‌دانه برف دارای فرمی خود متشابه است. فرم‌های مندلبرو مجموعه‌های مندلبرو دارای پیچیدگی خاصی هستند. زمانی که یک فرم حالتی پیچیده پیدا می‌کند یا به عبارت دیگر به عناصر خرد تشکیل دهنده کل می‌رسد، فرم‌هایی بسیار پیچیده اما در عین حال منظمی را به ما می‌دهد که در اشکال زیر و نمونه‌های پیش‌فرض و آماده در فرکتال اکسپلورر گذاشته شده‌است. فراکتال در مناظر طبیعی این فرم‌ها همان‌طور که از اسم آن‌ها پیداست دارای فرمی طبیعی هستند (عدم دستبرد دست بشر). شاید بسیار در عکاسی معماری (برای عکس از یک سوژه) به یک منظره برخورد کرده باشید که در دوردست تپه‌ها و کوه‌ها دیده می‌شوند، بد نیست بدانید که خود این منظره دارای فرمی فرکتال با هندسه فرکتال قابل حل است. الگوهای رویش فراکتالی ایده خود متشابه در اصل توسط لایب‌نیتس بسط داده شد. او حتی بسیاری از جزئیات را حل کرد. در سال ۱۸۷۲ کارل وایرشتراس مثالی از تابعی را پیدا کرد با ویژگی‌های غیر بصری که در همه جا پیوسته بود ولی در هر جا مشتق پذیر نبود. گراف این تابع اکنون فراکتال نامیده می‌شود. در سال ۱۹۰۴ هلگه فون کخ به همراه خلاصه‌ای از تعریف تحلیلی وایرشتراس، تعریف هندسی‌تری از تابع متشابه ارائه داد که حالا به برفدانه کخ معروف است. در سال ۱۹۱۵ واکلو سرپینسکی مثلثش را و سال بعد فرش‌اش (فراکتالی) را ساخت. ایده منحنی‌های خود متشابه توسط پاول پیر لوی مطرح شد او در مقاله اش در سال ۱۹۳۸ با عنوان «سطح یا منحنی‌های فضایی و سطوحی شامل بخش‌های متشابه نسبت به کل» منحنی فراکتالی جدیدی را توصیف کرد منحنی لوی c. گئورگ کانتور مثالی از زیر مجموعه‌های خط حقیقی با ویژگی‌های معمول ارائه داد. این مجموعه‌های کانتور اکنون به‌عنوان فراکتال شناخته می‌شوند. اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم توابع تکرار شونده در سطح پیچیده توسط هانری پوانکاره، فلیکس کلاین، پیر فاتو و گاستون جولیا شناخته شده بودند. با این وجود بدون کمک گرافیک رایانه‌ای آن‌ها نسبت به نمایش زیبایی بسیاری از اشیایی که کشف کرده بودند، فاقد معنی بودند. در سال ۱۹۶۰ بنوا مندلبرو تحقیقاتی را در شناخت خودهمانندی طی مقاله‌ای با عنوان «طول ساحل بریتانیا چقدر است؟ خود متشابه‌ای آماری و بعد کسری» آغاز کرد. این کارها بر اساس کارهای پیشین ریچاردسون استوار بود. در سال ۱۹۷۵ مندلبرو برای مشخص کردن شئی که بعد هاوسدورف-بیسکویچ آن بزرگ‌تر از بعد توپولوژیک آن است کلمه «فراکتال» (فراکتال) را ابداع کرد. او این تعریف ریاضی را از طریق شبیه‌سازی خاص رایانه‌ای تشریح کرد. فراکتال‌ها از نظر روش مطالعه به فراکتال‌های جبری و بر خال‌های احتمالاتی تقسیم می‌شوند. از طرف دیگر فراکتال‌ها یا خودهمانند اند self similarity یا خودناهمگرد self affinity هستند. در خودهمانندی، شکل جزء شباهت محسوسی به شکل کل دارد. این جزء، در همه جهات به نسبت ثابتی رشد می‌کند و کل را به وجود می‌آورد. اما در خودناهمگردی شکل جزء در همه جهات به نسبت ثابتی رشد نمی‌کند؛ مثلاً در مورد رودخانه‌ها و حوضه‌های آبریز بعد فراکتالی طولی متفاوت از بعد فراکتالی عرضی است Vx = ۰. ۷۲–۰. ۷۴ و Vy = ۰. ۵۱–۰. ۵۲ (ساپوژنیکوف و فوفولا، ۱۹۹۳) از این‌رو شکل حوضه آبریز کشیده‌تر از زیر حوضه‌های درون حوضه‌ است. به خودهمانندی همسانگرد می‌گویند. به خود ناهمگردی ناهمسانگرد می‌گویند. طبقه‌بندی فراکتال‌ها همچنین بر اساس خود-همانندی طبقه‌بندی می‌شوند. سه نوع خود همانندی وجود دارد: خود همانندی دقیق – این قوی‌ترین نوع خود همانندی است. گسترش رو به رشد رویکرد تک‌فراکتالی (مونوفراکتالی) اخیر، داده‌ها را با مجموعه فراکتالی، به جای بعد منفرد فراکتالی توصیف می‌کند. این مجموعه طیف چندفراکتالی multifractal spectrum نامیده می‌شود و روش توصیف تغییرپذیری بر اساس طیف‌سنجی چندفراکتالی به آنالیز چندفراکتالی معروف است (فریش و پاریسی، ۱۹۸۵). روش چند فراکتالی به اندازه خودهمانندی آماری دلالت دارد که می‌تواند به صورت ترکیبی از مجموعه‌های به‌هم تنیده فراکتالی مطابق با نمای مقیاس‌گذاری نمایش داده شود. ترکیبی از همه مجموعه‌های فراکتالی طیف چند فراکتالی‌ای را ایجاد می‌کند که تغییرپذیری و ناهمگنی متغیر مورد مطالعه را مشخص می‌کند. مزیت رویکرد چند فراکتالی این است که پارامترهای چندفراکتالی می‌توانند مستقل از اندازه موضوع مورد مطالعه باشند. کاربردها از فراکتال‌ها به منظور آسان‌سازی در کارهای وابسته به مدل‌سازی پیچیدگی در زمینه‌های گوناگون علمی و مهندسی استفاده می‌شود. از زمینه‌های مهم کاربردی گزینه‌های زیر را می‌توان برشمرد: گرافیک رایانه‌ای پردازش تصاویر نظریهٔ موجک‌ها تغییر شکل پلاستیک و شکست مواد رابطه فراکتال و معماری انسان‌ها در روزگار قدیم در طبیعت می‌زیستند و مانند انسان دوره نوین، با طبیعت بیگانه نبودند، به این رو معماریشان با نظم طبیعت بود. آن‌ها به این فرنود که در طبیعت رشد می‌یافتند، ضمیر ناخودآگاهشان نیز با نظم طبیعت- یعنی با نظم فراکتال- رشد می‌یافت، در نتیجه ساخته‌هایشان نیز دارای نظم فراکتال می‌بود. مطالعه هندسه باید به طراح کمک کند که به درک بهتری از جریان ریزگان (جزئیات) در پیرامون ما و جهان طبیعی دست یابد. ویژگی‌های فراکتالی یک آمیزه معماری در پیوستگی زنجیروار ریزگان است. این پیوستگی زنجیروار برای جذابیت معماری لازم است. هنگامی که تنومی (شخصی) به یک ساختمان نزدیک و سپس به آن وارد می‌شود همیشه باید مقیاس کوچکتر دیگری همراه با ریزگان جذاب وجود داشته باشد تا معنای کلی آمیزه را بیان کند که این یک ایده فراکتال است. فراکتال و هنر در هنر دوران‌های مختلف ساختارها و گونه‌ها و حتی نقاشی‌های گوناگونی را از فراکتال می‌بینیم. در این زمینه به ذکر ۲ نمونه بسنده می‌کنیم. فراکتال یا فراکتال در هندسه معماری ایرانی-اسلامی، که بهترین نمونه‌های آن مقرنس‌های مسجد شاه اصفهان و طرح کاشی کاری زیر گنبد مسجد شیخ لطف‌الله در میدان نقش جهان اصفهان است. فراکتال در هنر آفریقا فراکتال را در آثار نقاشانی چون جکسون پولاک و لاری پونز. دانشمندان علوم اعصاب شناختی دریافته اند که فراکتال‌های جکسون پولاک همان واکنشی را در افراد ایجاد می‌کند که فراکتال‌های موجود در طبیعت و فراکتال‌های تولید شده توسط رایانه ایجاد می‌کند. فیزیکدانی به نام ریچارد تیلور، الگوهای فراکتالی کارهای جکسون پولاک را بررسی کرده‌است. تیلور نتیجه گرفت که ابعاد فراکتال نقاشی‌های قطره ای اولیه تیلور جکسون پولاک، با آنچه در طبیعت یافت می‌شود مطابقت دارد. به عنوان مثال، یک نقاشی وی، دارای ابعاد فراکتال ۱٫۴۵، شبیه بسیاری از خطوط ساحلی است. قطب‌های آبی، یکی از آخرین نقاشی‌های قطره ای جکسون پولاک که اکنون بیش از ۳۰ میلیون دلار ارزش دارد، در مدت شش ماه نقاشی شده‌است و دارای بالاترین ابعاد فراکتال از بین نقاشی‌های جکسون پولاک است که تیلور آزمایش کرده‌است: ۱٫۷۲. در سال ۱۸۲۰، کاتسوشیکا هوکوسای، هنرمند ژاپنی، اثر «موج عظیم کاناگاوا» را خلق کرد، جایی که موج بزرگ اقیانوس به موج‌های کوچکتر و کوچک‌تر، یعنی موج‌های مشابه خود، شکسته می‌شود. منابع و پانویس ویکی‌پدیای انگلیسی نظام‌الدین فقیه، آشوب و فراکتال در سیستم‌های پویا ۹۶۴-۹۴۳۶۷-۱-۵:شابک Chaos and Fractals in Dynamic Systems نظام‌الدین فقیه، رموز تحول و توسعه در سیستم‌های انسانی (نگرشی نوین) ۹۶۴-۳۵۸-۲۶۵-۵:شابک رموز تحول و توسعه در سیستم‌های انسانی (نگرشی نوین) جستارهای وابسته نگارال چند فراکتالی بنوا مندلبرو موجک‌ها پیچیدگی علوم نرم هنر فراکتال پیوند به بیرون فراکتال چیست؟، ساناز فرهنگی، مدرسهٔ اینترنتی تبیان دنیای زیبای فراکتال‌ها، پریسا ظهیری، سازمان آموزش و پرورش شهر تهران برخال‌ها توپولوژی شاخه‌های مطالعاتی محاسباتی هنر دیجیتال
1922
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%84
نگارال
نگارال‌ها (گرفتال، گرافتال graftal) یکی از خانواده‌های اشکال هندسی هستند که همانند فراکتال‌ها هستند اما تعریف آن‌ها ساده‌تر از فراکتال‌هاست. از نگارالها بیشتر در صنعت جلوه‌های ویژه بهره می‌گیرند تا از طرح و نقش های طبیعی مانند درختان و گیاهان نگاره‌هایی ساختگی بیافرینند. اختراع‌های مجارستانی الگوریتم‌های گرافیک رایانه زبان‌های صوری
1925
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%84%D9%87
قله
قُله یا ستیغ یا چکاد، به بلندترین جای یک کوه گفته می‌شود. به عبارت دیگر، قله نقطه‌ای بر سطح زمین است که ارتفاع آن از همه نقاط اطرافش بیشتر باشد. بلندترین قلهٔ ایران قلهٔ کوه دماوند است. بعد از قله دماوند قله‌های علم کوه و سبلان به ترتیب دومین و سومین قلل بلند ایران هستند. بلندترین قلهٔ کرهٔ زمین، قلهٔ کوه اورست است. بلندترین قلّهٔ منظومه شمسی هم کوه المپوس در مریخ است. مشکل‌ترین قله کره زمین برای صعود، کوه نوردان قله k2 با ارتفاع ۸۶۱۱ متر می‌باشد. پانویس جغرافیای طبیعی زمین‌چهرهای دامنه‌ای زمین‌شناسی ژئودزی قله‌ها کوهنوردی کوه‌نام‌ها کوه‌ها مکان‌نگاری نقشه‌برداری نقشه‌نگاری
1928
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8%20%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1%DB%8C
سهراب سپهری
سهراب سپهری (۱۴ مهر ۱۳۰۷ – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌است. به گفته خودش در ۱۴ مهر ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد، اما زیاد در قم نماندند و به خوانسار و سپس به شهر آبا و اجدادیش یعنی کاشان نقل مکان کردند. پدربزرگش میرزا نصرالله‌خان سپهری، نخستین رئیس تلگراف‌خانه کاشان بود. پدرش اسدالله و مادرش ماه‌جبین نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند. دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹)، و متوسطه را در دبیرستان پهلوی کاشان گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در خرداد ۱۳۲۲ در دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی پسران، به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم‌زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ‌التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خواب‌ها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت. سهراب به فرهنگ مشرق‌زمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبان‌ها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمه‌هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی انجام داد. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمناً در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام‌نویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زنده‌رودی در پاریس بود بورس تحصیلی‌اش قطع شد و برای تأمین خرج‌های زندگی و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به کار شد و برای پاک کردن شیشهٔ آپارتمان‌ها، گاهی از ساختمان‌های بیست طبقه آویزان می‌شد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش می‌گذاشت. حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. سهراب سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزیینی تهران نمود. پدر وی که به بیماری فلج مبتلا بود، در سال ۱۳۴۱ فوت کرد. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد. پس از این سهراب با حضور فعال‌تر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه‌های بیشتری را برگزار نمود. در سالیان آغازین دههٔ ۱۳۴۰ سپهری همراهِ داریوش آشوری به ترجمهٔ پاره‌هایی از مقالات و نمایشنامه‌های ژاپنی از روی نسخهٔ فرانسوی کمک کردند که در سال ۱۳۴۳ در کتابِ نمایش در ژاپن بهرام بیضایی چاپ شد. سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانه‌اش بسیار گسترده و فراگیر بود. از این رو آثار وی همیشه با نقد و بررسی‌هایی همراه بوده‌اند. برخی از کتاب‌هایی که در مورد او به رشته تحریر درآمده‌اند بدین قرار هستند: «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری»وکتاب «آواز حقیقت». خانواده پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل هنر بود. وقتی سهراب خردسال بود، پدرش به بیماری فلج مبتلا شد و در سال ۱۳۴۱ درگذشت. مادر سهراب، ماه‌جبین که اهل شعر و ادب هم بود، در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت. منوچهر سپهری، برادر ارشد سهراب و تنها برادر وی که هم‌بازی دوران کودکی سهراب بود نیز، در سال ۱۳۶۹ درگذشت. او سه خواهر به نام‌های همایون‌دخت، پری‌دخت و پروانه سپهری داشت. آثار شعر اکثر شعرهای سهراب سپهری در قالب نیمایی است. اشعار او دارای تصویرسازی‌هایی بکر و خلاقانه است. او با دیدگاه انسان‌مدارانه و آموخته‌هایی که از فلسفه ذن فرا گرفته‌بود به شیوه جدیدی دست یافت که «حجم سبز» شیوه تکامل یافته سبکش محسوب می‌شود. وی عادت داشت که دور از جامعه آثار هنری اش را خلق کند و برای رسیدن به تنهایی‌هایش «قریه چنار» و کویرهای کاشان را انتخاب کرده بود. شعر سهراب سپهری، سرشار از تصویرهای بکر و تازه‌است که همراه با زبانی نرم، لطیف، پاکیزه و منسجم تصویرسازی می‌کند. از معروفترین شعرهای وی می‌توان به: نشانی، صدای پای آب و مسافر اشاره کرد که شعر صدای پای آب یکی از بلندترین شعرهای نو زبان فارسی است. کریم امامی که از دوستان نزدیک وی بوده در زمان حیاتش برخی از شعرهای سهراب را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است. در سال ۱۳۷۵، ترجمه انگلیسی دو مجموعه صدای پای آب و حجم سبز با ترجمه اسماعیل سلامی و عباس زاهدی توسط انتشارات زبانکده منتشر شد. بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی و کرواتی ترجمه کردند. در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو کتاب حجم سبز و شرق اندوه با نام «ما هیچ، ما نگاه» توسط «کلارا خانیس» به زبان اسپانیایی ترجمه شد. در سال ۱۳۷۵ منتخبی از اشعار سهراب سپهری توسط هنرمند ایرانی جاوید مقدس صدقیانی به زبان ترکی استانبولی ترجمه و از سوی انتشارات YKY در کشور ترکیه منتشر شد. در سال ۱۳۹۳ گزیده اشعار سهراب سپهری به نام صدای پای اب توسط ابتهاج نوایی به زبان کروآتی ترجمه و توسط انتشارات پرومته در کرواسی منتشر شد. نمونه اشعار محمد نوری و محمد اصفهانی خوانندگان پاپ موسیقی ایران این قطعه شعر را آهنگسازی و اجرا نمودند. نقاشی وی در نقاشی از دستاوردهای زیبایی شناختی شرق و غرب بهره‌مند گشته بود که این تأثیرها در آثارش جلوه گر بودند. در آثار نقاشی اش رویکرد نوین و متفاوتی داشت به‌طوری‌که فرم‌های هندسی نخودی و خاکستری رنگش با تمامی نقاشان فیگوراتیو همزمانش متفاوت بود. او در نقاشی به شیوه‌ای موجز، نیمه انتزاعی دست یافت که برای بیان مکاشفه‌های شاعرانه اش در طبیعت کویری کارگشا بود. سپهری بیشتر نمایشگاه‌های داخلی آثار نقاشی اش را در «گالری سیحون» برگزار می‌کرد و عادت نداشت که برای روز معرفی در نمایشگاه شرکت کند. نقاشی سپهری هرچه پیش رفته کمتر به وسیلهٔ کنترل مستقیم قلم مو پدید آمده و در سری آثار متاخرش بیشتر رفتاری فی البداهه توسط ابزارهای غیر سنتی نقاشی است؛ شهروز نظری در این باره می‌نویسد: امضای وی بر روی نقاشی‌هایش به خط نستعلیق بوده که به نظر مرتضی ممیز جلوه از روحیه فروتنانه و ایرانی اش دارد. از آثار او می‌توان به «طبیعت بیجان» ۱۳۳۶، «شقایقها، جویبار و تنه درخت» ۱۳۳۹، «علفها و تنه درخت» ۱۳۴۱، «ترکیب بندی با نوارهای رنگی» ۱۳۴۹، «ترکیب بندی با مربعها» ۱۳۵۱ و «منظره کویری» ۱۳۵۷ اشاره کرد. برخی از آثار وی در نزد مجموعه داران و دوستان سپهری قرار دارد و پروانه سپهری خواهر سهراب، آثاری از وی را که در اختیار داشت به موزه کرمان اهدا نمود. سپهری رکورددار قیمت نقاشی مدرن ایرانی است. در سال ۱۳۹۳ دو تابلو وی (تابلو تنه درختان و دیگری یک تابلوی انتزاعی) به قیمتِ یک میلیارد و هشتصد میلیون به فروش رسید. در سال ۱۳۹۵ نیز، دو تابلو دیگر از مجموعه تنه‌های درخت وی در حراج تهران به بالاترین قیمت پیشنهادی (اثر اول ۳ میلیارد و اثر دوم ۱ میلیارد و ۵۵۰ میلیون تومان) به فروش رسید. رکورد فروش نقاشی در ایران نیز به یکی از چشم‌اندازهای این نقاش تعلق دارد که در سال ۹۷ به قیمت پنج میلیارد و صد میلیون تومان در حراج تهران به فروش رسید. درگذشت سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و وی ناکام از درمان به تهران بازگشت. او سرانجام در غروب دوشنبه ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطان‌علی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید. در ابتدا یک کاشی فیروزه‌ای در محل دفن سهراب سپهری نصب‌شد، و سپس با حضور خانواده وی سنگ سفید رنگی جایگزین آن گردید که بر روی آن قسمتی از شعر «واحه‌ای در لحظه» از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده بود: این سنگ در مهر ۱۳۸۴ با بی‌دقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن شکست و با سنگ سفیدرنگ دیگری که سعی شده‌بود با سنگ قبلی شباهت داشته‌باشد تعویض شد. در ۲۹ اسفند ۱۳۸۷، سنگ بزرگتر سیاه‌رنگی بر روی سنگ سفید نصب گردید. نکوداشت در روز ۱۵ مهر ۱۳۸۷ به مناسبت هشتادمین سالروز تولد سهراب سپهری، با اهدای ۸۰ شاخه گل، مراسمی بر سر آرامگاه وی برگزار شد. سپس این مراسم در مجموعه فرهنگی اقامتی خانهٔ احسان، از اماکن تاریخی کاشان، ادامه یافت. در این مراسم چهره‌های فرهنگی و هنری همانند: احمد سمیعی گیلانی، شهرام ناظری، علی دهباشی و امین‌الله رشیدی حضور داشتند. حواشی در شهر کاشان که زادگاه سپهری هست هیچ خیابان یا کوچه‌ای به نکوداشت نام سهراب سپهری نام‌گذاری نشده‌است و این مسئله از سوی هنردوستان و هنرمندان کاشانی هرازچندگاهی مورد انتقاد و اعتراض واقع می‌شود، ازجمله این اعتراضات می‌توان به راه انداختن کمپین‌های اینترنتی در شبکه‌های مجازی برای درخواست از شهرداری کاشان برای نام‌گذاری خیابانی در کاشان به نام سهراب سپهری اشاره کرد. همچنین در فروردین سال ۱۳۹۴ ویدئویی از سوی یکی از گرافیتی‌کاران شهر کاشان منتشر شد که نام سهراب سپهری را روی دیواری در شهر کاشان به نگارش درمی‌آورد. این گرافیتی نیز با اعتراض به همین مسئله که چرا خیابانی در کاشان بنام سهراب سپهری تاکنون وجود ندارد، انجام شده بود! به فاصلهٔ کوتاهی از انتشار این ویدئو در اینترنت، مستند زندگی سهراب از شبکه تلویزیونی استان اصفهان پخش شد که در انتهای آن مستند باز هم به همین مسئله نبود خیابان سهراب سپهری در کاشان اشاره شد! تلاش‌ها برای متقاعد کردن شهرداری کاشان برای نام‌گذاری خیابانی به نام سهراب سپهری تابه‌حال بی‌نتیجه مانده‌است. سفرهای خارج از کشور سفر به پاریس و لندن (۱۳۳۶) سفر به ژاپن (توکیو در مرداد ۱۳۳۹) برای آموختن فنون حکاکی روی چوب و بازدید از شهرها و مراکز هنری ژاپن سفر به هندوستان (۱۳۴۰) سفر مجدد به هندوستان (۱۳۴۲، بازدید از بمبئی، بنارس، دهلی، اگره، غارهای آجانتا، کشمیر) سفر به پاکستان (۱۳۴۲، تماشای لاهور و پیشاور) سفر به افغانستان (۱۳۴۲، اقامت در کابل) سفر به اروپا (۱۳۴۴، مونیخ و لندن) سفر به اروپا (۱۳۴۵، فرانسه، اسپانیا، هلند، ایتالیا، اتریش) سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند (۱۳۴۹ و شرکت در یک نمایشگاه گروهی و سپس سفر به نیویورک) سفر به پاریس و اقامت در «کوی بین‌المللی هنرها» (۱۳۵۲) سفر به یونان و مصر (۱۳۵۳)؛ سفر به بریتانیا برای درمان بیماری اش سرطان خون (دی ۱۳۵۸) نمایشگاه‌های نقاشی از جمله نمایشگاه‌های نقاشی که سهراب سپهری در آن‌ها حضور داشت، یا نمایشگاه انفرادی وی بودند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: اولین دوسالانهٔ تهران (فروردین ۱۳۳۷)؛ دوسالانهٔ ونیز (خرداد ۱۳۳۷)؛ دو سالانهٔ دوم تهران (فروردین ۱۳۳۹، برندهٔ جایزهٔ اول هنرهای زیبا)؛ نمایشگاه انفرادی در تالار عباسی تهران (اردیبهشت ۱۳۴۰)؛ نمایشگاه انفرادی در تالار فرهنگ تهران (خرداد ۱۳۴۱، دی ۱۳۴۱)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه گیل گمش (تهران، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه انفرادی در استودیو فیلم گلستان (تهران، تیر ۱۳۴۲)؛ دوسالانهٔ سان پاولو (برزیل، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه گروهی هنرهای معاصر ایران (موزه بندر لوهار، فرانسه، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه نیالا (تهران، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه صبا (تهران، ۱۳۴۲)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه بورگز (تهران، ۱۳۴۴)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بورگز (تهران، ۱۳۴۴)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون (تهران، بهمن ۱۳۴۶)؛ نمایشگاه گروهی در نگارخانه مس تهران (۱۳۴۷)؛ نمایشگاه جشنوارهٔ روایان (فرانسه، ۱۳۴۷)؛ نمایشگاه هنر معاصر ایران در باغ مؤسسه گوته (تهران، خرداد ۱۳۴۷)؛ نمایشگاه دانشگاه شیراز (شهریور ۱۳۴۷)؛ جشنوارهٔ بین‌المللی نقاشی در فرانسه (اخذ امتیاز مخصوص، ۱۳۴۸)؛ نمایشگاه گروهی در بریج همپتن آمریکا (۱۳۴۹)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بنسن نیویورک (۱۳۵۰)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه لیتو (تهران، ۱۳۵۰)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیروس (پاریس، ۱۳۵۱)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۱)؛ اولین نمایشگاه هنری بین‌المللی تهران (دی ۱۳۵۳)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۴)؛ نمایشگاه هنر معاصر ایران در «بازار هنر» (بال، سوییس، خرداد ۱۳۵۵)؛ نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون تهران (۱۳۵۷). نگارخانه منابع سایر منابع زندگی‌نامه سهراب سپهری، وبگاه آفتاب. ویژه نامه سهراب سپهری در روزنامه شرق چاپ شده ۱۳۸۵. پاکباز، رویین. «سپهری، سهراب». دائرةالمعارف هنر. ص ۲۹۹ و۳۰۰. یعقوب‌شاهی، نیاز. «سهراب سپهری». عاشقانه‌ها، چاپ سوم ص ۱۹۹ و ۲۰۰. سپهری، سهراب. هنوز در سفرم. (خودنوشت زندگی‌نامه سهراب سپهری به کوشش پریدخت سپهری چاپ شده‌است). «ترجمه اشعار سهراب سپهری به زبان اسپانیایی». ادبستان، آذر ۱۳۷۱، شماره ۳۶ ص ۲۳۴. پیوند به بیرون غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری اهالی کاشان دانش‌آموختگان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درگذشتگان ۱۳۵۹ درگذشتگان ۱۹۸۰ (میلادی) درگذشتگان به علت سرطان خون درگذشتگان به علت سرطان در ایران زادگان ۱۳۰۷ زادگان ۱۹۲۸ (میلادی) سهراب سپهری شاعران اهل کاشان شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران شاعران مرد اهل ایران نقاشان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران نقاشان سده ۲۰ (میلادی) نقاشان مرد اهل ایران نویسندگان مرد اهل ایران نویسندگان مرد سده ۲۰ (میلادی) شاعران فارسی‌زبان سده ۱۴ (قمری)
1929
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA%20%D9%81%D8%B1%D8%AE%D8%B2%D8%A7%D8%AF
فروغ فرخزاد
فروغ‌زمان فرخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵) شاعر اهل ایران بود. او شش دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های شایان شعر نوی فارسی هستند. فرخزاد با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. او یکی از پیشگامان شعر نوی فارسی دانسته شده‌است. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فرخزاد شد. فرخزاد در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعهٔ تولدی دیگر ستایش گسترده‌ای برانگیخت. سپس مجموعهٔ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری برجسته تثبیت کند. آثار و اشعار فرخزاد به زبان‌های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده‌اند. فرخزاد از عامه‌ترین جلوه‌های فرهنگی فمینیسم در تاریخ ایران بوده‌است. شعرها و گفتاوردهای او در طی زندگی کوتاه هنری خود مورد تحسین منتقدان و محبوبیت فراوان نزد مردم و ادبیات دوستان بوده‌است. او در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی خودرو درگذشت. زندگی فروغ‌الزمان فرخزاد، ۸ دی ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. او فرزند چهارم محمد فرخزاد و توران وزیری‌تبار بود. او سه برادر به نام‌های امیرمسعود، فریدون و مهرداد و دو خواهر به نام‌های پوران و گلوریا داشت. فرخزاد از نوجوانی استعداد خود را نشان داد و پدرش او را تشویق به سرودن شعر کرد. ازدواج با پرویز شاپور فروغ فرخزاد در سال‌های ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی با پرویز شاپور، طنزپرداز ایرانی که نوه پسرخالهٔ مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام کامیار (۲۹ خرداد ۱۳۳۱–۲۵ تیر ۱۳۹۷) بود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت. این نامه‌ها به همراه نامه‌های فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامه‌های وی به شاپور پس از جدایی از وی، بعدها به دست کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام اولین تپش‌های عاشقانهٔ قلبم منتشر شد. سفر به اروپا پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یک‌نواخت، روابط شخصی و محفلی به سفر رفت. او در این سیر و سفر کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آن‌که زندگی روزانه‌اش به سختی می‌گذشت، به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد. فعالیتهای فروغ در سینما و تئاتر آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی و همکاری با او موجب تغییر دیدگاه‌های اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامهٔ منتشرشدهٔ فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است. در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب می‌کند و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال انتشارات مروارید مجموعهٔ تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه منتشر کرد. فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر کرد. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه‌کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین زیادی برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد. ابراهیم گلستان در مصاحبه‌ای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین در بهمن سال ۱۳۹۵ — پنجاه سال پس از درگذشت فروغ — گفت که رابطه او با فروغ دوطرفه بوده‌است. او دربارهٔ این‌که آیا فروغ تبدیل شده بود به یک عضو خانواده، گفت: «خانواده چیست؟ اصلاً خانواده معنی ندارد. [تبدیل شده بود به] یک عضو شخصیت من.»در میان سال‌های ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یک‌بار دست به خودکشی زد. او یک جعبه قرص گاردنال خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد. پایان زندگی حادثه در ساعت ۱۶:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در مسیر بین دروس و قلهک خیابان لقمان‌الدوله ادهم (بعداً شهید کماسایی) چهارراه مرودشت (بعداً شهید سوری) اتفاق افتاد. به گفته ابراهیم گلستان، فروغ قرار بود برای امور فنی فیلمی را به استودیو من (که اکنون در اختیار سیمافیلم است) ببرد. تصادف در مسیر برگشت و در صدمتری استودیو اتفاق می‌افتد. فروغ به علت این‌که با چند بچه که با بی‌احتیاطی به خیابان دویده‌اند برخورد نکند، چپ می‌کند و ماشین جیپ او در جوی بزرگ کنار خیابان می‌افتد. مستخدمی که همراه فروغ بوده، ابراهیم گلستان را خبر می‌کند و او را به بیمارستان هدایت که در بیست متری استودیو بود، می‌برند اما به این علت که او بیمه کارگری ندارد در آن بیمارستان پذیرفته نمی‌شود و در نهایت او را به بیمارستان رضا پهلوی (بیمارستان شهدای تجریش) می‌برند که در آن بیمارستان فروغ فوت می‌کند. روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امامزاده اسماعیل (زرگنده) شستشو دادند و با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند. صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلال آل‌احمد، مهدی اخوان‌ثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند. ناصر تقوایی تصویر بخش‌هایی از این مراسم را در فیلم مستند فروغ فرّخزاد ۱۳ دی ۱۳۱۳ - ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ آورده‌است. سال‌شمار زندگی فروغ ۱۳۳۶ سفر به آلمان و ایتالیا ۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعهٔ سینما و امور تشکیلاتی فیلم ۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، دربارهٔ مراسم خواستگاری، به سفارش مؤسسهٔ فیلم ملی کانادا. ۱۳۳۹ تهیهٔ سومین قسمت فیلم آب و گرما. ۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعهٔ امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیهٔ یک فیلم کوتاه برای مؤسسه کیهان با همکاری سهراب سپهری ۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی دربارهٔ جذامی‌ها. ۱۳۴۱ سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیهٔ فیلم خانه سیاه است، دربارهٔ جذامی‌ها. ۱۳۴۲ تهیهٔ فیلم‌نامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد. ۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساختهٔ ابراهیم گلستان. ۱۳۴۳ ترجمهٔ نمایشنامهٔ ژان مقدس اثر برنارد شاو دربارهٔ زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهده‌دار نقش ژاندارک باشد. ۱۳۴۳ ترجمهٔ سیاحت‌نامهٔ هنری میلر در یونان به نام ستون سنگی ماروسی. (چاپ نشد) ۱۳۴۳ چاپ برگزیدهٔ اشعار فروغ ۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مؤلف. شعر محمد حقوقی زندگی ادبی فروغ را به دو بخش تقسیم می‌کند: دوره اول (۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹) که اسیر، دیوار و عصیان ماحصل آن است و دوره دوم (۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵) که تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را سرود. به گفته وی، شعرهای او در هر دو دوره، «بی‌زنگار» و «نماینده ذهنیات زنی صمیمی و اصیل» است. به نظر حقوقی، شاعر دوره اول «زنی تنها و معترض» و سرشار از «تلاطم احساسات زنانه و مادرانه» است که در برابر سنت‌های اجتماعی و خانوادگی قیام کرده‌است. شعرهای فروغ در این دوره در قالب چارپاره است و خط محتوایی آنها عمیق نیست. اما به نظر حقوقی، دوره دوم، بیانگر زنی همچنان تنها ولی با تفکر و تخیلی جهانی است که در قالب آزاد شعر می‌سراید و شعرهایش خواننده را در عمق به پیش می‌برد و به تأمل وامی‌دارد. مضمون فروغ موضوعاتی را در شعر خود مطرح کرد که به گفته سیروس شمیسا در حدوداً هزار و دویست سال ادبیات فارسی سابقه نداشته‌است؛ مثلاً شاعران کهن کمتر در مورد زندگی خصوصی خود سخن گفته‌اند و اگر هم گفته‌اند، معلوم نیست صادقانه بوده یا خیر. اما فروغ عاطفه و احساس خود را صمیمانه بیان کرده‌است. از طرف دیگر، نگاه زنانه فروغ، به گفته شمیسا، در ادبیات فارسی سابقه نداشته‌است؛ چنان‌که شعرهایش بی‌پرواست اما رکیک نیست. او بر خلاف پروین اعتصامی از شوهر و پدر و فرزند و معشوق خود گفت و از چرخ خیاطی و جارو و آشپزخانه. طرح این مسائل در شعر در ادبیات و اجتماع دوران فروغ، تازگی داشت و از این رو شعرهای فروغ با (به تعبیر شمیسا) پیش‌داوری‌های عجولانه و غیرعلمی مواجه شد؛ در حالی که ادبیات فارسی به این نگرش نیاز داشت. تا قبل از فروغ، معشوق در شعرهای شاعران فارسی‌زبان، در مقام معشوق زن توصیف می‌شد. حتی در شعرهای رابعه و مهستی، معشوق مرد چهره مشخصی نداشت و قابل تفکیک از معشوق زن نبود. فروغ، بیشتر و صریح‌تر از دیگران چهره مرد زمینی را به‌عنوان معشوق توصیف کرده‌است. از طرف دیگر، معشوقِ شعرهای فروغ، دارای فردیت است؛ در حالی که تا قبل از آن معشوق یک موجود جمعی است و هویت مشخصی ندارد. شمیسا بن‌مایه‌های شعر فروغ را در کتاب نگاهی به فروغ فرخزاد فهرست کرده‌است. به تعبیر محمد حقوقی، در شعر فروغ بیش از هرچیز، نگرانی و اضطراب، تنهایی و بیهودگی، مسخ و دگردیسی، وحشت و تاریکی موج می‌زند و همه این مفاهیم با درونمایه اصلی شعر او؛ یعنی «دلهره زوال» پیوند می‌خورد. شاعر گاه در گرداب زوال گرفتار می‌شود و تلاش می‌کند از آن بگریزد و گاه پیروزمندانه بر آن فائق می‌شود و رویش دوباره خود را به مخاطب نشان می‌دهد. زبان به گفته سیروس شمیسا، زبان فروغ، زبانی آهنگین، ملایم، صمیمانه و روان است و در عین حال که زبانی ادبی است، به طبیعت کلام عادی بسیار نزدیک است. شعر فروغ سخت عاطفی و مؤثر است و بوی صداقت و صمیمیت می‌دهد؛ چنان‌که خود فروغ از آن با عنوان «شعر صمیمانه» یاد کرده و آن را در مقابل «شعر فاضلانه» نشانده‌است. به عقیده شمیسا، ادبی بودن شعر فروغ از جنس امروزی است و از واژگان و اصطلاحاتی استفاده کرده‌است که در زمان خودش مرسوم بوده. به گفته شمیسا، زبان فروغ، در عین حال، زبانی سمبولیک است؛ چون بیش از شاعران دیگر از زندگی خصوصی خود با صداقت صحبت کرده و درنتیجه آگاهانه یا ناخودآگاه وجه سمبولیکی برای واژگان قائل شده‌است. شمیسا از واژگانی مانند حجم، دست و آینه نام می‌برد که در شعر فروغ هاله معنایی و کاربردی خاص خود را پیدا کرده‌اند. محمد حقوقی، همنشین کردن صفت‌ها و مضاف‌الیه‌های تازه با کلمات را، به خصوص در دوره دوم شاعری (تولدی دیگر به بعد)، از مشخصات زبان فروغ برمی‌شمارد. م. آزاد، شعر فروغ را دو قِسم می‌داند؛ یکی حدیث نفس که بداهه‌سرایی‌ها و زمزمه‌های او را تشکیل می‌دهد و دیگری، حساسیت شدید که موجب دقت سریع و غیرطبیعی به اشیا می‌شود. قسم دوم، منشأ کشف رابطه در چیزهای ظاهراً بی‌ربط و ایجاد تداعی‌های تازه می‌شود. موسیقی فروغ اهمیت زیادی برای وزن قائل بود و چنان‌که سیروس شمیسا گفته‌است، «همه اشعار او وزن دارد اما گاهی نه وزنی که دقیقاً مبتنی بر قواعد عروض شعر کلاسیک باشد.» به گفته وی، همه اشعار فروغ که در قالب‌های سنتی و نیمه‌سنتی (مانند چارپاره) سروده شده‌است و همچنین تعدادی از شعرهای او در قالب نیمایی، از نظر عروضی اشکالی ندارد اما در بعضی از شعرهای نیمایی او، دو وزن در هم آمیخته شده یا به جای بعضی از ارکان عروضی، از ارکان متفاوتی استفاده شده‌است که این امر در عروض سنتی مرسوم نیست. مثلاً در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، که در وزن مجتث (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شده‌است، در جاهایی به جای مفاعلن از مستفعلن، مفاعلُ، مفاعیلن یا فعولن استفاده کرده و در جاهایی نیز مفعولن یا فاعلاتن را به جای فعلاتن نشانده‌است. به گفته شمیسا فروغ که در جایی گفته‌است: «من هیچ اوزان عروضی نخوانده‌ام.»، بدون توجه به نکات فنی مربوط به عروض و با تکیه بر ذوق و حس موسیقایی خود، توانست به عروض فارسی وسعت بیشتری ببخشد و امکان نزدیک شدن شعر و طبیعت گفتار امروزی را فراهم کند. بر خلاف نیما یوشیج و پیروانش از جمله مهدی اخوان ثالث، فروغ برای نوآوری در وزن شعر، فقط به کوتاه و بلند کردن مصراع‌ها از طریق انبساط یا انقباض طولی (یعنی تکرار غیرمساوی ارکان عروضی در مصراع‌ها) اکتفا نکرد؛ بلکه انبساط یا انقباض درونی مصراع‌ها را نیز به کار برد. منظور از انبساط درونی این است که یکی از ارکان عروضی (یا بخشی از آن) در مصراع تکرار شود. به‌طور مثال، وزن مصراع «و این غروب بارور شده از دانش سکوت»، مفاعلن (مفاعلن) فعلاتن مفاعلن است. این وزن، نسبت به وزن اصلی (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن)، رکن «فعلن» را کم دارد (انقباض طولی) و رکن مفاعلن که در پرانتز آمده، تکراری است (انبساط میانی). تاثیرپذیری شاعران ایده‌آل فروغ در ابتدای دوران شاعری، به گفته خودش، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج و فریدون مشیری بودند. به گفته محمد حقوقی، آشنایی با اشعار احمد شاملو و نیما یوشیج در آستانه بیست سالگی، تحولی در نگاه شاعرانه فروغ ایجاد کرد که ماحصل آن کتاب تولدی دیگر و شعرهای بعدی او بود که جایگاه او را به عنوان یک شاعر برجسته و صاحب سبک تثبیت کرد. حقوقی، تأثیر پذیری فروغ از شاملو را نه از حیث محتوا، بلکه به لحاظ زبان می‌داند. وی وجود واژگان مشترک بین شعرهای این دو شاعر (مانند «خطوط پیکر» یا «نی‌نی چشم») را ناشی از ارتباط کوتاه مدت فروغ با دفتر هوای تازه شاملو دانسته‌است و معتقد است بین این دو شاعر هیچ تشابه فکری وجود نداشت. حقوقی یکی از منابع مهم تاثیرپذیری فروغ را تورات می‌داند؛ چنان‌که شعر «آیه‌های زمینی» از نظر محتوا و شیوه بیان، به تورات شباهت پیدا کرده‌است. او از این منظر، شباهت شعر فروغ به شعرهای ادیت سیتول را ناشی از مشترک بودن منبع الهام این دو شاعر می‌داند: «وقتی خاستگاه دو شعر از دو شاعر از یک منبع بود، دیگر نمی‌توان از تأثیر یکی بر دیگری سخن گفت». وی همچنین تجربه سینمایی فروغ، به خصوص حضور در جذامخانه تبریز را از عوامل تأثیرگذار بر شعر او می‌داند. خود فروغ فرخزاد در نامه‌ای که ابراهیم گلستان، گفته‌است: «ای کاش می‌توانستم مثل حافظ شعر بگویم و مثل او حساسیتی داشته باشم که ایجادکننده رابطه با تمام لحظه‌های صمیمانه تمام زندگی‌های تمام مردم آینده باشد.» سبک محمدرضا شفیعی کدکنی، سبک و زبان فروغ فرخزاد را دارای تشخص و استقلال می‌داند و سه ویژگی برای آن برمی‌شمارد: اول این که زبان شعر فروغ ساده و نزدیک به زبان محاوره است. دوم این که فروغ قدرت و مهارت زیادی در فراخوانی واژگان دارد و به خوبی و آزادانه آنها را برای بیان دریافت شخصی خود انتخاب می‌کند و سوم نوآوری او در توسعه وزن عروضی شعر و به‌طور خاص، انبساط میانی وزن شعر است که در کتاب تولدی دیگر کاملاً مشهود است. به گفته شفیعی کدکنی، توسعه ارکان عروض در شعر فارسی، در قرن چهارم هجری سابقه داشته‌است، اما به فراموشی سپرده بود. فروغ به نوعی شعر محض گرایش دارد که مسیر خیال و احساس او در شعر، بدون اندیشه قبلی ثبت می‌شود. او بنیادگذار این شیوه نیست اما به نظر شفیعی کدکنی، «نمونه‌هایی ارجمند» از این نوع شعر از وی بر جای مانده‌است. وی شعر غنایی ساده‌ای را ارائه کرده‌است که حد اعلای دریافت‌های فردی او، به عنوان یک زن، از روابط عشقی و غریزی است؛ عشقی زمینی و ساده. سیروس شمیسا استفاده از واژگان اروتیک را، حتی به صورت ناخودآگاه، از مختصات سبکی فروغ می‌داند. با این حال، شعر فروغ به جنبه‌های اجتماعی هم پرداخته‌است؛ چنان‌که به عقیده شفیعی کدکنی، شعرهایی مانند «آیه‌های زمینی»، «عروسک کوکی»، «ای مرز پرگهر» و «دیدار شب» از منظر دریافت اجتماعی با شعر تواناترین شاعران معاصر در این حوزه، مانند احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث برابری می‌کند. تأثیرگذاری به گفته شمیسا، شاعران بسیاری تحت تأثیر زبان فروغ قرار گرفته‌اند و از سهراب سپهری نام می‌برد که زبانش بیش از دیگران به فروع شبیه است. به گفته شمیسا، از آنجا که سهراب بهترین شعرهای خود را در اواخر عمر فروغ و پس از وی سروده‌است، سهراب تحت تأثیر لحن و زبان فروغ بوده‌است. محمد حقوقی نیز به تأثیرگذاری فروغ بر شیوه‌های بیانی سهراب اشاره کرده‌است و در جلد چهارم از مجموعه شعر زمان ما، از قطعه‌شعرهایی نام می‌برد که به زعم وی، الهام‌بخش سهراب در صدای پای آب بوده‌است. ضیاءالدین ترابی مبدع انبساط میانی در وزن را فروغ می‌داند و می‌گوید که شاعران هم‌دوره یا بعد از فروغ هم به تناسب و ضرورت از آن استفاده کرده‌اند. وی در کتاب فروغی دیگر، نمونه‌هایی از اشعار نصرت رحمانی، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو، طاهره صفارزاده، منوچهر آتشی و شاعران دیگر را فهرست کرده که از این شگرد استفاده کرده‌اند. محمد حقوقی همچنین به تأثیر منفی فروغ بر شاعران جوان و به خصوص شاعران زن در دهه ۱۳۴۰ اشاره کرده‌است. آثار مجموعه شعر ۱۳۳۱ - اسیر، شامل ۴۳ شعر ۱۳۳۵ - دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر ۱۳۳۶ - عصیان، شامل ۱۷ شعر ۱۳۴۱ - تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر ۱۳۴۲ - ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر فیلم ۱۳۴۱ - خانه سیاه است تحلیل و بازخورد نقد شعر بخشی از نقدی که به شعرهای فروغ فرخزاد شده‌است، متوجه سه دفتر شعر اول او؛ یعنی اسیر، دیوار و عصیان است. محمد حقوقی، حدود نیمی از شعرهای این سه دفتر را، از لحاظ تصویر و ترکیب و فکر و محتوا، شاعرانه و خاص فروغ می‌داند اما نیم دیگر اشعار را «حرف‌های مستقیم منظوم» قلمداد کرده‌است که اگر وزن از روی آنها برداشته شود، «نثرِ صِرف» خواهد شد و معتقد است که نمی‌توان آنها را «شعر» نامید. سیروس شمیسا یکی از نقص‌های شعر فروغ را «اضطراب سبک» عنوان می‌کند؛ در این معنا که شاعر در میانه شعری که با زبان امروزی سروده شده‌است، از ترکیبات واژگانی کهن، مخفف‌های شعری قدیمی یا از دستور زبان کهن استفاده می‌کند که سنخیتی با شعر امروز ندارد. به گفته شمیسا، فروغ از آنجا که بنیان اشعار خود را بر استفاده از زبان کهن یا تلفیق زبان امروز و قدیم قرار نداده بود و زبانش زبان امروز بود، مجوزی برای استفاده از واژگان و دستور زبان کهنه نداشت. اما با این حال، در شعرهای او اضطراب سبک، هرچند بسیار کمتر از شاعران نوگرای دیگر، اما به چشم می‌خورد. وی مثال‌هایی از این نقصان را در کتاب نگاهی به فروغ فرخزاد ذکر کرده‌است که از آن جمله، استفاده از فرم مخفف «کز» به جای «که از» در بعضی از مصراع‌های شعری است. محمد حقوقی، اشعار فروغ را در زمره شعرهای «حرفی» و «غیرساختمند» می‌داند؛ به این معنا که خواننده را تنها بر یک مسیر مستقیم پیش می‌برد و با کمک گرفتن از تصویرسازی، حرف‌های بندهای دیگر شعر را عینیت می‌بخشد. به عقیده حقوقی، از میان شعرهای غیرساختمند معاصر، تنها اشعار فروغ است که آغاز و پایانی بجا دارد و خواننده پس از پس از خواندنش، درست در جایی متوقف می‌شود که حرکت طبیعی شعر به پایان رسیده‌است. عبور از سنت شفیعی کدکنی معتقد است که در دوران معاصر، روشنفکران زیادی برای عبور از سنت و حرکت به سمت مدرنیته تلاش کرده‌اند؛ استدلال کرده‌اند، شعار داده‌اند یا آثار هنری خلق کرده‌اند اما بیش از همه، تصویرهایی که فروغ از گسستن خویش ارائه کرده‌است، مخاطب را از سنت دور می‌کند و رهایی می‌بخشد. وی معتقد است که عالی‌ترین جلوه رهایی از سنت در نیمه دوم قرن بیستم در ایران، در شعر فروغ متجلی می‌شود و فروغ را از معدود چهره‌های معاصری می‌داند که عنوان «روشنفکر» را می‌توان به کمال به او نسبت داد. به گفته محمد حقوقی، فروغ، شاعری «من‌سرا» است؛ به این معنا که آشکارا و گستاخانه حرف خود را می‌زند و با سنت ضدیت می‌کند. به عقیده حقوقی، «منِ» فروغ در دوره اول شاعری‌اش، شخصی و ایرانی است اما در دوره دوم شاعری، به «منِ» اجتماعی و جهانی بدل می‌شود. حالات روحی سایه اقتصادی‌نیا با تطبیق شواهد شعری و داده‌های زندگی‌نامه‌ای کوشیده‌است پاره‌ای از نشانه‌های ابتلای احتمالی فروغ فرخزاد به اختلال دوقطبی را نشان دهد. اقتصادی‌نیا در جستار «فروغ فرخزاد: شخصیتی دوقطبی؟» نوشته‌است: این جستار با نقل قولی از یدالله رؤیایی به پایان می‌رسد که حالات متضاد روحی فروغ فرخزاد را وصف کرده‌است: سانسور فروغ فرخزاد در دوران زندگی‌اش در دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی سانسور نشد، اما پس از مرگش آثار او در دوره‌های مختلفی سانسور شدند. با توجه به این‌که تطور احوال وجودی فروغ در طی دوران کوتاه زندگی خود به ما نشان می‌دهد که او به تقدیر و سرنوشت از پیش شکل‌گرفته برای خود راضی نبود و با جسارت و آزادی اراده در جهت تغییر ماهیت و نحوه تفکر و شخصیت خود گام برداشت، با توسل به اصل محوری اصالت وجود بر ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و اشعار مکتوب او در دفاتر پنج‌گانه‌اش می‌توان خوانشی اگزیستانسیالیستی از زیست جهان فروغ داشت. الهام و بازآفرینی ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نام‌های جام جان، اوج موج و سرد سبز دربارهٔ فروغ ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، امیرمسعود فرخزاد (برادر فروغ)، مادر فروغ و کسان دیگری گفت‌وگو شده‌است. همچنین در این فیلم عکس‌های منتشرنشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شده‌است. غادة السمان، شاعر مشهور سوری، گفته «معتقد است از فروغ در اشعارش الهام گرفته‌است». در سال ۲۰۱۱ میلادی یک گروهِ زیرزمینیِ موسیقی به نامِ اولد فرندز (Old Friends) دو ترانه روی اشعارِ فروغ فرخزاد اجرا کرد: «من تو باشم تو» و «پرنده مردنی است». سالِ ۲۰۱۳ آربی موسسیان، خوانندهٔ همین گروه، آهنگی به نامِ «نهایت شب» برای یکی از اشعارِ فروغ فرخزاد اجرا کرد. به کار رفتن آثار در رسانه‌ها ترانه‌ها عاشقانه (از دفتر تولدی دیگر)، آلبوم پنجره، معین این چه عشقیست (دیدار تلخ، از دفتر اسیر)، آلبوم پرواز، معین اندوه، فرزاد فتاحی فروغ، علیرضا قربانی کجاست خانه باد، پیمان خازنی نگاه کن، جهان قشقایی و امید نعمتی (گروه پالت) رمیده، شکیلا به علی گفت مادرش روزی (از دفتر تولدی دیگر)، آلبوم نقاب، علی هاتف هستی (تولدی دیگر از دفتر تولدی دیگر)، هاله غفوری اسیر (تک‌آهنگ با نام اثیر) (از دفتر اسیر)، فرشاد رمضانی ترانه‌های احمد ظاهر این چه عشقی‌ست که در دل دارم (دیدار تلخ، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۱ می‌روم خسته و افسرده و زار (وداع، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۶ تو را افسون چشمانم (دعوت، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۱۰ از تنگنای محبس تاریک (در برابر خدا، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۱۰ این شعر را برای تو می‌گویم (شعری برای تو، از دفتر عصیان) آریانا موزیک آلبوم ۱ مرگ من روزی فرا خواهد رسید (بعدها، از دفتر عصیان) آریانا موزیک آلبوم ۱ آلبوم شیدایی درون ۱ و ۲ (دگردیس)، فرشاد رمضانی آفتاب می‌شود (از دفتر تولدی دیگر) بعدها (از دفتر عصیان) گذران (از دفتر تولدی دیگر) پوچ (از دفتر عصیان) آغاز فصل سرد (از دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد…) آن روزها (از دفتر تولدی دیگر) روی خاک (از دفتر تولدی دیگر) یادداشت‌ها پانویس منابع پیوند به بیرون اهالی تفرش اهالی تهران ایرانی‌تبارها درگذشتگان ۱۳۴۵ درگذشتگان ۱۹۶۷ (میلادی) درگذشتگان حادثه رانندگی در ایران زادگان ۱۳۱۳ زادگان ۱۹۳۵ (میلادی) شاعران زن اهل ایران شاعران زن فارسی‌زبان شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران شاعران فارسی‌زبان کارگردانان زن فیلم اهل ایران کارگردانان زن فیلم کارگردانان فیلم اهل ایران گلچین‌شناسان مدفونان در گورستان ظهیرالدوله مستندسازان اهل ایران مستندسازان زن نویسندگان زن اهل ایران نویسندگان زن سده ۲۰ (میلادی)
1930
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DB%8C
یکتاپرستی
یکتاپرستی یا توحید به معنی باور به وجود تنها یک خدا و قادر مطلق است. تعریف اصطلاح دینی توحیدمترادف با اصطلاح فلسفی یگانه‌گرایی (مونیسم)نیست. مورد اخیر به این دیدگاه اشاره دارد که همه چیز موجود در گیتی سرانجام از یک جوهر سرشته شده‌است و همه پدیده‌ها تنها نمودهایی از یک جوهر واحد هستند - یعنی اینکه فقط یک نوع واقعیت وجود دارد. برای توحید دو واقعیت اساساً متفاوت وجود دارد: خدا و جهان. خداوند در توحید به عنوان خالق جهان و انسان تصور می‌شود. خداوند نه تنها جهان طبیعی و نظم موجود در آن را آفریده‌است، بلکه نظم اخلاقی را که بشریت باید با آن منطبق باشد و به‌طور ضمنی در نظم اخلاقی، نظم اجتماعی را آفریده‌است. همه چیز دست خداست. خدای توحید، همان‌طور که در ادیان توحیدی بزرگ - یهودیت، مسیحیت و اسلام - یک خدای شخصی است. از این نظر، خدای یگانه توحید با تصوری که در برخی ادیان غیر توحیدی از الوهیت غیرشخصی یا وحدت الهی وجود دارد که در سراسر جهان، از جمله خود بشریت رسوخ می‌کند، در تقابل قرار می‌گیرد. انواع توحید انحصاری در «توحید انحصاری»فقط یک خدا وجود دارد. خدایان دیگر یا اصلاً وجود ندارند یا حداکثر، خدایان یا شیاطین کاذب هستند - یعنی موجوداتی که وجودشان تأیید شده‌است اما نمی‌توان آنها را از نظر قدرت یا هیچ راه دیگری با خدای یگانه و حقیقی مقایسه کرد. این جایگاه در اصل جایگاه یهودیت، مسیحیت و اسلام است. در حالی که در کتاب مقدس عبری (عهد عتیق) خدایان دیگر در بیشتر موارد هنوز به عنوان خدایان دروغین شناخته می‌شدند، در یهودیت بعدی و در مسیحیت که از نظر الهیاتی و فلسفی توسعه یافت، تصور از خدا به عنوان یکتا و یگانه پدیدار شد و خدایان دیگر اصلاً وجود ندارد. توحید انحصاری در تقابل کامل با موقعیت افراطی «شرک نامحدود»وجود دارد، به عنوان مثال، در ادیان کلاسیک یونان و روم: خدایان مختلف نام‌ها و شکل‌های خاص خود را دارند. تعداد خدایان زیاد و اصولاً نامحدود است. در مقام و قدرت بین خدایان، عملکرد و حوزه نفوذ تفاوت‌هایی وجود دارد، اما همهٔ آنها به یک اندازه الهی هستند. در واقع یک پانتئون منظم وجود دارد. در شرک نامحدود، تعداد خدایی که واقعاً پرستش می‌شوند به ندرت از چند صد خدا در یک دین بیشتر می‌شود، اما در تئوری، مانند هند، میلیون‌ها و میلیون‌ها خدا ممکن است وجود داشته باشند. توحید فراگیر توحید فراگیر وجود تعداد زیادی از خدایان را می‌پذیرد، اما معتقد است که همه خدایان اساساً یکسان هستند، به طوری که تفاوت چندانی نمی‌کند یا فرقی نمی‌کند که تحت کدام نام یا بر اساس کدام آیین یک خدا یا الهه خوانده می‌شود. چنین تصوراتی مشخصه ادیان هلنیستی دوران باستان بود. تک‌خداگزینی تک‌خداگزینیبرای اشاره به پرستش یک خدای منفرد، در عین پذیرش وجود یا امکان وجود خدایانی دیگر، به کار گرفته شد. تک‌پرستی تک‌پرستی اعتقاد به وجود چندین خدا است اما با پرستش متداوم تنها یک الهه یا رب‌النوع یا خدا. عبارت تک‌پرستی (monolatry) احتمالاً اولین بار توسط یولیوس ولهاوزن استفاده شده باشد. تک‌پرستی با هنوتئیسم باوری دینی که در آن باورمند یک خدا را می‌پرستد، بدون این که امکان پرستش خداهای متفاوتی با اعتبار برابر توسط دیگران را منکر شود، نیز متفاوت است. توحید متکثر در «توحید متکثر»، خدایان مختلف پانتئون، بدون از دست دادن استقلال خود، در عین حال مظاهر یک جوهر الهی تلقی می‌شوند. تفکر تثلیث یا سه‌گانه باوری در مسیحیت شباهت زیادی به طرز تفکر توحید متکثر دارد. دوگانه‌باوری برخی از ادیان به ثنویت یا دوگانه‌باوری اعتقاد دارند: آنها گیتی را شامل دو اصل اساسی و معمولاً متضاد می‌دانند، مانند خیر و شر یا روح و ماده. تا آنجا که به مفهوم خدا و ضد خدا به جای دو خدا برخورد می‌شود، این نوع دین را می‌توان گونه ای دیگر از توحید دانست. مهم‌ترین مصداق ثنویت در یک دین، دین ایرانی زرتشتی است. تاریخچهٔ کلی تاریخچه کلی یکتاپرستی را زیگموند فروید در کتاب موسی و یکتاپرستی به وسیلهٔ تحلیل روان‌شناسی به اثبات می‌رساند و به این نتیجه می‌رسد که یکتاپرستی از مصر وارد میان‌رودان شده و موسی پیامبر قوم یهود، مصری بوده‌است. در مزدیسنا عناصرِ مزدَیَسنا یکتاپرستانه هستند. در یهود تک‌خداپرستی، آموزهٔ اصلی تورات، کتاب مقدس یهودی، است. تورات، خدا را با نام خاص یهوه می‌خواند. کتاب مقدس یهودی از تورات و همچنین کتب سایر انبیا تشکیل شده‌است. یهودیان مجموعهٔ این کتب را تنخ می‌نامند. مسیحیان این کتاب‌ها را به همان اندازه مقدس شمرده و در کتاب مقدس خود، آن‌ها را با عنوان عهدقدیم دسته‌بندی می‌کنند. در تورات، نام ابرام یا ابراهیم به عنوان نخستین یکتاپرست آمده‌است و با خدایان کهن که به شیوهٔ اشباح و مجسّمه‌های سنگی یا چوبی بودند، مخالفت نمود. لازم است ذکر شود که تورات از پنج بخش تشکیل شده به نام‌های پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه. در تورات مکتوب است: در تورات، بخش خروج، خدای عبرانیان غیور نام گرفته‌است: و نیز آمده‌است: همچنین در تورات مکتوب است: و این ذکر معروف به شَمَع است که هر کودک یهودی ابتدا آن را یادمی‌گیرد و هر یهودی روزی یکبار در مناجات صبح خود آن را می‌گوید. در دوره‌ای که یهودی یا اسفار تورات نگاشته شده بودند؛ هنوز تأکیدی نمی‌شد که فقط یهوه وجود دارد و دیگر خدایان دروغین هستند، بلکه تأکید بر غیرت و حسادت خدای عبرانی بود که نمی‌توانست تحمّل کند که قوم او به خدایان دیگر سجده کنند. علاوه بر این در تورات مکتوب است: همچنین: پس از دوران تبعید، هنوز در معبد یهوه در اورشلیم چندخدایی پنهان در بین سران قوم اسرائیل رایج بود. در کتاب حزقیال (یکی از کتب تنخ یا عهدقدیم) آمده‌است: در مسیحیت تک‌خداپرستی مهم‌ترین حکم کتاب مقدس مسیحی است. عیسی مسیح در انجیل به صراحت ایمان به یگانگی خداوند را به عنوان مهم‌ترین حکم خداوند می‌نامد: در انجیل مرقس مکتوب است: «... از او پرسید: "از همهٔ فرمان‌ها، مهم‌ترین کدام است؟". عیسی پاسخ داد: "اول این است: بشنو ای اسرائیل، خداوند، خدای ما، خداوند یگانه است"» همجنین در ادامهٔ همین بخش: «و کاتب (یهودی) به او (عیسی) گفت: "بسیار خوب ای استاد، تو راست گفتی، او یگانه است و جز او نیست و محبّت کردن او با تمام قلب و تمام فهم و تمام قدرت…"» در ادامهٔ همین بخش انجیل انچنین می‌گوید: «و عیسی چون دید خردمندانه پاسخ داده‌است به او گفت: «تو از ملکوت خدا دور نیستی»...» در اسلام تک‌خداپرستی اولین رکن دین اسلام است. آیات قرآن به شدّت توحیدی می‌باشد، به صورتی که یکی از سوره‌های آن به نام توحید نام گذاری شده‌است و موضوع آن یگانگی خداوند می‌باشد: و یادآوری می‌کند که با فرزندان آدم پیمان گرفته شده‌است که تنها خدا را بپرستند و عبادت خدا را تنها راه رستگاری می‌داند: قرآن تک‌خداپرستی را شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت معرفی می‌کند: همچنین قرآن مسیحیان و پیروان دیگر ادیان را به خاطر پرستش غیر از خدا سرزنش می‌کند و او را منزه از هر شریک دیگری می‌داند: قرآن، انسان را به‌طور ذاتی یکتاپرست می‌داند: همچنین عبارت «لا اِلهَ اِلا الله» ذکر تهلیل (خدایی جز خدای یگانه (الله) نیست) اولین بخش از شهادتین می‌باشد که در اذان و نمازهای مسلمانان، هر روز تکرار می‌شود. همچنین کسانی که می‌خواهند مسلمان شوند، باید این عبارت (شهادتین) را بگویند. جستارهای وابسته یکتاپرستی در دین اسلام شرک یادداشت‌ها پانویس منابع Wikipedia contributors, "Monotheism," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Monotheism&oldid=191982037 (accessed February ۱۹، ۲۰۰۸). ادیان در اسرائیل و یهودیه باستان پرستش فلسفه دین مفاهیم خدا
1931
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF%20%28%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%29
توحید (اسلام)
توحید در عربی به معنی تک‌خداپرستی است و این‌گونه باور، بنیادی‌ترین اصل اعتقادی در اسلام و به معنای یکتا و بی‌مانند دانستن خدا و همچنین بی‌شریک بودن او در آفریدن جهان هستی است. نخستین جملات محمد، پیامبر اسلام، در آغاز فراخواندن مردم به اسلام، حاوی گواهی دادن بر یکتایی خدا و پرهیز از چندخداپرستی بوده‌است. توحید همچنین در قرآن و روایات نقل شده از امامان شیعه، مورد توجه قرار گرفته و سورهٔ توحید در همین موضوع است. در فرهنگ اسلامی تک‌خداپرستی امری بایسته و چندخداپرستی نکوهیده اعلام شده‌است. چندخداپرستی را در اسلام شِرک می‌نامند که در متون و گفتمان اسلامی بار منفی زیادی دارد. متکلمان مسلمان برای تک‌خداپرستی مراتبی برشمرده‌اند، از این قرار: توحید ذاتی (تک‌خدایی سرشتین) به معنای باور به یگانگی ذات خدا. توحید صفاتی (تک‌خدایی ویژگی‌ها) به معنای یکی بودن ذات الهی با صفات او. توحید افعالی (تک‌خدایی کرداری) به معنای آنکه تمام نیرو ها وحرکات در جهان از یک ذات است. توحید عبادی (تک‌خدایی نیایشی) به معنای آنکه جز خدا کسی سزاوار پرستش نیست. این موارد، چهار مرتبه در باور به توحید است که اولین مرتبهٔ آن توحید ذاتی و بالاترین مرتبه، توحید افعالی است. روحانیان شیعه، در آثار فراوانی به مسئله تک‌خداپرستی پرداخته‌اند؛ برخی از این کتاب‌ها به‌طور مستقل دربارهٔ توحید است و برخی دیگر، بخشی دربارهٔ توحید دارند. (کتاب التوحید شیخ صدوق، گوهر مرادعبدالرزاق لاهیجی، الرسائل التوحیدیه علامه طباطبایی و توحید مرتضی مطهری، از این موارد است). گروهی از اهل سنت ازجمله ابن تیمیه، محمد بن عبدالوهاب و عبدالعزیز بن‌باز، اعتقاد به شفاعت و توسل به پیامبران و اولیای الهی پس از مرگ آنان را از نشانه‌های چندخداپرستی و عدم باور به توحید عبادی دانسته‌اند. شیعیان در پاسخ می‌گویند که بر خلاف بت‌پرستان، پیامبر را ربّ و زمامدار هستی نمی‌دانند و قصدشان از تکریم پیامبران و اولیای الهی، تقرب جستن به پروردگار از طریق آنهاست. پیشینه در قرآن قرآن انسان را به‌طور ذاتی و از ابتدا یکتاپرست می‌داند: از دیدگاه قرآن، تک‌خداپرستی یا چندخداپرستی (شرک) در زندگی انسان نقش اول را برعهده دارد؛ زیرا کردار و رفتار انسان، نمود باور و اندیشه او است. گونه‌ها توحید ذاتی توحید صفاتی توحید افعالی توحید عبادی توحید خالقیت توحید در ربوبیت توحید مالکیت توحید حاکمیت توحید در قانون گذاری یگانگی سرشتین طبق گفته کتاب مقدس مسلمانان قرآن و روایات اسلامی، بر یگانه بودن و بی‌همتایی الله و تعددناپذیری سرشتین او تأکید شده‌است. از جمله آیات قرآن در این‌باره عبارتند از: خدا گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش گواهی می‌دهند، در حالی که خدا در تمام عالم به عدالت قیام دارد؛ معبودی جز او نیست که هم توانا و هم حکیم است. بر طبق این آیه خدا، فرشتگان و عالمان به‌طور واضح بر توحید شهادت می‌دهند. در آیه ای دیگر آمده‌است: بگو: خدا، یکتا و یگانه است؛ خدای صمد، نه کس را زاده، نه زاییده از کس و برای او هیچ‌گاه شبیه و مانندی نبوده‌است. یگانه بودن آفریننده توحید در خالقیت (یگانه بودن آفریننده) بدین معناست که در عالم، آفریدگاری جز الله، وجود ندارد و هر موجودی که لباس هستی پوشیده، آفریده اوست. بنابر گفته مسلمانان، علاوه بر قرآن، خرد آدمی نیز بر این یکتا بودن گواهی می‌دهد.قرآن در این باره می‌گوید: «بگو خدا خالق همه چیز است و او است یکتا و پیروز.» اسلام، تک‌آفرینندگی را به معنای نفی اصل علیت در نظام هستی نمی‌داند. بر پایه دیدگاه اسلام، وجود علت و نیز علیت اشیا، از مظاهر اراده خدا به‌شمار می‌روند و خداست که به خورشید و ماه گرمی و درخشندگی عنایت کرده‌است و هرگاه بخواهد این ویژگی را از آنها می‌گیرد از این رو آفریدگار یکتا و بی همتاست. قرآن نظام علیت را در عالم تأیید می‌کند: «خدا همان کسی است که بادها را می‌فرستد، تا ابرهایی را به حرکت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می‌گستراند و متراکم می‌کند.» یگانه بودن در گرداندن امور توحید در ربوبیت، به معنای آن است که تنها الله در اداره و تدبیر و کارگردانی جهان و انسان مؤثر است. همچنین به معنای مردود دانستن هر نوع اندیشه تدبیر مستقل از اجازه الهی برای غیر خدا است. یگانگی تکوینی مقصود از توحید تکوینی، کارگردانی جهان آفرینش است، بدین معنا که اداره جهان هستی، همانند ایجاد و احداث آن، فعل خداوند یکتا است. در کارهای بشری تدبیر از احداث، تفکیک‌پذیر است؛ برای مثال فردی کارخانه می‌سازد و دیگری آن را اداره می‌کند؛ ولی در عالم آفرینش، آفریدگار و کارگردان یکی است، و نکته آن، این است تدبیر جهان جدا از آفرینش‌گری نیست. درواقع این دیدگاه می‌کوشد که آفریننده و اداره‌کننده را یکی بگیرد و با تفکیک آن مخالف است. یگانه بودن قانون‌گذار توحید تشریعی به این معنا است که: «قانون‌گذاری و تشریع فقط ویژه خدا است.» زیرا کسی که می‌تواند زمام امور زندگی بندگان خدا را به دست گیرد جز خدا نیست. این دیدگاه با توجه به اینکه خدا را دارای وجود و یکتایی می‌داند تصریح می‌کند: «انسان خواهان زندگی اجتماعی است و هر اجتماعی نیازمند قانون است.» چگونگی تک‌خداپرستی آمده‌است گروهی نزد محمد آمدند و از او خواستند خداوند را برای ایشان توصیف نماید. در پاسخ سؤال کنندگان سورهٔ توحید نازل شد: معنای توحید ذات، این است که خدا یکی است و دومی برای او تصوّر نمی‌شود؛ به بیان دیگر ذات خدا هیچ‌گونه شبیه و مثل و نظیر ندارد؛ و از هر جهت یکتا و بی‌همتا است. وینسنت کرنل، اسلام پژوه، در شرح مفهوم توحید در اسلام جملات زیر را از علی بن ابی‌طالب نقل می‌کند: از دیدگاه قرآن، یکتاپرستی شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت است: جستارهای وابسته لا اله الا الله الله تک‌خداپرستی مراتب توحید یادداشت پانویس منابع کتاب‌شناسی الاعتقادات شیخ محمد بن علی بن بابویه القمی (الصدوق) التوحید شیخ محمد بن علی بن بابویه القمی (الصدوق) پیوند به بیرون توحید، وبگاه حوزه جهانبینی توحیدی و توسعه - از وابستگی به پیوستگی اصول دین اسلام اصطلاحات اسلامی الهیات تشیع الهیات اسلامی مفاهیم خدا خدا در اسلام یکتاپرستی
1933
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C
نظامی‌گری
نظامی‌گری یا میلیتاریسم باور یا خواست یک دولت یا ملت است؛ به این‌که یک حکومت باید توانمندی نظامی خود را قوی نگه‌دارد و از آن برای گسترش منافع و/یا ارزش‌های ملی خود، استفادهٔ تهاجمی کند. همچنین می‌تواند به‌معنای افتخار به ارتش و آرمان‌های طبقهٔ نظامی و «نفوذ نیروهای مسلح در اداره یا سیاست دولت» باشد (همچنین ببینید: ارتش‌سالاری و خونتای نظامی). نظامی‌گری رکنی مهم در ایدئولوژی‌های توسعه‌طلبانه یا امپریالیستی بسیاری از ملت‌ها در طول تاریخ بوده‌است. برخی از دولت/ملت‌هایی که به نظامی‌گری متهم شده‌اند؛ امپراتوری آشور باستان، دولت‌شهر اسپارت، امپراتوری هخامنشی ایران امپراتوری روم، آزتک‌ها، امپراتوری مغول، پادشاهی زولو، پادشاهی پروس، دودمان‌های هابسبورگ/هابسبورگ-لورن، امپراتوری عثمانی، امپراتوری ژاپن، امپراتوری روسیه، شوروی، چین، کره شمالی، عربستان سعودی، اسرائیل، ایران، عراق بعثی، لیبی، آمریکا، آلمان نازی، امپراتوری ایتالیا در دوران بنیتو موسولینی، امپراتوری آلمان، امپراتوری بریتانیا و امپراتوری اول فرانسه. جستارهای وابسته جینگوئیسم ارتش‌سالاری منابع جامعه‌شناسی نظامی راهبرد نظامی نظریه‌های سیاسی
1937
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B4%DA%A9%D8%B1
لشکر
لَشکَر — یگانی راهکنشی که دارای تجهیزات و تسلیحات لازم برای اجرای عملیات رزمی است و بزرگ‌تر از تیپ یا هنگ و کوچک‌تر از سپاه است. لشکر یا به فارسی افغانستان فرقه، یکی از یگان‌های بزرگ ارتش است. لشکر دارای تجهیزات و تسلیحات لازم برای اجرای عملیات رزمی است و بزرگ‌تر از تیپ یا هنگ و کوچک‌تر از سپاه است. لشکر شامل ۱۰٬۰۰۰ الی ۲۰٬۰۰۰ سرباز می‌شود. در بیشتر ارتش‌ها یک لشکر از چند تیپ تشکیل می‌شود. لشکرها به‌طور معمول به‌وسیلهٔ اعداد ترتیبی نامگذاری می‌شوند (برای نمونه لشکر ۷۷ خراسان). همچنین رده‌های گوناگون به نام آن‌ها افزوده می‌شود مانند؛ «پیاده»، «زرهی»، «موتوریزه» و … در ایران معمولاً فرمانده یک لشکر درجهٔ سرتیپ دومی دارد هر چند که دارای جایگاه سرلشکری است. در ارتش آمریکا معمولاً ۲ لشکر با هم تشکیل یک سپاه را می‌دهند و هر لشکر معمولاً از ۲-۴ تیپ تشکیل شده‌ است. پیشینه لشکر همچون یگان رزمی نخستین بار در سپاه شاهنشاهی هخامنشی (۵۵۰ — ۳۳۰ پیش از میلاد) پدید آمده و «بیوره» () نامیده می‌شده و آن را «بیوره‌پتی» ( «بیوربد») فرماندهی می‌کرده است. هر بیوره از ۱۰ هزاره () تشکیل می‌شده و ۱۰،۰۰۰ سرباز را در بر می‌گرفته‌است. در سپاه اشکانیان (۲۵۰ پیش از میلاد — ۲۲۴ میلادی)، که سازمان رده‌بندی دهدهی سپاه هخامنشیان را به کار گرفته بوده، بیوره‌ها «گُند» (() «لشکر؛ گروه، دسته»> > ایرانی باستان: -vr̥nda* «لشکر؛ سپاه») نام گرفته و فرماندهان آنها «گُندسالار» () خوانده می‌شده‌اند. در سپاه ساسانیان (۲۲۴ — ۶۵۱ میلادی) نیز همین رده‌بندی و نامگذاری به کار می‌رفته، ولی هر گُند از ۵ درفش () تشکیل می‌شده، که هر کدامی ۱۰۰۰ سرباز را در بر می‌گرفته‌است. فرمانده گُند در سپاه ساسانیان نیز گُندسالار () نامیده می‌شد. اما از میانه‌های سدۀ پنجم میلادی در کنار اصطلاح «گُند» اصطلاح «لشکر» ( > «محافظت‌کننده» > «پاسداری کردن») نیز به کار می‌رفته است. اصطلاح «لشکر» در آثار ادبی فارسی، بویژه «شاهنامه»، بسیار به کار رفته است. چنانچه، فردوسی گفته: برو با سپاهی به کردار کوه، گزین کن ز گُردان لشکر گروه. در سپاه سامانیان، غزنویان و سلجوقیان فرمانده لشکر را «سالار لشکر» و «امیر لشکر» می‌گفتند. چنانچه، «سالار لشکر» در «شاهنامه» بارها به کار رفته و از بافتار چنین بر می‌آید، که آن منصبی پایین‌تر از سپه‌سالار بوده و مقام جانشینی داشته‌است: سپه را به سالار لشکر سپرد، برفت و جهاندیدگان را ببُرد. فرهنگستان ایران با پیشنهاد انجمن واژه‌گزینی ارتش در سال 1314 «لشکر» را جایگزین وام‌واژه‌های ترکی-مغولی «تومان» و فرانسوی «دیویزیون» () و «سرلشکر» را جایگزین «امیر تومان» کرد. جستارهای وابسته لشکر پیاده‌نظام (ورماخت) منابع لشکر واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه واژگان نظامی
1938
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%86
گروهان
گروهان یگانی نظامی که از دو یا چند دسته تشکیل شده است. گروهان معمولاً از ۷۰ تا ۲۰۰ سرباز را در بر می‌گیرد. فرماندهِ یک گروهان، معمولاً درجهٔ سروانی دارد. هر گروهان خود معمولاً به سه تا شش دسته بخش می‌گردد. چند گروهان با هم تشکیل یک گردان می‌دهند. منابع واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه سازمان‌های نظامی استونی واژگان نظامی
1939
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86
سروان
سروان درجه‌ای افسری در نیروهای مسلح و نهادهای نظامی، انتظامی و امنیتی است، که جایگاهی پایین‌تر از سرگرد و بالاتر از ستوان دارد. سروان در نیروهای مسلح معمولاً سمت فرماندهی گروهان را دارد، که یگانی تاکتیکی است، که از دو یا بیشتر دسته تشکیل شده و بخشی از گردان یا یگانی جداگانه است و معمولاً از ۱۰۰ تا ۴۰۰ سرباز تشکیل شده‌است. واژه‌شناسی سروان از «سر» و «-وان» (گونه‌ای دیگر از پسوند -بان به معنای نگهبان») ساخته شده و لفظاً به معنای «سردار، سرور» است. پیشینه سروان همچون سمت نظامی نخستین بار در سپاه هخامنشیان (۵۵۰ — ۳۳۰ تا میلاد) پدید آمده و «سده‌بد» (پارسی باستان: -θata-pati*) نامیده می‌شد و فرمانده «سده» (پارسی باستان: -θata*) بوده است. هر سده از ۱۰ دهه (پارسی باستان: -daθa*) تشکیل می‌شد و صد سرباز را در بر می‌گرفت. در سپاه اشکانیان (۲۵۰ تا میلاد — ۲۲۴ میلادی)، که سازمان رده‌بندی دهدهی سپاه هخامنشیان را به کار گرفته بود، سده «وست» () نام گرفته و فرمانده آن «وست‌سالار» () خوانده می‌شد. در سپاه ساسانیان (۲۲۴ - ۶۵۱ میلادی) نیز همین رده‌بندی به کار می‌رفته، ولی این یگان «وشت» () خوانده می‌شده و ۵۰۰ سرباز را در بر می‌گرفته و فرماندهش «وشت‌سالار» () نامیده می‌شده است که با سروان برابر بود. در دورهٔ پهلوی اول، این درجه را «سلطان» می‌نامیدند. در فارسی دری افغانستان برای درجهٔ سروان واژهٔ «تورن» و برای سروان بلندپایه‌تر جکتورن به‌کار می‌رود. نام و نشان درجۀ سروانی در نیروهای مسلح برخی از کشورهای جهان جستارهای وابسته درجه‌های نظامی ایران منابع واژه‌های نو فرهنگستان ایران تا پایان سال ۱۳۱۸، تهران، نشر ابن سینا، ۱۳۱۹ خ. درجات ارتش ایران درجات نظامی استرالیا درجات نظامی ایرلند درجات نظامی پاکستان درجات نظامی روسیه درجات نظامی سنگاپور درجات نظامی سوئد درجات نظامی کانادا درجات نظامی هند عنوان‌ها در ایران واژگان نظامی
1940
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C
سازمان نظامی
سازمان نظامی یا یگان ارتشی راهی است برای سازماندهی نیروهای مسلح کشور به منظور توانمندسازی آن‌ها در جهت دستیابی به سیاست پدافند ملی. در برخی از کشورها نیروهای شبه‌نظامی نیز به نیروهای مسلح کشور ضمیمه می‌شوند. نیروهای مسلحی همچون نیروهای شورشی که جزو نظام یا سازمان‌های شبه‌نظامی نیستند از سازمان‌های نظامی رسمی یا مخصوص به خود تقلید می‌کنند. یگان ارتشی سازمانی است در درون نیروهای مسلح. هر یگان می‌تواند چندین سرباز، ناو، نفربر یا هواگرد را در بر بگیرد. هر سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی به‌طور پایگانی به گروه‌های گوناگون بزرگ و کوچکی بخش شده‌اند. این یگان بندی‌ها به مدیریت بهتر کارکردی، تاکتیکی و اداری نیروهای مسلح یاری می‌رساند. به شیوه تقسیم این یگان‌ها در نبردگاه یا محل رزمایش، آرایش نظامی می‌گویند. تشکیلات نظامی مبتنی بر سلسله مراتب است. استفاده از درجه‌های رسمی در یک ساختار سلسله مراتبی در ارتش روم عمومیت پیدا کرد. در زمان کنونی، کنترل اجرایی، مدیریت و ادارهٔ سازمان‌های نظامی معمولاً در دولت و از طریق یکی از وزارتخانه‌ها به نام وزارت دفاع یا وزارت جنگ انجام می‌شود. این وزراتخانه نیز آن دسته از نیروهایی را که مسئول نبرد، پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدماتی یگان‌ها هستند را مدیریت می‌کند. کنترل اجرایی، مدیریت و اداره سازمان‌های نظامی معمولاً در کشورهای مردم‌سالار، کنترل اجرایی سازمان نظامی ملی توسط مردم و از طریق رهبران سیاسی منتخب انجام می‌شود. وزیر دفاع نیز معمولاً مستقیماً عهده‌دار این مسئولیت می‌شود. (در سیستم دموکراسی ریاستی همچون ایالات متحده، رئیس‌جمهور فرمانده کل قوا است و وزیر دفاع مقام دوم فرماندهی به‌شمار می‌رود) مقام‌های پایین‌تر معاونان مسئول بخش‌های عملیاتی نیروهای مسلح هستند مانند آن‌هایی که پشتیبانی خدماتی نیروهای مسلح را فراهم می‌کنند. در سومین رده فرماندهی معمولاً سران قسمت‌های اداری خاص قرار می‌گیرند که مسئول تدارک و مدیریت دانش و مهارت‌های نیرو محور نظیر مشاوره راهبردی، ارزیابی رشد توانایی‌ها یا مقررات علوم دفاعی در مورد پژوهش، طراحی و توسعهٔ فناوری‌ها هستند. در هر قسمت اداری شعبات اجرایی وجود دارند که مسئول کارهای تخصصی اداره متبوع خود هستند. برای نمونه ممکن است که اداره راهبرد دارای شعبه‌ای برای تولید مشاوره‌هایی در مورد مفاهیم عملیاتی باشد. همچنین ممکن است شعبه‌ای مسئول مشاوره پیرامون روش‌های عملیاتی و شعبه‌ای دیگر مسئول ترکیب اعمال آن دو شعبه در بستر عملیات‌های مشترک نیروهای مسلح باشد. تشکیلات نیروهای مسلح قوای نظامی در کشورهای مختلف معمولاً در قالب چند شاخه یا نیروی مسلح تقسیم‌بندی می‌شوند. برخی از کشورها نیروی تفنگداران دریایی و نیروهای ویژه را نیز به عنوان نیروهای مجزا در نظر می‌گیرند. حتی در برخی موارد گارد ساحلی یک کشور هم نیروی جداگانه‌ای تلقی می‌شود. البته در بسیاری از کشورها گارد ساحلی یک اداره مدنی یا نهاد اِعمال قانون است. سازمان نظامی فرانسه که توسط بسیاری از کشورها مورد تقلید قرار گرفت دارای سه نیروی سنتی و یک نیروی چهارم به نام ژاندارمری است که مسئول حفظ امنیت داخلی می‌باشد. در مقابل در ایالات متحده نیروهای نظامی از هر گونه اِعمال قانون منع شده‌اند. خوب است که در این‌جا از نیروی مشترک هم ذکری به میان آید. در نیروهای نظامی غربی، نیروی مشترک به یگان یا آرایشی گفته می‌شود که از بدنهٔ دو یا چند نیرو شکل گرفته باشد. قرارگاه، آرایش و یگان معمولاً در نیروهای نظامی اروپایی و آمریکای شمالی برای اشاره به قسمت‌های سازنده نظام از اصطلاحاتی نظیر قرارگاه فرماندهی، آرایش و یگان استفاده می‌کنند. در بستر مفاهیم نظامی، قرارگاه (command) به مجموعه‌ای از یگان‌ها و آرایشات تحت فرماندهی یک افسر گفته می‌شود. با این حال در طول جنگ جهانی دوم در ارتش آمریکا، command به یک گروه رزمی در ارتش اطلاق می‌شد. اما در کل، قرارگاه، مرکز فرماندهی راهبردی اداری و اجرایی است که به دولت ملی یا مرکز فرماندهی نظامی ملی پاسخگو است. در برخی از کشورها هر کدام از نیروها دارای قرارگاه مخصوص به خود هستند (مانند قرارگاه نیروی هوایی، قرارگاه نیروی زمینی و قرارگاه نیروی دریایی در ارتش کانادا) اما این موضوع مانعه‌الجمع قرارگاه‌هایی نیست که نیرو محور نیستند. آرایش، یک سازمان نظامی مرکب است که ترکیبی از یگان‌های جزء یکپارچه و عملیاتی است و معمولاً توانایی رزم دارد. وزارت دفاع آمریکا، آرایش را به این شکل توصیف می‌کند: «دو یا چند هواپیما، کشتی یا یگان که تحت فرماندهی یک فرمانده عمل می‌کنند». آرایش‌ها شامل یگان‌هایی در سطح تیپ، لشکر، تیپ هوایی یا غیره می‌شوند. یک یگان عادی سازمان نظامی همگنی است که توانایی‌های رزمی، پشتیبانی خدمات رزمی یا غیررزمی دارد و شامل کارکنانی از یک نیرو یا شاخهٔ نظامی می‌شود و اعمال فرماندهی و اجرایی آن یکپارچه است (متکی به خود). هر گروه کوچکتر از یگان را یگان جزء می‌نامند. ممکن است نیروهای مسلح مختلف و حتی شاخه‌های مختلف یک نیرو از یک نام برای اشاره به سازمان‌های نظامی متنوع استفاده کنند. برای مثال «اسکادران». در بسیاری از نیروهای دریایی یک اسکادران به آرایش چند کشتی گفته می‌شود؛ در بسیاری از نیروهای هوایی به یک یگان اطلاق می‌شود؛ در ارتش آمریکا به یک یگان زرهی در حد تیپ گفته می‌شود و در ارتش‌های کشورهای مشترک‌المنافع اسکادران نامی برای یک یگان جزء در اندازه گروهان است. جدول سازمان و تجهیزات جدول سازمان و تجهیزات (TOE or TO&E) سندی است که وزارت دفاع آمریکا منتشر می‌کند و هدف آن تعیین سازمان، بکارگماری و تجهیز یگان‌ها از سطح لشکر به پایین و همچنین در سطح قرارگاه‌های سپاه‌ها و ارتش‌ها است. جدول سازمانی همچنین دارای اطلاعاتی پیرامون مأموریت و توانایی‌های یک یگان و وضعیت جاری یگان نیز هست. یک جدول سازمان و تجهیزات کلی برای نوعی از یگان (مثلاً یک یگان پیاده) است و مخصوص یک یگان خاص (مثل لشکر سوم پیاده) طراحی نمی‌شود. به این صورت، تمامی یگان‌های یک نیرو (مانند یگان‌های پیاده) از یک رهنمود ساختاری پیروی می‌کنند. سلسله مراتب در نیروهای زمینی نوین در این‌جا به بررسی برخی اصطلاحات که به منظور توصیف سلسله مراتب در نیروهای زمینی مدرن در سطح دنیا به کار می‌روند می‌پردازیم. هر چند اختلافاتی بین مدل‌های نیروهای زمینی کشورهای مختلف وجود دارد اما بسیاری از آن‌ها بر اساس مدل بریتانیایی یا آمریکایی یا هر دو طراحی شده‌اند. با این حال بسیاری از یگان‌ها و آرایشات نظامی ریشه در تاریخ دارند و توسط متفکران نظامی مختلف در طول تاریخ اروپا اختراع شده‌اند. برای مثال سپاه برای اولین بار در سده ۱۸ میلادی توسط فرانسه ایجاد شد ولی بعدها در سازمان نظامی اغلب نیروهای زمینی جهان مورد استفاده قرار گرفت. احتمال جا انداختن چند تا از پله‌های این نردبان در نیروهای مختلف کشورهای جهان وجود دارد: برای مثال، نیروهای ناتو به‌طور معمول از سطح گردان مستقیماً به تیپ می‌روند. همچنین تنها نیروهای نظامی بزرگ دارای بالاترین سطوح هستند. کشورها و نیروهای زمینی مختلف نیز ممکن است از نام‌های سنتی مختلفی برای نام‌گذاری موارد فوق استفاده کنند که این مسئله تا حد زیادی باعث تداخل و پیچیدگی نام‌ها می‌شود: برای مثال یک هنگ (گردان) زرهی بریتانیایی یا کانادایی به چند اسکادران (گروهان) و چند واحد (دسته) تقسیم می‌شود در حالی که یک اسکادران (گردان) زرهی آمریکایی به چند واحد (گروهان) و چند دسته تقسیم می‌شود. نیرو، گروه نیرو، منطقه و صحنه همگی از آرایشاتی هستند که تا حد زیادی از نظر اندازه و سلسله مراتب بین نیروهای مسلح جهان تفاوت دارند. تا پیش از جنگ جهانی دوم عناصر پشتیبانی (مانند توپخانه صحرایی، بیمارستان، آماد و پشتیبانی نظامی و غیره) در سطح لشکر به ساختار یگانی اضافه می‌شدند اما پس از این جنگ بسیاری از تیپ‌ها نیز دارای این واحدها گشتند و پس از دهه ۱۹۸۰ بسیاری از هنگ‌ها نیز این واحدها را دریافت می‌کنند. در آمریکا به هنگی که دارای چنین واحدهای پشتیبانی باشد، تیم رزمی هنگی گفته می‌شود و در بریتانیا و دیگر نیروها گروه رزمی. ارتش سرخ در طول جنگ جهانی دوم از چنین ساختار ساده‌ای برای خود استفاده کرد. اما در ابتدا بسیاری از یگان‌های آن تا حد زیادی از کمبود نیرو رنج می‌بردند و اندازهٔ آن‌ها در واقع یک پله پایین‌تر از چیزی بود که در نیروهای کشورهای دیگر مرسوم بود. برای مثال یک لشکر ارتش سرخ در طول جنگ جهانی دوم تقریباً به اندازهٔ هنگ یا تیپ در بسیاری از نیروهای زمینی دیگر جهان بود. گروه نیرو که در بالای این نردبان قرار دارد در ارتش سرخ به نام جبهه نامیده می‌شد. در مقابل در همان زمان گروه‌های نیروی Wehrmacht ارتش آلمان به خصوص در جبههٔ شرقی مثل گروه نیروی مرکزی بسیار بیش از اندازهٔ معمول نیرو داشتند و بیشتر بر مسیرهای راهبردی شوروی منطبق بودند. سلسله مراتب در نیروهای دریایی نوین سازمان‌های نیروهای دریایی در سطح ناوتیپ به ندرت استقرار می‌یابند زیرا کشتی‌ها ممکن است در وضعیت‌های مختلف در گروه‌های کوچکتر یا بزرگتری عمل کنند که ممکن است در هر لحظه تغییر کنند. با این حال واژگان خاصی برای نام‌گذاری گروه‌های کشتی‌ها در نیروهای دریایی جهان وجود دارد تا بتوان یک مفهوم کلی از اندازهٔ یک گروه خاص از کشتی‌ها را به دیگران انتقال داد. نیروهای دریایی به‌طور کلی برای اهداف ویژه به خصوص اهداف راهبردی به چند گروه تقسیم می‌شوند. این گروه‌بندی‌های سازمانی بنا بر اوضاع و مأموریت‌هایی که بر عهدهٔ نیروی دریایی گذاشته می‌شوند در زمان‌های مختلف تشکیل و ملغی می‌گردند. این مسئله با ثبات یگان‌ها در نیروی زمینی که تا سال‌ها با همان افراد و تجهیزات باقی می‌مانند مغایرت دارد. درجهٔ پنج‌ستارهٔ بزرگ دریابد پس از دههٔ ۱۹۹۰ دیگر عمدتاً به کار نمی‌رود، مگر در انتصاب‌های تشریفاتی یا افتخاری. اکنون، همهٔ نیروهای دریایی عمده بسته به اندازه‌شان توسط یک دریابُد (امیر چهارستارهٔ نیروی دریایی) یا دریاسالار (امیر سه‌ستارهٔ نیروی دریایی) فرماندهی می‌شوند. نیروهای دریایی کوچک‌تر همانند نیروی دریایی پادشاهی زلاند نو و نیروهای دریایی‌ای که بیشتر نقش گارد ساحلی را ایفا می‌کنند توسط یک دریابان یا دریادار یا حتی یک ناخدا یکم فرماندهی می‌شوند. ناوهای هواگردبر (حامل هواپیما یا بالگرد) معمولاً توسط یک ناخدا یکم فرماندهی می‌شوند. زیردریایی‌ها و ناوشکن‌ها به‌طور معمول توسط یک ناخدا یکم یا ناخدا دوم فرماندهی می‌گردند. برخی ناوشکن‌ها به‌ویژه ناوشکن‌های کوچک‌تری مانند ناوچه (پاسناو) معمولاً توسط افسرانی با درجهٔ ناخدا دوم فرماندهی می‌شوند. کشتی‌های کمکی مانند ناوچهٔ سبک، قایق توپدار، مین‌روب، قایق گشتی، شناوک خط رودخانه، ناو پشتیبان و قایق اژدرافکن معمولاً توسط ناخدا سوم‌ها یا ناوسروان‌ها فرماندهی می‌شوند. معمولاً هر چه ناو کوچک‌تر باشد فرماندهش درجهٔ پایین‌تری دارد. برای نمونه، قایق‌های گشتی توسط ناوبان دوم‌ها فرماندهی می‌شوند در حالی که ناوچه‌ها به‌ندرت توسط افسری با درجهٔ پایین‌تر از ناخدا دوم فرماندهی می‌گردند. نیروهای دریایی تاریخی از دید ساختاری بسیار انعطاف‌ناپذیرتر بوده‌اند. کشتی‌ها در ناودسته‌ها گرد می‌آمدند که آن‌ها نیز به نوبهٔ خود در شماری ناوگروه گرد می‌آمدند و آن‌ها نیز شماری ناوگان پدیدمی‌آوردند. اجازهٔ جدایی یک کشتی از یک یگان و پیوستن به یگانی دیگر می‌بایست روی کاغذ تأیید می‌شد. نیروی دریایی نوین ایالات متحده بر اساس چندین استاندارد تقسیم‌بندی کشتی‌ها استوار است که می‌توان از آن میان به گروه هواپیمابر ضربتی و گروه اعزامی ضربتی اشاره کرد. افزون بر این، سازمان‌بندی نیروی دریایی بر روی یک کشتی هم ادامه می‌یابد که شامل سه یا چهار دپارتمان (مانند تاکتیکی یا مهندسی) می‌باشد که هر کدام دارای چند قسمت است و این‌ها نیز به نوبهٔ خود شامل چند مرکز کاری است. سلسله مراتب در نیروهای هوایی ساختار سازمانی نیروهای هوایی کشورهای مختلف با هم تفاوت دارد: برخی از نیروهای هوایی (مانند نیروی هوایی ایالات متحده و نیروی هوایی پادشاهی بریتانیا) به چند قرارگاه، گروه و اسکادران تفسیم می‌شوند. برخی دیگر (مانند نیروی هوایی شوروی) دارای ساختاری مبتنی بر نیروی زمینی هستند. آرایش‌های نظامی گذشته از سازمان سلسله مراتب رسمی ارتش که از سده ۱۷ میلادی به این سو در اروپا در حال تحول بوده‌است، نیروهای جنگاور برای دستیابی به اهداف خاص عملیاتی به سازمان‌های مأموریت محور تقسیم‌بندی یا گروه‌بندی شده‌اند که می‌توان از میان آن‌ها به کامپفگروب (Kampfgruppe) در آلمان، تیم رزمی در نیروی زمینی و نیروی مأموریت در نیروی دریایی ارتش ایالات متحده یا گروه مانور عملیاتی شوروی در طول جنگ سرد اشاره کرد. گروه رزمی (battlegroup) در ارتش‌های بریتانیا و کشورهای مشترک‌المنافع به وسعت برای گروه‌بندی گروهان‌ها در طول جنگ جهانی دوم و جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت. در ایران پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، درجاتی مانند سپهبد و ارتشبد وجود داشت همچنین فرمانده کل سه نیروی مسلح بزرگ‌ارتشتاران نامیده می‌شد که لقبی ریشه‌دار و باستانی است و از زمان هخامنشیان در زبان پارسی بکار می‌رفته‌است. پس از انقلاب این درجه ارتشی را فرمانده کل قوا نام گذاشتند. برابرهای انگلیسی یگان‌های ارتش جستارهای وابسته سازمان نظامی درجه‌های نظامی ایران منابع فرهنگ همراه پیشرو آریانپور، انگلیسی-فارسی. ویکی‌پدیای انگلیسی علوم نظامی واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه نوع واژگان نظامی واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه
1941
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%20%DA%A9%D9%84%20%D9%82%D9%88%D8%A7
فرمانده کل قوا
فرمانده کل قوا (به انگلیسی: commander-in-chief یا supreme commander) عنوانی رسمی برای فردی است، که فرماندهی و کنترل نیروهای مسلح هر کشور را برعهده دارد. این مقام در اغلب کشورهای جهان (همچون آمریکا، روسیه و فرانسه) در اختیار رئیس‌جمهور و در برخی کشورها در اختیار رئیس کشور یا رئیس دولت قرار دارد. ایران پیش از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ در ایران از آن به عنوان بزرگ‌ارتشتاران یاد می‌شده‌است. بزرگ‌ارتشتاران عنوانی رسمی و نظامی بوده‌است که در دوره پهلوی برای مقام فرماندهی سه نیروی مسلح کشور ایران بکار می‌رفت. فرماندهی این ۳ نیرو در آن دوره برعهده محمدرضاشاه پهلوی بود. در ایران، مطابق قانون اساسی فرماندهی کل نیروهای مسلح، برعهدهٔ رهبر جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. رهبر عالی در ایران به عنوان فرمانده کل قوا، مسئولیت اعلان جنگ و صلح و فرماندهی نیروهای مسلح در زمان جنگ را برعهده خواهد داشت، همچنین عزل و نصب فرماندهان عالی را نیز برعهده دارد. هم‌اکنون سید علی خامنه‌ای فرمانده کل نیروهای مسلح ایران است. یونان باستان لقب «استراتیگوس افتوکراتور»(στρατηγός αὐτοκράτωρ, stratēgós autokrátōr) به معنی «رهبر نظامی خودکامه» یا معادل «فرماندهٔ کل قوا»، عنوانی رسمی بود که در آتن باستان توسط انجمن شهر به اشخاص داده میشد. این صفت بعد از تشکیل اتحادیه هلنی، رسما به فیلیپ دوم مقدونی و بعد از او به اسکندر بزرگ نیز اعطاء شد. ایالات متحده آمریکا بریتانیا منابع جامعه‌شناسی نظامی درجات نظامی سازمان نظامی فرماندهان کل نیروهای مسلح
1942
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%AF
بسامد
بَسامَد یا فِرِکانس برابر «تعداد رخداد یک رویداد تکراری» در «واحد زمان» است. از این رو گاهی به آن فرکانس زمانی هم می‌گویند تا بر اختلاف آن با فرکانس فضایی تأکید کنند، و گاهی نیز به آن فرکانس معمولی می‌گویند تا بر اختلاف آن با فرکانس زاویه‌ای تأکید کنند. فرکانس به هرتز (Hz) اندازه‌گیری می‌شود، که برابر یک رویداد در ثانیه است. دوره تناوب به معنی مدت زمان یک چرخه در یک رویداد تکراری است، از این رو دوره تناوب وارون فرکانس است. برای مثال، اگر قلب در فرکانس ۱۲۰ بار در یک دقیقه ضربان دارد (۲ هرتز)، دوره تناوب آن - بازه زمانی بین ضربان‌ها - برابر نیم ثانیه است (۶۰ ثانیه تقسیم بر ۱۲۰ ضربان). فرکانس یک پارامتر مهم است که مخصوصاً در علوم و مهندسی، برای تعیین نرخ پدیده‌های نوسانی و ارتعاشی از آن استفاده می‌شود، مثل ارتعاش مکانیکی، سیگنال صوتی (صدا)، امواج رادیویی و نور. تعاریف و واحدها برای پدیده‌های تناوبی مثل نوسان، امواج، یا برای مثال‌های حرکت همساز ساده، اصطلاح فرکانس به صورت تعداد تناوب یا ارتعاش در واحد زمان تعریف می‌شود. نماد مرسوم فرکانس f است؛ حرف یونانی (nu) هم برای این کار استفاده می‌شود. دوره تناوب برابر زمان لازم برای تکمیل یک چرخه از یک نوسان است. رابطه بین فرکانس و دوره تناوب توسط این معادله بیان می‌شود: از اصطلاح «فرکانس زمانی» برای تأکید روی آنکه فرکانس توسط تعداد رخداد یک رویداد تکراری در واحد زمان، و نه واحد فاصله، مشخص می‌شود، استفاده می‌شود. یکای فرعی SI برای فرکانس هرتز (Hz) است، که از نام فیزیکدان آلمانی هاینریش هرتز از کمیسیون بین‌المللی الکتروتکنیک در سال ۱۹۳۰ گرفته شده‌است. این واحد توسط CGPM (کنفرانس عمومی وزن و اندازه‌گیری) در سال ۱۹۶۰ قبول شده‌است، و به صورت رسمی جایگزین نام قبلی اش «چرخه در ثانیه» (cps) شده‌است. واحد SI برای دوره تناوب، مثل همه اندازه‌گیری‌های زمان، ثانیه است. یک واحد سنتی برای اندازه‌گیری، که همراه با وسایل مکانیکی دورانی استفاده می‌شود، «دور بر دقیقه» است که مخفف آن r/min یا rpm است. 60 rpm معادل یک هرتز است. امواج دریایی تولید شده توسط باد، از دیدگاه دوره تناوب‌شان (و نه فرکانس) توصیف می‌شوند. دوره تناوب دربرابر فرکانس برای راحتی، امواج بزرگتر و آهسته‌تر، مثل امواج سطحی اقیانوس، گرایش دارند که توسط دوره موج و نه فرکانس توصیف شوند. امواج کوتاه و سریع، مثل صدا و رادیو، معمولاً توسط فرکانس‌شان (به جای دوره تناوب‌شان) توصیف می‌شوند. بعضی از تبدیل‌های معمول در زیر فهرست شده‌است: انواع مرتبط فرکانس فرکانس زاویه‌ای، که معمولاً توسط حرف یونانی ω (اومگا) نشان داده می‌شود، توسط نرخ تغییر جابه‌جایی زاویه‌ای (در مدت چرخش)، θ (تتا) یا نرخ تغییر فاز یک حالت‌موج سینوسی (به ویژه در نوسان و امواج) یا به صورت نرخ تغییر آرگومان به تابع سینوس تعریف می‌شود: فرکانس زاویه‌ای معمولاً به صورت رادیان در ثانیه (rad/s) اندازه‌گیری می‌شود، اما برای سیگنال‌های زمان-گسسته، می‌توان آن را به صورت رادیان در بازه نمونه‌گیری هم بیان کرد، که یک کمیت بدون بعد است. فرکانس زاویه‌ای (در rad/s) از فرکانس معمولی (در Hz) با یک عامل ۲π بزرگتر است. فرکانس فضایی مشابه فرکانس زمانی است، اما محور زمانی توسط یک یا بیشتر محور جابه‌جایی فضایی جایگزین شده‌است، مثل: عدد موج، k، مشابه فرکانس فضایی برای فرکانس زمانی زاویه‌ای است، و در واحد رادیان در متر اندازه‌گیری می‌شود. اگر بیشتر از یک بعد فضایی داشته باشیم، عدد موج یک کمیت برداری خواهد بود. در انتشار امواج برای امواج متناوب در رسانه‌های غیرپاششی، (یعنی رسانه‌ای که سرعت موج مستقل از فرکانس است)، فرکانس رابطه معکوسی با طول‌موج λ (لامبدا) دارد. حتی در رسانه پاششی، فرکانس f برای یک موج سینوسی برابر سرعت فازی v برای موج، تقسیم بر طول موج λ برای موج است: در حالت بخصوصی که امواج الکترومغناطیسی که در خلاء حرکت می‌کنند، v = c است که در آن c سرعت نور در خلاء است، و این عبارت به این صورت می‌شود: موقعی که امواج از یک منبع تک‌رنگ از یک رسانه به دیگری حرکت می‌کند، فرکانس آن‌ها ثابت می‌ماند (فقط طول‌موج و سرعت آن‌ها تغییر می‌کند). اندازه‌گیری اندازه‌گیری فرکانس به این شیوه‌ها قابل انجام است: شمارش محاسبه فرکانس یک رویداد تکراری توسط شمارش تعداد دفعاتی که رویداد در یک دوره زمانی بخصوص رخ می‌دهد، و سپس تقسیم‌کردن این تعداد بر طول زمان دوره انجام می‌شود. برای مثال، اگر ۷۱ رویداد در ۱۵ ثانیه بروز کند، فرکانس این مقدار است: اگر تعداد رقم خیلی بزرگ نباشد، دقیق‌تر است که بازه زمانی را برای تعداد از قبل معین از رخدادها اندازه‌گیری کنیم، بجای آنکه تعداد راخداد را در یک بازه معین اندازه بگیریم. روش دوم یک خطای تصادفی به رقم بین صفر و یک معرفی می‌کند، از این رو به صورت متوسط نصف رقم است. به این موضوع «خطای دروازه‌ای» گفته می‌شود، و منجر به یک خطای میانگین در فرکانس محاسبه شده به اندازه یا یک خطای کسری به اندازه می‌شود که در آن بازه زمانی و همان فرکانس اندازه‌گیری شده‌است. این خطا با فرکانس کاهش می‌یابد، از این رو، این موضوع معمولاً یک مشکل در فرکانس‌های پایین است که در آن تعداد شمار N کم است. چرخش‌بین (استروبوسکوپ) یک روش قدیمی برای اندازه‌گیری فرکانس اشیای چرخنده یا ارتعاشی استفاده از یک چرخش‌بین یا استروبوسکوپ است. این ابزار، یک نور چشمک‌زن تکراری شدید (نور چشمک‌زن یا نور استروب) دارد که فرکانس آن توسط یک مدار زمانی مدرج قابل تنظیم است. نور استروب به یک شیء دورانی اشاره دارد و فرکانس آن به سمت بالا و پایین تنطیم می‌شود. موقعی که فرکانس استروب برابر فرکانس شیء چرخشی یا ارتعاشی است، بین چشمک‌های نور، شیء یک چرخش نوسانی را کامل می‌کند، و به محل اولیه‌اش برمی‌گردد، از این رو موقعی که شیء توسط استروب نورانی می‌شود، شیء مانا به نظر می‌رسد. سپس فرکانس را می‌توان توسط بازخوانی مدرج روی چرخش‌بین خوانده شود. یک ایراد این روش آن است که شیء متناوب در ضرب صحیح از فرکانس استروب‌شده هم مانا به نظر می‌رسد. شمارش‌گر فرکانس فرکانس‌های بالاتر معمولاً توسط یک شمارش‌گر فرکانس اندازه‌گیری می‌شود. این یک ابزار الکترونیکی است که فرکانس یک سیگنال الکترونیکی تکراری عملی را اندازه‌گیری می‌کند، و نتیجه را به هرتز در یک نمایش‌گر دیجیتالی نمایش می‌دهد. این دستگاه از منطق دیجیتال برای شمارش تعداد چرخه‌ها در طول یک بازه زمانی (که توسط یک مبنای زمانی کوارتز دقیق بنا شده‌است) استفاده می‌کند. فرایندهای چرخشی که الکتریکی نیستند، مثل نرخ چرخش یک شافت، ارتعاش مکانیکی، یا امواج صوتی، را می‌توان توسط مبدل، به یک سیگنال الکترونیکی تکراری تیدیل نمود، و سپس سیگنال را به یک شمارش‌گر فرکانس اعمال کرد. تا سال ۲۰۱۸، شمارش‌گرهای فرکانس توانایی پوشش محدوده‌ای تا حدود 100 GHz را داشته‌اند. این موضوع نمایان‌گر حد روش‌های شمارش مستقیم است؛ فرکانس‌های بالاتر از این را باید با روش‌های غیرمستقیم اندازه‌گیری کرد. روش‌های دگرآمیزی یا هیتروداین برای فرکانس‌های بالاتر از فرکانس شمارش‌گرها، فرکانس سیگنال‌های الکترومغناطیسی معمولاً به صورت غیرمستقیم به کمک هیتروداین یا دگرآمیزی (تبدیل فرکانس) اندازه‌گیری می‌شود. در اینجا یک سیگنال مرجع از فرکانس شناخته‌شده که نزدیک فرکانس ناشناخته است با فرکانس ناشناخته، در یک وسیله ترکیب غیرخطی، مثل دیود، ترکیب می‌شود. این منجر به یک سیگنال دگرآمیزی یا «ضربه» در تفاوت بین دو فرکانس می‌شود. اگر دو سیگنال از نظر فرکانسی به هم نزدیک باشند، دگرآمیزی به اندازه‌ای کم است که توسط یک شمارش‌گر فرکانس اندازه‌گیری شود. این فرایند فقط تفاوت بین فرکانس ناشناخته و فرکانس مرجع را اندازه‌گیری می‌کند. برای رسیدن به فرکانس‌های بالاتر، چندین مرحله از دگرآمیزی قابل استفاده است. تحقیق فعلی این روش را به فرکانس‌های فروسرخ و نوری گسترش می‌دهد (تشخیص دگرآمیزی نوری). تقسیم‌بندی باندهای فرکانسی در اندازه‌گیری فرکانس صدا، امواج الکترومغناطیسی (مانند امواج رادیویی یا نور)، سیگنال‌های الکتریکی یا دیگر امواج، فرکانس بر حسب هرتز، تعداد سیکل‌های شکل موج تکرارشونده است. اگر موج، صدا باشد، فرکانس آن چیزی است که نواک (زیر و بمی) این موج را مشخص می‌کند. فرکانس رابطه معکوسی با طول موج دارد. فرکانس f برابر است با سرعت v موج تقسیم بر طول موج: در موارد خاص که امواج الکترومغناطیسی از خلأ عبور می‌کنند، v=c که در آن c برابر سرعت نور در خلأ است و این عبارت به صورت زیر در می‌آید: نکته:بعضی فرکانسها توسّط حواس دیگر مثل بینائی و بویائی سنجیده می‌شوند مثال‌ها نور نور مرئی یک موج الکترومغناطیس است، که شامل میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی است که در فضا حرکت می‌کنند. فرکانس موج تعیین‌کننده رنگ آن است: 400 THz یا Hz برابر نور قرمز و 800 THz یا () برابر نور بنفش است، و بین این‌ها (در محدوده 400–800 THz) همه رنگ‌های دیگر طیف مرئی قرار دارد. یک موج الکترومغناطیسی با فرکانس کمتر از برای چشم انسان غیرقابل مرئی است؛ به این موج‌ها تابش فروسرخ (IR) گفته می‌شود. در فرکانس‌های کمتر، به این موج ریزموج گفته می‌شود، و در فرکانس‌های هنوز کمتر به آن موج رادیویی گفته می‌شود. به صورت مشابه، امواج الکترومغناطیسی با فرکانس بالاتر از نیز برای چشم انسان غیرمرئی است؛ به این موج‌ها تابش فرابنفش (UV) گفته می‌شود. موج‌های با فرکانس بالاتر پرتو ایکس نام دارند، و هنوز بالاتر پرتو گاما هستند. همه این امواج، از پایین‌ترین-فرکانس امواج رادیویی تا بالاترین-فرکانس پرتو گاما، از بنیاد یکسان هستند، به همه آن‌ها تابش الکترومغناطیسی گفته می‌شود. همه آن‌ها در خلاء با یک سرعت مشابه حرکت می‌کنند (سرعت نور)، که این باعث می‌شود طول‌موج آن‌ها به صورت وارون با فرکانس‌شان متناسب شود. که در آن c سرعت نور (c در خلاء یا کمتر در دیگر رسانه‌ها)، f فرکانس است و λ طول‌موج است. در رسانه‌های پاششی، مثل شیشه، سرعت به فرکانس وابسته است، از این رو طول‌موج کاملاً به صورت وارون متناسب با فرکانس نیست. صدا صدا به صورت امواج ارتعاش مکانیکی فشار و جابجایی، در هوا و دیگر مواد منتشر می‌شود. به صورت کلی، مولفه‌های فرکانسی صدا تعیین‌کننده «رنگ» آن یا تمبر آن هستند. موقعی که دربارهٔ فرکانس (به صورت منفرد) از یک صدا صحبت می‌کنیم، این یعنی ویژگی که بیشتر تعیین‌کننده زیروبمی آن است. فرکانس‌هایی که گوش می‌تواند آن را بشوند به یک محدوده بخصوص از فرکانس‌ها محدود است. محدوده فرکانسی قابل شنیدن برای انسان‌ها معمولاً تقریبا بین 20 Hz و 20,000 Hz (20 kHz) است، اگرچه حد فرکانس بالایی معمولاً با سن کاهش می‌یابد. گونه‌های دیگر موجودات محدوده شنوایی متفاوتی دارند. برای مثال، بعضی از نژادهای سگ می‌توانند ارتعاش‌هایی تا 60,000 Hz را درک کنند. در دیگر رسانه‌ها، مثل هوا، سرعت صوت تقریباً مستقل از فرکانس است، از این رو طول‌موج امواج صدا (فاصله بین تکرارها) تقریباً به صورت وارون با فرکانس متناسب است. خط جریان در اروپا، آفریقا، استرالیا، ساکنان جنوب آمریکای جنوبی، بیشتر آسیا، و روسیه، فرکانس جریان متناوب در پریزهای الکتریکی خانگی برابر ۵۰ هرتز (نزدیک تون G) است، درحالیکه در آمریکای شمالی و ساکنان شمال آمریکای جنوبی، فرکانس جریان متناوب در پریزهای الکتریکی خانگی ۶۰ هرتز است (بین تن‌های B♭ و B، یعنی، یک سوم کوچک بالای فرکانس اروپایی). فرکانس «وزوز» در ضبط صدا نشان‌دهنده آن است که ضبط در کجا انجام شده‌است، در کشورهایی که از شبکه فرکانس اروپایی یا اینکه آمریکایی استفاده می‌کنند. فرکانس نادوره‌ای فرکانس نادوره‌ای برابر نرخ رویداد یا رخداد یک پدیده غیر-متناوب، شامل فرایندهای تصادفی، مثل واپاشی هسته‌ای است. این موضوع در واحد اندازه‌گیری ثانیه وارون (s−1)، یا، در حالات رادیواکتیو بکرل بیان می‌شود. این موضوع به صورت یک نسبت f = N/T تعریف می‌شود، که شامل تعداد دفعاتی است که یک رخداد (N) در یک مدت زمان (T) روی می‌دهد؛ این موضوع یک کمیت فیزیکی از نوع نرخ زمانی است. فرکانس در آمار در علم آمار فرکانسیک واقعه برابر است با تعداد دفعات رخ دادن یک حادثه در آزمایش یا مطالعه‌ای که در یک دوره زمانی صورت می‌گیرد. فرکانس‌ها معمولاً به صورت گرافیکی در نمودار هیستوگرام نمایش داده می‌شوند. یادداشت‌ها پانویس منابع http://www.merriam-webster.com/dictionary/frequency
1943
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA
درخت
دِرَخت یا دار گیاهان بزرگ چوبی دیرپا را می گویند. در گیاه‌شناسی درخت یکی از بادوام‌ترین گیاهان است که با رشد کردن ساقه یا تنه از برگ‌ها نگهداری می‌کند. در برخی از تعریف‌ها از کاربردهای درخت از جمله این است که تنها گیاه چوبی است. تنها گیاهی است که از آن چوب به دست می‌آورند. نمی‌شود بلندای درختان را دقیق مشخص کرد، ولی روی هم رفته درختان بزرگسال دست‌کم به ۶ متر می‌رسند. در ساختار درخت معمولاً شاخه‌هایی هست که به تنه‌ای بزرگ پیوسته‌است. در مقایسه با دیگر گونه‌های گیاهی و جانوری، درختان زندگی دیرپایی دارند. گونه‌هایی از درختان بیش از ۱۰۰ متر قد می‌کشند و برخی چند هزار سال عمر می‌کنند. درختان از عناصر مهم چشم‌انداز طبیعی و باغ‌سازی و محوطه‌سازی هستند. در ایران روز ۱۵ اسفند روز درخت‌کاری است و هر ساله شمار زیادی درخت در آن روز در این کشور کاشته می‌شود. سنّ درختان درخت هرچه ستبرتر (بزرگتر) و بلندتر باشد، سنّ بیشتری دارد. با افزایش سن درخت‌ها، لایه‌های دیگری در زیر پوستشان درست می‌شود. رنگ لایه‌ای که در زمستان به وجود می‌آید با لایه‌ای که در تابستان به وجود می‌آید متفاوت است. این اختلاف رنگ لایه‌ها به ما کمک می‌کند تا سن درخت کپل را تعیین کنیم، هنگامی که درختی را می‌بریم در سطح بریدگی حلقه‌هایی می‌بینیم که درون همدیگر قرار دارند. اگر درختی ۲۰ حلقه در مقطع خود داشته باشد، تقریباً بیست‌ساله است و درختی که ۶۰ حلقه دارد تقریباً شصت‌ساله است. این روش ساده‌ترین روش تعیین سال درختان است، اما در این روش برای شمارش حلقه‌ها باید درخت را قطع کنیم. روش‌هایی پیشرفته‌تر نیز برای تعیین عمر درخت هست که عبارت است از: روش کربن ۱۴ روش پتاسیم– آرگن روش روبیدیم استرانسیوم روش اورانیم، سرب و توریم، سرب روش استفاده ازایزوتوپ‌های ۲۳۰Th و ۲۳۱Pa روش فلوئور روش آمینو اسیدها در این روش‌ها برای تعیین سال درخت‌ها دیگر نیازی به قطع کردنشان نیست. تنها روشی که جیمز ویلیام هالتون پس از ۱۵ سال تحقیق به عنوان ایمن و دقیق‌ترین روش شناسایی بیان کردند. رده‌بندی درختان ساده‌ترین رده‌بندی درختان دو دستهٔ خزان‌کننده و همیشه‌سبز است، یا تقسیم پهن‌برگان (نهان‌دانگان) و سوزنی‌برگان (بازدانگان). بونسای بونسای هنرِ پرورشِ درختان و گیاهانی است که در اندازهٔ کوچک ایجاد می‌شوند. بن‌سای، درخت یا گیاهی است در گلدان و به‌صورتی پیرایش می‌شود که پاکوتاه شده و در سنینِ ۱۰۰ تا ۲۰۰ سالگی در حدود ۳۰ تا ۶۰ سانتی‌متر بلندی داشته باشد. بونسای به دو طریق قابل انجام است: پرورش درختان کوچک در خانه پرورش درختان کوچک در گلخانه در روش اول بونسای به‌صورت سنتی انجام می‌شود و در روش دوم بونسای به‌صورت غیر سنتی و با استفاده از سیستم‌های صنعتی انجام می‌شود. در روش دوم پرورش درختان به‌صورت صنعتی و با تکنولوژی انجام می‌شود. از روش دوم برای پرورش درختان کوچک برای اهداف تجاری و کشاورزی می‌توان استفاده نمود. در هنر درخت‌ها یکی از موضوع‌های مورد استفاده در نقاشی‌ها هستند. جستارهای وابسته فهرست کهنسال‌ترین درخت‌ها منابع https://baamardom.ir/189402/ازکجا-بهترین-نهال-میوه-را-بخریم؟/ پیوند به بیرون بوم‌شناسی جنگل جنگل‌داری درختان ریخت‌شناسی گیاه گیاهان بر پایه شکل ظاهری گیاهان
1945
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86
ستوان
سُتوان درجه‌ای افسری و سمتی در نیروهای مسلح ایران و بسیاری از کشورهای جهان است که معمولاً فرماندهی یک دسته را بر عهده دارد. دسته یگانی نظامی و زیرمجموعهٔ گروهان است که معمولاً از دو یا چند گروه یا رسد تشکیل می‌شود و معمولاً از ۳۰ تا ۴۰ را در بر می‌گیرد. ستوانی نخستین درجه از درجه‌های افسری است و سه درجه دارد: ستوان‌یکمی ستوان‌دومی ستوان‌سومی. واژه‌شناسی واژهٔ فارسی «ستوان» که فرهنگستان ایران به جای واژهٔ فرانسهٔ «lieutenant» برگزیده، با حذف الف از آغاز «اُستوان» ساخته شده که در فارسی به معنی «برقرار و محکم و استوار و قابل اعتماد و شایستهٔ اعتبار؛ مؤمن و معتقد» و در پارسی میانه «āstavān» به معنی «مقر، معترف (به دین)» بوده که ظاهراً از «-ava-stavāna*» در ایرانی باستان و از ریشهٔ -stav* «ستودن» در زبان نیاایرانی به‌وجود آمده‌است. در دورهٔ پهلوی اول، این درجه را «نایب» می‌نامیدند. پیشینه احتمال می‌رود که «ستوان» همچون سمت نظامی نخستین بار در سپاه اشکانیان (۲۵۰ تا میلاد — ۲۲۴ میلادی) پدید آمده‌است. چنانچه، در سفال‌نوشته‌های اشکانی از دهه ۴۰ پیش از میلاد، که از بایگانی شهر باستانی نسا بازیافت شده‌اند، اصطلاح «تَهم‌دار» () [tagm(a)dār] بازخوانی شده که پژوهشگران آن را روبردار از اصطلاح در سپاه روم باستان دانسته‌اند: > لژیون (> رده؛ بخشی از سپاه، هنگ) + دارنده؛ فرمانده = فرمانده تاگما. «تاگما» () در سپاه پادشاهی روم شرقی یگانی نامیده می‌شد که ۱۰۰ تا ۵۰۰ سرباز را در بر می‌گرفت. احتمال می‌رود که این اصطلاح در پی جنگ‌های ایران و بیزانس در زمان اشکانیان از رومیان وام گرفته شده و دیرتر با واژهٔ نیرومند، دلاور، دلیر، چابک یا نیرو، توان (هر دو از -taxma* در زبان نیاایرانی و ریشهٔ -tak√ تاختن، دویدن’ در زبان نیاهندوایرانی روییده‌اند) اینهمان و مترادف شده‌است. در زمان ساسانیان نیز سپاه () بر پایه سیستم شمارش دهدهی گروهبندی می‌شد، فرمانده آن سپاهبد () خوانده می‌شد. جوخه در این زمان «رده» () و گروهان «تَهم» () نامیده و فرمانده آن «تهم‌دار» () خوانده می‌شدند. گردان در آن زمان «وَشت» () و سرگرد «وشت‌سالار» () نام داشته‌اند. هنگ نیز «درفش» () و سرهنگ «درفش‌سالار» () خوانده می‌شدند. لشکر در سپاه ساسانیان «گند» () نامیده می‌شد و سرلشکر را «گُندسالار» () می‌خواندند. منابع واژه‌های نو فرهنگستان ایران تا پایان سال ۱۳۱۸، تهران، نشر ابن سینا، ۱۳۱۹. جستارهای وابسته درجه‌های نظامی ایران درجات ارتش ایران درجات نظامی آلمان درجات نظامی استرالیا درجات نظامی بریتانیا درجات نظامی سنگاپور درجات نظامی کانادا درجات نظامی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا درجات نظامی رتبه‌بندی پلیس عنوان‌ها در ایران نیروی زمینی اتریش-مجارستان نیروی نظامی اتریش نیروی نظامی سوئیس واژگان نظامی
1947
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86
گردان
گُردان یک یگان نظامی است، که اغلب از ۵۰۰ تا ۸۰۰ سرباز تشکیل می‌شود و به تعدادی گروهان یا آتشبار تقسیم می‌گردد. یک گردان اغلب توسط یک سرهنگ دوم یا یک سرگرد، فرماندهی می‌شود. به‌طور معمول ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان را تشکیل می‌دهند و ۳ تا ۵ گردان در کنار یکدیگر نیز یک هنگ را می‌سازند و ۶ تا ۸ هنگ یک تیپ را می‌سازند. گردان‌ها در سازمان‌های نظامی، بخشی از یک هنگ یا تیپ بشمار می‌آیند. واژه‌شناسی «گردان» به معنای «سپاهیان، لشکریان یا جنگاوران» است و در «شاهنامه» بسیار به کار رفته است. چنانچه، فردوسی گفته: برو با سپاهی به کردار کوه، گزین کن ز گردان لشکر گروه. اصطلاح «گردان» ظاهراً با روش پسین‌سازی از واژۀ «سرگرد» ساخته شده است، که در تذکرۀ «خزانه عامره»، تالیف میرغلامعلی آزاد بلگرامی «فرمانده دسته‌ای از لشکر» تعریف شده و ساخته‌شده از دو واژه - «سر» («سردار») + «گردان» (جمع گُرد به معنی «پهلوان، دلیر؛ جنگاور» < پارسی میانه: gurd < ایرانی باستان: -vr̥ta* > نیاایرانی: vr̥t- : -vart «محافظت کردن، پاییدن، مقاومت کردن») پنداشته شده‌است. اصطلاح «گردان» را سال ۱۳۱۴ فرهنگستان زبان ایران با پیشنهاد انجمن واژه‌گزینی ارتش شاهنشاهی ایران، جایگزین اصطلاح فرانسوی «باطالیون» (از > «دسته» > «گروه») کرد. همزمان واژۀ «سرگرد» نیز با پیشنهاد انجمن واژه‌گزینی ارتش به معنای «فرمانده گردان» جایگزین درجۀ «یاور» شد، که برابر درجۀ «ماژور» (از فرانسه‌ای major > لاتینی maior «مهتر، سردار») بود. پیشینه یگان رزمی برابر با گردان نخستین بار در سپاه ساسانیان (۲۲۴ — ۶۵۱ میلادی) تشکیل شده‌است. سپاه () بر پایه سیستم شمارش دهدهی گروهبندی می‌شده و فرمانده آن سپاهبد () بود. سپاه چند یگان ۵٬۰۰۰ نفری را در بر می‌گرفته که گند () نامیده می‌شده‌اند و فرمانده آنها گندسالار () بوده‌است. هر گند از چند یگان ۱۰۰۰ نفری تشکیل می‌شده که درفش () نام داشتند و فرمانده آنها درفش‌سالار () خوانده می‌شد. این هنگ‌ها از چند یگان‌ ۵۰۰ نفره تشکیل می‌شده‌اند که برابر با گردان‌های امروزی بوده و «وَشت» () نام داشته‌اند و فرمانده آنها وشت‌سالار () بوده است. هر وشت یا گردان چند گروهان‌ را در بر داشته که «تَهم» () نامیده و فرمانده آن تهم‌دار () خوانده می‌شدند. احتمال می‌رود که کوچک‌ترین یگان در سپاه شاهنشاهی ساسانی رده () نام داشته‌اشت. منابع گردان واژگان نظامی واحدها و تشکیلات نظامی بر پایه اندازه
1950
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%AF
راهبرد
راهبرد یا اِستراتِژی (به انگلیسی: Strategy) به معنی تعیین اهداف و طرح نمودن برنامه ای برای رسیدن به آنها است. به بیان دیگر راهبرد طرح درازمدتی است که برای نیل به یک هدف بلند مدت مشخص طراحی و تبیین می‌گردد. راهبرد مفهومی است که از عرصه نظامی نشأت گرفته و بعداً در سایر عرصه‌ها از جمله اقتصاد، تجارت و به ویژه عرصه سیاست و مملکت داری از کاربرد زیادی برخوردار شده است. ریشه شناسی ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتِگیا» (Strategia) به معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از: یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف. مفهوم لغوی استراتژی: واژه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا (استراتژ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می‌رفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروه‌های کوچک سربازانِ متعلق به خاندان‌های یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می‌شد. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است: فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ. مفهوم نظامی راهبرد نظامی عموماً به استفاده از کل نیروها، در زمان صلح و جنگ، از طریق برنامه ریزی و توسعه در مقیاس بزرگ، برای اطمینان از امنیت و پیروزی است. به طور جزئی تر راهبرد نظامی به نقل و انتقال نیروها در پشت جبهه جنگ و در جبهه پیش از درگیر شدن با دشمن است. هنگامی که نیروهای نظامی در جبهه با نیروهای دشمن درگیر می‌شوند این دیگر راهکنش (تاکتیک) است و نه راهبرد. در دوران گذشته به ویژه در عصر جنگ‌های ناپلئونی تمایز آشکاری بین راهبرد و راهکنش وجود داشت و راهبرد به آنچه در پشت جبهه می‌گذشت مربوط بود و راهکنش به هدایت جنگ در میدان نبرد. کاربرد غیرنظامی راهبرد شامل زمینه‌های کاری گوناگون می‌شود از جمله: راهبرد نظامی راهبرد بازاریابی مدیریت راهبردی راهبرد نظری بازی‌ها راهبرد اقتصادی راهبرد برنامه‌ریزی پی‌زبان‌شناسی (شناخت رابطه اعصاب با زبان) از ابتدای قرن بیستم با ظهور واژه «خط مشی و سیاست ملی» راهبرد در جایگاهی بین راهکنش و سیاست ملی قرار گرفت. این وضعیت موجب شد تا تعاریف سیاست ملی، راهبرد و راهکنش در دوران جنگ جهانی اول که از گستردگی زیادی برخوردار بود و کشورهای درگیر مجبور به نبرد در چند جبهه بودند ناکارا جلوه کند. در پاسخ به این امر واژه و مفهوم جدیدی یعنی واژه «راهبرد کلان» (grand strategy) ظهورکرد که در واقع به نوعی ترکیب مفهوم راهبرد و سیاست ملی بود. راهبرد کلان مفهومی بود که در چارچوب آن راهبردهای بخشی همچون راهبرد نظامی، راهبرد اقتصادی، راهبرد سیاسی و راهبرد بازرگانی کشور قرار می‌گرفت. مفهوم راهبرد در عرصه سیاست از کاربرد زیادی برخوردار است. کارل فون کلازوتیز که از استراتژیست‌های بزرگ جهان بوده، گفته است جنگ ادامه سیاست به شیوه‌های دیگر است. بر همین اساس در گذشته وقتی سیاست تبدیل به شیوه‌های نظامی شد و راهبرد لقب می‌یافت بعداً خود واژه راهبرد برای برنامه سیاسی کلان کشور مورد استفاده قرار گرفت. امروزه علاوه بر فرماندهان نظامی و سیاستمداران، دست اندرکاران امور بازرگانی، اقتصاددانان، کارفرمایان عرصه صنعت نیز دارای راهبرد هستند. حتی افراد عادی نیز در زندگی روزانه خود از راهبردهای گوناگونی همچون کاهش هزینه، کاهش وزن و... سخن می‌گویند. البته در اینجا راهبرد به مفهوم هدف نیست بلکه اقدامات و برنامه‌هایی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، می‌باشد. راهبرد چگونگی دستیابی به اهداف را مشخص می‌کند و به این که اهداف چه چیز هستند یا چه باید باشند یا چگونه باید تعیین شوند کاری ندارد. مفهوم اصطلاحی راهبرد استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف می‌شود: فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست. هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده می‌شود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می‌توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدف‌های نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل می‌دهد. تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک از این دو اصطلاح تعاریف مختلفی در دسترس است. هنر و علم تدوین سند راهبردی، اجرا و ارزیابی تصمیم‌گیری‌‌ها وظیفه‌ای چند گانه است که کسب و کار را قادر می‌کند به هدف‌های طولانی مدت خود دست پیدا کنند. از این تعریف این طور بر می‌آید که در مدیریت استراتژیک برای به دست آوردن موفقیت در کسب و کار بر چند عامل هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امور مالی، تولید، تحقیق و توسعه و سیستم‌های اطلاعات کامپیوتری تأکید می‌شود. در تئوری مدیریت راهبرد عالی‌ترین سطح از میان سطوح ۴ گانهٔ مدیریت است؛ که این ۴ سطح عبارتند از: ۱. سطح راهبردی ۲. سطح عملیاتی ۳. سطح تاکتیکی (راهکنشی) ۴. سطح تکنیکی (فنی) راهبرد کسب و کار به عنوان زمینه‌ای برای مطالعه و استفاده از دهه ۱۹۶۰ پدیدار گشت به طوری که تا پیش از آن واژه‌های "راهبرد" و "رقابت" به ندرت در متون علمی مدیریت به کار رفته است. هنری مینتبرگ پنج تعریف از راهبرد را در تئوری مدیریت ارائه کرد: راهبرد به عنوان برنامه - یک مسیر عملی جهت دار برای دستیابی به مجموعه ای از اهداف مورد نظر. مشابه مفهوم برنامه ریزی راهبردی؛ راهبرد به عنوان الگوی - یک الگوی مداوم از رفتار گذشته ، با راهبرد تکامل یافته در طول زمان و نه برنامه ریزی شده یا در نظر گرفته شده. در جایی که الگوی تحقق یافته با هدف متفاوت باشد، او از این استراتژی به عنوان ظهور یاد می کرد. راهبرد به عنوان موقعیت یابی - قرار دادن مارک ها ، محصولات یا شرکت ها در بازار ، بر اساس چارچوب مفهومی مصرف کنندگان یا سایر ذینفعان. استراتژی تعیین شده در درجه اول توسط عوامل خارج از شرکت؛ راهبرد به عنوان دزد دریایی - یک مانور خاص برای پیشی گرفتن از رقیب. راهبرد به عنوان چشم انداز - اجرای استراتژی مبتنی بر "تئوری تجارت" یا گسترش طبیعی طرز فکر یا دیدگاه ایدئولوژیک سازمان. چالش‌های مربوط به اجرای استراتژی چیست؟ مشکلات مرتبط با حوزه کسب و کار اغلب زیاد و مبهم‌اند. مسئله‌ای که در اجرای برنامه‌های استراتژیک باید مورد توجه واقع شود این است که به دلیل مهم بودن و تعیین کننده بودن این نوع از طرح‌ها، باید مواظب بود تا با خطرات احتمالی زیر مواجه نگشت: عدم تعهد مورد نیاز: شفافیت، صداقت بالا و وفاداری به خلق تحولات یاری می‌رساند. چنین چیزی به این مسئله اشاره دارد که هر میزان، قصد، دانش و …. نیازمند یک مسئول است. توانمندسازی نامناسب و ناکافی: با اینکه تعهد یکی از عوامل انگیزشی مناسب برای اصلاح عملکرد محسوب می‌شود، اما اجرا کنندگان طرح‌ها باید موارد دیگری چون استقلال و اختیار، مسئولیت‌پذیری و امکانات رشد کیفیت کار خود را نیز مورد توجه قرار دهند. توجه نکردن به اصل اجرا: عملیاتی سازی، اجرا و طرح‌های مرتبط با آنها، به مثابه مرحله ی نهایی طرح در نظر گرفته شده و در برنامه ریزی استراتژیک مورد توجه قرار نمی‌گیرند. کمبود تعاملات: قطع ارتباط کارمندان با یکدیگر و در نهایت با طرح‌های برگزیده برای اجرا نتیجه اختلال در حوزه تعاملات و ارتباطات در سازمان است. نداشتن گزارش پیشرفت کار: عموماً سازمان‌ها شیوه‌ها و روش‌های هماهنگی را در راستای سنجش درصد پیشرفت کار اتخاذ نمی‌کنند. همچنین در حوزه اجرا میز طرح‌ها بر اساس میزان آسودگی آن مورد ارزیابی قرار می‌گیرند و نه اندازه اهمیت‌شان. از این رو کسی نمی‌تواند نشان دهد که پیشرفت آن چقدر است. نبود مالکیت: این مورد یکی از علل رایج ایجاد مشکل در مرحله اجراست. نپذیرفتن مسئولیت برنامه توسط افراد و یا از زیر بار آن شانه خالی کردن می‌تواند اجرای آن را با مشکل مواجه سازد. تک بعدی نگریستن به برنامه ی اجرایی: با توجه به اینکه اغلب اهداف و طرح‌های استراتژیک به شکل عدد و رقم مطرح می‌شوند، از این رو در نظر گرفتن اهداف و طرح‌ها به مثابه مقاصد کمی راه حلی است تا اجرا کنندگان برنامه‌ها نگاه تک بعدی به اجرای برنامه را کنار بگذارند. جستارهای وابسته راهبرد هسته‌ای هم‌افزایی برنامه‌ریزی راهبردی هیئت مدیره بازی‌های راهبردی منابع ۳. مجله:امید انقلاب-آذر ۱۳۸۶ - شماره ۳۶۱ راهبرد اندیشه برنامه‌ریزی مدیریت راهبردی
1951
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C
نظامی
نظامی منسوب به واژهٔ «نظام» است. همچنین، ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: نیروی نظامی افراد نظامی عروضی نظامی قونوی نظامی گنجوی مکان‌های جغرافیایی نظامی (سمنان) فیلم نظامی (فیلم) صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
1952
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%DB%8C
هم‌افزایی
هم‌افزایی یا سینرژی ساخت یک «کل» است که حاصل آن از جمع ساده تک تک اجزا بیشتر می‌شود. تعاریف و کاربردها هم‌افزایی معمولاً اینگونه تعریف می‌شود: هنگامی که دو یا چند عنصر، جریان یا عامل با هم همیاری و برهمکنش (تعامل) داشته باشند معمولاً اثری به وجود می‌آید. اگر این اثر از مجموع اثرهایی که هر کدام از آن عناصر جداگانه می‌توانستند به وجود آورند بیشتر شود در اینصورت پدیده هم‌افزایی رخ داده‌است. مقدار هم‌افزایی را می‌توان با محاسبه برآیند کار گروهی و از سوی دیگر محاسبه مجموع نتیجه کار تک تک افراد در حالت کار جدا و تکی و سپس کسر کردن نتیجه محاسبه نخست از دوم بدست آورد. از موارد کاربرد آن می‌توان به علم سم‌شناسی اشاره کرد؛ مثلاً در بخش سمیت حلال‌های آلی، تترا کلرید کربن و استایرن دارای اثرات هم افزایی یا سینرژیسم یا Synergism هستند. در صورتی که تولوئن و زایلن اثرات تقویتی یا تجمعی یا Addictive دارند. همچنین در حیطه سم‌شناسی می‌توان به اثر Synergism مصرف سیگار و مواجهه با آزبست (در جریان ابتلا به سرطان ریه) اشاره کرد. سینرژی یا هم‌افزایی را می‌توان در طبیعت مشاهده کرد. حرکات دسته جمعی و V شکل غازهای وحشی نمونهٔ بارزی از سینرژی است یا مسابقات دوچرخه سواری تیمی که دوچرخه سواران هر تیم پشت سر هم در یک خط راست حرکت می‌کنند و مداوم جای نفر اول تعویض می‌شود تا شکافتن هوا در کل گروه انجام شود و بازده یا راندمان کل تیم بالا رود. در ساده‌ترین توصیف می‌توان گفت که برآیند نیروی جمعی از جمع تک تک نیروها بیشتر است. به این مفهوم که رابطهٔ اجزاء با یکدیگر جزئی جداگانه تلقی می‌شود. انرژی آزاد شده ازسوی افرادی که دارای روحیهٔ تیمی هستند، انرژی کلی به نام سینرژی را ایجاد می‌کند. جلوه‌هایی از نیروی جمعی را در همه جای طبیعت می‌توان یافت. برای مثال اگر دو گیاه را نزدیک هم بکارید، ریشه‌های آن‌ها در هم می‌آمیزد و کیفیت خاک را بهبود می‌بخشد و در پرتوی این تعاون و همبستگی هر دو بهتر رشد می‌کنند. یا وزنی که دو قطعه چوب تحمل می‌کنند بسیار بیشتر از مجموع وزنی است که هریک به تنهایی تاب می‌آورند. روحیهٔ تیمی معادلات ریاضی را به هم می‌زند. به بیان دیگر در مبحث نیروی جمعی ۱+۱=۲ یا بیشتر. در سیستم‌های پیچیده به این پدیده ظهور می‌گویند. منابع ویکی‌پدیای انگلیسی اقتصاد تولید کل‌نگری مدیریت
1953
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C%20%D8%AE%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C
سرگرمی خانگی
سَرگَرمی خانگی ، یک فعالیت تفریحی در اوقات فراغت است که توجه مخاطبان را جلب می‌کند و به آنها لذت می‌بخشد. این فعالیت می‌تواند یک ایده یا یک کار باشد، اما به احتمال زیاد یکی از فعالیت‌ها یا رویدادهایی است که طی هزاران سال به‌طور خاص با هدف جلب توجه مخاطبان گسترش یافته‌است. دلیل اصلی روی آوردن مردم به سرگرمی‌های خانگی علاقه، لذت بردن و استفاده از اوقات فراغت است تا دستاوردهای مالی یا علمی. از میان فعالیت‌های مربوط به سرگرمی خانگی می‌توان به جمع‌آوری مجموعه‌ها، ساختن کاردستی، پرداختن به ورزش‌ها و گذراندن دوره‌های آموزشی و هنر‌ی اشاره کرد. پرداختن به یک سرگرمی خانگی می‌تواند به ورزیدگی، کسب دانش و تجربه‌های با ارزش بینجامد، اما هدف اصلی سرگرمی‌های خانگی رضایتمندی شخصی است. جستارهای وابسته تفنن فهرست سرگرمی‌ها سرگرمی رسانه‌ای سرگرمی‌های ریاضی هنرهای نمایشی منابع پیوند به بیرون سرگرمی‌ها مفهوم‌های زیبایی‌شناسی هنرهای نمایشی
1955
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C
بازاریابی
بازاریابی یا مارکتینگ مطالعه و مدیریت روابط در تبادلات است. بازاریابی فرایندی است که طی آن شرکت‌ها مشتریان را درگیر می‌کنند، با مشتری ارتباط قوی برقرار می‌کنند و برای مشتری ارزش ایجاد می‌کنند تا در ازای آن از مشتری ارزش دریافت کنند. از آنجایی که از بازاریابی برای جذب مشتری‌ها استفاده می‌شود، این فعالیت از اجزای اصلی مدیریت کسب و کار و بازرگانی محسوب می‌شود. ممکن است بازاریاب‌ها محصولی را به کسب‌وکارهای دیگری بفروشند، که به آن بازاریابی کسب‌وکار به کسب‌وکار یا B2B می‌گویند، یا اینکه محصول را مستقیماً به مصرف‌کننده‌ها بفروشند که به آن بازاریابی کسب‌وکار به مصرف‌کننده یا B2C می‌گویند. همچنین به بازاریابی کسب‌وکارها به ارگان‌ها و سازمان‌های دولتی، B2G گفته می‌شود. آمیخته بازاریابی، که مشخصات خاص محصول و نحوه فروش آن را مشخص می‌کند، تحت تأثیر محیط پیرامون محصول، نتایج تحقیقات بازاریابی و تحقیقات بازار، و مشخصات بازار هدف محصول است. پس از تعیین این عوامل، بازاریابان باید تصمیم بگیرند که از چه روش‌هایی برای تبلیغ محصول استفاده خواهد شد، از جمله استفاده از کوپن و سایر مشوق‌های خرید. تعریف بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی به هنر فروش نیز معروف است؛ ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید. تعریف لغت‌نامه‌ای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف‌کنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود. بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف‌کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد. هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است. بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ می‌دهند، شروع می‌شود. به‌طور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بی‌توجهی به دیگر نیازهاست. گرایش‌های مختلف در بازاریابی هدف مدیریت بازاریابی مشارکت با بازارهای هدف و ساخت روابط سودرسان با آنها می‌باشد. این کار بستگی به گرایش یا فلسفه بازاریابی هر سازمان دارد. گرایش بازاریابی به صورت «فلسفه مدیریت کسب و کار»، «ذهنیت یک شرکت»، یا «فرهنگ سازمانی» تعریف می‌شود. مهم‌ترین گرایش‌های بازاریابی عبارتند از: محصول گرایش محصول بر این ذهنیت و ایده استوار است که در شرایط مساوی، مشتری‌ها محصولاتی را خریداری می‌کنند که کیفیت و کارایی بالاتری داشته باشند. با چنین ذهنیتی، استراتژی بازاریابی بر روی «بهبود مستمر» متمرکز می‌شود. تولید گرایش تولید بر این ایده استوار است که مشتری‌ها محصولی را خریداری می‌کنند که به راحتی در دسترس بوده و قیمت مناسبی دارند. در نتیجه مدیریت باید بر روی افزایش تولید و بهبود عملکرد سیستم‌های توزیع تمرکز کند. فروش گرایش فروش می‌گوید مصرف‌کننده‌ها به اندازه کافی یک محصول را خریداری نخواهند کرد، مگر اینکه یک فروش گسترده انجام شود. این روش بازاریابی معمولاً برای محصولاتی انجام می‌شود که فروشی نیستند، محصولاتی که خریداران معمولاً فکر خرید آن را نمی‌کنند، برای مثال بیمه عمر یا اهدای خون. بازاریابی مفهوم بازاریابی اعتقاد دارد رسیدن به اهداف سازمان بستگی به شناخت نیازها و خواسته‌های بازارهای هدف و ارضای آنها بهتر از رقبا دارد. طبق گرایش بازاریابی، تمرکز بر روی مشتری و ارزش آفرینی، راه رسیدن به موفقیت در فروش و سودآوری است. برخلاف گرایش فروش که بر فلسفه بساز-و-بفروش استوار است، گرایش بازاریابی بر فلسفه احساس کن-و-واکنش نشان بده استوار است. در این فلسفه هدف پیدا کردن مشتری مناسب برای محصول نیست بلکه هدف پیدا کردن راه حل مناسب برای نیازهای مشتری است. بازاریابی اجتماعی بازاریابی اجتماعی به کاربرد اصول، مفاهیم و ابزار بازاریابی برای حل مشکلات تحولات اجتماعی اشاره دارد. برنامه‌های بازاریابی اجتماعی به منظور تأثیر بر رفتار افراد برای توسعهٔ رفاه خود و جامعه‌شان طراحی شده‌اند. بازاریابی اجتماعی با مسائل بازاریابی کلان درگیر است، اما در کل یک دیدگاه بازاریابی خرد را در پیش می‌گیرد؛ که بدین جهت برنامه‌های بازاریابی اجتماعی معمولاً توسط سازمان‌های جدا برنامه‌ریزی و اجرا می‌شوند که بر مورد خاصی تمرکز دارند. کمپین‌های بازاریابی اجتماعی فراتر از تبلیغات در رسانه‌های چاپی، رادیو و تلویزیون هستند. آن‌ها ممکن است شامل ابزارهای وسیع تری مانند اسپانسرینگ یا بازاریابی آنلاین باشند. کمپین‌های سلامتی عمومی برای کاهش مصرف سیگار، نوشیدن الکل، مصرف مواد مخدر، پرخوری و رابطه جنسی پرخطر هدف گذاری کرده‌اند. کمپین‌های محیط زیستی گفتگو و حمایت از صحراها و بیابان‌ها، هوای پاک و بهره‌وری انرژی را ترویج می‌کنند. در حالی که سایرین مواردی همچون برنامه‌ریزی خانواده، حقوق انسانی، فساد و جنسیت را همچون برابری نژادی پیگیری می‌نمایند. کمپین‌های بازاریابی اجتماعی معمولاً توسط سازمان‌های دولتی و غیردولتی اداره می‌شوند. هر چند سازمان‌های شرکتی هم ممکن است در کمپین‌های بازاریابی اجتماعی فعالیت کنند. مدیریت روابط با مشتری مدیریت روابط با مشتری، فرایند کلی ساخت و حفظ روابط سودرسان با مشتری از طریق ارائه محصول یا خدمات ارزشمندتر و کسب رضایت مشتری است. تمام جنبه‌های جذب، مشارکت دادن و رشد بانک مشتری‌ها در حوزه مسئولیت‌های آن می‌باشد. «رضایت مشتری» بستگی به عملکرد قابل حس یک محصول و انتظارات مشتری دارد. اگر عملکرد یک محصول کمتر از انتظارات مشتری باشد، نارضایتی ایجاد خواهد شد. اگر عملکرد برابر انتظارات مشتری باشد حس رضایت در مشتری ایجاد شده و اگر عملکرد بالاتر از انتظارات مشتری باشد، در او حس رضایت بالا و خوشحالی ایجاد خواهد شد. انواع بازاریابی بازاریابی دارای انواع مختلفی است: بازاریابی صنعتی بازاریابی مصرفی بازاریابی عصبی بازاریابی چندسطحی بازاریابی پارتیزانی بازاریابی مویرگی بازاریابی چریکی بازاریابی دهان به دهان بازاریابی اینترنتی بازاریابی تک به تک بازاریابی شبکه‌ای بازاریابی ویروس‌وار بازاریابی سیستماتیک بازاریابی مفهومی بازاریابی ترکیبی بازاریابی ارزشی بازاریابی پیامکی بازاریابی صنعتی و مصرفی بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیت‌های تجاری و بازرگانی تعریف شده‌است، که فرایندهای مبادله را بین تولیدکنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل می‌کند. ماهیت بازاریابی صنعتی را می‌توان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آن‌ها را تحقق می‌بخشد. به تعریفی جامع، فرایند کشف، ترجمه خواسته‌های مشتریان صنعتی و نیازها و الزامات آن‌ها به محصولات و خدمات ویژه جهت ارتباط مؤثر شیوه‌های توزیع، قیمت‌گذاری، خدمات پس از فروش، متقاعد کردن بیشتر و بیشتر مشتریان برای استفاده مستمر از این محصولات و خدمات را بازاریابی صنعتی می‌نامیم. این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوت‌هایی دارد که این‌گونه می‌توان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تأمین خواسته‌های بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد. در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگی‌های محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه‌کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تأمین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانه‌ای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصه‌های خرید نقش قیمت پراهمیت‌تر می‌شود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف‌کننده نهایی ناشی می‌شود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی می‌کند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خود را افزایش دهد. بازار مصرف‌کنندگان و رفتار خرید آن منظور از رفتار خریدار مصرف‌کننده، رفتار خرید مصرف‌کنندگان نهایی محصولات است، یعنی افراد و خانواده‌هایی که کالاها یا خدماتی را برای مصرف شخصی خود خریداری می‌کنند. همه این مصرف‌کنندگان نهایی ترکیب می‌شوند تا بازار مصرف‌کنندگان (consumer market) را تشکیل دهند. بازار مصرف آمریکا متشکل از بیش از ۳۲۳ میلیون نفر است که سالانه بیش از ۱۱٫۹ تریلیون دلار کالا و خدمات مصرف می‌کنند و آن را به یکی از جذاب‌ترین بازارهای مصرفی در جهان تبدیل می‌کند. مصرف‌کنندگان در سراسر جهان از نظر سن، درآمد، سطح تحصیلات و سلیقه بسیار متفاوت هستند. آنها همچنین تنوع بسیار زیادی از کالاها و خدمات را خریداری می‌کنند. نحوه ارتباط این مصرف‌کنندگان متنوع با یکدیگر و با سایر عناصر دنیای اطراف بر انتخاب آنها در میان محصولات، خدمات و شرکت‌های مختلف تأثیر می‌گذارد. مدل رفتار خرید مصرف‌کننده‌ها مصرف‌کنندگان هر روز تصمیمات خرید زیادی می‌گیرند و تصمیم خرید نقطه کانونی تلاش بازاریاب است. اکثر شرکت‌های بزرگ دربارهٔ تصمیم‌های خرید مصرف‌کننده با جزئیات زیادی تحقیق می‌کنند تا به سؤالاتی در مورد اینکه مصرف‌کنندگان چه چیزی می‌خرند، کجا می‌خرند، چگونه و چقدر می‌خرند، چه زمانی و چرا چیزی را می‌خرند، پاسخ دهند. بازاریابان می‌توانند خریدهای واقعی مصرف‌کننده را مطالعه کنند تا بفهمند آنها چه چیزی، کجا و چه مقدار می‌خرند. اما یادگیری در مورد چرایی رفتار خرید مصرف‌کننده چندان آسان نیست. پاسخ این پرسش اغلب در اعماق ذهن مصرف‌کننده مخفی است. اغلب، حتی خود مصرف‌کنندگان دقیقاً نمی‌دانند چه چیزی بر خرید آنها تأثیر می‌گذارد. ویژگی‌های مؤثر بر رفتار مصرف‌کننده خریدهای مصرف‌کننده به شدت تحت تأثیر ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی، شخصی و روانی است. در بیشتر موارد، بازاریابان نمی‌توانند چنین عواملی را کنترل کنند، اما باید آنها را در نظر بگیرند. عوامل فرهنگی عوامل فرهنگی تأثیر گسترده و عمیقی بر رفتار مصرف‌کننده دارند. بازاریابان باید نقش فرهنگ، خرده فرهنگ و طبقه اجتماعی خریدار را درک کنند. فرهنگ: فرهنگ اساسی‌ترین علت خواسته‌ها و رفتار افراد است. رفتار انسان تا حد زیادی اکتسابی است. کودک با بزرگ شدن در یک جامعه، ارزش‌ها، ادراکات، خواسته‌ها و رفتارهای اساسی را از خانواده و سایر نهادهای مهم می‌آموزد. یک کودک در ایالات متحده به‌طور معمول در معرض ارزش‌های زیر است: موفقیت و انجام کارهای بزرگ، آزادی، فردگرایی، سخت کوشی، فعالیت و مشارکت، کارایی و عمل‌گرایی، راحتی مادی، جوانی، و تناسب اندام و سلامت. هر گروه یا جامعه‌ای دارای فرهنگی است و تأثیرات فرهنگی بر رفتار خرید ممکن است از شهرستانی به شهرستان دیگر و کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت باشد. خرده فرهنگ: هر فرهنگ شامل خرده فرهنگ‌های کوچک‌تر یا گروه‌هایی از افراد با سیستم‌های ارزشی مشترک بر اساس تجربیات و موقعیت‌های زندگی مشترک است. خرده فرهنگ‌ها شامل ملیت‌ها، مذاهب، گروه‌های نژادی و مناطق جغرافیایی است. بسیاری از خرده فرهنگ‌ها بخش‌های مهمی از بازار را تشکیل می‌دهند و بازاریابان اغلب محصولات و برنامه‌های بازاریابی را متناسب با نیاز آنها طراحی می‌کنند. نمونه‌هایی از این سه گروه خرده فرهنگ مهم در آمریکا عبارتند از مصرف‌کنندگان آمریکایی اسپانیایی‌تبار، آمریکایی آفریقایی‌تبار و آمریکایی آسیایی. طبقه اجتماعی: تقریباً هر جامعه‌ای شکلی از ساختار طبقاتی اجتماعی دارد. طبقات اجتماعی تقسیمات نسبتاً دائمی و منظم جامعه هستند که اعضای آن ارزش‌ها، علایق و رفتارهای مشابهی دارند. طبقه اجتماعی توسط یک عامل واحد مانند درآمد تعیین نمی‌شود، بلکه به عنوان ترکیبی از شغل، درآمد، تحصیلات، ثروت و سایر متغیرها اندازه‌گیری می‌شود. در برخی نظام‌های اجتماعی، اعضای طبقات مختلف برای نقش‌های خاصی تربیت می‌شوند و نمی‌توانند موقعیت اجتماعی خود را تغییر دهند. بازاریابان به طبقه اجتماعی علاقه‌مند هستند زیرا افراد در یک طبقه اجتماعی خاص تمایل دارند رفتار خرید مشابهی از خود نشان دهند. طبقات اجتماعی در زمینه‌هایی مانند پوشاک، اثاثیه منزل، مسافرت و فعالیت‌های تفریحی، خدمات مالی و اتومبیل، ترجیحات متفاوتی را برای محصول و برند نشان می‌دهند. عوامل اجتماعی گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی: بسیاری از گروه‌های کوچک بر رفتار یک فرد تأثیر می‌گذارند. گروه‌هایی که تأثیر مستقیم دارند و شخص به آنها تعلق دارد، گروه‌های عضویت (membership groups) نامیده می‌شوند. در مقابل، گروه‌های مرجع (reference groups) به عنوان نقاط مقایسه یا مرجع مستقیم (تعامل‌های چهره به چهره) یا غیرمستقیم در شکل‌گیری نگرش‌ها یا رفتار یک فرد عمل می‌کنند. مردم اغلب تحت تأثیر گروه‌های مرجعی قرار می‌گیرند که به آنها تعلق ندارند. به عنوان مثال، یک گروه آرزومند گروهی است که فرد مایل است به آن تعلق داشته باشد، مانند زمانی که یک بسکتبالیست جوان امیدوار است روزی از ستاره بسکتبال لبرون جیمز الگوبرداری کند و در NBA بازی کند. بازاریابان سعی می‌کنند گروه‌های مرجع بازارهای هدف خود را شناسایی کنند. گروه‌های مرجع، فرد را در معرض رفتارها و شیوه‌های زندگی جدید قرار می‌دهند، بر نگرش‌ها و خودپنداره فرد تأثیر می‌گذارند و فشارهایی برای انطباق ایجاد می‌کنند که ممکن است بر انتخاب محصول و برند تأثیر بگذارد. اهمیت تأثیر گروه در محصولات و برندها متفاوت است. تأثیر گروه زمانی قوی‌تر است که محصول برای دیگرانی که خریدار به آنها احترام می‌گذارد قابل مشاهده باشد. تأثیر شفاهی (Word-of-mouth influence) می‌تواند تأثیر قدرتمندی بر رفتار خرید مصرف‌کننده داشته باشد. گفته‌ها و توصیه‌های شخصی دوستان، خانواده، همکاران و سایر مصرف‌کنندگان قابل اعتمادتر از آن‌هایی هستند که از منابع تجاری، مانند تبلیغات یا فروشندگان می‌آیند. بازاریابانِ برندهایی که تحت تأثیر گروهی قوی قرار دارند، باید چگونگی دستیابی به رهبران عقیده (Opinion leader) را بیابند. رهبران عقیده افرادی در یک گروه مرجع هستند که به دلیل مهارت‌ها، دانش، شخصیت یا ویژگی‌های خاصشان، تأثیر اجتماعی زیادی بر دیگران دارند. برخی از کارشناسان این گروه را افراد اثرگذار یا پذیرندگان پیشرو می‌نامند. وقتی این افراد اثرگذار صحبت می‌کنند، مصرف‌کنندگان گوش می‌دهند. بازاریابان سعی می‌کنند رهبران نظر را برای محصولات خود شناسایی کنند و تلاش‌های بازاریابی را به سمت آنها هدایت کنند. در طول چند سال گذشته، نوع جدیدی از تعامل اجتماعی به صورت چشم‌گیری رشد کرده‌است: شبکه‌های اجتماعی آنلاین. شبکه‌های اجتماعی آنلاین، جوامع آنلاینی هستند که در آن افراد با یکدیگر معاشرت می‌کنند یا به تبادل اطلاعات و نظرات می‌پردازند. جوامع شبکه‌های اجتماعی از وبلاگ‌ها (Consumerist، Engadget، Gizmodo) و تابلوهای پیام (Craigslist) تا سایت‌های رسانه‌های اجتماعی (فیس بوک، توییتر، یوتیوب، اینستاگرام، اسنپ چت، لینکدین) و حتی سایت‌های خرید اشتراکی (Amazon.com و Etsy) را شامل می‌شود. این شکل‌های آنلاین گفتگوی مصرف‌کننده با مصرف‌کننده و کسب‌وکار با مصرف‌کننده پیامدهای بزرگی برای بازاریابان دارد. خانواده: اعضای خانواده می‌توانند به شدت بر رفتار خریدار تأثیر بگذارند. خانواده مهم‌ترین سازمان خرید مصرف‌کننده در جامعه است و تحقیقات زیادی در مورد آن انجام شده‌است. بازاریابان به نقش و تأثیر شوهر، زن و فرزند در خرید محصولات و خدمات مختلف علاقه‌مند هستند. نقش‌ها و جایگاه: یک فرد به گروه‌های زیادی تعلق دارد: خانواده، باشگاه، سازمان، جوامع آنلاین. موقعیت فرد در هر گروه را می‌توان بر حسب نقش و جایگاه تعریف کرد. نقش شامل فعالیت‌هایی است که از افراد انتظار می‌رود با توجه به افراد اطراف خود انجام دهند. هر نقشی دارای جایگاهی است که نشان دهنده احترام عمومی جامعه به آن است. مردم معمولاً محصولاتی را متناسب با نقش و جایگاه خود انتخاب می‌کنند. نقش‌های مختلفی را که یک مادر شاغل بازی می‌کند در نظر بگیرید. در شرکت او، او ممکن است نقش یک مدیر برند را بازی کند. او در خانواده‌اش نقش همسر و مادر را بازی می‌کند. در رویدادهای ورزشی مورد علاقه‌اش، او نقش یک هوادار مشتاق را بازی می‌کند. او به عنوان مدیر برند، لباس‌هایی را می‌خرد که نشان دهنده نقش و جایگاه او در شرکتش باشد. در بازی، او ممکن است لباسی بپوشد که از تیم مورد علاقه خود حمایت کند. عوامل شخصی شغل: شغل فرد بر کالاها و خدمات خریداری شده تأثیر می‌گذارد. کارگران یقه آبی تمایل به خرید لباس‌های کار زمخت بیشتری دارند، در حالی که مدیران، بیشتر کت و شلوارهای تجاری می‌خرند. بازاریابان سعی می‌کنند گروه‌های شغلی را شناسایی کنند که علاقه بالاتر از حد متوسط به محصولات و خدمات خود دارند. یک شرکت حتی می‌تواند در تولید محصولات مورد نیاز یک گروه شغلی خاص تخصص داشته باشد. به عنوان مثال، شرکت کاترپیلار، تولیدکننده پیشرو ماشین آلات راهسازی در جهان، تلفن‌های همراه مقاومی را ارائه می‌دهد که برای محیط‌های کاری سخت و چالش‌برانگیز ساخته شده‌اند. سن و مرحله زندگی: مردم در طول عمر خود کالاها و خدماتی را که می‌خرند تغییر می‌دهند. سلیقه در غذا، لباس، مبلمان و تفریح اغلب به سن بستگی دارد. خرید همچنین بر اساس مرحله چرخه زندگی خانواده شکل می‌گیرد؛ مراحلی که خانواده‌ها ممکن است در طول زمان با بلوغ از آن عبور کنند. تغییرات مرحله زندگی معمولاً از جمعیت‌شناسی و رویدادهای تغییر دهنده زندگی ناشی می‌شود: ازدواج، بچه دار شدن، خرید خانه، طلاق، رفتن فرزندان به دانشگاه، تغییر در درآمد شخصی، نقل مکان از خانه و بازنشستگی. بازاریابان اغلب بازارهای هدف خود را بر حسب مرحله چرخه عمر تعریف می‌کنند و برای هر مرحله محصولات و برنامه‌های بازاریابی مناسب را توسعه می‌دهند. شرایط اقتصادی: وضعیت اقتصادی یک فرد بر انتخاب فروشگاه و محصول او تأثیر می‌گذارد. بازاریابان روند هزینه‌ها، درآمد شخصی، پس‌انداز و نرخ بهره را مشاهده می‌کنند. در زمان‌های امروزی که ارزش‌شان بیشتر است، بیشتر شرکت‌ها با طراحی مجدد، تغییر موقعیت و قیمت‌گذاری مجدد محصولات و خدمات خود، گام‌هایی برای ایجاد ارزش بیشتر برای مشتری برداشته‌اند. سبک زندگی: افرادی که از یک خرده فرهنگ، طبقه اجتماعی و شغل هستند ممکن است سبک زندگی کاملاً متفاوتی داشته باشند. سبک زندگی الگوی زندگی یک فرد است که در روان‌شناسی او بیان شده‌است. سبک زندگی چیزی فراتر از طبقه اجتماعی یا شخصیت فرد است. سبک زندگی کل الگوی رفتار و تعامل یک فرد در جهان را نشان می‌دهد. هنگامی که مفهوم سبک زندگی با دقت مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند به بازاریابان کمک کند تا ارزش‌های متغیر مصرف‌کننده و چگونگی تأثیر آن بر رفتار خریدار را درک کنند. مصرف‌کنندگان فقط محصولات را نمی‌خرند؛ ارزش‌ها و سبک زندگی آن محصولات را نیز می‌خرند. بازاریابان به دنبال بخش‌های سبک زندگی با نیازهایی هستند که می‌توانند از طریق محصولات خاص یا رویکردهای بازاریابی ارائه شوند. چنین بخش‌هایی ممکن است با هر چیزی تعریف شوند، از ویژگی‌های خانوادگی یا علایق بیرونی گرفته تا غذاهایی که مردم می‌خورند. شخصیت و خودپنداره: شخصیت متمایز هر فرد بر رفتار خرید او تأثیر می‌گذارد. شخصیت به ویژگی‌های روانشناختی منحصر به فردی اشاره دارد که یک فرد یا گروه را متمایز می‌کند. شخصیت معمولاً با ویژگی‌هایی مانند اعتماد به نفس، تسلط، جامعه پذیری، خودمختاری، تدافعی، سازگاری و پرخاشگری توصیف می‌شود. شخصیت می‌تواند در تحلیل رفتار مصرف‌کننده برای انتخاب‌های خاص محصول یا برند مفید باشد. عوامل روانشناختی انگیزه: یک فرد در هر زمان نیازهای زیادی دارد. برخی از آنها بیولوژیکی هستند و از حالت‌های تنش مانند گرسنگی، تشنگی یا ناراحتی ناشی می‌شوند. برخی دیگر روانی هستند که از نیاز به شناخت، احترام یا تعلق ناشی می‌شوند. یک نیاز زمانی به انگیزه تبدیل می‌شود که به سطح کافی از شدت برانگیخته شود. انگیزه نیازی است که به اندازه کافی فشارآور است تا فرد را به سمت جستجوی رضایت سوق دهد. روانشناسان نظریه‌هایی را در مورد انگیزش انسان ایجاد کرده‌اند. دو مورد از محبوب‌ترین آنها - نظریه‌های زیگموند فروید و آبراهام مزلو - معانی کاملاً متفاوتی برای تحلیل و بازاریابی مصرف‌کننده دارند. زیگموند فروید فرض می‌کرد که افراد تا حد زیادی در مورد نیروهای روان‌شناختی واقعی که رفتارشان را شکل می‌دهند ناخودآگاه هستند. نظریه او نشان می‌دهد که تصمیمات خرید یک فرد تحت تأثیر انگیزه‌های ناخودآگاه است که حتی خریدار ممکن است به‌طور کامل آن را درک نکند. آبراهام مزلو به دنبال توضیح این بود که چرا مردم در زمان‌های خاص تحت تأثیر نیازهای خاص قرار می‌گیرند. مزلو اعتقاد داشت نیازهای انسان در یک سلسله مراتب چیده شده‌اند، از شدیدترین در پایین تا کمترین فشار در بالا. این نیازها شامل نیازهای فیزیولوژیکی، نیازهای ایمنی، نیازهای اجتماعی، نیازهای عزت و خود-واقعیت‌بخشی هستند. ادراک: یک فرد با انگیزه آماده عمل است. نحوه عمل شخص تحت تأثیر درک خود او از موقعیت است. همه ما از طریق جریان اطلاعات از طریق حواس پنج‌گانه خود یادمی‌گیریم: بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی. با این حال، هر یک از ما این اطلاعات حسی را به صورت فردی دریافت، سازماندهی و تفسیر می‌کنیم. ادراک فرآیندی است که در آن افراد اطلاعات را انتخاب، سازماندهی و تفسیر می‌کنند تا تصویری معنادار از جهان شکل دهند. افراد به دلیل سه فرایند ادراکی می‌توانند ادراکات مختلفی از یک محرک ایجاد کنند: توجه انتخابی، تحریف انتخابی و حفظ انتخابی. افراد هر روز در معرض محرک‌های زیادی قرار می‌گیرند. برای مثال، افراد روزانه در معرض ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ پیام تبلیغاتی قرار می‌گیرند - از تبلیغات تلویزیونی و مجلات گرفته تا بیلبوردها و تبلیغات رسانه‌های اجتماعی و پست‌های روی تلفن‌های هوشمند. توجه انتخابی - تمایل افراد به بررسی بیشتر اطلاعاتی که در معرض آنها قرار می‌گیرند - به این معنی است که بازاریابان باید برای جلب توجه مصرف‌کننده سخت تلاش کنند. حتی محرک‌های آشکار همیشه به روش مورد نظر ظاهر نمی‌شوند. هر فرد اطلاعات دریافتی را در یک ذهنیت موجود تطبیق می‌دهد. تحریف انتخابی تمایل افراد به تفسیر اطلاعات را به گونه‌ای توصیف می‌کند که از آنچه قبلاً باور دارند پشتیبانی می‌کند. مردم همچنین بسیاری از آموخته‌های خود را فراموش خواهند کرد. آنها تمایل به حفظ اطلاعاتی دارند که از نگرش‌ها و باورهای آنها پشتیبانی می‌کند. حفظ انتخابی به این معنی است که مصرف‌کنندگان احتمالاً نکات خوبی را که در مورد برند مورد علاقه خود بیان شده‌است را به خاطر می‌آورند و نکات خوبی را که در مورد مارک‌های رقیب ارائه شده‌است فراموش می‌کنند. به دلیل توجه انتخابی، تحریف، و حفظ، بازاریابان باید سخت تلاش کنند تا پیام‌های خود را به درستی برسانند. یادگیری: وقتی مردم عمل می‌کنند، یادمی‌گیرند. یادگیری تغییراتی را در رفتار یک فرد که ناشی از تجربه است، توصیف می‌کند. نظریه پردازان یادگیری می‌گویند که بیشتر رفتارهای انسان آموختنی است. یادگیری از طریق فعل و انفعال انگیزه‌ها، محرک‌ها، سرنخ‌ها، پاسخ‌ها و تقویت اتفاق می‌افتد. محرک یک نیروی درونی قوی است که نیاز به اقدام دارد. یک محرک زمانی به یک انگیزه تبدیل می‌شود که به سمت یک شی محرک خاص هدایت شود. برای مثال، انگیزه یک فرد برای خودشکوفایی ممکن است او را تشویق کند که به دنبال خرید یک دوربین باشد. پاسخ مصرف‌کننده به ایده خرید یک دوربین مشروط به نشانه‌های اطراف است. نشانه‌ها محرک‌های جزئی هستند که زمان، مکان و نحوه پاسخ فرد را تعیین می‌کنند. خریدار دوربین ممکن است چندین برند دوربین را در ویترین مغازه ببیند، از قیمت فروش ویژه بشنود، یا با یک دوست دربارهٔ دوربین‌ها صحبت کند. همه اینها نشانه‌هایی هستند که ممکن است بر پاسخ مصرف‌کننده به علاقه او به خرید محصول تأثیر بگذارند. فرض کنید مصرف‌کننده یک دوربین نیکون بخرد. اگر این تجربه مفید باشد، مصرف‌کننده احتمالاً بیشتر و بیشتر از دوربین استفاده می‌کند و پاسخ او تقویت می‌شود. سپس دفعه بعد که او یک دوربین عکاسی یا دوربین دوچشمی یا محصولات مشابه خرید می‌کند، احتمال خرید یک محصول نیکون بیشتر است. اهمیت عملی تئوری یادگیری برای بازاریابان این است که آنها می‌توانند تقاضا برای یک محصول را با مرتبط کردن آن با انگیزه‌های قوی، استفاده از نشانه‌های انگیزشی و ارائه تقویت مثبت افزایش دهند. باورها و نگرش‌ها: افراد از طریق انجام دادن و یادگیری، باورها و نگرش‌ها را به دست می‌آورند. اینها به نوبه خود بر رفتار خرید آنها تأثیر می‌گذارد. باور یک تفکر توصیفی است که شخص در مورد چیزی دارد. باورها ممکن است مبتنی بر دانش، عقیده یا ایمان واقعی باشند و ممکن است حامل بار احساسی باشند یا نباشند. بازاریابان به باورهایی که مردم در مورد محصولات و خدمات خاص فرموله می‌کنند علاقه‌مند هستند زیرا این باورها تصاویر محصول و برند را می‌سازند که بر رفتار خرید تأثیر می‌گذارد. اگر برخی از باورها اشتباه باشد و مانع خرید شود، بازاریاب می‌خواهد کمپینی برای اصلاح آنها راه‌اندازی کند. مردم در مورد مذهب، سیاست، لباس، موسیقی، غذا و تقریباً هر چیز دیگری نگرش دارند. نگرش (Attitude) ارزیابی‌ها، احساسات و تمایلات نسبتاً ثابت یک فرد را نسبت به یک شی یا ایده توصیف می‌کند. نگرش‌ها افراد را در چارچوب ذهنی دوست داشتن یا دوست نداشتن چیزها، حرکت به سمت یا دور شدن از آنها قرار می‌دهد. خریدار دوربین ممکن است نگرش‌هایی مانند «بهترین‌ها را بخرید»، «ژاپنی‌ها بهترین محصولات دوربین دنیا را می‌سازند» و «خلاقیت و ابراز وجود از مهم‌ترین چیزهای زندگی هستند» داشته باشد. اگر چنین باشد، دوربین نیکون به خوبی با نگرش‌های موجود مصرف‌کننده مطابقت دارد. تغییر نگرش‌ها دشوار است. نگرش‌های یک فرد در یک الگو قرار می‌گیرد. تغییر یک نگرش ممکن است نیاز به تنظیمات دشوار در بسیاری دیگر داشته باشد؛ بنابراین، یک شرکت معمولاً به جای تلاش برای تغییر نگرش، باید سعی کند محصولات خود را با الگوهای نگرش موجود تطبیق دهد. البته، استثناهایی وجود دارد. تغییر موقعیت یا گسترش یک برند نیازمند تغییر نگرش است. بازار سازمانی و رفتار خریدار سازمانی اکثر شرکت‌های بزرگ به طریقی به سازمان‌های دیگر کالا یا خدماتی را می‌فروشند. شرکت‌هایی مانند آی‌بی‌ام، بوئینگ، دوپون، کاترپیلار و شرکت‌های بی‌شماری دیگر بیشتر محصولات خود را به شرکت‌های دیگر می‌فروشند. حتی شرکت‌های بزرگ محصولات مصرفی که محصولات مورد استفاده مصرف‌کنندگان نهایی را تولید می‌کنند، باید ابتدا محصولات خود را به سایر مشاغل بفروشند. برای مثال بسیاری از شرکت‌های محصولات مصرفی کالای خود را به شرکت‌های خرده‌فروشی می‌فروشند. رفتار خریدار سازمانی (Business buyer behavior) به رفتار خرید سازمان‌هایی اطلاق می‌شود که کالاها و خدماتی را برای استفاده در تولید محصولات و خدمات خود، خریداری می‌کنند. همچنین شامل رفتار شرکت‌های خرده‌فروشی و عمده‌فروشی می‌شود که کالاهایی را برای فروش مجدد یا اجاره به دیگران خریداری می‌کنند. در فرایند خرید سازمانی، خریداران تجاری تعیین می‌کنند که سازمان آنها به کدام محصولات و خدمات نیاز دارد و سپس از بین تأمین کنندگان و برندهای جایگزین آنها را پیدا، ارزیابی و انتخاب می‌کنند. بازاریابان کسب و کار به کسب و کار (B-to-B) باید تمام تلاش خود را برای درک بازارهای تجاری و رفتار خریدار تجاری انجام دهند. سپس، مانند کسب‌وکارهایی که محصولات خود را به خریداران نهایی می‌فروشند، باید مشتریان تجاری را درگیر کنند و با ایجاد ارزش برتر برای مشتری، روابط سودآوری با آنها برقرار کنند. بازار سازمانی بازار سازمانی بسیار عظیم است. در واقع، بازارهای سازمانی از لحاظ مالی و اقلامی بسیار بزرگتر از بازارهای مصرفی هستند. از برخی جهات، بازارهای سازمانی مشابه بازارهای مصرفی هستند. هر دو شامل افرادی هستند که نقش خریدار را بر عهده می‌گیرند و برای ارضای نیازها تصمیم به خرید می‌گیرند. با این حال، بازارهای تجاری از بسیاری جهات با بازارهای مصرفی متفاوت است. تفاوت‌های اصلی آن در ساختار بازار و تقاضا، ماهیت واحد خرید و انواع تصمیم‌گیری‌ها و فرایند تصمیم‌گیری مربوط می‌شود. بازاریاب سازمانی معمولاً با خریداران بسیار کمتر اما بسیار بزرگتری از بازاریاب مصرفی (consumer marketer) سر و کار دارد. اغلب حتی در بازارهای سازمانی بزرگ، تعداد کمی از خریداران، عمده خرید را انجام می‌دهند. علاوه بر این، بسیاری از بازارهای تجاری دارای تقاضای غیرکشسانی و نوسان بیشتری هستند. تقاضای کل برای بسیاری از محصولات تجاری، به ویژه در کوتاه مدت، چندان تحت تأثیر تغییرات قیمتی قرار نمی‌گیرد. کاهش قیمت چرم باعث نمی‌شود تولیدکنندگان کفش چرم بیشتری بخرند، مگر اینکه منجر به کاهش قیمت کفش شود که به نوبه خود باعث افزایش تقاضای مصرف‌کنندگان برای کفش شود، و تقاضا برای بسیاری از کالاها و خدمات تجاری بیشتر و سریعتر از تقاضا برای کالاها و خدمات مصرفی تغییر می‌کند. درصد کمی افزایش در تقاضای مصرف‌کننده می‌تواند باعث افزایش زیادی در تقاضای مشاغل شود. تقاضای سازمانی، تقاضای مشتق شده (derived demand) است، به این معنی که این تقاضا در نهایت از تقاضا برای کالاهای مصرفی ناشی می‌شود. رفتار خریدار سازمانی در یک سازمان، فعالیت خرید از دو بخش عمده تشکیل شده‌است: مرکز خرید، متشکل از همه افراد درگیر در تصمیم خرید، و فرایند تصمیم‌گیری خرید. مرکز خرید و فرایند تصمیم‌گیری خرید تحت تأثیر عوامل درونی سازمانی، بین فردی و فردی و همچنین عوامل محیطی بیرونی قرار دارند. مرکز خرید واحد تصمیم‌گیری یک سازمان در رابطه با خریدهای آن است. این واحد شامل تمام افراد و واحدهایی است که در فرایند تصمیم‌گیری خرید سازمانی نقش دارند. این گروه شامل کاربران واقعی محصول یا خدمات، کسانی که تصمیم خرید می‌گیرند، کسانی که بر تصمیم خرید تأثیر می‌گذارند، کسانی که خرید واقعی را انجام می‌دهند و کسانی که اطلاعات خرید را کنترل می‌کنند، می‌شود. فرایند خرید زمانی آغاز می‌شود که فردی در شرکت مشکل یا نیازی را تشخیص دهد که می‌تواند با خرید یک محصول یا خدمات خاص برطرف شود. خریدار پس از تشخیص نیاز، شرح نیاز کلی را تهیه می‌کند که ویژگی‌ها و کمیت کالای مورد نیاز را تشریح می‌کند. سازمان خریدار در مرحله بعد مشخصات فنی محصول مورد نظر را اغلب با کمک یک تیم مهندسی تحلیل ارزش توسعه می‌دهد. خریدار سپس فرایند جستجوی تأمین کننده را برای یافتن بهترین فروشندگان انجام می‌دهد. خریدار می‌تواند فهرست کوچکی از تامین‌کنندگان واجد شرایط را با بررسی دایرکتوری‌های تجاری، انجام جستجوهای آنلاین، یا تماس تلفنی با شرکت‌های دیگر برای دریافت پیشنهاد، گردآوری کند. در مرحله درخواست پیشنهاد در فرایند خرید تجاری، خریدار از تأمین کنندگان واجد شرایط دعوت می‌کند تا پیشنهادات خود را ارائه دهند. در پاسخ، برخی از تامین‌کنندگان خریدار را به وب سایت یا مواد تبلیغاتی خود ارجاع می‌دهند یا فروشنده‌ای را می‌فرستند تا با مشتری احتمالی تماس بگیرد. با این حال، زمانی که کالا پیچیده یا گران است، خریدار معمولاً به یک پیشنهاد کتبی دقیق یا ارائه رسمی از هر تأمین کننده بالقوه نیاز دارد. اعضای مرکز خرید سپس پیشنهادات را بررسی کرده و تأمین کننده یا تأمین کنندگان را انتخاب می‌کنند. در طول انتخاب تأمین کننده، مرکز خرید اغلب فهرستی از ویژگی‌های تأمین کننده مورد نظر و اهمیت نسبی آنها را تهیه می‌کند. خریدار سپس مشخصات روال سفارش (order-routine specification) را آماده می‌کند. این کار شامل سفارش نهایی با تأمین کننده یا تأمین کنندگان انتخاب شده‌است و مواردی مانند مشخصات فنی، مقدار مورد نیاز، زمان تحویل مورد انتظار، سیاست‌های بازگشت و ضمانت‌نامه را فهرست می‌کند. در این مرحله، خریدار عملکرد تأمین کننده را بررسی می‌کند. خریدار ممکن است با کاربران تماس گرفته و از آنها بخواهد که رضایت خود را ارزیابی کنند. بررسی عملکرد ممکن است خریدار را به ادامه، اصلاح یا کنار گذاشتن ترتیبات سوق دهد. وظیفه فروشنده این است که بر همان عواملی که خریدار استفاده می‌کند نظارت کند تا مطمئن شود که فروشنده رضایت مورد انتظار را دارد. بازار نهادها بازار نهادها (institutional market) متشکل از مدارس، بیمارستان‌ها، خانه‌های سالمندان، زندان‌ها و سایر مؤسساتی است که کالاها و خدماتی را به افراد تحت مراقبت خود ارائه می‌کنند. مؤسسات یا نهادها در حامیان مالی و اهدافشان با یکدیگر تفاوت دارند. بازارهای نهادها می‌توانند بسیار بزرگ باشند. برای مثال اقتصاد وسیع و در حال گسترش زندان‌های ایالات متحده را در نظر بگیرید: بیش از ۷۲۰ نفر از هر ۱۰۰ هزار نفر در ایالات متحده در زندان هستند، این یعنی ۲٫۲ میلیون نفر. هزینه‌های اصلاح کیفری از رشد بودجه در آموزش، حمل‌ونقل و کمک‌های عمومی پیشی گرفته‌است. زندان‌های ایالات متحده سالانه حدود ۷۴ میلیارد دلار - به‌طور متوسط ۳۱۰۰۰ دلار برای هر زندانی - برای امکانات خود هزینه می‌کنند که این رقم بیشتر از تولید ناخالص داخلی ۱۳۳ کشور است. بازار دولتی بازار دولتی فرصت‌های بزرگی را برای بسیاری از شرکت‌ها اعم از بزرگ و کوچک ارائه می‌دهد. در بیشتر کشورها، سازمان‌های دولتی خریداران عمده کالاها و خدمات هستند. تنها در ایالات متحده، دولت‌های فدرال، ایالتی و محلی دارای بیش از ۸۹۰۰۰ واحد خریدار هستند که سالانه بیش از ۳ تریلیون دلار کالا و خدمات خریداری می‌کنند. خرید دولتی و خرید سازمانی از بسیاری جهات مشابه هستند. اما تفاوت‌هایی نیز وجود دارد که باید توسط شرکت‌هایی که مایل به فروش محصولات و خدمات به دولت‌ها هستند درک شوند. برای موفقیت در بازار دولتی، فروشندگان باید تصمیم گیرندگان کلیدی را پیدا کنند، عوامل مؤثر بر رفتار خریدار را شناسایی کنند و فرایند تصمیم خرید را درک کنند. سازمان‌های دولتی معمولاً از تأمین‌کنندگان می‌خواهند که پیشنهادات خود را ارائه دهند و معمولاً قرارداد را به کمترین پیشنهاد می‌دهند. در برخی موارد، یک واحد دولتی، تامین‌کننده خود را بر اساس تکمیل به موقع قراردادها، کیفیت برتر یا شهرت تأمین کننده انتخاب می‌کند. سازمان‌های دولتی تمایل دارند تأمین کنندگان داخلی را بر تأمین کنندگان خارجی ترجیح دهند. شکایت عمده شرکت‌های چندملیتی فعال در اروپا این است که هر کشوری علی‌رغم پیشنهادات برتر که توسط شرکت‌های خارجی ارائه می‌شود، نسبت به اتباع خود طرفداری نشان می‌دهد. نسل‌های بازاریابی فیلیپ کاتلر بازاریابی را به سه نسل متفاوت تقسیم نموده‌است: نسل اول بازاریابی: تولید، بازاریابی از نظر کاتلر در سال‌های پیش از ۱۹۷۰ ابتدا محصولات تولید و سپس وارد بازار شده و در نهایت توسط بازاریابان به جستجوی چگونگی فروش به اشخاص تفکر می‌شد. از نظر کاتلر این نوع بازاریابی امروزه در بازار منسوخ شده و چنینی بازاریابی ای منجر به شکست خواهد بود. نسل دوم بازاریابی: تحقیق، تولید، بازاریابی کاتلر در ادامه همان بحث تشریح می‌کند که در نسل دوم بازاریابی تولیدکنندگان اقدام به ارائه سبک جدیدی از بازاریابی نمودند. شیوه‌ای که پیش از تولید به امر بازاریابی پرداخته و پس از پیدا نمودن نیازمندی‌های فعلی مشتریان، سپس اقدام به تولید نموده و محصولی مطابق با خواسته و پسند مشتریان را تولید و به بازار ارائه نماید. این نسل از بازاریابی نیز در سال‌های حدود ۱۹۹۰ منسوخ گردید. نسل سوم بازاریابی: تحقیق، تولید، بازاریابی، ارتباط دائمی با مشتری تا نفوذ به ذهن و قلب او در نسل سوم بازاریابی کاتلر عنوان می‌نماید که امروزه ما جهت موفقیت در فرایند فروش نیازمند یک همراهی با مصرف‌کنندگان تا پس از مصرف هستیم. مدیران بازاریابی موفق در دنیا امروزه می‌بایست تا پس از مصرف با مصرف‌کنندگان در ارتباط بوده و نیازهای آنان حین و پس از مصرف را نیز پاسخ گویند. نسخه سوم بازاریابی، مفهوم بازاریابی را به صحنهٔ آرزوها، ارزش‌ها و روح انسان می‌کشاند. نسخهٔ سوم بازاریابی عقیده دارد که مصرف‌کنندگان، موجودات کاملی هستند که امیدها و نیازهای دیگرشان، هرگز نباید نادیده گرفته شود؛ بنابراین نسخه سوم بازاریابی، بازاریابی هیجانی را با بازاریابی روح انسان کامل می‌نماید. منابع بازاریابی تبلیغات فرایندهای کسب و کار فروش کسب و کار
1958
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%A8%D8%A8%D8%B1
شیببر
شیببر ، جانوری دورگه میان شیر نر و ببر ماده‌است. شکل جسمانی آن مانند یک ببر بزرگ «راه‌راه» است. شیببر در طبیعت بسیار کمیاب است، چرا که مرز قلمروهای شیران و ببران به ندرت در یک مکان بر یک دیگر مطابق می‌شوند. در واقع، تنها جای باقی‌مانده که هر دو جانور را در بر می‌گیرد جنگل های ساسان گیر در ایالت گجرات هندوستان است. افزون بر این، شیران گروهی زندگی می‌کنند، حال آن که ببر جانوری گوشه‌گیر است. رشد شیببر هم از شیر و هم از ببر بیشتر است. دلیل این نمود نداشتن ژن محدودکنندهٔ رشد است که در شیر نر و در ببر ماده قرار دارد. شیببر در طی عمر خود پیاپی رشد می‌کند و به نقطه‌ای می‌رسد که بدنش دیگر توان تحمل اندازه‌اش را ندارد. بیشترین رکورد ثبت‌شده این جانور در گینس به ۴۱۸،۲ کیلوگرم می‌رسد. این باروری ها در طبیعت صورت نمی‌گیرد و بیشتر به صورت آزمایشگاهی و در درون باغ وحش ها اتفاق می افتد. باروری شیببر نر نابارور است، اما شیببر ماده معمولاً بارور خواهد بود و با شیر یا ببر نر امکان باروری آن وجود دارد. نمونهٔ مقابل آن که فرآورد تولید مثل ببر نر با شیر ماده‌است ببشیر نامیده می‌شود. برعکس شیببر، «ببشیر» از پدر و مادر خود کوچک‌تر است و رشد محدودی دارد. نام‌گذاری با توجه به این که این جانور از جفت‌گیری شیر نر و ببر ماده پدید می‌آید؛ زیست شناسان در زبان انگلیسی از آمیختن دو واژهٔ Lion به معنای شیر و Tiger به معنای ببر با اولویت نام پدر، نام لایگر (Liger) را برای آن برگزیده‌اند (Lion + Tiger = Liger). از این رو با توجه به پاسداشت زبان فارسی نام شیببر (شیر + ببر = شیببر) برای این جانور پیشنهاد شده‌است. جستارهای وابسته ببر مازندران ببر سیبری ببر هندوچین ببر بنگال منابع پیوند به بیرون هابز سودان پاتریک حیوانات دورگه بزرگترین گربه سان جهان یک لایگر در کالیفرنیا دورگه‌های پلنگیان
1961
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%86%DA%A9%D9%88%D9%88%D8%B1%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29
ونکوور (ابهام‌زدایی)
ونکوور ممکن است به یکی از موارد زیر گفته شود: مکان‌ها ونکوور شهری واقع در استان بریتیش کلمبیا در کشور کانادا ونکوور، واشینگتن شهری در شهرستان کلارک ایالت واشینگتن ایالات متحده آمریکا ونکوور بزرگ یک کلان شهر و بزرگترین منطقه مسکونی بریتیش کلمبیا در کانادا مترو ونکوور نام رسمی منطقه جغرافیایی ونکوور بزرگ در بریتیش کلمبیای کانادا نورث ونکوور منطقه‌ای در ونکوور بزرگ که شامل شهر و منطقه نورث ونکوور است وست ونکوور منطقه‌ای است در ونکوور بزرگ در بریتیش کلمبیای کشور کانادا جزیره ونکوور واقع در در ساحل غربی کانادا و بخشی از استان بریتیش کلمبیا فرودگاه بین‌المللی ونکوور در شهر ونکوور کشور کانادا افراد جورج ونکوور ناخدایی در نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا موارد دیگر ونکوور فیلم استدیوز یک مرکز تولید فیلم در شهر ونکوور کانادا ونکوور کناکز یک تیم حرفه‌ای هاکی روی یخ در ونکوور بریتیش کلمبیا کانادا ونکوور وایتکپس اف‌سی یک تیم فوتبال در شهر ونکوور در بریتیش کلمبیا کانادا صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها صفحه‌های ابهام‌زدایی نام خانوادگی صفحه‌های ابهام‌زدایی نام شهر
1964
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%86%DA%A9%D9%88%D9%88%D8%B1
ونکوور
ونکوور ، یک شهر ساحلی و بندرگاهی مهم در کانادا است که در منطقه لوئر مین‌لند در استان بریتیش کلمبیا قرار دارد. بر اساس آخرین سرشماری‌های در سرشماری ۲۰۲۱ کانادا، جمعیت ونکوور، پرجمعیت‌ترین شهر استان بریتیش کلمبیا، از ۶۳۱٬۴۸۶ نفر در سال ۲۰۱۶ به ۶۶۲٬۲۴۸ نفر رسیده‌است. ونکوور بزرگ در سال ۲۰۲۲ دارای جمعیتی معادل ۲٫۶ میلیون نفر بوده‌است، که آن را به سومین کلانشهر کشور کانادا تبدیل می‌کند. بر اساس آخرین آمارهای اداره آمار کانادا در سال ۲۰۲۲، در هر کیلومتر مربع ۵٬۷۰۰ نفر در ونکوور زندگی می‌کنند که بیشترین تراکم جمعیت در کشور کانادا و چهارمین در آمریکای شمالی، بعد از نیویورک، سان فرانسیسکو و مکزیکوسیتی به‌شمار می‌رود. ونکوور از لحاظ قومی و زبان‌های کانادا یکی از متنوع‌ترین شهرها در کانادا است: ۴۹٫۳ درصد ساکنان آن انگلیسی زبان مادری آنها نیستند، ۴۷٫۸ درصد افراد بومی نه انگلیسی زبان و نه فرانسه زبان هستند و ۵۴٫۵ درصد از ساکنان به گروه‌های اقلیت قابل مشاهده تعلق دارند. ونکوور همواره به عنوان یکی از پنج شهر برتر دنیا از لحاظ کیفیت و قابلیت زندگی انتخاب شده‌است و مجله اکونومیست برای پنج سال متوالی ونکوور را در صدرِ فهرستِ زیست‌پذیرترین شهرهای دنیا از لحاظ کیفیت زندگی، بهترین شهر دنیا برای سکونت انتخاب کرد. از نظر مسکن مقرون‌به‌صرفه، ونکوور یکی از گران‌ترین شهرهای کانادا و جهان است. ونکوور قصد دارد به سبزترین شهر در جهان تبدیل شود. ونکووریسم فلسفه برنامه‌ریزی شهری در این شهر است. سکونتگاه‌های بومی ونکوور بیش از ۱۰۰۰۰ سال پیش آغاز شد و شامل اقوام اسکوامیش، مسکوام و تسلیل-واتوت بود. این شهر مدرن، که در ابتدا گستاون نام داشت برای اولین بار در اطراف محل یک میخانهٔ موقت، در قسمت‌های غربی املاک کارخانه هیستینگز که در یکم ژوئیه ۱۸۶۷، ساخته شد و جان دیتون مالک آن بود، آغاز شد. «ساعت بخار گستاون» محل اولیه و اصلی شهر را مشخص می‌کند. سپس گستاون گسترش یافت و به‌طور رسمی به عنوان یک منطقه روستاییِ با اسم رسمی گرانویل ثبت شد. این شهر در سال ۱۸۸۶ با قراردادی با راه‌آهن کانادا پاسیفیک به «ونکوور» تغییر نام داد. تا سال ۱۸۸۷، راه‌آهن کانادا پاسیفیک به این شهر گسترش پیدا کرد و بندر طبیعی بزرگ شهر در اقیانوس آرام به پیوندی حیاتی در تجارت بین آسیا-اقیانوسیه، شرق آسیا، اروپا و شرق کانادا تبدیل شد. ونکوور میزبان کنفرانس‌ها و رویدادهای بین‌المللی بسیاری بوده‌است، از جمله بازی‌های امپراتوری و مشترک المنافع بریتانیا در سال ۱۹۵۴، اولین زیستگاه، اکسپو ۸۶، [[سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک کانادا ۱۹۹۷] ]، بازی‌های جهانی پلیس و آتش‌نشانی در ۱۹۸۹ و ۲۰۰۹; چندین مسابقه از جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۱۵ از جمله فینال در ورزشگاه بی‌سی پلیس در مرکز شهر ونکوور، و بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۰ و بازی‌های پارالمپیک زمستانی ۲۰۱۰ که در ونکوور و ویسلر، بریتیش کلمبیا، یک استراحتگاه در شمال شهر برگزار شدند. در سال ۱۹۶۹، صلح سبز در ونکوور تأسیس شد. این شهر در سال ۲۰۱۴ به خانه دائمی تد تبدیل شد. ، بندر ونکوور چهارمین بندر بزرگ بر حسب تُن در قاره آمریکا است، شلوغ‌ترین و بزرگ‌ترین بندر در کانادا و متنوع‌ترین بندر در آمریکای شمالی. در حالی که جنگلداری بزرگ‌ترین صنعت آن باقی مانده‌است، ونکوور به عنوان یک مرکز شهری احاطه شده توسط طبیعت به خوبی شناخته شده‌است و گردشگری را به دومین صنعت بزرگ آن تبدیل کرده‌است. استودیوهای بزرگ تولید فیلم در ونکوور و اطراف برنابی ونکوور بزرگ و مناطق اطراف آن را به یکی از بزرگ‌ترین [تصویربرداری اصلی]] مراکز در آمریکای شمالی تبدیل کرده‌اند، نام مستعار «هالیوود شمالی را به خود اختصاص داد». ریشهٔ نامگذاری این شهر به احترام جرج ونکوور، ناخدای بریتانیایی ونکوور نام گرفت. این ناخدا بخش‌های داخلیِ خلیج بورارد را در سال ۱۷۹۲ کشف کرد و به بسیاری از این بخش‌ها و مکان‌ها نام بریتانیایی داد. نام خانوادگیِ ونکوور ریشه از زبانِ هلندی دارد که متعلق به شخصی از شهرِ کوردن در هلند بوده‌است. اجداد این کاشف از کوردن به انگلیس آمدند که نام خانوادگیِ آن‌ها به افتخارِ اکتشافات جورج ونکوور برای این شهر انتخاب شد. بومیان یا مردم اسکوامیش که در منطقه‌ای زندگی می‌کردند که جنوب غربی بریتیش کلمبیا از جمله این شهر را در بر می‌گیرد، نام K'emk'emeláy̓ را داده‌اند که به معنای «محل افرا‌های بسیار» است. این نام در اصل نام روستایی بود که مردم بومی ساکنان آن بودند، جایی که کارخانه هیستینگز توسط ادوارد استمپ به عنوان بخشی از پایه‌های سکونتگاه بریتانیایی که بعداً بخشی از ونکوور شد، در آنجا تأسیس شد. پیشینه قبل از ۱۸۵۰ اسناد باستان‌شناسان حاکی از حضور اقوام بومی در ونکوور در حدود ۸۰۰۰ تا ۱۰٬۰۰۰ سال قبل هستند. این شهر بر روی مناطق سنتی و در حال حاضر بر سرزمین‌های تاریخیِ بومیانِ «اسکوامیش»، «موسکوویم» و «تسلیل-واوتوث» از مردمان قبایل ساکن در مناطق ساحلی «سالیش» قرار گرفته‌است. آن‌ها دهکده‌هایی در مناطق مختلفِ ونکوور کنونی داشتند، از جمله پارک استنلی، نهر فالس، کیتسیلانو، پوینت‌گری و مناطق نزدیک به دهانهٔ رود فریزر. اروپایی‌ها برای اولین بار زمانی با منطقهٔ کنونیِ ونکوور آشنا شدند که کاشف اسپانیایی، خوزه ماریا نارواز، ساحل پوینت‌گریِ کنونی و بخش‌هایی از شاخاب بورارد را در سال ۱۷۹۱ کشف کرد (اگرچه یک نویسنده ادعا کرده‌است که فرانسیس دریک، دریاسالارِ انگلیسی در سال ۱۵۷۹ از این منطقه دیدار کرده‌است) کاشف و تاجر کمپانی شمال غرب سایمون فریزر و خدمه کشتی‌اش اولین اروپایی‌هایی بودند که پا بر مناطق کنونی شهر ونکوور نهادند. در سال ۱۸۰۸، آن‌ها از بخش پایینیِ شرق رود فریزر به این منطقه سفر کردند و احتمالاً تا پوینت‌گری پیش‌روی داشتند. رشد اولیه هنگام هجوم جویندگان طلا به این منطقه در سال ۱۸۵۸، بیش از ۲۵٬۰۰۰ مرد، اکثراً از کالیفرنیا به نزدیکی نیو وست مینستر (بنا شده در سال ۱۸۵۹) بر رود فریزر آورده شدند تا در نهایت با دور زدنِ منطقه‌ای که امروزه ونکوور نامیده می‌شود به «فریزر کَنیِن» منتقل شوند. ونکوور در میان شهرهای بریتیش کلمبیا از جوان‌ترین‌هاست؛ اولین سکونت‌گاه اروپایی در منطقه‌ای که اکنون ونکوور نامیده می‌شود در سال ۱۸۶۲ در مزرعهٔ مک‌کلیری در شرقِ دهکدهٔ باستانی «موسکوویم» در ناحیه‌ای که اکنون «مارپول» نامیده می‌شود بر رود فریزر بنا شد. در سال ۱۸۶۳، یک کارخانه چوب‌بری در مودی‌ویل (اکنون شهر نورث ونکوور) بنا شد که بزرگ‌ترین ارتباطِ شهر با چوب‌بری را رقم زد. این صنعت به سرعت توسطِ کارخانه‌های دیگری که تحت مالکیت کاپیتان ادوارد استمپ در جنوبِ ساحلِ جنوبیِ شاخاب بنا شده بودند رشد کرد. استمپ که چوب‌بری را در منطقه پورت آلبرنی آغاز کرده بود، ابتدا تلاش کرد که یک کارخانه در براکتون پوینت بنا کند، اما جریان‌های سخت و جزیره‌نماها در سال ۱۸۶۷، آن‌ها را وادار به تعیین مکانی جدید در نزدیکی خیابان دانلِوی کرد. این کارخانه که به نام کارخانه هیستینگ شناخته می‌شود به نوعی هستهٔ صنعتی تبدیل شد که در اطراف آن ونکوورِ کنونی شکل گرفت. نقش اصلی این کارخانه در شهر با ظهور راه‌آهن کانادا پسیفیک (CPR) در سال ۱۸۸۰ کم‌رنگ شد و از اهمیت آن به مرور کاسته شد و تا اینکه در سال ۱۹۲۰ بسته شد. سکونت‌گاه اصلی که به نام گستاون مشهور شد در اطراف میخانه موقتی که توسط «گسی»، جک دیتون در سال ۱۸۷۰ بر لبهٔ مستملکات کارخانه هستینگ تأسیس شد، به سرعت پیشرفت کرد. در سال ۱۸۷۰، دولت مستعمراتی دوباره از سکونت‌گاه نقشه‌برداری کرد و یک منطقه روستایی تأسیس کرد و به احترام وزیر مشاور در امور خارجه و مشترک‌المنافع، لرد گرونویل آن را گرنویل نام نهاد. این منطقه در سال ۱۸۸۴ به همراه بندرگاه طبیعی آن به عنوان پایانه‌ای برای راه‌آهن کانادا پسیفیک انتخاب شد؛ در حالی که پورت مودی، نیو وست مینستر و ویکتوریا برای این عنوان با آن رقابت می‌کردند. احداثِ یک مسیر راه‌آهن از انگیزه‌های بریتیش کلمبیا در سال ۱۸۷۱ برای پیوستن به کنفدراسیون کانادا بود؛ اگرچه رسواییِ پسفیک و مناقشات برای استفاده یا عدم استفاده از کارگران چینی ساخت این پروژه را تا سال ۱۸۸۰ به تأخیر انداخت. شکل‌گیری شهر ونکوور شهر ونکوور در ۶ام آوریل ۱۸۸۶ به‌طور رسمی شکل گرفت، همان سالی که اولین قطار بین قاره‌ای آمد. مدیر راه‌آهن کانادا پسیفیک (CPR) ویلیام فن هورن در همان سال به پورت مودی آمد تا پایانهٔ CPR که توسط هنری جان کمبی پیشنهاد شده بود را تأسیس کند و به افتخار جورج ونکوور، نام ونکوور را بر این شهر نهاد. آتش‌سوزی بزرگِ شهر ونکوور در ۱۳ام ژوئن ۱۸۸۶، تمام شهر را ویران کرد. در همان سال سازمان آتش‌نشانی ونکوور تأسیس شد و شهر به سرعت بازسازی شد. جمعیت ونکوور از ۱٬۰۰۰ نفر در سال ۱۸۸۱ به ۲۰٬۰۰۰ نفر در شروع سدهٔ جدید و به ۱۰۰٬۰۰۰ نفر سال ۱۹۱۱ رسید. تاجران ونکوور در جریانِ مهاجرت جویندگان طلا به منطقه در سال ۱۸۹۸ُ، آن‌ها را مجهز و موظف به کار کردند. یکی از آن تاجران، «چارلز وودوارد» اولین فروشگاه وودوارد را در خیابان‌های ابوت و کورداوا در سال ۱۸۹۲ تأسیس کرد؛ همزمان شعبه‌های فروشگاه‌های اسپنرسز و هادسونز بی در هستهٔ اصلی شهر تأسیس شدند که برای دهه‌ها از بزرگ‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای کانادا هستند. اقتصاد ونکوور اولیه توسط شرکت‌های بزرگی نظیر راه‌آهن کانادا پسیفیک (CPR) تسخیر شد که به فعالیت‌های اقتصادی این شهر رونق بخشید و رشد سریع شهر جدید را رقم زد. در حقیقت (CPR) اولین بنگاه معاملاتی املاک و سازنده مسکن در ونکوور بود. در حالی که بعضی واحدهای تولیدی ونکوور نظیرِ تشکیلات تصفیه شکر بریتیش کلمبیا با مدیریت بنجامین تاینگلی راجرز در سال ۱۸۹۰ رشد و رونق قابل ملاحظه‌ای داشتند، منابع طبیعی به رکنِ اصلیِ اقتصاد ونکوور تبدیل شد. بخش منابع طبیعی در ابتدا متکی به صنعت چوب‌بُری و صادرات چوب از طریق بندرگاه بود و تا سال ۱۹۳۰ این ترافیک تجاری بزرگ‌ترین بخش اقتصادی ونکوور به‌شمار می‌رفت. قرن بیستم سلطه اقتصادی توسط بازرگانان بزرگ با یک جنبش مبارزه‌ای توسط کارگران همراه شد. اولین نشانه‌های اصلی این جنبش، اعتصابِ کارکنان راه‌آهن علیه شرکت راه‌آهن کانادا پسیفیک (CPR) برای به رسمیت شناختنِ اتحادیه‌شان بود. رهبر کارگران فرانک راجرز در حالی که پیشقراول اعتصابات در بندرگاه بود، توسط پلیس CPR کشته شد و اولین قربانی این جنبش در بریتیش کلمبیا لقب گرفت. ظهور تنش‌های اقتصادی در سال ۱۹۱۸ در استان به اولین اعتصاب عمومیِ کانادا در معادن ذغال‌سنگ کامبرلند در جزیره ونکوور منجر شد. بعد از یک دوره آرامش نسبی در دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰، اعتصابات در ۱۹۳۵ به اوج خود رسید و سیل مردانِ بی‌شغل به شهر سرازیر شد تا به شرایطِ اردوگاه‌هایی که توسط ارتش در مناطق دور در استان اداره می‌شدند اعتراض و تظاهرات کنند. بعد از دو ماه تنش روزانه و تظاهرات‌های فلج‌کننده، اعتصاب‌کننده‌های اردوگاه‌ها تصمیم گرفتند تا شکایت خود را به دولت فدرال ببرند و به سمت اتاوا مهاجرت کردند. این مهاجرت بعدها به «کوچ به اتاوا» مشهور شد، اگرچه این پیاده‌رویِ دسته جمعی با زور سرکوب شد. کارگران در نزدیکیِ میشن دستگیر شدند و محکوم به کار اجباری در اردوگاه‌های کار شدند. جنبش‌های اجتمای دیگر، از جمله موج اول فمینیسم، رفُرمِ اخلاقی و جنبش‌های میانه‌رو نیز در توسعهٔ ونکوور مؤثر بودند. مری الن اسمیث، یک فعال حقوق زنان و فعالِ منع تولید و فروش و مصرف نوشابه‌های الکلی و اهل ونکوور، اولین زنی شد که در انتخابات پارلمان کانادا در سال ۱۹۱۸ انتخاب شد. ممنوعیت فروش الکل در جنگ جهانی اول آغاز شد و تا سال ۱۹۲۱، که دولت استانی نظارتی دقیق بر فروش الکل را سازمان‌دهی کرد، ادامه یافت. سازوکارِ این نظارت تا به امروز، بدنهٔ اصلیِ نظارت دولت کانادا بر فروش و مصرف مشروبات الکلی را شکل داده‌است. اولین قانون مواد مخدرِ کانادا به دنبال یک همه‌پرسی عمومی، برگزار شده توسط وزیر کار فدرال و نخست‌وزیر بعدیِ کانادا، ویلیام لیون مکنزی کینگ در سرتاسر کانادا الزامی شد. کنیگ برای بازرسی و برآورد خساراتِ ادعایی که توسط یک آشوب خیابانی انجام شده بود فرستاده شد. این آشوب بعد از پیمان اخراج مهاجران آسیایی رخ داد و یک سلسله اعتراضات به شدت خشونت‌آمیز در محله چینی‌ها و محله ژاپنی‌ها صورت گرفت. دو نفر از مدعیان خسارت، تولیدکنندگان تریاک بودند و بعد از بازرسی‌ها، کینگ پی برد که زنان سفیدپوست به صورت مکرر فروش مخفیانه تریاک را گزارش کرده‌اند. این گزارش‌ها توسط چینی‌ها نیز ارسال شده بود. بر اساس این گزارش‌ها، یک قانون فدرال که تولید، فروش و انتقال تریاک را برای مقاصد غیر پزشکی ممنوع می‌کرد وضع شد. این آشوب‌های خیابانی و شکل‌گیری پیمان اخراج مهاجران آسیایی، به عنوان نشانه‌ای از رشد روزافزون ترس از ژاپنی‌هایی که در شهر ونکوور و استان بریتیش کلمبیا زندگی می‌کردند و عدم اعتماد به آن‌ها قلمداد شد. این ترسِ همگانی بعد از حمله به پرل هاربر تشدید شد که سرانجام به بازداشت یا اخراج تمام ژاپنی-کانادایی‌های ساکن در ونکوور و استان منجر شد. بعد از جنگ، این مردان وزنانِ ژاپنی-کانادایی اجازهٔ بازگشت به شهرهایی نظیر ونکوور و محله‌های ژاپنی‌ها را پیدا نکردند و این محله‌ها و مناطق مشابهِ ژاپنی‌نشین هیچ‌گاه مجدداً دایر و احیا نشدند. ادغامِ پوینت‌گری و ونکوور جنوبی به شهر ونکوور، آخرین مرزبندی‌های شهری را رقم زد و مدتی بعد آن را به سومین کلان‌شهر کانادا تبدیل کرد. تا سال ۱۹۲۹ٌ، جمعیت ونکوور بزرگ ۲۲۸٬۱۹۳ بود. جغرافیا ونکوور بین خلیجک بورارد در شمال و دلتای رودخانه فریزر در جنوب قرار گرفته‌است. تنگه جورجیا در غرب، با پوشش توسط جزیره ونکوور از اقیانوس آرام جدا شده‌است. شهر (شامل زمین‌های مسطح و تپه‌ای) مساحتی معادل ۱۱۴ کیلومتر مربع دارد و در منطقه زمانی اقیانوس آرام و منطقه محیط زیستیِ دریایی اقیانوس آرام قرار دارد. تا زمان نامگذاری شهر در سال ۱۸۸۵، نام «ونکوور» به کل جزیره ونکوور گفته می‌شد و همچنان عده‌ای به غلط تصور می‌کنند که شهر ونکوور در جزیره ونکوور واقع شده‌است. برای جزیره و شهر هر دو (همچنین شهر ونکوور در ایالت واشینگتن آمریکا) به احترام کاپیتان و ناخدای سلطنتی، جورج ونکوور، نام ونکوور در نظر گرفته شده‌است. ونکوور استنلی پارک را با مساحت ۴۰۴/۹ هکتار (۱۰۰۱ جریب) دربردارد که یکی از بزرگ‌ترین پارک‌های شهری در آمریکای شمالی است. کوه‌های نورث شور بالاتر از تمام نقاط شهر قرار دارد و از بسیاری نقاط نمایان است؛ همچنین در یک روز آفتابی، چشم‌اندازهای زیبایی از جمله کوه آتشفشانی مونت بیکر در ایالت واشینگتن در جنوب شرق، جزیره ونکوور در میان تنگه جورجیا در غرب و جنوب غرب و جزیره بووین در شمال غرب پدیدار می‌شوند. بوم‌شناسی پوشش گیاهی در ونکوور در اصل جنگل‌های استوایی پرباران و معتدل بود که شامل گیاهان و درختان مخروطی با توزیع پراکندهٔ درخت افرا و توسکا و باتلاق‌های زیادی حتی در مناطق بالایی (به دلیل زهکشی ضعیف) می‌شد. گیاهان و درختان مخروطی ترکیبی از درختان و گیاهان بومی بریتیش کلمبیا به نام‌های صنوبر داگلاس، سدر قرمز غربی و صنوبر کانادایی غربی بود. گمان می‌رود این منطقه بزرگ‌ترین درختانِ این گونه‌ها را در سواحل بریتیش کلمبیا داشته‌است. تنها در منطقه الیوت بی، سیاتل، بزرگیِ درختان با گونه‌های مشابه در خلیجک بورارد و انگلیش بی قابل قیاس است. بزرگ‌ترین درختان در جنگل‌های کهن ونکوور در منطقه گستاون قرار داشت که اولین موج قطع درختان و رشد صنعت چوب‌بُری در آن‌جا رخ داد. این درختان عظیم همچنین در سراشیبی‌های مجاور نهر فالس، انگلیش بی و مخصوصاً اطراف ساحل جریکو رشد کرده بودند. درختانِ جنگل واقع در استنلی پارک بین سال‌های ۱۸۶۰ و ۱۸۸۰ قطع شدند و شواهدی از روش‌های قدیمی چوب‌بری همچنان در این مناطق قابل مشاهده است. بسیاری از گیاهان و درختانی که در ونکوور و لوئر مین‌لند رشد می‌کنند از مناطق دیگری از قاره و سواحل دیگرِ اقیانوس آرام به این منطقه منتقل شده‌اند؛ از جمله درخت معمای میمون، افرای ژاپنی و همچنین گیاهان غیربومی شکوفه‌دار مانند ماگنولیا، بتهٔ آزالیا و گل صدتومانی. گونه‌های دیگری که از اقلیم‌های ناملایم‌تر از لحاظ آب و هوا در شرق کانادا و اروپا آورده شده‌اند در سایزهای متفاوت رشد کرده‌اند. صنوبر داگلاس بومی نیز می‌تواند به اندازه‌های بسیار عظیم رشد کند. بسیاری از خیابان‌های شهر با درختان شکوفه‌دار مختلف از جمله درخت گیلاس ژاپنی (ساکورا) آراسته شده‌اند که بین سال‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ توسط دولت ژاپن به این شهر اهدا شدند. این درختان شکوفه‌دار جندین هفته در اوایل بهار شکوفه می‌دهند و این مناسبت توسط جشنواره شکوفه‌های گیلاس ونکوور جشن گرفته می‌شود. خیابان‌های دیگر با درختان شاه بلوط، شاه بلوط اسب و دیگر درختان سایه‌دار زینتی آراسته شده‌اند. اقلیم ونکوور یکی از گرم‌ترین شهرهای کانادا در زمستان است. اقلیم ونکوور بر اساس استانداردهای کانادایی معتدل است و در دستهٔ اقلیم اقیانوسی یا ساحل دریایی غربی قرار می‌گیرد. (بر حسب سامانه طبقه‌بندی اقلیمی کوپن در دستهٔ Cfb قرار می‌گیرد که این دسته در لبهٔ مرزبندی تابستان گرم قرار دارد) در طول ماه‌های تابستان، دمای مناطق داخلی ونکوور به مراتب بالاتر است. ونکوور به‌طور متوسط، خنک‌ترین تابستان را در میان تمام کلان‌شهرهای کانادایی داراست. این ماه‌های تابستان معمولاً خشک هستند و از هر پنج روز، تنها یک روزِ بارانی را می‌توان در ماه‌های ژوئیه و اوت انتظار داشت؛ اگرچه بارش باران از اواسط نوامبر تا مارس قابل انتظار است. ونکوور همچنین یکی از پرباران‌ترین شهرهای کاناداست. اگرچه، میزان بارش باران در مناطق مختلف این کلان‌شهر متفاوت است. میزان متوسط بارش باران سالانه که توسط فرودگاه بین‌المللی ونکوور در ریچموند محاسبه شده‌است، ۱٬۱۸۹ میلی‌متر است؛ این مقدار برای منطقه دان‌تاون ۱٬۵۸۸ میلی‌متر و برای منطقه نورث ونکوور ۲٬۰۴۴ میلی‌متر است. بیشترین میزان دمای روزانه ۲۲ درجه سانتی‌گراد در ژوئیه و اوت است که گاهی (البته به ندرت) به ۳۰ درجه سانتی‌گراد می‌رسد. بیشترین دمای ثبت شده در فرودگاه ۳۴٫۴ درجه سانتی‌گراد در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۹ بود و بیشترین دمای ثبت شده در داخل شهر ونکوور ۳۵ درجه سانتی‌گراد برای اولین بار در ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵ بوده‌است. این دما دوباره در ۸ اوت ۱۹۸۱ و در نهایت برای آخرین بار در ۲۹ مه ۱۹۸۳ برای این شهر اندازه‌گیری شد. سردترین دمای ثبت شده برای این شهر در ۱۴ ژانویه ۱۹۵۰، ۱۷/۸- درجه سانتی‌گراد در ۱۴ فوریه ۱۹۵۰ برای اولین بار و برای بار دوم در ۲۹ دسامبر ۱۹۶۸ اندازه‌گیری شد. به‌طور متوسط، بارش برف در این شهر ۹ روز در سال رخ می‌دهد که ۳ روز از آن ارتفاع بارش برف تا ۵ سانتی‌متر یا بیشتر می‌رسد. متوسط بارش برف در سال ۳۸/۱ سانتی‌متر است اما برف معمولاً مدت زیادی بر روی زمین باقی نمی‌ماند. زمستان در ونکوور بزرگ چهارمین زمستان معتدل در بین شهرهای کانادایی بعد از ویکتوریا، نانایمو و دانکن (همگی در جزیره ونکوور) است. فصل رشد گیاهان در ونکوور به‌طور متوسط ۲۳۷ روز، از ۱۸ مارس تا ۱۰ نوامبر است. منظرهٔ شهر برنامه‌ریزی شهری بر طبق آمار رسمی تا سال ۲۰۱۱، ونکوور بیشترین تراکم جمعیت در میان شهرهای کانادایی را داراست. برنامه‌ریزی شهری در ونکوور بارزترین خصوصیت خود را در ساختمان‌های مسکونی بلند و توسعهٔ چندمنظوره در مراکز شهری (به جای حومه و اطراف شهر) به ما می‌شناساند. برنامه‌ریزی شهری در ونکوور (به عنوان بخشی از منطقهٔ ونکوور بزرگ) از یک برنامهٔ راهبردی و سیاست‌هایی که توسط دولت در قالب «استراتژی رشد منطقه‌ای در ونکوور بزرگ» تدوین شده‌است، تأثیر پذیرفته‌است. ونکوور همواره در دههٔ اخیر، به عنوان یکی از بهترین شهرهای جهان برای زندگی انتخاب شده‌است. در بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰، مجله اکونومیست (واحد اطلاعات اکونومیست) ونکوور را بهترین شهر دنیا برای زندگی انتخاب کرد. ونکوور در سال ۲۰۱۱ جای خود را به ملبورن داد و به رتبه سومین شهر برتر دنیا برای زندگی رسید. این رتبه تا سال ۲۰۱۷ حفظ شده‌است. بر اساس گزارش فوربس، ونکوور ششمین بازار گران‌قیمتِ مسکن در جهان، و دومین در آمریکای شمالی بعد از لس آنجلس را دارد. ونکوور همچنین یکی گران‌ترین شهرهای کانادا برای زندگی است. هزینه فروش در فوریه ۲۰۱۶، ۵۶/۳٪ گران‌تر از متوسط ۱۰-ساله در یک ماه است. فوربس همچنین ونکوور را دهمین شهر تمیز در جهان معرفی کرده‌است. خصوصیات بنیادینِ برنامه‌ریزی شهری در ونکوور در اواخر دهه ۱۹۵۰ تدوین شد؛ زمانی که برنامه‌ریزان شهری ساخت برج‌های مسکونی بلند در محلهٔ وست‌اند را در دستور کار قرار دادند و قوانین محکمی برای برای تأمین فضای مؤثر برای حفظ خطِ دید کافی در شهر و همچنین فضای سبزِ مناسب وضع کردند. موفقیت این محله‌های متراکم و البته با کیفیت بالا برای زندگی به توسعهٔ دوبارهٔ مناطق شهری-صنعتی در اواسط دهه ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ منجر شد؛ از جمله فالس‌کریک شمالی و کول‌هاربور. نتیجه این توسعه‌ها یک هستهٔ شهری متراکم است که همواره به عنوان یک منطقهٔ شهریِ مطبوع، با کیفیت بالای استانداردهای توسعه شهری برای زندگی با کیفیت در جهان مشهور شده‌است. اخیراً مسئولان شهر در پیِ استفاده از روشِ «تراکمِ اقتصادی» هستند که در آن، تراکم جمعیت، طراحی و استفاده از زمین می‌تواند به پایداری محیط زیستی، توجیه اقتصادی مناسب با توجه به توان مالی عمومی و کیفیت بالای زندگی منجر شود. ونکوور به دلیل طیف وسیعی از مشکلات، از جمله پل‌های کوچک و قدیمی و کمبود بزرگراه‌های کافی در محدوده شهری، شلوغ‌ترین ترافیک شهری در کانادا را دارد. معماری گالری هنر ونکوور در مرکز شهر ونکوور در یک ساختمان نئوکلاسیک که قبلاً دادگاه اصلی ونکوور بوده‌است قرار دارد که در سال ۱۹۰۶ ساخته شده‌است. ساختمان دادگاه توسط فرانسیس رتنبری طراحی شده‌است که طراحی پارلمان بریتیش کلمبیا، هتل امپرس در ویکتوریا و تزئین پرخرجِ دومین هتل ونکوور را در کارنامهٔ خود دارد. هتل ۵۵۶ اتاقهٔ هتل-ونکوور (Hotel Vancouver) که در سال ۱۹۳۹ افتتاح شده‌است و دارای سقفی مسی است در مرکز شهر ونکوور قرار دارد. کلیسای جامع ونکوور که دارای سبک معماری گوتیک است در اطراف این هتل قرار دارد که در سال ۱۸۹۴ افتتاح شده‌است و این ساختمان را در سال ۱۹۷۶ به عنوان مالک ازآن خود کرده‌است. چندین ساختمانِ مدرن در مرکز شهر ونکوور قرار دارند، از جمله هاربر سنتر، دادگاه عالی ونکوور، میدان رابسون (طراحی شده توسط آرتور اریکسون)، کتابخانه ونکوور (طراحی شده توسط موشه سفدی و DA Architects) که یادآور کولوسئوم در رم است و یک ساختمان چوبی بزرک به نام وودوارد (طراحی شده توسط شرکت Henriquez Partners Architects). ساختمان مقر اصلی بی-سی هایدرو (طراحی شده توسط رون ثام و ند پرت) در خیابان‌های نلسون و بورارد یک برج بلند و مدرن است که مدتی است که تغییر کاربری داده‌است. یکی دیگر از نمونه‌های ساختمان مدرن در ونکوور یک ساختمان بتنی متعلق به مکمیلان بلودل (MacMillan Bloedel) است که در گوشهٔ شمال شرقی تقاطع جورجیا و ثورلو قرار دارد. یکی از المان‌های مهم و مشهور از چشم‌انداز شهر ونکوور، یک سازهٔ عظیمِ غشایی (چادری) به نام کانادا پلِیس (Canada Place) (طراحی شده توسط زیدلر رابرتس- رابرتس پارتنرشیپ، MCMP و DA Architects)است که قبلاً یک نمایشگاه بوده‌است و برای اکسپو ۸۶ استفاده می‌شد. این سازه شامل بخشی از Convention Centre، هتل پن پسفیک و یک پایانه کشتی‌های کروز و تفریحی است. دو ساختمان مدرن دیگر که بخش جنوبیِ خط افق شهر را از بقیه بخش‌های مرکز شهر ونکوور متمایز می‌سازد، ساختمان شهرداری و بیمارستان عمومی ونکوور است که هردو توسط فرد تاونلی و متسن در سال‌های ۱۹۳۶ و ۱۹۵۸ ساخته شده‌اند. یک سلسله ساختمان‌هایی که در هستهٔ قدیمیِ مرکز شهر ونکوور با سبک معماری ادواردین ساخته شده‌اند در دوران خودشان بلندترین ساختمان‌های امپراتوری بریتانیا به حساب می‌آمدند. این ساختمان‌ها شامل مقر Carter-Cotton (مقرِ قبلیِ روزنامهٔ The Vancouver Province)، ساختمان دامینیون(۱۹۰۷)، برج خورشید (Sun Tower)(۱۹۱۱) که در خیابان‌های کمبی، هستینگز، بیتی و پندر قرار دارند. برج خورشید در دههٔ ۱۹۲۰ بلندترین ساختمان تجاریِ امپراتوری بریتانیا محسوب می‌شد. ساختمان مارین (Marine Building) به دلیل پوشش و چهرهٔ کاشی کاری شدهٔ سرامیکیِ استادانه‌اش و همچنین بالابرها و درهای از جنس برنجی-طلایی‌اش یکی از مکان‌های موردعلاقهٔ فیلمسازان برای فیلمبرداری به حساب می‌آید. در صدرِ لیست بلندترین ساختمان‌های ونکوور، نام ساختمان لیوینگ شانگری-لا (Living Shangri-La) قرار دارد که دارای ارتفاعی معادل ۲۰۱ متر(۶۵۹ فوت) و ۶۲ طبقه است. دومین ساختمان بلند ونکوور برج و هتل بین‌المللی ترامپ است که دارای ۱۸۸ متر(۶۱۷ فوت) ارتفاع است. سومین و چهارمین ساختمان‌های بلند ونکوور هتل جورجیا با ۱۵۶ متر(۵۱۲ فوت) ارتفاع و ساختمان One Wall Centre با ۱۵۰ متر ارتفاع(۴۹۰ فوت) و ۴۸ طبقه هستند. پنجمین ساختمان بلند در این لیست، برج شاو(Shaw Tower) با ۱۴۹ متر ارتفاع(۴۸۹ فوت) است. جمعیت براساس آمار ارائه شده توسط اداره آمار کانادا در سال ۲۰۱۱، منطقهٔ شهریِ ونکوور، مشهور به ونکوور بزرگ با بیش از ۲/۴ میلیون جمعیت، سومین کلانشهرِ بزرگ (از لحاظ وسعت و جمعیت) در کانادا و بزرگ‌ترین کلان‌شهر در غرب کاناداست. همچنین بیش از ۶۰۳٬۰۰۰ نفر در شهر ونکوور زندگی می‌کنند که این رقم آن را به هشتمین شهر بزرگ کانادا از لحاظ جمعیت تبدیل می‌کند. (شهرهای حومه ونکوور، همچون سوری، برنابی و ریچموند با وجود اینکه از توابع ونکوور و جزئی از ونکوور بزرگ محسوب می‌شوند در این آمار و جدول به صورت شهر جداگانه‌ای معرفی شده‌اند. با احتساب آن‌ها به عنوان بخشی از شهر ونکوور این آمار تغییر می‌کند) به‌طور دقیق‌تر ونکوور بعد از کلگری، ادمونتون و وینیپگ چهارمین شهر بزرگ (از لحاظ جمعیت) در غرب کاناداست. بخش جنوبِ غربیِ منطقهٔ اقتصادیِ لوئر مین‌لند (که شامل اسکوامیش لیلوئِت (Squamish-Lillooet)، فریزر ولی (Fraser Valley) و منطقه ساحلیِ سان‌شاین (Sunshine Coast Regional District) می‌شود، جمعیتی بالغ بر ۲/۹۳ میلیون نفر را در خود جای داده‌است. در شهر ونکوور، در هر کیلومترِ مربع ۵٬۲۴۹ نفر زندگی می‌کنند که آن را به متراکم‌ترین شهر کانادا از لحاظ جمعیتی تبدیل ساخته‌است. به‌طور تقریبی ۷۴ درصد از مردمِ ساکن در ونکوور بزرگ در خارج از شهر زندگی می‌کنند. ونکوور به «شهرِ محله‌ها» مشهور شده‌است. هر کدام از محله‌های ونکوور یک ترکیب نژادی-فرهنگیِ متمایز و مخصوص خود را دارا هستند. در گذشته ساکنانِ ونکوور، با اصالتِ انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی بزرگ‌ترین گروهِ قومیتی در این شهر به حساب می‌آمدند. اِلِمان‌های فرهنگی-اجتماعیِ یک جامعهٔ بریتانیایی همچنان در بعضی مناطقِ این شهر مشهود و بارز هستند، به خصوص در گرنویل جنوبی و کریزدِیل. آلمانی‌ها دومین جمعیتِ اروپاییِ غالب در ونکوور هستند که در قدیم بخشِ مهمی از نیروی اجتماعی-اقتصادیِ جامعهٔ ونکوور را تشکیل می‌دادند. با ظهورِ احساس و تفکرِ جمعیِ ضد آلمانی با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ این نقشِ آلمانی‌ها کمرنگ‌تر شد. امروزه چینی‌ها بزرگ‌ترین گروه قومیتی در شهر هستند که دارای یک جامعهٔ درون-محوری هستند و همگی به زبان چینی با لهجه‌های گوناگون صحبت می‌کنند؛ مانند کانتونی و ماندارین. محله‌هایی در این شهر دارای مناطقی با توزیع نژادی یکنواخت و متمایزی هستند؛ مانند محله چینی‌ها، محلهٔ هندی‌ها (مشهور به بازار پنجابی)، محلهٔ ایتالیایی‌ها (مشهور به ایتالیای کوچک)، محلهٔ یونانی‌ها (Greektown) و محلهٔ ژاپنی‌ها. از سال ۱۹۸۰، مهاجرت به ونکوور به شدت افزایش یافته‌است که آن را به یکی از متنوع‌ترین شهرهای کانادا از لحاظ نژادی و زبانی تبدیل می‌کند. بیش از ۵۲٪ از مردم ونکوور دارای زبان مادری به جز انگلیسی هستند. تقریباً ۳۰٪ از ساکنان شهر، دارای اصلیتی چینی هستند. در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، هجوم خیلی عظیم از مهاجران از هنگ کنگ در جریانِ واقعهٔ اخراج چینی‌ها از بریتانیا به چین و افزایش چشمگیر مهاجرت از کشور چین و حضورِ مهاجران قبلی از تایوان، جامعهٔ چینی‌ها در ونکوور را به یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های نژادیِ ساکن در این شهر تبدیل ساخته‌است و توزیعِ جمعیتیِ چینی‌ها در ونکوور، یکی از متراکم‌ترین‌ها در آمریکای شمالی شده‌است. این هجوم مهاجران آسیایی به ونکوور یک سنتِ مهاجرتیِ خاص در سراسر جهان را بنیان نهاده، که ونکوور را به دومین شهرِ محبوبِ مهاجران به کانادا، بعد از تورنتو تبدیل ساخته‌است. دیگر گروه‌های نژادیِ مهم در میانِ مهاجران ونکوور، مهاجران از جنوب آسیا (عموماً پنجابی) هستند که عموماً به هندی-کانادایی مشهور شده‌اند (۵/۷٪). دیگر گروه‌های مهاجرِ غالب، فیلیپینی‌ها (۵٪)، ژاپنی‌ها (۱/۷٪) و کره‌ای‌ها (۱/۵٪) هستند. مهاجرانِ ایرانی، ویتنامی، اندونزیایی و کامبوجی نیز دیگر گروه‌های نژادیِ ساکن در ونکوور را تشکیل می‌دهند. برخلاف افزایشِ تعداد مهاجران از آمریکای لاتین به ونکوور در دههٔ ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، میزان مهاجرت از این منطقه در سال‌های اخیر چشمگیر نبوده‌است. (۳٫۶٪ از کل جمعیت مهاجر) جمعیت آفریقایی‌های ساکن در ونکوور نیز قابل توجه نیست. (۳٫۳٪ از کل جمعیت مهاجر). جمعیتِ سیاه‌پوستانِ ساکن در ونکوور، در قیاس با دیگر شهرهای کانادایی تقریباً ناچیز است (کم‌تر از ۰٫۹٪). محلهٔ استراتکونا (Strathcona) هستهٔ محلهٔ یهودی نشینِ ونکوور بود. محلهٔ هوگانز اَلی (Hogan's Alley)، یک منطقهٔ کوچک در مجاورتِ محلهٔ چینی‌ها زمانی محلِ زندگیِ بخش مهمی از سیاه‌پوستانِ ونکوور بود. در سال ۱۹۸۱، کم‌تر از ۷٪ جمعیت ونکوور متعلق به گروهِ اقلیت قابل مشاهده بودند. (نامی که دولتِ کانادا برای اقلیتی که از لحاظ نژادی هندواروپایی-قفقازی یا سفیدپوست نیستند در نظر گرفته‌است) در سال ۲۰۰۸، این نسبت تا ۵۱٪ بالا رفت. قبل از دههٔ ۱۹۹۰ میلادی، بزرگ‌ترین گروهِ نژادیِ غیر انگلیسی در ونکوور ایرلندی و آلمانی بودند. بعد از این ملیت‌ها، بیشترین جمعیت غالب اهل اسکاندیناوی، ایتالیا، اوکراین و چین بودند. از اواسط دههٔ ۵۰ تا دههٔ ۸۰ میلادی، خیلی از مهاجران پرتغالی به ونکوور آمدند و در سال ۲۰۰۱ این شهر سومین جمعیت بزرگ پرتغالی‌ها در کانادا را دارا بود. خیلِ جمعیت مهاجرت از اروپای شرقی، شامل روسیه، چک، لهستان، رومانی و مجارستان بعد از تسلطِ شوروی بر اروپای شرقی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد. مهاجرت یونانی‌ها از اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل ۷۰ آغاز شد و اسکانِ آن‌ها غالباً در منطقهٔ کیتسیلانو (Kitsilano) صورت گرفت. ونکوور همچنین یک جمعیت قابل ملاحظه از بومیان کانادا را داراست (حدود ۱۱٬۰۰۰ نفر). جمعیت بزرگی از دگرباشان جنسی در ونکوور زندگی می‌کنند که در محله‌های غربی و بخش وِست اِند (West End) و خیابان دِیوی (Davie Street) ساکن هستند؛ اگرچه جمعیتِ دگرباشان جنسی در مناطقی از یِیل تاون (Yaletown) نیز قابل توجه است. ونکوور هرساله میزبان یکی از بزرگ‌ترین رژه‌های دگرباشان جنسی در کاناداست. اقتصاد به دلیلِ قرار داشتنِ ونکوور در حاشیهٔ اقیانوس آرام و در مجاورتِ غربی‌ترین پایانهٔ بزرگراهِ بین قاره‌ای (بزرگراه ترنس کانادا) و مسیرهای راه‌آهن، این شهر یکی از بزرگ‌ترین مراکز صنعتی در کشور کانادا است. از طریقِ بندرِ ونکوور بزرگ، بزرگ‌ترین بندر کانادا (از لحاظ تنوع و میزانِ کالای مبادله‌ای و انتقالی)، هر ساله حجم بزرگی از کالای تجاری (با بیش از ۱۷۲ میلیارد دلار ارزش مالی) با بیش از ۱۶۰ اقتصاد تجاری در جهان، مبادله و تجارت می‌شود. به‌طور سالیانه فعالیت‌های این بندر مهم، ۹٫۷ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و ۲۰٫۳ میلیارد دلار خروجی اقتصادی برای این شهر به ارمغان می‌آورد. ونکوور همچنین مقرِ اصلی شرکت‌های مربوط به صنعت چوب و جنگل‌داری و معدن است. در سال‌های اخیر ونکوور به مرکزی برای توسعهٔ نرم‌افزار، زیست‌فناوری (بیوتکنولوژی)، هوافضا، توسعهٔ بازی‌های ویدئویی، استودیوهای انیمیشن و صنعت فیلم و تلویزیون تبدیل شده‌است. در هر سال، این شهر به‌طور تقریبی میزبانِ ۶۵ فیلم سینمایی و ۵۵ سریال تلویزیونی است که آن را به سومین مرکز تولید فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی در آمریکای شمالی تبدیل می‌کند. این صنعتِ مهم در شهر ونکوور بیش از ۲۰٬۰۰۰ شغل فراهم کرده‌است. تمرکز قویِ این شهر بر سبک زندگی و فرهنگ سلامت آن را به محلِ مقرهای اصلیِ بسیاری از برندهای مطرح تبدیل کرده‌است که همگی در این شهر تأسیس شده‌اند. مکانِ خاص و زیبایی که ونکوور در آن قرار گرفته‌است، این شهر را به یک مقصد توریستی جذاب و مهم تبدیل می‌کند. بیش از ۱۰٫۳ میلیون نفر در سال ۲۰۱۷ از ونکوور بازدید کرده‌اند. هر ساله صنعت توریسم به‌طور تقریبی ۴٫۸ میلیارد دلار به اقتصاد کلان‌شهرِ ونکوور کمک می‌کند و بیش از ۷۰٬۰۰۰ شغل برای مردم این شهر فراهم می‌سازد. از مهم‌ترین جاذبه‌های توریستی ونکوور، باغ‌های شهر، پارک استنلی، پارک ملکه الیزابت، باغ گیاه‌شناسی ون‌دوسن و کوه‌ها، اقیانوس، جنگل‌ها و پارک‌هایی هستند در اطراف شهر قرار دارند. هرساله بیش از یک میلیون نفر به وسیلهٔ کشتی‌های کروز و تفریحی از ونکوور گذر می‌کنند. بازار مسکنِ ونکوور، یکی از گران‌ترین بازارهای مسکن در کانادا است. در سال ۲۰۱۲، ونکوور توسط آکادمی و سازمانِ دموگرافیا، دومین شهر گران جهان برای بازار مسکن لقب گرفت که این وضعیت گرانی حتی از سال ۲۰۱۱ نیز وخیم‌تر شده بود. مسئولان شهر برای کاهشِ هزینهٔ مسکن در این شهر استراتژی‌های مختلفی را اعمال کردند، از جمله تعاون مسکن، سوئیت‌های قانونی برای خانواده‌ها، تراکم افزایش یافته و نظریه رشد هوشمندانه. در سال ۲۰۱۰، یک خانهٔ دوطبقهٔ متوسط در ونکوور تا ۹۸۷٬۵۰۰ دلار قیمت‌گذاری می‌شد که در برابرِ قیمت متوسطِ خانه در کانادا(۳۶۵٬۱۴۱ دلار) اختلاف قابل توجهی داشت. یک عامل مهم در زمینهٔ قیمت بالای منزل در ونکوور ممکن است سیاست‌های دولت کانادا باشد، که در آن‌ها برای جلوگیری از فرایند «شستن برف» (اصطلاحی که به «پنهان‌سازیِ تراکنش‌های مالیِ غیرقانونی، معمولاً به قصدِ فرار مالیاتی در کشور کانادا» گفته می‌شود و زیرمجموعه‌ای از فرایند «پول‌شویی» محسوب می‌شود)، تمهیدات لازم صورت نگرفته‌است. فرایند «شستن برف» به افراد غیر کانادایی اجازه می‌دهد تا در کانادا ملک خریداری کنند تا از این املاک برای فرار از پرداخت مالیات به سازمان‌های مسئولِ اخذ مالیات در کشورشان و کانادا استفاده کنند. این فرایند به آن‌ها کمک می‌کند تا با استفاده از تراکنش‌های مالی در بازار مسکن ونکوور، راهی مهم و اثرگذار برای انجام عملیاتِ «پول‌شویی» برای خود هموار کنند. از دههٔ ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، بر توسعهٔ واحدهای مسکونی در برج‌های بلند در ونکوور و به خصوص داون‌تاون، به‌طور گسترده سرمایه‌گذاری شده‌است. این سرمایه‌گذاری از یک جریانِ سرمایه از مهاجران هنگ کنگی ناشی می‌شود که به دلیل استرداد مردم آسیایی به چین در سال ۱۹۹۷ وارد ونکوور شده بود. این توسعه، در مناطق ییل‌تاون (Yaletown) و کول هاربور (Coal Harbour) و اطراف بسیار از ایستگاه‌های ترن هوایی در شرق داون‌تاون متمرکز شده بود. انتخاب شهر ونکوور به عنوان میزبان المپیک زمستانیِ ۲۰۱۰ نیز یک عامل مهم و اثرگذار در توسعهٔ اقتصادی این شهر محسوب می‌شود. یکی از نگرانی‌هایی که در زمان المپیک زمستانی ابراز می‌شد، افزایشِ تعداد بی‌خانمان‌ها بود که ممکن بود توسط المپیک زمستانی تشدید شود؛ چرا که صاحبان هتل‌های اقامتیِ با واحدهای یک اتاقه که قبل از المپیک برای شهروندانِ با درآمد کم استفاده می‌شد، ترجیح می‌دادند تا املاک خود را برای اسکانِ قشر پردرآمدتر و توریست‌ها استفاده کنند. یکی دیگر از وقایع بین‌المللی مهم که در ونکوور برگزار شد، نمایشگاه بین‌المللی اکسپو ۸۶ بود که در سال ۱۹۸۶ در این شهر برگزار شد که توانست ۲۰ میلیون توریست به این شهر جذب کند و ۳/۷ میلیارد دلار به اقتصاد کانادا کمک کرد. تعدادی از مراکز مهم در ونکوور شامل سیستم ترابری عمومیِ قطار هوایی و کانادا پلِیس (Canada Place) به عنوان بخشی از نمایشگاه ساخته شده‌است. سیاست و دولت برخلاف شهرداری‌های دیگر بریتیش کلمبیا، شهرداری ونکوور تحت نظارت Vancouver Charter (یک منشور یا اساسنامهٔ استانی خاص که برای نظارت بر شهرداری ونکوور و تعیینِ استراتژی راهبردی برای شهرداری ونکوور تدوین شده‌است) فعالیت می‌کند. اساسنامه‌ای که در سال ۱۹۵۳ تدوین و وضع شد، تصویب‌نامهٔ الحاقیِ ۱۹۲۱ را ملغی کرد و برخلاف دیگر شهرداری‌های بریتیش کلمبیا، طیفی گسترده‌تر از قدرت‌های نظارتی و غیر نظارتیِ بیشتری را برای شهر ونکوور تضمین کرد. دولت مدنی در ونکوور بعد از جنگ جهانی دوم توسط اتحادیهٔ مرکزی-راست‌گرای NPA(اتحادیهٔ غیر حزبی) تسخیر شد؛ اگرچه با بعضی شکاف‌های بین سازمانی در این اتحادیه تا سال ۲۰۰۸ این سلطه به سختی به‌دست آمد. اتحادیهٔ NPA در طیِ مناقشاتِ سیاسی در زمینهٔ مقابله مواد مخدر در سال ۲۰۰۲ متلاشی شد که به پیروزیِ قاطعِ حزبِ انتخاب‌کنندگانِ پیشرو(COPE) انجامید. پس از آن، تنها منطقهٔ امن تزریق به صورت قانونی برای تعداد قابل توجهی از معتادان هروئین (تزریقِ وریدی) در شهر ونکوور تأسیس شد. ونکوور توسط شورای شهر ونکوور (متشکل از ۱۱ عضو)، یک هیئت مدرسه‌ای (با ۹ عضو) و یک هیئت پارک (با ۷ عضو) قانون‌گذاری می‌شود که همگی یک دورهٔ سه‌ساله خدمت می‌کنند. معمولاً برای کلان‌شهرهایی مانند ونکوور، انتخابات شهرداری در ابعاد وسیع برای کلِ شهر (نه منطقه‌ای- اصلاحاً at-large) برگزار می‌شود. از لحاظ تاریخی در تمامیِ سطوح حکومتی-قانونی، قشرِ متمول‌ترِ ساکن در بخش غربی ونکوور همواره به احزاب محافظه‌کار و لیبرال رأی داده‌اند؛ در حالی که بخشِ شرقیِ شهر به احزاب چپ گرایش داشته‌اند. اخیراً نتایج انتخاباتِ استانی ۲۰۰۵ و انتخابات فدرال کانادا در سال ۲۰۰۶ دوباره بر این ادعا صحه گذاشته‌اند. برخلافِ فضای سیاسیِ دوقطبی، بر سرِ تعدادی از مسائل زیرساختی در ونکوور یک اجماع سیاسی رخ داده‌است؛ از جمله حفاظت از پارک‌های شهری، تمرکزی بر توسعه و رشد سریع سامانهٔ حمل و نقل شهری (به غیر از بزرگراه‌ها)، یک راهبردِ کاهش صدمات اجتماعی-بهداشتی بر پایهٔ مقابله با استفاده از موادِ مخدر و یک نگرانیِ عمومی دربارهٔ توسعه‌هایی بر اساس رشد تعدادِ اجتماعاتِ درون-گرا. این مشکلات و راهبردها توسط طیف وسیعی از سیاسیون در ونکوور حمایت و رسیدگی می‌شوند. در کمپینِ انتخابات شهرداری در سال ۲۰۰۸، رئیس حزب NPA، سَم سالیوان که برای شهرداری ونکوور کاندید شده بود، از حزب اخراج شد و پیتر لدنِر به عنوان کاندیدای جدیدِ حزب NPA معرفی شد. گرگور رابرتسن یک عضو مجلس قانون‌گذاریِ قدیمی و رئیس کارخانهٔ هپی پلنت، برای حزب Vision Vancouver، دیگر رقیب انتخاباتی بود. گرگور رابرتسن با بیش از ۲۰٬۰۰۰ رأی رقیب خود را با اختلاف قاطع شکست داد. تعادل قدرت تا حد قابل توجهی به سمت حزبِ Vision Vancouver متمایل شد که اعضای آن ۷ کرسی از ۱۰ کرسیِ شورای شهر را ازآن خود کردند. سه کرسی باقی‌مانده، به دو حزب COPE(دو کرسی) و NPA(یک کرسی) رسید. برای کمیساریای پارک ۴ کرسی به Vision Vancouver، یک کرسی به Green Party، یک کرسی به COPE و یکی به NPA رسید. برای هیئت مدرسه‌ای، چهار کرسی ازانِ Vision Vancouver شد و سه کرسی به COPE و دو تا به NPA رسید. بودجهٔ شهر ونکوور شامل یک بخش سرمایه و یک بخش اجرایی می‌شود. در سال ۲۰۱۷، بودجهٔ اجرایی ۱/۳۲۳ میلیارد دلار بود، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۸ به ۱/۴۰۷ میلیارد دلار رسید (افزایش ۶/۴٪ پیدا کرد). بودجهٔ سرمایه‌ای برای سال ۲۰۱۸ در مقایسه با سال ۲۰۱۷ با رقمِ ۴۲۶/۴ میلیون دلار بی‌تغییر ماند. افزایش‌های بودجه‌ای به‌طور گسترده با افزایشِ مالیاتِ املاک و تسهیلاتِ مشارکتیِ اتحادیه‌ها، شرکت‌ها و سازمان‌ها که در عوضِ اجازهٔ شهرداری برای افزایشِ شاخصِ تراکم ساختمانی مجاز به عنوان بخشی از پروسهٔ اخذ مجوز برای ساخت‌وساز فراهم می‌شود، توسط دولت و شهرداری سازماندهی و برنامه‌ریزی می‌شوند. هزینه‌های تأسیسات و دیگر هزینه‌های مشترکان نیز افزایش یافته‌اند؛ اگرچه بخشی کوچک از بودجهٔ کلی ونکوور را تشکیل می‌دهند. دولت منطقه‌ای ونکوور یک شهرداریِ عضو در ونکوور بزرگ (مترو ونکوور- یک دولت منطقه‌ای) است. در مجموع ۲۲ شهرداری، یک منطقهٔ انتخاباتی و یک منطقه به موجبِ پیمانِ اقوام اولیه کانادا در ونکوور بزرگ و یک دولت منطقه‌ای که کرسی‌اش در برنابی است در شهر ونکوور وجود دارند؛ در حالی که هر عضو از ونکوور بزرگ بدنهٔ قانون‌گذاریِ مربوط به خود را داراست، ونکوور بزرگ بر خدمات و برنامه‌ریزی‌های منطقه نظارت می‌کند؛ از جمله تأمین آبِ آشامیدنی، ساخت شبکه آب و فاضلاب و مدیریت زباله‌های جامد، حفاظت و نگهداری از پارک‌های منطقه‌ای، نظارت بر کیفیت هوا، گازهای گلخانه‌ای و سلامت اکولوژیکی، و همچنین تأمین یک استراتژی برای رشد منطقه‌ای و استفاده از زمین. نمایندگی فدرال و استانی در مجلس قانون‌گذاری بریتیش کلمبیا، ونکوور ۱۱ عضوِ مجلس قانون‌گذاری (MLAs) دارد. در ژوئیه ۲۰۱۷، سه کرسی توسط حزب لیبریالِ بی‌سی(BC Liberal Party) و هشت تا توسط حزب نوی دموکراتیکِ بی‌سی(BC New Democratic Party) تصرف شد. در مجلس عوام کانادا، ونکوور ۶ نمایندهٔ پارلمانی دارد. در انتخابات فدرال اخیر در سال ۲۰۱۵، لیبرال‌ها دو کرسی خود (برای منطقهٔ انتخاباتی Vancouver Quadra و ونکوور مرکزی) را حفظ کردند و دو کرسی دیگر را نیز به‌دست آوردند؛ در حالی که حزب ان‌دی‌پی یا حزب دموکرات جدید دو کرسی خود (برای منطقهٔ انتخاباتی Vancouver East وVancouver Kingsway) را حفظ کرد و به آن‌ها قانع شد. حزب آن‌ها با انحلال گلاویز بود؛ در حالی که محافظه‌کاران در ونکوور این رقابت انتخاباتی را به‌طور کامل باخته بودند. در حال حاضر دو وزیر کابینه از شهر ونکوور انتخاب شده‌اند. جودی ویلسون ریبولد دادستان کل (وزیر دادگستری) کانادا است، در حالی که هارگیت ساجان به وزارت دفاع ملی کانادا انتخاب شده‌است. پلیس و جرم و جنایت ادارهٔ پلیس ونکوور با ۱٬۳۲۷ نیروی قسم‌خورده و بودجهٔ اجراییِ ۲۵۷/۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵، مسئولیت حفظ امنیت شهر ونکوور را بر عهده دارد. بیش از ۱۶٪ بودجهٔ شهر برای نیروی حفاظت پلیس در سال ۲۰۰۵ صرف شد. بخش‌های عملیاتیِ ادارهٔ پلیس ونکوور، شامل جوخهٔ دوچرخه، جوخهٔ دریایی و جوخهٔ دارای سگ جستجوگر می‌شود. همچنین یک جوخهٔ سواره نیز در ادارهٔ پلیس ونکوور سامان‌دهی شده که به‌طور عمده برای حفاظت از پارک استنلی و در مواقعی بخشِ شرقی مرکز شهر و West End و همچنین کنترل تجمعات استفاده می‌شود. نیروی پلیس با همکاریِ مراکز اجتماعیِ پلیس، متشکل از شهروندان داوطلب فعالیت می‌کند. ادارهٔ پلیس در سال ۲۰۰۶ به‌طور مستقل واحد ضد تروریستی تأسیس کرد. در سال ۲۰۰۵ یک نیروی حفاظت مراکزِ حمل و نقل شهریِ جدید به نام ادارهٔ پلیس حمل و نقلِ ساحل جنوبی بریتیش کلمبیا در ونکوور بزرگ با قدرت کامل یک نیروی پلیس شهری تأسیس شد. اگرچه این عمل غیرقانونی است، اما پلیس ونکوور معمولاً کسی را برای حمل مقدار کمی از ماری‌جوآنا دستگیر نمی‌کند. در سال ۲۰۰۰ ادارهٔ پلیس ونکوور یک گروهِ مبارزه با مواد مخدر تأسیس کرد (Growbusters)، تا یک عملیات بزرگ علیهِ رقمِ تقریبیِ ۴٬۰۰۰ واحد رشد و پرورشِ آب‌کشتی ماری‌جوآنا در مناطق مسکونی ونکوور اجرا کند. با اقدامات یکسانِ نیروهای قانونیِ دیگر علیهِ پرورش و فروش ماری‌جوآنا، این ابتکار عمل به شدت مورد انتقاد قرار گرفته‌است. در سال ۲۰۰۸، در میان ۲۷ کلان‌شهر کانادا، ونکوور هفتمین آمار جرم و جنایت را داشت که از سال ۲۰۰۵، سه پله سقوط کرده بود. اگرچه همچون دیگر شهرهای کانادایی، نرخ کلی جرم و جنایت در سال‌های اخیر به‌طور چشم‌گیری کاهش یافته‌است. جرم‌های مربوط به سرقت از ملک شخصی، ماشین، فروشگاه‌ها، اجناس و دارایی‌های شخصی و به‌طور کلی جرم مالکیت در ونکوور به خصوص در میان شهرهای بزرگ آمریکای شمالی بالا است. اما حتی این رقم مربوط به آمار این دسته از جرم نیز بین سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ تا میزانِ ۱۰/۵٪ کاهش داشت. در سال ۲۰۰۶، ونکوور با عددِ ۴۵/۳ جرمِ خشونت‌آمیز با سلام گرم به ازای هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر در ونکوور بزرگ (بالاتر از متوسط کشوری با عدد ۲۷/۵) بیش‌ترین نرخ جرم مربوط به سلاح گرم را در میان مناطق کلان‌شهری اصلی در کانادا دارا بود. یک سلسله حوادث مربوط به باندهای خلافکاری در اوایل سال ۲۰۰۹ شرایط را تا حدی وخیم کرد که پلیس آن را جنگ باندی (gang war) خواند. ونکوور میزبان رویدادهای خاص و مهمی، از جمله کنفرانس سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا–پاسفیک، اجلاس سران کلینتون-یلتسین و سمفونی آتش است که نیازهای محافظت امنیتی را پررنگ‌تر می‌کند. شورش جام استنلی در سال ۱۹۹۴ پلیس را دچار دردسرهای زیاد و ۲۰۰ نفر را مجروح کرد. شورش دوم در سال ۲۰۱۱ و بعد از فینال جام استنلی رخ داد. نیروی نظامی ساحل جریکو در ونکوور مقرِ تیپ ۳۹ نیروهای مسلح کانادا است. واحدهای ذخیره محلی شامل The Seaforth Highlanders of Canada و لشکر بریتیش کلمبیا (Duke of Connaught's Own)، (به ترتیب مستقر در زرادخانهٔ Seaforth و Beatty Street Drill Hall) و تیپ ۱۵ نیروی زمینی متعلق به توپخانه سلطنتی کانادا می‌شوند. نیروی ذخیرهٔ دریایی HMCS Discovery در جزیرهٔ Deadman در پارک استنلی مستقر است. ایستگاه ساحل جریکو RCAF، اولین پایگاه هوایی در غرب کانادا، در سال ۱۹۴۷ وقتی هواپیماهای دریایی توسط هواپیماهای دوربرد جایگزین شدند، توسط ارتش کانادا تسخیر شد. بخش اعظمِ تجهیزاتِ پایگاه در سال ۱۹۶۹ به ونکوور منتقل شد و این منطقه به پارک جریکو تغییر نام داد. آموزش هیئت مدرسه‌ایِ ونکوور هرساله بیش از ۱۱۰٬۰۰۰ دانش‌آموز و دانشجو را در مؤسسات و مراکزِ دبستانی، دبیرستانی و دانشگاهی ثبت نام می‌کند که آن را دومین منطقهٔ تحصیلی بزرگ در استان تبدیل می‌کند. این ناحیه شامل بیش از ۷۶ مدرسهٔ ابتدایی، ۱۸ دبیرستان، ۷ مرکزِ سوادآموزی برای بزرگسالان و دو مدرسهٔ آموزش از راه دور می‌شود که این مدرسه‌ها شامل ۱۸ مدرسهٔ دوزبانهٔ فرانسوی، یک مدرسهٔ دوزبانهٔ ماندارین، یک مدرسهٔ هنرهای زیبا و و چندین مدرسهٔ کودکان استثنایی می‌شوند. هیئت مدرسه فرانکفون (فرانسوی) بریتیش کلمبیا بر عملکرد سه مدرسهٔ فرانسوی زبان در شهر نظارت می‌کند. بیش از ۴۶ مدرسهٔ مستقل نیز واجد شرایط سهمیه مالی استانی و تحصیل هستند که به‌طور تخمینی ۱۰٪ از دانش‌آموزان شهر ونکوور در این مراکز تحصیل می‌کنند. ۵ دانشگاه عمومی در ونکوور بزرگ واقع شده‌است. بزرگ‌ترین دانشگاه‌های ونکوور دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC) و دانشگاه سایمون فریزر (SFU) هستند که بیش از ۹۰٬۰۰۰ دانشجوی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا و دانشجوهای حرفه‌ای و کاری در سال ۲۰۰۸ در این دانشگاه‌ها ثبت نام نمودند. یوبی‌سی همواره به عنوان یکی از ۴۰ دانشگاه برتر جهان و همچنین یکی از ۲۰ دانشگاه عمومیِ جهان شناخته می‌شود. اس‌اف‌یو نیز همواره به عنوان یکی از برترین دانشگاه‌های کانادا شناخته شده‌است و همچنین در بین ۲۰۰ دانشگاه برتر جهان قرار دارد. پردیس دانشگاهیِ اصلی یوبی‌سی در بالاترین بخشِ شبه‌جزیره بورارد در بخش غربیِ The University Endowment Lands (UEL) قرار دارد. پردیس اصلیِ اس‌اف‌یو در برنابی قرار دارد؛ اگرچه هر دو دانشگاه دارای پردیس‌هایی در سوری و مرکز شهر هستند. دانشگاه عمومیِ دیگر که در این کلان‌شهر قرار دارند، شامل دانشگاه کاپیلانو (Capilano University) در ونکوور شمالی، دانشگاه هنر و طراحیِ امیلی کار (Emily Carr University) و دانشگاه پلی‌تکنیک کوانتلن (Kwantlen Polytechnic University) می‌شوند. شش کانون آموزشی خصوصی نیز در ونکوور مشغول به آموزش و جذب دانشجو هستند؛ دانشگاه غربی ترینیتی (Trinity Western University) در لنگلی، دانشگاه کانادا وست (University Canada West)، مؤسسهٔ فناوری نیویورک در کانادا (NYIT Canada)، دانشگاه فیرلی دیکنسون (Fairleigh Dickinson University)، کالج کلمبیا (Columbia College) و کالج اسپرات شاو (Sprott Shaw College) که همگی در ونکوور قرار دارند. مؤسسهٔ فناوری بریتیش کلمبیا (BCIT) که دارای دو پردیسِ دانشگاهی در برنابی و داون‌تاون است، مشهورترین کالج شهر ونکوور و استان بریتیش کلمبیا در زمینهٔ تحصیلات در رشته‌های فنی و غیر فنی است. کالج عالیِ ونکوور (Vancouver Community College) و کالج لنگرا (Langara College) از جمله دیگر کالج‌های اصلی شهر ونکوور هستند. کالج داگلاس (Douglas College) با سه پردیس در خارج از شهر ونکوور از دیگر کالج‌های مشهور در شهر ونکوور به حساب می‌آید. کالج‌ها و موسسه‌های آموزشی متعدد دیگر در حومهٔ کلان‌شهر ونکوور قرار دارند که برنامه‌ها و دوره‌های آموزشی متعدد در زمینه حرفه، تجارت و دوره‌های بینِ دانشگاهی ارائه می‌کنند. مدرسهٔ فیلم ونکوور (Vancouver Film School) یکی از مشهورترین کانون‌های آموزشی در زمینهٔ فیلم در کانادا است، که دوره‌های متعدد در زمینهٔ فیلم‌سازی و طراحی بازی‌های ویدئویی ارائه می‌کند. دانشجویان بین‌المللی و دانشجویانی که دارای زبان مادری به غیر از انگلیسی هستند، بخش مهمی از جمعیتِ ثبت نام کنندگان در این دانشگاه‌ها، کالج‌ها و مراکز آموزشی را تشکیل می‌دهند. در سال تحصیلی ۲۰۰۹–۲۰۰۸، ۵۳٪ از دانشجویان ونکوور، به زبانی به غیر از زبان انگلیسی صحبت می‌کردند. هنر و فرهنگ تئاتر، رقص، فیلم و تلویزیون تئاتر شرکت‌های مهم تئاتر در ونکوور شامل شرکت تئاتر آرتس کلاب (Arts Club Theatre) در خیابان گرانویل آیلند و Bard on the Beach می‌شوند. شرکت‌های کوچکتر شامل تئاترِ Touchstone و Studio 58 می‌شوند. تئاترهای فصلی نظیر The Cultch و The Firehall Arts Centre نیز در این شهر همواره میزبانِ مخاطبان خود هستند. سازمان Theatre Under the Stars هرساله در تابستان نمایش‌های موزیکال در پارک استنلی برگزار می‌کند. فستیوال‌های سالانه که در ونکوور برگزار می‌شوند، شامل PuSh International Performing Arts Festival در ماه ژانویه و the Vancouver Fringe Festival در ماه سپتامبر می‌شوند. شرکت تماشاخانه و تئاتر ونکوور برای پنجاه سال دایر بود که در مارس ۲۰۱۲ به کار خود پایان داد. رقص مرکز رقص اسکوشیابانک که یک ساختمانِ تغییر کاربری داده شده مربوط به یک شعبهٔ قدیمی اسکوشیابانک بوده، در گوشهٔ خیابان دیوی و گرانویل قرار دارد که محلی برای گردهمایی و سالن اجرا برای رقصنده‌های ساکنِ ونکوور و طراحان رقص است. فیلم جشنواره بین‌المللی فیلم ونکوور که سپتامبر هر سال به مدتِ دو هفته دایر است، بیش از ۳۵۰ فیلم را به نمایش درمی‌آورد که آن را به یکی از بزرگ‌ترین جشنواره‌های فیلم در آمریکای شمالی بَدَل می‌کند. تنها فیلم ایرانی که موفق به دریافت جایزه از این جشنواره شده‌است، فیلم جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی است که در سال ۲۰۱۱ موفق به برنده شدن مهم‌ترین جایزهٔ این جشنواره شد. سالنِ مرکز بین‌المللی فیلمِ ونکوور، سالن تئاتر و سینمای ون‌سیتی، در دیگر فصل‌های سال فیلم‌های مستقل و غیرتجاری را نمایش می‌دهد. دیگر سالن‌های سینما و تئاتر، همچون Pacific Cinémathèque و سالن تئاتر و سینمای ریو نیز هرساله فیلم‌های مختلف بین‌المللی را، در قالبِ جشنواره‌های بین‌المللی مختلف، برای مخاطبان نمایش می‌دهند. بیش از ۳۰ سینمای مختلف در ونکوور به‌طور روزانه و شبانه‌روزی در حال نمایش فیلم هستند. همچنین یکی از بزرگ‌ترین مجتمع‌های سینمایی کانادا در پارک رویال، واقع در وست ونکوور در حال ساخت است. صنعت سینما و فیلم ونکوور همواره یک مکان اصلی تولید فیلم در جهان به‌شمار آمده‌است و در صنعت فیلمِ جهانی به هالیوودِ شمال مشهور شده‌است. این شهر در کنارِ بسیاری از شهرهای ایالات متحده آمریکا، از اصلی‌ترین شهرهای تولیدکنندهٔ فیلم و سریال و از بزرگ‌ترین مکان‌های فیلمبرداری برای فیلم‌های هالیوودی است. اگرچه در بسیاری از فیلم‌های سینمایی هالیوودی، نام دیگری برای شهر ونکوور استفاده می‌شده، اما این شهر در بسیاری از فیلم‌های مشهور جهان، به عنوان مکان اصلیِ فیلم در فیلمنامه شناخته شده‌است. فیلم کمدی-درام Cousins، تولید سال ۱۹۸۹، با هنرمندیِ تد دنسن و ایزابلا روسلینی، فیلم مهیجِ تقاطع، تولید ۱۹۹۴ با بازیگریِ ریچارد گی‌یر و شارون استون و فیلم دلهره‌آورِ آن‌ها منتظرند، با نقش آفرینیِ تری چن و جیمی کینگ، از مشهورترین فیلم‌های سینمایی بوده‌اند که ونکوور را به عنوان لوکیشن اصلیِ فیلم خود در فیلنامه و داستانِ فیلم انتخاب کرده‌اند. سریال و برنامه‌های تلویزیونی تولید شده در ونکوور بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی در قدیم و امروز در ونکوور تولید و فیلم‌برداری شده‌اند. اولین سریال ملیِ کانادا، تولید شده در ونکوور جوخه سرد نام دارد که خط داستانیِ آن در شهر ونکوور رخ می‌دهد. دیگر سریال‌های تولید و فیلمبرداری شده درون و در حومه شهر ونکوور، شامل تسلسل (Continuum)، بازجوییِ داوینچی (Da Vinci's Inquest)، خلیج خطر (Danger Bay)، اجمونت (Edgemont)، بیتس متل (Bates Motel) گودیواز (Godiva's)، هوش (Intelligence)، موتیو (Motive)، نورث‌وود (Northwood)، دوران کهن: جهان جدید (Primeval: New World), Robson Arms، بخشِ رومئو (The Romeo Section)، خردشده (Shattered) و کلید (The Switch) می‌شوند. سریال‌های تلویزیونی دیگر که در ونکوور تولید شده‌اند، شامل خیابان جامپ شماره ۲۱، ۱۰۰ نفر، ۴۴۰۰، گرگ آسمان، آلموست هیومن، ارو، کاپریسیا، کرانه‌های چساپیک، فرشته تاریکی، آژانس کارآگاهی جامع دیرک جنتلی، فلش، دکتر خوب، نفرت‌انگیزها برین عقب!، گربه جهنمی، آی‌زامبی، کشتار، مردی در قلعهٔ بلند، روزی روزگاری، غیب‌گو، دروگر، ریوردیل، اسمالویل، دروازه ستارگان اس‌جی-۱، سوپرگرل، سوپرنچرال، انسان‌های فردا، جادوگران، تروکالینگ، ون هلسینگ، جادوگران شرقی، پرونده‌های ایکس می‌شوند. کتابخانه‌ها و موزه‌ها کتابخانه‌های ونکوور شامل کتابخانهٔ عمومی ونکوور می‌شود که شعبهٔ اصلی آن در میدانِ کتابخانه قرار دارد و توسط موشه سفدی طراحی شده‌است. شعبهٔ مرکزی شامل ۱/۵ میلیون جلد کتاب است. این کتابخانه شامل ۲۲ شعبه است که ۲/۲۵ میلیون جلد کتاب را در خود جای داده‌اند. کتابخانهٔ ابزار ونکوور، کتابخانهٔ قرضِ ابزارِ اصلی در کانادا است. گالری هنر ونکوور کلکسیونی دائمی از نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ شیء و میزبان تعداد زیادی از کارهای هنریِ امیلی کار است. اگرچه، تعداد کمی از کلکسیون دائمی در معرض عموم قرار داده شده‌است. داون‌تاون (هستهٔ شهر) نیز خانهٔ موزهٔ هنرهای معاصر ونکوور است که آخرین کارهای هنریِ هنرمندان ونکوور را نمایش می‌دهد. گالری هنر موریس و هلن بلکین با کلکسیونی کوچک از کارهای هنری معاصر بخشی از دانشگاه بریتیش کلمبیا است. در منطقهٔ کیتسیلانو، موزهٔ دریانوردی ونکوور، مرکز فضایی اچ. آر مک‌میلان و موزهٔ ونکوور (بزرگ‌ترین موزهٔ شهری-مدنی در کانادا) قرار دارند. موزهٔ مردم‌شناسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، موزهٔ پیشرو و اصلی در زمینهٔ فرهنگ‌شناسی مردم بومی در منطقهٔ ساحلیِ غربی آمریکای شمالی است. موزهٔ تعاملی دیگر در ونکوور، دنیای علم در بخش بالایی نهر فالس است. شهر همچنین دارای کلکسیونی زنده و گوناگون از هنرهای مردمی و عمومی است. هنرهای بصری مدرسهٔ عکاسیِ کانسپچوالِ (مفهومی) ونکوور(معمولاً به فتوکانسپچوال شناخته می‌شود) یک اصطلاح است که به گروهی از هنرمندان اهل ونکوور گفته می‌شود که در اوایل دههٔ هشتاد به شهرت جهانی رسیدند. هیچ مدرسهٔ رسمی وجود ندارد و این گروه هنری همچنان غیررسمی و حتی با اختلاف نظرهای زیاد میان هنرمندان اصلی این گروه (به دلیلِ به اصطلاح مقاومت آن‌ها برای رسمی شدنِ فعالیت) فعالیت می‌کند. موسیقی و شب زنده‌داری موسیقی‌ای که هنرمندان ونکوور به جهان ارائه می‌دهند شامل کلاسیک، فولک و پاپ می‌شود. ارکستر سمفونی ونکوور یک ارکستر حرفه‌ای در ونکوور است. اپرای ونکوور اپرای اصلی در شهر است، و مرکز اپرای شهر ونکوور تالار اصلی حرفه‌ای برای اپرای ونکوور است. شهر محل زندگی تعدادی از آهنگسازان بزرگ کانادایی، شامل رادنی شرمن، جفری رایان و ژاکلین مورلاک است. شهر ونکوور همواره تعداد قابل توجهی از گروه‌های موسیقیِ پانک راک را به جهان معرفی کرده‌است، از جمله D.O.A. از دیگر کروه‌های پانک قدیمی در ونکوور می‌توان به گروه ساب‌هیومنز (Subhumans)، کانادایی‌های جوان (Young Canadians), Pointed Sticks و UJ3RK5 اشاره کرد. زمانی که آلترناتیو راک در دههٔ ۱۹۹۰ محبوب شد، چندین گروه ونکووری به شهرت رسیدند، از جمله ۵۴–۴۰، Odds و Moist. امروزه، ونکوور میزبان تعداد زیادی از گروه‌های موسیقی مختلف است، از جمله گروه‌های راک Japandroids و Destroyer، گروه ایندی راک In Medias Res و گروه پاپِ Tegan and Sara و همچنین لیبل‌های مستقلی همچون Nettwerk و Mint. ونکوور همچنین گروه‌های متالِ اثرگذاری به جهان معرفی کرده‌است، از جمله Strapping Young Lad و گروه‌های نوآورِ الکترو-اینداستریال، مانند Skinny Puppy, Numb و Front Line Assembly. بیل لیب، در ونکوور گروه امبینت-پاپِ دلریوم را پایه نهاد. هنرمندان موسیقی محبوب دیگری که در ونکوور کار خود را آغاز کردند و از این شهر به شهرت رسیدند شامل کارلی ری جپسن، برایان آدامز، سارا مک‌لاکلن، گروه موسیقی هارت، منشور، تروپر، چیلوک، پایولاز، موو، مایکل بوبله، استف لنگ و گروه روحیهٔ غرب می‌شوند. اجراهای بزرگ موسیقی در ونکوور معمولاً در سالن‌های موسیقی عظیم، از جمله Rogers Arena، سالن Queen Elizabeth Theatre، استادیوم بی‌سی پلیس و همچنین the Pacific Coliseum برگزار می‌شوند؛ در حالی که اجراهای کوچک‌تر در مکان‌هایی مانند سالن موسیقیِ Commodore Ballroom، سالن شهریِ Orpheum Theatre و همچنین Vogue Theatre برگزار می‌شوند. جشنواره موسیقی فولک ونکوور و جشنواره بین‌المللی موسیقی جاز در ونکوور هرساله در ژانرهای مختلف و با هنرمندان مختلف از سراسر جهان در ونکوور برگزار می‌شوند. جمعیت هنگ کنگی و چینی ونکوور ستاره‌های کانتوپاپ مشهوری به موسیقی جهان و صنعت موسیقی هنگ کنگ معرفی کرده‌اند. به‌طور مشابه هنرمندان هندی-کانادایی مختلفی، شامل بازیگر و خواننده به بالیوود یا دیگر صحنه‌های صنعت فیلم در هند، از این شهر معرفی شده‌اند. ونکوور دارای نایت‌لایفی با طراوت است؛ چه از لحاظ غذا و شام یا بارها و چه از لحاظ باشگاه‌های شبانه. منطقه سرگرمی-تفریکی گرنویل دارای بیشترین تعداد بارها و باشگاه‌های شبانه است که همگی دارای ساعت کاری تا ساعت ۳ شب هستند. باشگاه‌های شبانه متعدد دیگری در این شهر آخر هفته‌ها تا صبح پذیرای مشتریان هستند. خیابان‌های ونکوور می‌توانند جمعیت قابل توجهی را در آخر هفته‌ها در شب و روز به خود جلب کنند. گستاون همچنین با تعداد زیادی رستوران متمول پسند و باشگاه شبانه، مکانی محبوب برای زندگیِ شبانه (نایت‌لایف) است. رسانه‌ها ونکوور یک مرکز تولید فیلم و تلویزیون است. این شهر که همواره به هالیوود شمال مشهور بوده‌است، همواره به همراهِ تورنتو، در یک قرن گذشته به عنوان یک مکان اصلی برای فیلمبرداری و تولیدِ بسیاری از فیلم‌های هالیوودی استفاده شده‌است. اولین شرکت تولید فیلم در این شهر استودیوی ادیسون نام داشت. تنها در سال ۲۰۰۸ بیش از ۲۶۰ فیلم مختلف در ونکوور تولید شدند؛ اگرچه در سال ۲۰۱۱، ونکوور با ۱٫۱۹ میلیارد دلار به جایگاه چهارم تولید فیلم و برنامه‌های تلویزیونی سقوط کرد، اما همچنان به عنوان شهر اول در زمینهٔ تولید فیلم و سریال در کانادا باقی ماند. هرروزه، ترکیبی مختلف از روزنامه‌های محلی، ملی و بین‌المللی در شهر ونکوور توزیع می‌شوند. دو روزنامهٔ اصلی به زبان انگلیسی در ونکوور، خورشید ونکوور (The Vancouver Sun) و استان (The Province) هستند. همچنین دو روزنامهٔ ملی در این شهر توزیع می‌شوند، از جمله گلوب اند میل که در سال ۱۹۸۳ چاپ روزنامه در سطح ملی را در استان بریتیش کلمبیا آغاز کرد و اخیراً یک ضمیمهٔ سه صفحه‌ای متعلق به استان بریتیش کلمبیا اضافه نموده‌است. روزنامهٔ نشنال پست همچنین در این شهر توزیع می‌شود که اخبار روز ملی در سطح کانادا را نشر می‌دهد. دیگر روزنامه‌های محلی شامل روزنامهٔ ۲۴ساعت(24H) می‌شود که به‌طور رایگان عرضه می‌شود؛ همچنین نسخهٔ کانادایی مجله سوئدیِ مترو در قالب دو-هفته‌نامه و روزنامهٔ مستقلِ The Georgia Straight در ونکوور توزیع می‌شوند. دو روزنامهٔ چینی-زبان به نام‌های Ming Pao و Sing Tao and World Journal نیز برای جمعیت چینی و ماندارین زبانِ ونکوور به‌طور روزانه نشر می‌شوند. در منطقهٔ لوئر مین‌لند، تعدادی روزنامهٔ بین‌المللی و محلی دیگر مخاطبان خاص خود را دارا هستند. تعدادی از ایستگاه‌های تلویزیونی از جمله، سی‌بی‌سی (CBC)، سیتی‌تی‌وی (Citytv)، سی‌تی‌وی (CTV) و گلوبال بی‌سی (Global BC) به‌طور روزانه، برنامه‌های خبری به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، کانتونی، ماندارین، پنجابی و کره‌ای و همچنین به‌طور هفتگی به زبان تاگالوگ برای گروه‌های مختلف مخاطبان خود ارائه می‌کنند. همچنین گروه رسانه‌ایِ Fairchild Group نیز دارای دو شبکه مجزا است؛ Fairchild TV و Talentvision که به دو زبان کانتونی و ماندارین برای مخاطبان چینی و به‌طور کلی شرق آسیا برنامه پخش می‌کنند. ایستگاه‌های رادیویی با دپارتمان‌های مجزای خبری، شامل سی‌بی‌سی رادیو یک، سی‌کِی‌اِندبلیو(CKNW) و خبر ۱۱۳۰(News 1130) می‌شوند. گروه مخاطبان فرانسوی-کلمبیایی (مردم فرانسوی زبان که در استان بریتیش کلمبیا زندگی می‌کنند) دارای چندین ایستگاه رادیویی مجزا هستند؛ از جمله رادیو کانادا و سی‌بی‌یواف‌تی چنل ۲۶ (CBUFT channel 26). جامعهٔ چند زبانهٔ جنوب آسیا دارای رادیویی اختصاصی به نام اسپایس رادیو(Spice Radio) بر روی موج اِی‌اِم ۱۲۰۰ هستند که در سال ۲۰۱۴ افتتاح شد. تسلط و انحصارِ رسانه‌ای به‌طور پیوسته یک موضوع مورد بحث در ونکوور است؛ چرا که روزنامه‌های ونکوور سان، پراونس، ونکوور کریر و دیگر روزنامه‌های محلی از جمله اکنون سوری، اکنون برنابی و خبر ریچموند همگی تحت مالکیت گروه رسانه‌ایِ پست‌مدیا(Postmedia Network) هستند. تمرکزِ مالکیت رسانه‌ها به ظهور رسانه‌های مستقل قدرت بخشیده و ونکوور را به قطبی برای رسانه‌های آنلاین مستقل در کانادا تبدیل نموده‌است. رسانه‌هایی همچون The Tyee، ناظر ونکوور(Vancouver Observer) و NowPublic از جمله رسانه‌های خصوصی و مستقلی هستند که به صورت آنلاین مخاطبان خاص خود را دارند. همچنین رسانه‌های نیمه محلیِ مختلف، همچون ونکوور فوق‌العاده است (Vancouver Is Awesome) به صورت نیمه خصوصی اداره می‌شوند و خبرها و بسته‌های سرگرمی مختلفی در قالب هنر، فرهنگ و وقایع روز شهر به مخاطبان خود ارائه می‌کنند. سیستم حمل و نقل شهری سیستم تراموای شهری (ترن خیابانی) در ۲۸ ژوئن ۱۸۹۰ طرح‌ریزی شد و از پل خیابان گرنویل تا خیابان وست‌مینیستر (اکنون خیابان اصلی و کینگزوی) اجرا شد. کم‌تر از یک سال بعد، شرکت تراموای ونکوور و وست‌مینیستر شروع به اجرا و ادارهٔ اولین خط بین شهری بین دو شهر (که بعدها تا چیلی‌وک گسترش یافت) کرد. در سال ۱۹۰۵ خط راه‌آهن ونکوور و لولو آیلند به‌طور موقت به خط راه‌آهن برقیِ بریتیش کلمبیا قرض داده شد که از خیابان پل گرانویل تا استیونسون از طریق کریزدِیل گسترده شد. این خط جدید، مقدمات گسترده شدن محله‌های مسکونی شهر از هستهٔ شهر تا اطراف ونکوور را فراهم کرد. از سال ۱۸۹۷ خط راه‌آهنِ برقیِ بریتیش کلمبیا (BCER) شرکتی شد که راه‌آهنِ شهری و بین شهری را عملیاتی و اداره می‌کرد. اگرچه در سال ۱۹۵۸ آخرین بقایای راه‌آهن برقی ونکوور اوراق شد و جای خود را به اتوبوس‌های برقیِ بی ریل و اتوبوس‌های گازوییلی و بنزینی داد. در همان سال BCER به شرکت تازه تأسیسِ بی‌سی هایدرو واگذار شد. ونکوور در حال حاضر از لحاظ وسعت و بزرگی و شعاع پوشش، دومین ناوگان اتوبوس برقی شهری در آمریکای شمالی بعد از سان‌فرانسیسکو را داراست. هر دو شورای شهر ونکوور در دههٔ ۷۰ و ۸۰ ساخت آزادراه‌های درون‌شهری به عنوان یک طرح بلندمدت را ممنوع ساختند. در نتیجه، تنها آزادراه اصلی درون شهر، آزادراه شمارهٔ ۱ است که از گوشهٔ شمال شرقی شهر می‌گذرد. اگرچه تعداد اتومبیل‌ها درون شهر ونکوور با رشد جمعیت به‌طور روزافزون افزایش می‌یابد، اما نرخ مالکیت اتومبیل و مسافت متوسط رانندگی شده توسط جاده‌های بین شهری و درون‌شهری از اوایل دههٔ ۹۰ به تدریج کاهش یافته‌است. ونکوور تنها شهر اصلی کانادایی است که با این آمار مواجه است. برخلاف این واقعیت که زمان متوسط سفر برای هر اتومبیل به اندازهٔ یک-سوم افزایش یافته‌است و حجم ترافیک رشد داشته‌است، اما تعداد اتومبیل‌هایی که به هستهٔ شهر سفر می‌کنند به میزان ۷٪ کاهش یافته‌است. در سال ۲۰۱۲، ونکوور بدترین ترافیک شهری در کانادا و دومین در آمریکای شمالی بعد از لس‌آنجلس را داشت. از سال ۲۰۱۳ به بعد، ونکوور بدترین ترافیک شهری در آمریکای شمالی را داراست. در سال‌های اخیر، ساکنان ونکوور بیشتر مایل بودند تا در مجاورت یا نزدیکی محل‌هایی زندگی کنند که به علایقشان نزدیک‌تر است یا از وسایل نقلیهٔ بهینه‌تر از لحاظ مصرف انرژی استفاده کنند، از جمله وسایل نقلیهٔ عمومی یا دوچرخه استفاده کنند. این روند، در واقع یک سیاست پنهان توسط طراحان شهری در سال‌های اخیر برای کنترل ترافیک شهری و حمایت از کارزارهای طرفدار محیط زیست بوده‌است. سیاست‌های مدیریت تقاضای حمل و نقل ونکوور ممنوعیت‌هایی وضع کرده‌است که توجیه اقتصادی برای افرادی که از اتومبیل استفاده نمی‌کنند، اندکی به صرفه‌تر از کسانی باشد که از اتومبیل شخصی بهره می‌برند. این اندک بهینه‌تر بودنِ اقتصادی اگرچه ناچیز است، اما نتایج مثبتی به همراه داشته‌است. ترنس‌لینک مسئول ادارهٔ جاده‌ها و سیستم حمل و نقل عمومی در ونکوور بزرگ است. این شرکت خدمات اتوبوس، یک مجموعه خدماتِ سازمان‌یافته برای انتقال مسافرانِ پیاده یا با دوچرخه از طریق آبی (در این خدمات از کشتی‌های کوچک و گران‌قیمت و منحصر بفردی استفاده می‌شود که مسافران را از ونکوور شمالی به هستهٔ شهر منتقل می‌کنند و سی‌باس یا کشتی دریایی نام دارند)، یک سرویس حمل و نقل سریع شهری و خودران به نامِ ترن هوایی (SkyTrain) و یک سامانهٔ قطار تندرو به نام WCE را کنترل، اداره، مدیریت و سامان‌دهی می‌کند. ترن هواییِ ونکوور در حال حاضر بر روی سه خط اصلی فعالیت و خدمت‌رسانی می‌کند، خط میلنیوم یا هزاره، خط اکسپو و خط کانادا یا کانادا لاین که دارای ۵۳ ایستگاه تا سال ۲۰۱۷ بود که ونکوور را به یکی از بزرگ‌ترین استفاده‌کنندگان از این نوع سیستم حمل و نقل شهری تبدیل می‌کند. تنها ۲۰ ایستگاه درون شهر و محدوده ونکوور قرار دارند و بقیهٔ ایستگاه‌ها در شهرهای حومه قرار دارند که این توزیع ایستگاه‌ها، پوشش این خط حمل و نقل شهری را منحصر بفرد و ساده می‌کند. تعدادی از بزرگ‌ترین جاذبه‌های توریستی شهر ونکوور، از جمله انگلیش بِی، استنلی پارک، آکواریوم ونکوور، دانشگاه بریتیش کلمبیا و موزهٔ مردم‌شناسیِ آن و کیتسیلانو به این این سیستم حمل و نقل شهری متصل نیستند. تغییرات بنیادین در سیستم حمل و نقل شهری ونکوور به عنوان جزئی از یک برنامهٔ ۱۰ ساله در حال رخ دادن است. کانادا لاین، که در ۱۷ اوت ۲۰۰۹ راه اندازی شد به وسیلهٔ ترن هوایی، فرودگاه بین‌المللی ونکوور (YVR) را به محله ریچموند متصل می‌کند. خط اورگرین (که امتداد خط میلینیوم است و در ۲ دسامبر ۲۰۱۶ افتتاح شده‌است) شهرهای کوکیتلام و پورت مودی را به وسیلهٔ ترن هوایی به هم متصل می‌کند. همچنین طرح‌هایی برای گسترش خط میلینیوم برای ترن هوایی در بخش غربی آن تا دانشگاه بریتیش کلمبیا به عنوان یک ترن زیرزمینی (مترو) از خیابان اصلی برودوِی و همچنین طرحی برای گسترش ظرفیت قابل انتقال و امتداد دادن خط اکسپو ارائه شده‌اند و در دست اجرا هستند. چندین پروژهٔ راه، به عنوان بخشی از برنامهٔ گیت‌وی (برنامه‌ای برای توسعهٔ سیستم حمل و نقل ونکوور با بودجهٔ ۳ میلیارد دلار که توسط دولت بریتیش کلمبیا طراحی و اجرا می‌شود) در چند سال آینده تکمیل خواهند شد. تعداد دیگری روش‌های حمل و نقل شهری در ونکوور وجود دارند. خط راه‌آهن مسافربریِ سریع‌السیرِ درون‌شهری که از ایستگاه مرکزی پسفیک تا نقاط شرقی ادامه دارد، خط راه‌آهن آرمتراک کسکیدز که تا سیاتل و پورت‌لند امتداد دارد و همچنین خط راه‌آهن راکی ماونتینر از دیگر خطوط راه‌آهن شهری و بین شهری ونکوور هستند. کشتی‌های مسافری کوچکی در فالس کریک وجود دارند که مسافران را تا گرانویل آیلند، داون‌تاون (هستهٔ شهر) در ونکوور، و کیتسیلانو منتقل می‌کنند. ونکوور یک شبکهٔ شامل خطوط مختلف استاندارد برای دوچرخه را داراست که تمهیدات و تسهیلات منحصر بفردی را برای استفاده‌کنندگان از دوچرخه فراهم نموده‌است. رشد نرخ استفاده‌کنندگان از دوچرخه در ونکوور در سال‌های اخیر بی‌مانند و به شدت زیاد بوده‌است. سیستم اشتراک دوچرخه در ونکوور که موبی (Mobi) نام دارد در ژوئن ۲۰۱۶ افتتاح شده‌است. فرودگاه بین‌المللی ونکوور (YVR)، واقع در سی‌آیلند در شهر ریچموند در جنوب ونکوور واقع شده‌است. فرودگاه ونکوور دومین فرودگاه شلوغ در کانادا و دومین دروازهٔ هوایی در غرب آمریکای شمالی برای مسافران بین‌المللی است. شرکت‌های بومیِ هلی‌جت و فلوت پلین پروازهای برنامه‌ریزی شده و منظم از بندر ونکوور و فرودگاه ونکوور در ترمینال جنوبی انجام می‌دهند. همچنین دو ترمینال کشتی‌های کوچک بریتیش کلمبیا(BC Ferry) در ونکوور عضوی از سیستم حمل و نقل شهری هستند. یکی از این ترمینال‌ها در هورس‌شو بِی در وست ونکوور قرار دارد و دیگری در جنوب و در تواسن در دلتا قرار گرفته‌است. ورزش و سرگرمی آب و هوای ملایم و مطبوع و مجاورت این شهر با اقیانوس آرام، کوه‌های متعدد، رودها و دریاچه‌های مختلف، منطقه‌ای که ونکوور در آن محصور شده‌است را به مکانی منحصر بفرد از لحاظ جشم‌اندازهای طبیعی تبدیل ساخته و جاذبه‌های توریستیِ متعددی را برای این شهر به ارمغان آورده‌است. ونکوور بیش از ۱٬۲۹۸ هکتار پارک را در خود جای داده‌است، که از میان آهن‌ها تنها استنلی پارک ۴۰۴ هکتار از این مساحت را به خود اختصاص داده‌است. شهر چندین ساحل بزرگ دارد که خیلی از آن‌ها در مجاورت یکدیگر واقع شده‌اند که از خطِ ساحلی پارک استنلی در اطراف فالس کریک تا بخش جنوبیِ انگلیش بِی، از کیتسیلانو تا زمین‌های اندومنت گسترده شده‌اند. بسیاری از این ساحل‌ها در محدوده شهری ونکوور نیستند اما جزئی از ونکوور بزرگ محسوب می‌شوند. تعدادی از این ساحل‌ها شامل ساحل دوم و سوم در پارک استنلی، انگلیش بی (ساحل اول)، سان‌سِت، ساحل کیتسیلانو، جریکو، لوکارنو، اسپنیش بنکس، امتدادهای اسپنیش بنکس، بخش‌های غربی اسپنیش بنکس و دریاکنار رک که دارای طول تقریبی ۱۸ کیلومتر هستند از روزانه تعداد زیادی از توریست‌ها را به خود جلب می‌کنند. خط ساحلی مراکز تفریحی مختلفی برای ورزش‌های آبی فراهم می‌کند و همچنین شهر مکان محبوبی برای علاقه‌مندان به قایق‌سواری است. به فاصلهٔ ۲۰ الی ۳۰ دقیقه‌ای از داون‌تاون (هستهٔ شهر) ونکوور کوه‌های نورث‌شور (ساحل شمالی) قرار دارد که حاوی سه منطقه برای اسکی است، به نام‌های کوه سرو(Cypress Mountain)، کوه سبزه (Grouse Mountain) و کوه مونت سیمور (Mount Seymour). دوچرخه‌سواران کوهستان دارای مسیرهای خاص در نورث‌شور (ساحل شمالی) هستند. رود کاپیلانو، نهر لین و رود سیمور در نورث‌شور فرصت‌های زیادی برای علاقه‌مندان به آبشار در دوره‌های بارندگی و ذوب برف‌ها در بهار فراهم نموده‌اند؛ اگرچه تنگه‌های آن رودها برای پیاده‌روی و شنا استفاده می‌شود. مسابقات دوندگی در ونکوور شامل ونکوور سان ران (Vancouver Sun Run) شامل ۱۰ کیلومتر مسابقهٔ دو در آوریل هر سال است. ماراتن ونکوور در ماه می هر سال برگزار می‌شود و مسابقات نیمه-ماراتن اسکوشیابانک در ونکوور هر ساله در ژوئن برگزار می‌شود. مسابقات پیاده‌روی در ونکوور که به گراوی گریند مشهور است یک مسابقه راه‌پیمایی (پیاده‌روی) به‌طور ۲٫۹ کیلومتر در کوه سبزه (Grouse Mountain) است که در طول ماه‌های تابستان و پاییز برگزار می‌شود که شامل مسابقه در کوه سبزه نیز می‌شود. مسیرهای پیاده‌روی در ونکوور شامل مسیر بی‌دن-پاول به شعاع ۴۲ کیلومتر پیاده‌روی از هورس شو بِی در وست ونکوور تا دیپ گوو در ونکوور شمالی می‌شود. ونکوور همچنین میزبان مسابقات دوچرخه‌سواریِ مهمی در جهان است. در اکثر تابستان‌ها از سال ۱۹۷۳، مسابقات جهانی دوچرخه سواریِ استقامتی گستاون در خیابان‌های کبل‌استون در گس‌تاون برگزار شده‌است. این مسابقه و مسابقات بزرگ دوچرخه‌سواری دانشگاه بریتیش کلمبیا، یک سری از مسابقات حرفه‌ای دوچرخه سواری در ونکوور هستند که هر ساله برگزار می‌شوند. در سال ۲۰۰۹، ونکوور بزرگ میزبان بازی‌های جهانی پلیس و آتش‌نشانی بود. استادیوم سوانگارد در همسایگی برنابی، میزبان بازی‌های جام جهانی فوتبال زیر ۲۰ سال در سال ۲۰۰۷ بود. ونکوور در کنار ویسلر و ریچموند، شهر میزبان برای بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۰ و بازی‌های پارالمپیک زمستانی ۲۰۱۰ بود. در ۱۲ ژوئن ۲۱۰، ونکوور میزبان مبارزه قهرمانی نهایی ۱۱۵ (UFC 115) بود که چهارمین مبارزه قهرمان نهایی بود که در کانادا (و اولین خارج از مونترئال) برگزار شد. در سال ۲۰۱۱، ونکوور میزبان‌گری کاپ (قهرمانی مسابقات لیگ فوتبال کانادا) بود که هر ساله به یک شهر متفاوت در لیگ فوتبال کانادا اهدا می‌شود. بی‌سی تایتانز(BC Titans) در لیگ بین‌المللی بسکتبال بازی افتتاحیه خود در سال ۲۰۰۹ را در ورزشگاه مرکزی لنگلی به عنوان میزبان خود برگزار کردند. ونکوور مرکزی برای ورزش رو به رشدِ آلتیمیت است. در طول تابستان سال ۲۰۰۸، ونکوور میزبان مسابقات قهرمانی آلتیمیت جهان بود. اتحادیه ملی بسکتبال (NBA) در ونکوور با تیم گریزلی‌های ونکوور(Vancouver Grizzlies) در سال ۱۹۹۵ حضور داشت. آن‌ها اولین بازی خود را در راجرز آرنا انجام دادند. بعد از ۶ سال حضور در ونکوور، در سال ۲۰۰۱ این تیم جای خود را به ممفیس در تنسی داد. در سال ۲۰۱۵، ونکوور یکی از ۶ محل برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال زنان بود و فینال این مسابقات بین دو تیم ژاپن و ایالات متحده آمریکا نیز در این شهر برگزار شد. نرخ ۱۲٪ چاقی در بزرگسالان در ونکوور در قیاس با نرخ متوسط ۲۳٪ ونکوور را به چهارمین شهر لاغر کانادا بعد از تورنتو، مونترئال و هلفیکس تبدیل می‌کند؛ اگرچه بیش از ۵۱٫۸٪ از کانادایی‌ها در ونکوور دچار اضافه وزن هستند. تیم‌های حرفه‌ای کنونی شهرهای خواهرخوانده شهر ونکوور یکی از اولین شهرهای کانادا بود که وارد قرارداد خواهرخواندگی (شهرها) شد. قراردادهای خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با این شهرها با نفع دوطرفه عقد شده‌است. پایداری شهری شهر ونکوور قدم‌های مثبتی برای تبدیل شدن به یک شهر پایدار برداشته‌است. ۹۳٪ از برقی که در شهر ونکوور استفاده می‌شود با منابع انرژی تجدیدپذیر همچون نیروی برق-آبی تولید می‌شود. شهر همچنین به‌طور گسترده فعالانه در تلاش بوده‌است تا به شهری سبزتر تبدیل شود. شهر ونکوور یک طرح اجرایی برنامه‌ریزی کرده‌است تا در سال ۲۰۲۰ به یک سلسله اهداف از پیش تعیین شده برسد؛ از جمله کاهش گازهای گلخانه‌ای، تشویق رشد شغل‌ها و کسب‌وکارهای سبز، ساخت‌وسازِ سبز و کاهش زبالهٔ شهری. پیشگامی برای سبزترین شهر شدن طرح اجراییِ سبزترین شهر که به GCAP شناخته می‌شود یک طرحی نو و پیش‌گامانه برای پایداری شهری در ونکوور است. این طرح برای تبدیل ونکوور به سبزترین شهر جهان در سال ۲۰۲۰ تدوین شد. GCAP بر اساس تیم فعالیت‌های یک تیم اجرایی به نام سبزترین شهر در سال ۲۰۰۹ شکل گرفت که شهردار ونکوور گرگور رابرتسون یکی از رئسای این تیم به حساب می‌آمد. طرح GCAP توسط شورای شهر ونکوور در سال ۲۰۱۱ تصویب شد. در ماه مه ۲۰۱۸، طرح استراتژی هدر دادن صفر تا ۲۰۴۰ (Zero Waste 2040) از تصویب شورای شهر ونکوور گذشت. این شهر در همان سال کار در زمینه کاهش میزان استفاده از اقلام یکبار مصرف را آغاز کرد و قصد خود را برای ممنوع کردن کامل این موارد در سال ۲۰۲۱ در صورت عدم دستیابی مشاغل به اهداف کاهش اعلام کرد. به عنوان بخشی از این طرح، ممنوعیت نی‌های پلاستیکی، بسته‌بندی مواد غذایی پلی استایرن و کیسه‌های پلاستیکی خرید رایگان از اواسط سال ۲۰۱۹ اعمال شده‌است. نگارخانه جستارهای وابسته ونکوور بزرگ مترو ونکوور ونکوور کناکز جشنواره فیلم ونکوور منابع پیوند به بیرون وبگاه رسمی - شهر ونکوور بنیان‌گذاری‌های ۱۸۸۶ (میلادی) در بریتیش کلمبیا شهرهای بریتیش کلمبیا شهرهای دانشگاهی در کانادا شهرهای میزبان المپیک زمستانی مناطق مسکونی بندری کانادا مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۶۷ (میلادی) مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۸۶ (میلادی) مناطق مسکونی در رود فریزر مناطق مسکونی در ونکوور بزرگ مناطق مسکونی ساحلی در کانادا ونکوور ویکی‌سازی رباتیک
1968
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
جانورشناسی
جانورشناسی یا زیست‌شناسی جانوری، رشته‌ای از زیست‌شناسی است که به بررسی جانوران می‌پردازد. واژه جانور (animal) خود به معنی دارنده جان است و همانگونه که از این نام برمی‌آید، جانورشناسی، جانوران را از همهٔ جنبه‌ها بررسی می‌کند. برای اینکه این بررسی کامل باشد، علم جانورشناسی خود به رشته‌های مختلف تقسیم می‌شود و رشته‌های جانورشناسی به رشته‌های کوچک‌تری منشعب می‌گردند: رشته‌هایی از جانورشناسی که جانوران را به ترتیب تکامل (فرگشت) دربارهٔ موضوع‌های مختلف مطالعه می‌کنند: کالبدشناسی بافت‌شناسی فیزیولوژی رده‌بندی یا بیوسیستماتیک بوم‌شناسی جغرافیای جانوری (Zoogeography) دیرین‌شناسی ژنتیک تاریخچه پیش از داروین تاریخچه جانورشناسی به خیلی گذشته‌ها تا به امروز بر می‌گردد. هرچند این اصطلاح جانورشناسی در عصر جدید به آن تعلق گرفته‌است ولی ریشه آن را می‌توان در زمینه کارهایی مانند ارسطو یا جالینوس یافت. پس از آن پزشکی اسلامی مانند آلبرتوس ماگنوس این علم را جلو بردند. در دوره رنسانس تفکر جانورشناسی در اروپا متحول شد و توجه بیشتری به تجربه‌گرایی شد و همچنین گونه‌های جدید بسیاری نیز در این دوره کشف شدند. از جمله افرادی که در این عصر تأثیرگذار بودند می‌توان به آندرئاس وزالیوس و همچنین ویلیام هاروی اشاره کرد. منابع جانوران جانورشناسی
1972
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%82%D9%87
فقه
فِقه یک نظام حقوقی در کشورهای اسلامی است که تعریف آن، دانش به احکام شرعی فرعی از ادله تفصیلی است. تعریف معروف: فقه در اصطلاح عبارت است از:روشی است که به‌وسیلهٔ آن احکام شرعی را از ادلهٔ تفصیلی به دست می‌آوریم. «دلایل تفصیلی» از نظر اکثر علمای مسلمان عبارتند از: قرآن، سنّت، اجماع و عقل. توضیح احکام شرعی، دو دسته هستند: احکام اصلی: باورهایی که یک فرد مسلمان از طریق استدلال عقلی آن‌ها را بدست می‌آورد. این باورها را مسلمانان در دانش کلام بررسی می‌کنند. احکام فرعی: بخش عمدهٔ آن نحوه انجام مناسک دینی و مناسبات اجتماعی است و بخش دیگر آن که احکام فقهی نام دارد به هر کاری یکی از پنج حکم فقهی را نسبت می‌دهد؛ که مسلمانان آن را در دانش فقه بررسی می‌کنند. برای بدست آوردن احکام (اعم از اصلی و فرعی) به‌کارگیری علوم مختلفی لازم است، که از آن‌ها به عنوان مقدمات اجتهاد نام می‌برند. توضیحاتی در مورد تعریف معروف قید «شرعی»، احکام عقلی (مانند احکام مطرح در فلسفه) قید «فرعی»، مسائل اعتقادی و اصول عقاید (که در علم کلام مطرح است) قید «تفصیلی»، علم مقلِّد به احکام از تعریف فقه خارج می‌شود؛ زیرا مقلّد ممکن است عالم به احکام باشد، اما علم او ناشی از دلیل تفصیلی و خاص هرکدام از احکام نیست، بلکه از یک دلیل اجمالی - یعنی «حجیت رأی مجتهد برای او در تمام احکام» - سر چشمه می‌گیرد، ولی مجتهد عالم به احکام با استناد به ادلّهٔ تفصیلی آن‌ها است. واژه‌شناسی واژه فقه به معنی فهم است اما از آنجا که مسلمانان علم و فهم از دین را شریف‌تر از سایر علوم می‌دانسته‌اند، فقط فهم دین را فقه نامیده‌اند و این‌گونه بود که اصطلاح علم فقه به وجود آمد. منابع فقه منابع فقه اسلامی عبارتند از مجموعه گزاره‌هایی (اعم از آنکه عقل به این گزاره‌ها پی برده باشد یا فقط توسط شارع بیان شده باشد) که فرد آگاه به علوم لازم (مثل فقه، اصول فقه، علم الحدیث و…) می‌تواند با استفاده از آن‌ها احکام شرعی فرعی را به‌دست آورد. از دیدگاه فقهای شیعه، این منابع در اصل دو عددند و عبارت اند از نقل و عقل ما به‌طور سنتی و برای مقایسه پذیرتر شدن با سایر مذاهب اسلامی به صورت چهار دسته شمرده شده‌اند: کتاب، سنت، عقل و اجماع. فقهای مذاهب اهل سنت، (از جمله حنفیان)، قیاس و استحسان را نیز از جمله منابع استنباط دانسته‌اند. (اما عقل را از جمله منابع فقه محسوب نکرده‌اند). احکام فقهی در فقه به هر عمل اختیاری که انسان می‌تواند انجام دهد، یک حکم فقهی را نسبت می‌دهند. روش تقسیم احکام فقهی از این قرار است: جائز: کارهایی که یک مسلمان اجازه دارد انجام دهد که خود سه دسته‌اند: مباح: انجام دادن و انجام ندادن آن کار از نظر دین مانعی ندارد. مکروه: ترک کردن آن کار بهتر است ولی انجام دادن آن نیز مجاز است. مستحب: انجام دادن آن کار بهتر است اما انجام ندادن آن هم اشکال شرعی ندارد. واجب: باید آن کار انجام شود و ترک آن شرعاً گناه است و مجاز نیست. حرام: نباید آن کار انجام شود. بنابر این یک فقیه علاوه بر بدست آوردن روش انجام مناسک شرعی از منابع فقه، باید حکم هر کاری را نیز مشخص کند. اما اگر بعد از آنکه در منابع فقهی جستجوی لازم را انجام داد در حرام بودن چیزی شک کرد، با برقراری شرایط اصل برائت اعلام می‌شود که مسلمانان می‌توانند آن کار را انجام دهند. تاریخ فقه در سال‌های نخستین ظهور اسلام، علم فقه معنای مصطلح فعلی را که در کنار سایر علوم حکمت و تفسیر و کلام قرار می‌گیرد نداشته‌است. قرآن مؤمنان را دعوت می‌کند تا به مراکز فرهنگی وارد شوند تا در اصول و فروع دین فقیه شوند. (البته آیهٔ مذکور، نمی‌تواند مستقیماً به اصول و فروع یا نهاد و دانشی که صدها سال بعد «فقه» نامیده شد ارجاع دهد. فقه نهادی است که بدون ظهور نهضت ترجمه و تنها با خوانشی عرفی از قرآن امکان ظهور نمی‌یافت. روش‌شناسی فقه سخت متأثر از منطق ارسطویی، مقولات عشر، کلیات خمس و مفاهیمی مانند «موضوع»، «محمول»، «قضیه»، «قیاس»، «استقراء»، «قطع، ظن، شک» و انبوهی از گزاره‌های دیگر است که با نهضت ترجمه به مباحث کلامی و فقهی مسلمانان راه یافتند) این فقاهت شامل عقاید و اخلاق و حقوق بوده‌است. از آنجا که اهل سنت باب تفقه را بر روی خود بستند، تاریخ فقه را در نزد آن‌ها باید از زاویه‌ای دیگر نگریست. اما در بین شیعیان فقه ادامه یافت، لذا می‌توان دوره‌های فقه را درعناوین زیر خلاصه کرد: دوره اول: اختصاص به شیوه نقل عین روایات با ذکر اسناد دارد. این شیوه که از آن به «فقه مستند» نیز یاد می‌شود، حتی در زمان حضور امامان شیعه نیز وجود داشت. اما از نظر گستردگی، روش جمع‌آوری و تنظیم آنها، در مقایسه با کتب فقهی بعد از غیبت، در سطحی بسیار پایین و محدود قرار داشت: شیوه بیان فقه در قالب الفاظ روایات و با ذکر اسناد، تا زمان نگارش کتاب کافی معمول بوده و از آن زمان به بعد به ندرت در آثار فقهاء به چشم می‌خورد؛ بنابراین چهره معروف این شیوه، شیخ کلینی است. دوره دوم: شیوه بیان احکام با عبارات خود احادیث و با حذف اسناد بوده‌است. این شیوه از اوایل قرن چهارم هجری و در عصر شیخ کلینی پدید آمد. علی بن بابویه پدرشیخ صدوق و صاحب کتاب شرایع از اولین کوشندگان در این زمینه محسوب می‌شود. او نخستین بار کتاب فقهی مجرد از سند روایت و مانند اثر مخصوص به مؤلف و نشان دهنده فتوی و نظر مؤلف را تألیف کرد. شیخ صدوق، ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ مفید، سید مرتضی، سلار، ابوالصلاح حلبی و ابن براج از دیگر فقهایی هستند که در این دوره می‌زیسته‌اند. دوره سوم: اختصاص به شیوه بیان احکام در قالب عباراتی شخصی خود مجتهد دارد. این شیوه که به «فقه مستنبط» نیز خوانده می‌شود، توسط محمد بن حسن بن علی الطوسی معروف به شیخ طوسی بنیان نهاده شد، او با نگارش کتاب المبسوط شیوه جدیدی را در تبیین و تدوین مسائل فقهی به وجود آورد و برخلاف گذشتگان که فتاوی خود را درقالب الفاظ احادیث (با ذکر یا حذف سند) بیان می‌کردند، با عبارات خودش به ایراد فتوی پرداخت و شیوه نقل فتوی به دور از جمود بر الفاظ روایت و با عبارات شخصی مجتهد را درتدوین کتب فقهی تأسیس کرد. این شیوه راهگشای چگونگی تألیف کتب فقهی بعد از شیخ گشت که تا به امروز نیز ادامه دارد. دوره‌های جدید فقهی که در آن نقش اجتهاد پر رنگ تر شد و تکیه فقها بر تعقل بیشتر. اما بعد از مدتی هم‌زمان با افول عقل‌گرایی در غرب جریانی در بین شیعیان نفوذ کردند که عقل را بر زمین گذاشتند. تا آنکه شیخ انصاری بار دیگر موفق شد تعقل را با صحنه برگرداند و عصر طلائی اجتهاد را آغاز کرد. ساختار کتاب‌های فقهی ساختار کتاب‌های فقهی به‌طور معمول به دو قسمت اصلی تقسیم شده‌است: عبادات معاملات (عام) سپس هر کدام از این دو قسمت اصلی به چندین بخش که معمولاً آن را باب یا کتاب می‌نامند تقسیم می‌شود؛ مثلاً باب‌القضاء زیر مجموعه‌ای از معاملات (عام) است که در آن به احکام قضاوت پرداخته می‌شود. باب‌های اصلی کتب فقه از این قرارند: کتاب التقلید: احکام دسترسی به حکم شرعی. کتاب الطهاره: احکام پاک نمودن. کتاب الصلاة: احکام نماز. کتاب الصوم: احکام روزه. کتاب الزکاة: احکام زکات (نوعی مالیات که باید صرف هزینه‌های جامعه اسلامی شود). کتاب الخمس: احکام خمس (نوعی مالیات که صرف گسترش اسلام می‌شود. این مسئله مخصوص شیعیان است) کتاب الحج:احکام حج. کتاب المتاجر: احکام داد و ستد. کتاب الاجارة: احکام اجاره. کتاب المضاربه: احکام مضاربه (نوعی سرمایه‌گذاری). کتاب المزارعة: احکام سرمایه‌گذاری در کشاورزی. کتاب المساقاة: احکام سرمایه‌گذاری در آبیاری. کتاب الضمان: احکام آنچه انسان ضامن انجام آن می‌شود. کتاب الحوالة. کتاب النکاح: احکام ازدواج، محرم شدن. کتاب الوصیة: احکام وصیت کردن. کتاب القضاء: احکام داوری و قضاوت بین مردم که اکنون به آن دانش حقوق می‌گویند. کتاب النذر: احکام نذر کردن. کتاب الجهاد: احکام دفاع مظلومان و سرزمین‌های مسلمان نشین. کتاب الامر بالعروف و النهی عن المنکر: احکام دعوت به اعمال نیک و دوری از بدی‌ها = امر به معروف و نهی از منکر. سبک‌های فقهی شیعه فقه اَخباری. فقه سنّتی: در فقه سنتی، پایه اصول استنباط فقهی، قرآن و سنت و اجماع و عقل می‌باشد. فقه پویا. فقه گویا: یک سبک فقهی است، در برابر فقه سنتی و فقه پویا؛ در این شیوه، صدور احکام بر پایه محوریت استنباط قرآن و سنت قطعیه که از عرضه احادیث بر قرآن به دست می‌آید، بنیان نهاده شده‌است. بنیان‌گذار فقه گویا محمد صادقی تهرانی است که از مفسران قرآن و فقهای معاصر بود. مکاتب فقهی در نزد اهل سنت که به بسته بودن باب اجتهاد معتقداند، مذاهب فقهی منحصر در چهار مذهب حنبلی و مالکی و حنفی و شافعی است و از این رو علم فقه در نزد اهل سنت عمدتاً به معنای آموزش و اشاعه مکتب فقهی این چهار پیشوای فقهی اهل سنت است. اما مکتب فقهی شیعه که به مذهب جعفری موسوم است، برای هر مجتهدی و در هر زمانی قدرت استنباط قائل است و در نتیجه معتقد است که باید هر مؤمن مکلف یا خود مجتهد باشد یا در فروع فقهی از یک مجتهد واجد شرایط پیروی و تقلید کند. اهل سنت تنها روایات موثقی را که از محمد رسیده، و حاکی از قول یا فعل اوست، به عنوان یکی از منابع استنباط قبول دارند، اما شیعیان در استنباط احکام، علاوه بر عقل، قرآن و سیره نبوی پیامبر بر روایاتی که از ائمه اطهار به‌طور قابل اعتماد رسیده باشد، نیز اتکا می‌کنند. قواعد فقه (قواعد فقهیه) قواعد فقه در واقع آن دسته از فرمول‌های کلی به‌شمار می‌روند که به وسیله آن می‌توان قوانین محدودتر را درک کرد و صرفاً به یک مورد خاص تعلق ندارند بلکه اساس فهم و درک بسیاری از قوانین قرار می‌گیرند. این قواعد از یک جهت، جزیی از مسائل فقه و از جهتی دیگر جزیی از مسائل دانش اصول به‌شمار می‌روند. برخلاف مسائل علم اصول که صرفاً واسطه‌ای برای کشف احکام هستند قواعد فقه نه تنها واسطه هستند بلکه خودشان احکام نیز به‌شمار می‌روند؛ مثلاً قاعده لاضرر و لا ضرار، یک حکم شرعی محسوب می‌شود. بر خلاف مسائل فقه، قواعد فقه اموری عام و شامل هستند نه این که خاص و موردی باشند. برخی از قواعد فقهی به این شرح‌اند: قاعده ید قاعده ضمان ید قاعده استیمان قاعده اتلاف قاعده تسبیب قاعده لاضرر قاعده غرور قاعده تلف مبیع قبل از قبض قاعده صحت قاعده احترام مال مردم قاعده اقدام قاعده سلطنت بر اموال قاعده ملازمه اذن در شی با اذن در لوازم شی قاعده احیای موات قاعده حیازت قاعده التحجیر یفید الاولویه قاعده سبق پانویس منابع جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۵)، دین‌شناسی، قم: اسراء. مشکینی، میرزا علی، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، در یک جلد، نشر الهادی، قم - ایران، ششم، ۱۴۱۶ ه‍.ق (آیت الله العظمی) سبحانی، جعفر. الموجز فی اصول الفقه. مؤسسه امام صادق. قم. ۱۳۸۷ زین الدین العاملی (معروف به شهید ثانی). الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة اللمعة الدمشقیة و الرّوضة البهیّة. فیومی، احمد بن محمد مقری، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، در یک جلد، منشورات دارالرضی، قم - ایران، اول، ه‍.ق مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۴ جلد، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، تهران - ایران، اول، ۱۴۰۲ ه‍.ق ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ۱۵ جلد، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، بیروت - لبنان، سوم، ۱۴۱۴ ه‍.ق خویی، حسین. شرح العروة الوثقی. جامعة علوم القرآن پایگاه تخصصی علوم قرآنی توضیح المسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظم تقلید. محل نشر، قم. تاریخ نشر۱۳۸۷. فقه گویا - محمد صادقی تهرانی - انتشارات امید فردا - چاپ اول ۱۳۸۲ طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم. العروة الوثقی. انتشارات اسماعیلیان. شب خیز، محمد رضا، اصول فقه دانشگاهی، نشر لقاء، قم - ایران، اول، ۱۳۹۲ ه‍.ش تاریخ فقه و فقهای امامیه. محل نشر: ناشر، سال نشر: تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۳۸۷ شهید صدر. الفتاوی الواضحة. دارالبشیر. الطبعة الاولی. نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. آشنایی با ابواب فقه. جعفر سبحانی. ترجمه و شرح الموجز فی اصول الفقه. پیوند به بیرون سایت آموزش معارف اسلامی علم منیر اصطلاحات اسلامی الهیات اسلامی حقوق اسلامی فقه شیعه کلمات و عبارات عربی در احکام اسلام
1975
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29
حقوق (ابهام‌زدایی)
واژهٔ حقوق در زبان فارسی به چند معنی است: علم حقوق قوانین، قواعد و رسوم لازم‌الاجرایی که به منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده‌است و علمی که به مطالعه آن‌ها می‌پردازد حقوق، جمع حق، امتیازات و اختیاراتی که افراد صرف زندگی در اجتماع در اختیار دارند حقوق (دستمزد) جستارهای وابسته قانون صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
1977
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%20%D8%A8%D8%B1%20%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D9%87%20%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%20%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5%20%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%DB%8C
فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی
دو روش رایج برای محک زدن تولید ناخالص داخلی کشورها (GDP) وجود دارد. این فهرست بر پایه نرخ تبدیل ارز درست شده‌است. روش دیگر به مقایسهٔ برابری قدرت خرید کشورها می‌پردازد که برای مشاهده آن به فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) مراجعه کنید. ارزش‌ها در میلیون دلار آمریکا ارائه گشته‌اند و مرتب‌سازی بر پایه آمار بانک جهانی انجام گرفته‌است. جدول جدول ابتدا هر کشور یا قلمرو را با آخرین تخمین‌های موجود آن‌ها رتبه‌بندی می‌کند و می‌تواند توسط هر یک از منابع رتبه‌بندی شود. پیوندهای موجود در ردیف «کشور/منطقه» جدول زیر به مقاله مربوط به تولید ناخالص داخلی یا اقتصاد کشور یا قلمرو مربوط بدان پیوند دارند. جستارهای وابسته فهرست کشورها بر پایه سرانه تولید ناخالص داخلی (اسمی) فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) فهرست کشورها بر پایه سرانه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی (اسمی) فهرست شهرها بر پایه تولید ناخالص داخلی پانویس منابع تولید ناخالص داخلی فهرست‌های کشورها بر پایه شاخص‌های اقتصادی
2016
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%A7%20%28%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87%29
همتابه‌همتا (رایانه)
همکار به همکار یا همتابه‌همتا نام گونه‌ای از معماری شبکه‌های رایانه‌ای است. در این نوع شبکه، رایانه‌های کارده و کار خواه هر دو در یک سطح کار می‌کنند، به این مفهوم که هر رایانه می‌تواند از اطلاعات رایانهٔ دیگر استفاده کرده یا به رایانه دیگر اطلاعات بفرستد. این نوع شبکه ساده‌ترین و سریعترین روش شبکه‌سازی می‌باشد. شبکه‌سازی به روش نظیر به نظیر برای ایجاد چنین شبکه‌ای تجهیزات زیر لازم است: کارت شبکه. کابل شبکه. سوکت از نوع استاندارد RJ45 که به سر کابل‌ها وصل می‌شود. میانگاه (Hub) در صورتی که بیش از دو رایانه را بخواهید شبکه کنید. نرم‌افزار مناسب:به عنوان مثال سیستم‌عامل ویندوز به تنهایی می‌تواند کافی باشد. برخلاف حالت client/server در این روش کامپیوترهای شخصی می‌توانند بدون server به هم متصل شده و تبادل اطلاعات نمایند. پس از نصب مراحل سخت‌افزاری فقط کافی است که سرویس‌های شبکه را در ویندوز یا سیستم عامل‌های دیگر همچون لینوکس نصب کرده و دیسک‌گردان‌ها (درایوها) را به اشتراک گذارید. ادعا می‌شود که امنیت آن از روش client/server بالاتر است. نیاز به Administrator ندارد. یکی از کاربردهای شبکه همتا به همتا دسترسی یافتن از راه رایانه شخصی خود به پرونده‌هایی است که در سخت ۱دیسک رایانهٔ دیگری قرار دارد. شبکه نظیر به نظیر یا همتا به همتا شبکه‌های نظیر به نظیر یا(peer to peer environment):صرف نظر از ارتباط کامپیوترها در شبکه‌های کوچک یا بزرگ کامپیوترها به روش‌های مختلفی به ارائه خدمات به هم می‌پردازند. در شبکه‌های نظیر به نظیر کامپیوترها هیچ ارجحیتی نسبت به هم در ارائه خدمات ندارند یا به عبارتی امکانات و منابع خود را در اختیار یک دیگر قرار می‌دهند یا به عبارتی (share) می‌کنند. پیوندهای مرتبط یک شبکه P2P یک شبکه P2P که در آن گره‌های پیوندی یعنی جفت‌ها منابع را در میان یکدیگر بدون استفاده از یک سیستم مدیریت متمرکز تقسیم می‌کند. یک شبکه بر اساس مدل سرویس گیرنده / سرویس دهنده که در آن سرویس گیرندگان فردی درخواست سرویس‌ها و منابع از سرورها متمرکز می‌کنند. P2P محاسبه یا ایجاد شبکه P2Pیک طرح کاربرد توزیعی است که کارها یا بارهای کاری را بین جفت‌ها تقسیم می‌کند. جفت‌ها شرکت کنندگان قوی در برنامه و به یک اندازه ممتاز می‌باشند. گفته می‌شود که آن‌ها یک شبکه P2P از ندها را تشکیل می‌دهند. جفت‌ها بخشی از منابعشان را می‌سازند از جمله نیروی پردازشگر، حافظه دیسک یا پهنای باند شبکه که مستقیماً برای شرکت کنندگان دیگر شبکه بدون نیاز به هماهنگی مرکزی به وسیله سرورها یا میزبان‌های پایدار در دسترس می‌باشند. جفت‌ها هم عرضه‌کنندگان و هم مشتریان منابع می‌باشند برخلاف مدل سرویس گیرنده – سرویس دهنده قدیمی که در آن مصر، و عرضه منابع تقسیم می‌شود. سیستم‌های P2P همکارانه جدید ورای عرصه جفت‌هایی که کارهای مشابه ضمن تقسیم منابع انجام می‌دهند می‌روند و به دنبال جفت‌های متنوعی هستند که می‌توانند باعث منابع منحصر به فرد و قابلیت‌ها برای یک اجتماع مجازی شوند که به موجب آن امکان مشارکت در کارهای بزرگ‌تر خارج از کارهایی که می‌تواند به وسیله جفت‌های فردی انجام دهد. که برای تمام جفت‌ها مفید می‌باشند می‌دهد. در حالی‌ که سیستم‌های P2P قبلاً در بسیاری از محدوده‌های کاربردی استفاده شده بودند طرح به وسیله سیستم تقسیم فایل، ناپستر رواج داده شد که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. این مفهوم از ساختارها و فلسفه‌های جدید در بسیاری از زمینه‌های تعامل انسانی گرفته‌است. در چنین محیط‌های اجتماعی، P2P به عنوان یک meme به ایجاد شبکه اجتماعی طرفدار تساوی گفته می‌شود که در کل جامعه ظهور کرده‌است که با فناوری‌های اینترنت به‌طور کلی فعال می‌شود. توسعه تاریخی : درحالی‌که سیستم‌های P2P قبلاً در بسیاری از حوزه‌های کاربردی استفاده شده بودند این مفهوم به وسیله سیستم‌های تقسیم فایل از قبیل ناپستر عمومیت یافت. حرکت P2P اجازه پیوند میلیون‌ها کاربر اینترنت به‌طور مستقیم داد که گروه‌ها را به وجود می‌آورد و برای ایجاد موتورهای جستجوی ایجاد شده توسط کاربر، ابر کامپیوترهای مجازی و سیستم‌های فایل همکاری می‌کردند. مفهوم اصلی کامپیوتر P2P در سیستم‌های نرم‌افزاری قبل و بحث‌های شبکه‌سازی بررسی شد که به اصول بیان شده در درخواست برای توضیح‌ها، RFC برمی گردد. دیدگاه تیم برنرز برای وب جهانی به شبکه P2P نزدیک بود چون فرض می‌کرد که هر کاربر وب یک ویراستار فعال و سهام دار می‌باشد که محتوا را برای ایجاد یک وب متصل به هم از لینک‌ها ایجاد و پیوند می‌دهد. اینترنت قدیمی بازتر از اینترنت فعلی بود که در آن دو ماشین متصل به اینترنت می‌توانستند بسته‌ها را برای یکدیگر بدون فایر وال‌ها و مقیاس‌های ایمنی دیگر بفرستند. این برخلاف ساختار برود کست مانند وب می‌باشد چون طی سال‌ها گسترش یافته‌است. به عنوان یک پیشرو در اینترنت، ARPANET یک شبکه سرویس گیرنده – سرویس دهنده موفق بود که در آن هر ند شرکت‌کننده می‌توانست محتوا را درخواست و ارائه کند. البته ARPANET خودسازمان یافته نبود و نمی‌توانست هر گونه ابزار برای متن یا محتوا براساس مسیر یابی فراهم کند؛ بنابراین یک سیستم پیام‌رسانی توزیعی که اغلب به صورت یک طرح P2P قدیمی لینک می‌شود ایجاد شد: USENET. USENET در سال ۱۹۷۹ توسعه داده شد و یک سیستم است که یک مدل کنترل غیر متمرکز را اجرا می‌کند. مدل اصلی یک مدل سرویس گیرنده – سرویس دهنده از دیدگاه کاربر یا سرویس گیرنده می‌باشد که یک رویکرد خودسازمان یابنده را برای سرورهای گروه خبری ارائه می‌کند. البته سرورهای خبری به عنوان جفت‌ها با یکدیگر برای گسترش مقاله‌ها یوزنت نیوز در گروه کل سرورهای شبکه ارتباط برقرار می‌کنند. همین ملاحظه در ایمیل SMTP نیز اعمال می‌شود بدین معنی که شبکه رله‌کننده ایمیل هسته‌ای عاملان انتقال میل یک ماهیت P2P دارد درحالی‌که محیط سرویس گیرنده‌های ایمیل و اتصال‌ها مستقیم آن‌ها یک رابطه سرویس گیرنده – سرویس دهنده سخت می‌باشد. در می ۱۹۹۹ با افزایش تعداد افراد در اینترنت، شوان فانینگ برنامه به اشتراک‌گذاری فایل و آهنگ به نام ناپستر معرفی کرد. ناپستر آغاز گر شبکه‌های P2P بود. همان‌طور که ما امروزه می‌دانیم در آن کاربران شرکت‌کننده یک شبکه مجازی ایجاد می‌کنند که کاملاً مستقل از شبکه فیزیکی می‌باشد. بدون اینکه اجباری برای اطاعت از مقام‌های مدیریتی یا محدودیت‌ها داشته باشند. کاربردها این مقاله در فرمت لیستی می‌باشد که با استفاده از نثر بهتر ارائه می‌شود. شما می‌توانیم با تبدیل این مقاله به نثر در صورت لزوم استفاده بهتری نمایید. تحویل محتوا : استفاده از نرم‌افزار به اشتراک‌گذاری فایل P2P از قبیل AMule مسئول حجم ترافیک اینترنت P2P می‌باشد. در شبکه‌های P2P سرویس گیرندگان هم منابع را فراهم و هم استفاده می‌کنند. این بدین معنی است که برخلاف سیستم‌های سرویس گیرنده – سرویس دهنده ظرفیت سرویس محتوای شبکه‌های P2P در واقع با افزایش دسترسی کاربران به محتوا می‌تواند افزایش یابد. این ویژگی یکی از فایده‌های عمده استفاده از شبکه‌های P2P مکی باشد چون هزینه‌های نصب و اجرا را برای توزیع‌کننده محتوای اصلی بسیار کوچک می‌سازد. شبکه‌های به اشتراک‌گذاری فایل : بسیاری از شبکه‌های به اشتراک‌گذاری فایل P2P از قبیل گنوتلا، G2 و شبکه eDonkey فناوری‌های P2P را عمومی و رایج کردند. شبکه‌های تحویل محتوای P2P سرویس‌های محتوای P2P، به‌طور مثال حافظه‌های نهان برای عملکرد بهبود یافته از قبیل کورلی کچ انتشار و توزیع نرم‌افزار از طریق شبکه‌های به اشتراک‌گذاری فایل. قانون ملک هوشی و تقسیم غیرقانونی : ایجاد شبکه P2P شامل انتقال داده‌ها از یک کاربر به کاربر دیگر بدون استفاده از یک سرور بلافصل و واسطه می‌باشد. شرکت‌هایی که اپ‌های P2P توسعه می‌دهند در بسیاری دعاوی حقوقی درگیر شده‌اند که عمدتاً در ایالت‌های متحده و به‌طور عمده در بر سرویس مسائل مربوط به قانون P2P کپی رایت بوده‌اند. دو دعوی عمده گراگستر در مقابل RIAA و MGM استادیو در مقابل شرکت گراکستر می‌باشند. در هر دو دعوی فناوری به اشتراک‌گذاری فایل به عنوان قانونی شناخته شد مادامی که بسط دهندگان توانایی برای پیشگیری از به اشتراک‌گذاری مطلب کپی رایت شده نداشته‌اند. چند رسانه‌ای : پروتکل‌های P2P TVو PDTP برخی اپ‌های چند رسانه‌ای اختصاصی از قبیل Skype و Spotify از یک شبکه P2P همراه با به جریان انداختن سرورهای به جریان صوتی و تصویری برای سرویس گیرندگانشان استفاده می‌کنند. پخش ند برای جریانات مالتی تسک دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، MIT و دانشگاه سیمون فریزر در حال انجام یک پروژه به نام لاین شر می‌باشد که برای آسانی به اشتراک‌گذاری فایل در میان موسسات آموزشی به صورت جهانی طراحی شده‌است. Osiris یک برنامه است که به کاربرانشان اجازه ایجاد پرتال‌های وب بی‌نام و مستقل توزیع شده از طریق شبکه P2P را می‌دهد. کاربردهای P2P دیگر : بیت کوین و انواع آن از قبیل Peercoin و Nxt پول‌های رایج دیجیتال مبتنی بر P2P می‌باشند. I2P یک شبکه اُورلی مورد استفاده برای گشت زنی در اینترنت به‌طور بی‌نام می‌باشد. نت سوکوکو یک شبکه اجتماعی وایرلس است که برای استفاده مستقل از اینترنت طراحی شده‌است. دالسا، یک حافظه و. ب P2P برای LANها اپن گاردن، برنامه به اشتراک‌گذاری اتصال که دسترسی به اینترنت را با دستگاه‌های دیگر با استفاده از Wi-Fi یا بلوتوث تقسیم یم کند. تحقیق همانند پروژه کورد، استفاده حافظه PAST, P-Grid و سیستم توزیع محتوای Coop-NET JXTA، یک پروتکل P2P طراحی شده برای سکوی جاوا میدپوینت و کارنسی فر بازار مبادله پول خارجی P2P می‌باشند. بخش دفاع U.S در حال انجام تحقیق روی شبکه‌های P2P به عنوان بخشی از استراتژی جنگ افزای شبکه جدید خود می‌باشد. در می ۲۰۰۳ انتونی تتر مدیر DARPA شهادت داد که ارتش آمریکا از شبکه‌های P2P استفاده می‌کند. طرح : یک شبکه P2P حول مفهوم گره‌های جفت مساوی طراحی می‌شود که هم‌زمان هم به عنوان سرویس گیرنده و هم سرویس دهنده در گره‌های دیگر در شبکه عمل می‌کند. این مدل آرایش شبکه با مدل سرویس گیرنده – سرویس دهنده فرق دارد که در آن ارتباط معمولاً به یک سرور مرکزی و از آن می‌باشد. یک مثال شاخص انتقال فایل که از مدل سرویس گیرنده – سرویس دهنده استفاده می‌کند سرویس FTP می‌باشد که در آن برنامه‌های سرویس گیرنده و سرویس دهنده متمایز می‌باشند: سرویس گیرندگان انتقال را آغاز می‌کنند و سرورها این درخواست‌ها را برآورده می‌سازند. کشف منبع و مسیریابی : شبکه‌های P2P عموماً نوعی شبکه اُورلی مجازی در بالای توپولوژی شبکه فیزیکی اجرا می‌کنند. که در آن ندها به شکل اُورلی یک زیر مجموعه از ندها در شبکه فیزیکی می‌باشند. داده‌ها باز مستقیماً در شبکه TCP/IP پایه مبادله می‌شود اما در لایه برنامه کاربردی جفت‌ها می‌توانند با یکدیگر به‌طور مستقیم ارتباط برقرار کنند. از اُورلی‌ها برای شاخص‌گذاری و کشف ند و مستقل ساختن سیستم P2P از توپولوژی شبکه فیزیکی استفاده می‌شود. براساس نحوه پیوند ندها به یکدیگر در شبکه اُورلی و نحوه شاخص‌گذاری و قرارگیری منابع ما می‌توانیم شبکه‌ها را به عنوان ساختاری و غیر ساختاری طبقه‌بندی کنیم. شبکه‌های غیر ساختاری : نمودار شبکه اُورلی برای یک شبکه P2P غیر ساختاری که ماهیت ویژه اتصالها بین ندها را نشان می‌دهد. شبکه‌های P2P غیر ساختاری یک ساختار ویژه بر شبکه اُورلی از روی طرح تحمیل نمی‌کنند بلکه به وسیله گره‌هایی تشکیل می‌شوند که به‌طور تصادفی اتصال‌ها به یکدیگر را به وجود می‌آورند. از آنجایی که هیچ ساختار تحمیل شده جهانی بر آن‌ها وجود ندارد لذا ساخت شبکه‌های غیر ساختاری آسان می‌باشد و می‌توان به نواحی مختلف اُورلی اجازه بهینه‌سازی‌های محلی داد. همچنین از آنجایی که نقش تمام ندها در شبکه یکی است لذا شبکه‌های غیر ساختاری در رویارویی با نرخ‌های بالا، بسیار قوی می‌باشند یعنی زمانی که تعداد زیادی از ندها بیشتر به هم پیوند می‌یابند و شبکه را ترک می‌کنند. البته محدودیت‌های اولیه شبکه‌های غیر ساختاری همچنین ناشی از این فقدان ساختار می‌باشد. به‌طور مثال وقتی یک ند می‌خواهد یک تکه دادهٔ مطلوب را در شبکه بیابد، جستجو باید از طریق شبکه برای پیدا کردن هر چه بیشتر گره‌هایی که داده‌ها را به اشتراک می‌گذارند سرازیر شود. سرازیری باعث مقدار بسیار زیاد ترافیک سیگنال در شبکه می‌شود؛ از حافظه / پردازندهٔ بیشتری استفاده می‌کند؛ اطمینان نمی‌دهد که جستجوها همیشه مرتفع خواهند شد؛ گذشته از آن، از آنجایی که هیچ همبستگی بین یک ند و محتوای مدیریت شده به وسیله آن وجود ندارد لذا تضمین داده نمی‌شود که با سرازیری، یک ند را بیابد که داده‌های مورد نظر را دارا باشد و محتوای عمومی احتمالاً در چندین ند در دسترس می‌باشد و هر گره‌ای که به دنبال آن می‌گردد، احتمالاً همان را پیدا می‌کند. اما اگر یک ند به دنبال داده‌های نادر به اشتراک گذاشته شدهٔ تنها به وسیله تعداد کمی از ندها باشد، آنگاه بسیار بعید است که جستجو موفق باشد. نگاهی به دنیای شبکه‌های همتا به همتا منابع اشتراک پرونده اصطلاحات مهندسی نرم‌افزار شبکه‌های اشتراک پرونده واژگان عمومی شبکه همتا به همتا (رایانه)
2017
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%84%D8%A7%D8%A8
فاضلاب
پساب، فاضِلاب یا چِرک‌آب، به بازمانده‌ها و دورریزی‌های عمدتاً مایع محلی، شهری یا صنعتی گفته می‌شود. شیوه گردآوری و دورریزی آن در هر منطقه، بسته به آگاهی محلی نسبت به محیط زیست فرق می‌کند. سیستم‌های فاضلاب برای جمع‌آوری آب‌های سطحی یا فاضلاب‌های صنعتی در مجتمع‌های بزرگ صنعتی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، چون نفوذ سیالات به عمق خاک می‌تواند ضربهٔ جبران‌ناپذیری را به پایه‌ها و تأسیسات زیرزمینی وارد نماید. فاضلاب شهری معمولاً فاضلاب ترکیبی یا فاضلاب بهداشتی را حمل کرده و آن را در یک تصفیه خانه، تصفیه می‌کند. فاضلاب تصفیه شده از طریق نهرهای فاضلاب تخلیه می‌شود. فاضلاب تولید شده در مناطقی که به سیستم‌های فاضلاب متمرکز دسترسی ندارند بر سیستم‌های فاضلاب در محل تکیه می‌کنند. این فاضلاب‌ها به‌طور معمول یک گندانبار، زه‌کشی تخلیهٔ فاضلاب و یک بخش اختیاری تصفیه در محل دارند. پساب یا گندآب زیر مجموعه‌ای از فاضلاب است که از مدفوع و ادرار تشکیل شده‌است اما اغلب به معنی هر نوع فاضلابی استفاده می‌شود. فاضلاب، شامل محصولات خانگی، شهری یا زباله‌های مایع صنعتی و بیمارستانی است که معمولاً از طریق یک لوله یا فاضلاب (بهداشتی یا ترکیبی) و گاهی در یک مخزن فاضلاب دفع می‌شود. خوردگی، زنگ‌زدگی و آلودگی خاک از مهم‌ترین دلایل جمع‌آوری آب و فاضلاب‌های صنعتی است. لوله و اتصالات پلی‌اتیلن با خواص ضدخوردگی و مقاومت در برابر انواع مواد شیمیایی راه حل مناسبی برای جمع‌آوری و انتقال سیالات فاضلابی است. سیستم فاضلاب یک زیرساخت شامل لوله‌ها، پمپ‌ها، غربال، کانال‌ها و… است، که برای انتقال فاضلاب از منشأ خود به نقطه‌ای برای تصفیه یا دفع نهایی استفاده می‌شود. به غیر از گندانبار که تصفیه در محل انجام داده می‌شود، انواع دیگری از تصفیهٔ فاضلاب نیز وجود دارد. مجرای فاضلاب، سامانهٔ جابه‌جایی زیرزمینی پساب و فاضلاب برای دفع بهداشتی و ایمن یا تصفیه است. منشأ منشأ فاضلاب می‌تواند موارد زیر باشد (متن‌های داخل پرانتز نشان‌دهنده اجزایی است که به احتمال زیاد جزو آلاینده‌ها هستند): فاضلاب انسانی (مدفوع، دستمال توالت استفاده شده، ادرار یا دیگر مایعاتی که از بدن خارج می‌شوند)، به عنوان آب سیاه شناخته می‌شود، معمولاً از روشویی یا دستشویی خارج می‌شود. چاه توالت تخلیهٔ گندانبار تخلیهٔ کارخانه‌های تصفیه فاضلاب آب مورد استفاده در شستشو (شستشوی شخصی، لباس، کف زمین، ظرف‌ها و غیره) که به عنوان پساب شناخته می‌شود. بارش باران جمع‌آوری شده در پشت بام، حیاط، جدول‌ها و غیره. (به‌طور کلی بدون وجود روغن یا سوخت) آب زیرزمینی نفوذ کرده به فاضلاب مازاد مایعات تولید شده از منابع خانگی (نوشیدنی‌ها، روغن پخت‌وپز، آفت‌کش‌ها، روغن موتور، رنگ، مایعات تمیزکننده و غیره) آب جاری‌شده از راه‌ها، سقف‌ها، پیاده‌روها/ سنگ‌فرش‌ها (ترکیب‌شده با روغن‌ها، مدفوع حیوانات، زباله، گازوئیل/ بنزین، سوخت دیزل یا لاستیک‌های باقی‌مانده، پس‌ماندهٔ صابون، مواد فلزیِ خارج‌شده از اگزوز وسایل نقلیه نفوذ آب دریا (با حجم بالایی از نمک و میکروب) نفوذ مستقیم آب رودخانه (با حجم بالایی از جانداران ریز زنده) ورود مستقیم مایعات ساخت انسان (دفع غیرقانونی از آفت‌کش‌ها، روغن‌های استفاده شده و غیره) زه‌کشی‌های بزرگراه (روغن، مواد ضدیخ، باقی‌مانده لاستیک‌ها) موارد حمل شده با طوفان (تقریباً همه چیز از جمله اتومبیل‌ها، چرخ‌های دستی خرید، درختان، گاو و غیره) آب سیاه (آب‌های سطحی آلوده به فاضلاب) زباله‌های صنعتی زهکشی‌های سایت‌های صنعتی (گل و لای، شن و ماسه، مواد قلیایی، روغن، باقی‌مانده‌های شیمیایی) آب‌های خنک‌کنندهٔ صنعتی (زیست‌کش، گرما، لجن‌ها، گل و لای) آب‌های فرایندهای صنعتی زباله‌های زیست‌فروسایی یا آلی، شامل فاضلاب‌های کشتارگاه‌ها، کارخانه‌های لبنیات و بستنی. زباله‌های آلی یا زیست تخریب‌ناپذیر / سخت تخریب پذیر (داروهای شیمیایی یا آفت‌کش‌ها) زباله‌های با پی‌اچ بالا یا پایین (تولیدات اسیدی / قلیایی، آبکاری فلزات) زباله‌های سمی (آبکاری فلزات، تولید سیانید، تولیدات آفت‌کش‌ها و غیره) مواد جامد و نامیزه‌ها (تولیدات کاغذ، مواد غذایی، روان‌کننده‌ها و تولید روغن هیدرولیک و غیره) زهکشی‌های کشاورزی، مستقیم و پراکنده شکستگی‌های هیدرولیکی آب تولید شده از نفت و گاز طبیعی ترکیبات فاضلاب ترکیبات فاضلاب تنوع گسترده‌ای دارد. موارد زیر فهرستی از ترکیباتی است که ممکن است در آن وجود داشته باشند: آب (بیش از ۹۵ درصد) که اغلب هنگام استفاده از سیفون توالت برای حمل زباله به فاضلاب اضافه می‌شود. بیمارگرها شامل باکتری‌ها، ویروس‌ها، پریون‌ها و کرم‌های انگلی باکتری‌های غیر بیماری‌زا ذرات آلی مثل مدفوع، مو، مواد غذایی، استفراغ، الیاف کاغذی، مواد گیاهی، گیاخاک و غیره. مواد محلول آلی مثل ادرار، قندهای میوه‌ها، پروتئین‌های محلول، داروها، مواد مخدر و غیره. ذرات معدنی مثل ماسه، ماسه‌سنگ، ذرات فلزی، سرامیک و غیره. مواد محلول معدنی مثل آمونیاک، نمک – جاده، نمک – دریا، سیانید، هیدروژن سولفید، تیوسیانات، تیوسولفات و غیره. جانوران مثل تک‌یاختگان، حشرات، بندپایان، ماهی‌های کوچک و غیره. مواد جامد بزرگ مثل نوار بهداشتی، پوشک، کاندوم، سوزن، اسباب‌بازی کودکان، جانوران و گیاهان مرده و غیره. گاز مثل سولفید هیدروژن، دی‌اکسید کربن، متان و غیره. نامیزه‌ها مثل رنگ، چسب، سس مایونز، رنگ مو، روغن‌های امولسیون و غیره. زهرابه مثل آفت‌کش‌ها، سم‌ها، علف‌کش‌ها و غیره. داروهای شیمیایی و هورمونی انواع فاضلاب اصولاً فاضلاب‌ها برای تصفیهٔ فاضلاب شهری به سه دستهٔ زیر دسته‌بندی می‌شوند که به ترتیب عبارت‌اند از: فاضلاب خانگی (شهری) فاضلاب صنعتی فاضلاب سطحی (آب‌های سطحی) فاضلاب کشاورزی فاضلاب شهری فاضلاب‌های خانگی عموماً از دستشویی، توالت، حمام، ماشین لباس‌شویی و ظرف‌شویی حاصل می‌شود. لازم است ذکر شود آنچه از آن تحت عنوان فاضلاب خانگی یاد می‌شود حاصل مجموع تمام فاضلاب‌های شهری مانند مغازه‌ها، رستوران و غیره است. رنگ فاضلاب شهری بیان‌گر عمر فاضلاب است به‌طوری‌که فاضلاب تازه دارای رنگ خاکستری و فاضلاب مانده دارای رنگ تیره و سیاه است. فاضلاب صنعتی در تصفیهٔ فاضلاب شهری این فاضلاب‌ها از مراکز صنعتی مانند کارخانه‌ها یا کارگاه‌ها حاصل می‌شوند. این فاضلاب‌ها بسته به نوع بخش صنعتی ممکن است شامل مواد خطرناک مانند سرب، جیوه، مواد اسیدی و…. باشند. این فاضلاب‌ها هرگز نباید با فاضلاب‌های شهری ترکیب شوند. عموماً تصفیهٔ این فاضلاب‌ها به تخصص و هزینهٔ بالا نیازمند است. فاضلاب کشاورزی این فاضلاب عموماً شامل سموم و ضدآفت‌ها است. همچنین به دلیل تماس آب با کودهای شیمیایی عموماً این پساب‌ها آلوده به مواد شیمیایی هستند. منشأ این فاضلاب زمین‌های کشاورزی و باغات است. فاضلاب سطحی در تصفیهٔ فاضلاب شهری فاضلاب‌های سطحی ناشی از بارندگی، ذوب شدن برف و موارد مشابه است. این فاضلاب‌ها با فاضلاب‌های شهری ترکیب شده و سپس به سمت تصفیه‌خانه هدایت می‌شوند. این فاضلاب‌ها در مسیر خود با زباله‌ها، آلاینده‌های هوا و مواد معدنی زمین در تماس هستند. در جنوب شهر تهران ممکن است این فاضلاب‌ها به دلیل در تماس بودن با آلاینده‌های هوا به‌شدت آلوده باشند شاخص‌های کیفیت فاضلاب هر مادهٔ قابل اکسایش و کاهش در آبراه‌های طبیعی یا فاضلاب‌های صنعتی می‌تواند با فرایندهای بیوشیمیایی (میکروبی) یا شیمیایی اکسید شود. در نتیجه میزان اکسیژن در آب کاهش خواهد یافت. اساساً، واکنش اکسیداسیون بیوشیمیایی به شرح زیر است: Oxidizable material + bacteria + nutrient + O2 → CO2 + H2O + oxidized inorganics such as NO3- or SO4— مصرف اکسیژن با کاهش مواد شیمیایی از جمله سولفید و نیتریت به شرح زیر است: Oxidizable material +--S-- + 2 O2 → SO4- Oxidizable material +NO2- + ½ O2 → NO3- از آن‌جایی که همهٔ آبراه‌های طبیعی شامل باکتری و مواد مغذی هستند، تقریباً هر نوع ترکیب زائدی که وارد این آبراه‌ها می‌شود واکنش‌های بیوشیمیایی را آغاز می‌کند. (همان‌گونه که در بالا گفته شد). این نوع واکنش‌های بیوشیمیایی که در آزمایشگاه‌ها اندازه‌گیری می‌شوند اکسیژن مورد نیاز بیولوژیکی نامیده می‌شوند (BOD). این مواد شیمیایی مسئول شکستن اکسیدکننده‌های قوی هستند، این واکنش‌های شیمیایی که در آزمایشگاه انجام می‌شوند اکسیژن مورد نیاز شیمیایی نامیده می‌شوند (COD). هر دو آزمایش‌های BOD و COD برای اندازه‌گیری ارتباط اثر کاهش اکسیژن حاصل از آلاینده‌های فاضلابی هستند. تأثیر هر دو آزمایش به‌طور گسترده‌ای در اندازه‌گیری اثر آلاینده‌ها به اثبات رسیده‌است. آزمایش BOD برای اندازه‌گیری اکسیژن مورد نیاز برای آلاینده‌های زیست‌تجزیه‌پذیر است، درحالی‌که آزمایش COD برای اندازه‌گیری اکسیژن مورد نیاز برای آلاینده‌های اکسیدشونده است. اصطلاح BOD پنج - روزه مقدار اکسیژن مصرف‌شده توسط اکسیداسیون بیوشیمیایی مواد تشکیل‌دهندهٔ فاضلاب را در دورهٔ ۵ روزه اندازه‌گیری می‌کند. مقدار کل اکسیژن مصرفی در زمان واکنش‌های بیوشیمیایی که تا پایان آن مصرف می‌شود BOD نهایی نامیده می‌شود. از آن‌جایی که BOD نهایی زمان‌بر است، BOD پنج - روزه به عنوان واحد اندازه‌گیری ارتباط اثرات آلودگی، تقریباً به‌طور جهانی تصویب شده‌است. همچنین آزمایش‌های COD مختلف زیادی وجود دارند که COD چهار-روزه از همه معمول‌تر است. هیچ ارتباط کلی بین BOD پنج‌روزه و BOD نهایی وجود ندارد. همچنین هیچ ارتباط کلی بین BOD و COD نیز وجود ندارد. ممکن است که بتوان این نوع ارتباط را در یک جریان خاص از فاضلاب برای آلاینده‌های خاص تعمیم داد اما این نوع ارتباط برای آلاینده‌های دیگر پساب در یک جریان دیگر از فاضلاب قابل استفاده نخواهد بود. چرا که ترکیبات هر جریان فاضلابی متفاوت است. به عنوان مثال آب رویی متشکل از محلول‌های قندهای ساده که می‌توانند از یک شیرینی‌فروشی خارج شوند احتمالاً ترکیبات آلی دارند که خیلی سریع از بین می‌روند. در این صورت، BOD پنج-روزه و BOD نهایی بسیار مشابه خواهند بود و بعد از ۵ روز مواد آلی بسیار کمی وجود خواهد داشت. با این حال، آب روی نهایی یک تصفیه‌خانه که در یک منطقهٔ بزرگ صنعتی کار می‌کند ممکن است تخلیهٔ BOD نهایی بسیار بیشتر از BOD پنج روزه داشته باشد چراکه بیشتر این موادی که به راحتی از بین می‌روند ممکن است طی مراحل تصفیهٔ فاضلاب حذف شده باشند و در بیشتر فرایندهای صنعتی، مولکول‌های آلی خیلی سخت از بین می‌روند. تست‌های آزمایشگاهی برای تعیین میزان بالای اکسیژن مورد نیاز در بسیاری از متون استاندارد، دقیق هستند. نسخهٔ آمریکایی آن «روش‌های استاندارد برای آزمایش‌های آب و فاضلاب» است. دفع فاضلاب در بعضی از مناطق شهری، فاضلاب‌های بهداشتی و فاضلابی که از خیابان‌ها به دلیل بارش باران یا طوفان‌ها جاری می‌شود جداگانه منتقل می‌شوند. دسترسی به هر کدام از این‌ها از یک منهول امکان‌پذیر است. در طول بارش‌های شدید ممکن است فاضلاب‌های بهداشتی سرریز کنند و به محیط زیست جاری شوند. این مورد می‌تواند تهدید جدی برای بهداشت عمومی و محیط زیست باشد. فاضلاب‌ها می‌توانند مستقیماً به داخل یک حوضهٔ آبریز بزرگ با تصفیهٔ کم یا بدون تصفیه وارد شوند. فاضلاب بدون تصفیه می‌تواند تأثیر جدی روی کیفیت محیط زیست و سلامت مردم بگذارد. بیمارگرها می‌توانند باعث بسیاری از بیماری‌ها شوند. مواد شیمیایی حتی در مقدار کم نیز خطراتی جدی ایجاد می‌کنند و در دراز مدت در بافت‌های بدن انسان و جانوران تجمع می‌یابند. تصفیه روش‌های بسیاری برای تصفیهٔ فاضلاب از انواع مواد تشکیل‌دهندهٔ آن وجود دارد. دو روش اصلی موارد زیر هستند: استفاده از زباله‌های آب به عنوان منبع (مثل ساختن تالاب) یا تأکید آن‌ها بر آلودگی (مثل انواع کارخانه‌های تصفیه‌کنندهٔ امروزی). بیشتر فاضلاب‌ها در مقیاس صنعتی پرانرژی در تصفیه خانه‌های فاضلاب (WWTPs) تصفیه می‌شوند که شامل مراحل تصفیه فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی می‌باشند. به هر حال، استفاده از گندانبار و دیگر امکانات فاضلابی در محل (OSSF)، به صورت گسترده در مناطق روستایی وجود دارند به‌طوری‌که بالای ۲۰ درصد از خانه‌ها را در ایالات متحده ساپورت می‌کنند. مهم‌ترین سیستمل تصفیه هوازی، فرایند لجن فعال است، اساس آن نگهداری و چرخش توده مخلوط تشکیل شده از میکرو ارگانیسم‌هایی است که توانایآی جذب و جذب سطحی مواد آلی درون فاضلاب را دارند. فرایندهای تصفیه بی‌هوازی فاضلاب (UASB , EGSB) به‌طور گسترده‌ای در تصفیه فاضلاب صنعتی و لجن‌های بیولوژیکی استفاده می‌شوند. بعضی فاضلاب‌ها خطرات بالایی برای استفاده دوباره آب دارند. برای اکثر فاضلاب‌ها روش‌های زیست‌محیطی با استفاده از سیستم‌های نی زار استفاده می‌شود، مثل تالاب‌های ساخته شده. قسمت سوم تصفیه‌ها استفاده بیشتری دارند و عمومی‌ترین تکنولوژی مورد استفاده، میکروفیلتراسیون یا غشای مصنوعی می‌باشند. بعد از فیلتراسیون غشایی، فاضلاب تصفیه شده غیرقابل تشخیص از آب طبیعی قابل نوشیدن (بدون مواد معدنی) باشد. نیترات با روش‌های طبیعی در تالاب از فاضلاب خارج می‌شود اما همچنان نیتروژن دهی میکروبی وجود دارد، مقدار کمی متانول توسط باکتری‌های کربنی اضافه می‌شود. تصفیه خانه‌های اوزونی نیز محبوبیت رو به رشدی دارند و از ژنراتور اوزون استفاده می‌کنند به این صورت که آلودگی‌های آب را مثل حباب‌های اوزونی از مخزن خارج می‌کنند اما انرژی فشرده می‌شود. دفع فاضلاب از یک کارخانهٔ صنعتی سخت و هزینه‌بر می‌باشد. پالایشگاه‌های نفت، کارخانه‌های شیمیایی و پتروشیمی در محل خود امکاناتی دارند تا فاضلابشان را تصفیه کنند؛ بنابراین، غلظت آلاینده‌ها در فاضلاب تصفیه‌شدهٔ آن‌ها مطابق با مقررات محلی یا ملی در مورد دفع فاضلاب در کارخانه‌ها یا داخل رودخانه، دریاچه یا اقیانوس می‌باشد. تالاب‌های ساخته‌شده موارد استفاده زیادی دارند چراکه کیفیت بالا داشته و تصفیه را در همان مکان انجام می‌دهند. دیگر فرایندهای صنعتی که فاضلاب زیادی تولید می‌کنند صنعت کاغذ و خمیرکاغذ می‌باشد که نگرانی‌های زیست‌محیطی را ایجاد کرده‌اند، در نتیجه، آب مورداستفاده‌شان در کارخانه قبل از دفع پاکسازی می‌شود. استفاده مجدد فاضلاب تصفیه شده می‌تواند دوباره به عنوان آب آشامیدنی، در صنعت (برج خنک‌کننده)، شارژ مجدد سفره‌های آب، در کشاورزی و توان بخشی اکوسیستم طبیعی (زمین‌های باتلاقی فلوریدا)، استفاده شود. پکیج تصفیه فاضلاب بهداشتی در سالهای اخیراً با توجه به رشد روزافزون مواد آلی و آلاینده رها شده در محیط از طریق جوامع انسانی لزوم استفاده از پکیج‌های تصفیه فاضلاب اهمیت بالایی پیدا کرده‌است. پکیج تصفیه فاضلاب بهداشتی که با بدنه معمولاً فولادی (با جنس پلاستیک فشرده یا کامپوزیت) ساخته می‌شود، یک مجموعه از قبل ساخته شده می‌باشد که بعد از انتقال به محل استفاده، سریعاً آماده استفاده می‌شود. و خروجی آن شامل آب زلال، بدون رنگ و بو می‌باشد. یکی از پراهمیت‌ترین تجهیزات تصفیه فاضلاب که می‌تواند فاضلاب تولید شده در محلهای روستایی و مسکونی یا جوامع کوچک انسانی و شهری استفاده شود پکیج‌های تصفیه فاضلاب بهداشتی می‌باشد. استفاده از فاضلاب تصفیه نشده در کشاورزی حدود ۹۰ درصد فاضلاب تولید شده در سطح جهان تصفیه نشده باقی می‌ماند و باعث آلودگی گستردهٔ آب به‌خصوص در کشورهای کم‌درآمد می‌شود. استفاده از فاضلاب تصفیه نشده برای آبیاری زمین‌های کشاورزی رو به افزایش است. شهرها، محصولات تازهٔ پرسود خود را برای جذب کشاورزان به فروشگاه‌ها عرضه می‌کنند. درحالی که بخش کشاورزی برای افزایش منابع آبی خود با صنعت و شهروندان در رقابت است اغلب هیچ جایگزینی برای کشاورزان وجود ندارد که از آب آلوده شده با فاضلاب شهری مستقیماً برای آبیاری محصولات خود استفاده نکنند. خطرات بهداشتی آبیاری با آب آلوده خطرات بهداشتی قابل توجهی در استفاده از این نوع آب وجود دارد. فاضلاب‌های شهری می‌توانند شامل مخلوطی از آلودگی‌های بیولوژیکی و شیمیایی باشند. در کشورهای کم‌درآمد، اغلب سطح بالایی از پاتوژن در فضولات وجود دارد، درحالی‌که در کشورهای در حال توسعه که صنعت از مقررات زیست‌محیطی پیشی می‌گیرد خطرات ناشی از مواد شیمیایی آلی و غیرآلی در حال افزایش است. سازمان بهداشت جهانی، در همکاری با سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد (FAO) و برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP) دستورالعمل‌هایی را برای استفادهٔ ایمن از فاضلاب‌ها نوشته‌است. مؤسسهٔ بین‌المللی مدیریت آب که در هند، پاکستان، ویتنام، غنا، اتیوپی، مکزیک و دیگر کشورها در حال کار است پروژه‌های مختلفی را با هدف بررسی و کاهش خطرات ناشی از آبیاری فاضلابی انجام می‌دهد. آن‌ها خواستار یک رویکرد چند مانعی برای استفاده از فاضلاب و تشویق کشاورزان برای اتخاذ رفتارهای با خطر کمتر، هستند. این رویکردها شامل متوقف کردن آبیاری، چند روز قبل از برداشت محصول به منظور از بین رفتن پاتوژن‌ها در برابر نور خورشید، جلوگیری از آلوده شدن سبزیجات برگی که به‌طور خام مصرف می‌شوند با دقت در آب دادن به آن‌ها، ضدعفونی کردن سبزیجات یا خشک کردن لجن مدفوع انسانی پیش از استفاده به عنوان کود، می‌باشند. قانون‌گذاری اتحادیهٔ اروپا دستور شورای EEC/271/91 در مورد تصفیهٔ فاضلاب شهری در تاریخ ۲۱ مه ۱۹۹۱ توسط دستور کمیسیون EC/15/98 اصلاح و به‌روزرسانی شده‌است. تصمیم کمیسیون EEC/481/93 دستورالعملی را که کشورهای عضو باید در کمیسیون دولت اجرا کنند را تعریف می‌کند. ایالات متحده قانون آب پاک اولین قانون فدرال در ایالت متحده برای حاکمیت بر آلودگی آب است. جستارهای وابسته فاضلاب‌زدایی تصفیهٔ فاضلاب همه‌گیرشناسی فاضلاب بنیان منابع پیوند به بیرون آلودگی آب بوم‌شناسی آبی زیست‌بوم‌ها گندآب مجموعه‌نمایه‌ها مهندسی شیمی مهندسی محیط زیست واژگان فنی هضم بی‌هوازی
2021
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C
پهلوی
پهلوی یا فهلوی واژه‌ای در پارسی میانه برای اشاره به موضوع‌های گوناگونی چون خط، زبان، دوره و طبقه است. همچنین پهلوی (نام خانوادگی) یک نام خانوادگی است. این واژه همچنین ممکن است در اشاره به یکی از موارد زیر باشد: فهلوی عربی‌شده «پهلویک»، واژه‌ای در پارسی میانه برای اشاره به موضوع‌های گوناگونی چون خط، زبان، دوره و طبقه دودمان پهلوی، نام آخرین سلسله پادشاهی ایران زبان پهلوی یا پهلوی ساسانی یا زبان پارسی میانه زبان پهلوی اشکانی یا زبان پارتی خط پهلوی، خط رسمی ایران در دوران ساسانیان پهلوی به معنی منسوب به پهله، از شهرهای استان ایلام در ایران خیابان پهلوی، نام پیشین خیابان ولی‌عصر بندر پهلوی نام پیشین بندر انزلی جستارهای وابسته پهلوی (نام خانوادگی) فهلویات صفحه‌های ابهام‌زدایی نام خانوادگی نام‌های خانوادگی زبان‌های ایرانی
2023
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%20%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
یادگار زریران
یادگار زریران یا ایاتکار زریران، رسالهٔ حماسی و مذهبی کوتاهی است در اصل به زبان پارتی و ظاهراً نثر توأم با شعر بوده‌است چون در خلال آن، واژگان، ترکیبات و ساختارهای پارتی را می‌توان دید؛ اما به صورت کنونیِ آن به خط و زبان پارسیگ است. این متن که در سال ۵۰۰ میلادی یا کمی دیرتر نوشته شده‌است، قدیمی‌ترین داستان پهلوانی است که به زبان‌های ایرانی برای ما باقی‌مانده‌است. متن دارای ۱۱۴ بند متن اصلی و ۷ بند پایان‌نوشت است که صفحات ۱ تا ۱۷ مجموعهٔ متون پهلوی را به خود اختصاص داده‌است. این متن در بعضی از دستنویس‌ها «شاهنامهٔ گشتاسپ» نیز نامیده شده‌است. اگر چه یادگار زریران اثری از ادبیات دورهٔ ساسانی است، اما اصل آن به زمان اشکانی می‌رسد. به دو دلیل: یکی اینکه برخلاف سایر متون پهلوی که در آن‌ها معمولاً به اوضاع زمان ساسانی و اوایل دورهٔ اسلامی اشاره شده و از شخصیت‌های آن زمان نام رفته‌است، متن در این مورد سکوت کرده‌است. دلیل دیگر وجود تعداد زیادی از کلمات پارتی در آن است. نکتهٔ دیگر وجود نام رستم دستان در این متن پارتی است. در واقع این قدیمی‌ترین متنی‌ست که نام پهلوان بزرگ روایت ملی ایران را در خود حفظ کرده‌است. این از یک طرف قدمت افسانهٔ رستم را تا زمان اشکانی بالا می‌برد و از طرف دیگر مدرکی است در تأیید این نظر که نه تنها روایات حماسی مربوط به رستم و خاندان او از روایات ملی زمان اشکانی است، بلکه شخصیت‌های تاریخی و افسانه‌ای زمان اشکانی در شاهنامه حفظ شده‌اند، اما به بخش کیانیان از این کتاب منتقل شده‌اند. به نظر می‌رسد که یادگار زریران در اصل اثری نمایشی بوده‌است که به وسیلهٔ گوسان‌ها به اجرا درمی‌آمده‌است. سبک نگارش نخستین بار نولدکه موضوع منظوم یا منثور بودن یادگار زریران را مطرح کرد. او پس از ذکر این نکته که بیان واقعی و زندهٔ الفاظ پهلوی از پس خط نارسای آن بر ما شناخته نیست، می‌گوید که در این مورد نمی‌توان نظری قطعی داد. بعد با اشاره به ناهم‌سانی اجزای برخی جملات، از نظر کوتاهی و بلندی، احتمال می‌دهد که این متن منثور بوده و ایرانیان، در گذشته‌های دور، تنها روایات حماسی منثور داشتند. محمدتقی بهار جمله‌بندی قسمت‌هایی از یادگار زریران را مطابق قواعد معمول نثر پهلوی نمی‌بیند و از این‌رو بر این عقیده است که این قسمت‌ها، یعنی جملات خطابی، در اصل منظوم بوده و کل اثر را آمیخته‌ای می‌داند از نظم و نثر که بر اثر مرور زمان، عبارات آن دچار اغتشاش شده و شکل اصلی خود را از دست داده‌است. بارتولومه با بررسی بند ۸۴ از یادگار زریران دربارهٔ سه سطر نخستین مویه بستور، پسر زریر بر پیکر بی‌جان پدر می‌نویسد: به سبب قدرت تکان‌دهنده و شورانگیزش که در سراسر ادبیات پهلوی کتابی نظیرش یافت نمی‌شود، از آوازی برگرفته شده یا از شعری حماسی. موضوع یادگار زریران پس از اینکه گشتاسپ و خاندان او به آیین مزداپرستی می‌گروند، ارجاسپ شاه خیون‌ها در نامه‌ای که به گشتاسپ می‌نویسد از او می‌خواهد که یا دست از دین نو بردارد یا آمادهٔ جنگ شود. چون گشتاسپ در دادن پاسخ به ارجاسپ دودلی نشان می‌دهد، زریر برادر او، پاسخِ نامه را بی‌باکانه می‌دهد و با ارجاسب قرار جنگ می‌گذارد و سالاری سپاه ایران را به‌دست می‌گیرد. پیش از آغاز جنگ جاماسب در پیش‌بینی خود کشته شدن زریر و شاهزادگان ایران را در نبرد تن‌به‌تن با دشمن به گشتاسپ خبر می‌دهد. گشتاسپ با شنیدن آن می‌خواهد از شرکت آنان در جنگ جلوگیری کند. جاماسپ به گشتاسب می‌گوید که در این صورت چه کسی می‌تواند از هجوم دشمن جلوگیری کند و چون او را از پیروزی نهایی ایران در جنگ آگاه می‌کند، گشتاسپ خشنود می‌شود. با تأکید بر وفاداری خود به دین مزداپرستی به تماشای جنگ می‌نشیند. پس از کشته شدن زریر، کسی آمادگی برای نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، کُشندهٔ زریر را در خود نمی‌بیند، مگر بستور پسر زریر. با آنکه او خردسال است، گشتاسپ به پیروی از اندرز جاماسب، بر او آفرینی می‌خواند و به او تیری می‌دهد. بستور، در نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، با آن تیر وی را می‌کشد. پس از او گرامی‌کرد (پسر جاماسب) و اسفندیار (پسر گشتاسپ) ایرانیان را در جنگ با دشمن به پیروزی می‌رسانند. مطالب این اثر از متنی اوستایی گرفته شده‌است که امروز اصل آن در دسترس نیست. اما بخش‌هایی از آن در ضمن سرگذشت زرتشت در کتاب هفتم دینکرد آمده‌است. شرح جنگ‌های گشتاسب و ارجاسب را دقیقی به نظم کشیده و فردوسی آن‌ها را عیناً نقل کرده‌است. در مواردی مطالب این منظومه با یادگار زریران قابل انطباق است. آثار بعد از اسلام در نیمهٔ نخست سدهٔ چهارم، دقیقی داستان یادگار زریران را از نثر به نظم درآورده است که در شاهنامهٔ فردوسی نیز آمده‌است. شعر دقیقی در عین نزدیکی کاملاً با متن داستان یکسان نیست. از سدهٔ چهارم تا ششم هجری نیز تنها در «غرر اخبار ملوک الفرس» اثر ثعالبی از این داستان یاد شده‌است. برخی دیگر از مورخان تنها به نبرد ارجاسب و گشتاسپ اشاره می‌کنند. ردّ پای سوگنامهٔ داستان زریران را در کتاب‌های مقتل هم (که به بازگویی داستان کربلا می‌پردازد) دیده می‌شوند. در شاهنامه، گرامی‌کرد (گرامی کردار)، پسر جاماسب، در حین نبرد، دست‌هایش قطع می‌شود و درفش (پرچم) را به دندان می‌گیرد که روایت کتب مقتل از دست‌های قطع‌شدهٔ عباس بن علی و گرفتن مشک آب توسط او تداعی می‌شود. رفتار شمر در داستان کربلا، هم بی شباهت به بیدرفش جادو در یادگار زریران، نیست. به‌نظر می‌آید که بعید نباشد روایت‌های حماسی-دینی این سوگنامه، در مایه‌ور ساختنِ ذهنِ تعزیه‌خوانان و نویسندگانِ کتاب‌هایِ روضة الشهدا و تصویرگران تراژدی کربلا مؤثر افتاده باشد. چاپ‌ها و ترجمه متن این رساله در مجموعهٔ متون پهلوی جاماسپ آسانا به چاپ رسیده‌است. این رساله توسط محمدتقی بهار، مهرداد بهار، سعید عریان، بیژن غیبی، یحیی ماهیار نوابی و ژاله آموزگار وسهند آقاییبه فارسی ترجمه شده‌است. پانویس منابع کتاب مجله پیوند به بیرون ترجمه انگلیسی یادگار زریران یادگار زریران در دانشنامه ایرانیکا ادبیات فارسی میانه اسطوره‌شناسی ایرانی تاریخ مزدیسنا حماسه‌های فارسی حماسه‌های ملی ایران متون زرتشتی
2024
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86
شاپورگان
شاپورگان کتابی نوشته شده به زبان پارسی میانه (پهلوی) بوده است، که توسط مانی نوشته شده و او آن را به شاهنشاه ساسانی، شاپور یکم پیشکش کرد. در شاپورگان آفرینش زمین و جهان مادی و پا گرفتن اهریمن و جهان فروغمند و درخت فروغمند و رویدادهای پایان جهان بازنمود شده‌است. تا سده چهارم هجری هم بخش‌هایی از آن در دست بوده‌است اما از میان رفت و بعدها در بخش‌های تکه تکه‌ای از آن در بیابان تورفان (در سین کیانگ در غرب چین) در زیر شن‌های کویر بازیافته شد. شاپورگان از سوی بانو نوشین عمرانی در ایران به چاپ رسیده‌است. در ویرایش این اثر، از متن چاپ شده «شاپورگان» به کوشش «مکنزی» (استاد زبان‌های ایرانی در دانشگاه لندن) و بخش‌های به چاپ رسیده از سوی «مری بویس» - در آکتا ایرانیکا- بهره‌گیری شده‌است. «در‌هر زمانی انبیا حکمت و حقیقت را از جانب خداوند به مردم عرضه کرده‌اند؛ گاهی در هند به‌وسیله پیامبری به نام بودا و گاهی در ایران به‌واسطهٔ زردشت و گاهی در مغرب زمین به وسیله عیسی و عاقبت من که مانی پیامبر خدای حق هستم و مامور نشر حقایق در سرزمین بابل گشته‌ام» منابع ادبیات فارسی میانه شاپور یکم کتاب‌های سده ۳ (میلادی) واژه‌ها و عبارت‌های فارسی متون در سریانی
2025
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA%20%D8%A2%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C
درخت آسوری
درخت آسوری یا درخت آسوریگ کتابی است منظوم در هشتصد واژه به وزنِ هجایی که به زبان پارتی یا پهلوی اشکانی و خط پهلوی کتابی نوشته شده و از معدود متن‌های غیردینی است که از زبان پارتی (آمیخته به پارسی میانه) برجای مانده‌است. گویا متن اصلیِ کتاب به زبانِ پهلوی اشکانی و به صورت شفاهی روایت می‌شده و سپس در عهد ساسانی نگارش یافته‌است. در این داستان شاهد گفتمان درخت آسوری (درخت آسورستانی، درخت نخل) و بز هستیم که هر یک از این دو در ضمن برشمردن فوائد خود، بر دیگری فخر می‌کند و در فرجام به برتری بز می‌انجامد. شاید بتوان بز را نماینده دین زرتشت و درخت آسوریک را نماینده دین چندگونه‌پرستی آسور دانست. درخور نگرش است که در آیین دینی آسوریان درختی خشک به کار می‌رفته که آن را با زر و زیور ساختگی می‌آراستند. بی‌پروا و خشن بودن بز را هم در گفتگو می‌توان دلیل بر برتری اجتماعی مزداپرستان دانست. آسورستان یکی از استان‌های ایران بود که اکنون عراق مرکزی را تشکیل می‌دهد. نظریه دیگری هم هست که در آن، نخل را نماد دوره کشاورزی و بز را نماد دوره شهرنشینی دانسته‌اند. چه بسا درخت خرما سمبل یکجانشینی و بز نشان تحرک و دوندگی است. در متن داستان هم بز به درخت می‌گوید: «تو همچون میخی بر زمین کوبیده شده‌ای و توان رفتن نداری.» از سوی دیگر، در میان یافته‌های کوچک و بزرگ باستان‌شناسان در شهر سوخته، سفالینه‌ای هست که در آن بزی در پنج حرکت به سمت درختی می‌جهد و برگ‌های آن را می‌خورد. گفته می‌شود این سفالینه که هم‌اکنون به‌عنوان نخستین پویانمایی جهان در دنیا مطرح شده‌است، در حقیقت پویانمایی داستان منظوم کهن درخت آسوریک و بز است. کتاب کوچک درخت آسوریک به گونه شعر و درپیوسته (منظوم) بوده‌است با مصراع‌های شش‌هجایی و یازده‌هجایی. برخی پژوهشگران آن را از آثار ادبی و درپیوسته روزگار اشکانی دانسته‌اند. بخش‌هایی از آن که باقی مانده اوزان شعرگون خود را نگاه داشته‌است. پساوندها (قافیه‌ها) با «الف و نون» و برخی با «نون و دال» بوده‌است. داستان منثور متن منثور این داستان در کتاب «داستان‌های ایرانی» نوشته «احمد تمیم‌داری» آمده است:در سرزمین سورستان درختی بلند رُسته بود که بنش خشک بود. برگ‌هایی سبز داشت و میوه‌هایی شیرین می‌آورد. روزی آن درخت بلند با بز نبرد کرد که: من بر پایه داشته‌های بسیاری که دارم از تو برترم، از جمله آن هنگامی که میوه نوبر می‌آورم، شاه از میوه‌های من می‌خورد؛ از چوب من کشتی می‌سازند، از برگ‌هایم جاروب می‌سازند، از من طناب می‌سازند تا تو را ببندند، سایه‌ام در تابستان سایبان شهریاران است، آشیان پرندگان هستم و اگر مردم مرا نیازارند، تا روز رستاخیز جاوید و سبز برجا می‌مانم. بز در پاسخ گفت: هرچند مرا مایه ننگ است که به سخنان بیهوده‌ات پاسخ دهم، اما ناگزیر از سخن گفتنم. برگ‌های تو در درازی به موهای دیوان پلیدی می‌ماند که در آغاز دوران جمشید بنده مردمان بودند. من آنم که بهتر از هرکسی می‌توانم دین مزدیسنان را بستایم، زیرا در پرستش خدایان از شیر من بهره می‌گیرند. کمربندی را که مروارید در آن می‌نشانند از من می‌سازند و نیز از پوستم مَشک می‌سازند. سفره‌های سور را با گوشت من می‌آرایند. پیش‌بند شهریاران را از من می‌سازند. پیمان‌نامه‌ها را بر پوست من می‌نویسند. زه کمان را از من می‌سازند. برک (گونه‌ای پارچه پشمین) و دوال را از من می‌سازند. من می‌توانم کوه به کوه در کشورهای بزرگ سفر کنم و مردمانی از نژادهای دیگر را ببینم. از شیر من پنیر و افروشه (آروشه) و ماست می‌سازند و دوغم را کشک می‌کنند. حتی بهای من در بازار بیش از بهای خرمای توست. هرچند که سخنانم در نزد تو مانند مرواریدی است که در پیش خوک و گراز انداخته باشند، اما بدان که من در کوهستان‌های خوشبو چرا می‌کنم و از گیاهان تازه می‌خورم و از چشمه‌های پاک می‌نوشم، در حالی که تو همچون میخی بر زمین کوبیده شده‌ای و توان رفتن نداری. بدین ترتیب بز پیروز و سربلند از آن‌جا رفت و درخت خرما سرافکنده برجای ماند. داستان‌های مشابه در قالب نوشته‌های فارسی- یهودی، داستانی بر جای مانده با عنوان «میش و رَز»(مناظره گوسفند و درخت انگور) که بی‌شباهت به داستان درخت آسوریگ نیست. داستان رز و ميش : كه براى مثال توسط خوانندگان و راويان خنياگر قوم بختيارى خوانده مى شده يكى از نمونه هاى معاصر چنين داستانى ست، در اين داستان درخت مو به بز مى گويد اگر سر تو را بزنند مى ميرى اما اگر شاخه هاى مرا بزنند بارور مى شوم. پانویس منابع ماهیار نوایی، منظومه درخت آسوریگ : متن پهلوی، آوانوشت، ترجمه فارسی، فهرست واژه‌ها و یادداشت‌ها داستان‌های ایرانی، احمد تمیم‌داری عناصر اسطوره‌ای در منظورمه درخت آسوری Aḥmad Tafażżolī. DRAXT Ī ĀSŪRĪG. دانشنامه ایرانیکا. 1 December 2011. انجمن پژوهشی ایرانشهر همنشین بهار: درخت آسوریگ Drakht-i Asurig قصه «ميش و رز» (منظومه ای فارسی- يهودی به شيوه درخت آسوريگ)، منصور معتمدی ادبیات فارسی میانه ادبیات حکمت زبان پارتی شاهنشاهی اشکانی شعرهای فارسی گفتگوها ویکی‌سازی رباتیک
2026
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4%20%D8%B4%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%AC
گزارش شطرنج
چترنگ‌نامک یا چترنج نامک، گزارش شطرنج یا ماتیکان شترنگ یکی از کتاب‌های بجا مانده از زبان پارسی میانه است. واژهٔ پارسی میانه برای کتاب، ماتیکان بوده. ماتیکان شترنگ یعنی کتاب شطرنج یا شطرنج‌نامه. این کتاب به داستان ابداع بازی نرد توسط بزرگمهر اشاره دارد. این بازی را بزرگمهر در پاسخ به بازی شطرنج که پادشاه هندوستان برای انوشیروان می‌فرستد، ابداع می‌کند. فردوسی نیز در شاهنامه گوشه‌هایی از این داستان را از یادگار بزرگ‌مهر به نظم درآورده‌است که اینگونه آغاز می‌شود: داستان شطرنج و نرد در این داستان آمده است که در زمان پادشاهی انوشیروان، پادشاه هندوستان دیورسام بزرگ برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود شطرنجی را که مهره‌های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی باارزش به دربار ایران فرستاد و تخت ریتوس دانا را نیز گمارده انجام این کار ساخت. او در نامه‌ای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند. پس یا روش و شیوه آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ایم (شطرنج) بازگویید یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید.» شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ‌یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر که جوانترین وزیر انوشیروان بود به پا خاست و گفت: «این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته‌اند که دو طرف با مهره‌های خود با هم می‌جنگند و هر کدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز می‌شود.» و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهره‌ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن تخت ریتوس با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیله بازی دیگری را نشان داد و گفت: «اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما می‌شویم و اگر نتوانستید باید باجگزار ما باشید.» دیورسام چهل روز زمان خواست، ولی هیچ‌یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند وین اردشیر را چاره‌گشایی کنند و بدین سان شاه هندوستان پذیرفت که باجگزار ایران باشد. این بازی نو تخته نرد بود. برگردان متن پهلوی در نسک پهلوی شترنگ نامک می‌خوانیم: اندر خدای خسرو انوشه روان از دیپ سرم، بزرگ شهریار هندوان، برای آزمودن خرد و دانایی ایرانشهریان شترنگ فرستاد... و به فرور نامک ایدون نبشت که: چنان‌که شما به نام شاهنشاهی بر ما همه شاهانید، باید که دانایان شما از آن ما داناتر باشند، اگر چم این شترنگ گذارید یا ساو و باژ فرستید! براستی اگر آنان که می‌گویند ایرانیان از دانش شترنگ بی بهره بودند و آن رهاورد هندوان است پس چگونه‌است همان سان که در نسک پهلوی و شاهنامه می‌خوانیم گنجور دانشمند انوشیروان که بزرگمهر نام دارد راز پردهٔ بازی می‌گشاید و هندوان را شرمسار و ایرانیان را دانا در پیش چشم گیتیان می‌نمایاند؟ پاسخ دندان شکنی که بزرگمهر دانا در سراپردهٔ نوشیروان به فرستادگان هندو می‌نماید خود جای سخنی دیگر می‌جوید که از بخت این جستار تهی است. پاسخ بزرگمهر به فرستادگان هندی را به زبان امروزی می‌توان به شمایل «شما بروید کشکتان را بسایید ما سال‌ها پیش ازین خود سازنده و گسترندهٔ شترنگیم!» و سپس به گفتمانی پیرامون اشو زرتشت و گشتاسپ شاه کیانی می‌پردازد... گشتاسپ شاه ایران از زندگی یکنواخت و سراسر خوشی خسته آمده چرا که هر چه را آرزو همی داشت، به دست آورده بود. نه جنگ و نه پیروزگری و نه شکار و نه کامرانی او را به کام خسته آمده بود. کسی را پیروزگر نمی‌بود که شادمانی را به شاه جهان بازگرداند تا این که زرتشت سپنتامن بازی شترنگ را که شادان گر اندیشه و بیدارگر پندار و جایگاه مبارزه‌است، آفرینش کرده به نزد گشتاسپ شاه رفت و شیوهٔ بازی را که به گونهٔ ناب و دگرگون نشده بود به شاه آموخت. و گوهرهٔ آن بازی بدین گونه بود که گسترهٔ زمین جایگاه مبارزه و پیکار است، مبارزه و پیکاری همیشگی میان دو گوهر همزاد که مانا در ستیزند، گوهری نیکو به نام راستی و گوهری پتیاره به نام دروغ؛ و بر آدمی بایستنی است تا با همهٔ توانش مبارزه نماید و گر نه درین جایگه جایی برای زندگانی خویش نمی‌ماند و تنبلی و سستی و بی ارادگی و نومیدی به فرجام مرگ و بردگی در دام اهریمن خواهد رسید. گشتاسپ شاه ازین رویداد خشنود و شادمان شد و در وی دلبستگی به زندگی و کوشش پیکار دیگربار پدیدار شد. جستارهای وابسته شطرنج شطرنج تاریخی ایران پیشینه شطرنج منابع داستان‌های ایرانی، نوشتهٔ دکتر احمد تمیم‌داری. شاهنامه فردوسی ادبیات فارسی میانه
2027
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%86%20%DA%AF%D8%AC%D8%B3%D8%AA%DA%A9%20%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B4
ماتیکان گجستک ابالیش
ماتیکان گجستگ ابالیش کتابی به زبان فارسی میانه است که در آن به مناظره و مجادلهٔ ابالیشِ زندیک با آذرفرنبغِ مزدیسن پرداخته شده‌است. نام‌شناسی مادَیان در زبان پارسی میانه به معنی کتاب است. گجستگ به معنی «گجسته» و نفرین شده‌است. نام ابالیش به شکل‌هایی گوناگون بازسازی شده‌است: هانس شدر آن را تصحیف «ابالیث» عربی، دمناش آن را صورتی از «یَبَلَه» سریانی و بعدها «عبدالله» عربی دانست در نخستین خط از متن مادیان گجسته ابالیش آمده: «ایدون گویند که گجستگ ابالش زندیگ از استخر بود». زندیگ (معرب: زندیق) واژه‌ای است که موبدان مانویان را می‌خواندند. این واژه برگرفته است از واژه آرامی zaddīḳ (برابر با «صدیق» عربی) که مانویان به بزرگان و «گزیدگان» خود می‌گفتند. درونمایه ابالیش که نام اصلی‌اش «دین‌هرمزد» بوده برای گرفتن کمک مالی به آتشگاه می‌رود. اما چون چیزی به او نمی‌دهند با خشم به دربار مأمون عباسی در بغداد می‌رود «تا با همگی دانایان بهدینان، و تازیان و جهودیان و ترسایان ایرنچینیدن (= مجادله) کند.» مناظره میان او و یکی از موبدان زرتشتی به نام آذرفروبغ پسر فرخ‌زاد در حضور مأمون و سایر علمای ادیان آغاز می‌شود. ابالیش بحث را طرح می‌کند و موبد پاسخ می‌دهد. در پایان هر مسئله مأمون پاسخ‌های موبد را می‌پسندد. دین ابالیش ادعایی در این خصوص وجود دارد که ابالیش مسلمان بوده و نام اصلی او ابالیث بوده‌است. این در حالی است که اصل متن ماتیکان گجستک ابالیش به روشنی می‌گوید که وی زندیق بوده‌است. با توجه به معنی واژه زندیگ و کاربرد آن در ادبیات پارسی میانه، و نیز قصد ابالیش برای پیکار با «تازیان» (= مسلمانان) این ادعا بی اساس است. در منابع مختلف زرتشتی و اسلامی نیز این مناظره را بین یک زرتشتی و مانوی دانسته‌اند. جستارهای وابسته ماتیکان یوشت فریان مادیان هزار دادستان پانویس (barthelemy) دکتر فریدون جُنِیدی ریشهٔ نام ابالیش را این‌گونه حدس زده‌است: ا- حرف نفی+ (بالِش رشد بالندگی): می‌باشد پس ابالیش صفتی به چم ضدّ بالندگی است. پیوند به بیرون مدخل «ابالیش» در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی منابع ادبیات فارسی میانه
2029
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%A8
مرداب
مُرداب، مانداب یا هور به جایی در طبیعت می‌گویند که آب در آن مانده و گیاهان کوتاه بیشتر از جنس علف و نی بر آن روییده باشد. مانداب گونه‌ای تالاب به‌شمار می‌آید. مرداب‌ها را اغلب می‌توان در لبه‌های دریاچه‌ها و جویبارها یافت، جایی که آنها اتصال بین اکوسیستم‌های آبی و زمینی را تشکیل می‌دهند. مرداب‌ها غالباً پوشیده از علف‌ها، راش‌ها یا نیزارها هستند. در صورتیکه گیاهانی دارای بافت چوبی نیز وجود داشته باشند، معمولاً درختچه‌هایی با رشد کم هستند و بعضا به آنها کریر می‌گویند. این شکل از پوشش گیاهی همان چیزی است که مرداب‌ها را از سایر انواع تالاب‌ها که وجود درختان در آن وجه غالب را دارند متمایز میکند. واژه لغت‌نامه دهخدا مرداب . [ م ُ ] (اِ مرکب ) برکه و آبگیر عمیق و پر عرض و طول . (جهانگیری ). تالاب و استخر و آبگیر عمیق و پر عرض و طول .(برهان قاطع). غالباً در آب غیر روان استعمال می‌شود که ایستاده است و حرکت نمی‌کند برخلاف آب رود که جنبش و رفتار دارد. (انجمن آرا). آب ایستاده ٔ غیر جاری و ناروان خلیج . (ناظم الاطباء). آب راکد و ساکنی که نه چون رودخانه جریان داشته باشد و نه چون دریا موج ؛ و اغلب بر خلیج‌های بسیار کوچکی گفته می‌شود که از پیش رفتگی آب دریا در خشکی حاصل شده باشد و پناهگاه بی تموج و آرامی است برای قایق‌ها و کشتی‌های کوچک، مثل مرداب غازیان و مرداب انزلی یا به آبگیر وسیعی گفته شود که از تجمع آب رودخانه حاصل شده‌است چون مرداب گاوخونی. پیش رفتگی کوچک دریا در خشکی. (لغات فرهنگستان). بررسی مرداب‌ها،‌ مناطق مرطوب گرمی هستند که سرشار از هم زندگی گیاهی و هم زندگی جانوری هستند. زمین پرآب مرداب‌ها اغلب به میزان زیادی با درختانی شبیه به سرو پوشیده شده. بعضی از جانوران داخل آب با اکسیژن اندک مرداب کنار می آیند و در آن زندگی می کنند (بعضی از ماهی ها، ماهی خاردار، میگو، بچه قورباغه، لارو حشره و غیره). بعضی از جانوران هم در سطح آب مرداب زندگی می کنند (مثل تمساح). بعضی از جانوران بالای آب زندگی می کنند (مثل پرندگان ، حشرات ، قورباغه‌ها و غیره) و جانوران دیگری هم در زمین نرم و اسفنجی مانندی که باتلاق را احاطه کرده زندگی می‌کنند (مثل راکون،‌ آهو، کرم خاکی و غیره). بعضی از جانورانی که در محیط مرداب‌ها زندگی می‌کنند عبارتند از: تمساح، کروکودیل، نوعی مار، عقاب سرسفید، سگ آبی، خرس قهوه‌ای، نوعی گربه وحشی، مرغ ماهی‌خوار، کپیبارا (بزرگ‌ترین جونده جهان)، کپپود (نوعی سخت پوست)، ماهی خاردار، نوعی دارکوب، سنجاقک، کرم خاکی، ماهی، فلامینگو، قورباغه، نوعی سمندر، عنکبوت آبی، راکون، باز دم‌سرخ، گرگ قرمز، سمور رودخانه، عقرب، میگو، حلزون، نوعی لاک پشت، آهوی دم‌سفید و زؤپلانکتون. انواع درخت مرداب نگارخانه جستارهای وابسته مرداب خواب واژگان گیتاشناسی با آب تالاب گیاه آبزی بایو پوده‌زار خلاش پوداب باتلاق منابع جعفری، عباس، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی (اصطلاحات جغرافیایی)، تهران: انتشارات گیتاشناسی، چاپ دوم، ۱۳۷۲ خورشیدی. پیوند به بیرون Marshes of the Lowcountry (South Carolina) – Beaufort County Library خاک‌شناسی پدیده‌های جغرافیایی تالاب‌ها علم خاک مانداب‌ها زمین‌چهرهای رودخانه‌ای
2031
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%88%D9%87
ساوه
ساوه از شهرهای استان مرکزی و مرکز شهرستان ساوه، در کشور ایران است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۵ برابر با ۲۲۰٬۷۶۲ نفر است. ساوه یکی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوره ساسانی است که در اواخر آن دوره و در اوایل دوره اسلامی یعنی سال ۲۲ هجری، جزو ایالت جبال یا همان عراق عجم بوده‌است. ساوه از شمال به شهرستان زرندیه و استان قزوین، از جنوب به شهرستان تفرش، از جنوب‌شرق به استان قم، از شرق به استان تهران و قم و از غرب و جنوب غربی به استان همدان و شهرستان کمیجان محدود می‌گردد. نامگذاری گروهی نام آن را مأخوذ از واژه اوستایی «سَوا» Sava یا واژه پهلوی «سَوَکا» Savaka دانسته‌اند. ساوه بر وزن کاوه، از نام پهلوانی تورانی به نام «ساوه‌شاه» گرفته شده‌است. ساوه تغییریافته واژه سه‌آبه به معنای مکانی با سه رودخانه خوانده شده‌است. ساوه در زبان فارسی به معنای خرده‌طلا است، نام بخش‌هایی مانند زرند، گواه کاربرد این معنی برای منطقه ساوه‌است. نام شهری است نامدار در عراق عجم، گویند دریاچه‌ای در آن جا بود که هر سال یک کس را در آن غرق می‌کردند تا از سیلاب ایمن بمانند و در شب ولادت پیامبر اسلام آن دریاچه خشک شد. پیشینه تاریخی ساوه یکی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوره ساسانی است. این شهر در دوران گذشته در برخورد کلان‌ترین راه‌های کاروانی میان ری باستان، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان، قم و کاشان قرار داشته و در روزگار پارتیان یکی از خانمان‌های مهم میان راهی بوده و در سدهٔ ۷ (پیش از میلاد) یکی از دژها و خانمان‌های سرزمین ماد به‌شمار می‌رفته و زیست همگانی در این بخش از ایران از پیشینه و دیرینگی بسیار برخوردار است و از دید زمین‌شناسی از آن دوران سوم و چهارم زمین‌شناسی می‌باشد. ساوه نخست از توابع میدان بوده و بعد بخشی از ری بزرگ شده و به سبب نزدیکی با میانه‌های نیرومند برخی دودمان و پادشاهان بر ایران گذشته از این که همواره از ارزش ویژه‌ای برخوردار بوده دارائی و چمنزارهای آن نیز از دیرباز جای توجه دودمان‌ها بوده و روی همین پایه فرمانروایان آن اغلب از میان دولتمردان بنام برگزیده شده‌اند بعد از ساسانیان حکومت سامانیان و آل‌بویه و سپس سلجوقی بر این سرزمین دست داشتند. ساوه در جریان حمله مغول در قرن هفتم هجری صدمه و آسیب فراوان دید، مغولان شهر را ویران کردند و ساکنان آن را از دم تیغ گذراندند. کتابخانه‌های بزرگ و موزه‌های ساوه طعمه حریق شد وکتاب‌ها و ابزار دانشی کتابخانه و دانشوران نابود شدند. حمدالله مستوفی در مورد ساوه این‌گونه نوشته:در اول در آن زمین بحریه (دریاچه) بوده و در شب ولادت رسول اکرم آب آن به زمین فرو شد و آن از مشروبات بوده‌است و بر آن زمین شهری ساختند. بانی آن معلوم نیست و در حمله مغول‌ها باروی آن دچار خرابی شد و خواجه ظهیرالدین علی بن ملک شرف‌الدین ساوجی آن را عمارت نمود. هوایش به گرمی مایل است و آبش از رودخانه مزدقان و قنوات مشروب می‌شود. ساوه از دیر باز محل برخوردهای نظامی ایران بوده در دوره مغول نیز گذرگاه جهانگردان بیگانه شد مارکوپولو و نیزی و بسیاری از پیامبران و مبلغان آئینی، بازرگانان، و ایلچیان در گزارش‌ها و نوشته‌های خود از ساوه یاد کرده‌اند. پی آمد حمله مغول کاهش شدید مردم ساوه بوده که کاهش زیاد ماندگاران روستایی و ویران شدن دستگاه‌های آبیاری موجب افت شدید کشاورزی در سرزمین ساوه شد. در دوره صفویه که آئین شیعه آئین رسمی کشور شد منطقه ساوه در دوره یاد شده جزو زمینگاه علی شکر بود در سال ۹۰۸ با چیرگی صفویه بر پادشاه مراد عثمانی همدان که والی‌نشین زمینگاه یاد شده بود بدست قزلباش‌ها افتاد. در روزگار صفویه مردم ساوه از تیره‌های گوناگون بودند و زبان و آداب و روسوم آنان نیز طبعاً با هم فرق داشت؛ ولی بیشتر مردم از همان گذشته پارسی‌زبان با گویش محلی بودند تا به امروز هم ادامه دارد. قحطی بزرگ ساوه در سال ۱۲۸۸ قمری/۱۸۷۱ تا ۱۸۷۲ میلادی/۱۲۵۰ خورشیدی شامل بی‌آبی، گرانی شدید، و حتی آدمخواری شد. دوران قاجار براساس رساله و دست‌نوشته‌ای که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران وجود دارد اوضاع شهر ساوه در دوران قاجار این‌گونه تفسیر شده‌است: نویسنده از قتل‌عام مردم ساوه و ویرانی بناها و آثار پس از حمله چنگیزخان مغول یاد کرده‌است که بعدها توسط صفویان بازسازی شده‌است، وی ساوه را محل زرادخانه (قورخانه) سلطنتی صفویه دانسته‌است، براساس این نسخه خطی ساوه به دلیل تصمیمات حاکمان و پادشاهی قاجار رو به نابودی رفته، به‌طوری‌که راه قافله‌ها و کاروان‌ها را به سمت ساوه ممنوع و فروش انار این شهر را قدغن کرده بودند و به اسم سمنان، کاشان و اردستان می‌فروختند، بر خلاف گذشته صد و پنجاه سال از ساوه فردی به دستگاه حکومتی نمی‌توانسته راه یابد. مساحت کلی ساوه چهل فرسخ که چهار طایفه بزرگ به نام‌های خلج، بیگدلی، بیات و شاهسون داشته‌است. جغرافیا موقعیت جغرافیایی اقلیم میانگین دمای سالانه ۱۸٫۲ درجه سلسیوس بوده‌است. میزان بارندگی کم و حدود ۲۱۶ میلی‌متر در سال می‌باشد و بیشتر بارش به صورت باران است. در تقسیم‌بندی اقلیمی شهرستان ساوه دارای اقلیم نیمه خشک با تابستان‌های گرم و زمستان‌های کمی سرد نامگذاری شده‌است. متوسط رطوبت شهر ساوه ۳۹٪ می‌باشد که ماه‌های دی با میانگین ۵۸٪ مرطوبترین ماه و ماه تیر و مرداد با میانگین ۲۶ درصد خشکترین ماه سال می‌باشد. باد غالب ساوه شمالی و شمال غرب (۳۶۰ درجه) می‌باشد و بیشترین سرعت باد وزیده شده به میزان ۹۰کیلومتر در ساعت در ماه فروردین ۱۳۷۲ گزارش شده‌است. اقلیم ساوه براساس طبقه‌بندی دمارتن خشک و طبقه‌بندی آمبرژه معتدل می‌باشد. زمین لرزه ساوه از نظر مطالعات زلزله در محدوده محدوده زلزله خیزی بالا قرار دارد. وجود گسل هندس در ۱۸ کیلومتری جنوب شهر در لرزه خیزی این منطقه تأثیر بسیاری دارد. مردم‌شناسی جمعیت جمعیت شهر ساوه در سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ برابر ۲۲۰٬۷۶۲ نفر که شامل ۱۱۲٬۷۴۲ مرد، ۱۰۸٬۰۲۰ زن و ۶۷٬۲۳۰ خانوار بوده‌است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۰ شمسی ۲۰۰٬۴۸۱ نفر و در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۷۹٬۰۰۹ نفر بوده‌است. زبان زبان مردم ساوه فارسی است و به لهجه ساوه‌ای صحبت می‌کنند. اتباع خارجی شهر ساوه به دلیل جاذبه‌های صنعتی و کشاورزی و نزدیکی به پایتخت ایران یکی از مناطق جذب اتباع خارجی به‌ویژه مهاجران کشور افغانستان است، به‌طوری بیش از ۲۰ هزار افغانستانی در شهرستان و شهر ساوه زندگی می‌کنند و در شغل‌های سخت مشغول به‌کار هستند. همچنین در نزدیکی این شهر اردوگاه پناهندگان افغانستانی موسوم به مهمان‌شهر شهید ناصری وجود دارد که تاریخ ساخت آن به سال ۱۳۶۷ برمی‌گردد و بر اساس آمار رسمی فروردین ماه ۱۳۹۱، ۴۹۷۴ نفر پناهنده دارد. ساختار شهری زیرساخت‌ها در سال ۱۳۲۸ کارخانه برق ساوه با مشارکت عده‌ای سهام‌دار و به صورت خصوصی با خرید دو موتور مولد برق شروع به ساخت و در سال ۱۳۲۹ به بهره‌برداری رسید و سپس در سال ۱۳۴۱ نوسازی و گسترش یافت. در حال حاضر تعداد کل مشترکین برق ساوه و غرق‌آباد ۱۱۷٬۲۴۴ است. شبکه لوله‌کشی آب شهری در ساوه در سال ۱۳۴۲ آغاز و در سال ۱۳۴۳ مورد بهره‌برداری رسیده‌است و هم‌اکنون در حدود ۵۰٬۰۰۰ مشترک آب دارد، همچنین یک تصفیه‌خانه با ظرفیت تصفیه ۳۴ هزار متر مکعب فاضلاب در شبانه‌روز برای دویست هزار نفر در حال ساخت می‌باشد. شهر ساوه دارای ۹۵٬۱۲۸ مشترک خط ثابت تلفن (ضریب نفوذ ۳۶٫۷۲٪)، ۲۰۶٬۱۹۰ مشترک تلفن همراه (ضریب نفوذ ۸۰٪) و ۵٬۹۰۰ مشترک اینترنت پرسرعت (ADSL) می‌باشد. همچنین گازرسانی به این شهر از سال ۱۳۶۵ آغاز و در سال ۱۳۶۷ مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است، که هم‌اکنون دارای ۵۰۰ کیلومتر شبکه‌گذاری و ۳۶٬۰۰۰ انشعاب نصب شده‌است. شهرداری سابقه ایجاد شهرداری در ساوه طبق مدارک مستند به سال ۱۳۳۶ بازمی‌گردد، اما گفته‌ها حاکی از این است که در سال ۱۳۲۰ در این شهر بلدیه یا شهرداری وجود داشته‌است. فضای سبز شهری سرانه فضای سبز شهر ساوه برای هر نفر حدود ۱۳ متر مربع است. وسعت فضای سبز ۲٬۶۷۵٬۰۰۰ متر مربع شامل ۶۱ پارک محله‌ای، ۱۳ پارک اصلی و سایر فضاهای سبز است. میانگین سرانه فضای سبز این شهر با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی از میانگین کشوری بیشتر است. پارک طالقانی (پارک شهر) پارک ولیعصر پارک جنگلی اقتصاد و صنعت شهر صنعتی کاوه در ۱۰ کیلومتری شهر ساوه، بزرگترین شهرک صنعتی کشور و یکی از قطب‌های مهم صنعت در ایران به حساب می‌آید. شهر صنعتی کاوه در سال ۱۳۵۲ در شمال شرقی شهر ساوه ایجاد شده‌است که هم‌اکنون در مساحتی بالغ بر ۳۰۰۰ هکتار و با بیش از ۶۰۰ واحد کارخانه تولیدی مشغول به فعالیت است. ترابری مسیرهای ارتباطی آزادراه ۵ (ساوه - تهران) آزادراه ۵ - (ساوه - سلفچگان - اراک) آزادراه ۶ (ساوه-همدان) جاده ۶۵ (ساوه - تهران) جاده ۶۵ (ساوه - اراک) (ساوه - قم) جاده ۴۸ (ساوه - همدان) جاده ۴۹ (ساوه - قزوین - رشت - آستارا) فاصلهٔ شهر ساوه با برخی از مناطق پر رفت‌وآمد: پایانه مسافربری پایانه مسافربری بین شهری ساوه در ورودی شهر ساوه قرار دارد. در این پایانه خطوط مختلف تاکسی، مینی‌بوس و اتوبوس قرار دارند. بیشترین میزان حمل و نقل مسافرین، بین این پایانه و پایانه مسافربری غرب تهران انجام می‌گیرد. راه‌آهن ایستگاه راه‌آهن ساوه که در مسیر خط راه‌آهن تهران-همدان و در ۱۰ کیلومتری شهر ساوه قرار دارد در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ افتتاح شد اما مسافرگیری این ایستگاه در مهر ۱۳۹۷ در مسیر راه‌آهن همدان-مشهد آغاز شد. تاکسی‌رانی شهر ساوه در سال ۱۳۹۱ دارای ۸۰۰ دستگاه تاکسی بوده‌است که روزانه ۹۰ هزار مسافر را در ۱۸ مسیر جابه‌جا کرده‌است. اتوبوس‌رانی سازمان اتوبوس‌رانی ساوه در سال ۱۳۷۷ با تصویب در وزارت کشور تأسیس شده و به صورت رسمی در ۱ فروردین ۱۳۷۹ آغاز به کار کرده‌است. اتوبوس‌رانی ساوه دارای ۲۰ خط و ۸۴ اتوبوس فعال است که روزانه ۸۰ هزار مسافر را جابه‌جا می‌کند. خدمات عمومی مراکز درمانی بیمارستان شهید مدرس بیمارستان شهید چمران بیمارستان فاطمه زهرا بیمارستان زنان و زایمان ۱۷ شهریور آتش‌نشانی آموزش آموزش عالی ساوه دارای ۱۲ مرکز آموزش عالی می‌باشد که دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در ۲۵ بهمن۱۳۶۶ و دانشگاه پیام نور واحد ساوه در ۱۳۶۹ تأسیس شده‌است و مجموعاً دارای ۱۸ هزار دانشجو می‌باشند. دانشکده علوم پزشکی ساوه مؤسسه آموزش عالی انرژی ساوه دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه دانشگاه پیام نور واحد ساوه مؤسسه آموزش عالی رضویه ساوه مؤسسه آموزش عالی دانشستان ساوه مؤسسه آموزش عالی فن و دانش ساوه مؤسسه آموزش عالی فخر رازی ساوه مؤسسه آموزش عالی ناصر خسرو ساوه دانشکده غیرانتفاعی اصول الدین ساوه دانشکده فنی‌وحرفه‌ای پسران ساوه مرکز آموزش عالی علمی کابردی جهاد دانشگاهی ساوه مرکز آموزش علمی کاربردی شهرداری ساوه مرکز آموزش علمی کاربردی بهزیستی ساوه مرکز آموزش علمی کاربردی گروه صنعتی صفا آموزشکده سما واحد ساوه مدارس علوم دینی حوزه علمیه ولی‌عصر حوزه علمیه امام صادق حوزه علمیه زنان فاطمه الزهرا جاذبه‌های گردشگری، تاریخی و مذهبی و رهاورد تاریخی نظر به اینکه ساوه یکی از شهرستان‌های باستانی ایران زمین است لذا آثار باستانی آن نسبتاً زیاد می‌بوده تا اینکه در حمله مغول و بعد به دست سپاهیان تیمور لنگ اکثر آن‌ها منهدم گردید. بازار ساوه - قدمت تاریخی دوره صفویه مسجد جامع ساوه - قدمت تاریخی دوره سلجوقی مناره مسجد جامع - قدمت تاریخی ۵۰۴ ه‍.ق مناره مسجد میدان - سدهٔ ۵ ه‍.ق مسجد سرخ یا انقلاب - قدمت تاریخی ۴۵۳ ه‍.ق مسجد بازار ساوه - قدمت تاریخی دوره زندیه گنبد چهارسوق - قدمت تاریخی دوره صفویه قلعه دختر یا قیزقلعه - قدمت تاریخی دوران ساسانیان امامزاده سید اسحاق - (از نوادگان موسی کاظم- با سه واسطه) - قدمت تاریخی ۶۷۶ ه‍. ق مذهبی امامزاده سید ابو رضا امامزاده عبدالله ابن موسی الکاظم امامزاده اسحاق ابن موسی الکاظم امامزاده سید حسین ابن موسی الکاظم امامزاده سید بشیر ابن موسی الکاظم امامزاده سید علی‌اصغر مراکز تفریحی مجتمع تفریحی امام خمینی (بلوار تختی) بام ساوه (شهرک فجر) بوستان خانواده (بلوار مطهری) پارک بسیج (بلوار مطهری ساوجی) پارک شهر (بلوار طالقانی) پارک جنگلی بوستان فدک ره‌آوردها انار ( بزرگترین تولیدکننده انار در ایران است و پس از آن شهرستان فردوس و نی ریز رتبه داران تولید انار هستند) طالبی پسته هتل‌ها هتل صدرا (خیابان مطهری) هتل بین‌المللی کاوه (شهر صنعتی کاوه) هتل آزادی (میدان آزادی) رسانه‌ها نشریه‌ها از جمله نشریات محلی ساوه می‌توان به دو هفته‌نامه پیام اندیشه، گل‌های ساوه، آرمان جوان، یاقوت سرخ، صبح ساوه، سیمانگار و ماه‌نامه‌های عهد جاوید و سیمای ساوه اشاره نمود. همچنین دو هفته‌نامه مدینه گفتگو یکی از نشریات شهرستان ساوه و استان مرکزی بود که در تیر ماه ۱۳۸۹ توقیف شده‌است. فرهنگ بومی صنایع دستی هنر صنایع دستی در شهر ساوه دارای قدمت زیادی است. وجود تکه‌های سفالینه کشف شده در اطراف تپه باستانی آوه شاهدی بر این مدعاست. همچنین گلیم ساوه یکی از آثار مشهور کشور است که از دوره صفوی در این شهر رواج داشته‌است. سفالگری در زمان سلجوقیان، ساوه یکی از مراکز مهم سفالگری بود که هر چند نمی‌توانست با ‹‹ری›› در این زمینه رقابت کند ولی به هر طریق از اهمیت فراوانی برخوردار بود. پس از حمله مغول، ‹‹ری›› از فعالیت بازایستاد لکن ساوه همچنان به خلق آثار گران‌بهایی در این زمینه ادامه داد. نمونه‌های زیبایی از سفالینه‌های ساوه‌ای در حفاریهای تپه‌های تاریخی ‹‹ آوه›› به دست آمده که در ‹‹ موزه ایران باستان›› نگاهداری می‌شود. گلیم بافی در گلیم ساوه استفاده از رنگ‌های مناسب و طرح‌های زیبا دیده می‌شود و این امر گلیم ساوه را در سطح استان مطرح ساخته‌است. روستای «نورعلی بیگ» در بخش مرکزی شهرستان ساوه از جمله روستاهایی است که بافت گلیم در آن مشهود است. از انواع گلیم‌ها، خورجین، گاله یا به اصطلاح ساوه‌ای‌ها «گووالا» و غیره تهیه می‌شود. گاله اغلب در کودکشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. «سفره آرد» یا به قول محلی‌ها «اون سفرا» از دیگر دست‌بافت‌های مردم این دیار است. سفره آرد گلیمی ظریف از نخ پنبه است و معمولاً در نان‌پزی مورد استفاده قرار می‌گیرد. قالی بافی رودوزی‌های سنتی منبت قلمزنی غذاها و شیرینی‌ها از جمله شیرینی‌های سنتی شهر ساوه می‌توان به نان ماستی (نون ماستی یا نون قندی)، چوکه، نان قندی، روح‌افزا اشاره کرد. اماکن موزه‌ها موزه مردم‌شناسی چهارسوق که از آثار به جای مانده دوران صفویه است در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ به مناسب روز جهانی صنایع دستی به عنوان موزه مردم‌شناسی شهرستان ساوه مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است، در این موزه اشیای همچون کتب خطی و دست‌نویس، انواع قفل‌های قدیمی، ظروف مسی و سفالی، سکه و اسناد خطی، سنگ قبرهایی مربوط به دوره قاجار به نمایش درآمده‌است. سینما در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ سینما شهر ساوه در سالن سلمان ساوجی که متعلق به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ساوه می‌باشد با اکران فیلم محمد رسول‌الله افتتاح شده‌است، پیش از این در سال ۱۳۷۴ سینما هلال احمر و پس از آن سینمایی که سابقاً در محل فعلی سالن چمران ارشاد ساوه وجود داشته فعالیت آن متوقف شده بود. ظرفیت این سینما ۴۲۰ نفر است. کتابخانه‌ها کتابخانه هاشمی‌نژاد کتابخانه سلمان ساوجی کتابخانه علامه عسگری کتابخانه ولیعصر ورزش شهر ساوه در دوره‌های مختلف تیم‌های ورزشی مانند باشگاه‌های باشگاه فوتسال شن‌سا ساوه و باشگاه فوتسال شهرداری ساوه در لیگ برتر فوتسال ایران داشته‌است. باشگاه شن‌سا ساوه قهرمان نخستین دوره جام باشگاه‌های آسیا در سال ۱۳۸۴، مسابقات بین‌المللی پرتغال موسوم به جام جهانی کوچک در سال ۱۳۸۶ و قهرمان لیگ برتر فوتسال ایران در سال ۱۳۸۵ شده‌است. همچنین باشگاه فوتبال شهر صنعتی کاوه که وابسته به شهر صنعتی کاوه در نزدیکی ساوه‌است در لیگ دسته اول ایران به عنوان نماینده شهر تهران شرکت می‌کند. در حال حاضر باشگاه فوتسال سن‌ایچ در لیگ برتر فوتسال ایران و باشگاه فوتبال خوشه طلایی ساوه در لیگ آزادگان حضور دارند. مجموعه‌های ورزشی مجموعه ورزشی چمران مجموعه ورزشی هلال احمر مجموعه ورزشی تختی مجموعه ورزشی کوثر سالن فجر ساوه باشگاه تیراندازی شهرداری ساوه نگارخانه پانویس پیوند به بیرون ساوه شهرهای استان مرکزی شهرهای دارای نام با ریشه زبان پهلوی
2035
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%88%D8%A8%D9%88%D8%B3%20%28%D9%82%D9%85%D8%B1%29
فوبوس (قمر)
فوبوس بزرگ‌ترین و نزدیک‌ترین قمر سیارهٔ بهرام (مریخ) است. بهرام دو قمر دارد. نام فوبوس از روی نام پسر آرِس (مارس) در افسانه‌های یونانی گرفته شده‌است. فوبوس از همهٔ قمرهای منطومهٔ خورشیدی به کرهٔ خود نزدیک‌تر است و تنها ۶٬۰۰۰ کیلومتر از بهرام فاصله دارد. میانگین شعاع فوبوس حدود ۱۱ کیلومتر است. فوبوس، یکی از کم انعکاس‌ترین اجسام در منظومهٔ خورشیدی است. بزرگ‌ترین حفره بر روی سطح فوبوس، حفرهٔ استیکنی (Stickney) نام دارد. سرعت حرکت فوبوس به دور بهرام سریع‌تر از حرکت بهرام به دور خودش است. فوبوس، نخستین‌بار توسط آساف هال (Asaph Hall)، ستاره‌شناس آمریکایی در ۱۸ اوت سال ۱۸۷۷ کشف شد. این ستاره‌شناس، قمر دیگر بهرام یعنی دیموس را نیز کشف کرد. محققان فوبوس را محل مناسب برای فرود می‌دانند، در دو سوم مسیر گردش فوبوس به دور مریخ، آسمان این قمر به وسیلهٔ مریخ پوشیده که باعث محافظت انسان در برابر اشعهٔ کیهانی و اشعهٔ فرابنفش خورشید میشود. منشأ پیدایش این قمر به صورت کامل شناخته‌شده نیست. در برخی مطالعات فوبوس و دیموس به عنوان سیارک‌هایی که توسط میدان گرانش مریخ اسیر شده‌اند ذکر شده‌اند و در برخی مطالعات آن‌ها را حاصل برخورد جسمی دیگر به مریخ می‌دانند. مطالعات اخیر نشان می‌دهد فوبوس و دیموس حاصل از هم گسیخته شدن یک قمر بزرگ‌تر در حدود ۲٫۷-۱ میلیارد سال پیش هستند. منابع Adapted from the public domain work United States Geological Survey Gazetteer of Planetary Nomenclature پیوند به بیرون فوبوس (قمر) اجرام آسمانی کشف‌شده در سال ۱۸۷۷ (میلادی) قمرهای مریخ منظومه شمسی
2038
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87%20%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87
فهرست جزیره‌های دریاچه ارومیه
نام ۱۰۰ جزیره دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی ایران بدین شرح است: جزیرهٔ آتش جزیرهٔ آذر جزیرهٔ آذین جزیرهٔ آرام جزیرهٔ آرزو جزیرهٔ آرش جزیرهٔ اردشیر جزیرهٔ اسپیر جزیرهٔ اسپیرک جزیرهٔ اسپیرو جزیرهٔ اشک جزیرهٔ اشک‌سر جزیرهٔ اشکو جزیرهٔ امید جزیرهٔ ایران‌نژاد جزیرهٔ برد جزیرهٔ بردک جزیره بردین (داش‌آدا) جزیرهٔ برز جزیرهٔ برزو جزیرهٔ برزین جزیرهٔ بستور جزیرهٔ بن جزیرهٔ بن‌اشک جزیرهٔ بهرام جزیرهٔ پناه جزیرهٔ پنهان جزیرهٔ پیشوا جزیرهٔ تخت جزیرهٔ تختان جزیرهٔ تشبال جزیرهٔ تک جزیرهٔ تنجک جزیرهٔ تنجه جزیرهٔ توس جزیرهٔ تیر جزیرهٔ جودره جزیرهٔ جوزار جزیرهٔ جوین جزیرهٔ چاک‌تپه جزیرهٔ چشمه‌کنار جزیرهٔ خرسک جزیرهٔ دی جزیرهٔ زاغ جزیرهٔ زرتپه جزیرهٔ زرکمان جزیرهٔ زرکنک جزیرهٔ زیرآبه جزیرهٔ سامانی جزیرهٔ سپید جزیرهٔ سرخ جزیرهٔ سروش جزیرهٔ سریجه جزیرهٔ سنگان جزیرهٔ سنگو جزیرهٔ سهران جزیرهٔ سیاوش جزیرهٔ سیاه‌تپه جزیرهٔ سیاه‌سنگ جزیرهٔ شاهی جزیرهٔ شاهین جزیرهٔ شبدیز جزیرهٔ شمشیران جزیره شورتپه جزیرهٔ شوش‌تپه جزیرهٔ کاکایی بالا جزیرهٔ کاکایی پایین جزیرهٔ کاکایی میانه جزیرهٔ کام جزیرهٔ کامه جزیرهٔ کاوه جزیرهٔ کبودان جزیرهٔ کرکس جزیرهٔ کریوه جزیرهٔ کفچه‌نوک جزیرهٔ کلسنگ جزیرهٔ کمان جزیرهٔ کنارک جزیرهٔ کوچک‌تپه جزیرهٔ گرده جزیرهٔ گرز جزیرهٔ گریوک جزیرهٔ گلگون جزیرهٔ گیو جزیرهٔ ماغ جزیرهٔ مرکید جزیرهٔ مشکین جزیرهٔ مهدیس جزیرهٔ مهر جزیرهٔ مهران جزیرهٔ مهرداد جزیرهٔ مهوار جزیرهٔ میانه جزیرهٔ میدان جزیره ناخدا جزیرهٔ نادید جزیرهٔ ناوی جزیرهٔ ناویان جزیرهٔ نهان جزیرهٔ نهفت منابع فرهنگ جغرافیایی شهرستان‌های کشور (شهرستان ارومیه)، سال ۱۳۷۹ خورشیدی. جزیره‌های استان آذربایجان شرقی جزیره‌های استان آذربایجان غربی جزیره‌های دریاچه ارومیه دریاچه ارومیه
2039
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D9%87
مراغه
مَراغه یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی است که پس از شهر تبریز دومین شهر بزرگ و پرجمعیت استان است. این شهر در کنار رودخانهٔ صوفی‌چای در دامنهٔ جنوبی کوه سهند و در ۱۳۵ کیلومتری جنوب مرکز استان واقع شده‌است. مراغه که به باغ شهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد جزو ده شهر تاریخی ایران می‌باشد. سالانه گردشگران خارجی و ایرانی زیادی از مراغه دیدن می‌کنند. از نظر دکتر و رئیس شورای شهر بهزاد رحمت زاده مراغه را به بهشت دوم تشبیه کرده. مراغه با فضای سبز و باغات متعدد در داخل شهر همچنین رودخانه زیبای صوفی چای که از مرکز شهر می‌گذرد یکی از مهم‌ترین مراکز توریستی و گردشگری در استان آذربایجان شرقی محسوب می‌شود، خیابان‌های مشجر و درختان سر به فلک کشیده زیبایی خاصی به خیابان‌های مراغه بخشیده‌است. مراغه همچنین دومین کهن شهر آذربایجان بعد از ارومیه می‌باشد این شهر از دوران قبل از اسلام آباد بوده‌است اما قرون ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسله‌های متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بوده‌است و در نهایت مرکز حکومت ایلخانان و پایتخت ایران در آن دوران قرار داده شد. مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب می‌شود. رصد خانه مراغه که در دوران خواجه نصیرالدین توسی بنا شده از جمله آثار تاریخی برجسته مراغه و ایران است که بیش از ۴۰۰۰۰۰جلد کتاب در آن موجود بوده‌است و بزرگترین دانشمندان اسلامی سراسر جهان اسلام در آن گرد هم آمده بودند. مراغه با دارا بودن ۳۰ کیلومتر مربع مساحت (سال۱۳۹۸ خورشیدی) و۱۷۵۶۰۰نفر جمعیت شهری که بدون احتساب بخش‌ها و روستاهای حومه آن این می‌باشد (سال ۱۳۹۵ خورشیدی)، دومین شهر بزرگ پس از تبریز و دومین شهر پرجمعیت استان پس از تبریز به‌شمار می‌رود. نام واژهٔ مراغه، از حدود قرن دوم هجری رایج شده‌است. به گفته مورخان، این شهر با نام‌هایی همچون افراه‌رود (احمد بلاذری)، افرازه‌روح (معجم‌البلدان)، افراه رود (احمد بن یعقوبی)، افرازه‌رود (یاقوت حموی)، افرازه رود (بارتولد)، امداده رود، مراوا یا ماراوا (کسروی) و ماراغا (ویلسون، سیاح انگلیسی) شناخته می‌شده‌است. وجه تسمیه در مورد وجه تسمیه نام مراغه نظریات زیر مطرح شده‌است: ماراوا احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان می‌نویسد: «بی‌گمان درستِ این نام مراوا یا ماراوا بوده و از اینرو معنی آن را جایگاه ماد توان پنداشت.» ماراغا ویلسون، سیاح انگلیسی در سفرنامه‌اش لفظ مراغه را برداشتی از نام یک اسقف مشهور نسطوری به نام ماراغا می‌پندارد. مارکیانا برخی محققان نام مراغه را با مارکیانا که در کتاب تعلیمات جغرافیایی بطلمیوس به دریاچه ارومیه اطلاق شده، مرتبط می‌دانند. تاریخ این شهر از دوران قبل از اسلام ، آباد بوده است اما قرن‌های ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسله‌های متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بوده‌است و در نهایت مرکز حکومت ایلخانی قرار داده شد. پیش از اسلام قبرستان تپه سی واقع در دهستان سراجوی غربی، روستای یای شهری مراغه به شماره ثبت ملی ۲۱۰۸۶ در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۳۰ ، که با قدمتی حدود ۵ هزار سال که تاریخچه سکونت مراغه را بیشتر و با اهمیت می کند دیاکونوف با استفاده از مندرجات الواح آشوری از وجود یک پادشاهی نیمه‌مستقل به نام «اوئیش‌دیش» یا «ویش‌دیش» در سدهٔ هشتم قبل از میلاد در حدود ناحیهٔ مراغهٔ کنونی و در جوار قلمرو دولت ماننا و تحت نفوذ آن خبر داده‌است. اما هیچ نشانه‌ای از قرارگاه و مرکز این دولت محلی باستانی در دست نیست. دیاکونوف در سال ۳۶ پیش از میلاد، مارک آنتونی، سردار جمهوری روم پایتخت آتروپاتکان، شهری به نام «فراعته» یا «فراسپا» را که دارای استحکامات تدافعی خوبی بوده‌است محاصره کرده بوده‌است که در نهایت مغلوب مقاومت آتروپات‌ها و پارتیان شد و عقب‌نشینی کرد. شهر نام‌برده به احتمال زیاد مراغه کنونی بوده‌است. پس از اسلام در سال ۲۲ هجری قمری ناحیه مراغه در پی حمله اعراب به تصرف آنها درآمد. محمد افشین در سال ۲۸۰ هجری قمری پس از غلبه بر حاکم مراغه، عبدالله بن حسین همدانی، مراغه را به عنوان پایتخت حکومتش برگزید. عزالدین ابن اثیر (۱۱۶۰ -۱۲۳۳ میلادی) در کتاب «الکامل فی التاریخ» در توضیح رویدادهای سال ۱۰۳۷ میلادی - ۴۱۶ خورشیدی و جریان هجوم نخستین گروه از تُرکان غز یا اغوز به آذربایجان، مراغه را مسکن کردهای هذبانیه ذکر میکند و روایت میکند: عهد مغول مغولان در ماه صفر سال ۶۱۸ هجری قمری عزم تسخیر مراغه کردند. پس از یک هفته درگیری، مراغه به تصرف آنان درآمد، پس از خون‌ریزی بسیار غارت و سوزاندن بقایا خارج شدند ولی نسل مغول‌ها در بازماندگان مراغه تکثیر یافت. در سال ۶۲۲ هجری قمری جلال‌الدین خوارزمشاه بدون مقاومت مهمی مراغه را تصرف کرد. در این زمان قسمتی از ویرانی‌های حمله مغول ترمیم شد. پس از رفتن سلطان جلال‌الدین از آذربایجان، در اواخر سال ۶۲۸ هجری قمری قشون مغول دوباره مراغه را تصرف کردند. هلاکوخان پس از مرگ چنگیزخان، متصرفات مغول بین فرزندانش تقسیم شد. در اواخر نیمه اول قرن هفتم یکی از نوادگان چنگیز به نام هلاکو فرماندهی اردوی غرب را به دست گرفت و بار دیگر به ایران حمله کرد. وی پس از تصرف نقاط شرقی ایران و قلع و قمع اسماعیلیان عازم بغداد شد. هلاکو بغداد را غارت کرد و با قتل مستعصم به خلافت عباسیان خاتمه بخشید. سپس در تاریخ صفر ۶۵۶ هجری قمری به ایران بازگشت و در آذربایجان مستقر شد و مراغه را به سبب آب و هوای خنک و مراتع خرم، پایتخت خود قرار داد. اوج شهرت و آبادانی مراغه در این زمان است. به فرمان هلاکو دانشگاهی بزرگ، رصدخانه و سایر مراکز تحقیقات و علمی به دست خواجه نصیرالدین طوسی با همکاری چندین دانشمند و ستاره‌شناس دیگر تأسیس شد و دانش‌پژوهانی از اطراف و اکناف عالم جهت مطالعه به این شهر رو آوردند. هلاکو در سال ۶۶۳ هجری قمری در اثر عارضه‌ای در گذشت و طبق آئین مغول به خاک سپرده شد.خواجه نصیرالدین طوسی در آن واقعه می‌گوید: با توجه به این که هلاکو بودایی و زن و مادرش مسیحی بودند، در این دوران مراغه و حوالی آن مرکز مسیحیت به‌شمار می‌رفته‌است. رومیان، ارامنه، نسطوریان، به ویژه دانشمندان و هنرمندان این فرق در مراغه گرد آمدند و کلیساهای متعددی ساخته شد. شهر با دیواری بلند محصور بوده‌است که منسوب به دوران حکومت هلاکو است. در قرن هشتم هجری که ایلخانان ضعیف شدند، حکومت به دست فئودال‌های مغول، چوپانیان و جلایریان افتاد. دوره قاجار در اوایل این دوره، مراغه جزء ده شهر بزرگ و پرجمعیت ایران بوده‌است که شهرهای بناب،عجبشیر، ملکان، هشترود، میاندوآب (مرحمت آباد)، مهاباد (ساوجبلاغ)،تکاب، شاهین‌دژ ، باروق و قره‌آغاج (چاراویماق) از توابع آن بوده‌اند. در این دوره اولین کارخانه اسلحه‌سازی ایران در مراغه دایر شده‌است. مردم زبان مردم مراغه به زبان ترکی آذربایجانی تکلم می‌کنند. همچنین زبان ارمنی در بین مسیحیان ساکن رواج دارد. حمدالله مستوفی در ۷۴۰ قمری در کتابش، نزهةالقلوب، زبان مردم شهر مراغه را «پهلوی مغیر» یا «پهلوی معرّب» نامیده که منظور همان زبان آذری است. اولیاء چلبی درنیمه دوم قرن یازدهم هجری نیز می‌گوید که «اکثر زنان مراغه به زبان پهلوی گفتگو می‌کنند» دکتر محمدامین ریاحی خویی در رابطه با این سخن اولیاء چلبی می‌گوید: سخن او دربارهٔ زنان مراغه، فصل رسالهٔ انارجانی را «تواظعات اناث تبریز» به زبان کهن یاد می‌آورد و معلوم می‌شود که خانه نشینی زنان و دوری آن‌ها از اجتماع و بی‌نیازی آن‌ها از گفتگوهای دیوانی و بازاری سبب شده که طبعاً دگرگشتهای زبان در محاورات آن‌ها کمتر و دیرتر اثر بگذارد. مراغی‌های رودبار الموت پس از حملات عرب‌ها گروهی از مردم مراغه در حدود هزار سال پیش از آن شهر کوچیده و به منطقه رودبار الموت رفتند. این کوچندگان امروز نیز به نام مراغی‌ها نامیده می‌شوند و در ۷–۸ روستای رودبار الموت سکونت دارند و به گویش مراغی که از گویش‌های زبان تاتی است، سخن می‌گویند. مراغیان، مانند سایر ساکنان منطقه به صورت رسمی شیعه شناخته می‌شوند اما به نظر می‌رسد به آیین زرتشتی و نیز اسماعیلیه مقید هستند. حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب می‌نویسد: «مراغیان را به مزدکی نسبت کنند، و چون اشخاص باسواد در میان مراغی‌ها نایاب است و در کتمان طریقهٔ خود مُصرند و هیچ‌گاه میل ندارند دیگران به راه رسم و عقیدهٔ آن‌ها آگاه شونده از این رو نمی‌توان به حقیقت معتقدات آن‌ها آگاهی یافت.» احسان یارشاطر زبان مراغی را بازماندهٔ زبان مادها می‌داند و چنین توصیفش می‌کند: «زبان مراغی، مانند برخی از لهجه‌های تاتی طارم علیا (هزار رودی و نوکیانی) و اشهاردی و چلی (در رامند) و کرنی و کرلقی (در خلخال) زبانی نسبتاً محافظه‌کار است و بسیاری از خصوصیات کهن‌تر لهجه‌های مادی را حفظ کرده‌است.» دین اکثریت قریب به اتفاق مردم مراغه مسلمان و دارای مذهب شیعه هستند. اقلیتی از سایر ادیان از قبیل چند خانوادهٔ ارمنی نیز در آن ساکن هستند. ارامنه در زمانی که مراغه به عنوان پایتخت انتخاب شده بود از آنجا که مادر هلاکو مسیحی بود، مسیحیان از امتیازات خاصی برخوردار بودند؛ رومیان، ارامنه و نسطوریان از اطراف و اکناف در این شهرگرد آمدند و کلیساهای متعدد ساخته شد. در آن زمان خلیفهٔ ارامنه در این شهر سکونت داشته‌است. غازان خان در زمان حکومتش فرمان قبول اسلام و تخریب کلیساها، معابد یهود و بودایی و آتشکده‌های زرتشتی را صادر می‌کند. این فرمان در مراغه نیز به شدت تعقیب می‌شود و به مرور زمان از تعداد ارامنه در این منطقه کاسته می‌شود. در ادوار گذشته و در اثر حملات کردها و هم‌زمان با مهاجرت بزرگ ارامنه ایران در سال ۱۸۲۸ میلادی تعداد ۷۰۰ خانوار ارمنی از این شهر و روستاهای اطراف به قفقاز مهاجرت کردند و تعداد زیادی از دهات ارمنی‌نشین خالی از سکنه شد. اینان در دهکده‌ای که در قره‌باغ ایجاد و به مناسبت خاستگاه‌شان مراغه نام‌گذاری شده بود ساکن شدند. بعد از وقایع شهریور ماه سال ۱۳۲۰ و وقایع سال ۱۳۲۴ نیز تعداد زیادی از ارامنه به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کردند. جمعیت طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ برآورد جمعیت مراغه در نقاط شهری، برابر ۱۶۳۸۵۹ نفر، با۱۲۵۲۸۳ مرد و ۱۲۲۳۹۸ زن بوده‌است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت شهر مراغه به بیش از ۱۷۵ هزار نفر افزایش یافته‌است. جغرافیا موقعیت مراغه در جنوب غربی استان آذربایجان شرقی، در مشرق دریاچه ارومیه و بر دامنه جنوبی کوه سهند قرار گرفته و از شمال به شهرستان تبریز، از شرق به شهرستان هشترود، از جنوب به شهرستان باروق و از غرب به شهرستان بناب دریاچه ارومیه محدود است. آب و هوا آب و هوای مراغه معتدل متمایل به سرد و نسبتاً مرطوب است. بیشینهٔ دمای این شهر در تابستان‌ها حدود ۳۵ درجهٔ سانتی‌گراد بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستان‌ها حدود ۲۰ درجه سانتی‌گراد زیر صفر است؛ همچنین میزان بارش سالانه در مراغه حدود ۳۳۰ میلی‌متر و ایام یخبندان آن، حدود ۱۱۴۱ روز در سال است. به‌جهت قرارگرفتن این شهر در دامنهٔ جنوبی سهند، رودخانه‌هایی نظیر صوفی‌چای و مردق‌چای که از این کوهستان سرچشمه می‌گیرند، از داخل مراغه عبور کرده و در رونق و آبادانی شهر تأثیر به‌سزایی داشته‌اند. بارندگی بارش برف در این شهر معمولاً از دی ماه شروع و تا اواسط اسفند ماه ادامه دارد. بارش باران‌های بهاری که در اصطلاح محلی به «نِیسان» مشهور است از اوایل فروردین ماه شروع شده و تا اواسط اردیبهشت ماه، ادامه می‌یابد. ناهمواری‌ها به‌طور کلی شهرستان مراغه متشکل از دو ناحیهٔ کوهستانی و جلگه‌ای است که از شمال به جنوب و از شرق به غرب تا سواحل دریاچه ارومیه و جلگه میاندوآب از ارتفاع کوه‌ها کاسته می‌شود. ارتفاعات سهند در شمال، مندیل‌بسر و سرگونی در جنوب شرقی، قوزلجه در شمال غربی و قره‌قشون در جنوب غربی از ارتفاعات مهم اطراف این شهر هستند. منطقه فسیلی در میانهٔ قرن ۱۹ میلادی لایه‌هایی فسیلی در خاک مراغه کشف شد؛ اولین بار در سال ۱۸۴۰ یک مأمور شوروی به نام «خانیکوف» که به عنوان کنسول دولت روس در تبریز مقیم بود مقادیری استخوان و فسیل کشف کرد. از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ تیمی مشترک از موزه تاریخ طبیعی لس آنجلس و موزه ملی تاریخ طبیعی آمریکا اقدام به حفاری و مطالعه در منطقه کردند. قدمت این لایه‌ها ۱۱ تا ۵ میلیون سال پیش (اواخر میوسن تا اوایل پلیوسن) دانسته شده‌است. در گذشته محققان و کارشناسان مختلفی از کشورهای اتریش، انگلیس، آمریکا، فرانسه و در سال‌های اخیر از کشورهای فنلاند، چین و ژاپن مطالعاتی بر روی فسیل‌های منطقه انجام داده‌اند. این منطقه با فسیل‌هایی به قدمت هفت میلیون سال به عنوان نخستین اثر ملی، طبیعی و فسیلی ایران شناخته می‌شود. ساختار شهری مراغه شهری زیباست که در امتداد یک دره سرسبز کشیده شده‌است که آن را کوه‌ها و تپه‌ماهورهایی چند احاطه کرده‌اند. مکان‌های دیدنی آثار تاریخی مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب می‌شود. مزارهای پنجگانه این پنج بنای متعلق به قرن‌های ۶ تا ۸ هجری، برجسته‌ترین بقاع واقع در این شهر هستند: معبد مهر که باید آن را در ردیف یکی از نخستین سکونتگاه‌ها و معابد بشر پیش از تاریخ محسوب کرد از تاریخ ناگفته مراغه حکایت دارد. این معبد در زیر یک گورستان تاریخی قرار داردو با خاک‌برداری، بخش‌هایی از آن، خود را نمایان کرده، اما همچنان بخش عمده‌ای ازآن در زیر خاک قرار دارد. گنبد سرخ در بین پنج بقعهٔ واقع در مراغه قدیمی‌ترین است که در آذربایجان بیشتر به گنبد قرمز مشهور است. تاریخ احداث بنا ۱۵ شوال ۵۲۵ هجری قمری است و در جنوب غربی شهر واقع شده‌است. برج مدور احداث این بنا در تاریخ رجب ۵۶۳ هجری قمری به پایان رسیده‌است. این بنای مدور که از گنبد و سقف آن چیزی بر جا نمانده‌است در کنار گنبد کبود قرار دارد. گنبد کبود در فاصلهٔ حدود ۱۰ متری برج مدور بنایی به شکل منشور ده‌وجهی وجود دارد که مردم محلی آن را «قبر مادر هلاکو» یا «گؤی برج» (به معنای «برج کبود») می‌نامند. البته با توجه به کتیبه‌های حک شده بر بنا که آیاتی از قرآن در آن‌ها به چشم می‌خورد ادعای نسبت این بنا با مادر مسیحی هلاکو مردود است. گنبد غفاریه تاریخ احداث این مقبره در فاصله سال‌های ۷۲۵ تا ۷۲۸ هجری قمری است. این بنای مربعی شکل در شمال غربی شهر و در کنار رودخانه صوفی قرار دارد. گوی برج این بنا در محلهٔ اتابک، کوچهٔ سبزیچی‌ها قرار داشت که در طول سال‌های ۱۳۱۵–۱۳۱۶ هجری شمسی به کلی ویران شد و امروزه اثری از این بنای مدور وجود ندارد. رصدخانه پس از انتخاب مراغه به عنوان پایتخت از سوی هلاکو، به تقاضای خواجه نصیرالدین طوسی موجبات ایجاد رصدخانه‌ای بر تپه‌ای در شمال غرب شهر فراهم شد. خواجه اقدام به تأسیس این رصدخانه کرد و زیج ایلخانی را در این رصدخانه تدوین نمود. همچنین دانشمندانی را از اطراف و اکناف به مراغه دعوت کرد و با همکاری آنان مرکزی علمی تشکیل داد. آرامگاه اوحدی مقبرهٔ رکن‌الدین ابوالحسن مراغی در باغی متعلق به فرقه‌ای از اهل حق مراغه قرار دارد. این مقبره در سال ۱۳۵۲ تجدید بنا شد، این عملیات شامل ساخت گنبدی از بتون آرمه (سنگ مقبره قبلی به موزهٔ آرامگاه منتقل شده‌است)، محوطه‌سازی و ساخت کتابخانه بود. در جوار این آرامگاه، مقبرهٔ دیگری متعلق به پیری به نام سرخوش بیگ وجود دارد که در هم‌زمان با اوحدی می‌زیسته‌است. این مقبره مورد احترام و زیارت‌گاه دسته‌ای از مریدان علی بن ابیطالب به نام گوران‌ها می‌باشد. معبد مهر مراغه این بنای تاریخی را متعلق به دورهٔ اشکانی و جایی می‌دانند که آیین مهرپرستی در آن اجرا می‌شد. اهالی منطقه این محوطه را با نام‌هایی مانند «امامزاده معصوم مراغه‌ای»، «خانقاه»، «اجاق» و «اولیاء» نامیده‌اند و مناطقی مانند «معبد»، «قبرستان»، «اصطبل»، «چله خانه» و یک محوطهٔ تاریخی دارد که به‌نظر می‌رسد قبرستانی مربوط به عصر آهن است. معبد «مهر» نیایشگاه زیرزمینی و محل پرستش خورشید و برگزاری آیین مهرپرستی در جنوب روستای ورجوی مراغه به صورت زیرزمینی و صخره‌ای بنا شده‌است. پیروان آیین مهر، آن را با تراشیدن قطعه سنگی عظیم از جنس شیست با دهانه‌ای به عرض ۵/۴ متر به وجود آورده‌اند. این بنا را از نظر حجم کار و دقت هنرمندانی که در امر حجاری آن دخیل بوده‌اند می‌توان جزء نمونه‌های ارزنده ستایشگاه‌های کهن دانست. با توجه به این که مشخصه معماری صخره‌ای تا دوران هخامنشی سطوح مسطح و راست گوشه بدون خطوط منحنی چه در درگاه‌ها و چه در پوشش سقفها می‌باشد و در واقع این همان نکته‌ای است که ما را به پیشینهٔ معبد مهرورجوی و به دورهٔ اشکانی راهنمایی می‌نماید. این مجموعه باستانی شامل قبرستان، معبد و یک محوطه تاریخی می‌باشد. مراغه شهری که روزگاری مرکز اسکان تمدن‌های بزرگ انسانی بوده و اکنون فراموش شده میراث داران ایشان است. برای آشنایی با تاریخ مراغه نمی‌توان از آثار بسیار کهن مهرابه‌های مراغه به سادگی گذشت. مهرابه‌ها نیایشگاه‌های مهرپرستان در دنیای باستان بوده‌است. مهرپرستی دینی ایرانی بوده که پرستش خورشید از اجزای اصلی آن به‌شمار می‌رفته‌است. دینی که از ایران در دوره‌ای نیز به اروپای غربی رخنه کرد. اما اکنون از مهرابه‌های کهن در این شهر تنها معبد مهرو معابد (غارهای) اطراف رصدخانه مراغه به یادگار مانده‌است و بس. گرچه اکنون از معبد مهرجز نامی و نشانی دیگر چیزی باقی نمانده؛ اما کماکان نشان از تاریخچه بسیار غنی این سرزمین تاریخی دارد. مهر یا میترا خدایی بوده که پرستش او در غرب تا شمال انگلستان و در شرق تا هند، هزاران سال رواج داشته‌است و هنوز هم مورد احترام زرتشتیان است. پیروان مهر او را فرشته مهر و دوستی و عهد و پیمان و مظهر فروغ و روشنایی می‌پنداشته‌اند. آن‌ها بر این عقیده بودند که مهر در غاری متولد شده‌است از این‌رو هر جا غاری می‌یافتند، در آن به پرستش و نیایش مهر می‌پرداختند و آن مکان را «مهرابه» می‌گفتند. قیزلار قلعه‌سی قلعه قیزلار قلعه‌سی مربوط به هزاره ۱- دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان مراغه، بخش مرکزی، روستای قره ناز واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۲۰۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. دیگر آثار تاریخی از دیگر آثار تاریخی شهر مراغه می‌توان تپه قلعه جمال‌آباد و محوطه سئودلی‌قلعه و موزه سنگ‌نگاره‌ها را نام برد. جاذبه‌های طبیعی کوه سهند قلهٔ جام و سهند، که به ترتیب دومین و سومین قلل بلند سهند می‌باشند در ۴۰ کیلومتری شمال مراغه قرار گرفته‌است؛ که سالانه عده زیادی برای فتح این قلل زیبا راهی مراغه می‌شوند آب‌های معدنی در اطراف شهر مراغه و در مناطق روستایی آب‌های گرم و سرد معدنی وجود دارند که مشهورترین آن‌ها بدین شرح‌اند: شور سو (آب شور) در جنوب مراغه و در روستای ورجوی واقع است. آب این چشمه دارای مقدار فراوان گاز کربنیک است. شور سو چایباغی (آب شور) این چشمه در حدود ۵/۷ کیلومتری جنوب مراغه و در نزدیکی دهکدهٔ زیبای چایباغی واقع شده‌است در این ناحیه دره‌ای شرقی – غربی وجود دارد و رودخانه چکان پس از عبور از روستاهای تازه کند سفلی و علیا خود را به جوار شور سو رسانده و به طرف مغرب جریان می‌یابد. چشمهٔ آب معدنی شور در قسمت شمالی و کمی بالاتر از رودخانه قرار گرفته‌است. آب و گاز از قسمت شمالی این حوضچه خارج می‌شود و در قسمت غربی حوضچه مجرایی وجود دارد که زیادی آب حوضچه از آن خارج می‌شود وبر رودخانه می‌ریزد. آبده این چشمه در حدود دو لیتر در ثانیه‌است در آب این چشمه گاز کربنیک به مقدار فراوان یافت می‌شود و چون آب حوضچه را به هم بز نند در اثر گاز کربنیک سفید رنگ به‌نظر می‌رسد. در چند متری شرقی چشمه آب شور مظهر وجود دارد و آب و گاز از شکاف سنگ خارج و مستقیماً بر رودخانه جریان می‌یابد؛ و این آب در ردیف آب‌های معدنی بیکربناته کلسیک و منیزین گازدار و آهن دار سرد است. آب این چشمه معدنی، به‌طور معجزه آسایی، درمان بیشتر بیماری‌های پوستی از جمله حساسیت‌های مخملی و… بیماری‌های رماتیسم، زانو درد، همچنین آرام بخش بسیاری ار بیماری‌های روانی و افسردگی محسوب می‌شود و بلاک ایوب فارابی اصل زیبایی‌های مراغه چشمه گشایش چشمه‌های معدنی دره گشایش علاوه بر طبیعت دیدنی آن به علت خواص شفابخشی که در مورد برخی امراض دارد به جاذبه‌ای درمانی برای بهره‌مندی گردشگران از خواص این آب‌ها تبدیل شده‌است. چشمه‌های آب معدنی از موهبت‌ها و پدیده‌های طبیعی است که می‌توان از آن‌ها در زمینه درمان جسم و از فضاهای طبیعی پیرامون آن‌ها برای سلامت روان استفاده کرد. آب این چشمه‌ها از لابه لای صخره‌های سنگی این دره و از کف رودخانه با فشار خارج شده و به رودخانه مردق چای می‌ریزد و از دیرباز ساکنان منطقه از این آب‌ها برای درمان بعضی بیماری‌ها به ویژه پوستی استفاده می‌کنند. هم‌اکنون شهرت درمانی این آب‌ها از منطقه مراغه فراتر رفته و گردشگران و علاقه‌مندان به طب سنتی، از آن استقبال زیادی می‌کنند به‌طوری‌که روز به روز بر اهمیت و ارزش آن در بین گردشگران افزوده می‌شود. دره گشایش در حد فاصل روستاهای گشایش و امیر واقع شده و کوه‌های سر به فلک کشیده صخره‌ای، آن را به آغوش کشیده‌اند. طول این دره حدود شش کیلومتر بوده و رودخانه خروشان، چشمه‌های معدنی و مناظر بکر طبیعی و دیدنی، آذین بخش طول مسیر این دره است. وجود باغات و مزارع سرسبز پوشیده از درختان میوه در ابتدا و انتهای دره گشایش منظره‌ای دیدنی را برای گردشگران به تصویر می‌کشد و از دیرباز تاکنون این دره در بهار و تابستان با دامنی گسترده از گل‌های رنگارنگ، صدای چهچهه پرندگان وحشی و بوی علوفه‌های معطر از علاقه‌مندان به طبیعت استقبال می‌کند. دره گشایش مراغه را می‌توان نگینی بر نقاشی نگارنده طبیعت در این منطقه دانست و از دیدن مناظر طبیعی آن به عظمت خالق هستی پی برد. ساری سو ساری سو (آب زرد) چشمهٔ معدنی ساری سو در چهار کیلومتری مراغه و در سه کیلومتری شمال غربی آبادی ورجوی در مسیر راه آبادی خا نقاه بالای تپه‌ای در مختصات ذکر شده قرار گرفته‌است این چشمه بقدری زیباست که هر بیننده در اولین نگاه به عظمت خالقش انگشت حیرت بر دهن می‌گذارد بتازگی مسیر راه‌آهن مراغه به ارو میه از ۵۰متری این چشمه عبور کرده‌است. در ۴ کیلومتری جنوب مراغه و در مسیر روستای ورجوی قرار دارد. قره پالچیق قره پالچیق (سیاه گِل) آب معدنی قره پالچیق در دامنه کوه سنجان قرار گرفته‌است این چشمه در فصل تابستان جهت استحمام مورد استفاده اهالی آبادی‌های اطراف و شهر مراغه قرار می‌گیرد طبق تعریف مردم آب این چشمه دارای خواص طبی می‌باشند. وقتی از سربالاییهای دامنه کوه سینجان عبور می‌کنی تا به این چشمه برسی ظاهراً محال می‌بینی که اون بالا ابی وجود داشته باشه وقتی به استخر چشمه می‌رسی باز هم در مقابل عظمت خداوند خلاق سر تعظیم فرود می‌آوری ایستی بلاغ ایستی بلاغ (چشمه گرم) این چشمه به‌طوری‌که از اسمش پیداست دارای آب گرم و خواص درمانی و املاح معدنی می‌باشد این چشمه در۴ کیلومتری شرق مراغه و ۴۰۰ متری غرب روستای تازکند سفلی قرار گرفته‌است این چشمه در اطراف خود انشعاباتی دارد که هر کدامشان مستقل می‌باشد باز شرح این چشمه در زیباییهای روستای تازه کند سفلی آورده شده‌است درمان بیشتر بیماری‌های پوستی از جمله حساسیت‌های مخملی و… بیماریهای رماتیسم، زانو درد، همچنین آرام بخش بسیاری ار بیماری‌های روانی و افسردگی محسوب می‌شود. چشمه سنگ صفرا چشمه ای نشأت گرفته از باغ‌های زیبای مراغه که اکنون در محدوده شهری واقع شده‌است. جاده دسترسی به این چشمه در شهر مراغه، در کمربندی شمالی، پائین‌تر از میدان استاد کریمی، کوی الهیه واقع است که بعد از طی مسافتی حدود ۹۰۰ متر با اتومبیل و ۸۰ متر پیاده‌روی، چشمه ای را مشاهده می‌کنید که دمای آن ۷ درجهٔ سانتی گراد است و درون آب آن هیچگونه موجود زنده (تک‌سلولی، جلبک و …) و میکروسکوپی به چشم نمی‌خورد و در محل خروج آب نیز هیچ گیاه و جلبکی وجود ندارد. آب این چشمه برای از بین بردن سنگ کیسه صفرا مفید است. پتانسیل‌های ورزشی شهرستان مراغه با دارا بودن آب وهوای عالی و پتانسیل‌های ورزشی فراوان، در زمره بهترین شهرهای ایران برای برگزاری اردوهای باشگاهی و تیم‌های ملی می‌باشد این شهرستان با همت مردم و مسئولین شهرداری و اداره ورزش و جوانان توانسته در سال‌های اخیر با ایجاد مراکز ورزشی همچون پیست قایق‌رانی آب‌های خروشان، پیست کانوپولو، پیست باشگاه اسب سواری ایلخی مراغه، ایجاد استخرهای شنا و سالن‌های سرپوشیده و همچنین ساخت ورزشگاه ۵هزار نفری مراغه (در حال ساخت) و برگزاری انواع مسابقات آزاد تیراندازی با کمان کشور مسابقات تنیس روی میز استان آذربایجان شرقی و… بستر مناسبی را برای میزبانی هرچه بهتر مسابقات در سطح منطقه‌ای، کشوری و جهانی و آرامش خاطری را برای برگزاری اردوهای تیم‌های باشگاهی و ملی ایجاد کند. شهردار مراغه در گفتگو با پایگاه اطلاع‌رسانی رصد مراغه: شهرستان ویژه مراغه آماده پذیرایی از تیم‌هایی سایر استان‌ها و آماده برگزاری تورنمنت‌های چند جانبه بین‌المللی با کشورهای همسایه می‌باشد و در تلاش هستیم تا در ماه‌های آینده شاهد برگزاری مسابقات جهانی و بین‌المللی در مراغه باشیم. آموزش پیشینه همان‌طور که اشاره شد، مراغه مدت‌ها مرکز تجمع علما و دانشمندان بوده‌است. حضور دانشمندان بزرگ در مراغه نشان از آن دارد که این شهر در زمان سلجوقیان به ویژه قرن ششم هجری موقعیت علمی ویژه‌ای داشته‌است. از جمله شخصیت‌های نامدار علمی که در این شهر اقامت داشته‌اند می‌توان دانشمندانی چون شیخ شهاب الدین سهروردی، مجدالدین جیلی، امام فخر رازی، سموئل بن یحیی بن عباس مغربی، ابن عبری و مجدالدین محمد ابن خلیفه بن سیواسی رومی را یاد کرد. مدارس تاریخی مدرسه احمدک این مدرسه پیش از سال ۵۲۹ دایر بوده‌است و گویا خلیفه مسترشد را در آن دفن کرده‌اند. مدرسه عزیه مدرسه عزیه یا مدرسه قاضی را منسوب به عزالدین بک ارسلان آبه مراغی (مقتول به ۶۵۵) از امرا سلطان محمد بن محمود بن محمد سلوقی، که بانی مدرسه بوده‌است می‌دانند. به احتمال زیاد این مدرسه جایگاه معتبری در زمینهٔ پژوهش‌های علمی بوده و سال‌های درازی بر پا بوده‌است. چنان‌که بنا به نوشتهٔ ابن الغوطی، مویدالدین در دوران اقامت خود در مراغه، در این مدرسه اقامت داشته‌است. آنچه که به اسم مثلث پاسکال معروف است در شش قرن قبل از او توسط ریاضیدان، المغربی، از کرجی، ریاضیدان معروف که در اواخر قرن چهارم هجری متولد شده‌است استنتاج شده‌است که در نتیجه کشف این مثلث توسط کرجی است که شش قرن از پاسکال قدیمی تر بوده‌است. این ریاضیدان معروف قرن ششم که جدول مزبور را در کتاب خود نقل کرده در طول سال ۵۷۵ هجری (۱۱۸۰ میلادی) در مراغه درگذشته‌است؛ بنابراین می‌توان گفت که احتمال دارد او نیز در مدرسهٔ عزیه مشغول بوده‌است. همچنین این مدرسه را به قاضی کمال الدین محمد قزوینی نسبت می‌دهند. مدرسه اتابکیه این مدرسه یکی دیگر از مدارس معروف مراغه در آن دوران بوده که کمال الدین قزوینی یکی از مدرسین آن بوده‌است. مدرسه محییه بنای مدرسه واقع در بازار مراغه و متعلق به پیش از سال ۶۰۷ و به محیی الدین ابوحامد یحیی بن صدرالدین نسبت داده شده‌است. مدرسه سیواسی این مدرسه برای مجدالدین محمد بن خلیفه بن الب ارسلان سیواسی مدرسه‌ای (پس از ۶۸۰) در مراغه دایر بوده‌است. در کتاب علما النظامیات (ص ۱۲۴) علاوه بر دو مدرسه فوق به یک مدرسهٔ دیگر نیز اشاره شده و آمده‌است که فخرالدین ابومسعود منصور بن محمد کازرونی طبیب هنگام ورود به مراغه در سال ۶۶۴ در مدرسه‌ای فرود آمد. مدارس امروزی نخستین مدرسه به سبک نوین در مراغه در تاریخ ۱۲ شوال ۱۳۲۴ هجری قمری با نام «مدرسه سعدیه» تأسیس شد. محمدعلی خویی معروف به ضیاءالحکما، یکی از خیرین ساکن مراغه بانی این مدرسه بود. دانشگاه‌ها دانشگاه مراغه دانشکده علوم پزشکی مراغه دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه دانشگاه پیام نور مرکز مراغه مؤسسه آموزش عالی صنعتی مراغه مرکز آموزش علمی–کاربردی مراغه مرکز آموزش علمی–کاربردی بازرگانی مراغه مرکز آموزش علمی–کاربردی صنایع غذایی مراغه اقتصاد کشاورزی ترکیب مشاغل و توزیع منابع درآمد در شهرستان مراغه در مجموع نشان می‌دهد این شهرستان در قالب فعالیت‌های اقتصادی یک مرکز کشاورزی محسوب می‌شود. عمده فعالیت‌های صنعتی تولید محصولاتی از قبیل کشمش، خشکبار، عسل، مواد لبنی، پوست، فرش و سایر مواد غذایی است لذا می‌توان نتیجه گرفت که فعالیت‌های صنعتی نیز وابسته به فعالیت‌های کشاورزی است. تولید میوه این شهر سالانه ۲۳۷ هزار تن انواعی از جمله سیب، انگور، گردو، بادام و گوجه سبز است که محصول بیش از ۲۰ هزار هکتار باغ میوه اطراف این شهر است. حدود ۷۰ درصد از این تولیدات به صورت مستقیم یا به شکل فراورده‌های کشاورزی به دیگر کشورها صادر می‌شود. اطراف شهر مراغه پوشیده از باغ‌های انگور و سایر میوه‌ها است که طرفین رودخانه صوفی‌چای و دره شمالی آن را پوشانیده‌اند. باغات انگور مراغه از منظم‌ترین تاکستان‌های کشور محسوب می‌شوند و همه‌ساله مقدار زیادی سبزه و کشمش حاصل از این باغ‌ها به خارج از کشور صادر می‌شود که به علت کیفیت عالی دارای موقعیت ویژه‌ای در این بازارها است. صنعت فعالیت‌های عمده تولیدی و صنعتی در این شهر از جمله صنایع دستی، مواد غذایی، صنایع بزرگ خشکبار، صنعت بسته‌بندی عسل، صنعت بسته‌بندی دم نوش‌های گیاهی، صنعت شیرینی، صنایع بزرگ صابون‌سازی مراغه، شیشه‌سازی و کارخانه‌های تولید شن و ماسه و ذغال سنگ و سنگ سینجان و… می‌باشد. این شهر از لحاظ راه‌های ارتباطی زمینی ریلی و هوایی در جایگاه خوبی است و به دلیل ارزان بودن کارگر، زمین و در اختیار داشتن تمام امکانات طبیعی و بالقوه و همچنین آب و هوای بکر، جاذبه خوبی را برای سرمایه‌گذاران بخش صنعت فراهم نموده‌است. حمل و نقل جاده‌ای جاده۲۴ که هشترود را به مراغه وصل میکند و همچنین ازادراه مراغه به هشترود نیز در حال ساخت است که گفته میشود قطعه های ۲و۳ ان تا سال۱۴۰۲ افتتاح میگردد یکی از راه های مهم می باشد که شهر های جنوب استان اذربایجان شرقی و اذربایجان غربی را به ازادراه تهران تبریز وصل میکند. مراغه از شرق و جنوب به دو شهر بناب و ملکان متصل است که جاده‌های نسبتاً خوبی را برای عبور و مرور فراهم آورده‌است،هم چنین پروژه تحقیقاتی راه گردشگری برای اتصال مراغه از شمال به روستای کندوان تبریز نیز در دست مطالعه می‌باشد. فاصله مراغه با برخی از مراکز استان: راه آهن ایستگاه مراغه که در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۳۵ افتتاح شده‌است. این ایستگاه به خط راه‌آهن آذربایجان (تهران-تبریز) و خط راه‌آهن مراغه-ارومیه متصل است و یکی از تشکیلاتی ترین ایستگاه های راه آهن کشور است. ساختمان ایستگاه از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۶ احداث شده‌است. این ایستگاه از لحاظ درجه‌بندی، وضع بار و مسافرت و موقعیت جغرافیایی و نظامی به‌طور کلی جزء ایستگاه‌های درجه یک کشور است که در آن تعمیرات اساسی و و مانور واگن‌ها و لوکوموتیوها صورت می‌گیرد. با توجه به موقعیت جغرافیایی شهرستان مراغه و امکانات راه‌آهن در حمل مواد نفتی، شرکت ملی نفت ایران در مجاورت ایستگاه راه‌آهن مراغه اقدام به احداث یک انبار مواد نفتی کرده‌است و از این طریق مواد نفتی مناطق اطراف را تأمین می‌کند. همچنین یک انبار سیلو با ظرفیت حدود ۲۰۰۰۰ تن در نزدیکی ایستگاه ایجاد شده‌است. هوایی فرودگاه سهند مراغه از فرودگاه‌های اقماری اداره کل فرودگاه‌های استان آذربایجان‌شرقی بوده و در شهرستان مراغه قرار دارد، این فرودگاه در زمینی به مساحت ۴۲ هکتار در کنار پادگان امام رضا مراغه ارتش و در جاده مراغه-تبریز واقع شده‌است و تنها فرودگاه جنوب استان می‌باشد. هم‌اکنون پروازهابه سمت تهران و بالعکس در روزهای جمعه و دوشنبه در آن دایر است. شهرهای خواهرخوانده گراژده، بوسنی و هرزگوین: از ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۹ نیشابور، ایران: از ۱۸ مه ۲۰۱۵ نگارخانه یادداشت‌ها پانویس منابع مروارید، یونس. مراغه. ویرایش دوم. چاپ دوم، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۲. مستوفی، حمدالله، به کوشش محمد دبیرسیاقی. نزهةالقلوب. تهران: کتابخانه طهوری، ۱۳۳۶. کسروی، احمد. آذری یا زبان باستان آذربایجان، چاپ دوم. تهران: چاپ تابان، ۱۳۱۷. ا.ن. قلی‌اف. تاریخ آذربایجان. ترجمهٔ ا.آ. افشار. تهران: انتشارات شورا، نشر معاصر، ۱۳۵۹. مشکور، محمدجواد. نظری به تاریخ آذربایجان. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، انتشارات کهکشان، چاپ دوم ۱۳۷۵، گنجینهٔ ایران: ۲۱. ورجاوند، پرویز. سرزمین قزوین، سابقه تاریخی و آثار باستانی و بناهای تاریخی سرزمین قزوین. تهران: انتشارات راستی نو، چاپ دوم، ۱۳۷۴. غلامیه، مسعود. تاریخ مراغه به روایت تصویر. چاپ اول. تهران: نشر اوحدی، ۱۳۸۵. . باختری، هوشنگ. در دیار آشنا. تهران: چاپ روز، ۱۳۵۴. دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ. تاریخ ماد، چاپ دوم. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷. غلامیه، مسعود. حاجی صدخان شجاع‌الدوله و رژیم مشروطه. چاپ اول. تهران: نشر اوحدی، ۱۳۸۰. . صدرالاسلامی، فخرالدین. دیدنی‌های مراغه و عجب شیر. تهران: نشر اوحدی، ۱۳۸۱. ورجاوند، پرویز. رصدخانه مراغه. تهران: نشر، ۱۳۵۵. خیرالهی، عطوف. مراغه در عهد قاجار. تبریز: نشر اختر، ۱۳۸۷. . سپهروند، مجید. مراغه در سیر تاریخ. تبریز: انتشارات احرار، ۱۳۸۱. . Firouz, Eskandar. The complete fauna of Iran. I. B. Tauris, 2005. . Bloom, Jonathan. The Grove Encyclopedia of Islamic Art and Architecture, Volume 2. Oxford University Press, 2009. . پیوند به بیرون شهرداری مراغه __نمایه__ __بخش‌جدید__ مراغه روستاهای شهرستان مراغه شهرهای استان آذربایجان شرقی شهرهای شهرستان مراغه ویکی‌سازی رباتیک ایلخانیان
2042
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%B1%D8%AC%DB%8C
شرجی
شرجی شدن یعنی پر از رطوبت و دَم شدن هوا به همراه دمای بالا، پدیده‌ای جوی است. شرجی شدن در خلیج فارس و کرانه‌های آن معمولاً از فروردین و اردیبهشت آغاز می‌شود و ۹ ماه به درازا می‌انجامد. واژهٔ شرجی دگرگون شدهٔ واژهٔ شرقی است و این واژه از گویش عرب‌های جنوب به فارسی وارد شده‌است. در آب و هوای شرجی به دلیل اشباع هوا از بخار آب، حالت دم‌کردگی به وجود می‌آید. منابع کتاب خرماستان ایران نوشته عباس انجم روز. بادها هواشناسی
2043
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
شهرستان لارستان
شهرستان لارستان، یکی از شهرستان‌های جنوبی استان فارس ایران است. مرکز این شهرستان، شهر لار است و بزرگترین شهرستان استان فارس میباشد. پیشینهٔ نام بر اساس شواهد و اسناد قدیمی و متون خطی ، لاری ها قوم جنگجویی از مردمان آماردی طبری واقع در بخش لاریجان شهرستان آمل در مازندران بودند که به علت سرمای وحشتناک آن منطقه در چند قرن پیش از لاریجان آمل به منطقه ای گرم در استان فارس کوچ نمودند و آن منطقه وسیع و بکر را لار و لارستان نامیدند. و همچنین بر اساس آنچه در تاریخ موجود است و بر اساس کوچ مردم و جنگجویان کرد در فواصل زمانی متعدد بخشی از مردم لار کرد هستند. بر اساس اسطوره‌ها و افسانه‌های قدیم ایران زمین آورده‌اند، گرگین میلاد از پهلوانانِ باستان، بنیان‌گذار شهری بود که با مشتق‌گیری از نام او احتمالاً به لاد شهرت یافت و این نام بعدها به لار دگرگون شد. طبق روایات افسانه‌ای موجود، پس از گرگین میلاد فرزندان آن پهلوان افسانه‌ای، نسل اندر نسل به حکومت این منطقه منصوب شده‌اند و تا سال ۱۰۱۵ ق، حکومتشان زیر لقای شاهان ایران بر جای بوده‌است. تاریخ تأسیس لار کنونی در اواخر قرن ششم قمری بیان شده‌است و ذکری از آن تا قرن هفتم و هشتم قمری به میان نیامده است. اولین بار منابع قرن هشتم هجری از جمله حمدالله مستوفی از لار خبر داده‌است. ساکنان بومی بحرین هنوز هم بعد از سالها، به زبان لارستانی تکلم می‌کنند. لارستان در دوره صفویه ولایتی مهم و وسیع در جنوب فارس بوده و سکه تجاری مخصوص خود را ضرب می‌کرده‌است. منطقه لارستان در دوره صفویه، از حکومت مرکزی جدا بوده و گمرکات جنوب (بندرعباس و قشم) را در اختیار داشته‌است. شاه عباس صفوی با کمک حاکم کرمان و شیراز، لارستان را پس از محاصره طولانی تصرف می‌کند. بازار قیصریه لار را دیده و به تقلید از این بازار، بازار بزرگ اصفهان را می‌سازد. پس از تصرف لار، بندر گمبرون و گمرکات جنوب را تصرف کرده و به همین دلیل اسم بندر گمبرون به بندرعباس تغییر می‌کند. فرهنگ و زبان لارستانی تأثیر زیادی بر مناطق جنوب و کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته و زبان لارستانی در این مناطق با لهجه‌های گوناگون تکلم می‌شود. مردم و حاکمان عرب امارات متحده عربی ریشه لارستانی دارند. راه‌های باستانی وجود راه‌های باستانی که از فیروزآباد و استخر از طریق خنج، و علامرودشت و فال و اسیر به طرف بندر باستانی سیراف، و جنوب می‌رفته‌است و آثار آن بر جای مانده در این مسیر، از نشانه‌های وجود فرهنگ و تمدن پیش از اسلام در این منطقه است. بناهای تاریخی از جمله بناهای تاریخی پیش از اسلام در لارستان تمب بت، قلعه اژدها پیکر در لار، آتشکدهُ محلچه در بین راه اصلی لار به شیراز، قلعه جبرئیل در بنارویه و کاروانسراهای متعدد واقع در بین جاده‌های شهرها می‌توان نام برد. جغرافیا شهرستان لارستان دارای مساحتی برابر با ۱۰٬۷۴۱ کیلومتر مربع است. این شهرستان در جنوب استان فارس و بین نوار ۵۳ درجه و ۸۷ دقیقه تا ۵۵ درجه ۴۴ دقیقه طول شرقی و ۲۷ درجه و ۲۱ دقیقه تا ۲۸ درجه و ۲۱ دقیقه عرض شمالی واقع شده‌است. این شهرستان از شمال به شهرستان‌های داراب و زرین‌دشت از غرب به جویم، اوز، گراش و لامرد و از شرق و جنوب به استان هرمزگان محدود می‌باشد. آب و هوا لارستان از نظر آب و هوا جزو مناطق گرم و خشک به‌شمار می‌رود و دارای زمستان‌هایی معتدل و تابستان‌هایی بسیار خشک است. ولی در گذشته‌های دور کشاورزی در لار رونق داشته‌است. کوه‌ها لارستان در جنوب رشته‌کوه‌های زاگرس قرار گرفته‌است که در این منطقه کوه‌ها به صورت موازی غرب به شرق طاق‌دیس‌هایی به وجود آورده‌اند و هر کدام از این طاق‌دیس‌ها از نام یا نام‌هایی برخوردارند که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌شود. کوه البرز 40000000 کوه شب ۲٬۶۷۰ کوه شور ۲٬۲۲۵ کوه برخ ۲٬۲۱۶ کوه گاوبست ۲٬۱۷۰ کوه کورده ۱٬۹۷۰ کوه گچ ۱٬۹۰۰ گنبدهای نمکی لارستان گنبدهای نمکی متعدد در لارستان چهرهٔ این منطقهٔ بزرگ از کشور را دگرگون کرده‌اند. گنبدهای نمکی که از رسوبات نمک طی میلیون‌ها سال به سطح زمین می‌رسند و همیشه در حال رشد هستند گنبدهای نمکی در لارستان امروزه به ارتفاعات مهمی تبدیل شده که با تنوع رنگ‌ها، چشم‌ها به آن خیره می‌گردد و یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری در لارستان به‌شمار می‌آیند افزون بر جذب گردشگر، منابع غنی از معادن مختلف را در خود جای داده‌اند که در رأس آن‌ها نمک و از دیگر ذخایر معدنی گوگرد، اورانیوم، آهن، سولفات، گرانیت و … می‌توان نام برد. در منطقهٔ لارستان تعداد زیادی از این گنبدها وجود دارد که در اینجا به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌شود. گنبد نمکی کرمستج در ۲۰ کیلومتری شهر لار. گنبد نمکی برخ واقع در روستای کرمستج به فاصله ۲۵ کیلومتری از لار. گنبد نمکی گچ واقع در طاق‌دیس گچ به فاصله ۱۵ کیلومتری شهر لار. گنبد نمکی کهنه مرکزی - ۲۰ کیلومتری لار. گنبد نمکی بادنی واقع در کوه شور کرمستج ۳۵ کیلومتری لار گنبد نمکی بریز (معروف به سینه‌سفید) به فاصلهٔ ۳۵ کیلومتری از لار گنبد نمکی شاه غیب گنبد نمکی بنو گنبد نمکی پاسخند گنبد نمکی گاوبست رودخانه‌ها رودخانهٔ خشک شور کهنه مرکزی رودخانهٔ خشک کل رودخانهٔ خشک مهران رودخانهٔ شور شاه غیب منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ هرمود منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ هرمود در بین استان‌های فارس و هرمزگان واقع است. این منطقه که در شرق لارستان و در مرز مشترک استان فارس و هرمزگان قرار گرفته در حدود ۲۰۱٬۶۲۵ هکتار وسعت دارد و به علت داشتن شرایط خاص زیستگاهی، از نظر برخورداری از گونه‌های گیاهی و جانوری خاصِ مناطق گرمسیری و قوچ لارستان، یکی از مناطق بی‌نظیر و قابل توجه گردشگاهی و پژوهشی است. طبق مصوبه شورای عالی محیط‌زیست ۲۰۱ هزار هکتار تحت عنوان منطقهٔ حفاظت شده در ۴۰ کیلومتری شرق لار به نام هرمود اعلام شد. بخشی از رودخانه شور که از غرب به شرق جاری است سراسر مرز شمالی منطقه را تشکیل می‌دهد. مرز غربی و جنوبی منطقه جاده لارـ بندرعباس است. هدف از اعلام این منطقه به عنوان منطقه حفاظت شده حفاظت از قوچ نادر لارستان است. چشم‌اندازهای زیبای منطقه به خصوص کوه شب به ارتفاع ۲٬۶۸۲ متر بلندترین کوه لار در دشت جیحون با پوشش گیاهی عالی است. از گیاهان منطقه می‌توان آکاسیا، کنار، کهور، استبرق، بادام کوهی، بنه، کیکم، زیتون، سرو کوهی، مورخش شاخ غزالی، گیاهان شورپسند، گز قیچ، نخل، نیزار، پده، انار شیطان، گیاهان صخره، چسب پامچال و لکچی را نام برد و از گونه‌های جانوری می‌توان به بز، قوچِ لارستان و میشِ لارستان، جبنیر، پلنگ، کفتار، گرگ، روباه معمولی، شاه روباه و شغال، انواع گربه وحشی، تشی، خارپشت، هوبره، چاخ لق، کوکر، کبوتر، قمری معمولی، چکاوک، چک‌چک، جغد، خور، سبزقبا، کبک، تیهو و لیکو، انواع پرندگان شکاری و لاشخور، شهدخوار، سسک، توکا، طرقه، کمرکولی، دارکوب و انواع پرندگان مهاجر مانند حواصیل، لک لک سیاه، اردک، آبچلیک، دیدومک و خزندگان انواع مختلفی از مارمولک‌ها و مارها و اخیراً گزارش‌هایی در مورد مشاهده یوزپلنگ و خرس سیاه داده شده. به منظور تأمین آب حیات وحش غیر از چشمه‌ها و منابع آب موجود سه آبشخور مصنوعی و دو تلمبه بادی طراحی و نصب و آب انبار موجود مرمت و بازسازی شده‌است. مردم‌شناسی جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت شهرستان لارستان برابر با ۱۴۷٬۴۵۶ نفر بوده‌است. زبان و دین زبان و گویش مردم لارستان لاری (اَچُمی) می باشد. دین بیشتر مردم لارستان، اسلام و همچنین سایر ادیان چون بهایی و زرتشت است. اقتصاد و صنعت بازرگانی، صنعت و خدمات پیشهٔ عمدهٔ اهالی لار است و برخلاف عمدهٔ مناطق کشور، کشاورزی و دامپروری به دلایلی چون کم‌آبی، هوای نامساعد و شوری اراضی این شهرستان (به‌ویژه در نواحی جنوبی) در این منطقه رونق چندانی ندارد. لارستان دارای دو شهرک صنعتی به نام‌های شهرک صنعتی لار با ۱۱۹ هکتار مساحت و شهرک صنعتی بخش بیرم با ۴۲ هکتار و دو ناحیه صنعتی حسن‌لری و پشته‌سنگر شهر لار هرکدام با ۱۳ هکتار مساحت و در مجموع ۱۸۷ هکتار فضای صنعتی است. لارستان از حیث تعداد واحدهای واگذاری و فعالیت پس از شهرستان شیراز در رده دوم شهرهای استان فارس قرار دارد؛ در شهرک صنعتی شهر لار تا به حال ۱۰۷ واگذاری زمین صورت پذیرفته که از این تعداد ۶۰ واحد دارای پروانه بهره‌برداری، ۲۵ واحد نیمه‌فعال و مابقی در حال ساخت یا تعطیل است. شهرک صنعتی بزرگ شهر لار دارای دو فاز ۶۰ هکتاری است. ره‌آورد حلوا مسقطی لاری: یکی از معروف‌ترین سوغات لارستان، حلوا مسقطی لاری است. همان‌طور که از نام آن پیدا است، حلوایی است با ترکیبی از نشاسته، روغن، مغز پسته، آرد، شکر و رنگ‌های گیاهی. این حلوا منسوب به یکی از شهرهای عمان بنام مسقط است که تجار لارستانی در سفرهایی که به آن شهر داشتند طرز پخت آن را یادگرفته و به لارستان آوردند. این حلوا هم‌اکنون در بسته‌های زیبا و رنگارنگ و در طعم‌های مختلف به شهرهای دیگر ایران صادر می‌شود. کنجه لاری: کبابی بسیار خوش طعم که با ترکیب گوشت (گوساله، گوسفند، مرغ و…) با نوعی ماست تهیه می‌شود و قدمتی چند صد ساله در لارستان دارد. مهوه (مهویا): نوعی خوراک جنوبی محسوب می‌شود که با تخمیر نوعی ماهی که در اصطلاح محلی به آن «موتو» می‌گویند تهیه می‌شود و همراه با نان و معمولاً روغن زیتون میل می‌شود. پپلوس: نوعی غذای قدیمی که با تکه‌های نان، پیاز و… درست می‌شود و می‌توان گفت در لارستان امروز رواج کمتری دارد. ترابری مسیرهای ارتباطی فاصله لار تا شیراز ۳۳۰ کیلومتر، و تا بندرعباس ۲۴۰ کیلومتر است. از لحاظ دسترسی به دریا کوتاه‌ترین مسیر ۱۶۰ کیلومتر است که آن را به بندر پل متصل می‌کند ولی به شکل خط مستقیم این فاصله به ۹۷ کیلومتر تقلیل می‌یابد. فرودگاه فرودگاه آیت‌الله آیت‌اللهی لارستان از سال ۱۳۶۰ فعالیت خود را آغاز کرده‌است. در حاضر پروازهایی به مقاصد تهران، دبی، کویت و دوحه در این فرودگاه برقرار می‌باشد. راه‌آهن راه‌آهن لار قطعه‌ای از مسیر راه‌آهن شیراز-بندرعباس می‌باشد که در دست احداث می‌باشد. این مسیر راه‌آهن به‌صورت یک خطه از بندرعباس آغاز و پس از گذر از لار و جهرم در منطقهٔ کوار به راه‌آهن شیراز-بوشهر متصل می‌شود. هم‌اکنون راه‌آهن فعال لارستان از طریق ایستگاه زاد محمود هرمزگان در شرق لارستان امکان‌پذیر می‌باشد. و دهستان درزوسایبان لارستان بزرگ به راه‌آهن سراسری وصل می‌کند. تقسیمات کشوری شهرستان لارستان دارای ۴ بخش، ۹ دهستان و ۷ شهر به شرح زیر است: منابع کتاب‌های لارستان‌شناسی: کتاب دو جلدی تاریخ مفصل لارستان کتاب لارستان شهری به رنگ خاک کتاب تاریخ لارستان کتاب لارستان و جنبش مشروطیت استاد: اقتداری، لارستانی، احمد. (کتاب زبان لارستانی) . چاپ اول، ناشر: همسایه، تهران: سال ۱۳۸۴ خورشیدی. بنیاد بازشناسی لارستان کهن http://www.farsnews.ir/newstext.php?nn=8903310092 http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100878470353 https://seeiran.ir/مسقطی/ جستارهای وابسته ارتفاعات شهرستان لارستان استان لارستان لارستان لارستان
2044
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%86%D8%AC
خنج
خُنْج شهری است در جنوب استان فارس که در فاصله ۲۷۰ کیلومتری شیراز و ۱۱۰ کیلومتری خلیج فارس می‌باشد. این شهر مرکز شهرستان خنج است. خنج بر اساس آمار سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵ دارای ۱۹٬۲۱۷ تن جمعیت گزارش شده‌است. که از این نظر بیست و پنجمین شهر استان فارس و سیصد و پنجاه و چهارمین شهر ایران به‌شمار می‌رود. دین مردم شهرستان خنج اسلام و از مذهب اهل‌سنت ، شافعی هستند . خنج در ارتفاع ۶۷۰ متری از سطح دریا در منطقه رشته کوه‌های زاگرس واقع شده‌است. خنج در دشت خنج از شمال و جنوب به وسیلهٔ کوه‌ها محصور شده‌است. آب و هوای خنج به‌طور کلی گرم و خشک است و در زمستان‌ها هوا معتدل و در تابستان‌ها هوا بسیار گرم است و ناحیه نیمه خشک استان را دربر می‌گیرد. بنا بر احتمال بنای ابتدایی شهر خنج در اطراف قلعه تونگر که بر روی فلاتی شکل گرفته‌است تشکیل شده‌است. این قلعه که در قسمت شمالی شهر است حکایت از وجود آبادی سه هزار ساله و پیش از آن دارد. بر این قلعه حکام نیمه مختار فرمان می‌راندند. اکنون نیز از قلعه توانگر آثاری باقی است از جمله برج دیدبانی، بارو، حصار، آب‌انبارو… این منطقه اکنون استحفاظی است. مردم خنج اچمی بوده و زبان رایج ایشان نیز اَچُمی(لارستاني) است خنج پس از لارستان دومین شهر شاخص اچمی‌ها است. .شهر خنج با دارا بودن بیش از ۲۰ اثر تاریخی از دوره‌های مختلف که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌اند، یکی از شاخص‌ترین شهرهای تاریخی استان فارس محسوب می‌شود. این شهر بر اساس آمار سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵ دارای ۱۹٬۲۱۷ تن جمعیت است. ارتفاع خنج از سطح دریا ۶۷۰ متر است. فاصله‌اش با خلیج فارس ۱۱۰ کیلومتر و با شیراز ۲۷۰ کیلومتر می‌باشد. نام در مورد ریشه نام احتمالات زیادی داده شده‌است که دو دیدگاه نسبت به باقی دیدگاه‌ها شاخص تر است. صورت اولیه آن «هُنگ» از واژه اوستایی و زرتشتی است اما به مرور به «هُنج»، «خُنگ» و خنج تبدیل یافته‌است. که این خود نشان دهنده پیشینه بسیار کهن این سرزمین است. همچنین معنای شادی و جشن برای خنج با واقع شدن آن در مجاورت روستای «سَدِه» در پنج کیلومتری شمال خنج مطابقت دارد، چرا که جشن سَده از جمله جشن‌های زرتشتی در محل این روستا برگزار می‌شده و احتمال دارد که نام خنج نیز به این منظور به کار رفته باشد. در روایتی دیگر پس از ورود اسلام به فارس و سقوط کاریان و آتشکده آذرفرنبغ، زرتشتیان بسیاری از دانایان و پیشوایان به خنج عزیمت نموده و در جوار بزرگان و علمای اسلام تربیت شدند، از این رو خنج به «کُنج اولیاء» معروف شد، اصطلاحی که امروزه نیز بین عامه مردم رواج دارد. در تذکره‌های قدیمی تعبیر «کُنج =خُنج» به کار رفته‌است و در زبان محلی رایج در منطقه لارستان، کنج به معنای زاویه و خانگاه به کار برده می‌شود. از این رو به دلیل رواج تصوف و خانقاه‌ها و زاویه‌های متعدد در خنج پس از قرن ششم هجری، خنج به معنای گوشه نشینی و زاویه نیز در نظر گرفته شده‌است. پیشینهٔ تاریخی دوران باستان قدیمی‌ترین متون تاریخی نام این شهر را «هُنگ» ضبط کرده‌اند. بعدها به اشکال گوناگون: «هونج»، «خُنگ»، «خوانج»، و «خُنج» درآمده‌است. با توجه به شواهد تاریخی که از این پس مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نام اولیه این شهر نمایانگر نوعی بافت فرهنگی و معنوی بوده که از طریق ایجاد «خانقاه» و «زاویه» های گوناگون، به ویژه پس از قرن ششم هجری، خود را نشان داده‌است. با این تعبیر ساختار اصلی شهر بر بنیاد فرهنگی و معنوی پایه‌گذاری شده و به همین جهت آن را «هنگ» که به معنای عمومی جایگاه گوشه نشینان و عبّاد و زهّاد است، نامیده‌اند. در محدودهٔ فرهنگی لارستانِ کنونی دو روستا یکی در منطقه «گوده» واقع در بخش بستک با نام «ده هُنگ» و دیگری در چند کیلومتری «خنج» با نام «هُنگ نو» وجود دارد که وجه تسمیهٔ اولی به خاطر استقرار یکی از روحانیان معروف تیرهٔ «قتالی» و ایجاد خانقاه و زاویه در آن دیار به این نام معروف شده نام اصلی این شهر در طول تاریخ دگرگون شده و شکل کنونی «خنج» را یافته‌است. تعبیر «کنج خنج» که در تذکره‌های قدیمی به کار رفته‌است، خود دلیل دیگری بر وجه تسمیه آن می‌باشد. اصولاً در زبان محلی رایج در منطقه کنج، به معنای «زاویه» و «خانقاه» به کار برده می‌شود. هم‌اکنون روستایی در منطقه «گوده» با نام «کُنجی» وجود دارد که بنیان‌گذار آن یکی از سادات معروف «قتالی» است که حدود یک صد و اندی سال پیش، از مقر اصلی خانوادگی اش در «چاه بُنارد» به این محل کوچ نموده و در آن جا به عبادت و ریاضت مشغول می‌گردد و مردم آن دیار به همین دلیل آن جا را «کنچی» به معنای زاویه و خانقاه نامیده‌اند و سادات «کنچی» در لارستان معروف می‌باشند و هم‌اکنون نیز روزانه زوّار بسیاری جهت ادای نذر و نیاز و حاجات خویش به آن دیار دور افتاده سفر می‌نمایند با این شواهد می‌توان پی برد که اساس و بنیان شهری «خنج» بر مبنای استقرار «خانقاه» و «زاویه» مشایخ طریقت بوده و به همین دلیل «هنگ» نامگذاری گردیده‌است و احتمالاً قبل از استقرار مجامع فرهنگی اسلامی، به نام دیگری مشهور بوده‌است. هنوز هم در روایات محلی نام قدیم «خنج» را «کوشک» می‌دانند که احتمالاً متعلق به دوره‌ای پیش از رونق فرهنگی آن، طی قرون اولیهٔ اسلامی تا قرن چهارم می‌باشد. دوران اسلامی اتفاق مهم این دوران ظهور شیخ دانیال در این شهر است. شیخ دانیال با پایه‌گذاری سلسهٔ مشایخ دانیالی در خنج تأثیر زیادی بر سرنوشت لارستان و بنادر و جزایر خلیج فارس می‌گذارد. خانقاه شیخ دانیال در قرن هفتم به قدری مشهور بوده که یکی از چهار رکن دراویش جنوب ایران محسوب می‌شده‌است؛ به گونه‌ای که مریدان او در دربار هرمز از احترام والایی برخوردار بوده‌اند. علاوه بر این موارد حاکمیت جزایر کیش هم به دست خنجی ها و مریدان شیخ دانیال می رسد. از سوی دیگر خنج در قرن هشتم هجری و پایه گذاری طریقت شمسیه به سرکردگی شیخ محمد ابونجم خنجی از آنچنان شهرت بسزایی برخوردار شد که علما و سیاستمداران عصر خود را متوجه خود ساخت که از آن جمله می توان به امیر اصفهان شاه، سید شریف جرجانی و سپهسالار شاه و دیگر علما اشاره نمود. معافیت مالیاتی خنج از سوی دربار ایران شهرت و محبوبیت مشایخ و علمای این شهر در دربار ایران طی قرون هشتم و نهم به حدی بود که امرای آق قویونلو و تیموری زمین های متعلق به ملوک خنج و به ویژه شیخ محمد ابونجم را از مالیات معاف کرده بودند. و در این باره پروفسور اوبن سندی را عنوان می کند که متعلق به دربار تیموری در بین سال های 835 تا 847 عنون می کند که مضمون این سند آن است که خانقاه کاکا شمس الدین محمد ابونجم را به سیخ الاسلام شیخ محمد واگذار می نماید و از سوی دربار تیموری این اتفاق رخ می دهد. همچنین سلطان آق قویونلو یعقوب بیگ که امتیازاتی را اوزون حسن به این شهر داده بود تایید می کند و از سوی دیگر شیخ روزبهان خنجی از نظریه پردازان شاخص و دانشمند ایرانی و وزیر دربار که در دربار آق قویونلو می زیسته است نصبش از سوی پدر به خنج و از مادر به سلسله خاندان آق قویونلو می رسد و دایی آن وزیر ملوک فارس در شیراز بوده و از همین سو شیخ نیز محل تولد آن در شیراز ذکر شده است. خنج در مسیر دریایی ابریشم کهن خنج به عنوان یکی از شهرهای تاریخی‌در جنوب استان فارس در طول قرون متمادی همواره دستخوش تغییر و تحولات بوده‌است. موقعیت خاص جغرافیایی این منطقه باعث شکل‌گیری یکسری مناسبات با دیگر مناطق همجوار خود شد که نتیجه آن به وجود آمدن راه‌های تجاری برای ارتباط با دیگر مناطق بوده‌است. از مهم‌ترین این مناطق سیراف می‌باشد که به عنوان اصلی‌ترین بندر تجاری درمسیر دریایی ابریشم نقش ایفا می‌کرد. مسیر دریایی ابریشم به مسیری گفته می‌شود که از بنادر جنوب چین به اقیانوس هند و از آنجا به خلیج فارس ختم می‌شد که به جاده ادویه نیز معروف است این مسیر پس از رسیدن به مناطق شمالی خلیج فارس از جمله سیراف به جاده ابریشم متصل و به داخل ایران می‌رفت. یکی از مسیرهایی که سیراف را به داخل فلات ایران مرتبط می‌ساخت مسیری بود که از طریق مناطقی مانند «کُران»، «گله دار» و «فال» می‌گذشت و به خنج می رسیدو از آنجا به شیراز و در نهایت به فلات ایران ختم می‌شد.. نقش خنج همانند دیگر مناطق پس کرانه ای نقشی کلیدی و تعیین‌کننده است چرا که خنج پس از آن که در قرون سوم و چهارم در اثر مبادلات تجاری با سیراف به شکوفایی اقتصادی می‌رسد حتی پس از افول سیراف نیز جایگاه خود را حفظ می‌کند و در قرون بعدی به خصوص در قرن هشتم هجری، خنج در اوج مناسبات فکری وفرهنگی با دیگر مناطق به سر می‌برد که وجود تعداد زیادی خانقاه متعلق به این دوره در خنج گواه براین مطلب است. این مسئله تا قرن دهم ادامه پیدا می‌کند. خنج در سفرنامه ابن بطوطه ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، اهل طنجه در مراکش، از علمای معروف حنفی مذهب (از مذاهب چهارگانه بزرگ اهل سنت)و جهانگرد معروف به مارکوپولو جهان اسلام و تاریخ‌نویس در سال ۷۴۸ هجری قمری عبور نموده‌است و به «خنج» رفته‌است. وی شرح این رحله در سفرنامه خود که به زبان عربی نوشته شده‌است و به سفرنامه ابن بطوطه معروف است چنین بیان نموده‌است: آثار تاریخی مسجد جامع سلجوقی و سردر مسجد مسجد جامع خنج مجموعه‌ای از معماری و آثار تاریخی متعلق به سدهٔ هشتم هجری است. گفته می‌شود مسجد جامع قدیم خنج مانند مسجد عتیق شیرازاست.سر در مسجد جامع خنج مربوط به سدهٔ ۷ تا ۸ ه‍.ق است و در کنار مسجد جامع سلجوقی واقع شده‌است و این اثر در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۳۱۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. برکه میر شریف برکه میرشریف مربوط به دوره تیموری است بزرگ‌ترین برکه (آب انبار) سر پوشیده در خنج و حومه است که توسط میرشریف یکی از حکام فارس ساخته شده‌است باشماره ۱۲۷۰۷ به ثبت آثار ملی ایران رسیده‌است. حمام خانی این حمام که از آثار دوران قاجاریه است همانند دیگر حمام‌های تاریخی شامل رختکن، تُن و گرمخانه و خزینه می‌باشد. این اثر در سال ۱۳۵۴ به ثبت آثار ملی ایران رسیده‌است. قلعه شاه آریا آرین این قلعه در دامنه کوه قلاتو قرار دارد، قلعه شاه نشین در بلندترین قله ارتفاعات قلاتو بین خنج و سده واقع شده‌است. اکنون آثاری از حصاررهای سنگ و گچ و حوض وآب انبار در سراسر این رشته قلات مشهود است. این بنا مربود یه عصر ساسانی بوده‌است. برکه شیخ این برکه که در مرکز شهر و در کنار یکی از شریان‌های اصلی شهر قرار دارد متعلق به دوره قاجار است و در سال ۱۳۸۴ باشماره ۱۲۶۹۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیره است. سنگ‌فرش جاده ابریشم کهن (دیگ اشکن) با توجه به اهمیت راه ابریشم که از مسیر کاریان به خنج و سیراف می‌رفته‌است. این مسیر در زمان شاه اُزیر (اُزیروس) قسمت‌هایی از این راه معروف با سنگ و ساروج فرش شده که هنوز آثاری از آن مشهود است. مجموعه دانیالیه مجموعه دانیالیه که شامل خانقاه، مناره و آرامگاه شیخ دانیال خنجی است. از بناهای تاریخی و جاذبه‌های گردشگری شهرستان خنج و متعلق به قرن هشتم هجری است که به دستور سلطان قطب الدین تهمتن بن سلغور حاکم هرمز که از مریدان شیخ دانیال بود ساخته شده‌است. محوطه شیخ دانیال خنج مجموعه ای از معماری قرن هفتم و هشتم هجری همزمان با زمامداری ایلخانان مغول در ایران است. این اثر در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۵۳ با شمارهٔ ثبت ۹۷۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. مقبره امرای سلجوقی گورستان سلاطین سلجوقی که قبرهای چندتن از پادشاهان در آن وجود دارد، با شماره ۱۲۶۸۹ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده‌است. بقعه شیخ عبدالسلام خنجی مقبره شاه شیخ عبدالسلام خنجی، از ابنیه باستانی و مذهبی دیرینه شهر خنج است که قدمت این بنا به درستی مشخص نیست اما تعمیرات انجام شده در این بقعه در دوره صفوی نشان از اهمیت این مکان مقدس در ادوار مختلف تاریخی دارد. مدفن شیخ عبدالسلام از بناهای ارزنده در نوع خود محسوب می‌شود که باتوجه به ارزش‌های تاریخی، فرهنگی توسط اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس در تاریخ دی‌ماه ۱۳۵۲ با شماره ۹۶۲ آثار ملی ایران شده‌است. بقعه شیخ شمس الدین محمد ابونجم خنجی آرامگاه شیخ ابونجم خنج، از بناهای دوران اسلامی (قرن هشتم)، می‌باشد. این بنا با مصالح لاشه سنگ و ملاط گچ احداث شده‌است. وجود این بقعه به مسجد جامع خنج و سردر معروف آن نیز اعتبار خاصی بخشیده‌است. بقعه شیخ ابونجم خنج در محله حاج شیخ محمد ابونجم واقع است. تبدیل پلان مربع به دایره و سپس گنبد بوسیله فیلپوش از ویژگیهای این بنا است. این بنا توسط یکی از مریدان شیخ امیر صیف الدین نصرت لاری که نشان دهنده ادارت بسیار آن به شیخ است ساخته شد. این اثر در تاریخ ۱۳۷۸/۰۱/۲۳ به شماره ۲۳۱۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده‌است. بقعه کاکا فخر الدین این بنا که مدفن یکی از عرفای نامی خنج است دارای معماری ایلخانی است. تزئینات این بقعه از ارزش بسیار زیادی برخوردار است که در سایر بناهای نتبرکه فارس نظیر آن دیده نمی‌شود. این اثر به شماره ۲۱۳۲۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. زمین‌شناسی از جمله پدیده‌های ساختاری می‌توان به گسله‌های اساسی در سامانه گسیختگی‌های گستره نامبرده که در زیر به آن‌ها اشاره می‌کنیم. پهنه گسلی خنج این پهنه گسلی با روندی نزدیک به ۷۰ درجه شمالی باختری دامنه شمالی کوه قره قزلی را متأثر ساخته و پس از شهر خنج دردشت خنج و دامنه جنوبی این دشت ادامه می‌یابد. این پهنه گسلی شامل دسته‌ای از گسل‌های باراستای نزدیک به ۷۰ درجه شمال باختر است که بخش‌های شمالی شهر خنج را دربرمی گیرد. چنان‌که دربرش ساختاری زیر نقشه نمود دارد این پهنة گسلی درگروه گسله‌های طولی با مولفة اصلی راندگی همراه با حرکات راست بر قرارگرفته‌است. شیب سطح گسله‌های این پهنه گسلی بگونه‌ای معمول روبه شمال خاور است. دسته گسلی خنج این دسته گسلی دارای خمش‌های ناگهانی درراستای خود می‌باشند، بگونه‌ای که بخش‌هایی از آن دارای روند ۷۰ درجه شمال خاوری، بخش‌هایی دارای روند خاوری – باختری و بخش‌هایی ۵۵ درجه شمال باختری می‌باشد. گسل هفت وان جنوب تاقدیس کوه سیاه و بخش‌هایی جنوبی تر آن را متأثر ساخته‌است. دسته گسلی محمله: این گسیختگی‌ها باسازوکار راستالغز تا مورب لغز درگروه گسله‌های مایل تاقدیس کوه تنگ خور را متأثر ساخته‌است. درشمار بهم ریختگی‌های ساختاری و تغییرات پی آمده از جنبش این گسیختگی درتاقدیس کوه تنگ خور می‌توان به انحراف و جابجائی افقی همراه با حرکات راست بر درمحور تاقدیس یادشده اشاره کرد. اقلیم خنج، مرکز شهر ستان خنج در۸۹۰/۲۷ درجه عرض شرقی و ۴۳۷/۵۳ درجه شمالینصف النهار گرینویچ قرار دارد. که از جنوب به شهرستان‌های لامرد و مهر و از شمال به شهرستان قیر و کارزین و جهرم و از شمال شرق به شهرستان لارستان و از شرق به شهرستان اوز محدود می‌شود. خنج در ابتدای دشتی وسیع در کوهپایه‌های زاگرس جنوبی قرار دارد. فاصله آن تا خلیج فارس ۹۰ کیلومتر. ارتفاع آن ۱۰۴۴ متر می‌باشد. خنج در بیشتر روزهای سال با آب و هوای گرم مواجه است. اما در عین حال جزو مناطق پر بارش استان فارس است. پس از بارش باران و آب‌گیری دریاچه فصلی خنج میزبان پرندگان مهاجر در فصل‌های پر بارش به خصوص زمستان می‌باشد. رهاورد حلوا مسقطی: یک نوع شیرینی است که مواد اولیه آن نشاسته، روغن، شکر، زعفران، هل و گلاب است و از انواع مغز پسته و بادام برای تزئین آن استفاده می‌گردد. مهوه: سس محلی است که بر اثر تخمیر طبیعی ماهی ساردین به دست می‌آید و با نان خورده می‌شود. این سس حاوی فسفر، کلسیم و چربی زیاد است. حلوا ارده: فرآورده‌ای است جامد و یکنواخت با ظاهری نخ‌دار که از پختن شکر، گلوکز مایع، اسید سیتریک و آب و چوبک و سپس مخلوط کردن این شربت با اردههم‌زمان با مالش به دست می‌آید، در تهیه این فرآورده می‌توان از برخی مواد افزودنی نیز استفاده نمود. خرما بریز (حلوا خرما): نوعی حلوا خرما که از به عمل آوردن خرما و آرد و کنجد بو داده و ادویه‌های مخصوص و مغز پسته و بادام مخلوط می‌شود. نان رگاگ (لیتک): نوعی نان بسیار نازک و خوشمزه محلی خنج می‌باشد که بامهیاوه، تخم مرغ و پنیر در دو وعده غذایی صبحانه و شام مصرف می‌شود. افراد سرشناس دوران معاصر: داریوش خنجی (فیلم‌بردار هالیوود) عبدالله اسماعیل‌زاده (سرمایه‌دار و نیکوکار اماراتی) عبدالله اسد زمانی خنجی (نیکوکار و سرمایه‌دار کویتی) نظام الدین مقدسی (شاعر و نویسنده معاصر) عبدالعزیز لطفعلی خنجی(تاجر سرشناس و از فعالین سیاسی در بحرین) لطفعلی خنجی (اولین گوینده بی‌بی‌سی فارسی، مترجم، ادیب و زبان‌شناس) عارف دانیالی (مدرس و نویسنده حوزه فلسفه) محمد ابونجمی (استادیار دانشگاه تهران) امیرحسین خنجی (تاریخدان، ادیب و شاعر) محمدامین خنجی (موسس مدرسه ایرانیان بحرین، کارشناس مسائل بحرین در دربار پهلوی) محمدعلی خنجی (حقوقدان، مترجم، جامعه‌شناس) عبدالواحد خنجی (رئیس فدراسیون کوهنوردی ایران در دوره پهلوی) مولانا شیخ عبدالرزاق ابونجمی خنجی (مجتهد دینی) محمدنور نوری (نویسنده و مولف) دوران کهن: فضل بن روزبهان خنجی (نظریه‌پرداز شاخص) عُمَر بن عبدالعزیز خنجی (نویسنده اولین کتاب علم ریاضیات به زبان فارسی) مُجدالدین اسماعیل بن علی خنجی (قاضی القضات شیراز در قرن هفتم و مؤلف کتب متعدد) شیخ عبدالسلام خنجی (از صوفیان قرن هفتم و بزرگان طرق عرفانی) شیخ رکن الدین دانیال خنجی (از بزرگان عرفان و اندیشه) شیخ قاضی حسن خنجی (وزیر خواجه نظام الملک طوسی و مفتی اعظم اهل سنت) مردم‌شناسی جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۱۹٬۲۱۷ نفر بوده‌است. زبان و گویش و شغل مردم خنج اچمی‌ها هستند. این مردم به زبان اچمی با گویش خنجی سخن می‌گویند. اچمی در جنوب استان فارس و استان هرمزگان و شرق بوشهر رایج است. زبان اچمی یکی از گویش‌های پهلوی باستان از زبان‌های فارسی‌تبارِ شاخه جنوب غربی و بازمانده پارسی پهلوی است و قواعد خاص خود را دارد. اکثر مردم بومی این شهر به علت مراودت با کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله امارات، کویت، قطر، عمان و بحرین، در این کشورها شاغل هستند. آموزش عالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خنج این دانشگاه نیز توسط عبدالله اسد زمانی خنجی که یکی از تجار خنجی ساکن کویت بود ساخته شد و در سال ۱۳۷۵ افتتاح شد. این دانشگاه اولین دانشگاه آزاد خوابگاه دار کشور بود و دانشجویانی از سراسر ایران در این واحد تحصیل کرده‌اند. این واحد دانشگاه آزاد در رشته‌های مهندسی، عمران، معماری، علوم انسانی، حقوق، علوم تربیتی، دامپزشکی، ریاضیات در مقاطع کاردانی و کارشناسی دانشجو می‌پذیرد. دانشگاه پیام نور واحد خنج ساختمان این دانشگاه توسط برادران دانیالی ساخته شد و در پی سفر ریاست محترم جمهوری به استان فارس و شهر خنج و تصویب ایجاد یک واحد دانشگاهی در شهرستان خنج در سال ۱۳۸۶ تأسیس گردید. این واحد دانشگاه پیام نور در رشته‌های مهندسی، علوم انسانی در مقطع کاردانی و کارشناسی دانشجو می‌پذیرد. امکانات شهری بیمارستان بیمارستان نبی اکرم (ص) خنج یک بیمارستان دولتی که توسط مردم محلی ساخته شده‌است. تعداد تخت مصوب بیمارستان ۱۱۳ تخت است. سرویس‌های تخصصی این بیمارستان شامل: جراحی عمومی، زنان و زایمان، داخلی، اطفال و نوزادان، چشم، گوش و حلق و بینی، قلب، اورولوژی، NICU ,Icu، اعصاب و روان، مغز و اعصاب و ارتوپدی است. خدمات پاراکلینیک موجود عبارتند از: آزمایشگاه، رادیولوژی، سونوگرافی، سی تی اسکن، اکوکاردیوگرافی، تست ورزش، نوار مغز، نوار عصب و عضله و ماموگرافی، CT OPG، اندوسکوپی و تغذیه و رژیم درمانی و کلینیک دیابت و فشار خون)نقش مهمی در حفظ و ارتقاء سلامت مراجعین محترم دارد. کتابخانه‌ها کتابخانه مرکزی پیامبر اعظم (ص) این کتابخانه در مرکز شهر قرار دارد و دهه ۵۰ ساخته شد. این کتابخانه برای چندین دهه کتابخانه اصلی شهر است. کتابخانه صابرین کتابخانهٔ صابرین نیز بودجه شخصی یک خیر محلی ساخته شده‌است. این کتابخانه شامل مخزن کتاب با گنجایش بیش از چند هزار جلد، سالن‌های مطالعهٔ آقایان و خانم‌ها است. این کتابخانه در تاریخ۱۳۸۰ به مساحت۲۴۰ مترمربع تأسیس شد. جستارهای وابسته فهرست بخش‌های ایران استان فارس شهرستان خنج منابع ابن بطوطه، بن عبدالله، محمد، (تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار) ، دار احیار العلوم، بیروت، چاپ سال ۱۹۸۷ میلادی به (عربی). اقتداری، احمد. '' ج۱. چاپ اول، شرکت انتشارات جهان معاصر، تهران چاپ اول، سال ۱۳۷۱ خورشیدی. خبرگزاری مهر شهرستان خنج شهرهای استان فارس شهرهای شهرستان خنج
2045
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B6%D8%B1%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84
ضرب‌المثل
ضرب‌المثل یا زبانزد گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته‌است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این حال، در سخن به‌کار می‌رود. بررسی نظر کارشناسان دانشمندان و زبان‌شناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل برای کلمهٔ ضرب‌المثل نیافته‌اند. گرچه در این راستا تحقیقات بسیار ارزشمندی صورت گرفته و تفاسیر معتبری نیز ارائه شده‌است. علی‌اکبر دهخدا در مقدمهٔ امثال و حکم چنین می‌نویسد: «در زبان فرانسوی هفده لغت یافت می‌شود که در فرهنگ‌های عربی و فارسی همهٔ آن‌ها را «مَثَل» ترجمه کرده‌اند، و در فرهنگ‌های بزرگ فرانسوی تعریف‌هایی که برای آن‌ها نوشته‌اند، مُقنِع نیست و نمی‌توان با آن تعریفات، آن‌ها را از یکدیگر تمییز داد.» محقق معروف، آرچر تیلور، که تحقیقاتش در اوایل قرن بیستم تأثیری شگرف در این زمینه داشته‌است، نتوانست تعریفی جهان شمول برای "امثال و حکم" پیدا کند. وی در کتاب معروف خود اظهار می‌کند که تعریفی برای "امثال و حکم" نمی‌تواند وجود داشته باشد. با این وجود تعاریف مختلفی از گذشته تا حال ارائه شده‌است که مهم‌ترینِ آن‌ها تعریف فردریش سیلر است. وی "امثال و حکم" (ضرب‌المثل) را این چنین تعریف کرده‌است: سخنان برجسته، روشن، پندآمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است. به عنوان مثال ضرب المثل شنونده باید عاقل باشد به معنی آن است که اکنون شنونده عاقل نیست و به او گوش زد می‌کنیم که عاقل باشد، به نقل از حسین بهرامی. ضرب‌المثل و نسبت آن با اصطلاحات ضرب‌المثلی تفاوت مابین «ضرب‌المثل» و «اصطلاحات ضرب‌المثلی» در شکل، ساختار و عمل‌کرد آنهاست. امثال و حکم جمله‌ای است کامل با ساختمانی استوار بر پایه و اساسی غیرقابل تغییر، مانند: تب تند زود به عرق میشینه! هرکه بامش بیش، برفش بیشتر! خواستن توانستن است! آدم بی‌سواد کور است! اصطلاحات ضرب‌المثلی، برخلاف امثال و حکم، عباراتی مصطلح و عمومی هستند که ابتدا باید در جمله‌ای جایگزین شوند تا عبارتی کامل حاصل آید. این عبارت کامل نیز برحسب قید زمان، فاعل و مفعول متغیر است، مانند: پا توی کفش کسی کردن دُم خود را روی کول گذاشتن بی گُدار به آب زدن گلیم خود را از آب بیرون کشیدن کلاه خود را قاضی کردن کلاه خود را سفت چسبیدن این اصطلاحات ضرب‌المثلی، بدون قرار گرفتن در یک جملهٔ کامل، فاقد خصلت‌های ضرب‌المثل خواهد بود؛ لذا تفهیم عبارات اصطلاحیِ یادشده با اضافات مقدور است، مانند: پایت را تو کفش بزرگ‌تر از خودت نکن! از ترس، دُمش را روی کولش گذاشت و دررفت! بی گُدار به آب نزن که پشیمان می‌شوی! تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش، …! تو اول برادریت رو ثابت کن بنابراین، عبارات ضرب‌المثلی را می‌توان به عنوان مواد اولیه (خام) یک اصطلاح ضرب‌المثلی تعریف نمود: اصطلاحات ضرب‌المثلی، عباراتی هستند که معنا و مفهوم آن‌ها با معنی هریک از کلماتِ تشکیل دهندهٔ آن، نسبت مستقیم نداشته باشد، مانند: گربه در انبان فروختن گربه را در (دَمِ) حجله کشتن دل دادن و قلوه گرفتن مفهوم و پیام این اصطلاحات مثلی با کلمات (گربه، انبان، حجله، دل و قلوه…) هیچ‌گونه رابطهٔ فیزیکی (ارگانیک) ندارد. به عبارت دیگر، معنی جمله از کلمات تشکیل دهندهٔ آن جمله قابل دریافت نیست. این اصطلاحات تصویری (مجازی) فاقد شجره‌نامه‌اند و ریشه و ماًخذ آن‌ها به مرور زمان محو شده‌است. اشاره شد که امثال و حکم در شکل، ساختار و عمل‌کرد خود از ضرب‌المثل متمایز می‌شود و به عنوان مواد اولیه‌ای محسوب می‌گردد که باید در جملهٔ کاملی به کار گرفته شود تا خصلت ظاهریِ ضرب‌المثل را به نمایش بگذارد. عبارات و اصطلاحات ضرب‌المثلی، با هرنوع آرایش و پیرایشی تبدیل به امثال و حکم نخواهند شد. امثال و حکم دارای سنت و اصالت لایزالی است که در اذهان عموم نقش گرفته و دارای رسالت آموزشی و حامل پیام و تجربهٔ زندگی است. درصورتی‌که عبارات ضرب‌المثلی به هر میزان که استقلال معنا و رسالت پیام آوری داشته باشد، بازهم به تنهایی قادر به انجام رسالت خود نیست و همیشه متکی بر جمله و پیش‌درآمدی توضیحی است. مع‌هذا، خط فاصل دقیقی نمی‌توان بین ضرب‌المثل و اصطلاح ضرب‌المثلی کشید، به خصوص که در زبان‌های مختلف، این خط فاصل ب ه‌طور قابل ملاحظه‌ای تغییر می‌یابد. استاد «کارل فریدریش ویلهلم واندر»، گردآورنده و مؤلف ۲۵۰٬۰۰۰ امثال و حکم و اصطلاحات ضرب‌المثلی در پنج جلد، در مقدمهٔ کتابش به این سؤال پاسخ می‌دهد: «از گوشه و کنار و از زبان بعضی از منقّدان شنیده می‌شود که تفکیک امثال و حکم را از اصطلاحات ضرب‌المثلی ترجیح داده و پیشنهاد کرده‌اند که مجموعهٔ «امثال و حکم» باید فقط دربرگیرندهٔ امثال و حکم باشد. اولاً خط فاصل بین این دو مقوله در حالات مختلف غیرقابل تشخیص و تفکیک است، زیرا یک پیام خاص در مقطعی خاص به وسیلهٔ امثال و حکم، و جایی دیگر به وسیلهٔ اصطلاح مَثَلی بیان شده‌است که این‌جانب با هیچ معیاری امکان تجزیه و تفکیک آن‌ها را ندارم. دوم اینکه، رسالت ادبی و فرهنگیِ «امثال و حکم» با پیشنهاد فوق به شدت خدشه دار شده و درصورت عملی شدن چنین پیشنهادی، این مجموعه فاقد ارزش بنیادین خواهد شد.» آیا امثال و حکم بازتاب «خصوصیات ملی است»؟ در میان رسالات متعددی که درباب امثال و حکم نوشته شده‌اند تحقیقات بسیاری نیز تحت عنوان: چهره ملت ایکس در آیینه امثال و حکم خود، به عمل آمده‌است که تبیینی نافرجام در اخلاق‌شناسی مردم به وسیله امثال و حکم آن ملت است. این رسالات، یک رشته از ضرب‌المثلهای ردیف نویسی شده هستند که به غلط آن را «آئینه روح ملت» نامیده و بازتاب خلقیات کل جامعه محسوب شده‌اند. از آنجائی که چنین تصوراتی غالباً بر اساس نمونه‌های انفرادی و تعمیم نادرست آن به تمام جامعه صورت پذیرفته‌است، مستلزم برخوردی اصولی و محتاطانه‌است؛ مثلاً در سنجش ضرب‌المثل‌های: «خوش اصل خطا نکند و بداصل وفا نکند» «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود!»، اگر به منزله نمودار خصوصیات ملت آلمان در زمینه اصالت و درستکاری و همچنین کار و تلاش معرفی شوند، باید به گنجینه امثال و حکم دیگر ملل نگاهی کوتاه بیفکنیم تا به این حقیقت پی برده که دامنه این‌گونه ضرب‌المثل‌ها بسیار وسیعتر از قلمرو زبان آلمانی است. بنا براین با چنین معیاری نمی‌توان توجیه و تفسیری بر خصلت و ویژگی‌های اخلاقی مردم آلمان ارائه نمود. این اصل در مورد اکثر قریب به اتفاق امثال و حکم بین‌المللی که ریشه در فرهنگ یونانی-رومی، انجیل و قرون وسطی دارند، صادق است. تاریخ پیدایش امثال و حکم آنچه به صورت علم در تاریخ ثبت شده‌است، اندیشه پیشگامان فلسفه در صدهاسال قبل از میلاد مسیح است. فلسفه قبل از سقراط ناظر بر علوم طبیعی بود و با اخلاقیات و دین و آئین مردم و سایر اعتقادات فکری و تربیتی آن دوران، کاری نداشت. فلاسفه تمام کوشش و توان خود را به بحث و بررسی در مورد علوم مادی و فعل و انفعالات طبیعی نموده و توجه خود را صرف علم‌الاشیاء می‌کردند. آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمی‌شد اخلاقیات و اصول اخلاقی و آراء معنوی جامعه بود. علی‌رغم بی‌توجهی به این مهم، از بدو تشکیل اجتماعات شهری و تمدن‌های باستانی، حتی قبل از ظهور ادیان بزرگ، انسان‌ها به ضرورت اخلاق و ادبیات و فرهنگ وابسته به آن پی برده و به اهمیت آن در زندگی خود، آگاهی داشتند. امثال و حکم نیز قبل از طبقه‌بندی علوم و قرن‌ها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشته‌است. انسان اجتماعی، از تشخیص میان خوب و بد عاجز نبوده‌است و بر اساس تجربه و برخورداری از اساطیر و داستان‌های موجود، طبق نیاز و شرایط خود، به ساختن ضرب‌المثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداخته‌است. افکار سقراط در توسعه و رشد اخلاق نقش عمده دارد. وی اخلاق را مهم‌تر از سایر بخش‌های علوم و به‌طور کلی فلسفه نظری می‌داند. سیسرو گفته‌است که سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد. این گفتار بدین معنی است که انسان را به عنوان مرکز ثقل و محور مباحثات فلسفی قرار می‌دهد. شاگردان سقراط یعنی ارسطو و افلاطون دنباله بحث اخلاق را گرفته و به آن شکل علمی و فلسفی دادند. علم اخلاق به خصوص مرهون مساعی ارسطو است که برای آن اصول و مبانی قائل شد و این قواعد را در دسترس مردم قرار داد. بر اساس متون تاریخی اولین‌بار ارسطو به جمع‌آوری امثال و حکم و تحقیق علمی آن اقدام نمود که متأسفانه رساله او بنام «امثال و حکم»، از بین رفته‌است. در یونان باستان فلاسفه، شعرا و نویسندگانی مانند:افلاطون، آپولونیوس، سوفکلس، همر، آریستوفان، آیشیلس، اوریپیدس و دیگران با بکار بردن «امثال» در آثار خود، آن را به عنوان بخشی از ادبیات، هم ردیف امثال سایره قرار داده‌اند. نویسندگان و فلاسفه رومی مانند: پلاتوس، ترِنس، هوراس و سیسرو هم نوشته‌های خود را مزیّن به امثال و حکم نموده ولی هیچ‌کدام به جمع‌آوری یا تحقیق در پیرامون آن نپرداخته‌اند، ضمن اینکه اکثر مثل‌های موجود در ادبیات رومی، متکی بر امثال و حکم یونانی است که بعداً اروپائیان به ترجمه آن‌ها اقدام نموده و به گنجینه فرهنگ عامیانه خود غنای بیشتری دادند. نویسندگان معاصر نیز با استفاده از ضرب‌المثل در آثار خود و تغییر آن‌ها بر اساس ولریسم، چهره‌ای طنزآمیز به ادبیات بخشیده‌اند. نویسندگانی چون برتولت برشت، گونتر گراس، مارتین والزر، اریش کستنر، هانس ماگنوس انسنبرگر و هاینریش بل در آلمان و صادق هدایت، محمدعلی جمال‌زاده، علی‌اکبر دهخدا، ایرج‌میرزا و عارف قزوینی و هنرمندان دیگر در ایران، ستارگان درخشان ادبیات و فرهنگ مردمی هستند و نامشان باقی. در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه‌ای و ترواش برق‌آسای اندیشه انسان سخن‌گو بوده که به لحاظ مؤثربودن، دقیق‌بودن و دلنشین‌بودن آن در ذهن شنونده حک و سپس تکرار شده‌است. اولین گوینده یک عبارت مثلی به همان اندازه ناشناس است که گویندگان و نویسندگان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی. کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن نه تنها یکی از سرچشمه‌های لایزال پند و اندرز می‌باشند بلکه بسیاری از امثال و حکم و اصطلاحات مثلی نیز این منابع اخذ شده‌اند. اگر اناجیل عهد عتیق و عهد جدید را به عنوان منبع امثال و حکم و اصطلاحات مثلی شناخته‌اند، به دلیل ترجمه آگاهانه آن به وسیله نابغه زبان آلمانی، دکتر مارتین لوتر است. ترجمه لوتر یک برگردان تحت‌الفظی نیست بلکه تولّدی دیگر از کتاب مقدس مسیحیان است که عناصر فرهنگی و ادبیات مردم آلمان (اروپا) در آن مؤثر بوده‌است. به روایتی دیگر، مارتین لوتر ابتدا انجیل را آلمانی کرد و پس آنگاه به مردم آلمان هدیه نمود. شایان ذکر است که حیات امثال و حکم به دوران قبل از کتابت و نوشتارهای ادیبانه باستانی رسیده که بعداً به صورت نقل‌قول از گفتارهای ناب نوشته در ادبیات عتیق ملل متمدن ضبط شده‌اند. کتیبه‌های متعلق به سومری‌ها که با خط میخی نوشته شده، حاوی امثال و حکمی هستند که محققین «زبان‌شناس» به کشف و ترجمه آن توفیق یافته‌اند. با توجه به مطلب فوق، هر اثر ادیبانه‌ای که ضابط امثال و حکم باشد، نباید بدون تحقیق و بررسی، منشأ و مبدأ آن مَثَل تلقی گردد. بسیاری از امثال پیش از اینکه در آثار نویسندگان یا شعرا ظاهر شوند، مدت‌ها در زبان و گویش عامیانه مردم رایج و سایر بوده و همانند افسانه‌ها و قصه‌ها، سینه به سینه نقل شده‌اند. در کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره و اصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت. از این طریق نیز بسیاری از اشعار مردم‌پسند به لحاظ تکرار مداوم و انتشار آن‌ها در دور و نزدیک، به قلمرو امثال و حکم راه یافته و با اقبال مردم مواجه شده‌اند. اکثر قریب به اتفاق امثال و حکم اروپایی، ریشه در ادبیات قدیم یونان، روم و همچنین انجیل عهد قدیم و جدید دارد. قرن بیستم نیز زمینه‌ای بسیار مناسب برای ایجاد مثل و عبارات مثلی به وجود آورده‌است. امثال و حکم و اصطلاحات مثلیِ متولد در قرن نوزده و بیست، در زبان‌های غیر اروپایی نیز رواج یافته‌است. در سال‌های اخیر به لحاظ توسعه تبلیغات و آگهی‌های تجارتی و استفاده از امثال به منظور کسب اعتبار برای کالاهای تجاری، و نقش رسانه‌های گروهی، اصطلاحات و امثال جدیدی به مِنَصّه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم به سر نیامده‌است. ضرب‌المثل اصفهانی در لهجه اصفهانی ضرب‌المثل‌های خاصی وجود دارد. در زیر چند نمونه از آنها آمده‌است. پاش رو مار باشد، ور نیمی‌دارد! یعنی: از تنبلی هیچ کاری انجام نمی‌دهد. بچه‌بازی درنیار! یعنی: کار بدون فکر انجام نده مثی چوری شدس! یعنی خیلی ضعیف و لاغر شده قسمت، قسمت جنبون میخواد! یعنی علاوه بر قسمت و تقدیر، یک نفر باید پیگیر قسمت باشد. منابع امثال و حکم - دهخدا ضرب‌المثل‌های ایرانی - ضرب‌المثل Lutz Röhrich: „Lexikon der sprichwörtlichen Redensarten. “ Band 1-3. Freiburg im Breisgau: Herder, 2003. 3-bändiges Standardwerk یادداشت‌ها نام کتاب = Archer Taylor: The Proverb. Harvard University Press, Cambridge (MA), ۱۹۳۱ منبع = Moderne deutsche Idiomatik,Wolf Friedrich,München, ۱۹۶۶ نام کتاب = Karl Friedrich Wilhelm Wander: Deutsches Sprichwörter-Lexikon, Brockhaus, Leipzig 1867-1880, 5 Bände کارل فریدریش ویلهلم واندر نام کتاب = Sprichwort, Lutz Röhrich und Wolfgang Mieder منبع = تاریخ تصوف در اسلام- دکتر قاسم غنی نام کتاب = Paroimia=die Parömie نام نویسنده و رفورماتور = Martin Luther, ۱۴۸۳–۱۵۴۶ مارتین لوتر نام زبان شناسان = Bendt Alster / Edmund Gordon «کاتولیک تر از پاپ» - «بایکوت کردن» ویرایش حمید شکوهی جستارهای وابسته ادبیات شفاهی ادبیات انسان‌شناسی فرهنگی زبان سبک‌های مسیحیت سنت‌های کلامی ضرب‌المثل‌ها متون یهودی گونه‌های ادبی
2046
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D9%85%D9%82%D9%81%D8%B9
ابن مقفع
ابومحمد عبدالله ابن مقفع با نام اصلی روزبه پور دادویه معروف به اِبْنِ مُقَفَّع نویسنده و مترجم ایرانی آثار پارسیگ به عربی ساکن بصره بود. او با کنیهٔ «أبی محمد» نیز شناخته می‌شد. ابن مقفع از برجسته‌ترین نمایندگان تفکر علمی در سدهٔ دوم هجری است. روزبه کتاب‌های زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتاب‌هایی که روزبه ترجمه کرد می‌توان از کلیله و دمنه، تاجنامهٔ انوشیروان، آیین‌نامه، سخنوری بزرگ (الأدب الکبیر) و سخنوری خُرد (الأدب الصغیر) نام برد. منبع‌شناسی در کتاب‌های کهن، زندگی‌نامه‌ای که در خور این شخصیت مشهور باشد، نیامده‌است و نیز تا چندی دو اثر عمده که در واقع تنها منابع مفید دربارهٔ اوست و با اندکی تفصیل به شرح گوشه‌هایی از زندگی اجتماعی و کشمکش‌های سیاسی او پرداخته‌اند، در دسترس نخستین محققان نبود. این دو اثر، عبارتند از انساب الاشراف اثر بُلاذَری و الوزراء و الکتاب اثر جهشیاری. گزارش ابن اعثم با آن که بر جهشیاری مقدم است، به سودمندی این دو منبع نیست. با این همه بخش اعظم روایات این دو کتاب، با انشایی متفاوت و اندکی اختلاف در وفیات الاعیان اثر ابن خلکان گرد آمده‌است و مؤلفان پسین‌تر که کمابیش همیشه از او استفاده کرده‌اند، هرچند در این بخش از روایات از جادهٔ صواب دور نیافتاده‌اند، اما در بیان جزئیات و ربط حوادث به یکدیگر دچار سرگردانی شده‌اند. نمونهٔ بارز این نقص را در کار گابریلی می‌توان دید. او که در ۱۹۳۱–۱۹۳۲ میلادی به تألیف مقاله‌اش مشغول بود، در درجهٔ نخست، از وفیات ابن‌خلکان استفاده کرد. سپس توده‌ای از روایات دستِ‌دومی را به کار گرفت، که بیشتر مشکوک و موردِبحث اند. پس از آن از آثار کسان دیگری چون ابن ندیم، ابن جوزی، صفدی، ابوالفرج اصفهانی، و ابن قتیبه بهره جست. در ۱۹۵۴ میلادی دومینیک سورده که دو منبع اساسی مذکور را یافته‌بود، به تکمیل مقالهٔ گابریلی پرداخت و نظر به توجهی که به مسائل تاریخی داشت، توانست از این دو منبع و برخی قراینِ تاریخی شرح حال نسبتاً روشنی از ابن مقفع به دست دهد. این نقص، البته، در کتاب‌های شرقی نیز آشکار است. از جمله، در مقالهٔ مفصل عباس اقبال آشتیانی جای آن دو منبع خالی است. در شرق، پژوهش دربارهٔ ابن‌مقفع در حقیقت با همین اثر که در مجلهٔ کاوه منتشر شد، آغاز شد. اقبال علاوه بر منابع معمول عربی، خاصه وفیات ابن‌خلکان، از آثار فارسی کهن، چون تاریخ طبرستان اثر ابن اسفندیار نیز استفاده کرد، اما او دو منبع اصلی (بلاذری و جهشیاری) و چندین اثر دیگر را که بعدها منتشر شدند، ندیده‌بود. از این رو، به‌رغم شیوهٔ نیکو در کار تحقیق و بهره‌گیری از پژوهش‌های خاورشناسان، کار او چنان‌که مینوی اشاره می‌کند، از نقص خالی نماند. کتاب ابن المقفع خلیل مردم بک که ۴ سال بعد یعنی در ۱۹۳۰ میلادی چاپ شد، چیز عمده‌ای بر اطلاعات گذشته نیفزود. در ابن المقفع محمد سلیم الجندی (۱۹۳۶ م) اطلاعات جدید اندک است، اما تحلیل زندگی و آثار ابن مقفع آغاز می‌شود. عبداللطیف حمزه، عمده‌ترین منابع و نیز کتاب اقبال و منابع فارسی او را دیده و شرح حال نسبتاً خوبی، همراه با تحلیل‌ها و اظهار نظرهای شخصی فراوان ارائه داده‌است و ضمناً به آثار او نیز پرداخته‌است، اما بحث‌های جانبی در اثر او بیشتر است. در مقالهٔ مفصل محمد کردعلی (۱۹۴۸ م)، اظهار نظرهای نویسنده بیشتر جلب توجه می‌کند. کتاب ابن المقفع عمر فروخ (۱۹۴۹ م) سخن تازه‌ای ندارد. حنا فاخوری در کتابش، تاریخ ادبیات، مقاله‌ای دارد که با اندکی تغییر در کتاب ابن المقفع او (۱۹۵۷ م) تکرار شده‌است. محمد غفرانی خراسانی، ابن مقفع را موضوع رسالهٔ فوق‌لیسانس خود قرار داد و در ۱۹۶۵ میلادی کتابی منتشر کرد، که بی‌گمان بهترین کتابی است که تا کنون در شرق، دربارهٔ ابن مقفع تألیف شده‌است. او توانسته‌است کمابیش همهٔ منابع نو و کهنهٔ عربی و فارسی را بررسد و به شیوهٔ خود و برحسب نظرات و اعتقادات خود، آن‌ها را در بوتهٔ نقادی افکند. شهامت او، با توجه به این که کتابش در مصر چاپ شده، در ردّ نظرات مشاهیری چون طه حسین و عزّام در خور توجه است. نام و خانواده نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بود، هرچند که گاه، داذویه به داذبه تحریف شده‌است. ابن‌ندیم نام اسلامی پدر او را مبارک ذکر کرده که گویی ترجمهٔ عربی روزبه است، اما زبیدی در تاج العروس او را داذجُشنش (داد گُشنسب) خوانده‌است. با این همه مینوی معتقد است که نام عبدالله، پیش از مسلمان شدن، داذبه بوده که به روزبه تصحیف گشته‌است. پدرش نیز داذجشنس (= داذگشنسپ که مخفف آن داذویه است) نام داشته‌است. داذویه که از اعیان و اصیل‌زادگان پارس بود، زمانی که حجاج بن یوسف بر عراق حکم می‌راند، از جانب او مأمور خراج پارس شد، اما در کار اموال، ناروایی کرد و حجاج او را چندان شکنجه داد تا دستش «مقفع» (ناقص و تُرنجیده) شد. گاهی، به جای حجاج، نام خالد بن عبدالله قسری را آورده‌اند و مأمور عذاب او را نیز یوسف بن عمر ثقفی خوانده‌اند، اما نتیجهٔ روایت در هر حال یکی است. واژهٔ «مقفع» لقبی برای داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. ابن مقفع تا زمانی که اسلام نیاورده بود، همچنان به روزبه معروف بود و ابوعمرو کنیه داشت. پس از گرویدن به اسلام، نام عبدالله و کنیهٔ ابومحمد را برگزید. زندگی گویا روزبه در جور (= گور) که همان فیروزآباد فارس باشد، زاده شد. او هنوز کودک بود که با پدرش به بصره رفت. پدر به تربیتش همت گماشت، ادبا را گرد او جمع می‌آورد یا او را به مجالس ایشان می‌برد، سپس دو مرد بدوی به نام‌های ابوالغول و ابوالجاموس را که از فصحای عرب بودند و پیوسته به بصره می‌رفتند، به آموزش او گمارد. ابن مقفع علاوه بر دانشِ ظاهراً گسترده‌ای که از زبان پارسیگ در پارس کسب کرده‌بود، عربی را از زبان فصیحان و ادیبان عرب چنان آموخت که خود در صف فصیحان نشست. چند نکتهٔ مزاح‌آمیزی که بلاذری به او نسبت داده، بیش‌تر به توجه او به لغات و فصاحت دلالت دارد. به‌گمان پیش از سال ۱۲۶ قمری (۷۴۴ میلادی) مسیح بن حواری، حکومت شاپور داشته و ابن مقفع نزد او به دبیری مشغول بوده‌است. سپس عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز، والی عراق (۱۲۶ ق) مسیح را از حکومت عزل کرده، سفیان بن معاویه مهلبی را به جایش گماشت و سفیان عازم مرکز مأموریت خود شد. اما مسیح که از مسلط نبودن خلیفه بر آن دیار و آشوب‌های بخش شرقی آگاه بود، از واگذاشتن ولایت به سفیان سرباز زد و پیشنهاد کرد که یا ۵۰۰ هزار درهم بستاند و بازگردد، یا همین مال را بپردازد و بر کرسی حکومت نشیند. سفیان نپذیرفت، ولی ابن مقفع که ظاهراً رابط میان این دو بود، کار را چندان به درازا کشاند تا مسیح توانست با کردانی که در این شهر قدرت داشتند و نیز یاران خود مکاتبه کرده، گروهی گرد خود جمع کند. چون نیرومند شد، از سفیان خواست که بازگردد. در نزاعی که میان دو مرد درگرفت، مسیح توانست به ضربه‌ای، ترقوهٔ سفیان را بشکند. سفیان به دورق در مرز خوزستان گریخت و کینهٔ ابن مقفع را به دل گرفت. این اطلاعاتِ دقیق را جهشیاری داده‌است که در هیچ‌جای دیگر یافت نمی‌شود و ملاحظه می‌شود که در توضیح قتل ابن مقفع چقدر سودمند خواهد بود. سرانجام پس از آن که در ۱۲۹ قمری مسیح از شاپور رانده‌شد، ابن مقفع چندی در کرمان زیست. این سخن از آن جا دانسته می‌شود که به‌گفتهٔ جهشیاری او در کرمان دبیر داوود بن یزید ابن عمر بن هبیره بود و در آن زمان ثروت کلانی به چنگ آورد. گزارش بلاذری در کتاب فتوح قابل‌تأمل است. به‌گفتهٔ او «چون صالح بن عبدالرحمان متصدی خراج عراق شد (۹۶ ق/۷۱۵ م)، ابن مقفع از جانب او امر خراج خوردهٔ دجله، یا به‌قولی، بهقباذ را به عهده گرفت و مالی بیاورد و نامهٔ خویش را بر پوستی نوشت و آن را به زعفران بیندود. راوی گوید: «سبب آن است که وی را بر امور عجم آشنایی تمام بود». راست است که از آداب‌دانی ابن مقفع چنین ظرافتی بعید نیست، اما اگر بپذیریم که او در ۱۰۶ قمری (۷۲۴ م) زاده شده‌است، تاریخ مذکور ۱۰ سال پیش از تولد ابن مقفع خواهد بود. در این صورت باید در روایت بلاذری تردید کرد. اقبال بی‌آن که به این نکته توجه کند، گزارش بلاذری را پذیرفته و نقل کرده‌است. بی‌گمان او دیرزمانی در کرمان نماند، زیرا جنگ‌های پی‌درپی ابومسلم و چند امیر طرفدار عباسیان، به سرعت همهٔ ایران را فراگرفت و در ۱۳۲ قمری، دولت اموی فروریخت. بزرگان این دولت، برخی کشته شدند، برخی پنهان گشتند و بسیاری نیز عفو و در مقام خود ابقا شدند. در این میان ابن مقفع در امان ماند، اما کرمان را ترک گفت و به بصره روی آورد و آن جا، چنان‌که از مجموعهٔ روایات برمی‌آید، در آسایش و فراخی زیست و با بزرگان به رفت‌وآمد پرداخت و با معن بن زائده، مسلم بن قتیبه، عمارة بن حمزه، ابن ابی لیلی و ابن شبرمه دوست شد. افزون بر این، برخی به دوستی بسیار نزدیک او با عبدالحمید کاتب نیز اشاره کرده‌اند. داستان این دوستی را که چگونگی آن بر ما پوشیده‌است و در اصل آن نیز به سبب بُعد مسافت دو نویسنده می‌توان تردید کرد، جهشیاری (ص ۵۲) و ابن خلکان (۳/۲۳۱) آورده‌اند و سپس، کمابیش همهٔ نویسندگان شرقی، از اقبال (ص ۲۲) به بعد، آن را پذیرفته و نقل کرده‌اند. ساخت افسانه‌گون و اغراق‌آمیز روایت و نیز استبعاد سفر ابن مقفع به شمال میان‌رودان، یا فرودآمدن عبدالحمید تا بصره در آن احوال پرآشوب، موجب تردید در صحت این روایت می‌شود. در بصره، ابن مقفع به خدمت خاندانی عباسی، یعنی آل علی بن عبدالله عم‌ّ خلیفهٔ منصور درآمد و از میان آن خانواده، بیش‌تر به عیسی ابن علی متمایل بود. بدین سان ملاحظه می‌شود که او از امویان برید و به عباسیان پیوست، اما در این پیوند هم خللی پدیدار است، زیرا این خاندان از طریق عبدالله بن علی که بر منصور شورید، مدعی خلافت بودند و منصور نیز به زحمت نگرانی خویش را از ایشان پنهان می‌داشت. در هر حال ابن مقفع به نوعی دبیر رسمی ایشان گردید و شاید به قول جاحظ آموزش فرزندان سلیمان بن علی را هم به عهده گرفت. در همین زمان بود که ابن مقفع، خواه از سر صدق و خواه به ملاحظات اجتماعی و سیاسی، آیین‌هایی را که بدان پای‌بند بود، فروگذاشت و به اسلام گروید و ابومحمد عبدالله خوانده شد. اما راویان گذشته خواسته‌اند که برای این کار نیز سببی ملموس و در عین حال شورانگیز بیان کنند. از این رو برخی گفته‌اند که او روزی از کنار مکتبی می‌گذشت، کودکی به آواز بلند می‌خواند: «اَلَمْ نَجْعَلِ الاْرْضَ مِهاداً…». بازایستاد تا کودک سورهٔ نبأ را تمام کرد. گفت: «الحق که این سخن مخلوق نیست». سرانجام ابن مقفع اسلام آورد. او حدود ۱۰ سال در اسلام زیست و به‌گمان در همین دوره بود که همه یا بیش‌تر آثارش را تألیف کرد. از این دوره چند حکایت و روایت در دست است که شخصیت و برخی از گوشه‌های زندگی او را باز می‌نماید، اما در بازسازی زندگی او در خلال این مدت چندان کمک نمی‌کند. سرانجام در سال ۱۴۲ هجری به دستور خلیفه و به دست سفیان بن معاویه، عامل بصره، به وضعی بسیار فجیع و وحشیانه کشته شد. عقاید بی‌دینی او از مطالعهٔ باب برزویه طبیب که به نظر می‌رسد خود، آن را به کلیله و دمنه افزوده‌است به‌خوبی آشکار می‌شود: «... به‌هیچ تأویل درد خویش درمان نیافتم و روشن شد که پای سخن ایشان (اهل دین) بر هوا بود…» ابن مقفع در جریان نهضت فرهنگی زمان عباسیان نقشی بسیار مهم و اساسی داشت. او برای آماده ساختن زمینه‌های بحث و تحقیق در امور فلسفی، ابتدا کتاب‌های مرقیون و ابن دیصان و مانی را به عربی ترجمه کرد. بعضی ادعا می‌کنند که ابن مقفع فقط در ظاهر مسلمان شده و در واقع کماکان زرتشتی باقی مانده بود. بعضی نیز ادعا می‌کنند که عقاید زندیقی داشته‌است. از مهدی خلیفه نقل است (به مضمون) که «کتابی در زندقه ندیدم که با ابن مقفع ارتباطی نداشته باشد». آثار و فعالیت‌ها روزبه کتاب‌های زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتاب‌هایی که روزبه ترجمه کرد، می‌توان از کلیله و دمنه، تاجنامه انوشیروان، آیین‌نامه، سخنوری بزرگ (الأدب الکبیر) و سخنوری خُرد (الأدب الصغیر) نام برد. نثر عربی ابن مقفع بسیار شیوا بود و سرمشق سخن‌دانان و نویسندگان عربی‌نویس و عربی‌زبان. ترجمه‌های او از بهترین آثار ادبی و اخلاقی زبان عربی شمرده می‌شوند. روزبه نخستین کسی است که رسماً آثاری به نثر عربی نوشت. آثار او در بعضی دانشگاه‌های جهان، از جمله دانشگاه‌های کشورهای عرب مانند دانشگاه قاهره، به‌عنوان نمونه‌های خوب و شیوایی از نثر عربی بررسی می‌شوند. آثار او عبارت‌اند از: کلیله و دمنه الأدب الکبیر الأدب الصغیر و المنطق سیرالملوک (ترجمه عربی خداینامه) نامهٔ تنسر عجائب سجستان (ترجمهٔ ریکیهای سگستان) که عمدتاً از فارسی میانه به عربی ترجمه کرده‌است. الدرهٔ الثمینهٔ والجوهرهٔ المکنونهٔ مزدک باری ترمینیاس أنالوطیقا ـ تحلیل القیاس آیین‌نامه- فی عادات الفرس التاج ـ فی سیرهٔ أنو شروان أیساغوجی ـ المدخل میلیهٔ سامی ووشتاتی حسام وعمرانی نوفل رسالهٔ الصحابهٔ سیمای فرهنگی ابن مقفع به نظر می‌رسد ابن مقفع شخصی مشکل‌پسند، با آداب شسته-رفته بود. هم رسوم فرهنگ کهن نجابت ایرانی را داشت و هم ارزش‌های جامعه عربی را رعایت می‌کرد. سیمای فرهنگی ابن مقفع با همهٔ آوازه‌مندی، در هاله‌ای از ابهام است. انسان دوستی، اخلاق، آداب‌دانی، خوش‌زبانی و زیبارویی همه در زندگی کاملاً مرفه او جمع آمده بود. ابن مقفع مردی آزاده و آزاده‌اندیش بود. فضایل اخلاقی و ارزش‌های شخصی او در حدی بوده که کار پژوهشگران را دشوار ساخته‌است و باعث شده آنان دربارهٔ او به اختلاف دچار گشته و او را در دو قطب متضاد، دین‌داری کامل و الحاد مطلق جای دهند. زندگی اخلاقی او و وقار و احتشام عباداتش چنان است، که محققاً مسلمان به دشواری می‌تواند او را از دین خویش خارج بداند. با این همه تهی بودن آثار او از دفاع مستقیم از اسلام و شریعت، شوخ‌چشمی‌های گاه‌به‌گاه او و به خصوص هم‌نشینی با متهمان به زندقه، باعث می‌شود که گروهی دیگر به زندیق بودن او حکم کنند. شاید پس از ترجمانی و زبان‌دانی و ادبیّت، بحث‌انگیزترین موضوع دربارهٔ ابن مقفع، طرح «زندقه» در مورد اوست. او همچنین از بزرگ‌ترین راهبران نهضت ترجمه در سده‌های نخستین اسلامی است و از این حیث تأثیری ژرف و بی‌مانند بر تمدن مسلمانان نهاده‌است. مرگ گرچه ابن مقفع نزد مصاحبان موردِعلاقهٔ خود شوخ‌طبع بود قابلیت این را داشت که نزد کسانی که به آن‌ها اهمیت نمی‌داد مغرور و موهن باشد و در واقع او متمایل بود به استهزا و تحقیر کسانی که او را خشنود نمی‌ساختند بپردازد. یکی از قربانیان تمسخر و توهین او سفیان ابن معاویه بود که پس از توهین ابن مقفع به منصور، فرصتی برای انتقام به دست آورد. هنگامی که عبدالله ابن علی بر منصور شورید و مغلوب گشت، به او اجازه داده‌شد نزد سلیمان بماند. وقتی که خلیفه به موقعیت قوی‌تری دست پیدا کرد اما تصمیم بر این گرفت تا این گفتهٔ پیشین خود را نقض کند. وقتی سلیمان که دلواپس عبدالله بود، برایش امان خواست، متن امان‌نامه را ابن مقفع برای منصور نوشت تا منصور آن را امضا کند. این نامه به نظر منصور گستاخانه آمد و او را به خشم آورد. در نتیجه به سفیان اجازه داد تا به عنوان انتقام ابن مقفع را بکشد (گفته می‌شود با شکنجه). احتمالاً منصور، در ابن مقفع همان بلندپروازی‌های سیاسی را می‌دید که در نزد بنو علی مشاهده می‌کرد. بی‌دینی موردِادعا در مورد ابن مقفع یا هیچ نقشی در سقوط او نداشت یا نقشی ناچیز داشت. مانویت هنوز به اندازهٔ دوران حکومت ابوعبدالله محمد مهدی، خلیفهٔ عباسی فتنه‌آمیز محسوب نمی‌شد؛ و نیاز به منشیان دربار از نیاز به قرائت دینی واحد بیشتر احساس می‌شد. ابن اسفندیار در کتاب خود، تاریخ طبرستان در باب کشته شدن ابن مقفع چنین آورده: عبدالحسین زرین‌کوب در کتاب دو قرن سکوت این واقعه را اینچنین نقل کرده‌است: پانویس منابع محمدی ملایری، محمد: تاریخ و فرهنگ در ایران، پوشینه نخست: دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، انتشارات یزدان، ۱۳۷۲ خ. “ (الأدب الصغیر و الأدب الکبیر) “، ۲. چاپ ششم،: دار بیروت للطباعهٔ والنشر ۱۹۷۸ میلادی. جستارهای وابسته برمکیان خاندان نوبختی بابک خرمدین مازیار استادسیس ابومسلم خراسانی اعدام‌شدگان اهل ایران اعدام‌شدگان بدست خلفای عباسی اعدام‌شدگان سده ۸ (میلادی) اهالی ایران در سده ۸ (میلادی) اهالی بصره اهالی خلافت عباسیان در سده ۸ (میلادی) اهالی فیروزآباد دانشمندان کشته‌شده درگذشتگان ۱۴۵ درگذشتگان دهه ۷۵۰ (میلادی) زرتشتیان مسلمان‌شده عراقی‌های فارس‌تبار مترجمان از فارسی به عربی مترجمان اسلام در قرون وسطی مترجمان اهل ایران مسلمانان سده ۸ (میلادی) نویسندگان ادبیات فارسی دوران قرون وسطی نویسندگان عربی سده ۸ (میلادی) نویسندگان فارسی‌زبان اهل ایران نویسندگان مرد اهل ایران
2049
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D9%84%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C
فال‌بینی
فال و فال‌گیری به معنای کوشش در پیشگویی و پیش بینی آینده یک فرد و یک عمل خرافی و شبه علم است که از راه و روش های نهانی یا فراطبیعی صورت می گیرد. فال‌گیری یکی از شاخه‌های نهان‌شناسی است.باید توجه داشت که فال را نباید با طالع بینی اشتباه گرفت. طالع بینی نوعی پیشگویی است که از اختیار فرد خارج است؛ یعنی فرد قدرت انتخاب و اختیاری در آن ندارد، همچنین پیشگویی درطالع بینی بر اساس وضعیت ستارگان در زمان تولد فرد می‌باشد (مانند طالع بینی چینی یا طالع بینی هندی). اما در فال پیشگویی با توجه انتخاب فرد بدست می‌آید و برخلاف طالع بینی به تاریخ تولد بستگی ندارد (مانند فال تاروت، فال قهوه یا فال حافظ). بنابراین نباید واژه فال را با طالع بینی اشتباه گرفت پس واژه‌هایی مانند فال چینی، فال مصری، فال شخصی اشتباه می‌باشد. روش‌های فالگیری همان‌طور که طالع بین‌ها به ستاره‌ها رجوع می‌کنند تا پیشگویی کنند، فالگیران نیز روشها و راه‌های خاص خود را برای پیشگویی دارند. برای مثال فالگیر در فال قهوه، پیشگویی دربارهٔ آینده فرد را با توجه به شکل ایجاد شده در فنجانی که از آن قهوه نوشیده شده‌است استخراج می‌کند. با اختراع و پیدایش ماشین چاپ، کارت‌های بازی بسیار ارزان در دسترس همگان قرار گرفت و از آن زمان فال با کارت نزد فالگیرها محبوبیت زیادی یافت. در این میان بخصوص کارتهایی موسوم به کارت تاروت که تصاویر و نقشهای رنگی عجیب و غریب دارند، از قدیم توجه طالبان رازها را به خود جلب کرده‌است. فالگیر با توجه به این که چه کارتهایی باز شده‌اند، چگونه و درچه محیطی قرار دارند؛ پس از بررسی کارتهای تاروت، سرنوشت او را از روی کارتها می‌خواند. گونه‌های فال فال حافظ فال حافظ با دیوان حافظ در بین ایرانیان یک رسم عمومی است. دیوان شعر خواجه شمس الدین حافظ شیرازی از پر طرفدارترین کتبی است که در خانه هر ایرانی وجود دارد. ایرانیان برای تفنن و شاید برای تصمیم گیری با زدن فال به این دیوان فرصتی برای خواندن شعر و تفسیر آن به خیر و صلاح یا به شر و ناصواب پیدا می‌کنند. ایرانیان به هنگام زدن فال، کتاب را در دست می‌گیرند و به بیان این جملات یا جملاتی از این دست می‌پردازند: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، ما طالب یک فالیم، بر ما بنما رازی عده‌ای هم می‌گویند: حافظ ای حافظ شیرازی، بر من نظر اندازی، من طالب یک رازم، تو کاشف هر فالی، قسم به شاخه نباتت قسم می‌دهم به قرآنی که در سینه داری، این فال مرا بگشای. برخی دیگر می‌گویند: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، به حق شاخ نباتت، به حق جام شرابت، منظور خودت را از مراد ما بیان کن. بعد انگشت خود را لای دیوان می‌گذارند و باز می‌کنند. غزلی را که در صفحه سمت راست قرار دارد می‌خوانند و تفسیر می‌کنند. اگر مضمون غزل مثبت باشد فال را خوب و گرنه آن را بد می‌دانند. از آن جا که عمده غزلیات حافظ دارای مضامینی عرفانی، عشقی، امیدوارکننده و مهربانی آفرین است زدن فال در مراسم خواستگاری، ازدواج، نوروز، تولد فرزندان و مانند آن بیشتر مرسوم است. متقاضیان فال حافظ بیشتر دختران و پسران جوانی هستند که در طلب عشق و در جستجوی یافتن دلیلی برای ادامه عشق خود هستند. برخی فال‌ها نیز مانند فال انبیاء الهی وجود دارند و به اعتقاد برخی افراد واقعی و قابل اعتمادتر هستند. جستارهای وابسته پیشگوی ایرانی شاه نعمت‌الله ولی ایل بگی جاف منابع علوم خفیه طالع‌بینی
2050
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1%DA%A9
پیکرک
پیکَرک یا تَندیسَک به پیکره‌ها (مجسمه‌ها) ی ساخته دست انسان گفته می‌شود که معمولاً به شکل یکی از جانداران است. تندیسک معمولاً به تندیسهای کوچک اطلاق می‌شود، یعنی در اندازه‌ای کوچک‌تر از قد واقعی موجود. البته این مسئله همیشه صادق نیست و مثلآ دربارهٔ حشرات تندیسک‌ها می‌توانند در اندازه واقعی یا بزرگ‌تر ساخته شوند. نگارخانه جستارهای وابسته تندیس‌گری اتاکو انواع مجسمه‌سازی تندیسک‌ها گردآوری
2060
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%DA%A9
نسک
واژه نَسْک برابر پارسی واژهٔ کتاب است. امروزه واژهٔ نسک به‌طور ویژه برای اشاره به بخش (کتاب)های پنجگانهٔ اوستا به کار می‌رود. کاربرد به صورت اسم خاص مجموعه نوشته‌های زرتشت پیامبر بزرگ ایرانی که اوستا نام دارد از ۲۱ نسک (کتاب) فراهم آمده بود که امروزه پنج نسک از آن باقی است. لغت‌نامهٔ دهخدا دربارهٔ واژهٔ «نسک» چنین می‌نویسد: کاربرد به جای کتاب و پارسی میانه از دیگر واژه‌های پارسی برای کتاب، که پیش از سرازیر شدن وام‌واژه‌های عربی به زبان پارسی بکار می‌رفته‌اند می‌توان از نیوه نام برد. نیوه با واژه نوشتن هم‌ریشه‌است. گاه به‌اشتباه پارسی‌نویسان واژهٔ ماتیکان را برای کتاب به کار می‌برند ولی باید توجه داشت که این واژه با مایه و مادیان هم‌ریشه‌است. مادیان یا همان مدین یا مدیانی یا مهدیانی به معنای حکم‌کننده به عدل وداد و رای است و تنها در عنوان کتاب‌هایی از جمله قرآن مجید به کار رفته‌است که به سوالاتی پاسخ داده شده‌است یا مسایلی در آن کتاب‌ها حل شده. مدانو مثل ماتیکان مینوی خرد که پاسخ‌های مینوی خرد به فردی به نام دانا است. یا ماتیکان یا مدین هزار دستان که به معنی همه‌کاره یا کار بلد که قضاوت یا (حکم یا رای) قضایی را خداوند در کتابی که نزد او قرار داده حکم می‌کند. پانویس منابع فرهنگ فارسی دهخدا واژه‌ها
2061
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86
جمهوری آذربایجان
جمهوری آذربایجان ، بزرگ‌ترین کشور قفقاز واقع در قفقاز جنوبی می‌باشد که در شرق اروپا و آسیای غربی و در مجاورت دریای خزر قرار دارد. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر این کشور، باکو و زبان رسمی آن، ترکی آذربایجانی است. این سرزمین تا حدود دویست سال پیش جزو کشور ایران بود ولی در جنگ‌های ایران و روسیه، طی قراردادهای گلستان و ترکمانچای به روسیه ملحق شد. جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی در سال ۱۹۹۱ از اتحاد جماهیر شوروی جدا شد و به شکل کنونی درآمد. این کشور از جنوب با ایران ۶۸۹ کیلومتر، از غرب با ارمنستان ۹۹۶ کیلومتر و ترکیه ۱۷کیلومتر، از شمال با گرجستان ۴۲۸ کیلومتر و روسیه ۳۳۸ کیلومتر مرز زمینی دارد. همچنین این کشور دارای ۷۱۳ کیلومتر مرز آبی با کشورهای ترکمنستان و قزاقستان در دریای خزر است. جمعیت آذربایجان ۱۰٬۱۳۹٬۰۰۰ نفر با اکثریت مسلمان (۹۷٫۳٪) است. این سرزمین تا حدود دویست سال پیش جزو کشور ایران بود ولی در جنگ‌های ایران و روسیه، طی قراردادهای گلستان و ترکمانچای به روسیه ملحق شد. آذربایجان دارای میراث فرهنگی تاریخی کهن است. با فروپاشی امپراتوری روسیه، جمهوری دمکراتیک آذربایجان در ۲۸ مه ۱۹۱۸ تأسیس شد و از جمهوری فدرال دموکراتیک قفقاز جنوبی، اعلام استقلال کرد. نام آذربایجان، با توجه به نام ناحیهٔ آذربایجان ایران انتخاب و با اهداف سیاسی، بر این جمهوری، نهاده شد. این در حالی است که این نواحی در تاریخ ایران هیچگاه آذربایجان نامیده نمی‌شد بلکه اران یا آران خطاب می‌شد. در سال ۱۹۲۰ با حملهٔ ارتش سرخ به باکو، این جمهوری با عنوان جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه شد. اندکی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور فعلی جمهوری آذربایجان، در روز ۳۰ اوت ۱۹۹۱ اعلام استقلال کرد. جمهوری آذربایجان، دارای یک حکومت متمرکز بوده و نظام سیاسی آن، جمهوری نیمه‌ریاستی است. حزب آذربایجان نوین از سال ۱۹۹۳ همواره قدرت را در دست داشته‌است. این حزب، متهم به انحصار قدرت، اقتدارگرایی و نقض حقوق بشر در آذربایجان از طریق سرکوب آزادی‌های سیاسی و مدنی و ایجاد محدودیت در خبررسانی است. با وجود این‌که ۹۷ درصد از شهروندان آذربایجانی، مسلمان هستند، اما حکومت این کشور، بر اساس قانون اساسی آذربایجان، یک حکومت سکولار است و هیچ دین رسمی نیز برای این کشور، تعریف نشده‌است. این کشور، یکی از ۶ کشور مستقل با مردمان ترک‌زبان و از اعضای فعال شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان و سازمان بین‌المللی فرهنگ ترکی است. آذربایجان با ۱۸۲ کشور دارای روابط سیاسی است و در ۳۸ سازمان و نهاد بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهد، سازمان امنیت و همکاری اروپا، شورای اروپا و همچنین در برنامه مشارکت برای صلح ناتو، عضویت دارد. این کشور همچنین از اعضای مؤسس سازمان توسعه اقتصادی و دموکراسی گوآم، کشورهای مستقل همسود، سازمان منع سلاح‌های شیمیایی و عضو ناظر در سازمان تجارت جهانی است. همچنین جمهوری آذربایجان ادعای مالکیت ارضی بر دالان زنگزور در ارمنستان را مطرح کرده‌است. واژه‌شناسی ریشهٔ نام نام آذربایجان از واژهٔ آتروپات، نام ساتراپ (فرماندار) پارسی ماد کوچک در زمان لشکرکشی اسکندر مقدونی به شاهنشاهی هخامنشی، نشأت گرفته‌است. آتروپات پس از مرگ داریوش سوم در سال ۳۳۰ پ.م. به اسکندر پیوست و ۳ سال همراه او بود تااینکه مجدداً به فرمانداری ماد گماشته شد؛ اما پس از مرگ اسکندر، دولتی مستقل از جانشینان مقدونی وی تشکیل داد. معنی نام آتروپات ریشه در دین زرتشتی داشته و به معنی «آذربُد» یا «نگهبان آتش» یا «نگهبانی شده توسط آتش» است. واژه آذربایجان در پارسی میانه Āturpātākān (آتورپاتاکان) و در شکل قدیم فارسی نو Ād̲h̲arbād̲h̲agān (آذرباذَگان) و Ād̲h̲arbāyagān (آذربایَگان) تلفظ می‌شده و امروزه Āzarbāyd̲j̲ān (آذَربایجان) تلفظ می‌شود. در واقع، «آذر» تغییریافتهٔ «آتَر» (آتش) و «بایجان» تغییریافتهٔ «پاتگان» (جایگاه نگهبان) است. نام‌گذاری این منطقه در گذشته به نام اران معروف بوده‌است. در روستای «بویوک دَکَن» واقع در بخش نوخای قفقاز، نوشته‌ای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سده ۲ میلادی دانسته‌اند و در آن از «لبانیا» یاد شده‌است. در نوشته‌های مورخان باستان از جمله پلیبیوس و استرابون نیز نام «آلبانیا» آمده‌است. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در منابع پارتی‌زبان به صورت «اردان» آمده‌است. در منابع عهد اسلامی این نام را اران و «الران» نوشته‌اند. این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. پس از لشکرکشی‌های تیمور و تاخت‌وتاز ترکمانان آق‌قویونلو و قراقویونلو، نام اران به تدریج از کتاب‌ها برداشته شد در گذشته بیش‌تر مورخان و جغرافی‌نگاران، اران و دربند را بیرون از محدودهٔ ایالت آذربایجان دانسته‌اند. اما برخی اوقات این منطقه در زیر سلطه آذربایجان بود و برخی نیز آن را داخل محدودهٔ آذربایجان دانسته‌اند. مسعودی در قرن ۱۰ میلادی در کتاب خود موسوم به «مروج الذهب» در یک جا از اران به عنوان یکی از شهرها و مناطق آذربایجان نام برده (الاران من بلاد آذربایجان). این در حالی است که او در چند جای دیگر این اثر، تمایز میان ایالات اران و آذربایجان قائل می‌شود. ابن اثیر مورخ دنیای اسلام نیز در کتاب حجیم خود موسوم به «الکامل فی التاریخ» شروان و اران را بخشی از آذربایجان دانسته‌است. در پیمان‌نامه‌های ترکمانچای و گلستان به بخش شمالیِ رود ارس که از ایران جدا شده، نام آذربایجان داده نشده‌است و این نام مختص به مرزهای ایران بوده‌است. نخستین استفاده از نام «آذربایجان» در آن منطقه، به وقایع پس از سقوط امپراتوری روسیه و تشکیل دولتی با نام «جمهوری دموکراتیک آذربایجان» در مه ۱۹۱۸ در شهر تفلیس مربوط می‌شود. تا آن زمان، یعنی ۱۹۱۸، نام «آذربایجان» صرفاً برای مناطق شمال غربی ایران استفاده می‌شد و برای مناطق بالاتر از رود ارس استفاده نمی‌شد. این در حالی بود که به شکل تاریخی، نام آن مناطق اران و شیروان نامیده می‌شدند. برخی تاریخ‌نویسان و پژوهشگران، تغییر نام این منطقه را از آران (در تاریخ باستان با نام آلبانی) به آذربایجان که نامی مختص به ایران بود را تلاشی هدفمند از سوی اتحاد شوروی برای مداخله در امور ایران دانستند. در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ میلادی دولت مساواتیان با حمله ارتش سرخ به باکو ساقط شد و سپس آن منطقه را «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» به عنوان بخشی از اتحاد شوروی نامیدند. جغرافیا کشور آذربایجان از نظر موقعیت جغرافیایی بین طول جغرافیایی ۲۰”/ ۵۹′/ ۴۴° تا ۵۴”/ ۳۶′/ ۵۰° شرقی و عرض جغرافیایی ۳۰″/ ۲۶′/ ۳۸° تا ۳۶″/ ۵۴′/ ۴۱° شمالی واقع شده‌است. این مختصات مربوط به خاک اصلی جمهوری آذربایجان است (بدون احتساب نخجوان). جمهوری آذربایجان در جنوب رشته‌کوه قفقاز و شمال رودخانه ارس و در کنار دریای خزر واقع شده‌است. سه رشته‌کوه، قفقاز بزرگ در شمال، قفقاز کوچک در غرب، و کوه‌های تالش در جنوب، این کشور را احاطه کرده‌است. این کوه‌ها ۴۰ درصد از مساحت جمهوری آذربایجان را دربرگرفته‌است و قله کوه بازاردوزو (Bazardüzü) با ارتفاع ۴۴۶۶ متر بلندترین نقطه آن است. نواحی میانی شامل جلگه‌های آران مرکزی، مغان و میل و سواحل دریای خزر کم ارتفاع و پست بوده و ارتفاع در پست‌ترین نقطه این کشور، ۲۸ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. جمهوری آذربایجان یک کشور محصور در خشکی است. این کشور در پیرامون دریای خزر، که یک دریای بسته‌است، واقع شده و طول خط ساحلی آن ۸۰۰ کیلومتر است. تنوع زیستی و گیاهی آذربایجان به دلیل تنوع آب و هوا بسیار زیاد است به گونه‌ای که تنها بیش از ۴۵۰۰ گونه گیاه در کوهستان‌های آذربایجان دیده می‌شود. مرزها آب و هوا از لحاظ آب و هوایی، جمهوری آذربایجان دارای چندین نوع آب و هوای مختلف است. به‌طوری‌که از ۱۱ ناحیه آب و هوایی، ۹ گونه ناحیه در آذربایجان وجود دارد. میانگین دما در مناطق جلگه‌ای شمال و شرق کشور از ۶ درجهٔ سانتی‌گراد در زمستان و ۳۶ درجه در تابستان متغیر است، در حالی‌که در مناطق کوهستانی غربی زمستان‌ها تا ۹- در زمستان و ۱۲ درجه سانتی‌گراد در تابستان می‌رسد. پایین‌ترین دمای مطلق در اردوباد به میزان ۳۳- درجه سانتی‌گراد و بالاترین دما در جلفا به میزان ۴۶ درجه سانتی‌گراد ثبت شده‌است. به‌طور کلی شمال و شرق کشور دارای آب و هوای نسبتاً خشک و کوهستانی است در حالی‌که منطقه جنوب شرقی آب و هوای مرطوب و ملایم‌تری دارد. مناطق غربی و شمالی و جنوبی شامل قره‌باغ و شمال شرقی جمهوری خودمختار نخجوان، دامنه کوه‌های قفقاز و ناحیه لنکران-آستارا و کوه‌های کوه‌های تالش بسیار مرطوب هستند. بیشترین میزان بارش سالانه در لنکران و به میزان ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ میلی‌متر و کمترین میزان بارش سالانه به میزان ۲۰۰ تا ۳۵۰ میلی‌متر در آبشرون روی می‌دهد. مناطق مرکزی شامل جلگه‌های وسیع مستعد کشاورزی است که توسط رودهای کورا و ارس آب‌رسانی می‌شوند. تقسیمات کشوری جمهوری آذربایجان به ۵۹ بخش، ۱۱ شهر و ۱ جمهوری خودمختار تقسیم شده‌است. جمهوری خودمختار نخجوان دارای ۷ بخش است و بدین ترتیب، این کشور جمعاً به ۶۶ بخش تقسیم شده‌است. علاوه بر این، این کشور به ۱۰ ناحیه اقتصادی تقسیم شده‌است. هر ناحیه اقتصادی شامل چند بخش می‌باشد. نواحی اقتصادی جمهوری آذربایجان عبارتند از: شهرهای مهم تاریخ دوره پیش از تاریخ سابقه حضور بشر در جمهوری آذربایجان به هزاران سال قبل بازمی‌گردد. کاوش‌های غار آزیخ در بخش فضولی وجود آثاری از زندگی بشر به قدمت ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار سال را نشان می‌دهد. سنگ نگاره‌های قبوستان نیز تاریخی ۱۲ هزارساله دارند. در سده ۹ پیش از میلاد، سکاها یکی از اقوام ایرانی‌تبار در این ناحیه‌ای که هم‌اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود، سکنی گزیدند. به دنبال آنان مادها بر منطقه حاکم گشتند. با حمله اسکندر دوران حکمرانی حاکمان وابسته به او در منطقه آغاز شد. اما در دوره‌هایی حاکمان محلی حکومت‌های محلی خود را برپا می‌داشتند. دوره باستان در فاصله قرن اول تا سوم میلادی رومیان بر این منطقه مسلط شدند و نام آن را آلبانیا نهادند در این دوران پادشاهی مسیحی آلبانیای قفقاز پدیدار شد اما این ناحیه در سال ۲۵۲–۲۵۳ پس از میلاد به دست شاپور یکم ساسانی افتاد. کشمکش برای به دست گرفتن کنترل منطقه بین رومیان، پادشاهان ساسانی و حکام محلی ادامه داشت؛ و قدرت بین آن‌ها دست به دست می‌شد. دوره اسلام در زمان ظهور اسلام سلسله مسیحی مهرانی‌ها در آلبانیای قفقاز حاکم بودند. آنان همواره توسط ترکان خزر از شمال و اعراب از جنوب مورد تهدید واقع می‌شدند. اعراب مسلمان پس از شکست دادن رومیان و ساسانیان به سوی آذربایجان لشکرکشی کردند و پس از درهم شکستن مقاومت مسیحیان به رهبری جوانشیر در سال ۶۶۷ میلادی بر این ناحیه حاکم شدند. شروان‌شاهان از اواخر قرن دوم شمسی شروان‌شاهان حکومت منطقه آذربایجان را در دست گرفتند. آنان با آمدن سلجوقیان نیز بر مسند قدرت باقی‌ماندند. چرا که به آنان خراج می‌دادند. این سلسله تا زمان انقراضش در سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ قمری) به دست شاه تهماسب یکم صفوی، در قسمت‌هایی از آذربایجان به‌ویژه ناحیه شمال شرقی این جمهوری به صورت حاکمان محلی، حکم‌رانی می‌کردند. غزنویان و سلجوقیان در اوایل قرن پنجم شمسی غزنویان بر قسمتی از منطقه مسلط شدند. آنان اولین حکومت ترک‌تبار در منطقه بودند و در تغییر ترکیب جمعیتی و زبانی آذربایجان نقش عمده‌ای داشتند. به‌دنبال غزنویان، سلجوقیان که حکومتی ترک‌تبار بودند بر منطقه حاکم شدند. این دوران، دوران شکوفایی ادبیات فارسی در منطقه نیز می‌باشد. مشهورترین شاعران این دوران، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی می‌باشند. حمله مغول و تیمور در سده ۱۳ و سده ۱۴ میلادی با هجوم مغول‌ها و تاتارها (تیمور لنگ) سلسله‌های محلی برافتادند. صفویه در سده ۱۵ میلادی خانات محلی تحت سلطه آق‌قویونلوها، تا به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی به قسمت عمده اران، شروان و قره‌باغ تسلط داشتند. آران و شروان، از اولین مناطقی بود که شاه اسماعیل یکم صفوی تحت سلطه خود درآورد. پس از جنگ چالدران برای نخستین بار این منطقه به شکل موقت به اشغال ترکان عثمانی درآمد تا پس از دست به‌دست شدن‌های زیاد، هشتاد سال بعد، ایرانیان در زمان شاه عباس موفق به بازپس‌گیری درازمدت این منطقه شدند. افشاریه و قاجاریه در قرون بعد تحت حکومت افشاریه و سپس این سرزمین در داخل حکومت قاجاریه قرار داشته که در نهایت در سال‌های ۱۱۹۳ و ۱۲۰۷ خورشیدی در پی پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه از ایران جدا و به روسیه تزاری ضمیمه شد. سلطه تزارها بر آذربایجان پس از انعقاد پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه تزارها، کنترل منطقه قفقاز را در دست گرفتند اما همچنان نفوذ فرهنگی و معنوی ایران و عثمانی در منطقه بیشتر از نفوذ روسیه بود. در این دوره روس‌ها سرمایه‌گذاری بسیار کمی در این ناحیه می‌کردند. اما با استخراج نفت توجه به آذربایجان بیشتر گردید و اقتصاد محلی رونق گرفت. در این دوره جمعیت شهر باکو به‌طور فزاینده‌ای افزایش یافت و مهاجران روس یک سوم جمعیت شهر را تشکیل می‌دادند. ارامنه نیز در دوایر رسمی مشغول بکار بودند. اینگونه تضادهای اجتماعی باعث وقوع شورش‌هایی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد. در دائرةالمعارف بزرگ شوروی آمده‌است که «در اواسط سدهٔ ۱۱م (۵ ه‍.ق) هجوم اقوام ترک (از جمله غُزان و دیگران) که دودمان سلجوقی در رأس آن‌ها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید». چند خان‌نشین، ملک‌نشین و سلطان‌نشین کوچک پدید آمد که در نیمهٔ دوم سدهٔ ۱۲ق/نیمه دوم سدهٔ ۱۸م شمارهٔ آن‌ها به ۱۵ رسید. عمده‌ترین آن‌ها عبارت بودند از خان‌نشین‌های باکو، گنجه، دربند، قُبه (قوبا = کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شَکی، شروان، ایروان، کوتکاشِن، قَبَله و شَمشادیل. سلطان‌نشین‌های کوچک بعضی مستقل و بعضی دیگر تابع خان‌ها بودند به عنوان نمونه سلطان‌نشین‌های آرش، ایلی‌سو و کوتکاشن از خان‌شکی، و ملک‌نشین‌ها از خان قراباغ تبعیت می‌کردند. در ۱۴ و ۲۱ مه ۱۸۰۵م در اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورک‌چای موافقتنامه‌ای به امضا رسید که طبق آن، خان‌های قراباغ و شکی تابعیّت دولت روسیه را پذیرفتند. پس از پایان جنگ‌های ایران و روسیه، بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه درآمد و در پی انعقاد معاهدهٔ ترکمانچای، بعضی خان‌ها، ازجمله خان‌های اردوباد و نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری روسیه اعلام نمودند سقوط تزارها و استقلال آذربایجان در آغاز قرن بیستم با رشد صنایع، تفکرات اصلاح‌طلبانه در آذربایجان شکل گرفت. در سال ۱۹۰۳ میلادی حزب چپ‌گرای همت با هدف دفاع از زبان و فرهنگ آذربایجانی تشکیل شد. در سال ۱۹۱۲ با انشعاب در حزب همت، حزب مساوات شکل گرفت. به دنبال سقوط تزارها، حزب بلشویک که متشکل از ارامنه و روس‌ها بود سعی در تشکیل دولتی کمونیستی داشتند که با مخالفت مردم مسلمان و تشکیل ارتش اسلام این حرکت ناکام ماند سرانجام در روز ۱۸ مه سال ۱۹۱۸ جمهوری آذربایجان با عنوان جمهوری دمکراتیک آذربایجان توسط محمدامین رسول‌زاده رهبر حزب مساوات، اعلام استقلال کرد. کشتار شوشی که به نسل‌کشی هزاران ارمنی انجامید از وقایع مهم این دوره‌است. تلاش جمهوری دمکراتیک آذربایجان برای آغاز گفتگوهای اتحاد با ایران با هجوم بلشویک‌ها ناکام ماند و این کشور نوبنیاد تنها دو سال پس از کسب استقلال، تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی درآمد. در اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۲۰ با پیروزی بلشویک‌ها، جمهوری آذربایجان به مدت ۷۱ سال تا ۱۹۹۲، با نام جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی یکی از جمهوری‌های تشکیل دهندهٔ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۶، این کشور بخشی از جمهوری سوسیالیستی ماورای قفقاز شوروی بود و مانند گرجستان و ارمنستان، دچار گسترش شهرنشینی شد و با پیشرفت‌های گسترده اقتصادی، صنعتی شد. شهرنشینی، آموزش و پرورش و پویایی اجتماعی در جمهوری آذربایجان موجب بروز تضادهای اجتماعی بین کلان‌شهر باکو، و مناطق سنتی عقب مانده روستایی گردید. در این جمهوری آموزش به زبان آذربایجانی بود و مقامات مهم اجرایی آذربایجانی بودند. اما به ویژه در دوره حکومت استالین (۱۹۲۸–۱۹۵۳م) و رهبری باقروف بر حزب کمونیست آذربایجان، این جمهوری شدیداً تحت سیطره مسکو بود. پس از مرگ وی استقلال این جمهوری بیشتر شد و فرصت‌های بیشتری برای رشد نخبگان سیاسی و فکری این کشور فراهم شد. این نخبگان در هنگام بروز نزاع با ارمنیان قره باغ، در فوریه ۱۹۸۸، در بین رهبران جبههٔ خلق آذربایجان (اپوزیسیون)، و هم مخالفان کمونیستشان حضور داشتند. در سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰، خشونت ضد ارمنیان به ترتیب در سومقائیت، و باکو بروز کرد و نتیجتاً در ۱۹۹۰ حکومت مسکو دست به عملیات نظامی علیه جمهوری آذربایجان زد. استقلال مجدد در پی کودتای نافرجام علیه گورباچف رهبر شوروی سابق در اوت ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان اعلام استقلال کرد و ایاز مطلب‌اف، رهبر حزب کمونیست به عنوان نخستین رئیس‌جمهور انتخاب شد. گروه اپوزیسیون جبههٔ خلق آذربایجان در مهٔ ۱۹۹۲ مطلب‌اف را برانداخت و ابوالفضل ایلچی‌بیگ با شعار جدایی از کشورهای مستقل همسود و حفظ سیطره بر ناگورنو قره‌باغ، در انتخاباتی که این جبهه برگزار کرد پیروز شد. پس از او حیدر علی‌اف از ۱۹۹۳ تا زمان مرگ خود در سال ۲۰۰۳ ریاست جمهوری را بر عهده داشت و پس از او پسرش الهام علی‌اف به ریاست جمهوری رسید که تاکنون بر سر قدرت بوده‌است. جنگ اول قره‌باغ جنگ اول قره‌باغ (و به جنگ آزادی‌بخش آرتساخ) جنگی بود که از فوریه ۱۹۸۸ تا مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قره‌باغ، واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان، بین جمهوری آذربایجان و اکثریتارمنی ساکن با پشتیبانی ارمنستان رخ داد. با بالا گرفتن درگیری، هرکدام از طرفین سعی در پاکسازی قومی مناطق تحت تصرف خود از نژاد دیگر کردند. در نتیجه جنگ قره‌باغ بیش از ۳۵ هزار نفر کشته شدند و بیش از ۸۰۰ هزار نفر در نواحی مورد مناقشه، آواره و مجبور به جلای وطن شدند. برای برقراری صلح دائمی و فراگیر در منطقه کوشش‌های متعددی به عمل آمد و طرح‌های صلح مختلفی ارائه گردیده‌است ولی هیچ‌یک به نتیجه عینی و مورد انتظار نرسید و وضعیت حاکم بر منطقه همچنان نه جنگ و نه صلح است. در جریان جنگ اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت ایران در اکتبر ۱۹۹۳. م / آبان ۱۳۷۲ به باکو سفر کرد و طی سه روز (۴، ۵ و ۷ آبان) دیدارهای خصوصی و مکرری با حیدر علی‌اف داشت. در این سفر رئیس‌جمهور وقت آذربایجان از ایران درخواست ورود عملی به جنگ را کرد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: «... تقریباً همه‌جا در حرکت‌ها و بازدیدها، رئیس‌جمهور [حیدر علی‌اف] همراه من بود، یکی از حرف‌های مهم و تکراری‌اش این بود که ایران از این فرصت جنگ با ارامنه استفاده کند و حضور خودش را در آذربایجان بالا ببرد و گاهی تعبیر می‌کرد که این‌جا از آنِ ایران بوده و حالا هم بیایید دفاع کنید و اداره کنید. در نخجوان هم که بود، شبیه این حرف‌ها را می‌زد و تحلیل می‌کرد که اگر شما آذربایجان را تحت قدرت خود بگیرید، حاکمیت روسیه در کل قفقاز متزلزل می‌شود …». هاشمی در خاطرات ۸ آبان [۱۳۷۲] می‌نویسد: «بعد از نماز مغرب، شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. دربارهٔ درخواست کمک نظامی از سوی جمهوری آذربایجان مذاکره شد. در مورد کمک‌های آموزشی، تسلیحاتی و سیاسی موافقت شد اما درمورد همکاری عملی در دفاع مخالفت شد». حیدر علی اف در ژوئن ۱۹۹۴. م / تیر ۱۳۷۳ هم در این رابطه به ایران سفر کرد که هاشمی دربارهٔ درخواست‌های وی نیز مطالبی نوشته‌است. بحران قره‌باغ موجب قطع روابط دیپلماتیک جمهوری آذربایجان و ترکیه با ارمنستان، انسداد مرزها و شرایط جدید و شکننده‌ای را در فضای منطقه قفقاز جنوبی حاکم نمود. حضور و نقش آفرینی بازیگرانی نظیر ایران، ترکیه، روسیه، آمریکا، فرانسه، سازمان امنیت و همکاری اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد در روند تحولات قره‌باغ موجب شد این بحران ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی به خود گیرد. پس از اعلام آتش‌بس در ۲۴ دسامبر ۱۹۹۴ میلادی شورای عالی قره‌باغ روبرت کوچاریان را به عنوان نخستین رئیس‌جمهور قره‌باغ انتخاب نمود و در ۳۰ آوریل ۱۹۹۵ میلادی دومین دوره انتخابات پارلمانی قره‌باغ برگزار شد. نخستین دوره انتخابات در ۲۸ دسامبر سال ۱۹۹۱ میلادی صورت گرفت. جنگ دوم قره‌باغ مقاله اصلی: جنگ دوم قره‌باغ جنگ دوم قره‌باغ در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان آغاز شد. با وجود در خواستهای کشورهای مختلف برای کاهش تنشها و بعد از چندین آتش‌بسی نا موفق بالاخره بعد از ۴۴ روز جنگ متمادی جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان با وساطت فدراسیون روسیه موفق به عقد توافقنامه آتش‌بس ناگورنو قره‌باغ در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ شدند. بر اساس این توافق آذربایجان بخش بزرگی از مناطق اشغال شده در طی جنگ اول قره‌باغ را بازپس گرفت. ساختار سیاسی دولت آذربایجان یک جمهوری دمکراتیک، قانون محور، لائیک و یکپارچه است. حاکمیت دولتی در جمهوری آذربایجان بر پایه اصل تفکیک قوا اعمال می‌گردد. سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان از منظر شکل اعمال حاکمیت دولتی، یک جمهوری بر پایه سیستم ریاست جمهوری است. نظام سیاسی آذربایجان از سوی برخی عالمان سیاسی به خاطر نفوذ دیرپای خانواده سیاسی علی اف و حزب آذربایجان نوین (Yeni Azərbaycan Partiyası, YAP) تأسیس شده توسط حیدر علی‌اف. سومین رئیس‌جمهور این کشور، اقتدارگرایانه توصیف شده‌است. علی اف (که بین ۱۹۹۳ و ۲۰۰۳ رئیس‌جمهور بود؛ او پیشتر دبیرکل حزب کمونیست آذربایجان بین ۱۹۶۹ و ۱۹۸۲, و معاون اول نخست‌وزیر اتحاد جماهیر شوروی بین ۱۹۸۲ و ۱۹۸۷ بود) در سال ۲۰۰۳ با الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور چهارم و کنونی جایگزین شد. in 2003. گرچه آذربایجان انتخابات‌های متعددی از زمان استقلال خود برگزار کرده و بسیاری از نهادهای رسمی یک دموکراسی را دارد، از سوی خانه آزادی در دسته غیر آزاد مانده‌است، و این نهاد در شاخص جهانی آزادی در سال ۲۰۲۲ به آن امتیاز ۹ از ۱۰۰ داده و آن را یک «رژیم مستحکم اقتدارگرا» خواند. در سال‌های اخیر شمار زیادی از روزنامه نگاران، وکلا و و کنشگران حقوق بشر آذربایجانی بابت انتقاد از رئیس‌جمهور علی اف و مقامات حکومت دستگیر و زندانی شده‌اند. قطعنامه ای در پارلمان اروپا در سپتامبر ۲۰۱۵ آذربایجان را دچار «بزرگ‌ترین افول در حکمرانی دمکراتیک در کل اوراسیا در ده سال اخیر» دانسته و ذکر کرده گفتگوی آن با این کشور در زمینه حقوق بشر «هیچ پیشرفت بزرگی» نداشته‌است. در سال ۲۰۱۶، رئیس‌جمهور آذربایجان فرمانی را برای عفو یک دوجین از افرادی را صادر کرد که از سوی برخی سازمان‌های غیردولتی ۱۷ زندانی سیاسی شناخته می‌شدند. این فرمان مورد استقبال وزارت امور خارجه آمریکا قرار گرفت و قدمی مثبت دانسته شد. در مارس ۲۰۱۷، فرمان عفو دیگری صادر شد که منجر به آزادی افرادی شد که ۱۶ زندانی سیاسی تلقی می‌شدند. رئیس دولت رئیس جمهوری هر ۵ سال یک بار به روش مراجعه به آرای مخفی عمومی انتخاب می‌شود. الهام حیدر اوغلو علی‌یف در تاریخ ۹ اکتبر ۲۰۱۳ به ریاست جمهوری آذربایجان برگزیده شده‌است. قوه مقننه جمهوری آذربایجان مجلس ملی جمهوری آذربایجان از ۱۲۵ نماینده تشکیل شده‌است. انتخابات چهارمین دوره این مجلس در ۷ نوامبر ۲۰۱۰ برگزار شد. ۱۰۵ نفر برابر با ۸۴٪ از نمایندگان را آقایان و ۲۰ نفر برابر با ۱۶٪ از نمایندگان را زنان تشکیل می‌دهند. قوه قضاییه جمهوری آذربایجان شامل دادگاه قانون اساسی، دیوان عالی کشور، دادگاه استیناف و دادگاه اقتصاد می‌باشد. سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان بر پایه اصول چند حزبی و تکثرگرایی استوار است. در حال حاضر در جمهوری آذربایجان ۵۵ حزب سیاسی دارای مجوز بوده و مشغول فعالیت هستند. احزاب سیاسی از طریق عضویت در نهاد مقننه و نهادهای مدیریت محلی، در اعمال حاکمیت دولتی مشارکت می‌کنند. به جز احزاب سیاسی، بالغ بر ۴۰۰۰ تشکل مردم‌نهاد نیز در کشور فعالیت دارند. اقتصاد جمهوری آذربایجان در مقایسه با جمهوری‌های تازه استقلال یافته اطراف خود در اثر بهره‌برداری از منابع نفتی که در سال ۲۰۰۸ برابر ۷ میلیارد بشکه بوده‌است (که حدود یک درصد از ذخایر اثبات شده جهان) که در حال حاضر در منطقه یک صادرکننده محصولات گازی محسوب می‌شود. و سرمایه‌گذاری پس از استقلال توسعه بیشتری پیدا کرده‌است. با وجود این بعد از استقلال این کشور، تورم فزاینده ناشی از آثار جنگ قره‌باغ همراه با سیاست‌های آزادسازی قیمت‌ها و خصوصی‌سازی اقتصاد موجب شد که مردم جمهوری آذربایجان تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار گیرند و قدرت خرید آن‌ها به‌سرعت کاهش یابد ولی از سال ۱۹۹۶ میلادی، افزایش درآمدهای حاصل از قراردادهای نفتی بین‌المللی، روند رو به رشد سرمایه‌گذاری خارجی، اعتبارات صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و مساعدت کشورهای اروپایی موجب شد تا اقتصاد نابسامان این کشور کمی رو به بهبود گذارد. در سال ۲۰۰۷ از تعداد کل شاغلان در بخش اقتصادی ۷۰ درصد در بخش خصوصی مشغول به کار بودن و تعداد بیکاران ۲۸۱ هزار نفر بوده‌است. تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۱۹ معادل ۴۵ میلیارد دلار بوده‌است که تولید ناخالص سرانه اهالی کشور را معادل ۴۵۰۰ دلار می‌کند. جمهوری آذربایجان برای ثبات بخشیدن به اوضاع اقتصادی با کمک صندوق بین‌المللی پول دو برنامهٔ اقتصادی را به اجرا درآورده و توانسته‌است میزان تورم را کاهش دهد. میزان تورم در این کشور از ۴۱۱ درصد در سال ۱۹۹۵ میلادی به ۲۰ درصد در سال ۱۹۹۶ میلادی و ۷/۳ درصد در سال ۱۹۹۷ و صفر درصد در سال ۱۹۹۸ میلادی و (۵-) درصد در نیمه نخست سال ۲۰۰۰ میلادی کاهش یافته‌است. در سال ۲۰۰۸ میلادی جمهوری آذربایجان بنا به گزارش بانک جهانی برترین کشور از نظر اجرای برنامه‌های اصلاحات اقتصادی بین ۱۰ کشور محاسبه شده (ده کشوری که جزئیات اطلاعات اقتصادی خود را در اختیار بانک جهانی قرار دادند) بوده‌است و در رتبه نخست قرار گرفت. واحد پول ملی این کشور منات آذربایجان است که هر منات معادل ۰٫۵۸۸ دلار آمریکا و هر دلار آمریکا معادل ۱٫۶۹۸ منات است. (آوریل ۲۰۲۲) کشاورزی و دامپروری طبق گزارش فائو، در سال ۲۰۱۸ مهم‌ترین محصولات کشاورزی آذربایجان به این صورت بوده‌است: گندم (۱٬۹۹۱٬۰۰۰ تن) - هندوانه (۳۰۷٬۰۰۰ تن) - گردو (۱۱٬۷۴۰ تن) - گوجه فرنگی (۶۰۹٬۰۰۰ تن) - چغندر قند (۲۷۷٬۰۰۰ تن) - به (۳۲٬۰۰۰ تن) - سیب زمینی (۸۹۸٬۰۰۰ تن) - گلابی (۵۲٬۰۰۰ تن) - پیاز (۲۳۵٬۰۰۰ تن) - ذرت (۲۴۸٬۰۰۰ تن) - فندق (۵۲٬۰۰۰ تن) - انگور (۱۶۷٬۰۰۰ تن) - سیر (۴۴٬۹۰۰ تن) - انجیر (۱۱٬۲۰۰ تن) - بادمجان (۷۹٬۰۰۰ تن) - خیار (۲۲۳٬۰۰۰ تن) - آلبالو (۳۸٬۸۰۰ تن) - جو (۹۱۶٬۰۰۰ تن) - سیب (۲۷۷٬۰۰۰ تن) - کلم (۱۰۸٬۰۰۰ تن) همچنین تعداد دام زنده در این کشور به این ترتیب می‌باشد: گاو (۲٬۴۸۲٬۰۰۰ رأس) - گاومیش (۱۷۶٬۰۰۰ رأس) - بز (۶۲۲٬۰۰۰ رأس) - اسب (۶۵٬۰۰۰ رأس) - گوسفند (۷٬۶۸۱٬۰۰۰ رأس) جهانگردی جمهوری آذربایجان در سال‌های اخیر تلاش‌های قابل توجه‌ای برای افزایش گردشگری خود داشته‌است. همچنین سال ۲۰۱۱درکشور آذربایجان سال گردشگری آذربایجان نمایده شد. کشور آذربایجان در سال ۲۰۱۰ میزبان بیش از دو و نیم میلیون گردشگر بوده‌است، در سال‌های اخیر سهم گردشگری آذربایجان را بیشتر کشورهای اوکراین، قزاقستان، ایران، گرجستان، اردن، بحرین، آلمان، استرالیا، بلغارستان و فنلاند داشته‌اند در سال ۲۰۱۲ جمهوری آذربایجان بیشترین گردشگر را در منطقه قفقاز پذیرا بوده‌است. در همین سال علی‌رغم اینکه ایران دو برابر جمهوری آذربایجان گردشگر پذیرفته اما درآمد گردشگری جمهوری آذربایجان در این سال بیش از دو برابر درآمد ایران بوده‌است. میراث فرهنگی و معماری ملی و اسلامی از مهم‌ترین عامل‌های ثبات در جمهوری آذربایجان محسوب می‌شود. این کشور به‌عنوان دومین کشور شیعه در جهان، با میراث‌های معماری، آداب و رسوم، تنوع‌های فرهنگی، انواع پوشاک، صنایع دستی، غذاهای سنتی و چشم‌اندازهای جغرافیایی و طبیعی از نظر جهانگردی قابل‌توجه بوده و همه‌ساله هزاران گردشگر خارجی را به سمت جمهوری آذربایجان جذب کرده که از نظر اقتصادی نیز تأثیر به‌سزایی در رشد اقتصادی این کشور داشته‌است. نیروهای مسلح تاریخ نیروهای مسلح آذربایجان به زمان جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸ که ارتش ملی تازه شکل گرفته بود بازمی‌گردد. وقتی جمهوری آذربایجان استقلال خود را پس از فروپاشی شوروی سوسیالیستی به‌دست‌آورد بر پایه قانون در سال ۱۹۹۱ ارتش جمهوری آذربایجان تأسیس گردید. تا سال ۲۰۰۲ ارتش آذربایجان دارای ۹۵۰۰۰ پرسنل نظامی فعال و همچنین دارای ۱۷۰۰۰ نیروی شبه‌نظامی است. نیروهای مسلح این کشور، دارای سه شاخه نیروی دریایی آذربایجان، نیروی هوایی و نیروی زمینی است. افزون بر این شاخه‌های اصلی، نیروهای نظامی آذربایجان دارای زیرشاخه‌هایی است که در موقع لزوم می‌توانند در دفاع از کشور کمک کنند. این نیروها شامل گارد ساحلی، مرزبانان و نیروهای انتظامی داخلی است. گارد ملی آذربایجان یک نیروی بیشتر شبه‌نظامی است که یک نهاد نیمه‌مستقل ویژه از سرویس حفاظت دولتی است که زیر نظر رئیس‌جمهور اداره می‌شود. آذربایجان پیمان نیروهای مسلح متعارف در اروپا (سی اف ای) را امضا کرده‌است. این کشور همکاری نزدیکی با ناتو در پروژهای حفاظت از صلح دارد. آذربایجان ۱۵۱ نیروی حافظ صلح در عراق و ۱۸۴ نیرو در افغانستان دارد. بودجه نظامی آذربایجان برای سال ۲۰۱۱ معادل ۴٫۴۶ میلیارد دلار بوده‌است. آذربایجان دارای صنایع دفاعی تولید اسلحه سبک، سیستم‌های کوچک توپخانه و برخی وسایل نقلیه نظامی است. ارتش آذربایجان همکاری‌های تمرینی با گارد ملی اوکلاهاما داشته‌است. سیاست به‌دنبال استقلال، فعالیت‌های سیاسی در جمهوری آذربایجان به‌شدت افزایش یافت. یکی از بزرگ‌ترین سازمان‌های سیاسی اپوزیسیون جبههٔ خلق آذربایجان حول ملی‌گرایی ملی و دفاع در مقابل حملات ارمنستان تشکیل شد. این سازمان در مراحل بعدی حاوی فراکسیونهایی با اندیشه‌های پان ترکیسم نیز بوده‌است. در اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ابوالفضل ایلچی‌بیگ با اندیشه‌های قوم گرایانه این مقام رسید، بعد از انتخاب ایلچی‌بیگ وی به همراه وزیر کشور خود اسکندر حمیداف در چندین نوبت خواستار تشکیل ترکیه بزرگ که شامل تمام نواحی شمالی ایران می‌شد شدند. پس از شکست‌های پیاپی در جنگ با ارمنستان، و شکست تقریباً تمامی سیاست‌های وی، و چندین قیام خونین در چند شهر از جمله گنجه، حیدر علی‌اف رئیس وقت پارلمان طی یک کودتای بدون خون‌ریزی قدرت را به دست آورد و ایلچی‌بیگ به تبعید فرستاده شد. در زمان ریاست‌جمهوری وی و پسرش روابط با ایران به‌تدریج گرمتر شد، تا جایی که رؤسای جمهور هر دو کشور در چندین نوبت به کشور یکدیگر سفر کرده‌اند، و جمهوری آذربایجان کنسولگری‌ای نیز در شهر تبریز افتتاح کرد و علی‌اف پسر به آن شهر سفر کرده و با تجار آن دیدار کرد. موافقتنامه‌های زیادی نیز در زمینه‌های تجاری، ورزشی، فرهنگی و مرزی بین دو کشور بسته شده‌است. در سال‌های اخیر جریانات ضدایرانی تحت حاکمیت الهام علی‌اف دوباره شدت گرفته‌است. همچنین این کشور در فهرست ناقضان آزادی مطبوعات است. مسایل مورد مناقشه در پی گسسته شدن اتحاد جماهیر شوروی و آغاز درگیری‌های قومی، تعداد کثیری از ساکنان ارمنی منطقه قره‌باغ با مداخله ارتش جمهوری ارمنستان موفق به کنترل این ناحیه و شش ناحیه غیر ارمنی‌نشین شدند. جمهوری قره‌باغ که کنترل بیست درصد از اراضی جمهوری آذربایجان را دارد تا کنون توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده‌است و از هر لحاظ تحت نفوذ و حاکمیت ارمنستان می‌باشد. در اثر این جنگ‌ها حدود یک میلیون اهالی آذری، ارمنی و کُرد جنگ‌زده این منطقه بی خانمان گشته و تعداد کثیری هنوز در پناهگاه‌های موقتی و نیمه موقتی به‌سر می‌برند. حقوق بشر جمهوری آذربایجان یکی از ضعیف‌ترین کشورها در رعایت حقوق بشر است. در چند سال گذشته فشار بر منتقدان دولت به روش‌های گوناگون در حال افزایش بوده‌است. گفته می‌شود یکی از دلایل عدم تمایل اعضای شورای اروپا به مجازات یا مذاکره در این مورد با جمهوری آذربایجان، به خاطر منابع نفت خام و گاز طبیعی این کشور است. جمعیت‌شناسی از جمعیت ۸٬۲۳۸٬۶۷۲ نفری جمهوری آذربایجان، ۵۱ درصد شهرنشین و ۴۹ درصد در روستاها زندگی می‌کنند. نرخ رشد جمعیت در این کشور ۰٫۷۶۲ درصد است. قومیت‌ها براساس سرشماری سال ۱۹۹۹، ۹۰٫۶ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را آذربایجانی، ۲٫۲ درصد را لزگی (داغستانی)، ۱٫۸ درصد را روس و ۱٫۵ درصد را ارمنی تشکیل می‌دهند؛ البته تقریباً تمامی ارمنی‌ها در منطقهٔ خودمختار قره‌باغ کوهستانی زندگی می‌کنند. براساس سرشماری سال ۱۹۸۹ شوروی، حدود ۲۶۲٬۰۰۰ نفر غیر آذربایجانی از ۹ قومیت مختلف در این کشور زندگی می‌کرده‌اند که از این میان، ۱۷۱٬۰۰۰ نفر لزگی و ۲۱٬۰۰۰ نفر تالشی بوده‌اند؛ اما تالشی‌ها جمعیت خود را حدود ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ نفر برآورد می‌کنند. آمارهای رسمی این کشور در مورد اقلیت‌های قومی مورد چالش پژوهشگران قرار گرفته‌است و در محافل خصوصی نیز خود آذربایجانی‌ها قبول دارند که تعداد لزگی‌ها، تالش‌ها و کردها بسیار بیشتر است. هم‌اکنون دولت جمهوری آذربایجان سیاست سخت آسیمیله کردن اقلیتهای قومی را پیگیری می‌کند و باعث گردیده‌است که بسیاری از لزگی‌ها، تالش‌ها و کردها در این صدسال اخیر در قوم آذربایجانی ادغام شوند. این در حالیست که بر اساس قانون اساسی جمهوری آذربایجان تمام اقوام ساکن این کشور از حق آموزش به زبان مادری و حفظ فرهنگ بومی برخوردارند. اما این اصل قانون اساسی کشور به درستی توسط دولت به اجرا در نیامده و شورای اروپا نیز در گزارش سال ۲۰۰۹ خود تلاش دولت این کشور را برای حفظ تنوع فرهنگی و فرهنگ‌های قومی کم دانسته‌است. جدول جمعیت گروه‌های قومی آذربایجان (۱۹۲۶–۲۰۰۹) آذربایجانی‌ها قوم آذربایجانی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل می‌دهند مردمی عمدتاً شیعه‌مذهب، ترک‌زبان و با فرهنگ ایرانی هستند. به نوشته دائرةالمعارف بزرگ اسلامی «در این قوم، عنصر غالبِ ترک که پیامد مهاجرت اقوام ترک - به‌ویژه سلجوقیانِ اُغوز در سدهٔ ۱۱ م/۵ ق - به این سرزمین است، با ساکنان کهن این سرزمین، یعنی ایرانیان و دیگر مردمانی که از روزگار باستان در ماوراء قفقاز می‌زیسته‌اند، ترکیب شده‌است». مطالعات ژنتیکی جدید نشان داده که آن‌ها هم از نظر میتوکندری دی‌ان‌ای، که نسب مادری را نشان می‌دهد و هم از نظر کروموزوم Y، که نسب پدری را می‌نمایاند، به همسایگان جغرافیایی خود یعنی اقوام قفقازی (گویشوران به زبان‌های قفقازی) شبیه ترند تا به خویشان زبانی خود یعنی اقوام ترک‌تبار در نقاط دیگر دنیا. خصوصیات ژنتیکی قفقازی‌ها نیز در مجموع چیزی بین اروپائی‌ها و ساکنان خاورمیانه‌است که نسب مادری شباهت بیشتری را به اروپائی‌ها و نسب پدری شباهت بیشتری را به خاورمیانه‌ای‌ها نشان می‌دهد. این نتایج ایده جابجایی زبانی آذربایجانی‌ها را تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که گروه‌های مهاجر آن قدر کوچک بوده‌اند که سهم ژنتیکی آن‌ها در جمعیت فعلی قابل مشاهده نیست. لزگی‌ها لزگی‌ها جزو اقوام بومی قفقازی هستند که به یکی از زبان‌های خانواده قفقازی تکلم می‌کنند. برای نمونه پروفسور سوانته کرنل می‌گوید:" این آمارها نشانگر نظرات رسمی دولت هست، ولی در واقعیت شمار لزگی‌ها روشن نیست. هرچند مقامات رسمی آن را صد و هشتاد هزار نفر ذکر می‌کنند اما منابع دیگری تعداد لزگی‌ها را بسیار بیشتر دانسته و آن را در حدود هفتصد هزار نفر می‌دانند. همچنین در آمار اتنولوگ، حدود لزگی‌ها در جمهوری آذربایجان ۳۶۴٫۰۰۰ نفر ذکر شده‌است. برپایه آمار رسمی جمهوری آذربایجان جمعیت لزگی‌ها ۱۷۸۰۲۱ هزار نفر است. به قول پروفسور کرنول، نریمان رمضانُف یکی از رهبران سیاسی لزگی می‌گوید که هرچند بسیاری از تالش‌ها، تات‌ها و کردها زبانشان را به خاطر سیاست‌های آسیمیلاسیون باخته‌اند، ولی لزگی‌ها به خاطر روابط با داغستان (که سیاست آسیمیله شدن دولت جمهوری آذربایجان در آن وجود ندارد) توانسته‌اند زبان و فرهنگ خود را بهتر حفظ کنند. تالشی‌ها طبق دانشنامهٔ ایران، بیشترین تراکم جمعیت روستاییان در این کشور در نواحی واقع در جنوب شرقی آن است که اکثریت این جمعیت را تالشی‌ها (که آن‌ها نیز ایرانی‌تبارند) تشکیل می‌دهند و بسیاری از آداب رسوم کهن خود را هم حفظ کرده‌اند. آمار سال ۱۹۲۶ شوروی (در رابطه با کم شمردن این آمار به بخش تات‌ها در همین مقاله بنگرید)، تعداد تالشی‌ها را ۷۷٫۰۳۹ نفر ذکر کرده‌است. آمار سال ۱۹۵۹ تالشی‌ها را ذکر نکرده و آن‌ها را جزو آذربایجانی‌ها شمرده‌است. سپس در سال ۱۹۹۹ (آمار رسمی جمهوری آذربایجان) تعداد تالشی‌ها ۷۶٫۸۰۰ نفر شمرده شده‌است (یعنی کمتر از سال ۱۹۲۶). امروزه نیز مقامات جمهوری آذربایجان تعداد تالشی‌ها را همان ۷۶٫۸۰۰ نفر برمی‌شمرند. اما از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران تعداد تالشی‌ها بسیار بیشتر از این می‌باشد و این ارقام تنها ناشی از کم‌شماری اقلیت‌های قومی توسط دولت است. پروفسور وارتان گریگوریان این آمارسازی مقامات جمهوری آذربایجان را یک تحریف می‌داند. همچنین پروفسور کرنول می‌گوید که حداقل ۲۰۰٫۰۰۰ تا ۴۰۰٫۰۰۰ تالشی در جمهوری آذربایجان وجود دارد. بر اساس آمار اتنولوگ در سال ۱۹۹۶ تعداد تالشی‌ها در این کشور حدود ۸۰۰ هزار نفر، لزگی‌ها ۳۶۴ هزار نفر و کردها ۲۰ هزار نفر بوده‌است. پروفسور وارتان گریگوریان (استاد دانشگاه و رئیس چند دانشگاه آمریکا) مقاله مفصلی در رابطه با آسیمیله کردن تالشی‌ها به دست شوروی و مقامات جمهوری آذربایجان نوشته‌است. در کل دو علت برای کم شمردن تالش‌ها ذکر شده‌است: اول از همه فشار بر هویت تالش در دوران شوروی و دوم حساسیت برانگیختن از این‌که کسی خود را غیر آذربایجانی معرفی کند. تات‌ها زبان تات‌های قفقاز فارسی است و آن که در ایران، تاتی نامیده می‌شود نیست. دولت جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۹ میلادی، جمعیت تات‌های آذربایجان را تنها ۱۰٬۹۲۲ نفر اعلام کرده‌است. این در حالی‌است که تا قرن بیستم تعداد تات‌زبان‌ها بسیار بیشتر بوده‌است. برای نمونه در آمار سال ۱۸۸۶، شمار تات‌ها ۱۲۰٫۰۰۰ نفر ذکر شده‌است. اما پس از حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۶، تعداد تات‌ها به ۲۸٫۵۰۰ تقلیل یافت. بنابر نظر این منبع، تعداد تات‌ها به خاطر سیاست آسیمیله کاهش یافته‌است. عباس قلیخان باکیخانوف (قرن نوزدهم) نیز زبان «مملکت باکو» به علاوه چند نقطه دیگر را نیز تاتی ذکر کرده‌است. درصفحه ۱۸ کتاب مذکور آمده‌است: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضاً در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمده‌است: محالات واقع در میان بلوکین‌شماخی و قدیال که حالا شهر قبه‌است، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریهٔ تراکمه، همین زبان تات را دارند… قسم قربی مملکت قبه سوای قریهٔ خنالق که ربانی علی‌حده دارد و ناحیهٔ سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو می‌باشند به اصطلاحات منطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترک‌زبان را مغول می‌نامند. کردها بخش عمده کردهای آذربایجان در سده‌های ۱۹ و ۲۰ میلادی وارد این سرزمین شدند. بیشتر آنها در جنگ بین روس‌ها و ترکان عثمانی، آوارگانی بودند که به خاطر نزدیکی دینی با آذربایجانی‌ها در خاک آذربایجان سکنی گزیدند. کردها یکی از اقوام جمهوری آذربایجان هستند که زیرفشار سخت آسیمیله، شمار آن‌ها در جمهوری آذربایجان کاهش یافته‌است؛ به گونه‌ای که اگر یک فرد کرد به جای این که خود را یک آذربایجانی معرفی کند، بر هویت قومی خویش پافشاری می‌کرد، قادر به پیداکردن شغل نبود.[۶] کردهای جمهوری آذربایجان بیشتر در منطقه ناگورنو قره‌باغ (در اطراف شهرهای کلبجر و لاچین) در مرکز کشور (شهرهای هاک و زنگلان و زردآوا و در جمهوری نخجوان (اطراف شهرهای سده رک و تیواز) زندگی می‌کنند. بعد از وقوع جنگ قره‌باغ، کردها نیز مانند آذربایجانی‌ها این منطقه را ترک نمودند و به سایر مناطق آذربایجان کوچ کردند کرنل در رابطه با جمعیت کردها می‌گوید: «آمار کردها بسیار است، برخی آن را حدود ده درصد از جمعیت کشور برشمرده‌اند». برخی از منابع کرد به وجود ۲۰۰٬۰۰۰ نفر کرد در جمهوری آذربایجان اشاره می‌کنند؛ اما در آمار رسمی گفته شده که تنها ۱۲٬۰۰۰ نفر کرد در این کشور زندگی می‌کنند؛ دلیل این امر آن است که پس از سال ۱۹۳۰ به تدریج منابع دولتی قومیت اکثر کردها را از روی عمد آذربایجانی عنوان کرده‌اند.[۹] کردهای ساکن در اطراف منطقه قره باغ از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۹ میلادی، این منطقه را تحت عنوان استان خودمختار کرد (کردستان سرخ) اعلام کردند که این منطقه در نتیجه سیاست‌های شوروی کمونیستی به حالت پیشین برگشت. زبان‌ها زبان رسمی کشور، ترکی آذربایجانی می‌باشد ولی زبان‌های روسی، لزگی، تالشی، تاتی، کردی و آواری نیز صحبت می‌شود. ترکی آذربایجانی از نظر تقسیمات زبانی، جزئی از دسته ترکی جنوب باختری یا ترکی اوغوز می‌باشد. ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی و ترکمنی در گروه ترکی جنوب باختری (اوغوز) قرار می‌گیرند. ادیان حدود ۴۵ درصد جمعیت جمهوری آذربایجان مسلمان هستند. ۸۵ درصد جمعیت مسلمان جمهوری آذربایجان شیعه و ۱۵ درصد بقیه سنی هستند. ۴۴٫۹ درصد از مردم جمهوری آذربایجان، مسلمان (۸۵ درصد شیعه)، حدود ۵۴ درصد از جمعیت آذربایجان بی‌دین هستند. ۲٫۵ درصد ارتدوکس روس و ۲٫۳ درصد ارمنی هستند. البته درصد اعتقاد به ادیان در این کشور صوری است؛ چراکه عدهٔ بسیار کمی از مردم عبادت کرده و واقعاً به دین خود وابستگی دارند. جمهوری آذربایجان به همراه ایران، عراق و بحرین چهار کشوری هستند که در آن شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند. پس از استقلال از شوروی تبلیغات اسلامی در این کشور رشد داشته‌است فرهنگ و هنر فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان بنا به موقعیت جغرافیایی و میراث تاریخی متأثر از فرهنگ‌های مختلف منطقه قفقاز و خاورمیانه از جمله فرهنگ‌های ایرانی، ترکی، روسی و اسلامی است. در سال ۲۰۰۹ باکو از طرف سازمان‌های یونسکو به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شد. و امروزه فرهنگ غربی با شدت بسیار رایج می‌گردد. بجز اکثریت آذربایجانی اقوام متفاوتی همچون ارمنی‌ها، کردها و تالشی‌ها در جنوب و شرق و لزگی‌ها و یهودی هاو تات‌ها در شمال به رنگارنگی زبان‌ها و فرهنگ رایج افزوده‌اند. نرخ باسوادی در این کشور ۹۸٪ ذکر شده‌است. برگزاری جشن نوروز و موسیقی مقام نشانه‌های نزدیکی و تأثیر ماندگار و تاریخی به فرهنگ ایرانی هستند. از لحاظ ادبیات نیز شعرایی مانند خاقانی شروانی و نظامی گنجوی از خاک جمهوری آذربایجان فعلی برخاسته‌اند و تأثیرهای اساسی در ادبیات فارسی داشته‌اند. سینما سینما در آن منطقه ریشه تاریخی دارد. در واقع سه سال پس از نمایش اولین فیلم در فرانسه، فیلم‌هایی کوتاه دربارهٔ فوران نفت و یک رقص توسط یک مهندس فرانسوی فعال در حوزه صنعت نفت که به امپراتوری روسیه و باکو آمده بود، گرفته شد. موسیقی جمهوری آذربایجان از لحاظ موسیقی غنی است، انواع موسیقی در این کشور رایج است موسیقی مقامی آذربایجانی موسیقی میخانه‌ای موسیقی عاشیق موسیقی تالشی مسابقه آواز یورویژن در سال ۲۰۱۲ (به انگلیسی: Eurovision Song Contest ۲۰۱۲)پنجاه و هفتمین دوره سالانه مسابقه یوروویژن است که با برنده شدن آذربایجان در سال ۲۰۱۱ و با ترانه "Running Scared" یاًدوران ترسیده" با اجرای دو هنرمند آذربایجانی اِلدار و نگار این سری مسابقات در جمهوری آذربایجان و در شهر باکو و در تالار نوساز " کریستال " این شهر برگزار گردید. با توجه به تصمیم EBU پایان این مسابقه در ۲۶ مه ۲۰۱۲، برابر با شنبه ۶ خرداد سال ۱۳۹۱ هجری شمسی برگزار گردید. ۴۲ کشور در این نوبت از مسابقه شرکت کرده بودند و ترانه "سرخوشی" از لوریَن از کشور سوئد برنده این مسابقه شد. روسیه با گروه " مادر بزرگها " مقام دوم و صربستان هم مقام سوم را از آن خود کرده آذربایجان هم چهارم شد. ورزش در سال ۲۰۱۵ بازی‌های اروپایی در این کشور برگزار شد و همچنین یکی از میزبان‌های مسابقات فوتبال قهرمانی اروپا ۲۰۲۰ می‌باشد. باشگاه فوتبال قره‌باغ تیم ملی فوتبال آذربایجان آشپزی جستارهای وابسته آذری‌ها ترکی آذربایجانی روابط ایران و جمهوری آذربایجان روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان جمهوری دمکراتیک آذربایجان جمهوری خودمختار نخجوان موسیقی آذربایجانی رقص‌های آذربایجانی کتابخانه ملی جمهوری آذربایجان قره‌باغ فهرست روزنامه‌های جمهوری آذربایجان کانال‌های تلویزیونی جمهوری آذربایجان کمک‌های ایران به جمهوری آذربایجان پناهندگان در جمهوری آذربایجان نگارخانه منابع سیا در مورد جمهوری آذربایجان کتابخانه کنگره آمریکا پیوند به بیرون ایالات و نواحی بنیان‌گذاری‌شده در سال ۱۹۹۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۱ (میلادی) در آسیا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۱ (میلادی) در اروپا جمهوری آذربایجان جمهوری‌ها جمهوری‌های اتحاد شوروی دولت‌های مدرن ترک قفقاز جنوبی قفقاز کشورها و سرزمین‌های ترکی آذربایجانی‌زبان کشورها و سرزمین‌های روسی‌زبان کشورها در آسیا کشورها در اروپا کشورهای جاده ابریشم کشورهای حاشیه دریای خزر کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای غرب آسیا کشورهای محصور در خشکی
2065
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D9%82%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%B2
تات‌های قفقاز
تات‌های قفقاز یا تات‌های شمالی (دیگر نام‌ها: لاهیجانی، داغلی، پارسیان قفقاز، پارسیان قفقاز جنوبی) یکی از قوم‌های ایرانی‌تبار و شاخه‌ای از فارسی‌زبانان بومی قفقاز هستند که در جمهوری آذربایجان، فدراسیون روسیه (بیشتر در داغستان جنوبی) و ارمنستان سکونت دارند. این قوم بسته به منطقهٔ زندگی، خود را «تاتی»، «پارسی»، «داغلی» و «لاهیجان (لُهیجُن)» می‌نامند. به جز بخش کوچکی سنی مذهب، بیشتر تات‌ها شیعه هستند. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان تاتی جوهوری را میان خود نگاه داشته‌اند. تات‌های ارمنستان مسیحی هستند. زبان این تیره ایرانی «تاتی» است که همراه با فارسی‌دری و تاجیکی پاره‌ای از زبان‌های ایرانی جنوب‌غربی و گویشی از فارسی بشمار می‌رود و زبانی که در ایران، تاتی نامیده می‌شود نیست. تاتی ایران (که در استان‌های قزوین، زنجان، اردبیل، سمنان، آذربایجان شرقی، خراسان شمالی و غیره گویشور دارد) از شاخهٔ زبان‌های ایرانی شمال غربی و نزدیک به تالشی، گیلکی و کردی است. نزدیک‌ترین زبان به زبان تاتی ایران، زبان تالشی است، در حالی که زبان گروه قومی مورد بررسی، گویشی از فارسی است. استفاده از زبان‌های ترکی آذری و روسی نیز در میان تات‌های قفقاز گسترده‌است. تاریخ پیش از حملهٔ عرب‌ها نخستین اشاره در منابع موجود از حضور پارسیان در قفقاز جنوبی، به گسترش نظامی هخامنشیان (۵۵۸–۳۳۰ پیش از میلاد) بازمی‌گردد که این منطقه را به عنوان ساتراپ‌های ۱۰، ۱۱، ۱۸ و ۱۹ به شاهنشاهی خود افزودند کشف ویرانه‌های معماری هخامنشی، قطعات جواهرات و سفالینه‌ها در بررسی‌های باستان‌شناسی در آران (جمهوری آذربایجان)، ارمنستان و گرجستان این موضوع را تأیید کرده‌است. به هر روی، تا زمان هخامنشیان اطلاعاتی از حضور پیوسته و فراوان پارسیان باستان در قفقاز جنوبی وجود ندارد. گمان مؤکد بر این است که نیاکان تات‌های کنونی در زمان ساسانیان (۳–۷ پس از میلاد) در این منطقه ساکن شده باشند. ساسانیان برای استواری موقعیت خود در قفقاز جنوبی شهرها و پادگان‌هایی ساختند. انوشیروان خسرو اول، پادشاه ساسانی (۵۳۱–۵۷۹) عنوان نمایندگی خود را در شروان (منطقهٔ شرقی قفقاز جنوبی) به یکی از خویشان نزدیکش داد. این فرد، نیای نخستین دودمان شروانشاهان (حدوداً ۵۱۰–۱۵۳۸) بود. پس از حملهٔ عرب‌ها پس از پیروزی‌های اعراب در منطقه (۷–۸ پس از میلاد)، مسلمان شدن مردم قفقاز جنوبی آغاز شد. حملهٔ عرب‌ها با حمله‌های ترک‌ها و مغول‌های پسین در آسیای میانه دنبال گردید. تات‌های قفقاز جزء آذربایجانی‌های فارسی‌زبانند که زبان آن‌ها در اثر حملهٔ ترکان پسین هنوز تغییر نکرده‌است. گرچه با روند تسلط زبان ترکی آذری در جمهوری آذربایجان هر روز از جمعیت آنان کاسته می‌شود. ابو الحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی، تاریخدان عراقی، در سال‌های میان ۸۹۶ تا ۹۵۶ پس از میلاد مسیح؛ پیش از حملهٔ ترک و مغول به ایران؛ حضور پارسیان و پارسی‌زبانان را در منطقه گواهی می‌دهد. وی می‌گوید: ولی روند تسلط زبان فارسی در قفقاز در سده‌های بعد به نفع مردمان پسین آسیای میانه یعنی ترکان زردپوست تغییر کرد؛ به‌طوری که زبان مسلط در جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران، زبان ترکی آذربایجانی است. پس از حملهٔ مغول و ترک پس از سدهٔ ۱۴، تیره‌های اغوز با رهبری دودمان سلجوقی رخنه به ناحیه را آغازیدند و ترکی به‌طور تدریجی شروع به جایگزینی زبانی کرد و در گذر روزگار با تأثیرپزیری از زبان رایج باشندگان آن دیار (آذری) ترکی آذری شکل گرفت. ظاهراً در این دوره نام بیرونی «تات» و «تاتی» به گویش‌های زبان فارسی در قفقاز جنوبی بستگی پیدا کرد. این نام از واژهٔ ترکی «تات» می‌آید که معرف کشاورزان ناکوچ‌رو (عموماً ایرانی) گردید. مغولها در دههٔ ۳۰ از سدهٔ ۱۲ میلادی قفقاز جنوبی را گشودند و دودمان ایلخانیان برپا شد. چیرگی مغولان تا دهه‌های ۶۰–۷۰ از سدهٔ ۱۴ به درازا کشید، ولی این موضوع جلوی پیشرفت فرهنگ را نگرفت و چامه‌سرایان و دانشمندان برجسته‌ای در طول سده‌های ۱۳ تا ۱۴ کار را دنبال کردند یا پدیدار شدند. در پایان سدهٔ ۱۴ میلادی قفقاز جنوبی مورد یورش تیمور لنگ قرار گرفت. پس از آن در سده‌های ۱۴ و ۱۵، دولت شروانشاهی توان درخوری بدست آورد و پیوندهای دیپلماتیک نیرومندی را استوار ساخت. این دولت در میانهٔ سدهٔ ۱۶ برداشته شد و نزدیک به همهٔ قفقاز جنوبی به ایران صفوی پیوست. در میانهٔ سدهٔ ۱۸، روسیه برتری خود را در منطقه گسترانید و در هنگام جنگ‌های روسیه-ایران (۱۸۰۳–۱۸۲۸) بود که قفقاز جنوبی بخشی از امپراتوری روسیه گردید. از این زمان به بعد می‌توان از داده‌های موجود در مورد چندی و باشندگی تات‌ها، که به دست بلندپایگان روس گردآوری شده‌است، بهره گرفت. در زمان اشغال باکو توسط روس‌ها در آغاز سدهٔ ۱۹، سراسر جمعیت باکو (در حدود ۸٬۰۰۰ نفر) را تات‌ها تشکیل می‌دادند. این نخستین نتیجهٔ سرشماری باشندگان باکو از سوی مقامات تزاری است. بر طبق «سالنامهٔ قفقاز» در سال ۱۸۹۴ میلادی، ۱۲۴٬۶۹۳ نفر تات در قفقاز جنوبی زندگی می‌کردند. ولی زبان تاتی، به شوند گسترش تدریجی ترکی آذری رو به ضعف نهاد. پس از اینکه در زمان شوروی و در پایان دههٔ ۱۹۳۰ واژهٔ «آذربایجانی» به جای هویت جغرافیایی باشندگان آران جا انداخته شد، خودآگاهی تاتی دستخوش دگرگونی بزرگی گردید. به گونه‌ای که شمار زیادی از آن‌ها خود را آذربایجانی نامیدند، چنانچه در سال ۱۹۲۶، تنها ۲۸٬۴۴۳ نفر تات شمارش شدند و در ۱۹۸۹ تنها ۱۰٬۲۳۹ نفر خود را با نام «تات» شناساندند. در سال ۲۰۰۵ بدنبال بررسی انجام شده در شماری از روستاهای شهرستان‌های قبه، شابران، خیزی، سیاه‌زن، اسماعیللی و شماخی، پژوهشگران آمریکایی نشان دادند که ۱۵٬۵۵۳ تات در این مناطق زندگی می‌کنند. برآیند موضوع اینکه، هیچ آگاهی روشنی در مورد تعداد راستین تاتی‌زبانان وجود ندارد، گرچه بی‌گمان نزدیک به چند هزار تاتی‌زبان بومی در روستاهای مناطق اشاره شده در بالا در جمهوری آذربایجان و همچنین چند روستا در جنوب داغستان زندگی می‌کنند. آمارهای رسمی جمهوری آذربایجان دولت جمهوری آذربایجان در سال۱۹۹۹ میلادی، جمعیت تات‌های آذربایجان را ۱۰٬۹۲۲ نفر اعلام کرده‌است. اما تا سدهٔ بیستم تعداد تات‌زبان‌ها بسیار بیشتر بود. برای نمونه آمار ۱۸۸۶، شمار تات‌ها را صد و بیست هزار نفر ذکر کرده‌است. پس از حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۶، تعداد تات‌ها به ۲۸٬۵۰۰ تقلیل یافت. بنابر نظر این منبع، تعداد تات‌ها به‌خاطر سیاست آسیمیله کاهش یافته‌است. در آمار سال ۱۹۷۹ شوروی نیز تعداد تات‌ها در کل جمهوری آذربایجان ۸٬۸۶۷ نفر عنوان شده‌است. عباس قلیخان باکیخانوف (سدهٔ نوزدهم) نیز به وجود شمار زیادی تات در «اطراف باکو» اشاره می‌کند او همچنین نام هشت روستای تات در داغستان را آورده‌است. در صفحهٔ ۱۸ کتاب مذکور آمده‌است: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضاً”در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمده‌است: محالات واقع در میان بلوکین‌شماخی و قدیال که حالا شهر قبه است، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریهٔ تراکمه، همین‌زبان تات را دارند… قسم قربی مملکت قبه سوای قریهٔ خنالق که ربانی علی‌حده دارد و ناحیهٔ سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو می‌باشند به اصطلاحات‌منطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترک‌زبان را مغول می‌نامند. خودشناسی تات‌ها نام قومی «تاتی» از قرون وسطی برای فارسی زبانان قفقاز جنوبی مورد استفاده قرار گرفته‌است. پس از آن ایرانیان این منطقه، برای شناساندن قومیِ خود از آن بهره گرفتند. بیشتر جمعیت تات جمهوری آذربایجان (آران) و جنوب داغستان خود را «تات» یا «تاتی» می‌نامند. بااینحال امروزه، دیگر نامها را نیز برای شناسایی خود بکار می‌برند، نامهایی همچون «پارسی»، «داغلی» و «لاهیچ/لاهیج» (Lahıc/Lahij/Lagich/Lahich/Lahic) پارسی: واژهٔ «پارسی» توسط تاتهای شهرستان آب‌شوران، روستاهای بالاخانی و سوراخانی برای معرفی خود و زبانشان (زوهون پارسی) بکار می‌رود. این واژه به واژهٔ «پارسیک» در زبان پارسی میانه برمیگردد. قابل توجه است که همین کلمه معرف خود زبان فارسی میانه بوده‌است. مقایسه کنید با «Pārsīk ut Pahlavīk» که به معنی «پارسی و پارتی» است. در دورهٔ زبانهای نو ایرانی، همخوان «ک» می‌افتد و آن نام قومی که باید به «پارسی» تبدیل می‌شد، در ایران، به شکل عربی شده و از جنبه‌ای، ساختگیِ «فارس» درآمد. به گمان بسیار، نام قومی «پارس» پیش از جایگزینیِ نام ترکی «تات» توسط خود ایرانیان قفقاز جنوبی بکار می‌رفته‌است. درخور توجه‌است که برخی گروه‌های فارسی‌زبان درافغانستان همراه با پارسیان زرتشتی هند هنوز از «پارسی» برای معرفی خود استفاده می‌کنند. لاهیجان (لُهیجُن): شهروندان تاتی لاهیج در ناحیه اسماعیل‌لی نام خود را به نام روستایشان یعنی لاهیج می‌نامند. لاهیچ پر جمعیت‌ترین منطقهٔ روستایی تاتی با جمعیتی در حدود ۱۰ هزار است و تااندازه‌ای در منطقه‌ای سخت دسترس قرار دارد. این واقعیت جلو برخورد فراوان جمعیت بومی را با جهان بیرون گرفته و مایه‌ای برای نام خودی و فروبستهٔ «لُهوج» شده‌است. داغلی: تاتهای داغلی در ناحیه خیزی و بخشی دیگر از ناحیه‌های ده‌وچی (دِوِچی) و سیاه زن، واژهٔ دیگری از زبان ترکی یعنی «داغلی» (کوهی) را برای نامیدن خود بکار می‌برند. آشکارا این واژه خاستگاه پسین دارد و نخست توسط دشت‌نشینان ترک منطقه برای تاتهای باشنده در کوه‌ها بکار رفته بوده‌است. با گذشت زمان، در پی گسترش ترکی آذری، «داغلی» به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته بوده و تاتهای خیزی کاربرد آن را برای خود آغازیده‌اند. هم‌اکنون تاتها تلاش می‌کنند به نام نخستین خود بازگشته و نام «پارسی» را همراه با «زبان پارسی»، در استاندهٔ ادبی خود بکار ببرند. در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰، در هنگام نشست مدیران وزارت دادگستری جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی، انجمن فرهنگی و آموزشی «آذری» برای بررسی و پیشرفت زبان تاتی و تاریخ و قوم‌نگاری این مردم بنیاد گذاشته شد. کتاب الفبا و کتاب درسی زبان تاتی با قطعاتی از ادبیات و فرهنگ مردم نیز چاپ گردید. آبادی‌های تات‌زبان قفقاز پراکنش تات‌های قفقاز در آبادی‌ها زیر بیشتر است: داغستان دربند آبشوران باکو نارداران موشتاغی بوزونا امیرخان زیره خیله قُبه دوه‌چی اسماعیل‌لی خیزین قوناق کندی قوتگاشن کایتاکو مخاچ قلعه افروجه گنداب سیاه زن لاهیج فرهنگ در درازای زمان، مهاجران بومی شدهٔ پارسی با دیگر تیره‌های پیرامون خود در قفقاز جنوبی برهم‌کنش انجام دادند، فرهنگ خود را سهیم شدند و همزمان برخی از عناصر فرهنگی دیگر قوم‌ها را فراستاندند. هنرهای چون فرشبافی، بافندگی دستی، ساخت فراورده‌های فلزی، منبت‌کاری و اندودکاری بسیار گسترش یافت. هنرهای تزیینی و مینیاتور هم خیلی معمول است. فرهنگ زبانی تات‌ها بسیار پرمایه است. انواع چامه‌های مردمی چون رباعی، غزل و «بیت» گسترش یافته‌است. با بررسی چامه‌های شعرای پارسی‌گوی سده‌های میانه در قفقاز جنوبی (چون خاقانی و نظامی گنجه‌ای) برخی از آرنگه‌ای شناساننده و ویژهٔ زبان تاتی آشکار می‌شود. در پی همزیستی دیرباز تات‌ها و آذربایجانی‌های ترک، آرنگ‌های مشترک فراوانی در زمینه‌های کشاورزی، خانه‌داری، و فرهنگ پدید آمده‌است. فولکلور امروزی آذربایجانی ظاهراً از پایهٔ فرهنگ ایرانی بالیده‌است. پوشش سنتی بانوان تاتی دربرگیرندهٔ پیراهنی دراز، شلواری گشاد که در بیرون پوشیده می‌شود، لباس خطی باریک، لباس روییِ بدون دکمه، شال و جوراب ساقه بلند مراکشی است. پوشاک مردان شامل نیم‌تنهٔ چرکسی و کلاه پوستین بلند می‌باشد. شمار بزرگی از تات‌ها در کوه‌ها می‌زیند یا در بخش صنعت کار می‌کنند. همچنین گروه اجتماعی، فرهنگی و روشنفکر نیز پدید آمده‌است. پیشه‌ها و معماری سنتی کشاورزی: پیشهٔ سنتی تات‌ها، کشاورزی به روش شخم‌زنی، رویاندن سبزیجات، باغداری و پرورش گاو است. فرآورده‌های اصلی آن‌ها عبارت است از: جو، چاودار، گندم، گل آفتابگردان، ذرت، سیب زمینی و نخود فرنگی. تاکستان‌ها و باغ‌های میوهٔ پهناور فراوان است. گوسفند، ماده گاو، اسب، خر و گاو وحشی و جسته گریختهٔ شتر، به‌گونهٔ اهلی نگهداری می‌شود. خانه‌های سنتی دارای دیوار نمای بیرونی رو به خیابان است. آن‌ها یک یا دو آشکوبه هستند و از بلوک‌های سنگ آهک یا تودهٔ سنگریزه‌های رودخانه‌ای ساخته می‌شوند. بام تخت است و برای دودکش و آتشگاه دارای بازشدگی می‌باشد. آشکوب بالا برای سکونت و سایر بخش‌های خانه چون آشپزخانه در طبقهٔ همکف قرار دارند. تورفتگی در یکی از دیوارهای اتاق نشیمن ویژهٔ گذاشتن پوشاک، رخت خواب و گاهی سفالینه است. اتاق‌ها با لامپ یا از راه بازشدگی سقف روشن می‌شوند. تختخواب‌های کوتاه، فرش‌ها و تشک‌ها، اثاث خانه را در برمی‌گیرد و از آتشگاه، آتشدان و تنور برای گرمایش استفاده می‌شود. دیواربست دارای باغچه‌است و یک ایوان، آبگذر سنگفرش، آبگیر کوچک، گودال پوشیده برای گاوها، ستورگاه و مرغدانی نیز وجود دارد. آیین‌ها همچون سایر ایرانیان، تات‌ها زرتشتی بوده‌اند و پس از رفتن به زیر فرمان خلفای عربی، مسلمان شدند. امروزه تات‌ها بیشتر شیعه هستند و اقلیتی سنی‌مذهب هم وجود دارد. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان رسمی بومیان قفقاز (یعنی فارسی که امروزه تاتی نامیده می‌شود) را میان خود نگاه داشته‌اند. ۱. تات‌های مسلمان، اعم از سنی و شیعه که در آبشوران، خیزین، دوه‌چی و نواحی دیگر زندگی می‌کنند. ۲. تات‌های کلیمی مذهب که خود را «داغ جوودی» یا «جوهوری» یعنی یهودی‌های کوهستانی می‌نامند و اکثراً در داغستان ساکن هستند. ۳. تات‌های مسیحی یا تات‌های ارمنستان که در روستاهای ماتراسه و بخش اسماعیل‌لی و روستای کیلوز و بخش دوه‌چی و ارتاشِن و قبه می‌زیند. طبق سرشماری سال ۱۹۲۶ عده تات‌های کوهستانی کلیمی، ۲۶ هزار تن بوده‌است. گویش تات‌های کلیمی مذهب که یکی از زبان‌های ادبی داغستان است، بیش از گویش‌های تاتی مسلمانان، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته‌است. دربارهٔ زبان تات‌های مسلمان، تنها گویش تات‌های لاهیج ساکن بخش اسماعیل‌لی مورد بررسی قرار گرفته و از گویش‌های توده‌های اصلی تات‌های مسلمان از جمله در آبشوران و نواحی شمالی آن، آگاهی‌های اندک و جسته و گریخته‌ای وجود دارد؛ ولی گویش‌های این نواحی بیش از گویش لاهیج، اصیل به نظر می‌رسند. تات‌ها و دیگر اقوام زبان تاتی به گونه گسترده در شرق قفقاز جنوبی استفاده می‌شده‌است. این موضوع با این روش اثبات شده‌است که تا سدهٔ ۲۰ میلادی حتی از سوی گروهای نامسلمانی چون یهودی‌های کوهنشین، بخشی از ارمنیان و اودیان نیز بکار می‌رفته‌است. این واقعیت مایهٔ این راستی‌انگاری شده‌است که یهودیان کوهیِ تاتی‌زبان و تاتی‌زبانان ارمنی (مسیحی) یک قوم هستند که دین‌های نایکسان دارند. تات‌ها و یهودی‌های قفقاز یهودیان قفقاز از دید زبان و برخی دیگر شناسه‌ها از جامعهٔ فارسی‌زبانان هستند. برخی از این مردم در ایران، افغانستان و آسیای میانه (یهودیان بخارا) زندگی می‌کنند. یهودیان قفقاز در دیگر زبان‌ها گاهی «کوهی» نامیده می‌شوند. «کوهی» نامیده شدن یهودیان آسیای میانه، تنها در سدهٔ ۱۹، پس از اینکه همهٔ مردم قفقاز در دفترهای سازمانی روسیه نام «کوهی» گرفتند، صورت پذیرفت. یهودیان قفقاز خود را «یِودی Yeudi» (یهودی) یا «جوهوری Juhuri» می‌نامند. در سال ۱۸۸۸، آ.ش. آنیسیمف (A. Sh. Anisimov) در نوشته‌ای با نام «یهودیان قفقازی-کوه نشینان Caucasian Jews-Mountaineers» با نشان دادن نزدیکی زبان‌های یهودیان کوه‌نشین و پارسیان قفقازی (تات‌ها) به این پیامد رسید که این یهودیان به‌طور سرشتی از «خانوادهٔ ایرانیان تات» هستند که در ایران یهودیت را پذیرفته و سپس به قفقاز جنوبی کوچیده‌اند. باورهای آنیسیمف در دورهٔ شوروی پشتیبانی گردید: انگارهٔ منشأ تاتی یهودیهای کوهی در دههٔ ۳۰ میلادی نزج گرفت. با کوشش چند تن از اعضای این جامعه که به رژیم وابستگی داشتند، ایدهٔ ساختگی نایهودی بودن آن مردم و «یهودی شدن» آن‌ها به گونهٔ گسترده‌ای پخش شد و به‌علت فشار کارگزاران دولتی، بخشی از یهودیان، دفترینه کردن خود را تحت هویت و عنوان «تات» آغازیدند. در نتیجهٔ این وضعیت، «تات» و «یهودی کوهی» هم‌معنی گردیدند و در پژوهشهای ادبی، واژهٔ «تات» نه تنها ندانسته برای نام دوم، بلکه حتی برای نامگذاری اولِ یهودیان کوهنشین هم بکار رفت. در دورهٔ شوروی، این موضوع بستری را فراهم نمود تا همهٔ میراث و آفرینش‌های (ادبی، نمایشی و موسیقی) یهودیان کوهی به تات‌ها بربسته شود؛ در حالی که آن‌ها هیچ نقطهٔ مشترکی با آن میراث نداشتند. افزون بر این، مقایسهٔ شناسه‌های ظاهری بدنی تات‌ها و یهودیان کوهی همراه با داده‌های زبان‌شناسی، هیچ نشانه‌ای را از یگانگی قومی این دو تیره استوار نمی‌سازد. ساختار دستور زبان گویش یهودی کوهی (جوهوری) کهن‌تر از خود زبان تاتی است. این باعث آشکار شدن یک گاف ارتباطی می‌شود. بطور کلی شناسهٔ تمام زبان‌های یهودی، داشتن پایه‌ای باستانی است: مثلاً در زبان سفاردی (زبان لادینو در اسپانیا)، در زبان اشکنازی (آلمانی ییدیش) و سایرین. درعین اینکه این زبان‌ها در گروه زبان‌هایی که جز عبری قرار دارند، می‌باشند، ولی پر از واژه‌های عبری باستان هستند. یعنی با چرخش به سمت زبان فارسی، یهودیان، سطحی از واژه‌های زبان آرامی و عبری باستان را در گویش خود نگاه داشته‌اند. این موضوع واژه‌هایی را که پیوندی با آیین یهودیت نیز ندارد، دربرمیگیرد. (zoft «ازدو»، nokumi «رشک»، ghuf «بدن»، keton «کتان» و جز آن) برخی واژگان مرکب در زبان جوهوری ساختار گونه‌وار زبان باستان عبری را داراست. زیست-مردم‌شناسی پارسیان قفقاز (تات‌ها) و یهودیان کوهی هیچ همانندی گونه‌واری ندارد، بلکه کمابیش دربرابر هم هستند. در سال ۱۹۱۳ میلادی، انسان‌شناس ک.م. کوردف (K.M. Kurdov) سنجش‌هایی را بر روی گروه بزرگی از جمعیت تات‌های لاهیج انجام داد و ناهمسانی بنیادی (میانگین شاخص جمجمه برابر با ۷۹/۲۱) را در گونهٔ زیست-مردم شناختی آن‌ها در مقایسه با یهودیان کوهی آشکار کرد. اندازه‌گیری‌های دیگری نیز توسط سایر پژوهشگران انجام شده‌است. میانگین شاخص جمجمه در تات‌های جمهوری آذربایجان از ۷۷/۱۳ تا ۷۹/۲۱ و برای یهودیان داغستان از ۸۶/۱ تا ۸۷/۴۳ تغییر می‌کند. اندازه‌گیری‌های دیگر نیز نشان داده‌است که در تاتها میانه‌سری و بلندسری، ولی در یهودیان منطقهٔ کوتاه‌سری/پهن‌سریِ بالا، گونه‌وار است و بنابراین هیچ بوده‌ای دال بر پیوند این دو تیره وجود ندارد. افزون بر آن، شناسه اثر و برآمدگی‌های انگشتان در مورد برجستگی‌های کف دست و پا نیز انگارهٔ همانندی قومی تات‌ها و یهودیان کوهی را برنمی‌تابد. پیداست که گویشوران یهودی و زبان تاتی نمایندگان دو تیرهٔ متفاوت هستند که هر یک؛ دین، آگاهی قومی، خود شناسانندگی، روش زندگی و ارزشهای تنی و روانی خویش را دارند. تات‌ها و ارمنیان برخی از مآخذ و نوشته‌های سده‌های ۱۸–۲۰ میلادی شماری از تات‌زبانان روستایی قفقاز جنوبی را به نام‌های «تات ارمنی»، «تات‌های مسیحی» و «تات‌های گرجی» معرفی می‌کنند. نویسندگان در این نوشته‌ها انگاره‌ای را پیش کشیده‌اند که بخشی از پارسیان در شرق قفقاز جنوبی به دین کلیسای ارتودکس ارمنی درآمده‌اند؛ ولی آن‌ها این واقعیت را نادیده گرفته‌اند که آن شهروندان در واقع خود را ارمنی می‌دانسته‌اند. انگارهٔ ایرانی بودن ارمنیان تات‌زبان را به چند علت نمی‌توان قابل اطمینان و استوار دانست. در وضعیت سیاسی باشا در زمان ساسانیان و بعد در دودمان‌های مسلمان در قفقاز جنوبی، مسیحیت رجحان نداشته‌است. در زمان ساسانیان، آیین زرتشتی و پس از آن، اسلام چیره بوده‌است. در چنین پَراستایی، جمعیت پارسی نباید هیچ محرک قوی‌ای در چرخش به مسیحیت و ضعیف کردن وضعیت اجتماعی بالای خود می‌دیدند. اگر تاتی‌زبانان ارمنی از پارسیان ریشه گرفته بودند، دست‌کم باید واژه‌هایی ایرانی مرتبط با آیین‌ها و شیوهٔ زندگی مسیحی برای خود می‌داشتند؛ ولی با اینکه آن‌ها خود، این زبان را "Parseren" (پارسی) می‌نامند، چنین واژگانی در زبان آن‌ها وجود ندارد. همهٔ واژه‌های هم‌پیوند با مسیحیت در زبان آن‌ها ارمنی است: terter (بجای کشیش)، zam (کلیسا)، knunk‘ (غسل تعمید)، zatik (بجای واژهٔ اصالتاً پارسی "fesh"), pas (بجای روزه) و جز آن. نشانه‌های آشکاری از پایه‌های واج‌شناسی، واژگانی، دستوری و گرته‌برداری از ارمنی در زبان ارمنیان تات‌زبان وجود دارد. همچنین هم‌خوان‌های سایشی ارمنی («ծ»، «ց»، «ձ»)، در واژه‌های آن‌ها، که ریشهٔ ایرانی دارد، نیز دیده می‌شود، درحالی‌که این هم‌خوان‌ها در زبان تاتی وجود ندارد. این موضوع را تنها می‌توان با وجود پایه‌ای ارمنی روشن نمود. علی‌رغم این واقعیت که آن‌ها زبان خود را از دست داده‌اند ولی «کیستی قومی» خود را نگه داشته‌اند که نمود برجستهٔ آن در دوگانگی «ما» ("Hay") در رویارویی با «ما و آن‌ها» (خطاب به مسلمانان (تاجیک‌ها)، تات‌ها و آذری‌ها)؛ همراه با انگاشت خود به عنوان بخش رنجدیدهٔ جامعه و ملتی با سرنوشتی جانگداز، دیده می‌شود. روی هم رفته، با نگرش به همهٔ واقعیت‌های اشاره شده می‌توان گفت که «تات‌های ارمنی» همیشه و هم‌اکنون ارمنی بوده و هستند که توان نگهداری دین مسیحی خود را داشته‌اند ولی زبانشان به‌ناچار به تاتی دگر شده‌است؛ که این با توجه به جایگاه چیرهٔ این زبان و هم با در نگر داشتن این واقعیت است که در طی سده‌ها ایشان از کانون فرهنگ ارمنی جدا مانده‌اند. تات‌ها و مردم تاتی شمال-باختری ایران از آغاز سده‌های میانی نام «تاتی»، افزون بر قفقاز، در شمال-باختری ایران و در طول این دوره بر همهٔ زبان‌های ایرانی به جز فارسی و کردی گذاشته شد. هم‌اکنون نام ایرانی «تاتی» افزون بر «زبان تاتی قفقاز» که نزدیک به زبان فارسی است، برای گروه ویژهٔ دیگری از گویش‌های شمال باختری ایرانی با نام یکسان زبان تاتی هم بکار می‌رود. این زبان شامل تعداد زیادی گویش یا لهجه است که برای نمونه می‌توان از گویش‌های چالی، کیلیتی، دانسفهانی، خیارجی، خوزنینی، اسفرورینی، تاکستانی، سگزآبادی، ابراهیم‌آبادی، اشتهاردی، خوئینی، کجالی، شاهرودی، هرزنی نام برد. این گروه زبانی هم در جنوب خاوری و هم جنوب‌باختری آذربایجان ایران، استان زنجان و در رامند و پیرامون شهر قزوین و سایر مناطق ایران و نخجوان رایج بوده یا است. این گویش‌ها با زبان تالشی پیوند دارند و آن‌ها را از تبار زبان آذری قدیم می‌دانند. کاربرد یک نام برای این دو زبانِ جدای ایرانی باعث این پندار بیهوده در برخی منابع شده که تات‌های قفقاز در ایران نیز زندگی می‌کنند. این منابع دچار تعدادی برآمد اشتباه در نسبت دادن تات‌های قفقاز به تات‌های ایران شده‌اند. جستارهای وابسته مردم تات زبان‌های تاتی‌تبار نزهت‌المجالس نظامی گنجوی یهودیان کوهستان پیوند به بیرون Parsis of Transcaucasia نماهنگ جهودوتاتی منابع * بخش بزرگی از نوشته‌ها از مقاله ویکی‌پدیای انگلیسی (:en:Tats) (Farroukh Absheroni: A Survey and History of the Persian population of the Caucasus) بخشی دیگر از مطالب برگرفته از نوشتار: آرانی خواهر زبان آذری نوشته دکتر یحیی ذکا Yunusov A. S. Azərbaycanda islam Kroll Stephan. "Medes and Persians in Transcaucasia: archaeological horizons in north-western Iran and Transcaucasia", in: G. B. Lanfranchi, M. Roaf, R. Rollinger, eds. , Continuity of Empire (?) Assyria, Media, Persia. Padova, S.a.r.g.o.n. Editrice e Libreria, 2003, pp. ۲۸۱–۲۸۷. John M. Clifton, Gabriela Deckinga, Laura Lucht, Calvin Tiessen. Sociolinguistic Situation of the Tat and Mountain Jews in Azerbaijan, ۲۰۰۵ г. اقوام در جمهوری آذربایجان اقوام در داغستان اقوام فارسی‌زبان تات تات‌های قفقاز جمهوری آذربایجان جوامع مسلمان زبان فارسی در قفقاز مردمان ایرانی‌تبار اقوام در گرجستان ایرانیان در قفقاز جوامع مسلمان روسیه مردمان قفقاز
2066
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%B4%DB%8C
زبان تالشی
زبان تالشی نام یک گروه زبانی از زبان‌های ایرانی شمال غربی است که توسط قوم تالش تکلم می‌شود. زبان تالشی همچنین به‌عنوان یکی از زبان‌های کاسپین شناخته می‌شود. زبان مازندرانی، زبان گیلکی و زبان تاتی نزدیک‌ترین زبان از زبان‌های ایرانی شمال غربی به زبان تالشی است؛ به گونه‌ای که برخی منبع‌های زبان‌شناسی، مانند اتنولوگ، این چهار زبان را از یک گروه زبانی دانسته‌اند. میللر معتقد است که با دلایل روشن می‌توان گفت که تاتی و تالشی ادامهٔ زبانی است که دست‌کم هم‌زمان با آغاز زبان فارسی میانه بدان سخن می‌گفته‌اند؛ هرچند، نشانه‌هایی نیز از پیشینهٔ این زبان‌ها در دوران پیش از فارسی میانه دیده می‌شود. این شواهد و نشانه‌ها همان اندازه که وجه اشتراک این گویش‌ها را با زبان پهلوی پارتی نشان می‌دهد گویای پیوندهای خیلی نزدیک آن‌ها با مادی و اوستایی نیز هست. زیرا که تفاوت زبان پهلوی با زبان‌های دیرین مانند مادی و اوستایی به همانگونه است که تشابه و تفاوت تاتی و تالشی با آن زبان‌ها. براساس اعلام یونسکو، زبان تالشی یکی از زبان‌های در حال انقراض است. مقایسهٔ تالشی و دیگر زبان‌های ایرانی تات‌ها، تالش‌ها و مازندرانی‌ها به زبان‌هایی سخن می‌گویند که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی، پارتی و اوستایی مشابهت دارد. زبان تالشی مشابهت زیادی با زبان‌های زبان گیلکی و زبان مازندرانی و لری و زبان تاتی ایران آذری قدیمی، اوستایی و کردی و زبان بلوچیدارد. ازاین‌رو، همهٔ این گروه‌های زبانی کاملاً نزدیک را در دسته زبان‌های ایرانی شمال غربی جای داده‌اند. اما زبان فارسی، به دلیل تفاوت‌هایش، در دستهٔ زبان‌های ایرانی جنوب غربی جای داده می‌شود..با این وجود زبان تالشی با زبان مردم جنوب ایران (زبان اچمی) که خود از شاخهٔ جنوب غربی ایران است، نیز بسیار قرابت دارد. شباهت‌های زیادی میان زبان تالشی با مجموعه زبان‌های کنارهٔ دریای خزر (مازندانی، گیلکی، تاتی) وجود دارد. همچنین همبسته و خویشاوند هستند. و نیز بنا به قراین و شواهدی غیرمستقیم در این زمینه، می‌توان چنین حدس زد که به‌احتمال زیاد ممکن است این مجموعه زبانی، بازمانده و شیوهٔ تحول‌یافته «زبان باستانی مادی» باشد. تالشی و دیگر زبان‌های ایرانی شمال غربی زبان تالشی در کنار زبان‌های زیر، دسته زبان‌های ایرانی شمال غربی را می‌سازد: گروه زبانی تالشی-تاتی گروه زبانی حاشیه دریای خزر: زبان گیلکی و زبان طبری گروه زبانی زازا-گورانی گروه زبانی سمنان گروه زبانی مرکزی ایران گروه زبانی کردی گروه زبانی اورموری-پراچی گروه زبانی خل گروه زبانی بلوچی پراکنش جغرافیایی زبان تالشی تالش‌زبانان از قوم تالشاند. ایشان در بخش باختری استان گیلان، دو بخش شهرستان نمین (عنبران، بخش ویلکیج) و بخش خورش رستم، شهرستان خلخال در استان اردبیل، و نیز مناطق آستارا، لریک، لنکران،ماساللی، یاردیملی، جلیل‌آباد، بیله‌سوار و سالیان در جنوب جمهوری آذربایجان زندگی می‌کنند. گویش‌ها و لهجه‌های زبان تالشی بررسی‌های موردی در مناطق تالش‌نشین شهرستان‌های صومعه‌سرا و فومن نشان می‌دهد که روستاهای گیلک‌نشین همسایه از واژگان تالشی یا نزدیک به آن که با گیلکی متفاوت است بهره می‌گیرند. حمدالله مستوفی، در مورد مردم گیلان و نزدیکی آن با زبان پهلوی نیز اشاره‌ای دارد. وی در وصف مردم تالش چنین می‌گوید: «مردمش سفیدچهره‌اند بر مذهب امام شافعی، زبانشان پهلوی به گیلانی باز بسته‌است.» در میان تالشان گونه‌گونی زبانی – به نسبت تأثیرپذیری از دیگر زبان‌ها- به شدت وجود دارد. در تالش شمالی مشخصاً پنج گویش آستارایی، لنکرانی، ماسالی و لریکی عنبرانی دیده می‌شود. در تالش جنوبی، مناطق پیرامون آستارا یک گویش تالشی آمیخته با ترکی رواج دارد و در مناطق ماسال تا روستاهای پیرامون، ماکلوان، دهستان آلیان، ماسوله کچا و تالش دولاب با زبان تالشی اصیل‌تری تکلم می‌شود که البته به دلیل نزدیکی به مناطق گیلک‌نشین از آنان تأثیر گرفته و اصیل‌ترین گویش مربوط به منطقه تالش مرکزی یا تالشدولاب است چون مردم آن در زمان‌های نزدیک زندگی همیشگی در کوه داشتند و در کمترین ارتباط با اقوام دیگر بودند. . تنها زبان موجود میان تالشان که هم‌ریشه با زبان‌های شمال غربی نیست و به محدوده زبان تالشی رخنه کرده و به شدت به تنوع آن موجب شده زبان ترکی است. این مسئله در تالش شمالی و در آستارای ایران به شدت مشاهده می‌شود. مردم تالش را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: مردم یکجانشین که در روستاها و شهرها زندگی می‌کنند و پیشه‌شان کشاورزی است و به آن‌ها «تالش» می‌گویند. و تالشانی که در طول زندگی خود به مهاجرت از قشلاق به ییلاق و از ییلاق به قشلاق میپردازند و شغل آن‌ها از زمان‌های بسیار قدیم دامداری بوده و است اما با این حال بیشتر تالشان کشاورز هستند. همچنین آثاری در دست است که در سفرنامه مریتون کاخال روسی که در قرن ده به تالشستان سفر کرده بود از تالشان آرتاویل (اردبیل) سخنانی به میان آمده و همچنین قشر تات و تالش در تبریز در آن زمان که به‌مرور زمان از میان رفتند و آذری‌زبانان جای آنان را به خود اختصاص دادند. بطور کلی می‌توان گویش‌ها و لهجه‌های زبان تالشی را به سه دسته تقسیم کرد: ۱-گویش شمالی (گشتاسبی) ۲-گویش مرکزی (کرگانرودی) ۳-گویش جنوبی (دولابی) زبان تالشی در تالش گشتاسبی در تالش گشتاسبی، تالشان شوروی سابق در سال‌های ۳۵–۱۹۳۱ براساس حروف لاتین برای خود الفبایی وضع کردند و با استفاده از آن الفبا به زبان خود برای نخستین بار نشریه، تألیفات، آثار هنری و کتب درسی منتشر کردند و به همین خط و زبان در مدارس خود تدریس نمودند. حتی در لنکران شعبهٔ تالشی دانشگاه پداگوژی (دانش آموزش و پرورش) وجود داشت. اما در سال‌های پس از ۱۹۳۵ ضمن تحولات سیاسی آن دوره، به فعالیت‌های میهنی و فرهنگی تالشان نقطهٔ پایان گذاشته شد. از انتشار کتاب و نشریه به زبان تالشی جلوگیری به عمل آمد. آموزش عالی و مدارس تالشی تعطیل گردید و روشنفکران تالشی را به قزاقستان و دیگر جمهوری‌های شرقی تبعید کردند. در سال‌های ۵۲–۱۹۴۹ ضمن سرکوب مجدد و تجزیهٔ تالشان، هزاران خانواده از آن‌ها را به مغان کوچاندند. دستور زبان ضمایر ضمایر در زبان تالشی به سه دسته ضمایر فاعلی، مفعولی و ملکی تقسیم می‌شوند. صرف فعل (لازم) در جدول زیر فعل خوابیدن (xəta) بر اساس گویش پره‌سری از زبان تالشی در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. (براساس گویش پره‌سر شهرستان رضوانشهر می‌باشد) واژگان پیوند به بیرون ویکی‌پدیای تالشی - نسخه آزمایشی پانویس منابع بر پایهٔ کتاب: تالشان (از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم ایران و روس) نوشته حسین احمدی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰. بر پایهٔ کتاب: تاریخ گیلان پس از اسلام نوشته قربان فاخته جستارهای وابسته تالش زبان‌های ایران زبان‌های ایرانی شمال غربی زبان‌های جمهوری آذربایجان مقاله‌های زبان‌شناسی نیازمند توجه متخصص زبان زبان‌های کاسپین تالش نمادهای تالش زبان تالشی
2072
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%AE%20%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1
کاخ شاپور
کاخ شاپور از یادمان‌های شهر بابل در استان مازندران ایران است. در جنوب بارفروش‌ده در عصر صفوی دریاچه‌ای وجود داشت که در میان آن جزیره‌ای بسیار زیبا واقع بود که آب آن از رودی به نام آقارود که شعبه‌ای از بابلرود بود تأمین می‌شده‌است. شاه عباس اول که به مازندران عشق می‌ورزید در این جزیره، که آن را باغ شاه نامید، عماراتی عالی بنیان نهاد تا این نقطه تفرجگاهی برای وی و دولتخانهٔ حاکم بارفروش‌ده باشد. همهٔ سیاحان و سفرنامه نویسانی که از بارفروش دیدن کرده‌اند به وصف عمارات دلکش و باغات دلگشای این جزیره پرداخته‌اند. جزیره، پر از درختان نارنج و مرغزاری باشکوه و نخجیرگاهی مورد آرزو بود و سطح دریاچه پوشیده از گل‌های نیلوفر آبی و انواع و اقسام پرندگان، به ویژه مرغابی بود. جزیره از عهد شاه عباس، به وسیلهٔ یک پل به شهر وصل می‌شد. از آن پس شاهان دیگری چون شاه عباس دوم، آقا محمدخان قاجار، فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه نیز به بارفروش آمدند تا در رویای بهشت عدن و باغ ارم دیگری چند روزی در جزیره و دریاچهٔ گل‌های نیلوفر بحر ارم (نامی که گویند از عهد فتحعلیشاه رایج شد) به شکار و عیش و نوش بپردازند. از آن سو جزیره بحر ارم می‌توانست امن‌ترین نقطه برای کاخ شاهی و مقر حکومتی بارفروش باشد. کاخ شاه عباس در اواخر دوره فرمانروای خاندان زند مخروب و متروک شد. آقا محمدخان قاجار در جنوب جزیره کاخ دیگری بنا نهاد. چندی بعد فتحعلیشاه قاجار آن عمارات رفیع و فضاهای وسیع عهد شاه عباس را تعمیر نمود، اما از قرار معلوم تأثیر این مرمت دیری نپایید، چنانکه وقتی چارلز استوارت سیاح در ۱۷۳۵ میلادی و مدتی بعد ملگنوف به بحر ارم پا می‌نهند آن را خرابه‌ای بیش نمی‌یابند. کاخ شاه آقامحمدخان قاجار به عهد ناصرالدین شاه تعمیر شد، اما اواخر عهد قاجاریه آب دریاچه رو به نقصان نهاد و به تدریج به صورت باتلاق درآمد به ویژه ضلع شرقی آن با جزیره هم سطح و هموار شد. در سال ۱۳۱۰ به دستور دولت رضاخان بقیهٔ بخش‌های دریاچه خشک و هموار شد تا پس از این بخشی از شهر بابل را تشکیل دهد. امروزه ضلع شمالی دریاچه را محله بحر ارم (یا دزدکه چال، چنانکه در برخی منابع نسبتاً متاخر نیز آمده است) شرقی و غربی، ضلع غربی آن را پارک شهید شکری، بازار روز و پایانه جنوب و ضلع جنوبی آن را روستای ملاکلا تشکیل می‌دهد. رضاشاه پهلوی در وسط همین جزیره‌ای که از عهد شاه عباس اول صفوی به بعد محل تفرج و شکار شاهان و شاهزادگان و حکام این شهر بوده، کاخی بسیار زیبا بنیان نهاد. کاخی دو طبقه با اتاق‌ها و تالارهای متعدد که مزین به گچبری‌های بسیار زیبا هستند. این کاخ در سال ۱۳۶۲ به دانشگاه علوم پزشکی بدل شد. ساختمان‌ها و سازه‌ها در بابل جاذبه‌های گردشگری استان مازندران
2073
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C
دودمان صفوی
صفویان دودمانی ایرانی و شیعه بودند که در سال‌های ۸۸۰ تا ۱۱۱۴ خورشیدی (برابر ۱۱۴۸–۹۰۷ قمری و ۱۷۳۶–۱۵۰۱ میلادی) به مدت ۲۳۵ سال بر ایران فرمانروایی کردند. شاهنشاهی صفوی را شاه اسماعیل یکم که در سال ۸۸۰ ش-۱۵۰۱‌م در تبریز تاجگذاری کرد، بنیان گذاشت و آخرین شاه صفوی، شاه سلطان حسین بود که در سال ۱۱۰۱ خورشیدی از هوتکیان شکست خورد و بعداً نادرشاه افشار در سال ۱۱۱۴ خورشیدی سلسلهٔ صفویان را برانداخت. دوره صفوی از مهم‌ترین ادوار تاریخی ایران به‌شمار می‌آید؛ چرا که با گذشت نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی یک دولت متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند، صفاریان، سامانیان، بوییان و زیاریان (در دوران مرداویج) روی کار آمدند اما هیچ‌کدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی و مناطق جغرافیایی ایران در آن دوران یکپارچگی پدید آورند. تبار از جنبه‌های ویژهٔ خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آن‌ها به صوفیان است. این جنبهٔ تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آن‌ها با پادشاهی پیش از اسلام ساسانی می‌شود، دودمانی که پایه‌گذاران آن از ردهٔ موبدان زرتشتی بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. بسیاری از جزئیاتِ اولیهٔ طریقت صفویه نامشخص است. یکی از نقاط عدم اطمینان، ماهیت دقیق اعتقادات مذهبی آنهاست. در اصل، به نظر می‌رسد که آنها اعتقادات اهل سنت داشتند، اما گفته می‌شود که در دوران خواجه علی، تحت تأثیر حامیان اصلی خود - قبایل ترکمن که به یک برند محبوب شیعیان پایبند بودند، به سمت شیعیان گرایش پیدا کردند. علیرغم تحقیقات اخیر، منشأ خانواده صفویه هنوز مبهم است. به نظر می‌رسد شواهدی که داریم نشان می‌دهند که این خانواده اهل اردبیل بوده‌است. آنچه مسلم به نظر می‌رسد این است که صفویان، بومیِ ایرانی بودند و به زبان ترکی آذری صحبت می‌کردند که در آذربایجان به کار می‌رفت. فقدانِ اطلاعاتِ موثقِ ما از آنجا ناشی می‌شود که صفویان پس از تأسیس دولت صفوی، عمداً اصل و نسبِ خود را جعل کردند. هدف اساسی آنها در ادعای اصل و نسب شیعی این بود که خود را از عثمانی‌ها متمایز کنند و آنها را قادر سازد تا همدردی همهٔ عناصر دگرگرا را جلب کنند. برای این منظور، آنها به‌طور سیستماتیک هر مدرکی را که نشان می‌داد شیخ صفی الدین اسحاق، مؤسس طریقت صفوی، شیعه نبوده (او احتمالاً سنی مذهب شافعی بوده‌است) را از بین بردند و برای اثباتِ اینکه صفویان، سیّد، یعنی از اولاد مستقیم پیامبر بودند، شواهدی جعل کردند. آنها شجره‌نامهٔ مشکوکی ساختند که تبار خاندان صفوی را از هفتمین امامِ شیعهٔ دوازده‌امامی، موسی الکاظم، ردیابی می‌کرد؛ شجره‌نامه‌ای که منابع متأخر صفوی از آن به شدت پیروی می‌کنند. شاهان دودمان صفویه در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبانِ فارسی و ترکی آذربایجانی سخن می‌گفت و شعر می‌سرود) اما نیاکان آن‌ها در اصل ترکیبی از قومیت‌های کرد، ترک، گرجی و یونانی بودند. همچنین این شاهان ادعای سیادت نیز می‌کردند و اینکه از تبار پیامبر اسلام هستند ولی با این وجود بسیاری از پژوهش‌گران در مورد درست بودن این گفته شک دارند. احسان یارشاطر در مورد زبان مادری صفویان می‌نویسند: «خاندان صفوی در اصل ایرانی‌زبان بودند — چنانچه از دوبیتی‌های شیخ صفی‌الدین، نیای بزرگ آن‌ها برمی‌آید — ترکیزه شدند و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند» بر اساس گفتهٔ راجر سیوری یکی از پژوهشگران جریان‌های دورهٔ صفویه: همچنین بر اساس سخنان ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس روسی: اصالت آذربایجانی زبان آذری کهن زبان مادری نیای بزرگ صفویان، شیخ صفی‌الدین اردبیلی بوده‌است و اشعاری بدین زبان در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سروده‌است. شیخ صفی‌الدین اردبیلی همچنین به «پیر آذری» پدر شیخ صفی‌الدین اردبیلی، شیخ امین‌الدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه‍.ق) و اجداد وی در حدود سه سده در قریه کلخوران اردبیل به شغل زراعت مشغول بوده‌اند. نوه شیخ صفی‌الدین اردبیلی و پسر شیخ صدرالدین موسی، خواجه علی سیاهپوش در هنگام مواجهه با تیمور گورکانی در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد. همچنین چندی دیگر از پژوهش‌گران نیز بر آذربایجانی‌بودنِ صفویان اصرار دارند. اصالت کردی کهن‌ترین اثر نوشته‌شده دربارهٔ تبارنامهٔ خاندان صفوی و نیز تنها نوشته‌ای در اینباره که به پیش از سال ۱۵۰۱ میلادی بازمی‌گردد کتابی با نام صفوه الصفا است و ابن بزاز اردبیلی آن را نوشته‌است، که خود ایشان از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر شیخ صفی‌الدین اردبیلی بوده‌است. بر اساس نوشتهٔ ابن بزاز «شیخ صفی‌الدین از نوادگان یک نجیب‌زاده کرد به نام فیروزشاه زرین‌کلاه است.» نیاکان پدری خاندان صفوی بر اساس کهن‌ترین ویرایش خطی کتاب صفوه الصفا به شرح زیر است: شیخ صفی‌الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امین‌الدین جبراییل بن قطب‌الدین بن صالح بن محمد حافظ بن عوض بن فیروزشاه زرین‌کلاه. صفویان برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به حاکمیتشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار محمد برمی‌شمردند و به همین دلیل احتمالاً نوشته‌های ابن بزاز را دست‌کاری کرده و نشانه‌های اصالتشان در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند. به نظر می‌رسد امروزه میان پژوهش‌گران و تاریخ‌دانانِ دودمان صفویه، این هم‌رایی وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان بازمی‌گردد که در سدهٔ یازدهم میلادی به آذربایجان کوچ کرده و در اردبیل جای گزیده‌اند. از این رو امروزه بیشتر پژوهش‌گران بر اساس اصالت شیخ صفی‌الدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار کردها می‌دانند و به همین روی، صفویان اصالتاً یک خاندان ایرانی‌زبان به‌شمار می‌رود. از سویی دیگر بر اساس کتاب نزهت‌القلوب حمدالله مستوفی که معاصر با شیخ صفی‌الدین زندگی می‌کرده‌است او را یک سنی شافعی معرفی می‌کند، آیینی که امروزه بیشتر مردم کرد از آن پیروی می‌کنند. جستارهای وابسته منبع‌شناسی تاریخ صفوی فهرست شاهان صفوی فهرست مادران شاهان صفوی شجره‌نامه صفویان ایران صفوی صفویه پانویس منابع غفاری‌فرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، سازمان سمت، ۱۳۸۱. دانشنامه رشد. جعفریان، رسول؛ صفویه از ظهور تا زوال، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول: ۱۳۷۸ جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم:انصاریان، ۱۳۷۰ نجفی، موسی، مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم:۱۳۷۸ هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: امیرکبیر کمپفر؛ سفرنامه اسکندر بیک منشی، عالم آرای عباسی. احمد کسروی. آذری، یا زبان باستانِ آذربایجان. احمد کسروی. شیخ صفی و تبارش. صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات ایران (۵جلد)، انتشارات فردوس، ۱۳۶۷. لاکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفویه و ایام سلطه افغان‌ها در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران، ۱۳۴۳. کتابشناسی الگود، سیریل. تاریخ پزشکی ایران و سرزمین‌های خلافت شرقی. باهر فرقانی. تهران:امیرکبیر، ۱۳۷۱. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. سیاست و اقتصاد عصر صفوی. تهران:صفی علیشاه، ۱۳۶۷. پیوند به بیرون سلسله صفوی ظهور قزلباشان - جنگ چالدران و از دست رفتنِ بخشی از غرب ایران تحقیق نصرالله فلسفی پیرامون صفویه اصفهان نصف جهان ماند شاه و شیخ صفوی رفتند مرگ شاه طهماسب و آغاز تهاجم همه‌جانبه عثمانیان به ایران ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۵۰۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۵۰۱ (میلادی) در آسیا پادشاهی در پارس و ایران تاریخ ارمنستان تاریخ اسلام تاریخ جمهوری آذربایجان تاریخ داغستان تاریخ عراق تاریخ قفقاز تاریخ گرجستان دودمان‌های ایرانی دودمان‌های مسلمان سلسله‌های شیعه شاهنشاهی صفویه صفویان علویان
2074
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%20%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%D9%81%DB%8C%D8%B6%20%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C
ملا محسن فیض کاشانی
محمد بن مرتضی معروف به ملا محسن فیض کاشانی (۹۷۷–۱۰۵۸ هجری شمسی)، حکیم، و عارف شیعه مذهب دوره صفوی بود و در اواخر عمر خود توبه نامه و رسالاتی را به رشته تحریر در آورد و اخباری مسلک شد.. نام او محمد محسن، مشهور به ملا محسن، و تخلص ایشان فیض بوده‌است.از جمله رسالات او در زمینه اخباری و اصولی، سفینة النجاة است. شیخ ملا محسن فیض کاشانی، داماد اول ملاصدرای شیرازی بوده‌است. فیض کاشانی در فقه و اصول و فلسفه و کلام و علم یقین و تفسیر قرآن و شعر و ادب آثاری ارزشمندی از خود به یادگار گذارده‌است. زندگی شیخ ملا محسن فیض کاشانی در شهر کاشان زاده شد. جدش شاه محمود، پدرش شاه مرتضی و برادرانش محمد معروف به نورالدین و عبدالغفور و فرزندان آنها محمد هادی بن نورالدین و محمد مؤمن عبدالغفور و فرزند خود فیض، محمد ملقب به علم‌الهدی همگی تحصیل و فعالیت در علوم دینی و تصوف و عرفان داشته‌اند. فیض در قم زندگی می‌کرد اما وقتی که شنید سید ماجد بحرانی وارد شیراز شده به قصد شاگردی او به آنجا رفت و در آن شهر با دختر ملاصدرای شیرازی ازدواج نموده و لقب فیض را نیز از او گرفت. وفات فیض به سال ۱۰۹۰ هجری قمری اتفاق افتاده و مدفن او در کاشان در مقبره‌ای به نام کرامت یا کرامات واقع است. حیات علمی فیض فیض بخشی از عمر خود را به مطالعه، تحقیق، پژوهش و نگارش در حوزه فلسفه، کلام، عرفان، اصول و… صرف نمود. با این‌حال، در سال ۱۰۸۳ در رساله الإنصاف ضمن نگاهی نقد گونه بر برخی از نوشته‌های پیشین خود، به انتقاد از متکلّمین، فلاسفه، متصوّفه و من عندیین پرداخت. وی در آغاز رساله مذکور در این باره می‌گوید:«چنین می‌گوید مهتدی به شاهراه مصطفی محسن بن مرتضی که در عنفوان شباب چون از نفقه در دین و تحصیل بصیرت در اعتقادات و کیفیت عبادات به تعلیم ائمه معصومین (ع) آسودم، چنانچه (چنان‌که) در هیچ مسئله‌ای محتاج به تقلید غیر معصوم نبودم! به خاطر رسید که در تحصیل معرفت اسرار دین و علوم راسخین نیز سعی می‌نمایم، شاید نفس را کمال یابد. لیکن چون عقل را راهی به آن نبود، نفس را در آن پایه ایمان که بود، دری نمی‌گشود، و صبر بر جهالت هم نداشت، و علی‌الدوام مرا رنجه می‌داشت؛ بنابراین چندی در مطالعه مجادلات متکلمین خوض نمودم، و به آلت جهل در ازالت جهل ساعی بودم! طریق مکالمات متفلسفین (مدّعیان فلسفه‌دانی) را نیز پیمودم، و یک یا چند بلندپروازی‌های متصوفه را در اقاویل ایشان دیدم، و یک چند در رعونت (حماقت)های «من عندییّن» گردیدم! تا آنکه گاهی در تلخیص سخنان طوائف اربع (متکلمین، متفلسفین، متصوفه، من عندیین)، کتب و رسائل می‌نوشتم (چند سطر بعد عربی است که خلاصه آن چنین است): بدون این که همه را تصدیق کرده باشم، یا همه را تأیید کنم، بلکه مطالب آنها را نقل کردم، و بر سبیل تمرین مطالبی نوشتم! از مجموع گفتار آنها چیزی که عطش مرا فرونشاند، یا بیماریم را درمان کند نیافتم، تا جایی که بر خویشتن ترسیدم! پس به خدا پناه بردم تا مرا به حقیقت نائل گرداند، و به گفته امیرمؤمنان (ع) که می‌فرماید: خدایا مرا از این که نظرم را در آنچه نهایت آن دیده نمی‌شود، و فکر به آن نمی‌رسد، نگاه دار به درگاه خداوند نالیدم و سرنوشت خود را به ذات مقدّسش سپردم. خدای مهربان نیز به برکت دین پایدارش مرا رهنمون گردید تا در اسرار قرآن مجید و احادیث سرور انبیاء صلوات اللَّه علیهم اجمعین، درست بیندیشم، و بقدر حوصله و درجه ایمانم از قرآن و حدیث چیزها به من آموخت. دلم اطمینان یافت، و وسوسه شیطان را از من دور کرد خدا را شکر که به حقیقت نائل گردیدم.» استادان محمدتقی مجلسی شیخ بهایی ابوعلی جمال‌الدین بحرانی ملاصدرا شاگردان ابوالحسن شریف فتونی عاملی اصفهانی، نویسنده تفسیر مرآت الانوار و علامه مجلسی صاحب بحارالانوار و سید نعمت‌الله جزایری نویسنده انوارالنعمانیه را از شاگردان فیض کاشانی می‌توان نام برد که از او اجازه روایت داشته‌اند. فهرست شاگردان وی در ذیل آمده‌است: محمدباقر مجلسی سید نعمت‌الله جزایری ابوالحسن شریف فتونی عاملی اصفهانی محمدمحسن عرفان شیرازی قاضی سعید قمی ملا محمدصادق خضری شمس‌الدین قمی محمد علم‌الهدی (زاده ۱۰۲۹ درگذشته ۱۱۱۵ ق)، فرزند فیض که نویسنده کتاب «معادن الحکمه فی مکاتیب الائمه» است. احمد معین‌الدین (زاده ۱۰۵۶ درگذشته ۱۱۰۷ ق)، فرزند دیگر فیض که او نیز در فقه و حدیث دارای تالیفاتی است. محمد مؤمن، پسر برادر فیض از فقیهان و مدرسان دوران خود بوده‌است. شاه مرتضی دوم، پسر برادر فیض محمدهادی، فرزند شاه مرتضی دوم نورالدین محمد، فرزند دیگر شاه مرتضی دوم ضیاالدین محمد، فرزند حکیم نورالدین، دایی فیض (درگذشته ۱۰۴۷ ق) ملا شاه فضل‌الله، خواهرزاده فیض و فرزند ملامحمد شریف که حدود چهل تألیف در موضوعهای فقه، تفسیر و کلام داشته‌است. ملا علامی، خواهرزاده فیض و فرزند دیگر ملامحمد شریف آثار فیض از فیض ۱۱۶ عنوان کتاب و رساله به یادگار مانده‌است. البته برخی از این آثار، مربوط به فلسفه، تصوّف، فقه، اصول، کلام، … است و فیض از آنچه در این زمینه خوانده و نوشته، اظهار پشیمانی و برائت نموده و آن را بر سبیل تمرین و صرفاً نقل مطلب معرفی کرده‌است. صافی تفسیر صافی المحجه البیضا فی تهذیب الاحیاء این کتاب در تهذیب و تلخیص کتاب احیا العلوم امام محمد غزالی می‌باشد مطالب این کتاب شامل ارا و نظریات اخلاقی و عرفانی است مرحوم فیض در این کتاب از احادیث شیعه و آرای ایشان بهره برده. شوق مهدی شوق مهدی اثری منظوم از فیض کاشانی و در خطاب به حجت بن الحسن است. خود می‌گوید: «چنین گوید مؤلف این کلمات و ناظم این ابیات محسن بن مرتضی الملقب به فیض که مرا در عنفوان شباب، شور محبت امام زمان و بقیهٔ خلفای رحمان، قائم عترت و مهدی امت سلام الله علیه و علی آبائه در سر افتاد و شوقی عظیم به لقای کریم او در دل پدید آمد. نه تن را به مقصود راهی و نه جان را از صبر پناهی. به خاطر رسید که کاش کلمه‌ای چند موزون در وصف اشتیاق بودی و مضمونی چند منظوم در شرح فراق رو نمودی تا گاهی به انشاد{=خواندن} آن زنگ غبار از دل زدودی.» دیوان «شوق مهدی» را انتشارات انصاریان قم به تصحیح علی دوانی چندین بار منتشر کرده‌است. سفینة النجاة این کتاب یکی از مهم‌ترین نوشته‌های فیض کاشانی است که محمدرضا دورودیان تفرشی ترجمه کرده‌است و موضوع آن در رد مجتهدان و اصولیین می‌باشد و با استدلال و با شواهد از روایت‌های اهل‌بیت اجتهاد و اجماع را بدعت و ضلالت و خلاف روش فکری شیعیان می‌داند. در بخش خطبه این کتاب می‌نویسد: «اجتهاد در احکام شرعیه یعنی استعمال اصول و امارات ظنیه در استنباط آنها و همچنین اخذ به‌اتّفاقِ آرا بدعت نهادن است در دین و از اختراعات اهل سنّت است.» و در فصل سوم کتاب می‌نویسد: «و لیت شعری ما حملهم علی ان ترکوا السبیل الذی هدیهم الیه ائمة الهدی و اخذوا سبلا شتی و اتبعوا الآراء و الاهواء کل یدعو الی طریقه و یذود عن الاخری» و کاش می‌دانستم من که چه چیز واداشت ایشان را (مجتهدین شیعه را) اینکه واگذارند راهی را که نموده بودند بایشان آنرا ائمه هدی و بگیرند راه‌های مختلف را و پیروی کنند رأیها و خواهشها را، همگی ایشان (مجتهدین) می‌خواند مردم را به طریقه خود و بازمی‌دارد از طریقه دیگر. «ثمّ ما الذی حمل مقلدیهم علی تقلید هم فی الآراء دون تقلید الائمة علی الطریقة المثلی» سپس کاش می‌دانستم که چه چیز واداشت مقلدین ایشان را که تقلید ایشان کنند در رأیهای ایشان و تقلید نکنند از امامان بر طریقه که درستترین طریقه است. علم الیقین عین الیقین دیوان اشعار (مجموعه اشعار) منهاج النجاة در آنچه که هر مسلمان باید بداند و مایهٔ نجات است. خلاصة الاذکار و اطمینان القلوب کتابی در اذکار و ادعیه مفاتیح الشرایع در علم فقه استدلالی به زبان عربی نوشته شده‌است معتصم الشیعه فی احکام الشریعه کتابی عظیم در فقه استدلالی می‌باشد که تنها بخش صلاه از محموعه کتب ان نوشته شده فیض پس از اتمام بخش صلاه از ادامهٔ این کار منصرف گشته و به تألیف کتابی بسیار ساده‌تر و خلاصه تر به نام مفاتیح الشرایع همت گذاشت تنها بخش صلاه از این مجموعه نزدیک به اندازهٔ کل کتاب مفاتیح الشرایع است. شرح الصدر شامل زندگینامهٔ خودنوشت ایشان تا سن ۵۸ سالگی می‌باشد. زاد السالک رساله‌ای است مختصر در آداب سلوک. محور آن بیست و پنج اقدامی است که سالک طریق حق باید انجام دهد، رسالهٔ المحاکمه رساله المحاکمه یکی از رساله‌هایی نسبتاً مهمی است که برای شناخت آراء و افکار فیض بکار می‌آید، آن گونه که از انتهای رساله بر می‌آید، طوماری از سؤالات به وی نوشته شده و مضموم این سؤالات آن بوده تا فیض دیدگاه‌های خود را دربارهٔ اختلاف فکری مهمی که در جامعه دینی آن روز ایران بوده بیان کند. رسالهٔ راه صواب رساله راه صواب مشتمل بر دوازده سؤال فرضی است که مؤلف مطرح کرده و به دنبال هر یک پاسخ آن را آورده‌است، این رساله می‌تواند اندیشه فیض را- البته به اختصار- دربارهٔ بسیار از مسائلی که او اغلب در رساله‌های خود مطرح کرده آشکارا نشان دهد. رسالهٔ مشواق رساله مشواق؛ موضوع این رساله تبیین تنگناهای سخن گفتن انسانهای عاشق و عارف است، کسانی که در وضعیتهای خاص فکری ناچارند تا اصطلاح‌سازی کرده در قالب تشبیه، استعاره و مجاز و جز آنها مقصود خود را بیان کنند. فیض که احساس کرده در درگیری میان اهل ظاهر و باطن، یکی از موضوعات همین ظواهر سخن عارفان است، خواسته تا با نوشتن فرهنگی برای این مصطلحات، این حربه را از دست اهل ظاهر گرفته به واقع بنیان این انتقاد را بکند که مقصود عارفان از این مصطلحات، ظاهر آنها نیست. آثار دیگرش شافی، نخبه، ندبه، مکاتیب، مفاتیح، تفاسیر، سفینة البحار، ابواب الجنان، علم الیقین، عین الیقین، حق‌الیقین، جلاء العیون، جلاء القلوب، قرة الاصول، شراب طهور، اصول عقاید، اصول اصلیه، بشارة الشیعه، معتصم الشیعه، توحید، تنویر، تشریح، شرائط الایمان، اخوان الصفا، دهر آشوب، دفع بلیات، رفع آفات، معیار ساعات، موارد مختلف، لب حسنات، وسیله ابتهال، منتخب فتوحات، منتخب غزلیات، منتخب اوراد، ترجمه طهارة، ترجمه صلاة، ترجمه زکوة، ترجمه حج…، شهاب ثاقب، فهرست علوم، معارف اصول، تعیین حقوق، حقایق و اسرار دین، ثنای معصومین، حقیقت علم و علما، شرح صحیفه سجادیه، رساله ثبوت ولایت، اختلاف مذاهب، تعیین حق، غزلیات، مسمیات، مثنویات، جبر و تفویض، جبر و اختیار، عوامل ملا محسن، اجوبه مسائل، لئآلی، حواشی و ده‌ها کتاب دیگر. نمونه شعر فیض اشعار و غزلیات نغزی نیز دارد و تخلّص شعری او «فیض» بوده‌است. نمونه‌ای از شعر او در ذیل آمده‌است: منابع فیض کاشانی، ده رساله اهل تصوف و عرفان پانویس پیوند به بیرون دیوان اشعار فیض کاشانی http://fa.wikishia.net/view/فیض‌کاشانی اسلام‌شناسان مسلمان سده ۱۷ (میلادی) اسلام‌شناسان مسلمان شیعه اهالی ایران در سده ۱۷ (میلادی) اهالی کاشان دانشمندان و فقیهان دوره صفویان درگذشتگان ۱۰۹۰ (قمری) درگذشتگان ۱۶۸۰ (میلادی) روحانیان شیعه سده ۱۱ (قمری) زادگان ۱۰۰۷ (قمری) زادگان ۱۵۹۸ (میلادی) شاعران اهل کاشان شاعران فارسی‌زبان اهل ایران شاعران فارسی‌زبان سده ۱۱ (قمری) شاعران مرد اهل ایران عارفان اهل ایران عارفان شیعه عالمان شیعه فیلسوفان اسلامی فیلسوفان اهل ایران فیلسوفان فارسی‌زبان فیلسوفان مسلمان مراجع تقلید شیعه اهل استان اصفهان‏ مفسران قرآن شیعه دوازده‌امامی نویسندگان مذهبی اهل ایران
2076
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%E2%80%93%D8%B4%D8%B1%D9%82%DB%8C
دیوان غربی–شرقی
دیوان غربی–شرقی یا دیوان باختری–خاوری اثری از یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر، فیلسوف و دانشمند آلمانی، است که در سال ۱۸۱۹ منتشر شد. این کتاب به نظم سروده شده‌است و نویسنده بیشتر در آن از نمادها و عناصر ادبیات شرقی و ایرانی الهام گرفته‌است. محتوا این کتاب که گفتارهای گوناگون آن از حافظ و فرهنگ ایرانی الهام گرفته، از یکسو بازتابانندهٔ باورها و اندیشه‌های ایرانی و به ویژه حافظ و از سوی دیگر بازتاب‌دهندهٔ نگاه منتقدانهٔ گوته به آن‌هاست. در سراسر این دیوان، گفته‌ها، پندارها و شخصیت و نام حافظ به کرات مشاهده می‌شود؛ نویسنده بارها در کتاب خود را مرید و تأثیر پذیرفته از حافظ می‌داند گویی، وی برای سرودن بیشتر شعرهای دیوان از حافظ یاری جسته‌است. در این دیوان واژگان فارسی و عربی بسیاری نظیر بلبل، ساقی، درویش، حوری، الله، مشک، میرزا، مفتی، وزیر، ترک و غیره یافت می‌شود که به همان وجه به کار رفته‌اند. دیوان غربی–شرقی جزء واپسین آفریده‌های گوته به‌شمار می‌رود. او در جایی این کتاب را به عنوان «برآیند زندگی خود» معرفی می‌کند. ترجمه به فارسی دیوان غربی–شرقی گوته برای سه بار توسط مترجمان ایرانی به فارسی ترجمه شد. ابتدا این اثر توسط شجاع‌الدین شفا به صورت آزاد ترجمه و برای بار دوم توسط کورش صفوی به ترجمه کامل این اثر اقدام و توسط انتشارات هرمس منتشر شد. ترجمه سوم از «دیوان شرقی غربی» توسط انتشارات کتاب پارسه با ترجمه محمود حدادی و با مقدمه‌ای از برند اربل سفیر آلمان منتشر شد. گفتارها دیوان غربی–شرقی ۱۲ گفتار به نام‌های زیر دارد: مغنی نامه حافظ نامه مهرنامه تفکیر نامه رنج نامه حکمت نامه تیمور نامه زلیخانامه ساقی نامه مثل نامه پارسی نامه خلد نامه آثار یوهان ولفگانگ گوته اشعار یوهان ولفگانگ گوته شعرهای ۱۸۱۹ (میلادی) کتاب‌های انتشارات هرمس مجموعه اشعار آلمانی آثار درباره حافظ
2079
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C
نامه‌های ایرانی
نامه‌های ایرانی یکی از آثار ادبی شارل دو مونتسکیو است و مضمون آن نامه‌هایی فرضی هستند که در اواخر سلطنت لوئی چهاردهم بین سال‌های (۱۷۱۱ - ۱۷۲۰ میلادی)، نگارش یافته‌اند. مونتسکیو این نامه‌ها را از زبان دو ایرانی ثروتمند به‌نام‌های «ازبک» و «ریکا» که در مدت مسافرت خود به اروپا، برای مدتی طولانی در فرانسه اقامت گزیده‌اند، نوشته‌است. این کتاب پایه فکری اثر بعدی مونتسکیو یعنی روح القوانین است. این رمان که در سال (۱۷۲۱ میلادی) در آمستردام با نام مستعار منتشر شد، دربرگیرندهٔ استنباط این دو ایرانی از اروپا و به‌خصوص فرانسه است. نامه‌های ارسالی از ایران، عمومأ از طرف خواجه و زنان حرم‌سرای ازبک است که حوادث روز مملکت و اتفاقات بدیمن مانند خودکشی سوگلی حرم‌سرای او، «روشنک» را به‌اطلاع ارباب می‌رسانند. سبک دلنشین نگارش نامه‌های ایرانی که خواننده را مجذوب می‌نماید، مستور در نحوهٔ طنزآمیز گزارش از آداب و رسوم رایج در پاریس و اروپا است. نامه‌های «ریکا» که از دیدگاه یک شرقی نگارش یافته‌است، لوئی چهاردهم را جادوگری می‌پندارد که پول‌های خزانهٔ شاهی را با یک حرکت دست دوبرابر می‌کند یا پاپ به مردم چنین القا کرده‌است که «سه» برابر با «یک» است (کنایه از اعتقاد به تثلیث) یا این که، نان، نان نیست و شراب، شراب نیست (کنایه از گوشت و خون عیسی مسیح). در احوال آرایش پاریسی‌ها می‌گوید: آن‌ها موهای خود را به‌حدی به طرف بالا جمع می‌کنند که صورتشان درست در وسط بدنشان قرار می‌گیرد. لیکن در پشت این طنز هنرمندانه، مونتسکیو آموزگار جدی اخلاق پنهان شده‌است تا دستگاهی را نقد کند که هیئت حاکمهٔ آن با قدرت نامحدود و تجاوزکارانه‌اش حق حیات را از ملت سلب نموده‌است. مونتسکیو با نوشتن نامه‌های ایرانی گامی بلند در راستای جنبش روشنگری اروپا و برای پی‌ریزی طرحی نو براساس آزادی، حقیقت و تفاهم، به میدان گذاشت. به طنز کشیدن فرانسه و داستان غم‌انگیز حرم‌سرای ایرانی دو روی سکه‌ای است که آزادی‌های فردی و قابلیت‌های عمومی را در غیاب نظم و قاعده و قانون به تصویر کشیده‌است. بخشی از این نامه‌ها به‌تشریح مذاهب و تشابه آن‌ها به یکدیگر یا تضاد موجود در ادیان از دیدگاه ازبک، پرداخته‌است. مونتسکیو در قسمتی از این کتاب چنین می‌گوید: ایرانی نامبرده از سوی یکی از دوستان فرانسوی خود، به یک نفر فرانسوی دیگر معرفی شد. هنگامی که آن شخص گفت: «این آقا ایرانی است» طرف با نهایت شگفتی اظهار داشت: «آقا ایرانی است، شگفتا! چطور می‌توان ایرانی بود؟» فکر کوچک آن مرد نمی‌توانست بپذیرد که غیر از فرانسویان کسان دیگری هم در گیتی هستند. مونتسکیو «نامه‌های ایرانی» (Lettres Persanes) را در سال ۱۷۲۱ در ۳۲ سالگی نوشت و هفت سال بعد در سال ۱۷۲۸ میلادی به خاطر این کتاب به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. این کتاب در ابتدا شصت و چند نامه بوده که پسین‌تر نویسندگانی دیگر نامه‌هایی به سبک مونتسکیو بدان افزوده‌اند. «یوهان ولفگانگ گوته» دربارهٔ این کتاب می‌گوید: «مونتسکیو در «نامه‌های ایرانی» با ترغیب شایسته‌ترین احساسات، ملّت فرانسه را به مبرم‌ترین و خطرناک‌ترین وظایف خود آگاه ساخت.» پانویس منابع مؤسسه کتاب‌شناسی & اف.ای. بروک‌هاوس. جی، ۲۰۰۵ پیوند به‌بیرون ادبیات داستانی در دهه ۱۷۱۰ (میلادی) خاورشناسی رمان نامه‌نگارانه رمان‌های ۱۷۲۱ (میلادی) رمان‌های فرانسوی سده ۱۸ (میلادی) رمان‌های فرانسوی رمان‌های فلسفی فرانسه رمان‌های فلسفی شارل دو مونتسکیو فلسفه دین
2080
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D8%B3%D9%88%DB%8C%20%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86
به‌سوی اصفهان
کتاب به سوی اصفهان نوشته «پییر لوتی» (Pierre Loti) نویسنده و جهانگرد نامدار فرانسوی است، که در سال ۱۹۰۴ (میلادی) به رشته نگارش درآورده است. این کتاب توسط بدرالدین کتابی، به فارسی ترجمه شده‌است. لوتی در اواخر سده نوزدهم از سوی وزارت برون مرزی فرانسه مأمور شده بود که به هند سفر کند تا مراتب دوستی فرانسه را به آگاهی مهاراجه هند برساند. وی آنگاه از هند به ایران وارد می‌شود و از اصفهان دیدار می‌کند. این کتاب که به صورت یک دفتر خاطرات نوشته شده، ماجرای این سفر را بیان می‌کند. نویسنده در کتاب به سوی اصفهان، با قلمی شیوا فقط به شرح سفر پنجاه روزهٔ خود به ایران و توصیف مناظر سر راهش و ثبت مشاهدات و رخدادهای روزمره اکتفا کرده و از پرداختن به مسایل جدی تاریخی، سیاسی و مانند آن پرهیز نموده‌است. این کتاب بر خلافِ بیشتر دیگر آثارش، به معنای واقعی یک سفرنامه است، زیرا فاقد دسیسه و شخصیتهای داستانی است. سفر کوتاه او که در دورهٔ سلطنت مظفرالدین شاه صورت گرفت، در ۱۷ آوریل ۱۹۰۱ با ورود به بندر بوشهر آغاز شد و در ۷ ژوئن با خروج از بندر انزلی به پایان رسید. منابع سفرنامهٔ به سوی اصفهان؛ نویسده پیر لوتی (۱۸۵۰–۱۹۲۳)؛ مترجم بدرالدین کتابی (۱۲۹۱–۱۳۴۴)؛ مقدمه محمد مهریار؛ تهران: اقبال، ۱۳۷۲ خ. سفرنامه‌های ایران کتاب‌های فرانسوی
2081
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%86%D8%A7
اینانا
اینانا () ایزدبانوی سومری عشق، زیبایی، رابطه جنسی، جنگ، عدالت، قدرت سیاسی و باروری بود. اکدی‌ها، بابلی‌ها، و آشوریان او را ایشتار می‌نامیدند. این الهه همچنین با عشتروت فنیقی‌ها و افرودیته یونانی‌ها نیز هویت‌یابی می‌شود. او نمادی از ستاره درخشان صبحگاهی و شامگاهی ناهید نیز بوده‌است. عنوان دیگر او «ملکهٔ آسمان»؛ و ایزدبانوی حامی معبد اینا در اوروک، مرکز آیین دینی او، بود. برجسته‌ترین نمادهایش شیر بابل و ستاره هشت-پر بودند. اینانا حداقل از زمان دورهٔ اوروک (ح. ۳۱۰۰–۴۰۰۰ پیشا دوران مشترک) در سومر مورد پرستش بود، اما قبل از سارگن اکد آیینش رواج چندانی نداشت. در دورهٔ پس از سارگن، یکی از مشهورترین خدایان در پانتئون سومری شد، و معابدش در سراسر بین‌النهرین گسترش یافت. آیین اینانا/ایشتار، که احتمالاً با مراسم گوناگونی همراه با آمیزش جنسی در ارتباط بوده‌است، توسط گویشوران زبان‌های سامی شرقی (اکدی‌ها، آشوری‌ها، و بابلی‌ها) ادامه یافت که جایگزین سومری‌ها در منطقه شدند. او به خصوص مورد علاقه آشوریان قرار گرفت، که او را در مقامی بالاتر از آشور (ایزد) در پانتئون خود قرار دادند. در تنخ به اینانا/ایشتر اشاره شده‌است. آیین او به رشد ادامه داد، تا قرن اول تا ششم دوران مشترک که با پیدایی مسیحیت، افول تدریجی کرد. اینانا بیش از هر خدای سومری دیگری در اساطیر ظاهر می‌شود. او همچنین دارای تعداد منحصر به فردی از القاب و نام جایگزین است، و از این لحاظ تنها با نرگال قابل‌مقایسه است. بسیاری از افسانه‌های او شامل تسخیر کردن قلمرو خدایان دیگر است. اعتقاد بر این بوده‌است که او مه (که نمایندهٔ همهٔ نمودهای مثبت و منفی تمدن است) را از انکی (خدای خرد) ربوده‌است. به واسطهٔ فعالیت‌ها انهدوآنا شاعر و کاهن اعظم شهر اور و دختر سارگن بزرگ اینانا از صورت یک الههٔ گیاهیِ محلیِ سومری به مقام ایشتار و ملکهٔ آسمان و نامدارترین الههٔ بین‌النهرین ترفیع رتبه یافت. سروده‌های انهدوآنا برای اینانا از باستانی‌ترین قطعات ادبی بشریت است. انهدوآنا از کاهنان بزرگ سومری بوده که سروده‌هایی برای اینانا، بانوی دل بزرگ سروده‌است. مهرداد بهار، افسانه‌شناس در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» دربارهٔ «اینانا» می‌نویسد: «ایشتر یا اینانا خدای برکت بخشنده‌است. در کوه‌های لرستان روی کنده کاری‌های تیره‌های پیش از آریایی، نگاره‌های ایشتر چونان دارگونه (الهه) مادر و دارگونه جنگ موجود است. ارتش آشور وقتی به جنگ می‌رفت، «ایشتر» در برابر سپاهیان نمودار می‌شد و آن‌ها را به جنگ برمی‌انگیخت.» همچنین در کتاب «اساطیر جهان _ داستان‌ها و حماسه‌ها» دربارهٔ اینانا آمده‌است: «اینانا: نخست دختر آنو و سپس سین؛ الهه بزرگ یا دارگونه مادر و دارگونه مهر و جنگ است» ریشه‌شناسی اینانا و ایشتار در اصل خدایانی جداگانه و بی‌ارتباط با هم بودند، اما در زمان حکومت سارگن اکد با هم برابر گرفته شدند و تبدیل به یک ایزدبانو با دو نام متفاوت شدند. نام اینانا ممکن است که از عبارت سومری nin-an-ak، به معنای «بانوی آسمان» مشتق شده باشد، اما نشان خط میخی برای اینانا () لیگاتوری از نشانه‌های بانو (Sumerian: nin ; Cuneiform: SAL.TUG2) و آسمان (Sumerian: an; Cuneiform: AN) نیست. منشأ و توسعه اینانا برای بسیاری از دانشمندان سومر باستان، به دلیل این واقعیت که حوزه قدرت او دارای جنبه‌های متمایز و متضادتر از هر خدای دیگری بود، مشکل ایجاد کرده‌است. دو نظریه عمده در مورد منشأ او ارائه شده‌است. توضیح اول معتقد است که اینانا نتیجه یکپارچگی بین چندین خدای سومری که قبلاً با یکدیگر حوزه‌های کاملاً متفاوتی داشتند، بوده‌است. توضیح دوم حاکی از آن است که اینانا در اصل یک خدای سامی بود که پس از شکل‌گیری کامل پانتئون سومری وارد آن شد و تمام نقش‌هایی را که هنوز به خدایان دیگر واگذار نشده بود بر عهده گرفت. از همان اوایل دوره اوروک (ح. ۴۰۰۰ تا ح. ۳۱۰۰ پیشا دوران مشترک)، اینانا با شهر اوروک مرتبط بود. در این دوره، نماد تیرک سر حلقه‌ای با اینانا ارتباط نزدیکی داشت. گلدان معروف اوروک (که در انبار اشیای مذهبی دوره اوروک سوم یافت شده‌است) ردیفی از مردان برهنه را نشان می‌دهد که اشیاء مختلف از جمله کاسه، ظروف و سبدهای محصولات کشاورزی و همچنین گوسفند و بز را به پیکر زنانه‌ای پیشکش می‌کنند که رو به روی حاکم ایستاده‌است. زن در مقابل نماد اینانا، دو دسته نیزار پیچ خورده به جای تیرک در، ایستاده‌است، در حالی که شخصیت مرد جعبه و پشته ای از کاسه‌ها را در دست دارد، نشانمیخی متاخر بر اِن به معنای کاهن بزرگ معبد دلالت دارد. پرستش گوندولین لیک فرض می‌کند که در دوران پیشا سارگونی، کیش اینانا محدود بود، اگرچه کارشناسان دیگر استدلال می‌کنند که او پیش از این برجسته‌ترین خدای اوروک و تعدادی از مراکز سیاسی دیگر در دوره اوروک بوده‌است. او معابدی در نیپور، لاگاش، شوروپک، زابالم و اور داشت، اما مرکز فرقه اصلی او معبد عانا در اوروک بود، که نام آن به معنای «خانه بهشت» است. (به سومری: e2-anna؛ خط میخی: 𒂍𒀭 E2.AN). برخی تحقیقات فرض می‌کنند که خدای حامی اصلی این شهر در هزاره چهارم پیش از میلاد، An بوده‌است. پس از تقدیم آن به اینانا، به نظر می‌رسد معبد کاهنان الهه را در خود جای داده‌است. در کنار اوروک، زبالم مهم‌ترین مکان اولیه عبادت اینانا بود، زیرا نام شهر معمولاً با علائم MUŠ۳ و UNUG نوشته می‌شد که به ترتیب به معنی «اینانا» و «مقدس» است. ممکن است الهه شهر باشد. زبالم در اصل یک خدای متمایز بود، هرچند که آیینش خیلی زود توسط الهه اوروکی جذب شد. جوآن گودنیک وستنهولز پیشنهاد کرد که الهه‌ای که با نام Nin-UM (خواندن و به معنای نامشخص) شناخته می‌شود، که با ایشتاران در یک سرود در مرتبط است، هویت اصلی اینانا از زبالم است. در دوره اکدی قدیم، اینانا با ایشتار الهه اکدی که با شهر آگاد مرتبط بود، ادغام شد. سرودی از آن دوره، ایشتار اکدی را «اینانا اولماش» در کنار اینانا از اوروک و زبالم خطاب می‌کند. پرستش ایشتار و همگرایی بین او و اینانا توسط سارگون و جانشینانش تشویق شد،و در نتیجه او به سرعت به یکی از پرستش‌ترین خدایان در پانتئون بین‌النهرین تبدیل شد. در کتیبه‌های سارگون، نارام سین و شارکلی شری ایشتار بیشترین مورد استناد قرار گرفته‌است. در دوره بابلی قدیم، مراکز اصلی فرقه او، علاوه بر اوروک، زبالم و آگاد، ایلیپ نیز بود. آیین او نیز از اوروک به کیش معرفی شد. در زمان‌های بعد، در حالی که فرقه او در اوروک به شکوفایی ادامه می‌داد، ایشتار همچنین در پادشاهی آشور بین‌النهرین علیا (شمال عراق امروزی، شمال شرق سوریه و جنوب شرقی ترکیه)، به ویژه در شهرهای نینوا، آشور و اربلا مورد پرستش قرار گرفت. (اربیل امروزی). در زمان پادشاهی آشور آشوربانیپال، ایشتار به مهم‌ترین و مورد احترام‌ترین خدایان در پانتئون آشوری تبدیل شد و حتی از خدای ملی آشور آشور پیشی گرفت. اشیای نذری یافت شده در معبد آشوری اولیه او نشان می‌دهد که او خدایی محبوب در میان زنان بوده‌است. متون سومری اسطوره‌های نخستین شعر اینانا کشاورز را برمی‌گزیند (ETCSL 4.0.8.3.3) با گفتگوی بازیگوشانهٔ اینانا و برادرش اوتو آغاز می‌شود که به او با پافشاری یادآوری می‌کند زمان ازدواجش فرا رسیده‌است. پیروزی‌ها و پشتیبانی‌ها اینانا و انکی (ETCSL t.1.3.1) شعری طولانی به سومری است. فرورفتن به دنیای زیرین دو نسخهٔ متفاوت از داستان «رفتن اینانا/ایشتر به دنیای زیرین» باقی مانده‌است: یک نسخهٔ سومری که به زمان سلسله سوم اور برمی‌گردد، (ETCSL 1.4.1) و یک نسخهٔ اکدی (اوایل هزارهٔ دوم پیشا دوران مشترک) که آشکارا از آن اقتباس شده‌است. نسخهٔ سومری داستان تقریباً سه برابر نسخهٔ اکدی متاخر است و جزئیات خیلی بیشتری را شامل می‌شود. نسخهٔ سومری در دین سومری ایرکالا گودالی تاریک و ترسناک تصور می‌شد که در اعماق زمین قرار دارد؛ زندگی در آن به شکل «سایه‌ای از زندگی بر روی زمین» ترسیم می‌گشت. حاکم آن ایزدبانو ارشکیگال، خواهر اینانا، بود. پیش از رفتن، اینانا از پرستار و خادم خود (نینشوبور) می‌خواهد که اگر پس از سه روز بازنگشت، برای رهایی‌اش به درگاه انلیل، ننا، آن و انکی برود. قوانین جهان زیرین حکم می‌کند که به استثنای پیام‌رسان‌های گماشته شده، هر کس دیگری که وارد آنجا شود ممکن است که هیچگاه نتواند ترکش کند. اینانا برای این عزیمت، خود را آراسته می‌کند: دستار می‌بندد؛ با کلاه‌گیس، گردنبند لاجورد، مهره بر سینه، «لباس پالا» (جامهٔ بانوانه)، ماسکارا (سرمه)، طوقه، انگشتر طلا خود را می‌پیراید، و عصای اندازه‌گیری در دست می‌گیرد. هر یک از جامگان نشانهٔ یک مه است که او دارایش است. اینانا بر دروازه‌های جهان زیرین می‌کوبد و خواستار ورود می‌شود. «نتی» که نگاهبان دروازه جهان زیرین است از او دلیل آمدنش را می‌پرسد و اینانا پاسخ می‌دهد که مایل است در مراسم خاکسپاری «گوگالانا»، «شوهر خواهر بزرگترم ارشکیگال»، شرکت کند. نتی این موضوع را به ارشکیگال گزارش می‌دهد، که به او می‌گوید: «هر هفت دروازهٔ جهان زیرین را محکم کن. سپس، یک‌به‌یک هر دروازه را کمی بازکن. بگذار اینانا وارد شود. به هنگام ورودش، جامه‌های فاخر او را از تن دربیاور.»(شاید که لباسهای نامناسب اینانا برای مراسم سوگواری، و رفتار متکبرانه‌اش باعث بدگمانی ارشکیگال شده‌است.) در پی دستورهای ارشکیگال، نتی به اینانا می‌گوید که اجازه دارد از دروازهٔ اول بگذرد، ولی باید عصای اندازه‌گیری لاجورد خود را واگذارد. اینانا می‌پرسد چرا، و پاسخ می‌گیرد که: «رسوم جهان زیرین چنین است.» او سر می‌نهد و می‌گذرد. اینانا از هر هفت دروازه می‌گذرد، و در هر کدام بخشی از لباس‌ها یا جواهراتی را که در اول داستان پوشیده، از تن به درمی‌آورد، و در واقع خلع قدرت می‌شود. هنگامی که به درگاه خواهرش می‌رسد، برهنه است: سه روز و سه شب گذشت؛ «نیشوبور» به پیروی از سفارش‌ها، به معبد انلیل، ننا، آن و انکی رفت و از یک‌به‌یک آن‌ها درخواست کرد که اینانا را رهایی بخشند. سه خدایِ اول نپذیرفتند؛ گفتند سرنوشت اینانا، گناهِ خودِ اوست، مگر انکی، که خیلی نگران است و می‌پذیرد که یاری دهد. او دو پیکر بی‌جنس می‌آفریند، به نام‌های گالا-تورا و کور-جارا، از خاک زیر ناخن‌هایِ دو انگشتش. او به آن‌ها دستور می‌دهد ارشکیگال را آرام کنند و زمانی که از آن دو پرسید چه می‌خواهند، مردار اینانا را بخواهند، که باید بر آن خوراک و آب زندگی بپاشند. زمانی که به نزد ارشکیگال می‌رسند، دردی چون زنِ در حال زایمان دارد. او هر چه بخواهند به آن‌دو می‌دهد، از جمله رودهای حیات‌بخشِ آب و کشتزار غلات، اگر که آرامش کنند؛ ولی آن‌ها همه را رد می‌کنند و تنها مردارِ اینانا را می‌خواهند. گالا-تورا و کور-جارا بر مردار اینانا خوراک و آب زندگی می‌پاشند و او را باز جان می‌بخشند. دیوهایی (گالاها) که ارشکیگال به دنبال اینانا به خارج از جهان زیرین فرستاده، اصرار دارند که باید کس دیگری جایگزین او در جهان زیرین شود. نسخه اکدی نسخه اکدی با نزدیک شدن ایشتار به دروازه‌های جهان زیرین و درخواست او از نگاهبان دروازه برای ورود، آغاز می‌شود. نگاهبان دروازه (که در نسخه اکدی نامش گفته نشده) برای آگاه کردن ارشکیگال از آمدن ایشتار می‌شتابد. ارشکیگال به او دستور می‌دهد که به ایشتار اجازه ورود دهد، ولی می‌گوید که «با او طبق آداب باستانی رفتار کن». نگاهبان اجازه ورود به ایشتار می‌دهد، و هر بار یک دروازه را باز می‌کند. ایشتار در هر دروازه مجبور می‌شود تکه‌ای از پوشاکش را به درآورد. زمانی که سرانجام از دروازه هفتم می‌گذرد، برهنه است. تفسیر در قرن بیستم تفسیرهایی از اسطوره بیان شد که از دیدگاهی یونگی، و نه آشورشناسی به آن می‌پرداختند. «دایان ولکشتین» آن را پیوندی بین اینانا و «نیمه تاریک» خودش می‌داند: خواهر-خود دوقلو، ارشکیگال. جوزف کمبل این اسطوره را داستانِ قدرت روان‌شناسانه فرورفتن در ذهن ناهشیار (ضمیر ناخودآگاه) معنا کرد: فهمِ قدرتِ خود به‌واسطه رویدادی به ظاهر از سر بی‌قدرتی، و پذیرش ویژگی‌های منفی خود. اسطوره‌های پسین حماسه گیلگمش در حماسه گیلگمش (به زبان اکدی)، پس از بازگشت گیلگمش و همراهش انکیدو به شهرشان اوروک از شکست دادن غولی به نام هومبابا، ایشتار به او پدیدار می‌شود و از گیلگمش می‌خواهد که همسرش باشد. گیلگمش به او جواب رد می‌دهد و اشاره به آن می‌کند که همه عاشقان قبلی او رنج کشیده‌اند: یادداشت واژگان پانویس منابع Enheduanna. بهار، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، تهران، ۱۳۷۶ خ. برای مطالعه بیشتر اسطوره‌شناسی سومری اکد ایزدان در کتاب مقدس عبری ایزدبانوان باروری ایزدبانوان جادو ایزدبانوان جنگ ایزدبانوان خرد ایزدبانوان عشق و شهوت ایزدبانوان میان‌رودان تمایلات جنسی و مذهب حماسه گیلگمش دوقلوهای الهی قهرمانان حماسی سومری ملکه‌های اسطوره‌ای همجنس‌گرایی در اسطوره‌شناسی