id
stringlengths
1
7
url
stringlengths
31
762
title
stringlengths
1
132
text
stringlengths
4
168k
1560
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4
آموزش
آموزِش فرایند تسهیل یادگیری، یا کسب دانش، مهارت، ارزش، اخلاق، اعتقادات و عادت‌ها است. روش‌های آموزش شامل تدریس، آموزش عملی، داستان گویی، بحث و پژوهش هدایت شده‌ است. آموزش غالباً تحت راهنمایی مربیان انجام می‌شود، اما فراگیران می‌توانند خود را نیز آموزش دهند. آموزش می‌تواند در شرایط رسمی یا غیررسمی انجام شود و هر تجربه‌ای که تأثیر شکل‌دهی بر نحوه اندیشه، احساس یا عمل فرد داشته باشد، می‌تواند نوعی آموزش تلقی شود. متودولوژی تدریس را تعلیم و تربیت می‌نامند. آموزش رسمی به‌طور کلی به‌طور رسمی به مراحل زیر تقسیم می‌شود: پیش دبستانی یا مهد کودک، دبستان، دبیرستان و سپس دانشگاه، کالج یا کارآموزی. تعریف جان دیویی: آموزش تکرار تجربه‌است، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی، فرد را بهتر قادر سازد. ژان ژاک روسو: آموزش، هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر (محصل) و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق می‌پذیرد. دانشنامه بریتانیکا: از آن‌جایی که کودکان، بی‌سواد، نادان و غیرمطلع از فرهنگ جامعه‌شان به دنیا می‌آیند، برای درک فرهنگشان، به یادگیری مهارت‌ها، یافتن نقش‌شان در اجتماع و رسیدن به اهداف‌شان، به آموزش نیاز دارند. فلسفه آموزش از آن‌جا که آموزش به کودکان این قابلیت را می‌دهد که به صورت مستقل به سوی اهداف مورد نظرشان حرکت کنند و هویت ویژه‌ای در جامعه بیابند، اهمیتی غیرقابل چشم‌پوشی برای فلاسفه دارد. فلسفه آموزش به بررسی ماهیت و اهداف آموزش و ابزارهای آن می‌پردازد و در ارتباط با «نظریه آموزش» است. نظریه آموزش نوعی نظریه عملی بوده که سعی در فراهم آوردن رهنمود و روشن کردن تمامی جنبه‌های گوناگون آموزش (اعم از جنبه‌های تعلیمی، اخلاقی و سیاسی مربوطه) و همچنین ساختار اجتماعی وابسته با آن است. فلسفه آموزش از نیمه دوم سده بیستم میلادی به بعد به صورت یک شاخه مشخص از فلسفه شناخته شده و مورد بررسی قرار گرفت. نظریه‌ها نظریه‌های آموزش وجود چهار چیز را در فرایند آموزش ضروری فرض می‌کنند: ۱- آموزگار ۲- دانش آموز ۳- موضوع درسی ۴- گروه اجتماعی که آموزگار و دانش آموز به آن تعلق داشته و از طریق آن با هم مرتبط می‌شوند. نظریه‌های آموزشی مختلف را می‌توان از طریق پاسخی که به سؤالات زیر می‌دهند از همدیگر تمیز داد: هدف آموزشی یک مدرسه چیست و اینکه از نظر روانی چگونه دانش آموزانش را به انجام کارهایی که هدف را تحقق می‌بخشد راهنمایی می‌کند؟ موضوع درسی چیست، با چه روش‌هایی تعلیم می‌شود، مطالب با چه میزان راحت آموخته می‌شوند و به چه راحتی بعداً فراموش می‌شوند؟ امتحان‌ها، روش‌های درس خواندن و معیارهای مقایسه دانش آموزان با همدیگر چیست؟ مدارس مختلف بحران‌های مختلف دارند. برخوردهای درونی مدرسه مورد نظر چیست؟ ترس‌هایی که آموزگاران را تحت تأثیر قرار می‌دهد چیست و واکنش آموزگاران به این ترس‌ها چیست؟ دانش آموزان در مدارس مختلف با ترس‌های مختلفی روبرو می‌شوند. تحت چه ترس‌هایی دانش آموزان به تلاش برای یادگیری مشغول هستند و پاسخ آن‌ها به این ترس‌ها چیست؟ با توجه به اینکه تقصیر شکست‌ها را می‌توان بر گردن نظریه خاص آموزشی استفاده شده نهاد، راه حل‌ها نیازمند ایجاد تغییراتی در نظریه آموزشی می‌باشد. انتخاب یک نظریه آموزشی خاص نیازمند آگاهی کافی نسبت به شرایط خاص یک مدرسه بوده و حکم کلی نمی‌توان داد. تاریخ آموزش فرایند آموزش، از پیدایش انسان بر زمین آغاز شده و به باور برخی آموزش و پرورش (یا گونه‌ای از آن) از نظر قدمت دومین پیشه انسان‌ها بوده‌ است. هیچ جامعه انسانی‌ای وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند. در جوامع بدوی، آموزش رسمی به شکل امروزی آن وجود نداشت. در واقع در تمامی فعالیت‌های روزمره بالغین نقش معلمان را بازی می‌کردند و همه جا کلاس درس بود. انباشتگی دانش در طول زمان باعث شد که یک نفر بالغ نتواند بر تمامی آن مسلط شود. راه حلی که جامعه برای این مشکل پیدا کرد آموزش به نوع رسمی بود: مدارسی تشکیل شد و متخصصینی در آن‌ها به گونه‌ای مفید به انتقال فرهنگ و دانش موجود کمک می‌کردند. با رشد فزاینده جامعه و زیاد شدن پیچیدگی‌های آن، آموزش رسمی به عهده مؤسسات خاصی واگذار شد. به علاوه ماهیت آموزش نیز کم‌کم تغییر کرد: آموزش کمتر و کمتر به زندگی روزمره افراد ارتباط پیدا می‌کرد، انتزاعی‌تر شده و با عملگرایی فاصله می‌گرفت. دانش به صورت خیلی فشرده درآمده و این امر به دانش آموزان این توانایی را می‌داد که از فرهنگی که در آن به دنیا آمده‌اند فراتر رفته و چیزهایی را یاد بگیرند که هرگز نمی‌توانستند توسط تجربه مستقیم یا تقلید از افراد بالغ بیاموزند. فرایند آموزش امروزه یکی از پایه‌های اساسی پیشرفت جامعه‌ها شده‌ است و اهمیت روزافزونی پیدا کرده‌است و این خود باعث این شده که کتاب‌ها و تحقیقات زیادی در زمینه اهداف، محتوا و نحوه بهینه تدریس انجام شود. در دوران مدرن، شاهد شکوفایی فلسفه آموزش و نظریات تعلیمی هستیم و هر آموزگار با توجه به شرایط دانش آموزان کلاس خود از شیوه‌های مختلف آموزشی استفاده می‌کند. آموزش در جوامع قدیم در جوامع ابتدایی، آموزش محدود به انتقال فرهنگ بود و هدف آن پرورش فرزندان بگونه‌ای بود که بتوانند اعضای خوبی برای گروه یا قبیله‌شان باشند. یک انسان اولیه دنیا را به شکل ثابت و تغییرناپذیر می‌دید. برای او فرهنگ تمام دنیایش را تشکیل می‌داد و این فرهنگ از یک نسل به نسل بعدی تنها مقدار کمی تغییر می‌کرد. جوامع اولیه تأکید زیادی روی لزوم پیوستن مناسب افراد به بدنه قبیله یا گروهشان داشتند. جوامع اولیه اشکال و تنوع فرهنگی زیادی داشته و بیان قوانین عام حاکم بر تمامی آن‌ها کار سختی می‌باشد؛ ولی به هر حال نکات مشترکی بین فرهنگ‌های اولیه وجود دارد: افراد کوچک و خردسال در فعالیت‌های بزرگسالان شرکت می‌کردند. یادگیری توسط مکانیزم‌های تقلید، تلاش برای فهمیدن احساسات و انگیزه‌های افراد بزرگ و تلاش برای شناسایی و تطبیق هویت خود با آن‌ها صورت می‌گرفت. هنگامی که فردی بالغ می‌شود، روش آموزش او دگرگون می‌شود. او دیگر نمی‌بایست هر لحظه و غیر منظم به تقلید از بالغین بپردازد بلکه باید رفتارش را منظم و استاندارد بکند. در هنگام بلوغ برای جدا شدن از محیط و فضای دوران کودکی، افراد «آیین تشرف» را تجربه می‌کنند. فرد بالغ شده ممکن است به صورت ناگهانی از خانواده‌اش جدا شود و به اردوگاهی به همراه افراد تازه بالغ شده دیگر فرستاده شود. دلیل این جدایی این است که فرد وابستگی‌اش را به خانواده کم کند و از نظر عاطفی و اجتماعی خودش را در محیط وسیع‌تر فرهنگی قبیله‌ای بنا نهد. معلمان در این مراسم تشرف کسانی هستند که شخص نمی‌شناسد، در واقع اقوام شخص در قبیله دیگر که شخص تا حالا ندیده‌است هستند. آیین تشرف عموماً عملی نیست بلکه در آن ارزش‌های فرهنگی، مذهب قبیله‌ای، افسانه‌ها، فلسفه، تاریخ، مراسم‌ها و آداب و رسوم و اطلاعات دیگر تدریس می‌شود. این مراسم (به ویژه بخش مذهبی آن) از اهمیت زیادی برخوردار و لازمه عضویت در قبیله بوده‌است. آموزش در قدیمی‌ترین تمدن‌ها تمدن در خاورمیانه، در بین رودهای دجله و فرات و در مصر، حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد شروع شد. تمدن عمده بعدی هزار و پانصد سال بعد در شمال چین زاییده شد. انتقال فرهنگ در این جوامع پیچیده «نوشتن» را ضروری کرد. البته در هیچ زمانی در دوران باستان، بیش از ۲۰ تا ۳۰ درصد مردان بالغ و تقریباً ۱۰ درصد کل جمعیت نمی‌توانستند بخوانند و بنویسند. ۷۵۲۳ آموزش در ایران باستان در فلات ایران، دست کم از پانزده هزار سال پیش، انسان زندگی می‌کرده‌است. دربارهٔ چگونگی آموزش و پروش مردمانی که پیش از آریایی‌ها در این سرزمین زندگی می‌کردند آگاهی چندانی در دست نیست. نزدیک به چهار هزار سال پیش، آریایی‌ها و از آن جمله مادها، پارسی‌ها و پارتی‌ها به سرزمین ایران مهاجرت کردند. مادها در غرب و پارسی‌ها در جنوب و پارتی‌ها در شرق فلات ایران ماندگار شدند و حکومت‌هایی تشکیل دادند.مادها در حدود هفتصد سال پیش از میلاد در سرزمین‌های غرب ایران چیره شدند و دولت ماد را بنیان گذاشتند. در دورهٔ مادها، کودکان و نوجوانان راه و رسم زندگانی و کار و جنگاوری را در خانه و ایل می‌آموختند. آموزش رسمی مخصوص روحانیان بود. روحانیان، گذشته از خواندن و نوشتن، اصول و مراسم دینی، اخترشناسی و شیوه‌های پیشگویی سرنوشت دیگران را در مراکز دینی فرا می‌گرفتند. مردم دیگر از خواندن و نوشتن بی‌بهره بودند. مادها خطی شبیه خط میخی داشتند. امپراتوری ایران باستان توسط کوروش کبیر در سال ۵۵۹ قبل از میلاد تأسیس و توسط مسلمانان در سال ۶۳۳ میلادی منقرض شد. از ویژگی‌های عمده تمدن ایران باستان که به ایرانیان احساسات ماجراجویی و ملّی گرایی می‌داد می‌توان تأکید بر توانایی‌های فیزیکی و بدنی، مذهب فعال زرتشتی و اخلاقیات آن و جنگاوری و توسعه‌طلبی را نام برد. در زمان حکومت کوروش و جانشینانش، آموزش تحت تأثیر اخلاقیات زرتشتی و نیازهای نظامی جامعه بود. چهار طبقه اجتماعی نیازهایشان را توسط آموزش برطرف می‌کردند: روحانیون، جنگجوها، کشاورزان و بازرگانان. اخلاقیات زرتشتی آموزش را در جهت پرورش افکار خوب، گفتار خوب و کردارخوب می‌دید. تعلیم و تربیت در این دوران تأکید زیادی روی پیوندهای خانوادگی و احساسات گروهی، پذیرش حکومت پادشاه، تعلیمات مذهبی و آماده‌سازی‌های نظامی داشت. آموزش در دوران هخامنشی به صورت دولتی انجام نمی‌شد و آموزش‌های اولیه در خانه انجام می‌پذیرفت. فرزندانی که به طبقات بالا متعلق بودند می‌توانستند در سن هفت سالگی به مدارس در دیوان‌ها بروند. در مراحل بالای آموزشی به دانش آموزان قوانین و حقوق، پزشکی، ریاضی، جغرافیا، موسیقی و نجوم آموزش داده می شد. مدارس نظامی خاصی هم وجود داشت. با تسخیر ایران توسط اسکندر، روش‌های آموزشی یونانی جای روش‌های آموزشی در دوران هخامنشی را گرفت. این رویه در دوران حکومت منسوب به پارت‌ها نیز ادامه یافت؛ ولی با به روی کار آمدن سلسله ساسانی در ایران، نحوه آموزش سنتی ایرانی مجدد احیا شده، توسعه و تکمیل شد. اخلاقیات زرتشتی عملکرد مشابهی مانند دوران هخامنشی داشت، با این تفاوت که در دوران ساسانی تأکید بیشتری روی نیروی کار (مخصوصاً کشاورزی)، قداست ازدواج و خانواده و احترام به قانون و نخبه گرایی داشت. آموزش در آن دوران پایگاه‌های قوی اخلاقی، اجتماعی و ملّی داشت. موضوع درسی سیستم آموزشی شامل تمرینات بدنی و رزمی، خواندن خط پهلوی، نوشتن، ریاضی و هنر بود. بزرگترین دستاورد آن دوران تأسیس دانشگاه گندی‌شاپور بود که نقش عمده‌ای در توسعه آموزش پیشرفته داشت. در گندی‌شاپور فرهنگ‌ها و علوم ایرانی، هندی، یونانی و رشته‌های علمی مختلف گرد هم آمده بودند. دانشجویانی از سر تا سر دنیا برای تحصیل به گندی‌شاپور می‌آمدند. بعدها گندی‌شاپور نقش مهمی در دستیابی مسلمانان به علوم یونانی و علوم منسوب به روم باستان بازی کرد و از طریق مسلمانان بسیاری از آثار مجدد از عربی به لاتین ترجمه شد. آموزش در دنیای اسلام آموزش در اسلام از ارزش زیادی برخوردار بوده‌ است. با مسلمان شدن مردمان از نژادها و جوامع مختلف، آموزش نقش مهمی در تشکیل یک اجتماع به هم پیوسته و جهانی ایفا کرد. تا اواسط قرن نهم میلادی، تقسیم‌بندی مشخصی از دانش انجام شده بود: علوم به سه دسته تقسیم شده بودند: علوم اسلامی، علوم فلسفی و طبیعی و علوم ادبی هنری. علوم اسلامی به بررسی منابع اسلامی مانند قرآن، احادیث و تفاسیر آن می‌پرداخت. علوم اسلامی از نظر فرهنگی از همه با ارزشتر به حساب می‌آمد؛ فلسفه و علوم طبیعی به اندازه علوم اسلامی مهم دیده می‌شد ولی کم فضیلت تر دیده می‌شد. سیستم آموزش اسلامی در ابتدا تأکید زیادی روی فنون و امور عملی مانند توسعه سیستم‌های آبیاری، ابداعات کشاورزی، خیاطی، تولید محصولات با آهن و فولاد، محصولات چرمی، تولید کاغذ و باروت، گسترش تجارت زمینی و دریایی و ساختن اشیاء سفالی داشت. به تدریج و از قرن ۱۱ میلادی به بعد، علاقه به علوم مذهبی به صورت عمده‌ای جای علوم دیگر را گرفت. علوم یونانی و فلسفه دیگر تنها به صورت خصوصی و به عده کمی تدریس می‌شد و هنرهای ادبی به شکل عمده‌ای رو به کاهش نهادند. از آزادی فکری داده شده به اندیشمندان و نخبگان کاسته شد. علوم غیر دینی و بررسی‌های پژوهش گرایانه غیر دینی دیگر تحمل نمی‌شدند. این نحوه سیستم آموزشی از ازبکستان امروزی در شرق تا مصر در غرب در طول سال‌های ۱۰۵۰ تا ۱۲۵۰ میلادی گسترش پیدا کرد. اقتصاد بحث‌های فراوانی در رابطه با اینکه نرخ بالای آموزش برای کشورها برای دستیابی به سطوح بالایی از رشد اقتصادی ضروری است، وجود دارد. تحلیل‌های تجربی از این پیش‌بینی نظری حمایت می‌کنند که کشورهای فقیر باید سریعتر از کشورهای ثروتمند رشد کنند، زیرا آنها می‌توانند از فناوری‌های پیشرفته‌ای که قبلاً توسط کشورهای ثروتمند آزمایش و امتحان شده‌اند استفاده کنند. با این حال، انتقال فناوری به مدیران و مهندسانی آگاه نیاز دارد، که بتوانند با ماشین‌ها یا روش‌های تولیدی قرض گرفته شده از کشور پیشرو کار کنند، و از طریق تقلید این فاصله را کاهش دهند. به همین دلیل، توانایی یک کشور در یادگیری از کشور پیشرو تابعی از سهم «سرمایه انسانی» آن است. مطالعه اخیر در مورد عوامل تعیین‌کننده رشد اقتصادی کل، بر اهمیت نهادهای اساسی اقتصادی و نقش مهارت‌های شناختی تأکید دارد. آموزش نوین در بیش‌تر کشورها، گذراندن دورهٔ مقدماتی برای کودکان پنج و شش ساله و گذراندن دورهٔ متوسطه برای نوجوانان سیزده ساله اجباری است. آموزش مدرن در ایران شروع آموزش به نحوه مدرن در ایران با تأسیس مدرسه دارالفنون در تهران و به همت امیر کبیر رقم خورد. در دارالفنون علوم فنی، علوم طبیعی و همچنین کمی علوم انسانی توسط استادان خارجی و تحت نظارت رضا قلی خان، تدریس می‌شد. تأسیس این مدرسه باعث ترجمه آثار مختلفی از زبان‌های اروپایی به فارسی شد. رضا شاه مسبب ایجاد تغییرات عمده‌ای در سیستم آموزشی ایران می‌باشد. به عنوان بخشی از برنامه غربی سازی، مدرن‌سازی و تمرکز اداره امور، او مکتب‌خانه‌ها را برچید. مکتب‌ها جاهایی بودند که در آن‌ها به تمامی دانش آموزان در هر سنی که بودند در یک اتاق توسط یک آخوند آموزش داده می‌شد. رضا شاه دستور داد که تمامی افراد جامعه، دختر و پسر، به صورت اجباری به مدارس دولتی بروند و اینکه محتوای کتاب‌های درسی به روز و مدرن شوند. او محلی برای تربیت معلمان ایجاد کرد و همچنین دانشگاه تهران را بنا نهاد. چند سال بعد رضا شاه دستور در اختیار گرفتن و دولتی کردن تمامی مدارس خارجی تبلیغی مسیحی (میسیونر) را داد. بیشتر مدرسه‌های عالی آن زمان، مانند دارالمعلمین عالی (دانشسرای عالی)، مدرسه حقوق و علوم سیاسی(دانشکدهٔ حقوق) و مدرسه عالی طب (دانشکدهٔ پزشکی) در شمار دانشکده‌های این دانشگاه درآمدند. با تأسیس دانشگاه تهران دانش آموزان توانستند، پس از به پایان رساندن دوره دبیرستان، در رشته‌های ادبیات و فلسفه و علوم تربیتی، پزشکی، حقوق، علوم طبیعی و ریاضی، علوم معقول و منقول و مهندسی به تحصیل بپردازند. بعدها دانشگاه تهران گسترش یافت و دارای دانشکده‌ها و رشته‌های درسی دیگری شد. آموزش و پرورش در ایران بیشتر متمایل به روش پیاژه می‌باشد ولی در عمل شیوه‌هایی که پیاژه بر آن تأکید کرده‌است عملی نمی‌شود. آموزش در ایران بیشتر معلم-محتوا محور بوده و کودک در جریان یادگیری بیشتر نقش انبار کنده دارد در سال‌های اخیر وزارت آموزش و پرورش ایران در پی این بوده‌است که تغییراتی اساسی در شیوهٔ آموزش کودکان به وجود آورد ولی این تغییرات بیشتر جنبهٔ کمیتی داشته و کمتر به کیفیت آموزش توجه شده‌است. همچنین دانشگاه فرهنگیان وظیفه تأمین، تربیت و بهسازی معلمان و نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش را در ایران بر عهده دارد. آموزش تطبیقی آموزش تطبیقی را می‌توان عبارت از یک نظام تحقیقی دانست که ما را به منظور دستیابی به شناخت جدید در زمینهٔ تئوریک و عملی از طریق مقایسهٔ دو یا چند سیستم تربیتی در کشورها و مناطق گوناگون و یا ادوار تاریخی متفاوت یاری می‌دهد ۰۲ تطبیق می‌تواند بین امور آموزشی در داخل یک نظام ویا نسبت به آموزش و پرورش دیگر ممالک آن هم در سطح وسیع تری صورت گیرد. نکته مهم این است که مقایسه یک امر حساس و ظریفی است. برای بهره‌مندی هر چه بهتر از علم مقایسه در آموزش و پرورش ضرورت دارد تا به مسئله فرهنگ، ملت‌ها، قومیت‌ها، ادیان و مذاهب، شرایط اجتماعی هر کشور ۰جایگاه آن در جامعهٔ جهانی و شرایط جغرافیایی توجه ویژه ای داشت. به دیگر سخن اگر حرکتی در امر آموزش و پرورش در یک کشور مفید و مؤثر واقع شود نمی‌توان تصور کرد که این اقدام عیناً در کشور دیگر نیز سودمند باشد. چه بسا ممکن است نتیجهٔ معکوس هم بدهد. کارشناسان امور تطبیقی نیز بر این اعتقاد اصرار می‌ورزند که نتایج مثبت ویا منفی از کارکرد آموزش و پرورش در یک کشور، هرگز با نتایجی که در کشور دیگر گرفته شده، یکسان نیست. نتیجه آنکه، در امور تطبیقی بایستی از تقلید کورکورانه صرف و بعضاً ساختگی اجتناب ورزید و در مقابل، به گزینش منطقی و عاقلانه از نظام آموزش و پرورش سایر ملل دست یابد. اهداف پژوهش‌های تطبیقی در حوزهٔ آموزش کشف حقایق و مسایل تربیتی کشور خویش از طریق تحلیل و شناخت مسائل نظام‌های آموزشی سایر کشورها ارزشیابی مبتنی بر واقعیت نگری برنامه‌ریزی گفتمان فرهنگی بر اساس صلح، دوستی و تفاهم و مدارا در بین ملت‌ها شناسایی پیشرفت‌ها و نوآوری‌ها در حوزه آموزش و پرورش دیگر کشورها آگاهی از مسائل آموزش و پرورش در دنیا اثرات سیاسی رهبران سیاسی تأثیر زیادی بر سیستم‌های آموزشی گذاشته‌اند. به‌طور مثال در شوروی نظام آموزشی تحت نظارت شدید حزب کمونیست اتحاد شوروی قرار گرفت. پس از به قدرت رسیدن جوزف استالین او تأکید ویژه‌ای بر آموزش علوم، ریاضیات و ایدئولوژی کمونیست داشت هم‌زمان مراکز علمی شوروی تعداد زیادی از شهروندان دیگر کشورها را جذب مراکز آموزشی خود کردند. این نظام آموزشی پس از فروپاشی شوروی اصلاح شد و اختیارات دولت‌های محلی در این امر افزایش پیدا کرد. در نظام آموزشی ایالات متحده آمریکا در اوایل قرن بیستم تبعیض نژادی علیه افراد سیاه‌پوست وجود داشت که دولت آمریکا با تصویب قوانینی سعی برحذف آن‌ها کرد همچنین قوانین برای دادن امتیازات بیشتر از سفید پوستان به سیاه پوستان موسوم به تبعیض مثبت، تصویب شد. همچنین در کشورهایی با حاکمیت دینی، دین بخش اضافه شده‌ای به تمامی درس‌های دانش آموزان و دانشجویان است. در جمهوری اسلامی، تاریخ اسلام و مباحث اسلامی از درس‌های اصلی از دبستان تا دانشگاه است که در هر رشته و هر درسی وجود دارد. جستارهای وابسته فناوری آموزشی آموزش برنامه‌ای آموزش الکترونیکی مؤسسه آموزشی فلسفه آموزش آموزش و پرورش در ایران تاریخچه نظریات پیرامون آموزش آموزش در ایران آموزش فلسفه خودآموزی منابع باقری نوع پرست، خسرو، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، دو جلد. انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۹. مؤلفان حوزه و دانشگاه، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن (۴ جلد)، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(انتشارات سمت) و پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰. نقیب‌زاده، میرعبدالحسین، نگاهی به فلسفهٔ آموزش و پرورش، انتشارات طهوری، ۱۳۷۴. شریعتمداری، علی، اصول و فلسفهٔ تعلیم و تربیت، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴. شکوهی، غلامحسین، مبانی و اصول آموزش و پرورش، (انتشارات آستان قدس رضوی)، ۱۳۶۸. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفهٔ آموزش و پرورش، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۷. شعبانی، حسن، مهارت‌های آموزشی و پرورشی، انتشارات سمت، ۱۳۷۱. لطف‌آبادی، حسین، روان‌شناسی تربیتی، انتشارات سمت، ۱۳۸۴. پانویس پیوند به بیرون آموزش و پرورش اشتراک‌گذاری دانش فلسفه آموزش و پرورش مقاله‌های موضوعات اصلی ویکی‌سازی رباتیک
1561
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%82%D8%A7%D8%B1%D9%87
ابرقاره
ابرقاره اَبَرقاره‌های دیرینه بدین‌سان بوده‌اند : پانگه آ لوراسیا گوندوانا ننا پانوتیا رودینیا کلمبیا کنورلند ننا اور والبارا منبع مک ایودی، کالین، اطلس تاریخیِ آفریقا، ترجمهٔ فریدون فاطمی، تهران ۱۳۶۵، ص ۱۳. ابرقاره‌ها زمین‌شناسی تاریخی قاره‌ها
1562
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A2
پانگه‌آ
پانگه‌آ (به گویش فرانسوی: پانژه)، نام ابرقاره عظیم دوران پیشاتاریخ است. این ابرقاره در فاصلهٔ بخش پایانی دورهٔ دیرینه‌زیستی (پالئوزوئیک) و بخش آغازین میانه‌زیستی (مزوزوئیک) به وجود آمده‌است. نام پانگه‌آ برگرفته از واژه‌های یونانی παν «همه» و Γαῖα «زمین» است. ۱۷۵ میلیون سال پیش قاره‌هایی که امروز مجموعهٔ خشکی‌های زمین را تشکیل می‌دهند در یک اَبَرقارهٔ کلان به نام پانگه‌آ کنار هم جمع شده بودند. آفریقا در میانهٔ این همگروهه جای داشت و در واقع برآمدگی شمال غربی آن، پیوندگاه دو قطعه پانگه‌آ، لورازیا (دربرگیرندهٔ آمریکای شمالی، اروپا و آسیای شمالی) و گندوانا (شامل آمریکای جنوبی، آفریقا، آسیای جنوبی، جنوبگان و قاره استرالیا) بود. به خاطر وجود این پل خاکی به‌هم‌پیوسته بود که، جانوران خشکی‌زی کمیاب مانند کیسه‌داران، که نخستین گروه مهم پستانداران بودند، می‌توانستند در هر گوشهٔ زمین پراکنده شوند. نزدیک به ۱۶۵ میلیون سال پیش که روند تکه‌تکه شدن پانگه‌آ آغاز شد، ادامهٔ این جابه‌جایی بسیار دشوار گردید. گواه یک‌پارچگی پیشین شواهد فسیلی باقی‌مانده از زمان یک‌پارچگی پانگه‌آ هستند؛ که با توجه به حضور گونه‌های مشابه و یکسانی در قاره‌هایی که در حال حاضر با فاصله‌های بسیار دور جدا از هم قرار دارند، واقعیت آن را نشان می‌دهند. به عنوان مثال، فسیل‌های لیستروساروس ددکمانان در آفریقای جنوبی، هند و قطب جنوب، در کنار اعضای زبان‌سرخس زمینی، یافت شده‌است که در این صورت لازم می‌شود دایرهٔ توزیع گیاه در آن بازهٔ زمانی: از دایرهٔ قطبی تا خط استوا؛ اگر قاره‌ها در موقعیت کنونی خود بوده‌اند، گسترده باشد؛ و باز به طور مشابهی، خزندهٔ آب شیرین مسوسورس تنها در آمریکای شمالی که به آفریقا چسبیده بود، مناطق محلی از سواحل برزیل و آفریقای غربی یافت می‌شود. افزون بر این شواهد بیشتری برای پانگه‌آ در زمین‌شناسی قاره‌های مجاور موجود است، از جمله برابری و تطبیق روند زمین‌شناسی بین ساحل شرقی آمریکای جنوبی، و ساحل غربی آفریقا برقرار است. کلاهک یخی قطبی دورهٔ کربنیفر انتهای جنوبی پانگه‌آ را پوشاند. سپرده‌های یخبندانی، یا به طور خاص یخ‌نهشته‌های هم‌سن با ساختار مشابه در بسیاری از قاره‌های جداگانه که در قاره پانگه‌آ باهم بوده‌اند نیز پیدا شده‌است. تکه‌تکه شدن نخستین پاره‌ای که از پانگه‌آجدا شد شامل جنوبگان و استرالیا بود که پیرامون ۱۶۰ میلیون سال پیش هم‌زمان با هم، شروع به دور شدن کردند. این پارهٔ جدا شده حامل جمعیتی از کیسه‌داران بود که گونهٔ نوعی آن دوره‌است. بقیهٔ پانگه‌آ ۵۰ میلیون سال دیگر پیوسته برجا ماند و در این دوره گروه تازه‌ای از پستانداران به نام جفت‌داران پدید آمدند. جفت داران از کیسه‌داران کارآمدتر بودند و در بیشتر مناطق جهان به کلی جای آنان را گرفتند؛ ولی نتوانستند به استرالیا برسند و به این دلیل است که آن قاره امروز هم مسکن زیای کیسه‌دار پرزاد و ولدی است. جستارهای وابسته تاریخ زمین منابع بر پایه، داده‌هایی از: مک ایودی، کالین، اطلس تاریخی آفریقا، ترجمه فریدون فاطمی، تهران ۱۳۶۵. ابرقاره‌ها ابرقاره‌های پیشین تاریخ زمین‌شناختی زمین دیرین‌جغرافیای پرمین دیرین‌جغرافیای تریاس دیرین‌جغرافیای ژوراسیک دیرین‌جغرافیای کربنیفر زمین‌ساخت صفحه‌ای قاره‌های کهن
1563
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%DA%AF%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D8%B1
ماداگاسکار
ماداگاسکار کشور جزیره‌ای در اقیانوس هند است که تقریباً ۴۰۰ کیلومتر (۲۵۰ مایل) از ساحل شرق آفریقا در سراسر کانال موزامبیک قرار دارد. ماداگاسکار با ۵۹۲۸۰۰ کیلومتر مربع (۲۲۸۹۰۰ مایل مربع) دومین کشور جزیره ای جهان پس از اندونزی است. این کشور از جزیره ماداگاسکار (چهارمین جزیره بزرگ جهان) و چندین جزیره کوچکتر پیرامونی تشکیل شده‌است. پس از فروپاشی ابرقاره گوندوانا در ماقبل تاریخ، ماداگاسکار حدود ۸۸ میلیون سال پیش از شبه قاره هند جدا شد و به گیاهان و حیوانات بومی اجازه داد تا در انزوای نسبی تکامل یابند. در نتیجه، ماداگاسکار کانون تنوع زیستی است. بیش از ۹۰ درصد از حیات وحش آن در هیچ‌کجای زمین یافت نمی‌شود. اکوسیستم‌های متنوع و حیات وحش منحصر به فرد جزیره به دلیل رشد جمعیت انسان و سایر تهدیدات زیست‌محیطی تهدید می‌شود. سکونت انسان در ماداگاسکار در طول یا قبل از اواسط هزاره اول پس از میلاد توسط مردم آسترونزی آغاز شد که با قایق‌های بازویی از اندونزی امروزی وارد ماداسگار شدند. در قرن نهم پس از میلاد، مهاجران بانتو که از شرق آفریقا از کانال موزامبیک عبور می‌کردند، به آنها پیوستند. گروه‌های دیگر به مرور زمان در ماداگاسکار مستقر شدند و هر کدام کمک‌های ماندگاری به زندگی فرهنگی مالاگاسی کردند. گروه قومی مالاگاسی اغلب به ۱۸ زیر گروه یا بیشتر تقسیم می‌شود که بزرگ‌ترین آنها مرینا در ارتفاعات مرکزی است. تا اواخر قرن هجدهم، جزیره ماداگاسکار توسط مجموعه ای متفرقه از اتحادهای سیاسی-اجتماعی در حال تغییر اداره می‌شده‌است. از اوایل سده نوزدهم، بیشتر مردم جزیره متحد شدند و از پادشاهی ماداگاسکار که توسط یک سری از اشراف مرینا بنیانگزاری شد، تبعیت کردند. سلطنت در ماداگاسکار سال ۱۸۹۷ با حمله امپراتوری استعماری فرانسه به پایان رسید. ماداگاسکار در سال ۱۹۶۰ استقلال یافت. از آن زمان، کشور خودمختار ماداگاسکار چهار دوره اصلی مشروطه و جمهوری را پشت سر گذاشته‌است. از سال ۱۹۹۲، این کشور رسماً به عنوان یک دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی با پایتختی آنتاناناریوو اداره می‌شود. با این حال، در یک بحران سیاسی در سال ۲۰۰۹، رئیس‌جمهور مارک راوالومانانا مجبور به استعفا شد و قدرت ریاست جمهوری در مارس ۲۰۰۹ به آندری راجولینا منتقل شد. حکومت قانون اساسی در ژانویه ۲۰۱۴ احیا شد، زمانی که هری راجاوناریمپیانینا پس از انتخابات ۲۰۱۳ به عنوان رئیس‌جمهور منصوب شد که جامعه بین‌المللی آن را منصفانه و شفاف تشخیص داد. ماداگاسکار عضو سازمان ملل متحد، اتحادیه آفریقا (AU)، جامعه توسعه آفریقای جنوبی (SADC) و سازمان بین‌المللی فرانکوفونی است. طبق گزارش سازمان ملل، ماداگاسکار به گروه کشورهای کمتر توسعه یافته تعلق دارد. زبان مالاگاسی و فرانسوی هر دو زبان رسمی این کشور هستند. اکثریت جمعیت به مسیحیت، باورهای سنتی یا ادغام هر دو پایبند هستند. اکوتوریسم و کشاورزی، همراه با سرمایه‌گذاری بیشتر در آموزش، بهداشت، و شرکت خصوصی، عناصر کلیدی استراتژی توسعه ماداگاسکار هستند. در دوران راوالومانانا، این سرمایه‌گذاری‌ها باعث رشد اقتصادی قابل توجهی شد، اما مزایا به‌طور مساوی در سراسر کشور پخش نشد و تنش‌هایی را بر سر افزایش هزینه زندگی و کاهش استانداردهای زندگی در میان اقشار فقیر و برخی از اقشار طبقه متوسط ایجاد کرد. از سال ۲۰۱۷، اقتصاد به دلیل بحران سیاسی ۲۰۰۹–۲۰۱۳ ضعیف شده‌است و کیفیت زندگی برای اکثریت جمعیت ماداگاسگار پایین است. حدود ۹۰٪ از گونه‌های گیاهی و جانوری ماداگاسکار فقط در این جزیره زندگی می‌کنند. تاریخ تاریخ نخستین نشستگاه انسانی در ماداگاسکار احتمالاً به سده چهارم پیش از میلاد می‌رسد. ماداگاسکار از سال ۱۸۹۶ (میلادی) از جمله مستعمرات امپراتوری فرانسه بوده‌است، این کشور در روز ۲۶ ژوئن ۱۹۶۰ به عنوان «جمهوری مالاگاسی» از فرانسه اعلام استقلال کرد، در ادامه و در سال ۱۹۷۵ نام این کشور به «جمهوری دموکراتیک ماداگاسکار» تغییر کرد. هستهٔ جمعیت ماداگاسکار که مالاگاسی نامیده می‌شوند ترکیبی از تیره‌های بانتو زبان آفریقا، عرب‌ها و مالایایی‌ها دانسته می‌شوند که این دو دسته اخیر در پی سفرهای بازرگانی دریایی به این جزیره رسیده و در آن نشیمن گزیدند. مالایایی نام همگانی تیره‌های منطقهٔ هند شرقی (مالزی، فیلیپین و اندونزی) هستند که از آنجا در سراسر آسیای جنوب شرقی و جزیره‌های اقیانوس آرام پراکنده شدند. سیاست در سال ۱۹۷۶ دیدیه راتسیراکا رئیس‌جمهور ماداگاسکار شد و حکومتی به نام پیشگام انقلاب ماداگاسکار را به عنوان تنها حزب در این کشور برقرار کرد. فعالیت احزاب سیاسی در سال ۱۹۹۰ در ماداگاسکار به رسمیت شناخته شد. در سال ۱۹۹۳ آلبرت زافی رهبر قوای جاوید که حزبی به نام جنبش پیش دموکراسی نیز تشکیل داده بود رئیس‌جمهور شد. فرانسوا راوونی از همین حزب نیز در سال ۱۹۹۳ نخست‌وزیر شد. در سال ۲۰۰۲ مارک راوالومانانا به سمت رئیس‌جمهور و در همین سال ژاک سیلا به عنوان نخست‌وزیر ماداگاسکار انتخاب شدند. اندری راجولینا، شهردار پیشین پایتخت، وی را متهم کرد که ثروت‌های کشور را به شرکت‌های خارجی می‌دهد و اختلاف میان دو طرف شدت پیدا کرد. راجولینا، رئیس‌جمهور ماداگاسکار را دیکتاتور خطاب کرد و رهبری مخالفان را بر عهده گرفت، در تظاهراتی که مخالفان بر ضد راوالومانانا برگزار کردند، بیش از صد نفر کشته شدند و راوالومانانا با بحران سیاسی شدیدی روبرو شد. رئیس‌جمهور ماداگاسکار به تدریج حمایت ارتش را از دست داد و در تاریخ ۱۷ مارس ۲۰۰۹ اختیارات و مسئولیت‌های خود را به یک هیئت نظامی واگذار کرد، این هیئت نیز بلافاصله قدرت را به راجولینا که رهبر جناح مخالف بود، واگذار کرد. از آن زمان تا چندین سال به رغم میانجیگری مجامع بین‌المللی و توافقنامه ماپوتو، ماداگاسکار همچنان درگیر بحران بود و دولت انتقالی تشکیل نشده‌بود. در سال‌های بعد چهار گروه سیاسی اصلی ماداگاسکار توانستند بر سر تقسیم قدرت در دوره انتقالی که به برگزاری انتخابات در سال ۲۰۱۰ منتهی می‌شد، به توافق برسند. بر پایه این توافق قرار شد رئیس‌جمهور، دو معاون رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و اعضای کابینه دولت وحدت ملی به صورت توافقی انتخاب شوند. رهبران چهار گروه سیاسی ماداگاسکار آندره راجولینا، رئیس‌جمهور ماداگاسکار و مارک راوالومانانا و دیدیه راتریسکا و آلبرت زافی، سه رئیس‌جمهور پیشین این کشور هستند که به این توافق رسیده‌اند. جغرافیا جمهوری دموکراتیک ماداگاسکار جزیره‌ای است واقع در جنوب شرق آفریقا، در میان آب‌های اقیانوس هند، شرق موزامبیک، پایتخت این کشور شهر آنتاناناریوو با ،۱٬۴۰۳٬۰۰۰ نفر می‌باشد. مساحت ماداگاسکار ۵۸۷٬۰۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن حدود ۲۷/۵ میلیون نفر است. از شهرهای مهم ماداگاسکار می‌توان به، تواماسینا (۲۰۶٬۰۰۰ نفر)، آنتسیرابه (۱۸۶٬۰۰۰ نفر)، فینارانتسوا (۱۶۷٬۰۰۰ نفر) و ماهاجانگا (۱۵۴٬۰۰۰ نفر) اشاره کرد. ماداگاسکار چهارمین جزیره بزرگ جهان است. تجزیه ابرقاره گندوانا در حدود ۱۳۵ میلیون سال پیش بخشی از خشکی که ماداگاسکار جزئی از آن بود را از خشکی پیوسته آفریقا-آمریکای جنوبی جدا کرد. ماداگاسکار بعدها یعنی در حدود ۸۸ میلیون سال پیش از هند جدا شد و این باعث شد که گیاهان و جانوران ماداگاسکار در انزوا به فرگشت خود ادامه بدهند. در امتداد کرانه شرقی ماداگاسکار سرازیری تندی دیده می‌شود که بیشتر جنگل‌های گرمسیری باقی‌مانده در زمین‌های پست این جزیره در این محدوده قرار دارند. در غرب این سرازیری‌ها و در مرکز جزیره، فلاتی قرار دارد که ارتفاع آن بین ۷۵۰ تا ۱۵۰۰ متر بالاتر از سطح دریاست. این مرتفعات مرکزی که به‌طور سنتی زادبوم قوم مرینا بوده‌است متراکم‌ترین منطقه ماداگاسکار از نظر جمعیت است و پایتخت کشور هم که کانون تاریخی قوم مرینا بوده‌است، در همین فلات واقع شده‌است. ویژگی این فلات مرکزی وجود دره‌های شامل شالیزارهای مطبق است که بین تپه‌های پرعلف و تکه‌هایی از جنگل واقع شده‌اند. اراضی واقع در غرب فلات مرتفع مرکزی به تدریج خشک‌تر شده و سرانجام به کانال موزامبیک و باتلاق‌های جنگلی حرا در امتداد ساحل ختم می‌شوند. بوم‌شناسی ماداگاسکار ۸۸ میلیون سال پیش از هند جدا شد و پس از آن هیچگاه به خشکیهای دیگر دنیا در اتصال نبوده‌است. این جدایی طولانی باعث شده تا اغلب گیاهان و جانورانش بی‌همتا باشند و در جای دیگری از دنیا پیدا نشوند. در حدود ۹۰ درصد از تمامی گونه‌های گیاهی و جانوری ماداگاسکار بوم‌زاد این جزیره هستند معروفترین آن‌ها لمورها هستند. خانواده‌ای نخستیان با نزدیک به صد گونه متفاوت که فقط در ماداگاسکار وجود دارند. از دیگر جانوران این جزیره آفتاب‌پرست پلنگی است که در بخش‌های شرقی و شمالی ماداگاسکار یافت می‌شود. بیش از ۸۰ درصد از ۱۴٬۸۸۳ گونه گیاهی این جزیره را در هیچ‌جای دیگر جهان نمی‌توان یافت. ازجمله پنج خانواده از گیاهان تنها ویژه ماداگاسکار هستند. این اکولوژی ویژه باعث شده‌است که برخی بوم‌شناسان از ماداگاسکار به عنوان «قاره هشتم» یاد کنند. تقسیمات کشوری تا سال ۲۰۰۲ میلادی کشور ماداگاسکار از ۶ ایالت تشکیل می‌شد. آنتاناناریوو (Antananarivo) آنسیرانانا (Antsiranana) فیانارانسوا (Fianarantsoa) ماهاجانگا (Mahajanga) تواماسینا (Toamasina) تولیارا (Toliara) بعد از اینکه در ۴ اکتبر ۲۰۰۲ تغییراتی در تقسیمات اداری و جغرافیایی ماداگاسکار ایجاد شد، ۶ استان سابق این کشور منحل شده و ماداگاسکار از لحاظ جغرافیایی به ۲۲ منطقه تقسیم شد که به ترتیب الفبا عبارتند از: آتسیمو-آتسینانانا آتسیمو-آندرفانا آتسینانانا آلائوترا-مانگورو آمورونئی مانیا آنالامانگا آنالانجیروفو آندروی آنوسی ایتاسی ایهورومبه بتسیبوکا بوئنی بونگولاوا دیانا ساوا سوفیا ملاکی منابه هائوته ماتسیاترا واتوواوی-فیتووینانی واکینانکاراترا اقتصاد واحد پول ماداگاسکار، آریاری با واحد جزء (ایرایمبیلانجا) نام دارد. صادرات ماداگاسکار را، قهوه، وانیل، شکر و ادویه‌جات تشکیل می‌دهد. ماداگاسکار از اعضای کشورهای اتحادیهٔ آفریقاست. بر اساس گزارش فائو، بیش از سه چهارم مردم دو منطقه در جنوب غرب و جنوب ماداگاسکار با ناامنی غذایی مواجه هستند که این وضعیت در همواره تشدید شده‌است زیرا محصول ذرت و مانیوک به شدت کاهش یافته‌است و تولید برنج نیز پایین‌تر از سطح عادی است. بیشتر مردم مادگاسکار (۹۳ درصد بنا بر اعلام صندوق بین‌المللی پول) در فقر به سر می‌برند و کمتر از دو دلار در روز درآمد دارند. مردم ۹۵٪ نژاد این کشور را مالاگاسی و ۲٪ را فرانسوی تشکیل می‌دهند، همچنین از نظر دین، میزان نفوذ عقاید محلی و بومی ۵۲٪، مسیحیت ۴۱٪، اسلام ۷٪ می‌باشد. زبانهای رسمی ماداگاسکار، مالاگاسی و فرانسوی است. مهم‌ترین گروه قومی این جزیره یعنی مالاگاسی‌ها از جنوب شرق آسیا آمده‌اند. در این گروه، مهم‌ترین قوم‌ها عبارتند از مرینا، که پیرامون پایتخت سکونت دارند، بتسیمیساراکا، در شمال شرق، و ساکالاوا، در غرب. جمعاً بیش از بیست قوم، تیره، و طایفه در این جزیره زندگی می‌کنند. از دیدگاه نژادی، مردمان ماداگاسکار ترکیبی هستند از عناصر جنوب آفریقا و جنوب شرقی آسیا. بعدها بازرگانان عرب نیز به شمال ماداگاسکار آمده و اسلام را ترویج کردند. بخش کوچکی از جمعیت ماداگاسکار نیز از نوادگان مهاجران اروپایی، هندی، کرئولی، قمری، و چینی هستند. امید به زندگی برای مردان ۶۶/۵ و برای زنان ۶۹/۹ سال است. میانگین سنی مردم ماداگاسکار ۱۹/۶ سال می‌باشد. جستارهای وابسته دودو هندی‌ها در ماداگاسکار گربه‌زبادان ماداگاسکار بخش‌های ماداگاسکار فهرست منطقه‌های ماداگاسکار تیم ملی فوتبال ماداگاسکار نگارخانه پانویس منابع آفریقای شرقی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۰ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۰ (میلادی) در آفریقا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۰ (میلادی) در ماداگاسکار جزیره‌های آفریقا جزیره‌های اقیانوس هند جزیره‌های ماداگاسکار جمهوری‌ها جنوب آفریقا کشورها و سرزمین‌های فرانسوی‌زبان کشورها در آفریقا کشورهای اقیانوس هند کشورهای توسعه‌نیافته کشورهای جزیره‌ای کشورهای عضو اتحادیه آفریقا کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو فرانسه‌زبانی ماداگاسکار مستعمره‌های پیشین فرانسه
1564
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87
اقیانوسیه
اُقیانوسیه یکی از قاره‌های جهان است که گروه‌های گوناگونی از جزیره‌های اقیانوس آرام را دربر می‌گیرد. اقیانوسیه، کوچک‌ترین قاره از دیدگاه مساحت خشکی و کم‌جمعیت‌ترین قاره پس از قارهٔ جنوبگان می‌باشد. گروه‌های جزیره‌ای اقیانوسیه از دیدگاه قوم‌شناسی شامل چهار گروه استرالزی (استرالیا و نیوزیلند)، پُلی‌نِزی، مِلانزی و میکرونزی می‌شوند. اقیانوسیه در تعریف غیر دقیق قدیم‌تر خود نامی جمعی برای جزایر پراکنده در سراسر اقیانوس آرام، یعنی کل منطقه جزیره‌ای بین آسیا و قاره آمریکا بود. اقیانوسیه، در محدودترین معنای امروزی خود، شامل بیش از ده‌هزار جزیره است که مساحت کل خشکی آن‌ها (به استثنای استرالیا، اما شامل پاپوآ گینه نو و نیوزلند) تقریباً ۸۲۲۸۰۰ کیلومتر مربع است. تا ۳۳۰۰۰ سال پیش هیچ انسانی در منطقه اقیانوسیه زندگی نمی‌کرد، مگر در استرالیا. اگرچه دانشمندان در مورد جزئیات اختلاف نظر دارند، اما عموماً از نظریه‌ای حمایت می‌کنند که منشأ مردم جزایر اقیانوسیه را در آسیای جنوب شرقی می‌داند. تا سال ۲۰۰۰ حدود ۱۲ میلیون جزیره‌نشین در اقیانوسیه (به استثنای استرالیا) زندگی می‌کردند. محدوده اقیانوسیه یک مفهوم جغرافیایی و گاه ژئوپلیتیک است. اقیانوسیه، یکی از هشت بومگاه بر روی کره زمین به‌شمار می‌آید. نیوزلند، گینه نو و کشور استرالیا بخشی از قاره اقیانوسیه به‌شمار می‌آیند. شبه جزیرهٔ مالایا نیز گاه بخشی از اقیانوسیه نامیده شده‌است. از دیدگاه تقسیمات کشوری، برخی استان‌های اندونزی و تیمور شرقی، هم به آسیا و هم به اقیانوسیه، تعلق دارند. استان پاپوآ و پاپوآی غربی در کشور اندونزی، بخشی از اقیانوسیه هستند. جزیره تیمور نیز (که از تیمور شرقی و استان تیمور غربی اندونزی تشکیل شده) به همراه جزایر ملوک و ملوک شمالی اندونزی هم، بخشی از آسیا و هم، بخشی از اقیانوسیه شمرده می‌شوند. جغرافیا بزرگ‌ترین جزء اقیانوسیه استرالیا است که آن را نه به عنوان یک جزیره بلکه گاه به عنوان یک قاره به‌شمار می‌آورند. بزرگ‌ترین توده خشکی بعدی در اقیانوسیه، گینه نو، دومین جزیره بزرگ جهان (پس از گرینلند)، است. گینه نو بزرگ‌ترین جزء ملانزی است. بزرگ‌ترین جزایر بعدی در اقیانوسیه جزایر جنوبی و شمالی نیوزیلند هستند که بزرگ‌ترین جزء پلی‌نزی به‌شمار می‌آیند. اقیانوسیه را می‌توان از نظر جنس ساخت خشکی‌ها به سه گونه از مجمع‌الجزایر تقسیم کرد:جزایر قاره‌ای، جزایر آتشفشانی و جزایر مرجانی. جزایر در هر گروه به شیوه‌های گوناگونی شکل گرفته و از مواد مختلفی ساخته شده‌اند. جزایر قاره‌ای دارای ویژگی‌های فیزیکی متنوعی هستند در حالی که جزایر آتشفشانی و مرجانی از نظر جغرافیای فیزیکی نسبتاً یکنواخت‌اند. استرالیا، نیوزلند و گینه نو جزایر قاره‌ای هستند. این سه منطقه برخی از ویژگی‌های فیزیکی مشترک دارند. هر سه دارای رشته‌کوه یا بلندی‌هایی هستند (محدوده تقسیم بزرگ در استرالیا. فلات آتشفشانی جزیره شمالی و آلپ جنوبی در نیوزیلند؛ و ارتفاعات در گینه نو). این ارتفاعات کوه‌های چین‌خورده‌ای هستند که وقتی صفحات تکتونیکی به یکدیگر فشار می‌آورند تشکیل می‌شوند. نیوزلند و گینه نو نیز به دلیل فعالیت‌های زمین‌ساختی دارای ویژگی‌های آتشفشانی هستند. صحرای استرالیا (معروف به آوت‌بَک) بر بیشتر خاک این کشور تسلط دارد. وجود این بیابان نتیجه موقعیت آن در امتداد مدار راس‌جدی و نزدیکی به بادهای خنک، خشک و جنوبی است. یخچال‌های طبیعی نیوزلند نتیجه ارتفاع زیاد جزایر و نزدیکی آن به بادهای خنک و مرطوب است. جنگل‌های بارانی پاپوآ گینه نو نتیجه ارتفاع زیاد جزیره، مجاورت با بادهای گرمسیری مرطوب و موقعیت آن دقیقاً در زیر خط استوای گرم است. جزایر آتشفشانی اقیانوسیه در اثر فوران‌های آتشفشانی ایجاد شده‌اند. این فوران‌ها در زیر آب شروع می‌شوند، زمانی که ماگمای داغ توسط اقیانوس سرد و سخت می‌شود، با گذشت زمان جزایری با قله مرکزی شیب‌دار شکل می‌گیرند. منطقه ملانزی شامل جزایر آتشفشانی زیادی است زیرا بخش بزرگی از حلقه آتش اقیانوس آرام را تشکیل می‌دهند. این حلقه، مجموعه‌ای از آتشفشان‌ها در پیرامون مرز اقیانوس آرام است. این بخش از حلقه آتش در مرز صفحه اقیانوس آرام و صفحه استرالیا قرار دارد. این یک مرز صفحه همگرا است که در آن دو صفحه به سمت یکدیگر حرکت می‌کنند. کوه‌های آتشفشانی مهم در ملانزی شامل کوه تومانیوی در فیجی؛ کوه لامینگتون در پاپوآ گینه نو؛ و کوه یاسور در وانواتو است. جزایر مرجانی از اسکلت و بدن موجودات دریایی کوچک به نام مرجان ساخته شده‌اند. گاهی اوقات جزایر مرجانی به سختی به سطح دریا می‌رسند. آنها اغلب به شکل یک حلقه نامنظم از جزایر بسیار کوچک به نام آب‌سنگ هستند که یک تالاب را احاطه کرده‌اند. هنگامی که یک رشته صخره مرجانی در اطراف یک جزیره آتشفشانی جمع می‌شود، آب‌سنگ تشکیل می‌شود. پس از آن جزیره آتشفشانی فرسایش می‌یابد و یک تالاب از آن باقی می‌ماند. آب‌سنگ‌ها را معمولاً به عنوان یک جزیره درنظر می‌گیرند، هرچند که از مجموعه‌ای از خشکی‌های مرجانی پرشمار تشکیل شده باشد. مناطق جزیره‌ای میکرونزی و پلی‌نزی تحت سلطه این جزایر کم ارتفاع هستند. برای نمونه، جزیره مرجانی کواجالین در جزایر مارشال از ۹۷ جزیره و جزیره تشکیل شده‌ است که یکی از بزرگ‌ترین تالاب‌های جهان را احاطه کرده‌اند و مساحتی معادل ۲۱۷۳ کیلومتر مربع را پوشش می‌دهند. کشور کیریباتی متشکل از ۳۲ آب‌سنگ و یک جزیره منفرد است که در ۳٫۵ میلیون کیلومتر مربع از اقیانوس آرام پراکنده شده‌اند. ناحیه‌ها نقشه سیاسی بخش‌بندی و تعریف مناطق اقیانوسیه در منابع گوناگون متفاوتند. بخش‌بندی در نقشهٔ زیر بر پایهٔ ناحیه‌بندی سازمان ملل انجام شده‌است. کشورها ملانزی تیمور شرقی (بخشی از آن) فیجی (بخشی از آن) کالدونیای جدید جزایر سلیمان وانواتو میکرونزی گوام کیریباتی جزایر مارشال مجمع‌الجزایر ماریانای شمالی نائورو پالائو پلی‌نزی ساموآی آمریکا جزایر کوک پلی‌نزی فرانسه نیووی جزایر پیت‌کرن ساموآ توکلائو تونگا تووالو والیس و فوتونا پایتخت‌ها: همه کشورهای این قاره پایتخت دارند جز کشور توکلائو که تنها کشوری که پایتخت ندارد نیز هم هست. تاریخ مسکونی شدن اقیانوسیه توسط انسان با امواج مهاجرتی از سوی جنوب شرق آسیا میسر شد. اولین این امواج، که در دوران پارینه‌سنگی رخ داد، ملانزی و استرالیا را مسکونی کرد. (این مهاجران به دلیل پایین بودن سطح دریا در دوران پارینه‌سنگی به راحتی می‌توانستند به ملانزی و استرالیا برسند. امواج بعدی از مردمان که در دوران باستان از دریاها گذشتند، در میکرونزی و پلی‌نزی نشیمن گزیدند. مردم بومی ملانزی و استرالیا کاملاً تیره‌پوست هستند، در حالی که مردمان میکرونزی و پلی‌نزی عموماً رنگ روشن‌تری دارند. نام هر منطقه جزیره‌ای توصیفی است که غربی‌ها از شرایط آن‌ها داشته‌اند: «نِزی» مشتق از واژه یونانی «ندوس» به معنای جزیره است. پیشوند یونانی «مِلا-» به معنای «تیره» است که به رنگ پوست ساکنان ملانزی اشاره دارد. «میکرو-» به معنای «کوچک» است، زیرا جزایر میکرونزی بسیار کوچک هستند؛ و «پُلی-» به معنای «بسیار» است، زیرا شمار جزایر پلی‌نزی بسیار زیاد است. بنابر این ترجمه تحت‌اللفظی نام ملانزی، میکرونزی و پلی‌نزی به ترتیب «سیاه‌جزایر، خُردجزایر و پُرجزایر» خواهد بود. استرالزی بومیان استرالیا ساکنان اصلی قاره استرالیا و جزایر مجاور هستند که حدود ۷۰۰۰۰ سال پیش از آفریقا به آسیا مهاجرت کردند و حدود ۵۰۰۰۰ سال پیش به استرالیا رسیدند. باور بر این است که آن‌ها از اولین مهاجرت‌های انسانی به بیرون از آفریقا بوده‌اند. اگرچه آن‌ها احتمالاً از طریق آسیای جنوب شرقی به استرالیا مهاجرت کرده‌اند، اما به وضوح با هیچ جمعیت شناخته شده آسیایی یا پلی‌نزی مرتبط نیستند. شواهدی مبنی بر تبادل ژنتیکی و زبانی بین استرالیایی‌های بومی در منتهی‌الیه شمال استرالیا و مردمان آسترونزیایی گینه نو و جزایر آن وجود دارد، اما این ممکن است نتیجه دادوستد و ازدواج‌های پسین‌تر باشد. بومیان استرالیا تقریباً ۴۰۰۰۰ سال پیش با مهاجرت از طریق یک پل خشکی از سرزمین اصلی آسیا که در آخرین عصر یخبندان وجود داشت، به تاسمانی رسیدند. باور بر این است که نخستین مهاجرت اولیه انسانی به استرالیا زمانی انجام شد که این خشکی بخشی از قاره ساهول را تشکیل می‌داد و از طریق یک گذرگاه زمینی به جزیره گینه نو متصل می‌شد. جزیره‌نشینان تنگه تورس بومی جزیره‌های تنگه تورس هستند که در شمالی‌ترین نوک کوئینزلند در نزدیکی پاپوآ گینه نو قرار دارند. قدیمی‌ترین بقایای قطعی انسانی که در استرالیا یافت شد مربوط به بقایای دریاچه مونگو است که قدمت آن در حدود ۴۰۰۰۰ سال تاریخ‌گذاری شده‌است. ملانزی ساکنان اولیه گروهی از جزایر که اکنون ملانزی نامیده می‌شوند، احتمالاً نیاکان مردم پاپوآیی‌زبان امروزی بوده‌اند. به نظر می‌رسد که آنها با مهاجرت از آسیای جنوب شرقی، این جزایر را به سمت شرق تا جزایر اصلی مجمع‌الجزایر سلیمان، از جمله ماکیرا و احتمالاً جزایر کوچکتر دوردست‌تر در شرق، اشغال کرده‌اند. به‌ویژه در امتداد سواحل شمالی گینه نو و در جزایر شمال و شرق گینه نو، مردم آسترونزی که بیش از ۳۰۰۰ سال پیش به این منطقه مهاجرت کرده بودند، با جمعیت‌های از قبل موجود از مردمان پاپوآیی‌زبان در تماس قرار گرفتند. در اواخر سده بیستم، برخی از پژوهشگران یک دوره طولانی تعامل را محتمل دانستند که منجر به تغییرات پیچیده زیادی در ژنتیک، زبان و فرهنگ در میان مردم این نواحی شد. میکرونزی همچنین نگاه کنید به: تاریخ ایالات فدرال میکرونزی مسکونی شدن میکرونزی چندین هزار سال پیش آغاز شد، اگرچه چند نظریه رقیب در مورد خاستگاه و ورود اولین مهاجران وجود دارد. مشکلات متعددی برای انجام کاوش‌های باستان‌شناسی در جزایر به دلیل اندازه، الگوهای استقرار و آسیب طوفان وجود دارد. در نتیجه، شواهد بیشتر مبتنی بر تحلیل زبانی است. قدیمی‌ترین آثار تمدن در جزیره سایپان یافت شده‌است که دیرینگی آن به ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح یا کمی پیشتر از آن می‌رسد. اجداد میکرونزی‌ها بیش از ۴۰۰۰ سال پیش در آنجا ساکن شدند. یک سیستم غیرمتمرکز مبتنی بر رؤسای قبایل در نهایت به یک فرهنگ اقتصادی و مذهبی متمرکزتر با محوریت یاپ و پوهنپی تبدیل شد. دوران پیش از تاریخ بسیاری از جزایر میکرونزی مانند یاپ به خوبی شناخته نشده‌است. ساکنان اولیه جزایر ماریانای شمالی در دوران باستان با قایق‌های خود به این جزایر رسیدند و آن را در دوره ای بین ۴۰۰۰ قبل از میلاد تا ۲۰۰۰ قبل از میلاد از جنوب شرق آسیا کشف کردند. آن‌ها به نام چاموروها معروف شدند. پلی‌نزی ردیابی زبان‌های پلی‌نزی منشأ ماقبل تاریخ آنها را در مجمع‌الجزایر مالای و در نهایت در تایوان قرار می‌دهد. بین حدود ۳۰۰۰ تا ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد، گویشوران زبان‌های آسترونزی از تایوان به جزایر جنوب شرقی آسیا گسترش یافتند. در سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد، این مسافران شروع به حرکت به سمت شرق، فراتر از گینه نو، ابتدا در امتداد زنجیره جزیره سلیمان و سپس به مجمع الجزایر بنک و وانواتو کردند. از آنجایی که فاصله بین جزایر از ده‌ها کیلومتر در لبه اقیانوس آرام غربی به صدها کیلومتر در مسیر پلی‌نزی، و سپس به هزاران کیلومتر در مورد سفرهای دریایی به گوشه‌های دور مثلث پلی‌نزی افزایش یافت، این کاوشگران اقیانوس‌پیما قایق‌های دوبدنه بزرگی را توسعه دادند که قادر به حمل افراد بیشتر و همچنین تمام آذوقه‌ها، حیوانات اهلی و نیازمندی‌های اولیه آن‌ها برای کشاورزی بود. با طولانی‌تر شدن سفرها، آنها یک روش ناوبری بسیار پیچیده بر اساس مشاهدات ستارگان، موج‌های اقیانوس‌ها، الگوهای پرواز پرندگان و سایر علائم طبیعی ایجاد کردند تا راه خود را بر روی اقیانوس باز پیدا کنند. شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که این کاوشگران به سمت شرق به سمت گروه‌های جزیره‌ای کوک، سوسایتی و مارکزاس حرکت کردند و از آنجا هزاران مایل از اقیانوس باز را گذراندند تا سرانجام به جزایر هاوایی در شمال، جزیره ایستر در جنوب شرقی و نیو رسیدند. کشف نیوزیلند در جنوب غربی، حدود سال ۱۰۰۰ پس از میلاد، منطقه‌ای را که ما امروزه به عنوان مثلث پلی‌نزی می‌شناسیم، تکمیل کرد. جزایر پلی‌نزی اگرچه کوچک‌اند و هزاران کیلومتر از هم فاصله دارند، اما محیط‌های مشابهی دارند و افرادی با میراث فرهنگی مشترک در آن‌ها ساکن شده‌اند. جزایر فیجی و تونگا در غربی پلی‌نزی تقریباً ۳۰۰۰ سال پیش مسکونی شدند، در حالی که نیوزلند در سال ۱۲۰۰ بعد از میلاد توسط نیاکان مائوری‌ها کشف و مسکونی شد. ورود اروپایی‌ها اروپایی‌ها به تدریج اقیانوسیه را در عصر جدید اولیه و عصر امروزی کاوش کردند. پرکارترین کاوشگر منطقه جیمز کوک بود که از دستاوردهای بسیار او می‌توان به اولین سفر بزرگش به استرالیا اشاره کرد. به‌تدریج بیشتر این جزایر به عنوان مستعمره توسط کشورهای اروپایی و ایالات متحده تصرف شدند. گروه‌هایی از جمعیت‌های بومی به دلیل بیماری‌های اروپایی از بین رفتند و بسیاری از بومیان مجبور به بردگی شدند. اقیانوسیه از صحنه‌های اصلی جنگ جهانی دوم بود و در آن، متفقین برای کنترل اقیانوس آرام با ژاپنی‌ها جنگیدند. در دوره بین جنگ جهانی دوم تا ۱۹۸۰ میلادی (عصر استعمارزدایی)، اکثر مستعمرات به استقلال دست یافتند. امروزه جزایر اقیانوسیه در بیش از ده کشور گروه‌بندی شده‌اند. آب و هوا جزایر اقیانوس آرام دارای جنگل‌های بارانی استوایی و آب و هوای گرمسیری گرم‌دشتی (ساوانا) هستند. در بخش‌های گرمسیری و نیمه‌گرمسیری اقیانوس آرام، پدیده ال نینو بر شرایط آب و هوایی تأثیر می‌گذارد. در غرب اقیانوس آرام، بادهای موسمی و فصل مرطوب مرتبط با آن در طول ماه‌های تابستان با بادهای خشک زمستانی که در سراسر اقیانوس از خشکی آسیا می‌وزند، در تضاد قرار می‌گیرند. استرالیای مرکزی آب و هوای بیابانی واقعی دارد و در صحرای استرالیا در تابستان دمای هوا می‌تواند بسیار بالا باشد. در زمستان، می‌تواند به‌طور قابل توجهی در شب خنک شود. در اینجا کمتر از ۲۵۰ میلی‌متر در سال باران می‌بارد و فصل خشک بیش از هشت ماه طول می‌کشد. شمال نیو ساوت ولز و جنوب کوئینزلند در استرالیا دارای آب و هوای نیمه‌گرمسیری با آب و هوای مطبوع در تمام طول سال است، اگرچه در تابستان می‌تواند کاملاً گرم باشد. شهرهای بزرگی مانند سیدنی، پرث و آدلاید دارای آب و هوای مدیترانه‌ای با تابستان‌های گرم و زمستان‌های معتدل هستند. ویکتوریا و تاسمانی در جنوب دارای آب و هوای معتدل هستند و زمستان با بارش برف در مناطق مرتفع می‌تواند بسیار سرد شوند. بقیه سال آفتابی و گرم با احتمال موج گرما در ویکتوریا است. بیشتر مناطق نیوزلند متعلق به منطقه معتدل با آب و هوای دریایی است. شرایط از بسیار مرطوب در ساحل غربی جزیره جنوبی تا تقریباً نیمه‌خشک در مرکز اوتاگو و نیمه گرمسیری در شمال شرقی متغیر است. برف در جزیره جنوبی نیوزلند و در ارتفاعات بالاتر در جزیره شمالی می‌بارد. بارش برف در سطح دریا در جزیره شمالی بسیار نادر است. هاوایی بسته به عرض جغرافیایی و نوع ناهمواری‌ها آب و هوای متفاوتی دارد. برای نمونه، جزیره هاوایی میزبان ۴ گروه از ۵ گروه آب و هوایی در یک منطقه نسبتاً کوچک است: گرمسیری، خشک، معتدل و قطبی. بالاترین دمای ثبت‌شده در اقیانوسیه در اودناداتا، استرالیای جنوبی (۲ ژانویه ۱۹۶۰) رخ داد، جایی که دما به ۵۰٫۷ درجه سانتی‌گراد رسید. پایین‌ترین دمای ثبت‌شده در اقیانوسیه ۲۵٫۶- درجه سانتی‌گراد در رانفورلی در اوتاگو در سال ۱۹۰۳ بود. پوهنپی از جزایر سنیاوین در میکرونزی مرطوب‌ترین سکونتگاه اقیانوسیه و در مناطق کوهستانی خاص، با بارندگی سالانه بیش از ۷۶۰۰ میلی‌متر در سال، یکی از مرطوب‌ترین مکان‌های روی زمین است. بیگ باگ در جزیره مائویی با میانگین ۱۰۲۷۱ میلی‌متر در سال از مرطوب‌ترین مکان‌های جهان است. گیاهان و جانوران از آنجایی که استرالیا و اقیانوسیه بسیار جدا از سایر نقاط جهان قرار دارند، شمار زیادی گونه‌های بومی یا گونه‌هایی دارند که در هیچ جای دیگر روی زمین یافت نمی‌شوند. پرندگان دانه‌های میوه‌ها و گیاهان را حمل می‌کردند و آنها را با فضولات خود بین جزایر پراکنده می‌کردند. سرخس‌ها، خزه‌ها و برخی از گیاهان گلدار در این نواحی به هاگ‌ها یا دانه‌هایی بستگی دارند که می‌توانند برای فواصل طولانی در هوا بمانند. نخل‌های نارگیل و درختان حرا، که در سراسر استرالیا و اقیانوسیه رایج‌اند، دانه‌هایی تولید می‌کنند که می‌توانند هفته‌ها روی آب نمک شناور بمانند. گیاهان گلدار مهم بومی استرالیا و اقیانوسیه عبارتند از اکالیپتوس، انجیر بنگالی، تلخ‌بیان، درخت نورا، ختمی و درخت آهن. گونه‌ها و تعداد پرندگان در استرالیا و اقیانوسیه زیاد است زیرا آن‌ها از معدود جاندارانی هستند که می‌توانند از جزیره‌ای به جزیره دیگر حرکت می‌کنند. بیش از ۱۱۰ گونه پرنده بومی در استرالیا و اقیانوسیه وجود دارد که بسیاری از آنها پرندگان دریایی هستند. بسیاری از پرندگان بی‌پرواز، مانند شترمرغ استرالیایی، شترمرغ شاخدار، کیوی، مرغ بیشه و طاووسک جزیره جنوبی بومی استرالیا، پاپوآ گینه نو و نیوزلند هستند. جزایر اقیانوس آرام دارای بیش از ۲۵ گونه مرغ بهشت هستند که پرهای رنگارنگی دارند. مارمولک‌ها و خفاش‌ها اکثریت جانوران بومی زمینی در استرالیا و اقیانوسیه را تشکیل می‌دهند. برخی از گونه‌های مارمولک عبارتند از گوآنا، سقنقور و اژدهای ریش‌دار مرکزی. تعداد کمی از حیوانات بومی در استرالیا و اقیانوسیه غیرعادی هستند. استرالیا و اقیانوسیه تنها جایی در جهان است که پستاندارانی در آن زندگی می‌کنند که تخم می‌گذارند. تنها پنج گونه زنده وجود دارد، از جمله مورچه‌خورک و نوک‌اردکی. بسیاری از مشهورترین حیوانات بومی استرالیا و اقیانوسیه در زمره کیسه‌داران هستند، از جمله کوالا، کانگورو و والابی. کیسه‌داران پستاندارانی هستند که نوزادان تازه متولد شده خود را در یک کیسه حمل می‌کنند. نزدیک به ۷۰ درصد از کیسه‌داران روی زمین بومی اقیانوسیه هستند. بقیه بومی قاره آمریکا هستند. در استرالیا و اقیانوسیه، کیسه‌داران با تهدید یا رقابتی از جانب شکارچیان بزرگ روبه‌رو نبودند. کانگورو قرمز، بزرگ‌ترین کیسه‌دار جهان، می‌تواند تا ۲ متر ارتفاع و تا ۱۰۰ کیلوگرم وزن داشته باشد. در آمریکا، جانوران کیسه‌دار، مانند صاریغ، بسیار کوچکتر هستند. زبان‌ها زبان‌های بومی اقیانوسیه به سه گروه جغرافیایی عمده تقسیم می‌شوند: خانواده بزرگ زبان‌های آسترونزیایی، با زبان‌هایی مانند مالایی (اندونزیایی)، و زبان‌های اقیانوسیه‌ای مانند زبان کیریباسی، زبان فیجیایی، زبان مائوری یا زبان هاوایی زبان‌های بومی استرالیا، از جمله خانواده بزرگ زبان‌های پاما-نیونگایی زبان‌های پاپوآیی گینه نو و جزایر مجاور، از جمله خانواده بزرگزبان‌های فرا-گینه نو زبان‌های استعماری عبارتند از انگلیسی در استرالیا، نیوزیلند، هاوایی، و بسیاری از مناطق دیگر. فرانسوی در کالدونیای جدید، پلی‌نزی فرانسه، والیس و فوتونا و وانواتو، ژاپنی در جزایر اوگاساوارا (بونین)، اسپانیایی در مجمع‌الجزایر گالاپاگوس و جزیره ایستر. کریول‌هایی نیز وجود دارند که از تعامل مالایی یا زبان‌های استعماری با زبان‌های بومی پدید آمده‌اند. شماری از این زبان‌های آمیخته عبارتند از توک پیسین، بیسلاما، چاباکانو، زبان‌های مختلف تجاری و کریول مالایی، پیجین هاوایی، زبان نورفکی و زبان پیت‌کرنی. تماس بین آسترونزی‌ها و پاپوآیی‌ها منجر به موارد متعددی زبان‌های ترکیبی مانند مایسین شده‌است. مهاجران تازه نیز زبان‌های خود را به منطقه آورده‌اند، مانند ماندارین، هندی، ایتالیایی، عربی، پرتغالی، لهستانی، آلمانی، اسپانیایی، روسی، کره‌ای، کانتونی و یونانی، از جمله در استرالیا و نیوزلند، یا هندی فیجی در فیجی. دین‌ها دین غالب در اقیانوسیه مسیحیت (۷۳٪) است. یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۱ نشان داد که ۹۲٪ در ملانزی، ۹۳٪ در میکرونزی و ۹۶٪ در پلی‌نزی خود را مسیحی توصیف کردند. کیش‌های روح‌باورانه نیز در میان قبایل سنتی جزایر رواج دارد. به باور این کیش‌ها، روح‌های پلیدی وجود دارند که مردم را مسموم می‌کنند و باعث بدبختی و مرگ می‌شوند. در سرشماری‌های تازه در استرالیا و نیوزیلند بخش بزرگی از جمعیت، خود را بدون دین معرفی کرده‌است که گرایش‌های آنان در دسته‌هایی مانند انسان‌گرایی، بی‌خدایی، ندانم‌گرایی و خردگرایی جای می‌گیرد. در سرشماری سال ۲۰۱۸، ۳۷٪ از نیوزلندی‌ها به مسیحیت اعتقاد داشتند و ۴۸٪ اعلام کردند که دین ندارند. در سرشماری سال ۲۰۱۶، ۵۲٪ از جمعیت استرالیا خود را مسیحی و ۳۰٪ «بدون دین» اعلام کردند. در تونگا زندگی روزانه به شدت زیر تأثیر سنت‌های پلی‌نزیایی و آیین مسیح قرار دارد. مسجد احمدیه در جزایر مارشال تنها مسجد در محدوده میکرونزی است. یکی مسجد دیگر در تووالو متعلق به همین فرقه است. مشرق‌الاذکار بهاییان در تیاپاپاتای ساموآ یکی از هفت بنای اصلی دینی بهایی در جهان است. از دیگر ادیان این منطقه می‌توان به بودیسم و هندوئیسم اشاره کرد که شماری از آن‌ها در استرالیا و نیوزلند زندگی می‌کنند. پیروان یهودیت، آیین سیک و جینیسم نیز حضور دارند. سر آیزاک آیزاکس اولین فرماندار استرالیایی متولد استرالیا و اولین نماینده نایب سلطنتی یهودی در امپراتوری بریتانیا بود. جنبش شاهزاده فیلیپ در اطراف روستای یاونانن در جزیره تانا در جنوب وانواتو پیروانی دارد. گردشگری گردشگران بیشتر از ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده می‌آیند. فیجی در حال حاضر سالانه تقریباً نیم میلیون گردشگر را جذب می‌کند که بیش از یک چهارم آن‌ها از استرالیا می‌آیند. این از سال ۱۹۹۵ تاکنون ۱ میلیارد دلار یا بیشتر به اقتصاد فیجی کمک کرده‌است، اما دولت فیجی به دلیل اقتصاد نامرئی در صنعت گردشگری احتمالاً این ارقام را دست کم می‌گیرد. وانواتو به عنوان یکی از بهترین مقاصد تعطیلات برای غواصانی شناخته می‌شود که مایل به کشف صخره‌های مرجانی در منطقه اقیانوس آرام جنوبی هستند. وانواتو محل ساخت چندین برنامه تلویزیونی واقع‌نما، ازجمله سریال استرالیایی بازمانده بوده که این به ترویج گردشگری آن کمک کرده‌است. گردشگری در استرالیا جزء مهمی از اقتصاد آن کشور است. در سال مالی ۲۰۱۴/۱۵، گردشگری ۳٪ از تولید ناخالص داخلی استرالیا را تشکیل می‌داد که ۴۷٫۵ میلیارد دلار استرالیا به اقتصاد ملی کمک کرد. در سال ۲۰۱۵، ۷٫۴ میلیون بازدیدکننده به این کشور وارد شدند. دیدنی‌های محبوب استرالیا شامل بندرگاه سیدنی (تالار اپرای سیدنی، پل بندرگاه سیدنی، باغ گیاه‌شناسی سلطنتی و غیره), گلد کوست و شهر بازی آن، ساختمان نمایشگاه سلطنتی در ملبورن، سد بزرگ مرجانی در کوئینزلند، دوازده حواری در ویکتوریا و اولورو (کوه آیرس) در صحرای استرالیا است. گردشگری در نیوزیلند ۷٫۳ میلیارد دلار نیوزیلند (یا ۴ درصد) از تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۱۳ بوده و همچنین به‌طور مستقیم از ۱۱۰۸۰۰ شغل تمام‌وقت (تقریباً ۶ درصد از نیروی کار نیوزیلند) را پشتیبانی می‌کند. هزینه‌های توریستی بین‌المللی ۱۶ درصد از درآمد صادراتی نیوزیلند (نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار نیوزیلند) را تشکیل می‌دهد. گردشگری بین‌المللی و داخلی هر سال در مجموع ۲۴ میلیارد دلار نیوزیلند به اقتصاد نیوزلند کمک می‌کند. تنگه میلفورد در جزیره جنوبی مشهورترین مقصد گردشگری نیوزیلند است. تنها در سال ۲۰۰۳، طبق داده‌های دولت ایالتی، بیش از ۶٫۴ میلیون بازدیدکننده به جزایر هاوایی با هزینه‌های بیش از ۱۰٫۶ میلیارد دلار سفر کردند. به دلیل آب و هوای معتدل در طول سال، سفرهای گردشی به این جزیره در سراسر سال محبوبیت زیادی دارد. در سال ۲۰۱۱، هاوایی شاهد افزایش ورود و سهم گردشگران خارجی از کانادا، استرالیا و چین به ترتیب ۱۳، ۲۴ و ۲۱ درصد نسبت به سال قبل خود بود. هنر هنر سنگ‌نگاره، خال‌کوبی، نقاشی، کنده‌کاری روی چوب و بافندگی از اشکال هنری رایج در جوامع بومی اقیانوسیه است. مردمان اولیه اقیانوسیه فاقد خط و نوشتار بودند و آثاری را بر روی مواد تجزیه‌شدنی می‌ساختند، بنابراین اسناد کمی از آن‌ها از این زمان وجود دارد. هنر صخره‌ای بومی استرالیا قدیمی‌ترین و غنی‌ترین سنت ناگسسته هنر در جهان است که قدمت آن به ۶۰ هزار سال پیش می‌رسد و در صدها هزار مکان ثبت شده‌است. این نقاشی‌های سنگی چندین کارکرد داشتند. برخی برای «جادو» استفاده می‌شدند، برخی دیگر با آرزوی افزایش جمعیت حیوانات برای شکار، و برخی نیز صرفاً برای سرگرمی نگاشته می‌شدند. مجسمه‌سازی در اقیانوسیه برای اولین بار در گینه نو به شکل مجموعه‌ای از تندیس‌های سنگی که در سراسر جزیره، به‌ویژه در کوه‌ها، یافت می‌شود، نمود پیدا کرده‌است. یافتن یک چارچوب زمانی برای این قطعات در بیشتر موارد دشوار است، اما تاریخ یکی از آن‌ها به ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد می‌رسد. تا سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد، فرهنگ لاپیتا، نوادگان موج دوم مهاجرت، شروع به گسترش در جزایر دورتر کرد. تقریباً در همان زمان، هنر در گینه نو ظاهر شد، از جمله اولین نمونه‌های مجسمه‌سازی در اقیانوسیه. از حدود سال ۱۱۰۰ بعد از میلاد، مردم جزیره ایستر ساخت نزدیک به ۹۰۰ موآی (مجسمه سنگی بزرگ) را آغاز کردند. در حدود سال ۱۲۰۰ پس از میلاد، مردم پوهنپی، جزیره‌ای در میکرونزی، دست به ساخت سازه‌های سنگی بزرگ دیگری زدند و نان مدال، شهری از جزایر مصنوعی و شبکه‌ای از کانال‌ها، را ساختند. هنر هاوایی شامل کنده‌کاری روی چوب، کار با پَر، سنگ‌نگاره، پارچه پوست درخت (که در هاوایی کاپا و در جاهای دیگر اقیانوس آرام تاپا نامیده می‌شود) و خالکوبی است. بومیان هاوایی نه فلز داشتند و نه پارچه‌های بافته‌شده. منابع Wikipedia contributors, "Oceania," Wikipedia, The Free Encyclopedia Frank Harary & Per Hage (1991) Exchange in Oceania: A Graph Theoretic Analysis, Oxford Studies in Social and Cultural Anthropology, Oxford University Press. Frank Harary & Per Hage (2007) Island Networks: Communication, Kinship, and Classification Structures in Oceania, Structural Analysis in the Social Sciences, Cambridge University Press. آسیا-اقیانوسیه ابرقاره‌ها اقیانوس آرام اقیانوس منجمد جنوبی اقیانوس هند قاره‌ها
1565
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%B2%DB%8C
پلی‌نزی
پُلی‌نِزی نام گروهی از ۱۰۰۰ جزیره در اقیانوس آرام است. این جزایر بخشی از قاره اقیانوسیه به‌شمار می‌آیند. جزایر پلی‌نزی در مثلث پلی‌نزی قرار گرفته‌اند که یک گوشه آن هاوایی، گوشه دیگر نیوزیلند و دیگری جزیره ایستر است. مهم‌ترین دسته‌جزایر پلی‌نزی فیجی، ساموآ، تونگا و پلی‌نزی فرانسه نام دارند. بزرگترین کشور پلی‌نزی نیوزلند است. معروفترین جزیره‌های پلی‌نزی هاوایی و ساموآ هستند. از جزیره‌های میان استرالیا و آمریکا گروه غربی ملانزی (به معنی جزیره‌های سیاه) و گروه شرقی پلی‌نزی (به معنی جزیره‌های پرشمار) خوانده می‌شوند و میان آنها بسیاری جزیره‌های کوچک وجود دارند که با همدیگر میکرونزی (جزایر ریز) نام گرفته‌اند. امروزه گاه برخی از جزیره‌های پلی‌نزی را بخشی از ملانزی هم به‌شمار آورده‌اند. پلی‌نزی از بیش از ۱۰۰۰ جزیره پراکنده در قسمت مرکزی و جنوبی اقیانوس آرام تشکیل شده‌است. بومیانی که در جزایر پلی‌نزی نشمین گزیده‌اند، پلی‌نزیایی نامیده می‌شوند و بسیاری از ویژگی‌های آن‌ها ازجمله خانواده زبانی، فرهنگ و باورهایشان مشترک است. از نظر تاریخی، پلی‌نزیایی‌ها سنتی ریشه‌دار و اصیل در زمینه قایقرانی و استفاده از ستارگان برای حرکت در شب داشته‌اند. اصطلاح پلی‌نزی برای اولین بار در سال ۱۷۵۶ توسط نویسنده فرانسوی شارل دو بروس استفاده شد، و در ابتدا منظور از آن همه جزایر اقیانوس آرام بود. در سال ۱۸۳۱، ژول دومون دورویل با سخنرانی در انجمن جغرافیایی پاریس پیشنهاد محدودتر کردن تعریف این اصطلاح را داد. نواحی اصلی زمین‌شناسی ویژگی پلی‌نزی دارا بودن مساحت خشکی کمی است که در پهنه بسیار بزرگی از اقیانوس آرام جنوبی و میانی پراکنده‌اند. بیشتر جزایر و مجمع‌الجزایرهای پلی‌نزی، از جمله جزایر هاوایی و ساموآ، از جزایری هستند که در پی فوران‌های آتشفشانی ساخته شده‌اند. از سوی دیگر، در زمان‌های باستان قاره‌ای در این اقیانوس وجود داشته به نام زیلندیا؛ و نیوزیلند امروزی به اضافه جزیره نورفک، اوویا و شماری از جزیره‌های دور پلی‌نزی در نزدیکی کالدونیای جدید تنها نقاط زیلندیای کهن هستند که همچنان سر از آب بیرون دارند. باور بر این است که زیلاندیا عمدتاً از ۲۳ میلیون سال پیش غرق شده بود و در زمانی نه چندان دور به دلیل تغییر حرکات صفحه زمین‌ساختی اقیانوس آرام به نسبت صفحه هند-استرالیا بخشی از آن که کشور نیوزیلند در آن است دوباره از آب بیرون آمده است. در آغاز، صفحه اقیانوس آرام به زیر صفحه استرالیا فرورانده شد. در این پیوند، گسل آلپی که به امتداد تمام جزیره جنوبی نیوزیلند ادامه یافته در حال حاضر یک گسل ترادیس است. فعالیت آتشفشانی مرتبط با این منطقه فرورانش منشأ مجمع‌الجزایر جزایر کرمادک و تونگا است. از حدود ۳۰۰ هزار یا ۳۱۰ هزار کیلومتر مربع مساحت خشکی پلی‌نزی، بیش از ۲۷۰ هزار کیلومتر مربع آن در نیوزیلند قرار دارد. مجمع‌الجزایر هاوایی هم تقریباً نیمی از مساحت باقی‌مانده را شامل می‌شود. قاره زیلاندیا تقریباً ۳٬۶۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع فلات قاره دارد. قدیمی‌ترین سنگ‌های این ناحیه در نیوزیلند یافت می‌شود که حدود ۵۱۰ میلیون سال قدمت دارد. قدیمی‌ترین سنگ‌های پلی‌نزی، بیرون از زیلاندیا در رشته‌کوه زیردریایی هاوایی-امپراتور یافت می‌شوند و دیرینگی آن‌ها ۸۰ میلیون سال است. ریشه ساکنان مردمان پلی‌نزیایی را از نظر زبان، باستان‌شناسی و ژنتیک انسانی زیرمجموعه‌ای از مهاجران دریایی از آسترونزیایی می‌دانند. ردیابی ریشه زبان‌های پلی‌نزی خاستگاه پیشاتاریخی آن‌ها را در ملانزی، ناحیه دریایی جنوب شرق آسیا و در نهایت، در تایوان قرار می‌دهد. بین حدود ۳۰۰۰ و ۱۰۰۰ پیش از میلاد زبان‌های آسترونزیایی از تایوان به سوی ناحیه دریایی جنوب شرق آسیا گسترش یافتند. در سوابق باستان‌شناسی آثار مشخصی از این گسترش وجود دارد که از رهگذر آن می‌توان مسیری را که پیموده با میزانی از قطعیت بازسازی کرد. تصور می‌شود که تقریباً در سال ۱۴۰۰ پیش از میلاد مسیح، «مردمان لاپیتا»، که به نام سبک سفال‌گری خود نامیده شده‌اند، در مجمع‌الجزایر بیسمارک در شمال غربی ملانزی ظاهر شدند. این فرهنگ از زمان «خروج از تایوان» در طول زمان و مکان سازگاری‌های تازه‌ای تجربه کرده و تکامل یافته‌است. برای نمونه، آن‌ها پس از روبه‌رو شدن و بهره‌گیری از درخت نان در منطقه «سر پرنده» در گینه نو، از تولید برنج دست برداشتند. تنها در طی سه یا چهار قرن، بین سال‌های ۱۳۰۰ و ۹۰۰ پیش از میلاد، فرهنگ باستانی لاپیتا از مجمع‌الجزایر بیسمارک ۶۰۰۰ کیلومتر به سمت شرق گسترش یافت، تا جایی که به فیجی، تونگا و ساموآ (که در ابتدا حدود ۳٬۰۰۰ سال پیش مسکونی شده بودند) رسید. به مرور بین فیجی در غرب و زبان و فرهنگ ویژه پلی‌نزی در تونگا و ساموآ در شرق یک شکاف فرهنگی پدیدار شد. فرهنگ‌ها پلی‌نزی به دو گروه فرهنگی مجزا، پلی‌نزی شرقی و پلی‌نزی غربی تقسیم می‌شود. فرهنگ پلی‌نزی غربی مربوط به یک فرهنگ با جمعیت زیاد است. این فرهنگ دارای نهادهای جاافتاده مربوط به ازدواج و سنت‌های قضایی، پولی و تجاری توسعه‌یافته‌ای است. این شامل گروه تونگا، نیوئه، ساموآ، قسمت‌های شرقی فیجی، جزایر لائو است و تا آب‌سنگ‌های تووالو در شمال امتداد دارد. باور بر این است که الگوی گسترش مهاجرت پلی‌نزیایی‌ها از جزایر ساموآ به سمت آب‌سنگ‌های تووالو بوده و تووالو تخته پرشی برای مهاجرت آن‌ها به نقاط دوردست‌تر پلی‌نزی‌نشین امروزی در ملانزی و میکرونزی فراهم کرده‌است. فرهنگ‌های پلی‌نزی شرقی با جزایر کوچک و آب‌سنگ‌های مرجانی سازگاری دارند، به‌طور عمده با جزایر کوک، تاهیتی، توآموتوس، مارکز، هاوایی، جزیره ایستر و گروه‌های کوچکتر در اقیانوس آرام مرکزی. جزایر بزرگ نیوزیلند نخستین بار توسط پلی‌نزی‌های شرقی مسکونی شد که در آنجا فرهنگ خود را با محیطی غیرگرمسیری تطبیق دادند. بر خلاف ملانزی، در پلی‌نزی رهبران قوم براساس خط ارثی خونی انتخاب می‌شدند. ساموآ اما نظام حکومتی دیگری داشت که آمیخته‌ای بود از عناصر وراثت و همچنین مهارت‌های واقعی افراد برای مدیریت. این سیستم فاآماتای نامیده می‌شود. ۳۵۰۰۰ پلی‌نزیایی که در زمان نخستین ورود اروپایی‌ها به منطقه در آنجا زندگی می‌کردند، بین افراد دارای رده بالا با دسترسی کامل به مواد غذایی و منابع دیگر و افراد فرودست با دسترسی محدود تقسیم می‌شدند. دین‌ورزی، کشاورزی، ماهی‌گیری، پیش‌بینی وضعیت آب و هوا، ساخت قایق بازویی و مهارت‌های ناوبری در میان پلی‌نزیایی‌ها مهارت‌های بسیار پیشرفته‌ای بودند زیرا جمعیت کل یک جزیره به آنها بستگی داشت. بازرگانی کالاهای اساسی و تجملی برای همه گروه‌ها مهم بود. خشکسالی‌های دوره‌ای و قحطی‌های پس از آن‌ها اغلب منجر به جنگ می‌شد. در بسیاری از جزایر کم‌ارتفاع در صورت وقوع توفان‌های گرمسیری باغچه‌ها و زمین‌ها آلوده به نمک می‌شد و مردم را دچار قحطی می‌کرد. در این موارد ماهی‌گیری، که منبع اصلی پروتئین است، باعث برطرف شدن سوءتغذیه نمی‌شد. قایق‌رانان ماهر در ناوبری به‌ویژه بسیار مورد احترام بودند و در هر جزیره یک «ناوبرخانه» و محدوده‌ای مشخص برای ساخت قایق داشت. پلی‌نزیایی‌ها علاوه بر اینکه دریانوردان بزرگی بودند، هنرمندان و پیشه‌وران چیره‌دستی نیز بودند. اشیاء ساده، مانند قلاب ماهی‌گیری، با استانداردهای دقیق برای صیدهای مختلف ساخته می‌شد و حتی هنگامی که تزئین آن‌ها تأثیری بر کارکردشان نداشت، تزئین می‌شدند. باور بر این بود که سلاح‌های سنگی و چوبی هرچه خوش‌ساخت‌تر و ترئین‌شده‌تر باشند از قدرت بیشتری هم برخوردار هستند. در بعضی از گروه‌های جزیره‌ای بافندگی بخش مهمی از فرهنگ بود و هدیه دادن اقلام بافته‌شده سنتی جاافتاده بود. خانه‌ها نیز به خاطر مهارتی که در ساخت آن‌ها مشهود است برخوردار از سرشت و ویژگی والایی بودند. تزئین بدن و جواهرسازی در پلی‌نزی تا به امروز در سطحی جهانی آوازه دارد. باورهای مذهبی پلی‌نزی‌ها در کل منطقه اقیانوس آرام متداول بود. در حالی که در زبان‌های گفتاری آنها اختلافاتی وجود دارد، اما آن‌ها عمدتاً برای ایجاد زمین و آسمان، برای خدایان حاکم بر جنبه‌های زندگی و اعمال دینی زندگی روزمره، توضیحات مشابهی دارند. مردم جزایر برای شرکت در جشن‌های مشترک پلی‌نزیایی‌ها هزاران کیلومتر سفر می‌کردند. از آغاز دهه ۱۸۲۰ تعداد زیادی از مبلغین مسیحی در جزایر سرگرم فعالیت بودند و گروه‌های زیادی را به مسیحیت گرواندند. این منطقه به ندرت تبدیل به یکی از مسیحی‌ترین نواحی جهان شد. یکی از خدایان قدرتمند جزایر اقیانوس آرام، «تانگاروآ» است که او را با نام‌های «تاآروا» و «تاگاروآ» هم می‌شناسند، در برخی مکان‌ها او را خدای دریا می‌دانند؛ اما در تاهیتی و دیگر جوامع جزیره‌ای از جمله «ساموآ» و «تونگا» و «تووالو» او را خالق کیهان و همه‌ی ساکنانش در نظر می‌گیرند. برخی افراد بر این باورند که او پسر خدایان آغازین، «رنگی» و «پاپا» بود؛ اما انواع دیگری از اسطوره‌ها می‌گویند که او بعد از جدا کردن دو نیمه‌ی صدف بزرگی از آن خارج شد و جهان را خلق کرد. در اسطوره‌شناسی پلی‌نزی، مدت‌ها پیش از اینکه دنیا ساخته شود یا حتی پیش از اینکه خدایان دنیا را در دست بگیرند، چیزی جز تهیگی بی‌پایان وجود نداشت که صدف بزرگی در درون آن شناور بود و آن را «رومیا» می‌نامیدند. این صدف به‌شکل تخم بود در همه‌جا تاریکی بود و چیزی دیده نمی‌شد. حتی آن صدف شناور تنها هم دیده نمی‌شد. اما درون صدف، چیزی تکان می‌خورد که تانگاروآی خالق بود. او پدر و مادری نداشت و هیچ خدای دیگری با او در صدف زندگی نمی‌کرد. او به خود حیات بخشید و پیش از اینکه به دنیا هستی بخشد، منتظر موقع مناسب بود. بالاخره، تانگاروآ شروع به حرکت کرد و از درون صدف شروع به فشار آوردن کرد و تقلا کرد تا دیوارهای صدف به دو قسمت شکسته شد. تانگاروآ در هنگام بیرون آمدن، فریاد کشید «آیا کس دیگری اینجا هست؟» اما جوابی نیامد. بر اطراف او فقط تاریکی و سکوت حاکم بود. بعد از آن تانگاروآ دست‌به‌کار آفرینش شد. در ابتدا، او یک نیمه‌ی صدف شکسته را برداشت و بالا برد تا قوس بزرگ آسمان را بسازد. بعد نیمه‌ی دیگر را پایین گذاشت تا زمین را بسازد. بعد به دور و بر نگاه کرد و چیز دیگری نیافت؛ اما بدن او باقی مانده بود که باید در کار آفرینش به‌کار می‌رفت. پس تانگاروآ، بدن خود را خاک روی زمین کرد. این خدا از استخوان‌های مهره‌ی پشت خود برای ساخت رشته‌کوه‌ها استفاده کرد و از اندام‌های داخلی خود، ابرهای آسمان را ساخت. حتی تانگاروآ از ناخن‌های انگشتان دست و پای خود استفاده کرد تا برای بدن موجودات دریایی، صدف و پولک بسازد. تانگاروآ دیگر خدایان را از درون خود به‌وجود آورد. آن‌ها پدیدار شدند و به‌ویژه یکی از آن‌ها که خدای صنعتگر «تو» بود، به تانگاروآ کمک کرد تا فرایند آفرینش را ادامه دهد. این دو با هم کار کردند تا درختان و حیواناتی را بسازند که در زمین ساکن شوند. سپس آن‌ها اولین انسان‌ها را به نام‌های «تیل» و «هینا» آفریدند و تشویقشان کردند به هم نزدیک شوند و زاد و ولد کنند. تانگاروآ دید که درست همان‌طور که خودش در آغاز در صدف بود، هر چیزی که او آفریده بود هم یک صدف دارد. آسمان صدفی بود که خورشید و ماه و ستارگان در آن جای می‌گرفت. زمین هم مانند صدف بزرگی بود که همه‌ی صخره‌ها و رودخانه‌ها و دریاچه‌ها در آن قرار داشتند، گیاهان بر آن رشد می‌کردند و حیوانات روی آن راه می‌رفتند. حتی انسان‌ها هم صدف خود را داشتند. رحم زنان صدف‌هایی بودند که از آن‌ها تولد جدید صورت می‌گرفت. تماس با قاره آمریکا سیب‌زمینی شیرین، که مائوری‌ها به آن کومارا می‌گویند در زبان کچوا، از زبان‌های بزرگ بومیان قاره آمریکا، کومار نام دارد و گیاهی است بومی قاره آمریکا. هنگامی که اروپائیان برای اولین بار به اقیانوس آرام رسیدند، مشاهده کردند که سیب زمینی شیرین در پلی‌نزی رواج دارد. تاریخ‌گذاری رادیو کربنی نشان می‌دهد که باقی‌مانده‌های این گیاه در جزایر کوک مربوط به سال ۱۰۰۰ میلادی است. باور بر این است که این گیاه حدود سال ۷۰۰ میلادی احتمالاً توسط پلی‌نزیایی‌هایی که به آمریکای جنوبی سفر کرده بودند به این منطقه آورده شده است. با این وجود شواهد ژنتیکی جدید نشان می‌دهد که سیب زمینی شیرین ممکن است دست‌کم ۱۰۰ هزار سال پیش، یعنی پیش از ورود پیش از رسیدن انسان به منطقه، از طریق سفر دانه‌ها به پلی‌نزی رسیده باشد. شواهد مادی و فرهنگی احتمالی دیگری در مورد تماس پیشاکلمبی پلی‌نزیایی‌ها با قاره آمریکا با درجات مختلف باورپذیری وجود دارد. این شامل وجود مرغ، نارگیل و کدو قلیانی است. این سؤال که آیا پلی‌نزی‌ها به قاره آمریکا رسیده بودند و میزان تأثیرات فرهنگی و مادی ناشی از چنین تماسی، در میان انسان‌شناسان بسیار بحث‌برانگیز است. جستارهای وابسته هنر اقیانوس آرام منابع اقیانوسیه جزیره‌های اقیانوسیه جغرافیای اقیانوسیه منطقه‌های اقیانوسیه نوواژه‌های سده ۱۸ (میلادی) واژه‌ها و عبارت‌های فرانسوی آسیا-اقیانوسیه
1566
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C
فراطبیعی
فراطبیعی یا ماوراءالطبیعه، شامل پدیده‌های فرضی است که تابع قوانین طبیعت نیستند. طبق تعریف، یک مظاهر یا رویداد ماوراءالطبیعه مستلزم نقض قانون فیزیکی است که گمان می‌رود به اشخاص غیر فیزیکی نسبت داده شده‌است، مانند فرشتگان، شیاطین، خدایان، و از جمله جادو و طلسم، و غیره. شناخت قبلی و ادراک خارج حسی. فلسفه طبیعت‌گرایی ادعا می‌کند که همه پدیده‌ها از نظر علمی قابل توضیح هستند و چیزی فراتر از جهان طبیعی وجود ندارد و به همین ترتیب با شک و تردید به ادعاهای ماوراءالطبیعه نزدیک می‌شود. از نظر تاریخی، قدرتهای ماوراءالطبیعی برای تبیین پدیده‌های متنوعی مانند رعد و برق، فصول و حواس انسان مورد استفاده قرار گرفته‌اند که امروزه از نظر علمی درک می‌شوند. ماوراءالطبیعه در فرهنگ عامیانه و زمینه‌های مذهبی مطرح شده‌است، اما همچنین می‌تواند به عنوان یک توضیح در زمینه‌های دنیوی تر، مانند موارد خرافات یا اعتقاد به ماوراءالطبیعه باشد. برخلاف نیروهای طبیعی، وجود چنین نیروهای فراطبیعی (که به اعتقاد برخی باورپذیر قلمداد می‌شوند)، از طریق روش علمی بازنمودنی و اثبات‌پذیر نیست. باورهای ماوراء طبیعی بیشتر برای توضیح رویدادهای طبیعی، مانند طوفان یا شیوع بیماری استفاده می شود تا پدیده های اجتماعی. باورهای ماوراء طبیعی برای پر کردن شکاف درک ما از جهان پدیدار شده اند. یکی از نظریه ‌های رایج در این رابطه نشان می ‌دهد: چنین باورهایی زمانی پدیدار می ‌شوند که هیچ عامل علّی روشنی برای یک پدیده وجود نداشته باشد تفاوت با مابعدالطبیعه متافیزیک یا مابعدالطبیعه ، با فراطبیعی (ماوراءالطبیعه) تفاوت دارد. اما در بسیاری موارد به اشتباه به جای یکدیگر به کار می‌روند. متافیزیک که در واقع ریشه و موضوع اصلی فلسفه محسوب می‌شود، به بحث دربارهٔ مطلق وجود یا وجود بدون هیچ «قید و شرط» می‌پردازد. محققان متافیزیک به بررسی علل اولیه می‌پردازند. اما «ماوراءالطبیعه» مرتبه‌ای از عالم هستی است که ورای طبیعت و جهان مادی و محسوس در نظرگرفته می‌شود جستارهای وابسته فراهنجار منابع جادو طبیعت عرفان فراطبیعی متافیزیک
1567
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
اسلام
اسلام، دینی یکتاپرستی و ابراهیمی است که عمدتاً پیرامون و حول کتاب قرآن متمرکز شده‌است. کتابی مذهبی که مسلمانان آن را کلام مستقیم خدا (الله) می‌دانند و معتقدند بر محمد، پیامبر اسلام، نازل شده‌است. اسلام دومین دین پرجمعیت جهان پس از مسیحیت است و پیروان آن بین ۱ تا ۱٫۸ میلیارد نفر در سراسر جهان یا حدود یک چهارم جمعیت جهان را شامل می‌شوند. با توجه به میانگین سن کمتر و نرخ باروری بالاتر، اسلام سریع‌ترین دین بزرگ در حال رشد در جهان است و مرکز تحقیقاتی پیو پیش‌بینی می‌کند که تا پایان قرن بیست و یکم بزرگ‌ترین دین جهان باشد و از مسیحیت پیشی بگیرد. اسلام تعلیم می‌دهد که خداوند بخشنده، توانا و بی‌همتا است و بشریت را از طریق پیامبران مختلف، کتب آسمانی نازل شده و نشانه‌های طبیعی (آیات) هدایت کرده‌است. مسلمانان بر این باورند که قرآن به عنوان وحی نهایی و جهانی بر محمد به عنوان آخرین پیامبر خدا نازل شده‌است. آموزه‌ها و اعمال محمد (سنت) هستند و احادیث، قوانین و آموزه‌های مهم اسلام پس از قرآن می‌باشند. مسلمانان بر این باورند که خدا، قرآن را از طریق فرشته‌ای به نام جبرئیل (گابریل) به محمد داده‌است. مهم‌ترین آموزه‌های اسلام، توحید، معاد و نبوت است. به باور مسلمانان، اسلام کامل‌ترین دین جهان و خدا بر همهٔ پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعاده‌کننده «بازگرداننده» ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران می‌دانند. اسلام اعمال مختلف را در قالب شش دستور واجب، مستحب، مباح، حرام، حلال و مکروه برای پیروانش وضع کرده و مهم‌ترین اعمالی که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته، روزه، نماز، حج و زکات است. مسلمانان با ادای شهادتین، اسلام را می‌پذیرند. اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. مسلمانان می‌توانند مستقیماً دعا کنند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است. اسلام پس از ظهور به سرعت دینی فراگیر شد و مردم را با دعوت و جزیه به مسلمان شدن تشویق کرد. محدودیت‌های دینی برای اقلیت‌های دینی در جوامع اسلامی بسیار دیده می‌شود. گسترهٔ جغرافیایی اسلام از صحرای بزرگ آفریقا تا جنوب شرق آسیا است. همچنین جوامع اقلیت‌های مسلمان نیز در سرتاسر جهان پراکنده‌اند. زمینه تاریخی بعد از فتح شاهنشاهی هخامنشی توسط اسکندر مقدونی زبان و فرهنگ یونانی در منطقه رواج پیدا کرد، هرچند زبان‌های خاورمیانه و مراکز سنتی دینی جایگاهشان را از دست ندادند. روم در مدیترانه شرقی میراث‌دار یونانیان شد و از زبان یونانی را به عنوان زبان اداری شرق امپراتوری حفظ کرد. در این دوره در خاورمیانه غربی مثل اورشلیم و پالمیرا، فرهنگ‌های ترکیبی به وجود آمد اما ارتباط با سنت‌های دینی پیشین از بین نرفت. مسیحیت در این شرایط به وجود آمد؛ هرچند این دین بر محوریت یک یهودی آرامی‌زبان به نام عیسی شکل گرفت اما پولس بر آن تأثیر بیشتری گذاشت. تا قرن چهارم میلادی دولت روم یک کلیسای رسمی مسیحیِ یونانی‌مآب ایجاد کرد و تلاش آن‌ها برای تحمیل این مسیحیت بر مسیحیان غیر یونانی زبان خاورمیانه، باعث مقاومت از جانب آن‌ها شد؛ این مقاومت بیشتر از نظر دینی و به خصوص دربارهٔ ماهیت شخص عیسی بود. اسقف‌های سوری و مصری بر الوهیت عیسی تأکید داشتند اما افرادی مثل تئودور موپسوئستی و نستوریوس معتقد بودند او جنبه‌های الهی و انسانی داشته‌است. سرانجام اینان نتوانستند به توافق برسند و سه کلیسای سریانی، قبطی و مشرق شکل گرفتند؛ کلیسای مشرق — که برخلاف آن دو کلیسا، پیرو نستوریوس بود — نه در روم که شاهنشاهی ساسانی واقع شده بود و شاهان ایران بنا به دلایل سیاسی از ایشان طرفداری می‌کردند. اکثر پیروان کلیسای مشرق در بین‌النهرین ساکن بودند. اعراب شمالی به مرور پیرو مسیحیتِ کلیساهای خاورمیانه شدند؛ در شام غسانیان کلیسای سریانی و در بین‌النهرین لخمیان کلیسای مشرق را انتخاب کردند. کلیسای مشرق تقریباً در هر نقطه‌ای که قدرت پادشاهان ایران می‌رسید، سکونتگاه‌های مسیحی ایجاد و کیش خود را تبلیغ می‌کرد؛ جمله در بحرین، عمان و یمن. یمن در واقع مهم‌ترین مرکز مسیحیت شبه‌جزیره عرب در قرون ۵ و ۶ میلادی بود اما به کلیساهای قبطی و سریانی نزدیکی بیشتری داشت. برخی از ساکنان عربستان نیز دین سنتی خود را حفظ کرده بودند. به علاوه، قبایل یهودی مثل بنی‌قریظه نیز در آن منطقه زندگی می‌کردند. در یمن دینی یکتاپرستانه با محوریت خدایی به نام «رحمانان» وجود داشت. «مشرکان» و بت‌پرستانی که قرآن از آن‌ها سخن گفته، احتمالاً پیرو ادیان گوناگونی بوده‌اند. قرآن تعدادی از این خدایان را نام برده: لات، عزی، منات، ود، سواع، یغوث و غیره؛ هبل مهم‌ترین خدای قریش بود. کعبه از جمله مراکز پرستش این خدایان بود. بسیاری از خدایان عرب (و دیگر خدایان سامی) با اجرام آسمانی مرتبط بودند. پیش از اسلام نیز گرایش‌های مخالفت با بت‌پرستی و نمایش خدا در شمال غرب شبه‌جزیره عرب وجود داشت که البته بیشتر در قالب عدم‌نمایش خدا به صورت انسانی نمود پیدا می‌کرد و به عنوان مثال در برخی موارد قطعه سنگ‌هایی را نماینده خدای مدنظر خود می‌دانستند. به‌طور کلی مخالفت با بت‌پرستی و نمایش خدا پدیده رایجی در جهان باستان بوده‌است. گروهی در فنیقیه به سمت خدایی نامرئی که روی یک صندلی نشسته بود عبادت می‌کردند. حج نیز در عربستان پیش از اسلام وجود داشت و اغلب در ماه ذی‌الحجه از مکان‌های مقدس که یکی از مهم‌ترین آن‌ها کعبه بود، بازدید می‌کردند. در واقع پیش از اسلام در شبه‌جزیره عرب «کعبه‌های» زیادی که به کعبه مشهور واقع در مکه شباهت داشتند، وجود داشت. طواف مکان‌های مقدس و قبور اجداد نیز از دیگر از سنت‌های اعراب بود. طواف، گاه به نشانه کنار گذاشتن گناه، برهنه انجام می‌شد تا اینکه آن را در سال نهم هجرت ممنوع کردند. اعراب علاوه بر کعبه‌ها، معابد دیگری هم داشتند و قربانی‌کردن حیوانات از رسوم این معابد بود. علاوه بر یهودیان و تا حد کم‌تری مسیحیان و یکی از ادیان عربستان جنوبی، نشانه‌های دیگری هم از توحید در خاورمیانه باستان، به خصوص پالمیرا، یافت شده‌است. در سنت اسلامی نیز به گروهی یکتاپرست به نام «حنفا» (مفرد: حنیف) اشاره شده‌است. به‌طور دقیق مشخص نیست اینان که بودند اما در سریانی به مشرکان، «حنپا» گفته می‌شد، هر چند قرآن با لحن مثبتی از آن‌ها یاد کرده‌است. مسلمانان اعتقاد دارند محمد قبل از اسلام، «حنیف» بوده‌است. اصطلاح‌شناسی در لغت اسلام در لغت به معنای «انقیاد» و «گردن‌نهادن» به حکم است. کاربرد دینی این لغت، تسلیم در برابر فرمان خداست. در آیه‌هایی از قرآن همچون آیات ۲، ۱۱۲ و ۱۲۸ بقره، اسلام به معنای همین معنا به کار رفته‌است. این واژه از ماده «سلم» است که خود به معنای «تسلیم کامل» «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. در معجم الوسیط آمده‌است که «إسلام» در لغت به معنای اظهار خشوع و پذیرش دین محمد است. در این خصوص به کسی که دین اسلام را پذیرفته‌است، «مُسلِم» (در فارسی: مسلمان) گفته می‌شود و «أسلم» به معنای کسی است که در دین خود خالص باشد. این واژه هشت مرتبه در قرآن و در سوره‌های آل عمران، مائده، انعام، زمر، صف، حجرات و توبه به کار رفته‌است. در اصطلاح اسلام یکی از ادیان توحیدی و همچون مسیحیت و یهود، دینی نبوی است. بنابر تعریف قرآن از اسلام، اسلام تعلیم مشترک تمام پیامبران بوده‌است و هر پیامبر دین جدایی را تبلیغ نمی‌کند؛ بلکه همگی یک دین مشترک به نام اسلام را تبلیغ می‌کردند. بنابر این تعریف، اسلام دین مشترک توحیدی است که با عبارت «دین الله» مورد اراده خدا قرار گرفته‌است که والاترین نمونه از این، دینی است که محمد به تبلیغ آن مبعوث شده‌است. با وجود آنکه محمد در اسلام به عنوان خاتم پیامبران شناخته می‌شود، اسلام نیز خاتم ادیان خواهد بود این شریعت هرگز نسخ نخواهد شد. منابع اسلامی قرآن قرآن، معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان و به مانند کتاب مقدس در نزد مسیحیان است. این کتاب به عنوان یکی از مهم‌ترین معجزات محمد قلمداد می‌شود که به دو صورت دفعی و تدریجی نازل شده‌است. در این کتاب هرگاه از عبارت انزال استفاده شده‌است، منظور نزول دفعی و هرگاه از عبارت تنزیل استفاده شده‌است منظور نزول تدریجی است. نزول دفعی به این معناست که قرآن از یک حقیقت غیبی برخوردار است و به یکباره بر محمد نازل شده‌است. قرآن در نزول تدریجی، در مدت زمان ۲۳ سال نبوت محمد، بر او نازل شده‌است. قرآن دارای ظاهر و باطن توصیف شده‌است به طوری که ظاهر آن به صورتی روان و ساده به بیان مطالب پرداخته تا برای همگان قابل فهم و درک باشد اما معانی عمیق آن در لایه‌های دیگری برای مخاطبانی دیگر قرار گرفته‌است. قرآن را آیات محکم و متشابه شکل داده‌اند. متشابه به آیاتی گفته می‌شود که در افاده مدلول خود به آیات محکم احتیاج دارند. برخی چون طباطبایی، مفسر شیعی، آیات محکم و متشابه را نسبی می‌دانند که نسبت به برخی محکم و نسبت به برخی متشابه هستند. همچنین تأویل یا تنزیل بودن قرآن در معنای آن مؤثر است. به این بیان که تنزیل به معنای مفهوم ظاهری و لغوی آیه است و تاویل امری است که قران به سوی آن برمی‌گردد. از مباحث مطرح شده در موضوع قرآن، عدم تحریف شدن آن در گذر زمان است. بنابر عقیده مسلمانان، در هیچ‌جای قرآن تحریف صورت نگرفته‌است و قرانی که اکنون وجود دارد، همان قرآن شنیده شده از زبان محمد است. بر این مطلب آیاتی گواهی داده‌اند. از جمله آیه نهم از سوره حجرات و آیه ۴۲ از سوره فصلت. حدیث حدیث یا روایت، از منابع اسلامی است که ناظر بر قول یا سلوک پیامبر اسلام یا امامان فرقه‌های اسلامی است و در کنار قرآن، نقشی محوری در استنباط شریعت توسط فقیهان مسلمان داشته‌است. احادیث اسلامی، سالیان سال موضوع کتاب‌های بسیاری بوده‌است و ارزش این آثار به جهت فهم تاریخ و شکل‌گیری طیفی از علوم دینی (علوم حدیث)، بالا می‌باشد. بنابر روایات اسلامی، پیامبر اسلام به نقل احادیث و گفته‌هایش ترغیب و از دروغ بستن به خود، نهی می‌کرد. خاتم پیامبران بودن محمد در نزد مسلمانان و وجود آموزه‌هایی که حرام محمد را تا روز قیامت حرام می‌دانست، بر اهمیت ثبت و ضبط سخنان و سلوک محمد می‌افزود. از اولین کاربردهای حدیث بعد از مرگ محمد، استناد مهاجرین به روایتی از محمد برای اثبات حقانیت خود بر خلافت پس از محمد بود. در عصر خلفاء راشدین، نقل حدیث از محمد، رویه‌ای افراطی یافت تا جایی که خلفایی چون عمر و علی، بر رواج احادیث بدعت‌آمیز اعتراض‌هایی داشتند. حدیث در دوران‌های مختلف، فراز نشیب‌های بسیاری را طی نمود؛ در سدهٔ نخست هجری، نوعی بوم گرایی در مراکز فرهنگی جهان اسلام در جریان بود و عالمان هر بوم، سنت‌های نبوی را در بوم خود می‌جوییدند و همین امور سبب شد تا کمی بعد، اجماع اهل مدینه برای اهالی مدینه، به عنوان یک سند شرعی قلمداد شود. کمی بعد بوم‌های مکه و کوفه نیز شکل گرفت اما این رویه با انتقادهایی در بصره و خراسان همراه بود. این انتقادها سبب شد تا طریقه نقل یک حدیث، برای آنکه شخص با آگاهی کامل از اینکه خبر مدنظرش را از چه کسانی گرفته‌است، مرسوم شود. این رسم، دو پرسش را مطرح می‌کرد که این سخن از کدام سنت یا سخن پیامبر ریشه گرفته‌است و این آموزه از چه طریقی و با چه سندی دریافت شده‌است. از این رو به مرور سنت نقل احادیث بدون واسطه رو به کاستی گذاشت. یکی از اختلاف‌های صورت گرفته در موضوع حدیث، نگارش احادیث و جمع‌آوری برای کتابت آنها بود. در میان صحابه محمد در این خصوص، اختلاف وجود داشت و به طبع، احادیث متناقضی در این باره از محمد گزارش شده‌است. در پاره‌ای از احادیث، محمد از نوشتن گفتارش نهی می‌کرد و در پاره‌ای دیگر به کتابت علوم، دستور می‌داد. این اختلاف تا سال ۱۰۰ ه‍.ق ادامه داشت تا آنکه عمر بن عبدالعزیز به عالمان مدینه دستور کتابت احادیث را داد. این تفکر در دیدگاه شیعیان نخستین متفاوت بود و اولین کتاب‌های حدیثی به علی بن ابی‌طالب منتسب است. عقل عقل نیز یکی از منابع در شریعت اسلام به حساب می‌آید که به نوعی زمینه‌ساز شکل گرفتن علم فقه شده‌است. فقیهان دربرداشت احکام شرعی، از فهم و دانش بشری بهره می‌برند. منکرانی که عقل را از منابع اسلامی حذف می‌کنند، آثار فقهی و ادبیات اسلامی شامل بخش‌های تاریخی قرآن را از میان منابع اسلامی خارج کرده‌اند. اجماع به معنای عدم مخالفت فقیهان در طول عصرهای مختلف بر یک موضوع نیز از جمله دلایل مورد استفاده فقیهان است که ریشه‌ای عقلی دارد. احکام استنباط شده از اجماع لزوماً شریعت نیستند ولی الزام آورند. باورها معارف اسلامی به سه بخش کلی اصول عقاید، احکام عملی و اخلاق اسلامی تقسیم شده‌است. اصول دین (اصول عقاید) از اشارات قرآنی چنین برمی‌آید که اولین مرحله از مسلمان شدن، پذیرش اسلام به عنوان دین الهی است؛ هرچند که لزوماً با ایمان راسخ همراه نیست. همین تفاوت سبب شده‌است تا بین ایمان و اسلام تفاوتی در علم کلام شکل بگیرد و ایمان مرتبه بالاتری از اسلام توصیف شود. اصول عقاید اسلام یعنی ایمان و اعتقاد به سه اصل توحید، نبوت و معاد که شالوده دین اسلام را شکل داده‌است. همه افرادی که به اسلام گرویده‌اند، با وجود اختلاف‌ها در تفسیر برخی مفاهیم، در این سه اصل با هم مشترک هستند. باید دانست که اصطلاح اصول اعتقادی در قرآن به کار نرفته‌است و در فرهنگ‌های حدیثی چون صحیح بخاری و بحارالانوار نیز از این واژه استفاده نشده‌است؛ بنابراین این عبارت محصول دانش کلام و مربوط به سال‌ها پس از درگذشت پیامبر اسلام دارد. «یقین» که از آن با عبارت «علم الیقین» در قرآن یاد شده‌است، مشابه مفهوم «معرفت عقلی» مطرح شده از جانب ارسطو است و به دانشی اشاره دارد که توانایی استدلال منطقی و ارزیابی را به انسان می‌دهد تا بتواند با توجه به شواهد روشنی که قرآن آنها را «بینات» می‌خواند، وجود خدا را بپذیرد. این مفهوم همچنین با تعریف «عقل» از دیدگاه افلاطون سازگاری دارد و به هوش معنوی مرتبط است. در قرآن چنین آمده‌است که پیش از پذیرش اسلام از جانب یک انسان، باید قلب مؤمن به روی اسلام گشوده شود. از این رو به قرآن وصف «عین الیقین» به معنای چشمه و چشم یقین داده شده‌است؛ چرا که می‌تواند دریچه‌های ایمان را در قلب مؤمن بگشاید. توحید توحید به معنای پذیرش یگانگی خداوند به عنوان آفریننده جهان که در ذات، صفات و افعال یگانه است و هیچ همتایی ندارد، از اصول دین مسلمانان است. با وجود آنکه در قرآن، مکرر از خدا، صفات و افعالش یاد شده‌است اما هیچ استدلالی برای اثبات وجود خدا وجود ندارد. در قرآن وجود خدا بدون هیچ پرده‌ای نمایان عنوان شده‌است و نشانه‌های گواه بر وجود او، جهان را پر کرده‌است به طوری که با اندک تفکری انسان را به آفریننده آن سوق می‌دهد. تعالیم قرآنی، شناخت خدا را از دورن انسان‌ها ترسیم می‌کند و خدا برای هیچ موجودی ناشناخته نیست. توحید، اصل اساسی اسلام و اولین باور یک مسلمان است که با عبارت «لا اله الا الله» به آن گواهی داده می‌شود. خدا در قرآن با نام الله شناخته می‌شود و پیش از اسلام نیز اعراب، قسم‌های خود را به نام الله می‌خوردند. آنها به اینکه برای جهان یک مبدأ و سرآغاز وجود دارد (توحید ذاتی) باور داشتند اما به توحید افعالی و صفاتی باورمند نبودند و از همین رو به آنها مشرک (شریک گیرنده) گفته می‌شود. این گروه در کنار خدا به موجودات انتزاعی و بعضاً بت‌ها به عنوان خدایان معتقد بودند. نوع دیگری از مشرکان، کسانی بودند که برای الله فرزندانی را در نظر می‌گرفتند و به خدا بودن مسیح و افراد دیگر باور داشتند. قرآن به‌طور کلی با هرگونه شرک مخالفت کرد و آن را معارض با توحید دانست. اسلام برای مبارزه با چندگانه‌گرایی، با استدلال‌های مختلفی در قرآن به بطلان این دیدگاه‌ها پرداخته‌است؛ از جمله اینکه اگر خدایان متباین از یکدیگر وجود داشتند، با وجود تدابیر جداگانه آنان، باید شاهد برهم خوردن نظام گیتی باشیم که چون چنین نیست، وجود خدایان چندگانه نیز صحیح نمی‌باشد. اسلام بر مفهوم توکل تأکید دارد و بر همین اساس هرکس ذره‌ای استقلال و بی‌نیازی از خدا را معتقد باشد، از مشرکان توصیف شده‌است. این توحید در صفات نیز مورد تأکید اسلام است و بر این اساس، صفاتی چون قدرت و حی که به خدا نسبت داده شده‌است؛ با استفاده این صفات برای انسان متمایز است. قدرت در موجودات به معنای توانایی بر انجام امور با استفاده از ابزار آن همچون عضله‌ها و … است اما در وجود خدا، این صفت به معنای توانایی قدرت‌بخشی به دیگر موجودات است. به این ترتیب، صفات خداوند قائم به ذات اوست و صفات ذاتی نام گرفته‌اند. در کنار آن صفاتی قائم بر فعل خدا نیز وجود دارد که به صفات فعلی شناخته می‌شوند و اقتضای آنها، تحققشان از پیش است. یکی دیگر از مراحل توحید در اسلام، توحید در عبادت است به این معنا که پس از اعتراف قلبی و پذیرش اسلام، اجرای دستورهای الهی به قصد تقرب به خدا صورت بگیرد. نبوت نبوت که از واژه نبأ به معنای خبر گرفته شده‌است، به فردی گفته می‌شود که از غیب خبر دارد و به عنوان پیامبر مبعوث شده‌است. پیامبران گیرندگان وحی هستند و به همین جهت رسول نیز عنوان گرفته‌اند. بر اساس تعالیم اسلامی، پیامبران به جهت آنکه وحی را با شعور باطنی خویش آمیخته نکنند، معصوم هستند. یکی از ویژگی‌های پیامبران که برای شناخت آنها از دیگران و راستی گفته‌هایشان وجود دارد، داشتن معجزه است. از میان پیامبران پیش از اسلام، چهار تن که پنجمین آنها محمد، پیامبر اسلام است؛ به عنوان اولوالعزم یاد شده‌است که صاحب کتاب و شریعت بوده‌اند. بر اساس دیدگاه اسلامی، محمد از سایر پیامبران، برتری چشم‌گیری دارد. از ویژگی‌های محمد که نسبت به سایر پیامبران او را ممتاز کرده‌است، خاتم پیامبران لقب گرفتن او توسط مسلمانان است. بر این اساس پس از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد. از معجزات محمد به عنوان پیامبر اسلام؛ قرآن مهم‌ترین معجزه او قلمداد شده‌است. در پس مسئله نبوت، امر رهبری و جانشینی محمد که به امامت نیز شهرت دارد، به عنوان یک امر اعتقادی-کلامی مورد توجه منابع اسلامی قرار گرفته‌است. این امر موجب اولین افتراق‌ها در جهان اسلام شد و در پی آن دو فرقه اساسی شیعه و سنی شکل گرفتند. گروه اول بر این عقیده بودند که علی بن ابی‌طالب جانشین بر حق محمد است و گروه دوم در پی بیعت سقیفه با ابوبکر دیگر صحابه محمد بیعت کردند. علی خود با بیعتش با خلفای دیگر، سعی در حفظ یکپارچگی امت اسلامی داشت اما خلافت را حق خویش می‌دانست. در تعالیم اسلام، نبوت پیامبران پیش از اسلام پذیرفته شده و عیسی، کلمه خدا و متولد شده از مادری باکره و معصوم ترسیم شده‌است. مسلمانان برخلاف مسیحیت، به شدت الوهیت عیسی را رد می‌کنند و بر این باورند که عیسی از روی صلیب به آسمان عروج کرده‌است و کشته نشده‌است و در روز موعود، بازخواهد گشت. ابراهیم نیز به عنوان اولین مسلمان ترسیم شده و مورد ستایش مسلمانان است. در منابع اسلامی از داستان‌های زندگانی موسی یاد شده‌است. معاد انکار معاد در اسلام، مستلزم انکار امر و نهی، وعده و وعید، نبوت و وحی است. بیش از یک چهارم از آیه‌های قران به مسئله معاد اشاره دارند و انکار معاد در قرآن به عنوان یکی از صفات کافران به کار رفته‌است. مرگ به عنوان اولین مرحله از مراحل معاد در نظر گرفته شده‌است. بر اساس آموزه‌های اسلام، مرگ به معنای معدوم شدن نیست و تنها انتقال انسان از جهان مادی به دیگر جهان ماورای آن است. مرگ در اسلام به معنای گرفتن روح انسان توسط فرشتگان از جسم آدمی است. پس مرگ زندگی انسان در عالم برزخ ادامه می‌یابد و انسان تا آغاز قیامت در عالم برزخ باقی خواهد ماند. بنابر تعالیم قرآنی، انسان‌ها در برزخ نسبت به کردار خود در دنیا، از نعمات یا عذاب‌های اخروی برخوردار خواهند بود. پس از آن قیامت با نفخ صور آغاز می‌شود و با نفخ صور اولی، همگان خواهند مرد و با نفخ صور دومی، همگان زنده خواهند شد. تعابیر بسیاری برای چگونگی نابودی جهان و از بین رفتن آدمیان در قران به تصویر کشیده شده‌است که از آن میان به خاموش شدن خورشید، شکافته شدن کوه‌ها، زلزله‌های عظیم و نابودی ستارگان اشاره کرد. در میان منابع اسلامی، بین اینکه معاد به صورت جسمانی صورت خواهد پذیرفت یا تنها روحانی‌است اختلاف‌هایی وجود دارد با این وجود در آیاتی چون آیه ۷ سوره حج و آیه ۴ سوره انفطار؛ معاد جسمانی خواهد بود. پس از محشور شدن همگان در قیامت، اعمال افراد در ترازوی عدل الهی وزن شده و نسبت به آن بهشت و جهنم تقسیم می‌شود. بر طبق آیات قران، اعمال انسان‌ها در دنیا در دفتری ثبت می‌شود و در قیامت به آن رسیدگی خواهد شد. در قرآن از صراط به عنوان مرحله‌ای از قیامت یاد شده‌است که راهی است که از روی جهنم می‌گذرد و همه انسان‌ها باید از آن عبور کنند. به عقیده اسلامی، کسانی که به جهنم محکوم خواهند شد، لزوماً به صورت ابدی در جهنم نخواهند ماند. جهان‌شناسی از دیدگاه اسلام، جهان‌شناسی به جهان محسوسات محدود و منحصر نیست و گسترده وسیع‌تری از جهان دیدنی را شامل می‌شود. قرآن جهان محسوس را «شهادت» می‌نامد و در برابر آن مفهوم «غیب» را به‌کار بسته‌است. ایمان به غیب در کنار مفاهیم چون نماز، ایمان به وحی و ایمان به آخرت آمده‌است که نشان از اهمیت آن دارد. بر اساس تعالیم اسلام، انکار غیب، مستلزم انکار دین و پذیرش الحاد است. غیب به معنای اموری است که با حس قابل درک نیست، همچون خدا و وحی. به گزارش قرآن، آگاهی از غیب تنها منحصر به خداست و پیامبران نیز از آن اعلان بی‌اطلاعی کرده‌اند. در جهان‌شناسی اسلام، موجودات دیگری نیز در جهان با نام ملک یا فرشته وجود دارند که موجوداتی والا مقام توصیف شده‌اند و نقش میانجی را میان خداوند و عالم مشهود ایفا می‌کنند. در کنار فرشتگان از موجودات دیگری به نام جن نیز یاد شده‌است که موجوداتی نادیدنی و با بن‌مایه آتش توصیف شده‌اند. این موجودات همچون انسان از دو جنسیت زن و مرد شکل گرفته‌اند و دارای مراتب ایمان، مرگ و حشر در قیامت هستند. شیطان‌ها از جنیان عنوان شده‌اند. ابلیس به عنوان اولین از شیاطین، به عنوان یکی از فرشتگان در قرآن ترسیم شده‌است که پس از خلق آدم و حوا، از دستور خدا مبنی بر سجده بر انسان تخطی کرد و به همین خاطر از بهشت رانده شد و رجیم لقب گرفت. شیطان در قران به عنوان دشمن قسم‌خورده انسان یاد شده‌است که البته در گمراهی انسان‌ها تنها نقش وسوسه‌کننده را دارد و نمی‌تواند آدمی را به کاری وادارد. بر اساس تعالیم قرآنی، آفرینش آسمان و زمین از عدم نبوده‌است و پیش از خلقت آسمان و زمین ماده‌ای انباشته و متراکم وجود داشته‌است که اجزاء این دو طی مدت دو روز یا دو برهه زمانی گسترش و تکمیل شده‌است. بن مایه آسمان‌ها در قران دود توصیف شده‌است که سرانجام به خلقت هفت آسمان انجامیده‌است. قرآن تنها از آسمان اول سخن گفته‌است. فروع دین (احکام عملی) اسلام در جامعه‌ای ظهور کرد که در آن سلسله مقررات عرفی و پسندیده حاکم بود. اسلام در مواردی تنها به اصلاح این مقرارات حاکم بر نظام سابق گذاشت و بر همین اساس بخش مهمی از احکام حقوق آن دوره تنفیذ شد و برخی نسخ گردید و بعضاً احکام جدیدی نیز تشریع شد. آنچه از روح تعالیم اسلام بر می‌آید و در علم کلام به ان تأکید شده‌است، تبعیت احکام اسلامی از مصالح عمومی است. در احادیث اسلامی، اسلام به تسلیم بودن در برابر خداوند تعبیر شده‌است که با انجام اعمال ثابت می‌شود. تسلیم مورد نظر اسلام، نباید غیر منطقی تلقی شود یا محصول ذهنیتی منفعلانه یا سرنوشتگرایانه به حساب آید؛ در واقع این نوع تسلیم عملی آگاهانه و از روی عقلانیت است که توسط شخص با یقین عقلی و بینش معنوی همراه است. این تسلیم بر اساس تقوا، به معنای آگاهی بشر از مسئولیت‌هایش در قبال خالق، تعریف شده‌است. در باور اسلام، اعتقاد تنها لازمه اسلام نیست و عمل، در تعریف مسلمانان جایگاه خود را دارد. عبادات بخش مهمی از احکام عملی اسلام را شامل می‌شود که در فرهنگ اسلامی از آنها با عنوان فروع دین یاد شده‌است. این مفهوم ناظر بر جنبه عملی دین است. بنابر عقیده شیعیان دوازده‌امامی، ده موضوع مهم به عنوان فروع دین نام برده شده‌اند که توسط باقی فرقه‌های اسلامی، همه آنها مورد توجه قرار نگرفته‌اند. این ده مورد عبارتند از: نماز، حج، زکات، خمس، روزه، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی، تبری. به‌طور کلی اسلام پنج نوع حکم شرعی با عنوان‌های مکروه، حرام، واجب، مستحب و مباح را برا مسلمانان تشریع کرده‌است. همچنین احکام اسلامی از جهت مکاتب حقوقی، به دو نوع عبادات و معاملات تقسیم می‌شوند. امور عبادی معمولاً در شش عنوان طهارت، نماز، روزه، حج، صدقات شرعی و جهاد تعریف و تشریح می‌شوند. پنج دستورالعمل مهم اسلام، ارکان دین نامیده شده‌اند که عبارتند از شهادتین، نماز، زکات، روزه و حج. شهادتین به معنای تصریح به باور یگانگی خدا و نبوت محمد با عبارت «لا اله الا الله و محمد رسول‌الله» نماز نمازهای روزانه (نمازهای یومیه) از جمله عبادات روزانه مسلمانان است که به عنوان یک تکلیف فردی مورد تأکید منابع اسلامی قرار گرفته‌است. این نمازها در ۵ نوبت خوانده می‌شوند که برای یادآوری ایمان و عقیده هر فرد مسلمان و وسیله‌ای برای فراهم آوردن نیروهای درونی و معنوی برای اتصال به خدا در نظر گرفته می‌شود. نماز در اسلام با تکبیر آغاز و با سلام پایان می‌یابد. نماز در اسلام از تکرار یک واحد عبادی به نام رکعت صورت می‌گیرد که هر رکعت شامل مجموعه‌ای از قیام، قرائت، رکوع و سجده است که رعایت آدابی در هنگام ادای هر کدام الزامی است. بجز نماز وتر که یک رکعت است، هیچ نمازی به صورت تک رکعتی وجود ندارد و نمازها بسته به زمان‌های مختلف آن، ۲، ۳ یا چهار رکعتی هستند. نمازهای واجب در اسلام عبارتند از نماز یومیه، نماز جمعه، نماز عید، نماز آیات، نماز طواف، نماز میت و نمازهایی که از طریق عهد، نذر و سوگند واجب شده باشند. نمازهای یومیه، ۱۷ رکعت نماز است که در طول شبانه‌روز بر هر مسلمان مکلفی واجب است. نمازهای یومیه در زمان مشخص خودشان و در پنج نوبت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء خوانده می‌شوند. داشتن طهارت (وضو، غسل یا تیمم) برای نماز پیش‌شرط است. نمازها رو به قبله (کعبه) خوانده می‌شوند. علاوه بر نماز احکام دیگری چون ذبح و دفن نیز نسبت به قبله تعریف شده‌اند. همچنین در آداب اسلامی، از فضیلت نماز جماعت یاد شده‌است. علاوه بر نمازهای واجب، نمازهای مستحبی نیز در اسلام تعریف شده‌است. معروف‌ترین آنها نمازهای نافله است که در کنار نمازهای واجب روزانه خوانده می‌شوند. روزه روزه از جمله واجبات اسلام است که در ادیان قبل از اسلام نیز واجب بوده‌است. روزه به معنای امتناع از خوردن و آشامیدن و لذات جنسی است که در طول ماه رمضان از طلوع فجر تا مغرب شرعی واجب می‌باشد. هدف از روزه تمرین برای تقویت روح استقامت و پایداری و همچنین ایجاد تزکیه و تصفیه جسم و جان عنوان شده‌است. روزه در سال دوم هجری قمری وضع شد و بیماران و مسافران از گرفتن آن معاف شدند. روزه بر زندگی روزمره مسلمانان تأثیر گذاشته‌است. خوردن دو وعده غذایی در سحرگاه و شامگاه با رعایت آداب مذهبی از جمله این تأثیرات است. علاوه بر روزه ماه رمضان، روزه کفاره و روزه‌هایی که به سبب نذر، قسم و عهد به گردن مکلف می‌آید، از روزه‌های واجب است. در کنار روزه‌های واجب، روزه‌های مستحب بسیاری در روزهای مختلف از جانب شریعت اسلام تعریف شده‌اند. احکام حقوقی و مالی حق در اسلام به معنای امری ثابت برا افراد یکی از اصطلاحات قرآنی است. اسلام حقوق مختلفی در امور مالی تدوین کرده‌است. حق الناس از مفاهیم اسلامی است که در مقابل حق الله قرار گرفته‌است و معیار آن، تجاوز به حقوق خدا یا تجاوز به حقوق سایر انسان‌هاست. بر اساس تعالیم اسلامی، در حق الناس علاوه بر نقض حق‌الله و جلب رضایت او، نقض حق‌الناس و جلب رضایت ذی‌نفع نیز لازم دانسته شده‌است. از میان مباحث چهارگانه فقه اسلامی، ۲ بخش آن را مباحث عقود و ایقاعات شکل داده‌اند که در زمینه‌های مالی و حقوقی هستند. مهم‌ترین باب فقهی در امور مالی را نیز بیع به خود اختصاص داده‌است. تعداد عقود اسلامی بسیار است که مهم‌ترین آنها عبارتند از عقد اجاره، بیع، رهن، حواله، وکالت، صلح، شرکت، مضاربه و … اشاره کرد. بر اساس قوانین مالی اسلام، تنها راه تملک، وقوع یک عمل انشایی از نوع عقد یا ایقاع نیست و در مواردی انتقال تملک به صورت قهری و بر پایه حکم شرعی صورت می‌گیرد. بارزترین نوع این نوع انتقالات ارث است که به محض فوت متوفی، اموال او به وارثان منتقل خواهد شد. در این میان بین فرقه‌های اسلامی در احکام حقوقی اختلافاتی گزارش شده‌است. برای نمونه ابوحنیفه برخلاف دیگر فرقه‌های اسلامی، در استنباط احکام حقوقی، قیاس را معتبر می‌داند. احکام قضایی و کیفری در قوانین اسلام، ابوابی به احکام قضایی و کیفری اختصاص یافته‌است. از جمله اصطلاحات در فقه اسلامی، مبحث حد است که در مقابل تعزیر تدوین شده‌است. قصاص و دیات از جمله دیگر مباحث مطرح شده در این ابواب فقهی است. پذیرش اسلام و تفاوت بین ایمان و اسلام رابطه ایمان با اسلام و تفاوت مسلم و مؤمن از اختلاف‌های گزارش شده در میان متلکمان اسلامی است. معتزلیان بر این باورند که ایمان در گروی اسلام است و اعمال انسان‌ها، با نیت‌هایشان محاسبه و پذیرفته می‌شود. از دیدگاه خوارج، کسانی که از دستورهای اسلام تخطی کنند، از دایره اسلام خارج می‌شوند و به کفر می‌گرایند و از نظر معتزله، شخص گناهکار به مقامی میان کفر و ایمان خواهد رسید. حنفیان اما ایمان و اسلام را به یک معنا دانسته و تنها برخی از عالمان آنان اقرار لفظی و اثبات پایبندی راسخ را میان این دو مفهوم، متفاوت گزارش کرده‌اند. حنبلیان اما پایبندی قلبی و تصدیق لسانی را ایمان دانسته‌اند و از این رو معتقدند که گواهی به ایمان افراد تا زمانی که پایبندی فرد به تمام شریعت اسلام ثابت نشده‌باشد، ممکن نیست. اشعریان همچون شافعیان نیز بین ایمان و اسلام تفاوت قائل شده و بر این باورند که ایمان اعم از اسلام است. به باور آنان پذیرش اسلام با شهادتین صورت می‌گیرد و حقیقت ایمان، تصدیقی درونی بر آن می‌باشد؛ بنابراین عقیده، اسلام بدون ایمان، راه منافقان است که عذاب الهی را در پی خواهد داشت. مسلمانان بر این باورند که با انجام جزئی‌ترین نکات اخلاقی و ظاهری زندگی محمد همچون آداب غذاخوردن، نظافت، عشق‌ورزیدن، سخن گفتن و دعا، می‌توانند به حالت باطنی تسلیم کامل در برابر خدا دست یابند. پذیرش اسلام از روی اختیار صورت می‌گیرد و بر طبق آیه «لا اکراه فی الدین»، اکراه در آن وجود ندارد؛ با این وجود مسلمانان پس از فتوحات خود، مشرکان را در انتخاب دین اسلام یا کشته شدن مخیر می‌کردند. مسیحیان و یهودیان، مخیر به پذیرش دین جدید یا پرداخت جزیه بودند. جزیه مالیات سنگینی بود که مسلمانان به عنوان بهای حمایت مسلمانان از آنان، دریافت می‌کردند. گناهان گناهان در اسلام به دو دسته صغیره و کبیره تقسیم شده‌اند. در عقیده اسلامی، جهنم تقاص گناهکاران عنوان شده‌است، با این وجود در روایتی از محمد آمده‌است که کسی که ایمان در دل دارد، آتش جهنم را نمی‌بیند. مسلمانان بر این باورند که گناهکاران مؤمن واقعی نیستند و آن دسته از مسلمانان که اعمال را کمال ایمان می‌دانند و نه تمام آن، بر این باورند که مؤمن با گناه، مستحق جهنمی می‌شود که ممکن است مدتی را در آنجا بگذراند و سرآخر از آن خارج شود. نظر دوم نظر عموم اهل سنت است و نظر اول، دیدگاه معتزلیان است. تاریخ اسلام اسلام در سال ۶۱۰ میلادی و به وسیله محمد در مکه تبلیغ شد. کمتر از نیم قرن طول کشید تا اسلام به عنوان دین غالب در منطقه‌ای وسیع از آسیا و آفریقا مبدل گردد. به عقیده تاریخ‌نگاران، اسلام در زمان و مکان مناسبی ظهور کرد. امپراتوری بیزانس و ایران، با نبردهای طولانی خود را خسته کرده بودند خلأ قدرت پیش‌آمده بود که همگی به گسترش سریع اسلام انجامید. محمد در مکه ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم، بنیان‌گذار و پیامبر دین اسلام است. دربارهٔ زندگی محمد گزارش‌های فراوان و روشنی در متون تاریخی آمده‌است، ولی مانند هر شخصیت مهم تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. سال ولادت او را ۵۷۰ میلادی گزارش کرده‌اند. وی در کودکی پدرش و کمی بعد مادر و پدربزرگش را از دست داد. او در دوران جوانی به تجارت مشغول بود و در کنار عمویش ابوطالب زندگی می‌کرد. شهرت او به راستگویی و درستکاری سبب شد تا به محمد امین شهرت یابد. محمد در این میان با خدیجه که خود از تجار زمان بود آشنا شد و سرانجام با او ازدواج کرد. معروف‌ترین فرزند وی فاطمه زهرا است. بنابر گزارش منابع اسلامی، اولین نشانه‌های پیامبری در محمد، از ۴۰ سالگی او شروع شد. در اینکه آغاز پیامبری او با رؤیا بوده‌است یا با دیدن جبرئیل در غار حرا، بین منابع اختلاف است. آغاز پیامبری محمد را تقریباً سال ۶۱۰ میلادی دانسته‌اند. به باور منابع اسلامی، پیش از این راهبی مسیحی در سفر او به شام، از نبوت او خبر داده بود. اولین آیات نازل شده بر محمد، آیات ابتدایی سوره علق است که دعوت به خواندن می‌کند. او سرانجام دعوت به دین اسلام را از خانواده خود شروع کرد. اولین زنی که به او ایمان آورد خدیجه، همسر او و اولین مردی که او را باور نمود، علی بن ابی‌طالب، پسرعمویش بود. محمد پیش از آن نیز مخالفت‌هایی را با آئین بت‌پرستی اعلان می‌داشت. بنابر گزارش ابن اسحاق، واقدی و روایتی از جعفر صادق، محمد تا سه سال، دین تازهٔ خود را پنهانی تبلیغ می‌کرد. پس از ۳ سال، دعوت علنی آغاز شد. هنگامی که آیه انذار ابلاغ شد، محمد، خویشاوندان نزدیکش در بنی‌هاشم شامل فرزندان عبدالمطلب را که ۴۵ نفر می‌شدند، دعوت کرد و آنها را پند و اندرز داد که: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا به من فرمان داده‌است تا شما را به سویش فرا بخوانم. چه کسی از شما مرا در این امر یاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و از این میان، تنها علی که ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. به او گوش فرا دهید و از او پیروی کنید.» اما، حاضران وی را ریشخند کردند. پس از این دیدار برخی از زنان بنی‌هاشم نیز اسلام آوردند. بر پایهٔ روایت‌های اسلامی، پس از دعوت عشیره، هنگامی که محمد مطمئن شد ابوطالب در برابر بزرگان قریش از او پشتیبانی می‌کند، بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس دربارهٔ توحید — یگانگی خداوند — و باور به الله، پیامبری و روز رستاخیز با آن‌ها سخن گفت. مدتی بعد از این واقعه، آیه فروفرستاده شد: «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.» مخاطبان محمد در دعوت‌هایش در مکه، تنها اهالی مکه نبودند و شامل مسافران، تاجران و زائرانی نیز می‌شدند که به مکه آمده بودند. با فزونی یافتن تعداد مسلمانان و بدگویی از بت‌ها توسط آنان، سبب شد تا مخالفت‌هایی با دین اسلام از جانب بت‌پرستان مکه صورت گیرد. کمی بعد در صفوف مخالفان محمد؛ جمعی از حامیان محمد قرار گرفتند که سبب دودستگی صفوف قریشیان شد. پس از درگذشت ابوطالب، محمد بزرگ‌ترین حامی خود را از دست داد و به همین جهت آزار و اذیت‌های مسلمانان و محمد، شدت گرفت. سرانجام توجه محمد به سمت یثرب جلب شد. شهر یثرب همواره محل درگیری دو قبیله اوس و خزرج بود و هر دو گروه از کسی که آنها را به آشتی دعوت کنند، استقبال می‌کردند. محمد نیز در موسم حج، ۶ تن از خزرجیانی که به مکه آمده بودند را به اسلام دعوت کرد و آنان را به عنوان مبلغ به یثرب فرستاد. پس از آن در سال ۱۲ پس از بعثت، تنی چند از خزرجی‌ها و اهالی قبیله اوس، به نزد محمد آمدند و با او بیعت کردند که بعدها به بیعت عقبه شهرت یافت. سال بعد، تعداد بیعت‌کنندگان با محمد بیشتر شد و کم‌کم پایه‌های حکومت اسلام شروع شکل‌گیری کرد. از میان یثربی‌ها کمتر کسی بود که با محمد بیعت نکرده بود یا مسلمان نشده بود. با رسیدن این خبر به قریشیان، آنان تصمیم به قتل محمد کردند اما محمد علی بن ابی‌طالب را در جایگاه خود خواباند و از مکه به سمت یثرب در حرکت شد. محمد در مدینه خروج محمد از مکه به سوی یثرب، نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و مسلمانان از این پس، دارای نظامی مستقل بودند و می‌توانستند آزادانه تبلیغ اسلام کنند. از همین رو این هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت و پایه تاریخی هجری قمری را شکل داد. پس از رسیدن محمد به یثرب، احترام او نام شهر را به مدینة النبی تغییر دادند که بعدها به مدینه شهرت یافت. محمد در مدینه بنای مسجدی را پی‌ریزی کرد که محل زندگی خود او بود و امروزه به مسجدالنبی شهرت دارد. علاوه بر محمد، گروه‌های مختلفی از مسلمانان مکه نیز به مدینه مهاجرت کردند که به مهاجرین شهرت یافتند. مسلمانان مدینه نیز به جهت کمک‌رسانی به محمد، به انصار شهرت یافتند. در همین سال‌ها قبله از بیت‌المقدس به سوی کعبه تغییر یافت که هویتی مستقل برای اسلام را به ارمغان آورد. تا سال دوم پس از هجرت، برخوردی جدی بین مسلمانان و قریشیان مکه صورت نگرفت. محمد در این دوران بیشتر به حفظ جامعه کوچک مسلمانان مدینه و گسترش نفوذ اسلام تمرکز داشت. در این دوره، مسلمانان توانستند با یهودیان نیز ارتباطی دوستانه برقرار کنند، هرچند کمی بعد، از در دشمنی درآمدند. یکی از نخستین کارهای محمد پس از هجرت که برای حل شکایت‌های دراز مدت قبیله‌های گوناگونِ مدینه صورت گرفت، مکتوب‌کردن سندی بود که به «میثاق مدینه» شهرت یافت. این موافقت‌نامه، «فرمی از اتحاد یا فدراسیون» را میان ۸ قبیله مدینه و مهاجران مسلمان از مکه برقرار می‌کرد که در آن حقوق و وظیفه‌های هر شهروند و چگونگی رابطه‌های میان گروه‌های گوناگون مشخص شده بود. از سال دوم هجری قمری، درگیری‌های نظامی بین مسلمانان و مکیان شروع شد. اولین نبرد، بدر نام گرفت که با پیروزی مسلمانان همراه بود. غزوه بنی‌قینقاغ بین مسلمانان و یهودیان بنی‌قینقاع نبرد بعدی مسلمانان بود. احد نبردی بود که مکیان برای انتقام از بدر تدارک دیدند و در آن نبرد، مسلمانان شکست خوردند و حمزه، عموی محمد کشته شد. خود محمد نیز در این درگیری زخم برداشت. در ماه شوال ۶ ه‍.ق/۶۲۸ م، محمد به همراه ۱۴۰۰ تن از پیروانش جهت انجام حج عمره به سمت مکه رفتند. قریش با شنیدن نزدیک‌شدن مسلمانان به مکه، ۲۰۰ سوار را فرستاد که آن‌ها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعب‌العبورتری، آن‌ها را دور زد و به حدیبیه، در حومه شهر مکه رسید. مذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف ردوبدل شد. در نهایت پیمان صلحی به مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد که به «صلح حدیبیه» شهرت یافت. آورده این قرارداد برای مسلمانان، به رسمیت شناخته شدن از نظر سیاسی و مذهبی توسط مکیان بود. این پیمان‌نامه، محمد را در فتح آسان‌تر مکه نیز کمک کرد. در سال هفتم محمد به خیبر که یکی از پیمان‌شکنان بودند نیز لشکرکشی کرد و آنجا را نیز تصرف کرد. در سال هشتم، قریشیان با حمله به طایفه‌ای مسلمان، پیمان صلح را شکستند و همین امر سبب شد تا محمد با لشکری به مکه حمله کند. ابوسفیان بزرگ قریش به همراه عباس نزد محمد آمد و پس از اظهار اسلام، امان از محمد طلبید و محمد خانه او را محل امن قرار داد؛ بنابراین لشکر مسلمانان بدون درگیری وارد مکه شدند و محمد نیز بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر کرد. او شخصاً به داخل کعبه رفت و بت‌های کعبه را بیرون آورد و سپس عموم مردم مکه با او بیعت کردند. پس از آن در سال نهم به محمد خبر رسید که رومیان لشکری به قصد حمله به مدینه تدارک کرده‌اند. پیامبر اسلام نیز دستور تشکیل سپاه را صادر کرد و به سمت منطقه تبوک رهسپار شد. اما وقتی مسلمانان به منطقه تبوک رسیدند، لشکر رومیان از آنجا رفته بودند و به همین جهت سپاهیان مسلمان بدون درگیری، به مدینه بازگشتند. در سال دهم تمام قبایل اطراف به نزد محمد آمدند و با او بیعت کردند و به همین جهت آن سال را سنة الوفود نامیدند. در همین سال محمد به آخرین حج خود رفت. در راه بازگشت محمد و مسلمانان به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و با جمع‌کردن حجاج، خطبه‌ای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم، پس این علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است. شیعیان بر این باورند که این عبارت، گواهی روشن بر اثبات امامت و جانشینی علی پس از محمد است؛ اما در مقابل، اهل سنت یا منکر این واقعه شده‌اند یا آن را دلیلی بر امامت نمی‌دانند. اهل سنت معتقدند که عده‌ای از تقسیم غنایم در اردوکشی به یمن که توسط علی انجام شد، ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آن‌ها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند. محمد در سال ۱۱ هجری قمری دچار بیماری شد و از دنیا رفت. او در سن ۶۳ سالگی درگذشت و در آن وقت جز فاطمه، فرزند دیگری از او زنده نماند. بر این اساس محمد در طول ۲۳ سال به تبلیغ اسلام پرداخت. مرتضی عاملی گزارش می‌کند که منابع اسلامی در محل دفن محمد، اختلاف دارند؛ بر طبق روایتی، علی بن ابی‌طالب، و بنابر وصیت محمد، جسدش را در اتاقی که درآن درگذشت، دفن کرد. با این وجود، منابعی از دفن محمد در بقیع یا مسجدالحرام گزارش‌هایی را نقل کرده‌اند. بر مدفن او امروزه گنبد سبزی قرار دارد. خلفای راشدین با مرگ محمد، جامعه اسلامی برای تعیین جانشین او دچار اختلاف شد. جمعی از مسلمانان از جمله گروهی از انصار و مهاجرین در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند تا خلیفه بعدی را تعیین کنند. در این میان انصار از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفتند و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجرین، عده‌ای نیز به رهبری علی بن ابی‌طالب معتقد بودند. این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد. علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کشاند. لئورا وچا ولیری در دانشنامه اسلام معتقد است که ماجرای رویدادهای خانه فاطمه زهرا، هرچند ممکن است با توضیحات اضافی همراه باشد، اما از جهت وقوع تاریخی قابل انکار نیست. به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی نداشت. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی پدیدمی‌آورد. در نهایت، اداره حکومت بزرگ اسلامی که شامل چندین طایفه در منطقه می‌شد، به دست کسانی از میان صحابه محمد افتاد که خلیفه پیامبر اسلام عنوان گرفتند. در این دوره از دوره اسلامی که سه دهه به طول انجامید، ۴ تن از صحابه به مقام خلافت رسیدند. این دوره نسبت به دوره‌های پس از آن، به زمان محمد شباهت بیشتری داشت و خلافت هنوز به شکل موروثی در نیامده بود. ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشیدن بود که دوران حکومت او با دشواری‌هایی همراه بود. پس از مرگ محمد، شورش‌هایی در مناطق تحت حکومت اسلام شکل گرفت که به جنگ‌های موسوم به رده انجامید. در پی این جنگ‌ها، مسلمانان با ساسانیان در مرزهای ایران به جنگ پرداختند. علاوه بر درگیری‌ها در مرزهای ایران، لشکری دیگر نیز به سوی شام روانه شد که با پیروزی‌هایی همراه بود. ابوبکر سرآخر در سال ۱۳ ه‍.ق درگذشت و عمر بن خطاب را به جانشینی خود برگزید. عمر نیز به فتوحات دوران ابوبکر، در شرق و غرب ادامه داد تا جایی که بخش‌های وسیعی از شام، ایران و مصر به سیطره مسلمانان درآمد. اکثر بومیان سرزمین‌های فتح شده با وجود سیاست‌های پریشان زمامداران پیشین، اسلام را به عنوان دینی نوین پذیرا بودند و همین امر سبب شد تا در فتح سرزمین‌های گوناگون توسط مسلمانان، پیشرفت چشم‌گیری صورت بگیرد. عمر نیز در سال ۲۳ ه‍.ق با سوء قصد یک اسیر ایرانی به نام ابولولو کشته شد. عمر در بستر مرگ شورایی را متشکل از علی بن ابی‌طالب، عبدالرحمان بن عوف، عثمان بن عفان، سعد بن ابی‌وقاص، طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام تشکیل داد تا خلیفه بعدی را معین نمایند. سرانجام عثمان به عنوان خلیفه بعدی مشخص شد. در دوران خلافت او که تا سال ۳۵ ه‍.ق ادامه داشت، اختلاف طبقاتی سبب نارضایتی‌های عمومی شد این نارضایتی‌ها در نهایت به شورش و قتل خلیفه انجامید. با کشته شدن عثمان، علی بن ابی‌طالب به خلافت رسید. این دوران نخستین جنگ داخلی مسلمانان شکل گرفت که بر اساس شورش زبیر، طلحه و همراهی عایشه صورت گرفت و به جنگ جمل شهرت یافت. معاویه که بر شام حکمرانی داشت نیز حکومت خود را در خطر دید و به همین جهت به بهانه خون‌خواهی عثمان، به جنگ با علی پرداخت و جنگ صفین را شکل داد. پس از پایان جنگ، فتنه خوارج شکل گرفت که سرانجام به سوء قصد ابن ملجم مرادی یکی از خوارج به علی بن ابی‌طالب انجامید که علی بر اثر همان سوء قصد کشته شد. با کشته شدن علی، فرزند بزرگش حسن به خلافت برگزیده شد و حسن نیز با انجام معاهده صلحی با معاویه، جنگ را به پایان رساند و در عوض، معاویه به خلافت رسید و این آغازی بر حکمرانی موروثی در اسلام بود. خلفای اموی، عباسی و فاطمی با صلح حسن و معاویه، حکومت به معاویه و بنی‌امیه رسید و آغاز حکومت بنی‌امیه شکل گرفت. معاویه در دوره حکومتش، مخالفانش را اعم از علویان و خوارج، کنترل می‌کرد و سعی در حفظ صلح و آرامش در مناطق تحت حکومتش داشت. پس از مرگ معاویه، برخلاف معاهده حسن و معاویه، یزید به جانشینی او نشست. این موضوع سبب شد تا حسین بن علی، برای مقابله با موروثی شدن حکومت و همچنین جلوگیری از فسادهایی که یزید به آنها شهرت داشت، قیام کرد و نبرد کربلا شکل گرفت. پس از قتل‌عام حسین و خانواده‌اش در ۶۸۰ میلادی، جنبش‌های شیعی در مخالفت حکومت اموی شکل گرفت و شیعیان موفق شدند مدتی را تحت رهبری مختار ثقفی در کوفه، حکومت کنند. از سوی دیگر زبیریان در مکه نیز ادعای حکومت کردند و جنگ‌های داخلی اسلامی شکل گرفت. در نهایت این امویان بودند که توانستند مجدد قدرت را به دست بگیرند. کمی بعد، با بالاگرفتن جنگ‌های داخلی میان امویان و مخالفانشان، ضعف در حکومت اموی شکل گرفت و گروه دیگری که خود را به عباس، عموی پیامبر اسلام منسوب می‌کردند، توانستند جبهه نبردی علیه امویان شکل بدهند و موفق بشوند تا سلسله اموی را سرنگون کرده و خود زمام قدرت را به دست بگیرند. این جابجایی قدرت در سال ۷۵۰ شکل گرفت. بنی‌عباس توانستند با شعارهای مذهبی چون حمایت از خاندان محمد، طرفداران بسیاری را از میان مخالفان بنی‌امیه از جمله شیعیان جلب کنند. عباسیان برخلاف امویان که شام را مرکز خلافت خود می‌دانستند، بغداد را مرکز خلافت قرار دادند. با سقوط امویان، همچنان نزاع مسلمانان بر سر قدرت ادامه داشت. با این وجود، خلفای اموی و عباسی همیشه از جانب شیعیان و امامان آنها به غصب جایگاه خلافت متهم بودند و این گروه همیشه از آنها فاصله می‌گرفت. همین امر سبب شد تا خلفایی چون هارون الرشید عباسی، نسبت به رفتار علویان با دید منفی بنگرند و آنها را خطری علیه حاکمیت عباسی قلمداد کرده و بر آنان سخت بگیرند. با مرگ هارون الرشید، جنگ‌های داخلی بین عباسیان نیز بر سر قدرت شروع شد و امین و مأمون برای حاکمیت جنگیدند. سرانجام بنی‌عباس در سال ۶۵۶ ه‍.ق/۱۲۵۸ م به دست مغولان ساقط شد. اما تا پایان سقوط مغولان در سال ۱۲۵۸ میلادی، همچنان در نواحی‌ای از جهان اسلام، عباسیان بر سر کار بودند. شیعیان اسماعیلیه که در منطقه‌ای از مصر حاکم شدند، توانستند خلافت فاطمیان را در برابر عباسیان تأسیس کنند. در این حکومت دینی، امام رسالتی جهانی داشت و موظف بود تا اتحاد اسلامی را شکل بدهد و بنابراین مبارزه در برابر دیگر قدرت‌ها در این مذهب، یک تکلیف دینی بود. فاطمیان در دوره حکومتشان توانستند قاهره را جایگزین بغداد به عنوان مهم‌ترین مرکز فرهنگی و سیاسی جهان اسلام نمایند. در مقابل شیعیان امامیه به جهت آنکه نظام مشروع را در قالب امامان دوازده‌گانه می‌دیدند؛ اقدامی برای تأسیس حکومت مستقل نداشتند. با این وجود برخی از عالمان امامیه همکاری‌هایی را با حکومت‌های دینی داشتند. صلاح‌الدین ایوبی در مصر توانست به سال ۱۱۷۱ میلادی حکومت فاطمیان را از میان بردارد و با فتح مجدد فلسطین و سوریه، سلسله ایوبیان را به روی کار آورد. با افول قدرت عباسیان، قدرت‌های ناحیه‌ای و منطقه‌ای ظهور کردند. آل بویه توانستند بغداد را فتح کنند اولین حکومت خودمختار اسلامی را پس از عباسیان تأسیس کنند. سلجوقیان نیز به عنوان حکومتی سنی در مقابل آل بویه قرار داشتند. با زوال حکومت فاطمیان در مصر، مغرب اسلامی و نواحی شمالی آفریقا تحت حکومت دو سلسله المرابطون و الموحدون قرار گرفت. در اوایل قرن یازدهم میلادی نیز ترک‌ها توانستند چند دولت مستقل در نواحی خراسان و افغانستان با نام غزنویان را تشکیل بدهند. در همین دوران‌ها بود که چنگیزخان مغول به امید فتح جهان، در سال ۱۲۱۹ میلادی به مرزهای اسلام رسید. سلجوقیان از مغولان شکست خوردند. با فتح نواحی اسلام توسط حکومت مغول، این اولین بار بود که منطقه‌ای وسیع از جهان اسلام به دست حکومتی غیر مسلمان می‌افتاد. پس از صلح حسن و معاویه، حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد می‌دانستند. سلاطین عثمانی هیچ‌گاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند. امپراتوری عثمانی تا دوران مدرن ترکان سلجوقی با یورش به قلمروی مسیحیان بیزانس، سلسله حوادثی را رقم زدند که منجر به جنگ‌های صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان شد. با فتح قسطنطنیه در سال ۱۴۳۳ میلادی به دست عثمانی‌ها، پایه‌های امپراتوری عثمانی شکل گرفت و این حاکمان، مقتدرترین حاکمان غرب اسلامی شدند. عثمانی‌ها در قرن پانزدهم و شانزدهم، مناطق دیگری را نیز به تصرف دراوردند. همزمان دو امپراتوری دیگر، یکی صفویان در ایران و دیگری مغول‌ها در هند ظهور کردند. با عقد قراردادهایی موسوم به کاپیتولاسیون از جانب عثمانی‌ها با قدرت‌های اروپایی، اروپایی‌ها بر مناطقی از اراضی مسلمانان مسلط شدند و مقدمات سلطه نظامی و سیاسی اروپاییان بر مسلمانان شکل گرفت. از همین رو امپراتوری عثمانی رو به زوال گذاشت و تا اوایل قرن بیستم، بریتانیا، فرانسه، روسیه و هلند، تقریباً تمام جوامع مسلمان را به استثنای ایران، افغانستان و بخش کوچکی که هنوز در سیطره عثمانی بود، به سلطه خویش گرفتند. ترکان سلجوقی در نیمه دوم قرن سیزدهم به سرعت از هم پاشیدند. در قرون سیزدهم و چهاردهم امپراتوری عثمانی (به نام عثمان اول) با رشته‌ای از فتوحات که شامل بالکان، بخش‌هایی از یونان و غرب آناتولی بود، تأسیس شد. پس از جنگ جهانی اول بود که خلافت به عنوان یکی از شیوه‌های حکومت اسلامی از میان رفت و آخرین کشوری که از خلافت بهره می‌برد، با تلاش‌های مصطفی کمال آتاترک، به یک کشور با تشکیلات ریاست‌جمهوری مبدل شد. در این دوره، در عربستان نیز وهابیان توانستند با همراه کردن چهار استان این کشور، با رهبری عبدالعزیز بن سعود، پادشاهی سعودی را شکل دهند. ایران نیز در این عصر، با انقلاب مشروطه همراه بود و انتقال قدرت از قاجار به پهلوی صورت می‌گرفت. به دین ترتیب، جامعه اسلامی به عصر مدرن خود رسید. نظام دینی در اسلام مذاهب اسلامی به پیروان این دین، مسلمان یا مسلم گفته می‌شود و معیار اسلامی بودن هر فرقه و مذهبی، پذیرش اسلام به عنوان دین است. شهرستانی در بیان اختلاف‌های امت اسلامی، مهم‌ترین اختلاف میان امت اسلامی را در مسئله امامت و خلافت پس از پیامبر اسلام می‌داند. فرقه‌ها در اسلام، به جهت اختلافات فقهی یا اعتقادی و کلامی تشکیل می‌شوند. تعداد فرقه‌ها یا مذاهب اسلامی همواره مورد اختلاف منابع قرار گرفته‌است. با این حال بدوی معتقد است که این فرقه‌ها یا مذاهب منحصر به تعدادی محدود نیست و تلاش گروهی از نویسندگان در انحصار مذاهب اسلامی، ناتمام بوده‌است. بدوی با نقدی بر روایت فرقه ناجیه در منابع اهل سنت، تلاش برخی از مورخان را که سعی در ذکر ۷۳ فرقه یا توجیه تعداد زیاد فرق اسلامی توسط آنان را اشتباه دانسته‌است و گوشزد می‌نماید که تعداد فرقه‌های اسلامی پس از نگارش کتب مورخان و گذران عصر آنان، همچنان رو به افزایش بوده‌است. بنابر آنچه منابع روایی شیعه و سنی نقل کرده‌اند، پس از پیامبر اسلام، ملت مسلمان به هفتاد و سه فرقه منشعب خواهند شد. در برخی از این روایات از نجات و بر حق بودن یکی از فرقه‌های هفتاد و سه‌گانهٔ اسلام یاد شده‌است که به آن روایت «فرقه ناجیه» گفته می‌شود. با توجه به اینکه تعداد فرقه‌های اسلامی، بدون احتساب مذاهب فرعی، از عدد مذکور در روایت کمتر، و با احتساب مذاهب فرعی از عدد هفتاد و سه بالاتر خواهند بود، نویسندگان ملل و نحل به توجیه روایت دست زده‌اند. ضمن آنکه برخی منابع به نقد این روایت پرداخته و با ضعیف یا جعلی دانستن این روایت؛ تعداد کثیری از فرقه‌های موجود در کتب ملل و نحل را ساختگی، سیاسی یا با اغراض شخصی دانسته‌اند. از این رو، کتب ملل و نحل به فرقه سازی متهم شده‌اند. کتب ملل و نحل، از فرقه‌های بسیاری یاد کرده‌اند و در موارد بسیاری نیز تنها به ذکر نام فرقه اکتفا نموده‌اند. مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی بخش می‌شوند. هر یک از این دو فرقه انشعاباتی دارند. اهل سنت اهل سنت بر این باورند که محمد، پس از خود جانشینی تعیین نکرد و امر انتخاب جانشین را به امت محول کرد. بر همین اساس پس از درگذشت محمد، مسلمانان بر اساس شورایی که به سقیفه مشهور شد، ابوبکر را به جانشینی محمد برگزیدند. با وجود اینکه شیوه انتخاب خلیفه اول شورا بود، اما بعدها اهل سنت شیوه‌های دیگری برای انتخاب خلیفه یا انعقاد امامت برگزیدند. از این میان می‌توان به استیلاء (یعنی سیطره یافتن فرد بر جامعه مسلمان ولو فاسق باشد) اشاره کرد. بیشتر اهل سنت بر این باورند که اجتماع گروهی برای انعقاد امامت کفایت می‌کند و با بیعت جمعی از مسلمانان که به اهل حل و عقد مشهور هستند، امامت ثابت می‌شود. در اینکه تعداد افراد حل و عقد باید چه مقدار باشد که امامت را ثابت کند، در میان فرقه‌های اهل سنت، اختلاف است. اهل سنت، از چهار فرقه فقهی اصلی حنفی، حنبلی، شافعی و مالکی تشکیل شده‌اند. حنفی‌ها بیشتر در ماوراءالنهر و شبه قاره هند حاضر بودند و امروزه بیشترین تعداد اهل سنت را شکل داده‌اند که غالباً در قفقاز، آسیای مرکزی، شبه قاره و بعضی از کشورهای اروپایی پراکنده هستند. مالکی‌ها بیشتر در شمال آفریقا پراکنده هستند در تمام آفریقا بجز مصر، زندگی می‌کنند. شافعی‌ها اما بیشتر در مصر، عربستان، فلسطین، سوریه و بخش‌های جنوب شرقی آسیا پراکنده هستند و گستره حنبلی‌ها بیشتر در ایران و عراق بود امروزه بیشتر در سوریه و عربستان حاضر هستند. مکتب حنفی، توسط ابوحنیفه تأسیس شده‌است و موضع نسبتاً لیبرالی داشته و دارد. پیروان این مکتب امروزه بیشتر در ترکیه، پاکستان، اردن و لبنان حضور دارند. مکتب مالکی که به دست مالک بن انس در مدینه تأسیس شده‌است، یک جنبش سنت‌گرایانه تلقی می‌شود که تنها اجماع مدینه را معتبر می‌داند. این مکتب امروزه در مراکش، الجزایر و تونس طرفدارانی دارد. ادریس شافعی نیز مکتب شافعی را با هدف آشتی میان عقاید مختلف تأسیس کرد. این مکتب بر پایه اجتهاد، استنباط فقهی می‌کند. بیشتر پیروان این فرقه در سوریه، اردن و فلسطین حضور دارند. حنفیه که تأسیس شده به دست احمد بن حنبل است، اما از فرقه‌های سنت‌گرایانه و سازش‌ناپذیر در مقابل دیگر مخالفانش محسوب می‌شود که با وجود اعتقاد بر انقراض این مکتب، اما پیروانی در مصر برای آن گزارش شده‌است. مالکیان و حنبلیان، قرآن و حدیث را تحت‌الفظی تفسیر می‌کنند و استفاده از عقل همانند دو فرقه دیگر را به شدت رد می‌کنند. حنفیان از عقل و قیاس استفاده می‌کنند و شافعیان به دنبال بهترین قول پیامبر از جهت اعتبار تلاش می‌کنند. مجادله‌های کلامی در اهل سنت در قرن‌های هشتم و نهم، سبب شکل گرفتن فرقه‌های کلامی چون معتزله شد. معتزله از دلایل عقلی برای اثبات جهان و خدا استفاده می‌کردند. شیعه شیعه فرقه‌ای در مقابل اهل سنت است که علی بن ابی‌طالب را جانشین برحق پیامبر اسلام می‌دانند. آنها بر این باورند که علی از جهت علم به تفسیر قرآن و آموزه‌های پیامبر و همین‌طور معصوم بودن از گناه و خطا، بر جانشینی برتری داشته‌است. شیعیان برای خود، سلسله مراتب گسترده‌ای شکل دادند که در مقایسه با اهل سنت، پیچیده‌تر توصیف شده‌است. مشهورترین شاخه شیعیان که بیشترین جمعیت شیعیان را نیز شامل می‌شود، شیعیان دوازده‌امامی هستند که در ایران غلبه کامل دارند و در عراق، آذربایجان، بحرین و لبنان، اکثریت را به خود اختصاص داده‌اند. بنابر دیدگاه شیعه امامیه، ثبوت امامت با نص جلی و تعیین امام بعدی توسط امام قبلی صورت می‌گیرد و در مقابل این دیدگاه، زیدیه قرار دارند. اصطلاح شیعه امامیه خود شامل طیفی وسیع از گرایش‌های شیعی است که عموماً پس از جعفر صادق نمایان شدند. جعفر صادق در دوران امامت خویش، به جهت انتقال قدرت سیاسی، فضا را برای تعالیم دینی مناسب دید و از همین رو تعداد روایات بی‌شماری از وی در منابع شیعی نقل شده‌است. از جمله اعتقادات شیعیان امامیه، نفی جبر و تفیض و گرایش به «امر بین‌الامرین» است. پیروان جعفر صادق را جعفریه نام می‌گرفتند. پس از فرقه امامیه، فرقه اسماعیلیان قرار دارند که بیشتر در تونس و مصر سکنی دارند و دو شاخه اصلی از آنها با نام‌های آقاخانیه و بهره‌ها در هند و پاکستان قرار گرفته‌اند. زیدیه دیگر فرقه شیعی است بیشتر معتقدان به آن فرقه در یمن حاضرند. اسماعیلیان برخلاف امامیه که یازده امام را قبول کرده و دوازده‌امین امام را غائب می‌پندارند، امامان را همچنان از نسل علی می‌دانند و برای هر دوره‌ای امامی را معین می‌کنند. شیعیان زیدی بر این باورند که قیام یک فرد در برابر یک حاکم ظالم، برای او امامت می‌آورد. در کنار این دیدگاه، اسماعیلیان دو نوع امام تشریع کرده‌اند که یکی امام حقیقی است و دیگری امام مستودع که در واقع سپری برای امام حقیقی است. اسماعیلیان در انتخاب امام تا جعفر صادق با شیعیان امامیه هم‌نظرند و بعد از جعفر صادق، فرزندش اسماعیل را امام می‌دانند. فرقه‌های دیگری چون حسنیان، حسینیان، حنفیان پیرامون سه تن از فرزندان علی بن ابی‌طالب (حسن، حسین و حنفیه) شکل گرفت. اصول دین در تشیّع پنج‌گانه است و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد، به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. مهم‌ترین مذاهب شیعه، عبارتند از: دوازده‌امامی، اسماعیلیه، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. تصوف تصوف در لغت به معنای پوشیدن صوف - به معنای پشمینه - و کنایه از زهد و اعراض از دنیاست. صوفیان غالباً علی بن ابی‌طالب را مرشد و پیشوای خود می‌دانند و او را آدم اولیاء می‌دانند. بر همین اساس بسیاری از رهبران فرقه‌های صوفی، طریقت‌هایی که به علی بن ابی‌طالب نمی‌رسند را رسمی نمی‌شمارند و آنها را قابل پیروی نمی‌دانند. ارتباط صوفیان بزرگی چون بایزید بسطامی، شقیق بلخی، معروف کرخی و حسن بصری با امامان شیعه سبب نزدیکی تصوف به فرقه تشیع شد. با وجود آنک نمی‌توان از تأثیر تشیع بر تصوف چشم پوشاند، اما بزرگان شیعه همواره هرگونه ارتباط تصوف با امامان و ارتباط عالمان شیعه با طریق تصوف را منکر هستند. برای تاریخچه تصوف، سه مرحله تدوین شده‌است؛ مرحله ابتدایی که سعی شده‌است در آن تصوف به عنوان یک فرقه جایگاه خود را در میان فرقه‌های اسلامی پیدا کند. مرحله دوم که سعی شد تا با تلفیق بین تصوف و شریعت، سوءظن‌های علیه تصوف از جمله مفارقت آن با اسلام را از بین ببرد و در مرحله سوم که در آن به ایجاد خانقاه‌ها و سلسله‌ها و آثار تعلیمی و تمثیلی پرداخته شد و باعث شکوفایی در این عصر شد. اولین گزارش‌ها در خصوص زهد در میان صحابه مطرح شده‌است. با کثرت فتوحات و غنائم ناشی از آن، عده‌ای از صحابه و تابعین نسبت به تجمل‌گرایی اعتراض‌هایی مطرح کردند. محققان غربی بیشتر عامل ایجاد تصوف در اسلام را یک امر خارج از اسلام می‌داند اما زرین‌کوب بر این باور است که این عقیده ناشی از مساعد ندانستن اسلام برای زمینه‌چینی تصوف و زهد می‌باشد که صحیح به نظر نمی‌رسد. به عقیده زرین‌کوب، این عقیده که تصوف از مرتضان هندی، زهاد نصاری یا صدیقان مانوی به اسلام رسوخ کرده‌است، برپایه احتمالات و وهم بنا شده‌است. به عقید نخستین گروه از صوفیان، عشق بر عقل برتری داشت. عرفان نیز یکی از مراتب نهایی در سلوک صوفیانه است که به همین جهت امروزه غالباً از عرفان در ترادف با تصوف یاد می‌شود. تا قرن‌ها مشایخ صوفیه، از راه طریقت به طالبان سلوک صوفیانه آموزش‌هایی را در قالب وعظ و خطابه در مساجد منتقل می‌کردند. قرن‌ها طول کشید تا تعداد سلسله‌ها و مذاهب صوفیه زیاد شوند و طبقات صوفیه همچون طبقات محدثان جایگاه خود را پیدا کند. نخستین طبقه از صوفیان را ابوهاشم صوفی، فضیل بن عیاض، ابراهیم ادهم، ذوالنون مصری، بشر حافی، حارث محاسبی، بایزید بسطامی، ابوسلیمان دارانی، ابوحفص حداد، احمد بن خضرویه، حمدون قصّار و معروف کرخی تشکیل داده‌اند. از سلسله و طبقه ششم به بعد بود که سلسله‌های صوفیه منشعب شدند و هر کدام خانقاه جداگانه‌ای داشتند. از سه واقعه محاکمه و قتل حلاج، ظهور محیی‌الدین ابن عربی و پیدایش مثنوی معنوی توسط مولوی به عنوان وقایع اثرگذار بر سیر تاریخی تصوف یاد شده‌است. این فرقه در میان فرقه‌های اسلامی و خصوصاً تشیع، مورد انتقاد قرار گرفتند. به گزارش زرین‌کوب در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تصوف امروزه رو به انحطاط گذاشته‌است و جاذبه خودش را از دست داده‌است. مرجعیت دینی مرجعیت دینی، متشکل از علمای مسلمان، روحانیون و محققان فرقه‌های مختلف شکل گرفته‌است. مرجعیت دینی از منازعات داخلی در اسلام به‌شمار می‌آید. مدارس علمیه مدارس علمیه که حوزه‌های علمی در جغرافیای اسلام را شکل می‌دهند، از ارگان‌های علمی اسلامی هستند. اولین مدرسه‌های اسلامی را فاطمیان در مصر شکل دادند. مدارس علمی شیعه به حوزه علمیه شناخته می‌شود و مدارس علمی سنی، عنوان دارالعلوم یا مدرسه علوم دینی شناخته شده‌هستند. مدارس اسلامی در اسلام، ابتدا توسط اهل سنت برای مقابله با ترویج و گسترش تشیع ساخته شد؛ اما کمی بعد، شیعیان خود مدارس مستقل برای خود تأسیس کردند. مدرسه‌ای که فاطمیان در مصر بنا کردند بعدها به الازهر تغییر یافت و قدیمی‌ترین دانشگاه مدیترانه مبدل شد. جنبش‌های عقیدتی سنت‌گرایی در قرن نوزدهم، جنبشی در عربستان به راه افتاد که به جای مقابله با استعمار علیه جوامع مسلمان، به احیاء اسلام متمایل بود. این جنبش، فرقه‌ای را با عنوان وهابیت تأسیس کردند که از نام و آموزه‌های یک اصلاح‌طلب دینی در قرن هجدم، محمد بن عبدالوهاب، اقتباس شده بود. این فرقه، بسیاری از نوآوری‌های مدرن را محکوم می‌کردند. آنان به اسلامی که در قرن هفتم عمل می‌شد معتقد بودند. آموزه‌های محمد بن عبدالوهاب، خشک‌ترین برداشت‌ها از آموزه‌های حنبلی‌ها بود. بخشی از سنت‌گرایان هند که امروزه به وهابیت گرایش پیدا کرده‌اند، در دارالعلوم دیوبند قرار دارند که نسبت به وهابیت عقیده‌های متفاوتی دارند. نظام علمی در اسلام در آموزه‌های اسلام، دانش و علم حرمت بسیاری دارند و ارزشی در ردیف ایمان گرفته‌اند. در این‌باره از محمد روایتی گزارش شده‌است که بر اساس آن، ارزش مردمان، به میزان دانش آنان است. بر اساس دستورهای اسلام، دانشجویی واجب شرعی است و مسلمانان باید در طلب دانش بکوشند. همچنین دانش آموزی در اسلام از عبادت بالاتر معرفی شده‌است. کارهای علمی در دنیای اسلام از همان سده نخست آغاز شد. در سده‌های بعدی، از جهان غرب و شرق به جهان اسلام و خصوصاً بغداد برای علم‌آموزی مراجعه می‌شد. این در حالی بود که یهودیان در سراسر جهان مسیحیت مورد آزار قرار می‌گرفتند و دانشجویان مسیحی با دانش‌ستیری کلیسا مواجه بودند. دوران خلفای عباسی و خصوصاً هارون‌الرشید، با رشد ترجمه‌های آثار یونانی در زمینه‌های ریاضی، پزشکی، نجوم، هندسه و… همراه بود. طی سه سده، دانشمندان مسلمان در فنون مختلفی دست به ابداع و اختراعات زدند. کم‌کم دوران شکوفایی دانش در جهان اسلام رو به پایان می‌رسید. یکی از علت‌های این روند رو به افول، به قدرت رسیدن اشعریان مخالف با علم در حکومت بود. وقوع حمله مغولان و جنگ‌های صلیبی نیز در این امور بی‌تاثیر نبود. مسلمانان پیش از آن نیز در دوره امویان و با فتح بخش‌هایی از اروپا، زمینه‌ساز ورود میراث دانش و فلسفه دوران باستان به آن منطقه شدند. دوره حکمرانی مسلمانان بر اروپا سبب شکوفاشی علم و در کنارش فرهنگ اسلامی در آن منطقه شد. جنگ‌های صلیبی نیز به گسترش فرهنگ و هنر اسلامی در منطقه تأثیر گذاشت و به سرعت گسترش آن افزود. با گسترش نهضت ترجمه از عربی به لاتین و همزمان با تسخیر شهر تولدو در ۴۷۸ ه‍. ق، این شهر به عنوان یکی از مراکز مهم آموزش‌های اسلامی مبدل شد و نخستین مدرسهٔ مطالعات اسلامی و شرقی در اروپا توسط اسقف بزرگ این شهر تأسیس شد. با این وجود برخی از مسیحیان از جمله کاردینال خیمنز به مقابله با دستیابی آثار عربی برای همگان پرداخت و دستور آتش زدن کتاب‌های عربی در میدان شهر را داد. در دهه‌های ۱۰ و ۱۱ ه‍.ق بار دیگر علاقه به شناخت اسلام در اروپا زنده شد و اینبار در محافل دانشگاهی به این آموزه‌ها توجه شد. از آن پس تا کنون، توجه به شناخت علمی اسلام، تاریخ، فرهنگ دانش و فلسفه اسلامی با گستردگی بیشتری در اروپا مواجه بوده‌است. علم تفسیر به دانش شرح و تبیین آیات قرآن، علم تفسیر گفته می‌شود. این علم از دوران پیامبر اسلام و پس از آن در عهد خلفاء، صحابه و تابعین بسط یافت و تنوع گرفت. از انواع تفاسیری که در مجامع اسلامی به نگارش و تدوین رسیده‌است می‌توان به تفسیر ماثور، تفسیر ادبی، تفسیر فقهی، تفسیر عقلی و کلامی، تفسیر عرفانی و تفسیر علمی اشاره کرد. دانشمندان مسلمان در اینکه تفسیر یک علم است یا خیر، اختلاف نظرهایی مطرح شده‌است. همچنین مفسران در خصوص اینکه آیا تفسیر و تأویل به یک معنا بوده یا خیر دچار اختلافند. به عقیده راغب اصفهانی، تأویل بیشتر در موضوع محتوا و مفاهیم و تفسیر در زمینه معانی لغات و مفردات کاربرد دارد. امروزه تفسیر به معنای علمی است که ناظر بر مباحث لفظی قرآن است و تأویل به معنای کوشش در جهت دستیابی به مفاهیم درونی قرآن دانسته می‌شود. محمد خود از اولین مفسران قرآن بود که برخی از ابهامات و عبارات مجمل را برای اعراب تفسیر می‌کرد و ناسخ و منسوخ آیات را توضیح می‌داد. بعد از آن نیز مسلمانان برای فهم معانی قرآن و علی‌الخصوص استنباط احکام فقهی از این کتاب، مجبور به مراجعه علم تفسیر شدند. پس از درگذشت محمد، شیوه تفسیر قران از دو طریق اهل‌بیت و صحابه امتداد یافت. به عقیده شیعه، حدیث ثقلین به صراحت جایگاه ویژه اهل‌بیت در مقام تفسیر قران را نشان می‌دهد. در کنار اهل بیت، صحابه نیز با توجه به درک محمد و آشنایی بیشتر با مفاهیم اسلام، پاسخ سوالات دیگر مسلمانان از آیات قران را می‌دادند. رفته رفته حلقه‌های شاگردان پدید آمدند که بعد از صحابه، تابعین عهده‌دار برگزاری این آموزش‌ها شدند. مجاهد، عکرمه و حسن بصری از مشهورترین تابعینی بودند که در این دوره ظهور کردند. تفسیر در این دوره بیشتر به صورت شفاهی منتقل می‌شد تا قرن دوم تنها احادیث تفسیری پیامبر اسلام به عنوان تفسیر بیان می‌شد. با آغاز دوره تدوین حدیث، مؤلفان مسلمان به نگارش تفسیر نیز روی آوردند. نگارش تفسیری با عنوان جامع البیان توسط طبری، نقطه عطفی در تفسیرنگاری رخ داد. علم کلام عالمان مسلمان از دوره حیات محمد و عصر صحابه برای آموزش‌های اعتقادی و نصوص قرآن و احادیث نبوی، تلاش می‌کردند و از همین امر به استحکام بخشیدن به مذهب کلامی خود، کوشا بودند. این تلاش بعضاً با برداشت‌های عقلی یا گرایش‌های دینی هر کدام از عالمان دینی همراه بود که بعضاً حاصل فرهنگی ریشه‌دار و تعقلی پرسابقه بود که به یک جامعه و فرهنگ دیرینه تعلق داشت. ایجاد فضایی پذیرنده در صدر اسلام که با آشنایی مسلمانان با فرهنگ دینی یهودیان، مسیحیان و ایرانیان صورت گرفت، سبب شد تا تاثیرپذیری‌هایی از آموزش‌های دیگر ادیان در کلام اسلامی صورت گیرد. تحلیل می‌شود که بخشی از دانش کلام صدر اسلام، حاصل گفتگوها و مناظرات اعتقادی اصحاب محمد با سران دیگر ادیان بوده باشد. قدیمی‌ترین متون کلامی اسلام، مربوط به خطبه‌های باقی مانده از علی بن ابی‌طالب است. مباحثی چون قضا و قدر الهی، امامت و منزلت فاسق از مباحث کلامی در سده اول هجری گزارش شده‌است. در سده‌های دوم و سوم هجری قمری، در تاریخ اندیشه‌های اسلامی و معارف اسلامی، تحول و شکل‌گیری مکاتب گوناگون فکری گزارش شده‌است. در این دو سده، اصلی‌ترین مکاتب کلامی یا شکل‌گرفته‌اند یا دچار ثبات شدند و در مقابل مکاتب ناسازگار با شرایط اجتماعی، از میان کنارگذاشته شدند. در این دو سده، مباحث پیچیده و کاملاً نظری در زمینه‌های کلامی مطرح شدند و می‌توان ارتباط نزدیک عالمان مسلمان با هم، حرکت به سوی ترجمه آثار یونانی و نهضت ترجمه و ارتباط عالمان مسلمانان با دیگر عالمان دیگر ادیان را در این امر مؤثر دانست. از میان فرقه‌های اهل سنت، حنبلیان به شدت با مخالفان خود برخورد می‌کردند و معتقد بودند که آنچه در قران آمده‌است، باید بدون چون و چرا در معنای ظاهری ان مورد پذیرش قرار گیرد. این گروه تمام آنچه متکلمان در تعقل و مجادله در اصول دین انجام می‌دادند را بدعت می‌دانستند و معتقد بودند تا با بدعت‌ها باید مبارزه شوند و از همین جهت دوره کلام‌ستیزی اصحاب حدیث در سده‌های چهارم به بعد، به این صورت شکل گرفت. علم فقه فقه علم به احکام شریعت و برگرفته از منابع اسلامی است. فقه اسلامی در سده‌های نخستین، مرحله‌های آغازین و نامدون خود را طی می‌کرد و در آن زمان به عنوان یک علم و مجموعه‌ای از تعالیم نظام یافته اسلامی محسوب نمی٬شد. هرگونه بحث از مسائل مربوط به آداب و احکام عبادات و احکامی از میان معاملات و سیاسات که از سده نخست هجری باقی مانده‌است، به عنوان تعالیم فقهی آن دوره یاد شده‌است. با درگذشت محمد و بسته شدن راه مستقیم به سنت نبوی برای مسلمانان، دوره آموزش فقه، افتاء و قضا بر پایه درک عالمان مسلمان از قرآن و روایات نبوی شروع شد. تا اواسط سده نخست هجری، صحابه و بزرگانی چون علی بن ابی‌طالب، ابن مسعود، ابی بن کعب و معاذ بن جبل و پس از آنها ابن‌عباس و ابن عمر به عنوان فقیهان زمان شناخته می‌شدند. در این دوره نیز از اختلاف‌های فقهی بین فقیهان مسلمان یاد شده‌است. از چالش‌های این دوره، وقوع مسائل جدیده بود که حکم شرعی آنها از طریق قرآن و سنت نبوی قابل برداشت نبود. از این رو شیوه رسیدن به حکم شرعی آنها محل نزاع فقهی قرار گرفت. برخی از صحابه خود را مجاز می‌شمردند که برای رفع این اختلاف‌ها در مقام داوری، بر پایه شناخت عمومی خودشان از کلیات احکام اسلام، رای شخصی خود را به عنوان حکم شرعی اعلان کنند. در این میان گویا خلفای راشدین جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند. در همین خصوص، در دوره خلفای راشدین وضع احکام در حوزه تصمیمات حکومتی و سیاسی و حتی عبادی و خصوصی نیز گزارش شده‌است که در دوره خلیفه دوم عمر بن خطاب نمود بیشتری داشت. از جمله آنها ممنوعیت بیع امهات اولاد، سنت نماز تراویح، طلاق ثلاث و ممنوعیت متعه را می‌توان یاد کرد در برخی موارد، تغییر سنت سابق را نیز در پی داشته‌است. در دوره تابعان، نظرات و آراء صحابه و خلفا به عنوان منبعی قابل اعتماد برای استخراج احکام فقهی اسلام، مورد توجه فقها قرار گرفت. در این دوره، اختلاف‌های فقهی بسیاری را در میان فقهای عصر گزارش کرده‌اند که بیشتر ناشی از اختلاف در روایات مورد استناد آنان بوده‌است. در همین راستا، دو مکتب فقهی حجازی و عراقی شکل گرفت که بعدها شامی نیز به آنها اضافه شد. مکتب فقهی عراقی که به اختصار فقه عراقی خوانده می‌شود، با شتابی افزون، از فقه آغازین به فقه تقدیری و پس از آن فقه مدون گذراند و باقی مکاتب نیز با سرعتی کمتر به این مراحل تن دادند. در این میان در مدینه، مکتب فقهی اهل بیت رواج داشت که آموزه‌های فقهی خود را به صورت زنجیره‌ای از امامان شیعه و سپس علی بن ابی‌طالب می‌گرفتند. در کنار این مکتب، وجود فقیهان نیز از لوازم آن بود که در دوره نخست آنها هفت تن از عالمان را شامل می‌شد که به فقیهان سبعه شهرت یافتند. در اواخر سده سوم هجری، عموم مکتب‌های فقهی اسلام بر اهمیت اجتهاد پافشاری داشتند اما در عمل جو تقلید بر جامعه اسلامی حاکم شد. در اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم نیز مذاهب چهارگانه فقه اهل سنت شکل گرفتند که شامل شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی بودند. هرچند منابع در فرقه چهارم آنها تردیدهایی را مطرح کرده‌اند. پس از آن در سده‌های ۴ تا ۶ قمری، بررسی‌های اصولی در فقه اسلامی رواج یافت. در کنار رواج اصول در مکتب‌های اسلامی، مخالفانی به اصول‌ستیزی مشغول شدند که اخبارگرا یا اخباری شهرت یافتند. علم فلسفه راه‌یابی فلسفه به جهان اسلام، از ترجمه آثار یونانی متعلق به دوران هلنیستی توسط مترجمان عرب‌زبان عموماً غیر مسلمان صورت پذیرفت. این ترجمه‌ها که به نهضت ترجمه مشهور شدند، از دوران خلافت امویان آغاز شد و در دوره خلافت عباسیان به اوج خود رسید. با تأسیس بیت‌الحکمه توسط مأمون عباسی، ترجمه آثار فلسفی شتاب بیشتری گرفت. از اشکالاتی که به پژوهش‌ها در تاریخ اسلامی از جانب عموماً خاورشناسان صورت می‌گیرد، خلط فلسفه اسلامی با فلسفه عرب بوده‌است. با مرگ ابن رشد، اندیشه فلسفی از باختر جهان اسلام به خاور اسلامی منتقل شد و ایران اسلامی، کانون شکوفایی فلسفی شد. در ایران، کم‌کم جهان‌بینی فلسفی-اسلامی سنی جای خود را به جهان‌بینی فلسفی-اسلامی شیعی می‌داد. تاریخ فلسفه اسلامی، مسیر پرفراز و نشیب را در میان مخالفت‌ها و موافقت‌ها گذرانده‌است. با ورود فلسفه به جهان شرقی اسلام، فیلسوفان بزرگی چون فارابی و ابن سینا به پرورش آن همت گماردند. فلسفه اسلامی، یک جهان‌بینی به پاخواسته از درون مکتب اسلام بوده‌است که در قالب آمیزه‌هایی از عناصر مسلط یونانی مانند فلسفه ارسوطیی و نوافلاطونی شکل گرفته‌است. کمی بعد و با شکل‌گیری فلسفه اسلامی شیعی که بنیان نویی نسبت به فلسفه اسلامی سنی بود، این علم به اندلس راه یافت. تأثیر دانش و اندیشه‌های اسلامی را بیش از هر جا در حوزهٔ تفکر فلسفی می‌توان یافت تا جایی که فلسفه اروپایی سده میانه را نمی‌توان جدا از آموزه‌های فیلسوفان بزرگ اسلامی تصور کرد. نظام اجتماعی در اسلام روابط اجتماعی در اسلام ادیان بزرگ جهان، به جهت پیروان پرشمارشان، از آثار اجتماعی برخوردارند. اسلام از جهت آنکه به اصلاح جامعه و تنظیم روابط اجتماعی اهمیت ویژه‌ای قائل است، آن را یکی از اهداف اصلی خود قرار داده‌است به طوری که در قرآن به صراحت آمده‌است که هدف از ارسال پیامبران، قیام مردم به قسط و عدل بوده‌است. در این میان، بخش گسترده‌ای از احکام اسلامی به مباحث اجتماعی اختصاص داده شده‌است. بخشی از وظایف اجتماعی مسلمانان به صورت فردی همچون قوانین زکات و برخی دیگر به صورت وظایف اجتماعی از بعد سیاسی همچون جهاد است که به جهت آنکه چهره عبادی گرفته‌اند، از عبادات به‌شمار می‌روند. زکات و خمس از جمله وظایف اجتماعی فردی مسلمانان قلمداد می‌شود که به نوعی مالیات محسوب شده‌اند. قانون زکات با هدف برقراری عدالت اجتماعی و برابری طبقاتی در جامعه اسلامی شکل گرفته‌است و در آن تقسیم ثروت صورت می‌گیرد. تقویم اسلامی بر پایهٔ روایت‌های اسلامی، قریش از بیرون رفتن مسلمانان از مکه آگاه شد و برای کشتن محمد نقشه‌ای را به اجرا گذاشت. محمد به کمک علی که در بستر وی خوابید، کسانی که نگهبانش بودند را گمراه کرد و پنهانی به همراه ابوبکر از شهر بیرون رفت. به این ترتیب محمد در سال ۱ ه‍.ق/۶۲۲ م و سیزده سال پس از آغاز پیامبری خود در مکه، به مدینه که یک واحه کشاورزیِ بزرگ بود، هجرت کرد. همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به «مهاجران» شهرت یافتند و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند، «انصار» نامیده شدند. بعدها این هجرت، مبدأی تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا پیش از هجرت محمد «یثرب» نامیده می‌شد و پس از این هجرت «مدینة النبی» یا به‌اختصار «مدینه» خوانده شد. در اندیشه اسلامی، این هجرت، آغاز دوره اسلامی و پایان دوره جاهلیت در نظر گرفته می‌شود. روابط مدنی و حقوقی در اسلام مسئولیت مدنی از جمله مباحثی است که در منابع فقه اسلامی هنوز توسعه چندانی نیافته‌است اما در زمینه‌های این مبحث، احکام شریعت گزارش شده‌اند. اسلام و خانواده با ظهور قرآن در عصر جاهلیت، «خانواده» جایگزین «قبیله» به عنوان واحد اساسی جامعه عربی شد و به عقیده اندیشمندان مسلمان، این یکی از بزرگ‌ترین نوآوری‌های اسلام بود و امروزه خانواده هنوز نهاد اصلی سامانهٔ اجتماعی در جهان اسلام است. خانواده در اسلام از بنیادی‌ترین نهادهای جامعه دانسته شده‌است و هر خانواده، سلولی از پیکره اجتماع توصیف می‌شود. الزام به محترم دانستن قراردادهای خانوادگی از سوی «زوجین»، «قانون» و «جامعه» از تاکیدات اسلام است. از جمله عوامل ماندگاری خانواده در اسلام، تدین و محبت عنوان شده‌است. مانند بسیاری از جوامع دیگر، خانواده در کشورهای دارای اکثریت مسلمان فقط به مدل هسته‌ای متشکل از والدین و فرزندان محدود نمی‌شود، بلکه در عوض معمولاً از یک شبکه بزرگتر شامل پدربزرگ، مادربزرگ، عمه، خاله، دایی، عمو و فرزندان آنان تشکیل شده‌است. امروزه مسلمانان در خانواده‌های بزرگتری نسبت به سایر ادیان زندگی می‌کنند و بر اساس تحقیقی در سال ۲۰۱۹، نرخ متوسط اعضاء خانواده یک مسلمان در جهان، ۶٫۴ نفر است. بر اساس تعالیم اسلامی، تفاوت‌های روحی در دو جنس مختلف زن و مرد و نیاز روحی این دو به یکدیگر، باید مورد توجه قرار گرفته شود. قرآن به تصریح زنان را مایه آرامش مردان خطاب می‌کند و مردان را مسئول زنان دانسته‌است و این دو را لباس یکدیگر توصیف کرده‌است. نظام خانواده در اسلام بر اساس ازدواج شکل می‌گیرد. قرآن از هرگونه رابطه بین زن و مرد خارج از رابطه زناشویی منع کرده‌است و زنا را جرمی بزرگ توصیف می‌کند و برای ان مجازات تعیین کرده‌است. در اسلام چندهمسری به جهت رواج آن پیش از اسلام در اجتماع اعراب جاهلی، تجویز شده‌است اما محدودیت نهایتاً ۴ همسر و رعایت عدالت بین آنها شرط این ازدواج‌های متعدد قرار گرفته‌است. از لحاظ حقوقی و اخلاقی، دستوراتی از جانب اسلام در نظام خانواده وجود دارد که بر اساس آن وظایفی بر عهده مرد و وظایفی بر عهده زن خانواده قرار گرفته‌است. همچنین حقوق متقابل والدین و فرزندان نیز از جمله حقوق سفارش شده در اسلام است. اسلام و زنان بر اساس گزارش منابعی چون ماوردی در الحاوی الکبیر، زنان در عصر جاهلیت عربستان، از اولین حقوق انسانی محروم بودند. در میان اعراب جاهلی، زن در کنار خانه و مرکب از شوم‌ها توصیف می‌شد. در این عصر، زنان فاقد عقل و رای به‌شمار می‌رفتند. منزلت زنان در جامعه جاهلی آن موقع، داشتن فرزند پسر یا نسب فامیلی بود. قرآن با انتقاد به اعراب جاهلی، گزارش می‌کند که با اطلاع از صاحب فرزند دختر شدن، از شدت ناراحتی چهره آنان سیاه می‌شد. منابع اسلامی، حقوق زن را پس از ظهور اسلام، امری تضمین شده دانسته‌اند. پذیرش این ادعا از جانب غربی‌ها و به ویژه فمینیست‌ها دشوار توصیف شده‌است. اندیشمندان مسلمان، با مقایسه بین زنان قبل از اسلام و زنان بعد از اسلام، از پیشرفت حقوق زنان نسبت به قبل گزارش‌هایی را داده‌اند و تأکید می‌کنند که همچنان زنان بسیاری از این حقوق تضمین‌شده از جانب اسلام، محرومند. قرآن در ۱۹۶ آیه مستقیماً دربارهٔ زنان سخن گفته‌است. این آیات در موضوعات احکام شرعی، آفرینش زنان، زنان بهشتی، زنان اهل کتاب، رابطه زن و مرد، همسرداری، زنان مستضعف، زنان محمد و سایر زنان پیامبران گزارش شده‌اند. در متن قرآن، خلقت اولین زن، همچون و همزمان خلقت اولین مرد توصیف شده‌است. در بیشتر قرآن زنان و مردان با هم برابر تلقی شده‌اند و دارای وظایف دینی مشترکی هستند. قرآن زن و شوهر را لباس، یاور و جفت یکدیگر لقب داده‌است. همچنین از زنان به عنوان خلق شده برای شوهرانشان یاد شده‌است. احکام مربوط به حقوق زنان، در ابواب مختلف کتب فقهی عالمان مسلمان قرار گرفته‌است. دسته‌ای از این احکام که ناظر بر حقوق زن در خانواده می‌باشد، در ابوابی چون حضانت، مهریه و نفقه مطرح شده‌است و آن دسته از حقوق که ناظر بر زندگی فردی زن می‌باشد، در ابوابی چون ارث و مالکیت مطرح شده‌است. در میان این احکام، برخی احکام اسلامی بین زنان و مردان متفاوت وضع شده‌اند. متفکران اسلامی، دلیل عمومی این تفاوت‌ها در حقوق را به سبب تفاوت‌های غریزی و طبیعی اعم از مسائل روانی و جسمی میان زن و مرد می‌دانند. بر اساس قوانین ارث در شریعت اسلام زنان مشمول بردن ارث قرار گرفته‌اند اما معمولاً با درجه خویشاوندی برابر با مردان، نیمی از سهم یک مرد را ارث می‌برند. زنان مسلمان به رعایت حجاب الزام شده‌اند و استثناءهایی همچون زنان سالخورده برای این حکم در نظر گرفته شده‌است. از میان احکام شرعی، زنان برخلاف مردان، از برخی احکام شرعی معاف شده‌اند. محمد در طول زندگی خود کوشید تا با رعایت حقوق زنان در زندگی شخصی، موقعیت زنان در خانواده و جامعه را بهبود بخشد. رفتار عادلانه او با همسرانش، تکریم عملی زنان، مذمت رفتارهای عرب جاهلی و توصیه مردان به رعایت حقوق زنان، از اقدامات او برای تحقق این هدف بود. مطابق قرآن، زن و مرد هر دو از موقعیت اقتصادی مستقل برخوردارند و مالک تمام درآمد خود هستند. نظام سیاسی در اسلام تاسیس حکومت مستقل در شهر مدینه توسط محمد و تسلط او در دوره حیاتش بر قلمرویی از شبه جزیره عربستان، به معنای وجود جنبه سیاسی و حکومتی در دین اسلام است. امروزه با فراهم آمدن شرایط سیاسی، در کشورهایی چون ایران، افغانستان و سودان؛ جمهوری‌های اسلامی بر سر قدرت آمده‌اند. جانشینی محمد از جمله مسائل سیاسی مورد اختلاف در تاریخ اسلام، مشخص کردن امام و رهبر جامعه اسلامی پس از محمد بود. تمام فرقه‌های اسلامی بر این مطلب که پس از محمد نیازمند یک امام و رهبر برای جامعه احساس می‌شود، اتفاق نظر دارند اما در کیفیت انتخاب او، دچار اختلاف‌اند. در دیدگاه اسلام سنی، امام یا خلیفه ممکن است با تعیین خلیفه پیشین یا انتخاب شورایی تعیین گردد. بر همین دیدگاه خلفای راشدین، پس از آن خلفای بنی‌امیه، سپس خلفای بنی‌عباس و کمی بعد خلفای عثمانی خود را میراث‌دار این اعتقاد دانستند. در مقابل اسلام شیعی منصب امامت و رهبری را حق علی بن ابی‌طالب می‌داند و به خلافت سه خلیفه راشدین نخستین، اعتقادی ندارد. شیعیان زیدی هر عالم فاطمی نسب را که قیام به شمشیر کند و دعوت به بیعت نماید را امام می‌شمارند و حتی به امامت دو امام در یک زمان معتقدند در مقابل شیعه امامیه، امامت را به نص و تعیین خدا می‌داند و معتقد است پس از محمد، علی و یازده فرزندش امامان دوازده‌گانه هستند و از این رو به شیعه دوازده‌امامی شهرت یافتند. اهل سنت با وجود اعتقاد به اینکه خلیفه خود محکوم به رعایت احکام شرعی است، تلاش کرده‌اند تا اعمال حاکمیت خلیفه را در چهارچوب احکام شرعی قرار دهند. در پی همین تلاش‌ها آثاری با عنوان الاحکام السلطانیه در قرن پنجم به نگارش درآمد که اساسی‌ترین مسائل خلافت را به صورت نظام‌مند تدوین کرد. اما در شیعه به جهت آنکه حکومت همواره متعلق به غیر بوده‌است، مسائل حکومتی کمتر مورد توجه عالمان شیعی قرار گرفته‌است و با این حال اندک رساله‌هایی در عصر آل بویه نوشته شده‌اند. جهاد جهاد به عنوان یکی از رفتارهای اجتماعی سیاسی در اسلام قلمداد می‌شود که به هر نوع کوشش نظامی و غیرنظامی در جهت دعوت به اسلام صورت بگیرد، اطلاق می‌شود. در فرهنگ اسلامی، به هر جنگی عنوان جهاد داده نشده‌است و هدف از جهاد غیر از کشتار مخالفان، فتح سرزمین‌ها و کسب غنائم بلکه دفاع از عقاید و ارزش‌های توحیدی و انسانی عنوان شده‌اند. مسلمانان در طول جهادها از قوانین چون ممنوعیت کشتن سالخوردگان، زنان، کودکان، قطع درختان، نابودی جانوران و… تبعیت می‌کنند. کشته شدگان از سپاه مسلمانان در جهادها، لقب شهید می‌گیرند که مقامی بالا در اسلام محسوب می‌شود. اسلام‌گرایی اسلام‌گرایی، جنبشی در جوامع اسلامی است که با توجه به اصول خود همچون بیداری اسلامی، به دنبال اهداف سیاسی هستند. اسلام‌گرایان از روش‌های صلح‌جویانه و ستیزه‌جویانه برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند. جیلیان شودلر گزارش می‌کند که اسلام‌گرایی یک اندیشه واحد نیست. او بر این باور است که این جنبش در واکنش به پدیده‌های تاریخی همچون استعمار، مهاجرت، پیدایش دولت‌های ملی، سرکوب کارگران، سلطه‌های سیاسی و اقتصادی غرب شکل گرفته‌است. او اسلام‌گرایان را به دو دسته تند و میانه‌رو تقسیم می‌کند که گروه اول به دنبال انقلابی اسلامی برای به سر کار آوردن دولتی اسلامی هستند و گروه دوم خواهان آن هستند که در چارچوب دولت موجود، اهداف سیاسیشان برآورده شود. به عقیده گیلز کپل، اسلام‌گرایی از اواسط قرن ۲۰ تا اواخر آن شکل گرفته‌است و سه دسته، روشن‌فکران خواهان حکومت دینی، متخصصان متدین طبقه متوسط و جوانان معترض به رژیم‌های سکولار به شکل‌گیری آن کمک کردند. بیداری اسلامی اولین جنبشی که با عنوان بیداری اسلامی شکل گرفت، مربوط به قرن نوزدهم بود که در مقابل مبارزه با استعمار اروپایی‌ها بر حکومت‌های مسلمان شکل گرفت. عالمان دینی از این بیداری دینی استفاده می‌کردند تا بسیج عمومی علیه استعمارستیزی ایجاد کنند. گروه‌های اسلام‌گرا اخوان المسلمین از گروه‌های اسلام‌گرای مصری هستند که توسط حسن البنا در سال ۱۹۲۸ میلادی تأسیس شد. شعار این گروه، چنین عنوان شده‌است: «طبیعت اسلام آن است که حاکم باشد، نه اینکه زیر سلطه باشد، تا احکام آن در همه ملل به اجرا درآید و قدرت آن در سراسر زمین گسترش یابد.» این گروه به عنوان یک حزب سیاسی در سال ۱۹۵۴ در مصر ممنوع اعلام شد و رهبران آن دستگیر شدند. این گروه هرگونه فعالیت با گروه‌های تروریستی و اقدامات ترورسیم را رد می‌کند. اقدامات این گروه موجب شکل‌گیری حماس و جهاد اسلامی شد. طالبان دیگر گروه اسلام‌گراست که مدتی بر افغانستان حاکم شد و توسط برخی کشورهای اسلامی به رسمیت شناخته شد. این گروه پس از حملات ۱۱ سپتامبر به عنوان یک گروه افراطی ترد شدند. نهضت العلما و گروه محمدیه از گروه‌های اسلامگرای اندونزی هستند که در مجموع ۶۰ تا ۸۰ میلیون عضو دارند. جنبشی که روح‌الله خمینی در ایران نیز به راه‌انداخت، از جنبش‌های اسلام‌گرا به‌شمار می‌آید که علاوه بر موفقیت در ایران، اقدام به صدور آن به دیگر کشورها نیز صورت گرفت. عربستان که از نشر الگوی شیعی در جوامع مسلمان، بیمناک بود، الگوی خویش یعنی وهابیت سکولار را در مقابل جنبش خمینی، به جهان اسلام ابلاغ کرد. این دو جریان اسلام‌گرا همواره در تقابل هم بودند و این تقابل خود دلیلی بر زنده ماندشان تا کنون شد. تروریسم اسلامی تروریسم اسلامی، یا تروریسم اسلام‌گرا، از تهدیدهای جهان به‌شمار می‌آید. به عقیده کپل، این تندروها، سرانجام بدون حمایت مردم از بین خواهند رفت. تروریسم اسلامی، با استفاده از یک سلاح ایدئولوژیک، قصد دارد با توسل به زور و خشونت، به اهداف خود که «آزادی ملی» توصیف شده‌است استفاده می‌کند. از شیوه‌های عملیاتی این گروه‌ها، می‌توان به حملات انتحاری با نام «عملیات شهادت‌طلبانه» اشاره کرد. نظام اقتصادی در اسلام خمس و زکات زکات به عنوان یکی از اصول اساسی اسلام تلقی می‌شود که مسلمانان موظف به پرداخت آن هستند. از محل ذخیره این اموال، برای کمک به فقرا، تشویق به اسلام آوردن، تأمین هزینه‌های اسیران جنگی، کمک به بدهکاران و کمک به در راه ماندگان استفاده می‌شود. میزان اعطای زکات، یک دهم از اموال مازاد زندگانی است. خمس نیز دیگر تکلیف مالی دینی است که تنها در مذهب تشیع پذیرفته شده‌است و شامل یک پنجم از مازاد زندگی است. خمس، تنها به درآمدهای مازاد زندگانی در طول یک سال تعلق می‌گیرد و بیشتر برای تأمین هزینه‌های مراکز آموزشی و حقوقی شیعیان استفاده می‌شود. اسلام و جهان گسترش اسلام پس از ظهور اسلام در منطقه شبه‌جزیره عربستان، گسترش اسلام با فرستادن مبلغانی از جانب محمد آغاز شد. مصعب بن عمیر اولین فرستاده محمد به یثرب بود تا آموزه‌های اسلامی را در آن منطقه نشر دهد. بازگشت دو تن از اهالی قبیله عبدالقیس به قبیله خود که در بحرین ساکن بودند، سبب مسلمان شدن این قبیله گردید. پس از هجرت به یثرب، اقدامات نظامی نیز به عنوان عاملی برای گسترش اسلام مورد تجویز قرار گرفت و زمینه جدیدی برای تبلیغ اسلام فراهم شد. نخستین جامعه اسلامی توسط محمد در همین شهر شکل گرفت. مسلمان شدن قبایل اطراف مدینه در بین سال‌های پنجم تا دهم هجری گامی دیگر در گسترش اسلام در منطقه بود. یهودیان ساکن مدینه از سه تیره بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر و بنی‌قریظه، از اقدام علیه اسلام ابایی نداشتند و این اقدامات سبب درگیری‌های مسلمانان با آنها و اخراجشان از منطقه شد. در سال هفتم ه‍. ق، نواحی شمالی مدینه نیز با صلح یا عنوه به تصرف مسلمانان درآمد. سال هشتم برای مسلمانان فتح مکه را در پی داشت که با پذیرش اسلام توسط ابوسفیان، پایان مقاومت مشرکان مکه در مقابل اسلام را رقم زد. پس از فتح مکه، مناطقی جنوبی‌تر همچون طائف نیز به تصرف مسلمانان درآمد. در سال نهم با لشکرکشی مسلمانان برای مقابله با حمله احتمالی قوای روم (بیزانس)، منجر به عقد پیمان‌نامه‌هایی شد که عملاً نواحی شمالی مدینه تا شام را در اختیار مسلمانان قرار داد. در سال دهم، سایر قبایل شبه جزیره عربستان و قبایل یمنی نیز با عقد پیام‌نامه‌هایی به اسلام گرویدند. طبق روایات تاریخی مسلمانان، محمد از سال ۶ و ۷ هجری نامه‌هایی را برای سران حکومت‌های همسایه شامل هراکلیتوس، امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشه، خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی و چند تن دیگر فرستاد و آن‌ها را دعوت به دین اسلام کرد. همچنین گزارش شده‌است که محمد در سال هشتم نیز نامه‌هایی به پادشاهان مناطق اطراف فرستاد. در پی این دعوت‌ها، عمروعاص به سوی جیفر و عیاذ بن جلندی — پادشاهان عمان — گسیل و با پاسخ مثبت آنها مواجه شد. منذر بن ساوی، حاکم بحرین نیز در پاسخ به دعوت‌نامه محمد، پاسخ مثبت داد. پادشاه منطقه یمانه — واقع در غرب بحرین — نسبت به دعوت‌نامه محمد برخورد مساعدی نکرد و به فرستادن دو نماینده به مدینه اکتفا کرد. دو نماینده او مسلمان شدند اما اسلام آنان و بازگشتشان به یمانه، تأثیری بر گسترش اسلام بر این منطقه نداشت. مهم‌ترین قبیله منطقه یمانه در سال دهم به اسلام گرویدند. در میان این مناطق پادشاهی، نجد از درون فروپاشید و قبایل آن به صورت تک تک به اسلام گرویدند و سرآخر تماماً به جهان اسلام پیوست. نامه دیگر محمد به خسروپرویز شاه ساسانی ایران بود که با عکس‌العمل تند خسروپرویز مواجه شد و در فرمانی، باذان فرمانده یمن را به سمت مدینه گیسل کرد تا محمد را به ایران بفرستد. باذان با شنیدن خبر مرگ خسروپرویز از جانب محمد، اسلام پذیرفت و زمینه‌ساز سیطره مسلمانان بر یمن شد. پس از درگذشت محمد، خلفایی که پس از او به حکومت جامعه اسلامی رسیدند، اقدام به فتوحات نظامی کردند. به‌طور کلی در علت و انگیزه خلفا در فتوحات اختلاف‌هایی بین نظریه‌پردازان و تحلیلگران تاریخی وجود دارد. برخی از مورخان چون بلاذری دلیل این فتوحات را پیکار با مرتدان دانسته‌اند که واقعه رده را شکل دادند اما دست‌یابی به منابع حیاتی نیز در تصمیم آنان بی‌تاثیر نبود. به هر روی مناطق مختلفی در دوران خلفای اسلامی با جنگ یا صلح به حکومت اسلامی اضافه شد. بیشترین تاریخ‌پژوهان مدرن، اقدامات محمد در ارسال نامه به سران کشورهای منطقه را منشأ فتوحات بعدی مسلمانان می‌دانند. تصرف ایران و ترکستان پس از ماجرای رده و سرکوب مخالفان توسط حکومت و همزمان با شورش‌های داخلی در ایران ساسانی پس از مرگ خسروپرویز و ایجاد فضایی ناامن در ایران، ایرانیان پذیرای هرگونه تحول بنیادین شدند؛ حملاتی از جانب اعراب مناطق یمن به مرزهای جنوبی و جنوب‌غربی ایران صورت گرفت. خالد بن ولید از جانب ابوبکر مکلف شد تا به عراق — از مناطق تحت امر حکومت ایران ساسانی — لشکرکشی کند. خالد توانست در این حملات آبادی‌های بسیاری را با صلح و معاهده تصرف کرد و موفق شد تا حیره را نیز با صلح و جزیه به تصرف درآورد. سرآخر سپاهیان خالد مجبور شدند تا با سپاهیان ایران و اعراب مسیحی هم‌پیمان با آنان، بجنگد تا سایر بلاد حیره را نیز به تصرف درآورد. نتیجه این نزاع، شکست سپاه ایرانی و تصرف کامل حیره توسط مسلمانان بود. پس از تصرف حیره، خالد، اهالی مداین را نیز به اسلام فراخواند و همزمان عین‌التمر را نیز تصرف کرد. پس از آن تا دوره عمر لشکرکشی‌های دیگری نیز رخ داد و در طی آن بغداد، ابله، مذار، دشت میشان و ابرقباد به تصرف مسلمانان درآمد. در همین دوره نبرد بزرگ قادیسه رخ داد که با شکست سپاه ایرانی به پایان رسید. به دستور خلیفه مسلمانان تمام بازماندگان قادسیه که با سپاه ایرانی همکاری می‌کردند امان یافتند و همین امر سبب گرایش به اسلام را در منطقه فراهم آورد. ورود اسلام به ایران از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است و نتیجه عوامل مختلفی اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده‌است. پس از نبرد قادسیه، مدائن نیز به تصرف مسلمانان درآمد. با این فتح و فرار یزدگرد پادشاه وقت ساسانی، آغاز ورود اسلام به سرزمین اصلی ایران فراهم شد. عمر بن خطاب با این فتح از ادامه جنگ خودداری کرد، اما در اقدامی خودسرانه، علاء بن حضرمی از بحرین به سمت خوزستان و اصطخرِ فارس تازید و موجب حمله ایرانیان به خود را فراهم کرد. سرانجام در سال‌های ۱۷ تا ۲۰ ه‍. ق، فارس نیز به تصرف مسلمانان درآمد. با فتح‌های بعدی، عمر جواز تصرف تمام ایران را صادر کرد. نبرد نهاوند نیز دیگر نبرد بزرگ بین اعراب و ایرانیان بود که با شکست ایرانیان، مقاومت ایرانیان درهم شکست و شهرهای دیگر ایران یکی پس از دیگری به تصرف مسلمانان درآمد. این تصرفات به جنگ و صلح صورت می‌گرفت و تا خراسان ادامه یافت. تا سال ۲۲ ه‍.ق سیطره مسلمانان بر آمو ادامه یافت و پس از آن در سال ۵۴ سال، والیان خراسان جنگ‌هایی را با مناطق شمالی خود آغاز کردند که تا سال ۹۰ ه‍.ق ادامه یافت. در نهایت در سالهای ۹۶ ه‍.ق بود که تسلطی نسبی بر مناطق چاچ و فرغانه حاصل شد. پس از آن به تدریج ترکستان به تصرف مسلمانان درآمد و تا قرن دوم ثبات بر منطقه حاکم شد. ترکستان شرقی در قرن چهارم به تصرف مسلمانان درآمد. آشنایی ترکان با اسلام، به واسطه پیش‌روی صلح‌آمیز مسلمانان در طی چهار سده نخست هجری صورت پذیرفته‌است و عموماً با مهاجرت قبایل مختلف ترک به سرزمین‌های اسلامی با اسلام آشنایی صورت گرفت. بر اساس گزارش‌هایی، ترکان محمد را با لقب «سافجی» به معنای پیامبر و علی بن ابی‌طالب را با لقب «بثیر» به معنای پهلوان می‌شناختند. تصرف شام، مصر و مناطق اروپایی آغاز ورود اسلام به شام مربوط به زمان حیات محمد بود که گروهی از شامیان به اسلام گرویدند. فتح شام برای اعراب مسلمان، به جهت قرابت مذهبی و زبانی و نژادی کار آسانی بود و با مقبولیت عمومی همراه شد. به فرمان ابوبکر لشکرهایی از مسلمانان پس یا در حین فتح ایران به سمت شام در حرکت شدند و نخستین درگیری‌ها در غزه رخ داد. دیری نپایید که رومیان حاکم بر منطقه شام، از شهرهای مختلف می‌گریختند و شهرها و آبادی‌ها به تصرف مسلمانان درمی‌آمد. در نهایت رومیان به دمشق گریختند و در آنجا به محاصره مسلمانان درآمدند. در همین بین بود که خلیفه درگذشت و عمر به خلافت رسید. در نهایت در سال ۱۴ ه‍.ق دمشق نیز با صلح و جنگ فتح شد. در سال ۱۵ ه‍.ق در نبرد یرموک، رومیان به‌طور کامل شکست خوردند و سرزمین شام به دست مسلمانان افتاد. با فرار رومیان به قسطنطنیه، مسلمانان به سمت قدس در حرکت شدند و در سال ۱۶ تا ۱۸ موفق به فتح آن با صلح شدند. پس از این فتح بود که مسلمانان به سمت شرق به پیشروی ادامه دادند و مصر را نیز فتح کردند. پس فتح مصر، نظر فاتحان به سمت غرب معطوف شد و با پیشروی نیروهای تازه مسلمان، طرابلس نیز فتح شد. خلیفه با هجوم به افریقیه موافقت نکرد. با به خلافت رسیدن عثمان، خلیفه دستور فتح افریقیه را نیز صادر کرد. با وقوع جنگ‌های داخلی در عصر عثمان و علی بن ابی‌طالب، فتح‌ها کمرنگ‌تر شدند و فتح افریقیه تا زمان خلافت معاویه به تعویق افتاد. حکومت اموری موفق شد تا افریقیه را فتح کند و نظر فاتحان را به سمت اندلس جلب کرد. مسلمانان توانستند در بین سال‌های ۹۱ تا ۹۵ ه‍.ق شبه جزیره ایبری که شامل پرتغال و اسپانیا بود را فتح کردند. پس از آن سلسله‌های متعددی از مسلمانان از جمله امویان، موحدان، مرابطان و ملوک الطوایف بر این مناطق حکمرانی کردند. بعدها با تلاش مسیحیان کاستیل و آراگون و در طی سده‌های دوم تا نهم ه‍.ق این مناطق از سیطره مسلمانان خارج شد. با فتح اندلس، در سال ۱۰۰ ه‍.ق مقدمات هجوم به جنوب فرانسه (سرزمین فرنگ) فراهم شد. دیری نپایید که تا اواخر ۱۱۴ ه‍.ق نیمی از مناطق جنوبی فرانسه به دست مسلمانان فتح شد. با شکست مسلمانان در جنگی که در شعبان ۱۱۴ ه‍.ق رخ داد، پیشروی مسلمانان در مناطق فرنگ به پایان رسید. به عقیده بسیاری از تاریخ‌پژوهان غربی، شکست مسلمانان در این نبرد موجب رهایی اروپا و مسیحیت از سلطهٔ اسلام و عرب شد. به مرور بسیاری از این مناطق با اختلافات داخلی مسلمانان از دست آنان خارج شد. جزیره سیسیل نیز از مناطق تحت حکمرانی مسلمانان بود که در سال ۴۸۹ ه‍.ق از سیطره آنان خارج شد. اسلام به سرزمین‌هایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمین‌ها برای فهم بیش‌تر قرآن به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستین‌بار یک زبان بین‌المللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمین‌های اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانش‌اندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکان‌پذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدن‌های پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمده‌ای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد. جهان اسلام عبارت «جهان اسلام» اولین بار در سال ۱۳۲۴ ه‍.ق در اثری از زویمر آمده‌است. در دایرةالمعارف اسلام اصطلاح «مردمان مسلمان» به کار رفته و عبارت‌های «سرزمین‌های اسلامی»، «امپراتوری اسلامی»، «مملکت اسلامی» و «نواحی اسلامی» را آدام‌متز به‌کار بسته‌است. پیش از این جغرافی‌دانان مسلمان از عبارت «مملکت اسلام» یا «بلاد اسلام» برای این مفهوم استفاده می‌کردند. جغرافی‌دانان فارسی‌زبان نیز از عبارت «ناحیت مسلمانی» با «حدود مسلمانی» استفاده می‌کردند. رشد و پراکندگی جمعیت مسلمانان از آنجا اسلام، جوان‌ترین دین در میان مذاهب اصلی است، با توجه به پیروانش، دومین و سریع‌الرشدترین دین جهان است. بر اساس گزارش «اندیشکده تحقیقاتی پیو»، جمعیت مسلمانان در جهان در سال ۲۰۱۵ میلادی، ۱٫۸ میلیارد نفر بود. مؤسسه آمریکایی «بررسی جمعیت جهان» تعداد مسلمانان جهان در سال ۲۰۲۲ را ۱٫۹ میلیارد نفر عنوان کرده‌است. رشد جمعی مسلمانان در جهان در دوره‌های اخیر رشد چشمگیری داشته‌است؛ به طوری که در صد سال اخیر، جمعیت مسلمانان ۶ برابر شده‌است. در سال ۱۳۲۴ ه‍.ق جمعیت مسلمانان جهان ۲۳۳ میلیون نفر بود و حدود پنجاه سال بعد جمعیت به ۴۲۵ میلیون نفر رسید که به گزارش دانشنامه اسلام در سال ۱۹۸۶ میلادی تا ۵۰۰ میلیون نفر نیز رسیده‌است. پراکندگی جمعیت در کشورها در سال ۱۳۳۷ چنین توصیف شده‌است: ۲۳۰ میلیون در کشورهای مستقل عمدتاً اسلامی، ۵۰ میلیون در چین، ۴۰ میلیون در هند، ۵۷٫۵ میلیون در سرزمین‌های تحت نفوذ فرانسه و بریتانیا، ۲۰ میلیون در جماهیر شوروی، ۷٫۵ میلیون در کشورهای تحت سرپرستی سازمان ملل و ۲۰ میلیون در سایر کشورهای جهان. در همین سال ۹۰ درصد مسلمانان سنی و ۱۰ درصد شیعه توصیف شده‌اند. سید حسین نصر جمعیت نسبی شیعی و سنی را به ترتیب ۱۳ و ۸۷ درصد می‌داند مؤسسه رند نیز درصد جمعیت این دو فرقه اسلامی را به ترتیب ۱۵ و ۸۵ درصد دانسته‌است. بر اساس آماری که دانشنامه جهان اسلام گزارش می‌کند، این نسبت در سال ۱۳۸۳ به ترتیب به ۸٫۵ و ۹۱٫۵ رسیده‌است. تحلیل‌ها دلیل کم شدن آمار شیعیان را به جهت نرخ رشد بالای اهل سنت دانسته‌اند. آسیا بیشترین جمعیت مسلمان را در میان قاره‌ها به خود اختصاص داده‌است و ۴۰ درصد از جمعیت قاره آفریقا را مسلمانان شکل داده‌اند. ترکیب سنی مسلمانان جهان نامتوازن است و تقریباً ۴۰ درصد از جمعیت مسلمانان را جوانان شکل داده‌اند. امروزه مسلمانان بعد از مسیحیت، بیشترین جمعیت از لحاظ دین را تشکیل می‌دهند. به گزارش اندیشکده تحقیقاتی پیو که در سال ۲۰۱۷ منتشر شده‌است و بر اساس میزان رشد مسلمانان نسبت به مسیحیان جهان، احتمالاً تا سال ۲۰۶۰ میلادی، مسلمانان بیشترین جمعیت جهان را حتی پیش از مسیحیت به خود اختصاص خواهند داد. احتمال داده شده‌است که جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۶۰ به ۳ میلیارد نفر خواهد رسید و از ۲۴٫۱ درصد جمعیت جهان به ۳۱٫۱ درصد رشد خواهد داشت. پیش‌بینی شده‌است که بیشترین رشد جمعیت مسلمانان در منطقه خاورمیانه و آفریقا صورت بگیرد. بر اساس آمارهای منتشر شده در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، پراکندگی جمعیت مسلمانان ۲۱ درصد از جمعیت تمام جمعیت جهان است که در ۲۰۴ کشور پراکنده هستند. بیشتر جمعیت مسلمانان در منطقه آسیای غربی شامل آسیای میانه، قفقاز و خاورمیانه، کشور هند و شمال آفریقا قرار گرفته‌اند. با این وجود محدوده جهان اسلام، به محدوده جغرافیایی کشورهای مسلمان یا با جمعیت مسلمان بالا اطلاق نمی‌شود و شامل جمعیت‌های کوچک مسلمان در کشورهای دیگر نیز می‌شود. وسعت جهان اسلام از جهت مساحت، شامل ۵۰ کشور به هم پیوسته اسلامی است که ۲۲ درصد از سطح خشکی‌های کره خاکی (۳۰ میلیون کیلومتر مربع) را شامل می‌شود. سه کشور سودان، الجزایر و عربستان به ترتیب سه کشور بزرگ از جهت وسعت در جهان اسلام هستند. در این بین کشورهایی چون بنین، کامرون، موزامبیک، گویان و گابن با وجود عضویت در سازمان کنفرانس اسلامی، از کشورهای اسلامی به‌شمار نمی‌آیند. بر اساس گزارش اندیشکده پیو که متعلق به سال ۲۰۱۵ میلادی است، اندونزی، هند و پاکستان، به ترتیب سه کشور با بیشترین جمعیت مسلمان در جهان هستند. در دهه‌های ۱۹۵۰–۱۹۶۰، دانشجویان، کارگران و متخصصان مسلمان بسیاری به کشورهای اروپایی و آمریکایی مهاجرت کردند و اقلیت قابل توجه‌ای از اهالی این دو قاره را شکل دادند. اسلام امروزه دومین یا سومین دین از لحاظ جمعیت در آمریکا و اروپاست. فرهنگ اسلامی غالباً تمام مسلمانان با هر فرهنگ و نژاد و زبانی، به زبان عربی آشنایی دارند؛ چرا که باید نماز را به زبان عربی بخوانند. مسلمانان اکثراً با زبان‌های عربی، فارسی،کردی، ترکی، مالایایی، بنگالی، اردو، چینی و هندی سخن می‌گویند. در ۱۱ کشور اسلامی، زبان‌های انگلیسی، فرانسه و پرتغالی شایع است. ۱۵ درصد مسلمانان به زبان عربی سخن می‌گویند و به‌طور کلی چهارصد زبان به عنوان زبانی که مسلمانان با آن سخن می‌گویند مطرح شده‌است. علاوه بر زبان، نژادهای مختلف اعم از عرب‌ها، ترک‌ها، آریایی‌ها، سندی‌ها، پنجابی‌ها و آفریقایی‌ها نیز در میان مسلمانان مختلف است. در دانشنامه اسلام، از شرایط اقتصادی مردمان عربستان در سال‌های ابتدایی ظهور اسلام، نقش جنگ‌های در پذیرش اسلام با وجود آزاد بودن در پذیرش آن توسط مسلمانان، سلطنت مسلمانان بر مناطق فتح شده و اعزام مبلغان به سرزمین‌های جدید به عنوان عوامل رشد مسلمانان در دوره‌های مختلف یاد شده‌است. اندیشکده تحقیقاتی پیو، بر اساس تحلیل جمعیتی در سال ۲۰۱۸ میلادی، رشد جمعیتی مسلمانان در اروپا را با توجه به نرخ جمعیت بالا و مهاجرت و همین‌طور جمعیت جوان، رو به رشد توصیف کرده‌است. بنابر همین گزارش، اروپائیان در ۱۵ کشور مختلف، نسبت به مسلمانان دیدگاه منفی داشته و آنان را در شهرک‌های مربوط به خودشان می‌پذیرند. علت این دید منفی، علاقه مسلمانان برای تحمیل عقایدشان بر دیگران عنوان شده‌است. با این وجود، حضور مسلمانان در کشورهای اروپایی، موافقان و مخالفان خود را دارد. همچنین بنابر این گزارش، بیشتر مردمان اروپایی، از محدود کردن بخشی از پوشش زنان مسلمان همچون پوشش صورت، حمایت کرده‌اند. تمدن اسلامی مسلمانان در طی فتوحان قرن هفتم و اوایل قرن هشتم، فرهنگی منحصربه‌فرد تأسیس کردند که به نام رنسانس اسلامی یا عصر طلایی اسلام مشهور شده‌است. در این دوره، اختراع‌ها، صنعت، پزشکی، ریاضیات، شیمی، جغرافیا، هنر و ادبیات رشد چشم‌گیری در میان دانشمندان مسلمان داشت. در بغداد مدرسه دارالفنون تأسیس شد و ترجمه آثار دانش‌محور جهان به عربی آغاز گردید. در این عصر، جهان اسلام به یک مرکز بی‌نظیر دانش فلسفه در جهان مبدل شد. آغاز این دوره با انتقال پایتخت به بغداد صورت گرفت. وات بر این باور است که اقدامات علمی و صنعتی مسلمانان، سبب شد تا اروپاییان به تحرک علمی واداشته شوند. این دوره نزدیک به ۵ قرن ادامه داشت. تأسیس دارالحکمه در بغداد، از جمله اقدامات حمایتی حکومت عباسی از دانشمندان در این عصر بود. در طی نهضت ترجمه، آثار علمی بسیاری از زبان‌های دیگر به عربی ترجمه شدند. این عصر برای مسلمانان از اهمیت بالایی برخوردار است. عصر طلایی شاهد تحولات حقوقی، فلسفی و مذهبی جدیدی بود. دیگر ادیان در دیدگاه اسلام بر اساس آموزه‌های اسلامی، اسلام دین اولیه بشر بود که حضرت آدم به آن اعتراف کرد. اسلام، خود را نسخ کننده ادیان پیش از خود می‌داند. بر اساس آموزه‌های اسلامی، اسلام پذیرش بی قید و شرط خداوند و تسلیم در برابر اوامر اوست. به باور مسلمانان، اسلام دین همه پیامبران است و مسلمانان واقعی، ابراهیم، موسی و عیسی بودند و بر اساس روایتی از محمد، دنیا، خانه اسلام است. در قران تصریح شده‌است که مسلمانان به آنچه که بر ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، عیسی، موسی و اسباط نازل شده‌است باورمند هستند و فرقی بین آنها نمی‌گذارند. همچنین در متن قرآن، یهودیان و مسیحیان با عنوان «اهل کتاب» از بی‌دین‌ها جدا شده‌اند. اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی اوج حملات علیه مسلمانان در کشور آمریکا، مربوط به سال ۲۰۰۱ و پس از واقعه یازده سپتامبر بود که بر اساس آمار مرکز پیو، در سال ۲۰۱۶ این رکود شکسته شد. رایج‌ترین نوع تهاجم علیه مسلمانان آمریکایی، ارعاب عنوان شده‌است. به‌طور کلی در ایالات متحده آمریکا، ۳۰۷ مورد جنایت علیه مسلمانان در سال ۲۰۱۶ ثبت شده‌است که نسبت به سال قبلش، ۱۹ درصد رشد داشته‌است. بر اساس تحقیقی که این مرکز در سال ۲۰۱۷ منتشر کرده‌است، ۷۵ درصد از آمریکایی‌ها معتقدند علیه مسلمانان آمریکایی، تبعیض بسیاری رخ داده‌است. همین‌طور نیمی از مسلمانان آمریکا اذعان دارند که مسلمان ماندن در آمریکا از سال قبل سخت‌تر شده‌است. مناسک اسلامی نماز جمعه در دوران صدر اسلام، جمعه یکی از اعیاد بود که بعدها به روزی برای استراحت و نظافت و برگزاری نماز جمعه مبدل شد. نماز جمعه، از جمله نمازهای واجب در اسلام است که در روز جمعه و به صورت جماعت خوانده می‌شود. قرآن در تعالیم خود، مسلمانان را توصیه می‌کند تا در اوقات نماز جمعه، کسب و کار خویش را تعطیل کنند و به نماز جمعه بپردازند. این نماز بدل از نماز ظهر خوانده می‌شود و دو رکعت است. امام جمعه (کسی که نماز جمعه را می‌خواند) باید پیش از خواندن نماز، دو خطبه بخواند. این نماز در نزد اهل سنت واجب عینی است اما در نزد شیعیان دوازده‌امامی وجوب عینی آن منوط به حضور یا غیبت امام است. از دید اهمیت اجتماعی، جمع شدن مسلمانان در مکانی واحد و اطلاع و آگاهی از اوضاع یکدیگر، همچنین اطلاع از مخاطرات و توانایی‌ها، امکان چاره‌جویی را فراهم می‌کند. از دیگر فایده‌های این اجتماعات، پدید آمدن شعور اجتماعی برای عموم مردمان است. جشن و عید در اسلام در آداب اسلامی، سه عید فطر، قربان و جمعه مورد قبول فرقه‌های اسلامی است و عید غدیر خم نیز در منابع شیعی مورد تأکید قرار گرفته‌است. با این وجود، غیر از جشن‌گرفتن در اعیاد چهارگانه، در الباقی اعیاد انتقادهایی از جانب برخی فرقه‌های اسلامی از جهت مشروعیت داشتن یا نداشتن جشن در اسلام و عید گرفتن در مناسبت‌های دیگر، مطرح شده‌است. با این وجود مسلمانان بر اساس تعالیم اسلامی و مناسبت‌های دینی، جشن‌های مختلفی را می‌گیرند. برخی از این جشن‌ها جنبه سیاسی و حکومتی داشته و بنابر اقتضاء زمان تأسیس شده‌است. از میان اعیاد اسلامی می‌توان به روز هجرت پیامبر، خروج از ماه صفر، جشن میلاد محمد، جشن میلاد امامان شیعه، جشن مبعث، جشن معراج، جشن شعبانیه، جشن رمضانیه، جشن نیمه شعبان، جشن میلاد شافعی و… اشاره کرد. در عیدها به اقضاء آن جشن، مراسم و مناسک به‌خصوصی اجرا می‌شود. انجام امور عبادی، تعطیلی و گرفتن وضعیت جشن در شهر و اجتماعات، از جمله این اقدامات است. از دیگر مناسک اسلامی، نماز عیدین است که در دو عید فطر و قربان به صورت جماعت خوانده می‌شود. وقت خواندن این نماز از طلوع آفتاب تا ظهر شرعی است و کیفیت خواندن آن به این صورت است که نماز را در دو رکعت، و بعد از حمد سوره، ۵ بار قنوت (در رکعت دوم چهار مرتبه) اقامه می‌شود. پس از خواندن نماز، دو خطبه خوانده می‌شود. علاوه بر نماز، اطعام و قربانی از جمله مراسمات این دو عید است. تبریک عید، هدیه دادن، برگزاری کاروان‌های جشن، خوراک دادن و به دید و بازدید رفتن از دیگر رسومی است که در عیدها و جشن‌ها صورت می‌گیرد. اعتکاف اعتکاف از دیگر مناسک اسلامی است که بیشتر در باب روزه عنوان شده‌است. اعتکاف یعنی شخص با نیت تقرب مدتی را در مسجد اقامت کند و در این ایام که خود را معتکف مسجد کرده‌است، روزها را روزه باشد و به آداب اسلامی بپردازد. این عبادت، برای آن است تا مکلف مدتی را به دور از مشاغل روزمره خود، با معبود خود خلوت کند. اصل این عمل، یک عمل مستحب است. حج و زیارت حج از واجبات اسلام است که بر هر فردی که مستطیع باشد، واجب می‌شود. این سفر تنها یک مرتبه بر هر فرد مسلمان واجب است. در مراسم حج، تمام حاجیان یک لباس متحدالشکل را می‌پوشند و به دور از هرگونه اختلاف طبقاتی، در یک مکان اجتماع می‌کنند و مراسمات مربوط به مناسک حج را انجام می‌دهند. این مراسم پیش از ظهور اسلام با تفاوت‌هایی گزارش شده‌است. این مراسم دارای اعمال نسبتاً پیچیده‌ایست که تنها در جزئیات آن در میان فرقه‌های اسلامی اختلاف گزارش شده‌است. حاجیان در طول انجام اعمال مراسم، از برقراری رابطه جنسی، شکار، بستن سلاح، خون ریزی و حتی بریدن و کندن گیاهان منع شده‌اند. این مراسم در ماه ذی‌الحجه برگزار می‌شود اما نوع دیگری از حج که مستحبی است با عنوان حج عمره، در هر زمانی برگزار خواهد شد. زیارت قبور انبیاء و امامان و اولیاء الهی در میان مذاهب اسلامی بجز حنبلیان، بلامانع عنوان شده‌است. به‌خصوص در منابع اهل سنت به زیارت روضه پیامبر اسلام در مدینه تأکید شده‌است. در مذهب شیعه دوازده‌امامی، اما زیارت قبور بزرگان دین و علی‌الخصوص امامان شیعه، اهمیت ویژه‌ای دارد و رسوم خاصی برای این مراسم در نظر گرفته شده‌است. در منابع شیعی برای برخی از اماکن زیارتگاهی، زیارت‌نامه‌هایی نیز گزارش شده‌است. اماکن اسلامی مسجد مسجد از جمله نخستین مؤسسه و نهادهای اسلامی است که برای اولین بار در مدینه تأسیس شد. بنای اولین مسجد در اسلام به زمان هجرت محمد به مدینه بازمی‌گردد که در چند روز اتراق خارج از مدینه، در منطقه قبا، اقدام به تأسیس مسجدی به نام قبا کرد. هرچند مساجد برای اقامه نماز ساخته شدند اما اختصاص به این کار نداشتند و نخستین دانشگاه‌های اسلامی را شکل دادند. فقها و محدثین مسلمان در این مساجد اقدام به نشر معارف اسلامی می‌کردند. مساجد در پیشامدهایی که نیاز به اجتماع مسلمانان داشت، محل تجمع بود و وظایفی که امروزه با ابزارهای ارتباطی انجام می‌پذیرد، سابقاً بر عهده مسجد بود. مسجد محلی برای اطلاع مسلمانان از اوضاع یکدیگر بود و برخی امور اداری حکومت‌ها در آنجا صورت می‌گرفت. همچنین مسجد به عنوان محل رسیدگی به شکایات و دعاوی مردم بود. کعبه کعبه از مقدس‌ترین اماکن نزد مسلمانان محسوب می‌شود که بنای آن را به ابراهیم و پیش از آن به آدم نسبت داده‌اند. ادبیات و هنر اسلامی تأثیر اسلام بر ادبیات با ظهور اسلام و نخستین پیروزی‌هایش، اسلام در شعر عرب بازتاب یافت. با قدرت یافتن محمد، جمعی از شاعران عرب برای جلب توجه و کسب صله، به سوی او شتافتند. با این وجود اشعاری که از آن دوران گزارش شده‌اند، لزوماً مربوط به آن دوران نبوده و احتمال جعل در آنها وجود دارد. کهن‌ترین شعر در موضوع اسلام، مربوط به اعشی، شاعر دوران محمد است که در شعر او تنها به «محمد» و «نبی» اشاره شده‌است. شعر دیگری نیز از کعب بن زهیر در وصف اسلام گزارش شده‌است که او این شعر را پیش از مسلمان شدن سروده‌است. با ظهور شاعرانی چون عبدالله بن رواحه کعب بن مالک و حسان بن ثابت؛ کلمات قرانی به اشعار عربی راه یافت. تأثیر اسلام در ادبیات تا جایی بود که واژگان عامی چون صداقت، شجاعت، وفا و صبر بوی مسلمانی یافته‌بودند. شعر عربی با ظهور اسلام، از آرایه‌ها و الفاظ عرب جاهلی فاصله می‌گرفت و بعدها در دوره امویان، این فاصله بیشتر شد تا جایی که فرزدق و جریر، اشعاری با مضامین تماماً اسلامی می‌سرودند. تأثیر عمومی اسلام در موضوع شعر، در عواطف شاعران مسلمان و واژگان به کار بسته شده در اشعار نمایان است. در روزگاران خلافت علی بن ابی‌طالب، اشعاری با مضامین دینی یا دینی-سیاسی شکل گرفت که عواطف اسلامی بسیاری بر آن بار بود. در کنار آن، اشعاری که از شاعران خوارجی منتشر می‌شد، بیشتر از جنگجویی و شهادت سخن می‌گفت. شعر خوارج در روزگار اموی افول کرد اما تعالی شعر شیعی تا دوره معاصر ادامه یافت. از این میان می‌توان اشعار مدح علی بن ابی‌طالب در جنگ صفین یا قطعات ابواسود دوئلی را نخستین اشعار دینی-سیاسی شیعی دانست. رشته اشعار دیگری که در سده دوم و سوم ه‍.ق تعالی یافت، اشعار مشهور به زهدیات بود. ابوالعتائیه که با این اشعار مکتبی در ادبیات عرب ساخت، در اشعارش از آیات قران، تعالیم اسلامی و احادیث نبوی بسیار بهره می‌جست. شاعران دیگری چون سفیان ثوری، مالک بن دینار و سفیان بن عیینه اشعار زهد سرودند. در کنار آن اشعار پارسایی نیز پدید آمد که آن نیز سراسر از مفاهیم دینی و اسلامی شکل گرفته بود. اسلام در زمینه ادبیات تأثیرات بسیاری را بر فرهنگ‌های مختلف گذاشته‌است. برای نمونه، ادبیات دری از همان ابتدای پیدایش در قرن سوم ه‍. ق، یک ادبیات اسلامی محسوب می‌شد. ورود برخی مفاهیم به ادبیات فارسی و استفاده از اصطلاحات اسلامی در اشعار سایر زبان‌ها از تأثیرات اسلام بر ادبیات برشمرده شده‌است. احساسات دینی نیز به شدت بر ادبیات فارسی تأثیر گذاشت و حتی در مواردی، آثاری را به وجود آورد که نمونه آن در ادبیات عرب مشاهده نشده بود. از منظومهٔ قوتادغو بیلیگ به عنوان اولین آثار در زمینه ادبیات ترکی-اسلامی یاد می‌کنند که آغازگر فصلی جدید در ادبیات ترکی شد. علاوه بر محتوای دینی در ادبیان ترکی-اسلامی، باید به غالب‌های ادبی مورد استفاده در این نوع ادبیات نیز اشاره کرد. غیر از قرآن که مهم‌ترین منبع اسلامی در ادبیات منثور است، آثار اندکی در این زمینه در قرن اول هجری گزارش شده‌است که شامل احادیث نبوی و حتی احادیث جعلی است. این نثرها بیشتر به صورت روان و بی‌پیرایه و به صورت زبان گفتاری است. دیگر آثار منثور، خطبه‌ها هستند. مشهورترین آنها خطبه‌های علی بن ابی‌طالب است که دارای نثری فاخر و آهنگین و مسجع بودند. نامه‌ها و پیمان‌نامه‌ها نیز دیگر آثار منثور هستند که به امور سیاسی و اجتماعی بیشتر متمایل هستند و جزئی از ادبیات اسلامی محسوب می‌شوند. تمام ادبیات اسلامی، به این موارد محدود می‌شوند. بعدها دین تأثیرات دیگری نیز بر ادبیات عرب گذاشت. برای مثال نویری در نهایة الارب در بیان «فنون کتاب‌نویسی»، به «فن داستان‌ها و روایت‌های دینی» پرداخته‌است. هنر اسلامی خطاطی اسلامی یکی از مهم‌ترین هنرهای مرسوم در تمدن اسلامی، خطاطی است که به جهت آمیختگی با کتابت قرآن و متون دینی، با فرهنگ اسلامی پیوندی عمیق دارد. نویسندگی و خط در فرهنگ اسلامی مورد توجه قرار گرفته‌است تا جایی که اسم یکی از سوره‌های قرآن قلم و در این کتاب بارها به کتاب و نوشته‌ها قسم یاد شده‌است. احادیثی نیز در زمین خط و خطاطی از پیامبر اسلام گزارش شده‌است. از این میان بهشتی شدن کسی که بسم الله را به خط خوش بنویسد یا فضیلت بودن خط خوش برای افراد از این دست روایات منسوب است. حتی در مواردی به نوع نگارش و ادوات خطاطی در روایات اشاره شده‌است. در این خصوص روایتی از علی بن ابی‌طالب در شیوه نوشتن با قلم نقل شده‌است. از منابع تاریخی چنین برداشت می‌شود که تا پیش از ظهور اسلام، نوشتن در میان اعراب جایگاهی نداشت بیشتر سنت نقل شفاهی مرسوم بود. در دوره حیات محمد، دو خط یابس (یا مبسوط) و مقور (یا لین) مرسوم بود. بعدها خط کوفی شبیه به خط اول شکل گرفت و به خط دوم، خط نسخ حجازی گفته شد. از این دو خط، سه خط مایل، مشق و نسخ شکل گرفت. بعدها دو خط کوفی و بصری نیز همزمان با تأسیس این دو شهر در جامعه اسلامی شکل گرفتند. فتوحات مسلمانان سبب شد تا خط‌های اسلامی به مناطق دوردست نیز منتقل شود و با ورود متون عربی بدون نقطه و اعراب به مناطق غیر عرب، لزوم نقطه‌گذاری و اعراب‌گذاری ضرورت یافت. در سال ۷۵ ه‍.ق زبان عربی توسط عبدالملک اموی به رسمیت شناخته شد و گامی نو در زیباسازی خط عربی فراهم شد. در آن دوران خطوطی که در بلاد اسلامی رواج داشت عبارت بودند از: مکی، مدنی، التئم (النیم)، مدور، مثلث، کوفی، بصری، مشق، تجاوید، سطواطی (سلواطی)، مصنوع، مایل، مراصف (راصف)، اصفهانی، سِجلّی، و فیرآموز (پیرآموز یا قیرآموز). شکوفایی خطاطی و ابداع و اصلاح مکرر خطوط تا پایان سده سوم همچنان ادامه داشت و خط‌هایی با هدف‌های مشخص چون کتابت قرآن یا نامه‌های رسمی و … شکل گرفت. نقد اسلام نقد اسلام عموماً به نقد دین اسلام در باورها، اصول یا هر عقیده مرتبط با اسلام گفته می‌شود که از همان اولین مرحله‌های شکل‌گیری آن وجود داشته‌است. اولین نقدهای نوشتاری توسط مسیحیان و یهودیان نوشته شده، یا همانند مسلمان سابق ابن راوندی. تا قبل از قرن نهم میلادی، برخی اسلام را به‌عنوان شاخه‌ای رادیکال از بدعت‌گذاری در مسیحیت می‌شناختند. از مباحث انتقادی دربارهٔ اسلام، منشأ آن است. منابعی بر این باورند که منشأ اسلام احتمالاً از روی عقاید مسیحیان اولیه برداشت شده‌است. لوکسینبرگ در این خصوص بر این باور است که قرآن از روی دست‌نوشته‌های مسیحیان اولیه که به زبان آرامی بوده، نوشته شده‌است. پاتریشا کرون، استاد دانشگاه پرینستون، در این خصوص می‌گوید: «این نکته‌ای متناقض‌نما است که محمد که بسیاری معتقدند وی بازرگانی عامی در سرزمینی دور افتاده با انسان‌های بت‌پرست بود، از آن همه مطالب دربارهٔ ابراهیم، موسی و دیگر پیامبران آگاه بود؛ مگر آنکه به گفته وی، شخص باور کند که جبرئیل مقرب، این تاریخ را به او وحی کرد، همانگونه که مسلمانان مؤمن باور دارند.» به عقیده آلفونس دو لامارتین، اسلام توسط محمد با نیت ارتباط مجدد انسان با خدا و خدا با انسان صورت گرفت. او همچنین یکی از اهداف اسلام را تضعیف خرافات و بازگردانی اندیشه عقلایی و مقدس می‌داند. او، انقلاب محمد در عربستان را می‌ستاید و معتقد است کمتر کسی با دستان خالی، در جامعه‌ای سراسر مخالف، دست به اقدامات انقلابی با چنین وسعتی زده‌است و در نهایت نیز موفق بشود در کمتر از دو قرن به نتایجی مطلوب برسد. او محمد را از جهت سه معیار ایده بزرگ، کمبود وسایل و نتیجه حیرت‌آورش، انسانی نابغه می‌داند که قابل مقایسه با نابغه‌های تاریخ نخواهد بود. به عقیده او اسلام توانست ارتشی قدرتمند، قوانینی مستحکم و حکومت و مردمانی را ارائه و تربیت کند که امروزه یک سوم جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار دهد. وینسنت کورنل، اسلام‌پژوه آمریکایی بر این باور است که اسلام از نوعی «جهش ایمانی» در اعتقاد به تعالیمش طرفداری می‌کند که مشابه آن در مسیحیت، «تولد دوباره» عنوان گرفته‌است. به عقیده او، این تشابه بین دانش معنوی مسلمانان و پیروان دیگر ادیان، یادآور آن است که تجارب دینی به اقوام و فرهنگ خاصی اختصاص ندارد و مربوط به نوع بشر است. به عقیده او، اسلام دینی مشتمل بر محدودیت و رهایی به صورت توامان است. باور به اینکه خواست خدا بر زندگانی بندگان مؤثر است، به عنوان یکی از شواهد این محدودیت در کنار رهایی است. چرا که یک مسلمان با وجود آنکه خودش را مسلط بر زندگانی خود می‌داند، اما تأثیر عوامل خارجی را منکر نخواهد شد. از انتقادهای صورت گرفته نسبت به اسلام، مسئله جهاد اسلامی است. این باور که اسلام دین زور و شمشیر است. مسلمانان نیز این فریضه را موجب نابودی شرک در منطقه دانسته و راهی برای مقابله با تهاجم و استعمار می‌دانند. جهان اسلام بر اثر استعمارهای طولانی غربی، سابقه زیادی در زمینه مردم‌سالاری ندارد؛ اما اسلام معاصر مخالفتی با تلاش مسلمانان برای دست‌یابی به مردم‌سالاری در چارچوب مذهب، ندارد. در برخی از کشورهای اسلامی از نوعی مردم‌سالاری دینی استفاده می‌شود که بر اساس آن، مردم پس از رای دادن، زمینه آن را فراهم می‌کنند تا معیارها و قوانین دینی در اداره عمومی اجتماعی نقش داشته باشند. با این وجود اکثر کشورهای جهان اسلام آمار پایینی در مردم سالاری و آمار بالایی در استبداد، تمامیت‌خواهی، یکّه‌سالاری و خودکامگی دارند. طبعاً با توجه به مجازات سختگیرانه اعدام برای خارج شوندگان از دین، این آمار حتی شامل کسانی که نمی‌توانند خروج خود را از اسلام علنی کنند، نیز می‌شود. بیشتر کشورهای عربی با حاکمیت دینی پایین‌ترین رده‌ها در آمار مردم‌سالاری در حکومت هستند. صحت تاریخی اسلام و محمد از چالش‌هایی که محققان تاریخ اسلام با آن مواجه هستند، مسئله صحت تاریخی منابع اسلامی است. با وجود آنکه گزارش‌های بسیاری در منابع اسلامی از تاریخ صدر اسلام گزارش شده‌است، اما تشخیص اخبار صحیح از غلط در این باره کار دشواری است. علاوه بر روایت کلاسیک از تاریخ اسلام، پاتریشیا کرون، مایکل کوک و بسیاری دیگر از محققان، بر اساس متن و تحقیقات باستان‌شناسی، تصور کرده‌اند که «مسجدالحرام» در مکه واقع نشده‌است، بلکه در شمال غربی شبه جزیره عربستان واقع شده‌است. دن گیبسون اظهار داشت که اولین مساجد اسلامی و جهت‌های گورستان (قبله) نشان داد پترا، محمد اولین افشاگری‌های خود را در اینجا دریافت کرد و اسلام در اینجا برقرار شد. رابرت برترام سرژانت در ژورنال جامعهٔ شرق‌شناسی آمریکا این نظریه را یک جدال سردرگم و غیرمنطقی توصیف کرد که به دلیل درک نادرست پاتریشیا کرون از متون عربی، عدم آشنایی با جامعهٔ عربستان، و سوءتعبیر از نوشته‌های دیگر به نفع نظریهٔ خود پیچیده‌تر شده‌است. اشتراک‌ها و افتراق‌ها در عقیده‌های اسلامی و دیگر ادیان ابراهیمی شباهت‌ها و تفاوت‌های بسیاری میان اسلام و دیگر ادیان وجود دارد. از این میان می‌توان به پذیرش عهد جدید توسط مسلمانان و عدم پذیرش آن از جانب یهود اشاره کرد. معجزه‌های عیسی، تولد عذرایی و رجعت او نیز از باورهای اسلامی است که یهودیان قبول ندارند. در باور مسیحیت، انسان‌ها گناهکار به دنیا می‌آیند اما یهودیان و مسلمانان عقیده‌ای خلاف آن دارند. اسلام و یهود در قوانین غذایی همچون حرمت گوشت خوک و خون مشترک العقیده هستند. مسلمانان همچون یهودیان و مسیحیان، آزادانه فرزندان خود را به نام‌های گزارش شده در کتاب‌های مقدس، نام‌گذاری می‌کنند. نشان‌های اسلام هلال ماه و ستاره «گاهی چندین ستاره» یک نشان باستانی است که طی دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ مجدداً به عنوان نماد اسلام یا جامعه اسلامی شناخته شد. این نشان در پرچم بسیاری از کشورهایی که اکثریت مردم، مسلمان هستند همچون ترکیه، آذربایجان، مالزی، الجزایر، لیبی، تونس، موریتانی، پاکستان، سلطان‌نشین آچه در اندونزی و پرچم عثمانی و نشان بسیاری از گروه‌ها و اتحادهای اسلامی مانند اتحادیه مغرب عربی و امت اسلام وجود داشته یا دارد و بر نوک مناره‌ها و گنبدهای اسلامی نیز نصب می‌شود. این نشان پیش از اسلام نیز وجود داشته‌است و ریشه آن به قرن ششم پیش از میلاد مسیح و اطراف اسرائیل باستان و موأب برمی‌گردد و در پیکرنگاری سومری رایج بوده‌است. این نشان پیش از اسلام بر روی سکه بیزانتیوم «استانبول کنونی»، سکه‌های رومی و ساسانی نیز ضرب می‌شده‌است. هفتم اکتبر ۱۹۵۱ زمانی که قانون اساسی لیبی این نشان را برمی‌گزیند هلال ماه را یادآور تقویم هجری قمری و ستاره را نشان راه روشن و پشت سر گذاشتن تاریکی اعلام کرد. کتاب‌شناسی آثار برجامانده از سده یکم هجری، بسیار ناچیز گزارش شده‌است. همزمان با دوران فتوحات خلفای پس از محمد، اولین آثار مستقل در موضوع جهاد در نیمه دوم قرن ۲ ه‍.ق نگارش یافت که با عنوان عمومی السیر به نگارش درآمدند. السیر اوزاعی و همین‌طور السیر الکبیر محمد بن حسن شیبانی از جمله این آثار می‌باشند. در میان جنگ‌های صلیبی، جمعی از اندیشمندان اروپایی و خصوصاً اسپانیایی، با آموختن زبان عربی، ترجمه آثار علمی و فلسفی مسلمانان به زبان لاتین را شروع کردند که بعضاً با تشویق حکمرانان مسیحی علاقمند به دانش مواجه شد. از این رو سده ۶ و ۷ ه‍.ق را دوران شکوفایی ترجمه از عربی به لاتین و عبری یاد کرده‌اند. در سال ۵۳۶ ه‍. ق، دو تن از دانشمندان انگلیسی به نام‌های رابرت و هرمانوس دالماتا برای اولین بار کتاب قرآن را به لاتین ترجمه کردند. در سده دوم ه‍.ق احادیث نبوی جمع‌آوری شد. ادبیات صوفیانه بخش بزرگی از ادبیات اسلامی را شامل می‌شود. در این میان شعر و ادبیات صوفیه در فارسی و عربی، غیر از جنبه تعلیمی، شامل مضامین تغزلی، رمزی و تمثیلی نیز هست. غیر از فارسی و عربی، زبان‌های ترکی و اردو نیز مورد توجه صوفیان قرار گرفته‌است. از این میان مشهورترین آثار عبارتند از: الرسالهٔ القشیریه اثر ابوالقاسم قشیری، کتاب اللمع فی التصوف تألیف ابونصر سراج طوسی، منازل السایرین شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصاری هروی، عوارف المعارف شهاب‌الدین عمر سهروردی، کشف المحجوب هجویری، شرح تعرف ابوبکر مستملی بخاری، کیمیای سعادت ابوحامد محمد غزالی، مرصاد العباد نجم‌الدین رازی و مصباح الهدایهٔ عزالدین کاشانی. از میان کتاب‌های که به نقد و بررسی اسلام پرداخته‌اند، می‌توان به «Hagarism: The Making of the Islamic World» اثر پاتریشا کرون و میکائیل کوک و اثر دیگری از کرون با عنوان «Meccan Trade and the Rise of Islam» اشاره کرد که به موضوع منشأ قرآن و اسلام پرداخته‌اند. بعضی نویسندگان غربی دربارهٔ سهم اسلام در تمدن جهان نوشته‌اند. از جمله ناصرالدین صاحب زمانی در کتاب خداوند دو کعبه، صص:۲۲۹–۲۲۶ دربارهٔ کتابی با عنوان «سهم اسلام در تمدن جهان»، تألیف استانوود کاب می‌نویسد: «۵ ماه پیش از سفرم به بُستُن، در فروردین ۱۳۴۶ در کتابخانهٔ مسجد زیبای واشینگتن، به کتاب کوچکی از یک نویسندهٔ آمریکایی برخوردم که از جهاتی چند دارای گیرایی خاص بود. کتاب نوشتهٔ استن وود کاب سهم اسلام در تمدن جهان نام دارد «Islamic contribution to civilization» و یکی از کم نظیرترین کتاب‌هایی به‌شمار می‌رود که در کمال اختصار، لیکن با رسایی و دیدی وسیع و جامع، دربارهٔ اهمیت تمدن اسلامی برای تاریخ و فرهنگ انسانی، به یک زبان زندهٔ غربی، تا آنجا که نویسنده آگاهی دارد، تاکنون تدوین یافته‌است.» یادداشت‌ها قرآن پانویس منابع منابع دانشنامه‌ای فارسی منابع غیردانشنامه‌ای فارسی منابع انگلیسی برای مطالعهٔ بیشتر قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه از بهاءالدین خرمشاهی. ناشر جامی و نیلوفر. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، انتشارات صدرا ۱۳۷۳ ایلیا پتروشفسکی: اسلام در ایران - ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳، انتشارات پیام. طباطبایی، سید محمدحسین «معروف به علامه طباطبایی». به کوشش: خسرو شاهی، سید هادی. تعالیم اسلام. قم: مؤسسه بوستان کتاب ۱۳۸۷. Peters, Francis E.. The Monotheists: Jews, Christians, and Muslims in Conflict and Competition. Princeton University Press, 2003, ، Ahmed, Nazeer. Islam in Global History: From the Death of Prophet Muhammad to the First World War. American Institute of Islamic History and Cul, ۲۰۰۱، Wilferd Madelung. The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. Cambridge University Press، ۱۹۹۷. Washington Irving. Mahomet and His Successors. READ BOOKS, 2007, , Donzel «۱۹۹۴» ادیان ابراهیمی ادیان توحیدی اسلام بنیان‌گذاری‌های ۶۱۰ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های سده ۷ (میلادی) سازمان‌های مذهبی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۷ (میلادی) مقاله‌های ویکی‌پروژه اسلام
1569
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B1
فراهنجار
فراهنجار، خارق الطبیعه ، خارق العاده یا پارانرمال، پدیده‌هایی توصیف شده در فرهنگ عامه، فولکلور و دیگر بدنه‌های دانش (به انگلیسی: Knowledge) هستند، که وجودشان در این زمینه‌ها، به عنوان چیزهایی که فراتر از تجربه یا توضیح علمی قراردارند توصیف شده‌است. یک پدیده فراهنجار، با مفاهیمی فرضیه‌ای (به انگلیسی: Hypothetical) مانند ماده تاریک و انرژی تاریک متفاوت است. برخلاف پدیده‌های فراهنجار، این مفاهیم فرضیه‌ای بر اساس مشاهدات تجربی (به انگلیسی: Empirical) و داده‌هایی آزمایشی (به انگلیسی: Experimental) هستند که از طریق روش علمی به دست آمده‌اند. برجسته‌ترین اعتقادات فراهنجار شامل آن‌هایی هستند که به روحها، زیست فرازمینی، یوفوها، توانایی‌های روانی (به انگلیسی: Psychic abilities) یا حس ششم، و نهان‌جاندارها مربوط هستند. مقدمه فراهنجار، به پدیده‌ها، باورها، تفسیرها و التزامات نظری و عملی و غیرعادی و ناساز با هنجار معمول سپهر معرفتی بشر گفته می‌شود که بر اساس علوم کنونی (علوم تجربی و علوم عقلی) توجیهی ندارد و عملاً مردود دانسته می‌شود. از آن جمله فراهنجارها می‌توان به بخت (شانس)، هوش اتفاقاتی، مدلولات وسوسه، آینده بینی، فرابینی، دورآگاهی (تله پاتی)، طالع، طلسم، انرژی‌درمانی، موجودات شناخته نشده (فضایی‌ها، اشباح) و … اشاره کرد. وجود چنین پدیده‌هایی از سوی بیشینه تاییدات دانشمندان پذیرفته نشده‌است. علوم روانشناسی و فیزیک، توجیه‌هایی برای تداعی امور پارانرمال ارائه داده‌اند و آن‌ها را رد می‌کنند. فراهنجار، تا حدی شبه علم شناخته می‌شود. گروهی که به بررسی دانشگاهی در زمینه وجود چنین پدیده‌هایی (مرتبط با انسان) می‌پردازند فراروانشناسان نام دارند. موضوعات فراهنجار در طبقه‌بندی موضوعات فراهنجار، Terence Hines، در کتابش Pseudoscience and the Paranorma (شبه علم و فراهنجار) در سال ۲۰۰۳ میلادی می‌نویسد:فراهنجار به بهترین حالت می‌تواند به عنوان زیرمجموعه‌ای از شبه علم تصور شود. ... احتمال اشتباه با متافیزیک نباید متافیزیک یا فراطبیعی به اشتباه به جای پارانرمال گرفته شود؛ زیرا متافیزیک با روش عقلی و برهانی پیش می‌رود (مابعد الطبیعه اشاره‌ای به مسئله وراء طبیعت ندارد و این اصطلاح صرفاً به خاطر جانمایی این بحث پس از مباحث طبیعیات توسط ارسطو در آثارش است) اما پارانرمال‌ها به هیچ دلیل عقلی، نقل معتبر یا تجربه مفید اطمینان استناد ندارد. تفاوت عدم قبول و انکار گاهی عدم قبول در سپهر معرفتی مساوی انکار دانسته می‌شود. در حالی که منطقا عدم قبول و تصدیق مساوی انکار نیست. البته عالمان و رسانه‌های معتبر به دلیل مستند نبودن فراهنجار (و نیز خرافه) عناصر بازدارنده‌ای را برای هشدار به پذیرش و تبعیت آن افاده می‌کنند. پس ممکن است آن را به‌طور تئوریک منتظر دلیل بدانیم؛ مثلاً بوعلی سینا می‌گوید «کل ما قرع سمعک من لعجائب فذره فی بقعة الامکان مالم یذرک عنه قائم البرهان یعنی «اگر کلام عجیبی شنیدی، مادامی که دلیلی بر امکان یا عدم امکانش نداری، نه آن را رد کن و نه قبول، تا وقتی که دلیل و برهانی به دست آوری.») جستارهای وابسته فراطبیعی نویسندگان شک‌گرایی علوم سایر منابع فراهنجار تئوری حاشیه شبه‌فیزیک فراروان‌شناسی نوواژه‌های دهه ۱۹۲۰ (میلادی)
1570
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85%20%D8%AE%D9%81%DB%8C%D9%87
علوم خفیه
علوم خفیه یا غریبه، دسته‌ای از باورها و اعمال فراطبیعی است که عموماً از حیطه علم خارج است و شامل پدیده‌هایی از جمله عرفان، معنویت و جادو می‌شود. همچنین می‌تواند به ایده‌های ماوراء طبیعی مانند ادراک فراحسی و فراروانشناسی اشاره کند. اصطلاح علوم غیبی در قرن شانزدهم برای اشاره به طالع بینی، کیمیاگری و جادوی طبیعی استفاده شد که امروزه شبه‌علم شناخته می‌شوند. اصطلاح غیبت در قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد، جایی که این اصطلاح با گروه‌های مختلف باطنی و فرانسوی الیفاس لوی مرتبط شد و در سال ۱۸۷۵ توسط هلنا بلاواتسکی باطنی‌شناس به زبان انگلیسی وارد شد. در طول قرن بیستم، این اصطلاح به‌طور متمایز توسط گروه وسیعی از نویسندگان مختلف مورد استفاده قرار گرفت اما در قرن ۲۱ معمولاً استفاده می‌شد - از جمله توسط محققان دانشگاهی باطنی - برای اشاره به طیف وسیعی از جریانات باطنی که در اواسط قرن ۱۹ توسعه یافتند و فرزندان آن‌ها از غیبت، غالباً برای دسته‌بندی سنت‌های باطنی مانند معنویت گرایی، تئوسوفی، آنتروپوزوفی، نظم هرمتی طلوع طلایی و عصر جدید استفاده می‌شود. علوم غیبی ایده «علوم غیبی» در قرن شانزدهم توسعه یافت. این اصطلاح معمولاً سه عمل را شامل می‌شد - طالع بینی، کیمیاگری و جادوی طبیعی (تردستی) - گرچه گاهی اوقات اشکال گوناگونی پیشگویی نیز به جای این که تحت تردستی قرار بگیرند، در آن گنجانده شده بودند. اینها با هم گروه‌بندی شدند، به گفته محقق هلندی Wouter Hanegraaff دربارهٔ هرمسیه، «هر یک از آنها در یک بررسی سیستماتیک از طبیعت و فرایندهای طبیعی، در چارچوب، چارچوب‌های نظری که عمدتاً به اعتقاد به خصوصیات، فضایل یا نیروهای غیبی تکیه داشتند، درگیر شدند.» اگرچه زمینه‌هایی برای همپوشانی این علوم مختلف غیبی وجود دارد، اما آن‌ها از هم جدا هستند و در بعضی موارد یکدیگر را به عنوان نا مشروع رد می‌کنند. در دوران عصر روشنگری، غیبت به‌طور فزاینده ای به عنوان ذاتی با مفهوم علم ناسازگار تلقی می‌شود. از آن زمان به بعد، استفاده از «دانش (های) غیبی» حاکی از یک جدال آگاهانه علیه علم جریان اصلی است. با این وجود، مایکل دامت، فیلسوف و مورخ بازی با ورق، که تحلیل شواهد تاریخی حاکی از آن بود که پیشگویی و تفسیرهای غیبی با استفاده از کارتها قبل از قرن هجدهم ناشناخته بودند، گفت که اصطلاح علم غیبت بی جا نبوده زیرا "افرادی که به امکان رونمایی از آینده یا استفاده از قدرتهای خارق العاده این کار را انجام می‌دهد زیرا کارآیی روشهایی که آن‌ها به کار می‌برند با برخی برداشتهای سیستماتیک که از نحوه عملکرد جهان بر آن‌ها منطبق است … هرچند مبنای تجربی آن ناچیز است. " ادوارد تیلور، انسان‌شناس در کتاب فرهنگ بدوی خود در سال ۱۸۷۱ از اصطلاح «علم غیبی» به عنوان مترادف جادو استفاده کرد. خصوصیات غیبی صفات غیبی ویژگی‌هایی هستند که هیچ توضیح عقلانی شناخته شده‌ای ندارند به عنوان مثال، در قرون وسطی، مغناطیس یک کیفیت غیبی محسوب می‌شد. اثیر یکی دیگر از عناصر از این دست است. معاصران نیوتن نظریه وی مبنی بر اینکه گرانش از طریق «عمل در یک فاصله» انجام می‌شود، به عنوان غیبی، به شدت انتقاد می‌کنند. علوم غریبه در ایران در ایران با وجود منابع انگشت شمار دربارهٔ تاریخچه علوم غریبه دو کتاب «طلسم: گرافیک سنتی ایران» نوشته پرویز تناولی و «بادهای افسون» نوشته پرویز براتی از جمله پژوهش‌های حایز اهمیت در این عرصه به‌شمار می‌رود. کتاب تناولی دو بخش دارد؛ بخش نخست را طلسمات، معانی و اعداد وفقی بر پایه اسماء الحسنی، دربرمی‌گیرد، همان‌هایی که به گفتهٔ وی بر فلز و پارچه و پوست آهو می‌کندند و می‌نوشتند و روی لباس‌هاشان می‌دوختند. بخش دوم، نقش حیوانات در امور روان درمانی و رفع مشکلات انسانی را شامل می‌شود. که همهٔ این‌ها در طرح‌ها، نقش‌های گرافیکی خلاصه، ساده و نیز توأم شده با اعداد و ارقام در نسخه‌ها و اشکال مختلف برای مداوا به کاربرد داشته‌است. بیش از دو سوم تصاویر ارایه شده در کتاب یاد شده اصلی و بقیه را تناولی خود از کتاب رمال‌ها و فالگیرها تصویربرداری کرده‌است. کتاب براتی نیز دایره‌المعارفی جامع است که به‌روزترین و کم‌یاب‌ترین اسرار دنیای سحر و جادو را فاش می‌کند. نگاه نویسنده در این کتاب کاملاً بی‌طرفانه و تئوریک است. ضمن این که به علوم غریبه از دید دیرینه‌شناسی نگاه کرده‌است. ستاره‌شناسی، طالع‌بینی، حروف ابجد، راز اعداد، ادبیات خفیه و کیمیاگری از سایر مطالب جالب و خواندنی این کتاب است. دربارهٔ هر یک از این علوم غریبه، داستان‌هایی مستند و تاریخی هم آمده که باعث جذابیت بیشتر مطالب کتاب شده‌است. ادوارد براون خاورشناس و ایران‌شناس بریتانیایی که در زمان ناصرالدین شاه قاجار سفری یکساله به ایران داشت در سفرنامه خود خاطره جالبی از صحبت با یکی از باورمندان علوم خفیه نقل می‌کند: امین الشریعه فیلسوف اصفهانی دربارهٔ علوم خفیه به من گفت: زمانی زندگی خود را وقف علوم خفیه کرده بودم و سعی در تسخیر جن داشتم که حاصل آن را برایتان خواهم گفت. ابتدا باید روش کار را بدانید که چنین است: شخص طالب باید مکان پرت و دور افتاده‌ای مانند هزار دره در اصفهان که من انتخاب کرده بودم پیدا کند. او باید به مدت چهل روز در آنجا اقامت کند که این دوره را چله می‌نامیم. در این مدت، اکثر اوقاتِ وی به خواندن اوراد به زبان عربی می‌گذرد. خواندن اوراد باید در محوطه ای به نام مندل انجام گیرد که عبارت است از یک شکل هندسی که باید به ترتیب معینی بر روی زمین رسم شود. به علاوه، در این مدت شخص باید غذای خیلی کمی بخورد و هر روز از مقدار آن بکاهد. اگر وی همه این نکات را به دقت و با صداقت و اخلاص رعایت کند، در روز بیست و یکم، شیر درنده ای پدیدار خواهد شد که وارد محوطه مندل می‌شود. شخص نباید هیچگونه ترس و وحشتی به خود راه دهد و علاوه بر آن به هیچ وجه نباید از محوطه مندل خارج شود که اگر این کار را انجام دهد همه زحماتش به باد خواهد رفت. اگر او در مقابل شیر پایداری کند موجودات وحشت‌انگیز دیگری به سراغش خواهند آمد؛ ببر و پلنگ و اژدها و امثالهم که باید درمقابل همه آنها پایداری کند و هیچ نشانه ای از ترس و وحشت از خود بروز ندهد. اگر موفق به انجام این کارها شود در روز چهلم به مقصود خود خواهد رسید و جن‌ها که نتوانسته‌اند بر وی غلبه کنند خدمتکارش می‌شوند. من همه این دستورها را با صداقت انجام دادم و همان‌طور که قرار بود در روز بیست و یکم شیری پیدا شد و به داخل محوطه مندل آمد من خیلی وحشت کردم ولی هر طور بود پایداری کردم. روز بعد یک ببر پیدا شد و من باز هم توانستم بر وسوسه فرار از صحنه غلبه کنم اما روز بعد با پدیدار شدن اژدهایی مهیب و ترسناک دیگر نتوانستم ترس و وحشتم را مهار کنم و از محوطه مندل به بیرون دویدم و از خیر تسخیر اجنه گذشتم. پس از اینکه مدتی از این واقعه گذشت من مطالعه را در فلسفه دنبال کردم و به این نتیجه رسیدم که آنچه دیده بودم فقط توهم ذهنی بوده‌است که تحت تأثیر انتظارها و نیز انزوای مکانی، گرسنگی و شب بیداری‌ها پدیدار شده بود. برای کشف حقیقت یکبار دیگر همان مراسمی را که دفعه قبل انجام داده بودم تکرار کردم اما این بار با روحیه دیر باوری و شکاکیت فلسفی. فرضیه من درست بود زیرا این بار هیچ چیز عجیبی ندیدم. همچنین نکته دیگری هم هست که ثابت می‌کند اشباحی که دفعه قبل دیده بودم در خارج از ذهن من وجود نداشته‌اند. من هرگز یک شیر واقعی ندیده بودم و تصویری که از شیر در ذهن خود داشتم از روی تصاویر سر در حمام‌ها ساخته شده بود. شیری که در محوطه مندل دیده بودم از نظر شکل و رنگ عیناً مانند شیرهای سر در حمام‌ها بود. فکر نمی‌کنم لازم باشد بگویم که تا چه حد با شیر واقعی تفاوت داشت جستارهای وابسته فراطبیعی متافیزیک جادو طلسم مندل (علوم غریبه) منابع فرهنگ‌ها علی‌اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا. کتاب‌ها پرویز تناولی، طلسم: گرافیک سنتی ایران، نشر بن‌گاه، ۱۳۸۵، ابوالحسن جمال‌الدین علی‌بن یوسف قفطی، تاریخ الحکما، تهران ۱۳۴۷ ابوالفرج محمدبن اسحق الندیم، الفهرست، تهران ۱۳۹۳ ه‍.ق ملا حسین کاشفی، اسرار قاسمی. پرویز براتی، بادهای افسون:مقدمه‌ای بر شناخت علوم غریبه در ایران، نشر چشمه، ۱۳۹۶ سعید صدری، سحر و کلید رهایی از آن، نشر جمکران، ۱۴۰۰. پانویس درون‌گرایی فرانظریه دین
1571
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%AF%D8%AF%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
عددشناسی
عددشناسی یا علم‌الاعداد جزء علوم خفیه است و به ادعای معتقدان، یعنی تفسیر اعداد به وسیله اعداد که در طالع بینی استفاده می‌شود، و عددشناسی پایه علم حروف است. باید توجه داشت که ذهنیت و تلقین در عددشناسی خود یک ترفند برای معنا دار کردن اعداد است. اگر مرکز کعبه را نقطه مرکزی در نظر بگیریم زاویه بین محل شروع و پایان و طواف و مقام ابراهیم بیابیم این زاویه 47 درجه است و در ادامه 313 درجه تا پایان یک دور طواف میگذرد. دو عدد 47 و 313 در بسیاری مباحث دیده میشود‌ تاثیر اعداد (ارتعاش اعداد) شانس در دنیا وجود ندارد و این تنها افزایش نیروی جاذبه است که موجب هماهنگی در ارتعاشات ما می‌شود. ارتعاش کلمات، ارتعاش اعداد و ارتعاش حروف. علم‌الاعداد و علم الحروف (جفر)، در الهیات مسیحی برای تفسیر گذشته یا پیش‌گویی آینده به کار می‌رود. فیثاغورث و شاگردانش اعداد را بسیار مقتدر می‌دانستند و براین باور بودند که اعداد، حروف و کلمات، ماهیت واقعی جهان را به تصویر می‌کشند. روش‌های عدد شناسی تجزیه تجزیه در عددشناسی روش‌های گوناگونی دارد. مثلاً: ۲۷ برابر است با ۳*۳*۳ ۲۷ تشکیل شده از ۲ و ۷ 27 تشکیل شده از 3*9 پس 3*3*3=27 اجماع در عددشناسی برای رسیدن به ریشه و تفسیر یک عدد تمامی اعداد آن را با هم جمع می‌کنند. تا حاصل یک رقمی یا برابر با ۱۱ و ۲۲ شود. اجماع ۵۳۱ می‌شود. ۵+۳+۱=۹ اجماع ۷۸۹۶ می‌شود. ۷+۸+۹+۶=۳۰ و ادامه اجماع ۳۰ می‌شود ۳+۰=۳ تنها عددهای ۲۲ و ۱۱ هستند که به عددهای یک‌رقمی تبدیل نمی‌شوند. جستارهای وابسته جفر رنگ شناسی منابع ویکی‌پدیای انگلیسی کتاب علایم ستاره‌ای لیندا گودمن - برگردان فریده مهدوی دامغانی - ۱۳۸۲. فصل پنجم. عددشناسی شبه‌علم علم حروف نمادها
1572
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
جامعه‌شناسی
جامعه‌شناسی یکی از علوم اجتماعی است که بر بررسی جامعه، رفتار اجتماعی انسان، الگوهای مناسبات اجتماعی، رابطه اجتماعی و جنبه‌هایی از فرهنگ مرتبط با زندگی روزمره تمرکز دارد. از روش‌های مختلف پژوهش تجربی و تفکر انتقادی برای توسعه مجموعه‌ای از دانش در مورد نظم اجتماعی و تغییر اجتماعی استفاده می‌کند. در حالی که برخی از جامعه‌شناسان پژوهش‌هایی را انجام می‌دهند که ممکن است مستقیماً برای رفاه و سیاست اجتماعی اعمال شود، برخی دیگر عمدتاً بر اصلاح نظری درک فرآیندهای اجتماعی و روش پدیدارشناسی تمرکز می‌کنند. موضوع می‌تواند از تحلیل‌های سطح جامعه‌شناسی خرد (یعنی تعامل فردی و عاملیت) تا تحلیل‌های سطح جامعه‌شناسی کلان جامعه (یعنی نظام اجتماعی و ساختار اجتماعی) سیر نماید. کانون‌های سنتی جامعه‌شناسی عبارتند از: قشربندی اجتماعی، طبقه اجتماعی، تحرک اجتماعی، جامعه‌شناسی دین، سکولارسازی، جامعه‌شناسی حقوق، جنس، جنسیت و انحرافات. از آنجایی که همه حوزه‌های فعالیت انسانی تحت تأثیر تعامل متقابل ساختار اجتماعی با عاملیت فردی است، جامعه‌شناسی به تدریج تمرکز خود را به موضوع و نهادهای دیگر، مانند جامعه‌شناسی سلامت و بیماری و جامعه‌شناسی پزشکی؛ جامعه‌شناسی اقتصادی؛ جامعه‌شناسی نظامی؛ جامعه‌شناسی مجازات و نظام‌های نظریه کنترل (جامعه‌شناسی)؛ جامعه‌شناسی اینترنت؛ جامعه‌شناسی آموزش و پرورش؛ سرمایه اجتماعی؛ و نقش فعالیت اجتماعی در توسعه جامعه‌شناسی معرفت گسترش داده‌است. دامنه روش‌های علمی اجتماعی نیز گسترش یافته‌است، زیرا پژوهش اجتماعی از انواع تکنیک‌های پژوهش کیفی و پژوهش کمی استفاده می‌کند. چرخش زبانی و چرخش فرهنگی اواسط سده بیستم، به ویژه، به‌طور فزاینده‌ای به رویکردهای مختلف تفسیری، هرمنوتیک و فلسفی منجر شده‌است. برای تحلیل در سده بیست و یکم، جامعه شاهد ظهور تکنیک‌های جدید جامعه‌شناسی تحلیلی، جامعه‌شناسی ریاضی و جامعه‌شناسی محاسباتی مانند مدل‌سازی عامل بنیان و شبکه اجتماعی تجزیه و تحلیل بود. پژوهش‌های اجتماعی در صنایع و بخش‌های مختلف زندگی، مانند سیاستمداران و قانونگذاران؛ آموزگاران؛ برنامه‌ریزان؛ کارمندان؛ توسعه‌دهندگان؛ بازرگانان و مدیران؛ مددکاران اجتماعی؛ سازمان‌های غیردولتی؛ و سازمان‌های غیرانتفاعی و همچنین افراد علاقه‌مند به حل و فصل مسائل اجتماعی به‌طور کلی نفوذ دارد. به این ترتیب، اغلب تلاقی بسیاری بین پژوهش‌های اجتماعی، مطالعات بازار و سایر زمینه‌های آماری وجود دارد. تاریخچه تاریخ استدلال جامعه‌شناختی، پیش از پایه‌گذاری خود رشته‌است. تحلیل اجتماعی عام ریشه در سهام مشترک معرفت و فلسفه جهانی دارد که اگر نگوییم زودتر، لااقل از زمان فیلسوفان یونان باستان یعنی سقراط، افلاطون و ارسطو و از زمان شعر طنز قدیم انجام می‌شد که دارای نقد اجتماعی و سیاسی است. به عنوان مثال، منشأ نظرسنجی (یعنی گردآوری اطلاعات از نمونه‌ای از افراد) را می‌توان حداقل در روز رستاخیز (کتاب) در سال ۱۰۸۶ ردیابی کرد. در حالی که فیلسوفان باستانی مانند کنفوسیوس در مورد اهمیت نقش‌های اجتماعی نوشته‌اند. ریشه‌شناسی واژه sociology یا بخشی از نام خود را از واژه لاتین socius (همراه یا همراهی) گرفته‌است. پسوند -logy (به معنای 'مطالعه') از پسوند یونانی -λογία گرفته شده که از λόγος (، 'کلمه' یا 'شناخت') مشتق شده‌است. امانوئل ژوزف سیس اصطلاح «جامعه‌شناسی» اولین بار در سال ۱۷۸۰ توسط مقاله‌نویس فرانسوی، 'امانوئل ژوزف سیس (۳ می ۱۷۴۸–۲۰ ژوئن ۱۸۳۶) در یک دست‌نوشته منتشر نشده ابداع شد. ابن خلدون در نوشته‌های عربی سده‌های وسطی نیز شواهدی از جامعه‌شناسی اولیه وجود دارد. ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون مشهور به ابن خلدون، تاریخ‌نگار، جامعه‌شناس مسلمان است. وی را از پیشگامان علم جامعه‌شناسی و تاریخ‌نگاری به شیوهٔ علمی می‌دانند که حدود ۴۰۰ سال پیش از اگوست کنت می‌زیست. ابن خلدون این علم جدید را عمران نام نهاد. کتابش با نام «مقدمه ابن خلدون» در ایران شهرت دارد و توسط محمد پروین گنابادی به زبان فارسی ترجمه شده‌است. در این اثر وی از تکرار تاریخ در یک چرخهٔ شش نسلی سخن گفته‌است. این چرخه از آغاز یک اجتماع با تکیه بر کشاورزی سپس فنون آغاز می‌شود. در آخرین مرحله اجتماع چنان قدرتمند می‌شود که مردم آن به هنر و موسیقی روی می‌آورند و پس از آن مردم از فرط امنیت و بی‌نیازی تعصب خود را نسبت به جامعه از دست می‌دهند تا این‌که قوم دیگری آن جامعه را از خارج فتح می‌کند و در اینجا تاریخ بر همین منوال تکرار می‌شود. او برای مثال می‌گوید که پارس‌ها از عرب‌ها شکست خوردند عرب‌ها از ترکان غزنوی و سلجوقیان و ترکان نیز از مغولان شکست خوردند. اگرچه عقاید ابن خلدون تحت تأثیر افکار افلاطون و به ویژه کتاب سیاست ارسطو است ولی این دانشمند توانسته با اندیشهٔ یونانی و با نگاه ژرف و تجربهٔ طولانی خویش به عنوان سیاست‌مداری کارکشته نظریه‌های نوین جامعه‌شناسی خود را ارائه دهد. برخی منابع ابن خلدون را که یکی از علمای عرب مسلمان از تونس سده چهاردهم میلادی بود را پدر جامعه‌شناسی می‌دانند، اگرچه چندان اشاره‌ای به کار او در نوشته‌های مردان سفیدپوست اروپایی در جامعه‌شناسی مدرن وجود ندارد. «مقدمه» ابن خلدون شاید اولین اثری بود که استدلال علمی - اجتماعی را در مورد انسجام گروهی و تضاد اجتماعی پیش برد. اگوست کنت «جامعه‌شناسی» به عنوان یک نگاه جدید به جامعه، در سال ۱۸۳۸ توسط فیلسوف علم، اگوست کنت فرانسوی به عنوان علم مستقل تعریف شد. کنت قبلاً از اصطلاح «فیزیک اجتماعی» استفاده کرده بود ولی متعاقباً این نام توسط دیگران، به ویژه آماردان بلژیکی، آدولف کوتله استفاده شد. کنت تلاش کرد تا تاریخ، روان‌شناسی و اقتصاد را از طریق درک علمی زندگی اجتماعی تلفیق کند. مدت کوتاهی پس از ضعف انقلاب فرانسه او پیشنهاد کرد بیماری‌های اجتماعی را می‌توان از طریق اثبات‌گرایی جامعه‌شناختی اصلاح کرد که یک رویکرد معرفت‌شناختی است که در کتاب «دوره فلسفه اثباتی» (۱۸۳۰–۱۸۴۲) مشخص شده‌است، بعدها در کتاب «نگرش کلی به اثبات‌گرایی» (۱۸۴۸) گنجانده شد. کنت باورمند بود مرحله اثبات‌گرایی دوران نهایی را، پس از مراحل ربانی الهیاتی و مابعدالطبیعی در پیشرفت فهم بشر نشان خواهد داد. با مشاهده وابستگی دایره‌ای نظریه و مشاهده در علم و طبقه‌بندی علوم، کنت را می‌توان نخستین فیلسوف علم به معنای امروزی این واژه دانست.کاپلستون، فردریک، ۱۹۹۴ [۱۹۷۴]: تاریخ فلسفه: نهم فلسفه مدرن نیویورک: کتاب‌های تصویری، ص ۱۱۸. انگیزه قدرتمندی به توسعه جامعه‌شناسی داد که در دهه‌های پایانی سده نوزدهم به ثمر نشست. جامعه‌شناسان فرانسوی مانند دورکیم شاگردان فداکار کاهن اعظم اثبات‌گرایی بوده‌اند. کنت با اصرار بر تقلیل‌ناپذیری هر یک از علوم پایه، خود علم خاصی را در سلسله مراتب علوم پیش‌فرض می‌گرفت و با تأکید بر ماهیت جامعه‌شناسی به عنوان علم مطالعه علمی پدیده‌های اجتماعی، جامعه‌شناسی را روی نقشه علم قرار داد. مطمئناً، آغاز [آن] را می‌توان خیلی فراتر از مونتسکیو دنبال کرد، برای مثال از مارکی دو کندورسه و کلود هانری سن سیمون، سلف بلافصل کنت سخن گفت ولی شناخت روشن کنت از جامعه‌شناسی به عنوان یک علم خاص، با ویژگی خاص خود، دورکیم را در تلقی او به عنوان پدر یا بنیانگذار این علم متقاعد کرد. اگرچه دورکیم ایده سه مرحله‌ای را نپذیرفت و از رویکرد کنت به جامعه‌شناسی انتقاد کرد. فردریک کاپلستون، ۱۹۷۴: «تاریخ فلسفه: فلسفه مدرن نهم»، ص ۱۱۸ کارل مارکس هم کنت و هم کارل مارکس در پی صنعتی شدن و سکولارسازی اروپا، که توسط جنبش‌های کلیدی مختلف در فلسفه تاریخ و فلسفه علم اطلاع‌رسانی شده بود، به دنبال توسعه نظام‌های توجیه‌شده علمی بودند. مارکس اثبات‌گرایی کنتی را رد کرد. ولی بخاطر تلاش برای توسعه علم جامعه به عنوان یکی از بنیانگذاران جامعه‌شناسی شناخته می‌شود زیرا این اصطلاح معنای گسترده‌تری پیدا کرد. برای آیزایا برلین (۱۹۶۷)، اگر چه مارکس خود را جامعه‌شناس نمی‌دانست ولی می‌توان او را به عنوان «پدر واقعی» جامعه‌شناسی مدرن در نظر گرفت، «تا جایی که هر کسی می‌تواند ادعای این عنوان را داشته باشد».پاسخ‌های واضح و یکپارچه در قالب‌های تجربی آشنا به آن دسته از پرسش‌های نظری که در آن زمان بیشتر ذهن انسان‌ها را به خود مشغول کرده بود و از آنها دستورات عملی روشنی استنتاج می‌کرد، بدون اینکه پیوندهای مصنوعی آشکاری بین این دو ایجاد کند، دستاورد اصلی نظریه مارکس بود. بررسی جامعه‌شناختی مسائل تاریخی و اخلاقی که کنت و پس از او هربرت اسپنسر و ایپولیت تن در مورد آنها بحث و ترسیم کرده بودند، تنها زمانی به یک مطالعه دقیق و ملموس تبدیل شد که حمله مارکسیسم مبارز نتیجه‌گیری‌های آن را به موضوعی داغ تبدیل کرد و از این رو جست‌وجوی شواهد را غیرتمندتر و توجه به روش را شدیدتر کرد. هربرت اسپنسر هربرت اسپنسر یکی از محبوب‌ترین و تأثیرگذارترین جامعه‌شناسان سده نوزدهم بود. تخمین زده می‌شود که در طول زندگی او، یک میلیون نسخه از کتاب‌هایش فروخته شد که بسیار بیشتر از هر جامعه‌شناس دیگری در آن زمان بود. نفوذ او به قدری قوی بود که بسیاری از متفکران سده نوزدهمی دیگر، از جمله امیل دورکیم نظرات خود را با توجه به نظرات او مطرح کردند. کتاب «درباره تقسیم کار اجتماعی» دورکیم تا حد زیادی یک بحث گسترده با اسپنسر است که بسیاری از مفسران اکنون بر این باورند که دورکیم از جامعه‌شناسی او به‌طور گسترده وام گرفته‌است. همچنین به عنوان زیست‌شناس برجسته، اسپنسر اصطلاح بقای اصلح را ابداع کرد. در حالی که ایده‌های مارکسیستی یک رشته از جامعه‌شناسی را تعریف می‌کرد، اسپنسر منتقد سوسیالیسم و همچنین مدافع قوی سبک لسه فر در حکومت بود. باورهای او توسط محافل سیاسی محافظه‌کار به ویژه در ایالات متحده و انگلیس، مشاهده و بررسی شد. اثبات‌گرایی و ضد اثبات‌گرایی اثبات‌گرایی اصل فراگیر روش‌شناختی اثبات‌گرایی آنست که جامعه‌شناسی را به‌طور کلی به همان شیوه علوم طبیعی هدایت کند. تأکید بر تجربه‌گرایی و روش علمی به دنبال ارائه یک پایه آزمایش شده برای پژوهش‌های جامعه‌شناختی بر اساس این فرض است که تنها دانش اصیل، دانش علمی است و اینکه چنین دانشی تنها با تأیید مثبت از طریق روش‌شناسی علمی به دست می‌آید. هدف اصلی ما تعمیم خردگرایی علمی به رفتار انسان است… آنچه که اثبات‌گرایی نامیده می‌شود نتیجه خردگرایی نیست. امیل دورکیم: قواعد روش جامعه‌شناسی، [۱۸۹۵] مدت‌هاست که این اصطلاح دیگر این معنی را ندارد. کمتر از دوازده معرفت‌شناسی متمایز وجود دارد که از آنها به عنوان اثبات‌گرایی یاد می‌شود. بسیاری از این رویکردها خود را ( اثبات‌گرا) معرفی نمی‌کنند. برخی به این دلیل که خودشان در مخالفت با اشکال قدیمی‌تر اثبات‌گرایی به وجود آمدند، و برخی به این دلیل که این برچسب در طول زمان با پیوند اشتباهی با تجربه‌گرایی نظری به یک اصطلاح تحقیرآمیز تبدیل شده‌است گستره نقد ضد اثبات‌گرا نیز متفاوت بوده‌است و بسیاری روش علمی را رد می‌کنند و دیگران فقط به دنبال اصلاح آن هستند تا تحولات سده بیستم در فلسفه علم را منعکس کنند. با این حال، اثبات‌گرایی (که به‌طور گسترده به عنوان یک رویکرد علمی برای مطالعه جامعه شناخته می‌شود) همچنان در جامعه‌شناسی معاصر، به ویژه در ایالات متحده، غالب است. لویک واکوانت سه گونه اصلی اثبات‌گرایی را متمایز می‌کند: اثبات‌گرایی دورکیمی، منطقی و ابزاری. هیچ‌کدام از اینها با آنچه کنت بیان کرد، که در حمایت از چنین نسخه‌ای سفت و سخت (و شاید خوش‌بینانه) منحصربه‌فرد بود، یکسان نیست. در حالی که امیل دورکیم بسیاری از جزئیات فلسفه کنت را رد کرد، روش آن را حفظ و اصلاح کرد. دورکیم باورمند بود علوم اجتماعی ادامه منطقی علوم طبیعی در قلمرو فعالیت‌های انسانی است و اصرار داشت که همان عینیت، عقل‌گرایی و رویکرد علیت را حفظ کنند. او مفهوم «واقعیات اجتماعی» عینی «از نوع خودش» را توسعه داد تا به عنوان موضوعات تجربی منحصر به فردی برای مطالعه علم جامعه‌شناسی عمل کند. انواع اثبات‌گرایی که امروزه غالب باقی مانده‌است، «اثبات‌گرایی ابزاری» نامیده می‌شود. این رویکرد از نگرانی‌های معرفت‌شناختی و متافیزیکی (مانند ماهیت واقعیات اجتماعی) به نفع وضوح روش‌شناختی، بازتولیدپذیری، قابلیت اعتماد (پایایی) و روایی اجتناب می‌کند. این اثبات‌گرایی کم و بیش مترادف با پژوهش کمی است و بنابراین در عمل فقط شبیه اثبات‌گرایی قدیمی‌تر است. از آنجایی که هیچ تعهد فلسفی صریحی ندارد، ممکن است دست‌اندرکاران آن به هیچ مکتب فکری خاصی تعلق نداشته باشند. جامعه‌شناسی مدرن از این نوع اغلب به پل لازارسفلد نسبت داده می‌شود، که پیشگام مطالعات پیمایشی در مقیاس بزرگ بود و تکنیک‌های آماری را برای تجزیه و تحلیل آنها توسعه داد. این رویکرد خود را به آن چیزی نشان می‌دهد که رابرت کی. مرتن، نظریه برد متوسط می‌خواند: گزاره‌های انتزاعی که به جای شروع با یک ایده انتزاعی از یک کل اجتماعی، از فرضیه‌های جدا شده و قانونمندی‌های تجربی تعمیم می‌دهند. ضد اثبات‌گرایی فیلسوف آلمانی هگل معرفت‌شناسی تجربه‌گرای سنتی را که آن را غیر انتقادی رد می‌کرد و جبرگرایی را که بیش از حد مکانیکی می‌نگرید، نقد کرد. روش‌شناسی کارل مارکس از دیالکتیک‌گرایی هگلی وام گرفته شده‌است ولی همچنین اثبات‌گرایی را به نفع تحلیل انتقادی رد می‌کند. به دنبال تکمیل کسب تجربی «واقعیات» با حذف توهمات است. او باورمند بود که ظواهر نیاز به نقد دارند نه اینکه صرفاً مستندسازی شوند. هرمنوتیک‌گرایان اولیه مانند ویلهلم دیلتای پیشگام تمایز بین علوم طبیعی با ('علوم انسانی' و اجتماعی) بودند. فیلسوفان مختلف نوکانتی، پدیدارشناسان و دانشمندان بشر بیشتر نظریه‌پردازی کردند که چگونه تحلیل جهان اجتماعی با جهان طبیعی به دلیل جنبه‌های پیچیده غیرقابل تقلیل جامعه انسانی، فرهنگ و هستی متفاوت است. در متون توسعه علوم اجتماعی و به‌ویژه جامعه‌شناسی ایتالیایی، مخالفت‌هایی با اولین پایه‌گذاری این رشته وجود دارد که توسط فلسفه نظری مطابق با گرایش‌های ضد علمی وجود دارد که با نقد اثبات‌گرایی و تکامل‌گرایی به بلوغ رسیده‌اند؛ بنابراین یک سنت پیشرو برای تثبیت خود تلاش می‌کند. در آغاز سده بیستم، اولین نسل از جامعه‌شناسان آلمانی رسماً روش شناختی ضد اثبات‌گرایی را معرفی و پیشنهاد کردند که پژوهش باید روی هنجارها، ارزش‌ها، نمادها و فرآیندهای اجتماعی انسان متمرکز شود. از منظر ذهنی قاطعانه نگریسته شود. ماکس وبر استدلال می‌کرد جامعه‌شناسی ممکن است به‌طور ساده به عنوان یک علم توصیف شود زیرا قادر به شناسایی روابط علّی «کنش اجتماعی» انسان است. - به ویژه در میان «سنخ آرمانی» یا ساده‌سازی‌های فرضی پدیده‌های اجتماعی پیچیده. با این حال، وبر به عنوان یک غیر اثبات‌گرا به دنبال روابطی بود که به اندازه روابطی که دانشمندان علوم طبیعی دنبال می‌کردند، «تاریخی، تغییرناپذیر یا تعمیم‌پذیر» نیستند. جامعه‌شناس آلمانی، فردیناند تونیس با کار خود در مورد «گمنشافت و گزلشافت» یعنی اجتماع و جامعه. تونیس خط مشخصی بین قلمرو مفاهیم و واقعیت کنش اجتماعی مشخص کرد: اولی را باید بدیهی و به شیوه ای قیاسی («جامعه‌شناسی محض») بررسی کرد، در حالی که دومی به صورت تجربی و استقرایی («جامعه‌شناسی کاربردی»). [جامعه‌شناسی] … علمی است که هدف آن تفسیر «معنای کنش اجتماعی» و در نتیجه ارائه «توضیح علّی» از طریق «پیشرفت» و «پیامدها» است که تولید می‌کند. منظور از «کنش» در این تعریف، رفتار انسانی است زمانی که و به میزانی که کنشگر یا کنشگران آن را «به لحاظ ذهنی معنادار» ببینند. معنایی که به آن اشاره می‌کنیم ممکن است یکی باشد: الف) معنای واقعی مورد نظر یک عامل منفرد در یک موقعیت تاریخی خاص یا توسط تعدادی از عوامل به‌طور میانگین تقریبی در یک مجموعه معین از موارد، یا ب) معنای منسوب به عامل یا عوامل، به عنوان انواع، در نوع خالص که به صورت انتزاعی ساخته شده‌است. در هیچ‌یک از این دو مورد، با معیارهای متافیزیکی، نباید «معنا» را به نحوی عینی درست یا صحیح تصور کرد. این تفاوت بین علوم تجربی عمل است، مانند جامعه‌شناسی و تاریخ و هر نوع رشته «پیشین»، همانند فقه، منطق، اخلاق یا زیبایی‌شناسی که هدف آنها استخراج معنای «صحیح» یا «معتبر» از موضوع آنهاست. ماکس وبر: «ماهیت کنش اجتماعی»، (۱۹۲۲)، ص ۷ هم وبر و هم جورج زیمل پیشگام روش تفهم (یا تفسیری) در علوم اجتماعی بود. فرآیندی سیستماتیک که طی آن یک ناظر بیرونی تلاش می‌کند تا با یک گروه فرهنگی خاص، یا مردم بومی، بر اساس شرایط خود و از دیدگاه خود ارتباط برقرار کند. به ویژه از طریق کار زیمل، جامعه‌شناسی ویژگی ممکنی فراتر از جمع‌آوری داده‌های اثبات‌گرایی یا نظام‌های بزرگ و جبرگرایانه حقوق ساختاری پیدا کرد. زیمل که در طول زندگی خود نسبتاً از آکادمی جامعه‌شناسی جدا شده بود، تحلیل‌های خاصی از مدرنیته ارائه کرد. بیشتر یادآور نویسندگان پدیدارشناختی و اگزیستانسیال است تا کنت یا دورکیم، و توجه خاصی به اشکال و امکانات فردیت اجتماعی دارد. جامعه‌شناسی او درگیر یک پژوهش نوکانتی در مورد محدودیت‌های ادراک بود، با این پرسش که "جامعه چیست؟"در کنایه‌ای مستقیم به پرسش کانت طبیعت چیست؟ عمیق‌ترین مسایل زندگی مدرن ناشی از تلاش فرد برای حفظ استقلال و فردیت وجودی خود در برابر قدرت‌های حاکمه جامعه، در برابر وزن میراث تاریخی و فرهنگ و تکنیک بیرونی زندگی است. تضاد نمایانگر مدرن‌ترین شکل تضادی است که انسان بدوی باید برای وجود جسمانی خود با طبیعت ادامه دهد. سده هجدهم ممکن است خواستار رهایی از تمام پیوندهایی باشد که به‌طور تاریخی در سیاست، مذهب، اخلاق و اقتصاد رشد کرده‌است تا اجازه دهد فضیلت طبیعی اولیه انسان، که در همه برابر است، بدون بازداری توسعه یابد. سده نوزدهم ممکن است علاوه بر آزادی انسان، فردیت او (که با تقسیم کار مرتبط است) و دستاوردهای او را که او را منحصر به فرد و ضروری می‌کند، ارتقا دهد ولی در عین حال او را بیش از پیش به فعالیت‌های مکمل دیگران وابسته می‌کند. فریدریش نیچه ممکن است مبارزه بی‌امان فرد را پیش نیاز رشد کامل خود می‌دانست، در حالی که سوسیالیسم همان چیزی را در سرکوب همه رقابت‌ها یافت. - ولی در هر یک از اینها همان انگیزه اساسی کار می‌کرد یعنی مقاومت فرد در برابر تسطیح شدن، بلعیده شدن در مکانیسم اجتماعی -تکنولوژیکی. جورج زیمل: کلان‌شهر و زندگی ذهنی، (۱۹۰۳) مقدمات رشته دانشگاهی نخستین گروه رسمی جامعه‌شناسی در جهان در سال ۱۸۹۲ توسط آلبیون وودبری اسمال - به دعوت ویلیام رینی هارپر در دانشگاه شیکاگو تأسیس شد. نشریه جامعه‌شناسی آمریکا اندکی پس از آن در سال ۱۸۹۵ نیز توسط اسمال تأسیس شد. با این حال، نهادینه‌سازی جامعه‌شناسی به‌عنوان یک رشته دانشگاهی، عمدتاً توسط امیل دورکیم رهبری شد که اثبات گرایی را به‌عنوان پایه‌ای برای پژوهش اجتماعی عملی توسعه داد. در حالی که دورکیم بسیاری از جزئیات فلسفه کنت را رد کرد ولی روش آن را حفظ و اصلاح نمود و باورمند بود علوم اجتماعی ادامه منطقی علوم طبیعی در قلمرو فعالیت‌های انسانی است و اصرار داشت که تا حد ممکن رویکردهای عینیت، خردگرایی و علیت را حفظ کنند. دورکیم اولین بخش جامعه‌شناسی اروپایی را در دانشگاه بوردو در سال ۱۸۹۵ راه‌اندازی کرد و کتاب «قواعد روش جامعه‌شناسی» را در سال ۱۸۹۵ منتشر ساخت. برای دورکیم، جامعه‌شناسی را می‌توان به عنوان «علم پیدایش و کارکرد نهادها» توصیف کرد. تک‌نگاری دورکیم در کتاب خودکشی (۱۸۹۷) توسط جامعه‌شناسان معاصر اثری اساسی در تحلیل آماری به حساب می‌آید. کتاب «خودکشی» مطالعه موردی تغییرات در میزان خودکشی در میان جمعیت‌های کاتولیک و پروتستان است و برای تمایز تحلیل جامعه‌شناختی از روان‌شناسی یا فلسفه به کار می‌رود. همچنین سهم چشمگیری در مفهوم نظری کارکردگرایی ساختاری داشت. او با بررسی دقیق آمار خودکشی در مناطق مختلف پلیس تلاش کرد تا آن را نشان دهد جوامع کاتولیک نرخ خودکشی کمتری نسبت به پروتستان‌ها دارند، چیزی که او به دلایل اجتماعی (در مقابل عوامل فردی یا روانی) نسبت داد. او مفهوم عینی «از نوع خودش»، «واقعیت‌های اجتماعی» را توسعه داد تا یک موضوع تجربی منحصر به فرد را برای مطالعه علم جامعه‌شناسی ترسیم کند. او از طریق چنین مطالعاتی اظهار داشت جامعه‌شناسی می‌تواند تعیین کند آیا هر جامعه‌ای «سالم» یا «آسیب‌شناسانه» است و به دنبال اصلاحات اجتماعی برای نفی فروپاشی ارگانیک یا «آنومی اجتماعی است». جامعه‌شناسی به‌سرعت به‌عنوان پاسخی آکادمیک به چالش‌های مدرنیته، مانند صنعتی‌شدن، شهرنشینی، سکولارسازی و فرایند «عقلانیت تکامل یافت. این رشته در قاره اروپا غالب بود و انسان‌شناسی بریتانیا و آمار عموماً در مسیری جداگانه دنبال می‌شوند. با این حال، در آغاز سده بیستم، بسیاری از نظریه‌پردازان در جهان انگلیسی‌زبان فعال بودند. تعداد کمی از جامعه‌شناسان اولیه به‌طور دقیق به این موضوع محدود می‌شدند و با اقتصاد، فقه، روان‌شناسی و فلسفه نیز تعامل داشتند و نظریه‌هایی در زمینه‌های مختلف به کار می‌رفتند. از بدو پیدایش، معرفت‌شناسی جامعه‌شناختی، روش‌ها و چارچوب‌های پژوهش به‌طور چشمگیری گسترش یافته و از هم جدا شده‌است. دورکیم، مارکس، و دیگر نظریه‌پرداز آلمانی ماکس وبر معمولاً به عنوان سه معمار اصلی جامعه‌شناسی ذکر می‌شوند. هربرت اسپنسر، ویلیام گراهام سامنر، لستر فرانک وارد، ویلیام ادوارد برگهارت دیو بویس، ویلفردو پارتو، الکسیس دو توکویل، ورنر زمبارت، تورشتاین وبلن، فردیناند تونیس، جورج زیمل، جین آدامز و کارل مانهایم اغلب در برنامه‌های درسی دانشگاهی به عنوان نظریه‌پردازان بنیانگذار گنجانده شده‌اند. برنامه‌های درسی ممکن است شامل شارلوت پرکینز گیلمن، ماریان وبر، هریت مارتینو و فریدریش انگلس به عنوان بنیانگذاران سنت فمینیستی در جامعه‌شناسی باشد. هر چهره کلیدی با دیدگاه و جهت‌گیری نظری خاصی همراه است. مارکس و انگلس ظهور جامعه مدرن را بیش از هر چیز با توسعه سرمایه‌داری مرتبط می‌دانند. از نظر دورکیم این امر به ویژه با صنعتی شدن و تقسیم کار اجتماعی جدید مرتبط بود که این امر به وجود آمد. از نظر وبر، این امر با ظهور یک روش متمایز از تفکر، محاسبه عقلانی ارتباط داشت که او با اخلاق پروتستانی مرتبط می‌دانست. (کم و بیش چیزی که مارکس و انگلس در قالب آن «امواج یخی محاسبات خودپرستانه» از آن صحبت می‌کنند) گیدنز اخیراً آثار این جامعه‌شناسان کلاسیک بزرگ را در کنار هم، «نگاهی چند بعدی به نهادهای مدرنیته» توصیف کرده‌است. که نه تنها بر سرمایه‌داری و صنعت‌گرایی به عنوان نهادهای کلیدی مدرنیته تأکید می‌کند، بلکه بر «نظارت» (به معنای «کنترل اطلاعات و نظارت اجتماعی») و «قدرت نظامی» (کنترل ابزار خشونت در زمینه صنعتی شدن جنگ) تأکید می‌کند. جان هریس: دومین تحول بزرگ؟ سرمایه‌داری در پایان سده بیستم، ۱۹۹۲ توسعه‌های بیشتر نخستین دوره دانشکدهٔ «جامعه‌شناسی» در ایالات متحده در دانشگاه ییل در سال ۱۸۷۵ توسط ویلیام گراهام سامنر تدریس شد. در سال ۱۸۸۳ لستر فرانک وارد که بعدها اولین رئیس انجمن جامعه‌شناسی آمریکا (ASA) شد، با حمله به جامعه‌شناسی آزاد هربرت اسپنسر و سامنر، کتاب «جامعه‌شناسی پویا – یا علوم اجتماعی کاربردی را بر اساس جامعه‌شناسی ایستا و علوم کمتر پیچیده» منتشر کرد. کتاب ۱۲۰۰ صفحه‌ای وارد به عنوان منبع اصلی در بسیاری از دوره‌های اولیه جامعه‌شناسی آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۸۹۰، قدیمی‌ترین دوره مستمر آمریکایی در سنت مدرن در دانشگاه کانزاس با سخنرانی فرانک ویلسون بلکمار آغاز شد. گروه جامعه‌شناسی در دانشگاه شیکاگو در سال ۱۸۹۲ توسط آلبیون وودبری اسمال تأسیس شد که نخستین کتاب درسی جامعه‌شناسی را با نام مقدمه‌ای بر مطالعه جامعه در سال ۱۸۹۴ منتشر کرد. جورج هربرت مید و چارلز کولی که در سال ۱۸۹۱ در دانشگاه میشیگان (با جان دیویی) مراوده داشتند، در سال ۱۸۹۴ به شیکاگو نقل مکان کردند. تأثیر آنها منجر به پیدایش روان‌شناسی اجتماعی و کنش متقابل نمادین مکتب شیکاگو شد.«نشریه جامعه‌شناسی آمریکا» در سال ۱۸۹۵ و پس از آن ASA در سال ۱۹۰۵ تأسیس و منتشر شد. «کانون کلاسیک» جامعه‌شناختی با صدرنشینی امیل دورکیم و ماکس وبر تا حدی مدیون تالکوت پارسونز است که هر دو را به مخاطبان آمریکایی معرفی نمود. پارسونز سنت جامعه‌شناختی را تحکیم بخشید و دستور کار جامعه‌شناسی آمریکایی را در نقطه‌ای تنظیم کرد که سریع‌ترین رشد انضباطی آن را داشت. جامعه‌شناسی در ایالات متحده از نظر تاریخی کمتر از همتای اروپایی خود تحت تأثیر مارکسیسم بود و تا به امروز به‌طور گسترده‌ای در رویکرد آماری خود باقی مانده‌است. نخستین گروه جامعه‌شناسی که در بریتانیا تأسیس شد به سال ۱۹۰۴ برمی‌گردد که در مدرسه اقتصاد لندن و علوم سیاسی (محل مجله جامعه‌شناسی بریتانیا) پای‌گذاری شد. لئونارد هابهاوس و ادوارد وسترمارک در سال ۱۹۰۷ مدرس این رشته در دانشگاه لندن شدند. از هریت مارتینو، مترجم انگلیسی آثار کنت، به عنوان اولین جامعه‌شناس زن نام برده شده‌است. در سال ۱۹۰۹ در آلمان، انجمن جامعه‌شناسی آلمان توسط فردیناند تونیس و ماکس وبر و دیگران تأسیس شد. وبر در سال ۱۹۱۹ نخستین بخش جامعه‌شناسی را در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ در آلمان با ارائه یک جامعه‌شناسی ضد اثبات‌گرایی جدید تأسیس کرد. در سال ۱۹۲۰ در لهستان، فلوریان زنانیتسکی نخستین بخش جامعه‌شناسی در لهستان را راه‌اندازی کرد. «مؤسسه تحقیقات اجتماعی» در دانشگاه گوته فرانکفورت (که بعدها به مکتب فرانکفورت نظریه انتقادی تبدیل شد) در سال ۱۹۲۳ تأسیس گردید. همکاری بین‌المللی در جامعه‌شناسی در سال ۱۸۹۳ آغاز شد، زمانی که رنه ورمز (۸ دسامبر ۱۸۶۹–۱۲ فوریه ۱۹۲۶) حسابرس فرانسوی مؤسسه بین‌المللی جامعه‌شناسی» را تأسیس نمود، مؤسسه‌ای که بعدها توسط انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی (ISA) که در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد، تحت‌الشعاع قرار گرفت. سنت‌های نظری نظریه کلاسیک رشته معاصر جامعه‌شناسی از لحاظ نظری چند پارادایمی است مطابق با استدلال‌های نظریه اجتماعی کلاسیک. رندال کالینز نظریه جامعه‌شناختی که به خوبی استناد شده‌است به‌طور عطف به ماسبق، نظریه پردازان مختلف را متعلق به چهار سنت نظری می‌داند: کارکردگرایی، تضاد، کنش متقابل نمادین و فایده‌گرایی. بر این اساس، نظریه جامعه‌شناسی مدرن عمدتاً از رویکردهای کارکردگرا (دورکیم) و تضاد (مارکس و وبر) به ساختار اجتماعی، و همچنین از رویکردهای کنش متقابل نمادین به نظریه کنش متقابل اجتماعی، مانند ساختاری در سطح خرد (جورج زیمل) سرچشمه می‌گیرد) و دیدگاه پراگماتیست (جورج هربرت مید، چارلز کولی)؛ فایده‌گرایی (مشهور به نظریه انتخاب عقلانی یا نظریه مبادله اجتماعی)، اگرچه اغلب با اقتصاد مرتبط است، یک سنت تثبیت شده در نظریه جامعه‌شناختی است. در نهایت، همان‌طور که توسط ریوین کانل، سنتی که اغلب فراموش می‌شود سنت داروینیسم اجتماعی است که منطق تکامل بیولوژیکی داروینی را برای مردم و جوامع اعمال می‌کند. این سنت اغلب با کارکردگرایی کلاسیک همسو است و زمانی موضع نظری غالب در جامعه‌شناسی آمریکایی بود., با چندین بنیانگذار جامعه‌شناسی، در درجه اول هربرت اسپنسر، لستر فرانک وارد و ویلیام گراهام سامنر مرتبط است. نظریه جامعه‌شناسی معاصر ردپایی از هر یک از این سنت‌ها را حفظ کرده‌است و به هیچ وجه متقابل نیستند. کارکردگرایی یک پارادایم تاریخی گسترده هم در جامعه‌شناسی و هم در انسان‌شناسی است، کارکردگرایی به ساختار اجتماعی - که توسط نظریه‌پردازان کلاسیک به عنوان سازمان اجتماعی یاد می‌شود - با توجه به کل و همچنین موارد ضروری می‌پردازد. عملکرد عناصر تشکیل دهنده کل یک قیاس رایج (که توسط هربرت اسپنسر متداول شده‌است) این است که هنجارها و نهادها را به‌عنوان «ارگان‌هایی» در نظر بگیریم که در جهت عملکرد صحیح کل «پیکر» جامعه کار می‌کنند. این دیدگاه در اثبات‌گرایی اولیه جامعه‌شناختی کنت مستتر بود ولی با توجه به قوانین ساختاری قابل مشاهده، کاملاً توسط دورکیم نظریه‌پردازی شد. کارکردگرایی همچنین در کار نظریه‌پردازانی مانند مارسل موس، برونیسلاو مالینوفسکی و آلفرد رادکلیف براون مبنایی انسان‌شناختی دارد. در کاربرد خاص دومی است که با پیشوند «ساختاری» پدیدار شد. نظریه کارکردگرایی کلاسیک عموماً با گرایش به قیاس بیولوژیکی و مفاهیم تکامل‌گرایی اجتماعی متحد می‌شود، به این صورت که شکل اساسی جامعه در پیچیدگی افزایش می‌یابد و آن اشکال سازمان اجتماعی که همبستگی را ترویج می‌کنند، سرانجام بر بی‌سازمانی اجتماعی غلبه می‌کنند. همان‌طور که آنتونی گیدنز می‌گوید: تفکر کارکردگرا، از کنت به بعد، به‌ویژه به زیست‌شناسی به‌عنوان علمی نگاه کرده‌است که نزدیک‌ترین و سازگارترین مدل را برای علوم اجتماعی ارائه می‌کند، زیست‌شناسی برای ارائه راهنمای مفهوم‌سازی ساختار و عملکرد نظام‌های اجتماعی و تجزیه و تحلیل فرآیندهای تکامل از طریق مکانیسم‌های سازگاری اتخاذ شده‌است. کارکردگرایی به شدت بر برتری جهان اجتماعی بر اجزای منفرد آن (یعنی بازیگران سازنده آن، سوژه‌های انسانی) تأکید می‌کند. نظریه تضاد نظریه‌های کارکردگرا بر «نظام‌های منسجم» تأکید می‌کنند و اغلب با «نظریه‌های تضاد» که نظام اجتماعی - سیاسی فراگیر را نقد می‌کنند یا بر نابرابری بین گروه‌های خاص تأکید می‌کنند، در تقابل قرار می‌گیرند. نقل قول‌های زیر از دورکیم: و مارکس تجسم نابرابری‌های سیاسی و همچنین نظری بین تفکر کارکردگرا و تضاد به ترتیب: هدف‌گذاری برای تمدنی فراتر از تمدنی که توسط پیوند محیط اطراف ممکن شده‌است، منجر به بیماری رها شدنی در جامعه ای که در آن زندگی می‌کنیم، خواهد شد. تضعیف سلامت. امیل دورکیم: درباره تقسیم کار اجتماعی، [۱۸۹۳] تاریخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته، تاریخ مبارزات طبقاتی است. آزاده و برده، پاتریسین و پلبی، ارباب و رعیت، استادکار و کاردان، در یک کلمه، ستمگر و ستمدیده، در تقابل دائمی با یکدیگر ایستادند، مبارزه ای بی وقفه، اکنون پنهان، اکنون آشکار، مبارزه‌ای که هر بار به پایان می‌رسید، یا به بازسازی انقلابی جامعه در کل، یا در ویرانی مشترک طبقات متخاصم. کارل مارکس و فریدریش انگلس|مانیفست حزب کمونیست، [۱۸۴۸] کنش متقابل نمادین کنش متقابل نمادین - اغلب با کنش متقابل‌گرایی، پدیدارشناسی، نمایشی، تفسیرگرایی - یک رویکرد جامعه‌شناختی است که بر معانی ذهنی و آشکار شدن تجربی فرآیندهای اجتماعی تأکید می‌کند که عموماً از طریق تحلیل خرد قابل دسترسی است. این سنت در مکتب شیکاگو دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ ظهور کرد که پیش از جنگ جهانی دوم «مرکز پژوهش‌های جامعه‌شناسی و تحصیلات تکمیلی» بود. این رویکرد بر ایجاد چارچوبی برای ساختن نظریه ای متمرکز است که جامعه را محصول تعاملات روزمره افراد می‌داند. جامعه چیزی نیست جز واقعیت مشترکی که مردم در تعامل با یکدیگر می‌سازند. این رویکرد افراد را در حال تعامل در محیط‌های بی‌شماری با استفاده از ارتباطات نمادین برای انجام وظایف در دست می‌بیند؛ بنابراین، جامعه موزاییکی پیچیده و دائماً در حال تغییر از معانی ذهنی است. برخی از منتقدان استدلال می‌کنند این رویکرد فقط به آنچه در یک جایگاه اجتماعی خاص روی می‌دهد نگاه می‌کند و تأثیراتی را نادیده می‌گیرد که فرهنگ، نژاد یا جنسیت (یعنی ساختارهای اجتماعی - تاریخی) ممکن است در آن موقعیت داشته باشد. برخی از جامعه‌شناسان مهم مرتبط با این رویکرد عبارتند از ماکس وبر، جورج هربرت مید، اروینگ گافمن، جورج هومنز و پیتر بلاو. همچنین در این سنت است که رویکرد رادیکال - تجربی انسان‌شناسی از کار هارولد گارفینکل پدیدار می‌شود. فایده‌گرایی فایده‌گرایی اغلب به عنوان نظریه مبادله اجتماعی یا نظریه انتخاب عقلانی در زمینه جامعه‌شناسی شناخته می‌شود. این سنت تمایل دارد به عاملیت کنشگران عقلانی فردی امتیاز دهد و فرض می‌کند افراد در تعاملات همیشه به دنبال حداکثر کردن منافع شخصی خود هستند. همان‌طور که توسط جاش ویتفورد استدلال می‌شود، کنشگران منطقی دارای چهار عنصر اساسی فرض می‌شوند: دانش جایگزین‌ها؛ دانش یا باورهایی در مورد پیامدهای جایگزین‌های مختلف؛ ترتیب اولویت‌ها نسبت به نتایج؛ و یک قانون تصمیم‌گیری، برای انتخاب از بین گزینه‌های ممکن. نظریه مبادله به‌طور خاص به کار جورج هومنز، پیتر بلاو و ریچارد امرسون نسبت داده می‌شود. جامعه‌شناسان سازمانی جیمز جی. مارچ و هربرت الکساندر سایمون خاطر نشان کردند که عقلانیت یک فرد توسط زمینه یا محیط سازمانی محدود می‌شود. دیدگاه فایده‌گرایانه در جامعه‌شناسی، به‌ویژه در اواخر سده بیستم با کار رئیس سابق انجمن جامعه‌شناسی آمریکا جیمز ساموئل کلمن احیا شد. نظریه اجتماعی سده بیستم به دنبال افول نظریه‌های تکامل اجتماعی-فرهنگی در ایالات متحده، اندیشه کنش متقابل‌گرایانه مکتب شیکاگو بر جامعه‌شناسی آمریکا مسلط شد. همان‌طور که انسلم استراوس توضیح می‌دهد: ما فکر نمی‌کردیم که کنش متقابل نمادین یک دیدگاه در جامعه‌شناسی باشد، ما فکر می‌کردیم جامعه‌شناسی است. علاوه بر این، پراگماتیسم فلسفی و روان‌شناختی این سنت را پایه‌گذاری کرد. پس از جنگ جهانی دوم، جریان اصلی جامعه‌شناسی با پژوهش و بررسی پل لازارسفلد در دانشگاه کلمبیا و نظریه‌پردازی کلی پیتیریم سوروکین و به دنبال آن تالکوت پارسونز در دانشگاه هاروارد ادامه یافت. در نهایت، «شکست دپارتمان‌های شیکاگو، کلمبیا و ویسکانسین [جامعه‌شناسی] در ایجاد تعداد چشمگیری از دانشجویان دانش‌آموخته علاقمند و متعهد به نظریه عمومی در سال‌های ۱۹۳۶–۱۹۴۵ به نفع بخش هاروارد بود.» هنگامی که پارسونز بر نظریه عمومی تسلط پیدا کرد، عمدتاً به جامعه‌شناسی اروپایی ارجاع می‌داد - تقریباً به‌طور کامل استناد به سنت آمریکایی تکامل اجتماعی-فرهنگی و همچنین عمل‌گرایی حذف شد. علاوه بر تجدید نظر پارسونز در قانون جامعه‌شناختی (که شامل مارشال، پارتو، وبر و دورکیم می‌شد)، فقدان چالش‌های نظری از سوی بخش‌های دیگر سبب رشد جنبش ساختاری-کارکردگرایی پارسونز شد که در دهه ۱۹۵۰ به اوج خود رسید ولی در دهه ۱۹۶۰ به‌شدت افول کرد. در دهه ۱۹۸۰، اکثر دیدگاه‌های کارکردگرایی در اروپا به‌طور گسترده با رویکردهای نظریه تضاد جایگزین شدند. و برای بسیاری از افراد در این رشته، کارکردگرایی مثل یک دودو مرده در نظر گرفته شد: به گفته آنتونی گیدنز: اجماع ارتدکس در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ خاتمه یافت، زیرا نقطه میانی مشترک با دیدگاه‌های رقیب دیگر جای خود را گرفت و با انواع گیج کننده از دیدگاه‌های رقیب جایگزین شد. این سومین «نسل» نظریه اجتماعی شامل رویکردهای الهام گرفته از پدیدارشناسی، نظریه انتقادی، روش‌شناسی مردمی، کنش متقابل نمادین، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، و نظریه‌های نوشته شده در سنت هرمنوتیک و معمولی فلسفه زبان. پکس ویسکانسانا در حالی که برخی از رویکردهای تضاد نیز در ایالات متحده محبوبیت یافتند، در عوض، جریان اصلی این رشته به سوی انواع نظریه‌های برد متوسط جهت‌گیری تجربی، بدون جهت‌گیری نظری فراگیر، یا «کلان» تغییر کرد. جان لوی مارتین از این عصر طلایی وحدت روش شناختی و آرامش نظری به عنوان پکس ویسکانسانا یاد می‌کند، همان‌طور که ترکیب گروه جامعه‌شناسی در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون را منعکس می‌کند: دانشمندان متعددی که با اختلاف کمی روی طرح‌های جداگانه کار می‌کنند. عمر لیزاردو، پکس ویسکانسانا را به عنوان یک راه حل با طعم غرب متوسط، مرتونی جنگ‌های نظریه / روش توصیف می‌کند که در آن [جامعه‌شناسان] همگی روی حداقل دو فرضیه کاری توافق داشتند: ۱. نظریه کلان اتلاف وقت است و ۲. نظریه خوب باید خوب باشد که با آن فکر کنید یا در سطل زباله فرورود. علیرغم بیزاری از نظریه کلان در نیمه دوم سده بیستم، چندین سنت جدید ظهور کرده‌است که ترکیبات مختلفی را پیشنهاد می‌کند: ساختارگرایی، پساساختارگرایی، جامعه‌شناسی فرهنگی و نظریه سیستم‌ها. ساختارگرایی جنبش ساختارگرایی اساساً برگرفته از آثار دورکیم است که توسط دو پژوهشگر اروپایی تفسیر شده‌است: آنتونی گیدنز، جامعه‌شناس که نظریه ساختاربندی او بر نظریه زبان‌شناسی فردیناند دو سوسور و کلود لوی استروس، انسان‌شناس تکیه می‌کند. در این زمینه، «ساختار» به «ساختار اجتماعی» اشاره نمی‌کند بلکه به درک نشانه‌شناختی فرهنگ انسانی به عنوان یک نظام نشانه‌ها اشاره دارد. می‌توان چهار اصل اساسی ساختارگرایی را مشخص کرد: ساختار چیزی است که ساختار یک کل را تعیین می‌کند. ساختارگرایان باورمندند هر نظامی، ساختاری دارد. ساختارگرایان به قوانین «ساختاری» علاقمند هستند که به جای تغییرات، با همزیستی سروکار دارند. ساختارها چیزهای واقعی در زیر سطح یا ظاهر معنا هستند. سنت دوم تفکر ساختارگرایانه، همزمان با گیدنز، از مکتب آمریکایی تحلیل شبکه‌های اجتماعی در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ توسط گروه روابط اجتماعی هاروارد به رهبری هریسون وایت و شاگردانش پدیدار شد. این سنت تفکر ساختارگرایانه استدلال می‌کند ساختار اجتماعی به جای نشانه‌شناسی، شبکه‌هایی از روابط اجتماعی الگو است. این مکتب فکری از مفاهیم ساختار استفاده می‌کند که توسط انسان‌شناس معاصر، لوی استروس و رادکلیف براون نظریه‌پردازی شده‌است. برخی از آن به عنوان «ساختارگرایی شبکه‌ای» یاد کنید و آن را برابر با «ساختارگرایی بریتانیایی» در برابر «ساختارگرایی فرانسوی» لوی استروس قرار دهید. پساساختارگرایی اندیشه پساساختارگرایی در ساخت نظریه اجتماعی به رد فرضیات «اومانیستی» تمایل داشته‌است. میشل فوکو در کتاب «الفاظ و اشیا: باستان‌شناسی علوم انسانی» نقد مهمی ارائه می‌کند، هرچند یورگن هابرماس (۱۹۸۶) و ریچارد رورتی (۱۹۸۶) هر دو استدلال کرده‌اند فوکو صرفاً چنین نظام فکری را با دیگری جایگزین می‌کند. گفت‌وگو بین این روشنفکران، روندی را در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که در آن مکاتب خاصی از جامعه‌شناسی و فلسفه با هم تلاقی می‌کنند. موضع ضد اومانیست با نظریه «پست مدرنیسم» مرتبط است، اصطلاحی که در زمینه‌های خاص برای توصیف یک «عصر» یا «پدیده» استفاده می‌شود ولی گاهی به عنوان یک «روش» تعبیر می‌شود. مسایل نظری مرکزی در مجموع، در مورد مسایل محوری نظریه جامعه‌شناسی، که عمدتاً از سنت‌های نظری کلاسیک به ارث رسیده‌اند، اجماع قوی وجود دارد. این اجماع چنین است: چگونه می‌توان سه دوگانگی «بزرگ» زیر را پیوند داد، فراتر رفت یا کنار آمد: عینی‌گرایی و ذهنی‌گرایی، که با دانش سروکار دارند؛ ساختار و عاملیت، که با کنش سروکار دارند؛ و همزمانی و درزمانی که با زمان سروکار دارند. در نهایت، نظریه جامعه‌شناسی اغلب با مسئله یکپارچه‌سازی یا فراتر رفتن از شکاف بین پدیده‌های اجتماعی خرد، میانی و کلان دست و پنجه نرم می‌کند که زیرمجموعه‌ای از هر سه مسئله اصلی است. ذهنیت و عینیت مسئله ذهنیت و عینیت را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: نگرانی در مورد امکانات عمومی کنش‌های اجتماعی، و مشکل خاص دانش علمی اجتماعی. در حالت اول، امر ذهنی اغلب (اگرچه نه لزوما) با فرد، و مقاصد و تفاسیر فرد از عینی برابر می‌شود. هدف غالباً هر اقدام یا نتیجه عمومی یا خارجی در نظر گرفته می‌شود، که به اندازه جامعه است؛ بنابراین، یک سؤال اولیه برای نظریه‌پردازان اجتماعی این است که چگونه دانش در طول زنجیره ذهنی- عینی- ذهنی بازتولید می‌شود، یعنی می‌گویند: چگونه بین الاذهانی به دست می‌آید؟ در حالی که، از نظر تاریخی، روش‌های کیفی سعی کرده‌اند تفاسیر ذهنی را از بین ببرند، روش‌های پیمایش کمی نیز تلاش می‌کنند تا ذهنیت‌های فردی را به تصویر بکشند. همچنین، برخی از روش‌های کیفی رویکردی ریشه‌ای به توصیف عینی دارند درون‌جا. توجه اخیر به دانش علمی از این واقعیت ناشی می‌شود که یک جامعه‌شناس بخشی از همان موضوعی است که به دنبال توضیح آن هستند، همان‌طور که بوردیو توضیح می‌دهد: ساختار و عاملیت، که گاهی به عنوان جبرگرایی در برابر اراده‌گرایی نامیده می‌شود. یک بحث هستی شناختی پایدار در نظریه اجتماعی شکل می‌دهد: آیا ساختارهای اجتماعی رفتار فرد را تعیین می‌کند یا عاملیت انسانی؟ در این زمینه، عاملیت به ظرفیت افراد برای عمل مستقل و انتخاب آزاد اشاره دارد، در حالی که ساختار به عوامل محدود کننده مربوط می‌شود. یا بر انتخاب‌ها و اعمال افراد (مثلاً طبقه اجتماعی، مذهب، جنسیت، قومیت و غیره) تأثیر بگذارد. بحث بر سر تقدم ساختار یا عاملیت به هسته معرفت‌شناسی جامعه‌شناختی مربوط می‌شود (یعنی جهان اجتماعی از چه چیزی ساخته شده‌است؟، علت در جهان اجتماعی چیست و معلول چیست؟). یک پرسش همیشگی در این بحث، بازتولید اجتماعی است: چگونه ساختارها (مخصوصاً ساختارهای تولید نابرابری) از طریق انتخاب افراد بازتولید می‌شوند؟ همزمانی و درزمانی همزمانی و درزمانی (یا «ایستایی» و «پویایی») در نظریه اجتماعی، اصطلاحاتی هستند که به تمایزی اشاره دارند که از طریق کار لوی استروس پدیدار شد که او نیز آن را از زبان‌شناسی فردیناند دو سوسور به ارث برده‌است. همزمانی لحظاتی از زمان را برای تحلیل برش می‌دهد، بنابراین تحلیلی از واقعیت اجتماعی ایستا است. از سوی دیگر، درزمانی تلاش می‌کند تا دنباله‌های پویا را تحلیل کند. به پیروی از سوسور، همزمانی به پدیده‌های اجتماعی به عنوان یک مفهوم ثابت مانند یک «زبان» اشاره می‌کند، در حالی که درزمانی به فرآیندهای آشکار مانند «گفتار» واقعی اشاره می‌کند. در مقدمه آنتونی گیدنز بر «مسایل مرکزی در نظریه اجتماعی»، او می‌نویسد «برای بیآن وابستگی متقابل کنش و ساختار… باید روابط مکانی - زمانی را درک کنیم که در ساختار همه تعاملات اجتماعی نهفته‌است.» و مانند ساختار و عاملیت، زمان برای بحث بازتولید اجتماعی ضروری است. از نظر جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی تاریخی اغلب برای تحلیل زندگی اجتماعی به‌عنوان درزمانی موقعیت بهتری دارد، در حالی که پژوهش‌های پیمایشی، تصویری فوری از زندگی اجتماعی می‌گیرد و بنابراین برای درک زندگی اجتماعی به‌عنوان هم‌زمان مجهزتر است. برخی استدلال می‌کنند همزمانی ساختار اجتماعی یک دیدگاه روش‌شناختی است تا یک ادعای هستی‌شناختی. با این وجود، مسئله نظریه این است که چگونه دو شیوه ثبات و تفکر در مورد داده‌های اجتماعی را ادغام کنیم. روش پژوهش روش‌های پژوهش جامعه‌شناختی را می‌توان به دو دسته کلی، هرچند اغلب مکمل، تقسیم کرد: طرح‌های کیفی بر درک پدیده‌های اجتماعی از طریق مشاهده مستقیم، ارتباط با شرکت‌کنندگان یا تجزیه و تحلیل متون تأکید می‌کند و ممکن است بر دقت زمینه‌ای و ذهنی بر کلیت تأکید کند. طراحی‌های کمی از طریق شواهد قابل سنجش به پدیده‌های اجتماعی می‌پردازد، و اغلب به تجزیه و تحلیل آماری بسیاری از موارد (یا درمان‌های عمد طراحی شده در یک آزمایش) برای ایجاد ادعاهای عمومی معتبر و قابل اعتماد تکیه می‌کند. جامعه‌شناسان اغلب به اردوگاه‌های حمایت از تکنیک‌های پژوهشی خاص تقسیم می‌شوند. این اختلافات به بحث‌های معرفتی در هسته تاریخی نظریه اجتماعی مربوط می‌شود. در حالی که در بسیاری از جنبه‌ها بسیار متفاوت است، هر دو رویکرد کیفی و کمی شامل یک تعامل سیستماتیک بین نظریه و داده‌ها هستند. روش‌شناسی کمی در جامعه‌شناسی، به ویژه در ایالات متحده، جایگاه غالب را دارد. در دو مجله پراستناد این رشته، مقالات کمی از نظر تاریخی به میزان دو برابر از مقالات کیفی بیشتر بوده‌اند. (از طرف دیگر اکثر مقالات منتشر شده در بزرگ‌ترین مجله بریتانیایی کیفی هستند) اکثر کتاب‌های درسی روش‌شناسی پژوهش اجتماعی از دیدگاه کمی نوشته شده‌اند. و خود اصطلاح «روش‌شناسی» اغلب مترادف با «آمار» استفاده می‌شود. عملاً تمام برنامه‌های دکتری جامعه‌شناسی در ایالات متحده نیاز به آموزش در روش‌های آماری دارند. کار تولید شده توسط محققان کمی نیز توسط عموم مردم «قابل اعتماد» و «بی طرفانه» تلقی می‌شود. اگرچه این قضاوت همچنان توسط ضد اثبات گرایان چالش کشیده می‌شود. انتخاب روش اغلب تا حد زیادی به آنچه پژوهشگر قصد بررسی آن را دارد بستگی دارد. برای مثال، پژوهشگری که درگیر ترسیم یک تعمیم آماری در کل جامعه است، ممکن است یک پرسشنامه نظرسنجی را برای یک جامعه نمونه نماینده اجرا کند. در مقابل، پژوهشگری که به دنبال درک زمینه‌ای کامل از کنش اجتماعی یک فرد است، ممکن است مصاحبه‌های قوم‌نگاری مشاهده همراه با مشارکت یا مصاحبه‌های باز را انتخاب کند. مطالعات معمولاً روش‌های کمی «و» کیفی «مثلثی» را به عنوان بخشی از طراحی «چند استراتژی» ترکیب می‌کنند. به عنوان مثال، ممکن است یک مطالعه کمی برای به دست آوردن الگوهای آماری روی یک نمونه هدف انجام شود و سپس با یک مصاحبه کیفی برای تعیین بازی عاملیت ترکیب شود. نمونه‌گیری روش‌های کمی اغلب برای پرسیدن پرسش‌هایی در مورد جمعیتی استفاده می‌شود که بسیار زیاد است که سرشماری یا فهرست شمارا کامل همه اعضای آن جمعیت را غیرممکن می‌سازد. سپس یک «نمونه» یک زیرمجموعه قابل مدیریت از جمعیت را تشکیل می‌دهد. در پژوهش‌های کمی، از آمار برای استخراج استنباط از این نمونه در مورد کل جامعه استفاده می‌شود. فرایند انتخاب نمونه به عنوان 'نمونه‌گیری' نامیده می‌شود. در حالی که معمولاً بهتر است نمونه‌گیری تصادفی انجام شود، نگرانی در مورد تفاوت‌های بین زیرگروه‌های خاص گاهی نیاز به نمونه‌گیری طبقه‌ای دارد. برعکس، عدم امکان نمونه‌گیری تصادفی گاهی نمونه‌گیری غیراحتمالی را ضروری می‌کند، مانند نمونه‌گیری آسان یا نمونه‌گیری گلوله برفی. روش‌ها فهرست زیر از روش‌های پژوهش نه انحصاری و نه جامع است: پژوهش آرشیوی (یا روش تاریخی): از داده‌های ثانویه موجود در آرشیوها و سوابق تاریخی، مانند زندگی‌نامه‌ها، خاطرات، مجلات و غیره استفاده می‌کند. تحلیل محتوا: محتوای مصاحبه‌ها و سایر متون به‌طور سیستماتیک تجزیه و تحلیل می‌شود. اغلب داده‌ها به عنوان بخشی از رویکرد «نظریه پایه» با استفاده از نرم‌افزار تحلیل داده‌های کیفی (QDA) مانند اطلس.تی، مکس کیودا، نوو یا کودا ماینر کدگذاری می‌شوند. پژوهش تجربی: پژوهشگر یک فرایند اجتماعی واحد را جدا می‌کند و آن را در آزمایشگاه بازتولید می‌کند (به عنوان مثال، با ایجاد موقعیتی که در آن قضاوت‌های جنسی ناخودآگاه امکان‌پذیر است) و به دنبال تعیین اینکه آیا متغیر اجتماعی می‌تواند باعث ایجاد یا وابسته به متغیرهای دیگر شود یا نه. (به عنوان مثال، دیدن اینکه آیا احساسات افراد در مورد نقش‌های جنسیتی سنتی را می‌توان با فعال کردن کلیشه‌های جنسیتی متضاد دستکاری کرد) شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی گروه‌های مختلفی هستند که یا به عنوان کنترل عمل می‌کنند. به عنوان نقاط مرجع عمل می‌کنند زیرا با توجه به متغیر وابسته مورد آزمایش قرار می‌گیرند، البته بدون اینکه در معرض هیچ متغیر مستقل مورد علاقه قرار گرفته باشند - یا یک یا چند درمان دریافت کنند. تصادفی‌سازی به محقق این امکان را می‌دهد که مطمئن شود هر گونه تفاوت بین گروه‌ها نتیجه درمان است. مطالعه طولی: بررسی گسترده یک فرد یا گروه خاص در یک دوره زمانی طولانی. مشاهده: پژوهشگر با استفاده از داده‌های حواس، اطلاعاتی در مورد پدیده یا رفتار اجتماعی ثبت می‌کند. تکنیک‌های مشاهده ممکن است شامل مشارکت باشد یا نباشد. در مشاهده همراه با مشارکت، پژوهشگر وارد میدان (مثلاً یک جامعه یا محل کار) می‌شود و برای مدت طولانی در فعالیت‌های حوزه شرکت می‌کند تا درک عمیقی از آن کسب کند. داده‌های به دست آمده از طریق این تکنیک‌ها ممکن است به صورت کمی یا کیفی تجزیه و تحلیل شوند. در پژوهش‌های مشاهداتی، یک جامعه‌شناس ممکن است گرمایش جهانی را در بخشی از جهان که جمعیت کمتری دارد مورد مطالعه قرار دهد. ارزیابی برنامه روشی سیستماتیک برای جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل و استفاده از اطلاعات برای پاسخ به پرسش‌های در مورد پروژه‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌ها است. به ویژه در مورد اثربخشی و کارایی آنها. در هر دو بخش دولتی و خصوصی، ذینفعان اغلب می‌خواهند بدانند که آیا برنامه‌هایی که آنها تأمین مالی می‌کنند، اجرا می‌کنند، به آنها رأی می‌دهند یا به آنها اعتراض می‌کنند، اثر مورد نظر را ایجاد می‌کنند یا خیر. در حالی که ارزیابی برنامه ابتدا بر این تعریف تمرکز می‌کند، ملاحظات مهم اغلب شامل هزینه‌های برنامه برای هر شرکت کننده، چگونگی بهبود برنامه، اینکه آیا برنامه ارزشمند است، آیا جایگزین‌های بهتری وجود دارد، آیا نتایج ناخواسته ای وجود دارد یا خیر، و اهداف مناسب و مفید هستند. پژوهش پیمایشی: پژوهشگر داده‌ها را با استفاده از مصاحبه، پرسشنامه یا بازخورد مشابه از مجموعه ای از افراد نمونه برداری شده از یک جمعیت خاص مورد علاقه گردآوری می‌کند. موارد نظرسنجی از مصاحبه یا پرسشنامه ممکن است پایان باز یا بسته باشد. داده‌های حاصل از نظرسنجی‌ها معمولاً به صورت آماری در رایانه تجزیه و تحلیل می‌شوند. جامعه‌شناسی محاسباتی جامعه‌شناسان به‌طور فزاینده‌ای از روش‌های محاسباتی فشرده برای تحلیل و مدل‌سازی پدیده‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. با استفاده از شبیه‌سازی رایانه‌ای، هوش مصنوعی، متن کاوی، روش‌های آماری پیچیده و رویکردهای تحلیلی جدید مانند تحلیل شبکه اجتماعی و تحلیل توالی اجتماعی، جامعه‌شناسی محاسباتی نظریه‌های فرآیندهای اجتماعی پیچیده را از طریق مدل‌سازی از پایین به بالا تعاملات اجتماعی توسعه و آزمایش می‌کند. اگرچه موضوع و روش‌شناسی در علوم اجتماعی با روش‌های علوم طبیعی یا علوم رایانه متفاوت است، بسیاری از رویکردهای مورد استفاده در شبیه‌سازی اجتماعی معاصر از زمینه‌هایی مانند فیزیک و هوش مصنوعی سرچشمه می‌گیرند. به همین ترتیب، برخی از رویکردهایی که در جامعه‌شناسی محاسباتی سرچشمه گرفته‌اند، به علوم طبیعی وارد شده‌اند، مانند معیارهای مرکزیت شبکه از حوزه‌های تحلیل شبکه‌های اجتماعی و علم شبکه. در ادبیات مربوط به موضوع، جامعه‌شناسی محاسباتی اغلب با مطالعه پیچیدگی اجتماعی مرتبط است. مفاهیم پیچیدگی اجتماعی مانند سامانه پیچیده، سامانه غیرخطی ارتباط متقابل بین فرآیندهای خرد و کلان، و ظهور وارد واژگان جامعه‌شناسی محاسباتی شده‌اند. یک مثال عملی و شناخته شده، ساخت یک مدل محاسباتی در قالب یک «جامعه مصنوعی» است که به وسیله آن پژوهشگران می‌توانند ساختار یک نظام اجتماعی را تحلیل کنند. حوزه‌ها فرهنگ رویکرد جامعه‌شناسان به فرهنگ را می‌توان به «جامعه‌شناسی فرهنگ» و «جامعه‌شناسی فرهنگی» تقسیم کرد - اصطلاحاتی که اگر چه مشابه هستند ولی کاملاً یکی نیستند. جامعه‌شناسی فرهنگ اصطلاح قدیمی‌تری است و موضوعات را کم و بیش «فرهنگی» می‌داند، برعکس، جامعه‌شناسی فرهنگی همه پدیده‌های اجتماعی را ذاتاً فرهنگی می‌داند. جامعه‌شناسی فرهنگ اغلب تلاش می‌کند تا پدیده‌های فرهنگی خاصی را به عنوان محصول فرآیندهای اجتماعی توضیح دهد، در حالی که جامعه‌شناسی فرهنگی، فرهنگ را تبیین بالقوه پدیده‌های اجتماعی می‌داند. برای جورج زیمل فرهنگ به تزکیه افراد از طریق عاملیت اشکال بیرونی اشاره می‌کند که در طول تاریخ عینیت یافته‌اند. در حالی که نظریه‌پردازان اولیه مانند امیل دورکیم و مارسل موس در انسان‌شناسی فرهنگی اثرگذار بودند، جامعه‌شناسان فرهنگ عموماً با توجه به مدرن متمایز می‌شوند (و نه فرهنگ بدوی یا باستانی جامعه). جامعه‌شناسی فرهنگی اغلب شامل تحلیل هرمنوتیک واژه‌ها، مصنوعات و نمادها، یا مصاحبه‌های قوم‌نگاری می‌شود. با این حال، برخی از جامعه‌شناسان، به عنوان مثال، وبر و بوردیو، از تکنیک‌های تاریخی- تطبیقی یا کمی در تحلیل فرهنگ استفاده می‌کنند. این فرعی گاهی با نظریه انتقادی در رگه تئودور آدورنو، والتر بنجامین و دیگر اعضای مکتب فرانکفورت متحد می‌شود. حوزه مطالعات فرهنگی کاملاً از جامعه‌شناسی فرهنگ متمایز است. مکتب بیرمنگام نظریه‌پردازانی مانند ریچارد هوگارت و استوارت هال تقسیم بین «تولیدکنندگان» و «مصرف‌کنندگان» را زیر سؤال برد که در نظریه پیشین مشهود بود و بر متقابل بودن در تولید متون تأکید کرد. مطالعات فرهنگی بر آنست تا موضوع خود را از نظر شیوه‌های فرهنگی و رابطه آنها با قدرت بررسی کند. به عنوان مثال، مطالعه یک خرده فرهنگ (مثلاً جوانان طبقه کارگر سفیدپوست در لندن) رویه‌های اجتماعی این گروه را همان‌طوری در نظر می‌گیرد که به طبقه غالب مربوط می‌شود. چرخش فرهنگی در دهه ۱۹۶۰ در نهایت فرهنگ را در سطحی بسیار بالاتر در دستور کار جامعه‌شناسی قرار داد. هنر، موسیقی و ادبیات جامعه‌شناسی ادبیات، فیلم و هنر زیرمجموعه‌ای از جامعه‌شناسی فرهنگ است. این رشته به بررسی تولید اجتماعی اشیاء هنری و پیامدهای اجتماعی آن می‌پردازد. یک مثال قابل توجه قوانین هنر: پیدایش و ساختار حوزه ادبی، ۱۹۹۲ اثر پیر بوردیو است. هیچ‌یک از بنیانگذاران جامعه‌شناسی مطالعه دقیقی در مورد هنر انجام ندادند ولی آنها ایده‌هایی را توسعه دادند که متعاقباً توسط دیگران در ادبیات اعمال شد. نظریه ایدئولوژی مارکس توسط پیر ماشری، تری ایگلتون و فردریک جیمسون به ادبیات هدایت شد. نظریه مدرنیته وبر به‌عنوان عقلانی‌سازی فرهنگی، که او آن را در موسیقی به کار برد، بعدها توسط نویسندگانی از مکتب فرانکفورت همانند تئودور آدورنو و یورگن هابرماس در تمام هنرها، از جمله ادبیات، به کار رفت. دیدگاه دورکیم از جامعه‌شناسی به عنوان مطالعه واقعیات اجتماعی تعریف شده بیرونی توسط رابرت اسکارپیت به سمت ادبیات هدایت شد. کتاب بوردیو به وضوح مدیون مارکس، وبر و دورکیم است. جرم، انحراف، قانون و مجازات جرم‌شناسان ماهیت، علل و کنترل فعالیت‌های مجرمانه را تجزیه و تحلیل می‌کنند و از روش‌هایی در سراسر جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و علوم رفتاری استفاده می‌کنند. جامعه‌شناسی انحراف بر اعمال یا رفتارهایی تمرکز دارد که هنجارها را نقض می‌کند، از جمله نقض قوانین رسمی وضع شده (مانند جرم) و نقض قوانین غیررسمی مانند هنجارهای فرهنگی. بررسی چرایی وجود این هنجارها وظیفه جامعه‌شناسان است. چگونه آنها در طول زمان تغییر می‌کنند و نحوه اجرای آنها مفهوم بی‌سازمانی اجتماعی زمانی است که نظام‌های اجتماعی گسترده‌تر منجر به نقض هنجارها شود. به عنوان مثال، رابرت کی. مرتن نظریه گونه‌شناسی انحراف را ارائه کرد که شامل تبیین‌های علی انحراف در سطح فردی و ساختاری است. جامعه‌شناسی حقوق مطالعه حقوق نقش بسزایی در شکل‌گیری جامعه‌شناسی کلاسیک داشت. دورکیم قانون را به عنوان «نماد آشکار» همبستگی اجتماعی توصیف کرد. جامعه‌شناسی حقوق هم به زیرشاخه‌ای از جامعه‌شناسی و هم به رویکردی در حوزه مطالعات حقوقی اشاره دارد. جامعه‌شناسی حقوق رشته مطالعاتی متنوعی است که به بررسی تعامل حقوق با سایر جنبه‌های جامعه از جمله توسعه نهادهای حقوقی و تأثیر قوانین بر تغییرات اجتماعی و بالعکس می‌پردازد؛ مثلاً، یک کار اثرگذار اخیر در این زمینه بر تحلیل‌های آماری تکیه دارد تا استدلال کند افزایش زندانیان در ایالات متحده در ۳۰ سال گذشته به سبب تغییرات در قانون و پلیس است و نه افزایش جرم و اینکه این افزایش به‌طور چشمگیری به تداوم قشربندی اجتماعی نژاد کمک کرده‌است. ارتباطات و فناوری اطلاعات جامعه‌شناسی ارتباطات و فناوری اطلاعات شامل جنبه‌های اجتماعی محاسبات، اینترنت، رسانه‌های جدید، شبکه‌های رایانه‌ای و سایر فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی است. اینترنت و رسانه دیجیتال اینترنت از جنبه‌های مختلف مورد توجه جامعه‌شناسان است، بیشتر به عنوان ابزاری برای پژوهش اجتماعی و به عنوان بستری برای بحث. جامعه‌شناسی اینترنت در معنای وسیع به تجزیه و تحلیل انجمن برخط (به عنوان مثال گروه خبری، سایت‌های شبکه‌های اجتماعی) و دنیای مجازی مربوط می‌شود، به این معنا که اغلب با جامعه‌شناسی جامعه همپوشانی وجود دارد. جوامع آنلاین ممکن است از طریق تحلیل شبکه از نظر آماری مورد مطالعه قرار گیرند یا از طریق قوم‌نگاری سایبری به صورت کیفی تفسیر شوند. علاوه بر این، تغییرات سازمانی از طریق رسانه‌های جدید کاتالیز می‌شوند و در نتیجه تغییرات اجتماعی را به‌طور کلی تحت تأثیر قرار می‌دهند و شاید چارچوبی را برای تبدیل از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی فراهم سازند. یکی از متن‌های قابل توجه مانوئل کاستلز کهکشان اینترنت است که عنوان آن ارجاع بین متنی به مارشال مک‌لوهان کهکشان گوتنبرگ است. ارتباط نزدیک با جامعه‌شناسی اینترنت جامعه‌شناسی دیجیتال است که دامنه مطالعه را گسترش می‌دهد تا نه تنها به اینترنت، بلکه به تأثیر سایر رسانه‌ها و دستگاه‌های دیجیتالی نیز توجه کند که از دهه اول سده بیست و یکم ظهور کرده‌اند. رسانه مانند مطالعات فرهنگی، مطالعات رسانه‌ای رشته‌ای متمایز است که مدیون همگرایی جامعه‌شناسی و سایر علوم اجتماعی و علوم انسانی، به ویژه، نقد ادبی و نظریه انتقادی است. اگرچه نه فرایند تولید و نه نقد شکل‌های زیبایی‌شناختی در صلاحیت جامعه‌شناسان نیست، تحلیل‌های اجتماعی شدن عواملی مانند تأثیر ایدئولوژیک و پذیرش مخاطب از نظریه و روش جامعه‌شناختی نشأت می‌گیرد؛ بنابراین «جامعه‌شناسی رسانه‌ها» به خودی خود یک زیرشاخه نیست، بلکه رسانه موضوعی رایج و اغلب ضروری است. جامعه‌شناسی اقتصادی اصطلاح جامعه‌شناسی اقتصادی نخستین بار توسط ویلیام استنلی جونز در سال ۱۸۷۹ استفاده شد، بعدها در آثار امیل دورکیم، وبر و زیمل بین سال‌های ۱۸۹۰ و ۱۹۲۰ به کار رفت. جامعه‌شناسی اقتصادی به عنوان رویکردی جدید برای تحلیل پدیده‌های اقتصادی با تأکید بر روابط طبقاتی و مدرنیته به عنوان یک مفهوم فلسفی پدید آمد. رابطه بین سرمایه‌داری و مدرنیته یک موضوع برجسته است که شاید به بهترین نحو در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری ماکس وبر (۱۹۰۵) و کتاب فلسفه پول (۱۹۰۰) جورج زیمل نشان داده شده‌است. دوره معاصر جامعه‌شناسی اقتصادی، که با عنوان «جامعه‌شناسی اقتصادی جدید» نیز شناخته می‌شود، توسط کتاب مارک گرانوتر در سال ۱۹۸۵ با عنوان «کنش اقتصادی و ساختار اجتماعی» تثبیت شد: مسئله تعبیه. این کار مفهوم حک‌شدگی را توضیح می‌دهد که بیان می‌کند روابط اقتصادی بین افراد یا شرکت‌ها در چارچوب روابط اجتماعی موجود صورت می‌گیرد (و بنابراین توسط این روابط و همچنین ساختارهای اجتماعی بزرگتری ساختار می‌یابند که این روابط بخشی از آن هستند) تحلیل شبکه اجتماعی روش اولیه برای مطالعه این پدیده بوده‌است. نظریه گرانوتر در مورد استحکام پیوندهای ضعیف و مفهوم رونالد استوارت برت حفره‌های ساختاری دو مورد از شناخته‌شده‌ترین مشارکت‌های نظری در این زمینه هستند. کار، اشتغال و صنعت جامعه‌شناسی کار یا جامعه‌شناسی صنعتی جهت‌گیری و پیامدهای روندهای فناوری تغییر، جهانی شدن، بازار کار، سازمان کار، شیوه‌های مدیریت و روابط استخدامی را بررسی می‌کند تا حدی که این روندها با تغییر الگوهای نابرابری در جوامع مدرن و تجارب در حال تغییر افراد و خانواده‌ها ارتباط تنگاتنگی دارند، راه‌هایی که کارگران به چالش می‌کشند، مقاومت می‌کنند و سهم خود را در الگوسازی کار و شکل‌دهی نهادهای کاری انجام می‌دهند. آموزش و پرورش جامعه‌شناسی تعلیم و تربیت مطالعه چگونگی تعیین ساختارهای اجتماعی، تجربیات و سایر نتایج توسط نهادهای آموزشی است. این به ویژه به نظام‌های آموزشی جوامع صنعتی مدرن توجه دارد. یک مطالعه کلاسیک در سال ۱۹۶۶ در این زمینه توسط جیمز ساموئل کلمن، معروف به گزارش کلمن، عملکرد بیش از ۱۵۰۰۰۰ دانش آموز را تجزیه و تحلیل کرد و دریافت که پیشینه دانش‌آموز و وضعیت اجتماعی-اقتصادی در تعیین نتایج آموزشی بسیار مهم‌تر از تفاوت‌های اندازه‌گیری شده در منابع مدرسه (یعنی هزینه‌های هر دانش‌آموز) است. مناقشه بر سر اثرات مدرسه که توسط آن مطالعه برافروخته شد تا به امروز ادامه داشته‌است. این مطالعه همچنین نشان داد دانش‌آموزان سیاه‌پوست آسیب‌دیده اجتماعی از تحصیل در کلاس‌های با نژادهای مختلف سود می‌برند و بنابراین به عنوان یک تشکیلات دهنده برای تکثیر نژادی در مدارس دولتی آمریکا عمل می‌کنند. محیط زیست جامعه‌شناسی محیطی مطالعه تعامل انسان با محیط طبیعی است که معمولاً بر ابعاد انسانی مسایل زیست‌محیطی، تأثیرات اجتماعی آن مسایل و تلاش برای حل آنها تأکید می‌کند. مانند سایر حوزه‌های فرعی جامعه‌شناسی، بورس تحصیلی در جامعه‌شناسی محیطی ممکن است در یک یا چند سطح تحلیل، از جهانی (مثلاً نظام‌های جهانی) تا محلی، اجتماعی تا فردی باشد. همچنین به فرآیندهایی توجه می‌شود که در آن مسایل زیست‌محیطی برای انسان «تعریف» و «مشهور» می‌شوند. همان‌طور که توسط جامعه‌شناس زیست‌محیطی قابل توجه جان بلامی فاستر استدلال می‌شود، سلف جامعه‌شناسی محیطی مدرن، تحلیل مارکس از شکاف متابولیک است که بر تفکر معاصر در مورد پایایی تأثیر گذاشت. جامعه‌شناسی محیطی اغلب میان رشته‌ای است و با جامعه‌شناسی خطر، جامعه‌شناسی روستایی و جامعه‌شناسی فاجعه همپوشانی دارد. بوم‌شناسی انسانی بوم‌شناسی انسانی با مطالعه بین‌رشته‌ای رابطه بین انسان‌ها و محیط‌های طبیعی، اجتماعی و ساخته شده آنها سروکار دارد. علاوه بر جامعه‌شناسی محیطی، این رشته با جامعه‌شناسی معماری، جامعه‌شناسی شهری و تا حدی جامعه‌شناسی بصری همپوشانی دارد. به نوبه خود، جامعه‌شناسی بصری - که با تمام ابعاد بصری زندگی اجتماعی سروکار دارد - با مطالعات رسانه‌ای همپوشانی دارد، زیرا از عکاسی، فیلم و سایر فناوری‌های رسانه استفاده می‌کند. پیش ارتباط اجتماعی پیش ارتباط اجتماعی به مطالعه رفتار اجتماعی جنین و کنش متقابل اجتماعی در یک محیط چند جنینی می‌پردازد. به‌طور خاص، پیش ارتباط اجتماعی به رشدشناسی تعامل اجتماعی اشاره دارد. همچنین به‌طور غیررسمی به عنوان ارتباطی برای اجتماعی بودن نامیده می‌شود. این نظریه این پرسش را مطرح می‌کند که آیا تمایلی به کنش اجتماعی جهت‌دار وجود دارد یا خیر. پژوهش‌هایی در این نظریه به این نتیجه می‌رسد که نوزادان با یک ارتباط منحصر به فرد ژنتیک اجتماعی به دنیا می‌آیند. هنگام بررسی رفتار نوزادان می‌توان شواهدی را آشکار ساخت که از فرضیه پیش ارتباط اجتماعی حمایت می‌کند. مشخص شده‌است که نوزادان، حتی چند ساعت پس از تولد، برای روابط اجتماعی آمادگی دارند. این آمادگی به روش‌هایی مانند تقلید آنها از حرکات صورت بیان می‌شود. این رفتار مشاهده شده را نمی‌توان به هیچ شکل فعلی جامعه‌پذیری یا ساخت‌گرایی اجتماعی نسبت داد. در عوض، نوزادان به احتمال زیاد تا حدودی رفتار اجتماعی و هویت اجتماعی را از طریق ژنتیک ارث می‌برند. شواهد اصلی این نظریه با بررسی بارداری دوقلو آشکار می‌شود. بحث اصلی این است که اگر رفتار اجتماعی وجود داشته باشد که موروثی باشد و پیش از تولد رشد کند، باید انتظار داشت جنین‌های دوقلو پیش از تولد در نوعی تعامل اجتماعی شرکت کنند؛ بنابراین، ده جنین در یک دوره زمانی با استفاده از تکنیک‌های سونوگرافی تحلیل شدند. با استفاده از تجزیه و تحلیل حرکتی، نتایج آزمایش این بود که جنین‌های دوقلو برای دوره‌های طولانی‌تر و اغلب با ادامه بارداری با یکدیگر تعامل خواهند داشت. پژوهشگران توانستند به این نتیجه برسند که انجام حرکات بین دوقلوها تصادفی نبوده بلکه به‌طور خاص هدف‌گذاری شده‌است. فرضیه پیش ارتباط اجتماعی درست ثابت شد: پیشرفت مرکزی این مطالعه نشان دادن این است که کنش اجتماعی در حال حاضر در سه‌ماهه دوم حاملگی انجام شده‌است. جنین‌های دوقلو از هفته چهاردهم بارداری حرکاتی را که به‌طور خاص برای هم‌قلو هدف قرار می‌گیرند، برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنند. این یافته‌ها ما را وادار می‌کنند که پیش از ظهور رفتار اجتماعی پیش برویم: هنگامی که زمینه آن را قادر می‌سازد، مانند جنین‌های دوقلو، کنش‌های دیگر نه تنها ممکن است، بلکه بر اعمال خود هدایت‌شده غالب هستند. خانواده، جنسیت و تمایلات جنسی خانواده، جنسیت و تمایلات جنسی حوزه وسیعی از تحقیق را تشکیل می‌دهند که در بسیاری از زمینه‌های فرعی جامعه‌شناسی مورد مطالعه قرار گرفته‌است. خانواده به گروهی از افراد گفته می‌شود که از طریق پیوندهای خویشاوندی با هم مرتبط هستند: روابط خونی / ازدواج / مشارکت مدنی یا فرزندخواندگی. واحد خانواده یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی است که تقریباً در تمام جوامع شناخته شده به نوعی یافت می‌شود. این واحد اساسی سازمان اجتماعی است و نقش کلیدی در اجتماعی کردن کودکان در فرهنگ جامعه آنها دارد. جامعه‌شناسی خانواده خانواده را به عنوان یک نهاد و واحد اجتماعی شدن با توجه ویژه به ظهور تاریخی نسبتاً مدرن خانواده هسته ای و نقش‌های جنسیتی متمایز آن بررسی می‌کند. مفهوم کودکی نیز قابل توجه است. جامعه‌شناسی خانواده به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین نهادهایی که می‌توان دیدگاه‌های جامعه‌شناختی را برای آن به کار برد، جزء مشترک برنامه‌های درسی مقدماتی دانشگاهی است. از سوی دیگر، جامعه‌شناسی فمینیستی زیرمجموعه‌ای هنجاری است که مقوله‌های فرهنگی جنسیت و جنسیت را به‌ویژه در رابطه با قدرت و نابرابری مشاهده و نقد می‌کند. نگرانی اولیه نظریه فمینیستی پدرسالاری و ستم سیستماتیک زنان است که هم در سطح تعامل در مقیاس کوچک و هم از نظر ساختار اجتماعی گسترده‌تر در بسیاری از جوامع آشکار می‌شود. جامعه‌شناسی فمینیستی همچنین چگونگی پیوند جنسیت با نژاد و طبقه را برای ایجاد و تداوم نابرابری‌های اجتماعی تحلیل می‌کند. نحوه توضیح تفاوت در تعاریف زنانگی و مردانگی و نقش جنسی در جوامع مختلف و دوره‌های تاریخی نیز یک نگرانی است. سلامتی، بیماری و بدن جامعه‌شناسی سلامت و بیماری بر اثرات اجتماعی و نگرش عمومی نسبت به بیماری‌ها، بیماری‌ها، سلامت روان و ناتوانی‌ها تمرکز دارد. این حوزه فرعی نیز با پیری‌شناسی و مطالعه روند پیری همپوشانی دارد. در مقابل، جامعه‌شناسی پزشکی بر روی کارکرد درونی سازمان‌های پزشکی و موسسات بالینی تمرکز دارد. در بریتانیا، جامعه‌شناسی به دنبال «گزارش گودناف» (۱۹۴۴) وارد برنامه درسی پزشکی شد. جامعه‌شناسی بدن و تجسم دیدگاه گسترده‌ای در مورد ایده بدن دارد و شامل گستره وسیعی از پویایی‌های تجسم‌یافته از جمله بدن انسان و غیرانسانی، ریخت‌شناسی، تولید مثل انسان، آناتومی، مایعات بدن، بیوتکنولوژی، ژنتیک است. این اغلب با سلامت و بیماری تلاقی می‌کند و همچنین نظریه‌های بدن به عنوان تولیدات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ایدئولوژیک است. انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی یک کمیته پژوهشی اختصاصی برای بدن در علوم اجتماعی دارد. مرگ، مردن، سوگ یکی از حوزه‌های جامعه‌شناسی سلامت و بیماری که با جامعه‌شناسی فرهنگی همپوشانی دارد، مطالعه مرگ، مردن و سوگواری است. گاهی به‌طور گسترده به عنوان جامعه‌شناسی مرگ شناخته می‌شود. این موضوع به عنوان مثال در کار داگلاس دیویس و مایکل سی. کرل نشان داده شده‌است. معرفت و علم جامعه‌شناسی معرفت مطالعه رابطه بین اندیشه انسان و زمینه اجتماعی است که در آن پدید می‌آید و تأثیراتی که ایده‌های غالب بر جوامع می‌گذارند. این اصطلاح اولین بار در دهه ۱۹۲۰ به‌طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت، زمانی که شماری از نظریه‌پردازان آلمانی زبان، به ویژه ماکس شلر و کارل مانهایم به‌طور گسترده در مورد آن نوشتند. با تسلط نظریه کارکردگرایی ساختاری در سال‌های میانی سده بیستم، جامعه‌شناسی معرفت تمایل داشت در حاشیه تفکر جامعه‌شناختی جریان اصلی باقی بماند. در دهه ۱۹۶۰، به‌ویژه توسط پیتر برگر و توماس لاکمن در کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» (۱۹۶۶) تا حد زیادی دوباره رشد نمود و بسیار نزدیک‌تر به زندگی روزمره اعمال شد. هنوز کانون روش‌هایی است که با درک کیفی جامعه انسانی سروکار دارند. (مقایسه کنید با «واقعیت اجتماعی»). مطالعات «باستان‌شناسی» و «تبارشناسی» میشل فوکو تأثیر چشمگیری بر اندیشه‌های معاصر دارد. جامعه‌شناسی علم شامل مطالعه علم به عنوان یک فعالیت اجتماعی است، به ویژه که به «شرایط و تأثیرات اجتماعی علم و ساختارها و فرآیندهای اجتماعی فعالیت علمی» می‌پردازد. از نظریه‌پردازان مهم جامعه‌شناسی علم می‌توان به رابرت کی. مرتن و برونو لاتور اشاره کرد. این حوزه‌های جامعه‌شناسی به شکل‌گیری مطالعات علم و فناوری کمک کرده‌اند. هم انجمن جامعه‌شناسی آمریکا و هم انجمن جامعه‌شناسی بریتانیا بخش‌هایی دارند که به حوزه علم، معرفت و فناوری اختصاص دارد. انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی کمیته پژوهشی علم و فناوری را به وجود آورده‌است. اوقات فراغت جامعه‌شناسی اوقات فراغت مطالعه چگونگی سازماندهی اوقات فراغت انسان است. اوقات فراغت شامل مجموعه وسیعی از فعالیت‌ها، مانند ورزش، گردشگری و انجام بازی‌ها است. جامعه‌شناسی اوقات فراغت ارتباط تنگاتنگی با جامعه‌شناسی کار دارد، زیرا هر یک جنبه متفاوتی از رابطه کار و فراغت را بررسی می‌کند. مطالعات اخیر در این زمینه از رابطه کار و اوقات فراغت فاصله گرفته و بر رابطه بین اوقات فراغت و فرهنگ تمرکز می‌کنند. این حوزه از جامعه‌شناسی با نظریه طبقه تن‌آسا تورستن وبلن آغاز شد. صلح، جنگ و تضاد این حوزه از جامعه‌شناسی، به‌طور گسترده، پویایی جنگ، حل تضاد، جنبش‌های صلح، پناهندگان جنگ، حل منازعه و نهادهای نظامی را مطالعه می‌کند. هدف جامعه‌شناسی نظامی به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از این زیر شاخه، مطالعه نظام‌مند ارتش به‌عنوان یک گروه اجتماعی است تا به‌عنوان یک سازمان نظامی. این یک حوزه فرعی بسیار تخصصی است که مسائل مربوط به پرسنل خدماتی را به عنوان یک گروه اجتماعی متمایز با کنش جمعی اجباری بر اساس منافع مشترک مرتبط با بقا در حرفه بررسی می‌کند و نبرد، با اهداف و ارزشی که بیشتر از جامعه مدنی تعریف شده و محدود است. جامعه‌شناسی نظامی همچنین به روابط و تعاملات غیرنظامی-نظامی بین سایر گروه‌ها یا سازمان‌های دولتی مربوط می‌شود. موضوعات شامل مفروضات غالب افراد در ارتش، تغییرات در تمایل اعضای ارتش برای جنگیدن، اتحاد نظامی، حرفه‌گرایی نظامی، افزایش استفاده از زنان، مجتمع صنعتی-آکادمیک نظامی، وابستگی ارتش به پژوهش‌ها و نهادی و ساختار سازمانی ارتش. جامعه‌شناسی سیاسی از نظر تاریخی، جامعه‌شناسی سیاسی به روابط بین سازمان سیاسی و جامعه مربوط می‌شود. یک پرسش پژوهشی معمول در این زمینه ممکن است این باشد: چرا تعداد کمی از شهروندان آمریکایی رای دادن را انتخاب می‌کنند؟ در این رابطه، پرسش‌های مربوط به شکل‌گیری عقاید سیاسی، برخی از کاربردهای پیشگام آماری پژوهش پیمایشی توسط پل لازارسفلد را به همراه داشت. یک زیر شاخه اصلی از جامعه‌شناسی سیاسی در رابطه با چنین پرسش‌هایی ایجاد شد که از تاریخ تطبیقی برای تجزیه و تحلیل روندهای سیاسی - اجتماعی استفاده می‌کند. این زمینه از کار ماکس وبر و مویسی اوستروگورسکی توسعه یافت. جامعه‌شناسی سیاسی معاصر شامل این حوزه‌های پژوهشی است، اما پرسش‌های گسترده‌تری دربارهٔ قدرت و سیاست باز شده‌است. امروزه جامعه‌شناسان سیاسی احتمالاً نگران چگونگی شکل‌گیری هویت‌هایی هستند که به تسلط ساختاری یک گروه بر گروه دیگر کمک می‌کنند. سیاست چه کسی می‌داند چگونه و با چه اختیاری. و پرسش‌هایی در مورد چگونگی رقابت قدرت در تعاملات اجتماعی به گونه ای که باعث ایجاد تغییرات گسترده فرهنگی و اجتماعی شود. این گونه سوالات بیشتر به صورت کیفی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. مطالعه جنبش‌های اجتماعی و تأثیرات آنها در رابطه با این تعاریف گسترده‌تر از سیاست و قدرت اهمیت ویژه‌ای داشته‌است. جامعه‌شناسی سیاسی نیز از ناسیونالیسم روش‌شناختی و نقش سازمان‌های غیردولتی، انتشار دولت-ملت در سراسر زمین به‌عنوان یک ساخت‌گرایی اجتماعی و نقش نهادهای بدون تابعیت در جامعه جهانی مدرن را تحلیل کرد. جامعه‌شناسان سیاسی معاصر نیز به بررسی تعاملات بین دولت‌ها و حقوق بشر می‌پردازند. جمعیت و جمعیت‌شناسی جمعیت‌شناسان یا جامعه‌شناسان جمعیت، اندازه، ترکیب و تغییر جمعیت را در طول یک زمان معین مطالعه می‌کنند. جمعیت‌شناسان مطالعه می‌کنند چگونه این ویژگی‌ها بر نظام‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی تأثیر می‌گذارند یا تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرند. مطالعه جمعیت نیز ارتباط نزدیکی با بوم‌شناسی انسانی و جامعه‌شناسی محیطی دارد که به مطالعه رابطه جمعیت با محیط اطراف می‌پردازد و اغلب با جامعه‌شناسی شهری یا روستایی همپوشانی دارد. پژوهشگران در این زمینه ممکن است جابجایی جمعیت‌ها را مورد مطالعه قرار دهند: حمل و نقل، مهاجرت، پراکندگی و غیره، که در زیرشاخه‌ای به نام مطالعات تحرک‌ها قرار می‌گیرد و ارتباط نزدیکی با جغرافیای انسانی دارد. جمعیت‌شناسان همچنین ممکن است گسترش بیماری را در یک جمعیت معین یا همه‌گیرشناسی مطالعه کنند. جامعه‌شناسی عمومی جامعه‌شناسی عمومی به رویکرد و رشته‌ای اشاره دارد که دنبال فراتر رفتن از آکادمی به منظور تعامل با مخاطبان گسترده‌تر است. شاید بهتر باشد به عنوان یک سبک جامعه‌شناسی شناخته شود تا یک روش خاص نظریه یا مجموعه‌ای از ارزش‌های سیاسی. این رویکرد عمدتاً با مایکل بوراووی مرتبط است که آن را با جامعه‌شناسی حرفه‌ای و شکلی از جامعه‌شناسی آکادمیک مقایسه کرد که عمدتاً به پرداختن به سایر جامعه‌شناسان حرفه‌ای توجه دارد. جامعه‌شناسی عمومی نیز بخشی از حوزه گسترده‌تر ارتباطات علمی یا روزنامه‌نگاری علمی است. نژاد و روابط قومی جامعه‌شناسی نژاد و روابط قومی حوزه‌ای از رشته‌ای است که روابط اجتماعی، روابط سیاسی و اقتصادی بین نژادها و قومیت‌ها را در تمام سطوح جامعه مطالعه می‌کند. این حوزه شامل مطالعه نژادگرایی، تفکیک مسکونی و سایر فرآیندهای پیچیده اجتماعی بین گروه‌های مختلف نژادی و قومی است. این پژوهش اغلب با حوزه‌های دیگر جامعه‌شناسی مانند قشربندی اجتماعی، روان‌شناسی اجتماعی و همچنین با نظریه پسااستعمارگرایی تعامل دارد. در سطح سیاست سیاسی، روابط قومی در قالب همگون‌سازی فرهنگی یا چندگانگی فرهنگی مورد بحث قرار می‌گیرد. ضد نژادگرایی سبک دیگری از سیاست را شکل می‌دهد که به ویژه در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ رایج بود. دین جامعه‌شناسی دین به اعمال، پیشینه‌های تاریخی، تحولات، مضامین جهانی و نقش‌های دین در جامعه می‌پردازد. تأکید خاصی بر نقش مکرر دین در همه جوامع و در طول تاریخ ثبت شده‌است. جامعه‌شناسی دین از این جهت از فلسفه دین متمایز است. جامعه‌شناسان در صدد ارزیابی اعتبار ادعاهای حقیقت دینی نیستند، در عوض چیزهایی را فرض می‌کنند که پیتر برگر به عنوان موضع «الحاد روش‌شناختی» توصیف می‌کند. ممکن است گفته شود رشته رسمی مدرن جامعه‌شناسی با تحلیل دین در سال ۱۸۹۷ توسط امیل دورکیم با انتشار کتاب خودکشی و بررسی نرخ آن در میان جمعیت‌های کاتولیک رومی و پروتستان آغاز شد. ماکس وبر چهار متن عمده در مورد دین در زمینه جامعه‌شناسی اقتصادی و قشربندی اجتماعی منتشر کرد: ۱. اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری (۱۹۰۵)، ۲. دین چین: کنفوسیوس و تائوئیسم (۱۹۱۵)، ۳. دین هند: جامعه‌شناسی هندوئیسم و بودیسم (۱۹۱۵)، ۴. یهودیت باستان (۱۹۲۰). بحث‌های معاصر اغلب بر موضوعاتی مانند سکولارسازی، دین مدنی، تلاقی دین و اقتصاد و نقش دین در زمینه جهانی‌سازی و چندگانگی فرهنگی متمرکز می‌شوند. تغییر و توسعه اجتماعی جامعه‌شناسی تغییر و توسعه تلاش می‌کند تا بفهمد جوامع چگونه توسعه می‌یابند و چگونه می‌توان آنها را تغییر داد. این شامل مطالعه بسیاری از جنبه‌های مختلف جامعه، به عنوان مثال روندهای جمعیتی، روندهای سیاسی یا تکنولوژیکی، یا تغییر در فرهنگ در این زمینه، جامعه‌شناسان اغلب از روش‌های جامعه‌شناسی کلان یا روش‌های تاریخی - تطبیقی استفاده می‌کنند. در مطالعات معاصر تغییرات اجتماعی، همپوشانی‌هایی با توسعه بین‌الملل یا توسعه اجتماع وجود دارد. با این حال، بیشتر بنیانگذاران جامعه‌شناسی بر اساس مطالعه تاریخ، نظریه‌هایی در مورد تغییر اجتماعی داشتند. برای مثال، کارل مارکس ادعا کرد شرایط مادی جامعه در نهایت باعث ایجاد جنبه‌های آرمانی یا فرهنگی جامعه می‌شود، در حالی که ماکس وبر استدلال می‌کرد که در واقع آداب فرهنگی پروتستانتیسم بود که باعث دگرگونی شرایط مادی شد. در برابر هر دو، امیل دورکیم استدلال کرد جوامع از طریق فرایند تکامل اجتماعی-فرهنگی از ساده به پیچیده حرکت کردند. جامعه‌شناسان در این زمینه نیز فرآیندهای جهانی شدن و امپریالیسم را مطالعه می‌کنند. مهم‌تر از همه، امانوئل والرشتاین چارچوب نظری مارکس را گسترش می‌دهد تا بازه‌های زمانی بزرگ و کل جهان را در آن چیزی گسترش دهد که به عنوان نظریه نظام‌های جهانی شناخته می‌شود. جامعه‌شناسی توسعه نیز به شدت تحت تأثیر نظریه پسااستعمارگرایی است. در سال‌های اخیر، ریوین کانل انتقادی از جانبداری در پژوهش‌های جامعه‌شناختی نسبت به کشورهای شمال جهانی صادر کرد. او استدلال می‌کند این تعصب جامعه‌شناسان را نسبت به تجربیات زیسته جنوب جهانی کور می‌کند، به‌ویژه، به‌اصطلاح «نظریه شمال» فاقد استدلال کافی در مورد امپریالیسم و استعمار است. سازمان‌های بسیاری از جمله مرکز فرناند برودل برای مطالعه اقتصاد، نظام‌های تاریخی، و تمدن‌ها، و پروژه پژوهشی تغییر اجتماعی جهانی تغییرات اجتماعی را مطالعه می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی شبکه اجتماعی یک ساختار اجتماعی متشکل از افراد (یا سازمان‌ها) به نام «گره» است که توسط یک یا چند نوع خاص وابستگی متقابل مانند دوستی، خویشاوندی، مبادله مالی، دوست نداشتن، روابط جنسی، یا روابط اعتقادی، دانش یا اعتبار گره خورده‌است (متصل می‌شوند) شبکه‌های اجتماعی در سطوح مختلفی از خانواده‌ها گرفته تا سطح کشورها عمل می‌کنند و نقش مهمی در تعیین نحوه حل مسایل، اداره سازمان‌ها و میزان موفقیت افراد در دستیابی به اهداف خود دارند. یک فرض نظری اساسی در تحلیل شبکه‌های اجتماعی این است که گروه‌ها لزوماً بلوک‌های سازنده جامعه نیستند: این رویکرد برای مطالعه نظام‌های اجتماعی کم‌محدود، از جامعه غیر محلی گرفته تا شبکه‌های مبادله باز است. تحلیل شبکه‌های اجتماعی با اقتباس نظری از جامعه‌شناسی رابطه‌ای از تلقی افراد (افراد، سازمان‌ها، دولت‌ها) به‌عنوان واحدهای مجزای تجزیه و تحلیل اجتناب می‌کند، در عوض بر چگونگی تأثیر ساختار پیوندها بر افراد و روابط آنها تمرکز می‌کند. برخلاف تحلیل‌هایی که فرض می‌کنند اجتماعی شدن در هنجارها رفتار را تعیین می‌کند، تحلیل شبکه‌ای به دنبال بررسی میزان تأثیر ساختار و ترکیب پیوندها بر هنجارها است. از سوی دیگر، پژوهش‌های اخیر عمر لیزاردو نیز نشان می‌دهد پیوندهای شبکه‌ای توسط سلیقه‌های فرهنگی پیشین شکل گرفته و ایجاد می‌شوند. نظریه شبکه‌های اجتماعی معمولاً در ریاضیات رسمی تعریف می‌شود و ممکن است شامل ادغام داده‌های جغرافیایی در نقشه‌برداری اجتماعی باشد. روان‌شناسی اجتماعی روان‌شناسی اجتماعی جامعه‌شناختی بر مقیاس خرد کنش اجتماعی تمرکز دارد. این حوزه را می‌توان به عنوان پایبندی به «مینیاتوریسم جامعه‌شناختی» توصیف کرد که کل جوامع را از طریق مطالعه افکار و احساسات فردی و همچنین رفتار گروه‌های کوچک بررسی می‌کند. یکی از دغدغه‌های خاص روان‌شناسان اجتماعی، چگونگی تبیین انواع واقعیات جمعیت‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی از نظر کنش متقابل اجتماعی انسانی است. برخی از موضوعات عمده در این زمینه عبارتند از: نابرابری اجتماعی، پویایی گروه، تعصب، پرخاشگری، ادراک اجتماعی، رفتار گروهی، تغییر اجتماعی، رفتار غیرکلامی، اجتماعی شدن، انطباق، رهبری و هویت اجتماعی. روان‌شناسی اجتماعی ممکن است با تأکید روان‌شناختی تدریس شود. در جامعه‌شناسی، پژوهشگران حوزه روان‌شناسی اجتماعی برجسته‌ترین استفاده‌کنندگان از روش تجربی هستند (بر خلاف همتایان روان‌شناختی خود که اغلب روش‌های دیگری را نیز به کار می‌گیرند) روان‌شناسی اجتماعی به تأثیرات اجتماعی و همچنین ادراک اجتماعی و کنش متقابل اجتماعی می‌پردازد. قشربندی، فقر و نابرابری قشربندی اجتماعی ترتیب سلسله مراتبی افراد به طبقات اجتماعی، کاست‌ها و تقسیمات درون یک جامعه است. طبقه‌بندی مدرن جوامع غربی به‌طور سنتی به طبقات فرهنگی و اقتصادی مربوط می‌شود که در سه لایه اصلی مرتب شده‌اند: طبقه بالا، طبقه متوسط و طبقه پایین ولی هر طبقه ممکن است بیشتر به طبقات کوچکتر تقسیم شود (به عنوان مثال شغلی). طبقه‌بندی اجتماعی در جامعه‌شناسی به شیوه‌های کاملاً متفاوتی تفسیر می‌شود. طرفداران نظریه کارکردگرایی ساختاری پیشنهاد می‌کنند از آنجایی که طبقه‌بندی طبقات و کاست‌ها در همه جوامع مشهود است، سلسله مراتب باید در تثبیت وجود آنها سودمند باشد. نظریه پردازان نظریه تضاد در مقابل، دست نیافتنی منابع و کمبود تحرک اجتماعی را در جوامع طبقه‌بندی شده نقد می‌کنند. کارل مارکس طبقات اجتماعی را از طریق پیوند آنها با ابزار تولید در نظام سرمایه‌داری متمایز کرد: بورژوازی صاحب ابزار است ولی این عملاً شامل خود پرولتاریا می‌شود زیرا کارگران فقط می‌توانند نیروی کار خود را بفروشند (تشکیل زیربنای مادی و روبنای فرهنگی). ماکس وبر نظریه جبرگرایی اقتصادی مارکسیستی را نقد و استدلال کرد که قشربندی اجتماعی صرفاً مبتنی بر نابرابری‌های اقتصادی نیس ولی در مورد دیگر تفاوت‌های جایگاه و قدرت (به عنوان مثال پدرسالاری). طبق نظر وبر، طبقه‌بندی ممکن است بین حداقل سه متغیر پیچیده رخ دهد: ثروت (طبقه): موقعیت اقتصادی یک فرد در یک جامعه، بر اساس تولد و دستاوردهای فردی. تفاوت وبر با مارکس در این است که او این را عامل عالی در قشربندی نمی‌داند. وبر اشاره کرد که چگونه مدیران شرکت‌ها یا صنایع، شرکت‌هایی را کنترل می‌کنند که مالک آنها نیستند. مارکس چنین شخصی را در پرولتاریا قرار می‌داد. پرستیژ (جایگاه): اعتبار یا محبوبیت یک فرد در یک جامعه. این را می‌توان با نوع شغل یا ثروت این شخص تعیین کرد. قدرت (حزب سیاسی): توانایی یک شخص برای رسیدن به مسیر خود علیرغم مقاومت دیگران؛ مثلاً، افراد شاغل در مشاغل ایالتی، مانند کارمند اداره تحقیقات فدرال، یا یکی از اعضای کنگره ایالات متحده، ممکن است دارایی یا وضعیت کمی داشته باشند ولی همچنان دارای قدرت بسیار زیادی هستند. پیر بوردیو یک مثال مدرن در مفاهیم سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین ارائه می‌کند. نظریه پردازانی مانند رالف دارندورف به گرایش به طبقه متوسط بزرگ در جوامع مدرن غربی اشاره کرده‌اند. به ویژه در رابطه با ضرورت نیروی کار تحصیل کرده در اقتصادهای فناوری یا خدمات محور. دیدگاه‌های مربوط به جهانی شدن، مانند نظریه وابستگی، نشان می‌دهد این تأثیر ناشی از جابجایی کارگران به کشورهای در حال توسعه است. جامعه‌شناسی شهری و روستایی جامعه‌شناسی شهری شامل تحلیل زندگی اجتماعی و تعامل انسانی در مناطق شهری است. این رشته‌ای است که به دنبال ارائه مشاوره برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری است. پس از انقلاب صنعتی آثاری مانند جورج زیمل: کلان‌شهر و زندگی ذهنی (۱۹۰۳) بر شهرنشینی و تأثیر آن بر بیگانگی و گمنامی متمرکز شد. در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ مکتب شیکاگو با استفاده از کنش متقابل نمادین به عنوان روشی برای پژوهش میدانی، بدنه نظریه عمده‌ای را در مورد ماهیت شهر ارائه داد که هم برای جامعه‌شناسی شهری و هم برای جرم‌شناسی مهم است. پژوهش معاصر معمولاً در زمینه جهانی شدن قرار می‌گیرد، به عنوان مثال، در مطالعه ساسکیا ساسن در مورد شهر جهانی. در مقابل، جامعه‌شناسی روستایی تحلیل مناطق غیر کلانشهری است. از آنجایی که کشاورزی و بیابان به یک واقعیت اجتماعی برجسته تر در مناطق روستایی تبدیل می‌شوند، جامعه‌شناسان روستایی اغلب با جامعه‌شناسان محیط زیست همپوشانی دارند. جامعه‌شناسی جامعه جامعه‌شناسی جامعه اغلب با جامعه‌شناسی شهری و روستایی گروه‌بندی می‌شود. با در نظر گرفتن جوامع مختلف - از جمله جوامع آنلاین - به عنوان واحد تجزیه و تحلیل، جامعه‌شناسان جامعه منشأ و تأثیرات انجمن‌های مختلف افراد را مطالعه می‌کنند. به عنوان مثال، جامعه‌شناس آلمانی فردیناند تونیس بین دو نوع ارتباط انسانی تمایز قائل شد: گمنشافت (که معمولاً به عنوان اجتماع) و گزلشافت (که به جامعه یا انجمن ترجمه می‌شود) تونیس در کار خود در سال ۱۸۸۷، گمنشافت و گزلشافت استدلال کرد که گمنشافت به دلیل وجود وحدت اراده موجودیت اجتماعی فشرده‌تر و منسجم‌ضتری تلقی می‌شود. «توسعه» یا «سلامت» یک جامعه همچنین یکی از دغدغه‌های اصلی جامعه‌شناسان جامعه است که در جامعه‌شناسی توسعه نیز مشارکت دارند که نمونه‌ای از ادبیات پیرامون مفهوم سرمایه اجتماعی است. سایر رشته‌های دانشگاهی جامعه‌شناسی با رشته‌های مختلفی که جامعه را مطالعه می‌کنند به ویژه انسان‌شناسی اجتماعی، علوم سیاسی، اقتصاد، مددکاری اجتماعی و فلسفه اجتماعی همپوشانی دارد. بسیاری از زمینه‌های نسبتاً جدید مانند مطالعات ارتباطات، مطالعات فرهنگی، جمعیت‌شناسی و نظریه ادبی از روش‌هایی استفاده می‌کنند که از جامعه‌شناسی سرچشمه گرفته‌است. هر دو اصطلاح «علوم اجتماعی» و «پژوهش اجتماعی» از زمان پیدایش در جامعه‌شناسی کلاسیک تا حدی استقلال پیدا کرده‌اند. رشته متمایز انسان‌شناسی اجتماعی یا جامعه‌شناسی انسان‌شناسی جزء اصلی انسان‌شناسی در سراسر بریتانیا و کشورهای مشترک المنافع و بیشتر اروپا (به ویژه فرانسه) است. جایی که از انسان‌شناسی فرهنگی متمایز می‌شود. در ایالات متحده، انسان‌شناسی اجتماعی معمولاً در انسان‌شناسی فرهنگی (یا تحت عنوان نسبتاً جدید انسان‌شناسی اجتماعی فرهنگی) قرار می‌گیرد. جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسی کاربردی به رشته حرفه‌ای و آکادمیک مددکاری اجتماعی مرتبط هستند. هر دو رشته کنش‌های متقابل اجتماعی، جامعه و تأثیر نظام‌های مختلف (مانند خانواده، مدرسه، جامعه، قوانین، حوزه سیاسی) را بر روی فرد مطالعه می‌کنند. با این حال، مددکاری اجتماعی به‌طور کلی بیشتر بر راهبردهای عملی برای کاهش نارسایی‌های اجتماعی متمرکز است. جامعه‌شناسی به‌طور کلی بررسی کاملی از علل ریشه‌ای این مسایل ارائه می‌دهد. به عنوان مثال، یک جامعه‌شناس ممکن است «چرا» جامعه‌ای را با فقر درگیر کند، مطالعه کند. جامعه‌شناسی کاربردی بیشتر بر راهبردهای عملی در مورد «چیزی» متمرکز است که باید برای کاهش این بار انجام شود. مددکار اجتماعی بر کنش متمرکز خواهد بود. اجرای این راهبردهای مستقیم یا غیر مستقیم با استفاده از سلامت روان درمانی، مشاوره، حمایت، سازمان جامعه یا بسیج جامعه ممکن خواهد شد. انسان‌شناسی اجتماعی شاخه‌ای از انسان‌شناسی است که به مطالعه چگونگی رفتار انسان‌های زنده معاصر در گروه اجتماعی می‌پردازد. دست‌اندرکاران انسان‌شناسی اجتماعی، مانند جامعه‌شناسان، جنبه‌های مختلف سازمان اجتماعی را بررسی می‌کنند. به‌طور سنتی، انسان‌شناسان اجتماعی جوامع غیر صنعتی و غیر غربی را تحلیل می‌کردند، در حالی که جامعه‌شناسان بر جوامع صنعتی در جهان غرب تمرکز می‌کردند. با این حال، در سال‌های اخیر، انسان‌شناسی اجتماعی تمرکز خود را به جوامع مدرن غربی گسترش داده‌است، به این معنی که این دو رشته به‌طور فزاینده‌ای همگرا می‌شوند. انسان‌شناسی اجتماعی فرهنگی که شامل انسان‌شناسی زبان‌شناختی می‌شود، به مسئله تفاوت و شباهت در درون و بین جمعیت‌های انسانی می‌پردازد. این رشته همزمان با گسترش امپراتوری‌های استعماری اروپایی پدید آمد و شیوه‌ها و نظریه‌های آن همراه با فرآیندهای استعمارزدایی مورد تردید و فرمول‌بندی مجدد قرار گرفته‌اند. چنین مسائلی دوباره ظهور کرده‌اند، زیرا فرآیندهای فراملی، مرکزیت دولت-ملت را به نظریه‌پردازی در مورد فرهنگ و قدرت به چالش کشیده‌است. چالش‌های جدیدی با بحث‌های عمومی دربارهٔ چندگانگی فرهنگی و استفاده روزافزون از مفهوم فرهنگ در خارج از آکادمی و در میان مردمان مورد مطالعه توسط انسان‌شناسی پدیدار شده‌اند. این زمان‌ها در آکادمی، در انسان‌شناسی یا در جهان «تجارب معمول» نیست، اگر چنین زمان‌هایی وجود داشته باشد. اروینگ لوئیس هوروویتز، در کتاب «افول جامعه‌شناسی» (۱۹۹۴)، استدلال کرده‌است این رشته، در حالی که از یک «نسب و سنت متمایز» سرچشمه می‌گیرد، به دلیل نظریه عمیقاً ایدئولوژیک و فقدان در حال افول است. مربوط به سیاست گذاری: تجزیه جامعه‌شناسی زمانی آغاز شد که این سنت بزرگ در معرض تفکر ایدئولوژیک قرار گرفت و در پی پیروزی‌های توتالیتر، یک سنت پست ظاهر شد. به‌علاوه: مسئله‌ای که هنوز به آن اشاره نشده این است که ضعف جامعه‌شناسی همه علوم اجتماعی را در برابر اثبات‌گرایی محض آسیب‌پذیر کرده‌است – در برابر تجربه‌گرایی فاقد هر گونه مبنای نظری. افراد بااستعدادی که ممکن است در دوره‌های پیشین وارد جامعه‌شناسی شده باشند به دنبال تحریک فکری در تجارت، حقوق، علوم طبیعی و حتی نوشتن خلاق هستند. این امر جامعه‌شناسی را از پتانسیل بسیار مورد نیاز تخلیه می‌کند. هوروویتز فقدان یک انضباط اصلی را به عنوان تشدید کننده مسئله ذکر می‌کند. رندال کالینز و دوروتی سواین توماس استاد جامعه‌شناسی دانشگاه پنسیلوانیا و عضو شورای سردبیران مشاور مجله تکامل اجتماعی و تاریخ، مشابه این نظر را بیان کرده‌است. احساسات: ما انسجام خود را به عنوان یک رشته از دست داده‌ایم، در حال شکسته شدن به مجموعه‌ای از تخصص‌ها هستیم که هرکدام راه خود را طی می‌کنند و توجه چندانی به یکدیگر ندارند. در سال ۲۰۰۷، راهنمای آموزش عالی تایمز فهرستی از «پر استنادترین نویسندگان کتاب در علوم انسانی» (از جمله فلسفه و روان‌شناسی) را منتشر کرد. هفت نفر از ده نفر برتر به عنوان جامعه‌شناس فهرست شده‌اند: ۱. میشل فوکو، ۲. پیر بوردیو، ۵. آنتونی گیدنز، ۶. اروینگ گافمن، ۷. یورگن هابرماس، ۸. ماکس وبر و ۱۰. برونو لاتور. مجلات پر رتبه‌ترین مجلات عمومی که پژوهش‌های اصلی در زمینه جامعه‌شناسی را منتشر می‌کنند عبارتند از نشریه جامعه‌شناسی آمریکا و بازنگری جامعه‌شناختی آمریکا. بررسی سالانه جامعه‌شناسی که مقالات مروری اصلی را منتشر می‌کند، نیز رتبه بالایی دارد. بسیاری از مجلات عمومی و تخصصی دیگر وجود دارد. جستارهای وابسته تاریخ جامعه‌شناسی تاریخ علوم اجتماعی جامعه صنعتی جامعه فراصنعتی جامعه‌شناسی سیاسی رئوس مطالب جامعه‌شناسی علوم اجتماعی فرانکوئیسم جامعه‌شناختی فرهنگ فهرست جامعه‌شناسان کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی نظریه اجتماعی نظریه تضاد نظریه درگیر نظریه فرهنگ نظریه مقطع بحرانی نظریه‌های جامعه‌شناسی یادداشت‌ها پانویس نقل قول‌ها {{Reflist |refs = <ref name="transformation325">Harriss, John. The Second Great Transformation? Capitalism at the End of the Twentieth Century in Allen, T. and Thomas, Alan (eds) Poverty and Development in the 21st Century', Oxford University Press, Oxford. p. 325.</ref> }} منابع ابی، استفن اچ. ۲۰۰۵. جامعه‌شناسی: راهنمای مرجع و منابع اطلاعاتی (ویرایش سوم). لیتلتون، کلرادو: شرکت کتابخانه‌ها نامحدود. ارل ببی، ۲۰۰۳. عمل تحقیقات اجتماعی (ویرایش ۱۰). وادسورث: سی‌انگیج. "[https://web.archive.org/web/20080527231135/http://ddl.uwinnipeg.ca/res_des/files/readings/cwmills-intel_craft.pdfسی. رایت میلز، توصیه‌های پیشه‌ورزی فکری چگونه برای جامعه‌شناس جوان کار کنیم. کالینز، رندال. ۱۹۹۴. چهار سنت جامعه‌شناختی. آکسفورد: انتشارات دانشگاه آکسفورد. کوزر، لوئیس آلفرد ۱۹۷۱. زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی: ایده‌ها در زمینه تاریخی و اجتماعی. نیویورک: هارکورت بریس جووانوویچ. . گیدنز، آنتونی. ۲۰۰۶. جامعه‌شناسی (ویرایش پنجم). کمبریج: پولیت پرس. لیپست، سیمور مارتین و اورت کارل لاد. سیاست جامعه‌شناسان آمریکایی، مجله جامعه‌شناسی آمریکا (1972) 78#1 pp. 67–104 هاوس، جی. اس، و مورتیمر، جی. (۱۹۹۰). ساختار اجتماعی و فرد: مضامین نوظهور و جهت‌گیری‌های جدید فصلنامه روان‌شناسی اجتماعی، ۷۱–۸۰. مرتن، رابرت کی. ۱۹۵۹. «نظریه اجتماعی و ساختار اجتماعی: به سوی تدوین نظریه و تحقیق (ویرایش اصلاح شده و بزرگ شده). گلنکو، ایلینوی. میلز، سی. رایت، ۱۹۵۹.بینش جامعه‌شناختی نیزبت، رابرت ۱۹۶۷. «سنت جامعه‌شناختی»، لندن، کتاب‌های آموزشی هاینمن. ریتزر، جورج و داگلاس جی. گودمن. ۲۰۰۴. «نظریه جامعه‌شناسی» (ویرایش ششم). مک‌گرا-هیل اجوکیشن. اسکات، جان، و گوردون مارشال، ویرایش. ۲۰۰۵. «فرهنگی جامعه‌شناسی» (ویرایش سوم). انتشارات دانشگاه آکسفورد. ، والاس، روث آ، و آلیسون ولف. ۱۹۹۵. «نظریه جامعه‌شناسی معاصر: ادامه سنت کلاسیک» (ویرایش چهارم). پرنتیس هال. وایت، هریسون سی. ۲۰۰۸. هویت و کنترل. چگونه شکل‌گیری‌های اجتماعی پدیدار می‌شوند» (ویرایش دوم). پرینستون: انتشارات دانشگاه پرینستون. ویلیس، ایوان. ۱۹۹۶. «جستجوی جامعه‌شناختی: درآمدی بر مطالعه زندگی اجتماعی». نیو برانزویک، نیوجرسی: انتشارات دانشگاه راتگرز. پیوند به بیرون وبگاه انجمن جامعه‌شناسی ایران (اج‌ا) انجمن جامعه‌شناسی آمریکا (ASA) انجمن جامعه‌شناسی استرالیا (TASA) انجمن جامعه‌شناسی بنگلادش (BSS) انجمن جامعه‌شناسی بریتانیا (BSA) انجمن کانادایی جامعه‌شناسان و مردم شناسان فرانسوی زبان انجمن جامعه‌شناسی کانادا (CSA) انجمن جامعه‌شناسی اروپا (ESA) انجمن جامعه‌شناسی فرانسه انجمن جامعه‌شناسی آلمان (DGS) راهنمای مصاحبه‌های گروه جامعه‌شناسی دانشگاه شیکاگو ۱۹۷۲ در [https:// www.lib.uchicago.edu/scrc/ مرکز تحقیقات مجموعه‌های ویژه دانشگاه شیکاگو] راهنمای سوابق سوابق گروه جامعه‌شناسی دانشگاه شیکاگو ۱۹۲۴-۲۰۰۱ در [https: //www.lib.uchicago.edu/scrc/ مرکز تحقیقات مجموعه‌های ویژه دانشگاه شیکاگو] انجمن جامعه‌شناسی هند (ISS) مؤسسه بین‌المللی جامعه‌شناسی (IIS) انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی (ISA) انجمن جامعه‌شناسی آمریکای لاتین (ALAS) Observatory of International Research (OOIR): آخرین مقالات و روندهای جامعه‌شناسی انجمن جامعه‌شناسی پرتغال (APS) انجمن جامعه‌شناسی ایرلند (SAI) انجمن جامعه‌شناسی شمال اروپا (NSA) انجمن جامعه‌شناسی سوئد (به سوئدی) اصطلاحات جامعه‌شناسی جامعه و سیاست علوم اجتماعی کنش متقابل نمادین نظریه شبکه کنشگر
1575
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA
سیاست
سیاست شناخت، اتخاذ تصمیم تخصصی، پیاده‌سازی بهترین راه و روش برای منافع فردی یا گروهی در برابر چالش‌های احتمالی یا پیشرو است. در این میان معمولاً حکومت‌ها، عامل سیاست‌ورزی و موضوع عمل گروه‌ها، افراد و بخش‌های مختلف جمعیت هستند. به عبارت دیگر سیاست فعالیتی اجتماعی است که با تضمین نظم در نبردهایی که از گوناگونی و ناهم‌گراییِ عقیده‌ها و منافع ناشی می‌شود، می‌خواهد به یاریِ زور - که اغلب بر حقوق متکی است - امنیت بیرونی و تفاهم درونیِ واحد سیاسی ویژه‌ای را تأمین کند. امروزه سیاست موضوع علمی مستقل و یکی از حقایق غیرقابل اجتناب زندگی بشر است. به کسی که در سیاست کار می‌کند سیاست‌مدار یا پولیتیسین گویند. یکی از تشکیل دهنده‌های اساسی ساختار سیاست در ابعاد جامع مدیریت منابع راهبردی است. واژه‌شناسی سیاست واژه‌ای عربی است که ریشهٔ آن به معنی «رام کردن اسب» است. این واژه در ادبیات فارسی بعضاً به معنی «اداره کردن» و «چاره کردن» هم آمده‌است؛ مثلاً معنی این جمله که «فلانی چهار پایش را سیاست کرد» به معنی پیدا کردن جا و چراگاه برای چهارپا است. واژهٔ سیّاس که هم‌ریشه با واژهٔ سیاست است به معنی «زیرک»، «حیله‌گر» و «رند» است. در برخی از متون قدیمی «سیاست کردن» به معنی «تنبیه کردن» هم آمده. امروزه در ادبیات روزمرهٔ ایران استفاده از واژه «سیاسی‌کار» معنی مثبتی ندارد و مراد از آن اشاره به کسی است که مسائل غیرسیاسی را قربانی منافع حزبی یا گروهی می‌کند یا کارهای غیرسیاسی جامعه نظیر امور عمومی را با مقاصد سیاسی از قبیل دست‌یابی به یک مقام بالاتر انجام می‌دهد. اما اصطلاح «سیاستمدار» اشاره به فردی دارد که در یکی از مدارج حکومتی مرجع تصمیم‌گیری است. مفهوم سیاست سیاست در معنای عام هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهتر کردن هر امری از امور، (چه شخصی چه اجتماعی) است؛ و در اصطلاح اموری است که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد. کوشش برای نگهداری یا بدست آوردن قدرت یا کاربست قدرت دولت در جهت هدف‌ها و درخواست‌های گوناگون. سیاست به معنای باستانی کلمه، دخالت در امر عمومی و به معنای جدید، شهر مدرن صنعتی است که کنشگرانش به سیستم سازمان دهنده آن مشروعیت می‌دهند. در پاسخ به این پرسش که سیاست چیست، باید به نکته‌ای اشاره کرد و آن این است که این مفهوم در همهٔ جامعه، بستر وقوع سیاست به عنوان یک فعالیت علمی و نظری جامعهٔ انسانی است. مفهوم جامعه چنان در نزد علمای جامعه‌شناسی و مردم شناسان دیده می‌شود، از جمله مفاهیم قدیمی است که انسان‌ها به منظور رفع نیازها و رفع مشکلات خود به صرافت تجربه دریافته‌اند که با تشکیل جامعه بهتر می‌توانند بر مشکلات خود فائق آیند و نیازهای خود را مرتفع سازند، ضرورت پیدایش جامعه از سویی ریشه در انگیزه‌های غریزی و از سویی ریشه در رفتارها و اضطرارهای مادی دارند که انسان‌ها را احاطه کرده‌است، بشر ابتدایی با سیر مراحل تکامل زیستی و بیولوژیک خود به تدریج از غارها و کنام‌ها، که محل زیست و بود باش اصلی او به‌شمار می‌رفت خارج شده‌اند و یک جا نشینی در قالب گروه‌های متشکل از خانوارها را آغاز کردند، روند تکامل زیست‌شناسی بشر نیز حکایت از حرکت به سمت تشکیل جامعه دارد. جامعه به عنوان بستر اساسی فرایند پرفراز و نشیبی را طی کرده‌است، انسان‌ها از تشکیل ابتدایی به قالب پیشرفت بیولوژیک و فیزیولوژیک کرده‌اند. برای مثال آنچه در گذشته‌های دور به انسان چهار دست و پا یا (Homo - neeptus) با گذر زمان طولانی به صورت انسان راست‌قامت (homo - erectus) درآمد. چهار دست و پا بودن انسان شاید به دلیل شرایط زیستی و نوع فعالیت معیشتی او بود. به این معنا که او در مرحلهٔ آغازین حیات خود به جمع‌آوری دانه‌ها و گیاهان خوراکی (Food gathering/ collecting) می‌پرداخت. تا پیش از این مرحله انسان به عنوان موجود درخت‌زی (Tree living creature) بود اما به تدریج آنان در روی زمین به زندگی ادامه دادند (earth living creature). مرحلهٔ بعدی تکامل زیستی و بیولوژیکی انسان مرحله‌ای است که انسان به ابزار سازی روی می‌آورد و یادمی‌گیرد با استفاده از مواد و مصالح موجود در طبیعت ابزار و لوازم مورد نیاز خود را بسازد. حال انسان وارد مرحلهٔ دوم زندگی خود می‌شود، به این معنا که جدا از گردآوری و جمع‌آوری میوه‌های خوراکی به شکارگری روی می‌آورد. انسان در فرایند تکامل خود با زبان هم آشنا می‌شود و به تدریج مفهوم نطق در یکی از مراحل تکامل تاریخی هویت انسان را تغییر می‌دهد، انسان‌ها در ابتدا چیزی به معنای زبان نداشتند، آنچه وجود داشت به معنای زبان فریاد، سر و صدا یا (Noisy- language) بود. به این ترتیب انسانی که توانست زبان و سر و صدا را به تدریج به صورت زبان کلامی و آوایی تبدیل کند به عنوان (Homo-logos) یا انسان ناطق شناخته شد. این انسان در مراحل تکامل بعدی جامعه را برمی‌گزیند و به صورت زیست اجتماعی تن در می‌دهد. بر این مبنا است که از او به عنوان (Homo- satitus) یاد می‌شود. این انسان که در ادبیات سیاسی از زمان ارسطو تا کنون از او به عنوان جانور ناطق، جانور اجتماعی، یاد می‌شود در بستر زیست اجتماعی خود به دلیل اختلاف سلیقه، تنوع، تفاوت و اختلاف منافع با یکدیگر دچار اختلاف و درگیری می‌شود، بنابراین ضرورت پیدایش سیاست به عنوان ابزاری برای حل اختلاف‌ها سر برمی‌آورد یا توجیه می‌شود؛ و از این جاست که این انسان به تعبیر ارسطو به عنوان جانور سیاسی یا انسان سیاسی می‌شود. سیاست در یونان باستان آزادی، فلسفه، و به ویژه سیاست از نوآوری‌های اندیشه یونانی است. واژهٔ سیاست در زبان‌های اروپایی به polis یا همان شهر یونانی برمی‌گردد. شهر یا polis یونانی، اگرچه اجتماعی انسانی بود، اما جامعه به معنای جدید این واژه، به گونه‌ای که در علوم اجتماعی به کار گرفته شده، نبود. شهر ایرانی، به خلاف جامعه، حوزهٔ مصالح عمومی بود و در بیرون قلمرو مناسباتی سامان می‌یافت که در حوزهٔ منافع خصوصی قرار داشت. در نزد یونانیان هر امر «سیاسی» در تعارض آن با «شخصی» و «خصوصی» تعریف می‌شد و امر «سیاسی»، مترادف «مشترک» و «عمومی» بود. امر «سیاسی» در قلمرویی قرار می‌گرفت که با شهر یونانی و شهروندان آزاد و برابر پیوند داشت و، به تدریج، امر «سیاسی» در تقابل آن با چیرگی گروهی بر گروهی دیگر تعریف شد. سیاست در جهان اسلام سیاست (به عربی: سیاسة) در ایران و نزد فلاسفه سیاسی مسلمان، به معنای دانشی است که از شهر (مدینه در عُرف فیلسوفان دوران اسلامی مانند فارابی) و مناسبات شهروندی (مدنی) بحث می‌کند. هم‌چنین سیاست به روندی گفته می‌شود که در آن شهروندان به اتخاذ یک تصمیم جمعی مبادرت می‌ورزند. به تعریف دیگر «سیاست کوششی اجتماع محور است که با تضمین انضباط در نبردهایی که از پراکندگی و ناهمگونیِ دیدگاه‌ها و منافع ناشی می‌شود، می‌خواهد به یاریِ زور - که اغلب بر حقوق متکی است و صرفاً جبر فیزیکی نیست!- امنیت بیرونی و تفاهم درونیِ رژیم سیاسی ویژه‌ای را تأمین کند. جستارهای وابسته پانویس ۱۳۹۴، مدیریت بازاریابی سیاسی / جنیفرلیز مارشمنت / ترجمه و ویرایش علمی پدرام باقرنژاد و بهرام خیری/انتشارات بهمن برنا مقاله‌های موضوعات اصلی
1577
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%BE%D8%B1%D8%A7
اپرا
نمایشی که بازیگران آن به آواز و همراه با موسیقی با یکدیگر حرف بزنند و بازی کنند، اُپِرا نام دارد. اصل آن اروپایی است، اما امروزه در بیشتر کشورها با آن آشنا هستند. اپرا هنری است که بر روی یک سکو یا سن نمایشی که هماهنگ و سازگار با موسیقی ساخته شده‌است، انجام می‌گیرد. در اپرا موسیقی کلاسیک غربی و هنرهای نمایشی با هم ترکیب می‌شوند و هر شخصیت داستان توسط یک خواننده موسیقی کلاسیک به تصویر کشیده می‌شود. اپرا در اصل نوعی تئاتر است که در آن موسیقی نقش اصلی را دارد و قطعات توسط خوانندگان اجرا می‌شوند اما از تئاتر موزیکال متمایز است. چنین «اثری» به‌طور معمول همکاری بین آهنگساز و نویسنده اپرانامه یا لیبرتو (libretto) است و تعدادی از هنرهای نمایشی مانند بازیگری، دکورسازی، طراحی لباس و بعضی مواقع رقص یا باله را در خود جای داده‌است. این اجرا به‌طور معمول در یک تالار اپرا همراه با یک ارکستر یا یک گروه موسیقی کوچک‌تر اجرا می‌شود که از اوایل قرن نوزدهم توسط یک رهبر ارکستر هدایت می‌شود. اپرا بخش مهمی از سنت موسیقی کلاسیک غربی و بخشی از فرهنگ عادی غربی است، اما پس از جنگ جهانی دوم، حضور در اپرا به‌طور فزاینده‌ای به طبقه نخبگان محدود شده‌است. البته امروزه این هنر مانند گذشته نیست و گاه با سبک‌های دیگر موسیقی آمیخته شده‌است یا اینکه به تنهایی و بدون نمایش اجرا می‌شود. اپرا (Opera) جمع کلمه لاتینی اپوس (Opus) به معنای «اثر» است و به این تغییر باید اپرا را به‌طور تحت‌اللفظی به «آثار» ترجمه کرد اما اپرا به‌صورت کلمه مفرد مؤنث از آغاز قرن ۱۷ میلادی به نمایشی گفته می‌شد که به‌جای آواز خوانده شود. اپرا آمیزه‌ای از موسیقی و نمایش است تا حقیقت به تصویر کشیده شود. از این رو برای خلق آثار اپرایی باید در هر دو بخش موسیقی و نمایش تبحر داشت تا پدیده‌ای درخور تحسین ایجاد کرد. بزرگان هنر در برتری هر یک از این دو مؤلفه بر دیگری اختلاف نظر دارند؛ به عنوان مثال ریشارد واگنر موسیقی را در خدمت هدف والای «نمایش» می‌داند. با این حال موسیقی دارای اعجازی است که با آن، داستانی هرچند ساده به تجربهٔ احساسی عمیق و دل‌انگیز بدل می‌شود. همچنین داستان‌ها و نمایشنامه‌های موفق با درآمیختن با موسیقی، بقا و عمق بیشتری یافته‌اند. اپرا مجموعه‌ای است از هنرهای مختلف: موسیقی، ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی. صحنه آرایی اپراهای باروک غالباً با هدف القای احساس عظمت و جلب توجه به تزیینات پر زرق و برق معماری باروک بود. اپرا یکی از ارزنده‌ترین پدیده‌های جهان موسیقی به‌شمار می‌رود. طی چندین قرن اپرا با تحولات فراوان همه گونه رویدادها و سبک‌های موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید. نمایش اجرایی در اپرا عناصر ویژهٔ تئاتر مانند زمینه‌پردازی و محیط نمایشی، جامه‌ها، چهره‌پردازی و بازیگری را در خود دارد؛ ولی در اپرا واژه‌هایی که بازگو می‌شود یعنی اپرانامه سخن‌پردازی گفتاری نبوده بلکه به گونهٔ آوازی و سرودی است. خوانندگان اپرا را یک گروه از همنوایان همراهی می‌کنند. همنوایان می‌توانند یک گروه کوچک سازی باشند یا یک ارکستر سمفونیک کامل. پیشینه آغاز هنر اپرانویسی در قرن شانزدهم میلادی است. در این زمان عده‌ای از دانشمندان و موسیقیدانان شهر فلورانس، در ایتالیا، تصمیم گرفتند که نمایش و موسیقی را با هم ترکیب کند. در نتیجه کوشش‌های ایشان اپرا به وجود آمد. اگرچه سازندهٔ نخستین اپرای تاریخ موسیقی جاکوپو پری است، اما کسی که اپرا را به معنای واقعی کلمه بنیان گذاشت کلودیو مونته‌وردی بود. قدیمی‌ترین اپرایی که هنوز نمایش داده می‌شود ارائو» اثر کلودیو موتوردی است که در سال ۱۶۰۷ ساخته شده‌است. در قرن ما مهم‌ترین اپراساز ایتالیا جاکومو دو چینی است که برخی از آبراهای او عبارتند از «لا بوهم» یا «بی بند و بارها»)، «توسکا» و «مادام باترفلای». آهنگساز دیگر ایتالیایی جان - کارلو منوتی است که اپرای «آماهل و مهمانان شبانه» را ساخته‌است. این اپرا داستان پسری چلاق و سه پادشاه است که در شب تولد حضرت مسیح برای او هدیه‌هایی می‌برند. نخستین اپراساز مهم آلمانی ولفگانگ آمادئوس موتسارت است که در ایران نام او با تلفظ فرانسویش " موزار» مشهور است. معروفترین اپراهای او عبارتند از عروسی فیگارو»، «دون جووانی»، و «فلوت جادو». یکی دیگر از اپراسازان بزرگی آلمان ریشارد واگنر است که از جمله اپراهای «تا نهوزر»، «لؤهنگرین»، و «انگشتر خاندان نیبلونگ» را ساخته‌است. پیش‌نیازهای اجرا صحنه اپرا معمولاً خیلی بزرگتر از صحنه نمایش است، و برای هر پردهٔ آن باید دکورها و تزیینات مخصوص درست کرد. ساختمانی همانند تئاتر که در آن اپراها و باله‌ها اجرا می‌شود، اپراخانه نامیده می‌شود. اپرا انواع و اقسام دارد و هر موسیقیدانی می‌تواند هر جور که بخواهد اپرا بنویسد. اپرا همیشه به یک هیئت ارکستر بزرگی احتیاج دارد که عده‌شان گاهی از پنجاه نفر هم بیشتر است، و پیش از اینکه اپرا به روی صحنه بیاید، این هیئت ارکستر و بازیگران اپرا باید هفته‌ها و گاهی ماه‌ها تمرین کنند تا اپرا مطابق میل سازنده و کارگردان آن آماده شود. اپرا علاوه بر کارگردان که مسئول راهنمایی بازیگران و تنظیم صحنه‌هاست، یک نفر رئیس ارکستر هم دارد که باید نوازندگان آلات مختلف موسیقی را راهنمایی و آماده کند و هر شب در وقت اجرای اپرا هم آنها را رهبری کند. در هر اپرایی مقداری موسیقی بدون آواز هست. از جمله، پیش از بالا رفتن پرده، هیئت ارکستر پیش‌درآمد اپرا را می‌نوازد که به آن اوورتور می‌گویند. بعد از تمام شدن اوورتور پرده بالا می‌رود و بازیگرها روی صحنه می‌آیند و با آواز شروع به گفت‌وگو می‌کنند و داستان شروع می‌شود، هر اپرایی مثل نمایش، به چند پرده و هر پرده آن به چند صحنه تقسیم شده‌است. خوانندگان اپرا باید صداشان در عین زیبایی رسا هم باشد، چون تالارهای اپرا معمولاً بسیار بزرگی است و تماشاگرانی که در ردیف‌های ته تالار نشسته‌اند باید بتوانند صدای خوانندگان را به خوبی تماشاگران ردیف‌های جلو بشوند. بخش‌های مختلف اپرا اپرا ۳ بخش اصلی دارد: پیش‌درآمد یا اوُوِرتور (او - وِر - تور)؛ در واقع مقدمه‌ای برای شروع اپراست که کاملاً به‌صورت سازی است و هیچ خواننده‌ای در آن نمی‌خواند. آریا (Aria)؛ که قسمت اصلی اپراست و خواننده در آن با آرایش‌های آوازی، قدرت و مهارتش را ابراز می‌دارد. رسیتاتیف (Recitatif); که نوعی از فن بیان و مکالمهٔ آوازی است و غالباً پیش از آریا قرار می‌گیرد. در اپرای ایتالیایی، رسیتاتیف رابط بین دو آریاست: رسیتاتیف ساده (Recitatif Secco)، که آواز بدون ارکستر است و فقط با چند آکورد کوتاه همراهی می‌شود. رسیتاتیف آکامپانیه (Recitatif accampagne)، که خواننده به همراهی ارکستر می‌خواند و بیشتر در اپراهای فرانسوی معمول است. از جمله رهبران ارکستر اپرا می‌توان گوستاو مالر را نام برد. نمونه‌های مشهور از اپراهای معروف می‌توان «هانسل و گرتل» را نام برد. این اپرا برای بچه‌ها از این جهت بسیار مناسب است که قهرمانان آن مود برای هانسل و گرتله دو بچه هستند که خواهر و برادرند. اسم برادر هنزل و اسم خواهر گرتل است. اینان بچه‌های یک جاروساز فقیرند. یک روز که می‌روند توت فرنگی بچینند، در بیشه‌های اطراف گم می‌شوند. در وسط بیشه، جادوگری بی‌رحم زندگی می‌کند که خانه‌اش از شیرینی و آب‌نبات ساخته شده‌است. این جادوگر هانسل و گرتل را اسیر می‌کند، اما بچه‌ها عاقبت از خانه جادوگر فرار می‌کنند. این اپرا را یک موسیقیدان آلمانی به نام انگلبرت‌ هومپردینک ساخته‌است. البته بیشتر اپراها به این سادگی نیست و به عده زیادی خواننده و بازیگر و گروه‌های باله و آواز دسته‌جمعی و سیاهی‌لشکر احتیاج دارد. بیشتر مردم هرگز اپرا ندیده‌اند، اما بسیاری از آهنگ‌های اپراهای معروف را که در رادیو و تلویزیون شنیده‌اند خوب می‌شناسند. پیش‌درآمد اپرای کارمن اثر ژرژ بیزه آهنگساز فرانسوی یکی از این آهنگ‌هاست. نیز مارش معروف «اپرای آیدا» اثر جوزپه وردی، سازنده چندین اپرای بسیار مشهور ایتالیایی، از جمله «ریگولتز، دلقک درباری» و «اتلو»، که داستان آن از یک نمایشنامه معروف شکسپیر گرفته شده‌است. یکی از معروف‌ترین اپراهای روسی «بوریس گودونف» اثر مودست موسورگسکی است (گودونوف یکی از تزارهای روسیه است). موسورگسکی، آوازها و رقص‌های عامیانه روسی و آهنگ‌های کلیسایی را در این اپرا وارد کرده‌است. اپراهای انگلیسی و آمریکایی تا کنون اهمیت و شهرت زیادی به‌ دست نیاورده‌اند. چندتن از خوانندگان بزرگ اپرا را در اینجا نام می‌بریم: کروسو، فیودور شالیاپین، پلی ملبا، ماری گاردن، کریستن فلاگستاد، لیلی پؤنس، ماریا پریتزا، ماریا کالاس، آنجلا گورگیو، آندره بوچلی، الینا گارانچا، پلاسیدو دومینگو، چچیلیا بارتولی، خوزه کارراس و لوچیانو پاواروتی. برخی آثار مشهور اپرا عبارتند از: آرایشگر شهر سویل، آیدا، اتلو، توسکا، ایل تراواتوره، بوریس گودونف، پارسیفال، پالمیرا ملکه ایران‌زمین، پالیاچی، تریستان و ایزولده، توران دخت، حلقه نیبلونگ، دن ژوان، ریگولتو، زیگفرید، عروسی فیگارو، فلوت سحرآمیز، فیدلیو، کارمن، کاوالریا روستیکانا، لابوهم، لاتراویاتا، لوچیا دی لامرمور، لوهنگرین، مادام باترفلای، نابوکو، نورما، هلندی سرگردان. . جستارهای وابسته اپرانامه زینگ‌اشپیل خانه اپرای سیدنی منابع Opera, the Rough Guide, by Matthew Boyden et al. (1997), 672 pages, اختراع‌های ایتالیا تاریخ اپرا خوانندگان اپرا خوانندگی درام فرم‌های موسیقایی وام‌واژه‌های ایتالیایی
1578
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D9%88
لیبرتو
لیبرتو یا اپرانامه متن آوازها و گفتارهایی است که در یک نمایش اپرا بکار می‌رود. واژه بکار رفته در زبانهای اروپایی برای این مفهوم واژه ایتالیایی لیبرتو (libretto) به معنی «کتابچه» است. واژه اپرانامه از برنهاده‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. منابع Kennedy, Michael (2006), The Oxford Dictionary of Music, 985 pages, MacNutt, Richard (1992), "Libretto" in The New Grove Dictionary of Opera, ed. Stanley Sadie (London) Neville, Don (1990). Frontier Research in Opera and Multimedia Preservation: a Project Involving the Documentation and Full Text Retrieval of the Libretti of Pietro Metastasio. London: Faculty of Music, University of Western Ontario. Without ISBN Smith, Patrick J. The Tenth Muse: a Historical Study of the Opera Libretto. First ed. New York: A.A. Knopf, 1970. xxii, 417, xvi p. + [16] p. of b&w ill. Without ISBN or SBN Warrack, John and West, Ewan (1992), The Oxford Dictionary of Opera, 782 pages, اصطلاحات اپرای ایتالیایی تئاتر موزیکال گونه‌های ادبیات داستانی
1579
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%B1
ارکستر
ارکستر یا سازگان به مجموعه‌ای از نوازندگان و سازهایی که باهم به اجرای قطعات موسیقی می‌پردازند گفته می‌شود. هر ارکستر به‌طور معمول براساس قرارگرفتن نوع و تعداد سازها در آن نامگذاری می‌شود. برای نمونه، ارکستر سمفونی، که به‌عنوان بزرگ‌ترین نوع ارکستر شناخته می‌شود، بدان معناست که در آن از تمام گروه‌های سازی استفاده شده و تقریباً تمامی سازهای موسیقی کلاسیک غربی در آن وجود دارد. ارکسترهای کوچک‌تر، که بخشی از سازهای موسیقی کلاسیک در آن قرار دارد، با نام‌های دیگر از جمله ارکستر مجلسی نامیده می‌شوند. ارکستر مجلسی به ارکستری گفته می‌شود که در آن از سازهای زهیِ آرشه‌ای، سازهای بادی چوبی و سازهای کوبه‌ای و سازهای کلیدی همچون پیانو می‌تواند استفاده شود. در برخی از موارد، بعضی از عنوان‌ها برای ارکسترها استفاده می‌شود، که این نام‌ها اشاره‌ای به نوع سازهای به‌کاررفته یا نقش سازها در این ارکسترها ندارد و این نامگذاری‌ها تنها برای تشخیص‌دادن ارکسترهای مختلف در یک منطقه یا شهر استفاده می‌شود. برای نمونه، ارکستر فیلارمونیک معمولاً از سوی انجمن دوستداران موسیقی در هر شهر (انجمن فیلارمونیک) پشتیبانی مالی می‌شود و در این ارکسترها معمولاً از نوازندگان خبره و چیره‌دست هر شهر استفاده می‌گردد. البته ساختار ارکستر فیلارمونیک، ازنظر سازی، به‌صورت ارکستر سمفونیک یا ارکستر بزرگ است، مانند ارکستر فیلارمونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک لندن. در ارکسترها رهبر ارکستر مهم‌ترین نقش و در واقع قلب ارکستر به‌شمار می‌رود. تاریخچه پیشینیانِ ارکسترهای امروزی، حوالی سال‌های ۱۶۰۰ پدیدار شدند. برجسته‌ترین و بارزترین مثال ارکسترهای پیشین، ارکستر موردنیاز برای اجرای اپرای ارفئو از ساخته‌های کلودیو مونته‌وردی است. در اواخر قرن هفدهم، آهنگساز فرانسوی، ژان-باپتیست لولی، برای بارگاه سلطنتی یک ارکستر ترتیب داد که تقریباً اکثر آن از سازهای زهی بود، ولی شامل سازهای بادی چوبی، نظیر ابوا و فاگوت و حتی فلوت نیز می‌شد. در قرن هجدهم، یوهان استامیتز و دیگر آهنگسازان در آنچه که به عنوان مکتب مانهایم شناخته شده‌است، آهنگسازی‌های اولیه برای ارکستر سمفونی مدرن را پایه‌گذاری کردند. هر آهنگ از چهار قطعه برای ترکیب سازهای شامل قسمت بادی‌های چوبی (فلوت، ابوا و فاگوت)، بادی‌های برنجی (فرنچ هورن، ترومپت)، کوبه‌ای‌ها (۲ تیمپانی) و قسمت زهی (ویولن‌های اول و دوم، ویولا، ویولون سل و کنترباس) تشکیل می‌شد. کلارینت در این دوره در ارکستر پذیرفته گردید. در حالی که سازهای اصلی دوره‌های قبل مانند هارپسیکورد، لوت و لوت باس به‌تدریج به فراموشی سپرده شدند. قرن نوزدهم دوره‌ای پربار برای ارکستر بود. بادی‌های چوبی از دو عدد به سه یا چهار عدد برای هر ساز افزایش یافتند و بادی‌های برنجی به وسیله ترومپت سوم، هورن سوم و چهارم و افزوده شدن ترومبون تقویت و تکمیل شدند. آهنگسازانی نظیر هکتور برلیوز، ریشارد واگنر و نیکولای ریمسکی کورساکف و در قرن بیستم ریشارد اشتراوس، گوستاو مالر و ایگور استراوینسکی وجود و خلق ارکسترهایی در ابعاد بی‌سابقه و وسیع از لحاظ صدایی را امری بدیهی و لازم شمرده بودند. نمونه‌های بزرگ ارکسترهای اواخر قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم ارکسترهایی با نزدیک به صد نوازنده را ثبت کرده و نیز ممکن بود شامل طیف گسترده‌ای از سازها و وسایل مورد نیاز مربوط به یک آهنگ خاص باشند. هرچند از حدود سال‌های ۱۹۲۰ آهنگسازان رو به سوی چینش ارکسترهای کوچک کردند که گاه شامل سازهای سازهای قدیمی مکمل هم می‌شدند. سازبندی ارکستر در یک ارکستر، بنا به نیاز، سازبندی می‌تواند متفاوت باشد. این چینش تابعی از پارتیتور نوشته‌شده به‌وسیلهٔ آهنگساز و همچنین تغییراتی است که در اثر تنظیم مجدد اتفاق می‌افتد. این سازبندی به دسته‌های زیر تقسیم می‌شود: سازهای بادی چوبی سازهای بادی برنجی سازهای کوبه‌ائی سازهای زهی سازهای کلیدی این یک دسته‌بندی کلی بر اساس نوع ساز در ترکیب ارکستر است. همان‌طور که در تصویر مشاهده می‌شود، در سمت چپ رهبر ارکستر، گروه ویولن‌های اول و در کنار آن ویولن‌های دوم قرار دارند. در کنار ویولن‌ها، ویولاها و در کنار ویولاها، و یولنسل‌ها قرار دارند. قسمت جلوی ارکستر اغلب شامل سازهای زهی است. اما گاه در سمت چپ رهبر و جلوی ویولن‌های گروه اول، سازهای تکنواز کنسرتوها نیز جای می‌گیرند که بسته به کنسرتوی مورد نظر هر سازی می‌تواند باشد. ردیف بعد متعلق به گروه بادی‌هاست و در کنار آنها کنترباس‌ها قرار می‌گیرند. سازهای کوبه‌ای اغلب در ردیف انتهایی قرار خواهند گرفت. این سازمان‌دهی و نظم، گونه‌ای استاندارد را فراهم می‌کند تا از طریق آن رهبر ارکستر به وسیله اشارات قراردادی خود هر گروه سازی را از زمان نواختن خویش آگاه کند. ارکستر در گذر زمان تقسیم‌بندی دیگرِ ارکستر مربوط به دوره‌های زمانی موسیقی کلاسیک است: ارکستراسیون در دورهٔ کلاسیک سازهای بادی چوبی ۲ فلوت ۲ ابوا ۲ کلارینت ۲ فاگوت سازهای بادی برنجی ۲ یا ۴ فرنچ هورن ۲ ترومپت سازهای کوبه‌ای ۲ تیمپانی سازهای زهی ۱۰ ویولن اول ۸ ویولن دوم ۶ ویولا ۴ ویلونسل ۲ کنترباس ارکستراسیون در اوایل دورهٔ رومانتیک سازهای بادی چوبی پیکولو ۲ فلوت ۲ ابوا کر آنگله ۲ کلارینت ۲ فاگوت سازهای بادی برنجی ۴ فرنچ هورن ۲ ترومپت ۲ کورنت ۳ ترومبون توبا سازهای کوبه‌ای ۳ تیمپانی طبل کمربنددار درام باس سنج مثلث دایره‌زنگی گلوکن اشپیل سازهای زهی چنگ ۱۴ ویولن اول ۱۲ ویولن دوم ۱۰ ویولا ۸ ویلونسل ۶ کنترباس ارکستراسیون در اواخر دورهٔ رومانتیک سازهای بادی چوبی پیکولو ۳ فلوت ۳ ابوا کر آنگله ۳ کلارینت ۳ فاگوت سازهای بادی برنجی ۸–۴ فرنچ هورن ۴–۳ ترومپت ۴–۳ ترومبون ۲–۱ توبا توبای واگنر سازهای کوبه‌ای ۴ یا بیشتر تیمپانی طبل کمربنددار درام باس سنج تام-تام مثلث دایره‌زنگی گلوکن اشپیل زیلوفون زنگ لوله‌ای سازهای زهی ۲ چنگ ۱۶ ویولن در قسمت یکم ۱۴ ویولن در قسمت دوم ۱۲ ویولا ۱۰ ویلونسل ۸ کنترباس سازهای کلیدی پیانو سلستا ارکستراسیون در دورهٔ مدرن سازهای بادی چوبی ۴–۲ فلوت ۴–۲ ابوا ۴–۲ کلارینت ۴–۲ فاگوت ساکسیفون سازهای بادی برنجی ۸–۴ فرنچ هورن ۶–۳ ترومپت ۶–۳ ترومبون ۲–۱ توبا باریتون هورن سازهای کوبه‌ای تیمپانی طبل کمربنددار درام تنور درام باس سنج تام-تام مثلث قاب چوبی دایره‌زنگی گلوکن‌اشپیل زیلوفون ویبرافون زنگ لوله‌ای ماریمبا سازهای زهی ۲–۱ چنگ ۱۸–۱۶ ویولن در قسمت یکم ۱۶–۱۴ ویولن در قسمت دوم ۱۴–۱۲ ویولا ۱۲–۱۰ ویلونسل ۱۰–۸ کنترباس سازهای کلیدی پیانو سلستا ارگ (ساز) جستارهای وابسته سمفونی سن آنتونیو منابع Peyser, Joan, ed. (1986). The Orchestra: Origins and Transformations. Charles Scribner's Sons. . پیوند به بیرون ارکسترها انواع گروه‌های موسیقی تئاتر یونان باستان گروه‌های موسیقی واژگان موسیقی
1581
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D8%AA%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%AF%DB%8C
طبیعت‌گردی
طبیعت‌گردی یا بوم‌گردشگری یا اکوتوریسم گونه‌ای از گردشگری است که در آن گردشگران برای دیدار از مناطق طبیعی نامسکون و دست‌نخوردهٔ جهان سفر می‌کنند و به تماشای گیاهان و پرندگان و ماهی‌ها و دیگر جانوران می‌پردازند. البته در بوم گردشگری صرفاً دیدار مطرح نیست بلکه آموزش محیط زیست و نفع‌رسانی به جوامع محلی و غیره ضروری و واجب است. اصطلاح «بوم گردی» اخیرا رواج پیدا کرده است و منظور از آن، سفر به مناطق محلی و اقامت در اقامتگاه‌های روستایی و محلی می‌باشد. به این‌گونه از گردشگران که به دیدار از بوم سامانه و طبیعت زنده می‌پردازند، نام اکوتوریست یا بوم گردشگر داده شده‌است. بسیاری از کشورها بخش هنگفتی از درآمد خود را از بوم گردشگران خارجی تأمین می‌کنند. در ایران توسط فرهنگستان معادل طبیعت‌گردی نام‌گذاری شده‌است که با توجه به ظهور زمین‌گردی در چند دههٔ اخیر در ایران و جهان این واژه با معادل‌سازی طبیعت‌گردی صحیح نخواهد بود و بهتر است اکوتوریسم را معادل بوم گردشگری نامید. به عبارت دیگر معادل فارسی «طبیعت‌گردی» هر نوع گردشگری در طبیعت است و لزوما اکوتوریسم نیست. در طبیعت‌گردی طبیعت برای استفادۀ انسان آماده و تجهیز می‌شود ولی در اکوتوریسم انسان خود را برای حضور صحیح و خردمندانه در طبیعت آماده می‌سازد. از آن جا که چالش‌های گسترده صنعت گردشگری حتی در شاخه اکوتوریسم خصوصا در دو دهه گذشته عمدتاً حاصل نبود دیدگاه ترکیبی اقتصادی- اجتماعی و محیط‌زیستی است. پژوهش امیرعلی برومند و آزاده کریمی (1400) با عنوان «بازمفهوم پردازی الگوی اکوتوریسم پایدار مبتنی بر مشارکت مردمی» با هدف واکاوی ادبیات پژوهشی اکوتوریسم و ارائه شمایی یکپارچه از مفهوم اکوتوریسم مشارکتی انجام شده است. در این تحقیق پس از استخراج و واکاوی مفاهیم بنیادین بر پایه تحلیل‌ها، دستاوردها و تجارب ملی و بین‌المللی، "اکوتوریسم مشارکتی" با توجه به اهداف ترسیمی در اسناد و کنوانسیون‌های جهانی و در قالبی کاربردی، بازمفهوم‌پردازی گردیده و در نهایت جهت تبیین جامع‌تر مفاهیم موجود، الگوی مفهومی اکوتوریسم مشارکتی ترسیم و در حوزه‌های بنیادین آن راهکارهایی ارائه شده است. در الگوی اکوتوریسم مشارکتی پیشنهاد شده، بخش های مدیریت، برنامه‌‌ریزی، آموزش و پژوهش، و مشارکت تمام ذی‌نفعان خصوصا مردم بومی در جوامع مقصد به عنوان بخش‌های مورد نیاز به دستیابی به اکوتوریسم پایدار شناخته شدند. به طور کلی الگوی ارائه شده نشان می‌دهد که اگر اکوتوریسم مشارکتی در معنای واقعی خود محقق شود، می‌تواند به عنوان سفری کم‌کربن و دوستدار طبیعت مطابق با اهداف کلان ترسیمی در اصول هفده‌گانه توسعه پایدار موجب پایداری بهره‌مندی از خدمات اکوسیستمی، رفاه جوامع بومی و رضایت حداکثری اکوتوریست‌ها گردد. تعاریف اصلی‌ترین فعالیت بوم گردشگری بر پایهٔ طبیعت زنده می‌باشد که بنا به تعریف سفری است مسئولانه به مناطقی طبیعی که حافظ محیط زیست بوده و باعث بهبود کیفیت زندگی مردم محلی گردد. طبیعت‌گردی حداقل آسیب را به طبیعت و فرهنگ منطقه وارد می‌کند. به تعریفی دیگر، اکوتوریسم یا بوم گردشگری نوعی از گردشگری است که ریشه‌های آن به طبیعت و محیط‌های باز گسترش یافته‌است. نخستین مسافرانی که حدود نیم قرن پیش سرنگیتی در آفریقا را بازدید کردند، یا ماجراجویانی که در هیمالیا کوه‌پیمایی کردند را می‌توان نخستین اکوتوریسم‌ها برشمرد. انجمن بین‌المللی اکوتوریسم (TIES) نیز در تعریف اکوتوریسم می‌گوید: «بوم گردشگری سفری مسئولانه به مناطق طبیعی است که در آن محیط زیست حفظ و بر رفاه مردم محلی تأکید شود.» اکوتوریسم و کوهنوردی ورزشی است نشاط‌انگیز، سالم و انسان‌ساز که از ادوار بسیار قدیم، مورد توجه نیاکان ما بوده و ریشه در تاریخ دارد. عشق به ماجراجویی و رویت آثار بدیع طبیعت زنده همواره انسان را وادار به سیر در طبیعت و بازدید از جاذبه‌های حیرت‌انگیز می‌کند. تاریخچه پیرامون واژهٔ اکوتوریسم و سابقهٔ کاربرد آن اظهارنظرهای متفاوتی صورت گرفته‌است. برخی صاحب‌نظران سابقهٔ کاربرد چنین واژه‌ای را در اواخر دهه ۱۹۸۰ ذکر کرده‌اند. اما در تمام متون مرتبط Ceballos-Lascurain به عنوان نخستین کسی آمده‌است که این واژه را به کار برده‌است. برابر تعریف او، بوم گردشگری مسافرتی است که به منظور مطالعه، تحسین، ستایش و کسب لذت از سیمای طبیعی و مشاهدهٔ گیاهان و جانوران و آشنایی با ویژگی‌های فرهنگی جوامع محلی در گذشته و حال صورت می‌گیرد. برخی سابقهٔ اکوتوریسم را به زمانی دورتر و به Hetzer نسبت می‌دهند؛ و معتقدند که او این واژه را در دهه ۱۹۶۰ برای تشریح روابط متقابل گردشگری، محیط زیست و ویژگی‌های فرهنگی، استفاده کرده‌است. به اعتقاد Hetzer، مفهوم بوم گردشگری در واکنش به رویه‌های نامناسب و منفی توسعه و نادیده گرفتن ملاحظات زیست‌محیطی، شکل گرفته‌است؛ و سابقه آن به اواخر دهه ۶۰، یعنی زمانی که کارشناسان نسبت به برداشت بی‌رویه از منابع نگران بودند، بازمی‌گردد. گونه‌های مختلف گونه‌های مختلف بوم گردشگری عبارتند از پرنده نگری ، گردش آبی و ساحلی، کوهنوردی، غارنوردی، بیابان‌گردی، دامنه‌نوردی، مردم‌شناسی، طبیعت‌درمانی، با تاکید بر طبیعت جاندار گیاهی و جانواری؛«با اینکه زمین گردشگری گونه مستقلی از صنعت گردشگری است و زیرشاخه بوم گردشگری محسوب نمی‌شود اما در مواردی جاذبه‌های بوم گردشگری با زمین‌گردشگری در تداخل‌اند ولی در فعالیت‌های اکوتوریسمی، آموزش همگانی زمین‌شناسی و ژئومورفولوژی مورد نظر نمی‌باشد و از این رو توجه خاص به طبیعت زنده و جاذبه‌های آن است». رشد صنعت امروزه بوم گردشگری با نام اسبق و نادرست طبیعت‌گردی در میان گونه‌های مختلف گردشگری از جایگاه ویژه و رشد قابل توجّهی برخوردار است و در بیست‌سالهٔ اخیر شاهد گسترش سریع فعالیت‌های بوم گردشگری یا اکوتوریسم در سراسر جهان بوده‌ایم و انتظار می‌رود بر شدت این گسترش نیز افزوده شود. به لحاظ تأثیر بالقوهٔ زیادی که اکوتوریسم در زمینهٔ محافظت از محیط طبیعی و در اقتصاد بسیاری از کشورها دارد، سازمان ملل متحد تصمیم گرفت که سال ۲۰۰۲ میلادی را به عنوان سال بین‌المللی اکوتوریسم اعلام کند و کمیسیون توسعه پایدار این سازمان (UNEP) و سازمان جهانی گردشگری را موظف به انجام فعالیت‌هایی در این سال ساخت. هدف از این کار، مرور مجدد تجربیات گذشته در زمینهٔ بوم گردشگری، تشخیص و ترویج انواع اکوتوریسم که در آن‌ها از اکوسیستم‌های در معرض خطر حفاظت می‌شود، تقسیم فواید حاصل از فعالیت‌ها با جوامع محلی و احترام به فرهنگ‌های بومی است. طبق برآورد سازمان جهانی کشاورزی نیز، رشد بوم گردشگری در دههٔ حاضر ۱۰ تا ۳۰ درصد خواهد بود. در وضع موجود شمار طبیعت گردان ۷ درصد کلّ مسافران جهان است که پیش‌بینی می‌شود در دههٔ آینده این رقم به ۲۰ درصد برسد؛ بنابراین اکوتوریسم از آینده‌ای پررونق و درخشان برخوردار است که مزایای فراوانی برای جهانیان دارد. محیط ارزش ذاتی دارد و این ارزش مهم‌تر از آن است که دارایی صنعت گردشگری محسوب شود. نباید منافع بلندمدت و حفاظت از محیط را فدای ملاحظات کوتاه‌مدت کرد. همانطوری‌که در اصل ۳ بیانیه ریو آمده‌است «حق توسعه باید به نحوی اعمال شود که تساویً نیازهای نسل کنونی و نسل‌های آینده را در زمینه توسعه و حفظ محیط زیست برآورده سازد». از این رو گردشگری پایدار باید با سیاست مشخص و مدونی به اجرا در آید تا بتواند حرکت امیدبخشی را در توسعه همه‌جانبه فضاهای جغرافیایی تضمین کند. گردشگری پایدار برای کارایی بالاتر در این زمینه دارای اصولی می‌باشد که هماهنگ‌کننده اهداف و راهکارهای عملی می‌باشد. صنعت بوم گردشگری ایران هنوز در ایران صنعت اکوتوریسم وجود ندارد. بسیاری از شرق‌شناسان و جغرافی‌دانان برجسته جهان، تمدن ایرانی را حاصل انطباق بسیار هوشمندانه با طبیعت چندگانه فلات ایران دانسته‌اند. بسیاری از آداب و رسوم نواحی بومی کشور بخشی از توانمندی صنعت توریسم ایران به‌شمار می‌آید. واقعیت این است که در گوشه و کنار ایران همه ساله بسیاری از آیین‌ها برپا داشته می‌شود که حضور در آن‌ها در یافتن راز و رمز آن‌ها آرزوی بسیاری از علاقه‌مندان به سیر و سیاحت است، شناسایی این آداب و رسوم این فرصت را فراهم می‌آورد که برای برگزاری تورهای اکوتوریسمی به مضاعف‌سازی جاذبه‌ها پرداخته و شمار متقاضیان آن را افزایش دهند. برگزاری گسترده تورهای طبیعت‌گردی در ایران از حدود سال ۱۳۸۶ آغاز شد و رفته رفته همراه با استقبال ایرانیان از این سفرها تعداد برگزار کنندگان این شاخه از صنعت گردشگری نیز افزایش یافت. هواشناسی و طبیعت‌گردی شاخه‌ای از دانش هواشناسی است که به تازگی شکل گرفته و به زبان ساده به معرفی پدیده‌های هواشناسی در خردمقیاس و میان‌مقیاس به کوهنوردان و طبیعت گردان می‌پردازد. نخستین کتاب در این باره به نام هواشناسی و طبیعت‌گردی در سال ۱۳۹۲ توسط جعفر سپهری، استاد هواشناسی کوهستان به چاپ رسید. قلق های طبیعت گردی به درخت ها تکیه ندهید وسط جنگل نوردی‌ تان اگر خسته شدید و خواستید استراحت کنید حتما باید حواس‌تان باشد که نباید به درخت‌ها تکیه داد. برای عکس گرفتن هم همینطور. کلا به درخت‌ها تکیه ندهید. خیلی از شاخه‌ها خشک و کهنه‌اند و یک‌دفعه ممکن است کار دست‌تان بدهند. اگر تنه درخت فرسوده باشد یکدفعه می‌شکند و زیر درخت گرفتار می‌شوید.حتماً حواس‌تان باشد که به هیچ وجه به ساقه‌های سست و پوسیده تکیه ندهید. از زیر شاخه‌های خشکی که ممکن است روی سرتان بیفتند هم رد نشوید. قبل از جنگل نوردی به فکر کرم و لوسین دورکننده حشرات باشید بگذارید راحت‌تان کنم؛ اگر کرم و لوسیون دورکننده حشرات نخریدید جاده را برگردید تا به اولین داروخانه برسید. بعید است که پشه‌ها و بقیه حشرات جنگل، خیلی با مهمان‌نوازی با شما رفتار کنند. نیش و گزش همین حشره‌ها ممکن است هزار درد و بلا به جان نازنین شما وارد کند. در ضمن خیلی حواس‌تان باشد که موقع راه رفتن زیر پایتان خزنده‌ای را له نکنید خزنده ها معمولا واکنش خوبی به این حرکت نشان نمی‌دهند. بدون آب خوردن راهی طبیعت گردی نشوید حتی برای یک پیاده‌روی چندساعته در جنگل هم با خودتان قمقمه آب ببرید،روی آب چشمه‌ها و برکه‌های جنگل حساب باز نکنید. شب حتما آتشی کوچک به راه بیندازید اگر جنگل نوردی تان طولانی بود و شب ماندنی شدید،حتما آتش روشن کنید تا حیوانات به شما نزدیک نشوند و حتما آن را خاموش کنید. شب‌ها بدون سرپناه نخوابید اگر شب قصد خواب در جنگل را دارید در چادر مسافرتی‌تان بخوابید تا درختی بروی شما سقوط نکند و از حیوانات تا حدی ایمن باشید. زیرانداز و چادرتان حتما عایق باشد نکته دیگری که درمورد چادر مسافرتی مناسب اقامت در جنگل باید حواستان باشد این است که چادر را طوری انتخاب کنید که ورودی‌ش خوب بسته شود و آب و حشرات وارد نشوند. کنار چادرتان حتما آتش روشن کنید، پس حواستان باشد که چادری که با خود به جنکل می‌بریددر برابر آتش هم مقاومت داشته باشد. زیادی کوله‌تان را سنگین نکنید کوله شما نباید بیش از اندازه سنگین شود ثانیا وسایل را جوری بچینید که به کمر و عضله‌های شما خیلی فشار وارد نشود. رعایت نکردن همین نکته ساده می‌تواند آسیب‌های دائمی و جبران ناپذیری به بدن شما وارد کند از طرفی می‌تواند باعث شود زمین بخورید و به شدت صدمه ببینید حتما وسایل کمک‌های اولیه از قبیل چسب ضد حساسیت، چسب زخم، مواد ضد عفونی کننده و شست و شوی زخم، داروهای اولیه، مسکن و … به همراه ببرید. لباس‌های گرم را از قلم نیندازید در سفر و کمپینگ جنگلی و طبیعت گردی حتما لباس و وسایل خواب گرم با خود داشته باشید. به خصوص موقع خواب از کلاه گرم استفاده کنید، این کار علاوه بر این که سر شما را گرم نگه می‌دارد می‌تواند از شما در برابر حشراتی که موهای شما را جای امن و راحتی برای لانه گزینی می‌دانند حفاظت کند. اگر برای محافظت از سرما می‌خواهید به آتش اتکا کنید باید بگوییم که به خاطر احتمال خاموش شدن آتش و حتی به خاطر احتمال انتشارش تصمیم خوبی نگرفته‌اید. منابع کتاب کوه پیمایی و طبیعت گردی اثر کارن برگ کتاب کوه پیمایی و طبیعت گردی جستارهای وابسته گردشگری ژئوتوریسم ژئوپارک پیوند به بیرون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران سازمان حفاظت محیط زیست ایران نشریه تخصصی طبیعت‌گردی طبیعت‌گردی انواع گردشگری گردشگری ماجراجویی کردن مدیریت منابع طبیعی همه مقاله‌های دارای عبارت‌های بدون منبع
1582
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC%20%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3
فهرست جزیره‌های خلیج فارس
خلیج فارس دارای جزیره‌ های بسیار مسکونی و غیر مسکونی است؛ که بیشتر آن‌ها کوچک هستند و به دلیل جزر و مد آب، سکونت‌پذیر نیستند. جزایر ایران جزایر خلیج‌فارس از لحاظ وضع طبیعی و شرایط دریایی و جوی و سایر ملاحظات با یکدیگر یکسان نیستند و لذا سرنوشت واحدی نداشته‌اند. بعضی از این جزایر به سبب ثروت خداداد یا از نظر اهمیت راهبردی یا به هر دو علت مورد توجه متجاوزان بوده‌است، ولی جزایر فراوانی هم در خلیج‌فارس وجود دارند که همیشه از یک سکون و آرامش مطلق برخوردار بوده‌اند و شاید پای ابنای بشر به آنجا نرسیده باشد، یا فقط اشخاص معدودی ندرتاً به آن جزایر رفت‌وآمد کرده باشند ولی امروز به علت شرایط خاصی توجه تمام جهانیان را به خود جلب کرده‌اند و آن موقعیت مناسب برای استقرار نیروهای نظامی است. به علاوه دو جزیره ایرانی زرکوه و آریانا، در حال حاضر در اشغال امارات متحده عربی می‌باشند. همچنین امارات به سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و زب نب کوچک طمع دارد. جزایر مسکونی بوموسی تنب بزرگ تنب کوچک قشم کیش لاوان هنگام لارک هرمز هندرابی سیری فرور بزرگ (پلور) فارسی جزیره خارگ شیف مینو نگین صدرا فارور فارور کوچک جزایر غیرمسکونی آریایی (مورد ادعا) زرکوه (مورد ادعا) امام حسن شیدور شیخ اندرآبی فرورگان (فرور کوچک) عباسک ام‌الکرم نخیلو خارگو جبرین (تهمادون) ام سیله (خان) گرم بونه دارا قبر ناخدا خرو حاجی حسین مولیات سه‌دندون مُطاف مَرغی میر مهنا چراغی جزایر ناز جزایر بحرین جزیره بحرین جزیره محرق جزیره بدیع جزیره حوار جزیره ستره ام‌النعسان جزیرة البحرین جزیره وجده جزایر کویت ام‌المرادم ام‌النمل بوبیان جزیره کبر عوهه فیلکه قاروه مسکان وربه جزایر عمان سلامه مسندم غنم جزیره حلانیات جزیره تلگراف جزایر قطر جزیره حوار جزایر دواخیل جزیره رَبَز جزیره مِترَس جزیره عالیه جزیره حالول جزیره الصحاط جزایر عربستان جزیره عربی جزیره کران کورین جنا جرید جزیره تاروت جزیره ابوعلی جزیره باطنه جنه جزیره مقطع جزیره حرقوص جزایر امارات متحده عربی امارات متحده دارای بیش از ۲۰۰ جزیره‌ است. جزایر اصلی آن در خلیج فارس عبارت‌اند از: ابوالابیض ارزنه الرفیق ام‌الحطب ام قصار بزم شرقی بزم غربی بـِشوم بوکشیشه بوکعل ثمیریه جـِراب جزایر غاغه جزیره ابوظبی جزیره داس غُراب جزیره غشا جزیره نخل جمیره جنانه حالة المُبَرَّز حالة حَیل حمریه خصیفه دعسه دلما سعدیات سلع سُلَیّه شراعوه شویهات (مشهت) صیر بنی یاس غسبی قرنین قفای مَرَوَح مکاسیب یاسات سفلی و علیا جزیرة العالم جستارهای وابسته فهرست جزیره‌های ایران پیوند به بیرون قشم آنلاین - اخبار، دانشنامه، دایرکتوری سایتها، تالار گفتمان و نیازمندیهای جزیره منابع اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: سازمان گیتاشناسی، ۱۳۸۳خ، نقشه عمومی خلیج همیشه فارس، ص۶۴. نقشهٔ سیاسی و تاریخی خلیج همیشه فارس، مؤسسه گیتاشناسی، نقشهٔ شماره ۱۹۲. جزیره‌ها جزیره‌های آسیا جزیره‌های خلیج فارس فهرست‌های جزیره‌ها مقاله‌های خرد جغرافیای آسیا مقاله‌های خرد خاورمیانه
1584
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87
کبوترخانه
کبوترخانه، کفترخان، برج کبوتر، ورده یا برج حمام سازه‌ای است که به جهت لانه گزینی پرنده‌ها به خصوص کبوترها در خاورمیانه و اروپا ساخته می‌شود، کاربرد عمده این بناها جمع‌آوری مدفوع پرندگان جهت استفاده در کشاورزی، دباغی، چرم‌سازی و ساخت باروت است. کبوترخانه‌ها بناهایی هستند که با پهنا و ارتفاع بین هفت تا ۱۵ متر اعمار می‌شوند و در درون آن‌ها صدها جای برای لانه کبوتران با شکل و ابعاد یک‌سان ساخته می‌شود. در گذشته توجه و احترام انسان به سایر موجودات زنده قابل تحسین بود، به نحوی که در معماری آن دوران نیز تاثیر داشت و بناهایی مختص حیوانات ایجاد می شد، مانند “کبوترخانه ” یا “برج کبوتر” که به “ورده”، “برج حمام” و “کَفتَرخان” نیز شهرت داشت. این بنا محلی برای آشیانه کردن و نگه داری از کبوتران بود. اغلب کبوترخانه ها به صورت برج های استوانه ای هستند و درون دیوارهای داخلی آن ها سوراخ هایی جهت آشیان کردن پرندگان ایجاد شده است. تاریخچه تاریخچه کبوترخانه‌ها و این که در چه زمانی یا کجا با هدف بهره‌برداری از مدفوع پرنده‌ها به خصوص کبوترها به عنوان کود ساخته شدند به‌طور دقیق مشخص نیست، اما شواهد این سازه‌ها در ایران به ۱۲۰۰ سال پیش می‌رسد. تربیت کبوتر در دوران بعد از اسلام در ایران و دیگر ممالک معمول بود و حتی کتابهایی در مورد این حیوان مفید و پُرثمر، تألیف شده‌است، که از آن جمله می‌توان به کتاب تمائم الحمائم، تألیف محی الدین بن عبدالطاهر اشاره نمود. بر اساس تاریخ ابن کثیر (جلد۱۲، صفحه۴۱۱)، رسم کبوتربازی در قرن چهارم و پنجم معمول بود و چون کبوتربازها برای مردم ایجاد مزاحمت می‌کردند، گاهی از طرف فرمانروایان دستور جلوگیری از آنان داده می‌شد؛ چنان‌که مقتدی عباسی (نیمه دوم قرن پنجم)، از کبوتربازی منع نمود. آن طور که سیوطی در تاریخ خود (صفحه ۲۸۰) آورده، همین مقتدی عباسی بود که دستور داد برج‌های کبوتر را نیز خراب کنند، زیرا این برج‌ها مُشرف بر خانه‌های مردم بود. از مندرجات تاریخ ابن الجوزی (جلد ۷، صفحه: ۲۱۲) چنین برمی آید که در زمان عضدالدوله، بوسیله کبوتران نامه بر، در فاصله ۶ ساعت، دستور شاه به حکمران کوفه ابلاغ شده و جواب آن می‌رسید. کبوترخانه داری نیز خود نیازمند در اختیار داشتن دانشی بوده است که می توان نمونه ای از آن را در میراث مکتوب کشاورزی ایرانیان یافت. خاتمه کتاب ارزشمند "معرفت فلاحت" که در قرن دهم هجری قمری نوشته شده به این موضوع اختصاص دارد. از دیرباز، برای استفاده از گوشت و کود کبوتران، ساختن کبوترخان یا کبوترخانه معمول بود. ژان شاردن که در عصر صفوی از ایران بازدید کرده‌است، به پیشینه بناهای کبوترخان و وضعیت آن‌ها در عصر صفویه چنین اشاره کرده‌است: {{نقل قول|کبوترخان را در ایران، اصولاً برای تزئین نساخته بودند، بلکه به منظور انتفاع و بهره‌برداری، به ساختن کبوترخان اقدام می‌کردند، حتی در زمان حاضر نیز، یکی از مناظری که در اطراف دهات ایران دیده می‌شود، همین برج‌های کبوترخان است، که صدها سوراخ چهارگوش در آن تعبیه شده‌است… در ایران گوشت کبوترها را می‌خورند و از همه بالاتر فضولات آن‌ها را که کود حیوانی بسیار گرانبهایی است، جمع می‌کنند. جالیزهای معروف خربزه اصفهان در سایهٔ همین کود بارور می‌شود و قرنهاست که این کار معمول است. تاورنیه که در سال ۱۶۷۷ میلادی (۱۰۸۸ هجری) سفرنامه خود را نوشته، می‌گوید در اطراف اصفهان بیش از سه هزار کبوتر وجود داشته‌است. رابطه انسان با پرندگان همیشه انسان ها علاقه زیادی به پرندگان داشته اند. این موجودات زیبا جایگاه و محبوبیت ویژه ای نزد مردم دارند، به نحوی که تبدیل به نمادی برای صلح و آزادی شده اند. علاوه بر لذت بصری و همدم بودن برای انسان و جدای از مصرف گوشت آن ها، پرندگان با خوردن حشرات و جوندگان، به کنترل جمعیت این قبیل جانداران می پردازند. هم چنین باعث کاهش آسیب به محصولات کشاورزی و جنگل ها می شوند. محدود کردن انتقال بیماری مانند ویروس غرب نیل، تب دانگ و مالاریا و نقشی که در بازسازی زیستگاه ها و عمل گرده افشانی گیاهان و پراکنده کردن دانه ها دارند نیز به محبوبیت آن ها نزد انسان افزوده است. این توضیح کوتاه، مقدمه ای بود برای معرفی بنایی خاص با نام “کَبوتَرخانه” که به علاقه انسان به پرنده باز می گردد. منطقه جغرافیایی کبوترخانه ها برج های کبوتر فقط در ایران موجود نیستند بلکه در کشورهایی مانند افغانستان، عراق، ترکیه، مصر، انگلستان، فرانسه، اسپانیا، آمریکا و برخی کشورهای دیگر نیز مشاهده می شوند. با این که این سازه از اهمیت بالایی در صنعت کشاورزی برخوردار بوده است، اطلاعات چندان دقیق و کاملی در مورد آن ها وجود ندارد. کبوترخانه ها بیش تر در مناطق مرکزی ایران به ویژه در زمین های کشاورزی اصفهان و روستاهای حومه آن به دلیل شرایط آب و هوایی منطقه، رونق کشاورزی، لزوم تولید کود انبوه و عدم دسترسی به کود دامی در تمام ایام سال، ساخته می شد، اما در شهرهای یزد (میبد) و آذربایجان نیز نمونه هایی از این بنا وجود دارد. دلیل انتخاب پرندگان برای چنین هدفی، بالا بودن کیفیت کود آن ها نسبت به دام در حاصلخیزی زمین کشاورزی و هم چنین نگه داری از آن ها راحت تر و مقرون به صرفه تر بود. کارکردهای کبوترخانه نکته جالب توجه در مورد کارکرد کبوترخانه ها در ایران این است که مدرکی مبنی بر نگه داری پرندگان صرفا جهت مصرف گوشت آن ها وجود ندارد و تنها از کود آن ها در کشاورزی استفاده می شد. شاید دلیل این امر این بوده است که در فرهنگ ایرانی آزار پرندگان گناه محسوب می شود. حتی “انگلبرت کمپفر” در این مورد نوشته است: «منظور از ساختن این کبوترخانه ها فقط این است که فضله کبوتر را به دست آورند. به کبوتران نیز کسی صدمه نمی رساند.» شاید دلیل اصلی پرورش کبوتر در ایران این نکته بود که کبوترها بر خلاف گنجشکها و سایر پرندگان به مزارع سبز حمله نمیکردند و صرفا از دانه های بر زمین ریخته بعد از برداشت کشاورزی تغذیه می شدند به این ترتیب پرورش مجموعه های چند هزارتایی کبوتر هم جلوی اسراف دانه های گندم را می‌گرفت و هم محصول پر ارزشی چون کود کبوتر را به همراه داشت از طرفی کبوتران یک ذخیره گوشتی برای روزهای قحطی به حساب می آمدند و از این رو در ایام عادی کسی تعرضی به خود کبوترها نمی کرد طراحی ساختمان کبوترخانه در برج های کبوتر، صرف نظر از شکل آن ها(مدور یا استوانه ای، چند وجهی یا مکعبی) تمامی اجزای بیرونی و حتی تزیینات به کار رفته در نما در جهت حفظ و بقای کبوتران طراحی شده است. آثار به جا مانده از کبوترخانه های مدور تبدیل به معیاری برای الگوی معماری شده اند. کبوترخانه ها در ایران در اشکال استوانه ای و چند ضلعی با استفاده از خشت و گل (کمتر آجر) ساخته شده اند. بر روی بام بنا و بر بالای برج اصلی، برجک های مشبک کوچکی به منظور ورود و خروج کبوتران ساخته شده است. این برجک ها از ۱ عدد شروع و بر روی برج های حجیم تر تعداد آن ها حتی به ۱۴ عدد نیز می رسد. انواع برج کبوترخانه برج های استوانه ای یا مدور: این برج ها از یک استوانه خارجی تشکیل و برای پایداری بیش تر متمایل ساخته می شدند برج های مکعبی: سطح این نوع از کبوترخانه ها مستطیل است و در برخی نمونه ها به صورت دو قلو طراحی شده اند. کبوتر خانه ولاشان برج کبوترخانه میبد در دوران قاجار در شهر میبد “برج کبوترخانه” را در قسمت جنوب شرقی باروی قدیم شهر با خشت و گل به شکل استوانه ای بنا کردند. ارتفاع این برج سه طبقه حدودا ۸ متر است. درون بنا ۴ هزار آشیانه برای کبوتران ساخته شده است. سایز هر لانه در این برج به اندازه یک کبوتر حدودا ۲۰ × ۲۰ سانتی متر است. روی بام بنا، ۴ برجک کوچک و یک برجک بزرگ جهت رفت و آمد کبوتران ایجاد شده است. ابعاد روزنه های ورودی به اندازه ای است که فقط کبوتران و پرندگان کوچک می توانند از آن عبور کنند و پرندگان مهاجم قادر به رفت و آمد از آن نیستند. همین امر امنیت کبوتران را تامین می کند.کبوترخانه میبد نگارخانه جستارهای وابسته کفترخانه‌های گلپایگان چونچه ارگ شیخ بهایی پنگ خانه کبوترخانه میبد منابع کبوترخانه‌های تاریخی ایران بر پایه شهرستان ساختمان‌های کشاورزی کبوتران اهلی ساختمان‌ها و سازه‌ها برای جانوران
1585
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%D9%84
فهرست کشورهای مستقل
در زیر فهرستی از دولت‌های مستقل در سراسر جهان با اطلاعاتی دربارهٔ وضعیت آنها و به رسمیت شناختن حاکمیت آنها ارائه شده‌است. بر اساس نظام عضویت در سازمان ملل متحد، ۲۰۶ کشور فهرست شده را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: ۱۹۳ کشور عضو، ۲ کشور ناظر غیر عضو و ۱۱ کشور دیگر. ستون اختلاف حاکمیت حاکی از کشورهایی است که دارای حاکمیت بلامنازع هستند (۱۸۸ کشور که ۱ کشور ناظر غیر عضو است)، کشورهایی که حاکمیت خود را مورد مناقشه قرار داده‌اند (۱۶ کشور شامل ۶ کشور عضو، ۱ کشور ناظر و ۹ کشور خودخوانده)، و کشورهایی دارای وضعیت سیاسی ویژه (۲ کشور که دولت وابسته نیوزیلند هستند). تهیهٔ فهرستی مانند این صفحه می‌تواند فرآیندی پیچیده و بحث‌برانگیز باشد؛ زیرا هیچ تعریفی وجود ندارد که برای همهٔ اعضای جامعهٔ ملت‌ها در رابطه با معیارهای کشور مستقل الزام‌آور باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد معیارهای مورد استفاده برای تعیین محتوای این فهرست، لطفاً به بخش معیارهای شمول در زیر مراجعه کنید. در نظر گرفته شده‌است که این فهرست شامل نهادهایی باشد که دارای وضعیت دفاکتو به‌عنوان دولت‌های مستقل شناخته شده‌اند، و گنجاندن آن نباید به‌عنوان تأییدیه‌ای برای ادعای خاصی برای داشتن دولت از نظر حقوقی تلقی شود. فهرست کشورها معیارهای شمول استاندارد حقوق بین‌الملل عرفی غالب، اعلامِ حاکمیت است که توسط معاهدهٔ مونته ویدئو در سال ۱۹۳۳ تدوین شده‌است. این کنوانسیون حاکمیت را به عنوان یک شخص تعریف می‌کند. در حقوق بین‌الملل هر کشوری در صورتی که دارای شرایط زیر باشد یک کشور مستقل شناخته می‌شود: (الف) جمعیت دائم؛ (ب) یک قلمرو مشخص؛ (ج) دولت؛ و (د) ظرفیت ورود به روابط با سایر دولت‌ها تا زمانی که «به زور به دست نیامده باشد که این شامل استفاده از سلاح، تهدید نمایندگی‌های دیپلماتیک یا هر اقدام اجباری مؤثر دیگری است». بحث همچنان در این سطح وجود دارد که به رسمیت شناختن دیپلماتیک باید به عنوان یک معیار حاکمیت گنجانده شود. تئوری اعلامی حاکمیت استدلال می‌کند که حاکمیت صرفاً عینی است و به رسمیت شناختن یک دولت توسط سایر دولت‌ها بی‌ربط است. در سوی دیگر این طیف، نظریهٔ سازندهٔ حاکمیت یک دولت را به عنوان یک شخص تحت قوانین بین‌المللی تنها در صورتی تعریف می‌کند که توسط سایر دولت‌ها به عنوان کشور مستقل شناخته شود. در مورد این فهرست، شامل همهٔ دولت‌هایی است که یا: خود را حاکم می‌دانند (از طریق اعلان استقلال یا هر وسیلهٔ دیگری) یا حداقل توسط یک کشور عضو سازمان ملل به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته می‌شوند باید توجه داشت که در برخی موارد بر سر تفسیر نکتهٔ اول اختلاف نظر وجود دارد و اینکه آیا واحد مورد نظر آن را برآورده می‌کند یا خیر، مورد اختلاف است. واحدهای سیاسی منحصربه‌فردی که نمی‌توانند طبقه‌بندی یک دولت مستقل را برآورده کنند، دولت‌های اولیه محسوب می‌شوند. بر اساس معیارهای فوق، این فهرست شامل ۲۰۶ نهاد زیر است: ۲۰۳ کشور به رسمیت شناخته‌شده توسط حداقل یک کشور عضو سازمان ملل متحد دو کشوری که تئوری اعلامی دولت را برآورده می‌کنند و تنها توسط کشورهای غیرعضو سازمان ملل به رسمیت شناخته می‌شوند: جمهوری آرتساخ و ترانس‌نیستریا دولتی که تئوری اعلامی دولت را برآورده می‌کند و توسط هیچ کشور دیگری به رسمیت شناخته نمی‌شود: سومالی‌لند این جدول شامل مواردی است که نشان‌دهندهٔ نهادهایی است که یا دولت مستقل نیستند یا ارتباط نزدیکی با دولت مستقل دیگری دارند. همچنین شامل مناطق فرعی است که در آن حاکمیت دولت توسط یک توافق بین‌المللی محدود شده‌است. در مجموع، این موارد عبارتند از: دولت‌های شریک با یک دولت دیگر دو نهاد تحت کنترل پاکستان که نه کشور مستقل هستند، نه قلمرو وابسته یا بخشی از کشوری دیگر: کشمیر آزاد و گلگت-بلتستان قلمروهای وابستهٔ یک دولت دیگر، و همچنین مناطقی که ویژگی‌های بسیاری از مناطق وابسته را با توجه به قلمروی وابسته نشان می‌دهند نهادهای فرعی ایجادشده توسط قراردادهای بین‌المللی جستارهای وابسته نشان رسمی حکومتی نگارخانه پرچم کشورهای مستقل ایزو ۳۱۶۶–۱ فهرست کشورها و مناطق تحت‌الحمایه و پایتخت آن‌ها در زبان محلی فهرست کشورها بر پایه جمعیت معنی نام کشورها فهرست رتبه‌بندی‌های بین‌المللی فهرست پایتخت‌ها فهرست گروه‌های شورشی که قلمرو کنترل می‌کنند فهرست کشورهای با رسمیت محدود فهرست کشورهای عضو سازمان ملل متحد فهرست کشورها بر پایه تاریخ ایجاد فهرست سرزمین‌های غیرخودگردان سازمان ملل متحد نقشه کلیک‌خور جهان یادداشت‌ها پانویس منابع آفریقا اوراسیا فهرست‌های کشورها قاره آمریکا
1586
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C
استان آذربایجان غربی
استان آذربایجان غربی یکی از ۳۱ استان ایران است، که در شمال غربی ایران قرار دارد و مرکز آن شهر ارومیه است. آذربایجان غربی تنها استان هم‌مرز با کشور ترکیه است. در استان آذربایجان غربی علاوه بر زبان‌های ترکی آذربایجانی و کردی (عمدتاً در منطقهٔ مکریان) اقلیتی نیز به زبان‌های ارمنی و آرامی نو آشوری سخن می‌گویند. پیشینه تاریخی از نظر تاریخی، تاریخ باستانی آذربایجان با تاریخ قوم ماد درآمیخته‌است. قوم ماد پس از مهاجرت به ایران آرام آرام بخش‌های باختری ایران از جمله آذربایجان را تصرف کردند. هم‌زمان با این دوران دولت‌هایی در اطراف آذربایجان وجود داشت که از آن جمله می‌توان به دولت آشور در شمال میانرودان، دولت هیتی در آسیای صغیر، دولت اورارتو در بخش‌های شمال و شمال غرب، اقوام کادوسی در خاور و کاسیان در حوالی کوه‌های زاگرس اشاره کرد. در دوران جانشینان اسکندر مقدونی، آذربایجان به ماد کوچک معروف شد که آذربایجان را دربرداشت و ماد بزرگ که مشتمل بر شهرهای کهن همدان، ری، اصفهان و کرمانشاه بود. قابل ذکر است که ماد کوچک نیز به برزخ مادی در بین یونانیان و رومیان معروف بود. گروهی بر این باورند که نام آذربایجان گرفته شده از «آذرآبادگان» (آذربدگان نگهبان آتشین) و به معنی سرزمین آتش است. بزرگ‌ترین آتشکده‌های زرتشتی در این منطقه بوده‌است که آذرگشنسپ نامیده می‌شود که ویرانه‌های آن امروزه به نام تخت سلیمان در بخش لیلان شهرستان تکاب قابل دیدن است. گروهی دیگر ریشه نام گذاری آذربایجان را مربوط به وجود سرداری به نام آتورپات یا اتروپاد می‌دانند. اینان بر این باورند که که پس از چیره شدن اسکندر مقدونی به ایران، سردار آتورپات در آذربایجان ظهور کرد و از اشغال آن توسط یونانیان جلوگیری کرد. از آن به بعد این سرزمین به نام آتورپاتگان شناخته شد. حکومت جانشینان آتورپات در آذربایجان در زمان اشکانیان نیز ادامه یافت و این منطقه توانست کماکان استقلال درونی خود را در چهارچوب دولت اشکانی حفظ کند. سرانجام اردشیر بابکان بنیان‌گذار پادشاهی ساسانی بر حکمرانان محلی آذربایجان چیرگی یافت و آن را به صورت یک ایالت غیر موروثی اداره نمود. جغرافیا استان آذربایجان غربی در شمال‌غربی ایران قرار گرفته و از شمال به جمهوری آذربایجان و ترکیه، از مغرب به ترکیه و عراق، از شرق به استان آذربایجان شرقی و استان زنجان و از جنوب به استان کردستان محدود است. مساحت استان برابر ۳۷٫۰۵۹ کیلومتر مربع است که سیزدهمین استان بزرگ کشور محسوب می‌شود و ۲٫۲۵ درصد مساحت کل کشور را تشکیل می‌دهد. جمعیت استان آذربایجان غربی طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، ۳٬۲۶۵٬۲۱۹ نفر است که ۴٫۰۸ درصد جمعیت کل کشور را در خود جای داده‌است و از این لحاظ هشتمین استان پرجمعیت کشور به‌شمار می‌آید. ناهمواری‌ها سراسر مرز استان با ترکیه و عراق از کوه‌های مرتفع دیوارمانندی از شمال به جنوب کشیده شده‌است که منبع چشمه‌های آب فراوان هستند. حوزه‌های آبریز دریاچه ارومیه رود ارس رود زاب کوچک آب‌های معدنی ایستی سو شوط؛ در نزدیکی شهر شوط. ایستی سو: در نزدیکی گردنه قوشچی. آب گرم محال باراندوز: در نزدیکی قریهٔ هفت‌آباد ارومیه. آب معدنی کوه زنبیل: در کنار دریاچهٔ ارومیه. آب معدنی دریک: که بسیار گوارا بوده و در روستای دریک سلماس قرار دارد. آب معدنی کانی گراوان: در روستای کانی گویز در نزدیکی شهر رَبَط، فاصلهٔ ۲ کیلومتری آب معدنی شیخ معروف: در جاده نقده-مهاباد. بلندی‌ها رشته‌کوه‌های مرزی ترکیه و عراق کوه اورین گردنهٔ قوشچی کوه‌های باستان کوه بینار شهرستان ارومیه کوه قندیل کوه حاجی ابراهیم کوه طرغه کوه سلطان یعقوب رودخانه‌ها رود گادر زرینه رود سیمینه رود مهابادرود رود براندوز زاب کوچک رود سیلوانه رود نازلو رود زولا جنگل‌ها جنگل‌های طبیعی استان، هرچند که در قسمت‌هایی از پیرانشهر و مهاباد وجود دارد، ولی مناطق وسیع جنگلی در سردشت قرار گرفته‌است که مساحت آن را بین ۶۰ تا ۸۰ هزار هکتار تخمین می‌زنند. کل مساحت جنگل‌های مصنوعی در استان به ۳۲۰ هکتار در قطعات متفاوت می‌رسد. مردم‌شناسی بخشی از این استان را مردم آذربایجانی تشکیل می‌دهند و بخشی دیگر را مردم کُرد. همچنین اقلیت‌های آشوری و ارمنی هم در استان ساکن هستند. در استان آذربایجان غربی علاوه بر زبان‌های ترکی آذربایجانی و کردی (عمدتاً در منطقهٔ مکریان) اقلیتی نیز به زبان‌های ارمنی و آرامی نو آشوری سخن می‌گویند. موقعیت اقتصادی اجتماعی این استان یکی از مناطق مستعد کشاورزی است. علاوه بر این وجود ایلات و عشایر در دامداری استان نقش قابل توجهی دارد. این استان از نظر اکتشاف و بهره‌برداری منابع معدنی نسبت به سایر استانها در وضع مطلوبی قرار ندارد. بررسی ترکیب کارگاه‌های موجود استان نیز نشان می‌دهد که دو گروه صنعتی کانیهای غیرفلزی و غذایی - داروئی در بین سایر صنایع بالاترین تعداد میزان اشتغال را دارد. از جمله معادن این استان می‌توان به معادن مصالح و سنگ‌های ساختمانی، گرانیت، میکا، زرنیخ، تالک، تراورتن، طلا، خاک نسوز و پوکه معدنی اشاره کرد. استانداری طبق قانون مصوب ۱۶ آبان ۱۳۱۶ تقسیمات کشوری، ارومیه-با نام قبلیش، رضائیه-در استان شمال غرب قرار گرفت. در سوم بهمن همان سال آذربایجان شرقی و غربی از یکدیگر جدا شده و ارومیه جزو استان چهارم قرار گرفت. از سال ۱۳۴۴ این استان با نام آذربایجان غربی شناخته می‌شود. در سال ۱۳۴۴ قسمت‌هایی از نواحی جنوبی منطقهٔ کردنشین (بوکان) از این استان جدا گردید و به استان کردستان الحاق شد. شهرستان‌های استان استان آذربایجان غربی در سال ۱۳۹۵ دارای ۱۹ شهرستان، ۴۲ بخش، ۴۲ شهر، ۱۰۹ دهستان و ۳۷۲۸ آبادی است و مرکز آن شهر تاریخی ارومیه بوده‌است. از لحاظ وسعت و جمعیت شهرستان ارومیه بزرگ‌ترین و پر جمعیت‌ترین و شهرستان چهاربرج کوچک‌ترین و شهرستان باروق کم جمعیت‌ترین شهرستان‌های استان هستند. آمار شهرستان‌های این استان در سال۱۳۹۰ بدین قرار است: مناطق دیدنی حمام طبیعی دئو اوچان حیدرباغی در شهرستان باروق غار آبی، خاکی جبیگلو در شهرستان باروق قلعه تاریخی ماننایی‌ها در روستای جان آقا در شهرستان باروق هفت چشمه نقده تپه حسنلو نقده کوه سلطان یعقوب نقده تخت سلیمان تکاب بقعه ایوب انصاری تکاب زندان برنجه تکاب آبشار قینرجه تکاب قلعه ساری قورخان تکاب چمن متحرک چملی تکاب تپه خلیل‌آباد شوط غار چهل پله خضرلو شوط آبگرم معدنی شوط آرامگاه شمس تبریزی خوی آبشار شلماش سردشت سنگ‌نگاره ساسانی خان‌تختی آرامگاه سرداران مکری بوکان سه گنبد سد بوکان قره‌کلیسا غار سهولان مهاباد فقرگاه مهاباد سد مهاباد تپه قلایچی شهر باستانی سه هزار ساله موصاصیر ربط مسجد جامع ارومیه سنگ کاظم خان کلیسای ننه مریم دره قاسملو (گه لیه خان) (دره شهدا) موزه ارومیه سه گنبد آبشار سوله‌دوکل مرگور جنگل‌های مرگور (واقع در دره باوان) چشمه آب معدنی گراوان ربط دامنه کوه قره داغ دربسر بوزخانا چورس قرمزی مسجد چورس آرامگاه سادات کوه کمره‌ای -چالدران دژ بسطام، دژ باستانی دوره اورارتو در روستای بسطام-چایپاره غار چهل پله خضرلو-چالدران کاخ و موزه باغچه‌جوق-ماکو دالانها و غارهای زیرزمین در اطراف آرارات-ماکو رودها جستارهای وابسته فهرست شهرهای استان آذربایجان غربی فهرست شهرستان‌های استان آذربایجان غربی مکریان مردم آذری مردم کرد مردم آشوری مردم ارمنی ماننا میتانی مادها ماد آتروپاتن پانویس پیوند به بیرون آمار تفصیلی نفوس و خانوار نقاط جمعیتی استان آذربایجان غربی از آذربایجان استان آذربایجان غربی آذربایجان غربی بنیان‌گذاری‌های ۱۳۱۶ در ایران مناطق تقسیم‌شده
1587
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2
تبریز
تبریز () شهری بزرگ در شمال‌غرب ایران، مرکز استان آذربایجان شرقی و هستهٔ مرکزی کلان‌شهر تبریز است. این شهر، بزرگ‌ترین قطب اقتصادی منطقهٔ آذربایجان ایران و مرکز اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته می‌شود. شهر تبریز ۲۴۴٫۵۱ کیلومتر مربع (حریم شهر: ۱۰۱۴٫۴۵ کیلومتر مربع) وسعت دارد و بر همین اساس، سومین شهر بزرگ ایران به‌لحاظ مساحت پس از تهران و مشهد محسوب می‌شود. جمعیت آن نیز در سال ۱۳۹۵ خورشیدی بالغ بر ۱٬۵۸۴٬۸۵۵ نفر (حریم شهر: ۱٬۷۲۷٬۴۷۶ نفر) بوده و در سال ۲۰۲۲ میلادی به ۱٬۶۴۳٬۹۶۰ نفر رسیده‌است؛ که بر این اساس، پنجمین شهر پرجمعیت ایران و ۳۴۴ اُمین شهر پرجمعیت جهان به‌شمار می‌رود. اکثریت ساکنان تبریز آذری هستند و به زبان ترکی آذربایجانی با گویش تبریزی سخن می‌گویند. تبریز در طول تاریخ خود با فرازوفرودهای بسیاری روبه‌رو بوده‌است. تاریخ این شهر، اشغال توسط بیگانگان و حوادث جانکاه طبیعی، از جمله زمین‌لرزه‌های مهلک را تجربه کرده‌است. سنگ بنای تبریز کنونی به دوران اشکانی و ساسانی برمی‌گردد. تبریز، یکی از طویل‌المدت‌ترین پایتخت‌های ایران بوده‌است؛ این شهر پایتخت ملی یا منطقه‌ای ایران در دوران حکومت‌های روادیان، اتابکان آذربایجان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قره‌قویونلوها، آق‌قویونلوها، صفویان، خانات آذربایجان ایران، پایتخت ملی دوم ایران در دورهٔ حکومت قاجاریان و پایتخت منطقه‌ای ایران در دوران حکومت‌های کوتاه‌مدت آزادیستان و خودمختار آذربایجان بوده‌است. به‌گونه‌ای که تبریز در طول حکومت ۴۰۰سالهٔ خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیلهٔ عرب «اَزْد» به شکوفایی رسید؛ و اوج شکوفایی این شهر مربوط به دورهٔ ایلخانان است که در این زمان، پایتخت قلمرویی پهناور از نیل تا آسیای مرکزی بود. این شهر در سال ۱۵۰۰ میلادی و در زمان پایتختی صفویان به‌عنوان پنجمین شهر پرجمعیت جهان شناخته می‌شد و جمعیتش با استانبول، پایتخت امپراتوری عثمانی برابری می‌کرد. تبریز مجدداً در دورهٔ قاجار به شکوفایی رسید؛ به‌طوری‌که در این دوره به‌عنوان مهم‌ترین و پیشروترین شهر ایران شناخته می‌شد. در دوران معاصر نیز این شهر یکی از مراکز مهم اقتصادی و صنعتی در سطح کشور محسوب می‌شود. تبریز در دو سدهٔ اخیر، مبدأ بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در ایران بوده‌است؛ به‌طوری‌که این شهر مانع خاموشی انقلاب مشروطه در ایران شد و نقشی کلیدی در تحولات بعدی، همچون انقلاب ۱۳۵۷ و روند مدرن شدنِ ایران داشته‌است. نام یاقوت حموی در «معجم‌البلدان» گزارش می‌دهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان محلی «تِبریز» تلفظ می‌شده‌است. با توجه به این، مینورسکی معتقد است که تلفظ تِبریز باید به گویش ایرانی آذری قدیم تعلق داشته باشد. این گویش به گویش‌های موسوم به گویش‌های ایرانی جنوب دریای خزر وابسته‌است؛ یا به احتمال بیش‌تر، تلفظ تِبریز معرب‌شدهٔ نام شهر در باب فِعلیل (در زبان عربی) است. هم‌چنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در زبان ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغهٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ به «زبان پهلوی شمالی» می‌باشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه می‌گیرد که این مسئله نشان می‌دهد که ریشهٔ نام شهر به زمان‌های بسیار دور تا اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید قبل از اشکانیان برمی‌گردد. بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ جهان اسلام، اهالی بومی آذربایجان تبریز را توری (چشمه یا رود گرم) می‌خوانده‌اند. تا اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی نیز روستاییان اطراف تبریز این شهر را توری می‌نامیده‌اند. حتی در حال حاضر مردمان «قنبرآباد» در اطراف تبریز به این شهر توری می‌گویند. در نوشته‌های کهن (برای نمونه ابوالفدا) نام این شهر به شکل «تُوریز» آمده و هنوز هم در زبان‌های کردی و تاتی «توریز» و «تُوْری» به کار می‌رود. عده‌ای از شرق‌شناسان و منابع کهن، نام شهر را دارای ریشه‌ای کهن در پارسی میانه و کهن و مرتبط با گرما و فعالیت‌های گرمایی کوه سهند دانسته‌اند. هم‌چنین منابع ارمنی نام شهر را در سدهٔ پنجم (یا چهارم) میلادی، «تورژ» و «تَوْرِش» دانسته‌اند و به فارسی هم تَورز تلفظ کرده‌اند و با توجه به معنای متداول فارسی «تب‌ریز» و «تب‌پنهان‌کن» و احتمالاً نام تبریز «پنهان‌کنندهٔ تف و گرما» و با «جنبش‌های آتشفشانی کوه سهند» مرتبط بوده‌است. دانشنامهٔ بریتانیکا نیز نظری مشابه دارد و تبریز را در اصل «تپ + ریز» می‌داند، چیزی که باعث روان شدن گرما می‌شود و احتمالاً به‌خاطر چشمه‌های آب‌گرم اطراف آن است. در مورد نام شهر توجیه مصطلح ولی عامیانهٔ دیگری وجود دارد؛ از جمله این‌که زبیده زن هارون الرشید به بیماری تب نوبه مبتلا شده بود؛ چند روزی در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل‌انگیز آن‌جا بیماری وی زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را «تب‌ریز» بگذارند. هرچند احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان توجیهات از این دست را عامیانه و نادرست می‌داند. لقب‌ها و عناوین تبریز به‌عنوان شهر اولین‌ها، شهر بدون گدا، شهر زیرگذرها و روگذرها، پایتخت گردشگری اسلامی در سال ۲۰۱۸، امن‌ترین شهر ایران، سالم‌ترین شهر ایران، مهد سرمایه‌گذاری ایران، دومین شهر صنعتی ایران، دومین شهر دانشگاهی ایران، دومین شهر بلندمرتبه‌ساز ایران، دومین قطب علوم پزشکی ایران، دومین شهر در جذب گردشگر سلامت در ایران، شهر شکلاتی ایران، قطب خودروسازی ایران، قطب قطعه‌سازی ایران، قطب تولید موتور دیزل خاورمیانه، شهر جهانی بافت فرش و یکی از مهم‌ترین شهرهای مهاجرپذیر ایران شناخته می‌شود. تاریخ دوران اولیه تاریخ اولیهٔ شهر تبریز هنوز به‌درستی معلوم نشده‌است و بحث‌های زیادی دراین‌باره مطرح است. برخی تاریخ‌پژوهان ادعا کرده‌اند که بهشت عدن در محل فعلی شهر تبریز بنا شده بود. نخستین نوشته موجود دربارهٔ تبریز کتیبهٔ پادشاه آشور سارگن دوم می‌باشد. اکتشافات انجام‌شده در طی سال‌های ۱۳۸۰ در سایت موزهٔ عصر آهن در حوالی مرکز تبریز نشان از وجود تمدنی در محل کنونی شهر تبریز در هزارهٔ اول و دوم قبل از میلاد دارد. این شهر در طول تاریخ چندین بار به‌عنوان پایتخت حکمرانی پادشاهان مختلف انتخاب شده‌است. از جمله نخستینِ این موارد پایتختِ حکمرانیِ فرماندهٔ اسکندر مقدونی به نام آتروپات بوده‌است. پیش از اسلام شماری از محققان بر این عقیده‌اند که دژ «تارویی–تارمکیس» که نام آن در کتیبهٔ سارگن دوم (پادشاه آشور در بین سال‌های ۷۰۵ تا ۷۲۱ پیش از میلاد مسیح) آمده، در محل شهر کنونی تبریز قرار داشته‌است. در کتیبهٔ سارگن دوم این دژ را دژی بزرگ و آباد و دارای باروی تودرتو وصف شده‌است. این دژ بنابر نوشته‌های کتیبهٔ سارگن، محل نگه‌داری اسب‌های ذخیرهٔ سواران اورارتو بوده که در حملهٔ آشوری‌ها ویران شده‌است. اما این ارتباط تبریز با شهرها و قلعه‌های دوران مادها، مورد اختلاف بین محققین است. در کتاب تاریخ ایران (چاپ دانشگاه کمبریج) آمده که تبریز در اوایل دورهٔ ساسانی (سدهٔ سه یا چهار میلادی) بنا شده یا به احتمال بیش‌تر در سدهٔ هفتم این واقعه روی داده‌است. شهر کنونی تبریز بر روی خرابه‌های شهر «تَوْرِژ» (بارها) بنا شده‌است. تورژ یکی از بااهمیت‌ترین مراکز بازرگانی منطقه بوده و به‌عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب اهمیت فراوانی داشته‌است. این شهر در زمان حکمرانان اشکانی‌تبار ارمنستان، پایتخت این منطقه بوده‌است. ولادیمیر مینورسکی در دانشنامهٔ اسلام بیان می‌کند، این داستان که شاه اشکانی‌تبار ارمنستان به‌خاطر انتقام کشته‌شدن اردوان (آخرین پادشاه اشکانی) به‌دستِ اردشیر بابکان (بنیان‌گذار سلسلهٔ ساسانی) تبریز را اشغال کرده و این شهر را پایتخت ارمنستان قرار داده، تنها براساس نوشته‌های واردان (تاریخ‌نگار ارمنی در سدهٔ چهاردهم میلادی) در منابع قدیمی به چنین چیزی اشاره نشده و این روایت ریشه‌ای عامیانه دارد. پس از اسلام احتمالاً تبریز در سدهٔ چهارم میلادی ویران شده بود و در زمان حملهٔ اعراب، قریه‌ای کوچک بیش نبوده‌است. در زمان فتح آذربایجان به‌دست مسلمانان در سال ۲۲ هجری توجه آن‌ها بیش‌تر متوجه شهر اردبیل بود و نامی از تبریز در فهرست شهرهایی که مرزبان پارسی از آن‌ها سربازگیری کرده بود، نیامده‌است. پس از فتح آذربایجان، گروه‌هایی از اعراب در آذربایجان ساکن شدند. در زمان خلافت منصور عباسی (۱۵۸–۱۳۶) و در حدود سال ۱۳۷ هجری، مردی به نام «رَوّاد» از قبیلهٔ «اَزْد» از قبایل مشهور یمن در تبریز مسکن گزید و پسران او اقدام به ساخت نخستین دیوار شهر کردند. به‌گفتهٔ یاقوت حموی، تبریز قریه‌ای بود تا آن‌که روّادِ ازدی در زمان متوکل عباسی به آن درآمد. پس از رواد، پسرش «وجنا» با برادرانش در آن‌جا قصرها ساختند و گرد شهر دیوار کشیدند. سپس مردم به آن شهر درآمدند. مطهر بن طاهر مقدسی شهر را تحسین کرده و هم‌عصر او ابن حوقل (حدود ۳۶۷ هجری) تبریز را آبادتر از اغلب شهرهای کوچک آذربایجان می‌شمارد. در حالی که نویسندگانی مانند ابن خردادبه، احمدبن یحیی بلاذری و طبری، تبریز را در بین شهرهای کوچک آذربایجان نام برده‌اند. تبریز از نیمهٔ نخست سدهٔ سوم هجری رو به گسترش نهاد و بر اهمیت آن در منطقهٔ آذربایجان افزوده شد. به‌طوری‌که متوکل عباسی پس از زمین‌لرزهٔ سخت و ویرانگر تبریز در سال ۲۴۴ هجری، بی‌درنگ فرمان بازسازی شهر را صادر نمود. این شهر که در دورهٔ فرمانروایی «ابومنصور وهسودان روادی» رو به گسترش و آبادانی نهاده بود، در اثر زمین‌لرزهٔ سال ۴۳۴ هجری مجدداً به‌شدت آسیب دید. هنگامی که ناصرخسرو که در ۴۳۸ هجری از این شهر دیدن کرده، مساحت تبریز را ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰ گام بیان کرده که بر این اساس به نظر نمی‌رسد مساحت شهر متجاوز از یک کیلومتر مربع بوده باشد. اعضای خاندان روادیان تا ۴۴۶ هجری با چند وقفه، حاکمان تبریز بوده‌اند. در این سال طغرل سلجوقی، وهسودان روادی را خراج‌گزار خود کرد و به‌گفتهٔ ابن اثیر، طغرل در سال ۴۵۰ هجری «مملان بن وهسودان» را به حکمرانی آذربایجان گماشت. الب ارسلان (جانشین طغرل) در ۴۶۳ حملان را از حکومت آذربایجان برکنار نمود و نزدیک به چهارصد سال فرمانروایی خاندان روادی را در این سرزمین پایان داد. در نوشته‌های تاریخی از دوران سلجوقی، اشاره‌های زیادی به تبریز یافت نمی‌شود. در راحةالصدور آمده که طغرل جشن ازدواج خود را با دختر خلیفه در نزدیکی این شهر برپا ساخت. بعد از وفات سلطان محمود غزنوی (به سال ۵۲۵ هجری) بین داود پسر سلطان محمود و مسعود برادر وی تنشی جهت تصاحب تبریز پیش آمد که در این میان داود پیروز شد و تبریز را مقر حکومت خود ساخت. آن‌چنان‌که از شواهد تاریخی برمی‌آید از زمان قزل ارسلان (۵۸۷–۵۸۲ هجری) به بعد تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید. در ابتدای سدهٔ هفتم هجری مغولان دو بار به تبریز حمله بردند؛ ولی با دریافت غرامت بازگشتند. در سال ۶۲۷ هجری مغول‌ها در نهایت بر تمام آذربایجان و به‌ویژه تبریز دست یافتند. در دوران ایلخانان تبریز به اوج شکوفایی خود رسید. اباقا خان دومین پادشاه از سلسله ایلخانان تبریز را پایتخت قلمرو این سلسله برگزید و حکمرانی خود را بر قلمرویی از نیل تا آسیای مرکزی در این شهر ادامه داد. در زمان حکمرانی غازان خان اصلاحات غازانی از این شهر شروع شد و بناهای متعددی از جمله بنای دو شهر اقماری و نمونه شنب غازان و ربع رشیدی در این دوران انجام شد. مارکو پولو جهانگرد ونیزی که در سال ۱۲۷۵ میلادی از این شهر عبور نمود دربارهٔ شکوفایی این شهر در آن دوران نوشته‌است: دوران شکوه تبریز در سلسله‌های تیموریان، قراقویونلوها و اوایل سلسلهٔ صفویه ادامه یافت. به سال ۱۵۰۰ میلادی (۹۰۶ هجری) شاه اسماعیل تبریز را به تصرف خود درآورد و نخستین پایتخت ایران جدید در دورهٔ صفویه را در این شهر بنیان‌گذارد. در این زمان حدود دوسوم جمعیت ۳۰۰–۲۰۰ هزار نفری تبریز سنی‌مذهب بودند و به‌زودی سیاست‌های سختی جهت تحمیل مذهب شیعه بر سنیان اعمال گردید. نزدیکی این شهر به مرز ایران و عثمانی موجب شد که تبریز در برابر تهدیدهای این حکومت آسیب‌پذیر شود؛ به‌طوری‌که چندین‌بار به تصرف عثمانیان درآمد تا این که شاه طهماسب صفوی در سال ۱۵۱۴ میلادی (۹۲۰ هجری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل نمود. تبریز بار دیگر در اواخر صفویان و در خلال جنگ‌های دوازده ساله بین ایران و عثمانی، تصرف شد و در اشغال تبریز بدست عثمانی‌ها در سال ۱۵۸۵، مردم این شهر توسط عثمانی‌ها مورد کشتار و غارت قرار گرفتند. در زلزله مهیبی در ۱۷۲۱ میلادی هشتاد هزار تن از ساکنان این شهر کشته شدند. در اشغال مجدد شهر توسط عثمانی‌ها ما بین سال‌های ۱۷۲۴–۱۷۲۵ میلادی حدود دویست هزار تن از مردم این شهر بدست قوای عثمانی کشته‌شدند. در سال ۱۷۸۰ زلزله مهیب دیگری دویست هزار نفر دیگر از مردمان این شهر را کشت. این بلایای متعدد باعث شدند تا در اواخر قرن هیجدهم میلادی تبریز با جمعیتی سی هزار نفری به شهر ارواح مبدل شود. در این سال‌ها هر قسمتی از شهر توسط خانواده‌ای اداره می‌شد. با آغاز دوران قاجار این شهر دوباره مورد توجه قرار گرفت. تبریز در دورهٔ قاجاریان به عنوان ولیعهد نشین این سلسله انتخاب شد. با آغاز جنگ‌های ایران و روسیه در این دوران، تبریز یکی از اهداف قوای روس به‌شمار می‌رفت. روس‌ها سرانجام در سال ۱۸۲۶ میلادی تبریز را به تصرف خود درآوردند. با امضای توافقنامه صلح بین ایران و روس این شهر دوباره به دست نیروهای ایرانی افتاد. در آرامش پس صلح عباس میرزا، ولیعهد وقت و والی آذربایجان، شروع به اصلاحات گسترده و مدرن‌سازی در شهر نمود. او نقشه جدیدی از شهر تهیه کرد و به بازسازی تبریز پرداخت. عباس میرزا سیستم پستی و سیستم مالیاتی نوینی را در این شهر بنیان نهاد و همچنین مدرن‌سازی نظامی ارتش ایران و صنایع مرتبط با آن در این شهر آغاز شدند. معاصر رونق مبادلات تجاری و فرهنگی تبریز و مرکزیت اقتصادی این شهر در طول سده‌ها، به پیشرفت و گسترش نهادهای مدنی و اجتماعی تبریز منجر شده‌است. توسعه این شهر به‌ویژه با ثبات نسبی در دوران قاجار با همجواری با روسیه و عثمانی و موقعیت سوق‌الجیشی این شهر در مسیر مبادلاتی ارتباطی شرق و غرب شدت یافت. از همین رو بسیاری از پیشرفت‌ها و مظاهر تمدن نوین در سطح کشور از تبریز آغاز شده‌است. در این دوران بسیاری از جنبش‌های فکری، تحولات اجتماعی، اقتصادی و فنی و بسیاری از نهادهای مدنی پیش از دیگر نقاط ایران، در این شهر شکل می‌گرفت. بسیاری از اولین‌های تاریخ ایران مانند اولین چاپخانه، اولین سینمای عمومی، اولین کودکستان و اولین مدرسهٔ کر و لال‌های ایران، ادبیات نوین، نمایشنامه‌نویسی به زبان فارسی و زبان ترکی آذربایجانی و اولین خیابانی که در ایران دارای برق شد در تبریز بوده‌است. از این رو تبریز، به عنوان شهر اولین‌ها مشهور شده‌است. نزدیکی این شهر به مسیر مبادلات با غرب باعث ارتباط و رشد و نمو جنبش‌های روشنفکر و آزادی‌خواه این شهر گردید. نقطه بارز این تأثر در نقش ویژه تبریز در جنبش مشروطه نمودار گشت. پس از سرکوب مشروطه توسط محمدعلی‌شاه قاجار تمام حرکت‌های مشروطه‌خواهانه در تهران خاموش شدند. در این زمان در تبریز و تنها در چند محلهٔ آن، هنوز کسانی چون ستارخان (سردار ملی)، باقرخان (سالار ملی)، و شیخ‌الاسلام بودند که از این دست‌آورد پاسداری کنند. مقاومت تبریز با واکنش نیروهای دولتی مواجه شد به‌طوری‌که شهر تبریز توسط نیروهای دولت برای مدت چندین ماه محاصره شد. سرانجام در آستانه بحرانی شدن قحطی در تبریز با مداخله قزاق‌های روس برای حفظ جان کنسول آن کشور محاصره تبریز شکسته شد و نیروهای آزادی‌خواه (قشون ملی) به طرف تهران حرکت کرد. آزادی خواهان از جنوب اصفهان و گیلان نیز مردم به پا خواستند. با هجوم آزادی‌خواهان و فتح تهران مشروطه‌خواهان و آزادی‌خواهان در قیامی که تبریز سرآغاز آن بود به پیروزی رسیدند. این آزادی‌خواهی در تبریز بعد از پیروزی جنبش مشروطه و با اشغال این شهر توسط قوای روس بهای سنگینی را بر دوش مردمان این شهر نهاد. چهار ماه پس از پیروزی مشروطه خواهان در ایران در آذر ماه سال ۱۲۹۰ خورشیدی قوای روس با تهاجمی مجدد این شهر را آماج حملات خود قرار داده و اشغال نمودند. روس‌ها در روزهای پس از تسخیر تبریز به سرکوب آزادی‌خواهان و مردم عادی این شهر پرداختند و فجایع خونباری را علیه مردم این شهر رقم زدند. اشغال روس‌ها تا اواخر جنگ جهانی اول که شهر تبریز بین قوای دوطرف درگیر دست به دست شد ادامه یافت. پس از جنگ جهانی اول، با پیروزی انقلاب روسیه نیروهای این کشور در اسفند ۱۲۹۶ تبریز را تخلیه کردند و قدرت را به کمیته محلی حزب دموکرات ایران واگذار نمودند. در این هنگام با خلأ قدرت نظامی ناشی از تخلیه قوای روس، نیروهای امپراتوری عثمانی تبریز را به اشغال خود درآورده و سران دموکرات این شهر را از جمله شیخ محمد خیابانی تبعید نمودند. با اضمحلال امپراتوری عثمانی کنترل تبریز مجدداً به دست ایرانی‌ها افتاد. شیخ محمد خیابانی در بازگشت از تبعید، دولتی خودمختار به نام دولت آزادیستان را در این شهر بنا نمود که با سرکوب و کشتار سران این دولت توسط نیروهای دولت مرکزی ایران، کنترل شهر مجدداً به دست دولتیان افتاد. در سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان با کودتایی در شهر تهران با همراهی سید ضیا قدرت سیاسی کشور ایران را در دست گرفت. در دوران پس از کودتا نارضایتی‌هایی در بسیاری از نقاط ایران به‌وجود آمد. از جمله این ناآرامی‌ها قیام سرگرد لاهوتی فرمانده ژاندارمری در تبریز بود که مورد حمایت دموکرات‌های تبریزی قرار گرفت. قیام لاهوتی دوام زیادی نیاورد و پس از یک هفته در مقابل نیروهای قزاق ایرانی شکست خوردند. در دوران زمامداری رضاشاه سیاست یک کشور، یک ملت در پیش گرفته شد. این سیاست بر یکسان‌سازی کلیه امور مردمی از جمله زبان کشور استوار بود. در این دوران سیاست‌های خشنی در اجبار به استفاده از زبان فارسی و فارسی‌سازی امور اتخاذ شد. چاپ و نشر به زبان‌های دیگر از جمله ترکی آذربایجانی به کل ممنوع شد. سیستم آموزش سنتی با سیستم آموزش نوین که زبان فارسی تنها زبان مجاز ایرانی در آن به‌شمار می‌رفت جایگزین شد. همچنین آذربایجان بر خلاف استان‌های مرکزی و استان‌های سواحل خزر که دولت وقت دست به صنعتی کردن این نواحی زده‌بود از مدرن‌سازی و در پی آن صنعتی‌سازی دوران رضاخان بهره چندانی نبرد. ایالت آذربایجان به مرکزیت تبریز که به‌طور سنتی دارای دولتمرد خود بود به دو استان آذربایجان شرقی به مرکزیت تبریز و استان آذربایجان غربی به مرکزیت رضاییه (با نام خود ساخته جدید) تقسیم شد و آذربایجان که زمانی دروازه ایران به مبالات با غرب بود به انبار غلات ایران تقلیل داده‌شد. در جریان جنگ جهانی دوم و اشغال ایران بدست متفقین رضاخان از قدرت خلع شد و تبریز به اشغال قوای شوروی درآمد. پس از اتمام جنگ قوای شوروی از تخلیه این منطقه سر باز زدند و در سال ۱۳۲۴، فرقه دموکرات آذربایجان، به رهبری سید جعفر پیشه‌وری و با حمایت شوروی سعی در برپایی حکومتی خودمختار از دولت مرکزی ایران به مرکزیت تبریز کرد. با بیرون رفتن نیروهای شوروی و حمله نیروهای ارتش ایران نیروهای فرقه دموکرات شکست خورده و حکومت خودمختار آذربایجان درست یک سال پس از تأسیس فرو پاشید. سیاست دوران شوروی کمونیستی و استالین موسوم به دیوار آهنین و بسته‌شدن مرزهای شمالی ایران در این دوران، ضربهٔ بزرگی به رونق تجاری شهر به‌عنوان مرکز مبادلات منطقه با همسایگان شمالی ایران وارد نمود. در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ خورشیدی، تظاهرات مردم تبریز به مناسبت چهلمین روز کشته‌شدگان ۱۹ دی ۱۳۵۶ تظاهرات قم به درگیری با پلیس و نیروهای امنیتی وقت کشید و معترضین پس از یک روز تظاهرات و درگیری بیش‌تر نقاط شهر را تسخیر نمودند. در سال‌های نخست بعد از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، طرفداران حزب جمهوری خلق مسلمان ایران، به طرفداری از آیت الله شریعتمداری برخی ناآرامی‌ها را در این شهر پدیدآوردند. طرفداران این حزب با اختلاط دین و سیستم سیاسی مخالف بودند و همچنین خواهان احقاق حقوق اقلیت آذربایجانی بودند. در پی گسترش ناآرامی‌ها نیروهای نظامی مستقر در این شهر از جمله پایگاه نیروی هوایی تبریز به حمایت از معترضین پرداخت. آن‌ها برای نشان دادن قدرت خود شش فروند جنگده فانتوم را در ارتفاع پایین بر فراز تبریز به پرواز درآوردند. در نهایت کنترل مراکز حساس شهر از جمله مرکز صدا و سیما تبریز و پایگاه دوم شکاری نیروی هوایی به دست معترضین آمد. با دخالت نیروهای پاسداران انقلاب اسلامی اعزامی از تهران و نیروهای چپ دانشگاه تبریز که در آن زمان از رژیم جدید در تهران حمایت می‌کردند درگیری‌ها در تبریز به خشونت کشید. سید محمدکاظم شریعتمداری که در قم زندگی می‌کرد در پیامی که از تلویزیون دولتی ایران پخش شد، مردم را به پرهیز از خشونت دعوت نمود و سرانجام اعتراضات تبریز آرام گرفت. با دستگیری و اعدام‌های گسترده، حصر خانگی و خلع لباس سید محمدکاظم شریعتمداری، و تعطیلی حزب خلق مسلمان این ناآرامی‌ها در۲۰ دی‌ماه ۱۳۵۸ خاتمه یافت. جنگ ایران و عراق این شهر را مانند سایر نقاط نیمه غربی ایران متأثر نمود. نیروهای داوطلب تبریز در سال‌های جنگ عراق با ایران نقش بارزی در دفاع از مرزهای کشور ایران داشتند و حضور نیروهای داوطلب تبریزی در آن دوران درخور توجه بود. بنابر آمار رسمی موجود، شمار کشته‌شدگان (شهیدان) این شهر در این جنگ بیش از ۴٬۲۰۰ تن بوده‌است. در جریان این جنگ، به هنگام جنگ شهرها، مناطق صنعتی و مسکونی این شهر بیش از ۴۰ بار مورد حمله هوایی نیروی هوایی ارتش عراق قرار گرفت. از جمله قربانیان بمباران هوایی تبریز، کشته‌شدن ۲۲ تن از دانشجویان دانشگاه تبریز به هنگام بمباران ساختمان‌های این دانشگاه می‌باشند. در دوران پس از جنگ، توسعهٔ این شهر با سرعت ادامه یافت. با این حال، توسعهٔ غیرمتوازن تبریز در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی و بعد از جنگ بدون توجه به برنامه توسعهٔ کلان‌شهری انجام پذیرفته‌است. این توسعهٔ افسار گسیخته باعث ایجاد و گسترش نارسایی‌های مبرم در خدمات شهری و آسیب‌های زیست‌محیطی در تبریز و اطراف آن شده‌است. در سال‌های اخیر طرح توسعه جدیدی برای این شهر ترسیم شده که هدف آن متوازن نمودن توسعه شهری تبریز می‌باشد. وضعیت طبیعی جغرافیا تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهی‌الیه مشرق و جنوب‌شرق جلگهٔ تبریز قرار گرفته‌است. این شهر از سمت شمال به کوه‌های پکه‌چین و عون بن علی، از سمت شمال‌شرق به کوه‌های گوزنی و باباباغی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنه‌های رشته‌کوه سهند محدود شده‌است. تبریز از سمت شمال، جنوب و شرق به کوهستان و از سمت غرب به زمین‌های هموار دشت تبریز و شوره‌زارهای تلخه‌رود (آجی‌چای) محدود شده و به شکل یک چالهٔ نسبتاً بزرگ یا یک جلگهٔ بین‌کوهی درآمده‌است. ارتفاع این شهر از سطح دریا از ۱۳۴۸ متر در سه‌راهی مرند تا ۱۵۶۱ متر در محلهٔ زعفرانیه متغیر بوده و شیب عمومی زمین‌های تبریز به سمت مرکز شهر و سپس به سمت مغرب است. مسافت جاده‌ای بین این شهر تا اردبیل ۲۱۹ کیلومتر، تا زنجان ۲۸۰ کیلومتر، تا ارومیه ۱۴۹ کیلومتر و تا تهران ۵۹۹ کیلومتر است. مساحت تبریز از سال ۱۲۸۰ تا سال ۱۳۶۵ خورشیدی، تقریباً ۲۰ برابر شده‌است، به‌طوری‌که مساحت این شهر از حدود ۷ کیلومتر مربع در سال ۱۲۸۰ خورشیدی به ۱۷٫۷ کیلومتر مربع در سال ۱۳۳۵ خورشیدی، ۴۵٫۸ کیلومتر مربع در سال ۱۳۵۵ خورشیدی و نهایتاً ۱۴۰ کیلومتر مربع در سال ۱۳۶۵ خورشیدی رسیده‌است. مساحت تبریز در سال ۱۳۸۵ خورشیدی به ۲۳۷٫۴۵ کیلومتر مربع افزایش یافته که ۲۵٫۲۲ کیلومتر مربع از آن –معادل ۱۱ درصد از مساحت کل شهر– جزء بافت‌های فرسوده بوده‌است. رودخانه‌ها از پیرامون و نیز از داخل تبریز دو رودخانه عبور می‌کند: تلخه‌رود یا آجی چای، رودخانه‌ای دایمی که از شمال غربی این شهر می‌گذرد و رود موسمی مهرانه‌رود که پس از عبور از مرکز تبریز در شمالغرب این شهر به آجی‌چای می‌پیوندد. تلخه‌رود (آجی‌چای) رودخانهٔ تلخه‌رود که از دامنه‌های جنوبی کوه سبلان سرچشمه می‌گیرد، پس از عبور از جلگهٔ سراب و پیوستن چندین شعبه از دامنه‌های قوشه‌داغ در شمال و بزقوش و سهند در جنوب به آن، وارد جلگهٔ تبریز می‌شود و در امتداد جادهٔ تبریز–آذرشهر به سمت جنوب‌غرب جریان پیدا می‌کند و در اطراف گوگان به دریاچهٔ ارومیه می‌ریزد. آب رودخانهٔ تلخه‌رود به دلیل عبور از زمین‌های گچی و نمکی در مناطق شمال‌شرق تبریز تلخ و شور است و برای کشاورزی مناسب نیست. میانگین آبدهی این رودخانه در ایستگاه اندازه‌گیری ونیار –در شمال‌شرق تبریز– بین ۱۲٫۵ تا ۱۵ متر مکعب در ثانیه‌است. مهرانه‌رود (قوری‌چای) رودخانهٔ مهرانه‌رود نسبت به رودخانهٔ تلخه‌رود از میزان آبدهی کم‌تری برخوردار است و در بیش‌تر ماه‌های سال کم‌آب و در برخی ماه‌های گرم، خشک می‌شود. این رودخانه از دامنه‌های کوه سهند در جنوب شرق تبریز سرچشمه می‌گیرد و با عبور از درهٔ لیقوان به شهر باسمنج در جنوب‌شرق تبریز می‌رسد؛ سپس در مسیر خود با پیوستن به رودخانه‌های فصلی و فرعی متعدد (همچون اسبه‌ریز)، بر آب آن افزوده می‌گردد. مهرانه‌رود از سمت شرق تبریز، وارد این شهر می‌شود. این رود پس از ورود به تبریز با جهت شرقی–غربی از داخل شهر عبور کرده و بعد از عبور از زمین‌های کشاورزی غرب تبریز در ناحیهٔ شمال‌غربی تبریز و در نزدیکی فرودگاه تبریز به تلخه‌رود ملحق می‌شود. اقلیم اقلیم تبریز استپی خشک با تابستان‌های گرم و خشک و زمستان‌های سرد است. سرمای زمستانی، تأثیرپذیرفته از ارتفاع بالا و توپوگرافی کوهستانی منطقه‌است. اقلیم این شهر در تابستان‌ها خشک و گرم است؛ اگرچه حرارت به دلیل نزدیکی به کوه سهند و وجود باغ‌های زیادی در پیرامون شهر تعدیل می‌گردد. میانگین دمای تبریز در تیرماه (گرم‌ترین ماه سال) ۲۵٫۴ درجهٔ سانتی‌گراد، در دی‌ماه (سردترین ماه سال) ۲٫۵- درجهٔ سانتی‌گراد، در فروردین‌ماه ۱۰٫۵ درجهٔ سانتی‌گراد و در مهرماه ۱۴٫۱ درجهٔ سانتی‌گراد و میانگین سالانهٔ دما ۱۱٫۹ درجهٔ سانتی‌گراد است. میانگین بارندگی سالیانهٔ تبریز مانند بیش‌تر شهرهای ایران بسیار اندک و در حدود ۳۳۰٫۱ میلی‌متر در سال است. معمولاً در طول فصل تابستان، میزان بارندگی بسیار ناچیز بوده و به ندرت بارش رخ می‌دهد. زمین‌لرزه‌ها تبریز در ناحیه‌ای زلزله‌خیز واقع شده و این شهر در طول تاریخ بارها با زلزله‌های مهیبی مواجه شده‌است. مهیب‌ترین زمین‌لرزه‌ای که تا به حال تبریز شاهد آن بوده، در سال ۱۱۵۸ خورشیدی (۱۷۸۰ میلادی) روی داده‌است. جنبش و حرکت خفیف زمین به‌صورت روزانه در تبریز اتفاق می‌افتد. دلیل وقوع زمین‌لرزه‌های بزرگ و مخرب رشته‌کوه‌های البرز و زاگرس و شهر تبریز که محل تلاقی این دو رشته کوه می‌باشد، قرارگرفتن آن‌ها در مسیر کمربند آلپاید است. مسیر این کمربند از میانهٔ اقیانوس اطلس شروع می‌شود و پس از عبور از دریای مدیترانه، شمال ترکیه، ایران، هند، چین و جزایر فیلیپین، به کمربند دیگری که اقیانوس آرام را دور می‌زند، متصل می‌شود. از جمله گسل‌های بارز آذربایجان، «گسل شمال تبریز» است. این گسل که به موازات جادهٔ اصلی تبریز–بستان‌آباد تا میانه امتداد یافته، مسبب زمین‌لرزهٔ سال ۱۷۲۱ میلادی با شدت ۷٫۶ درجهٔ ریشتر می‌باشد. هرچند این گسل در سدهٔ حاضر فعالیت مشخصی نداشته‌است؛ ولی شواهدی مبنی بر امکان تجدید حرکت آن وجود دارد. اطلاعات آماری نیز نشان می‌دهد که دورهٔ بازگشت زمین‌لرزه‌های شدید و مخرب در تبریز می‌تواند تا حدود ۲۶۰ سال نیز برسد. تعدادی از تاریخ‌های مهم وقوع زمین‌لرزه در تبریز در زیر فهرست شده‌اند: در سال ۲۴۴ هجری قمری و در زمان حکومت ابوالفضل جعفر متوکل (خلیفهٔ عباسی) تبریز با خاک یکسان شد و تا پیش از پایان حکومت متوکل دوباره بازسازی گردید. در سال ۴۳۴ هجری قمری تبریز از زمین‌لرزه سخت آسیب دید. منجمی به‌نام «ابوطاهر شیرازی» نیز این زمین‌لرزه را پیش‌بینی کرده بود. در سفرنامه‌ای که از ناصر خسرو برجای مانده، به این زمین‌لرزه اشاره شده‌است: قطران تبریزی زمین‌لرزهٔ سال ۴۳۴ را چنین توصیف می‌کند: در سال ۱۱۵۸ خورشیدی زمین‌لرزه خسارت‌های عمده‌ای به تبریز وارد کرد. تبریز دارای یک شهرک امن برای اسکان شهروندان در مواقع وقوع بحران و بلایای طبیعی — به‌ویژه زمین‌لرزه — است. این شهرک که در بالادست بزرگراه شهید کسایی و در جوار پارک جنگلی عباس میرزا واقع شده، دارای گنجایش اسکان ۱۰ هزار نفر بوده و امکان اسکان ۲۰ هزار نفر را در شرایط بحرانی دارد. مردم زبان زبان مردم تبریز به ترکی آذربایجانی، ترکی آذری معروف است همچنین اقلیتی از فارسی‌زبان‌ها و ارمنی‌ها در این شهر زندگی می‌کنند که به ترکی آذربایجانی مسلط هستند. همچنین زین‌العابدین شیروانی (معاصر فتحعلی‌شاه و محمدشاه) در کتاب «حدایق السیاحه» نیز تأیید می‌کند که ساکنان تبریز به این زبان سخن می‌گویند. تا پیش از ورود زبان ترکی به منطقه، مردم تبریز به زبان آذری با گویش تبریزی سخن می‌گفته‌اند که تا حدود سدهٔ یازدهم هجری در آذربایجان رایج بوده‌است. زبان آذری از زبان‌های ایرانی و نزدیک به گویش‌های جنوب دریای خزر و تاتی بوده‌است. مسعودی در سال ۳۱۴ (سدهٔ چهارم هجری) از میان زبان‌های رایج در این شهر، زبان‌های پهلوی، دری و آذری را ذکر نموده‌است. محمدجواد مشکور در کتاب «نظری به تاریخ آذربایجان» می‌نویسد: «زمانی که به سال ۴۸۸ هجری (سدهٔ پنجم هجری) ناصر خسرو با قطران در تبریز ملاقات می‌کند، مردم به زبان پهلوی آذری سخن می‌گفته‌اند؛ ولی به فارسی دری نمی‌توانسته‌اند سخن بگویند؛ البته تمام مکاتبات خود را به فارسی دری می‌نوشته‌اند». یاقوت حموی در سدهٔ ششم هجری به ابو زکریای تبریزی (شاگرد ابوالعلای مصری) اشاره می‌کند که به یک لهجهٔ محلی ایرانی تکلم می‌کرده‌است. همچنین در رساله‌ای از مولانا روحی انارجانی به نام «اصطلاحات و عبارات اناث و اعیان و اجلاف تبریز» (سدهٔ یازدهم هجری) بخشی به زبان آذری نوشته شده و این می‌نمایاند که تا زمان سلطان محمد خدابنده و حمزه میرزای صفوی، هنوز این زبان ایرانی در تبریز رواج داشته‌است. اولیا چلبی، سیاحِ معروفِ عثمانی، در سیاحتنامه خود (۱۶۴۷ تا ۱۶۵۴ میلادی) زبان مردم تبریز را این‌گونه شرح می‌دهد: «ارباب فرهنگ و معارف شهر به فارسی تکلم کنند، اما تره افشار و گوک دولاق‌هایش لهجه مخصوصی دارند که چند نمونه تقدیم می‌شود: هزه تانمه میشم، منمچون خاطرمانده اولوبدر، دارجنحمشم، یارونجشم، آپارکیلن چاقری.» اشاره این سیاحتنامه نشان می‌دهد که تا سال‌های ۱۶۵۰ یعنی حدوداً ششصد سال پس از تسلط سلسله‌های ترک‌زبان بر ولایات ایران و به‌ویژه سلجوقیان و کوچ و استقرار برخی اقوام و قبایل ترک‌زبان در آن منطقه، هنوز زبان مردم تبریز کاملاً به ترکی تبدیل نشده بود. قومیت قومیت مردم ساکن در تبریز شامل ۹۶٫۵٪ آذری‌های ایرانی، ۲٫۹٪ فارسی‌زبان و ۰٫۶٪ از سایر قومیت‌ها می‌باشد. همچنین مطالعهٔ مقایسه‌ای در مورد ساختار ژنتیکی ۳۵۲ ایرانی نشان داده که آذری‌های ایرانی و احتمالاً اهالی تبریز، قرابت ژنتیکی نزدیکی با مردم گرجستان دارند. بر پایه سفرنامه‌ها و تاریخ نوشته‌های جهانگردان و تاریخ نگارانی که از تبریز گذر کرده‌اند در گذشته قومیت‌های مختلفی در شهر تبریز سکونت داشته‌اند. برای مثال بنا به گفتهٔ جهانگردان ونیزی که در حوالی دوره آق‌قویونلو از تبریز دیدن کرده‌اند: «ایرانیان، ترکمانان، عشایر هواخواه صفویه و ارامنه» ساکنان تبریز را تشکیل می‌دادند. آنتوریو تنرئیرو (جهان‌گرد پرتغالی) در سال ۱۵۲۵ میلادی (همزمان با حکومت شاه طهماسب صفوی) در مورد مردم تبریز می‌نویسد: «در این شهر فارسی‌زبانان و عده‌ای از ترکمانان زندگی می‌کنند که همگی سفیدپوست بوده و ظاهر و شکلی زیبا دارند». مذهب بیشینهٔ مردم تبریز مسلمان و پیرو مذهب شیعهٔ دوازده‌امامی هستند. هرچند کمینه‌ای از مسیحیان ارمنی با ۱٬۰۹۷ نفر و آشوری با ۵۰۳ نفر، زرتشتی با ۲۶ نفر، سایر مسیحیان با ۱۷ نفر و کلیمی با ۵ نفر جمعیت نیز در این شهر سکونت دارند. شاه اسماعیل یکم هنگام تاجگذاری در شهر تبریز به سال ۱۵۰۱ میلادی، علی‌رغم آن‌که در آن زمان اکثریت ساکنان شهر سنی‌مذهب بودند، مذهب شیعهٔ دوازده‌امامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد. تبریز شمار زیادی از پیروان اهل حق را در خود جای داده‌است. البته بنا به یک رسم نانوشته، هیچ‌گاه از این جماعت آمار گرفته نمی‌شود؛ ولی هر مسافری می‌تواند مردان آن‌ها را به راحتی از طریق سبیل بلندشان در بیرون تشخیص دهد. با توجه به این‌که تبریز محل اعدام سید علی‌محمد باب (ژوئیهٔ ۱۸۵۰) بوده، احتمال دارد تعدادی بهایی هم در شهر ساکن باشند. ارامنهٔ تبریز که بیش‌ترین کمینهٔ ساکن این شهر را تشکیل می‌دهند، در طی نسل‌کشی ارمنی‌ها که توسط امپراتوری عثمانی و هم‌زمان با جنگ جهانی اول صورت گرفت، به تبریز و دیگر نقاط آذربایجان پناه برده و در این منطقه ساکن شدند. مذهب ارامنهٔ تبریز کلیسای حواری ارمنی (گریگوری) است که یکی از مذاهب کهن آیین مسیحیت محسوب می‌شود. پیش‌تر جمعیت کوچکی از کلیمیان هم در شهر ساکن بودند. بعد از آنکه «هولاکوخان» در سال ۱۲۸۵ سلسله خود را تأسیس کرد بسیاری از یهودیان به این شهر مهاجرت کردند. به دلیل تبعیضات و تعدیات فراوان جمعیت کلیمیان تبریز در دوران صفوی پراکنده شدند. هر چند در قرن ۱۹ به حضور پررنگ ایشان در عرصه فرش اشاره شده‌است. امروزه همهٔ آن‌ها به تهران مهاجرت کرده‌اند. فرهنگ از دیرباز قرار گرفتن شهر تبریز در منتهی‌الیه مسیر تجارت ایرانیان به غرب و واقع شدن در مسیر جاده ابریشم علاوه بر رونق تجارت باعث رونق فرهنگ و هنر در این شهر شده‌است. ایجاد مدارسی همچون ربع رشیدی نیز به این رونق افزوده‌است. در دوران معاصر تأسیس مدرسه مموریال در اواخر قرن نوزدهم و بعدها ایجاد دانشگاه تبریز و همچنین وجود جریان‌های روشنفکر در این شهر به رونق تبادلات فرهنگی این شهر افزود. این شهر همچنین خاستگاه یکی از مکتب‌های نگارگری ایران می‌باشد که با نام همین شهر، «مکتب تبریز»، شناخته می‌شود که در دوران ایلخانان، جلایریان، ترکمانان قراقویونلو و آق‌قویونلو و صفویان شکل گرفته‌است. مشاهیر زیادی در زمینه‌های شعر، ادب، هنر، خطاطی، تاریخ، سیاست، فقه، تفسیر و فلسفه، از شهر تبریز برخاسته‌اند. از جملهٔ مشاهیر تبریز در سده‌های گذشته می‌توان نظام‌الدین تبریزی فقیه شافعی سدهٔ هشتم، قطران تبریزی شاعر پارسی‌گوی سدهٔ پنجم، خطیب تبریزی عالم ادبیات عرب و نویسندهٔ دیوان حماسه در سدهٔ پنجم و اوایل سدهٔ ششم، تاج‌الدین تبریزی مفسر شافعی سدهٔ هشتم، ملا قاسم انوار عارف و شاعر سدهٔ نهم، ملا رجبعلی تبریزی حکیم و عارف سدهٔ یازدهم، بدیع‌الزمان تبریزی خوش‌نویس و شاعر سدهٔ یازدهم نام برد. از مشاهیر معاصر کشور ایران افرادی همچون سید محمدحسین طباطبایی مفسر و فیلسوف، شیخ عبدالحسین امینی مؤلف کتاب الغدیر، سید حسن تقی‌زاده سیاست‌مدار و محقق، سید احمد کسروی مورخ، محسن هشترودی ریاضیدان، حسین کاظم‌زادهٔ ایرانشهر نویسنده و سید محمدحسین شهریار بخشی از زندگی خود را در این شهر گذرانده‌اند. نمونه‌هایی از آثار مکتب نگارگری تبریز در سدهٔ چهاردهم میلادی جمعیت جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۵ خورشیدی بالغ بر ۱٬۵۸۴٬۸۵۵ نفر بوده و در سال ۲۰۲۲ میلادی به ۱٬۶۴۳٬۹۶۰ نفر رسیده که از این جهت، پنجمین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران، مشهد، اصفهان و شیراز محسوب می‌شود. این شهر تا اواخر دورهٔ پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار، پرجمعیت‌ترین شهر ایران بود: رتبهٔ یکم (پیش از ۱۲۶۹ خورشیدی): تبریز در سال ۱۲۴۷ خورشیدی، پرجمعیت‌ترین شهر ایران بود و در همین سال، تهران در جایگاه دوم قرار داشت. رتبهٔ دوم (۱۳۴۳ – ۱۲۶۹ خورشیدی): در سال ۱۲۶۹ خورشیدی، جمعیت تبریز و تهران برابر شد و پس از آن، تبریز رتبهٔ دوم را به خود اختصاص داد. رتبهٔ سوم (۱۳۴۵ – ۱۳۴۳ خورشیدی): ارتقای رتبهٔ جمعیتی اصفهان نسبت به تبریز در سال ۱۳۴۳ خورشیدی. رتبهٔ چهارم (۱۳۸۶ – ۱۳۴۵ خورشیدی): ارتقای رتبهٔ جمعیتی مشهد نسبت به تبریز در سال ۱۳۴۵ خورشیدی. رتبهٔ پنجم (۱۳۹۵ – ۱۳۸۶ خورشیدی): ارتقای رتبهٔ جمعیتی کرج نسبت به تبریز در سال ۱۳۸۶ خورشیدی. رتبهٔ ششم (۱۳۹۸ – ۱۳۹۵ خورشیدی): ارتقای رتبهٔ جمعیتی شیراز نسبت به تبریز در سال ۱۳۹۵ خورشیدی. رتبهٔ پنجم (پس از ۱۳۹۸ خورشیدی): در سال ۱۳۹۸ خورشیدی، پس از الحاق ۶ روستا به تبریز، این شهر مجدداً در جایگاه پنجم جای گرفت. تبریز به سبب مرکزیت اقتصادی، صنعتی، اداری و اعتبار بین‌المللی، مهاجرپذیرترین شهر استان آذربایجان شرقی محسوب می‌گردد. شهر جدید سهند در ۲۴ کیلومتری جنوب غرب تبریز و در جادهٔ تبریز-آذرشهر برای جذب سرریز جمعیتی این شهر ساخته شده، تا کانون جدیدی برای جمعیت و اشتغال ایجاد شود و توسعهٔ شهری تضمین گردد. مشاهیر اماکن تاریخی بناها شهر تبریز دارای تاریخی طولانی و پر آشوب است که نخستین نشانه‌های کشف شده تمدن باستانی در آن به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد. با آنکه شهر تبریز در طول تاریخ پر تلاطم خود بارها بر اثر زمین‌لرزه آسیب جدی دیده و بارها در اثر حمله‌های سلجوقیان، مغولان، عثمانی، اشغال تبریز توسط روس‌ها (به سال ۱۸۲۸–۱۸۲۷) دچار خرابی‌های شدیدی شده‌است و این جنگ‌ها و حوادث طبیعی مکرر، بخش‌های عمده‌ای از قسمت‌های قدیمی شهر را نابود کرده‌اند؛ اما همچنان بناهای تاریخی بسیاری، از گذشتهٔ تبریز بر جای مانده که نشانه‌هایی از معماری‌های ایرانی در دوران مختلف را نمایش می‌دهند. بیشتر آثار تاریخی پابرجا در این شهر متعلق به دوره‌های ایلخانیان، صفویان، و قاجار می‌باشد. این شهر همچنین دارای آثار و بناهای متعددی از دوران معاصر می‌باشد. از بناهای تاریخی تبریز، می‌توان به بناهای باستانی ارگ علیشاه و مسجد کبود در قسمت مرکزی شهر اشاره نمود. ارگ علیشاه بنایی آجری است که پیش از سال ۷۰۱ خورشیدی بر روی آواره‌های مسجدی ساخته شده و از نظر سادگی، اندازه و پایداری، چشم‌گیر است. مسجد کبود، بنایی است که حدود سال ۸۲۹ خورشیدی ساخته شده و به دلیل کاشی‌کاریِ آبیِ تزئینیِ زیبایش، شهرت یافته‌است. بازار تبریز که توسط یونسکو در فهرست میراث جهانی ثبت شده‌است در مرکز شهر قرار دارد. این بازار هنوز یکی از مراکز اقتصادی مهم شهر به حساب می‌آید. در حاشیه تبریز بناهایی نظیر مسجد عینالی در بالای کوه عینالی، مشرف به تبریز قرار گرفته و گمان می‌رود در دوران پیش از اسلام، آتشگاه تبریز بوده‌است. بنای شاه‌گلی یا ائل‌گلی نیز در پارک بزرگ جنوب شرق تبریز قرار دارد. شاه‌گلی کاخ ییلاقی والیان و حاکمان تبریز به‌شمار می‌رفت که در زمان قاجار کار برای تبدیل آن به تفرجگاه عمومی آغاز شد و سرانجام در دوران پیش از انقلاب اسلامی با بازسازی عمارت مرکزی و افزودن گذرگاه پیاده‌روی به آن این محل به تفرجگاه عمومی تغییر کاربری داده‌شد. کاخ شهرداری تبریز و کاخ استانداری آذربایجان شرقی در مرکز از بناهای دوران معاصر تبریز می‌باشند که هر دو متعلق به دوره بین دو جنگ جهانی اول و دوم می‌باشند. خیابان تربیت در مرکز شهر دارای ساختمان‌های متعددی است که در دوران شهرداری محمد علی تربیت بر پا شده‌اند. در این خیابان با وجود احداث مراکز خرید جدید همچنان سعی بر حفظ اصالت طرح آن شده‌است. نمونه‌های فراوانی از اماکن تاریخی تخریب شده در تبریز وجود دارد که از جمله آن‌های بناهای ساخته شده در زمان حکمرانی شاه اسماعیل صفوی می‌باشند. شاه اسماعیل پس از فتح هرات هنرمندان بسیاری را با خود به تبریز آورد و بناهای بسیاری را برپا نمود؛ ولی هیچ‌کدام از بناهایی که او و جانشینان مستقیم او ساخته‌اند، اثری باقی نمانده. امروزه از قصر شاه اسماعیل در شمال شرقی تبریز تنها توصیف‌هایی که گردشگران اروپایی مکتوب کرده‌اند باقی مانده‌است. ۱ مساجد برپایهٔ نوشته‌های جهانگردان و جغرافی‌دانان، در دوره‌های گوناگون تبریز بیش از یکصد و پنجاه تا سیصد باب مسجد را در خود جای داده بود. امروزه تنها تعداد انگشت شماری از مساجد تاریخی متعلق به سده‌های پیش در این شهر پابرجا مانده‌است که از جمله مهم‌ترین مسجدهای تاریخی تبریز می‌توان به مسجد استاد و شاگرد، مسجد اسماعیل خاله اوغلی، مسجد ثقةالاسلام، مسجد جامع، مسجد حاج صفرعلی، مسجد حسن پادشاه، مسجد خزینه، مسجد دال ذال، مسجد سید المحققین، مسجد صاحب‌الامر (شاه طهماسب یکم)، مسجد شاهزاده، مسجد صادقیه، مسجد ظهیریه، مسجد علی‌شاه، مسجد کاظمیه، مسجد کبود، مسجد مجتهد، مسجد مقبره، مسجد ملاباشی، مسجد میرزاصادق‌آقا، مسجد میرزا مهدی قاری و مسجد قراملک اشاره کرد. خانه‌های تاریخی شهر تبریز از نظر تعداد خانه‌های قدیمی از پررونق‌ترین شهرهای کشور ایران به‌شمار می‌آید. تا سال ۱۳۸۷ خورشیدی، بیش از ۶۰۰ باب خانهٔ تاریخی در سطح تبریز شناسایی شده‌است. در دهه‌های اخیر، بسیاری از خانه‌های تاریخی تبریز ترمیم شده‌اند که از جمله این خانه‌ها خانهٔ کوزه‌کنانی –در خیابان راسته‌کوچه– به موزهٔ مشروطه، خانهٔ شربت‌اوغلی –در خیابان ثقةالاسلام– به فرهنگسرای تبریز و خانه‌های قدکی، گنجه‌ای‌زاده و بهنام –در خیابان مقصودیه– به مجموعهٔ دانشکدهٔ معماری تبدیل شده‌اند می‌باشند. بسیاری دیگر از خانه‌های تاریخی تبریز نیز در حال احیا و ترمیم هستند و پس از مرمت و مقاوم‌سازی به موزه و مراکز فرهنگی تبدیل خواهند شد. محله‌ها اکثر محله‌های قدیمی تبریز در مرکز این شهر قرار گرفته‌اند. تقریباً در همه محلات قدیمی عرض گذرها بسیار کم است. دلیل انتخاب این عرض کم برای گذرها مشکل کردن کار اشغال‌گران در هنگام تهاجم به شهر بود به‌طوری‌که از سرعت و قدرت عمل مهاجمان تا نفوذ و دستیابی آن‌ها از مرزهای شهر به سمت مرکز و دیگر نقاط شهری کاسته شود و مدافعان داخل شهر فرصت کافی برای عکس‌العمل را داشته‌باشند. از جمله محله‌های قدیمی تبریز می‌توان به دوه‌چی، نوبر، خیابان و محله امیرخیز اشاره کرد. سیاست استانداری تبریز به عنوان مرکز استان آذربایجان شرقی میزبان نهاد استانداری آذربایجان شرقی می‌باشد که مهم‌ترین نهاد دولتی در این استان به‌شمار می‌آید. هسته مرکزی این نهاد در کاخ استانداری آذربایجان شرقی در مرکز شهر تبریز مستقر می‌باشد. در طول تاریخ هزار ساله اخیر تبریز همواره به عنوان پایتخت کشور یا مرکز ایالت مرکز سیاسی در سطح کشوری یا منطقه‌ای بوده‌است. در دوران قاجار این شهر ولیعهد نشین قاجار بود که تا زمان صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین‌شاه قاجار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی، این ولیعهد نشینی ادامه یافت. در این دوره ولیعهدان که از نزدیکان پادشاهان قاجار بودند، فرمانروایی تبریز و کل آذربایجان را برعهده داشتند. پس از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ خورشیدی تا کودتای رضاشاه در سال ۱۲۹۹ خورشیدی، دولت روسیه حاکمان این استان را تعیین می‌نمود. در دورهٔ پهلوی نیز بیش‌تر استانداران آذربایجان شرقی یا از جانب دولت‌های بیگانه نظیر آمریکا، انگستان و روسیه به این سمت منصوب می‌شدند یا از طرفداران این دولت‌ها بودند. شهرداری وظیفه امور جاری شهر ازجمله نظارت بر ساخت و سازهای شهری، توسعه شهری و حمل و نقل شهری بر عهده شهرداری تبریز به ریاست شهردار این شهر می‌باشد. شهردار تبریز به صورت دوره‌ای توسط شورای شهر این شهر که توسط رأی مستقیم شهروندان تبریز انتخاب می‌شوند منصوب می‌شود. نهاد شهرداری تبریز در بنای کاخ شهرداری تبریز مستقر است که در سال ۱۳۱۴ خورشیدی توسط شهردار وقت – حاج ارفع‌الملک جلیلی– بنیان نهاده شده و از جملهٔ عمارت‌های تاریخی و سمبل‌های این شهر به‌شمار می‌رود. صادق نجفی از مهرماه ۱۳۹۲ عهده‌دار سمت شهرداری تبریز می‌باشد. شهرداری تبریز نخستین نهاد شهرداری در سطح ایران است که باعنوان «بلدیه» در تبریز تأسیس شد. قاسم‌خان امیرتومان (والی) از دانش‌آموختگان دانشگاه «سن‌سیر» فرانسه نخستین شهردار تبریز بود که چاپخانهٔ سربی، چراغ برق، تراموا و تلفن را برای نخستین‌بار در سطح کشور در این شهر دایر نمود. همچنین در سال ۱۳۸۹ خورشیدی، «شیفته بدرآذر» به‌عنوان نخستین شهردار زن در تاریخ تبریز به سمت شهرداری منطقهٔ ۶ این شهر منصوب شد؛ وی پیش از این معاون شهرداری منطقهٔ ۷ تبریز بوده‌است. کنسولگری‌ها دو کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان دارای کنسولگری فعال در شهر تبریز می‌باشند. در زمان‌های گذشته ۱۱ کشور در تبریز دارای کنسولگری بودند که از جمله آن‌ها می‌توان به کنسولگری آمریکا، روسیه، فرانسه، آلمان، اتریش، بریتانیا و عثمانی اشاره کرد. اکثر کنسولگری‌های کشورهای خارجی در شهر تبریز در دوران قاجار، زمانی که این شهر ولیعهد نشین کشور ایران بود، فعالیت خود را آغاز نمودند. کنسولگری بریتانیا قدیمی‌ترین نمایندگیِ سیاسیِ خارجی در تبریز بود که در سال ۱۸۳۷ میلادی تأسیس شد. کنسولگری روسیه نیز که کمی پس از آن تاریخ فعالیت خود را آغاز کرد، در کوچه کنسولگری واقع شده بود. کنسولگری فرانسه نیز در سال ۱۸۶۶ میلادی در همین کوچه گشایش یافت. این کوچه به سبب وجود این دو کنسولگری به نام «کوچه کنسولگری» معروف شد. همچنین کنسولگری آمریکا نیز در سال ۱۹۰۶ میلادی تأسیس شد. بیشتر این نمایندگی‌های سیاسی به غیر از کنسولگری ایالات متحده و کنسولگری اتحاد جماهیر شوروی، در دوران نخست‌وزیری مصدق بسته شدند. این دو کنسولگری تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷ به فعالیت خود ادامه می‌دادند. در سال‌های اخیر با افزایش مبادلات تجاری و فرهنگی بین این منطقه و کشورهای همجوار دو کشور ترکیه و آذربایجان کنسولگری‌های خود را در شهر تبریز فعال نمودند. اماکن تفریحی پارک‌ها تبریز دارای ۱۳۲ پارک فعال است که شامل ۴۵ پارک همسایه‌ای، ۵۲ پارک محله‌ای، ۲۵ پارک ناحیه‌ای، ۶ پارک منطقه‌ای و ۴ پارک شهری می‌شود. هشت پارک مسافر در تبریز فعالیت می‌کنند که گنجایش پذیرایی از ۱۰٬۰۰۰ مسافر را دارند. مجموعه پارک شاه‌گلی به عنوان مشهورترین پارک تبریز سمبلی از این شهر نیز به حساب می‌آید. پارک و مجموعه تفریحی باغلارباغی در شرق تبریز و پارک گلستان در مرکز شهر از دیگر پارک‌های مشهور این شهر به‌شمار می‌آیند. مجموعهٔ در حال احداثِ پارک بزرگ تبریز نیز با مساحت ۸۰۰ هکتار و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین پارک‌های ایران و خاورمیانه در شمال غرب شهر واقع شده‌است. جهانگردان از تبریز همواره به عنوان شهری که توسط باغات احاطه شده یاد کرده‌اند. به‌طوری‌که گاهی از این شهر با عنوان «باغ شهر ایران» نام برده‌شده‌است. در نام بیشتر محلات قدیمی تبریز همچون باغمیشه، تپه‌لی باغ، قرمزی باغ، کوچه‌باغ و باغ‌شمال، ترکیبی از واژه «باغ» دیده می‌شود. با گسترش شهر و ساخت و ساز در سال‌های اخیر، بیشتر این باغ‌ها تخریب شده و به مناطق مسکونی و تجاری تبدیل شده‌اند. آغاز روند تخریب باغات در تبریز به دوران اصلاحات ارضی در سال‌های ۱۳۴۰ برمی‌گردد که بعد از اجرای این طرح اکثر روستاییان، مزارع و باغات خود را فروخته و به حاشیه شهرها مهاجرت کردند و این امر باعث تخریب ۵۰ باغ تبریز از یک طرف و ایجاد پدیده حاشیه‌نشینی در حومه شهر شد. هتل‌ها قدمت صنعت هتل‌داری در تبریز به بیش از یک قرن می‌رسد. در سال ۱۲۸۲ خورشیدی اولین مسافرخانه به سبک نوین در ایران با نام مهمانخانه نظافت، توسط «میرزا اسحاق‌خان معزالدوله» در جوار پل قاری تبریز احداث شد. امروزه شهر تبریز دارای ۱۸ هتل است. هتل‌های ۵ ستارهٔ پارس ائل‌گلی و شهریار در منطقهٔ ائل‌گلی و هتل کایا لاله پارک در میدان فهمیده به همراه هتل‌های ۴ ستارهٔ بین‌المللی تبریز و گسترش در منطقهٔ آبرسان از مهم‌ترین هتل‌های تبریز محسوب می‌شوند. همچنین هتل‌های ایران، آذربایجان، دریا، سینا، قدس، ارک، مروارید، پارک و نگین، از دیگر هتل‌های معروف این شهر هستند. سینماها تبریز مهد سینما و تئاتر ایران بوده و پیشینهٔ ورود هنرهای مدرن به این شهر به بیش از یک و نیم سده می‌رسد. نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیک‌ها در تبریز تأسیس شده بود، آغاز به کار کرد. پیش از ورشکستگی سینمای ایران در سال ۱۳۵۶ خورشیدی، تبریز ۱۵ باب سالن سینما را در خود جای داده بود که امروزه تنها ۷ باب از آن‌ها سالم باقی‌مانده‌است؛ این در حالی است که در این مدت تنها یک باب سالن سینمای جدید به‌نام سینما ناجی در این شهر به بهره‌برداری رسیده‌است. مراکز خرید مراکز خرید سنتی شهر تبریز دارای مراکز تجاری متعددی است که برخی از آن‌ها شامل مراکز خرید سنتی و قدیمی همچون بازار تبریز است که علاوه بر مرکز تجاری، به عنوان اثری تاریخی نیز شناخته می‌شود. در حال حاضر این بازار، به عنوان یکی از اصلی‌ترین مراکز خرید کالا در میان مردم شهر و گردشگران مطرح است. طلا، فرش، کفش، کیف، پوشاک، لوازم خانگی، وسایل آشپزخانه و ده‌ها کالای دیگر از جمله اقلامی هستند که در این بازار عرضه می‌شود. خیابان تربیت نیز به عنوان بخشی از جاده تاریخی ابریشم، در محدوده بازار تبریز، از مراکز خرید سنتی در تبریز به حساب می‌آید که کیف، کفش و پوشاک، اصلی‌ترین کالاهایی هستند که در آن به فروش می‌رسند. مراکز خرید مدرن افزون بر مراکز خرید سنتی و تاریخی، مراکز تجاری مدرنی نیز در این شهر احداث شده‌اند. در زیر چند مرکز مهم خرید شهر تبریز معرفی شده‌اند: مرکز خرید لاله پارک با تجمیع برندهای معتبر جهانی، به عنوان مدرن‌ترین مرکز خرید در شمال‌غرب کشور، دارای بیش از ۱۲۰ واحد تجاری است که بسیاری از آن‌ها نمایندگی برندهای معتبر جهانی و برندهایی از کشور ترکیه می‌باشند. برخی از این برندها، به عنوان نمایندگی انحصاری در سطح کشور می‌باشند. مرکز خرید «ستاره باران» نیز به عنوان بزرگ‌ترین مرکز خرید و تفریح دارای پردیس‌های سینمایی در غرب تبریز در نصف راه واقع شده‌است. آبرسان از جمله مناطقی است که دارای مراکز تجاری متعددی همچون برج بلور، برج شهر، برج سفید، پل بازار جواهر، پاساژ اسکان، مرکز خرید گلدیس و پاساژ صدف است. در کوی ولی‌عصر مناطق سنگ‌فرش، فلکه بزرگ و خیابان فروغی به عنوان مراکز فروش کالا شناخته می‌شوند. مرکز تجاری رشدیه واقع در شهرک رشدیه نیز از مشهورترین مراکز خرید تبریز است. مرکز خرید اطلس در منطقه ولیعصر در خیابان همافر غربی از مراکز خرید بزرگ و لوکس تبریز می‌باشد. مرکز خرید «فلورانس» نیز به عنوان یک مرکز خرید و تفریح مدرن و محل تجمع انواع برندهای خارجی و ایرانی و فروشگاه و فودکورت در غرب تبریز در خیابان ورزش واقع شده‌است. نمایشگاه‌ها نمایشگاه بین‌المللی تبریز بزرگ‌ترین مرکز نمایشگاهی در سطح ایران است. این مرکز نمایشگاه در طول سال میزبان نمایشگاه‌های صنعتی و تجاری مختلف می‌باشد که در سال‌های اخیر جایگاه بسیار مهمی در سطح منطقهٔ خاورمیانه پیدا کرده‌است. این نمایشگاه با ۴ کیلومتر مربع وسعت در ورودی شرقی تبریز (دروازهٔ تهران) واقع شده و با فضای مفید به میزان یک کیلومتر مربع به صورت نه سالن نمایش مسقف می‌باشد. موزه‌ها شهر تبریز دارای موزه‌های متعدد با موضوعاتی همچون باستانشناسی، هنر، تاریخ طبیعی و ورزش می‌باشد، از جمله موزهٔ آذربایجان، موزه عصر آهن، موزه مشروطه، موزه قاجار، و موزه تاریخ طبیعی تبریز می‌باشند. تعداد موزه‌ها در تبریز ۱۷ موزه می‌باشند که از نظر شمار موزه‌ها دومین شهر ایران پس از تهران به‌شمار می‌آید. تصاویری از اشیای موجود در موزهٔ آذربایجان آموزش عمومی تحصیلات ابتدایی به شکل مدرن در ایران از اواخر سدهٔ ۱۹ میلادی به وجود آمده‌است. اگرچه حکومت ایران و مبلغین مسیحی –که می‌خواستند از طریق فراهم‌آوردن امکانات آموزشی، تبلیغ دینی نمایند– در رشد تحصیلات ابتدایی نقش داشتند؛ ولی رشد آموزش ابتدایی در ایران، بیش‌تر از همه مدیون زحمت‌ها و تلاش‌های شخصی به نام حاج میرزا حسن‌خان رشدیه –مردی مذهبی از طبقهٔ متوسط– بود. او که عمیقاً تحت تأثیر کتاب «احمد» و پیشرفت‌های آموزشی در شهر بیروت قرار گرفته بود، به تبریز بازگشت و در سال ۱۸۶۷ میلادی مدرسهٔ یک اتاقی‌اش را در این شهر تأسیس نمود. رشدیه برای کودکان متکا و میزهایی گذاشته بود که به بچه‌ها قابلیت این را می‌داد که به آسانی بنویسند. مدرسهٔ رشدیه با مخالفت روحانیون مواجه شد که آن را تهدیدی برای سیستم آموزشی خود می‌دانستند. رشدیه مأیوس و ناامید، خود را به صورت اختیاری به مصر تبعید کرد. حدود ده سال بعد، حاکم آذربایجان از وی دعوت کرد که به تبریز بازگردد و مدرسه‌اش را راه بیندازد. با بازگشت او به تبریز، این‌بار مدرسهٔ رشدیه مورد استقبال زیاد روبه‌رو شد و وی شهرت بسیاری پیدا کرد؛ به‌طوری‌که پادشاه ایران از او خواست که مدرسه‌ای هم در تهران به شکل مدرن تأسیس کند و ۳۶٬۰۰۰ ریال جهت ارتقای تحصیلات ابتدایی تخصیص داده‌شد. عالی نخستین مدرسه برای آموزش علوم و فنون جدید در ایران مدرسهٔ دارالفنون بود که تأکید بر روی موضوعات نظامی، مهندسی، پزشکی و هنر داشت. حدود پنج سال بعد از آن، مدرسه‌ای نظامی نیز در تبریز و اصفهان افتتاح شد. در سال ۱۳۲۴ خورشیدی در زمان حکومت خودمختار آذربایجان و به دستور سید جعفر پیشه‌وری، دانشسرای تبریز به «آذربایجان اونیورسیته‌سی» (دانشگاه آذربایجان) تغییر نام یافت. پس از تصویب مجلس شورای ملی، دانشگاه تبریز در سال ۱۳۲۵ تأسیس شد. در حال حاضر تبریز به عنوان دومین شهر دانشگاهی ایران –پس از تهران– مطرح است. امروزه مؤسسه‌های آموزش عالی متعددی نظیر آزاد اسلامی، پیام نور، تبریز، ربع رشید، سراج، شهید مدنی، صنعتی سهند، فنی و حرفه‌ای، علوم پزشکی، نبی‌اکرم و هنر اسلامی در شهر تبریز فعال می‌باشند. اقتصاد تبریز یکی از بزرگ‌ترین قطب‌های اقتصادی کشور ایران می‌باشد. فعالیت‌های اقتصادی در این شهر در بخش‌های صنایع تولیدی سنگین و سبک، صنایع غذایی، صنایع دستی و هنری، تجارت و خدمات متمرکز می‌باشند. تبریز مقر اصلی چهار برند از ۱۰۰ برند معتبر ایران می‌باشد. تجارت موقعیت سوق‌الجیشی جغرافیایی تبریز و قرارگرفتن آن در بین دامنه‌های کوه سهند و کرانه شرقی دریاچهٔ ارومیه، این شهر را مبدل به یکی از معدود راه‌های ارتباطی بین شمال (ماورای قفقاز و قره‌داغ) و جنوب (مراغه و کردستان) کرده‌است. امروزه وجود آزادراه شماره ۲ ایران که این شهر را به پایتخت ایران، تهران، متصل می‌کند و نیز اتصال این شهر به راه‌آهن سراسری ایران که از این شهر تا کشور ترکیه و جمهوری خودمختار نخجوان امتداد دارد این شهر کماکان نقش حیاتی خود را در مسیر مبادلاتی ایران حفظ نماید. بر اساس منابع تاریخی تجار تبریز با عثمانی‌ها، گرجی‌ها و روس‌ها و کشور هندوستان ارتباط داشته‌اند و بسیاری از صنعتگران و بازرگانان در این شهر جمع می‌شده‌اند. از نیمهٔ دوم سدهٔ سیزدهم میلادی، تاجران انگلیسی‌تبار از طریق جادهٔ ابریشم و پس از عبور از شهرهای استانبول و ترابزون در ترکیهٔ امروزی، کالاهای تجاری خود را به بازار تبریز منتقل می‌کردند. این بازار در زمان عباس میرزا نایب‌السلطنهٔ فتحعلی‌شاه قاجار به مرکز تجارت انگلیسی‌ها مبدل شده بود. صنایع صنایع سنگین تبریز یکی از مهم‌ترین مراکز صنعتی ایران است. این شهر قطب صنایع سنگین ایران در شمال غرب این کشور است. صنایع سنگین فعال در این شهر در طیف گسترده‌ای از صنعت سیمان، نساجی، ماشین‌سازی، خودرو، داروسازی و پالایش و پتروشیمی را شامل می‌شود. روند صنعتی شدن تبریز بعد از جنگ جهانی اول با احداث کارخانه‌هایی نظیر کبریت توکلی توسط بخش خصوصی آغاز شد. در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی با احداث کارخانه‌های تراکتورسازی و ماشین‌سازی صنعت تبریز رونق بیشتری پیدا کرد. امروزه تبریز به‌عنوان قطب صنعتی در سطح منطقه شناخته می‌شود. صنایع کوچک تبریز دارای صنایع پایین‌دستی مختلف از جمله صنایع شیمیایی، صنایع خانگی، ماشین‌آلات و تجهیزات، محصولات کانی غیرفلزی، مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات، نساجی، پوشاک، و چرم می‌باشد. قرار گرفتن بیش از ۵۵ درصد از کارگاه‌های بزرگ صنعتی استان آذربایجان شرقی در تبریز سبب مهاجرت نیروی کار موردنیاز برای فعالیت در این کارگاه‌ها از نقاط مختلف استان به این شهر گردیده‌است. صنایع غذایی شهر تبریز یکی از قطب‌های صنایع غذایی و صنایع تولید نوشیدنی ایران و خاورمیانه می‌باشد. هم‌اکنون بیش از ۵۰ درصدِ شیرینی و شکلات کشور ایران که شامل ۶۰۰ نوع محصول می‌شود، در این شهر تولید می‌شود. از کل تولیدات شیرینی و شکلات ایران، ۵۲ درصدِ شکلات، ۴۰ درصدِ بیسکویت، ۴۳ درصدِ ویفر، ۴۶ درصدِ تافی و ۳۸ درصدِ بُن‌بُن و آب‌نباتِ ایران در شهر تبریز تولید می‌شود. صنایع دستی و هنری تبریز از مراکز عمدهٔ صنایع هنری و صنایع دستی و به ویژه قالی، سرامیک، سفال، جواهرآلات و نقره‌کاری در ایران به‌شمار می‌آید. قالی تبریز مهم‌ترین صادرات صنایع دستی تبریز به‌شمار می‌رود. این نوع قالی به‌علت نوع خاص بافت، طراحی ویژه، و کیفیت بالا دارای شهرت جهانی است که صادرات آن یکی از منابع قابل توجه ارزی در ایران به‌شمار می‌آید. تبریز، در حال حاضر از سوی «شورای جهانی صنایع دستی» به عنوان «شهر جهانی بافت فرش» انتخاب شده‌است. صنعت چرم تبریز نیز جزو پیشروان صنایع چرم ایران است. کیفیت کیف و کفش تبریز در سطح کشور شهره است. در سال ۱۳۸۷ خورشیدی حدود ۹۰ درصد از ۳۰ میلیون جفت کفش تولیدی در ایران در این شهر تولید شده‌است. معضلات شهری آلودگی هوا تبریز دومین شهر آلودهٔ ایران است و میزان آلودگی هوا در این شهر روزبه‌روز افزایش یافته و شدیدتر می‌شود. مهم‌ترین علت آلودگی هوای تبریز، حمل و نقل درون‌شهری است و وجود صنایع بزرگ و مادر در پیرامون شهر نیز از دیگر عوامل تأثیرگذار بر آلودگی هوای این شهر به‌شمار می‌رود. در حال حاضر، نیروگاه حرارتی تبریز، به تنهایی مسئول بخش عمده‌ای از آلودگی هوای تبریز و شهرهای اطراف شناخته می‌شود. در این نیروگاه در همه ایام سال، به جای گاز طبیعی، از مازوت به عنوان سوخت استفاده می‌شود. این نوع از سوخت به علت انتشار گوگرد دی‌اکسید فراوان، دارای میزان آلایندگی بالایی است. براساس یک طرح آمارگیری که در سال ۱۳۷۹ خورشیدی صورت گرفت، روزانه در سطح تبریز ۵۵۸٫۱۶۷۱ تن مواد آلوده‌کننده تولید می‌شود که از این مقدار منابع بزرگ صنعتی ۲۸۶٫۱۰۰۱ تن، وسایط نقلیهٔ موتوری ۲۰۱٫۶۵۴ تن و فراورده‌های نفتی مصرفی در اماکن تجاری، صنعتی و مسکونی ۷٫۱۶ تن را شامل می‌شوند. با تشدید ترافیک خودروها و افزایش آلوده‌کننده‌هایی مانند نیروگاه حرارتی، صنایع پتروشیمی و پالایشگاه، آلودگی هوا از میانه‌های سدهٔ بیستم پیوسته در حال افزایش بوده‌است. تهدید اصلی محیط زیستی در حال حاضر ریزگردهای واردشده از عراق و خشکیدگی دریاچهٔ ارومیه است. دریاچهٔ مزبور از اواخر سدهٔ بیستم دچار بحران شده‌است. کاهش سطح آب، افزایش شوری آب و ظهور جزایر نمکی بزرگ در کناره‌های آن، علایم هشداردهنده‌ای هستند که از خشک شدن نهایی این دریاچه خبر می‌دهند. احتمالاً در آینده باد، ذرات نمک و املاح دیگر را در نواحی اطراف دریاچهٔ ارومیه –به ویژه تبریز– پراکنده‌ساخته و سلامتی ساکنان این شهر را به خطر بیندازد. حاشیه‌نشینی در اوایل دههٔ پنجاه خورشیدی و پس از وقوع انقلاب سفید، به دلیل ایجاد کارخانه‌های متعدد صنعتی در تبریز، افراد بیکار ساکن شهرها و روستاهای اطراف، به‌دنبال یافتن شغل در این مراکز و اقامت در این شهر، به‌سمت تبریز سرازیر شدند. حاشیه‌نشینان در مدت کوتاهی برای خود خانه‌ای می‌ساختند و در این خانه‌ها ساکن می‌شدند. خانه‌های آنان از ابتدایی‌ترین امکانات رفاهی همچون آب، برق، گاز و تلفن بی‌بهره بود. گسترش این امر باعث ایجاد محله‌های بزرگ حاشیه‌نشین در پیرامون تبریز شد و در طی چندسال، چهرهٔ این شهر را تغییر داده و آن را با مشکلات متعددی روبه‌رو کرد. امروزه تبریز در حدود ۴۰۰٬۰۰۰ نفر حاشیه‌نشین را در خود جای داده‌است. حاشیه‌نشینان به‌طور عمده در مناطق حاشیه‌ای شمال، شمال غرب و جنوب این شهر ساکن شده‌اند که از میان این مناطق می‌توان محله‌های آخماقیه، حافظ، خلیل‌آباد، داداش‌آباد، سیلاب، طالقانی، کشتارگاه، لاله، مارالان، منبع و یوسف‌آباد را نام برد که حدود ۳۰ کیلومتر مربع از مساحت تبریز را اشغال نموده‌اند. بخش‌ها گسترش شهر تبریز در گذشته دارای هشت دروازه بوده که ورود و خروج از شهر از طریق آن‌ها انجام می‌پذیرفته‌است. بعدها در امتداد این دروازه‌های تاریخی، بازارچه‌هایی احداث گردیدند تا نیاز مردم هر منطقه را تأمین نمایند و از مراجعهٔ مستمر مردم به بازارهای مرکزی جلوگیری شود. رفته‌رفته در پیرامون این بازارچه‌ها واحدهای مسکونی شروع به ساخت گردیدند و از همین روی بازارچه‌ها به هم متصل شدند و محله‌های جدیدی در گوشه و کنار شهر پدید آمدند. امروزه با توجه به گسترش روزافزون تبریز، این قسمت از شهر که بازار تبریز و سایر بازارچه‌های قدیمی و جدید را در درون خود جای داده، به‌عنوان مرکز شهر شناخته می‌شود. این منطقه از سمت شمال به خیابان شمس تبریزی، از سمت جنوب به محله‌های چرنداب و لیلاوا، از سمت شرق به خیابان‌های ثقةالاسلام و خاقانی و از سمت غرب به خیابان‌های راسته‌کوچه و شریعتی محدود شده‌است. در سال‌های اخیر، با توجه به افزایش جمعیت و لزوم توسعهٔ شهر، شهرک‌های نوبنیادی در اطراف محدودهٔ تاریخی شهر، احداث شده‌اند. با توجه به محصور بودن شهر بین رشته کوه عینالی در شمال و تپه‌های یانیق داغ و رشته کوه سهند در جنوب، توسعهٔ تبریز بیشتر در جهت شرق و غرب بوده و بیشتر شهرک‌های جدید، در این مناطق ساخته شده‌اند. از جملهٔ این شهرک‌های نوبنیاد می‌توان به ولی‌عصر، ائل‌گلی، فرشته جنوبی، باغمیشه، رشدیه، مرزداران، نصر، زعفرانیه، خاوران، یاغچیان، ارم، منظریه و سفیر امید اشاره کرد. مناطق شهرداری شهر تبریز از ۱۰ منطقهٔ شهرداری تشکیل یافته‌است. از مجموع ۱٬۵۹۳٬۳۷۳ نفر جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، ۲۱۸٬۶۴۷ نفر در منطقهٔ ۱ (شرق)، ۱۹۶٬۵۰۷ نفر در منطقهٔ ۲ (جنوب شرق)، ۲۲۹٬۴۷۴ نفر در منطقهٔ ۳ (جنوب)، ۳۱۵٬۱۸۳ نفر در منطقهٔ ۴ (غرب)، ۱۳۴٬۶۲۰ نفر در منطقهٔ ۵ (شمال شرق)، ۱۰۸٬۹۵۹ نفر در منطقهٔ ۶ (شمال غرب)، ۱۶۱٬۸۷۳ نفر در منطقهٔ ۷ (جنوب غرب)، ۲۹٬۳۸۴ نفر در منطقهٔ ۸ (مرکز)، ۲٬۲۵۰ نفر در منطقهٔ ۹ (خاوران) و ۱۸۷٬۹۵۸ نفر نیز در منطقهٔ ۱۰ (شمال) ساکن بوده‌اند. براساس همین آمار، منطقهٔ ۴ پرجمعیت‌ترین و منطقهٔ ۹ کم‌جمعیت‌ترین منطقهٔ تبریز به‌شمار می‌رود. در سال ۱۳۸۸ خورشیدی، مناطق ۹ و ۱۰ در بخش‌های شرقی و شمالی محدودهٔ این شهر تأسیس شدند. منطقهٔ ۱۰ از پیوستن بخش‌هایی از مناطق ۱، ۴ و ۸ ایجاد شده‌است. همچنین عملیات الحاق باسمنج به تبریز آغاز شده‌است. در سال ۱۳۹۴ نیز دو منطقه ۱۱ و ۱۲ به فهرست مناطق شهرداری تبریز افزوده شد که البته بعداً حذف و به محدودهٔ سایر مناطق ملحق شدند. حمل و نقل بزرگراه‌ها در حال حاضر، تبریز دارای چند بزرگ‌راه و آزادراه است. آزادراه کسایی، آزادراه باکری، بزرگراه پاسداران، بزرگراه بابایی و بزرگراه سنتو به عنوان کنارگذر، در اطراف شهر مسیرهای بین شهری را هدایت می‌کنند. علاوه بر این، در داخل شهر نیز، بزرگراه‌های کمربندی، کمربندی میانی و چای‌کنار نیز، از مسیرهای اصلی شهر به حساب می‌آیند. تبریز به عنوان «شهر زیرگذرها و روگذرها» شناخته می‌شود که بیشتر آن‌ها در بزرگراه‌های کمربندی، کمربندی میانی و چای‌کنار واقع شده‌اند. فرودگاه فرودگاه بین‌المللی شهید مدنی تبریز در سال ۱۳۲۶ خورشیدی تأسیس شد و فعالیت‌های خود را به‌طور رسمی از سال ۱۳۳۸ خورشیدی آغاز نمود. این فرودگاه در سال ۱۳۷۰ خورشیدی به فرودگاه بین‌المللی ارتقاء یافت و در سال ۱۳۷۸ خورشیدی به‌عنوان یکی از فرودگاه‌های آسمان‌باز ایران شناخته شد. پروازهای خارجی فرودگاه بین‌المللی شهید مدنی تبریز شامل پروازهای از مبدأ تبریز به مقاصد ارزروم، ازمیر، اسپارتا، استانبول، هامبورگ، باکو، بغداد، تفلیس، جده، دبی، دمشق و مدینه است. پروازهای داخلی نیز به صورت هفتگی و روزانه از این فرودگاه انجام می‌پذیرد که شامل پروازهای از مبدأ تبریز به مقاصد اصفهان، اهواز، بندرعباس، تهران، رشت، شیراز، عسلویه، کیش، ماهشهر و مشهد است. همچنین شرکت‌های هواپیمایی آتا، آسمان، ارم، ایران، ایران ایرتورز، تابان، ترکیه، فارس ایر قشم، کاسپین، کیش و نفت ایران به فرودگاه بین‌المللی شهید مدنی تبریز پرواز دارند. راه‌آهن کارهای ساختمانی راه‌آهن تبریز از سال ۱۲۹۱ در محور تبریز–جلفا و صوفیان–رازی (در مرز ترکیه) شروع و در سال ۱۲۹۵ محور تبریز–جلفا با ۱۴۹ کیلومتر مورد بهره‌برداری قرار گرفت. دومین خطی که پس از تکمیل راه‌آهن سراسری اقدام به ساخت آن گردید، خط تهران–تبریز بود که ساخت این خط در روز ۱۸ آبان ۱۳۱۷ از تهران شروع و در روز ۱۴ آبان ۱۳۲۱ ساختمان و ریل‌گذاری آن تا میانه خاتمه یافت و بلافاصله بهره‌برداری از آن آغاز شد. تنها خط بین‌المللی راه‌آهن تبریز، خط تبریز–نخجوان است. از خطوط داخلی راه‌آهن تبریز می‌توان به خطوط تبریز–تهران، تبریز–مشهد و تبریز–سلماس اشاره کرد. ترمینال در حال حاضر تبریز دارای دو پایانهٔ مسافربری، شامل پایانهٔ مرکزی و پایانهٔ شمال غرب است. پایانهٔ مرکزی تبریز نخستین پایانهٔ مسافربری در سطح ایران است که در سال ۱۳۲۸ خورشیدی طرح احداث آن مطرح شد. از سال ۱۳۴۷ خورشیدی عملیات اجرایی این پایانه شروع شده و سرانجام در سال ۱۳۵۲ خورشیدی به بهره‌برداری رسید. سازمان پایانه‌های مسافربری تبریز نیز در سال ۱۳۷۴ خورشیدی تأسیس شده‌است. در حال حاضر پایانه مرکزی تبریز، به عنوان بزرگ‌ترین پایانه مسافربری در غرب ایران مطرح است. علاوه بر پایانهٔ مرکزی و شمال غرب، دو پایانهٔ دیگر نیز در شرق و جنوب غرب تبریز در حال احداث هستند. مترو پیشینهٔ استفاده از شکل اولیه قطار شهری در تبریز به بیش از یک قرن پیش بازمی‌گردد. در سال ۱۲۸۰ خورشیدی، اولین تراموای ایران، توسط قاسم خان والی، نخستین شهردار تبریز، در حد فاصل میدان قونقا باشی تا ایستگاه راه‌آهن ایجاد شد. این نوع از تراموا که به قونقا مشهور بود، متشکل از واگن روی ریل بود که نیروی محرکهٔ آن توسط اسب‌ها تأمین می‌شد و به مدت چهل سال در فاصله سال‌های ۱۲۸۰ تا ۱۳۲۰ خورشیدی، مورد استفاده قرار می‌گرفت. پیشنهاد اولیه طرح احداث مترو در تبریز نخستین بار در دی ماه ۱۳۶۹ توسط نمایندگان تبریز در مجلس شورای اسلامی مطرح شد؛ اما بنا به دلایل مختلفی، این طرح به مدت ۱۰ سال مسکوت ماند؛ تا اینکه عملیات اجرایی متروی تبریز از سال ۱۳۸۰ آغاز شد. متروی تبریز در پنج مسیر و به طول ۱۰۰ کیلومتر ساخته می‌شود که پس از تهران و مشهد بیش‌ترین تعداد خطوط مترو در ایران را دارا است. چهار خط این مترو داخلی بوده و یک خط آن خارج از حومه‌است. پیش‌بینی می‌شود متروی تبریز قادر به جابه‌جایی ۳۰ هزار نفر به وسیلهٔ ۳۰ قطار در هر ساعت و در هر جهت از مسیرهای پنج‌گانه باشد. براساس برنامه‌ریزی انجام‌شده، مسیر اول به طول ۱۸ کیلومتر از میدان ائل‌گلی تا کوی لاله و مسیر دوم به طول ۲۷ کیلومتر از دانشگاه آزاد اسلامی تا قراملک خواهد بود. خط خارج از حومه (مسیر پنجم) نیز به طول ۲۰ کیلومتر از شهر جدید سهند تا تبریز خواهد بود. فاز نخست خط ۱ متروی تبریز در مسیری بطول ۸ کیلومتر از ایستگاه ائل‌گلی تا ایستگاه استاد شهریار با دو رام قطار شهری (۱۰ واگن) در ۵ شهریور ۹۴ افتتاح شد. تبریز چهارمین شهر دارای مترو در ایران است. اتوبوس تندرو سامانهٔ اتوبوس تندرو در ایران پس از تهران، از سال ۱۳۸۷ در تبریز به اجرا درآمده‌است. این سامانه در دو خط اجرا شده و محدودهٔ تردد خط اول این سامانه از میدان بسیج (در شرق شهر) تا میدان راه‌آهن (در غرب شهر) است که در کل مسافتی نزدیک به ۱۸ کیلومتر و تعداد ۶۱ ایستگاه را شامل می‌شود. محدوده تردد خط دوم نیز مابین چهارراه آبرسان تا چهارراه شریعتی می‌باشد. تاکسی سازمان تاکسیرانی تبریز ۱۵ هزار دستگاه تاکسی را سازماندهی کرده که این تعداد شامل ۱۱ هزار و ۵۰۰ دستگاه تاکسی پلاک قرمز، ۳ هزار دستگاه تاکسی مربوط به آژانس‌ها و شرکت‌های حمل و نقل خصوصی و ۵۰۰ دستگاه تاکسی کمکی است. ورزش تبریز دارای حدود ۱۰۰ مکان ورزشی شامل سالن‌های آمادگی جسمانی، اسکواش، باستانی، بدمینتون، بدنسازی، بوکس، پینگ‌پنگ، تکواندو، تنیس روی میز، تیراندازی، جودو، رزمی، ژیمناستیک، شطرنج، شمشیربازی، فوتسال، کاراته، کشتی، والیبال، وزنه‌برداری و ووشو، میدان‌های تنیس، فوتبال، والیبال و هاکی، زمین‌های اسکیت و تیراندازی با کمان، پیست‌های اسکی و دوومیدانی، چمنهای طبیعی و مصنوعی و استخرهای سرپوشیده و روباز است. از نظر تعداد ورزشکار نیز، بر اساس آمار شش‌ماهه نخست سال ۱۳۹۳، شهر تبریز دارای ۵۸ هزار و ۲۷۶ ورزشکار سازمان‌یافته‌است. همچنین طبق آمار سال ۱۳۹۵ تبریز دارای ۳۳۵ باشگاه ورزشی است که در رشته‌های مختلف ورزشی به فعالیت می‌پردازند. فوتبال فوتبال یکی از محبوب‌ترین رشته‌های ورزشی در نزد مردم تبریز است. این شهر دارای سه نماینده در لیگ برتر فوتبال ایران است. باشگاه‌های فوتبال تراکتور، گسترش فولاد و ماشین‌سازی بازی‌های خانگی خود در لیگ برتر را در ورزشگاه‌های یادگار امام، باغشمال، و بنیان دیزل برگزار می‌کنند. در بیش‌تر بازی‌های باشگاه فوتبال تراکتورسازی که در ورزشگاه ۷۰ هزار نفری یادگار امام برگزار می‌شود، این ورزشگاه مملو از هواداران این تیم می‌شود؛ به‌طوری‌که باشگاه فوتبال تراکتورسازی در هر سه فصل حضور خود در لیگ برتر در فصل‌ها ۸۹–۱۳۸۸، ۹۰–۱۳۸۹ و ۹۱–۱۳۹۰، بیشترین تعداد تماشاگر را در بازی‌های خانگی داشته‌است. تبریز در سال ۱۳۹۲ خورشیدی با داشتن ۳ تیم در لیگ برتر فوتبال و لیگ برتر فوتسال ایران، به عنوان یکی از قطب‌های فوتبال و فوتسال کشور ایران شناخته می‌شود. دوچرخه‌سواری دوچرخه‌سواری در تبریز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و از نظر کنفدراسیون دوچرخه‌سواری آسیا، تبریز قطب دوچرخه‌سواری این قاره به‌شمار می‌رود. تبریز مبدأ تور دوچرخه‌سواری بین‌المللی آذربایجان که قدیمی‌ترین تور مستمر دوچرخه‌سواری آسیا می‌باشد. این تور دوچرخه‌سواری زیرنظر فدراسیون بین‌المللی دوچرخه‌سواری (UCI) در خردادماه هرسال در سطح استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل برگزار می‌شود. نخستین دوره از این رقابت‌ها در سال ۱۳۶۵ با حضور تیم‌های ایرانی برگزار شد. پیست دوچرخه‌سواری تبریز بزرگ‌ترین پیست دوچرخه سواری در شمالغرب کشور و دومین پیست بزرگ دوچرخه‌سواری کشور ایران پس از پیست دوچرخه‌سواری ورزشگاه دوچرخه‌سواری آزادی تهران می‌باشد. نخستین مدرسه دوچرخه‌سواری ایران نیز در تبریز در شرف تأسیس است. تبریز دارای دو تیم دوچرخه‌سواری حرفه‌ای ثبت شده در اتحادیه جهانی دوچرخه‌سواری می‌باشد. تیم دوچرخه‌سواری پتروشیمی تبریز نخستین تیم دوچرخه‌سواری کانتیننتال از ایران می‌باشد. این تیم با کسب عنوان نخست در سه فصل متوالی قهرمانی آسیا در تمام رده‌های تیمی و انفرادی تورهای آسیایی ۲۰۰۷–۲۰۰۸، ۲۰۰۸–۲۰۰۹ و ۲۰۰۹–۲۰۱۰ یکی از پر افتخارترین تیم‌های آسیا به‌شمار می‌رود. رسانه‌ها صدا و سیما رادیو تبریز که بر روی موج کوتاه ۱۰۲۶ کیلوهرتز، اف ام ۹۴ مگا هرتز، و شبکه ماهواره‌ای بدر پخش می‌شود شامل برنامه‌های خبری، اجتماعی، و فرهنگی است. عمده برنامه‌های رادیو تبریز بر روی تبریز و آذربایجان شرقی تمرکز دارد و بیشتر برنامه‌های آن به زبان آذربایجانی می‌باشد. این شبکه رادیویی به‌عنوان دومین رادیوی ایران از سال ۱۳۲۵ خورشیدی فعالیت خود را آغاز نمود. رادیو تبریز پس از سال ۱۳۷۶ خورشیدی در قالب شبکهٔ استانی صدای مرکز آذربایجان شرقی به فعالیت خود ادامه می‌دهد. تلویزیون تبریز در سال ۱۳۵۰ خورشیدی با فرستنده‌ای ۱۰۰ واتی افتتاح گردید. در آبان ۱۳۷۹ خورشیدی با راه‌اندازی شبکهٔ استانی سیمای مرکز آذربایجان شرقی با عنوان شبکه سهند، تلویزیون تبریز با تغییراتی در شبکه استانی ادغام شد. صدا و سیمای آذربایجان شرقی در هفدهمین جشنوارهٔ مراکز سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، پس از مراکز خوزستان، مازندران و گیلان به مقام چهارم رسید. نشریه‌ها شهر تبریز به ویژه پس از دوران مشروطه محلی برای چاپ و انتشار روزنامه‌ها و خبرنامه‌های مختلفی بوده‌است. از جمله روزنامه‌های تاریخی منتشر شده روزنامه انجمن است که به توسط انجمن ایالتی و ولایتی تبریز منتشر می‌شد. امروزه روزنامه‌هایی چون مهد آزادی و روزنامه ارک در تبریز منتشر می‌شوند. روزنامهٔ انجمن روزنامهٔ انجمن تبریز –که از رمضان ۱۳۲۴ هجری شروع به فعالیت کرده بود– به دلیل فراهم آوردن اطلاعاتی راجع به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در دوران مشروطه و استبداد صغیر، مورد توجه ویژهٔ محققان معاصر قرار گرفته و آنان نسخه‌های به دست رسیده از این روزنامه را باارزش‌ترین اسناد برای مطالعهٔ دوران استبداد صغیر می‌دانند. اهمیت روزنامهٔ انجمن تبریز در آن است که انتشار آن در دوران استبداد صغیر ادامه پیدا کرد و دلیل این امر هم آن بود که مردم تبریز بلافاصله پس از شنیدن خبر بمباران مجلس، به مبارزه علیه محمدعلی‌شاه پرداختند و در زمانی که حکومت مرکزی تقریباً تمام جراید را تعطیل کرده بود و از ورود روزنامه‌های خارجی جلوگیری به عمل می‌آورد، این نشریه به کار خود ادامه داد. تصاویری از نخستین نسخه‌های روزنامهٔ انجمن: روزنامه‌های فعال امروزه ۱۴ روزنامه شامل «مهد آزادی»، «فجر آذربایجان»، «ارک»، «آذربایجان»، «امین»، «صائب تبریز»، «پیام آذربایجان»، «ساقی آذربایجان»، «سرخاب»، «خوش‌خبر»، «طرح نو»، «نگین آذربایجان»، «مهد تمدن» و «عجب‌شیر» در شهر تبریز فعالیت می‌کنند. ره‌آوردها ره‌آوردهای تبریز، شامل غذاهای سنتی، شیرینی‌ها و صنایع دستی این شهر: غذاهای سنتی دلمهٔ برگ مو کوفته تبریزی کوکو شیرینی‌ها آجیل اریس باسلوق پشمک خشکبار قرابیه نوقا صنایع دستی سفالگری سوزن‌دوزی قلم‌زنی روی مس قالی‌بافی کفش‌دوزی کنده‌کاری گلدوزی گلیم‌بافی معرق‌کاری منبت‌کاری نقاشی روی سرامیک نقره‌کاری نگارگری شهرهای خواهرخوانده تبریز با ۱۸ شهر از کشورهای مختلف جهان و همچنین با ۲ شهر از ایران (مجموعاً ۲۰ شهر) دارای پیوند خواهرخواندگی است. پانویس منابع فارسی حمام‌های تاریخی تبریز، عطیه رشید نجفی، انتشارات فن آذر و آشینا، چاپ اول، بهار ۱۳۸۸. عربی انگلیسی Al-Balâdhrui. The Origins of the Islamic state, Translation with annotation from Kitâb fotûh al-buldân, Translated by Francis Clark Murgotten. New York: Longmans, Green & Co. 1924. Arasteh, Reza, "Growth of Modern Education in Iran", Comparative Education Review, Comparative and International Education Society, Vol. 3، No. 3 (Feb. ، ۱۹۶۰)، pp. 33–40. پیوند به بیرون مراکز شهری فرمانداری تبریز شهرداری تبریز در دانشنامه‌های دیگر مقالهٔ تبریز در لغت‌نامهٔ دهخدا نقشه‌ها نقشهٔ تبریز (پی‌دی‌اف) نقشهٔ توریستی تبریز (فلش) پایتخت‌های پیشین ایران شهرستان تبریز شهرهای استان آذربایجان شرقی شهرهای باستانی ایران شهرهای تخریب‌شده توسط زمین‌لرزه شهرهای دارای نام با ریشه زبان پهلوی شهرهای راه ابریشم شهرهای شهرستان تبریز مرکز استان‌های ایران معماری ایرانی مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های GND
1589
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7
ارتباط
ارتباط فرایند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده به شرط همسان بودن معانی بین آن‌هاست. معنا در علم ارتباط شامل مفاهیم ذهنی و احساسات می‌شود. ارتباطات فرآیندی است که در آن معنا بین موجودات زنده تعریف و به اشتراک گذاشته می‌شود که بسیاری بر این باورند که ریشه آن از یونان نشأت می‌گیرد. ارتباط به یک فرستنده، پیام، رسانه و گیرنده نیاز دارد. هرچند که گیرنده نیازی به حضور ندارد یا از منظور فرستنده برای برقراری ارتباط در زمان ارتباط آگاه باشد؛ بنابراین ارتباطات می‌تواند در سراسر مسافت‌های گسترده زمانی و مکانی رخ دهد. ارتباطات نیازمند آن است که بخش‌های ارتباط، ناحیه‌ای از مشترکات ارتباطی را به اشتراک بگذارند. برخی از دانشمندان و کارشناسان، در مورد این‌که ارتباطات یک علم است (Science) اختلاف نظر دارند. هنوز برخی از اساتید این حوزه مانند رابرت کریگ (Robert T. Craig) «ارتباطات» را یک حوزهٔ مطالعاتی (Communication Theory as a Field) می‌دانند. این دیدگاه می‌خواهد تأکید کند که ارتباطات به لحاظ وسعت، عمق و تنوعی که دارد، نمی‌تواند در یک رشتهٔ علمی گنجانده شود، بلکه فراتر از آن باید به آن به عنوان یک حوزهٔ علمی و مطالعاتی چند رشته نگاه کرد که از آن چندین رشتهٔ علمی می‌تواند زاییده شود. به عبارت دیگر، باید به «علوم ارتباطات» قائل بود و نه «علم ارتباطات». ارتباط عمل انتقال معانی مورد نظر از سوژه یا سازمان به دیگری از طریق فهم متقابل نشانه‌ها است. مراحل مهم ذاتی هر ارتباط این است: شکل‌گیری انگیزه یا دلیل ارتباطی ترکیب پیام (جزئیات ذهنی یا فنی بیشتر دربارهٔ آنچه به‌طور کلی بیان می‌شود) کدگذاری پیام (برای مثال، به داده‌های دیجیتال، متن نوشتاری، گفتار، نگارهها، ژستها و غیره) انتقال پیام‌های رمزگذاری شده به صورت سیگنال‌های متوالی از طریق مجرا یا رسانه های خاص منبع اختلال مانند نیروهای طبیعی یا فعالیت انسانی (عمدی یا تصادفی) شروع به تأثیر گذاشتن بر روی کیفیت سیگنال‌های منتشر شده از یک فرستنده به یک یا چند گیرنده می‌کند. دریافت پیام‌های رمزگذاری شده رمزگشایی تفسیر مطالعهٔ علمی ارتباط می‌تواند تقسیم شود به: نظریه اطلاعات و مطالعات ارتباطات که به ارتباط انسانی مرتبط است. بیوسمتیک که به‌طور عمومی ارتباط در و میان ارگانیزم زنده را بررسی می‌کند. مجرای ارتباط می‌تواند بینایی، شنوایی، لمسی (مانند بریل)، بویایی، الکترومغناطیسی و زیست شیمیایی باشد. ارتباط انسانی استفادهٔ گسترده از زبان انتزاعی منحصر به فرد است. توسعهٔ تمدن رابطهٔ نزدیکی با پیشرفت ارتباط از دور دارد. ارتباط انسانی بشر گفتاری و تصویر زبان می‌تواند به عنوان یک سیستم از نمادها (گاهی اوقات به عنوان lexemes شناخته می‌شود) و دستور زبان که در آن دستکاری از نشانه‌هاست توصیف کرد. کلمه «زبان» هم چنین به مشخصات مشترک از زبان اشاره دارد. آموزش زبان به‌طور معمول بیشتر در سنین کودکی بشر رخ می‌دهد. بیش از هزاران زبان بشری الگوهایی از صدا یا حرکت را به کار می‌برند برای نمادهایی که قادر می‌سازد همراه با دیگران در اطراف آن‌ها ارتباط برقرار کند. زبان به نظر می‌رسد ویژگی‌های خاص خود را به اشتراک می‌گذارد اگر چه بسیاری از این‌ها شامل استثنائات هستند. بین زبان و لهجه هیچ خط تعریف شده‌ای وجود ندارد. زبان‌های ساخته شده مانند اسپرانتو، زبان‌های برنامه‌نویسی، و فرمول‌های مختلف ریاضی به ویژگی‌های به اشتراک گذاشته شده توسط زبان انسانی لزوماً محدود نمی‌باشد. تنوع به معنی شفاهی و غیر شفاهی از ارتباط وجود دارد مانند زبان بدن، تماس چشمی، زبان اشاره، paralanguage، ارتباطات لامسه‌ای، chronemics، و رسانه‌ها شامل تصاویر، گرافیک، صدا، و نوشتن. مهم‌ترین نکته در برقراری ارتباط آن است که پیام به روشی مناسب ارسال شود به طوری که برداشت طرف مقابل، منطبق با هدف برقراری ارتباط باشد. برای برقراری یک ارتباط مؤثر، استفاده همزمان و متناسب از ارتباط کلامی و غیر کلامی لازم است. ارتباطات غیر کلامی ارتباطات غیر کلامی فرایند رساندن معنا را در صورت پیام‌های بدن از طریق ژست، زبان بدن یا استقرار؛ چهره و تماس چشمی، ارتباط جسم مانند لباس، مدل مو، معماری، نمادها و سمبل‌ها، همچنین از طریق مجموع موارد فوق توصیف می‌کند. ارتباط غیرکلامی نیز به عنوان سکوت زبان نامیده می‌شود و نقش کلیدی در زندگی روزمره بشر در روابط اشتغال به درگیری‌های رمانتیک را دارد. گفتار همچنین دارای عناصر غیر کلامی معروف به para language است. این خدمات شامل کیفیت صدا، احساسات و سبک صحبت کردن و همچنین ویژگی‌های عروضی مانند ریتم، تکیه صدا و استرس است. به همین ترتیب، موضوعات نوشته شده شامل عناصر غیرکلامی مانند شیوه دست خط، نظم معنایی از کلمات و استفاده از شکلک برای انتقال عبارات احساسی به صورت تصویری است. ارتباطات تصویری ارتباطات تصویری انتقال نظرها و اطلاعات از طریق ایجاد نمایش‌های تصویری است. در درجه اول با تصاویر دو بعدی، شامل علائم، فن چاپ، نقاشی، طراحی گرافیک، تصویر، رنگ‌ها ومنابع الکترونیکی، ویدئو و تلویزیون همراه است. تحقیقات اخیر در این زمینه بر روی طراحی وب سایت و قابلیت استفاده گرای گرافیکی متمرکز شده‌است. طراحان گرافیکی از روش‌های ارتباط تصویری در عمل حرفه می‌کنند. ارتباطات کلامی ارتباطات کلامی، در حالیکه در درجه اول به ارتباط کلامی سخن اشاره می‌کند گفته می‌شود، به‌طور معمول در هر دو مورد، بر کمک‌های کلامی و غیر کلامی عناصر، برای حمایت از انتقال معنی تکیه دارد. ارتباط کلامی شامل بحث و گفتگو، سخنرانی‌ها، نمایش‌ها، ارتباطات بین فردی و بسیاری از انواع دیگر است. در ارتباطات چهره به چهره زبان بدن و چگونگی صدا نقش مهمی را بر عهده دارد و ممکن است تأثیر بیشتری بر شنونده داشته باشد. (نسبت به محتوای در نظر گرفته شده از واژه‌هایی که گفته می‌شود) مجری ماهر باید توجه مخاطب و ارتباط با آن‌ها را در نظر بگیرد. به عنوان مثال از گفتن یک جک توسط دو نفر یکی ممکن است مخاطب را با توجه به زبان بدنش و تن صدایش بسیار سرگرم کند در حالیکه نفر دوم با استفادهٔ دقیق از همان کلمات شنوندگان را خسته و عصبانی کند کمک‌های بصری می‌تواند به آسان کردن ارتباطات مؤثر کمک کند و تقریباً همیشه در سخنرانی‌ها برای مخاطبان استفاده می‌شود. به‌طور گسترده‌ای گفته شد و به‌طور گسترده شکلی که به اشتباه تفسیر شد استفاده شد تا اهمیت حالت تحویل را تأکید کند"ارتباطات شامل ۵۵٪ زبان بدن، ۳۸٪ تن صدا، ۷٪ محتوای کلمات،"به اصطلاح"قانون ۷٪ـ۳۸٪ـ۵۵٪" با این حال این چیزی نیست که تحقیقات اخیر ذکر کردـ بلکه، زمان انتقال احساسات، اگر زبان بدن، لحن صدا، و واژه ناسازگار باشند در آن هنگام زبان بدن و لحن صدا را بیشتر از یک کلمه باور خواهند داشت. به‌طور مثال شخصی در حالی که من من کنان، قوز کرده، با نگاه به دور می‌گوید"از ملاقات شما خوشحال هستم"به عنوان بی‌احترامی تفسیر خواهد شد. ارتباطات نوشتاری و توسعه آن در طول تاریخ در طول زمان اشکال و ایده‌هایی دربارهٔ ارتباط بین مراحل استفاده از تکنولوژی تولید شده‌است. پیشرفت‌هایی شامل روانشناسی ارتباطات و و روانشناسی رسانه، پدیدار شدن رشته‌ای از مطالعه. پیشرفت ارتباطات را به سه مرحله انقلابی به نام «انقلاب اطلاعات ارتباطات» تقسیم کرده‌اند. در طول مرحله اول ارتباطات کتبی ابتدا با استفاده از نشانه‌ها یا علائم تصویری پدیدار شدند. این علائم تصویری از سنگ ساخته شده بودند، از این رو ارتباطات کتبی هنوز قابل حرکت نبودند. در طی مرحله دوم نگارش با پدیدار شدن بر روی کاغذ، پاپیروس، خاک رس، موم و غیره آغاز شد. الفبای عمومی مرسوم شده بود و برای یکسان بودن زبان در میان مسافت‌های طولانی پذیرفته شد. یک جهش در تکنولوژی زمانی رخ داد که گوتنبرگ چاپ مطبوعات را در قرن ۱۵ اختراع کرد. مرحله سوم با انتقال اطلاعات از طریق امواج و سیگنال‌های کنترل الکترونیکی مشخص می‌شود. ارتباطات بنابراین فرایندی است که معنی اختصاصی داشته‌است و این تلاش را نقل می‌کند تا درک مشترکی را به وجود آورد. این فرایند که نیازمند به فهرست وسیعی از مهارت در پردازش فردی، گوش دادن، مشاهده، صحبت کردن، سوا ل تجزیه و تحلیل حرکات و ارزیابی امکان مشارکت و همکاری است. موانع ارتباط موفق شامل پیام اضافی (زمانیکه یک شخص پیام‌های بسیار زیادی در یک زمان دریافت می‌کند)، و پیچیدگی پیام است. ارتباطات غیرانسانی همچنین ببینید:ارتباط‌شناسی (علم) و ارتباطات واقع در بین رشته‌های خاص هر تبادل اطلاعات بین موجودات زنده به معنی تبادل علامت‌هایی که موجود زنده می‌فرستد و دریافت می‌کند می‌تواند به عنوان یک شکل ارتباطی باشد؛ و حتی موجودات اولیه مانند مرجان‌ها دارای سر رشته ارتباط هستند. ارتباطات غیرانسانی اغلب شامل سلول سیگنالینگ، ارتباط سلولی و انتقال شیمیایی بین موجودات اولیه مانند باکتری‌ها و در داخل گیاهان و پادشاهی قارچ‌ها می‌باشد. ارتباطات حیوانات حوزه گسترده‌ای از ارتباطات حیوانی شامل بسیاری از مسائل ETHOLOGY است. ارتباطات حیوانات می‌تواند به عنوان هر رفتار یک حیوان که به رفتار کنونی و آینده دیگر حیوانات تأثیر می‌گذارد تعریف شود. به مطالعه ارتباطات حیوانی جانورشناسی گفته می‌شود (و تشخیص از انسان‌شناسی، مطالعه ارتباطات انسانی) نقش مهمی را درتوسعه نژادشناسی، جامعه‌شناسی و مطالعه شناخت حیوانات بازی کرده‌است. ارتباطات حیوانات، در واقع مفهوم درستی از دنیای حیوانات است. به‌طور کلی، دریک رشته به سرعت در حال رشد، و حتی در قرن ۲۱ میلادی تا کنون، بسیاری از برداشت‌های اولیه مربوط به زمینه‌های مختلف از جمله استفاده از نام شخصی نمادین، احساسات حیوانات، فرهنگ حیوانات و یادگیری، و حتی رفتار جنسی، در استدلال‌های طولانی تغییرات اساسی به خوبی شناخته شده‌است. گیاهان و قارچ‌ها ارتباطات در داخل سازمان گیاه مشاهده می‌شود یعنی در داخل سلول‌های گیاهی و بین سلول‌های گیاهی، بین گیاهان از گونه‌های یکسان یا مرتبط و بین گیاهان و موجودات غیر گیاهی، به ویژه در ناحیه ریشه. ریشه‌های گیاه هم‌زمان با ساقه زیرین باکتری‌ها، قارچ‌ها و با حشرات در خاک ارتباط برقرار می‌کند. این نشانه همزمانی با واسطهٔ متقابل قواعد نحوی، عملی و معنایی را معین می‌کند و ممکن است به خاطر سیستم عصبی گیاهان غیر متمرکز شود. معنی اصلی کلمه «نورون» در یونانی «بافت گیاه» است و تحقیقات اخیر نشان داده‌است که بسیاری از فرایندهای ارتباطات درون سازمان گیاه مانند دستگاه عصبی است گیاهان از طریق مواد فرار ارتباط برقرار می‌کنند زمانیکه در معرض رفتار حمله گیاه‌خوار هستند تا به گیاهان همسایه هشدار بدهند. هم‌زمان آن‌ها مواد فرار دیگری تولید می‌کنند تا انگل‌ها را به خود جذب کنند که به این گیاه‌خوارها حمله کنند. در شرایط استرس گیاهان می‌توانند کد ژنتیکی که از والدینشان به ارث بردند بازنویسی کنند و به بزرگانشان یا پدر بزرگ و مادر بزرگشان رجوع کنند. قارچ‌ها برای هماهنگ‌کردن و سازماندهی رشد و توسعه خود از قبیل تشکیل رشته رشدکننده قارچ و ثمره بدن ارتباط برقرار می‌کنند. قارچ‌ها همراه با گونه‌های همسان و مرتبط و هم چنین با موجودات غیر قارچی در انواع زیادی از تعاملات زیستی، مخصوصاً همراه با باکتری‌ها، یوکاریوت‌های تک سلولی گیاهان و حشرات از طریق منشأ حیاتی نیمه شیمیایی ارتباط برقرار مکنند. ماشه‌های نیمه شیمیایی به سازمان قارچی به شیوه‌ای خاص واکنش نشان می‌دهند، در حالیکه اگر مولکول‌های شیمیایی یکسان قسمتی از پیام حیاتی نباشند آن‌ها به ماشه‌های سازمان قارچی واکنش نشان نمی‌دهند. این به این معنی است که سازمان قارچی می‌تواند در میان مولکول‌های شرکت‌کننده در پیام‌های حیاتی و مولکول‌های مشابه که در این موقعیت بی ربط است، متفاوت باشد. تاکنون پنج مولکول مختلف اولیه شناخته شده‌است تا الگوهای مختلف رفتار را از قبیل رشته‌ای، جفت‌گیری، رشد و بیماری‌زایی هماهنگ کند. هماهنگی رفتاری و تولید مواد سیگنالینگ از طریق فرایند تفسیر به دست می‌آید که سازمان را قادر می‌سازد تا بین خود و غیر خود، نماینده حیاتی، پیام حیاتی از گونه مشابه، مرتبط، یا گونه‌های غیر مرتبط و حتی فیلتر کردن «صدا» یعنی مولکول‌های مشابه بدون محتوای حیاتی متفاوت باشد. مدل ارتباطات مدل ارتباطی شانون و ویور ابعاد مهم برنامه ارتباطات کد برنامه ارتباطات مدل خطی ارتباطات (یک‌طرفه) مدل ارتباطات متقابل (تعاملی) مدل ارتباطی بیرولز فرستنده ـ پیام ـ کانال ـ گیرنده مدل ارتباطات متقابل اولین مدل عمده برای ارتباط به وسیله کلود شانون و وارن ویور برای آزمایشگاه‌های بل در سال ۱۹۴۹ آمد. مدل اصلی به جهت بازتاب کردن عملکرد رادیو و فناوری‌های تلفن طراحی شده بود. مدل اولیه آن‌ها متشکل بود از سه بخش اصلی:فرستنده، کانال و گیرنده. فرستنده قسمتی از تلفنی بود که شخص با آن صحبت می‌کرد، کانال خود تلفن بود، و گیرنده قسمتی از تلفن بود که در آن یک نفر می‌تواند صدای فرد دیگری را بشنود. شانون و ویور همچنین پی برده بودند که بیشتر اوقات ایستگاهی وجود دارد که مانع گوش دادن به یک مکالمه تلفنی می‌شود، که آن‌ها پنداشتند پارازیت است. در یک مدل ساده، اغلب به عنوان مدل انتقال یا نمای استاندارد از ارتباطات، اطلاعات یا مضمون (برای مثال یک پیام در زبان طبیعی) به چند شکل فرستاده می‌شود (بعنوان زبان گفتاری). (این مفهوم معمولی از ارتباطات به راحتی ارتباط را وسیله‌ای برای گرفتن و فرستادن اطلاعات می‌بیند) نقاط قوت این مدل سادگی، کلی گرایی و کمیت گرایی است. دانشمندان اجتماعی کلود شانون و وارن ویور ساختار این مدل را بر اساس عناصر زیر بیان کردند: یک منبع اطلاعات، که پیام را تولید می‌کند. یک فرستنده، که پیام را درون سیگنال کدگذاری می‌کند. یک کانال، که سیگنال‌ها را برای انتقال تنظیم می‌کند. یک گیرنده، که پیام را از سیگنال «رمز گشایی» (بازسازی) می‌کند. یک مقصد، جایی که پیام می‌رسد. شانون و ویور استدلال کردند که در این نظریه سه سطح از مشکلات برای ارتباط وجود دارد. مشکل فنی: چطور می‌توان با دقت پیام را انتقال داد؟ مشکل معنایی: چقدر معنی «انتقال» دقیق است؟ مشکل عامل مؤثر: چگونه به‌طور مؤثر معنی رفتار و تأثیرگذار را دریافت می‌کند؟ نقد و بررسی مدل انتقال با بیان دانیل چندلر: فرض می‌شود پیام دهنده‌ها افراد منزوی هستند. بدون هزینه برای اهداف متفاوت. بدون هزینه برای تفسیرهای متفاوت.. بدون هزینه برای روابط نابرابر قدرت بدون هزینه برای موقعیت متن. در سال ۱۹۶۰، دیوید برلو مدل خطی ارتباط شانون و ویور (سال ۱۹۴۹) را گسترش داد و مدل ارتباط smcr را ایجاد کرد. مدل ارتباطی فرستنده ـ پیام ـ کانال ـ گیرنده ـ مدل را به درون بخش‌های متخصصی جدا می‌کند و توسط دانشمندان دیگر گسترش یافته‌است. ارتباطات معمولاً همراه چند بعد اصلی توصیف می‌شود. ویلبر اسکرم (۱۹۴۵) نیز نشان داد که ما باید بررسی کنیم که یک پیغام (خواسته یا ناخواسته) در هدف پیام تأثیر دارد. میان طرفین، ارتباطات شامل اعمالی نظیر دانش تجربی مشورت، ارائه مشاوره و فرمان، پرسش سؤال می‌باشد و این اعمال ممکن است در یکی از راه‌های مختلف ارتباطات فرایندهای زیادی داشته باشد. این شکل بستگی به توانایی ارتباط گروه دارد. محتوا و شکل ارتباط با هم می‌سازند پیامی را که به سوی مقصد فرستاده می‌شود. هدف می‌تواند خود شخص، شخص یا موجود دیگر، نهاد دیگر (مانند یک شرکت یا گروهی از موجودات) باشد. ارتباط می‌تواند به عنوان ادارهٔ فرایندهای انتقال اطلاعات به وسیله سه سطح از قواعد وابسته به طبی دیده می‌شود: نحوی (خواص رسمی از نشانه‌ها و نمادها) عمل گرا (در رابطه با روابط بین نشانه ها/اصطلاحات و کاربران آنها) و معنایی (مطالعه روابط بین نشانه‌ها و نمادها و آنچه که آن‌ها نشان می‌دهند) بنابراین، ارتباطات متقابل اجتماع است جاییکه در آن حداقل دو عامل مورد تداخل یک مجموعه مشترک از قواعد طب را به اشتراک می‌گذارند. این قوانین به‌طور معمول در بعضی از احساسات نادیده گرفته می‌شود خود ارتباطی برگزار می‌شود. خود ارتباطی، شامل ارتباط درون فردی که از طریق دفتر خاطرات روزانه یا صحبت کردن با خود است، هر دو پدیده ثانویه به دنبال فراگیری اولیه توانایی‌ها و ظرفیت‌های ارتباطی در تعامل اجتماعی هستند. با توجه به این نقاط ضعف، بارنلود(۲۰۰۸) یک مدل معاملاتی از ارتباط را پیشنهاد کرد. فرضیه اصل مدل معاملاتی ارتباطات این است که ارسال و دریافت پیام را به صورت هم‌زمان بکار می‌گیرند. یک فرستنده و یک گیرنده کمی پیچیده‌تر متقابلاً به یکدیگر وابسته هستند. این نگرش دوم از ارتباطات، اشاره می‌کند به عنوان مدل تشکیل دهنده یا دیدگاه کسی که قانون را به طرز ویژه‌ای تعبیر می‌کند، بر نحوه ارتباطات فرد به عنوان عامل تعیین‌کننده از راه پیامی که تفسیر خواهد شد تمرکز می‌کند. ارتباط به عنوان یک کانال مشاهده می‌شود: که این اطلاعات سفر از یک فرد به فرد دیگری تصویب می‌شود و این اطلاعات از ارتباط خود جدا می‌شوند. به عنوان یک مثال خاص از ارتباط عمل سخنرانی نامیده می‌شود. فیلترهای شخصی فرستنده و فیلترهای شخصی گیرنده ممکن است بسته به سنت‌های مختلف منطقه‌ای، فرهنگ، و جنسیت تغییر یابد؛ که ممکن است معنی در نظر گرفته شده محتویات پیام تغییر پیدا کند. در حضور «صدای ارتباطات» در کانال انتقال (هوا در این مورد) دریافت و رمز گشایی از مطالب ممکن است ناقص شود، به این ترتیب عمل سخنرانی ممکن نیست به اثر مطلوبی دست پیدا کند. یک مشکل با این کدگذاری ـ فرستادن ـ دریافت ـ رمزگشایی مدل این است که فرایندهای رمزگذاری و رمزگشایی اشاره می‌کنند که فرستنده و گیرنده دارای هر چیزی است که این عملکردها به عنوان کد کتاب، و این که این‌ها کد دو کتاب هستند، خیلی کم، اگر شباهت یکسان نیست. اگرچه چیزی شبیه کد کتاب‌ها توسط مدل ضمنی است، آن‌ها در هیچ جای مدل ارائه نمی‌شوند، که مشکلات مفهومی زیادی را تولید می‌کند. نظریه‌های coregulation توصیف می‌کند ارتباطات را به عنوان یک فرایند خلاق و پویا و مداوم، به جای تبادل گسسته از اطلاعات است. رسانه‌های کانادایی محقق هارولد لنیس داشت نظریه‌ای که مردم استفاده می‌کنند انواع مختلف رسانه‌ها به ارتباط و که یکی از آن‌ها انتخاب خواهد شد به استفاده از امکانات مختلف برای شکل و دوام جامعه (وارک، مکنزی ۱۹۹۷) ارائه دهد. مثال معروف او این است که با استفاده از مصر باستان و نگاه در راه‌های آن‌ها که خودشان به واسطه رسانه‌ها با خواص خیلی مختلف سنگ و پاپیروس می‌ساختند. پاپیروس چیزی است که او «فضا صحافی» می‌نامد. آن ساخته شده ممکن است انتقال دهد دستورها نوشته شده د رفضای امپراتوری و جنبش لشکر کشی‌های نظامی دور و دولت استعماری را قادر می‌سازد. سنگ دیگر «زمان اتصال» است، از طریق ساخت معبد و اهرام می‌تواند اقتدار نسل به نسل خود را حفظ کند، از طریق این رسانه‌ها می‌توانند آن‌ها شکل ارتباط را در جامعه خود تغییر دهند (وارک، مکنزی ۱۹۹۷). حوزه‌های تخصصی ارتباطات به مسایل زیر می‌پردازد: ارتباطات جمعی ارتباطات توسعه مطالعات رسانه‌ای ارتباطات سازمانی زبان‌شناسی اجتماعی تحلیل گفتمان زبان‌شناسی شناختی معنی‌شناسی مطالعات رسانه‌ای مطالعات رسانه‌ای نام حوزه‌ای از علوم ارتباطات است که به مطالعه رسانه‌های جمعی و آثار آن‌ها بر افراد و جوامع می‌پردازد. از پیشگامان این حوزه مارشال مک‌لوهان و استوارت هال هستند. در ایران مطالعات رسانه‌ای به عنوان زیر مجموعه‌ای از علوم ارتباطات در دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی تدریس می‌شود. ارتباطات رشته‌ای دانشگاهی است که به بررسی پدیدهٔ ارتباط می‌پردازد. ارتباط فرایند تبادل دادههاست که معمولاً از رهگذر سامانهای از نمادهای مشترک انجام می‌گیرد. ارتباطات امروزه دارای دو حوزه کلی است، یکی ارتباطات به عنوان یکی از شاخه‌های علوم انسانی که شامل زیرشاخه‌هایی از جمله مطالعات ارتباطی و روزنامه‌نگاری و روابط عمومی است، و دیگری ارتباطات به عنوان یکی از شاخه‌های فناوری که مخابرات از زیرشاخه‌های آن به‌شمار می‌آید. ارتباطات علم برقراری ارتباط است و دارای شاخه‌های گوناگون از جمله ارتباطات انسانی و ارتباطات همگانی است. ارتباط به معنای ایجاد رابطه تعامل و گفتگو است. در حال حاضر ارتباطات جزو مهم‌ترین و مورد علاقه‌ترین علوم است. رشته دانشگاهی ارتباطات رشته‌ای دانشگاهی است که به بررسی پدیدهٔ ارتباط می‌پردازد. ارتباط فرایند تبادل داده‌هاست که معمولاً از رهگذر سامانه‌ای از نمادهای مشترک انجام می‌گیرد. ارتباطات امروزه دارای دو حوزه کلی است، یکی ارتباطات به عنوان یکی از شاخه‌های علوم‌انسانی که به ارتباطات اجتماعی معروف است و در ایران شامل زیرشاخه‌هایی از جمله تحقیق در ارتباطی جمعی، مدیریت رسانه، روزنامه‌نگاری، روابط عمومی، مدیریت رسانه خبرگزاری‌ها، تبلیغات بازرگانی و خود ارتباطات اجتماعی است و دیگری ارتباطات به عنوان یکی از شاخه‌های فناوری ارتباطات و اطلاعات است که IT و ICT در ایران از زیرشاخه‌های آن به‌شمار می‌آید. ارتباطات در ارتباطات اجتماعی بر اساس سیستم اجتماعی مورد نظر تعریف می‌شود به‌طور مثال در ارتباطات انسانی «تفهیم و تفاهم و تسهیم معنی» (علی اکبر فرهنگی) قابل کاربرد است ولی در رسانه‌ها از تعریف محسنیان راد استفاده می‌شود که می‌گوید «فراگرد انتقال پیام از گیرنده به فرستنده مشروط بر اینکه مفهوم متجلی شده در گیرنده شبیه معنی مورد نظر فرستنده باشد» البته برای موارد دیگر مانند موسیقی باید از تعاریف دیگری در ارتباطات استفاده کرد. تعریف ارتباطات در علوم پایه از مدل شانون و ویور استفاده می‌کند و در آن انتقال سیگنال و اطلاعات از مهم‌ترین ارکان به‌شمار می‌آید. رشته ارتباطات دارای گستره وسیعی است. نخستین کالج‌هایی که به آموزش علوم ارتباطات می‌پرداختند، مدارس روزنامه‌نگاری بودند. تا مدت‌ها میان متخصصین روزنامه‌نگاری و اندیشمندان رشته تازه ایجاد شده ارتباطات بر سر موضوع علم ارتباطات جدل وجود داشت. این موضوع کماکان به صورت کامل حل نشده‌است. از چالش‌های دیگر ارتباطات نسبت آن با حوزه‌های مثل جامعه‌شناسی، نقد ادبی، مطالعات فرهنگی، مطاعات فیلم و سینما و… است. واقعیت آن است که ارتباطات ماهیتی میان رشته ایی داشته و در ارتباطات با حوزه‌های متعدد علوم انسانی قرار دارد. به‌طور کلی می‌توان گفت از نسبت میان علوم ارتباطات با سیاست، گرایشی تحت عنوان ارتباطات سیاسی از نسبت میان ارتباطات و توسعه گرایشی تحت عنوان ارتباطات و توسعه و از نسبت میان مدیریت و ارتباطات رشته روابط عمومی شکل گرفته‌است. رشته روزنامه‌نگاری نیز که بنیان اولیه این رشته محسوب می‌گردد. تحولات به وجود آمده در حوزه ارتباطات راه دور اینترنت و شبکه نیز موضوع و گرایش مهم دیگری در مطالعات ارتباطات است. مطالعه رسانه‌ها با رویکرد نقد فرهنگی از حوزه‌های دیگر این رشته‌است…. منابع ۱. ^ Mehrabian, Albert (1971). Silent Messages (1st ed.). Belmont, CA: Wadsworth. ۲. ^ Debunking the 55%, 38%, 7% Rule, by Judith E. Pearson 3. ^ [ruct/Communications/default.aspx "communication"]. office of superintendent of Public Instruction. Washington. ruct/Communications/default.aspx. Retrieved March ۱۴، ۲۰۰۸. ۴. ^Montana, Patrick J. & Charnov, Bruce H. ۲۰۰۸. Management. 4th ed. New York. Barron's Educational Series, Inc. Pg 333. ۵. ^ Baluska, F. ; Marcuso, Stefano; Volkmann, Dieter (2006). Communication in plants: neuronal aspects of plant life. Taylor & Francis US. p. ۱۹. . http://books.google.com/books?id=IH9N4SKWTokC&pg=PA19&dq=plant+communication+processes+are+neuronal-like#v=onepage&q=plant%20communication%20processes%20are%20neuron-like&f=false. "...the emergence of plant neurobiology as the most recent area of plant sciences." ۶. ^ Shannon, C. E. , & Weaver, W. (۱۹۴۹). The mathematical theory of communication. Urbana, Illinois: University of Illinois Press 7. ^ Berlo, D. K. (1960). The process of communication. New York, New York: Holt, Rinehart, & Winston. ۸. ^ Schramm, W. (۱۹۵۴). How communication works. In W. Schramm (Ed.), The process and effects of communication (pp. 3–26). Urbana, Illinois: University of Illinois Press. ۹. ^ Barnlund, D. C. (2008). A transactional model of communication. In. C. D. Mortensen (Eds.), Communication theory (2nd ed. , pp47–57). New Brunswick, New Jersey: Transaction. ۱۰. ^ Roy M. Berko, et al. , Communicating. 11th ed. (Boston, MA: Pearson Education, Inc. , ۲۰۱۰) ۹–۱۲ ^ "Communicology".org هاشم دهقان پور فراشاه - مدیریت ارتباطات میان فردی - انتشارات رخنه در اسرار fexredin delir ertebatat جستارهای وابسته پروتکل ارتباطات مارشال مک لوهان پیوند به بیرون وبگاه دکتر یونس شکرخواه وبگاه مطالعات ارتباطات اجتماعی ارتباطات شناخت در گیاه مدیریت رسانه مقاله‌های موضوعات اصلی نظریه ارتباطات ویکی‌سازی رباتیک
1590
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87
سامانه
سامانه، نظام یا سیستم ، مجموعه یا گروهی از عناصر (elements) متعامل یا وابسته به هم است که یک کل واحد را تشکیل می‌دهند. معنی واژه‌شناسی سیستم ماهیت اشیا یا شخص است. هر سیستم یا سامانه معمولاً دارای یک مرکز بنیادی است (در سیستم ساختمان به عنوان مثال فونداسیون ساختمان مرکز بنیادی سیستم ساختمان است). تعریف و واژه‌شناسی اصطلاح «سیستم» ریشه در واژهٔ یونانی syst¯ema دارد که به معنی «باهم جای دادن» است. سیستم، مجموعه‌ای است از عناصر به هم مرتبط که برای نیل به هدف مشترک با هم در تعامل هستند. در زبان فارسی واژهٔ سیستم به دلیل کثرت استفاده، متداول شده‌است. واژه‌های سامانه و نظام برابرهای فارسی متداول برای واژهٔ سیستم هستند. منظومه یا دستگاه هم گفته شده‌است؛ مانند: سامانهٔ خورشیدی - Solar system، و دستگاه معادلات خطّی - System of linear equations سامان یا سامانه هم‌چیده‌ای است از عناصر هم‌پیوسته که یک تمامیّت یگانه را تشکیل می‌دهند. چنین ترکیب و هم‌چیده‌ای معمولاً مجموعه‌ای سامان‌مند و منظّم را درست می‌کند و به همین رو به آن سامانه می‌گویند که از واژهٔ پارسی سامان به معنی نظم و ترتیب گرفته شده‌است. به بخشی از یک سامانه که خود جزئی از یک سامانهٔ دیگر باشد زیرسامانه می‌گویند. یک سامانه معمولاً در برگیرندهٔ بخش‌ها و عناصری است که به هم پیوسته شده‌اند تا جریان و روند داده‌ها، ماده یا انرژی را آسان‌تر سازند. یک سامانه معمولاً واحدهایی دارای برهم کنش دارد که برای آن‌ها می‌توان الگوهای ریاضی تشکیل داد. جستارهای وابسته نظریه عمومی سامانه‌ها رویکرد سیستمی تفکر سیستمی تحلیل سیستمی مهندسی سیستم مدیریت سیستم مهندسی نوآوری سیبرنتیک نظریه سیستم‌ها سامانه‌های خطی نظریه بی‌نظمی‌ها سامانه‌های پیچیده پویایی‌های سامانه سامانه‌های تحت وب منابع پیوند به بیرون سیستم‌های خطّی، تئوری و طراحی آنالیز و کنترل سامانه‌های فرایند غیر خطی منظور از سیبرنتیک و دانش سامانه‌ها چیست؟ کتاب کنترل، تألیف کاتسو هیکو اگاتا ترجمه علی کافی چاپ مرکز نشر دانشگاهی جهان‌بینی سیستمی، دیدی کل‌نگرانه برای عصر ما (پیشرفت‌های مربوط به نظریه سیستم‌ها، پیچیدگی، و علوم انسانی) دانش سامانه سامانه‌ها سیبرنتیک مفهوم‌ها در متافیزیک نظریه سامانه‌ها
1591
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%20%D8%B4%D8%B1%D9%82%DB%8C
استان آذربایجان شرقی
استان آذربایجان شرقی یکی از استان‌های ایران است که در منطقهٔ آذربایجان ایران واقع شده و در زمان حکومت پهلوی آذربایجان خاوری نامیده می‌شد.آذربایجان شرقی ششمین استان پرجمعیت‌ ایران محسوب می‌شود. استان آذربایجان شرقی از سمت شمال به جمهوری‌های آذربایجان، ارمنستان و نخجوان، از سمت غرب و جنوب غرب به استان آذربایجان غربی، از سمت شرق به استان اردبیل و از سمت جنوب شرق به استان زنجان مرزبندی شده‌است. استان دارای آب و هوای سرد کوهستانی بوده و کل محدودهٔ آن را کوه‌ها و ارتفاعات تشکیل داده‌اند. مساحت استان آذربایجان شرقی ۴۵٬۴۹۱ کیلومتر مربع است و جمعیت آن نیز در سال ۱۴۰۰ خورشیدی بالغ بر ۴٬۰۴۰٬۴۰۰ نفر برآورد شده‌است. این استان، یگانه استان ایران است که با ارمنستان هم‌مرز است و همچنین تنها استان کشور است که هم با خاک اصلی جمهوری آذربایجان و هم با جمهوری خودمختار نخجوان که برون بومی متعلق به جمهوری آذربایجان است، مرز مشترک دارد. استان آذربایجان شرقی محل اتصال دو رشته کوه مهم و اصلی کوه‌های ایران، یعنی البرز و زاگرس است و بلندترین نقطهٔ آن، قلهٔ کوه سهند است. مرکز استان آذربایجان شرقی، کلان‌شهر تبریز است. آذربایجان شرقی رتبهٔ اول صادرات غیرنفتی در کشور را داراست.رئیس پلیس آگاهی آذربایجان شرقی این استان را امن‌ترین و کم‌جرم‌ترین استان ایران به‌شمار می‌آورد. تاریخ پیش از اسلام استان آذربایجان شرقی در گذشته بخشی از سرزمین تاریخی ماد بوده که به «ماد کوچک» شهرت یافته بود. در زمان حکمرانی اسکندر مقدونی بر ایران در ۳۳۱ سال پیش از میلاد، شهربان منطقهٔ ماد کوچک که سرداری به‌نام آتروپات بوده، علیه اسکندر مقدونی قیام کرده و با انعقاد پیمانی دست یونانیان را از آذربایجان کوتاه ساخت. اسکندر مقدونی نیز آتروپات را به شرط پیروی از امپراتوری او، در این منطقه باقی نگه داشت. جانشینان اسکندر پس از مرگ وی به جنگ و نزاع با یک‌دیگر پرداختند و در همین دوران بود که آتروپات حاکم منطقهٔ ماد کوچک شد. بنا به روایاتی تأیید نشده نام این منطقه نیز به‌جهت تقدیر از زحمات وی در مقابل بیگانگان به «آتروپاتگان» معروف شد. پس از اسلام با حمله مغولان و با ورود هولاکو خان، آذربایجان مرکز شاهنشاهی مغولان از خراسان تا شام شده بود. پس از مغولان، خاندان ترک‌های قراقویونلو و آق‌قویونلو بر این منطقه تسلط یافتند. در زمان صفویه، شاه اسماعیل اول شهر تبریز را پایتخت ایران اعلام کرد. در دوران حکومت قاجاریان بعد از فتحعلی‌شاه قاجار، شهر تبریز ولیعهد نشین شد و به این ترتیب محمد شاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه ،محمدعلی شاه و احمدشاه دوران ولایت عهدی خود را در این شهر گذراندند. رضاشاه در سال ۱۳۰۰ سیطره حکومت مرکزی ایران را بر این منطقه برقرار کرد. با شروع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰، نیروهای شوروی وارد آذربایجان شدند. این نیروها در اردیبهشت ۱۳۲۵ به دنبال طرح مسئله آذربایجان در سازمان ملل متحد، آذربایجان را تخلیه کردند. وضعیت طبیعی جغرافیای سیاسی استان آذربایجان شرقی با ۴۵٬۴۸۱ کیلومتر مربع مساحت، حدود ۲٫۸ درصد از وسعت کل ایران را به خود اختصاص داده‌است. این استان در شمال غرب کشور و بین مدارهای ۳۶ درجه و ۴۵ دقیقه تا ۳۹ درجه و ۲۶ دقیقهٔ عرض شمالی و نصف‌النهارهای ۴۵ درجه و ۵ دقیقه تا ۴۸ درجه و ۲۲ دقیقهٔ طول شرقی جای گرفته‌است. رود ارس حدود شمالی آن را با جمهوری‌های آذربایجان، ارمنستان و ایالت خودمختار نخجوان مشخص می‌کند. رود قطور و آبهای دریاچه ارومیه حدود غربی آن با استان آذربایجان غربی است. استان آذربایجان شرقی ۲۰۰ کیلومتر با جمهوری آذربایجان و ۳۵ کیلومتر با ارمنستان در حالی از سمت شمال مرز مشترک دارد که تنها استان ایران است که با ارمنستان همسایه است. این استان همچنین ۴۲۰ کیلومتر با استان آذربایجان غربی از سمت غرب و جنوب غرب، ۴۰۰ کیلومتر با استان اردبیل از سمت شرق و ۱۴۵ کیلومتر با استان زنجان از سمت جنوب هم‌مرز است. جغرافیای طبیعی استان آذربایجان شرقی از هفت واحد کوهستانی تشکیل یافته‌است. رشته‌کوه اَرَسباران یا قره‌داغ شمالی‌ترین این واحدها بوده که از دیوان‌داغ آغاز شده و به درهٔ رود دره‌رود منتهی می‌گردد. رشته‌کوه قوشه‌داغ که از جنوب قره‌داغ شروع شده و به سبلان ختم می‌شود. تودهٔ آتش‌فشانی سبلان که ۴۸۱۱ متر ارتفاع داشته و مرز مشترک میان استان‌های آذربایجان شرقی و اردبیل محسوب می‌شود. رشته‌کوه‌های میشو و مورو که از غرب استان (مرند) آغاز شده و به ارتفاعات عون بن علی (عینالی) و شبلی منتهی می‌شوند که مرتفع‌ترین قله آن قله علی علمدار با ارتفاع حدود ۳۲۰۰ متر در مرند می‌باشد. رشته‌کوه بزقوش که با ۳۳۰۳ متر ارتفاع، مرز بین شهرستان‌های میانه-سراب و سراب-بستان آباد به‌شمار می‌رود. تودهٔ آتش‌فشانی سهند در جنوب تبریز در محدودهٔ شهرستان بستان آباد که ۳۷۰۷ متر ارتفاع دارد. رشته‌کوه اربط (تخت سلیمان) که از دامنه‌های جنوبی سهند شروع شده و به سمت جنوب امتداد می‌یابد. آب و هوا استان آذربایجان شرقی به دلیل وسعت زیاد دارای آب و هوای متنوع است. به‌طوری‌که بیشترین دمای ثبت شده در شهرهای میانه و جلفا می‌باشد که مردم این شهرها دمای ۴۵ + درجه بالای صفر را تجربه کرده‌اند و همچنین کمترین دمای ثبت شده در استان و در کلیه شهرهای ایران مربوط به بستان آباد با دمای ۴۶ - درجه زیر صفر می‌باشد. میانگین بارندگی سالیانه ۲۵۰ الی ۳۰۰ میلی‌متر است. تقسیمات کشوری پیشینه ۱۳۱۶٫۰۸٫۱۶: تقسیم ایران به ۵ استان و ایجاد «استان شمال غرب» در محدودهٔ منطقهٔ آذربایجان، براساس اولین قانون تقسیمات کشوری ایران. ۱۳۱۶٫۱۰٫۱۹: تقسیم ایران به ۱۰ استان و ایجاد استان‌های سوم (آذربایجان شرقی) و چهارم (آذربایجان غربی) براساس اصلاحیهٔ اولین قانون تقسیمات کشوری ایران. ۱۳۱۷٫۰۶٫۰۹: انتزاع بخش تالش از استان آذربایجان شرقی و الحاق آن به استان گیلان. ۱۳۲۵٫۰۳٫۲۷: تجمیع استان‌های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی تحت عنوان «استان آذربایجان» به مرکزیت تبریز. ۱۳۳۷٫۰۸٫۰۳: تفکیک استان آذربایجان (پس از ۱۲ سال و ۴ ماه و ۶ روز) به دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی. ۱۳۳۹٫۰۳٫۲۱: انتزاع شهرستان آستارا از استان آذربایجان شرقی و الحاق آن به استان گیلان. ۱۳۳۹٫۱۰٫۰۲: انتزاع بخش‌های تکاب و شاهین‌دژ از استان آذربایجان شرقی و الحاق آن‌ها به استان آذربایجان غربی. ۱۳۷۲٫۰۱٫۲۲: تأسیس استان اردبیل و تفکیک آن از استان آذربایجان شرقی. آخرین تغییرات استان آذربایجان شرقی دارای ۲۱ شهرستان (۱۸ نهاد فرمانداری و ۳ نهاد فرمانداری ویژهٔ مراغه، مرند، میانه) و ۴۸ بخش (نهاد بخشداری) است: شهرستان‌ها اطلاعات عمومی و محصولات شاخص فهرست شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی و جمعیت آن‌ها براساس سرشماری سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ خورشیدی؛ همچنین فهرست محصولاتی که هر شهرستانی در تولید آن‌ها رتبهٔ اول را دارا بوده و قطب استان در آن زمینه محسوب می‌شود: امکانات و مناطق نمونه گردشگری آمار مهم‌ترین امکانات عمومی شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۹۵ خورشیدی؛ به همراه مناطق نمونهٔ گردشگری استان (آمارهای مربوط به شهرستان هوراند جزء شهرستان اهر محسوب شده‌اند): شهرها بمباران شهرها در جریان جنگ ایران و عراق در جریان جنگ ایران و عراق و همزمان با جنگ شهرها، ۵ شهر مهم استان آذربایجان شرقی مجموعاً ۹۰ بار هدف بمباران نیروهای عراقی قرار گرفتند. به جز ۲ مورد از این بمباران‌ها که در سال ۱۳۶۷ خورشیدی و به صورت موشکی و از خاک عراق، شهر تبریز را هدف قرار دادند، بقیهٔ ۸۸ مورد بمباران توسط هواپیماهای جنگنده صورت پذیرفت. مجموع کشته‌ها و زخمی‌های استان آذربایجان شرقی در جریان این بمباران‌ها ۲٬۱۱۶ نفر بوده‌است. مردم زبان زبان بومی استان آذربایجان شرقی، ترکی آذربایجانی می‌باشد. همچنین جمعیت اندکی از مردم تات نیز در استان آذربایجان شرقی زندگی می‌کنند که به زبان تاتی صحبت می‌کنند. قومیت مردم این استان آذربایجانی هستند. جمعیت اندکی از قوم تات نیز در استان آذربایجان شرقی زندگی می‌کنند که از مراکز زندگی آن‌ها می‌توان به روستای کرنگان از توابع شهرستان ورزقان، چند روستا در بخش خاروانا، میشه‌پاره، ونستان و دهستان حسنو و روستاهای خوی نرآو، رزین و کلاسور در بخش ارسباران اشاره کرد. دین و مذهب دین اکثریت مردم این استان اسلام و مذهب شیعه می‌باشد. همچنین اقلیتی از مردم نیز پیرو دین یارسان و مسیحیت می‌باشند. جمعیت بر پایهٔ سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ خورشیدی، جمعیت استان آذربایجان شرقی در این سال بالغ بر ۳٬۹۰۹٬۶۵۲ نفر بوده که نزدیک ۵ درصد از جمعیت کل ایران را به خود اختصاص داده‌است. بر همین اساس، ۱٬۹۸۹٬۴۰۰ نفر مرد و ۱٬۹۰۲٬۲۵۲ نفر زن در قالب ۱٬۲۲۳٬۰۲۸ خانوار ساکن این استان بوده‌اند. جمعیت استان در مقایسه با سال ۱۳۹۰ نزدیک به ۴/۸۹ درصد افزایش یافته‌است. در سرشماری سال ۱۳۹۵ خورشیدی، تبریز با جمعیتی بالغ بر ۱٬۷۷۳٬۰۳۳ نفر، پرجمعیت‌ترین و چاراویماق با جمعیتی بالغ بر ۳۱٬۰۷۱ نفر، کم‌جمعیت‌ترین شهر استان آذربایجان شرقی بوده‌است. از جمله شهرهای پرجمعیت استان علاوه بر مرکز استان می‌توان به شهرهای مراغه، مرند، اهر، میانه و بناب اشاره کرد. تعداد آبادی‌های استان در سال ۹۰ دو هزار و ۷۳۱ آبادی و ۲۰ آبادی استان خالی از سکنه هستند. اقتصاد آذربایجان شرقی بر پایه منابع عمومی در سال ۱۴۰۱ نهمین استان در تأمین بودجه دولت ایران بوده‌است.این استان ۲٫۶ درصد از کل مالیات کشور را در سال ۱۳۹۸ پرداخت کردهو این در حالی است که این استان در همان سال ۳/۲ و در سال پس از آن ۳٫۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی کشور را تولید کرده‌است.همچنین این استان از دید درآمد سرانه در رده هجدهم کشوری قرار دارد. این استان در تولید ناخالص سرانه بدون نفت و گاز و معدن و برق در سال ۱۳۹۶ در رتبه ۱۴ کشور قرار گرفته بود. صنعت استان آذربایجان شرقی به جهت تمرکز صنایع بزرگ تولیدی در شهر تبریز، از قطب‌های مهم صنعتی در سطح ایران به‌شمار می‌رود. از دیگر شهرهای صنعتی استان می‌توان به شهرهای شبستر (رتبه دوم صنعت آذربایجان شرقی پس از تبریز)، بستان آباد (اوجان)، مرند، مراغه، میانه ،بناب و جلفا اشاره کرد. شهر اسکو در شهرستان اسکو استان آذربایجان شرقی مرکز اصلی تجمع کارگاه‌های چاپ باتیک یا چاپ کَلاقه‌ای و قطب اصلی این هنر-صنعت در کشور محسوب می‌شود. شهر اسکو به شهر ملی چاپ باتیک در ایران شناخته می‌شود. با ثبت جهانی نشان جغرافیایی تابلوفرش سردرود، در سازمان جهانی مالکیت فکری WIPO، این کالای هنری در کشورهای عضو معاهده لیسبون برای ثبت و حمایت در مورخه ۱۶ دی سال ۹۵ معرفی شد در این شهرنرخ بی‌کاری در حد صفر می‌باشد. شهر اهر به عنوان پایتخت ورنی ایران در سال ۹۵ برگزیده شد. در استان آذربایجان شرقی ۴۳۴۲ کارگاه تولیدی فعالیت می‌کنند که این تعداد شامل ۸۳۲ کارگاه صنعتی بوده که این استان از این لحاظ، ۵٫۹۹ درصد از کل کارگاه‌های صنعتی ایران را به خود اختصاص داده‌است. در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، ارزش مواد تولیدی کارگاه‌های مذکور ۳۳۶۱٫۸ میلیارد ریال و ارزش سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده در آن‌ها ۲۴۵۱٫۳ میلیارد ریال بوده‌است. صنایع مختلفی از قبیل صنایع شیمیایی، ماشین‌آلات و تجهیزات، محصولات کانی غیرفلزی، مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات، نساجی، پوشاک، چرم و کفش در شهر تبریز مشغول فعالیت هستند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به آجر آذربایجان، بافندگی لایکو، بلبرینگ‌سازی ایران، پالایشگاه تبریز، پتروشیمی تبریز، پشم تبریز، پیستون‌سازی ایران، تخت‌خواب فروزان، تخته فشاری و فورمیکاسازی، تراکتورسازی ایران، ترموپلاست، چرم‌سازی تبریز، کفش آقایی، حوله برق‌لامع، خانه‌سازی ایرداک، لیلاند دیزل، درمن دیزل، هاکسیران دیزل، ایدم، ریسندگی پشمینه تبریز، سیمان صوفیان، آذریت، شیر پاستوریزه، کبریت‌سازی توکلی، کبریت‌سازی ممتاز، گچ آذربایجان، ماشین‌سازی تبریز، پمپیران، موتوژن، موکت تبریز، نساجی تبریز، نوشابه‌سازی پپسی‌کولا، نوشابه‌سازی کوکاکولا و نیروگاه بزرگ حرارتی در تبریز فعالیت می‌کنند. گردشگری جاذبه‌های طبیعی فهرست جاذبه‌های طبیعی استان آذربایجان شرقی: جاذبه‌های تاریخی فهرست جاذبه‌های تاریخی استان آذربایجان شرقی: نتایج آمارگیری نیروی کار- ۱۴۰۱ سال ۱۴۰۱ جستارهای وابسته فهرست شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی فهرست شهرهای استان آذربایجان شرقی فهرست بخش‌های استان آذربایجان شرقی فهرست دهستان‌های استان آذربایجان شرقی فهرست رودخانه‌های استان آذربایجان شرقی فهرست کوه‌های استان آذربایجان شرقی منابع پیوند به بیرون درگاه ملی آمار آمار تفصیلی نفوس و خانوار نقاط جمعیتی استان آذربایجان شرقی از استانداری آذربایجان شرقی آذربایجان آذربایجان شرقی بنیان‌گذاری‌های ۱۳۱۶ در ایران مناطق تقسیم‌شده
1592
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D8%AA
تجارت
تجارت، بازرگانی یا دادوستد واگذاری مالکیت کالا و خدمات از کسی یا نهادی (فروشنده) به دیگری در برابرِ دریافت چیزی از خریدار است. روی‌هم‌رفته هرگونه کاری (که بتوان سنجید و اندازه‌گیری کرد) را که مردم در برابر کالا یا خدمتی، کالا یا خدمت یا بهای آن را واگذار نموده و هر دو به هنگام این کار راضی و خشنود باشند تجارت گفته می‌شود. تجارت دو بخش تجارت داخلی و تجارت خارجی را دربرمی گیرد. در روال امروزی به داد و ستد کالاها یا خدمات بازرگانی (تجارت) گفته می‌شود و برای بهتر داد و ستد کردن در زمان اندک نیاز به داده‌ها و آگاهی‌ها سرپرستی کردن آن برای رسیدن به هدف است. بازرگانی سازوکاری است که هستهٔ سرمایه‌داری را می‌سازد. تاریخ تجارت پیش از تاریخ بازرگانی (تجارت) با آغاز رفت و آمدهای مردمان در زمان پیشاتاریخ آغاز شده‌است. بازرگانی هسته زندگی مردم پیش از تاریخ است، که کالا و خدمات را از یکدیگر قبل از نوآوری مدرن و ایجاد ارز مبادله می‌کردند. پیتر واتسون پیشینه بازرگانی را از حدود ۱۵۰٫۰۰۰ سال پیش می‌داند. باور بر این است که نخستین کالای بازرگانی که در دوره پیش از تاریخ پیدا شده، یافته‌های باستان شناسان از دادوستد ابسیدین (شیشه آتشفشانی) از آناتولی به ایران و میانرودان و نیز سنگ آتشزنه در دوره پارینه‌سنگی است. ابسیدین نخستین کاربرد ابسیدین در خاور نزدیک در دوران پارینه سنگی زیرین و میانی است. بوسانکوات یکی از پژوهشگران است که تجارت سنگ را، در حفاری در سال ۱۹۰۱ یافته‌است. تجارت اولین بار در جنوب غرب آسیا آغاز شد. گمان می‌شود که از ابسیدین به عنوان یک ماده برای ظروف یا ابزار برش بکار گرفته می‌شد، هر چند از مواد دیگر به آسانی قابل تهیه تر بود، به‌جای آن، کاربران ابسیدین از ثروتمندان در نظر گرفته شده‌اند گروهی از قبیله که از آن برای وظایفشان بهره می‌بردند و به عنوان " مرد ثروتمند سنگ آتشزنه " نامیده می‌شدند. تجارت این ماده در اروپا در دوران نوسنگی در مدیترانه بود. در حدود ۱۲٬۰۰۰ سال قبل از میلاد شبکه‌ای از آناتولی به عنوان منبع اصلی برای بازرگانی با شرق دریای مدیترانه، ایران و مصر بود (با توجه به مطالعه زارین در سال ۱۹۹۰). گسترش بازرگانی مواد بکار رفته برای ساخت جواهرات در مصر از سال ۳۰۰۰ قبل از میلاد خرید و فروش می‌شد. پیشگام جاده ابریشم یا همان جاده یشم هزاران سال پیش از این در سبزدشتهای اوراسیا پر رفت وآمد و شناخته شده بود. در دورانهایی پس از آن، راه‌های دور بازرگانی دیگری نزدیک به سه هزار سال پیش از میلاد پدیدار شد، زمانی که سومری‌ها در بین‌النهرین با تمدن هاراپا از دره سند دادوستد می‌کردند. فنیقی‌ها، که بازرگانان دریا نام گذاشته شده‌اند، در سراسر دریای مدیترانه، و تا بریتانیا در شمال برای منابع قلع برای ساخت برنز سفر می‌کردند. برای این خواسته، آن‌ها بندرگاه‌های یونانی نشین بازرگانی به نام هسته بازرگانی را پایه‌گذاری کردند. شاهنشاهی هخامنشیان، در جایگاه نخستین فرمانروایی بزرگ دوران تاریخی، براستی شرق و غرب را به هم پیوند داد و جاده شاهی از خراسان بزرگ در شرق ایران به سارد در آناتولی شاهراهی بازرگانی بود که روند تاریخ را دگرگون کرده، الگویی برای فرمانروایان پس از خود در کار بازرگانی و فراهم کردن زیرساختهای آن و مایه آشنایی شرق و غرب گردید. از آغاز تمدن یونانی تا فروپاشی امپراتوری روم در سده پنجم میلادی، بازرگانی ادویه ارزشمند به اروپا از شرق دور، بازرگانی پر سودی از هند بود. امپراتوری روم نیز به گسترش و افزایش بازرگانی یاری نمود. آنان شبکه پایدار و امن حمل و نقل را به راه انداخته، کالاهای بازرگانی را بی واهمه از دزدی دریایی جابجا می‌کردند. فروپاشی امپراتوری روم و قرون وسطی، بستری ناپایدار برای اروپای غربی و فروپاشی شبکه‌های بازرگانی در جهان غرب را به ارمغان آورد. تجارت با این حال پیگیری شد و در میان پادشاهی آفریقا، شرق میانه، هند، چین و جنوب شرق آسیا شکوفایی یافت. بازرگانی برخی در غرب رخ داد. برای نمونه، رادانیست‌های قرون وسطی یا گروهی از بازرگانان یهودی که بین مسیحیان اروپا و مسلمانان خاور نزدیک داد و ستد می‌کردند. قرون وسطی در طول قرون وسطی، آسیای مرکزی، مرکز اقتصادی جهان بود. سغدیان شرق و غرب را در مسیر تجارت تحت سلطه داشتند که به عنوان جاده ابریشم پس از قرن ۴ تا قرن ۸ میلادی، با سویاب و تالاس در میان مراکز اصلی خود در شمال شناخته شده‌اند. آن‌ها بازرگانان کاروان اصلی آسیای مرکزی بودند. از قرن ۸ تا ۱۱، وایکینگ‌ها و وارانجیان‌ها در اسکاندیناوی سفرهای تجاری می‌کردند. وایکینگ‌ها به اروپای غربی سفر می‌کردند، در حالی که وارانجیان‌ها به روسیه می‌رفتند. هانسیتیک اتحاد تجاری شهرستان‌هایی است که انحصار تجارت را در بیشتر شمال اروپا و منطقه بالتیک، بین قرن ۱۳ و ۱۷ در اختیار داشتند. تاریخچه کشف واسکو دا گاما پیشگام تجارت ادویه اروپا بود در سال ۱۴۹۸ او بعد از سفر در اطراف دماغه امید نیک در نوک جنوبی قاره آفریقا به کالیکات رسید. پیش از این، جریان ادویه از هند به اروپا توسط قدرت‌های اسلامی، به ویژه مصر کنترل می‌شد. تجارت ادویه از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار بود و محرک تاریخچه کشف در اروپا بود. ادویه جات ترشی جات و برخی از کالاهای که با ارزش‌ترین بودند، از جهان شرق به اروپا منتقل می‌شدند و گاهی اوقات رقیب طلا می‌شدند در قرن شانزده، هفده استان مرکز تجارت آزاد، با هیچ کنترل ارز، و دفاع از حرکت آزاد کالا بود. تجارت در هند شرقی توسط پرتغال در قرن ۱۶، هلند در قرن ۱۷، و بریتانیا در قرن ۱۸ تحت سلطه بود. امپراتوری اسپانیا روابط تجاری به‌طور منظم در سراسر اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام را توسعه داده بود. آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶، با چاپ مقاله تحقیق در ماهیت و علل ثروت ملل، این سیاست موازنه بازرگانی کشور را مورد انتقاد قرار داد. و استدلال کرد که ملت‌ها می‌توانند از تخصص اقتصادی فقط به عنوان شرکت‌های زیادی بهره‌مند شوند. از آنجا که تقسیم کار به اندازه بازار محدود می‌شد، او گفت که کشورها با دسترسی به بازارهای بزرگتر قادر به تقسیم کار مؤثر تر و در نتیجه سازنده تر خواهند بود. اسمیت گفت: که او کنترل واردات و صادرات را در نظر گرفته که به تجارت ملت‌ها به عنوان یک کل به نفع صنایع خاص آسیب می‌رساند. در سال ۱۷۹۹، کمپانی هند شرق هلندی، که قبلاً بزرگ‌ترین شرکت جهان بود تا حدی به دلیل افزایش تجارت آزاد رقابتی، ورشکسته شد. تاریخچه خرد در سال ۱۸۱۷، دیوید ریکاردو، جیمز میل و رابرت تورنز نشان دادند که بهره‌مندی از تجارت آزاد صنعتی ضعیف و قوی، در نظریه مزیت نسبی معروف است. در اصول اقتصاد سیاسی و مالیات نظریه ریکاردو هنوز هم عجیب در نظر گرفته شده و در اقتصادهای پیشرفته کاربرد دارد. هنگامی که یک تولیدکننده کالا را تولید و آن را به یک کشور ناکارآمد می‌فرستد که قادر به تولید مؤثر تر آن نیست، به نفع هر دو کشور است. تعالی تجارت آزاد در درجه اول بر مزیت ملی در اواسط قرن ۱۹ است. که محاسبه شده بود که آیا هر کشور خاص برای باز کردن مرزهای خود به واردات از آن بهره‌مند می‌شود؟ جان استوارت میل، نشان داد که یک کشور با قدرت قیمت‌گذاری انحصاری در بازار بین‌المللی می‌تواند از نظر تجارت از طریق حفظ تعرفه‌ها و پاسخ به این روابط متقابل در سیاست تجاری ممکن است. ریکاردو و دیگران قبلاً پیشنهاد دادند. این به عنوان مدرک علیه دکترین جهانی تجارت آزاد ارائه شده‌است، که اعتقاد بر این بود که بیشتر مازاد اقتصادی تجارت به یک کشور، به جای سیاست‌های کاملاً رایگان تجارت است. این سناریو در عرض چند سال در صنعت توسعه یافته توسط ترویج این نظریه که دولت «وظیفه» حمایت از صنایع جوان را دارد، هر چند تنها برای یک زمان برای آن‌ها به منظور توسعه ظرفیت کامل بود. این سیاست در بسیاری از کشورها باعث به صنعتی کردن و از رقابت خارج کردن صادرکنندگان انگلیسی شد. میلتون فریدمن بعد ادامه داد: این اندیشه، نشان از آن دارد که شرایط چند تعرفه‌ای به نفع کشور میزبان است، اما هرگز برای جهان بزرگ نیست. قرن بیستم رکود بزرگ اقتصادی از سال ۱۹۲۹ تا اواخر ۱۹۳۰ وجود داشت. در طی این مدت، افت بزرگ در تجارت و سایر شاخص‌های اقتصادی دیده شد. عدم وجود تجارت آزاد توسط بسیاری به عنوان یک عامل اصلی رکود در نظر گرفته شد. فقط در طول جنگ جهانی دوم رکود اقتصادی در ایالات متحده به پایان رسید. همچنین در طول جنگ، در سال ۱۹۴۴، ۴۴ کشور توافقنامه برتون وودز را، برای جلوگیری از موانع تجاری ملی امضا کردند، برای جلوگیری از رکود. که راه اندازی قوانین و نهادها برای تنظیم اقتصاد سیاسی بین‌الملل بود: صندوق بین‌المللی پول و بانک بین‌المللی بازسازی و توسعه را ادامه دادند (که بعدها به بانک جهانی و بانک تسویه بین‌المللی تقسیم شده‌است). این سازمان‌ها در سال ۱۹۴۶ عملیاتی شدند پس از آنکه کشورها به اندازه کافی این توافقنامه را به تصویب رساندند. در سال ۱۹۴۷، ۲۳ کشور با توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت برای ترویج تجارت آزاد موافقت کردند. تجارت آزاد تجارت آزاد بیشتر، در اواخر قرن ۲۰ و اوایل ۲۰۰۰وجود داشت. اتحادیه اروپا در ۱۹۹۲ موانع تجارت داخلی در کالا و کار را برداشت. ۱ ژانویه، ۱۹۹۴ موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) تصویب شد. سال ۱۹۹۴ موافقتنامه GATT در مراکش سازمان تجارت جهانی را ایجاد کرد. در ۱ ژانویه ۱۹۹۵ سازمان تجارت جهانی برای تسهیل تجارت آزاد، توسط حکم متقابل مورد علاقه ملت‌ها و تجارت میان تمام امضاء کنندگان ایجاد شد. EC اتحادیه اروپا، که اتحادیه اقتصادی (EMU) در سال ۲۰۰۲ بود، از طریق معرفی یورو، و ایجاد این یک بازار واقعی بین ۱۳ کشور عضو، از تاریخ ۱ ژانویه، ۲۰۰۷ تشکیل شد. سال ۲۰۰۵، توافقنامه تجارت آزاد آمریکای مرکزی، شامل ایالات متحده و جمهوری دومینیکن به امضاء رسید. حمایت گرایی حمایت گرایی سیاست‌های محدودکننده و منع تجارت بین کشورها و در تضاد با سیاست‌های تجارت آزاد است. این سیاست اغلب به صورت تعرفه‌ها و سهمیهٔ محدودکننده انجام می‌شود. سیاست‌های حمایت گرایی به ویژه در ۱۹۳۰، بین رکود اقتصادی و شروع جنگ جهانی دوم رایج بود. دین آموزه‌های مسلمانان آن‌ها را تشویق به تجارت (و محکوم کردن ربا) می‌نماید. تجارت در جامعه مزایایی دارد ولی تجارت غلط و بدون رعایت مؤلفه‌های دینی غنی را غنی تر و فقیر را فقیر تر می‌سازد. چنانچه تقلب و غش در معامله یکی اسباب بطلان معامله مطرح شده‌است و رعایت انصاف به عنوان یکی از مؤلفه‌های دینی برای رعایت حال تمام خریداران مورد تأکید دین اسلام است. آموزه‌های یهودی مسیحی معامله گران را برای جلوگیری از افزایش تقلب تشویق می‌کند. توسعه پول اولین نمونه از پول، اشیاء با ارزش بود. این پول کالا نامیده می‌شد و شامل هر کالای به‌طور معمول در دسترس است که ارزش ذاتی دارد، نمونه‌های تاریخی آن عبارتند از: خوک، صدف‌های نادر، دندان نهنگ، و (اغلب) گاو. در قرون وسطی در بابل، نان به عنوان شکل اولیه پول مورد استفاده قرار گرفت. در مکزیک دانه‌های کاکائو پول بودند. نرخ ارز به عنوان پول استاندارد برای تسهیل مبادله گسترده‌تر کالاها و خدمات معرفی شده بود. این اولین مرحله از ارز است، که در آن فلزات با ارزش ذخیره شده، و نمادها به نمایندگی از کالاها مورد استفاده قرار گرفت، تشکیل اساس تجارت از ۱۵۰۰ سال پیش بود. نمونه‌هایی از سکه‌ها از اولین جوامع در مقیاس بزرگ، اگر چه در ابتدا این‌ها توده بی‌نام و نشان از فلزات گرانبها بودند. اسپارت باستان برای دلسرد کردن شهروندان خود از درگیر شدن در تجارت خارجی سکه از آهن ضرب کرد. روند کنونی دور دوحه دور دوحه مذاکرات سازمان تجارت جهانی با هدف کاهش موانع تجارت در سراسر جهان، با تمرکز بر تجارت عادلانه تر برای کشورهای در حال توسعه‌است. مذاکرات برای از بین بردن شکاف بین غنی کشورهای توسعه یافته، به نمایندگی از G20، و کشورهای عمده در حال توسعه صورت گرفته‌است. یارانه‌های کشاورزی مهم‌ترین مسئله‌است که بر اساس سخت‌ترین مذاکره‌ها توافق شده‌است. در مقابل، توافق زیادی در تسهیل تجارت و ظرفیت‌سازی وجود دارد. دور دوحه در دوحه، قطر، آغاز شد و مذاکرات پس از آن در: کانکون، مکزیک، ژنو، سوئیس و پاریس، فرانسه و هنگ کنگ ادامه یافت. چین از حدود ۱۹۷۸، دولت جمهوری خلق چین (PRC) آزمایش در اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد. در مقایسه با سبک قبلی اقتصاد برنامه‌ریزی متمرکز شوروی، اقدامات جدید به تدریج محدودیت‌های اعمال شده بر روی کشاورزی، توزیع کشاورزی و چند سال بعد، شرکت‌های شهری و کاری را دربرداشت. رویکرد بازار محور ناکارآمدی و تحریک سرمایه‌گذاری‌های خصوصی، به ویژه کشاورزان را کاهش می‌دهد، که منجر به افزایش بهره‌وری و خروجی می‌گردد. یکی از ویژگی‌ها استقرار چهار (بعد از پنج) در مناطق ویژه اقتصادی واقع در امتداد سواحل جنوب شرقی بود. اصلاحات نشان داد که موفقیت چشمگیری در افزایش خروجی، تنوع، کیفیت، قیمت و تقاضا است. در شرایط واقعی، اقتصاد در اندازه بین ۱۹۷۸ و ۱۹۸۶، دو برابر شد و دوباره در سال ۱۹۹۴ دو برابر شد، و دوباره در سال ۲۰۰۳انجام شد. به صورت واقعی سرانه، دو برابر از پایه ۱۹۷۸، در سال ۱۹۸۷، ۱۹۹۶ و ۲۰۰۶ صورت گرفت. سال ۲۰۰۸، اقتصاد ۱۶٫۷ برابر اندازه آن در سال ۱۹۷۸ بود، و ۱۲٫۱ برابر سطح قبلی سرانه بود. پیشرفت تجارت بین‌المللی حتی با سرعت بیشتری به‌طور متوسط هر ۴٫۵ سال، دو برابر شده‌است. مجموع تجارت دو طرفه در ژانویه سال ۱۹۹۸ که از سطح تجارت تمام سال ۱۹۷۸ و سه‌ماهه اول سال ۲۰۰۹، بیش از سطح تجارت تمام سال ۱۹۹۸ بود. در سال ۲۰۰۸، تجارت دو جانبه چین بالغ بر ۲٬۵۶ تریلیون دلار آمریکا است. در سال 1991 PRC به گروه انجمن همکاری‌های اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام، پیوست. در سال ۲۰۰۱، نیز به سازمان تجارت جهانی پیوست. تجارت جهانی بازرگانی بین المللی، دادوستد کالا و خدمات در سراسر مرزهای کشورها است. در بیشتر کشورها، نشان دهنده بخش بزرگی از تولید ناخالص داخلی است. با آنکه که بازرگانی جهانی در سراسر تاریخ (جاده یشم، جاده ابریشم، جاده کهربا) برپا بوده‌است، ارزش اقتصادی، اجتماعی، سیاسی آن در همین چند سده، بیشتر به دنبال انبوه‌ساز شدن، ترابری پیشرفته، جهانی شدن، شرکت‌های چند ملیتی، و صادرات افزایش یافته‌است. در واقع، شاید مایه پیشرفت روزافزون بازرگانی جهانی همین است که بیشتر منظور از اصطلاح «جهانی شدن» است. نشانه پیشرفت در بازرگانی را می‌توان در ناسازگاری میان کشورهایی مانند کره جنوبی، که راهبرد انبوه‌سازی صادرات گرا، و هند، که راهبرد بسته تری دارد در تاریخ دید (گرچه هند باز کردن اقتصاد خود را از سال ۲۰۰۵ آغاز کرده‌است). کره جنوبی بسیار بهتر از ترازهای اقتصادی هند در بیش از پنجاه سال گذشته کارکرد داشته‌است، اگرچه پیروزی آن نیز با پشتوانه نهادهای دولتی کارساز است. مصوبات بازرگانی تحریم، مرزبندی بازرگانی با یک کشور ویژه است که گاهی به آن برای کیفر آن کشور برای برخی از کارها به کار گرفته می‌شود. تحریم، یک گونه سختگیرانه از مرزبندی زورگویانه، و بستن راه بازرگانی یک کشور دیگر است. برای نمونه، آمریکا تحریم در برابر کوبا را برای بیش از ۴۰ سال دنبال کرده‌است. موانع بازرگانی اگر چه بیشتر جاها، مرزبندیهای بازرگانی در میان کشورها هست، بازرگانی جهانی با سهمیه و مرزبندیهای دولتی برنامه‌ریزی و با تعرفه مشمول مالیات است. تعرفه بیشتر بر واردات است، اما گاهی پیش می‌آید که کشورها دیگر کشورها را به پرداخت تعرفه یا یارانه‌های صادراتی را وادار کنند. همه اینها موانع تجاری نامیده می‌شوند. اگر دولت موانع (بازدارنده‌های) بازرگانی را کنار بگذارد، یکی از زمینه‌های بازرگانی آزاد هست. دولتی که راهبردهای پشتیبانی از فراورده‌های داخلی را پیاده می‌کند موانع بازرگانی را پدیدمی‌آورد. دسترسیِ برابر جنبش بازرگانیِ برابر، همچنین به نام جنبش برابری بازرگانی شناخته شده و به گسترش بهره‌گیری از نیروی کار، استانداردهای زیست‌محیطی و اجتماعی برای ساخت کالاها، به ویژه برای بازیگران اقتصادی از جهان سوم و جهانی دوم می‌پردازد، چنین باورهایی این گفتمان را آغاز کرد که آیا بازرگانی باید به نام حقوق بشر برنامه‌ریزی شود؛ واردات از بنگاهی که خودخواسته استانداردهای تجارت منصفانه را دنبال کرده یا دولت‌ها که آن‌ها را از راه آمیزه ای از کار و قانون تجارت به کار می‌بندند. راهبردهای بازرگانیِ برابر به گونه گسترده‌ای گوناگون است، مانند قدغن بودن یکسان کالاهای ساخته شده با بهره‌گیری از نیروی کار برده‌ها با کمترین دستمزد، مانند آن‌هایی که در ۱۹۸۰ قهوه فراوری می‌کردند. سازمان‌های غیردولتی نیز نقش بزرگی را در گسترش استانداردهای بازرگانیِ برابر با کارکردی همچون بازرسان خودگردان برای سازگاری با باید و نبایدهای وابسته به این دیدگاه بازی می‌کنند. تجارت الکترونیک این نوع از تجارت که به روش آنلاین است و به معنی داد و ستد الکترونیک است. در تجارت الکترونیک برترین و چالش‌برانگیزترین نکته ای که باید به آن نگاه شود، امنیت است که در این نوع از تجارت بسیار سرنوشت ساز است. تجارت خانه تجارت خانه یک لغت قدیمی است که برای اشاره به مکان‌هایی که در آن عمل تجارت صورت می‌گیرد استفاده می‌شود. دکان‌ها و مغازه‌ها به مانند مغازه‌های بازار بزرگ تهران صورت‌های قدیمی تر و مقیاس کوچک تجرات خانه‌ها و هلدینگها نمونه‌های بزرگ مقیاس این تجارت‌خانه‌ها اند. به‌طور مثال می‌توان از شرکت‌های رفاه، افق کوروش، صبا تأمین، کانی اپال و اتکا نام برد. منابع (Covers sea-trading over the whole world from ancient times.) اقتصاد بازرگانی بین‌المللی راه‌های بازرگانی واژگان اقتصادی __بی‌فهرست__ __بی‌بخش__ __بی‌نمایه__ __بی‌پیوندبخش__
1593
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%88%DA%A9%D8%A7%D8%B1
سازوکار
سازوکار یا مِکانیسم دستگاهی برای تبدیل نیروهای ورودی به نیروهای خروجی مورد نظر است. همچنین مکانیسم، روالی است که برای انجام هدفی بر پا می‌شود. این روال با پاره‌های تشکیل‌دهنده‌اش را معمولاً به گونه‌ای جای‌گذاری می‌کنند که مجموعهٔ پدید آمده، کمابیش خودبه‌خود و تکراری کار مورد نظر را انجام دهد. مکانیسم به زبان ساده به مجموعه ای از اجزا گفته شود که حرکت را تبدیل یا منتقل کنند، یا باعث حرکت یک جسم شوند. روش‌ها مکانیزم‌ها به‌طور کلی از یکی از روش‌های زیر کمک می‌گیرند: حرکت قطعات: چرخ‌دنده، تسمه، زنجیر، بادامک، پیرو و بازو … سیستم اصطکاکی: ترمز و کلاچ ... ساختار اجزا: قاب، بست، بیرینگ، فنر و کاسه‌نمد ... المان‌های مخصوص: پین، خار و هزار خار … جستارهای وابسته دنباله چرخ‌دنده رابط مکانیکی کار مجازی پانویس منابع سازوکارها سینماتیک
1594
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%84
روال
روال به زنجیره‌ای از کنش‌ها، وظایف، گامها، محاسبات، تصمیم‌ها و دیگر فرایندها گفته می‌شود که پس از انجام در ترتیب و چیدمان مشخص، نتیجه، فراورده یا دستاورد مشخصی را فراهم می‌کند. هر بار که یک روال را دنبال می‌کنیم، اگر شرایط دروندادی همان باشد بایستی هر بار همان نتیجه بارهای پیش بدست آید. به روال‌هایی که در جایی نوشته یا ثبت می‌شوند کاردستور (دستورالعمل) یا راهنمای کار نیز گفته می‌شود. برای نمونه برای پختن یک کیک می‌توان یک روال در نظر گرفت با گامهای زیر: باز کردن جعبه خمیر آماده. در هم آمیختن خمیر. از پیش گرم کردن فر. درون تاون گذاردن کیک. بیرون آوردن کیک پس از پخت. تعریف روال در واژگان پزشکی در علم پزشکی به آن عمل (انگلیسی: procedure) می‌گویند که انواع مختلفی دارد مثل عمل جراحی (انگلیسی: surgery procedure). جستارهای وابسته زیرروال ارتباطات فنی برنامه‌نویسی فناوری
1595
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%20%D8%A2%D8%B4%D9%BE%D8%B2%DB%8C
فر آشپزی
فر آشپزی (در پارسی باستان: فِرن) یا تاوَن گونه‌ای کوره یا اجاق دربسته برای گرمایش، پخت‌وپز یا خشک کردن است. کاربرد اصلی آن در آشپزخانه‌ها و کوزه‌گری است. فر گازی و فر برقی دو نوع مدرن فر می‌باشند. تاونی که برای حرارت دادن یا در کارهای صنعتی از آن‌ها استفاده می‌شود کوره یا تاون صنعتی نامیده می‌شوند. تاون معمولی یکی از لوازم آشپزی است؛ که معمولاً برای پختن، داغ کردن، کبابی کردن، سرخ کردن یا گرم کردن خوراک و غذا بکار می‌رود. از تاون معمولاً برای درست کردن گوشت، نان‌های پخته، کیک یا دسرها بهره می‌گیرند. امروزه فرهای كانوكشن كه حرارت را با توجه به فنهای كه داخل فر تعبيه شده است به سمت غذا هدايت كرده و در زمان و دماي كمتری عمل پخت را انجام مي‌دهد. ریشه‌شناسی واژه «تاون» از ترکیب تاو (تاب) و -َن (پسوند اسم ابزارساز) ساخته شده است و از برابرنهاده‌های فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. واژگان کهن سوزن، روزن، نهنبن، پرویزن، میهن و واژه نوساخته پوشن نیز به همین روش ساخته شده‌اند. نگارخانه جستارهای وابسته تنور دیگ فر گازی فر برقی برشته کن (تستر) برشتار (تسترآون) اجاق مایکروویو چراغک (وارمر) کباب پز زودپز آرام پز پلوپز منابع Wikipedia contributors، "Oven،" Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Oven&oldid=207744649 ابزارهای پخت‌وپز شومینه
1596
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D9%88%D9%88%DB%8C%D9%88
دستگاه مایکروویو
اجاق میکروویو یا مایکروویو یا تندپز، گونه‌ای اجاق است که از راه تابش الکترومغناطیسی ریزموج، و به جنبش درآوردن مولکول‌های آب و دیگر مولکولهای قطبیده، غذا را گرم کرده، سبب می‌شود که غذا در زمان کوتاهی بپزد. طرز کار دستگاه فرکانس امواج مایکروویو از امواج مرئی کمتر است، پس انرژی کمتری دارند. دلیل گرم‌شدن مواد غذایی با امواج مایکروویو این است که مولکول‌های مواد هم مانند بقیه اجسام، فرکانس طبیعی (فرکانس رزونانس) دارند. فرکانس طبیعی آن‌ها، فرکانس ارتعاشات نامنظم (کاتوره‌ای) آن‌هاست. هنگامی که فرکانس امواج در محدوده فرکانس طبیعی مولکول باشد، می‌توانند دامنه جنبش مولکول‌های قطبی را نیز بیشتر کنند و به شدت نوسان مولکول‌ها اضافه کنند. این نوسان‌های کوچک، می‌توانند تبدیل به نوسان‌های بزرگ‌تر شوند. در جدول زیر، فرکانس طبیعی چند مولکول دو اتمی آمده‌است. این فرکانس‌ها همگی در محدوده امواج فروسرخ‌اند. امواج الکترومغناطیس، در واقع از یک جفت موج الکتریکی و مغناطیسی عمود برهم تشکیل شده‌اند. مولکول آب یک مولکول قطبی است. دلیل قطبی بودنش این است که اتم اکسیژن الکترونگاتیوی بیشتری دارد. یعنی الکترون‌ها را بیشتر جذب می‌کند و برای همین، هر مولکول آب، یک قطب مثبت و یک قطب منفی دارد. وقتی یک مولکول قطبی در یک میدان الکتریکی قرار می‌گیرد، تمایل دارد که در جهت میدان سمت‌گیری کند. حالا اگر این میدان به صورت موج باشد، دائماً جهت مولکول عوض می‌شود. فرکانس امواج اجاق مایکروویو، ۲٫۴۵ گیگاهرتز (۲٫۴۵×۱۰۹ Hz) است. این فرکانس به فرکانس طبیعی مولکول‌های آب نزدیک است. در نتیجه مولکول‌های آب در اجاق، دائماً در حال تغییر جهت‌اند. این تغییر جهت باعث شکسته شدن پیوند بین مولکول‌ها می‌شود. دست آخر انرژی موج، به انرژی گرمایی تبدیل می‌شود و بنابراین، آب موجود در غذا گرم، و در نتیجه غذا گرم می‌شود. فلزات این امواج را بازمی‌تابانند؛ بنابراین درون اجاق مایکروویو، امواج دائماً در حال رفت و برگشت هستند و غذا را درون آن گرم می‌کنند. برای همین، غذاهای آبکی بیشتر گرم می‌شوند ولی ظروف پلاستیکی و شیشه‌ای اصلاً گرم نمی‌شوند (مگر اینکه بر اثر رسانایی گرمایی، از راه غذا گرم شوند). امواج مایکروویو را وسیله‌ای به نام مگنترون تولید می‌کند. برای اینکه این امواج به همه جای غذا برسند، ظرف غذا معمولاً بر روی یک پای چرخان می‌چرخد. در مدل‌های قدیمی تر هم از یک پروانه فلزی برای پخش کردن امواج استفاده می‌شد. بدون چرخاندن غذا یا پخش کردن امواج، همه جای غذا گرم نمی‌شود. امواج درون اجاق مایکروویو، امواج ایستا (standing wave) هستند. چون طول موج این امواج حدود ۱۲٫۲۵ سانتی‌متر است، هر ۶٫۱۲۵ سانتی‌متر، دامنهٔ امواج تقریباً برابر صفر است (گره‌های موج ایستا). پس مولکول‌های مواد غذایی در این نقاط تحت تأثیر امواج قرار نگرفته، گرم نمی‌شوند. با قرار دادن لایه یکنواختی از پنیر کف اجاق، بدون میز چرخان، می‌توان این نقاط را دید. در واقع نقاطی که پنیر ذوب نشده، این نقاط هستند. مزایای استفاده از اجاق مایکروویو اجاق مایکروویو برای یخ‌زدایی مواد غذایی یخ‌زده مثل انواع گوشت و سبزیجات مطلوب است که در عرض چند دقیقه انجام می‌شود. برتری دیگر پخت با اجاق مایکروویو حفظ عطر طبیعی غذاست که باعث می‌شود نمک یا شکر بیش از مقدار لازم به غذا افزوده نشود. اجاق مایکروویو غذا را با رطوبت خودش می‌پزد بنابراین لازم نیست چربی اضافی یعنی کره یا روغن به آن افزوده شود. اجاق مایکروویو غذا را در زمان کوتاه بدون افزودن آب یا چربی می‌پزد؛ از طرفی همه انرژی در اجاق مایکروویو صرف پخت‌وپز می‌شود و برای گرم کردن ظرف یا طبقات فر هدر نمی‌رود بنابراین اجاق مایکروویو وسیله‌ای سازگار با مصرف بهینه انرژی است. معایب استفاده از اجاق مایکروویو زمان پخت غذا در اجاق مایکروویو کوتاه است و میکروب‌هایی که احتمالاً در غذا وجود دارند از بین نمی‌روند. همچنین این دستگاه نیاز به نگهداری و تمیز شدن مداوم دارد زیرا مواد غذایی که درون اجاق مایکروویو برای گرم شدن قرار می‌گیرد بر اثر حرارت، روغن یا آب موجود در آن‌ها به دیواره‌های دستگاه می‌چسبد لذا بهتر است هر چند وقت یک‌بار با یک پارچه نم‌دار داخل آن تمیز شود. مخترع پرسی لی بارون اسپنسر مخترع اجاق مایکروویو بود که ۹ ژوئیه سال ۱۸۹۴ در شهر هولند ایالت مِین آمریکا زاده شد و در ۸ سپتامبر ۱۹۷۰ در ۷۶ سالگی درگذشت. باورهای اشتباه اجاق مایکروویو غذا را کاملاً از درون نمی‌پزد. امواج مایکروویو تنها تا عمق کمی درون غذا نفوذ می‌کنند و حرارت چندانی در عمق بیش از سطح غذا در آن ایجاد نمی‌شود. برای مثال، عمق نفوذ امواج (Penetration depth) در گوشت حدود ۱سانتی‌متر در بسامدهای رایج این دستگاه‌ها است. تولید جرقه با انگور توسط امواج مایکروویو محققان در کانادا دریافتند که انگور به عنوان تشدید کننده تابش مایکروویو عمل می‌کند. یعنی انگورها این انرژی را به دام می‌اندازند، سپس انرژی در یک لحظه متلاشی می‌شود. با تصویربرداری از گرما، تیم نشان داد که انرژی به دام افتاده یک نقطه داغ در مرکز انگور را تشکیل می‌دهد. اما اگر دو انگور در کنار یکدیگر بنشینند، آن نقطه داغ در جایی که انگور لمس می‌شود شکل می‌گیرد. نمک‌های موجود در پوست انگور اکنون به صورت الکتریکی یا یونیزه شده می‌شوند. با آزاد شدن یون‌های نمکی، شعله‌ور پلاسما ایجاد می‌شود. جستارهای وابسته اختراع‌ها در ایالات متحده (۱۸۹۰–۱۹۴۵) وسایل آشپزی فر یا مایکروویو؟ کدام بهتر است؟ منابع ابزارهای پخت‌وپز اختراع‌های آمریکایی اختراع‌های سده ۲۰ (میلادی) تأثیرات تابش فناوری مایکروویو معرفی‌شده‌های ۱۹۴۵ (میلادی) ویکی‌سازی رباتیک وسایل خانگی
1597
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87
نگهداری از خانه
نگهداری از خانه، دربرگیرندهٔ کارهایی مانندِ آشپزی، شست‌وشو، نگهداری از کودکان، باغبانی و همچنین خرید می‌باشد. این کارها می‌توانند به‌دستِ سرپرستانِ خانواده، فرزند یا کارگر خانگی انجام شوند. تاریخچه قبل از شهرنشینی، کار در خانه سخت‌تر از امروز بود. ورود آب لوله کشی گرم و سرد به درون خانه‌ها بسیاری از اموری را که مستلزم صرف وقت زیاد بود حذف‌کرد؛ پیش از آن آب نیز می‌بایست به خانه حمل شده و هرگاه آب گرم مورد نیاز بود در آن‌جا گرم شود. کابل‌کشی و لوله‌کشی برق و گاز، بخاری‌های زغالی و چوبی را منسوخ کرد، و کارهایی مانند خرد کردن منظم چوب، حمل زغال‌سنگ و تمیز کردن دایمی بخاری؛ از بین رفتند. وسایلی که باعث صرفه‌جویی در کار می‌شوند مانند جاروبرقی، وسایل شست‌وشو و وسایل آشپزی کار سخت را کاهش‌دادند. پس از انقلاب صنعتی، بعد خانواده کاهش یافت و زمان کم‌تری صرف مراقبت از کودکان می‌شد. با وجود این آمارها نشان می‌دهند که مقدار زمان متوسطی که زنان در بریتانیا صرف امور خانگی می‌کنند؛ به شدت افزایش یافته‌است. آمارهای مشابه نشان می‌دهد که وسایل خانگی برخی از کارهای سنگین‌تر را حذف کرده‌اند، اما به جای آن‌ها مسایل جدیدی به وجود آمده‌اند. زمانی که صرف نگه‌داری از کودکان، خرید برای رفع نیازمندی‌های خانه و تهیه غذا می‌شود؛ افزایش قابل توجهی یافته‌اند. در اروپا، زنان متأهل بسیاری در بیرون از خانه شاغل هستند که معمولاً کمتر از دیگر زنان کار خانگی انجام می‌دهند. کار خانگی اهمیت زیادی برای اقتصاد جامعه دارد و کار خانه بین ۲۵ تا ۴۰ درصد ثروت ایجاد شده در کشورهای صنعتی را دربرمی‌گیرد. کار خانگی با ارائه خدمات رایگان که بسیاری از جمعیت شاغل به آن‌ها وابسته‌است، بقیه اقتصاد را تقویت می‌کند. بر اساس آمارهای سال ۲۰۰۰ میلادی؛ ۳۷٪ زنان ایالات متحده آمریکا، ۳/۴۶ درصد زنان کانادا و ۶۳درصد زنان ایران خانه‌دار هستند. نگرش جامعه‌شناسان از دیدگاه جامعه‌شناسی، خانه‌داری از نمودهای تقسیم کار جنسیتی (تقسیم کار بر اساس جنسیت) است. در تقسیم کار جنسیتی از زنان و مردان انتظار می‌رود فقط به دسته خاصی از کارها که از قبل تعیین شده‌است و به اختیار خود شخدیدگاه جامعه‌شناسی، خانه‌داری از نمودهای تقسیم کار جنسیتی (تقسیم کار بر اساس جنسیت) است. در تقسیم کار جنسیتی از زنان و مردان انتظار می‌رود فقط به دسته خاصی از کارها که از قبل تعیین شده‌است و به اختیار خود شخص نیست بپردازند. در این تقسیم‌بندی، زنان مسئول کارهای خانه و خانه‌داری، و بزرگ کردن بچه‌ها شمرده می‌شوند که کار بدون درآمد است. در نتیجه از نظر مالی وابسته به مردان می‌شوند و دسترسی به پولی که از آنِ خود بدانند نخواهند داشت.[۱] بتی فریدان در کتاب پژوهشی مشهور خود، راز و رمز زنانه، به «مشکلی که نامی ندارد»، افسردگی پنهان زنانی که خانه‌دار و بدون شغل خارج از خانه هستند پرداخته‌است. آن اکلی نیز در کتاب‌های مهم خود زنِ خانه‌دار و جامعه‌شناسی خانه‌داری، برای بار اول خانه‌داری را به عنوان مسئله‌ای مهم و به عنوان «کار» مطرح کرد. به‌طور مداوم جامعه‌شناسان بیشتری به این موضوع پرداختند. آنتونی گیدنز کارخانگی را «کار بی‌مزدی که بدون پرداخت مستقیم و خارج از حوزه یک شغل خاص انجام می‌گیرد» تعریف می‌کند. به گفته فاکس هاردینگ «در خارج از بازار بخش اعظم کارهای مراقبتی و وظایف خانگی به عهده زنان است. به کوتاهی آنکه: الگوی غالب، شامل یک «نان آور» است و به زنان نقش‌های تدبیر منزل و پرورش کودکان محول می‌شود که فرض بر این است که با طبیعت آن‌ها تناسب دارد؛ بنابراین فعالیت‌های آن‌ها در مراکز کاری محدوداست. موضوعی که تمایزگذاری بین مردان کارگر و زنان مراقبت‌کننده را منعکس می‌کند.» دلفی دربارهٔ کار خانه‌داری نوشته‌است «کارگر نیروی کار خود را میفروشد در حالی که زن متأهل نیروی کارش را به رایگان واگذار میکند. حق انحصاری و نپرداختن مزد با هم ارتباط نزدیک دارند عرصه کار خانگی در چهار چوب رابطه شخصی و عام (ازدواج) در اصل نوعی بردگی است.» گرایش‌های گوناگون فمینیسم دیدگاه‌های گوناگونی به خانه‌داری دارند. مثلاً فمینیسم رادیکال آن را «کاری در خدمت مردان و در راستای حفظ منافع مردان» دانسته، فمینیسم مارکسیستی خانه‌داری را کاری رایگان در خدمت منافع سرمایه‌داری و بازتولید نیروی کار می‌داند، و فمینیسم سوسیالیستی آن را «کاری که هم مردان و هم سرمایه‌داری از آن منتفع می‌شوند» می‌داند. اما همه این گرایش‌ها خانه‌داری را کاری واقعی می‌دانند. خانه‌داری در ایران خانه‌داری در ایران، به‌طور سنتی از وظایف زنان بوده‌است و در زبان فارسی برای زنی که در کار و پیشه خانه‌داری مهارت دارد واژه کدبانو به کار برده می‌شود. در تحقیقی که دربارهٔ کارهای خانه‌داری در تهران سال ۱۳۸۶ انجام شد، مواردی شامل: نظافت روزانه منزل، نظافت کلی منزل، ظرفشویی، آشپزی، رسیدگی به درس بچه‌ها، گردش و تفریح بردن بچه‌ها، مراقبت از فرزندان هنگام بیماری، توجه به شستن و مرتب کردن لباس بچه‌ها، خریدهای روزانه، تعمیرات جزئی (تعویض لامپ، سرویس کولر و تعمیر سشوار)، پذیرایی از مهمانان، جمع کردن میز غذا یا سفره، و شستن سرویس‌های بهداشتی بررسی شده و نتیجه نشان می‌داد زنان بار اصلی کارهای خانه را بر دوش دارند. در سال ۱۳۸۶ مجلس جمهوری اسلامی ایران خواستار محاسبه ارزش اقتصادی فعالیت‌های خانگی زنان شد. بر اساس این مصوبه، ارزش کار خانگی زنان می‌بایست در تولید ناخالص داخلی محاسبه گردد. مجلس شورای اسلامی همچنین برای حمایت کردن از کار خانگی پیشنهاد کرد که زنان خانه‌دار تحت پوشش بیمه قرار بگیرند. نظرسنجی‌های دانشگاه شهید بهشتی، نشان داد که زنان خانه‌دار بهترین وسایل آگاه‌سازی جامعه از ارزش کار خانگی را تلویزیون، روزنامه‌ها و رادیو دانسته‌اند. نگرش اسلام به اداره امور خانه مراد از کار درون منزل عمدتاً سه امر «همسرداری»، «فرزندداری» و «خانه‌داری» است. از لحاظ شرع اسلام نمی‌توان زنان را به فعالیت‌های درون خانه مجبور نمود و این امر از وظایف آنان نیست. بلکه حتی تهیهٔ غذا، رعایت نوع غذا، از نظر فقهی در زمرهٔ وظایف مردان است. برای نمونه روح‌الله خمینی می‌نویسد: «اگر غذایی با مزاج زن متناسب باشد یا زن به خوردن آن عادت داشته باشد، به گونه‌ای که ترک آن موجب ضرر او گردد بر مرد واجب است آن غذا را برای زن تهیه نماید» وی همچنین در بارهٔ اینکه آیا زن می‌تواند مثلاً غذا نپزد یا خانه را مرتب نکند و آیا مرد می‌تواند او را به این امور مجبور نماید پاسخ داده‌است: «مرد حق ندارد زن خود را مجبور به کار خانه کند» جستارهای وابسته خانه‌داری خانه‌دار مرد خانه‌دار پانویس منابع معصومی سید مسعود، احکام روابط زن و شوهر و مسائل اجتماعی آنان صص۵–۶۴ contributors، «Homemaker،» Wikipedia، The Free EncyclopediaWikiped* Wikipedia contributors، «Household management،» Wikipedia، The Free Encyclopedia* ازدواج اقتصاد اقتصاد خانه پیشه‌های خدمات و نگهداری شخصی جامعه‌شناسی خانواده کار تمیزکردن پیشه‌ها فرزندپروری پیشه‌های غیر رسمی
1598
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D8%B9%D9%84%D9%85
تاریخ علم
تاریخ علم رشته و شاخه‌ای از تاریخ است که به بررسی چند و چون تغییر درک انسان از دانش و علم و فناوری در درازای هزاره‌ها می‌پردازد؛ و اینکه چگونه این درک، دستیابی به پیشرفت علمی نوین را برای ما ممکن ساخته‌است. از جمله زمینه‌های پژوهش در این رشته می‌توان به تأثیرات فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی بر علم و دانش و فناوری اشاره‌کرد. نوآوری‌های دانش و فناوری در بسیاری از نقاط جهان پیشینه دارند و هند، ایران، یونان، چین و مصر در این زمینه سهم بسزایی دارند. تاریخ علم دانشی است در راستای بررسی و بیان چگونگی وقایع علمی و نیز، تبیین چرایی وقوع آن‌ها. در اینکه علم و دانش بعلت عجین بودن با نطق بشری عمری تقریباً به اندازه نوع بشر دارد شکی نیست. خاستگاه علم بشر مطابق با حضور او در هر نقطهٔ کره زمین بوده‌است. اما آنچه می‌توانیم به آن استناد کنیم مکتوباتی است که تاریخ ثبت بسیاری از وقایع علمی را از سده‌های ۶ قبل از میلاد مسیح در مناطق مصر و بابل و در میان فنیقی‌ها گزارش می‌نماید. ما به منظور نظم دهی به مطالعات تاریخی، بررسی خود را به پنج دوره اساسی پیشرفت علمی تقسیم می‌نماییم. این دوره‌ها خود به دوره‌های دیگری منقسم می‌شوند که عبارت‌اند از: ۱) دوره یونیانیان - اسکندرانی ۲) دوره میانه ۳)دوره انقلاب علمی در سده ۱۷ ۴)دوره مادیگرایی در سده ۱۹ ۵) دوره نوین ده نظریه انقلابی در تاریخ علم ۱۰. نظریه اطلاعات: کلود شانن ۱۹۴۸ ۹. نظریه بازی‌ها: جان فون نویمان و اسکار مورگنشترن ۱۹۴۴ ۸. نظریه اکسیژنی احتراق: آنتوان لاوازیه ۱۷۷۰ ۷. نظریه تکتونیک صفحه‌ای: آلفرد وگنر ۱۹۱۲؛ توزو ویلسون ۱۹۶۰ ۶. نظریه مکانیک آماری: جیمز کلرک ماکسول، لودویگ بولتزمان، ویلارد گیبس، اواخر قرن ۱۹ ۵. نظریه نسبیت خاص: اینشتین ۱۹۰۵ ۴. نظریه نسبیت عام: اینشتین ۱۹۱۵ ۳. نظریه کوانتومی: ماکس پلانک، نیلز بوهر، ورنر هایزنبرگ، اروین شرودینگر، ماکس بورن، آلبرت اینشتین، پل دیراک، ولفگانگ پائولی ۱۹۰۰–۱۹۲۶ ۲. نظریه فرگشت با گزینش طبیعی: چارلز داروین ۱۸۵۹ ۱. نظریه خورشید مرکزی: کوپرنیک ۱۵۴۳ جستارهای وابسته نظام نوآوری فناورانه دانش علم فلسفه فلسفهٔ علم تاریخ فناوری پانویس تاریخ علم مطالعات علم
1599
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA
دولت
دولت در علم سیاست، دستگاهی سیاسی اجباری با حکومتی متمرکز است که انحصار استفادهٔ درست از اجبار و زور درون یک قلمرو جغرافیایی معین را حفظ می‌کند. مفهوم دولت در معانی دیگری نیز به کار برده می‌شود. بسیاری از نویسندگان مفاهیم «دولت» و «حکومت» را به یک معنا به کار می‌برند و در زبان عامیانه و رسانه‌ها دولت معمولاً به معنی قوه مجریه یا هیئت وزیران است که این کاربرد از واژه دولت تنها به بخشی از حکومت اشاره دارد. گاهی نیز دولت به بخشی از حکومت اشاره دارد که شامل نهادهای مذهبی و نهادهای مدنی نمی‌شود؛ مثلاً کاربرد واژه دولت در اصطلاح سازمان‌های غیردولتی به این مفهوم از دولت اشاره دارد. دولت‌ها ممکن است دارای قدرت سیاسی و حاکمیت کامل باشند که در این صورت کشور مستقل نامیده می‌شوند؛ ولی گاهی ایالت‌هایی که در یک جمهوری فدرال گرد هم آمده‌اند، مثلاً در ایالات متحده آمریکا، نیز دولت نامیده می‌شوند. بعضی از دولت‌ها هم تابع و دست‌نشاندهٔ حکومتی دیگر هستند؛ مثل فرانسه ویشی که تابع آلمان نازی بود اما خود را دولت می‌خواند. انواع دولت: الف) دولت مرکزی: تنها شخصی است که در خزانه حساب شخصی دارد و عموماً جهت ساخت و گسترش و ترمیم پایهٔ پولی کشور از آن استفاده می‌کند؛ مثلاً الماس خریداری کرده و در خزانه به امانت می‌گذارد. ب) دولت کاراکترال: مرجع برگزاری آزمون استخدامی ادارات و موسسات دولتی به‌شمار می‌آید و با دقّت زیادی مسئول محتوای پولی اداری است. نکته:محتوای پولی اداری، مرز یک کشور و کشور دیگر از لحاظ اداری است. ج) دولت فدرال:مسئول آمایش یک سرزمین را دولت فدرال گویند. تبصره:قضّات فدرال را هم تأیید صلاحیت می‌کند. د) دولت رادیکال:متولّی امور اجرائی اداری کشور است و دولت لیبرال از او مجوّز می‌گیرد. ه) دولت لیبرال:مسئولیّت‌های ویژه را برعهده دارد و سازمان فدرال یک کشور اداره می‌کند. دولت ملّی:امور سازمانی از جمله سازمان‌های قضائی را سامان‌دهی می‌کند. یادآوری: سازمان‌های فدرال را برعهده نمی‌گیرد. مشکلات تعریف هیچ اجماعی دانشگاهی بر روی یک تعریف فراگیر و درخور از دولت وجود ندارد. واژه دولت اشاره دارد به دسته‌ای از نظریه‌های متفاوت ولی مرتبط دربارهٔ پدیده سیاست که اغلب با یکدیگر هم پوشی‌هایی دارند. ارائه تعریف از این واژه می‌تواند بخشی از درگیری‌های ایدئولوژیک در نظر گرفته شود، چرا که تعریف‌های گوناگون به نظریه‌های متعددی منجر می‌شود که پایه و اساس دولت اند و در نتیجه راهکارهای مختلف سیاسی را معتبر خواهند شمرد. رایج‌ترین تعریف از دولت از ماکس وبر است، که توضیح می‌دهد دولت یک سازمان سیاسی اجباری و دارای دولتی مرکزی است و سعی در برقراری انحصار قدرت قانون‌گذاری برای خود در داخل یک قلمرو مشخص دارد. دسته‌بندی‌های عمومی از نهادهای دولت شامل دیوان سالاران اداری، نظام حقوقی و سازمان‌های نظامی یا مذهبی است. بر طبق واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد، دولت الف. یک اجتماعی سازمان یافته سیاسی است که دارای یک دولت، یک رفاه عمومی و یک ملت است. چنین اجتماعی می‌تواند دربردارنده بخش‌های مختلف یک جمهوری فدرال باشد، به ویژه در ایالات متحده آمریکا. انواع دولت دولت‌ها ممکن است به عنوان مقتدر دسته‌بندی شوند و این دسته آن دولت‌هایی اند که به دولت دیگری وابسته نبوده و موضع اعمال حاکمیت آن نیستند. دیگر دولت‌هایی نیز هستند که ممکن است زیر سیطره یک قدرت بیگانه قرار گرفته باشند. بسیاری از دولت‌ها، دولت‌های فدرال اند که در اتحادیه فدرال مشارکت می‌جویند. یک دولت فدرالی قلمرویی است که تحت قانون اساسی شکل گرفته و با اجتماعات متعدد یک فدراسیون را تشکیل می‌دهد. چنین دولت‌هایی از دولت‌های دارای اقتدار متمایزند چرا که در این حالت این دولت‌ها، بخشی از قدرت خود در حاکمیت را به دولت فدرال منتقل کرده‌اند. دولت و حکومت مفهوم حکومت می‌تواند متمایز از مفهوم دولت باشد. حکومت گروهی مشخص از مردم، دیوان سالاران اداری، است که وظیفه اداره کردن کارهای دولت‌ها را در دوره‌ای که به آن‌ها اختصاص دارد بر عهده دارند. با این اوصاف می‌توان گفت که حکومت‌ها ابزاری اند که قدرت دولت از طریق آن‌ها به کار بسته می‌شود. دولت‌ها را حکومت‌های مختلفی که از پی هم می‌آیند، اداره می‌کنند. هر حکومتی که از پی حکومت دیگر می‌آید از بدنه‌ای از افراد متخصص تشکیل شده که انحصار تصمیم‌گیری‌های سیاسی را در دست دارند و به دست سازمان‌های حکومتی از دیگر اعضای جامعه جدا شده‌اند. کارکرد آنها اجرایی کردن قوانین موجود، تصویب قوانین جدید و داوری اختلاف‌ها به صورت انحصاری است. در بعضی از جوامع، این گروه از مردم به صورت دائمی بر سر کار می‌آیند یا از طبقه پادشاهی بوده و از طریق وراثتی زمام امور را در دست می‌گیرند. در دیگر جوامع، برای نمونه دموکراسی‌ها، نقش‌های سیاسی بر جای خود باقی می‌مانند ولی اشخاص متفاوت در زمان‌های مختلف تصدی آن‌ها را بر عهده خواهند داشت. دولت و دولت-ملت دولت هم چنین می‌تواند از مفهومی به نام ملت نیز متمایز باشد که به یک منطقه گسترده جغرافیایی اشاره دارد و مردمی که در آن محدوده به زندگی و کار مشغول اند و هویتی مشخص از در کنار هم بودن و با هم زندگی کردن دارند. دولت و جامعه مدنی در اندیشه‌های کلاسیک، دولت هم با جامعه سیاسی و هم جامعه مدنی معرفی شده‌است. چرا که در آن دوره، جامعه مدنی را هم جزئی از اجتماعات سیاسی در نظر می‌گرفتند، در حالی که در اندیشه‌های مدرن میان دولت-ملت به عنوان یک جامعه سیاسی و جامعه مدنی به عنوان نوعی از جامعه اقتصادی تمایز قائل شده‌اند. بنابراین، در اندیشه‌های مدرن دولت با جامعه مدنی در تضاد است. انسان علیه دولت فیلسوف، جامعه‌شناس، زیست‌شناس و نویسنده انگلیسی، هربرت اسپنسر در کتاب خویش با نام انسان علیه دولت دربارهٔ بسیاری از ابعاد دولت که در تعارض با ویژگی‌های انسان است، قلم رانده‌است. در این کتاب وی با جزئیات به تحلیل دانشگاهی شکسپیر می‌پردازد و فضای سردی را که حاصل ارتباط میان دولت و مردمی که در آن زندگی می‌کنند است، را به رشته تحریر درمی‌آورد. آنتونیو گرامشی معتقد بوده که جامعه مدنی مرکز نخستین فعالیت سیاسی است چرا که این محمل جایی است که در آن تمام اطلاعات هویتی، درگیری‌های نظری، فعالیت‌های روشنفکران و ساختن یک هژمونی، شکل می‌گیرند و امکان وقوع می‌یابند و آن جامعه مدنی پیوند ارتباطی میان فضای سیاسی و اقتصادی بود. جمع تمام این فعالیت‌های جامعه مدنی چیزی بود که گرامشی آن را جامعه سیاسی می‌نامید، و آن را از ملتی که دولت را به عنوان جامعه خویش برمی‌گزینند، متمایز می‌دانست. وی می‌گفت که سیاست یک روند یک طرفه برای اداره سیاسی جامعه نیست بلکه سیاست فعالیت‌های سازمان‌های مدنی است که فعالیت‌های احزاب سیاسی و نهادهای دولتی را مقید و مشروط می‌کند. لوئیس آلتوسر بحث می‌کند که سازمان‌های مدنی از جمله کلیسا، مدارس و خانواده در بازتولید ارتباطات اجتماعی بخشی از دستگاه نظری دولت می‌باشند که مکمل دستگاه سرکوب دولت اند (مانند نیروهای پلیسی و نظامی). یورگن هابرماس از فضای عمومی حرف می‌زد که به زعم وی هم از فضای سیاسی و هم از فضای اقتصادی متمایز بود. با توجه به نقشی که بسیاری از گروه‌های اجتماعی در توسعه سیاست عمومی دارند و رابطه سنگینی که میان دیوان سالاری دولتی و دیگر نهادها وجود دارد، تعریف و تشریح مرزهای دولت به شدت سخت شده‌است. خصوصی‌سازی، ملی سازی و ایجاد نهادهای جدید دیگر نیز باعث تغییر مرزهای دولت در ارتباط با جامعه شده‌اند. در اغلب موارد طبیعت سازمان‌های شبه مستقل نامشخص و ناشفاف است، و این امر باعث شده تا بحثی در میان دانشمندان علم سیاست در بگیرد که باید چنین سازمان‌هایی را بخشی از دولت در نظر بگیرند یا بخشی از جامعه مدنی. از همین روست که شماری از دانشمندان علم سیاست ترجیح می‌دهند تا از شبکه‌های سیاسی و اداره نامتمرکز در جوامع مدرن حرف بزنند تا این که بخواهند مدافع دیوان سالاری‌های دولتی و اداره مستقیم دولت باشند. نظریه‌های کارکرد دولت بیشتر نظریه‌های سیاسی را می‌توان تقریباً در دو دسته طبقه‌بندی کرد. نخستین دسته به عنوان نظریه‌های لیبرال یا محافظه کار شناخته می‌شوند که از عنصر سرمایه‌داری بهره می‌جویند، و بر روی کارکرد دولت در یک جامعه سرمایه‌دار متمرکزند. این دسته از نظریات به دولت به عنوان یک ماهیت خنثی نسبت به جامعه و اقتصاد می‌نگرند و معتقدند دولت نقشی در تنظیم روابط و فعالیت‌ها در این حیطه‌ها ندارد. در طرف مقابل، نظریه‌های مارکسیستی قرار می‌گیرند که سیاست را به عنوان پدیده‌ای در نظر می‌گیرند که به شدت با روابط اقتصادی در هم آمیخته‌است، و بر ارتباط میان قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی تأکید دارند. آن‌ها حکومت را همچون وسیله‌ای می‌بینند که در وهله نخست درصدد خدمت به طبقه‌های برتر جامعه است. آنارشیسم یا هرج و مرج گرایی آنارشیسم فلسفه‌ای سیاسی است که دولت را پدیده‌ای غیراخلاقی در نظر می‌گیرد و به جای آن در صدد برقراری جامعه بدون دولت یا آنارشی است. آنارشیست‌ها بر این باورند که دولت به‌طور سنتی ابزاری است برای چیرگی بر مردم و سرکوب ایشان و این ربطی به این که چه کسی بر سر کار و در مصدر امور است ندارد. برخلاف مارکسیست‌ها، آنارشیست‌ها معتقدند که تصرف انقلابی قدرت دولت نباید یک هدف سیاسی باشد. ایشان اعتقاد دارند که به جای آن، دستگاه‌های دولتی باید به‌طور کامل از کار بیفتند و به جای آن دسته‌ای از روابط اجتماعی جدید ایجاد شوند که به هیچ وجه بر پایه قدرت دولت نباشند. بسیاری از مسیحیان آنارشیست هم چون جاکوس الول دولت و قدرت سیاسی را به عنوان جانور هیولا صفت در کتاب مکاشفه انجیل تفسیر کرده‌اند. مارکسیسم مارکس و انگلس در این که هدف غایی کمونیست‌ها داشتن یک جامعه بی طبقه است که در آن دولت محو شده باشد، آشکارا نظرات خود را ابراز کرده‌اند. دیدگاه‌های ایشان از طریق مجموعه کارهای گردآمده مارکس و انگلس یکجا شده‌است و در این کارها انواع دولت‌های قدیم یا زمان خویش را از نظر تاکتیکی و تحلیلی مورد بررسی قرار داده‌اند که البته در این کارها اثری از انواع سوسیالیستی دولت که در آینده پدید آمد، نیست؛ و در این تحلیل‌ها بیش از همه به این موضوع توجه داشته‌اند که کدام یک از این دولت‌ها مورد نظر مارکسیست‌ها باید باشد و کدام یک تهدیدی است برای بقای ایشان. تا جایی که فهمیدنی است هیچ انگاره یکتایی برای تشریح نظریه مارکسیستی دربارهٔ دولت وجود ندارد، بلکه به جای آن بسیاری از ایده‌های متفاوت مارکسیستی وجود دارد که سعی در تعریف دولت با استفاده از میراث مارکسیسم دارند. مارکس در نوشته‌های آغازین خود دولت را به مثابه یک انگل ترسیم می‌کرد که بر روی ساختاری عظیم اقتصادی بنیاد شده‌است و بر خلاف مصالح عمومی کار می‌کند. وی هم چنین نوشت که طبقه‌های میانی جامعه در کل به عنوان تنظیم‌کننده اختلاف‌ها و کشمکش‌های طبقاتی عمل می‌کنند و به عنوان وسیله‌ای برای اعمال قدرت و سیطره طبقهٔ حاکم استفاده می‌گردد. مرام نامه کمونیسم ادعا داشت که دولت چیزی بیش از یک کمیته برای اداره امور عمومی بورژواها نیست. در نظریات مارکسیست‌ها نقش یک دولت غیر سوسیالیست توسط کارکردهای آن در نظم جهانی سرمایه دارانه تبیین می‌شود. رالف میلیبند بحث می‌کند که طبقه حاکم از دولت به عنوان وسیله‌ای برای چیرگی بر جامعه از رهگذر ارزش‌های شخصی بهره می‌برد. در نظر میلیبند، دولت را گروهی از نخبگان اداره می‌کنند که از پس زمینه‌ای یکسان بهره مندند و این پس زمینه همان طبقه سرمایه‌دار ایشان است. نظریات گرامشی دربارهٔ دولت بر دولت به عنوان تنها نهاد در جامعه که به برقراری هژمونی طبقه حاکم کمک می‌کند، تأکید دارد، و این که قدرت دولت از طریق سیطره نظری بر نهادهای جامعه مدنی مانند کلیساها، مدارس و رسانه‌های عمومی تقویت می‌شود. پلورالیسم یا کثرت گرایی کثرت گرایان جامعه را به مثابه مجموعه‌ای از افراد و گروه‌ها می‌بینند که در حال رقابت بر سر قدرت سیاسی اند. با این مقدمه دید ایشان نسبت به دولت، پدیده‌ای است بی‌طرف که فقط به دنبال اعطای قدرت به آن دسته از افرادی است که مناصب را در رقابتی انتخاباتی از آن خود کرده‌اند. در سنت کثرت گرایایی، رابرت دال فردی بود که نظریه دولت به عنوان عرصه‌ای بی‌طرف را گسترش و توسعه بخشید که فضا را برای رقابت گروه‌های دیگر فراهم می‌آورد. وقتی قدرت در یک جامعه به گونه‌ای رقابتی به دست آید، سیاست دولت نتیجه چانه زنی‌های مکرر خواهد بود. گرچه کثرت گرایی نیز به نابرابری میان افراد معتقد است ولی در صدد فراهم آوری فرصت‌هایی برابر برای تمام گروه هاست تا با فشار بر دولت بتوانند منافع خویش را تأمین کنند. رویکرد کثرت گرایانه بیان می‌کند که فعالیات دولت‌های مدرن دموکراتیک نتیجه فشارهایی است که گروه‌های مختلف بر آن وارد کرده‌اند. دال چنین دولت‌هایی را دولت چندرهبری (پلیارشی) می‌نامد. کثرت گرایی بر این اساس که بر پایه مدارک تجربی مورد حمایت قرار نگرفته‌است، نقد و به چالش کشیده شده‌است. با مطالعه‌ای انتقادی بر بیشترین مردمی که در مناصب حاکمیتی گماشته‌اند روشن می‌شوند که بسیاری از ایشان از طبقه‌های ثروتمند جامعه اند و این با هدف کثرت گرایی که کوشش در برآورده کردن منافع تمام گروه‌های جامعه دارد در تعارض است. پسامدرنیسم یورگن هابرماس معتقد بود که پایه چهارچوب ساختارهای هنگفتی که بسیاری از نظریه پردازان مارکسیست برای تبیین ارتباط میان دولت و اقتصاد از آن بهره برده‌اند، بیش از حد ساده انگارانه است. وی احساس می‌کرد که دولت‌های مدرن نقش عمده‌ای را در ساختارمندی اقتصاد به یاری قاعده مند کردن فعالیت‌های اقتصادی و تولیدکننده یا مصرف‌کننده بودن در حجم گسترده و بازتوزیع ثروت ناشی از فعالیت‌های دولت بر عهده دارند. بر پایه این دلایل، هابرماس معتقد بود که دولت‌ها نمی‌توانند مسئولیت مثبتی را در برقراری منافع طبقات اقتصادی جامعه ایفا کند. میشل فوکو معتقد بود نظریه مدرن سیاست به شدت بر پایه مرکزیت دولت استوار است و می‌گفت چه بسا پس از تمام این حرف‌ها، دولت چیزی بیش از ترکیب واقعیت و یک انتزاع افسانه‌ای نباشد که اهمیت آن بسیار کمتر از چیزی باشد که ما برای آن در نظر می‌گیریم. وی می‌پنداشت نظریه سیاست بسیار بیش از حد بر روی نهادهای انتزاعی متمرکز بود و توجهی شایسته به اعمال واقعی دولت نمی‌داشت. در نظر فوکوف وجود دولت هیچ گونه ضرورتی نداشت. به اعتقاد وی نظریه پردازان علم سیاست، به جای تلاش برای فهم فعالیت‌های دولت‌ها با تحلیل دارایی‌های دولت باید به آزمایش تغییرات در رفتارها و اعمال دولت بپردازند تا بتوانند تغییرات در طبیعت دولت را درک کنند. استقلال دولت (نهادگرایی) نظریه پردازان استقلال دولت بر این باورند که دولت ماهیتی است که در برابر تأثیرات اقتصادی و اجتماعی نفوذ ناپذیر است و منافع خاص خود را داراست. نهادگرایان جدید دربارهٔ دولت نوشته‌های متعددی دارند از جمله کارهای تدا اسکاچپول که می‌گوید بازیگران عرصه دولت تا حد بسیار زیادی مستقل عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، کارمندان دولت منافع خاص خود را دارند که می‌توانند آن‌ها را مستقل از دیگر بازیگران عرصه اجتماع (در مواقعی که این منافع با هم در تعارض قرار می‌گیرند) پیگیری کنند. از آنجا که دولت ابزار اجبار را در دست دارد و از آنجا که استقلال بسیاری از گروه‌های جامعه مدنی در پیگیری اهداف شان توسط دولت به آن‌ها اعطا شده‌است، کارمندان دولت به اندازه‌ای می‌توانند تمایلات و منافع خود را بر جامعه مدنی تحمیل کنند. جی ویلیام دامهاف ادعا می‌کند که این ایده که دولت آمریکا به میزانی قابل توجه نسبت به مالکان و مدیران بانک‌ها، شرکت‌ها و تجارت‌های کشاورزی استقلال دارد بر پایه مدارک و مشاهدات تجربی اشتباه است و می‌گوید که مطالعات تجربی درجه‌ای زیاد از هم پوشانی را میان منافع مدیران و مالکان تجارت‌های یاد شده با متصدیان دولت نشان می‌دهد. که البته این ادعای وی را نیز بسیاری از نظریه پردازان دیگر نقد و رفع کرده‌اند. نظریات مشروعیت دولت دولت‌ها عموماً بر ادعاهایی متکی اند که مشروعیت آن‌ها را اثبات کند و هدف از این مشروعیت‌خواهی برقراری سلطه آن‌ها بر دیگر موضوعات است. مشروعیت الهی برپایی نظام‌های مدرن دولتی به شدت به تغییرات در عرصه اندیشه سیاسی و به ویژه تغییر در درک مفهوم مشروعیت قدرت دولت مربوط است. مدافعان اولیه قدرت مطلق همچون توماس هابز و جان بودین نظریه مشروعیت الهی پادشاهان را نادیده انگاشتند و بحث کردند که قدرت پادشاهان باید از طرف مردم بیاید و نه از طرف خدا. به ویژه که هابز پا را از این نیز فراتر گذاشت و بحث کرد که قدرت سیاسی باید به ارجاع به افراد توجیه شود و نه با در نظر گرفتن اشخاص به عنوان یک کل. هر دوی هابز و بودین می‌پنداشتند که از قدرت پادشاه دفاع و حمایت می‌کنند و نه از دموکراسی، اما مباحث ایشان دربارهٔ طبیعت حاکمیت را مدافعان قدرت پادشاه به سختی نقد کرده و نمی‌پذیرفتند؛ افرادی چون سر رابرت فیلمر در انگلستان که می‌پنداشت چنین مباحثی نهایتاً به جای دفاع از شاه و جایگاه او، راه را برای ارائه نظریات دموکراتیک تر فراهم می‌کرد. قدرت منطقی-قانونی ماکس وبر سه منبع اصلی را برای مشروعیت در کارهای خویش معرفی کرده‌است. نخست، مشروعیت بر پایه گروه‌های سنتی که از این عقیده ناشی می‌شود که مسائل باید به همان نحوی باشند که در گذشته بوده‌اند و کسانی که از چنین سنت‌هایی دفاع می‌کنند مشروعیت داشتن قدرت را از آن خود خواهند کرد. دوم، مشروعیت بر پایه رهبری فرهمند که به رهبر یا گروهی اعطا می‌شود که در نظر دیگران به گونه‌ای مثال زدنی قهرمان یا بسیار ارزشمند نگریسته می‌شوند. سوم، قدرت منطقی-حقوقی است که در آن مشروعیت از این عقیده ناشی می‌شود که گروه خاصی که در قدرت قرار گرفته‌اند یک روند حقوقی را پشت سر نهاده‌اند و رفتارهایشان بر اساس قوانین مشخص نوشته شده توجیه پذیر است. وبر معتقد بود که دولت‌های مدرن در آغاز امر بر اساس همین مدل سوم شکل گرفته‌اند. واژه‌شناسی دولت در انگلیسی state (اِستِیت) و در فرانسویٍ État (اِتا) نامیده می‌شود و زبان‌های اروپایی دیگر هم از واژه‌هایی هم‌ریشه بهره می‌برند که همگی آن‌ها از واژه لاتین status «استاتوس» برگرفته شده‌اند که به معنی وضعیت و موقعیت است، و هم‌ریشه با «اُستان» و پسوند «-ستان» فارسی است. با زنده سازی و همه‌گیری حقوق رومی در اروپای قاره‌ای در سده چهاردهم میلادی، واژه status برای اشاره به جایگاه قانونی اشخاص (مثل مقامات مذهبی و نجیب‌زاده‌ها) مورد استفاده قرار گرفت و به ویژه به جایگاه شاه اشاره داشت. این واژه هم چنین برای اشاره به نظام اداری روم هم که همان دولت جمهوری روم بود مورد استفاده قرار می‌گرفت. در این دوره این واژه کاربرد خود را در اشاره به بعضی از گروه‌های اجتماعی خاص از دست داد و بیشتر اشاره داشت به معانی حقوقی و نظم حقوقی و دستگاه اجرایی ساختن آن. در زبان انگلیسی واژه دولت اختصاری برای کلمه state می‌باشد که به هم‌معنی آن در زبان قدیم فرانسوی مانند است و به معنی فردی است که صاحب موقعیت و در پی آن صاحب مال و منالی است. کسانی که بیشترین و بالاترین موقعیت‌ها را داشتند عموماً از بیشترین ثروت و مرتبه اجتماعی نیز برخوردار بودند و کسانی بودند که قدرت را در دست داشتند. بهره‌گیری از واژه state در مفهوم امروزین آن تا حد زیادی مدیون آثار ماکیاولی نویسنده ایتالیایی آغاز قرن شانزدهم (به ویژه کتاب شهریار) است که از این واژه در مفهومی کمابیش همانند با مفهوم مدرن دولت بهره می‌برد. تاریخچه اشکال اولیه دولت در زمانی که امکان مرکزی کردن قدرت به شیوه‌ای با دوام مهیا بود، شکل گرفتند. کشاورزی و نویسندگی تقریباً در جای جای دنیا در عملی شدن این روند مشارکت داشته‌اند: کشاورزی به این دلیل که اجازه ظهور طبقه‌ای از مردم را می‌داد که نیازی به گذراندن بیشتر وقت شان برای تأمین مایحتاجات اولیه‌شان نداشتند، و نویسندگی (و دیگر چیزهای شبیه به آن) چرا که امکان مرکزی شدن اطلاعات مهم و حیاتی را فراهم می‌کرد. نخستین دولت‌های شناخته شده در ایران باستان ، مصر باستان، بین‌النهرین، هند و چین و آمریکا (تمدن آزتک و تمدن اینکا) و بعضی از دیگر جاها پدید آمدند، اما این فقط در دوران مدرن بود که دولت‌ها تمام نقاط کره زمین را از آن خود کردند و هیچ نقطه‌ای بدون دولت باقی نماند. در آن دوره نبود مرزها و وجود دسته‌بندی‌های شکارگران همه چیز را برای جوامع قبیله‌ای فراهم کرده بود و کشاورزی که یکی از راه‌های گذران زندگی و تأمین معاش بود نیز کمک می‌کرد که نیازی به یک دولت تمام وقت نباشد. این شکل زندگی تمام دوران پیشاتاریخ انسان و بخش عمده‌ای از دوران تاریخی نوع بشر را پوشش می‌دهد. دولت‌های آغازین در قلمروهایی شکل گرفتند که در آن‌ها یک فرهنگ، یک سری عقاید و یک سری از حقوق توسط افراد پیروز رقابت بر سایرین و دیگر ملت‌ها تحمیل شد و یک تمدن و نظام اداری-نظامی جدید برایشان پایه‌گذاری شد. در زمان حال چنین وضعیتی لزوماً وجود ندارد و دولت‌هایی وجود دارند که چند ملیتی اند یا دولت‌هایی فدرال اند و حتی ما امروزه بعضی از نواحی خودمختار در داخل قلمرو بعضی دولت‌ها نیز شاهدیم. از اواخر سده نوزدهم، در واقع تمام نواحی سکنی پذیر جهان را دولت‌های گوناگون ادعا کردند و هر یک تحت مرزهای مشخص و قطعی یکی از دولت‌ها درآمد. پیش از آن میزان زیادی از زمین‌های روی کره زمین یا از سوی هیچ قدرتی ادعای مالکیت نشده بودند یا به سکونت ناپذیر بودند یا زیستگاه مردمان چادرنشین بودن که طبیعتاً از دولتی سازمان یافته بهره نمی‌بردند. با این وجود حتی امروزه نیز دولت‌هایی وجود دارند که در داخل قلمرو خود مکان‌هایی وسیع از حیات وحش را دربردارند، مانند جنگل‌های بارانی آمازون که این مناطق یا خالی از ساکنان اند یا کمابیش بومیان در آن سکنی گزیده‌اند (که بعضی از این بومیان نیز بی هیچ گونه ارتباطی با دنیای خارج از قبیله خود به سر می‌برند). هم چنین دولت‌هایی وجود دارند که تمام کنترل را بر قلمروی مرود ادعای خویش ندارند یا حداقل کنترلی بر مکان‌های مورد مناقشه در داخل قلمرو خویش ندارند. اکنون جامعه جهانی از حدود دویست دولت تشکیل می‌شود که اکثر آن‌ها در سازمان ملل نمایندگی می‌شوند. جوامع پیشاتاریخی بی دولت در بیشتر درازنای تاریخ بشریت، مردم در جوامع فاقد دولت زندگی می‌کرده‌اند، که ویژگی بارز آن‌ها نبود نیروی حاکم مرکزی بوده‌است و در آن‌ها نابرابری‌های سرشاری در اقتصاد و قدرت سیاسی نبوده‌است. یکی از مردم شناسان با نام رابرت ال کارنیرو می‌نویسد: «در ۹۹٫۸ درصد تاریخ بشر مردم تنها در گروه‌های خودمختار و روستاها زندگی می‌کردند. در آغاز دوره کهنه سنگی (برای مثال عصر حجر) شمار این واحدهای سیاسی خودمختار باید کم بوده باشد، اما در سال ۱۰۰۰ قبل از میلاد به ششصد هزار واحد افزایش می‌یابند. بعد از آن دهکده‌های بزرگ‌تر شروع به حمله به مناطق دیگر و دستیابی به منابع بیشتر می‌کند و در گذر سه هزاره بعدی این واحدهای سیاسی خودمختار از ششصد هزار تا به ۱۵۷ عدد می‌رسد. در پرتو این رویداد می‌توان امید این را داشت که در آینده این ۱۵۷ واحد به یک واحد کلی فروکاسته شود و این امر نه تنها قابل انتظار است بلکه در واقعیت نیز رو به وقوع است.» مردم‌شناس دیگری به نام تیم اینگولد می‌نویسد: «مدارک زیادی برای مشاهده در دوره‌های پیش از تاریخ و زمان شکار نیست، وقتی که مردم در جوامع فاقد دولت زندگی می‌کردند و نمی‌توان این نتیجه را گرفت که زندگی مردم در آن دوره ناکامل بوده و منتظر تکمیل آن به واسطه نهادی همچون دولت بوده‌اند، بلکه حتی می‌توان نتیجه گرفت که زندگی آن‌ها و شیوه گذران امورشان کاملاً برخلاف وجود نهادی چون دولت برای رتق و فتق امور بوده‌است.» دوره نو سنگی در دوره نوسنگی، جوامع انسانی تحت تغییرات عمده فرهنگی و اقتصادی قرار گرفت، که شامل توسعه کشاورزی، شکل‌گیری جوامع یکجانشین و ساختن سکونتگاه‌های دائمی، رشد تراکم جمعیت انسان و استفاده از سفالگری و دیگر ابزارهای پیچیده بود. کشاورزی در زمان یکجانشینی منجر به توسعه حقوق مالکیت، جوامع مردسالار و پرورش گیاهان و حیوانات توسط انسان‌ها شد و در این دوره اندازه خانواده‌ها هم بزرگ‌تر شد. این دوره هم چنین مهیا گر پایه‌های دولت متمرکز شده از طریق تولید منابع هنگفت غذا بود چرا که باعث می‌شد تقسیم کار پیچیدگی بیشتری یابد و مردم هر یک باید در کاری متخصص می‌شدند تا بتوانند سهمی از تولیدات غذایی داشته باشند. دولت‌های آغازین در مکان‌هایی تشکیل شدند که جوامعی به شدت طبقه‌بندی شده داشتند و طبقه ثروتمند و حاکم جامعه همگی تحت فرمان پادشاه بودند. طبقات حاکم شروع به تمایز قائل شدن میان خود و کشاورزان و دیگر طبقات اجتماعی کردند و البته این تمایز قائل شدن با آن حالت که این طبقه بخواهند طبقات کارگر را به سر سپردن به خود وادارند، متفاوت بود. در گذشته، اعتقاد بر این بود که دولت‌های متمرکز به خاطر توسعه نظام‌های کارگری مختلف توسعه یافتند (مانند شیوه‌های آبیاری جدید) و برای این که بتوانند اقتصادهای پیچیده را نظم بخشیده و سامان دهند. با این وجود مدارک باستان‌شناسی و مردم‌شناسی مدرن این نظریه را اثبات نمی‌کنند و به وجود جوامعی غیر متمرکز از نظر سیاسی اشاره دارند. دولت در اوراسیای باستان عموماً بین‌النهرین به عنوان قدیمی‌ترین جایی شناخته می‌شود که در آن تمدن یا جامعه پیچیده شکل گرفت و به معنی شهرهایی بود که در تمام مدت در آن‌ها تقسیم کار شکل می‌گرفت، تمرکز اجتماعی ثروت به سرمایه در آن‌ها وجود داشت، ثروت به‌طور مساوی بین همه تقسیم نمی‌شد، طبقات حاکم وجود داشتند، روابط بیشتر بر پایه اقامت در جایی بود تا اینکه بر پایه خویشاوندی باشد، تجارت‌های راه دور انجام می‌شد، معماری‌های به جای ماندنی داشت، و اشکال هنر و فرهنگ، نویسندگی، ریاضیات و علم از استاندارد بهره‌مند شده بودند. این تمدن نخستین تمدن باسواد جهان بود که اولین مجموعه قواعد نوشتن را شکل داده بود. با سررسیدن نیمه‌های هزاره چهارم پیش از میلاد بیشتر ساکنین میان دو رود افرادی غنی بودند؛ امری که دلالت بر سازمان یافتگی رفاه در این تمدن دارد. دولت در یونان باستان گرچه اشکال گوناگون دولت قبل از ظهور امپراتوری یونان باستان وجود داشتند، اما یونانی‌ها اولین مردمانی هستند که به شکل‌دادن دقیق و صریح فلسفه سیاست در دولت شناخته شده هستند و به گونه‌ای منطقی نهادهای سیاسی را مورد تحلیل قرار داده‌اند. پیش از این، دولت‌ها بر اساس افسانه‌های مذهبی تشریح و توجیه می‌شدند. بسیاری از ابداعات مهم سیاسی متفاوت دوران باستان از شهر دولت‌های یونان و جمهوری روم به دست آمده‌اند. دولت-شهرهای یونان پیش از قرن چهارم حق شهروندی را به مردمان آزاد خویش اعطا می‌کردند و در آتن این حقوق شامل روندهای مستقیم دموکراتیک بود برای داشتن دولت که پس از این دوره نیز، مدت زمان زیادی در نظام‌های مختلف سیاسی جهان مورد استفاده قرار می‌گرفتند. دولت فئودال در دوره قرون وسطی در اروپا، دولت بر اساس اصل فئودالیسم شکل می‌گرفت، و رابطه میان ارباب و رعیت تبدیل به مرکز این سازمان اجتماعی شده بود. فئودالیسم منجر به توسعه سازمان‌های اجتماعی بزرگ‌تر و نظام‌های دارای سلسله مراتب عظیم تری شد. شکل‌گیری درگیری‌ها بر سر مالیات‌گیری میان پادشاه و دیگر نهادهای جامعه (به ویژه اشراف و شهرها) باعث ظهور چیزی شد که امروزه آن را دولت به معنی فعلی می‌شناسیم که دارای یک مجلس قانون گذاری است که باعث می‌شود گروه‌های اجتماعی مختلف در آن نماینده داشته باشند و با هم به مذاکره بپردازند و شاه با مشورت با ایشان دربارهٔ مسائل اقتصادی و حقوقی تصمیم‌گیری نماید. تخت و تاج پادشاه بعضی مواقع به‌طور کامل به تصمیم‌های مجلس قانون‌گذاری احترام می‌گذاشت ولی در مواقعی هم تصمیم‌گیری‌های ایشان را نادیده می‌گرفت که این امر منجر به متمرکز شدن بیشتر قدرت قانون‌گذاری و اختیار اداره کردن و داشتن قدرت ارتش در دستان پادشاه شد. در آغاز قرن پانزدهم، این روند تمرکز گرایی به دولت‌هایی که قدرت مطلق را در دست داشتند، مجال ظهور داد. دولت مدرن همگن‌سازی فرهنگی و ملی به‌طور عمده با ظهور نظام‌های دولتی مدرن گره خورده‌است. از زمان دولت‌هایی که قدرت مطلق را در دست داشتند، دولت‌ها به میزانی گسترده بر پایه‌های ملی سازماندهی شدند. با این وجود مفهوم دولت ملی مترادف با مفهوم دولت-ملت نیست. حتی در جوامعی که بیشترین حد همگنی قومی را دارند، یک مطابقت کامل میان دولت و ملت وجود ندارد، از این رو نقش اصلی دولت‌ها این شد که ملی‌گرایی را ترویج کنند و این کار را از طریق تأکید بر سمبل‌های مشترک و هویت ملی انجام می‌دادند. نظریات دربارهٔ طبع انسان و مفهوم دولت طبع بشر را بر اساس تفسیرهای گوناگون می‌توان ایستا یا پویا، خودخواهانه یا نوع دوستانه، عقلانی یا غیرعقلانی و کمال‌پذیر یا کمال ناپذیر تلقی کرد. با این حال از پیش هیچ معلوم نیست که چه تبعاتی از این فرضیات حاصل خواهد شد. هابز، بنتهام و ماکس اشترنر همگی انسان را موجودی خودخواه تلقی می‌کردند لیکن هابز راه حل را در حاکمیت مطلق جست و جو می‌کرد. بنتهام دموکراسی و حکومت نمایندگان را به عنوان راه حل عرضه می‌داشت و استیرنر اقتدارگریزی و آنارشی را. ارسطو (۳۸۴–۲۳۳ ق. م) ارسطو به عنوان اندیشمند سیاسی به مطالعه دولت شهر (polis)های یونانی پرداخت و در ضمن این مطالعه به رابطه میان دموکراسی و سرشت سیاسی انسان نظر داشت. به نظر او انسان طبعاً حیوانی سیاسی است که در دولت شهر زندگی می‌کند؛ تنها جانوران و خدایان می‌توانند خارج از دولت شهر به سر ببرند. انسان به حکم برخورداری از قوه انحصاری نطق و گفتار می‌تواند دربارهٔ درستی و نادرستی، سود و زیان و حقیقت و خطای امر سخن بگوید. پس زندگی انسانی مستلزم زستن در جماعتی است که انسان بتواند در آن دربارهٔ امور عمومی آزادانه سخن بگوید. پانویس ایالات جغرافیای سیاسی سازمان‌های حکومتی علم سیاست واژگان سیاسی واژگان علوم سیاسی
1600
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%84%20%D8%A2%D8%B4%D9%BE%D8%B2%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87
وسایل آشپزخانه
وسایل آشپزخانه ابزارهایی هستند که با یاری آنها مواد خوردنی را می‌توان به گونه‌ای غذا تبدیل کرده و آماده خوردن کرد. همچنین می‌توان از ظروف آشپزخانه برای نگهداری یا نگهداری مواد غذایی قبل یا بعد از آماده‌سازی استفاده کرد. این ابزارها را می‌توان به دسته‌های گوناگونی بخش کرد: ابزار آشپزی لوازم آشپزخانه اثاثیه آشپزخانه ظروف آشپزخانه ابزار پذیرایی منسوجات آشپزخانه ابزار نظافت البته این لوازم و ظروف و وسایل به دو گروه خانگی و صنعتی تقسیم می‌شوند. وسایل آشپزخانه صنعتی به تجهیزاتی گفته می‌شود که در رستوران‌ها و آشپزخانه‌های بزرگ، ادارات و هتل هتل‌ها از آنها استفاده می‌شود و به واسطه این تجهیزات تعداد زیادی غذا برای افراد سرو می‌شود. ابزار آشپزی ابزار آشپزی شامل گستره وسیعی از ابزاری است که برای آماده‌سازی و پخت غذا مورد استفاده قرار می‌گیرد آبکش الک برشتار پوستکن پوشش آلومینیومی پیمانه تخته برش ترازوی آشپزخانه تندپز تنور توری کباب‌پزی چوب‌پنبه‌بازکن خامه‌پخش‌کن خامه‌ریز خمیرگیر بطری‌بازکن قوطی‌بازکن چوب‌پنبه‌بازکن رنده ساطور سبزی‌خردکن سماور سیخ قالب شیرینی‌پزی قهوه‌جوش دستی قیف کارد کاغذ روغنی گوشتکوب ماهی‌تابه ملاقه هاون وردنه یخزن کباب گیر هسته‌گیر لوازم آشپزخانه لوازم آشپزخانه گروهی از لوازم خانگی ویژه آشپزخانه هستند که معمولاً با برق کار می‌کنند، این لوازم به سه گروه کلی لوازم خانگی کوچک لوازم خانگی اصلی و لوازم برقی مصرفی تقسیم می‌شوند. آبمیوه‌گیری آرام‌پز آسیاب برقی اجاق گاز باربیکیو برشته‌کن پلوپز توستر دیگ زودپز کتری برقی کباب پز مخلوط‌کن چرخ گوشت فر موج‌پز فریزر هود یخچال اثاثیه آشپزخانه اثاثیه یا اثاث آشپزخانه به مبلمان به کار رفته در آشپزخانه گفته می‌شود. اثاثیه آشپزخانه را می‌توان به گروه‌های زیر تقسیم کرد: کابینت آشپزخانه مبلمان مانند میز و صندلی ناهارخوری، صندلی بوفه و … چراغ اکسسوری مانند ساعت و گلدان و … ظرفشویی ظروف آشپزخانه ظروف به مجموعه بزرگی از ابزارهای حمل، نگهداری یا پخت غذا گفته می‌شود که فضایی برای ذخیره مواد غذایی جامد و مایع دارند. ظروف را می‌توان به دو گروه اصلی زیر تقسیم کرد: ظروف پخت و پز ظروف حمل و نگهداری دیگ تابه قابلمه کاسه کتری مشک ابزار و سرویس پذیرایی ابزار پذیرایی یا سرو غذا به کلیه ابزاری گفته می‌شود که غذای آماده شده به کمک آن‌ها ارائه شده و خورده می‌شود. بخشی از ابزارهای پخت می‌توانند در پذیرایی هم استفاده شوند اما به‌طور کلی انواع بشقاب، قاشق و چنگال یا چاپ استیک، لیوان‌ها و جام‌ها و انواع ظروف دردار، بدون در یا دارای گرم کن برای پذیرایی استفاده می‌شوند. بشقاب کاسه لیوان جام قاشق چوب غذاخوری چاقو چنگال منسوجات آشپزخانه منسوجات آشپزخانه به مصنوعات پارچه‌ای مورد استفاده در آشپزخانه گفته می‌شود. منسوجات آشپزخانه می‌تواند شامل انواع پیش‌بند، سربند، دستمال سفره و میز، دستگیره پارچه‌ای و پارچه‌های مورد استفاده در نظافت، باشد. ابزار نظافت ابزار نظافت شامل ابزاری است که برای شستشو و نظافت فضای کلی آشپزخانه و تمامی ابزار مورد استفاده در آن به کار می‌رود. مواد ضدعفونی کننده، ابزارهای شستشو ظرف و سطوح، تجهیزات خشک‌کننده و آب‌چکان ظروف، از این گروه وسایل هستند. جستارهای وابسته آشپزخانه ابزارهای پخت‌وپز اثاث انواع ظروف شرابخوری وسایل آشپزی و قنادی پیوند به بیرون آشپزی ابزارهای آشپزخانه ابزارهای آشپزی خانه ابزارهای آشپزی و پخت‌وپز
1601
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D8%A7%D9%82%D9%88
چاقو
چاقو یا کارد ابزاری تیز است که برای بریدن به‌کار می‌رود. رایج‌ترین طرح برای یک چاقو به شکل یک تیغهٔ تیز فلزی است که به‌وسیلهٔ یک زبانه به یک دسته پیوند داده شده‌است. از چاقوها از دوران نوسنگی تاکنون نیز به‌عنوان ابزار یا جنگ‌افزار بهره‌گیری شده‌است. از چاقوهای نخستین، ابزارهای دیگری مانند ساطور، خنجر و شمشیر مشتق شده‌اند. کارد و چاقو این دو واژه هر یک برای آلت یا وسیله‌ای برنده به کار می‌رود ولی آلتی که کارد نامیده می‌شود با آلتی که چاقو خوانده می‌شود فرق دارد. چاقو آلتی است که لبهٔ برندهٔ آن در دستهٔ آن بر می‌گردد و می‌خوابد و لذا می‌توان آن را در جیب هم گذاشت ولی کارد وسیله ایست که لبهٔ آن روی دسته بر نمی‌گردد. پس آلت برنده‌ای که همراه با چنگال سر میز غذا خوری می‌گذارند کارد است نه چاقو. کاردهای گوناگونی وجود دارند که برای کارکردهای گوناگون به‌کار می‌روند، مانند: کارد میوه‌خوری، غذاخوری، چاقوی حکاکی، گل‌کنی، دالبُرزنی، توپی‌کنی، ضامن‌دار و جز اینها. ابزاری که برای تیز کردن لبهٔ چاقو به‌کار می‌رود، چاقوتیزکن نام دارد. استان زنجان از مراکز برجستهٔ چاقوسازی در ایران است. واژه‌شناسی دربارهٔ ریشهٔ واژهٔ «چاقو» میان متخصصان واژه‌شناسی اتفاق‌نظر وجود ندارد. ویلهلم آیلرس معتقد است که این واژه برگرفته از /čāγūk*/ است و آن هم از /-čākū-ka*/ مأخوذ است و با «چاکِ» فارسی، به‌معنی «شکاف» و نیز به‌معنی «زدن» و «ضربه‌زدن» ریشهٔ مشترک دارد. اما گرهارد دورفر نوشته‌است که «چاقو» برگرفته از /čaqu/ در مغولی است. دورفر می‌نویسد که واژهٔ ترکیِ /-čaq/ به‌معنی «ضربه‌زدن»، «نیش‌زدن» و همچنین «گَزیدن»، برگرفته از مغولی است. توضیح: «چَک» به‌معنی «سیلی» نیز با «چاک» به‌معنی «ضربه‌زدن» و نیز با «چکش» هم‌ریشه است. جانی چِئونگ گفته‌است که ریشهٔ این واژه‌ها /-čak/ یا /-čag/ به‌معنی «زدن، ضربه‌زدن» است. آیلرس و شاپکا معتقدند که «چَکاچاک»، «چَکاچَک»، «چاکاچاک» و «چاک‌چاک»، که به‌معنی صدای گرز و به‌هم‌خوردنِ شمشیر و امثال آنهاست، با همین واژه‌ها مرتبط است. ظاهراً همهٔ واژه‌های اخیر نام‌آوا هستند. چاقوی راجرز چاقوی راجرز نام شرکت چاقوسازی‌ای در بریتانیا است که چاقویی به همین نام می‌سازد. این کمپانی در دوران پادشاهی قاجار و پهلوی در ایران دارای نمایندگی‌های کوچک و سازندگانی بوده‌است. بخش‌های چاقو تیغه دسته نوک؛ سر چاقو در جهت فشار لبه؛ سطح برش چاقو، گسترش‌یافته از نوک تا پاشنه ؛ به شکل سطح مقطع از تیغه ستون فقرات چاقو؛ بخش ضخیم تیغه، نزدیک لبهٔ چاقو، طرف مقابل لبه، در یک چاقوی دولبه و بیشتر به سمت وسط ؛ یک شیار اضافه‌شده به تیغه برای سبک‌تر شدن آن ؛ بخش مسطح از تیغه، واقع در محل اتصال از تیغه و چاقو، تقویت‌کننده و نگهبان ضامن، گارد یا محافظ؛ مانع بین تیغه و دسته که مانع از لغزش رو به جلوی دست به سمت تیغه می‌شود دستهٔ چاقو یا شمشیر؛ پایان چاقو در جهت واردآوردن نیروی فشار و ضربه تسمه یا طناب؛ یک بند برای تأمین امنیت چاقو به مچ دست نگارخانه پانویس منابع http://richardrogersknives.com/%7B%7Bسخ}} http://m.vajehyab.com/dehkhoda/راجز-۱%7B%7Bسخ}} https://web.archive.org/web/20160125213826/http://www.fridayfox.co.uk/English-Pocket-Knives ابزارها سلاح‌های ستیزه نمادهای زنجان نمادهای کرند غرب
1603
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA
ادبیات
به هر اثر مکتوب، ادب یا ادبیات می‌گویند، از این واژه برای سخنی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بوده و دارای کلمات زیباتر است، مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کرده‌اند و از خواندن و شنیدن آن‌ها دگرگون گشته و احساس غم، شادی یا لذّت نیز استفاده می‌شود. در باور همگانی، ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متن‌هایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان آن تیره و ملت را تشکیل می‌دهند. یکی از طبقه‌بندی‌های مشهور و پرکاربرد متن‌های ادبی، طبقه‌بندی دوگانه‌ایست که بر اساس آن متن‌ها به دو گونهٔ اصلی شعر و نثر تقسیم می‌شوند. این طبقه‌بندی سنت دیرینه‌ای در سخن‌شناسی، زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو گونه، تعریفی فراگیر و تمیزدهنده از شعر و نثر بوده‌اند؛ البته در نخستین دسته‌بندی ادبی انجام شده توسط ارسطو در تاریخ بشر، ادبیات یونان شامل گونه سومی به نام دراما یا همان هنر نمایشی باستان نیز بود که بعدها توسط رومیان توسعه یافت و در متون غربی تا به امروز این دسته‌بندی، برخلاف سنت ایرانی نظم و نثر، به نظم و نثر و دراما تقسیم می‌شود. شاید یکی از دلایل نبود دراما در گونه‌های اصلی ادب فارسی، فقدان توجه به هنرهای نمایشی پیش از اسلام بوده باشد، زیرا همزمان با یونان باستان، در ایران باستان از هخامنشی به بعد نیز نمونه‌هائی از هنرهای نمایشی همراه آواز و موسیقی نیز وجود دارد. تعریف‌ها از «ادبیات» ادبیات در هر فرهنگ، جامعه و ملتی دارای تعاریف مختلفی بوده و در طی زمان ممکن است تعاریف پیشین آن تغییر کند یا به چالش کشیده‌شود. ادب واژه‌ای است معرب از فارسی. این واژه از دیدگاه واژه‌شناسان به معنی ظرف و حسن تناول آمده‌است. برخی نیز در فارسی، ادب را به معنی فرهنگ ترجمه کرده‌اند و گفته‌اند که ادب یا فرهنگ همان دانش است. از دیگر معانی واژهٔ ادب می‌توان به هنر، حسن معاشرت، شیوهٔ پسندیده، با سخن اشاره کرد؛ اما ادب در اصطلاح، نام دانشی است که قدما آن را شامل این علوم دانسته‌اند: واژه، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین خط، قوانین قرائت که بعضی اشتقاق و انشاء راهم بدان‌ها افزوده‌اند. البته دیدگاه ادبای قدیم دربارهٔ معنی اصطلاحی «ادب» کمی مختلف است. بعضی آن را فضیلت اخلاقی، برخی پرهیز از انواع خطاها و برخی آن را مانند فرشته‌ای دانسته‌اند که صاحبش را از ناشایستی‌ها بازمی‌دارد. اما علم ادب (ادبیات) یا سخن‌سنجی یا در دیدگاه پیشینیان اشاره داشته‌است به دانش آشنایی با نظم و نثر از جهت درستی و نادرستی و خوبی و بدی و مراتب آن. اما برخی ادیب را کسی می‌دانستند که عالم بر علوم نحو، لغت، صرف، معنا، علم بیان، عروض، قافیه و فروع باشد و برخی خط، قرض‌الشعر، انشا، محاضره و تاریخ را هم جزو آن‌ها دانسته‌اند. و در ایران تا سدهٔ پیشین صفت ادیب را برای کسی به کار می‌بردند که به زبانهای فارسی و عربی و علوم مربوط که به آن‌ها اشاره شد مسلط و در سخن ماهر در استفاده از آن‌ها بود. مانند ادیب الممالک فراهانی و ادیب نیشابوری. جرجی زیدان در این‌باره می‌نویسد: «علم ادب در اصطلاح علمای ادبیت مشتمل بر اکثر علوم ادبیه است از قبیل: نحو، لغت، تصریف، عروض، قوافی، صنعت شعر، تاریخ و انساب؛ و ادیب کسی است که دارای تمام این علوم یا یکی از آن‌ها باشد و فرق مابین ادیب و عالِم آن است که ادیب از هر چیزی بهتر و خوب‌ترش را انتخاب می‌نماید و عالم تنها یک مقصد را گرفته در آن مهارت می‌یابد.» مردم غالباً بین ادبیات و آثار مکتوب دیگر تفاوت قائل می‌شوند. اصطلاحات «تخیل ادبی» و «شایستگی ادبی» غالباً به منظور تشخیص آثار ادبی از یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ مثلاً تقریباً تمام انسان‌های باسواد دنیا آثار چارلز دیکنز را در زمرهٔ «ادبیات» تلقی می‌کنند در حالی که برخی از منتقدان، آثار جفری آرچر را شایستهٔ گنجانده شدن تحت عنوان «ادبیات انگلیسی» نمی‌دانند. گاهی ممکن است منتقدان برخی از آثار را به دلایلی همچون سطح پایین دستور زبان و نحو، داشتن پیرنگ روایتی باورنکردنی یا گسیخته یا داشتن شخصیت‌های متناقض یا غیرقابل‌باور از زمرهٔ آثار ادبی حذف کنند. اما باید گفت که مفهوم واژهٔ ادب و ادبیات نیز همانند همهٔ پدیده‌های دیگر در طول زمان یکسان نمانده و دستخوش تحول گردیده‌است. بیشتر اقوام قدیم جهان، همچون یونانیان، ادب را فقط به معنی و مفهوم شعر به کار می‌برده‌اند و علوم ادبی، نزد آن‌ها علم شعر بوده‌است و بس. تاریخچه یکی از کهن‌ترین آثار ادبی شناخته شده در جهان، حماسهٔ گیلگمش است. بسیاری از پژوهش‌گران، گیلگمش را نخستین حماسهٔ بشری می‌دانند. این اثر ادبی که تاریخ نگارش آن را سال ۲۷۰۰ پیش از میلاد می‌دانند موضوعاتی چون قهرمانی، دوستی، شکست و جستجو به دنبال زندگی ابدی را شامل می‌شود. در هر دورهٔ تاریخی یکی از گونه‌های ادبیات برجسته می‌شود. نخستین آثار ادبی بیشتر دارای جنبه‌های پیدا و پنهان مذهبی‌اند و ریشهٔ تعلیمی نیز همین منابع هستند. سرشت نامتعارف آثار رمانتیک پس از قرون وسطی رشد پیدا کرد؛ در حالی که عصر روشنگری باعث بروز حماسه‌های ملی و آثار فلسفی شد. رمانتیسم بر ادبیات عامیانه و مسائل عاطفی تأکید می‌کرد و به این گونه بود که در سده ۱۹ میلادی راه را برای ظهور رئالیسم و ناتورالیسم که در پی کشف مصادیق واقعیت بودند باز کرد. سده ۲۰ میلادی نیاز به سمبولیسم یا بینش روانی در توصیف و توسعه شخصیت را با خود آورد. انواع ادبی از دیدگاه مفهوم و پیام درونی ادبیات را به چهار دستهٔ کلی تقسیم می‌کنند: حماسی غنایی نمایشی تعلیم و تربیت دیگر انواع ادبی عبارت‌اند از: ادبیات روایی و داستانی، ادبیات اسطوره‌ای، ادبیات نمادین، ادبیات طنز، ادبیات فولکلور و عامیانه، ادبیات مفاخره، ادبیات مناظره و… داستان داستان روایی (نثر روایی) غالباً از نثر برای بیان رمان، داستان کوتاه، رمان تصویری و امثال آن استفاده می‌کند. نمونه‌های منفرد این نوع داستان در طول تاریخ وجود داشته‌اند اما تنها در سده‌های اخیر به شکل منظم و مجزا نوشته شدند. برای دسته‌بندی داستان‌های منثور غالباً از اندازهٔ آن‌ها استفاده می‌کنند. هر چند که این محدوده‌ها دلخواه است اما قراردادهای نشر مدرن محدوده‌های زیر را تعیین کرده‌اند: داستان کوتاه نوعی داستان منثور است که بین ۱۰۰۰ تا ۲۰٬۰۰۰ واژه دربردارد (اما معمولاً بالای ۵۰۰۰ واژه دارد). این نوع داستان ممکن است دارای ساخت روایی نباشد. داستانک رمان کوتاه (نوولا) داستانی است که بین ۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰٬۰۰۰ واژه را دربرداشته باشد. رمان نوعی داستان است که بیش از ۵۰٬۰۰۰ واژه دارد. رمان رمان، داستان بلندی است که به صورت نثر نوشته‌می‌شود. شکل آن نیز از ابداعات سده‌های اخیر است. داستان منثور ایسلندی به نام ساگاس که گفته می‌شود در سدهٔ ۱۱ میلادی نوشته شده، در مرز بین یک اثر سنتی منظوم حماسی- ملی و یک رمان روان‌شناسی مدرن قرار دارد. به جرئت می‌توان گفت که سروانتس اسپانیایی اولین کسی بود که در اروپا دست به نگارش یک رمان اثرگذار به نام دون کیشوت زد. اولین بخش این داستان در سال ۱۶۰۵ و دومین بخش آن در سال ۱۶۱۵ منتشر شد. مجموعه‌های داستانی قدیمی‌تر دیگری مانند هزار و یک شب، دکامرون اثر جیووانی بوکاچیو و داستان‌های کانتربری اثر چاسر شکل مشابهی دارند و اگر امروز نوشته می‌شدند، می‌شد آن‌ها را در دستهٔ رمان قرار داد. دیگر داستان‌هایی که در دوران کلاسیک ادبیات آسیا و عرب نوشته‌شده‌اند را بیش از آن که ما فکر کنیم می‌توان در دستهٔ رمان قرار داد. برای مثال آثاری چون داستان گِنجی (ژاپنی) اثر بانو موراساکی، داستان عربی حی بن یقظان اثر ابن طفیل، داستان عربی تئولوگوس آتودیداکتوس اثر ابن نفیس و داستان چینی افسانه سه پادشاه اثر لو گوانژونگ. همهٔ رمان‌ها در اروپا در ابتدا جزو آثار مهم ادبی تلقی نشدند. دلیل آن شاید این بود که نگارش نثر صرف، آسان و غیر مهم می‌نمود. با این حال، امروزه مشخص شده‌است که نگارش نثر بدون توجه به آرایه‌های شاعرانه می‌تواند لذت هنری در فرد ایجاد کند. به علاوه نویسندگان آزاد به این باور رسیده بودند که درگیر نشدن با ساختارهای نظم باعث ایجاد طرح داستانی پیچیده‌تر یا دقیق‌تری نسبت به گونه‌های دیگر ادبی حتی شعر روایی می‌شود. این آزادی به نویسنده این امکان را می‌دهد که به سبک‌های ادبی و نمایشی دیگر – حتی شعر – در محدودهٔ یک رمان بپردازد. آثار منثور دیگر نوشته‌های فلسفی، تاریخی، روزنامه‌ای، حقوقی و علمی از گذشته جزو ادبیات به‌شمار می‌آمدند. این گونه آثار شامل برخی از کهن‌ترین آثار منثور موجود هستند؛ رمان‌ها و داستان‌های منثور نام «داستان» را به خود گرفتند تا از آثار دیگری که معرف واقعیات بودند و اثر «غیرداستان» نامیده می‌شدند مشخص شوند. آثار غیرداستانی از گذشته‌های دور به شکل منثور نوشته‌می‌شدند. جنبهٔ ادبی نوشته‌های علمی در طول دو سدهٔ گذشته رو به کاهش گذاشت زیرا پیشرفت و تخصصی‌تر شدن علوم باعث شدند که پژوهش‌های علمی برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل درک شوند؛ امروزه علم را در ژورنال‌های علمی می‌توان یافت. آثار علمی اقلیدس، ارسطو، کوپرنیک و نیوتون امروز هم از اعتبار زیادی برخوردارند؛ اما به دلیل آنکه دانش موجود در آن‌ها تا حد زیادی منسوخ شده‌است دیگر نمی‌توان از آن‌ها برای تعالیم علمی سود برد. با این حال این آثار آن قدر هم فنی هستند که نمی‌توان آن‌ها را در برنامه‌های درسی ادبی گنجاند. تنها در برنامه‌های درسی مانند «تاریخ علم» است که می‌توان دانشجویانی را یافت که این آثار را مطالعه کنند. بسیاری از کتبی که به «عمومی ساختن» دانش می‌پردازند نیز امروزه شایستهٔ دریافت عنوان «ادبیات» هستند. فلسفه نیز تا حد زیادی به یک رشتهٔ دانشگاهی تبدیل شده‌است. بسیاری از فلسفه‌دانان از این وضع ابراز نارضایتی می‌کنند؛ با وجود این بسیاری از آثار فلسفی در ژورنال‌های آکادمیک چاپ می‌شوند. فیلسوفان بزرگ تاریخ مانند افلاطون، ارسطو، آگوستین، دکارت و نیچه رسماً نویسنده تلقی می‌شدند. برخی از آثار فلسفی امروزی نیز مانند آثار سیمون بلکبرن را جزو «ادبیات» تلقی می‌کنند اما بسیاری از دیگر آثار را نمی‌توان در این رده طبقه‌بندی کرد. برخی از مباحث همچون منطق به قدری فنی شده‌اند که می‌توان آن‌ها را با ریاضیات مقایسه کرد. بخش عمده‌ای از آثار تاریخی را هنوز می‌توان جزو ادبیات به‌شمار آورد، به خصوص بخشی که آن را به نام گونه اثر غیرداستانی خلاقانه می‌دانند. همچنین بخش اعظم آثار روزنامه‌نگاری مانند روزنامه‌نگاری ادبی نیز چنین است. با این حال این بخش نیز به شدت بزرگ شده و غالباً با هدف سودمندگرایی نوشته می‌شود: مانند ضبط داده‌ها یا هدایت سریع اطلاعات. به همین دلیل آثاری که در این زمینه‌ها نوشته می‌شوند غالباً فاقد خصوصیت ادبی هستند اما برخی از آن‌ها هنوز هم این قابلیت را دارند. بزرگ‌ترین تاریخ‌نگاران ادبی هرودوت، توسیدید و پروکپیوس بوده‌اند که همگی جزو ادبای جهانی به‌شمار می‌روند. حقوق، وضعیت بغرنج‌تری دارد. برخی از آثار افلاطون و ارسطو یا حتی بخش‌هایی از انجیل را می‌توان به عنوان ادبیات حقوقی (یا قوانین ادبی) دسته‌بندی کرد. شاید قوانین حمورابی در بابل نیز شامل این دسته‌بندی شوند. قانون مدنی روم که تحت حاکمیت ژوستنین اول از امپراتوری بیزانس تدوین شد، به عنوان یک اثر ادبی شهرت یافت. اسناد تأسیس بسیاری از حکومت‌ها همچون قانون اساسی ایالات متحده را می‌توان جزو ادبیات به‌شمار آورد؛ هر چند که امروزه متون قانونی، کمتر دارای ارزش‌های ادبی هستند. متون طراحی بازی‌های رایانه‌ای هیچ‌گاه توسط بازیکنان قابل مشاهده نیستند و تنها تولیدکنندگان یا ناشران این بازی‌ها می‌توانند این متون را دیده و از آن‌ها برای درک، تجسم و حفظ ثبات در هنگام همکاری در ساخت یک بازی استفاده کنند. مخاطب اینگونه آثار معمولاً بسیار کم است. بسیاری از متون بازی‌ها دارای داستان‌های عمیق و دنیاهای دقیقی هستند که باعث می‌شوند که این آثار تبدیل به یک گونهٔ ادبی پنهان شوند. در نتیجه با تخصصی‌تر شدن و تکثر بسیاری از این رشته‌ها دیگر نمی‌توان آثار تولید شده در حوزه‌های این علوم را جزو ادبیات به‌شمار آورد. شاید بتوان گاهی آن‌ها را جزو «ادبیات ادبی» دسته‌بندی کرد؛ خیلی وقت‌ها این رشته‌ها آثاری تولید می‌کنند که می‌توان بر آن‌ها عنوان‌های «ادبیات فنی» یا «ادبیات حرفه‌ای» نهاد. نمایش‌نامه نمایش‌نامه، معرفِ نوع دیگری از قالب‌های ادبی کلاسیک است که در طول سال‌های متمادی متحول شده. این نوع اثر ادبی غالباً شامل گفتگو بین شخصیت‌ها است و به جای خوانده‌شدن بیشتر تکیه بر اجرای نمایشی دارد. اپرا در طول سده‌های هجده و نوزده میلادی به عنوان ترکیبی از شعر، نمایش و موسیقی رشد یافت. در آن زمان تقریباً تمام نمایشنامه‌ها منظوم بودند. شکسپیر را می‌توان یکی از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان دانست. برای نمونه رومئو و ژولیت نمایشنامه‌ای کلاسیک است که عموماً یک اثر ادبی شناخته می‌شود. نمایش‌نامه‌های یونانی نمونه‌های اولین گونه‌های نمایشی در طول تاریخ هستند که ما به آن‌ها دسترسی داریم. تراژدی به عنوان یک گونه نمایشی از جشنواره‌های مذهبی و مدنی سرچشمه گرفت و معمولاً برای نمایش تم‌های تاریخی یا افسانه‌ای به کار برده می‌شد. تراژدی‌ها معمولاً برای موضوعات بسیار مهم مورد استفاده قرار می‌گرفتند. با ظهور فناوری‌های نوین، نوشتن متن نمایش‌نامه‌های غیر اجرایی باب شد. جنگ دنیاها (رادیو) در سال ۱۹۳۸ نمایش‌نامه‌ای رادیویی بود که برای پخش سراسری نوشته شده‌بود. پس از آن بسیاری از آثار نمایشی برای فیلم یا تلویزیون ساخته‌شدند. به‌طور معکوس، ادبیات تلویزیونی، فیلم و رادیو نیز برای نوشتن آثار چاپی یا الکترونیک به کار برده‌شدند. ادبیات شفاهی اصطلاح ادبیات شفاهی به سنت‌های شفاهی به جا مانده از گذشته اشاره دارد که مشتمل بر گونه‌های متفاوتی چون حماسه، شعر و نمایشنامه، داستان‌های قومی، تصنیف، افسانه، لطیفه و دیگر گونه‌های قومی و محلی (فولکلور) می‌شود. این نوع ادبیات در هر جامعه‌ای وجود دارد و نمی‌توان آن را محدود به جوامع باسواد یا متمدن دانست. ادبیات شفاهی معمولاً توسط فولکلورشناسان یا دانشمندانی که به مطالعات فرهنگی و ادبیات قومی می‌پردازند همچون زبانشناسان، انسان‌شناسان و حتی جامعه‌شناسان مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرد. دیگر گونه‌های روایی فیلم، ویدئو یا نمایش‌های تلویزیونی آن قدر پیشرفت کرده و زیاد شده‌اند که غالباً هم‌شأن ادبیات منثور می‌شوند. رمان‌های گرافیکی و کتاب‌های کمیک، داستان‌هایی را نقل می‌کنند که به صورت ترکیبی از هنر نقاشی، دیالوگ و متن به صورت مرتب نمایش می‌یابند. نظریهٔ ادبی ادبیات را می‌توان از جنبه‌های گوناگون دیگر هم بررسی و طبقه‌بندی کرد. به عنوان نمونه، بخشی از ادبیات که به عنوان نظریه ادبی مطرح می‌شود، اغلب ناشی از تعریفی است که از ارتباط ادبیات و علم، حکایت می‌کند. در واقع می‌توان گفت، واژه-مفهوم نظریه، مبتنی بر نگرش و راهکار علمی است و اگر در تعریف ادبیات، علمی بودنش مورد تردید باشد، ابداع و طرح موضوعی به نام نظریه ادبی، اساساً بلا موضوع خواهد شد؛ زیرا عده‌ای باور دارند که ادبیات با عواطف و احساسات و خروجی تراوش‌های عاطفی از ذهن و جاری شدن آن بر زبان (گفتار و نوشتار) تأکید بسیار دارند. گونه‌های ادبی گونه ادبی به تقسیمات سنتی انواع آثار گوناگون ادبی بر اساس نوع خاصی از نگارش گفته می‌شود. در زیر فهرستی از گونه‌های ادبی نمایش داده شده‌است: فهرست گونه‌های ادبی خودزندگینامه، خاطره، خودزندگینامه معنوی زندگینامه خاطرات روزانه و وقایع روزانه ادبیات الکترونیکی راویان برده افکار، گفتارهای حکیمانه داستان ادبیات کودک و نوجوان ادبیات کمیک رمان جنایی رمان کارآگاهی رمان ماجراجویی افسانه، فولکلور خیال‌پردازی ادبیات گوتیک (معمولاً هم‌معنی ادبیات ترس است) داستان تاریخی ترس رمان طبی داستان طنز یا فکاهی داستان رازآمیز رمان فلسفی رمان سیاسی رمان عاشقانه داستان عاشقانهٔ تاریخی ساگا، ساگای خانوادگی هزلیات، هجویات داستان علمی و تخیلی داستان هیجان‌انگیز داستان هیجان‌انگیز دسیسه‌ای داستان هیجان‌انگیز روان‌شناسی داستان هیجان‌انگیز سیاسی/رمان جاسوسی تراژدی آرایه‌های ادبی آرایهٔ ادبی در یک اثر باعث ایجاد تأثیر خاصی بر خواننده می‌شود. تفاوت میان آرایه‌های ادبی و گونه‌های ادبی مانند تفاوت تاکتیک‌های نظامی و استراتژی نظامی است؛ بنابراین با این که داستان دیوید کاپرفیلد در برخی جاها از هزل استفاده می‌کند اما به گونه کمیک تعلق دارد و نه گونه هزل. در عین حال، خانه متروک آن قدر از هزل استفاده‌می‌کند که باعث می‌شود این اثر را در زمرهٔ هزلیات قرار دهیم. این گونه‌است که استفادهٔ مکرر از یک آرایهٔ ادبی باعث می‌شود تا یک گونه جدید به وجود آید، همان‌طور که در مورد یکی از نخستین رمان‌های مدرن به نام پاملا (رمان) اثر ساموئل ریچاردسون اتفاق افتاد. در این اثر آن قدر از صنعت نامه‌نگاری استفاده شد که باعث شد رمان‌های نامه‌نگاری که چند صباحی بود که باب شده بودند، قدرت گرفته و خود به یک گونه ادبی جداگانه تبدیل شوند. نقد ادبی نقد ادبی، بررسی و نقد یک اثر ادبی است که در برخی موارد باعث پیشبرد کیفیت اثر ادبی در حال تکمیل می‌شود. شیوه‌های نقد ادبی گوناگونی وجود دارند که هر کدام می‌توانند برای نقد یک اثر به صورت دیگر یا نقد جنبه‌های متفاوت یک اثر به کار روند. هم چنین نقد ادبی قوانین، موازین و دلایل مقبولیت و رد آثار ادبی را مورد مطالعه قرار می‌دهد، حقیقت هنری را در یک اثر ادبی می‌شناسد و می‌شناساند، ارزش‌های نهفته و نامکشوف آن را کشف و آشکار می‌سازد، و سره را از ناسره، و قوی را از ضعیف در آثار ادبی جدا می‌سازد و تفکیک می‌کند. نقد ادبی بر اساس این که از کدام زاویه دید به اثر ادبی نگاه و بر مبنای چه موازینی آن را تحلیل و ارزیابی می‌کند به انواع گوناگونی بخش‌بندی می‌شود. نمونه‌ای از انواع نقد ادبی در زیر فهرست شده‌اند: جستارهای وابسته زبان و زبان‌شناسی جستارهای مختص ادبیات منابع ادبیات داستانی علوم انسانی هنر
1604
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA
صنعت
صنعت، به تولید کالاها و خدمات در یک اقتصاد گفته می‌شود. منبع اصلی درآمد یک گروه یا شرکت نشان دهنده صنعت مربوطه است. اگر تمام فعالیت‌های اقتصادی که با تولید کالا و خدمات با استفاده از ماشین آلات و تجهیزات ساخته دست بشر سروکار دارند را به عنوان یک کل تصور کنیم، هرصنعت، زیرمجموعه‌ای از این کل است که عده فراوانی از فعالیت‌های مشابه را شامل می‌شود. تعریف مهم برای صنعت: به مجموعهٔ تمام یگان‌هایی که در تولید، توزیع یا مصرف یک فراورده یا یک دسته از فراورده‌های مشابه فعالیت می‌کنند، «صنعت» گفته می‌شود.. تعریف «صنعت» در مورد تعریف دقیق «صنعت»، اختلاف نظرهای کثیری وجود دارد. صنعت دارای تعریف‌ها و تعبیرهای متفاوتی است که براساس جایگزین‌پذیری فراورده‌ها، فرایند تولید و محدوده‌های گیتاشناختی ارائه شده‌اند؛ مثلاً مایکل پورتر، صنعت را چنین تعریف می‌کند: «صنعت، عبارت اند از گروه شرکت‌هایی که فراورده‌های آنها جایگزین نزدیکی برای هم می‌باشند.» گروه‌های صنعت با توجه به تعریف‌های گوناگونی که در مورد صنعت ارائه شده است، گروه‌های صنعتی ممکن است با استفاده از روش‌های گوناگونی در کنار یکدیگر تقسیم‌بندی شوند. برای مثال گروه‌های صنعت تعریف‌شده در «بورس اوراق بهادار تهران» به شرح زیر می‌باشند: استخراج زغال سنگ؛ کشاورزی، دامپروری و خدمات وابسته به آن؛ استخراج کانههای فلزی؛ استخراج سایر معدنها؛ نساجی؛ دباغی، پرداخت چرم و ساخت انواع پاپوش؛ فراورده‌های چوبی؛ فراورده‌های کاغذی؛ انتشار، چاپ و تکثیر؛ فراورده‌های نفتی، زغال کک و سوخت هسته‌ای؛ لاستیک و پلاستیک؛ فلزهای اساسی؛ ساخت فراورده‌های فلزی؛ ماشین‌آلات و تجهیزات؛ ماشین‌آلات دستگاه‌های برقی؛ ساخت رادیو، تلویزیون، دستگاه‌ها و وسیله‌های ارتباطی؛ وسیله‌های اندازه‌گیری، پزشکی و نورشناختی؛ خودرو و ساخت افزاره‌ها؛ سایر وسیله‌های ترابری؛ مبلمان و دیگرمصنوعات؛ قند و شکر؛ شرکت‌های چندرشته‌ای صنعتی؛ فراورده‌های غذایی و آشامیدنی بجز قند و شِکر؛ مواد و فراورده‌های دارویی؛ فراورده‌های شیمیایی؛ پیمانکاری صنعتی؛ رایانه و فعالیت‌های وابسته به آن؛ خدمات فنی و مهندسی؛ انبوه‌سازی، املاک و مستغلّات؛ کاشی و سرامیک؛ سیمان، آهک و گچ؛ سایر فراورده‌های کانی غیر فلزّی؛ سرمایه‌گذاریها؛ بانکها، مؤسسه‌های اعتباری و سایر نهادهای پولی؛ سایر واسطه‌گری‌های مالی؛ ترابری، انبارداری و ارتباطات. البته لازم به ذکرست که تقسیم‌بندی مذکور، الزاماً متداول‌ترین گروه‌بندی صنایع نیست؛ مثلاً در برخی متون، کاشی و سرامیک، سیمان، آهک و گچ و سایر فراورده‌های کانی غیر فلزی درمجموع یک گروه به نام صنعت سرامیک یا کانی نافلزی را تشکیل می‌دهند یا تمام گروه‌های مربوط به تهیهٔ غذا، در گروه صنایع غذایی قرار می‌گیرند. همچنین علاوه بر موارد مذکور، صنایعی مانند صنعت گردشگری و صنایع دستی نیز در برخی متون در ردیف گروه‌های صنعت قرار می‌گیرند. تقسیم‌بندی صنایع با توجّه به مشابهت‌هایی که به لحاظ فرایند تولید، شیوهٔ بازاریابی، شیوهٔ مدیریت، حجم سرمایه، نوع ماشین‌آلات مورد استفاده، نوع موادّ اولیه ملزوم و غیره میان گروه‌های گوناگون صنعت وجود دارند، گروه‌های گوناگون صنعت را می‌توان از جنبه‌های گوناگون تقسیم‌بندی کرد. یکی از متداول‌ترین طبقه‌بندی‌های صنعت، طبقه‌بندی ارائه شده توسط بخش آمار سازمان ملل است که به اختصار طبقه‌بندی آیسیک نامیده می‌شود. در این طبقه‌بندی گروه‌های مختلف صنعتی تعریف شده‌اند و فعالیت‌های مختلف در آن‌ها طبقه‌بندی گردید. منابع پورتر، مایکل، استراتژی رقابتی تکنیک‌های تحلیل صنعت و رقبا، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول، ۱۳۸۴ صنعت
1607
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
فهرست آموزشگاه‌های دریایی ایران
استان تهران دانشکده مهندسی دریا در دانشگاه صنعتی امیرکبیر دانشکده علوم و فنون دریایی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات دانشکده علوم و فنون دریایی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال گروه مکانیک دریا - دانشکده مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف گروه مهندسی عمران در سازه‌های دریایی - دانشکده فنی، دانشگاه تهران مؤسسه آموزشی کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران استان اصفهان مجتمع علوم و فناوری دریایی - دانشگاه صنعتی مالک اشتر استان آذربایجان شرقی سازه‌های دریایی - گروه مهندسی عمران دانشگاه صنعتی سهند استان‌های ساحلی استان بوشهر دانشکده دریانوردی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خارک (جزیره خارگ) دانشکده مهندسی کشتی سازی - دانشگاه خلیج فارس(بوشهر) مؤسسهٔ آموزشی کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران (بوشهر) استان مازندران دانشگاه علوم و فنون دریایی امام خمینی (نوشهر) از نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی - دانشگاه تربیت مدرس(نور) آموزشکده علوم دریایی شرکت ملی نفتکش ایران(محمودآباد) دانشکده علوم دریایی از دانشگاه صنعت نفت(محمودآباد) دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل استان خوزستان دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر استان سیستان و بلوچستان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار استان هرمزگان دانشگاه صنایع دریایی امیرکبیر(بندرعباس) دانشگاه هرمزگان استان گلستان دانشگاه گلستان(گرگان) دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان استان گیلان دانشگاه علوم و فنون دریایی امام خامنه ای از نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (زیباکنار) آموزشکده علوم و فنون دریایی شهید خدادادی (بندر انزلی) آموزشگاه‌های دریایی ایران
1608
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B7%D9%82%20%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87%20%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
فهرست مناطق ویژه اقتصادی دریایی ایران
فهرست بندرهای ایرانی و مناطق ویژه اقتصادی دریایی ایران عبارت‌اند از: اداره کل بنادر و دریانوردی بندر امیرآباد (در بندر امیرآباد) اداره کل بنادر و دریانوردی استان گیلان (در بندر انزلی) اداره کل بنادر و دریانوردی استان بوشهر (در بوشهر) اداره کل بنادر و دریانوردی استان مازندران و گلستان (در نوشهر) اداره کل بنادر و دریانوردی استان هرمزگان (در بندرعباس) اداره کل بنادر و دریانوردی استان خوزستان (در بندر امام خمینی) منطقه ویژه اقتصادی مجتمع کشتی‌سازی و صنایع فراساحل ایران در بندرعباس منبع اداره کل بنادر و کشتیرانی ایران منطقه ویژه اقتصادی بندر آستارا شمال بندر امیرآباد بهشهر آبسکون (تاریخی) جنوب بندر ماهشهر بندر چابهار لیان (تاریخی) اسکله شهید رجایی بندر خشک دهکده لجستیک اصفهان جستارهای وابسته بندر خدماتی پارس عسلویه بوشهر منابع لایحه ایجاد منطقه ویژه اقتصادی بندر آستارا بندرها و مناطق ویژهٔ اقتصادی دریایی
1609
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
فهرست پژوهشگاه‌های دریایی ایران
فهرست پژوهشگاه‌های دریایی ایران از این قرار است: دانشکده مهندسی دریا دانشگاه صنعتی امیرکبیر (تهران) پژوهشکده دریایی دانشگاه جامع امام حسین (ع) پژوهشکده علوم و تکنولوژی زیردریا (اصفهان) مؤسسه تحقیقات شیلات ایران مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری مرکز تحقیقات مهندسی فارس مرکز توسعه فنآوری صنایع دریایی دانشگاه صنعتی شریف مرکز تحقیقات و آموزش وزارت راه و ترابری سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی ندسا (ساتخ ندسا) مرکز مطالعات و پژوهشهای خلیج فارس - دانشگاه خلیج فارس مرکز تحقیقات سازمان بنادر و کشتیرانی پژوهشکده زیرسطحی اصفهان پژوهشکده هوا-دریا (شیراز) مرکز تحقیقات آب وابسته به وزارت نیرو پژوهشگاه ملی اقیانوس‌شناسی و علوم جوی معاونت تحقیقات و جهاد خود کفایی نیروی دریایی ارتش جستارهای وابسته نام مؤسسه ملی اقیانوس‌شناسی به پژوهشگاه ملی اقیانوس‌شناسی و علوم جوی تغییر پیدا کرده‌است. منابع پژوهشگاه‌های دریایی ایران
1610
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DA%A9%D8%AF%D9%87
پژوهشکده
پژوهشکده به هر کدام از بخش‌های یک پژوهشگاه که در زمینه یا رشته ویژه‌ای پژوهش کرده و کار بر روی موضوع و رشته ویژه‌ای را دنبال می‌کنند گفته می‌شود. همانگونه که دانشکده زیرشاخه‌ای از یک دانشگاه است پژوهشکده نیز زیرشاخه‌ای از یک پژوهشگاه به شمار می‌رود. به شکل کلی پژوهشکده یک پیکره سازمانی(organisational body) است که برای هدفی خاص ایجاد شده‌است. در این حالت پژوهشکده می‌تواند از سوی یک دانشگاه، سازمان و... ایجاد شود. پژوهشکده یا واحد پژوهشی دانشگاهی در صورتی که حدود فعالیت‌های پژوهشی دانشگاه از سطح یک دانشکده، فراتر باشد و ایجاد موسسه‌ای در دانشگاه یا به صورت مستقل ضرورت یابد، پژوهشکده باشرایط زیر تأسیس می‌گردد: الف: فعالیت‌های تحقیقاتی پژوهشکده در زمینه‌های بنیادی، کاربردی یا توسعه‌ای و منطبق بر نیازهای اساسی کشور خواهد بود و پژوهشکده در یک رشته مشخص یا به صورت میان رشته‌ای می‌تواند در هر یک از زمینه‌های فوق تشکیل گردد. ب: داشتن حداقل ۳ گروه پژوهشی ج: داشتن امکانات و تجهیزات مستقل برای امور تحقیقاتی - پژوهشکده، از نظر مالی، مستقل و از نظر اداری، مشابه یک دانشکده خواهد بود. - عنوان‌ها زیر، معادل پژوهشکده خواهد بود: الف: مرکز تحقیقاتی ب: مؤسسه تحقیقاتی (پژوهشی) - هر گاه سطح فعالیت تحقیقاتی در موسسات و مراکزی که عنوان دانشگاه ندارند معادل پژوهشکده باشد، می‌توانند نسبت به تأسیس پژوهشکده، (نظیر مرکز و مؤسسه تحقیقاتی) اقدام نمایند. اینگونه موسسات می‌توانند به ارائه دوره کارشناسی ارشد و دکترای پژوهشی در صورت داشتن شرایط و ضوابط آموزشی و پژوهشی مصوب با همکاری و تحت نظارت دانشگاه‌ها اقدام کنند. - واحد پژوهشی نوع۱: دانشگاه با مأمور کردن برخی از اعضای هیئت علمی آموزشی (به صورتی که بیش از ۶ واحد درسی در ترم ارائه نکنند) یا جذب هیئت علمی پژوهشی، نهاد جدیدی را در دانشگاه راه اندازی می‌کند (امکانات اولیه را تخصیص می‌دهد) این واحد پژوهشی باید در زمینه‌های تخصصی و با هدف و رسالتی مشخص و محدود در گروه‌های پژوهشی خود فعالیت نماید. نیاز ضروری به انجام پژوهش برای کشور در موضوع فعالیت آن واحد پژوهشی، توسط معاونت پژوهشی وزارت علوم تأیید می‌شود. طبعاً موضوع فعالیت واحد پژوهشی نمی‌تواند عنوان‌ها گروه‌ها و دانشکده‌های آموزشی باشد. به ازاء هر گروه پژوهشی سه نفر استادیار شامل یکنفر پژوهشگر شاخص و دارای سابقه علمی برجسته در موضوع ضروری است. واحدهای پژوهشی نوع ۱ به علت نداشتن تقاضا در موضوع پژوهش و نیز تشخیص دولت در نیاز به انجام پژوهش در موضوع عمدتاً متکی به منابع مالی دولتی فعالیت می‌کنند و به همین دلیل باید دارای رسالتی بسیار مشخص و محدود و نیز دارای هیئت علمی پژوهشی تمام وقت برای واحد پژوهشی یا مأمور به آنجا باشند. اگر این واحد پژوهشی در ۱ یا ۲ سال پس از اخذ موافقت اصولی خود و ۲ سال پس از اخذ موافقت قطعی خود در ارزیابی‌های وزارت علوم به رتبه‌های بالا دست یافت، توسط وزارت علوم برای اخذ ردیف اعتباری به سازمان مدیریت معرفی می‌شود. - واحد پژوهشی نوع۲: تعدادی از اعضای هیئت علمی دانشگاه به عنوان فعالیت دوم خویش مایل هستند که واحد پژوهشی ایجاد کنند و در زمینه تخصصی خود به جامعه خدمت کنند. گذشته از حمایتهای مالی راه اندازی که توسط دانشگاه صورت می‌گیرد، اعتبارات این واحد از قراردادها و ارائه خدمات خود تأمین می‌گردد و پس از اتمام دوران راه اندازی، در صورت استفاده از امکانات دانشگاه هزینه آن را می‌پردازند و بالا سری قراردادها را نیز به دانشگاه می‌پردازد. واحدهای پژوهشی نوع ۲ به علت وجود تقاضا در موضوع فعالیت عمدتاً متکی به قرارداد عمل می‌کنند و لذا هیچگاه ردیف اعتباری نخواهند داشت هر چند دانشگاه در راه اندازی واحد پژوهشی کمک خواهد کرد. میزان پرداختها به اعضاء در واحد پژوهشی نوع ۲ باید به اندازه‌ای باشد که برای اعضاء هیئت علمی دانشگاه در مقایسه با شرکتهای خصوصی و مراکز پژوهشی غیر دانشگاهی جاذبه داشته باشد. بعد از اتمام مرحله راه اندازی، پس از پرداخت بالا سری دانشگاه و صرف هزینه‌های مربوط به آن واحد پژوهشی، از ما بقی دریافتی‌های قرارداد منعقده می‌توان با روش مورد نظر آن واحد پژوهشی در پرداخت‌های اعضاء هیئت علمی واحد پژوهشی استفاده کرد و نیز بالا سری زیاد دانشگاه بدون همکاری‌های لازم در مرحله راه اندازی، مخالفت فلسفه ایجاد این نوع از واحدهای پژوهشی است. پژوهشکده‌ها از دل دانشکده‌ها و دانشگاه پس از فعالیت چندین ساله در قالب هسته، قطب، مرکز و در نهایت پژوهشکده با اهداف ویژه رشد می‌کند و به عرصه ظهور (اخذ موافقت اصولی) می‌رسد. البته بسته به اینکه پژوهشکده نوع اول، دوم، یا سوم باشد، مأموریت و ساختار سازمانی آن از قبیل تأمین منابع مالی، استخدام اعضاء هیئت علمی و پذیرش دانشجو متفاوت می‌باشد. پژوهشکده‌ها می‌توانند غیردولتی و مستقل باشند و هم‌اکنون بیش از دویست مؤسسه پژوهشی غیردولتی از وزارت علوم مجوز دریافت کرده‌اند پژوهشگاه در صورتی که فعالیت‌های پژوهشی، در سطح گسترده، مورد نظر باشد، واحد پژوهشی مستقل (پژوهشگاه) با شرایط زیر ایجاد می‌گردد. الف: دارا بودن سه مؤسسه پژوهشی (پژوهشکده) ب: داشتن امکانات و تجهیزات مستقل برای امور تحقیقاتی - پژوهشگاه‌ها می‌توانند نسبت به ارائه دوره کارشناسی ارشد و دکترای پژوهشی اقدام کنند. فهرست پژوهشکده‌های ایران پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران پژوهشکده محیط‌های خشک پژوهشکده لیزر و پلاسما پژوهشکده هواشناسی پژوهشکده آمار پژوهشکده امنیت ملی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشکده سلامت اجتماعی دانشگاه اراک پژوهشکده برق جهاد دانشگاهی پژوهشکده مهندسی معدن و علوم زمین صدرا پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی دانشگاه شهید بهشتی پژوهشکده محیط زیست و توسعه پایدار پژوهشکده علوم گیاهی کاربردی دانشگاه آزاد اسلامی اراک پژوهشکده شهید رضایی پژوهشکده شریعت پژوهشکده بیمه بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران پژوهشکده پردازش هوشمند علائم پژوهشکده عفاف پژوهشکده دانشنامه نگاری دینی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی پژوهشکده تحقیقات فضایی پژوهشکده چشم‌انداز و آینده‌پژوهی پژوهشکده باقر العلوم پژوهشکده مطالعات اقتصادی و صنعتی شریف پژوهشکده محیط زیست جهاد دانشگاهی پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی پژوهشکده علوم و فناوری مواد غذایی جهاد دانشگاهی پژوهشکده مهندسی معدن و علوم زمین صدرا پژوهشکده اویونیک دانشگاه صنعتی اصفهان پژوهشکده فولاد دانشگاه صنعتی اصفهان پژوهشکده نانوفناوری و مواد پیشرفته دانشگاه صنعتی اصفهان پژوهشکده علوم و تکنولوژی زیر دریا دانشگاه صنعتی اصفهان پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت پژوهشکده نوین شهر معنوی ثامن مشهد مقدس پژوهشکده مطالعات وتحقیقات بسیج پژوهشکده ابوریحان بیرونی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی پژوهشکده بیمه پانویس جستارهای وابسته مؤسسه پژوهش بنیاد پژوهشگاه‌های ایران مراکز پژوهشی در ایران
1611
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%B9%D8%B1
شعر
شِعر، سُرود، چامه یا چکامه شاخه‌ای از ادبیات است که از ویژگی‌های زیبایی‌شناختی و اغلب ریتمیک زبان استفاده می‌کند. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود». شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودن و ادای حق مطلب به زیباترین شیوه ممکن آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است. دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت». به قول ملک الشعرای بهار " شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل شاعر، آن افسونگری کاین طرفه نروارید سفت" در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. تاریخچهٔ سرایش شعر قدیمی‌ترین سروده‌های به‌جامانده به وِداهای هندوان باستان بازمی‌گردد. از تاریخ سرایش وِداها اطلاع دقیقی دردست نیست و تاریخ قدیمی‌ترین سرودهٔ ریگ‌ودا را از هزار تا پنج‌هزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشته‌اند. همان‌گونه که اشاره شد گاتاهای زرتشت نیز از سروده‌های کهن هستند. دیگر سرودهٔ قدیمی، گیلگمش نام دارد. حماسه گیلگمش نخستین منظومهٔ حماسی جهان است. آن‌جا که تاریخ تمام می‌شود اسطوره آغاز می‌شود؛ حماسه‌های بزرگ مبتنی بر اسطوره هستند و اسطوره‌های بزرگ بر پایهٔ شرایط تاریخی بنا می‌شوند. جهان چندین حماسهٔ بزرگ را به‌خود دیده‌است: در یونان؛ ایلیاد و ادیسه اثر هومر در هند؛ مهابهاراتا و رامایانا در روم؛ انه‌ایید اثر ویرژیل در ایران؛ شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی که تمامی این حماسه‌ها در بزنگاه‌های خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شده‌اند». چینی‌های باستان نیز به شعر علاقه نشان داده‌اند و آثاری در این زمینه خلق کرده‌اند. شی چینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، از جمله آثار به‌جامانده از چین باستان در زمینهٔ شعر است. دیدگاه ارسطو در میان منطق‌دانان و فلاسفهٔ قدیم، کسی که به‌طور مدوّن و مشروح به شعرشناسی منطقی پرداخته، ارسطو است. اگرچه کسانی قبل از او نیز همچون بقراط، اریستوفانس و افلاطون دربارهٔ شعر، سخن گفته‌اند. اما فن شعر ارسطو تنها رسالهٔ مستقل و منطبق بر منهج نقد در این باره می‌باشد. ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است. ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است». دیدگاه‌های سنتی دربارهٔ شعر پس از نهضت ترجمه و انتقال نظریهٔ شعری یونانی به حوزهٔ اسلامی، رساله‌های شعری یونانیان موجی از نظریه‌پردازی را در میان فیلسوفان مسلمان ایجاد کرد؛ چنان‌که فارابی، ابن‌سینا، ابوالبرکات بغدادی، ابن رشد و خواجه نصیر طوسی هرکدام بخشی از آثارشان را به نظریهٔ شعر اختصاص دادند. نظرگاه فیلسوفان از طریق کسانی چون حازم قرطاجنی وارد آثار مدرسه بلاغیون مسلمان هم شد. خواجه نصیرالدین طوسی ملهم از سخن ابن‌سینا در کتاب شفا، به پیروی از ارسطو، شعر را «سخنی خیال‌انگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد» می‌داند. خواجه نصیر در رابطهٔ شعر با موسیقی چنین می‌گوید: «و نظر در وزن حقیقی به‌حسب ماهیت، تعلق به علم موسیقی دارد و به‌حسب اصطلاح و تجربه تعلق به علم عروض دارد؛ و نظر منطقی خاص است به تخیّل و وزن را از آن جهت اعتبار کند که به وجهی اقتضاء تخیّل کند. پس شعر در عرف منطقی، کلام مخیِّل است و در عرف متأخران، کلام موزون مقفّی… اما قدما، شعر را کلام مخیِّل گفته‌اند و اگرچه موزون حقیقی نبوده‌است و اشعار یونانیان بعضی چنان بوده‌ است و در دیگر لغت قدیم مانند عبری و سریانی و فرس هم وزن حقیقی اعتبار نکرده‌اند». شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم در تعریف شعر می‌نویسد: «بدان که شعر در اصل لغت، دانش است و ادراک معانی به حدس صایب و استدلال راست و از روی اصطلاح سخنی است اندیشیده، مرتّب، معنوی، موزون، متکرّر، متساوی (مصراع‌های برابر)، حروف آخر آن به یکدیگر ماننده (قافیه دار)». فارابی دربارهٔ شعر دو اثر از خود به‌جای گذاشته‌است، یکی مقالة فی قوانین صناعة الشعراء و دیگری کتاب الشعر که آخرین مبحث در جلد اول از مباحث منطقی فارابی است. فارابی می‌گوید: «در این مقاله، تنها به آن اقوال و معانی می‌پردازیم که حکیم (ارسطو) در صناعت شعر اثبات کرده‌است، بدون این که قصد بیان تمام مطالب را دربارهٔ شعر داشته باشیم. زیرا خود حکیم نظراتش را در صنعت مغالطه تکمیل نکرده‌است (... فضلا عن القول فی صناعة الشعر)». اختلاف نظر در تعریف شعر در حقیقت باید گفت که تعاریف بسیاری در این زمینه وجود دارد که از همان گذشته‌های دور، گاه با هم در تضادند و یکدیگر را نقض می‌کنند. افلاطون، شعر را از جهت اخلاقی زیان‌آور و ویران‌گر می‌دانست و از دیدگاه معرفت‌شناسانه آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می‌پنداشت. او ارزش زیبایی‌شناسانی ادبیات را در نظر نمی‌گرفت یا ناچیز می‌شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیات نگاه می‌کرد. ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتقادات، رسالهٔ فن شعر را به رشتهٔ تحریر درآورد. از دید ارسطو ادبیات، اعم از نثر و نظم و شعر، همچون سایر هنرهای دیگر، بر مبنای دو شالودهٔ اساسی بنیان گرفته‌است. یکی از این شالوده‌ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی‌اش به توازن، هماهنگی و ریتم است. ارسطو عقیده دارد که تکامل هجوسرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیات شد که آن را «اوزان ایامبیک» نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیات شد؛ تکامل ستایش‌سرایی منجر به «اوزان هروییک» شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه‌ای از حماسه‌سرایی به گونه‌ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد. همان‌طور که اشاره شد، در هر دوره‌ای شاعران و منتقدان و پژوهش‌گران سعی در ارائهٔ تعریفی از شعر بوده‌اند و با این همه تفاوتی کلی بر سر تعریف شعر وجود ندارد. کوروش صفوی در گفتگویی به دشواری برای یافتن تعریفی برای شعر اشاره کرده و می‌گوید: سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‌های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی» «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آن‌ها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است». اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد. تعریفی که بر اساس آن اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و مهدی اخوان ثالث و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند». آرش آذرپیک معتقد است: شعر دارای وجودی قائم به ذات نیست، بلکه تنها مجموعه‌ای از رویکردهای متفاوت در ساحتی خاص از دنیای بی‌پایان هنری کلمه است، بنابراین، هستی شعر، داستان، نمایش نامه، شطح، متون منثور هنری و… کاملاً وابسته به سرمنشاء و مادر همهٔ آنها یعنی دنیای بی‌پایان وجود کلمه است، و شناخت هیچ ‌کدام از این رودخانه‌ها (شعر، داستان و…) هرچقدر عظیم، بدون معرفت عمیق به سرچشمهٔ آنها (کلمه) شبیه آب در هاون کوبیدن است. و اینکه تمام تعاریفی که تاکنون از شعر شده نتوانسته‌است، به هیچ وجه حق مطلب را ادا کند، به خاطر این است که شعر را وجودی مستقل از جهان بی پایان کلمه انگاشته‌اند. تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر اگرچه شرط لازم (حداقل) شعر را دربردارند، اما شرط کافی (حداکثر) را دربر نمی‌گیرند. یعنی بیشتر ناظر به عناصر صوری و فیزیکی شعر هستند، نه جوهرهٔ درونی و متافیزیکی آن. حقیقت درونی شعر، نه تعریف‌پذیر، نه ترجمه‌پذیر و نه نقدپذیر است. به این معنی شعر خود زندگی یعنی تجربهٔ زیستن است. پس مانند خود زندگی، مقول به تشکیک و دارای مراتب و مدارج عالی و سافل است، شعر هم شور محض است مثل ترانه‌های فایز دشستانی، هم شعور محض مانند قصاید ناصرخسرو و هم آمیزه‌ای از شور و شعور مانند شعر حافظ. اما باید دانست که همین کوشش‌ها در راستای تعریف و توصیف شعر، خود باعث پدیدار شدن مکتب‌های گوناگون ادبی شده‌است. بدیع و بیان، معانی و بلاغت از درون گفتگوهای ادبی سر برون آورده‌اند. تاریخچهٔ شعر پارسی پیش از اسلام آنچه می‌توان گفت و باید گفت این است که شعر ایرانی براساس سندهای موجود به روزگار زردشت می‌کشد و از گاتاها که سرودهای مذهبی ایران باستان است و در انتساب آن‌ها به زردشت هیچ تردیدی نیست آغاز می‌شود و پس از آن دیگر قسمت‌های اوستاست و منظومه‌های دیگری که به زبان پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی پیدا شده‌است؛ مانند درخت آسوریک و یادگار زریران و جاماسب‌نامه. پیدایش شعر پارسی در دوره اسلامی نخستین شاعران پارسی‌سرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگرچه نمونه‌هایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد؛ ولی بررسی آن‌ها مشخص می‌کند که در زمان سروده شدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافته‌بود؛ چرا که وزن آنان به‌طور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونه‌ای از این‌گونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) می‌آوریم. این قطعه شعری نگاشته‌شده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است: محمد سگزی و بسام کرد از سرایندگان دربار یعقوب و از جمله نخستین سرایندگان شعر پارسی هستند. باید گفت شعر در دوره اسلامی پس از وقفه‌ای چند صد ساله با الفبای عربی پدید آمد. ادبیات فارسی دری بیشتر در مناطق شرقی و شمال شرقی؛ یعنی در سیستان و خراسان و فرارود (ماوراءالنهر) پا گرفت و در دوره سامانی در قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش یافت. در قلمرو شعر و شاعری، شاعران بزرگی چون رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی و اندکی بعد فردوسی نقش‌آفرینی کردند. قالب‌های شعر کهن پارسی مثنوی قصیده غزل مسمط مستزاد ترجیع بند ترکیب بند قطعه رباعی دوبیتی تک بیت (مفردات) چهارپاره سبک‌های شعر کهن پارسی سبک هندی سبک خراسانی سبک عراقی سبک وقوع سبک بازگشت این تقسیم‌بندی از ملک الشعرای بهار است و هنوز هم نزد ادیبان رایج است و معتبر. سعید نفیسی نیز در برابر این تقسیم‌بندی، سبک‌های شعر پارسی را برمبنای مکاتب ادبی اروپا طبقه‌بندی کرده‌است. تقسیم‌بندی‌های دیگر نیز می‌توان یافت که در آن رون شعر نو و معاصر نیز مورد توجه قرار گرفته‌است. شعر نو از زمان مشروطیت شعر فارسی از نظر عناصری چون اندیشه، زبان، قالب و … همگام با شعر نو جهان مدرن دگرسان شد و نهال شعر نو فارسی خود را نشان داد و بالیدن گرفت و به وسیلهٔ نیما یوشیج شعرنو به انسجام رسید. شاعران پارسی‌زبان تا پیش از ظهور نیما یوشیج همواره بر همان الگوها و قالب‌های سنتی وفادار بودند و شعر پارسی محدود و محصور در اوزان و افاعیل عروضی بسر می‌برد و بر پایهٔ همان چارچوب‌ها با معیار مصراع و بیت سنجیده می‌شد. نیما یوشیج با کوتاه و بلند کردن مصرع‌ها و جابجایی قافیه‌ها، بدعتی در موسیقی شعر به‌ وجود آورد و اگرچه وزن را برای شعر لازم و حتمی می‌شمرد ولی آن‌را مبنی بر امتداد مصوتها و تکیه کلمات می‌دانست، نه آن‌که همچون شعر قدیم وزن بیت یا مصراع، معیار تعیین وزن شعر به‌شمار آید. موسیقی و آهنگ شعر محدود به قالب عروضی و بحر شعر نیست بلکه در نوع پیوستگی کلمات با یکدیگر و ایقاع‌های شعر، موسیقی شگفت‌انگیزی احساس می‌شود که کم از موسیقی و وزن شعر نیست. زیرا شعر دو موسیقی دارد: موسیقی بیرونی که همان وزن عروضی است بر اساس کشش هجاها و تکیه‌ها. موسیقی درونی که عبارتست از هماهنگی نسبت ترکیبی کلمات و طنین خاص هر حرفی در مجاورت با حرف‌ دیگر. خاستگاه این دگرگونی در شعر پارسی را باید پیرو تحولات اجتماعی در دوران جنبش مشروطه‌خواهی دانست که بنیاد جامعه را دگرگون ساخت. بعدها احمد شاملو با ایجاد تغییراتی در شعر نو سبک جدیدی ایجاد کرد که به شعر سپید یا شعر شاملویی معروف گردید، با این تفاوت که در این سبک از شعر، وزن به‌طور کلی حذف گشته: از نمونه‌های قدیمی و جدید این اشعار می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد: دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم دلت را می‌پویند مبادا شعله‌ای در آن نهان باشد روزگار غریبی است نازنین… از احمد شاملو قالب‌های ابداعی سه گانی شعرک طرح نوخسروانی واژانه کاریکلماتور شعر جهان گونه‌های معروف شعر جهان سونت هایکو غزل ویلانل مثنوی بحر طویل شعر آزاد جریان‌های مهم شعر جهان کلاسیسم رمانتیسم سوررئالیسم فرمالیسم فوتوریسم دادائیسم پست مدرنیسم سمبولیسم شاعران جهان ابوالقاسم فردوسی شکسپیر ابن فارض خواجه حافظ شیرازی گوته مولوی سعدی خیام حسان سید حمیری امرء القیس نزار قبانی ‌ بیدل دهلوی عطار پرتراک نظامی گنجوی پروین اعتصامی باباطاهر صائب تبریزی جستارهای وابسته ویژگی‌های شعر کلاسیک فارسی منابع آنات اولین پایگاه تخصصی شعر ایران آنات پیوند به بیرون گزارش خبرنگار ایسنا از پرفروش‌ترین کتاب‌های شعر ایرانی، شهریور ۱۳۹۱. رسالات عروض و قافیه گنجینه اشعار فارسی(گنجور) ادبیات زیبایی‌شناسی سبک‌های شعر گونه شعری سبک‌ها نوشتارهای صوتی هنر
1614
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C
مهندسی
مُهَندِسی استفاده از روش‌های علمی برای طراحی یا ساخت است. مهندسی به‌کارگیری علوم با استفاده از قوانین طبیعت و فیزیکی به منظور ساخت و طراحی مواد، ساختارها، ماشین‌ها، ابزار و سامانه‌ها یا پردازش‌ها است. شخصی که در رشته مهندسی تحصیل کرده‌است را مهندس می‌نامند. تعریف انجمن مهندسین آمریکایی برای پیشرفت حرفه‌ای، مهندسی را به صورت زیر تعریف کرد: کاربرد خلاقانه اصول علمی برای طراحی یا توسعه ساختارها، ماشین‌ها، ابزار یا فرایندهای ساخت یا برای کار جداگانه و همراه با آن‌ها یا ساخت و به‌کارگیری موارد مشابه با آگاهی کامل از طراحی آن‌ها یا پیش‌بینی عملکرد آن‌ها تحت شرایط عملیاتی خاص و به عنوان یک نقش اقتصاد عملیاتی یا امنیت زندگی یا دارایی به آن‌ها احترام گذاشته می‌شود. کسی که کارهای مهندسی انجام می‌دهد را مهندس گویند و کسی که پروانهٔ انجام کارهایی برای اهداف رسمی مثل مهندسی حرفه‌ای، نمایندهٔ مهندسی طراحی، مهندسی دارای پروانه، مهندسی شرکت ثبت شده یا مهندسی اروپایی را دارد. تاریخچه مهندسی از قرون وسطی و در زمانی که انسان‌ها اختراع‌های مثل چرخ و قرقره را داشتند وجود دارد. هرکدام از این اختراع‌ها با تعریف مدرن از مهندسی مطابقت دارد و اصول مکانیکی اصلی برای ساخت اهداف و ابزار مفید را کشف کرد. خود اصطلاح مهندسی نیز ریشه‌شناسی دارد که از واژۀ مهندسی آمده و به سال ۱۳۰۰ و از زمانی بر می‌گردد که واژه مهندسی (کسی که بر روی موتور کار می‌کند) را به سازنده موتورهای مهندسی می‌گویند. اکنون در این زمینه موتور، به ماشین نظامی مثل موتورهای مکانیکی در جنگ گفته می‌شود. نمونه‌های این استفاده مطلق در این زمان، محصولات مهندسی شده نظامی مثل محصولات نظامی مهندسین هستند. خود واژه موتور یک منشأ قدیمی تر دارد که از واژه‌ای لاتین به معنای کیفیت کامل و به‌خصوص قدرت ذهنی می‌آید. سپس با طراحی ساختارهای تمدن مثل پل‌ها و ساختمان‌ها به صورت یک اصل فنی، اصلاح مهندسی شهری دارد و اثر کار شد و روشی برای تمایز قائل شدن بین این ساختارهای اختصاصی پروژه‌های غیرنظامی و اصیل در اصل قدیمی تر مهندسی نظامی هستند. عصر باستانی فانوس اسکندریه، اهرام مصر، باغ‌های معلق بابل، قلعه اکروپلیس و پارتنون اریوپان یا ابپا و کلوسوم تیوتی‌ها کان و مهرها و اقوام مایان، انیکا و امپراتوری از تک و دیوار عظیم چین، معبد بریهاد سوارتانجاوور در بین دیگران شهارتی برای مهارت مهندسین شهری و نظامی باستان هستند؛ اما مهندسین اولیه شهری را من هوتپ می‌نامیدند. او به عنوان یکی از مسئولین دجوسر ساختار هرم دجوسر را در ساکارا در مصر حول سال‌های ۲۶۳۰–۲۶۶ بی‌سی طراحی و سرپرستی کرد. یونان باستان ماشین‌هایی را در حوزه شهری و نظامی ساخت. مکانیزم آنتی کتیرا اولین کامپیوتر ماشینی مشهور و اختراع مکانیکی هخامنشیان نمونه‌هایی از مهندسی اولیه شهری هستند. بعضی از اختراع‌ها هخامنشیان مثل مکانیزم آنتی کیتارا به دانش پیچیده‌ای از رندهای مختلفی نیاز داشت که دو اصل کلیدی در تئوری ماشینی است که به طراحی دنباله‌های دنده انقلاب صنعتی کمک کرد و امروزه در زمینه‌های گسترده‌ای مثل رباتیک و مهندسی اتومبیل از آن استفاده می‌شود. ارتش‌های چین، یونان و رم ماشین‌های پیچیده نظامی و اختراع‌های را در قرن ۴ بی‌سی مثل تریوم، بالستا و کاتاپوست ساختند. عصر رنسانس ویلیام گیلبرت اولین مهندس الکتریسیته با ۱۶۰۰ انتشار دمگنت است. اما اصطلاح «الکتریسیته» را اختراع کرد. اولین موتور بخار در سال ۱۶۹۸ و توسط توماس ساوری مهندس مکانیک ساخته شد. ساخت این وسیله باعث انقلاب صنعتی در چند دهه و باعث آغاز تولید حجیم شد. با ظهور مهندسی به عنوان یک حرفه در دهه ۱۸ این اصطلاح در زمینه‌هایی به کار می‌رود که درون ریاضی و علم مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما این زمینه به علاوه مهندسی نظامی و شهری، هنرهای مکانیکی ادغام شده مهندسی دارد. عصر مدرنیته مراحل اولیه مهندسی الکتریسیته شامل آزمایش‌ها انساندررو ولتا در دهه ۱۸۰۰، آزمایش‌ها مایکل فارادی جورج اوهم و دیگران و اختراع موتور الکتریسیته در سال ۱۸۷۲ است. کار جیمز مکس ول و هنریچ هرتز در اواخر قرن ۱۹ این رشته الکترونیک را ایجاد می‌کند. اختراع بعدی لوله بخار و ترانزیستور به توسعه الکترونیک کمک کرد و مهندسین الکترونیک و الکتریسیته همکاران خود را در حال افزایش می‌بینند. اختراع توماس ساوری و یک مهندس اسکاتلندی به نام جیمز وات باعث ایجاد مهندسی مکانیک مدرن شد. ساخت ماشین‌های اختصاصی و ابزار نگهداری آن‌ها در طی انقلاب صنعتی باعث رشد سریع مهندسی مکانیکی در بریتانیا و خارج می‌شود. جان اسمیتون مهندس شهری بود و به عنوان پدر مهندسی عمران شناخته می‌شد. او یک مهندس عمران انگلیسی مسئول طراحی پل‌ها، کانال‌ها و قنات‌ها بود و یک مهندس مکانیک و فیزیک‌دان برجسته بود. اسمیتون سومین فانوس سنگی را طراحی کرد که پیشگام استفاده از آهک هیدرولیکی بود و تکنیک شامل بخش‌های گرانیک در ساخت آن را ایجاد کرد. این فانوس دریایی تا سال ۱۸۷۷ مورد استفاده قرار گرفته و مجدداً در پلی مانت هو ساخته شد که به عنوان برج اسمیتون شناخته شد. او در تاریخ و کشف و ساخت سیمان مدرن حائز اهمیت است زیرا او نیازهای ترکیبی برای «هیدروالکتریکی» بودن سیمان را می‌شناسد و در نهایت منجر به اختراع سیمان پورتلند می‌شود. مهندسی شیمی مثل مهندسی مکانیکی در قرن ۱۹ و در طی انقلاب صنعتی شکل گرفت. سازنده مقیاس صنعتی تقاضای مواد و فرایندهای جدیدی را تا سال ۱۸۸۰ برای تولید در مقیاس زیاد مواد شیمیایی دارد که درون یک صنعت جدید ساخته و برای ساخت مقیاس زیاد مواد شیمیایی در دستگاه‌های صنعتی به کار می‌رود. نقش مهندسی شیمی طراحی دستگاه‌ها و فرایندهای شیمیایی است. مهندسی هوافضا در مورد طراحی سفینه است در حالی که مهندسی هوا فضا یک اصطلاح پیچیده‌تر است که شامل طراحی فضا می‌شود و منشاَ آن به پیشگامان هوایی در آغاز قرن ۲۰ برمی گردد، اگرچه کار سرجوج کایلی نیز از اواخر دهه قرن ۱۸ است، دانش اولیه مهندسی با مفاهیم و مهارت‌هایی از شاخه‌های مهندسی همراه است. اولین پی اچ پی در مهندسی در ایالات متحده برای جوسیه ویلیارد گیبر در دانشگاه یال ۱۸۶۳ و پی اچ پی دوم در علم آمریکا ست اما برادران رایت یک دهه پس از پروازهای موفق، مهندسی هوا فضا را از طریق سفینه نظامی مورد استفاده در جنگ جهانی دوم ایجاد کردند. در سال ۱۹۹۰ و با ایجاد تکنولوژی کامپیوتری، اولین موتور تحقیقی توسط مهندس کامپیوتر به نام ادلان امتاگ ساخته شد. شاخه‌های مهندسی مهندسی یک اصل گسترده است که اغلب به رشته‌های فرعی گوناگونی شکسته می‌شود. این اصول در مورد بخش‌های گوناگون کار مهندسی است. اگرچه این مهندسین در ابتدا در یک رشتهٔ خاص آموزش می‌بینند، اما مهندس از طریق حرفهٔ مهندسی در چندین بخش کار می‌کند. چندین نمونه از شاخه های مهندسی در زیر آمده اند: مهندسی مکاترونیک: (به انگلیسی: Mechatronics Engineering) [مکا (مکانیک) + ترونیک (الکترونیک)] تلفیق 3 رشتهٔ مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک و مهندسی کامپیوتر است. این رشته کوشش بر آن دارد تا نگاهی یکپارچه به سامانه‌های ساخته شده از بخشهای مکانیکی، الکترونیکی، کنترلی و نرم‌افزاری داشته باشد. واژهٔ مکاترونیک توجه شما را به دانش مکانیک و الکترونیک جلب می‌کند. هدف مکاترونیک ایجاد و به کارگیری ارتباط درونی میان رشته‌های مهندسی مرتبط با اتوماسیون است، تا یک نمایه از کنترلِ پیشرفته را در سامانه‌های ترکیبی به کار گیرد. مهندسی مکاترونیک یک مجموعهٔ بین‌رشته‌ای تلفیقی از پوشش اهداف مشترک رشته‌های مهندسی مکانیک، مهندسی برق، مهندسی کنترل، مهندسی کامپیوتر، مهندسی مولکولی (از نانوشیمی و بیولوژی) را پدید می آورد. با کمک دانش مکاترونیک می توان به سامانه‌های ساده‌تر، ارزان‌تر، راحت‌تر و انعطاف‌پذیرتر دست یافت. از نگاهی دیگر، مهندسان مکاترونیک با دید یکپارچه ای که از دانشهای مهندسی (الکترونیک، مکانیک، کامپیوتر) دارند، می‌توانند بر اجرای طرح‌های مهندسی نظارت داشته و برای آن‌ها برنامه‌ریزی نمایند. مهندسی شیمی: کاربرد، شیمی، زیست‌شناسی و اصول مهندسی برای انجام فرایندهای شیمیایی در مقیاس تجاری مثل اصلاح پتروشیمی، زیرساخت، مخمر و تولید بیو ملکولی است. مهندسی عمران: طراحی و ساخت کارهای اختصاصی و عمومی مثل زیرساخت‌ها (هواپیماها، جاده‌ها، راه‌آهن، منبع آب و تصفیه) پل‌ها، سدها و ساختمان‌ها. مهندسی برق: طراحی و بررسی سامانه‌های الکتریسیته و الکترونیک مثل مدارهای الکتریسیته، ژنراتورها و موتورها. نظارت و بازرسی در فرآیندهای نصب، اصلاح، تست کردن و عملیات استاندارد سیستم‌ها و تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی، تهیه اسناد مربوط به قرارداد و مناقصه و ارزیابی آن‌ها برای ساخت یا نگهداری از قطعات و سیستم‌های الکتریکی، نظارت بر تکنسین‌های برق، تکنولوژیست‌ها، برنامه‌نویسان، تحلیل‌گران و دیگر مهندسان مرتبط با رشته تحصیلی برق در یک پروژه. وسایل الکترومغناطیس، الکترومکانیکی، وسایل الکترونیکی، مدارهای الکتریسیته، فیبرهای کنترل، وسایل چشمی الکتریسیته، سامانه‌های کامپیوتری، ارتباطات از راه دور، ابزار سازی، کنترل و الکترونیک. مهندسی مکانیک: طراحی سامانه‌های فیزیکی و مکانیکی مثل سامانه‌های قدرت و انرژی، محصولات فضا پیما، سامانه‌های اسلحه، محصولات حمل و نقل، کمپرسورها، قطارهای نیرو، زنجیره‌های حرکتی، تکنولوژی‌ها و تجهیزات جداسازی ارتعاشی این شاخه‌هایشان با یکدیگر متفاوتند اما مهندسی دریایی و معدن کاری شاخه‌های مهم آن هستند. رشته‌های معدن اغلب شامل شاخه‌های مهمی مثل مهندسی ساخت، مهندسی صوتی، مهندسی خوردگی، ابزارسازی وکنترل، هوا فضا، اتومبیل، کامپیوتر، الکترونیک، پتروشیمی، سامانه‌ها، صوتی، نرم‌افزار، معماری، کشاورزی، سامانه‌های زیستی، بیوپزشکی، زمین‌شناسی، پارچه، صنعت مواد هسته‌ای است. این شاخه‌ها و شاخه‌های دیگر مهندسی در ۳۶ مؤسسه شکل دهندهٔ عضویت مجمع مهندسی انگلیس نشان داده شده‌اند. اغلب متخصصین جدید رشته‌های قدیمی را با هم ترکیب کرده و شاخه‌های جدیدی را تشکیل می‌دهند. برای مثال مهندسی و مدیریت سامانه‌های زمین شامل محدودهٔ گسترده‌ای از عناوینی مثل انسان‌شناسی، مهندسی علم محیطی، اخلاقیات و فلسفه می‌شود. یک بخش جدید از این کاربرد در مورد زیر مجموعه‌ای از شاخه‌های موجود است و اغلب ناحیه‌ای خاکستری را تشکیل داده و برای هشدار طبقه‌بندی به صورت یک شاخه جدید کافی است. اما برای هر زمینه یک اشتراک وجود دارد. مهندسی کشاورزی این شاخه تلفیقی از کاربرد سایر علوم مهندسی در مدیریت، برنامه‌ریزی، نوآوری، طراحی، ساخت در رشته‌های علوم کشاورزی می‌باشد، مانند کاربرد مکانیک بیو سامانه در ماشین آلات کشاورزی، کاربرد مهندسی عمران و معماری در طراحی و ساخت مجتمع‌های پرورش دام و طیور و همچنین طراحی زمین‌های کشاورزی و ساخت گلخانه‌ها و همچنین آبیاری و زهکشی در مزارع و زمین‌های کشاورزی می‌باشد که در واقع درس‌های این رشته‌های مهندسی به همراه دروس علوم طبیعی همانند: گیاه‌شناسی و زراعت و میکروبیولوژی دروس علوم پایه همانند: ریاضی ،فیزیک، شیمی، بیوشیمی گرایش‌های مختلف مهندسی کشاورزی نظیر: مهندسی صنایع غذایی،علوم دامی مهندسی کشاورزی تولید وژنتیک گیاهی، مهندسی کشاورزی علوم باغبانی، مهندسی کشاورزی- گیاه پزشکی مهندسی تولیدات دامی را به وجود اورده‌اند. مهندسی صنایع (به انگلیسی: Industrial Engineering) از شاخه‌های مهندسی است، که می‌کوشد با تلفیق دانش مهندسی، مدیریت، طراحی و اقتصاد کارایی سامانه‌های تولیدی، فرایندها و سازمانها را بهبود دهد. مهندسی صنایع به‌طور کلی اثربخشی، کارایی، تطبیق پذیری، پاسخ گویی، کیفیت و بهبود مستمر کالاها، خدمات و سودآوری را مدنظر قرار می‌دهد. پیشینه کاربردی مهندسی صنایع به نخستین سال‌های انقلاب صنعتی بازمی‌گردد، ولی از نظر آکادمیک و علمی، مهندسی صنایع نخستین بار توسط فردریک تیلور به کار برده شد. روش‌شناسی مهندسین ریاضیات و علوم دیگر مثل فیزیک را برای یافتن راه حل‌های مناسب مسئله‌ها یا پیشرفت وضعیت پیدا کرده‌اند. اما مهندسین باید در مورد علوم مرتبط با پروژه‌های دیگر دانش کافی را داشته باشند. در نتیجه آن‌ها یادگرفتند موارد جدید را از طریق این کار انجام دهند. اگر گزینه‌های مختلفی وجود داشته باشد، مهندسین گزینه‌های مختلف را سنجیده و راه حلی که مطابق باشد را انتخاب می‌کنند. کار مهم و منحصر به فرد مهندس تعیین آگاهی و تفسیر محدودیت‌ها در طراحی برای ایجاد نتایج موفق است و اغلب برای ساخت محصول موفق فنی کافی نیست و باید شروط دیگر را نیز برآورده سازد. این محدودیت‌ها شامل منابع در دسترس و محدودیت‌های فیزیکی و فنی، انعطاف‌پذیری برای اصلاحات آینده و عوامل دیگر مثل شروط هزینه، امنیت، بازار، سودمندی و ارتقای خدمات است. مهندسین با آگاهی از این محدودیت‌ها، ویژگی‌هایی را برای هدف یا سامانه قابل مشاهده ایجاد می‌کنند. حل مسئله مهندسین از دانش علم، ریاضیات، منطق و اقتصاد و تجربه و دانش ضمنی برای یافتن راه حل‌های مناسب استفاده می‌کنند اما ساخت یک مدل ریاضی مناسب باعث آنالیز آن می‌شود. معمولاً راه حل‌های منطقی مختلفی وجود دارد، بنابراین مهندسین باید گزینه‌های طراحی مختلفی را ارزیابی و راه حل‌هایی برای رعایت این شروط را انتخاب می‌کنند. گنریچ التوشر پس از جمع‌آوری آمارهایی در مورد مجوزها، پیشنهاد داد که آن‌ها مشکل از قلب طراحی مهندسی سطح پایین هستند و در حالی که بهترین طراحی در سطح بالاتر باعث حذف تناقض می‌شود. معمولاً مهندسین می‌کوشند تا طراحی‌ها برای این ویژگی‌ها قبل از تولید در مقیاس کامل را پیش‌بینی کنند آن‌ها در بین موارد دیگر از نمونه‌ها، مدل‌های مقیاس، شبیه‌سازی‌ها، تست‌های تخریبی، تست‌های غیر تخریبی استفاده می‌کنند. مهندسین مسئولیت ایجاد طراحی‌ها را دارند که موجب نمی‌شود آن‌ها به عموم آسیب بزنند. معمولاً مهندسین عامل امنیت را در طراحی‌ها برای کاهش ریسک شکست غیر مترقبه در نظرمی‌گیرند. اما هر چقدر عامل امنیت بیشتر باشد، این طراحی تأثیر کمتری در بررسی محصولات شکست خورده را مهندسی فارنسیک می‌نامند که به طراح محصول در ارزیابی طراحی‌ها در زمینه شرایط واقعی کمک می‌کند. این رشته پس از مشکلاتی مثل تجزیه پل ارزش بسیاری دارد. جستارهای وابسته مهندسی برق مهندسی صنایع نمای کلی از مهندسی شیمی فهرست مباحث مهندسی برق مهندسی زمین‌لرزه مهندسی بهداشت محیط مهندسی صدا اقتصاد مهندسی مهندسی معکوس مهندسی کشاورزی منابع ویکی‌پدیای انگلیسی پیوند به بیرون National Society of Professional Engineers position statement on Licensure and Qualifications for Practice National Academy of Engineering (NAE) American Society for Engineering Education (ASEE) The US Library of Congress Engineering in History bibliography ICES: Institute for Complex Engineered Systems, Carnegie Mellon University, Pittsburgh, PA History of engineering bibliography at University of Minnesota A YouTube presentation that explains in simple terms what engineering is, and what engineering isn't مهندسی پیشه‌های مهندسی فلسفه اخلاق فلسفه علم مقاله‌های موضوعات اصلی
1615
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C%20%D9%86%D8%B1%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1
مهندسی نرم‌افزار
مهندسی نرم‌افزار یعنی استفاده از اصول مهندسی بجا و مناسب برای تولید و ارائه محصول نرم‌افزاری با کیفیت که قابل اطمینان و با صرفه بوده و بر روی ماشین‌های واقعی به‌طور کارآمدی عمل کند. مهندسی نرم‌افزار یک روش سیستماتیک، منظم و دقیق برای ساخت و ارائه محصولی نرم‌افزاری با کیفیت است. مهندسی نرم‌افزار اغلب شامل فرایند خطی تحلیل، طراحی، پیاده‌سازی و آزمون است؛ که با به‌کارگیری روش‌های فنی و علمی از علوم مهندسی موجب تولید نرم‌افزاری با کیفیت مطلوب در طول یک فرایند انتخابی مناسب پروژه می‌شود. کاربردهای مهندسی نرم‌افزار دارای ارزش‌های اجتماعی و اقتصادی هستند، زیرا بهره‌وری مردم را بالا برده، چند و چون زندگی آنان را بهتر می‌کنند. مردم با بهره‌گیری از نرم‌افزار، توانایی انجام کارهایی را دارند که قبل از آن برای‌شان شدنی نبود. نمونه‌هایی از این دست نرم‌افزارها عبارت‌اند از: سامانه‌های توکار، نرم‌افزار اداری، بازی‌های رایانه‌ای و اینترنت. فناوری‌ها و خدمات مهندسی نرم‌افزار به کاربران برای بهبود بهره‌وری و کیفیت یاری می‌رساند. نمونه‌هایی از زمینه‌های بهبود: پایگاه داده‌ها، زبان‌ها، کتابخانه‌ها، الگوها، فرایندها و ابزار. مهندسی نرم‌افزار عبارت است از کاربرد مهندسی برای طراحی نرم‌افزار، توسعه، پیاده‌سازی و نگهداری از نرم‌افزار در یک روش سیستماتیک. تعاریف رسمی مهندسی نرم‌افزار عبارتند از: «تحقیقات، طراحی، توسعه و تست سیستم‌های عامل در سطح نرم‌افزار، کامپایلر، نرم‌افزار شبکه توزیع برای پزشکی، صنعتی، نظامی، ارتباطات، هوا فضا، کسب و کار، علمی و به‌طور کلی برنامه‌های کاربردی محاسباتی.» «برنامه سیستماتیک علمی و دانش فناوری و روش‌ها و تجربه‌هایی برای طراحی، پیاده‌سازی و تست و مستندسازی نرم‌افزار» «برنامه‌ای سیستماتیک و منظم با قابلیت سنجش توسعه و عملکرد و نگهداری از نرم‌افزار» "یکی از رشته‌های مهندسی است که در رابطه با تمام جنبه‌های تولید نرم‌افزار است " و «ایجاد و استفاده از اصول درست مهندسی برای به‌دست آوردن نرم‌افزاری که از لحاظ اقتصادی، قابل اعتماد و به‌صرفه است و در ماشین‌های واقعی به صورت کارایی عمل می‌کند.» مهندسی نرم‌افزار (به انگلیسی: Software engineering) یعنی استفاده از اصول مهندسی بجا و مناسب برای تولید و ارائه محصول نرم‌افزاری با کیفیت که قابل اطمینان و با صرفه بوده و بر روی ماشین‌های واقعی به‌طور کارآمدی عمل کند. مهندسی نرم‌افزار یک روش سیستماتیک، منظم و دقیق برای ساخت و ارائه محصولی نرم‌افزاری با کیفیت است. مهندسی نرم‌افزار اغلب شامل فرایند خطی تحلیل، طراحی، پیاده‌سازی و آزمون است؛ که با به‌کارگیری روش‌های فنی و علمی از علوم مهندسی موجب تولید نرم‌افزاری با کیفیت مطلوب در طول یک فرایند انتخابی مناسب پروژه می‌شود. کاربردهای مهندسی نرم‌افزار دارای ارزش‌های اجتماعی و اقتصادی هستند، زیرا بهره‌وری مردم را بالا برده، چند و چون زندگی آنان را بهتر می‌کنند. مردم با بهره‌گیری از نرم‌افزار، توانایی انجام کارهایی را دارند که قبل از آن برای‌شان شدنی نبود. نمونه‌هایی از این دست نرم‌افزارها عبارت‌اند از: سامانه‌های توکار، نرم‌افزار اداری، بازی‌های رایانه‌ای و اینترنت. فناوری‌ها و خدمات مهندسی نرم‌افزار به کاربران برای بهبود بهره‌وری و کیفیت یاری می‌رساند. نمونه‌هایی از زمینه‌های بهبود: پایگاه داده‌ها، زبان‌ها، کتابخانه‌ها، الگوها، فرایندها و ابزار. مهم‌ترین شاخص مهندسی نرم‌افزار مهم‌ترین شاخص در مهندسی نرم‌افزار تولید (طراحی و پیاده‌سازی) نرم‌افزار با کیفیت متناسب با «نیازهای مشتری» است. پیشینه مهندسی نرم‌افزار اصطلاح مهندسی نرم‌افزار پس از سال ۱۹۶۸ میلادی شناخته شد. این اصطلاح طی نشست «مهندسی نرم‌افزار ناتو ۱۹۶۸» (که در گارمیش-پارتنکیرشن، آلمان برگزار شد) توسط ریاست نشست فریدریش ال باوئر معرفی شد و از آن پس به‌طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. اصطلاح مهندسی نرم‌افزار عموماً به معانی مختلفی به‌کار می‌رود: به‌عنوان یک اصطلاح غیررسمی امروزی برای محدوده وسیع فعالیت‌هایی که پیش از این برنامه‌نویسی و تحلیل سامانه‌ها نامیده می‌شد. به‌عنوان یک اصطلاح جامع برای تمامی جنبه‌های عملی برنامه‌نویسی رایانه، در مقابل تئوری برنامه‌نویسی رایانه، که علوم رایانه نامیده می‌شود. به‌عنوان اصطلاح مجسم‌کننده طرفداری از یک رویکرد خاص نسبت به برنامه‌نویسی رایانه که اصرار می‌کند، مهندسی نرم‌افزار، به‌جای آنکه هنر یا مهارت باشد، باید به‌عنوان یک رشته عملی مهندسی تلقی شود و از جمع‌کردن و تدوین روش‌های عملی توصیه‌شده به شکل متدولوژی‌های مهندسی نرم‌افزار طرفداری می‌کند. مهندسی نرم‌افزار عبارت است از: کاربرد یک رویکرد سامانه‌شناسی، انتظام‌یافته، قابل سنجش نسبت به توسعه، عملکرد و نگهداری نرم‌افزار، که کاربرد مهندسی در نرم‌افزار است. مطالعه روش‌های موجود در استاندارد IEEE محدوده مهندسی نرم‌افزار و تمرکز آن مهندسی نرم‌افزار به مفهوم توسعه و بازبینی یک سامانه نرم‌افزاری مربوط می‌باشد. این رشته علمی با شناسایی، تعریف، فهمیدن و بازبینی خصوصیات مورد نیاز نرم‌افزار حاصل سر و کار دارد. این خصوصیات نرم‌افزاری ممکن است شامل پاسخ‌گویی به نیازها، اطمینان‌پذیری، قابلیت نگهداری، در دسترس بودن، آزمون‌پذیری، استفاده آسان، قابلیت حمل و سایر ویژگی‌ها باشد. مهندسی نرم‌افزار ضمن اشاره به خصوصیات فوق، مشخصات معین طراحی و فنی را آماده می‌کند که اگر به‌درستی پیاده‌سازی شود، نرم‌افزاری را تولید خواهد کرد که می‌تواند بررسی شود که آیا این نیازمندی‌ها را تأمین می‌کند یا خیر. مهندسی نرم‌افزار همچنین با خصوصیات پروسه توسعه نرم‌افزاری در ارتباط است. در این رابطه، با خصوصیاتی مانند هزینه توسعه نرم‌افزار، طول مدت توسعه نرم‌افزار و ریسک‌های توسعه نرم‌افزار درگیر است. نیاز به مهندسی نرم‌افزار نرم‌افزار عموماً از محصولات و موقعیت‌هایی شناخته می‌شود که قابلیت اطمینان زیادی از آن انتظار می‌رود، حتی در شرایط طاقت فرسا، مانند نظارت و کنترل نیروگاه‌های انرژی هسته‌ای، یا هدایت یک هواپیمای مسافربری در هوا، چنین برنامه‌هایی شامل هزاران خط کد هستند، که از نظر پیچیدگی با پیچیده‌ترین ماشین‌های نوین قابل مقایسه هستند. به‌عنوان مثال، یک هواپیمای مسافربری چند میلیون قطعه فیزیکی دارد (و یک شاتل فضایی حدود ده میلیون بخش دارد)، در حالی که نرم‌افزارِ هدایت چنین هواپیمایی می‌تواند تا ۴ میلیون خط کد داشته باشد. با توجه به گسترش روزافزون دنیای رایانه امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به متخصصان رایانه احساس می‌شود. متأسفانه این رشته در ایران بازار کار خوبی ندارد طبق آمارها ۶۳٫۲۷ درصد از فارغ‌التحصیلان در سال ۹۰ مشغول به کار در سایر مشاغل هستند. اما برای مهندسان سخت‌افزار هم امکان کار در شرکت‌های تولیدکننده قطعات و دستگاه‌ها و مراکز صنعتی – تولیدی بسیار فراهم است و از نظر سطح درآمدی هم با توجه به دانش و پشتکار شخصی در حد متوسط قرار دارند. به‌طور کلی این رشته در ایران با استقبال چندانی رو به رو نیست؛ این نیز حاکی از نبود برخی از زیرساخت‌ها در ایران هست. تکنولوژی‌ها و روش‌های عملی مهندسان نرم‌افزار طرفدار تکنولوژی‌ها و روش‌های عملی بسیار متفاوت و مختلفی هستند، که با هم ناسازگار هستند. این بحث در سال‌های دهه ۶۰ میلادی شروع شد و ممکن است برای همیشه ادامه پیدا کند. مهندسان نرم‌افزار از تکنولوژی‌ها و روش‌های عملی بسیار متنوعی استفاده می‌کنند. کسانی که کار عملی می‌کنند از تکنولوژی‌های متنوعی استفاده می‌کنند: کامپایلرها، منابع کد، پردازشگرهای متن. کسانی که کار عملی می‌کنند از روش‌های عملی بسیار متنوعی استفاده می‌کنند تا تلاش‌هایشان را اجرا و هماهنگ کنند: برنامه‌نویسی در دسته‌های دونفری، بازبینی کد، و جلسات روزانه. هدف هر مهندس نرم‌افزار بایستی رسیدن به ایده‌های جدید خارج از الگوهای طراحی شده قبلی باشد، که باید شفاف بوده و به‌خوبی مستند شده باشد. با وجود رشد فزاینده اقتصادی و قابلیت تولید فزاینده‌ای که توسط نرم‌افزار ایجاد شده، هنوز هم بحث و جدل‌های ماندگار دربارهٔ کیفیت نرم‌افزار ادامه دارند. ماهیت مهندسی نرم‌افزار دیوید پارناس گفته‌است که مهندسی نرم‌افزار یک شکل از مهندسی است. استیو مک‌کانل گفته‌است که هنوز این‌طور نیست، ولی مهندسی نرم‌افزار باید یک شکل از مهندسی شود. دونالد کنوت گفته‌است که برنامه‌نویسی یک هنر است. دیوان فعالیت‌های آماری آمریکا مهندسان نرم‌افزار را به عنوان زیرگروهی از «متخصصان رایانه»، با فرصت‌های شغلی‌ای مانند «دانشمند رایانه»، «برنامه‌نویس» و «مدیر شبکه» دسته‌بندی کرده‌است. BLS تمام مهندسان دیگر این شاخه علمی، که شامل مهندسان سخت‌افزار رایانه نیز هست، را به‌عنوان «مهندسان» دسته‌بندی می‌کند. زیر شاخه‌های مهندسی نرم‌افزار مهندسی نرم‌افزار را می‌توان به ۱۵ زیر رشته تقسیم کرد: شناخت: بررسی و استخراج نیازمندی‌های نرم‌افزار که شامل استخراج، تحلیل و اعتبارسنجی خواسته‌ها و تهیه مستندات مربوط جهت طراحی نرم‌افزار می‌باشد. طراحی نرم‌افزار: فرایند تعریف معماری، اجزا، واسط و دیگر مشخصه‌های سیستم یا اجزا را گویند. همچنین این زیر بخش به عنوان خروجی فرایند نیز تعریف می‌شود. طراحی نرم‌افزار # توجهات طراحی:سازگاری، توسعه پذیری، تحمل خطا، قابلیت نگهداری، ماژولار بودن، قابلیت اطمینان، قابلیت استفاده مجدد، استحکام، امنیت، قابلیت استفاده، کارایی، قابلیت حمل، مقیاس پذیری. ساخت نرم‌افزار:جزئیات مربوط به ایجاد کار با معنی برای نرم‌افزار از طریق برنامه‌نویسی، بازنویسی و تأیید، تست واحدها و اجزا، تست یکپارچگی، و اشکال یابی. تست نرم‌افزار: بررسی فنی -تجربی، برای ارائه به سهامداران و ذی نفعان که اطلاعاتی در مورد کیفیت محصول یا خدمات تحت تست بیا ن می‌کند. تعمیر و نگهداری نرم‌افزار: کلیه فعالیت‌های مورد نیاز برای ارائه پشتیبانی مقرون به صرفه در نرم‌افزار است. مدیریت پیکربندی نرم‌افزار:شناسایی پیکربندی یک سیستم در نقاط مشخصی از زمان به منظور کنترل سیستماتیک تغییرات پیکربندی و حفظ و نگهداری یکپارچگی برنامه و ردیابی پیکربندی در طول چرخه عمر سیستم را گویند. مدیریت نرم‌افزارهای مهندسی: نرم‌افزار مدیریت فعالیت‌ها و برنامه‌ریزی، هماهنگی، اندازه‌گیری، نظارت، کنترل و گزارش‌گیری به منظور حصول اطمینان از توسعه و نگهداری سیستماتیک، منضبط و اندازه‌گیری شونده نرم‌افزار است. فرایند نرم‌افزار: تعریف، اجرا و پیاده‌سازی، ارزیابی، اندازه‌گیری، مدیریت، ایجاد تغییر و بهبود فرایند چرخه حیات خود نرم‌افزار را گویند. روش‌های مهندسی نرم‌افزار و مدل‌های تحمیل ساختار در مهندسی نرم‌افزار با هدف سیستماتیک و منظم کردن فعالیت، قابل تکرار بودن و در نهایت افزایش کیفیت نرم‌افزار و موفقیت امیزتر بودن ان ایجاد می‌شود. تمرین مهندسی نرم‌افزار حرفه‌ای دربارهٔ دانش، مهارت و نگرش‌های مهندسی نرم‌افزار است که مهندسان نرم‌افزار باید تمرین مهندسی نرم‌افزار را به صورت حرفه‌ای، مسئولانه و اخلاقی بکنند. اقتصاد مهندسی نرم‌افزار در مورد تصمیم‌گیری در زمینه کسب و کار تجاری مهندسی نرم‌افزار است. مبانی ریاضی و محاسباتی مبانی مهندسی ابزار مهندسی نرم‌افزار و روش‌ها: ابزارهایی مبتنی بر کامپیوتر برای مهندسی نرم‌افزار ایجاد شده‌اند تا به فرایندهای چرخه حیات نرم‌افزار و روش‌هایی که ساختاری را بر فعالیت‌های مهندسی نرم‌افزار اعمال می‌کنند کمک کند تا به هدف ساخت فعالیت‌های سیستماتیک و در نهایت به موفقیت بتوان رسید. گواهینامه‌ها در حوزه مهندسی نرم‌افزار امکان کسب مدارک حرفه ای از موسسه مهندسی نرم‌افزار در موضوعات مختلفی نظیر امنیت، بهبود فرایند و معماری نرم‌افزار می‌باشد. تست نرم‌افزار تست نرم‌افزار یکی از بخش‌های مهم و تأثیرگذار در مهندسی نرم‌افزار است. بالابردن کیفیت نرم‌افزارهای تولیدی بدون توجه به فرایند تست و تضمین کیفیت نرم‌افزار ممکن نخواهد بود. امروزه پیشگامان صنعت نرم‌افزار به این نتیجه رسیدند که توسعه و تست نرم‌افزار باید به صورت موازی با هم پیش روند. این امر سبب می‌شود که همراه با توسعه نرم‌افزار کیفی آن نیز تضمین شود. توجه به تست نرم‌افزار نکته متمایزکننده شرکت‌های موفق آی تی و شرکت‌های شکست خورده‌است. جستارهای وابسته مؤسسه مهندسی نرم‌افزار توسعه نرم‌افزار مهندسی معکوس برنامه‌نویسی رایانه پانویس پیوند به بیرون انستیتو مهندسی نرم‌افزار آکادمی نرم‌افزار رایانه رشته‌های مهندسی مهندسی نرم‌افزار
1617
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AA
ترموستات
ترموستات یا دماپای(دماپا) دستگاهی است برای نگه داشتن دمای یک سامانه در یک محدوده مشخص به کار می‌رود. این کار به‌وسیله کنترل شارش انرژی گرمایی به درون یا به بیرون از سامانه صورت می‌گیرد. ترموستات به دو نوع دیجیتال و آنالوگ تقسیم می‌شود. ترموستات خودرو ترموستات خودرو بین موتور و رادیاتور قرار دارد. هنگامی که دمای آب پایین است ، آب را مسدود کرده و از گردش آن جلوگیری می کند. بنابراین ، هنگامی که خودرو را برای اولین بار در صبح روشن میکنید ، موتور در اسرع وقت به دمای کار می رسد. هنگامی که دمای موتور به حد لازم می رسد، ترموستات باز می شود تا بیش از حد گرم نشود. ترموستات خودرو در واقع یک سوئیچ است که می تواند دمای آب موتور را در سطح مطلوبی ثابت نگه دارد و از متعادل بودن دمای حرارت موتور اطمینان حاصل میکند. تا زمانی که موتور کار می کند، پمپ گردش موتور دائما در داخل موتور و سیستم خنک کننده می چرخد و از گرم شدن بیش از حد دما جلوگیری می کند. با این حال ، هنگامی که خودرو را برای اولین بار روشن می کنید ، این روند حتی با وجود سرد بودن آب ادامه می یابد. برای اینکه موتور به دمای کارکرد استاندارد برسد. ترموستات همیشه باز: زمانی که موتور را برای اولین بار روشن می کنید، موتور باید در اسرع وقت به دمای نرمال عملکرد (۸۹ درجه) برسد. وقتی ترموستات باز می ماند، نمی توان به دمای نرمال رسید، زیرا آب موتور به طور مداوم در بین موتور و رادیاتور در حال گردش است. در این حالت، خودرو عملکرد پایینی خواهد داشت و سوخت بیشتری مصرف می کند. علاوه بر این ، اگر زمستان باشد ، بخاری به طور کامل گرم نمی شود. در گذشته ، ترموستات ها در تابستان از اتومبیل برداشته می شدند تا بیش از حد گرم نشود. شاید حتی شنیده باشید که ترموستات تابستانی و زمستانی وجود داشته است! در تابستان برای جلوگیری از گرم شدن بیش از حد، ترموستاتی کم باز شونده، و در زمستان ترموستاتی با دهانه بالا نصب می شد تا ماشین به راحتی گرم شود. در خودروهای امروزی نیازی به چنین چیزی نیست و کارخانه ها تنها یک نوع ترموستات با درجه استاندارد تولید می کنند کاربرد ترموستاتها در موارد زیر به کار می‌روند: دستگاه‌ها و سیستم‌های تأسیساتی خودروها لوازم خانگی دستگاه‌ها و سیستم‌های تأسیساتی ترموستات‌ها در صنعت تأسیسات مکانیکی برای کنترل دمای آب یا هوا در سیستم‌های ایجاد برودت و حرارت به کار می‌روند. رادیاتورها، دیگ‌ها و فن کویل‌ها عمومی‌ترین دستگاه‌هایی هستند که برای کنترل دما از ترموستات استفاده می‌کنند. در علوم هفتم (دوره اول متوسطه) کمی به دماپا یا ترموستات اشاره شده که برای مثال: اگر فلزهای مس و آهن در کنار یکدیگر باشند (فلز مس روی فلز آهن باشد)، براثر حرارت فلز مس افزایش حجم بیشتر نسبت به فلز آهن دارد. در نتیجه مس به سمت پایین خم می‌شود. لوازم خانگی یخچال ترموستات به معنی Therm(دما) و stat(ثابت) است که برای ثابت نگه داشتن دمای یک محیط یا یک محفظه مانند یخچال طراحی شده‌است که این سیستم کاملاً مکانیکی بوده و به صورت اتوماتیک و بدون دخالت دست دمای داخل آن محیط را تنظیم کرده و به عبارتی نحوه تنظیم دما توسط ترموستات انجام می‌شود که به کمپرسور فرمان قطع و وصل شدن را صادر می‌کند مثلاً زمانی که اهرم ترموستات روی ۶ قرار گیرد تا زمانی که دمای یخچال به ۶ درجه نرسیده‌است ترموستات اجازه کار به کمپرسور را می‌دهد و زمانی که دمای یخچال به ۶ درج رسید به صورت اتوماتیک ترموستات کمپرسور را قطع می‌کند تا دما در این درجه ثابت شود. در کولرهای گازی معمولاً ترموستات بالای صفر استفاده می‌شود و معمولاً بین ۱۶ درجه سانتیگراد تا ۳۰ درجه سانتیگراد است. ترموستات دیجیتال با پیشرفت تکنولوژی از ترموستات برای کنترل هوشمند دمای منازل مسکونی و ادارات استفاده می شود. دیجیتال دمای مطلوب را از کاربر دریافت می کند و با دمای محیط مقایسه می نماید. سپس با توجه به اختلاف دمایی که اندازه گیری کرده و دمایی که کاربر برای آن مشخص نموده، سیستم های سرمایشی و گرمایشی از قبیل فن کویل، داکت اسپلیت، پکیج و غیره را کنترل می کند. منابع اختراع‌های آمریکایی اختراع‌های سده ۱۷ (میلادی) اختراع‌های هلندی ترمودینامیک کلیدها کنترل دما معرفی‌شده‌های سده ۱۷ (میلادی)
1618
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C
خودکارسازی
اتوماسیون یا خودکارسازی معمولاً به فرایند قادر ساختن ماشین‌ها به انجام عملیات‌های ترتیبی از پیش تعیین شده بدون دخالت انسان یا دخالت کم و هم چنین استفاده از تجهیزات خاص که عملیات‌های صنعتی را اجرا و کنترل می‌کنند، گفته می‌شود. اتوماسیون را می‌توان در ساخت انواع کالاها، از مواد اولیه گرفته تا محصولات نهایی و در انواع تولیدی‌ها، از کارگاه‌های کوچک گرفته تا تأسیسات تولید بزرگ اجرا کرد. از آنجا که به‌طور کلی هزینه اولیه تجهیزات اتوماسیون بالا است و نیاز به دانش اصول بهره‌برداری و نگهداری دارد، تصمیم‌گیری در مورد اجرای حتی سطح پایین اتوماسیون باید شامل بررسی دقیق نیازهای واقعی سازمان باشد. در برخی شرایط، اتوماسیون انتخابی به جای اتوماسیون کامل، یک انتخاب بهتر است. مقدمه تا اوایل دهه ۱۹۵۰، بیشتر عملیات‌های انجام شده در کارخانه‌های تولیدی معمولی، بر روی ماشین آلات سنتی مانند ماشین تراش، دستگاه فرز، دستگاه مته و تجهیزات مختلف برای شکل دهی، و اتصال مواد انجام می‌شد. چنین تجهیزاتی عموماً فاقد انعطاف‌پذیری بوده و برای تولید قطعات با ابعاد و ویژگی‌های قابل قبول به نیروی ماهر قابل توجهی نیاز داشت. علاوه بر این، هر بار که کالای متفاوتی باید تولید می‌شد، قالب‌ها یا ابزارها باید تعویض می‌شدند، فیکسچرها باید آماده یا تنظیم می‌شدند و حرکت مواد در میان ماشین‌های مختلف باید دوباره چیده می‌شد. توسعه محصولات جدید و قطعات با اشکال پیچیده نیاز به تلاش‌های متعدد و آزمون و خطا توسط اپراتور برای تنظیم پارامترهای پردازش مناسب بر روی دستگاه‌ها داشت. بعلاوه، به دلیل استفاده از انسان، ساخت قطعات کاملاً مشابه اغلب دشوار، وقت گیر و پرهزینه بود. این شرایط به این معنی بود که روش‌های پردازش به‌طور کلی ناکارآمد بوده و هزینه کارگر قسمت قابل توجهی از کل هزینه تولید بود. ضرورت کاهش سهم نیروی کار از هزینه محصول، و همچنین نیاز به بهبود کارایی و انعطاف‌پذیری عملیات تولید، کاملاً آشکار شده بود. بهره‌وری نیز به یک موضوع اساسی تبدیل شد. بهره‌وری معمولاً به صورت خروجی هر کارمند در هر ساعت تعریف می‌شود. به زبان ساده بهره‌وری راندمان عملیات را اندازه‌گیری می‌کند. یک عملیات کارآمد از همه منابع مانند مواد، انرژی، سرمایه، نیروی کار، ماشین آلات و فناوری موجود به صورت بهینه استفاده می‌کند. با پیشرفت سریع در علم و فن آوری تولید، راندمان عملیات‌های تولید شروع به بهبود کرده و درصد هزینه کل مربوط به کارگر، کاهش پیدا کرد. در افزایش بهره‌وری مهم‌ترین عوامل مکانیزه سازی، اتوماسیون، و کنترل تجهیزات و ماشین آلات تولید می‌باشد. مکانیزه سازی یک ماشین یا فرایند را با استفاده از تجهیزات مکانیکی، هیدرولیکی، نیوماتیکی، یا الکتریکی کنترل می‌کند. مکانیزاسیون در دهه ۱۹۴۰ به اوج خود رسید. علی‌رغم مزایای بارز عملیات مکانیزه سازی، کارگر هنوز مستقیماً در یک عملیات خاص نقش داشت و عملکرد کلی دستگاه را به‌طور مداوم بررسی می‌کرد. اتوماسیون گام بعدی در بهبود بهره‌وری فرایندهای تولید بود. این عبارت در اواسط دهه ۱۹۴۰ توسط صنعت اتومبیل ایالات متحده ابداع شد و به معنای کارکرد و پردازش خودکار قطعات در داخل و در بین ماشین‌های تولید بود. با کمک رایانه‌ها و نرم‌افزارهای قدرتمند و پیشرفته، سیستم‌های کنترل توسعه یافته و اتوماسیون پیشرفت چشمگیری را تجربه کرد. اجرای اتوماسیون هدف از اتوماسیون معمولاً موارد زیر می‌باشد: یکپارچه سازی جنبه‌های مختلف فرایند تولید در جهت افزایش کیفیت و تولید با کیفیت یکسان، کاهش زمان چرخه‌ها و کار مورد نیاز، و کاهش هزینه کارگر. افزایش بهره‌وری با کاهش هزینه‌های تولید از طریق کنترل بهتر فرایندها انجام میشود . قطعات با کارایی بیشتری در ماشین‌ها تغذیه، بارگیری، و تخلیه می‌شوند، ماشین آلات به‌طور موثرتری استفاده می‌شوند و در نتیجه تولید با کارایی بیشتری انجام می‌شود. افزایش کیفیت از طریق اجرای فرایندهای تکرارپذیر انجام میشود کاهش درگیری انسان در فرایندها، کسالت او و در نتیجه کاهش احتمال خطای انسانی. کاهش آسیب به قطعات که در هندلینگ دستی ایجاد می‌شود افزایش سطح ایمنی پرسنل، مخصوصاً در محیط‌های خطرناک صرفه جویی در فضای کارخانه از طریق چینش ماشین آلات و جابجایی بهینه مواد . اتوماسیون موقعیت-ثابت در اتوماسیون موقعیت ثابت که به آن اتوماسیون سخت (hard automation) نیز می‌گویند، ماشین‌ها برای ساخت یک محصول استاندارد، مانند چرخدنده، شفت یا بلوک سیلندر طراحی شده‌اند. با اینکه پارامترهای دستگاه مانند سرعت، عمق براده برداری یا بار را می‌توان تغییر داد، این ماشین آلات مخصوص انجام یک کار خاص بوده و در نتیجه انعطاف‌پذیر نیستند. از آنجایی که طراحی و ساخت چنین ماشین آلاتی پرهزینه است، زمانی اقتصادی خواهند بود که جهت تولید انبوه استفاده شوند. اتوماسیون انعطاف‌پذیر برخلاف اتوماسیون سخت که بیشتر برای تولید انبوه استفاده می‌شود در اتوماسیون نرم، اتوماسیون انعطاف‌پذیر یا اتوماسیون قابل برنامه‌ریزی استفاده از کنترل کامپیوتری، باعث انعطاف‌پذیری بالای دستگاه می‌شود. به همین دلیل در این دستگاه‌ها می‌توان قطعات پیچیده تری تولید کرد. اتوماسیون نرم از این جهت مهم است که ماشین آلات می‌توانند به راحتی برنامه‌ریزی مجدد شوند و قطعه ای را تولید کنند که دارای شکل یا ابعادی متفاوت از قطعه قبلی باشد. پیشرفت دیگر در اتوماسیون انعطاف‌پذیر، استفاده گسترده از رایانه‌های مدرن بود که منجر به توسعه سیستم‌های تولید انعطاف‌پذیر با سطح بالایی از کارایی و بهره‌وری گردید. کنترل‌کننده منطقی قابل برنامه‌ریزی (PLC) کنترل یک فرایند تولید با توالی مناسب، به ویژه فرآیندهایی که شامل گروهی از ماشین آلات و تجهیزات انتقال مواد است، به‌طور سنتی توسط کلیدها، رله‌ها، تایمرها، شمارنده‌ها و سایر دستگاه‌هایی که با اصول مکانیک، الکترومکانیک یا پنوماتیک کار می‌کنند، انجام می‌شد. در سال ۱۹۶۸ کنترل‌کننده‌های منطقی قابل برنامه‌ریزی یا PLCها، برای جایگزینی با این دستگاه‌های سیم کشی شونده معرفی شدند. از آنجایی که PLCها قابل برنامه‌ریزی مجدد بوده و نیازی به رله‌ها ندارند و فضای بسیار کمتری اشغال می‌کنند، از آنها به‌طور گسترده‌ای در سیستم‌های تولید استفاده می‌شود. کاربرد اصلی آنها عبارتند از: ۱. روشن و خاموش کردن ۲. کنترل حرکت ۳. عملیات‌های ترتیبی ۴. کنترل دارای فیدبک. این کنترل‌کننده‌ها در محیط‌های صنعتی به‌طور قابل اعتماد عمل می‌کنند و کارایی کلی یک عملیات را بهبود می‌بخشند. اگرچه به دلیل پیشرفت در ماشین‌های کنترل عددی، محبوبیت آنها کاهش پیدا کرده‌است، اما PLCها هنوز هم کاربرد فراوانی در صنعت دارند. امروزه میکروکامپیوترها محبوبیت فراوانی پیدا کرده‌اند زیرا قیمت آنها نسبت به PLC کمتر بوده و برنامه‌ریزی و شبکه سازی آنها راحت تر است. از PLCها همچنین در کنترل سیستم‌هایی که به پردازش دیجیتال سرعت بالا و قابلیت‌های شبکه سازی نیاز باشد نیز استفاده می‌گردد. کنترل عددی کنترل عددی (NC) روشی برای کنترل حرکات اجزای ماشین با درج مستقیم دستورالعمل‌های رمزگذاری شده به صورت اعداد و حروف در سیستم است. سیستم به‌طور خودکار این داده‌ها را تفسیر کرده و آنها را به سیگنال‌های خروجی تبدیل می‌کند. این سیگنال‌ها به نوبه خود اجزای مختلف ماشین را کنترل می‌کنند؛ به عنوان مثال، خاموش و روشن شدن اسپیندل‌ها، تغییر ابزارها، حرکت قطعه کار یا ابزارها در مسیرهای خاص و روشن و خاموش شدن مایع خنک‌کننده. کنترل عددی رایانه ای (CNC) مرحله بعدی توسعه ماشین‌های کنترل عددی تبدیل کنترل سخت‌افزاری به کنترل رایانه ای نرم‌افزاری بود. دو گونه کنترل رایانه ای مختلف توسعه داده شد: کنترل عددی مستقیم و کنترل عددی رایانه‌ای. کنترل عددی مستقیم (DNC) در کنترل عددی مستقیم چندین دستگاه به صورت مستقیم، به صورت مرحله به مرحله و توسط یک رایانه مرکزی کنترل می‌شوند. در این سیستم اپراتور از طریق یک پایانه و از راه دور به رایانه مرکزی دسترسی دارد. با DNC می‌توان از طریق رایانه مرکزی وضعیت کلیه ماشین آلات موجود در یک مرکز تولید را کنترل و ارزیابی کرد. با این حال، DNC یک مشکل اساسی دارد: اگر کامپیوتر مرکزی خاموش شود، تمام دستگاه‌ها از کار می‌افتند. در کنترل عددی توزیع شده (distributed numerical control)، یک رایانه مرکزی به عنوان سیستم کنترلی تعدادی از دستگاه‌های CNC منفرد که هر کدام دارای میکرو رایانه‌های مستقل هستند، عمل می‌کند. این سیستم حافظه زیاد و امکانات محاسباتی را فراهم کرده و ضمن غلبه بر معایب کنترل عددی مستقیم، انعطاف‌پذیری را ارائه می‌دهد. کنترل عددی رایانه ای (CNC) کنترل عددی رایانه ای (CNC) سیستمی است که در آن میکرو رایانه جزئی داخلی از یک ماشین است (به صورت onboard است). اپراتور ماشین می‌تواند روی رایانه‌های داخلی (onboard) برنامه‌ریزی کند، مستقیماً برنامه‌ها را اصلاح کند، برنامه‌هایی را برای قسمت‌های مختلف آماده کند و برنامه‌ها را ذخیره کند. امروزه از سیستم‌های CNC به دلیل در دسترس بودن (الف) رایانه‌های کوچک با حافظه بزرگ، (ب) کنترل‌کننده‌ها و ریزپردازنده‌های قابل برنامه‌ریزی کم هزینه و (ج) قابلیت برنامه‌نویسی، به‌طور گسترده‌ای استفاده می‌شود. اجزاء کنترل در یک سیستم اتوماسیون صنعتی اتوماسیون (خودکارسازی) از سه قسمت اساسی تشکیل شده‌است که عبارتند از: اندازه‌گیرها کنترل‌کننده (Controller) محرک‌ها (actuator) ۱- اندازه‌گیرها اندازه‌گیرها در واقع چشم سیستم‌های کنترل محسوب می‌شوند و با کمی سازی مقادیر فرایندی کنترل‌کننده را از وضعیت موجود در فرایند آگاه ساخته و در نتیجه کنترل‌کننده فرمان مورد نیاز را به محرک جهت کنترل فرایند و رسیدن به نقطهٔ تنظیم مورد نظر ارسال می‌نماید. هر دستگاه اندازه‌گیری شامل سه جزء اساسی: حسگر، ترانسدیوسر و ترانسمیتر می‌باشد. الف) حسگر (Sensor) حسگر قطعه‌ای است که به پارامترهای فیزیکی نظیر حرکت، حرارت، نور، فشار، الکتریسیته، مغناطیس و دیگر حالات انرژی حساس است و در هنگام تحریک آن‌ها از خود عکس‌العمل نشان می‌دهد و برای این عکس‌العمل نیاز به انرژی خارجی ندارد. ب) ترانسدیوسر (Transducer) ترانسدیوسر قطعه‌ای است که وظیفه تبدیل حالات انرژی به یکدیگر را برعهده دارد، حسگر پارامتر مورد اندازه‌گیری را به ترانسدیوسر تحویل می‌دهد، سپس ترانسدیوسر آن را به یک سیگنال قابل درک برای کنترلر تبدیل می‌کند لذا برای انجام این تبدیل نیاز به یک منبع انرژی خارجی دارد. ج) ترانسمیتر (Transmitter) ترانسمیتر وسیله‌ای است که یک سیگنال خروجی ترانسدیوسر را به سیگنال استاندارد قابل انتقال تبدیل می‌نماید. از معروفترین استانداردهای ترانسمیترها می‌توان به استاندارد ۴ تا ۲۰ میلی‌آمپر و ۰ تا ۱۰ ولت اشاره نمود. ۲- کنترل‌کننده قسمت دوم ابزاردقیق بخش کنترل می‌باشد. کنترل عبارتست از سوق و نگهداری یک یا چند فرایند به وضعیت یا وضعیت‌های مطلوب یا مورد نظر. این مفهوم در برگیرندهٔ کنترل کمی، کیفی، حفظ ایمنی و محیط زیست می‌باشد که اهداف اساسی کنترل می‌باشند. ۳- محرک‌ها محرک‌ها ادواتی هستند که سیگنال خروجی را از قسمت کنترل‌کننده گرفته و متناسب با این سیگنال‌ها عمل می‌کنند. از عمده ادوات خروجی می‌توان به شیرهای کنترل و الکتروموتورها اشاره کرد. این ادوات با عملکرد خود باعث کنترل پارامترهای اندازه‌گیری شده در مقدار مطلوب و مورد نظر می‌شوند. این بخش برگرفته از متن اصلی مقاله در سایت تدبیر فرایند هوشمند می‌باشد انواع مختلف ابزارهای اتوماسیون ANN - شبکه عصبی مصنوعی HMI – رابط انسان و ماشین DCS - سامانه کنترل توزیع‌شده SCADA - اسکادا PLC - پی‌ال‌سی PAC - کنترل‌کننده خودکار قابل برنامه‌ریزی Machine Vision & image processing - سیستم‌های مبتنی بر بینایی ماشین و پردازش تصویر ابزار دقیق کنترل حرکت رباتیک منابع اتوماسیون اتوماسیون صنعتی رشته‌های مهندسی صنعت مهندسی مکاترونیک
1619
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2
خودپرداز
خودپَرداز (به انگلیسی: Automated Teller گMachine :ATM) که گاه عابر بانک هم نامیده شده دستگاهی الکترونیکی است که به مشتریان بانک این امکان را می‌دهد تا در هر زمان دلخواه به‌وسیلهٔ قراردادن کارت عابربانک خاصی در دستگاه و وارد کردن یک گذرواژه از حساب خود پول دریافت کرده یا موجودی حساب بانکی خود را بگیرند بدون این‌که نیاز به شمارشگر انسانی باشد. بسیاری از خودپردازها نیز به امکان واریز پول یا چک، جابه‌جایی پول میان حساب‌های بانکی و حتی خرید تمبر را برای مشتریان فراهم می‌کنند. نخستین دستگاه خودپرداز خاورمیانه، در ایران توسط بانک بیمهٔ بازرگانان و در تهران راه‌اندازی شد. امروزه بیشتر دستگاه‌های خودپرداز ایرانی به شبکهٔ شتاب متصل هستند. شبکهٔ شتاب امکان برداشت و مشاهدهٔ موجودی را برای دارندگان کارت‌های بانک‌های عضو این شبکه از همهٔ خودپردازها فراهم می‌آورد. در ایران می‌توان از طریق دستگاه‌های خودپرداز اقدام به پرداخت قبض‌های خدمات عمومی نظیر آب، برق و تلفن نمود. تاریخچه نخستین دستگاه خودپرداز را ۲۷ ژوئن ۱۹۶۷ یک شعبهٔ بانک بارکلیز در محلهٔ انفیلد تاون در شمال لندن افتتاح کرد. این اختراع جان شپرد-بارون بود و در آن زمان حداکثر ده پوند به متقاضیان پرداخت می‌کرد. شعبهٔ انفیلد بانک بارکلیز همچنان فعال است و در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۷ به مناسبت پنجاهمین سالگرد خودپرداز، یکی از دستگاه‌هایش را به رنگ طلایی درآورد. مکان دستگاه‌های خودپرداز را می‌توان در هر مکانی قرار داد، اما اغلب در نزدیکی یا درون بانک‌ها و در مراکز خرید، فرودگاه‌ها، ایستگاه‌های مترو، پمپ‌بنزین‌ها و دیگر مکان‌ها نیز قرار دارند. دستگاه‌های خودپرداز پیشرفته گاه می‌توانند قابلیت‌های شعبهٔ بانک را تکمیل کنند. در سال‌های اخیر، کشورهایی مانند هند و برخی از کشورها در آفریقا در حال نصب دستگاه‌های خودپرداز در مناطق روستایی هستند که انرژی خورشیدی دارند. مرتفع‌ترین خودپرداز در گردنهٔ خنجراب در پاکستان واقع شده‌است. این دستگاه خودپرداز در ارتفاع ۴۶۹۳ متری توسط بانک ملی پاکستان نصب شده‌است و دستگاه برای کار در دماهای پایین‌تر از ۴۰ درجهٔ سانتی‌گراد طراحی شده‌است. [نیازمند منبع‌معتبر] سخت‌افزار دستگاه خودپرداز معمولاً از دستگاه‌های زیر تشکیل شده‌است: CPU (برای کنترل رابط کاربری و دستگاه‌های معامله) خوانندهٔ کارت مغناطیسی یا تراشه (برای شناسایی مشتری) یک پین پد برای پذیرش و رمزگذاری شماره شناسایی شخصی EPP4 (مشابه در طرح با صدای لمس یا صفحه‌کلید ماشین حساب)، به عنوان بخشی از یک محفظهٔ ایمن ساخته شده رمزنگاری ایمن، به‌طور کلی در یک محفظهٔ امن نمایش (استفاده شده توسط مشتری برای انجام معامله) دکمه‌های کلیدی عملکرد (معمولاً نزدیک صفحه نمایش) یا صفحهٔ لمسی (برای انتخاب جنبه‌های مختلف معامله استفاده می‌شود) چاپگر ضبط (برای تهیهٔ سابقهٔ معامله به مشتری) Vault (برای ذخیرهٔ قطعات ماشین‌آلات که نیاز به دسترسی محدود دارند) Housing (برای زیبایی‌شناسی و پیوستن به علائم) سنسورها و شاخص‌ها نرم‌افزار [نیازمند منبع معتبر] با انتقال به سخت‌افزار رایانه شخصی، می‌توان از سیستم‌عامل‌های استاندارد تجاری و محیط‌های برنامه‌نویسی در دستگاه‌های خودپرداز استفاده کرد. پلتفرم‌های معمول که قبلاً در توسعه ATM مورد استفاده قرار می‌گرفتند شامل RMX یا OS / 2 است. دستگاه خودپرداز Wincor Nixdorf، ویندوز ۲۰۰۰ را اجرا می‌کند امروزه اکثریت قریب به اتفاق دستگاه‌های خودپرداز در سراسر جهان از یک سامانه عامل مایکروسافت ویندوز استفاده می‌کنند، در وهله اول Windows XP Professional یا Windows XP Embedded. شمار کمی از خودپردازها هنوز هم می‌توانند نسخه‌های قدیمی‌تر سیستم‌عامل ویندوز مانند ویندوز ان‌تی، ویندوز سی‌ای یا ویندوز ۲۰۰۰ را اجرا کنند. سیستم‌عامل لینوکس همچنین در بازار خودپرداز مورد استقبال واقع می‌شود. نمونه‌ای از آن بانریسول، بزرگ‌ترین بانک در جنوب برزیل است که سیستم‌عامل ام‌اس-داس را در دستگاه‌های خودپرداز خود با لینوکس جایگزین کرده‌است. Banco do Brasil همچنین در حال انتقال دستگاه‌های خودپرداز به لینوکس است. مهندسی Vortex مبتنی بر هند در حال تولید دستگاه‌های خودپرداز است که تنها با لینوکس کار می‌کنند. پروتکل‌های معاملهٔ لایه‌های رایج مانند Diebold 91x (911 یا ۹۱۲) و NCR NDC یا NDC + تقلید نسل‌های قدیمی سخت‌افزار را روی سیستم‌عامل‌های جدیدتر با پسوندهای افزایشی ساخته شده به مرور زمان برای پرداختن به قابلیت‌های جدید فراهم می‌کند، اگرچه شرکت‌هایی مانند NCR به‌طور مداوم این پروتکل‌ها را صادر می‌کنند. نسخه‌های جدیدتر بیشتر تولیدکنندگان عمدهٔ دستگاه‌های خودپرداز، بسته‌های نرم‌افزاری را ارائه می‌دهند که این پروتکل‌ها را پیاده‌سازی می‌کند. پروتکل‌های جدیدتر مانند IFX هنوز مورد استقبال گستردهٔ پردازنده‌های معاملات قرار نگرفته‌اند. با حرکت به یک پایگاه نرم‌افزاری استانداردتر، مؤسسات مالی به‌طور فزاینده‌ای به توانایی انتخاب و برنامه‌های کاربردی که تجهیزات آن‌ها را هدایت می‌کنند علاقه‌مند شده‌اند. WOSA / XFS، که اکنون با عنوان CEN XFS (یا به سادگی XFS) شناخته می‌شود، یک API مشترک برای دسترسی و دستکاری دستگاه‌های مختلف خودپرداز فراهم می‌کند. J / XFS یک اجرای جاوا از CEN XFS API است. در حالی که مزایای درک شده XFS شبیه مانترای جاوا «نوشتن یک بار، هر جا اجرا شود»، بیشتر فروشندگان سخت‌افزار خودپرداز، تفسیرهای متفاوتی از استاندارد XFS دارند. نتیجهٔ این تفاوت‌ها در تفسیر بدان معنی است که برنامه‌های دستگاه‌های خودپرداز معمولاً از واسطه استفاده می‌کنند تا حتی تفاوت‌های موجود بین سیستم‌عامل‌های مختلف را نیز از بین ببرد. با شروع سیستم‌عامل‌های ویندوز و XFS در دستگاه‌های خودپرداز، برنامه‌های نرم‌افزاری این قابلیت را دارند که باهوش‌تر شوند. این مسئله نوع جدیدی از برنامه‌های خودپردازها را ایجاد می‌کند که معمولاً به عنوان برنامه‌های قابل برنامه‌ریزی گفته می‌شوند. این نوع برنامه‌ها می‌توانند میزبان کاملاً جدیدی از برنامه‌ها را انجام دهند که در آن ترمینال خودپرداز می‌تواند بیش از ارتباط برقرار کردن با سوئیچ خودپرداز انجام دهد. اکنون اجازهٔ اتصال به سایر سرورهای محتوا و سامانه‌های بانکی ویدئویی را دارد. نرم‌افزار قابل توجه خودپرداز که بر روی سیستم‌عامل‌های XFS کار می‌کند شامل Triton PRISM , Diebold Agilis EmPower , NCR APTRA Edge , Absolute Systems AbsoluteINTERACT، پلتفرم نرم‌افزاری Kal Kaliteite KAL , Phoenix Interactive VISTAatm , Wincor Nixdorf ProTopas, Euronet EFTS و Intertech inter-AT قابلیت اطمینان پیش از این‌که یک دستگاه خودپرداز در یک مکان عمومی قرار بگیرد، معمولاً با پول، تست و سامانه‌های رایانه‌ای که اجازهٔ انجام معاملات را می‌دهد، آزمایش گسترده‌ای انجام شده‌است. عواقب مالی ناشی از کار نادرست دستگاه نیز درجه‌های بالایی از انگیزه برای به حداقل رساندن نقص را فراهم می‌کند. دستگاه‌های خودپرداز و شبکه‌های الکترونیکی مالی پشتیبانی، به‌طور کلی بسیار قابل اعتماد هستند، که معیارهای صنعت به‌طور معمول ۹۸٫۲۵٪ مشتری را برای دستگاه‌های خودپرداز و در دسترس بودن تا ۹۹٫۹۹۹٪ برای سامانه‌های میزبان که شبکه‌های خودپرداز را مدیریت می‌کنند، تولید می‌کنند. اگر شبکه‌های دستگاه‌های خودپرداز از خدمات خارج شوند، ممکن است مشتریان تا زمان شروع ساعات بعدی بانک خود، قادر به انجام معاملات نباشند. ماژول‌های اصلی خودپرداز کارت‌خوان یا کارت ریدر (Card Reader): دریافت کارت مشتری، خواندن اطلاعات آن. پین‌پد (EPP: Encrypting PinPad): دریافت رمز مشتری، رمز کردن آن و ارسال به کامپیوتر. چاپگر رسید یا رسید پرینتر (Receipt Printer): چاپ اطلاعات رسید مشتری روی کاغذ رسید، برش و تحویل آن به مشتری. چاپگر ژورنال یا ژورنال پرینتر (Journal Printer): چاپ گزارش عملکرد دستگاه و رول کردن کاغذ جهت استفاده‌های بعدی کاربر شعبه. این چاپگر از دید مشتری پنهان است. اسکناس‌پرداز یا کش دیسپنسر (Cash Dispenser): شمارش اسکناس و تحویل آن به مشتری. دریافت‌کنندهٔ اسکناس یا کش اَکسپتور (Cash Acceptor): دریافت اسکناس از مشتری و ذخیرهٔ آن در دستگاه. Cash Recycler: دریافت و پرداخت اسکناس، ترجمهٔ مستقیم نام این ماژول، بازیافت‌کنندهٔ اسکناس یا کش است که مرسوم نیست. این ماژول کار دو ماژول قبل را با هم انجام می‌دهد؛ یعنی هم از مشتری اسکناس می‌گیرد و هم قادر به پرداخت آن است. بعضی از مدل‌ها محفظهٔ دریافت/پرداخت جداگانه دارند و قادر به استفادهٔ مجدد از اسکناس‌های دریافتی نیستند، اما بعضی از مدل‌ها قادر به پرداخت همان اسکناس‌های دریافت‌شده به مشتری بعدی هستند. بارکدخوان یا بارکد ریدر یا بارکد اسکنر (Barcode Scanner, Barcode Reader): خواندن بارکدهایی مثل بارکد قبض. دوربین (Camera): گرفتن عکس یا فیلم از مشتری یا کاربر دستگاه. پنل کاربر یا اپراتور پنل (SOP: Supervisor Operation Panel یا TTU: Text Terminal Unit): یک ماژول داخلی و سمت اپراتور دستگاه و شامل صفحه‌کلید و نمایشگر است. نمایش وضعیت کلی خودپرداز و ماژول‌های آن، وارد کردن تنظیمات، عیب‌یابی ماژول‌ها و … توسط این ماژول انجام می‌شود. واحد سنسورها و اندیکیتورها (Sensors and Indicators Unit: SIU): شامل کلیهٔ سنسورهای دستگاه مثل سنسور درها، ضربه و …، و چراغ‌ها مثل چراغ‌های چشمک‌زن ورود کارت و … است. خودپرداز، ماژول‌های دیگری نیز ممکن است داشته باشد که در ایران معمولاً از آن‌ها استفاده نمی‌شود. به عنوان مثال Depository برای دریافت پاکت، Coin Acceptor/Dispenser برای دریافت/پرداخت سکه و ماژول‌های امنیتی برای رمزنگاری پیام‌ها. در ایران تعداد خودپردازها در ایران آخرین گزارش بانک مرکزی ایران در خصوص ابزارهای پرداخت، مربوط به شهریور ۱۴۰۱ و پس از آن تاکنون به‌روزرسانی در این مورد انجام نشده‌است. طبق این گزارش حدود ۶۱ هزار دستگاه خودپرداز در ایران فعال است که به بیش از ۴۱۵ میلیون کارت، خدمات می‌دهند. البته این گزارش برای تعدادی از بانک‌ها به‌روز نیست و آمار مربوط به سال‌های گذشته‌است. برندهای خودپرداز در ایران خودپرداز یا عابربانک‌های موجود در ایران برندهای مختلفی دارند که به صورت مختصر انواع آن‌ها را بررسی می‌کنیم: NCR: برندی آمریکایی بوده که توسط شرکت «ایران ارقام» نمایندهٔ رسمی ان‌سی‌آر آمریکا وارد ایران شده و تا اوایل دههٔ ۱۳۸۰ و قبل از تحریم این شرکت، در ایران فروخته می‌شد. درصد بالایی از خودپردازهای ریفربیشد که در حال حاضر در کشور فروخته می‌شود خودپردازهای NCR مدل ۵۸۸۶ و ۵۸۸۷ می‌باشد. GRG: شرکت ایران ارقام پس از تحریم شدن توسط NCR، اقدام به واردات از این کمپانی مشهور چینی کرده و به بانک‌های مختلف این دستگاه‌ها را ارائه داد. WINCOR: همواره رقیب سرسخت NCR بوده. وینکور آلمان که توسط شرکت خدمات انفورماتیک (فرادیس البرز) به ایران معرفی شد، بعدها توسط کمپانی دیبولد آمریکا خریداری شده و اسم آن از WINCOR NIXDORF به DIEBOLD NIXDORF تغییر داده شد. BANQIT: این برند سوئدی توسط شرکت «ایران نارا» به ایران معرفی شد اما هیچ‌گاه نتوانست در بازار با ان‌سی‌آر و وینکور رقابت کند. Hyosung: شرکت «ایران نارا» پس از بنکیت خودپرداز هیوسانگ کره‌ای را به ایران معرفی کرد که با توجه به کیفیت بالا توانست بازار خوبی کسب کند. TECHNO: برند تکنو توسط شرکت «توسن تکنو» وابسته به شرکت توسن (کیش ویر سابق) معرفی شد که در واقع برندی ایرانی برای دستگاه‌های چینی و کره‌ای با برندهای KINGTELLER و ال‌جی است. دستگاه‌های این شرکت با نام‌های تکنو ۴، ۵، ۶ و جدیدترین آن‌ها که ال‌جی کره است با نام تکنو ۷ به بازار معرفی شدند. EASTCOM: دستگاه‌های این شرکت چینی که دستگاه‌های مشابه وینکور تولید می‌کند توسط شرکت «آدونیس» به کشور وارد شده و مشغول به کار هستند. SIGMA: شرکت «خوارزمی» پس از واردات تعدادی دستگاه وینکور، دستگاه‌های خودپرداز ساخت این شرکت ایتالیایی را وارد کشور کرد. EDGE: برند شرکت GSS برای خودپردازهای چینی معرفی‌شده توسط این شرکت به بازار ایران است. RAVIS و PARA: خودپردازهایی با برند ایرانی که بیشتر به اشخاص حقیقی و دفاتر پست بانک فروخته شده‌است. HATEF: اولین خودپرداز طراحی و ساخته شده در ایران که در دههٔ ۱۳۸۰ فعال بود و بانک صادرات بزرگ‌ترین مشتری این شرکت بود. خودپرداز در زبان‌های دیگر برای خودپرداز در زبان‌های گوناگون واژه‌های گوناگونی به‌کار می‌رود که برخی از آن‌ها در زیر می‌آید: انگلیسی آمریکا: (Automated Teller Machine (ATM (معنی: بانکدار خودکار) در شرق آمریکا: MAC machine یا (MAC (Money Access Center (معنی: مرکز دسترسی به پول) انگلیسی کانادا: (Automated Banking Machine (ABM (معنی: دستگاه خودکار بانکی) در برخی زبان‌های اروپایی Bancomat یا Bankomat (دستگاه خودکار بانک) در اسپانیایی Cajero Automático (دستگاه خودکار نقد کردن) در انگلستان Cashpoint و Cashmachine (نقدگاه) انگلیسی‌ها در زبان عامیانه به دستگاه خودپرداز «سوراخ در دیوار» می‌گویند. آلمانی Geldautomat (معنی: دستگاه خودکارِ پول) در نروژ Minibank (معنی: بانک کوچک) در هلند Pin Automaat (معنی: دستگاه خودکار پول کشیدن) در سوئیس Postomat (معنی: دستگاه خودکار بانکی به نام سوئیس پست). پانویس اتوماسیون اختراع‌های آمریکایی اختراع‌های انگلیسی اختراع‌های سده ۲۰ (میلادی) بانکداری بانک‌ها تجهیزات بانکداری تجهیزات و اصطلاحات بانکداری خودپردازها سامانه‌های پرداخت سامانه‌های توکار علم اقتصاد در ۱۹۶۷ (میلادی) فناوری بانکداری معرفی‌شده‌های ۱۹۶۷ (میلادی) معرفی‌شده‌های مرتبط با رایانه در ۱۹۶۷ (میلادی)
1622
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%81%D9%86%D9%86
تفنن
سَرگَرمی یا تَفَنُّن به فعالیت‌هایی گفته می‌شود که در آن توجه مخاطبان یا شرکت‌کنندگان به موضوعی یا کنشی سرگرم‌کننده جلب می‌شود. به کسی که این کار را انجام می‌دهد، سرگرمی‌ساز می‌گویند. نمونه‌های تفنن و سرگرمی از این دستند: پویانمایی شرط‌بندی گپ زدن سیرک رقص می‌گساری شکار گیشا خنداندن (کاری که دلقک‌ها، کمدین‌ها، جوک‌گوها، یا وبگاه‌های اینترنتی شوخی‌آمیز می‌کنند) جستارهای وابسته شعبده‌بازی رسانه‌های گروهی شاهنامه خوانی بازی ورزش موسیقی تئاتر پیک‌نیک تیراندازی جورچین سرگرمی سرگرمی‌ها مفهوم‌های زیبایی‌شناسی
1629
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D9%88%D9%87
پاوه
پاوه یکی از شهرهای شمالی استان کرمانشاه و مرکز شهرستان پاوه است که در مجاورت مرز ایران و اقلیم کردستان در کشور عراق قرار دارد. شهر پاوه در ۲۱°۴۶ طول جغرافیایی وَ ۰۳°۳۵ عرض جغرافیایی و ارتفاع ۱۵۴۰ متری از سطح دریا واقع شده‌است. این شهر در ۱۱۲ کیلومتری کرمانشاه، ۴۵ کیلومتری تا نقطه صفر مرزی و در ۵۶۶ کیلومتری تهران قرار دارد. شهر پاوه در کنار دره‌های سرسبز قد برافراشته و رود پاوه رود از جنوب شهر می‌گذرد. آب و هوای منطقه نسبتاً سرد و مایل به معتدل مرطوب است. در شهر پاوه، زبان کردی سورانی و هورامی به‌عنوان زبان گفتاری و زبان فارسی به‌ عنوان زبان آموزش و مکاتبات رسمی، مورد استفاده قرار می‌گیرد. نام گفته شده که نام پاوه از نام سردار معروف یزدگرد سوم به همین نام گرفته شده‌ که در برابر حملۀ اعراب مسلمان مقاومت کرده‌است. عده‌ای بر این باورند که واژه پاوه به معنی پایدار و پاورجا (ایستاده در گویش گوران، هورامی) است. بافت شهری پاوه سازه‌ها و منازل مسکونی در این شهر به گونه‌ای طراحی شده‌است که در بیش‌تر موارد پشت‌بام خانه‌ای که در ارتفاع کم‌تری از دامنه کوه ساخته شده‌است حیاط منزلی است که چند متر بالاتر ساخته شده‌است و به بافت روستای ماسوله در استان گیلان شباهت دارد. به همین دلیل در دهه‌های گذشته در تبلیغات گردشگری از پاوه با لقب «شهر هزار ماسوله» نام برده می‌شود. پاوه در گذشته ۹ محله داشته که ساکنان اصلی شهر در این قسمت‌ها ساکن بوده‌اند و عبارتند از: «پشته»، «میرائاوا»، «شه خه لیان»، «سه ردی»، «قدیم شار»، «ئاسنگران»، «قلاخوان یا کلاخوان»، «فیض ئاوا»، «سواره یا زواره». خیابان‌ها خیابان ۲۶مرداد: این خیابان از ترمینال کرمانشاه شروع تا میدان مولوی امتداد دارد. خیابان مولوی: از میدان مولوی شروع وبه میدان شهداء (فلکه فرمانداری) منهی می‌شود. خیابان مرکزی –سراب هولی کمربندی گردشگری –آرامگاه امام غزالی امام خمینی رسالت تکیه دارد. پاوه یک شهر طولیست طول شهر پاوه که از چورژی تا نوریاب امتداد دارد حدود ۱۲ کیلومتر است. پاوه کلاً سه خیابان اصلی و چندین خیابان فرعی خیابانی که از ترمینال کرمانشاه به سمت شهر امتداد می‌یابد در جنب بیمارستان به دو شاخه تقسیم می‌شود شاخه‌ای به نام خیابان ۲۶ مرداد تا میدان مولوی وسپس با نام خیابان مولوی به فلکه فرمانداری (میدان شهداء) منتهی می‌شود؛ که البته در آنجا نیز انشعاباتی یافته وبه خیابان‌های صلاح الدین ایوبی، امام غزالی، مرکزی وآرامگاه منتهی می‌گردد. تکایا در پاوه دو تکیه موجود می‌باشد: تکیه مرحوم حاج شیخ نصرالدین خالصی رهبر طریقت قادری و تکیه و خانقاه نقشبندی که مرکز تجمع دراویش حضرت شیخ حسام الدین نقشبندی است. فرهنگ شناسی موزه مردم‌شناسی پاوه تنها موزه در شهر پاوه است که از سال ۱۳۸۷ راه اندازی شده‌است. در این موزه پوشاک کُردی گوران منطقۀ‌ هورامان، معماری روستایی، ابزارآلات سنتی کشاورزی، آشپزی کردی، صنایع دستی، ماکت مردم در حال انجام کار، نساجی سنتی و نیز بخشی از دانش بومی باغداری در غرفه‌هایی جداگانه نگهداری می‌شود. این اشیاء و ماکت‌ها گویای بخشی از آداب و رسوم فرهنگی منطقۀ پاوه و هورامان در زمینۀ کشاورزی، نساجی، آشپزی و تولید ابزار کار است. مراسم سنتی اجتماعی- مراسم مذهبی مراسم مذهبی مانند مراسم عرفانی و ذکر که در تکیه و خانقاه برگزار می‌شوند. مراسم سنت‌های اجتماعی مانند تولد نوزاد، عروسی و … به خصوص در روستاهای اطراف پاوه این مراسم به خوبی حفظ شده‌اند. مراکز علمی دانشگاه پیام نور دارالعلوم اسلامی نجار دانشگاه علمی کاربردی دانشکده سما جاذبه‌های گردشگری کوهستان‌ها: مانند «شاهو»، «آتشگاه»، «کریسان»، ” سیمله”، ” ریاوکو و … چشمه‌ها و آبشارها: مانند «هانه کوان», «ئورینج”های “ویمیر»، «هانه برالو»، «هانه ساو» و برای آبشار می‌توان از «شلماو» نام برد. یخچال‌های طبیعی: مانند «پیازدول»، «میشیاو» جنگل‌ها: سراسر پاوه و هه ورامان پوشیده از جنگل‌های طبیعی با درخت‌هایی است که ارتباط نزدیکی با نوع تغذیه شهر و منطقه دارند. مانند ” مرخیل” مکان‌های دیدنی و تاریخی معماری و سکونت گاه‌های انسانی: خود شهر که بافت پلکانی دارد آرامگاه‌ها و مقبره‌ها: مانند آرامگاه کوسه هجیج، آرامگاه “سید محمد اصفهانی ”، زیارتگاه «پیرپرچن» اماکن متبرکه: مانند مسجد «حضرت عبدالله»، مسجد «خضر زنده» موزه‌ها: موزه مردم‌شناسی فرهنگی مکان‌های تاریخی: مانند مجسمه پیر میردوک که البته بر اثر فعالیت سودجویان این مجسمه تخریب شده و تنها مکان این مجسمه تاریخی، با نام پیر میردوک باقی‌مانده‌است. از مهم‌ترین بناهای تاریخی و جاهای دیدنی پاوه نیز می‌توان به «قلعه دژ» یا «قلعه لا دزی» باقی‌مانده از دوره ساسانی، «مسجد جامع پاوه»، «آتشگاه»، «آرامگاه سلطان اسحاق» در روستای شیخان و «آرامگاه سید عبیدالله» در روستای هجیج اشاره کرد. وضعیت طبیعی و آب و هوا پاوه منطقه‌ایی است در کنار کوهستان اورامانات در میان دو کوه «شاهو» و «آتشگاه» واقع شده، دارای آب و هوای نسبتا سرد رو به معتدل و نیمه مرطوب است. پاوه و منطقه اطرافش دارای جنگل‌ها، مراتع سرسبز، باغات، چشمه‌ها، آبشارها و رودخانه‌های فراوان هستند. آب شرب شهر پاوه از منابع آبی متعددی مانند چشمه‌ها و چاه‌های هانی کوان، سرکران، بیدمیری، هولی، بندره و ... تأمین می‌شود. در ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ اعلام شد که به دلیل خشکسالی دبی این منابع کاهش یافته‌است. محلاتی مانند چورژی که در گذشته روستا بوده و سپس به شهر پاوه الحاق شده‌اند آب شرب ندارند و آب‌رسانی به این محلات با تانکر صورت می‌گیرد. کشاورزی و دامداری بیش‌تر مردم پاوه به علت داشتن آب و هوای مناسب، به کشاورزی و دام‌داری اشتغال دارند. محصولات کشاورزی شهرستان پاوه؛ گردو، آلوچه، روغن، پشم، میوه، توتون، بادام، انگور، انجیر، و سقز است. آب کشاورزی از چشمه (سراب هولی) و رود و آب آشامیدنی شهر از سراب هولی فراهم شده‌است. هم‌چنین از محصولات صادراتی شهرستان پاوه می‌توان به گردو، بادام، انگور، انجیر، فراورده‌های دامی و… اشاره کرد. مردم پاوه در گذشته باغدار و دامدار بوده‌اند. این دو حرفه امروزه از رونق خود افتاده‌اند و بخصوص قانون ارث تأثیر بسیاری در قطعه قطعه شدن باغ‌های شهر دارد. امروزه پاوه بیشتر یک شهر توریستی خدماتی می‌باشد. گیاهان از جمله گل‌های وحشی منطقه می‌توان به: «سوره هراله»، «چنور»، «بوژانه»، «ورکه‌مر»، «شب بو»، «گل سوسن»، «برزه‌لنگ» اشاره کرد. گیاهان وحشی که برای طب یا به صورت خوراک از آنان استفاده می‌شود عبارتند از: «ریواس»، «سوره بنه»، «کنی‌وال»، «گزنه»، «گل گاو زبان»، «به‌ره‌زا»، «پیچک»« شنگی» و …. درخت‌ها و درخت چه‌های خودرو جنگل‌های پاوه: گلابی، بلوط، ون، تمشک و …. مردم زبان زبان مردم پاوه، هورامی و کردی جافی است. پوشش لباس سنتی مردان این منطقه که «چوخه و رانک» نامیده می‌شود، بسیار معروف است. که از کرک یک نوع بز شال‌هایی را می‌بافند و چوخه و رانک از آن  تهیه می‌شود. لباس زنان نیز می‌تواند مثل سایر شهرهای کردنشین، از نیم‌تنه‌ای مثل «سوخمه»، شلواری به نام «گوران، اورامی»، و پیراهنی به نام «کجی»، کت «که وا و پانتول» و کلاه «کلاو» تشکیل شده باشد. مذهب مذهب رایج مردم شهرستان پاوه، سنی شافعی است. هورامی های کندوله شیعه مذهب و هورامی های منطقهٔ دالاهو و گهواره بر آیین یارسان یا اهل حق هستند. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۲۵٬۷۷۱ نفر (۷٬۹۳۲ خانوار) بوده‌است. فرهنگ در شهر پاوه یک آمفی‌تاتر روباز به نام «شانو» برای اجرای نمایش‌های خیابانی وجود دارد که در پارک آزادگان واقع در بلوار جانبازان قرار دارد. ساخت این آمفی‌تئاتر از ۱۳۹۷ آغاز شد و در ۱۴۰۲ به بهره‌برداری رسید. سوغاتی‌ها صنایع دستی صنایع دستی این منطقه هم عبارتند از: گیوه دوزی، کلاه‌دوزی، چوخا بافی، موج بافی، سجاده بافی و …. صنایع دستی: «چه خورانک مه ره ز»، «کلاش»، «شال»، «فره نجی»، “هه لاوه”۴ و چوخه و رانک (لباس مردانه)، کلاش (گیوه)، نمدمالی، گلیم و جاجیم‌بافی، فرنجی‌سازی و فرش‌بافی.صنایع دستی بی‌نظیر مانند: چوخه و رانک (لباس مردانه)، کلاش (گیوه)، نمدمالی، گلیم و جاجیم‌بافی، فرنجی‌سازی و فرش‌بافی. معروفترین صنایع دستی این منطقه شامل «گیوه کشی»، «گیوه بافی»، «شال بافی»، «رشک بافی»، «سبد بافی»، «قالی‌بافی»، «پشم ریسی»، «موج بافی»، «سجاده بافی»، «جاجیم» و «خراصطاز» است. غذاها «دوینه»، «که‌لانه»، «شه‌له‌مینه»، «خورشت هلو» و «خورشت خلال» از غذاهای مخصوص پاوه هستند. همچنین شیرینی‌های محلی توسط مردم پاوه تهیه می‌شود که «نیمه فیسی»، «گیته مژگه»، «شیلکینه»، «شکر له‌می» و «په‌شیه» از مهم‌ترین آن‌هاست. غذاهایی که مخصوص پاوه و هورامان اند: «دوینه»، «کلانه»، «شه له مین»، «خورشت هلو»، «خورشت خلال بادام» و …. شیرینی‌های محلی مثل «نیمه فیس»، «نوخورجانه» (کلوچه)، «گیته مژگه»، «شیلکینه»، «شکر له‌می»، «پشیه» و …. کَلانه (به کردی: که‌لانه) یا کلانه کردستان یکی از غذاهای کردی است که بیشتر در پاوه درست می شود. نگارخانه یادداشت‌ها پانویس جستارهای وابسته ملا محمد زاهد ضیایی پاوه‌ای پاوه پراکنش کرد پاوه شهرهای شهرستان پاوه مناطق مسکونی کردنشین در استان کرمانشاه
1631
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88
رادیو
رادیو به سامانه و نیز دستگاهی گفته می‌شود که صدا، پیام، یا در حالت کلی، یک سیگنال را به وسیله امواج رادیویی منتقل (ارسال یا دریافت) می‌کند. ارتباط رادیویی، ارسال سیگنال‌ها با استفاده از مدولاسیون امواج الکترومغناطیسی و در فرکانس‌های رادیویی است. امواج الکترومغناطیسی می‌توانند از هوا و خلأ بگذرند. اطلاعات (صدا، تصویر، پیام) با استفاده از روش‌های معین و با تغییر بعضی از مشخصه‌های امواج منتشر شده مانند دامنه، فرکانس، فاز یا پهنای پالس منتقل می‌شوند. امواج الکترومغناطیسی یا به‌طور مستقیم از راه بازتاب یا پراش از محیط (هوا، خلأ) عبور می‌کنند. شدت امواج الکترومغناطیسی، با افزایش فاصله از منبع انتشار کم می‌شود و در بعضی موارد هم انرژی آن‌ها توسط محیط انتشار جذب می‌شود (مانند جذب امواج مایکروویو توسط قطرات باران). پارازیت (تداخل) عموماً موج منتشر شده را دچار تغییر می‌کند؛ این تداخل الکترومغناطیسی از سوی منابع طبیعی (مانند رعد و برق) یا منابع مصنوعی (مثل دیگر فرستنده‌ها و انتشار دهنده‌های ناگهانی) ناشی می‌شود. همچنین در گیرنده، نویز تولید می‌شود (نویز را نباید با پارازیت یکی دانست). اگر توان نویز یا تداخل به اندازه کافی زیاد باشد، سیگنال مورد نظر دیگر قابل تشخیص و آشکارسازی نیست. این موضوع اساساً باعث محدود شدن گسترهٔ ارتباطات رادیویی می‌شود. مخابرات رادیویی در سامانه‌های مخابرات رادیویی، اطلاعات با استفاده از امواج رادیویی در فضا منتقل می‌شود. در پایان ارسال‌سازی، اطلاعاتی که باید ارسال شود توسط نوعی مبدل به سیگنال الکتریکی متغیر با زمان به نام سیگنال مدولاسیون تبدیل می‌شود. سیگنال مدولاسیون ممکن است یک سیگنال صوتی بیان‌گر صدا از یک میکروفون، یک سیگنال ویدئویی بیانگر تصاویر متحرک از یک دوربین فیلمبرداری، یا یک سیگنال دیجیتال متشکل از دنباله ای از بیت‌ها بیانگر داده‌های باینری از یک کامپیوتر باشد. سیگنال مدولاسیون به یک فرستنده رادیویی اعمال می‌شود. در فرستنده، یک نوسان ساز الکترونیکی یک جریان متناوب نوسانی در فرکانس رادیویی تولید می‌کند که موج حامل نامیده می‌شود زیرا برای «حمل» اطلاعات از طریق هوا کار می‌کند. سیگنال اطلاعات برای مدوله کردن حامل استفاده می‌شود، برخی از جنبه‌های موج حامل را تغییر می‌دهد و اطلاعات را بر روی حامل جایگزین‌سازی می‌کند. سامانه‌های رادیویی مختلف از روش‌های مدولاسیون مختلفی استفاده می‌کنند: ای‌ام (مدولاسیون دامنه) - در یک فرستنده ای‌ام، دامنه موج حامل رادیویی توسط سیگنال مدولاسیون تغییر می‌کند؛: 3 اف‌ام (مدولاسیون فرکانس) - در فرستنده اف‌ام، فرکانس موج حامل رادیویی توسط سیگنال مدولاسیون تغییر می‌کند؛: 33 در رادیوهای وی اِچ اِف (فرکانس بسیار زیاد) به‌جای مدوله‌کردن دامنه (AM)، از مدوله کردن فرکانس (FM) استفاده می‌شود. در روش اِف‌اِم، سیگنال خروجی میکروفون به جای آن که دامنه موج رادیویی را تغییر دهد، فرکانس آن را تغییر می‌دهد. از روش اِف‌اِم برای پخش استریو و دستیابی به کیفیت عالی استفاده می‌شود؛ زیرا تداخل کم‌تر از اِی‌ام (AM) در آن تأثیر می‌گذارد. اف‌اس‌کا (کلیدزنی جابجایی-فرکانس) - در دستگاه‌های دیجیتال بی‌سیم برای انتقال سیگنال‌های دیجیتال استفاده می‌شود، فرکانس موج حامل بین فرکانس‌ها جابجا می‌شود.: 58. اواف‌دی‌ام (همتافت‌سازی تقسیم فرکانس متعامد) - خانواده ای از روش‌های مدولاسیون دیجیتال پیچیده که به‌طور گسترده در سامانه‌هایی با پهنای‌باند بالا مانند شبکه‌های وای-فای، تلفن‌های همراه، پخش‌همگانی تلویزیون دیجیتال و پخش‌همگانی صوتی دیجیتال (DAB) برای انتقال داده‌های دیجیتال با استفاده از حداقل پهنای‌باند طیف رادیویی استفاده می‌شود. اجزای سامانه مخابراتی فرستنده شامل یک منبع سیگنال (اُسیلاتور)، که موج حامل با فرکانس معیّنی تولید می‌کند و نیز فرایندی برای تغییر بعضی از خصوصیات موجِ حاملِ تولیدشده (مانند دامنه، فرکانس، فاز یا ترکیبی از این‌ها) بر اساس اطلاعات (صدا، تصویر و …) است. به این فرایند، مدولاسیون می‌گویند. فرستنده، موجِ حاملِ مُدوله‌شده را پس از تقویت به آنتن می‌دهد که آن را به یک موج الکترومغناطیسی تبدیل کند که می‌تواند از هوا و خلأ عبور کند (گاهی با یک قطبش مشخص). اجزای فرستنده میکروفون: صدا را به سیگنال الکتریکی تبدیل می‌کند. نوسان‌ساز: موج حامل را تولید می‌کند. مدوله‌کننده : موج حامل را با سیگنال خروجی میکروفون مُدوله می‌کند (مثلاً دامنه آن را بر اساس سیگنال میکروفون تغییر می‌دهد). تقویت‌کننده: توانِ موج حامل مدوله‌شده را قبل از ورود به آنتن تقویت می‌کند. آنتن فرستنده: موجِ حاملِ مُدوله‌شده را به امواج الکترومغناطیسی تبدیل و منتشر می‌کند. گیرنده امواج الکترومغناطیس به وسیلهٔ آنتن گیرنده دریافت می‌شوند. آنتن گیرنده، امواج را گرفته و را به سیگنال الکتریکی تبدیل می‌کند. گیرنده این سیگنال را آشکار کرده و اطلاعات آن را (صدا، تصویر و …) استخراج می‌کند. اجزای گیرنده آنتن گیرنده: امواج رادیویی را می‌گیرد. این امواج در آنتن، سیگنال‌های ضعیف‌الکتریکی تولید می‌کنند. تیونر: سیگنال یک ایستگاه رادیویی را انتخاب می‌کند و سایر سیگنال‌ها را حذف می‌کند سپس توسط مخلوط‌کننده فرکانس، فرکانس سیگنال دریافتی را کاهش می‌دهد. آشکارساز: سیگنال صوتی را از موجِ حاملِ مُدوله شده استخراج می‌کند. تقویت‌کننده: سیگنال صوتی را برای بلندگو تقویت می‌کند. بلندگو: سیگنال الکتریکی را به ارتعاشات صدایی مشابه آنچه به میکروفون رسیده بود تبدیل می‌کند. کاربردهای رادیو از اولین کاربردهای رادیو، فرستادن پیغام‌ها برای ناوگان‌های دریایی، به صورت تلگراف با استفاده از کد مورس بین کشتی‌ها و زمین بوده و اولین استفاده‌کننده‌ها شامل تفنگداران و ناوهای دریایی ژاپن و روسیه در طول جنگ تسوشیما در ۱۹۰۵ بوده‌است. یکی از استفاده‌های فراموش نشدنی از تلگراف‌های دریایی، به هنگام غرق شدن کشتی تایتانیک در سال ۱۹۱۲ است، که شامل ارتباط بین اپراتور روی کشتی در حال غرق و کشتی‌های نزدیک به آن و ارتباط با ساحل برای گزارش نجات یافتگان بوده‌است. رادیو برای انتقال دستورها و ارتباط بین نیروی ارتش و نیروی‌های دریایی در جنگ جهانی اول استفاده شده‌است، آلمان‌ها از ارتباط رادیویی برای پیغام‌های سیاسی زمانی که کابل‌های زیر دریا توسط بریتانیایی‌ها قطع می‌شد، استفاده می‌کردند. ایالات متحده «اصول چهارده‌گانه» رئیس‌جمهور وقت «وودرو ویلسون» را از طریق رادیو در طول جنگ مخابره می‌کرد. برنامه‌های رادیویی از سال ۱۹۰۹، توسط «سن خوزه» از کالیفرنیا شروع شد و در سال ۱۹۲۰ عمومیت پیدا کرد. با کمک به رسمیت شناختن همه‌جانبه توسط گیرنده‌های رادیویی، به ویژه در اروپا و ایالات متحده، در کنار برنامه رادیویی، برنامه‌های زنده، شامل پیغام‌های تلفنی و اعلام پخش برنامه‌ها، در سال ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ همه گیر شد. دیگر استفاده‌های رادیو در سال‌های قبل از جنگ، توسعه دستگاه شناسایی هواپیماها و کشتی با کمک رادار بوده. امروزه رادیو حالت‌های مختلفی دارد؛ شامل شبکه‌های بی‌سیم (یا وایرلس) و شبکه‌های موبایل، درست مانند برنامه‌های رادیویی. قبل از ظهور تلویزیون، برنامه‌های رادیویی فقط شامل اخبار و آهنگ نبودند و شامل درام، کمدی، نمایشنامه‌های گوناگون و بسیاری دیگر از سرگرمی‌ها بوده‌است. از امواج رادیویی علاوه بر پخش صدا، در انواع دیگری از وسایل ارتباطی استفاده می‌شود. ماشین‌های پلیس و آتش‌نشانی، تاکسی‌های تلفنی و آمبولانس‌ها برای برقراری ارتباط با مرکز یا یکدیگر از امواج رادیویی دوطرفه استفاده می‌کنند. تلفن‌های همراه (موبایل) به کمک امواج رادیویی با شبکه اصلی تلفن ارتباط دارند. در تلویزیون برای ارسال تصویر و صدا از امواج رادیویی استفاده می‌شود. فضاپیماها هم به کمک این امواج کنترل می‌شوند. ماشین‌ها، قایق‌ها و هواپیماهای اسباب بازی را نیز می‌توان با امواج رادیوی کنترل کرد. تصورات نادرست گولیلمو مارکونی رادیو را اختراع نکرد بلکه آن را برای ارتباطات و به‌کارگیری عمومی گسترش داد. اختراع رادیو به نام مارکنی ثبت شده و امروزه همه او را به عنوان مخترع این وسیله می‌شناسند. در حالی که در سال ۱۹۴۳ دادگاه عالی آمریکا به دلیل اینکه تسلا سال‌ها پیش رادیو را اختراع کرده بود، حق اختراع مارکنی را باطل کرد! امواج رادیویی هم از فرکانس‌هایی هستند که نیاز به فرستنده و گیرنده دارند. تسلا در سال ۱۸۹۳ طی سمینار ملی لامپ‌های الکتریکی این موضوع را عنوان کرده بود. در سال ۱۸۹۷ تسلا اختراع رادیو را در اداره ثبت اختراعات آمریکا به ثبت رساند؛ با این حال در سال ۱۹۰۴ این اداره تصمیمش را عوض و اختراع رادیو را به نام مارکنی ثبت کرد. حمایت توماس ادیسون و آندره کارنجیو از مارکنی دلیل اصلی این موضوع بود که تسلا را از دریافت مزایای اختراعش محروم کند. با این حال امروزه رادیو به عنوان یکی از چندصد اختراع نیکولا تسلا به حساب می‌آید. جستارهای وابسته گولیلمو مارکونی پانویس منابع A História da Rádio em Datas (1819-1997) (in Portuguese) - notes on etymology L. de Forest, article in Electrical World 22 June 1270/1 (1907), early use of word "radio." http://web.mit.edu/varun_ag/www/bose.html - It contains a proof that Sir Jagadish Chandra Bose invented the Mercury Coherer which was later used by Guglielmo Marconi and along with other patents. دانشنامه کودکان و نوجوانان آکسفورد، چاپ ششم. تهران،: نشر نی، ۱۳۸۸. (ج. ۱) پیوند به بیرون اختراع‌های ایتالیا اختراع‌های بریتانیایی تبلیغات بر پایه شیوه ترویج و ارتباطات بازاریابی رادیو زیرساخت فرمت‌های رسانه
1632
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%AF%D8%B3%DB%8C%D9%84
تراگسیل
در مخابرات، تراگسیل (با کوته‌نوشت TX یا Xmit) فرایند ارسال و پخش نشانک اطلاعات آنالوگ یا دیجیتال در یک محیط انتقال فیزیکی نقطه به نقطه یا نقطه به چند نقطه با سیم، فیبر نوری، یا بی‌سیم است. فناوری‌ها و طرح‌های تراگسیل، معمولا به وظایف پروتکل لایه فیزیکی مانند مدولاسیون، دمودولاتور، کد خط، برابرسازی، تشخیص و تصحیح خطا، کد خودهماهنگ‌ساز، هم‌تافتن، دیجیتایزر، و فشرده‌سازی داده‌ها می‌پردازد. نمونه تراگسیل، فرستادن نشانک، در یک زمان محدود، بسته یا مجموعه داده، تماس تلفنی، یا ایمیل است. تراگسیل پیام دیجیتال یا نشانک آنالوگ دیجیتال شده، تراگسیل داده نامیده می‌شود. منابع مهندسی مخابرات
1633
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF
نماد
نَماد یا سَمبُل کلمه‌ای است که معانی مختلفی دارد. نمادها در معنای حقیقی آن زندگی بشر را آکنده‌اند، به گونه‌ای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از آن نیست. در دیدگاه عرفی آکادمیک مورد اشاره، نمادها چیزهایی هستند که در زندگی روزمره به کار می‌روند و معمولاً به معنای نشانه یا کنش‌هایی هستند که قرار است بر اساس مجموعهٔ هنجارها یا قراردادهای مشترکی، معنایی را به فردی دیگر انتقال دهد. پس از آن جا که نماد جایگزین چیز دیگری است حامل و ناقل معناست، هرچند که میان نماد و آن چیز پیوندی ضروری وجود ندارد (بنابراین، نماد در رویکرد حکمی نخست، حقیقتی وجودی و غیر قراردادی و در رویکرد دوم، تابع قراردادهای بشری است، همانگونه که پیرس نیز آن را بدین سان در نشانه‌شناسی خود به کار می‌برد). شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژهٔ انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل می‌گیرد که به مفاهیم تجریدی (آنچه حس‌های پنجگانه از درکش ناتوانند) فکر می‌کنیم. انسان با رمزگذاری (نشانه‌گذاری) اندیشه‌هایش در قالب نمادهای کلامی یا شمایلی، راهی برای ثبت، رجوع مجدد به آن‌ها و قابل درک شدن مفاهیم و منظورها برای خود و دیگران یافته‌است. جانوران دیگر همواره ناچار به آزمون و خطاهای اجدادی و تکراری برای بقا هستند، درحالی که انسان با رمزگان خاص خودش «زبان و الفبا»، دانسته‌ها و تجربه‌هایش را به همنوعانش انتقال می‌دهد و برای نسل‌های آتی به‌جا می‌نهد. برپایهٔ زبان و الفبا، رمزگان‌های پرشمار دیگری همچون هنرها، ادیان، اساطیر، دانش‌ها و… را بنا نهاده‌است. مهم‌ترین دلیل تغییراتی که انسان را از جانور به موجود امروزی تبدیل کرده‌است، همین توان رمزگذاری و رمزگشایی با بهره از نمادها است که به انباشت داده‌های اطلاعاتی و رشد روزافزون و شتابنده دانایی و توانایی انسان انجامیده‌است. نمادها در ارتباط میان فرهنگ‌ها دست به دست می‌شوند، اما نباید بر این پندار باشیم که در فرایند مهاجرت هر نماد تمام مفاهیم اسطوره‌ایش نیز منتقل و پذیرفته خواهد شد. برخی از نمادها به هنگام مهاجرت در کنار فرم، انگاره‌ها و معانی را نیز با خود به همراه می‌برند. بسیاری از نمادها اما در میهن جدیدشان میان اندیشه‌های کهن مردمان حل شده و کارکرد و مفهومی تازه می‌یابند. نمادها گاه مفاهیم متفاوتی را برای بازماندگان فرهنگ‌های گوناگون بازنمایی می‌کنند. حتی در درون یک فرهنگ نیز نمادها در گذر از نسلی به نسل دیگر ممکن است معانی تازه‌ای بیابند. اما هر بازتعریف از یک نماد ابتدا نیاز به پذیرش جمعی دارد؛ بنابراین معانی نمادین بر پایهٔ قراردادهای اجتماعی در یک فرهنگ درونی می‌شوند. نماد کلمه‌ای است که معنایی فراتر یا غیر از لفظ خود را القا می‌کند. نماد (که مظهر و سمبل هم نامیده شده) نشانه‌ای است که نشانگر یک اندیشه، شیء، مفهوم، چگونگی و جز این‌ها می‌تواند باشد. نماد می‌تواند یک شیء مادی باشد که شکلش به‌طور طبیعی یا بر پایه قرارداد با چیزی که به آن اشاره می‌کند پیوند داشته باشد. برای نمونه فروهر نماد مزداپرستی است. نماد در اصطلاح روان‌شناسی تحلیلی نوعی شبیه ساخته لیبیدو است. صورتی ذهنی که هم می‌تواند لیبیدو را به همان اندازهٔ قبلی سازد و هم اینکه آن را در قالبی متفاوت از صورت اولیه خود به جریان اندازد. اما شکل‌گیری نمادها یک روند آگاهانه نیست بلکه بر عکس از راه مکاشفه یا شهود از دل ناخودآگاه تولید و بیرون داده می‌شود. اغلب اوقات نمادها به‌طور مستقیم از رؤیاها نتیجه می‌شوند یا از آن‌ها تأثیر می‌پذیرند که این گونه نمادها پر از انرژی روانی و دارای نفوذی جبری و مقاومت‌ناپذیر هستند. نماد نه تنها باید بیانگر خیال‌پردازی‌های خودآگاهانهٔ تکنولوژیک و فلسفی انسان باشد بلکه باید از ژرفای سرشت حیوانی او نیز خبر دهد: باید تقلیدی از کلیت انسان و بازگوکنندهٔ همان باشد. سرمایه نمادین: انسان موجودی است متعالی که همواره به دنبال کمال است و برای رسیدن به کمال تلاش می‌کند، انسان موجودی است که می‌تواند به کمال برسد و برای رسیدن به این کمال نیمهٔ گم‌شدهٔ خود را در هر چیزی جستجو می‌کند و از این رو همواره تلاش می‌کند که نمادهای کمال و نیمهٔ گم‌شدهٔ خود را در هر چیزی جستجو کند و زمانی که این نمادها را در چیزی می‌یابد، خود را بدان نزدیک کرده یا شبیه به آن می‌کند. این نمادها و سرمایه‌های نمادین به‌طور کلی به سه گروه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل تقسیم‌بندی هستند که می‌توانند به‌طور کلی به دو گروه نمادین مبتنی بر معنویت (دینی و اخلاقی) و نمادین مبتنی بر الگوی مادی (لذت‌ها و منافع زودگذر) تقسیم شوند. سر تا سر جامعه از سرمایه‌ها پوشیده شده‌است و جایی از جامعه وجود ندارد که بتوان گفت که سرمایه‌های اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی وجود ندارند و از این رو چون سرمایهٔ نمادین می‌تواند بخشی از سایر سرمایه‌ها تعریف شود، به‌طور کلی می‌توان گفت که سرمایهٔ نمادین در سرتاسر جامعه وجود دارد و حضورش احساس می‌شود و می‌تواند از زمانی به زمانی دیگر و از مکانی به مکان دیگر تغییر یابد و گونه‌های مختلف به خود بگیرد.سرمایه نمادین در سرتاسر جامعه حضور دارد و می‌تواند بر گفتار، رفتار و پندار مردم تأثیر بگذارد و تأثیر بگیرد. در درجهٔ اول سرمایهٔ نمادین نوع تغییر شکل یافته از هر نوع سرمایه محسوب می‌شود که به عنوان نماد و سمبل محسوب می‌شود و دارندهٔ آن از جانب مردم مورد عزت و احترام قرار می‌گیرد و به نوعی، به عنوان پرستیژ محسوب می‌شود و از طرفی هر نوع از سرمایه می‌باشد که در چشم دیگران به عنوان نماد محسوب می‌شود. در بیانی دیگر می‌توان این چنین بیان کرد که سرمایهٔ نمادین از هر نوع سرمایه به عنوان بعدی جداگانه محسوب می‌شود و در واقع باید سرمایهٔ نمادین را به عنوان بٌعدی از هر سرمایه محسوب نمود ابعاد سرمایه نمادین سرمایه نمادین اقتصادی : با توجه به مطالب بیان‌شده می‌توان چنین اظهار نمود که سرمایهٔ نمادین اقتصادی، آن دسته از سرمایهٔ اقتصادی می‌باشد که به عنوان نماد توسط جامعه پذیرفته شده‌است و دارندهٔ آن، از طرف مردم صاحب احترام و منزلت می‌باشد. سرمایهٔ اقتصادی: هر نوع سرمایه و دارایی مشهود می‌باشد که دارندهٔ آن می‌تواند آن را به سرعت به وجه نقد تبدیل نماید. (البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایهٔ نمادین اقتصادی به معنای داشتن سرمایهٔ اقتصادی بیشتر نمی‌باشد و گاهی خلاف آن نیز صدق می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی ساده زیستی و زندگی بدون تجملات و ساده به عنوان سرمایهٔ نمادین اقتصادی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان کرد، که سرمایه نمادین اقتصادی، هر گونه از سرمایه اقتصادی محسوب می‌شود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار می‌گیرد . سرمایه نمادین فرهنگی : سرمایهٔ نمادین فرهنگی آن دسته از سرمایه فرهنگی می‌باشد که برای مردم به عنوان نماد محسوب می‌شود و مردم برای دارنده آن احترام و منزلت خاصی قائل می‌شوند (سرمایه فرهنگی نمادین، سرمایه فرهنگی است که فرد با داشتن آن سرمایه فرهنگی در چشم مردم، مورد ستایش و احترام است). (البته باید به این نکته اشاره کرد که سرمایهٔ نمادین فرهنگی به معنای داشتن سرمایهٔ فرهنگی بیشتر نمی‌باشد و گاهی خلاف آن نیز صدق می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی فرهنگ خاص یا کلاً فرهنگ منفی و متضاد با فرهنگ پذیرفته‌شده به عنوان سرمایهٔ نمادین فرهنگی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایهٔ نمادین فرهنگی، هر گونه از سرمایهٔ فرهنگی محسوب می‌شود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارندهٔ آن از جانب مردم (یاگروهی خاص) مورد احترام قرار می‌گیرد. سرمایه نمادین اجتماعی: سرمایهٔ نمادین اجتماعی آن دسته از سرمایهٔ اجتماعی محسوب می‌شود که در میان مردم از احترام و منزلت بالایی برخوردار می‌باشد و به عنوان نماد از سوی جامعه محسوب می‌شود، (مانند عضویت و همکاری و مشارکت و ارتباط با اشخاص و گروه‌هایی که مردم آن را به عنوان نماد به‌شمار می‌آورند و برای فرد منزلت و احترام به همراه دارد). (البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایهٔ نمادین اجتماعی به معنای داشتن سرمایهٔ اجتماعی بیشتر نمی‌باشد و گاهی خلاف آن نیز صدق می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، زندگی بدون رفت‌وآمد و ساده به عنوان سرمایهٔ نمادین اجتماعی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایهٔ نمادین اجتماعی، هر گونه از سرمایهٔ اجتماعی محسوب می‌شود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار می‌گیرد جستارهای وابسته نماد کیمیاگری فهرست نمادهای ریاضی نشانه تمثال (دین) نشان‌واره نشان ملی تصویرنگاشت نیانوشتار پانویس والتر اودانیک، ولودیمیر. یونگ و سیاست. ترجمهٔ علیرضا طیب. نشر نی. ۱۳۷۹. عناصر نحوی مفهوم‌ها نشانه‌شناسی نشانه‌گذاری نمادها
1634
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B4%DB%8C
نقاشی
نَقاشی یا نگارگری یا رسم، فرایندی است که طی آن رنگ، رنگدانه یا رنگ نقاشی بر روی یک سطح مسطح مانند کاغذ یا بوم ایجاد نقش می‌کند و اثری خلق می‌شود. فردی که این فرایند توسط او انجام می‌گیرد نقاش نام دارد، به‌خصوص زمانی که نقاشی حرفهٔ شخص باشد. نقاشی یکی از رشته‌های اصلی هنرهای تجسمی است و قدمت آن شش برابر زبان نوشتاری می‌باشد. برخی از پژوهشگران معتقدند اولین نقاشی‌های یافت‌شده در غارها حاکی از آن است که انسان‌های اولیه با کشیدن نقش حیوانات و شکارشان به نوعی خود را آمادهٔ نبرد با آن‌ها می‌کرده‌اند. قدیمی‌ترین نقاشی‌ها در جهان که متعلق به حدود ۳۲۰۰۰ هزار سال پیش می‌باشد، در گروته شاوه فرانسه قرار دارد. این نقاشی‌ها که با استفاده از افرای قرمز و رنگ‌دانه سیاه، حکاکی و رنگ شده‌اند، تصاویری از اسب‌ها، کرگدن‌ها، شیرها، بوفالوها و ماموت‌ها را نشان می‌دهند. این‌ها نمونه‌هایی از نقاشی در غار هستند که در اغلب نقاط جهان وجود دارند. بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری امروزی، مانند مونالیزا، شب پرستاره، دختری با گوشواره مروارید و تولد ونوس نقاشی‌های برجسته‌ای هستند که در سراسر جهان از آن‌ها الگو برداری شده‌است. هرچند اختلاف نظرهای جزئی در مورد کاملاً هنری بودن آثاری که به روش‌های غیر سنتی و با روش‌های غیر از شیوه‌های کلاسیک خلق می‌شوند وجود دارد اما از لحاظ مفهومی، هنرمندانی که از صدا، نور، آتش‌بازی، چاپگرهای جوهرافشان، پیکسل‌های صفحه نمایشگر و پاستل یا مواد دیگر برای خلق اثرشان استفاده می‌کنند، با کسانی که مواد سنتی و رنگ‌های آمیخته با زرده تخم مرغ را بکار می‌برند، یکسان هستند. در نتیجه به اغلب کارهای هنری از این دست نقاشی گفته می‌شود. در قیاس با نقاشی، طراحی، سلسله عملیات ایجاد یک سری اثر و نشانه با استفاده از فشار آوردن یا حرکت ابزاری بر روی یک سطح است. نقاشی ساختمان یک روش قابل اجرا برای تزئین دیوارهای یک بنا با استفاده از رنگ‌آمیزی در ساختار جزئیات کار موجود است. از نقاشان معروف می‌توان به: ونگوگ، داوینچی، پیکاسو و فریداکالو اشاره کرد. پیشینه تا سال ۲۰۱۸ میلادی اعتقاد بر این بود که قدیمی‌ترین نقاشی‌های شناخته شده در غار شووه در فرانسه و حدود ۳۲۰۰۰ سال قدمت دارند. این نقوش با استفاده از رنگدانه‌های قرمز حکاکی و نقاشی شده‌اند و مضامین آنها اسبها، کرگدن، شیرها، بوفالو، ماموت، طرح‌های انتزاعی و شکل‌های جزئی از انسان هستند. سپس نقاشی‌های غار در اندونزی در غار لوبانگ جريجي صالح پیدا شد که گمان می‌رود قدمت آن ۴۰ هزار سال باشد. با این حال، اولین شواهد مربوط به عمل نقاشی در دو پناهگاه سنگ در آرنهم‌لند، در شمال استرالیا کشف شده‌ است. در پایین‌ترین لایه مواد در این سایتها، تکه‌های اکر استفاده شده وجود دارد که قدمت آنها ۶۰ هزار سال است. باستان شناسان همچنین قطعه ای از نقاشی سنگ را در یک پناهگاه سنگ آهک در منطقه کیمبرلی در شمال غربی استرالیا که قدمت آن ۴۰ هزار سال است، پیدا کرده‌اند. نمونه‌هایی از نقاشی غارها در سراسر جهان از جمله ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، پرتغال، چین، استرالیا، مکزیک، وجود دارد. در فرهنگ‌های غربی، نقاشی رنگ روغن و نقاشی با آبرنگ دارای سبک و مضمون سنتی غنی و پیچیده‌‌ای می‌باشد. در شرق، جوهر و جوهر رنگی از لحاظ تاریخی، با سنت‌های به همان اندازه غنی و پیچیده، به عنوان رسانه غالب شد. اختراع عکاسی تأثیر عمده ای در نقاشی داشت. در دهه‌های پس از تولید اولین عکس در سال ۱۸۲۹ میلادی فرایندهای عکاسی بهبود یافته و به‌طور گسترده‌تری مورد استفاده قرار گرفتند و نقاشی را از بسیاری از اهداف تاریخی خود برای تهیه یک ثبت دقیق از جهان قابل مشاهده محروم کرد. مجموعه ای از جنبش‌های هنری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیست - به ویژه امپرسیونیسم، پساامپرسیونیسم، فوویسم، اکسپرسیونیسم، کوبیسم و دادائیسم - دیدگاه رنسانس در مورد جهان را به چالش کشیدند. با این وجود نقاشی شرقی و آفریقایی تاریخ طولانی سبک سازی را ادامه می‌دهد و همزمان دچار تحول معادل نمی‌شود. هنر مدرن و معاصر از ارزش تاریخی صنعت و مستندات به نفع مفهوم فاصله گرفته‌است. این امر اکثریت نقاشان زنده را از ادامه کار نقاشی یا به‌طور کلی یا بخشی از کارهایشان منصرف نکرده‌است. نشاط و تطبیق پذیری نقاشی در قرن بیست و یکم "اعلامیه"‌های قبلی مرگ آن را نقض می‌کند. در دورانی که با ایده کثرت‌گرایی مشخص می‌شود، هیچ توافقی دربارهٔ سبک نماینده عصر وجود ندارد. هنرمندان همچنان کارهای هنری مهم را در طیف گسترده‌ای از سبک‌ها و طبع‌های زیبایی شناسانه می‌سازند - قضاوت دربارهٔ شایستگی‌های آنها به عهده عموم مردم و بازار است. عناصر نقاشی رنگ رنگ، متشکل از رنگ، اشباع و ارزش، که بر روی یک سطح پراکنده شده‌است، جوهر نقاشی است، درست همان‌طور که مضراب و ریتم، ذات موسیقی است. رنگ بسیار ذهنی است، اما دارای تأثیرات روانشناختی قابل مشاهده است، اگرچه اینها می‌توانند از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت باشند. رنگ سیاه در غرب با عزاداری همراه است، اما در شرق، سفید است. برخی از نقاشان، نظریه پردازان، نویسندگان و دانشمندان، از جمله گوته، کاندینسکی، و نیوتن، تئوری رنگ خود را نوشته‌اند. علاوه بر این، استفاده از زبان فقط انتزاعی برای یک معادل رنگ است. به عنوان مثال کلمه «قرمز» می‌تواند طیف گسترده‌ای از تغییرات را از قرمز خالص طیف نور مرئی پوشش دهد. ثبت رسمی از رنگ‌های مختلف به روشی که در نت‌های مختلف موسیقی، مانند F یا C♯ توافق وجود داشته باشد، وجود ندارد. برای یک نقاش، رنگ به سادگی به رنگ‌های اصلی (اصلی) و مشتق شده (مکمل یا مخلوط) (مانند قرمز، آبی، سبز، قهوه ای و غیره) تقسیم نمی‌شود. نقاشان عملاً با رنگدانه‌ها سر و کار دارند، بنابراین "آبی" برای یک نقاش می‌تواند هر یک از آبی‌ها باشد: آبی فتالوسیانین، آبی پروسی، نیلی، کبالت آبی، اولترا مارین و غیره. به معنای دقیق، معنای روانشناختی و نمادین رنگ، نقاشی نیست. رنگ‌ها فقط به زمینه بالقوه و مشتق شده معانی می‌افزایند و به همین دلیل، درک یک نقاشی بسیار ذهنی است. تشبیه با موسیقی کاملاً واضح است - صدا در موسیقی (مانند نت C) مشابه "نور" در نقاشی، "سایه"‌های دینامیک و "رنگ آمیزی" همان نقاشی است، زیرا صدای خاص آلات موسیقی در موسیقی است. این عناصر لزوماً ملودی (در موسیقی) از خودشان نیستند. بلکه می‌توانند زمینه‌های مختلفی را به آن اضافه کنند. هنر مدرن و معاصر از ارزش تاریخی صنعت و مستندات به نفع مفهوم فاصله گرفته‌است. این امر اکثریت نقاشان زنده را از ادامه کار نقاشی یا به‌طور کلی یا بخشی از کارهایشان منصرف نکرده‌است. نشاط و تطبیق‌پذیری نقاشی در قرن بیست و یکم "اعلامیه"‌های قبلی مرگ آن را نقض می‌کند. در دورانی که با ایده کثرت‌گرایی مشخص می‌شود، هیچ توافقی دربارهٔ سبک نماینده عصر وجود ندارد. هنرمندان همچنان کارهای هنری مهم را در طیف گسترده‌ای از سبک‌ها و طبع‌های زیبایی شناسانه می‌سازند - قضاوت دربارهٔ شایستگی‌های آنها به عهده عموم مردم و بازار است. عناصر غیر سنتی هنرمندان مدرن عمل نقاشی را به‌طور قابل ملاحظه ای گسترش داده‌اند، به عنوان مثال، کلاژ را که با کوبیسم آغاز شده و به معنای دقیق آن نقاشی نیست، شامل می‌شود. برخی از نقاشان مدرن از مواد مختلفی مانند فلز، پلاستیک، شن، سیمان، کاه، برگ یا چوب برای بافت خود استفاده می‌کنند. نمونه‌هایی از این دست آثار ژان دوبافت و آنسلم کیفر است. جامعه هنرمندان در حال رشد هستند که با استفاده از برنامه‌هایی مانند فتوشاپ و بسیاری برنامه‌های دیگر، از رایانه برای «رنگ» کردن رنگ «بوم» دیجیتال استفاده می‌کنند. در صورت لزوم می‌توان این تصاویر را بر روی بوم سنتی چاپ کرد. تکنیک‌های نقاشی برخی از تکنیک‌های نقاشی عبارتند از: رنگ‌زنی غلیظ مداد رنگی سیاه قلم رنگ روغن پاستل گواش مداد سیاه اسیدریلیک آبرنگ لعاب دادن نقاشی یا رنگ مومی، نقاشی یا رنگی که با موم آب‌کرده می‌سازند. نقاشی دیواری، که معروف‌ترین نوع آن فرسکو است. سایش و نقاشی نقطه‌ای اسفوماتو (محوکاری) سامی–ای تکه‌چسبانی (کُلاژ) نقاشی بر روی تخته نقاشی با افشانه (اِیر براش) نقاشی با مواد جدید نقاشی با کامپیوتر نقاشی با دود رنگ روغن رنگ آمیزی روغن فرایند رنگ آمیزی با رنگدانه‌هایی است که با یک روغن روغن خشک‌کننده مانند روغن بذر کتان که به‌طور گسترده‌ای در اوایل اروپا مدرن مورد استفاده قرار می‌گرفت، گره خورده‌است. غالباً روغن را با رزینی مانند رزین کاج یا حتی کندر می‌جوشانند. این ماده «لاک» نامیده می‌شدند و برای بدن و براقیت آنها ارزشمند بودند. سرانجام با رواج گسترده مزایای آن، رنگ روغن به ماده اصلی استفاده شده برای خلق آثار هنری تبدیل شد. انتقال با نقاشی اوایل هلند در شمال اروپا آغاز شد و با اوج‌گیری روشهای نقاشی رنگ روغن در دوره رنسانس تقریباً به‌طور کامل جایگزین رنگهای مزاجی در اکثریت اروپا شد. پاستل پاستل یک محیط نقاشی به شکل چوب است که از رنگدانه‌های پودری خالص و چسب تشکیل شده‌است. رنگدانه‌های مورد استفاده در پاستل همانهایی هستند که برای تولید همه محیط‌های هنری رنگی از جمله رنگ روغن استفاده می‌شود. چسب دارای رنگ خنثی و اشباع کم است. اثر رنگی پاستیل بیش از هر فرایند به رنگدانه‌های خشک طبیعی نزدیکتر است. از آنجا که سطح یک نقاشی پاستلی شکننده است و به راحتی لکه دار می‌شود، حفظ آن نیاز به اقدامات محافظتی مانند قاب‌بندی زیر شیشه دارد. همچنین ممکن است با ماده ثابت کننده اسپری شود. با این وجود، وقتی با رنگدانه‌های دائمی ساخته می‌شود و از آنها به درستی مراقبت می‌شود، ممکن است نقاشی پاستلی قرن‌ها بدون تغییر باقی بماند. پاستل‌ها، همان‌طور که نقاشی‌های ساخته شده با یک محیط مایع، در برابر ترک خوردگی و تغییر رنگ که در اثر تغییر در رنگ، تیرگی یا ابعاد محیط خشک می‌شود، حساس نیستند. رنگ اکریلیک رنگ اکریلیک رنگی است که سریع خشک می‌شود و حاوی سوسپانسیون رنگدانه ای در امولسیون پلیمر اکریلیک است. رنگ‌های اکریلیک می‌توانند با آب رقیق شوند، اما در صورت خشک شدن در برابر آب مقاوم می‌شوند. بسته به میزان رقیق شدن رنگ (با آب) یا اصلاح آن با ژل‌های آکریلیک، محیط یا خمیرها، نقاشی اکریلیک تمام شده می‌تواند به یک آبرنگ یا نقاشی رنگ روغن شباهت داشته باشد، یا دارای ویژگی‌های منحصر به فرد خود باشد که با سایر رسانه‌ها قابل دستیابی نیست. اصلی‌ترین تفاوت عملی بین اکریلیک‌ها و رنگ‌های روغنی، زمان خشک شدن ذاتی است. روغن‌ها زمان بیشتری را برای ترکیب رنگ‌ها و اعمال لعاب حتی روی نقاشی‌های زیر فراهم می‌کنند. این جنبه خشک شدن آهسته روغن می‌تواند به عنوان یک مزیت برای برخی از تکنیک‌ها دیده شود، اما همچنین می‌تواند مانع توانایی کار سریع هنرمند شود. اسیدریلیک سبکی از نقاشی را گویند که در آن فرد نقاش با استفاده از رنگ‌های اکریلیک، نقاشی می‌کند با این تفاوت که در این سبک برخلاف سبک‌های رئال وجود داشتن خطاهای انسانی نوعی زیبایی به حساب می‌آید البته به گفتهٔ هنرمندان این سبک نو ظهور که بیشتر آنها افراد سایکودلیک هستند وجود داشتن این خطاهای انسانی و استفاده نکردن از هیچ نوع پاکنی و همچنین استفاده از رنگ‌های اکریلیک و مشاهدهٔ نقاشی در زیر نور بلک لایت UV باعث به‌وجود آمدن تصاویری مشابه به حالت استفاده از اسید یاLSD می‌شود، البته لازم است ذکر شود که انتخاب طرح در این سبک بسیار مورد اهمیت است چراکه در این سبک بیشتر مفهوم عمیق نقاشی مورد اهمیت است تا زیبای ظاهری آن، در زبان محاوره به این سبک از نقاشی به اصطلاح نقاشی فیریرک اسید/ Freak asid یا به اختصار نقاشی اسیدی گفته می‌شود. زادگاه این سبک نقاشی به‌صورت دقیق مشخص نیست اما امروزه در کشورهایی همچون آمریکا فرانسه تایلند ژاپن هند و اسرائیل نیز طرفداران بسیاری دارد آبرنگ آبرنگ یک روش نقاشی است که در آن رنگ‌ها از رنگدانه‌های معلق در وسیله نقلیه محلول در آب ساخته می‌شوند. حمایت سنتی و معمول از نقاشی‌های آبرنگ، کاغذ است. سایر تکیه گاه‌ها شامل پاپیروس، کاغذ پوست، پلاستیک، مخمل یا چرم، پارچه، چوب و بوم است. در آسیای شرقی، نقاشی آبرنگ با جوهر را نقاشی با قلم مو یا نقاشی طوماری می‌نامند. در نقاشی چینی، کره ای و ژاپنی محیط غالب، غالباً در رنگهای سیاه یا قهوه ای تک رنگ است. هند، اتیوپی و سایر کشورها نیز دارای سنت‌های طولانی هستند. نقاشی روی انگشت با رنگ‌های آبرنگ از چین نشات گرفته‌است. مداد آبرنگ (مداد رنگی محلول در آب) ممکن است به صورت مرطوب یا خشک استفاده شود. جوهر نقاشی‌های جوهر با مایع انجام می‌شود که حاوی رنگدانه‌ها یا رنگ‌ها است و برای رنگ آمیزی یک سطح برای تولید تصویر، متن یا طرح استفاده می‌شود. از جوهر برای نقاشی با قلم، قلم مو یا قلم استفاده می‌شود. جوهر می‌تواند یک محیط پیچیده باشد که از حلال‌ها، رنگدانه‌ها، رنگ‌ها، رزین‌ها، روان‌کننده‌ها، مواد حل کننده، سورفاکتانت‌ها، ذرات معلق، فلورسیرها و سایر مواد تشکیل شده باشد. اجزای جوهر اهداف زیادی دارند. حامل جوهر، رنگ دهنده‌ها و سایر مواد افزودنی جریان و ضخامت جوهر و ظاهر آن را در هنگام خشک شدن کنترل می‌کنند. نقاشی موم داغ نقاشی Encaustic که به آن نقاشی موم داغ نیز گفته می‌شود، شامل استفاده از موم گرم شده‌است که رنگدانه‌های رنگی به آن اضافه می‌شود. سپس مایع / خمیر بر روی سطحی قرار می‌گیرد - معمولاً چوب تهیه می‌شود، اگرچه بوم و سایر مواد اغلب استفاده می‌شود. ساده‌ترین مخلوط مخروطی را می‌توان با افزودن رنگیزه‌ها به موم به‌دست آورد، اما چندین دستور العمل دیگر نیز وجود دارد که می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد - برخی حاوی انواع دیگر موم، رزین دامار، روغن بذر کتان یا سایر مواد تشکیل دهنده هستند. رنگدانه‌های خالص و پودر شده را می‌توان خریداری و استفاده کرد، اگرچه برخی از مخلوط‌ها از رنگ‌های روغنی یا انواع دیگر رنگدانه‌ها استفاده می‌کنند. می‌توان از ابزارهای فلزی و برس‌های ویژه برای شکل‌دادن به رنگ قبل از خنک شدن آن استفاده کرد، یا می‌توان از ابزارهای فلزی گرم شده برای دستکاری موم پس از سرد شدن روی سطح استفاده کرد. سایر مواد را می‌توان در محوطه قرار داده یا درون سطح کلاژ کرد یا به صورت لایه لایه استفاده کرد و از محیط مخفی برای چسباندن آن به سطح استفاده کرد. این روش برای نقاشی تابلویی یونان و روم باستان روش عادی بود و در سنت شمایل ارتدکس شرقی همچنان مورد استفاده قرار گرفت. نقاشی دیواری نقاشی دیواری هر یک از انواع نقاشی دیواری مرتبط است که روی گچ بر روی دیوارها یا سقف‌ها انجام می‌شود. کلمه fresco از واژه ایتالیایی affresco [afˈfresːko] گرفته شده‌است که از واژه لاتین تازه گرفته شده‌است. نقاشی‌های دیواری اغلب در دوره رنسانس و دیگر دوره‌های اولیه ساخته می‌شدند. روش Buon fresco شامل نقاشی با رنگدانه مخلوط با آب بر روی لایه نازکی از ملات آهک مرطوب و تازه است که برای آن واژه ایتالیایی گچ، intonaco استفاده شده‌است. در مقابل، یک نقاشی secco روی گچ خشک انجام می‌شود (secco به ایتالیایی «خشک» است). رنگدانه‌ها برای اتصال رنگدانه به دیواره به یک ماده اتصال دهنده مانند تخم مرغ (دما)، چسب یا روغن نیاز دارند. گواش گواش یک رنگ بر پایه آب است که از رنگدانه‌ها و مواد دیگری تشکیل شده‌است که برای استفاده در روش نقاشی مات طراحی شده‌است. تفاوت گواش با آبرنگ به این دلیل است که ذرات بزرگتر هستند، نسبت رنگدانه به آب بسیار بیشتر است و یک رنگدانه سفید اضافی، بی اثر، مانند گچ نیز وجود دارد. این باعث می‌شود که گواش سنگین تر و مات باشد و دارای کیفیت بازتاب بیشتری باشد. مانند همه دستگاه‌های آبگرم، با آب رقیق می‌شود. مینا میناها با رنگ آمیزی یک لایه، به‌طور معمول فلز، با شیشه پودر شده ساخته می‌شوند. مواد معدنی به نام اکسیدهای رنگی رنگ آمیزی ایجاد می‌کنند. پس از شلیک در دمای ۷۵۰–۸۵۰ درجه سانتیگراد (۱۳۶۰–۱۵۶۰ درجه فارنهایت)، در نتیجه ورقه ورقه شدن شیشه و فلز حاصل می‌شود. برخلاف اکثر تکنیک‌های رنگ شده، می‌توان سطح را اداره کرد و میناهای مرطوب را به‌طور سنتی برای تزئین اشیای گرانبها استفاده می‌کردند، اما برای اهداف دیگر نیز استفاده می‌شد. مینای لیموژ با صحنه‌های مذهبی و اسطوره ای کوچک در محیط تزئین شده، روی پلاک‌ها یا اشیایی مانند نمک یا تابوت، مرکز اصلی نقاشی مینا در دوره رنسانس بود. در قرن هجدهم، نقاشی مینا در اروپا رواج داشت، به ویژه به عنوان وسیله ای برای مینیاتورهای پرتره. در اواخر قرن ۲۰، از تکنیک مینای دندان چینی روی فلز به عنوان یک محیط با دوام برای نقاشی‌های دیواری در فضای باز استفاده شده‌است. اسپری رنگ آئروسل (اسپری رنگ نیز نامیده می‌شود) نوعی رنگ است که در یک ظرف تحت فشار مهر و موم شده وجود دارد و در هنگام فشار دادن دکمه شیر در یک غبار ریز اسپری آزاد می‌شود. یک نوع رنگ آمیزی با اسپری، رنگ آئروسل سطحی صاف و یکدست دارد. قوطی‌های با اندازه استاندارد قابل حمل، ارزان و نگهداری آسان هستند. آغازگر آئروسل را می‌توان به‌طور مستقیم روی فلزات برهنه و بسیاری از پلاستیک‌ها استفاده کرد. سرعت، قابلیت جابجایی و ماندگاری نیز باعث می‌شود رنگ آئروسل به یک محیط دیوارنویسی رایج تبدیل شود. در اواخر دهه ۱۹۷۰، امضاها و نقاشی‌های دیواری نویسندگان گرافیتی خیابانی با جزئیات بیشتری شکل گرفتند و سبک منحصر به فردی به عنوان عامل محیط آئروسل و سرعت مورد نیاز برای کارهای غیرقانونی شکل گرفت. اکنون بسیاری از آنها نقاشی‌های دیواری و هنرهای خیابانی را به عنوان یک شکل هنری منحصر به فرد تشخیص می‌دهند و رنگ‌های مخصوص تولید آئروسل برای این هنرمند گرافیتی ساخته شده‌اند. استنسیل از یک سطح محافظت می‌کند، به جز شکل خاصی که باید رنگ آمیزی شود. استنسیل‌ها را می‌توان به عنوان حروف متحرک خریداری کرد، به عنوان آرم‌های برش حرفه ای یا برش دستی توسط هنرمندان سفارش داد تمپرا تمپرا که با نام تخم مرغ نیز شناخته می‌شود، یک محیط نقاشی دائمی است که سریع خشک می‌شود و شامل رنگدانه‌های رنگی است که با یک ماده چسباننده محلول در آب مخلوط شده‌است (معمولاً یک ماده چسبناک مانند زرده تخم مرغ یا اندازه دیگر). Tempera همچنین به نقاشی‌های انجام شده در این رسانه اشاره دارد. نقاشی‌های تمپرا بسیار ماندگار هستند و نمونه‌هایی از قرن‌های اول میلادی هنوز وجود دارد. تخم مرغ یکی از روشهای اصلی نقاشی بود تا اینکه پس از سال ۱۵۰۰ با اختراع رنگ روغن جایگزین شد. رنگی که معمولاً دما نامیده می‌شود (اگرچه اینگونه نیست) متشکل از رنگدانه و اندازه چسب معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد و توسط برخی از تولیدکنندگان در آمریکا به عنوان رنگ پوستری شناخته می‌شود. نقاشی دیجیتال نقاشی دیجیتال روشی برای ایجاد یک شی هنری (نقاشی) به صورت دیجیتالی یا تکنیکی برای ساختن هنر دیجیتال در رایانه است. به عنوان روشی برای ایجاد یک شی art هنری، از محیط نقاشی سنتی مانند رنگ اکریلیک، روغن، جوهر، آبرنگ و غیره استفاده می‌کند و رنگدانه را برای حامل‌های سنتی مانند پارچه بوم بافته شده، کاغذ، پلی استر و غیره با استفاده از نرم‌افزار رایانه ای که ربات‌های صنعتی یا ماشین‌های اداری (چاپگرها) را هدایت می‌کند به عنوان یک تکنیک، به یک برنامه نرم‌افزاری گرافیکی رایانه ای گفته می‌شود که از یک بوم مجازی و جعبه نقاشی مجازی از برس، رنگ و سایر وسایل استفاده می‌کند. جعبه مجازی حاوی ابزارهای بسیاری است که خارج از رایانه وجود ندارند و از یک اثر هنری که به روش سنتی ساخته شده، جلوه و احساس متفاوتی به یک اثر هنری دیجیتال می‌بخشد. علاوه بر این، نقاشی دیجیتال هنر «رایانه ای» نیست زیرا کامپیوتر با استفاده از برخی محاسبات ریاضی به‌طور خودکار روی صفحه تصویر ایجاد نمی‌کند. از طرف دیگر، هنرمند با استفاده از تکنیک نقاشی خود قطعه خاصی از کار را در رایانه خلق می‌کند. جنبش‌های معروف نقاشی سبک‌های نقاشی می‌توانند با روشهای به‌کارگیری یا با توجه به جنبش هنری که بیشترین تطبیق را با مشخصات غالب و حاکمی که نقاشی نشان می‌دهد دارند، مشخص شوند. برخی از سبک‌های معروف عبارتند از: واقع‌گرایی (واقع گرایی) سورئالیسم (فرا واقع گرایی) امپرسیونیسم (برداشت گرایی) اکسپرسیونیسم (هیجان نمایی) پوینتیلیسم (نقطه نقطه یا نقطه چینی) هنر خام (هنر ابتدایی یا کودک گونه) کوبیسم (حجم گرایی) فوویسم (به کار بردن رنگ‌های تند) مدرنیسم (نوگرایی) آبستره (انتزاعی) پست مدرنیسم (فرا نوین) آوانگارد (پیشگام، وابسته به مکتب‌های هنری نوین و غیر سنتی) کانستراکتیویسم (ساخت گرایی) کناره سخت (لبه سخت) گرافیتی مینیاتور واژه‌های مرتبط طراحی مینیاتور قلم‌مو قلمدان دوات بوم رنگ‌گذاری قلم‌گیری بست نیم‌رخ چهره‌نگاری تک‌چهره‌سازی پرتره پرداز زراندود شنگرف لاجورد زرنگار نقاشی با دود رنگ روغن آبرنگ جستارهای وابسته فهرست گرانترین نقاشی‌ها استادان قدیم نقاشی رسم نگارخانه سبک‌های نقاشی غربی منابع How to Master Airbrush Painting Techniques by JoAnn Bortles and Dru Blair, Motorbooks, 2007, U.S.A Brushstroke Handbook: The Ultimate Guide to Decorative Painting Brushstrokes by Maureen McNaughton, North Light Books, 2006, U.S.A پیوند به بیرون پیشه‌ها تکنیک‌های نقاشی هنر هنرهای تجسمی
1638
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AA%20%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9
مطالعات کلاسیک
مطالعات کلاسیک شاخهٔ علمی مطالعه پیرامون آثار یا اندیشه‌های ماندگاری است که رفته رفته بخشی از میراث بشری به شمار آمده و می‌آیند. جنبه‌های گوناگون فرهنگی زمانی که به یک حد تکاملی نزدیک بشوند نمونه‌های برجسته‌ای از خود تولید می‌کنند. پس از آن نمونه‌های بهتر و بهتر یا دست کم همسطح پدید می‌آید ولی معمولاً همان نمونه‌های تکمیل اولیه را آثار کلاسیک این یا آن رشته فرهنگی و هنری و فنی می‌نامند. آثار کلاسیک معمولاً الگوی کارهای بعدی قرار می‌گیرند. برای نمونه کار استانداردسازی زبان نوشتاری فارسی نو پیرامون ۱۲۰۰ سال پیش (سده ۲ و ۳ هجری) آغاز شد و پس از غربال و پیرایش‌های پیاپی مردم پارسی‌گو رفته رفته به یک زبان استاندارد نوشتاری دارای چارچوب و معیار دست یافتند (فارسی یکی از نخستین زبان‌های دنیاست که استاندارد نوشتاری پیدا کرد). پس از آن سرایندگان و نویسندگان بسیاری طبع و توان خود را در پروراندن و تکمیل کردن و زیباسازی سبک نوشتاری پارسی آزمودند و هر کس کار شخص پیش از خود را پی گرفت تا اینکه توان نوشتاری پارسی به سطح آفریدن اثری مانند گشتاسپ‌نامه دقیقی و سپس به پیدایش شاهنامه فردوسی رسید. پس از شاهنامه آثار بسیاری در تقلید و تکمیل آن نوشته شد مانند گرشاسب نامه اسدی توسی و غیره ولی نمونه برتر و تکامل‌یافته اولیه همان شاهنامه فردوسی است که به این خاطر از آثار کلاسیک زبان پارسی به شمار می‌رود. به همین ترتیب ما آثار سرآمد و ماندگار یا همان کلاسیک در زمینه موسیقی، تندیس‌گری، معماری، پژوهش‌های فنی و غیره داریم. اروپائیان و در پی آن‌ها آمریکائیان در زبان‌های خود با نادیده گرفتن نقش دیگر تمدن‌های جهان در پیشرفت فرهنگ انسانی تنها به دستاوردهای فرهنگی یونان و روم نام کلاسیک داده و دوران‌های باستانی یونان و روم را «دوران کلاسیک» نامگذاری کرده‌اند. این نامگذاری نتیجه روند ریشه‌دار و طولانی اروپامحوری است. جستارهای وابسته شعر کلاسیک فارسی منابع Wellek, René. Classicism in Literature, Dictionary of the History of Ideas, Studies of Selected Pivotal Ideas, ed. by Philip P. Wiener, Charles Scribner's Sons, NY, l968, l973. روم باستان علوم انسانی مفهوم‌ها مطالعات باستانی مطالعات روم باستان یونان باستان
1639
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA
تعطیلات
تَعطیلات به روزهایی که مردم یا گروهی از کار و پیشه مرخصی داشته و آزادند اطلاق می‌شود. در سالنمای همه کشورها روزهایی که بیشتر سالگرد یا زادروز بزرگان است به عنوان روزهای تعطیل نهادینه شده‌است. از مهم‌ترین تعطیلات هر کشور می‌توان به جشن‌های آغاز سال، روز استقلال و روزهای تولد یا مرگ شخصیت‌های مهم، تعطیلات فصلی مثل تعطیلات تابستان، تعطیلات ترم دانشگاه و مدرسه اشاره کرد. کار دو سوم مردم موقع تعطیلات هنوز کار می‌کنند. نگارخانه جستارهای وابسته تعطیلات عمومی در ایران تعطیلات رسمی در ایالات متحده آمریکا منابع انواع سفر سنت‌های فصلی فعالیت‌های گردشگری مرخصی
1642
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7
هواپیما
هواپیما (به انگلیسی: airplane یا aeroplane) (حالت غیررسمی: plane)، هواگرد ثابت‌بالی است که توسط موتور جت، ملخ یا موتور راکت به جلو رانده می‌شود. هواپیماها در ابعاد، اشکال و آرایش‌های مختلف بال ظاهر می‌شوند. طیف وسیع کاربردهای هواپیما شامل مواردی از قبیل تفریح، انتقال کالا و افراد، نظامی و تحقیقاتی است. انتقال‌های هوانوردی تجاری در سراسر جهان سالانه بیش از چهار میلیارد مسافر را از طریق هواپیماهای مسافربری و بیش از ۲۰۰ میلیارد تن-کیلومتر محموله را سالانه جابجا کرده که کمتر از ۱ درصد از جابجایی محموله‌ها در سراسر جهان است. اکثر هواپیماها توسط خلبانی از اعضای خدمه به پرواز در می‌آید، اما برخی از هواپیماها همچون پهپادها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که توسط کنترل از راه دور یا کامپیوتر به پرواز درآیند. برادران رایت اولین هواپیما را در ۱۹۰۳ میلادی اختراع کرده و به پرواز درآوردند و اختراعشان به عنوان «اولین پرنده سنگین‌تر از هوای پایدار و کنترل‌شده» شناخته شد. کار آن‌ها ادامه کارهای جورج کیلی در ۱۷۹۹ بود، کسی که مفهوم هواپیماهای مدرن را به پیش کشید (سپس مدل‌ها و گلایدرهای حامل مسافر را ساخته و با موفقیت به پرواز درآورد). اوتو لیلینتال بین سال‌های ۱۸۶۷ تا ۱۸۹۶ میلادی، جزو پیشتازان هوانوردی انسانی اهل آلمان بود که به مطالعه پرندگان سنگین‌تر-از-هوا نیز پرداخت. فناوری هواپیماها پس از استفاده محدود ازشان در جنگ جهانی اول، به توسعه خود ادامه داد. هواپیماها در تمامی نبردهای عمده جنگ جهانی دوم حضور داشته‌اند. اولین هواپیمای جت، هاینکل ۱۷۸ آلمانی در ۱۹۳۹ میلادی بود. اولین جت مسافربری، د هویلند کامت بود که در ۱۹۵۲ میلادی معرفی شد. بوئینگ ۷۰۷، اولین جت تجاری بود که به موفقیت گسترده دست‌ یافت و تا بیش از ۵۰ سال از ۱۹۵۸ تا ۲۰۱۳ میلادی مشغول خدمت بود. واژه‌شناسی واژهٔ هواپیما توسط فرهنگستان ایران در زمان رضاشاه پهلوی ساخته‌شد و در ایران و دیگر کشورهای فارسی‌زبان رایج گردید. این واژه از ترکیب دو واژه هوا و پیما که از ریشه پیمایش یا پیمودن مشتق‌شده تشکیل می‌شود. پیش از ساختن واژهٔ هواپیما، در زمان قاجار واژه عربی «طَیّاره» بکار گرفته می‌شد که با واژه «طیور» در دام‌پروری هم‌ریشه است. در زبان انگلیسی واژه airplane یک وام‌واژه از فرانسوی aéroplane است که ریشه در زبان یونانی دارد. تاریخچه دوران باستان و اساطیر در داستان‌های اسطوره‌ای باستان نقل می‌کنند که انسان همیشه سعی می‌کرده به نحوی عمل پرواز را انجام دهد. برای مثال در افسانه‌های یونانی ایکاروس یا افسانه‌های دایدالوس و ویمانا در حماسهٔ هند باستان نشانه‌هایی از پرواز وجود دارد. آن‌ها سعی می‌کردند به تقلید از پرندگان و با بال‌هایی که از پر و موم ساخته بودند پرواز کنند اما بیشتر موجب مرگشان می‌شد. همچنین مشهور است که در حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در یونان باستان، ارخطوس نخستین دستگاه پرندهٔ مصنوعی که به صورت خودکار پرواز می‌کرد را ساخته‌است؛ مدلی شبیه به یک پرنده که احتمالاً با نیروی بخار پرواز می‌کرده و گفته می‌شد تا ۲۰۰ متر پرواز می‌کرد. دوران جدید عصر بالون‌ها در قرن هفدهم، توجه بشر به پروازهای «سبک‌تر از هوا» معطوف گردید؛ بنابراین نخستین پرواز با بالون‌هایی که از هوای گرم و هیدروژن پر می‌شدند انجام گرفت. اگر چه یکی از معایب بزرگ بالون این بود که ساکنان بالون کاملاً در اختیار و دستخوش تغییرات هوا بودند و پیوسته به وسیله باد این طرف و آن طرف برده‌می‌شدند. هواپیماهای بی‌موتور برخی از نخستین پروازهای ثبت شده در طول تاریخ که توسط گلایدر انجام شده‌است به شاعر و مخترع قرن نهم عباس ابن فرناس و راهب قرن یازدهم Eilmer of Malmesbury نسبت داده‌می‌شود که البته هر دو ایشان صدمه می‌بینند. همچنین لئوناردو داوینچی، نقاش ، مجسمه‌ساز ، فیزیکدان ، فیلسوف ، پزشک و دانشمند ایتالیایی توانست مهندسی بال پرندگان را کشف کند و طرح‌هایی را از یک ماشین پرنده را در کتاب قوانین پرواز پرندگان را رسم کند. وی مدعی شد که توسط بال‌های متحرک مصنوعی می‌توان مانند مرغان در آسمان پرواز کرد یا لااقل از مکان‌های مرتفع به آسانی و بی‌خطر فرود آمد. اندیشه وی را یارانش به باد مسخره گرفتند اما او پس از مدتی آزمایش موفق شد دستگاه کوچکی بسازد که مرکب از دو بال، یک بدنه و یک سکان بود، داوینچی دستگاه خود را از مکان مرتفعی به پائین رها کرد و پس از طی خط سیر طولانی به آرامی روی زمین نشست. چندی بعد لئوناردو در سال ۱۵۰۰ دستگاه خود را کامل‌تر کرد بدین معنی که به وسیلهٔ یک فنر که حرکات ملایمی به بال‌های دستگاه اختراعی می‌داد موفق شد آن را مدت بیشتری در هوا نگاه دارد، ولی البته کسی با آن پرواز نکرد. در قرن‌های بعدی نیز افرادی توانستند به مدل‌هایی از وسیله‌های پروازی برسند. در سال ۱۶۷۸ میلادی بینه فرانسوی همانند داوینچی دستگاهی ساخت که بال‌هایش توسط انسان حرکت می‌کرد. وی در پرواز موفق نشد. در ۱۷۸۴ میلادی بین ونو فرانسوی نیز دستگاهی ساخت که بال‌هایش شبیه پروانه یا فرفره بود. این دستگاه نیز می‌توانست مدت بسیاری در هوا بماند و سقوط نکند. در سال ۱۸۴۳ میلادی هنسون آلمانی دستگاهی ساخت که دارای دو بال بسیار بزرگ، یک سکان و اتاقک کوچک برای حمل انسان بود. این دستگاه نسبتاً کامل‌تر از دستگاهای پیشین بود می‌توانست کم و بیش مانند هواپیماهای بی‌موتور عمل کند. بدین ترتیب که آن را با زحمت فراوانی آن را به مکان مرتفعی می‌بردند و هنگام وزیدن باد مناسب آن را به سوی جلو پرتاب می‌کردند. دستگاه سبک حتی با داشتن یک سرنشین در هوا چرخ می‌زد و به آرامی بر روی زمین می‌نشست. موفقیت هنسون در این راه توجه عده بسیاری از پژوهشگران را جلب کرد و از این تاریخ به بعد متوجه شدند که ممکن است دستگاه کاملی تعبیه کرد که از مکان‌های مرتفع در فضا رها شود و مانند پرندگان بر روی هوا بلغزد بدون آنکه سقوط آنی در پی داشته باشد اما ماندن در هوا و ادامه پرواز مشکل بزرگی بود که حل آن به نظر هیچ‌کس نمی‌رسید. از سوی دیگر همین اختراع تکمیل شده هنسون معایب فراوانی داشت و تقریباً دیگر افرادی که کار وی را تقلید کردند سقوط کرده و جان خود را از دست دادند. پس از هنسون، آلفونس پنو فرانسوی در سال ۱۸۷۱ میلادی هواپیمای دیگری ساخت که بسیار سبک بود و مدت‌ها می‌توانست در هوا باقی بماند. در حقیقت یکی از علت‌های ادامه نداشتن پرواز این‌گونه دستگاه‌ها سنگینی آن‌ها در هوا بود و دیگری آن که محور ثقل دستگاه کامل نبود و به همین علت آن طوری‌که پرندگان می‌توانند پرواز آزاد داشته باشند دستگاه‌های اختراعی نمی‌توانست این کار را انجام دهد. پس از پنو افراد دیگری در کشورهای مختلف دست به تکمیل این اختراع زدند تا آنکه سرانجام در سال ۱۸۹۵ میلادی اوتو لیلینتال آلمانی (Otto Lilienthal) موفق شد بال پرنده بسازد. این بال پرنده که شبیه بال خفاش بزرگ بود می‌توانست یک سرنشین با خود حمل کند و مدت بسیاری در فضا باقی بماند. جنس این بال‌ها از ابرشیم و فوق‌العاده سبک و محکم بود و محور ثقل آن نیز کم و بیش در محل مناسبی تعبیه شده بود. اختراع لیلیان‌تال با آنکه موفقیت‌آمیز بود اما سرانجام به علت نقص فنی کوچک باعث مرگش شد. پس از لیلیان‌تال آلمانی مخترعان دیگری سال‌ها در این راه آزمایش کردند تا سرانجام در سال ۱۸۹۶ میلادی شانو فرانسوی موفق شد یک هواپیمای بی‌موتور کامل اختراع کند. این هواپیمای بی‌موتور دارای دو بال، یک سکان متحرک و یک محور ثقل صحیح بود و سرنشین آن می‌توانست باخیال راحت در آن بنشیند و از مکان بسیار مرتفعی در هوا رها شود و به میل خود سکان را حرکت داده به سیر هواپیما تغییر جهت دهد و به همین نحو وزش باد نامناسب را کنترل کند. این هواپیما در حقیقت پدر هواپیماهای موتوری دو پله است. جنس آن از ابریشم و آلومینیوم و چوب‌های فوق‌العاده سبک و محکم بود. اکنون اساس هواپیما کشف شده و به مرحله عمل درآمده بود. همه می‌دانستند جسم مسطح و سبک و وسیعی که دارای شکل منظم و محور ثقل معین باشد می‌تواند بر روی ذرات هوا بلغزد. در حقیقت ذرات هوا از سقوط آنی این دستگاه به واسطه تماس با سطح وسیع آن جلوگیری می‌کردند. اما مخترعان می‌خواستند این هواپیماهای بی‌موتور رو که فقط بر اثر وزش باد یا از مکان‌های مرتفع حرکت می‌کنند؛ دارای حرکت سریع بوده و به میل سرنشین به بالا و پایین و چپ و راست بالاخره از مکانی به مکان دیگر برود. هواپیماهای موتوردار اما بسیاری مخترع هواپیما به معنای امروزی را برادران رایت می‌دانند. آن‌ها نخستین کسانی بودند که موفق شدند هواپیمای بی‌موتور یا بادبادک هوایی را نیرو داده با سرعت و به میل سرنشین در فضا به پرواز درآورند. برادران رایت پس از سال‌ها آزمایش در ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳ در کیتی هاوک در کارولینای شمالی، آمریکا موفق شدند موتور کوچکی بر روی هواپیمای خود نصب کنند و به محور این موتور پروانه‌ای که عیناً شبیه یک فرفره بود متصل سازند و در نتیجه هواپیما را بر اثر گردش فرفره با به‌کارگیری نیروی موتور در هوا به پرواز درآورند. با اینکه پیش از برادران رایت موتورهای نفت سوز اختراع شده بود اما فکر به‌کارگیری پروانه (هلیس) برای شکافتن هوا و پیش بردن هواپیما به اندیشه کسی خطور نکرده بود. آن‌هایی که می‌خواستند هواپیما را با سرعت در فضا به حرکت درآوردند همگی سعی داشتند با به‌کارگیری حرکت دادن بال‌ها این کار را انجام دهند زیرا آن‌ها می‌خواستند عیناً از پرندگان تقلید کنند اما کوشش مخترعان در این راه بجایی نرسیده بر همه ثابت شد که اندیشه برادران رایت یعنی به‌کارگیری پروانه برای پیش بردن هواپیما در هوا صحیح‌ترین اندیشه‌ها است. هواپیمای آن‌ها به عنوان «نخستین وسیلهٔ سنگین‌تر از هوا که پروازی قابل کنترل و پایدار را توسط موتور خودش» انجام داد نام گرفت. برادران رایت اوتو لیلیان‌تال را به عنوان الهام‌گر خود معرفی کردند. پس برادران رایت، کورتیس آمریکایی در سال ۱۹۰۸ اختراع رایت را تکمیل کرد و با قراردادن چند چرخ کوچک در زیر هواپیما مسئله فرود آمدن و برخاستن را حل کرد و بدین ترتیب از آن سال به بعد مخترعان در تکمیل این ماشین کوشیدند. هواپیماهای جت هواپیمای جت هواپیمایی است که از موتور جت برای پیشرانش استفاده می‌کند. نخستین هواپیمای جت قابل استفاده، مدل Heinkel He 178 آلمانی بود که در سال ۱۹۳۹ آزمایش شد؛ و در سال ۱۹۴۳ هواپیمای مسرشمیت ام‌ئی ۲۶۲ (Messerschmitt Me 262) برای نخستین بار در نیروی هوایی آلمان نازی استفاده شد. در اکتبر ۱۹۴۷ هواپیمای بل ایکس-۱ (Bell X-1) نخستین هواپیمایی بود که توانست دیوار صوتی را بشکند. نخستین هواپیمای تجاری جت نیز در سال ۱۹۵۲ به نام De Havilland Comet روانهٔ بازار شد. ظرفیت این هواپیما بیش از ۱۰۰ نفر بود و توسط بریتانیا ساخته شده بود. بوئینگ ۷۰۷ نخستین هواپیمای تجاری موفق دنیا بود که توانست برای بیش از ۵۰ سال از ۱۹۵۸ تا ۲۰۱۰ میلادی خدمت‌رسانی کند. بوئینگ ۷۴۷ نیز از سال ۱۹۷۰ بزرگ‌ترین هواپیمای تجاری جهان بود تا این که در سال ۲۰۰۵ ایرباس آ-۳۸۰ این رکورد را شکست. ساختار هواپیما هواپیماها دارای ساختارهای متفاوتی هستند اما چند چیز در همه هواپیماها مشترک است: بدنه بال مجموعه دم ارابه فرود پیشرانه بدنه در بیشتر هواپیماها بدنه نقش اساسی و مشترکی مبنی بر قرار دادن بال، مجموعه دم، ارابهٔ فرود و نیروی پیشرانه در موقعیت و وضعیت مناسب خود ایفا می‌کند. در واقع بدنه رابط بین بخش‌های اصلی دیگر است. اما در برخی هواپیماها مانند بال‌های پرنده، بدنه و بال یکپارچه بوده و مرزی بین آن‌ها وجود ندارد. از وظایف دیگر بدنه جذب شوک‌های وارده از طرف چرخ‌ها در هنگام فرود است. بدنهٔ هواپیما گونه‌های مختلفی دارد که به شرح زیر است: بدنه اسکلتی یا خرپا: بدنهٔ اسکلتی یا خرپا (Truss) در هواپیماهای اولیه تا جنگ جهانی اول بسیار استفاده می‌شد. هم‌اکنون در هواپیماهای دست‌ساز و نیز هواپیماهای مدل از این نوع بدنه استفاده زیادی می‌شود چرا که ساده، سبک و مقاوم بوده و با تیرک‌های چوبی قابل ساخت هستند. در این نوع بدنه اغلب نیروها و تنش‌های وارده توسط سازه اصلی تحمل شده و از پوسته برای ایجاد شکل آیرودینامیکی به سازه استفاده می‌شود. سازهٔ اصلی از تیرک‌های طولی، تیرک‌های مورب، قاب‌های عرضی و کابل‌های نگهدارنده تشکیل شده‌است. برادران رایت که اولین هواپیماهای قابل کنترل را ساختند از این حالت در ساختار بدنهٔ هواپیماهایشان استفاده می‌کردند. بدنه تخم مرغی: در بدنهٔ تخم مرغی (Monocoque) پوستهٔ بدنه، اغلب نیروهای وارده را تحمل نموده و از سازه داخلی مختصری برای صلب شدن پوسته استفاده می‌شود. معمولاً پوسته این نوع بدنه از جنس مواد کامپوزیت بوده و به صورت دو تکه ساخته می‌شود. بسیاری از هواپیماهای گلایدر، فوق سبک و هواپیماهای شکاری فوق مدرن نیز به این روش تولید شده‌است. بسیاری از هواپیماهای مدل و بدون سرنشین کاربردی نیز از این نوع بدنه سود می‌برند. بدنه نیمه تخم مرغی: بدنهٔ نیمه تخم مرغی (Semi-Monocoque) دارای مشخصات و ویژگی‌هایی بین دو نوع فوق بوده که باعث شده بیشتر هواپیماهای امروزی از این نوع بدنه استفاده نمایند. تقریباً همه هواپیماهای مسافربری و شکاری دارای این نوع سازه هستند. در بدنه نیمه تخم مرغی نیروها و شوک‌های وارده هم به‌واسطه سازهٔ داخلی و هم توسط پوسته تحمل می‌شوند. در این ساختار در قسمت زیرین هواپیما یک گودی به وجود می‌آید که باعث می‌شود فشار ناشی از پرواز به آن قسمت و پوشش بدنه تقسیم شود. در این حالت فشار از قسمت پوشش بدنه به شدت کاهش می‌یابد و هواپیما دارای عمری بالاتر خواهد بود. بال هواپیما بال هواپیما حساس‌ترین و مؤثرترین قسمت هواپیما محسوب می‌شود. به همین دلیل در هنگام ساخت بال می‌بایست ظرافت و دقت خاصی به کار گرفته شود. تقریباً تمام نیرویی که هواپیما را به سمت بالا می‌کشاند توسط بال هواپیما ایجاد شده و بدنه نیز که به بال متصل است از حرکت بال پیروی می‌کند. کار بال‌ها افزایش نیروی بالا برنده (Lift) می‌باشد و در گردش هوا بسیار کمک می‌کنند. در طراحی هواپیما محاسبات بسیار گسترده‌ای برای به‌دست آوردن شکل مناسب بال اعم از سطح مقطع بال (air foil)، طول بال (wing span)، زاویه نصب بال (angle of incidence)، مکان نصب بال به بدنه (dihedral)، زاویه بین بال سمت چپ و بال سمت راست و… صورت می‌گیرد. یک اشتباه کوچک در ساخت بال حتی در یک هواپیمای مدل می‌تواند باعث زمین‌خوردن یا انحراف عمده هواپیما در حین پرواز شود. امروزه درصد بالایی از بال هواپیماها مشابه بدنه نیمه تخم‌مرغی (semi monocoque) دارای سازهٔ داخلی کامل و پوستهٔ نسبتاً ضخیم آلومینیومی یا کامپوزیتی می‌باشند که پوسته نیز در تحمل نیروهای وارده به سازه داخلی کمک می‌کند. این نوع بال را در هواپیماهای مسافربری و باربری می‌توان مشاهده کرد. هواپیماهای بال ثابت: بیشتر هواپیماهای امروزی به‌ویژه هواپیماهای مسافری در این دسته جای دارند. منظور از بال ثابت آن است که بال هواپیما (برخلاف هلیکوپتر) فقط در اثر پیش‌رانش نیروی برآر ایجاد می‌کند. اگرچه بال در بعضی هواپیماها برای جاگیری کمتر یا ملاحظات هواپویشی ممکن است باز و بسته شود ولی این‌گونه هواپیما را نیز دارای بال ثابت می‌شمارند چون باز و بسته شدن بال ایجاد نیروی برآر نمی‌کند. هواپیمای بال متحرک: در بالگردها نیروی برآر ناشی از چرخش بال یا پروانه در هوا است. هلی‌کوپتر یا بالگرد شناخته‌شده‌ترین هواپیما با بال متحرک است. هواچرخ نوع دیگری از این‌گونه هواپیما است. بعضی از هواپیماها مثل و-۲۲ آسپری ویژگی‌های بال ثابت و بال متحرک را یکجا دارند. در بال‌ها دو سیستم قابل حرکت وجود دارد که تحت کنترل خلبان هستند: برآافزا: برآافزا (Flap) بر روی بال‌ها وجود دارند و خلبان با استفاده از یک سوئیچ یا اهرم آن‌ها را به هنگام برخاستن یا نشستن باز و بسته می‌کند. واحد آن‌ها درجه می‌باشد. حرکتشان به صورت هم‌زمان به سمت پایین و به حالت اولیه است یعنی حرکتی به سمت بالا که بال هواپیما را رد کند ندارند. کار برآافزاها افزایش نیروی بالابرنده (lift) می‌باشند یعنی به هواپیما کمک می‌کنند تا راحت‌تر به سمت بالا و پایین مانور داده و نرم‌تر پرواز کنند. برآافزاها می‌بایست با توجه به شرایط و نیاز در پرواز به میزان معینی باز و بسته شوند و اگر به مقدار زیادی باز یا بسته شوند می‌توانند در کاهش سرعت هواپیما به شدت تأثیر بگذارند. از برآافزا بیشتر در زمان‌های برخاست و نشست هواپیما که سرعت آن کم است برای جبران کمبود نیروی برآ استفاده می‌شود. شهپر: شَهپَر (Aileron) در نوک بال‌ها قرار دارند. خلبان با استفاده از فرمان هواپیما آن‌ها را به حرکت درمی‌آورد. وظیفهٔ آن‌ها حرکت هواپیما در آسمان به چپ یا راست می‌باشد. حرکتشان برخلاف یکدیگر است یعنی زمانی‌که شهپر بال چپ بالا می‌رود، شهپر بال راست پایین می‌آید. مجموعه دم دم هواپیما، کنترل آن و ایجاد تعادل استاتیکی هواپیما را بر عهده دارد. دم هواپیماها نیروی برایی (بالابرنده) تولید نمی‌کند و برخلاف تصور مقدار نیرویی در جهت مخالف هم تولید می‌کند. در طراحی ساختمان دم عموماً از همان ساختار بال هواپیما تقلید می‌کنند بنابراین دارای همان استخوان بندی و آیرودینامیکی بال است. قسمت‌های اصلی مجموعه دم هواپیما شامل پایدارکنندهٔ افقی (stabilizer horziontal) و پایدارکنندهٔ عمودی (vertical stabilizer) است که وظیفهٔ آن‌ها اولاً تعادل و ثبات هواپیما در هوا و ثانیاً در هدایت هواپیما به جهات راست، چپ، بالا و پایین است. هر کدام از پایدارکننده‌ها درای دو سکان هستند؛ سکان‌های ثابت و سکان‌های متحرک. سکان‌های ثابت کمک می‌کند تا اگر هواپیما در اثر عوامل خارجی منحرف گردد خود به خود هواپیما میل به برگشت به حالت اولیه رو داشته باشد و سکان‌های متحرک که توسط خود خلبان کنترل می‌شود کمک می‌کنند تا خلبان بتواند به اختیار خود هواپیمای خود رو به سمت چپ و راست یا بالا و پایین هدایت کنند. پایدارکننده عمودی: پایدارکننده عمودی در بعضی هواپیماها همانند اف-۱۴ تامکت به صورت دوتایی و در هواپیماهایی مانند بوئینگ ۷۴۷ یا اف-۴ به صورت تکی وجود دارد. به قسمت متحرک پایدارکنندهٔ عمودی را در (Rudder) می‌گویند. خلبان به وسیلهٔ پدال‌هایی که در زیر پایش قرار دارد را در را حرکت می‌دهد. حرکت را در و تأثیر آن روی هواپیما به این صورت است که با حرکت را در به سمت چپ، هوایی که از سمت چپ پایدارکنندهٔ عمودی به را در برخورد می‌کند، آن را فشرده می‌کند و به آن اعمال نیرو می‌کند و باعث می‌شود که قسمت دم هواپیما به سمت راست حرکت کند و این گشتاور ایجاد شده حول محور عمودی باعث چرخش نوک هواپیما به سمت چپ می‌گردد. در اصل را در کمک می‌کند هواپیما بدون تغییر ارتفاع به چپ و راست برود. پایدارکنندهٔ افقی: شکل ظاهری و ساخت درونی پایدارکنندهٔ افقی تقریباً شبیه ساختمان بال است با این تفاوت که بال همیشه ثابت است درحالی‌که پایدارکنندهٔ افقی در بعضی هواپیماها ممکن است متحرک باشد و حول محور طولی خود بچرخد. همچنین بال‌ها همیشه به بدنه متصل هستند درحالی‌که پایدارکنندهٔ افقی را هم به انتهای بدنه و هم بالای دم عمودی متصل می‌کنند. سکان افقی در حالت معمولی یا خنثی تقریباً موازی با سطح زمین است در حال پرواز از بالا و پایین رفتن غیرضروری نوک هواپیما جلوگیری می‌کنند. پایدارکننده افقی که از آن به عنوان دم افقی هواپیما نیز یاد می‌شود، سطحی برا است که در انتهای هواپیما قرار گرفته‌است. یک هواپیما برای پرواز امن باید از نظر طولی متعادل باشد. معنی این حرف آن است که برآیند کل نیروهایی که به یک هواپیما وارد می‌شود نباید حول مرکز جرم آن، گشتاور ایجاد کند. بدون وجود پایدارکنندهٔ افقی، تنها با یک ترکیب خاص از سرعت و مرکز جرم هواپیما، تعادل هواپیما حفظ می‌شود. پایدارکنندهٔ افقی یک نیروی متعادل‌کننده اعمال می‌کند که باعث می‌شود در صورت تغییر محل مرکز جرم و تغییر سرعت، هواپیما همچنان بتواند تعادل خود را حفظ کند. از آنجایی که پایدارکنندهٔ افقی در فاصله به نسبت زیادی از مرکز جرم قرار دارد، مقدار کمی از نیروی برا نیز می‌تواند گشتاور بزرگی در مرکز جرم ایجاد کند. چنانچه هواپیمایی بال داشته یاشد ولی فاقد دم باشد، از نظر جانبی متعادل است و تنها از نظر طولی با ناپایداری مواجه می‌شود؛ یعنی هر آشوبی (از جمله تندباد) که تمایل به بالا بردن دماغه هواپیما داشته باشد، یک گشتاور بالابرنده دماغه ایجاد می‌کند که آن خود تمایل به بیشتر بالابردن دماغه خواهد داشت. با اضافه کردن پایدارکننده افقی به انتهای هواپیما، یک گشتاور پایین آورنده در دماغه ایجاد می‌شود؛ بنابراین پایدارکنندهٔ افقی، خاصیت نامتعادل‌کنندگی بال را بی‌اثر می‌کند و هواپیما را از نظر طولی متعادل می‌کند. یک هواپیمای متعادل، تحت تأثیر گشتاور حاصل از عملیات سرعت‌گیری یا ارتفاع‌گیری قرار نمی‌گیرد. پایدارکنندهٔ افقی نیز همانند پایدارکنندهٔ عمودی از دو سکان افقی ثابت و متحرک تشکیل شده‌است: سطح ثابت یا سکان ایستاور (Horizonal Stabilizer) سطح متحرک یا سکان بالابر (Elevator) بالابر (elevator) سطح متحرکی است که به پایدارکنندهٔ افقی لولا شده و دارای ترکیبی همانند شهپرها می‌باشد. با این حال بالابرها برخلاف شهپرها که خلاف جهت هم حرکت می‌کند، در جهت موافق هم عمل می‌کنند. بالابر با حرکت خود باعث می‌شود تا دم هواپیما به بالا و پایین برود و به تبع آن نوک هواپیما نیز بالا و پایین برود. کانارد: کانارد (canard) نوعی از دم هواپیما که در قسمت جلوی بدنه نصب می‌شود و بدون ایجاد نیروی بالابر مخالف می‌تواند تعادل را ایجاد کند و در واقع نیرویی در دم این هواپیماها تلف نمی‌شود و هم بال و هم دم نیروی برآ تولید می‌کنند. کارکرد کانارد شبیه به کارکرد دم هواپیماست و هر دو نوعی پایدارکننده افقی محسوب می‌شوند. به دلیل سخت بودن طراحی کانارد و پیچیده بودن رفتار هواپیماهایی که از کانارد استفاده می‌کنند کانارد در طراحی هواپیما متداول نیست. ارابه فرود ارابهٔ فرود (Landing gear) سازه‌ای است که هواپیما در هنگام توقف یا حرکت بر روی زمین بر آن تکیه دارد. ارابه‌های فرود یکی از قسمت‌های مهم هواپیما هستند که کار جذب انرژی ناشی از فرود هواپیما را نیز برعهده دارند. در مراحل طراحی یک هواپیما، طراحی ارابهٔ فرود معمولاً پس از طراحی بدنه و چیدمان اجزاء هواپیما و محل مرکز ثقل هواپیما است. شایع‌ترین و مورد استفاده‌ترین نوع ارابهٔ فرود نوع چرخ‌دار آن است که حداقل سه چرخ داشته باشد. این نوع دارای دو چرخ اصلی در عقب مرکز ثقل و یک چرخ کمک در جلوی مرکز ثقل است. بیشتر هواپیماهای مسافری و همین‌طور جنگنده‌هایی همانند اف-۱۶ ایالات متحده یا میگ-۲۹ روسیه دارای ارابهٔ فرود سه چرخی هستند اما در برخی هواپیماها اسکی (برای روی برف) و محفظه هوا (برای روی آب) نیز به جای چرخ بکار می‌رود. در بیشتر هواپیماها ارابه فرود پس از برخاستن هواپیما جمع می‌شود تا از نیروی پسار بکاهد به عبارتی دیگر برای آن که هواپیما سرعتش زیاد شود، باید کمترین مقاومت را در برابر هوا داشته باشد یعنی باید به بیشترین حالت آیرودینامیکی ممکن برسد. اگر چرخ‌ها جمع نشوند یک مقاومت جدی در برابر باد ایجاد خواهد شد و مانند ترمز باعث کاهش سرعت می‌شوند. چرخ‌های هواپیما مانند یک خودرو، دارای ترمز هستند. اما این ترمزها وارد عمل نمی‌شوند مگر زمانی که سرعت هواپیما بسیار کم باشد. خلبان زمانی از آن‌ها استفاده می‌کند که بخواهد به‌طور کامل هواپیما را جلوی ترمینال متوقف کند. پیشرانه هواپیما برای آنکه بتواند پرواز کند باید نیروی بالابرنده‌اش (lift) را بیشتر کند که این اتفاق با افزایش سرعت هواپیما می‌افتد. افزایش سرعت هواپیما توسط موتور آن است. هواپیماهای نخستین از موتورهای پیستونی استفاده می‌کردند که مکانیزمی همانند موتورهای خودرو داشت اما بعد از چند سال موتورهای جت تولید شدند و هم‌اکنون از آن‌ها در هواپیماها استفاده می‌شود. انواع موتورهای جت عبارتند از: جت (Jet) توربوجت (TurboJet) توربوفن (TurboFan) توربوپراپ (TurboProp) پالس‌جت (PulseJet) رم‌جت (RamJet) توربو رم‌جت (TurboRamJet) اسکرم‌جت (ScramJet) هواپیماهای جت سرعتی بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ کیلومتر در ساعت (۴۳۰ تا ۵۶۰ مایل در ساعت) دارند. همچنین برای برخاستن از زمین و فرود به ترتیب سرعتی در حدود ۱۵۰ تا ۲۵۰ کیلومتر در ساعت (۹۳ تا ۱۵۵ مایل در ساعت) نیاز دارند. موتورهای پیستونی در هواپیماهای نخستین و هواپیماهای کوچک از موتورهای رفت و برگشتی (موتورهای پیستونی) برای عامل محرکه استفاده می‌شود. این موتورها از نظر کلیات شباهت زیادی با موتور اتومبیل‌ها دارند با این تفاوت که این موتورها با دور و حجم بالاتری ساخته می‌شوند. مقدار نیروی محرکه‌ای که یک موتور پیستونی ایجاد می‌کند رابطهٔ نزدیکی با میزان شعاع ملخ هواپیما (پروانه) دارد. اگر شعاع ملخ کم باشد بازده موتور کم است و اگر شعاع زیاد باشد بازده موتور بیشتر است. اما در صورتی که اندازهٔ ملخ زیاد باشد، برای جلوگیری از ایجاد صدای بیش از اندازه، موتور باید در سرعت خیلی کمتر کار کند که این باعث پایین آمدن سرعت می‌شود. به همین دلیل این‌گونه موتورها بیشتر در هواپیماهای کوچک چند سرنشینه که کمتر از ۱ ماخ سرعت دارند استفاده می‌شود. در حالی که برای پرواز با سرعت بیشتر به موتور جت نیاز است. هواپیماهای ملخ‌دار در اغلب موارد کم‌صداتر از هواپیماهای دارای موتور جت هستند. همچنین هزینه ساخت آن‌ها کمتر است. برای مثال هواپیمای ۴ نفرهٔ سسنا ۱۷۲ جزء دسته‌بندی هواپیمای‌های تک موتوره پیستونی بال بالا و بال ثابت است که اولین پرواز این هواپیما در سال ۱۹۵۵ صورت پذیرفت و تولید آن هنوز هم ادامه دارد و تاکنون بیشتر از هر هواپیمای دیگری تولید شده‌است. به‌جز خلبان سه سرنشین دیگر ظرفیت دارد و سرعت گشت‌زنی آن ۲۲۶ کیلومتر در ساعت است. تاکنون بیش از ۴۵۰۰۰ هواپیمای سسنا ۱۷۲ تولید شده‌است. موتورهای پیستونی در ابتدا با آب خنک می‌شدند به همین خاطر سنگین بودند و مبدل‌های حرارتی آن‌ها نیروی مقاوم زیادی تولید می‌کرد. در سال ۱۹۰۸ میلادی موتورهایی ساخته شد که با هوا خنک می‌شد. در این موتورها پیستون‌ها به‌طور دوار در اطراف محور مرکزی قرار داشتند. موتورهای جت موتورهای جت، نوعی موتور هستند که از شتاب دادن و تخلیه سیال برای ایجاد پیش‌رانش بر پایه قانون سوم نیوتن استفاده می‌کنند. موتورهایی مانند توربوجت، توربوفن، رم‌جت و موتور موشک همگی گونه‌ای از موتور جت به‌شمار می‌روند؛ ولی معمولاً منظور از موتور جت توربینی است که با بیرون‌دادن گاز داغ برای پیشرانش به‌کار می‌رود. اصول پایهٔ کارکرد این نوع موتورها تقریباً ساده است، هوا از طریق یک مجرای ورودی به بخش کمپرسور وارد شده و متراکم می‌شود، سپس هوای متراکم وارد محفظهٔ احتراق شده و با اضافه شدن سوخت مشتعل می‌شود. گرمای ناشی از احتراق مخلوط هوا و سوخت باعث منبسط شدن و جریان یافتن آن به سمت انتهای موتور می‌گردد، این جریان منبسط شونده از میان یک سری پره‌های توربین عبور می‌کند که از طریق یک شفت به کمپرسور متصل شده‌اند. هوای منبسط شده توربین را به گردش درمی‌آورد که در نتیجه باعث به حرکت درآمدن کمپرسور نیز می‌شوند. زمانی که هوای منبسط شونده بخش توربین را نیز پشت سر گذاشت با سرعتی بسیار بیشتر از زمانی که وارد موتور شده از آن خارج می‌شود که این تفاوتِ سرعت بین هوای ورودی و خروجی، رانش مورد نیاز را ایجاد می‌کند. در واقع موتورهای جت شتاب بسیار زیادی به حجم کمی از هوا می‌دهند. موتور توربوجت توربوجت یا چرخش زای شارشی نوعی موتور جت است که در آن همهٔ هوای مکیده‌شده به اتاق احتراق می‌رود و پس از مخلوط شدن با سوخت و احتراق به‌صورت گاز خروجی داغ از دهانهٔ عقب موتور خارج می‌شود. این نوع موتور قدیمی‌ترین نوع موتور جت است. موتورهای توربو جت، بیشتر بر نیروی تولیدی از گازهای خروجی اتکا دارند. در موتورهای توربوجت، ابتدا، هوا وارد کمپرسور شده و متراکم می‌گردد. اما چون این هوا با سرعت نسبتاً زیادی وارد موتور گردیده برای احتراق مناسب نیست و بیش‌تر سوخت مصرف شده، بدون اشتعال هدر می‌رود. به همین دلیل هوا به قسمت دیفیوزر یا همان کاهنده سرعت فرستاده می‌شود تا از سرعت آن کاسته شود. در دیفیوزر، ابتدا از سرعت هوا کاسته و بر دما و فشار آن افزوده می‌شود. سپس این هوای آماده برای احتراق، به اتاقک احتراق فرستاده می‌شود. در اتاقک احتراق یا Combaustion Chamber، هوا ابتدا وارد لوله احتراق گشته، با سوخت مخلوط شده سپس محترق می‌گردد. قسمتی از نیروی حاصله از این احتراق صرف گرداندن توربین شده و مابقی برای تولید نیروی رانش به کار می‌رود. گاهی در هواپیماهای توربوجت، بعد از شیپوره خروجی یا نازل، قسمتی به نام پس سوز (After Burner) قرار می‌دهند که بر نیروی محرکه می‌افزاید. اوّلین هواپیمای مجهّز به موتور جت و توربوجت اچ. ایی-۱۷۸ ساخت آلمانی‌ها بود و با به‌کارگیری هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ و دی.سی. هشت، ساختهٔ مک دانل داگلاس، خطوط مسافربری با هواپیمای جت نیز آغاز به کار کردند. موتور توربوفن موتورهای توربوفن در سرعت‌های متوسّط (امّا کم‌تر از سرعت صوت) دارای بازدهٔ بهتری هستند و از نظر تولید سر و صدا نیز قابلیت بهتری دارند به همین علت در بیش‌تر هواپیماهای مسافربری که در محدودهٔ سرعت‌های ساب سونیک (Sub Sonic) هستند از این نوع موتور استفاده می‌شود. موتور توربوفن، یک کمپرسور بسیار بزرگ در جلوی موتور دارد که نسبت زیادی هوا پس از عبور از فن از فاصلهٔ بین فن و پوسته عبور کرده در انتهای موتور با گازهای داغ خروجی موتور یکی می‌شوند و نیروی پیشرانه را افزایش می‌دهد. توربو فن‌ها کارایی بهتری نسبت به توربوجت‌های ساده دارند؛ زیرا به حجم زیادی از هوا که از فن عبور می‌کند شتاب داده می‌شود و با توجه به هوای کمی که از هستهٔ موتور عبور می‌کند، نیروی پیشرانهٔ زیادی تولید می‌کند. در موتورهای توربوفن، ابتدا هوا متراکم شده سپس وارد اتاقک احتراق می‌شود و بعد از احتراق از طریق شیپوره یا نازل خروجی خارج شده و در طی این فرایند، نیروی رانش لازم را جهت رانش هواپیما به جلو تأمین می‌کند. البته در موتورهای توربوفن، مقادیر دیگری از هوا از طریق کنارگذر نیز عبور داده می‌شود که در نهایت به گازهای خروجی داغ پیوسته و نیروی رانش را افزایش می‌دهد. به این عمل اصطلاحاً جریان سرد می‌گویند و مزایایی از قبیل تولید نیروی رانش بیشتر، خنک کاری موتور و… دارد. تفاوت موتورهای توربوفن با توربوپراپ در این است که موتورهای توربوپراپ، فن یا ملخ ایجادکننده رانش در خارج از پوسته موتور قرار گرفته اما در موتورهای توربوفن، ملخ یا فن تولیدکننده رانش کاملاً در درون پوسته موتور قرار گرفته‌است. به عبارت دیگر با اتصال یک پروانه (ملخ) به یک موتور جت، موتور توربوفن حاصل می‌شود. پروانه، یک جت سرد ایجاد می‌کند، بنابراین در موتورهای توربوفن دو جت وجود دارد که یکی جت گرم که از انتهای موتور خارج می‌شود و دیگری جت سرد که از داخل پوشش و مجرایی که پروانه را احاطه کرده‌است خارج می‌شود. اولین بار در سال ۱۹۳۶ فرانک ویذل طرح موتور توربوفن را به ثبت رسانید و اولین هواپیما با موتور توربوفن، یک هواپیمای مسافربری با نام وی. سی-۱۰ بود که در سال ۱۹۵۹ پرواز کرد. موتور توربوپراپ توربوپراپ (به انگلیسی: Turboprop)، نوعی موتور هواپیما است که معمولاً در هواپیماهای کوچک و کم‌سرعت استفاده می‌شود. توربوپراپ‌ها در سرعت‌های کم، بازدهٔ بسیار بهتری نسبت به توربو فن‌ها و توربوجت‌ها دارند. از اشکالات عمدهٔ این نوع موتور این است که در سرعت‌های بالا صدای آن‌ها زیاد است. این نوع موتور بیشتر در هواپیماهای ترابری نظامی و هواپیماهای کوچک که در سرعت‌های زیر سرعت صوت (Sub Sonic) حد بیشتر تا ۷۳۰ کیلومتر در ساعت حرکت می‌کنند کاربرد دارد و در سرعت‌های بیشتر کاربرد ندارند. موتورهای توربوپراپ، در حقیقت از نیروی ملخ برای تولید رانش استفاده می‌کنند و تنها وجه جت بودن آن‌ها تولید نیروی لازم برای این چرخش توسط موتور جت است. با اینکه گاز خروجی این موتورها نوعی جت است اما در حدود ۹۰ درصد از رانش توسط ملخ فراهم می‌شود. تفاوت موتورهای توربوفن با توربوپراپ در این است که موتورهای توربوپراپ، فن یا ملخ ایجادکنندهٔ پیشرانه در خارج از پوسته موتور قرار گرفته اما در موتورهای توربوفن، ملخ یا فن تولیدکنندهٔ پیش‌رانه کاملاً در درون پوسته موتور قرار گرفته‌است. موتور پالس‌جت موتورهای پالس جت دارای توربین، کمپرسور، یا شفت نیستند و تنها قطعهٔ متحرّک، البتّه در نوع دریچه‌دار، دریچهٔ آن است. در این‌گونه موتورها، ابتدا توده بزرگی از احتراق در داخل موتور صورت می‌پذیرد که سبب بسته ماندن دریچه می‌شود. چون تنها راه فرار هوا از موتور قسمت انتهای آن می‌باشد هوا به طرف آنجا هجوم می‌آورد. در نتیجهٔ خروج هوا، خلأ یا حالت مکشی به وجود آمده که باعث بازشدن دریچه و ورود هوای تازه می‌شود. در این حالت، مقداری هوای محترق شده از خروج بازمانده و صرف تراکم و احتراق گاز تازه‌وارد می‌گردد و سیکل به همین ترتیب ادامه پیدا می‌کند. البته این نوع از موتور جت کاربرد زیادی ندارند اما در بعضی از هلیکوپترها جهت افزایش سرعت خطی آن‌ها استفاده می‌شود. موتور الکتریکی موتورهای الکتریکی به جای موتورهای درون‌سوز در هواپیمای الکتریکی استفاده می‌شوند. این انرژی الکتریکی می‌تواند از پیل‌های سوختی، سلول‌های خورشیدی، برق بی‌سیم یا باتری گرفته شود. درحال حاضر پروازها با استفاده از موتور الکتریکی بیشتر به صورت آزمایشی انجام می‌شود، شامل هواپیماهای باسرنشین و بی‌سرنشینی که از موتور الکتریکی استفاده می‌کنند و از دههٔ ۱۹۷۰ به پرواز درآمده‌اند. موتور موشک در خلال جنگ جهانی دوم آلمان نازی توانست هواپیمایی با نام می ۱۶۳ کومت (Me 163 Komet) بسازند که با نیروی موتور موشک به پرواز درآید. پس از آن ایالات متحده توانست با هواپیمای بل ایکس-۱ که از موتور موشک برای رانش استفاده می‌کرد از دیوار صوتی برای اولین بار بگذرد. بعدها هواپیمای نورث امریکن ایکس-۱۵ (North American X-15) که آن هم از موتور موشک استفاده می‌کرد توانست از دیوار صوتی بگذرد و رکورد بیشترین سرعت و ارتفاع را با رسیدن به مرز فضا ثبت کند. از سال ۱۹۶۷ تا به امروز نیز هواپیمای نورث امریکن ایکس-۱۵ رکورد رسمی سریعترین هواپیمای سرنشین‌دار را با حد بیشتر سرعت ۷۲۷۴ کیلومتر بر ساعت در اختیار دارد. با وجود آن که موتورهای موشک در چندین هواپیما در میانه‌های سدهٔ بیستم استفاده شد اما امروزه در هواپیماها کاربرد زیادی ندارد و فقط در پروژه‌های نظامی از آن استفاده می‌شود. موتور رم‌جت موتور رَم‌جت ساده‌ترین نوع موتور جت است. در این نوع موتور هوایی که وارد موتور می‌شود به خاطر سرعت ورود به مجرای موتور خودبه‌خود فشرده می‌شود و نیازی به داشتن فشارنده (کمپرسور) نیست. موتور رم‌جت فقط در سرعت‌های زیاد کارایی دارد به همین دلیل نمی‌توان از آن برای شروع پرواز (take off) استفاده کرد و بایستی هواپیمای مجهز به این موتور توسط فلاخن پرتاب شود یا همانند موشک از یک هواپیمای مادر شلیک شود تا موتور آن به کار افتد. موتورهای رم جت، هیچ قطعهٔ متحرکی ندارند و در نگاه اول، مانند یک لوله توخالی به نظر می‌رسند که بیشتر در سرعت‌های مافوق صوت به کار می‌روند. موتورهای رم جت نیز مانند پالس جت، دارای توربین، کمپرسور یا … نمی‌باشند از آن‌ها به عنوان موتور دوم استفاده می‌کنند که با این تفاسیر بیشتر در موشک‌ها به کار می‌روند. در این‌گونه موتورها، برای روشن شدن موتور ابتدا باید سرعت هوا به مقدار لازم برسد در صورت رخداد چنین حالتی، موتور جت به‌طور خودکار خود را روشن می‌کند. در موتور رم جت، هوا با سرعت زیاد وارد موتور شده و به علت سرعت بیش از حد، در قسمت دیفیوزر به خوبی متراکم شده و دما و فشار آن بسیار بالا می‌رود. در این حالت مخلوط هوا و سوخت محترق گشته و با خروج از موتور، نیروی رانش بسیار زیادی را آزاد می‌کنند. این موتورها قدرت بسیار زیادی را دارا می‌باشند اما برای شروع پرواز و برخاست مناسب نمی‌باشند. به این دلیل که این نوع موتورها در ابتدا سرعت زیادی ایجاد می‌کنند در نسل جدید موشک‌های هوا به هوای شرکت MBDA یعنی موشک مترو (Metro) به جای استفاده از موتورهای موشکی از این موتورهای جت استفاده می‌کنند که هم سرعت بالایی دارند و هم قدرت مانور فوق‌العاده‌ای به موشک می‌دهند. موتور توربو رم‌جت موتور توربو رم‌جت از دو جزء ساخته می‌شود:۱-موتور رم جت ۲- توربوفن. در این نوع جنگنده‌ها ابتدا برای شروع پرواز خلبان موتور توربوفن را روشن می‌کند تا انرژی لازم برای برخاست به وجود آید. سپس بعد از این که هواپیما به سرعت ۱ ماخ (سرعت صوت) یا نزدیک به آن رسید خود به خود موتور توربوفن خاموش شده و دریچهٔ آن بسته می‌شود. سپس باد موجود وارد همان موتور گشته ولی به جای ورود به داخل توربوفن، از کنار آن عبور و به داخل موتور رم‌جت می‌رود و در همان حال است که با فشار موجود در هوا، موتور روشن شده و در عرض ۱۵ ثانیه هواپیما از یک ماخ به ۳/۵ الی ۷ ماخ می‌رسد. گفتنی است که این موتور فقط در ۲ هواپیما ساخته شده‌است. لاکهید اس آر-۷۱ (SR-71) و لاکهید آر-کیو ۱۷۰ (RQ-170). هواپیمای لاکهید اس آر-۷۱ (SR-71) نوعی هواپیمای سرنشین‌دار شناسایی دوربرد بود که اولین فروند آن در سال ۱۹۶۴ به پرواز درآمده و از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۹۸ در خدمت نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بود. این هواپیما با بیشینه سرعتی بالای ۳ ماخ همچنان با اختلاف قابل توجه، رکورددار سریعترین هواپیمای سرنشین‌دار تاریخ است. در مجموع ۳۲ فروند از این هواپیما ساخته شد که ۱۲ فروند آن بر اثر سوانح مختلف از دست رفتند اما هیچ‌یک مورد اصابت آتش دشمن قرار نگرفتند. این هواپیما در عمل قابلیت رادارگریزی ندارد به‌طوری‌که حتی از فواصل بسیار دور توسط رادارهای کنترل هوایی مسافربری نیز قابل ردگیری است. اما با این حال، خصوصیت اصلی‌ای که آن را دربرابر تمام حملات موشکی طی ۳۵ سال خدمتش ایمن ساخت، سرعت بالای آن بود. به‌طوری‌که در طی مدت خدمتش بیش از چهار هزار تلاش برای رهگیری آن شکست خورد و از ۳۲ فروند تولید شده آن هیچ‌کدام توسط دشمن سرنگون نشدند. لاکهید آر-کیو ۱۷۰ یک هواپیمای شناسایی بدون سرنشین (پهپاد) است که توسط نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در عملیات بلندمدت آزادی (جنگ افغانستان) مورد استفاده قرار گرفته‌است. از مشخصات این هواپیما اطلاعات اندکی به بیرون درز پیدا کرده‌است، اما کارشناسان نظامی معتقدند که دارای قابلیت هواپیما رادارگریز بوده و دارای ابزارهای شناسایی می‌باشد. در سال ۲۰۱۱ نیروی هوایی سپاه پاسداران ایران توانست یکی از این پهپادها را که به داخل مرز ایران آمده بود به تصرف خود درآورد. موتور اسکرم جت نام این موتورها از واژه (supersonic combustion ramjet) گرفته شده که به معنای احتراق در سرعت مافوق صوت است. این‌گونه موتورها در سرعت‌های مافوق صوت (Hyper Sonic) به کار می‌روند و طرز کار آن‌ها بسیار مشابه موتورهای رم‌جت با تغییراتی می‌باشد. این نکته قابل توجه است که مشتعل ساختن مولکول‌های هوا در حالی که هوا با سرعت بالای ۴ ماخ وارد موتور می‌گردد، مانند روشن کردن کبریت در گردباداست! اولین هواپیمای دارای موتور اسکرم جت، هواپیمای بدون سرنشین ناسا ایکس-۴۳ است که سرعت آن تا ۹٫۷ ماخ (۱۲٬۱۰۰ کیلومتر در ساعت) می‌باشد. طراحی و ساخت بیشتر هواپیماها به این منظور ساخته می‌شوند که به تعداد زیادی از مشتریان فروخته شوند. فرایند طراحی یک هواپیمای کوچک از جمله آزمایش‌های امنیتی می‌تواند تا چهار سال به طول بی‌انجامد و این مدت برای هواپیماهای بزرگ بیشتر است. در طول این فرایندها است که اهداف و طراحی هواپیما پیشرفت می‌کند. برای مثال شرکت‌های هواپیماسازی با استفاده از نقشه‌ها و مدل‌های شبیه‌سازی شدهٔ هواپیما، به آزمایش مقاومت آن در برابر باد و همین‌طور پیش‌بینی حرکات آن در شرایط مختلف می‌پردازند. این آزمایش‌ها همگی توسط رایانه‌های مخصوص که صرفاً برای این کار تهیه شده‌اند انجام می‌شود. همچنین به منظور بررسی آیرودینامیک بودن هواپیما، مدل‌های کوچک شده‌ای از آن در تونل‌های باد قرار می‌گیرد. وقتی طراحی هواپیما از این مراحل گذر کرد، شرکت شروع به تولید تعداد محدودی از نمونه‌های اولیه هواپیما می‌گیرد تا آن را بر روی زمین نیز آزمایش کنند. اولین این آزمایش‌ها، اغلب توسط نمایندگانی از سازمان‌های دولتی مرتبط با ترابری هوایی صورت می‌گیرد. به این ترتیب آزمون‌های پرواز ادامه پیدا می‌کند تا تمام نیازهای یک پراوز ایمن فراهم شود. سپس نمایندگان سازمان دولتی ترابری هوایی به شرکت سازنده اجازهٔ تولید انبوه هواپیما را می‌دهد. در ایالات متحدهٔ آمریکا ادارهٔ هوانوردی فدرال (FAA) و در اتحادیهٔ اروپا آژانس امنیت هوایی (EASA) اجازهٔ صدور مجوز برای پرواز یک هواپیما را دارند. اما در مواردی که قرار باشد هواپیما به صورت بین‌المللی به فروش برسد، ضروری است که سازمان هوایی هر کشور مجوز پرواز آن هواپیما را صادر کند. برای مثال شرکت هواپیمایی ایرباس (Airbus) که در بریتانیا قرار دارد، باید برای فروش هواپیماهایش در آمریکا از ادارهٔ هوانوردی فدرال گواهی بگیرد و همین‌طور شرکت هواپیمایی بوئینگ (Boeing) برای فروش هواپیماهایش در اتحادیهٔ اروپا، نیاز به گواهی تأیید از آژانس امنیت هوایی دارد. در سال‌های اخیر توجه به هواپیماهایی که آلودگی صوتی کمتری ایجاد می‌کنند بیشتر است. به خصوص در مناطق شهری‌ای که ترافیک هوایی زیادی دارد این مسئله به عنوان یک نگرانی عمده پیگیری می‌شود. تعداد محدودی از شرکت‌های سازندهٔ هواپیماهای بزرگ در جهان وجود دارد. با این حال، فرایند ساخت یک هواپیما به صورتی است که ده‌ها یا صدها کمپانی بزرگ و کوچک دیگر نیز در آن شرکت دارند. برای مثال یک شرکت می‌تواند تولید ارابه‌های فرود را برعهده بگیرد در حالی که یکی دیگر مسئول رادار آن است؛ و تولید قطعات مختلف محدود به شهر یا حتی کشور خاصی نیست به‌طوری‌که در مورد کمپانی‌های هواپیمایی بزرگ این قطعات می‌تواند از سراسر جهان تأمین شود. این قطعات بعد از سفارش و ساخت همگی به سمت شهری که خط مونتاژ اصلی هواپیما در آن قرار دارد فرستاده‌می‌شود. پس از طی کامل این مراحل، هواپیما توسط بازرسان سازمان‌های دولتی هوایی چند بار دیگر آزمایش می‌شود تا تمام نواقص و ایرادهای پنهان آن نیز آشکار شود. پس از آن که گواهی تأیید پرواز یک هواپیما صادر شد، کمپانی سازنده شروع به انجام آزمایش‌های نهایی می‌کند. در این آزمایش‌ها هواپیما برای ده‌ها ساعت توسط خلبان‌های حرفه‌ای و کارآزموده مورد استفاده قرار می‌گیرد و پس از گذر این این مرحله است که طراحی بصری هواپیما از جمله رنگآمیزی، صندلی‌ها و … انجام می‌شود تا برای تحویل به مشتری آماده‌شود. گونه‌های هواپیما هواپیمای مسافربری و باربری هواپیمای مسافربری (Airliner) به هواپیماهایی گفته می‌شود که برای ترابری مسافر و باربری هوایی استفاده می‌شوند. این هواپیماها توسط شرکت‌های هواپیمایی اداره می‌شوند و وزنی سنگین‌تر و ابعادی نسبتاً بزرگتر از هواپیماهای سبک و فوق سبک دارند. هواپیمای مسافربری جزو کارهای تجاری دسته‌بندی می‌شود. امروزه شرکت‌های زیادی هستند که هواپیمای مسافربری تولید می‌کنند که می‌توان شرکت‌های ایرباس، بوئینگ، بمباردیه و امبرائر را مثال زد که در رقابت عمده با یکدیگر هستند. بزرگ‌ترین هواپیماهای مسافری، هواپیماهای پهن‌پیکر جت هستند. هواپیمای پهن‌پیکر یک هواپیمای بزرگ مسافربری است که در سالن مسافران آن دو راهرو وجود دارد و در اصطلاح به آن هواپیمای دو راهرویی می‌گویند. عموماً هواپیماهای مسافربری پهن‌پیکر، بدنه‌ای با قطر ۵ تا ۶ متر دارند. در این نوع هواپیماها، در سالن اصلی، مسافران در ۷ تا ۱۱ صندلی در کنار یکدیگر می‌نشینند و در کل توانایی حمل ۲۰۰ تا ۸۵۰ مسافر را دارد. هواپیماهای پهن‌پیکر به صورت گسترده‌ای برای حمل بار و دیگر کارهای خاص مورد استفاده قرار می‌گیرند. بزرگ‌ترین هواپیما پهن‌پیکر جهان ایرباس آ-۳۸۰ است که از سال ۲۰۰۸ استفاده‌می‌شود در مقابل، هواپیماهای مسافربری تنگ‌پیکر دارای قطری در حدود ۳ تا ۴ متر هستند و یک راهرو دارند و تعداد صندلی‌های آن‌ها بین ۲ تا ۶ عدد کنار هم است. هواپیما بوئینگ ۷۰۷ که تنگ‌پیکر بود، نخستین جت مسافری بود که موفقیت تجاری یافت و عصر جت را آغاز کرد. همچنین این هواپیما نخستین هواپیمای جت محصول شرکت بوئینگ به حساب می‌آید. هواپیماهای پهن پیکر در اصل برای بهره‌وری بیشتر و در عین حال آسایش مسافران طراحی شده‌است. این هواپیماها به منظور انتقال هرچه بیشتر مسافران و در نتیجه سود و منفعت بیشتر گسترش یافته‌اند. اینکه یک هواپیما چقدر مسافر را حمل کند، به شرکت هواپیمایی هم وابسته‌است زیرا اندازه صندلی‌های هواپیما را شرکت هواپیمایی تعیین می‌کند. برای مثال در پروازهای کوتاه مدت، تعداد صندلی‌ها بسیار بیشتر است. هواپیماهای مسافری معمولاً در سه کلاس درجه یک (First)، تجاری (Business) و اقتصادی (Economy) هستند. هواپیماهای لوکس خطوط هوایی لوکس دنیا، دارای سه کلاس پروازی می‌باشند، که آن‌ها را کلاس پروازی درجهٔ ۱، بیزنس و اکونومی می‌نامند. کیفیت مبلمان و خدمات ارائه شده در هر یک از این کلاس‌های پروازی، با یکدیگر متفاوت است و افراد بسته به بودجه و اولویت خود، یکی از آن‌ها را، برای سفر خود بر می‌گزینند. یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌هایی که کیفیت یک سفر هوایی را تضمین می‌کند، درجهٔ کیفی خط هوایی ارائه دهندهٔ پرواز مورد نظر است. بسیاری از افراد دنیا و به ویژه ثروتمندان و صاحبان کسب و کارهای بزرگ، تنها با خطوط هوایی خاصی سفر می‌کنند، و هرگز حاضر نیستند با سایر خطوط هوایی که از تجملات کم تری برخوردارند، سفر کنند. خطوط هوایی امارات، سنگاپور، کانتاس، ژاپن، لوفت هانزا و خط هوایی فرانسه جزءِ لوکس‌ترین و مجلل‌ترین خطوط هوایی دنیا هستند، و تعریف تازه‌ای از کلاس پروازی درجه ۱ را، در دنیا عرضه کرده‌اند. کیفیت مبلمان، پذیرایی، خدمات ارائه شده توسط مهماندارها و کیفیت سرویسی که این خطوط هوایی در کلاس پروازی First class یا همان کلاس پروازی درجه ۱، به میهمانان خود ارائه می‌دهند، چیزی فراتر از حد تصور مسافران است، و هر سفری که با این خطوط هوایی لوکس انجام می‌شود، تبدیل به خاطره‌ای فراموش نشدنی برای افراد می‌گردد. البته این بدان معنا نیست که این خطوط هوایی تنها دارای کلاس پروازی درجهٔ ۱ هستند و لازم است بدانید که تمامی هواپیماهای این خطوط هوایی دارای سه کلاس پروازی، درجه ۱، بیزنس و اکونومی می‌باشند، که در ادامه به مقایسهٔ آن‌ها با یکدیگر خواهیم پرداخت. درجه یک: کلاس اول هواپیماهای مسافری معمولاً گران‌ترین صندلی‌های یک پرواز را تشکیل می‌دهد. در کلاس اول صندلی‌ها مجهز به ماساژور، سیستم حرارتی و برودتی، سیستم سرگرمی، تلویزیون لمسی، حمام، تخت خواب و در بعضی موارد اتاق خصوصی هستند. کلاس تجاری: در کلاس تجاری صندلی‌ها از کیفیت بالایی برخوردار هستند و معمولاً توسط مسافرهای تجاری خریده می‌شوند. صندلی که تا ۱۸۰ درجه خم می‌شود و می‌تواند به یک تخت تبدیل شوند. همچنین دارای امکانات ارتباطی همچون اینترنت و فکس هستند. در این کلاس پروازی مسافران غذای دلخواه را طبق منوی غذایی سفارش می‌دهد. لوازم بهداشتی به صورت پک در اختیار وی قرار می‌گیرد. کلاس اقتصادی: بیشتر صندلی‌های هواپیما از این نوع هستند و بیشتر توسط مسافرهایی که سفرهای تفریحی می‌روند خریده می‌شوند. در این کلاس پروازی تعداد صندلی‌ها بیشتر و عرض آن کمتر است. در کل میزان راحتی در این صندلی‌ها کمتر بوده و برای مسیرهای کوتاه زیر ۲ ساعت مناسب است. هواپیمای شاتل‌بر: هواپیمای شاتِل‌بَر (SCA) به هواگردی می‌گویند که برای ترابری شاتل فضایی در جو زمین طراحی شده‌است. هواپیماهای شاتل‌بر آمریکایی امروزه شامل دو بوئینگ ۷۴۷ هستند که سازمان فضاپیمایی آمریکا (ناسا) آن‌ها را تا حد زیادی تغییر داده و طرحشان را مناسب این عملیاتِ ویژه کرده‌است. یکی از آن‌ها مدل ۱۰۰–۷۴۷ و دیگری ۷۴۷ رده ۱۰۰SR (میان‌برد) است. در دوران شوروی آنتونوف آ.ان. -۲۲۵ 'قزاق' همین نقش را برای حمل شاتل بوران ایفا می‌کرد. هواپیمای جنگنده هواپیمای جنگنده یا شکاری نوعی هواگرد نظامی با سرعت بالا و مانورپذیری بسیار است و از سلاح‌هایی برای از میان بردن هواپیماهای دشمن برخوردار است. جنگنده‌ها در درجه اول برای تضمین کنترل فضای هوایی طراحی می‌شوند. جنگنده‌ها در مقایسه با هواپیماهای نظامی دیگر اندازه کوچکی دارند، آن‌ها به جنگ هوایی با هواپیماهای دیگر پرداخته، بمب‌افکن‌های دشمن را سرنگون کرده و مأموریت‌های تاکتیکی متنوع دیگری را انجام می‌دهند. تولید جنگنده‌ها از اوایل جنگ جهانی اول آغاز شد و در ابتدا با بدنه‌های چوبی و سطح پارچه‌ای ساخته می‌شدند. ابتدا از آن‌ها به عنوان هواپیمای دیده‌بان برای راهنمایی توپخانه استفاده می‌شد اما خیلی زود مشخص شد که می‌توان آن‌ها را مسلح کرده و برای نبرد با هواپیماهای دشمن و مأموریت‌های تاکتیکی دیگر از آن‌ها استفاده کرد. در اواخر جنگ جنگنده‌هایی چون فوکر دی. ۷ آلمان و اسپاد فرانسهبه سرعت ۲۱۵ کیلومتر در ساعت دست یافتند. جنگ جهانی دوم شاهد جنگنده‌های تمام فلزی بود که به سرعت‌هایی فراتر از ۷۵۰ کیلومتر در ساعت رسیده و قابلیت پرواز در ارتفاع ۱۰۷۰۰ تا ۱۲ هزار متری سطح دریا را داشتند. با پایان جنگ جهانی دوم عصر جت‌های جنگنده فرا رسید. تولید جنگنده‌هایی با موتور جت در اواخر جنگ در هر دو جبهه متفقین و متحدینآغاز شد اما دیرتر از آن وارد جنگ شدند که نقش مؤثری در آن ایفا کنند اما جت‌های جنگنده‌ای چون اف-۸۶ سیبر آمریکایی‌ها و میگ-۱۵ روس‌ها در جنگ کره به طرز مؤثری مورد استفاده قرار گرفتند. از آن زمان تاکنون جنگنده‌ها برای نقش‌های جنگی خاصی طراحی شده‌اند. جنگنده‌های رهگیر به گونه‌ای طراحی شده و مسلح می‌شوند که برای رهگیری، شکست دادن یا فراری دادن جنگنده‌ها و بمب‌افکن‌های دشمن مناسب باشند. جنگنده‌های برتری هوایی بایستی از برد عملیاتی بالایی برخوردار باشند تا در عمق قلمرو دشمن حرکت کرده و جنگنده‌های دشمن را نابود کنند. بسیاری از جنگنده‌ها از قابلیت‌های ثانویه حمله به اهداف زمینی با استفاده از انواع بمب و موشک هوا به زمین برخوردارند و در نقش جنگنده بمب‌افکن از آن‌ها استفاده‌می‌شود. تا به حال چندین نسل از جنگنده‌ها تولید شده‌است. نسل اول جنگنده‌ها بیشتر به جنگنده‌هایی گفته می‌شود که در ابتدای عصر جت و در سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ میلادی یعنی بعد از جنگ جهانی دوم و تا زمان پایان جنگ کره تولید شدند. این هواپیماها، اولین هواپیماهایی بودند که به موتورهای توربوجت مجهز شدند، ولی با تمام این اوصاف قادر به شکستن دیوار صوتی (Sound barrier) نبودند و از نظر توانایی و قابلیت‌های جانبی، بسیار به همان هواپیماهای پیستونی جنگ جهانی دوم شبیه بودند و تنها وجه مثبت آنها، توانایی سرعت‌گیری سریع‌تر بود. این هواپیماها که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان اف-۸۶ سیبر آمریکایی (F-86) که در اختیار نیروی هوایی ایران نیز بود و هواپیمای میگ-۱۵ روسی اشاره کرد که اغلب مجهز به رادار نبوده و از همان سلاح‌های معمولی توپ و بمب‌های سقوط آزاد و غیر دقیق و موشک‌های معمولی استفاده‌می‌کردند. جنگنده‌های نسل دوم که طی سال‌های ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۰ میلادی تولید شدند، هواپیماهایی بودند که سرعت بیشتر، سیستم‌های راداری تشخیص هدف و اولین موشک‌های هوا به هوای هدایت شونده که ساید ویندر (Sidewinder) نام داشت و هم‌اکنون نیز از آن بسیار استفاده می‌شود، دارا بودند. این جنگنده‌ها، در حقیقت با به عمل‌گیری درس‌هایی که در جنگ کره آموخته شد، طراحی و تولید شدند. نمونه جنگنده‌های نسل دوم هواپیمای اف-۱۰۴ استارفایتر را می‌توان نام برد. هواپیماهای نسل دوم اولین جنگنده‌هایی بودند که قادر به حفظ سرعت‌های مافوق صوت در پرواز مستقیم بودند. پیشرفت‌های چشمگیر در صنعت موشک‌های هوا به هوا، موجب شد که برای اولین بار در جهان از این موشک‌ها به عنوان سلاح اولیه و اصلی هواپیما به جای همان توپ معمولی استفاده شود. در حدود سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰، نسل سوم جنگنده‌ها که بیشتر جنگنده‌هایی را که در جنگ ویتنام شرکت کردند، پوشش می‌دهد، متولد شدند. بیشتر این جنگنده‌ها اولین هواپیماهای چند منظوره بودند که قادر به انجام مأموریت‌های هوا به هوا و هوا به زمین به صورت هم‌زمان بودند. مشهورترین هواپیمای این نسل هواگرد جنگنده فانتوم اف-۴ است که در نمونه‌های گوناگونی ساخته شد و به خدمت نیروی هوایی کشورهای بسیاری در جهان از جمله ایران نیز درآمده‌است. پس از آن و درطی سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰، روند رو به رشد تولید جنگنده‌های چند مأموریتی به طرز قابل توجهی ادامه یافته و سرانجام منجر به تولید هواپیمای مشهوری چون اف-۱۴ تام‌کت، اف-۱۵ ایگل، اف-۱۶ فالکون، اف-۱۸ هورنت و میگ-۲۹ شد. در این هواپیماها، تأکید بیشتر بر روی قابلیت مانوردهی هوایی و نبردهای نزدیک (dogfight) بود با سرعت‌های بالاتر، به همین جهت این جنگنده‌ها، در نبردهای هوا به هوا بسیار سریع عمل پس از نسل چهارم، مابین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ نیز جنگنده‌هایی بسیار مشابه جنگنده‌های نسل چهارم، ولی با قابلیت‌های بهبود یافته و سیستم‌های پیشرفته‌تر مانند هواپیماهای سوپر هورنت، یوروفایتر تایفون و رافال تولید شدند که به جنگنده‌های نسل چهار و نیم مشهورند. از سال ۲۰۰۰ تا به امروز، نسل بسیار جدیدی با نام نسل پنجم جنگنده‌ها پدید آمده‌است. در جنگنده‌های نسل پنجم که به صورت نمونه می‌توان به اف-۲۲ رپتور و اف-۳۵ آمریکایی و سوخو-۴۷ روسی اشاره کرد در این جنگنده‌ها خلبان دید کاملی را از صحنه نبرد به وسیله دستگاه‌های اویونیکی (الکترونیک پرواز) پیشرفته روی خود داشته و میدان را کاملاً در کنترل خود دارد. مهم‌ترین ویژگی جنگنده‌های نسل پنجم رادار گریزی (Stealth) است که به بقاپذیری جنگنده و محفوظ ماندن از دید راداری دشمن کمک شایانی می‌کند. پهپاد پرندهٔ هدایت‌پذیر از دور (با نماد اختصاری پَهپاد) یا هواپیمای بدون سرنشین چیزهای پرندهٔ هدایت‌پذیر از راه دور است. کنترل پهپاد بدون استفاده از انسان در درون آن صورت می‌گیرد. اگر چه انسان نیز می‌تواند به عنوان محموله در آن باشد. این وسیله پرنده از نیروهای آیرودینامیکی برای پرواز در مسیر دلخواه استفاده می‌کند. پهپادها یا به وسیلهٔ کنترل از راه دور یا با برنامه‌های پیش پروازی ریخته شده از قبل یا با سامانه‌های خودکار دینامیک هدایت می‌شوند. پهپادها در حال حاضر در برنامه‌های نظامی که شامل جاسوسی و حمله می‌شود فعالیت می‌کنند. این هواپیماها همچنین در برنامه‌های غیرنظامی مانند خاموش کردن آتش‌سوزی‌ها یا جایی که پرواز برای خلبان خطر دارد یا کنترل پلیس در ناآرامی‌ها و صحنه‌های جرم یا شناسایی بیشتر حوادث غیرمترقبه طبیعی استفاده‌می‌شوند. ایمنی اگر مرگ هر مسافر را براساس کیلومتری که طی می‌کنند در نظر بگیریم، سفر با هواپیما ۱۰ برابر امن‌تر از سفر با اتوبوس و قطار است (بجز ماشین که تلفات بیشتر از اتوبوس و قطار دارد). اما با این حال تلفات هر سانحهٔ هوایی بسیار بیشتر از سوانح با دیگر وسایل نقلیه است. همچنین تفاوت بسیاری بین هواپیماهای بزرگ تجاری و هواپیماهای شخصی کوچک وجود دارد به صورتی که هواپیماهای تجاری بزرگ ۸/۳ برابر امن‌تر هستند. در سال‌های اخیر تعداد سوانح و کشته‌های هوایی به شدت در حال کمتر شدن است. به‌طوری‌که در سال ۲۰۱۳ فقط تعداد ۲۶۵ نفر در کل جهان بر اثر سانحهٔ هوایی درگذشتند. این در حالی است که در سال ۲۰۰۱ میلادی ۴۱۴۰ نفر کشته شدند که البته این آمار به همراه کشته‌های حملهٔ تروریستی ۱۱ سپتامبر است. فجیع‌ترین سانحهٔ هوایی جهان حادثهٔ فرودگاه تنریف بود که در آن ۵۸۳ نفر جان باختند. جستارهای وابسته هوانوردی هواگرد بالگردان یادداشت‌ها منابع کتابشناسی Blatner, David. The Flying Book: Everything You've Ever Wondered About Flying On Airplanes. پیوند به بیرون The Aeroplane centre Airliners.net Aerospaceweb.org How Airplanes Work – Howstuffworks.com اختراع‌های آمریکایی پیکربندی هواگردها خودروهای عرضه شده در ۱۹۰۳ (میلادی)
1643
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4
پیش‌رانش
پیش‌رانش به معنای هل دادن یا راندن یک جسم به جلو است. یک سامانه پیش‌ران شامل یک منبع نیروی مکانیکی و یک پیش‌راننده (به معنای تبدیل‌کننده این نیروی مکانیکی به نیروی پیش‌رانش گر) نیست. یک سامانه فنی از موتور به عنوان نیروی محرک، و از مکانیزم چرخ و محور، ملخ یا نازل پیش‌ران برای تولید نیروی پیش‌ران و به عنوان پیش‌راننده استفاده می‌کند. اجزایی مانند کلاچ و جعبه دنده نیز ممکن است به چرخ‌ها یا ملخ متصل شوند. سیستم پیش‌ران بیولوژیکی حیوانات از ماهیچه‌ها به عنوان نیروی محرک و از بال‌ها، پاها به عنوان پیش‌راننده استفاده می‌کند. برای مطالعه بیشتر رانش موتور جت پیشرانش فضایی منابع مهندسی هوافضا پیش‌رانش فناوری وسایل نقلیه
1644
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4
رانش
رانش یا تراست (Thrust) نیرویی واکنشی است، که جسم را در جهت مخالف به حرکت درمی‌آورد، هنگامی که یک سامانه جرمی از یک سو رها ساخته می‌شود یا به بیرون فشرده می‌شود. گاه برای این مفهوم واژه پیشرانش هم بکار می‌رود. پیشرانش، رانش رو به جلو و پسرانش، رانش رو به عقب است. رانش هواپیما را در هوا به جلو می‌برد. رانش برای مقابله با نیروی اصطکاک در هواپیما یا نیروی وزن در راکت استفاده می‌شود. این نیرو در هواپیما توسط موتور هواپیما و در راکت توسط سیستم‌های سوختی ایجاد می‌شود. تعریف رانش نیرویی مکانیکی است، برای همین سیستم سوختی باید با سیالی در رابطه باشد. در بیشتر اوقات رانش بر اثر عکس‌العمل جرم گاز شتاب‌دهنده به وجود می‌آید. از آنجایی که رانش یک نیرو است، پس مقداری برداری با اندازه و جهت است. موتور در هواپیما روی گاز کار انجام داده و آن را به سوی عقب موتور شتاب می‌دهد. نیروی رانش در جهت مخالف حرکت گاز دارای شتاب ایجاد می‌شود. میزان رانش به مقدار گاز شتاب‌گرفته و تفاوت سرعت گاز در داخل موتور بستگی دارد. برای شتاب دادن گاز نیاز به اضافه کردن انرژی است. انرژی موجود حرارتی است، که در اتاقک احتراق، بر اثر سوختن مایع سوختی تولید می‌شود. معادلهٔ رانش نحوهٔ تبدیل شتاب گاز به نیروی محرکه را توضیح می‌دهد. سیستم‌های سوختی بسیاری وجود دارند که نیروی رانش را ایجاد می‌کنند. توربین، موتور جت، پروانه یا راکت از نوع هستند. قانون دوم نیوتون رانش از دید کمیتی به‌وسیله قانون دوم نیوتون توصیف می‌شود: نیروی کل، برابر و همسو است با جرم (m) ضربدر شتابی (a) که بر جسم وارد می‌شود: مثال زمانی که ملخ‌های چرخان یک هواگرد هوا را جابجا کنند یا گازهایی منبسط شونده از پشت هواگرد توسط یک موتور جت رها شود رانش پدید می‌آید. پیشرانش متناسب است با جرم هوا ضربدر سرعت میانگین شاره ی هوا. در یک ناو هم می‌تواند نیروی رانش (هم پیشرانش و هم پسرانش) پدید آید. این نیرو هنگامی پدید می‌آید که پروانه‌های ناو چرخیده آب را به پس یا پیش برانند. رانش پدید آمده، ناو را حرکت می‌دهد. این حرکت برابر و دیگرسو است با مجموع تغییرات اندازه حرکت به وجود آمده در آب جریان یافته از سوی پروانه. جستارهای وابسته رانش معکوس جهت‌دهی رانش واحد توان کمکی پانویس آیرودینامیک نرخ‌های زمانی نیرو
1645
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C%20%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%81%D8%B6%D8%A7
مهندسی هوافضا
مهندسی هوافضا ، شاخه‌ای اصلی از رشته‌های مهندسی که تمرکز اصلی آن بر طراحی هواپیما و فضاپیما و تمامی وسایل پرنده است. این رشته مهندسی به‌طور کلی دو شاخه اصلی هوانوردی و کیهان‌نوردی دارد که دارای مباحث مشترک و همپوشانی هستند. همچنین رشته مهندسی الکترونیک پرواز با امور الکترونیکی مهندسی هوافضا سر و کار دارد. "مهندسی هوانوردی" اصطلاح اصلی برای این رشته بود. با پیشرفت فناوری پرواز و شامل وسایل نقلیه در فضای خارج از جو، اصطلاح گسترده‌تر «مهندسی هوافضا» مورد استفاده قرار گرفته است. مهندسی هوافضا، به ویژه شاخه فضانوردی، اغلب در زبان محاوره ای به عنوان "علم موشکی" نامیده می شود. بررسی اجمالی وسایل نقلیه هوایی تحت شرایط دشواری حاصل از تغییرات فشار جوی و درجه حرارت پرواز می‌کنند و نیروهای سازه‌ای متفاوتی بر اجزای آن‌ها وارد می‌شود. در نتیجه این وسایل نقلیه محصول فناوری‌ها و علوم مهندسی متنوعی شامل آیرودینامیک، پیشرانش، الکترونیک پرواز، علم مواد و آنالیز سازه‌ها هستند. مهندسی هوافضا آمیزه ای متقابل از این فناوری‌هاست و به دلیل پیچیدگی و تنوع موضوعات، هر یک از مهندسین هوافضا در یکی از زمینه‌ها متخصص می‌شوند. مهندسی هوافضا یکی از پیشروترین زمینه‌های پژوهشی است و بودجه‌های کلان نظامی و غیرنظامی که صرف این رشته می‌شود زمینه‌های پیشرفت و جهش در دیگر رشته‌های دانش و مهندسی را فراهم ساخته‌است. این مهندسی دانشی راهبردی است که در آن از دانش‌های دیگر مانند مکانیک، متالورژی، علوم رایانه، مهندسی عمران و الکترونیک استفاده می‌شود. تاریخچه منشاء مهندسی هوافضا را می توان به پیشگامان هوانوردی در اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم ردیابی کرد، اگرچه کار سر جورج کیلی از دهه آخر قرن هجدهم تا اواسط قرن نوزدهم بازمی گردد. یکی از مهم‌ترین افراد در تاریخ هوانوردی و یکی از پیشگامان مهندسی هوانوردی، کیلی به‌عنوان اولین فردی شناخته می‌شود که نیروهای بالابر و کشش را که بر هر وسیله نقلیه پرواز جوی تأثیر می‌گذارد، جدا کرد. دانش اولیه مهندسی هوانوردی عمدتاً تجربی بود و برخی از مفاهیم و مهارت‌ها از شاخه‌های دیگر مهندسی وارد شده بود. برخی از عناصر کلیدی، مانند دینامیک سیالات، توسط دانشمندان قرن هجدهم درک شد. در دسامبر ۱۹۰۳، برادران رایت اولین پرواز ثابت و کنترل شده یک هواپیمای نیرومند و سنگین‌تر از هوا را به مدت ۱۲ ثانیه انجام دادند. دهه ۱۹۱۰ شاهد توسعه مهندسی هوانوردی از طریق طراحی هواپیماهای نظامی جنگ جهانی اول بود. بین جنگ های جهانی اول و دوم، جهش های بزرگی در این زمینه انجام شد که با ظهور جریان اصلی هوانوردی غیرنظامی تسریع شد. از هواپیماهای برجسته این دوره می‌توان به Curtiss JN 4، Farman F.60 Goliath و Fokker Trimotor اشاره کرد. از هواپیماهای نظامی قابل توجه این دوره می‌توان به میتسوبیشی A6M Zero، سوپرمارین اسپیت‌فایر و Messerschmitt Bf 109 از ژاپن، بریتانیا و آلمان اشاره کرد. پیشرفت قابل توجهی در مهندسی هوافضا با اولین هواپیمای عملیاتی با موتور جت، Messerschmitt Me 262 که در سال ۱۹۴۴ در اواخر جنگ جهانی دوم وارد خدمت شد، رخ داد. اولین تعریف مهندسی هوافضا در فوریه ۱۹۵۸ ظاهر شد و جو زمین و فضای بیرونی را به عنوان یک قلمرو واحد در نظر گرفت و در نتیجه هر دو هواپیما (هواپیمایی) و فضاپیماها (فضا) را تحت عنوان تازه ابداع شده هوافضا دربر گرفت. در پاسخ به پرتاب اولین ماهواره توسط اتحاد جماهیر شوروی، اسپوتنیک، به فضا در ۴ اکتبر ۱۹۵۷، مهندسان هوافضای ایالات متحده اولین ماهواره آمریکایی را در ۳۱ ژانویه ۱۹۵۸ پرتاب کردند. اداره ملی هوانوردی و فضایی در سال ۱۹۵۸ در پاسخ به جنگ سرد تأسیس شد. در سال ۱۹۶۹، آپولو ۱۱، اولین ماموریت فضایی انسان به ماه انجام شد. سه فضانورد وارد مدار ماه شدند و دو نفر به نام‌های نیل آرمسترانگ و باز آلدرین در حال بازدید از سطح ماه بودند. سومین فضانورد، مایکل کالینز، پس از دیدار با آرمسترانگ و آلدرین در مدار ماند. رشته مهندسی هوافضا برای اطلاعات بیشتر: مهندسی هوافضا در ایران هدف اصلی صنعت هوافضا طراحی و ساخت وسایل پرنده است، در نتیجه فارغ‌التحصیلان مهندسی هوافضا می‌توانند در صنایع و موسسات تحقیقاتی هواپیمایی، موشکی و ماهواره فعالیت نمایند و همچنین در کلیه سازمان‌هایی که به نحوی از وسایل پرنده استفاده می‌کنند، به عنوان کارشناس و محقق خدمت نمایند. اما علاوه بر اشتغال در مراکز فوق، یک مهندس هوافضا با تسلط بر علوم آئرودینامیک، طراحی سازه و روش‌های طراحی توربو ماشین‌ها توانایی کار در شاخه‌های متعددی از مهندسی و پروژه‌های خارج از حیطه صنایع هوافضایی را نیز دارد. مهندسی هوافضا از زیرشاخه‌های مهندسی مکانیک است که با توجه به گرایش‌های مختلف مهندسی هوافضا می‌توان این رشته را نزدیک یه گرایش‌های مهندسی مکانیک گرایش سیالات، کنترل، جامدات و حتی مهندسی عمران گرایش سازه دانست و لازم است ذکر شود که کاربرد زمینه‌های مطالعاتی یک مهندس هوافضا تنها به طراحی هواپیما و وسایل پرنده محدود نمی‌شود. برای مثال آیرودینامیک خودرو از برخی جهات شباهت زیادی به آیرودینامیک هواپیما دارد و امروزه در اغلب صنایع خودروسازی با استفاده از تونل باد و علم آیرودینامیک، خودروهای کم مصرف تری می‌سازند. فرایند سیستم‌های کنترل صنعتی نیز با فرایندهای طراحی کنترل در وسایل پرنده بر یک مبنا است و همچنین سازه اتومبیل و کشتی مشترکات زیادی با سازه یک هواپیما دارد و بالاخره توربین‌های گاز یک نیروگاه یا پالایشگاه همانند یک موتور جت تحلیل و طراحی می‌گردند. در نتیجه یک مهندس هوافضا علاوه بر شرکت‌های هوافضایی و ساخت ماهواره، در نیروگاه‌ها، صنایع نفت و گاز، پالایشگاه‌ها، صنایع خودروسازی و فرودگاه‌ها فرصتهای شغلی بسیار خوبی دارد. در ایران رشته مهندسی هوافضا در سال‌های اخیر پیشرفت چشمگیری نموده و به عنوان رشته اول علمی ایران در نقشه علمی کشور شناخته می‌شود؛ و از نظر استخدام فارغ‌التحصیلان، و تخصیص بودجه به عنوان هدف اول علمی کشور به‌حساب آمده‌است. البته فارغ‌التحصیلان در این رشته در ایران هنوز بسیار اندک هستند و نیاز به فارغ التحصیلان بیشتر در این رشته به‌طور چشمگیری احساس می‌شود. در ایران سالانه حدود ۷۰۰ نفر در مقطع کارشناسی، ۴۰۰ نفر در مقطع کارشناسی ارشد و ۲۵ نفر دکتری فارغ‌التحصیل می‌شوند. گرایش‌های مهندسی هوافضا خویشاوندی زیادی با گرایش‌های رشته مهندسی مکانیک دارند؛ به‌این جهت دارای شماری درس‌های مشترک با گرایش‌های مهندسی مکانیک مثل مکانیک جامدات و مکانیک شاره‌ها است. در بعضی دانشگاه‌های دنیا، دانشکدهٔ مهندسی مکانیک و هوافضا به‌عنوان یک دانشکدهٔ مستقل وجود دارد. این رشته از نظر تخصصی و تکنولوژی بسیار پیچیده و سطح علمی بسیار بالایی دارد. پایهٔ بیشتر درس‌های این رشته بر ریاضی و فیزیک است، مانند دینامیک سیالات برای آیرودینامیک یا معادلات حرکت برای دینامیک پرواز. با این‌همه، اجزای تجربی بسیاری نیز در این رشته وجود دارد. از نظر تاریخی، این اجزاء تجربی از آزمایش مدل‌های کوچک و نمونهٔ اولیه، در تونل باد یا در فضای باز منشأ گرفته‌اند. پیشرفت‌های صنعت رایانه این امکان را به‌وجود آورده که از دینامیک محاسباتی سیالات، و شبیه‌سازی رفتار سیال، بتوان برای کاهش هزینه و زمان صرف شده در آزمایش تونل باد استفاده کرد. در کل برای ورود به این رشته باید از ریاضیات قوی و همچنین آشنایی کامل با زبان انگلیسی برخوردار بود. در ایران اکثر دانشگاه‌ها دروس اصلی رشته مهندسی هوافضا را در تمام مقاطع به زبان انگلیسی تدریس می‌نمایند و یکی از سخت‌ترین رشته‌های مهندسی به حساب می‌آید. مهندسی هوافضا در دانشگاه‌های ایران دانشگاه علوم و فنون هوایی شهیدستاری دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی شریف دانشگاه صنعتی امیرکبیر دانشکده علوم و فنون نوین دانشگاه تهران دانشگاه شهید بهشتی دانشگاه صنعتی ارومیه دانشگاه علم و صنعت دانشگاه فردوسی مشهد دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی دانشگاه صنعتی مالک اشتر دانشگاه امام حسین دانشگاه علوم و فنون هوافضا عاشورا دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران دانشگاه تربیت مدرس تهران( کارشناسی ارشد و دکتری) مؤسسه آموزش عالی اوج (کارشناسی) گرایش‌ها آیرودینامیک آیرودینامیک از مهم‌ترین و اساسی‌ترین پایه‌های هوافضا به‌شمار می‌رود. علم آیرودینامیک به مطالعه و بررسی جریان هوا و محاسبهٔ نیروها و گشتاورهای ناشی از آن بر روی جسم پرنده، می‌پردازد. مهندسین هوافضا در این گرایش جریان‌های پیچیده در اطراف جسم پرنده را تحلیل می‌کنند و با بدست آوردن نیروهای آیرودینامیکی به بررسی پایداری و طراحی سازهٔ شناور در سیال - بیشتر هوای اطراف زمین که در ارتفاعات مختلف فاکتورهای متفاوت دارد، مورد بحث است - می‌پردازند. به جز تحلیل، همواره یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های مهندسین آیرودینامیک، طراحی بال‌ها و بدنه‌هایی با بیشترین کاربرد و کمترین هزینه است. پیشرانش دانش پیشرانه‌ها به مطالعه و بررسی سامانه‌های جلوبرنده (موتور)، اعم از موتورهای هوازی و غیرهوازی می‌پردازد. موتورهای هوازی شامل موتورهای پیستونی و چرخ‌پره‌ای (توربینی) است که از هوا به‌عنوان اکسیدکننده استفاده نموده و سوخت را با خود حمل می‌کنند. اما موتورهای غیرهوازی مانند موتور موشک‌ها و فضاپیماها است که سوخت و اکسیدکننده را با خود حمل می‌کنند. در این دانش نحوهٔ تولید نیروی رانش و همچنین ساختار کلی انواع موتورهای هوافضایی بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. طراحی و تعیین میزان عملکرد انواع سامانه‌های جلوبرنده نیز بسیار مورد توجه مهندسین پیشرانش هستند. این گرایش بسیار شبیه به مکانیک - تبدیل انرژی و سیستم‌های انرژی می‌باشد و دروس مشترک بسیاری با هم دارند و زمینه‌های کاری بیشتری نسبت به گرایش‌های دیگر هوافضا دارد. (شرکت نفت، ایران خودرو، صنایع دفاع، نیروگاه‌ها و…) عمده دانشجویان و فارغ التحصیلان این گرایش به شبیه‌سازی عددی رفتار سیال [CFD] می‌پردازند. دینامیک پرواز و کنترل دینامیک پرواز با بهره‌گیری از داده‌های هواپویشی، هندسی و وزنی، به مطالعه و بررسی رفتار و حرکات هواپیما می‌پردازد. در واقع علم دینامیک پرواز به بررسی برد، مسافت نشست و برخاست (طول باند)، می‌پردازد. به‌طور خلاصه، تحلیل نحوهٔ حرکت یک وسیله در هوا یا فضا و ارائهٔ طرح‌هایی به‌منظور بهینه‌سازی این حرکت، وظیفهٔ دینامیک پرواز و کنترل است. در مبحث دینامیک پرواز وسایل پرنده در ابتدا تعادل نیرویی پرنده مورد بررسی قرار می‌گیرد و بعد از آن به پایداری پرنده پرداخته می‌شود. این گرایش عهده‌دار طراحی سطوح مختلف کنترلی پرنده در جهت پرواز متناسب یا مأموریت آن است. سازه‌های هوافضایی سازه‌های هوافضایی به مطالعه، بررسی و بهینه‌سازی سازه‌های هواپیما و دیگر وسایل پرنده می‌پردازد. هدف اصلی آن طراحی و تحلیل سازه‌هایی است که علاوه بر استواری کافی در مقابل بارهای آیرودینامیکی و دیگر بارهای استاتیکی وارد بر وسایل پرنده، کمترین وزن ممکن را نیز داشته باشند. ضمن اینکه باید بتوانند در برابر ارتعاشات و سایر عوامل محیطی نظیر تغییرات زیاد و سریع دما و رطوبت نیز مقاوم باشند. گرایش سازه به دلیل تناسب بسیار زیادی که با گرایش جامدات مکانیک دارد؛ مورد توجه مهندسان مکانیک و هوافضا می‌باشد. مهندسی فضایی مهندسی فضایی شاخه‌ای از هوافضا است که به بررسی پیشرانش، آیرودینامیک، سازه و مکانیک پرواز حامل (موشک) و پرتابه (ماهواره) در فضا می‌پردازد. علاوه بر آن در این شاخه بیشتر به مبحث طراحی سیستمی پرتابه توجه می‌شود. در این گرایش به مباحث فضایی (صرف نظر از پسا) و در نظر گرفتن شرایط ویژه فضا (پرتوهای کیهانی، الکتریسیته ساکن و…)، همچنین طراحی مسیر پرتاب و مدار ماهواره پرداخته می‌شود. در واقع رویکرد اصلی در این شاخه استفاده از تمامی دانش گسترده هوافضا به منظور محقق کردن یک هدف فضایی مانند مأموریت‌های علمی، اکتشاف اعماق فضا، مخابراتی و… می‌باشد. در اغلب کشورهای توسعه یافته بلندپروازانه‌ترین پروژه‌ها در زمینه فضایی تعریف می‌شوند که ایران هم با توجه به قابلیت‌های علمی دردسترس از این قاعده مستثنی نیست. مهندسی فضایی در ایران به‌طور چشم‌گیری در حال توسعه و پیشرفت است و ساخت ماهواره و موشک به عنوان یکی از اهداف علمی کشور شناخته می‌شود. دروس جستارهای وابسته دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی شریف هواپیمای مدل هوانوردی فضانوردی ایستگاه فضایی آپولو ۱۱ تحلیل سازه‌ها دینامیک گازها دینامیک محاسباتی سیالات مهندسی کنترل منابع دانشنامه رشد. مهندسی هوافضا تعمیر و نگهداری هواگرد
1646
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C%20%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%81%D8%B6%D8%A7%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
مهندسی هوافضا در ایران
مهندسیِ هوافضا در ایران، یکی از رشته های مربوط به مهندسیِ هوافضا است. رشتهٔ مهندسی هوافضا در اصل یکی از گرایش‌های مهندسی مکانیک است و در مقطعِ کارشناسی دارای بیش از ۱۰۰ واحد مشترک با سایر گرایش‌های این رشته می‌باشد و در مقاطع بعدی نیز شباهت هایی با این رشته دارد. در ایران رشته مهندسی هوا فضا برای نخستین بار در سال ۱۳۶۶ وارد ایران شد و نخستین دورهٔ کارشناسی این رشته را دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) راه‌اندازی کرد. هم‌اکنون *دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، دانشگاه صنعتی ارومیه، دانشگاه امام حسین، دانشگاه شهید ستاری، دانشگاه صنعتی مالک اشتر، دانشگاه علوم و فنون هوافضای عاشورا ، دانشگاه آزاد (واحد علوم و تحقیقات)، مؤسسه آموزش عالی اوج، دانشگاه فنی و مهندسی بوئین زهرا، دانشگاه آزاد رامسر و دانشگاه آزاد نجف آباد مشغول تربیت دانشجویان این رشته در مقطع کارشناسی هستند. کارشناسی همچون دیگر رشته‌های مهندسی طول متوسط دورهٔ تحصیلی برای دورهٔ کارشناسی ۴ سال بوده و دروس این مجموعه شامل دروس عمومی، پایه، اصلی، تخصصی، کارگاهی و کارآموزی است و زمینه‌هایی چون آیرودینامیک، سازه‌های هوایی، مکانیک پرواز و پیشرانه‌ها (جلوبرنده‌ها) دروس تخصصی این رشته را شامل می‌شوند. کارشناسیِ ارشد در دورهٔ کارشناسی ارشد علاوه بر دانشگاه‌های مذکور، دانشگاه‌های تربیت مدرس، علم و صنعت ایران، فردوسی مشهد، شیراز، شهید بهشتی و پژوهشگاه هوافضا نیز در گرایش‌های مختلف مهندسی هوافضا دانشجو می‌پذیرند. شایان یادآوری است که این رشته در مقطع کارشناسی ارشد (در ایران) دارای گرایش‌های مکانیک پرواز، آیرودینامیک، پیشرانش، سازه‌های هوایی و مهندسی فضایی، است و هم‌اکنون امکان ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ مهندسی هوافضا در داخل کشور تا مقطع دکترا میسر است. دکتر مجتبی شهرامیار، نخستین دانش‌آموختهٔ مقطع دکترای مهندسی هوافضا در ایران شهریور سال ۱۳۸۳ در گرایش سازه از دانشکدهٔ مهندسی هوافضای دانشگاه صنعتی امیرکبیر دانش‌آموخته شد. با توجه به رشد سریع و ناگهانی این دانش در دهه‌های اخیر، هم‌اکنون این رشته جزو رشته‌های راهبردی دانش به‌شمار می‌آید؛ ولی با این وجود این رشته در ایران از سابقهٔ زیادی برخوردار نیست. اما با این حال ار لحاظ استخدام و جذب نیرو نیاز شدید در صنعت دیده می‌شود. جستارهای وابسته دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی شریف پیوند به بیرون http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1711266 راه اندازی رشته مهندسی ماهواره در دانشگاه امیرکبیر مهندسی هوافضا
1647
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AF%D9%84%E2%80%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B1
بدل‌کار
بدل‌کار به شخصی گفته می‌شود که پیشه اش بدل‌کاری است و کارهای نمایشی خطرناکی را در فیلم‌ها و نماهنگ‌ها به جای هنرپیشه اصلی انجام می‌دهد. بدل‌کاری شامل کارهایی مانند پریدن از دیوار، هواپیما و جز اینها، بازی کردن نقش کسی که بدنش در حال سوختن است، نمایش‌های ورزش رزمی و غیره می‌شود. پیش از به وجود آمدن جلوه‌های ویژهٔ رایانه‌ای راهی بجز استفاده از افراد واقعی برای فیلمبرداری چنین صحنه‌هایی وجود نداشت. بدل‌کار درن شهلوی مهسا احمدی ارشا اقدسی جکی چان پیمان ابدی محسن کلانتری جستارهای وابسته جلوه‌های بصری بدلکاران ۱۳ بدلکاران گرگان منابع اصطلاحات تلویزیون بازیگری بدل‌کاران پیشه‌های تئاتری ریسک عوامل تولید فیلم
1655
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4
سرمایش
به فرایند کاهش دادن دما، سرمایش یا برودت می‌گویند. سامانه‌ها و دستگاه‌های گوناگونی وجود دارد مانند یخچال‌ها، سرماسازها، سردکن‌ها، یخزن‌ها، یخسازها، خنک‌کن‌ها و جز اینها که به وسیلهٔ آنها فرایند سرمایش انجام می‌گیرد. سرد کردن یا ایجاد سرما واژه نادرستی می‌باشد چراکه معیاری برای سنجش آن وجود ندارد و سرما وجود خارجی ندارد در حقیقت اگر از جسمی گرما گرفته شود به اصلاح ان جسم سرد تر شده است اما ممکن است همین جسم سرد در مقابل جسمی سردتر با عنوان جسم گرم خوانده شود. سرمایش ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: سرماشناسی رسانش گرمایی سلول خورشیدی سرمایش لیزری جستارهای وابسته گرمایش مهندسی مکانیک تهویه مطبوع گرمایش، تهویه و تهویه مطبوع فناوری سردکردن
1656
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
سردشناسی
زم‌زاییک یا کرایوژنیک‌ یا گاهی فوق سرد شناسی، دانش تولید یا کاربرد دماهای بسیار پایین یا بررسی رفتار مواد در دماهای خیلی پایین است. محدوده دمای زم‌زایی یا کرایوژنیک از منفی ۱۵۰ درجه سلسیوس تا صفر مطلق تعیین شده‌است. به فردی که خواص مواد را در محدوده دماهای کرایوژنیک مطالعه می‌کند کرایوژنیسیست یا زم‌زایی‌دان می‌گویند. اینکه علم سردسازی یا تبرید در چه نقطه ای تمام شده و زم‌زایی شروع می‌شود دقیقاً تعریف نشده‌است اما دانشمندان معمولاً یک گاز را زمانی زم‌زایی یا کرایوژنیک می‌نامند که قابل میعان شدن در دماهای زیر منفی ۱۵۰ درجه سلسیوس (۱۲۳ کلوین) باشد. سیزدهمین کنگره بین‌المللی تبرید IIR (که در واشینگتن دی سی در سال ۱۹۷۱ برگزار شد) با پذیرش آستانه ۱۲۰ کلوین (یا درجه سلسیوس) برای تمایز این اصطلاحات از تبرید معمولی، تعریف جهانی از «کرایوژنیک» را تأیید کرد. این محدوده یک خط تقسیم منطقی است، زیرا نقاط جوش طبیعی گازهایی که دائمی نامیده می‌شوند (مانند هلیوم، هیدروژن، نئون، نیتروژن، اکسیژن و هوای طبیعی) زیر است در حالی که مبردهای فریون، هیدروکربن‌ها و سایر مبردهای معمولی دارای نقطه جوش بالاتر از ۱۲۰ درجه سلسیوس هستند. مؤسسه ملی فناوری و استانداردهای ایالات متحده، محدوده علم کرایوژنیک را دمای زیر درجه سلسیوس (۹۳ کلوین، درجه فارنهایت) در نظر می‌گیرد. کشف مواد ابررسانا با دمای بحرانی بسیار بالاتر از نقطه جوش نیتروژن مایع، علاقه جدیدی به روش‌های مطمئن و کم هزینه تولید کرایوژنیک دما-بالا فراهم کرده‌است. منظور از اصطلاح «کرایوژنیک دما-بالا» دماهای بالاتر از نقطه جوش نیتروژن مایع یعنی درجه سلسیوس (۷۷٫۳۷ کلوین) می‌باشد. کریوژنیسیست‌ها به جای سلسیوس و فارنهایت از مقیاس دمایی کلوین و رانکین استفاده می‌کنند. کاربردهای صنعتی از گازهای مایع مانند نیتروژن مایع و هلیوم مایع در بسیاری از کاربردهای کرایوژنیک استفاده می‌شود. نیتروژن مایع متداول‌ترین عنصر استفاده شده در کرایوژنیک است و از نظر قانونی در سراسر جهان قابل خرید است. از هلیوم مایع نیز معمولاً استفاده می‌شود که اجازه دستیابی به کمترین درجه حرارت قابل دسترس را می‌دهد. جستارهای وابسته سرمازیست‌شناسی سرماداری سرمازیستی منابع سرماشناسی فناوری سردکردن فیزیک ماده چگال
1657
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
سرمازیست‌شناسی
سرمازیست‌شناسی (cryobiology) دانش پژوهش بر جانداران در دماهای بسیار پایین است. شاخه‌های این دانش عبارت‌اند از: سرماداری (cryopreservation) سرمازیستی (cryonics) انجماد در طبیعت بسیاری از ارگانیزم‌ها توانایی طولانی مدت در دمای زیر صفر آب را دارند. اکثر موجودات زنده مانند پروتئین‌های ضد هسته، پلی‌ال‌ها و گلوکز برای محافظت از خود در برابر آسیب‌های ناشی از انجماد توسط کریستال‌های یخی، محافظ‌های سرما را جمع‌آوری می‌کنند. همچنین بیشتر گیاهان می‌توانند به‌طور ایمن از دمای ۴- تا ۱۲- از خود محافطت کنند. جستارهای وابسته نهان‌زیوی منابع Wikipedia contributors, "Cryobiology," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Cryobiology&oldid=206456905 پیوند به بیرون Cell Preservation Technology Cellular cryobiology and anhydrobiology An overview of the science behind cryobiology at the Science Creative Quarterly تغییرات فازی زیست‌شناسی سرمازیستی سرماشناسی
1658
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
سرماداری
زَم‌داری یا حفظ سرمایشی یا سرماداری یا انجماد فرایندی است که طی آن یاخته‌ها یا بافت‌ها از طریق سرمایش زیر صفر نگهداری و حفاظت می‌شوند. دماهای بکار رفته معمولاً پیرامون -۸۰° یا -۱۹۶° سانتیگراد است (یعنی نقطه جوش نیتروژن مایع). در چنین دماهای پایینی همه فعالیتهای زیستی حتی فعالیتهای زیست-شیمیایی که به مرگ یاخته‌ها می‌انجامد بازمی‌ایستد. البته یاخته‌های سرماداری شده (منجمد) اغلب به هنگام ذوب به دمای اتاق آسیب می‌بینند. پیوند به بیرون https://web.archive.org/web/20080415180118/http://www.ivf.com/boston.html http://www.alcor.org/Library/html/newtechnology.html http://www.marine.csiro.au/microalgae/methods/cryopreservation.htm http://www.sharedjourney.com/define/cryo.html پی‌نوشت منابع ویکی‌پدیای انگلیسی روش‌های نگهداری سرمازیست‌شناسی فناوری فناوری‌های نوپدید
1659
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87
وام‌واژه
وام‌واژه یا واژهٔ دخیل یا واژهٔ عاریتی به واژه‌ای گفته می‌شود که از یک زبان یا گویش دیگر به زبانی وارد شده باشد. به فرایند وارد کردن عناصر واژگانی از زبان‌های دیگر نیز وام‌گیری گفته می‌شود. به‌طور کلی فرایند وام‌گیری به دو طریق صورت می‌پذیرد: ۱. وام‌گیری مستقیم ۲. وام‌گیری غیرمستقیم در وام‌گیری مستقیم، وام‌واژه به‌طور مستقیم از زبان مبدأ گرفته می‌شود؛ مانند جت، بمب، پرینتر، که به‌طور مستقیم از زبان انگلیسی گرفته شده‌است؛ یا آدمیرال و الکل که زبان انگلیسی از زبان عربی قرض گرفته‌است. در وام‌گیری غیرمستقیم، وام‌واژه با واسطه از زبان (یا زبان‌های) دیگری، غیر از زبان مبدأ، قرض گرفته می‌شود؛ برای مثال، واژهٔ الکل در قرن ۱۳ میلادی از زبان عربی وارد زبان لاتین شد و از این زبان وارد زبان انگلیسی شد؛ یا واژهٔ فیلسوف که از زبان یونانی به زبان عربی راه یافت و از این زبان وارد زبان فارسی شد. البته بیشترین میزان وام‌گیری از زبان‌های غربی در زبان فارسی متعلق به زبان فرانسه است زیرا تلفظ واژگان فرانسوی با فارسی انطباق زیادی دارد. تعداد این کلمه‌ها به قدری است که غالباً بسیاری از فارسی زبانان نسل حاضر نمی‌دانند که این واژگان در اصل فرانسوی هستند. از جمله می‌توان به کلمه‌هایی نظیردوش (حمام))، کروات، لامپ، فامیل، کادو، شوفر، آسانسور، کودتا، رفوزه، پاساژ، ماساژ، مونتاژ، کتلت، املت، توالت، آژانس، اورژانس، مانتو، پالتو، مرسی، سانسور، دیکتاتور، آلبوم، آسفالت، سلول، مایو، گیشه، سرویس، فستیوال، سیمان، پدال، آمپول، سرنگ، پماد، کنتور اشاره کرد ورود واژه‌های بیگانه در هر زبانی معمولاً با ورود ابزارهای فنّی و فناوری‌های نوین همراه است، مانند: تلفن، اینترنت، چت، سایت، آسانسور، سیمان، بمب، کامپیوتر و غیره. یا به دنبال کشفی در علوم است، مانند: میکروب، سلول، اکسیژن، کوآنتوم. یا مربوط به آداب و رسوم و نهادهای ناآشنایی است که در کشور زبان وام‌گیرنده مشابهی ندارد و اگر هم داشته باشد عیناً به آن مربوط نیست، بانک، پست، کابینه، رستوران، بوفه، تئاتر، بورس و غیره. انواع وام‌گیری واژگانی وام‌گیری واژه می‌تواند به طرق مختلفی صورت پذیرد. در ادامه، برخی از این روش‌ها شرح داده می‌شود: گرته‌برداری گَرته‌برداری یا ترجمهٔ قرضی نوعی از وام‌گیری واژگانی است که در آن اجزای تشکیل‌دهندهٔ واژهٔ مبدأ، با حفظ ساختار خود، به زبان مقصد ترجمه می‌شوند؛ برای نمونه، واژهٔ آسمان‌خراش که ترجمهٔ تحت‌اللفظیِ واژهٔ skyscraper است. واژه‌هایی نظیر راه‌آهن، آزادراه و آبرنگ، واژه‌هایی هستند که به این روش وارد زبان فارسی شده‌اند. تعبیر قرضی نوع دیگری از وام‌گیری واژگانی‌ست که در آن، کاربر زبان، پدیده یا شیئی وارداتی را تعبیر کرده و براساس کارکرد آن، واژه‌ای بسازد یا واژه‌ای را گسترش معنایی دهد. واژگانی نظیر جاروبرقی، چراغ‌قوه، خودنویس و آچار قفلی (انبر قفلی)، واژه‌هایی هستند که به کارکرد شیء اشاره می‌کنند و ترجمهٔ دقیق واژهٔ مبدأ نیستند. به این نوع وام‌گیری «تعبیر ترجمه‌ای» هم گفته می‌شود. ترجمه و تعبیر قرضی هرگاه بخشی از واژهٔ مبدأ ترجمه شود و بخشی دیگر تعبیر شود، ترجمه و تعبیر قرضی رخ داده‌است؛ مانند: آجرنسوز، گلخانه، و هواپیما در زبان فارسی. آمیزش قرضی آمیزش قرضی در واقع نوعی قرض‌گیری نیست. در آمیزش قرضی، بخشی از واژه را وام‌واژه و بخشی دیگر را واژهٔ زبان مقصد تشکیل می‌دهد؛ مانند: فیزیک‌دان، بانک‌دار، و اتمی در زبان فارسی. تبادل قرضی تبادل قرضی نوعی از وام‌گیری غیرمستقیم است که در آن، واژهٔ موردنظر، به‌واسطهٔ زبانی که کاربرانِ زبان مقصد با آن آشنایی بیشتری دارند، ترجمه شده و وارد زبان مبدأ می‌شود؛ مانند: ضبط‌صوت، آچار، عکس، و مجلس در زبان فارسی. وام‌واژه‌ها در زبان فارسی درصد وام‌واژه‌های عربی در فارسی، امروزه بسته به حوزه و گونهٔ متن تفاوت‌هایی دارد. میانگین درصد کاربرد واژه‌های عربی در فارسی امروزی گفتاری و نوشتاری را حدود ۱۴ درصد برآورد کرده‌اند. البته در بعضی موارد ممکن است درصد واژه های عربی بیشتر شود ولی باید توجه داشت که برخی از سخنوران شروع به افراط بهره از واژه های بیگانه می کنند که در هر زبانی وجود دارد و بهتر است که سخنور مورد نظر صحبت هایش را اصلاح کند پانویس منابع ویدا شقاقی، مبانی صرف، تهران: سمت، ۱۳۸۹، ص۱۲۷. Seyed Morteza Alamolhoda. Phonostatistics and Phonotactics of the Syllable in Modern Persian. The Finnish Oriental Society, 2000, p. 192. پیوند به بیرون وام‌واژه‌های فارسی در انگلیسی (به زبان انگلیسی) واژه‌های فارسی در زبان انگلیسی (به زبان فارسی) همسان‌سازی فرهنگی ترجمه ریشه‌شناسی زبان‌شناسی تاریخی زبان‌ها گرته‌برداری‌ها زبان‌شناسی اجتماعی
1662
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%D9%88%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9
بیوفیزیک
بیوفیزیک ، علمی بین رشته‌ای است که رهیافت‌ها، و روش‌هایی را که به طور سنتی در فیزیک استفاده می شوند را برای مطالعه پدیده‌های زیست‌شناختی به کار می برد. بیوفیزیک، تمام مقیاس‌های سازماندهی زیستی را از مولکول‌ها گرفته تا جانداران و جمعیت‌ها را در بر می گیرد. تحقیقات بیوفیزیکی با این شاخه‌ها به طور قابل توجهی هم‌پوشانی دارد: بیوشیمی، زیست‌شناسی مولکولی، شیمی‌فیزیک، فیزیولوژی، نانوفناوری، مهندسی زیستی، زیست‌شناسی محاسباتی، بیومکانیک، زیست‌شناسی تکوینی و زیست‌شناسی سامانه‌ها. عبارت بیوفیزیک را کارل پیرسون در ۱۸۹۲ معرفی کرد. یکی از ابهاماتی که راجع به عنوان بیوفیزیک وجود دارد، این است که این عبارت را در مجامع آکادمیک برای اشاره به مطالعه کمیت‌های فیزیکی (همچون جریان الکتریکی، دما، تنش، آنتروپی) در دستگاه‌های زیستی نیز به کار می برند، که براساس تعریف اصولاً در علم فیزیولوژی مطالعه می گردند. با این وجود، سایر علوم زیست‌شناختی نیز روی خواص بیوفیزیکی موجودات زنده تحقیق می کنند، علوم مذکور شامل این مواردند: زیست‌شناسی مولکولی، زیست‌شناسی سلولی، و بیوشیمی تاریخچه اولین مطالعات و فعالیت‌ها در زمینه بیو فیزیک به سال ۱۸۴۰ بازمی‌گردد که در مجموعه‌ای تحت عنوان مدرسه فیزیولوژی برلین انجام شد. در این مجموعه افراد شاخصی نظیر هرمان فون هلمهولتز، ارنست هاینریش وبر، یوهانس پتر مولر و کارل لودویگ حضور داشتند. هرچند شروع بیوفیزیک در تاریخ را حتی می‌توان به مطالعات لوییجی گالوانی نیز نسبت داد. محبوبیت این رشته زمانی که کتاب حیات چیست؟، نوشتهٔ اروین شرودینگر منتشر شد، افزایش یافت. از سال ۱۹۵۷ متخصصان بیوفیزیک، خود را در انجمن بیوفیزیک سازماندهی کردند که هم‌اکنون حدود ۹۰۰۰ عضو در سراسر جهان دارد. برخی دانشمندان مانند رابرت روزن از بیوفیزیک انتقاد می‌کنند. چرا که وی معتقد است بیوفیزیک خواص بیولوژیکی پدیده‌ها را در نظر نمی‌گیرد. مباحث اصلی در حالی که برخی از کالج ها و دانشگاه‌ها، گروه آموزشی مختص بیوفیزیک، اغلب در سطح عالی دارند، بسیاری دیگر از آن‌ها چنین گروه آموزشی را در سطح دانشگاهی ندارند. به جای آن، گروه‌هایی در گروه‌های آموزشی مربوطه دارند همچون: بیوشیمی، زیست‌شناسی سلولی، شیمی، علوم رایانه‌ای، مهندسی، ریاضیات، پزشکی، زیست‌شناسی موکلولی، علوم اعصاب، داروشناسی، فیزیک و فیزیولوژی. براساس توانایی های یک گروه آموزشی در دانشگاه، هر کدام ممکن است روی مباحث خاصی از بیوفیزیک متمرکز شوند. برای مثال موسسه فناوری ماساچوست که از نظر تحقیقات در زمینه های مرتبط با بیوفیزیک نظیر آزمایشگاه روی تراشه، زیست شناسی مصنوعی و تغییر در خصوص باتری های لیتیمی بسیار پیشرفته است. در ادامه، فهرستی از مثال‌هایی از تلاش هر گروه آموزشی در رهیافتش جهت مطالعه بیوفیزیک، آورده می شود. این فهرست به هیچ وجه جامع و شامل نیست. همچنین اینگونه نیست که هر موضوع مطالعاتی به صورت انحصاری به یک گروه آموزشی خاص متعلق باشد. هر مؤسسه آکادمیک قواعد خودش را داشته و همپوشانی زیادی بین گروه‌های آموزشی وجود دارد. زیست‌شناسی و زیست‌شناسی موکلولی - تنظیم بیان ژن، دینامیک‌های تک پروتئین‌ها، بیوانرژتیکس، پچ کلمپینگ، بیومکانیک، ویروفیزیک. زیست‌شناسی ساختاری - ساختارهایی در مقیاس آنگستروم از پروتئین‌ها، نوکلئیک اسیدها، لیپیدها، کربوهیدرات‌ها، و کومپلکس‌هایشان بیوشیمی و شیمی - ساختار بیومولکولی، siRNA، ساختار نوکلئیک اسید، روابط ساختار-فعال. علوم رایانه - شبکه‌های عصبی، بانک‌های اطلاعاتی بیومولکولی و دارو. شیمی محاسباتی - شبیه‌سازی دینامیک مولکولی، داکینگ مولکولی، شیمی کوانتومی. بیوانفورماتیک - هم‌ترازسازی توالی، هم‌ترازسازی ساختاری، پیش‌بینی ساختار پروتئین. جستارهای وابسته روش‌های تجربی در زیست‌فیزیک شیمی‌فیزیک زیستی آمار زیستی پانویس منابع پیوندهای بیرونی Biophysical Society Journal of Physiology: 2012 virtual issue Biophysics and Beyond bio-physics-wiki Link archive of learning resources for students: biophysika.de (60% English, 40% German) بیوفیزیک فیزیک کاربردی
1664
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%B2%DB%8C%D9%85
آنزیم
آنزیم یا زی‌مایه اغلب پروتئین‌هایی هستند که به عنوان کاتالیزورهای بیولوژیکی عمل می‌کنند. کاتالیزورها سرعت واکنش‌های شیمیایی را افزایش می‌دهند. مولکول‌هایی که ممکن است آنزیم‌ها روی آن عمل کنند سوبسترا نامیده می‌شوند و آنزیم بسترها را به مولکول‌های مختلفی که به عنوان فرآورده معروف هستند تبدیل می‌کند. تقریباً تمام فرایندهای متابولیک موجود در سلول نیاز به کاتالیز آنزیم دارند تا به سرعت کافی انجام شود تا زندگی ادامه یابد. مسیرهای متابولیک به کاتالیز مراحل فردی آنزیم‌ها بستگی دارند. مطالعه آنزیم‌ها که به عنوان آنزیم‌شناسی نامیده می‌شود و در زمینه جدیدی به نام تجزیه شبه‌آنزیمی رشد یافته‌است، با درک اینکه در طول تکامل، برخی از آنزیم‌ها توانایی انجام کاتالیز بیولوژیکی را از دست داده‌اند، که غالباً در توالی اسیدهای آمینه آنها و خصوصیات غیرعادی «شبه کاتالیستی» منعکس می‌شود. آنزیم‌ها بخشی از سیستم ایمنی هستند که در بزاق اشک عرق و معده وجود دارد و به هضم و حذف هرگونه پاتوژن پاسخ می‌دهد آنزیم‌ها در بیش از ۵۰۰۰ نوع واکنش بیوشیمیایی به عنوان کاتالیزور شناخته شده‌اند. سایر بیوکاتالیست‌ها مولکول‌های RNA کاتالیزوری هستند که ریبوزیم نامیده می‌شوند. ویژگی آنزیم‌ها از ساختارهای سه بعدی منحصر به فرد آنها ناشی می‌شود. مانند همه کاتالیزورها، آنزیم‌ها با کاهش انرژی فعال‌سازی، سرعت واکنش را افزایش می‌دهند. بعضی از آنزیم‌ها می‌توانند با تبدیل خود به بستر موجب تولید میلیون‌ها بار سریعتر محصول شوند. اوروتیدین '۵-فسفات دکربوکسیلاز موجب می‌شود واکنشی که در نبود این آنزیم میلیون‌ها سال به طول می‌انجامد در چند میلی‌ثانیه رخ دهد. از نظر شیمیایی، آنزیم‌ها مانند هر کاتالیزوری هستند و در واکنش‌های شیمیایی مصرف نمی‌شوند و تعادل یک واکنش را تغییر نمی‌دهند. آنزیم‌ها با ویژگی‌های خاصی نسبت به سایر کاتالیزورهای دیگر متفاوت هستند. فعالیت آنزیم را می‌توان تحت تأثیر مولکول‌های دیگر قرار داد: بازدارندهها مولکول‌هایی هستند که باعث کاهش فعالیت آنزیم می‌شوند و فعال‌کننده‌ها مولکول‌هایی هستند که فعالیت را افزایش می‌دهند. بسیاری از داروهای درمانی و سموم مهارکننده یا بازدارنده آنزیم هستند. فعالیت آنزیم به‌طور قابل توجهی خارج از دمای و pH مطلوب آن کاهش می‌یابد و بسیاری از آنزیم‌ها هنگام قرار گرفتن در معرض گرمای بیش از حد (پایدار) واسرشته می‌شوند و ساختار و خواص کاتالیزوری خود را از دست می‌دهند. بعضی از آنزیم‌ها به‌صورت تجاری به‌طور مثال در سنتز آنتی‌بیوتیک‌ها استفاده می‌شوند. برخی از محصولات خانگی برای سرعت بخشیدن به واکنش‌های شیمیایی از آنزیم‌ها استفاده می‌کنند: آنزیم‌های موجود در پودرهای شستشوی بیولوژیکی پروتئین، نشاسته یا لکه‌های چربی روی لباس‌ها را تجزیه می‌کنند و آنزیم‌های موجود در تردکننده‌های گوشت پروتئین‌ها را به مولکول‌های کوچکتر تجزیه می‌کنند و باعث می‌شود گوشت راحت تر جویده شود. تاریخچه در اواخر سده ۱۷ و اوایل سده ۱۸، هضم گوشت توسط ترشحات معده و تبدیل نشاسته به قند توسط عصاره‌های گیاهی و بزاق شناخته شد اما مکانیسم‌هایی که به موجب آن اتفاق می‌افتد مشخص نشده بود. شیمیدان فرانسوی، آنسلم پین اولین کسی بود که در سال ۱۸۳۳ آنزیم، دیاستاز را کشف کرد. چند دهه بعد، هنگام مطالعه تخمیر قند به الکل توسط مخمر، لویی پاستور نتیجه گرفت که این تخمیر توسط نیروی حیاتی موجود در سلول‌های مخمر به نام تخمیر ایجاد شده‌است، که تصور می‌شد فقط در موجودات زنده وجود دارد. وی نوشت: «تخمیر الکلی عملی است که با زندگی و سازماندهی سلول‌های مخمر ارتباط دارد، نه با مرگ یا قرارگیری سلول‌های مخمر.» در سال ۱۸۷۷، ویلهلم کوهن (فیزیولوژیست آلمانی) برای اولین بار از اصطلاح آنزیم، که از واژه یونانی ἔνζυμον، به معنای «خمیر» یا «در خمیرمایه» است، برای توصیف این فرایند استفاده کرد. بعداً واژه آنزیم برای اشاره به مواد غیرزنده مانند پپسین مورد استفاده قرار گرفت و از کلمه تخمیر برای اشاره به فعالیت‌های شیمیایی تولید شده توسط موجودات زنده استفاده شد. ادوارد بوخنر اولین مقاله خود را در مورد مطالعه عصاره‌های مخمر در سال ۱۸۹۷ ارائه کرد. در یک سری آزمایش‌ها در دانشگاه هومبولت برلین، وی دریافت که شکر توسط عصاره مخمر حتی وقتی سلول مخمر زنده در مخلوط وجود ندارد تخمیر می‌شود او آنزیمی را که تخمیر ساکارز را به وجود آورد، " زیماز " نامید. وی در سال ۱۹۰۷ به دلیل «کشف یک روش تخمیر بدون سلول زنده» جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد. به دنبال نمونه بوخنر، معمولاً آنزیم‌ها مطابق واکنشی که انجام می‌دهند به صورت ترکیب پسوند -آز با اضافه بستر، برای نمونه، لاکتاز آنزیمی است که لاکتوز را جدا می‌کند یا بسته به نوع واکنش مانند، DNA پلیمراز که پلیمرهای DNA را تشکیل می‌دهد نامگذاری شده‌اند. هویت بیوشیمیایی آنزیم‌ها در اوایل دهه ۱۹۰۰ ناشناخته بود. بسیاری از دانشمندان مشاهده می‌کردند که فعالیت آنزیمی با پروتئین همراه است، اما دیگران (مانند برنده جایزه نوبل، ریچارد ویلستر) برا این باور بودند که پروتئین‌ها صرفاً حامل آنزیم‌های واقعی هستند و پروتئین‌ها به خودی خود قادر به کاتالیز نیستند. در سال ۱۹۲۶، جیمز ب. سامنر نشان داد که آنزیم اوره‌آز پروتئین خالص است و موجب بلوری شدن آن می‌شود. او همچین در سال ۱۹۳۷ برای آنزیم کاتالاز نیز همین ترتیب را انجام داد. نتیجه‌گیری که پروتئین خالص می‌تواند همان آنزیم‌ها باشند به‌طور قطعی توسط جان هاوارد نورثروب و وندل مردیت استنلی، که در سال ۱۹۳۰ روی آنزیم‌های گوارشی پپسین، تریپسین و کیموتریپسین کار می‌کردند نشان داده شد. این سه دانشمند جایزه نوبل شیمی را در سال ۱۹۴۶ دریافت کردند. این کشف که آنزیم‌ها می‌توانند متبلور شوند، درنهایت باعث شد که ساختارهای آنها با بلورشناسی پرتو ایکس حل شود و نخستین بار برای لیزوزیم، آنزیمی که در اشک، بزاق و سفیده تخم‌مرغ یافت می‌شود و پوشش برخی از باکتری‌ها را هضم می‌کند انجام شد. این ساختار توسط گروهی به سرپرستی دیوید چیلتون فیلیپس حل و در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. ساختار با وضوح بالا ی لیزوزیم آغازگر ایجاد زمینه زیست‌شناسی ساختاری و تلاش برای درک نحوه عملکرد آنزیم‌ها در سطح اتمی جزئیات بود. نامگذاری نام آنزیم اغلب از زیر لایه آن یا واکنش شیمیایی که آن را کاتالیز می‌کند، گرفته می‌شود، با واژه‌ای که به صورت -آز در انتها تمام می شود. نمونه‌های آن شامل لاکتاز، الکل دهیدروژناز و دی‌ان‌ای پلیمراز است. آنزیم‌های مختلفی که همان واکنش شیمیایی را کاتالیز می‌کنند، ایزوزیمز نامیده می‌شوند. طبقه‌بندی اتحادیه بین‌المللی بیوشیمی و زیست‌شناسی مولکولی برای نامگذاری آنزیم‌ها، عدد گروه آنزیم (شماره EC) را ایجاد کرده‌است. هر آنزیم توسط دنباله ای از چهار عدد پیش از "EC" که مخفف "کمیسیون آنزیم" است توصیف می‌شوند. شماره اول آنزیم را به‌طور گسترده بر اساس مکانیسم آن طبقه‌بندی می‌کند. این بخش‌ها با سایر ویژگی‌ها از جمله بستر، محصولات و مکانیسم شیمیایی تقسیم می‌شوند. آنزیم با چهار نام عددی معین کاملاً مشخص می‌شود. به عنوان مثال، هگزوکیناز (EC 2.7.1.1) یک ترانسفراز (EC 2) است که یک گروه فسفات (EC 2.7) را به یک قند هگزوز، یک مولکول حاوی گروه الکل اضافه می‌کند (EC 2.7.1). ساختار آنزیم‌ها به‌طور کلی پروتئین‌های کروی هستند که به تنهایی یا در کمپلکس‌های بزرگتر فعالیت می‌کنند. دنباله اسیدهای آمینه ساختار را مشخص می‌کند که به نوبه خود فعالیت کاتالیزوری آنزیم را تعیین می‌کند. گرچه ساختار عملکرد را تعیین می‌کند، ولی فعالیت آنزیمی جدید نمی‌تواند به تنهایی از طریق ساختار پیش‌بینی شود. ساختارهای آنزیمی وقتی گرم می‌شوند یا در معرض دناتورانت‌های شیمیایی قرار می‌گیرند آشکار می‌شوند که واسرشتن نام دارد و این اختلال در ساختار معمولاً باعث از بین رفتن فعالیت می‌شود. دناتوراسیون آنزیم معمولاً با دمای بالاتر از سطح طبیعی یک گونه مرتبط است. در نتیجه، آنزیم‌های موجود در باکتری‌هایی که در محیط‌های آتشفشانی مانند چشمه‌های آب گرم زندگی می‌کنند به دلیل توانایی عملکرد در دماهای بالا مورد مصارف صنعتی قرار می‌گیرند و به این ترتیب واکنش‌های آنزیمی کاتالیز شده با سرعت بسیار بالایی امکان‌پذیر می‌شوند. آنزیم‌ها معمولاً بسیار بزرگتر از بسترهای آنها هستند. دامنه اندازه از ۶۲ اسید آمینه باقی‌مانده برای برای مونومر ۴-اگزالوکروتونات تائوتومراز، تا ۲۵۰۰ باقی‌مانده در سنتاز اسیدهای چرب حیوانات متفاوت است. تنها بخش کوچکی از ساختار آنها (حدود ۲–۴ آمینو اسید) که سایت کاتالیزوری نام دارد به‌طور مستقیم در کاتالیز درگیر است. این سایت کاتالیزوری در کنار یک یا چند سایت اتصال دهنده قرار دارد که در آن مانده‌ها بسترها را جهت می‌دهند. سایت کاتالیزوریک و سایت اتصال دهنده، سایت فعال آنزیم را تشکیل می‌دهند. اکثریت باقیمانده ساختار آنزیم به منظور حفظ جهت‌گیری دقیق و پویایی محل فعال در حضور دارد. در بعضی از آنزیم‌ها هیچ اسید آمینه مستقیماً درگیر در کاتالیز نیست. در عوض آنزیم حاوی سایت‌هایی برای اتصال و جهت‌یابی کوفاکتور‌های کاتالیزوری است. ساختارهای آنزیمی همچنین ممکن است دارای مکانهای آلوستریک باشد که اتصال یک مولکول کوچک باعث ایجاد تغییر شکل می‌شود که باعث افزایش یا کاهش فعالیت می‌شود. تعداد کمی از کاتالیزورهای بیولوژیکی مبتنی بر RNA به نام ریبوزیم‌ها وجود دارند که دوباره می‌توانند به تنهایی یا در کمپلکس به همراه پروتئین‌ها عمل کنند. رایج‌ترین این ریبوزوم است که از پروتئین و اجزای RNA کاتالیزوری تشکیل شده‌است. جایگاه فعال جایگاه فعال ناحیه‌ای از آنزیمی است که در آن مولکول‌های بستر به هم متصل می‌شوند و تحت واکنش شیمیایی قرار می‌گیرند. جایگاه فعال متشکل از باقیمانده اسید آمینه است که پیوندهای موقتی با بستر (محل اتصال) و باقی مانده‌ای ایجاد می‌کند که واکنش را کاتالیز می‌کند. اگرچه جایگاه فعال فقط ۱۰ تا ۲۰ درصد از حجم آنزیم را اشغال می‌کند. اما مهم‌ترین بخش در ساختار یک آنزیم است زیرا مستقیماً واکنش شیمیایی را کاتالیز می‌کند. این ماده معمولاً از سه تا چهار اسید آمینه تشکیل می‌شود، در حالی که سایر اسیدهای آمینه موجود در پروتئین برای حفظ ساختار سوم آنزیم مورد نیاز است. هر جایگاه فعال تکامل یافته‌است تا برای اتصال یک بستر خاص و کاتالیز یک واکنش خاص بهینه شود و در نتیجه ویژگی بالایی داشته باشد. این ویژگی با آرایش اسیدهای آمینه در جایگاه فعال و ساختار بسترها تعیین می‌شود. گاهی اوقات آنزیم‌ها نیز برای انجام عملکرد خود نیاز به اتصال با برخی از کوفاکتورها را دارند. جایگاه فعال معمولاً یک شیار از آنزیم است که می‌تواند در یک تونل عمیق درون آنزیم قرار گیرد، یا بین رابط‌های آنزیم‌های چند مولتی قرار گیرد. یک جایگاه فعال می‌تواند یک واکنش را به‌طور مکرر کاتالیز کند زیرا باقیمانده‌ها در پایان واکنش تغییر نمی‌کنند (ممکن است در طول واکنش تغییر کنند، اما تا پایان دوباره تولید می‌شوند). این فرایند با کاهش انرژی فعال سازی واکنش حاصل می‌شود، بنابراین بسترهای بیشتری انرژی کافی برای انجام واکنش دارند. مکانیسم اتصال بستر آنزیم‌ها قبل از اینکه بتوانند هرگونه واکنش شیمیایی را کاتالیز کنند، باید بسترهای خود را متصل کنند. آنزیم‌ها معمولاً مشخص می‌کنند که به چه لایه‌هایی متصل می‌شوند و سپس واکنش شیمیایی کاتالیز می‌شود. ویژگی جایگاه اتصال با شکل مکمل، بار و ویژگی‌های آب دوست / آبگریز به لایه‌ها بدست می‌آید؛ بنابراین آنزیم‌ها می‌توانند بین مولکول‌های سوبسترا بسیار شبیه از لحاظ شیمی گزینی، جهت‌گزینی و استریوسپکتیک تفاوت قائل شوند. برخی از آنزیم‌هایی که بالاترین ویژگی و دقت را نشان می‌دهند، در کپی و بیان ژنوم نقش دارند. برخی از این آنزیم‌ها مکانیسم‌های نمونه‌خوانی دارند. در اینجا، آنزیمی مانند DNA پلیمراز در مرحله اول یک واکنش را کاتالیز می‌کند و سپس در مرحله دوم صحت محصول را بررسی می‌کند. این فرایند دو مرحله ای منجر به میانگین نرخ خطای کمتر از ۱ خطا در ۱۰۰ میلیون واکنش در پلیمرازهای پستانداران با راستی بالا می‌شود. مکانیسم‌های تصحیح مشابه نیز در RNA پلی مراز، آمینواسیل tRNA سنتاز و ریبوزوم یافت می‌شود. برعکس، برخی از آنزیم‌ها دارای خاصیت گسترده بی نظمی آنزیمی هستند و بر روی طیف وسیعی از لایه‌های مختلف مرتبط با فیزیولوژیک اثر می‌گذارند. بسیاری از آنزیم‌ها دارای فعالیت‌های جانبی کوچکی هستند که به‌طور اتفاقی (نظریه تکامل مولکولی خنثی) به‌وجود آمده‌اند، که ممکن است نقطه شروع انتخاب تکاملی جدید باشد. مدل قفل و کلید برای توضیح ویژگی مشاهده شده آنزیم‌ها، در سال ۱۸۹۴ هرمان امیل فیشر، شیمی‌دان آلمانی و برنده جایزه نوبل شیمی پیشنهاد کرد که آنزیم و سوبسترا دارای اشکال هندسی مکمل خاصی هستند که دقیقاً در یکدیگر جای می‌گیرند. این پیشنهاد اغلب به عنوان مدل «قفل و کلید» نامیده می‌شود. این مدل اولیه ویژگی آنزیم را توضیح می‌دهد، اما قادر به توضیح ثبات حالت گذار که آنزیم‌ها به دست می‌آورند نیست. مدل تناسب القایی در سال ۱۹۵۸، دانیل کوشلند اصلاحاتی را در مدل قفل و کلید پیشنهاد داد: از آنجا که آنزیم‌ها ساختارهای نسبتاً انعطاف‌پذیر هستند، در اثر فعل و انفعال بستر با آنزیم، سایت فعال به‌طور مداوم با تعامل با بستر تغییر فرم می‌دهد. در نتیجه، بستر به سادگی به یک مکان فعال سفت و سخت متصل نمی‌شود. زنجیره‌های جانبی اسید آمینه که جایگاه فعال را تشکیل می‌دهند در موقعیت‌های دقیق قالب‌بندی می‌شوند که آنزیم را قادر می‌سازد تا عملکرد کاتالیزوری خود را انجام دهد. در بعضی موارد مانند گلیکوزید هیدرولازها، مولکول سوبسترا نیز با ورود به محل فعال، اندکی تغییر شکل می‌دهد. سایت فعال همچنان تغییر می‌کند تا زمانی که بستر کاملاً بسته شود در آن زمان شکل نهایی و توزیع بار تعیین می‌شود. تناسب القایی ممکن است درستی تشخیص مولکولی را در حضوری رقابتی و نویز از طریق مکانیسم تصحیح ساختاری افزایش دهد. کاتالیز آنزیم‌ها می‌توانند واکنش‌ها را از چند طریق تسریع کنند، همه این راه‌های گوناگون در نهایت انرژی فعال سازی را کاهش می‌دهند (‡ΔG، انرژی آزاد گیبس) با تثبیت حالت گذار: ایجاد یک محیط با توزیع شارژ مکمل به حالت گذار برای کاهش انرژی آن با ارائه یک مسیر واکنش جایگزین: واکنش موقت با بستر، تشکیل یک واسطه کووالانسی برای ایجاد حالت انتقال انرژی پایین‌تر با بی‌ثبات کردن حالت پایه بستر: بستر (های) مقید را به شکل حالت گذار خود تحریف می‌کند تا انرژی مورد نیاز برای رسیدن به حالت گذار کاهش یابد با جهت دهی بسترها به یک چیدمان تولیدی برای کاهش تغییر آنتروپی واکنش (سهم این مکانیزم در کاتالیز نسبتاً ناچیز است) آنزیم‌ها ممکن است به‌طور همزمان از چندین مکانیزم استفاده کنند. به عنوان مثال، پروتئازها مانند تریپسین با استفاده از یک سه‌گانه کاتالیزوری، کاتالیز کووالانسی را با استفاده از یک حفره اکسیانیون انجام دهند و تجمع بار را در حالت گذار تثبیت می‌کنند و با استفاده از یک بستر آب گرا، هیدرولیز کامل را ایجاد می‌کنند. پویایی‌شناسی آنزیم‌ها ساختارهای ساکن و سختی نیستند. در عوض آنها دارای حرکت‌های دینامیکی پیچیده داخلی شامل حرکات قسمت‌هایی از ساختار آنزیم مانند باقیمانده اسیدهای آمینه جداگانه، گروه‌های باقیمانده که یک حلقه پروتئین یا واحد ساختار ثانویه تشکیل می‌دهند، یا حتی یک کل حوزه پروتئین هستند. این حرکات منجر به ایجاد یک مجموعه ساختاری از ساختارهای کمی متفاوت می‌شود که در تعادل با یکدیگر تعامل برقرار می‌کنند. حالات مختلف درون این مجموعه ممکن است با جنبه‌های مختلف عملکرد آنزیم مرتبط باشد. به عنوان مثال، ترکیبات مختلف آنزیم دی هیدروفولات ردوکتاز مطابق با تئوری تشدید کاتالیزوری با اتصال بستر، تجزیه، آزاد سازی کوفاکتور و مراحل آزاد سازی محصول از چرخه کاتالیزوری مرتبط است. ارائه بستر ارائه بستر فرایندی است که در آن آنزیم از بستر خود جدا می‌شود. آنزیم‌ها را می‌توان به غشا پلاسما به دور از یک بستر در هسته یا سیتوزول جدا کرد. یا درون غشا، یک آنزیم را می‌توان به صورت تقسیم لیپید دور از بستر خود در ناحیه مختل شده جدا کرد. هنگامی که آنزیم آزاد می‌شود با بستر آن مخلوط می‌شود. متناوباً، می‌توان آنزیم را در نزدیکی بستر آن جداسازی کرد تا آنزیم فعال شود. به عنوان مثال، آنزیم می‌تواند محلول باشد و هنگام فعال شدن به یک لیپید در غشای پلاسما متصل شود و سپس بر روی مولکول‌های غشای پلاسما عمل کند. مدولاسیون آلوستریک مکان‌های آلوستریک یا دگرریختار محل‌هایی روی آنزیم هستند که از جایگاه فعال متمایز هستند و به مولکول‌های محیط سلولی متصل می‌شوند. این مولکول‌ها سپس باعث تغییر در ساختار یا دینامیک آنزیمی می‌شوند که به جایگاه فعال منتقل می‌شود و بنابراین بر سرعت واکنش آنزیم تأثیر می‌گذارد. به این ترتیب، برهمکنش دگرریختار می‌تواند آنزیم‌ها را مهار یا فعال کند. برهمکنش دگرریختار با متابولیت‌های بالادست یا پایین دست در مسیر متابولیسم آنزیم باعث تنظیم بازخورد می‌شود و فعالیت آنزیم را با توجه به شار از طریق بقیه مسیر تغییر می‌دهد. کوفاکتورها برخی از آنزیم‌ها برای نشان دادن فعالیت کامل نیازی به مؤلفه‌های اضافی ندارند. برخی دیگر برای محدود کردن فعالیت به مولکولهای غیر پروتئینی به نام کوفاکتور نیاز دارند. کوفاکتورها می‌توانند به صورت معدنی (مانند یون‌های فلزی و خوشه‌های گوگرد آهن یا ترکیبات آلی (به عنوان مثال، فلاوین و هم) باشند. این کوفاکتورها اهداف بسیاری را ارائه می‌دهند. به عنوان مثال، یون‌های فلزی می‌توانند در تثبیت گونه‌های هسته‌ای در محل فعال کمک کنند. کوفاکتورهای آلی می‌توانند یا کوآنزیم‌هایی باشند که در طی واکنش از محل فعال آنزیم آزاد می‌شوند، یا گروه‌های پروتز که محکم به آنزیم وصل می‌شوند. گروه‌های پروتزهای آلی می‌توانند به صورت کووالانسی محدود شوند (به عنوان مثال، بیوتین در آنزیم‌هایی مانند پیروات کربوکسیلاز). کربنیک آنهیدراز نمونه‌ای از آنزیمیست که حاوی کوفاکتور است، که از یک کوفاکتور روی که به عنوان بخشی از سایت فعال آن وجود دارد استفاده می‌کند. این یون‌ها یا مولکول‌های معمولاً در محل فعال یافت می‌شوند و درگیر در کاتالیز هستند. به عنوان مثال، فلاوین و سازنده‌های هم اغلب در واکنش‌های ردوکس نقش دارند. به آنزیم‌هایی که به کوفاکتور احتیاج دارند اما محدودیتی ندارند آنزیم بنزیم یا آپوپروتئین گفته می‌شود. یک آنزیم همراه با کوفاکتور مورد نیاز برای فعالیت یک هولوآنزیم یا هالوآنزیم نامیده می‌شود. اصطلاح هولوزیم نیز می‌تواند برای آنزیم‌هایی از جمله DNA پلیمرازها که حاوی زیر واحدهای پروتئینی متعددی هستند استفاده شود. در اینجا هولوزانیم یک کمپلکس کامل است که شامل تمام زیر واحدهای مورد نیاز برای فعالیت است. کوآنزیم‌ها کوآنزیم‌ها مولکول‌های آلی کوچکی هستند که می‌توانند آزادانه یا محکم به آنزیم متصل شوند. کوآنزیم‌ها گروه‌های شیمیایی را از یک آنزیم به دیگری منتقل می‌کنند. نمونه‌های آن شامل نیکوتین‌آمید آدنین دی‌نوکلئوتید فسفات (NADPH)، نیکوتین‌آمید آدنین دی‌نوکلئوتید (NADH) و آدنوزین تری‌فسفات (ATP) است. برخی کوآنزیم‌ها، مانند فلاوین مونونوکلئوتید (FMN)، فلاوین آدنین دینوکلئوتید (FAD)، تیامین پیروفسفات (TPP) و تترا هیدروفولات (THF) از ویتامین‌ها مشتق می‌شوند. این کوآنزیم‌ها نمی‌توانند توسط بدن طی فرایند سنتز نوپدید ساخته شوند و ترکیبات (ویتامین‌ها) که از نزدیک مرتبط هستند باید از رژیم غذایی حاصل شود. گروه‌های شیمیایی حمل شده شامل موارد زیر هستند: یون هیدرید (-H)، که توسط +NAD یا NADP حمل شده‌است. گروه فسفات، توسط آدنوزین تری‌فسفات حمل شده‌است. گروه استیل، توسط کوآنزیم آ حمل شده‌است. گروه‌های فرمیل، متیل یا متیل، توسط اسید فولیک حمل شده‌است؛ و گروه متیل، توسط اس-آدنوزیل متیونین حمل شده‌است. از آنجا که کوآنزیم‌ها به عنوان یک نتیجه از عمل آنزیم شیمیایی تغییر می‌یابند، در نظر گرفتن کوآنزیم‌ها به عنوان یک کلاس خاص از سوبستراها، یا سوبستراهای دوم مفید است که برای بسیاری از آنزیم‌های مختلف مشترک است. به عنوان مثال، حدود ۱۰۰۰ آنزیم شناخته شده‌است که از کوآنزیم NADH استفاده می‌کنند. کوآنزیم‌ها معمولاً به‌طور مداوم بازسازی می‌شوند و غلظت آنها در سطح ثابت داخل سلول حفظ می‌شود. به عنوان مثال، NADPH از طریق مسیر فسفات پنتوز و اس-آدنوزیل متیونین توسط متیونین آدنوزیل‌ترانسفراز بازسازی می‌شود. این بازسازی مداوم یعنی مقادیر کمی از کوآنزیم‌ها می‌توانند بسیار فشرده استفاده شوند. به عنوان مثال، بدن انسان هر روز وزن خود را در ATP تغییر می‌دهد. ترمودینامیک مانند همه کاتالیزورها، آنزیم‌ها موقعیت تعادل شیمیایی واکنش را تغییر نمی‌دهند. در حضور آنزیم، واکنش در همان جهت که آنزیم نیز حضور ندارد انجام می‌شود فقط حضور آنزیم موجب می‌شود که با سرعت بیشتری انجام شود. به عنوان مثال، انیدراز کربنیک بسته به غلظت واکنش دهنده‌های آن، واکنش آن را از هر جهت تغییر می‌دهد: میزان واکنش بستگی به انرژی فعال‌سازی مورد نیاز برای تشکیل حالت گذار دارد که پس از آن در محصولات فروپاشی می‌شود. آنزیم‌ها با کاهش انرژی حالت گذار، سرعت واکنش را افزایش می‌دهند. اول، اتصال یک مجموعه پیچیده آنزیم-سوبسترا کم انرژی (ES) را تشکیل می‌دهد. دوم، آنزیم وضعیت انتقال را به گونه‌ای تثبیت می‌کند که در مقایسه با واکنش غیرقابل تجزیه (ES ‡) به انرژی کمتری برای رسیدن به آن نیاز دارد. سرانجام، کمپلکس آنزیم-محصول (EP) برای انتشار محصولات جدا می‌شود. آنزیم‌ها می‌توانند دو یا چند واکنش ایجاد کنند، به طوری که می‌توان از یک واکنش ترمودینامیکی مطلوب برای «رانش» ترمودینامیکی نامطلوب استفاده کرد به طوری که انرژی ترکیبی محصولات پایین‌تر از سوبستراها باشد. به عنوان مثال، هیدرولیز ATP اغلب برای هدایت سایر واکنشهای شیمیایی استفاده می‌شود. سینتیک سینتیک آنزیم بررسی چگونگی اتصال آنزیم‌ها به سوبستراها و تبدیل آنها به محصولات است. داده‌های نرخ استفاده شده در آنالیزهای سینتیکی معمولاً از سنجش آنزیمی به دست می‌آیند. در سال ۱۹۱۳ لیونور میکائلیس و ماد منتن نظریه کمی از سینتیک آنزیم را مطرح کردند که از آن به عنوان سینتیک میکائلیس–منتن یاد می‌شود. سهم عمده میکائلیس و منتن در فکر کردن به واکنشهای آنزیمی در دو مرحله بود. در حالت اول، سوبسترا برگشت‌پذیر به آنزیم متصل می‌شود، و کمپلکس آنزیم-سوبسترا را تشکیل می‌دهد که به افتخار آنها مجموعه کمپلکس میکائلیس و منتن نامیده می‌شود. سپس آنزیم مرحله شیمیایی واکنش را کاتالیز می‌کند و محصول را آزاد می‌کند. این کار توسط جرج ادوارد بریگز و جان هالدین توسعه یافت. آنها معادلات سینتیک را بدست آوردند که امروزه هنوز هم کاربرد گسترده‌ای دارند. میزان آنزیم به شرایط محلول و غلظت سوبسترا بستگی دارد. برای پیدا کردن حداکثر سرعت یک واکنش آنزیمی، غلظت سوبسترا افزایش می‌یابد تا اینکه یک مقدار ثابت در شکل‌گیری محصول مشاهده شود که در منحنی اشباع مقابل نشان داده شده‌است. با افزایش غلظت سوبسترا، بیشتر و بیشتر آنزیم آزاد به کمپلکس substrate-bound ES ES تبدیل می‌شود و اشباع رخ می‌دهد. در ماکزیمم سرعت واکنش (V Max) آنزیم، تمام سایت‌های فعال آنزیم به سوبسترا متصل شده و مقدار کمپلکس ES همان مقدار کل آنزیم است. V max تنها یکی از چند پارامتر مهم سینتیکی است. مقدار بستر مورد نیاز برای دستیابی به میزان واکنش خاص نیز مهم است که توسط ثابت سینتیک میکائلیس–منتن (Km) که غلظت بستر مورد نیاز یک آنزیم برای رسیدن به نیمی از سرعت واکنش حداکثر (V max) آن است، داده شده‌است. به‌طور کلی، هر آنزیم دارای یک KM ویژه برای یک بستر مشخص است. یکی دیگر از ثابت‌های مفید، kcat است که به آن عدد گردش نیز گفته می‌شود و تعداد مولکول‌های بستر است که توسط یک سایت فعال در هر ثانیه اداره می‌شود. کارایی یک آنزیم را می‌توان بر حسب kcat/Km بیان کرد که ثابت ویژه نیز نامیده می‌شود و ثابت سرعت را برای همه مراحل واکنش را شامل می‌شود. از آنجا که ثابت ویژه هم میل ترکیبی و هم توانایی کاتالیزوری را بازتاب می‌دهد، برای مقایسه آنزیم‌های مختلف با یکدیگر یا همان آنزیم با لایه‌های مختلف مفید است. حداکثر نظری برای ثابت ویژه را حد انتشار می‌نامند که حدود 108 تا 109 (M−1 s−1) است. در این مرحله، هر برخورد آنزیم با بستر آن منجر به کاتالیز می‌شود و سرعت تشکیل محصول با سرعت واکنش محدود نمی‌شود بلکه با سرعت انتشار محدود می‌شود. آنزیم‌های دارای این ویژگی را آنزیم کاملاً کاتالیزوری یا از نظر جنبشی کامل می‌نامند. نمونه این نوع آنزیم‌ها تریوز فسفات ایزومراز، کربنیک آنهیدراز، استیل‌کولین‌استراز، کاتالاز، فوماراز، بتالاکتاماز و سوپراکسید دیسموتاز هستند. تغییر و تبدیل این نوع آنزیم‌ها می‌تواند به چندین میلیون واکنش در ثانیه برسد. اما بیشتر آنزیم‌ها کاملاً کاتالیزوری نیستند: مقادیر متوسط مقدار و به ترتیب حدود و است. سینتیک میکائلیس–منتن به قانون فعالیت جرمی متکی است، که از مفروضات واپخش آزاد و برخورد تصادفی از ترمودینامیک ناشی می‌شود. بسیاری از فرایندهای بیوشیمیایی یا سلولی به دلیل ازدحام ماکرومولکولی و حرکت مولکولی محدود، از این شرایط به‌طور قابل توجهی منحرف می‌شوند. اخیراً، با گسترش نمونه کمپلکس سعی در اصلاح این اثرات دارند. بازداری میزان سرعت واکنش آنزیم به وسیله انواع مختلفی از مهارکننده‌های آنزیم قابل کاهش است. بازدارنده‌های آنزیمی عوامل مولکولی هستند که با کاتالیزوز تداخل پیدا کرده و واکنش‌های آنزیمی را آهسته یا متوقف می‌کنند. بازدارنده‌ها به صورت برگشت‌پذیر یا برگشت‌ناپذیر هستند. بازدارنده‌های برگشت‌پذیر عبارتند از: برگشت‌پذیر رقابتی یک بازدارندهٔ رقابتی به خاطر تشابه در هندسه مولکولی یا سوبسترا برای جایگاه فعال آنزیم رقابت می‌کند با اشغال جایگاه فعال توسط بازدارنده از اتصال سوبسترا با آنزیم ممانعت می‌کند. مهارکننده (Competitive inhibition) و سوبسترا نمی‌توانند همزمان با آنزیم متصل شوند. اغلب مهار کننده‌های رقابتی کاملاً شبیه سوبسترا واقعی آنزیم هستند. به عنوان مثال، داروی متوترکسات یک مهار کننده رقابتی آنزیم دی هیدروفولات ردوکتاز است که باعث کاهش دی هیدروفولات به تتراهیدروفولات می‌شود. شباهت بین ساختارهای دی هیدروفولات و این دارو در شکل نشان داده شده‌است. با غلظت زیاد سوبسترا می‌توان بر این نوع مهارکننده غلبه کرد. در برخی موارد، مهارکننده می‌تواند به سایتی غیر از محل اتصال سوبسترا معمولی وصل شود و یک اثر آلوستریک برای تغییر شکل محل اتصال معمولی اعمال کند. غیر رقابتی مهارکننده غیر رقابتی (Non-competitive inhibition) به مکانی غیر از محل اتصال سوبسترا متصل می‌شود. سوبسترا هنوز هم با تمایل معمول آن متصل می‌شود و از این رو Km یکسان باقی می‌ماند. با این حال بازدارنده بازده کاتالیزوری آنزیم را کاهش می‌دهد به طوری که V max کاهش می‌یابد. بر خلاف مهار رقابتی، نمی‌توان با غلظت زیاد سوبسترا بر مهار غیر رقابتی سوبسترا غلبه کرد. مهار آنزیم انولاز در مسیر گلیکولیز توسط یون فلوئور نوعی از مهار غیر رقابتی است. بدون رقابت مهارکننده بدون رقابت (Uncompetitive inhibitor) نمی‌تواند تنها به مجموعه آنزیم سوبسترا وصل شود، از این رو، این نوع مهارکننده‌ها در غلظت بالای سوبسترا مؤثر هستند. در حضور مهارکننده، مجموعه آنزیم-سوبسترا غیرفعال است. این نوع مهار نادر است. یک بازدارندهٔ نارقابتی در مکانی غیر از سوبسترا به آنزیم متصل شده و بر خلاف مهارکنندهٔ رقابتی تنها به کمپلکس ES متصل می‌شود. مخلوط یک مهار کننده مخلوط (Mixed inhibition) به یک سایت آلوستریک متصل می‌شود و اتصال سوبسترا و بازدارنده روی یکدیگر تأثیر می‌گذارند. عملکرد آنزیم هنگام اتصال به بازدارنده کاهش می‌یابد اما از بین نمی‌رود. این نوع بازدارنده‌ها از معادله میکائلیس–منتن پیروی نمی‌کنند. برگشت‌ناپذیر یک بازدارنده برگشت‌ناپذیر، آنزیم را معمولاً با ایجاد پیوند کووالانسی به پروتئین به‌طور دائمی غیرفعال می‌کند. پنی‌سیلین و آسپرین داروهای رایجی هستند که به این روش عمل می‌کنند. عملکرد در بسیاری از ارگانیسم‌ها، بازدارنده‌ها ممکن است به عنوان بخشی از یک مکانیسم بازخورد عمل کنند. اگر یک آنزیم بیش از حد یک ماده در ارگانیسم تولید کند، ممکن است آن ماده به عنوان یک بازدارنده برای آنزیم در ابتدای مسیر تولیدکننده آن عمل کند و باعث کند شدن تولید ماده در صورت وجود مقدار کافی شود که نوعی بازخورد منفی است. مسیرهای متابولیکی عمده مانند چرخه اسید سیتریک از این مکانیسم استفاده می‌کنند. از آنجا که بازدارنده‌ها عملکرد آنزیم‌ها را تعدیل می‌کنند، اغلب به عنوان دارو استفاده می‌شوند. بسیاری از این داروها بازدارنده‌های قابل برگشت رقابتی هستند که شبیه سوبسترا بومی آنزیم هستند، مشابه متوترکسات که در بالا اشاره شد، سایر نمونه‌های معروف شامل استاتین‌هایی است که برای درمان کلسترول بالا استفاده می‌شود، و بازدارنده‌های پروتئاز که برای درمان عفونت‌های ویروسی مانند ویروس HIV استفاده می‌شود. یک نمونه معمول از یک بازدارنده برگشت‌ناپذیر که به عنوان دارو استفاده می‌شود، آسپرین یا استیل‌سالیسیلیک اسید است که آنزیم‌های COX-1 و COX-2 را که پروستاگلاندین پیام رسان التهاب را مهار می‌کنند. دیگر بازدارنده‌های آنزیم سموم هستند. به عنوان مثال، سیانور یک مهارکننده آنزیم برگشت‌ناپذیر است که با مس و آهن در محل فعال آنزیم سیتوکروم اکسیداز سی ترکیب شده و از تنفس سلولی جلوگیری می‌کند. تثبیت آنزیم آنزیم‌ها غالباً در بسترهای بی‌اثر و نامحلول تثبیت می‌شوند که به دلیل قابلیت استفاده مجدد چند برابر، کارایی آنها را افزایش می‌دهند. خواص آنزیم‌های تثبیت‌شده به روش تثبیت و نوع پایه بستگی دارد. انتخاب پایه معمولاً مربوط به سازگاری زیستی، پایداری شیمیایی و حرارتی، عدم انحلال‌پذیری در شرایط واکنش، قابلیت بازسازی و استفاده مجدد آسان و همچنین بازده هزینه است. اکثر آنزیم‌ها نسبتاً ناپایدار هستند و هزینه‌های تولید و جداسازی بالایی دارند و این یک نقطه ضعف را نشان می‌دهد که بازیابی آنزیم‌های فعال در مخلوط واکنش پس از استفاده از نظر فنی بسیار دشوار است. آنزیمهای تثبیت‌شده مورد توجه بسیاری قرار گرفته که مایلند از فناوری تثبیت آنزیم برای اهداف خاص در بخشهای پزشکی و صنعتی استفاده کنند. اصطلاح «آنزیمهای تثبیت‌شده» به آنزیم‌هایی گفته می‌شود که از نظر فیزیکی به تکیه‌گاه‌های جامد خاص متصل شده و بنابراین محدود شده‌اند و می‌توانند به‌طور مکرر و مداوم با حفظ فعالیتهای کاتالیزوری خود مورد استفاده قرار گیرند. در سالهای اخیر، به‌طور موازی با درک مکانیسم‌های بیوسنتز آنزیمی، بهره‌وری آنزیمی از طریق بهبود فناوری مهندسی ژنتیک، فناوری کشت میکروبی در حال رشد است. استفاده از آنزیم تثبیت‌شده در بیوتکنولوژی دارای مزایایی است. معرفی کاتالیزورهای آنزیمی تثبیت‌شده، عملکرد فنی فرایندهای صنعتی را بسیار بهبود بخشیده و در نتیجه راندمان و بهره‌وری اقتصادی را افزایش داده‌است. آنزیم‌های تثبیت‌شده معمولاً پایدارتر از آنزیم‌های متحرک هستند، می‌توان با حذف آنزیم از محلول واکنش، سرعت واکنش را کنترل کرد. یک مزیت این فناوری جداسازی آسان آنزیم از محصول است تا بتوان از آلودگی جلوگیری کرد. همچنین، استفاده از آنزیم تثبیت‌شده امکان ایجاد یک سیستم واکنش چندآنزیمی را فراهم می‌کند. طی دهه‌های گذشته، مطالعات بیوشیمیایی و بیوفیزیکی به منظور افزایش پایداری و فعالیت آنزیم‌ها از طریق تثبیت آنزیم‌ها، به‌طور فعال انجام شده‌است. الکترود آنزیمی الکترود آنزیمی یک مبدل شیمیایی کوچک است که با ترکیب یک روش الکتروشیمیایی با فعالیت آنزیم بی حرکت کار می‌کند. برای نمونه از گلوکز اکسیداز تثبیت شده روی ژل برای اندازه‌گیری غلظت گلوکز در محلولهای بیولوژیکی و در بافتهای آزمایشگاهی استفاده می‌کند. آنزیم‌ها اجزای اساسی کاتالیزوری زیست‌شناسی هستند و آنزیم‌های فعال اکسیداسیون ردوکس را در سطوح الکترود جذب می‌کنند و امکان جستجوی مستقیم عملکرد آنها را فراهم می‌کند. از طریق اندازه‌گیری‌های الکتروشیمیایی استاندارد، فعالیت کاتالیزوری، برگشت‌پذیری و پایداری، پتانسیل کوفاکتورهای فعال ردوکس و سرعت انتقال الکترون بین سطحی را می‌توان به راحتی اندازه گرفت. تحقیقات مکانیکی در مورد نرخ بالای الکتروکاتالیستی و انتخاب آنزیم‌ها ممکن است از طراحی الکتروکاتالیست‌های مولکولی و ناهمگن مصنوعی الهام بگیرد. تحقیقات الکتروشیمیایی آنزیم‌ها همچنین به درک ما از فعالیت آنها در محیط بیولوژیکی و چرایی تکامل آنها در ساختار و عملکرد فعلی کمک می‌کند. با این حال، آرایه متداول تکنیک‌های الکتروشیمیایی (به عنوان مثال، ولتامتری و کرونوآمپومتری) به تنهایی یک تصویر محدود از رابط آنزیم-الکترود را ارائه می‌دهد. در حسگرهای زیستی و سلولهای سوخت زیستی، اغلب سرعت انتقال الکترون بین سطح آنزیم و الکترود برای بهبود عملکرد دستگاه‌ها (حساسیت یا توان خروجی) مطلوب است. سه استراتژی مهم در دسترس برای بهبود عملکرد الکترودهای اصلاح شده با آنزیم: استفاده از مهندسی پروتئین، پلیمرهای طراح (designer polymers) و نانومواد است. مهندسی پروتئین یا پروتئین‌های تشکیل دهنده عناصر بیوکاتالیستی امکان تنظیم ثبات، فعالیت و ویژگی آنها را فراهم می‌کند. همچنین می‌تواند باعث تغییر کارایی بی حرکتی آنزیم شود (به عنوان مثال جذب در مقابل بیحرکتی کووالانسی). اگر انتقال مستقیم الکترون مطلوب نباشد، ممکن است بتوان پلیمرهایی را در سیستم وارد کرد که انتقال الکترون را به سطح الکترود یا از آن واسطه می‌کنند. اخیراً پیشرفت چشمگیری در طراحی پلیمرها برای اصلاح الکترودها، از جمله پلیمرهای منقوش مولکولی و پلیمرهای پاسخ دهنده، حاصل شده‌است. سومین عنصری که می‌تواند در الکترودها گنجانده شود، ذرات نانو است. این نانومواد می‌توانند به عنوان داربست از طریق جذب یا واکنش شیمیایی با گروه‌های عاملی، افزایش سطح و مقاومت الکترود، عناصر بیولوژیکی را بی حرکت کنند. انبوهی از نانومواد به عنوان بخشی از جدیدترین الکترودهای اصلاح شده با آنزیم، از جمله گرافن، نانولوله‌های کربنی، نانوذرات فلزی، سیلیس‌ها و چارچوب‌های فلزی - آلی در حال آزمایش است. بعضی از اینها همچنین می‌توانند به عنوان نانوسیم طراحی شوند تا بتوانند انتقال مستقیم الکترون از نقاط فعال دیستال را در آنزیم‌ها انجام دهند یا کوتاه کنند. زیست حسگر گلوکز زیست حسگر خودکار زیست ابرخازن خود شارژ عوامل مؤثر بر فعالیت آنزیم از آنجا که آنزیم‌ها از پروتئین تشکیل شده‌اند، عملکرد آنها نسبت به تغییر در بسیاری از عوامل شیمیایی فیزیکی مانند pH، دما، غلظت بستر و غیره حساس است. غلظت آنزیم به منظور بررسی اثر افزایش غلظت آنزیم بر میزان واکنش، بستر باید در مقدار اضافی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، واکنش باید مستقل از غلظت بستر باشد. هرگونه تغییر در مقدار محصول تشکیل شده طی یک دوره زمانی مشخص به سطح آنزیم موجود بستگی خواهد داشت. گفته می‌شود این واکنشها «مرتبه صفر» هستند زیرا سرعتها از غلظت بستر مستقل نیستند و برابر با بعضی از ثابتهای k هستند. شکل‌گیری محصول با سرعتی خطی با زمان پیش می‌رود. افزودن بستر بیشتر به افزایش نرخ کمک نمی‌کند. در سینتیک مرتبه صفر، اجازه دادن به آزمایش برای مدت زمان دو برابر منجر به دو برابر مقدار محصول می‌شود مقدار آنزیم موجود در یک واکنش با فعالیتی که کاتالیز می‌کند اندازه‌گیری می‌شود. رابطه بین فعالیت و غلظت تحت تأثیر بسیاری از عوامل مانند دما، pH و غیره قرار دارد. یک آزمایش آنزیم باید طوری طراحی شود که فعالیت مشاهده شده متناسب با مقدار آنزیم موجود باشد تا غلظت آنزیم تنها عامل محدود کننده باشد. وقتی واکنش مرتبه صفر به صورت مطلوب است. برای اندازه‌گیری ایده‌آل فعالیت آنزیم، اندازه‌گیری‌ها باید در آن قسمت از منحنی انجام شود که واکنش مرتبه صفر است. یک واکنش به احتمال زیاد در ابتدا مرتب صفر است زیرا غلظت بستر در آن زمان بیشترین است. برای اطمینان از اینکه یک واکنش مرتبه صفر است، باید چندین اندازه‌گیری غلظت محصول (یا بستر) انجام شود. غلظت بستر به‌طور تجربی نشان داده شده‌است که اگر مقدار آنزیم ثابت نگه داشته شود و سپس غلظت بستر به تدریج افزایش یابد، سرعت واکنش افزایش می‌یابد تا زمانی که به حداکثر برسد. پس از این مرحله، افزایش غلظت بستر باعث افزایش سرعت (دلتا A / دلتا T) نمی‌شود. این نظریه وجود دارد که وقتی این حداکثر سرعت حاصل شد، آنزیم موجود به ES، کمپلکس بستر آنزیمی تبدیل شده‌است. اثر دما مانند اکثر واکنشهای شیمیایی، با افزایش دما سرعت واکنش کاتالیزور آنزیمی افزایش می‌یابد. ده درجه سانتیگراد افزایش دما فعالیت اکثر آنزیم‌ها را ۵۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش می‌دهد. تغییرات دمای واکنش به اندازه ۱ یا ۲ درجه ممکن است تغییرات ۱۰ تا ۲۰٪ را در نتایج ایجاد کند. در مورد واکنش‌های آنزیمی، این واقعیت پیچیده‌است که بسیاری از آنزیم‌ها تحت تأثیر دماهای بالا قرار دارند. سرعت واکنش با افزایش دما به حداکثر افزایش می‌یابد، سپس با افزایش بیشتر دما به‌طور ناگهانی کاهش می‌یابد. از آنجا که بیشتر آنزیم‌های حیوانی در دمای بالاتر از ۴۰ درجه سانتیگراد به سرعت دناتوره می‌شوند، بیشترین تعیین آنزیم‌ها تا حدودی زیر آن دما انجام می‌شود. در طی یک دوره زمانی، آنزیم‌ها حتی در دماهای متوسط غیرفعال می‌شوند. ذخیره آنزیم‌ها در دمای ۵ درجه سانتیگراد یا کمتر معمولاً مناسب‌ترین است. بعضی از آنزیم‌ها در اثر انجماد فعالیت خود را از دست می‌دهند. اثر pH مقادیر pH بسیار زیاد یا پایین به‌طور کلی باعث از دست رفتن فعالیت اکثر آنزیم‌ها می‌شود. pH همچنین عاملی در پایداری آنزیم‌ها است. همانند فعالیت، برای هر آنزیم نیز منطقه ای از پایداری بهینه pH وجود دارد. همان‌طور که جدول نشان داده شده، مقدار مطلوب pH از یک آنزیم به آنزیم دیگر بسیار متفاوت خواهد بود جدول زیر pH مناسب را برای آنزیم‌های مختلف نشان می‌دهد. تأثیر فعال سازها کارکرد زیستی آنزیم‌ها کاربردهای گسترده‌ای در اندام‌های زنده دارند. آنها برای ترارسانی پیام و تنظیم فعالیت‌های سلول ضروری اند؛ از جمله مهم‌ترین آنزیم‌ها در تنظیم سلول می‌توان به کیناز و فسفاتاز اشاره کرد. آنزیم‌ها در ایجاد حرکت در ماهیچه‌ها هم موثرند آنها با کمک میوزین و آبکافت ای‌تی‌پی‌ایز در ماهیچه‌ها کشش ایجاد می‌کنند. علاوه بر این آنزیم‌ها در انتقال مواد در پیرامون سلول و جزئی از اسکلت سلولی اهمیت دارند. دیگر ای‌تی‌پی‌ایزها در غشاء سلول، ناقل‌های یونی اند که در فرایند انتقال فعال سلولی درگیرند. آنزیم‌ها در جانوران کاربردهایی با نمود بیرونی هم دارند برای نمونه در فرایند ایجاد نور در کرمهای شب‌تاب آنزیمها نقش اساسی دارند. ویروس‌ها هم ممکن است برای آلوده کردن سلول از آنزیم استفاده کنند مانند آنزیم اینتگراز و آنزیم رونوشت‌بردار معکوس در HIV یا مانند آنزیم‌های نورآمینیداز در آنفلوانزا که در انتشار ویروس کاربرد دارند. یکی از کاربردهای مهم آنزیم‌ها در دستگاه گوارش حیوانات است. آنزیم‌هایی مانند آمیلاز و پروتئاز به ترتیب مولکول‌های بزرگ مانند نشاسته و پروتئین را می‌شکنند تا برای بدن قابل جذب شوند. برای نمونه مولکول نشاسته برای جذب بسیار بزرگ است اما آنزیم‌ها آن را به مولکول‌های کوچکتری مانند مالتوز و بعد گلوکز می‌شکند و آن را قابل جذب می‌کند. هر آنزیمی برای شکستن مولکول خاصی کاربرد دارد برای نمونه پستانداران گیاه‌خوار که رژیم ویژهٔ گیاه‌خواری دارند از آنزیم سلولاز برای شکستن فیبر گیاهان استفاده می‌کنند. سوخت‌وساز چندین آنزیم می‌توانند با ترتیب خاصی با هم کار کنند و مسیرهای سوخت‌وساز را بسازند. در یک مسیر سوخت‌وساز، یک آنزیم، محصول آنزیمی دیگر را می‌گیرد و از آن به عنوان بستر استفاده می‌کند؛ پس از واکنش فروکافتی، محصول به دست آمده به آنزیمی دیگر سپرده می‌شود. گاهی بیش از یک آنزیم در فروکافت یک واکنش نقش دارند و با هم به صورت موازی اثر می‌گذارند؛ البته در این حالت تنظیمات پیچیده تری در واکنش وارد می‌شود. آنزیم‌ها تصمیم می‌گیرند در جریان مسیرهای سوخت‌وساز هر بار چه گامی باید برداشته شود بدون آنزیم‌ها سوخت‌وساز با همین ترتیبی که صورت می‌گیرد هرگز پیش نخواهد رفت و نمی‌تواند نیازهای سلول را برطرف کند. بیشتر مسیرهای سوخت‌وساز مرکزی، چند گام کلیدی دارند که معمولاً توسط آنزیم‌هایی انجام می‌شود که فعالیت شان، هیدرولیزِ آدنوزین تری‌فسفات را دربر می‌گیرد. چون این واکنش انرژی بسیار زیادی ایجاد می‌کند و واکنش‌های دیگری که برای انجام به انرژی نیاز دارند با این انرژی به دست آمده از هیدرولیز، جفت می‌شوند به این ترتیب زنجیره ای از واکنش‌های سوخت و سازی مرتبط با هم، در بدن صورت می‌گیرد. کنترل فعالیت پنج روش اصلی وجود دارد که فعالیت آنزیم در سلول کنترل می‌شود. تنظیم آنزیم‌ها می‌توانند توسط مولکول‌های دیگر فعال یا مهار شوند. به عنوان مثال، محصول (های) نهایی یک مسیر متابولیکی اغلب مهارکننده یکی از اولین آنزیم‌های مسیر (معمولاً اولین مرحله برگشت‌ناپذیر به نام مرحله متعهد) است، بنابراین مقدار محصول نهایی ساخته شده توسط مسیرها را تنظیم می‌کند. چنین مکانیزم نظارتی مکانیزم بازخورد منفی نامیده می‌شود، زیرا مقدار محصول نهایی تولید شده توسط غلظت خود تنظیم می‌شود. مکانیسم بازخورد منفی می‌تواند به‌طور مؤثری میزان سنتز متابولیت‌های میانی را با توجه به نیاز سلول‌ها تنظیم کند. این امر به تخصیص مؤثر مواد و صرفه جویی در انرژی کمک می‌کند و از تولید بیش از حد محصولات نهایی جلوگیری می‌کند. مانند سایر دستگاه‌های هموستاتیک ، کنترل عملکرد آنزیمی به حفظ یک محیط داخلی پایدار در موجودات زنده کمک می‌کند. پیرایش پساترجمه نمونه‌هایی از پیرایش پساترجمه‌ای شامل فسفوریلاسیون، میریستویلاسیون (Myristoylation) و گلیکوزیلاسیون است. به عنوان مثال، در پاسخ به انسولین، فسفوریلاسیون آنزیم‌های متعدد، از جمله گلیکوژن سنتاز (Glycogen synthase)، به کنترل سنتز یا تخریب گلیکوژن کمک می‌کند و به سلول اجازه می‌دهد تا به تغییرات قند خون پاسخ دهد. نمونه دیگری ازپیرایش پساترجمه‌ای، تجزیه زنجیره پلی پپتیدی است. کیموتریپسین، یک پروتئاز گوارشی، به صورت غیرفعال به عنوان کیموتریپسینوژن (Chymotrypsinogen) در پانکراس تولید می‌شود و به این شکل به معده، جایی که فعال می‌شود ، منتقل می‌شود که باعث می‌شود آنزیم قبل از ورود به روده لوزالمعده یا سایر بافت‌ها را هضم کند. این نوع پیش ساز غیرفعال یک آنزیم به عنوان زیموژن یا پروآنزیم شناخته می‌شود. تعداد تولید آنزیم (رونویسی و ترجمه ژن‌های آنزیم) می‌تواند توسط یک سلول در پاسخ به تغییرات محیط سلول افزایش یا کاهش یابد. به این شکل از تنظیم ژن، القاکننده آنزیم گفته می‌شود. به عنوان مثال، ممکن است باکتری‌ها در برابر آنتی‌بیوتیک‌هایی مانند پنی سیلین مقاوم شوند زیرا آنزیم‌هایی به نام بتا لاکتامازها القا می‌شوند که حلقه مهم بتا-لاکتام را در مولکول پنی سیلین هیدرولیز می‌کنند. مثال دیگر از آنزیم‌های موجود در کبد به نام سیتوکروم پی ۴۵۰ اکسیداز است که در متابولیسم دارو (en:Drug metabolism) مهم هستند. القا یا مهار این آنزیم‌ها می‌تواند باعث تداخل دارویی شود. سطح آنزیم همچنین می‌تواند با تغییر در میزان تخریب آنزیم تنظیم شود. نقطه مقابل القای آنزیم، سرکوب آنزیم (Enzyme repressor) است. توزیع زیر سلول آنزیم‌ها را می‌توان به صورت مسیرهای متابولیکی مختلف در محفظه‌های مختلف سلولی (en:Cellular compartment) وجود دارد تقسیم‌بندی کرد. به عنوان مثال، اسیدهای چرب توسط یک مجموعه آنزیم در سیتوزول، شبکه آندوپلاسمی و گلژی سنتز می‌شوند و توسط مجموعه دیگری از آنزیم‌ها به عنوان منبع انرژی در میتوکندری، از طریق اکسیداسیون β استفاده می‌شوند. علاوه بر این ، انتقال (en:Protein targeting) آنزیم به بخشهای مختلف ممکن است درجه پروتون‌دهی (به عنوان مثال، سیتوپلاسم خنثی و لیزوزوم اسیدی) یا حالت اکسیداتیو (به عنوان مثال، اکسید کننده پریپلاسم یا کاهش سیتوپلاسم) را تغییر دهد که به نوبه خود بر فعالیت آنزیم تأثیر می‌گذارد. در مقابل تقسیم به اندامک‌های متصل به غشا، محلی سازی آنزیم درون سلولی نیز ممکن است از طریق پلیمریزاسیون آنزیم‌ها در رشته‌های سیتوپلاسمی ماکرومولکولی تغییر کند. عضو ویژه در یوکاریوت‌های چند سلولی، سلول‌ها در اندام‌ها و بافت‌های مختلف الگوهای مختلف بیان ژن را دارند و بنابراین مجموعه‌های مختلفی از آنزیم‌ها (معروف به ایزوزیم‌ها) را برای واکنش‌های متابولیکی در دسترس دارند که مکانیزمی را برای تنظیم متابولیسم کلی ارگانیسم فراهم می‌کند. به عنوان مثال، هگزوکیناز، اولین آنزیم در مسیر گلیکولیز، دارای فرم خاصی به نام گلوکوکیناز است که در کبد و پانکراس بیان می‌شود و میل کمتری به گلوکز دارد اما نسبت به غلظت گلوکز حساسیت بیشتری دارد. این آنزیم در حس کردن قند خون و تنظیم تولید انسولین نقش دارد. دخالت در بیماری از آنجا که کنترل دقیق فعالیت آنزیم برای هم‌ایستایی ضروری است، هرگونه سو عملکرد (جهش، تولید بیش از حد، تولید کم یا حذف) آنزیم حیاتی منفرد می‌تواند منجر به یک اختلال ژنتیکی شود. بدعمل کردن فقط یک نوع آنزیم از هزاران نوع موجود در بدن انسان می‌تواند کشنده باشد. مثالی از یک بیماری ژنتیکی کشنده به دلیل کمبود آنزیم، بیماری تی-سکس است که در آن بیماران فاقد آنزیم هگزوزامینیداز (Hexosaminidase) هستند. یکی از نمونه‌های کمبود آنزیم رایج‌ترین نوع فنیل کتونوری است. بسیاری از جهش‌های مختلف اسید آمینه در آنزیم فنیل آلانین هیدروکسیلاز، که در اولین مرحله تخریب فنیل‌آلانین را کاتالیز می‌کند، منجر به تجمع فنیل آلانین و محصولات مرتبط می‌شود. برخی از جهش‌ها در محل فعال قرار دارند و به‌طور مستقیم اتصال و کاتالیز را مختل می‌کنند، اما بسیاری از آنها از محل فعال دور هستند و با بی‌ثبات سازی ساختار پروتئین یا تأثیر بر اولیومریاسیون صحیح، فعالیت را کاهش می‌دهند. در صورت عدم درمان این بیماری، می‌تواند منجر بهکم‌توانی ذهنی شود. مثال دیگر کمبود سودوکولین استراز (Pseudocholinesterase deficiency) است که در آن توانایی بدن در تجزیه داروهای کولین استر مختل می‌شود. از تجویز خوراکی آنزیم‌ها می‌توان برای درمان برخی از کمبودهای آنزیم عملکردی مانند نارسایی لوزالمعده (Pancreatic insufficiency) و عدم تحمل لاکتوز استفاده کرد. همچنین کارکرد نادرست آنزیم می‌تواند باعث بیماری، ناشی از جهش‌های ژرمینال (Germline mutation) در ژن‌های کد کننده آنزیم‌های ترمیم کننده DNA است شوند. نقص در این آنزیم‌ها باعث سرطان می‌شود زیرا سلول‌ها کمتر قادر به اصلاح جهش در ژنوم خود هستند. این امر باعث تجمع آهسته جهش‌ها و در نتیجه ایجاد سرطان می‌شود. نمونه ای از این سندرم سرطان ارثی گزرودرما پیگمنتوزوم است که باعث ایجاد سرطان پوست در پاسخ به حداقل قرار گرفتن در معرض نور فرابنفش می‌شود. فرگشت مشابه پروتئین‌های دیگر، آنزیم‌ها با گذشت زمان از طریق جهش‌ها و واگرایی توالی تغییر می‌کنند. با توجه به نقش اصلی آنها در متابولیسم ، تکامل آنزیم نقش اساسی در سازگاری دارد؛ بنابراین پرسشی اساسی مطرح است که چگونه آنزیم‌ها می‌توانند فعالیت آنزیمی خود را در کنار هم تغییر دهند. به‌طور کلی پذیرفته شده‌است که بسیاری از فعالیت‌های جدید آنزیم از طریق تکثیر ژن و جهش نسخه‌های تکراری تکامل یافته‌اند اگرچه تکامل نیز می‌تواند بدون تکثیر انجام شود. یک نمونه از آنزیمی که فعالیت خود را تغییر داده‌است اجداد متیونیل آمینوپپتیداز (MAP) و کراتین آمیدوهیدرولاز (کراتینیناز) است که به وضوح همولوگ هستند اما واکنش‌های بسیار متفاوت را کاتالیز می‌کنند (MAP موجب حذف متیونین آمینو ترمینال در پروتئین‌های جدید می‌شود، در حالی که کراتین را به سمت سارکوزین و اوره هیدرولیز می‌کند). افزون بر این، MAP وابسته به یون فلزی است در حالی که کراتیناز نیست، از این رو این ویژگی نیز با گذشت زمان از بین رفته‌است. تغییرات کوچک فعالیت آنزیمی در بین آنزیم‌ها بسیار متداول است. به‌طور خاص، ویژگی اتصال سوبسترا به راحتی و به سرعت با تغییر اسیدهای آمینه تک در پاکت‌های اتصال دهنده سوبسترا خود تغییر می‌کند که اغلب در کلاس‌های اصلی آنزیم مانند کینازها مشاهده می‌شود. امروزه تکامل مصنوعی (in vitro) برای اصلاح فعالیت آنزیم یا ویژگی کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. کاربردهای صنعتی در صورت نیاز به کاتالیزورهای بسیار خاص، آنزیم‌ها در صنایع شیمیایی و سایر کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به‌طور کلی آنزیم‌ها در تعداد واکنشی که برای کاتالیز کردن و همچنین عدم ثبات آنها در حلال‌های آلی و در دماهای بالا وجود دارد، محدود هستند. به عنوان یک نتیجه، مهندسی پروتئین یک زمینه فعال از تحقیقات است و شامل تلاش برای ایجاد آنزیم‌های جدید با خواص جدید، چه از طریق طراحی منطقی و چه از طریق تکامل هدایت شده یا آزمایشگاهی است. این تلاش‌ها با موفقیت شروع شده‌است و اکنون چند آنزیم برای کاتالیز واکنش‌هایی که در طبیعت وجود ندارد، طراحی شده‌است. آنزیمهای بی حرکت در تولید مواد غذایی و کالاهای مختلف از جمله تولید طعم دهنده‌ها، شربت‌ها، قنادی‌ها، صنایع لبنی، نوشیدنی‌های الکلی و میوه ای، مخمرهای آشپزی و هیدرولیزهای لاکتوز آب پنیر نقش سودمندی و گسترده‌ای در صنایع غذایی دارند. کاربرد آنزیم‌های بی حرکت در صنایع لبنی بسیار مهم است. بسیاری برخی افراد از عدم تحمل لاکتوز رنج می‌برند و نمی‌توانند شیر را مصرف کنند. این مشکل را می‌توان با استفاده از لاکتاز بی حرکت، که هیدرولیز لاکتوز را کاتالیز می‌کند، برای تولید شیر بدون لاکتوز حل کرد. آنزیم‌های بی حرکت نیز برای شفاف سازی آب میوه و رفع تلخی از آب مرکبات استفاده می‌شود. یکی دیگر از کاربردهای اصلی آنزیم‌های بی حرکت، استفاده از آنها به عنوان حسگرهای زیستی برای تعیین محتوای اجزای مختلف و کنترل کیفیت محصولات است. از آنزیم‌های بی حرکت در بسته‌بندی مواد غذایی نیز استفاده می‌شود، که کاربردی چشمگیر برای افزایش ماندگاری و بهبود کیفیت غذای بسته‌بندی شده‌است. کاربرد آنها همچنین شامل تولید بیودیزل، سلول‌های سوخت زیستی، پلی استر، مواد کاهش دهنده ریز آلاینده‌ها و اسیدهای آمینه است. چند نمونه از آنزیمهای بی حرکت در این بررسی گزارش شده‌است. مهندسی آنزیم مهندسی آنزیم یا مهندسی پروتئین فرایند طراحی پروتئین‌ها یا آنزیم‌ها با تغییر توالی اسیدهای آمینه از طریق جهش DNA نوترکیب است. انقلاب مستقیم و طراحی منطقی دو تکنیک مورد استفاده در مهندسی آنزیم یا طراحی پروتئین در روند کشف دارو هستند. آنزیم‌ها پروتئین هستند، مهندسی آنزیم بخشی از فعالیت بزرگ مهندسی پروتئین است. مهندسی آنزیم با استفاده از فناوری DNA نوترکیب تغییرات دلخواه را در توالی اسیدهای آمینه آنزیم‌ها معرفی می‌کند. آنزیم مصنوعی آنزیم مصنوعی یک مولکول آلی مصنوعی یا آلی است که برخی از عملکردهای آنزیم را بازآفرینی می‌کند. نانوزیم‌ها نانومواد با ویژگی‌های آنزیمی مانند ذاتی هستند که طی دهه گذشته به دلیل توانایی در رفع محدودیت‌های آنزیم‌های طبیعی از جمله پایداری کم، هزینه زیاد و ذخیره‌سازی دشوار، در حال رشد بوده‌اند. آنها به‌طور گسترده‌ای برای کاربردهای مختلف، از جمله سنجش زیستی، تصویربرداری از بدن، تشخیص تومور و درمان، ضدعفونی کردن مورد کاوش قرار گرفته‌اند. فعالیت کاتالیستی این نانوآنزیم ۷۰ برابر بیشتر از کاتالیست Pt/C است. آنها به‌طور خاص می‌توانند بسترهای آنزیم‌های طبیعی را تحت شرایط فیزیولوژیکی با مکانیسم و سینتیک کاتالیزوری مشابه کاتالیز کنند. در مقایسه با آنزیمهای طبیعی، نانوزیمها مزایای منحصر به فردی از جمله فعالیت کاتالیزوری بالا، هزینه کم، ثبات بالا، تولید آسان انبوه و فعالیت قابل تنظیم را نشان می‌دهند. علاوه بر این، نانوزیمها به عنوان نوع جدیدی از آنزیمهای مصنوعی، نه تنها دارای فعالیت کاتالیزوری شبیه آنزیم هستند، بلکه ویژگیهای فیزیکوشیمیایی منحصر به فرد نانومواد مانند خواص نوری، حرارتی فوق‌العاده و فلورسانس را نیز نشان می‌دهند. در کنار توسعه سریع و درک روزافزون علم نانو و فناوری نانو، پیش‌بینی می‌شود که آنها جایگزین مستقیم آنزیم‌های سنتی شوند. در سال ۲۰۰۷، اولین شواهد مبنی بر اینکه نانوذرات Fe3O4 (NP) دارای فعالیت ذاتی تقلید کننده پراکسیداز هستند گزارش شد. تاکنون صدها نانومواد که فعالیت کاتالیزوری پراکسیداز، اکسیداز، کاتالاز، هالوپراکسیداز، گلوتاتیون پراکسیداز، اوریکاز را تقلید می‌کنند، پیدا شده‌است. طیف وسیعی از نانومواد که به‌طور همزمان فعالیت شبیه‌سازی دو یا چند آنزیمی را نشان می‌دهند نیز گزارش شده‌است. برای نمونهل، نانوذرات Fe3O4 با توجه به pH مجل واکنش فعالیتهای شبه پراکسیداز و کاتالاز از خود نشان می‌دهند و نانوذرات آبی پروس (Prussian blue NPs) به‌طور همزمان دارای فعالیت شبه پراکسیداز، کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز هستند. با ظهور مفهوم جدید «نانوزیمولوژی» (nanozymology)، نانوزیمها اکنون به یک زمینه جدید در حال ظهور تبدیل شده‌اند که فناوری نانو و زیست‌شناسی را به هم متصل می‌کند. آنزیمولوژی مولکولی و اهداف دارویی تصاویر جستارهای وابسته فهرست آنزیم‌ها آنزیم‌های صنعتی بانکهای اطلاعاتی آنزیم BRENDA EXPASy IntEnz دانش نامه ژن و ژنوم کیوتو MetaCyc واژه‌نامه منابع خواندن بیشتر عمومی , A biochemistry textbook available free online through NCBI Bookshelf. تاریخچه و نامگذاری , A history of early enzymology. ساختار و مکانیسم آنزیم سینتیک و بازداری آنزیم‌ها زیست‌مولکول‌ها کاتالیزورها متابولیسم مواد شیمیایی فرایندی ویکی‌سازی رباتیک
1665
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
اخترزیست‌شناسی
اخترزیست‌شناسی یا برون‌زیست‌شناسی (به انگلیسی: Astrobiology) بررسی منشأ و خاستگاه، فرگشت، توزیع، و آیندهٔ حیات در جهان: زندگی فرازمینی و نیز حیات بر روی زمین است که اخترزیست‌شناسانِ میان‌رشته با به‌کارگیری آموخته‌های فیزیک، شیمی، اخترشناسی، زیست‌شناسی، زیست‌شناسی مولکولی، بوم‌شناسی، سیاره‌شناسی، جغرافیا، و زمین‌شناسی، به مطالعهٔ آن می‌پردازند. این رشته برای نخستین بار در ماه مهٔ ۱۹۹۸ توسط سازمان ناسا با ایجاد مؤسسهٔ اخترزیست‌شناسی ناسا در مرکز پژوهشی ایمز (Ames) بنیان‌گذاری شد. در حقیقت اختر زیست‌شناسی حوزهٔ تحقیق مشخصی ندارد؛ می‌توان گفت آن تلفیقی از چندین حوزهٔ علمی است که کاوش حیات برون‌زمینی و مطالعه دربارهٔ دیگر سیارات منظومهٔ خورشیدی و قمرهایشان از منظر زیست‌شناسی، وضعیت حیاتی فضانوردان در شرایط خارج از زمین و نیز پی بردن به این‌که حیات روی زمین از کجا منشأ گرفته‌است از وظایف اخترزیست‌شناسی است. توجه ویژه به چیستان پیچیدهُ «بودن» یا «نبودنِ» گونه‌ای از زندگی در بیرون از کرهٔ خاک و این‌که اگر پاسخ مثبت باشد چگونگی و بود راه‌هایی که می‌توان به جست‌وجوی آن پرداخت انگیزهٔ وجودی پژوهش‌های اخترزیست‌شناسی است. اهداف و دستاوردها اختر زیست‌شناسی تنها با تکیه بر دستاوردهای علمی اخیر به‌طور شایسته‌ای گام به جلو برداشته‌است. این دانش به ما اجازه می‌دهد تا یافته‌های مربوط به اخترشناسی و زیست‌شناسی را در کنار هم بتوانیم بررسی کنیم. یک نمونهٔ عالی از دستاوردهای اخترزیست‌شناسی را می‌توان در مأموریت‌های مریخ نوردان دانست که توانستند داده‌های بسیاری از شرایط محیطی حاکم بر مریخ نظیر ویژگی‌های جوی، شیمیایی، دما و سایر موارد جمع‌آوری و به زمین مخابره نمایند. تحقیقات انجام شده بر روی شدت دوست(اکستروموفیل)ها، یعنی موجودات زنده‌ای که شرایط سخت مثل دمای بالا و پائین و فشارهای غیر متعارف برای حیات را ترجیح می‌دهند، اطلاعات تکان دهنده‌ای از میزان تنوع این موجودات به ما داده‌است. این اطلاعات ما را به فکر فرو می‌برد که زندگی تقریباً در تمامی مکان‌های کره زمین در جریان است. ترکیب دو علم اخترشناسی و زیست‌شناسی منجر به پی بردن به این حقیقت شده‌است که برخی میکروبها قطعاً می‌توانند در محیط کره مریخ بقا یابند؛ ولی با این حال هنوز موجود دارای حیاتی روی مریخ یافت نشده‌است. اخترزیست‌شناسی همچنین در پی یافت مکان‌هایی است که حیات را در خود جای داده‌اند. این دانش پرسش‌های مهمی مطرح می‌کند: منشأ حیات در زمین چیست؟ چرا تاکنون موجود زنده‌ای در سایر سیارات یافت نشده‌است؟ آیا حیات پیش‌تر در سیارات نابود شده‌است؟ آیا ما در این جهان تنها هستیم؟ اگر این‌گونه است، چرا؟ کشف ترکیبات پیچیده‌ای از سیانید در خارج از منظومهٔ خورشیدی در آوریل ۲۰۱۵ (فروردین ۱۳۹۴) برای نخستین بار در تاریخ دانش کیهان‌شناسی، دانشمندان موفق به کشف ترکیبات پیچیده‌ای از سیانید (که برای شکلی از حیات که ما می‌شناسیم ضروری است)، در خارج از منظومهٔ خورشیدی شدند. این تحقیقات که در بخشی از کیهان فیزیک مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونین انجام شده‌است، مشخص کرد که ترکیباتی از سیانید به دور یک ستاره در فاصلهٔ ۴۵۰ سال نوری از زمین در حال چرخش هستند. ترکیبات مذکور که به‌طور خاص هیدروژن سیانید (HCN)، متیل سیانید (CH3CN) و سیانو استیلن (HC3N) هستند در مدار ستاره‌ای به نام MWC480 یافت شده‌اند. این ترکیبات در غلظت و چینشی کشف شده‌اند که در زمان آغاز حیات در منظومهٔ خورشیدی در ستاره‌های دنباله‌دار اطراف این منظومه وجود داشته‌اند. ستاره‌ای که این ترکیبات در اطراف آن کشف شده، یک ستاره جوان (با سن چند میلیون سال) است که در صورت فلکی گاو (به انگلیسی: Taurus) قرار دارد. پیش از این نیز ترکیبات پایه‌ای از سیانید در دیگر نقاط فضا کشف شده بود اما این نخستین بار است که ترکیبات پیچیده‌ای در این سطح در جایی در خارج از منظومهٔ خورشیدی رویت شد. بخش‌های اخترزیست‌شناسی علم اخترزیست‌شناسی به چهار حوزه تقسیم می‌شود: برون‌زیست‌شناسی برون زیست‌شناسی یا اگزوبیولوژی حوزه‌ای از دانش اخترزیست‌شناسی است که به مطالعه واکنش‌های حیاتی، زیست‌شناسی مولکولی و چگونگی ساز و کارهای زیستی در شرایط فضا و دیگر سیارات می‌پردازد. اینکه حیات در فضا و دیگر سیارات به چه شکلی است، چه رفتاری دارد و در چه مکان‌هایی از فضا می‌تواند شکل گیرد از سوالاتی است که برون زیست‌شناسی در جستجوی پاسخ به آن است. زیست‌شناسی سیاره‌ای یکی از اهداف اخترزیست‌شناسی بررسی زیست‌شناسی در مقیاس سیارات است. با زیست‌شناسی سیاره‌ای می‌توان نمونه‌های اتمسفر و سنگ‌های دیگر سیارات را به منظور یافتن ترکیبات آلی و فسیل باکتری‌ها بررسی کنیم. نتایج بدست آمده از مطالعات روی کندریت‌هایی با بیش از ۵ درصد کربن این انگیزه را به ما داده‌است تا فرضیه مواد آلی فرازمینی را به بوته آزمایش بگذاریم. یکی از این کندریت‌ها شهاب سنگی بنام «مارکیسون» (Murchison) است که در سال ۱۹۶۹ در دهکده‌ای به همین نام در استرالیا کشف شد. این شهاب سنگ در حال حاضر مشهورترین سنگ آسمانی درروی زمین است. مارکیسون در همان مطالعات اولیه دانشمندان را در بهت و حیرت فراوان فروبرد، چرا که درون آن بیش از هشتاد نوع اسید آمینه مختلف با میزان بیش از یک قسمت در میلیون (ppm) شناسایی شد. هشت نوع از این مولکول‌ها جزو مولکول‌هایی هستند که اجزای اصلی پروتئین‌ها و آنزیم‌ها موجود در زمین را تشکیل می‌دهند. طی کنکاش لایه‌های یخی قطب جنوب کلکسیونی از قطعات شهاب سنگی یافت شده‌است که حاوی مولکول‌های قند و بازهای نوکلئیک بوده‌اند. این یافته‌ها نظریهٔ حیات فرازمینی را در اذهان بشدت تقویت کرد. نکتهٔ حائز اهمیت تر خرده شهاب‌های یافت شده در قطب جنوب اینست که بسیاری از قطعات با اندازهٔ بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ میکرومتر کندریت‌های ذوب نشده هستند؛ یعنی توانسته‌اند بدون دریافت فشار و شوک حرارتی از جو زمین عبور کنند. دانشمندان احتمال می‌دهند این سنگ‌ها زمانی وارد سیارهٔ ما شده‌اند که زمین همچنان فاقد اتمسفر بوده‌است. در فوریهٔ ۲۰۰۶ فضاپیمای Stardust متعلق به ناسا نمونه‌هایی از غبار مربوط به دنباله‌دارها را از آنسوی مدار ماه به زمین آورد. دانشمندان توانستند به حقایق ارزشمندی از ترکیب این سنگ‌های سرگردان دست یابند. تخمین زده می‌شود طی ۶۰۰ میلیون سال گذشته ۱۰۲۰ گرم کربن از فضا وارد زمین شده‌است، این مقدار از کل میزان کربن توده زنده کره زمین بیشتر است. اکنون ما می‌دانیم منبع اصلی مواد آلی که امروزه در پیکره جانداران وجود دارد نه بطن کره زمین بلکه فضای ماورای اتمسفر آن می‌باشد. اما سؤالی که پدید می‌آید اینست که اگر شهاب سنگ‌ها می‌توانند این همه مولکول آلی را وارد زمین کنند، چرا نتوانند خود موجودات زنده را به زمین آورند. البته بایستی خاطر نشان کرد اکثر اجرام فضایی تا هنگام ورود به زمین شرایط بسیار رنج آوری را تجربه می‌کنند. پی بردن به اینکه موجودات دارای حیات چگونه می‌توانند در این شرایط دشوار زنده بمانند اولین گام برای بحث در مورد انتقال بین سیاره‌ای ارگانیسم هاست. شرایط زندگی در فضا و کرات دیگر به مراتب دشوارتر از هر زیستگاه بحرانی است که در روی زمین می‌توان سراغ داشت. از این‌رو باید آزمایش‌ها مداومی برای سنجیدن میزان انعطاف و تحمل‌پذیری اشکال حیاتی زمین در محیط‌های مشابه سایر سیارات انجام گیرد تا به یک روشنگری کلی در مورد میزان قابلیت بقا در شرایط فرازمینی دست پیدا کنیم. راه دیگر انتقال حیات از سیارات مادری به سایر مکان‌های فضایی موجودات هوشمندی هستند که از فناوری‌های پیشرفته مسافرت‌های بین سیاره‌ای برخوردارند، چیزی که ما آن را سفینه‌های سرنشین دار می‌نامیم. تقریباً تمام زیستگاه‌های کره زمین با موجودات زنده اشغال شده‌اند. شاید در میان این موجودات انواعی باشند که قادرند برای یافتن هدف غائی خود و شکوفایی بیشتر راه فضا و دنیاهای دیگر را در پیش گیرند. منشأ حیات فرضیه‌ای تحت عنوان پان اسپرمیا ادعا می‌کند بذرهای حیات برای اولین بار از فضا و دیگر سیارات توسط شهاب‌سنگ‌ها به زمین آورده شده‌است. یکی دیگر از وظایف اخترزیست‌شناسی بررسی این موضوع می‌باشد. ایده امکان تشکیل حیات درروی زمین بواسطهٔ ورود مولکول‌های آلی از آنسوی فضا بسیار جالب توجه است. تجزیه و تحلیل قطعات بدست آمده از شهاب سنگ‌های کربن دار این نظر را اثبات می‌کند که برخی مولکول‌های آلی نظیر آمینو اسیدها در محیط خارج از کره زمین تشکیل شده‌اند. طبق مشاهدات نجومی این مولکول‌های آلی بسیار پیش تر از آنکه منظومه شمسی شروع به تشکیل کند درون اجرام فضایی کوچکتر مثل سیارکها و دنباله دارها به وجود آمده‌اند. با وجود دمای بالای سیارات در ادوار شکل‌گیری آن‌ها مولکول‌های اساسی حیات نمی‌توانستند تشکیل شوند یا از شرایط دشوار حاکم برآن جان سالم بدر برند؛ بنابراین این مولکول‌های مهم یا بعدها در اتمسفر سرد شده آن‌ها متولد شده‌اند یا توسط سیارک‌ها، شهاب سنگ‌ها و غبار بین سیاره‌ای وارد زمین گشته‌اند. آینده انسان در فضا به‌طور کلی ترسیم آینده‌ای از جایگاه انسان در فضا بستگی به موفقیت‌هایی است که در حوزه اخترشناسی و اخترزیست‌شناسی بدست می‌آیند. آموزش فلسفه حقیقی کاوش‌های فضایی و آماده نمودن انسان‌ها برای رویارویی با هر کشف جدید از ضروریات علم اخترزیست‌شناسی است. در صورت کشف تمدن هوشمند فرازمینی، انسان‌ها چگونه واکنش خواهند داد. راهبردهای کشف حیات وقتی صحبت از کاوش حیات فرازمینی می‌شود دو حوزه بیش از همه جلب توجه می‌کند: داخل منظومه شمسی برای کاوش درون منظومه شمسی می‌توان فضاپیماهایی مجهز به دستگاه‌های پردازشگر که قابلیت اندازه‌گیری و آزمایش در سیاره مقصد را دارند راهی فضا کرد. گزینه دیگر سنجش از دور است، مثلاً نقشه‌برداری از توزیع گاز متان در اتمسفر مریخ که به وسیلهٔ سفینه‌های مدارگرد انجام می‌گیرد. این شیوه به ما امکان می‌دهد فقط بیوسفر فعال سطح سیاره هدف را با استفاده از سنجش گازها مطالعه کنیم. در مقابل رهیافت سنجش در محل (In Situ) امکان بررسی بیوسیگناتورهایی نظیر مولکول‌های خاص یا ایزوتوپ عناصر سازنده مولکول‌ها که لزوماً متعلق به سیستم‌های در حال حیات نیستند را نیز فراهم می‌کند و نیز از آنجایی که تشخیص یک بیومارکر به تنهایی نمی‌تواند دلیلی برای حضور حیات در حال یا گذشته سیاره‌ای باشد، بایستی مجموعه‌ای از این بیومارکرها به‌طور هم‌زمان بررسی گردند. البته دانشمندان بر سر اینکه باید دنبال مواد آلی تشکیل دهنده حیات زمینی یا حداقل چیزی شبیه به آن باشیم یا نه، هنوز به توافق چندانی نرسیده‌اند. بسیاری از آنان اعتقاد دارند حیات سیارات دیگر الزامی برای شباهت داشتن به الگوهای آشنای زمینی ندارند و باید از این قید و بند رها شد. برخی دیگر معتقدند در حال حاضر ناچاریم تحقیقات خود را بر روی جستجوی سیارات و حیات زمین مانند متمرکز کنیم. - ماورای منظومه شمسی: به خاطر فاصله زیاد زمین تا مرز منظومه شمسی در حال حاضر نمی‌توان از گزینه ارسال سفینه برای بررسی وضعیت آنسوی منظومه شمسی استفاده کرد؛ بنابراین ناچاریم به اطلاعات بدست آمده از مشاهدات از راه دور بسنده کنیم. تاکنون بیش از ۲۰۰ سیاره خارج منظومه شمسی شناسایی شده‌است ولی اغلب آن‌ها متفاوت از ان چیزی هستند که بتوان انتظار حضور حیات در آن‌ها را داشت. مأموریت فضایی «داروین» نام پروژه‌ای است که توسط آژانس فضایی اروپا (ESA) با هدف تحقیق دربارهٔ اتمسفر سیارات خارج منظومه شمسی مثل میزان گاز ازن و پراکسی راه‌اندازی شده‌است. وظیفه اصلی داروین جستجوی منابع بزرگ اکسیژن مولکولی، ازن، آب، دی‌اکسید کربن و متان در این سیارات است. به نظر می‌رسد این پروژه با چالش‌های جدی مواجه خواهد شد. می‌دانیم درخشش یک ستاره بسیار بیشتر از درخشش سیاره اش است. این مطالعات می‌تواند با به‌کارگیری ابزار آلات حساس طیف‌سنجی که بتواند نور منحرف شده توسط سیاره دور را طوری آنالیز کند تا به ترکیب گازهای تشکیل دهنده اتمسفر پی ببرد به نتایج قابل قبولی نایل گردد. نکته کلیدی در اینجا اینست که این گازها در صورتی می‌توانند به مقادیر قابل تشخیص برسند که به‌طور مستمر توسط سیستم‌های زیستی باز تولید شوند. هر مخلوط گازی که در اتمسفر سیاره‌ای شروع به گسترش می‌کند نمی‌تواند به وسیلهٔ واکنش‌های غیر زنده تولید شوند بلکه حاکی از فعالیت‌های زیستی روی آن سیاره است. اگر گازها توسط این فعالیت‌ها به‌طور مستمری بازتولید نشوند به صورت معدنی جذب کانی‌های سیاره شده و از غلظت آن کاسته می‌شود اختر زیست شناختی منظومه شمسی در حال حاضر منظومه شمسی جدی‌ترین حوزه کاوش برای حیات فرازمینی است. کما اینکه اطلاعات ارزشمندی از سیارات همسایه خود داریم. این مسئله مرهون فاصله نسبتاً نزدیک ما با این سیارات است که می‌توانیم با شیوه‌های کنونی کاوش در فضا، نمونه‌هایی از این سیارات را به زمین آورده یا آزمایشگاه‌های سیار خود را به آنجا اعزام کنیم. با اینکه ۴۵ سال از اولین قدم انسان بر روی ماه می‌گذرد، اما هنوز نتوانسته‌ایم پای بر روی مریخ بگذاریم. به نظر می‌رسد وقوع این رویداد دست کم ۲۵ سال دیگر خواهد بود. بیشتر اجرام منظومه شمسی در منطقه خارج از کمربند حیات قرار گرفته‌اند (کمربند حیات منطقه‌ای از منظومه شمسی است که به دلیل فاصله مناسب با خورشید دمای متعادلی داشته و آب در آنجا می‌تواند به شکل مایع باقی بماند. از اینرو حیات در این مناطق می‌تواند تشکیل و تداوم یابد. زمین و مریخ در کمربند حیات قرار دارند). مثلاً عطارد آنقدر به خورشید نزدیک است که بیشتر به یک سیب زمینی برشته شده می‌ماند تا سیاره‌ای قابل زندگی. دمای سطح عطارد از ۱۸۰- درجه سانتیگراد در کف دهانه‌های آتشفشانی در قطب‌ها، تا حدود ۴۰۰ درجه در استوا متغیر است. همچنین این سیاره هیچ اتمسفری ندارد به این دلایل انتظار وجود حیات در آن کاملاً بیهوده خواهد بود. زهره (ونوس) زهره شبیه‌ترین سیاره به زمین در منظومه شمسی است. این سیاره را خواهر زمین نام نهاده‌اند، دست کم به خاطر اندازه یکسان آن دو. درگذشته‌های دور شرایطی در سطح این سیاره برقرار بوده که شباهت زیادی به محیط امروزی زمین داشته‌است؛ ولی اکنون این سیاره به علت شرایط گلخانه‌ای زیادی که در اتمسفرش دارد وضعیت دشواری برای زندگی پدیدآورده. طوری‌که دیگر گرمای سوزان ۴۶۰ درجه‌ای، باران‌های اسید سولفوریک، طوفان‌های غبار آلود و متراکم وجود هر گونه حیات سطح این سیاره را غیر محتمل می‌سازد. ماه تصور بر این است که ماه در نتیجهٔ برخوردی میان یک زمین اولیه نیمه مذاب و یک جرم سیاره‌مانند به اندازهٔ مریخ به وجود آمده باشد. نمونه‌های بدست آمده از مأموریت‌های فضایی آپولو و لونا(Luna) هیچ اثری از زندگی و ترکیبی آلی در سطح ماه نشان نمی‌دهند. برخورد UV خشک و تشعشعات یونیزان خورشیدی به سطح عریان و بدون محافظ کره ماه امکان تشکیل مولکول‌های آلی که زیر بنای حیات هستند را نمی‌دهد. به هرحال وجود ماه در نزدیکی زمین و چرخش انتقالی آن در طول سالیان نقش مهمی در توسعه حیات درروی زمین داشته‌است. زمین تنها سیاره منظومه شمسی است که قمری به این بزرگی دارد (نسبت به اندازه زمین). این نسبت بزرگی باعث می‌شود محور چرخش وضعی زمین در انحراف ۵ر۲۳ درجه نسبتاً پایدار باشد که باعث به وجود آمدن آب و هوا ثابت و جریان‌های هوایی و آب اقیانوس‌ها در طول میلیون‌ها سال شده‌است. مریخ این سیاره سرخ رنگ هدف اصلی ما برای یافتن حیات فرازمینی و آثار آن در منظومه شمسی است. به یاری دانشمندان و کاوشگران مستقر در مریخ شواهد قانع‌کننده‌ای بدست آمده مبنی بر اینکه مقادیر قابل توجهی آب بر روی این سیاره در دوران‌های گذشته وجود داشته‌است؛ ولی ما هنوز به‌طور دقیق نمی‌دانیم آب چه مدت در سطح این سیاره وجود داشته. یا این‌که احتمال دارد هنوز در زیر لایه‌های سطحی آب مایع در جریان باشد. بر اساس شواهد ریخت‌شناسی در دوران اولیه، مریخ اتمسفر متراکمی داشته‌است؛ ولی به علت اندازهٔ کوچکترش در مقایسه با زمین و گرانش ضعیف‌تر، بادهای خورشیدی گازهای آن را به فضا پراکنده و فقط جو رقیقی از CO۲ غنی شده برجای مانده‌است. دو سفینهٔ وایکینگ (Viking) که در سال ۱۹۷۶ روی ماه فرود آمدند مجهز به ابزار شناسایی حیات و طیف‌سنج گازی بودند. این تجهیزات برای تحلیل خاک پیرامون سفینه‌ها مورد استفاده قرار گرفتند اما در شناسایی مواد آلی دچار مشکل شدند. این یافته‌ها شواهدی از نبود حیات در سطح این سیاره بود؛ ولی با کشف منطقه حاوی حیات در ۱۰۰ متری زیر زمین در معادن طلای آفریقای جنوبی گمانه زنی‌هایی دربارهٔ امکان وجود چنین جایگاه‌های رشد میکروبی در لایه‌های زیرین آغاز شده‌است. از سوی دیگر دانشمندان نگرانند که کاوش‌های انسانی در سیارهٔ مریخ برای کشف حیات خود موجب اختلال در طبیعت این سیاره شود. برای مثال مریخ‌نورد کیوریاسیتی که در سال ۲۰۱۱ به سوی مریخ پرتاب شد، به محض فرود آمدن بر سطح این سیاره شروع به حرکت کرد. حرکت سریع این مریخ‌نورد می‌تواند آلودگی‌های زیستی احتمالی مانند انواع باکتری، ویروس یا میکروب که به چرخ‌های آن چسبیده‌اند را به سطح مریخ منتقل و با گذر چرخ‌های عقبی از روی آن‌ها، به اعماق خاک مریخ نفوذ کنند و آغازی شود برای یک نوع خاص از زندگی مریخی. وجود اقیانوس درگذشتهٔ مریخ جدیدترین تحقیقات نشان می‌دهد که تغییرات ارتفاع خطوط ساحلی مریخ در اثر جابه‌جایی محور چرخش مریخ است. به این صورت که احتمالاً این قطب‌ها بین ۲ تا ۳ میلیارد سال پیش حدود ۳۰۰۰ کیلومتر روی سطح این سیاره جابه‌جا شده‌اند. این جابه‌جایی قطب‌ها موجب شده‌است که خطوط ساحلی ارتفاعی متغیر داشته باشند. حتی اگر از زمین به مریخ نگاه کنیم دشتی که قطب شمال آن را احاطه کرده‌است همانند ناحیه‌ای انباشته از رسوبات ته‌نشین شده در بستر یک اقیانوس است. در دههٔ ۱۹۸۰ تصاویر فضاپیمای وایکینگ چیزی شبیه دو خط ساحلی بسیار قدیمی را در نزدیکی قطب شمال مریخ نشان داد که طول آن‌ها چند هزار کیلومتر بود و عوارضی مشابه با عوارض نواحی ساحلی زمین داشتند. این خطوط ساحلی با نام‌های عربستان(Arabia) و دوترونیلوس (Deuteronilus) مربوط به ۲ تا ۴ میلیارد سال قبل هستند. در دههٔ ۱۹۹۰ نقشه‌بردار سراسری مریخ متعلق به ناسا سطح مریخ را با دقت ۳۰۰ متر نقشه‌برداری کرد و متوجه شد که ارتفاع این خطوط ساحلی در نقاط مختلف تا چندین کیلومتر تغییر می‌کند و آن‌ها همانند موجی‌هایی با طول چند هزار کیلومتر هستند. در زمین ارتفاع این خطوط ساحلی تقریباً ثابت است، به همین دلیل بسیاری از کارشناسان نظریهٔ وجود اقیانوس‌ها در مریخ را رد کردند. دانشمندان دانشگاه برکلی به تازگی متوجه شده‌اند که تغییرات ارتفاع خطوط ساحلی مریخ در اثر جابه‌جایی محور چرخش مریخ است. به این صورت که احتمالاً این قطب‌ها بین ۲ تا ۳ میلیارد سال پیش حدود ۳۰۰۰ کیلومتر روی سطح این سیاره جابه‌جا شده‌اند. این جابه‌جایی قطب‌ها موجب شده‌است که خطوط ساحلی ارتفاعی متغیر داشته باشند. «میکائیل مانگا» (Michael Manga) استاد دانشگاه برکلی و یکی از رهبران این تحقیق می‌گوید: جابه جایی محور چرخش مریخ باعث تغییر شکل سطح سیاره و به وجود آمدن پستی و بلندی در خطوط ساحلی شده‌است. «تیلور پرون» (Taylor Perron) محقق اصلی این تحقیق می‌گوید: در سیاراتی مانند زمین و مریخ که پوستهٔ خارجی انعطاف‌پذیری دارند، سطح جامد رفتاری متفاوت با سطح اقیانوس دارد که باعث تغییرات غیر یکسان سطح می‌شود. محاسبات پرون نشان می‌دهد که مقاومت پوستهٔ ارتجاعی مریخ باعث تغییرات ارتفاع این خطوط ساحلی شده‌است. پستی و بلندی‌های عربستان و دوترونیلوس به ترتیب ۲٫۵ و ۰٫۷ کیلومتر تغییرات ارتفاع دارند. «مارک ریچاردز»(Mark Richards) یکی از محققان می‌گوید: نتیجهٔ تیلور بسیار زیباست. توضیح دادن سبب وجود این پستی و بلندی‌ها با یک مدل ساده هیجان انگیز است. من هرگز نمی‌توانستم چنین چیزی را از قبل پیش‌بینی کنم. وی می‌افزاید: این مدل تأیید می‌کند که مریخ درگذشته اقیانوس داشته‌است. محاسبات پرون، مانگا، ریچاردز و همکارانشان نشان داد که دو خط ساحلی عربستان و دوترونیلوس در اثر جابه جایی‌های ۵۰ و ۲۰ درجه‌ای قطبین سیاره به وجود آمده‌اند. فرضیه مانگا می‌گوید که علت جابه جایی ۵۰ درجه‌ای، وجود اقیانوسی بزرگ در یکی از قطبین مریخ است. اگر جاری شدن آب باعث پر شدن قطب شمال سیاره شده باشد، جرم این مقدار آب قادر بوده‌است محور چرخش را ۵۰ درجه به سمت جنوب حرکت دهد و سپس با ناپدید شدن آب، محور دوباره به جای اصلی خود بازگشته است. مانگا می‌گوید که منبع ناشناختهٔ آب احتمالاً سیل بسیار عظیمی در این سیاره به وجود آورده‌است که گواه آن وجود دره‌های بسیار بزرگ در دشت «تارسیس» مریخ است. سپس یا آب بخار شده یا به لایه‌های زیرین نفوذ کرده‌است و نزدیکی سطح به صورت یخ زده و در اعماق به صورت مایع وجود دارد. وجود چنین اقیانوسی در گذشتهٔ مریخ هدف مناسبی برای مطالعات بعدی کاوش گرهای مریخی است. مشتری و زحل جو سیارات غول پیکر یعنی مشتری و زحل (و نیز اورانوس) در اصل مرکب از هیدروژن، هلیوم به همراه متان و مقدار کمتری از آمونیاک است. از نظر اخترزیست‌شناسی این سیارات اهمیت چندانی برای ما ندارند چرا که فاقد سطوح جامد هستند؛ ولی در عوض قمرهای آنان در کانون توجه اخترزیست‌شناسان قرار دارد. قمرهای مشتری قمرهای بزرگ‌ترین سیاره منظومه شمسی به دقت توسط فضاپیمای گالیله مورد بررسی قرار گرفته‌است. داده‌های مغناطیس سنجی حاکی از احتمال وجود اقیانوس آب مایع در زیر قشر منجمد قمر اروپا است. حالت مشابه آن ممکن است در قمرهای گانیمد(Ganymede) و کالیستو(Callisto) نیز وجود داشته باشد. اگر چه فواصل زیاد آن‌ها از خورشید دریافت پرتوهای کافی از خورشید را ناممکن می‌سازد و آب نمی‌تواند در سطح آن به شکل مایع یافت شود، ولی نیروهای حاصل از چرخش وضعی و جاذبه مشتری منابع گرمایی اندکی ایجاد می‌کند که می‌تواند برای ذوب برخی یخ‌ها کافی باشد. البته با فرض اینکه آب مایع در قمر اروپا وجود داشته باشد، شانس تشکیل حیات و توسعه آن در این اقیانوس‌های زیرین بسیار اندک است زیرا هیچ منبع ترکیبات آلی در آن شناخته نشده‌است. با وجود اینکه احتمال می‌رود برخی مواد آلی در تماس با سطح قمر متراکم شوند ولی نقل و انتقال این مواد توسط صفحات یخی بسیار بعید بنظر می‌رسد. البته به رغم این تردیدهای ماٌیوس‌کننده قمر اروپا هنوز در فهرست تحقیقات آتی حیات فرازمینی قرار دارد. گزینه‌هایی مثل رصدهای راداری از روی زمین و اعزام کاوشگرها برای مطالعه این قمر مطرح است. قمرهای زحل از زمانی که Gerhard Kuiper در سال ۱۹۴۴ گاز متان را در اتمسفر تایتان مشاهده کرد تصور بر این بوده که این قمر برای زندگی مناسب باشد. چرا که متان یکی از اصلی‌ترین محصول فرایندهای زیستی محسوب می‌شود. تایتان اتمسفر متراکمی از نیتروژن و سرشار از مواد آلی در فاز گازی خود دارد. این قمر لابراتواری طبیعی برای بررسی تشکیل مولکول‌های آلی پیچیده در مقیاس بزرگ در طول دوره‌های طولانی زمین‌شناسی بوده‌است. با وجود دمای پائین سطح تایتان که بسیار کمتر از دمای زمین می‌باشد آب مایع اصلاً در آن وجود ندارد؛ ولی این قمر شرایط نسبتاً متعادل و پایداری را برای تولیدات فرایندهای حیاتی و فیزیکوشیمیایی که تشکیل دهنده شیمی آلی سیاره‌ای است فراهم می‌سازد. اما هیچ‌کدام از کاوشگران کاسینی و هایژن (Huygen) اثری از حیات بر روی این قمر پیدا نکرده‌اند. اخیراً قمر دیگری از زحل بنام انکلادوس (Enceladus) توجه دانشمندان را به خود جلب کرده‌است. این قمر از هنگامی مورد توجه قرار گرفته‌است که ناسا از کشف آبفشان‌های عظیمی بر روی این قمر توسط فضاپیمای کاسینی خبر داد. فوران‌های بزرگ مواد یخی در بالای قطب جنوب این قمر کیلومترها امتداد یافته‌است. عقیده بر این است که جریان‌های حاصل از آبفشان‌ها از منابع انباشته شده زیرین طغیان نموده‌اند و احتمال دارد در زیر آن‌ها آب مایع در جریان باشد. این در حالی است که دمای پوشش یخی در سطح این قمر به ۲۰۰- درجه سانتیگراد می‌رسد. سیاره‌های حاشیه‌نشین منظومهٔ شمسی غول‌های یخی، اورانوس و نپتون به همراه پلوتو و کایپر(Kuiper) از خورشید بسیار دورند. دمای بسیار پائین آن‌ها هیچ شانسی برای وجود آب مایع و حیات باقی نمی‌گذارد؛ ولی کاوش این سیارات برای افزایش دانسته‌هایمان از چگونگی تشکیل منظومه‌های سیاره‌ای بسیار حائز اهمیت است. دنباله‌دارها دنباله‌دارها جزو اجرام کایپر یا قطعات غبار Oort هستند که نیروی جاذبه سیارات خارجی آن‌ها را به درون منظومه شمسی می‌کشانند و مدار آن‌ها را دچار تغییر و تحول می‌سازند. دنباله‌دارها حاوی مقادیر زیادی آب هستند، اکنون ما می‌دانیم دو سوم هسته دنباله‌دار هالی از آب منجمد تشکیل شده‌است. بقیه آن موادی متشکل از سیلیکات‌ها و مواد آلی مثل فرمالدهید، متانول و… است. فناوری‌های اخیر وجود مواد آلی دیگر مثل آمونیاک، متان، استیلن حتی مولکول‌های پیچیده نظیر سینواستیلن را در هسته دنباله‌دارها اثبات کرده‌اند. با این حال ما تاکنون نتوانستیم ارزیابی مستقیمی از ترکیب هسته ستارگان‌دنباله‌دار انجام دهیم. ماٌموریت فضاپیمای Rosetta متعلق به سازمان فضایی اروپا با سفینه Philae یکی از راهبردهایی است که با مطالعه دنباله‌دار ۶۷P/Churyumov-Gerosimenko در راه پرده برداشتن از اسرار این تکه یخ‌های سرگردان گام خواهد گذاشت. جستجوی برای یافتن دنیاهای جدید همواره از اساسی‌ترین کوشش‌های بشر بوده‌است. اختر زیست‌شناسی چیزی غیر از تداوم این تلاش در قالب‌های جدید و علم گرایانه نیست که مطمئناً می‌تواند ما را با ابعاد عمیق مفهوم زندگی روی سیاره منحصر بفردمان «زمین» بیش از پیش آشنا ساخته و ما را در کسب آگاهی از ارزش واقعی حیات در کائنات کمک کند نا از این سیاره زیبا و موجودات زنده آن بیشتر محافظت کنیم. جستارهای وابسته ناسا اخترشناسی زیست‌شناسی پان اسپرمیا ترابشریت پسابشریت زیست فرازمینی اخترلرزه‌شناسی یادداشت‌ها پانویس و منابع The International Journal of Astrobiology, published by Cambridge University Press, is the forum for practitioners in this interdisciplinary field. Astrobiology, published by Mary Ann Liebert, Inc., is a peer-reviewed journal that explores the origins of life, evolution, distribution, and destiny in the universe. زیست فرازمینی سرچشمه زندگی فرگشت گمانه‌زن
1668
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%AA
ترابشریت
ترابشریّت جنبشی فکری و فرهنگی است که می‌گوید با پیشرفتِ فناوری و افزایش در دسترس بودنِ آن، می‌توان به جلوگیری از افزایشِ سن پرداخت یا به توانمندسازیِ انسان‌ها به لحاظِ توانایی‌هایِ فیزیکی، ذهنی یا روان‌شناختی، دست زد. این مکتبِ فکری، چنین تغییرهایِ بنیادی‌ای در وضعیتِ انسان‌ها را ممکن می‌بیند و آن را هم ضروری و هم خوشایند می‌داند. متفکّرانِ ترابشریت، دربارهٔ مزیت‌ها یا خطرهایِ بالقوهٔ فناوری‌هایِ نوپدیدی که می‌توانند به محدودیت‌هایِ بنیادینِ انسان پایان دهند، مطالعه می‌کنند و همچنین دربارهٔ مسئله‌های اخلاقی‌ای که در گسترش دادن یا استفاده از این فناوری‌ها پیش می‌آید، بحث می‌کنند. آن‌ها پیش‌بینی می‌کنند که انسان‌ها، در نهایت می‌توانند خودشان را به موجودهایی تبدیل کنند که آن‌چنان نسبت به انسان‌هایِ فعلی ارتقاءیافته‌اند که بتوان آن‌ها را پساانسان نامید.اف‌ام ۲۰۳۰، که در دههٔ ۶۰ میلادی، در دانشگاهِ نیواسکولِ نیویورک، «مفهوم‌هایِ نوین از انسان» خوانده بود، نخستین استادِ آینده‌پژوهی بود که مفهومِ امروزیِ ما از ترابشریت را موردِ معرفی و پیش‌بینی قرار داد. کسانی که از فناوری‌ها، سبک‌هایِ زندگی و جهان‌بینی‌هایی استفاده می‌کردند که باعثِ تراگذری و انتقالِ انسان به پساانسان می‌شوند، توسطِ اف‌ام ۲۰۳۰، ترابشر نامیده شدند. این حرف‌ها، زمینه‌سازِ ماکس مور، فیلسوفِ بریتانیایی شدند که در دههٔ ۹۰ میلادی، آغاز به معرفیِ اصل‌هایِ ترابشریت، به عنوانِ یک فلسفهٔ آینده‌پژوه کرد و طبقهٔ روشنفکری را در کالیفرنیا سازماندهی کرد که در نهایت گسترش یافت و جنبشِ جهانیِ ترابشریت را شکل داد. تا حدی تحتِ تأثیرِ اثرهایِ اولیهٔ علمی‌تخیلی، نگاهِ ترابشریت‌گرایان از آیندهٔ تراگذشته و انتقال‌یافتهٔ بشریت، موافقان و مخالفانِ بسیاری را طیف‌هایِ فکریِ مختلف برانگیخته است. یکی از منتقدان، فرانسیس فوکویاما، آن را به عنوانِ خطرناک‌ترین ایدهٔ جهان، معرفی کرده‌است، در حالیکه رونالد بیلی که از طرفدارانِ این ایده است، این جنبش را «دلیرانه‌ترین، شجاعانه‌ترین، انتزاعی‌ترین و آرمانی‌ترین اشتیاقِ بشری» معرفی کرده‌است. تاریخچه نیک باستروم معتقد است که پیشینه تعالی طلبی در گذشته حداقل به حماسهٔ گیلگمش و مفاهیمی مانند آب زندگانی یا اکسیر حیات و سایر تلاش‌های اسطوره‌ای برای دوری از پیری و مرگ بازمی‌گردد. نیچه در نگرش فلسفی خود مفهوم ابرانسان را توصیف می‌کند که از دید او غایتی برای بشر است. در این رابطه که آیا مفهوم ابرانسان نیچه با پساانسان یکسان است اختلاف نظر وجود دارد. زیرا تأکید ابرانسان نیچه بر مفهوم خودشکوفایی است و نه الزاماً دگرگونی با استفاده از فناوری. علی‌رغم این موضوع برخی از فلاسفه ترابشریت نظیر ماکس مور و استفان لورنز سورنر بشدت تحت تأثیر افکار نیچه قرار دارند. ایده‌های اولیه ترابشریت برای اولین بار در سال ۱۹۲۳ میلادی توسط جان هالدین، زیست‌شناس تکاملی و متخصص ژنتیک در مقاله‌ای با عنوان «دایدالوس: علم و آینده» مطرح شد. در این مقاله هادلین از مزایایی بسیار بزرگ کنترل بیولوژی انسانی به کمک ابزار علمی و ژنتیک سخن می‌گوید. او پیش‌بینی می‌کند که در آینده برای یک جامعه ثروتمند که از انرژی فراوان و پاکیزه استفاده می‌کند، بکارگیری ژنتیک جهت ایجاد افراد بلند قدتر، سالم‌تر و باهوش‌تر امری پیش پا افتاده خواهد بود. مقاله او برخی محافل علمی و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داد. جان دزموند برنال، بلورشناس از کمبریج در مقاله‌ای با عنوان «جهان، گوشت و شیطان» در سال ۱۹۲۹ دیدگاهایی در مورد استعمار سیارات در فضا، ارتقاء توانایی جسمی از طریق ایمپلنت‌های بیولوژیک و همچنین پیشرفت‌های ذهنی ناشی از دستاوردهای علوم اجتماعی و روان‌شناسی منتشر کرد. از آن زمان تاکنون این موارد از جمله ایده‌های رایج در باورهای ترابشری بوده‌است. اما بسیاری جولیان هاکسلی زیست‌شناس را به عنوان بنیان‌گذار ترابشریت می‌شناسند. او در سال ۱۹۵۷واژه ترابشریت را در عنوان مقاله‌ای بکار برد. البته این واژه قبلاً در مقاله‌ای از فیلسوف کانادایی، ویلیام لایت هال استفاده شده بود. هاکسلی در مقاله خود می‌نویسد:تابحال زندگی انسانی، همانگونه که هابز آن را توصیف کرده‌است 'کثیف، زننده و کوتاه ' بوده‌است. اکثریت انسان‌ها (اگر در دوران جوانی نمرده باشند) در زندگی خود دشواری و بدبختی را تجربه کرده‌اند… با دلایلی منطقی می‌توانیم باور داشته باشیم که چنین پهنه‌ای از فرصت‌ها وجود دارد و محدودیت‌های کنونی و ناامیدی‌های خسته‌کننده وجودی ما می‌تواند از میان برداشته شود… نوع بشر اگر بخواهد می‌تواند خود را ارتقاء دهد، نه فقط به صورت گاه‌وبیگاه… شخصی در جایی به نوعی و شخصی در جایی دیگر به نوعی دیگر… بلکه تمامیت آن به عنوان جامعه بشری.در سال‌های دهه ۱۹۶۰ میلادی در ژاپن، پیروان سبک معماری متابولیسم، اعلامیه‌ای را منتشر کردند که هدف آن 'تشویق به توسعه متابولیک جامعه' از طریق طراحی و فناوری‌های جدید بود. در 'فصل ماده و انسان' این اعلامیه، نوبورو کاوازوئه اعلام می‌دارد که:بعد از دهه‌ها، با پیشرفت سریع فناوری ارتباطات، هر انسانی از گیرنده امواج مغزی برخوردار خواهد شد که گوش وی جاسازی شده‌است. این گیرنده می‌تواند مستقیماً و دقیقاً آنچه را که انسان فکر می‌کند به دیگران انتقال دهد و برعکس. در چنین شرایطی دیگر ضمیر مستقل و منفردی وجود نخواهد داشت، آنچه خواهد بود اراده نوع بشر است به عنوان یک کل. هوش مصنوعی و تکینگی فناوری مفهوم تکینگی فناوری یا ظهور فوق‌العاده سریع هوش ابرانسانی برای اولین بار توسط ریاضی‌دان و رمزگشای انگلیسی، اروین جان گود در سال ۱۹۶۵ میلادی پیشنهاد شد:تصور کنید که یک ماشین ابرهوشمند، ماشینی باشد که بتواند از تمامی توانایی‌های ذهنی یک انسان، هر چقدر هم که باهوش باشد، فراتر رود. از آنجایی که طراحی خود ماشین نیز یکی از این فعالیت‌های ذهنی‌ست، آن ماشین ابر هوشمند می‌تواند ماشین بهتری طراحی کند؛ بنابراین بدون تردید از آن پس شاهد یک انفجار هوشمندی خواهیم بود و هوش انسانی به سرعت عقب خواهد ماند. به همین دلیل می‌توان گفت که اولین ماشین ابرهوشمند، آخرین اختراعی خواهد بود که نیاز است آن را بسازیم.به گفته ماروین مینسکی، دانشمند علوم رایانه، ارتباط بین انسان و هوش مصنوعی از دهه ۱۹۶۰ میلادی آغاز گشت. در طی دهه‌های بعد، این شاخه با پیدایش متفکرین با نفوذی همچون هانس موراوک و ریموند کرزویل توسعه پیدا کرد، که در مرز فضاهای فنی مرتبط و تفکرات فلسفی آینده نگرانه ترابشریت در تکاپو بودند. او در سال ۱۹۷۳ کتابی با عنوان «جناح بالا، مانیفست آینده‌گرایی» منتشر کرد. رابرت اتینگر (پدر سرمازیستی) در سال ۱۹۷۲ در کتابی با عنوان از «انسان به ابرانسان» مفاهیم و ویژگی‌های ترابشریت را تشریح نمود. رشد ترابشریت اولین همایش رسمی که عنوان ترابشریت را بر خود داشت در اوایل دهه ۱۹۸۰ در دانشگاه کالیفورنیای لس آنجلس برگزار شد که به نوعی به مرکز تفکرات ترابشریت تبدیل شده بود. در آن همایش، اف‌ام ۲۰۳۰ یک سخنرانی با عنوان «راه سوم، ایدئولوژی آینده‌گرایی» ارائه کرد. در محل نمایشگاه ای زد تی وی ناتاشا ویتا مور فیلمی ساخته خود به اسم گسست را به نمایش درآورد که موضوع آن فراتر رفتن انسان از محدودیت‌های بیولوژیک خود و گذر جاذبه زمین به سوی فضا بود. پس از آن ویتا مور و اف‌ام ۲۰۳۰ شروع به برگزاری گردهمایی‌هایی در مورد ترابشریت در لس آنجلس کردند که در آن دانشجویان کلاس‌های اف‌ام ۲۰۳۰ و طرفداران تولیدات هنری ویتا مور شرکت می‌کردند. در سال ۱۹۸۲ ویتا مور بیانیه هنرهای ترابشری را تدوین کرد و شش سال بعد از آن نمایشی تلویزیونی با اسم ترانس ستتری آپدیت را تولید کرد که تعداد بینندگان آن به بیش از صد هزار نفر رسید. در سال ۱۹۸۶ اریک درکسلر کتابی با عنوان موتورهای خلقت: عصر پیش روی فناوری نانو را منتشر کرد. در این کتاب او در مورد چشم‌انداز فناوری نانو و سازنده‌های مولکولی به بحث پرداخت. او همچنین انستیتو غیرانتفاعی فورسایت را با هدف تحقیق در مورد فناوری نانو راه‌اندازی کرد. به عنوان اولین مرکز غیرانتفاعی تحقیقات، حمایت و انجام عمل سرمازییستی، دفتر بنیاد افزایش طول عمر الکور در کارولینای جنوبی تبدیل به مرکزی مورد علاقه برای آینده گرایان شد. در سال ۱۹۸۸ ماکس مور و تام مارو اولین شماره مجله‌ای به نام مجله اکستروپی را منتشر کردند. در سال ۱۹۹۰ مور دکترین ترابشریت خود را ایجاد کرد که برداشتی بود از مبانی اکستروپی. این دکترین به نوعی مبانی و تعاریف مدرن ترابشریت را پایه‌ریزی کرد:ترابشریت، مجموعه‌ای از فلسفه‌هاست که تلاش دارد ما را به سوی شرایط ابرانسانی هدایت کند. ترابشریت دارای وجوه مشترک زیادی با بشریت است از جمله احترام به علم و منطق و تعهد به پیشرفت و ارزشمندی وجودی بشر (یا ترابشر)... . اما ترابشریت با بشریت از جهاتی نیز متفاوت است از جمله در پیش‌بینی و به رسمیت شناختن تحولات بنیادین در طبیعت زندگی انسانی و فرصت‌های موجود ناشی از علوم و فناوری‌های مختلف… در سال ۱۹۹۲ مور و مارو انستیتو اکستروپی را راه‌اندازی کردند. هدف از تأسیس این انستیتو تسهیل ارتباط بین آینده گرایان و کمک به ایده پردازی در ساختارهای میمی (واحدهای بنیادی نظری) از طریق برگزاری همایش‌ها و همچنین ایجاد انجمنهای اینترنتی بود که در آن طرفداران ترابشریت دیدگاه‌های خود را در زمینه فرهنگ مجازی و روان‌شناسی سایبری به اشتراک بگذارند. در سال ۱۹۹۸ نیک بوستروم و دیوید پیرس انجمن جهانی ترابشریت را پایه‌گذاری کردند. سازمانی غیردولتی که تلاش می‌کرد ترابشریت را به عنوان موضوعی مشروع در تحقیقات علمی و سیاست‌های عمومی بگنجاند. این انجمن بعدها به سازمان "هیومنیتی +" تغییر نام یافت. در سال ۲۰۰۲ این انجمن تدوین جدیدی از بیانیه ترابشریت منتشر کرد. در بخش پرسش و پاسخی که توسط این انجمن تهیه شده بود، دو تعریف رسمی از ترابشریت به چشم می‌خورد:۱- جنبشی فرهنگی و روشنفکری که هدف آن خواست و ممکن‌سازی بهبود شرایط بنیادین انسان با استفاده از خرد است، خصوصاً با توسعه استفاده از فناوریهایی که اثرات افزایش سن را از میان می‌برند و توانایی‌های ذهنی، جسمی و روانی انسان را گسترش می‌دهند. ۲- مطالعه تأثیرات، فرصت‌ها و خطرات بلقوه فناوری‌هایی است که ما را قادر می‌سازند بر محدودیت‌های بنیادین انسانی غلبه کنیم، و همچنین مطالعه موضوعات اخلاقی مرتبط با توسعه و استفاده از چنین فناوری‌هایی. منابع آینده‌پژوهی اخلاق زیستی اخلاق علم و فناوری ایدئولوژی‌ها پیش‌بینی فناوری تاریخ ایده‌ها تاریخ فلسفه‌های اخلاق ترابشریت تغییر فناوری تکینگی توسعه فناوری خرده‌فرهنگ‌ها خطرهای فناوری دگرش بدن سناریوهای آخرالزمانی علمی تخیلی علوم حاشیه‌ای فراانسان‌گرایی فرهنگ داستان‌های علمی تخیلی فلسفه اجتماعی فلسفه علم فلسفه فرهنگ فلسفه هوش مصنوعی متافیزیک مردم‌شناسی فلسفی معرفی‌شده‌های ۱۹۹۰ (میلادی) موضوعات علمی تخیلی نامیرایی نظریه‌های ذهن نوشتارهای صوتی هوش مصنوعی
1669
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%AF%D8%AE%D9%85%D9%87
گوردخمه
گورْدَخمه نوعی معماری صخره‌ای می‌باشد و فضایی است که در صخره‌ها، کوه‌ها یا تپه‌ها برای خاکسپاری متوفیان ساخته می‌شده‌است. گوردخمه با دخمه تفاوت دارد. دخمه یا برج خاموشی مکانی است که بر فراز بلندی ایجاد می‌شد و متوفی در آنجا قرار داده می‌شد تا توسط حیوانات و پرندگان متلاشی شود. همچنین گوردخمه در زبان عامیانه گاه به‌طور هم‌معنی و مترادف با استودان نیز به کار گرفته می‌شود در حالیکه این دو از لحاظ ساختاری با هم تفاوت دارند. کلمه استودان که از ترکیب واژه‌های «استو» به معنی استخوان و «دان» به معنی جایگاه تشکیل شده و محل نگهداری استخوان متوفیان بوده‌است. استودان‌ها در مقایسه با گوردخمه‌ها دارای ظاهر بسیار ساده‌تری بوده و ابعاد کوچکتری نیز دارند و در واقع حفره‌هایی هستند که برای نگهداری استخوان متوفیان در داخل صخره‌ها ایجاد می‌شدند. در مقابل گور دخمه‌ها در اصل آرامگاه‌هایی بودند که در دل کوه و صخره کنده می‌شدند و شکل اتاقی دارند که یک یا چند قبر در داخل آن‌ها تعبیه می‌شد. این فضاهای اتاقی شکل گاه جای کافی برای نشستن، قرار دادن اشیاء و برگزاری مراسم داشته‌اند. گور دخمه‌های متعددی از دوره‌های مختلف در ایران یافت شده‌اند که نمی‌توان آن‌ها را به شخص خاصی منسوب نمود. در مورد قدمت آن‌ها نیز اتفاق نظر وجود ندارد و نظرات متعددی در مورد سن آن‌ها ارائه شده‌است. در حالت کلی گوردخمه‌های ایران را می‌توان از لحاظ قدمت به سه دسته کلی گوردخمه‌های دوره مادها، دوره هخامنشیان و دوره پس از هخامنشیان دسته‌بندی نمود. گوردخمه‌های زیادی از دوران پیش از ماد، در مناطق تحت نفوذ اورارتو (اطراف دریاچه وان در ترکیه امروزی) یافت شده‌است. به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که گوردخمه‌ها بیش از آنکه ریشه و منشأ آشوری و مادی داشته باشند، به هنر معماری اورارتوها مرتبط هستند. مادها گوردخمه‌های یافت شده از دوران مادها نوع تکامل یافته هنر اورارتویی هستند؛ زیرا برخلاف گوردخمه‌های دوره اورارتو، اغلب دارای نقش‌برجسته و تزئینات معماری مانند ستون و نیم‌ستون بوده و بر اساس اهمیت فرد دفن شده و همچنین تاریخ ساخت، دارای نمای ورودی متفاوت هستند. برخلاف گوردخمه‌های هخامنشیان که صاحبانشان مشخص و معلوم هستند، گوردخمه‌های دوران ماد را نمی‌توان به شخص خاصی منسوب نمود. از طرفی به لحاظ مورد دستبرد قرارگرفتن در طول تاریخ، نمی‌توان در رابطه با چگونگی تدفین یا ماهیت اشیاء همراه مرده در گوردخمه‌های این دوره، اظهارنظر نمود. این گوردخمه‌ها بر اساس نمای ورودی به‌طور کلی به سه دسته مختلف تقسیم می‌شوند. گوردخمه‌هایی که در نمای ورودی دارای ستون آزاد هستند. گوردخمه فخریگاه یا دخمه سنگی با شماره ثبت ملی ۲۸۸ (پانزده کیلومتری شمال شرقی مهاباد)، گوردخمه صحنه (۶۰ کیلومتری راه کرمانشاه به همدان در محل سراب صحنه) و گوردخمه دکان داود (نزدیکی سرپل ذهاب) از این جمله‌اند. گوردخمه صحنه که در تاریخ ۱۳۱۵/۱۰/۱۰ و با شماره ثبت ملی ۱۴۸ به ثبت رسیده‌است از جمله نادرترین گور دخمه‌های دوطبقه دوره مادها می‌باشد. گوردخمه‌هایی که به‌جای ستون آزاد، در دوطرف نمای ورودی آن‌ها دو نیم ستون تزئینی در کوه کنده شده‌است. از این نوع گوردخمه‌ها می‌توان به گوردخمه دودختر یا دادور با شماره ثبت ملی ۲۹۹ (نزدیکی ممسنی استان فارس) و گوردخمه آخور رستم (هشت کیلومتری جنوب تخت جمشید اشاره کرد. گوردخمه‌های ساده که فاقد ستون یا نیم‌ستون بوده و عمدتاً در منطقه کردستان یافت شده‌اند. گوردخمه سکاوند (پانزده کیلومتری هرسین کرمانشاه)، گوردخمه دیره (قریه دیره سرپل ذهاب) و گوردخمه سرخ‌ده (۱۹ کیلومتری گوردخمه سکاوند) از این جمله‌اند. هخامنشیان گوردخمه‌های هخامنشی برخلاف گوردخمه‌های مادها، شکلی یکسان داشته و طرحی از صلیب دارند. ورودی گوردخمه معمولاً در محل تلاقی دو خط صلیب واقع بوده و در اطراف آن بر روی خط افقی صلیب، نیم ستون‌هایی کنده شده‌است. بر قسمت بالایی صلیب شامل یک نقش برجسته ظریف و بخش پایینی آن معمولاً فاقد هر تزئینی بوده‌است. اغلب گوردخمه‌های هخامنشی در نقش رستم و نقش رجب متمرکز هستند. نخستین نمونه این گوردخمه‌ها مربوط به داریوش بزرگ بوده و سایر نمونه‌ها از آن تقلید نموده‌اند. آخرین گوردخمه هخامنشی مربوط به داریوش سوم است که کار حجاری آن (ظاهرا با حمله اسکندر مقدونی به ایران) ناتمام مانده و فقط در قسمت بالای آن نقش شاه را در مقابل آتشدان نشان می‌دهد. تعداد قبور در گوردخمه‌های هخامنشی از دو قبر تا ۹ قبر متفاوت است. با توجه به این واقعیت که داریوش سوم تنها شش سال حکومت کرد و با توجه به میزان حجاری ناتمام انجام شده در مقبره وی، به نظر می‌رسد که کار ساخت هریک از این گوردخمه‌ها بیش از ده سال به طول می‌انجامیده‌است. پس از هخامنشیان با حمله اسکندر به ایران و پیدایش سلسله‌های سلوکیان و اشکانیان، نقش مذهب در سلطنت به‌کلی کمرنگ شد. سلوکیان یونانی (جانشینان سلوکوس یکم) بوده و مذهبی متفاوت با ایرانیان داشتند. منابع کافی در خصوص دین و مذهب اشکانیان نیز وجود ندارد. به گونه‌ای که گمان می‌رود آنان مختلف‌الدین بوده و مردگان خود را (برخلاف زرتشتیان) به طرق گوناگونی دفن می‌کرده‌اند؛ بنابراین از این دوران گوردخمه‌ای به شکلی که در دوران هخامنشیان یا مادها برای شاهان ساخته می‌شده، یافت نشده‌است. صرفاً دخمه‌های عمومی به دو شکل درون خاک و درون سنگ برای رعایای زرتشتی ساخته می‌شده و پس از قراردادن تعداد معینی از اجساد، در آن‌ها با سنگ و آهک مسدود می‌شده‌است. با ظهور ساسانیان، مذهب زرتشتی در ظاهر مجدداً ارزش یافته و حتی دولت مرکزی در بخش‌هایی از کشور همچون مازندران، مهرپرستان را تحت فشار قرار داد؛ ولی با این وجود، ساخت گوردخمه‌های دوران هخامنشی دیگر رواجی نیافت و ساخت دخمه‌های عمومی تا قرنها پس از حمله اعراب به ایران ادامه پیدا کرد. درحال حاضر هنوز در برخی مناطق ایران، به‌ویژه در غرب، گوردخمه‌ها برای خاکسپاری مرده‌گان استفاده می‌شود؛ مثلاً در خرم‌آباد برخی خانواده‌ها به‌جای ایجاد قبر تازه، مرده را در گوردخمه خانوادگی قرار می‌دهند که به آن لَحَک می‌گویند. محافظت برای محافظت از گوردخمه‌های موجود در کشور، بجز ثبت ملی، عملاً هیچ اقدامی صورت نمی‌پذیرد. به گونه‌ای که قاچاقچیان اشیای عتیقه گاه با مواد منفجره اقدام به حفاری در این گوردخمه‌ها می‌کنند. جستارهای وابسته ایوان قدمگاه گورخمره منابع جستارهای وابسته تپه باستانی بناهای زیرسطحی ساختمان‌ها و سازه‌های زیرسطحی گوردخمه‌های ایران گورستان‌ها
1670
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86
استان کرمان
استان کِرمان پهناورترین استان ایران با مرکزیت کلانشهر کرمان است. استان کرمان در جنوب ایران قرار گرفته و جمعیت آن در سال ۱۳۹۵ و بر اساس آمار مرکز آمار ایران برابر با ۳٬۱۶۴٬۷۱۸ نفر بوده‌است. کرمان با دربر گرفتن بیش از ۱۱ درصد از وسعت ایران با حدود ۱۸۳۱۹۳ کیلومتر مربع نخستین استان پهناور ایران می‌باشد. کرمان نهمین استان پرجمعیت کشور محسوب می‌شود. استان کرمان همچنین بیش از ۶۶۰ اثر ملی ثبت شده دارد و از استان‌های تاریخی ایران می‌باشد.استان کرمان ۷ اثر ثبت شده در میراث جهانی یونسکو از جمله ارگ بم، باغ شاهزاده ماهان، دهکده صخره‌ای میمند در شهربابک، کویر لوت و سه قنات، رتبه نخست ایران را از این حیث دارد. استان کرمان همچنین چندین سال متوالی رتبه نخست صادرات غیرنفتی کشور را از آن خود کرده‌است.استان کرمان اقلیم متنوعی دارد و شهر لاله زار در استان کرمان، با ارتفاعی نزدیک به ۲۸۷۰ متر از سطح دریا، مرتفع‌ترین شهر ایران به‌شمار می‌رود.استان کرمان با تنوع اقلیمی خود، بزرگ‌ترین تولیدکننده خرما و پسته، رتبه دوم تولید گردوو رتبه دوم تولید گل محمدی در ایران را دارا است. پیشینه نام کرمان از نام یکی از ده شاخه اصلی پارسیان که به جنوب ایران آمدند گرفته شده‌است. شاخه‌های اصلی پارسیان این‌ها بودند: پاسارگادی، مارافی، کرمانی، ماسپی، پانتیالی، دِروسی، دایی، مَردی، دروپیکی و ساگارتی. کرمان در زمان هخامنشیان بخش عظیمی از شَهر (ساتراپی) فارس به‌شمار می‌رفت. از شهرهای کهن این سامان سیرجان (شیرگان باستان)، شهربابک، بردسیر، بافت (تپه یحی) (به اردشیر باستان)، گُواشیر (کرمان امروزی)، فهرج (پهره باستان) و ارگ بم، نرماشیر، راین و جیرفت است. آقامحمد خان قاجار، تعدادی از مردم آن را کور کرد. وی یک هزار تن از جوانان تنومند این استان را به سرکردگی مرتضی‌قلی‌خان کرمانی به تهران فرستاد و پس از آن به میاندوآب و سراب و برخی نقاط دیگر آذربایجان تبعید کرد. این کرمانیان پس از چند نسل در جمعیت این شهرها حل شدند ولی در میاندوآب تا مدتی پیش محله‌هایی به نام محله کرمانی‌ها، سیرجانی‌ها، زرند، راه‌بُر و لک‌ها وجود داشت. قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در شرق شهر کنونی کرمان، که هنوز خرابه‌های آن‌ها برجاست، گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعه‌ای مهم وجود داشته‌است. مؤلف جغرافیای کرمان معتقد است که حدود سال ۲۲۰ پس از میلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر، این محل گواشیر نام داشته و مرکز ولایت کرمان بوده‌است. بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازده‌گانه ایران می‌باشد و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بوده‌است. در روایات اساطیری آمده‌است که کیخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشید همچنین نشانی‌هایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه می‌دهند آنگاه روایت تاریخی این سرزمین آغاز می‌شود و اینکه در زمان هخامنشیان کوروش آن را تبعید گاه نبونید (پادشاه مغلوب شدهٔ بابِل) قرار داد سپس سخن از حکومت اشکانیان را شکست داد و فرزند خود را که او هم اردشیر نام داشت به حکومت کرمان گماشت. بنا به نوشته‌های مورخ کلدانی و کاهن معبد مردوک در سال‌های ۵۳۹–۵۳۸ –که کتب او از منابع مهم تاریخ زمان کورش است – کرمان از ولایات تابعه کوروش بوده و محلی مطمئن برای او به‌شمار می‌رفته‌است. در عصر داریوش کبیر نام کرمان جزء ولایات تابعه هخامنشی آمده‌است و در کتیبه بنای شوش کلمه‌ای مشاهده می‌شود که نام چوب درختی بوده‌است که برای استحکام بنای ساختمان‌ها (شاید همان کاخ) به کار می‌رفته و محل تهیه این چوب کرمان ذکر شده‌است. در این مورد داریوش می‌گوید «چوب بیش مکن از گنداره (پیشاور) و کرمان حمل شود» در متن کتیبه‌ای که از شاپور اول ساسانی – در اطراف کعبه زرتشت در نقش رستم فارس – بدست آمده‌است، شاپور دربارهٔ قلمرو خود چنین می‌نویسد: منم خداوندگار مزداپرست شاپور شاهنشاه ایرانیان وغیر ایرانیان. امارات و ولایات امپراتوری ایران این‌ها هستند: پارس، پارت، خوزستان، میشان، آشور، آذیان، عربستان، آذرآبادگان (آذربایجان)، ارمینیا، (ارمنستان)، سسیگان، کرمان و بلوچستان. در کتب تاریخی از عهد قدیم، چند جا به نام کرمانیان به صورت بخشی از ایران برمی‌خوریم هرودت گوید:پارسی‌ها به شش طایفه شهری و ده‌نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده‌اند شش طائفه اولی عبارتند از: مرفیان، ماسپیان، پانتالیان، دروسیان، گرمانیان در خصوص گرمانیان تصور می‌رود همان کرمانیان باشند. در کتیبه‌های هخامنشی ظاهراً مقصود از کلمه کارمانیا همان کرمان است. در کتب تاریخی از عهد قدیم، چند جا به نام کرمانیان به صورت بخشی از ایران برمی‌خوریم. احمد علیخان وزیری (مؤلف کتاب جغرافیای کرمان) معتقد است که حدود ۴۳۰ سال قبل از اسلام – به هنگام فتح کرمان بدست اردشیر – این محل گواشیر نام داشته که مرکز ولایت کرمان بوده‌است. بخشی از خانه‌های مسکونی مردم فقیر در پای دامنه‌های این دو تپه و قلعه شکل یافته بوده و بعداً با گسترش تدریجی شهر کرمان در جهت غرب توسعه یافته وبا توجه به توسعه و رونق اقتصادی در دوره‌های بعد از اسلام این شهر به تدریج نضج گرفته و رفته رفته بزرگتر شده تاجایی که وسعت آن به حدود دویست هکتار هم رسیده، با گذشت زمان و به دلیل نا امنی منطقه و حمله غارتگران و دزدان علاوه از حصارهای رفیعی که دور قلعه دختر وقلعه اردشیر کشیده شده بود گرداگرد شهر نیز حصاری بلند کشیده شد. ایالت بزرگ کرمان ایالت کرمان از شرق به مکران، و از شمال به خراسان، و از غرب به فارس، و از جنوب به دریای فارس محدود بوده‌است. کرمان در روزگار سلجوقیان از بهترین و آبادترین بلاد ایران به‌شمار می‌آمد. این سرزمین دارای دو نوع آب و هوای گرمسیری و سردسیری بوده البته مناطق سردسیر کرمان در مقایسه با مناطق سردسیر فارس، گرمتر است. به‌طور کلی، مناطق گرمسیری پهنه بزرگتری از سرزمین کرمان را فراگرفته‌است و مناطق سردسیری که به‌طور عمده در ارتفاعات بوده، در حدود یک چهارمِ کرمان است. از آنجا که ایالت کرمان غالباً مشتمل بر مناطق گرمسیری است، اهالی آن مردمانی سبز چرده و نازک اندام‌اند. مقدسی در قرن چهارم، کرمان را بر پنج خوره و ناحیه تقسیم کرده‌است: نخستین آن‌ها از سوی فارس، بَرْدَسیر (کرمان امروزی)، سپس نرماشیر، سپس سیرجان، سپس بم، سپس جیرفت. شهرهای مهم استان کرمان سیرجان: جغرافی نویسان عرب آن را السیرجان و الشیرجان نوشته‌اند. این شهر پایتخت قدیم ایالت کرمان بوده و مرکزیت آن در کرمان تا زمان آل بویه ادامه داشت؛ اما در آن زمان، ابن الیاس که حاکم بویهی کرمان بود، به علت نامعلومی کرسی کرمان را از سیرجان به بردسیر (شهر فعلی کرمان) منتقل ساخت. همچنین سیرجان از بابت قرار گرفتن در مسیر استان‌های همجوار و مسیر جاده تهران بندر عباس، چهار راه اقتصادی استان کرمان نامیده می‌شود. کرمان : یاقوت حموی اگر چه به نقل از ابن بناء بشاری، سیرجان را بزرگ‌ترین شهر کرمان به‌شمار آورده‌است، اما خود، بردسیر را بزرگ‌ترین شهر کرمان در پایین دستِ کویرِ واقع در میان کرمان و خراسان می‌داند. همچنین در گزارش وی چنین آمده‌است: … گفته می‌شود شهری از دوران ساسانی است که توسط اردشیر بابکان بنا یافته‌است، و حمزه اصفهانی گوید که بردسیر عربی شده اردشیر است و اهالی کرمان آنجا را گواشیر می‌خوانند، و در آنجا دژی مستحکم واقع است. بردسیر دارای چهار دروازه است، و دارای دژی بس بلند است که مسجد جامع خوبی در نزدیکی آن است. بَم (بمّ):در سمت خاور کرمان در حاشیه کویر بزرگ قرار دارد. مقدسی در قرن چهارم، بم را قصبه‌ای مهم، بزرگ و خوب وصف می‌کند که در سرزمین‌های اسلام نامبردار است. دژی بر آن است که چهار دروازه دارد، مسجد جامع و چند بازار نیز در آن دژ جای دارد. گفتنی است که شهرت بم به سبب پارچه‌های صادراتی اش بوده‌است، و در حوالی بم دهکده بزرگی واقع بوده که بیشتر پارچه‌ها را در آنجا می‌بافته‌اند. اصطخری نیز با مشهور خواندنِ قلعه بم، گوید که شهر بم دارای سه مسجد جامع بوده‌است: یکی مسجد خوارج که در بازار جای داشت، و دیگر مسجد جامع در محله بزّازین، و سوم مسجد جامعی در داخل قلعه بم. همچنین، وی شهر بم را بزرگ‌تر از جیرفت برمی‌شمارد. شهربابک برخی از پادشاهان ساسانی چون به آبادانی شهری همت می‌گماشتند نام خود را بر آن شهر می‌نهادند، چنان‌که اردشیر چهار شهر ساخت و نام خود را بر آنها نهاد. و اما در مورد نام و وجه تسمیه شهربابک چنان‌که گذشت چون حکومت شهربابک به بابک سپرده شد و وی به آبادانی آن همت گماشت نام خود را برِ آن نهاد و شهربابک خوانده شد که امروزه بسیاری از مورخین و محققان این نکته را تأیید می‌کنند، مثلاً علی اکبر دهخدا در لغت نامه خود می‌نویسد :《شهربابک شهری است که به بابک پدر اردشیر مؤسسه سلسله شایانی منسوب است و از توابع کرمان شمرده شده و هنوز باقی است. 》 اضطراری و مقدسی و دیگران نیز از آن نام برده و تفضیلی دربارهٔ آن نداده‌اند. حمدالله مستوفی در 《 نزهت القلوب 》آنرا از توابع کرمان دانسته و می‌نویسد: 《 شهربابک منسوب به بابک جد مادری اردشیر بابکان بوده‌است از اقلیم سیم بوده و از شیراز تا شهربابک شصت و هفت فرسنگ است 》و سایکس در حوالی شهربابک آتشکده ای را پیدا کرده‌است. با نگاهی به کتاب (تاریخ و فرهنگ شهربابک) نرماشیر (نرماشیر):ولایت نرماشیر که آن را به فارسی نرماشیر گویند در جنوب غربی بم و حاشیه کویر واقع است. مقدسی در قرن چهارم، در وصف نرماشیر گوید: قصبه‌ای مهم، بزرگ، آباد، بارانداز، و پناهگاه و در این سرزمین زبانزد است. انباری است گران مایه و خواستنی، شهری با جمعیت شگفت‌آور، با کاخ‌های زیبا و پاکیزه بازرگانان گران مایه و کالا و زیبایی‌ها است… کالای عمان به اینجا می‌آید. خرمای کرمان در اینجا گردآوری می‌شود. راه حاجیان بلوچستان از اینجا است. بر بهار از اینجا می‌گذرد. همین جغرافیدان دربارهٔ ساختار شهر مزبور گوید: دژی با چهار دروازه دارد… جامعش آباد در میان بازار است… و مناره‌ای دارد که در این سرزمین بی‌مانند است. همچنین وی نرماشیر را کوچک‌تر از سیرجان دانسته‌است. کهنوج:در اوایل دهه هشتاد بزرگ‌ترین شهرستان این استان بوده‌است. شهر کهنوج از شمال با جیرفت و عنبرآباد، از جنوب به منوجان، از شرق به قلعه گنج و رودبار جنوب و از غرب به فاریاب و رودان در استان هرمزگان محدود می‌شود. همچنین کهنوج به دلیل قرار گرفتن در مسیر اصلی زاهدان به بندرعباس و همچنین کرمان به بندرعباس از موقعیت مهمی برخوردار است. شهرستان‌های جدا شده از کهنوج چهار شهرستان فاریاب، قلعه گنج، رودبار جنوب و منوجان از شهرستان کهنوج جدا شده‌اند و به مرور از بخش به شهرستان تبدیل گشته‌اند. به این پنج شهرستان { رودبار جنوب - منوجان - کهنوج - فاریاب - قلعه گنج } پنج گنج گفته می‌شود. جیرفت:جیرفت در قرون میانه شهری بسیار مهم بود. اکنون خرابه‌های جیرفت به شهر دقیانوس (شهر امپراتور decius) معروف است. این دقیانوس در مشرق زمین، مَثَل استبداد و ستمکاری است. بنا به گزارش اصطخری جیرفت شهری بوده‌است به درازای دو میل (تقریباً)، و آنجا تجارتخانه خراسان و سیستان بوده که همه محصولات گرمسیری و سردسیری در آنجا گرد می‌آمده‌است، و آب شهر از رودخانه دیو رود تأمین می‌شده و این شهر بسیار سرسبز بوده و از جمله محصولاتش خرما و گندم و اُترج است. مقدسی در گزارش خود از جیرفت گوید که آنجا دژی با چهار دروازه دارد. مسجد جامع در نزدیکی دروازه بم است که دور از بازار واقع است، و گوید که شهر جیرفت از اصطخر بزرگ‌تر است. بنا به نقل ابن حوقل، در نزدیکی جیرفت جاهایی به نام «میزان» و «درفارد» بوده‌است که میوه و برخی از آذوقه مورد نیاز مردم جیرفت از آنجا تأمین می‌شده‌است. هرموز (هرموز کهنه):در نگارش «هرمز» هم آمده‌است. آنجا، شهری بوده در یک فرسنگی دریا، مسجد جامعِ آن در بازار واقع بوده، و بازار آن پررونق و پرکار بوده‌است. تا آنجا که بنا به تعبیر اصطخری، هرموز، مجمع تجارت کرمان بوده‌است. به رغم فاصله اندکی که با دریا داشته باریکه‌ای از دریا ـ به شکل خلیج، موسوم به جیر ـ تا آنجا کشیده شده و آنجا بندرگاه دریا بوده‌است. یاقوت حموی در قرن هفتم از هرموز به عنوان بندرگاه کرمان یاد می‌کند که کشتی‌ها در آنجا کناره می‌گرفته‌اند؛ و از هرموز، کالاهای وارداتی از هند تا کرمان و سیستان و خراسان بار می‌شد. کوهبنان زرند همگان متفق القواند که این شهر قدمتی بس دیرینه دارد و حدود پنج هزار سال پیش که در اثر سرد شدن ناگهانی سرزمین‌های سیبری انسان‌ها به اروپا مهاجرت کرده و دسته‌هایی از آن‌ها به ایران و به نواحی کرمان و سپس به زرند آمدند. وعده‌ای از قدما بر این باورند هنگامی‌که اسکندر مقدونی، کاخ‌های تخت جمشید را به آتش کشید و آریون برزن راه را بر آنان بست و پس از شکست با انبوه لشکریان خود به این ناحیه برای چرای اسبان آمدند و مشاهده کردن، عده‌ای از بومیان در حال که درون بی کندها و ساختمان‌هایی که چندان ارتفاعی نداشته زندگی می‌کنند. مردم به کشت غلات و حبوبات می‌پرداختند و برکه‌های آب در گوشه و گوشه این سامان جاری بود و مردم به هنرهای ازجمله دوزندگی، مسگری، درودگری، سفالگری، ذوب فلزات و کشاورزی مشغول بودند و سپاه اسکندر پس از هفته‌ها اقامت در این سرزمین راه جنوب را در پیش‌گرفته و به‌سوی هند رهسپار شدند. در آن زمان این شهر را زراوند می‌خواندند و همه نوع حیوان مثل آهو، کل، آهوبره، بلدرچین، گورخر و حتی گوزن به وفور یافت می‌شود. راور راور شهری در حاشیه لوت شمالی و یکی از با قدمت‌ترین شهرهای استان است مردم این منطقه اکثراً کشاورز هستند نام راور از راهور گرفته شده به معنی قلعه راه زیرا شهر راور در مسیر کرمان به خراسان قرار داشته و در این منطقه کاروانسرا و برج‌های زیادی قرار دارد. از صنایع دستی راور می‌توان به قالی ان اشاره کرد که جزو نفیس‌ترین قالی‌های ایران است که باعث شده راور شهر جهانی قالی لقب بگیرد. استان کرمان در جنوب شرقی فلات مرکزی ایران قرار دارد. این استان بین ۵۳ درجه و ۲۶ دقیقه تا ۵۹ درجه و ۲۹ دقیقه طول شرقی و ۲۵ درجه و ۵۵ دقیقه تا ۳۲ درجه عرض شمالی قرار دارد. این استان از شمال به استان خراسان جنوبی، از غرب به استان‌های یزد و فارس، از جنوب به هرمزگان و از شرق به استان سیستان و بلوچستان محدود می‌شود. مساحت این استان برابر با ۱۸۳۲۸۵ کیلومتر مربع می‌باشد و بنابراین اولین استان پهناور ایران است. این استان در تقسیمات کشوری سابق به همراه سیستان و بلوچستان و هرمزگان استان هشتم را شامل می‌شده‌است. بیشترین جمعیت زرتشتیان ایران بعد از یزد در استان کرمان زندگی می‌کنند و جشن سده در فهرست آیین‌های ملی ثبت شده‌است. تقسیمات کشوری براساس آخرین تقسیمات کشوری، استان کرمان دارای ۲۵ شهرستان، ۶۱ بخش، ۱۶۸ دهستان و ۸۴ شهر است:استان کرمان جغرافیای انسانی جمعیت استان کرمان در سال ۱۳۹۵ و بر اساس آمار مرکز آمار ایران برابر با ۳٬۱۶۴٬۷۱۸ نفر بوده‌است. کرمان با دربر گرفتن بیش از ۱۱ درصد از وسعت ایران با حدود ۱۸۳۱۹۳ کیلومتر مربع نخستین استان پهناور ایران می‌باشد.. ترکیب جمعیت ساکن در شهرستان‌های ریگان، فهرج، رودبار جنوب، قلعه گنج و منوجان در جنوب شرقی استان کرمان از قومیت فارس و بلوچ می‌باشند. در شهرستان‌های جنوبی کهنوج، رودبارجنوب، قلعه گنج و منوجان گویش عامه مردم بومی فارسی کرمانی نیست بلکه «گویش گرمسیری» می‌باشد. عشایر طوایف بلوچ: در مناطق شرقی و جنوب شرقی استان پراکنده‌اند و از قدیمی‌ترین ایلات استان کرمان به حساب می‌آیند. ایل افشار: از ایلات ترک ساکن کرمان هستند که با گذشت زمان به دو گروه شمالی و جنوبی تقسیم شده‌اند که جنوبی‌ها هنوز حالت ایلیاتی دارند و در مناطقی از بافت و سیرجان زندگی می‌کنند اما شمالی‌ها ساکن شده‌اند. ایل بچاقچی: ترک تبار هستند و زمان نادرشاه افشار از ارسباران آذربایجان به کرمان کوچانده شده‌اند و در دهستان بلورد شهرستان سیرجان ساکن شدند. ایل سلیمانی: از ایلات لر زبان و از قوم لر بختیاری هستند که حدود سال ۱۷۵۰ میلادی ابتدا از چهارمحال و بختیاری و بعد از استان فارس به کرمان آمده و در کوه پایه‌های کوه شاه ساکن شده‌اند. طوایف لر: اینان در کرمان به لری معروفند و در دو ناحیه، کوه پنج و دشت آب و رابر سرحد دار هستند. گروهی خود را منسوب به ایل لر بویر احمدی می‌دانند. ایل لک: در سرحد شمالی شهرستان بافت و در دامنه کوه شاه طوایفی لک تباری زندگی می‌کنند که از ناحیه کوهدشت استان لرستان به منطقه کیسکان مهاجرت کرده‌اند. ایل جبال بارزی: از ایل‌های قدیمی کرمان هستند که زیستشان در کرمان حداقل به زمان ساسانیان می‌رسد و در جبالبارز سکونت دارند. جبال بارزی‌ها از لحاظ قومی فارس هستند و به زبان فارسی لهجهٔ جبال بارزی سخن می‌گویند و بزرگ‌ترین جمعیت ایلی کرمان را تشکیل می‌دهند. ایل بحراسمان :از قوم فارس هستند که در کوهای بحراسمان جیرفت ساکن هستند. طوایف عرب: از ایلات عرب فارس هستند که از قرن هشتم به این سمت به کرمان آمده‌اند و در جیرفت و بافت باقی‌مانده‌اند. جغرافیای طبیعی و اقلیم کرمان با دربر گرفتن بیش از ۱۱ درصد از وسعت ایران با حدود ۱۸۳۱۹۳ کیلومتر مربع نخستین استان پهناور ایران می‌باشد. کرمان نهمین استان پرجمعیت کشور محسوب می‌شود. استان کرمان همچنین بیش از ۶۶۰ اثر ملی ثبت شده دارد و از استان‌های تاریخی ایران می‌باشد. استان کرمان ۷ اثر ثبت شده در میراث جهانی یونسکو از جمله ارگ بم، باغ شاهزاده ماهان، دهکده صخره‌ای میمند در شهربابک، کویر لوت و سه قنات، رتبه نخست ایران را از این حیث دارد. استان کرمان همچنین چندین سال متوالی رتبه نخست صادرات غیرنفتی کشور را از آن خود کرده‌است.کرمان رتبه نخست صادرات غیرنفتی کشور را در سال ۹۴ کسب کرد استان کرمان با تنوع اقلیمی خود، بزرگ‌ترین صادرکننده خرما و پسته، رتبه دوم تولید گردو و رتبه دوم تولید گل محمدی در ایران را دارا است حدود ۱۷٪ از باغ‌های کشور در این استان قرار دارد که از این رو دارای رتبه نخست کشوری است.استان کرمان با داشتن دانشگاه‌های بزرگ و مهم و نیز قشر تحصیل کرده در کشور یکی از قطب‌های علمی در ایران نیز به‌شمار می‌رود. استان کرمان با اقلیم‌های متنوع خود در بسیاری از محصولات باغی از جمله گردو، خرما، مرکبات و پسته رتبه‌های اول تا سوم کشور را در اختیار دارد. کرمان یکی از استان‌های ورزش خیز کشور است و باشگاه‌ها، آکادمی‌ها، تیم‌ها و قهرمانان ورزشی زیادی از این استان به دنیا معرفی شده‌است. سال ۱۴۰۱ طرح پیشنهادی تقسیم جنوب استان به استان کرمان جنوبی تصویب و آغاز شد. استان کرمان در جنوب شرقی ایران قرار دارد و ارتفاعات آن دنباله رشته کوه‌های مرکزی ایران است. این ارتفاعات با دارا بودن بیش از ۱۴ قله با ارتفاع بیش از ۴۰۰۰ متر بهشت کوهنوردان نامیده شده‌است. کوه هزار چهارمین کوه مرتفع ایران با ارتفاع ۴۵۰۱ متر در کرمان و در جنوب غربی شهر راین واقع شده‌است. کوه شاه نیز با ارتفاع ۴۴۰۰متر در شمال روستای تلخه چار شهرستان بافت قرار دارد. استان کرمان از تنوع آب و هوایی از گرم تا معتدل و بسیار سرد در بسیاری از نقاط مانند بافت، رابر، کوهبنان، بردسیر و تاحدی شهربابک برخوردار است. شهر لاله زار در استان کرمان با ارتفاع ۲٬۷۷۵ متر از سطح دریا بلندترین شهر کشور و بام ایران است. این استان تحت تأثیر بادهای مختلف برون منطقه‌ای و محلی است. وزش این بادها آب و هوای ان را دستخوش تحولات زیادی می‌کند. تنوع اقلیمی در استان کرمان بسیار زیاد بوده و مناطق کوهستانی سرد و پر برف مثل رابر، بزنجان، بافت، چهارگنبد، سرچشمه راین، کوهبنان، گوغر، بیدخون، خبر، سیرچ، ساردوئیه، لاله زار و دهبکری و نیز مناطق گرمی مثل شهداد و جازموریان را در خود جای داده‌است. بلندی‌های استان کرمان دنباله رشته کوه‌های زاگرس و رشته کوه مرکزی ایران است که از چین خوردگی‌های آتشفشانی آذربایجان آغاز می‌شود و تا بلوچستان امتداد می‌یابد و دنباله آن را در فلات مرکزی، حوزه‌های پست داخلی و کویر چندین بار قطع می‌کنند. کوه هزار مرتفع‌ترین قله استان کرمان و چهارمین قله ایران است و ارتفاع آن ۴۵۰۱ متر می‌باشد و در غرب شهر راین واقع شده‌است. کوه شاه لاله زار نیز با ارتفاع ۴۴۰۰متر در نزدیکی بخش لاله زار قرار دارد. تنوع آب و هوایی تنوع آب و هوایی استان کرمان به دلیل شرایط خاص اقلیمی در خور توجه‌است. در نتیجه این شرایط اقلیمی، در نواحی شمال، شمال غربی، آب و هوا خشک، در جنوب و جنوب شرقی گرم و مرطوب و در جنوب غربی و مرکز سرد و کوهستانی است. بارندگی‌های ۳۰–۶۰ میلی‌متری دشت نرماشیر و شهداد و ۳۵۰–۴۰۰ میلی‌متری بلندی‌های ساردوئیه، دهبکری و جبالبارز، و حتی بیش از ۴۰۰میلی‌متر در شهرستان بافت و نیز وجود تنها پارک ملی جنوب شرق ایران و بزرگ‌ترین پارک ملی جنوب ایران یعنی پارک ملی خبر در جنوب غربی شهرستان بافت خود گویای مناطق اکولوژیک متفاوت در این استان است. مناطق مرکزی، غربی، جنوب غربی و تاحدی شرقی استان از بارش برف و کولاک زیادی در فصل زمستان برخوردار است. رژیم بارندگی در مناطق جنوب شرقی و شمال شرقی استان اغلب به صورت باران و در نواحی مرکزی، جنوب غربی و غرب و شمال غرب استان برف می‌باشد و در محدوده آبان ماه تا فروردین ماه قرار دارد و از بادهای غربی و شمال غربی منطقه تغذیه می‌شود که اغلب موسمی و خشک است. محیط زیست و اکوسیستم استان کرمان از جمله مهم‌ترین استان‌های کشور از جهت وجود مناطق حفاظت شده و گونه‌های کمیاب است، به‌طوری‌که در حال حاضر بیش از ۱۹درصد از پرندگان و ۴۶درصد از پستانداران حمایت شده کشور در این استان زندگی می‌کنند که برخی از آن‌ها در سطح جهان حائز اهمیت هستند. در حال حاضر مهم‌ترین پارک ملی نیمه جنوبی کشور به نام پارک ملی خبر در استان کرمان قرار دارد. برخی آبگرم‌ها و چشمه‌های آب معدنی و تالاب‌ها آبگرم و آب درمانی جوشان، چشمه‌های آب معدنی آرتزین چمن جیرفت، آبگرم دیمند و گویگان و آبگرم گور ساردوئیه و اختیارآباد کرمان، چاه آرتزین واقع در غرب رباط شهربابک، چشمه حسین‌آباد راین، چشمه سرمور فیض آبادراور، حوض نو کرمان، چشمه بوجان سیرجان، آب معدنی قاسم‌آباد رفسنجان، سولو و ده شیخ بافت، آبگرم قلعه عسکر بردسیر، چشمه ته خاتون کرمان، چشمه‌های معدنی یاس چمن بافت چشمه معدنی غرغرهراین، چشمه ابارق بم، چشمه معدنی پاچنار کرمان، آوران رفسنجان، چشمه آب معدنی حسین‌آباد رفسنجان، گلی آونگ سیرجان، باب تنگل زرند این چشمه‌ها از خواص معدنی برخوردارند در درمان بیماری‌های لنفاتیک و غددی و پوستی و بیماری‌های عصبی و زنان مؤثر است. همچنین به علت دارا بودن منیزیم و سولفات کلسیم اثرات صفراآور و مدر را نیز داراست. و همچنین دریاچه زیبای فصلی مخرگه در جنوب شهربابک و دریاچه فصلی نمک در غرب سیرجان از دیگر جاذبه‌های گردشگری استان می‌باشد. درختان کهنسال سرو ۲۵۰۰ ساله در دهبکری بم، سروهای۳۰۰۰ساله طرز راور)کهن‌سال‌ترین درخت استان کرمان، چنار مسجدجامع راین، چنار مسجد جامع فیض آبادراور، درخت چنار کهنسال ترنگ و چنار کهنسال بزنجان بافت، پسته کهنسال اودرج رفسنجان، گردو کهنسال گوغر بافت، سرو کهنسال امامزاده احمد سیرجان آبشارها آبشار اوردیکان (بردسیر. گلزار)، آبشار راین (راین کرمان)، آبشار کوهپایه (کرمان)، آبشارهای خوشکار (بافت)، آبشار فیض آباد (راور)، آبشار رودفرق عنبرآباد، آبشار سرندکوه عنبرآباد، آبشار بنگان، آبشار دلفارد (جیرفت)، آبشار دره ده والی ساردوئیه جیرفت، آبشار طرنگ بافت، آبشار عشق آباد هنزا رابر قابلیت‌ها و ظرفیت‌های گذشته و حال در برخی از سندهای تاریخی جغرافیایی این منطقه، کرمان، کارمانیا و کرمانی ذکر شده‌است. درقرن ۲۰ قالی بافی، صنعت عمده این کرمان را تشکیل می‌داده‌است. این صنعت به تدریج از شهر به روستاهای اطراف مانند ماهان، جوپار و چترود کشیده شد. امروزه شهر کرمان (مرکز استان کرمان) به دلیل وجود معادن و کشاورزی توسعه چشمگیری یافته‌است. تا جاییکه با افزایش میزان شهرنشینی، هم‌اکنون به یکی از کلان‌شهرهای ایران مبدل شده و رفته رفته حق طبیعی خویش را بازیافته‌است و با سرعتی چشمگیر روند رو به پیشرفت را همچنان ادامه می‌دهد. آناناس‌ها و مرکبات و گلخانه‌های توت فرنگی جیرفت و باغ‌های پسته رفسنجان و سیرجان و شهربابک، نخلستان‌های بم، گیلاس و بادام و به شهربابک، باغ‌های گردوی رابر همه از کشتگاه‌های بزرگ ایرانند. (مجتمع معادن مس میدوک، مجتمع کارخانجات ذوب مس خاتون آباد، کارخانجات بابک مس ایرانیان، مجتمع معادن مس چاه فیروزه و چاه مسی درشهربابک)، مس سرچشمه، سنگ آهن گل گهر کرومیت اسفندقه جیرفت، فروکروم بافت، مناطق آزاد سیرجان و بم و شهر کرمان هم از مناطق صنعتی این استان هستند. استان کرمان مهم‌ترین تولیدکننده مس در کشور است. برخی آثار تاریخی و جاذبه‌های گردشگری باستان شناسان ایران و جهان استان کرمان را به سبب دارا بودن آثار تاریخی ماقبل میلاد و بسیار تاریخی (که در برخی موارد قدیمی‌ترین آثار جهان محسوب می‌شوند) از جمله تمدن هلیل رود شهرستان جیرفت، تپه یحیی شهرستان بافت، همچنین (بازار بزرگ کرمان، ارگ راین، مسجد جامع، گنبد جبلیه، باغ شاهزاده ماهان) از آثار گردشگری شهرستان کرمان، (ارگ تاریخی بم)، (روستای تاریخی دستکند میمند، عمارت موسی خانی، مسجد و حسینیه شهر کهنه، خانه صمد خانی، آتشکده اذربغ، قلعه کمر مرج، و غار ایوب دهج بزرگ‌ترین غار آذرین ایران) در شهرستان شهربابک و تل ابلیس و دژهای ساسانی کرمان به همین واسطه استان کرمان را گهواره تمدن نامیده‌اند. استان کرمان با تصویب هیئت دولت به دو استان کرمان و کرمان جنوبی تقسیم می‌شود. مشاهیر کرمان شاه نعمت‌الله ولی خواجوی کرمانی شاه شجاع کرمانی خواجوی کرمانی ایرج بسطامی محمود شاهرخی داریوش رفیعی صدیقه سام نژاد باستانی پاریزی احمد زیدآبادی روح‌الله خالقی احمد بهمنیار عبدالله دهش محمد دهش سعید نفیسی علی اطهری کرمانی جواد نوربخش عباس ریاضی کرمانی آرش نوذری کورس سرهنگ‌زاده اهورا ایمان کتابخانه‌ها در استان کرمان ۱۳۲ باب کتابخانه عمومی، بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار جلد کتاب و ۱۳۰ هزار عضو فعال کتابخانه‌های عمومی وجود دارد و به‌طور میانگین به ازای هر ۲۰ هزار و ۳۷۹ نفر یک باب کتابخانه عمومی در استان وجود دارد. علم و مراکز دانشگاهی استان کرمان استانی دانشگاهی است. دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی زیادی در شهرهای مختلف استان کرمان وجود دارد. در حال حاضر بیش از ۱۱۰ دانشگاه و مرکز آموزش عالی وابسته به وزارت علوم در استان فعالیت دارند. از جمله به‌طور خاص می‌توان به دانشگاه‌های زیر اشاره کرد: برخی دانشگاه‌ها دانشگاه علوم پزشکی کرمان دانشگاه شهیدباهنر کرمان دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان مرکز بین‌المللی علوم و فناوری پیشرفته کرمان دانشگاه پیام نور واحد کرمان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان دانشکده فنی شهید چمران کرمان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بافت دانشگاه ولی عصر رفسنجان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات سیرجان دانشگاه پیام نور واحد سیرجان دانشگاه بین‌المللی منطقه ویژه اقتصادی گمرک سیرجان دانشگاه صنعتی سیرجان دانشکده پزشکی سیرجان دانشکده مدیریت واقتصاد بافت دانشگاه پیام نور واحد بافت دانشگاه بین‌المللی علوم پزشکی بم دانشگاه علوم پزشکی بم دانشگاه بم دانشگاه علوم بهزیستی بم دانشگاه آزاد اسلامی واحد بم دانشگاه پیام نور مرکز بم دانشکده فنی و مهندسی بم دانشگاه جامع علمی کاربردی بم دانشگاه آزاد واحد بردسیر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کهنوج دانشگاه پیام نور واحد کهنوج دانشگاه علوم پزشکی جیرفت دانشگاه جیرفت مؤسسه غیرانتفاعی جاوید جیرفت دانشگاه آزاد اسلامی واحد جیرفت مرکز علمی کاربردی جیرفت دانشگاه پیام نور واحد جیرفت مؤسسه غیرانتفاعی نگین جیرفت دانشکده فرش راور آموزشکده فنی و مهندسی شهربابک دانشگاه آزاد شهربابک دانشگاه پیام نور شهر بابک دانشگاه علمی کاربردی شهر بابک و دانشگاه‌های دیگر در سایر شهرهای استان کرمان. حمل و نقل هوایی شرکت بزرگ هواپیمایی ماهان ایر برای اولین بار در کرمان تأسیس شد و مرکز اصلی آن در این شهر قرار دارد در حال حاضر در استان کرمان ۵ فرودگاه وجود دارد که فرودگاه بین‌المللی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی کرمان، فرودگاه بم مرز هوایی، فرودگاه رفسنجان بین‌المللی، فرودگاه سیرجان مرز هوایی و فرودگاه جیرفت داخلی هستند. ریلی استان کرمان از خطوط ریلی شمال-جنوب و شرق-غرب برخوردار است. طول خطوط اصلی و فرعی ریلی منطقهٔ کرمان ۷۷۲ کیلومتر است که شش درصد سهم خطوط ریلی کشور را به خود اختصاص داده و از لحاظ خطوط اصلی رتبهٔ سوم و در خطوط فرعی رتبهٔ ششم کشور را دارد. راه‌آهن کرمان باعث شده که خطوط ریلی با استان تهران، استان اصفهان، هرمزگان، خراسان، استان یزد، سیستان و بلوچستان به هم مرتبط شوند و نقش مهمی در شبکه ریلی کشور ایفا کند. راه‌آهن کرمان -بم و بم-زاهدان نیز در سال۸۹افتتاح شد. هم‌اکنون استان کرمان در مناطق کرمان، زرند، سیرجان، بم، خاتون آباد شهربابک، احمدآباد رفسنجان و راین کرمان داری ایستگاه راه‌آهن فعال می‌باشد. جاده‌ای استان کرمان راه ارتباطی ترانزیت کشور، تهران بندرعباس را به واسطه شهرستان‌های انار، شهربابک و سیرجان مرتبط می‌کند. این مسافت ۱۳۰۰ کیلومتری در حوزه استحفاظی استان کرمان ۳۲۰ کیلومتر می‌باشد که تمامی آن از اتوبان تشکیل شده‌است. همچنین از راه ترانزیتی ۱۸۰۰ کیلومتری تهران به استان سیستان و بلوچستان، بندر چابهار و سواحل اقیانوس هند ۵۲۰ کیلومتر آن از استان کرمان و از شهرستان‌های انار، رفسنجان، کرمان، بم، نرماشیر و ریگان می‌گذرد که کاملاً از اتوبان تشکیل شده‌است. اقتصاد صنایع و معادن صنایع استان کرمان به دو دسته صنایع دستی و ماشینی تقسیم می‌شوند. صنایع دستی شامل شال، پته و ترمه‌است که به غیر از پته دوزی باقی از رونق سابق برخوردار نیستند. صنایع دستی کارگاهی چون: قالی بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی و خورجین بافی از صنایع رایج این استان به‌شمار می‌رود. صنایع ماشینی استان به سه دسته کارگاهی کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم می‌شوند که از این صنایع می‌توان سیمان، خانه سازی، مواد غذایی و لبنیات، نوشابه سازی، قند، زغال سنگ و مس که معروفیت جهانی دارد را نام برد. معادن استان در تأمین مواد اولیه مورد نیاز صنایع کشور نقش ارزنده‌ای بر عهده دارند. معادن سرشار آهن در سیرجان، زغال سنگ، مس و دیگر فلزات چرخ‌های صنعت استان و کشور را به گردش درمی‌آورند. معادن زغالسنگ شهرستان کوهبنان از بزرگ‌ترین معادن کشور به حساب می‌روند، معادن زغال سنگ کوهبنان قسمتی از نیاز کارخانه ذوب آهن اصفهان را تأمین می‌کنند. منابع معدن مس سرچشمه رفسنجان که به گواهی کارشناسان از غنی‌ترین و خالص‌ترین معادن مس درجهان به‌شمار می‌رود، از مشخصه‌های ویژه اقتصادی استان کرمان محسوب می‌شود. معادن بزرگ سرب و روی کوهبنان، مجتمع معادن مس میدوک و چاه فیروزه و چاه مسی در شهرستان شهربابک از دیگر معادن مهم مس در استان و کشور می‌باشند. معادن بافت و جیرفت و کهنوج نیز از مهم‌ترین معادن کرومیت ایران به‌شمار می‌روند و معدن تیتانیوم کهنوج تنها معدن از این فلز در ایران می‌باشد. معادن فاریاب در شهرستان منوجان نیز از اهمیت بالایی برخوردارند. مجتمع سنگ آهن گل گهر سیرجان یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین صنایع استان می‌باشد. این مجتمع۵۰درصد نیاز فولاد مبارکه اصفهان و فولاد خوزستان را تأمین می‌کند. در کل مجموعه گل گهر یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تن ذخیره آهنین دارد. معادن شماره ۲-۳-۴این مجتمع نیز ذخایر قابل توجهی دارند که آنچه پیش‌بینی می‌شود ۵۰میلیون تن در معدن شماره دو، ۶۴۰میلون تن در معدن شماره ۳ و ۸۸میلیون تن در معدن شماره چهار وجود دارد که سطح برداشت متفاوتی دارند. وسعت معدن شماره یک را ۱٫۵ در۳٫۵کیلومتراست. وسعت کل مجموعه گل گهر ۷۰۰هکتار است و معدن شماره یک که متعلق به گل گهر است از قسمت شرق تا هزار متر قابل توسعه‌است. تجاری منطقه ویژه اقتصادی ارگ جدید بم منطقه ویژه اقتصادی ارگ جدید، با هدف ایجاد و توسعه زمینه‌های لازم برای فعالیت‌های کارامد صنعتی، جذب فناوری‌های نوین و افزایش زمینه‌های اشتغال از طریق جلب و هدایت سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی در دهه فجر سال ۱۳۷۶، تأسیس و رسماً کار خود را آغاز کرد. مساحت این منطقه بالغ بر ۱۱۰۰هکتار است که در فاصله ۱۰ کیلومتری شرق شهر بم واقع شده‌است. زیر ساختها و امکانات پشتیبانی مورد نیاز از قبیل احداث ترمینال اختصاصی در فرودگاه بم، تأسیس ترمینال مسافری و باربری، راه‌آهن و انبارهای مجهز کالا، خودرو سازی، گمرک، تأمین آب، برق و مخابرات، ساخت هتل‌ها، امکانات ورزشی، تفریحی، آموزشی و سایر تسهیلات بوده‌است که علاوه بر فراهم آمدن زمینه‌های لازم برای توسعه پیش از پیش سرمایه‌گذاری‌های صنعتی، امید می‌رود تا این منطقه با توجه به پتانسیل‌های لازم در آینده‌ای نزدیک به یکی از قطب‌های توریستی و تفریحی کشور نیز تبدیل شود. منطقه ویژه اقتصادی سیرجان از نظر اقتصادی منطقه ویژه اقتصادی سیرجان اهمیت استان کرمان را افزایش داده‌است. این منطقه ویژه صرف نظر از تأثیراتی که در توسعه اقتصادی کل استان داشته، از دیدگاه توسعه جهانگردی نیز اهمیت زیادی دارد. سیرجان گذرگاه اصلی انتقال کالا به کشورهای خاور ایران و هم چنین اروپا و خلیج فارس بوده و مسیر رفت و برگشت کلیه کالاها از بندر شهید رجایی به کشورهای آسیای میانه، قفقاز و روسیه است. در واقع این شهر محل اتصال کلیه محورهای ترانزیتی و حمل و نقل کالا از جنوب به شمال، خاور و باختر ایران و سایر کشورهای شمالی، خاوری و باختری اروپا و خلیج فارس است. راه ترانزیت اصلی زمینی (جاده‌ای و ریلی) از طریق بندر شهید رجایی به سایر استان‌های کشور، از مسیر این شهرستان و منطقه ویژه اقتصادی عبور می‌کند. این منطقه به عنوان یک قطب اقتصادی ویژه بر بستر مزیت‌های باراندازی، در ساختار اقتصادی استان کرمان نقش و موقعیت قابل توجهی را احراز کرده‌است و در آینده نیز بر اهمیت این جایگاه اقتصادی افزوده خواهد شد. منطقه ویژه اقتصادی رفسنجان در چهارده کیلومتری شرق رفسنجان قرار دارد. کارخانه‌ها متعددی با سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی در منطقه وجود دارد. ظرفیت‌ها یک پنجم باغ‌های کشور در این استان قرار دارد و نقش اساسی در تأمین محصولات زراعی و خودکفایی در تولید گندم در سال ۸۸ داشته‌است. هم‌اکنون در سند توسعه این استان رسیدن به عنوان سومین استا توسعه یافته کشور پس از تهران و اصفهان، برنامه‌های قابل توجهی در حال اجراست که تا سال ۱۳۹۵ محقق خواهد شد. کشاورزی از نظر سطح زیر کشت، باغات استان ۱۷ درصد اراضی زیر کشت باغات کشور را به خود اختصاص داده‌است. استان کرمان به لحاظ میزان سطح زیر کشت و تولید پسته با سطح ۳۰۲۵۳۴ هکتار و تولیدی ۱۴۸۲۱۴ تن معادل ۷۵ درصد باغات استان و ۷۷٫۵ در صد باغات کشور مقام اول را در کشور دارا می‌باشد و سطح زیر کشت مرکبات استان کرمان ۱۰۷۴۸ هکتار برآورد شده‌است که حائز رتبه سوم کشور است. هند ایران: جیرفت و کهنوج به دلیل شرایط مساعد اقلیمی، وجود منابع ارزشمند آب‌وخاک، و پیوستگی اکولوژیکی در عرصه کشاورزی، موقعیت خاص یافته‌اند، آن‌طور که جیرفت را (هند ایران) نامیده‌اند. شهرستانهای انار، سیرجان، رفسنجان و بخش بهرمان، زرند، شهربابک و راور از بزرگ‌ترین مراکز تولید پسته در کرمان می‌باشند. پسته اکبری که مرغوب‌ترین پسته و بسیار بازار پسند می‌باشد محصول شهرستان انار است. یکی از مرغوب‌ترین خرمای ایران در شهرستان بم تولید می‌شود. همچنین تولید محصول به، گردو، بادام، سیب، زرد آلو، آلوچه و زعفران در شهرستان شهربابک نسبتاً خوب می‌باشد. یکی از بزرگ‌ترین سطح زیر کشت گردوی کشور در شهرستان بافت قرار دارد. زیره سیاه بافت که در ارتفاعات کوه شاه و پارک ملی خبر می‌روید معطرترین و ارزشمندترین زیره کرمان است. هم چنین زیره مرغوب از ارتفاعات جوپار، سیرچ و راین نیز برداشت می‌شود. شهرستان جیرفت نیز مهم‌ترین کانون فراوردن مرکبات در کرمان است؛ که کیفیت مرکباتش بی‌نظیر است گردو، سیب درختی، عسل، زیره، گل محمدی و گلاب، مرکبات، محصولات جالیزی، پنبه و ذرت، زعفران و گیاهان دارویی از قبیل به لیمو، گاوزبان از سایر محصولات کشاورزی مهم استان کرمان می‌باشد. باغ‌های بزرگ بادام هما شهر از مراکز بزرگ تولید بادام در بخش پاریز محسوب می‌شوند. گردشگری باغ شاهزاده ماهان کرمان باغ فتح‌آباد کرمان گندم بریان یا ریگ سوخته راور دریاچه جوان شهداد روستای صخره ای میمند شهربابک عمارت موسی خانی شهربابک آبشار بنگان در شهرستان بافت ارگ بم ارگ راین بازار سیرجان منطقه بلورد حمام گنجعلیخان کرمان خانه حاج آقا علی رفسنجان پارک ملی خبر در بافت غار طرنگ بافت سروهای سه هزار ساله طرز راور مسجد و حسینیه شهر کهنه شهربابک کلوت‌های شهداد منطقه گردشگری مزار در ارزوییه آبشار آبسر رابر آبشار راین کرمان خانه ایرانمنش در بافت آبشار و دره کشیت گلباف ارگ انار گنبد جبلیه غار ایوب دهج بزرگ‌ترین غار آذرین ایران واقع در شهربابک دریاچه مخرگه شهربابک منطقه کوهستانی و بزرگ‌ترین دهانه آتشفشانی ایران واقع در آبدر شهربابک مناطق کوهستانی میمند و پاقلعه شهربابک مناطق کوهستانی مسینان و جوزم شهربابک دشت ریگ سفید شهربابک دشت ریواس شهربابک مناطق کوهستانی دهبکری مناطق کوهستانی ساردوئیه و دلفارد قلعه تاریخی منوجان کوه شاه تخت سرتشتک هنزا شاه فیروز سیرجان سد نسا بم نخلستان‌های بم بازارها بازار مسگرها بازارهای شرقی و غربی بازار میدان ارگ چهار سوق گنجعلی خان بازار اختیاری بازار سرداری بازار عطاری بازار مظفری بازار زرگری بازار سیرجان برخی جاذبه‌های گردشگری مجموعهٔ گنجعلی خانی شامل حمام، بازار کرمان، مدرسه، کاروانسرا، آب انبار، ضرابخانه و میدان گنجعلی خان مربوط به عصر صفویه بازار سیرجان کاروانسراها کاروانسرای وکیل کاروانسرای زرتشتیان (بم) کاروانسرای علینقی خان کاروانسرای هماشهر (سعادت آباد) سیرجان کاروانسرای سهرج (راور) کاروانسرای آب بید (راور) کاروانسرای چاه کوران (راور) کاروانسرای چهل پایه (یکی از سالم‌ترین کاروانسراهای ایران)(راور) تیمچه حاج آقا عبدالله تیمچه کوزه‌گرها سرای گلشن سرای جر کاروانسرا هنود (هندی‌ها). یخدان‌ها یخچال زریسف یخدان مؤیدی یخدان جو مؤیدی یخدان لنگر یخدان عباس‌آباد حاجی یخدان راور یخدان انار یخدان‌های دوقلو سیرجان مساجد مسجد جامع ملک (امام) مسجد جامع مظفری مسجد گنجعلیخان مسجد چهلستون مسجد رسول (ص) بم (تاریخ ساخت هم‌زمان با ورود اسلام به ایران در صدر اسلام. این مسجد در زلزله بم تخریب شد) مسجد و حسینیه شهر کهنه واقع در شهر شهربابک آب انبارها آب انبار علی مردان خان آب انبار حاج آقا علی آب انبار ابراهیم خانی آب انبار حاج المیرا دریاچه جوان شهداد دریاچه جوان یا دریاچه جوان شهداد همچنین به دریاچه کلوت نیز مشهور است در نزدیکی منظقه شهداد در استان کرمان قرار دارد یکی از جوان‌ترین دریاچه‌های ایران است. دریاچه جوان کرمان در میان کلوت‌های دشت لوت متولد شده‌است. این پدیده در دل این چنین کویری که حیات در آن به ندرت دیده می‌شود خود به تنهایی معجزه است. این دریاچه طبیعی در اثر طغیان رودخانه شور که از ارتفاعات استان خراسان جنوبی سرچشمه می‌گیرد و سیلابی که در بهار سال ۱۳۹۸ در استان کرمان رخ داد، ایجاد شد. دریاچه جوان در استان کرمان، درست در میان کویر لوت و در جوار کلوت‌های استوار و سربرافراشته شهداد به‌وجود آمده‌است. گویی این دریاچه برای تکمیل زیبایی شهداد و گواه قدرت رود شور در دل کویر متولد شده‌است. همانگونه که می‌دانید کویر لوت کرمان، یکی از گرم‌ترین نقاط در جهان است. به تبعیت از این گرما حیات چندانی در این منطقه به چشم نمی‌خورد. پیدایش این دریاچه در این منطقه، احتمالاً باعث ایجاد تغییراتی در آب و هوای کویر خواهد شد. به بیانی دیگر این تغییرات به شکل زنجیروار سبب تغییر و به‌وجود آمدن اکوسیستمی جدید در این قسمت از کویر شود. در حال حاضر، دریاچه، بسیار گسترده شده‌است. لازم است ذکر شود نام گذاری این دریاچه توسط کوهسار فعال گردشگری و اهل رسانه استان کرمان انجام شده‌است. آرامگاه‌ها آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی، بقعه بشر بن حارث معروف به بشر حافی واقع در شهرستان انار خواجه خضر، مقبره میرزبیر هماشهر، مقبرهٔ اتابک بر غوچ (بزقش) مقبره میر حیدر، آرامگاه شاه فیروز، آرامگاه سید احمد طرنگ، آرامگاه آخوند، آرامگاه میر زبیر، مزار شیخ علی بابا، آرامگاه شاهزاده حسین جوپار، زیارتگاهی واقع در غار ایوب دهج شهربابک است. موزه‌ها موزه بزرگ هنرهای معاصر صنعتی کرمان ، موزه آستانه شاه نعمت‌الله ولی ، تنها موزه مردم‌شناسی زرتشتیان جهان ، موزه ضرابخانه سکه ، موزه مردم‌شناسی کرمان ، موزه باغ تاریخی ماهان، موزه شهید باهنر (روحانیت) ، موزه سنگ در گنبد تاریخی جبلیه ، موزه ارگ قدیم بم ، موزه آب بافت (درحال احداث)، موزه مردم‌شناسی عمارت موسی خانی و موزه مردم‌شناسی دهکده صخره ای تاریخی میمند واقع در شهرستان شهربابک، موزه حمام قدیمی قریشی رفسنجان (مردم‌شناسی) ، باغ موزه دفاع مقدس کرمان ، موزه ریاست جمهوری در رفسنجان موزه باستان‌شناسی در شهداد، موزه باستانی جیرفت ، موزه و نمایشگاه یخدان قدیمی، باغ موزه هرندی (موزه ساز کرمان) موزه سیرجان موزه مسجد جامع کرمان، موزه مطبوعات کرمان صنایع دستی کرمان صنایع دستی کرمان آوازه جهانی دارند و عبارتند از پته دوزی، مسگری، فرش و قالی کرمان، قالی راور، انبر و چاقو راینی، منسوجات دستباف مانند ترمه، شال بافی، گلیم شیریکی پیچ که این نوع گلیم ثبت درمیراث جهانی یونسکو شده‌است. فرش استان کرمانفرش هنر ارزنده و بی‌نظیر استان کرمان، در واقع بافته‌ای است از هزاران گره کوچک که به مدد سرپنجه‌های قالیبافان هنرمند کشورمان بر خامه و نخ زده می‌شود تا محصولی ساخته‌وپرداخته شود که افزون بر جنبه‌های مصرفی قوی، هنر را در مقیاس وسیع و گسترده‌ای مطرح و متجلی سازد. فرش استان کرمان به نام تجاری فرش کرمان از شهرت فراوانی در جهان برخوردار است. مهم‌ترین مراکز بافت فرش در استان کرمان از قدیم شامل شهرستان‌های کرمان، راور و شهربابک بوده‌است. قلم‌زنی روی مسقلم‌زنی هنر کندن نقوش بر اشیاء فلزی است. این هنر همواره با سبک ایرانی ملازمت داشته و نقوش آن گل‌وبته‌های اسلیمی و ختایی بوده‌است. در کندن فلز از قلم فولادی و چکش مناسب با آن استفاده می‌شود. در حال حاضر بیشتر بر روی مس و برنج قلم‌زنی می‌شود و استان کرمان یکی از اصلی‌ترین مراکز قلم‌زنی ایران است. گیوه‌دوزیگیوه آجید ه یکی از هنرهای سنتی استان است که به دلیل خواص طبی و دیگر مزیت‌های آن، طرفداران بسیاری در داخل و خارج از کشور دارد از رایج‌ترین مراکز تولید گیوه شهرستان بافت است. گلیم‌بافیگلیم به‌طور ساده یک فرش با بافت صاف یا یک نوع قالی بدون کرک یا خوب گره‌خورده‌است که در استان کرمان به‌صورت ساده (تخت) و برجسته‌کار می‌شود. شهرهای سیرجان و بافت از مرکز عمده تولید گلیم شیریکی پیچ بافی هستند. منبت کاریهنر معرق روی چوب یکی از رشته‌های پر پیشینه صنایع‌دستی است که به نسبت سایر صنایع دارای قدمت بیشتری است این هنر صنعت که ابتدا تلفیقی از چوب و فلز بود، به کمک ذوق و اندیشه معرق سازان هنرمند ایرانی تغییر شکل داد و صنعتگران کشورمان به‌جای یک نوع چوب که معمولاً متن اصلی دست‌ساخته‌ها را تشکیل می‌داد به استفاده از انواع چوب بارنگ‌های مختلف پرداختند این هنر در بیشتر شهرهای استان کرمان رواج دارد شال کرمان''' در گذشته ارزش بسیار داشته‌است به گونه‌ای که در خانه‌های ایرانی آن را به عنوان کالای سرمایه‌ای نگاه داری می‌کرده‌اند و به گاه تنگدستی آن را گرو می‌گذاشتند. شاهان قاجار به جهت پاداش یک طاقه شال کرمان هدیه می‌دادند. ارزش شال کرمان به حدی بوده که قطعات کوچک آن را می‌کشیده و می‌فروختند. در دوره صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر از تولید آن حمایت زیادی شده به گونه‌ای که نوعی شال کرمان به به شال امیری معروف می‌شود. سوغات کرمان پسته رفسنجان، پسته و سوهان زرند، نان مشهور کرنون شهربابک که به ثبت میراث ملی و معنوی هم رسیده‌است، قورمه گوسفندی اعلا، لبنیات وعسل رابر از جمله پنیرمشکی، اسپار، کشک، دوغ، تلف، مسکه و از همه مهم‌تر روغن خیلی مشهور آن به نام روغن زرد، دوشاب، عسل، نان تیرو، نان سیرو و انواع نان کماج، گردو و بادام و پسته، به، فرش، نگین سنگ فیروزه مخصوص جواهرات و ظروف مسی فیروزه کوبی شده همه از سوغات شهرستان شهربابک) می‌باشد. گردو بافت ورابر، بادام هماشهر، عرقیات مشهور لاله زار بردسیر که هر ساله جشنوارهٔ آن نیز برگزار می‌شود، خرما و مرکبات بم، جیرفت وکهنوج وارزوئیه، شیرینی‌های خاصی مثل کلمپه، کماج سهن، حلوا، حاجی بادام، پسته و مسقطی سیرجان و قاووت یا همان قوتو معروف، زیره، حنا، بزقورمه و فالودهٔ کرمانی. باشگاه‌های مهم ورزشی باشگاه صنعت مس کرمان باشگاه صنعت مس رفسنجان باشگاه گل گهر سیرجان باشگاه مس شهربابک باشگاه فولاد سیرجان ایرانیان باشگاه فولاد زرند ایرانیان باشگاه شهرداری بم باشگاه شهرداری شهربابک باشگاه شهرداری سیرجان باشگاه گهر زمین سیرجان منابع جستارهای وابسته فهرست آثار تاریخی کرمان فهرست بخش‌های استان کرمان کارمانیا پیوند به بیرون استانداری کرمان وب‌سایت شهرداری کرمان کرمان کرمان بنیان‌گذاری‌های ۱۳۱۶ در ایران
1672
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AE%D8%AA%20%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86
تخت سلیمان
تخت سلیمان یا آتشکدهٔ آذرگشسپ نام یک مجموعه تاریخی در استان آذربایجان غربی است که در بخش تخت سلیمان در شهرستان تکاب واقع شده‌است. این مجموعه در نزدیکی شهر تازه‌کندنصرت‌آباد قرار دارد و در گذشتهٔ دور «گَنجَک» نامیده شده‌است. هم‌اکنون نام آن شهر، تخت سلیمان است. گفته شده که تخت سلیمان همان «فره‌اسپه» پایتخت شاهنشاهی اشکانی بوده‌است. تخت سلیمان بزرگ‌ترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی و عبادتگاه ایرانیان در قبل از اسلام به‌شمار می‌رفت؛ اما در سال ۶۲۴ میلادی و در حملهٔ هراکلیوس، امپراتور روم به ایران، تخریب شد. در آن زمان این شهر گنجک نام داشت. آتشکده آذرگشسپ در شهر گنجک جای داشت که امروزه با نام روستای (شهر) تخت سلیمان شناخته می‌شود. تاریخچه گنزک (به پارسی میانه) یا گنجک (به پهلوی)، گنزه، گنجه و به ارمنی گنزکا یا کادزا، به سریانی گنذزک یا گنژگ، به یونانی گنزکا، گادزاکا، گادزا، مورخان عرب آن را جَزَن، جَنزَه، جَزنَق یا جَنزَقه نام برده‌اند، مغولان آن را ستوریق گفته‌اند. نام دیگر این شهر، «شیز» بوده‌است. شهری باستانی و مقدس برای ایرانیان بود. پلوتارک مورخ یونانی این شهر را با نام فِراد نوشته‌است. در نوشته‌های دیگر پهلوی شَیچ خوانده شده، در شاهنامه چیچست به کار رفته و کهن‌تر از همهٔ این نوشته‌ها، در اوستا است که نام آن را برگرفته از دریاچهٔ آن چِئی‌چَست آورده‌است. چیچَست نام دریاچه‌ای بود که امروزه با نام دریاچهٔ ارومیه شناخته می‌شود. امروزه تمام این نام‌ها از بین رفته و این محل را از روی پادشاه یهودی، سلیمان برگرفته‌اند و تخت سلیمان می‌نامند. این شهر باستانی در دوره‌های گوناگون مکان زندگی اقوامی مانند مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و مغولان بوده و در هریک از دوران‌های بالا، این محل در اوج قدرت و تمدن زمان مربوط به خود بوده‌است. اکنون آثاری از این شهر در آذربایجان غربی شهرستان تکاب (تیکان تپه) برجای مانده‌است که جلوه گر شکوه و عظمت این شهر باستانی بسیار زیباست. در زمان حملهٔ اعراب در مدارک رومی و ارمنی نام سپهبد و شاهزادهٔ آذربایجان «رستم پسر فرخ هرمز» آورده شده که البته با توجه به متن شاهنامه در بخش نامهٔ رستم فرخزاد به برادرش دلالت بر تاریخی بودن شاهنامه دارد؛ همچنین فردوسی به نام گنجه هم اشاره کرده که آن نیز سند تاریخی است. شیز زادگاه زرتشت اگرچه این سخن مورد قبول همهٔ محققان نیست، ولی یکی از جاهایی که حدس زده می‌شود محل تولد زرتشت باشد، شهر شیز است. ناصری در انجمن‌آرای آورده‌است که گویند زرتشت در شهر اردبیل و سبلان ظهور کرده و اصلش از شهری بوده، در میان بناب و زنگان که شیز نام داشته‌است. در دوران اردشیر یکم و پس از او تمایل به حذف تاریخ و نقش اشکانیان در کلیهٔ امور بود. تباین و تضادی که ساسانیان با اشکانیان داشتند بیشتر بر این بنیادها قرار داشت: سعی در تقویت حکومت مرکزی و مبارزه با ادیان غیر زرتشتی. این حکومت متمرکز نامی فراگیر لازم داشت که مسبوق به دین رسمی کشور و آیات و اصطلاحات اوستا باشد. در اوستا از «ائیریانم وئجه» به عنوان زادگاه زرتشت یاد شده بود که در دوران ساسانی تمایلی به تغییر محل آن از ری به آذربایجان احساس گردید؛ زیرا ری از مدت‌ها پیش در تیول خاندان معروف مهران، از خاندان‌های مهم دوران اشکانی بود و پیوسته مانند نسا از شهرهای اشکانی دوست و مورد سوءظن ساسانیان بود. در حالی که آذربایجان هم یکی از سه آتش بزرگ دوران ساسانی را در خود داشت. همچنین آتشکدهٔ آذرگشسپ به تیسفون پایتخت ساسانی نزدیک‌تر بود و زیارت‌های شاهان ساده‌تر انجام می‌شد؛ پس «ائیریانم وئجه» که قبلاً زادگاه زرتشت تصور شده بود به آذربایجان منتقل گردید با نام تازهٔ «ایران ویج». جزء نخست این کلمهٔ مقدس می‌توانست بهترین نام ممکن برای سرزمین واحد و فراگیر ساسانیان باشد. این جزء نخست در ایرانی باستانی آریانام aryānām و در زبان اوستایی aryānem بود. از شکل ایرانی باستان آن در دوران اشکانی آریان حاصل شده بود، اما ساسانیان بیشتر به اوستا نظر داشتند. گنزک پایتخت دوران اورتایی آتروپات فرماندار یا ساتراپ ماد شمالی در زمان اسکندر بود. بعد از فروپاشی امپراتوری اسکندر در سال ۳۲۸ پیش از میلاد، او اعلام استقلال کرده و گنزک را پایتخت کشور تازه استقلال‌یافتهٔ ماد کوچک قرار داد. واژه معرب آذربایجان از همین نام خاندان آتورپاتگان ریشه گرفته‌است که «گ» تبدیل به «ج» شده‌است. محاصرهٔ گنزک به‌دست رومی‌ها در سال ۳۶ پیش از میلاد مارک آنتونی، سردار نامدار جمهوری روم، به ایران باستان حمله کرد. پادشاه اشکانی در این هنگام فرهاد چهارم بوده‌است. پلوتارک می‌نویسد «آنتوان بعد از جدا شدن از معشوقه‌اش ملکه کلئوپاترا همراه با یکصد و سیزده هزار سپاهی به قصد تصرف ماد به طرف آذربایجان حرکت کرد. او که می‌خواست زمستان را با کلئوپاترا بگذراند، در هر کاری از خود شتاب‌زدگی نشان می‌داد و بدون استراحت دادن به سربازان و بدون حمل اسباب و آلات جنگی که باعث کندی حرکت شده بودند، به طرف گنجک (فراد) رفت تا آن شهر را در محاصره گیرد؛ بنابراین جنگ‌افزارهای خود را کمی عقبتر جا گذاشت تا سبک‌بار به سمت گنجک برود. گنجک شهری بود بزرگ و زنان و کودکان پادشاهان ماد در آنجا سکونت داشتند. در حین محاصره، آنتوان به آلات جنگی نیازمند شد و فهمید که نیاوردن و جا گذاشتن آن آلات، چه اشتباه بزرگی بوده‌است. فرهاد چهارم پادشاه پارتها که همراه با سپاه بزرگی به طرف گنجک حرکت می‌کرد، سواره‌نظامی را مأمور کرد که بروند و آن آلات جنگی را بگیرند و از دسترس رومی‌ها خارج کنند. پارت‌ها به سپاه رومی حمله کرده و اسیران بسیار بگرفتند. مادها هم که در محاصره بودند به پارت‌ها پیوسته تا اینکه رومی‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند.» گَنزک در زمان خسرو پرویز اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز ظاهراً در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه بناب و تبریز در نزدیکی لیلان بوده‌است. در نزدیکی آن کوه آتش‌فشانی بوده که آتشکده آذرگشسپ به‌واسطهٔ گازهای طبیعی قابل اشتعال آن روشن می‌شده‌است. در دوره ساسانی معمولاً یکی از مرزبانان را به فرمانداری آذربایجان می‌گماردند. در اواخر آن دوره، حکومت آذربایجان در دست خاندان فرخ‌هرمز بود و پایتخت آن گنجک یا شیز نام داشت که مطابق با ویرانه‌های لیلان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه گزارش شده‌است. شهر تاریخی شیز متعلق به دوران تاریخی ساسانی است، اما باستان‌شناسان در مورد محل قطعی آن اتفاق نظر ندارند، لذا کشف ۲۳ عدد سکه از شهر تاریخی لیلان به احتمال وجودِ شهر تاریخی شیز در لیلان اعتبار بیشتری می‌بخشد. گنزک در زمان ساسانیان با استقرار امپراتوری ساسانی در ایران و رواج آیین مزدیسنا، اوج شکوه و آبادانی این شهر آغاز گردید. ساختمان آتشکده آذرگشسب به‌عنوان نماد اقتدار آیین زرتشت باعث رشد و توسعه دوباره شهر گردید. این آتشکده که ویژهٔ پادشاهان و سرداران بوده موقعیت جنگجویان را حفظ می‌کرده و به‌عنوان نماد وحدت کشور از احترام بالایی برخوردار بوده به‌گونه‌ای که پس از مرگ پادشاهان، جانشینان شاهان از خاندان ساسانی با پای پیاده به این محل می‌آمدند و ضمن زیارت، تاج شاهی را بر سر می‌گذاشتند. آذرگشنسب به‌عنوان مهم‌ترین پرستشگاه زرتشتیان مورد احترام حکومت و مردم آن دوره بوده و آتش جاودان این آتشکده، در حدود هفت قرن نماد اقتدار آیین زرتشت بوده‌است. در عصر سامانیان، شهر گنجک شهر شامل سه بخش عمده بود: ۱. تالارها و کاخ‌ها، ۲. ساختمان آتشکده آذرگشسپ، ۳- خانه‌های مسکونی. گنجک در زمان ساسانیان به‌جهت همین آتشکده تقدس خاصی پیدا کرد و شهر به صورت مجموعه مذهبی درآمد، به‌طوری‌که طبقه خاص از روحانیان مذهبی که در آیین زرتشت از آن‌ها به‌عنوان موبد نام برده می‌شود در خانه‌های مسکونی شهر ساکن شده‌اند. به دلیل اقتدار و شکوهی که این آتشکده داشت مردم منطقه آن را تخت سلیمان نامیدند. از آن پس در تمام کتاب‌ها و آثار باقی‌مانده نام آتشکده آذرگشسپ کمتر دیده شده‌است. در سال ۶۲۳ میلادی هراکلیوس به منظور جلوگیری از پیشرفت سپاه فاتح ایران و دفع حملهٔ آوارها، از طریق آسیای صغیر با نیروهای خود به قفقاز حمله‌ور گشت. هراکلیوس نخست ارمنستان را فتح کرد و پس آنگاه ناحیهٔ گنزک را به تصرف درآورد. هراکلیوس، در آذربایجان که در آن ایام برحسب روایات موبدان، زادگاه زرتشت نیز به حساب می‌آمد، با شوقی انتقام‌جویانه و به تلافی این‌که سپاهیان خسرو پرویز با همکاری یهودیانِ اورشلیم، در سال ۶۱۴ میلادی، مزار عیسی مسیح را در اورشلیم با خاک یکسان کرده بودند، مقدس‌ترین مکان مذهبی زمان ساسانی، یعنی آتشکده آذرگشسپ را با خاک یکسان کرد. شرح ویرانی شیز و آتشکدهٔ آن در کتاب تاریخ امپراتوری صغیر، نوشتهٔ شارل لبو فرانسوی آمده‌است. تخت طاقدیس یا تخت طاق‌ویس که وصف آن در شاهنامه آمده‌است، یکی از شگفتی‌های گنجک بوده‌است که توسط هراکلیوس ویران شد. تاریخ‌نویسان با آب و تاب تمام، شرح آن را اینگونه نوشته‌اند که بناهای شهر گنجک، به‌دست صنعتگران سراسر کشور ایران، از عاج و زر و گوهرهای گوناگون ساخته شده بود. شارل لبو دربارهٔ تخت طاقدیس می‌نویسد: «هراکلیوس و گروهی از تازیان که مزدورش بودند و پیشاپیش لشکریانش می‌رفتند بر پیشروان سپاه ایران تاختند و چنان هراس انگیختند که خسرو پرویز همان دم با همهٔ لشکریانش گریخت. هراکلیوس بی مانع وارد گنزک شد. می‌گفتند که زرتشت در این سرزمین به دنیا آمده و در آنجا زیسته‌است. مجسمهٔ بسیار بزرگی از خسرو پرویز با غرور در میان کاخ در زیر گنبدی که نمایش آسمان بود، نشانده بودند، در گرداگردش خورشید و ماه و ستارگان دیگر را می‌دیدند، همراه با فرشتگان که چوب به دست داشتند. به‌وسیلهٔ بعضی دستگاه‌ها باران می‌ریخت و تندر به صدا درمی‌آمد. هراکلیوس همه را، همراه با سه هزار خانهٔ اطراف آتشکده، دستخوش آتش کرد.» آتشکده آذرگشسپ در زمان ساسانیان ایرانیان سه آتشگاه بزرگ و برجسته داشتند که یکی از آنان در شهر گنجک بوده و آذرگُشَسپ نام داشت. تخت سلیمان در اواخر دوره ساسانی به خصوص خسرو اول و خسرو دوم بیشتر مورد توجه قرار گرفت. باستان‌شناسان آلمانی که این مکان را بررسی کرده‌اند،نتایج خود را این گونه بیان می‌کنند: «دو اتاق در محور عرضی آتشکده سقف گنبدی یکی به عنوان مرکز پرستش آتش و دیگری احتمالاً مرکز پرستش آب با یک ارزش موازی در کنار هم قرار دارند.» معماری معبد آناهیتا در قسمت شرق آتشکده حیاطی مرکزی شکل است که گفته‌شده متعلق به ناهید است. حیاطی است مربعی شکل با چهار ستون مستطیلی در هر طرف، طاق آجری شکل دو دهنهٔ در حیاط است که به طرف دالان‌های باریک هدایت می‌شود. در وسط دیوارهای هر دالان، دروازه‌ای به سمت اتاق‌های بلند و باریک باز می‌شود. اتاق‌های شمالی و جنوبی درهای دیگری ندارد اما اتاق‌های شرقی و غربی به حیاط اصلی آتشکده ختم می‌شود. ستون‌ها و دیوارها از جنس سنگ‌های تراشیده و قطور هستند. طاق‌ها از آجر با سبک معماری ضربی شکل ساخته شده‌است. در دوران ساسانی یا اوایل دوران اسلامی حیاط مرکزی توسط دیواری که از شرق تا غرب سازه کشیده‌شده‌است، به دو قسمت مجزا تقسیم شده و حیاط را از روباز به پوشیده تغییر داده‌است. آثار باستانی در روستای تخت سلیمان مجموعه بناهای تاریخی در تخت سلیمان در اطراف چشمه رسوبی ساخته شده‌است. آب این چشمه که از عمق بیش از۷۸ متری از درون زمین به سطح می‌آید و به زمین‌های اطراف می‌ریزد دارای املاح زیادی از جمله آرسنیک است که آن را برای آشامیدن و کشاورزی نامناسب کرده‌است. بر خلاف تصور همگان، این یک دریاچه نبوده و هیچ آبی به آن نمی‌ریزد. رسوب‌های حاصل از این املاح در طی قرن‌ها، لبه چشمه را شکل داده و متغیر کرده‌است. آثار و بناهای دوره‌های اشکانیان و ساسانی و ایلخانان مغول در این محل یافت شده‌است. مهم‌ترین آثار به‌جامانده آن آتشکده و تالارهای دوره ساسانی است. برخی آثار ساسانی دیگر نیز در کوه بلقیس و زندان سلیمان در نزدیکی روستای تخت سلیمان ساخته شده‌است. کاوشگاه باستانی شیز از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شده‌است و طرح‌های بزرگی برای بازسازی و کاوش در آن در دست اجراست. جستارهای وابسته آتشکده آذرگشسب تکاب شهرستان تکاب قلّه و بقعهٔ ایوب انصاری زندان سلیمان تخت مادر سلیمان غار دانیال پانویس منابع رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵ زرین‌کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران قبل از اسلام. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴ معین، محمد. فرهنگ فارسی، جلد ششم. چاپ سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۸ قرشی، امان‌الله. ایران‌نامک، نگرشی نو به تاریخ و نام ایران. چاپ اول. تهران: ناشر مؤلف، ۱۳۷۳ محمدی، علی. تکاب افشار. تهران: ناشر مؤلف، ۱۳۶۹ پیوند به بیرون جدول مکانی میراث جهانی بر اساس منطقه تخت سلیمان در تارنمای یونسکو Iranica Vol. X, Fasc. 3, pp. 289 https://ana.press/fa/news/47/32855/کشف-23-سکه-طلا-متعلق-به-دوران-بیزانس-در-آذربایجان-شرقی آتشکده‌ها آتشکده‌های ایران استان آذربایجان غربی بناهای تاریخی شهرستان تکاب تاریخ استان آذربایجان غربی تخت سلیمان جاذبه‌های گردشگری استان آذربایجان غربی ساختمان‌ها و سازه‌ها در استان آذربایجان غربی سلیمان شهرستان تکاب شهرهای باستانی ایران شهرهای ساسانیان قلعه‌های استان آذربایجان غربی قلعه‌های تاریخی ایران بر پایه شهرستان قلعه‌های ساسانیان معماری ایرانی معماری ساسانی مناطق مسکونی پیشین در ایران میراث جهانی یونسکو در ایران نیایشگاه‌های باستانی ایران
1674
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
استان خوزستان
خوزستان استانی در جنوب‌غرب ایران است که جنوب آن در کرانهٔ خلیج فارس قرار دارد. مساحت استان خوزستان ۶۴٬۰۵۷ کیلومتر مربع است و با جمعیتی برابر با ۴٬۷۱۰٬۵۰۹ نفر (۱۳۹۵)، پنجمین استان پرجمعیت ایران محسوب می‌شود. مرکز استان خوزستان در سال ۱۳۰۳ از شوشتر به اهواز منتقل شد و از آن زمان تا کنون شهر اهواز مرکز این استان است. استان خوزستان در جوار خلیج فارس و اروند رود قرار دارد.خوزستان در جایگاه بسیار استراتژیک و ترانزیتی واقع شده است.خوزستان،پس از استان تهران،بیشترین تولید ناخالصی در بین استان های ایران را دارد. از لحاظ تاریخی، خوزستان یکی از قدیمی‌ترین مناطق مسکونی فلات ایران محسوب می‌شود که پیشینهٔ سکونت انسان در آن به ۲٬۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و شکل‌گیری تمدن عیلام در هزارهٔ سوم پیش از میلاد، بازمی‌گردد. خوزستان از شمال به لرستان، از شمال شرق و شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمال‌غرب به ایلام، از جنوب‌شرقی به کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود می‌شود. استان خوزستان هم‌اکنون دارای ۱۸ نماینده در مجلس شورای اسلامی و ۶ نماینده در مجلس خبرگان رهبری می‌باشد. شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب، شرکت ملی حفاری ایران، شرکت فولاد خوزستان و شرکت نفت و گاز اروندان در استان خوزستان مستقر هستند. نام نقشه‌های کهن دوران هخامنشیان خوزستان یعنی سرزمین مردمان خوزی یا هوزی. در سنگ‌نوشته‌های فارسی باستان که مربوط به ۲٬۵۰۰ سال پیش هستند برای نامیدن سرزمین عیلام (یعنی منطقهٔ جنوب‌غربی ایران امروز و دربردارندهٔ خوزستان امروز) واژه‌های -ʰŪja و -ʰŪvja (اوجیا) به‌کار رفته‌است. این واژه‌ها ۲۴ بار در سنگ‌نوشته‌های داریوش بزرگ و یک‌بار در سنگ‌نوشته‌ای از خشایارشا ثبت شده‌اند. همین واژهٔ -ʰŪja است که در زبان فارسی تبدیل به خوز شده‌است. واژه‌های -ʰŪjiya و -ʰŪvjiya نیز ۷ بار در سنگ‌نوشته‌های داریوش بزرگ به کار رفته‌اند که در واقع صفت و به معنای «خوزی یعنی اهل سرزمین -ʰŪja و -ʰŪvja» هستند. همین واژهٔ -ʰŪjiya است که در زبان فارسی تبدیل به خوزی شده‌است. استرابون و پلینیوس از خوزستان به اسم اوکسی نام می‌برند. این استان با عیلامیان باستان و شوش کم و بیش مرتبط است. نام اهواز، شوش و هویزه منعکس‌کنندهٔ ساکنان این منطقه در زمان عیلامیان بوده‌است. دوران ساسانیان نام خوزستان در فارسی میانه (پهلوی ساسانی) و نیز در پارتی (پهلوی اشکانی) به صورت hūğestān (یعنی هوجِستان) یا hūžestān (یعنی هوژِستان) آمده‌است. سریانی‌ها به آن بت هوزایه می‌گفتند. بخشی از متنی پارتی بر روی دست‌نویس مانوی M 5569 که از زمان و مکان مرگ مانی می‌گوید و در سدهٔ سوم میلادی (سیصد سال پیش از اسلام) نوشته شده‌است: آوانگاری به خطّ فارسی: آوانگاری به خطّ آوانگار بین‌المللی: برگردان فارسی: دوران اسلامی به گفتهٔ سوات سوجک در کتاب‌های تاریخ کلاسیک اسلامی، نام این استان، خوزستان بوده‌است. ابن حوقل جغرافی‌دان قرن ۱۰ میلادی در کتاب «صورت‌الارض» در فصلی جداگانه، این استان را همراه با نقشه توصیف می‌کند و یاقوت در سدهٔ ۱۳ میلادی در معجم البلدان جزئیاتی از خوزستان نوشته‌است. ریچارد فرای در مورد خوزستان می‌نویسد: «خوزستان استانی ثروتمند و کم‌ارتفاع بود که دستِ کم به هفت کوره تقسیم می‌شد؛ بزرگ‌ترین جز آن هرمزداردشیر یا هرمزدشهر بود که عرب‌ها بدان سوق‌الاهواز می‌گفتند». واژهٔ خوزستان به معنای سرزمین «خوزها» است و خوز را به صورت‌های «هوز» و «حوز» نیز می‌نوشته‌اند و جمع هوز در زبان عربی اهواز است که نام مرکز استان خوزستان است. ابن خردادبه (متوفای حدود ۳۰۰ ق) خوزستان را با همان اهواز یکی می‌داند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره برمی‌شمارد که با نام کور الاهواز می‌خواندش. ابن خردادبه، نظر دیگری دربارهٔ نام اهواز دارد. او نه فقط اهواز بلکه کل موقعیت جغرافیایی خوزستان امروزی را اهواز می‌داند. خوزستان را با همان اهواز یکی می‌داند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره برمی‌شمارد و به آن اکوار الاهواز می‌گوید. سبب وجود همین هفت کوره در این سرزمین، عضدالدوله دیلمی، آنجا را اقلیم هفت حوزه نام‌گذارده تا آنجا که مقدسی در قرن چهارم هجری، از رواج این نام خبر داده و پیروی خود را از آن، اعلام می‌دارد. همچنین او یادآور می‌شود که برخی از این حوزه‌ها از میان رفته‌است. در نوشته‌های دوران اسلامی ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه و صفحه ۲۵۶ نوشته‌است: «و قیل آنه بلد من خوزستان؛ و لیس ذلک ببعید، غیر ان قول هرقل ملک الروم، حین هرب من انطاکیة الی قسطنطینیة، و التفت الی الشام و قال: «علیک السلام یا سوریة»، سلام مودع، لا یری آنه یرجع الیها ابداً، دلیل علی ان سورستان هی بلاد الشام.» (ترجمهٔ فارسی:گفته‌شده که (سورستان) بلد و شهری و قسمتی از خوزستان است و این سخن دور از صواب نیست ولی هنگامی که هرقل امپراتور رم هنگامی که از انطاکیه به قسطنطنیه می‌گریخت روی خود را به شام کرده و گفت سلام بر تو ای سوریه و این سلام، تودیع و خداحافظی کسی با توست که دیگر به تو بازنمی‌گردد پس گفتار قیصر رم دلیل بر آن است که سورستان شام است) همچنین در صفحهٔ ۳۶۷:"... فی الثالث و العشرین، ذکران مارجیورجس الشهید، و هو جرجیس المقتول مرارا بألوان العذاب؛ و فی الرابع و العشرین، ذکران مارقوس صاحب الانجیل الثانی؛ و فی الخامس و العشرین، ذکران ایلیا الجاثلیق بخراسان؛ و فی السابع و العشرین، ذکران خریسطفوروس؛ و فی الثلاثین، ذکران شمعون بن صباعی الجاثلیق، المقتول بخوزستان مع من کان معه من النصاری. (ترجمهٔ فارسی: روز بیست و سوم ذکران مارجیورجس شهید است که به انواع عذاب چند مرتبه او را کشتند و روز بیست و چهارم ذکران مارقوس صاحب دومین انجیل است؛ و روز بیست و پنجم ذکران ایلیا جاثلیق خراسان است و روز بیست و هفتم ذکران خریسطفورس است و روز سی‌ام ذکران شمعون صباعی است که در خوزستان جاثلیق نصاری بوده و با دیگر مسیحیان که با او بودند کشته شد.) ابوسعد سمعانی در ذکر مردم این منطقه و در بیان جغرافیا، بارها به نام‌های خوزستان و اهواز اشاره‌کرده‌است. استخری در کتاب المسالک و الممالک، خوزستان را بین فارس و اصفهان و کرخه و لرستان می‌داند. ابوعبدالله خوارزمی در نیمهٔ دوم قرن چهارم ه‍.ق در کتاب مفاتیح‌العلوم از خوزستان و زبانِ خوزی نام برده‌است. در کتاب مروج الذهب (قرن چهارم هجری) نیز نام خوزستان به‌کار رفته‌است. جغرافیا استان خوزستان از شمال و شرق توسط رشته کوه‌های زاگرس احاطه شده‌است، با حرکت به سمت داخل استان از ارتفاع این کوه‌ها کاسته شده و جای خود را به تپه ماهورها می‌دهد. خوزستان شامل دو منطقه کوهستانی و جلگه‌ای است. دو پنجم کل مساحت این استان کوهستانی و سه پنجم آن جلگه‌ای می‌باشد. کوه چو، زردکوه، شاویش، آب‌بندان، مامازاد، کوه سیاه و کوه چال، از جمله کوه‌های خوزستان هستند. جلگه خوزستان شیب کمی دارد و در برخی از نقاط آن گنبدهای نمکی موجود است که نقش عمده‌ای در شور کردن اراضی و آب‌ها دارد. رودها خوزستان پرآب‌ترین استان ایران است. پنج رود بزرگ که از زاگرس سرچشمه می‌گیرند، زمین‌های جلگه خوزستان را سیراب کرده و به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، به خلیج فارس می‌ریزند. کارون بزرگ‌ترین این رودها، بزرگ‌ترین رودخانه ایران است، این رود که از کوه‌های زاگرس مرکزی سرچشمه می‌گیرد، در جنوب شوشتر رود دز نیز به آن میپیوندد و سپس در نزدیکی دهانه اروندرود در خلیج فارس، به این رود می‌ریزد. رود کرخه سومین رود بلند ایران پس از کارون و سفیدرود است. این رود که از کوه‌های زاگرس سرچشمه می‌گیرد، پس از طی مسیری نزدیک به ۷۵۵ کیلومتر، در جهت جنوب غربی به تالاب هورالعظیم در مرز ایران و عراق می‌ریزد. نام کرخه از شهری در کوره شوش خوزستان به نام کرخا یا کرخه برگرفته‌شده‌است. رود دز از زاگرس مرکزی در ۲۰ کیلومتری شمال شرقی بروجرد نزدیکی چهاربره جریان می‌یابد از نزدیکی شهر اندیمشک می‌گذرد و پس از عبور از سد دز اندیمشک، از میان شهر دزفول می‌گذرد و سپس مرز شهرستانهای شوشتر و شوش را می‌سازد. رود دز در جنوب شهر شوشتر در محلی به نام بند قیر به کارون می‌ریزد. این رود با حجم بالای آب در طول تاریخ شریان حیاتی کشاورزی متمرکز در منطقه بوده‌است. رود مارون از کوه‌های راه باریک، سفید و گل گیلک در ۵۳ کیلومتری شمال غرب یاسوج سرچشمه می‌گیرد پس از تلاقی با رود اعلاء در چم هاشم با نام جراحی به راه خود ادامه می‌دهد و پس از مشروب کردن دشت رامهرمز و رامشیر و در کل پس از پیمودن مسافتی نزدیک به ۴۳۸ کیلومتر به خورموسی و خلیج فارس می‌ریزد. رود هندیجان یا زهره از کهگیلویه سرچشمه می‌گیرد و دو سرشاخه اصلی آن دو رود آب شیرین یا خیرآباد و آب شور یا شولستان است، این رود پس از گذر از هندیجان به خلیج فارس می‌ریزد. تاریخ دوران باستان «خوزستان» در دوران باستان، به ویژه در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم می‌شد: بخش‌های شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و کوهستان‌ها و جنگل‌های فراوانی را شامل بود و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشت‌های حاصل‌خیز و جلگه‌ای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشت‌های حاصل‌خیز و جلگه‌ای سرسبز و پرآب بوده‌است. بخش‌های جنوبی که «ایلام» نام داشته یادآور تمدن‌های دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میان‌رودان» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل می‌شده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است. در سال ۵۵۸ پیش از میلاد پادشاهی کوروش بزرگ (کوروش دوم) در انشان (فارس) و خوزستان آغاز شد و پایتخت هخامنشیان به شوش منتقل شد. «استرابون» جغرافی‌دان عهد باستان، خوزستان را از حاصل‌خیزترین جلگه‌های جهان می‌داند؛ زیرا رودخانه‌های زیادی این دشت را آبیاری می‌کرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر می‌ساخته‌است. شاید بر همین اساس بوده که عده‌ای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آب‌های فراوان» است. دربارهٔ آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی از بیت‌المقدس آمده‌است: همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی می‌خوانیم: وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این منطقه‌است که استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بوده‌است. این دانشگاه را ساسانیان بنیان‌گذاردند. این دانشگاه پزشکی که به دستور شاپور اول (۲۴۱–۲۷۱ م) به سبب وجود آب و هوا و طبیعت پربار و مناسب در گندی شاپور (نزدیک دزفول) ساخته شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. دانشمندان و شاعران بزرگی همچون ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندی‌شاپوری و شاعران شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشته‌اند و زبان به مقاومت گشوده‌اند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی می‌کرده‌اند. در سال ۲۲۴ میلادی، اردوان پنجم به وسیله اردشیر بابکان حاکم فارس (بعداً اردشیر یکم ساسانی) در نبرد هرمزدگان واقع در استان خوزستان کنونی، شکست خورده و کشته می‌شود. طی این رویداد پادشاهی ۴۷۱ ساله اشکانیان پایان می‌پذیرد. آغاز اسلام والی بصره در اوایل سال ۱۶ مغیره بن شعبه را از طرف خود مأمور فتح بلاد خوزستان کرد و مغیره به آسانی دهقانان ایرانی اهواز را به تسلیم و قبول جزیه واداشت. اما عمر به علت حرکت زشتی که از مغیره روایت کردند او را از حکومت بصره برداشت و ابوموسی اشعری را به جای او فرستاد. ابوموسی دنباله فتوحات پیشینیان خود را گرفت و پس از چند رشته جنگ، بلاد رامهرمز و شوش را فتح‌کرد. اما چون به شوشتر رسید به مقاومت هرمزان والی آنجا که در قلعه شهر متحصن بود برخورد، ناچار از خلیفه کمک خواست و عمر دستور داد که از کوفه عمار بن یاسر با لشگریانی به یاری ابوموسی برود. هرمزان و ایرانی‌های شوشتر مقاومت‌کردند و لشکر عرب با وجود زیادی بر ایشان پیروزی نیافتند تا آنکه با یاری یک ایرانی بر مقام زنان و اطفال مدافعین راه یافتند و این کیفیت پای هرمزان و اصحاب او را در مقاومت سست کرد و جمعی از ایشان برای آنکه به دست مسلمین نیفتند خود و عزیزان خود را کشتند. سرانجام هرمزان از ابوموسی امان خواست و ابوموسی قبول این تکلیف را به امر خلیفه موکول ساخت و هرمزان را به مدینه فرستاد. هرمزان به ظاهر، پیش خلیفه اسلام آورد و عمر برای او وظیفه‌ای نیر مقرر داشت، اما چون بعدها به شرکت در قتل خلیفه و همدستی با ابولولو متهم شد مسلمین او را کشتند. پس از تسلیم هرمزان، شوشتر و جندی‌شاپور و بلاد دیگر خوزستان همه مسخر ابوموسی شدند و به این ترتیب فتح قسمت جلگه‌ایِ ایران تماماً به دست مسلمین به انجام رسید. نام عربستان در دوره‌ای از تاریخ به گفته ریچارد فرای به خاطر تأثیر قوی عرب‌زبان‌های مهاجر به جنوب غربی این استان (مخصوصاً مهاجرت بنی کعب و بنی لام) از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی، نام عربستان به این ناحیه از زمان صفویه اطلاق‌گردید تا اینکه در زمان رضا شاه پهلوی با نام خوزستان جایگزین شد و خط پایانی بر آرزوهای تجزیه طلبانه شیخ خزعل، رئیس قبیله کعب شد. در اواخر قرن ۱۶ میلادی قبیله کعب از عراق به جنوب خوزستان مهاجرت کردند. در طی قرون موفقیت‌آمیز، قبایل عرب بیشتری از جنوب عراق به نوار مرزی جنوب غربی خوزستان مهاجرت کرده‌اند. در گویش‌های فارسی باستان و پارسی میانه که در خوزستان و جنوب غربی ایران تکلم می‌شده (و هنوز می‌شود) «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفته‌اند. البته تا سال‌های اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز می‌نوشته‌اند. از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نام‌های «خوز» و «هوز» و «اهواز» و «هویزه» هم ریشه می‌داند. «اهواز» محرف واژه «آواز» و «اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومت‌نشین استان خوزستان بوده‌است. پس از هخامنشی، در دوران اشکانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بوده‌است. در سال ۱۳۰۳ در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مرکز حکومتی خوزستان به شهر تازه تأسیس اهواز که در ان زمان به نام ناصرالدین شاه ناصریه خوانده می‌شد منتقل شد و تاکنون نیز اهواز است. «به هر حال به وسیله بیگانگان برای تعمیم نام عربستان و فراموش شدن کلمه خوزستان سعی بسیار به کار رفت. این وضع تا سال ۱۳۰۳ه‍. ش؛ که حکومت مرکزی موفق شد پس از چندین سال غفلت از امور خوزستان به آن ناحیه توجه کند، باقی بود. در این تاریخ نام عربستان به کلی از فرمانها و مکاتبه‌های دولتی حذف و به {نام قدیمی آن} خوزستان تغییر نام یافت.» در شاهنامهٔ فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق از این خطه با نام خوزیان یاد شده‌است. برای نمونه: «ابن منظور» به سال ۷۱۱ ه‍.ق در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیله‌ای از مردم عجم‌اند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا می‌کنند؛ زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژه‌ای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست می‌داده‌است. در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمده‌است که به نظر می‌آید، برگرفته از پارسی میانه با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویش‌های رایج در این استان، «بختیاری‌ها» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره می‌گیرند؛ بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافته‌است. در متون پارتی نیز واژه هوزستان اشاره به همان نام خوزستان در دوران نوین دارد. جمعیت‌شناسی برپایه نتایج نهایی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، جمعیت استان خوزستان ۴٬۷۱۰٬۵۰۹ نفر بوده‌است که از این تعداد ۷۵/۵ درصد در سکونتگاه‌های شهری و ۲۴/۵ درصد در سکونتگاه‌های روستایی زندگی می‌کردند. شمار عرب‌های استان خوزستان در نواحی روستایی وشهری استان خوزستان حدود ۶۸ درصد کل جمعیت روستایی استان را دربر می‌گرفت. زبان گویش‌های بومی خوزستان، مانند هرجای دیگر ایران، تحت تأثیر زبان معیار قرار دارند. عوامل مؤثر بر آن افزایش باسوادی، گسترش رسانه‌های جمعی، از جمله اینترنت، و رشد اقتصادی است. مورد آخر منجر به یک‌جانشینی عشایر، مهاجرت از روستا به شهر، و مهاجرت گسترده از دیگر نواحی کشور به درون استان شده‌است. باید به جابجایی جمعیت در نتیجهٔ جنگ ایران و عراق و انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نیز اشاره کرد. همهٔ این عوامل منجر به کاهش سخنگویان به گویش‌های بومی می‌شود. پیش از وقوع مهاجرت گسترده در جریان قرن بیستم و پس از آن، جمعیت خوزستان غالباً از دو گروه زبانی تشکیل می‌شد: سخنگویان به عربی، که در نواحی کشیده شده از خلیج فارس و اروندرود به سوی شهر اهواز و بالاتر از شهر اهواز تا نزدیکی‌های مرز استان‌های همجوار و پیش از برخورد به روستاهای بختیاری زندگی می‌کردند، و سخنگویان به گویش‌های ایرانی که در نواحی به سوی شرق و شمال شرق و کوهپایه‌های رشته کوه زاگرس ساکن بودند. عربی خوزستانی دارای لهجه‌های متفاوت بین مناطق مختلف آن می‌باشد اما در هر حال بیشترین شباهت را با لهجهٔ جنوب عراق دارد. گرچه ارزیابی زبانی از خوزستان تاکنون انجام نشده، گویش‌های صحبت شده توسط ایرانی زبانان استان به نظر بر سه نوع می‌رسد: دزفولی- اهوازی-شوشتری، که در آن سه شهر بدان صحبت می‌شود، و زبان لری بختیاری که توسط مردمی که در مناطق کم ارتفاع خوزستان و کسانی که در روستاها و شهرهایی چون آغاجاری، مسجدسلیمان، باغ‌ملک، ایذه و … زندگی می‌کنند، صحبت می‌شود و زبان لری بالاگریوه ای که توسط مردم شهرستان اندیمشک و شوش صحبت می‌شود. زبانهای فارسی، عربی، لری، و دزفولی در شوش صحبت می‌شود. ترکیب زبانی در خوزستان استان خوزستان دارای اقوام گوناگونی است که عبارتند از: فارس ها، لرها (بختیاری‌ها، بهمئی‌ها و فیلی‌ها)، عرب‌ها و ترک‌ها (قشقایی). براساس پژوهش‌های جامعه‌شناسان بومیان خوزستان، مردمانِ بومیِ فارسی‌زبانِ شوشتر، دزفول، بهبهان، ماهشهر، رامهرمز، هندیجان، رامشیر، زیدون، بندر امام خمینی و شادگان از بازماندگان مردم شهرنشین خوزستان باستان هستند و هر کدام گویش ویژهٔ خود را دارند که تا حدودی با هم متفاوت‌اند. تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عرب‌های خوزستان، بیشتر در شهرستان‌های آبادان، خرمشهر، دشت آزادگان، شادگان، شوش و هویزه بود، اما پس از شروع جنگ جنگ‌زدگان عرب بیشتر در شهرك‌های اطراف و محله‌های شهرهای امیدیه، ماهشهر و اهواز سكنی یافتند. لرهای بختیاری در شهرستان‌های ایذه، مسجدسلیمان، اندیکا، لالی گتوند، باغ‌ملک، رامهرمز و هفتکل و شوشتر ،دژپارت،اهوازساکن هستند. استان خوزستان محل اسکان قشلاقیِ ایل بختیاری است. لرهای شمالی در شهرستان‌های اندیمشک و شوش و بخش‌های از شهرستان گتوند و دزفول ساکن هستند. لرهای کهگیلویه در شهرستان‌های صیدون، رامهرمز، امیدیه ، باغ‌ملک، آقاجری، زیدون، بهبهان،هندیجان و اهواز استان خوزستان ساکن هستند. لرهای کهگیلویه ساکن در استان خوزستان از بلوک لیراوی می‌باشند و مهم ترین ایلات آن بهمئی ، طیبی و آغاجری می‌باشد. ترک‌های قشقایی نیز در شهرهایاهواز، هفتکل زندگی می‌کنند. طی پژوهشی که به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۱۳۸۹ خورشیدی انجام شد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه‌گیری شد در استان خوزستان به قرار زیر بود: وضعیت اجتماعی مهاجرت استان خوزستان بالاترین نرخ مهاجرت به بیرون را در میان تمام استان‌های ایران دارد. تنها در چند سال پیش از ۱۳۹۷، ۴۰۰ هزار نفر از مردم خوزستان بنا به دلایلی مانند آب ناسالم، ریزگردها و هوای نامطبوع، گرمای زیاد هوا و شرایط اقلیمی نامساعد همچنین بیکاری، فقر و گرانی، محل سکونت خود را ترک کرده و به شهرهای شمال ایران مهاجرت کرده‌اند. اقتصاد و منابع طبیعی در سال ۱۲۸۷ خورشیدی نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه، توسط گروهی بریتانیایی به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی در شهر مسجد سلیمان در خوزستان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، نخستین چاه نفت در جهان است که از آن در مقیاس صنعتی، نفت استخراج شده، و اولین گام در تأسیس صنعت نفت ایران و شرکت نفت انگلوپرشین بوده‌است. چاه شماره یک هم‌اکنون به صورت موزه تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب ایران (NISOC) اداره می‌شود. اهواز، مرکز صنایع پخش نفت و گاز در خوزستان است. پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی ماهشهر از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان هستند. کارخانجات ذوب و فولادسازی و محصولات آهنی و فولادی و لوله‌سازی از جمله صنایعی هستند که تأثیر بسزایی در اقتصاد منطقه و استان دارند. از جملهٔ این مجموعه‌ها می‌توان به لوله‌سازی خوزستان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، شرکت فولاد خوزستان، نورد کاویان و شرکت نورد و لوله اهواز اشاره کرد. گرمای بیش از حد و تمرکز صنایع بزرگ در استان خوزستان باعث شده‌است که این استان پس از استان تهران بزرگ‌ترین مصرف‌کنندهٔ انرژی در ایران باشد. این وضعیت که بار مستقیم آن بر دوش صنعت برق است، تهدیدی برای توسعه استان است زیرا با گرم تر شدن دما، بسیاری از نیروهای متخصص یا کارآفرین ترجیح می‌دهند که به مناطق خوش آب و هوا تر کوچ کنند. همچنین افزایش دما تأثیر نامطلوبی بر بخش‌های رفاهی، تفریحی، صنعت و بخصوص کشاورزی دارد که در دراز مدت می‌تواند آثار سوء خود را به رخ استان بکشد. اما بر اساس یک نظریه قدیمی، هر تهدیدی می‌تواند یک فرصت نیز بشمار رود. گفته می‌شود در طول سال، حدود ۳۰۰ روز هوای آفتابی در ایران وجود دارد که البته این آمار در خوزستان بسیار بیشتر است؛ یعنی استان خوزستان در شمار بهترین مناطق ایران و جهان در زمینه استفاده از پتانسیل انرژی خورشیدی به حساب می‌آید. نیروگاه‌های حرارتی و گازی استان عبارتند از رامین، زرگان، آبادان، خرمشهر و فجر. تا چندی پیش قابلیت کشتی‌رانی تجاری در رود کارون تا بندری در شهر اهواز وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل می‌شد. اما در پی عدم رسیدگی این کاربرد در حال حاضر منتفی است و کشتی‌رانی تجاری عملاً انجام نمی‌گیرد. بندرهای آبادان و خرمشهر (با دسترسی از رود بهمن‌شیر) و ماهشهر و بندر امام پیش از جنگ ایران و عراق از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خط آهن خرمشهر-تهران، مسیر پراهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود، اما در طول جنگ ایران و عراق، آسیب فراوانی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند و امروز با روندی بسیار کُند، به کسری از وضعیت سابق خود نزدیک می‌شوند. آب فراوان رودهای کارون، کرخه و هندیجان (زهره)، جراحی، مارون، اروندرود و دز که اکثراً جزو پرآب‌ترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگه‌ای استان خوزستان، قابلیت بالقوهٔ کشاورزی فراوانی در آن ایجاد کرده‌است. جدا از کشاورزی سنتی و نیمه مکانیزهٔ محصولات سنتی (مثل برنج، گندم، مرکبات و صیفی‌جات)، نیشکر هم به صورت صنعتی در قالب طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان در ابعاد جغرافیایی وسیعی کاشته شده و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. از جمله صنایع جانبی قدیمی نیشکر در خوزستان، مجتمع کاغذسازی هفت‌تپه است که از دیرباز با استفاده از ضایعات نیشکر به تولید کاغذ می‌پردازد. تقسیمات استانی استان خوزستان دارای ۲۹ شهرستان، ۷۰ بخش، ۱۴۶ دهستان و ۸۸ شهر است. استان خوزستان جزایر خوزستان خوزستان دارای چند جزیره است که از جمله آن‌ها می‌توان به جزیره بونه و جزیره دارا که به آن‌ها دیره و بنه هم می‌گویند و همچنین به جزیره قبر ناخدا، جزیره آبادان و جزیره مینو اشاره کرد. میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان در جنگ ایران و عراق این استان از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا واپسین روز جنگ ایران و عراق همواره صحنه عملیاتهای گوناگون ایران برای بازپس‌گیری مناطق اشغال شده توسط نیروهای ارتش عراق بود. در آغاز جنگ شهرهایی چون آبادان، سوسنگرد، بستان، دزفول، اندیمشک، خرمشهر، و اهواز که مرکز استان بود مرتباً هدف حملات موشکی و توپخانه ارتش عراق قرار داشتند. خوزستان از جمله استان‌هایی است که در طول جنگ ایران و عراق دچار آسیب و خسارت فراوانی شد. اشغال طولانی‌مدت برخی مناطق استان، موشک‌باران دایمی برخی شهرها و حملات هوایی و زمینی به شهرهای دزفول، بستان، هویزه، سوسنگرد، اهواز، شوش، شوشتر، شادگان، اندیمشک و بسیاری از مناطق دیگر، باعث آسیب‌های فراوان به سرمایه‌های طبیعی و انسانی و زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن شد. باستان‌شناسی چغازنبیل ثبت شده در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو سازه‌های آبی شوشتر (مجموعه آبشارها، آسیابها، پل‌ها و سدهای باستانی) ثبت شده در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو قلعه سلاسل (شوشتر) معبد بردنشانده (مسجدسلیمان) صفه سر مسجد (مسجدسلیمان) کاخ آپادانا (شوش) بند میزان (شوشتر) پل بند لشکر (شوشتر) مسجد جامع شوشتر آرامگاه دانیال نبی (شوش) قلعه شوش برج کلاه فرنگی شوشتر (شوشتر) پل بند شادروان (شوشتر) آرامگاه یعقوب لیث خانه تیزنو (دزفول) حمام شاه رکن الدین (دزفول) حمام کرناسیان (دزفول) خانه سوزنگر (دزفول) پل قدیم (دزفول) (با ۱۷ قرن سابقه) الیماییس ارجان (بهبهان) تپهٔ چغا در گتوند آتشگاه مسجدسلیمان شیرهای سنگی بختیاری شهر باستانی ایذه (آیاپیر، آنزان، انشان، مالمیر) منطقه باستانی کول فرح (ایذه) منطقه باستانی اشکفت سلمان (ایذه) کلیسای ارامنه (آبادان) مسجد رنگونی‌ها (آبادان) موزه آبادان سینما تاج آبادان خانه بچاری (آبادان) اسکله بحرکان (هندیجان) رود هندیجان (هندیجان) دهنو (هندیجان) محوطه چنگا (اندیکا) بردگوری‌های باغات کتک (اندیکا) تشکوه (رامهرمز) عمارت صمیمی (رامهرمز) غار های تاریخی ستلون و آسیاب آبی کوچک سرچشمه در ابوالفارس رامهرمز قلعه دا و دختر (رامهرمز) وضعیت اقتصادی در جریان سفر محمدباقر قالیباف به خوزستان، نمایندگان این استان گزارش‌هایی از مشکلات این منطقه دادند که نشان‌دهنده بحران آب، بیکاری گسترده و وجود طرح‌های نیمه تمام بزرگ در استان خوزستان است. بر اساس گزارشی که روز ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ منتشر شد، رئیس مجلس در نشست پایانی سفر گفت با وجود اینکه ۳۰ درصد منابع آبی ایران در استان خوزستان هستند، «۷۰۰ روستای این استان با تنش آبی» مواجه هستند. حبیب آقاجری، نماینده ماهشهر نیز در این نشست گفت که با وجود صنایع بزرگی که در این منطقه وجود دارد، «نرخ بیکاری این منطقه حدود ۲۵ درصد است». او همچنین از بحران آب و حاشیه‌نشینی به عنوان دیگر مشکلات این منطقه نام برده و گفت: «بیشترین پول و منابع اعتباری در حوزه انتخابیه من است، اما گردش پول در تهران است». بحران آب روستاهای خوزستان در طول سال ۱۳۹۸ بارها مطرح شد و برخی نمایندگان مجلس از وجود بحران آب در ۸۰۰ روستای این استان خبر داده بودند. در خردادماه ۱۳۹۸، ساکنان بخش غیزانیه در ۴۵ کیلومتری اهواز در اعتراض به این وضعیت تجمع کردند که با برخورد نیروی انتظامی مواجه شدند. محمد مولوی، نماینده آبادان گفت که شرایط نامناسب زندگی در این استان باعث شده که ۲۰۰ هزار نفر از استان خوزستان به سایر مناطق کوچ کنند. در شهریور سال ۱۳۹۷ پروانه سلحشوری، نماینده تهران خبر داد که در «چند سال اخیر»، حدود ۴۰۰ هزار نفر از این استان به شهرهای شمالی ایران مهاجرت کرده‌اند. ابراهیم متینیان، نماینده رامهرمز و رامشیر در مجلس نیز در این نشست گفت که طرح ۵۵۰ هزار هکتاری به «موضوع سیاسی» تبدیل شده و «عمداً اجرایی نمی‌شود». اشاره این نماینده به مجلس به طرح ۵۵۰ هزار هکتاری به طرحی بازمی‌گردد که سال ۱۳۷۵ و در جریان سفر علی خامنه‌ای به استان خوزستان مصوب شد. در این طرح ابتدا قرار بود برای توسعه کشاورزی در ۸۰۰ هزار هکتار از زمین‌های استان‌های خوزستان و ایلام برنامه‌ریزی شود ولی پس از مدتی اعلام شد که این طرح در ۵۵۰ هزار هکتار از این زمین‌ها اجرایی می‌شود. با وجود گذشت بیش از ۱۴ سال از تصویب این طرح، هنوز سرنوشت نهایی این طرح و زمان اجرای کامل آن مشخص نیست. صنعت برق در استان خوزستان تاریخ برق در استان خوزستان با فوران اولین چاه نفت در این استان ارتباط مستقیم دارد. در ساعت چهار صبح روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ با فوران نفت از چاه شماره یک در مسجدسلیمان، نخستین اکتشاف نفت در خاورمیانه به وقوع پیوست وحیات اقتصادی و اجتماعی ایران را به کلی دگرگون کرد. در سال ۱۲۹۰ یعنی ۳ سال پس از فوران نفت از چاه میدان نفتون مسجد سلیمان، پالایشگاه آبادان ساخته شد. برای تأمین برق مورد نیاز جهت انتقال نفت از مسجد سلیمان به پالایشگاه نفت آبادان از طریق تلمبه خانه ای در منطقه تمبی واقع در مسجدسلیمان یک نیروگاه بخار با قدرت ۶۰۰ کیلووات ساخته شد. این نیروگاه علاوه بر برق تلمبه خانه، روشنایی تأسیسات و معابر و نقاط مورد نیاز و برخی مناطق در شهر را نیز تأمین برق می‌کرد. به این ترتیب می‌توان گفت که صنعت برق در استان خوزستان تاریخی به بلندی تاریخ کشف نفت دارد و همزمان با گسترش صنایع مرتبط با نفت، صنعت برق نیز به عنوان یک زیرساخت ضروری گسترش و توسعه یافت و از حالت یک کالای صرفاً لوکس برای تأمین روشنایی منازل بزرگان و اشراف خارج شد و ماهیتی زیربنایی و خدماتی به خود گرفت. از آن زمان تاکنون صنعت برق در استان خوزستان دوران بسیار پر فراز و نشیبی را طی کرده‌است. برق در اهواز حاج میرزا حسین خان موقر بوشهری که از تجار بزرگ در حدود سال‌های ۱۳۰۸ محسوب می‌شد و صاحب چندین کشتی تجاری نیز بود برای تأمین برق کارخانه یخ تازه احداثش، از موتور برق استفاده کرد که آنرا روی نوعی قایق به نام دوبه نصب کرده بود و به این ترتیب اولین استفاده از انرژی برق رقم خورد. میرزا حسین خان موقر بعدها نخستین کارخانه تولید برق اهواز را در ساحل شرقی کارون ساخت. این منطقه اکنون محل استقرار بانک ملی مرکزی است و روبروی ترمینال ۲۴ متری کنونی اهواز می‌باشد. از آن زمان اهواز دارای برق شد و خانواده‌های نقشینه، حاجی خان دولتی، مرتضوی، جزایری، علوی، فتحی و شاهرودی که دارای تمکن مالی بودند منازل و معابر منتهی به منازل خود را با استفاده از روشنایی برق کارخانه روشن ساختند. با توجه به اینکه در آن زمان هنوز کنتور نیز استفاده نمی‌شد، روش محاسبه بهای برق نیز به این صورت بود که با توجه به تعداد شعله‌های برق (لامپ) و تعداد چراغ برق از مشترکان مبالغی دریافت می‌شد. جستارهای وابسته فهرست مشاهیر استان خوزستان فهرست جاذبه‌های گردشگری استان خوزستان زبان خوزی اهواز پیوند به بیرون وبگاه‌استانداری خوزستان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خوزستان همشهری آنلاین: آشنایی با استان خوزستان منابع https://www.irna.ir/amp/82215630/ خوزستان جنگ ایران و عراق هلال حاصل‌خیز
1675
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%DB%8C%D8%B9%D9%82%D9%88%D8%A8%20%D9%84%DB%8C%D8%AB
آرامگاه یعقوب لیث
همه مورخان هم‌نظرند که یعقوب لیث در جندی‌شاپور دفن شده ولی محل شهر جندی شاپور و محل آرامگاه یعقوب لیث به‌طور قطعی مشخص نیست. آرامگاه شاه ابوالقاسم در روستای شاه ابوالقاسم (شاه‌آباد) در ده کیلومتری جاده دزفول به شوشتر محلی است که برخی احتمال داده‌اند آرامگاه یعقوب لیث صفاری باشد و در کنار این آرامگاه خرابه‌هایی وجود دارد که برخی احتمال داده اند بازمانده‌های شهر گندی شاپور باشد. . تعلق این آرامگاه به یعقوب لیث از سوی برخی پژوهشگران رد شده است. گنبد مضرس (دندانه دار) سفید رنگ و عمارت بقعه شاه ابوالقاسم از دور کاملاً جلوه‌گر است. در اطراف بقعه، قبرستان وسیعی است که در آن وجود سنگ قبرهای قدیمی، نشانگر تاریخ این بنا می‌باشد. پیشینه کمتر از ۴۰۰ سال پیش فتحعلیخان حاکم شوشتر در دوره صفوی برای بزرگداشت عارفی به نام شاه ابوالقاسم یکی از مریدان شیخ اسماعیل قصری ساختمانی بر قبر او ساخت. احمد اقتداری در دهه ۵۰ خورشیدی در کتاب آثار و بناهای تاریخی خوزستان (دیار شهریاران) در خصوص مکان شهر گندی‌شاپور و محل دفن یعقوب لیث مرور منابع انجام داده و چنین نتیجه گرفته که این شهر و مدفن می‌بایست در محدوده میان شهرهای شوشتر، شوش و دزفول قرار داشته باشد، محمدزمان خدایی شهر شوشتر را همان شهر معروف گندی‌شاپور و محل دفن یعقوب می‌داند و محمد علی امام شوشتری آرامگاه شاه‌ابوالقاسم در روستای شاه‌آباد دزفول را محتملا محل آرامگاه یعقوب لیث دانسته‌ است. مطرح شدن احتمال تعلق آرامگاه به یعقوب لیث از آن جا ناشی می شود که در سال ۱۳۱۶ محمدعلی مرتضوی یکی از منسوبان محمدعلی امام شوشتری در محل بقعه این عارف کتیبه ای مشاهده کرد که بر آن ابیاتی منسوب به یعقوب لیث حک شده بود، بنابر این محتمل دانست که این بنا آرامگاه یعقوب لیث باشد و چون یعقوب در جندی شاپور وفات یافته بود، محتمل دانست که جندی شاپور نیز می‌بایست در محل روستای شاه ابوالقاسم مابین شوشتر و دزفول واقع شده باشد. برخی منابع این فرضیه را مبنا قرار داده اند. شعر روی کتیبه به شرح زیر است: بگرفتم از خراسان تا مُلک پارس یکسر ملـک عـراق از من هرگــز نبود رسته بـدرود یـاد گیتی بانــوی نــوبهاران یعقوب لیث گویی در آن نبد نشسته احمد اقتداری پژوهشگر تاریخ، دکتر احمد خامه یار پژوهشگر مزارهای اسلامی و دکتر محمدزمان خدایی پژوهشگر باستانشناسی فرضیه محمدعلی امام شوشتری را رد کرده‌اند. احمد اقتداری درباره دلایل امام‌شوشتری در تعلق این آرامگاه به یعقوب لیث و واقع شدن شهر جندی‌شاپور در روستای شاه‌آباد می‌گوید: قبول این مطلب نیازمند دلایل و مدارک بیشتری است که وی در پنج مورد برشمرده است. اقتداری می‌گوید همه مورخان هم‌نظرند که یعقوب لیث در جندی‌شاپور دفن شده و در ادامه توضیح می‌دهد نظر امام‌شوشتری در مورد تعلق آرامگاه شاه‌ابوالقاسم در شاه‌آباد به یعقوب لیث صحیح به نظر نمی‌رسد. محمدزمان خدایی معتقد است که با توجه به این که شیخ ابوالقاسم ۳۰۰ سال بعد از فوت یعقوب وفات یافته و بقعه او ۸۰۰ سال بعد از فوت یعقوب توسط فتحعلی‌خان حاکم شوشتر ساخته شده و همچنین با توجه به جنس سنگ، این کتیبه نمی‌تواند به مدت یازده قرن از زمان فوت یعقوب به جا مانده و نشانه ای از مقبره یعقوب لیث و شهر گندی‌شاپور باشد. وی همچنین دلایل جغرافیایی در رد فرضیه امام شوشتری برمی‌شمرد. معماری بنا این بنا از یک ورودی برخوردار است و سطح داخلی آرامگاه را از سطح بیرونی آن جدا می‌کند. سازه اصلی بنا خشت خام است و نقوش برجسته و ملات گچ و خاک دارد. سازه اصلی بنا خشت خام است و نقوش برجسته و ملات گچ و خاک دارد. تخریب در تاریخ ۲۰ مرداد سال ۱۳۹۸ دیوارِ ضلع جنوبی این آرامگاه در حین انجام عملیات مرمت و ساماندهی آرامگاه تخریب و دلیل آن اشتباه پیمانکار پروژه عنوان شد. به دنبال این اشتباه، پیمانکار پروژه تعویض شده است. نگارخانه جستارهای وابسته یعقوب لیث منابع پیوند به بیرون آثار ملی ایران آرامگاه‌ها در استان خوزستان بناهای تاریخی استان خوزستان صفاریان معماری ایرانی
1676
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1
دودمان قاجار
دودمان قاجار یا سلسله قاجار یا قاجاریان نام سلسله‌ای ایرانی است که از حدود سال ۱۱۷۵ تا ۱۳۰۴ بر ایران قاجاری به مدت حدود صد و سی سال فرمان راندند. بنیان‌گذار این سلسله آقامحمدخان قاجار بود. سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترکمان ایران به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای مرکزی به ایران مهاجرت کردند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند. ایل قاجار یکی از هفت ایل اصلی قزلباش بود که شاه اسماعیل یکم به یاری توان نظامی آن‌ها دودمان صفویان را بنیان نهاد و به دلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمود، قدرت بیشتری یافت. شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد. در دوران پادشاهی شاهان قاجار به استثناء بازپس‌گیری برخی سرزمین‌های متعلق به ایران در ناحیه شرق و غرب در زمان آقامحمدخان قاجار، طی عهدنامه‌های مختلف به ویژه در دوران فتحعلی‌شاه و ناصرالدین‌شاه، مناطقی از خاک کشور، تحت فشار روسیه تزاری از محدودهٔ زمام‌داری ایران جدا گردید. خاندان قاجار یکی از خانواده‌های دارای زیرشاخه‌های نسبتاً زیاد در ایران محسوب می‌گشت و آخرین دودمان پادشاهی ترک‌زبان تاریخ ایران از این خاندان بود. اعضای این خاندان از نوادگان شاهزادگان قاجار هستند. پس از اجباری شدن نام خانوادگی و شناسنامه در دورهٔ رضاشاه، هرکدام از شاخه‌های این خانواده نامی انتخاب کردند که اغلب برگرفته از نام یا لقب شاهزاده‌ای بود که نسب خود را به او می‌رساندند. اکنون بسیاری از نوادگان قاجار در ایران، جمهوری آذربایجان، اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند. تجارت خارجی ایران در دوره قاجار (به ویژه سده نوزدهم میلادی) به سرعت رشد کرد. بین سالهای ۱۸۰۰ و ۱۹۱۴، کل تجارت قابل مشاهده (ارقام ترکیبی برای واردات و صادرات) احتمالاً از ۲٫۵ میلیون به ۲۰ میلیون پوند استرلینگ (به قیمت فعلی) افزایش یافته‌است. پیشینه ایل قاجار سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترک اوغوز در شمال شرق ایران به نام ایل قاجار بود که از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند که شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد و حکومت قاجاریه نیز از قاجارهای استرآباد تشکیل یافته‌است. قبیله قاجار یکی از قبایل ترک قزلباش بود، که ارتش صفوی محسوب می‌شدند. پس از حمله مغول به ایران و بین‌النهرین، قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام (سرزمین) و آناتولی کوچیدند. هنگامی که تیمور گورکانی به این ناحیه تاخت، قبایل ترک بسیاری از جمله قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و قصد بازگرداندن آن‌ها به آسیای میانه را داشت؛ ولی آن‌ها به خواهش خواجه علی سیاهپوش - صوفی خانقاه صفوی - آزاد شدند که این موضوع باعث شیعه شدن آنان و ارادتشان به خاندان صفوی شد. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند. ایل قاجار ابتدا در شمال رود ارس ساکن بود و در آن زمان به دلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمود، قدرت بیشتری یافت و سپس شاه عباس یکم دسته‌ای از آنان را به غرب استرآباد و دشت گرگان کوچاند تا به عنوان سدی در برابر حملات پیاپی قبایل ترکمن و ازبک عمل کنند. ایل قاجار در استرآباد به دو شاخه تقسیم شدند. شاخهً بالای رود گرگان به یوخاری‌باش (بالادستی) و شاخه پایین رود گرگان به آشاغی باش (پایین دستی) معروف شدند. حکومت قاجاریه از ایل آشاغی باش تشکیل یافت. ریشه نام قاجار در حقیقت واژه قاجار از نام یکی از فرماندهان سپاه چنگیزخان مغول به نام قاچار نویان گرفته شده‌است واژه قاجار عربی شده واژه ترکی (قاچار) است قاچ + ار:به معنی دونده یا کسی که خوب می‌دود. (قاچار در ترکی به معنی دونده است) همانند واژه قاچاقی که از یک ریشه هستند. پس قاچار نویان که نام قاجارها از وی گرفته شده‌است یعنی نویانی که تند می‌دود نویان هم یک نام مغولی است. تلاش برای پادشاهی پس از شورش افغان‌ها و فروپاشی حکومت صفویان شاه تهماسب دوم، پادشاه آواره صفوی، پس از مدتی به مازندران گریخت و فتحعلی‌خان قاجار خدمت وی را پذیرفت. فتحعلی خان قاجار سردار سپاه تهماسب دوم شد. اما با پیوستن نادر به سپاه تهماسب، فتحعلی خان مقام پیشینش را از دست داد و در مشهد به تحریک نادر کشته شد. پس از فتحعلی‌خان، پسر دوازده ساله‌اش محمدحسن‌خان قاجار جای او را گرفت؛ ولی نادرشاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمدحسن‌خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاری‌باشها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منصوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و چندگانگی میان طوایف قاجار، نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و آشاغی باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند. پس از مرگ نادرشاه در سال ۱۱۲۶ هجری خورشیدی، طایفه قاجارهای استرآباد به سردمداری محمدحسن‌خان در پی به‌دست آوردن پادشاهی برآمدند. اما در نهایت از کریم‌خان زند شکست خوردند و محمدحسن‌خان در نبرد با سپاه صادق‌خان زند، کشته شد. فرزندان او از جمله آقامحمدخان و حسینقلی‌خان جهانسوز به عنوان گروگان در دربار زندیان نگهداری شدند. یک بار حسینقلی‌خان که از سوی کریم‌خان زند برای سرکوبی حاکم استرآباد فرستاده شده بود، در سمنان یاغی شد، ولی به دست زکی‌خان زند کشته شد. شاهان قاجار نمودار سال‌شمار پادشاهی شاهان قاجار تعدادی از شاهزادگان معروف قاجار حسینعلی میرزا فرمانفرما رشیدالملک محمدتقی میرزا محمدعلی میرزا دولتشاهی مرادمیرزا حسام‌السلطنه تهماسب میرزا مؤیدالدوله عباس میرزا نایب‌السلطنه عباس میرزا ملک‌آرا حسنعلی میرزا شجاع‌السلطنه کامران میرزا نایب‌السلطنه مسعود میرزا ظل‌السلطان محمد میرزا کاشف‌السلطنه عبدالحسین میرزا فرمانفرما عبدالمجید میرزا عین‌الدوله ملک منصور میرزا شعاع‌السلطنه ابوالفتح میرزا سالارالدوله فرهاد میرزا معتمدالدوله حبیب‌الله میرزا ایرج میرزا جلال الممالک شیخعلی میرزا الملوک امام‌وردی میرزا ارسلان میرزا قوانلو قاجار جستارهای وابسته دودمان صفوی پانویس پیوند به بیرون مهرهای شاهان قاجاریه iichs.ir انحلال‌های ۱۹۲۵ (میلادی) در ایران اهالی ایران در سده ۱۷ (میلادی) اهالی ایران در سده ۱۸ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۷۸۵ (میلادی) در ایران پادشاهی‌ها تاریخ ایران دودمان‌های مسلمان سلسله‌های شیعه شاهان ایران شاهان قاجار قاجاریان
1678
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%20%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1
ابوالحسن میرزا قاجار
شاهزاده ابوالحسن میرزا شیخ‌الرئیس قاجار فرزند محمدتقی میرزا حسام‌السلطنه نوه فتحعلی‌شاه قاجار بود و در سال تاج‌گذاری ناصرالدین‌شاه در تهران زاده شد. ابوالحسن در کودکی آبله گرفت و نابینا شد. در وبای همه‌گیر تهران دچار وبا هم شد ولی درمان شد. آموزش ابتدایی را در تهران گذراند و سپس برای ادامهٔ تحصیل راهی سامرا شد. پس از بازگشت به علت مخالفت با شاه در تهران نماند و به مشهد رفت. آصف‌الدوله، والی وقت خراسان، از شیخ‌الرئیس به شاه گلایه کرد که وی در اینجا سخن از آزادی مردم می‌زند و باعث شد که ناصرالدین‌شاه فرمان تبعید او از ایران را صادر کند. پس از آن وی رهسپار عشق‌آباد شد. ناصرالدین‌شاه در اواخر عمرش قصد دلجویی از ابوالحسن میرزا کرد و از او خواست به ایران بازگردد. او در راه بازگشت وقتی به شیراز رسید، ناصرالدین‌شاه کشته شد. ابوالحسن میرزا مدتی در شیراز ماند و هنگامی که به تهران رفت، مظفرالدین‌شاه برای دلجویی و جبران خسارات برای او سالیانه پانصد تومان مقرری تحت عنوان «حق افطاریه» تعیین کرد که هر ماه رمضان به او پرداخت شود و در تهران بماند. بعدها در سال ۱۲۹۰ خورشیدی، مجلس شورای ملی این مبلغ را به سیصد تومان کاهش داد. در بیرون از ایران، ابوالحسن میرزا به فعالیت‌های انقلابی پرداخت. زمان جنبش مشروطه در ترکیه، هند، عراق، و فرانسه با چاپ نوشته‌هایش ایرانیان را به جنبش آزادی‌خواهی خود فرا می‌خواند. پس از پیروزی مشروطیت، شیخ‌الرئیس به ایران بازگشت ولی پس از به توپ بسته شدن مجلس، از سوی محمدعلی‌شاه دستگیر شد و او را زنجیر به گردن به باغ‌شاه بردند. شاه دستور داد دهانش را خرد کنند و آنقدر با تفنگ به دهانش کوبیدند تا دندان‌هایش شکست. شاه دستور داده بود شکم شیخ‌الرئیس را هم پاره کنند ولی با میانجی‌گری عضدالملک (شاخص قاجار) حکم قتل وی به زندان تبدیل شد. او پس از فتح تهران از سوی مشروطه‌خواهان آزاد شد. شیخ‌الرئیس در دورهٔ دوم مجلس شورای ملی از سوی مردم مازندران به نمایندگی مجلس برگزیده شد و چون سالخورده‌ترین نماینده بود، در آغاز مجلس به عنوان رئیس سنی انتخاب شد اما در همان جلسهٔ اول رأی‌گیری برای ریاست مجلس به عمل آمد و موتمن‌الملک پیرنیا به ریاست مجلس برگزیده شد سپس به دلیل نداشتن اعتبارنامه از جلسهٔ چهارم، نمایندگی‌اش پذیرفته نشد تا این‌که در ۳ تیر ۱۲۸۹ اعتبارنامه‌اش تصویب شد و به مجلس راه یافت. از جمله اقدامات او در مجلس این بود که پیشنهاد داد جمعی از روحانیونی که قدرت حمل سلاح دارند به خدمت نظام گرفته شوند تا به امور دینی و پیشنمازی و آموزش مسائل شرعی بپردازند و «تکالیف راجعه به دفاع از استقلال مملکت را به آحاد و قشون اسلامی خاطرنشان نمایند و تحریص نمایند مؤمنین را به مقابله و مقاتله با دشمنان وطن عزیز». کمیسیون مبتکرات مجلس این طرح را قابل توجه تشخیص داد اما «چون مشتمل بر مواد قانونی نبود، جزء تنسیقات عسکریه» دانست و اعضای کمیسیون به اتفاق آرا طرح را به وزارت جنگ فرستادند تا درباره‌اش تصمیم بگیرد و اگر خواست، به آن عمل کند. ابوالحسن‌میرزا در سال ۱۳۳۴ هجری قمری بر اثر بیماری تیفوس مرد و در رواق کاشانی حرم شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شد. منابع ماهنامهٔ ارمغان سال ۵۳، دورهٔ چهلم، شمارهٔ ۳. خردادماه ۱۳۵۰ (برگرفته از نوشتاری از علی جواهرکلام) پانویس افراد انقلاب مشروطه قاجار، ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس خاک‌سپاری‌ها در حرم شاه عبدالعظیم درگذشتگان ۱۳۳۴ (قمری) درگذشتگان ۱۹۱۶ (میلادی) درگذشتگان به علت تیفوس زادگان ۱۲۶۴ (قمری) زادگان ۱۸۴۸ (میلادی) زندانیان اهل ایران قاجار، ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس شاهزادگان نابینا نابینایان اهل ایران نمایندگان دوره دوم مجلس شورای ملی
1679
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86
استان مازندران
استان مازَندَران () () (اوستایی: 𐬨𐬀𐬰𐬀𐬌𐬥𐬌𐬌𐬀، لاتین‌نویسی: mazainiia) استانی به مرکزیت شهر ساری در شمال ایران و در ‌کرانه‌های جنوبی دریای مازندران است و با استان‌های گلستان، سمنان، تهران، البرز، قزوین و گیلان هم‌مرز می‌باشد. استان مازندران پیش از اسلام، تپورستان (به پارسی میانه: ) نامیده می‌شد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι، تَپیری) می‌باشد که پس از اسلام قوم تبری نام گرفتند و سرزمینشان تبرستان نامیده شد. استان مازندران یکی از پرجمعیت‌ترین و متراکم‌ترین مناطق ایران از لحاظ جمعیتی است و دارای ۲۲ شهرستان می‌باشد. مازندران پر افتخارترین استان ایران در بازی‌های المپیک است. قله دماوند مرتفع‌ترین کوه ایران و بلندترین آتشفشان آسیا و خاورمیانه در مازندران و در شهرستان آمل قرار دارد. باداب سورت ساری به عنوان دومین میراث طبیعی بعد از کوه دماوند در شهر ساری ثبت شده است. وسعت مازندران معادل ۱٫۴۶ درصد مساحت ایران است. این استان در ساحل جنوبی بزرگترین دریاچه جهان، دریای مازندران و در کنار چهار کشور مجاور این دریا یعنی ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و جمهوری آذربایجان از یک سو و شمال کلانشهر تهران (پایتخت ایران) از سوی دیگر قرار گرفته‌است. امتیاز حمل و نقل دریایی با کشورهای همسایه از طریق منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد، بندر فریدون‌کنار و بندر نوشهر و پایانه و سکوی نفتی بهشهر در شرق مازندران، اتصال آن به راه‌آهن سراسری ایران، وجود فرودگاه‌های بین‌المللی فرودگاه بین‌المللی دشت ناز ساری، نوشهر و رامسر، برخورداری از سه جاده ارتباطی با استان تهران و طرح در دست ساخت آزادراه تهران - شمال با امکان دسترسی سریع با فاصله کوتاه ۱۲۱ کیلومتر با تهران، عبور خطوط بین‌المللی فیبر نوری، شبکه ارتباطی در مسیر کریدور بین‌المللی شمال ـ جنوب از هلسینکی فنلاند به بندر لاوان روسیه تا ساحل دریای خزر از امتیازات این استان است. اکتشافات باستان‌شناسی در غارهای هوتو و کمربند که در بهشهر قرار دارد، زیست انسانی در مازندران را به حدود ۹۵۰۰ سال پیش از میلاد می‌رساند. مازندران کنونی بخشی از سرزمین گسترده‌تری است که در متون تاریخی از آن با نام پتشخوارگر یاد کرده‌اند. دسترسی به زیر‌ساخت‌های ارتباطی، به‌همراه تسهیلات زیر‌بنایی آب، برق، فاضلاب و گاز همراه با شرایط آب و هوایی معتدل، اراضی حاصلخیز، طبیعت گوناگون و مفرح ساحلی، دشتی، جنگلی و کوهستانی مساعد برای توسعه صنعت گردشگری و دسترسی به بازارهای هدف داخلی و خارجی، امکان توسعه سریع را در بخش‌های گردشگری، کشاورزی، صنعتی و تجاری، فناوری اطلاعات و ارتباطات را یک جا در خود گرد آورده‌ است. همچنین مازندران برخوردار از میراث فرهنگی و دانش‌آموختگان با تحصیلات دانشگاهی است. مازندران باسوادترین استان کشور است و براساس آمارهای موجود دو برابر میانگین کشوری نخبه دارد که بسیاری از آنها در چند زمینه علمی نخبه هستند. مازندران هر ساله در سطح بالای امید به زندگی در مردان و زنان در کشور قرار می‌گیرد. مازندران یکی از استان‌های صنعتی کشور است و رتبه نخست گردشگرپذیری در ایران را دارد. با کشفیات دانشمندان در غارهای هوتو و کمربند که در بهشهر قرار دارد، گواهی بر زندگی انسان‌ها در ۷۵ هزار سال پیش در مازندران است؛ همچنین باستان‌شناسی در گوهرتپه که در بهشهر قرار دارد، ثابت کرد مازندران و گلستان بیش از ۵ هزار سال پیشینه تمدن شهری دارند. مازندران یکی از پایگاه‌های باستان‌شناسی در منطقه خاورمیانه است و در فرهنگ‌سازی و تمدن شهرنشینی مردم در ایران نقش ایفا کرده‌ است. استان‌های گلستان، سمنان و تهران که در اولین تقسیمات کشوری ایران در کنار مازندران، استان دوم را تشکیل داده بودند، در سال‌های ۱۳۴۹، ۱۳۵۵ و ۱۳۷۶ از مازندران جدا شدند. شهرستان‌ها جغرافیا مازندران به خاطر جغرافیای گوناگون آن که شامل جلگه‌ها، علفزارها، بیشه‌ها و جنگلهای هیرکانی با صدها گونه گیاهی منحصر به فرد در جهان است و آب و هوای گوناگون آن از سواحل شنی با پست‌ترین نقطه، تا کوهستان‌های ناهموار و همیشه پوشیده از برف البرز و با داشتن یکی از هفت آتشفشان معروف دنیا، کوه دماوند، بسیار شناخته شده‌است. رشته کوه‌های البرز همچون سدی بلند مازندران را به دو قسمت جلگه‌ای و کوهستانی تقسیم کرده‌است و به همین دلیل این استان از قسمت داخلی ایران جدا شده‌است. بخشی از البرز غربی و البرز شرقی و تمامی البرز مرکزی در این محدوده قرار دارد و شیب زمین از منطقه کوهستانی به سوی جلگه و دریا کاهش می‌یابد. رشته کوه البرز دارای کوه‌های فرعی است که از جنوب به شمال یا به موازات دریا کشیده شده‌اند. از مرتفع‌ترین قلل مازندران می‌توان بادله کوه، کوه چنگی و کوه سفید را در شهرستان ساری نام برد. بلندترین قله‌هایی که به موازات دریا کشیده‌شده‌است عبارتند از سیالان با ارتفاع ۴۱۲۵ متر از سطح دریا و تخت سلیمان با بیش از ۴۰۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا در جنوب شرقی شهرستان تنکابن و قله شور، خرو نرو در سوادکوه، کلارآباد و سیاه سنگ در شهرستان نوشهر است. جنگل‌های مختلط کاسپینی هیرکانی یک زیست‌منطقه در زیست‌بوم جنگل‌های مختلطِ پهن‌برگِ حاشیهٔ جنوبی دریای خزر به مساحت ۵۵٬۰۰۰ کیلومتر مربع است که در حاشیهٔ جنوبی و جنوب غربی دریای خزر و در دو کشورِ ایران و جمهوری آذربایجان است. این جنگل با قدمت ۴۰ میلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگل‌های جهان به‌شمار می‌آید و از آن به عنوان موزه طبیعی یاد می‌شود. ناهمواری‌ها در این استان قسمت جنوبی غالباً کوهستانی و قسمت شمالی آن عمدتاً جلگه‌ای و ساحلی می‌باشد. شیب آن به طرف مشرق در دشت گرگان است که به تدریج به ارتفاعات غربی خراسان منتهی می‌شود و به علت فراوانی نسبی آب و فرسایش کوه‌ها، آبرفت‌های ناشی از آن در دریا ته‌نشین شده و جلگه مازندران را تشکیل داده‌است. پوشش جانوری در استان مازندران جانورانی چون ببر(منقرض شده)، پلنگ، خرس، گرگ، گربه وحشی، روباه، خوک وحشی، خرگوش، آهو، بزکوهی، میش و گربه ایرانی یافت می‌شوند و پرندگان استان شامل قرقاول، شاهین، اردک، قو، کبک، تیهو، قمری، جغد، قوش، کرکس، حواصیل و کلاغ هستند و از خزندگان می‌توان به انواع مار و لاک‌پشت اشاره کرد. در کناره‌های ساحلی انواع پرندگان مهاجر از جمله اردک، غاز، پرلا، پلیکان و چنگر در فصول سرد سال دیده می‌شوند. در آبگیرها و رودهای استان نیز انواع ماهی فراوان است. آب و هوا آب و هوای مازندران با توجه به وجود دریا، کوه و جنگل به دو نوع معتدل مرطوب و کوهستانی تقسیم می‌شود. مرطوب و معتدل وجود دریای مازندران و رشته کوه‌های البرز و نزدیکی این دو مظهر طبیعت به یکدیگر در نواحی جلگه‌ای تا کوهپایه‌های شمالی البرز، آب و هوای معتدل و مرطوب را به وجود آورده‌است، تابستان‌های آن به ویژه در سواحل دریا گرم و مرطوب است. زمستان‌های این نواحی معتدل و مرطوب و به ندرت یخ‌بندان می‌شود. کوهستانی شامل آب و هوای معتدل کوهستانی و آب و هوای سرد کوهستانی است. دوری از دریا و افزایش تدریجی ارتفاع در اراضی جلگه‌ای، تغییرات خاصی را در آب و هوای این استان پدیدآورده است. به‌طوری‌که در ارتفاعات ۱۸۰۰ تا ۳۰۰۰ متری، آب و هوای معتدل کوهستانی با زمستان‌های سرد و یخ‌بندان طولانی و تابستان‌های کوتاه و معتدل وجود دارد. در ارتفاعات بالای ۳۰۰۰ متر که دمای هوا به شدت پایین می‌آید، دارای زمستان‌های سرد همراه با یخ‌بندان طولانی و تابستان‌ها کوتاه و خشک است. در این نواحی هوا غالباً برفی است و در ارتفاعات مهم چون تخت سلیمان و دماوند یخچال‌های کوهستانی و طبیعی ایجاد شده‌است. میانگین میزان ریزش باران در این استان کمتر از گیلان است. آزادکوه، تخت سلیمان، خلنو و علم‌کوه از کوه‌های مهم استان می‌باشند. منابع آب دریای مازندران که در بین کشورهای ایران، روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان واقع شده‌است با وسعتی حدود ۰۰۰`۳۶۰ کیلومتر مربع بزرگ‌ترین دریاچه جهان است. سطح آب این دریاچه در دوران‌های گذشته بالاتر از سطح دریاهای آزاد بوده‌است. %۸۷ از آب رودخانه‌های ولگا و اورال در روسیه %۷ رودخانه‌های سواحلی غربی و %۵ رودخانه سواحلی جنوبی در ایران به این دریا می‌ریزد. حجم آب دریای مازندران ۷۹۳۱۹ کیلومتر مکعب است. این دریاچه یکی از میدان‌های گسترده و غنی نفتی جهان است. رودها بیشتر رودهای جاری در مازندران دایمی هستند. در نواحی کوهستانی در فصل زمستان و اوایل بهار پرآب و در تابستان‌ها کم‌آب و گاهی خشک است. طول رودهای غرب این استان به دلیل نزدیک بودن کوه به دریا کوتاه‌تر و رودهای شرقی طولانی‌تر است. رودهایی که از جنوب به شمال در جریان است عبارتند از: هراز بابل‌رود رود چالوس تالار تجن چشمه کیله که این رودها همگی به دریای مازندران می‌ریزد. از دیگر منابع آب این استان دریاچه‌های کوچک محلی است که به هنگام طغیان رودها در قسمت‌هایی که سطح آب‌های زیرزمینی بالا است به وجود می‌آید و برای کشاورزی، صید و شکار مورد استفاده قرار می‌گیرد. نوع دیگر ذخایر آبی و مهار سیلاب آب‌بندان است که در آن ماهی پرورش می‌یابد. دریاچه دایمی «ولشت» یا «سما» در شمال غربی مرزن آباد شهرستان چالوس یکی دیگر از منابع آبی طبیعی است که از جوشش چشمه‌های اطراف تشکیل شده و از جاذبه‌های گردشگری استان است. در مازندران چشمه‌های آب معدنی فراوانی یافت می‌شود که خاصیت درمانی دارد و در معالجه امراض پوستی، مفصلی، عصبی، و گوارشی مؤثرند، چشمه آبگرم آزرود (آرزو) بابل، چشمه‌های آب آسک، لاریجان، آملو و استراباکو در آمل و حمام‌های آب معدنی (گوگردی) در شهرهای رامسر و کتالم و سادات محله شهرستان رامسر و رینه بخش لاریجان شهرستان آمل از آن جمله‌اند. سدها سد لار: این سد در استان مازندران یکی از سدهای خاکی تأمین‌کننده آب آشامیدنی حوالی تهران و تأمین‌کننده آب مورد نیاز آبیاری‌های کشاورزی منطقه می‌باشد. این سد در ۷۵ کیلومتری شمال شرق تهران و در ۱۰۰ کیلومتری شهر آمل قرار دارد. مطالعات احداث این سد از سال ۱۳۳۰ آغاز شد و در نهایت در سال ۱۳۶۱ گشایش یافت. سطح حوزه آبریز این سد بالغ بر مساحت ۶۷۵ کیلومتر مربع می‌باشد و متوسط جریان آب سالانه ۴۸۱ میلیون متر مکعب دارد. از انتقال آب این سد و پیوستن آب آن به سد لتیان، جهت استفاده در نیروگاه‌های منطقه برای تولید متوسط سالانه ۱۵۰ هزار مگاوات ساعت انرژی برق‌آبی استفاده می‌شود. دریاچه سد لار به دلیل نزدیکی به کوه دماوند و واقع بودن در منطقه دشت لار به یکی از گردشگاه‌های ایران تبدیل شده‌است که در سال‌های اخیر به عنوان مراکز پرورش ماهی قزل‌آلا و ماهیگیری و همچنین ورزش‌هایی چون اسکی روی آب از آن استفاده می‌شود. اطراف این دریاچه در ماه اردیبهشت مملو از شقایق می‌شود که بر زیبایی‌های این منطقه می‌افزاید. بودجه برآورد شده برای ساخت سد، دویست میلیون دلار بود. سد البرز: به علت بالا بودن دِبی آب بابلرود، بر روی آن سدهایی احداث شده که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به سد البرز (سد آیت‌الله صالحی) در جنگل‌های لفور اشاره کرد که بزرگ‌ترین سد خاکی کشور است. این سد ۸۳۸ متر طول، ۷۸ متر ارتفاع و با حجم ذخیره ۱۵۰ میلیون مترمکعب، در سال ۱۳۸۷ به بهره‌برداری رسید. این سد خاکی در منطقه‌ای واقع شده‌است که به لحاظ تاریخی دارای اهمیت زیادی است. از جمله ماهیان معروف سد لفور می‌توان به زردپر، سرخ باله و سفید رودخانه‌ای اشاره نمود. سد میجران (رامسر): از جاده رامسر به سمت تنکابن، یک جاده فرعی به نام جنت رودبار وجود دارد که آسفالت است و از میان جنگل‌های دالخانی می‌گذرد؛ این جاده فوق‌العاده را تا روستای نمک دره ادامه دهید، پس از ۱۰ کیلومتر، یک جاده آسفالت دیگر در سمت راست مشاهده می‌کنید که به نزدیک سد میجران می‌رود. وارد جاده که شوید و اندکی پیش روید، دریاچه سد میجران را مشاهده می‌کنید. به روستای تالش سرا رفته و جاده منتهی به سد را دنبال کنید. این سد در ابتدا و در سال ۱۳۸۲ برای تأمین آب کشاورزی ۱۵۰۰ هکتار زمین و به منظور استفاده گردشگری و همچنین تآمین آب آشامیدنی شهرهای رامسر، سادات شهر و کتالم ساخته شد. دریاچه مجیران ۱٫۸ کیلومتر طول و نزدیک ۴۶ هکتار مساحت دارد. این منطقه بکر بسیار خوش آب و هوا و دیدنی است. سد شهید رجایی (سلیمان تنگه): این سد در ۴۵ کیلومتری جنوب باختری ساری در نزدیکی روستای افراچال در منطقه‌ای کوهستانی و سر سبز واقع شده‌است. این سد در سال ۱۳۷۹ برای بازدید مسافران و گردشگران آماده شده‌است. اقامت شبانه در کنار رودخانه تجن، بازدید از تاج سد با گرفتن بلیت در روزها ممکن بوده و در این سد امکانات قایقرانی و اسکی روی آب برای گردشگران فراهم شده‌است. دهکده آرامش، تاج سد، اسکله شیرین رود و قهوه‌خانه تلاونگ از جمله مکان‌های تفریحی سد سلیمان تنگه یا همان سد شهید رجایی می‌باشند. سد هراز: بزرگ‌ترین سد شمال ایران است که بر روی یکی از سرچشمه‌های رود هراز بنا شده‌است. سد فینسک: سد فینسک با ظرفیت مخزن ۱۱٬۸ میلیون مترمکعب، بر روی رودخانه سفیدرود که یکی از سرشاخه‌های رودخانه تجن ساری است، موقعیت این سد در منطقه حفاظت‌شده پرور و نزدیک روستاهای تُم و تلاجیم است که در گذشته بخشی از مازندران بودند و ظاهراً این دو روستا به زیرآب می‌روند و در صورت ساخت این سد، علاوه بر به‌هم خوردن تعادل محیط‌ زیست منطقه حفاظت‌شده دودانگه و تهدید جانوران در معرض انقراض و جنگل‌ها و خشک‌شدن چشمه‌ها و آبشارهای این مناطق، شاهد نابودی مزارع کشت برنج و معیشت روستاییان بندبن و چهار رودبار بخش چهاردانگه خواهیم بود. دریاچه‌ها دریاچه الندان، دریاچه عباس‌آباد، دریاچه ممرز، دریاچه شورمست، دریاچه ساهون، دریاچه دوخواهران، دریاچه گل‌پل، دریاچه چورت، دریاچه ولشت، دریاچه آبیدر، دریاچه حصارچال، دریاچه الیمالات، دریاچه قو رامسر، دریاچه امامزاده علی، دریاچه استخر پشت، دریاچه خضرنبی، دریاچه فراخین و دریاچه لفور از مهم‌ترین دریاچه‌های مازندران به‌شمار می‌روند. نیروگاه‌ها نیروگاه تلمبه‌ای ذخیره‌ای سیاه‌بیشه، نیروگاه سیکل ترکیبی شهید سلیمی، نیروگاه سیکل ترکیبی غرب مازندران و نیروگاه گازی غرب مازندران چهار نیروگاه مهم استان هستند. تالاب‌ها کنوانسیون رامسر کنوانسیون مربوط به تالاب‌های مهم بین‌المللی، به ویژه تالاب‌های زیستگاه پرندگان آبزی معروف به کنوانسیون رامسر پیمانی بین‌المللی برای حفاظت از تالاب‌ها و حیوانان و گیاهان وابسته به آن‌ها (به ویژه پرندگان آبزی) است که در سال ۱۹۷۱ میلادی در شهر رامسر به تصویب رسید. در ابتدا این معاهده به امضای نمایندگان ۱۸ کشور شرکت‌کننده رسید، اما امروزه ۱۶۹ کشور جهان عضو این پیمان هستند. استان مازندران از آغاز قانون تقسیمات کشوری پیش از تشکیل مجلس و تصویب قانون ایالات و ولایات در سال ۱۲۸۶ کشور به‌صورت ایالتی و ولایتی اداره و به دوازده ولایت اصلی تقسیم می‌شد. براساس این قانون مازندران یکی از دوازده ولایت محسوب می‌شد و شهرهای اصلی آن آمل، استارآباد، اشرف، بارفروش، ساری، فرح‌آباد، تنکابن، کلارستاق، نور، سوادکوه و کجور بودند. صفی خان در سال ۱۲۸۶ مازندران را در ردیف یکی از ولایات دوازده‌گانه و ساری، فرح‌آباد، اشرف، بارفروش، آمل را از مهمترین شهرها و تنکابن، سخت‌سر، کلارستاق، کجور، نور، لاریجان، هزارجریب، سوادکوه و فیروزکوه را از مهمترین توابع و محال مازندران ذکر کرده‌. کیهان در سال ۱۳۱۱ کشور را به بیست و هفت قسمت تقسیم کرده‌ است. در این تقسیم‌بندی مازندران در قسمت ششم جای گرفته و از حیث تقسیمات حکومتی از ده قسمت به‌نام‌های زیر تشکیل شده‌ است: ساری و اشرف و علی‌آباد: شامل کلیجان‌رستاق، انده‌رود، میانده‌رود، شهرخواست، اسفیرود شوراب، گیل‌خواران، فوکنده‌کا، بیشه‌سر، کلباد، رودپی، مذکوره، قره‌طغان، پنج‌هزاره و علی‌آباد. بارفروش (بابل): شامل پازوار و مشهدسر، بانصرکلا، بیشه، مشهدگنج‌افروز، سامی‌کلوم، لاله‌آباد، جلال‌ارزک، رودبست، بندپی، بابلکنار، بالاتجن، تالارپی و کیاکلا. هزارجریب: به دو ناحیهٔ چهاردانگه و دو دانگه، شامل بلوکات مهم چهاردانگه شامل کیاسر، چالو، دردیمه، درکا سفید و پشت کوه و بلوکات مهم دودانگه شامل سیدآباد، میاندرود و علی‌آباد. سوادکوه: از دو قسمت به نام‌های راستوپی و ولوپی تشکیل شده‌است. بلوکات مهم راستوپی شامل سرخه‌رباط، پل سفید، دوآب بالا، خانقاه‌پی، خانقاه و راست‌پی کوچک. بلوکات مهم ولو پی شامل: چرات، انند و زیرآب، آلاشت، کارمزد، کلاریجان و کمند و کسلیان. بندپی: شامل سه قسمت به نام‌های بندپی غربی، بندپی شرقی و بالاکوه و قریه مهم آن آینه‌ور. آمل و لاریجان: شامل چهار قسمت به نامهای آمل، لاریجان، رستاق و دلارستاق. توابع آمل بدین شرح بوده‌است: دابو، دشتسر، هزارپی، اهلم‌رستاق، پایین‌رستاق، پایین‌خیابان، بالاخیابان، چلاو، بهرستاق‌لاریجان، دلارستاق، امیری، بالالاریجان، ناتل‌کنار نور، میان‌رودسفلی، ناتل‌رستاق، ناییج، لاویج، میان‌بند، هلوپشته، بلده، کمرود، یالرود، میان‌رودعلیا، تترستاق، نمارستاق و ازرود. نور: شامل بلوکات ازرود، کمرود، یالرود، نمارستاق، بالاده، میانرود، تخت‌رستاق، ناییج، لاویج، میان‌بند، هلوپشتک، شهرکلادون، ناتل‌کنار، ناتل‌رستاق. کجور: شامل بلوکات کران، خیرودکنار، گلرودپی، پنجک‌رستاق، کوه‌پرو، چلندر، توابع علوی‌کلا، زانوس‌رستاق، کجرستاق و کالج. کلارستاق: شامل بلوکات بیرون‌بشم، کوهستان‌شرقی، کوهستان‌غربی، قشلاق‌کلارستاق (چالس‌رستاق)، کلاردشت. تنکابن: شامل بلوکات سخت‌سر، کلیجان، جنت‌رودبار، خرم‌آباد، سه‌هزار، زوار، نشتا، لنگا. در سال‌های ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۵ تغییراتی در تقسیمات استان مازندران و نام شهرها ایجاد گشت. در تاریخ ۱۳۱۱/۱۰/۷ براساس تصویبنامهٔ شماره ۱۱۹۹، مقرر شد منطقهٔ صحرا و استرآباد، توامان گرگان نامیده شود. دو سال بعد در تاریخ ۱۳۱۳/۲/۸ براساس تصویب نامهٔ شماره ۱۳۵۴–۳۶۸۸، نام بارفروش به بابل، علی‌آباد به شاهی، استرآباد به گرگان و صحرای ترکمن به دشت گرگان تغییر یافت. همچنین در تاریخ ۱۳۱۴/۳/۸، براساس تصویبنامهٔ شماره ۳۱۸/۶۵۰۲ نام دهنو به نوشهر و سختسر به رامسر تغییر یافت. در تاریخ ۱۳۱۵/۱۲/۵، براساس تصویبنامهٔ شماره ۴۰۴۳۴، مشهدسر به بابلسر تغییر نام داد. در تاریخ ۱۳۱۳/۱۰/۲۴، براساس تصویبنامهٔ شماره ۲۳۳۰۸/۱۲۷۷۱، رودسر، رانکوه و روستاهای مربوط به آنها جزو تنکابن مازندران شدند و لنگرود در محدودهٔ گیلان قرار گرفت. چگونگی نام‌گذاری نام تاریخی سرزمین شمالی ایران در دوران باستان به‌صورت تپوش‌آری و تپوری و تپورستان بوده‌است که ریشه در نام قوم تپور دارد. به گفته اسدالله عمادی نخستین بار نام این سرزمین در کتیبه‌های آشوری به‌صورت تپوش‌آری ذکر شده‌است. کتزیاس مورخ عصر هخامنشیان در شرح لشکرکشی‌های آشوریان، به سرزمین تپوری بین دو سرزمین هیرکانی و کادوسی اشاره می‌نماید و پولیبیوس به کوه‌های تپوری در حد فاصل دروازه کاسپین (گرمسار) و دریای هیرکانی اشاره می‌نماید و استرابون به سرزمین تپوری در نزدیکی ری و دروازه کاسپین (گرمسار) اشاره می‌کند و آریان و کوینت کورس در شرح جنگ های اسکندر مقدونی و هخامنشیان به یک ساتراپ به نام ساتراپ تپوری در حاشیه دریای مازندران اشاره می‌کنند که سرزمین آمارد نیز به آن ضمیمه شده بود. مورخان ارمنی عصر ساسانی همچون موسی خورنی و سبئوس به این سرزمین با عنوان تپرستان یاد کرده‌اند. نام این سرزمین در سکه اسپهبدان طبرستان به‌صورت تپورستان ذکر شده است. بر سر این که مازندران از ابتدا همین سرزمین کنونی بوده باشد، اختلاف نظر وجود دارد. تا قرن‌ها نام ناحیه‌ای، که بخش اصلی آن را استان مازندران کنونی تشکیل می‌داده، «تپوری» یا «تپورستان» یا «طبرستان» بوده‌است که برگرفته از نام قوم باستانی تپورها می‌باشد که در مازندران سکونت داشتند و پس از اسلام طبری نامیده شدند. این قوم پیش از ورود آریایی‌ها در کنار آماردها قومیت اصلی منطقه بوده‌است. بعدها عبارت مازندران به نواحی جلگهای جنوب دریای خزر اطلاق شد و در کنار طبرستان (برای نواحی کوهپایه‌ای) استفاده می‌شود. متأخر بودن نام مازندران برای این ناحیه این تردید را به وجود آورده‌است که مازندران در شاهنامه فردوسی به سرزمینی که اکنون مازندران نامیده می‌شود، اطلاق نمی‌گردد. صادق کیا مطابق با نظر ظهیرالدین مرعشی مازندران را بخشی از طبرستان می‌داند و به گفته وی طبرستان شامل دو ولایت مازندران و گرگان میشد و از دیناره جاری تا ملاط لنگرود بخشی از طبرستان بود و طبرستان به دو ولایت کوچک‌تر به نام مازندران و گرگان تقسیم می‌شد و از بیشه انجدان تا ملاط لنگرود بخشی از مازندران بود و از بیشه انجدان تا دیناره جاری بخشی از گرگان بود. حدود طبرستان و مازندران سرزمین تپورستان در دوران باستان میان دو سرزمین هیرکانی و کادوسی قرار داشت به گونه‌ای که کتزیاس مورخ یونانی عصر هخامنشی به سرزمین تپوری بین دو سرزمین هیرکانی و کادوسی اشاره می‌نماید. پولیبیوس مورخ یونانی نیز به کوه‌های تپوری بین دروازه کاسپین (گرمسار) و دریای هیرکانی اشاره می‌کند. و استرابون به سرزمین تپوری در نزدیکی ری و دروازه کاسپین (گرمسار) اشاره می‌کند و آریان و کوینت کورس در شرح جنگ های اسکندر مقدونی و هخامنشیان به یک ساتراپ به نام ساتراپ تپوری در حاشیه دریای مازندران اشاره می‌کنند که سرزمین آمارد نیز به آن ضمیمه شده بود و این ساتراپ تا رود آماردوس امتداد داشت. مورخان ارمنی عصر ساسانی همچون موسی خورنی و سبئوس از تپرستان به عنوان سرزمینی در شمال ایران یاد کرده‌اند و به شهرهای آمل، رویان و زریچان در آن اشاره نمودند. سرزمین طبرستان در عصر اسلامی از سمت غرب با دیلم و از سمت شرق با جرجان همسایه بود و شامل شهرهای «آمل، ساریه، مامطیر، ترنجه، ربست، میلا، هزارگریب، مهروان، تمیش، تمار، ناتیل، چالس، رویان و کلار» می‌شد؛ هرچند طبرستان در اوج قدرت گرگان و دیلمان را شامل می‌شده‌است به گونه‌ای که مورخان اسلامی همچون زکریای قزوینی در آثار البلاد و اخبار العباد و ابن عبدالحق بغدادی طبرستان را ناحیه‌ای بین عراق و خراسان توصیف نموده‌اند، که در کنار دریای خزر واقع شده‌است و شهرها و دهات بسیار دارد و محمد بن محمود بن احمد طوسی طبرستان را اقلیمی دانست که حد آن از بلاد اران تا جرجان و حدی تا دریای خزر تا طالقان و حمزه اصفهانی، مورخ قرن سوم، دیلم را بخشی از طبرستان ذکر نموده‌است. یوزف مارکوارت طبرستان را همان پتشخوارگر می‌داند و ابن فقیه همدانی پتشخوارگر را بخشی از طبرستان و از شهرهای رویان می‌داند. طبق نظر ابن فقیه همدانی رویان از کوره‌های طبرستان است و از شهرهای رویان: چالوس، لارز، شرز و بذشوارجر است. امین احمد رازی مولف کتاب تذکره هفت اقلیم در باب طبرستان می‌نویسد:از حوالی جرجان و حدود دامغان تا کوهستان ری و طالقان بخشی از طبرستان است. رستمدار و کجور و دیمه و لاریجان نیز متعلق به طبرستان است و برخی جیلانات را نیز داخل طبرستان شمرده‌اند. دهخدا در فرهنگ خود ذیل واژه تبرستان می‌نویسد: ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران می‌نویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دیناره‌جاری و از طرف غربی ملاط که آن قریه شهر هوسم که اکنون به فرضه روده‌سر اشتهارد دارد. حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان می‌باشد و از طرف غربی ملاط می‌باشد. حد گرگان حالیا که به استرآباد مشهور است و اصلاً دهستان می‌گفتند شرقی دیناره جاری است که حد شرقی تمام طبرستان است و غربی انجدان که حد شرقی مازندران است. به گفتهٔ ظهیرالدین مرعشی مازندران بخشی از طبرستان است و سرزمین طبرستان، گرگان و مازندران هر دو را در بر می‌گرفت. یاقوت حموی در معجم البلدان ذیل کلمه مازندران و طبرستان می‌نویسد: «طبرستان معروف به مازندران است و نمی‌دانم از کی به مازندران نامیده شده‌است و آن نامی است که ما آن را در کتاب‌های قدیم نیافتیم، و همانا از زبان اهل آن بلاد شنیده شده‌است و بی‌شک مازندران و طبرستان یکی است.» در حقیقت این دو اسم یعنی طبرستان و مازندران به یک معنی بوده‌اند اما در همان حال که اسم طبرستان بر تمامی نواحی کوهستانی و اراضی پست ساحلی اطلاق می‌شد کلمهٔ مازندران بر منطقهٔ ارضی پست ساحلی از دلتای سپیدرود تا جنوب شرقی بحر خزر امتداد دارد اطلاق می‌گردید. به مازندران موزاندرون می‌گفتند به سبب آنکه موز نام کوهیست از حد گیلان کشیده تا بلار و قصران که موز کوه گویند همچنین تا به جاجرم یعنی این ولایت درون کوه موز است اما آنچه منسوب به طبرستان منسوب است از دینار جاری شرقی تا به ملاط که دهی است ورای هوسم می‌گویند که در قدیم بیشه بوده‌است. حدود رویان رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته می‌شد که شامل کجور، کلارستاق، لنگا، تنکابن، سختسر، هوسم، الموت، طالقان، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران می‌شد. منطقه کجور: از رود چالوس تا رود هراز شامل خاچیک (نوشهر)، سولده (نور)، علمده، ناتل، چمستان، بلده، زندرستاق، پنجک رستاق، زانوس رستاق، میخساز رستاق، خورشید رستاق، خیررودکنار، بندی پی چلندر منطقه کلارستاق: از نمکابرود تا رود چالوس در جلگهٔ بیرون بشم و میان بشم شامل چالوس، هچیرود، مرزن آباد (مزنه)، کلاردشت (کلار) منطقه لنگا: از نمکابرود تا آب نشتا شامل عباس‌آباد، نشتارود، کلارآباد، پلنگ کلا و ساقی کلا منطقه تنکابن: از آب نشتا تا آب شیرود شامل شهسوار، خرم‌آباد، شیرود، گلیجان، چالکش، سه هزار و دوهزار منطقه سختسر: از آب شیرود تا رودخانه سرخانی شامل سختسر (رامسر)، اشکور شرقی، جورده منطقه هوسم: از رودخانه سرخانی تا آب ملاط شامل رودسر، املش، چابکسر و کلای چای و اشکور غربی منطقه الموت: از رودبار زیتون تا طالقان شامل رودبار الموت شرقی و رودبار الموت غربی منطقه طالقان: شامل بالا طالقان، میان طالقان و پایین طالقان منطقه لورا: شامل دهکده‌های کنار رود کرج تا دوآب شهرستانک منطقه ارنگه: شامل دهکده‌های کنار رود کرج از دو آب شهرستانک به طرف کرج منطقه رودبار قصران: شامل شمیرانات و دهکده‌های کناررودخانه جاجرود به انضمام لواسان بزرگ منطقه لارقصران: شامل دهکده شعبه اصلی هراز با مراتع میان کوه‌های خرسنگ و خاتون بارگاه تا دهنه زیر پلور و لاریجان رویان طبرستان منطقه رویان کهن از نواحی غربی طبرستان بوده‌است که شامل شهرستان‌های نور، نوشهر، چالوس، کلاردشت (کلار)، عباس‌آباد (لنگا)، تنکابن و رامسر (سختسر) می‌شده‌است و گاهی مرز غربی آن تا رودسر (هوسم) ادامه می‌یافت مردم رویان کهن به زبان طبری و گویش طبری رویانی که زبان اسپهبدان طبرستان نیز بود سخن می‌گفتند. به گفته ابن فقیه همدانی، رویان از کوره‌های طبرستان است و از شهرهای رویان: چالوس، لارز، شرز و بذشوارجر است. در حدودالعالم؛ ناتل، چالوس و کلار از کورهٔ رویان و جزئی از خاک طبرستان معرفی شده‌است. حدود رستمدار از قرن هفتم تا دوره صفویه منطقهٔ رویان عمدتاً با نام رویان و رستمدار یا رستمدار شناخته می‌شد و در این دوره مرزها ی ولایت رستمدار شامل مناطق کلارستاق، کجور، نور، طالقان، لاریجان، لواسانات، شمیرانات و مناطق پشت کوه البرز مرکزی می‌شد. سابقا طبرستان شامل گرگان، استرآباد، مازندران و رستمدار می‌شد یعنی سرتاسر ناحیه‌ای که بین دینار جاری در مشرق و ملاط لنگرود (واقع در گیلان) در مغرب بود را شامل می‌گشت. سرحدات قدیمی رستمدار عبارت بود از: سیسنگان یا رودخانه مانهیر در مشرق و ملاط لنگرود در مغرب. مدتی بعد این سرحدات تغییر شکل یافتند و می‌توان گفت که رستمدار ناحیه‌ای را که از آمل تا گیلان ادامه می‌یافت شامل می‌شد. رویان نام اراضی مسطح بود ولی همچنین به سرتاسر رستمدار نیز اطلاق می‌گشت. حدود کلارستاق کلارستاق منطقه ای دهستانی ساحلی و کوهستانی در طبرستان و رستمدار است که از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده و به مرکزیت رود سرداب‌رود از هم جدا می‌شوند. بخش کلارستاق شرقی از رود چالوس و کلارستاق غربی از رود پلنگاب‌رود که به ترتیب کلارستاق را از بخش‌های کجور و لنگا جدا می‌کنند، امتداد دارد. کلارستاق از جنوب توسط ارتفاعات تخت سلیمان و کندوان در کوه‌های البرز مرکزی از طالقان جدا می‌شود. کلارستاق از چهار دهستان تشکیل می‌شود؛ بخش جلگه‌ای کلارستاق در کنار خط ساحلی شامل چالوس و هچیرود، دهستان بیرون بشم در کنار دره چالوس در مرکز منطقه، دهستان کوهستان در جنوب و کلاردشت در غرب تا جنوب غربی که مجموعاً شامل ۱۲۰ سکونتگاه می‌شوند. مرکز اداری بخش شمالی کلارستاق شهر چالوس، مرکز بیرون بشم و کوهستان، مرزن آباد و مرکز کلاردشت حسن‌کیف است. فردوسی: برخی ریشه نام مازندران را آمیخته‌ای از ماز به معنی بزرگ و نیز میانه، ایندیرا و آن پس وند مکان دانسته‌اند و در نتیجه عبارت «مازیندیران» را به معنی جایگاه دیو بزرگ، ایندیرا می‌دانند. گواه آن را هم شاهنامه دانسته‌اند که در آن از مازندران به عنوان جایگاه دیو سفید نام برده‌است و نیز ایندیرا را کوهی دانسته‌است در میانه این سرزمین. بر پایه همین موضوع ملک الشعراء بهار بیت زیر را سروده‌است: پندار دیگر آنست که «ایندرا» را از خدایان افسانه‌ای آریایی بدانیم که در نوشته‌های سانسکریت همانند «ریگ ودا» دیده می‌شود؛ «ایندرا» خدای باران، آذرخش و تندر، جنگاوری و فرمانروای دیوان (خدایان) است و بهشت را در دست دارد. سوار بر ابرها باران می‌آورد و بیابان‌ها را بوستان می‌کند. اژدهای خشکسالی در کوهستان را نابود می‌سازد. «ایندرا» در کوه خانه دارد. در اوستا، «ایندرا» دیو بی‌هنجاری و در ستیز با اردیبهشت است. نام کهن و اصلی مازندران تبرستان است که در واقع تپورستان بوده و علت نامگذاری آن وجود قوم؛ البی که در آن وجود دارد به نام قوم تپور می‌باشد که از شهر بابل تا شهر گرگان امتداد دارد. از اقوام دیگر مازندران قوم آمارد است که مرکز آن آمل و از آمل تا تنکابن و قوم کادوس از تنکابن تا رامسر هستند. برخی نام مازندران را به شکل ماز + اندر + آن می‌دانند. ماز در زبان مازندرانی به زنبور عسل گفته می‌شود و کسانی که این ریشه یابی را پذیرفته‌اند معنای مازندران را «جایی که زنبورعسل در آن هست» می‌دانند. به باوری دیگر، نام مازندران برگرفته از کوه ماز است. پس مازندران سرزمینی است که کوه ماز در آن جای دارد (ماز+اندر+آن). رشته کوه ماز در جنوب مازندران، در راستای غرب به جنوب شرق کشیده شده‌است. رشته کوه ماز هم راستا با دوبرار در دشت لار و پلور است که تا فیروزکوه پیش می‌رود. مردم دماوند هنوز به این کوه بلند که در شمال شهر دماوند امتداد یافته، ماز می‌گویند. از سوی دیگر در لاسم و در میان رشته کوه دوبرار، قله‌های بلندی مانند انگمار، سیاه کمر دیده می‌شود که یکی از آن‌ها قله بلند ماز است. منوچهری دامغانی (قرن پنجم) واژه «ماز» را به همراه مازندران در یک بیت می‌آورد: می‌دانیم منوچهری دامغانی سراینده زبردستی در ترسیم طبیعت در سروده‌های خود بوده و همچنین سال‌ها در مازندران زیسته‌است. «ماز» در اینجا همان کوه ماز است که ابرها چون ماری به خود پیچیده، آن کوه را دربر گرفته‌اند. گروهی، ماز را پیچ و خم می‌دانند، ولی واژه «شکنج» در «مار شکنجی» خود به معنی پیچ و خم است و آوردن واژه‌ای دیگر (که ماز باشد) به معنی پیچ و خم در اینجا، درست نمی‌نماید. ابن اسفندیار در کتاب تاریخ تبرستان به سال ۶۱۳ هجری می‌نویسد: و مازندران محدث است به حکم آنکه مازندران بحد مغربست و به مازندران پادشاهی بود چون رستم زال آنجا شد او را بکشت. منسوب این ولایت را موز اندرون گفتند به سبب آنکه موز نام کوهیست از حد گیلان کشیده تا به لار و قصران که موز کوه گویند همچنین تا به جاجرم. عده‌ای نیز به این دلیل که سابقاً این سرزمین مملو از گوزن بوده و مازن نیز به معنای گوزن بوده و از طرفی دران را نیز به معنای درندگان می‌باشد اینطور استنباط کرده‌اند که دران به معنای درنده کنایه از ببر مازندران است و چون این سرزمین در گذشته مملو گوزن و ببر بوده مردم آن سرزمین را به این نام خواندند. مازندران کنونی در درازای تاریخ، شاهد وقایع و اتفاقات فراوان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده‌است. در اهمیت سرگذشت وقایع تاریخی این استان، کافی است که گفته شود هیچ‌یک از مناطق ایران به اندازه این سرزمین، شاهد رویدادهای تاریخی نبوده‌است. به همین سبب است که نویسندگان و مورخان ایرانی و خارجی، فراز و نشیب‌های تاریخی این سرزمین را در کتاب‌هایی به رشته تحریر درآورده‌اند. از آثار نویسندگان روسی دربارهٔ مازندران، تاریخ مازندران و استرآباد تألیف رابینو، و از آثار نویسندگان مازندرانی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران تألیف میر ظهیرالدین مرعشی، و از آثار نویسندگان ایرانی، تاریخ طبرستان به کوشش اردشیر برزگر و مازندران از قدیم‌ترین ایام تا به امروز، نوشته محمد مشکور را می‌توان نام برد. اما این که نام مازندران از چه زمانی در این سرزمین متداول شد اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از مورخان معتقدند از زمان ابن اسفندیار و یاقوت، به جای هیرکانیا کلمه مازندران بکار برده شده‌است عده‌ای هم تاریخ به‌کارگیری واژهٔ مازندران را از سده چهارم هجری قمری به بعد می‌دانند. ریشه‌شناسی واژه مازندران از منظر زبان‌شناسی همواره با گذر زمان، ریشه بسیاری از کلمات و علت نامگذاری آنها، در هاله‌ای از ابهام فرومی‌رود و گمانه‌های مختلفی در رابطه با وجه تسمیه انتخاب کلمات پدید می‌آید. یکی از این واژگان «مازندران» است. به علت وجود تناقضات تاریخی و اسطوره‌ای در ارتباط با «مازندران»، نیاز به درک معنی و مفهوم این واژه بیشتر احساس می‌شود. ریشه‌شناسی و رمز گشائی واژگان، یکی از راهکارهای مؤثر در پی بردن به هویت تاریخی، ادبی، فرهنگی، جغرافیایی و حتی اقلیمی مرتبط با یک واژه است. با توجه به سخنان بالا در خصوص ریشه واژه مازندران، در جمع‌بندی سخنان پژوهشگران و همچنین در نگاهی نو، گمانه‌ها و برداشت‌ها در خصوص ریشه واژه مازندران به شرح ذیل است: ۱- برداشت نخست از معنی مازندران، به سرزمین محصور در میان دیوار، دژ یا کوه اطلاق می‌گردد. ۱–۱-ابن اسفندیار مؤلف کتاب تاریخ طبرستان در ۶۱۳ ه‍. ق، بر این گمانه است که مازندران تغییر یافته «موز اندرون» است و بیان می‌دارد: «این ولایت را موز اندرون می‌گفتند.» ۱–۲-مرعشی گمانه مشابه‌ای دارد و مازندران را منسوب به ماز و مازیار می‌داند. او می‌گوید: «و اسم مازندران محدث است، و به تجدید مازندران می‌گفتند به سبب آن که ماز نام کوهی است، از گیلان کشیده‌است تا به لار و قصران و به قول بعضی مازیار بن قارن دیواری تا حد گیلان بساخت؛ و هنوز عمارت آن به جای است؛ و چند تا دروازه فرموده ساختند و دربان نشاندند تا کسی بی‌اذن او آمد و شد نتواند کردن و آن دیوار را ماز می‌خواندند و درون او را مازاندرون می‌گفتند.» از طرفی، صادق کیا به نقل از احیاء الملوک از ملک شاه حسین سیستانی چنین گفته‌است: «و این مازندران را موزه اندرون می‌گویند؛ زیرا که کوهی که این بلاد را در میان گرفته موزه کوهی می‌گویند. از کثرت استعمال مازندران می‌گویند.» این تعبیر از مازندران، به ویژه مازندران ایران زمانی قوت می‌گیرد که این سرزمین در گذشته همواره محصور در میان دژها و کوه‌ها بوده‌است و چنان‌که مورخانی چون استرابو در توصیف هیرکانیا نقل می‌کنند، به علت هجوم مکرر قبایل بدوی، سایر مناطق بدون حصار طبیعی، مانند دشت گرگان یا سایر مناطق قابل نفوذ، توسط دیوارهایی بلند محصور می‌شده‌است. این برداشت از معنی مازندران، با مازندران شاهنامه هم تا حدودی تناسب دارد، و البته با برخی نقاط دیگر که به مازندران شهرت دارد. ۲-از آنجا که طبق نظر برخی مورخان، مازندران از ریشه «ماز (ماز+ اندر آن) و موز (موز+ اندرون)» می‌باشد، لذا بررسی این کلمه، در زبان فارسی، پهلوی، عربی، لاتین و همچنین گویش بومی مازندرانی شاید راهگشا باشد، و با توجه به معانی کلمه ماز و موز، تعابیر مختلفی از این واژه می‌توان ارائه نمود. ۲–۱-ماز در لغت‌نامه دهخدا «مطلق چین و شکنج» را گویند. چین. نورد. پیچ و خم. با اشاره به ابیاتی چون: (شهید) و یا، (منوچهری دامغانی) که گویا در وصف سرزمین مازندران ذکر گردیده‌است؛ و کلمه «مازندران» و «ماز اندر آن» در آن قابل توجه و تأمل است. (اسدی) ۳- ماز اندرآن اشاره به ناحیه جلگه‌ای دارد که درون آن مزارع و شالیزار می‌باشد. در مناطق جلگه‌ای مازندران و گیلان مکرر از پسوند و پیشوند "ماز" برای اسامی روستاها استفاده شده است. ۴- شباهت "ماز 𐬨𐬀𐬰" در نوشتار اوستایی (مازندران 𐬨𐬀𐬰𐬀𐬌𐬥𐬌𐬌𐬀) و (اهورا مازدا 𐬀𐬵𐬎𐬭𐬋 𐬨𐬀𐬰𐬛𐬃) دیده می‌شود. گویا مازندران در ارتباط با اهورامزدا می‌باشد. تاریخ قدمت بقایای باستانی به دست آمده از غار شوپری رستمکلا به بیش از یکصدهزار سال گذشته بازمی‌گردد؛ این بقایا شامل دست‌افزاهای سنگی و فسیل استخوان‌های جانورانی است که توسط انسان‌های عصر پارینه سنگی شکار شدند. غار شوپری که در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر رستمکلا در شرق مازندران و دره مهربان رود واقع شده، از بزرگترین غارهای شناخته شده در مازندران است که بیش از ۷۵ متر طول و بیش از ۷۰۰ متر مربع مساحت دارد. غار شوپری در سال ۱۳۹۹ توسط نگارنده شناسایی و به دلیل اهمیت بالای این اثر بلافاصله فرایند تعیین عرصه و حریم آن با مجوز پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، در سال ۱۴۰۰ انجام شد و با شماره ۳۳۶۹۶ در فهرست میراث‌فرهنگی کشور به ثبت رسید. کاوش باستان‌شناسی به منظور لایه‌نگاری این غار در سال‌های ۱۴۰۱ و تابستان ۱۴۰۲ با مجوز پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری توسط نگارنده از سوی اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی مازندران انجام شد. بقایای بسیار فراوان استخوان‌های جانوری به دست آمده که اثر قصابی با ابزارهای سنگی بر روی آنها برجای مانده، همچنین بقایایی از دوره نوسنگی با قدمت بیش از هفت هزار سال از لایه‌های سطحی غار شوپری به دست آمده که نشان از ارتباطات پیش از تاریخ ساکنان مازندران با نواحی شرقی و شمال شرقی ایران و نواحی جنوبی آسیای میانه دارد. کشفیات دانشمندان در غارهای هوتو و کمربند، گواهی بر زندگی انسان‌ها در ۷۵ هزار سال پیش از این به‌دست آمده‌است، علاوه بر این، باستان‌شناسی در گوهر تپه، که ثابت کرد مازندران بیش از ۶ هزار سال پیشینه تمدن شهری دارد، مازندران را به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های باستان‌شناسی در منطقه خاورمیانه و جهان شناسانده‌است و آن در فرهنگ‌سازی و تمدن شهرنشینی مردم در ایران نقش مهمی را ایفا کرده‌اند است، در سال ۱۳۸۴ نیز در منطقه ییلاق پرورخرند، از روستا از روستاهای پشتکوه دودانگه ساری حدود چهل قبر کشف شد که قدمت آن‌ها، دست‌کم به نیمهٔ نخست هزارهٔ دوم قبل از میلاد می‌رسد شهر آمل که آن را دومین شهر کهن ایران می‌خوانند در استان مازندران قرار دارد و در رساله‌ی جغرافیایی شهرستان‌های ایرانشهر که از جمله متون بازمانده به زبان پهلوی عصر ساسانی می باشد از آمل به عنوان شهرهای شمالی ایران یاد شده است. در این رساله از بنیاد آمل آمده است که این شهر پس از اعدام مزدک بنا شده است. بعضی از پیروان مزدک که تحت تعقیب قرار داشتند، گریختند و به اینجا آمدند و شهر آمل را بنا نهادند. به اعتقاد مورخان امروزی نام آمل برگرفته از نام قوم آمارد می‌باشد که دورانی در منطقه ما بین رود هراز و سفیدرود سکونت داشتند و در زمان اسکندر سرزمین آنها به قلمرو سرزمین تپور الحاق گشت و در زمان اشکانیان مردم آمارد به خاراکس کوچانده شدند و قوم تپور جایگزین آنان گشت. مازندران در دوران باستان تپوش آری و تپوری نامیده می‌شد و به نظر می‌رسد مستقل یا نیمه مستقل از سرزمین ماد و هخامنشیان بوده باشد ولی از تپورها و آماردها در لشکرکشی های هخامنشیان سخن به میان آمده و این سرزمین در دوران هخامنشی و اسکندر بخشی از ساتراپ تپوری بود و این سرزمین در زمان فرهاد اشکانی توسط اشکانیان فتح شد و بخشی از سرزمین اشکانیان گردید ولی بعد خاندان بومی تپورستان به نام گشنسب شاهان بر مازندران حاکم گردید و این سرزمین در سال ۵۳۱ میلادی تحت اداره ساسانیان درآمد و کاووس ساسانی به مدت ده سال به عنوان پتشخوارگرشاه بر طبرستان حکومت نمود و پس از وی زرمهرشاهیان تا سال ۶۴۲ میلادی بر طبرستان به حکومت پرداختند. در دوران ساسانی آمل مرکز اصلی تپورستان بوده‌است و پس از اسلام شهرهای آمل، ساری، کجور و کلاردشت مرکز طبرستان بودند و در دوران زندیه مرکزیت آن با بارفروش (بابل) بود و دوران قاجار و پهلوی مرکزیت آن با ساری بود. ورود اقوام گوناگون ساکنان قدیم دریای مازندران از غرب به شرق به ترتیب اقوام کادوسیان و آناریاکه و آمارد و تپورها بودند. سرزمینی که امروزه مازندران نامیده می‌شود پیش از اسلام با نام ساتراپ تپوری و تپورستان و پس از اسلام با نام تبرستان شناخته می‌شد که بر گرفته از نام قوم تپور یا تبری می‌باشد. نمی‌توان گفت این اقوام کی و از کجا آمده‌اند اما به نظر استرابون، تپورها در حد فاصل آماردها و هیرکانیه زندگی می‌کردند. (یعنی میان آمل و گنبد امروزی) اما دیاکونوف نوشته: «تپورها در هیرکانیه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیان.» مرز شرقی آن‌ها استرآباد و مرز غربی آن‌ها از کلار و چالوس بود. شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین تپورها بودند. مازندران بخشی از تپورستان است و شهرهای آمل، ساری، کجور و کلاردشت از مراکز تاریخی طبرستان بودند. استرابو تپورها را ساکن پنج مکان متفاوت می‌داند. وی گروهی از تپورها را به عنوان کوهنشین‌های شمال کشور در کنار آمارد نام می‌برد. وی گروه دیگری از تپورها را میان هیرکانی‌ها و دربیک‌ها نام می‌برد. وی دسته دیگر از تپورها را میان هیرکانی‌ها و آریا نام می‌برد. وی دسته دیگر از تپورها را در ماد نام می‌برد و مکان دسته دیگر از تپورها را در کنار آناریاکه‌ها می‌داند و دسته دیگری از تپورها را در کنار اقوام آمارد و کادوسی به عنوان کوهنشین‌های شمال یاد می‌کند. ظاهراً ایشان قبایل گسترده‌ای بودند که با آمدن آریایی‌ها عقب رانده شدند. به گزارش لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون مورخ یونانی اسکندر مقدونی به سرزمین آماردها لشکر کشید و بر آماردها پیروز شد و آنان را تحت فرمان ساتراپ تپورها به نام فرادات قرار داد. آماردها و تپورها بعدها جز ساتراپ پارت درآمدند. فرهاداول پادشاه اشکانی در حدود سال ۱۷۶ قبل از میلاد آماردها را تحت انقیاد خود درآورد و آنان را به خاراکس (گرمسار) در ری کوچانید. در مسکوکات سلاطین مستقل مازندران که خود سکه می‌زدند نام پادشاه تاپورستان آمده‌است. قوم دیگر آماردها بودند آماردها نام یک تبار باستانی آریایی است که در شمال ایران، به‌ویژه از آمل تا رودسر زندگی می‌کرده‌اند. پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کرده‌است. به گفتهٔ ریچارد فرای، آملی کورت و کریستوفر برونر، آریایی بوده‌اند، و به مردمان سکا و داهه پیوند داده شده‌اند. نام شهر امروزی آمل برمی‌گردد به زندگی آنان در آن گستره. همچنین آن که دو آمل، یکی در مازندران و دیگری در گسترهٔ آمودریا، جای داشته‌اند. به نوشتهٔ کریستوفر برونر، آماردها، تا دوران فرهاد یکم اشکانی، در گسترهٔ آمل مازندران می‌زیستند و احسان یارشاطر در کتاب تاریخ ایران کمبریج در صفحه ۷۶۶ چاپ ۱۹۸۳، تپوری‌ها قومی خوانده است که در دوران فرهاد یکم اشکانی، از پرثوه (Parthyene) به مناطق مرکزی جنوب دریای خزر (مازندران کنونی و حوالی آن) کوچانده شدند و تپورها با قوم آمارد، در همسایگی غربی‌شان، درآمیخته شد و با هضم در جوامع آریایی، قومیت کنونی مازندرانی را تشکیل دادند. اسدالله عمادی ادعای کوچ قوم تپور از پرثوه به مازندران را رد می‌نماید و می‌گوید پیش از آنکه اشکانیان به قدرت برسند تپورها در مازندران ساکن بودند و کراتر فرمانده یونانی از سرزمین آنها گذشت. نظر مورخان یونانی نیز موافق با نظر اسدالله عمادی می‌باشد و کتزیاس مورخ یونانی عصر هخامنشی سرزمین تپوری را همان مازندران می‌داند و سرزمین تپوری را سرزمینی ما بین هیرکانی و کادوسی معرفی می‌کند و پولیبیوس نیز کوه‌های تپوری را همان کوه‌های مازندران میداند و به این کوه بین دروازه کاسپین (گرمسار) و دریای هیرکانی اشاره می‌کند و استرابون به سرزمین تپوری در نزدیکی ری و دروازه کاسپین (گرمسار) اشاره می‌کند و آریان و کوینت کورس در شرح جنگ های اسکندر مقدونی و هخامنشیان به یک ساتراپ به نام ساتراپ تپوری در حاشیه دریای مازندران اشاره می‌کنند که سرزمین آمارد نیز به آن ضمیمه شده بود. پیش از اسلام در روزگار سلطه کیانیان بر ایران، کاووس کیانی که داستان صفا و نزهت بهشتی مازندران یا سرزمین دیوان را از زبان نغمه‌ساز می‌شنود، به وسوسه رامشگر آهنگ تسخیر مازندران می‌نماید: − − پس با لشکری گران به مازندران می‌رود، اما در تلاقی دو سپاه، سپاهش از دیوان مازندرانی شکست می‌خورد و خود نیز اسیر دیو سپید می‌گردد. قبل از ورود آریایی‌ها به این سرزمین طوایف مختلفی در آنجا سکونت داشته‌اند. از جمله این اقوام می‌توان از تپوریها، آماردها و کادوسی‌ها نام برد. اقوام تپوری در مازندران زندگی می‌کردند. آماردها در نواحی کوهستانی بین رودخانه هزار آمل و تنکابن تا دیلمستان و سفید رود به سر می‌برده‌اند. کادوسی‌ها نیز در گیلان سکنی گزیده بودند. از شیوه حکومت و حاکمان طبرستان پیش از اسلام اطلاعات محدودی وجود دارد. طبق آنچه در کتب تاریخی یونانیان آمده، اتو فرادات در زمان حمله اسکندر حاکم تپورستان بوده و اسکندر مقدونی او را به مقام خویش ابقا کرد ولی آماردها حاضر به اطاعت نشدند و به کمک درختان در جنگل پنهان می‌شدند و در برابر سپاهیان اسکندر مقاومت نمودند و حتی اسب محبوب اسکندر، بوسفال، را ربودند؛ ولی سرانجام اسکندر با تهدید و به آتش کشیدن بخش‌هایی از جنگل توانست آنان را مطیع ساخته و حکومتشان را به اتو فرادات سپارد. پس از اسکندر، در زمان سلوکیان اسماً آماردها جزئی از ولایات سلوکی بودند منتهی هیچ جنگی میان آنان رخ نداد و به احتمال زیاد آماردها به استقلال دست یافته بودند. پس از این در زمان اشکانیان است که فرهاد یکم به جنگ آماردها رفت و آن‌ها را به اجبار به ناحیهٔ دربند کوچاند. آن گونه که از نامه تنسر به گشنسب پیداست، سلسلهٔ دیگری علیه سلوکیان در کرانه‌های دریای مازندران شکل گرفت که در عصر اردشیر ساسانی به گشنسب به ارث رسیده بود. گشنسب و اخلاف او تا زمان حکومت قباد ساسانی بر سراسر پتشخوارگر فرمانروایی نمودند و جزئی از ناحیهٔ شمالی امپراتوری ساسانی بودند. پس از گشنسب‌شاهان، کیوس، شاهزادهٔ ساسانی و برادر بزرگتر انوشیروان، در سال ۵۲۹ میلادی عازم طبرستان شد و فرمانروایی این نواحی را برای مدتی، تا سال ۵۳۶ میلادی، در دست داشت. پس از کیوس، به دستور انوشیروان خاندان زرمهر به تبعیت از ساسانیان در منطقه مستقر شدند و تا سال ۶۸۵ میلادی، در سراسر پتشخوارگر فرمان می‌راندند. در این سال مقارن با حمله عرب‌ها به ایران، شاهزاده‌ای به نام گیل گاوباره توانست با مسالمت آذر ولاش، واپسین زرمهرشاه، را کنار راند و سراسر پتشخوارگر را به دست گرفت. قوم تپور تپوران یا تپوری (tapuri) یا تپیری (tapyri)، قومی باستانی و از اقوام ایرانی‌تبار که در تپورستان جنوب دریای مازندران سکونت داشتند و تیره‌هایی از این قوم در نواحی همچون هیرکانیا، پارت، ماد و سکاستان و ارتفاعات شرقی البرز سکونت داشتند. نام این قوم در کتیبه‌های ایلامی به‌صورت تپیر (tepir) ذکر شده است. به گفته کتزیاس قوم تپور مطیع نینوس حاکم آشور بودند. به گفته آریان گروهی از قوم تپور در عصر هخامنشی و اسکندر در میان هیرکانیا و آمارد سکونت داشتند و اسکندر سرزمین آمارد را به قلمرو فرادات حاکم تپور ضمیمه کرد. دانشنامه ایرانیکا نیز در مقاله مردمان باستانی ایران، در ارتباط با قوم تپور به گزارش‌های بطلمیوس و استرابون و آریان (مورخ) یونانی و کوینت کورس مورخ رومی استناد کرده‌است. هرودوت(۴۸۴–۴۲۵ ق. م)، در کتاب «هیستوریای»، در زمینهٔ پرداخت‌های ساتراپ‌های امپراتوری هخامنشی به داریوش، از مردمان موشی (moschie)، تیبارین (تپور)(tibarenie)، ماکرون(macrones)، موزیکان (mossynoekie)، و مار (آمارد)(mares) در ساتراپ نوزدهم نام برده‌است. به گفته آرنولد جی. توینبی تیپار و تیبارین در عصر هخامنشی صورت دیگر از نام قوم تپور هستند و تمامی این اقوام همچون قوم تپور در تپورستان اقوام کوه‌نشین (به یونانی: tapouroi) بودند. تیپارها و موسخی‌ها (موشی‌ها) دارای فرمانده واحد بودند و ماکرون‌ها با موزیکان‌ها فرمانده واحد داشتند و مارها با کلخی‌ها فرمانده واحد داشتند. تیپارها و ماکرون‌ها و موسخی‌ها (موشی‌ها) با ساز و برگ موسخی رژه می‌روند. پولیبیوس (۲۰۵–۱۲۵ ق. م) در کتاب خود، آنجا که از دشت هیرکانیه صحبت می‌کند، اشاره دارد که خارج از مرزهای شرقی (سرزمین ماد)، دشتی بیابانی وجود دارد که تا کوه‌های تپوریه می‌رسد که از دریای هیرکانیه خیلی دور نیست. پولیبیوس می‌نویسد: ماد در آسیای مرکزی قرار دارند و به عنوان یک کل به آن نگاه می‌شود، از نظر وسعت و ارتفاع رشته کوه‌های خود نسبت به سایر مناطق آسیا برتری دارد. باز این مشرف بر کشور برخی از شجاع‌ترین و بزرگترین اقوام است؛ زیرا در خارج از مرز شرقی خود دارای دشت بیابانی است که پارس را از پارت جدا می‌کند. این مشرف به دروازه‌های کاسپین (caspian gate) است و تحت فرمان آن است و تا کوه‌های تپوری (mountains of the Tapyri) که فاصله زیادی با دریای هیرکانی ندارند، ادامه دارد. به گفته آریان (۸۶ میلادی) مورخ یونانی گروهی از تپورها بین هیرکانیا و آمارد ساکن بودند که اسکندر مقدونی پس از دست یابی به سرزمین آمارد ولایت آمارد را به ساتراپ تپورستان که والی آن فرادات فرمانده قوم تپور بود ضمیمه کرد.<ref>حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ج2، انتشارات نگاه، 1391، ج 2، ص 1346</ref> به گفته پلینی ملت‌هایی که در اطراف دریای هیرکانی قرار گرفته‌اند: در شرق کاسپی منطقه ای واقع شده‌است که با نام آپاورتن (Apavortene) شناخته می‌شود. جایی که به دلیل حاصلخیزی منحصر به فرد خود، داریوم (Dareium) نامیده می‌شود. سپس به سراغ ملتهای تپوری (Tapyri)، آناریاکه(Anariaci)، استائورس (Staures) و هیرکانی (Hyrcani) می‌آییم. استرابون(۶۳ ق. م) اقوام ساکن در حاشیه جنوبی دریای مازندران و غرب هیرکانی را بدین گونه نام می‌برد: تپوری‌ها (Tapyri) بین هیرکانی‌ها و آریایی‌ها زندگی می‌کنند و در یک مدار در اطراف دریا پس از هیرکانی‌ها (Hyrcanins)، آماردی‌ها (Amardi) و آناریاکه (Anariacae) و کادوسی‌ها (cadusi) و آلبانی‌ها (albani) و کاسپی‌ها (Caspii) و ویتی‌ها(viti) و شماری دیگر از مردمان، تا جایی که به سکاها (scythians) می‌رسیم و از سوی دیگر به سرزمین هیرکانی و دربیک‌ها (Derbices) هستند، کادوسیان در مرز ماد و ماتیانی و پایین پرخوآتراس هستند. گفته می‌شود که تپوری‌ها (Tapyri) بین دربیک‌ها (Derbices) و هیرکانی‌ها (Hyrcanians) زندگی می‌کنند. در قسمت شمالی اقوام کوه‌نشین کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) سکونت دارند. استرابون(۶۳ ق. م) از قوم تپوری در کنار اقوام آمارد به عنوان اقوام کوهستان نشین در شمال کشور یاد می‌کند. استرابو می‌نویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است. استرابون(۶۳ ق. م) اعتقاد دارد نواحی تپور و ری و دروازه کاسپین بخشی از سرزمین ماد بود که اشکانیان بر آن سلطه یافتند و می‌نویسد: مناطقی از کشور پارت قومس (Comisene) و (Chorene) است و می‌توان گفت کل منطقه ای است که تا دروازه کاسپین (Caspian Gates) و ری (Rhagae) و تپوری (Tapyri) گسترش می‌یابد، که قبلاً متعلق به ماد بود. بطلمیوس(۹۰–۱۶۸ میلادی) در کتاب ۶، فصل ۲، بخش ۶ از جغرافیای خود که دربارهٔ سرزمین ماد هست، از قوم تپور یاد کرده که در شمال قومس (choromithrena) و منطقه الیماس (elymais) تا سرچشمه رود چرینداس (charindas river) (رودخانه چرینداس در شرق مازندران واقع شده‌است) در سرزمین ماد ساکن بودند. بطلمیوس می‌نویسد سرزمین قومس (choromithrena) تا پارت ادامه می‌یابد و در شمال آن الیمایس (helymais) هست، از آنجا تا سرچمشه‌های رودخانه چرینداس (charindas) مناطقی هستند که تپوری‌ها (tapuri) ساکن هستند. لاتیشف به نقل از دیونیس اسکندرانی مورخ قرن دوم میلادی اقوام اطراف دریای مازندران را بدین ترتیب نام می‌برد: سکاها، اون‌ها، کاسپ‌ها، کادوس‌ها، آلبان‌ها، ماردها، تپورها و هیرکانی. آماردها آمارد، آمرد، آمار یا ماردها (به زبان سکایی: آمارد، Amard؛ به زبان پهلوی: آمویی، Amui) مردم این قبیله در مازندران و قسمتی از گیلان کنونی زندگی می‌کردند. نام اصلی این قبیله آمو بود که در فارسی باستان به آمرد یا اَمرد به معنی زیانبخش و ویرانگر تبدیل شد. همچنین در برخی کتاب‌ها به آن‌ها «مارد» نیز گفته‌اند. آن‌ها مردمی جنگجو و هنرمند بودند و با همسایگان خود در کشمکش دایمی بودند. هرودوت از قبیله مارد (mardes) در کنار دائی‌ها (daens)، دروپیک‌ها (dropiques)، و ساگارتی‌ها (sagarties) به عنوان پارس‌های کوچنشین و صحراگرد یاد کرده‌است. پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کرده‌است. استرابون به این قوم در جنوب دریای مازندران اشاره نموده‌است. به گزارش دانشنامه ایرانیکا فرهاد اول اشکانی (۱۷۶–۱۷۱ قبل از میلاد) با هدف گسترش کنترل اشکانیان بر البرز و گسترش جاده شرق به غرب ماد، سرزمین آمارد را فتح کرد. این موفقیت با الحاق قبلی هیرکانی به پادشاهی اشکانیان آماده شده بود. فرهاد اول اشکانی آماردی‌ها را در خاراکس (گرمسار)، در نزدیکی گذرگاه دروازه‌های کاسپین که ماد را به پارت متصل می‌کند، ساکن کرد. احتمالاً وظیفه مهاجران تأمین امنیت جاده بوده‌است. ایزیدور خاراکسی به اقوام آمارد در رشته کوه البرز اشاره می‌کند که در زمان فرهاد اشکانی به خاراکس (گرمسار) کوچانده شدند. ایزیدور خاراکسی می‌نویسد: ماردی‌ها مردم فقیری در رشته کوه‌های البرز بودند که فرهاد اول آنها را شکست داد و آنها را مطیع خود ساخت. فرهاد اول ماردی‌ها را در خاراکس اسکان داد. آشوریان به گفته کتزیاس (۴۴۱–۳۹۲ق. م) نینوس پادشاه آشور تپوریان را مطیع خویش کرد. کتزیاس از قوم تپور در کنار هیرکانی و کادوسی به عنوان یکی از نواحی نام می‌برد که توسط نینوس پادشاه آشور فتح شدند. به گزارش کتزیاس: از سرزمین‌های واقع در دریا و دیگر سرزمین‌های هم‌مرز با آن‌ها، نینوس مصر و فنیقیه را تحت سلطه خود درآورد، سپس سیلسیرا، کیلیکیه، پامفیلیه و لیکیه، و همچنین کاریا، فریگیه و لیدیه. به‌علاوه، او ترود، فریگیه را در هلسپونت، پروپونتیس، بیتینی، کاپادوکیه و همه ملل بربر که در سواحل پنتوس تا تنائیس ساکن هستند تحت کنترل خود قرار داد. او همچنین خود را حاکم سرزمین‌های کادوسی، تپوری، هیرکانی، درانگی، دربیکی، کارمانی، کورمنایی و بورکانی و پارت کرد. او هم به پارس و هم به سوزیانا و کاسپین حمله کرد، همان‌طور که می‌گویند، گذرگاه‌های بسیار تنگی وارد آن می‌شوند، به همین دلیل به عنوان دروازه‌های کاسپین شناخته می‌شوند. بسیاری از ملل کوچکتر دیگر را نیز تحت سلطه خود درآورد، که صحبت دربارهٔ آنها کار طولانی خواهد بود. اما از آنجا که حمله به باکتریا دشوار بود و شامل بسیاری از مردان جنگجو بود، پس از زحمت و تلاش بیهوده، او جنگ با باکتریا را به زمان دیگری موکول کرد و نیروهای خود را به آشور بازگرداند و مکانی را برای تأسیس یک شهر بسیار بزرگ انتخاب کرد. مادها در دوران ماد نیز همچون دوران آشوریان اقوام شمال به سه قوم هیرکانی، تپور و کادوسی تقسیم می‌شدند. در زمانی که فلات ایران به خصوص نواحی زاگرس صحنه جنگ و خون‌ریزی آشوریان و اقوام دیگر بود، مردمان نواحی جنوبی دریای خزر در آرامش و امنیت و شرایط مناسب اجتماعی زندگی می‌کردند و اقوام نواحی دیگر به آن‌ها پناهنده می‌شدند. یکی از طوایفی که به نواحی جنوب خزر پناهنده شده‌است طایفه مغان، یکی از طوایف شش‌گانه قوم ماد بوده‌است. به گفته کتزیاس مادی‌ها در ابتدا سرزمین کادوسیان را در اختیار داشتند ولی در اواخر سلطنت ماد در دوران حکومت آرته‌یِس (Arties) این ناحیه توسط فردی پارسی به نام پارسُد (Parsode) از سلطه دولت ماد جدا شد چنان‌که در اواخر سلطنت هخامنشیان کادوسیان به نیم استقلالی رسیدند. به گفته کتزیاس آرته‌یِس (Arties) حاکم ماد چهل سال به حکومت پرداخت. در دوران سلطنت آرته‌یس جنگی بزرگ بین مادها و کادوسیان پیش آمد که منشأ این واقعه چنین است: فردی پارسی به نام پارسُد (Parsode) که از حیث دلاوری شجاعت معروف بود، نفوذی در دربار ماد یافت. بعد، چون از حکم شاه دربارهٔ خود رنجید، با سه هزار پیاده و هزار سوار نزد کادوسی‌ها رفت و خواهرش را به یکی از متنفذین کادوسی داد و مورد توجه کادوسیان قرار گرفت. پس از آن او مردم کادوسی را تحریک کرد که بر ماد شوریده و مستقل شوند و چون شنید شاه قشونی به قصد او فرستاده با دویست هزار تنگی را اشغال کرد. خود شاه به قصد سرکوب او با قشونی مرکب از هشتصد هزار نفر بیرون رفت و در جنگ شکست خورد و پنجاه هزار نفر در این جنگ کشته شدند و مابقی ارتش ماد را پارسُد (Parsode) از ولایت کادوسیان براند. پس از آن کادوسی‌ها او را شاه کادوس کردند و او همواره به ممالک ماد تجاوز کرده و به تاخت و تاز و غارت می‌پرداخت. بدین سبب کادوسیان هیچگاه مطیع اوامر ماد نگشته در این حال تا زمان کوروش که دولت ماد را منقرض کرد، باقی ماندند. هخامنشیان حکومت هخامنشیان از حدود ۶۷۵ ق. م آغاز شده و تا سال ۳۳۰ ق. م ادامه یافته‌است. سر سلسله این دودمان هخامنش بوده که پس از آن چیش پیش اول، کمبوجیه اول، کورش اول، چیش پیش دوم، کوروش دوم، کمبوجیه دوم، کوروش سوم (بزرگ)، کمبوجیه سوم و… بر این سرزمین حکومت کردند. کوروش پس از فرو ریزی دولت آریائی ماد، مشغول تهیه مقدمات یک حکومت نیرومند شد. او ارتشی از عناصر سپاه ایران و حاشیه دریای خزر فراهم کرد. اقوام ساردی، تپوران، کادوسیان و سکائیان از جمله نیروهای برجسته شرکت‌کننده در اردوی کوروش بودند. در این نبرد کوروش تپوران مازندرانی و کادوسیان گیلانی را از ارتش جدا نمود و آن‌ها را ترغیب به حمله نمود. در اثر حمله این نیروها سپاه لیدی شکست خورد و شهر سارد به محاصره سربازان کوروش درآمد. بعد از این جنگ آماردها و کادوسیان همچنان در حلقه اتحاد کوروش باقی ماندند و در اکثر جنگ‌های زمان او شرکت فعال داشتند. در زمان کوروش، ایران به صورت ملوک الطوایفی اداره می‌شد و مازندران و طبرستان به یکی از اعیان فارس سپرده شده بود. در جنگ خانگی مشهور به «کوناکسا» بین اردشیر هخامنشی و برادرش کوروش کوچک، کادوسیان به حمایت از اردشیر پرداختند. در این جنگ فرمانده قوای کادوسی به نام آرته گرس کشته شد. ۱۴ سال بعد از جنگ کوناکسا، کادوسیان علیه هخامنشیان قیام کردند. اما اردشیر با سپاهی انبوه آن را سرکوب نمود و آن‌ها نیز اطاعت از دولت مرکزی را پذیرفتند. به هنگام حمله اسکندر در سال ۳۳۱ ق. م، تمامی اقوام کناره دریای مازندران یعنی آماردها، کادوسی‌ها، تپوریها، هیرکانی‌ها سپاهی مرکب از هشت هزار نفر پیاده و سواره تشکیل داده و به کمک داریوش سوم هخامنشی فرستادند. در این نبرد که «جنگ گوگمل» خوانده می‌شد، جنگی هولناک میان گارد شاه و جنگجویان نخبه یونانی درگرفت. شجاعتهای اقوام مزبور در این جنگ عظیم یکی از درخشان‌ترین فصول جنگ‌های ایران و یونان شناخته می‌شود. بنابر گزارش کوینت کورس مورخ رومی، ۱۰۰۰ سواره نظام تپوری در جنگ گوگمل و در ارتش داریوش سوم هخامنشی حضور داشتند. آریان مورخ یونانی ترکیب سپاه هخامنشی در جنگ گوگمل را چنین آورده است: باختری‌ها، سغدی‌ها و هندی‌های مجاور باختر به فرماندی بسوس والی باختر بودند. ساک‌ها که از سکاهای آسیایی و مستقلند ولی متحد داریوش می‌باشند و تحت فرماندهی ماباسس هستند. هندی‌های کوهستان تحت فرماندهی برسائت والی رخج بودند. سوارهای پارتی، هیرکانی و تپوری تحت فرماندهی فراتافرن بودند. مادی‌ها، کادوسی‌ها و سکاها تحت فرماندهی آتروپات بودند. سکنه دریای سرخ را اُرُن‌توبات و آریوبرزن و اکسی‌نِس اداره می‌کردند. بر شوشی‌ها و اوکسیان اُگزاتر پسر آبولیتاس ریاست داشت و بر بابلی‌ها، سی‌تاکیان و بر کاریان، بوپار ریاست داشت. ارمنی‌ها به سرداری اُرونت و میثروس‌تِس بودند و کاپادوکی‌ها به سرداری آری‌آرسِس بودند و سل سوریان و بین النهرینی ها به فرماندهی مازه والی بابل بودند. آریان در مورد آرایش جنگی چنین آورده است: در جناح چپ سواره نظام غربی و دهایی و رخجی صف بسته بودند و نزدیک آن سواره نظام و پیاده‌نظام پارسی که با هم مخلوط بودند. در جناح راست سل سوریان، اهالی میانرودان، مادی‌ها، پارتی‌ها، سکاها و پس از آن تپوری‌ها و هیرکانی‌ها ایستاده بودند. در قلب، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایران قرار گرفته بود و هندی‌ها و کاریان و آناپاست‌ها و تیراندازان آمارد در اطراف او بودند. اسکندر مقدونی فرادات فرمانده قوم تپور در نبرد هخامنشیان و یونانیان و همچنین والی تپورستان در عهد خشیارشاه و اسکندر مقدونی می‌باشد. به گزارش لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون مورخ یونانی زمانی که اسکندر به ولایت هیرکانیا رفت قشون خود را سه قسمت کرد؛ قسمتی که از همه زیاد تر بود با خود به زادراکرات برد و قسمت دیگر را با کراتر به مملکت تپوری‌ها (تپوری‌های ساکن در هیرکانیا) برد و قسمت سوم را به سرداری اری گیوس مأمور بود که با بار و بنه و خارجی‌ها حرکت کند. پس از آنکه اسکندر وارد شهر آروس گردید و کراتر و اریگسوس را در اینجا یافت. آنها فرادات حاکم تپوری‌ها را همراه آورده بودند. اسکندر این اسیر را خوب پذیرفت. پس از آن آن مناپیس را که در زمان اُخُس فرار کرده و به دربار فلیپ پناهنده شده بود والی هیرکانیا کرد و فرادات را به حکومت تپورستان ابقا داشت. نواحی شرقی کشور که شامل ایران و بخش‌هایی از آسیای میانه و هندوستان بودند و از چهارده ساتراپ نشین تشکیل می‌شدند: تیرداد اشکانی دومین پادشاه اشکانی هیرکانیا و کومس و کناره‌های جنوبی دریای مازندران که ممکلت اقوام تپوری بود را به تصرف خود درآورد و پایتخت خود را به شهر سلوکی صد دروازه در ناحیه کومس انتقال داد. تیرداد اشکانی در سال ۲۲۱ پیش از میلاد در گذشت و ارشک دوم به پادشاهی رسید و قلمروی پارتیان تا سال ۲۰۹ پیش از میلاد تا همدان در ماد می‌رسید. سرزمین تپوریه در زمان ارشک دوم مورد حمله آنتیوخوس سوم قرار گرفت. آنتیوخوس سوم در عین اینکه با پایداری سختی مواجه بود به سرزمین تپوریه در البرز تاخت و هیرکانیا را نیز به تصرف خود درآورد و با ارشک دوم پیمان یگانگی بست. در این دوره پادشاهی اشکانی با وجود اینکه با فتوحات سلوکیان محدود و کوچک شده بود ولی بر پا ماند. پس از آن نیز با تاخت و تازهای دولت یونانی بلخ بار دیگر قلمرو شاهنشاهی اشکانی کوچکتر شد. پس از مرگ ارشک دوم در سال ۱۹۱ پیش از میلاد فریاپت شاه شد و دو پسر به نام‌های فرهاد و مهرداد داشت که فرزند بزرگتر فرهاد شاه شد. در این دوره آنتیوخوس سوم در جنگ با روم شکست خورده بود و در دفاع از قلمروی خود ناتوان شده بود. فرهاد اول بر آماردیان و دیگر اقوام ساکن رشته کوه‌های البرز تاخت و سرزمین تپوریه و هیرکانیا و سایر نواحی را به تصرف خود درآورد و مرز پارت را تا مغرب دربند خزر گشود و آماردیان را به شهر خاراکس (خوار) کوچ داد. پس از فرهاد قدرت به برادرش مهرداد یکم رسید. در این دوره سرزمین تپوریه مدتی تحت تسلط اوکراتید حاکم دولت یونانی بلخ درآمد ولی مهرداد یکم در سال ۱۶۰ پیش از میلاد سرزمین تپوریه را بار دیگر به تصرف خود درآورد. سرزمین تپوریه تا زمان بلاش یکم تحت سیطره اشکانیان باقی ماند ولی در زمان بلاش اول سرزمین تپوریه و دیگر نواحی جنوبی دریای مازندران مورد حمله و تاخت و تاز آلان‌ها قرار گرفت و حتی آلان‌ها از جنوب دریای مازندران و سرزمین تپوریه گذشته و به این طرف و آن طرف ارس در حال تاخت و تاز بودند ولی به نظر می‌رسد بلاش توانست کنترل سرزمین تپوریه را در دست بگیرد و بطوریکه در اواخر عهد اشکانیان خاندان گشنسب شاهان گرشاهی بر ولایت تپوریه حکم می‌راندند و حتی در دوران شاهنشاهی ساسانی قلمروی خود را تا گیلان توسعه دادند. گشنسب شاهان تپورستان گشنسب شاهان یا گشنسپداد گرشاهی سلسلهٔ پادشاهی در طبرستان بوده که در عصر اشکانیان در منطقه کوهستانی شرق مازندران شکل گرفت. این سلسله در اوایل عصر ساسانی قلمروی خود را تا گیلان گسترش دادند. در دوران اردشیر ساسانی قلمروی گشنسب شاهان علاوه بر رویان و طبرستان شامل گیلان، دیلمان و دماوند می‌شده‌است. ریشه خاندان گشنسپداد گرشاهی به مناطق کوهستانی شرق طبرستان منطقه هزارگری و شهر تمیشه می‌رسد و واژه گر به مردمان طبری کوهستان شرقی طبرستان اطلاق می‌گشت. از آنجا که این خاندان ساکن در منطقه کوهستانی مازندران بودند گرشاه لقب گرفتند. لقب پتشخوارگرشاه به پادشاه‌هان کوهستان طبرستان داده می‌شد. به اعتقاد برخی مورخان این سلسله در سال ۳۳۰ قبل از میلاد مسیح در ناحیه تپوری نشین دریای خزر واقع در کوهستان شرق مازندران شکل گرفت. اردشیر برزگر در کتاب خود آغاز پادشاهی خاندان گشنسپ شاهان را پس از مرگ اسکندر مقدونی در قرن سوم پیش از میلاد می‌داند ولی مشخص نیست که آیا گشنسب شاهان از نسل فرادات، حاکم طبرستان در زمان هخامنشیان و اسکندر، است یا خیر. به اعتقاد برخی مورخان دیگر این سلسله در سال ۱۷۰ قبل از میلاد مسیح پس از کوچ برخی از اقوام تپور از شرق مازندران به منطقه آمارد در غرب مازندران (رویان) به مرکزیت آمل شکل گرفت. گشنسب شاهان تا سال ۵۳۱ میلادی در طبرستان سلطنت می‌کردند. دوام حکومت و فرماندهی خاندان گشنسب در طبرستان تا روزگار فیروز ساسانی ادامه داشته‌است که در این زمان ترکان صحرانورد ماوراء جیحون به خراسان و مرزهای تپورستان (طبرستان) تاخته‌اند. کاری از گشنسب شاهان برنیامد ولی کیوس فرزند ارشد قباد شاه ساسانی، به امر پدر به کمک مردم طبرستان شتافت و کیوس به فرمان برادر با سپاهی انبوه از تبرستانی‌ها به سمت خراسان رفت و خاقان ترک را شکست داد. از این زمان حکومت خاندان گشنسب پایان یافت و حکومت به ساسانیان منتقل شد. در این سال کیوس، پسر مهتر قباد و برادر خسرو انوشیروان، خود از طرف پدرش قباد به فرمانروایی در طبرستان پرداخت. کیوس آیین مزدکی داشت و مزدکیان می‌خواستند او را به پادشاهی بنشانند از این جهت خسرو انوشیروان او را از طبرستان برداشته، قارن پسر سوخرا را به جای او گماشت. از این تاریخ سلسله کارنوندیان در طبرستان روی کار می‌آیند که ایشان را آل قارن می‌خوانند. بقایای ساسانی بعد از اسکندر و جانشینانش گیلان و مازندران حالت استقلال داشته‌اند. گشنسب شاه در این دوران بر مازندران حکومت می‌کرده‌است و خاندان او از ۳۳۰ ق. م تا ۵۲۹. م نزدیک به نهصد سال حکومت کرده‌اند. در دوران سلطنت بهرام گور (۴۲۰–۴۳۸. م)، پس از آنکه بهرام بر خاقان پادشاه ترکان پیروز شد، با خبر شد که یکی از سران دیلم با لشکری انبوه به ری و سرزمین‌های اطراف آن حمله و جمعی را اسیر نموده‌است. او همچنین نگهبانان مرزی آن حدود را مجبور به پرداخت خراج نمود. بهرام‌گور، مرزبان را با سپاهی به ری فرستاد. سپس خود بهرام نیز به او پیوست و بیدرنگ به سوی دیلم روان شد. دو سپاه در میانه راه به یکدیگر رسیدند. بهرام، سردار دیلمی را گرفتار ساخت و سپس او و سپاهیانش را بخشید و آن‌ها در شمار یاران نزدیک بهرام قرار گرفتند. دوام حکومت و فرماندهی خاندان گشنسب در طبرستان تا روزگار فیروز ساسانی ادامه داشته‌است که در این زمان ترکان صحرانورد ماوراء جیحون به خراسان و مرزهای تپورستان (طبرستان) تاخته‌اند. کاری از خاندان گشنسب برنیامد ولی کیوس (کی وش) فرزند ارشد قباد شاه ساسانی، به امر پدر به کمک مردم طبرستان و گیلان شتافت و ترکان را تار و مار ساخت. از این زمان حکومت خاندان گشنسب پایان یافت و حکومت به ساسانیان منتقل شد. ظهور مزدک و افکار مزدکی، قباد شاه ساسانی را مجذوب خود ساخت و او نیز پس از قبول این آیین، به تبلیغ آن پرداخت. اما دیری نپایید که شاه ساسانی قربانی یک توطئه پنهان شد و از قدرت برکنار شد و به این ترتیب نهضت مزدکی نیز خاتمه یافت. مدتی بعد کیوس، شاه گیلان و مازندران و برادر خسرو انوشیروان ـ فرمانروای ایران ـ به کیش مزدکی درآمد. در دوران انوشیروان مزدکیان سرکوب شدند و بیشترین تلفات را مزدکیان در گیلان و بلوچستان دادند. کیوس، حاکم مازندران و گیلان به دعوت برادر خود انوشیروان جهت همکاری در سرکوب ترکان ماوراء جیحون با مردان مازندران، دیلمیان و گیل‌ها بر ترکان تاخت. او بعد از حمله دوم خود به ترکان و کسب پیروزی، هوای حکومت ایران کرد و به مدائن حمله برد، ولی اسیر شد و سر خود را در این داعیه از دست داد. (۵۲۹–۵۳۶. م). پس از قتل کیوس، انوشیروان حکومت طبرستان و مازندران را به فرزندان امیر سوخرا که از امرای فیروز بن هرمز بود سپرد. پنج نفر از این خاندان به نام‌های زرمهر بن سوخرا، داد مهر بن زر مهر، ولاش بن داد مهر، دار مهر بن ولاش و آذرولاش بن داد مهر به مدت ۱۱۰ سال بر نواحی ساحلی خزر حکومت کردند. پس از آذر ولاش، این ولایت به گیل بن گیلانشاه گاو باره که از نوادگان جاماسب بن فیروز ساسانی بود سپرده شد. گیلان بن گیلانشاه فرمانروایی مقتدر بود که حکومتی قوی در روزگار یزدگرد سوّم در گیلان و مازندران برپا کرد. مازندرانی‌ها او را گیل گاو باره نامیدند. گاو باره پایتخت را از مازندران به گیلان انتقال داد و از گیلان تا گرگان عمارات و قصرهای عالی ساخت. مدت فرمانروایی او بر دو منطقه بزرگ خزری پانزده سال بود. بعد از او دابویه فرزندش بر این منطقه حکومت کرد. در این زمان اعراب مسلمان به ایران حمله کردند و پایتخت ساسانیان مدائن را متصرف شدند. پس از جنگ قادسیه، یزدگرد ساسانی که از سلطنت کردن ناامید شده بود، «باو» را از آتشکده اصطخر فارس دعوت به همکاری نمود. باو پس از عزل از حکومت مازندران و گیلان در زمان شیرویه ساسانی در این آتشکده منزوی شده بود. او تا ری یزدگرد را همراهی کرد ولی از شاه ساسانی خواست تا به زیارت آتشکده کوسان پایتخت باستانی طبرستان که بنای جدش کیوس بود رفته و از آنجا در گرگان به شاه ملحق شود، ولی پس از رسیدن به آتشکده چون از سقوط ساسانیان مطمئن بود، در همان‌جا معتکف شد. سقوط ساسانیان زمینه تاخت و تاز ترکان ماوراءالنهر به مازندران را فراهم کرد و چون حاکم وقت یعنی «باو» حکومت را رها کرده بود، مردم دچار صدمات زیاد شدند مردم از «باو» که در آتشکده کِوَسان (روستای کوهستان امروزی) معتکف شده بود، خواستند قدرت را به دست گیرد و او با تعهد گرفتن از مردم مبنی بر حکومت مطلق وی بر مازندران، به حکومت بازگشت و نوادگان او به نام آل باوند یا باوندیان در مازندران و بعضاً گیلان قرن‌ها حکومت داشتند. بعدها فرخان بزرگ، فرزند دابویه از سلسله گاوباره حکومتی پرصلابت ابتدا در گیلان و سپس در مازندران تشکیل داد و در مرز و بوم خود دست به عمران و آبادانی زد. پس از مرگ یزدگرد سوم و نابودی امپراتوری ساسانی، گیل گاوباره در سال ۶۵۱ میلادی، علم استقلال بیفراشتو با ایجاد گاهشماری طبری به نام «اسپهبد طبرستان، گیل گیلانشاه و پتشخوارگر پتشخوارگران» برای خود سکه ضرب کرد. پس از گیل گاوباره دو فرزند او دابویه و پادوسپان هر کدام دودمانی بنا نهادند. دابویه و فرزندانش حکومت پدر را به ارث برده و با نام دابویگان حاکمان مستقل سراسر پتشخوارگر بودند. آن‌ها در زمان فرخان بزرگ پایتخت خود را از مناطق مرکزی طبرستان به سارویه منتقل کرده و تا سال ۷۶۱ میلادی، یعنی در زمان خلافت منصور عباسی و خودکشی اسپهبد خورشید، آخرین فرمانروای دابویی، به حکومت پرداختند. دیگر نسل گیل گاوباره با نام پادوسپانیان در قالب حکومتی محلی و کوچک در رویان باقی ماندند و در دوره‌ای طولانی میان سال‌های ۶۵۵–۱۵۹۸ میلادی بر نواحی خود مستقر بودند. در زمان فرار یزدگرد به سوی خاور، یکی از همراهان او باو بود. باو از نوادگان کیوس بود و در زمان گریز با اجازهٔ یزدگرد از او جدا شده و به طبرستان آمد تا از یک آتشکده کوسان در روستای کوهستان امروزی زیارت نماید. وی در طبرستان بود که خبر مرگ شاهنشاه ساسانی را شنید، فلذا در آتشکده عزلت گزید. در زمان حکومت دابویه، به علت دوری پایتخت اولیهٔ دابویگان از مرزهای شرقی طبرستان، مهاجمان از این نواحی به طبرستان هجوم می‌آوردند. به همین سبب مردم از باو خواستند تا به رهبری آنان شتابد و مهاجمان را دور سازد. باو با شروطی درخواست را پذیرفت و بدین شکل حکومت باوندیان شکل گرفت که تا سال‌ها در مرزهای شرقی طبرستان برقرار بود. از دیگر حکومت‌های این دوره کارنوندیان یا سوخرائیان است که پیشینهٔ آن به هفت خاندان ممتاز ساسانی و چهار خاندان اشکانی می‌رسد. آن‌ها خود را از نسل کاوه آهنگر می‌دانستند و از زمان انوشیروان ساسانی در کوهستان‌های طبرستان حکومت داشتند. این خاندان مسبب شورش عمومی طبرستان علیه خلافت و پس از آن قیام مازیار بودند. حکومت‌های شیعه هم‌زمان با فتوحات مسلمانان از سلسله‌های پادوسبانان، باوندیان و افراسیابیان نام برده شده‌است که در طبرستان یا قسمتی از آن حکومت می‌کرده‌اند و استقلال نسبی داشته‌اند. مورخان دربارهٔ اولین حمله مسلمین به طبرستان وحدت نظر ندارند. مازندران برخلاف گیلان (دیلم و طالش و ببر) در دوره اول فتوحات اعراب (۶۴۹–۶۳۷ میلادی) تحت تصرف مسلمانان قرار نگرفت و حتی در زمان بنی امیه تسخیر نشد و در زمان بنی عباس (۷۶۵ میلادی) مناطق جلگه‌ای آن از استراباد تا چالوس به مدت نوزده سال ضمیمه گشت ولی نواحی کوهستانی همچون کجور، سوادکوه، هزارجریب، چهار دانگه، دو دانگه و بندپی مستقل باقی ماندند. در اوایل اسلام در زمان خلافت عثمان سرزمین تالشان، بَبَر، گیلان و دیلم یک‌بار به وسیلهٔ براء بن عازب و بار دیگر به‌وسیلهٔ ولید بن عُقبة بن اَبی مُعَیط فتح شد. مازندران اولین پایگاه اسلامی و شیعه دوازده امامی است و خاندان مرعشی و خاندان ناصرالحق اطروش هم در مازندران به پایتخت‌گری آمل بوده‌اند. از سال ۲۲ هجری قمری ترویج دین اسلام در طبرستان آغاز شد و در ۱۴۴ هجری شهر ساری، پایتخت دابویگان به مدت نوزده به دست مسلمانان افتاد. دستگاه خلافت مسلمانان از شرق به چین و غرب به اسپانیای کنونی ختم می‌شد ولی با وجود این شرایط مردمان طبرستان آیین مزدیسنا را حفظ کرده بودند. شورش طبرستان یا قیام عمومی طبرستان به آن دسته از شورش‌ها و نبردهای مردم طبرستان و مناطق پیرامون آن اشاره دارد که به رهبری اسپهبدان این سرزمین از سال ۱۶۸ هجری قمری تا ۱۸۹ هجری، علیه عباسیان رخ دادند. ۲۵ سال پس از خودکشی اسپهبد خورشید و انقراض گاوبارگان، با بالا رفتن نارضایتی‌ها از عمال خلیفه‌های عباسی، مردم به اسپهبد قارنوندیان، ونداد هرمز، رجوع کردند و از او خواستند تا رهبریشان را برای قیام بر عهده گیرد. وی پس از مشورت با دیگر اسپهبدان، از دودمان‌های پادوسپانیان، باوندیان و مصمغان، این درخواست را پذیرفت. از این پس شروین باوندی چون پادشاه طبرستان بود و ونداد هرمز قارنوندی سپهسالاری او را می‌کرد. آن‌ها در روزی از پیش مشخص شده، شورش بزرگی علیه خلافت عباسی برپا کردند و مردم طبرستان و رویان در این روز پادگان‌ها را فتح نمودند و نظامیان عرب را به قتل رساندند. مورخان از این روز به عنوان «روزی که طبرستان از عمال خلیفه خالی شد» یاد می‌کنند و از کشته شدن ۲۰۰۰۰ نفر خبر می‌دهند. پس از قتل‌عام عرب‌ها و نایبان خلیفه در طبرستان، خلافت عباسی سلسله نبردهایی برای بازپس‌گیری طبرستان آغاز کرد. خلیفه مهدی عباسی خواستار مرگ ونداد هرمز و آوردن سر او به بغداد، پایتخت خلافت، بود؛ ولی هیچ‌کدام از سردارانش موفق به این کار نشدند. در تاریخ ابن اسفندیار آمده‌است کینهٔ مردم طبرستان از عربان به حدی بود که در سال ۱۶۰ هجری مردم امیدوار کوه (کوهستانی میان آمل و گرگان)، از ظلم کارگزاران خلیفه به ستوه آمدند. فرمانروایان آن‌ها که ونداد هرمزد و سپهبد شروین و مسمغان ولاش بودند آن‌ها را ضد اعراب شورانیدند و بدان سبب در اندک زمان شورش و آشوب بزرگی پدید آمد. در یک روز، مردم سراسر طبرستان بر عربان بیرون آمدند و آن‌ها را به باد کشتار گرفتند. علاوه بر اعراب، ایرانیانی که مسلمان شده بودند نیز طعمه نفرت و کینه مردم شدند. این نفرت و کینه چنان بود که حتی زنهایی از ایرانیان که به عقد زناشویی عربان درآمده بودند، ریش شوهران خود را گرفته از خانه برمی‌آوردند و به دست مردان می‌سپردند تا آن‌ها را بکشند. برخلاف دیگر نواحی ایران، مردم این خطه به صورتی تدریجی و به خواست خود اسلام را پذیرفتند و از همان ابتدا مذهب تشیع را برگزیدند. در ابتدا وجود دشمنی مشترک، یعنی خلیفه و عوامل خلافت، موجب گرویدن مردم به نادیان قیام علوی بود ولی رفته رفته به تعداد زیدیان پتشخوارگر افزوده شد. نخستین حکومت شیعی در ایران علویان طبرستان بود که در در ۲۵ رمضان ۲۵۰ هجری قمری به درخواست مردم محلی توسط حسن بن زید، معروف به داعی کبیر، ایجاد شد. داعی کبیر ابتدا با دودمان طاهریان، که پس از فتح طبرستان نایب خلافت در شمال کشور بودند، به مبارزه پرداخت و پس از اخراج آنان نبردهایی با سپاهیان خلیفه، یعقوب لیث صفاری و چندی از شورشیان داخلی داشت که نهایتاً از تمامی آن‌ها جان سالم به در برد. داعیان بعدی علوی در طبرستان دچار اختلافاتی شدند که منجر به ضعف آنان شد و سامانیان توانستند طبرستان را جزئی از قلمرو خود کنند ولی مجدداً ناصرالحق اطروش به ترویج تشیع زیدی پرداخته و مردم را علیه سامانیان متحد کرد و دودمان علویان طبرستان را بازسازی کرد. پس از دو یا سه نسل علویان طبرستان و گیلان از شعارهای عدالت‌طلبانهٔ نخستین خود عدول کرده و به کنار رانده شدند. این اوضاع زمینه را برای قیام اشرافی که نسب خود را به ساسانیان می‌رساندند، فراهم نمود و در این منطقه نیاز به حکومتی بود که هر دو قشر شیعیان و زرتشتیان را اقناع کند. از سوی دیگر، در اواسط قرن سوم هجری خلافت عباسی با جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ای مواجه شد که ضعف سیاسی او را در پی داشت. این جنبش‌ها در میان ایرانیان، که از پیش منتظر فرصتی برای شورش بودند، با ظهور دولت‌هایی مانند سامانیان و صفاریان این روند آغاز شد و از اوایل قرن چهارم هجری در شمال ایران جنبش‌های گوناگونی علیه خلیفه آغاز شد که اسفار بن شیرویه، ماکان کاکی، سالاریان، زیاریان و آل بویه از این دسته‌اند. عده‌ای از سپاهیان بلند مرتبهٔ علویان طبرستان پس از افول این حکومت علم استقلال برافراشتند. از جمله این سپاهیان پیشین مرداویج زیاری بود که قصد احیای امپراتوری ساسانیان را داشت. او نواحی بسیاری را در سال ۳۱۹ هجری فتح کرد و سلسلهٔ زیاریان را تأسیس نمود. مرداویج در اوج قدرت خود به قتل رسید. پس از مرگ مرداویج، آل بویه که پیشتر در خدمت او بودند، قدرت یافته و جانشین مرداویج، وشمگیر، را شکست دادند و پس از آن حکومت زیاریان به طبرستان محدود شد ولی آل بویه به چنان قدرتی دست یافت که خلیفه مطیع آنان گشت. با روی کار آمدن خاندان‌های ترک‌تبار در ایران، غزنویان موفق شدند طبرستان را رسماً فتح کنند ولی به حاکمان محلی (به‌طور مثال باوندیان و پادوسپانیان) خودمختاری دادند و به خراج، خطبه و سکه بسنده کردند. آن‌ها در گیلان همین قدر موفقیت را نیز کسب نکردند، سلجوقیان نیز رویکرد مشابهی داشتند. در این دوران اسماعیلیان طرفداران بسیاری در نواحی جنوب دریای خزر جذب نمود و حسن صباح در الموت قلعه‌ای مستحکم بنا کرد. در زمان خوارزمشاهیان دودمان باوندیان توسط آن‌ها قلع و قمع شد و محمد خوارزمشاه هنگام حمله مغولان به ایران به جزیره آبسکون در طبرستان گریخت. شیخ خلیفه، از روحانیون شیعه آمل در زمان حکومت مغولان بر منطقه، در منطقهٔ سبزوار نهضتی انقلابی علیه ایلخانان را رهبری کرد که به سربداران معروف است. عدهٔ بسیاری در طبرستان نیز به پیروی از این جنبش برخاستند. پس از مرگ شیخ خلیفه جانشینان وی قلمرو حکومت سربداران را وسعت بخشیده و به سوی مازندران نیز لشکرکشی کردند که با شکست همراه بود. هم‌زمان با این رخدادها در دوران ملوک‌الطوایفی، آخرین اسپهبد سلسلهٔ باوندیان توسط یکی از فرماندهان خود به قتل رسید و کیا افراسیاب چلاوی حکومت چلاویان را ساخت. از طرفی قوام‌الدین مرعشی، ملقب به میربزرگ، تحت تأثیر جنبش سربداران قرار داشت، پیروان بسیاری در طبرستان کسب کرد. او در ابتدا با کیا افراسیاب متحد بود ولی میانشان اختلافاتی رخ داد و نهایتاً میربزرگ در نبرد جلالک مارپرچین دودمان چلاوی را شکست داده و کیا افراسیاب را به مرگ رساند و دودمان مرعشیان را تأسیس کرد. یکی از فرزندان کیا افراسیاب به نام اسکندر شیخی، که از این معرکه جان سالم به در برد، نزد تیمور گورکانی رفته و او را ترغیب نمود تا به طبرستان لشکرکشی نماید. تیمور خرابی‌ها و قتل‌عام‌های بسیاری در طبرستان انجام داده و سادات مرعشی را تبعید کرد ولی پس از مرگ او، مجدداً مرعشیان بازگشته و حکومت طبرستان را به دست آوردند. تاریخ معاصر با قدرت گرفتن صفویان، امیران مرعشی مطیع آنان شده و با خاندان صفوی روابط نسبی برقرار کردند. خیرالنساء بیگم، از شاهزادگان صفوی، به ازدواج شاه محمد خدابنده درآمد و حاصل این ازدواج، شاه عباس کبیر، قدرتمندترین شاه صفوی است. شاه عباس تمامی حکومت‌های محلی شمال ایران را برانداخت و برای همیشه مازندران را جزئی از خاک رسمی ایران نمود. از جمله حکومت‌هایی که به دست شاه عباس نابود شدند مرعشیان، پادوسپانیان، مرتضویان، الوند دیو، کیاییان، اسحاقوندان و… بودند. شاه عباس کبیر پس از آن به‌آبادی مناطق مذکور همت گماشت؛ به‌طور مثال شهر اشرف را در شرق مازندران بنیان نهاد و فرح‌آباد را در شمال ساری آباد نمود. قاجار در عصر قاجار به علت اسکان ایل قاجار در شرق مازندران، استان مازندران که آن زمان شامل شهرهایی همچون استرآباد (گرگان کنونی) می‌شد جایگاه ویژه‌ای نزد ایل قاجار پیدا کرد. در این میان بسیاری از بزرگان مازندران به حمایت از آغامحمدخان قاجار پرداختند به گونه‌ای که اکثریت ارتش آغامحمدخان قاجار را مازندرانی‌ها تشکیل می‌دادند. شهر ساری پایگاه و پایتخت آغامحمدخان و ایران کمی پیش از تاجگذاری قاجاریه بوده‌است. محمدخان سوادکوهی حاکم مازندران پس از کشته شدن محمدحسن خان قاجار، پسر ارشد وی، آغامحمدخان قاجار - که به تازگی رئیس تیره قوانلو گشته بود و در پی جمع‌آوری لشکر در مازندران بود - را در بهشهر دستگیر کرده و نزد کریم خان زند برد. میرزا شفیع مازندرانی ملقب به اعتمادالدوله یکی از متعمدان مازندرانی آغامحمدخان قاجار بوده که در فرماندهی و جذب قوا در مازندران برای ارتش آغامحمدخان قاجار کمک‌های شایانی کرد و در نهایت به صدارت اعظمی قاجار رسید. مهدی خان خلابر یکی دیگر از معتمدان مازندرانی آغامحمدخان قاجار بود که در فتح گیلان نقش قابل توجهی داشت و حمایت او از آغامحمدخان قاجار باعث شد که او به حاکمیت تنکابن منسوب شود. عباس مازندرانی یکی از سه قاتل آغامحمدخان قاجار بود که با خداد اصفهانی و صادق خان گرجی در قتل او همدست شد. در عهد مشروطه نیز مازندرانی‌هایی همچون محمدولی‌خان تنکابنی، علی دیوسالار (سالار فاتح)، خلیل خان درویش طبرستانی، علی خان اسفندیاری، ابوالقاسم خان مصدق خواجه نوری، زهرا سلطان نوری، سردار جلیل کلبادی، سردار رفیع یانسری عازم تهران شدند تا به استبداد محمد علی شاه پایان دهند. محمدولی‌خان تنکابنی در عهد قاجار چند دوره به صدارت رسید. تنکابن و رامسر در سفرنامه‌های دوران قاجار در دوران قاجار جماعتی از فرنگیان از ایران بازدید کرده و سفرنامه‌هایی را نگاشته‌اند. یکی از سفرنامه‌های مهم که به تنکابن اشاره داشته‌است سفرنامهٔ موسیو بوهلر می‌باشد. این سفرنامه شرح مأموریت وی به دستور ناصرالدین شاه قاجار برای تهیهٔ گزارشی از وضع راه‌های گیلان و مازندران می‌باشد. این سفرنامه در سال ۱۳۵۷ توسط انتشارات گیل لاهیجان با عنوان سفرنامه و جغرافیای گیلان و مازندران به چاپ رسید. در صفحهٔ ۳۶ از این سفرنامه آمده‌است: پس از طی پنج فرسخ راه از آبگرم، به خرم‌آباد می‌رسند که ده بزرگی است از محال تنکابن و جزء ولایت مازندران است، و حاکم آن حبیب‌الله خان است و این قریه در میان جنگل وسیعی می‌باشد و مشارالله یک عمارت خوبی در آنجا دارد و همچنین باغ پاکیزه ای در آنجا بنا گذاشته‌است که اکثر اشجار آن لیمو و نارنج است. جیمز بیلی فریزر اسکاتلندی در جوانی به هندوستان سفر کرد و در سال ۱۸۲۱ میلادی وارد خراسان شد و از راه مشهد به مازندران و گیلان رهسپار گشت. فریزر بار دیگر در سال ۱۸۳۳ میلادی با مأموریت دیپلماتیک وارد ایران شد و در زمستان همان سال از مناطق گیلان و مازندران بازدید نمود و کتابی را با عنوان سفرنامه زمستانی به تجربیاتش دربارهٔ سواحل جنوبی دریای مازندران اختصاص داد. در سال ۱۳۶۴ خورشیدی، کتابی با عنوان سفرنامه فریزر، معروف به سفر زمستانی به چاپ رسید. فریزر پس از گذر از مازندران به گیلان وارد می‌شود. در صفحه ۵۶۲ از کتاب قید شده: صبح روز چهارم از سخت سر (رامسر) که نقطه ای زیبا و پرتگاهی است کنار آب و در آنجا رشته عظیمی از کوه‌ها پایان می‌گیرد و مرز میان مازندران و گیلان آغاز می‌شود. در ادامه کتاب و در صفحه ۵۶۶ قید شده‌است: صبح فرحبخش دل‌انگیزی بود و اواخر ماه اوت که پس از شبی که باران ما را خیس کرده بود، به سلامت وارد سرزمین گیلان شدیم و به نخستین شهر آن رودسر رسیدیم. پیر آمدی ژوبر دیگر سیاح اهل اروپا بود که به عنوان سفیر ناپلئون بناپارت به دربار عثمانی و دربار فتحعلی شاه قاجارا آمد. وی در حدود سال ۱۸۰۷ میلادی به دربار ایران آمد و مورد مهربانی فتحعلی شاه واقع گردید و در حین بازگشت چندین نسخه کتاب خطی فارسی و خلعت دریافت داشت. وی همچنین استاد زبان‌های فارسی و ترکی در فرانسه بود. سفرنامه ژوبر با عنوان مسافرت در ارمنستان و ایران از پ. آمده ژوبر به انضمام جزوه ای دربارهٔ گیلان و مازندران در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسید. در صفحه ۳۴۶ از کتاب که دربارهٔ ولایات مازندران هست و پس از گذر از گیلان و عزیمت به سوی مازندران، چنین قید شده: هنگامی که از رودسر عزیمت می‌کنند باید شش فرسخ (لیو) بگذرند تا به مازندران برسند و از این طرف نخست به قصبه سخت سر می‌رسیم. فوراً متوجه اختلاف لباس می‌شویم. به‌جای کلاه‌های استوانه ای و شبکلاه‌های گیلانی، اینها سرشان از یک کلاه کاجی شکل کوتاه و نوک تیز که با پوست بره یا ماهوت قهوه ای رنگ که در آنجا می‌بافند پوشیده شده‌است. روپوش گشاد و شلوارشان از همان پارچه است. به افتخار ما یک درختچه که شاخه‌هایش از پاپوش‌های کوچک پشمی و کهنه‌پاره‌ها و کلاف‌های زمخت ابریشم زیور یافته بود کاشتند، شش مرد دهکده دو تا دو تا با هم نبرد کردند و فرزی خود را برای سرنگون کردن دیگری به نمایش گذاشتند. من با خرسندی ملاحظه کردم که آن‌ها از اینکه سخت همدیگر را بزنند پرهیز می‌کردند و آنکه فیروز می‌شد رقیب خود را بلند می‌کرد و در آغوش می‌گرفت. رابینو در کتاب مازندران و استراباد می‌نویسد: رودخانه سرخانی مرز بین گیلان و مازندران است. سختسر ناحیهٔ کوچکی از تنکابن است و وسعت آن از رودخانه سرخانی در مغرب و تا نسیه رود در مشرق است. از جنوب به کوه‌های اشکور گیلان که آن را از رودبار الموت جدا می‌سازد. بیشتر سکنهٔ آن تابستان را در کوهستان به‌سر می‌برند و فقط در اوایل زمستان به دهات خود مراجعت می‌کنند کوه‌هایی که در سمت جنوب تقریباً وصل به سختسر است، عموماً به بالابند یا جوربند معروفند در آنجا باقلا و گندم و جو بمقدار کمی کاشته می‌شود. بیشتر سکنه آن از ساداتند. ملگونف نوشته بود که که صد تن ار اوصانلوها در آنجا ساکن بودند ولی فعلاً کسی از آنها در آنجا نیست. پهلوی دودمان پهلوی آخرین دودمان طبری‌تبار و مازندرانی بوده که بر ایران حکومت کرده‌است. پدربزرگ رضا شاه، مرادعلی خان سوادکوهی نام داشته که در جنگ هرات (افغانستان) در ارتش محمد شاه قاجار حضور داشته و در آن جنگ از خودش رشادت و شجاعت به خرج داده‌است. رضا سوادکوهی پایه‌گذار سلسلهٔ پهلوی در آلاشت سوادکوه مازندران در یک خانواده طبری‌تبار به دنیا آمد. وی به علت مرگ زودهنگام پدر دوران خردسالی را در فقر گذراند. رضا شاه از نوجوانی به نظام پیوست و مدارج ترقی را پیمود. در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق (نه به معنی قوم قزاق ساکن جمهوری قزاقستان، بلکه به معنی کوچ‌نشین و غیرساکن) به فرماندهی رضاخان قوای قاجار را شکست داده و تهران را اشغال کردند. رضاخان ابتدا در مقام وزارت جنگ، بسیاری از ناآرامی‌ها و راهزنی‌ها را از بین برد و از تجزیهٔ ایران جلوگیری کرد و مناطق استقلال یافته را به خاک ایران بازگرداند. در ۳ آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به نخست‌وزیری گمارده شد و ابتدا تلاش ناکامی در جهت تبدیل شاهنشاهی ایران به جمهوری کرد؛ ولی در سال ۱۳۰۴ با رأی مجلس ایران به پادشاهی رسید. ↵محمدرضاشاه آخرین پادشاه طبری‌تبار و همچنین آخرین شاه ایران بود که به مدت ۳۷ سال بر ایران سلطنت کرد و در سال ۱۳۵۷ به علت انقلاب اسلامی از قدرت کنار رفته و نظام جمهوری اسلامی جایگزین بیست‌وپنج قرن نظام شاهنشاهی در ایران گردید. فرهنگ فرهنگ طبری شامل زبان، هنر، خوراک، ورزش و آیین‌های مازندرانی می‌شود. فرهنگ مازندرانی پیشینه‌ای باستانی دارد و نفوذ آن با قهرمانانی چون آرش کمانگیر حتی در اساطیر ایرانی یافت می‌شود. فرهنگ مازندرانی با آشپزی و خوراک بومی، مد و پوشاک، موسیقی، رقص، آیین‌ها، رسوم، سرگرمی‌ها، ورزش‌ها و رسانه‌هایش نمود پیدا می‌کند. گویشهای تبری یا مازندرانی شامل:الیکایی (ایل) ،شهمیرزادی، کتولی، کجوری، ساروی، آملی، بابلی، کلارستاقی، تنکابنی، سوادکوهی، فیروزکوهی، هزارجریبی و لفوری می‌باشد. تیرگان تیرگان یکی از جشن‌های ایرانی در روز تیر از ماه تیر برابر با سیزدهم تیرماه‌است (برای آگاهی از فهرست و زمان همه جشن‌های ملی بنگرید به صفحه جشن‌های ایرانی). عده‌ای این جشن را در روزهای دیگر و از جمله در دهم تیر برگزار می‌کنند که به اعتقاد استادان ایران‌شناس نادرست است. جشن همه ساله در کوه دماوند، آمل انجام می‌شود و همه ساله توسط زرتشتیان ایران در بیشتر شهرهای جهان و ایران نیز برگزار می‌شود. آرش کمانگیر در برخی دیگر از نقاط مازندران نیز آن را منسوب به پرتاب تیر آرش از دماوند به سوی ملک توران که موجب پایان بخشیدن به جنگ‌های چند ساله ایران و توران گردید می‌دانند و آن را در ۱۲ تا ۱۵ ماه تیر (بسته به اعتقادات محلی) و همین‌طور بنابر تقویم مازندرانی یا تقویم خورشیدی جشن می‌گیرند، شایان ذکر است که تیرما سیزده شو بسیار پابرجاست و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و هرگز فراموش شدنی نیست هرچند در مورد آن اختلافات زیادی وجود دارد عید مردگان عید مردگان یا آیین ویژه سنتی ۲۶ عید ماه طبری هر سال در تاریخ ۲۸ تیرماه شمسی در بیشتر روستاهای استان برگزار می‌شود. در روستای امامزاده حسن سوادکوه این مراسم با آداب خاصی انجام می‌شود این رسم به جشن مردگان نیز معروف است. بر اساس سنت رایج و باورهای مردم در زمان‌های قدیم فریدون پادشاه پیشدادی به خونخواهی پدرش جمشید شاه ضحاک پادشاه را در سرزمین مازندران و در دماوند کوه به بند می‌کشد، مردم خبر این پیروزی را در شب با آتش زدن بوته‌ها به یکدیگر اطلاع می‌دهند؛ و فردای آن روز با برپایی جشن و مسابقه کشتی این پیروزی را گرامی می‌دارند. امروزه نیز اهالی روستاهای اطراف همگی به امامزاده حسن می‌آیند و علاوه بر خیرات کردن برای اموات خود و روشن کردن شمع روی مزارها، تماشاگر مسابقه کشتی سنتی لوچر می‌شوند. در این روز کشتی گیران سوادکوه در این محوطه گرد می‌آیند و به مصاف هم می‌روند. در مناطق جلگه‌ای جشن مردگان در آرامگاه‌ها برگزار می‌شود. خوردن آش و باقالا در این روز رسمی کهن است که همچنان در برخی نقاط استان این رسم پابرجاست. سال نو طبری (نوروز طبری) سال نو طبری یا نوروز طبری یا فردینه ماه شو نام جشن سال جدید قوم طبری در استان‌های مازندران، گلستان، سمنان، تهران، البرز و شهرستان طالقان می‌باشد که در گاه‌شماری طبری در اولین روز از اولین ماه جدید سال طبری که فردینه ماه نام دارد که برابر با دوم مرداد هجری شمسی است در نواحی طبری نشین ایران برگزار می‌شود. به گفته نصرالله هومند طبری‌ها با سابقه چهار هزار ساله خود یکی از قدیمی‌ترین اقوام ساکن در ایران هستند که پیش از آریایی‌ها در این منطقه زندگی می‌کردند و در طول چهار هزار ساله تاریخ طبرستان، مردم این دیار هیچگاه خودشان را از ایران جدا نمی‌دانستند هر چند به خاطر سابقه تاریخی، تقویمی و زبان؛ حکومتی مستقل داشته‌اند اما خود را جدای از ایران نمی‌دانستند. دوم مرداد ماه هر سال، برابر با یکم فردینه ماه طبری است که طبری‌ها آن را به عنوان آغاز سال نو جشن می‌گیرند. نخسین روز سال تبری هم فردینه ماه نام دارد. نام ماه‌های طبری هم عبارت از: فردینه ماه، کرچه ماه، هره ماه، تیره ماه، ملاره ماه، شروینه ماه، میره ماه، دونه ماه، ارکه ماه، ده ماه، وهمنه ماه و نوروز ماه است. مظفرگنابادی، منجم دربار شاه عباس صفوی جشن تیرماه سیزده کوه‌نشین‌های طبرستان (مازندران) را نوروز طبری قید کرد. مردمان طبری جشن تیرماه سیزده شو را جدا از جشن نوروز طبری که در فردینه ماه شو برگزار می‌شود برگزار می‌کنند. نوروز خوانی نوروز خوانان معمولاً پانزده روز قبل از فرارسیدن عید نوروز به داخل روستاها می‌آیند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانه‌های محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده می‌دهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را می‌خواند، یک نفر ساز می‌زند، نفر دیگر که به آن کوله کش (بارکش) می‌گویند به در خانه‌های مردم می‌رود و می‌خواند: بادبهارون بیمو / نوروز سلطون بیمو/ مژده دهید به دوستان / گل به گلستون اومد / بهار آمد بهار آمد خوش آمد/ علی باذولفقار آمد، خوش آمد/ نوروزتان نوروز دیگر / شما را سال نو باشد مبارک صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود، و کشمش از آنان پذیرایی می‌کند. چله شو یلدا شب اول زمستان را گت چله می‌نامند. در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع می‌شوند و با خوردن هندوانه، انار و سایر میوه‌ها، ماست و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور می‌کنند. اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. در این شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود، از هفت خانه چیزی می‌گیرند، اگر کسی آن‌ها را ندید و نشناخت، حتماً به آنچه نیت کرده‌اند، خواهند رسید. سیزده‌شو از دیگر مراسم سنتی و رسمی مازندران تیرماه سیزده‌است که در اواسط آبان (تیرما در تقویم مازندرانی) هر سال برگزار می‌شود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد. می‌گویند که شب تولد حضرت علی است. می‌گویند پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان است. در این شب همه خانواده کنار هم جمع می‌شوند و تا پاسی از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه‌های بزرگ‌ترها سپری می‌کنند جوانان هم با در دست داشتن ترکه‌ای بلند که کیسه‌ای به انتهای آن بسته شده‌است. همراه کودکان به در خانه‌ها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به درخانه‌ها و لال بازی از صاحب خانه تقاضای هدیه می‌کنند به آن‌ها پول، میوه، شیرینی داده می‌شود. هنگامی که لال به همراه گروه خود در کوچه‌ها شروع به حرکت می‌کند این اشعار را می‌خواند: «لال بیمو، لال بیمو، پارسال و پیرار بیمو، چل بزن دیگه بزن، لال انه لالک انه، پیسه گنده خوانه، سالو ماه ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انه لالک انه، پاربورده امسال انه». ترجمهٔ فارسی این شعر این‌گونه است: «لال آمده، لال آمده، پارسال و امسال آمده، چرخ نخ ریسی را حرکت بده، به دیگ بزرم، لال آید، لال کوچک می‌آید، کسی که شیرینی پیس کنده می‌خواهد می‌آید، سال و ماه ارزان نمی‌شود، لال بزرگ رسوا نمی‌شود، لال می‌آید، لال کوچک می‌آید، پارسال رفته امسال می‌آید». کشتی لوچو کشتی لوچو از کشتی‌های محلی استان مازندران است و در گذشته در مراسم عروسی اجرا می‌شد. اما امروزه در بعضی از نقاط استان این کشتی همه ساله در تابستان بعد از وجین شالی، هنگام فراغت کار روستاییان، انجام می‌شود. در ایام دیگر مانند اعیاد مذهبی و ملی نیز کشتی لوچو برگزار می‌شود و جایزه برنده یک رأس گاو یا گوسفند و فرش است که توسط اهالی خریداری می‌شود. وَرفِچال از آیین‌های قابل توجه و در عین حال منحصربه‌فرد مازندران که مراسمی ملی هم به‌شمار می‌رود در ارتباط با آب، مراسم وَرفِچال روستای آب اسک واقع در جاده هراز است. نورز ماه آخرین ماه از سال باستانی تبری است. نورز ماه به معنی ماه نوروز نیست بلکه ماهی است که نوروز باستانی و سرسال نو در پی آن خواهد آمد. نورز ماه را مردم دیلمان اسفندار مذماه می‌نامند. آنان ماه فروردین (فردینه ماه) را نوروز ماه می‌نامند. روز بیست و ششم نوروز را مردم مازندران، عیدماه بیس شش (۲۸ تیرماه شمسی) می‌نامند. بسیاری از مردم مازندران این روز را روز پیروزی فریدون بر ضحاک می‌دانند یا روزی که فریدون شانزده ساله برای شکست ضحاک، به طرف مقر حکومت او (واقع در کوهی روبروی امامزاده هاشم کنونی که در جاده هراز است) حرکت کرد. مردم مازندران از دیرباز و به یاد جوانان و کشته‌شدگان دوران حکومت ضحاک بر سردر خانه‌ها و در گوشه و کنار حیاط خانه و برستون‌های ایوانشان مشعل (سوچو) ۵ روشن می‌کردند و با رفتن بر سر مزار عزیزانشان و با روشن کردن شمع یاد و خاطره آنان را زنده می‌کردند. مراسم فرهنگ طبری یا فرهنگ مازندرانی شامل ارزش‌های اجتماعی و هنجارهای موجود و همچنین دانش، اعتقادات، هنرها، قوانین، آداب و رسومی می‌شود که در میان مردم طبری (مازندرانی) در استان مازندران و نواحی طبری نشین استان‌های گلستان، سمنان، تهران، البرز و شهرستان طالقان رواج دارد. مازندران از فرهنگ و تمدن بسیار کهن و اصیل ایرانی برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینه مراسم‌های باستانی و به دلیل علاقه به دین و مذهب مراسم مذهبی بس با شکوهی در این دیار کهن برگزار می‌گردد، پس از گرویدن مردم آن به اسلام، برخی از مراسم باستانی بسته به فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامی درآمیخته و بنابراین شیوه اجرای آن در هر روستا با روستای دیگر متفاوت است. صنایع دستی مازندران از صنایع دستی موجود در استان مازندران می‌توان به قالی بافی، گلیم بافی، جاجیمچه بافی، بافت گلیچه، چوقا، شمد و ملحفه، سوزن دوزی، رنگرزی و چاپ سنتی سفالگری و سرامیک سازی، فراورده‌های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، هنرهای مرتبط با چوب، حصیر بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلدسازی سنتی، صنایع دستی دریایی عروسک‌سازی اشاره کرد. قالی بافی و گلیم بافی از رشته‌های اصلی و اساسی مازندران نیست ولی در استان بافته می‌شود. در شرایطی که فرش در بعضی مناطق حرف اول برای ابراز وجود دارد تنها شهرت خود را در مازندران به سایر رشته‌ها واگذار کرده‌است و نقشه‌هایی که در مازندران بافته می‌شود مربوط به سایر مناطق است. سوغات آغوزنون، کماج، نصیری، بهاردونه، پشتِزیک، پیسّه گِندِه، آب‌دندون، کوهی‌نون، عسل کوهی، رشته به رشته، شکر قهوه‌ای (ره‌آورد شهر بهنمیر که در برخی نقاط استان آن را سیوشکر و در برخی نقاط دیگر شکرسرخ می‌نامند)، شربت بهارنارنج، مربای بهارنارنج، آلبالو، آلوچه، انار، انار جنگلی، زالک (ترشی بادمجان)، سیر ترشی، هفت‌بیجار، ترشی یارمسی، مربای پرتقال، گردو و سیب، صنایع چوبی، حصیر، گلیم، جاجیم، جوراب‌بافی، موج‌بافی، پارچه (چوغا، باشلق، وازشمد)، نمد، سفال، برنج، ماهی، ازگیل، کِنِس (ازگیل کوهی)، گل کاسنی، کلوچه، برنج و انواع مرکبات از ره‌آوردهای بنام این خطه هستند. از غذاهای محلی مازندرانی می‌توان به تِرشِ‌آش، اناردون (انارتیم)، مرغ و اردک و ماهی شکم‌پر، سوسه‌خِرش، شامی بابلی، کَئی‌آش (آش کدوحلوایی)، آش گوشت، بیج‌بیج و کِرک‌بَپِّرس اشاره کرد. همچنین نازخاتون، وینگوم‌انار، ماست دلال (و دیگر ماست‌های طعم‌دار محلی) و هلی‌کتنی از دسرهای معروف این منطقه هستند. موسیقی مازندران مازندران، استان ساحلی شمال ایران از شرق با گرگان، از جنوب با سمنان و تهران، از مغرب با گیلان و از شمال با دریای خزر همجوار است. این وضعیت خاص جغرافیایی باعث شده‌است فرهنگ موسیقی مازندران در ناحیه شرقی با خراسان و ترکمن صحرا آمیخته شود و در غرب، کمابیش خصایص موسیقی گیلانی را داشته باشد. در مازندران هم مانند اکثر نقاط ایران، موسیقی با زندگی مردم همراه و عجین است. در شالیزارها، جنگل‌ها، دریا، در آداب شادی و عزا و در همراهی با مراسم مذهبی، موسیقی مازندران نقش چشمگیری دارد. براساس روش پیشین و با توجه به واقعیت‌های موجود، موسیقی مازندران را به ۲ گروه عمده تقسیم می‌کنیم: موسیقی بامتر آزاد، موسیقی بامتر معین مقام خوانی از شرق تا غرب موسیقی مازندران بامتر آزاد شامل آهنگ‌هایی است که در قالب مقام‌ها و با حالت آوازی اجرا می‌شوند. مقام خوانی از شرق تا غرب مازندران رایج است و مقام‌ها در شکل‌ها و نام‌های گوناگون متجلی می‌شوند. متداول‌ترین مقام‌های موسیقی بومی مازندران عبارتند از: مقام خوانی امیری معروف‌ترین مقام بین مردم مازندران است. این آواز زیبا و دل‌انگیز به تنهایی می‌تواند بیان‌کننده خصایص و ارزش‌های موسیقی مازندران باشد. آواز امیری بیشتر در جنوب مازندران متداول است و شعرهای زیبا و تصویرگر امیر پازواری، شاعر بلندپایه مازندرانی(بابل)، زینت بخش آواز امیری است. مقام امیری در دو نوع امیری بلند و امیری کوتاه اجرا می‌شود و به همت ابوالحسن صبا، مقام امیری مازندران ثبت شده و در کنار سایر گوشه‌های آواز دشتی در ردیف استاد صبا قرار گرفته‌است. کتولی از مقام‌های معروف مازندران است که بیشتر در قسمت‌های شمال مازندران متداول است. آوازهای کتولی در نوع خود زیبایی ویژه‌ای دارد. مقام کتولی، حاوی مضامین بلند اخلاقی، قومی، اعتقادی و گاه توصیفی است. کتولی در ۳نوع مختلف کتولی کوتاه (کل حال)، کتولی متوسط (میون کتولی) و کتولی بلند (بلند کتولی) اجرا می‌شود. علاوه بر امیری و کتولی، مقام‌های ولک سری، توری (طبری) و طالبک (طالبا) را می‌توان نام برد. چاووش‌خوانی نیز از مقام‌های معمول مازندران است که در استقبال یا بدرقه زائران مشهد، کربلا، نجف یا مکه خوانده می‌شود. چاووش‌خوان، پیک خبردهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و توجه به مقدسات قرار می‌دهد. مضمون عمومی در موسیقی مازندران، مسایل حماسی و اعتقادی و پرداختن به بیان ارزش‌هاست. با این که موسیقی مقامی نواحی مختلف مازندران شباهت کلی و عام به هم دارند، اما در هر منطقه، بنا به شرایط اقلیمی و ویژگی‌های فرهنگی و نوع ارتباطات اجتماعی، رنگ و حالت متمایزی می‌یابد. مثل سادگی در مازندران موسیقی‌هایی با متر معین به بیان ترانه‌هایی اختصاص دارد که عموماً دارای مضامین توصیفی و عاشقانه هستند. ترانه‌های مازندرانی با ملودی‌هایی ساده و روان و اشعاری لطیف و بی‌پیرایه، سخنان دل‌نشینی را بیان می‌کنند که جذابیت خاص یافته و در یادها باقی می‌مانند. ترانه‌های اصیل مازندرانی با عنوان‌ها و نام‌های خاص، بیانگر قدمت و سابقه طولانی حوادث و مسایلی است که ریشه در زندگی مردم این سامان داشته و به زمان حال رسیده‌اند. نوروزخوانی از موسیقی‌های متداول در مازندران و با متر معین است. نوروزخوانان اشخاصی هستند که پیش از آمدن بهار، رسیدن نوروز و سال نو را با شعر و آهنگ به مردم بشارت می‌دهند. نوروزخوانان، بدیهه سرایانی هستند که از مدت‌ها پیش از بهار به پیشواز بهار می‌روند و بدون همراهی ساز و صرفاً به کمک آواز، نسیم بهاری را با دل و جان مردم آشنا می‌کنند. مردم هم به همراهی نوروزخوانان به آوازخوانی می‌پردازند و به این ترتیب استقبال از بهار عمومی می‌شود. تعزیه ریشه‌های محکم اعتقادی و علاقه به خاندان علی بن ابیطالب موجب شده‌است تعزیه در این سامان رشد یابد و آهنگ‌های تعزیه در بخش‌های ریتمیک رشد چشمگیری بیابد. در عین حال، شیوه‌های آوازخوانی در تعزیه باعث شده‌است مقام‌های موسیقی مازندران تحول یابد و در شکل‌های متنوع عرضه شود و از این راه، فرم‌های تازه در شکل‌های موسیقی مازندران پدید آید. سازهای مازندران متداول‌ترین سازهای مازندران عبارتند از: لَـلِـوا: که از سازهای شناخته شده در مازندران است. لَـلِـوا یا نی درواقع، ساز چوپانی مازندران به حساب می‌آید و در میان دامداران و ساکنان کوهستان‌های مازندران معمول است. دوتار: رنگ و حالت بیانی دوتار مازندران از خصایص عمومی موسیقی این سامان تبعیت می‌کند و با حالات اجرایی دوتار ترکمنی و خراسانی تفاوتی آشکار دارد. کمانچه: این ساز از سازهای معمول در میان مردم مازندران است. کمانچه رایج در مازندران مانند کمانچه لری سه سیم دارد، ولی در سال‌های اخیر از کمانچه‌های چهارسیمی نیز استفاده می‌شود. نقاره: عبارت است از طبل‌های کوچک با بدنه‌ای سفالی که پوستی روی دهانه کوزه سفالی کشیده شده و با طناب‌هایی در اطراف محکم می‌شود. نقاره را معمولاً با ۲قطعه چرمی به صدا درمی‌آورند. نقاره در اجرای حرکات و رقص‌های جمعی و به عنوان ساز خبرده، در همراهی سرنا استفاده می‌شود. سرنا: سرنا در بین مردم مازندران به عنوان‌سازی روستایی و پرصدا در اعلام خبرها و انتقال وضعیت‌ها استفاده می‌شود. مردم مازندران سرنا را هم به تنهایی و هم در همراهی با نقاره به کار می‌برند. سرنا و نقاره علاوه بر جنبه‌های خبری در همراهی با رقص‌های بومی نیز استفاده می‌شوند. علاوه بر سازهایی که نام بردیم، در بین مردم مازندران استفاده از سه تار، تار و تنبک نیز متداول است و بعضی از مردم بومی مازندران موسیقی‌های خود را با سازهای مذکور اجرا می‌کنند. از دیگر موسیقی‌ها می‌توان به گَهره‌سری و زاری اشاره نمود رقص مازندرانی رقص مازندرانی از نمونه رقص‌های شمال ایران می‌باشد که در استان مازندران توسط مردم تبری صورت می‌گیرد. رقص‌های مازندرانی دارای انواع مختلفی می‌باشد. دروم (تکدست)، چکه‌سما، رقص خرمن، رقص دُهُل، بینج سما، رقص لوچو و چو سما چند نمونه از مهمترین رقص‌های مازندران می‌باشند. جشن مهرگان برتخت نشستن فریدون شاه پیشدادی بعد از شکست ضحاک مصادف با اول مهرماه بود زادگاه فریدون واقع در لاریجان امل میباشد، پایتخت او هم کوس باستانی واقع نور در امروزی میباشد نام های مازندرانی شروین مردم استان مازندران پیش از اسلام تپورستان (به پهلوی: ) نامیده می‌شد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι) است که پس از اسلام قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد. اکثریت مردم مازندران از قوم تبری هستند و به زبان مازندرانی سخن می‌گویند. در شهر گلوگاه مهاجرینی از یک ایل کوچک تُرک‌زبان موسوم به ایل عمرانلو به زبان‌های ترکی و مازندرانی و فارسی گویش می‌کنند.http://www.iranicaonline.org/articles/kojur-i در جلد دوم کتاب راهنمای زبان‌های ایرانی در فصل دوره ایرانی نو (گویش‌های حاشیه خزر و گویش‌های شمال‌غرب ایران)، محدوده زبان‌های گیلکی و مازندرانی به‌ترتیب زیر مشخص شده‌است: گویش‌های مازندرانی بین رشته‌کوه البرز و کرانه‌های دریای خزر مورد استفاده قرار می‌گیرند: ساری، بابل، آمل، تنکابن، شاهی، چالوس، همچنین در چندین روستای رشته‌کوه‌های البرز مانند ولاترو در شمال تهران، شمیرانات، لواسانات و شهمیرزاد در سی کیلومتری شمال سمنان. گویش مازندرانی یکی از معدود گویش‌هایی است که از سنت ادبی کهن برخوردار است در جلد اول کتاب "واژه‌نامه بزرگ تبری" صفحه ۳۱ مناطقی چون چالوس و تنکابن شرقی، شامل "مناطق کلارستاق باستانی"، مناطق کلارباستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم ولنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس‌آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس‌آباد در حوزه زبان مازندرانی قید شده‌اند. ایل کرد خواجوند در کلاردشت، ایل عبدالملکی در ساری، ایل خزل در پول و کجور حضور دارند که در دوران قاجار به مازندران تبعید شدند. استان مازندران بر اساس آخرین سرشماری نفوس ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران حدود سه میلیون و دویست و هشتاد هزار و پانصد و هشتاد و دو نفر جمعیت دارد که در حدود ۶۰ نقطه شهری و بیش از سه هزار پارچه آبادی سکونت دارند. در مازندران ۲۰۰ هزار دانشجو در مراکز آموزش عالی دولتی، غیرانتفاعی و آزاد به تحصیل اشتغال دارند. تعداد دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی استان حدود ۲۰۰ واحد است. مازندرانی‌ها رتبه دوم را پس از ترک‌ها در مهاجرت به تهران و پایتخت‌نشینی دارند. آمار مازندرانی‌های مقیم تهران بیش از یک و نیم میلیون نفر تخمین زده می‌شود. خطر انقراض قوم طبری به گفته پژوهشگران آمار بالای طلاق، باروری کم، سالمندی و ازدواج پایین از مشکلات حوزه جمعیت در میان قوم طبری به ویژه طبری‌های مازندران محسوب می‌شود. پژوهشگران به روند پیری جمعیت قوم طبری اشاره نموده و بر لزوم توجه به سیاست جوانی جمعیت تاکید دارند. پژوهشگران خطر انقراض قوم طبری (مازندرانی) را در کشور خطر جدی میدانند. براساس غربالگری از ۴۳۰ هزار زوج طبری (مازندرانی) در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ هزار زوج نابارور در مازندران شناسایی شدند. زبان مازندرانی بررسی‌های کارشناسانه در جلگه‌ها و نواحی کوهستانی موجب شناسایی سیزده لهجه مختلف در مازندران شده‌ است: منطقه علی‌آباد کتول: شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار و مناطقی چون کتول، پیچک‌محله، محمودآباد، فاضل‌آباد و جلگه‌های غیرترکمن‌نشین بلوک استارآباد قدیم. منطقه کردکوی: شامل هزار‌جریب شرقی، گالش زیارت، بالاجاده، رادکان، گز شرقی و غربی و روستاهای غیر ترکمن‌نشین از چهاردانگه تا گلوگاه. منطقه بهشهر: شامل چهاردانگه، هزارجریب از سورتی تا کیاسر و روستاهای مناطق جلگه‌ای از گلوگاه و شاه‌کیله تا انتهای منطقه قره‌طغان و رودخانه نکارود. منطقه ساری: شامل چهاردانگه از کیاسر تا کوهستان‌های دودانگه، جلگه‌های بین میاندورود و جلگه‌های مناطق غربی تجن‌رود تا جویبار. منطقه قائمشهر: شامل مناطق کوهستانی فیروزکوه، سوادکوه و روستاهای جلگه‌ای حد فاصل بین کیاکلا، جویبار و روستاهای کوهپایه‌ای بیشه‌سر. منطقه بابل: از مناطق کوهستانی چلاو آمل تا بندپی بابل، امامزاده حسن در سمت غربی آلاشت و جلگه‌های حد فاصل فریدونکنار، بابلسر، بهنمیر و کیاکلا تا روستاهای کوهپایه‌ای کهنه‌خط، گنج‌افروز و بابل‌کنار. منطقه آمل: از کوهستان‌های بندپی بابل تا چلاو، لاریجانات، نمارستاق و کلارستاق آمل تا حوالی امامزاده هاشم و جلگه‌های دو سمت هراز، دشت‌سر و محمودآباد و کوهپایه‌ها و جلگه‌های جاده چمستان، میان آمل و نور. منطقه نور و نوشهر: شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم، کجور، محال ثلاث و جلگه‌های حد فاصل سرخ‌رود تا رودخانه چالوس. چالوس و تنکابن شرقی: شامل مناطق کلارباستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم ولنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس‌آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس‌آباد. تنکابن مرکزی: شامل لهجه‌های دوهزاری، سه‌هزاری، خرم‌آبادی و گلیجانی چالکش یعنی حدفاصل آب نشتا تا آب شیرود. منطقه قصران باستانی: شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، دیزین، گاجره و روستاهای کوهپایه‌ای توچال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود. منطقه دماوند: شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند، رودهن، بومهن تا فیروزکوه. گاه‌شماری تبری در گاه‌شمار مازندرانی که به‌نام «فرس قدیم» شناخته می‌شود، سال ۳۶۵ روز و دوازده ماه ۳۰ روزه دارد و ۵ روز به‌نام «پیتک» یا «پتک» این سال، ۶ ساعت و کسری کمتر از ۱ سال خورشیدی دارد و به‌همین دلیل ماه‌های آن گردان هستند و هر ماهش با گذشت ۱۲۸ سال یک ماه جلو می‌افتد. مازندرانی‌ها سال این گاهشماری را از «ارکه ما» (آذرماه) آغاز و به «اونما» (آبان ماه) ختم می‌کنند. پنج روز «پیتک» را هم به پایان «اونما» می‌افزایند و هر یک از ماه‌ها را به‌ترتیب زیر چنین می‌خوانند: ارکما (آذرماه) دما یا دیما (دی ماه) وهمن ما (بهمن ماه) نوروز ما یا نرزما یا عیدما (اسفندماه) سیوما یا فردین ما (فروردین ماه) کرچ ما یا کَرچ ما (اردیبهشت ماه) هر ما (خرداد ماه) تیرما (تیر ماه) مردال ما یا ملارما (مرداد ماه) شرویرنما یا شروین ما (شهریور ماه) میرما (مهرماه) اونما (آبانماه) نظیر این گاهشماری را امیر تیمور قاجار در زمان محمدشاه قاجار، در کتاب «نصاب تبری» زیر عنوان «اسامی ماه‌های فرس» چنین یاد کرده‌ است: سیوماه و کرچ و هره ماه تیر دگر هست مردال و شروین میر چه اونه ماهوار که ماه است و دی ز پی وهمن و هست نوروز اخیر پتک را بدان خسمه زائده به آئین هرگز صغیر و کبیر مازندرانی‌ها نخستین روز هر ماه را «مارماه» می‌نامند و در سپیده دم آن در هر خانه مرد یا زن یا کودکی خوش قد پا به آستانه خانه می‌گذارد تا به آن خانواده، آن ماه تا آخرین روزهایش خوش بگذرد. نیز در روز «مارما» هر ماه داد و ستد نمی‌کنند و چیزی به کسی نمی‌دهند یا نمی‌بخشند و چنین کارهایی را بدشگون می‌پندارند. چگونگی هوای هر روز از پنج روز پیتک را نشانه‌ای از هوای ماهی از پنج ماه پس از آن می‌دانند. اگر هوای نخستین روز پیتک آفتابی باشد هوای روزهای «ارکما» را هم آفتابی می‌پندارند. یا اگر هوای دومین روز آن بارانی باشد، هوای «دما» را بارانی می‌دانند، به همین گونه چگونگی «وهمن ما» و» «فردین ما» و «نوروز ما» می‌انگارند. همچنین هوای هر یک از روزهای طاق «کرچما» را تا چهاردهم، یعنی روزهای اول و سوم و پنجم. سیزدهم، که جمله هفت روز می‌شود، نشان‌های از هوای روزهای «کرچما» و شش ماه دیگر سال می‌دانند؛ مثلاً اگر آسمان روز اول «کرچما» گرفته و بارانی شود، هوای سراسر ماه «کرچما» را گرفته و بارانی می‌پندارند. یا اگر هوای روز سوم آن باز و آفتابی شود، هوای تمام روزهای ماه «هر ما» را باز و آفتابی خواهند دانست. به همین طریق هوای روزهای پنجم و هفتم و سیزدهم را نشانه هائی از برای هوای ماه‌های «تیرما» «مردال ما» و .. «اونما» می‌انگارند این هفت روز از «کرچما» را «کرچ در» می‌نامند و در این روزها گلکاری نمی‌کنند، تن نمی‌شویند، موی سر و چهره نمی‌تراشند و پشم گوسفند و موی بز نمی‌چینند و چون معتقدند که: اگر گلکاری بکنند مار درخانه‌شان آشکار خواهد شد و آشیانه و تخم‌گذاری خواهد کرد. اگر موی سر بتراشند یا تن بشویند، موی سر و تن و چهره‌شان سفید می‌شود و می‌ریزد. اگر پشم گوسفند یا موی بز را بچینند، بیماری و بلا در دام می‌افتد. آغاز تاریخ تبری همزمان با سال ۴۸۸ میلادی است. پس از به تخت نشستن قباد یکم ساسانی و فرستادن پسر بزرگش به تپورستان می باشد، اسپهبد گیل ژاماسبی(گیل گاوباره) پادشاه تبرستان برای آیین نیاکان خود پرچم استقلال برافراشت؛ از آن زمان تاریخ نوین مازندران پس از ظهور و گسترش اسلام در این سرزمین آغاز گشت. ورزش استان مازندران قطب ورزش کشور می‌باشدو این استان بیشترین تعداد مدال در رقابت‌های المپیکی، جهانی و آسیایی برای ایران به دست آورده‌است. یک سوم مدال‌های طلا المپیک توسط ورزشکاران مازندران به دست آمده‌است. کشتی کشتی در مازندران با پیشینه‌ای طولانی دارد و قهرمانان جهان و المپیک همچون امامعلی حبیبی، عبدالله موحد، عسگری محمدیان، مرادمحمدی، حسن رنگرز، مجید ترکان، قاسم رضایی، مهدی تقوی، کمیل قاسمی،محمدحسین محمدیان،علی سوادکوهی ،حسن یزدانی و رضا یزدانی یکی از پرطرفدارترین رشته‌های ورزشی در این خطه محسوب می‌شود به گونه ای که حدود ۱۰ درصد از باشگاه‌های فعال ورزشی در این استان به رشته کشتی اختصاص دارد و حدود نیمی از مدال‌های رنگارنگ میدان‌ها ی بین‌المللی ورزشی اعم از قهرمانی آسیا، جهان و المپیک در رشته‌های مختلف ورزشی مازندران مربوط به قهرمانان رشته کشتی است و نام نهادن پایتخت کشتی جهان بر روی جویبار یکی از شهرستان‌های استان مازندران نیز از همین جایگاه نشات گرفته‌است. فوتبال استان مازندران یکی از قطب‌های مهم فوتبال ایران می‌باشد و شهر قائم‌شهر یکی از قطب‌های فوتبال کشور می‌باشد. تیم‌هایی همچون نساجی، خونه‌به‌خونه، شموشک، ایرسوتر و نوژن از این استان، موفقیت کشوری به دست آورده‌اند. همچنین تیم نساجی بیشترین سابقه حضور در لیگ برتر را دارد. والیبال استان مازندران یکی از قطب‌های مهم والیبال کشور می‌باشدو شهر آمل در کنار ارومیه و گنبد کاووس یکی از سه قطب والیبال کشور می‌باشد. بخش قابل توجهی از ملی پوشان کشور از استان مازندران می‌باشد که بخش اعظم آن از شهر آمل هستند. باشگاه والیبال کاله مازندران با ۷ مدال، دومین تیم افتخارآفرین لیگ برتر والیبال ایران است. این تیم توانست در مسابقات قهرمانی باشگاه‌های آسیا ۲۰۱۳ به عنوان قهرمانی آسیا برسد. همچنین شهری‌های ساری، قائم‌شهر و بابل پس از آمل جز شهرهای والیبال خیز مازندران به حساب می‌آیند و همچنین باشگاه والیبال هورسان رامسر که توانست در فصل ۹۸–۹۹ به لیگ برتر والیبال ایران صعود کند. فوتسال استان مازندران دارای تیم فوتسال در لیگ برتر بود تیم باشگاه فوتسال شهروند ساری ۲۰ سال متوالی در لیگ برتر فوتسال کشور حاضر بوده است. بسکتبال در حال حاضر بسکتبال مازندران دو تیم در لیگ برتر دارد که یکی آورتا ساری و یکی کاله آمل است مشاهیر جاذبه‌های گردشگری جاذبه‌های فرهنگی و تاریخی باغ عباس‌آباد جنگل کوهسارکنده نکا چشمه آب معدنی قرمرض نکا آبشار زنگت نکا مشهد میر بزرگ گوهرتپه خانه کلبادی (ساری) پل محمدحسن‌خان بابل پل معلق بابلسر کندلوس لرگان آرامگاه میر حیدر آملی دخمه سنگی کافر کلی پل دوازده چشمه برج رسکت ساری سد شیاده غار اسپهبد خورشید برج دیدبانی کاخ بابل مجموعه تاریخی فرح‌آباد حمام فرح‌آباد تپه قلایا قلعه کتی خانه شهریاری آبشار لیمونده نکا خانه نیما یوشیج حمام وزیری ساری پل چشمه کیله برج لاجیم سه گنبدان کاخ شاپور بازار قدیم آمل گورستان سفید چاه آتشکده کوسان پل ورسک پارک نارنج باغ نکا غارهای رستم کلا پل شاپور تپه شورکا باغ چهلستون بهشهر عمارت شهرداری تنکابن قلعه سفید نقش برجسته شکل شاه قلعه کنگلو چشمه عمارت بانک ملی ساری خانه رمدانی مسجد امیراسعد برج دیده‌بانی شروین باوند کلیسای سرخ‌آباد محوطه و گورستان جیر لپه دشت حمام قدیم میرزا یوسف آب‌انبار میرزا مهدی تپه تیموری عمارت خان های رمدانی گُرگِ تَج نکا کاخ جهان‌نما بنای سنگی کوره سر پل دو دهانه خشت نو دبیرستان امام خمینی آمل سد لار دشت لار غار آب اسک غار کُمیشان نکا تپهٔ گیان برج دیدبانی بابل قلعه‌گردن پل معلق آمل آتشکده آمل شیر سنگی قلعه ملک بهمن کیجا پل برج هشتل قلعه پولاد مقابر سلاطین استندار کاخ مرمر رامسر ساختمان فرمانداری رامسر هتل قدیم رامسر سد میجران رامسر بلوار کازینو رامسر تنگه بند بریده ملک جوی (کانال) قلعه کتی ابوالحسن کلا تپه قلعه کش قلعه گردن قلعه دختر قلعه سنگی تپه عیسی کتی هتل بنیاد پهلوی کاخ چای‌خوران تپه کلار پل سنگی ساختمان دارائی حمام لمراسک گورستان نیالا قلعه کهرود کیجا پل پلور تپه یوزباشی مجموعه بناهای افغان نژاد خانه منوچهری خانه اربابی بقعه شمس آل رسول تپه قلعه کتی آبشار گوکُشان نکا برج سی شاهاندشت پل آجری خرما کلا آبشار لیدَر منطقه اِرَم نکا محوطه پیر درویش تپه سنگر (شاه نشین) تپه کوتر دین روستای گردشگری زِروُم نکا کاروانسرای کمبوج (گامبوش) گردنه گدوک تونل گدوک کاروانسرای گدوک مجموعه بناهای نجفی قلعه ملک کیومرث جاذبه‌های مذهبی امامزاده عباس ساری امامزاده یحیی ساری امامزاده عبدالله آمل امامزاده ابراهیم (آمل) امامزاده عبدالحق سوادکوه امامزاده قاسم آمل امامزاده هاشم آمل مسجد جامع ساری مسجد جامع آمل مسجد جامع بابل مسجد جامع بلده امامزاده ابراهیم نکا امامزاده یحیی نکا حسینیه روستای کوهستان بنای امامزاده محمد طاهر آرامگاه ملا محمد شهرآشوب حسینیه حضرت آیت الله کوهستانی آرامگاه درویش فخرالدین آرامگاه امامزاده سید علی کیا سلطان امامزاده سید ابوصالح آرامگاه امامزاده سید محمد زرین نوا امامزاده تاج الدین امامزاده سید اسکندر تکیه پهنه کلا تکیه تاکر نور تکیه حصیر فروشان سقانفارها سقانفار کیجا سقانفار تلیگران سقانفار فیروزجا سقانفار کبودکلا سقانفار قادیکلا سقانفار آرمیج کلا جاذبه‌های طبیعی فهرست جاذبه‌های طبیعی استان مازندران: دماوند علم کوه باداب سورت پارک ملی لار سد لار جنگل بلیران قله امیری غار دانیال پارک ملل ساری آبگرم لاریجان آبشار ترا آبشار یخی آبشار امیری آبشار آب پری پارک نمونه گردشگری پایین‌لموک آبشار شاهاندشت هراز (رود) الیمستان آبشار قلعه دختر آبشار برز دراسله آبشار سنگ نو پارک جنگی هلومسر آمل آبشار ایج آبشار سنگ‌درکا دریاچه ولشت پارک جنگلی کشپل دریاچه شورمست سد و دریاچه الیمالات دریاچه ساهون چشمه آب معدنی قرمرض دشت و آبشار دریوک سد شهید رجایی آبشار یخی آبشار چلندر پارک جنگلی چالدره دشت ناز جواهرده بابلرود نکارود شبه جزیره میانکاله زیارو دریاچه میانشه فیلبند کنگلو سد البرز سد گلورد بزرگ سد آویدر موزه‌ها موزه تاریخ و مردم‌شناسی شهر بابل موزه تاریخ شهر ساری موزه تاریخ آمل موزه کندلوس نوشهر کاخ مرمر رامسر موزه مردم‌شناسی رامسر موزه تماشاگه خزر رامسر آبشارها مازندران به دلیل شیب تند سلسله جبال البرز که سر چشمه رودهای فراوانی است، آبشارهای کوچک و بزرگ متعددی دارد که از نواحی مختلف آن سرازیر می‌شوند و عمدتاً در نواحی مرکزی این سلسله جبال قرار دارند. به‌طور کلی آبشارهای مازندران به دلیل شرایط طبیعی هم در کوهستان وجود دارند و هم در بیشه‌ها و جنگل‌ها و در برخی نواحی نیز ترکیبی از مجموعه کوهستانی را توأم دارند. از آنجایی که این آبشارها در ارتفاعات و دامنه‌های بلند البرز قرار گرفته‌اند دارای اقلیمی مساعد و هوایی دلپذیر به ویژه در فصول بهار و تابستان هستند. اکثر آن‌ها محوطه‌هایی برای اتراق و چادر زدن دارند. برخی از این آبشارها عبارتند از، آبشار ایج یا ده قلو، ساواشی، لاسم، چالو، باباکلا (رنگین کمان)، آلامل، اکاپل، شیخ موسی، هفت آبشار تیرکن، آبشار کیمون، هریجان، سواسره، شاهاندشت، زیار، یخی، تیمره، پرومه، آب پری، دریوک، شیخ علی خان، آبشار یخی، آبشار امیری، آبشار سوادکوه، جواهرده و غیره می‌باشد. راه‌ها راههای دسترسی به استان مازندران عموما از مسیر جاده‌ای و از طریق جاده چالوس از سمت کرج به چالوس، آزادراه تهران-شمال از سمت تهران به چالوس، جاده هراز از سمت رودهن به آمل و جاده فیروزکوه از دماوند به قائم‌شهر صورت می‌گیرد. علاوه بر اینها، مسیر رشت-رامسر در غرب و همچنین مسیر ساری-گرگان، در شرق نیز مورد استفاده است. راههای کم ترددی هم گلوگاه و ساری را به دامغان و مهدیشهر از استان سمنان متصل می‌کند. از سمت قزوین نیز جاده ای در دست احداث است که این شهر را به تنکابن متصل می سازد که بخشی از آن پاییز ۱۴۰۱ افتتاح می‌شود. راه آهن تهران-گرگان هم از شهرهای پل سفید، قائم‌شهر، ساری، نکا، بهشهر و گلوگاه عبور می‌کند. پل ورسک (یکی از مهمترین پل‌های راه‌آهن خاورمیانه در شمال) در این مسیر احداث شده که یکی از دیدنی‌های استان هم بشمار می‌رود و به تازگی این پل به همراه این خط راه‌آهن، ثبت جهانی یونسکو شدند. خط رستمکلا-بندر امیرآباد ترانزیت کالا از بندرهای جنوبی ایران به کشورهای شمال دریای مازندران را تسهیل می‌کند. راه‌آهن ساری-رشت که در دست مطالعات است، به طول بیش از ۲۰۰ کیلومتر می‌باشد، با اجرایی شدن آن نقش مفیدی در توسعه گردشگری خواهد داشت، نه تنها غرب و مرکز مازندران را به یکدیگر متصل می‌کند، بلکه کریدور ترانزیتی مناسبی برای بندر نوشهر می‌گردد، از طرفی امکان زیارت آسان‌تر مشهد الرضا برای غربی نشینان مازندران فراهم می‌کند. براساس این طرح شهرهای بابل، آمل، محمودآباد، چمستان، نور، رویان، نوشهر و چالوس صاحب خط راه آهن خواهند شد. راه‌آهن برقی (مترو) رودهن-آبعلی-لاریجان-آمل، خط مترو-راه‌آهن در دست مطالعه در کناره جاده هراز است، که مسیر تهران به آمل و بلعکس را در ۵۵ دقیقه طی نمود. طول مسیر این مترو از تهران، پردیس، رودهن، آبعلی و آمل حدود ۱۴۰ کیلومتر است که بین ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر آن تونل‌هایی در زیر کوه‌ها و پل‌های بزرگ است و برآورد هزینه اجرای این پروژه نیز بین یک تا ۱٬۵ میلیارد یورو است. کل پروژه از رودهن شروع و پس از طی مسیری به طول ۱۳۷ کیلومتر به آمل می‌رسد. همچنین علاوه بر راه‌آهن قرار است بزودی مونوریل مازندران نیز احداث شود که فاز اول این طرح در شهرهای ساری، بابل، قائمشهر و آمل و فاز دوم در شهرهای غربی استان اجرایی می شود. احداث مونوریل منجر به تسهیل فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری در استان می شود و این مهم؛ رونق و توسعه مازندران را به دنبال دارد. همچنین سه فرودگاه در مازندران وجود دارد: فرودگاه بین‌المللی دشت ناز ساری به‌صورت بین‌المللی و فرودگاه نوشهر و فرودگاه رامسر به‌صورت داخلی و محلی. به تازگی مجوز احداث و بهره برداری فرودگاه آمل صادرشده و در لیست ردیف بودجه قرارگرفته است و پروژه‌ای که در این کتابچه بودجه قرار بگیرد مطمئناً اجرایی می‌شود اگرچه ممکن است سال‌ها به طول انجامد. بندرهای فعال در استان مازندران، شامل بندر نوشهر، بندر امیرآباد و بندر فریدون‌کنار بیشتر جهت حمل کالا بین ایران و کشورهای حاشیه دریای مازندران مورد استفاده قرار می‌گیرند و در جابجایی مسافر نقشی ندارند. مسلما استان پررفت‌وآمدی مانند مازندران نیازمند آزادراه می‌باشد. در حال حاضر آزادراه تهران-شمال تنها آزادراه موجود بین تهران و مازندران است که تنها قطعات ۱ و ۴ فعال هستند. قطعه ۲ این آزادراه که تاکنون ۷۸ درصد پیشرفت فیزیکی دارد، اواخر سال ۱۴۰۱ به بهره برداری می رسد. آزادراه گرگان-ساری-رشت نیز علاوه بر جابجایی مسافران، تسهیل مسیرهای ترانزیتی شرقی- غربی و کریدور جاده‌ای شرق خزر به شرق کشور (مشهد) را به عهده دارند که در حال حاضر، سه فاز آن در مازندران در صورت کار قرار دارد: آزادراه ساری-قائمشهر به طول ۴۴ کیلومتر هم اکنون در دست احداث و آزادراه قائمشهر-آمل در دست تعیین تکلیف است. به تازگی نیز مجوز ساخت آزادراه چالوس-رامسر از سوی هیئت دولت صادر شد. مابقی آن در این استان ‌در انتظار تصویب توسط هیئت دولت می‌باشند. آزادراه تهران-آمل که تهران و پردیس را به‌وسیله شبکه آزادراهی به آمل وصل می‌کند، نیز در انتظار تصویب توسط هیئت دولت می‌باشد. در جاده‌های ارتباطی مازندران به سوی جنوب ۱۰۷ نقطه حادثه‌خیز وجود دارد که سالیانه جان شمار زیادی از شهروندان را می‌گیرد. راه‌های دریایی، هوایی و ریلی مازندران از نظر راه هوایی و به خصوص دریایی یکی از مراکز مهم در خاورمیانه با دارا بودن چندین بندر تجاری و فرودگاه است. فرودگاه‌ها فرودگاه بین‌المللی دشت ناز ساری فرودگاه نوشهر فرودگاه رامسر بنادرها بندر امیرآباد بندر فریدونکنار بندر نوشهر راه‌آهن‌ها راه‌آهن مازندران (راه‌آهن شمال) نام یکی از شعبه‌های اصلی از راه‌آهن سراسری ایران است که در سال ۱۳۰۸ خورشیدی در دوران رضا شاه پهلوی، نخستین فاز آن افتتاح شد. این راه‌آهن دارای ۲۷ ایستگاه می‌باشد که ۷ ایستگاه آن مشترک با راه‌آهن خراسان است. راه‌آهن مازندران به نام راه‌آهن شمال نیز مشهور است و امروزه نیز برخی آن را مسیر گرگان نیز می‌نامند. حوزه استحفاظی راه‌آهن شمال از سوزن خروجی ایستگاه گرمسار در استان سمنان آغاز و با عبور از کوه‌های البرز و بخش‌هایی از استان تهران وارد استان مازندران و مناطق جنگلی شده و با عبور از شهرهای متعدد و مناطق جلگه‌ای وارد استان گلستان و در انتها به ایستگاه گرگان ختم می‌شود. احداث موفق اولین راه‌آهن در ایران به سال ۱۸۸۶ میلادی با احداث خط راه‌آهن محمودآباد (سواحل جنوبی دریای مازندران) به آمل برمی‌گردد. این طرح اگرچه در نظر بود تا تهران ادامه یابد، ولی با کارشکنی‌های پیمانکارهای بلژیکی به شکست انجامید و خطوط آن، برچیده و از آن به عنوان تیرک‌های تلگراف استفاده شد. در سال بعد احداث راه‌آهن تهران- حرم شاه عبدالعظیم، و پس از آن جلفا-تبریز آغاز شد. اولین خط راه‌آهن نوین ایران در دوران رضا شاه پهلوی از شاهی (قائم شهر کنونی) تا بندر شاه (بندر ترکمن امروزی) کشیده گشت، پس از اتمام ساخت پل گردن در ساری اولین قطار در مهرماه ۱۳۰۸ به دستور رضا شاه پهلوی از ساری عازم بندر ترکمن شد. پس از آن هم‌زمان با احداث راه‌آهن خوزستان، کارها در رشته کوه‌های البرز آغاز گردید، کارگران ترک در کنار سایرین و مهندسین و پیمانکاران به ویژه آلمانی‌ها، کار ساخت تونل‌ها و پل‌ها را پیگیری کردند. ورزش در مازندران مازندران از استان‌های ورزشی ایران است و معروف‌ترین ورزش آن ورزش ملی ایران کشتی است که در این بین جویبار را پایتخت کشتی ایران می‌نامند و ورزش‌های دیگری مانند ورزش‌های رزمی و توپی مانند والیبال، بسکتبال و فوتبال رونق بسیار در این استان داشته و یکی از قطب‌های ورزشی ایران و جهان به حساب می‌رود و از پایگاه‌های ورزشی ایران است و همه ساله بیشترین قهرمان ایرانی در تورنمنت‌های مختلف از این استان است. مهم‌ترین تیم‌های ورزشی مازندران در لیگ‌های ورزشی ایران؛ باشگاه فوتبال نساجی مازندران، باشگاه فوتسال شهروند ساری، باشگاه والیبال هراز آمل، باشگاه بسکتبال کوچین آمل هستند. از مهم‌ترین ورزشگاه‌های مازندران می‌توان به ورزشگاه شهید وطنی قائمشهر، سالن سید رسول حسینی ساری و سالن پیامبر اعظم آمل اشاره نمود. والیبال استان مازندران یکی از قطب‌های مهم والیبال کشور می‌باشدو شهر آمل در کنار ارومیه و گنبد کاووس یکی از سه قطب والیبال کشور می‌باشد. بخش قابل توجهی از ملی پوشان کشور از استان مازندران می‌باشد که بخش اعظم آن از شهر آمل هستند. باشگاه والیبال کاله مازندران با ۷ مدال، دومین تیم افتخارآفرین لیگ برتر والیبال ایران است. این تیم توانست در مسابقات قهرمانی باشگاه‌های آسیا ۲۰۱۳ به عنوان قهرمانی آسیا برسد. همچنین شهری‌های ساری و بابل پس از آمل جز شهرهای والیبال خیز مازندران به حساب می‌آیند و همچنین باشگاه والیبال هورسان رامسر که توانست در فصل ۹۸–۹۹ به لیگ برتر والیبال ایران صعود کند. والیبال نشسته استان مازندران یکی از قطب‌های مهم والیبال نشسته کشور می‌باشد. شهرهای ساری، قائمشهر، بابل، آمل، بهشهر، نوشهر و چالوس از مهمترین قطب‌های والیبال نشسته کشور می‌باشند. فوتبال استان مازندران یکی از قطب‌های مهم فوتبال کشور می‌باشد. استان مازندران دارای بیشترین تعداد فوتبالیست در لیگ برتر می‌باشد. استان مازندران با داشتن چهار بازیکن در ترکیب اصلی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۱۸ دارای بیشترین سهم بود. امید ابراهیمی، رامین رضاییان و مرتضی پورعلی گنجی سه بازیکن مازندرانی تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۱۸ بوده‌اند. تیم نساجی از پرطرفدارترین تیم‌های کشور می‌باشد که علاوه بر مازندران در استان‌های گلستان، سمنان، تهران، البرز و غیره نیز دارای طرفداران پرشماری می‌باشد. تیم فوتبال نساجی رکوردار حضور بیشترین تماشاگر در لیگ آزادگان است. تیم باشگاهی نساجی قائمشهر مهمترین باشگاه بازیکن ساز استان مازندران می‌باشد. کشتی آزاد استان مازندران قطب کشتی جهان می‌باشد و شهر جویبار پایتخت کشتی ایران می‌باشد. شهرهای جویبار، بابل، بابلسر، قائمشهر، ساری، سورک، نکا، بهشهر، خلیلشهر، رستمکلا، گلوگاه، لمراسک، زیرآب، پل سفید، کیاکلا، بهنمیر، فریدونکنار، امیرکلا، آمل، چمستان، رویان، نور، نوشهر، کجور، چالوس، مرزن آباد، کلاردشت، سلمانشهر، عباس‌آباد و تنکابن از قطب‌های مهم کشتی آزاد در مازندران می‌باشند. کشتی فرنگی استان مازندران یکی از قطب‌های اصلی کشتی فرنگی ایران می‌باشد و شهرهای آمل و نوشهر در کنار اندیمشک جز سه قطب کشتی فرنگی ایران می‌باشند. وزنه‌برداری استان مازندران قطب اصلی وزنه‌برداری ایران می‌باشد. شهرهای قائمشهر، محمودآباد، ساری، ارطه و کیاکلا از قطب‌های اصلی وزنه‌برداری مازندران می‌باشد. تکواندو استان مازندران یکی از قطب‌های مهم تکواندو کشور می‌باشد. شهرهای ساری، قائمشهر، بابل، آمل، جویبار، نوشهر، سلمانشهر و عباس‌آباد از قطب‌های مهم تکواندو مازندران می‌باشند. بوکس استان مازندران یکی از قطب‌های بوکس کشور می‌باشد. شهرهای چمستان، نور، نوشهر، آمل، بابل، بابلسر، قائمشهر، ساری، نکا و بهشهر از قطب‌های مهم بوکس مازندران می‌باشند. وشوو استان مازندران یکی از قطب‌های مهم وشوو کشور می‌باشد. شهرهای قائمشهر، محمودآباد، آمل، بابل، بابلسر، ساری، بهشهر، نوشهر، سلمانشهر و عباس‌آباد از مهمترین قطب‌های وشوو مازندران می‌باشند. کاراته استان مازندران یکی از قطب‌های کاراته کشور می‌باشد. شهرهای قائمشهر ساری بابل آمل عباس‌آباد از مهمترین قطب‌های کاراته مازندران می‌باشند. پرورش اندام استان مازندران یکی از قطب‌های اصلی پرورش اندام کشور می‌باشد. شهرهای نوشهر، نور، چمستان، آمل، بابل، بابلسر، قائمشهر، جویبار، ساری، زیراب، پل سفید و بهشهر از مهمترین قطب‌های پرورش اندام مازندران می‌باشند. صنعت و اقتصاد استان مازندران قطب صنعت گردشگری، کشاورزی و مواد غذایی ایران است. استان مازندران در سال ۱۳۴۲ در بین ۱۲ استان کشور با ۸۸۳ واحد صنعتی و صنفی، ۱۶ هزار و ۵۰۴ نفر کارگر و حجم سرمایه‌گذاری ۴ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۱۸۹ ریالی در پنجاه سال پیش، پس از پایتخت صنعتی‌ترین استان کشور بود. استان مازندران امروزه پس از استان‌های اصفهان، تهران، خراسان رضوی، فارس، یزد و آذربایجان شرقی، رتبه پنجم را از نظر تعداد واحد تولیدی دارا می‌باشد. استان مازندران در حال حاضر دارای تعداد ۳۰۲۰ واحد صنعتی دارای پروانه بهره‌برداری با میزان سرمایه‌گذاری ۶۴۰۹۲ میلیارد ریال و اشتغال ۸۱۷۸۵ نفر موجود می‌باشد. ارزش تولید ناحالص داخلی استان مازندران در سال حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان است که ۱۵ هزار میلیارد تومان از این میزان مربوط به بخش کشاورزی، حدود ۶ هزار میلیارد تومان بخش معدنی و صنعتی و ۳۹ هزار میلیارد تومان هم وابسته به بخش خدمات است. مازندران رتبه هفتم را در بین ۳۱ استان کشور در تولید ناخالص ملی دارد. مازندران در ۱۵ محصول رتبه برتر در سطح کشور را دارا است. مازندران با پذیرایی ۱۴ میلیون گردشگری داخلی و ۲۳ هزار گردشگر خارجی قطب گردشگری کشور محسوب می‌گردد. شاخص توسعه انسانی مازندران از نظر شاخص توسعه انسانی در ایران با درصد شاخص توسعه انسانی بسیار بالا ۰٫۸۲۲ بعد از تهران، البرز و اصفهان در رتبه چهارم قرار دارد. تولید ناخالص داخلی مازندران به همراه استان‌های تهران، خوزستان، اصفهان، بوشهر، خراسان رضوی، فارس، آذربایجان شرقی، البرز و کرمان ا ۷۰ درصد بیشترین میزان تولید ناخالص داخلی کشور را دارا می‌باشند. شهرک‌های صنعتی مازندران دارای ۳۹ شهرک و ناحیه صنعتی در زمینی با مساحت ۱۸۶۹ هکتار است. کشاورزی و مرکبات استان مازندران با توجه به موقعیت خاص اقلیمی، تنوع آب و هوائی و برخورداری از باران سالانه و پراکندگی مناسب در محصولات مختلف و دشت‌های وسیع در قسمت جلگه ای، از مناطق حاصلخیز و کشاورزی ایران می‌باشد که حدوداً دارای ۵۷۰٫۳ هزار هکتار سطح زیر کشت اراضی می‌باشد. در مازندران انواع محصولات زراعی نظیر برنج و گندم، پنبه، دانه‌های روغنی محصولات باغی چون مرکبات و سایر محصولات دیگر کشت می‌شود و در برخی از محصولات نیز از موقعیت ممتازی برخوردار است. به‌طوری که از مجموع سطح زیرکشت استان ۷۲٫۲ درصد به محصولات زراعی سالانه و ۲۷٫۵ درصد به کشت محصولات دائمی که عمدتاً مرکبات است، اختصاص دارد. محصول مهم و استراتژیک در بخش زراعت برنج می‌باشد. مازندران با تولید متوسط یک میلیون ۵۰ هزار تن برنج ۴۲ درصد برنج مورد نیاز کشور را تأمین می‌کند و مقام اول تولید برنج در کشور ایران را دارا می‌باشد.رتبه نخست تولید برنج کشور در اختیار مازندران است/ ۴۰ درصد برنج کشور از مازندران تأمین می‌شود در سال ۱۳۹۵، ارزش‌افزوده بخش کشاورزی استان مازندران معادل ۱۰۱۸۵۶٫۲ میلیارد ریال بوده که ۸٫۲ درصد از ارزش‌افزوده بخش یادشده در کل کشور را به خود اختصاص داده‌است و نسبت به سال ۱۳۹۴ از افزایشی معادل ۲۱٫۴ درصد برخوردار بوده‌است. همچنین این استان از تولیدکنندگان عمده مرکبات بوده که تقریباً ۱۸ درصد تولید کشور را به خود اختصاص داده و دارای رتبه اول در ایران می‌باشد. از محصولات باغی دیگر نیز می‌توان کیوی را نام برد که از جمله میوهای تازه است و ۶۰ درصد تولید کشور به استان مازندران اختصاص دارد.از دیگر محصولات زراعی استان مازندران می‌توان از انواع سبزی و صیفی‌جات و حبوبات و نباتات صنعتی نام برد که با سطح حدود ۵۷ هزار هکتار و تولیدی بالغ بر ۸۵۰ هزار تُن علاوه بر مصرف داخلی به استان‌های همجوار نیز محصولات خود را صادر می‌کند. گردشگری استان مازندران به لحاظ موقعیت طبیعی و جغرافیایی در بخش طبیعت گردی جزء استان‌های برتر و قطب گردشگری کشور محسوب می‌گردد. نزدیک به ۱۴ میلیون نفر گردشگر داخلی و ده‌ها هزار توریست خارجی هر ساله به منظور گذراندن اوقات فراغت و بازدید آثار از این استان دیدن می‌کنند. وجود دریای مازندران با ساحل زیبا و مناسب به‌همراه برخورداری از دامنه‌ها و پارک‌های جنگلی و کوهستانی، وجود جنگل‌های هیرکانی، وجود قله دماوند با ۵۶۷۰ متر ارتفاع معروف به بام ایران، غارها، آبشارها، رودخانه‌ها، آب‌های متعدد سرد و گرم معدنی، چشمه‌ها، تالاب‌ها به ویژه شبه جزیره میانکاله و بیش از ۸۰۰ آثار تاریخی شناسایی شده نظیر مجموعه تاریخی شهرهای آمل، بهشهر و ساری و مجموعه‌های تفریحی و سیاحتی شهرهای چالوس، رامسر، نور، تنکابن، نوشهر این استان را به مجموعه ای متنوع برای استفاده گردشگران با انگیزه مختلف بدل نموده‌است. نزدیک به یکصد واحد اقامتی شامل هتل، متل، هتل آپارتمان، مهمانپذیر و مجتمع تفریحی ساحلی، جنگلی و کوهستانی همراه با ده‌ها آژانس خدمات مسافرتی و جهانگردی خدمات لازم را به گردشگران ارایه می‌کنند.سهم ناچیز ایران از گردشگری جهان/ مازندران بزرگترین قطب گردشگری ایران است صنایع سنگین و مادر نیروگاه نکا،دیزل سنگین ایران، خودروسازی خزر، نفت خزر، دریایی صدرا، نساجی مازندران کاغذ اسناد بهادار، چوب و کاغذ مازندران، سیمان مازندران، آهن و فولاد نور، فولادین ذوب، زرین سوله و کشاورزی روماک به عنوان مهم‌ترین تولیدی‌های پایه صنعتی و خدماتی استان به‌شمار می‌آیند. شیلات این استان ۲۰ درصد تولید ماهیان پرورشی، ۷۰ درصد ماهیان کیلکا و ۴۳ درصد ماهیان استخوانی استان‌های شمالی را بخود اختصاص داده‌است. میزان صادرات آبزیان مازندران ۱۰ هزار و ۵۰۰ تُن است که در بحث صادرات ماهیان خاویار پرورشی نیز رتبه نخست را در کشور دارا است. ۲۳۴ مزرعه پرورش ماهی در استان مازندران وجود دارد و میزان تولید ماهیان سردآبی استان در سال‌های‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۸ ۱۶ هزار و ۵۰۰ تن و تولید ماهیان خاویاری ۱۲۷ تن بوده‌است. در حال حضار نیز تعداد ۴۴ فرورند شناور صید ماهی کیلکا در استان فعال است و ۱۶ کارخانه پودر ماهی، ۹ کارخانه تولید کنسرو، چهار کارخانه بسته‌بندی در استان وجود دارد. میزان تولید ماهیان پرورشی استان مازندران، سالیانه حدود ۷۰ هزار تن است. گل و گیاه و چوب مازندران با تولید و عرضه سالانه ۴۳۰ میلیون انواع گل و گیاه زینتی در جایگاه نخست تولید گل و گیاه کشور قرار دارد. ۲۱ میلیون گلدان، ۲۶۶ میلیون گل شاخه بریده، ۸۵ میلیون اصله درخت و درختچه زینتی، ۵۳ میلیون بوته گل‌های فصلی و نشایی و پنج میلیون پیازو پیازچه سالانه در مازندران تولید می‌شود. صنایع چوب و کاغذ مازندران به عنوان بزرگترین تولیدکننده انواع کاغذ در ایران نیز مصحوب می‌گردد. ذخایر اکتشافی ۲۰۰ معدن زغال‌سنگ در کشور فعال است که مازندران با ۵۰ معدن بیشترین تعداد معادن این بخش را داراست. انواع مواد معدنی در معادن استان شامل زغال‌سنگ، سنگ آهک، فلورین، پوکه معدنی، گچ، روی و سرب، گرانیت، مرمریت، تراورتن، سلیسس، پوزولان و باریت پیروتیت می‌باشد. تنها ماده معدنی صادراتی استان فلورین است. ذخیره معادن استان بالغ بر ۹۸۵ میلیون تن می‌باشد. صنایع مواد غذایی در مازندران ۴۵۰ واحد صنایع غذایی وجود دارد که در ۱۰ گروه فراورده‌های لبنی، قند و شکر، فراورده‌های گوشتی، روغن، بسته‌بندی، کنسرو غیر گوشتی، فراورده‌های آردی، نوشیدنی و کشتارگاه طیور و تولیدات آن فعالیت دارند. از بزرگترین کارخانه‌های تولیدی مواد غذایی و خوراکی استان مازندران می‌توان به هلدینگ سولیکو (لبنی و گوشتی کاله)، هراز، لادن و بهار، گلا، صالح، مازند شیر، دلوسه، پاکسار، ارویی، جوله، لاله، نوشیدنی‌های پلور، نوا، ورسک، آمولو، دماوند، خوش نوش، تولیپ و نستله پیورلایف اشاره کرد. فراورده‌های لبنی کاله که بزرگترین تولیدکننده فراورده‌های لبنی در کشور و بزرگ‌ترین واحد صادرکننده فراورده‌های لبنی ایران خوانده شده‌است. این برند را در جایگاه ۴۸ام صنایع غذایی در جهان، برند محبوب و برتر و ۷ سال تنها صادرکننده نمونه در فراورده‌های لبنی در ایران قرار داده‌است. صادرات و مبادلات حجم مبادلات خارجی استان در سال ۱۳۹۸، ۱۵۳۲/۹ میلیون دلار بوده که ۸۵/۸ درصد آن واردات و ۱۴/۲درصد آن را صادرات (غیرنفتی) تشکیل می‌دهد. در سال یاد شده حدود ۴۲۱۳/۷ هزار تن کالا به ارزش ۱۳۱۵/۸ میلیون دلار از طریق پایانه گمرکی استان وارد و حدود ۹۹۳/۷ هزار تن کالا (غیرنفتی) به ارزش۲۱۷/۱ میلیون دلار به کشورهای همجوار صادر شده‌است. محصولات استان مازندران به کشورهای آمریکا، روسیه، آذربایجان، ایتالیا، آلمان، سوئیس، فرانسه، هلند، اسپانیا، کانادا، کویت، قطر، عراق، قزاقستان، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان، رومانی، عمان، افغانستان، امارات، نروژ و بلاروس صادر می‌شود. اقلام عمده صادراتی شامل انواع فراورده‌های لبنی، سیمان، خاویار، برنج، مرکبات، مصنوعات چوبی، شیرینی‌جات، انواع گل و گیاه، نوشابه و انواع نوشیدنی‌ها، محصولات کشاورزی و مواد معدنی و زینتی است. سه بندر و سه فرودگاه فعال و ۳۸۰ کیلومتر راه ریلی و ۷۸۰ کیلومتر راه آسفالته مبانی تبادلاتی مازندران با دیگر نقاط جهان است. از صادرات نزدیک به ۱۹۰ هزار تن مرکبات به کشورهای خارجی، ۱۶۸ هزار تن آن از تولیدات مازندران بوده‌است.در حال حاضر فراورده‌های لبنی، سیمان، مواد پلاستیکی، بستی و آب میوه، کالاهایی مانند جو دامی، چربی‌ها و روغن‌های حیوانی، چوب، تخته و دانه‌های روغنی از طریق گمرکات نوشهر، امیرآباد، فریدونکنار، ساری و آمل به کشورهای طرف تجاری صادر می‌شود.در سال ۱۳۹۹ نیز اولین محصول صادراتی برنج ایران بالغ بر ۲۵ تن از مرکز بین‌المللی تجارت و پایانه صادرات برنج ایران در آمل به کانادا صادر شد. روسیه روسیه به عنوان مهمترین مشتری محصولات و مقصد صادراتی استان مازندران است. هرساله کیوی، پرتقال، سبزی، گوشت مرغ، گل و گیاهان زینتی از جمله محصولات کشاورزی است که مازندران درآنها مازاد تولید دارد و آن‌ها را با غلات، کلزا، سویا و روغن استان ولگاگراد روسیه معامله پایاپا می‌کند و بیشترین صادرات کیوی مازندران هم به روسیه است. روزانه ۵۰۰ تُن مرکبات استان به کشورهای حوزه خلیج فارس، دریای خزر و روسیه صادر می‌شود. رتبه‌های آماری رسانه صدا و سیمای مازندران صدا و سیمای مازندران در سال ۱۳۸۴ راه‌اندازی شد. شبکه تبرستان تنها شبکه ویژه استان مازندران است. شبکه تبرستان و صدا و سیمای مرکز مازندران از نخستین شبکه ها و صدا و سیما های استانی ایران هستند. مطبوعات در مازندران مطبوعات از سال‌های ۱۲۹۰ در مازندران رونق گرفت و تا حال حاضر بیش از صد نشریه و روزنامه و هفته‌نامه در مازندران فعالیت داشته و دارند. از جمله آن‌ها می‌توان از هفته نامه‌ها و روزنامه‌های خبر شمال، ساحل دریا، بشیر، فجر خزر، وارش، دیار سبز، هم ولایتی، حرف مازندران و پرش نام برد. سینما در مازندران نخستین سینمای صامت سال ۱۳۰۸ از سوی زرتشتیان با نام اهورا مزدا و در بابل تأسیس گردید. بر اساس آمار سال ۱۳۸۰ در استان مازندران ۲۶ واحد سینمایی (۱۱ واحد خصوصی و ۱۲ واحد دولتی) با ظرفیت ۱۴۲۵۴ صندلی وجود داشته‌است. قابل ذکر است که نخستین سینماهای شمال کشور در بابل شروع بکار کرده بودند. تعداد سینماهای هر شهر: آمل و محمودآباد ۳ سینما، بابل ۲ سینما، بابلسر ۱ سینما، بهشهر و نکا ۳ سینما، تنکابن و رامسر ۴ سینما، ساری ۲ سینما، نور ۱ سینما، نوشهر و چالوس ۳ سینما.برخی از سینماهای این استان عبارتند از:'' سینما سپهر ساری سینما کانون ساری سالن اداره کل ارشاد ساری سینما حر قائم‌شهر سینما بهمن آمل سینما اکسین آمل سینما آزادی بابل سینما هنر و تجربه بابل سینما شقایق بابلسر سینما جهان‌نما چالوس سینما ارشاد چالوس سینما انقلاب تنکابن سینما ایران تنکابن سینما برج آرامش رامسر سینما و تئاتر هتل قدیم رامسر سینما پیام سلمان‌شهر سینما استقلال محمودآباد سینما بهمن بهشهر آموزش در مازندران نرخ سواد و آموزش استان مازندران بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، با رقمی معادل ۹۷٫۶۳ درصد، و طبق آخرین آمار سال ۱۴۰۰، با نرخ کل ۹۹/۱۵ درصد، با ۹۷ درصد جمعیت باسواد، در رتبه اول باسوادترین استان ایران قرار دارد. همچنین مازندران رتبه دوم تعداد نخبگان کشور ایران را دارا می‌باشد. وزارت علوم دولتی دانشگاه مازندران دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل دانشگاه علم و فناوری مازندران دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری دانشگاه تخصصی فناوری‌های نوین آمل دانشگاه علوم دریایی محمودآباد دانشگاه علوم و فنون دریایی امام خمینی دانشگاه فنی و حرفه‌ای امام باقر ساری دانشگاه فنی و حرفه‌ای قدسیه ساری دانشگاه فنی و حرفه‌ای امام خمینی بهشهر دانشگاه فنی و حرفه‌ای ملاصدرا رامسر غیردولتی دانشگاه شمال دانشگاه علامه محدث نوری دانشگاه علوم و فنون مازندران مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی روزبهان ساری مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی ادیب مازندران مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی سارویه مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی مازیار رویان مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی صنعتی مازندران مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی مارلیک نوشهر مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی پردیسان مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی طبری بابل مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی علوم و فناوری آریان مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی آبان هراز آمل مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی پارسا بابلسر مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی رحمان رامسر مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی کسری رامسر دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران (ساری) شعبهٔ بین‌المللی رامسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیت الله آملی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهشهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم‌شهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد سوادکوه دانشگاه آزاد اسلامی واحد نور دانشگاه آزاد اسلامی واحد نوشهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس دانشگاه آزاد اسلامی واحد نکا دانشگاه آزاد اسلامی واحد جویبار دانشگاه آزاد اسلامی مرکز محمودآباد دانشگاه پیام نور مازندران-مرکز آمل دانشگاه پیام نور مازندران-مرکز بهشهر دانشگاه پیام نور مازندران-مرکز ساری دانشگاه پیام نور مازندران-مرکز بابل دانشگاه پیام نور مازندران-مرکز رامسر وزارت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مازندران دانشگاه علوم پزشکی بابل دانشکده پرستاری و پیراپزشکی آمل دانشکده پرستاری بهشهر دانشکده پرستاری رامسر عمومی و جمعیتی آمار متغیر بین سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ رتبه‌های آماری درجهٔ شهرداری‌های استان مازندران در فهرست زیر، آمار درجه، جمعیّت و سال تأسیس براساس داده‌های وزارت کشور (۱۳۹۵–۱۴۰۰) قرار گرفته‌است. استان‌های خواهرخوانده آستاراخان مارکه دارالسلام ایسیک‌کول دلتای رود مکونگ نگارخانه جستارهای وابسته تبرستان فرهنگ طبری مراسم محلی مازندران گاه‌شماری طبری زبان تبری مردم مازندرانی راه‌آهن مازندران تاریخ تبرستان اختلاف بر سر نامیدن دریای خزر جاذبه‌های گردشگری استان مازندران زبان تبری اقوام مازندرانی مراسم محلی مازندرانی فهرست نام‌های مازندرانی اسطوره‌شناسی مازندرانی آداب و رسوم در استان مازندران منابع به استان سرسبز مازندران سرزمین فرشتگان و بزرگان سرزمین علویان اشکانیان مرعشیان و پادوسیان سرزمین طبری‌ها سرزمین هفت رنگ چهار فصل به بام ایران خوش آمدید تقسیمات استانی و شهرستان‌های مازندران راهنمای سفر به مازندران جغرافیای تاریخی مازندران؛ ۱۳۸۰؛ اسماعیل مهجوری ماهنامه نجوم شماره ۲۰۷. خرداد و تیر ۱۳۹۰. صفحهٔ ۳۲. ایران گردی جلد ۲. صفحه ۹۱ مهر ۱۳۸۹. آشنایی با استان هفت رنگ مازندران سلام مازندران جاذبه‌های گردشگری مازندران جاذبه‌های گردشگری استان سبز و آبی مازندران گردشگری و صنایع دستی مازندران مازندران بام ایران نقشه گردشگری، راه‌ها، تصاویر هوایی مازندران انسان‌شناسی فرهنگ بومی شمال، استان مازندران به مازندران، سرزمین بهشت خدایی سفر کنید Mazandaran north of iran Tourismo mazandaran good provice of the iran ابن اسفندیار کاتب، حسن، ۱۳۲۰، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، چاپخانه مجلس، جلد اول، تهران. اعتمادالسلطنه، محمد حسن خان، ۱۳۷۳، تاریخ طبرستان، مقدمه، تحشیه و تعلیقات میترا مهرآبادی، انتشارات دنیای کتاب، چاپ اول، تهران. بارتولد، ولادیمیر، ۱۳۷۲، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، انتشارات توس، چاپ سوم، تهران. پورداود، ابراهیم، ۱۳۵۸، یشت‌های اوستا، به کوشش بهرام فره وشی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم. حجازی کناری، سید حسن، ۱۳۷۲، پژوهشی در زمینة نام‌های باستانی مازندران، تهران، انتشارات روشنگران. رابینو، ه. ل، ۱۳۴۳، سفرنامه مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، تهران. رابینو، ه.ل. ۱۳۶۵، مازندران و استرآباد، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم. ریاحی، وحید، ۱۳۸۱، مازندران، دفتر نشر پژوهش‌های فرهنگی، چاپ دوم، تهران. ستوده، منوچهر، ۱۳۷۴، از آستارا تا استرآباد (آثار و بناهای مازندران غربی)، انتشارات معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، جلد سوم، چاپ دوم. شایان، عباس، ۱۳۶۷، مازندران، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم. لسترنج، گای، ۱۳۸۳، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ ششم، تهران. مرعشی، ظهیرالدّین، ۱۳۶۱، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمد حسین تسبیحی، انتشارات شرق، چاپ دوم، تهران. مشکور، محمد جواد، ۱۳۶۶، تاریخ سیاسی ساسانیان، تهران، انتشارات دنیای کتاب، جلد اول، چاپ اول. ملکزاده بیانی، ۱۳۳۸، تحقیق دربارهٔ صد و بیست و نه سکه ساسانی، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال دوازدهم. ملگونوف، گریگوری، ۱۳۶۴، سفرنامه ملگونوف به سواحل جنوبی دریای خزر، ترجمه مسعود گلزاری، انتشارات دادجو، چاپ اول، تهران. مهجوری، اسماعیل، ۱۳۸۱، تاریخ مازندران، نشر توس، جلد اول، چاپ اول، تهران. مهدوی، سیروس، ۱۳۷۵، نگاهی به پیشینه مازندران، اباختر(۱)، چاپ شهر، قائمشهر، صص: ۱۳۸–۱۵۶. یعقوبی، ابن واضح، ۱۳۶۶، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، جلد اول، چاپ پنجم، تهران. نوروززاده چگینی، ناصر، ۱۳۶۶، مازندران در دوره ساسانی (بخش دوم)، مجله باستان‌شناسی و تاریخ، سال اول، شماره دوم، بهار و تابستان، تهران۲۱–۲۹. طهماسب پور کوتنائی، علی، ۱۳۹۵، راز دیوان مازندران (جلد اول)، گفتار اندر پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران، نشر اشجع، تهران، شابک ۲-۹۲-۲۶۱۳-۹۶۴-۹۷۸. (مجتبی صفری عضو هیئت علمی دانشگاه نیما و همچنین مدرس دانشگاه مازیار است) پیوند به بیرون وبگاه رسمی استانداری مازندران اداره کل هواشناسی مازندارن صدا سیما مرکز استان مازندران اداره کل راه ترابری و گمرک مازندران سازمان معدن، تجارت، بازرگانی مازندران اداره کل سازمان فرهنگ ارشاد مازندران استان مازندران مازندران ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۳۷ (میلادی) رشته‌کوه البرز
1680
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%84%20%28%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%29
بابل (مازندران)
بابُل () (به مازندرانی: بابِل) مشهور به شهر بهارنارنج مرکز شهرستان بابل می‌باشد. این شهر به دو منطقه شهری تقسیم می‌شود. بابل در دوران زندیه، مرکز ولایت مازندران بود. این شهر مرکزی مازندران، مرکز منطقه ۱ مخابراتی کشور ایران و مرکز مخابرات استان مازندران می‌باشد. مردم بابل از قومیت طبری هستند که ریشه در قوم تپوری دارند و به زبان مازندرانی صحبت می‌کنند. جمعیت شهرِ بابل در سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر با ۲۵۰۲۱۷ نفر بوده‌است. بابل یکی از شهرهای مهم شمال کشور از جنبه های تجاری، سیاسی، فرهنگی، درمانی، کشاورزی و دانشگاهی است. بابل دارای پیشینه‌ای قابل توجه می‌باشد، در گذشته به دلیل تجارت و عبور و مرور تاجران و بازرگانان در این شهر، آن را بارفروش می‌خواندند. بابل دارای ۲۰ دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی است که مهم‌ترین دانشگاه این شهر دانشگاه صنعتی نوشیروانی از برترین دانشگاه های ایران در رتبه بندی موسسه بین المللی تایمز می باشد. همچنین بابل اولین شهر شمال کشور است که دانشگاه علوم پزشکی سراسری در آن تأسیس شد. این شهر در حد فاصل دریای مازندران و رشته کوه البرز، و در فاصله ۱۵ کیلومتری دریای مازندران و ۱۷۸ کیلومتری شمال شرقی تهران (پایتخت)، واقع شده‌است. نام‌شناسی وجه تسمیه بابل بابل به معنی «جایی که آب فراوان دارد» است. بر اساس پژوهش‌های به‌دست آمده، نام «بابُـل» از دو تکواژ «با» و «بُل» تشکیل شده‌است. در گذشته تکواژ «با»، در لغت به معنی هر چیز مایع و در کاربرد روزانه به معنی «آب» استفاده می‌شد. کلمه «باران» یعنی «آبی که رانده می‌شود»، گواه این مطلب است. تکواژ «بُـل» نیز به معنی «فراوان و بسیار» است. در سال ۱۳۷۲ تحقیقاتی در مورد نام‌شناسی شهرهای باستانی مازندران به چاپ رسید که گویای این مطلب است. در کتاب حدود العالم (۳۷۲ ه‍.ق) نیز می‌آید: مامطیر شهرکیست با آب‌های روان و از وی حصیری خیزد سطبر و سخت نیکو که به تابستان به کار دارند» و در سخن اندر رودها می‌خوانیم: «و دیگر رودیست کی رود باوُل خوانند، از کوه قارن برود و بر مامطیر بگذرد و اندر دریای خزران افتد. از شواهد چنین برمی‌آید که از سده ۵ و ۶ ه‍.ق مامطیر رو به ترقی و توسعه نهاده، چنان‌که در اوایل سده هفتم بقول یاقوت حموی از جاهای برجسته طبرستان به‌شمار می‌آمد. نام‌های پیشین نام این شهر در روزگاران کهن مه میترا بوده‌است. در زبان‌های هند و اروپایی قدیم کلمه دیو به معنای خدا می‌باشد. مازندرانی‌ها در زمان گسترش آیین زرتشتی از پذیرش این آیین سر باز می‌زدند. در بخش‌هایی از مازندران مردم پیرو آیین «دیو یسنا» بودند و در برابر آیین جدید مقاومت می‌کردند. در مرآة البُلْدَان در باب وجه تسمیه بارفروش‌ده آمده‌است: در قدیم دهی بوده و بارهایی که با کشتی از جاجی ترخان به بندر مشهدسر می‌آوردند به آن ده حمل نموده و می‌فروخته‌اند. لهذا این قریه موسوم به بارفروش‌ده شده‌است. تغییر نام بابل در سال ۱۳۱۰ه‍.ش که نقشه‌کشی از شهر بابل آغاز می‌شود، به دستور پهلوی اول (رضا پهلوی) نام این شهر از بارفروش به بابُـل تغییر داده می‌شود. بابل در ۱۳۱۰/۹/۱ ه‍.ش به این نام تغییر یافت. نام بابُل از نام رودخانهٔ باوُل یا بابُل گرفته شده‌است. حتی در روزگارانی که نام این شهر بارفروش بود، رودخانه‌ها و نهرهایی با نام‌های باوُل و بابل در میان مردم شهرت داشته‌است. وجود روستاهای تاریخی با نام‌های بابلکان، بابلکنار و … نیز گویای این ادعاست. جغرافیا آب و هوا ارتفاع این شهر حدود ۲ متر از سطح دریاهای آزاد پایین‌تر است. شهر بابل بین ۳۶ درجه و ۳۴ دقیقه و ۱۵ ثانیه عرض شمالی و ۵۲ درجه و ۴۴ دقیقه و ۲۰ ثانیه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ واقع شده‌است و با تهران ۵ دقیقه و ۱۵ ثانیه اختلاف ساعت دارد. بادها از بادهای مهم و فصلی این منطقه می‌توان به مواردی اشاره کرد: سورتوک، از سیبری در زمستان، باد خوش آباد، دره نور، اوزروا، گیل وا، بادسام رودخانه‌ها بابلرود: این رود از رودهای پرآب استان، در شهرستان بابل است که از کوه‌های سواد کوه سرچشمه می‌گیرد و شاخه مهم آن سجادرود است. این رود ۷۸ کیلومتر طول دارد که پس از گذر از غرب شهرستان بابل و آبیاری شالیزارهای بابل، در بابلسر به دریای خزر (مازندران) می‌ریزد. مصب این رود محل خوبی برای تفریحات آبی است. عمق این رود در قسمت‌های مرکزی بسیار کم و در هنگام ریختن به دریا بسیار زیاد است. موقعیت جغرافیایی شهر بابل در ۱۵ کیلومتری جنوب دریای مازندران قرار دارد و رشته کوه البرز نیز حدوداً در ۱۰ کیلومتری جنوب بابل قرار دارد و بابلرود نیز از غرب این شهر می‌گذرد. قرار گرفتن ۲ بزرگراه در ۳۰ کیلومتری غربی(هراز ۷۷) و ۱۵ کیلومتری شرقی(فیروزکوه ۷۹) شهر بابل، جایگاه ویژه‌ای به موقعیت مکانی این شهر داده‌است. قرار گرفتن این شهر در مرکز مازندران اهمیت موقعیت مکانی این شهر را دو چندان کرده‌است. شهر توریستی بابلسر و دریای مازندران در شمال این شهر قرار دارند که این نیز از دیگر دلایل اهمیت موقعیت مکانی این شهر است. {{موقعیت جغرافیایی | مرکز = بابل | شمال = دریای مازندران بابلسر و فریدونکنار | شمال شرقی = سیمرغ بهنمیر | شرق = قائم شهر (مشهد، گرگان، ساری) | جنوب شرقی =سوادکوه شمالی، سوادکوه (به سمت تهران) | جنوب =رشته کوه‌های البرزفیروزکوه | جنوب غربی =(به سمت تهران) | غرب = آمل | شمال غربی = محمودآباد (چالوس، رامسر، رشت) }} ارتباط با دریا بابل می‌تواند از راه‌های مختلف با دریا ارتباط داشته باشد که عبارتند: مسیر اصلی، اتوبان بابل به بابلسر است که از شمال شهر بابل آغاز می‌شود و پس از گذر ۸ کیلومتر تا جاده ساحلی بابلسر ادامه دارد. این راه مطمئن‌ترین راه برای مسافران است. از دیگر راه‌ها می‌توان به جادهٔ زرگرشهرِ بابل (سپاه دانش) اشاره کرد که به مرز میان بابلسر و فریدونکنار می‌رسد. این جاده از زرگرشهرِ بابل شروع می‌شود. این مسیر حدود ۲۰ کیلومتر طول دارد. این راه در محدوده شهرستان بابل، دارای ۴ خط (۲ خط رفت و ۲ خط برگشت) و بدون تفکیک است. در خارج از محدوده بابل عرض جاده، ۲ خطه (۱ خط رفت و ۱ خط برگشت) می‌شود و تا جاده ساحلی دریا مازندران ادامه می‌یابد. راه دیگر جادهٔ بابل به بهنمیر است. این مسیر از شمال شرقی شهر شروع می‌شود و پس از گذر ۱۵ کیلومتر به شهر ساحلی بهنمیر ادامه می‌یابد. این راه یک جادهٔ ۲ خطه (۱ خط رفت و ۱ خط برگشت) و بدون تفکیک است که عرض آن ۷ متر است. محله‌های بابل محله‌های قدیمی افراداربن، یهودی محله، باقر ناظر، کاسگرمحله یا کوزه‌گرمحله، عطارمحله، حیدرکلا، آستانه، مسجد کاظم‌بیگ، سیب‌باغ، طوقداربن، بی‌سرتکیه، گلشن، شاه‌کلا، شاه‌زنگی یا مسجد جامع، شهدا یا درب‌الشهدا، برج‌بن، آقارودپیش، سرحمام آقاحسن، همت‌آباد، آهنگرکلا، چاله‌زمین، قصاب‌کلا، چهارشنبه‌پیش، کفشگرمحله، آب‌بخشان، درکه‌سر، پرک‌داربن، قورمش‌لو، بیدآباد، درویش‌خیل، عرب‌خیل، سنگ‌پل، سرحمام میرزا هادی، میان‌کت، ابوالحسن و ابوالحسین، دباغ‌خانه‌پیش، هسسکاکلا، نفتی‌محله، وک‌محله، بندارکلا، درزی‌کتی، سرحمام بیزن‌حاجی، صددستگاه، سبزه‌میدان، کمانگر، هفت‌تن، قاضی‌کتی، کشتارگاه، گله‌محله، بازگیرکلا، اوشیب، خشت‌کوره‌سر، هلی‌باغ، قراءکلا یا نوعلم، خورشیدکلا، نقیب‌کلا، پیرعلم، درویش تاج‌الدین، مومن‌آباد، ابومحله، سیدجلال، آزادبن، کتی، سید زین‌العابدین. محله‌های جدید باغ فردوس، موزیرج، امیرکبیر، صددستگاه، باغبان محله، لرمحله، چهل دستگاه، بحر ارم شرقی، بحر ارم غربی، حمزه‌کلا، بزاز، اسلام، اکبرین، حکیم آباد، شهرک فرهنگیان، شهرک طالقانی، شهرک اندیشه، شهرک آزادگان، شهرک نیلوفر، شهرک تاکسیرانی، شهرک فرامرزی، شهرک کاظم بیگی، شهرک سعدی، شهرک بهمن، شهرک دانش، شهرک بهزاد، شهرک ارم، شهرک فاطمیه، شهرک آرزو، شهرک شمال، شهرک امام، شهرک گلسار و.. بزرگراه‌ها، بلوارها و خیابان‌ها بزرگراه حائری مازندرانی، بلوار طالقانی، بلوار طبرسی، بلوار نوشیروانی، بلوار کشاورز، بلوار امام رضا، بلوار ولی‌عصر، بلوار جانبازان، بلوار شهید بهشتی، بلوار میرزا کوچک‌خان، بلوار ساحلی، بلوار مادر، بلوار غدیر، بلوار شهید نژاداکبر، خیابان مدرس، خیابان شریعتی، خیابان شهید صالحی، خیابان مطهری، خیابان سید جمال‌الدین اسدآبادی، خیابان امیرکبیر خاوری، خیابان امیرکبیر باختری، خیابان تختی خاوری، خیابان تختی باختری، خیابان نواب (گلشن)، خیابان بسطامی، خیابان تربیت معلم، خیابان مصطفی خمینی، خیابان نبوت، خیابان فرهنگ، خیابان سعیدالعلما (بازار)، خیابان امام، خیابان رستگار، خیابان سرگرد قاسمی، خیابان روحانی، خیابان نیما، خیابان سعیدی، خیابان شهریارپوری و… میدان‌ها میدان شیر و خورشید، میدان کشوری، میدان کارگر، سبزه میدان، میدان باغ فردوس، میدان جمهوری، میدان ۷ تیر، میدان دانشگاه، میدان امام حسین، میدان شهیدان نجاریان، میدان سجودی، میدان اوقاف، میدان آستانه، میدان برج دیده‌بانی، میدان غدیر، میدان مادر، میدان انقلاب، میدان بزاز، میدان ششم بهمن، میدان ۱۷ شهریور، میدان امیرکبیر، میدان شهید صفایی مردم قومیت مردم بابل از قومیت طبری هستند و ریشه در قوم باستانی تپوری (به یونانی: Τάπυροι) دارند. شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین قوم تپوری بودند. خطر انقراض قوم طبری به گفته پژوهشگران آمار بالای طلاق، باروری کم، سالمندی و ازدواج پایین از مشکلات حوزه جمعیت در میان قوم طبری به ویژه طبری‌های مازندران محسوب می‌شود. پژوهشگران به روند پیری جمعیت قوم طبری اشاره نموده و بر لزوم توجه به سیاست جوانی جمعیت تاکید دارند. پژوهشگران خطر انقراض قوم طبری (مازندرانی) را در کشور خطر جدی میدانند. براساس غربالگری از ۴۳۰ هزار زوج طبری (مازندرانی) در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ هزار زوج نابارور در مازندران شناسایی شدند. جمعیت در سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۲۵۰٬۲۱۷ نفر (۸۱٬۵۷۲ خانوار) اعلام شد. زبان مردم بابل به گویش بابلی که گویشی از زبان مازندرانی می‌باشد صحبت می‌کنند.گویش بابلی پر گویشورترین گویش از گویش‌های زبان مازندرانی می‌باشد. گویش بابلی در سه شهرستان بابل، بابلسر و فریدونکنار صحبت می‌شود. بابلی‌ها در سخن گفتن به زبان تبری، سریع البیان بوده و در محاوره، از حرف «وَ /va/»، که جنبه تأکیدی دارد، استفاده می‌کنند. دین پیش از ورود اسلام به ایران، ساکنان این منطقه پیرو آیین میتراییسم (آیین مهرپرستی) بودند. وجود دو آتشکده بزرگ منطقه، در این شهر سبب نامگذاری این شهر به مه میترا [جایگاه میترا(خدای راستی و مهربانی) بزرگ] شد. آتشِ این آتشکده همیشه در روز و شب برای دید مردم روشن بود. بقایای موجود از این دو آتشکده و وجود محله‌هایی با نام‌های خورشیدکلا، روشن آباد، برج بن و … گویای این ادعاست. پس از ورود اسلام، مردم منطقه بعد از اندکی مقاومت به این آیین روی آوردند. پیش از انقلاب اسلامی ایران، اقلیت مذهبی نسبتاً بزرگی در بابل ساکن بودند که پیرو آیین یهودییت بودند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی کوچ کرده‌اند. در حال حاضر بیشتر مردم بابل مسلمان و پیرو مذهب شیعه دوازده امامی هستند. تاریخچه دوران باستان استان مازندران پیش از اسلام تپورستان (به پهلوی: ) نامیده می‌شد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι) می‌باشد که پس از اسلام قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد. به گفته واسیلی بارتلد تپوری‌ها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوری‌ها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوری‌ها نام می‌برد. به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران می‌زیستند و تپوری‌ها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگه‌ای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوری‌ها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد. شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین قوم تپوری بودند. سرزمین لنگا و تنکابن بخشی از سرزمین دو قوم تپوری و آمارد بود. ویلیام اسمیت در فرهنگ لغت جغرافیای یونان و روم می‌نویسد: تپورها قومی بودند که محل سکونت آنها در دوره‌های مختلف تاریخ به نظر می‌رسد در امتداد فضای وسیعی از کشور از ارمنستان به سمت شرق تا آمودریا گسترش یافته بود. استرابون آنها را در کنار دروازه‌های کاسپین و ری، در پارت و بین دربیک و هیرکانی و همراه با آماردی‌ها و سایر مردم در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران قرار می‌دهد که آخرین دیدگاه یعنی سکونت در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران مطابق نظر کوینت کورس و دیونیسوس و پلینی هم می‌باشد. بطلمیوس در جایی آنها را در زمره اقوام سرزمین ماد به حساب می‌آورد و در جایی دیگر آنها را به مارگیانا نسبت می‌دهد. تپوری‌هایی که در پلینی و کوینت کورس به آنها اشاره می‌کند شکی در آن نیست که ناحیه کنونی طبرستان نام خود را از آنها گرفته‌است. آلیان توصیف عجیبی از تپوری‌هایی که در ماد زندگی می‌کردند ارائه می‌دهد. بابل در متون تاریخی نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کرده‌اند ابن رسته و ابن فقیه (۲۹۰ ه‍.ق) می‌باشند. همچنین نویسندگانی مثل اصطخری (۳۴۰ ه‍.ق) به صورت ممطیر و مامطیر ابن حوقل (۳۷۶ ه‍.ق) به صورت مامطیر از این شهر نام برده‌اند. در کتاب حدود العالم (۳۷۲ ه‍.ق) نیز می‌آید: مامطیر شهرکیست با آب‌های روان و از وی حصیری خیزد سطبر و سخت نیکو که به تابستان به کار دارند» و در سخن اندر رودها می‌خوانیم: «و دیگر رودیست کی رود باوُل خوانند، از کوه قارن برود و بر مامطیر بگذرد و اندر دریای خزران افتد. از شواهد چنین برمی‌آید که از سده ۵ و ۶ ه‍.ق مامطیر رو به ترقی و توسعه نهاده، چنان‌که در اوایل سده هفتم بقول یاقوت حموی از جاهای برجسته طبرستان به‌شمار می‌آمد. مقدسی (۳۷۵ ه‍.ق) مامطیر را شهری از قصبه آمل می‌شمارد و مامطیر و ممطیر را دو شهر جداگانه می‌پندارند. وجه تسمیه مامطیر ابن اسفندیار دربارهٔ بنای مامطیر و نام آن می‌آورد: چون امام حسن ابن علی (ع) در زمان خلافت عمر به مامطیر رسید و مالک اشتر نخعی و سپاه عرب با او بودند آن موضع که مامطیر است به چشم امام حسن ابن علی (ع) دلگشای و نزه آمد، آبگیرها و مرغان و شکوفه‌ها و ارتفاع بقعه و نزدیک به ساحل دریا دید گفت: بقعه طیبه ماء و طیر، از آن تاریخ مختصر عمارتی پدید آمد تا به عهد محمدابن خالد که والی ولایت بود، بازار فرو نهاد و بیشتر عمارت فرمود در سنه ستین و مایه مازیار بن قارن مسجد جامع بنیاد نهاد و شهر گردانید. ولی اولیاءاله آملی می‌آورد: در عهد خلافت اصحاب از قبل خلفای راشدین، هیچ‌کس، تخصیص به تبرستان نیامد و آنچه در تاریخ تبرستان مسطور است که در ایام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علی (ع)، و عبداله ابن عمر، و مالک بن حارث الاشتر و قسیم بن العباس به تبرستان آمده‌اند به حقیقت اصلی ندارد. در این باره اختلاف نظر زیادی وجود دارد. از جمله آنکه عده‌ای فتح طبرستان را در زمان عثمان می‌دانند نه به عهد خلافت عمر؛ و عده‌ای از مورخان نیز حضور امام حسن را در فتح طبرستان صریحاً نفی کرده‌اند و عده‌ای دیگر به حضور آن حضرت در فتح طبرستان اشاره‌ای نمی‌کنند. اما براساس مدارک به دست آمده نام مامطیر در یک واقعه تاریخی مربوط به سال (۲۵۰ ه‍.ق) هنگام قیام حسن بن زید علوی (داعی کبیر) ضد حکمران عرب طبرستان آمده‌است. وجه تسمیه مامیترا بعضی از متاخران از دو کلمه (ممطیر) و (مه میترا) چنین نتیجه گرفته‌اند که: شهر بابل امروزی شهری بود پاک و مقدس، در نزدیکی‌های دریا و برای جای داشتن (میترای بزرگ) یا (آتشکدهٔ میتر)، بومیان آن را (مه‌میترا) یا جایگاه میترای بزرگ می‌نامیدند. از سال (۲۵۰ ه‍.ق) به بعد نام مامطیر در اغلب حوادث طبرستان عنوان می‌شود که در قرن پنجم و ششم، مامطیر رو به وسعت و آبادانی می‌رود به‌طوری‌که در اوایل قرن هفتم به روایت یاقوت حموی از نقاط معتبر طبرستان به‌شمار می‌آید. موقعیت مامطیر در طبرستان از مامطیر به عنوان یکی از شهرها و نواحی طبرستان یاد شده‌است. ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود می‌شود. به گفته ابن رسته مراکز و بخش‌های طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس (چالوس) و رویان و کلار. اصطخری می‌نویسد: آمل، ناتل، سالوس (چالوس)، کلار، رویان، میله، برجی، چشمهٔ‌الهم، ممطیر، ساری، مهروان، لمراسک و تمیشه در شمار طبرستان است. ابن حوقل در وصف طبرستان می‌نویسد: بزرگترین شهر طبرستان شهر آمل و در زمان ما حاکم نشین آنجاست. از پلور تا آمل یک منزل است و از آمل به شهر میله دو فرسخ و از میله تا تریجی دو فرسخ و از تریجی به ساری یک منزل و از ساری تا استرآباد چهار منزل و از استرآباد تا گرگان دو منزل راه است و از آمل تا ناتل یک منزل و از ناتل تا چالوس یک منزل و به سمت دریا تا عین الهم یک منزل است. ابن حوقل می‌نویسد: شهرهای آمل، شالوس (چالوس)، کلار، رویان، میله، تریجی، عین الهم، مامطیر، ساریه و طمیسه جز ولایت طبرستان است. مقدسی نیز در احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم «جرجان، طبرستان، دیلمان و جیلان» را در اقلیم پنجم عالم معرفی کرده‌است. مقدسی همچنین طبرستان را دارای کوه‌های بسیار و باران فراوان، وصف کرده و آمل را مرکز طبرستان و چالوس، مامَطیر، تُرنجَه، ساریه، تمیشه و… را از شهرهای طبرستان دانسته‌است. به نقل از حدود العالم تمیشه، لمراسک، ساری، مامطیر، تریجی، میله، آمل، الهم، ناتل، رودان، چالوس و کلار در شمار طبرستان هستند. به گزارش مؤلف حدود العالم ناتل، رودان، چالوس و کلار شهرک هایی‌اند اندر کوه و شکستگی‌ها و این ناحیتی است هم از طبرستان و لکن پادشاهی دیگر است و پادشاه آن استندار خوانند. ابوالقاسم بن احمد جیهانی در کتاب اشکال‌العالم می‌نویسد: از شهرهای طبرستان: آمل، ناتل، سالوس (چالوس)، کلارودان، عین‌الهم، مامطیر، ساری، تمیشه، استرآباد، جرجان، آبسکون و دهستان است. راه آمل به دیلم، آمل تا ناتل از آنجا تا سالوس و از آنجا تا کلار و از آنجا تا دیلم است. رابینو می‌نویسد: وسعت دیلم تا بیش از یک منزلی مغرب ناحیه کلار طبرستان نبوده‌است. حمزه اصفهانی مورخ قرن سوم در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا می‌نویسد: طبرستان دارای کوره‌های بسیار بود که یکی از آنها سرزمین دیلم است و ایرانیان دیلمیان را اکراد طبرستان می‌نامیدند چنان‌که عربان مردم عراق را اکراد سورستان می‌خواندند. ابن اسفندیار طبرستان را از شرق تا غرب، محدود به دینارجاری تا ملاط دانسته، که معادل تقریبی جرجان و رودسر کنونی هستند. ابن اسفندیار در کتاب تاریخ طبرستان از شهرهای طبرستان که دارای جامع و مصلی بودند چنین نام می‌برد: به هامون آمل، ساری، مامطیر، رودبست، تریجه، میله، مهروان، اهلم، پای‌دشت، ناتل، کنو، شالوس (چالوس)، بیخوری، لمراسک، طمیش و به کوهستان کلار، رویان، نمار، کجویه، ویمه، شلنبه، وفاد، الجمه، شارمام، لارجان، امیدوارکوه، پریم و هزارگری. ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران می‌نویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دیناره‌جاری و از طرف غربی ملاط که آن قریه شهر هوسم که اکنون به فرضه روده‌سر اشتهارد دارد. حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان می‌باشد و از طرف غربی ملاط می‌باشد. حد گرگان حالیا که به استرآباد مشهور است و اصلاً دهستان می‌گفتند شرقی دیناره جاری است که حد شرقی تمام طبرستان است و غربی انجدان که حد شرقی مازندران است. به گفتهٔ ظهیرالدین مرعشی مازندران بخشی از طبرستان است و سرزمین طبرستان، گرگان و مازندران هر دو را در بر می‌گرفت. تیموریان جوزفا باربارو دربارهٔ اوضاع مازندران و بارفروش‌ده در زمان تیموریان می‌آورد: مردم مازندران جنگجوترین مردم ایران به‌شمار می‌رفتند و تا مدتی نسبتاً مدید در برابر نیروی تیمور پایداری کردند شهرهای عمده آن عبارتست از ساری مرکز مازندران، بارفروش ـ بابل امروزی _که بیش از یکصد هزار تن جمعیت دارد و بارفروشده به عنون یک مرکز تجاری در زمان حکومت شاه عباس اول صفوی که مادرش از مرعشیان تبرستان بود، توسعه یافت. غلامحسین افضل الملک که در سال نهم جمادی الاخر هزار و سیصد و بیست و دو از بارفروش دیدن می‌کند، دربارهٔ بنای این شهر می‌آورد: سابقاً اینجا ده بوده و در جزء جمع دفتری (بارفروش‌ده) نام اینجا بوده‌است. در عهد خاقان مغفور فتحعلی شاه قاجار آنجا را بنای شهر گذاشته‌اند و معابر صحیحه در آن قرار داده‌اند. تقریباً نود سال است که اینجا را ساخته‌اند. آنچه از منابع متعدد برمی‌آید نام بارفروش‌ده تا اواخر دوران صفویه به این منطقه اطلاق می‌گشت. زندیه در زمان زندیه و هنگام نقل فعالیت‌های آقا محمد حسن خان آغامحمدخان قاجار ذکر بارفروش بسیار به میان می‌آید و جالب توجه آنکه کلمهٔ ده از آخر آن برداشته شده‌است. گ. ملگونف، سیاح معروف که در سال‌های ۱۸۵۸ و ۱۸۶۰ میلادی از سواحل دریای خزر دیدن می‌کند می‌آورد: بابل پیش از انقلا ۱۹۱۷ م. روسیه، یکی از مراکز بازرگانی مهم شمال کشور و محل واردات امتعهٔ خارجی و همچنین مرکز خرید محصولات طبیعی و مصنوعی قرای و قصبه‌های عمدهٔ مازندران محسوب می‌گردید و به همین لحاظ بارفروش نامیده شده بود. بعضی محققان را اعتقاد بر آنست که: از سدهٔ هشتم ه‍.ق یعنی از حکومت میرقوام‌الدین مرعشی، بارفروش دیه و از سدهٔ سیزدهم یعنی از زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار بارفروش خوانده شده‌است. حوادث سیاسی اواخر عهد زندیه نقطه عطفی در تاریخ بارفروش محسوب می‌شود. از سال ۱۱۶۵ ه‍.ق که محمدحسن‌خان شکست سختی به سپاه کریم‌خان زند وارد آورد آهنگ مازندران کرد، از آن سال سرتاسر مازندران تحت سیطرهٔ محمدحسن‌خان درآمد. محمدحسن‌خان تا سال ۱۱۷۲ ه‍.ق بر مازندران حکمرانی کرد. اما در پانزدهم جمادی‌الثانی ۱۱۷۲ ه‍.ق جنگی بین وی و شیخعلی خان زند درگرفت با حمله شیخعلی خان محمدحسن‌خان عقب‌نشینی را ترجیح داد و از راه شاه عباسی به سوی استرآباد فرار کرد اما سبزعلی کرد و محمدعلی آقا جاردولو ـ یا به قولی رستم بیگ کرد مدانلو ـ سر وی را بردیدند و برای کریم‌خان به تهران فرستادند. از آن زمان به بعد بارفروش مورد توجه زندیان قرار گرفت تا وقتی که زندیه آن ایالت را فتح و پایتخت را به بارفروش منتقل کردند. موقعی که در سال ۱۷۷۱ مسیحی سیاح معروف گملن از این حدود مازندران عبور می‌کرد ذکر می‌کند: پایتخت چنان‌که گفته شده به باروفروش انتقال یافته بود. پس از بازگشت علی محمدخان زند در سال ۱۱۹۰ ه‍.ق به شیراز حسینقلی خان مجدداً پرچم خودسری برافراشت و صبحگاهی به‌طور پنهانی با سرعت هرچه تمامتر خود را به بارفروش مقر مهدی‌خان دادو رساند. حمله غافلگیرانه حسینقلی‌خان به بارفروش، مقر حکومت مهدی‌خان دادو» و برچیدن بساط حکومت وی، عصبانیت کریم‌خان را سبب شد، پس زکی خان را در سال ۱۱۹۰ ه‍.ق روانه مازندران کرد. قاجاریه مرگ کریم‌خان زند در سال ۱۱۹۳ ه‍.ق فرصتی پیش آورد تا آقامحمدخان پسر بزرگ محمدحسن خان قاجار که شانزده سال به عنوان گروگان نزد وی به سر می‌برد بتواند فرار کند آقامحمدخان در ۲۸ ذیقعده ۱۲۹۴ در بارفروش به انتظام امور پرداخت. اما رضاقلیخان قاجار به همدستی لاریجانی‌ها در ذیحجه ۱۱۹۵ ه‍.ق به بارفروش آمده و مقر آغامحمدخان قاجار را محاصره کردند؛ و آغامحمدخان را به اسارت درآوردند؛ ولی دوستداران آغامحمدخان در بندپی به بهانه مراقبت سخت‌تر از او، وی را به بندپی بردند. از سویی مرتضی قلیخان و مهدیقلیخان قاجار و مصطفی‌قلیخان قاجار پس از شنیدن خبر محاصرهٔ برادر بزرگ خود را به بارفروش رساندند و رضاقلیخان را برآن داشتند که خان ابدال خان را به جنگ ایشان بفرستد، اما شکست خورده و اسیر شد. دوستان آقا محمدخان پس از این ماجرا وی را با دویست تفنگچی به بارفروش بردند. آقامحمدخان تا صفر سال ۱۱۹۷ از دست برادران که علیه او دست به آشوب زده بودند آسوده شد و به استرآباد و پس از مدتی توقف در آنجا در ۲۳ ربیع‌الاول ۱۱۹۷ ه‍.ق به ساری بازگشت. همین که آغا محمدخان قاجار اساس حکومتش را در مازندران استحکام بخشید باز مرکز را بساری انتقال داد. گرچه تا اواخر دورهٔ قاجاریه ساری حاکم‌نشین مازندران بود اما به سبب وجود ادارات مالیه، اوقاف، تطمیه، کارگزاری، فایده‌های عامه و دربارفروش، این شهر اهمیت بسزایی در امور مازندران داشت. در سال ۱۲۱۴ ه‍.ق فتحعلی شاه بعد از کشمکش با مدعیان قدرت، پسر یازده ساله خود محمدقلی میرزا را به حکومت مازندران منصوب کرد. در این زمان سپاهیان مازندرانی که به پیشنهاد قائم مقام جانباز خواندند در جنگ اول ایران و روس که در ۱۲۱۸ ه‍.ق/ ۱۸۱۲ م درگرفت شرکت داشتند. پادشاهی محمدشاه، فظعلی‌خان قراباغی ۱۲۵۱–۱۲۵۲ ه‍.ق به حکومت مازندران گمارده شد. از کتیبه‌ای در مسجد جامع بارفروش دانسته می‌شود که فظعلی خان به دستور محمدشاه، در سال ۱۲۵۱ ه‍.ق مالیات نانواها را ملغی کرده بود. بابل و فرقه بابیه از وقایع مهم بارفروش در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه (۱۲۶۴–۱۳۱۳) واقعه قلعهٔ شیخ طبرسی و فتنه بابی‌ها می‌باشد. پیروان سیدباب در هر ولایتی بنیاد ظهور و خروج نهادند و قصور خلافت و بروج نیابت خود را بزور بر کیوان عروج دادند. از شاهرود روی ببارفروش نهادند ـ در آن زمان مازندران حاکم نداشت و تنها شهر مازندران که وابستگی قومی و طایفه‌ای در آن دیده نمی‌شد بارفروش بود و ملامحمدعلی قدوس خود اهل بارفروش بوده‌است ـ و در خارج شهر و حوالی بحر ارم که معروف است بسبزمیدان رحل اقامت فروگرفتند. سخنان آنطایفه را بجناب سعیدالعما بردند و بدیشان پاسخهای سخت آوردند و این طایفه به طریقه ارباب خروج با اسلحه در شهر و بازار آمد و شد گرفتند جناب سعید العلما و علمای مازندران اجتماع این طایفه غریبه را در آنولایت صلاح ندانستند و برخروج امر کردند. نقار و غبار در میانه پدید آمد سخنان نرم بدرشت کشید و ضرب زبان بزخم مشت انجامید عباسقلی‌خان سرتیپ لاریجانی بنامه سعیدالعما از این کارآگاه گشته تا ایشانرا از بارفروش بار بر خر نهاده دجال‌وار روانه دیار بوار نماید کار بنزاع و دفاع انجامید دوازده کس از بابیه مقتول شدند و چند تن از اینان زخمدار گشتند ملاحسین ـ بشرویه‌ای ـ و حاجی محمد علی مازندرانی که رؤسای آن گروه بودند مستدعی شدند که بجانب عراق روند سردار لاریجانی مضایقتی نکرد و برایشان سخت نگرفت از علی‌آباد ـ قائمشهر کنونی ـ بگذرانیده بعراق روانه سازد و ایشان کوچ دادند و روی براه نهادند چون بعلی‌آباد رسیدند خسرونامی قادی کلائی از قوای علی‌آباد بطمع اموال ایشان افتاده با جمعیتی دنبال آن کاروان گرفت و به اسم همراهی و محافظت رشوتی خواست آنان نیز مضایقه نکردند ولی طمع خسروگدا. طبع از کرم و درم آنان افزوده بود. ایشانرا از گذشتن منع کرد و بدان اموال امر نمود و دو تن از همراهان ملاحسین کشته شدند و قریب به غروب بمقبرهٔ شیخ طبرسی رسیدند متحیر ماندند از خسرو بیک و همراهان او نیز سخت خایف و مضطر شدند و خسرو اسب سواری ملاحسین را گرفتن خواست و در شمشیر او نیز طمع کرد ملاحسین بشرویه ـ بشرویه‌ای ـ تیغی بر خسرو راند که بخون غلطید و جمعی از موافقانش را نیز بکشت و معدودی فرار کردند. ملاحسین که دید کار به اینجا کشیده شد از رفتن به عراق پشیمان شد و در محوطه مقبره مرقد شیخ طبرسی متحصن شد. بشروئی وقتی بآنجا آمد؛ وضعیت آن محل را چنین مناسب دید که آنجا را مرکز جنگ هولناک خود قرار دهد. پس شروع بساختن پناهگاه و کمینگاه‌ها و بلند ساختن برج‌ها و دیوارها کرد چون از ساختن قلعه و استحکامات فارغ شد شروع به جمع‌آوری اسلحه کردند، تکمیل مهمات، تمرین بابیان به طرز استعمال اسلحهٔ آتشی و شمشیر زدن و تهیه مهمات و ذخایر جنگی کرد پس پیروانش را به چند دسته تقسیم نمود و آن‌ها را به دهات و شهرهای اطراف فرستاد تا بقدر کفایت یکماه یا زیادتر گوسفند و خواربار و علوفه حیوانات خریداری نمایند وگرنه با غارت و چپاول تهیه سازند. آن‌ها این عملیات را در زمان کمی انجام دادند. آنگاه نواب و دعات خویش را باطراف فرستاد تا مردم را بسوی باب دعوت کنند. چون خبر جماعت بابیه در شیخ طبرسی و دراز دستی ایشان در نهب و غارت اطراف مازندران گوشزد شاهنشان ایران ـ ناصرالدین شاه ـ گشت، فرمان داد که بزرگان مازندران لشکر آماده کرده بر ایشان بتازند و جهان را از وجود آن جماعت بپردازند اول آقا عبدالله برادر حاجی مصطفی‌خان هزار جریبی دویست نفر از مردم هزار جریب را منتخب ساخته با تفنگچی سورتی به ساری آمد و در آن جا میرزا آقا نیز از افاغنهٔ ساکن ساری و سوادکوه و ترک جمعیتی فراهم کرده به اتفاق تا علی‌آباد رفتند و از مردم علی‌آباد جماعتی نیز امداد ایشان کردند. جماعت بابیه بر آقاعبدالله بتاختند و مبارزتی سخت دست داده در آن نزاع سی نفر از تفنگچیان آقا عبدالله مقتول گشتند و باقی منهزم شدند ملاحسین بی‌ترس و بیم خود را به آقا عبدالله رسانیده و او را با تیغ دو نیمه کرد اول بار تفنگچیان را طعمهٔ شمشیر ساختند. پس به کار اهل قریه پرداختند و اناثأ و ذکورأ و صغارأ و کبارأ تمامی را با شمشیر و خنجر پاره‌پاره کردند. پس از آن آتش بدان قریه زدند و اموال و اثقال ایشان را غارت کردند چون خبر قتل آقا عبدالله و غارت افرا معرض شاهنشاه افتاد، شاهزاده مهدیقلی‌میرزا را به قلع آن‌ها مأمور ساخت ملاحسین و حاجی محمدعلی از حالت آن لشکر آگهی یافتند بابیهٔ از جان گذشته به عزم شبیخون طریق واسکس پیش گرفتند آتش در آن سرای انداخته تمامت آن عمارت با بهاربندی که یک طرف آن بود و عمارت حسینیه که در جنب آن بوده با جماعتی که در آن جاها مسکن داشتند، یکسره بسوختند و بعضی را هم کشتند و جسد ایشان را در آتش افکندند و جماعتی از تفنگچیان اشرف، در کنار لشگرگاه سنگری ساخته بودند گلوله بر سینهٔ ملاحسین آمده پس جسد او را در زیر دیوار مرقد شیخ طبرسی، با جامه و شمشیر به خاک سپردند چون مدت محاصرهٔ قلعه شیخ طبرسی وجلادت جماعت بابیه به چهار ماه کشید، شاهنشاه به اهل مازندران خشم فرموده، سلیمان خان افشار را فرمان داد تا با لشکر ی خونخوار به جانب مازندران روان شود پس از این واقعه، دیگر در قلعهٔ شیخ طبرسی برگ درخت و علف زمین و استخوان و چرم تمام شد و راه فرار مسدود گشت، ناچار جماعت بابیه زنهار طلبیدند سعیدالعلما و دیگر اهالی بر قتل حاجی محمدعلی و بزرگان بابیه فتوی دادند و گفتند بازگشت ایشان در شریعت مقبول نباشد و تمام را در سبزه میدان بارفروش مقتول ساختند. در این فتنه از جماعت بابیه هزار و پانصد نفر به معرض تلف درآدمدند. بین سال‌های (۱۲۶۷–۱۲۷۱ ه‍.ق) دو کارخانه شکر و قند در شهرهای ساری و بارفروش به سعی مصطفی‌قلی‌میرزا حاکم مازندران و ابتکارات صدراعظم معروف آن دوره ـ میرزاتقی‌خان امیرکبیرـ بنا شد و به اهمیت تجاری و بازرگانی شهرهای ساری و بارفروش افروده شد و بر اثر تجارت و بازرگانی فوق‌العاده بارفروش دولت روسیه بر اثر نفوذی که پس از عهدنامه ترکمانچای در ایران به دست آورده بود. یک نفر نماینده تجاری به نام آگنط ـ آگنت ـ در بارفروش داشت. در بیستم ربیع الاول ۱۲۷۳ هجری قمری میرزا اسدالله وزیر برای سرکشی کارخانه شکرریزی دولتی به بارفروش آمد و در آنجا خبر فتح هرات توسط سپاهیان ایرانی به او رسید به همین مناسبت به دستور او و به اهتمام حاکم بارفروش ـ میرزا شفیع ـ شهر را چراغانی کردند و خود وی در مسجد جامع بارفروش حاضر شده و مژده این پیروزی را به مردم داد. میرزا شفیع به پاس کوشش‌هایی که در این باره انجام داد از طرف حاکم مازندران به یک «طاقه شال ترمه» مفتخر گردید. مسعود میرزا ظل‌السلطان، که روزگاری والی مازندران بود در سال ۱۲۷۸ ه‍.ق دربارهٔ بارفروش می‌آورد: شهر دوم مازندران بارفروش است. این اسمی است با مسمی در اینجا رد و بدل و خرید و فروش می‌شود. در این شهر، از داغستانی و لزجی و اهل آذربایجان و عراقی و ارمنی و ترکمان و غیره و غیره، همه گروهی هستند، یک کمپانی روس هم هست برای ترویج تجارت و تربیت مردم تازه. در سال ۱۲۹۲ ه‍.ق به دستور ناصرالدین شاه را ه مستحکم بارفروش و ساری و راه کالسکه رو با پل‌های مستحکم بین آمل و بارفروش ساخته شد؛ و علیرضاخان عضدالملک در مدت حکمرانی خود در زمان غلامعلی‌خان نظام السلطان نوری ۱۳۲۶ ه‍.ق حاکم مازندران، برای تشکیل انجمن ولایتی، از مجلس شورای ملی که به وی تلگراف شد بابل در زمان مشروطیت مخبر انجمن ـ آقا حسن بادکوبه‌ای ـ بود که یادداشت‌های مهم روز را برای روزنامه «حبل‌المتین» می‌فرستاد. اعضای انجمن به دستور تلگرافی مجلس شورای ملی، آقایان مفتخرالممالک ـ شهریارپوری ـ و حاج ابراهیم ماهوت فروش را به سمت نمایندگی انتخاب و به تهران فرستادند. مخالفان برای کشتن علامه و معین التجار پافشاری می‌کردند. ـ و ـ آنان هم مجبور شدند خود را مخفی کنند. حسین لطیفی، حاجی کسروی و شعبان کوچک سرایی و چند نفر دیگر مأمور قتل علامه بودند. منزل علامه در محله آستانه در کوچه بن‌بستی بود، چند نفر هم مسلح، حفاظت از آن را به عهده داشتند. در یکی از شب‌ها آن‌ها حمله کردند، نگهبانان منزل متواری و ترورسیتها از پشت بام وارد خانه می‌شوند. در خانه بین محافظین جان علامه و تروریستها تیراندازی می‌شود، همسر مرحوم علامه از این موقعیت استفاده و نردبانی آماده می‌کند که علامه از گذرگاه ویژه‌ای به خانه یکی از همسایگان برود، همینکه علامه به آخرین پله نردبان می‌رسد، پایه نردبان می‌لغزد و علامه به زمین می‌افتد و دچار شکستگی فک و سر و بالاخره خون‌ریزی مغزی می‌شود و به فاصله یکی دو روز بعد درمی‌گذرد. در تشیع جنازه‌اش جز چند نفر از مشروطه خواهان کسی شرکت نمی‌کند. بعد از این که کار مشروطه خواهان در تهران تا حدودی ضعیف شد و شاه بر ملت غلبه نمود، از مازندران به کلی اسم مشروطه برداشته شد؛ و در بارفروش هم «ملامحمدجان علامه» و معین التجار مشروطه‌خواه به سال ۱۲۸۸ ش/ ۱۳۳۰ ه‍.ق با توطئه مستبدین محلی به اسامی حاجی کسروی و حسین لطیفی و علیقلی گومیج و حسین نامی کشته شدند. در همین سال «خبر رسید که چند نفر از مجاهدین قفقازی به ریاست «پانوف» ـ پانف ـ نام بلغاری، از دریا با کشتی بخاری به بندر مشهدسر ـ بابلسر امروزی ـ سربرآمده، گمروک خانه و تیلگرافخانه را ضبط کرده، در گمروک خانه هرچه نقده بود گرفته، از طرف خودشان در گمروک آدم گذاشتهٔ بارفروش می‌آیند. پسر اسماعیل خان سوادگوهر با چند سوار جلوتر رفته در بارفروش در کاروان سرایی منزل داشت. مجاهدین رفته خواستند او را بکشند، ممکن نشده، آن‌ها خبر شده، سر دروازهٔ کاروان سرا را سنگر کرده دعوا و تیراندازی کردند. بعد از صرف تیر و تفنگ زیاد، پانوف زخمی شده برگشته به منزل شاه‌زاده اعظام السلطنه ـ و بعد با کمک مشروطه خواهان محلی به بندر گز روانه شدند، ورود آزادی خواهان به سرکردگی پانف از بندرگز به گرگان مورد استقبال مردم به رهبری شیخ محمدحسین روحانی مشروطه‌خواه قرار گرفت. در همان سال مردم بارفروش علیه یهودیان این شهر شوریدند و چهارده تن از یهودیان را کشتند. بابل در زمان متفقین در شهریور ۱۳۲۰- قوای شوروی و انگلستان و به‌دنبال آن ارتش آمریکا از شمال و جنوب وارد ایران شد. در نتیجه دستگاه پادشاهی رضاخان فرو ریخت. مازندران مانند سایر استان‌های شمالی ایران به وسیله قوای شوروی اشغال شد ـ شهر بابل که مرکز اداری و قضایی مازندران غربی بود بتصرف سربازان روسی درآمد، قصر شاه، باغ وزیر جنگ، ـ یا باغ شاهنشاهی ـ از سه راه فرهنگ تا چهار راه فرهنگ و از سبزه میدان تا اول مخابرات و خیابان مدرس فعلی باغ‌های داداشپوری و اسدالله خانی و سایر ساختمان‌های مهم شهر و اطراف آن به وسیلهٔ قوای شوروی اشغال و پایگاه نظامی شد. در آنزمان قویترین سازمان سیاسی ایران، حزب توده بود که این حزب در پیروی سیاست شوروی تلاش می‌کرد و شهرستان بابل از مراکز مهم حزب توده بوده‌است که وضعیت و سیاست فعال و تشکیلات وسیع و جا افتاده‌ای را دربرداشت و مبارزه علیه حزب مزبور در شهر بابل و دهستان‌های کوهستانی اطراف آن به ویژه در دامنهٔ کوه‌های بندپی وضع تدافعی بخود گرفته بود. در هشتم شهریور ۱۳۲۴ مصادف با بیست و یکم ماه رمضان وقایع زد و خورد حزب توده با جمعیتهای مخالف در شهر بابل که در پناه سربازان روسی انجام شده و عده‌ای از محترمین و مجاهدین بابل بازداشت شدند؛ ولی به‌تدریج ملی شدن نفت در سراسر ایران در سرلوحه کارهای سیاسی کشور قرار گرفت. در ۲۸ تیرماه ۱۳۲۹ لایحه قرار داد الحاقی نفت گس- گلشاییان از سوی دولت ساعد به مجلس داده شد در استان‌های کشور از جمله در مازندران و شهرهای آن به ویژه در شهر بابل روحانیونی به جمعیت ایرانی هواداران صلح پیوستند و اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی را امضا و منتشر کردند. بابل در مرکزیت مازندران در سفرنامه تحف بخارا در این باره آمده: حکومت به اهالی ساری و بارفروش حکم مجلس شورا را ابلاغ نمود. اهالی ساری به واسطهٔ نفاق و بی‌اطلاعی خود غفلت کردند، والی اهالی بارفروش، چون نسبت به اهالی ساری اندک جهان دیده ـ ترـ و باهوش و صاحب ثروت و عدهٔ نفوسشان هم زیاد بود، فوراً انجمن نظارت تشکیل داده، به تصویب حکومت، شش وکیل جهت انجمن ولایتی و دو مبعوث، جهت پارلمان طهران انتخاب کرده، وکلای طهران را روانه نمودند. انجمن ولایتی ایشان هم مفتوح شد. اهالی ساری بعد از شنیدن این خبر هشیار شده، مدعی شدند که مرکز حکومت‌نشین ساری است، سایر شهرهای مازندران باید تابع ساری باشند. بارفروش ابداً حق وکیل فرستادن به طهران را ندارد، با وکیل خود را به ساری فرستاده، در بارفروش انجمن بلدی بگشایند. انجمن ولایتی در ساری که مرکز است باید منعقد باشد. بعد از قیل و قال کشال، اهالی ساری هم در منزل شیخ علی اکبرنام، یکی از ملای پیش نماز، به معیت شیخ غلامعلی پیش نماز انجمنی تشکیل داده، بدون تعیین نظار و وکلای ستهٔ ولایتی، دو نفر مبعوث به اکثریت آرا انتخاب کرده، به طهران روانه نمودند؛ ولی وکیل‌های ساری را در پالمان قبول نکرده وکلای بارفروش، پذیرفته شدند و تیلگرافی هم از مجلس شورای ملی به نظام السلطان، حکومت ـ حاکم ـ مازندران، رسید که انجمن ولایتی به واسطهٔ اهمیت داشتنش باید در بارفروش منعقد بوده، انجمن ساری بلدی باشد. بارفروش هم اگرچه انجمن رسمی داشتند، ولی ترتیب درستی نداشته، تمام اختیارات در دست علامه ـ ملامحمد جان علامه ـ نام ملای پیش نمازی بود. فرهنگ و هنر مطبوعات بابل در زمینه مطبوعات سابقهٔ درخشانی داشتمطبوعات ایران، نوشته مسعود برزین، شرکت سهامی افست، ١٣٥٤ اما اکنون تنها نشریه‌های «بابل نامه» (هفته نامه خبری)، «آوای مازندران» (هفته نامه خبری)، «دریاسر» (هفته نامه خبری) و «چشمه توسعه» (ماهنامه فرهنگی اقتصادی) بر جای مانده‌است. همچنین بابلی‌های مقیم تهران نیز خبرنامه‌ای فرهنگی و هنری به اسم «بارفروش» را منتشر می‌کنند که البته مطالبش منحصر به بابل نیست و با هنرمندان و ادیبان استان مازندران مصاحبه می‌کند. همچنین بابلی‌های مقیم تهران نیز خبرنامه‌ای فرهنگی و هنری به اسم «بارفروش» را منتشر می‌کنند که البته مطالبش منحصر به بابل نیست و با هنرمندان و ادیبان استان مازندران مصاحبه می‌کند. سینما و تئاتر سینما را در مازندران با بابل می‌شناسند چرا که اولین سینمای شمال کشور در سال ۱۳۰۷ در بابل ساخته شد و پس از آن نیز سینماهای دیگری در بابل ساخته شد و تا مدت‌ها، هیچ شهری در مازندران سینما نداشت. از کل سینماهایی که در بابل تأسیس شد در حال حاضر ۴ سالن وجود دارد که ۲ سالن سینمای استقلال (داریوش) و ارشاد (پاسارگاد) به ترتیب در سال‌های ۷۹ و ۸۱ تعطیل شدند و سالن سینما انقلاب (مهر) نیز با انجام بازسازی پس از تعطیلی چند ساله، به عنوان یکی از سینماهای ممتاز کشور کار خود را چند سالی پی گرفت اما در سال ۹۳ تخریب شده و با تغییر کاربری در حال تبدیل به مجتمع تجاری است. سینما استقلال (داریوش) نیز در سال ۹۴ تخریب شده و با تغییر کاربردی در حال تبدیل شدن به پارکینگ است. در بابل با سابقه درخشان سینماداری، اکنون تنها سینمای فعال، سینما آزادی (شهر فرنگ) می‌باشد که با بازسازی در سال‌های پیش، به کار خود ادامه می‌دهد. در زیر تاریخچه سینماهای بابل ذکر شده‌است: مجتمع فرهنگی سینمایی، مجهزترین مجتمع فرهنگی سینمایی در شمال کشور می‌باشد. این مجتمع در فضایی بالغ بر ۶۵۰۰ متر مربع زیر بنا، در سه طبقه ساخته شده‌است. این ساختمان دارای یک سالن اختصاصی تئاتر است که ۲۵۰ صندلی با سن گردان دارد. سالن سینمایی با ۳۵۰ نفر گنجایش و سالن تابستانی روباز از دیگر سالن‌های این مجتمع هستند. همچنین این مجتمع دارای سالن‌های نمایشگاهی و گالری‌ها، کارگاه عکس و فیلم و… نیز می‌باشد. نگارخانه‌ها نگارخانه‌های بابل شامل: نگارخانه آبی، نگارخانه مولائیان، نگارخانه آفتاب، نگارخانه هنر پویا، نگارخانه هنر و نگارخانه روحا می‌باشد. کتاب‌خانه‌ها در حال حاضر ۱۱ کتابخانه در بابل مشغول فعالیت هستند و ۳ کتابخانه در حال ساخت می‌باشد. جشنواره‌ها هر ساله جشنواره‌های متعددی در بابل برگزار می‌شود که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: جشنواره فیلم کوتاه وارش جشنواره فیلم کوتاه وارِش یکی از قدیمی‌ترین جشنوارهٔ استان مازندران است که توسط مهدی قربان پور مستندساز مازندرانی در سال ۱۳۷۸ در شهرستان بابل پایه‌گذاری شد. این جشنواره در مجتمع فرهنگی هنری ارشاد بابل هر دو سال برگزار می‌گردد. «وارِش» در زبان محلی مازندرانی به معنی «باران» می‌باشد. این جشنواره مهم‌ترین جشنواره استان مازندران به‌شمار می‌رود و در اولین دوره در سطح استانی، دومین دوره در سطح منطقه‌ای (با حضور مازندران، خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، گیلان، سمنان و گلستان)، سومین دوره در سطح ملی، و چهارمین دوره در سطح بین‌المللی (با حضور روسیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقزستان، گرجستان و …) برگزار شد. جشنواره ملی بهار نارنج جشنواره ملی بهار نارنج، از جمله آیین سنتی مازندرانی هاست که همه ساله این جشنواره در شهرستان بابل برگزار می‌گردد. کلید این جشنواره برای اولین بار، در شهرستان بابل، در دهه ۷۰ زده شد. این آیین در شورای عالی ثبت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور، با عنوان «جشنواره ملی بهار نارنج مازندران»، به ثبت ملی رسیده و دبیر خانه دائمی این جشنواره در این شهر دایر شده‌است. هر ساله چند صد مقاله به این جشنواره فرستاده می‌شود و مورد بررسی قرار می‌گیرد. این جشنواره ملی در اردیبهشت ماه هر سال، با شکوه خاصی، در بوستان نوشیروانی بابل، برگزار می‌شود. هدف این جشنواره، احیای این آیین سنتی، صنعتی کردن این آیین و ایجاد فضایی بانشاط و مبتنی بر صمیمیت و تقویت فرهنگ مهرورزی با طبیعت است. با توجه به مستندات تاریخی و با عنایت به شواهد موجود، بابل در فرهنگ عمومی کشور و مازندران، به عنوان شهر بهار نارنج شناخته می‌شود. تراکم و تعداد زیاد درخت‌های نارنج (وجود بیش از ۵۰۰ هزار اصله درخت نارنج) در محدوده این شهر دلیل مبرهنی بر این باور تاریخی است. بابل در اشعار پارسی مهدی اخوان ثالث ناز پرستو: ملک الشعرای بهار تجدید مطلع (در توصیف مازندران): تاریخ بنای دبیرستان پهلوی بابل: غایله گیلان: ورزش شهر بابل به عنوان یکی از قهرمان پرورترین شهرهای ایران به حساب می‌آید به‌طوری‌که ورزشکاران زیادی طی سال‌های گذشته در مسابقات کشوری و جهانی صاحب مدال شدند. شهرستان بابل دارای بیش از ۴۰ مکان ورزشی سرپوشیده و سرباز است. از جمله این مکان‌ها می‌توان سالن‌های ورزشی چندمنظوره، آکادمی بسکتبال، آکادمی پینگ‌پونگ، باشگاه مینی‌گلف، باشگاه‌های چمن مصنوعی فوتبال، ورزشگاه فوتبال، باشگاه‌های بدنسازی، باشگاه‌های اسکیت، مجموعه شطرنج، باشگاه وزنه‌برداری، استخرهای سرپوشیده و سرباز، باشگاه بیلیارد و اسنوکر، باشگاه ژیمناستیک و… را نام برد. کشتی همانند بیشتر شهرهای استان مازندران کشتی ورزش اصلی شهر بابل است. قهرمانان بسیاری از بابل در این رشته و در رده‌های سنی گوناگون توانسته‌اند در رده‌های ملی، آسیایی، جهانی و المپیک مدال‌آور شوند. از مهم‌ترین این قهرمانان می‌توان از امامعلی حبیبی، بشیر باباجان‌زاده، حامد زرین‌کمر، رضا اطری و… یاد کرد. کشتی‌گیران آزادکار و فرنگی‌کار بابلی در بیشتر تیم‌های مازندران که در رده‌های سنی گوناگون قهرمان ایران شده‌اند حضور داشته‌اند و همچنین بارها توانسته‌اند که در رده‌های سنی خردسالان، نونهالان، نوجوانان، جوانان و پیش‌کسوتان قهرمان مازندران شوند. همچنین بابل کشتی‌گیران قدری در کشتی لوچو داشته و دارد که بارها قهرمان مازندران و ایران شده‌اند. مشهورترین لوچوکار بابل «عیسی رمضانی» است. در سالیان برگزاری لیگ برتر کشتی آزاد ایران، بابل چندین تیم از جمله «آزادگان بابل»، «خونه به خونه بابل»، «صدرای داماش بابل» و… در این لیگ داشته که با وجود قهرمانی در رده‌های سنی پایه، به مقام‌های گوناگونی از جمله نایب قهرمانی و سومی در مسابقات کشوری بزرگسالان درست یافته‌اند. هم‌اکنون شهر بابل به تنهایی دارای ۳ نماینده در لیگ برتر کشتی آزاد کشور، به نام‌های «آرش زین بابل»، «بیمه رازی بابل» و «سید بابل» است. همچنین در سال‌های قبل تر «خونه به خونه بابل» و «داماش صدرای بابل» نماینده بابل در این مسابقات بوده‌اند که سابقه یک نایب قهرمانی و دو مقام سومی در طول ۳ فصل را دارند. بابل تاکنون میزبان تورنمنت‌های مهم کشتی آزاد، فرنگی و لوچو در سطح استان مازندران و ایران بوده‌است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مسابقات قهرمانی کشتی آزاد ایران در سالن دانشگاه آزاد بابل اشاره کرد. همچنین چندین اردوی تیم‌های ملی کشتی ایران در بابل برگزار شده‌است. فوتبال نخستین باشگاه فوتبال بابل در اوایل دی ماه سال ۱۳۰۷ و با نام «کلوب شاپور» بنیان‌گذاری شد که یک باشگاه آماتور بود. این باشگاه با مدیریت آقای مرتضوی، آموزگار ریاضی دبیرستان شاپور بابل و با همکاری یکی از شاگردان این دبیرستان به نام حسن لاریجانی اداره می‌شد. بازیکنان این باشگاه را پیش‌آهنگ‌های دبیرستان شاپور تشکیل می‌دادند و این تیم هفته‌ای سه بازی انجام می‌داد. پیراهن نخست این تیم یک دست سبز با حاشیه‌های سرخ و پیراهن دوم یک دست سرخ با حاشیه‌های سبز بود. در سالیان اخیر باشگاه‌های فوتبالی در بابل بنیان‌گذاری شد که از جمله این باشگاه‌ها می‌توان از هیئت فوتبال بابل، باشگاه فوتبال دریا بابل، پیام بابل، باشگاه فوتبال خونه به خونه بابل، یاران هادی نوروزی بابل، ستاره کاسپین بابل و… نام برد که در سوپر لیگ فوتبال مازندران و لیگ‌های فوتبال ایران حضور داشته‌اند. هم‌اکنون باشگاه فوتبال رایکا بابل در لیگ آزادگان حضور دارد. والیبال و بسکتبال در دهه هشتاد، بابل (مازندران) دارای نماینده ای قدرتمند در لیگ برتر والیبال و بسکتبال کشور به نام بیم بابل (تحت لیسانس شرکت آلمانی بیم BEEM) بوده‌است که همواره جزو تیم‌های قدرتمند و پرمهره مسابقات بوده و سابقه مقام‌آوری در لیگ برتر کشور و نیز رقابت‌های آسیایی دارد. بازیکنانی چون فرهاد قائمی، اوگنی ایوانف، ایمان زندی، کریس کامرون، میشل بیرز داوسونو… در باشگاه‌های بیم بازی می‌کردند. ورزشگاه هفت تیر بابل هر ساله میزبان اردوهای تیم‌های ملی فوتبال نوجوانان و جوانان ایران و همچنین تیم‌های باشگاهی ایران است. در ورزش فوتسال با وجود نداشتن نماینده در لیگ مردان، تیم بانوان «طلایی‌پوشان بابل» توانست در سال ۱۳۹۴ به لیگ برتر فوتسال بانوان ایران صعود کند. مدال المپیک - امامعلی حبیبی: ۱۹۵۶ ملبورن استادیوم ورزشی استادیوم هفت تیر (بلوار نوشیروانی) سالن سردار سجودی (بلوار نوشیروانی) سالن آزادی (خیابان مدرس) سالن دانشگاه آزاد (بلوار امام رضا) سالن بهار (بلوار ولیعصر) سالن مخابرات (بلوار ولیعصر) سالن دوومیدانی حیدرکلا (بلوار شهید نژاداکبر) آکادمی بسکتبال کاله (بلوار نوشیروانی) خانه پینگ پنگ نوشاد عالمیان (بلوار طالقانی-پاسداران ۴) سالن تختی (بلوار طالقانی-پاسداران ۴) فضای سبز فضای سبز بابل علاوه بر پارک‌های محله‌ای، پارک‌ها و بوستان‌های زیر را شامل می‌شود: گلستان نوشیروانی: (بلوار شهید بهشتی) پارک شهر (شهید شکری): (ضلع جنوب غربی میدان شیر و خورشید) بوستان نرگس (بانوان): (بلوار غدیر) پارک ساحلی: (بلوار ساحلی-پشت شهرک طالقانی) باغ ملی (شهرداری): (ضلع شمال شرقی میدان شیر و خورشید) پارک شادی: (خیابان دکتر شریعتی) پارک چوبی (اوصیا): (پنج‌شنبه‌بازار) پارک بهار نارنج: (بلوار امام رضا، ابتدای کتی غربی) پارک سراج: (بلوار جانبازان، توحید ۲۸) پارک جنگلی بابلکنار: (بابلکنار، درون‌کلا) پارک ترافیکی راهنمایی و رانندگی: (بلوار ولیعصر، رضیا کلا) پارک مرحوم رضوانی: (بلوار مادر، محدوده دانشگاه آزاد سما) پارک امیرکبیر: (خیابان شریعتی، امیرکبیر شرقی) بوستان مهندس پورنگ: (خیابان شریعتی، کوچه کانون مهندسین بابل) پارک وحدت (درخت نذری): (حمزه کلا، خیابان وحدت) پارک رپ: (خیابان مدرس، کوچه سرپرستی مخابرات استان مازندران) پارک شهیدان نجاریان: (میدان اوقاف، نبش کوچه روغن نباتی شکوفه) پارک پاتوق: (میدان شهید کارگر، کوچه شهید اسماعیل پور) بوستان هفده شهریور: (میدان هفده شهریور، جنب بابل سیر) پارک بهارنارنج: (بلوار امام رضا، خداداد25) بوستان ضرابپوری: (خیابان تختی، حر 12) پارک خلوت: (امیرکبیرشرقی، نبش فردوس 2) بوستان یاس: (ضلع مرکزی میدان شیر و خورشید) پارک پردیس بابل: (متی کلا، مقابل زندان) پارک آبی پردیس بابل (بزرگترین پارک آبی شمال کشور): (متی کلا، مقابل پارک پردیس بابل) پارک و تالاب نیلوفر آبی: (بلوار شهید یاسینی) بوستان نجاریان: (بلوار ولیعصر، میدان نجاریان) بوستان فرهنگ شهر: (میدان کشوری، فرهنگ شهر) پارک پالیز: (بلوار حائری، نرسیده به انتهای کمربندی) اماکن گردشگری دریاچه‌ها دریای مازندران (دریای کاسپین): سواحل ماسه‌ای دریای مازندران در ۱۵ کیلومتری شمال این شهر قرار دارند.دریاچه سد البرز: این سد در جنوب شرقی بابل و در منطقه لفور واقع است و یکی از زیباترین سدهای خاورمیانه و بزرگ‌ترین سد خاکی کشور به‌شمار می‌آید. «معرفی بیشتر» دریاچه سد شیاده: این سد در جنوب غربی بابل و در بخش بندپی غربی و روستای شیاده واقع است. «معرفی بیشتر »دریاچه سد سنبل رود: این سد در جنوب شرقی شهرستان، در اطراف بخش بابلکنار قرار دارد. «معرفی بیشتر»دریاچه کامی کلا: این دریاچه در بخش بندپی غربی شهرستان بابل و در اطراف کوه‌های البرز قرار دارد. دریاچه کامیکلا دارای چشم‌انداز کوه و جنگل می‌باشد.تالاب رمنت: این تالاب در روستای رمنت از توابع بخش مرکزی شهرستان بابل قرار دارد که با مرکز شهر ۵ کیلومتر فاصله دارد. «معرفی بیشتر» جنگل‌ها پارک جنگلی بابلکنار: این پارک جنگلی حفاظت شده در بخش بابل کنار شهرستان بابل و در روستای درون‌کلا شرقی و بزچفت قرار دارد. «معرفی بیشتر»جنگل شیاده: این جنگل زیبا در بخش بندپی غربی شهرستان بابل قرار دارد که به دلیل مرتفع بودن سد شیاده را می‌توان از بالای آن مشاهده کرد.جنگل نارنجلو: این جنگل که حفاظت شده‌است در بخش بندپی غربی قرار دارد.جنگل ویوج: این جنگل در جادهٔ شیاده واقع در بخش بندپی غربی شهرستان بابل قرار دارد. این جنگل حدود بیست هکتار می‌باشد.جنگل لفور: این جنگل در جنوب شرقی شهرستان بابل قرار دارد. آبشارها آبشار حاجی شیخ موسی: این آبشار در روستای شیخ موسی و بخش بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد. «معرفی بیشتر»آبشار تیرکن (هفت آبشار): این آبشار که دارای هفت آبشار کوچک متوالی می‌باشد در روستای درازکلا٬بخش بابل کنار شهرستان بابل قرار دارد. برای رسیدن به آبشار هفتم باید مسافت بسیار زیادی را طی کرد. «معرفی بیشتر»آبشار کیمون: این آبشار در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد. «معرفی بیشتر»آبشار شی الیم: این آبشار در درهٔ شی الیم در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد. «معرفی بیشتر»آبشار کلیره (بتلیم): این آبشار در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد که با مرکز شهر ۴۵ کیلومتر فاصله دارد. «معرفی بیشتر»آبشار درازکش: این آبشار زیبای دوقلو در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد «معرفی بیشتر»آبشار گزو: این آبشار در اطراف بخش بابلکنار شهرستان بابل قرار دارد. «معرفی بیشتر» چشمه‌ها چشمه آب گرم اَزرو: این چشمهٔ آب گرم در روستای آری از توابع بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد؛ که دارای جاذبه‌های توریستی فراوانی می‌باشد. «معرفی بیشتر» ییلاق‌ها شهرستان بابل دارای ییلاقات بسیار زیادی است از جمله شِیج موسی، لِهه (لِحه)، شاه لینگ چال (شالینگِچال)، نیراسم (نِراسم) و همچنین سِلبِن، اَنیژدون (اَنیجدان)، تِته، گلیران، کلاپی، دَمیلِرز، اُطاقسی، دوزاخ بِن و …فیلبند: این ییلاق مرتفع‌ترین ییلاق استان مازندران است که در بخش بندپی غربی شهرستان بابل قرار دارد. در این ییلاق یک تپهٔ بلند قرار دارد که از بالای آن می‌توان شهرهای بابل، آمل، قائمشهر، ساری و شهرهای اطراف به همراه دریای مازندران را دید.شیخ موسی: این ییلاق در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد و دارای دو زیارتگاه به نام‌های حاج شیخ موسی و امامزاده عبداله می‌باشد.ورزنه: این ییلاق در منتهی‌الیه مرز جغرافیایی بابل واقع شده که برای رسیدن به این روستای کوهستانی زیبا و بکر باید از مسیر سخت و دشوار با پیچ‌های خطرناک عبور کرد. این روستا توسط کوه‌های اطراف آن احاطه شده و دارای آب بسیار گوارا و سرد می‌باشد که مورد توجه بسیار بازدید کنندگان قرار گرفته‌است. روستای ورزنه از سمت غرب به روستاهای اندوار و نشل آمل، از سمت شمال بعد از طی مسافت بسیار دشوار به شیخ موسی می‌رسد.لهه: دور نمای بسیار زیبائی داشته و به ییلاق شیخ موسی مشرف می‌باشد.انیژدون: دارای میوه‌های درختی خیلی کوچک و خوشمزه‌ای است و همچنین پر از گل و سبزهشالدرکا (طایفه طالش):این ییلاق در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل قرار دارد. شالدرکا ۱۰ کیلومتر با شیخ موسی فاصله دارد؛ و از مناطق خوش آب و هوا محسوب می‌شود و از جاذبه‌های گردشگری خوبی برخوردار است که اولین دوره بازی‌های بومی محلی یاد واره پهلوان محمد محمدزاده طالش و برادران در ۱۳۹۱ در آن برگزار گردید. شالینگچال: این ییلاق که از سردترین ییلاق‌های مازندران است در بخش بندپی شرقی قرار دارد. بالاتر از شیخ موسی و آره قرار دارد در فصل بهار منطقه بسیار سرسبز و دارای چشم‌انداز زیبای می‌باشد. اماکن مذهبی بقعه امامزاده قاسم: این آرامگاه که معروف به آستانه می‌باشد، در مرکز شهر بابل واقع شده‌است. مسجد محدثین: این مسجد به فرمان امام دوازدهم شیعیان در دوران دودمان افشاریه (در زمان پادشاهی نادرشاه افشار) به دست محمدنصیر بارفروشی مشهور به «ملانصیرا» ساخته‌شد. قدمت این مسجد به حدود ۲۹۰ سال می‌رسد. عده‌ای این مسجد را جمکران دوم نامیدند. تکیه پیرعلم تکیه حصیرفروشان مسجد جامع اماکن تاریخی کاروانسراها: بابل به عنوان یک مرکز تجاری که دارای کاروانسراها و دکان‌های معتبر بوده‌است، توجه ناصرالدین شاه رادر ۱۲۹۲ ه‍.ق هنگامی که وی در حال انجام دومین سفر خودبه مازندران بود، جلب کرده وی در سفرنامه خود نوشته‌است، شهر بارفروش از بلاد معظمه مازندران و پرجمعیت و مرکز تجارت شده‌است، و کاروانسرا دکاکین معتبره دارد. کاخ شاپور:در دوره صفویه عمارت زیبایی در محل این کاخ، بنا شد. اطراف این عمارت را آب پوشانده بود و این عمارت مجلل در جزیره قرار داشت. این عمارت مجلل تفرجگاه شاهان صفوی و قاجار بود. در دوره رضاشاه این کاخ توسعه یافت. پس از از پیروزی انقلاب اسلامی این کاخ به ساختمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی مازندران و سپس به دانشگاه علوم پزشکی بابل تغییر کاربری داد. «معرفی بیشتر» برج دیدبانی کاخ بابل: این برج در دورهٔ پهلوی در کاخ شاپور (بابل) ساخته شد. این برج دیده‌بانی به عنوان یکی از نمادهای این شهر استفاده می‌شود. این برج در میدان قرار دارد. پل محمدحسن خان: پلی قدیمی مربوط به سده ۱۲ خورشیدی بر روی رودخانه بابل شهرستان بابل استان مازندران می‌باشد. این پل از آثار دوره قاجاریه است که به جای پل قدیمی‌تری ساخته شده‌است. یکی از موارد شاخص این پل معماری صفوی بنا و استفاده از سفیده تخم‌مرغ (البته به گفته برخی زرده تخم‌مرغ و ساروج) در ساخت آن است. این اثر در تاریخ با شماره ثبت ۱۴۱۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. موزه بابل (گنجینه بابل): موزه بابل موسوم به گنجینه بابل به عنوان تنها موزه مردم‌شناسی مازندران در ساختمان شهرداری سابق شهر بابل واقع شده‌است. ساختمان این موزه در سال ۱۳۰۷ به عنوان بلدیه یا شهرداری بنا شده بود. این ساختمان در سال ۱۳۷۴با کاربری فرهنگی در اختیار میراث فرهنگی مازندران قرار گرفت و پس از احیا، مرمت و بازپیرایی در بهمن سال ۱۳۷۵به عنوان موزه بابل افتتاح شد. «معرفی بیشتر» ساختمان شهربانی: این ساختمان در بخش مرکزی شهرستان بابل قرار دارد که یک بنای بسیار قدیمی است و به ساختمان شهرداری تبدیل شده‌است. این ساختمان در باغ ملی بابل محدود شده‌است. سردر دانشگاه علوم پزشکی بابل: این بنا در دورهٔ پهلوی ساخته شد. بازار ماهی فروش‌ها آرامگاه زین العابدین: این آرامگاه از بناهای دورهٔ قاجار می‌باشد. آرامگاه درویش علم بازی: این مقبره پشت آرامگاه معتمدی بابل قرار دارد. حمام قدیم میرزا یوسف: این حمام در دوره صفوی ساخته شده‌است. این بنا در صبح جمعه دوم دی ماه ۱۳۹۰ خورشیدی توسط نیروهای شهرداری بابل تخریب گردید که با دخالت دیرهنگام سازمان میراث فرهنگی و پلیس، تخریب آن متوقف گردید اما بخش اعظم بنا به جز گنبد آن تخریب شده بود. آرامگاه سید کبیر: این آرامگاه از بناهای دورهٔ قاجار می‌باشد و جزء آثار ملی ایران است. مسجد چهارسوق: این مسجد تاریخی از آثار دورهٔ قاجار می‌باشد. ره‌آورد مسافران در کنار بازدید از آثار تاریخی، فرهنگی و نقاط دیدنی و جنگل‌ها و مناظر زیبای طبیعی و سبزه زارهای این شهرستان، برای گذران اوقات فراغت، ره آوری را نیز از این شهرستان با خود به ارمغان ببرند: کشاورزی : انواع برنج (طارم و…)، مرکبات، انار جنگلی، ازگیل، صیفی جات، سبزیجات، کاهو و… غذاهای محلی و سنتی : شامی بابلی، آغوز نون، پشتِ زیک، پیسن گُندلهِ، رشته به رشته، شکر قرمز و… نان‌ها و شیرینی جات : شیرینی محلی، کلوچه‌ها، گز و مربا بهار نارنج و… نوشیدنی‌ها : شربت، عرق و چای بهار نارنج، عرق شلتوک و… ترشیجات : نازخاتون، بادمجان ترشی، سیر ترشی، هَفتِ بیجار، ترشی یارسی و… صنایع دستی : جارو، نمد، حصیربافی، گلیم، جاجیم، سبد، جوراب پشمی، پارچه (چوغا، باشلق، وازشمد) و… اقتصاد، صنعت و تجارت در عصر قاجار شهر بارفروش، شهر عمده و مرکز بازرگانی مازندران بوده که ۳۱ کاروانسرا برای تجار و ۱۳ کاروانسرا برای کاروان‌ها داشت. قبل از انقلاب اکتبر روسیه، بابل از طریق بندر مشهدسر بابلسر فعلی با کشور روسیه ارتباط تجاری داشت. بازار این شهر تا پیش از انقلاب مشروطه ۴۰۶ باب دکان داشت. جرج کرزن در سفرنامه اش با استناد به گزارش شخصی اروپایی که پیش از سال ۱۹۰۰م از شهر بارفروش گذر کرده می‌نویسد: «بارفروش شهری تجاری است که فرماندار آن نیز از بازرگانان است، تمام سکنه آن را بازرگانان، پیشه وران و منسوبان به ایشان و محلیان مرفه تشکیل می‌دادند، بازار وسیع این شهر یک میل طول دارد. بازار بارفروش از مهم‌ترین بازارها بود که بافتی ناخوشایند داشت، تاریک و بد بنا شده بود اما این شهر در این دوران نسبت به گذشته آبادتر شده و رشد یافته بود.»در این دوره بابل جزو شش شهر ایران بود که در آن بانک استقراضی تأسیس شد. بانک سپه نیز در عصر پهلوی در شهر بابل مانند دیگر شهرهای ایران تأسیس گشت. دفتر اتاق بازرگانی نیز در این شهر در سال ۱۳۹۴ برقرار و افتتاح شد. اسماعیل مهجوری در تاریخ مازندران از کارخانه قندسازی بارفروش در سبزه میدان سخن گفته و می‌نویسد که به دستور امیرکبیر، دو کارخانه شکرریزی در بارفروش و دیگری در ساری احداث شده بود. کشاورزی و دامپروری با محوریت کاشت و برداشت برنج و خرید و فروش کالاهای مصرفی درآمد اصلی مردم این شهر است. میزان مشارکت مردم بابل در اشتغال‌های دولتی و محلی بالا است. از طرفی نیز ساخت و ساز گسترش شهر با مشارکت سرمایه‌گذار مطوب بوده‌است به شکلی که طی سه دهه اخیر، شهر بابل شاهد گسترش قابل توجه فضاهای ساخته شده بوده، به گونه ای که در بین شهرهای استان مازندران، پس از شهر ساری بیشترین میزان توسعه فیزیکی را داشته‌است. در حال حاضر بابل دارای شش شهرک صنعتی مستقل با نام‌های شهرک صنعتی لاله آباد، شهرک صنعتی منصورکنده، شهرک صنعتی کاردیکلا، شهرک صنعتی بابل (بندپی)، شهرک صنعتی بابلکنار و شهرک صنعتی درون کلا می‌باشد که بزرگترین شهرک صنعتی بابلکنار نام دارد که دارای مساحت بالغ بر ۳۸/۵ هکتار است. چندین واحد تولیدی فعال و معتبر در شهرستان فعال است که کارخانه ایران خودروی مازندران از جمله این کارخانه‌ها است. مراکز مهم شهر مراکز آموزش عالی در حال حاضر مراکز فعال در بابل به شرح جدول زیر می‌باشند: مراکز درمانی و بیمارستان‌ها بیمارستان روحانی (بلوار کشاورز) «تارنما مرکز» بیمارستان شهید بهشتی (خیابان سرگرد قاسمی) «تارنما مرکز» بیمارستان شهید یحیی نژاد (خیابان مصطفی خمینی) «تارنما مرکز» بیمارستان کودکان شفیع‌زاده (امیرکلا، خیابان امام) «تارنما مرکز» بیمارستان فوق تخصصی بابل کلینیک (خیابان سید جمال الدین اسدآبادی) «تارنما مرکز» بیمارستان فوق تخصصی چشم پزشکی میناگر (بلوار کشاورز) بیمارستان فوق تخصصی مهرگان (بلوار شهید بهشتی) «تارنما مرکز» بیمارستان باروری و ناباروری فاطمه الزهرا (بلوار نوشیروانی) «تارنما مرکز» بیمارستان ۱۷ شهریور (مرزی کلا) [] بیمارستان دیالیز طاهره وایگانی (بلوار کشاورز، خیابان مدافعان سلامت) بیمارستان در دست ساخت بندپی (شهر گلیا) مرکز جراحی ولی عصر (خیابان دکتر شریعتی) مرکز جراحی سینا (بلوار طبرسی) مراکز اقامتی هتل مرجان: (دو ستاره A)، بابل، میدان کشوری هتل رضا: (یک ستاره T)، بابل، میدان هفده شهریور هتل نگین: (یک ستاره)، بابل، مرزیکلا هتل آپارتمان طبرستان: (یک ستاره)، امیرشهر هتل آپارتمان پارسیان: (یک ستاره)، امیرشهر مهمانپذیر بهار نو: بابل، میدان هفده شهریور مهمانپذیر پاپلی: بابل، میدان هفده شهریور مراکز خرید و بازارها بازار پوشاک مجتمع تجاری شهریار (خیابان نیما) مجتمع تجاری پلازا (خیابان مدرس) مجتمع تجاری عطر زیستان (خیابان سعیدی) مجتمع تجاری شهروند (بلوار ولیعصر) مجتمع تجاری الماس شرق (بلوار ولیعصر) مجتمع تجاری زیتون (چهارراه فرهنگ) مجتمع تجاری یاس (خیابان مدرس) مجتمع نیکان (خیابان شهید مطهری) سیتی سنتر (بلوار نوشیروانی) پاساژ بزرگ بابل (خیابان مدرس) پاساژ آبادیان (بلوار طالقانی) پاساژ امیر (بلوار طالقانی) مجتمع تجاری و تفریحی شهرداری بابل (بلوار ساحلی) [در دست ساخت] میوه و تره بار میدان بار امام (بلوار امام رضا) بازار روز نوشیروانی (بلوار نوشیروانی) بازار روز رضوان (خیابان امام) بازار روز امام رضا (حیدرکلا) بازار روز مسجد جامع (خیابان بازار، مسجد جامع) بازار روز امام حسین (میدان امام حسین) بازار ماهی بازار ماهی فروشان نوشیروانی (بلوار نوشیروانی) بازار ماهی فروشان امام رضا (بلوار امام رضا) افراد سرشناس ترابری فاصلهٔ بابل با شهرهای ایران فاصله بابل با شهرهای ایران به شرح زیر است(فاصله بر حسب کیلومتر است). راه‌آهن بابل به راه‌آهن ارتباط ندارد ولی در فاصله ۱۵ کیلومتری راه‌آهن قائم‌شهر قرار گرفته‌است. البته بزودی طرح راه‌آهن ساری-رشت که در دست مطالعات است، به طول بیش از ۲۰۰ کیلومتر می‌باشد، با اجرایی شدن آن نقش مفیدی در توسعه گردشگری خواهد داشت، نه تنها غرب و مرکز مازندران را به یکدیگر متصل می‌کند، بلکه کریدور ترانزیتی مناسبی برای بندر نوشهر می‌گردد، از طرفی امکان زیارت آسان‌تر مشهد الرضا برای غربی نشینان مازندران فراهم می‌کند. براساس این طرح شهرهای بابل، آمل، چمستان، نور، رویان، نوشهر و چالوس صاحب خط راه آهن می‌شوند. مونوریل به گزارش روابط عمومی استانداری مازندران ، در ۶ دی ۱۴۰۰ سیدمحمود حسینی پور در نشستی با متخصصین حوزه منوریل با اظهار این که منوریل تاثیر زیادی در تسهیل ترافیک استان دارد ، افزود : برای وارد شدن این پروژه به فاز اجرایی نیاز است که یک شرکت بین المللی مجری در این حوزه باحضور در مازندران، جنبه های مختلف این طرح را بررسی و پایش کند. وی با بیان اینکه بخش عمده ادارات و نهادهای دولتی در شهرهای مرکزی استان قرار دارد، گفت : فاز اول این طرح در شهرهای ساری، بابل، قائمشهر و آمل و فاز دوم در شهرهای غربی استان اجرایی می شود. نماینده عالی دولت در مازندران با اشاره به ظرفیت های مهم گردشگری و اقتصادی در استان، تاکید کرد: احداث منو ریل منجر به تسهیل فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری در استان می شود و این مهم؛ رونق و توسعه مازندران را به دنبال دارد. پایانه‌های مسافربری بابل دارای سه پایانه مسافربری می‌باشد. پایانه غرب: این ترمینال در غرب بابل و در موزیرج واقع شده‌است. این پروژه در سال ۱۳۷۲ در زمینی به مساحت ۱۲ هکتار به تصویب رسید که بعد از تملک و آزادسازی حدود چهار هکتار احداث شد. عملیات اجرایی ترمینال غرب بابل دی ماه ۱۳۹۰ افتتاح و به بهره‌برداری رسید. در طرح توسعه پایانه غرب، وسعت این پایانه به ۱۲ هکتار خواهد رسید. سرویس‌دهی این پایانه به تمام نقاط کشوراست. پایانه شرق: این پایانه در شرق بابل و در بلوار امام رضا واقع شده که دارای مساحتی معادل یک هکتار می‌باشد. سرویس‌دهی این پایانه درون استانی بوده و به مینی‌بوس و سواری اختصاص دارد. پایانه جنوب:''' این پایانه در بلوار نوشیروانی واقع شده و دارای مساحتی معادل یک هکتار است. سرویس‌دهی این پایانه درون شهرستانی بوده که مسافران را از طریق مینی‌بوس به شهرها و روستاهای تابعه بابل و حومه منتقل می‌کند. آرامستان‌ها آرامستان معتمدی: (از موقوفات معتمدی است واقع در خاور- بلوار ولیعصر-خیابان تربیت معلم) آرامستان گِله محله: (واقع در باختر- بلوار جانبازان-خیابان گِله محله) آرامستان سید ذکریا: (واقع در جنوب- خیابان شهید صالحی) آرامستان درویش فخرالدین: (واقع در باختر- موزیرج) آرامستان کتی: (واقع در خاور- بلوار امام رضا) آرامستان کیجاتکیه: (واقع در شمال- بلوار جانبازان- کیجاتکیه) آرامستان کمانگر: (واقع در جنوب- بلوار کشاورز-کمانگر) جستارهای وابسته استان مازندران شهر بابلسر شهر فریدون‌کنار یادداشت‌ها منابع پیوند به بیرون شهرداری بابل شورا شهر بابل دانشگاه علوم پزشکی بابل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل پایگاه اطلاع‌رسانی جشنواره ملی بهار نارنج نقشه ماهواره‌ای شهر بابل شهرهای استان مازندران شهرهای شهرستان بابل
1681
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
هندوستان
هندوستان (، ، Hindustān) نامی است فارسی برای هند که در معنای گسترده‌تر برای سرتاسر شبه‌قاره هند به‌کار می‌رفته و بعدها در زبان هندوستانی (هندی-اردو) به‌عنوان یک نام بومی به‌کار گرفته شد. پس از چندپارگی هند، کاربرد این نام در فارسی به عنوان مترادفی برای کشور هند امروزی و در برخی زبان‌های اروپایی به عنوان نام تاریخی کشور هند (جمهوری هند) ادامه پیدا کرد. در معنای دوم، هندوستان یک اصطلاح ویژهٔ جغرافیایی در زبان‌های انگلیسی و هندی است که برای نامیدن سرزمین‌های جلگه سند و گنگ در شمال هند به‌کار گرفته می‌شود. اگرا و دهلی پایتخت‌های هندوستان بوده‌اند. بیشتر در دورهٔ گورکانی/تیموری بر حوزهٔ قلمرو آنها هندوستان گفته می‌شد. ریشهٔ واژه هندوستان یک واژهٔ پارسی است. هند بر گرفته از کلمه سند است و «ستان» یا «استان» یا «استت» معنی ناحیه و سرزمین می‌دهد. فارسی باستان Hinduš. زبان اوستایی suffix -stān (cognate to Sanskrit "sthān", = "place") استفاده‌های امروزی امروزه در پاکستان و ایران و افغانستان و بعضی جمهوری‌های شوروی سابق، به جمهوری هند هندوستان هم گفته می‌شود. حکومت حکومت هند جمهوری فدرال است که هر کدام از ۲۵ ایالت آن مجلس مقننه خود را دارد. پارلمان فدرال دارای دو مجلس است. یکی شورای ایالات (راجیاسابها) با ۲۵۰ عضو که ۱۲ نفر منتصب رئیس‌جمهور و ۲۳۸ نفر منتخب مجالس ایالات هستند. یک سوم این شورا هر دو سال بازنشسته می‌شوند. مجلس دیگر پارلمان مجلس خلق است که ۵۴۲ عضو آن برای دوره‌ای پنج ساله با رأی تمامی افراد بالغ انتخاب می‌گردند و ۲ عضو که انتصاب می‌شوند. رئیس‌جمهور را - که دوره ریاستش پنج سال است - هیئت انتخاباتی متشکل از پارلمان فدرال و مجالس ایالات برمی‌گزیند. رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر - که از پشتیبانی اکثریت مجلس برخوردار است - و شورای وزیرانی را انتصاب می‌کند که هر دو به مجلس پاسخگو هستند. احزاب مهم سیاسی عبارتند از: حزب کنگره (I) • جاناتادال (حزب خلق) • حزب بهاراتیا جاناتا (حزب خلق هند؛ هندوی راست‌گرا) • حزب کمونیست هند – مارکسیست • حزب کمونیست هند و تعدادی گروه‌بندیهای منطقه‌ای. جغرافیای هندوستان از نظر تاریخی به دشت گنگ و فلات زیر رشته کوه‌های هیمالیای غربی و منطقهٔ رود یمنا هندوستان گفته می‌شده‌است. امروزه عبارت هندوستان در سرود ملی و سرودهای نظامی هند برای وطن‌پرستی به‌کار می‌رود. مردم امروزه به مردم هند، صرف نظر از اینکه به چه منطقهٔ جغرافیایی تعلق داشته باشند، هندوستانی گفته می‌شود. به زبان هندی که با اردو تقریباً یکی است، زبان هندوستانی می‌گویند. یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های مردم هند، مهاتما گاندی است. اقوام و نژادها زبان هندوستانی این زبان برگرفته از کریبولوی و اردو و سانسکریت است و زبان رسمی ایالتهای دهلی - اوتار پرادش و اوتار خند و بیهار است. فرهنگ فرهنگ هندوستانی در هند محبوبیت زیادی دارد، فیلم‌های سینمایی بالیوود بیانگر فرهنگ و زبان هندوستانی است. هندوستان ۷۲ ملت شناخته شده دارد و به هندوستان سرزمین ۷۲ ملت گفته می‌شود. ورزش بزرگ‌ترین و وسیع‌ترین زمین بازی کریکت جهان سال ۱۸۹۳ در هندوستان ساخته شد که در شهر چیل واقع در هیماچال در ایالت پرادش است و ۲۴۴۴ متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. بازی بازی مار و پله در هندوستان خلق شد که نام اصلی اش موکشیات است. پله‌ها به مثابه راهی برای رسیدن به خدا و مارها نیز همچون خطاهای انسانی در این مسیر شناخته شده‌است. بازی شطرنج هم جزء بازی‌های هندوستان است. دین مردم هند هندو، بودائیان، مسلمانان، مسیحیان، یهودیان، سیک، مَزدَیَسنا، زرتشتی ایران باستان جستارهای وابسته زبان هندی هند ادب پارسی در هند سرایندگان ایرانی در شبه‌قاره هند پارسیان هند فهرست شهرهای هند فهرست ایالت‌ها و سرزمین‌های ملی هند بر پایه جمعیت فهرست احزاب سیاسی در هند فهرست رئیس‌جمهورهای هند فهرست شهرهای هند نام روزنامه‌های هندوستان نخست‌وزیران هند اقتصاد هند سازمان همکاری شانگهای ادب پارسی در هند سرایندگان ایرانی در شبه‌قاره هند روابط ایران و هندوستان زبان فارسی در کشمیر فهرست واژگان عربی با ریشه فارسی زبان فارسی در شبه‌قاره هندوستان فرهنگ‌های واژگان زبان فارسی در هندوستان منابع پیوند به بیرون A Sketch of the History of Hindustan from the First Muslim Conquest to the Fall of the Mughal Empire by H. G. Keene. (Hindustan The English Historical Review, Vol. 2, No. 5 (Jan. , 1887), pp. 180–181.) STORY OF INDIA THROUGH THE AGES; An Entertaining History of Hindustan, to the Suppression of the Mutiny, by Flora Annie Steel, 1909 E.P. Dutton and Co. , New York. (as recommended by the New York Times; Flora Annie Steel Book Review, February 20, 1909, نیویورک تایمز.) The History of Hindustan: Post Classical and Modern, Ed. B.S. Danniya and Alexander Dow. 2003, Motilal Banarsidass, . (History of Hindustan (First published: 1770-1772). Dow had succeeded his father as the private secretary of Mughal Emperor اورنگ‌زیب.) تاریخ فرهنگ هند جغرافیای بنگلادش جغرافیای پاکستان جغرافیای چین جغرافیای نپال جغرافیای هند جمعیت‌شناسی تاریخی هند زبان هندوستانی زبان‌های پاکستان زبان‌های هند زبان‌های هندوآریایی واژه‌ها و عبارت‌های بنگالی واژه‌ها و عبارت‌های فارسی
1689
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%A8%D8%B2%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C
آبزی‌پروری
آبزی‌پروری یا پرورش آبزیان از شاخه‌های صنعت است و هدف از آن پرورش دادن آبزیان نظیر ماهیان، میگوها، گیاهان آبزی و جلبک‌ها برای مصارف خوراکی و صنعتی است. پرورش ماهی در اسطوره‌های ایرانی در اسطوره‌های ایرانی جمشید را نخستین انسانی پنداشته‌اند که به پرورش ماهی پرداخت، جمشید پادشاه پیشدادی بود. ایرانیان محل پرورش ماهی را ماهی‌خانه می‌نامیدند. جستارها فهرست فراورده‌های دریایی منابع جانوران اهلی ساختمان‌ها و سازه‌ها برای جانوران سیستم غذایی پایدار
1690
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C
فهرست فراورده‌های دریایی
فهرست آبزیان و فراورده‌های دریایی جراح ماهیان جراح ماهی قهوه‌ای منقار ماهیان منقار ماهی شکارچی کفشک ماهیان چپ‌رخ کفشک پرلکه ‌خاروماهیان خارو باله سفید دهان لانه ماهیان دهان لانه دونواری دهان لانه خالدار میگو ماهیان میگو ماهی نوار ماهیان نوار ماهی پهن‌ماهیان پهن‌ماهی (فلوندر) پروانه ماهیان پروانه ماهی سه نواری خامه ماهیان خامه ماهی گربه ماهیان دریایی گربه ماهی خاکی گربه ماهی بزرگ گالیت ماهیان گالیت معمولی خارپشت ماهیان خارپشت ماهی لب‌منقاری زبان گاو ماهیان زبان گاوی درشت پولک زبان گاوی چهارخط گیش ماهیان مقوا گوژپشت گیش میگوئی گیش باله سیاه گیش شکم شیاری گیش گوشه سیاه گیش دراز باله گیش درخشان گیش بال‌افشان گیش خال سفید گیش پهن گیش بزرگ گیش ریز پر و دم سیاه پر و چشم درشت گیش طلائی کتو حلوا سیاه سارم دهان بزرگ گیش چشم درشت گیش زرد خط سارم تیره پرستو ماهی هندی مقوا چانه دراز گیش دهان سفید سگ ماهیان گواف کوچک ساردین رنگین کمان شمسک بزرگ شمسک کوچک گواف رشته‌دار ساردین پهلو طلائی ساردین روغنی ساردین دم سیاه صبور عروس ماهیان عروس ماهی نواری عروس ماهی منقوط چسبک ماهیان چسبک ماهی موتو ماهیان موتو هندی لچه دهان بارنجی شینگ ماهیان شینگ ماهی لب لوله ماهیان لب لوله ماهی قهوه‌ای چغوک ماهیان چغوک رشته دار چغوک شفاف چغوک پشت طلائی سنگسر ماهیان خنو خاکستری خنو لیموئی خنو زرد باله خنو خال سیاه خنو گوش قرمز سنگسر شش خط سنگسر معمولی سنگسر چهارکله سنگسر مخطط نیم منقار ماهیان نیم منقار جهنده سنجاب ماهیان سنجاب ماهی نیزه ماهیان بادبان ماهی نیزه ماهی سیاه چرم باله ماهیان چرم باله برتری زمرد ماهیان زمرد ماهی دم جاروئی گیش ماهیان دروغین گیش دروغین پنج زاری ماهیان پنج زاری باله نارنجی پنج زاری خال سیاه پنج زاری بزرگ پنج زاری مزین پنج زاری کج پوزه شهری ماهیان شهری دم زرد شهری گوش قرمز شهری دراز صورت قهوه‌ای شهری معمولی سه دم ماهیان سه دم ماهی سرخو ماهیان سرخو حرا سرخو بنگال سرخو خونی سرخو خال سیاه سرخو معمولی سرخو مخطط زرد سرخو چشم درشت سرخو مالاباری سرخو پنج خط سرخو قهوه‌ای سرخو هشت خط سرخو کج پولک ماه ماهیان ماه ماهی خورشید ماهیان خورشید ماهی اقیانوسی تک خار ماهیان تک شاخ ماهی خاکستری تک شاخ ماهی مشبک بز ماهیان بز ماهی سرخ جامه بز ماهی زرد جامه بز ماهی نوار آجری مار ماهیان دریائی مارماهی زرد مارماهی تیزدندان گوازدیم دریائی گوازدیم لکه دار گوازدیم چشم درشت گوازدیم تک نوار مارماهی پوزه کند خفاش ماهیان خفاش ماهی زمین کن ماهیان زمین کن خال باله زمین کن دم نواری راشگو ماهیان راشگو معمولی راشگو مخطط راشگو شش خط فرشته ماهیان هاماد تی‌بر ماهیان ماهی حوض دریا کفشک ماهیان تیزدندان کفشک تیزدندان طوطی ماهیان طوطی ماهی یشمی طوطی ماهی زرد پولک طوطی ماهی ایرانی زورک ماهیان زورک شوریده ماهیان میش ماهی مشکو لکه‌دار شوریده مشکو سیاه شبه شوریده چشم درشت میش ماهی منقوط تون ماهیان بچه زرده زرده هوور مسقطی طلال قباد ژاپنی شیرماهی قباد گیدر هوور عقرب ماهیان زنبور ماهی خال چشمی گزنده ماهی سگ ماهی خال سیاه خروس دریا هامور ماهیان هامور سیاه سمن آجری هامور خال نارنجی هامور منقوط قهوه‌ای هامور معمولی هامور پنج نواری هامور خط شکسته هامور خاکی هامور مالاباری هامور کله زیتونی منقوط شورت ماهیان شورت کفشک ماهیان راست سرخ کفشک گرد کفشک ریز کفشک گورخری شانک ماهیان شانک دو نواری صبیتی شانک زرد باله کوپر سیم دندان نما گیجار ماهیان گیجار منقوط گیجار بزرگ حلوا سفید ماهیان حلوا سفید یلی ماهیان یلی چهارخط یلی خط‌کمانی یلی درشت پولک بادکنک ماهیان چهاردندانی بادکنک ماهی قهوه‌ای بادکنک ماهی زیتونی بادکنک ماهی صاف سه‌خار ماهیان سه خاره خلال سه خاره پوزه‌کوتاه یال‌اسبی ماهیان یال‌اسبی بزرگ گربه کوسه ماهیان گربه کوسه عربی گربه کوسه لکه‌دار کوسه ماهیان کوسه وحشی کوسه ماهیان سرچکشی کوسه سرچکشی کوسه ماهیان ژرفزی کوسه گورخری کوسه ماهیان دراز دم کوسه دم دراز کوسه ماهیان درنده کوسه چانه سفید کوسه نوک‌تیز کوسه باله‌سیاه کوسه ببری کوسه چاک‌لب کوسه ماهیان مرموز کوسه قلاب دندان پوماهیان پو گزنده پو چهارگوش پو پلنگی پو دوخار پو دم‌پری رامک ماهیان رامک خالدار رامک مخطط رامک خط کمانی شبه سوس شبه سوس خالدار سپر ماهیان دوپوزه سپر ماهی دوپوزه سوس ماهیان سوس بزرگ سپر ماهیان برقی سپر ماهی برقی ایرانی ماهیان ماهیدانی (آکواریومی) اسب ماهی جراح دو زرد کاردینال کمربندی رنگین کمان فرشته ماهی ستاره دریائی پروانه قهوه‌ای پروانه زرود خرگوش ماهی طوطی ماهی کاردینال خطی کفشک ماهی کوسه گربه ماهی لب شیرین ماه ماهی ماهی نقره‌ای هامور خرچنگ خرچنگ معمولی خرچنگ قرمز شاه میگو (لابستر) خاویار آسترا فیل ماهی سوروگا انواع میگو میگو پرورشی میگوخشک شاه میگو انواع صدف صدف دریائی گوش ماهی صدف کنسرو ماهیان کنسرومیگو کنسرو ماهی فیل ماهی کنسرو ماهی تاسماهی (ازون‌برون) کنسرو ماهی تن کنسرو ماهی ریزه کولی کنسرو ماهی ساردین کنسرو ماهی سوروگا کنسرو ماهی خاویاری کنسرو ماهی ریزکولی دودی کنسرو ماهی قزل‌آلا کنسرو ماهی سفیددودی غذای ماهیان ماهیدانی (آکواریومی) جلبک خشک شده پودر ماهی فراورده‌های دریایی ده بازویان (اسکوئید) باله خشک کوسه سفید‌-سینه‌ای باله خشک کوسه سیاه‌-سینه‌ای باله خشک کوسه سیاه دمی پودر ماهی ریزه کولی (کیلکا) گوش ماهی صدف فیله انواع ماهیان میگوی خشک شده ماهیان خاویاری (تاس ماهیان) تاسماهی (استروژن) فیل ماهی سوروگا آسترا دیگر گونه‌های ماهیان ریزه کولی (ماهی کیلکا) قزل‌آلا رودخانه‌ای ماهی سفید مارماهی ماهی آزاد ماهی مرکب پرورش ماهی در ایران در اسطوره‌های ایرانی جمشید را نخستین انسانی پنداشته‌اند که به پرورش ماهی پرداخت، جمشید پادشاه پیشدادی بود. ایرانیان محل پرورش ماهی را ماهی‌خانه می‌نامیدند. جستارهای وابسته ماهی شناسی کاربردی ماهی شناسی فراورده‌های دریایی
1691
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C
بازی
بازی فعالیتی است که با میل و اختیار و با هدف سرگرمی و تفریح و معمولاً و به‌طور هنجاری در اوقات فراغت انجام می‌شود. کارکرد بازی‌ها، تفریح و شادابی است در این دوره از بازی به عنوان یک صنعت شغلی استفاده‌می‌شود. در تعریف علمی، بازی فعالیتی مخصوص کودکان نیست؛ هر فعالیت اختیاری که بر اساس ایجاد لذت و خوشایندی باشد و کم یا زیاد دارای قواعد باشد، بازی محسوب می‌شود. بازی‌ها غالباً اشکال شناخته شده‌ای دارند و در فرهنگ و اقلیم هر قوم می‌توان آن را سراغ گرفت؛ بنابراین بازی‌ها دارای زمینه‌های اجتماعی، اقلیمی و خرده فرهنگی هستند. بازی‌ها عمدتاً توسط وسایلی انجام می‌شوند که بیشتر در مورد کودکان اسباب بازی نامیده‌می‌شود. اما می‌توان وسایل بازی (مثلاً ورزش-بازی چوگان) نیز به نوعی اسبابِ بازی است. امروزه بازی‌ها به شکل بازی‌های رایانه ای می‌باشند و بازیهای سنتی تقریباً مانند گذشته نیستند. یک بازی شامل مجموعه‌ای از بازیکنان، مجموعه‌ای از حرکت‌ها یا راه‌بردها و نتیجهٔ مشخصی برای هر ترکیب از راه بردها می‌باشد. پیروزی در هر بازی تنها تابع یاریِ شانس نیست بلکه اصول و قوانینِ ویژهٔ خود را دارد و هر بازیکن در طی بازی سعی می‌کند با به‌کارگیری آن اصول، خود را به بُرد نزدیک کند. واینکه بازی فقط برای بچه‌های نیست و بعضی بازی‌ها حتی مخصوص بزرگسالان است باتوجه به تعریف جین مک گانیگال از بازی، هر بازی دارای چهار مؤلفه اصلی شامل هدف، قوانین، سیستم بازخورد و حضور داوطلبانه بازیکنان است. هدف بازی بازخورد مشخصه‌ای از یک بازی است که بازیکنان می‌توانند به آن دست یابند. آن‌ها توجه‌شان را بر روی این اهداف متمرکز می‌کنند، این هدف باعث می‌شود تا افراد، احساس کنند مقصودی دارند. قوانین بازی همان مکان‌هایی هستند که بازیکنان را محدود می‌کنیم. قوانین با محدود کردن بازیکنان، تلاش دارد تا آن‌ها با روش‌هایی نوآورانه به اهداف برسند. قوانین برای ممنوع کردن راه‌های همیشگی هستند.البته قوانین در همه‌ی بازی ها یکسان نیست و با یکدیگر فرق دارند. سیستم بازخورد به بازیکنان می‌گوید که چقدر به هدف شان نزدیک شده‌اند. سیستم بازخورد می‌تواند شامل امتیازها، مراحل یا یک نوار پیشرفت باشد. حتی اگر به بازیکنان بگوییم: «رقابت وقتی به پایان می‌رسد که …»، سیستم بازخورد طراحی کرده‌ایم. سیستم بازخورد فعال به بازیکنان اطمینان می‌دهد که هدف شان، قابل دسترسی است و انگیزه آن‌ها را افزایش می‌دهد. حضور داوطلبانه مهم است که تمام بازیکنان، آگاهانه و از روی خواسته خودشان، قوانین، اهداف و سیستم بازخورد را پذیرفته‌باشند. بازی در ایران باستان در ایران باستان کودکان از سن پنج سالگی سوارکاری و تیراندازی می‌آموختند. در آغاز تیراندازی به حالت پیاده و سپس اسب‌سواری و بعد تیراندازی در حالی که سوار بر اسب بودند را یادمی‌گرفتند. کسانی که در آموزشگاه درباری تیراندازی و سوارکاری می‌آموختند همراه شاه به شکار می‌رفتند تا در ضمن تفریح، نیرومند، فداکار، دلیر و با انضباط شوند و جنگ‌آزمایی و سلحشوری بیاموزند. مهم‌ترین بازی‌های کودکان برای تربیت جنگی آن‌ها عبارت بود از: اسب‌سواری، تیراندازی، شکار، چوگان‌بازی و زوبین‌اندازی. دورهٔ آموزشی کودکان از پنج‌سالگی شروع و در بیست‌سالگی خاتمه می‌یافت. گزنفون در تاریخ خود می‌نویسد که کودکان ایرانی از خردسالی کمان کشیدن و تیرانداختن می‌آموختند و تا حدود هفده سالگی ادامه داشت. تعریف اسباب بازی اسباب بازی عبارت است از ابزار و وسایلی که ویژگی‌های بالقوه درون کودک را به فعلیت می‌رساند؛ چه در در جهت درست یا غلط. چون شیطنت هم وجود دارد که شامل غضب و وهم و غنا و شهوت می‌شود. بازی کامپیوتری هم اسباب بازی مجازی است که قوه واهمه را تقویت می‌کند و کودک خیال‌پرداز و متوهم بزرگ می‌شود، چون در محیط مجازی بازی محدودیت‌های عالم واقعی وجود ندارد، ذهن کودک هم با آن شکل می‌گیرد. پس ابزاری که باعث رفع نیاز یا تسهیل رفع نیازهای کودک می‌شود، اسباب بازی است. البته این تعریف یک تعریف قراردادی است، ممکن است تعریف علمی اسباب بازی چیز دیگری باشد. ماهیت اسباب بازی اسباب بازی‌هایی مثل اره پلاستیکی یا انبردست پلاستیکی یا وسایل خانه‌سازی می‌توانند نیاز کودک به ساختن را برطرف کنند. اسباب بازیهای فکری هم می‌توانند رشد‌دهنده باشند. رشد دهنده در جهت تعادل یا عدم تعادل. البته کودک زیر هفت سال توانایی بازیهای فکری را ندارد. در زیر هفت سال یک اسباب بازی خاص در بستر بازی مفهوم پیدا می‌کند، مثلاً یک عروسک ممکن است در یک بازی یک ابزار شیطنت یا سرگرمی باشد، اما در یک بازی دیگر با اندکی تغییر در ظاهر می‌شود ابزار رشد دهنده. اسباب بازی یک ابزار است یک قالب دارد و یک محتوا. خود قالب یک ساختار قالب دارد و یک محتوای قالب. ساختارهای قالب عمدتاً بدون جهت هستند. برخی قالب‌ها قالب‌های دارای محتوا هستند، مثلاً نرم‌افزارهای موزیکال که یک قالب هستند و محتوای آن‌ها می‌تواند متفاوت باشد، اما اساساً یک محتوا دارد که موسیقی است و مشکل دارد؛ مثلاً در روش دیوید یک محتوا وجود دارد، محتوا برای برنامه‌ریزی استراتژیک، اطلاعات شرکت است که در روش دیوید اعمال و نتیجه‌گیری می‌شود. خود قالب یک ساختار دارد و یک محتوای قالب؛ که شناسایی عوامل داخلی را می‌طلبد. شناسایی عوامل داخلی یکی این است که خود ساختار دسته‌بندی دارد و دیگر اینکه عوامل داخلی، عوامل مالی و انسانی و … هستند. در برخی موارد، خود قالب، محتوای مشکل دار دارد؛ مثلاً اسباب بازیهای شانسی. شانس یک محتوا است. مهم نیست سناریوی بازی چیست. می‌توان به ابزارهایی که قالب‌های مناسب دارند، محتواهای مناسب را افزود و ابزار مناسب ساخت. کودک اسباب بازی را به صورت بسیط استفاده نمی‌کند. یک عروسک ممکن است در یک مجموعه بازی، مثل خاله بازی، یک کارکرد داشته باشد، عروسکی هم که در ویترین خانه قرار می‌گیرد، یک کارکرد دارد. هر دو عروسک یکسان هستند اما در ترکیب یا روش استفاده است که کارکرد مشخص می‌شود. برای بازی باید یک زیرساخت فراهم شود، کودک باید در داخل یک خانه بچگانه زندگی کودکانه داشته‌باشد، عروسکی هم که به این مجموعه افزوده می‌شود باید نقش مهمان خانه را داشته باشد. اهمیت اسباب بازی‌های در مقیاس واقعی در اینجاست که ترکیب بازی را برهم می‌زنند. باید ترکیب، شیوه و سبک بازی کودکانه را کلی در نظر بگیریم. این لزوماً درست نیست که مثلاً اگر در اسباب بازی building block مثلث را تبدیل به گنبد کردیم، اسباب بازی اسلامی می‌شود. باید بستری فراهم شود که ترکیب استفاده از اسباب بازی‌ها کودک را به سمت درست بازی کردن یا به عبارتی زندگی کودکانه درست هدایت کند. آنگونه که در بزرگترها سبک زندگی طراحی می‌شود، در کودکان نیز باید سبک زندگی کودکانه طراحی شود. اولین چیزی که یک خانواده برای کودک تهیه می‌کند یک کمد ویترینی است که باید پر از اسباب بازی شود. اسباب بازیهای داخل ویترین هم نمی‌تواند از آن خارج شود. اگر ویترین به خانه تبدیل شود، فضا عوض می‌شود و هر اسباب بازی که در آن قرار دارد، تغییر کارکرد می‌دهد. اهمیت برخی چیزها در به هم زدن ترکیب است. اسباب بازی‌های یکسان در بسترهای مختلف، کارکرد متفاوت دارند. برخی ابزارها قالب درستی ندارند و اصلاً در سبک زندگی درست، جایگاهی ندارند، مثل اسباب بازی‌های موزیکال یا کارتون‌های تخیلی ولی برخی استفاده دوگانه دارند مثل عروسک و اتومبیل و والدین باید تمام توجه و اهتمام خود را برای انتخاب بهترین بازی‌ها و اسباب بازیها برای کودکان خود به کار گیرند. گونه‌های بازی بازیهای کازینویی بازیهای مهارتی بازیهای ورزشی بازیهای فکری بازیهای راهبردی بازیهای بزمی بازیهای بچه‌گانه بازیهای حدسی بازیهای ویدئویی چیستان‌ها بازیهای اینترنتی بازی‌های رومیزی جستارهای وابسته بازی‌های ایرانی بازی‌های کودکان منابع ۵. مگ بازی، بازی‌های رایانه ای ۶. بازی‌ها بنیان‌گذاری‌های سده ۲۶ (پیش از میلاد) سرگرمی‌ها فعالیت‌های اوقات فراغت
1692
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C
بازی‌های ایرانی
نام برخی از بازی‌ها و بازیچه‌های سنتی ایرانی و اصطلاحات در بازی‌ها: دارچوپ(الش ماسه،کیلی بازی،کلیکا،دارگَتِلاو...) ۴۱۱۴۸ آپوق آتش فراز آ;تشین مار آخردست آفتاب دزدک آغوز بازی (گردو بازی مازندرانی و گیلانی) اَلو پلو آوند (نام پارسی شطرنج است) اتل متل توتوله اتولوک بازی ، رینگ و اتولوک بازی (Raing - o - Otoloc Bazi) ، رایج در اشکذر یزد اخلکندو ارغشتک ارک ارهنگ ارهنگ اسب چه رنگ؟ استا سلام حیدری استخوان مهتاب استوپ هواییهوایی قایم باشک اسم بازی اسم پیشونی اسم فامیل اسمی اشتالنگ بازی اش تی تی الک‌دولک انگلندو بادافره (فرفره) بادبادک بازی بادبر بادپیچ بادفرنگ بادبادک بازی بادکنک بازی بازی رنگها بازی شناسایی بازپیچ بازنیچ بانوچ بالا بلندی بَد بَده (زو) بر زدن بژول (استخوان اشتالنگ) بشین و پاشو بورک بیست سؤالی پاسپار (لگدبازی) پانتومیم پژول (گلولهٔ بازی) پشتک پک پگ پل پله پِل چُفتِه(بازی مهردشتی) پهنه پیاده تاپ‌تاپه‌خمیر تیله بازی (بازی یزدی) تتی (خمیربازی) تخته نرد (نرد بازی) تَخش (تیر آتشبازی) تخم مرغ بازی تُرتُرک (بازی سرخوردن از کوه در شیراز) تشت و خایه تَشیره (تیله) تک توپ بازی توپ چرخی توژی (غذا خوردن دانگی بچه‌ها) تیرتخش تیله بازی جدانک یا کوزه گردان جرنگ جرنگ جمله سازی جَمهَلو جنگ بازی جوگندم چال چالیک چپچله چرخوک چشم بندک چشمک چفته چلانک چلک چنچولی (تاب بازی) چوگان چوگانی (اسب درخور بازی چوگان) خاله بازی خاله بزغاله خرپلیس خروس جنگی خونه بازی دبلنا دستش ده (دست رشته، دشتش نه) دستمال پشتی دست بازی دوز دومینو دیدار قاتل ریگک زو سنگ کاغذ قیچی سنگ کرنو شاه دزد وزیر شطرنج شیطونک شکرپنیر شمع گل پروانه عروسک بازی قایم‌باشک کلاغ پر گرگم‌به‌هوا گرگی‌لی‌لی گل یا پوچ مامان بازی ماروپله مافیا (بازی) مشاعره منچ نقطه خط نون بیار کباب ببر نه(۹) ریگک هپ هفت‌سنگ یک‌قل‌دوقل یه مرغ دارم چری نری اوسولولو دورنا وردی آرادا قالدی (وسطی) جستارهای وابسته بازی‌های محلی لرستان دال پلان یا پلو جوزو کلورونکی پنج قاچی گوم زایس نتور کوشک صلاخ دار، دارو خرمن چوش اچل مچلو، گله حالو مرده له، کی می چرو ستاره شیپ شیپ کرو ترفه بازی سه پر گو بازی کور وگردله خرمن چوش کلاورکنی کردرکی دال پلو گل زرکی جفتو هرازکنی مورد فهرست گلوله‌ای بازی‌های محلی قزوین جرنگ جرنگ سنگ کرنو منابع فرهنگ برهان قاطع (گاهنامه هنرهای زیبای کشور، شماره ۲، ۱۳۴۱ خورشیدی). پیوند به بیرون بازی‌ها فرهنگ در ایران
1695
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
یاخته‌شناسی
یاخته شناسی یا سلول‌شناسی یا سیتولوژی دانش شناخت و بررسی یاخته‌ها است. یاخته‌شناسی شاخه‌ای است از زیست‌شناسی. یاخته‌شناسی بیشتر بر مشاهدات میکروسکوپی استوار است. با پیشرفت تکنیک مولکولی، دانش زیست‌شناسی سلولی از دل این دانش بیرون آمد. امروزه بیشتر سیتولوژی به معنای سیتوپاتولوژی که دانش تشخیص بیماری‌ها از طریق سلول‌ها است استفاده می‌شود و بجای یاخته شناسی، زیست‌شناسی سلولی بکار می‌رود. پس سلول‌شناسی امروزه معناهای زیر را دارد: زیست‌شناسی یاخته‌ای آسیب‌شناسی سلولی تشخیص سرطان با سیتولوژی در اکثر مواقع از سیتولوژی برای مشخص نمودن نوع های متفاوت سرطان در بافت یا نمونه های بیوپسی استفاده می کنند. سرطان در اکثر مواقع توسط یک متخصص تشخیص داده می شود که به بررسی و مطالعه میکروسکوپیک نمونه ها سلولی یا بافتیمی پردازد. گاهی اوقات، آزمایش های سلولی، RNA و DNA باعث شاخته شسدن سریع تر سرطان می شوند. بهترین گزینه درمانی را می توان با استفاده از نتیجه این آزمایش ها استفاده کرد. آیا می دانستید آزمایش های بافتی و سیتولوژی می توانند نوع های مختلف دیگر مریضی ها را نیز پیدا کنند؟ به عنوان مثال اگر پزشک در مورد سرطانی بودن یک توده اطمینان خاطر نداشته باشد، می تواند یک بخش کوچک از آن را جداکرده و آن را از لحاظ موجود بودن سرطان، عفونت و مشکلات دیگر مورد بررسی قرار دهد. اما در بیوپسی معمولاً قسمتی از یک توده برا جدا می کنند و مورد آزمایش قرار می دهند. به نمونه بافت برداشته شده، نمونه بیوپسی نیز می گویند. اگر یک توده سرطانی با آزمایش تصویربرداری شناسایی شده و یا توسط معاینه های فیزیکی تشخیص داده شده باشد، باز هم برای تشخیص دقیق باید یک قسمت از بافت بیوپسی برای آزمایش در زیر میکروسکوپ برداشته شود. چرا که در اکثر مواقع تومورها، تومورهای سرطانی نیستند. مشخص نمودن اینکه کدام توده برای بدن دارای خطرا است به بعهده علم سیتولوژی می باشد. منابع زیست‌شناسی سلولی
1697
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D9%88%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%88%D9%85
کروموزوم
فام‌تنیا کروموزوم به معنی جسم رنگی است که اولین بار در سال ۱۸۸۸ به وسیلهٔ والدیر به کار گرفته شد. هم‌اکنون این واژه برای نامیدن رشته‌های رنگ‌پذیر و قابل مشاهده با میکروسکوپ‌های نوری به کار می‌رود که از همانندسازی و نیز بهم پیچیدگی و تابیدگی هر رشته کروماتین اینترفازی در سلول‌های یوکاریوتی تا رسیدن به ضخامت ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰ نانومتر ایجاد می‌شود. در پروکاریوت‌ها نیز ماده ژنتیکی اغلب به حالت یک کروموزوم متراکم می‌شود. در برخی باکتری‌ها علاوه بر کروموزوم اصلی که اغلب ژن‌ها را شامل می‌شود کروموزوم کوچک دیگری که به‌طور معمول آن را پلازمید می‌نامند، قابل تشخیص است گر چه تعداد کمی از ژن‌ها بر روی پلازمید قرار دارند. اما از آنجا که در بیشتر موارد ژن‌های مقاوم به آنتی‌بیوتیک‌ها بر روی آن جایگزین شده‌اند، از نظر پایداری و بقای نسل باکتری اهمیت زیادی دارد. کروماتین در ساختمان کروموزوم به شکل لوپ دیده می‌شود. لوپ‌ها توسط پروتئین‌های اتصالی به DNA که مناطق خاصی از DNA را تشخیص می‌دهند پابرجا می‌ماند. سپس مراحل پیچ خوردگی نهایتاً نوارهایی را که در کروموزوم‌های متافازی دیده می‌شود ایجاد می‌کند. هر تیپ کروموزومی یک نوع نواربندی اختصاصی را در ارتباط با نوع رنگ آمیزی نشان می‌دهد. این رنگ آمیزی‌ها منجر به مشخص شدن تعداد و خصوصیات کروموزوم‌های هر گونه از موجودات زنده می‌گردد؛ که این خصوصیات تعدادی و مورفولوژیک کروموزوم‌ها را کاریوتیپ می‌نامند. یا به زبان ساده می‌توان کروموزوم‌ها را به بسته‌های مواد ژنتیکی تشبیه کرد که درون هستهٔ سلول‌ها ذخیره شده‌اند؛ و در واقع به شکل مولکول‌های DNA همراه با پروتئینها هستند که به این بسته‌ها کروموزوم گفته می‌شود. هر انسان در مجموع ۴۶ کروموزوم دارد که هنگام لقاح نصف می‌شود. از این ۴۶ کروموزوم دو کروموزوم جنسی اند و جنسیت را مشخص می‌کنند. هر انسان به هنگام لقاح ۲۳ کروموزوم از اسپرم پدر و ۲۳ کروموزوم از تخمک مادر دریافت می‌کند. سلول‌های تخمک و اسپرم هاپلوئید هستند یعنی دارای یک عدد از هر سری کروموزوم‌ند.سلول‌های پروکاریوت (مثل باکتریها) معمولاً دارای یک کروموزوم می‌باشند. البته باکتری‌هایی هم هستند که دارای چند کروموزوم می‌باشند اما این باکتری‌ها نادر هستند. کروموزوم باکتری‌ها به صورت حلقوی است. باکتری‌ها (و برخی مخمرها) علاوه بر کروموزوم اصلی دارای یک یا چند پلاسمید نیز می‌باشند. انسان سالم دارای ۲۳ جفت کروموزم است. ۲۲ جفت کروموزوم که تعیین‌کننده منش‌های ارثی به غیر از جنس (نر و ماده) است و اتوزوم (خودتن) نامیده می‌شود. یک جفت دیگر را کروموزوم جنسی می‌گویند. کروموزوم‌های جنسی در مردان طبیعی به صورت XY و در زنان به‌طور طبیعی XX است. ریشه‌شناسی واژه chromosome از دو بخش: پیشوند chromo- (فام، رنگ) و واژه some (تن، بدن) ساخته شده‌است؛ زیرا در زیر ریزبین لک‌دار اند. کروماتید های همتا کروماتید های همتا (یا همولوگ) جفت کروماتید هایی هستند که با ژن‌هایی با ویژگی‌های مشابه در جایگاه کروموزوم هم‌نظیر و از نظر طول، موقعیت سانترومر و الگوی رنگ‌آمیزی مشابه هستند. یک جفت کروموزوم همتا، یک کروموزوم از مادر و یک کروموزوم از پدر به ارث می‌برد. سلول‌های دیپلوئیدی برای تعیین تعداد کروموزوم‌ها و تشخیص بعضی از ناهنجاری‌های کروموزومی، کاریوتیپ تهیه می‌شود. کاریوتیپ تصویری از کروموزوم‌ها با حداکثر فشردگی است که بر اساس اندازه، شکل و محل قرارگیری سانترومرها، مرتب و شماره گذاری شده‌اند. با بررسی کاریوتیپ انسان مشاهده می‌شود که هر کروموزوم دارای یک کروموزوم شبیه خود است که به این کروموزم‌ها، همتا گفته می‌شود. به جاندارانی که که سلول‌های پیکری آنها از هر کروموزوم دونسخه داشته باشد دیپلوئید یا دولاد می‌گویند. در این سلول‌ها، دومجموعه کروموزوم وجود دارد که دو به دو به یکدیگر شبیه اند؛ یک مجموعه کروموزوم از والد مادری و یک مجموعه از والد پدری دریافت شده‌است این سلول هارا با نماد کلی 2n نشان می‌دهند. یوکاریوت هر کروموزوم یوکاریوت از مولوکول پروتئین طولانی دی ان ای تشکیل شده و اجتماع متراکم پروتئینها و دی ان ای را شکل می‌دهد که کروماتین خوانده می‌شود، کروماتین حاوی مقدار اعظم دی ان ای موجود زنده است. جستارهای وابسته چرخه سلولی منابع غفاری، سعید رضا، ژنتیک برای کارشناسان نظام سلامت، تهران" انتشارات اندیشه سرا، ۱۳۸۵ کتاب زیست سال سوم دبیرستان زیست‌شناسی مولکولی ژنتیک یاخته‌ای ساختارهای هسته‌ای کروموزوم
1706
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B2%D8%B1%20%D9%88%20%D9%85%D8%AF
جزر و مد
جزر و مدّ یا کِشَند که در پارسی میانه «فرودآهنج و برآهنج» نامیده می‌شود؛ بالا و پایین شدن سطح آب دریاها بر اثر نیروی گرانش کره ماه است. از زمان طلوع یا غروب ماه، مدّ آغاز شده و با رسیدن ماه به نصف‌النهار بالایی یا پایینی مدّ به بیشینگی رسیده و بلافاصله جزر آغاز می‌شود و متقابلاً تا طلوع یا غروب ماه، جزر به کمینگی می‌رسد. در برابر نیروی کشش ماه، دریاها در مقایسه با خشکی‌های زمین نرمش‌پذیری بیشتری دارند و از این روی کمتر ایستادگی می‌کنند، به همین دلیل توده‌های آب در زیر پای ماه انباشته می‌گردند و پدیده‌ای را به نام «مدّ» ایجاد می‌کنند. هم‌زمان با مد رو به ماه (مدّ اول یا بلند)، مد دیگری در آن سوی کره زمین ایجاد می‌گردد بدین‌سان که آب‌های آن سوی سیارهٔ زمین که از ماه به‌دورند، کمتر اثر گرفته و به اصطلاح عقب می‌مانند و آب‌توده کلانی را ایجاد می‌کنند (مدّ دوم یا کوتاه). از طرفی هنگام طلوع یا غروب ماه، در افق شرقی و غربی، آب‌ها عقب می‌مانند و بالا نمی‌آیند و دچار «جَزر» می‌شوند. تقریباً هر شبانه روز، هر دور حرکت ظاهری کره ماه گرد زمین (میانگین ۲۴ ساعت و ۴۸٫۸ دقیقه) هر نقطه از سطح دریا دو بار دستخوش مدّ و دو بار هم دستخوش جزر می‌شود. به عبارتی بازه زمانی میان دو مد و جزر پیاپی ۱۲ ساعت و ۲۴٫۴ دقیقه است. جزر و مدّ همراه با حرکت ظاهری ماه از افق شرقی ناظر، به سمت افق غربی او پیش می‌رود. در بیشتر نقاط دنیا از جمله سواحل اقیانوس هند، خلیج فارس، دریای سرخ، اقیانوس اطلس و بخشهایی از دریای مدیترانه جزر و مد نیم‌روزی (شبانه روز دو جزر و مد) اتفاق می‌افتد. در بعضی نقاط مانند سواحل شمالی مدیترانه، که به دریای اژه و آدریاتیک متصل می‌شود جزر و مد روزانه (شبانه‌روزی یک جزر و یک مد) اتفاق می‌افتد. به میزان تفاوت جزر (کاهش) و مدّ (افزایش) سطح آب دریا، دامنهٔ جزر و مدّی می‌گویند. هنگامی که نیروهای گرانش ماه و خورشید هماهنگ عمل می‌کنند و هر دو با زمین در یک راستا هستند (هنگام مقارنه: ماه نو یا مقابله: ماه کامل)، جزر و مدّ دامنه بیشتری پیدا کرده و در بالاترین حد قرار می‌گیرند که کشند فنری یا «مِه‌کشند» (بهاری یا کامل) نامیده می‌شود، متقابلاً هنگامی که ماه و خورشید نسب به زمین باهم زاویه ۹۰ درجه (هنگام تربیع اول و دوم: ماه نیم‌قرص) می‌سازند، در این هنگام جزر و مدّ به کمترین حد رسیده و کشندهای کوچک یا «کِه‌کشند» (خفیف) نامیده می‌شود. اثر گرانش خورشید در کِشند نسبت به ماه در رده دوم اهمیت قرار می‌گیرد، زیرا بازهٔ آن بیشتر (فاصله خورشید از زمین یکصدوپنجاه میلیون کیلومتر) است، از این‌رو نسبت تأثیر نیروی کشندزای خورشید تنها پیرامون ۷ درصد نیروی ماه است. نزدیکی ماه نیز تأثیری در بلندی کشند دارد، هنگامی که ماه در فرودینه (حضیض) زمینی قرار دارد نیروی کشندزای آن به اندازه ۲۰٪ بیش از حد عادی است. همچنین زمان اعتدالین یا کم شدن فاصله زاویه ای ماه با خورشید در بیشینگی دامنه جزر و مد تأثیر مضاعف دارند. گرانش ماه سبب می‌شود افزون بر آماسیدن بخشی آب‌های کرهٔ زمین، خشکی‌ها نیز دستخوش تورم گردند که در سنجش با آماس آب‌ها نامحسوس است. نیروی برآمده از گرانش ماه و لنگری که از جانب انباشته شدن آب به وجود می‌آید، سبب می‌شوند چرخش محوری زمین به آرامی ایست (ترمز) کند و بدین‌سان بر طول شبانه‌روز زمینی می‌افزایند. بررسی خطوط رشد و نمو سنگواره‌های مرجانی بیانگر آن است که در ۳۵۰ میلیون سال پیش طول شبانه‌روز حدود سه (۳) ساعت کوتاه‌تر از شبانه‌روز کنونی بوده و طول سال خورشیدی به چیزی حدود ۴۰۰ روزافزون می‌گردیده‌است. بررسی‌هایی که از روی پیشینه‌های بجا مانده از خورشیدگرفتگی‌ها و ماه گرفتگی‌های گذشته انجام شده، نشان می‌دهد که روند افزایش طول روزهای زمینی ۰۰۱۶٪ ثانیه در هر سده بوده‌است. انرژی جزر و مد سدی چیست؟ نوشتار اصلی: انرژی جزر و مد از انرژی به‌وجود آمده از جزر و مد برای تولید برق استفاده می‌شود بدین منظور در سواحل دریاها و اقیانوس‌ها نیروگاه‌هایی شبیه به نیروگاه آبی احداث می‌کنند. این نوع نیروگاه دارای سه بخش اصلی است. بخش اول سازه سد است که آب را به هنگام مد در پیش خود نگاه می‌دارد. قسمت دوم دروازه و کانال‌هایی هستند که آب را به سمت بخش سوم یا همان توربین و ژنراتورها هدایت می‌کنند و منجر به تولید الکتریسیته می‌شود. دروازه و کانال‌ها در هنگام مد باز هستند برای تولید انرژی و هنگام جزر بسته هستند برای ایجاد اختلاف ارتفاع و به تبع آن سبب ایجاد پتانسیل برای افزایش نیروی آب به هنگام برخورد با توربین‌ها می‌شود. منشأ جزر و مد اصولاً جزر و مد به دلیل برهمکنش نیروهای جاذبه‌ای و سینماتیکی دستگاه زمین - ماه - خورشید به وجود می‌آید. جزر و مد اثر فراوانی در پارامترهای مداری دستگاه زمین - ماه دارد به نوعی که بررسی دقیق جزر و مد در این عمل کاملاً مختل می‌باشد در حالی که کل نیروهای مولد جزر و مد کوچک است. نیروی اساسی جزر و مد مربوط به ماه است. جستارهای وابسته نمودهای ماه نیروی کشندی انرژی جزر و مد منابع پاتریک مور، گری هانت (Garry hunt): اطلس سامانه خورشیدی، برگردان عباس جعفری، صفحه ۹۴ و بعد، نشر سازمان گیتاشناسی، تابستان ۱۳۷۴ خورشیدی. پیوند به بیرون جزر و مد چه جوری کار می‌کنه؟! - سیتپور اقیانوس‌نگاری جزر و مدها ژئودزی ژئوفیزیک ماه ناوبری
1710
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C
بافت‌شناسی
بافت‌شناسی علم بررسی میکروسکوپی تشکیل، ساختار و کارکرد بافت‌ها است. دانش‌های زیستی مرتبط با بافت‌شناسی از این قرارند: یاخته‌شناسی یعنی بررسی یاخته‌ها، این دانش یک سطح پایین‌تر از بافت‌شناسی قرار دارد. کالبدشناسی: بررسی اندام‌ها ریخت‌شناسی: بررسی کلیه سازواره‌ها (ارگانیسم‌ها) چهار نوع بافت وجود دارند: ۱ پیوندی ۲ عصبی ۳ ماهیچه ای ۴پوششی منابع بافت‌شناسی و زیست‌شناسی سلولی - نویسندگان: لزلی پی گارتنر، جیمزال هیئت، جودی استروم - مترجمان: ولی‌الله مرادی، محسن شاه طاهری، مریم سهرابی - نشر: دانشگاه علوم پزشکی همدان، معاونت پژوهشی (۱۸ دی، ۱۳۸۴) - شابک: ۹۶۴-۹۶۲۶۷-۴-۳ جستارهای وابسته بافت پیوند به بیرون http://histology-online.com/index.php/login https://www.youtube.com/watch?v=ONiSuxgaOUE&list=PLoZ44XqULVoSvfpb-4N9__MO5-pp0dldb بافت‌شناسی زیست‌شناسی فیزیولوژی واژگان پزشکی
1711
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D8%B1%D9%88%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%B3%D8%AA
کلروپلاست
سبزدیسه یا کلروپلاست پلاست‌هایی دارای کلروفیل (سبزینه) اند که در سیتوپلاسم سلول‌های گیاهی یافت می‌شوند. کلروپلاست‌ها به امواج مختلف طیف مرئی حساس اند و با استفاده از سبزینهٔ خود انرژی فوتون‌ها را به مولکول‌های شیمیایی تبدیل می‌کنند. شمار کلروپلاست‌ها به‌طور ژنتیکی معین است. همچنین کلروپلاست از واحدهایی به نام گرانوم ساخته شده‌است که انرژی خورشید را به دام می‌اندازد و خود این گرانوم‌ها نیز از واحدهایی به نام تیلاکوئید تشکیل شده اند. درون کلروپلاست مایعی سیال به نام استروما (بستره) تشکیل شده‌است. در واقع کار اصلی کلروپلاست فوتوسنتز است (فوتوسنتز فرایندی است که با جذب دی اکسید کربن و انرژی خورشید، آن را به صورت مواد غذایی یا قندها تبدیل می‌کند). کلروپلاست دارای دو غشا است که عبارتند از: غشای درونی غشای بیرونی که این دو غشا فضای درون کلروپلاست رو به سه بخش تقسیم می‌کنند که عبارت اند از: الف- فضای بین غشا داخلی و خارجی ب- فضای درون غشای درونی (استروما) که گرانوم‌ها (شامل تیلاکوئیدها) در ان قرار دارد. پ- فضای درون تیلاکوئیدها. همچنین درون کلروپلاست DNA حلقوی و کلروفیل (a,b) و کاروتنوئید که از اجزای مهم کلروپلاست است وجود دارد که به نام دی‌ان‌ای کلروپلاستی شناخته ‌شده‌است. منابع زیست‌شناسی و آزمایشگاه ۱، پایهٔ دوم دبیرستان، زیست‌شناسی دوره پیش دانشگاهی، وزارت آموزش و پرورش ویکی‌پدیای فرانسوی اندامک‌ها رویدادهای درون‌همزیستی فتوسنتز فیزیولوژی گیاهی
1712
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A8%D8%B2%DB%8C%D9%86%D9%87
سبزینه
سبزینه یا کلروفیل ، رنگدانه سبزرنگی است که در بیشتر گیاهان، خزه‌ها و سیانوباکترها و نورپروردها که کلروپلاست ندارند یافت می‌شود. سبزینه بخش بزرگ نور آبی و قرمز را جذب، و نور سبز و زرد را از بین طیف‌های الکترومغناطیسی بازتاب می‌کند. رنگ سبز گیاهان به دلیل بازتاب نور سبز از کلروفیل‌هاست. عملیات فتوسنتز باعث سبز ماندن گیاهان می‌شود. گیاهان، برای ساخت غذا به کلروفیل نیاز دارند و با کمک آن واکنش می‌دهند. کلروفیل ماده‌ای شیمیایی است که تقریباً در برگ و ساقه تمام گیاهان وجود دارد. وظیفهٔ کلروفیل، فتوسنتز است، به این معنی که کربن دی‌اکسید موجود در هوا را با آب مکش شده توسط ریشه گیاه از زمین را در حضور نور ترکیب می‌کند و قند و اکسیژن می‌سازد یا به‌طور ساده گیاه را توانا می‌سازد که از نور خورشید انرژی کسب کند. نگارخانه مقاله‌های مرتبط کلروپلاست کلروزوم منابع افزودنی‌های عدد ئی تتراپیرول‌ها رنگ‌دانه‌های فتوسنتزی سبز
1715
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D8%B1%D8%A7%DA%AF%D8%A7%D8%AA%D8%B3%D9%88%D8%AA%D9%86
استان آراگاتسوتن
آراگاتسوتْن نام یکی از استان‌های کشور ارمنستان است که در غرب این کشور واقع شده است. وجه تسمیه این استان در دامنه کوهستانی به نام آراگاتس جای گرفته است. خود نام آراگاتسوتن در زبان ارمنی به معنی «کوهپایه آراگاتس» است. عوارض جغرافیایی قله آراگاتس (۴٬۰۹۵ متر) که بلندترین نقطه کشور ارمنستان است در این استان قرار گرفته است. قله آرتنی - ۲٬۰۴۷ متر - سرزمین کوهستانی ارمنستان تغنیس - ۲۸۵۱ متر - رشته‌کوه تساغکونی تقسیمات استانی مرکز این استان شهر آشتاراک است که در ۲۰ کیلومتری شمال غربی ایروان قرار دارد. استان آراگاتسوتن شامل موارد زیر است 114 communities (hamaynkner), of which 3 are considered شهری هستند و 111 are considered روستایی هستند. شهرک‌ها یا communities شهری روستاها یا communities روستایی آگاراک آگاراکاوان آغتسک آکونک الاگیاز آنتاروت آپنا آرایی آراگاتس آراگاتساوان آراگاتسوتن آرتاشاوان آرتنی آروچ آشناک آوان آوشن آرووت بازماغبیور برکارات بیوراکان چارچاکیس چکناغ داشتادم داوتاشن ددماسار دیان دپروانک جوراگلوخ گارناهوویت گغادیر گغادزور گغاروت گتاپ غازاراوان هاکو هارتاوان هاتساشن هنابرد ایریند جامشلو جرامبار کاکاوادزور کانچ کانیاشیر کاربی کارمراشن کاتناغبیور کایک کوش کوچاک لرناپار لرناروت لوساگیوغ لوساکن ماستارا ملیک‌گیوغ متسادسور میجناتون میراک نرکین بازمابرد نرکین ساسناشن نیگاوان نور آمانوس نور آرتیک نور یدسیا نوراشن اوهاناوان اورگوو اوشاکان اوتوان پارپی پارتیزاک ریا تازا سادونتس ساغموساوان سارالانج ساسونیک شامیرام شناوان شنکانی شغارشیک شوغاکن سیپان سوریک سوسر تاتول تغر تلیک تساغکاهوویت تساغکاسار تساغکاشن تساماکاسار تسیلکار تتوجور اوجان اوشی واردابلور واردنیس واردنوت ورین بازمابرد ورین ساسونیک ورین ساسناشن ووسکهات ووسکتاس ووسکواز یغیپاتروش یغنیک یرنجاتاپ زارینجا زوواسار روستاهای Non-community Dzoragyugh, belongs to the ماستارا community. کارین، belongs to the ساسونیک community. خنوسیک, belongs to the آوان community. موغنی, belongs to the آشتاراک community. روستاهای سابق Karmrashen, near the لرناگوگ community of استان آرماویر. Lusaghbyur, belongs to the آرتاشاوان community. نیگاتون, belongs to the آرتاشاوان community. Shenik, نزدیک زوواسار community. Zovuni, نزدیک یغیپاتروش community. اماکن مذهبی و تاریخی سازه‌های تاریخی و مذهبی این استان عبارتنداز: آروچاوانک رصدخانه اخترفیزیک بیوراکان آمبرد ساغموساوانک کلیسای آرتاوازیک کلیسای جامع تالین هووهانناوانک کلیسای هوهانس مقدس، بیوراکان کلیسای هوهانس مقدس، ماستارا کلیسای هوهانس مقدس، ووسکواز کلیسای یغیپاتروش صومعه سارگیس مقدس، اوشی صومعه کریستاپور مقدس کلیسای گئورگ مقدس، گارناهوویت کلیسای ماریانه مقدس، آشتاراک صومعه تغر بازیلیکای کاساق صومعه گئورگ مقدس، موغنی کلیسای تسیراناور، آشتاراک کلیسای جامع مسروب ماشتوتس مقدس کلیسای سارگیس مقدس، آشتاراک کلیسای کارماراوور مقبره آرشاکونی موزه گئورگ چاووش منابع پیوند به بیرون استان آراگاتسوتن منطقه‌های ارمنستان زیربخش‌های ارمنستان
1716
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D9%88%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%AA%D8%B3%E2%80%8C%D8%AC%D9%88%D8%B1
استان وایوتس‌جور
وایوتس‌جور یا وایوتْس دْزور یکی از استان‌های کشور ارمنستان است که در جنوب غربی این کشور واقع شده‌است. مرکز این استان شهر یغگنادزور می‌باشد. نامگذاری پسوند -دْزور که در بسیاری از جاینام‌های ارمنی به چشم می‌خورد به معنی درّه است. نام وایوتس‌جور بنا بر باور عوام معنی «دره مصیبت» می‌دهد. تاریخچه استان منطقه وایوتس‌جور تا زمان تازش سلجوقیان در دست شاهزادگان سیونیک بود. پس از سال‌ها فرمانروایی سلجوقیان سرانجام ارمنیان این منطقه را آزاد کردند و خاندان اُربلی بر آنجا چیره گشت. طی فرمانروایی آنان کانون دانشی برجسته‌ای در گلادزور به شکوفایی رسید. این منطقه سپس بخشی از ایران شد و شاه‌عباس بزرگ صفوی در سال ۱۶۰۴ میلادی مردم یغگنادزور را به زور به درون ایران کوچاند و سده‌ها بعد یعنی پس از امضای قرارداد ترکمنچای مردم آن شهر به دیار خود بازگشتند. عوارض جغرافیایی رویه استان وایوتس‌جور را کوه‌ها و تپه ماهورها پوشانده‌است و فاقد جنگل است. تنها ۲۰ درصد از زمینهای این استان کشت‌پذیر است. این استان در حوزه آبریز رود آرپا قرار دارد. این استان کوچک دو شهر دیگر دارد به نام‌های وایْک و جِرموک. کوه واردنیس - ۳٬۵۲۲ متر - رشته‌کوه واردنیس گنداسار - ۲۹۴۶ متر - رشته‌کوه گغاما آرپا (رود) رود یغگیس تقسیمات استانی استان وایوتس‌جور شامل موارد زیر است 44 communities (استان‌های ارمنستانner), of which 3 are considered urban و 41 are considered rural. شهرک‌ها و communities شهری روستاها یا communities روستایی آگاراکادزور آغاونادزور آغنجادزور آرنی آرین آرپی آرتابوینک آرتاوان آزاتک باردزرونی چیوا گتاپ گتیکوانک گلادزور گندواز گنیشیک گوغتانیک گومک هرهر هرمون هورباتغ هورس کاراگلوخ کارمراشن خاچیک خندزوروت مالیشکا مارتیروس نور آزنابرد پور ریند سالی ساراوان شاتین سرس تاراتومب وارداهوویت ورنشن یغگیس یلپین زاریتاپ زدا Non-community villages آختا، belongs the community of گومک. موزروف، belongs the community of گنیشیک. کاپویت، belongs the community of گومک. کچوت، belongs the community of جرموک. سواژایر، belongs the community of وارداهوویت. اوغدزور، belongs the community of ساراوان. روستاهای سابق اماگو، belongs the community of آرنی. آراتس، belongs the community of هرمون. کالاسار، belongs the community of هرمون. گتیکوانک، belongs the community of وارداهوویت. هورادیس، belongs the community of زاریتاپ. اماکن مذهبی و تاریخی وایوتس‌جور کلیساها و صومعه‌های تاریخی و دیدنی فراوانی دارد. یکی از زیباترین کلیساهای میانْ سده‌ای ارمنستان به نام نوراوانْک (بمعنی صومعه نو) در این استان قرار دارد. سایر سازه‌های تاریخی و مذهبی این استان عبارتنداز: صومعه اسپیتاکاوور گندوانک صومعه تاناهات صومعه تساغاتس کار پروشابرد جرموک منابع کتابچه راهنمای مسافرتی «کشف دوباره ارمنستان» استان وایوتس‌جور منطقه‌های ارمنستان بنیان‌گذاری‌های ۱۹۹۵ (میلادی) در ارمنستان زیربخش‌های ارمنستان
1717
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%BA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%AA
واغارشاپات
اِچمیادزین (یا اجمیاتزین) با نام رسمی واغارشاپات (Վաղարշապատ) (ولاش‌آباد)، نام یک شهر و همچنین یک مکان مقدس در کشور ارمنستان است. اچمیادزین در زمانی که بخشی از ایران بود سه‌کلیسا و اوچ‌کلیسا نامیده می‌شد. آستان قدس اچمیادزین (در ارمنی Էջմիածին) که در استان آرماویر، ارمنستان واقع شده، مرکز کلیسایی ارمنیان و مکانی بسیار مقدس برای مردم این کشور است. جاثلیق کل ارامنه در این شهر زندگی می‌کند و کلیسای اچمیادزین که در سال ۴۸۰ ساخته شده در آنجا قرار دارد. واژه اچمیادزین به معنای ظهور تک‌فرزند (منظور عیسی به‌عنوان تنها فرزند خدا) است، زیرا به باور مردم، عیسی خود در آنجا از آسمان به زمین فروآمد تا مکان دلخواهش را برای ساخت کلیسا نشان دهد. پیشینه شهر اچمیادزین که تا پیش از سال ۱۹۴۵ به نام ولاش‌آباد (به ارمنی: واغارشاپات) معروف بود به دست ولاش‌شاه (واغارشاک شاه از دودمان ایرانی پارتی) (۱۴۰ - ۱۱۷) در محل باستانی واردکِساوان بنیاد شد. رومی‌ها پس از ویران ساختن آرتاشات در سال ۱۶۳ پایتخت ارمنستان را به ولاش‌آباد منتقل کردند. پس از اینکه در سال ۳۰۱، مسیحیت به این منطقه آمد، تیرداد سوم دژ وِلاش‌آباد را ویران کرد و به‌جای آن کلیسای جامع اچمیادزین مقدس را بنا کرد. پس از اعلام شدن مسیحیت به‌عنوان دین رسمی در ارمنستان، در سال ۳۰۱ وِلاش‌آباد یا همان اچمیادزینِ بعدی، به عنوان مرکز دینی این کشور برگزیده شد. کلیسای جامع اچمیادزین کهن‌ترین کلیسای ارمنستان است و به دست گریگور روشنگر ساخته شده‌است. در بهمن ماه ۱۱۸۲ (ژانویه ۱۸۰۴)، سپاه ایران به سرداری عباس میرزا ولیعهد، نیروهای روسیه را در نزدیکی «سه‌کلیسا» (اچمیادزین)، شکست داد. روس‌ها به دنبال این شکست، دست به محاصره شهر و قلعه ایروان زدند. اما سپاه ایران و مردم شهر در برابر این حصر پایداری کردند. در نتیجه با وجود گلوله‌باران شدید، روس‌ها موفق به گشودن دژ ایروان نشدند. سرانجام و به دنبال شکست و ناکامی در همه جبهه‌ها، ژنرال سی‌سیانوف در نوامبر ۱۸۰۴ (آبان ماه ۱۱۸۳)، دستور عقب‌نشینی را برای نیروهای روسی صادر کرد. بدین‌سان روس‌ها، کمابیش به پشت مرزهای خود عقب نشستند. در سال‌های اخیر نام شهر اچمیادزین به‌صورت رسمی دوباره به واغارشاپات تغییر کرده‌است ولی بیشتر منابع و افراد همچنان نام اچمیادزین را به‌کار می‌برند. نگارخانه جستارهای وابسته چلیپاسنگ پانویس منابع پیوند به بیرون پایتخت‌های پیشین ارمنستان شهرها و شهرک‌های ارمنستان شهرهای مقدس فرمانداری ایروان فرهنگ در ارمنستان کلیساها مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در سده ۷ (پیش از میلاد) مناطق مسکونی در استان آرماویر میراث جهانی یونسکو در ارمنستان
1720
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86
ماتناداران
بنیاد دست‌نوشته‌های کهن ماتِناداران (به ارمنی: Մատենադարան) با نام کامل ماتنادارانِ مسروپ ماشتوتس در ایروان از بنیادهای برجسته ارمنستان بشمار می‌رود که به نام ماشتوتس ابداع‌کننده الفبای زبان ارمنی، نامگذاری شده‌است. موزه ماتناداران تا ۱۹۵۹ میلادی، قریب به یازده هزار متن خطی به زبان ارمنی قدیم (گرابار) و دیگر زبان‌های کهن مشرق زمین در آن نگهداری می‌شده‌است که امروزه بر شمار آن افزوده شده و رقم تقریبی هفده هزار نسخه را در بر می‌گیرد. نام واژه «ماتناداران» ریشه در زبان پارسی میانه (پهلوی) دارد و در معنای لغوی به مجموعه‌ای اطلاق می‌شود که مکانی برای نگاهداری اسناد، متون خطی و کتاب‌های دست‌نویس قدیمی یا چاپی است. این مجموعه، علاوه بر حفاظت از این متون، فعالیت‌های علمی دیگری از قبیل جمع‌آوری، ترمیم، طبقه‌بندی، تحقیق و نشر آن‌ها را نیز برعهده دارد. تاریخچه تا پیش از ابداع حروف الفبای ارمنی مؤلفان این حوزه متون خود را به زبان آشوری یا یونانی می‌نوشتند. از این رو، ابداع حروف ارمنی به دست مسروپ ماشتوتس در اوایل سده پنجم میلادی نخستین گام برای ثبت آثار خطی به زبان ارمنی بود. نویسندگان ارمنی نگارش به زبان ارمنی را آغاز کردند و طی دهه‌های نخست فعالیت آنها، علاوه بر اینکه آثاری با موضوعات دینی، تاریخی و فلسفی از زبان‌های دیگر به ارمنی ترجمه شد، متون و کتاب‌های بسیاری نیز به دست مؤلفان ارمنی در زمینه‌های یاد شده به ثبت رسید. کاتبان، خوشنویسان و نقاشان کار رونویسی، تزیین و تکثیر این متون را بر عهده گرفتند و از این زمان به بعد در مراکز فرهنگی ارمنستان مکان‌ها و کتابخانه‌هایی برای نگهداری و حفاظت این آثار ایجاد شد. اطلاعات دربارهٔ سابقهٔ تاریخی ماتناداران در ارمنستان به سده پنجم میلادی بازمی‌گردد. بر اساس سندی تاریخی، که متعلق به یکی از مورخان نامی این دوره به نام غازار پاربتسی است، مشخص می‌شود که در این تاریخ در اچمیادزین کتابخانه‌ای موجود بوده‌است که متون و اسناد مهم را در آن نگاهداری می‌کردند. در اوایل سده پانزدهم میلادی، ۱۳۲ نسخه کتاب به دست یکی از خوشنویسان آن دوره رونویسی و به کتابخانهٔ اچمیادزین، که از ۱۴۴۱ میلادی کتابخانه‌ای منسجم از متون و کتاب‌های خطی داشته، اهدا شده‌است. از ۱۸۲۸ میلادی، روحانیان و پژوهشگران با بررسی متون و کتاب‌های خطی موجود در «ماتناداران اچمیادزین» نخستین فهرست از متون خطی موجود استخراج شد. این فهرست، که تعداد ۳۱۲ نسخهٔ خطی را شامل می‌شد، به زبان‌های فرانسوی و روسی ترجمه شده و در سن پترزبورگ به چاپ رسیده‌است. این رقم با جمع‌آوری تعداد بسیاری از متون خطی موجود در مجموعهٔ کلیساهای ارمنستان غربی تا ۱۹۱۵ میلادی به ۴٬۰۶۰ نسخهٔ خطی افزایش یافت. در ۱۷ دسامبر ۱۹۲۱ میلادی مجموعهٔ موجود در ماتناداران اچمیادزین به ایروان منتقل شد. از آن تاریخ تا کنون، مجموعهٔ ماتناداران ایروان یکی از مراکز پژوهشی مهم، به ویژه، در زمینهٔ متون و نسخه‌های خطی است. مجموعه ماتناداران متون خطی دربرگیرنده اسناد، نسخه‌ها و کتاب‌های دستنویس می‌شود. این متون علاوه بر نوشتارها دارای تزیینات، ترسیمات، طراحی‌ها و نقاشی‌هایی نیز هستند. بر پایه اسناد موجود تعداد ۲۴٬۰۰۰ نسخهٔ خطی به زبان ارمنی در کل دنیا موجود است. این آثار، که بیشتر آن‌ها مربوط به هنر کتابت ارمنی در قرون وسطی است، علاوه بر ماتناداران ایروان در سایر مراکز فرهنگی ارمنیان مانند موزه کلیسای وانک نگهداری می‌شوند. در ماتناداران، آثار رونویسی شدهٔ بیش از نود مورخ ارمنی از سده‌های پنجم تا هجدهم میلادی و هزاران نسخهٔ خطی دیگر با محتوای تاریخی موجود است. علاوه بر آثار مورخان ارمنی حدود ششصد نسخه از آثار مورخان ایرانی، عرب، تُرک و کُرد نیز نگهداری می‌شود و صدها نسخهٔ لاتین و ترجمه‌هایی از نسخه‌های اصلی به زبان ارمنی نیز موجود است که محتوای آن‌ها بخش اعظمی از تاریخ ایران، امپراتوری روم شرقی، تاریخ اروپا، امپراتوری عثمانی، خاور دور و خاورمیانه را طی سده‌های سیزدهم تا نوزدهم میلادی در برمیگیرد. تعدادی از فرمان‌های دوره قاجار پس از بسته شدن مؤسسه لازاریان در مسکو به ماتناداران در ایروان منتقل شده‌است. مدیران Gevorg Abov (1940-1952) Levon Khachikian (1954-1982) سن آروشاتیان (۱۹۸۲–۲۰۰۷) Hrachya Tamrazyan (2007-2016) Vahan Ter-Ghevondyan (2018-) نگارخانه جستارهای وابسته تاریخ ارمنستان منابع ماتناداران مخزن کتاب‌های خطی،نویسنده:آندرانیک هویان The Mashtots Matenadaran Ancient Manuscripts Collection HISTORY ABOUT Matenadaran Matenadaran Institute Library, Yerevan Matenadaran پیوند به بیرون ویدیو: نمایشگاه ویژه هنر ایران در دوره قاجار موزه‌های ایروان: ماتناداران و پاراجانف ویدیو:دست نوشته‌های کهن ایران در ارمنستان ساختمان‌های کتابخانه کامل‌شده در ۱۹۵۷ (میلادی) فرهنگ در ارمنستان کتابخانه‌های ارمنستان کتاب‌های اختربینی موزه‌های ادبی در ارمنستان موزه‌های ایروان نسخه‌های خطی
1722
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D8%B3%D9%84%E2%80%8C%DA%A9%D8%B4%DB%8C%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7
یادمان نسل‌کشی ارمنی‌ها
یادبود قربانیان نسل‌کشی ارمنی‌ها ( Hayots tseghaspanut'yan zoheri hushahamalir) نام بنای یادبودی است که به یادبود کشته‌شدگان ارمنی به‌دست ترکان عثمانی (ترکان جوان) که در سال ۱۹۱۵ میلادی روی داد ساخته شده است. این بنا بر فراز دره هرازدان در شهر ایروان پایتخت ارمنستان قرار دارد و در سال ۱۹۶۵ به فراخور پنجاهمین سالگرد نسل‌کشی ارمنی‌ها بر پا شد. معماری آن توسط کالاشیان و مکرچیان انجام شده است. نمادپردازی نام این بنا در زبان ارمنی زیزِرْناکابرْت به معنی قلعه پرستوها (زیزرناک = پرستو و برت = قلعه) است. ۱۲ ستون همگرا نماینده ۱۲ استانی است که ارمنی‌ها در آنجا کشتار شدند. در میان این ستون‌ها آتش جاویدان قرار دارد که نماینده روح و روان خاموشی ناپذیر ارمنی‌ها است. نام این بنا از آنجا گذاشته شده است که پرستو پرنده‌ای است که همیشه به آشیانه خود بازمی‌گردد حتی اگر آشیانه‌اش نابود شده باشد. ستون ۴۴ متری سوزن شکل کنار آن نماد زایش دوباره مردم ارمنی است. در طول بوستان پیرامون این بنا، دیواری ۱۰۰ متری قرار دارد که نام شهرها و روستاهایی که نسل‌کشی در آنها صورت گرفته بر روی آن نوشته شده. شرکت پاپ فرانسیس در مراسم یادبود نسل‌کشی ارمنی‌ها در روز جمعه ۲۴ ژوئن ۲۰۱۶ پاپ فرانسیس برای انجام یک سفر سه روزه به ایروان، پایتخت ارمنستان سفر کرد تا در مراسم یادبود نسل‌کشی ارمنی‌ها شرکت کند. پاپ فرانسیس در جریان این سفر از بنای یادمان نسل‌کشی ارمنی‌ها در دوران حکومت ترکیه عثمانی در زمان جنگ جهانی اول دیدار کرد. وی همچنین در جریان این سفر دو کبوتر سفید را به سوی کوه آرارات، که گفته می‌شود کشتی نوح در آن جا است، آزاد کرد. وی در حضور سرژ سرکیسیان، رئیس‌جمهور ارمنستان و هیئت‌های دیپلماتیک حاضر در مراسم یادبود گفت: انستیتو-موزه نسل‌کشی ارمنی‌ها Genocide Museum | The Armenian Genocide Museum-institute جستارهای وابسته فهرست یادبودهای نسل‌کشی ارمنی‌ها تظاهرات ۱۹۶۵ ایروان نگارخانه پانویس منابع آرمنیاپدیا Louis, Victor and Jennifer. The Complete Guide to the Soviet Union. New York, 1976. https://hy.armradio.am/2021/04/24/երբ-և-ինչպես-է-կառուցվել-ծիծեռնակաբեր-2/ پیوند به بیرون بناهای یادبود در اتحاد شوروی بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۷ (میلادی) در اتحاد شوروی جاذبه‌های گردشگری در ایروان ساختمان‌ها و سازه‌ها در ایروان ساختمان‌ها و سازه‌های کامل‌شده در ۱۹۶۷ (میلادی) موزه‌های ایروان موزه‌های تاریخی در ارمنستان نسل‌کشی ارمنی‌ها یادبود نسل‌کشی ارمنی‌ها یادبودها و یادواره‌ها در ارمنستان یادبودهای نسل‌کشی ارمنی‌ها
1723
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D8%8C%20%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
سردارآباد، ارمنستان
سردارآباد کنونی (هوکتمبر سابق) شهری است در شرق ارمنستان که شکل‌گیری آن به زمانی که ارمنستان کنونی بخشی از ایران بود، برمی‌گردد. انگیزه نام‌گذاری این محل به سردارآباد به دوران حکومت آخرین خان قاجار حسینقلی خان سردار ملقب به سردار ایروانی بازمی‌گردد که به همراه برادرش حسن خان قاجار ملقب به ساری اصلان (شیر زرد) با احداث قصر و قلعه‌ای با تکنیک‌های مدرن آن زمان و با بکارگیری بقایای قلعه‌های باستانی آرماویر این محل را به یکی از مهم‌ترین نقاط حکومتی آن زمان تبدیل می‌کند. در سال ۱۸۲۸ و در جریان دومین جنگ‌های میان ایران و روسیه تزاری این منطقه علی‌رغم دفاع جانانه و رشادت حسن خان ساری اصلان و به علت عدم پشتیبانی فتحعلی شاه از سپاه ایران بدست روس‌ها افتاد و روس‌ها این یادگار ایرانی را با خاک یکسان کردند. پس از آن، جنگ‌های زیادی در آن نواحی روی داد که نبرد سردارآباد و درگیری‌های آذربایجانی‌های ایروان و از این قبیل است. منابع شهرها و شهرک‌های ارمنستان مناطق مسکونی در استان آرماویر
1726
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%20%28%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C%29
پارسی (ابهام‌زدایی)
پارسی (منسوب به پارس) می‌تواند به موارد زیر اشاره کند: زبان پارسی میانه زبان پارسی ادبیات پارسی پارسیان (گروهی از مردمان) پارسیان هند پارسی (ستاره) شیوه پارسی، در معماری پارسی بلاگ پارسی (سوادکوه) تات‌های قفقاز افراد شهرنوش پارسی‌پور آرشام پارسی تریتا پارسی جستارهای وابسته فارسی (ابهام‌زدایی) فارس پارس (ابهام‌زدایی)
1792
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3
فارس
فارس می‌تواند به موارد زیر اشاره کند: فارس (سرزمین) استان فارس ایرانیان فارسی‌زبان مردمان فارسی‌زبان فارس (استان کلیسایی سریانی شرقی) دیگر موارد خبرگزاری فارس جستارهای وابسته پارس (ابهام‌زدایی) فارسی (ابهام‌زدایی)
1796
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC%20%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3
خلیج فارس
خلیج فارس (شاخاب پارس یا دریای پارس)، نام آبراهی پراهمیت در آسیای غربی و منطقهٔ خاورمیانه است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه‌جزیره عربستان قرار دارد. مساحت خلیج فارس ۲۳۷٬۴۷۳ کیلومتر مربع است، طول آن حدود ۹۰۰ کیلومتر و عرض متوسط آن ۲۵۰ کیلومتر است و پس از خلیج مکزیک و خلیج هادسون سومین خلیج بزرگ جهان به‌شمار می‌آید. خلیج فارس از شرق از طریق تنگهٔ هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و از غرب به دلتای رودخانهٔ اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانهٔ دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، ختم می‌شود. عمق خلیج فارس در عمیق‌ترین نقطه، حدوداً ۹۰ متر است. هشت کشور در اطراف خلیج فارس قرار دارند. کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره خلیج فارس هستند. در این میان سواحل شمالی خلیج فارس تماماً در جغرافیای سیاسی ایران قرار دارند. به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خلیج فارس و سواحل آن، این آبراهه در سطح بین‌المللی، منطقه‌ای مهم و راهبردی بشمار می‌آید. نام تاریخی این پهنه آبی، همواره با نام‌های سرزمین ایران پیوند داشته و در زبان‌های گوناگون، ترجمه یا معادل «خلیج فارس، بحر فارس و دریای پارس» بوده‌است. همچنین در تمام سازمان‌های بین‌المللی نام رسمی، «خلیج فارس» است، سازمان آب‌نگاری بین‌المللی از نام «خلیج ایران» که آن را معادل (خلیج فارس) دانسته‌است برای این خلیج استفاده می‌کند. برخی از کشورهای عربی در دهه‌های اخیر با تحریف نام خلیج فارس واژهٔ خلیج عربی یا به‌سادگی، خلیج می‌نامند. خلیج فارس از شمال و شمال شرق به ایران، از شمال غرب به عراق و کویت، از غرب به عربستان، از جنوب غرب به بحرین و قطر، از جنوب به امارات و از جنوب شرق به عمان متصل است. خلیج فارس دارای مناطق ماهی‌گیری فراوان، آب‌سنگ‌های پهناور (عمدتاً صخره‌ای و گاهی مرجانی) و صدف‌های مروارید فراوان است، اما بوم‌شناسی آن به‌دلیل صنعتی شدن و نشت نفت آسیب دیده‌است. خلیج فارس در حوضهٔ خلیج فارس است که منشأ نوزیستی دارد و مربوط به فرورانش صفحهٔ عربستان در زیر رشته‌کوه زاگرس است. آبگیری کنونی این حوضه، ۱۵۰۰۰ سال پیش به‌دلیل بالا آمدن سطح آب دریاها از عقب‌نشینی یخچالی هولوسن آغاز شد. پیدایش زمین‌شناسان معتقدند که در حدود پانصد هزار سال پیش، صورت نخستین خلیج فارس در کنار دشت‌های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. خلیج فارس در آغاز، بسیار پهناور بوده به‌طوری‌که تا اواخر دوره سوم زمین‌شناسی، بیشتر جلگه‌های برازجان، بهبهان و خوزستان ایران تا کوه‌های زاگرس در زیر آب بوده‌اند. از آخرین تغییرات خلیج فارس، این بوده که این خلیج، طی دوران آخرین عصر یخبندان (حدود ۷۰ تا ۱۱ هزار سال پیش) که آب‌وهوای زمین، سردتر بوده و یخسارهای قطبی و یخچال‌های کوهستانی، گسترش یافته‌اند و در نتیجه، به‌دلیل جذب آب اقیانوس‌ها به یخسارهای قطبی و گسترش آن‌ها، آب اقیانوس‌ها و دریاها طی این دوران، پایین رفته‌است (به‌طور میانگین ۱۲۰ متر). در این مدت، جایی که امروزه با نام خلیج فارس می‌شناسیم، وجود نداشته و به‌صورت گودالی بسیار بزرگ بوده که رودخانهٔ پهناور اروندرود به آن می‌ریخته و در عمیق‌ترین بخش‌های آن، دریاچهها و برکه‌هایی وجود داشته‌اند؛ برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد که احتمالاً تمدنی در آن مناطق شکل گرفته، که با ورود و بالا آمدن سطح آب در خلیج فارس، بقایای آن به زیر آب رفته‌است. پس از پایان آخرین عصر یخبندان در حدود ۱۱ هزار سال پیش، و ذوب‌شدن یخهای قطبی و بالا آمدن آب اقیانوس‌ها و دریاهای آزاد، سطح دریای عمان نیز بالا آمده و از طریق تنگهٔ هرمز، آب به درون گودال بسیار بزرگی که امروزه با نام خلیج فارس می‌شناسیم، جاری شده و به‌تدریج، به شکلی که امروز می‌بینیم درآمده است. گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که پس از خروج انسان خردمند از آفریقا در حدود ۷۰ هزار سال پیش، بستر خلیج فارس محل شکل‌گیری تمدن یا تمدن‌هایی بوده که پس از پایان عصر یخبندان، آثار آن به زیر آب رفته‌است. تاریخ خلیج فارس قرن‌ها مرکز حیاتی تجارت و حمل و نقل بوده‌است. تاریخ خلیج فارس را می‌توان به دوران باستان با شواهدی از سکونت‌گاه‌های اولیه انسان‌ها در حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد ردیابی کرد. در طول تاریخ، خلیج فارس خانه بسیاری از امپراتوری‌ها و تمدن‌ها از جمله سومری‌ها، اکدی‌ها، بابلی‌ها، ایرانی‌ها، یونانی‌ها و اعراب بوده‌است. این تمدن‌ها برای کنترل خلیج فارس جنگیده‌اند و محل درگیری‌های متعددی از جمله جنگ ایران و عراق از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ بوده‌است. در قرن هفتم، خلافت اسلامی بر منطقه خلیج فارس تسلط یافت و به مرکز مهم تجارت و بازرگانی تبدیل شد. خلیج فارس در طول قرن نوزدهم با افزایش صادرات نفت شاهد افزایش قابل توجهی در تجارت بود و تا به امروز یکی از صادرکنندگان اصلی نفت است. در سال‌های اخیر تنش‌ها بین کشورهای همسایه به ویژه ایران و عربستان سعودی منجر به افزایش حضور نظامی و بی‌ثباتی سیاسی در منطقه خلیج فارس شده‌است. با این حال، تلاش‌هایی نیز برای افزایش همکاری‌ها و ایجاد اتحاد بین کشورهای منطقه به نفع متقابل انجام می‌شود. ویژگی‌های جغرافیایی جغرافیای مکانی خلیج فارس در ۲۴ تا ۳۰ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ تا ۵۶ درجه و ۲۵ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد. این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است. از بین کشورهای همسایه خلیج فارس، کشور ایران دارای بیشترین مرز آبی مشترک با خلیج فارس است. طول مرز آبی کشور ایران با خلیج فارس، با احتساب جزایر در حدود ۱۸۰۰ کیلومتر و بدون احتساب جزایر در حدود ۱۴۰۰کیلومتر است. طول خلیج فارس از تنگه هرمز تا آخرین نقطه پیشروی آن در جهت غرب در حدود ۸۰۵ کیلومتر است. عریض‌ترین بخش خلیج فارس است. عمیق‌ترین نقطهٔ خلیج فارس با عمق ۹۳ متر در ۱۵ کیلومتری تنب بزرگ و کم‌عمق‌ترین منطقهٔ آن با عمقی بین ۱۰ تا ۳۰ متر در سمت غرب است. همچنین جزایر متعددی در خلیج فارس وجود دارند. سازمان آب‌نگاری بین‌المللی حد جنوبی خلیج فارس را «محدودهٔ شمال غربی خلیج عمان» تعریف کرده‌است. این حد به‌صورت «خطی که به رأس لیمه (۲۵ درجه و ۵۷ دقیقهٔ شمالی) در سواحل عربستان و رأس‌الکوه (۲۵ درجه و ۴۸ دقیقهٔ شمالی) در سواحل ایران می‌پیوندد» تعریف می‌شود. زمین‌شناسی از دیدگاه زمین‌شناسی، خلیج فارس فرونشست زمین‌ساختی کم‌عمقی است که دوره ترشیاری پیش در حاشیهٔ جنوبی رشته‌کوه زاگرس تشکیل شده‌است. در واقع این دریا بازمانده گودال بزرگی است که از دوران گذشته زمین شناختی زیر تأثیر فشار ناشی از آتش فشان‌های فلات ایران بوده و پایداری فلات عربستان در مقابل این واکنش‌های تکتونیکی سبب ایجاد و توسعه پهنا-ژرفای آن شده‌است. شدیدترین چین خوردگی‌های دوران پلیو پلیستوسن، کرانه‌های شمالی خلیج فارس (زاگرس) را چین داده‌است. میزان این چین خوردگی‌ها که در خشکی‌های کشور ایران شدید است با شیب‌های کمتر به طرف دریا ادامه پیدا می‌کند به‌طوری‌که در دریا این شیب به ۱۰ تا ۲۰ درجه می‌رسد. محور اصلی خلیج فارس نیز یکی از پیامدهای زمین ساختی پدیده چین خوردگی زاگرس است که در دوران پلیو پلیستوسن شکل گرفته‌است. در پایان دوره پلیوسن، سطح دریا احتمالاً ۱۵۰ متر بالاتر از سطح کنونی بوده‌است. این سطح در حدود ۱۰۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و به تدریج به سطح کنونی رسیده‌است که آثار آن به صورت پادگانه‌های دریایی و سخا، در کرانه‌های جنوبی خلیج فارس بر جای مانده‌است. زمین ریخت‌شناسی از نظر ژئومورفولوژی، خلیج فارس نامتقارن بوده و شیب سواحل جنوبی آن ملایم‌تر از شیب سواحل شمالی است. کرانهٔ جنوبی خلیج فارس، به‌ویژه در شرق شبه‌جزیرهٔ قطر، منطقهٔ وسیع و کم‌عمقی است (۱۰ تا ۲۰ متر) که به‌طور عمده با ریخت‌شناسی بسته، محیط تبخیری و منطقهٔ جزر و مدی مشخص است. خلیج فارس از رسوبات سخت و بلند با اشکال خطی ساخته شده و با واسطهٔ یک دشت ساحلی باریک با دریا در ارتباط است. جزایر ایرانی خلیج فارس به‌صورت پشته‌های کشیده و موازی ساحل که در واقع دنبالهٔ رشته‌کوه زاگرس هستند که بر اثر بالا آمدن آب به‌شکل جزیره درآمده‌اند مانند قشم و کیش یا این‌که کم و بیش دایره‌ای‌شکل هستند مانند هرمز و ابوموسی که گنبدهای نمکی سری هرمز هستند. سطح جزایر خلیج فارس از رسوبات تخریبی و مارن تشکیل شده‌است که کم و بیش صدف دارند. خاک این جزایر عمدتاً شور یا حاوی گچ است که در نتیجه، رشد گیاهان را به گونه‌های خاص محدود می‌کند. شکل ساحلی خلیج فارس در مجاورت ایران از نوع طولی است که موازی با محور ارتفاعات مجاور است که گاهی تراکم آبرفت‌ها فاصلهٔ زیادی بین خط ساحل و ارتفاعات زاگرس ایجاد کرده مانند جلگهٔ بوشهر و گاهی دامنهٔ تاقدیس‌ها در خط ساحلی قرار گرفته‌اند مانند غرب خورموج. اقلیم‌شناسی اقلیم خلیج فارس خشک و نیمه‌گرمسیری است. در تابستان، دما گاهی تا ۵۰ درجهٔ سانتی‌گراد می‌رسد و میزان تبخیر بیشتر از میزان آب‌های وارده می‌شود. در زمستان دما تا ۳ درجهٔ سانتی‌گراد هم گزارش شده‌است. در عین شوری زیاد آب خلیج فارس، ۲۰۰ چشمهٔ آب شیرین در کف و ۲۵ چشمهٔ آب کاملاً شیرین در سواحل آن جریان دارند که منشأ همگی آن‌ها از کوه‌های زاگرس در ایران است. آب‌های شیرینی که وارد خلیج فارس می‌شوند عمدتاً محدود به روان‌آب‌های کوه‌های زاگرس در ایران و کوه‌های ترکیه و عراق است. رودخانه‌های اروندرود، کارون، جراحی، مند، دالکی و میناب بزرگ‌ترین و پرآب‌ترین رودخانه‌هایی هستند که به خلیج فارس می‌ریزند که بیشتر سرچشمه‌های آن‌ها در کوه‌های زاگرس قرار دارند. در کرانهٔ جنوبی، آب‌های ورودی به خلیج فارس بسیار کم است که موجب بالا بودن رسوبات کربناتی در این بخش شده‌است. به‌دلیل محصور بودن، اثر اقیانوس بر خلیج فارس بسیار ناچیز است و به همین علت، سرعت جریان‌های زیرین و افقی آن بسیار کم و در حدود ۱۰ سانتی‌متر در ثانیه است. شوری بیشتر خلیج فارس نسبت به اقیانوس موجب پیدایش جریان آبی از اقیانوس هند به خلیج فارس می‌شود که به موازات ساحل ایران و در جهت پادساعت‌گرد است. جریان ذکر شده با کاهش دما و شوری همراه است به‌طوری‌که در تنگه هرمز مقدار نمک ۳۶٬۶ گرم در لیتر و در انتهای شمال غربی و در دهانه کارون در حدود ۴۰ گرم در لیتر است. میزان بارندگی در سواحل جنوبی کمتر از ۵ سانتی‌متر در سال و در سواحل شمالی بین ۲۰ تا ۵۰ سانتی‌متر در سال است. پیشینهٔ تاریخی نام خلیج فارس تا پیش از سفر اکتشافی دریاسالار مقدونی، نئارخوس، به دستور اسکندر مقدونی، تصوری دقیقی از وجود خلیج فارس نبود و تمام آب‌های خلیج فارس و شرق آن، گوشه‌ای از اقیانوسی پنداشته می‌شد که به آن دریای اریتره، دریای سرخ یا دریای پائین می‌گفتند و پنداشته می‌شد که دو رود دجله و فرات، مستقیماً به این اقیانوس می‌ریزند. یونانیان اولین بار نام دریای پارس را بر این آب‌ها اطلاق کردند و سفرنامهٔ نئارخوس تا صدها سال بعد، تنها مأخذ مورد استفادهٔ جغرافی‌دانان برای شناخت این آب‌ها و سواحل آن بود. نام خلیج فارس خلیج فارس و مترادف‌های آن در سایر زبان‌ها، اصیل‌ترین نام و نامی است بر جای مانده از کهن‌ترین منابع، که از سده‌های پیش از میلاد به‌طور مستمر در همه زبان‌ها و ادبیات جهانی استفاده شده‌است و با پارس، فارس، ایران و عجم ـ نام‌های ایران ـ و معادل‌های آن در سایر زبان‌ها گره خورده‌است. در طی سال‌های ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد، مصادف با حاکمیت شاهنشاهی هخامنشی بر منطقه خاورمیانه، به ویژه کل بخش خلیج فارس و برخی از بخش‌های شبه جزیره عربستان، نام دریای پارس به‌طور گسترده در متون نوشتاری گردآوری شده دیده می‌شود. در همین دوره کتیبه‌های کانال سوئز داریوش بزرگ متعلق به سده پنجم پیش از میلاد وجود دارد. که می‌گوید: گرچه این آبراهه در همه متون تاریخی و جغرافیایی عربی خلیج فارس و بحر فارس نامیده شده‌است با این حال، این نام‌گذاری از دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی از سوی ملی‌گرایان عرب مورد چالش واقع شده‌است. کشورهای عربی، از دهه ۱۹۶۰ میلادی و با گسترش اندیشه‌های پان عربی توسط جمال عبدالناصر از نام جعلی خلیج عربی استفاده می‌کنند. این مطلب طی یک بخشنامه از طرف اتحادیه عرب به همه کشورهای عربی رسماً ابلاغ شده‌است. اما سایر کشورهای جهان و سازمان‌های بین‌المللی همچنان از نام اصلی و کهن خلیج فارس به صورت رسمی استفاده می‌کنند و گاهی ممکن است در مکاتبات غیررسمی برای سادگی یا تحت نفوذ مالی عربی عبارت خلیج را به‌کار برند. در سال‌های اخیر بسیاری از دانشمندان غربی و عربی و مسلمان در خصوص قدمت نام خلیج فارس یا علت تحریف نام خلیج فارس، اظهار نظرهای مستندی داشته‌اند که مجموعه این اعترافات در کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان نوشته محمد عجم و در وب سایت مرکز مطالعات خلیج فارس و دریای پارس جمع‌آوری شده‌است. تا پیش از دههٔ ۱۹۶۰، تمامی کشورهای عربی از عبارت «الخلیج الفارسی» در مکاتبات رسمی خود استفاده می‌کردند. اما در سال‌های اخیر و به ویژه از دههٔ شصت میلادی به این سو، تحریف نام خلیج فارس در مکاتبات رسمی و در برخی نشریات و بنیادهای خبرپراکنی عربی دنبال شده‌است. نام خلیج فارس در اسناد، اطلس‌ها و نقشه‌های کهن تا کنون چندین اطلس در بر دارندهٔ نام و نقشه‌های کهن از خلیج فارس منتشر شده که نشان می‌دهد که نام خلیج فارس در همه نقشه‌های کهن به‌کار رفته‌است. در کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، به جزئیات کامل این اطلس‌ها اشاره شده‌است. از کهن‌ترین این اطلس‌ها به‌طور نمونه می‌توان به نقشهٔ جهان از آناکسیماندروس (۶۱۰–۵۴۶ ق. م)، جغرافی‌دان یونانی که در کتاب Kleinere schriften، اثر (Joachim Lelewel (1836 بازسازی شده‌است، نقشهٔ جهان هکاتئوس (۵۵۰–۴۷۶ ق. م)، از سرشناس‌ترین جغرافی‌دانان یونانی و به نقشهٔ جهان بطلمیوس (۱۶۸–۹۰ م) اخترشناس و جغرافی‌دان مشهور اسکندریه و نخستین کسی که اطلسی شامل ۳۶ نقشه از نقاط مختلف جهان تهیه کرده‌است اشاره نمود. جزایر خلیج فارس جزایر زیادی در خلیج فارس وجود دارند که برخی از آن‌ها از اهمیت کم و برخی از اهمیت بالایی برخوردارند. اکثر جزایر مهم خلیج فارس متعلق به ایران است. جزایر مهم خلیج فارس عبارت‌اند از: قشم، بحرین، کیش، خارگ، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک و جزیرهٔ لاوان. جزایر ایرانی خلیج فارس از میان جزایر خلیج فارس بیش از ۳۰ جزیرهٔ مسکونی و غیرمسکونی آن متعلق به کشور ایران است. برخی از این جزایر به علت کشند آب (جذر و مد) در زیر آب قرار می‌گیرند و غیرمسکونی هستند. جزایر غیرمسکونی خلیج فارس به عنوان زیستگاه مرجان‌های دریایی، محل تخم‌گذاری پرستوهای دریایی و لاک‌پشت‌ها و هم چنین زیستگاه انواع پرندگان مهاجر از اهمیت ویژه جهانی برخوردار است. بزرگ‌ترین جزیره این خلیج قشم نام دارد. جزایری که در استان هرمزگان ایران قرار دارند: کیش - قشم - تنب بزرگ - تنب کوچک - ابوموسی - لاوان - شیدور - هندرابی - فرور بزرگ - فرور کوچک - سیری - لارک - جزایر ناز - جزیره هرمز - جزیره هنگام جزایری که در استان بوشهر ایران قرار دارند: جزیره خارگ - جزیره خارگو - جزیره عباسک - جزیره میر مهنا - جزیره فارسی - جزیره نخیلو - جزیره تهمادون - جزیره ام‌الکرم - جزیره شیخ کرامه - جزیره شیف - جزیره مطاف - جزیره مرغی - جزیره چراغی - جزیره ام‌سیله - جزیره سه‌دندون - جزیره مولیات جزایری که در استان خوزستان ایران قرار دارند: جزیره مینو - خور موسی -جزیره بونه - جزیره دارا - جزیره قبر ناخدا اهمیت خلیج فارس خلیج فارس در واقع محور ارتباط بین اروپا، آفریقا، آسیای جنوبی و جنوب شرقی است. از نظر راهبردی در منطقه خاورمیانه، به عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مرکز ارتباطی بین این سه قاره‌است و بخشی از یک سیستم ارتباطی شامل اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند است. به همین دلیل از دیرباز مورد توجه قدرت‌های جهانی و هم چنین بازرگانان و تجار دنیا بوده‌است. هم چنین این منطقه منبع مهم انرژی جهان است. در مجموع خلیج فارس از نظر جغرافیای سیاسی، استراتژیک، انرژی و تاریخ و تمدن یک پهنه آبی مهم و حساس در دنیا محسوب می‌شود. اهمیت اقتصادی بزرگ‌ترین عامل اهمیت خلیج فارس وجود معادن سرشار نفت و گاز در کف بستر و سواحل آن است به‌طوری‌که این منطقه را «مخزن نفت جهان» نام نهاده‌اند. خلیج فارس مسیر انتقال نفت کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی است، و به همین سبب، منطقه‌ای مهم و راهبردی به‌شمار می‌آید. در حدود ۳۰ درصد نفت جهان از منطقه خلیج فارس تأمین می‌شود که این مقدار گاهی افزایش و گاهی کاهش می‌یابد. نفت تولیدشده در حوزهٔ خلیج فارس باید از طریق این پهنه آبی و از راه تنگه هرمز به سایر نقاط جهان حمل شود. خلیج فارس از نظر ذخایر نفتی در مقایسه با سایر نقاط جهان دارای مزایای زیادی مانند سهولت استخراج، هزینهٔ پایین تولید، مازاد ظرفیت تولید، کیفیت بالای نفت خام منطقه، سهولت حمل و نقل، توان بالای تولید چاه‌ها و امکان کشف ذخایر جدید نفتی وسیع در منطقه است. طبق آخرین برآوردهای انجام شده، حوزهٔ خلیج فارس در حدود ۷۳۰ میلیارد بشکه ذخیرهٔ نفت اثبات‌شده و بیش از ۷۰ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی را در خود جای داده‌است. همچنین بندرهای مهمی در حاشیهٔ خلیج فارس وجود دارد که از آن‌ها می‌توان بندرعباس، بوشهر، بندر لنگه، کیش، خرمشهر و بندر ماهشهر در ایران و شارجه، دبی و ابوظبی را در امارات متحده عربی، بندر کویت در کویت، دوحه در قطر، دمام و ظهران در عربستان و بندر بصره و فاو در عراق را نام برد. اهمیت نظامی-راهبردی از منظر نظامی، وجود پایگاه‌های نظامی متعدد اعم از دریایی، هوایی و زمینی در منطقه خلیج فارس که عمدتاً متعلق به کشورهای آمریکا و انگلستان هستند و هم چنین حضور ناوهای جنگی کشورهای غربی به ویژه آمریکا در آب‌های خلیج فارس، اهمیت نظامی و راهبردی خلیج فارس را نمایان می‌سازد. جنگ نفت‌کش‌ها که در جریان جنگ ایران و عراق رخ داد یکی از عوامل حضور نظامی کشورهای غربی به ویژه آمریکا در خلیج فارس شد. اهمیت نظامی-راهبردی خلیج فارس به‌طور ویژه در جریان جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس و جنگ عراق آشکار شد. پیشینهٔ دریانوردی در خلیج فارس پیشینهٔ دریانوردی در خلیج فارس به گذشته‌های بسیار دور، دست‌کم دو هزار سال پیش از میلاد، بازمی‌گردد. مردمان تمدن‌هایی مانند سومر، اکد، ایلام مسیر خود بین بین‌النهرین و موهن‌جو دارو در درهٔ سند را از طریق این پهنهٔ آبی می‌پیمودند. بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که فنیقی‌ها، نخست در جزیره‌ها و سرزمین‌های پیرامون خلیج فارس زندگی و دریانوردی می‌کردند. در دورهٔ هخامنشیان، داریوش بزرگ از دریانوردان برجستهٔ ایرانی، فنیقی و ساتراپهای یونانی‌نشین امپراتوری پارس خواست تا برای کشف سرزمین‌های جدید به دریانوردی بپردازند که در نتیجه شناخت ایرانیان نسبت به خلیج فارس بیشتر شد. در یکی از کهن‌ترین اسناد پیرامون دریانوردی در خلیج فارس که به سده چهارم پیش از میلاد مربوط می‌شود، دریانوردی به‌نام نئارخوس در یازدهمین سال فرمان‌روایی اسکندر مقدونی و به دستور او سفر دریایی خود را آغاز کرد و در این سفر از دهانهٔ رود سند به دهانهٔ تنگهٔ هرمز رفته و پس از عبور از خلیج فارس در ساحل رود کارون لنگر انداخت. او که در این سفر چند دریانورد ایرانی از جمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی نیز او را همراهی می‌کردند، سفرنامه‌ای از سفر ۱۴۶ روزهٔ خود نوشت که چکیده‌ای از آن باقی مانده‌است. او در سفرنامهٔ خود به فانوس‌های دریایی بزرگ و شگفت‌انگیز در خلیج فارس اشاره می‌کند. دزدی دریایی در خلیج فارس در قرن ۱۸ تا ۱۹ به منطقه سواحل امروزی امارات متحده عربی و شمال عمان، ساحل دزدان گفته می‌شد. پس از پیروزی ارتش هند/بریتانیا بر دزدان و امضای قرارداد صلح، نام این منطقه به ساحل آشتی تغییر یافت. پادشاهان یا حکمرانان هرمز در دوران عظمت و اقتدار خویش حوزهٔ مسقط و منطقه‌ای در دریای عمان و حتی قسمتی از کرانه‌های جنوبی خلیج فارس را که بعداً ساحل دزدان نام گرفته بود را همیشه تحت کنترل قرار می‌دادند و در کرانه‌های جنوبی ایران مانع عملیات دریازنان گردیده و هنگام نیاز، آن‌ها را سرکوب می‌کردند. در قرن پانزدهم، کم و بیش فعالیت دریازنان بر اثر وجود حکمرانان هرمز، ناموفق باقی می‌ماند. در سده‌های بعد، پرتغالی‌ها و سپس دودمان صفویان نمی‌گذاشتند دریازنی در خلیج فارس انجام بگیرد. بعد از صفویان نیز هلندی‌ها و سپس انگلیسی‌ها کم و بیش کوشش‌های مؤثری در این زمینه به عمل آورده‌اند. منابع غذایی خلیج فارس بیش از ۱۵۰ نوع ماهی متفاوت در خلیج فارس یافت می‌شود. بیشتر آبزیان خلیج فارس به‌جز چند مورد که وارد آب‌های کارون، بهمن شیر و اروند می‌شوند مابقی در آب‌های شور زندگی کرده و در همان‌جا تخم ریزی و تولید مثل می‌کنند. از مهم‌ترین انواع ماهی‌های تجاری خلیج فارس می‌توان به زبیده، حلوا سفید، قباد، شیر ماهی، شانک، سنگسر، پیش ماهی، هامور، سیکین، کارفه، طوطی، حلوا سیاه، شوریده، خبور، کفشک، سرخو، خابور و سبور اشاره کرد. از دیگر محصولات غذایی باارزش خلیج فارس می‌توان به میگو اشاره کرد. انواع صدف‌های خوراکی نیز در برخی سواحل مانند ساحل بندرعباس و ساحل گشه (ساحل صدف) در بندر لنگه و همچنین در اطراف بعضی جزایر مانند هرمز، قشم و لارک یافت می‌شوند که بازار عمدهٔ آن کشورهای اروپایی است. محیط زیست خلیج فارس در کتابه‌ای قدیمی از قول ناخدایان و دریانوردان از حیوانات و پری‌ها و موجودات عجیب و غریب در خلیج فارس سخن‌های فراوان گفته شده‌است. از ماهی قرش که قادر است کشتی را ببلعد تا کوسه‌ای که از دهنش آتش بیرون می‌زند تا پری دریایی که مانند عروسان زیباروی است. خلیج فارس یکی از بزرگ‌ترین پناهگاه‌های موجودات دریایی مانند مرجان‌ها، ماهی‌های تزئینی کوچک، ماهی‌های خوراکی و غیرخوراکی، صدف‌ها، حلزون‌ها، نرم‌تنان، شقایق‌های دریایی، اسفنج‌های دریایی، عروس‌های دریایی، لاک‌پشت‌ها، دلفین‌ها، کوسه‌ها و بسیاری از موجودات دریایی دیگر است. متخصصان محیط زیست به‌دلیل نبود کارشناس و متخصص ویژه، هزینه‌های پژوهشی بالا و فقدان دانش کافی، گونه‌های مختلف جانوری پستاندار در خلیج فارس را در معرض خطر و آسیب می‌بینند. خشکسالی و عدم ورود مواد مغذی به آب، موجب کوچک ماندن و عدم رشد کافی برخی از آبزیان خلیج فارس شده‌است. لاک‌پشت‌ها ۵ گونه از ۷ گونه لاک‌پشت‌های دریایی موجود در جهان در آب‌های خلیج فارس و دریای عمان زندگی می‌کنند که ۲ گونهٔ لاک‌پشت پوزه‌عقابی و لاک‌پشت سبز دریایی در سواحل و جزایر ایران تخم‌گذاری می‌کنند. این دو لاک‌پشت در سواحل جزایری چون هرمز، لارک، قشم، فرور بزرگ و فرور کوچک و مکان‌های کم‌عمق ساحلی سکونت دارند و عمده مکان‌های تخم‌ریزی آن‌ها در جزایر هرمز، هنگام، فرور، شیدور، لاوان، کیش، نخیلو و ام‌الکرم گزارش شده‌است. وارد شدن نفت به آب‌های خلیج فارس می‌تواند باعث ایجاد مسمومیت در این لاک‌پشت‌ها شود. همچنین فعالیت‌های صیادی، وجود زباله، فاضلاب‌ها، تردد شناورها، انفجارها جهت اکتشاف معادن و آلودگی حرارتی، تهدیداتی برای زندگی آن‌ها محسوب می‌شوند. دلفین‌ها و نهنگ‌ها دلفین‌ها و نهنگ‌ها از جمله پستان داران آبی هستند که در خلیج فارس و دریای عمان زندگی می‌کنند. دلفینهایی با نام پورپویز و همچنین دلفین‌های بینی بطری در جنوب جزیره قشم و در جوار جزیره‌های هنگام، سالارک و هرمز زندگی می‌کنند که در معرض مخاطرات گوناگون هستند. نبود تحقیقات کافی و نبود متخصص زبده باعث کاهش تعداد دلفین‌های گوژپشت و نهنگ‌های خاکستری شده‌است. برخورد دلفین‌ها و نهنگ‌ها با شناورها و پروانه موتور قایق‌ها و همین‌طور آلودگی برخی از نقاط آب‌های خلیج فارس به آلاینده‌های نفتی و شیمیایی زندگی این پستانداران را تهدید می‌کند. طبق برخی گزارش‌ها نهنگ خلیج فارس در معرض خطر انقراض قرار دارد. کوسه‌ها ۷ گونه از کوسه‌ها در آب‌های خلیج فارس زندگی می‌کنند که از میان آن‌ها می‌توان به کوسه درنده، کوسه گربه ماهی، کوسه‌نهنگ، کوسه سرچکشی، کوسه شکاری و کوسه گورخری اشاره کرد. به‌دلیل گرانی قیمت کوسه در مقایسه با دیگر ماهیان خلیج فارس، صید بی‌رویهٔ این آبزی در سال‌های اخیر افزایش چشم‌گیری یافته‌است و نسل آن‌ها را در معرض انقراض قرار داده‌است. از آن‌جایی که اغلب گونه‌های کوسهٔ ساکن خلیج فارس زنده‌زا هستند، نمی‌توان برنامه‌های مناسبی برای احیای نسل آن‌ها به روش پرورشی انجام داد. همچنین این کوسه‌ها در زمان تولیدمثل به‌سوی آب‌های با عمق کمتر (که کمینهٔ دما را برای بچه‌های آنان فراهم می‌کند) می‌روند. افزایش تخریب مناطق ساحلی، خطری دیگر برای تداوم نسل آن‌ها به‌حساب می‌آید. جنگل‌های حرا جنگل‌های حرا در آب شور دریا و طی جزر و مد آب، شب‌ها زیر آب هستند و روزها سر از آب بیرون می‌آورند. ریشهٔ درختان حرا، آب شور را، شیرین کرده و به درخت می‌دهد. آلودگی آب در دهه‌های گذشته آلودگی زیست‌محیطی یکی از چالش‌های مهم در این پهنه آبی بوده‌است. از آن جایی که ۶۰ درصد از ذخایر نفت جهان در خلیج فارس است، احداث سکوهای نفتی و مجتمع‌ها و پالایشگاه‌ها در اطراف خلیج فارس و ورود نفت، مواد شیمیایی و پساب‌ها به داخل آب از عوامل مهم این آلودگی می‌باشند. یکی از مهم‌ترین آلودگی‌های خلیج فارس در زمان جنگ ایران و عراق رخ داد بطوری‌که در حدود ۵٬۸ میلیون بشکه نفت در آب رها شد و همچنین آتش‌سوزی چاه‌های نفت که باعث ورود حجم عظیمی از نفت خام به دریا شد. همچنین عبور سالانه بیش از ۱۰٬۰۰۰ شناور از خلیج فارس و دریای عمان که ۷۵ درصد آن‌ها به حمل و نقل نفت خام و محصولات نفتی مربوط است و در پی آن تخلیه مواد زائد مختلف مانند آب شستشوی موتور، فاضلاب، آب توازن کشتی و بسیاری موارد دیگر سبب بروز مداوم انواع آلودگی‌ها در منطقه می‌شود که اثرات قابل توجهی بر محیط زیست دارد. طبق مطالعات انجام شده سالانه در حدود ۱٬۵ میلیون تن نفت به خلیج فارس نشت می‌کند و به همین علت سازمان بین‌المللی دریانوردی(IMO) این منطقه را در سال ۲۰۰۷ به‌عنوان منطقهٔ ویژهٔ دریایی اعلام کرد. طبق آمارها میزان آلودگی این منطقه بیشتر از حد متوسط بین‌المللی است. آلودگی ناشی از گرد و غبار یکی از عواملی که بر محیط زیست حاشیهٔ خلیج فارس و تمامی شهرهای غربی ایران اثرات زیست‌محیطی منفی ناگواری برجای گذاشته، گرد و غبار عربی است هر سال در فصل خشک «توفانی از گرد و غبار» از سوی عراق، کویت و شمال عربستان به‌سوی سواحل شمال خلیج فارس و غرب ایران وزیدن می‌گیرد. این گرد و غبار مخرب حتی گاهی تا تهران نیز می‌رسد و موجب تعطیلی زندگی و کسب‌وکار می‌شود. گرد و غبار باعث فرار جانوران شده و بر تنوع زیستی سواحل خلیج فارس آسیب زده‌است. افزایش دمای آب در سال ۱۳۹۶ برای اولین بار در آب‌های اطراف جزیره کیش میانگین هفتگی دمای سطح آب از ۳۵ درجهٔ سانتی‌گراد فراتر رفت و حتی در مناطق اطراف جزایر خارگ و خارگو، این میزان دما از ۳۶ درجهٔ سانتی‌گراد نیز بیشتر شد. شاخصی با نام هفته‌های گرم، دارای ناهنجاری‌های مثبت دمایی برای تحلیل بهتر تأثیرات دما بر مرجان‌ها وجود دارد که در سال ۱۹۹۸ میلادی برای اولین بار این شاخص به عددی نزدیک به ۱۰ رسید و در تابستان ۱۳۹۶ به ۱۲ رسید که موجب سفید شدن بسیاری از مرجان‌ها شد. طوفان از طوفان‌های شدیدی که در خلیج فارس رخ داده‌است در اکتبر ۱۹۲۵ بود که در بحرین ساحل جنوبی خلیج فارس روی داد و به مدت ۱۰ ساعت طول کشید و تقریباً تمام سطح خلیج فارس را تحت تأثیر قرار داد و تلفات و ضایعات بسیاری به بار آورد. روز ملی خلیج فارس یکی از اقدامات دولت ایران برای پاسداری از میراث معنوی و فرهنگی خلیج فارس رسمیت دادن به روز ملی خلیج فارس در تقویم رسمی کشور بود. در این راستا شورای عالی انقلاب فرهنگی در تیر ماه سال ۱۳۸۴ روز ۱۰ اردیبهشت ماه که مصادف با اخراج پرتقالی‌ها از تنگه هرمز است را روز ملی خلیج فارس نام نهاد. خلیج فارس و موسیقی از دههٔ ۱۳۶۰ خورشیدی تاکنون ترانه‌های متعددی توسط خوانندگان ایرانی و پارسی زبان خوانده شد که موضوع اصلی این قطعه‌ها خلیج فارس و موجودیت تاریخی آن است. پسوند اینترنتی خلیج فارس در سال ۱۳۹۲ و در پی درخواست یک شرکت ترکیه‌ای برای ثبت پسوند اینترنتی خلیج فارس (Persiangulf) و پشتیبانی ایران و با وجود مخالفت و اعتراض ۶ کشور حاشیهٔ خلیج فارس به سرکردگی امارات متحدهٔ عربی، در نهایت پس از ارائهٔ مستندات قانونی و تاریخی از سوی ایران با رأی اکثریت اعضا، توسط مؤسسه آیکان مراحل ابتدایی ثبت پسوند اینترنتی خلیج فارس طی شد و وارد مراحل ارزیابی فنی و مالی شد. تاریخ حضور بریتانیا در خلیج فارس انگلیسی‌ها اولین بار در اوایل قرن نوزدهم، زمانی که شروع به ایجاد پایگاه‌های تجاری در این منطقه کردند، وارد منطقه خلیج فارس شدند. این پایگاه‌ها عمدتاً در امارات متحده عربی و عمان امروزی قرار داشتند و عمدتاً به عنوان توقفگاه کشتی‌های عازم هند و خاور دور مورد استفاده قرار می‌گرفتند. با گذشت زمان، حضور انگلیس در خلیج فارس قوی تر شد، زیرا آنها پایگاه‌های دائمی بیشتری در منطقه ایجاد کردند و شروع به ایفای نقش فعال تری در امور محلی کردند. آنها این کار را تا حد زیادی برای حفظ منافع خود در منطقه انجام دادند که شامل تجارت و دسترسی به منابع نفتی ارزشمند بود. یکی از قابل توجه‌ترین وقایع تاریخ حضور انگلیس در خلیج فارس، امضای معاهده صلح دریایی در سال ۱۸۲۰ بود. این قرارداد بین انگلیس و چندین حاکم محلی چارچوبی برای همزیستی مسالمت آمیز و روابط تجاری بین دو طرف ایجاد کرد. . رویداد مهم دیگری در سال ۱۸۹۲ اتفاق افتاد، زمانی که بریتانیا قرارداد انحصاری را با خاندان حاکم بحرین امضا کرد. این قرارداد کنترل سیاست خارجی بحرین را در ازای محافظت در برابر تهدیدهای خارجی به بریتانیا واگذار کرد. انگلیسی‌ها همچنین نقش اساسی در کمک به توسعه صنعت نفت در منطقه خلیج فارس، به ویژه در سال‌های منتهی به جنگ جهانی دوم داشتند. آنها سرمایه‌گذاری زیادی در تولید نفت و زیرساخت‌ها انجام دادند که به ایجاد منطقه به عنوان یک تأمین کننده بزرگ جهانی نفت کمک کرد. اگرچه نفوذ انگلیس در خلیج فارس پس از جنگ جهانی دوم شروع به کاهش کرد، اما میراث حضور آنها هنوز هم در بسیاری از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و بافت اجتماعی منطقه قابل مشاهده است. امروزه بریتانیا روابط نزدیکی با بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، قطر و امارات دارد و همچنان به ایفای نقش فعال در امور منطقه ادامه می‌دهد. برند خلیج همیشه فارس برند خلیج همیشه فارس در سال ۱۳۹۲ در دهمین جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران به عنوان یکی از ۱۰۰ برند برتر ایران شناخته شد. نگارخانه جستارهای وابسته تحریف نام خلیج فارس اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان خلیج فارس در موسیقی روز ملی خلیج فارس جزیره‌های خلیج فارس فهرست جزیره‌های خلیج فارس نخستین ناو جنگی ایران در خلیج فارس جنگ ایران و عراق جنگ خلیج فارس اصطلاحات دریانوردی در خلیج فارس کشورهای پیرامون خلیج فارس ساحل دزدان منطقه ژئوپلتیکی خلیج فارس پی‌نوشت‌ها منابع خلیج فارس، پیروز مجتهدزاده بخشی از کتاب پلینی و شرح خلیج فارس جغرافیای تاریخی خلیج فارس _ محمود طلوعی کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ محمد عجم - انتشارات پارت - تهران ۱۳۸۳ کتاب حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر تنب و بوموسی، سید علی حق‌شناس، انتشارات سنا - تهران ۱۳۸۹. رضا طاهری، از مروارید تا نفت، چاپ دوم، انتشارات نخستین، ۱۳۹۰ پیوند به بیرون نقشهٔ کاتب چلبی از ایران با ذکر نام خلیج فارس خلیج فارس در دانشنامه بریتانیکا پاسداری از خلیج فارس اسناد و نقشه‌های تاریخی خلیج فارس در جزیره دانش توطئه برای تخریب نامی که میراث فرهنگی بشر است ۲۲ نقشه از خلیج فارس به زبان عربی ۱۶ نقشه ماهواره‌ای از خلیج فارس و تنگه هرمز نقشه توپوگرافی و مورفولوژی نقشه‌های نفت و گاز خلیج فارس نقشه مناطق حساس و نظامی نقشه آب و هوایی خلیج فارس نقشه قومی، دینی، زبانی PERSIAN GULF i. IN ANTIQUITY MIDDLE EAST map in united nation خلیج فارس, در YAHOO! Maps خلیج فارس, در Bing Maps خلیج فارس, در Nokia Maps اعتبار قانونی، تاریخی و جغرافیایی نام خلیج فارس گزارش منتشر شده در وبسایت سازمان ملل (PDF) نام خلیج فارس در معاهدات و قراردادها فیلم کامل مستند اسناد نام خلیج فارس به زبان عربی به نقل از وفاق نیسان ۲۹–۲۰۱۹ التاریخ و تسمیة الخلیج الفارسی فی نصوص نقشه‌ها و اسناد نام خلیج فارس و جزایر آن. دکتر عجم، بنیاد ایران‌شناسی (PDF) اسامی جغرافیایی باستانی میراث بشریت پژوهشی در مورد دو نام خلیج فارس و خزر و چالش‌های فراروی توطئه برای تخریب نامی که میراث فرهنگی بشر است. نقشه‌های خلیج فارس «خلیج عربی» اغراض قومی و هجمه به هویت ایرانی گزیده کتابشناسی خلیج فارس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی گزیده کتابشناسی خلیج فارس خبرگزاری کتاب ایران پهنه‌های آبی بحرین پهنه‌های آبی عراق پهنه‌های آبی عربستان سعودی پهنه‌های آبی قطر پهنه‌های آبی کویت تاریخ خلیج فارس تحریف نام خلیج فارس جغرافیای خاورمیانه جغرافیای سیاسی جغرافیای غرب آسیا حقوق بین‌الملل خاورمیانه خلیج فارس خلیج‌ها دریاهای آسیا روابط ایران و کشورهای عربی قومیت‌ستیزی مرز امارات عربی متحده-عربستان سعودی مرز ایران و عراق مرز ایران و قطر مرز بحرین-عربستان سعودی مرز بحرین-قطر مرز عراق و کویت مرز قطر-عربستان سعودی مرز کویت-عربستان سعودی مرزهای ایران مرزهای عراق مرزهای عربستان مرزهای قطر مناقشات بین‌المللی نمادهای ملی ایران
1800
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8
مذهب
«مذهب» در اصطلاح علم کلام اسلامی، شکلی خاص در فهم مسائل اعتقادی، خاصه امامت است که منشا اختلاف در آن، توجیه مقدمات منطقی یا تفسیر ظاهر کتاب الهی‌است؛ مانند مذهب شیعهٔ دوازه امامی، اشعری، معتزله و ماتریدی. مذهب در اصطلاح فقهی، روشی خاص در استنباط احکام کلی فرعی از ظاهر کتاب و سنت مانند فقه مذهب شیعه، حنفی، مالکی، حنبلی و غیره است. تعریف مذهب یک سیستم اجتماعی_فرهنگی از رفتارها، تمرینات، سیرت، دیدگاه جهانی، متون، عبادتگاه‌ها، رسالت، اخلاق، یا سازمان‌ها است که بشریت را به عناصر ماوراء الطبیعه، متعالی یا روحی مرتبط می‌کند. معنی مذهب در گذشته به مکتب‌های فکری درون یک دین (مانند مذاهب چندگانه فقه اسلامی) گفته می‌شد. در مغرب‌زمین، واژه «Religion» به معنای "مکتب‌های درون یک دین" و به معنای خود دین به کار می‌رود. حدود نیم قرن است که در ایران تحت تأثیر این موضوع، کلمه مذهب را به هر دو معنا استعمال می‌کنند. این اصطلاح در زبان عربی و فارسی به دو مفهوم به کار رفته‌‌است. بر این اساس مذهب را می‌توان هر یک از شاخه‌های دینی معنی کرد. در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی در بسیاری از گفتار‌ها، مذهب به معنی روش و پیشه، راه و رسم و طریقت فکری نیز به کار رفته‌است. نمونه‌های اشعار: ناصر خسرو: در کلیله و دمنه: حافظ: مولانا: منابع مذهب اصطلاحات اسلامی جامعه‌شناسی دین فقه کلمات و عبارات عربی در احکام اسلام