database_export / txt /Tanakh /Torah /Leviticus /Hebrew /Persian translation by Mashallah Rahman Pour Davud and Hakham Musa Zargari, Otzar haTorah, 1985 [fa].txt
noahsantacruz's picture
dea4701ba960ffb4004e18ebf687a08ba3c5aea1ed2026069badfe62c44e18da
c4c9073 verified
raw
history blame
182 kB
Leviticus
ויקרא
Persian translation by Mashallah Rahman Pour Davud and Hakham Musa Zargari, Otzar haTorah, 1985 [fa]
http://www.iranjewish.com/Torah/Vaeeghrah.htm
ויקרא
Chapter 1
خداوند مُشه (موسی) را از چادر محل اجتماع صدا زده به او چنین گفت:
با فرزندان ییسرائل (اسرائیل) صحبت نموده به ایشان بگو انسانی كه از میان شما به خداوند قربانی تقدیم می‌كند قربانیش را از چارپایان، از گاوان و گوسفندان تقدیم بدارد.
اگر قربانی وی قربانی سوختنی باشدآن را از گاوان نر بی‌عیب تقدیم بدارد. نزدیك دَرِ چادر محل اجتماع به میل خودش به پیشگاه خداوند تقدیم نماید.
دستش را بر سر قربانی سوختنی تكیه بدهد. از وی پذیرفته می‌شود و برایش سبب عفو می‌گردد.
گاو جوان را در پیشگاه خداوند ذبح كند و فرزندان اَهَرُون (هارون) كه كُوهِن (کاهن) هستند خون را نزدیك آورده كنار قربانگاه كه در چادر محل اجتماع است به اطراف (آن) بپاشند.
قربانی سوختنی را پوست‌كنده به قطعاتش تقسیم كند.
فرزندان اَهَرُون كُوهِن (هارون کاهن) آتش را روی قربانگاه قرار داده و هیزم‌هایی روی آتش بچینند.
فرزندان اَهَرُون (هارون) که كُوهِن (کاهن) هستند آن قطعه‌ها، كله و پیه روده را روی هیزم‌هایی كه بر آتش روی قربانگاه است بچینند.
و احشاء و پاچه‌هایش را با آب بشوید، و كُوهِن (کاهن) تمام آن‏را روی قربانگاه دود كند. برای خداوند قربانی سوختنی –یا طعمه‌ی آتش (قربانگاه)- بوی خوش‌آیند می‌باشد.
و اگر قربانیش به عنوان قربانی سوختنی از گوسفندان باشد آن را از بره‌ها یا از بزهای نر بی‌عیب تقدیم بدارد.
و آن را در سمت شمالی قربانگاه در حضور خداوند ذبح نماید. فرزندان اَهَرُون (هارون) كه كُوهِن (کاهن) هستند خونش را بر اطراف (قسمت بالای) قربانگاه بپاشند.
كُوهِن (کاهن) آن را به قطعاتش تقسیم نموده آن‏ها را با كله و پیه روده بر هیزم‌هایی كه روی آتش بر قربانگاه است بچیند.
و احشاء و پاچه‌ها را با آب بشوید و كُوهِن (کاهن) تمام آن‏را نزدیك قربانگاه آورده دود كند. برای خداوند بوی قربانی سوختنی یا طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خوش‌آیند می‌باشد.
و اگر قربانی سوختنی تقدیمیش به خداوند از بالداران است قربانیش را از قمری‌ها یا از جوجه‌های كبوتر تقدیم نماید.
كُوهِن (کاهن) آن را نزدیك قربانگاه آورده سرش را پیچانده، با ناخن از قفا تا پوست گلو قطع كند و بر قربانگاه دود نماید و خونش بر دیوار قربانگاه ریخته شود.
چینه‌دان آن را با پر و پوستِ روی آن (چینه‌دان) را جدا كرده آن را نزدیك سمت شرقی قربانگاه پیش جای خاكسترریزی بیندازد.
و آن (پرنده) را از بال‌هایش چاك داده از هم جدا نسازد. كُوهِن (کاهن) آن را بر قربانگاه روی هیزم‌هایی كه بر آتش است دود نماید. برای خداوند، بوی قربانی سوختنی یا طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خوش‌آیند است.
Chapter 2
و شخصی كه هدیه‌ی آردی به خداوند تقدیم می‌دارد تقدیمش آرد نرم باشد كه روی آن روغن ریخته بر آن كندر نهد.
آن را نزد پسران اَهَرُون (هارون)، که كُوهِن (کاهن) هستند بیاورد و كُوهِن از آن‏جا از آرد نرم و روغن آن با تمام كندرش مشت پُری (به‌عنوان) یادبود برداشته بر قربانگاه دود كند. برای خداوند بوی قربانی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خوش‌آیند می‌باشد.
و باقی‌مانده‌ی آن هدیه‌ی آردی برای اَهَرُون (هارون) و پسرانش خواهد ماند. در میان هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) متعلق به خداوند این (هدیه) فوق‌العاده مقدس است.
و هرگاه هدیه‌ی آردی را از پخته‌شده‌های در تنور تقدیم نمایی قرص‌های فطیر از آرد نرم سرشته‌شده در روغن یا فطیرهای نازك روغن‌مالی شده باشد.
و اگر تقدیمی تو هدیه‌ی (پخته‌شده) در تابه است از آرد نرم سرشته شده در روغن به‌صورت فطیر باشد.
آن را تكه‌تكه كرده و روی آن روغن بریز، این هدیه‌ی آردی است.
و اگر تقدیمی‌ات هدیه‌ی (پخته‌شده) بر ساج است، از آرد نرم با روغن درست شود.
هدیه‌ای را كه از این‏ها درست شده باشد برای خداوند بیاور. آن را نزد كُوهِن (کاهن) بیاورد تا تقدیم قربانگاه كند.
كُوهِن (کاهن) یادبودی از آن هدیه‌ی آردی بردارد آن را بر قربانگاه دود كند. برای خداوند بوی قربانی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خوش‌آیند می‌باشد.
و باقیمانده‌ی آن هدیه برای اَهَرُون (هارون) و پسرانش بماند. در میان هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) متعلق به خداوند فوق‌العاده مقدس است.
هر هدیه‌ی آردی كه به خداوند تقدیم می‌دارید به‌صورت حامِص (ورآمده) درست نشود زیرا از هیچ خمیرمایه و هیچ شهدی هدیه‌ی طعمه‌ی آتش برای خداوند دود نکنید.
آن (خمیرمایه و شهد)ها را برای خداوند هدیه نوبر بیاورید ولی بر قربانگاه به عنوان بوی خوش‌آیند تقدیم نگردد.
و هر تقدیمی، هدیه‌ی آردیت را نمك بزن و نمك (نشانه‌ی) پیمان خداوندت را از هدیه‌ی آردیت قطع نكن. با هر قربانیت نمك تقدیم نما.
اگر به خداوند هدیه‌ی آردی نوبر تقدیم می‌داری هدیه‌ی نوبرت را خوشه‌ی بوداده در آتش –بلغور تازه تقدیم كن.
بر آن روغن بریز و روی آن كندر بگذار. این هدیه‌ی آردی است.
كُوهِن (کاهن) یادبودی از بلغورش و از روغن آن با تمام كندرش برای خداوند دود كند. طعمه‌ی آتش (قربانگاه) است.
Chapter 3
اگر قربانی (كسی) ذبح سلامتی است در صورتی كه از گاوان باشد چه نر و چه ماده، آن را بی‌عیب به حضور خداوند تقدیم بدارد.
دستش را بر سر قربانیش تکیه داده و آن را جلو درگاه چادر محل اجتماع ذبح نماید. پسران اَهَرُون (هارون) كه كُوهِن (کاهن) هستند آن خون را بر اطراف (قسمت بالای) قربانگاه بپاشند.
از ذبح سلامتی پیهی كه احشاء را می‌پوشاند و تمام پیهی را كه روی احشاء است هدیه‌ی طعمه‌ی آتش برای خداوند تقدیم بدارد.
و كلیه‌ها و پیه روی آن‏ها را كه در كنار تهیگاه‌هاست و غشاء روی جگر را در كنار كلیه‌ها جدا سازد.
پسران اَهَرُون (هارون) آن را با قربانی سوختنی كه روی هیزم‌ها بر آتش است بر قربانگاه دود كنند. برای خداوند بوی قربانی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خوش‌آیند می‌باشد.
و اگر قربانی او به خداوند برای ذبح سلامتی از گوسفندان است آن را نر یا ماده بی‌عیب تقدیم كند.
اگر وی قربانی خود را بره تقدیم می‌دارد آن را به حضور خداوند تقدیم بدارد.
دستش را بر سر قربانی خود تكیه داده آن را جلو چادر محل اجتماع ذبح نماید. پسران اَهَرُون (هارون) خونش را بر اطراف (قسمت بالای) قربانگاه بپاشند.
از ذبح سلامتی، برای خداوند قربانی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) بوی خوش‌آیند است. طعمه‌ی آتش تقدیم بدارد. پیه آن و تمامی دنبه‌ی مقابل دنبالچه را جدا نماید و پیهی كه احشاء را می‌پوشاند و تمام پیهی كه روی احشاء است ...
و كلیه‌ها و پیه روی آن‏ها را که در كنار تهیگاه‌هاست و غشاء روی جگر را در كنار كلیه‌ها جدا نماید.
كُوهِن (کاهن) آن را بر قربانگاه دود نماید. (این‏ها) به درگاه خداوند طعمه‌ی آتش (قربانگاه) است.
و اگر قربانیش بز باشد آن را به حضور خداوند تقدیم بدارد.
دست خود را بر سر آن تكیه داده و آن را جلو چادر محل اجتماع ذبح نماید. پسران اَهَرُون (هارون) خونش را بر اطراف (قسمت بالایی) قربانگاه بپاشند.
هدیه‌اش را از آن پیهی كه احشاء را می‌پوشاند و تمامی پیهی كه روی احشاء است تقدیم بدارد. برای خداوند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) است.
و كلیه‌ها و پیهی كه روی آن‏ها در كنار تهیگاه‌هاست و غشاء روی جگر را در كنار كلیه‌ها جدا سازد.
كُوهِن (کاهن) آن‏ها را بر قربانگاه دود نماید. بوی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خوش‌آیند است. هر پیهی (از آن) به خداوند اختصاص دارد.
برای نسل‌های شما قانون ابدی باشد. در هرجایی باشید هیچ پیهی (از چارپایانی كه از آن‏ها قربانی تقدیم می‌شود) و هیچ خونی نخورید.
Chapter 4
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین بگو: اگر كسی اشتباهاً از بین همه‌ی فرامین خداوند یكی از اعمال ناكردنی را انجام داده خطاكار شود ...
اگر كُوهِنی (کاهنی) كه مسح شده است خطایی بكند و قوم را گناهكار نماید، برای خطایی كه كرده است گاو نر جوان بی‌عیبی را به عنوان قربانی گناه به درگاه خداوند تقدیم بدارد.
آن گاو نر را در حضور خداوند جلو چادر محل اجتماع بیاورد. دستش را بر سر آن گاو تكیه داده (خطای خود را اعتراف نماید و سپس) آن گاو را در حضور خداوند ذبح كند.
كُوهِن (کاهن) مسح شده از خون آن گاو برداشته آن را به چادر محل اجتماع بیاورد.
كُوهِن (کاهن) انگشتش را در آن خون فرو برده و هفت مرتبه در حضور خداوند از آن خون در برابر پرده‌ی جایگاه لوحه‌های ده‌فرمان مكان مقدس بیفشاند.
كُوهِن (کاهن) از آن خون بر روی شاخ‌های قربانگاه بخور داروهای (یازده‌گانه) معطر كه در خیمه‌ی محل اجتماع در حضور خداوند می‌باشد بمالد و تمام (بقیه‌ی) آن خون را نزدیك پایه‌ی قربانگاه سوختنی كه جلو درگاه خیمه‌ی محل اجتماع است بریزد.
تمام پیه گاو قربانی خطا را از آن بردارد. پیهی كه احشاء را می‌پوشاند و تمام پیهی كه روی احشاء است ...
و كلیه‌ها و پیهی كه روی آن‏ها در كنار تهیگاه‌هاست و غشاء روی جگر را كه در كنار كلیه‌هاست جدا كند.
همان‏طور كه از گاو ذبح سلامتی برداشته می‌شود كُوهِن (کاهن) آن‏ها را روی قربانگاه قربانی سوختنی دود كند.
ولی پوست گاو و تمام گوشتش با كله و با پاچه‌ها و احشاء و مدفوعش ...
تمام آن گاو را خارج از اردوگاه در جای پاكی در محل ریختن خاكستر بیاورد و آن را روی هیزم‌ها در آتش بسوزاند. در كنار محل ریختن خاكستر سوخته شود.
اگر تمام جماعت ییسرائل (اسرائیل) اشتباه كنند و چیزی از نظر جماعت پنهان بماند و از بین دستورات ناكردنی خداوند یكی را انجام دهند و مقصر شوند ...
و خطایی كه در آن مورد مرتكب شده‌اند معلوم گردد، جماعت، گاو نر جوانی برای قربانی خطا تقدیم داشته و آن را جلو خیمه‌ی محل اجتماع بیاورند.
سران جماعت در حضور خداوند دست‌هایشان را روی سر آن گاو تكیه داده (خطای خود را اعتراف نمایند) سپس (ذابح) گاو را در حضور خداوند ذبح كند.
و كُوهِن (کاهن) مسح‌شده از خون آن گاو به خیمه‌ی محل اجتماع بیاورد.
كُوهِن (کاهن) انگشتش را در آن خون فرو برده هفت مرتبه در حضور خداوند در برابر پرده‌ی جایگاه لوحه‌های ده‌فرمان بیفشاند.
و از آن خون روی شاخ‌های قربانگاه كه پیشگاه خداوند در خیمه‌ی محل اجتماع می‌باشد، بمالد، و تمام (بقیه‌ی) آن خون را كنار پایه‌ی قربانگاه قربانی سوختنی كه جلو درگاه محل چادر اجتماع است بریزد.
و تمام پیهش را از آن برداشته روی قربانگاه دود كند.
و همان‏گونه كه با قربانی خطا عمل كرد با آن گاو نیز عمل كند و كُوهِن (کاهن) برای آن (خطا‌كار)ها طلب عفو نماید. آنان بخشوده می‌شوند.
آن گاو را بیرون اردوگاه آورده همان‏گونه كه گاو اولی را سوزانید آن را بسوزاند. (این) قربانی خطای جماعت است.
چنانچه رئیسی خطا كند و از بین فرامین خداوند خالقش یكی از اعمال ناكردنی را اشتباهاً انجام دهد و مجرم گردد،
به محض این‏كه خطایی كه مرتكب شده به وی اطلاع داده شود (به عنوان) قربانیش، بز نر جوان بی‌عیبی، بیاورد.
دست خود را بر سر آن بز تكیه داده (خطای خود را اعتراف نماید) سپس آن را در جایی كه قربانی سوختنی ذبح می‌شود در حضور خداوند ذبح نماید. (این) قربانی خطاست.
كُوهِن (کاهن) با انگشتش از خون آن قربانی خطا برداشته روی شاخ‌های قربانگاه قربانی سوختنی بمالد و (بقیه‌ی) خونش را نزدیك پایه‌ی قربانگاه سوختنی بریزد.
و تمام پیه آن را مانند پیه ذبح سلامتی بر قربانگاه دود كند و كُوهِن (کاهن) به خاطر خطای او برایش طلب عفو كند، پس او بخشوده می‏گردد.
و اگر شخصی از مردم عادی اشتباهاً خطا كند و از بین دستورات خداوند یكی از اعمال ناكردنی را انجام داده مقصر گردد ...
به محض این‏كه خطایی كه مرتكب شد، به وی اطلاع داده شود قربانیش را به‌خاطر خطایی كه مرتكب شده است بز ماده‌ی جوان بی‌عیبی بیاورد.
دستش را بر سر آن قربانی خطا تكیه داده (خطای خود را اعتراف نماید) سپس آن قربانی خطا را در محل قربانی سوختنی ذبح كند.
و كُوهِن (کاهن) از خون آن با انگشتش برداشته روی شاخ‌های قربانگاه قربانی سوختنی بمالد و تمام (بقیه‌ی) خونش را نزدیك پایه‌ی قربانگاه بریزد.
همان‏گونه كه از روی ذبح سلامتی پیه جدا می‌شد تمام پیهش را جدا نماید و كُوهِن (کاهن) (آن‌را) بر قربانگاه به‌خاطر بوی خوش به درگاه خداوند دود نموده طلب عفو كند. او بخشوده می‌گردد.
و اگر بره‌ای را به عنوان قربانی خطا بیاورد آن را ماده‌ی بی‌عیب بیاورد.
دست خود را بر سر قربانی خطا تكیه داده (خطای خود را اعتراف نماید) سپس در محلی كه قربانی سوختنی را ذبح می‌كند آن را به‌عنوان قربانی خطا ذبح كند.
و كُوهِن (کاهن) با انگشتش از خون آن قربانی خطا برداشته و روی برآمدگی‌های قربانگاه قربانی سوختنی بمالد و (پس از مالش) تمام خونش را نزدیك پایه‌ی قربانگاه بریزد.
و همان‏گونه كه پیه بره از ذبح سلامتی جدا می‌شود تمام پیهش را جدا نماید. كُوهِن (کاهن) آن‏ها را بر قربانگاه روی آتش‌های (قربانگاه) خداوند دود نماید. كُوهِن (کاهن) بخاطر خطایی كه او مرتكب شده برای وی طلب عفو كند، او بخشوده می‌گردد.
Chapter 5
و شخصی كه (به علت ندادن شهادت) خطا كند یعنی صدای نفرین (مظلوم) را بشنود و در حالی كه او شاهد بوده یا دیده یا دانسته باشد اطلاع ندهد گناه آن (مظلوم) را به گردن خواهد گرفت ...
یا شخصی كه هر چیز ناپاكی را ؛ خواه لاشه‌ی حیوان ناپاك و خواه لاشه‌ی چارپای ناپاك و خواه لاشه‌ی خزنده‌ی ناپاكی را لمس نموده و از خاطرش رفته باشد و در حال ناپاكی باشد، پس (شاهدی كه اطلاع دارد و وی را مطلع نمی‌كند) مجرم است ...
یا اگر كسی چیز ناپاك آدم، یعنی هرگونه چیز ناپاك وی را كه به وسیله‌ی آن (انسان) ناپاك می‌شود لمس نموده و از خاطرش رفته باشد، اگر وی (شاهد) آگاهی یابد (با اطلاع ندادن) مجرم می‌باشد...
یا شخصی كه برای بدی كردن یا خوبی كردن (به خود) منظور خود را با سوگند از دهان درآورده باشد یا برای اجرای هر نوع عمل دیگری سوگندی بر زبان رانده و از خاطرش رفته باشد و او (شاهد) آگاهی یافته و به‌خاطر یكی از این موارد مجرم شود ...
همین‏كه به‌خاطر یكی از این موارد مجرم گردد (باید) آن خطایی را كه مرتكب شده‌است اعتراف نماید.
و به‌خاطر خطایی كه مرتكب شده است جریمه‌اش را برای خداوند ماده بره‌ای از گوسفندان یا بز جوان ماده‌ای برای قربانی خطا بیاورد و كُوهِن (کاهن) به‌خاطر خطایش برای او طلب عفو كند.
و اگر به اندازه‌ی تهیه‌ی بره مقدورش نباشد قربانی تقصیری كه مرتكب شده برای خداوند دو قمری یا دو بچه كبوتر، یكی برای قربانی خطا و یكی برای قربانی سوختنی بیاورد.
آن‏ها را نزد كُوهِن (کاهن) آورده آن را كه برای خطاست اول قربانی نموده سرش را پیچانده با ناخن از قفا تا پوست گلو قطع كند، ولی از هم جدا نسازد.
از خون آن قربانی خطا روی دیوار قربانگاه بیفشاند و باقیمانده‌ی آن خون در كنار پایه‌ی قربانگاه ریخته شود. (این) قربانی خطاست.
و برای دومی طبق همان قانون قربانی سوختنی عمل كند و كُوهِن (کاهن) به‌خاطر خطایی كه وی مرتكب شده است طلب عفو نماید. او بخشوده خواهد شد.
و اگر توانایی او به اندازه‌ی دو قمری یا دو جوجه كبوتر نباشد برای خطایی كه مرتكب شده تقدیمی خود را یك دهم ایفا (پیمانه‌ای است) آرد نرم به عنوان قربانی خطا بیاورد. چون‏كه قربانی خطاست، روی آن روغن بریزد و بر آن كندر ننهد.
آن را نزد كُوهِن (کاهن) بیاورد و كُوهِن از آن به عنوان یادبود، مشت پری برداشته روی آتش‌های (قربانگاه) خداوند بر قربانگاه دود كند. قربانی خطاست.
كُوهِن (کاهن) برای آن شخص به خاطر خطایی كه در موردی از موارد بالا مرتكب شده است طلب عفو كند او بخشوده می‌شود. (بقیه‌ی آن) مانند هدیه‌ی آردی برای كُوهِن بماند.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
شخصی كه اشتباهاً مرتكب خطا شود و به چیزهای مقدس خداوند خیانت كند قوچ بی‌عیبی از گوسفندان به‌عنوان جریمه طبق برآورد كُوهِن (کاهن) بر مبنای شِقِل‌های نقره یعنی شِقِل مقدس برای خداوند بیاورد.
و آنچه از مال مقدس خیانت كرده است بپردازد و یك‌پنجم آن را بر آن بیفزاید و آن را به كُوهِن (کاهن) بدهد و كُوهِن با قوچ قربانی تقصیر برایش طلب عفو كند، بخشوده می‌شود.
اگر شخصی ندانسته خطا كرد و از بین فرامین خداوند یكی از اعمال ناكردنی را انجام داد و مجرم شد، گناه آن را به گردن خواهد داشت.
از میان گوسفندان قوچ بی‌عیبی مطابق برآورد برای قربانی تقصیر نزد كُوهِن (کاهن) بیاورد و به‌خاطر خطایی كه ندانسته مرتكب شده است برای او طلب عفو كند، بخشوده می‌شود.
این قربانی تقصیر است واقعاً در برابر خداوند تقصیر كرده است.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
شخصی كه خطا كرده به خداوند خیانت ورزد یعنی در مورد امانت، یا در مورد مال شركت، یا در مورد غصب (مالی) انكار كند یا به همنوعش اجحاف نماید.
یا گمشده‌ای را بیابد و منكر آن گشته به‌دروغ سوگند یاد كند، در هر موردی كه آدمی یكی از این اعمال را انجام دهد و از این راه‌ها مرتكب خطا شود...
و باشد همین كه مرتكب خطا گشته مقصر گردد آن مالی را كه به‌زور گرفته، یا آن حقی را كه پایمال نموده، یا آن امانتی را كه به وی سپرده شده، یا آن گمشده‌ای را كه یافته است پس بدهد.
یا در مورد هر چیزی كه برای آن به‌دروغ سوگند یاد كرده در روز محكومیتش اصل آن را به كسی كه صاحب آن است پرداخته و یك‌پنجم آن را بر آن بیفزاید.
طبق برآورد، جریمه‌ی خود را قوچ بی‌عیبی از گوسفندان برای خداوند، به عنوان جریمه نزد كُوهِن (کاهن) بیاورد.
و كُوهِن (کاهن) به‌خاطر هر كدام از اعمالی كه كرده و به واسطه‌ی آن محكوم شده است به‌حضور خداوند برای او طلب عفو كند، بخشوده خواهد شد.
Chapter 6
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به اَهَرُون (هارون) و پسرانش چنین سفارش كن. قانون قربانی سوختنی این است: قربانی سوختنی تمام مدت شب تا صبح روی آتشدان بر قربانگاه خواهد بود و آتش قربانگاه فروزان بماند.
و كُوهِن (کاهن) پیراهن كتانی و شلوار كتانی خود را بر تن كند و خاكستر قربانی سوختنی را كه آتش سوزانده است بردارد و كنار قربانگاه بگذارد.
لباس‌هایش را بیرون آورده و لباس‌های دیگری بپوشد و آن خاكستر را خارج از اردوگاه به مكان پاكی بیرون ببرد.
و آن آتش روی قربانگاه سوزان بوده خاموش نگردد و هر صبح كُوهِن (کاهن) بر آن هیزم بسوزاند و قربانی سوختنی را روی آن چیده و پیه‌های قربانی سلامتی را بر آن دود كند.
آتش روی قربانگاه دائماً مشتعل باشد و خاموش نگردد.
این است قانون هدیه آردی که فرزندان اَهَرُون (هارون) آن را بر قربانگاه به حضور خداوند تقدیم كنند.
از آرد نرم آن هدیه و از روغنش و تمام كندری كه روی آن هدیه است با مشت برداشته و بر قربانگاه به‌عنوان یادبود دود كند. برای خداوند بوی خوش‌آیندی است.
باقیمانده‌ی آن را اَهَرُون (هارون) و فرزندانش بخورند. در محل مقدس (به صورت) فطیر خورده شود. آن را در داخل حیاط چادر محل اجتماع بخورند.
به‌صورت حامِص (ورآمده) پخته نشود آن را از هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) متعلق به خودم به آن‏ها سهم دادم مانند قربانی خطا و قربانی تقصیر فوق‌العاده مقدس است.
هر مذكری از فرزندان اَهَرُون (هارون) آن را بخورد، برای نسل‌های شما در مورد هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خداوند قانون ابدی باشد هرچه كه با آن‏ها تماس یابد مقدس شود.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
تقدیمی اَهَرُون (هارون) و فرزندانش كه در روز مسح‌شدن، آن را به خداوند تقدیم خواهد داشت این است. یك دهم ایفا آرد نرم هدیه‌ی دائم، نیمی از آن در صبح و نیمی از آن در شام.
(آن‌را) روی تابه با روغن خمیر كرده و آب‌پز شده بیاور. نانك‌های برشته‌ی تنوری تقدیم كن. برای خداوند بوی خوش‌آیند است.
از بین فرزندان (آن كُوهِن (کاهن)) كُوهِنی که به جای او مسح شود آن را درست كند. برای خداوند قانون ابدی است تماماً دود شود.
و هر هدیه‌ای از جانب كُوهِن (کاهن) باشد، تماماً طعمه‌ی آتش قربانگاه شده، خورده نشود.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به اَهَرُون (هارون) و فرزندانش بگو. قانون ابدی قربانی خطا این است. در جایی كه قربانی سوختنی ذبح شود قربانی خطا (هم) ذبح شود. در حضور خداوند فوق‌العاده مقدس است.
كُوهِنی (کاهنی) كه آن را به صورت قربانی خطا تقدیم می‌كند آن را بخورد. در محل مقدس داخل حیاط در چادر محل اجتماع خورده شود.
هرچه با گوشت آن تماس یابد مقدس شود و چنانچه خونش بر لباسی افشانده شود، موضعی را كه (خون) بر آن افشانده شده در مكان مقدس بشوی.
ظرف سفالینی كه در آن پخته شود، شكسته گردد و اگر در ظرف مسی پخته شده باشد آن‏را بسایند و با آب آبكشی شود.
هر مذكری از كُوهِن (کاهن)‌ها از آن بخورد. (قربانی خطا) فوق‌العاده مقدس است.
هر قربانی خطا كه از خون آن در مكان مقدس برای طلب عفو به چادر محل اجتماع وارد گردد خورده نشود و در آتش سوزانده شود.
Chapter 7
قانون قربانی تقصیر این است، فوق‌العاده مقدس می‌باشد.
در محلی كه قربانی سوختنی را ذبح می‌كنند قربانی تقصیر را (هم) ذبح كنند و خونش را به اطراف قربانگاه بپاشند.
و از آن تمام چربی و دنبه و پیهی كه احشاء را می‌پوشاند تقدیم بدارد.
و كلیه‌ها و پیهی كه روی آن‏ها در كنار تهیگاه‌هاست و غشاء روی جگر را در كنار كلیه‌ها جدا كند.
كُوهِن (کاهن) آن‏ها را بر قربانگاه برای خداوند به عنوان طعمه‌ی آتش دود كند، (این) قربانی تقصیر است.
هر مذكری از كُوهِن (کاهن)‌ها از آن بخورد. در محل مقدس خورده شود فوق‌العاده مقدس است.
قربانی خطا چون قربانی تقصیر است، قانون یكسان دارند. (قربانی) متعلق به كُوهِنی (کاهنی) خواهد بود كه برای او طلب عفو می‌كند.
پوست قربانی سوختنی هركس متعلق به كُوهِنی (کاهنی) خواهد بود كه آن قربانی سوختنی را تقدیم می‌دارد.
و هر هدیه‌ی آردی كه در تنور پخته شود و هرچه بر ساج و در تابه درست گردد برای همان كُوهِنی (کاهنی) كه آن را تقدیم نموده است، بماند.
و هر هدیه‌ی آردی سرشته‌شده در روغن یا خشك (هدیه‌ی بی‌روغن) به‌طور مساوی به تمام فرزندان اَهَرُون (هارون) تعلق خواهد داشت.
و قانون ذبح سلامتی كه به خداوند تقدیم می‌دارد این است.
اگر آن را به خاطر تشكر تقدیم بدارد با ذبح تشكر قرص‌های فطیر سرشته شده در روغن و فطیرهای نازك روغن‌مالی‌شده و آرد نرم آب‌پز به صورت قرص‌های سرشته شده در روغن تقدیم دارد.
تقدیمی خود را با قرص‌های نان ور‌آمده و علاوه بر آن ذبح تشكر را به خاطر سلامتش تقدیم نماید.
از هر هدیه‌ی (نانی) یكی را برای خداوند پیشكشی تقدیم نماید (بقیه) برای همان كُوهِنی (کاهنی) باشد كه خون قربانی سلامتی را می‌پاشد.
و گوشت قربانی تشكر به‌خاطر سلامت، در روز ذبح آن خورده شود. از آن تا صبح باقی نگذارد.
و اگر ذبح تقدیمی او به صورت نذر یا داوطلبانه باشد در روزی كه ذبح خود را تقدیم می‌دارد خورده شود و باقیمانده‌ی آن هم فردای آن روز خورده شود.
و باقیمانده‌ی گوشت آن قربانی در روز سوم در آتش سوخته شود.
و اگر از گوشت ذبح سلامتی در روز سوم خورده شود پذیرفته نخواهد شد. تقدیمی كسی كه آن‏را تقدیم نموده است به حساب نمی‌آید و مردود خواهد بود و شخصی كه از آن می‌خورد گناه آن‏را به گردن خواهد گرفت.
و اگر آن گوشت (قربانی سلامتی) با هر چیز ناپاكی تماس پیدا كند، خورده نشود. در آتش سوزانده شود و در مورد گوشت (قربانی سلامتی كه پاك است)، هركس كه پاك باشد (در هر جایی) از آن گوشت بخورد.
اگر شخصی كه هنوز ناپاك است از گوشت قربانی سلامتی كه متعلق به خداوند است بخورد، آن شخص از قومش نابود خواهد شد.
و شخصی كه با هر چیز ناپاكی، با ناپاكی آدم یا چارپای ناپاك یا با هر جانور ناپاكی تماس حاصل كند، و از گوشت ذبح سلامتی كه برای خداوند می‌باشد بخورد از قومش نابود خواهد شد.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین سخن بگو: هیچ نوع پیه گاو و بره و بز نخورید.
و پیه مردار یا ذبح حرام (نِوِلا) و پیه حیوان نخجیرشده یا حیوانی كه نقص شرعی دارد (طِرِفا) برای هر مصرفی به كار برده شود، ولی هرگز آن‏را نخورید.
زیرا هركس پیه چارپایی را كه از آن هدیه‌ی طعمه‌ی آتش برای خداوند تقدیم خواهد نمود بخورد، از قومش نابود خواهد شد.
هرجایی كه باشید هیچ خونی از بالداران و چارپایان نخورید.
هرشخصی كه هرخونی (از چارپایان و پرندگان و بالداران مختلف) بخورد از قومش نابود خواهد شد.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین سخن بگو: كسی كه قربانی سلامتش را برای خداوند تقدیم می‌دارد (قسمتی از) قربانی خود را كه از ذبح سلامتی اوست به حضور خداوند بیاورد.
قربانی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خداوند را با دستان خود بیاورد. پیه را با سینه بیاورد. سینه را برای تكان دادن به حضور خداوند به عنوان هدیه‌ی جنبانیدنی (تقدیم بدارد).
و كُوهِن (کاهن) پیه را بر قربانگاه دود كند و سینه مال اَهَرُون (هارون) و فرزندانش باشد.
و از ذبح‌های سلامتتان ساق راست را به كُوهِن (کاهن) پیشكشی بدهید.
ساق راست سهم همان كُوهِنی (کاهنی) از فرزندان اَهَرُون (هارون) باشد كه خون و پیه قربانی سلامتی را تقدیم می‌دارد.
زیرا سینه‌ی جنبانیده شده و ساق پیشكش‌شده را از ذبح‌های سلامتی فرزندان ییسرائل (اسرائیل) گرفتم. از طرف فرزندان ییسرائل به اَهَرُون كُوهِن (هارون کاهن) و فرزندانش به رسم قانون ابدی بخشیدم.
از روزی كه (خداوند) اَهَرُون (هارون) و پسرانش را مقرب كرد كه برای خداوند خدمت كنند، از هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خداوند این‌(ها) را سهم آن‏ها قرار داده است.
روزی كه (مُشه (موسی)) آن كُوهِن (کاهن)‌ها را مسح كرد، آنچه خداوند فرمان داد از مال فرزندان ییسرائل (اسرائیل) به آن‏ها بدهند برای نسل‌های ایشان قانون ابدی شد.
این است قانون قربانی سوختنی، هدیه‌ی آردی، قربانی خطا، قربانی تقصیر و انتصاب (به كهانت) و ذبح سلامتی.
كه خداوند ضمن صدور فرمانش به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) مبنی بر تقدیم قربانی‌هایشان در راه خداوند در كوه سینَی (سینا) به مُشه (موسی) فرمان داد.
Chapter 8
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
اَهَرُون (هارون) و پسرانش همراه او و لباس‌ها و روغن مسح و آن گاو قربانی خطا و آن دو قوچ و آن سبد فطیرها را بگیر.
و تمام جماعت را به درِ چادر محل اجتماع فراخوان.
مُشه (موسی) همان‏گونه كه خداوند به او فرمان داد عمل نمود و جماعت جلو درِ چادر محل اجتماع جمع شدند.
مُشه (موسی) به جماعت گفت: مطلبی كه خداوند انجام آن را دستور داد از این قرار است.
مُشه (موسی)، اَهَرُون (هارون) و پسرانش را پیش‌آورده و آن‏ها را در آب غسل داد.
پیراهن را به تن او كرد. كمر وی را با كمربند بست. ردا را به او پوشانید و پیشبند را روی آن قرار داد و آن‌را با بند پیشبند بست. آن را به وسیله‌ی آن (بند) گره زد.
سینه‌بند را روی آن گذاشت. اوریم و تومیم را روی سینه‌بند قرار داد.
عمامه را بر سرش گذاشت و كنار عمامه به طرف صورت او افسر طلا یا تاج مقدس را همان‏طوری كه خداوند به مُشه (موسی) فرمان داد، گذاشت.
مُشه (موسی) روغن مسح را برداشته میشكان و هر آنچه را در آن بود مسح كرد و آن‏ها را مقدس نمود.
از آن هفت‌بار بر قربانگاه افشاند. قربانگاه و تمام اثاثش و دستشویی و پایه‌اش را برای مقدس كردنشان مسح كرد.
از روغن مسح روی سر اَهَرُون (هارون) ریخت، او را برای اختصاصی نمودن مسح كرد.
مُشه (موسی) فرزندان اَهَرُون (هارون) را پیش‌آورده به آن‏ها پیراهن پوشانید. كمربند بست. همان‏طوری كه خداوند به مُشه فرمان داد كلاه لبه‌دار بر سر آن‏ها نهاد.
گاو قربانی خطا را پیش آورد. اَهَرُون (هارون) و پسرانش دست‌های خود را روی سر آن گاو قربانی خطا تكیه دادند.
مُشه (موسی) ذبح كرد و آن خون را برداشت با انگشتش روی اطراف شاخ‌های چهارگوشه‌ی قربانگاه مالید. قربانگاه را تطهیر كرد و (بقیه‌ی) آن خون را كنار پایه‌ی قربانگاه ریخته مقدس كرد تا روی آن طلب عفو كند.
مُشه (موسی) تمام پیهی را كه روی احشاء بود و غشای (روی) جگر و كلیه‌ها و پیهشان را برداشته بر قربانگاه دود كرد.
و آن گاو و پوست و گوشت و مدفوعش را خارج از اردوگاه همان‏طور كه خداوند به مُشه (موسی) دستور داد در آتش سوزانید.
قوچ قربانی سوختنی را پیش‌آورد و اَهَرُون (هارون) و پسرانش دست‌های خود را روی سر آن قوچ تكیه دادند.
مُشه (موسی) ذبح كرده آن خون را روی قربانگاه به اطراف پاشید.
و آن قوچ را به قطعاتش تقسیم نمود. مُشه (موسی) كله و قطعات و پیه را دود كرد.
مُشه (موسی) همان‏طور كه خداوند به او فرمان داد، احشاء و پاچه‌ها را با آب شست. مُشه تمام آن قوچ را بر قربانگاه دود كرد. قربانی سوختنی بود. به منظور بوی خوش‌آیند برای خداوند، هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) بود.
قوچ دوم، قوچ انتصاب (كُوهِن (کاهن)) را پیش‌آورد و اَهَرُون (هارون) و پسرانش دست‌های خود را روی سر آن قوچ تكیه دادند.
مُشه (موسی) آن را ذبح كرد و از خونش برداشته بر نرمه‌ی گوش راست اَهَرُون (هارون) و شست دست راست و شست پای راستش مالید.
مُشه (موسی) پسران اَهَرُون (هارون) را پیش‌آورد. از آن خون روی نرمه‌ی گوش راست و روی شست دست راست و روی شست پای راستشان مالید. مُشه (بقیه‌ی) آن خون را روی قربانگاه به اطراف پاشید.
آن پیه و آن دنبه و تمام پیهی كه روی احشاء است و غشای روی جگر و كلیه‌ها و پیهشان و ساق راست را برداشت.
و از سبد فطیرهای حضور خداوند یك قرص فطیر و یك قرص نان روغنی و یك نان نازك برداشته روی پیه‌ها و ساق راست گذاشت.
همه را روی كف دست‌های اَهَرُون (هارون) و كف دست‌های پسرانش قرار داد. آن‏ها را به حضور خداوند تكان داد.
مُشه (موسی) آن‏ها را از روی كف دست‌های ایشان برداشته با قربانی سوختنی بر قربانگاه دود كرد. این‏ها قربانی انتصاب هستند به منظور بوی خوش‌آیند برای خداوند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) است.
مُشه (موسی) همان‏طوری كه خداوند به او فرمان داد سینه را برداشته آن را به حضور خداوند تكان داد. سینه‌ی قوچ قربانی انتصاب سهم مُشه بود.
مُشه (موسی) از روغن مسح و از آن خونی كه روی قربانگاه بود برداشته بر اَهَرُون (هارون) و بر لباس‌هایش و بر پسرانش و لباس‌های پسرانش افشاند. پس اَهَرُون و لباس‌هایش و پسران و لباس‌های آن‏ها را با هم اختصاصی كرد.
مُشه (موسی) به اَهَرُون (هارون) و پسرانش گفت: این گوشت را جلو درگاه چادر محل اجتماع بپزید و آن را با نانی كه در سبد منصوب‌شدگان (یعنی كُوهِن(کاهن)‌ها) است در آن‏جا بخورید. همان‏طوری كه دستور داده گفتم اَهَرُون و پسرانش آن را بخورند.
و باقیمانده‌ی آن گوشت و آن نان را با آتش بسوزانید.
هفت روز تا پایان یافتن روزهای انتصابتان از درگاه چادر محل اجتماع بیرون نروید، زیرا هفت روز (طول می‌كشد) تا شما را منتصب كند.
خداوند فرموده است همان‏طوری كه امروز (مُشه (موسی)) عمل كرد عمل كنید تا شما را ببخشد.
هفت شبانه‌روز جلو درگاه چادر محل اجتماع بمانید و امر خداوند را رعایت كنید تا نمیرید زیرا چنین دستور گرفتم.
اَهَرُون (هارون) و پسرانش تمام مطالبی را كه خداوند به‌وسیله‌ی مُشه (موسی) امر كرد، انجام دادند.
Chapter 9
در روز هشتم بود كه مُشه (موسی)، اَهَرُون (هارون) و پسرانش و پیران ییسرائل (اسرائیل) را فرا خواند.
به اَهَرُون (هارون) گفت: گوساله‌ی نر جوانی برای خودت به عنوانی قربانی خطا و قوچی برای قربانی سوختنی (هر دو را) بی‌عیب بگیر و به حضور خداوند تقدیم كن.
و به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین بگو. برای قربانی خطا، بز نر جوانی و برای قربانی سوختنی، گوساله و بره‌ای (هشت‌روزه تا) یكساله (همه‌را) بی‌عیب بگیرید.
و برای قربانی سلامتی، گاو و قوچی به‌منظور ذبح به حضور خداوند و هدیه‌ی آردی سرشته شده در روغن. چون‏كه امروز (جلال) خداوند به شما ظاهر می‌شود.
آنچه مُشه (موسی) گفت گرفتند و نزدیك چادر محل اجتماع آوردند و تمام جماعت نزدیك شده به حضور خداوند ایستادند.
مُشه (موسی) گفت: كاری را كه خداوند گفته است انجام دهید تا جلال خداوند بر شما ظاهر شود، این است.
مُشه (موسی) به اَهَرُون (هارون) گفت: به قربانگاه نزدیك شو. قربانی خطا و قربانی سوختنیت را تقدیم بدار و برای خودت و برای قوم طلب عفونما و قربانی آن قوم را تقدیم كن و همان‏طوری كه خداوند فرمان داده است برای آن‏ها طلب عفو نما.
اَهَرُون (هارون) به قربانگاه نزدیك شد و گوساله‌ی قربانی خطایی را كه مال خودش بود ذبح كرد.
پسران اَهَرُون (هارون) آن خون را نزد او آوردند. انگشتش را در آن خون برده روی شاخ‌های قربانگاه مالید و (بقیه‌ی) آن خون را كنار پایه‌ی قربانگاه ریخت.
و همان‌طوری كه خداوند به مُشه (موسی) فرمان داد پیه و كلیه‌ها و آن غشاء روی جگر قربانی خطا را بر قربانگاه دود كرد.
و آن گوشت و آن پوست را در آتش خارج از اردوگاه سوزانید.
قربانی سوختنی را ذبح كرد. پسران اَهَرُون (هارون) آن خون را به وی رسانیدند (و آن را) روی قربانگاه به اطراف پاشید.
و قربانی سوختنی را با تمام قطعاتش و آن كله را به وی رسانیدند. روی قربانگاه دود كرد.
احشاء و پاچه‌ها را شسته كنار قربانی سوختنی بر قربانگاه دود نمود.
قربانی قوم را پیش‌آورد و بز نر قربانی خطا را كه مال قوم بود گرفته ذبح كرد و آن را مانند آن اولی به صورت قربانی خطا تقدیم كرد.
قربانی سوختنی را پیش‌آورد. آن را طبق همان قاعده انجام داد.
هدیه‌ی آردی را پیش‌آورد. دست خود را از آن پركرده، روی قربانگاه علاوه بر قربانی سوختنی صبحگاهی، دود نمود.
آن گاو و آن قوچ قربانی سلامتی را كه مال قوم بود ذبح كرد. فرزندان اَهَرُون (هارون) آن خون را به وی رسانیدند. آن را روی قربانگاه به اطراف پاشید.
و پیه‌ها را از آن گاو و از آن قوچ، دنبه و پیه پوشاننده‏ی احشاء و کلیه‏ها و غشای روی جگر را (پیش آورد).
پیه‌ها را روی سینه قرار دادند و آن‏ها را بر قربانگاه دود كرد.
و اَهَرُون (هارون) همان‏طوری كه مُشه (موسی) دستور داد سینه‏ها و ران راست را به حضور خداوند تكان داد.
اَهَرُون (هارون) دستانش را به سوی آن قوم بلند نمود. ایشان را دعا كرد. پس از تقدیم قربانی خطا و قربانی سوختنی و قربانی سلامتی (از بالای قربانگاه) پایین آمد.
مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) به چادر محل اجتماع آمدند، خارج‌شده و آن قوم را دعا نمودند. جلال خداوند بر تمام آن قوم ظاهر شد.
از حضور خداوند آتش خارج‌شده آن قربانی سوختنی و آن پیه‌ها را روی قربانگاه سوزانید. تمام قوم دیدند. از خوشحالی فریاد برآورده و رو بر زمین نهادند.
Chapter 10
ناداو و اَویهو پسران اَهَرُون (هارون) هركدام مجمر خود را برداشته درون آن‏ها آتش و روی آن (آتش) بخور گذاردند. آتش بیگانه را كه به آن‏ها فرمان داده نشده بود به حضور خداوند تقدیم نمودند.
از حضور خداوند آتشی خارج‌شده آن‏ها را سوزانید و در حضور خداوند مردند.
مُشه (موسی) به اَهَرُون (هارون) گفت: این همان موضوعی است كه خداوند از آن صحبت كرد و گفت «به وسیله‌ی نزدیكانم تقدیس شده و در حضورتمام آن قوم از من تجلیل خواهد شد» اَهَرُون (هارون) ساكت شد.
مُشه (موسی)، میشائِل و اِلصافان، پسران عوزیئِل عموی اَهَرُون (هارون) را صدا زده به آن‏ها گفت: نزدیك رفته (جسد) برادرانتان را از محل مقدس به خارج از اردوگاه حمل نمایید.
همان‏طور كه مُشه (موسی) گفت (عموزاده‌های اَهَرُون (هارون)) نزدیك رفته (جسد) آن‏ها را با پیراهن‌هایشان از اردوگاه به خارج حمل نمودند.
مُشه (موسی) به اَهَرُون (هارون) و اِلعازار و ایتامار پسران وی گفت: موی سر خود را بلند نكنید و لباس‌هایتان را چاك ندهید مبادا بمیرید یا (خداوند) بر تمام جماعت غضب كند. برادران شما و تمام خاندان ییسرائل (اسرائیل) به علت این آتش‌سوزی كه خداوند ایجاد كرد گریه كنند.
از درگاه چادر محل اجتماع بیرون نروید مبادا بمیرید زیرا روغن مسح خداوند بر شما می‌باشد. آن‏ها طبق سخن مُشه (موسی) عمل كردند.
خداوند به اَهَرُون (هارون) چنین گفت:
تو و پسرانت با تو هنگام آمدنتان به چادر محل اجتماع، شراب و نوشابه‌های الكلی ننوشید تا نمیرید. برای نسل‌های شما قانون ابدی است.
برای این‏كه بین مقدس و غیرمقدس و ناپاك و پاك تمیز دهید.
و برای این‏كه تمام قوانینی را كه خداوند برای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) توسط مُشه (موسی) گفته است به آنان تعلیم دهید.
مُشه (موسی) به اَهَرُون (هارون) و اِلعازار و ایتامار پسرانی كه برای او باقی ماندند گفت: هدیه‌ی آردی را كه از آتش (قربانگاه) باقی‌مانده است بردارید و آن را نزدیك قربانگاه (به‌صورت) فطیر بخورید چون‏كه فوق‌العاده مقدس است.
آن را در محل مقدس بخورید چون‏كه از هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خداوند، حق تو و حق پسرانت می‌باشد، زیرا چنین دستور گرفتم.
سینه‌ی جنبانیدنی و ساق پیشكشی (از قربانی) را تو و پسران و دخترانت با تو در محل پاك بخورید چون‏كه از ذبح‌های قربانی‌های سلامتی فرزندان ییسرائل (اسرائیل)، حق تو و حق فرزندانت تعیین شده است.
ساق پیشكشی و سینه‌ی جنبانیدنی را كه همراه پیه‌های روی آتش‌های قربانگاه برای تكان دادن به حضور خداوند خواهند آورد، همان‏طوری كه خداوند فرمان داد برای تو و برای فرزندانت با تو حق ابدی است.
و مُشه (موسی) درباره‌ی بز نر قربانی خطا كه اینك سوزانیده شده بود جویا شد. بر اِلعازار و ایتامار پسرانی كه برای اَهَرُون (هارون) باقی مانده بودند غضب كرده گفت:
چرا قربانی خطا را كه فوق‌العاده مقدس است در محل تقدس نخوردید؟ (خداوند) آن را به شما داد كه گناه جماعت را برشمرده و از حضور خداوند برای آن‏ها طلب عفو كنید.
اینك خون آن (قربانی خطا) به داخل جایگاه مقدس آورده نشده است. البته می‌بایست آن را در جایگاه مقدس همان‏طوری كه فرمان دادم خورده باشید.
اَهَرُون (هارون) به مُشه (موسی) گفت: در چنین روزی (كه مرده‌های من هنوز دفن نشده‌اند) آن‏ها (جماعت) قربانی خطا و قربانی سوختنی خود را به حضور خدا تقدیم كردند و من از آن قربانی خطا خوردم. آیا به نظر خداوند خوش می‌آید؟
مُشه (موسی) شنید و به نظرش خوش آمد.
Chapter 11
خداوند با مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) صحبت كرده به آن‏ها چنین گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) صحبت كرده بگویید: از تمام چارپایانی كه روی زمین‌اند حیواناتی كه خواهید خورد این‏ها هستند.
از چارپایان، هر سم‌داری را كه بین سم‌ها شكاف دارد و نشخوار كننده است، بخورید.
اما از نشخواركنندگان و سم‌داران این‌ها را نخورید. شتر كه نشخوار كننده است ولی سم شکاف‏دار ندارد برای شما ناپاك است.
و خرگوش كوتاه‌گوش كه نشخواركننده است و سم شکاف‏دار ندارد برای شما ناپاك است.
و خرگوش دراز گوش که نشخوار کننده است و سم شکاف‏دار ندارد برای شما ناپاک است.
و خوك كه سم درمی‌آورد و شكاف هم بین سم دارد ولی نشخوار نمی‌كند برای شما ناپاك است.
از گوشتشان نخورید و لاشه‌یشان را لمس نكنید، برای شما ناپاكند.
از هرچه كه در آب است این‏ها را بخورید: هركدام در آبها، در دریاها یا در رودهاست و باله و فلس دارد آن‏ها را بخورید.
و هرچه در دریاها و در رودها یعنی هر موجود آبی و هر جانوری كه در آب است اگر باله و فلس نداشته باشد برای شما تنفرآور (و ناپاك) می‌باشد.
برای شما تنفرآور (و ناپاك) باشند از گوشتشان نخورید و لاشه‌ی آن‏ها را تنفر‌آور (و ناپاك) بدانید.
هرچه كه در آب است و فلس ندارد برای شما تنفرآور (و ناپاك) است.
این‏ها را از بالداران تنفرآور (و ناپاك) بدانید. خورده نشوند. تنفرآور (و ناپاك) هستند. عقاب و مرغ استخوان‌خوار و عقاب دریایی.
كركس و قوش به نوعش.
هر كلاغی به نوعش.
شترمرغ و كوكو و مرغ نوروزی و باز به نوعش.
بوم، قره‌قاز و جغد.
جغد شاخدار و مرغ سقا و لاشخور.
لك‌لك و ماهیخوار به نوعش و هدهد و خفاش.
هر حشره‌ی بالداری كه بر چهارپا می‌رود برای شما تنفرآور (و ناپاك) است.
ولی از هر حشره‌ی بالداری كه بر چهار(پا) می‌رود این‏ها را بخورید. آن‏هایی كه بالای پاهایشان پای (خمیده) دارند كه به‌وسیله‌ی آن‏ها روی زمین بجهند.
این‏ها را از این (نوع) بخورید. انواع (ملخ): اَربِه، سُلعام، حَرگُول، حاگاو.
و هر حشره‌ی پرنده‌ای كه چهارپا دارد برای شما تنفرآور (و ناپاك) است.
و به‌وسیله‌ی این‏ها (كه در زیر ذكر می‌شود) ناپاك می‌شوید. هركس لاشه‌ی آن‏ها را لمس كند تا غروب ناپاك است.
هركس لاشه‌ی آن‏ها را بردارد لباس‌هایش را بشوید، تا غروب ناپاك است.
هر چهارپایی كه سم‌دار است و شكاف ندارد و نشخوار نمی‌كند برای شما ناپاك است. هر كه آن‏ها را لمس كند ناپاك می‌گردد.
از حیواناتی كه بر چهارپا راه می‌روند، هركدام بر كف پاهایش راه برود برای شما ناپاك است. هركس لاشه‌ی آن‏ها لمس كند تا غروب ناپاك می‌ماند.
و هركس لاشه‌ی آن‏ها را بردارد لباس‌هایش را بشوید، تا غروب ناپاك است. برای شما ناپاك هستند.
و از جنبنده‌هایی كه روی زمین زیاد تولید مثل می‌كنند برای شما این‏ها ناپاكند: موش‏كور و موش و لاك‌پشت به نوعش.
مارمولك گرمسیری و بزمجه و مارمولك و چلپاسه و حربا.
این‏ها در تمام جنبده‌ها برای شما ناپاك هستند. هركس بدن آن‏ها را از لحظه مردن لمس كند تا غروب ناپاك است.
و هرچه كه قسمتی از مرده‌ی آن‏ها به‌رویش بیفتد ناپاك می‌شود. از قبیل هر اسباب چوبی یا پارچه‌ای یا چرمی یا از جنس گونی و هر وسیله‌ای كه به‌كار گرفته می‌شود (كه ناپاك شده باشد) اگر داخل آب برده شود تا غروب ناپاك است سپس پاك می‌شود.
و هر ظرف سفالین كه از آن‏ها به داخلش بیفتد تمام آنچه كه در داخلش باشد ناپاك خواهد شد و آن‏را بشكنید.
هر نوع خوراكی كه خورده می‌شود چنانچه به آن (قبلاً) مایعات رسیده باشد ناپاكی‌پذیر است و هر نوع نوشیدنی قابل نوشیدن در هر ظرفی كه باشد ناپاكی‌پذیر است.
و هرچه كه از لاشه‌ی آن‏ها بر آن افتد ناپاك می‌گردد. تنور و اجاق خراب شود، ناپاك هستند و (اگر آن‏ها را تطهیر نكنید) برای شما ناپاك خواهند ماند.
اما چشمه و چاه و بركه آب قابلیت طاهرشدن دارند و كسی كه (در حین غسل) با لاشه‌ی آن (چیز) ها (ی ناپاك) تماس یابد ناپاك خواهد ماند.
و هرگاه از لاشه‌ی آن‏ها روی هر بذر كاشتنی كه كاشته خواهد شد بیفتد، (آن بذر) پاك است.
و چنانچه (قبلاً) روی آن بذر مایعات ریخته شده باشد و (بعد) از لاشه‌ی آن‏ها روی آن بیفتد برای شما ناپاك است.
هرگاه (یكی) از چارپایانی كه برای شما خوردنی است بمیرد، كسی كه لاشه‌اش را لمس كند تا غروب ناپاك خواهد بود.
كسی كه از لاشه‌اش می‏خورد لباسش را بشوید تا غروب ناپاك خواهد بود و كسی كه آن را برمی‌دارد لباسش را بشوید تا غروب ناپاك خواهد بود.
و هر حشره‌ای كه روی زمین حركت دارد تنفرآور و ناپاك است خورده نشود.
در میان همه‌ی حشراتی كه روی زمین حركت دارند آن‏هایی را كه بر شكم راه می‌روند و آن‏هایی را كه بر چهارپا یا بر پاهای بسیاری راه می‌روند نخورید چون‏كه تنفرآور و ناپاك هستند.
روح‌های خود را با خوردن هرجنبده‌ی ناپاكی پلید نكنید و به وسیله‌ی آن‏ها خود را ناپاك نسازید زیرا با (خوردن) آن‏ها خرف خواهید شد.
زیرا من خداوند خالق شما هستم. خود را آماده بسازید كه مقدس (و مختص من) شوید، چون‏كه من مقدسم. جان‏هایتان را با (خوردن) هر جنبده‌ی ناپاكی كه روی زمین حركت می‌كند ناپاك نكنید.
چون‏كه من خداوند هستم كه شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا داور شما باشم. پس نظر به این‏كه من مقدسم شما مقدس باشید.
این است قانون چارپایان و بالداران و تمام جانورانی كه در آب حركت دارند و برای هر جانداری كه روی زمین حركت می‌كند ...
برای تشخیص بین ناپاك و پاك و بین حیوانی كه حلال‌گوشت است و حیوانی كه حلال‌گوشت نیست.
Chapter 12
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین سخن بگو. هرگاه زنی زمینه را برای پذیرش نطفه‌ی مرد آماده نماید پسر خواهد زایید. هفت روز ناپاك خواهد بود. مثل روزهای دوره قاعدگیش ناپاك خواهد بود.
در روز هشتم زائده‌ی پوستی (سر) آلت آن (پسر) را ختنه كنند.
و (آن زن) سی و سه روز (به‌خاطر احتمال خونریزی) در دوره‌ی پاكی صبر كرده و تا كامل شدن روزهای پاكی‏اش هیچ چیز مقدسی را لمس نكند و به بِت‌همیقداش (خانه‌ی مقدس) نیاید.
اگر دختر بزاید مانند (دوره‌ی) قاعدگیش دو هفته و (به‌خاطر احتمال خونریزی) در دوره‌ی پاكی شصت و شش روز (از نزدیك شدن به بِت‌همیقداش) خودداری كند.
موقع كامل شدن روزهای پاكی‏اش برای پسر یا دختر بره‌ای (از هشت روزه تا) یكساله برای قربانی سوختنی و جوجه‌ی كبوتر یا یك قمری برای قربانی خطا جلو درگاه چادر محل اجتماع پیش كُوهِن (کاهن) بیاورد.
و (كُوهِن (کاهن)) آن را به حضور خداوند تقدیم بدارد و برایش طلب عفو كند. (آن زن) پس از خونریزی رحمش، پاك خواهد بود. این است قانون زنی كه پسر یا دختر بزاید.
اگر به اندازه‌ی (تهیه‌ی) بره مقدورش نباشد، دو قمری یا دو جوجه‌ی كبوتر یكی برای قربانی سوختنی و یكی برای قربانی خطا بگیرد (كُوهِن (کاهن)) برایش طلب عفو نماید تا پاك شود.
Chapter 13
خداوند به مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) چنین سخن گفت:
آدمی كه در پوست بدنش آماس (جلدی) یا جرب یا لكه‌ای براق وجود دارد (و آن عارضه) در پوست بدنش به‌خاطر آسیب برص به‌وجود آمده باشد. نزد اَهَرُون كُوهِن (هارون کاهن) یا یكی از پسرانش كه كُوهِن باشند آورده شود.
كُوهِن (کاهن) آسیبی را كه در پوست بدن است مشاهده كند. (درصورتی‌كه) در محل آسیب، مو به سفیدی برگشته و منظره‌ی آن آسیب از پوست بدن او گودتر باشد آسیب برص است. كُوهِن آن را بازدید كرده حكم به ناپاكی‏اش بدهد.
و اگر در پوست بدنش لكه‌ی براق سفیدی باشد و منظره‌اش از آن پوست گودتر نباشد و مویش به سفیدی برنگشته باشد كُوهِن (کاهن) محل آن آسیب را هفت روز ببندد.
در روز هفتم كُوهِن (کاهن) آن را بازدید نماید و اگر اینك آن آسیب در نظرش در پوست بجا مانده و گسترش نیافته است كُوهِن محل آن آسیب پوستی را هفت روز دیگر ببندد.
در روز هفتم هفته‌ی دوم، كُوهِن (کاهن) از او بازدید كند (درصورتی‌كه) آن آسیب كم‌رنگ‌شده و در پوست گسترش نیافته باشد كُوهِن حكم به پاكی او بدهد. نوعی جرب است. لباس‌هایش را بشوید پاك می‌شود.
و اگر پس از ارائه آن به كُوهِن (کاهن) برای (اعلام) پاكی‏اش آن جرب در پوست كاملاً گسترش یافته باشد بار دوم به كُوهِن نشان داده شود.
كُوهِن (کاهن) آن را بازدید نماید و اگر اینك آن جرب در پوست گسترش یافته است پس كُوهِن حكم به ناپاكی‏اش بدهد، برص است.
هرگاه عارضه‌ی برص در انسان پدیدار گردد نزد كُوهِن (کاهن) آورده شود.
كُوهِن (کاهن) بررسی كند اگر هم‌اكنون آماس سفیدی در پوست است و مو به سفیدی برگشته است و گوشت جدید زنده‌ای در آن آماس باشد.
در پوست بدنش برص مزمن وجود دارد و كُوهِن (کاهن) حكم به ناپاكی‏اش بدهد و آن را نبندد، چون‏كه ناپاك است.
و اگر آن برص در پوست گسترش یابد و آن برص تمام پوست محل آسیب‌دیده را از سر تا پایش تا آن‏جا كه كُوهِن (کاهن) می‌تواند ببیند، (به شرط بی‌عیب بودن چشم) پوشانده باشد ...
كُوهِن (کاهن) مشاهده كند اگر اینك آن برص تمام بدنش را پوشانده است حكم به پاكی آن عارضه (دیده شده) بدهد (اگر) تمامش به سفیدی برگشته باشد پاك است.
در روزی كه گوشت زنده در آن نمودار گردد ناپاك خواهد بود.
كُوهِن (کاهن) آن گوشت زنده را مشاهده كرده حكم به ناپاكی آن بدهد. آن گوشت زنده ناپاك می‌باشد. برص است.
یا اگر (رنگ) آن گوشت زنده تغییر كرده به سفید مبدل گردد نزد كُوهِن (کاهن) بیاید.
كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نماید اگر اینك آن آسیب به سفیدی برگشته است كُوهِن (کاهن) حكم به پاكی آن عارضه (دیده شده) بدهد، پاك است.
بدنی كه در پوست آن دمل وجود داشته و شفا یافته باشد ...
و در جای دمل آماس سفید یا لكه‌ی سفید مایل به قرمز باشد به كُوهِن (کاهن) نشان داده شود.
كُوهِن (کاهن) مشاهده نماید، اگر این‏كه منظره‌اش از پوست گودتر و مویش به سفیدی برگشته است كُوهِن به ناپاكی‏اش حكم بدهد. عارضه‌ی برص است كه در دمل بروز كرده است.
اگر كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نماید كه در آن موی سفید نیست و گودتر از پوست هم نمی‌باشد و كمرنگ است كُوهِن هفت روز آن را ببندد.
و اگر در پوست گسترش یافته باشد كُوهِن (کاهن) حكم به ناپاكی‏اش بدهد عارضه(ی برص) است.
و اگر آن لكه‌ی سفید گسترش نیافته و در جایش بماند اثر زخم دمل است كُوهِن (کاهن) حكم به پاكی‏اش بدهد.
یا بدنی كه بر پوستش جای سوختگی از آتش باشد و (رنگ) گوشت تازه جای سوختگی، لكه‌ی براق سفید مایل به قرمز یا سفید باشد ...
كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نماید اگر در لكه‌ی سفید، مو به سفیدی برگشته و منظره‌اش از پوست گودتر (می‌باشد) برص است كه در جای سوختگی بروز كرده است، كُوهِن حكم به ناپاكی‏اش بدهد عارضه‌ی برص است.
و اگر كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نماید كه اینك در لكه‌ی سفید، موی سفید نبوده و از پوست گودتر نمی‌باشد ولی كمرنگ است كُوهِن آن را هفت روز ببندد.
در روز هفتم كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نماید اگر آن لكه كاملاً در پوست گسترش یافته كُوهِن آن را ناپاك بداند، عارضه‌ی برص است.
و اگر آن لكه‌ی سفید در پوست گسترش نیافته در جایش بماند ولی كمرنگ باشد آماس جای سوختگی است چون‏كه اثر زخم سوختگی است كُوهِن (کاهن) حكم به پاكی‏اش بدهد.
مرد یا زنی كه در او عارضه‌ای باشد خواه در سر خواه در ریش ...
كُوهِن (کاهن) محل آن آسیب را مشاهده نماید. اگر این‏كه منظره‌اش از پوست گودتر و در آن موی زرد نازك باشد كُوهِن (کاهن) حكم به ناپاكی‏اش بدهد بیماری جلدی است برص سر یا ریش است.
و هنگامی كه كُوهِن (کاهن) محل عارضه‌ی جلدی را ببیند اگر اینك منظره‌اش از پوست گودتر نبوده و موی سیاه در آن نباشد كُوهِن آن محل عارضه‌ی جلدی را هفت روز ببندد.
در روز هفتم كُوهِن (کاهن) محل آن آسیب را مشاهده نماید اگر اینك بیماری جلدی گسترش نیافته است و در آن موی زرد به وجود نیامده و منظره‌ی آن بیماری جلدی گودتر از پوست نیست ...
(شخص آسیب‌دیده) موهای خود را بتراشد ولی جای بیماری جلدی را نتراشد و كُوهِن (کاهن) آن بیماری جلدی را هفت روز دوم ببندد.
در روز هفتم كُوهِن (کاهن) آن بیماری جلدی را مشاهده نماید اگر آن بیماری جلدی در پوست گسترش نیافته است و منظره‌اش از پوست گودتر نیست كُوهِن (کاهن) حكم به پاكی‏اش بدهد. (آسیب‌دیده) لباس‌هایش را بشوید و پاك می‌باشد.
و اگر بعد از پاكی‏اش آن بیماری جلدی در پوست كاملاً گسترش یابد.
كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نماید. اگر آن بیماری جلدی در پوست گسترش یافته است، كُوهِن (کاهن) دنبال موی زرد نگردد، ناپاك است.
و اگر در نظرش آن بیماری جلدی ثابت مانده و موی سیاه در آن روییده باشد آن بیماری جلدی شفا یافته است پاك است و كُوهِن (کاهن) حكم به پاكی‏اش بدهد.
و مرد یا زنی كه در پوست بدنشان لكه‌های براق سفید باشد.
كُوهِن (کاهن) (آن‏ها را) مشاهده كند. اگر در پوست بدنشان لكه‌های براق كمرنگ سفید باشد، پیسی است كه در پوست بروز نموده، پاك است.
و مردی كه موی سرش بریزد، طاس باشد، پاك است.
و هرگاه از طرف پیشانی، موی سرش بریزد طاسی جلو سر است پاك می‌باشد.
و هرگاه در این طاسی یا در ریختگی موی جلوی سر عارضه‌ی سفید مایل به قرمز باشد برص است كه در طاسی یا در این ریختگی موی جلوی سرش بروز نموده است.
و كُوهِن (کاهن) آن را مشاهده نماید. اگر آماس آن عارضه سفید مایل به قرمز در طاسی یا در ریختگی موی جلو سرش چون منظره‌ی برص پوست بدن باشد ...
(به‌هر حال) مردی كه برص‌دار است، ناپاك می‌باشد. كُوهِن (کاهن) حتماً حكم به ناپاكی‏اش بدهد، عارضه در سرش است.
و آن برص‌دار كه عارضه در او قطعی است لباس‌هایش پاره شده و سرش برهنه (ژولیده) باشد. دهان را از سبیل به پایین بپوشاند و صدا بزند: ناپاك! ناپاك!
تمام روزهایی كه این عارضه در وی باشد ناپاك خواهد بود. ناپاك می‌ماند. تنها بماند. جایش خارج از اردوگاه باشد.
و لباسی كه بر آن عارضه‌ی برص وجود داشته باشد چه در لباس پشمی چه در لباس كتانی.
یا در تار یا در پود (آن لباس) كتانی و پشمی یا در چرم یا در هر مصنوع چرمی.
آن عارضه مایل به سبز یا مایل به قرمز در لباس یا در چرم چه در تار چه در پود یا در هر مصنوع چرمی كه باشد عارضه‌ی برص است و به كُوهِن (کاهن) نشان داده شود.
كُوهِن (کاهن) آن عارضه را مشاهده كند و آن را هفت روز ببندد.
در روز هفتم آن عارضه را مشاهده كند اگر در آن پارچه یا تار و پود (بافته نشده) آن یا در چرم یا در هر مصنوع چرمی كه به كار می‌رود گسترش یافته باشد این عارضه‌ی برص گسترش‌یابنده است، ناپاك می‌باشد.
آن پارچه یا تار و پود آن را خواه پشمی باشد خواه كتانی یا هر مصنوع چرمی را كه این آسیب در آن باشد بسوزاند. چون‏كه برص خطرناك است، در آتش سوزانده شود.
و اگر كُوهِن (کاهن) مشاهده نماید كه در آن پارچه یا تار و پود (بافته نشده) آن آسیب گسترش نیافته است.
كُوهِن (کاهن) دستور دهد هرچیزی را كه در آن آسیب وجود دارد بشویند و آن (محل آسیب) را بار دیگر هفت روز ببندد.
كُوهِن (کاهن) پس از شسته شدن محل آن آسیب مشاهده كند. اگر آن آسیب رنگش برنگشته و گسترش نیافته است ناپاك می‌باشد. آن را در آتش بسوزان. خوره‌ی موضعی یا كامل می‌باشد.
و اگر كُوهِن (کاهن) مشاهده نماید كه محل آن آسیب پس از شسته شدن آن كمرنگ است آن را از پارچه یا از چرم یا از تار و پود (بافته نشده) پاره كند.
اگر باز هم (آن سیب) در آن پارچه یا در آن تار یا در آن پود یا در هر مصنوع از چرم مشاهده گردد (آسیب) در حال پیشرفت می‌باشد. آن شی آسیب‌دیده را در آتش بسوزان.
ولی آن پارچه یا تار یا پود یا هر مصنوع از چرم را كه بشویی و آسیب از آن‏ها دور گردد، بار دیگر شسته شود پاك خواهد بود.
این قانون آسیب برص پارچه پشمی یا كتانی یا تار و پود (بافته نشده) آن یا هر مصنوعی از چرم است برای پاك یا ناپاك اعلام نمودن آن.
Chapter 14
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
قانون برص‌دار در روز پاكی‏اش این خواهد بود. نزد كُوهِن (کاهن) آورده شود.
كُوهِن (کاهن) به خارج از اردوگاه رفته و مشاهده نماید آیا آسیب برص‌دار رفع شده است.
كُوهِن (کاهن) به آن كسی كه باید پاك شود دستور بدهد كه دو پرنده‌ی زنده‌ی حلال‌گوشت و چوب سرو آزاد و پشم رنگ‌شده‌ی قرمز و زوفا بگیرد.
كُوهِن (کاهن) دستور دهد یك(ی از دو) پرنده را داخل ظرفی سفالی در كنار آب روان سر ببرند.
آن پرنده‌ی زنده را با چوب سرو آزاد و پشم رنگ‌شده‌ی قرمز و زوفا بگیرد و آن‏ها را با پرنده‌ی زنده در خون پرنده‌ی سربریده در كنار آب روان فرو بریزد.
و بر آن كسی كه باید از برص پاك شود هفت بار بیفشاند و پاكش سازد و آن پرنده‌ی زنده را بر سطح صحرا آزاد سازد.
آن كسی كه باید پاك شود لباس‌هایش را بشوید تمام مویش را تراشیده در آب غسل كند تا پاك گردد و بعد به اردوگاه داخل شود. اما هفت روز خارج از منزلش بماند.
و چنین مقرر است كه در روز هفتم تمام مویش را بتراشد. سر، ریش و ابروها را، تمام موهایش را بتراشد. لباس‌هایش را بشوید بدنش را در آب غسل دهد تا پاك گردد.
در روز هشتم دو بره‌ی نر بی‌عیب و بره‌ی ماده‌ی (هشت‌روزه تا) یكساله‌ی بی‌عیب و سه دهم (ایفا) آرد نرم هدیه‌ی آردی سرشته شده در روغن و یك لُگ (پیمانه) روغن بیاورد.
كُوهِنی (کاهنی) كه پاك می‌كند، مردی را كه باید پاك شود و آن‏ها را به حضور خداوند جلو درگاه محل اجتماع قرار دهد ...
آن كُوهِن (کاهن) یك بره را گرفته آن را با یك لُگ (پیمانه) روغن برای قربانی تقصیر تقدیم داشته و آن‏ها را به حضور خداوند بجنباند.
آن بره را در محل مقدس جایی كه قربانی خطا و قربانی سوختنی را ذبح می‌كند، ذبح نماید. چون قربانی تقصیر مانند قربانی خطاست، مال كُوهِن (کاهن) باشد فوق‌العاده مقدس است.
آن كُوهِن (کاهن) از خون آن قربانی تقصیر بردارد روی نرمه‌ی گوش راست آن كسی كه باید پاك شود و روی شست دست راست و روی شست پای راستش بمالد.
آن كُوهِن (کاهن) از لُگ (یعنی پیمانه روغن) روغن برداشته بر كف دست چپ خود بریزد.
آن كُوهِن (کاهن) انگشت سبابه راستش را در روغنی كه در كف دست چپش است فرو برده با انگشت سبابه‌اش هفت مرتبه از آن روغن به حضور خداوند بیفشاند.
آن كُوهِن (کاهن) از باقی‌مانده‌ی روغنی كه روی كف دستش است روی نرمه‌ی گوش راست و روی شست دست راست و روی شست پای راست آن كسی كه باید پاك شود، روی خون آن قربانی تقصیر بماند.
باقیمانده‌ی روغنی را كه روی كف (دست) آن كُوهِن (کاهن) است روی سر آن كسی كه باید پاك شود بمالد و آن كُوهِن به حضور خداوند برایش طلب عفوكند.
آن كُوهِن (کاهن) آن قربانی خطا را تقدیم بدارد و برای كسی كه باید از ناپاكی‏اش پاك شود طلب عفو كند و بعد قربانی سوختنی را ذبح نماید.
كُوهِن (کاهن) آن قربانی سوختنی و آن هدیه‌ی آردی را بر قربانگاه تقدیم نموده برایش طلب عفو كند تا پاك شود.
و اگر بینواست و مقدورش نیست، یك بره‌ی قربانی تقصیر برای جنبانیدن و یك‌دهم (ایفا) آرد نرم سرشته شده در روغن برای هدیه‌ی آردی و یك لُگ (پیمانه) روغن بگیرد تا برایش طلب عفو كند.
و دو قمری یا دو جوجه كبوتر كه مقدورش باشد (بگیرد) یكی برای قربانی خطا باشد و یكی برای قربانی سوختنی.
و در روز هشتم پاكی‏اش آن‏ها را نزد كُوهِن (کاهن) پیش درگاه چادر محل اجتماع به‌حضور خداوند بیاورد.
كُوهِن (کاهن) آن بره‌ی قربانی تقصیر و آن لُگ (پیمانه) روغن را گرفته آن‏ها را به‌حضور خداوند بجنباند.
آن بره‌ی قربانی تقصیر را ذبح نموده كُوهِن (کاهن) از خون آن بگیرد روی نرمه‌ی گوش راست و روی شست دست راست و روی شست پای راست آن كسی كه باید پاك شود بمالد.
و كُوهِن (کاهن) از آن روغن بر كف دست چپ خود بریزد.
كُوهِن (کاهن) با انگشت سبابه‌ی دست راستش از آن روغنی كه كف دست چپش است هفت مرتبه به حضور خداوند بیفشاند.
كُوهِن (کاهن) از آن روغنی كه بر كف دستش است روی نرمه‌ی گوش راست و روی شست دست راست و روی شست پای راست آن كسی كه باید پاك شود، روی محل خون قربانی تقصیر بمالد.
و باقیمانده‌ی آن روغنی را كه بر كف دست كُوهِن (کاهن) است روی سركسی كه باید پاك شود مالیده برایش از حضور خداوند طلب عفو كند.
یكی از قمری‌ها یا جوجه كبوترها را بر حسب آنچه كه مقدورش باشد (اول) تقدیم بدارد ...
یعنی آنچه كه مقدورش باشد یكی را قربانی خطا و یكی را قربانی سوختنی همراه هدیه‌ی آردی (تقدیم بدارد)، تا كُوهِن (کاهن) برای كسی كه باید پاك شود از حضور خداوند طلب عفو كند.
این قانون مربوط به كسی است كه بیماری برص داشته و هنگام پاكی‏اش امكاناتی نداشته باشد.
خداوند به مُشه (موسی) و به اَهَرُون (هارون) چنین سخن گفت:
هنگامی كه به سرزمین كِنَعَن (کنعان) كه من به شما به ملكیت می‌دهم بیایید در خانه‌ی سرزمین ملكیتان آسیب برص خواهم داد.
آن كسی كه خانه از اوست، آمده، به كُوهِن (کاهن) چنین بگوید: چنین آسیبی در خانه‌ی من پدیدار شده است.
كُوهِن (کاهن) قبل از این‏كه برای مشاهده‌ی آن آسیب بیاید دستور دهد خانه را خالی كنند تا هرچه در خانه است، ناپاك نگردد. بعد از آن كُوهِن بیاید خانه را مشاهده كند.
آن آسیب را بررسی نماید. اگر آن آسیب در دیوارهای خانه به صورت فرورفتگی سبزرنگ یا قرمز رنگ بوده و محل دید آن‏ها پست‌تر از دیوار باشد ...
آن كُوهِن (کاهن) از خانه به در خانه بیرون آمده و آن خانه را هفت روز ببندد.
آن كُوهِن (کاهن) در روز هفتم برگشته بازدید نماید. اگر آن آسیب در دیوار خانه گسترش یافته باشد ...
كُوهِن (کاهن) دستور بدهد سنگ‌هایی را كه در آن‏ها آسیب است كنده آن‏ها را خارج از شهر در جای ناپاكی بیندازند.
اطراف آن خانه را از داخل بتراشد و خاكی را كه تراشیده‌اند به خارج از شهر درجای ناپاكی بریزند.
سنگ‌های دیگری گرفته به جای آن‏ها بگذارند و خاك دیگری گرفته آن خانه را اندود كنند.
و اگر بعد از كندن آن و بعد از تراشیدن آن خانه و بعد از اندود كردن، آن آسیب برگشته در آن خانه بروز نماید ...
كُوهِن (کاهن) آمده بازدید نماید. اگر آن آسیب در خانه گسترش یافته است برص خطرناك در آن خانه وجود دارد، ناپاك می‌باشد.
خانه، سنگ‌ها و چوب‌ها و تمام خاك آن را از بیخ و بن بركند و به خارج از شهر به محل ناپاكی ببرد.
تمام روزهای بسته بودن آن هركسی كه به آن خانه بیاید تا غروب ناپاك است.
و كسی كه در آن خانه بخوابد لباس‌هایش را بشوید و كسی كه در آن خانه بخورد لباس‌هایش را بشوید.
و اگر بعد از اندود كردن آن خانه، كُوهِن (کاهن) آمده مشاهده نماید كه آن آسیب در خانه گسترش نیافته است حكم به پاكی آن خانه بدهد چون‏كه آن آسیب شفا یافته است.
دو پرنده و چوب سرو آزاد و پشم رنگ‌شده‌ی قرمز و زوفا برای پاك كردن خانه بگیرد.
آن پرنده‌ی اولی را درون ظرف سفالی در كنار آب روان، سر ببرد.
چوب سرو آزاد و زوفا و پشم رنگ‌شده‌ی قرمز و آن پرنده‌ی زنده را گرفته آن‏ها را در خون پرنده‌ی سربریده و در آب روان فرو برده، بر خانه بیفشاند.
آن خانه را با خون آن پرنده و با آب روان و با آن پرنده‌ی زنده و با چوب سرو آزاد و با زوفا و با پشم رنگ‌‌شده‌ی قرمز پاك كند.
پرنده‌ی زنده را به سوی خارج از شهر بر سطح صحرا آزاد نموده و برای خانه طلب رفع ناپاكی نماید، تا پاك گردد.
این قانونی است برای هرگونه آسیب برص و برای بیماری جلدی.
و برای برص لباس و خانه.
و برای آماس (جلدی) و جرب و لكه‌ی بزاق.
(كُوهِن (کاهن)) راهنمایی كند (آسیب‌دیده) چه روزی ناپاك و چه روزی پاك است. قانون برص این است.
Chapter 15
خداوند به مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) چنین سخن گفت:
با فرزندان ییسرائل (اسرائیل) صحبت كرده به آن‏ها بگویید هر مردی كه از آلتش جریان (غیرارادی) داشته باشد (به سبب) جریانش ناپاك است.
و ناپاكی او به‌خاطر جریانش این است: یا آلتش (بی‌اراده) جریان را روان می‌سازد یا آلتش (بی‌اراده) جریان را متوقف می‌كند. ناپاكی وی همین است.
هر بستری كه آن جریان‌دار در آن بخوابد ناپاك بوده و هر اسبابی كه رویش بنشیند ناپاك خواهد بود.
و كسی كه بستر او را لمس كند لباس‌هایش را بشوید، در آب غسل نماید و تا شامگاه ناپاك می‌باشد.
و كسی كه روی اسبابی كه جریان‌دار (روی آن) می‌نشیند، بنشیند لباس‌هایش را بشوید در آب غسل نماید تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و كسی كه بدن جریان‌داری را لمس كند لباس‌هایش را بشوید در آب غسل نماید، تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و هرگاه جریان‌داری به كسی كه پاك است آب دهان بیندازد (آن كس) لباس‌هایش را بشوید و در آب غسل نماید تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
هر مَركَبی كه جریان‌دار روی آن سوار شود ناپاك خواهد بود.
و هركسی هرچیزی را كه زیر وی باشد لمس كند تا شامگاه ناپاك خواهد بود و كسی كه آن‏ها را برمی‌دارد لباس‌هایش را بشوید و در آب غسل نماید تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و هركسی كه جریان‌دار را (درحالی) كه دستانش را (با بدنش یكجا) غسل نداده باشد، لمس كند لباس‌هایش را بشوید و در آب غسل نماید تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و هر ظرف سفالی كه جریان‌داری آن را لمس كند شكسته شود و هر ظرف چوبی آب‌كشیده شود.
و هرگاه جریان‌داری از جریانش پاك گردد پیش خود هفت روز برای پاكی‏اش بشمارد و لباس‌هایش را بشوید و بدن خود را در آب غسل دهد پاك خواهد بود.
روز هشتم برای خود دو قمری یا دو جوجه كبوتر بگیرد به حضور خداوند پیش درگاه چادر محل اجتماع آمده آن‏ها را به كُوهِن (کاهن) بدهد.
كُوهِن (کاهن) یكی از آن‏ها را قربانی خطا و دیگری را قربانی سوختنی كند و آن كُوهِن از حضور خداوند برای وی به سبب جریانش طلب عفو نماید.
و مردی كه از او منی خارج می‌گردد تمام بدنش را در آب غسل دهد تا شام ناپاك خواهد بود.
و هر لباس و (مصنوع) چرمی كه منی روی آن باشد با آب شسته شود و تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و زنی كه مردی (شوهرش) با وی بخوابد و نزدیكی كنند خود را با آب بشویند تا شامگاه ناپاك خواهند بود.
و زنی كه جریان‌دار بوده یعنی خون از آلتش جاری باشد هفت روز (بعد از پایان خونریزی) در قاعدگی خود بماند و هركس او را لمس كند تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و هرچه هنگام قاعدگیش روی آن بخوابد ناپاك خواهد بود و هركسی كه روی آن بنشیند ناپاك خواهد بود.
و هركس بستر وی را لمس كند لباس‌های خود را بشوید و در آب غسل نماید تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و هركس هر اسبابی را كه (آن زن) روی آن نشسته باشد لمس كند لباس‌های خود را بشوید و در آب غسل نماید تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و اگر او (آن مرد) كنار بستر یا كنار اسبابی باشد كه زن (ناپاك) روی آن نشسته است با لمس كردن آن تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
و اگر مردی با وی همخوابی كند ناپاكی وی به او منتقل می‌شود. (آن مرد) هفت روز ناپاك خواهد بود و هر بستری كه وی روی آن بخوابد ناپاك خواهد شد.
زنی كه جریان خونش روزهای زیادی غیر از زمان قاعدگیش روان باشد تمام روزهای جریان ناپاكی‏اش مانند روزهای قاعدگیش است ناپاك می‌باشد.
هر بستری كه تمام روزهای جریانش روی آن بخوابد برای او مانند بستر قاعدگیش خواهد بود و هر اسبابی كه روی آن بنشینند مثل (دوره‌ی) ناپاكی قاعدگیش ناپاك خواهد بود.
هركس آن‏ها را لمس كند ناپاك خواهد بود. لباس‌هایش را بشوید و در آب غسل نماید تا شامگاه ناپاك خواهد بود.
اگر از جریانش پاك شد پیش خود هفت روز شمرده، غسل نماید و بعد پاك خواهد بود.
در روز هشتم دو قمری یا دو جوجه كبوتر برای خود گرفته آن‏ها را نزد كُوهِن (کاهن) پیش درگاه چادر محل اجتماع بیاورد.
كُوهِن (کاهن) یكی را قربانی خطا و آن یكی را قربانی سوختنی نماید. كُوهِن در حضور خداوند برایش به سبب جریان ناپاكی‏اش طلب عفو نماید.
فرزندان ییسرائل (اسرائیل) را از ناپاكی‏شان جدا كنید تا به علت ناپاكی‌شان، با ناپاك كردن میشكان من كه در بین‌ آن‏هاست نمیرند.
چنین است قانون شخص جریان‌دار و كسی كه از او منی خارج می‌گردد و به وسیله‌ی آن ناپاك می‌شود.
و زن قاعده در (دوره‌ی) ناپاكی‏اش و كسی كه چه مذكر و چه مونث جریانش روان باشد و مردی كه با (زن) ناپاك بخوابد.
Chapter 16
بعد از فوت دو نفر پسران اَهَرُون (هارون) كه هنگام نزدیك شدن به حضور خداوند مردند خداوند با مُشه (موسی) سخن گفت.
خداوند به مُشه (موسی) گفت: به اَهَرُون (هارون) و برادرت بگو كه همه وقت به مكان مقدس داخل پرده‌ی جایگاه لوحه‌های ده‌فرمان به طرف جلو سرپوش كه روی صندوق‌های لوحه‌های ده فرمان است نیاید تا نمیرد. زیرا روی آن سرپوش در ابر ظاهر خواهم شد.
اَهَرُون (هارون) با این (چیزها) به مكان مقدس بیاید: با گاو نر جوانی برای قربانی خطا و قوچی برای قربانی سوختنی.
پیراهن كتانی مقدس بپوشد و شلوار كتانی بر بدنش باشد و كمرش را با كمربند كتانی ببندد و با عمامه‌ی كتانی (سر خود را) بپیچد. این‏ها لباس‌های مقدس هستند. بدن خود را در آب غسل داده، آن‏ها را بپوشد.
و از جماعت ییسرائل (اسرائیل) دو بز نر برای قربانی خطا بگیرد و قوچی برای قربانی سوختنی.
و اَهَرُون (هارون) گاوی برای قربانی خطای خود تقدیم نماید و برای خود و خانواده‌اش طلب عفو كند.
این دو بز نر را گرفته آن‏ها را به حضور خداوند جلو درگاه چادر محل اجتماع وادارد.
اَهَرُون (هارون) قرعه‌هایی بر آن دو بز نر بگذارد یكی برای خداوند و یكی برای (بردن به كوه) عَزازِل.
اَهَرُون (هارون) بز نری را كه بر آن قرعه‌ی خداوند (از صندوق) بیرون آید، نزدیك نموده و آن را به صورت قربانی خطا تقدیم كند.
و آن بز نری كه قرعه‌ی عَزازِل بر آن از صندوق بیرون آید، زنده در حضور خداوند قرار داده شود تا روی آن طلب عفو نموده آن را به طرف (كوه) عَزازِل به بیابان روانه سازد.
اَهَرُون (هارون) گاو قربانی خطایی را كه مال خودش است پیش‌آورده برای خودش و برای خاندانش (یعنی خاندان كُوهِن (کاهن)) طلب عفو نموده گاو قربانی خطای خود را ذبح کند.
و مجمری پر از ذغال‌های افروخته را از روی قربانگاه از حضور خداوند و دو مشت پر از داروهای معطر (یازده‌گانه) به‌صورت گرد را برداشته و به داخل پرده‌ی جایگاه لوحه‌های ده‌فرمان بیاورد.
و آن بخور را در حضور خداوند روی آتش بنهد تا دود بخور سرپوش صندوق را كه روی لوحه‌های ده‌فرمان (گواه بر تجلی خداوند به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در كوه سینَی (سینا)) است بپوشاند، تا نمیرد.
از خون گاو برداشته با انگشت سبابه‌اش به سمت شرق در جهت بالای سرپوش لوحه‌های ده‌فرمان بیفشاند و در جلو سرپوش صندوق هم (بر زمین) با انگشت سبابه‌اش هفت مرتبه از آن خون بیفشاند.
و بز نر قربانی خطا را كه مال مردم است ذبح كرده خونش را از پرده‌ی جایگاه لوحه‌های ده‌فرمان به داخل بیاورد و همان‏طوری كه با خون گاو عمل كرد با خون آن عمل نماید. یعنی آن را در جهت بالای سرپوش (صندوق لوحه‌های ده‌فرمان) و در جلو آن (بر زمین) بیفشاند.
برای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) كه سهواً یا قصداً خبط و خطا كرده، در حال ناپاكی وارد مكان مقدس شده‌اند طلب عفو نماید و همین‏طور از خیمه‌ی محل اجتماع جایی كه خداوند (حتی) در حال ناپاكی آن‏ها در میان آنان ساكن می‌باشد، همین كار رفع ناپاكی را انجام دهد.
و موقعی كه (كُوهِن (کاهن)) می‌آید تا از مكان مقدس رفع ناپاكی كند تا هنگام خارج شدنش هیچ آدمی در چادر محل اجتماع نباشد و برای خود و برای خانواده‌‏اش و برای تمام جمعیت ییسرائل (اسرائیل) طلب عفو نماید.
به سوی قربانگاه كه به حضور خداوند است پیش رفته و برای آن رفع ناپاكی كند و از خون گاو و از خون بز نر برداشته روی شاخ‌های قربانگاه به اطراف بمالد.
و از آن خون با انگشتش هفت مرتبه بر آن بیفشاند و از ناپاكی‌های فرزندان ییسرائل (اسرائیل) پاك و مقدسش نماید.
پس از رفع ناپاكی از مكان مقدس و چادر محل اجتماع و قربانگاه، بز نر زنده را پیش‌آورد.
اَهَرُون (هارون) دو دست خود را روی سر آن بز نر زنده تكیه داده تمام گناهان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) و تمام تقصیرات با تمام خطاهایشان را روی آن اعتراف نماید و آن‏ها را (آن گناهان را) بر سر آن بز نهاده و (آن بز را) به‌وسیله‌ی مرد معین شده‌ای به آن بیابان (به كوه عَزازِل) روانه نماید.
آن بز نر تمام گناهان ایشان را با خود به سرزمین ویران و پر از صخره خواهد برد. پس آن بز نر را در آن بیابان (به كوه عَزازِل) روانه سازد.
اَهَرُون (هارون) به چادر محل اجتماع آمده لباس‌های كتانی را كه هنگام ورودش به مكان مقدس پوشیده بود كنده آن‏ها را آن‏جا بگذارد.
و بدنش را در محل مقدس در آب غسل داده و لباس‌هایش را بپوشد. (آنگاه) خارج‌شده قربانی سوختنی خود و قربانی سوختنی مردم را تقدیم بدارد و برای خود و برای مردم طلب عفو نماید.
و پیه قربانی خطا را بر قربانگاه دود كند.
و كسی كه آن بز نر را از (كوه) عَزازِل رها می‌كند لباس‌هایش را بشوید و بدنش را در آب غسل داده بعد از آن وارد اردوگاه شود.
و گاو نر قربانی خطا و بز نر قربانی خطا را كه خونشان برای (طلب عفو مردم و) رفع ناپاكی مكان مقدس به مكان مقدس آورده شده بود به خارج از اردوگاه بیرون ببرد و پوست و گوشت و مدفوعشان را بسوزاند.
و كسی كه آن‏ها را می‌سوزاند لباس‌هایش را بشوید و بدن خود را در آب غسل بدهد و بعد از آن وارد اردوگاه شود.
برای شما قانون ابدی باشد. خواه تابع و خواه غریبی كه در میان شماست در ماه هفتم در دهمین روز جان‏های خود را رنج داده (روزه بگیرید). هیچ كاری نكنید.
زیرا در این روز (كُوهِن (کاهن) بزرگ) برای شما طلب عفو می‌كند تا شما را مبرا نماید. لذا شما از تمام خطاهای خود كه نسبت به خداوند (مرتكب شده‌اید) مبرا خواهید شد.
برای شما شبات یعنی تعطیل كامل است جان‌های خود را رنج بدهید (روزه بگیرید). قانون ابدی است.
و كُوهِنی (کاهنی) كه (مرجع صلاحیت‌دار) وی را مسح كرده و منتصب نماید كه جای پدرش كُوهِنی كند (آن) لباس‌های كتانی یعنی لباس‌های مقدس را بپوشد و طلب عفو نماید.
از آن مكان مقدس و از خیمه‌ی محل اجتماع و از قربانگاه، رفع ناپاكی كند و برای كُوهِن (کاهن)‌ها و برای تمام اجتماع مردم طلب عفو نماید.
این (دستورات) برای شما قانون ابدی باشد كه سالی یك مرتبه برای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) از تمام خطاهایشان طلب عفو كنید (اَهَرُون (هارون)) همان‏طوری كه خداوند به مُشه (موسی) فرمان داد عمل نمود.
Chapter 17
خداوند به مُشه (موسی) چنین گفت:
به اَهَرُون (هارون) و پسرانش و به تمام فرزندان ییسرائل (اسرائیل) خطاب نموده به آن‏ها بگو این است مطلبی كه خداوند فرمان داده است تا بگویم.
هر شخصی از خاندان ییسرائل (اسرائیل) كه در اردوگاه یا خارج از اردوگاه گاو یا بره یا بزی را ذبح نماید ...
و آن ‌را برای قربانی نمودن به درگاه خداوند به جلو چادر محل اجتماع پیش میشكان نیاورد... (این عمل) برای آن شخص قتل محسوب خواهد شد. او خون ریخته است و آن شخص از میان قوم خود نابود خواهد شد.
از این جهت است كه فرزندان ییسرائل (اسرائیل) (باید) ذبح‌های خود را كه در صحرا ذبح می‌كنند برای خداوند به دَرِ چادر محل اجتماع نزد كُوهِن (کاهن) آورده آن‏ها را برای خداوند به صورت قربانی سلامتی ذبح كنند.
و كُوهِن (کاهن) آن خون را بر قربانگاه خداوند در درگاه چادر محل اجتماع بپاشد و آن پیه را به عنوان بوی خوش‌آیندی برای خداوند دود كند.
و دیگر ذبح‌های خود را برای شیاطین كه به دنبال آن‏ها منحرف می‌گردند ذبح نكنند. این برای آن‏ها و نسل‌هایشان قانون ابدی خواهد بود.
به آن‏ها بگو هر شخصی از خاندان ییسرائل (اسرائیل) و از غریبی كه در میان آن‏ها زندگی كند كه قربانی سوختنی یا ذبحی تقدیم بدارد ...
و برای تقدیم آن، آن را به حضور خداوند به چادر محل اجتماع نیاورد آن شخص از میان قومش نابود خواهد شد.
و هر شخصی از خاندان ییسرائل (اسرائیل) و از غریبی كه در میان شما زندگی می‌كند كه هر نوع خونی بخورد خشمم را متوجه خورنده خون ساخته و او را از میان قومش نابود می‌سازم.
زیرا جان هر بشری به (جریان) خونش بستگی دارد و من برای شما آن‏را برای قربانگاه تخصیص دادم تا برای جان‌های شما سبب عفو شود، زیرا خون (قربانی) است كه برای شخص سبب عفو می‌گردد.
به این جهت به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) گفتم هیچ كسی از شما و از غریبی كه در میان شما زندگی می‌كند، خون نخورد.
و هر شخصی از فرزندان ییسرائل (اسرائیل) و از غریبی كه در میان آن‏ها زندگی می‌كند كه حیوان صحرایی یا بالداری را كه خوردنی است شكار می‌كند خونش را ریخته با خاك بپوشاند.
زیرا در وجود هر جنبنده‌ای ‌(جریان) خون به منزله‌ی جان اوست. از این جهت است كه به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) گفتم خون هیچ جنبده‌ای را نخورید زیرا جان هر جنبنده‌ای خونش است هركس آن را بخورد نابود می‌گردد.
هر شخصی، خواه تابع خواه غریب كه مردار (ذبح حرام-نِوِلا) و نخجیر شده (طِرِفا) بخورد لباس‌هایش را بشوید در آب غسل نماید، تا شام ناپاك خواهد بود، پاك می‌شود.
و اگر لباسهایش را نشوید و بدنش را غسل ندهد گناهکار خواهد بود.
Chapter 18
خداوند به مُشه (موسی) چنین گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) خطاب كرده به ایشان بگو من خداوند داور شما هستم.
مانند (اهالی) سرزمین مصر كه در آن ساكن بودید عمل نكنید و چون (اهالی) سرزمین كِنَعَن (کنعان) كه من شما را به آن‏جا می‌آورم عمل نكنید و به قانون‌های آنان رفتار ننمایید.
احكام مرا انجام دهید و قانون‌های مرا رعایت نموده طبق آن‏ها رفتار كنید من خداوند داور شما هستم.
قانون‌ها و احكام مرا كه اگر آدمی آن‏ها را انجام بدهد به‌وسیله‌ی آن‏ها زنده می‌ماند مراعات كنید. من خداوند هستم.
هیچكدام از شما با هیچ‌یك از خویشاوندان نزدیك یعنی محارم اقدام به ازدواج نكنید. من خداوند هستم.
با زن پدرت (نامادری مطلقه) و با مادرت ازدواج نكن. مادرت است با وی همخوابگی نكن.
با زن (بیوه‌ی) پدرت همخوابگی نكن ناموس پدرت است.
با خواهرت دختر پدرت یا دختر مادرت خواه فرزند مشروع یا غیرمشروع باشد همخوابگی نكن.
با دختر پسرت یا دختر دخترت همخوابگی نكن چون‏كه ناموس تو هستند.
با دختر زن پدرت متولد از پدرت همخوابگی نكن خواهرت است.
با خواهر پدرت همخوابگی نكن خویشاوند نزدیك (یعنی هم‌خون) پدرت است.
با خواهر مادرت همخوابگی نكن خویشاوند نزدیك است (یعنی هم‌خون) مادرت است.
با ناموس برادر پدرت كه زن عموی توست اقدام به همخوابگی نكن.
با عروست همخوابگی نكن زن پسرت است با وی همخوابگی نكن.
با زن برادرت كه ناموس برادرت است همخوابگی نكن.
با زنی و دخترش همخوابگی نكن. (پس از ازدواج با او) دختر پسرش و دختر دخترش را نگیر كه با وی همخوابگی كنی. خویشاوند نزدیك هستند عمل زشتی است.
زنی را با خواهرش نگیر كه با وی همخوابگی كرده در حیات وی برایش هوو فراهم كنی.
در موقع قاعدگی زن، به‌خاطر ناپاكی‏اش به او نزدیك نشو كه با وی همخوابگی كنی.
با زن همنوعت (اگر هم از شوهرش حامله نشود) همبستری مكن و موجب بارداری او نشو. تا خود را با او ناپاك سازی.
نگذار از فرزندانت كسی را برای مُولِخ (بت مخصوصی است) نابود كنند و نام خداوندت را خوار نكن من خداوند هستم.
با مذكر مانند زن همخوابگی نكن كار زشتی است.
با هیچ چارپایی ارتباط جنسی برقرار نكن كه با آن ناپاك گردی. زن با چارپا ارتباط جنسی برقرار نكند. عملی غیرطبیعی است.
خویشتن را با هیچ یك از این‏ها ناپاك نسازید زیرا قوم‌هایی كه من آن‏ها را از پیش شما می‌رانم با تمام این‏ها ناپاك گشتند.
این سرزمین ناپاك شد و گناه (ناپاك شدن) آن را به خاطر (ملوث شدن) آن انتقام گرفتم. پس آن سرزمین ساكنان خود را بیرون ریخت.
شما قانون‌ها و احكام مرا مراعات نمایید و تابع یا غریبی كه در میان شما زندگی می‌كند هیچ‏یك از این كارهای زشت را انجام ندهد.
زیرا تمام این كارهای زشت را مردم آن سرزمین كه قبل از شما بودند، می‌كردند و آن سرزمین ناپاك گشت.
تا آن سرزمین همانطور كه آن گروه را قبل از شما بیرون ریخت، شما را به خاطر ناپاك كردن (آن سرزمین) بیرون نریزد.
زیرا هركسی كه هریك از این كارهای زشت را انجام دهد آن اشخاص انجام دهنده از میان قومشان نابود خواهند شد.
از امر من اطاعت نمایید و به هیچ‌یك از مراسم زشتی كه قبل از شما انجام می‌شد عمل نكنید و با آن‏ها خویشتن را ناپاك نسازید من خداوند خالقتان هستم.
Chapter 19
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به تمام جمعیت فرزندان ییسرائل (اسرائیل) خطاب كرده به آن‏ها بگو مقدس باشید چون‏كه من مقدسم. من خداوند خالق شما هستم.
هر یك از شما از پدر و مادر خودتان ترس داشته باشید و تعطیلات (شبات‌های) مرا مراعات نمایید. من خداوند خالق شما هستم.
به بت‌ها گرایش نداشته باشید و معبودهای ریختگی برای خودتان نسازید. من خداوند خالق شما هستم.
و هرگاه قربانی سلامتی برای خداوند ذبح می‌كنید آن را با رضایت خودتان ذبح كنید.
در روز ذبح كردنتان و فردای آن روز خورده شود. بقیه تا روز سوم در آتش سوزانده شود.
و اگر روز سوم خورده شود (قربانی) مردود است، مورد قبول واقع نخواهد شد.
و خورندگان آن (هركدام) گناهش را به گردن می‌گیرند زیرا چیز مقدس خداوند را بی‌حرمت كرده است و آن شخص از قومش نابود خواهد شد.
هنگامی كه حاصل زمین را درو می‌كنید گوشه‌ی صحرایت را كاملاً درو نكن، خوشه‌ی ریخته‌ی درو خود را برنچین.
خوشه‌های كم دانه تاكت را نچین. دانه‌های ریخته‌شده‌ی انگور تاكستانت را جمع نكن. آن‏ها را برای فقیر و غریب رها كن. من خداوند خالق شما هستم.
دزدی نكنید. حاشا نكنید و به همنوع خود دروغ نگویید.
به نام من به دروغ سوگند یاد نكنید كه نام خداوندت را بی‌حرمت كنی. من خداوند هستم.
به همنوعت ستم نكن، به حق او تجاوز منما. مزد مزدور (روزكار) تا صبح پیش تو نماند.
كر را دشنام نده و سر راه كور مانع نگذار و از خداوندت ترس داشته باش. من خداوند هستم.
در داوری بی‌عدالتی نكنید، از فقیر طرفداری نكن و بزرگ را محترم ندار و همنوعت را با عدالت داوری نما.
در میان قومت برای سخن‏چینی رفت‏وآمد نکن، خطر جانی همنوعت را نادیده نگیر. من خداوند هستم.
برادرت را در دل دشمن مدار، همنوعت را حتماً نصیحت (توام با احترام) بنما تا به‌خاطر وی خطاكار نشوی.
از افراد قومت انتقام نگیر. كینه‌توزی نكن. همنوعت را چون خودت دوست بدار. من خداوند هستم.
قانون‌های مرا مراعات كنید. چارپایت را با غیر جنس خودش جفت نكن. مزرعه‏ات را با دو جنس تخم کشت نکن. لباس دو جنسه از پشم و کتان، بر تن خود نکن.
اگر مردی با زنی خوابیده و نزدیكی كند در حالی كه آن (زن) كنیز نامزد شده‌ی دیگری بوده، بازخرید كامل نشده باشد یعنی به او آزادی (كامل) داده نشده باشد محاكمه به عمل آید. آن‏ها كشته نشوند زیرا آن زن (كاملاً) آزاد نبوده است.
(آن مرد) جریمه‌اش را برای خداوند یك قوچ قربانی تقصیر به درگاه چادر محل اجتماع بیاورد.
و كُوهِن (کاهن) با آن قوچ قربانی تقصیر، به خاطر خطایی كه آن مرد مرتكب شده است برایش از حضور خداوند طلب عفو كند. خطایی كه مرتكب شده است بخشوده می‌شود.
هرگاه وارد آن سرزمین شده و هر نوع درختی كه میوه‌اش خوردنی است بكارید (در سال‌های اول) از میوه‌اش استفاده نكنید. میوه‌اش برای شما سه سال غیرقابل استفاده باشد. خورده نشود.
و در سال چهارم تمام میوه‌اش را برای شكرگزاری خداوند وقف كنید.
و از سال پنجم میوه‌اش را بخورید تا حاصلش را برای ما افزایش دهد. من خداوند خالق شما هستم.
چیزی را با خونابه نخورید فال نگیرید. غیب‏گویی نكنید.
دور سر خود را نتراشید و گوشه‌(های) ریشت را (با تیغ) نزن.
به‌خاطر (درگذشت) كسی بدنتان را خراش ندهید. بر (تن) خودتان خالكوبی نكنید. من خداوند هستم.
دخترت را بدون عقد به كسی مده كه او را به فاحشگی واداری تا مردم آن سرزمین مرتكب زنا نشوند و آن سرزمین پر از كار زشت نشود.
تعطیل‌های مرا مراعات كنید و مكان مقدس مرا مورد احترام قرار دهید من خداوند هستم.
به احضاركنندگان روح و جادوگران مراجعه نكنید. خواستار ناپاك شدن به وسیله‌ی آن‏ها نباشید. من خداوند هستم.
از پیش پای ریش‌سفید (به حالت احترام) برخیز و عالم دینی را احترام بگذار و از خدایت ترس داشته باش. من خداوند هستم.
هرگاه در سرزمینتان غریبی نزد تو اقامت داشته باشد او را مغبون نكنید.
آن غریبی كه با شما اقامت دارد چون تابعی از (كشور) خودتان باشد. او را چون خودت دوست بدار چون‏كه در سرزمین مصر غریب بودید. من خداوند خالق شما هستم.
در داوری و اندازه‌گیری و وزن و پیمانه بی‌انصافی نكنید.
ترازوی درست وزنه‌های درست، ایفای (پیمانه برای جامدات) درست و هین (پیمانه برای مایعات) درست داشته باشید. من خداوند خالق شما هستم كه شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم.
تمام قانون‌ها و احكام مرا رعایت نموده آن‏ها را انجام دهید من خداوند هستم.
Chapter 20
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) بگو از فرزندان ییسرائل و از غریبی كه در (میان قوم) ییسرائل زندگی می‌كند هركس از نسلش (كسی را) برای مُولِخ (بت مخصوصی است) تخصیص دهد حتماً كشته شود. عامه‌ی مردم او را سنگباران كنند.
و من خشمم را متوجه آن شخص می‌كنم و او را از میان قومش نابود می‌سازم چون‏كه به خاطر ناپاك كردن مكان مقدس من و برای بی‌حرمت ساختن نام مقدسم از نسل خود (كسی را) برای (بت) مُولِخ تخصیص داده است.
و اگر عامه‌ی مردم از كشتن آن مرد در حالی‌كه از نسلش (كسی) را به مُولِخ داده چشم بپوشند (بدین منظور) که او را نکشند.
من خشمم را متوجه آن مرد و خانواده‌اش نموده، او را و همه كسانی را كه از او پیروی می‌كنند تا به دنبال مُولِخ منحرف شوند از میان قومشان نابود می‌كنم.
اگر كسی به احضاركننده‌ی روح و جادوگر رجوع كند تا با پیروی از آن‏ها منحرف شود من خشمم را متوجه آن شخص نموده او را از میان قومش نابود خواهم كرد.
خود را (به خداوند) اختصاص دهید تا مقدس بمانید زیرا من خداوند خالق شما هستم.
قانون‌های مرا رعایت كرده آن‏ها را اجرا كنید. من خداوند مقدس كننده‌ی شما هستم.
هرگاه كسی پدر و مادرش را (حتی بعد از درگذشتشان) دشنام دهد حتماً كشته شود. (چون) پدر و مادرش را دشنام داده كشته شود خونش به گردن خود اوست.
اگر مردی با زن عقد شده یعنی با زن همنوعش زنا كند، مرد و زن زنا كننده حتماً كشته شوند.
مردی كه با زن پدرش همخوابگی كند با ناموس پدرش همخوابگی كرده است هر دو حتماً كشته شوند خونشان به گردن خودشان است.
اگر مردی با عروسش همخوابگی كند هر دو كشته شوند. (چون) مرتكب فجور شده‌اند كشته شوند. خونشان به گردن خودشان است.
و مردی كه با مذكری همانند آمیزش با زن همخوابگی كند هردوی آن‏ها حتماً كار زشتی كرده‌اند، حتماً كشته شوند خونشان به‌گردن خودشان است.
و (عمل) مردی كه زنش و مادرش را بگیرد زشت است و او و آن‏ها را با آتش بسوزانید. در میان شما عمل زشت نباشد.
كسی كه با چارپا همخواب شود حتماً كشته شود و آن چارپا را (نیز) بكشید.
و زنی كه به هر چارپایی نزدیك شود تا با او جماع كند آن زن و آن چارپا را بكش. حتماً كشته شوند خونشان به‌گردن خودشان است.
اگر مردی خواهر خود یعنی دختر پدر یا دختر مادرش را بگیرد و یا عورت او را ببیند و آن خواهر هم عورت او را ببیند این عمل شرم‌آور است. در حضور اهل قومشان به مرگ نابهنگام خواهند مرد (و چون آن برادر مسئولیت مستقیم دارد) با همخوابگی با خواهرش متحمل گناه هم می‌شود.
و مردی كه با زنی در حال قاعدگی خوابیده و مقاربت كند منبع خون (قاعدگی) او را آشكار كرده و آن زن هم منبع خون (قاعدگی) خود را آشكار ساخته است هر دو از میان قوم خود به مرگ نابهنگام خواهند مرد.
با خواهر مادرت و خواهر پدرت همخوابگی نكن زیرا كسانی كه با خویشاوندان (محارم) خود همخوابگی كنند گناهشان را به گردن خواهند داشت.
و مردی كه با زن عمو یا زن دائی خود همبستر شود با ناموس عمو یا ناموس دائیش همخوابگی كرده است. خطایشان را به گردن خواهند داشت بی‌فرزند خواهند مرد.
و كسی كه زن برادرش را (كه بعد از فوت شوهرش بچه‌دار باشد) بگیرد عملش زشت است. با ناموس برادرش همخوابگی كرده است بی‌فرزند خواهند مرد.
تمام قانون‌ها و احكام مرا مراعات نموده آن‏ها را انجام دهید. تا آن سرزمینی كه من شما را به آن‏جا می‌آورم كه ساكن آن گردید شما را بیرون نریزد.
به قانون‌های قومی كه من از پیش شما اخراج می‌كنم عمل نكنید زیرا (آن‏ها) تمام این كارها را می‌كردند و از آن‏ها بیزار شدم.
به شما گفتم شما زمینشان را وارث خواهید شد و من آن را یعنی سرزمینی را كه در آن شیر و شهد جاری است به شما خواهم داد كه آن را به ارث ببرید. من خداوند خالق شما هستم كه شما را از (سایر) اقوام مجزا ساختم.
پس مابین چارپای حلال‌گوشت و حرام‌گوشت و مابین پرنده‌ی بالدار حرام‌گوشت و حلال گوشت تمیز دهید. با چارپا و با پرنده‌ی بالدار و با هرچیزی كه روی خاك می‌جنبد یعنی آن چیزهایی كه برایتان مشخص نمودم كه ناپاك بدانید وجود خود را ناپاك نكنید.
برای من مقدس باشد چون كه من خداوند هستم، مقدس می‌باشم. پس شما را از دیگر اقوام مجزا ساختم، برای من باقی بمانید.
و مرد یا زنی كه بین آن‏ها عمل احضار روح یا جادوگری باشد حتماً كشته شوند. آن‏ها را سنگباران كنید خونشان به‌گردن خودشان است.
Chapter 21
خداوند به مُشه (موسی) گفت به كُوهِن (کاهن)‌ها پسران اَهَرُون (هارون) اعلام داشته به آن‏ها بگو اگر كسانی برای كفن و دفن مرده‌ای حضور داشته باشند، خود را با مرده‌ای ناپاك نسازند.
مگر برای خویشاوندی كه به او نزدیك باشد. برای مادر و پدر و پسر و دختر و برادرش.
و برای خواهر دوشیزه‌اش كه در خانه است، یعنی مجرد می‌باشد یا عقد شده و هنوز به خانه‌ی شوهر نرفته است می‌تواند خود را ناپاك سازد.
شوهری (كه كُوهِن (کاهن) است با جسد زنش) خود را ناپاك نكند تا خود را از قدوسیت خارج نسازد.
(به‌خاطر درگذشت كسی) با كندن مو در سر خود طاسی ایجاد نكنند و گوشه‌های ریششان را (با تیغ) نتراشند و در بدن خود خراش وارد نسازند.
برای خداوند خود مقدس بمانند تا نام خداوندشان را بی‌حرمت نكرده باشند. چون‏كه ایشان هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خداوند یعنی نان (مقدس) خداوند خود را تقدیم می‌دارند، پس مقدس باشند.
زن فاحشه و زنی را كه دارای شرایط اختصاصی نباشد نگیرند و زنی را كه از شوهرش طلاق گرفته باشد اختیار نكنند چون (آن كُوهِن (کاهن)) برای خداوندش مقدس است.
چون من خداوند – مقدس كننده‌ی شما هستم و وی (آن كُوهِن (کاهن)) نان مقدس خداوندت را تقدیم می‌دارد. او را تقدیس كن. برای تو مقدس باشد.
و دختر مرد كُوهِنی (کاهنی) كه (عقد شده باشد و) اقدام به فاحشگی كند پدرش را بی‌حرمت كرده است، در آتش سوزانده شود.
و كُوهِنی (کاهنی) كه بر برادران خود (سایر كُوهِن (کاهن)‌ها) مقام ریاست دارد یعنی بر سرش روغن مسح ریخته شده است و وی را مرجع صلاحیت‌دار منتصب كرده است كه آن لباس‌ها را بپوشد (به علت عزاداری) سرش را برهنه (و ژولیده) نكند و لباس‌هایش را پاره نكند.
و به هیچ مرده‌ای نزدیك نشود. برای پدر و مادرش (هم) خود را ناپاك نسازد.
چون‎‏كه تاج یعنی روغن مسح خداوندش بر (سر) اوست. از مكان مقدس (برای مشایعت مرده) خارج نشود و مكان مقدس خداوندش را بی‌حرمت نكند. من خداوند هستم.
و او با دختر باكره ازدواج كند.
با این‏ها ازدواج نكند: زن بیوه، طلاق گرفته، زنی كه دارای شرایط اختصاصی نیست و زن فاحشه. مگر اینکه با دختر باکره‏ای از قومش ازدواج کند.
(با ازدواج با یهودی شدگان هم) نسلش را از قدوسیت خارج نكند. چون‏كه من خداوند مقدس كننده‌ی او هستم.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به اَهَرُون (هارون) چنین بگو: در هر دوره از نسل تو، مردی كه در او عیبی باشد برای تقدیم نان مقدس خداوندش جلو نیاید.
زیرا هر مردی كه در او نقصی باشد نباید (برای خدمت) جلو بیاید. مثلاً مرد كور یا شل با بینی فرو رفته یا دارای اعضای بی‌تناسب نباید تقرب حاصل كند.
یا مردی كه در او شكستگی پا یا شكستگی دست باشد.
یا گوژپشت یا كسی كه در چشمش غباری باشد یا كسی كه سفیدی و سیاهی چشمش در هم شده باشد یا جرب‌دار یا مبتلا به سودا یا بیضه له شده.
هر مردی از نسل اَهَرُون كُوهِن (هارون کاهن)، كه در او نقصی باشد برای تقدیم كردن هدیه‌های طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خداوند تقرب حاصل نكند. (چون‏كه) در او عیب هست برای تقدیم نان (مقدس) خداوندش تقرب حاصل نكند.
از نان خداوندش كه از فوق‌العاده مقدس‌هاست و از چیزهای مقدس بخورد.
نظر به این‏كه عیب در اوست فقط نزدیك پرده‌ی جایگاه لوحه‌های ده‌فرمان نیاید و به قربانگاه نزدیك نگردد و نظر به این‏كه من خداوند مقدس كننده‌ی‌ آن‏ها هستم مكان‌های مقدس مرا بی‌حرمت نكند.
مُشه (موسی) به اَهَرُون (هارون) و پسرانش و تمام فرزندان ییسرائل (اسرائیل) (این مطلب را) گفت.
Chapter 22
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به اَهَرُون (هارون) و فرزندانش بگو (هنگامی كه ناپاك باشند) از موقوفه‌های فرزندان ییسرائل (اسرائیل) كه آن‏ها برای من وقف می‌كنند دوری جسته، نام مقدس مرا بی‌حرمت نسازند. من خداوند هستم.
به آن‎ها بگو نسل‌اندرنسلتان هر مردی از تمام نسل شما اگر در حال ناپاكی به موقوفه‌هایی كه فرزندان ییسرائل (اسرائیل) برای خداوند وقف كنند نزدیك شود آن شخص از حضور من نابود خواهد شد. من خداوند هستم.
هركس از نسل اَهَرُون (هارون) كه برص دارد یا جریان‌دار است تا موقعی‌كه پاك شود از چیزهای مقدس نخورد و همچنین كسی كه به شخصی دست بزند كه آن شخص مرده‌ای را لمس نموده یا از او منی خارج شده باشد (از چیزهای مقدس نخورد).
یا كسی كه به شخصی دست بزند كه آن شخص به‌وسیله‌ی (حتی قطعه‌ای از بدن) هر جنبنده‌ای یا به‌وسیله‌ی (حتی قطعه‌ای از بدن) آدم مرده‌ای ناپاك شده باشد (از چیزهای مقدس نخورد).
شخصی كه آن‏ها را لمس كند تا غروب ناپاك است و از چیزهای مقدس نخورد مگر هنگام غروب پس از این‏كه بدنش را در آب غسل بدهد.
و غروب كه شد پاك است بعداً از آن چیزهای مقدس بخورد چون‏كه خوراك اوست.
مردار (ذبح حرام-نِوِلا) و نخجیر شده (طِرِفا) را كه با آن ناپاك می‌شود نخورد من خداوند هستم.
امر مرا رعایت كنند و به خاطر (عدم رعایت) آن، خطا به گردن نگیرند چون هرگاه آن را بی‌حرمت كنند خواهند مرد. من خداوند مقدس‌كننده‌ی ایشان هستم.
و هیچ بیگانه‌ای چیز مقدس نخورد. مهمان كُوهِن (کاهن) یا مزدور (او هم) چیز مقدس نخورد.
كسی را كه كُوهِن (کاهن) خرید، زرخرید اوست. وی از آن (چیز مقدس) بخورد. خانه‌زادهای كُوهِن هم از خوراكش (چیز مقدس) بخورند.
و دختر كُوهِنی (کاهنی) كه به مرد بیگانه (غیر كُوهِن) شوهر كند از پیشكشی‌های مقدس نخورد.
و دختر كُوهِنی (کاهنی) كه بیوه شود یا طلاق بگیرد و بچه‌ای نداشته باشد و مثل زمان نوجوانیش به خانه‌ی پدرش برگردد از نان (مقدس) پدرش بخورد و هیچ بیگانه‌ای (غیر كُوهِن) از آن نخورد.
و مردی كه اشتباهاً از چیز مقدس بخورد یك پنجمش بر آن را افزوده این چیز مقدس را به كُوهِن (کاهن) پس بدهد.
موقوفه‌های فرزندان ییسرائل (اسرائیل) را كه به خداوند پیشكشی می‌دهند (كُوهِن (کاهن)‌ها با هدیه‌نمودن آن‏ها به دیگران) بی‌حرمت نسازند.
موقعی كه آن (بیگانه)ها از چیزهای مقدس ایشان می‌خورند (كُوهِن (کاهن)‌ها) باعث گناهكاری و مجرمیت آنان می‌شوند. چون‏كه من خداوند مقدس كننده‌ی آن‏ها (یعنی چیزهای مقدس) هستم.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به اَهَرُون (هارون) و پسرانش و تمام فرزندان ییسرائل (اسرائیل) سخن گفته و به آن‏ها اعلام كن. هركس از خاندان ییسرائل و از غریبی كه در جامعه‌ی ییسرائل باشد قربانی خود را كه خواه به صورت نذر و خواه داوطلبانه تقدیم می‌دارد برای خداوند به صورت قربانی سوختنی تقدیم بدارد.
(آن قربانی‌ها) به میل خودتان از گاو از بره یا از بز نر بی‌عیبی باشد.
هر چه را كه در آن عیب باشد قربانی نكنید زیرا قربانی پذیرفته نخواهد شد.
و مردی كه برای خداوند ذبح سلامتی بیاورد تا نذرش را ادا كرده باشد و یا (آن ذبح) داوطلبانه باشد، از گاو یا گوسفند تقدیم نماید. اگر بی‌نقص باشد و در آن هیچ عیبی نباشد مورد قبول (خداوند) است.
كور، شكسته، یا حیوانی كه قسمتی از بدن آن چاك خورده باشد یا آبله‌دار یا جرب‌دار یا مبتلا به سودا، این‏ها را برای خداوند قربانی نكنید و از این‏ها برای خداوند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش روی قربانگاه نگذارید.
و گاو و بره‌ای را كه اعضایشان ناهنجار و یا چسبیده سم باشند، قربانی داوطلبانه بكن ولی برای نذر پذیرفته نخواهد شد.
چارپایی را كه بیضه‌اش له شده یا كوبیده شده یا مجرای بیضه‌اش گسیخته شده است برای خداوند قربانی نكنید. و در سرزمین خود به چنین كارهایی دست نزنید.
از مال بیگانه هم از این‏ها به عنوان طعمه‌ی آتش (قربانگاه) خداوند تقدیم ننمایید. هنگامی كه نقصشان در آن‏ها (باقی) است عیب در آن‏هاست از شما قبول نخواهد شد.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
گاو یا بره یا بزی كه به دنیا آید هفت روز نزد مادرش باشد و از روز هشتم به بعد جهت قربانی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) برای خداوند پذیرفته خواهد شد.
گاو یا گوسفند را با بچه‌اش در یك روز ذبح نكنید.
هرگاه برای خداوند قربانی شكرانه ذبح كنید با میل و رغبت خود ذبح كنید.
در همان روز خورده شود. از آن تا صبح باقی نگذارید. من خداوند هستم.
فرمان‌های مرا مراعات نموده آن‏ها را انجام دهید من خداوند هستم.
نام مرا بی‌حرمت نكنید تا در میان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) مقدس گردم. من خداوند مقدس كننده‌ی شما هستم ...
كه شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا داور شما بمانم. من خداوند هستم.
Chapter 23
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) سخن گفته به آن‏ها اعلام كن. عیدهای من یعنی عیدهای خداوند كه آن‏ها را روزهای اجتماع مقدس اعلام خواهید كرد این‏ها هستند.
شش روز كار انجام گیرد و روز هفتم شبات تعطیل كامل، (و روز) اجتماع مقدس است. هیچ‌كاری نكنید. در هرجایی كه باشید، شبات متعلق به خداوند است.
این‏ها زمان‌های (عیدهای) خداوند- روزهای اجتماع مقدس می‌باشد كه (شما) در موقع مقررشان آن‏ها را اعلام خواهید كرد.
در ماه اول در روز چهاردهم آن هنگام عصر (از نیم بعدازظهر الی غروب آفتاب) موقع ذبح كردن قربانی پِسَح برای خداوند است.
در پانزدهمین روز همین ماه برای خداوند عید مَصوت (فطیر) است. هفت روز فطیر بخورید.
روز اول برای شما روز اجتماع مقدس خواهد بود. هیچ‌كاری (غیر از پخت و پز) نكنید.
هفت روز هدیه طعمه‌ی آتش (قربانگاه) برای خداوند تقدیم نمایید. روز هفتم روز اجتماع مقدس می‌باشد. هیچ‌كاری (غیر از پخت و پز) نكنید.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
با فرزندان ییسرائل (اسرائیل) سخن گفته به آن‏ها اعلام كن. هنگامی كه به آن سرزمینی كه من به شما می‌دهم بیایید و حاصل آن را درو كنید اولین عومِر (پیمانه) دروتان را نزد كُوهِن (کاهن) بیاورید.
(كُوهِن (کاهن)) فردای آن روز تعطیل (اول عید فطیر) آن عومِر (پیمانه‌ی جو) را در حضور خداوند بجنباند تا (خداوند) از شما رضایت داشته باشد.
روزی كه آن عومِر (پیمانه‌ی جو) را می‌جنبانید برای خداوند بره‌ای بی‌عیب (هشت روزه تا) یكساله به صورت قربانی سوختنی تقدیم بدارید.
هدیه‌ی آردی آن دو دهم (ایفا) آرد نرم سرشته شده در روغن باشد. برای خداوند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) بوی خوش‌آیند است. و هدیه‌ی مایع آن یك چهارم هین (پیمانه مایعات) شراب است.
تا خود این روز تا آوردن تقدیمی خداوندتان (از حاصل گندم و جو تازه) به صورت نان و یا بو داده و یا آب‌پز نخورید. در هر جایی كه باشید برای نسل‏اندرنسل شما قانون ابدی است.
از فردای آن روز تعطیل (اول عید فطر) از روزی كه آن عومِر (پیمانه‌ی) جنباندنی را می‌آورید، هفت هفته كامل برای خود بشمارید.
تا فردای هفته هفتم پنجاه روز بشمارید و هدیه‌ی آردی تازه‌ای (از گندم) برای خداوند تقدیم بنمایید.
از مسكن‌های خود (داخل كشور) دو نان هدیه‌ی جنباندنی بیاورید. دو دهم (ایفا) آرد نرم باشد. حامِص (ورآمده) پخته شود. نوبر است و به خداوند تعلق دارد.
و با آن نان، هفت بره‌ی بی‌عیب (از هشت روزه) تا یكساله و یك گاو نر جوان و دو قوچ تقدیم بدارید. برای خداوند قربانی سوختنی باشد. هدیه‌ی آردی و هدیه‌ی مایع آن‏ها برای خداوند بوی خوش‌آیند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه است).
و یك بز نر جوان برای قربانی خطا و دو بره (از هشت روزه) تا یكساله برای ذبح سلامتی ترتیب دهید.
كُوهِن (کاهن) آن‏ها را با نان(ی كه از گندم نوبر پخته شود) و با دو بره به حضور خداوند تكان دهد. برای خداوند-برای كُوهِن وقف خواهند بود.
در خود این روز اعلام دارید «برای شما روز اجتماع مقدس است هیچ‌كاری (غیر از پخت و پز) نكنید» در هر جایی باشید برای نسل‏اندرنسلتان قانون ابدی است.
و هنگام درو كردن محصول سرزمینتان گوشه‌ی مزرعه‌ات را تماماً درو نكن و خوشه‌ی ریخته‌ی درویت را برنچین. آن‏ها را برای فقیر و غریب رها كن. من خداوند خالق شما هستم.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) بگو در ماه هفتم اول ماه برای شما (روز) تعطیل و یادبود به صدا درآوردن شوفار (به علامت آژیر خطر) و روز اجتماع مقدس باشد.
هیچ كاری (به غیر از پخت و پز) نكنید. هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) برای خداوند تقدیم نمایید.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
اما روز دهم این ماه هفتم، روز كیپوریم (عفو گناهان) است. برای شما روز اجتماع مقدس است. جان‌هایتان را رنج دهید (روزه بگیرید) و برای خداوند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) تقدیم نمایید.
در خود این روز هیچ كاری نكنید چون‏كه روز كیپوریم است. برای شما روز طلب مغفرت از حضور خداوند خالق شما می‌باشد.
پس هر كسی كه در خود این روز رنج نبیند (روزه نگیرد) از قومش نابود خواهد شد.
و هر شخصی كه در خود این روز هر كاری انجام دهد آن شخص را از میان قومش نابود خواهم كرد.
در هرجا باشید هیچ كاری نكنید. برای نسل‌اندرنسلتان قانون ابدی باشد.
برای شما شبات استراحت كامل است. از غروب نهم ماه جان‌هایتان را رنج دهید (روزه بگیرید) از غروب تا غروب (روز بعد) تعطیل كنید.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین بگو: از روز پانزدهم ماه هفتم برای خداوند هفت روز عید سوكوت (سایبان‌ها) است.
روز اول روز اجتماع مقدس است. هیچ كاری (غیر از پخت و پز) نكنید.
هفت روز برای خداوند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) تقدیم نمایید. روز هشتم برای شما روز اجتماع مقدس باشد. برای خداوند هدیه‌ی طعمه‌ی آتش (قربانگاه) تقدیم نمایید. عَصِرِت (جشن عمومی) است. هیچ كاری (غیر از پخت و پز) نكنید.
این‏ها هستند عیدهای خداوند كه آن‏ها را روز اجتماع مقدس اعلام خواهید كرد. تا برای خداوند هدیه طعمه‌ی آتش (قربانگاه) قربانی سوختنی، هدیه‌ی آردی، ذبح و هدیه‌های مایع هر روز را در روز خودش تقدیم نمایید.
غیر از (قربانی‌های) شبات‌های خداوند و غیر از هدیه‌هایتان و غیر از تمام نذرهایتان و غیر از همه‌ی پیشكشی‌هایتان كه به خداوند تقدیم خواهید نمود.
اما از روز پانزدهم ماه هفتم پس از آن‏كه حاصل زمین را جمع‌آوری كردید روز عید خداوند را جشن بگیرید. روز اول تعطیل و روز هشتم تعطیل می‌باشد.
در روز اول میوه‌ی درخت مركبات، شاخه‌ی درخت خرما، شاخه‌های درخت مورد و بیدهای (كنار) نهر، برای خودتان بگیرید. در حضور خداوند خالق شما هفت روز شادی كنید.
هفت روز در سال این (عید) را برای خداوند جشن بگیرید. برای نسل اندرنسلتان قانون ابدی باشد. در ماه هفتم آن‏را جشن بگیرید.
هفت روز در سایبان‌ها زندگی كنید. هر تابعی از جامعه‌ی ییسرائل (اسرائیل) در سایبان‌ها زندگی كند.
تا نسل‏اندر‏نسلتان بدانند كه فرزندان ییسرائل (اسرائیل) را موقعی كه از سرزمین مصر بیرون آوردم در سایبان‌ها ساكن نمودم. من خداوند خالق شما هستم.
مُشه (موسی) عیدهای خداوند را به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) اعلام كرد.
Chapter 24
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین دستور بده، برای روشنایی یعنی برای روشن كردن چراغ دائم، روغن زیتون كوبیده زلال به نزدت بیاورند.
اَهَرُون (هارون) آن را در خارج از پرده‌ی جایگاه (لوحه‌های) ده‌فرمان گواه (بر تجلی خداوند به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در كوه سینَی (سینا)) در چادر محل اجتماع مرتب كند. از شامگاه تا بامداد، دائم در حضور خداوند (روشن) باشد. برای نسل‌اندرنسلتان قانون ابدی است.
چراغ‌ها را همیشه روی چراغدان پاك در حضور خداوند مرتب كند.
آرد نرم بردار و با آن دوازده قرص نان بپز. هر قرص نان دو دهم (ایفا) باشد.
آن‏ها را در دو ردیف شش‌تایی روی آن میز پاك به حضور خداوند قرار بده.
روی هر ردیف كندر پاكیزه بگذار تا (آن كندر) برای آن نان یادبودی به صورت هدیه‌ی طعمه (قربانگاه) برای خداوند باشد.
در هر روز شبات همیشه آن را به حضور خداوند ترتیب دهد. از طرف فرزندان ییسرائل (اسرائیل) باشد، قرار ابدی است.
(آن نان) به اَهَرُون (هارون) و به پسرانش تعلق یابد. آن را در محل مقدس بخورند. زیرا از هدیه‌های (قربانگاه) خداوند برای او فوق‌العاده مقدس است. قانون ابدی است.
پسر زنی یهودی كه پسر مردی مصری بود از میان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) بیرون آمد. پسر آن زن یهودی و مردی یهودی در اردوگاه نزاع كردند.
پسر آن زن یهودی، آن نام (یعنی نام خداوند) را بر زبان جاری ساخته ناسزا گفت. وی را كه نام مادرش شِلُومیت دختر دیوری از سبط دان بود، نزد مُشه (موسی) آوردند.
وی را در بازداشتگاه گذاردند تا (نوع مجازات) طبق امر خداوند برای آن‏ها روشن گردد.
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
كسی را كه ناسزا گفته است به خارج از اردوگاه ببر و تمام كسانی كه شنیده‌اند دستشان را روی سر وی بگذارند. سپس تمام جماعت وی را سنگ‏باران كنند.
و به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) این‏طور اعلام كن. هركس كه خداوندش را ناسزا گوید خطای خود را به گردن می‌گیرد.
و كسی كه نام خداوند را كفر گوید حتماً كشته شود. حتماً تمام جماعت او را سنگ‏باران كنند. چه غریب و چه تابع وقتی كه نام (صریح خداوند) را كفر گوید كشته خواهد شد.
و كسی كه جان آدمی را مورد حمله قرار دهد (و او را بكشد) حتماً كشته شود.
و كسی كه جان چارپایی را مورد حمله قرار دهد (و او را بكشد) (عوض) آن‏را بپردازد.
و كسی كه موجب نقصی در بدن همنوعش گردد آن‏چنان كه كرده است همان‏طور با وی عمل شود.
شكستگی به جای شكستگی، چشم به جای چشم، دندان به جای دندان. اگر موجب نقصی در شخصی بشود، همان عمل را در مورد او انجام دهند.
كسی كه چارپایی را بزند (و بكشد) باید عوضش را بپردازد و كسی كه آدمی را (منظور از پدر و مادر است) بزند (كه صدمه ببیند) كشته خواهد شد.
قانون واحد داشته باشید. خواه غریب باشد و خواه بومی، زیرا من خداوند خالق شما هستم.
مُشه (موسی) (امر خداوند را) به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) اعلام كرد. پس آن كسی را كه كفر گفته بود بیرون از اردوگاه برده، وی را با سنگ سنگ‏باران نمودند. و فرزندان ییسرائل (اسرائیل) همان‏طور كه خداوند به مُشه فرمان داده بود عمل كردند.
Chapter 25
خداوند در كوه سینَی (سینا) به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) اعلام كرده به آن‏ها بگو، هنگامی كه به سرزمینی كه من به شما می‌دهم وارد شدید، (كار كشاورزی) آن سرزمین تعطیل باشد. تعطیلی از جانب خداوند است.
شش سال كشتزارت را بكار و شش سال تاكت را هرس كن و حاصلش را جمع‌آوری نما.
در سال هفتم برای آن سرزمین شبات و تعطیل كامل است (محصول) سال هفتم از آن خداوند (یعنی وقف) است. كشتزارت را نكار و تاكت را هرس ننما.
حاصل خودروی به‌دست آمده از درو سابقت را درو نكن و انگورهای تاك هرس نكرده‌ات را نچین. برای آن سرزمین سال استراحت كامل باشد.
حاصل (سال) تعطیل زمین مختص خوراك شما باشد. برای تو و غلامت و كنیزت و مزدورت و مهمانی كه پیش تو زندگی می‌كند، خواهد بود.
و تمام حاصل آن برای مصرف خورا ك چارپایت و حیوانی كه در سرزمین توست باشد.
هفت‌بار تعطیل یكساله یعنی هفت مرتبه هفت سال برای خود بشمار و سال‌های این هفت تعطیل چهل و نه سال باشد.
در روز دهم از ماه هفتم صدای لرزان و بلند كرنا را پخش كنید. در روز كیپور در تمام سرزمینتان صدای كرنا را پخش كنید.
و این سال پنجاهم را مقدس نموده در آن سرزمین برای تمام ساكنانش اعلام آزادی كنید. برای شما یووِل (سال پنجاهم) است. از شما هركس به ملك و به خانواده‌ی خود برگردد.
سال پنجاهم برای شما یووِل باشد (زمین را) نكارید. محصولات خودرویش را درو نكنید و انگورهای تاك‌های هرس نكرده را نچینید.
چون‏كه یووِل است برای شما مقدس باشد. محصول كشت‌زار را بخورید (ولی نفروشید).
در این سال یووِل، هر كس به ملك خود برگردد.
و هرگاه ملك فروختنی را به همنوع خود بفروشید، یا مستقیماً از همنوع خود بخرید، یكدیگر را مغبون نكنید.
به نسبت سال‌هایی كه از یووِل گذشته است از همنوع خود بخر. به تعداد سال‌های محصول به تو بفروشد.
بر حسب زیادی سال‌های (برداشت محصول) بهای خریدش را زیاد كن و بر حسب كمی آن سال‌ها بهای خریدش را كم كن. چون‏كه او تعداد محصول‌ها(ی سالانه) را به تو می‌فروشد.
یكدیگر را مغبون نكنید. از خداوند ترس داشته باشید. چون‏كه من خداوند خالق شما هستم.
قانون‌های مرا انجام دهید و احكام مرا رعایت نموده به آن‏ها عمل كنید، تا در آن سرزمین با امنیت ساكن شوید.
و آن سرزمین محصولش را بدهد تا به سیری بخورید و در آن با امنیت ساكن شوید.
و اگر بگویید در سال هفتم چه بخوریم اینك كشت نكرده‌ایم محصولمان را جمع‌آوری نخواهیم كرد.
در سال ششم شما را بركت می‌دهم تا برای سه سال محصول به بار آورد.
(به‌طوری كه) سال هشتم را كشت خواهید كرد (ولی) از محصول قبلی خواهید خورد. تا سال نهم كه محصول آن برسد، از محصول پیشین خواهید خورد.
و آن زمین به‌طور ابدی به فروش نرود. چون‏كه زمین مال من است. زیرا شما پیش من غریب و مقیم هستید.
و در تمام زمین ملكیتان برای آن سرزمین حق بازخرید تعیین كنید.
اگر برادرت تهیدست گشته (قسمتی) از ملك خود را بفروشد. كسی كه حق بازخرید دارد و خویشاوند اوست (ملك) فروخته شده برادرش را بازخرید كند.
و كسی كه (زمینش) بازخرید كننده نداشته باشد (در صورتی كه خود او) مقدورش شود و قدرت بازخرید آن را پیدا كند ...
سال‌هایی را كه از فروش ملكش گذشته است حساب كند باقی مانده را به آن مردی كه به او فروخته است پس داده به ملك خود بازگردد.
و اگر به اندازه‌ای كه باید به او پس دهد نداشته باشد ملك فروخته شده تا سال یووِل در دست خریدار بماند و در (سال) یووِل از دست خریدار خارج شده و وی (فروشنده) به ملكش برگردد.
و كسی كه در شهر حصارداری خانه‌ی مسكونی بفروشد (موعد) بازخریدش تا پایان سال فروش باشد یعنی (موعد) بازخریدش تا یكسال باشد.
و اگر تا پایان یكسال كامل آن خانه‌ای كه در شهر حصاردار است، برای او بازخرید نشود به‌طور دایم به خریدار آن برای نسل اندر نسلش انتقال می‌یابد. در یووِل بازگشت داده نخواهد شد.
و خانه‌های روستایی كه حصار ندارند (هریك) در زمره‌ی كشتزار آن سرزمین محسوب می‌شود. حق بازخرید داشته باشد. در یووِل بازگشت داده شود.
در مورد شهرهای لِوی‌ها و خانه‌های شهرهایی كه آن‏ها مالكشان هستند برای لِوی حق بازخرید دائمی وجود دارد.
اگر كسی از لِوی‌ها (دست به دست) بازخرید كند در (سال) یووِل خانه‌ی فروخته شده واقع در شهر ملكی (به لِوی) بازگردانده می‌شود زیرا خانه‌های واقع در شهرهای لِوی‌ها در میان فرزندان ییسرائل (اسرائیل) ملكشان است.
زمین كشاورزی حومه‌ی شهرهای ایشان فروخته نشود، چون‏كه ملك ابدی ایشان است.
و اگر برادرت یا غریب یا مقیمی كه نزد توست تهیدست شده متزلزل گردد دستش را بگیر تا با تو زندگی كند.
از او نزول و سود نگیر، از خداوند خود ترس داشته باش تا برادرت در كنار تو زندگی كند.
پولت را به تنزیل و خواربارت را به او به سود نده.
من خداوند خالق شما هستم كه شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا سرزمین كِنَعَن (کنعان) را به شما داده برای شما داور باشم.
هرگاه برادرت كه نزد توست تهیدست شده و به تو فروخته شود كار غلامی به او تحمیل نكن.
پیش تو مثل مزدور، مانند مقیم باشد. تا سال یووِل (كه ممكن است در بین شش سال خدمت آن غلام واقع شود) نزد تو خدمت كند.
آن‏گاه از پیش تو خارج شده همراه فرزندانش به خانواده و به ملك پدرانش بازگردد.
چون‏كه آن‏ها غلامان من هستند كه آن‏ها را از سرزمین مصر بیرون آوردم، به صورت غلام فروخته نشوند.
با ستم بر او فرمانروایی نكن. از خداوند خود ترس داشته باش.
اگر غلام و كنیز می‌خواهید از آن اقوامی كه اطرافتان هستند، غلام و كنیز بخرید.
و همچنین از اهالی مقیمی كه پیش شما زندگی می‌كنند و از قبیله‌ی آنانی كه پیش شما هستند یعنی در سرزمین شما به دنیا آورده شده‌اند بخرید و جزء ملك شما باشند.
آن‏ها را بعد از خودتان برای فرزندانتان به ارث بگذارید تا به صورت ملك به ارث ببرید. برای همیشه به آن‏ها خدمت محول كنید. ولی نسبت به برادران خود فرزندان ییسرائل (اسرائیل)، با همدیگر با ستم فرمانروایی نكنید.
هرگاه غریب و یا مقیمی كه پیش تو مسكن دارد استطاعت مالی پیدا كند و برادرت كه پیش اوست تهیدست شود و به غریب و مقیم كه نزد توست یا به اولاد خانواده‌ی غریب دیگری فروخته شود.
پس از این‏كه فروخته شد برای او حق بازخرید وجود داشته باشد و یكی از برادرانش او را بازخرید كند.
یا عمویش یا پسرعمویش او را بازخرید كند یا از خویشاوندانش كه از خاندان خودش باشد او را بازخرید كند و یا اگر خودش استطاعت یابد بازخرید شود.
از سال فروخته شدنش تا سال یووِل با خریدار خود حساب كند و پول فروش او برحسب تعداد سال‌ها باشد. یعنی مثل سال‌های مزدوریش در نزد وی باشد.
اگر هنوز سال‌های بسیاری (تا فرا رسیدن یووِل) باقی مانده است، پول بازخریدش را برحسب آن سال‌ها به نسبت قیمت خریدش پس بدهد.
اگر تا سال یووِل سال‌های كمی باقی مانده باشد برایش حساب كند. برحسب سال‌های باقی مانده پول بازخریدش را پس بدهد.
نزد او چون مزدور سالانه باشد. (نگذار مالك او) پیش چشم تو با ستم بر او فرمانروایی كند.
اگر به هیچ یك از این صورت‌ها بازخرید نشود خود و فرزندانش همراه او در سال یووِل از (خدمت) خارج شوند.
زیرا فرزندان ییسرائل (اسرائیل) برای من غلام هستند، غلامان منند كه آن‏ها را از سرزمین مصر بیرون آوردم. من خداوند خالق شما هستم.
Chapter 26
برای خود بت‌هایی نسازید و مجسمه و ستون پرستشگاه برپا نكنید و در سرزمین خود سنگ مصور قرار ندهید كه به آن سجده كنید. زیرا من خداوند خالق شما هستم.
تعطیل‌های مرا مراعات نمایید و مكان مقدس مرا محترم بدارید، من خداوند هستم.
اگر به قانون‌های من عمل نمایید و فرمان‌های مرا مراعات نموده آن‏ها را انجام دهید ...
باران‌های شما را به موقع خودش خواهم داد و آن سرزمین حاصل به‌بار آورده و درخت كشت‌زار، میوه‌اش را خواهد داد.
خرمن‌كوبی شما تا هنگام انگورچینی و انگورچینی شما تا موقع بذرافشانی ادامه خواهد یافت. نانتان را تا سیر شدن خورده، در سرزمینتان با امنیت ساكن خواهید شد.
در آن سرزمین صلح برقرار می‌كنم. بخوابید و نگران كننده‌ای نخواهد بود. حیوان درنده را از آن سرزمین دور می‌كنم و در سرزمین شما شمشیر عبور نخواهد كرد.
دشمنانتان را تعقیب خواهید كرد و پیش شما به ضرب شمشیر خواهند افتاد.
پنج نفر از شما یك‌صد نفر را و یك‌صد نفر از شما ده‌هزار نفر را تعقیب خواهند كرد و دشمنانتان به ضرب شمشیر پیش شما خواهند افتاد.
به شما توجه می‌كنم شما را بارور نموده زیاد خواهم كرد و به پیمانم با شما وفا خواهم نمود.
از محصول پیشین خواهید خورد و محصول قبلی را به خاطر (عوض كردن با) محصول تازه (از انبار) بیرون خواهید آورد.
مكان سكونتم را در میان شما قرار داده و روحم از شما نفرت نخواهد داشت.
سایه‌ام را بر سر شما گسترانیده داور شما خواهم بود و شما قوم من خواهید ماند.
من خداوند خالق شما هستم كه شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا غلامان آن‏ها نباشید. بندهای اسارت شما را گسیخته و شما را سربلند نگاه داشته رهبری خواهم كرد.
اگر از من اطاعت نكنید و تمام این فرمان‌ها را انجام ندهید ...
و اگر از قانون‌های من نفرت داشته باشید و اگر افكارتان دستورات مرا رد كند و هیچ‌یك از فرمان‌های مرا انجام ندهید و در صورتی كه پیمانم را نقض كنید ...
من هم با شما چنین عمل خواهم كرد: وحشت و سل و تب را كه چشم‌ها را تباه می‌كند و جان را می‌گدازد بر شما مستولی می‌كنم. بذر خود را بی‌فایده خواهید كاشت و دشمنانتان آن را خواهند خورد.
خشم خود را متوجه شما خواهم كرد تا از دشمنانتان شكست بخورید و دشمنانتان بر شما فرمانروایی كنند و بدون این‏كه برای شما تعقیب‌كننده‌ای در كار باشد بگریزید.
اگر تا این حد از من اطاعت نكنید هفت برابر خطاهایتان به تنبیه شما ادامه خواهم داد.
غرور قدرت شما را خواهم شكست. آسمانِ شما چون آهن، و زمین شما را مثل مس قرار خواهم داد.
و نیروی شما بیهوده تمام خواهد شد. زمین شما محصولش را به‌بار نخواهد آورد و درخت آن سرزمین میوه‌اش را نخواهد داد.
و اگر تنبیه مرا به تصادف نسبت دهید و مایل نباشید از من اطاعت نمایید هفت برابر خطاهایتان بر ضربات علیه شما خواهم افزود.
حیوانات درنده‌ی صحرا را به میان شما می‌آورم تا شما را بی‌بچه سازند و چارپایانتان را نابود نموده (عده‌ی) شما را كم كنند و راه‌های شما ویران خواهد شد.
و اگر پس از این (كار)ها در برابر من متنبه نشوید و تنبیه مرا به تصادف نسبت دهید ...
من هم برای شما تصادف ایجاد می‌كنم و من هم هفت برابر خطاهایتان به شما ضربت خواهم زد.
و شمشیر انتقام را بر شما فرود می‌آورم تا تلافی عهد(شكنی) را بكند و هنگامی كه در شهرهای خود اجتماع نمایید وبا را به میان شما خواهم فرستاد تا به دست دشمن تسلیم گردید.
پشت‌گرمی شما را از داشتن خواربار از بین می‌برم تا آن‏جا كه ده خانوار نانشان را در یك تنور بپزند و نان شما را به صورت جیره برگردانند. می‌خورید و سیر نمی‌شوید.
و اگر با وجود این از من اطاعت نكنید و تنبیه را به تصادف نسبت دهید.
به شدت برای شما تصادف ایجاد می‌كنم. من هم شما را هفت برابر خطاهایتان تنبیه خواهم كرد.
گوشت پسران و دخترانتان را خواهید خورد.
دژهای شما را منهدم خواهم كرد و مظاهر آفتاب‌پرستیتان را نابود خواهم ساخت و جسدهای شما را روی لاشه‌ی بت‌هایتان خواهم انداخت و ذات من از شما نفرت خواهد داشت.
شهرهای شما را به ویرانه مبدل كرده میقداش‌های (اشاره به معبد اول و دوم) شما را خراب خواهم نمود و بوی خوش (قربانی‌های) شما را نخواهم بویید.
و من آن سرزمین را ویران خواهم نمود و دشمنان شما هم كه در آن ساكن خواهند شد روی آسایش نخواهند دید.
و شما را در بین قوم‌ها پراكنده ساخته و پشت سر شما شمشیر خواهم كشید. سرزمینتان ویرانه شده شهرهایتان خراب می‌گردد.
در تمام سال‌هایی كه شما در سرزمین دشمنان خود هستید آن سرزمینِ ویران، سال‌های تعطیلات خود را جبران خواهد كرد، یعنی آن وقت آن سرزمین استراحت نموده سال‌های تعطیلات خود را تلافی خواهد نمود.
(آن سرزمین) كه در سال‌های تعطیلات شما وقتی كه روی آن ساكن بودید استراحت نكرد در تمام سال‌های ویرانی استراحت خواهد كرد.
در دل آن‏هایی از شما كه در سرزمین‌های دشمنانشان باقی بمانند حالت ترس پدید می‌آورم و صدای برگ رهاشده‌ای آن‏ها را تعقیب كند و مثل كسی كه از جنگ بگریزد گریخته و بدون تعقیب‌كننده خواهند افتاد.
و مثل این‏كه در جنگ باشند بدون این‏كه كسی آن‏ها را تعقیب كند با یكدیگر تصادم می‌كنند. در برابر دشمنانتان تاب مقاومت نخواهید داشت.
در میان ملت‌ها آواره خواهید شد و سرزمین دشمنانتان شما را فنا خواهد نمود.
كسانی كه از شما باقی خواهند ماند در سرزمین دشمنانتان به خاطر گناهشان تحلیل خواهند رفت و همچنین به‌خاطر این‏كه گناهان پدران خود را ادامه می‌دهند منهدم خواهند شد.
به خاطر خیانتی كه به من كرده‌اند (یعنی) به‌خاطر این‏كه به تنبیه‌های من نسبت تصادف داده‌اند (بالاخره) به گناه خود و به گناه پدران خود اعتراف خواهند كرد.
من هم برای آن‏ها تصادف ایجاد می‌كنم و آن‏ها را به سرزمین دشمنانشان می‌آورم. پس آن وقت است كه قلب سختشان نرم‌شده و به مكافات گناهشان خواهند رسید.
پس پیمانم را با یعقُوو (یعقوب) در مدنظر قرار خواهم داد و همچنین عهدم را با ییصحاق (اسحاق) و اَوراهام (ابراهیم) به خاطر خواهم داشت. پس آن سرزمین را در مدنظر قرار خواهم داد.
فقط به سبب این‏كه از احكام من نفرت داشتند و طرز فكرشان قانون‌های مرا مردود نمود آن سرزمین به‌خاطر (گناه) آن‏ها متروك خواهد شد. و چون در تعطیلات (سال‌های هفتم) خود، روی آسایش ندیده بود حال روی آسایش خواهد دید و آن‏ها به مكافات گناهان خود خواهند رسید.
با وجود این وقتی هم در سرزمین دشمنانشان باشند چون‏كه من خداوند خالق شما هستم آن‏ها را منفور نكرده و مردود نخواهم كرد كه ایشان را تباه كنم و پیمانم را با آن‏ها باطل نمایم.
پیمان اولیه را (با اَوراهام (ابراهیم) و ییصحاق (اسحاق) و یعقُوو (یعقوب)) كه (به‌خاطر آن) آن‏ها را از سرزمین مصر جلو چشمان اقوام بیرون آوردم تا برای آن‏ها داور باشم به‌یاد خواهم داشت. من خداوند هستم.
این‏ها قانون‌ها و احكام و تعلیماتی است كه خداوند بین خود و فرزندان ییسرائل (اسرائیل) به وسیله‌ی مُشه (موسی) در كوه سینَی (سینا) ابلاغ نمود.
Chapter 27
خداوند به مُشه (موسی) چنین سخن گفت:
به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) سخن گفته به آن‏ها بگو كسی كه صریحاً نذری می‌كند و نذرش مربوط به (سلامت) انسانی باشد برحسب ارزیابی مقرر (ذیل) (نذرش) از آن خداوند خواهد بود.
ارزیابی برای مذكر اینست: از بیست ساله تا شصت ساله ارزشش پنجاه شِقِل نقره بر حسب شِقِل مقدس باشد.
و اگر مونث باشد ارزشش سی شِقِل باشد.
و اگر پنج ساله تا بیست ساله باشد ارزش مذكر بیست شِقِل و در مورد مونث ده شِقِل باشد.
و اگر او یك ماهه تا پنج ساله است ارزش مذكر پنج شقل نقره و در مورد مونث سه شِقِل نقره باشد.
و اگر شصت ساله به بالاست اگر مذكر است ارزشش پانزده شِقِل باشد و در مورد مونث ده شِقِل.
و اگر (نذر كننده) تهیدست بوده و قادر به پرداخت این مبلغ نباشد وی را جلو كُوهِن (کاهن) وادارد تا كُوهِن او را ارزشیابی كند. كُوهِن برحسب توانایی نذركننده وی را ارزشیابی كند.
و اگر چارپایانی باشند كه از آن‏ها به خداوند قربانی تقدیم می‌دارند هر چه از آن‏ها به خداوند اختصاص دهد، وقف خواهد بود.
آن را عوض نكند و خوب را به بد یا بد را به خوب تبدیل ننماید و اگر چارپایی را به چارپایی تبدیل كند هم آن و هم بدل آن وقف خواهند بود.
و اگر هر نوع چارپای حرام‌گوشتی باشد كه از آن به خداوند قربانی تقدیم نمی‌كنند آن چارپا را به حضور كُوهِن (کاهن) وادارد.
كُوهِن (کاهن) آن را چه خوب و چه بد ارزشیابی كند (ارزش آن) همان‌قدر كه كُوهِن ارزیابی كند خواهد بود.
و اگر بخواهد آن را بازخرید كند یك پنجم بر مبلغ ارزیابی آن بیفزاید.
و شخصی كه خانه‌اش را برای خداوند وقف كند كُوهِن (کاهن) چه خوب و چه بد آن را ارزیابی نماید ارزش آن طبق ارزیابی كُوهِن (کاهن) ثابت بماند.
و اگر وقف كننده (بخواهد) خانه‌اش را بازخرید نماید یك پنجم بر قیمت ارزیابی شده آن بیفزاید پس (خانه) برای خودش بماند.
و اگر كسی قسمتی از كشتزار موروثی خود را برای خداوند وقف كند ارزش آن بر حسب مقدار بذر كاشته شده در آن هر عومِر (ده ایفا) از جو، پنجاه شِقِل نقره باشد.
اگر كشتزار خود را از سال یووِل وقف كند برحسب ارزیابی مقرر، (كشتزار) برای وی باقی می‌ماند.
و اگر بعد از یووِل كشتزارش را وقف نماید كُوهِن (کاهن) پول آن را برحسب سال‌هایی كه تا سال یووِل باقیمانده است برای او حساب كرده از مبلغ ارزیابی كسر كند.
و اگر وقف‌كننده بخواهد كشتزار را بازخرید كند (باید) یك پنجم مبلغ ارزیابی را بر آن بیفزاید تا (كشتزار) برای او بماند.
و اگر (وقف‌كننده) كشتزار را بازخرید نكند در صورتی كه (خریدار) كشتزار را به شخص دیگری بفروشد آن كشتزار دیگر قابل بازخرید نخواهد بود.
و هنگامی‌كه آن كشتزار در سال یووِل آزاد می‌شود برای خداوند وقف خواهد ماند. مانند كشتزار تحریم‌شده ملكیت آن برای كُوهِن (کاهن) باشد.
و اگر (كسی) كشتزار خریداری شده‌اش را كه كشتزار موروثیش نیست وقف كند ...
كُوهِن (کاهن) (برای بازخرید آن قسمت كشتزار) سهم او (یعنی سهم خریدار كشتزار از كشتزار) را تا سال یووِل با ارزیابی حساب كند. (خریدار كشتزار پول بازخرید) این قسمت را در آن روز بپردازد. (این پول) متعلق به خداوند خواهد بود.
در سال یووِل این كشتزار به شخصی كه خریدار آن‏را از او خریداری كرده است یعنی به كسی كه كشتزار، ملك موروثی وی است برمی‌گردد.
و ارزیابی برحسب شِقِل مقدس باشد، یك شِقِل بیست گِرا می باشد.
اما نباید كسی نخست‌زاد چارپا را چه گاو و چه بره وقف كند، زیرا از نظر خداوند نخست‌زاده محسوب می‌شود و متعلق به خداوند است.
و اگر چارپای حرام‌گوشت باشد پس از ارزیابی آن را بازخرید كرده و یك پنجم آن (مبلغ) را بر آن بیفزاید و اگر بازخرید نشود به موجب ارزیابی به فروش برسد.
اما هر تحریم‌شده‌ای كه كسی از هرچه كه دارد برای خداوند وقف كند از آدم و چارپا و از كشتزار موروثیش (تا انتقال آن وقفی به مسئول موقوفات به وسیله‌ی مسئول موقوفات) فروخته نشود (به وسیله‌ی وقف‌كننده‌ی آن) بازخرید نگردد. هر تحریم‌شده‌ای برای خداوند فوق‌العاده مقدس است.
هر آدم محكوم به مرگی (كه به وسیله‌ی دادگاه شرع به مرگ محكوم شود) بازخرید نشده حتماً كشته شود.
و هر ده یك محصول زمین چه از كشت زمین و چه از میوه‌ی درخت از آن خداوند است. به خداوند اختصاص دارد.
و اگر كسی بخواهد (قسمتی) از ده یك محصولش را بازخرید كند یك پنجم آن (مبلغ) را بر آن بیفزاید.
و ده یك از (تعداد) گاو و گوسفند، هرچه كه زیر چوب بگذرد دهمی آن برای خداوند وقف خواهد بود.
خوب یا بد را جدا نكند و آن را عوض نكند و اگر آن را عوض كند هم آن و هم عوض آن وقف خواهد بود. بازخرید نشود.
این‏ها فرمان‌هایی است كه خداوند برای فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در كوه سینَی (سینا) به مُشه (موسی) امر فرمود.