englisg
stringlengths
2
112
persian
stringlengths
2
104
I can't stop it.
من نمی توانم آن را متوقف کنم.
I can't stop Tom
من نمی توانم جلوی تام را بگیرم
I can't undo it.
من نمی توانم آن را لغو کنم.
I care about you
من به تو اهمیت می دهم
I confronted Tom
من با تام روبرو شدم
I cooked dinner.
شام پختم
I could be wrong
من ممکن است اشتباه کنم
i could do that.
من می توانستم این کار را انجام دهم
I could help Tom
من می توانستم به تام کمک کنم
I could see that
من می توانستم آن را ببینم
I cry every day.
من هر روز گریه می کنم.
I did it anyway.
به هر حال این کار را کردم.
I did it myself.
من خودم این کار را کردم.
I didn't get one
من یکی نگرفتم
I didn't hear it
من آن را نشنیدم
I didn't hit Tom
من تام را نزدم
I didn't mean it
منظورم این نبود
I didn't see you
من تو را ندیدم
I didn't shower.
دوش نگرفتم
I didn't take it
من آن را نگرفتم
I didn't want it
من آن را نمی خواستم
I disobeyed you.
من از شما سرپیچی کردم.
I don't allow it
من اجازه نمی دهم
I don't care why
برام مهم نیست چرا
I don't disagree
من مخالف نیستم
I don't doubt it
من شک ندارم
I don't eat meat
من گوشت نمیخورم
I don't envy you
من به شما حسادت نمی کنم
I don't hate him
من از او متنفر نیستم
I don't hate Tom
من از تام متنفر نیستم
I don't hate you
من از تو متنفر نیستم
I don't have one
من یکی ندارم
I don't know yet
من هنوز نمی دانم
I don't like her
من او را دوست ندارم
I don't like it.
من آن را دوست ندارم.
I don't like Tom
من تام را دوست ندارم
I don't love him
من او را دوست ندارم
I don't love Tom
من تام را دوست ندارم
I don't love you
من تو را دوست ندارم
I don't need you
من به تو نیازی ندارم
I don't remember
یادم نمیاد
I don't see Tom.
من تام را نمی بینم.
I don't see why.
من نمی دانم چرا.
I don't want her
من او را نمی خواهم
I downloaded it.
دانلودش کردم
I drank the wine
من شراب را خوردم
i enjoy camping.
من از کمپینگ لذت می برم
I enjoyed myself
من لذت بردم
I feel bad today
امروز حالم بد است
I feel betrayed.
احساس میکنم بهم خیانت شده
I feel fine now.
الان احساس خوبی دارم
I feel flattered
احساس می کنم متملق هستم
I feel helpless.
احساس ناتوانی می کنم.
I feel homesick.
احساس دلتنگی میکنم
I feel just fine
من احساس خوبی دارم
I feel lethargic
احساس بی حالی می کنم
I feel nauseous.
احساس تهوع دارم
I feel so alone.
خیلی احساس تنهایی میکنم
I feel so lonely
خیلی احساس تنهایی میکنم
i feel so tired.
خیلی احساس خستگی می کنم
I feel terrific.
احساس فوق العاده ای دارم
I feel very good
احساس خیلی خوبی دارم
I felt depressed
احساس افسردگی کردم
I felt left out.
احساس می کردم کنار گذاشته شده ام.
I felt wonderful
احساس فوق العاده ای داشتم
I forgot my bag.
کیفم را فراموش کردم
I found him kind
من او را مهربان یافتم
I gave up my job
من کارم را رها کردم
I gave up on Tom
من از تام منصرف شدم
I get her point.
منظورش را می فهمم
I go every year.
من هر سال میرم
I got a good one
یه خوب گرفتم
I got up at six.
ساعت شش بلند شدم
I got you these.
اینا رو برات گرفتم
I grow tomatoes.
من گوجه فرنگی می کارم
I guessed right.
درست حدس زدم
I had a headache
سردرد داشتم
I had a huge dog
من یک سگ بزرگ داشتم
I had my doubts.
من شک داشتم
I had no doubts.
من هیچ شکی نداشتم.
I had to resign.
مجبور شدم استعفا بدهم
I hate asparagus
من از مارچوبه متنفرم
i hate balloons.
من از بادکنک متنفرم
I hate being old
از پیر بودن متنفرم
i hate dentists.
من از دندانپزشک متنفرم
I hate hypocrisy
از ریاکاری متنفرم
I hate my voice.
از صدایم متنفرم
I hate paperwork
من از کاغذبازی متنفرم
I hate raccoons.
من از راکون متنفرم
I hate that book
من از آن کتاب متنفرم
I hate this game
من از این بازی متنفرم
I hate this town
من از این شهر متنفرم
I hate weddings.
من از عروسی متنفرم
I have a bicycle
من یک دوچرخه دارم
I have a brother
من یک برادر دارم
I have a message
من یک پیام دارم
I have a problem
من یک مشکل دارم
i have an issue.
من یک مسئله دارم
I have an ulcer.
من زخم دارم
I have bad news.
خبر بدی دارم