line
stringlengths
5
329
ارتفاع: 1 اوج، بالا، بلندی، رفعت، فراز، 2 حاصل، خراج
ارتقا: برکشی، پیشرفت، ترفیع، ترقی، صعود & تنزل
ارتکاب: اجرا، انجام، عمل، مبادرت، ورزیدن
ارث: ارثیه، ترکه، متروکات، مرده‌ریگ، میراث
ارج: 1 ارزش، ارز، بها، مقدار، نرخ 2 اعتبار، پایگاه، پایه، حشمت، شان، قدر، مرتبت، مکانت
ارجاع: احاله، انتقال، حواله، محول، واگذار
ارجح: افضل، اقدم، اولی، برتر، راجح، مرجح، مقدم، بزرگ مرتبه، بزرگوار، بلندرتبه، بلندمرتبه، سرور، شایسته، شخیص، شریف، عالی‌شان، عالی‌قدر، عزتمند، عزیز، فخیم، گرامی، گران‌پایه، گرانمایه، لایق، ماجد، محترم، معتبر، معز، معزز، معظم، مفخم، مکرم، والامقام، 2 ارزشمند، باارزش، پربها، ثمین، گرانبها، نفیس، & بی‌ارج، خوار، کم‌بها
ارجمندی: اصالت، بزرگواری، عزت، فخامت، نجابت، & ذلت
ارحام: 1 اقوام، خویشان، فامیل، منسوبان، وابستگان 2 زهدان‌ها
اردنانس: تدارک، تدارکات، تهیه
اردنگ: پاسار، پشت‌پا، تیپا، لگد
اردو: 1 اردوگاه، لشکرگاه 2 سپاه، قشون، لشکر 3 زبان‌اردو 4 پیک‌نیک، گردش‌دسته‌جمعی، گردش‌علمی
اردوگاه: 1 اردو، لشکرگاه 2 اتراقگاه، منزلگاه
ارز: 1 پول، پول‌بیگانه، سعر 2 ارج، ارزش، بها، قیمت 3 رتبه، قدر، مرتبه، مقام 4 ارژن، بخورک & بی‌ارز
ارزاق: آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات
ارزان: رخیص، کم‌ارزش، کم‌بها، کم‌قیمت، مفت، مناسب، نازل & گران
ارزش: 1 بها، ثمن، قیمت، مظنه، نرخ 2 ارج، اهمیت 3 اعتبار، سندیت 4 استحقاق، شایستگی، قابلیت، لیاقت، منزلت
ارزشمند: 1 پرارزش، ثمین، قیمتی، گران، گرانبها، معتبر، نفیس 2 مغتنم & بی‌ارزش، رخیص، کم‌بها
ارزق: آبی، کبود، نیلگون
ارزنده: 1 ارزشمند، بهادار، پربها، گرانبها، نفیس 2 شایسته، لایق، معتبر & رخیص، کم‌بها
ارزیاب: کارشناس، مقوم، ممیز
ارزیابی: برآورد، تخمین، تقویم، سنجش، قیمت‌گزاری، محاسبه
ارسال: 1 ایفاد، فرستادن 2 اعزام، روانه، گسیل
ارشاد: تربیت، دلالت، راهنمایی، رهنمونی، هدایت & اضلال
ارشد: 1 بزرگ، کاپیتان، مبصر 2 بزرگ‌تر، مسن‌تر & کهتر
ارض: 1 بر، خاک، زمین 2 سرزمین، قلمرو، کشور، ملک، ناحیه & 1 بحر، سما
ارضا: اقناع، ترضیه، خشنود، خشنودی، راضی، قانع
ارعاب: تخویف، ترساندن، تهدید، هراساندن
ارغنون: ارغون، ارگ، ساز
ارفاق: 1 ملایمت، نرمی 2 بهره‌رسانی، سودرسانی
ارقه: ارغه، دریده، رند، زرنگ، غرشمال، قرشمال، کلاش، نابکار، نادرست
ارکان: 1 اولیا، بزرگان، کارگزاران 2 اساس، پایه‌ها، رکن‌ها
ارگ: حصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات
ارگان: 1 نشریه 2 اعضا، پرسنل
ارگانیسم: اعضا، اندام، پیکره
ارم: بهشت، پردیس، جنان، جنت، فردوس، مینو، نعیم & دوزخ
ارمغان: پیشکش، تحفه، رهاورد، سوغات، کادو، هدیه
اروپایی‌ماب: غرب‌زده، فرنگی‌ماب
اروند: 1 حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ 2 جادو، چشم‌بندی، سحر 3 حسرت، غبطه 4 تند، جلد، چالاک، فرز 5 جاه، حشمت، شکوه، شوکت
اریب: کژ، محرف، معوج، منحرف، مورب & راست
اریب: بخرد، خردمند، دانا، عاقل، فاضل، فرزانه & نادان
اریکه: اورنگ، تخت، سریر، عرش، کرسی
ازار: 1 قطیفه، لنگ 2 پیجامه، تنبان، زیرجامه، زیرشلواری 3 دستار، مندیل 4 پایاب
ازاله: پاک‌سازی، تراشیدن، زایل، زدایش، زدودن، محو، نابود، نیست
ازاین‌گذشته: بعلاوه، علاوه‌براین، وانگهی
ازباب: ازجهت، ازحیث، ازنظر، بابت، راجع، من‌باب
ازبر کردن: به‌خاطرسپردن، حفظ، حفظ کردن، نگهداری
ازپاافتاده: 1 ازکارافتاده، زمینگیر 2 خسته، درمانده، ضعیف، فرسوده، ناتوان، وامانده
ازجهت: ازبابت، ازحیث، ازنظر
ازخودراضی: پرافاده، خودپسند، خودخواه، متکبر، معجب، مغرور، نخوت‌دار
ازخودگذشتگی: ازجان‌گذشتگی، ایثار، جانبازی، جان‌نثاری، فداکاری، قربانی
ازخودگذشته: ازجان‌گذشته، برخی، جانباز، جان‌نثار، فداکار، فدایی
ازدحام: 1 اجتماع، جمعیت، جنجال، شلوغ، شلوغی، نفوس 2 شورش، غوغا، هجوم، هنگامه & خلوت
ازدست‌رفته: 1 فقید، مرحوم، مرده 2 گمشده، مفقود، هدر 3 بی‌اختیار، شیفته، مدهوش
ازدنبال: ازعقب، پشت‌سر، درپی، درقفا
ازدواج: پیوند، تزویج، زناشویی، عروسی، مزاوجت، مواصلت، نکاح، وصلت & طلاق
ازدیاد: اضافه، افزایش، افزودن، تزاید، تکثیر & کاهش، نقصان
ازگیل: آزخ، آژخ
ازل: 1 بی‌آغاز 2 سرمدی، همیشگی & ابد
ازلی: ابدی، جاودانه، دیرین، دیرینه، قدیم & ابدی
ازنو: دوباره، مجدد، مجدداً، مکرر
ازهم‌پاشیدگی: اضمحلال، انحلال، تلاشی، گسیختگی، متلاشی & انسجام
اژدها: اژدر، افعی، ثعبان، دیومار، مار
اسارت: 1 اسیری، اقتناص، حبس، زندانی، قید، گرفتاری 2 بردگی & رهایی
اساس: اصل، بن، بنیان، بنیاد، پایه، پی، زمینه، شالوده، قاعده، کنه، ماخذ، مبنا، محور، مناط، نهاد
اساساً: ازاصل، ازبن، ازبیخ، ازپایه، اصلاً، بطورکلی، قطعاً، کلاً، هرگز
اساسی: بنیادی، بنیادین، بنیانی، رادیکال، ریشه‌ای
اسب: ادهم، ارغون، باره، توسن، دابه، سمند، فرس، مرکب
اسباب: آلات، آلت، ابزار، اثاث، برگ، بساط، تجهیزات، جمعیت، دستگاه، رخت، سامان، شرایط، علل، لوازم، وسایل، وسیله
اسباب‌چینی: 1 تبانی، توطئه، دسیسه، ساخت‌وپاخت 2 تمهیدمقدمه، مقدمه‌چینی
اسباط: احفاد، اولاد، فرزندان، نبیرگان، نوادگان
اسپرز: سپرز، طحال
اسپرم: اسپرماتوزوئید، منی، نطفه
اسپرماتوزوئید: اسپرم، منی، نطفه
استاد: 1 آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، 2 خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر 3 کارفرما، 4 صنعتگر، 5 دانا، عالم، 6 رئیس، سرکرده، مهتر & شاگرد، ناشی
استادانه: بامهارت، زیرکانه، ماهرانه، مدبرانه & ناشیانه
استادی: 1 آموزگاری، معلمی 2 تبحر، حذاقت، خبرگی، مهارت 3 تردستی، چیره‌دستی، زیرکی & شاگردی، ناشیگری
استاندار: حاکم، حکمران، والی
استاندارد: مدل، معیار، مقیاس، میزان، نمونه & غیراستاندارد
استانداری: دارالحکومه
استبداد: خودرایی، خودسری، خودکامگی، دیکتاتوری، یک‌دندگی
استتار: اختفا، پنهان‌سازی، پوشش، مستورسازی، نهان‌سازی
استثمار: بهره‌جویی، بهره‌کشی، بهره‌گیری، سلطه‌جویی، سلطه‌گری
استثنا: مستثنا، جدا
استجابت: اجابت، برآوری، پذیرش، قبول
استجاره: 1 اجاره، استیجار، کرایه 2 پناه‌جویی، زنهارخواهی
استحاله: 1 تبدل، تبدیل، تحول، تطور، تغییر، دگرسانی، دگرگونی، مستحیل 2 مسخ
استحصال: استخراج، حصول، دستیابی، کسب
استحفاظ: حفظ، محافظت، مراقبت، نگهبانی
استحقار: تحقیر، تصغیر، خواری، کوچک‌شماری
استحقاق: سزاواری، شایستگی، لیاقت
استحکام: استقامت، استواری، تحکیم، تقویت، ثبات، حصانت، محکمی
استحکامات: بارو، برج، حصار، دژ، قلعه، کوت
استحمام: تطهیر، تغسیل، شستشو، غسل، گرمابه‌رفتن
استخبار: استطلاع، استعلام، کسب‌خبر
استخر: آبگیر، برکه، برم، تالاب، حوض، حوضچه، حوضه
استخراج: 1 استحصال، برگیری 2 درک
استخفاف: 1 اهانت، تحقیر، خفت، هتک 2 خواری، سبکی
استخلاص: آزادی، خلاصی، رهایی، نجات & اسارت
استخوان: 1 استه، عظم 2 اصل، پایه 3 نژاد، نسل