id
stringlengths
11
48
title
stringlengths
2
55
context
stringlengths
51
7.17k
question
stringlengths
1
359
answers
dict
PersianQuAD:59e85fa3-c20f-47ba-a0d0-2f7e1055e443
اقبال لاهوری
اقبال یکی از فیلسوفان بزرگ اسلام است که منبع فکرشان با قرآن ارتباط دارد. اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاری‌ها از اعتماد به یونانی‌ها ناشی شده‌است. از نظر وی از آن‌جا که روح قرآن به امور عینی توجه داشت و فلسفه یونانی به امور نظری می‌پرداخت، کوشش مسلمانان برای فهم قرآن از منظر تعالیم یونانی محکوم به شکست است.در باب فهم تجربی و پوزیتیو او معتقد است که اندیشهٔ مسلمانانی مانند ابن‌حزم در خصوص ادراکات حسی به‌عنوان منبع شناخت و میه در تبَیُّن اهمیت روش استقراء، کندی در خصوص احساس متناسب با انگیزه و استعمال آن در روان‌شناسی، مقدمات نظری مباحث تجربی جدید غرب را پدیدآورد. اقبال شکوفایی روش تجربه و مشاهده را در تمدن اسلامی در نتیجهٔ جدال ممتد با اندیشهٔ یونانی می‌داند. وی در تأیید پیشگامی مسلمین در روش تجربی شاهد مثال‌هایی را از آثار و نظریه‌های علمی جاحظ و ابن مسکویه در نظریهٔ تکامل، بیرونی در ریاضیات و مسئلهٔ زمان، خوارزمی در جبر و اعداد و عراقی و خواجه محمد پارسا در روان‌شناسی دینی ذکر می‌کند.دیدگاه‌های فلسفی اقبال، به شدت تحت تأثیر اندیشه‌های آنری برگسون بوده‌است. اقبال، برگسون را اولین‌بار در سال ۱۹۳۲ در یک همایش ملاقات کرد. اقبال کتابی با عنوان «حقیقت و حیرت: مطالعهٔ بیدل در پرتو اندیشه‌های برگسون» نیز نوشته‌است که در آن اندیشه‌ها و نگاه فلسفی برگسون و بیدل را بررسی و مقایسه کرده‌است.
اقبال لاهوری برگسون را اولین‌بار در چه سالی ملاقات کرد؟
{ "answer_start": [ 1052 ], "text": [ "۱۹۳۲" ] }
PersianQuAD:0102ba9b-7585-4929-8b33-dc1bdedde6f6
اقبال لاهوری
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هند حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله‌آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
اقبال لاهوری در چه سالی به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله اباد شد؟
{ "answer_start": [ 462 ], "text": [ "۱۹۳۰" ] }
PersianQuAD:0f7c2505-362b-4da4-9d0d-a640dbcabbbe
اقبال لاهوری
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هند حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله‌آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
اقبال لاهوری پس ازانتخابات چه سالی وارد شورای قانون گذاری؟ پنجاب شد؟
{ "answer_start": [ 272 ], "text": [ "۱۹۲۶" ] }
PersianQuAD:f37cb8ba-a7d9-4fc6-b884-bf3f2a049325
اقبال لاهوری
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هند حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله‌آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
اقبال لاهوری در چه سالی در مجلس هند حضور داشت؟
{ "answer_start": [ 166 ], "text": [ "۱۹۲۰" ] }
PersianQuAD:2b6dffa6-b5ff-4f3f-bec8-99833d701689
اقبال لاهوری
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هند حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله‌آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
اقبال لاهوری بعد از رئیس اتحادیه مسلمانان در الله اباد در کجا انتخاب شد؟
{ "answer_start": [ 528 ], "text": [ "لاهور" ] }
PersianQuAD:4edac00d-8f8b-4cb0-acc1-a98c54ed7283
اقبال لاهوری
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هند حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله‌آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه چه نوع جنبشی بود؟
{ "answer_start": [ 73 ], "text": [ "بریتانیا" ] }
PersianQuAD:b6531857-d396-45af-af8c-dc69d2e6dff7
مبناگرایی
مبناگرایی (به انگلیسی: Foundationalism) اصطلاحی است در باب نظریه­‌های فلسفی معرفت که بر اساس آن فرد مبناگرا معتقد است، دانش باید بر باور موجه و یا برخی دیگر از اصول یقینی تکیه کند. مانند نتیجه گیری استنباط شده از مبانی بدیهی. رقیب اصلی نظریه مبناگرایی برای توجیه باور، تئوری انسجام توجیه است که به موجب آن دانش نیازی به پایه و اساس یقینی یا بدیهی ندارد، بلکه نیازمند سازواری و انسجام اجزای درونی است، مانند پازلی که بدون یقین قبلی حل می شود و هر تکه در جای خودش قرار می‌گیرد.این اصطلاح در نظریه روابط بین‌الملل در پی آن است که آیا عقاید دربارهٔ جهان می‌تواند در مقابل روش‌های عینی آزمایش گردد. مبناگرایان بر این عقیده‌اند که تمامی ادعاها (در مورد برخی از ویژگی‌های جهان) را می‌توان مورد قضاوت قرار داد که درست هستند یا غلط. کسانی که مخالف این نظر هستند «ضد مبناگرایان» خوانده می‌شوند.
مبنا گرایی به انگلیسی چیست؟
{ "answer_start": [ 23 ], "text": [ "Foundationalism)" ] }
PersianQuAD:15b9f744-23f8-4cfb-9726-c661769496e1
بار الکتریکی
بنجامین فرانکلین در قرن ۱۸ بیشترین تجربه را در این زمینه دارد. وی به حمایت از تئوری تک سیال الکتریکی بحث کرد. او تصور می‌کرد که بارالکتریکی یک سیال نامرئی است که در تمام مواد وجود دارد. مثلاً او معتقد بود که شیشه است که در ظرف لیدن بار الکتریکی را انباشته می‌کند. او اثبات کرد که مالیدن دو سطح نارسانا روی هم باعث می‌شود که این سیال تغییر مکان دهد و همین‌طور جاری شدن این سیال جریان الکتریکی را ایجاد می‌کند. وی این را نیز اثبات کرد که اگر ماده مقدار کمی از این سیال را داشته باشد می‌گوییم بار منفی دارد و اگر مقدار اضافی از آن را داشته باشد می‌گوییم بار مثبت دارد. به‌طور دلخواه (یا به دلیلی که ثبت نشده‌است) وی انتخاب کرد که باری که روی شیشه انباشته شده، بار شیشه‌ای بار مثبت است و بار صمغی منفی است. همچنین او بود که واژه‌های بار و باتری را وارد فرهنگ الکتریسیته کرد.ویلیام واتسون نیز هم‌زمان با فرانکلین به همین نتایج رسید.
چه کسی تصور می‌کرد که بارالکتریکی یک سیال نامرئی است که در تمام مواد وجود دارد؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "بنجامین فرانکلین" ] }
PersianQuAD:873f3875-c259-4d98-8303-62eaa236a286
گرانش
گرانش یا جاذبه، یک پدیدهٔ طبیعی است که در آن همهٔ اجسامِ جِرم مند (دارای جرم) یکدیگر را جذب می‌کنند. تأثیر گرانش بر این اجسام، یعنی تأثیر جذب یک جسم جرم‌مند، بر جسم جرم‌مند دیگر، یابه درکِ ساده‌تر، هر جسم بر جسمِ دیگر؛ و ما آن را به صورت وزن بر خود می‌بینیم.از آشناترین نمودهای گرانش فروافتادن سیب از درخت است یا جذبِ وزنِ اشیاء فیزیکی و به‌کارگیری نیروی تمایل دهنده رو به پایین بر آنها. پدیدهٔ گرانش معمولاً در مقیاس‌های بزرگ یا خیلی بزرگ هنگامی که جرمِ دست‌کم یکی از اجسام درگیر، خیلی زیاد است رخ می‌نماید؛ بنابراین نمودهای گرانش در حرکت اجسام آسمانی و مسیر سیاره‌ها به گرد خورشید دیده می‌شود.
افتادن سیب از درخت از نمودهای چیست؟
{ "answer_start": [ 278 ], "text": [ "گرانش" ] }
PersianQuAD:cd9965c8-52a9-407e-90c0-8fea88029727
گرانش
گرانش یا جاذبه، یک پدیدهٔ طبیعی است که در آن همهٔ اجسامِ جِرم مند (دارای جرم) یکدیگر را جذب می‌کنند. تأثیر گرانش بر این اجسام، یعنی تأثیر جذب یک جسم جرم‌مند، بر جسم جرم‌مند دیگر، یابه درکِ ساده‌تر، هر جسم بر جسمِ دیگر؛ و ما آن را به صورت وزن بر خود می‌بینیم.از آشناترین نمودهای گرانش فروافتادن سیب از درخت است یا جذبِ وزنِ اشیاء فیزیکی و به‌کارگیری نیروی تمایل دهنده رو به پایین بر آنها. پدیدهٔ گرانش معمولاً در مقیاس‌های بزرگ یا خیلی بزرگ هنگامی که جرمِ دست‌کم یکی از اجسام درگیر، خیلی زیاد است رخ می‌نماید؛ بنابراین نمودهای گرانش در حرکت اجسام آسمانی و مسیر سیاره‌ها به گرد خورشید دیده می‌شود.
در گرایش چه اجسامی همدیگر را جذب می‌کنند؟
{ "answer_start": [ 50 ], "text": [ "اجسامِ جِرم مند" ] }
PersianQuAD:5bad002d-603e-4fb5-b05e-1a283404586f
زبان فارسی
فارسی سَره یا پارسی سَره، آن گونه از زبان فارسی است که تهی از واژه‌های بیگانه یا دارای کمینه‌ای از آن‌ها باشد. زبان فارسی کنونی بازماندهٔ زبانی کهن است که در درازای پیشینه ش واژه‌های بسیاری به آن اندر شده یا از آن رخت بربسته‌اند؛ از این روی بخش بزرگی از دستور زبان فارسی کنونی و واژگان آن، ریشه در زبان‌های فارسی میانه و فارسی باستان دارد.زبان فارسی دچار دگرگونی‌های بسیاری بوده‌است که یکی از چرایی‌های آن، پیوند نزدیک با مردمان دیگر به شوند (دلیل) گسترش ایران از یونان تا هند و دیگری فتح تازیان و مغولان است ایران را؛ که آسیب فراوانی بر آن وارد کرد و اگر نبود کوشش کسانی چون فردوسی که خطر از میان رفتن فرهنگ ایرانی را با از میان رفتن زبان فارسی دریافتند، زبان پارسی از میان می‌رفت.
کدام گونه از زبان فارسی است که تهی از واژه‌های بیگانه یا دارای کمینه‌ای از آن‌ها باشد؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "فارسی سَره یا پارسی سَره" ] }
PersianQuAD:d461e287-a3e7-4ee9-a2c0-fe0fe44182d7
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی در شکل دادن به چه چیز نقش دارند؟
{ "answer_start": [ 202 ], "text": [ "ملت" ] }
PersianQuAD:a05ad2cf-693c-4902-8f6a-cfe1ac16165d
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
بهترین وسیله برای شکل دادن به یک زبان چیست؟
{ "answer_start": [ 176 ], "text": [ "زبانْ" ] }
PersianQuAD:279d1b13-2dc3-44a0-b4aa-3b70761b1e75
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
چه عنصری در چین نشان می‌داد که در کنار زبان، هنر و عوامل دیگر هم در شکل دادن ملت نقش دارند؟
{ "answer_start": [ 399 ], "text": [ "نقاشی" ] }
PersianQuAD:b9893b23-db10-4262-921a-cf91c3843f04
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
در چه زمانی فارسی به جای عربی زبان رسمی نوشتار شد؟
{ "answer_start": [ 89 ], "text": [ "سامانیان و سپس قراخانیان" ] }
PersianQuAD:3a45dfb6-4fa3-4d5b-afcb-bfc72dce60b0
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
در چه زمانی در هند زبان فارسی رواج یافت؟
{ "answer_start": [ 809 ], "text": [ "گورکانیان" ] }
PersianQuAD:93d83b21-fe74-455f-ad5b-025a5df51925
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
چه عناصری در اروپا نشان می‌داد که در کنار زبان، هنر و عوامل دیگر هم در شکل دادن ملت نقش دارند؟
{ "answer_start": [ 413 ], "text": [ "معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی" ] }
PersianQuAD:7412fdb2-f59e-4183-b99a-a9eade84f3c0
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
در زمان سامانیان و قراخانیان چه زبانی به‌جای عربی زبان رسمی نوشتار شد؟
{ "answer_start": [ 115 ], "text": [ "فارسی" ] }
PersianQuAD:4f153a7c-ffb9-480c-a90a-0b07739e3cd9
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
چه عنصری در هند نشان می‌داد که در کنار زبان، هنر و عوامل دیگر هم در شکل دادن ملت نقش دارند؟
{ "answer_start": [ 378 ], "text": [ "رقص و موسیقی" ] }
PersianQuAD:05da3618-e6ea-4c54-9695-3b556a44dd3c
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
چه عناصری در شکل دادن یک ملت تاثیر دارند؟
{ "answer_start": [ 284 ], "text": [ "فولکلور، اسطوره و دین" ] }
PersianQuAD:b50c1089-0116-40ec-aa96-f5ca4a7610f7
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
فرایند فارسی زبان شدن شهر های اصلی آسیای میانه در کدام دوران کامل شد؟
{ "answer_start": [ 62 ], "text": [ "سامانیان" ] }
PersianQuAD:1a3f0714-789a-45ba-b7b6-52342f121786
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
در زمان گورکانیان کدام زبان در هند گسترش پیدا کرده است؟
{ "answer_start": [ 823 ], "text": [ "زبان فارسی" ] }
PersianQuAD:9ff43778-d78c-420c-a5bf-a062083dc6ee
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
بهترین وسیله برای شکل دادن به یک ملت چیست؟
{ "answer_start": [ 176 ], "text": [ "زبانْ" ] }
PersianQuAD:22e9c8f9-8c09-495c-bf57-f9f27cfc6368
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
زبان رسمی نوشتاردر زمان قراخانیان چه زبانی بود؟
{ "answer_start": [ 115 ], "text": [ "فارسی" ] }
PersianQuAD:338baae3-3413-4df0-a236-52dc10d64504
خاک
وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر بسزایی دارند. جریان آب‌های جاری بخصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود.
جریان آب های جاری موجب چه اتفاقی می شود؟
{ "answer_start": [ 146 ], "text": [ "شستشوی خاک‌ها" ] }
PersianQuAD:e4394af3-2dbc-4160-9ed9-6efca99e68fc
خاک
وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر بسزایی دارند. جریان آب‌های جاری بخصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود.
کدام عوامل آب و هوا درکیفیت خاک ها اثر بسزایی دارد؟
{ "answer_start": [ 43 ], "text": [ "حرارت، رطوبت" ] }
PersianQuAD:8ba3449e-7b37-4176-8f63-e9801228fa90
خاک
وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر بسزایی دارند. جریان آب‌های جاری بخصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود.
زمانی که در زمین های شیب دار آب جریان شود کدام مواد از زمین ها کاسته می شود؟
{ "answer_start": [ 198 ], "text": [ "معدنی و آلی" ] }
PersianQuAD:79db8a30-10ee-492a-b44b-d80188f22fb5
قانون حفظ آثار ملی
ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد.
در مدت چند روز باید اسم و محل اقامت مالک جدید را به اطلاع دولت برساند؟
{ "answer_start": [ 517 ], "text": [ "ده" ] }
PersianQuAD:9e099c6d-b764-49ad-8f76-3bf1161e39d6
قانون حفظ آثار ملی
ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد.
طبق کدام ماده مالک مال منقولی که در فهرست آثار ملی است برای فروش باید به اداره مربوطه دولتی کتبا اطلاع دهد؟
{ "answer_start": [ 5 ], "text": [ "نهم" ] }
PersianQuAD:114cfb76-554b-4dbc-97a0-33b64b88a70f
قانون حفظ آثار ملی
ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد.
مالی که در فهرست آثار ملی ثبت شده را اگر کسی بدون اطلاع وزارت معارف و نمایندگان آن بفروشد محکوم به پرداخت چقدر جزای نقدی می‌شود؟
{ "answer_start": [ 685 ], "text": [ "معادل قیمت فروش آن‌مال" ] }
PersianQuAD:066ded56-a7c3-457c-af54-7037a39a7e80
قانون حفظ آثار ملی
ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد.
اگر فردی مالی را که در کجا ثبت شده بدون اطلاع وزارت معرف و نمایندگان آن بفروشد محکوم به جزای نقدی می‌شود؟
{ "answer_start": [ 597 ], "text": [ "فهرست آثار ملی" ] }
PersianQuAD:275de0a8-3d20-4ac2-bd20-22428dfaa782
سده ۴ (قمری)
بنا به گفتهٔ تقی‌الدین مقریزی در «الخُطَط»، نیشابور نخستین شهر اسلامی بود که از مدرسه‌سازی در آن در تاریخ‌نگاری‌ها یاد شده‌است: «مدرسه‌هایی که در سرزمین‌های اسلامی برپا شده‌ا‌ند، به هنگام صحابه و تابعین این چنین شناخته نشده بودند، این‌ها نوبنیادند و چهارصد سال پس از هجرت ساخته شدند. نخستین کسانی که در سرزمین اسلامی بدین کار همت گماشتند، مردم نیشابور بودند؛ مدرسهٔ بیقهیه را آنجا بنیان نهادند.» مهاجرت‌های دانشمندان از سراسر جهان اسلام در سده‌های میانه به نیشابور، سبب شد که مدرسه‌های آن «کانون گسترش ایده‌ها» و «قطب علمی دنیای اسلامی» شود. پیش از ساخت نظامیه در نیشابور، مدرسه‌هایی در آن برپا بوده‌است:
نام نخستین شهر اسلامی که در آن مدرسه‌سازی کردند چیست؟
{ "answer_start": [ 44 ], "text": [ "نیشابور" ] }
PersianQuAD:a5dac936-9814-4b88-9c42-6aa4a1c5a8f7
سده ۴ (قمری)
بنا به گفتهٔ تقی‌الدین مقریزی در «الخُطَط»، نیشابور نخستین شهر اسلامی بود که از مدرسه‌سازی در آن در تاریخ‌نگاری‌ها یاد شده‌است: «مدرسه‌هایی که در سرزمین‌های اسلامی برپا شده‌ا‌ند، به هنگام صحابه و تابعین این چنین شناخته نشده بودند، این‌ها نوبنیادند و چهارصد سال پس از هجرت ساخته شدند. نخستین کسانی که در سرزمین اسلامی بدین کار همت گماشتند، مردم نیشابور بودند؛ مدرسهٔ بیقهیه را آنجا بنیان نهادند.» مهاجرت‌های دانشمندان از سراسر جهان اسلام در سده‌های میانه به نیشابور، سبب شد که مدرسه‌های آن «کانون گسترش ایده‌ها» و «قطب علمی دنیای اسلامی» شود. پیش از ساخت نظامیه در نیشابور، مدرسه‌هایی در آن برپا بوده‌است:
کتاب الخطط نوشته‌ی کیست؟
{ "answer_start": [ 13 ], "text": [ "تقی‌الدین مقریزی" ] }
PersianQuAD:abce7ed2-a11f-4e44-82ad-407dc6d6cda6
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
سال 1344 تاریخ برچیده شدن کدام سلسله است؟
{ "answer_start": [ 102 ], "text": [ "قاجاریان" ] }
PersianQuAD:eff83381-a101-4c35-b5dd-9393cfa67cda
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
آخرین پادشاه ساسانی در چه سالی فوت شد؟
{ "answer_start": [ 7 ], "text": [ "سی‌ام هجری" ] }
PersianQuAD:772f6579-bd05-40d7-ab88-11cbc8e93090
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
از مرگ یزد گرد تا برافتادن حکومت قاجار چند خاندان با استقلال کامل یا نیمه استقلال پادشاهی کردند؟
{ "answer_start": [ 144 ], "text": [ "بیش از یکصد و پنجاه" ] }
PersianQuAD:aae12367-bf64-41f2-94c0-20121066d6e3
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
محدوده حکومت سلسله‌های صفویان، افشاریان، قاجاریان و سلجوقیان در ایران چه شهرهایی بود؟
{ "answer_start": [ 328 ], "text": [ "سراسر ایران" ] }
PersianQuAD:f480cb3f-508a-4340-a880-90bdeb1edf5f
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
یزدگرد چندمین پادشاه ساسانی بود؟
{ "answer_start": [ 36 ], "text": [ "آخرین" ] }
PersianQuAD:d7a5b605-1d51-4342-bc67-8567c32c6bf2
تاریخ عکاسی در ایران
از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است.از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند.
چه کسامی از میان شاگردان عبداله میرزا در خیابان ناصریه عکاسخانه دایر نمودمد؟
{ "answer_start": [ 466 ], "text": [ "«ماشااله خان» و «خادم»" ] }
PersianQuAD:afaf6e1b-88c5-4437-b6cb-4f4e8ad6b7ba
تاریخ عکاسی در ایران
از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است.از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند.
کدام یک از پادشاهان ایران به عکاسی بسیار علاقه داشت؟
{ "answer_start": [ 361 ], "text": [ "مظفرالدین‌شاه" ] }
PersianQuAD:0af752a2-654f-4f86-baf5-2699230042a9
تاریخ عکاسی در ایران
از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است.از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند.
در زمان مظفرالدین‌شاه، عبداله میرزا اولین عکاسخانه را در کجا دایر نمود؟
{ "answer_start": [ 58 ], "text": [ "بالاخانه‌های دارالفنون" ] }
PersianQuAD:8b954bd9-6955-4136-bb9c-296ded41ce90
تاریخ عکاسی در ایران
از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است.از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند.
چه شخصی در زمان سلطنت مظفرالدین‌شاه در دارالفنون عکاسی تاسیس کرد؟
{ "answer_start": [ 42 ], "text": [ "عبداله میرزا" ] }
PersianQuAD:1d03fa11-3321-42ee-ac4e-1a229f7ef73d
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
در سدۀ ششم پیش از میلاد چه کسی غزنی را تصرف کرد؟
{ "answer_start": [ 122 ], "text": [ "کوروش دوم" ] }
PersianQuAD:e7bd8750-4d61-4231-a91c-5aac4a92e0b0
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
در سدۀ چندم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرد؟
{ "answer_start": [ 105 ], "text": [ "ششم" ] }
PersianQuAD:9570974d-2f54-4018-8dbc-86cb1dc7c8d6
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت کدام سلسله انتخاب شد؟
{ "answer_start": [ 540 ], "text": [ "غزنویان" ] }
PersianQuAD:864fff37-f5c4-4e25-9466-d9cd6d783166
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
کجا در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد؟
{ "answer_start": [ 489 ], "text": [ "غزنی" ] }
PersianQuAD:a96af2cb-5db1-47b2-bb88-e419d6bdfce5
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان چه بود؟
{ "answer_start": [ 79 ], "text": [ "یک بازار کوچک" ] }
PersianQuAD:894ee712-4614-408a-9553-4e921d21340e
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
غزنی در سال چند هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد؟
{ "answer_start": [ 501 ], "text": [ "۳۴۱" ] }
PersianQuAD:eeb2c513-ad35-4687-bb3d-4ddadfd60599
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
کدام شاهراه شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان را به هم متصل می‌کند؟
{ "answer_start": [ 230 ], "text": [ "کابل – قندهار" ] }
PersianQuAD:dd2c7163-215a-4031-8d74-1d4533ab2a7e
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی در ارتفاع چند متری از سطح دریا قرار دارد؟
{ "answer_start": [ 160 ], "text": [ "۲٬۲۱۹" ] }
PersianQuAD:0e74efce-9998-4829-996d-7fedac029d70
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شاهراه کابل_قندهار از کدام شهر می‌گذرد؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "غزنی" ] }
PersianQuAD:fe733e67-069d-4b0d-a8a8-309cf8e19a23
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
ساکنان شهر غزنی را در گویش عامه چه می‌گویند؟
{ "answer_start": [ 370 ], "text": [ "غزنیچی" ] }
PersianQuAD:f73c0552-d2be-4aa6-bdde-0db9241b778a
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی چند نفر جمعیت دارد؟
{ "answer_start": [ 136 ], "text": [ "۱۴۱٬۰۰۰" ] }
PersianQuAD:aa94b41e-3a88-4c3a-90e2-ecad90eddb5f
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی در چه قسمتی از افغانستان واقع شده‌است؟
{ "answer_start": [ 78 ], "text": [ "مرکز شرقی" ] }
PersianQuAD:eaa0aa7f-3f45-475c-88c2-d8b48565ac42
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
مرکز ولایت غزنی کدام شهر است؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "غزنی" ] }
PersianQuAD:2935489e-b5cb-46c1-8f26-88ad228a2a70
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
ساکنان شهر غزنی را چه می‌گویند؟
{ "answer_start": [ 347 ], "text": [ "غزنوی" ] }
PersianQuAD:04944c8f-0269-4cee-a118-df93065eb4bd
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی مرکز کدام ولایت است؟
{ "answer_start": [ 213 ], "text": [ "غزنی" ] }
PersianQuAD:6f077f4f-55f4-46e7-997d-bcc53666f0a0
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
آرامگاه ابوریحان بیرونی در اطراف کدام شهر قرار دارد؟
{ "answer_start": [ 399 ], "text": [ "غزنی" ] }
PersianQuAD:370f9a4b-204d-408f-aa7e-83f850069295
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی در مرکز شرقی کدام کشور واقع شده‌است؟
{ "answer_start": [ 88 ], "text": [ "افغانستان" ] }
PersianQuAD:8c167d8e-d722-451e-a13f-baea98904596
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی با چه نام‌های تاریخی شناخته شده‌است؟
{ "answer_start": [ 34 ], "text": [ "غزنه و غزنین" ] }
PersianQuAD:3a258966-1262-4e81-a877-9adfa3afab38
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
مردم غزنه از ابتدا از چه دودمانی بوده اند؟
{ "answer_start": [ 241 ], "text": [ "ایرانی" ] }
PersianQuAD:de74726a-96e3-4ef0-b23f-25e9c85f7f06
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
نبردهایی که بین افغان ها و انگلستان اتفاق افتاد در چه سالهایی بود؟
{ "answer_start": [ 1015 ], "text": [ "۱۸۴۲–۱۸۳۸" ] }
PersianQuAD:d4a76195-30c7-48fb-bf53-6111d884c36f
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
در قرن یازده میلادی غزنی مهم ترین کانون چه ادبیاتی بود؟
{ "answer_start": [ 832 ], "text": [ "پارسی" ] }
PersianQuAD:41101d02-1a9a-4f75-bcc9-dae9d1a7f256
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
نبردهای بین افغان ها و انگلستان منجر به تصرف غزنی ها توسط چه دولتی بود؟
{ "answer_start": [ 1050 ], "text": [ "انگلیسی‌ها" ] }
PersianQuAD:6d91f373-c285-4059-bd66-aa3cbed58498
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در کدام ناحیه بود؟
{ "answer_start": [ 17 ], "text": [ "غزنی" ] }
PersianQuAD:c34d14df-45e1-4f6b-9933-4b418202d112
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیک اولین بار در چه سالی برگزار شد؟
{ "answer_start": [ 162 ], "text": [ "سال ۷۷۶ قبل از میلاد" ] }
PersianQuAD:f902f9f5-a6b7-4400-9ef3-b98efd6ccc14
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
اولین ورزشی که در المپیک مسابقاتش برگزار میشد، چه ورزشی بود؟
{ "answer_start": [ 1162 ], "text": [ "دوندگی" ] }
PersianQuAD:c149e544-80fa-4246-9d50-6148954d9bce
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیک در ابتدا چه مراسمی بود؟
{ "answer_start": [ 26 ], "text": [ "یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،" ] }
PersianQuAD:c485a4e5-ecba-4f03-8230-bba2ad510b65
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیک هر چند سال یک بار برگزار میشود؟
{ "answer_start": [ 138 ], "text": [ "هر چهار سال یک بار" ] }
PersianQuAD:824bad71-b4e8-4220-bb32-63461ca282a1
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیاد در میان مردم یونان باستان به چه معنا بوده است؟
{ "answer_start": [ 1111 ], "text": [ "چهار سال" ] }
PersianQuAD:e1dd1042-1f36-497a-ae76-5786ca47e5cc
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
زئوس چه کسی بود؟
{ "answer_start": [ 282 ], "text": [ "پادشاه خدایان یونان" ] }
PersianQuAD:f15c684a-20a7-4680-8a4a-c20ce38f9eab
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
چه زمانی ورزشکاران حرفه‌ای وارد بازی‌های المپیک شدند؟
{ "answer_start": [ 585 ], "text": [ "دهه هشتاد قرن بیستم" ] }
PersianQuAD:3422ff7e-4672-40e7-bfb8-f7524a47cc0b
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در طی دهۀ هشتاد قرن بیستم چه کسانی وارد بازی‌های المپیک شدند؟
{ "answer_start": [ 618 ], "text": [ "ورزشکاران حرفه‌ای" ] }
PersianQuAD:c4a0acbc-16b6-4390-9161-067214a1c3ba
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
صحن مربوط به زئوس در کدام کوه قرار داشت؟
{ "answer_start": [ 325 ], "text": [ "المپیا" ] }
PersianQuAD:49c150be-8bc6-405f-b85b-b5711a3ffd81
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
تا چه زمانی شرکت کنندگان المپیک باید از ورزشکاران غیرحرفه‌ای تشکیل می‌شد؟
{ "answer_start": [ 488 ], "text": [ "دهه هفتاد قرن بیستم میلادی" ] }
PersianQuAD:761c7c7d-de81-424a-b3a0-c73e3362bb80
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
تا دهۀ هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان در المپیک چه کسانی بودند؟
{ "answer_start": [ 543 ], "text": [ "ورزشکاران غیر حرفه‌ای" ] }
PersianQuAD:ffc31993-1f3d-4fa5-bcfd-966432164b25
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در دوران باستان جشن‌‎‌ها دارای چه جنبه‌ای بوده‌اند؟
{ "answer_start": [ 242 ], "text": [ "مذهبی" ] }
PersianQuAD:85851821-1b11-4991-9c8e-8ae59f7039c7
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
نخستین المپیک در کدام کشور انجام می‌گرفته است؟
{ "answer_start": [ 135 ], "text": [ "یونان باستان" ] }
PersianQuAD:11b887b5-2324-41d8-a22b-ec044fd12e02
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در دورۀ باستان جشن‌ها برای ادای احترام به چه کسی برگزار می‌شد؟
{ "answer_start": [ 276 ], "text": [ "زئوس" ] }
PersianQuAD:2605300c-7f6e-41e2-b9cf-b17da9df7487
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
بازی‌های المپیک را به زبان فرانسوی چه گویند؟
{ "answer_start": [ 29 ], "text": [ "Olympiques" ] }
PersianQuAD:76664a4f-7d1f-4e27-8f63-a2dbdaf48f06
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
نام دیگر بازی‌های المپیک چیست؟
{ "answer_start": [ 44 ], "text": [ "المپیاد ورزشی" ] }
PersianQuAD:f45e7725-cbeb-40a8-bf01-7f8283f693d5
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
پادشاه خدایان یونان چه کسی بود؟
{ "answer_start": [ 276 ], "text": [ "زئوس" ] }
PersianQuAD:a9d1251f-0cd3-4cbf-b2e6-39d3fe415356
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در دورۀ باستان جشن‌ها در کدام کوه برگزار می‌شدند؟
{ "answer_start": [ 325 ], "text": [ "المپیا" ] }
PersianQuAD:7ddf2ec2-d247-4c6b-81f0-cafb29c394d1
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
بازی‌های المپیک در کدام قرن از سر گرفته شد؟
{ "answer_start": [ 172 ], "text": [ "اواخر قرن ۱۹ میلادی" ] }
PersianQuAD:25662d32-d0eb-484e-9e4c-7f7c82b5ec78
بازی‌های المپیک
کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رأی اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزش‌های المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشده‌اند، کماکان ورزش المپیک محسوب می‌شوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رأی اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند.
برای نوشتن نام ورزشی در برنامه المپیک به چه چیزی احتیاج است؟
{ "answer_start": [ 118 ], "text": [ "برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رأی اکثریت اعضا نیاز است" ] }
PersianQuAD:e3c13901-61a4-4711-a8e4-8935d12c2fd2
بازی‌های المپیک
کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رأی اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزش‌های المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشده‌اند، کماکان ورزش المپیک محسوب می‌شوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رأی اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند.
کمیته بین المللی المپیک در چه زمانی به برسب برنامه های المپیک میپردازد؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد" ] }
PersianQuAD:8e7c599d-bac2-41f6-992d-d60f3ab817fd
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
ارسطو نظریه ادبی خود را بر چه پایه ای ساخته است؟
{ "answer_start": [ 35 ], "text": [ "محاکات" ] }
PersianQuAD:bd51c9a4-8a39-4f12-8312-a1e6af4fe875
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
از نظر ارسطو چه چیزی فلسفی تر از تاریخ است؟
{ "answer_start": [ 828 ], "text": [ "شعر" ] }
PersianQuAD:51bc7d99-0fb1-4eee-bc33-84720b3afc18
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
محاکات به چه معناست؟
{ "answer_start": [ 44 ], "text": [ "تقلید واقعیت" ] }
PersianQuAD:2e2f258f-bbc5-483c-8a06-6588ad776c23
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
در طبقه بندی ارسطو انواع اصلی شعر در چه چیزی اشتراک دارند؟
{ "answer_start": [ 299 ], "text": [ "جوهر هنریِ تقلید" ] }
PersianQuAD:d0dd247a-4cb4-4748-ae97-886d7c720195
شعر
سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‌های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی» «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آن‌ها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است». اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد. تعریفی که بر اساس آن اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و مهدی اخوان ثالث و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند».آرش آذرپیک معتقد است: شعر دارای وجودی قائم به ذات نیست، بلکه تنها مجموعه‌ای از رویکردهای متفاوت در ساحتی خاص از دنیای بی‌پایان هنری کلمه است، بنابراین، هستی شعر، داستان، نمایش نامه، شطح، متون منثور هنری و… کاملاً وابسته به سرمنشأ و مادر همهٔ آنها یعنی دنیای بی‌پایان وجود کلمه است، و شناخت هیچ ‌کدام از این رودخانه‌ها (شعر، داستان و…) هرچقدر عظیم، بدون معرفت عمیق به سرچشمهٔ آنها (کلمه) شبیه آب در هاون کوبیدن است. و اینکه تمام تعاریفی که تاکنون از شعر شده نتوانسته‌است، به هیچ وجه حق مطلب را ادا کند، به خاطر این است که شعر را وجودی مستقل از جهان بی پایان کلمه انگاشته‌اند. تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر اگرچه شرط لازم (حداقل) شعر را دربردارند، اما شرط کافی (حداکثر) را دربر نمی‌گیرند. یعنی بیشتر ناظر به عناصر صوری و فیزیکی شعر هستند، نه جوهرهٔ درونی و متافیزیکی آن. حقیقت درونی شعر، نه تعریف‌پذیر، نه ترجمه‌پذیر و نه نقدپذیر است. به این معنی شعر خود زندگی یعنی تجربهٔ زیستن است. پس مانند خود زندگی، مقول به تشکیک و دارای مراتب و مدارج عالی و سافل است، شعر هم شور محض است مثل ترانه‌های فایز دشستانی، هم شعور محض مانند قصاید ناصرخسرو و هم آمیزه‌ای از شور و شعور مانند شعر حافظ.اما باید دانست که همین کوشش‌ها در راستای تعریف و توصیف شعر، خود باعث پدیدار شدن مکتب‌های گوناگون ادبی شده‌است. بدیع و بیان، معانی و بلاغت از درون گفتگوهای ادبی سر برون آورده‌اند.
نخستین کسی که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‌های ادبی کشف کند که بود؟
{ "answer_start": [ 56 ], "text": [ "ارسطو" ] }
PersianQuAD:dadcbc02-6f8b-47b5-afd5-db44f21ab98a
شعر
سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‌های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی» «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آن‌ها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است». اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد. تعریفی که بر اساس آن اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و مهدی اخوان ثالث و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند».آرش آذرپیک معتقد است: شعر دارای وجودی قائم به ذات نیست، بلکه تنها مجموعه‌ای از رویکردهای متفاوت در ساحتی خاص از دنیای بی‌پایان هنری کلمه است، بنابراین، هستی شعر، داستان، نمایش نامه، شطح، متون منثور هنری و… کاملاً وابسته به سرمنشأ و مادر همهٔ آنها یعنی دنیای بی‌پایان وجود کلمه است، و شناخت هیچ ‌کدام از این رودخانه‌ها (شعر، داستان و…) هرچقدر عظیم، بدون معرفت عمیق به سرچشمهٔ آنها (کلمه) شبیه آب در هاون کوبیدن است. و اینکه تمام تعاریفی که تاکنون از شعر شده نتوانسته‌است، به هیچ وجه حق مطلب را ادا کند، به خاطر این است که شعر را وجودی مستقل از جهان بی پایان کلمه انگاشته‌اند. تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر اگرچه شرط لازم (حداقل) شعر را دربردارند، اما شرط کافی (حداکثر) را دربر نمی‌گیرند. یعنی بیشتر ناظر به عناصر صوری و فیزیکی شعر هستند، نه جوهرهٔ درونی و متافیزیکی آن. حقیقت درونی شعر، نه تعریف‌پذیر، نه ترجمه‌پذیر و نه نقدپذیر است. به این معنی شعر خود زندگی یعنی تجربهٔ زیستن است. پس مانند خود زندگی، مقول به تشکیک و دارای مراتب و مدارج عالی و سافل است، شعر هم شور محض است مثل ترانه‌های فایز دشستانی، هم شعور محض مانند قصاید ناصرخسرو و هم آمیزه‌ای از شور و شعور مانند شعر حافظ.اما باید دانست که همین کوشش‌ها در راستای تعریف و توصیف شعر، خود باعث پدیدار شدن مکتب‌های گوناگون ادبی شده‌است. بدیع و بیان، معانی و بلاغت از درون گفتگوهای ادبی سر برون آورده‌اند.
کدام افراد شعر را نتیجه الهام می‌دانستند؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "سقراط و افلاطون" ] }
PersianQuAD:e92d2493-28d7-4ebb-aea0-72e8d8448398
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
قدیمی ترین اشعار هندی به چه زبانی است؟
{ "answer_start": [ 1008 ], "text": [ "سانسکریت ودایی" ] }
PersianQuAD:3d60b163-6002-46fa-bdba-4808822c0ba9
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
قدیمی ترین شعر ایرانی چه نام دارد؟
{ "answer_start": [ 315 ], "text": [ "گاتاهای زرتشت" ] }
PersianQuAD:9095f49b-4fdb-45ab-b5f7-63c597dec121
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
معادل واژه شعر به عربی چیست؟
{ "answer_start": [ 256 ], "text": [ "هَنَیمَه" ] }
PersianQuAD:b2337e66-872e-48d1-8946-ffe81d40b2d6
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
نام سروده های مذهبی هندی چیست؟
{ "answer_start": [ 946 ], "text": [ "ریگ‌وِدا" ] }
PersianQuAD:b1ec4ccc-6713-41f2-995b-e48b4a1cae82
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
گاتای زردتشت دارای چه چه نوع وزنی و حالتی است؟
{ "answer_start": [ 349 ], "text": [ "هجایی" ] }
PersianQuAD:b9aa83e8-b9e4-4f1a-aa6a-cf2052d3f45e
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
یکی از کهن ترین گونه های ادبی هنری چیست؟
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "شعر" ] }
PersianQuAD:207ede01-38a6-4d48-91ec-5ee66f315055
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
در چه سالی پیش از میلاد قدیمی ترین اشعار هندی سروده شده است؟
{ "answer_start": [ 922 ], "text": [ "هزاره دوم" ] }
PersianQuAD:d3a12301-261e-4eca-a12f-f4d566c602a6
سیاه
نقاش قرن پانزدهم Cennino Cennini نحوه ساخت این رنگدانه را در دوران رنسانس در کتاب معروف خود برای هنرمندان توصیف کرد: «... یک سیاه وجود دارد که از شاخه‌های انگور ساخته شده‌است؛ و این ساقه‌ها باید سوزانده شوند آنها سوخته شده‌اند، مقداری آب بر روی آنها بیندازید و آنها را بیرون بیاورید و سپس آنها را به همان روش سیاه دیگر نرم کنید؛ و این یک رنگدانه لاغر و سیاه است و یکی از رنگدانه‌های عالی است که ما استفاده می‌کنیم.»سینینی همچنین خاطرنشان کرد: «سیاه دیگری نیز وجود دارد که از پوسته بادام سوخته یا هلو ساخته می‌شود و این یک سیاه خوب و عالی است.» ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود.
سینینی چگونه با استفاده از پوسته بادام یا هلو رنگ سیاه را ایجاد می‌کرد
{ "answer_start": [ 544 ], "text": [ "ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود" ] }