audio
audioduration (s) 0.64
50.9
| transcription
stringlengths 2
317
|
---|---|
آزمایش شوندگان مربوط به تغذیه |
|
سالخوردگی چشمهایش را تار میکرد. |
|
او آنقدر عجله کرد که غذا را سوزاند. |
|
از ظواهر چنین برمیآید که حقه بازی در کار بوده است. |
|
پرندگان سالی یک یا دو بار پر میریزند. |
|
روشنک نامههای تهمتآمیزی به کارفرمایان شوهر سابقش نوشت. |
|
می توانم نظر او را بفهمم، اما کاملا با آن مخالف هستم. |
|
چه مهمانی خوبی، نه؟ |
|
با آن عمل نهاد واقعی خود را نشان داد. |
|
پلیس مخفیگاه اسلحه و مهمات تروریستها را کشف کرد. |
|
نامیبیا |
|
او در حین کار کردن، زیر لبی نفرین میکرد. |
|
به کلبه رسیدند. |
|
سر چهارراه بپیچید راست. |
|
سبکی عاری از لطف و زیبایی |
|
اصرار او مرا ناراحت میکند. |
|
اما بزنش گوسی. |
|
پس از تصویب آن توسط کنگره در چهارم ژوئیه یک پیشنویس خطی با امضای جان هنکاک رِئیس کنگره و چارلز تامسون منشی به چاپخانه جان دانلپ که چند بلوک با آنجا فاصله داشت فرستاده شد |
|
او پیوستگی شعر و موسیقی را مورد تاکید قرار میدهد. |
|
پسر بچه میترسید که پدرش بفهمد |
|
از انتقادات تو خسته شدهام، بس کن دیگه! |
|
متاسفم، به من نگاه کن |
|
که به بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف |
|
او با اشاره به من رساند که زیپ شلوارم باز است. |
|
میتوانیم از قانون حق تکثیر به نفع دادههای عمومی استفاده کنیم |
|
ذخیرهی سوخت ژاپن برای مصرف چهار ماه پیش بینی شده است. |
|
هاونگ کریستالی |
|
دولتهایی که حقوق مردم خود را زیر پا میگذارند |
|
پستانهای بزرگی دارد |
|
برای خوردن به اندازه بود؟ |
|
امیرفضلالله |
|
نیازمند تعریف فضای عملیاتی امن بر سیستم پایدار زمین هستیم |
|
رامین با دکمهها و صفحهی تنظیم رادیو بازی میکرد. |
|
استدلال صرف |
|
جواهرات سرقت شده باز ستانده شد. |
|
بیا برای بعدی منتظر بمانیم. |
|
خانهای که در بالای تپهی مرتفع قرار دارد |
|
استعفای خودش را با تلگراف فرستاد. |
|
آنها سعی کردند دست به یکی کرده و پول را از چنگش درآورند. |
|
با شکم خالی؟ |
|
تهران دو روزنامهی عمدهی عصرانه دارد. |
|
همیلتون تصدیق کرد که بیمارستان دانشگاه هاوارد بیمار را با شرایط پایدار پذیرش کرده بود |
|
منطقی است که در توسعه دادههای عمومی مربوط به کار خود، مشارکت کنند |
|
البته. شما همه حق دارین باور کنید. اما نکته همین جاست. کی بود که بهش گفتی بعداً زنگ بزنه؟ یعنی طرف اینقدر مهم بوده که توی اون شرایط بخوای جوابشو بدی؟ |
|
اندامهای گفتار |
|
روغن موی سر |
|
پدر آرام به سمت وان میرود و بالای سر اش میایستد |
|
زندگی بی دغدغه و هیاهو |
|
من آخرین شماره این مجله را می خواهم. |
|
.و صداي بوس مي دادن. |
|
او از نظر اجتماعی پست است. |
|
اتومبیل روی جادهی پوشیده از یخ به چپ وراست لیز می خورد. |
|
از چه داروهایی استفاده می کنید؟ |
|
ساندربانس از سال ۱۹۶۶ یک حفاظتگاه حیات وحش بوده است و تخمین زده شده که اکنون ۴۰۰ ببر بنگال سلطنتی و حدود ۳۰,۰۰۰ گوزن در این منطقه دیده شده است |
|
برای قرار دادن یک ماهواره یا تلسکوپ در فضا نیاز به موشکی بزرگ با ارتفاع بیش از ۱۰۰ پا میباشد |
|
جانبازی او گروه را از مرگ حتمی نجات داد. |
|
مجاورت داشتن |
|
او جورابهای خود را بالا کشید. |
|
اکبر تعادل خود را بر روی طناب کشیده حفظ کرد. |
|
من مرغابی می خورم. |
|
اگر میخواهید یاد بگیرید طوری بومرنگ را پرتاب کنید که دوباره به سمتتان بازگردد اول مطمئن شوید که بومرنگ مناسب این کار را در اختیار دارید |
|
خطهایی که همبرند و زوایای قائمه میسازند |
|
حالت غمزده |
|
از آنچه پشت پرده در اداره اتفاق میافتد خوشم نمیآید. |
|
همه چیز در نظر گرفته شده است و اگر اجداد خودمان مشکل پروتئین خود را تقریباً به همان شیوهای حل کردهاند که امروزه شامپانزهها در ساوانا انجام میدهند نباید تعجب کنیم |
|
مستقیم برو به میدون که رسیدی یه دکه هست اون داره. |
|
آدم با انصاف |
|
اسب و سوارش در خاک در غلتیدند. |
|
طب رو به ماشینی که احتمالات را تَعدیل میکنه تشبیه میکنه. |
|
اوتانا |
|
رفتار بیادبانهی شاگردان |
|
خوارک قاتی پاتی |
|
سخت یخ زدن |
|
اگر معلم خیلی به شاگردانش رو بدهد کلاس بههم میخورد. |
|
پر سپید، تن پرندهی کوچک را پوشانده بود. |
|
مرد ها باید یاد بگیرند گاهی خستگی را با چاي از تن همسرشان درآورند |
|
به زندانیان دستبند زده و چشمان آنها را بسته بودند. |
|
توی زادگاهش تندیسی از اون کشاورز ساختن |
|
چاپ تمبر برای مصرف عموم |
|
علاوه بر این قاضی ارشد اوانجلوس کالوسیس به اتهام فساد و رفتارهای زندانی است زیرا وی را به جرم فساد و رفتارهای فسادگونه زندانی است |
|
آنها پاها و پنجههای فلسدار دارند تخم میگذارند و مانند تیرکس روی دو پای عقب خود راه میروند |
|
بَهمنداد |
|
شراب نوع عالی |
|
منو، لطفاً. |
|
وقتی میگن ماهی نده دستش، بهش ماهیگیری یاد بده |
|
چشمان شاد |
|
آیا شما موها را حذف می کنید؟ |
|
بیمهنامهی رایج |
|
برای رسیدن به اتومبیلم مجبور شدم با فشار از میان جمعیت رد بشوم. |
|
زیستنامهی خلاصه شده |
|
رستوران شیک |
|
از دو ساعت پیش |
|
ستودن |
|
انتهای تحتانی بدن |
|
برای عبور از مدخل کوتاه مجبور شد دولا شود. |
|
ستون های توی دیوار |
|
پادشاه مستبد |
|
کی از سرود بارون قصه برات میسازه |
|
تپانچهی آب دزدکی |
|
انگشتان کشیدهی دخترم مهری |
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.