sentence1
stringlengths
5
240
sentence2
stringlengths
5
240
label
class label
2 classes
آن گردهمائی سی دقیقه قبل به اتمام رسید.
لینکلن مخالف بردگی بود.
0not_equivalent
آیا آن وظیفه را انجام داده اید؟
پس از محکم دست دادن از یک دیگر جدا شدند.
0not_equivalent
این آب قابل نوشیدن نیست.
آن آب نوشیدنی نیست.
1equivalent
اغلب مردم فکر میکنند من دیوانه ام.
او در آن نشست حضور دارد.
0not_equivalent
بابا به من اجازه نمی‌دهد در تخت کتاب بخوانم.
سفر کردن برای او خیلی خوشایند است.
0not_equivalent
او مقدار زیادی آرد و روغن خرید.
اگر امکان پذیر باشد، ترجیح می دهم اینجا بمانم.
0not_equivalent
ناگهان به خنده افتاد.
او به گریه افتاد.
1equivalent
چیزی را نجوا می کرد.
زیر لب چیزی می گفت.
1equivalent
مانع او نشوید.
تعداد زیادی پسربچه در پی خرگوش می دویدند.
0not_equivalent
آیا مشق های تان را کامل نوشته اید؟
او برای دیدم من آمد.
0not_equivalent
مبارز شجاع مرگ زا در چهره دید.
جنگجو، شجاعانه در چهره مرگ نگریست.
1equivalent
به ژاپنی تاتوئبا یعنی "مثلاً".
چی فکر می‌کردیم، چی شد.
0not_equivalent
در ژاپن شاگردان مدارس متوسطه 35 هفته از سال را به مدرسه می روند.
هیچکاه حرف های او را باور نکنید، او دروغ گو است.
0not_equivalent
هرروزه او پیانو می زند.
تنها یک نفر می‌تواند امپراطور باشد.
0not_equivalent
آیا شما تکالیف منزل تان را تمام کرده اید؟
آیا مشق های تان را کامل نوشته اید؟
1equivalent
بدون کمک شما نمی توانیم برنامه مان را عملی کنیم.
از قهرمانی او خیلی خوشم آمد.
0not_equivalent
من به دنبال عینکم هستم.
آیا می توانم بلیط تان را ببینم؟
0not_equivalent
اگر یک پرنده بودم، به سمت شما پرواز می کردم.
همه او و خانواده اش را دوست دارند.
0not_equivalent
فرداصبح به شما تلفن خواهم کرد.
فردا صبح به شما زنگ خواهم زد.
1equivalent
ریوکو صورت ریز شیرینی دارد.
برای ما یافتن منزل او راحت نبود.
0not_equivalent
اعتبار اش همه برای اوست.
تمام افتخار اش به او تعلق دارد.
1equivalent
شهری مخروبه و سحرآمیز را در آن بیابان پیدا کردند.
چقدر زیباست آن گل!
0not_equivalent
او عینک می زد.
او عینک زده بود.
1equivalent
شما متأهلید یا مجرد؟
بعضی ها روز قبل هر جشنی را جشن می گیرند.
0not_equivalent
من کنار او نشستم.
من کنار آن نشستم.
1equivalent
من اسم آن را از یاد بردم.
نام‌هایشان را فراموش کرده‌ام.
1equivalent
جی قیچی کهنه را برداشت.
او در شیمی ضعیف است.
0not_equivalent
یک روزی او را ملاقات کردم.
نزدیک ترین بانک کجاست؟
0not_equivalent
به عقیده من که آن کتاب ارزش خواندن را دارد.
دوستی شما برای من خیلی معنی دارد.
0not_equivalent
جای خالی او را نسبت به قبل کمتر احساس می کنم.
زن همیشه پشتیبان مرد است.
0not_equivalent
شو نامیده می شوم.
نامم شوست.
1equivalent
من رژیم دارم.
سعی می‌کنم لاغر شوم.
1equivalent
آن قطار از تونل رد شد.
بهترین رفیق من اوست.
0not_equivalent
در یک زمان برای دو چیز تلاش نکن.
کاچی به از هیچی.
1equivalent
آیا دیروز در توکیو ابرناک بود؟
چیزی که او انجام می دهد برای من تفاوتی ندارد.
0not_equivalent
آن کتاب واقعاً قدیمی است.
این کتاب قدیمی است.
1equivalent
داستان متاثرکننده‌ای بود.
حکایت دل‌آزاری بود.
1equivalent
بهم بگو چی شد.
آن کار در یک روز قابل انجام دادن است.
0not_equivalent
درمورد دیگران نمی‌دانم، اما در مورد خودم، من حمایت می‌کنم.
دوست دارم در تابستان بستنی بخورم.
0not_equivalent
تشکر. "خواهش می کنم."
ممنون. "خواهش."
1equivalent
او طی رخدادهای بعد از تصادف بیناییش را از دست داد.
در پی آن تصادف او قوه بینایی اش را از دست داد.
1equivalent
با غرق جزئیات شدن، گم نگردیم.
غرق چزئیات نشویم.
1equivalent
بابا به اتومبیل‌شان افتخار می‌کنند.
آنها را به دو گروه تقسیم کردند.
0not_equivalent
او به آن پیرمرد کمک کرد از آن راه رد شود.
او به آن مرد مسن کمک کرد به آن‌طرف راه برود.
1equivalent
به طرز وحشتناکی گرسنه ام.
تشنگی زیادی دارم.
1equivalent
او وانمود کرد که مرا نمی شنود.
او خودش را به نشنیدن می زد.
1equivalent
اینهاش آن کتابی که دنبال‌اش هستید.
او یک عالم است.
0not_equivalent
به من حقیقت را بگو.
اینهاش کلیدهای شما.
0not_equivalent
گنجی که قول‌اش داده‌شده، بی‌ارزش است.
آدم نمی‌تواند در دو عروسی همزمان برقصد.
1equivalent
کسی که زیاد به دست می آورد، کم نگاه می دارد.
چهار چشم بهتر از دو چشم می‌بینند.
1equivalent
مایلم که ثروتمند باشم.
من آرزو دارم که ثروتمند باشم.
1equivalent
همان لحظه‌ای که او آمد به خاته، می‌خواستم نامه‌ای بنویسم.
برای لحظه ای با هم حرف زدیم.
0not_equivalent
آن دختر ژاپنی است.
این دختر خانم از ژاپن هستند.
1equivalent
من تلویزیون می‌بینم.
ما پناه بردیم پشت یک درخت عظیم.
0not_equivalent
اول کدام بود، تخم‌مرغ یا مرغ؟
کدام‌یک اول بود، مرغ یا تخم‌مرغ؟
1equivalent
مادرم سحرخیز است.
از اول از او خوشش می‌آمد.
0not_equivalent
سعی کن گریه نکنی.
تلاش نمائید نگریید.
1equivalent
اشغال بود.
هر دفعه کار می‌کند.
1equivalent
هوشمندی اش اغلب مرا به تعجب وا می دارد.
او ایده هایش را توسط تصاویری توضیح داد.
0not_equivalent
این میز چوبی است.
من در کوهستان هستم.
0not_equivalent
مری در اتاق خودش درس می‌خواند.
ما دوست داریم حرف بزنیم.
0not_equivalent
من چیزی برای خوردن می خواهم.
من در حال خوردن هستم.
1equivalent
ناطق بذر می پاشد، شنونده درو می کند.
سخنگو دانه می افشاند، شنونده برداشت می کند.
1equivalent
امیدوارم قرض تان را فردا پس دهم.
امیدوارم پول قرض گرفته شده را فردا به شما بازپرداخت نمایم.
1equivalent
شاید برف ببارد.
اگر دو دختر به هم برسند، سریع شروع می کنند به پچ پچ کردن.
0not_equivalent
به‌خاطر باران از تاکسی استفاده کردم.
کودک او ماه آینده به دنیا خواهد آمد.
0not_equivalent
هر چیزی را که بخواهید برای تان مهیا می کنم.
کسی که بتواند یک تخم‌مرغ بدزدد، می‌تواند یک گاو هم بدزدد.
0not_equivalent
پول کارها را راست و ریس می کند.
همه چیز پول است.
1equivalent
آیا به من اعتقاد دارید؟
خیلی دوست دارم نتیجه امتحان رو بدونم.
0not_equivalent
من ماشینم را برمی‌دارم.
یخ زیادی بیافزائید.
0not_equivalent
سرودن شعر را دوست دارم.
من شعر گفتن را دوست دارم.
1equivalent
آخر شب شیرم را خواهم نوشید، تشکر!
از همه مهمتر، من می خواهم صدها جمله در تاتوئبا بنویسم، اما مجبورم کار کنم.
0not_equivalent
او در همین حوالی زندگی می کند.
آن خانم همسایه ماست.
1equivalent
آیا زمانی از ایتالیا دیدن کرده اید؟
او به‌هیچ‌وجه بی‌صبری نمی‌کرد.
0not_equivalent
وقتی که شما نبودید، چه کسی از سگ تان مراقبت می کرد؟
او با پشم پلووری می بافد.
0not_equivalent
اولین کاری، که کردیم، دیدن پانداها بود.
برای رفتن به آن موزه باید آن اتوبوس را بگیرید.
0not_equivalent
برخی ستارگان در آسمان شب شروع به پدیدار شدن می کنند.
تعدادی از ستارگان شروع به پیدا شدن در آسمان شب کردند.
1equivalent
آیا شما بیدار شده اید؟
همه را سورپریز کردید.
0not_equivalent
بها تابع تقاضا است.
جيل مخطوب من جام
0not_equivalent
من کارآفرینم.
من یک کارآفرین هستم.
1equivalent
اگر خراب نشد، تعمیرش نکن.
او آن نامه را خواند و خواند.
0not_equivalent
مواظب باشید! زمین خیس است.
من باید، قبل از هر چیز، از شما پوزش بخواهم.
0not_equivalent
او به سرعت شما می دود.
او به سریعی شما می دود.
1equivalent
با نامه شما چه کار کنم؟
من با آن نامه شما چه کنم؟
1equivalent
انگلیسی‌ها آدم‌های کم گویی هستند.
آنها شعف زیادی دارند.
0not_equivalent
این بیمارستانی است که من در آن به دنیا آمدم.
فراگیری اسپرانتو خیلی جذاب است.
0not_equivalent
آیا می توانید به فواصل دور نگاه کنید؟
او مصراً می گوید که برحق است.
0not_equivalent
آنها راهی پیک نیک شدند.
یک تصمیمی بگیرید، هر چه شد، مهم نیست.
0not_equivalent
این آب قابل نوشیدن نیست.
من چیزی سرد برای نوشیدن می خواهم.
0not_equivalent
میل پدر قکر است.
چهار چشم بهتر از دو چشم می‌بینند.
1equivalent
اسم آن پرنده چیست؟
این بند ناواضح است.
0not_equivalent
بزرگ ترین خوشبختی در آزادی یافت می شود.
آزادی بزرگ ترین خوشبختی است.
1equivalent
او دستش را بالا برد تا تاکسی را متوقف کند.
خیلی آرام راه می‌رود.
0not_equivalent
چه مدتی می‌خواهید در این کشور بمانید؟
لطفاً یک ساک کاغذی به من بدهید.
0not_equivalent
من از رایانه استفاده می کنم.
شروع آشنائی ام با او در فرانسه اتفاق افتاد.
0not_equivalent
دوست داشتنم چیزی برای نوشیدن داشته باشم.
من تشنه ام.
1equivalent
بیدار شوید. خیلی دیر است.
آن کتاب حقیقتاً کهنه است.
0not_equivalent
او کلاهی بر سرش گذاشته بود.
تونی کجا مشغول بازی است؟
0not_equivalent
از آسمان به زمین می بارد، نه برعکس.
لطفاً این درب را نگشائید.
0not_equivalent
آیا حق دارم از آن تلفن استفاده کنم؟
چرا ما مشورت او را درخواست نمی کنیم؟
0not_equivalent