cat_title,v_order,v_position,poem_text,poet_name,poem_id رباعی,1,0,جز نقش تو در نظر نیامد ما را,حافظ,1 رباعی,2,1,جز کوی تو رهگذر نیامد ما را,حافظ,1 رباعی,3,0,خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت,حافظ,1 رباعی,4,1,حقا که به چشم در نیامد ما را,حافظ,1 رباعی,1,0,بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا,حافظ,2 رباعی,2,1,پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا,حافظ,2 رباعی,3,0,مشنو سخن خصم که بنشین و مرو,حافظ,2 رباعی,4,1,بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا,حافظ,2 رباعی,1,0,ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست,حافظ,4 رباعی,2,1,آیینه به دست و روی خود می‌آراست,حافظ,4 رباعی,3,0,دستارچه‌ای پیشکشش کردم گفت,حافظ,4 رباعی,4,1,وصلم طلبی زهی خیالی که توراست,حافظ,4 رباعی,1,0,من باکمر تو در میان کردم دست,حافظ,5 رباعی,2,1,پنداشتمش که در میان چیزی هست,حافظ,5 رباعی,3,0,پیداست از آن میان چو بربست کمر,حافظ,5 رباعی,4,1,تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست,حافظ,5 رباعی,1,0,تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست,حافظ,6 رباعی,2,1,تا بنده‌ی تو شده‌ست تابنده شده‌ست,حافظ,6 رباعی,3,0,زان روی که از شعاع نور رخ تو,حافظ,6 رباعی,4,1,خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست,حافظ,6 رباعی,1,0,هر روز دلم به زیر باری دگر است,حافظ,7 رباعی,2,1,در دیده‌ی من ز هجر خاری دگر است,حافظ,7 رباعی,3,0,من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید,حافظ,7 رباعی,4,1,بیرون ز کفایت تو کاری دگراست,حافظ,7 رباعی,1,0,ماهم که رخش روشنی خور بگرفت,حافظ,8 رباعی,2,1,گرد خط او چشمه‌ی کوثر بگرفت,حافظ,8 رباعی,3,0,دلها همه در چاه زنخدان انداخت,حافظ,8 رباعی,4,1,وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت,حافظ,8 رباعی,1,0,امشب ز غمت میان خون خواهم خفت,حافظ,9 رباعی,2,1,وز بستر عافیت برون خواهم خفت,حافظ,9 رباعی,3,0,باور نکنی خیال خود را بفرست,حافظ,9 رباعی,4,1,تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت,حافظ,9 رباعی,1,0,نی قصه‌ی آن شمع چگل بتوان گفت,حافظ,10 رباعی,2,1,نی حال دل سوخته دل بتوان گفت,حافظ,10 رباعی,3,0,غم در دل تنگ من از آن است که نیست,حافظ,10 رباعی,4,1,یک دوست که با او غم دل بتوان گفت,حافظ,10 رباعی,1,0,اول به وفا می وصالم درداد,حافظ,11 رباعی,2,1,چون مست شدم جام جفا را سرداد,حافظ,11 رباعی,3,0,پر آب دو دیده و پر از آتش دل,حافظ,11 رباعی,4,1,خاک ره او شدم به بادم برداد,حافظ,11 رباعی,1,0,نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد,حافظ,12 رباعی,2,1,نی لذت مستی‌اش الم می‌ارزد,حافظ,12 رباعی,3,0,نه هفت هزار ساله شادی جهان,حافظ,12 رباعی,4,1,این محنت هفت روزه غم می‌ارزد,حافظ,12 رباعی,1,0,هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد,حافظ,13 رباعی,2,1,هر پاکروی که بود تردامن شد,حافظ,13 رباعی,3,0,گویند شب آبستن و این است عجب,حافظ,13 رباعی,4,1,کاو مرد ندید از چه آبستن شد,حافظ,13 رباعی,1,0,چون غنچه‌ی گل قرابه‌پرداز شود,حافظ,14 رباعی,2,1,نرگس به هوای می قدح ساز شود,حافظ,14 رباعی,3,0,فارغ دل آن کسی که مانند حباب,حافظ,14 رباعی,4,1,هم در سر میخانه سرانداز شود,حافظ,14 رباعی,1,0,با می به کنار جوی می‌باید بود,حافظ,15 رباعی,2,1,وز غصه کناره‌جوی می‌باید بود,حافظ,15 رباعی,3,0,این مدت عمر ما چو گل ده روز است,حافظ,15 رباعی,4,1,خندان لب و تازه‌روی می‌باید بود,حافظ,15 رباعی,1,0,این گل ز بر همنفسی می‌آید,حافظ,16 رباعی,2,1,شادی به دلم از او بسی می‌آید,حافظ,16 رباعی,3,0,پیوسته از آن روی کنم همدمی‌اش,حافظ,16 رباعی,4,1,کز رنگ وی‌ام بوی کسی می‌آید,حافظ,16 رباعی,1,0,از چرخ به هر گونه همی‌دار امید,حافظ,17 رباعی,2,1,وز گردش روزگار می‌لرز چو بید,حافظ,17 رباعی,3,0,گفتی که پس از سیاه رنگی نبود,حافظ,17 رباعی,4,1,پس موی سیاه من چرا گشت سفید,حافظ,17 رباعی,1,0,ایام شباب است شراب اولیتر,حافظ,18 رباعی,2,1,با سبز خطان باده‌ی ناب اولیتر,حافظ,18 رباعی,3,0,عالم همه سر به سر رباطیست خراب,حافظ,18 رباعی,4,1,در جای خراب هم خراب اولیتر,حافظ,18 رباعی,1,0,خوبان جهان صید توان کرد به زر,حافظ,19 رباعی,2,1,خوش خوش بر از ایشان بتوان خورد به زر,حافظ,19 رباعی,3,0,نرگس که کله دار جهان است ببین,حافظ,19 رباعی,4,1,کاو نیز چگونه سر درآورد به زر,حافظ,19 رباعی,1,0,سیلاب گرفت گرد ویرانه‌ی عمر,حافظ,20 رباعی,2,1,وآغاز پری نهاد پیمانه‌ی عمر,حافظ,20 رباعی,3,0,بیدار شو ای خواجه که خوش خوش بکشد,حافظ,20 رباعی,4,1,حمال زمانه رخت از خانه‌ی عمر,حافظ,20 رباعی,1,0,عشق رخ یار بر من زار مگیر,حافظ,21 رباعی,2,1,بر خسته دلان رند خمار مگیر,حافظ,21 رباعی,3,0,صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی,حافظ,21 رباعی,4,1,بر مردم رند نکته بسیار مگیر,حافظ,21 رباعی,1,0,در سنبلش آویختم از روی نیاز,حافظ,22 رباعی,2,1,گفتم من سودازده را کار بساز,حافظ,22 رباعی,3,0,گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار,حافظ,22 رباعی,4,1,در عیش خوش‌آویز نه در عمر دراز,حافظ,22 رباعی,1,0,مردی ز کننده‌ی در خیبر پرس,حافظ,23 رباعی,2,1,اسرار کرم ز خواجه‌ی قنبر پرس,حافظ,23 رباعی,3,0,گر طالب فیض حق به صدقی حافظ,حافظ,23 رباعی,4,1,سر چشمه‌ی آن ز ساقی کوثر پرس,حافظ,23 رباعی,1,0,چشم تو که سحر بابل است استادش,حافظ,24 رباعی,2,1,یا رب که فسونها برواد از یادش,حافظ,24 رباعی,3,0,آن گوش که حلقه کرد در گوش جمال,حافظ,24 رباعی,4,1,آویزه‌ی در ز نظم حافظ بادش,حافظ,24 رباعی,1,0,ای دوست دل از جفای دشمن درکش,حافظ,25 رباعی,2,1,با روی نکو شراب روشن درکش,حافظ,25 رباعی,3,0,با اهل هنر گوی گریبان بگشای,حافظ,25 رباعی,4,1,وز نااهلان تمام دامن درکش,حافظ,25 رباعی,1,0,ماهی که نظیر خود ندارد به جمال,حافظ,26 رباعی,2,1,چون جامه ز تن برکشد آن مشکین خال,حافظ,26 رباعی,3,0,در سینه دلش ز نازکی بتوان دید,حافظ,26 رباعی,4,1,ماننده‌ی سنگ خاره در آب زلال,حافظ,26 رباعی,1,0,در باغ چو شد باد صبا دایه‌ی گل,حافظ,27 رباعی,2,1,بربست مشاطه‌وار پیرایه‌ی گل,حافظ,27 رباعی,3,0,از سایه به خورشید اگرت هست امان,حافظ,27 رباعی,4,1,خورشید رخی طلب کن و سایه‌ی گل,حافظ,27 رباعی,1,0,لب باز مگیر یک زمان از لب جام,حافظ,28 رباعی,2,1,تا بستانی کام جهان از لب جام,حافظ,28 رباعی,3,0,در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است,حافظ,28 رباعی,4,1,این از لب یار خواه و آن از لب جام,حافظ,28 رباعی,1,0,در آرزوی بوس و کنارت مردم,حافظ,29 رباعی,2,1,وز حسرت لعل آبدارت مردم,حافظ,29 رباعی,3,0,قصه نکنم دراز کوتاه کنم,حافظ,29 رباعی,4,1,بازآ بازآ کز انتظارت مردم,حافظ,29 رباعی,1,0,عمری ز پی مراد ضایع دارم,حافظ,30 رباعی,2,1,وز دور فلک چیست که نافع دارم,حافظ,30 رباعی,3,0,با هر که بگفتم که تو را دوست شدم,حافظ,30 رباعی,4,1,شد دشمن من وه که چه طالع دارم,حافظ,30 رباعی,1,0,من حاصل عمر خود ندارم جز غم,حافظ,31 رباعی,2,1,در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم,حافظ,31 رباعی,3,0,یک همدم باوفا ندیدم جز درد,حافظ,31 رباعی,4,1,یک مونس نامزد ندارم جز غم,حافظ,31 رباعی,1,0,چون باده ز غم چه بایدت جوشیدن,حافظ,32 رباعی,2,1,با لشگر غم چه بایدت کوشیدن,حافظ,32 رباعی,3,0,سبز است لبت ساغر از او دور مدار,حافظ,32 رباعی,4,1,می بر لب سبزه خوش بود نوشیدن,حافظ,32 رباعی,1,0,ای شرمزده غنچه‌ی مستور از تو,حافظ,33 رباعی,2,1,حیران و خجل نرگس مخمور از تو,حافظ,33 رباعی,3,0,گل با تو برابری کجا یارد کرد,حافظ,33 رباعی,4,1,کاو نور ز مه دارد و مه نور از تو,حافظ,33 رباعی,1,0,چشمت که فسون و رنگ می‌بازد از او,حافظ,34 رباعی,2,1,افسوس که تیر جنگ می‌بارد از او,حافظ,34 رباعی,3,0,بس زود ملول گشتی از همنفسان,حافظ,34 رباعی,4,1,آه از دل تو که سنگ می‌بارد از او,حافظ,34 رباعی,1,0,ای باد حدیث من نهانش می‌گو,حافظ,35 رباعی,2,1,سر دل من به صد زبانش می‌گو,حافظ,35 رباعی,3,0,می‌گو نه بدانسان که ملالش گیرد,حافظ,35 رباعی,4,1,می‌گو سخنی و در میانش می‌گو,حافظ,35 رباعی,1,0,ای سایه‌ی سنبلت سمن پرورده,حافظ,36 رباعی,2,1,یاقوت لبت در عدن پرورده,حافظ,36 رباعی,3,0,همچون لب خود مدام جان می‌پرور,حافظ,36 رباعی,4,1,زان راح که روحیست به تن پرورده,حافظ,36 رباعی,1,0,گفتی که تو را شوم مدار اندیشه,حافظ,37 رباعی,2,1,دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه,حافظ,37 رباعی,3,0,کو صبر و چه دل، کنچه دلش می‌خوانند,حافظ,37 رباعی,4,1,یک قطره‌ی خون است و هزار اندیشه,حافظ,37 رباعی,1,0,آن جام طرب شکار بر دستم نه,حافظ,38 رباعی,2,1,وان ساغر چون نگار بر دستم نه,حافظ,38 رباعی,3,0,آن می‌که چو زنجیر بپیچد بر خود,حافظ,38 رباعی,4,1,دیوانه شدم بیار بر دستم نه,حافظ,38 رباعی,1,0,با شاهد شوخ شنگ و با بربط و نی,حافظ,39 رباعی,2,1,کنجی و فراغتی و یک شیشه‌ی می,حافظ,39 رباعی,3,0,چون گرم شود ز باده ما را رگ و پی,حافظ,39 رباعی,4,1,منت نبریم یک جو از حاتم طی,حافظ,39 رباعی,1,0,قسام بهشت و دوزخ آن عقده گشای,حافظ,40 رباعی,2,1,ما را نگذارد که درآییم ز پای,حافظ,40 رباعی,3,0,تا کی بود این گرگ ربایی، بنمای,حافظ,40 رباعی,4,1,سرپنجه‌ی دشمن افکن ای شیر خدای,حافظ,40 رباعی,1,0,گر همچو من افتاده‌ی این دام شوی,حافظ,42 رباعی,2,1,ای بس که خراب باده و جام شوی,حافظ,42 رباعی,3,0,ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم,حافظ,42 رباعی,4,1,با ما منشین اگر نه بدنام شوی,حافظ,42 قطعه,1,0,تو نیک و بد خود هم از خود بپرس,حافظ,43 قطعه,2,1,چرا بایدت دیگری محتسب,حافظ,43 قطعه,3,0,و من یتق الله یجعل له,حافظ,43 قطعه,4,1,و یرزقه من حیث لا یحتسب,حافظ,43 قطعه,1,0,سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق,حافظ,44 قطعه,2,1,چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست,حافظ,44 قطعه,3,0,سرای قاضی یزد ارچه منبع فضل است,حافظ,44 قطعه,4,1,خلاف نیست که علم نظر در آنجا نیست,حافظ,44 قطعه,1,0,آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه,حافظ,45 قطعه,2,1,که در این مزرعه جز دانه‌ی خیرات نکشت,حافظ,45 قطعه,3,0,ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف,حافظ,45 قطعه,4,1,که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت,حافظ,45 قطعه,5,0,آنکه میلش سوی حق‌بینی و حق‌گویی بود,حافظ,45 قطعه,6,1,سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت,حافظ,45 قطعه,1,0,بهاء الحق و الدین طاب مثواه,حافظ,46 قطعه,2,1,امام سنت و شیخ جماعت,حافظ,46 قطعه,3,0,چو می‌رفت از جهان این بیت می‌خواند,حافظ,46 قطعه,4,1,بر اهل فضل و ارباب براعت,حافظ,46 قطعه,5,0,به طاعت قرب ایزد می‌توان یافت,حافظ,46 قطعه,6,1,قدم در نه گرت هست استطاعت,حافظ,46 قطعه,7,0,بدین دستور تاریخ وفاتش,حافظ,46 قطعه,8,1,برون آر از حروف قرب طاعت,حافظ,46 قطعه,1,0,قوت شاعره‌ی من سحر از فرط ملال,حافظ,47 قطعه,2,1,متنفر شده از بنده گریزان میرفت,حافظ,47 قطعه,3,0,نقش خوارزم و خیال لب جیحون می‌بست,حافظ,47 قطعه,4,1,با هزاران گله از ملک سلیمان می‌رفت,حافظ,47 قطعه,5,0,می‌شد آن کس که جز او جان سخن کس نشناخت,حافظ,47 قطعه,6,1,من همی‌دیدم و از کالبدم جان می‌رفت,حافظ,47 قطعه,7,0,چون همی‌گفتمش ای مونس دیرینه‌ی من,حافظ,47 قطعه,8,1,سخت می‌گفت و دل‌آزرده و گریان می‌رفت,حافظ,47 قطعه,9,0,گفتم اکنون سخن خوش که بگوید با من,حافظ,47 قطعه,10,1,کان شکر لهجه‌ی خوشخوان خوش الحان می‌رفت,حافظ,47 قطعه,11,0,لابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت,حافظ,47 قطعه,12,1,زانکه کار از نظر رحمت سلطان می‌رفت,حافظ,47 قطعه,13,0,پادشاها ز سر لطف و کرم بازش خوان,حافظ,47 قطعه,14,1,چه کند سوخته از غایت حرمان می‌رفت,حافظ,47 قطعه,1,0,رحمان لایموت چو آن پادشاه را,حافظ,48 قطعه,2,1,دید آن چنان کز او عمل الخیر لایفوت,حافظ,48 قطعه,3,0,جانش غریق رحمت خود کرد تا بود,حافظ,48 قطعه,4,1,تاریخ این معامله رحمان لایموت,حافظ,48 قطعه,1,0,به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق,حافظ,49 قطعه,2,1,به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد,حافظ,49 قطعه,3,0,نخست پادشهی همچو او ولایت بخش,حافظ,49 قطعه,4,1,که جان خویش بپرورد و داد عیش بداد,حافظ,49 قطعه,5,0,دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین,حافظ,49 قطعه,6,1,که قاضی‌ای به از او آسمان ندارد یاد,حافظ,49 قطعه,7,0,دگر بقیه‌ی ابدال شیخ امین الدین,حافظ,49 قطعه,8,1,که یمن همت او کارهای بسته گشاد,حافظ,49 قطعه,9,0,دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف,حافظ,49 قطعه,10,1,بنای کار مواقف به نام شاه نهاد,حافظ,49 قطعه,11,0,دگر کریم چو حاجی قوام دریادل,حافظ,49 قطعه,12,1,که نام نیک ببرد از جهان به بخشش و داد,حافظ,49 قطعه,13,0,نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند,حافظ,49 قطعه,14,1,خدای عز و جل جمله را بیامرزاد,حافظ,49 قطعه,1,0,خسروا گوی فلک در خم چوگان توشد,حافظ,50 قطعه,2,1,ساحت کون ومکان عرصه‌ی میدان تو باد,حافظ,50 قطعه,3,0,زلف خاتون ظفر شیفته‌ی پرچم توست,حافظ,50 قطعه,4,1,دیده‌ی فتح ابد عاشق جولان تو باد,حافظ,50 قطعه,5,0,ای که انشاء عطارد صفت شوکت توست,حافظ,50 قطعه,6,1,عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد,حافظ,50 قطعه,7,0,طیره‌ی جلوه‌ی طوبی قد چون سرو تو شد,حافظ,50 قطعه,8,1,غیرت خلد برین ساحت ایوان تو باد,حافظ,50 قطعه,9,0,نه به تنها حیوانات و نباتات و جماد,حافظ,50 قطعه,10,1,هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد,حافظ,50 قطعه,1,0,روح القدس آن سروش فرخ,حافظ,52 قطعه,2,1,بر قبه‌ی طارم زبرجد,حافظ,52 قطعه,3,0,می‌گفت سحر گهی که یا رب,حافظ,52 قطعه,4,1,در دولت و حشمت مخلد,حافظ,52 قطعه,5,0,بر مسند خسروی بماناد,حافظ,52 قطعه,6,1,منصور مظفر محمد,حافظ,52 قطعه,1,0,به سمع خواجه رسان ای ندیم وقت‌شناس,حافظ,53 قطعه,2,1,به خلوتی که در او اجنبی صبا باشد,حافظ,53 قطعه,3,0,لطیفه‌ای به میان آر و خوش بخندانش,حافظ,53 قطعه,4,1,به نکته‌ای که دلش را بدان رضا باشد,حافظ,53 قطعه,5,0,پس آنگهش ز کرم این قدر به لطف بپرس,حافظ,53 قطعه,6,1,که گر وظیفه تقاضا کنم روا باشد,حافظ,53 قطعه,1,0,اعظم قوام دولت و دین آنکه بر درش,حافظ,55 قطعه,2,1,از بهر خاکبوس نمودی فلک سجود,حافظ,55 قطعه,3,0,با آن وجود و آن عظمت زیر خاک رفت,حافظ,55 قطعه,4,1,در نصف ماه ذی‌قعد از عرصه‌ی وجود,حافظ,55 قطعه,5,0,تا کس امید جود ندارد دگر ز کس,حافظ,55 قطعه,6,1,آمد حروف سال وفاتش امید جود,حافظ,55 قطعه,1,0,دل منه بر دنیی و اسباب او,حافظ,56 قطعه,2,1,زانکه از وی کس وفاداری ندید,حافظ,56 قطعه,3,0,کس عسل بی‌نیش از این دکان نخورد,حافظ,56 قطعه,4,1,کس رطب بی‌خار از این بستان نچید,حافظ,56 قطعه,5,0,هر به ایامی چراغی بر فروخت,حافظ,56 قطعه,6,1,چون تمام افروخت بادش دردمید,حافظ,56 قطعه,7,0,بی تکلف هر که دل بر وی نهاد,حافظ,56 قطعه,8,1,چون بدیدی خصم خود می‌پرورید,حافظ,56 قطعه,9,0,شاه غازی خسرو گیتی‌ستان,حافظ,56 قطعه,10,1,آنکه از شمشیر او خون می‌چکید,حافظ,56 قطعه,11,0,گه به یک حمله سپاهی می‌شکست,حافظ,56 قطعه,12,1,گه به هویی قلبگاهی می‌درید,حافظ,56 قطعه,13,0,از نهیبش پنجه می‌افکند شیر,حافظ,56 قطعه,14,1,در بیابان نام او چون می‌شنید,حافظ,56 قطعه,15,0,سروران را بی‌سبب می‌کرد حبس,حافظ,56 قطعه,16,1,گردنان را بی‌خطر سر می‌برید,حافظ,56 قطعه,17,0,عاقبت شیراز و تبریز و عراق,حافظ,56 قطعه,18,1,چون مسخر کرد وقتش در رسید,حافظ,56 قطعه,19,0,آنکه روشن بد جهان‌بینش بدو,حافظ,56 قطعه,20,1,میل در چشم جهان‌بینش کشید,حافظ,56 قطعه,1,0,بر سر بازار جانبازان منادی می‌زنند,حافظ,57 قطعه,2,1,بشنوید ای ساکنان کوی رندی بشنوید,حافظ,57 قطعه,3,0,دختر رز چند روزی شد که از ما گم شده‌ست,حافظ,57 قطعه,4,1,رفت تا گیرد سر خود، هان و هان حاضر شوید,حافظ,57 قطعه,5,0,جامه‌ای دارد ز لعل و نیمتاجی از حباب,حافظ,57 قطعه,6,1,عقل و دانش برد و شد تا ایمن از وی نغنوید,حافظ,57 قطعه,7,0,هر که آن تلخم دهد حلوا بها جانش دهم,حافظ,57 قطعه,8,1,ور بود پوشیده و پنهان به دوزخ در روید,حافظ,57 قطعه,9,0,دختری شبگرد تند تلخ گلرنگ است و مست,حافظ,57 قطعه,10,1,گر بیابیدش به سوی خانه‌ی حافظ برید,حافظ,57 قطعه,1,0,برادر خواجه عادل طاب مثواه,حافظ,58 قطعه,2,1,پس از پنجاه و نه سال از حیاتش,حافظ,58 قطعه,3,0,به سوی روضه‌ی رضوان سفر کرد,حافظ,58 قطعه,4,1,خدا راضی ز افعال و صفاتش,حافظ,58 قطعه,5,0,خلیل عادلش پیوسته بر خوان,حافظ,58 قطعه,6,1,وز آنجا فهم کن سال وفاتش,حافظ,58 قطعه,1,0,بر تو خوانم ز دفتر اخلاق,حافظ,59 قطعه,2,1,آیتی در وفا و در بخشش,حافظ,59 قطعه,3,0,هر که بخراشدت جگر به جفا,حافظ,59 قطعه,4,1,همچو کان کریم زر بخشش,حافظ,59 قطعه,5,0,کم مباش از درخت سایه فکن,حافظ,59 قطعه,6,1,هر که سنگت زند ثمر بخشش,حافظ,59 قطعه,7,0,از صدف یاد دار نکته‌ی حلم,حافظ,59 قطعه,8,1,هر که برد سرت گهر بخشش,حافظ,59 قطعه,1,0,زان حبه خضرا خور کز روی سبک روحی,حافظ,60 قطعه,2,1,هر کاو بخورد یک جو بر سیخ زند سی مرغ,حافظ,60 قطعه,3,0,زان لقمه که صوفی را در معرفت اندازد,حافظ,60 قطعه,4,1,یک ذره و صد مستی یک دانه و صد سیمرغ,حافظ,60 قطعه,1,0,مجد دین سرور و سلطان قضات اسماعیل,حافظ,61 قطعه,2,1,که زدی کلک زبان آورش از شرع نطق,حافظ,61 قطعه,3,0,ناف هفته بد و از ماه رجب کاف و الف,حافظ,61 قطعه,4,1,که برون رفت از این خانه‌ی بی‌نظم و نسق,حافظ,61 قطعه,5,0,کنف رحمت حق منزل او دان و آنگه,حافظ,61 قطعه,6,1,سال تاریخ وفاتش طلب از رحمت حق,حافظ,61 قطعه,1,0,بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل,حافظ,62 قطعه,2,1,هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل,حافظ,62 قطعه,3,0,خسرو روی زمین غوث زمان بواسحاق,حافظ,62 قطعه,4,1,که به مه طلعت او نازد و خندد بر گل,حافظ,62 قطعه,5,0,جمعه‌ی بیست و دوم ماه جمادی الاول,حافظ,62 قطعه,6,1,در پسین بود که پیوسته شد از جزو به کل,حافظ,62 قطعه,1,0,سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت,حافظ,63 قطعه,2,1,بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام,حافظ,63 قطعه,3,0,سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش,حافظ,63 قطعه,4,1,اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام,حافظ,63 قطعه,1,0,سرور اهل عمایم شمع جمع انجمن,حافظ,64 قطعه,2,1,صاحب صاحبقران خواجه قوام الدین حسن,حافظ,64 قطعه,3,0,سادس ماه ربیع الاخر اندر نیمروز,حافظ,64 قطعه,4,1,روز آدینه به حکم کردگار ذوالمنن,حافظ,64 قطعه,5,0,هفتصد و پنجاه و چار از هجرت خیرالبشر,حافظ,64 قطعه,6,1,مهر را جوزا مکان و ماه را خوشه وطن,حافظ,64 قطعه,7,0,مرغ روحش کاو همای آشیان قدس بود,حافظ,64 قطعه,8,1,شد سوی باغ بهشت از دام این دار محن,حافظ,64 قطعه,1,0,دلا دیدی که آن فرزانه فرزند,حافظ,65 قطعه,2,1,چه دید اندر خم این طاق رنگین,حافظ,65 قطعه,3,0,به جای لوح سیمین در کنارش,حافظ,65 قطعه,4,1,فلک بر سر نهادش لوح سنگین,حافظ,65 قطعه,1,0,در این ظلمت‌سرا تا کی به بوی دوست بنشینم,حافظ,66 قطعه,2,1,گهی انگشت بر دندان گهی سر بر سر زانو,حافظ,66 قطعه,3,0,بیا ای طایر دولت بیاور مژده‌ی وصلی,حافظ,66 قطعه,4,1,عسی الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا,حافظ,66 قطعه,1,0,ای معرا اصل عالی جوهرت از حرص و آز,حافظ,67 قطعه,2,1,وی مبرا ذات میمون اخترت از زرق و ریو,حافظ,67 قطعه,3,0,در بزرگی کی روا باشد که تشریفات را,حافظ,67 قطعه,4,1,از فرشته بازگیری آنگهی بخشی به دیو,حافظ,67 قطعه,1,0,ساقیا پیمانه پر کن زانکه صاحب مجلست,حافظ,68 قطعه,2,1,آرزو می‌بخشد و اسرار می‌دارد نگاه,حافظ,68 قطعه,3,0,جنت نقد است اینجا عیش و عشرت تازه کن,حافظ,68 قطعه,4,1,زانکه در جنت خدا بر بنده ننویسد گناه,حافظ,68 قطعه,5,0,دوستداران دوستکامند و حریفان باادب,حافظ,68 قطعه,6,1,پیشکاران نیکنام و صف‌نشینان نیکخواه,حافظ,68 قطعه,7,0,ساز چنگ آهنگ عشرت صحن مجلس جای رقص,حافظ,68 قطعه,8,1,خال جانان دانه‌ی دل زلف ساقی دام راه,حافظ,68 قطعه,9,0,دور از این بهتر نباشد ساقیا عشرت گزین,حافظ,68 قطعه,10,1,حال از این خوشتر نباشد حافظا ساغر بخواه,حافظ,68 قطعه,1,0,به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد,حافظ,69 قطعه,2,1,ز حضرت احدی لا اله الا الله,حافظ,69 قطعه,3,0,که ای عزیز کسی را که خواریست نصیب,حافظ,69 قطعه,4,1,حقیقت آنکه نیابد به زور منصب و جاه,حافظ,69 قطعه,5,0,به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد,حافظ,69 قطعه,6,1,گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه,حافظ,69 قطعه,1,0,به روز شنبه‌ی سادس ز ماه ذی الحجه,حافظ,70 قطعه,2,1,به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه,حافظ,70 قطعه,3,0,ز شاهراه سعادت به باغ رضوان رفت,حافظ,70 قطعه,4,1,وزیر کامل ابونصر خواجه فتح الله,حافظ,70 قطعه,1,0,به من سلام فرستاد دوستی امروز,حافظ,71 قطعه,2,1,که ای نتیجه‌ی کلکت سواد بینایی,حافظ,71 قطعه,3,0,پس از دو سال که بختت به خانه باز آورد,حافظ,71 قطعه,4,1,چرا ز خانه‌ی خواجه به در نمی‌آیی,حافظ,71 قطعه,5,0,جواب دادم و گفتم بدار معذورم,حافظ,71 قطعه,6,1,که این طریقه نه خودکامیست و خودرایی,حافظ,71 قطعه,7,0,وکیل قاضی‌ام اندر گذر کمین کرده‌ست,حافظ,71 قطعه,8,1,به کف قباله‌ی دعوی چو مار شیدایی,حافظ,71 قطعه,9,0,که گر برون نهم از آستان خواجه قدم,حافظ,71 قطعه,10,1,بگیردم سوی زندان برد به رسوایی,حافظ,71 قطعه,11,0,جناب خواجه حصار من است گر اینجا,حافظ,71 قطعه,12,1,کسی نفس زند از حجت تقاضایی,حافظ,71 قطعه,13,0,به عون قوت بازوی بندگان وزیر,حافظ,71 قطعه,14,1,به سیلی‌اش بشکافم دماغ سودایی,حافظ,71 قطعه,15,0,همیشه باد جهانش به کام وز سر صدق,حافظ,71 قطعه,16,1,کمر به بندگی‌اش بسته چرخ مینایی,حافظ,71 قطعه,1,0,گدا اگر گهر پاک داشتی در اصل,حافظ,72 قطعه,2,1,بر آب نقطه‌ی شرمش مدار بایستی,حافظ,72 قطعه,3,0,ور آفتاب نکردی فسوس جام زرش,حافظ,72 قطعه,4,1,چرا تهی ز می خوشگوار بایستی,حافظ,72 قطعه,5,0,وگر سرای جهان را سر خرابی نیست,حافظ,72 قطعه,6,1,اساس او به از این استوار بایستی,حافظ,72 قطعه,7,0,زمانه گر نه زر قلب داشتی کارش,حافظ,72 قطعه,8,1,به دست آصف صاحب عیار بایستی,حافظ,72 قطعه,9,0,چو روزگار جز این یک عزیز بیش نداشت,حافظ,72 قطعه,10,1,به عمر مهلتی از روزگار بایستی,حافظ,72 قطعه,1,0,خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا,حافظ,74 قطعه,2,1,ای جلال تو به انواع هنر ارزانی,حافظ,74 قطعه,3,0,همه آفاق گرفت و همه اطراف گشاد,حافظ,74 قطعه,4,1,صیت مسعودی و آوازه‌ی شه سلطانی,حافظ,74 قطعه,5,0,گفته باشد مگرت ملهم غیب احوالم,حافظ,74 قطعه,6,1,این که شد روز سفیدم چو شب ظلمانی,حافظ,74 قطعه,7,0,در سه سال آنچه بیندوختم از شاه و وزیر,حافظ,74 قطعه,8,1,همه بربود به یک دم فلک چوگانی,حافظ,74 قطعه,9,0,دوش در خواب چنان دید خیالم که سحر,حافظ,74 قطعه,10,1,گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهانی,حافظ,74 قطعه,11,0,بسته بر آخور او استر من جو می‌خورد,حافظ,74 قطعه,12,1,تیزه افشاند به من گفت مرا می‌دانی,حافظ,74 قطعه,13,0,هیچ تعبیر نمی‌دانمش این خواب که چیست,حافظ,74 قطعه,14,1,تو بفرمای که در فهم نداری ثانی,حافظ,74 قطعه,1,0,ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار,حافظ,75 قطعه,2,1,تا تن خاکی من عین بقا گردانی,حافظ,75 قطعه,3,0,چشم بر دور قدح دارم و جان بر کف دست,حافظ,75 قطعه,4,1,به سر خواجه که تا آن ندهی نستانی,حافظ,75 قطعه,5,0,همچو گل بر چمن از باد میفشان دامن,حافظ,75 قطعه,6,1,زانکه در پای تو دارم سر جان‌افشانی,حافظ,75 قطعه,7,0,بر مثانی و مثالث بنواز ای مطرب,حافظ,75 قطعه,8,1,وصف آن ماه که در حسن ندارد ثانی,حافظ,75 قطعه,1,0,پادشاها لشکر توفیق همراه تو اند,حافظ,76 قطعه,2,1,خیز اگر بر عزم تسخیر جهان ره می‌کنی,حافظ,76 قطعه,3,0,با چنین جاه و جلال از پیشگاه سلطنت,حافظ,76 قطعه,4,1,آگهی و خدمت دلهای آگه می‌کنی,حافظ,76 قطعه,5,0,با فریب رنگ این نیلی خم زنگارفام,حافظ,76 قطعه,6,1,کار بر وفق مراد صبغه الله می‌کنی,حافظ,76 قطعه,7,0,آن که ده با هفت و نیم آورد بس سودی نکرد,حافظ,76 قطعه,8,1,فرصتت بادا که هفت و نیم با ده می‌کنی,حافظ,76 قصیده,1,0,شد عرصه‌ی زمین چو بساط ارم جوان,حافظ,77 قصیده,2,1,از پرتو سعادت شاه جهان ستان,حافظ,77 قصیده,3,0,خاقان شرق و غرب که در شرق و غرب، اوست,حافظ,77 قصیده,4,1,صاحب‌قران خسرو و شاه خدایگان,حافظ,77 قصیده,5,0,خورشید ملک‌پرور و سلطان دادگر,حافظ,77 قصیده,6,1,دارای دادگستر و کسرای کی‌نشان,حافظ,77 قصیده,7,0,سلطان‌نشان عرصه‌ی اقلیم سلطنت,حافظ,77 قصیده,8,1,بالانشین مسند ایوان لامکان,حافظ,77 قصیده,9,0,اعظم جلال دولت و دین آنکه رفعتش,حافظ,77 قصیده,10,1,دارد همیشه توسن ایام زیر ران,حافظ,77 قصیده,11,0,دارای دهر شاه شجاع آفتاب ملک,حافظ,77 قصیده,12,1,خاقان کامگار و شهنشاه نوجوان,حافظ,77 قصیده,13,0,ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین,حافظ,77 قصیده,14,1,شاهی که شد به همتش افراخته زمان,حافظ,77 قصیده,15,0,سیمرغ وهم را نبود قوت عروج,حافظ,77 قصیده,16,1,آنجا که باز همت او سازد آشیان,حافظ,77 قصیده,17,0,گر در خیال چرخ فتد عکس تیغ او,حافظ,77 قصیده,18,1,از یکدگر جدا شود اجزای توأمان,حافظ,77 قصیده,19,0,حکمش روان چو باد در اطراف بر و بحر,حافظ,77 قصیده,20,1,مهرش نهان چو روح در اعضای انس و جان,حافظ,77 قصیده,21,0,ای صورت تو ملک جمال و جمال ملک,حافظ,77 قصیده,22,1,وی طلعت تو جان جهان و جهان جان,حافظ,77 قصیده,23,0,تخت تو رشک مسند جمشید و کیقباد,حافظ,77 قصیده,24,1,تاج تو غبن افسر دارا و اردوان,حافظ,77 قصیده,25,0,تو آفتاب ملکی و هر جا که می‌روی,حافظ,77 قصیده,26,1,چون سایه از قفای تو دولت بود دوان,حافظ,77 قصیده,27,0,ارکان نپرورد چو تو گوهر به هیچ قرن,حافظ,77 قصیده,28,1,گردون نیاورد چو تو اختر به صد قران,حافظ,77 قصیده,29,0,بی‌طلعت تو جان نگراید به کالبد,حافظ,77 قصیده,30,1,بی‌نعمت تو مغز نبندد در استخوان,حافظ,77 قصیده,31,0,هر دانشی که در دل دفتر نیامده‌ست,حافظ,77 قصیده,32,1,دارد چو آب خامه‌ی تو بر سر زبان,حافظ,77 قصیده,33,0,دست تو را به ابر که یارد شبیه کرد,حافظ,77 قصیده,34,1,چون بدره بدره این دهد و قطره قطره آن,حافظ,77 قصیده,35,0,با پایه‌ی جلال تو افلاک پایمال,حافظ,77 قصیده,36,1,وز دست بحر جود در دهر داستان,حافظ,77 قصیده,37,0,بر چرخ علم ماهی و بر فرق ملک تاج,حافظ,77 قصیده,38,1,شرع از تو در حمایت و دین از تو در امان,حافظ,77 قصیده,39,0,ای خسرو منیع جناب رفیع قدر,حافظ,77 قصیده,40,1,وی داور عظیم مثال رفیع‌شان,حافظ,77 قصیده,41,0,علم از تو در حمایت و عقل از تو با شکوه,حافظ,77 قصیده,42,1,در چشم فضل نوری و در جسم ملک جان,حافظ,77 قصیده,43,0,ای آفتاب ملک که در جنب همتت,حافظ,77 قصیده,44,1,چون ذره‌ی حقیر بود گنج شایگان,حافظ,77 قصیده,45,0,در جنب بحر جود تو از ذره کمتر است,حافظ,77 قصیده,46,1,صد گنج شایگان که ببخشی به رایگان,حافظ,77 قصیده,47,0,عصمت نهفته رخ به سراپرده‌ات مقیم,حافظ,77 قصیده,48,1,دولت گشاده‌رخت بقا زیر کندلان,حافظ,77 قصیده,49,0,گردون برای خیمه خورشید فلکه‌ات,حافظ,77 قصیده,50,1,از کوه و ابر ساخته نازیر و سایه‌بان,حافظ,77 قصیده,51,0,وین اطلس مقرنس زرد و ز زرنگار,حافظ,77 قصیده,52,1,چتری بلند بر سر خرگاه خویش دان,حافظ,77 قصیده,53,0,بعد از کیان به ملک سلیمان نداد کس,حافظ,77 قصیده,54,1,این ساز و این خزینه و این لشکر گران,حافظ,77 قصیده,55,0,بودی درون گلشن و از پردلان تو,حافظ,77 قصیده,56,1,در هند بود غلغل و در زنگ بد فغان,حافظ,77 قصیده,57,0,در دشت روم خیمه زدی و غریو کوس,حافظ,77 قصیده,58,1,از دشت روم رفت به صحرای سیستان,حافظ,77 قصیده,59,0,تا قصر زرد تاختی و لرزه اوفتاد,حافظ,77 قصیده,60,1,در قصرهای قیصر و در خانه‌های خان,حافظ,77 قصیده,61,0,آن کیست کاو به ملک کند باتو همسری,حافظ,77 قصیده,62,1,از مصر تا به روم و ز چین تا به قیروان,حافظ,77 قصیده,63,0,سال دگر ز قیصرت از روم باج سر,حافظ,77 قصیده,64,1,وز چینت آورند به درگه خراج جان,حافظ,77 قصیده,65,0,تو شاکری ز خالق و خلق از تو شاکرند,حافظ,77 قصیده,66,1,تو شادمان به دولت و ملک از تو شادمان,حافظ,77 قصیده,67,0,اینک به طرف گلشن و بستان همی‌روی,حافظ,77 قصیده,68,1,با بندگان سمند سعادت به زیر ران,حافظ,77 قصیده,69,0,ای ملهکی که در صف کروبیان قدس,حافظ,77 قصیده,70,1,فیضی رسد به خاطر پاکت زمان زمان,حافظ,77 قصیده,71,0,ای آشکار پیش دلت هرچه کردگار,حافظ,77 قصیده,72,1,دارد همی به پرده‌ی غیب اندرون نهان,حافظ,77 قصیده,73,0,داده فلک عنان ارادت به دست تو,حافظ,77 قصیده,74,1,یعنی که مرکبم به مراد خودم بران,حافظ,77 قصیده,75,0,گر کوششیت افتد پر داده‌ام به تیر,حافظ,77 قصیده,76,1,ور بخششیت باید زر داده‌ام به کان,حافظ,77 قصیده,77,0,خصمت کجاست در کف پای خودش فکن,حافظ,77 قصیده,78,1,یار تو کیست بر سر چشم منش نشان,حافظ,77 قصیده,79,0,هم کام من به خدمت تو گشته منتظم,حافظ,77 قصیده,80,1,هم نام من به مدحت تو گشته جاودان,حافظ,77 قصیده,1,0,ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی,حافظ,78 قصیده,2,1,هزار نکته در این کار هست تا دانی,حافظ,78 قصیده,3,0,بجز شکردهنی مایه‌هاست خوبی را,حافظ,78 قصیده,4,1,به خاتمی نتوان زد دم سلیمانی,حافظ,78 قصیده,5,0,هزار سلطنت دلبری بدان نرسد,حافظ,78 قصیده,6,1,که در دلی به هنر خویش را بگنجانی,حافظ,78 قصیده,7,0,چه گردها که برانگیختی ز هستی من,حافظ,78 قصیده,8,1,مباد خسته سمندت که تیز می‌رانی,حافظ,78 قصیده,9,0,به همنشینی رندان سری فرود آور,حافظ,78 قصیده,10,1,که گنجهاست در این بی‌سری و سامانی,حافظ,78 قصیده,11,0,بیار باده‌ی رنگین که یک حکایت راست,حافظ,78 قصیده,12,1,بگویم و نکنم رخنه در مسلمانی,حافظ,78 قصیده,13,0,به خاک پای صبوحی‌کنان که تا من مست,حافظ,78 قصیده,14,1,ستاده بر در میخانه‌ام به دربانی,حافظ,78 قصیده,15,0,به هیچ زاهد ظاهرپرست نگذشتم,حافظ,78 قصیده,16,1,که زیر خرقه نه زنار داشت پنهانی,حافظ,78 قصیده,17,0,به نام طره‌ی دلبند خویش خیری کن,حافظ,78 قصیده,18,1,که تا خداش نگه دارد از پریشانی,حافظ,78 قصیده,19,0,مگیر چشم عنایت ز حال حافظ باز,حافظ,78 قصیده,20,1,وگرنه حال بگویم به آصف ثانی,حافظ,78 قصیده,21,0,وزیر شاه‌نشان خواجه‌ی زمین و زمان,حافظ,78 قصیده,22,1,که خرم است بدو حال انسی و جانی,حافظ,78 قصیده,23,0,قوام دولت دنیی محمد بن علی,حافظ,78 قصیده,24,1,که می‌درخشدش از چهره فر یزدانی,حافظ,78 قصیده,25,0,زهی حمیده خصالی که گاه فکر صواب,حافظ,78 قصیده,26,1,تو را رسد که کنی دعوی جهانبانی,حافظ,78 قصیده,27,0,طراز دولت باقی تو را همی‌زیبد,حافظ,78 قصیده,28,1,که همتت نبرد نام عالم فانی,حافظ,78 قصیده,29,0,اگر نه گنج عطای تو دستگیر شود,حافظ,78 قصیده,30,1,همه بسیط زمین رو نهد به ویرانی,حافظ,78 قصیده,31,0,تو را که صورت جسم تو را هیولایی است,حافظ,78 قصیده,32,1,چو جوهر ملکی در لباس انسانی,حافظ,78 قصیده,33,0,کدام پایه‌ی تعظیم نصب شاید کرد,حافظ,78 قصیده,34,1,که در مسالک فکرت نه برتر از آنی,حافظ,78 قصیده,35,0,درون خلوت کروبیان عالم قدس,حافظ,78 قصیده,36,1,صریر کلک تو باشد سماع روحانی,حافظ,78 قصیده,37,0,تو را رسد شکر آویز خواجگی گه جود,حافظ,78 قصیده,38,1,که آستین به کریمان عالم افشانی,حافظ,78 قصیده,39,0,صواعق سخطت را چگونه شرح دهم,حافظ,78 قصیده,40,1,نعوذ بالله از آن فتنه‌های طوفانی,حافظ,78 قصیده,41,0,سوابق کرمت را بیان چگونه کنم,حافظ,78 قصیده,42,1,تبارک‌الله از آن کارساز ربانی,حافظ,78 قصیده,43,0,کنون که شاهد گل را به جلوه‌گاه چمن,حافظ,78 قصیده,44,1,به جز نسیم صبا نیست همدم جانی,حافظ,78 قصیده,45,0,شقایق از پی سلطان گل سپارد باز,حافظ,78 قصیده,46,1,به بادبان صبا کله‌های نعمانی,حافظ,78 قصیده,47,0,بدان رسید ز سعی نسیم باد بهار,حافظ,78 قصیده,48,1,که لاف می‌زند از لطف روح حیوانی,حافظ,78 قصیده,49,0,سحرگهم چه خوش آمد که بلبلی گلبانگ,حافظ,78 قصیده,50,1,به غنچه می‌زد و می‌گفت در سخنرانی,حافظ,78 قصیده,51,0,که تنگدل چه نشینی ز پرده بیرون آی,حافظ,78 قصیده,52,1,که در خم است شرابی چو لعل رمانی,حافظ,78 قصیده,53,0,مکن که می نخوری بر جمال گل یک ماه,حافظ,78 قصیده,54,1,که باز ماه دگر می‌خوری پشیمانی,حافظ,78 قصیده,55,0,به شکر تهمت تکفیر کز میان برخاست,حافظ,78 قصیده,56,1,بکوش کز گل و مل داد عیش بستانی,حافظ,78 قصیده,57,0,جفا نه شیوه‌ی دین‌پروری بود حاشا,حافظ,78 قصیده,58,1,همه کرامت و لطف است شرع یزدانی,حافظ,78 قصیده,59,0,رموز سر اناالحق چه داند آن غافل,حافظ,78 قصیده,60,1,که منجذب نشد از جذبه‌های سبحانی,حافظ,78 قصیده,61,0,درون پرده‌ی گل غنچه بین که می‌سازد,حافظ,78 قصیده,62,1,ز بهر دیده‌ی خصم تو لعل پیکانی,حافظ,78 قصیده,63,0,طرب‌سرای وزیر است ساقیا مگذار,حافظ,78 قصیده,64,1,که غیر جام می آنجا کند گرانجانی,حافظ,78 قصیده,65,0,تو بودی آن دم صبح امید کز سر مهر,حافظ,78 قصیده,66,1,برآمدی و سر آمد شبان ظلمانی,حافظ,78 قصیده,67,0,شنیده‌ام که ز من یاد می‌کنی گه گه,حافظ,78 قصیده,68,1,ولی به مجلس خاص خودم نمی‌خوانی,حافظ,78 قصیده,69,0,طلب نمی‌کنی از من سخن جفا این است,حافظ,78 قصیده,70,1,وگرنه با تو چه بحث است در سخندانی,حافظ,78 قصیده,71,0,ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد,حافظ,78 قصیده,72,1,لطایف حکمی با کتاب قرآنی,حافظ,78 قصیده,73,0,هزار سال بقا بخشدت مدایح من,حافظ,78 قصیده,74,1,چنین نفیس متاعی به چون تو ارزانی,حافظ,78 قصیده,75,0,سخن دراز کشیدم ولی امیدم هست,حافظ,78 قصیده,76,1,که ذیل عفو بدین ماجرا بپوشانی,حافظ,78 قصیده,77,0,همیشه تا به بهاران هوا به صفحه‌ی باغ,حافظ,78 قصیده,78,1,هزار نقش نگارد ز خط ریحانی,حافظ,78 قصیده,79,0,به باغ ملک ز شاخ امل به عمر دراز,حافظ,78 قصیده,80,1,شکفته باد گل دولتت به آسانی,حافظ,78 قصیده,1,0,سپیده‌دم که صبا بوی لطف جان گیرد,حافظ,79 قصیده,2,1,چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد,حافظ,79 قصیده,3,0,هوا ز نکهت گل در چمن تتق بندد,حافظ,79 قصیده,4,1,افق ز عکس شفق رنگ گلستان گیرد,حافظ,79 قصیده,5,0,نوای چنگ بدانسان زند صلای صبوح,حافظ,79 قصیده,6,1,که پیر صومعه راه در مغان گیرد,حافظ,79 قصیده,7,0,نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک,حافظ,79 قصیده,8,1,در او شرار چراغ سحرگهان گیرد,حافظ,79 قصیده,9,0,شه سپهر چو زرین سپر کشد در روی,حافظ,79 قصیده,10,1,به تیغ صبح و عمود افق جهان گیرد,حافظ,79 قصیده,11,0,به رغم زال سیه شاهباز زرین بال,حافظ,79 قصیده,12,1,در این مقرنس زنگاری آشیان گیرد,حافظ,79 قصیده,13,0,به بزمگاه چمن رو که خوش تماشایی است,حافظ,79 قصیده,14,1,چو لاله کاسه‌ی نسرین و ارغوان گیرد,حافظ,79 قصیده,15,0,چو شهسوار فلک بنگرد به جام صبوح,حافظ,79 قصیده,16,1,که چون به شعشعه‌ی مهر خاوران گیرد,حافظ,79 قصیده,17,0,محیط شمس کشد سوی خویش در خوشاب,حافظ,79 قصیده,18,1,که تا به قبضه‌ی شمشیر زرفشان گیرد,حافظ,79 قصیده,19,0,صبا نگر که دمادم چو رند شاهدباز,حافظ,79 قصیده,20,1,گهی لب گل و گه زلف ضیمران گیرد,حافظ,79 قصیده,21,0,ز اتحاد هیولا و اختلاف صور,حافظ,79 قصیده,22,1,خرد ز هر گل نو، نقش صد بتان گیرد,حافظ,79 قصیده,23,0,من اندر آن که دم کیست این مبارک دم,حافظ,79 قصیده,24,1,که وقت صبح در این تیره خاکدان گیرد,حافظ,79 قصیده,25,0,چه حالت است که گل در سحر نماید روی,حافظ,79 قصیده,26,1,چه شعله است که در شمع آسمان گیرد,حافظ,79 قصیده,27,0,چرا به صد غم و حسرت سپهر دایره‌شکل,حافظ,79 قصیده,28,1,مرا چو نقطه‌ی پرگار در میان گیرد,حافظ,79 قصیده,29,0,ضمیر دل نگشایم به کس مرا آن به,حافظ,79 قصیده,30,1,که روزگار غیور است و ناگهان گیرد,حافظ,79 قصیده,31,0,چو شمع هر که به افشای راز شد مشغول,حافظ,79 قصیده,32,1,بسش زمانه چو مقراض در زبان گیرد,حافظ,79 قصیده,33,0,کجاست ساقی مه‌روی که من از سر مهر,حافظ,79 قصیده,34,1,چو چشم مست خودش ساغر گران گیرد,حافظ,79 قصیده,35,0,پیامی آورد از یار و در پی‌اش جامی,حافظ,79 قصیده,36,1,به شادی رخ آن یار مهربان گیرد,حافظ,79 قصیده,37,0,نوای مجلس ما چو برکشد مطرب,حافظ,79 قصیده,38,1,گهی عراق زند گاهی اصفهان گیرد,حافظ,79 قصیده,39,0,فرشته‌ای به حقیقت سروش عالم غیب,حافظ,79 قصیده,40,1,که روضه‌ی کرمش نکته بر جنان گیرد,حافظ,79 قصیده,41,0,سکندری که مقیم حریم او چون خضر,حافظ,79 قصیده,42,1,ز فیض خاک درش عمر جاودان گیرد,حافظ,79 قصیده,43,0,جمال چهره‌ی اسلام شیخ ابو اسحاق,حافظ,79 قصیده,44,1,که ملک در قدمش زیب بوستان گیرد,حافظ,79 قصیده,45,0,گهی که بر فلک سروری عروج کند,حافظ,79 قصیده,46,1,نخست پایه‌ی خود فرق فرقدان گیرد,حافظ,79 قصیده,47,0,چراغ دیده‌ی محمود آنکه دشمن را,حافظ,79 قصیده,48,1,ز برق تیغ وی آتش به دودمان گیرد,حافظ,79 قصیده,49,0,به اوج ماه رسد موج خون چو تیغ کشد,حافظ,79 قصیده,50,1,به تیر چرخ برد حمله چون کمان گیرد,حافظ,79 قصیده,51,0,عروس خاوری از شرم رأی انور او,حافظ,79 قصیده,52,1,به جای خود بود ار راه قیروان گیرد,حافظ,79 قصیده,53,0,ایا عظیم وقاری که هر که بنده‌ی توست,حافظ,79 قصیده,54,1,ز رفع قدر کمربند توأمان گیرد,حافظ,79 قصیده,55,0,رسد ز چرخ عطارد هزار تهنیتت,حافظ,79 قصیده,56,1,چو فکرتت صفت امر کن فکان گیرد,حافظ,79 قصیده,57,0,مدام در پی طعن است بر حسود و عدوت,حافظ,79 قصیده,58,1,سماک رامح از آن روز و شب سنان گیرد,حافظ,79 قصیده,59,0,فلک چو جلوه‌کنان بنگرد سمند تو را,حافظ,79 قصیده,60,1,کمینه پایگهش اوج کهکشان گیرد,حافظ,79 قصیده,61,0,ملالتی که کشیدی سعادتی دهدت,حافظ,79 قصیده,62,1,که مشتری نسق کار خود از آن گیرد,حافظ,79 قصیده,63,0,از امتحان تو ایام را غرض آن است,حافظ,79 قصیده,64,1,که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد,حافظ,79 قصیده,65,0,وگرنه پایه‌ی عزت از آن بلندتر است,حافظ,79 قصیده,66,1,که روزگار بر او حرف امتحان گیرد,حافظ,79 قصیده,67,0,مذاق جانش ز تلخی غم شود ایمن,حافظ,79 قصیده,68,1,کسی که شکر شکر تو در دهان گیرد,حافظ,79 قصیده,69,0,ز عمر برخورد آن‌کس که در جمیع صفات,حافظ,79 قصیده,70,1,نخست بنگرد آنگه طریق آن گیرد,حافظ,79 قصیده,71,0,چو جای جنگ نبیند به جام یازد دست,حافظ,79 قصیده,72,1,چو وقت کار بود تیغ جان‌ستان گیرد,حافظ,79 قصیده,73,0,ز لطف غیب به سختی رخ از امید متاب,حافظ,79 قصیده,74,1,که مغز نغز مقام اندر استخوان گیرد,حافظ,79 قصیده,75,0,شکر کمال حلاوت پس از ریاضت یافت,حافظ,79 قصیده,76,1,نخست در شکن تنگ از آن مکان گیرد,حافظ,79 قصیده,77,0,در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست,حافظ,79 قصیده,78,1,چنان رسد که امان از میان کران گیرد,حافظ,79 قصیده,79,0,چه غم بود به همه حال کوه ثابت را,حافظ,79 قصیده,80,1,که موجهای چنان قلزم گران گیرد,حافظ,79 قصیده,81,0,اگرچه خصم تو گستاخ می‌رود حالی,حافظ,79 قصیده,82,1,تو شاد باش که گستاخی‌اش چنان گیرد,حافظ,79 قصیده,83,0,که هر چه در حق این خاندان دولت کرد,حافظ,79 قصیده,84,1,جزاش در زن و فرزند و خان و مان گیرد,حافظ,79 قصیده,85,0,زمان عمر تو پاینده باد کاین نعمت,حافظ,79 قصیده,86,1,عطیه‌ای است که در کار انس و جان گیرد,حافظ,79 غزل,1,0,الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها,حافظ,80 غزل,2,1,که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها,حافظ,80 غزل,3,0,به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید,حافظ,80 غزل,4,1,ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها,حافظ,80 غزل,5,0,مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم,حافظ,80 غزل,6,1,جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها,حافظ,80 غزل,7,0,به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید,حافظ,80 غزل,8,1,که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها,حافظ,80 غزل,9,0,شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل,حافظ,80 غزل,10,1,کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها,حافظ,80 غزل,11,0,همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر,حافظ,80 غزل,12,1,نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها,حافظ,80 غزل,13,0,حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ,حافظ,80 غزل,14,1,متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها,حافظ,80 غزل,1,0,صلاح کار کجا و من خراب کجا,حافظ,81 غزل,2,1,ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا,حافظ,81 غزل,3,0,دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس,حافظ,81 غزل,4,1,کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا,حافظ,81 غزل,5,0,چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را,حافظ,81 غزل,6,1,سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا,حافظ,81 غزل,7,0,ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد,حافظ,81 غزل,8,1,چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا,حافظ,81 غزل,9,0,چو کحل بینش ما خاک آستان شماست,حافظ,81 غزل,10,1,کجا رویم بفرما از این جناب کجا,حافظ,81 غزل,11,0,مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است,حافظ,81 غزل,12,1,کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا,حافظ,81 غزل,13,0,بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال,حافظ,81 غزل,14,1,خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا,حافظ,81 غزل,15,0,قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست,حافظ,81 غزل,16,1,قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا,حافظ,81 غزل,1,0,اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را,حافظ,82 غزل,2,1,به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را,حافظ,82 غزل,3,0,بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت,حافظ,82 غزل,4,1,کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را,حافظ,82 غزل,5,0,فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب,حافظ,82 غزل,6,1,چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را,حافظ,82 غزل,7,0,ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است,حافظ,82 غزل,8,1,به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را,حافظ,82 غزل,9,0,من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم,حافظ,82 غزل,10,1,که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را,حافظ,82 غزل,11,0,اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم,حافظ,82 غزل,12,1,جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را,حافظ,82 غزل,13,0,نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند,حافظ,82 غزل,14,1,جوانان سعادتمند پند پیر دانا را,حافظ,82 غزل,15,0,حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو,حافظ,82 غزل,16,1,که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را,حافظ,82 غزل,17,0,غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ,حافظ,82 غزل,18,1,که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را,حافظ,82 غزل,1,0,صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را,حافظ,83 غزل,2,1,که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را,حافظ,83 غزل,3,0,شکرفروش که عمرش دراز باد چرا,حافظ,83 غزل,4,1,تفقدی نکند طوطی شکرخا را,حافظ,83 غزل,5,0,غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل,حافظ,83 غزل,6,1,که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را,حافظ,83 غزل,7,0,به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر,حافظ,83 غزل,8,1,به بند و دام نگیرند مرغ دانا را,حافظ,83 غزل,9,0,ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست,حافظ,83 غزل,10,1,سهی قدان سیه چشم ماه سیما را,حافظ,83 غزل,11,0,چو با حبیب نشینی و باده پیمایی,حافظ,83 غزل,12,1,به یاد دار محبان بادپیما را,حافظ,83 غزل,13,0,جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب,حافظ,83 غزل,14,1,که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را,حافظ,83 غزل,15,0,در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ,حافظ,83 غزل,16,1,سرود زهره به رقص آورد مسیحا را,حافظ,83 غزل,1,0,دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را,حافظ,84 غزل,2,1,دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا,حافظ,84 غزل,3,0,کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز,حافظ,84 غزل,4,1,باشد که بازبینم دیدار آشنا را,حافظ,84 غزل,5,0,ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون,حافظ,84 غزل,6,1,نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا,حافظ,84 غزل,7,0,در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل,حافظ,84 غزل,8,1,هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا,حافظ,84 غزل,9,0,ای صاحب کرامت شکرانه سلامت,حافظ,84 غزل,10,1,روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را,حافظ,84 غزل,11,0,آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است,حافظ,84 غزل,12,1,با دوستان مروت با دشمنان مدارا,حافظ,84 غزل,13,0,در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند,حافظ,84 غزل,14,1,گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را,حافظ,84 غزل,15,0,آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند,حافظ,84 غزل,16,1,اشهی لنا و احلی من قبله العذارا,حافظ,84 غزل,17,0,هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی,حافظ,84 غزل,18,1,کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را,حافظ,84 غزل,19,0,سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد,حافظ,84 غزل,20,1,دلبر که در کف او موم است سنگ خارا,حافظ,84 غزل,21,0,آیینه سکندر جام می است بنگر,حافظ,84 غزل,22,1,تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا,حافظ,84 غزل,23,0,خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند,حافظ,84 غزل,24,1,ساقی بده بشارت رندان پارسا را,حافظ,84 غزل,25,0,حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود,حافظ,84 غزل,26,1,ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را,حافظ,84 غزل,1,0,به ملازمان سلطان که رساند این دعا را,حافظ,85 غزل,2,1,که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را,حافظ,85 غزل,3,0,ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم,حافظ,85 غزل,4,1,مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را,حافظ,85 غزل,5,0,مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت,حافظ,85 غزل,6,1,ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا,حافظ,85 غزل,7,0,دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی,حافظ,85 غزل,8,1,تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا,حافظ,85 غزل,9,0,همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی,حافظ,85 غزل,10,1,به پیام آشنایان بنوازد آشنا را,حافظ,85 غزل,11,0,چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی,حافظ,85 غزل,12,1,دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را,حافظ,85 غزل,13,0,به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز,حافظ,85 غزل,14,1,که دعای صبحگاهی اثری کند شما را,حافظ,85 غزل,1,0,صوفی بیا که آینه صافیست جام را,حافظ,86 غزل,2,1,تا بنگری صفای می لعل فام را,حافظ,86 غزل,3,0,راز درون پرده ز رندان مست پرس,حافظ,86 غزل,4,1,کاین حال نیست زاهد عالی مقام را,حافظ,86 غزل,5,0,عنقا شکار کس نشود دام بازچین,حافظ,86 غزل,6,1,کان جا همیشه باد به دست است دام را,حافظ,86 غزل,7,0,در بزم دور یک دو قدح درکش و برو,حافظ,86 غزل,8,1,یعنی طمع مدار وصال دوام را,حافظ,86 غزل,9,0,ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش,حافظ,86 غزل,10,1,پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را,حافظ,86 غزل,11,0,در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند,حافظ,86 غزل,12,1,آدم بهشت روضه دارالسلام را,حافظ,86 غزل,13,0,ما را بر آستان تو بس حق خدمت است,حافظ,86 غزل,14,1,ای خواجه بازبین به ترحم غلام را,حافظ,86 غزل,15,0,حافظ مرید جام می است ای صبا برو,حافظ,86 غزل,16,1,وز بنده بندگی برسان شیخ جام را,حافظ,86 غزل,1,0,ساقیا برخیز و درده جام را,حافظ,87 غزل,2,1,خاک بر سر کن غم ایام را,حافظ,87 غزل,3,0,ساغر می بر کفم نه تا ز بر,حافظ,87 غزل,4,1,برکشم این دلق ازرق فام را,حافظ,87 غزل,5,0,گر چه بدنامیست نزد عاقلان,حافظ,87 غزل,6,1,ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را,حافظ,87 غزل,7,0,باده درده چند از این باد غرور,حافظ,87 غزل,8,1,خاک بر سر نفس نافرجام را,حافظ,87 غزل,9,0,دود آه سینه‌ی نالان من,حافظ,87 غزل,10,1,سوخت این افسردگان خام را,حافظ,87 غزل,11,0,محرم راز دل شیدای خود,حافظ,87 غزل,12,1,کس نمی‌بینم ز خاص و عام را,حافظ,87 غزل,13,0,با دلارامی مرا خاطر خوش است,حافظ,87 غزل,14,1,کز دلم یک باره برد آرام را,حافظ,87 غزل,15,0,ننگرد دیگر به سرو اندر چمن,حافظ,87 غزل,16,1,هر که دید آن سرو سیم اندام را,حافظ,87 غزل,17,0,صبر کن حافظ به سختی روز و شب,حافظ,87 غزل,18,1,عاقبت روزی بیابی کام را,حافظ,87 غزل,1,0,رونق عهد شباب است دگر بستان را,حافظ,88 غزل,2,1,می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را,حافظ,88 غزل,3,0,ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی,حافظ,88 غزل,4,1,خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را,حافظ,88 غزل,5,0,گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش,حافظ,88 غزل,6,1,خاکروب در میخانه کنم مژگان را,حافظ,88 غزل,7,0,ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان,حافظ,88 غزل,8,1,مضطرب حال مگردان من سرگردان را,حافظ,88 غزل,9,0,ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند,حافظ,88 غزل,10,1,در سر کار خرابات کنند ایمان را,حافظ,88 غزل,11,0,یار مردان خدا باش که در کشتی نوح,حافظ,88 غزل,12,1,هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را,حافظ,88 غزل,13,0,برو از خانه گردون به در و نان مطلب,حافظ,88 غزل,14,1,کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را,حافظ,88 غزل,15,0,هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است,حافظ,88 غزل,16,1,گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را,حافظ,88 غزل,17,0,ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد,حافظ,88 غزل,18,1,وقت آن است که بدرود کنی زندان را,حافظ,88 غزل,19,0,حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی,حافظ,88 غزل,20,1,دام تزویر مکن چون دگران قرآن را,حافظ,88 غزل,1,0,دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما,حافظ,89 غزل,2,1,چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما,حافظ,89 غزل,3,0,ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون,حافظ,89 غزل,4,1,روی سوی خانه خمار دارد پیر ما,حافظ,89 غزل,5,0,در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم,حافظ,89 غزل,6,1,کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما,حافظ,89 غزل,7,0,عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است,حافظ,89 غزل,8,1,عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما,حافظ,89 غزل,9,0,روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد,حافظ,89 غزل,10,1,زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما,حافظ,89 غزل,11,0,با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی,حافظ,89 غزل,12,1,آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما,حافظ,89 غزل,13,0,تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش,حافظ,89 غزل,14,1,رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما,حافظ,89 غزل,1,0,ساقی به نور باده برافروز جام ما,حافظ,90 غزل,2,1,مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما,حافظ,90 غزل,3,0,ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم,حافظ,90 غزل,4,1,ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما,حافظ,90 غزل,5,0,هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق,حافظ,90 غزل,6,1,ثبت است بر جریده عالم دوام ما,حافظ,90 غزل,7,0,چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان,حافظ,90 غزل,8,1,کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما,حافظ,90 غزل,9,0,ای باد اگر به گلشن احباب بگذری,حافظ,90 غزل,10,1,زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما,حافظ,90 غزل,11,0,گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری,حافظ,90 غزل,12,1,خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما,حافظ,90 غزل,13,0,مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است,حافظ,90 غزل,14,1,زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما,حافظ,90 غزل,15,0,ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست,حافظ,90 غزل,16,1,نان حلال شیخ ز آب حرام ما,حافظ,90 غزل,17,0,حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان,حافظ,90 غزل,18,1,باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما,حافظ,90 غزل,19,0,دریای اخضر فلک و کشتی هلال,حافظ,90 غزل,20,1,هستند غرق نعمت حاجی قوام ما,حافظ,90 غزل,1,0,ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما,حافظ,91 غزل,2,1,آب روی خوبی از چاه زنخدان شما,حافظ,91 غزل,3,0,عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده,حافظ,91 غزل,4,1,بازگردد یا برآید چیست فرمان شما,حافظ,91 غزل,5,0,کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت,حافظ,91 غزل,6,1,به که نفروشند مستوری به مستان شما,حافظ,91 غزل,7,0,بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر,حافظ,91 غزل,8,1,زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما,حافظ,91 غزل,9,0,با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای,حافظ,91 غزل,10,1,بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما,حافظ,91 غزل,11,0,عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم,حافظ,91 غزل,12,1,گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما,حافظ,91 غزل,13,0,دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید,حافظ,91 غزل,14,1,زینهار ای دوستان جان من و جان شما,حافظ,91 غزل,15,0,کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند,حافظ,91 غزل,16,1,خاطر مجموع ما زلف پریشان شما,حافظ,91 غزل,17,0,دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری,حافظ,91 غزل,18,1,کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما,حافظ,91 غزل,19,0,می‌کند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو,حافظ,91 غزل,20,1,روزی ما باد لعل شکرافشان شما,حافظ,91 غزل,21,0,ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو,حافظ,91 غزل,22,1,کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما,حافظ,91 غزل,23,0,گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست,حافظ,91 غزل,24,1,بنده شاه شماییم و ثناخوان شما,حافظ,91 غزل,25,0,ای شهنشاه بلنداختر خدا را همتی,حافظ,91 غزل,26,1,تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما,حافظ,91 غزل,1,0,گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب,حافظ,93 غزل,2,1,گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب,حافظ,93 غزل,3,0,گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار,حافظ,93 غزل,4,1,خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب,حافظ,93 غزل,5,0,خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم,حافظ,93 غزل,6,1,گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب,حافظ,93 غزل,7,0,ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست,حافظ,93 غزل,8,1,خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب,حافظ,93 غزل,9,0,می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت,حافظ,93 غزل,10,1,همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب,حافظ,93 غزل,11,0,بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت,حافظ,93 غزل,12,1,گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب,حافظ,93 غزل,13,0,گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو,حافظ,93 غزل,14,1,در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب,حافظ,93 غزل,15,0,گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند,حافظ,93 غزل,16,1,دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب,حافظ,93 غزل,1,0,ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت,حافظ,94 غزل,2,1,و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت,حافظ,94 غزل,3,0,خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز,حافظ,94 غزل,4,1,کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت,حافظ,94 غزل,5,0,درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد,حافظ,94 غزل,6,1,اندیشه آمرزش و پروای ثوابت,حافظ,94 غزل,7,0,راه دل عشاق زد آن چشم خماری,حافظ,94 غزل,8,1,پیداست از این شیوه که مست است شرابت,حافظ,94 غزل,9,0,تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت,حافظ,94 غزل,10,1,تا باز چه اندیشه کند رای صوابت,حافظ,94 غزل,11,0,هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی,حافظ,94 غزل,12,1,پیداست نگارا که بلند است جنابت,حافظ,94 غزل,13,0,دور است سر آب از این بادیه هش دار,حافظ,94 غزل,14,1,تا غول بیابان نفریبد به سرابت,حافظ,94 غزل,15,0,تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل,حافظ,94 غزل,16,1,باری به غلط صرف شد ایام شبابت,حافظ,94 غزل,17,0,ای قصر دل افروز که منزلگه انسی,حافظ,94 غزل,18,1,یا رب مکناد آفت ایام خرابت,حافظ,94 غزل,19,0,حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد,حافظ,94 غزل,20,1,صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت,حافظ,94 غزل,1,0,سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت,حافظ,96 غزل,2,1,آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت,حافظ,96 غزل,3,0,تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت,حافظ,96 غزل,4,1,جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت,حافظ,96 غزل,5,0,سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع,حافظ,96 غزل,6,1,دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت,حافظ,96 غزل,7,0,آشنایی نه غریب است که دلسوز من است,حافظ,96 غزل,8,1,چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت,حافظ,96 غزل,9,0,خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد,حافظ,96 غزل,10,1,خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت,حافظ,96 غزل,11,0,چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست,حافظ,96 غزل,12,1,همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت,حافظ,96 غزل,13,0,ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم,حافظ,96 غزل,14,1,خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت,حافظ,96 غزل,15,0,ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی,حافظ,96 غزل,16,1,که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت,حافظ,96 غزل,1,0,ساقیا آمدن عید مبارک بادت,حافظ,97 غزل,2,1,وان مواعید که کردی مرواد از یادت,حافظ,97 غزل,3,0,در شگفتم که در این مدت ایام فراق,حافظ,97 غزل,4,1,برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت,حافظ,97 غزل,5,0,برسان بندگی دختر رز گو به درآی,حافظ,97 غزل,6,1,که دم و همت ما کرد ز بند آزادت,حافظ,97 غزل,7,0,شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست,حافظ,97 غزل,8,1,جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت,حافظ,97 غزل,9,0,شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت,حافظ,97 غزل,10,1,بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت,حافظ,97 غزل,11,0,چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد,حافظ,97 غزل,12,1,طالع نامور و دولت مادرزادت,حافظ,97 غزل,13,0,حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح,حافظ,97 غزل,14,1,ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت,حافظ,97 غزل,1,0,ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست,حافظ,98 غزل,2,1,منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست,حافظ,98 غزل,3,0,شب تار است و ره وادی ایمن در پیش,حافظ,98 غزل,4,1,آتش طور کجا موعد دیدار کجاست,حافظ,98 غزل,5,0,هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد,حافظ,98 غزل,6,1,در خرابات بگویید که هشیار کجاست,حافظ,98 غزل,7,0,آن کس است اهل بشارت که اشارت داند,حافظ,98 غزل,8,1,نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست,حافظ,98 غزل,9,0,هر سر موی مرا با تو هزاران کار است,حافظ,98 غزل,10,1,ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست,حافظ,98 غزل,11,0,بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش,حافظ,98 غزل,12,1,کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست,حافظ,98 غزل,13,0,عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو,حافظ,98 غزل,14,1,دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست,حافظ,98 غزل,15,0,ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی,حافظ,98 غزل,16,1,عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست,حافظ,98 غزل,17,0,حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج,حافظ,98 غزل,18,1,فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست,حافظ,98 غزل,1,0,روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست,حافظ,99 غزل,2,1,می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست,حافظ,99 غزل,3,0,نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت,حافظ,99 غزل,4,1,وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست,حافظ,99 غزل,5,0,چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد,حافظ,99 غزل,6,1,این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست,حافظ,99 غزل,7,0,باده نوشی که در او روی و ریایی نبود,حافظ,99 غزل,8,1,بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست,حافظ,99 غزل,9,0,ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق,حافظ,99 غزل,10,1,آن که او عالم سر است بدین حال گواست,حافظ,99 غزل,11,0,فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم,حافظ,99 غزل,12,1,وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست,حافظ,99 غزل,13,0,چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم,حافظ,99 غزل,14,1,باده از خون رزان است نه از خون شماست,حافظ,99 غزل,15,0,این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود,حافظ,99 غزل,16,1,ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست,حافظ,99 غزل,1,0,دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست,حافظ,100 غزل,2,1,گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست,حافظ,100 غزل,3,0,که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست,حافظ,100 غزل,4,1,که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست,حافظ,100 غزل,5,0,شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد,حافظ,100 غزل,6,1,پیش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاست,حافظ,100 غزل,7,0,در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو,حافظ,100 غزل,8,1,به هواداری آن عارض و قامت برخاست,حافظ,100 غزل,9,0,مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت,حافظ,100 غزل,10,1,به تماشای تو آشوب قیامت برخاست,حافظ,100 غزل,11,0,پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت,حافظ,100 غزل,12,1,سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست,حافظ,100 غزل,13,0,حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری,حافظ,100 غزل,14,1,کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست,حافظ,100 غزل,1,0,چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست,حافظ,101 غزل,2,1,سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست,حافظ,101 غزل,3,0,سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید,حافظ,101 غزل,4,1,تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست,حافظ,101 غزل,5,0,در اندرون من خسته دل ندانم کیست,حافظ,101 غزل,6,1,که من خموشم و او در فغان و در غوغاست,حافظ,101 غزل,7,0,دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب,حافظ,101 غزل,8,1,بنال هان که از این پرده کار ما به نواست,حافظ,101 غزل,9,0,مرا به کار جهان هرگز التفات نبود,حافظ,101 غزل,10,1,رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست,حافظ,101 غزل,11,0,نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزد دل من,حافظ,101 غزل,12,1,خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست,حافظ,101 غزل,13,0,چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم,حافظ,101 غزل,14,1,گرم به باده بشویید حق به دست شماست,حافظ,101 غزل,15,0,از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند,حافظ,101 غزل,16,1,که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست,حافظ,101 غزل,17,0,چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب,حافظ,101 غزل,18,1,که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست,حافظ,101 غزل,19,0,ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند,حافظ,101 غزل,20,1,فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست,حافظ,101 غزل,1,0,خیال روی تو در هر طریق همره ماست,حافظ,102 غزل,2,1,نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست,حافظ,102 غزل,3,0,به رغم مدعیانی که منع عشق کنند,حافظ,102 غزل,4,1,جمال چهره تو حجت موجه ماست,حافظ,102 غزل,5,0,ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید,حافظ,102 غزل,6,1,هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست,حافظ,102 غزل,7,0,اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد,حافظ,102 غزل,8,1,گناه بخت پریشان و دست کوته ماست,حافظ,102 غزل,9,0,به حاجب در خلوت سرای خاص بگو,حافظ,102 غزل,10,1,فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست,حافظ,102 غزل,11,0,به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است,حافظ,102 غزل,12,1,همیشه در نظر خاطر مرفه ماست,حافظ,102 غزل,13,0,اگر به سالی حافظ دری زند بگشای,حافظ,102 غزل,14,1,که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست,حافظ,102 غزل,1,0,مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست,حافظ,103 غزل,2,1,که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست,حافظ,103 غزل,3,0,من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق,حافظ,103 غزل,4,1,چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست,حافظ,103 غزل,5,0,می بده تا دهمت آگهی از سر قضا,حافظ,103 غزل,6,1,که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست,حافظ,103 غزل,7,0,کمر کوه کم است از کمر مور این جا,حافظ,103 غزل,8,1,ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست,حافظ,103 غزل,9,0,به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد,حافظ,103 غزل,10,1,زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست,حافظ,103 غزل,11,0,جان فدای دهنش باد که در باغ نظر,حافظ,103 غزل,12,1,چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست,حافظ,103 غزل,13,0,حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد,حافظ,103 غزل,14,1,یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست,حافظ,103 غزل,1,0,شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست,حافظ,104 غزل,2,1,صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست,حافظ,104 غزل,3,0,اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود,حافظ,104 غزل,4,1,ببین که جام زجاجی چه طرفه‌اش بشکست,حافظ,104 غزل,5,0,بیار باده که در بارگاه استغنا,حافظ,104 غزل,6,1,چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست,حافظ,104 غزل,7,0,از این رباط دودر چون ضرورت است رحیل,حافظ,104 غزل,8,1,رواق و طاق معیشت چه سربلند و چه پست,حافظ,104 غزل,9,0,مقام عیش میسر نمی‌شود بی‌رنج,حافظ,104 غزل,10,1,بلی به حکم بلا بسته‌اند عهد الست,حافظ,104 غزل,11,0,به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می‌باش,حافظ,104 غزل,12,1,که نیستیست سرانجام هر کمال که هست,حافظ,104 غزل,13,0,شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر,حافظ,104 غزل,14,1,به باد رفت و از او خواجه هیچ طرف نبست,حافظ,104 غزل,15,0,به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی,حافظ,104 غزل,16,1,هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست,حافظ,104 غزل,17,0,زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید,حافظ,104 غزل,18,1,که گفته سخنت می‌برند دست به دست,حافظ,104 غزل,1,0,زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست,حافظ,105 غزل,2,1,پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست,حافظ,105 غزل,3,0,نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان,حافظ,105 غزل,4,1,نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست,حافظ,105 غزل,5,0,سر فرا گوش من آورد به آواز حزین,حافظ,105 غزل,6,1,گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست,حافظ,105 غزل,7,0,عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند,حافظ,105 غزل,8,1,کافر عشق بود گر نشود باده پرست,حافظ,105 غزل,9,0,برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر,حافظ,105 غزل,10,1,که ندادند جز این تحفه به ما روز الست,حافظ,105 غزل,11,0,آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم,حافظ,105 غزل,12,1,اگر از خمر بهشت است وگر باده مست,حافظ,105 غزل,13,0,خنده جام می و زلف گره گیر نگار,حافظ,105 غزل,14,1,ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست,حافظ,105 غزل,1,0,در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست,حافظ,106 غزل,2,1,مست از می و میخواران از نرگس مستش مست,حافظ,106 غزل,3,0,در نعل سمند او شکل مه نو پیدا,حافظ,106 غزل,4,1,وز قد بلند او بالای صنوبر پست,حافظ,106 غزل,5,0,آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست,حافظ,106 غزل,6,1,وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست,حافظ,106 غزل,7,0,شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست,حافظ,106 غزل,8,1,و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست,حافظ,106 غزل,9,0,گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید,حافظ,106 غزل,10,1,ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست,حافظ,106 غزل,11,0,بازآی که بازآید عمر شده حافظ,حافظ,106 غزل,12,1,هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست,حافظ,106 غزل,1,0,ما را ز خیال تو چه پروای شراب است,حافظ,108 غزل,2,1,خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است,حافظ,108 غزل,3,0,گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست,حافظ,108 غزل,4,1,هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است,حافظ,108 غزل,5,0,افسوس که شد دلبر و در دیده گریان,حافظ,108 غزل,6,1,تحریر خیال خط او نقش بر آب است,حافظ,108 غزل,7,0,بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود,حافظ,108 غزل,8,1,زین سیل دمادم که در این منزل خواب است,حافظ,108 غزل,9,0,معشوق عیان می‌گذرد بر تو ولیکن,حافظ,108 غزل,10,1,اغیار همی‌بیند از آن بسته نقاب است,حافظ,108 غزل,11,0,گل بر رخ رنگین تو تا لطف عرق دید,حافظ,108 غزل,12,1,در آتش شوق از غم دل غرق گلاب است,حافظ,108 غزل,13,0,سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم,حافظ,108 غزل,14,1,دست از سر آبی که جهان جمله سراب است,حافظ,108 غزل,15,0,در کنج دماغم مطلب جای نصیحت,حافظ,108 غزل,16,1,کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است,حافظ,108 غزل,17,0,حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز,حافظ,108 غزل,18,1,بس طور عجب لازم ایام شباب است,حافظ,108 غزل,1,0,زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست,حافظ,109 غزل,2,1,راه هزار چاره گر از چار سو ببست,حافظ,109 غزل,3,0,تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان,حافظ,109 غزل,4,1,بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست,حافظ,109 غزل,5,0,شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو,حافظ,109 غزل,6,1,ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست,حافظ,109 غزل,7,0,ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت,حافظ,109 غزل,8,1,این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست,حافظ,109 غزل,9,0,یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم,حافظ,109 غزل,10,1,با نعره‌های قلقلش اندر گلو ببست,حافظ,109 غزل,11,0,مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع,حافظ,109 غزل,12,1,بر اهل وجد و حال در های و هو ببست,حافظ,109 غزل,13,0,حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست,حافظ,109 غزل,14,1,احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست,حافظ,109 غزل,1,0,آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است,حافظ,110 غزل,2,1,یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است,حافظ,110 غزل,3,0,تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد,حافظ,110 غزل,4,1,هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است,حافظ,110 غزل,5,0,کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف,حافظ,110 غزل,6,1,صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است,حافظ,110 غزل,7,0,شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست,حافظ,110 غزل,8,1,تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است,حافظ,110 غزل,9,0,عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو,حافظ,110 غزل,10,1,در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است,حافظ,110 غزل,11,0,من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می,حافظ,110 غزل,12,1,زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است,حافظ,110 غزل,13,0,اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین,حافظ,110 غزل,14,1,با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است,حافظ,110 غزل,15,0,آن که ناوک بر دل من زیر چشمی می‌زند,حافظ,110 غزل,16,1,قوت جان حافظش در خنده زیر لب است,حافظ,110 غزل,17,0,آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد,حافظ,110 غزل,18,1,زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است,حافظ,110 غزل,1,0,خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست,حافظ,111 غزل,2,1,گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست,حافظ,111 غزل,3,0,مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند,حافظ,111 غزل,4,1,زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست,حافظ,111 غزل,5,0,ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود,حافظ,111 غزل,6,1,نسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست,حافظ,111 غزل,7,0,مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد,حافظ,111 غزل,8,1,ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست,حافظ,111 غزل,9,0,چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن,حافظ,111 غزل,10,1,که عهد با سر زلف گره گشای تو بست,حافظ,111 غزل,11,0,تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال,حافظ,111 غزل,12,1,خطا نگر که دل امید در وفای تو بست,حافظ,111 غزل,13,0,ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت,حافظ,111 غزل,14,1,به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست,حافظ,111 غزل,1,0,خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,2,1,چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,3,0,جانا به حاجتی که تو را هست با خدا,حافظ,112 غزل,4,1,کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است,حافظ,112 غزل,5,0,ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم,حافظ,112 غزل,6,1,آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است,حافظ,112 غزل,7,0,ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست,حافظ,112 غزل,8,1,در حضرت کریم تمنا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,9,0,محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست,حافظ,112 غزل,10,1,چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است,حافظ,112 غزل,11,0,جام جهان نماست ضمیر منیر دوست,حافظ,112 غزل,12,1,اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,13,0,آن شد که بار منت ملاح بردمی,حافظ,112 غزل,14,1,گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,15,0,ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست,حافظ,112 غزل,16,1,احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,17,0,ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار,حافظ,112 غزل,18,1,می‌داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,19,0,حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود,حافظ,112 غزل,20,1,با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است,حافظ,112 غزل,1,0,رواق منظر چشم من آشیانه توست,حافظ,113 غزل,2,1,کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست,حافظ,113 غزل,3,0,به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل,حافظ,113 غزل,4,1,لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست,حافظ,113 غزل,5,0,دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد,حافظ,113 غزل,6,1,که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست,حافظ,113 غزل,7,0,علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن,حافظ,113 غزل,8,1,که این مفرح یاقوت در خزانه توست,حافظ,113 غزل,9,0,به تن مقصرم از دولت ملازمتت,حافظ,113 غزل,10,1,ولی خلاصه جان خاک آستانه توست,حافظ,113 غزل,11,0,من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی,حافظ,113 غزل,12,1,در خزانه به مهر تو و نشانه توست,حافظ,113 غزل,13,0,تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار,حافظ,113 غزل,14,1,که توسنی چو فلک رام تازیانه توست,حافظ,113 غزل,15,0,چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز,حافظ,113 غزل,16,1,از این حیل که در انبانه بهانه توست,حافظ,113 غزل,17,0,سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد,حافظ,113 غزل,18,1,که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست,حافظ,113 غزل,1,0,برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست,حافظ,114 غزل,2,1,مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست,حافظ,114 غزل,3,0,میان او که خدا آفریده است از هیچ,حافظ,114 غزل,4,1,دقیقه‌ایست که هیچ آفریده نگشادست,حافظ,114 غزل,5,0,به کام تا نرساند مرا لبش چون نای,حافظ,114 غزل,6,1,نصیحت همه عالم به گوش من بادست,حافظ,114 غزل,7,0,گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست,حافظ,114 غزل,8,1,اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست,حافظ,114 غزل,9,0,اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی,حافظ,114 غزل,10,1,اساس هستی من زان خراب آبادست,حافظ,114 غزل,11,0,دلا منال ز بیداد و جور یار که یار,حافظ,114 غزل,12,1,تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست,حافظ,114 غزل,13,0,برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ,حافظ,114 غزل,14,1,کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست,حافظ,114 غزل,1,0,بیا که قصر امل سخت سست بنیادست,حافظ,116 غزل,2,1,بیار باده که بنیاد عمر بر بادست,حافظ,116 غزل,3,0,غلام همت آنم که زیر چرخ کبود,حافظ,116 غزل,4,1,ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست,حافظ,116 غزل,5,0,چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب,حافظ,116 غزل,6,1,سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست,حافظ,116 غزل,7,0,که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین,حافظ,116 غزل,8,1,نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست,حافظ,116 غزل,9,0,تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر,حافظ,116 غزل,10,1,ندانمت که در این دامگه چه افتادست,حافظ,116 غزل,11,0,نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر,حافظ,116 غزل,12,1,که این حدیث ز پیر طریقتم یادست,حافظ,116 غزل,13,0,غم جهان مخور و پند من مبر از یاد,حافظ,116 غزل,14,1,که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست,حافظ,116 غزل,15,0,رضا به داده بده وز جبین گره بگشای,حافظ,116 غزل,16,1,که بر من و تو در اختیار نگشادست,حافظ,116 غزل,17,0,مجو درستی عهد از جهان سست نهاد,حافظ,116 غزل,18,1,که این عجوز عروس هزاردامادست,حافظ,116 غزل,19,0,نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل,حافظ,116 غزل,20,1,بنال بلبل بی دل که جای فریادست,حافظ,116 غزل,21,0,حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ,حافظ,116 غزل,22,1,قبول خاطر و لطف سخن خدادادست,حافظ,116 غزل,1,0,باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است,حافظ,118 غزل,2,1,شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است,حافظ,118 غزل,3,0,ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته‌ای,حافظ,118 غزل,4,1,کت خون ما حلالتر از شیر مادر است,حافظ,118 غزل,5,0,چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه,حافظ,118 غزل,6,1,تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است,حافظ,118 غزل,7,0,از آستان پیر مغان سر چرا کشیم,حافظ,118 غزل,8,1,دولت در آن سرا و گشایش در آن در است,حافظ,118 غزل,9,0,یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب,حافظ,118 غزل,10,1,کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است,حافظ,118 غزل,11,0,دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت,حافظ,118 غزل,12,1,امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است,حافظ,118 غزل,13,0,شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم,حافظ,118 غزل,14,1,عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است,حافظ,118 غزل,15,0,فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است,حافظ,118 غزل,16,1,تا آب ما که منبعش الله اکبر است,حافظ,118 غزل,17,0,ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم,حافظ,118 غزل,18,1,با پادشه بگوی که روزی مقدر است,حافظ,118 غزل,19,0,حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کلک تو,حافظ,118 غزل,20,1,کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است,حافظ,118 غزل,1,0,المنة لله که در میکده باز است,حافظ,119 غزل,2,1,زان رو که مرا بر در او روی نیاز است,حافظ,119 غزل,3,0,خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی,حافظ,119 غزل,4,1,وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است,حافظ,119 غزل,5,0,از وی همه مستی و غرور است و تکبر,حافظ,119 غزل,6,1,وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است,حافظ,119 غزل,7,0,رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم,حافظ,119 غزل,8,1,با دوست بگوییم که او محرم راز است,حافظ,119 غزل,9,0,شرح شکن زلف خم اندر خم جانان,حافظ,119 غزل,10,1,کوته نتوان کرد که این قصه دراز است,حافظ,119 غزل,11,0,بار دل مجنون و خم طره لیلی,حافظ,119 غزل,12,1,رخساره محمود و کف پای ایاز است,حافظ,119 غزل,13,0,بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم,حافظ,119 غزل,14,1,تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است,حافظ,119 غزل,15,0,در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید,حافظ,119 غزل,16,1,از قبله ابروی تو در عین نماز است,حافظ,119 غزل,17,0,ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین,حافظ,119 غزل,18,1,از شمع بپرسید که در سوز و گداز است,حافظ,119 غزل,1,0,حال دل با تو گفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,2,1,خبر دل شنفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,3,0,طمع خام بین که قصه فاش,حافظ,121 غزل,4,1,از رقیبان نهفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,5,0,شب قدری چنین عزیز شریف,حافظ,121 غزل,6,1,با تو تا روز خفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,7,0,وه که دردانه‌ای چنین نازک,حافظ,121 غزل,8,1,در شب تار سفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,9,0,ای صبا امشبم مدد فرمای,حافظ,121 غزل,10,1,که سحرگه شکفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,11,0,از برای شرف به نوک مژه,حافظ,121 غزل,12,1,خاک راه تو رفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,13,0,همچو حافظ به رغم مدعیان,حافظ,121 غزل,14,1,شعر رندانه گفتنم هوس است,حافظ,121 غزل,1,0,صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است,حافظ,122 غزل,2,1,وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است,حافظ,122 غزل,3,0,از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود,حافظ,122 غزل,4,1,آری آری طیب انفاس هواداران خوش است,حافظ,122 غزل,5,0,ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد,حافظ,122 غزل,6,1,ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است,حافظ,122 غزل,7,0,مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق,حافظ,122 غزل,8,1,دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است,حافظ,122 غزل,9,0,نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست,حافظ,122 غزل,10,1,شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است,حافظ,122 غزل,11,0,از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش,حافظ,122 غزل,12,1,کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است,حافظ,122 غزل,13,0,حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست,حافظ,122 غزل,14,1,تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است,حافظ,122 غزل,1,0,کنون که بر کف گل جام باده صاف است,حافظ,123 غزل,2,1,به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است,حافظ,123 غزل,3,0,بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر,حافظ,123 غزل,4,1,چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است,حافظ,123 غزل,5,0,فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد,حافظ,123 غزل,6,1,که می حرام ولی به ز مال اوقاف است,حافظ,123 غزل,7,0,به درد و صاف تو را حکم نیست خوش درکش,حافظ,123 غزل,8,1,که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است,حافظ,123 غزل,9,0,ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر,حافظ,123 غزل,10,1,که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است,حافظ,123 غزل,11,0,حدیث مدعیان و خیال همکاران,حافظ,123 غزل,12,1,همان حکایت زردوز و بوریاباف است,حافظ,123 غزل,13,0,خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ,حافظ,123 غزل,14,1,نگاه دار که قلاب شهر صراف است,حافظ,123 غزل,1,0,در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است,حافظ,124 غزل,2,1,صراحی می ناب و سفینه غزل است,حافظ,124 غزل,3,0,جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است,حافظ,124 غزل,4,1,پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است,حافظ,124 غزل,5,0,نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس,حافظ,124 غزل,6,1,ملالت علما هم ز علم بی عمل است,حافظ,124 غزل,7,0,به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب,حافظ,124 غزل,8,1,جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است,حافظ,124 غزل,9,0,بگیر طره مه چهره‌ای و قصه مخوان,حافظ,124 غزل,10,1,که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است,حافظ,124 غزل,11,0,دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت,حافظ,124 غزل,12,1,ولی اجل به ره عمر رهزن امل است,حافظ,124 غزل,13,0,به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش,حافظ,124 غزل,14,1,چنین که حافظ ما مست باده ازل است,حافظ,124 غزل,1,0,گل در بر و می در کف و معشوق به کام است,حافظ,125 غزل,2,1,سلطان جهانم به چنین روز غلام است,حافظ,125 غزل,3,0,گو شمع میارید در این جمع که امشب,حافظ,125 غزل,4,1,در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است,حافظ,125 غزل,5,0,در مذهب ما باده حلال است ولیکن,حافظ,125 غزل,6,1,بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است,حافظ,125 غزل,7,0,گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است,حافظ,125 غزل,8,1,چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است,حافظ,125 غزل,9,0,در مجلس ما عطر میامیز که ما را,حافظ,125 غزل,10,1,هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است,حافظ,125 غزل,11,0,از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر,حافظ,125 غزل,12,1,زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است,حافظ,125 غزل,13,0,تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است,حافظ,125 غزل,14,1,همواره مرا کوی خرابات مقام است,حافظ,125 غزل,15,0,از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است,حافظ,125 غزل,16,1,وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است,حافظ,125 غزل,17,0,میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز,حافظ,125 غزل,18,1,وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است,حافظ,125 غزل,19,0,با محتسبم عیب مگویید که او نیز,حافظ,125 غزل,20,1,پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است,حافظ,125 غزل,21,0,حافظ منشین بی می و معشوق زمانی,حافظ,125 غزل,22,1,کایام گل و یاسمن و عید صیام است,حافظ,125 غزل,1,0,به کوی میکده هر سالکی که ره دانست,حافظ,126 غزل,2,1,دری دگر زدن اندیشه تبه دانست,حافظ,126 غزل,3,0,زمانه افسر رندی نداد جز به کسی,حافظ,126 غزل,4,1,که سرفرازی عالم در این کله دانست,حافظ,126 غزل,5,0,بر آستانه میخانه هر که یافت رهی,حافظ,126 غزل,6,1,ز فیض جام می اسرار خانقه دانست,حافظ,126 غزل,7,0,هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند,حافظ,126 غزل,8,1,رموز جام جم از نقش خاک ره دانست,حافظ,126 غزل,9,0,ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب,حافظ,126 غزل,10,1,که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست,حافظ,126 غزل,11,0,دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان,حافظ,126 غزل,12,1,چرا که شیوه آن ترک دل سیه دانست,حافظ,126 غزل,13,0,ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم,حافظ,126 غزل,14,1,چنان گریست که ناهید دید و مه دانست,حافظ,126 غزل,15,0,حدیث حافظ و ساغر که می‌زند پنهان,حافظ,126 غزل,16,1,چه جای محتسب و شحنه پادشه دانست,حافظ,126 غزل,17,0,بلندمرتبه شاهی که نه رواق سپهر,حافظ,126 غزل,18,1,نمونه‌ای ز خم طاق بارگه دانست,حافظ,126 غزل,1,0,صوفی از پرتو می راز نهانی دانست,حافظ,127 غزل,2,1,گوهر هر کس از این لعل توانی دانست,حافظ,127 غزل,3,0,قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس,حافظ,127 غزل,4,1,که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست,حافظ,127 غزل,5,0,عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده,حافظ,127 غزل,6,1,بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست,حافظ,127 غزل,7,0,آن شد اکنون که ز ابنای عوام اندیشم,حافظ,127 غزل,8,1,محتسب نیز در این عیش نهانی دانست,حافظ,127 غزل,9,0,دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید,حافظ,127 غزل,10,1,ور نه از جانب ما دل نگرانی دانست,حافظ,127 غزل,11,0,سنگ و گل را کند از یمن نظر لعل و عقیق,حافظ,127 غزل,12,1,هر که قدر نفس باد یمانی دانست,حافظ,127 غزل,13,0,ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی,حافظ,127 غزل,14,1,ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست,حافظ,127 غزل,15,0,می بیاور که ننازد به گل باغ جهان,حافظ,127 غزل,16,1,هر که غارتگری باد خزانی دانست,حافظ,127 غزل,17,0,حافظ این گوهر منظوم که از طبع انگیخت,حافظ,127 غزل,18,1,ز اثر تربیت آصف ثانی دانست,حافظ,127 غزل,1,0,روضه خلد برین خلوت درویشان است,حافظ,128 غزل,2,1,مایه محتشمی خدمت درویشان است,حافظ,128 غزل,3,0,گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد,حافظ,128 غزل,4,1,فتح آن در نظر رحمت درویشان است,حافظ,128 غزل,5,0,قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت,حافظ,128 غزل,6,1,منظری از چمن نزهت درویشان است,حافظ,128 غزل,7,0,آن چه زر می‌شود از پرتو آن قلب سیاه,حافظ,128 غزل,8,1,کیمیاییست که در صحبت درویشان است,حافظ,128 غزل,9,0,آن که پیشش بنهد تاج تکبر خورشید,حافظ,128 غزل,10,1,کبریاییست که در حشمت درویشان است,حافظ,128 غزل,11,0,دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال,حافظ,128 غزل,12,1,بی تکلف بشنو دولت درویشان است,حافظ,128 غزل,13,0,خسروان قبله حاجات جهانند ولی,حافظ,128 غزل,14,1,سببش بندگی حضرت درویشان است,حافظ,128 غزل,15,0,روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند,حافظ,128 غزل,16,1,مظهرش آینه طلعت درویشان است,حافظ,128 غزل,17,0,از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی,حافظ,128 غزل,18,1,از ازل تا به ابد فرصت درویشان است,حافظ,128 غزل,19,0,ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را,حافظ,128 غزل,20,1,سر و زر در کنف همت درویشان است,حافظ,128 غزل,21,0,گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز,حافظ,128 غزل,22,1,خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است,حافظ,128 غزل,23,0,حافظ ار آب حیات ازلی می‌خواهی,حافظ,128 غزل,24,1,منبعش خاک در خلوت درویشان است,حافظ,128 غزل,25,0,من غلام نظر آصف عهدم کو را,حافظ,128 غزل,26,1,صورت خواجگی و سیرت درویشان است,حافظ,128 غزل,1,0,به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است,حافظ,129 غزل,2,1,بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است,حافظ,129 غزل,3,0,گرت ز دست برآید مراد خاطر ما,حافظ,129 غزل,4,1,به دست باش که خیری به جای خویشتن است,حافظ,129 غزل,5,0,به جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمع,حافظ,129 غزل,6,1,شبان تیره مرادم فنای خویشتن است,حافظ,129 غزل,7,0,چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل,حافظ,129 غزل,8,1,مکن که آن گل خندان برای خویشتن است,حافظ,129 غزل,9,0,به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج,حافظ,129 غزل,10,1,که نافه‌هاش ز بند قبای خویشتن است,حافظ,129 غزل,11,0,مرو به خانه ارباب بی‌مروت دهر,حافظ,129 غزل,12,1,که گنج عافیتت در سرای خویشتن است,حافظ,129 غزل,13,0,بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او,حافظ,129 غزل,14,1,هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است,حافظ,129 غزل,1,0,لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است,حافظ,130 غزل,2,1,وز پی دیدن او دادن جان کار من است,حافظ,130 غزل,3,0,شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز,حافظ,130 غزل,4,1,هر که دل بردن او دید و در انکار من است,حافظ,130 غزل,5,0,ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو,حافظ,130 غزل,6,1,شاهراهیست که منزلگه دلدار من است,حافظ,130 غزل,7,0,بنده طالع خویشم که در این قحط وفا,حافظ,130 غزل,8,1,عشق آن لولی سرمست خریدار من است,حافظ,130 غزل,9,0,طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش,حافظ,130 غزل,10,1,فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است,حافظ,130 غزل,11,0,باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران,حافظ,130 غزل,12,1,کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است,حافظ,130 غزل,13,0,شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود,حافظ,130 غزل,14,1,نرگس او که طبیب دل بیمار من است,حافظ,130 غزل,15,0,آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت,حافظ,130 غزل,16,1,یار شیرین سخن نادره گفتار من است,حافظ,130 غزل,1,0,روزگاریست که سودای بتان دین من است,حافظ,131 غزل,2,1,غم این کار نشاط دل غمگین من است,حافظ,131 غزل,3,0,دیدن روی تو را دیده جان بین باید,حافظ,131 غزل,4,1,وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است,حافظ,131 غزل,5,0,یار من باش که زیب فلک و زینت دهر,حافظ,131 غزل,6,1,از مه روی تو و اشک چو پروین من است,حافظ,131 غزل,7,0,تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد,حافظ,131 غزل,8,1,خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است,حافظ,131 غزل,9,0,دولت فقر خدایا به من ارزانی دار,حافظ,131 غزل,10,1,کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است,حافظ,131 غزل,11,0,واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش,حافظ,131 غزل,12,1,زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است,حافظ,131 غزل,13,0,یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست,حافظ,131 غزل,14,1,که مغیلان طریقش گل و نسرین من است,حافظ,131 غزل,15,0,حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان,حافظ,131 غزل,16,1,که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است,حافظ,131 غزل,1,0,منم که گوشه میخانه خانقاه من است,حافظ,132 غزل,2,1,دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است,حافظ,132 غزل,3,0,گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک,حافظ,132 غزل,4,1,نوای من به سحر آه عذرخواه من است,حافظ,132 غزل,5,0,ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله,حافظ,132 غزل,6,1,گدای خاک در دوست پادشاه من است,حافظ,132 غزل,7,0,غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست,حافظ,132 غزل,8,1,جز این خیال ندارم خدا گواه من است,حافظ,132 غزل,9,0,مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی,حافظ,132 غزل,10,1,رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است,حافظ,132 غزل,11,0,از آن زمان که بر این آستان نهادم روی,حافظ,132 غزل,12,1,فراز مسند خورشید تکیه گاه من است,حافظ,132 غزل,13,0,گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ,حافظ,132 غزل,14,1,تو در طریق ادب باش گو گناه من است,حافظ,132 غزل,1,0,ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است,حافظ,133 غزل,2,1,ببین که در طلبت حال مردمان چون است,حافظ,133 غزل,3,0,به یاد لعل تو و چشم مست میگونت,حافظ,133 غزل,4,1,ز جام غم می لعلی که می‌خورم خون است,حافظ,133 غزل,5,0,ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو,حافظ,133 غزل,6,1,اگر طلوع کند طالعم همایون است,حافظ,133 غزل,7,0,حکایت لب شیرین کلام فرهاد است,حافظ,133 غزل,8,1,شکنج طره لیلی مقام مجنون است,حافظ,133 غزل,9,0,دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است,حافظ,133 غزل,10,1,سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است,حافظ,133 غزل,11,0,ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی,حافظ,133 غزل,12,1,که رنج خاطرم از جور دور گردون است,حافظ,133 غزل,13,0,از آن دمی که ز چشمم برفت رود عزیز,حافظ,133 غزل,14,1,کنار دامن من همچو رود جیحون است,حافظ,133 غزل,15,0,چگونه شاد شود اندرون غمگینم,حافظ,133 غزل,16,1,به اختیار که از اختیار بیرون است,حافظ,133 غزل,17,0,ز بیخودی طلب یار می‌کند حافظ,حافظ,133 غزل,18,1,چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است,حافظ,133 غزل,1,0,خم زلف تو دام کفر و دین است,حافظ,134 غزل,2,1,ز کارستان او یک شمه این است,حافظ,134 غزل,3,0,جمالت معجز حسن است لیکن,حافظ,134 غزل,4,1,حدیث غمزه‌ات سحر مبین است,حافظ,134 غزل,5,0,ز چشم شوخ تو جان کی توان برد,حافظ,134 غزل,6,1,که دایم با کمان اندر کمین است,حافظ,134 غزل,7,0,بر آن چشم سیه صد آفرین باد,حافظ,134 غزل,8,1,که در عاشق کشی سحرآفرین است,حافظ,134 غزل,9,0,عجب علمیست علم هیئت عشق,حافظ,134 غزل,10,1,که چرخ هشتمش هفتم زمین است,حافظ,134 غزل,11,0,تو پنداری که بدگو رفت و جان برد,حافظ,134 غزل,12,1,حسابش با کرام الکاتبین است,حافظ,134 غزل,13,0,مشو حافظ ز کید زلفش ایمن,حافظ,134 غزل,14,1,که دل برد و کنون دربند دین است,حافظ,134 غزل,1,0,دل سراپرده محبت اوست,حافظ,135 غزل,2,1,دیده آیینه دار طلعت اوست,حافظ,135 غزل,3,0,من که سر درنیاورم به دو کون,حافظ,135 غزل,4,1,گردنم زیر بار منت اوست,حافظ,135 غزل,5,0,تو و طوبی و ما و قامت یار,حافظ,135 غزل,6,1,فکر هر کس به قدر همت اوست,حافظ,135 غزل,7,0,گر من آلوده دامنم چه عجب,حافظ,135 غزل,8,1,همه عالم گواه عصمت اوست,حافظ,135 غزل,9,0,من که باشم در آن حرم که صبا,حافظ,135 غزل,10,1,پرده دار حریم حرمت اوست,حافظ,135 غزل,11,0,بی خیالش مباد منظر چشم,حافظ,135 غزل,12,1,زان که این گوشه جای خلوت اوست,حافظ,135 غزل,13,0,هر گل نو که شد چمن آرای,حافظ,135 غزل,14,1,ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست,حافظ,135 غزل,15,0,دور مجنون گذشت و نوبت ماست,حافظ,135 غزل,16,1,هر کسی پنج روز نوبت اوست,حافظ,135 غزل,17,0,ملکت عاشقی و گنج طرب,حافظ,135 غزل,18,1,هر چه دارم ز یمن همت اوست,حافظ,135 غزل,19,0,من و دل گر فدا شدیم چه باک,حافظ,135 غزل,20,1,غرض اندر میان سلامت اوست,حافظ,135 غزل,21,0,فقر ظاهر مبین که حافظ را,حافظ,135 غزل,22,1,سینه گنجینه محبت اوست,حافظ,135 غزل,1,0,آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست,حافظ,136 غزل,2,1,چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست,حافظ,136 غزل,3,0,گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی,حافظ,136 غزل,4,1,او سلیمان زمان است که خاتم با اوست,حافظ,136 غزل,5,0,روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک,حافظ,136 غزل,6,1,لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست,حافظ,136 غزل,7,0,خال مشکین که بدان عارض گندمگون است,حافظ,136 غزل,8,1,سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست,حافظ,136 غزل,9,0,دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران,حافظ,136 غزل,10,1,چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست,حافظ,136 غزل,11,0,با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل,حافظ,136 غزل,12,1,کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست,حافظ,136 غزل,13,0,حافظ از معتقدان است گرامی دارش,حافظ,136 غزل,14,1,زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست,حافظ,136 غزل,1,0,سر ارادت ما و آستان حضرت دوست,حافظ,137 غزل,2,1,که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست,حافظ,137 غزل,3,0,نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر,حافظ,137 غزل,4,1,نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست,حافظ,137 غزل,5,0,صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد,حافظ,137 غزل,6,1,که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست,حافظ,137 غزل,7,0,نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس,حافظ,137 غزل,8,1,بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست,حافظ,137 غزل,9,0,مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را,حافظ,137 غزل,10,1,که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست,حافظ,137 غزل,11,0,نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است,حافظ,137 غزل,12,1,فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست,حافظ,137 غزل,13,0,زبان ناطقه در وصف شوق نالان است,حافظ,137 غزل,14,1,چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست,حافظ,137 غزل,15,0,رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت,حافظ,137 غزل,16,1,چرا که حال نکو در قفای فال نکوست,حافظ,137 غزل,17,0,نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است,حافظ,137 غزل,18,1,که داغدار ازل همچو لاله خودروست,حافظ,137 غزل,1,0,آن پیک نامور که رسید از دیار دوست,حافظ,139 غزل,2,1,آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست,حافظ,139 غزل,3,0,خوش می‌دهد نشان جلال و جمال یار,حافظ,139 غزل,4,1,خوش می‌کند حکایت عز و وقار دوست,حافظ,139 غزل,5,0,دل دادمش به مژده و خجلت همی‌برم,حافظ,139 غزل,6,1,زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست,حافظ,139 غزل,7,0,شکر خدا که از مدد بخت کارساز,حافظ,139 غزل,8,1,بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست,حافظ,139 غزل,9,0,سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار,حافظ,139 غزل,10,1,در گردشند بر حسب اختیار دوست,حافظ,139 غزل,11,0,گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند,حافظ,139 غزل,12,1,ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست,حافظ,139 غزل,13,0,کحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح,حافظ,139 غزل,14,1,زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست,حافظ,139 غزل,15,0,ماییم و آستانه عشق و سر نیاز,حافظ,139 غزل,16,1,تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست,حافظ,139 غزل,17,0,دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک,حافظ,139 غزل,18,1,منت خدای را که نیم شرمسار دوست,حافظ,139 غزل,1,0,صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست,حافظ,140 غزل,2,1,بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست,حافظ,140 غزل,3,0,به جان او که به شکرانه جان برافشانم,حافظ,140 غزل,4,1,اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست,حافظ,140 غزل,5,0,و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار,حافظ,140 غزل,6,1,برای دیده بیاور غباری از در دوست,حافظ,140 غزل,7,0,من گدا و تمنای وصل او هیهات,حافظ,140 غزل,8,1,مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست,حافظ,140 غزل,9,0,دل صنوبریم همچو بید لرزان است,حافظ,140 غزل,10,1,ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست,حافظ,140 غزل,11,0,اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را,حافظ,140 غزل,12,1,به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست,حافظ,140 غزل,13,0,چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد,حافظ,140 غزل,14,1,چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست,حافظ,140 غزل,1,0,مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست,حافظ,141 غزل,2,1,تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست,حافظ,141 غزل,3,0,واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس,حافظ,141 غزل,4,1,طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست,حافظ,141 غزل,5,0,زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من,حافظ,141 غزل,6,1,بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست,حافظ,141 غزل,7,0,سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر,حافظ,141 غزل,8,1,هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست,حافظ,141 غزل,9,0,بس نگویم شمه‌ای از شرح شوق خود از آنک,حافظ,141 غزل,10,1,دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست,حافظ,141 غزل,11,0,گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا,حافظ,141 غزل,12,1,خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست,حافظ,141 غزل,13,0,میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق,حافظ,141 غزل,14,1,ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست,حافظ,141 غزل,15,0,حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز,حافظ,141 غزل,16,1,زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست,حافظ,141 غزل,1,0,روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست,حافظ,142 غزل,2,1,در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست,حافظ,142 غزل,3,0,گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست,حافظ,142 غزل,4,1,چون من در آن دیار هزاران غریب هست,حافظ,142 غزل,5,0,در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست,حافظ,142 غزل,6,1,هر جا که هست پرتو روی حبیب هست,حافظ,142 غزل,7,0,آن جا که کار صومعه را جلوه می‌دهند,حافظ,142 غزل,8,1,ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست,حافظ,142 غزل,9,0,عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد,حافظ,142 غزل,10,1,ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست,حافظ,142 غزل,11,0,فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست,حافظ,142 غزل,12,1,هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست,حافظ,142 غزل,1,0,اگر چه عرض هنر پیش یار بی‌ادبیست,حافظ,143 غزل,2,1,زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست,حافظ,143 غزل,3,0,پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن,حافظ,143 غزل,4,1,بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست,حافظ,143 غزل,5,0,در این چمن گل بی خار کس نچید آری,حافظ,143 غزل,6,1,چراغ مصطفوی با شرار بولهبیست,حافظ,143 غزل,7,0,سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد,حافظ,143 غزل,8,1,که کام بخشی او را بهانه بی سببیست,حافظ,143 غزل,9,0,به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط,حافظ,143 غزل,10,1,مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبیست,حافظ,143 غزل,11,0,جمال دختر رز نور چشم ماست مگر,حافظ,143 غزل,12,1,که در نقاب زجاجی و پرده عنبیست,حافظ,143 غزل,13,0,هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه,حافظ,143 غزل,14,1,کنون که مست خرابم صلاح بی‌ادبیست,حافظ,143 غزل,15,0,بیار می که چو حافظ هزارم استظهار,حافظ,143 غزل,16,1,به گریه سحری و نیاز نیم شبیست,حافظ,143 غزل,1,0,خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست,حافظ,144 غزل,2,1,ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست,حافظ,144 غزل,3,0,هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار,حافظ,144 غزل,4,1,کس را وقوف نیست که انجام کار چیست,حافظ,144 غزل,5,0,پیوند عمر بسته به موییست هوش دار,حافظ,144 غزل,6,1,غمخوار خویش باش غم روزگار چیست,حافظ,144 غزل,7,0,معنی آب زندگی و روضه ارم,حافظ,144 غزل,8,1,جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست,حافظ,144 غزل,9,0,مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند,حافظ,144 غزل,10,1,ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست,حافظ,144 غزل,11,0,راز درون پرده چه داند فلک خموش,حافظ,144 غزل,12,1,ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست,حافظ,144 غزل,13,0,سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست,حافظ,144 غزل,14,1,معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست,حافظ,144 غزل,15,0,زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست,حافظ,144 غزل,16,1,تا در میانه خواسته کردگار چیست,حافظ,144 غزل,1,0,بنال بلبل اگر با منت سر یاریست,حافظ,145 غزل,2,1,که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست,حافظ,145 غزل,3,0,در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست,حافظ,145 غزل,4,1,چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست,حافظ,145 غزل,5,0,بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق,حافظ,145 غزل,6,1,که مست جام غروریم و نام هشیاریست,حافظ,145 غزل,7,0,خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست,حافظ,145 غزل,8,1,که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست,حافظ,145 غزل,9,0,لطیفه‌ایست نهانی که عشق از او خیزد,حافظ,145 غزل,10,1,که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست,حافظ,145 غزل,11,0,جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال,حافظ,145 غزل,12,1,هزار نکته در این کار و بار دلداریست,حافظ,145 غزل,13,0,قلندران حقیقت به نیم جو نخرند,حافظ,145 غزل,14,1,قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست,حافظ,145 غزل,15,0,بر آستان تو مشکل توان رسید آری,حافظ,145 غزل,16,1,عروج بر فلک سروری به دشواریست,حافظ,145 غزل,17,0,سحر کرشمه چشمت به خواب می‌دیدم,حافظ,145 غزل,18,1,زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست,حافظ,145 غزل,19,0,دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ,حافظ,145 غزل,20,1,که رستگاری جاوید در کم آزاریست,حافظ,145 غزل,1,0,یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست,حافظ,146 غزل,2,1,جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست,حافظ,146 غزل,3,0,حالیا خانه برانداز دل و دین من است,حافظ,146 غزل,4,1,تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست,حافظ,146 غزل,5,0,باده لعل لبش کز لب من دور مباد,حافظ,146 غزل,6,1,راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست,حافظ,146 غزل,7,0,دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو,حافظ,146 غزل,8,1,بازپرسید خدا را که به پروانه کیست,حافظ,146 غزل,9,0,می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد,حافظ,146 غزل,10,1,که دل نازک او مایل افسانه کیست,حافظ,146 غزل,11,0,یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین,حافظ,146 غزل,12,1,در یکتای که و گوهر یک دانه کیست,حافظ,146 غزل,13,0,گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو,حافظ,146 غزل,14,1,زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست,حافظ,146 غزل,1,0,ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست,حافظ,147 غزل,2,1,حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست,حافظ,147 غزل,3,0,مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او,حافظ,147 غزل,4,1,عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست,حافظ,147 غزل,5,0,می‌چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش,حافظ,147 غزل,6,1,گر چه در شیوه گری هر مژه‌اش قتالیست,حافظ,147 غزل,7,0,ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر,حافظ,147 غزل,8,1,وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست,حافظ,147 غزل,9,0,بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد,حافظ,147 غزل,10,1,که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست,حافظ,147 غزل,11,0,مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد,حافظ,147 غزل,12,1,نیت خیر مگردان که مبارک فالیست,حافظ,147 غزل,13,0,کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد,حافظ,147 غزل,14,1,حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست,حافظ,147 غزل,1,0,کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست,حافظ,148 غزل,2,1,در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست,حافظ,148 غزل,3,0,چون چشم تو دل می‌برد از گوشه نشینان,حافظ,148 غزل,4,1,همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست,حافظ,148 غزل,5,0,روی تو مگر آینه لطف الهیست,حافظ,148 غزل,6,1,حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست,حافظ,148 غزل,7,0,نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم,حافظ,148 غزل,8,1,مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست,حافظ,148 غزل,9,0,از بهر خدا زلف مپیرای که ما را,حافظ,148 غزل,10,1,شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست,حافظ,148 غزل,11,0,بازآی که بی روی تو ای شمع دل افروز,حافظ,148 غزل,12,1,در بزم حریفان اثر نور و صفا نیست,حافظ,148 غزل,13,0,تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است,حافظ,148 غزل,14,1,جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست,حافظ,148 غزل,15,0,دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر,حافظ,148 غزل,16,1,گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست,حافظ,148 غزل,17,0,گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت,حافظ,148 غزل,18,1,در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست,حافظ,148 غزل,19,0,عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت,حافظ,148 غزل,20,1,با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست,حافظ,148 غزل,21,0,در صومعه زاهد و در خلوت صوفی,حافظ,148 غزل,22,1,جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست,حافظ,148 غزل,23,0,ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ,حافظ,148 غزل,24,1,فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست,حافظ,148 غزل,1,0,زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست,حافظ,150 غزل,2,1,در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست,حافظ,150 غزل,3,0,در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست,حافظ,150 غزل,4,1,در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست,حافظ,150 غزل,5,0,تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند,حافظ,150 غزل,6,1,عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست,حافظ,150 غزل,7,0,چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش,حافظ,150 غزل,8,1,زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست,حافظ,150 غزل,9,0,این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است,حافظ,150 غزل,10,1,کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست,حافظ,150 غزل,11,0,صاحب دیوان ما گویی نمی‌داند حساب,حافظ,150 غزل,12,1,کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست,حافظ,150 غزل,13,0,هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو,حافظ,150 غزل,14,1,کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست,حافظ,150 غزل,15,0,بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود,حافظ,150 غزل,16,1,خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست,حافظ,150 غزل,17,0,هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست,حافظ,150 غزل,18,1,ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست,حافظ,150 غزل,19,0,بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است,حافظ,150 غزل,20,1,ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست,حافظ,150 غزل,21,0,حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست,حافظ,150 غزل,22,1,عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست,حافظ,150 غزل,1,0,راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست,حافظ,151 غزل,2,1,آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست,حافظ,151 غزل,3,0,هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود,حافظ,151 غزل,4,1,در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست,حافظ,151 غزل,5,0,ما را ز منع عقل مترسان و می بیار,حافظ,151 غزل,6,1,کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست,حافظ,151 غزل,7,0,از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد,حافظ,151 غزل,8,1,جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست,حافظ,151 غزل,9,0,او را به چشم پاک توان دید چون هلال,حافظ,151 غزل,10,1,هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست,حافظ,151 غزل,11,0,فرصت شمر طریقه رندی که این نشان,حافظ,151 غزل,12,1,چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست,حافظ,151 غزل,13,0,نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو,حافظ,151 غزل,14,1,حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست,حافظ,151 غزل,1,0,روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,2,1,منت خاک درت بر بصری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,3,0,ناظر روی تو صاحب نظرانند آری,حافظ,152 غزل,4,1,سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,5,0,اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب,حافظ,152 غزل,6,1,خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,7,0,تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی,حافظ,152 غزل,8,1,سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,9,0,تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند,حافظ,152 غزل,10,1,با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,11,0,من از این طالع شوریده برنجم ور نی,حافظ,152 غزل,12,1,بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,13,0,از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش,حافظ,152 غزل,14,1,غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,15,0,مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز,حافظ,152 غزل,16,1,ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,17,0,شیر در بادیه عشق تو روباه شود,حافظ,152 غزل,18,1,آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,19,0,آب چشمم که بر او منت خاک در توست,حافظ,152 غزل,20,1,زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,21,0,از وجودم قدری نام و نشان هست که هست,حافظ,152 غزل,22,1,ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,23,0,غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است,حافظ,152 غزل,24,1,در سراپای وجودت هنری نیست که نیست,حافظ,152 غزل,1,0,حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست,حافظ,153 غزل,2,1,باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست,حافظ,153 غزل,3,0,از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است,حافظ,153 غزل,4,1,غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست,حافظ,153 غزل,5,0,منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش,حافظ,153 غزل,6,1,که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست,حافظ,153 غزل,7,0,دولت آن است که بی خون دل آید به کنار,حافظ,153 غزل,8,1,ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست,حافظ,153 غزل,9,0,پنج روزی که در این مرحله مهلت داری,حافظ,153 غزل,10,1,خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست,حافظ,153 غزل,11,0,بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی,حافظ,153 غزل,12,1,فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست,حافظ,153 غزل,13,0,زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار,حافظ,153 غزل,14,1,که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست,حافظ,153 غزل,15,0,دردمندی من سوخته زار و نزار,حافظ,153 غزل,16,1,ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست,حافظ,153 غزل,17,0,نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی,حافظ,153 غزل,18,1,پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست,حافظ,153 غزل,1,0,خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست,حافظ,154 غزل,2,1,تاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست,حافظ,154 غزل,3,0,از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم,حافظ,154 غزل,4,1,این شکر گرد نمکدان تو بی چیزی نیست,حافظ,154 غزل,5,0,جان درازی تو بادا که یقین می‌دانم,حافظ,154 غزل,6,1,در کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست,حافظ,154 غزل,7,0,مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق,حافظ,154 غزل,8,1,ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست,حافظ,154 غزل,9,0,دوش باد از سر کویش به گلستان بگذشت,حافظ,154 غزل,10,1,ای گل این چاک گریبان تو بی چیزی نیست,حافظ,154 غزل,11,0,درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد,حافظ,154 غزل,12,1,حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست,حافظ,154 غزل,1,0,جز آستان توام در جهان پناهی نیست,حافظ,155 غزل,2,1,سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست,حافظ,155 غزل,3,0,عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم,حافظ,155 غزل,4,1,که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست,حافظ,155 غزل,5,0,چرا ز کوی خرابات روی برتابم,حافظ,155 غزل,6,1,کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست,حافظ,155 غزل,7,0,زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر,حافظ,155 غزل,8,1,بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست,حافظ,155 غزل,9,0,غلام نرگس جماش آن سهی سروم,حافظ,155 غزل,10,1,که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست,حافظ,155 غزل,11,0,مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن,حافظ,155 غزل,12,1,که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست,حافظ,155 غزل,13,0,عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن,حافظ,155 غزل,14,1,که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست,حافظ,155 غزل,15,0,چنین که از همه سو دام راه می‌بینم,حافظ,155 غزل,16,1,به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست,حافظ,155 غزل,17,0,خزینه دل حافظ به زلف و خال مده,حافظ,155 غزل,18,1,که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست,حافظ,155 غزل,1,0,بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت,حافظ,156 غزل,2,1,و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت,حافظ,156 غزل,3,0,گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست,حافظ,156 غزل,4,1,گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت,حافظ,156 غزل,5,0,یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض,حافظ,156 غزل,6,1,پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت,حافظ,156 غزل,7,0,در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست,حافظ,156 غزل,8,1,خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت,حافظ,156 غزل,9,0,خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم,حافظ,156 غزل,10,1,کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت,حافظ,156 غزل,11,0,گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن,حافظ,156 غزل,12,1,شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت,حافظ,156 غزل,13,0,وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر,حافظ,156 غزل,14,1,ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت,حافظ,156 غزل,15,0,چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت,حافظ,156 غزل,16,1,شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت,حافظ,156 غزل,1,0,دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت,حافظ,157 غزل,2,1,بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت,حافظ,157 غزل,3,0,یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم,حافظ,157 غزل,4,1,افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت,حافظ,157 غزل,5,0,بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار,حافظ,157 غزل,6,1,حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت,حافظ,157 غزل,7,0,با این همه هر آن که نه خواری کشید از او,حافظ,157 غزل,8,1,هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت,حافظ,157 غزل,9,0,ساقی بیار باده و با محتسب بگو,حافظ,157 غزل,10,1,انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت,حافظ,157 غزل,11,0,هر راهرو که ره به حریم درش نبرد,حافظ,157 غزل,12,1,مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت,حافظ,157 غزل,13,0,حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی,حافظ,157 غزل,14,1,هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت,حافظ,157 غزل,1,0,کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت,حافظ,158 غزل,2,1,من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت,حافظ,158 غزل,3,0,گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز,حافظ,158 غزل,4,1,که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت,حافظ,158 غزل,5,0,چمن حکایت اردیبهشت می‌گوید,حافظ,158 غزل,6,1,نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت,حافظ,158 غزل,7,0,به می عمارت دل کن که این جهان خراب,حافظ,158 غزل,8,1,بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت,حافظ,158 غزل,9,0,وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد,حافظ,158 غزل,10,1,چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت,حافظ,158 غزل,11,0,مکن به نامه سیاهی ملامت من مست,حافظ,158 غزل,12,1,که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت,حافظ,158 غزل,13,0,قدم دریغ مدار از جنازه حافظ,حافظ,158 غزل,14,1,که گر چه غرق گناه است می‌رود به بهشت,حافظ,158 غزل,1,0,عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت,حافظ,159 غزل,2,1,که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت,حافظ,159 غزل,3,0,من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش,حافظ,159 غزل,4,1,هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت,حافظ,159 غزل,5,0,همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست,حافظ,159 غزل,6,1,همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت,حافظ,159 غزل,7,0,سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها,حافظ,159 غزل,8,1,مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت,حافظ,159 غزل,9,0,ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل,حافظ,159 غزل,10,1,تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت,حافظ,159 غزل,11,0,نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس,حافظ,159 غزل,12,1,پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت,حافظ,159 غزل,13,0,حافظا روز اجل گر به کف آری جامی,حافظ,159 غزل,14,1,یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت,حافظ,159 غزل,1,0,صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت,حافظ,160 غزل,2,1,ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت,حافظ,160 غزل,3,0,گل بخندید که از راست نرنجیم ولی,حافظ,160 غزل,4,1,هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت,حافظ,160 غزل,5,0,گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل,حافظ,160 غزل,6,1,ای بسا در که به نوک مژه‌ات باید سفت,حافظ,160 غزل,7,0,تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد,حافظ,160 غزل,8,1,هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت,حافظ,160 غزل,9,0,در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا,حافظ,160 غزل,10,1,زلف سنبل به نسیم سحری می‌آشفت,حافظ,160 غزل,11,0,گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو,حافظ,160 غزل,12,1,گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت,حافظ,160 غزل,13,0,سخن عشق نه آن است که آید به زبان,حافظ,160 غزل,14,1,ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت,حافظ,160 غزل,15,0,اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت,حافظ,160 غزل,16,1,چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت,حافظ,160 غزل,1,0,آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت,حافظ,161 غزل,2,1,آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت,حافظ,161 غزل,3,0,تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین,حافظ,161 غزل,4,1,کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت,حافظ,161 غزل,5,0,بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش,حافظ,161 غزل,6,1,آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت,حافظ,161 غزل,7,0,دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم,حافظ,161 غزل,8,1,سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت,حافظ,161 غزل,9,0,از پای فتادیم چو آمد غم هجران,حافظ,161 غزل,10,1,در درد بمردیم چو از دست دوا رفت,حافظ,161 غزل,11,0,دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت,حافظ,161 غزل,12,1,عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت,حافظ,161 غزل,13,0,احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست,حافظ,161 غزل,14,1,در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت,حافظ,161 غزل,15,0,دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید,حافظ,161 غزل,16,1,هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت,حافظ,161 غزل,17,0,ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه,حافظ,161 غزل,18,1,زان پیش که گویند که از دار فنا رفت,حافظ,161 غزل,1,0,گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,2,1,ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,3,0,برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت,حافظ,162 غزل,4,1,جور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,5,0,در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیار,حافظ,162 غزل,6,1,هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,7,0,عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار,حافظ,162 غزل,8,1,گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,9,0,گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد,حافظ,162 غزل,10,1,ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,11,0,از سخن چینان ملالت‌ها پدید آمد ولی,حافظ,162 غزل,12,1,گر میان همنشینان ناسزایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,13,0,عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه,حافظ,162 غزل,14,1,پای آزادی چه بندی گر به جایی رفت رفت,حافظ,162 غزل,1,0,ساقی بیار باده که ماه صیام رفت,حافظ,163 غزل,2,1,درده قدح که موسم ناموس و نام رفت,حافظ,163 غزل,3,0,وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم,حافظ,163 غزل,4,1,عمری که بی حضور صراحی و جام رفت,حافظ,163 غزل,5,0,مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی,حافظ,163 غزل,6,1,در عرصه خیال که آمد کدام رفت,حافظ,163 غزل,7,0,بر بوی آن که جرعه جامت به ما رسد,حافظ,163 غزل,8,1,در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت,حافظ,163 غزل,9,0,دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید,حافظ,163 غزل,10,1,تا بویی از نسیم می‌اش در مشام رفت,حافظ,163 غزل,11,0,زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه,حافظ,163 غزل,12,1,رند از ره نیاز به دارالسلام رفت,حافظ,163 غزل,13,0,نقد دلی که بود مرا صرف باده شد,حافظ,163 غزل,14,1,قلب سیاه بود از آن در حرام رفت,حافظ,163 غزل,15,0,در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود,حافظ,163 غزل,16,1,می ده که عمر در سر سودای خام رفت,حافظ,163 غزل,17,0,دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت,حافظ,163 غزل,18,1,گمگشته‌ای که باده نابش به کام رفت,حافظ,163 غزل,1,0,شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت,حافظ,164 غزل,2,1,روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت,حافظ,164 غزل,3,0,گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود,حافظ,164 غزل,4,1,بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت,حافظ,164 غزل,5,0,بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم,حافظ,164 غزل,6,1,وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت,حافظ,164 غزل,7,0,عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد,حافظ,164 غزل,8,1,دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت,حافظ,164 غزل,9,0,شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن,حافظ,164 غزل,10,1,در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت,حافظ,164 غزل,11,0,همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم,حافظ,164 غزل,12,1,کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت,حافظ,164 غزل,1,0,ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت,حافظ,165 غزل,2,1,کار چراغ خلوتیان باز درگرفت,حافظ,165 غزل,3,0,آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت,حافظ,165 غزل,4,1,وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت,حافظ,165 غزل,5,0,آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت,حافظ,165 غزل,6,1,وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت,حافظ,165 غزل,7,0,زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب,حافظ,165 غزل,8,1,گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت,حافظ,165 غزل,9,0,بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود,حافظ,165 غزل,10,1,عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت,حافظ,165 غزل,11,0,هر سروقد که بر مه و خور حسن می‌فروخت,حافظ,165 غزل,12,1,چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت,حافظ,165 غزل,13,0,زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست,حافظ,165 غزل,14,1,کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت,حافظ,165 غزل,15,0,حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت,حافظ,165 غزل,16,1,تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت,حافظ,165 غزل,1,0,حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت,حافظ,166 غزل,2,1,آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت,حافظ,166 غزل,3,0,افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع,حافظ,166 غزل,4,1,شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت,حافظ,166 غزل,5,0,زین آتش نهفته که در سینه من است,حافظ,166 غزل,6,1,خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت,حافظ,166 غزل,7,0,می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست,حافظ,166 غزل,8,1,از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت,حافظ,166 غزل,9,0,آسوده بر کنار چو پرگار می‌شدم,حافظ,166 غزل,10,1,دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت,حافظ,166 غزل,11,0,آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت,حافظ,166 غزل,12,1,کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت,حافظ,166 غزل,13,0,خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان,حافظ,166 غزل,14,1,زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت,حافظ,166 غزل,15,0,می خور که هر که آخر کار جهان بدید,حافظ,166 غزل,16,1,از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت,حافظ,166 غزل,17,0,بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند,حافظ,166 غزل,18,1,کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت,حافظ,166 غزل,19,0,حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد,حافظ,166 غزل,20,1,حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت,حافظ,166 غزل,1,0,یا رب سببی ساز که یارم به سلامت,حافظ,168 غزل,2,1,بازآید و برهاندم از بند ملامت,حافظ,168 غزل,3,0,خاک ره آن یار سفرکرده بیارید,حافظ,168 غزل,4,1,تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت,حافظ,168 غزل,5,0,فریاد که از شش جهتم راه ببستند,حافظ,168 غزل,6,1,آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت,حافظ,168 غزل,7,0,امروز که در دست توام مرحمتی کن,حافظ,168 غزل,8,1,فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت,حافظ,168 غزل,9,0,ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق,حافظ,168 غزل,10,1,ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت,حافظ,168 غزل,11,0,درویش مکن ناله ز شمشیر احبا,حافظ,168 غزل,12,1,کاین طایفه از کشته ستانند غرامت,حافظ,168 غزل,13,0,در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی,حافظ,168 غزل,14,1,بر می‌شکند گوشه محراب امامت,حافظ,168 غزل,15,0,حاشا که من از جور و جفای تو بنالم,حافظ,168 غزل,16,1,بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت,حافظ,168 غزل,17,0,کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ,حافظ,168 غزل,18,1,پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت,حافظ,168 غزل,1,0,ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,2,1,بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,3,0,حیف است طایری چو تو در خاکدان غم,حافظ,169 غزل,4,1,زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,5,0,در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست,حافظ,169 غزل,6,1,می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,7,0,هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر,حافظ,169 غزل,8,1,در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,9,0,تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب,حافظ,169 غزل,10,1,جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,11,0,ای غایب از نظر که شدی همنشین دل,حافظ,169 غزل,12,1,می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,13,0,در روی خود تفرج صنع خدای کن,حافظ,169 غزل,14,1,کآیینه‌ی خدای نما می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,15,0,تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند,حافظ,169 غزل,16,1,قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,17,0,ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت,حافظ,169 غزل,18,1,با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,19,0,حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر توست,حافظ,169 غزل,20,1,بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت,حافظ,169 غزل,1,0,ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت,حافظ,170 غزل,2,1,جانم بسوختی و به دل دوست دارمت,حافظ,170 غزل,3,0,تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک,حافظ,170 غزل,4,1,باور مکن که دست ز دامن بدارمت,حافظ,170 غزل,5,0,محراب ابرویت بنما تا سحرگهی,حافظ,170 غزل,6,1,دست دعا برآرم و در گردن آرمت,حافظ,170 غزل,7,0,گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی,حافظ,170 غزل,8,1,صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت,حافظ,170 غزل,9,0,خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب,حافظ,170 غزل,10,1,بیمار بازپرس که در انتظارمت,حافظ,170 غزل,11,0,صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار,حافظ,170 غزل,12,1,بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت,حافظ,170 غزل,13,0,خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد,حافظ,170 غزل,14,1,منت پذیر غمزه خنجر گذارمت,حافظ,170 غزل,15,0,می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار,حافظ,170 غزل,16,1,تخم محبت است که در دل بکارمت,حافظ,170 غزل,17,0,بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل,حافظ,170 غزل,18,1,در پای دم به دم گهر از دیده بارمت,حافظ,170 غزل,19,0,حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست,حافظ,170 غزل,20,1,فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت,حافظ,170 غزل,1,0,میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت,حافظ,171 غزل,2,1,خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت,حافظ,171 غزل,3,0,گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست,حافظ,171 غزل,4,1,خوش تقاضا می‌کنی پیش تقاضا میرمت,حافظ,171 غزل,5,0,عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست,حافظ,171 غزل,6,1,گو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت,حافظ,171 غزل,7,0,آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او,حافظ,171 غزل,8,1,گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت,حافظ,171 غزل,9,0,گفته‌ای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا,حافظ,171 غزل,10,1,گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت,حافظ,171 غزل,11,0,خوش خرامان می‌روی چشم بد از روی تو دور,حافظ,171 غزل,12,1,دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت,حافظ,171 غزل,13,0,گر چه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست,حافظ,171 غزل,14,1,ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت,حافظ,171 غزل,1,0,چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت,حافظ,172 غزل,2,1,حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت,حافظ,172 غزل,3,0,به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا,حافظ,172 غزل,4,1,که کارخانه دوران مباد بی رقمت,حافظ,172 غزل,5,0,نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد,حافظ,172 غزل,6,1,که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت,حافظ,172 غزل,7,0,مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت,حافظ,172 غزل,8,1,که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت,حافظ,172 غزل,9,0,بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد,حافظ,172 غزل,10,1,که گر سرم برود برندارم از قدمت,حافظ,172 غزل,11,0,ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی,حافظ,172 غزل,12,1,که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت,حافظ,172 غزل,13,0,روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب,حافظ,172 غزل,14,1,چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت,حافظ,172 غزل,15,0,همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد,حافظ,172 غزل,16,1,که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت,حافظ,172 غزل,1,0,مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت,حافظ,174 غزل,2,1,خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت,حافظ,174 غزل,3,0,پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن,حافظ,174 غزل,4,1,که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت,حافظ,174 غزل,5,0,سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم,حافظ,174 غزل,6,1,که جان را نسخه‌ای باشد ز لوح خال هندویت,حافظ,174 غزل,7,0,تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی,حافظ,174 غزل,8,1,صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت,حافظ,174 غزل,9,0,و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی,حافظ,174 غزل,10,1,برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت,حافظ,174 غزل,11,0,من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی‌حاصل,حافظ,174 غزل,12,1,من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت,حافظ,174 غزل,13,0,زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی,حافظ,174 غزل,14,1,نیاید هیچ در چشمش به جز خاک سر کویت,حافظ,174 غزل,1,0,درد ما را نیست درمان الغیاث,حافظ,175 غزل,2,1,هجر ما را نیست پایان الغیاث,حافظ,175 غزل,3,0,دین و دل بردند و قصد جان کنند,حافظ,175 غزل,4,1,الغیاث از جور خوبان الغیاث,حافظ,175 غزل,5,0,در بهای بوسه‌ای جانی طلب,حافظ,175 غزل,6,1,می‌کنند این دلستانان الغیاث,حافظ,175 غزل,7,0,خون ما خوردند این کافردلان,حافظ,175 غزل,8,1,ای مسلمانان چه درمان الغیاث,حافظ,175 غزل,9,0,همچو حافظ روز و شب بی خویشتن,حافظ,175 غزل,10,1,گشته‌ام سوزان و گریان الغیاث,حافظ,175 غزل,1,0,اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح,حافظ,177 غزل,2,1,صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح,حافظ,177 غزل,3,0,سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات,حافظ,177 غزل,4,1,بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح,حافظ,177 غزل,5,0,ز چین زلف کمندت کسی نیافت خلاص,حافظ,177 غزل,6,1,از آن کمانچه ابرو و تیر چشم نجاح,حافظ,177 غزل,7,0,ز دیده‌ام شده یک چشمه در کنار روان,حافظ,177 غزل,8,1,که آشنا نکند در میان آن ملاح,حافظ,177 غزل,9,0,لب چو آب حیات تو هست قوت جان,حافظ,177 غزل,10,1,وجود خاکی ما را از اوست ذکر رواح,حافظ,177 غزل,11,0,بداد لعل لبت بوسه‌ای به صد زاری,حافظ,177 غزل,12,1,گرفت کام دلم ز او به صد هزار الحاح,حافظ,177 غزل,13,0,دعای جان تو ورد زبان مشتاقان,حافظ,177 غزل,14,1,همیشه تا که بود متصل مسا و صباح,حافظ,177 غزل,15,0,صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ,حافظ,177 غزل,16,1,ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح,حافظ,177 غزل,1,0,دل من در هوای روی فرخ,حافظ,178 غزل,2,1,بود آشفته همچون موی فرخ,حافظ,178 غزل,3,0,بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست,حافظ,178 غزل,4,1,که برخوردار شد از روی فرخ,حافظ,178 غزل,5,0,سیاهی نیکبخت است آن که دایم,حافظ,178 غزل,6,1,بود همراز و هم زانوی فرخ,حافظ,178 غزل,7,0,شود چون بید لرزان سرو آزاد,حافظ,178 غزل,8,1,اگر بیند قد دلجوی فرخ,حافظ,178 غزل,9,0,بده ساقی شراب ارغوانی,حافظ,178 غزل,10,1,به یاد نرگس جادوی فرخ,حافظ,178 غزل,11,0,دوتا شد قامتم همچون کمانی,حافظ,178 غزل,12,1,ز غم پیوسته چون ابروی فرخ,حافظ,178 غزل,13,0,نسیم مشک تاتاری خجل کرد,حافظ,178 غزل,14,1,شمیم زلف عنبربوی فرخ,حافظ,178 غزل,15,0,اگر میل دل هر کس به جایست,حافظ,178 غزل,16,1,بود میل دل من سوی فرخ,حافظ,178 غزل,17,0,غلام همت آنم که باشد,حافظ,178 غزل,18,1,چو حافظ بنده و هندوی فرخ,حافظ,178 غزل,1,0,دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد,حافظ,179 غزل,2,1,گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد,حافظ,179 غزل,3,0,گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ,حافظ,179 غزل,4,1,گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد,حافظ,179 غزل,5,0,سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست,حافظ,179 غزل,6,1,از بهر این معامله غمگین مباش و شاد,حافظ,179 غزل,7,0,بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ,حافظ,179 غزل,8,1,در معرضی که تخت سلیمان رود به باد,حافظ,179 غزل,9,0,حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است,حافظ,179 غزل,10,1,کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد,حافظ,179 غزل,1,0,شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد,حافظ,180 غزل,2,1,زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد,حافظ,180 غزل,3,0,گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن,حافظ,180 غزل,4,1,که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد,حافظ,180 غزل,5,0,ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ,حافظ,180 غزل,6,1,از این فسانه هزاران هزار دارد یاد,حافظ,180 غزل,7,0,قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش,حافظ,180 غزل,8,1,ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد,حافظ,180 غزل,9,0,که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند,حافظ,180 غزل,10,1,که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد,حافظ,180 غزل,11,0,ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم,حافظ,180 غزل,12,1,که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد,حافظ,180 غزل,13,0,مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر,حافظ,180 غزل,14,1,که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد,حافظ,180 غزل,15,0,بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم,حافظ,180 غزل,16,1,مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد,حافظ,180 غزل,17,0,نمی‌دهند اجازت مرا به سیر سفر,حافظ,180 غزل,18,1,نسیم باد مصلا و آب رکن آباد,حافظ,180 غزل,19,0,قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ,حافظ,180 غزل,20,1,که بسته‌اند بر ابریشم طرب دل شاد,حافظ,180 غزل,1,0,دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد,حافظ,181 غزل,2,1,من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد,حافظ,181 غزل,3,0,کارم بدان رسید که همراز خود کنم,حافظ,181 غزل,4,1,هر شام برق لامع و هر بامداد باد,حافظ,181 غزل,5,0,در چین طره تو دل بی حفاظ من,حافظ,181 غزل,6,1,هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد,حافظ,181 غزل,7,0,امروز قدر پند عزیزان شناختم,حافظ,181 غزل,8,1,یا رب روان ناصح ما از تو شاد باد,حافظ,181 غزل,9,0,خون شد دلم به یاد تو هر گه که در چمن,حافظ,181 غزل,10,1,بند قبای غنچه گل می‌گشاد باد,حافظ,181 غزل,11,0,از دست رفته بود وجود ضعیف من,حافظ,181 غزل,12,1,صبحم به بوی وصل تو جان بازداد باد,حافظ,181 غزل,13,0,حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد,حافظ,181 غزل,14,1,جان‌ها فدای مردم نیکونهاد باد,حافظ,181 غزل,1,0,روز وصل دوستداران یاد باد,حافظ,182 غزل,2,1,یاد باد آن روزگاران یاد باد,حافظ,182 غزل,3,0,کامم از تلخی غم چون زهر گشت,حافظ,182 غزل,4,1,بانگ نوش شادخواران یاد باد,حافظ,182 غزل,5,0,گر چه یاران فارغند از یاد من,حافظ,182 غزل,6,1,از من ایشان را هزاران یاد باد,حافظ,182 غزل,7,0,مبتلا گشتم در این بند و بلا,حافظ,182 غزل,8,1,کوشش آن حق گزاران یاد باد,حافظ,182 غزل,9,0,گر چه صد رود است در چشمم مدام,حافظ,182 غزل,10,1,زنده رود باغ کاران یاد باد,حافظ,182 غزل,11,0,راز حافظ بعد از این ناگفته ماند,حافظ,182 غزل,12,1,ای دریغا رازداران یاد باد,حافظ,182 غزل,1,0,جمالت آفتاب هر نظر باد,حافظ,183 غزل,2,1,ز خوبی روی خوبت خوبتر باد,حافظ,183 غزل,3,0,همای زلف شاهین شهپرت را,حافظ,183 غزل,4,1,دل شاهان عالم زیر پر باد,حافظ,183 غزل,5,0,کسی کو بسته زلفت نباشد,حافظ,183 غزل,6,1,چو زلفت درهم و زیر و زبر باد,حافظ,183 غزل,7,0,دلی کو عاشق رویت نباشد,حافظ,183 غزل,8,1,همیشه غرقه در خون جگر باد,حافظ,183 غزل,9,0,بتا چون غمزه‌ات ناوک فشاند,حافظ,183 غزل,10,1,دل مجروح من پیشش سپر باد,حافظ,183 غزل,11,0,چو لعل شکرینت بوسه بخشد,حافظ,183 غزل,12,1,مذاق جان من ز او پرشکر باد,حافظ,183 غزل,13,0,مرا از توست هر دم تازه عشقی,حافظ,183 غزل,14,1,تو را هر ساعتی حسنی دگر باد,حافظ,183 غزل,15,0,به جان مشتاق روی توست حافظ,حافظ,183 غزل,16,1,تو را در حال مشتاقان نظر باد,حافظ,183 غزل,1,0,صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد,حافظ,184 غزل,2,1,ور نه اندیشه این کار فراموشش باد,حافظ,184 غزل,3,0,آن که یک جرعه می از دست تواند دادن,حافظ,184 غزل,4,1,دست با شاهد مقصود در آغوشش باد,حافظ,184 غزل,5,0,پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت,حافظ,184 غزل,6,1,آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد,حافظ,184 غزل,7,0,شاه ترکان سخن مدعیان می‌شنود,حافظ,184 غزل,8,1,شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد,حافظ,184 غزل,9,0,گر چه از کبر سخن با من درویش نگفت,حافظ,184 غزل,10,1,جان فدای شکرین پسته خاموشش باد,حافظ,184 غزل,11,0,چشمم از آینه داران خط و خالش گشت,حافظ,184 غزل,12,1,لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد,حافظ,184 غزل,13,0,نرگس مست نوازش کن مردم دارش,حافظ,184 غزل,14,1,خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد,حافظ,184 غزل,15,0,به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ,حافظ,184 غزل,16,1,حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد,حافظ,184 غزل,1,0,تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد,حافظ,185 غزل,2,1,وجود نازکت آزرده گزند مباد,حافظ,185 غزل,3,0,سلامت همه آفاق در سلامت توست,حافظ,185 غزل,4,1,به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد,حافظ,185 غزل,5,0,جمال صورت و معنی ز امن صحت توست,حافظ,185 غزل,6,1,که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد,حافظ,185 غزل,7,0,در این چمن چو درآید خزان به یغمایی,حافظ,185 غزل,8,1,رهش به سرو سهی قامت بلند مباد,حافظ,185 غزل,9,0,در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد,حافظ,185 غزل,10,1,مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد,حافظ,185 غزل,11,0,هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند,حافظ,185 غزل,12,1,بر آتش تو به جز جان او سپند مباد,حافظ,185 غزل,13,0,شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی,حافظ,185 غزل,14,1,که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد,حافظ,185 غزل,1,0,حسن تو همیشه در فزون باد,حافظ,186 غزل,2,1,رویت همه ساله لاله گون باد,حافظ,186 غزل,3,0,اندر سر ما خیال عشقت,حافظ,186 غزل,4,1,هر روز که باد در فزون باد,حافظ,186 غزل,5,0,هر سرو که در چمن درآید,حافظ,186 غزل,6,1,در خدمت قامتت نگون باد,حافظ,186 غزل,7,0,چشمی که نه فتنه تو باشد,حافظ,186 غزل,8,1,چون گوهر اشک غرق خون باد,حافظ,186 غزل,9,0,چشم تو ز بهر دلربایی,حافظ,186 غزل,10,1,در کردن سحر ذوفنون باد,حافظ,186 غزل,11,0,هر جا که دلیست در غم تو,حافظ,186 غزل,12,1,بی صبر و قرار و بی سکون باد,حافظ,186 غزل,13,0,قد همه دلبران عالم,حافظ,186 غزل,14,1,پیش الف قدت چو نون باد,حافظ,186 غزل,15,0,هر دل که ز عشق توست خالی,حافظ,186 غزل,16,1,از حلقه وصل تو برون باد,حافظ,186 غزل,17,0,لعل تو که هست جان حافظ,حافظ,186 غزل,18,1,دور از لب مردمان دون باد,حافظ,186 غزل,1,0,خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد,حافظ,187 غزل,2,1,ساحت کون و مکان عرصه میدان تو باد,حافظ,187 غزل,3,0,زلف خاتون ظفر شیفته پرچم توست,حافظ,187 غزل,4,1,دیده فتح ابد عاشق جولان تو باد,حافظ,187 غزل,5,0,ای که انشاء عطارد صفت شوکت توست,حافظ,187 غزل,6,1,عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد,حافظ,187 غزل,7,0,طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد,حافظ,187 غزل,8,1,غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد,حافظ,187 غزل,9,0,نه به تنها حیوانات و نباتات و جماد,حافظ,187 غزل,10,1,هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد,حافظ,187 غزل,1,0,دیر است که دلدار پیامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,2,1,ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,3,0,صد نامه فرستادم و آن شاه سواران,حافظ,188 غزل,4,1,پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,5,0,سوی من وحشی صفت عقل رمیده,حافظ,188 غزل,6,1,آهوروشی کبک خرامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,7,0,دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست,حافظ,188 غزل,8,1,وز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,9,0,فریاد که آن ساقی شکرلب سرمست,حافظ,188 غزل,10,1,دانست که مخمورم و جامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,11,0,چندان که زدم لاف کرامات و مقامات,حافظ,188 غزل,12,1,هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,13,0,حافظ به ادب باش که واخواست نباشد,حافظ,188 غزل,14,1,گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد,حافظ,188 غزل,1,0,پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد,حافظ,189 غزل,2,1,وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد,حافظ,189 غزل,3,0,از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر,حافظ,189 غزل,4,1,ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد,حافظ,189 غزل,5,0,دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم,حافظ,189 غزل,6,1,چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد,حافظ,189 غزل,7,0,از رهگذر خاک سر کوی شما بود,حافظ,189 غزل,8,1,هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد,حافظ,189 غزل,9,0,مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد,حافظ,189 غزل,10,1,بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد,حافظ,189 غزل,11,0,بس تجربه کردیم در این دیر مکافات,حافظ,189 غزل,12,1,با دردکشان هر که درافتاد برافتاد,حافظ,189 غزل,13,0,گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد,حافظ,189 غزل,14,1,با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد,حافظ,189 غزل,15,0,حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود,حافظ,189 غزل,16,1,بس طرفه حریفیست کش اکنون به سر افتاد,حافظ,189 غزل,1,0,عکس روی تو چو در آینه جام افتاد,حافظ,190 غزل,2,1,عارف از خنده می در طمع خام افتاد,حافظ,190 غزل,3,0,حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد,حافظ,190 غزل,4,1,این همه نقش در آیینه اوهام افتاد,حافظ,190 غزل,5,0,این همه عکس می و نقش نگارین که نمود,حافظ,190 غزل,6,1,یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد,حافظ,190 غزل,7,0,غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید,حافظ,190 غزل,8,1,کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد,حافظ,190 غزل,9,0,من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم,حافظ,190 غزل,10,1,اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد,حافظ,190 غزل,11,0,چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار,حافظ,190 غزل,12,1,هر که در دایره گردش ایام افتاد,حافظ,190 غزل,13,0,در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ,حافظ,190 غزل,14,1,آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد,حافظ,190 غزل,15,0,آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی,حافظ,190 غزل,16,1,کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد,حافظ,190 غزل,17,0,زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت,حافظ,190 غزل,18,1,کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد,حافظ,190 غزل,19,0,هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است,حافظ,190 غزل,20,1,این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد,حافظ,190 غزل,21,0,صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی,حافظ,190 غزل,22,1,زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد,حافظ,190 غزل,1,0,آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد,حافظ,191 غزل,2,1,صبر و آرام تواند به من مسکین داد,حافظ,191 غزل,3,0,وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت,حافظ,191 غزل,4,1,هم تواند کرمش داد من غمگین داد,حافظ,191 غزل,5,0,من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم,حافظ,191 غزل,6,1,که عنان دل شیدا به لب شیرین داد,حافظ,191 غزل,7,0,گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست,حافظ,191 غزل,8,1,آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد,حافظ,191 غزل,9,0,خوش عروسیست جهان از ره صورت لیکن,حافظ,191 غزل,10,1,هر که پیوست بدو عمر خودش کاوین داد,حافظ,191 غزل,11,0,بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی,حافظ,191 غزل,12,1,خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد,حافظ,191 غزل,13,0,در کف غصه دوران دل حافظ خون شد,حافظ,191 غزل,14,1,از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد,حافظ,191 غزل,1,0,همای اوج سعادت به دام ما افتد,حافظ,193 غزل,2,1,اگر تو را گذری بر مقام ما افتد,حافظ,193 غزل,3,0,حباب وار براندازم از نشاط کلاه,حافظ,193 غزل,4,1,اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد,حافظ,193 غزل,5,0,شبی که ماه مراد از افق شود طالع,حافظ,193 غزل,6,1,بود که پرتو نوری به بام ما افتد,حافظ,193 غزل,7,0,به بارگاه تو چون باد را نباشد بار,حافظ,193 غزل,8,1,کی اتفاق مجال سلام ما افتد,حافظ,193 غزل,9,0,چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم,حافظ,193 غزل,10,1,که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد,حافظ,193 غزل,11,0,خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز,حافظ,193 غزل,12,1,کز این شکار فراوان به دام ما افتد,حافظ,193 غزل,13,0,به ناامیدی از این در مرو بزن فالی,حافظ,193 غزل,14,1,بود که قرعه دولت به نام ما افتد,حافظ,193 غزل,15,0,ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ,حافظ,193 غزل,16,1,نسیم گلشن جان در مشام ما افتد,حافظ,193 غزل,1,0,درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد,حافظ,194 غزل,2,1,نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد,حافظ,194 غزل,3,0,چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان,حافظ,194 غزل,4,1,که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد,حافظ,194 غزل,5,0,شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما,حافظ,194 غزل,6,1,بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد,حافظ,194 غزل,7,0,عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است,حافظ,194 غزل,8,1,خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد,حافظ,194 غزل,9,0,بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال,حافظ,194 غزل,10,1,چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد,حافظ,194 غزل,11,0,خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت,حافظ,194 غزل,12,1,بفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آرد,حافظ,194 غزل,13,0,در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ,حافظ,194 غزل,14,1,نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد,حافظ,194 غزل,1,0,کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد,حافظ,195 غزل,2,1,محقق است که او حاصل بصر دارد,حافظ,195 غزل,3,0,چو خامه در ره فرمان او سر طاعت,حافظ,195 غزل,4,1,نهاده‌ایم مگر او به تیغ بردارد,حافظ,195 غزل,5,0,کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه,حافظ,195 غزل,6,1,که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد,حافظ,195 غزل,7,0,به پای بوس تو دست کسی رسید که او,حافظ,195 غزل,8,1,چو آستانه بدین در همیشه سر دارد,حافظ,195 غزل,9,0,ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب,حافظ,195 غزل,10,1,که بوی باده مدامم دماغ تر دارد,حافظ,195 غزل,11,0,ز باده هیچت اگر نیست این نه بس که تو را,حافظ,195 غزل,12,1,دمی ز وسوسه عقل بی‌خبر دارد,حافظ,195 غزل,13,0,کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد,حافظ,195 غزل,14,1,به عزم میکده اکنون ره سفر دارد,حافظ,195 غزل,15,0,دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد,حافظ,195 غزل,16,1,چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد,حافظ,195 غزل,1,0,دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد,حافظ,196 غزل,2,1,که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد,حافظ,196 غزل,3,0,سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس,حافظ,196 غزل,4,1,که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد,حافظ,196 غزل,5,0,ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم,حافظ,196 غزل,6,1,تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد,حافظ,196 غزل,7,0,به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله,حافظ,196 غزل,8,1,به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد,حافظ,196 غزل,9,0,شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن,حافظ,196 غزل,10,1,مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد,حافظ,196 غزل,11,0,من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم,حافظ,196 غزل,12,1,که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد,حافظ,196 غزل,13,0,سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم,حافظ,196 غزل,14,1,طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد,حافظ,196 غزل,15,0,سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ,حافظ,196 غزل,16,1,که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد,حافظ,196 غزل,1,0,آن کس که به دست جام دارد,حافظ,197 غزل,2,1,سلطانی جم مدام دارد,حافظ,197 غزل,3,0,آبی که خضر حیات از او یافت,حافظ,197 غزل,4,1,در میکده جو که جام دارد,حافظ,197 غزل,5,0,سررشته جان به جام بگذار,حافظ,197 غزل,6,1,کاین رشته از او نظام دارد,حافظ,197 غزل,7,0,ما و می و زاهدان و تقوا,حافظ,197 غزل,8,1,تا یار سر کدام دارد,حافظ,197 غزل,9,0,بیرون ز لب تو ساقیا نیست,حافظ,197 غزل,10,1,در دور کسی که کام دارد,حافظ,197 غزل,11,0,نرگس همه شیوه‌های مستی,حافظ,197 غزل,12,1,از چشم خوشت به وام دارد,حافظ,197 غزل,13,0,ذکر رخ و زلف تو دلم را,حافظ,197 غزل,14,1,وردیست که صبح و شام دارد,حافظ,197 غزل,15,0,بر سینه ریش دردمندان,حافظ,197 غزل,16,1,لعلت نمکی تمام دارد,حافظ,197 غزل,17,0,در چاه ذقن چو حافظ ای جان,حافظ,197 غزل,18,1,حسن تو دو صد غلام دارد,حافظ,197 غزل,1,0,دلی که غیب نمای است و جام جم دارد,حافظ,198 غزل,2,1,ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد,حافظ,198 غزل,3,0,به خط و خال گدایان مده خزینه دل,حافظ,198 غزل,4,1,به دست شاهوشی ده که محترم دارد,حافظ,198 غزل,5,0,نه هر درخت تحمل کند جفای خزان,حافظ,198 غزل,6,1,غلام همت سروم که این قدم دارد,حافظ,198 غزل,7,0,رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست,حافظ,198 غزل,8,1,نهد به پای قدح هر که شش درم دارد,حافظ,198 غزل,9,0,زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار,حافظ,198 غزل,10,1,که عقل کل به صدت عیب متهم دارد,حافظ,198 غزل,11,0,ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان,حافظ,198 غزل,12,1,کدام محرم دل ره در این حرم دارد,حافظ,198 غزل,13,0,دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل,حافظ,198 غزل,14,1,به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد,حافظ,198 غزل,15,0,مراد دل ز که پرسم که نیست دلداری,حافظ,198 غزل,16,1,که جلوه نظر و شیوه کرم دارد,حافظ,198 غزل,17,0,ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست,حافظ,198 غزل,18,1,که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد,حافظ,198 غزل,1,0,بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد,حافظ,199 غزل,2,1,بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد,حافظ,199 غزل,3,0,غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب,حافظ,199 غزل,4,1,بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد,حافظ,199 غزل,5,0,چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود,حافظ,199 غزل,6,1,ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد,حافظ,199 غزل,7,0,ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم,حافظ,199 غزل,8,1,کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد,حافظ,199 غزل,9,0,چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق,حافظ,199 غزل,10,1,به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد,حافظ,199 غزل,11,0,بیفشان جرعه‌ای بر خاک و حال اهل دل بشنو,حافظ,199 غزل,12,1,که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد,حافظ,199 غزل,13,0,چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل,حافظ,199 غزل,14,1,که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد,حافظ,199 غزل,15,0,خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس,حافظ,199 غزل,16,1,که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد,حافظ,199 غزل,17,0,به فتراک ار همی‌بندی خدا را زود صیدم کن,حافظ,199 غزل,18,1,که آفت‌هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد,حافظ,199 غزل,19,0,ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را,حافظ,199 غزل,20,1,بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد,حافظ,199 غزل,21,0,ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری,حافظ,199 غزل,22,1,که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد,حافظ,199 غزل,23,0,چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب,حافظ,199 غزل,24,1,به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد,حافظ,199 غزل,1,0,هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد,حافظ,200 غزل,2,1,سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد,حافظ,200 غزل,3,0,حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است,حافظ,200 غزل,4,1,کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد,حافظ,200 غزل,5,0,دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است,حافظ,200 غزل,6,1,که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد,حافظ,200 غزل,7,0,لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست,حافظ,200 غزل,8,1,بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد,حافظ,200 غزل,9,0,به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را,حافظ,200 غزل,10,1,که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد,حافظ,200 غزل,11,0,چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان,حافظ,200 غزل,12,1,که دوران ناتوانی‌ها بسی زیر زمین دارد,حافظ,200 غزل,13,0,بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است,حافظ,200 غزل,14,1,که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد,حافظ,200 غزل,15,0,صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان,حافظ,200 غزل,16,1,که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد,حافظ,200 غزل,17,0,و گر گوید نمی‌خواهم چو حافظ عاشق مفلس,حافظ,200 غزل,18,1,بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد,حافظ,200 غزل,1,0,مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد,حافظ,202 غزل,2,1,نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد,حافظ,202 غزل,3,0,عالم از ناله عشاق مبادا خالی,حافظ,202 غزل,4,1,که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد,حافظ,202 غزل,5,0,پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور,حافظ,202 غزل,6,1,خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد,حافظ,202 غزل,7,0,محترم دار دلم کاین مگس قندپرست,حافظ,202 غزل,8,1,تا هواخواه تو شد فر همایی دارد,حافظ,202 غزل,9,0,از عدالت نبود دور گرش پرسد حال,حافظ,202 غزل,10,1,پادشاهی که به همسایه گدایی دارد,حافظ,202 غزل,11,0,اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند,حافظ,202 غزل,12,1,درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد,حافظ,202 غزل,13,0,ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق,حافظ,202 غزل,14,1,هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد,حافظ,202 غزل,15,0,نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست,حافظ,202 غزل,16,1,شادی روی کسی خور که صفایی دارد,حافظ,202 غزل,17,0,خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند,حافظ,202 غزل,18,1,و از زبان تو تمنای دعایی دارد,حافظ,202 غزل,1,0,آن که از سنبل او غالیه تابی دارد,حافظ,203 غزل,2,1,باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد,حافظ,203 غزل,3,0,از سر کشته خود می‌گذری همچون باد,حافظ,203 غزل,4,1,چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد,حافظ,203 غزل,5,0,ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف,حافظ,203 غزل,6,1,آفتابیست که در پیش سحابی دارد,حافظ,203 غزل,7,0,چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک,حافظ,203 غزل,8,1,تا سهی سرو تو را تازه‌تر آبی دارد,حافظ,203 غزل,9,0,غمزه شوخ تو خونم به خطا می‌ریزد,حافظ,203 غزل,10,1,فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد,حافظ,203 غزل,11,0,آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست,حافظ,203 غزل,12,1,روشن است این که خضر بهره سرابی دارد,حافظ,203 غزل,13,0,چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر,حافظ,203 غزل,14,1,ترک مست است مگر میل کبابی دارد,حافظ,203 غزل,15,0,جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال,حافظ,203 غزل,16,1,ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد,حافظ,203 غزل,17,0,کی کند سوی دل خسته حافظ نظری,حافظ,203 غزل,18,1,چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد,حافظ,203 غزل,1,0,شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد,حافظ,204 غزل,2,1,بنده طلعت آن باش که آنی دارد,حافظ,204 غزل,3,0,شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی,حافظ,204 غزل,4,1,خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد,حافظ,204 غزل,5,0,چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب,حافظ,204 غزل,6,1,که به امید تو خوش آب روانی دارد,حافظ,204 غزل,7,0,گوی خوبی که برد از تو که خورشید آن جا,حافظ,204 غزل,8,1,نه سواریست که در دست عنانی دارد,حافظ,204 غزل,9,0,دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی,حافظ,204 غزل,10,1,آری آری سخن عشق نشانی دارد,حافظ,204 غزل,11,0,خم ابروی تو در صنعت تیراندازی,حافظ,204 غزل,12,1,برده از دست هر آن کس که کمانی دارد,حافظ,204 غزل,13,0,در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز,حافظ,204 غزل,14,1,هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد,حافظ,204 غزل,15,0,با خرابات نشینان ز کرامات ملاف,حافظ,204 غزل,16,1,هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد,حافظ,204 غزل,17,0,مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای,حافظ,204 غزل,18,1,هر بهاری که به دنباله خزانی دارد,حافظ,204 غزل,19,0,مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش,حافظ,204 غزل,20,1,کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد,حافظ,204 غزل,1,0,جان بی جمال جانان میل جهان ندارد,حافظ,205 غزل,2,1,هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد,حافظ,205 غزل,3,0,با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم,حافظ,205 غزل,4,1,یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد,حافظ,205 غزل,5,0,هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است,حافظ,205 غزل,6,1,دردا که این معما شرح و بیان ندارد,حافظ,205 غزل,7,0,سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن,حافظ,205 غزل,8,1,ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد,حافظ,205 غزل,9,0,چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت,حافظ,205 غزل,10,1,بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد,حافظ,205 غزل,11,0,ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز,حافظ,205 غزل,12,1,مست است و در حق او کس این گمان ندارد,حافظ,205 غزل,13,0,احوال گنج قارون کایام داد بر باد,حافظ,205 غزل,14,1,در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد,حافظ,205 غزل,15,0,گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان,حافظ,205 غزل,16,1,کان شوخ سربریده بند زبان ندارد,حافظ,205 غزل,17,0,کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ,حافظ,205 غزل,18,1,زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد,حافظ,205 غزل,1,0,روشنی طلعت تو ماه ندارد,حافظ,206 غزل,2,1,پیش تو گل رونق گیاه ندارد,حافظ,206 غزل,3,0,گوشه ابروی توست منزل جانم,حافظ,206 غزل,4,1,خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد,حافظ,206 غزل,5,0,تا چه کند با رخ تو دود دل من,حافظ,206 غزل,6,1,آینه دانی که تاب آه ندارد,حافظ,206 غزل,7,0,شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت,حافظ,206 غزل,8,1,چشم دریده ادب نگاه ندارد,حافظ,206 غزل,9,0,دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری,حافظ,206 غزل,10,1,جانب هیچ آشنا نگاه ندارد,حافظ,206 غزل,11,0,رطل گرانم ده ای مرید خرابات,حافظ,206 غزل,12,1,شادی شیخی که خانقاه ندارد,حافظ,206 غزل,13,0,خون خور و خامش نشین که آن دل نازک,حافظ,206 غزل,14,1,طاقت فریاد دادخواه ندارد,حافظ,206 غزل,15,0,گو برو و آستین به خون جگر شوی,حافظ,206 غزل,16,1,هر که در این آستانه راه ندارد,حافظ,206 غزل,17,0,نی من تنها کشم تطاول زلفت,حافظ,206 غزل,18,1,کیست که او داغ آن سیاه ندارد,حافظ,206 غزل,19,0,حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب,حافظ,206 غزل,20,1,کافر عشق ای صنم گناه ندارد,حافظ,206 غزل,1,0,نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد,حافظ,207 غزل,2,1,بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد,حافظ,207 غزل,3,0,کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش,حافظ,207 غزل,4,1,عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد,حافظ,207 غزل,5,0,باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم,حافظ,207 غزل,6,1,آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد,حافظ,207 غزل,7,0,رهزن دهر نخفته‌ست مشو ایمن از او,حافظ,207 غزل,8,1,اگر امروز نبرده‌ست که فردا ببرد,حافظ,207 غزل,9,0,در خیال این همه لعبت به هوس می‌بازم,حافظ,207 غزل,10,1,بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد,حافظ,207 غزل,11,0,علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد,حافظ,207 غزل,12,1,ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد,حافظ,207 غزل,13,0,بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر,حافظ,207 غزل,14,1,سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد,حافظ,207 غزل,15,0,جام مینایی می سد ره تنگ دلیست,حافظ,207 غزل,16,1,منه از دست که سیل غمت از جا ببرد,حافظ,207 غزل,17,0,راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است,حافظ,207 غزل,18,1,هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد,حافظ,207 غزل,19,0,حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار,حافظ,207 غزل,20,1,خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد,حافظ,207 غزل,1,0,سحر بلبل حکایت با صبا کرد,حافظ,209 غزل,2,1,که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد,حافظ,209 غزل,3,0,از آن رنگ رخم خون در دل افتاد,حافظ,209 غزل,4,1,وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد,حافظ,209 غزل,5,0,غلام همت آن نازنینم,حافظ,209 غزل,6,1,که کار خیر بی روی و ریا کرد,حافظ,209 غزل,7,0,من از بیگانگان دیگر ننالم,حافظ,209 غزل,8,1,که با من هر چه کرد آن آشنا کرد,حافظ,209 غزل,9,0,گر از سلطان طمع کردم خطا بود,حافظ,209 غزل,10,1,ور از دلبر وفا جستم جفا کرد,حافظ,209 غزل,11,0,خوشش باد آن نسیم صبحگاهی,حافظ,209 غزل,12,1,که درد شب نشینان را دوا کرد,حافظ,209 غزل,13,0,نقاب گل کشید و زلف سنبل,حافظ,209 غزل,14,1,گره بند قبای غنچه وا کرد,حافظ,209 غزل,15,0,به هر سو بلبل عاشق در افغان,حافظ,209 غزل,16,1,تنعم از میان باد صبا کرد,حافظ,209 غزل,17,0,بشارت بر به کوی می فروشان,حافظ,209 غزل,18,1,که حافظ توبه از زهد ریا کرد,حافظ,209 غزل,19,0,وفا از خواجگان شهر با من,حافظ,209 غزل,20,1,کمال دولت و دین بوالوفا کرد,حافظ,209 غزل,1,0,بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد,حافظ,210 غزل,2,1,هلال عید به دور قدح اشارت کرد,حافظ,210 غزل,3,0,ثواب روزه و حج قبول آن کس برد,حافظ,210 غزل,4,1,که خاک میکده عشق را زیارت کرد,حافظ,210 غزل,5,0,مقام اصلی ما گوشه خرابات است,حافظ,210 غزل,6,1,خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد,حافظ,210 غزل,7,0,بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل,حافظ,210 غزل,8,1,بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد,حافظ,210 غزل,9,0,نماز در خم آن ابروان محرابی,حافظ,210 غزل,10,1,کسی کند که به خون جگر طهارت کرد,حافظ,210 غزل,11,0,فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز,حافظ,210 غزل,12,1,نظر به دردکشان از سر حقارت کرد,حافظ,210 غزل,13,0,به روی یار نظر کن ز دیده منت دار,حافظ,210 غزل,14,1,که کار دیده نظر از سر بصارت کرد,حافظ,210 غزل,15,0,حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ,حافظ,210 غزل,16,1,اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد,حافظ,210 غزل,1,0,به آب روشن می عارفی طهارت کرد,حافظ,211 غزل,2,1,علی الصباح که میخانه را زیارت کرد,حافظ,211 غزل,3,0,همین که ساغر زرین خور نهان گردید,حافظ,211 غزل,4,1,هلال عید به دور قدح اشارت کرد,حافظ,211 غزل,5,0,خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد,حافظ,211 غزل,6,1,به آب دیده و خون جگر طهارت کرد,حافظ,211 غزل,7,0,امام خواجه که بودش سر نماز دراز,حافظ,211 غزل,8,1,به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد,حافظ,211 غزل,9,0,دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب,حافظ,211 غزل,10,1,چه سود دید ندانم که این تجارت کرد,حافظ,211 غزل,11,0,اگر امام جماعت طلب کند امروز,حافظ,211 غزل,12,1,خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد,حافظ,211 غزل,1,0,بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد,حافظ,213 غزل,2,1,باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد,حافظ,213 غزل,3,0,طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود,حافظ,213 غزل,4,1,ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد,حافظ,213 غزل,5,0,قرة العین من آن میوه دل یادش باد,حافظ,213 غزل,6,1,که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد,حافظ,213 غزل,7,0,ساروان بار من افتاد خدا را مددی,حافظ,213 غزل,8,1,که امید کرمم همره این محمل کرد,حافظ,213 غزل,9,0,روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار,حافظ,213 غزل,10,1,چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد,حافظ,213 غزل,11,0,آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ,حافظ,213 غزل,12,1,در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد,حافظ,213 غزل,13,0,نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ,حافظ,213 غزل,14,1,چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد,حافظ,213 غزل,1,0,چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,2,1,نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,3,0,به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد,حافظ,214 غزل,4,1,بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,5,0,هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین,حافظ,214 غزل,6,1,نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,7,0,چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن,حافظ,214 غزل,8,1,که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,9,0,به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت,حافظ,214 غزل,10,1,بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,11,0,صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل,حافظ,214 غزل,12,1,فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,13,0,نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ,حافظ,214 غزل,14,1,طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد,حافظ,214 غزل,1,0,دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,2,1,تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,3,0,آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم,حافظ,215 غزل,4,1,این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,5,0,دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست,حافظ,215 غزل,6,1,به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد,حافظ,215 غزل,7,0,عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت,حافظ,215 غزل,8,1,نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,9,0,سروبالای من آن گه که درآید به سماع,حافظ,215 غزل,10,1,چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,11,0,نظر پاک تواند رخ جانان دیدن,حافظ,215 غزل,12,1,که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,13,0,مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست,حافظ,215 غزل,14,1,حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,15,0,غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن,حافظ,215 غزل,16,1,روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,17,0,من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف,حافظ,215 غزل,18,1,تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد,حافظ,215 غزل,19,0,بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست,حافظ,215 غزل,20,1,طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد,حافظ,215 غزل,1,0,دل از من برد و روی از من نهان کرد,حافظ,216 غزل,2,1,خدا را با که این بازی توان کرد,حافظ,216 غزل,3,0,شب تنهاییم در قصد جان بود,حافظ,216 غزل,4,1,خیالش لطف‌های بی‌کران کرد,حافظ,216 غزل,5,0,چرا چون لاله خونین دل نباشم,حافظ,216 غزل,6,1,که با ما نرگس او سرگران کرد,حافظ,216 غزل,7,0,که را گویم که با این درد جان سوز,حافظ,216 غزل,8,1,طبیبم قصد جان ناتوان کرد,حافظ,216 غزل,9,0,بدان سان سوخت چون شمعم که بر من,حافظ,216 غزل,10,1,صراحی گریه و بربط فغان کرد,حافظ,216 غزل,11,0,صبا گر چاره داری وقت وقت است,حافظ,216 غزل,12,1,که درد اشتیاقم قصد جان کرد,حافظ,216 غزل,13,0,میان مهربانان کی توان گفت,حافظ,216 غزل,14,1,که یار ما چنین گفت و چنان کرد,حافظ,216 غزل,15,0,عدو با جان حافظ آن نکردی,حافظ,216 غزل,16,1,که تیر چشم آن ابروکمان کرد,حافظ,216 غزل,1,0,یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد,حافظ,217 غزل,2,1,به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد,حافظ,217 غزل,3,0,آن جوان بخت که می‌زد رقم خیر و قبول,حافظ,217 غزل,4,1,بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد,حافظ,217 غزل,5,0,کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک,حافظ,217 غزل,6,1,رهنمونیم به پای علم داد نکرد,حافظ,217 غزل,7,0,دل به امید صدایی که مگر در تو رسد,حافظ,217 غزل,8,1,ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد,حافظ,217 غزل,9,0,سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر,حافظ,217 غزل,10,1,آشیان در شکن طره شمشاد نکرد,حافظ,217 غزل,11,0,شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار,حافظ,217 غزل,12,1,زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد,حافظ,217 غزل,13,0,کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد,حافظ,217 غزل,14,1,هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد,حافظ,217 غزل,15,0,مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق,حافظ,217 غزل,16,1,که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد,حافظ,217 غزل,17,0,غزلیات عراقیست سرود حافظ,حافظ,217 غزل,18,1,که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد,حافظ,217 غزل,1,0,رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد,حافظ,218 غزل,2,1,صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد,حافظ,218 غزل,3,0,سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد,حافظ,218 غزل,4,1,در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد,حافظ,218 غزل,5,0,یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار,حافظ,218 غزل,6,1,کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد,حافظ,218 غزل,7,0,ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت,حافظ,218 غزل,8,1,وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد,حافظ,218 غزل,9,0,می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع,حافظ,218 غزل,10,1,او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد,حافظ,218 غزل,11,0,جانا کدام سنگ‌دل بی‌کفایت است,حافظ,218 غزل,12,1,کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد,حافظ,218 غزل,13,0,کلک زبان بریده حافظ در انجمن,حافظ,218 غزل,14,1,با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد,حافظ,218 غزل,1,0,دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد,حافظ,219 غزل,2,1,یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد,حافظ,219 غزل,3,0,یا بخت من طریق مروت فروگذاشت,حافظ,219 غزل,4,1,یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد,حافظ,219 غزل,5,0,گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم,حافظ,219 غزل,6,1,چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد,حافظ,219 غزل,7,0,شوخی مکن که مرغ دل بی‌قرار من,حافظ,219 غزل,8,1,سودای دام عاشقی از سر به درنکرد,حافظ,219 غزل,9,0,هر کس که دید روی تو بوسید چشم من,حافظ,219 غزل,10,1,کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد,حافظ,219 غزل,11,0,من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع,حافظ,219 غزل,12,1,او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد,حافظ,219 غزل,1,0,دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد,حافظ,220 غزل,2,1,چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد,حافظ,220 غزل,3,0,آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت,حافظ,220 غزل,4,1,آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد,حافظ,220 غزل,5,0,اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار,حافظ,220 غزل,6,1,طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد,حافظ,220 غزل,7,0,برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر,حافظ,220 غزل,8,1,وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد,حافظ,220 غزل,9,0,ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب,حافظ,220 غزل,10,1,نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد,حافظ,220 غزل,11,0,آن که پرنقش زد این دایره مینایی,حافظ,220 غزل,12,1,کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد,حافظ,220 غزل,13,0,فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت,حافظ,220 غزل,14,1,یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد,حافظ,220 غزل,1,0,دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد,حافظ,221 غزل,2,1,شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد,حافظ,221 غزل,3,0,آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید,حافظ,221 غزل,4,1,تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد,حافظ,221 غزل,5,0,مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق,حافظ,221 غزل,6,1,راه مستانه زد و چاره مخموری کرد,حافظ,221 غزل,7,0,نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود,حافظ,221 غزل,8,1,آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد,حافظ,221 غزل,9,0,غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت,حافظ,221 غزل,10,1,مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد,حافظ,221 غزل,11,0,حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود,حافظ,221 غزل,12,1,عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد,حافظ,221 غزل,1,0,سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد,حافظ,222 غزل,2,1,وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد,حافظ,222 غزل,3,0,گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است,حافظ,222 غزل,4,1,طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد,حافظ,222 غزل,5,0,مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش,حافظ,222 غزل,6,1,کو به تأیید نظر حل معما می‌کرد,حافظ,222 غزل,7,0,دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست,حافظ,222 غزل,8,1,و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد,حافظ,222 غزل,9,0,گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم,حافظ,222 غزل,10,1,گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد,حافظ,222 غزل,11,0,بی دلی در همه احوال خدا با او بود,حافظ,222 غزل,12,1,او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد,حافظ,222 غزل,13,0,این همه شعبده خویش که می‌کرد این جا,حافظ,222 غزل,14,1,سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد,حافظ,222 غزل,15,0,گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند,حافظ,222 غزل,16,1,جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد,حافظ,222 غزل,17,0,فیض روح القدس ار باز مدد فرماید,حافظ,222 غزل,18,1,دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد,حافظ,222 غزل,19,0,گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست,حافظ,222 غزل,20,1,گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد,حافظ,222 غزل,1,0,صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد,حافظ,225 غزل,2,1,دل شوریده ما را به بو در کار می‌آورد,حافظ,225 غزل,3,0,من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم,حافظ,225 غزل,4,1,که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد,حافظ,225 غزل,5,0,فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن,حافظ,225 غزل,6,1,که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد,حافظ,225 غزل,7,0,ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم,حافظ,225 غزل,8,1,ولی می‌ریخت خون و ره بدان هنجار می‌آورد,حافظ,225 غزل,9,0,به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه,حافظ,225 غزل,10,1,کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد,حافظ,225 غزل,11,0,سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود,حافظ,225 غزل,12,1,اگر تسبیح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد,حافظ,225 غزل,13,0,عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد,حافظ,225 غزل,14,1,به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می‌آورد,حافظ,225 غزل,15,0,عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه,حافظ,225 غزل,16,1,ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد,حافظ,225 غزل,1,0,نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد,حافظ,226 غزل,2,1,که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد,حافظ,226 غزل,3,0,به مطربان صبوحی دهیم جامه چاک,حافظ,226 غزل,4,1,بدین نوید که باد سحرگهی آورد,حافظ,226 غزل,5,0,بیا بیا که تو حور بهشت را رضوان,حافظ,226 غزل,6,1,در این جهان ز برای دل رهی آورد,حافظ,226 غزل,7,0,همی‌رویم به شیراز با عنایت بخت,حافظ,226 غزل,8,1,زهی رفیق که بختم به همرهی آورد,حافظ,226 غزل,9,0,به جبر خاطر ما کوش کاین کلاه نمد,حافظ,226 غزل,10,1,بسا شکست که با افسر شهی آورد,حافظ,226 غزل,11,0,چه ناله‌ها که رسید از دلم به خرمن ماه,حافظ,226 غزل,12,1,چو یاد عارض آن ماه خرگهی آورد,حافظ,226 غزل,13,0,رساند رایت منصور بر فلک حافظ,حافظ,226 غزل,14,1,که التجا به جناب شهنشهی آورد,حافظ,226 غزل,1,0,یارم چو قدح به دست گیرد,حافظ,227 غزل,2,1,بازار بتان شکست گیرد,حافظ,227 غزل,3,0,هر کس که بدید چشم او گفت,حافظ,227 غزل,4,1,کو محتسبی که مست گیرد,حافظ,227 غزل,5,0,در بحر فتاده‌ام چو ماهی,حافظ,227 غزل,6,1,تا یار مرا به شست گیرد,حافظ,227 غزل,7,0,در پاش فتاده‌ام به زاری,حافظ,227 غزل,8,1,آیا بود آن که دست گیرد,حافظ,227 غزل,9,0,خرم دل آن که همچو حافظ,حافظ,227 غزل,10,1,جامی ز می الست گیرد,حافظ,227 غزل,1,0,دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,2,1,ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,3,0,خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو,حافظ,228 غزل,4,1,که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,5,0,بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین,حافظ,228 غزل,6,1,که فکری در درون ما از این بهتر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,7,0,صراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند,حافظ,228 غزل,8,1,عجب گر آتش این زرق در دفتر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,9,0,من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی,حافظ,228 غزل,10,1,که پیر می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,11,0,از آن رو هست یاران را صفاها با می لعلش,حافظ,228 غزل,12,1,که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,13,0,سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز,حافظ,228 غزل,14,1,برو کاین وعظ بی‌معنی مرا در سر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,15,0,نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است,حافظ,228 غزل,16,1,دلش بس تنگ می‌بینم مگر ساغر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,17,0,میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس,حافظ,228 غزل,18,1,زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,19,0,چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را,حافظ,228 غزل,20,1,که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,21,0,سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است,حافظ,228 غزل,22,1,چه سود افسونگری ای دل که در دلبر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,23,0,من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار,حافظ,228 غزل,24,1,اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,25,0,خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت,حافظ,228 غزل,26,1,دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,27,0,بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم,حافظ,228 غزل,28,1,که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد,حافظ,228 غزل,1,0,ساقی ار باده از این دست به جام اندازد,حافظ,229 غزل,2,1,عارفان را همه در شرب مدام اندازد,حافظ,229 غزل,3,0,ور چنین زیر خم زلف نهد دانه خال,حافظ,229 غزل,4,1,ای بسا مرغ خرد را که به دام اندازد,حافظ,229 غزل,5,0,ای خوشا دولت آن مست که در پای حریف,حافظ,229 غزل,6,1,سر و دستار نداند که کدام اندازد,حافظ,229 غزل,7,0,زاهد خام که انکار می و جام کند,حافظ,229 غزل,8,1,پخته گردد چو نظر بر می خام اندازد,حافظ,229 غزل,9,0,روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز,حافظ,229 غزل,10,1,دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد,حافظ,229 غزل,11,0,آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب,حافظ,229 غزل,12,1,گرد خرگاه افق پرده شام اندازد,حافظ,229 غزل,13,0,باده با محتسب شهر ننوشی زنهار,حافظ,229 غزل,14,1,بخورد باده‌ات و سنگ به جام اندازد,حافظ,229 غزل,15,0,حافظا سر ز کله گوشه خورشید برآر,حافظ,229 غزل,16,1,بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد,حافظ,229 غزل,1,0,دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,2,1,به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,3,0,به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند,حافظ,230 غزل,4,1,زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,5,0,رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب,حافظ,230 غزل,6,1,چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,7,0,شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است,حافظ,230 غزل,8,1,کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,9,0,چه آسان می‌نمود اول غم دریا به بوی سود,حافظ,230 غزل,10,1,غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,11,0,تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی,حافظ,230 غزل,12,1,که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,13,0,چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر,حافظ,230 غزل,14,1,که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد,حافظ,230 غزل,1,0,در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد,حافظ,231 غزل,2,1,عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد,حافظ,231 غزل,3,0,جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت,حافظ,231 غزل,4,1,عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد,حافظ,231 غزل,5,0,عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد,حافظ,231 غزل,6,1,برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد,حافظ,231 غزل,7,0,مدعی خواست که آید به تماشاگه راز,حافظ,231 غزل,8,1,دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد,حافظ,231 غزل,9,0,دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند,حافظ,231 غزل,10,1,دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد,حافظ,231 غزل,11,0,جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت,حافظ,231 غزل,12,1,دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد,حافظ,231 غزل,13,0,حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت,حافظ,231 غزل,14,1,که قلم بر سر اسباب دل خرم زد,حافظ,231 غزل,1,0,سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد,حافظ,232 غزل,2,1,به دست مرحمت یارم در امیدواران زد,حافظ,232 غزل,3,0,چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردون چیست,حافظ,232 غزل,4,1,برآمد خنده‌ای خوش بر غرور کامگاران زد,حافظ,232 غزل,5,0,نگارم دوش در مجلس به عزم رقص چون برخاست,حافظ,232 غزل,6,1,گره بگشود از ابرو و بر دل‌های یاران زد,حافظ,232 غزل,7,0,من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست,حافظ,232 غزل,8,1,که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد,حافظ,232 غزل,9,0,کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری,حافظ,232 غزل,10,1,کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد,حافظ,232 غزل,11,0,خیال شهسواری پخت و شد ناگه دل مسکین,حافظ,232 غزل,12,1,خداوندا نگه دارش که بر قلب سواران زد,حافظ,232 غزل,13,0,در آب و رنگ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم,حافظ,232 غزل,14,1,چو نقشش دست داد اول رقم بر جان سپاران زد,حافظ,232 غزل,15,0,منش با خرقه پشمین کجا اندر کمند آرم,حافظ,232 غزل,16,1,زره مویی که مژگانش ره خنجرگزاران زد,حافظ,232 غزل,17,0,نظر بر قرعه توفیق و یمن دولت شاه است,حافظ,232 غزل,18,1,بده کام دل حافظ که فال بختیاران زد,حافظ,232 غزل,19,0,شهنشاه مظفر فر شجاع ملک و دین منصور,حافظ,232 غزل,20,1,که جود بی‌دریغش خنده بر ابر بهاران زد,حافظ,232 غزل,21,0,از آن ساعت که جام می به دست او مشرف شد,حافظ,232 غزل,22,1,زمانه ساغر شادی به یاد میگساران زد,حافظ,232 غزل,23,0,ز شمشیر سرافشانش ظفر آن روز بدرخشید,حافظ,232 غزل,24,1,که چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد,حافظ,232 غزل,25,0,دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق ای دل,حافظ,232 غزل,26,1,که چرخ این سکه دولت به دور روزگاران زد,حافظ,232 غزل,1,0,راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد,حافظ,233 غزل,2,1,شعری بخوان که با او رطل گران توان زد,حافظ,233 غزل,3,0,بر آستان جانان گر سر توان نهادن,حافظ,233 غزل,4,1,گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد,حافظ,233 غزل,5,0,قد خمیده ما سهلت نماید اما,حافظ,233 غزل,6,1,بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد,حافظ,233 غزل,7,0,در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی,حافظ,233 غزل,8,1,جام می مغانه هم با مغان توان زد,حافظ,233 غزل,9,0,درویش را نباشد برگ سرای سلطان,حافظ,233 غزل,10,1,ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد,حافظ,233 غزل,11,0,اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند,حافظ,233 غزل,12,1,عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد,حافظ,233 غزل,13,0,گر دولت وصالت خواهد دری گشودن,حافظ,233 غزل,14,1,سرها بدین تخیل بر آستان توان زد,حافظ,233 غزل,15,0,عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است,حافظ,233 غزل,16,1,چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد,حافظ,233 غزل,17,0,شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست,حافظ,233 غزل,18,1,گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد,حافظ,233 غزل,19,0,حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی,حافظ,233 غزل,20,1,باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد,حافظ,233 غزل,1,0,اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد,حافظ,234 غزل,2,1,ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد,حافظ,234 غزل,3,0,و گر به رهگذری یک دم از وفاداری,حافظ,234 غزل,4,1,چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد,حافظ,234 غزل,5,0,و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس,حافظ,234 غزل,6,1,ز حقه دهنش چون شکر فروریزد,حافظ,234 غزل,7,0,من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم,حافظ,234 غزل,8,1,بس آب روی که با خاک ره برآمیزد,حافظ,234 غزل,9,0,فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست,حافظ,234 غزل,10,1,کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد,حافظ,234 غزل,11,0,تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز,حافظ,234 غزل,12,1,هزار بازی از این طرفه‌تر برانگیزد,حافظ,234 غزل,13,0,بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ,حافظ,234 غزل,14,1,که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد,حافظ,234 غزل,1,0,به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد,حافظ,235 غزل,2,1,تو را در این سخن انکار کار ما نرسد,حافظ,235 غزل,3,0,اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند,حافظ,235 غزل,4,1,کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد,حافظ,235 غزل,5,0,به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز,حافظ,235 غزل,6,1,به یار یک جهت حق گزار ما نرسد,حافظ,235 غزل,7,0,هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی,حافظ,235 غزل,8,1,به دلپذیری نقش نگار ما نرسد,حافظ,235 غزل,9,0,هزار نقد به بازار کائنات آرند,حافظ,235 غزل,10,1,یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد,حافظ,235 غزل,11,0,دریغ قافله عمر کان چنان رفتند,حافظ,235 غزل,12,1,که گردشان به هوای دیار ما نرسد,حافظ,235 غزل,13,0,دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش,حافظ,235 غزل,14,1,که بد به خاطر امیدوار ما نرسد,حافظ,235 غزل,15,0,چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را,حافظ,235 غزل,16,1,غبار خاطری از رهگذار ما نرسد,حافظ,235 غزل,17,0,بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه او,حافظ,235 غزل,18,1,به سمع پادشه کامگار ما نرسد,حافظ,235 غزل,1,0,هر که را با خط سبزت سر سودا باشد,حافظ,236 غزل,2,1,پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد,حافظ,236 غزل,3,0,من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم,حافظ,236 غزل,4,1,داغ سودای توام سر سویدا باشد,حافظ,236 غزل,5,0,تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر,حافظ,236 غزل,6,1,کز غمت دیده مردم همه دریا باشد,حافظ,236 غزل,7,0,از بن هر مژه‌ام آب روان است بیا,حافظ,236 غزل,8,1,اگرت میل لب جوی و تماشا باشد,حافظ,236 غزل,9,0,چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ,حافظ,236 غزل,10,1,که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد,حافظ,236 غزل,11,0,ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد,حافظ,236 غزل,12,1,کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد,حافظ,236 غزل,13,0,چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری,حافظ,236 غزل,14,1,سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد,حافظ,236 غزل,1,0,من و انکار شراب این چه حکایت باشد,حافظ,237 غزل,2,1,غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد,حافظ,237 غزل,3,0,تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم,حافظ,237 غزل,4,1,ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد,حافظ,237 غزل,5,0,زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز,حافظ,237 غزل,6,1,تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد,حافظ,237 غزل,7,0,زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است,حافظ,237 غزل,8,1,عشق کاریست که موقوف هدایت باشد,حافظ,237 غزل,9,0,من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ,حافظ,237 غزل,10,1,این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد,حافظ,237 غزل,11,0,بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند,حافظ,237 غزل,12,1,پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد,حافظ,237 غزل,13,0,دوش از این غصه نخفتم که رفیقی می‌گفت,حافظ,237 غزل,14,1,حافظ ار مست بود جای شکایت باشد,حافظ,237 غزل,1,0,نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد,حافظ,238 غزل,2,1,ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد,حافظ,238 غزل,3,0,صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی,حافظ,238 غزل,4,1,شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد,حافظ,238 غزل,5,0,خوش بود گر محک تجربه آید به میان,حافظ,238 غزل,6,1,تا سیه روی شود هر که در او غش باشد,حافظ,238 غزل,7,0,خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب,حافظ,238 غزل,8,1,ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد,حافظ,238 غزل,9,0,ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست,حافظ,238 غزل,10,1,عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد,حافظ,238 غزل,11,0,غم دنیای دنی چند خوری باده بخور,حافظ,238 غزل,12,1,حیف باشد دل دانا که مشوش باشد,حافظ,238 غزل,13,0,دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش,حافظ,238 غزل,14,1,گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد,حافظ,238 غزل,1,0,خوش است خلوت اگر یار یار من باشد,حافظ,239 غزل,2,1,نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد,حافظ,239 غزل,3,0,من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم,حافظ,239 غزل,4,1,که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد,حافظ,239 غزل,5,0,روا مدار خدایا که در حریم وصال,حافظ,239 غزل,6,1,رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد,حافظ,239 غزل,7,0,همای گو مفکن سایه شرف هرگز,حافظ,239 غزل,8,1,در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد,حافظ,239 غزل,9,0,بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل,حافظ,239 غزل,10,1,توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد,حافظ,239 غزل,11,0,هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری,حافظ,239 غزل,12,1,غریب را دل سرگشته با وطن باشد,حافظ,239 غزل,13,0,به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ,حافظ,239 غزل,14,1,چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد,حافظ,239 غزل,1,0,کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد,حافظ,240 غزل,2,1,یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد,حافظ,240 غزل,3,0,از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار,حافظ,240 غزل,4,1,صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد,حافظ,240 غزل,5,0,غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل,حافظ,240 غزل,6,1,شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد,حافظ,240 غزل,7,0,هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز,حافظ,240 غزل,8,1,نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد,حافظ,240 غزل,9,0,جام می و خون دل هر یک به کسی دادند,حافظ,240 غزل,10,1,در دایره قسمت اوضاع چنین باشد,حافظ,240 غزل,11,0,در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود,حافظ,240 غزل,12,1,کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد,حافظ,240 غزل,13,0,آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر,حافظ,240 غزل,14,1,کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد,حافظ,240 غزل,1,0,خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد,حافظ,241 غزل,2,1,که در دستت به جز ساغر نباشد,حافظ,241 غزل,3,0,زمان خوشدلی دریاب و در یاب,حافظ,241 غزل,4,1,که دایم در صدف گوهر نباشد,حافظ,241 غزل,5,0,غنیمت دان و می خور در گلستان,حافظ,241 غزل,6,1,که گل تا هفته دیگر نباشد,حافظ,241 غزل,7,0,ایا پرلعل کرده جام زرین,حافظ,241 غزل,8,1,ببخشا بر کسی کش زر نباشد,حافظ,241 غزل,9,0,بیا ای شیخ و از خمخانه ما,حافظ,241 غزل,10,1,شرابی خور که در کوثر نباشد,حافظ,241 غزل,11,0,بشوی اوراق اگر همدرس مایی,حافظ,241 غزل,12,1,که علم عشق در دفتر نباشد,حافظ,241 غزل,13,0,ز من بنیوش و دل در شاهدی بند,حافظ,241 غزل,14,1,که حسنش بسته زیور نباشد,حافظ,241 غزل,15,0,شرابی بی خمارم بخش یا رب,حافظ,241 غزل,16,1,که با وی هیچ درد سر نباشد,حافظ,241 غزل,17,0,من از جان بنده سلطان اویسم,حافظ,241 غزل,18,1,اگر چه یادش از چاکر نباشد,حافظ,241 غزل,19,0,به تاج عالم آرایش که خورشید,حافظ,241 غزل,20,1,چنین زیبنده افسر نباشد,حافظ,241 غزل,21,0,کسی گیرد خطا بر نظم حافظ,حافظ,241 غزل,22,1,که هیچش لطف در گوهر نباشد,حافظ,241 غزل,1,0,گل بی رخ یار خوش نباشد,حافظ,242 غزل,2,1,بی باده بهار خوش نباشد,حافظ,242 غزل,3,0,طرف چمن و طواف بستان,حافظ,242 غزل,4,1,بی لاله عذار خوش نباشد,حافظ,242 غزل,5,0,رقصیدن سرو و حالت گل,حافظ,242 غزل,6,1,بی صوت هزار خوش نباشد,حافظ,242 غزل,7,0,با یار شکرلب گل اندام,حافظ,242 غزل,8,1,بی بوس و کنار خوش نباشد,حافظ,242 غزل,9,0,هر نقش که دست عقل بندد,حافظ,242 غزل,10,1,جز نقش نگار خوش نباشد,حافظ,242 غزل,11,0,جان نقد محقر است حافظ,حافظ,242 غزل,12,1,از بهر نثار خوش نباشد,حافظ,242 غزل,1,0,نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد,حافظ,243 غزل,2,1,عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد,حافظ,243 غزل,3,0,ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد,حافظ,243 غزل,4,1,چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد,حافظ,243 غزل,5,0,این تطاول که کشید از غم هجران بلبل,حافظ,243 غزل,6,1,تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد,حافظ,243 غزل,7,0,گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر,حافظ,243 غزل,8,1,مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد,حافظ,243 غزل,9,0,ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی,حافظ,243 غزل,10,1,مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد,حافظ,243 غزل,11,0,ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید,حافظ,243 غزل,12,1,از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد,حافظ,243 غزل,13,0,گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت,حافظ,243 غزل,14,1,که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد,حافظ,243 غزل,15,0,مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود,حافظ,243 غزل,16,1,چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد,حافظ,243 غزل,17,0,حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود,حافظ,243 غزل,18,1,قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد,حافظ,243 غزل,1,0,مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,2,1,قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,3,0,رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت,حافظ,244 غزل,4,1,مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,5,0,مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند,حافظ,244 غزل,6,1,هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,7,0,خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش,حافظ,244 غزل,8,1,که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,9,0,مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم,حافظ,244 غزل,10,1,کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,11,0,شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی,حافظ,244 غزل,12,1,دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,13,0,مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ,حافظ,244 غزل,14,1,که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد,حافظ,244 غزل,1,0,گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد,حافظ,247 غزل,2,1,بسوختیم در این آرزوی خام و نشد,حافظ,247 غزل,3,0,به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم,حافظ,247 غزل,4,1,شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد,حافظ,247 غزل,5,0,پیام داد که خواهم نشست با رندان,حافظ,247 غزل,6,1,بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد,حافظ,247 غزل,7,0,رواست در بر اگر می‌تپد کبوتر دل,حافظ,247 غزل,8,1,که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد,حافظ,247 غزل,9,0,بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل,حافظ,247 غزل,10,1,چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد,حافظ,247 غزل,11,0,به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم,حافظ,247 غزل,12,1,که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد,حافظ,247 غزل,13,0,فغان که در طلب گنج نامه مقصود,حافظ,247 غزل,14,1,شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد,حافظ,247 غزل,15,0,دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور,حافظ,247 غزل,16,1,بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد,حافظ,247 غزل,17,0,هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر,حافظ,247 غزل,18,1,در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد,حافظ,247 غزل,1,0,یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد,حافظ,248 غزل,2,1,دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد,حافظ,248 غزل,3,0,آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست,حافظ,248 غزل,4,1,خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد,حافظ,248 غزل,5,0,کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی,حافظ,248 غزل,6,1,حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد,حافظ,248 غزل,7,0,لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست,حافظ,248 غزل,8,1,تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد,حافظ,248 غزل,9,0,شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار,حافظ,248 غزل,10,1,مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد,حافظ,248 غزل,11,0,گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند,حافظ,248 غزل,12,1,کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد,حافظ,248 غزل,13,0,صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست,حافظ,248 غزل,14,1,عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد,حافظ,248 غزل,15,0,زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت,حافظ,248 غزل,16,1,کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد,حافظ,248 غزل,17,0,حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش,حافظ,248 غزل,18,1,از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد,حافظ,248 غزل,1,0,زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد,حافظ,249 غزل,2,1,از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد,حافظ,249 غزل,3,0,صوفی مجلس که دی جام و قدح می‌شکست,حافظ,249 غزل,4,1,باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد,حافظ,249 غزل,5,0,شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب,حافظ,249 غزل,6,1,باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد,حافظ,249 غزل,7,0,مغبچه‌ای می‌گذشت راهزن دین و دل,حافظ,249 غزل,8,1,در پی آن آشنا از همه بیگانه شد,حافظ,249 غزل,9,0,آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت,حافظ,249 غزل,10,1,چهره خندان شمع آفت پروانه شد,حافظ,249 غزل,11,0,گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت,حافظ,249 غزل,12,1,قطره باران ما گوهر یک دانه شد,حافظ,249 غزل,13,0,نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری,حافظ,249 غزل,14,1,حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد,حافظ,249 غزل,15,0,منزل حافظ کنون بارگه پادشاست,حافظ,249 غزل,16,1,دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد,حافظ,249 غزل,1,0,دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد,حافظ,250 غزل,2,1,کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد,حافظ,250 غزل,3,0,خاک وجود ما را از آب دیده گل کن,حافظ,250 غزل,4,1,ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد,حافظ,250 غزل,5,0,این شرح بی‌نهایت کز زلف یار گفتند,حافظ,250 غزل,6,1,حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد,حافظ,250 غزل,7,0,عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود,حافظ,250 غزل,8,1,کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد,حافظ,250 غزل,9,0,امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان,حافظ,250 غزل,10,1,کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد,حافظ,250 غزل,11,0,بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است,حافظ,250 غزل,12,1,همت نگر که موری با آن حقارت آمد,حافظ,250 غزل,13,0,از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار,حافظ,250 غزل,14,1,کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد,حافظ,250 غزل,15,0,آلوده‌ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه,حافظ,250 غزل,16,1,کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد,حافظ,250 غزل,17,0,دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب,حافظ,250 غزل,18,1,هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد,حافظ,250 غزل,1,0,در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد,حافظ,252 غزل,2,1,حالتی رفت که محراب به فریاد آمد,حافظ,252 غزل,3,0,از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار,حافظ,252 غزل,4,1,کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد,حافظ,252 غزل,5,0,باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند,حافظ,252 غزل,6,1,موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد,حافظ,252 غزل,7,0,بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم,حافظ,252 غزل,8,1,شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد,حافظ,252 غزل,9,0,ای عروس هنر از بخت شکایت منما,حافظ,252 غزل,10,1,حجله حسن بیارای که داماد آمد,حافظ,252 غزل,11,0,دلفریبان نباتی همه زیور بستند,حافظ,252 غزل,12,1,دلبر ماست که با حسن خداداد آمد,حافظ,252 غزل,13,0,زیر بارند درختان که تعلق دارند,حافظ,252 غزل,14,1,ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد,حافظ,252 غزل,15,0,مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان,حافظ,252 غزل,16,1,تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد,حافظ,252 غزل,1,0,مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد,حافظ,253 غزل,2,1,هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد,حافظ,253 غزل,3,0,برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز,حافظ,253 غزل,4,1,که سلیمان گل از باد هوا بازآمد,حافظ,253 غزل,5,0,عارفی کو که کند فهم زبان سوسن,حافظ,253 غزل,6,1,تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد,حافظ,253 غزل,7,0,مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من,حافظ,253 غزل,8,1,کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد,حافظ,253 غزل,9,0,لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح,حافظ,253 غزل,10,1,داغ دل بود به امید دوا بازآمد,حافظ,253 غزل,11,0,چشم من در ره این قافله راه بماند,حافظ,253 غزل,12,1,تا به گوش دلم آواز درا بازآمد,حافظ,253 غزل,13,0,گر چه حافظ در رنجش زد و پیمان بشکست,حافظ,253 غزل,14,1,لطف او بین که به لطف از در ما بازآمد,حافظ,253 غزل,1,0,صبا به تهنیت پیر می فروش آمد,حافظ,254 غزل,2,1,که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد,حافظ,254 غزل,3,0,هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای,حافظ,254 غزل,4,1,درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد,حافظ,254 غزل,5,0,تنور لاله چنان برفروخت باد بهار,حافظ,254 غزل,6,1,که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد,حافظ,254 غزل,7,0,به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش,حافظ,254 غزل,8,1,که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد,حافظ,254 غزل,9,0,ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع,حافظ,254 غزل,10,1,به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد,حافظ,254 غزل,11,0,ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد,حافظ,254 غزل,12,1,چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد,حافظ,254 غزل,13,0,چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس,حافظ,254 غزل,14,1,سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد,حافظ,254 غزل,15,0,ز خانقاه به میخانه می‌رود حافظ,حافظ,254 غزل,16,1,مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد,حافظ,254 غزل,1,0,سحرم دولت بیدار به بالین آمد,حافظ,255 غزل,2,1,گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد,حافظ,255 غزل,3,0,قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام,حافظ,255 غزل,4,1,تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد,حافظ,255 غزل,5,0,مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای,حافظ,255 غزل,6,1,که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد,حافظ,255 غزل,7,0,گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد,حافظ,255 غزل,8,1,ناله فریادرس عاشق مسکین آمد,حافظ,255 غزل,9,0,مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست,حافظ,255 غزل,10,1,ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد,حافظ,255 غزل,11,0,ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست,حافظ,255 غزل,12,1,که به کام دل ما آن بشد و این آمد,حافظ,255 غزل,13,0,رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار,حافظ,255 غزل,14,1,گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد,حافظ,255 غزل,15,0,چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل,حافظ,255 غزل,16,1,عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد,حافظ,255 غزل,1,0,نه هر که چهره برافروخت دلبری داند,حافظ,256 غزل,2,1,نه هر که آینه سازد سکندری داند,حافظ,256 غزل,3,0,نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست,حافظ,256 غزل,4,1,کلاه داری و آیین سروری داند,حافظ,256 غزل,5,0,تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن,حافظ,256 غزل,6,1,که دوست خود روش بنده پروری داند,حافظ,256 غزل,7,0,غلام همت آن رند عافیت سوزم,حافظ,256 غزل,8,1,که در گداصفتی کیمیاگری داند,حافظ,256 غزل,9,0,وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی,حافظ,256 غزل,10,1,وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند,حافظ,256 غزل,11,0,بباختم دل دیوانه و ندانستم,حافظ,256 غزل,12,1,که آدمی بچه‌ای شیوه پری داند,حافظ,256 غزل,13,0,هزار نکته باریکتر ز مو این جاست,حافظ,256 غزل,14,1,نه هر که سر بتراشد قلندری داند,حافظ,256 غزل,15,0,مدار نقطه بینش ز خال توست مرا,حافظ,256 غزل,16,1,که قدر گوهر یک دانه جوهری داند,حافظ,256 غزل,17,0,به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد,حافظ,256 غزل,18,1,جهان بگیرد اگر دادگستری داند,حافظ,256 غزل,19,0,ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه,حافظ,256 غزل,20,1,که لطف طبع و سخن گفتن دری داند,حافظ,256 غزل,1,0,رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,2,1,چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,3,0,من ار چه در نظر یار خاکسار شدم,حافظ,258 غزل,4,1,رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,5,0,چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را,حافظ,258 غزل,6,1,کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,7,0,چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است,حافظ,258 غزل,8,1,چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,9,0,سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود,حافظ,258 غزل,10,1,که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,11,0,غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه,حافظ,258 غزل,12,1,که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,13,0,توانگرا دل درویش خود به دست آور,حافظ,258 غزل,14,1,که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,15,0,بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر,حافظ,258 غزل,16,1,که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,17,0,ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ,حافظ,258 غزل,18,1,که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند,حافظ,258 غزل,1,0,ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند,حافظ,259 غزل,2,1,مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند,حافظ,259 غزل,3,0,طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند,حافظ,259 غزل,4,1,زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند,حافظ,259 غزل,5,0,خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون,حافظ,259 غزل,6,1,دل در وفای صحبت رود کسان مبند,حافظ,259 غزل,7,0,گر جلوه می‌نمایی و گر طعنه می‌زنی,حافظ,259 غزل,8,1,ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند,حافظ,259 غزل,9,0,ز آشفتگی حال من آگاه کی شود,حافظ,259 غزل,10,1,آن را که دل نگشت گرفتار این کمند,حافظ,259 غزل,11,0,بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست,حافظ,259 غزل,12,1,تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند,حافظ,259 غزل,13,0,جایی که یار ما به شکرخنده دم زند,حافظ,259 غزل,14,1,ای پسته کیستی تو خدا را به خود مخند,حافظ,259 غزل,15,0,حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی‌کنی,حافظ,259 غزل,16,1,دانی کجاست جای تو خوارزم یا خجند,حافظ,259 غزل,1,0,بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند,حافظ,260 غزل,2,1,که به بالای چمان از بن و بیخم برکند,حافظ,260 غزل,3,0,حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا,حافظ,260 غزل,4,1,که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند,حافظ,260 غزل,5,0,هیچ رویی نشود آینه حجله بخت,حافظ,260 غزل,6,1,مگر آن روی که مالند در آن سم سمند,حافظ,260 غزل,7,0,گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می‌باش,حافظ,260 غزل,8,1,صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند,حافظ,260 غزل,9,0,مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد,حافظ,260 غزل,10,1,شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند,حافظ,260 غزل,11,0,من خاکی که از این در نتوانم برخاست,حافظ,260 غزل,12,1,از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند,حافظ,260 غزل,13,0,باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ,حافظ,260 غزل,14,1,زان که دیوانه همان به که بود اندر بند,حافظ,260 غزل,1,0,حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند,حافظ,261 غزل,2,1,محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند,حافظ,261 غزل,3,0,ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید,حافظ,261 غزل,4,1,هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند,حافظ,261 غزل,5,0,چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب,حافظ,261 غزل,6,1,فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند,حافظ,261 غزل,7,0,قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست,حافظ,261 غزل,8,1,بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند,حافظ,261 غزل,9,0,زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر,حافظ,261 غزل,10,1,تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند,حافظ,261 غزل,11,0,عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو,حافظ,261 غزل,12,1,نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند,حافظ,261 غزل,13,0,ای گدایان خرابات خدا یار شماست,حافظ,261 غزل,14,1,چشم انعام مدارید ز انعامی چند,حافظ,261 غزل,15,0,پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش,حافظ,261 غزل,16,1,که مگو حال دل سوخته با خامی چند,حافظ,261 غزل,17,0,حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت,حافظ,261 غزل,18,1,کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند,حافظ,261 غزل,1,0,دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند,حافظ,262 غزل,2,1,واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند,حافظ,262 غزل,3,0,بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند,حافظ,262 غزل,4,1,باده از جام تجلی صفاتم دادند,حافظ,262 غزل,5,0,چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی,حافظ,262 غزل,6,1,آن شب قدر که این تازه براتم دادند,حافظ,262 غزل,7,0,بعد از این روی من و آینه وصف جمال,حافظ,262 غزل,8,1,که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند,حافظ,262 غزل,9,0,من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب,حافظ,262 غزل,10,1,مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند,حافظ,262 غزل,11,0,هاتف آن روز به من مژده این دولت داد,حافظ,262 غزل,12,1,که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند,حافظ,262 غزل,13,0,این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد,حافظ,262 غزل,14,1,اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند,حافظ,262 غزل,15,0,همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود,حافظ,262 غزل,16,1,که ز بند غم ایام نجاتم دادند,حافظ,262 غزل,1,0,دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند,حافظ,263 غزل,2,1,گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند,حافظ,263 غزل,3,0,ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت,حافظ,263 غزل,4,1,با من راه نشین باده مستانه زدند,حافظ,263 غزل,5,0,آسمان بار امانت نتوانست کشید,حافظ,263 غزل,6,1,قرعه کار به نام من دیوانه زدند,حافظ,263 غزل,7,0,جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه,حافظ,263 غزل,8,1,چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند,حافظ,263 غزل,9,0,شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد,حافظ,263 غزل,10,1,صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند,حافظ,263 غزل,11,0,آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع,حافظ,263 غزل,12,1,آتش آن است که در خرمن پروانه زدند,حافظ,263 غزل,13,0,کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب,حافظ,263 غزل,14,1,تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند,حافظ,263 غزل,1,0,نقدها را بود آیا که عیاری گیرند,حافظ,264 غزل,2,1,تا همه صومعه داران پی کاری گیرند,حافظ,264 غزل,3,0,مصلحت دید من آن است که یاران همه کار,حافظ,264 غزل,4,1,بگذارند و خم طره یاری گیرند,حافظ,264 غزل,5,0,خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی,حافظ,264 غزل,6,1,گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند,حافظ,264 غزل,7,0,قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش,حافظ,264 غزل,8,1,که در این خیل حصاری به سواری گیرند,حافظ,264 غزل,9,0,یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون,حافظ,264 غزل,10,1,که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند,حافظ,264 غزل,11,0,رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد,حافظ,264 غزل,12,1,خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند,حافظ,264 غزل,13,0,حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست,حافظ,264 غزل,14,1,زین میان گر بتوان به که کناری گیرند,حافظ,264 غزل,1,0,گر می فروش حاجت رندان روا کند,حافظ,265 غزل,2,1,ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند,حافظ,265 غزل,3,0,ساقی به جام عدل بده باده تا گدا,حافظ,265 غزل,4,1,غیرت نیاورد که جهان پربلا کند,حافظ,265 غزل,5,0,حقا کز این غمان برسد مژده امان,حافظ,265 غزل,6,1,گر سالکی به عهد امانت وفا کند,حافظ,265 غزل,7,0,گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم,حافظ,265 غزل,8,1,نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند,حافظ,265 غزل,9,0,در کارخانه‌ای که ره عقل و فضل نیست,حافظ,265 غزل,10,1,فهم ضعیف رای فضولی چرا کند,حافظ,265 غزل,11,0,مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد,حافظ,265 غزل,12,1,وان کو نه این ترانه سراید خطا کند,حافظ,265 غزل,13,0,ما را که درد عشق و بلای خمار کشت,حافظ,265 غزل,14,1,یا وصل دوست یا می صافی دوا کند,حافظ,265 غزل,15,0,جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت,حافظ,265 غزل,16,1,عیسی دمی کجاست که احیای ما کند,حافظ,265 غزل,1,0,دلا بسوز که سوز تو کارها بکند,حافظ,266 غزل,2,1,نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند,حافظ,266 غزل,3,0,عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش,حافظ,266 غزل,4,1,که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند,حافظ,266 غزل,5,0,ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند,حافظ,266 غزل,6,1,هر آن که خدمت جام جهان نما بکند,حافظ,266 غزل,7,0,طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک,حافظ,266 غزل,8,1,چو درد در تو نبیند که را دوا بکند,حافظ,266 غزل,9,0,تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار,حافظ,266 غزل,10,1,که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند,حافظ,266 غزل,11,0,ز بخت خفته ملولم بود که بیداری,حافظ,266 غزل,12,1,به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند,حافظ,266 غزل,13,0,بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد,حافظ,266 غزل,14,1,مگر دلالت این دولتش صبا بکند,حافظ,266 غزل,1,0,مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند,حافظ,267 غزل,2,1,که اعتراض بر اسرار علم غیب کند,حافظ,267 غزل,3,0,کمال سر محبت ببین نه نقص گناه,حافظ,267 غزل,4,1,که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند,حافظ,267 غزل,5,0,ز عطر حور بهشت آن نفس برآید بوی,حافظ,267 غزل,6,1,که خاک میکده ما عبیر جیب کند,حافظ,267 غزل,7,0,چنان زند ره اسلام غمزه ساقی,حافظ,267 غزل,8,1,که اجتناب ز صهبا مگر صهیب کند,حافظ,267 غزل,9,0,کلید گنج سعادت قبول اهل دل است,حافظ,267 غزل,10,1,مباد آن که در این نکته شک و ریب کند,حافظ,267 غزل,11,0,شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد,حافظ,267 غزل,12,1,که چند سال به جان خدمت شعیب کند,حافظ,267 غزل,13,0,ز دیده خون بچکاند فسانه حافظ,حافظ,267 غزل,14,1,چو یاد وقت زمان شباب و شیب کند,حافظ,267 غزل,1,0,طایر دولت اگر باز گذاری بکند,حافظ,268 غزل,2,1,یار بازآید و با وصل قراری بکند,حافظ,268 غزل,3,0,دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند,حافظ,268 غزل,4,1,بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند,حافظ,268 غزل,5,0,دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من,حافظ,268 غزل,6,1,هاتف غیب ندا داد که آری بکند,حافظ,268 غزل,7,0,کس نیارد بر او دم زند از قصه ما,حافظ,268 غزل,8,1,مگرش باد صبا گوش گذاری بکند,حافظ,268 غزل,9,0,داده‌ام باز نظر را به تذروی پرواز,حافظ,268 غزل,10,1,بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند,حافظ,268 غزل,11,0,شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی,حافظ,268 غزل,12,1,مردی از خویش برون آید و کاری بکند,حافظ,268 غزل,13,0,کو کریمی که ز بزم طربش غمزده‌ای,حافظ,268 غزل,14,1,جرعه‌ای درکشد و دفع خماری بکند,حافظ,268 غزل,15,0,یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب,حافظ,268 غزل,16,1,بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند,حافظ,268 غزل,17,0,حافظا گر نروی از در او هم روزی,حافظ,268 غزل,18,1,گذری بر سرت از گوشه کناری بکند,حافظ,268 غزل,1,0,کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند,حافظ,269 غزل,2,1,ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند,حافظ,269 غزل,3,0,قاصد منزل سلمی که سلامت بادش,حافظ,269 غزل,4,1,چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند,حافظ,269 غزل,5,0,امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند,حافظ,269 غزل,6,1,گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند,حافظ,269 غزل,7,0,یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز,حافظ,269 غزل,8,1,که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند,حافظ,269 غزل,9,0,شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد,حافظ,269 غزل,10,1,قدر یک ساعته عمری که در او داد کند,حافظ,269 غزل,11,0,حالیا عشوه ناز تو ز بنیادم برد,حافظ,269 غزل,12,1,تا دگرباره حکیمانه چه بنیاد کند,حافظ,269 غزل,13,0,گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست,حافظ,269 غزل,14,1,فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند,حافظ,269 غزل,15,0,ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز,حافظ,269 غزل,16,1,خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند,حافظ,269 غزل,1,0,آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند,حافظ,270 غزل,2,1,بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند,حافظ,270 غزل,3,0,اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی,حافظ,270 غزل,4,1,وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند,حافظ,270 غزل,5,0,دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او,حافظ,270 غزل,6,1,نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند,حافظ,270 غزل,7,0,گفتم گره نگشوده‌ام زان طره تا من بوده‌ام,حافظ,270 غزل,8,1,گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طراری کند,حافظ,270 غزل,9,0,پشمینه پوش تندخو از عشق نشنیده‌است بو,حافظ,270 غزل,10,1,از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند,حافظ,270 غزل,11,0,چون من گدای بی‌نشان مشکل بود یاری چنان,حافظ,270 غزل,12,1,سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند,حافظ,270 غزل,13,0,زان طره پرپیچ و خم سهل است اگر بینم ستم,حافظ,270 غزل,14,1,از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند,حافظ,270 غزل,15,0,شد لشکر غم بی عدد از بخت می‌خواهم مدد,حافظ,270 غزل,16,1,تا فخر دین عبدالصمد باشد که غمخواری کند,حافظ,270 غزل,17,0,با چشم پرنیرنگ او حافظ مکن آهنگ او,حافظ,270 غزل,18,1,کان طره شبرنگ او بسیار طراری کند,حافظ,270 غزل,1,0,سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,2,1,همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,3,0,دی گله‌ای ز طره‌اش کردم و از سر فسوس,حافظ,271 غزل,4,1,گفت که این سیاه کج گوش به من نمی‌کند,حافظ,271 غزل,5,0,تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او,حافظ,271 غزل,6,1,زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,7,0,پیش کمان ابرویش لابه همی‌کنم ولی,حافظ,271 غزل,8,1,گوش کشیده است از آن گوش به من نمی‌کند,حافظ,271 غزل,9,0,با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب,حافظ,271 غزل,10,1,کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,11,0,چون ز نسیم می‌شود زلف بنفشه پرشکن,حافظ,271 غزل,12,1,وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,13,0,دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود,حافظ,271 غزل,14,1,جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,15,0,ساقی سیم ساق من گر همه درد می‌دهد,حافظ,271 غزل,16,1,کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,17,0,دستخوش جفا مکن آب رخم که فیض ابر,حافظ,271 غزل,18,1,بی مدد سرشک من در عدن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,19,0,کشته غمزه تو شد حافظ ناشنیده پند,حافظ,271 غزل,20,1,تیغ سزاست هر که را درد سخن نمی‌کند,حافظ,271 غزل,1,0,در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند,حافظ,272 غزل,2,1,من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند,حافظ,272 غزل,3,0,عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی,حافظ,272 غزل,4,1,عشق داند که در این دایره سرگردانند,حافظ,272 غزل,5,0,جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست,حافظ,272 غزل,6,1,ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند,حافظ,272 غزل,7,0,عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا,حافظ,272 غزل,8,1,ما همه بنده و این قوم خداوندانند,حافظ,272 غزل,9,0,مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم,حافظ,272 غزل,10,1,آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند,حافظ,272 غزل,11,0,وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد,حافظ,272 غزل,12,1,که در آن آینه صاحب نظران حیرانند,حافظ,272 غزل,13,0,لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ,حافظ,272 غزل,14,1,عشقبازان چنین مستحق هجرانند,حافظ,272 غزل,15,0,مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار,حافظ,272 غزل,16,1,ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند,حافظ,272 غزل,17,0,گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد,حافظ,272 غزل,18,1,عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند,حافظ,272 غزل,19,0,زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد,حافظ,272 غزل,20,1,دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند,حافظ,272 غزل,21,0,گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان,حافظ,272 غزل,22,1,بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند,حافظ,272 غزل,1,0,سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند,حافظ,273 غزل,2,1,پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند,حافظ,273 غزل,3,0,به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند,حافظ,273 غزل,4,1,ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند,حافظ,273 غزل,5,0,به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند,حافظ,273 غزل,6,1,نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند,حافظ,273 غزل,7,0,سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند,حافظ,273 غزل,8,1,رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند,حافظ,273 غزل,9,0,ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند,حافظ,273 غزل,10,1,ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند,حافظ,273 غزل,11,0,دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد,حافظ,273 غزل,12,1,ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند,حافظ,273 غزل,13,0,چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند,حافظ,273 غزل,14,1,بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند,حافظ,273 غزل,15,0,در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند,حافظ,273 غزل,16,1,که با این درد اگر دربند درمانند درمانند,حافظ,273 غزل,1,0,غلام نرگس مست تو تاجدارانند,حافظ,274 غزل,2,1,خراب باده لعل تو هوشیارانند,حافظ,274 غزل,3,0,تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز,حافظ,274 غزل,4,1,و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند,حافظ,274 غزل,5,0,ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر,حافظ,274 غزل,6,1,که از یمین و یسارت چه سوگوارانند,حافظ,274 غزل,7,0,گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین,حافظ,274 غزل,8,1,که از تطاول زلفت چه بی‌قرارانند,حافظ,274 غزل,9,0,نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو,حافظ,274 غزل,10,1,که مستحق کرامت گناهکارانند,حافظ,274 غزل,11,0,نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس,حافظ,274 غزل,12,1,که عندلیب تو از هر طرف هزارانند,حافظ,274 غزل,13,0,تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من,حافظ,274 غزل,14,1,پیاده می‌روم و همرهان سوارانند,حافظ,274 غزل,15,0,بیا به میکده و چهره ارغوانی کن,حافظ,274 غزل,16,1,مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند,حافظ,274 غزل,17,0,خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد,حافظ,274 غزل,18,1,که بستگان کمند تو رستگارانند,حافظ,274 غزل,1,0,آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند,حافظ,275 غزل,2,1,آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند,حافظ,275 غزل,3,0,دردم نهفته به ز طبیبان مدعی,حافظ,275 غزل,4,1,باشد که از خزانه غیبم دوا کنند,حافظ,275 غزل,5,0,معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد,حافظ,275 غزل,6,1,هر کس حکایتی به تصور چرا کنند,حافظ,275 غزل,7,0,چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست,حافظ,275 غزل,8,1,آن به که کار خود به عنایت رها کنند,حافظ,275 غزل,9,0,بی معرفت مباش که در من یزید عشق,حافظ,275 غزل,10,1,اهل نظر معامله با آشنا کنند,حافظ,275 غزل,11,0,حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود,حافظ,275 غزل,12,1,تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند,حافظ,275 غزل,13,0,گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار,حافظ,275 غزل,14,1,صاحب دلان حکایت دل خوش ادا کنند,حافظ,275 غزل,15,0,می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب,حافظ,275 غزل,16,1,بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند,حافظ,275 غزل,17,0,پیراهنی که آید از او بوی یوسفم,حافظ,275 غزل,18,1,ترسم برادران غیورش قبا کنند,حافظ,275 غزل,19,0,بگذر به کوی میکده تا زمره حضور,حافظ,275 غزل,20,1,اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند,حافظ,275 غزل,21,0,پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان,حافظ,275 غزل,22,1,خیر نهان برای رضای خدا کنند,حافظ,275 غزل,23,0,حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود,حافظ,275 غزل,24,1,شاهان کم التفات به حال گدا کنند,حافظ,275 غزل,1,0,گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند,حافظ,277 غزل,2,1,گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند,حافظ,277 غزل,3,0,گفتم خراج مصر طلب می‌کند لبت,حافظ,277 غزل,4,1,گفتا در این معامله کمتر زیان کنند,حافظ,277 غزل,5,0,گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه,حافظ,277 غزل,6,1,گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند,حافظ,277 غزل,7,0,گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین,حافظ,277 غزل,8,1,گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند,حافظ,277 غزل,9,0,گفتم هوای میکده غم می‌برد ز دل,حافظ,277 غزل,10,1,گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند,حافظ,277 غزل,11,0,گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است,حافظ,277 غزل,12,1,گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند,حافظ,277 غزل,13,0,گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود,حافظ,277 غزل,14,1,گفتا به بوسه شکرینش جوان کنند,حافظ,277 غزل,15,0,گفتم که خواجه کی به سر حجله می‌رود,حافظ,277 غزل,16,1,گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند,حافظ,277 غزل,17,0,گفتم دعای دولت او ورد حافظ است,حافظ,277 غزل,18,1,گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند,حافظ,277 غزل,1,0,واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند,حافظ,278 غزل,2,1,چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند,حافظ,278 غزل,3,0,مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس,حافظ,278 غزل,4,1,توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند,حافظ,278 غزل,5,0,گوییا باور نمی‌دارند روز داوری,حافظ,278 غزل,6,1,کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند,حافظ,278 غزل,7,0,یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان,حافظ,278 غزل,8,1,کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند,حافظ,278 غزل,9,0,ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان,حافظ,278 غزل,10,1,می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند,حافظ,278 غزل,11,0,حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد,حافظ,278 غزل,12,1,زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می‌کنند,حافظ,278 غزل,13,0,بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی,حافظ,278 غزل,14,1,کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند,حافظ,278 غزل,15,0,صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت,حافظ,278 غزل,16,1,قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند,حافظ,278 غزل,1,0,دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند,حافظ,279 غزل,2,1,پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند,حافظ,279 غزل,3,0,ناموس عشق و رونق عشاق می‌برند,حافظ,279 غزل,4,1,عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند,حافظ,279 غزل,5,0,جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز,حافظ,279 غزل,6,1,باطل در این خیال که اکسیر می‌کنند,حافظ,279 غزل,7,0,گویند رمز عشق مگویید و مشنوید,حافظ,279 غزل,8,1,مشکل حکایتیست که تقریر می‌کنند,حافظ,279 غزل,9,0,ما از برون در شده مغرور صد فریب,حافظ,279 غزل,10,1,تا خود درون پرده چه تدبیر می‌کنند,حافظ,279 غزل,11,0,تشویش وقت پیر مغان می‌دهند باز,حافظ,279 غزل,12,1,این سالکان نگر که چه با پیر می‌کنند,حافظ,279 غزل,13,0,صد ملک دل به نیم نظر می‌توان خرید,حافظ,279 غزل,14,1,خوبان در این معامله تقصیر می‌کنند,حافظ,279 غزل,15,0,قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست,حافظ,279 غزل,16,1,قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند,حافظ,279 غزل,17,0,فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر,حافظ,279 غزل,18,1,کاین کارخانه‌ایست که تغییر می‌کنند,حافظ,279 غزل,19,0,می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب,حافظ,279 غزل,20,1,چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند,حافظ,279 غزل,1,0,شراب بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند,حافظ,280 غزل,2,1,که زیرکان جهان از کمندشان نرهند,حافظ,280 غزل,3,0,من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه,حافظ,280 غزل,4,1,هزار شکر که یاران شهر بی‌گنهند,حافظ,280 غزل,5,0,جفا نه پیشه درویشیست و راهروی,حافظ,280 غزل,6,1,بیار باده که این سالکان نه مرد رهند,حافظ,280 غزل,7,0,مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم,حافظ,280 غزل,8,1,شهان بی کمر و خسروان بی کلهند,حافظ,280 غزل,9,0,به هوش باش که هنگام باد استغنا,حافظ,280 غزل,10,1,هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند,حافظ,280 غزل,11,0,مکن که کوکبه دلبری شکسته شود,حافظ,280 غزل,12,1,چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند,حافظ,280 غزل,13,0,غلام همت دردی کشان یک رنگم,حافظ,280 غزل,14,1,نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند,حافظ,280 غزل,15,0,قدم منه به خرابات جز به شرط ادب,حافظ,280 غزل,16,1,که سالکان درش محرمان پادشهند,حافظ,280 غزل,17,0,جناب عشق بلند است همتی حافظ,حافظ,280 غزل,18,1,که عاشقان ره بی‌همتان به خود ندهند,حافظ,280 غزل,1,0,بود آیا که در میکده‌ها بگشایند,حافظ,281 غزل,2,1,گره از کار فروبسته ما بگشایند,حافظ,281 غزل,3,0,اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند,حافظ,281 غزل,4,1,دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند,حافظ,281 غزل,5,0,به صفای دل رندان صبوحی زدگان,حافظ,281 غزل,6,1,بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند,حافظ,281 غزل,7,0,نامه تعزیت دختر رز بنویسید,حافظ,281 غزل,8,1,تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند,حافظ,281 غزل,9,0,گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب,حافظ,281 غزل,10,1,تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند,حافظ,281 غزل,11,0,در میخانه ببستند خدایا مپسند,حافظ,281 غزل,12,1,که در خانه تزویر و ریا بگشایند,حافظ,281 غزل,13,0,حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا,حافظ,281 غزل,14,1,که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند,حافظ,281 غزل,1,0,سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود,حافظ,282 غزل,2,1,رونق میکده از درس و دعای ما بود,حافظ,282 غزل,3,0,نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان,حافظ,282 غزل,4,1,هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود,حافظ,282 غزل,5,0,دفتر دانش ما جمله بشویید به می,حافظ,282 غزل,6,1,که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود,حافظ,282 غزل,7,0,از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل,حافظ,282 غزل,8,1,کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود,حافظ,282 غزل,9,0,دل چو پرگار به هر سو دورانی می‌کرد,حافظ,282 غزل,10,1,و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود,حافظ,282 غزل,11,0,مطرب از درد محبت عملی می‌پرداخت,حافظ,282 غزل,12,1,که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود,حافظ,282 غزل,13,0,می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی,حافظ,282 غزل,14,1,بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود,حافظ,282 غزل,15,0,پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان,حافظ,282 غزل,16,1,رخصت خبث نداد ار نه حکایت‌ها بود,حافظ,282 غزل,17,0,قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد,حافظ,282 غزل,18,1,کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود,حافظ,282 غزل,1,0,یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود,حافظ,283 غزل,2,1,رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود,حافظ,283 غزل,3,0,یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می‌کشت,حافظ,283 غزل,4,1,معجز عیسویت در لب شکرخا بود,حافظ,283 غزل,5,0,یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس,حافظ,283 غزل,6,1,جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود,حافظ,283 غزل,7,0,یاد باد آن که رخت شمع طرب می‌افروخت,حافظ,283 غزل,8,1,وین دل سوخته پروانه ناپروا بود,حافظ,283 غزل,9,0,یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب,حافظ,283 غزل,10,1,آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود,حافظ,283 غزل,11,0,یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی,حافظ,283 غزل,12,1,در میان من و لعل تو حکایت‌ها بود,حافظ,283 غزل,13,0,یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی,حافظ,283 غزل,14,1,در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود,حافظ,283 غزل,15,0,یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست,حافظ,283 غزل,16,1,وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود,حافظ,283 غزل,17,0,یاد باد آن که به اصلاح شما می‌شد راست,حافظ,283 غزل,18,1,نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود,حافظ,283 غزل,1,0,تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود,حافظ,284 غزل,2,1,سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود,حافظ,284 غزل,3,0,حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است,حافظ,284 غزل,4,1,بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود,حافظ,284 غزل,5,0,بر سر تربت ما چون گذری همت خواه,حافظ,284 غزل,6,1,که زیارتگه رندان جهان خواهد بود,حافظ,284 غزل,7,0,برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو,حافظ,284 غزل,8,1,راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود,حافظ,284 غزل,9,0,ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز,حافظ,284 غزل,10,1,تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود,حافظ,284 غزل,11,0,چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد,حافظ,284 غزل,12,1,تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود,حافظ,284 غزل,13,0,بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد,حافظ,284 غزل,14,1,زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود,حافظ,284 غزل,1,0,یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود,حافظ,286 غزل,2,1,دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود,حافظ,286 غزل,3,0,راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک,حافظ,286 غزل,4,1,بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود,حافظ,286 غزل,5,0,دل چو از پیر خرد نقل معانی می‌کرد,حافظ,286 غزل,6,1,عشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود,حافظ,286 غزل,7,0,آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است,حافظ,286 غزل,8,1,آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود,حافظ,286 غزل,9,0,در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز,حافظ,286 غزل,10,1,چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود,حافظ,286 غزل,11,0,دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم,حافظ,286 غزل,12,1,خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود,حافظ,286 غزل,13,0,بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق,حافظ,286 غزل,14,1,مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود,حافظ,286 غزل,15,0,راستی خاتم فیروزه بواسحاقی,حافظ,286 غزل,16,1,خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود,حافظ,286 غزل,17,0,دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ,حافظ,286 غزل,18,1,که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود,حافظ,286 غزل,1,0,خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود,حافظ,287 غزل,2,1,گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود,حافظ,287 غزل,3,0,ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی,حافظ,287 غزل,4,1,آنچه در مذهب ارباب طریقت نبود,حافظ,287 غزل,5,0,خیره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق,حافظ,287 غزل,6,1,تیره آن دل که در او شمع محبت نبود,حافظ,287 غزل,7,0,دولت از مرغ همایون طلب و سایه او,حافظ,287 غزل,8,1,زان که با زاغ و زغن شهپر دولت نبود,حافظ,287 غزل,9,0,گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن,حافظ,287 غزل,10,1,شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود,حافظ,287 غزل,11,0,چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست,حافظ,287 غزل,12,1,نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود,حافظ,287 غزل,13,0,حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه,حافظ,287 غزل,14,1,هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود,حافظ,287 غزل,1,0,قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,حافظ,288 غزل,2,1,ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر نبود,حافظ,288 غزل,3,0,من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم,حافظ,288 غزل,4,1,هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود,حافظ,288 غزل,5,0,یا رب این آینه حسن چه جوهر دارد,حافظ,288 غزل,6,1,که در او آه مرا قوت تأثیر نبود,حافظ,288 غزل,7,0,سر ز حسرت به در میکده‌ها برکردم,حافظ,288 غزل,8,1,چون شناسای تو در صومعه یک پیر نبود,حافظ,288 غزل,9,0,نازنین‌تر ز قدت در چمن ناز نرست,حافظ,288 غزل,10,1,خوش‌تر از نقش تو در عالم تصویر نبود,حافظ,288 غزل,11,0,تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم,حافظ,288 غزل,12,1,حاصلم دوش به جز ناله شبگیر نبود,حافظ,288 غزل,13,0,آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع,حافظ,288 غزل,14,1,جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود,حافظ,288 غزل,15,0,آیتی بود عذاب انده حافظ بی تو,حافظ,288 غزل,16,1,که بر هیچ کسش حاجت تفسیر نبود,حافظ,288 غزل,1,0,دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود,حافظ,289 غزل,2,1,تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود,حافظ,289 غزل,3,0,دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت,حافظ,289 غزل,4,1,باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود,حافظ,289 غزل,5,0,هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد,حافظ,289 غزل,6,1,ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود,حافظ,289 غزل,7,0,عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت,حافظ,289 غزل,8,1,فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود,حافظ,289 غزل,9,0,من سرگشته هم از اهل سلامت بودم,حافظ,289 غزل,10,1,دام راهم شکن طره هندوی تو بود,حافظ,289 غزل,11,0,بگشا بند قبا تا بگشاید دل من,حافظ,289 غزل,12,1,که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود,حافظ,289 غزل,13,0,به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر,حافظ,289 غزل,14,1,کز جهان می‌شد و در آرزوی روی تو بود,حافظ,289 غزل,1,0,دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود,حافظ,290 غزل,2,1,تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود,حافظ,290 غزل,3,0,رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی,حافظ,290 غزل,4,1,جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود,حافظ,290 غزل,5,0,جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست,حافظ,290 غزل,6,1,و آتش چهره بدین کار برافروخته بود,حافظ,290 غزل,7,0,گر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم,حافظ,290 غزل,8,1,که نهانش نظری با من دلسوخته بود,حافظ,290 غزل,9,0,کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگین دل,حافظ,290 غزل,10,1,در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود,حافظ,290 غزل,11,0,دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت,حافظ,290 غزل,12,1,الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود,حافظ,290 غزل,13,0,یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد,حافظ,290 غزل,14,1,آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود,حافظ,290 غزل,15,0,گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ,حافظ,290 غزل,16,1,یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود,حافظ,290 غزل,1,0,یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود,حافظ,291 غزل,2,1,وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود,حافظ,291 غزل,3,0,از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب,حافظ,291 غزل,4,1,رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود,حافظ,291 غزل,5,0,در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر,حافظ,291 غزل,6,1,عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود,حافظ,291 غزل,7,0,ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق,حافظ,291 غزل,8,1,هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود,حافظ,291 غزل,9,0,ای معبر مژده‌ای فرما که دوشم آفتاب,حافظ,291 غزل,10,1,در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود,حافظ,291 غزل,11,0,نقش می‌بستم که گیرم گوشه‌ای زان چشم مست,حافظ,291 غزل,12,1,طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود,حافظ,291 غزل,13,0,گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم,حافظ,291 غزل,14,1,کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود,حافظ,291 غزل,15,0,حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می‌نوشت,حافظ,291 غزل,16,1,طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود,حافظ,291 غزل,1,0,گوهر مخزن اسرار همان است که بود,حافظ,292 غزل,2,1,حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود,حافظ,292 غزل,3,0,عاشقان زمره ارباب امانت باشند,حافظ,292 غزل,4,1,لاجرم چشم گهربار همان است که بود,حافظ,292 غزل,5,0,از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح,حافظ,292 غزل,6,1,بوی زلف تو همان مونس جان است که بود,حافظ,292 غزل,7,0,طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید,حافظ,292 غزل,8,1,همچنان در عمل معدن و کان است که بود,حافظ,292 غزل,9,0,کشته غمزه خود را به زیارت دریاب,حافظ,292 غزل,10,1,زان که بیچاره همان دل‌نگران است که بود,حافظ,292 غزل,11,0,رنگ خون دل ما را که نهان می‌داری,حافظ,292 غزل,12,1,همچنان در لب لعل تو عیان است که بود,حافظ,292 غزل,13,0,زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند,حافظ,292 غزل,14,1,سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود,حافظ,292 غزل,15,0,حافظا بازنما قصه خونابه چشم,حافظ,292 غزل,16,1,که بر این چشمه همان آب روان است که بود,حافظ,292 غزل,1,0,دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود,حافظ,293 غزل,2,1,تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود,حافظ,293 غزل,3,0,چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت,حافظ,293 غزل,4,1,تدبیر ما به دست شراب دوساله بود,حافظ,293 غزل,5,0,آن نافه مراد که می‌خواستم ز بخت,حافظ,293 غزل,6,1,در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود,حافظ,293 غزل,7,0,از دست برده بود خمار غمم سحر,حافظ,293 غزل,8,1,دولت مساعد آمد و می در پیاله بود,حافظ,293 غزل,9,0,بر آستان میکده خون می‌خورم مدام,حافظ,293 غزل,10,1,روزی ما ز خوان قدر این نواله بود,حافظ,293 غزل,11,0,هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید,حافظ,293 غزل,12,1,در رهگذار باد نگهبان لاله بود,حافظ,293 غزل,13,0,بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح,حافظ,293 غزل,14,1,آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود,حافظ,293 غزل,15,0,دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه,حافظ,293 غزل,16,1,یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود,حافظ,293 غزل,17,0,آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر,حافظ,293 غزل,18,1,پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود,حافظ,293 غزل,1,0,به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود,حافظ,294 غزل,2,1,که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود,حافظ,294 غزل,3,0,حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست,حافظ,294 غزل,4,1,به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود,حافظ,294 غزل,5,0,مباحثی که در آن مجلس جنون می‌رفت,حافظ,294 غزل,6,1,ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود,حافظ,294 غزل,7,0,دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی,حافظ,294 غزل,8,1,ز نامساعدی بختش اندکی گله بود,حافظ,294 غزل,9,0,قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست,حافظ,294 غزل,10,1,هزار ساحر چون سامریش در گله بود,حافظ,294 غزل,11,0,بگفتمش به لبم بوسه‌ای حوالت کن,حافظ,294 غزل,12,1,به خنده گفت کی ات با من این معامله بود,حافظ,294 غزل,13,0,ز اخترم نظری سعد در ره است که دوش,حافظ,294 غزل,14,1,میان ماه و رخ یار من مقابله بود,حافظ,294 غزل,15,0,دهان یار که درمان درد حافظ داشت,حافظ,294 غزل,16,1,فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود,حافظ,294 غزل,1,0,آن یار کز او خانه ما جای پری بود,حافظ,295 غزل,2,1,سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود,حافظ,295 غزل,3,0,دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش,حافظ,295 غزل,4,1,بیچاره ندانست که یارش سفری بود,حافظ,295 غزل,5,0,تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد,حافظ,295 غزل,6,1,تا بود فلک شیوه او پرده دری بود,حافظ,295 غزل,7,0,منظور خردمند من آن ماه که او را,حافظ,295 غزل,8,1,با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود,حافظ,295 غزل,9,0,از چنگ منش اختر بدمهر به در برد,حافظ,295 غزل,10,1,آری چه کنم دولت دور قمری بود,حافظ,295 غزل,11,0,عذری بنه ای دل که تو درویشی و او را,حافظ,295 غزل,12,1,در مملکت حسن سر تاجوری بود,حافظ,295 غزل,13,0,اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت,حافظ,295 غزل,14,1,باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود,حافظ,295 غزل,15,0,خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین,حافظ,295 غزل,16,1,افسوس که آن گنج روان رهگذری بود,حافظ,295 غزل,17,0,خود را بکش ای بلبل از این رشک که گل را,حافظ,295 غزل,18,1,با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود,حافظ,295 غزل,19,0,هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ,حافظ,295 غزل,20,1,از یمن دعای شب و ورد سحری بود,حافظ,295 غزل,1,0,مسلمانان مرا وقتی دلی بود,حافظ,296 غزل,2,1,که با وی گفتمی گر مشکلی بود,حافظ,296 غزل,3,0,به گردابی چو می‌افتادم از غم,حافظ,296 غزل,4,1,به تدبیرش امید ساحلی بود,حافظ,296 غزل,5,0,دلی همدرد و یاری مصلحت بین,حافظ,296 غزل,6,1,که استظهار هر اهل دلی بود,حافظ,296 غزل,7,0,ز من ضایع شد اندر کوی جانان,حافظ,296 غزل,8,1,چه دامنگیر یا رب منزلی بود,حافظ,296 غزل,9,0,هنر بی‌عیب حرمان نیست لیکن,حافظ,296 غزل,10,1,ز من محروم‌تر کی سائلی بود,حافظ,296 غزل,11,0,بر این جان پریشان رحمت آرید,حافظ,296 غزل,12,1,که وقتی کاردانی کاملی بود,حافظ,296 غزل,13,0,مرا تا عشق تعلیم سخن کرد,حافظ,296 غزل,14,1,حدیثم نکته هر محفلی بود,حافظ,296 غزل,15,0,مگو دیگر که حافظ نکته‌دان است,حافظ,296 غزل,16,1,که ما دیدیم و محکم جاهلی بود,حافظ,296 غزل,1,0,در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود,حافظ,297 غزل,2,1,تا ابد جام مرادش همدم جانی بود,حافظ,297 غزل,3,0,من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار,حافظ,297 غزل,4,1,گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود,حافظ,297 غزل,5,0,خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش,حافظ,297 غزل,6,1,همچو گل بر خرقه رنگ می مسلمانی بود,حافظ,297 غزل,7,0,بی چراغ جام در خلوت نمی‌یارم نشست,حافظ,297 غزل,8,1,زان که کنج اهل دل باید که نورانی بود,حافظ,297 غزل,9,0,همت عالی طلب جام مرصع گو مباش,حافظ,297 غزل,10,1,رند را آب عنب یاقوت رمانی بود,حافظ,297 غزل,11,0,گر چه بی‌سامان نماید کار ما سهلش مبین,حافظ,297 غزل,12,1,کاندر این کشور گدایی رشک سلطانی بود,حافظ,297 غزل,13,0,نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار,حافظ,297 غزل,14,1,خودپسندی جان من برهان نادانی بود,حافظ,297 غزل,15,0,مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان,حافظ,297 غزل,16,1,نستدن جام می از جانان گران جانی بود,حافظ,297 غزل,17,0,دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب,حافظ,297 غزل,18,1,ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود,حافظ,297 غزل,1,0,از دیده خون دل همه بر روی ما رود,حافظ,299 غزل,2,1,بر روی ما ز دیده چه گویم چه‌ها رود,حافظ,299 غزل,3,0,ما در درون سینه هوایی نهفته‌ایم,حافظ,299 غزل,4,1,بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود,حافظ,299 غزل,5,0,خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک,حافظ,299 غزل,6,1,گر ماه مهرپرور من در قبا رود,حافظ,299 غزل,7,0,بر خاک راه یار نهادیم روی خویش,حافظ,299 غزل,8,1,بر روی ما رواست اگر آشنا رود,حافظ,299 غزل,9,0,سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد,حافظ,299 غزل,10,1,گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود,حافظ,299 غزل,11,0,ما را به آب دیده شب و روز ماجراست,حافظ,299 غزل,12,1,زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود,حافظ,299 غزل,13,0,حافظ به کوی میکده دایم به صدق دل,حافظ,299 غزل,14,1,چون صوفیان صومعه دار از صفا رود,حافظ,299 غزل,1,0,چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود,حافظ,300 غزل,2,1,ور آشتی طلبم با سر عتاب رود,حافظ,300 غزل,3,0,چو ماه نو ره بیچارگان نظاره,حافظ,300 غزل,4,1,زند به گوشه ابرو و در نقاب رود,حافظ,300 غزل,5,0,شب شراب خرابم کند به بیداری,حافظ,300 غزل,6,1,وگر به روز شکایت کنم به خواب رود,حافظ,300 غزل,7,0,طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل,حافظ,300 غزل,8,1,بیفتد آن که در این راه با شتاب رود,حافظ,300 غزل,9,0,گدایی در جانان به سلطنت مفروش,حافظ,300 غزل,10,1,کسی ز سایه این در به آفتاب رود,حافظ,300 غزل,11,0,سواد نامه موی سیاه چون طی شد,حافظ,300 غزل,12,1,بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود,حافظ,300 غزل,13,0,حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر,حافظ,300 غزل,14,1,کلاه داریش اندر سر شراب رود,حافظ,300 غزل,15,0,حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز,حافظ,300 غزل,16,1,خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود,حافظ,300 غزل,1,0,از سر کوی تو هر کو به ملالت برود,حافظ,301 غزل,2,1,نرود کارش و آخر به خجالت برود,حافظ,301 غزل,3,0,کاروانی که بود بدرقه‌اش حفظ خدا,حافظ,301 غزل,4,1,به تجمل بنشیند به جلالت برود,حافظ,301 غزل,5,0,سالک از نور هدایت ببرد راه به دوست,حافظ,301 غزل,6,1,که به جایی نرسد گر به ضلالت برود,حافظ,301 غزل,7,0,کام خود آخر عمر از می و معشوق بگیر,حافظ,301 غزل,8,1,حیف اوقات که یک سر به بطالت برود,حافظ,301 غزل,9,0,ای دلیل دل گمگشته خدا را مددی,حافظ,301 غزل,10,1,که غریب ار نبرد ره به دلالت برود,حافظ,301 غزل,11,0,حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است,حافظ,301 غزل,12,1,کس ندانست که آخر به چه حالت برود,حافظ,301 غزل,13,0,حافظ از چشمه حکمت به کف آور جامی,حافظ,301 غزل,14,1,بو که از لوح دلت نقش جهالت برود,حافظ,301 غزل,1,0,هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود,حافظ,302 غزل,2,1,هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود,حافظ,302 غزل,3,0,از دماغ من سرگشته خیال دهنت,حافظ,302 غزل,4,1,به جفای فلک و غصه دوران نرود,حافظ,302 غزل,5,0,در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند,حافظ,302 غزل,6,1,تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود,حافظ,302 غزل,7,0,هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است,حافظ,302 غزل,8,1,برود از دل من وز دل من آن نرود,حافظ,302 غزل,9,0,آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت,حافظ,302 غزل,10,1,که اگر سر برود از دل و از جان نرود,حافظ,302 غزل,11,0,گر رود از پی خوبان دل من معذور است,حافظ,302 غزل,12,1,درد دارد چه کند کز پی درمان نرود,حافظ,302 غزل,13,0,هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان,حافظ,302 غزل,14,1,دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود,حافظ,302 غزل,1,0,خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود,حافظ,303 غزل,2,1,به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود,حافظ,303 غزل,3,0,طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی,حافظ,303 غزل,4,1,ولی چگونه مگس از پی شکر نرود,حافظ,303 غزل,5,0,سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی,حافظ,303 غزل,6,1,که نقش خال توام هرگز از نظر نرود,حافظ,303 غزل,7,0,ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار,حافظ,303 غزل,8,1,چرا که بی سر زلف توام به سر نرود,حافظ,303 غزل,9,0,دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی,حافظ,303 غزل,10,1,که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود,حافظ,303 غزل,11,0,مکن به چشم حقارت نگاه در من مست,حافظ,303 غزل,12,1,که آبروی شریعت بدین قدر نرود,حافظ,303 غزل,13,0,من گدا هوس سروقامتی دارم,حافظ,303 غزل,14,1,که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود,حافظ,303 غزل,15,0,تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری,حافظ,303 غزل,16,1,وفای عهد من از خاطرت به در نرود,حافظ,303 غزل,17,0,سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم,حافظ,303 غزل,18,1,چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود,حافظ,303 غزل,19,0,به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید,حافظ,303 غزل,20,1,چو باشه در پی هر صید مختصر نرود,حافظ,303 غزل,21,0,بیار باده و اول به دست حافظ ده,حافظ,303 غزل,22,1,به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود,حافظ,303 غزل,1,0,ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود,حافظ,304 غزل,2,1,وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود,حافظ,304 غزل,3,0,می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت,حافظ,304 غزل,4,1,کار این زمان ز صنعت دلاله می‌رود,حافظ,304 غزل,5,0,شکرشکن شوند همه طوطیان هند,حافظ,304 غزل,6,1,زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود,حافظ,304 غزل,7,0,طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر,حافظ,304 غزل,8,1,کاین طفل یک شبه ره یک ساله می‌رود,حافظ,304 غزل,9,0,آن چشم جادوانه عابدفریب بین,حافظ,304 غزل,10,1,کش کاروان سحر ز دنباله می‌رود,حافظ,304 غزل,11,0,از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز,حافظ,304 غزل,12,1,مکاره می‌نشیند و محتاله می‌رود,حافظ,304 غزل,13,0,باد بهار می‌وزد از گلستان شاه,حافظ,304 غزل,14,1,وز ژاله باده در قدح لاله می‌رود,حافظ,304 غزل,15,0,حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین,حافظ,304 غزل,16,1,غافل مشو که کار تو از ناله می‌رود,حافظ,304 غزل,1,0,ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود,حافظ,305 غزل,2,1,وین راز سر به مهر به عالم سمر شود,حافظ,305 غزل,3,0,گویند سنگ لعل شود در مقام صبر,حافظ,305 غزل,4,1,آری شود ولیک به خون جگر شود,حافظ,305 غزل,5,0,خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه,حافظ,305 غزل,6,1,کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود,حافظ,305 غزل,7,0,از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان,حافظ,305 غزل,8,1,باشد کز آن میانه یکی کارگر شود,حافظ,305 غزل,9,0,ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو,حافظ,305 غزل,10,1,لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود,حافظ,305 غزل,11,0,از کیمیای مهر تو زر گشت روی من,حافظ,305 غزل,12,1,آری به یمن لطف شما خاک زر شود,حافظ,305 غزل,13,0,در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب,حافظ,305 غزل,14,1,یا رب مباد آن که گدا معتبر شود,حافظ,305 غزل,15,0,بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی,حافظ,305 غزل,16,1,مقبول طبع مردم صاحب نظر شود,حافظ,305 غزل,17,0,این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست,حافظ,305 غزل,18,1,سرها بر آستانه او خاک در شود,حافظ,305 غزل,19,0,حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست,حافظ,305 غزل,20,1,دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود,حافظ,305 غزل,1,0,گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود,حافظ,306 غزل,2,1,تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود,حافظ,306 غزل,3,0,رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است,حافظ,306 غزل,4,1,حیوانی که ننوشد می و انسان نشود,حافظ,306 غزل,5,0,گوهر پاک بباید که شود قابل فیض,حافظ,306 غزل,6,1,ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود,حافظ,306 غزل,7,0,اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش,حافظ,306 غزل,8,1,که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود,حافظ,306 غزل,9,0,عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف,حافظ,306 غزل,10,1,چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود,حافظ,306 غزل,11,0,دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت,حافظ,306 غزل,12,1,سببی ساز خدایا که پشیمان نشود,حافظ,306 غزل,13,0,حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را,حافظ,306 غزل,14,1,تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود,حافظ,306 غزل,15,0,ذره را تا نبود همت عالی حافظ,حافظ,306 غزل,16,1,طالب چشمه خورشید درخشان نشود,حافظ,306 غزل,1,0,گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود,حافظ,307 غزل,2,1,پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود,حافظ,307 غزل,3,0,یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند,حافظ,307 غزل,4,1,گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود,حافظ,307 غزل,5,0,آخر ای خاتم جمشید همایون آثار,حافظ,307 غزل,6,1,گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود,حافظ,307 غزل,7,0,واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید,حافظ,307 غزل,8,1,من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود,حافظ,307 غزل,9,0,عقلم از خانه به در رفت و گر می این است,حافظ,307 غزل,10,1,دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود,حافظ,307 غزل,11,0,صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می,حافظ,307 غزل,12,1,تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود,حافظ,307 غزل,13,0,خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت,حافظ,307 غزل,14,1,حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود,حافظ,307 غزل,1,0,اگر به باده مشکین دلم کشد شاید,حافظ,309 غزل,2,1,که بوی خیر ز زهد ریا نمی‌آید,حافظ,309 غزل,3,0,جهانیان همه گر منع من کنند از عشق,حافظ,309 غزل,4,1,من آن کنم که خداوندگار فرماید,حافظ,309 غزل,5,0,طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم,حافظ,309 غزل,6,1,گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید,حافظ,309 غزل,7,0,مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید,حافظ,309 غزل,8,1,که حلقه‌ای ز سر زلف یار بگشاید,حافظ,309 غزل,9,0,تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت,حافظ,309 غزل,10,1,چه حاجت است که مشاطه‌ات بیاراید,حافظ,309 غزل,11,0,چمن خوش است و هوا دلکش است و می بی‌غش,حافظ,309 غزل,12,1,کنون به جز دل خوش هیچ در نمی‌باید,حافظ,309 غزل,13,0,جمیله‌ایست عروس جهان ولی هش دار,حافظ,309 غزل,14,1,که این مخدره در عقد کس نمی‌آید,حافظ,309 غزل,15,0,به لابه گفتمش ای ماه رخ چه باشد اگر,حافظ,309 غزل,16,1,به یک شکر ز تو دلخسته‌ای بیاساید,حافظ,309 غزل,17,0,به خنده گفت که حافظ خدای را مپسند,حافظ,309 غزل,18,1,که بوسه تو رخ ماه را بیالاید,حافظ,309 غزل,1,0,گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید,حافظ,310 غزل,2,1,گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید,حافظ,310 غزل,3,0,گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز,حافظ,310 غزل,4,1,گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید,حافظ,310 غزل,5,0,گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم,حافظ,310 غزل,6,1,گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید,حافظ,310 غزل,7,0,گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد,حافظ,310 غزل,8,1,گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید,حافظ,310 غزل,9,0,گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد,حافظ,310 غزل,10,1,گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید,حافظ,310 غزل,11,0,گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت,حافظ,310 غزل,12,1,گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید,حافظ,310 غزل,13,0,گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد,حافظ,310 غزل,14,1,گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید,حافظ,310 غزل,15,0,گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد,حافظ,310 غزل,16,1,گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید,حافظ,310 غزل,1,0,بر سر آنم که گر ز دست برآید,حافظ,311 غزل,2,1,دست به کاری زنم که غصه سر آید,حافظ,311 غزل,3,0,خلوت دل نیست جای صحبت اضداد,حافظ,311 غزل,4,1,دیو چو بیرون رود فرشته درآید,حافظ,311 غزل,5,0,صحبت حکام ظلمت شب یلداست,حافظ,311 غزل,6,1,نور ز خورشید جوی بو که برآید,حافظ,311 غزل,7,0,بر در ارباب بی‌مروت دنیا,حافظ,311 غزل,8,1,چند نشینی که خواجه کی به درآید,حافظ,311 غزل,9,0,ترک گدایی مکن که گنج بیابی,حافظ,311 غزل,10,1,از نظر ره روی که در گذر آید,حافظ,311 غزل,11,0,صالح و طالح متاع خویش نمودند,حافظ,311 غزل,12,1,تا که قبول افتد و که در نظر آید,حافظ,311 غزل,13,0,بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر,حافظ,311 غزل,14,1,باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید,حافظ,311 غزل,15,0,غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست,حافظ,311 غزل,16,1,هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید,حافظ,311 غزل,1,0,دست از طلب ندارم تا کام من برآید,حافظ,312 غزل,2,1,یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید,حافظ,312 غزل,3,0,بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر,حافظ,312 غزل,4,1,کز آتش درونم دود از کفن برآید,حافظ,312 غزل,5,0,بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران,حافظ,312 غزل,6,1,بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید,حافظ,312 غزل,7,0,جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش,حافظ,312 غزل,8,1,نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید,حافظ,312 غزل,9,0,از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم,حافظ,312 غزل,10,1,خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید,حافظ,312 غزل,11,0,گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان,حافظ,312 غزل,12,1,هر جا که نام حافظ در انجمن برآید,حافظ,312 غزل,1,0,چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید,حافظ,313 غزل,2,1,ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید,حافظ,313 غزل,3,0,نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل,حافظ,313 غزل,4,1,چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید,حافظ,313 غزل,5,0,حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست,حافظ,313 غزل,6,1,که شمه‌ای ز بیانش به صد رساله برآید,حافظ,313 غزل,7,0,ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت,حافظ,313 غزل,8,1,که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید,حافظ,313 غزل,9,0,به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود,حافظ,313 غزل,10,1,خیال باشد کاین کار بی حواله برآید,حافظ,313 غزل,11,0,گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان,حافظ,313 غزل,12,1,بلا بگردد و کام هزارساله برآید,حافظ,313 غزل,13,0,نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ,حافظ,313 غزل,14,1,ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید,حافظ,313 غزل,1,0,زهی خجسته زمانی که یار بازآید,حافظ,314 غزل,2,1,به کام غمزدگان غمگسار بازآید,حافظ,314 غزل,3,0,به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم,حافظ,314 غزل,4,1,بدان امید که آن شهسوار بازآید,حافظ,314 غزل,5,0,اگر نه در خم چوگان او رود سر من,حافظ,314 غزل,6,1,ز سر نگویم و سر خود چه کار بازآید,حافظ,314 غزل,7,0,مقیم بر سر راهش نشسته‌ام چون گرد,حافظ,314 غزل,8,1,بدان هوس که بدین رهگذار بازآید,حافظ,314 غزل,9,0,دلی که با سر زلفین او قراری داد,حافظ,314 غزل,10,1,گمان مبر که بدان دل قرار بازآید,حافظ,314 غزل,11,0,چه جورها که کشیدند بلبلان از دی,حافظ,314 غزل,12,1,به بوی آن که دگر نوبهار بازآید,حافظ,314 غزل,13,0,ز نقش بند قضا هست امید آن حافظ,حافظ,314 غزل,14,1,که همچو سرو به دستم نگار بازآید,حافظ,314 غزل,1,0,اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید,حافظ,315 غزل,2,1,عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید,حافظ,315 غزل,3,0,دارم امید بر این اشک چو باران که دگر,حافظ,315 غزل,4,1,برق دولت که برفت از نظرم بازآید,حافظ,315 غزل,5,0,آن که تاج سر من خاک کف پایش بود,حافظ,315 غزل,6,1,از خدا می‌طلبم تا به سرم بازآید,حافظ,315 غزل,7,0,خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز,حافظ,315 غزل,8,1,شخصم ار بازنیاید خبرم بازآید,حافظ,315 غزل,9,0,گر نثار قدم یار گرامی نکنم,حافظ,315 غزل,10,1,گوهر جان به چه کار دگرم بازآید,حافظ,315 غزل,11,0,کوس نودولتی از بام سعادت بزنم,حافظ,315 غزل,12,1,گر ببینم که مه نوسفرم بازآید,حافظ,315 غزل,13,0,مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح,حافظ,315 غزل,14,1,ور نه گر بشنود آه سحرم بازآید,حافظ,315 غزل,15,0,آرزومند رخ شاه چو ماهم حافظ,حافظ,315 غزل,16,1,همتی تا به سلامت ز درم بازآید,حافظ,315 غزل,1,0,نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,2,1,فغان که بخت من از خواب در نمی‌آید,حافظ,316 غزل,3,0,صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش,حافظ,316 غزل,4,1,که آب زندگیم در نظر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,5,0,قد بلند تو را تا به بر نمی‌گیرم,حافظ,316 غزل,6,1,درخت کام و مرادم به بر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,7,0,مگر به روی دلارای یار ما ور نی,حافظ,316 غزل,8,1,به هیچ وجه دگر کار بر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,9,0,مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید,حافظ,316 غزل,10,1,وز آن غریب بلاکش خبر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,11,0,ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا,حافظ,316 غزل,12,1,ولی چه سود یکی کارگر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,13,0,بسم حکایت دل هست با نسیم سحر,حافظ,316 غزل,14,1,ولی به بخت من امشب سحر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,15,0,در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز,حافظ,316 غزل,16,1,بلای زلف سیاهت به سر نمی‌آید,حافظ,316 غزل,17,0,ز بس که شد دل حافظ رمیده از همه کس,حافظ,316 غزل,18,1,کنون ز حلقه زلفت به در نمی‌آید,حافظ,316 غزل,1,0,جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید,حافظ,317 غزل,2,1,هلال عید در ابروی یار باید دید,حافظ,317 غزل,3,0,شکسته گشت چو پشت هلال قامت من,حافظ,317 غزل,4,1,کمان ابروی یارم چو وسمه بازکشید,حافظ,317 غزل,5,0,مگر نسیم خطت صبح در چمن بگذشت,حافظ,317 غزل,6,1,که گل به بوی تو بر تن چو صبح جامه درید,حافظ,317 غزل,7,0,نبود چنگ و رباب و نبید و عود که بود,حافظ,317 غزل,8,1,گل وجود من آغشته گلاب و نبید,حافظ,317 غزل,9,0,بیا که با تو بگویم غم ملالت دل,حافظ,317 غزل,10,1,چرا که بی تو ندارم مجال گفت و شنید,حافظ,317 غزل,11,0,بهای وصل تو گر جان بود خریدارم,حافظ,317 غزل,12,1,که جنس خوب مبصر به هر چه دید خرید,حافظ,317 غزل,13,0,چو ماه روی تو در شام زلف می‌دیدم,حافظ,317 غزل,14,1,شبم به روی تو روشن چو روز می‌گردید,حافظ,317 غزل,15,0,به لب رسید مرا جان و برنیامد کام,حافظ,317 غزل,16,1,به سر رسید امید و طلب به سر نرسید,حافظ,317 غزل,17,0,ز شوق روی تو حافظ نوشت حرفی چند,حافظ,317 غزل,18,1,بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مروارید,حافظ,317 غزل,1,0,رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید,حافظ,318 غزل,2,1,وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید,حافظ,318 غزل,3,0,صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست,حافظ,318 غزل,4,1,فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید,حافظ,318 غزل,5,0,ز میوه‌های بهشتی چه ذوق دریابد,حافظ,318 غزل,6,1,هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید,حافظ,318 غزل,7,0,مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب,حافظ,318 غزل,8,1,به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید,حافظ,318 غزل,9,0,ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز,حافظ,318 غزل,10,1,که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید,حافظ,318 غزل,11,0,چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد,حافظ,318 غزل,12,1,که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید,حافظ,318 غزل,13,0,من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت,حافظ,318 غزل,14,1,که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید,حافظ,318 غزل,15,0,بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب,حافظ,318 غزل,16,1,که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید,حافظ,318 غزل,1,0,ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید,حافظ,319 غزل,2,1,وجه می می‌خواهم و مطرب که می‌گوید رسید,حافظ,319 غزل,3,0,شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه‌ام,حافظ,319 غزل,4,1,بار عشق و مفلسی صعب است می‌باید کشید,حافظ,319 غزل,5,0,قحط جود است آبروی خود نمی‌باید فروخت,حافظ,319 غزل,6,1,باده و گل از بهای خرقه می‌باید خرید,حافظ,319 غزل,7,0,گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش,حافظ,319 غزل,8,1,من همی‌کردم دعا و صبح صادق می‌دمید,حافظ,319 غزل,9,0,با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ,حافظ,319 غزل,10,1,از کریمی گوییا در گوشه‌ای بویی شنید,حافظ,319 غزل,11,0,دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک,حافظ,319 غزل,12,1,جامه‌ای در نیک نامی نیز می‌باید درید,حافظ,319 غزل,13,0,این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت,حافظ,319 غزل,14,1,وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید,حافظ,319 غزل,15,0,عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق,حافظ,319 غزل,16,1,گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید,حافظ,319 غزل,17,0,تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد,حافظ,319 غزل,18,1,این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید,حافظ,319 غزل,1,0,معاشران ز حریف شبانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,2,1,حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,3,0,به وقت سرخوشی از آه و ناله عشاق,حافظ,320 غزل,4,1,به صوت و نغمه چنگ و چغانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,5,0,چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی,حافظ,320 غزل,6,1,ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,7,0,چو در میان مراد آورید دست امید,حافظ,320 غزل,8,1,ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,9,0,سمند دولت اگر چند سرکشیده رود,حافظ,320 غزل,10,1,ز همرهان به سر تازیانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,11,0,نمی‌خورید زمانی غم وفاداران,حافظ,320 غزل,12,1,ز بی‌وفایی دور زمانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,13,0,به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال,حافظ,320 غزل,14,1,ز روی حافظ و این آستانه یاد آرید,حافظ,320 غزل,1,0,بیا که رایت منصور پادشاه رسید,حافظ,321 غزل,2,1,نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید,حافظ,321 غزل,3,0,جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت,حافظ,321 غزل,4,1,کمال عدل به فریاد دادخواه رسید,حافظ,321 غزل,5,0,سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد,حافظ,321 غزل,6,1,جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید,حافظ,321 غزل,7,0,ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن,حافظ,321 غزل,8,1,قوافل دل و دانش که مرد راه رسید,حافظ,321 غزل,9,0,عزیز مصر به رغم برادران غیور,حافظ,321 غزل,10,1,ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید,حافظ,321 غزل,11,0,کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل,حافظ,321 غزل,12,1,بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید,حافظ,321 غزل,13,0,صبا بگو که چه‌ها بر سرم در این غم عشق,حافظ,321 غزل,14,1,ز آتش دل سوزان و دود آه رسید,حافظ,321 غزل,15,0,ز شوق روی تو شاها بدین اسیر فراق,حافظ,321 غزل,16,1,همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید,حافظ,321 غزل,17,0,مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول,حافظ,321 غزل,18,1,ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید,حافظ,321 غزل,1,0,بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید,حافظ,322 غزل,2,1,از یار آشنا سخن آشنا شنید,حافظ,322 غزل,3,0,ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن,حافظ,322 غزل,4,1,کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید,حافظ,322 غزل,5,0,خوش می‌کنم به باده مشکین مشام جان,حافظ,322 غزل,6,1,کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید,حافظ,322 غزل,7,0,سر خدا که عارف سالک به کس نگفت,حافظ,322 غزل,8,1,در حیرتم که باده فروش از کجا شنید,حافظ,322 غزل,9,0,یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان,حافظ,322 غزل,10,1,دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید,حافظ,322 غزل,11,0,اینش سزا نبود دل حق گزار من,حافظ,322 غزل,12,1,کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید,حافظ,322 غزل,13,0,محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد,حافظ,322 غزل,14,1,از گلشن زمانه که بوی وفا شنید,حافظ,322 غزل,15,0,ساقی بیا که عشق ندا می‌کند بلند,حافظ,322 غزل,16,1,کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید,حافظ,322 غزل,17,0,ما باده زیر خرقه نه امروز می‌خوریم,حافظ,322 غزل,18,1,صد بار پیر میکده این ماجرا شنید,حافظ,322 غزل,19,0,ما می به بانگ چنگ نه امروز می‌کشیم,حافظ,322 غزل,20,1,بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید,حافظ,322 غزل,21,0,پند حکیم محض صواب است و عین خیر,حافظ,322 غزل,22,1,فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید,حافظ,322 غزل,23,0,حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس,حافظ,322 غزل,24,1,دربند آن مباش که نشنید یا شنید,حافظ,322 غزل,1,0,معاشران گره از زلف یار باز کنید,حافظ,323 غزل,2,1,شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید,حافظ,323 غزل,3,0,حضور خلوت انس است و دوستان جمعند,حافظ,323 غزل,4,1,و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید,حافظ,323 غزل,5,0,رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند,حافظ,323 غزل,6,1,که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید,حافظ,323 غزل,7,0,به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد,حافظ,323 غزل,8,1,گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید,حافظ,323 غزل,9,0,میان عاشق و معشوق فرق بسیار است,حافظ,323 غزل,10,1,چو یار ناز نماید شما نیاز کنید,حافظ,323 غزل,11,0,نخست موعظه پیر صحبت این حرف است,حافظ,323 غزل,12,1,که از مصاحب ناجنس احتراز کنید,حافظ,323 غزل,13,0,هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق,حافظ,323 غزل,14,1,بر او نمرده به فتوای من نماز کنید,حافظ,323 غزل,15,0,وگر طلب کند انعامی از شما حافظ,حافظ,323 غزل,16,1,حوالتش به لب یار دلنواز کنید,حافظ,323 غزل,1,0,الا ای طوطی گویای اسرار,حافظ,324 غزل,2,1,مبادا خالیت شکر ز منقار,حافظ,324 غزل,3,0,سرت سبز و دلت خوش باد جاوید,حافظ,324 غزل,4,1,که خوش نقشی نمودی از خط یار,حافظ,324 غزل,5,0,سخن سربسته گفتی با حریفان,حافظ,324 غزل,6,1,خدا را زین معما پرده بردار,حافظ,324 غزل,7,0,به روی ما زن از ساغر گلابی,حافظ,324 غزل,8,1,که خواب آلوده‌ایم ای بخت بیدار,حافظ,324 غزل,9,0,چه ره بود این که زد در پرده مطرب,حافظ,324 غزل,10,1,که می‌رقصند با هم مست و هشیار,حافظ,324 غزل,11,0,از آن افیون که ساقی در می افکند,حافظ,324 غزل,12,1,حریفان را نه سر ماند نه دستار,حافظ,324 غزل,13,0,سکندر را نمی‌بخشند آبی,حافظ,324 غزل,14,1,به زور و زر میسر نیست این کار,حافظ,324 غزل,15,0,بیا و حال اهل درد بشنو,حافظ,324 غزل,16,1,به لفظ اندک و معنی بسیار,حافظ,324 غزل,17,0,بت چینی عدوی دین و دل‌هاست,حافظ,324 غزل,18,1,خداوندا دل و دینم نگه دار,حافظ,324 غزل,19,0,به مستوران مگو اسرار مستی,حافظ,324 غزل,20,1,حدیث جان مگو با نقش دیوار,حافظ,324 غزل,21,0,به یمن دولت منصور شاهی,حافظ,324 غزل,22,1,علم شد حافظ اندر نظم اشعار,حافظ,324 غزل,23,0,خداوندی به جای بندگان کرد,حافظ,324 غزل,24,1,خداوندا ز آفاتش نگه دار,حافظ,324 غزل,1,0,عید است و آخر گل و یاران در انتظار,حافظ,325 غزل,2,1,ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار,حافظ,325 غزل,3,0,دل برگرفته بودم از ایام گل ولی,حافظ,325 غزل,4,1,کاری بکرد همت پاکان روزه دار,حافظ,325 غزل,5,0,دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن,حافظ,325 غزل,6,1,از فیض جام و قصه جمشید کامگار,حافظ,325 غزل,7,0,جز نقد جان به دست ندارم شراب کو,حافظ,325 غزل,8,1,کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار,حافظ,325 غزل,9,0,خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم,حافظ,325 غزل,10,1,یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار,حافظ,325 غزل,11,0,می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد,حافظ,325 غزل,12,1,جام مرصع تو بدین در شاهوار,حافظ,325 غزل,13,0,گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست,حافظ,325 غزل,14,1,از می کنند روزه گشا طالبان یار,حافظ,325 غزل,15,0,زانجا که پرده پوشی عفو کریم توست,حافظ,325 غزل,16,1,بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار,حافظ,325 غزل,17,0,ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود,حافظ,325 غزل,18,1,تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار,حافظ,325 غزل,19,0,حافظ چو رفت روزه و گل نیز می‌رود,حافظ,325 غزل,20,1,ناچار باده نوش که از دست رفت کار,حافظ,325 غزل,1,0,صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,2,1,وز او به عاشق بی‌دل خبر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,3,0,به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل,حافظ,326 غزل,4,1,نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,5,0,حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی,حافظ,326 غزل,6,1,کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,7,0,جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است,حافظ,326 غزل,8,1,ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,9,0,کنون که چشمه قند است لعل نوشینت,حافظ,326 غزل,10,1,سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,11,0,مکارم تو به آفاق می‌برد شاعر,حافظ,326 غزل,12,1,از او وظیفه و زاد سفر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,13,0,چو ذکر خیر طلب می‌کنی سخن این است,حافظ,326 غزل,14,1,که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,15,0,غبار غم برود حال خوش شود حافظ,حافظ,326 غزل,16,1,تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار,حافظ,326 غزل,1,0,ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر,حافظ,327 غزل,2,1,زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر,حافظ,327 غزل,3,0,قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد,حافظ,327 غزل,4,1,یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر,حافظ,327 غزل,5,0,در کمینگاه نظر با دل خویشم جنگ است,حافظ,327 غزل,6,1,ز ابرو و غمزه او تیر و کمانی به من آر,حافظ,327 غزل,7,0,در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم,حافظ,327 غزل,8,1,ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر,حافظ,327 غزل,9,0,منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان,حافظ,327 غزل,10,1,وگر ایشان نستانند روانی به من آر,حافظ,327 غزل,11,0,ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن,حافظ,327 غزل,12,1,یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر,حافظ,327 غزل,13,0,دلم از دست بشد دوش چو حافظ می‌گفت,حافظ,327 غزل,14,1,کای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر,حافظ,327 غزل,1,0,ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار,حافظ,328 غزل,2,1,ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار,حافظ,328 غزل,3,0,نکته‌ای روح فزا از دهن دوست بگو,حافظ,328 غزل,4,1,نامه‌ای خوش خبر از عالم اسرار بیار,حافظ,328 غزل,5,0,تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام,حافظ,328 غزل,6,1,شمه‌ای از نفحات نفس یار بیار,حافظ,328 غزل,7,0,به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز,حافظ,328 غزل,8,1,بی غباری که پدید آید از اغیار بیار,حافظ,328 غزل,9,0,گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب,حافظ,328 غزل,10,1,بهر آسایش این دیده خونبار بیار,حافظ,328 غزل,11,0,خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست,حافظ,328 غزل,12,1,خبری از بر آن دلبر عیار بیار,حافظ,328 غزل,13,0,شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن,حافظ,328 غزل,14,1,به اسیران قفس مژده گلزار بیار,حافظ,328 غزل,15,0,کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست,حافظ,328 غزل,16,1,عشوه‌ای زان لب شیرین شکربار بیار,حافظ,328 غزل,17,0,روزگاریست که دل چهره مقصود ندید,حافظ,328 غزل,18,1,ساقیا آن قدح آینه کردار بیار,حافظ,328 غزل,19,0,دلق حافظ به چه ارزد به می‌اش رنگین کن,حافظ,328 غزل,20,1,وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار,حافظ,328 غزل,1,0,روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر,حافظ,329 غزل,2,1,خرمن سوختگان را همه گو باد ببر,حافظ,329 غزل,3,0,ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا,حافظ,329 غزل,4,1,گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر,حافظ,329 غزل,5,0,زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات,حافظ,329 غزل,6,1,ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر,حافظ,329 غزل,7,0,سینه گو شعله آتشکده فارس بکش,حافظ,329 غزل,8,1,دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر,حافظ,329 غزل,9,0,دولت پیر مغان باد که باقی سهل است,حافظ,329 غزل,10,1,دیگری گو برو و نام من از یاد ببر,حافظ,329 غزل,11,0,سعی نابرده در این راه به جایی نرسی,حافظ,329 غزل,12,1,مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر,حافظ,329 غزل,13,0,روز مرگم نفسی وعده دیدار بده,حافظ,329 غزل,14,1,وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر,حافظ,329 غزل,15,0,دوش می‌گفت به مژگان درازت بکشم,حافظ,329 غزل,16,1,یا رب از خاطرش اندیشه بیداد ببر,حافظ,329 غزل,17,0,حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار,حافظ,329 غزل,18,1,برو از درگهش این ناله و فریاد ببر,حافظ,329 غزل,1,0,شب وصل است و طی شد نامه هجر,حافظ,330 غزل,2,1,سلام فیه حتی مطلع الفجر,حافظ,330 غزل,3,0,دلا در عاشقی ثابت قدم باش,حافظ,330 غزل,4,1,که در این ره نباشد کار بی اجر,حافظ,330 غزل,5,0,من از رندی نخواهم کرد توبه,حافظ,330 غزل,6,1,و لو آذیتنی بالهجر و الحجر,حافظ,330 غزل,7,0,برآی ای صبح روشن دل خدا را,حافظ,330 غزل,8,1,که بس تاریک می‌بینم شب هجر,حافظ,330 غزل,9,0,دلم رفت و ندیدم روی دلدار,حافظ,330 غزل,10,1,فغان از این تطاول آه از این زجر,حافظ,330 غزل,11,0,وفا خواهی جفاکش باش حافظ,حافظ,330 غزل,12,1,فان الربح و الخسران فی التجر,حافظ,330 غزل,1,0,گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر,حافظ,331 غزل,2,1,بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر,حافظ,331 غزل,3,0,خرم آن روز که با دیده گریان بروم,حافظ,331 غزل,4,1,تا زنم آب در میکده یک بار دگر,حافظ,331 غزل,5,0,معرفت نیست در این قوم خدا را سببی,حافظ,331 غزل,6,1,تا برم گوهر خود را به خریدار دگر,حافظ,331 غزل,7,0,یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت,حافظ,331 غزل,8,1,حاش لله که روم من ز پی یار دگر,حافظ,331 غزل,9,0,گر مساعد شودم دایره چرخ کبود,حافظ,331 غزل,10,1,هم به دست آورمش باز به پرگار دگر,حافظ,331 غزل,11,0,عافیت می‌طلبد خاطرم ار بگذارند,حافظ,331 غزل,12,1,غمزه شوخش و آن طره‌ی طرار دگر,حافظ,331 غزل,13,0,راز سربسته ما بین که به دستان گفتند,حافظ,331 غزل,14,1,هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر,حافظ,331 غزل,15,0,هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت,حافظ,331 غزل,16,1,کندم قصد دل ریش به آزار دگر,حافظ,331 غزل,17,0,بازگویم نه در این واقعه حافظ تنهاست,حافظ,331 غزل,18,1,غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر,حافظ,331 غزل,1,0,ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر,حافظ,332 غزل,2,1,بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر,حافظ,332 غزل,3,0,از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست,حافظ,332 غزل,4,1,کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر,حافظ,332 غزل,5,0,این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است,حافظ,332 غزل,6,1,دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر,حافظ,332 غزل,7,0,تا کی می صبوح و شکرخواب بامداد,حافظ,332 غزل,8,1,هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر,حافظ,332 غزل,9,0,دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد,حافظ,332 غزل,10,1,بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر,حافظ,332 غزل,11,0,اندیشه از محیط فنا نیست هر که را,حافظ,332 غزل,12,1,بر نقطه دهان تو باشد مدار عمر,حافظ,332 غزل,13,0,در هر طرف ز خیل حوادث کمین‌گهیست,حافظ,332 غزل,14,1,زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر,حافظ,332 غزل,15,0,بی عمر زنده‌ام من و این بس عجب مدار,حافظ,332 غزل,16,1,روز فراق را که نهد در شمار عمر,حافظ,332 غزل,17,0,حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان,حافظ,332 غزل,18,1,این نقش ماند از قلمت یادگار عمر,حافظ,332 غزل,1,0,دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور,حافظ,333 غزل,2,1,گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور,حافظ,333 غزل,3,0,ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن,حافظ,333 غزل,4,1,با بلبلان بی‌دل شیدا مکن غرور,حافظ,333 غزل,5,0,از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم,حافظ,333 غزل,6,1,تا نیست غیبتی نبود لذت حضور,حافظ,333 غزل,7,0,گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد,حافظ,333 غزل,8,1,ما را غم نگار بود مایه سرور,حافظ,333 غزل,9,0,زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار,حافظ,333 غزل,10,1,ما را شرابخانه قصور است و یار حور,حافظ,333 غزل,11,0,می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی,حافظ,333 غزل,12,1,گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور,حافظ,333 غزل,13,0,حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی,حافظ,333 غزل,14,1,در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور,حافظ,333 غزل,1,0,یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور,حافظ,334 غزل,2,1,کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور,حافظ,334 غزل,3,0,ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن,حافظ,334 غزل,4,1,وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور,حافظ,334 غزل,5,0,گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن,حافظ,334 غزل,6,1,چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور,حافظ,334 غزل,7,0,دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت,حافظ,334 غزل,8,1,دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور,حافظ,334 غزل,9,0,هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب,حافظ,334 غزل,10,1,باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور,حافظ,334 غزل,11,0,ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند,حافظ,334 غزل,12,1,چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور,حافظ,334 غزل,13,0,در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم,حافظ,334 غزل,14,1,سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور,حافظ,334 غزل,15,0,گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید,حافظ,334 غزل,16,1,هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور,حافظ,334 غزل,17,0,حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب,حافظ,334 غزل,18,1,جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور,حافظ,334 غزل,19,0,حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار,حافظ,334 غزل,20,1,تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور,حافظ,334 غزل,1,0,نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر,حافظ,335 غزل,2,1,هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر,حافظ,335 غزل,3,0,ز وصل روی جوانان تمتعی بردار,حافظ,335 غزل,4,1,که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر,حافظ,335 غزل,5,0,نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی,حافظ,335 غزل,6,1,که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر,حافظ,335 غزل,7,0,معاشری خوش و رودی بساز می‌خواهم,حافظ,335 غزل,8,1,که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر,حافظ,335 غزل,9,0,بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم,حافظ,335 غزل,10,1,اگر موافق تدبیر من شود تقدیر,حافظ,335 غزل,11,0,چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند,حافظ,335 غزل,12,1,گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر,حافظ,335 غزل,13,0,چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک,حافظ,335 غزل,14,1,که نقش خال نگارم نمی‌رود ز ضمیر,حافظ,335 غزل,15,0,بیار ساغر در خوشاب ای ساقی,حافظ,335 غزل,16,1,حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر,حافظ,335 غزل,17,0,به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار,حافظ,335 غزل,18,1,ولی کرشمه ساقی نمی‌کند تقصیر,حافظ,335 غزل,19,0,می دوساله و محبوب چارده ساله,حافظ,335 غزل,20,1,همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر,حافظ,335 غزل,21,0,دل رمیده ما را که پیش می‌گیرد,حافظ,335 غزل,22,1,خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر,حافظ,335 غزل,23,0,حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ,حافظ,335 غزل,24,1,که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر,حافظ,335 غزل,1,0,روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر,حافظ,336 غزل,2,1,پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر,حافظ,336 غزل,3,0,در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ,حافظ,336 غزل,4,1,بر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر,حافظ,336 غزل,5,0,ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش,حافظ,336 غزل,6,1,در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر,حافظ,336 غزل,7,0,چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک,حافظ,336 غزل,8,1,آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر,حافظ,336 غزل,9,0,در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقص,حافظ,336 غزل,10,1,ور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر,حافظ,336 غزل,11,0,صوف برکش ز سر و باده صافی درکش,حافظ,336 غزل,12,1,سیم در باز و به زر سیمبری در بر گیر,حافظ,336 غزل,13,0,دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش,حافظ,336 غزل,14,1,بخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر,حافظ,336 غزل,15,0,میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش,حافظ,336 غزل,16,1,بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر,حافظ,336 غزل,17,0,رفته گیر از برم و زآتش و آب دل و چشم,حافظ,336 غزل,18,1,گونه‌ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر,حافظ,336 غزل,19,0,حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را,حافظ,336 غزل,20,1,که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر,حافظ,336 غزل,1,0,هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز,حافظ,337 غزل,2,1,ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز,حافظ,337 غزل,3,0,روندگان طریقت ره بلا سپرند,حافظ,337 غزل,4,1,رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز,حافظ,337 غزل,5,0,غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب,حافظ,337 غزل,6,1,که نیست سینه ارباب کینه محرم راز,حافظ,337 غزل,7,0,اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنیست,حافظ,337 غزل,8,1,من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز,حافظ,337 غزل,9,0,چه گویمت که ز سوز درون چه می‌بینم,حافظ,337 غزل,10,1,ز اشک پرس حکایت که من نیم غماز,حافظ,337 غزل,11,0,چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت,حافظ,337 غزل,12,1,که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز,حافظ,337 غزل,13,0,بدین سپاس که مجلس منور است به دوست,حافظ,337 غزل,14,1,گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز,حافظ,337 غزل,15,0,غرض کرشمه حسن است ور نه حاجت نیست,حافظ,337 غزل,16,1,جمال دولت محمود را به زلف ایاز,حافظ,337 غزل,17,0,غزل سرایی ناهید صرفه‌ای نبرد,حافظ,337 غزل,18,1,در آن مقام که حافظ برآورد آواز,حافظ,337 غزل,1,0,منم که دیده به دیدار دوست کردم باز,حافظ,338 غزل,2,1,چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز,حافظ,338 غزل,3,0,نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی,حافظ,338 غزل,4,1,که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز,حافظ,338 غزل,5,0,ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل,حافظ,338 غزل,6,1,که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز,حافظ,338 غزل,7,0,طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق,حافظ,338 غزل,8,1,به قول مفتی عشقش درست نیست نماز,حافظ,338 غزل,9,0,در این مقام مجازی به جز پیاله مگیر,حافظ,338 غزل,10,1,در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز,حافظ,338 غزل,11,0,به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی,حافظ,338 غزل,12,1,که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز,حافظ,338 غزل,13,0,فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق,حافظ,338 غزل,14,1,نوای بانگ غزلهای حافظ از شیراز,حافظ,338 غزل,1,0,ای سرو ناز حسن که خوش می‌روی به ناز,حافظ,339 غزل,2,1,عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز,حافظ,339 غزل,3,0,فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل,حافظ,339 غزل,4,1,ببریده‌اند بر قد سروت قبای ناز,حافظ,339 غزل,5,0,آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست,حافظ,339 غزل,6,1,چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز,حافظ,339 غزل,7,0,پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی,حافظ,339 غزل,8,1,بی شمع عارض تو دلم را بود گداز,حافظ,339 غزل,9,0,صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود دوش,حافظ,339 غزل,10,1,بشکست عهد چون در میخانه دید باز,حافظ,339 غزل,11,0,از طعنه رقیب نگردد عیار من,حافظ,339 غزل,12,1,چون زر اگر برند مرا در دهان گاز,حافظ,339 غزل,13,0,دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت,حافظ,339 غزل,14,1,از شوق آن حریم ندارد سر حجاز,حافظ,339 غزل,15,0,هر دم به خون دیده چه حاجت وضو چو نیست,حافظ,339 غزل,16,1,بی طاق ابروی تو نماز مرا جواز,حافظ,339 غزل,17,0,چون باده باز بر سر خم رفت کف زنان,حافظ,339 غزل,18,1,حافظ که دوش از لب ساقی شنید راز,حافظ,339 غزل,1,0,درآ که در دل خسته توان درآید باز,حافظ,340 غزل,2,1,بیا که در تن مرده روان درآید باز,حافظ,340 غزل,3,0,بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست,حافظ,340 غزل,4,1,که فتح باب وصالت مگر گشاید باز,حافظ,340 غزل,5,0,غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت,حافظ,340 غزل,6,1,ز خیل شادی روم رخت زداید باز,حافظ,340 غزل,7,0,به پیش آینه دل هر آن چه می‌دارم,حافظ,340 غزل,8,1,بجز خیال جمالت نمی‌نماید باز,حافظ,340 غزل,9,0,بدان مثل که شب آبستن است روز از تو,حافظ,340 غزل,10,1,ستاره می‌شمرم تا که شب چه زاید باز,حافظ,340 غزل,11,0,بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ,حافظ,340 غزل,12,1,به بوی گلبن وصل تو می‌سراید باز,حافظ,340 غزل,1,0,حال خونین دلان که گوید باز,حافظ,341 غزل,2,1,وز فلک خون خم که جوید باز,حافظ,341 غزل,3,0,شرمش از چشم می پرستان باد,حافظ,341 غزل,4,1,نرگس مست اگر بروید باز,حافظ,341 غزل,5,0,جز فلاطون خم نشین شراب,حافظ,341 غزل,6,1,سر حکمت به ما که گوید باز,حافظ,341 غزل,7,0,هر که چون لاله کاسه گردان شد,حافظ,341 غزل,8,1,زین جفا رخ به خون بشوید باز,حافظ,341 غزل,9,0,نگشاید دلم چو غنچه اگر,حافظ,341 غزل,10,1,ساغری از لبش نبوید باز,حافظ,341 غزل,11,0,بس که در پرده چنگ گفت سخن,حافظ,341 غزل,12,1,ببرش موی تا نموید باز,حافظ,341 غزل,13,0,گرد بیت الحرام خم حافظ,حافظ,341 غزل,14,1,گر نمیرد به سر بپوید باز,حافظ,341 غزل,1,0,بیا و کشتی ما در شط شراب انداز,حافظ,342 غزل,2,1,خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز,حافظ,342 غزل,3,0,مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی,حافظ,342 غزل,4,1,که گفته‌اند نکویی کن و در آب انداز,حافظ,342 غزل,5,0,ز کوی میکده برگشته‌ام ز راه خطا,حافظ,342 غزل,6,1,مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز,حافظ,342 غزل,7,0,بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی,حافظ,342 غزل,8,1,شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز,حافظ,342 غزل,9,0,اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کن,حافظ,342 غزل,10,1,نظر بر این دل سرگشته خراب انداز,حافظ,342 غزل,11,0,به نیمشب اگرت آفتاب می‌باید,حافظ,342 غزل,12,1,ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز,حافظ,342 غزل,13,0,مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند,حافظ,342 غزل,14,1,مرا به میکده بر در خم شراب انداز,حافظ,342 غزل,15,0,ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت,حافظ,342 غزل,16,1,به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز,حافظ,342 غزل,1,0,خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز,حافظ,343 غزل,2,1,پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز,حافظ,343 غزل,3,0,عاقبت منزل ما وادی خاموشان است,حافظ,343 غزل,4,1,حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز,حافظ,343 غزل,5,0,چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است,حافظ,343 غزل,6,1,بر رخ او نظر از آینه پاک انداز,حافظ,343 غزل,7,0,به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم,حافظ,343 غزل,8,1,ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز,حافظ,343 غزل,9,0,دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست,حافظ,343 غزل,10,1,از لب خود به شفاخانه تریاک انداز,حافظ,343 غزل,11,0,ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد,حافظ,343 غزل,12,1,آتشی از جگر جام در املاک انداز,حافظ,343 غزل,13,0,غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند,حافظ,343 غزل,14,1,پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز,حافظ,343 غزل,15,0,یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید,حافظ,343 غزل,16,1,دود آهیش در آیینه ادراک انداز,حافظ,343 غزل,17,0,چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ,حافظ,343 غزل,18,1,وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز,حافظ,343 غزل,1,0,برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز,حافظ,344 غزل,2,1,بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز,حافظ,344 غزل,3,0,روز اول رفت دینم در سر زلفین تو,حافظ,344 غزل,4,1,تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز,حافظ,344 غزل,5,0,ساقیا یک جرعه‌ای زان آب آتشگون که من,حافظ,344 غزل,6,1,در میان پختگان عشق او خامم هنوز,حافظ,344 غزل,7,0,از خطا گفتم شبی زلف تو را مشک ختن,حافظ,344 غزل,8,1,می‌زند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز,حافظ,344 غزل,9,0,پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب,حافظ,344 غزل,10,1,می‌رود چون سایه هر دم بر در و بامم هنوز,حافظ,344 غزل,11,0,نام من رفته‌ست روزی بر لب جانان به سهو,حافظ,344 غزل,12,1,اهل دل را بوی جان می‌آید از نامم هنوز,حافظ,344 غزل,13,0,در ازل داده‌ست ما را ساقی لعل لبت,حافظ,344 غزل,14,1,جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز,حافظ,344 غزل,15,0,ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان,حافظ,344 غزل,16,1,جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز,حافظ,344 غزل,17,0,در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش,حافظ,344 غزل,18,1,آب حیوان می‌رود هر دم ز اقلامم هنوز,حافظ,344 غزل,1,0,دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز,حافظ,345 غزل,2,1,دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز,حافظ,345 غزل,3,0,فدای پیرهن چاک ماه رویان باد,حافظ,345 غزل,4,1,هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز,حافظ,345 غزل,5,0,خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد,حافظ,345 غزل,6,1,که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز,حافظ,345 غزل,7,0,فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی,حافظ,345 غزل,8,1,بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز,حافظ,345 غزل,9,0,پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر,حافظ,345 غزل,10,1,به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز,حافظ,345 غزل,11,0,فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی,حافظ,345 غزل,12,1,که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز,حافظ,345 غزل,13,0,بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت,حافظ,345 غزل,14,1,که در مقام رضا باش و از قضا مگریز,حافظ,345 غزل,15,0,میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست,حافظ,345 غزل,16,1,تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز,حافظ,345 غزل,1,0,گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس,حافظ,347 غزل,2,1,زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس,حافظ,347 غزل,3,0,من و همصحبتی اهل ریا دورم باد,حافظ,347 غزل,4,1,از گرانان جهان رطل گران ما را بس,حافظ,347 غزل,5,0,قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند,حافظ,347 غزل,6,1,ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس,حافظ,347 غزل,7,0,بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین,حافظ,347 غزل,8,1,کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس,حافظ,347 غزل,9,0,نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان,حافظ,347 غزل,10,1,گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس,حافظ,347 غزل,11,0,یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم,حافظ,347 غزل,12,1,دولت صحبت آن مونس جان ما را بس,حافظ,347 غزل,13,0,از در خویش خدا را به بهشتم مفرست,حافظ,347 غزل,14,1,که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس,حافظ,347 غزل,15,0,حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست,حافظ,347 غزل,16,1,طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس,حافظ,347 غزل,1,0,دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس,حافظ,348 غزل,2,1,نسیم روضه شیراز پیک راهت بس,حافظ,348 غزل,3,0,دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش,حافظ,348 غزل,4,1,که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس,حافظ,348 غزل,5,0,وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل,حافظ,348 غزل,6,1,حریم درگه پیر مغان پناهت بس,حافظ,348 غزل,7,0,به صدر مصطبه بنشین و ساغر می‌نوش,حافظ,348 غزل,8,1,که این قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس,حافظ,348 غزل,9,0,زیادتی مطلب کار بر خود آسان کن,حافظ,348 غزل,10,1,صراحی می لعل و بتی چو ماهت بس,حافظ,348 غزل,11,0,فلک به مردم نادان دهد زمام مراد,حافظ,348 غزل,12,1,تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس,حافظ,348 غزل,13,0,هوای مسکن مألوف و عهد یار قدیم,حافظ,348 غزل,14,1,ز رهروان سفرکرده عذرخواهت بس,حافظ,348 غزل,15,0,به منت دگران خو مکن که در دو جهان,حافظ,348 غزل,16,1,رضای ایزد و انعام پادشاهت بس,حافظ,348 غزل,17,0,به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ,حافظ,348 غزل,18,1,دعای نیم شب و درس صبحگاهت بس,حافظ,348 غزل,1,0,درد عشقی کشیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,2,1,زهر هجری چشیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,3,0,گشته‌ام در جهان و آخر کار,حافظ,349 غزل,4,1,دلبری برگزیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,5,0,آن چنان در هوای خاک درش,حافظ,349 غزل,6,1,می‌رود آب دیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,7,0,من به گوش خود از دهانش دوش,حافظ,349 غزل,8,1,سخنانی شنیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,9,0,سوی من لب چه می‌گزی که مگوی,حافظ,349 غزل,10,1,لب لعلی گزیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,11,0,بی تو در کلبه گدایی خویش,حافظ,349 غزل,12,1,رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,13,0,همچو حافظ غریب در ره عشق,حافظ,349 غزل,14,1,به مقامی رسیده‌ام که مپرس,حافظ,349 غزل,1,0,دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس,حافظ,350 غزل,2,1,که چنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مپرس,حافظ,350 غزل,3,0,کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد,حافظ,350 غزل,4,1,که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس,حافظ,350 غزل,5,0,به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست,حافظ,350 غزل,6,1,زحمتی می‌کشم از مردم نادان که مپرس,حافظ,350 غزل,7,0,زاهد از ما به سلامت بگذر کاین می لعل,حافظ,350 غزل,8,1,دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس,حافظ,350 غزل,9,0,گفت‌وگوهاست در این راه که جان بگدازد,حافظ,350 غزل,10,1,هر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مپرس,حافظ,350 غزل,11,0,پارسایی و سلامت هوسم بود ولی,حافظ,350 غزل,12,1,شیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس,حافظ,350 غزل,13,0,گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم,حافظ,350 غزل,14,1,گفت آن می‌کشم اندر خم چوگان که مپرس,حافظ,350 غزل,15,0,گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا,حافظ,350 غزل,16,1,حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس,حافظ,350 غزل,1,0,اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش,حافظ,352 غزل,2,1,حریف خانه و گرمابه و گلستان باش,حافظ,352 غزل,3,0,شکنج زلف پریشان به دست باد مده,حافظ,352 غزل,4,1,مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش,حافظ,352 غزل,5,0,گرت هواست که با خضر همنشین باشی,حافظ,352 غزل,6,1,نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش,حافظ,352 غزل,7,0,زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست,حافظ,352 غزل,8,1,بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش,حافظ,352 غزل,9,0,طریق خدمت و آیین بندگی کردن,حافظ,352 غزل,10,1,خدای را که رها کن به ما و سلطان باش,حافظ,352 غزل,11,0,دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار,حافظ,352 غزل,12,1,وز آن که با دل ما کرده‌ای پشیمان باش,حافظ,352 غزل,13,0,تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو,حافظ,352 غزل,14,1,خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش,حافظ,352 غزل,15,0,کمال دلبری و حسن در نظربازیست,حافظ,352 غزل,16,1,به شیوه نظر از نادران دوران باش,حافظ,352 غزل,17,0,خموش حافظ و از جور یار ناله مکن,حافظ,352 غزل,18,1,تو را که گفت که در روی خوب حیران باش,حافظ,352 غزل,1,0,صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش,حافظ,354 غزل,2,1,وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش,حافظ,354 غزل,3,0,طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه,حافظ,354 غزل,4,1,تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش,حافظ,354 غزل,5,0,زهد گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند,حافظ,354 غزل,6,1,در حلقه چمن به نسیم بهار بخش,حافظ,354 غزل,7,0,راهم شراب لعل زد ای میر عاشقان,حافظ,354 غزل,8,1,خون مرا به چاه زنخدان یار بخش,حافظ,354 غزل,9,0,یا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن,حافظ,354 غزل,10,1,وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش,حافظ,354 غزل,11,0,ای آن که ره به مشرب مقصود برده‌ای,حافظ,354 غزل,12,1,زین بحر قطره‌ای به من خاکسار بخش,حافظ,354 غزل,13,0,شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید,حافظ,354 غزل,14,1,ما را به عفو و لطف خداوندگار بخش,حافظ,354 غزل,15,0,ساقی چو شاه نوش کند باده صبوح,حافظ,354 غزل,16,1,گو جام زر به حافظ شب زنده دار بخش,حافظ,354 غزل,1,0,باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش,حافظ,355 غزل,2,1,بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش,حافظ,355 غزل,3,0,ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال,حافظ,355 غزل,4,1,مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش,حافظ,355 غزل,5,0,رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار,حافظ,355 غزل,6,1,کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش,حافظ,355 غزل,7,0,تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست,حافظ,355 غزل,8,1,راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش,حافظ,355 غزل,9,0,با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام,حافظ,355 غزل,10,1,هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش,حافظ,355 غزل,11,0,نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید,حافظ,355 غزل,12,1,این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش,حافظ,355 غزل,13,0,ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند,حافظ,355 غزل,14,1,دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش,حافظ,355 غزل,15,0,کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود,حافظ,355 غزل,16,1,عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش,حافظ,355 غزل,1,0,فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش,حافظ,356 غزل,2,1,گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش,حافظ,356 غزل,3,0,دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند,حافظ,356 غزل,4,1,خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش,حافظ,356 غزل,5,0,جای آن است که خون موج زند در دل لعل,حافظ,356 غزل,6,1,زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش,حافظ,356 غزل,7,0,بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود,حافظ,356 غزل,8,1,این همه قول و غزل تعبیه در منقارش,حافظ,356 غزل,9,0,ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری,حافظ,356 غزل,10,1,بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش,حافظ,356 غزل,11,0,آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست,حافظ,356 غزل,12,1,هر کجا هست خدایا به سلامت دارش,حافظ,356 غزل,13,0,صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل,حافظ,356 غزل,14,1,جانب عشق عزیز است فرومگذارش,حافظ,356 غزل,15,0,صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه,حافظ,356 غزل,16,1,به دو جام دگر آشفته شود دستارش,حافظ,356 غزل,17,0,دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود,حافظ,356 غزل,18,1,نازپرورد وصال است مجو آزارش,حافظ,356 غزل,1,0,شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش,حافظ,357 غزل,2,1,که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش,حافظ,357 غزل,3,0,سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش,حافظ,357 غزل,4,1,مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش,حافظ,357 غزل,5,0,بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن,حافظ,357 غزل,6,1,به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش,حافظ,357 غزل,7,0,کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار,حافظ,357 غزل,8,1,که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش,حافظ,357 غزل,9,0,بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم,حافظ,357 غزل,10,1,به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش,حافظ,357 غزل,11,0,نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست,حافظ,357 غزل,12,1,سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش,حافظ,357 غزل,13,0,کمان ابروی جانان نمی‌پیچد سر از حافظ,حافظ,357 غزل,14,1,ولیکن خنده می‌آید بدین بازوی بی زورش,حافظ,357 غزل,1,0,خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش,حافظ,358 غزل,2,1,خداوندا نگه دار از زوالش,حافظ,358 غزل,3,0,ز رکن آباد ما صد لوحش الله,حافظ,358 غزل,4,1,که عمر خضر می‌بخشد زلالش,حافظ,358 غزل,5,0,میان جعفرآباد و مصلا,حافظ,358 غزل,6,1,عبیرآمیز می‌آید شمالش,حافظ,358 غزل,7,0,به شیراز آی و فیض روح قدسی,حافظ,358 غزل,8,1,بجوی از مردم صاحب کمالش,حافظ,358 غزل,9,0,که نام قند مصری برد آنجا,حافظ,358 غزل,10,1,که شیرینان ندادند انفعالش,حافظ,358 غزل,11,0,صبا زان لولی شنگول سرمست,حافظ,358 غزل,12,1,چه داری آگهی چون است حالش,حافظ,358 غزل,13,0,گر آن شیرین پسر خونم بریزد,حافظ,358 غزل,14,1,دلا چون شیر مادر کن حلالش,حافظ,358 غزل,15,0,مکن از خواب بیدارم خدا را,حافظ,358 غزل,16,1,که دارم خلوتی خوش با خیالش,حافظ,358 غزل,17,0,چرا حافظ چو می‌ترسیدی از هجر,حافظ,358 غزل,18,1,نکردی شکر ایام وصالش,حافظ,358 غزل,1,0,چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش,حافظ,359 غزل,2,1,به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش,حافظ,359 غزل,3,0,کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم,حافظ,359 غزل,4,1,که دل چه می‌کشد از روزگار هجرانش,حافظ,359 غزل,5,0,زمانه از ورق گل مثال روی تو بست,حافظ,359 غزل,6,1,ولی ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش,حافظ,359 غزل,7,0,تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید,حافظ,359 غزل,8,1,تبارک الله از این ره که نیست پایانش,حافظ,359 غزل,9,0,جمال کعبه مگر عذر رهروان خواهد,حافظ,359 غزل,10,1,که جان زنده دلان سوخت در بیابانش,حافظ,359 غزل,11,0,بدین شکسته بیت الحزن که می‌آرد,حافظ,359 غزل,12,1,نشان یوسف دل از چه زنخدانش,حافظ,359 غزل,13,0,بگیرم آن سر زلف و به دست خواجه دهم,حافظ,359 غزل,14,1,که سوخت حافظ بی‌دل ز مکر و دستانش,حافظ,359 غزل,1,0,یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش,حافظ,360 غزل,2,1,می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش,حافظ,360 غزل,3,0,گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور,حافظ,360 غزل,4,1,دور باد آفت دور فلک از جان و تنش,حافظ,360 غزل,5,0,گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا,حافظ,360 غزل,6,1,چشم دارم که سلامی برسانی ز منش,حافظ,360 غزل,7,0,به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه,حافظ,360 غزل,8,1,جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش,حافظ,360 غزل,9,0,گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد,حافظ,360 غزل,10,1,محترم دار در آن طره عنبرشکنش,حافظ,360 غزل,11,0,در مقامی که به یاد لب او می نوشند,حافظ,360 غزل,12,1,سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش,حافظ,360 غزل,13,0,عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت,حافظ,360 غزل,14,1,هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش,حافظ,360 غزل,15,0,هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال,حافظ,360 غزل,16,1,سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش,حافظ,360 غزل,17,0,شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است,حافظ,360 غزل,18,1,آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش,حافظ,360 غزل,1,0,ببرد از من قرار و طاقت و هوش,حافظ,361 غزل,2,1,بت سنگین دل سیمین بناگوش,حافظ,361 غزل,3,0,نگاری چابکی شنگی کلهدار,حافظ,361 غزل,4,1,ظریفی مه وشی ترکی قباپوش,حافظ,361 غزل,5,0,ز تاب آتش سودای عشقش,حافظ,361 غزل,6,1,به سان دیگ دایم می‌زنم جوش,حافظ,361 غزل,7,0,چو پیراهن شوم آسوده خاطر,حافظ,361 غزل,8,1,گرش همچون قبا گیرم در آغوش,حافظ,361 غزل,9,0,اگر پوسیده گردد استخوانم,حافظ,361 غزل,10,1,نگردد مهرت از جانم فراموش,حافظ,361 غزل,11,0,دل و دینم دل و دینم ببرده‌ست,حافظ,361 غزل,12,1,بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش,حافظ,361 غزل,13,0,دوای تو دوای توست حافظ,حافظ,361 غزل,14,1,لب نوشش لب نوشش لب نوش,حافظ,361 غزل,1,0,سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش,حافظ,362 غزل,2,1,که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش,حافظ,362 غزل,3,0,شد آن که اهل نظر بر کناره می‌رفتند,حافظ,362 غزل,4,1,هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش,حافظ,362 غزل,5,0,به صوت چنگ بگوییم آن حکایت‌ها,حافظ,362 غزل,6,1,که از نهفتن آن دیگ سینه می‌زد جوش,حافظ,362 غزل,7,0,شراب خانگی ترس محتسب خورده,حافظ,362 غزل,8,1,به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش,حافظ,362 غزل,9,0,ز کوی میکده دوشش به دوش می‌بردند,حافظ,362 غزل,10,1,امام شهر که سجاده می‌کشید به دوش,حافظ,362 غزل,11,0,دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات,حافظ,362 غزل,12,1,مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش,حافظ,362 غزل,13,0,محل نور تجلیست رای انور شاه,حافظ,362 غزل,14,1,چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش,حافظ,362 غزل,15,0,به جز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر,حافظ,362 غزل,16,1,که هست گوش دلش محرم پیام سروش,حافظ,362 غزل,17,0,رموز مصلحت ملک خسروان دانند,حافظ,362 غزل,18,1,گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش,حافظ,362 غزل,1,0,هاتفی از گوشه میخانه دوش,حافظ,363 غزل,2,1,گفت ببخشند گنه می بنوش,حافظ,363 غزل,3,0,لطف الهی بکند کار خویش,حافظ,363 غزل,4,1,مژده رحمت برساند سروش,حافظ,363 غزل,5,0,این خرد خام به میخانه بر,حافظ,363 غزل,6,1,تا می لعل آوردش خون به جوش,حافظ,363 غزل,7,0,گر چه وصالش نه به کوشش دهند,حافظ,363 غزل,8,1,هر قدر ای دل که توانی بکوش,حافظ,363 غزل,9,0,لطف خدا بیشتر از جرم ماست,حافظ,363 غزل,10,1,نکته سربسته چه دانی خموش,حافظ,363 غزل,11,0,گوش من و حلقه گیسوی یار,حافظ,363 غزل,12,1,روی من و خاک در می فروش,حافظ,363 غزل,13,0,رندی حافظ نه گناهیست صعب,حافظ,363 غزل,14,1,با کرم پادشه عیب پوش,حافظ,363 غزل,15,0,داور دین شاه شجاع آن که کرد,حافظ,363 غزل,16,1,روح قدس حلقه امرش به گوش,حافظ,363 غزل,17,0,ای ملک العرش مرادش بده,حافظ,363 غزل,18,1,و از خطر چشم بدش دار گوش,حافظ,363 غزل,1,0,در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش,حافظ,364 غزل,2,1,حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش,حافظ,364 غزل,3,0,صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست,حافظ,364 غزل,4,1,تا دید محتسب که سبو می‌کشد به دوش,حافظ,364 غزل,5,0,احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان,حافظ,364 غزل,6,1,کردم سؤال صبحدم از پیر می فروش,حافظ,364 غزل,7,0,گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی,حافظ,364 غزل,8,1,درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش,حافظ,364 غزل,9,0,ساقی بهار می‌رسد و وجه می نماند,حافظ,364 غزل,10,1,فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش,حافظ,364 غزل,11,0,عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار,حافظ,364 غزل,12,1,عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش,حافظ,364 غزل,13,0,تا چند همچو شمع زبان آوری کنی,حافظ,364 غزل,14,1,پروانه مراد رسید ای محب خموش,حافظ,364 غزل,15,0,ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو,حافظ,364 غزل,16,1,نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش,حافظ,364 غزل,17,0,چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول,حافظ,364 غزل,18,1,بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش,حافظ,364 غزل,1,0,دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش,حافظ,365 غزل,2,1,وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش,حافظ,365 غزل,3,0,گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع,حافظ,365 غزل,4,1,سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش,حافظ,365 غزل,5,0,وان گهم در داد جامی کز فروغش بر فلک,حافظ,365 غزل,6,1,زهره در رقص آمد و بربط زنان می‌گفت نوش,حافظ,365 غزل,7,0,با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام,حافظ,365 غزل,8,1,نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش,حافظ,365 غزل,9,0,تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی,حافظ,365 غزل,10,1,گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش,حافظ,365 غزل,11,0,گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور,حافظ,365 غزل,12,1,گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش,حافظ,365 غزل,13,0,در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید,حافظ,365 غزل,14,1,زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش,حافظ,365 غزل,15,0,بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست,حافظ,365 غزل,16,1,یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش,حافظ,365 غزل,17,0,ساقیا می ده که رندی‌های حافظ فهم کرد,حافظ,365 غزل,18,1,آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش,حافظ,365 غزل,1,0,ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش,حافظ,366 غزل,2,1,دلم از عشوه شیرین شکرخای تو خوش,حافظ,366 غزل,3,0,همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف,حافظ,366 غزل,4,1,همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش,حافظ,366 غزل,5,0,شیوه و ناز تو شیرین خط و خال تو ملیح,حافظ,366 غزل,6,1,چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش,حافظ,366 غزل,7,0,هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار,حافظ,366 غزل,8,1,هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش,حافظ,366 غزل,9,0,در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار,حافظ,366 غزل,10,1,کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش,حافظ,366 غزل,11,0,شکر چشم تو چه گویم که بدان بیماری,حافظ,366 غزل,12,1,می‌کند درد مرا از رخ زیبای تو خوش,حافظ,366 غزل,13,0,در بیابان طلب گر چه ز هر سو خطریست,حافظ,366 غزل,14,1,می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش,حافظ,366 غزل,1,0,مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش,حافظ,368 غزل,2,1,لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش,حافظ,368 غزل,3,0,دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی,حافظ,368 غزل,4,1,بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش,حافظ,368 غزل,5,0,من همان به که از او نیک نگه دارم دل,حافظ,368 غزل,6,1,که بد و نیک ندیده‌ست و ندارد نگهش,حافظ,368 غزل,7,0,بوی شیر از لب همچون شکرش می‌آید,حافظ,368 غزل,8,1,گر چه خون می‌چکد از شیوه چشم سیهش,حافظ,368 غزل,9,0,چارده ساله بتی چابک شیرین دارم,حافظ,368 غزل,10,1,که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش,حافظ,368 غزل,11,0,از پی آن گل نورسته دل ما یا رب,حافظ,368 غزل,12,1,خود کجا شد که ندیدیم در این چند گهش,حافظ,368 غزل,13,0,یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند,حافظ,368 غزل,14,1,ببرد زود به جانداری خود پادشهش,حافظ,368 غزل,15,0,جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در,حافظ,368 غزل,16,1,صدف سینه حافظ بود آرامگهش,حافظ,368 غزل,1,0,دلم رمیده شد و غافلم من درویش,حافظ,369 غزل,2,1,که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش,حافظ,369 غزل,3,0,چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم,حافظ,369 غزل,4,1,که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش,حافظ,369 غزل,5,0,خیال حوصله بحر می‌پزد هیهات,حافظ,369 غزل,6,1,چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش,حافظ,369 غزل,7,0,بنازم آن مژه شوخ عافیت کش را,حافظ,369 غزل,8,1,که موج می‌زندش آب نوش بر سر نیش,حافظ,369 غزل,9,0,ز آستین طبیبان هزار خون بچکد,حافظ,369 غزل,10,1,گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش,حافظ,369 غزل,11,0,به کوی میکده گریان و سرفکنده روم,حافظ,369 غزل,12,1,چرا که شرم همی‌آیدم ز حاصل خویش,حافظ,369 غزل,13,0,نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر,حافظ,369 غزل,14,1,نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش,حافظ,369 غزل,15,0,بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ,حافظ,369 غزل,16,1,خزانه‌ای به کف آور ز گنج قارون بیش,حافظ,369 غزل,1,0,ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش,حافظ,370 غزل,2,1,بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش,حافظ,370 غزل,3,0,از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم,حافظ,370 غزل,4,1,آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش,حافظ,370 غزل,5,0,دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود,حافظ,370 غزل,6,1,گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش,حافظ,370 غزل,7,0,کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو,حافظ,370 غزل,8,1,بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش,حافظ,370 غزل,9,0,خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد,حافظ,370 غزل,10,1,بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش,حافظ,370 غزل,11,0,وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون,حافظ,370 غزل,12,1,آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش,حافظ,370 غزل,13,0,ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام,حافظ,370 غزل,14,1,جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش,حافظ,370 غزل,1,0,قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع,حافظ,371 غزل,2,1,که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع,حافظ,371 غزل,3,0,شراب خانگیم بس می مغانه بیار,حافظ,371 غزل,4,1,حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع,حافظ,371 غزل,5,0,خدای را به می‌ام شست و شوی خرقه کنید,حافظ,371 غزل,6,1,که من نمی‌شنوم بوی خیر از این اوضاع,حافظ,371 غزل,7,0,ببین که رقص کنان می‌رود به ناله چنگ,حافظ,371 غزل,8,1,کسی که رخصه نفرمودی استماع سماع,حافظ,371 غزل,9,0,به عاشقان نظری کن به شکر این نعمت,حافظ,371 غزل,10,1,که من غلام مطیعم تو پادشاه مطاع,حافظ,371 غزل,11,0,به فیض جرعه جام تو تشنه‌ایم ولی,حافظ,371 غزل,12,1,نمی‌کنیم دلیری نمی‌دهیم صداع,حافظ,371 غزل,13,0,جبین و چهره حافظ خدا جدا مکناد,حافظ,371 غزل,14,1,ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع,حافظ,371 غزل,1,0,بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع,حافظ,372 غزل,2,1,شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع,حافظ,372 غزل,3,0,برکشد آینه از جیب افق چرخ و در آن,حافظ,372 غزل,4,1,بنماید رخ گیتی به هزاران انواع,حافظ,372 غزل,5,0,در زوایای طربخانه جمشید فلک,حافظ,372 غزل,6,1,ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع,حافظ,372 غزل,7,0,چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر,حافظ,372 غزل,8,1,جام در قهقهه آید که کجا شد مناع,حافظ,372 غزل,9,0,وضع دوران بنگر ساغر عشرت بر گیر,حافظ,372 غزل,10,1,که به هر حالتی این است بهین اوضاع,حافظ,372 غزل,11,0,طره شاهد دنیی همه بند است و فریب,حافظ,372 غزل,12,1,عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع,حافظ,372 غزل,13,0,عمر خسرو طلب ار نفع جهان می‌خواهی,حافظ,372 غزل,14,1,که وجودیست عطابخش کریم نفاع,حافظ,372 غزل,15,0,مظهر لطف ازل روشنی چشم امل,حافظ,372 غزل,16,1,جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع,حافظ,372 غزل,1,0,در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع,حافظ,373 غزل,2,1,شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع,حافظ,373 غزل,3,0,روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست,حافظ,373 غزل,4,1,بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع,حافظ,373 غزل,5,0,رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد,حافظ,373 غزل,6,1,همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع,حافظ,373 غزل,7,0,گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو,حافظ,373 غزل,8,1,کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع,حافظ,373 غزل,9,0,در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست,حافظ,373 غزل,10,1,این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع,حافظ,373 غزل,11,0,در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست,حافظ,373 غزل,12,1,ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع,حافظ,373 غزل,13,0,بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است,حافظ,373 غزل,14,1,با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع,حافظ,373 غزل,15,0,کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت,حافظ,373 غزل,16,1,تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع,حافظ,373 غزل,17,0,همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو,حافظ,373 غزل,18,1,چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع,حافظ,373 غزل,19,0,سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین,حافظ,373 غزل,20,1,تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع,حافظ,373 غزل,21,0,آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت,حافظ,373 غزل,22,1,آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع,حافظ,373 غزل,1,0,سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ,حافظ,374 غزل,2,1,که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ,حافظ,374 غزل,3,0,به جلوه گل سوری نگاه می‌کردم,حافظ,374 غزل,4,1,که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ,حافظ,374 غزل,5,0,چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور,حافظ,374 غزل,6,1,که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ,حافظ,374 غزل,7,0,گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم,حافظ,374 غزل,8,1,نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ,حافظ,374 غزل,9,0,زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن,حافظ,374 غزل,10,1,دهان گشاده شقایق چو مردم ایغاغ,حافظ,374 غزل,11,0,یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست,حافظ,374 غزل,12,1,یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ,حافظ,374 غزل,13,0,نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان,حافظ,374 غزل,14,1,که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ,حافظ,374 غزل,1,0,طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف,حافظ,375 غزل,2,1,گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف,حافظ,375 غزل,3,0,طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من,حافظ,375 غزل,4,1,گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف,حافظ,375 غزل,5,0,از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد,حافظ,375 غزل,6,1,وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف,حافظ,375 غزل,7,0,ابروی دوست کی شود دستکش خیال من,حافظ,375 غزل,8,1,کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف,حافظ,375 غزل,9,0,چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل,حافظ,375 غزل,10,1,یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف,حافظ,375 غزل,11,0,من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک,حافظ,375 غزل,12,1,مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف,حافظ,375 غزل,13,0,بی خبرند زاهدان نقش بخوان ولاتقل,حافظ,375 غزل,14,1,مست ریاست محتسب باده بده ولاتخف,حافظ,375 غزل,15,0,صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد,حافظ,375 غزل,16,1,پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف,حافظ,375 غزل,17,0,حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق,حافظ,375 غزل,18,1,بدرقه رهت شود همت شحنه نجف,حافظ,375 غزل,1,0,زبان خامه ندارد سر بیان فراق,حافظ,376 غزل,2,1,وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق,حافظ,376 غزل,3,0,دریغ مدت عمرم که بر امید وصال,حافظ,376 غزل,4,1,به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق,حافظ,376 غزل,5,0,سری که بر سر گردون به فخر می‌سودم,حافظ,376 غزل,6,1,به راستان که نهادم بر آستان فراق,حافظ,376 غزل,7,0,چگونه باز کنم بال در هوای وصال,حافظ,376 غزل,8,1,که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق,حافظ,376 غزل,9,0,کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی,حافظ,376 غزل,10,1,فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق,حافظ,376 غزل,11,0,بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود,حافظ,376 غزل,12,1,ز موج شوق تو در بحر بی‌کران فراق,حافظ,376 غزل,13,0,اگر به دست من افتد فراق را بکشم,حافظ,376 غزل,14,1,که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق,حافظ,376 غزل,15,0,رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب,حافظ,376 غزل,16,1,قرین آتش هجران و هم قران فراق,حافظ,376 غزل,17,0,چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده‌ست,حافظ,376 غزل,18,1,تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق,حافظ,376 غزل,19,0,ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار,حافظ,376 غزل,20,1,مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فراق,حافظ,376 غزل,21,0,فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق,حافظ,376 غزل,22,1,ببست گردن صبرم به ریسمان فراق,حافظ,376 غزل,23,0,به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ,حافظ,376 غزل,24,1,به دست هجر ندادی کسی عنان فراق,حافظ,376 غزل,1,0,مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق,حافظ,377 غزل,2,1,گرت مدام میسر شود زهی توفیق,حافظ,377 غزل,3,0,جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است,حافظ,377 غزل,4,1,هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق,حافظ,377 غزل,5,0,دریغ و درد که تا این زمان ندانستم,حافظ,377 غزل,6,1,که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق,حافظ,377 غزل,7,0,به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت,حافظ,377 غزل,8,1,که در کمینگه عمرند قاطعان طریق,حافظ,377 غزل,9,0,بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام,حافظ,377 غزل,10,1,حکایتیست که عقلش نمی‌کند تصدیق,حافظ,377 غزل,11,0,اگر چه موی میانت به چون منی نرسد,حافظ,377 غزل,12,1,خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق,حافظ,377 غزل,13,0,حلاوتی که تو را در چه زنخدان است,حافظ,377 غزل,14,1,به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق,حافظ,377 غزل,15,0,اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب,حافظ,377 غزل,16,1,که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق,حافظ,377 غزل,17,0,به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام,حافظ,377 غزل,18,1,ببین که تا به چه حدم همی‌کند تحمیق,حافظ,377 غزل,1,0,اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک,حافظ,378 غزل,2,1,از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک,حافظ,378 غزل,3,0,برو به هر چه تو داری بخور دریغ مخور,حافظ,378 غزل,4,1,که بی‌دریغ زند روزگار تیغ هلاک,حافظ,378 غزل,5,0,به خاک پای تو ای سرو نازپرور من,حافظ,378 غزل,6,1,که روز واقعه پا وا مگیرم از سر خاک,حافظ,378 غزل,7,0,چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری,حافظ,378 غزل,8,1,به مذهب همه کفر طریقت است امساک,حافظ,378 غزل,9,0,مهندس فلکی راه دیر شش جهتی,حافظ,378 غزل,10,1,چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک,حافظ,378 غزل,11,0,فریب دختر رز طرفه می‌زند ره عقل,حافظ,378 غزل,12,1,مباد تا به قیامت خراب طارم تاک,حافظ,378 غزل,13,0,به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی,حافظ,378 غزل,14,1,دعای اهل دلت باد مونس دل پاک,حافظ,378 غزل,1,0,هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک,حافظ,379 غزل,2,1,گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک,حافظ,379 غزل,3,0,مرا امید وصال تو زنده می‌دارد,حافظ,379 غزل,4,1,و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک,حافظ,379 غزل,5,0,نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش,حافظ,379 غزل,6,1,زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک,حافظ,379 غزل,7,0,رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات,حافظ,379 غزل,8,1,بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک,حافظ,379 غزل,9,0,اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم,حافظ,379 غزل,10,1,و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک,حافظ,379 غزل,11,0,بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا,حافظ,379 غزل,12,1,لأن روحی قد طاب ان یکون فداک,حافظ,379 غزل,13,0,عنان مپیچ که گر می‌زنی به شمشیرم,حافظ,379 غزل,14,1,سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک,حافظ,379 غزل,15,0,تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند,حافظ,379 غزل,16,1,به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک,حافظ,379 غزل,17,0,به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ,حافظ,379 غزل,18,1,که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک,حافظ,379 غزل,1,0,ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک,حافظ,380 غزل,2,1,حق نگه دار که من می‌روم الله معک,حافظ,380 غزل,3,0,تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس,حافظ,380 غزل,4,1,ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک,حافظ,380 غزل,5,0,در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن,حافظ,380 غزل,6,1,کس عیار زر خالص نشناسد چو محک,حافظ,380 غزل,7,0,گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم,حافظ,380 غزل,8,1,وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک,حافظ,380 غزل,9,0,بگشا پسته خندان و شکرریزی کن,حافظ,380 غزل,10,1,خلق را از دهن خویش مینداز به شک,حافظ,380 غزل,11,0,چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد,حافظ,380 غزل,12,1,من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک,حافظ,380 غزل,13,0,چون بر حافظ خویشش نگذاری باری,حافظ,380 غزل,14,1,ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک,حافظ,380 غزل,1,0,شممت روح ودادٍ و شمت برق وصال,حافظ,382 غزل,2,1,بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال,حافظ,382 غزل,3,0,احادیاً بجمال الحبیب قف وانزل,حافظ,382 غزل,4,1,که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال,حافظ,382 غزل,5,0,حکایت شب هجران فروگذاشته به,حافظ,382 غزل,6,1,به شکر آن که برافکند پرده روز وصال,حافظ,382 غزل,7,0,بیا که پرده‌ی گلریز هفت خانه چشم,حافظ,382 غزل,8,1,کشیده‌ایم به تحریر کارگاه خیال,حافظ,382 غزل,9,0,چو یار بر سر صلح است و عذر می‌طلبد,حافظ,382 غزل,10,1,توان گذشت ز جور رقیب در همه حال,حافظ,382 غزل,11,0,به جز خیال دهان تو نیست در دل تنگ,حافظ,382 غزل,12,1,که کس مباد چو من در پی خیال محال,حافظ,382 غزل,13,0,قتیل عشق تو شد حافظ غریب ولی,حافظ,382 غزل,14,1,به خاک ما گذری کن که خون مات حلال,حافظ,382 غزل,1,0,به وقت گل شدم از توبه‌ی شراب خجل,حافظ,384 غزل,2,1,که کس مباد ز کردار ناصواب خجل,حافظ,384 غزل,3,0,صلاح ما همه دام ره است و من زین بحث,حافظ,384 غزل,4,1,نیم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خجل,حافظ,384 غزل,5,0,بود که یار نرنجد ز ما به خلق کریم,حافظ,384 غزل,6,1,که از سؤال ملولیم و از جواب خجل,حافظ,384 غزل,7,0,ز خون که رفت شب دوش از سراچه‌ی چشم,حافظ,384 غزل,8,1,شدیم در نظر رهروان خواب خجل,حافظ,384 غزل,9,0,رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش,حافظ,384 غزل,10,1,که شد ز شیوه‌ی آن چشم پر عتاب خجل,حافظ,384 غزل,11,0,تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا,حافظ,384 غزل,12,1,که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل,حافظ,384 غزل,13,0,حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت,حافظ,384 غزل,14,1,ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل,حافظ,384 غزل,1,0,اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول,حافظ,385 غزل,2,1,رسد به دولت وصل تو کار من به اصول,حافظ,385 غزل,3,0,قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا,حافظ,385 غزل,4,1,فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول,حافظ,385 غزل,5,0,چو بر در تو من بینوای بی زر و زور,حافظ,385 غزل,6,1,به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول,حافظ,385 غزل,7,0,کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم,حافظ,385 غزل,8,1,که گشته‌ام ز غم و جور روزگار ملول,حافظ,385 غزل,9,0,من شکسته‌ی بدحال زندگی یابم,حافظ,385 غزل,10,1,در آن زمان که به تیغ غمت شوم مقتول,حافظ,385 غزل,11,0,خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت,حافظ,385 غزل,12,1,که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول,حافظ,385 غزل,13,0,دل از جواهر مهرت چو صیقلی دارد,حافظ,385 غزل,14,1,بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول,حافظ,385 غزل,15,0,چه جرم کرده‌ام ای جان و دل به حضرت تو,حافظ,385 غزل,16,1,که طاعت من بیدل نمی‌شود مقبول,حافظ,385 غزل,17,0,به درد عشق بساز و خموش کن حافظ,حافظ,385 غزل,18,1,رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول,حافظ,385 غزل,1,0,ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل,حافظ,387 غزل,2,1,سلسبیلت کرده جان و دل سبیل,حافظ,387 غزل,3,0,سبزپوشان خطت بر گرد لب,حافظ,387 غزل,4,1,همچو مورانند گرد سلسبیل,حافظ,387 غزل,5,0,ناوک چشم تو در هر گوشه‌ای,حافظ,387 غزل,6,1,همچو من افتاده دارد صد قتیل,حافظ,387 غزل,7,0,یا رب این آتش که در جان من است,حافظ,387 غزل,8,1,سرد کن زان سان که کردی بر خلیل,حافظ,387 غزل,9,0,من نمی‌یابم مجال ای دوستان,حافظ,387 غزل,10,1,گر چه دارد او جمالی بس جمیل,حافظ,387 غزل,11,0,پای ما لنگ است و منزل بس دراز,حافظ,387 غزل,12,1,دست ما کوتاه و خرما بر نخیل,حافظ,387 غزل,13,0,حافظ از سرپنجه‌ی عشق نگار,حافظ,387 غزل,14,1,همچو مور افتاده شد در پای پیل,حافظ,387 غزل,15,0,شاه عالم را بقا و عز و ناز,حافظ,387 غزل,16,1,باد و هر چیزی که باشد زین قبیل,حافظ,387 غزل,1,0,عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام,حافظ,388 غزل,2,1,مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام,حافظ,388 غزل,3,0,ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن,حافظ,388 غزل,4,1,همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام,حافظ,388 غزل,5,0,شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی,حافظ,388 غزل,6,1,دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام,حافظ,388 غزل,7,0,بزمگاهی دلنشان چون قصر فردوس برین,حافظ,388 غزل,8,1,گلشنی پیرامنش چون روضه‌ی دارالسلام,حافظ,388 غزل,9,0,صف نشینان نیکخواه و پیشکاران با ادب,حافظ,388 غزل,10,1,دوستداران صاحب‌اسرار و حریفان دوستکام,حافظ,388 غزل,11,0,باده‌ی گلرنگ تلخ تیز خوشخوار سبک,حافظ,388 غزل,12,1,نقلش از لعل نگار و نقلش از یاقوت خام,حافظ,388 غزل,13,0,غمزه‌ی ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ,حافظ,388 غزل,14,1,زلف جانان از برای صید دل گسترده دام,حافظ,388 غزل,15,0,نکته‌دانی بذله‌گو چون حافظ شیرین سخن,حافظ,388 غزل,16,1,بخشش‌آموزی جهان‌افروز چون حاجی قوام,حافظ,388 غزل,17,0,هر که این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه,حافظ,388 غزل,18,1,وان که این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام,حافظ,388 غزل,1,0,مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام,حافظ,389 غزل,2,1,خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام,حافظ,389 غزل,3,0,یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد,حافظ,389 غزل,4,1,که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام,حافظ,389 غزل,5,0,ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست,حافظ,389 غزل,6,1,هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام,حافظ,389 غزل,7,0,گل ز حد برد تنعم نفسی رخ بنما,حافظ,389 غزل,8,1,سرو می‌نازد و خوش نیست خدا را بخرام,حافظ,389 غزل,9,0,زلف دلدار چو زنار همی‌فرماید,حافظ,389 غزل,10,1,برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام,حافظ,389 غزل,11,0,مرغ روحم که همی‌زد ز سر سدره صفیر,حافظ,389 غزل,12,1,عاقبت دانه‌ی خال تو فکندش در دام,حافظ,389 غزل,13,0,چشم بیمار مرا خواب نه در خور باشد,حافظ,389 غزل,14,1,من له یقتل داءٌ دنفٌ کیف ینام,حافظ,389 غزل,15,0,تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم,حافظ,389 غزل,16,1,ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام,حافظ,389 غزل,17,0,حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید,حافظ,389 غزل,18,1,جای در گوشه محراب کنند اهل کلام,حافظ,389 غزل,1,0,عاشق روی جوانی خوش نوخاسته‌ام,حافظ,390 غزل,2,1,وز خدا دولت این غم به دعا خواسته‌ام,حافظ,390 غزل,3,0,عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش,حافظ,390 غزل,4,1,تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام,حافظ,390 غزل,5,0,شرمم از خرقه آلوده خود می‌آید,حافظ,390 غزل,6,1,که بر او وصله به صد شعبده پیراسته‌ام,حافظ,390 غزل,7,0,خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک من نیز,حافظ,390 غزل,8,1,هم بدین کار کمربسته و برخاسته‌ام,حافظ,390 غزل,9,0,با چنین حیرتم از دست بشد صرفه کار,حافظ,390 غزل,10,1,در غم افزوده‌ام آنچ از دل و جان کاسته‌ام,حافظ,390 غزل,11,0,همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا,حافظ,390 غزل,12,1,بو که در بر کشد آن دلبر نوخاسته‌ام,حافظ,390 غزل,1,0,بشری اذ السلامة حلت بذی سلم,حافظ,391 غزل,2,1,لله حمد معترفٍ غایة النعم,حافظ,391 غزل,3,0,آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد,حافظ,391 غزل,4,1,تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم,حافظ,391 غزل,5,0,از بازگشت شاه در این طرفه منزل است,حافظ,391 غزل,6,1,آهنگ خصم او به سراپرده‌ی عدم,حافظ,391 غزل,7,0,پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال,حافظ,391 غزل,8,1,ان العهود عند ملیک النهی ذمم,حافظ,391 غزل,9,0,می‌جست از سحاب امل رحمتی ولی,حافظ,391 غزل,10,1,جز دیده‌اش معاینه بیرون نداد نم,حافظ,391 غزل,11,0,در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت,حافظ,391 غزل,12,1,الآن قد ندمت و ما ینفع الندم,حافظ,391 غزل,13,0,ساقی چو یار مه رخ و از اهل راز بود,حافظ,391 غزل,14,1,حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم,حافظ,391 غزل,1,0,بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم,حافظ,392 غزل,2,1,مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم,حافظ,392 غزل,3,0,زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست,حافظ,392 غزل,4,1,بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم,حافظ,392 غزل,5,0,هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت,حافظ,392 غزل,6,1,تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم,حافظ,392 غزل,7,0,عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم,حافظ,392 غزل,8,1,کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم,حافظ,392 غزل,9,0,می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار,حافظ,392 غزل,10,1,این موهبت رسید ز میراث فطرتم,حافظ,392 غزل,11,0,من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش,حافظ,392 غزل,12,1,در عشق دیدن تو هواخواه غربتم,حافظ,392 غزل,13,0,دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف,حافظ,392 غزل,14,1,ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم,حافظ,392 غزل,15,0,دورم به صورت از در دولتسرای تو,حافظ,392 غزل,16,1,لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم,حافظ,392 غزل,17,0,حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان,حافظ,392 غزل,18,1,در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم,حافظ,392 غزل,1,0,دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم,حافظ,393 غزل,2,1,لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم,حافظ,393 غزل,3,0,عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست,حافظ,393 غزل,4,1,دیرگاه است کز این جام هلالی مستم,حافظ,393 غزل,5,0,از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور,حافظ,393 غزل,6,1,در سر کوی تو از پای طلب ننشستم,حافظ,393 غزل,7,0,عافیت چشم مدار از من میخانه نشین,حافظ,393 غزل,8,1,که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم,حافظ,393 غزل,9,0,در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است,حافظ,393 غزل,10,1,تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم,حافظ,393 غزل,11,0,بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود,حافظ,393 غزل,12,1,چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم,حافظ,393 غزل,13,0,بوسه بر درج عقیق تو حلال است مرا,حافظ,393 غزل,14,1,که به افسوس و جفا مهر وفا نشکستم,حافظ,393 غزل,15,0,صنمی لشکریم غارت دل کرد و برفت,حافظ,393 غزل,16,1,آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم,حافظ,393 غزل,17,0,رتبت دانش حافظ به فلک بر شده بود,حافظ,393 غزل,18,1,کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم,حافظ,393 غزل,1,0,به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم,حافظ,394 غزل,2,1,بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم,حافظ,394 غزل,3,0,اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد,حافظ,394 غزل,4,1,به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم,حافظ,394 غزل,5,0,چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق,حافظ,394 غزل,6,1,که در هوای رخت چون به مهر پیوستم,حافظ,394 غزل,7,0,بیار باده که عمریست تا من از سر امن,حافظ,394 غزل,8,1,به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم,حافظ,394 غزل,9,0,اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو,حافظ,394 غزل,10,1,سخن به خاک میفکن چرا که من مستم,حافظ,394 غزل,11,0,چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست,حافظ,394 غزل,12,1,که خدمتی به سزا برنیامد از دستم,حافظ,394 غزل,13,0,بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت,حافظ,394 غزل,14,1,که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم,حافظ,394 غزل,1,0,زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم,حافظ,395 غزل,2,1,ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم,حافظ,395 غزل,3,0,می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر,حافظ,395 غزل,4,1,سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم,حافظ,395 غزل,5,0,زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم,حافظ,395 غزل,6,1,طره را تاب مده تا ندهی بر بادم,حافظ,395 غزل,7,0,یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم,حافظ,395 غزل,8,1,غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم,حافظ,395 غزل,9,0,رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم,حافظ,395 غزل,10,1,قد برافراز که از سرو کنی آزادم,حافظ,395 غزل,11,0,شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را,حافظ,395 غزل,12,1,یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم,حافظ,395 غزل,13,0,شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه,حافظ,395 غزل,14,1,شور شیرین منما تا نکنی فرهادم,حافظ,395 غزل,15,0,رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس,حافظ,395 غزل,16,1,تا به خاک در آصف نرسد فریادم,حافظ,395 غزل,17,0,حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی,حافظ,395 غزل,18,1,من از آن روز که دربند توام آزادم,حافظ,395 غزل,1,0,فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم,حافظ,396 غزل,2,1,بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم,حافظ,396 غزل,3,0,طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق,حافظ,396 غزل,4,1,که در این دامگه حادثه چون افتادم,حافظ,396 غزل,5,0,من ملک بودم و فردوس برین جایم بود,حافظ,396 غزل,6,1,آدم آورد در این دیر خراب آبادم,حافظ,396 غزل,7,0,سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض,حافظ,396 غزل,8,1,به هوای سر کوی تو برفت از یادم,حافظ,396 غزل,9,0,نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست,حافظ,396 غزل,10,1,چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم,حافظ,396 غزل,11,0,کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت,حافظ,396 غزل,12,1,یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم,حافظ,396 غزل,13,0,تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق,حافظ,396 غزل,14,1,هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم,حافظ,396 غزل,15,0,می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست,حافظ,396 غزل,16,1,که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم,حافظ,396 غزل,17,0,پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک,حافظ,396 غزل,18,1,ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم,حافظ,396 غزل,1,0,مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم,حافظ,397 غزل,2,1,تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم,حافظ,397 غزل,3,0,به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری,حافظ,397 غزل,4,1,به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم,حافظ,397 غزل,5,0,نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی,حافظ,397 غزل,6,1,گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم,حافظ,397 غزل,7,0,ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم,حافظ,397 غزل,8,1,که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم,حافظ,397 غزل,9,0,فرو رفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی,حافظ,397 غزل,10,1,دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم,حافظ,397 غزل,11,0,شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جستم,حافظ,397 غزل,12,1,رخت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم,حافظ,397 غزل,13,0,کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت,حافظ,397 غزل,14,1,نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم,حافظ,397 غزل,15,0,تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده,حافظ,397 غزل,16,1,چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم,حافظ,397 غزل,1,0,سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم,حافظ,398 غزل,2,1,تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم,حافظ,398 غزل,3,0,من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه,حافظ,398 غزل,4,1,قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم,حافظ,398 غزل,5,0,سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان,حافظ,398 غزل,6,1,که من این خانه به سودای تو ویران کردم,حافظ,398 غزل,7,0,توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون,حافظ,398 غزل,8,1,می‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم,حافظ,398 غزل,9,0,در خلاف آمد عادت بطلب کام که من,حافظ,398 غزل,10,1,کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم,حافظ,398 غزل,11,0,نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست,حافظ,398 غزل,12,1,آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم,حافظ,398 غزل,13,0,دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع,حافظ,398 غزل,14,1,گر چه دربانی میخانه فراوان کردم,حافظ,398 غزل,15,0,این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت,حافظ,398 غزل,16,1,اجر صبریست که در کلبه احزان کردم,حافظ,398 غزل,17,0,صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ,حافظ,398 غزل,18,1,هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم,حافظ,398 غزل,19,0,گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب,حافظ,398 غزل,20,1,سال‌ها بندگی صاحب دیوان کردم,حافظ,398 غزل,1,0,دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم,حافظ,399 غزل,2,1,نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم,حافظ,399 غزل,3,0,ابروی یار در نظر و خرقه سوخته,حافظ,399 غزل,4,1,جامی به یاد گوشه محراب می‌زدم,حافظ,399 غزل,5,0,هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست,حافظ,399 غزل,6,1,بازش ز طره تو به مضراب می‌زدم,حافظ,399 غزل,7,0,روی نگار در نظرم جلوه می‌نمود,حافظ,399 غزل,8,1,وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زدم,حافظ,399 غزل,9,0,چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ,حافظ,399 غزل,10,1,فالی به چشم و گوش در این باب می‌زدم,حافظ,399 غزل,11,0,نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم,حافظ,399 غزل,12,1,بر کارگاه دیده بی‌خواب می‌زدم,حافظ,399 غزل,13,0,ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌گرفت,حافظ,399 غزل,14,1,می‌گفتم این سرود و می ناب می‌زدم,حافظ,399 غزل,15,0,خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام,حافظ,399 غزل,16,1,بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم,حافظ,399 غزل,1,0,هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم,حافظ,400 غزل,2,1,هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم,حافظ,400 غزل,3,0,شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا,حافظ,400 غزل,4,1,بر منتهای همت خود کامران شدم,حافظ,400 غزل,5,0,ای گلبن جوان بر دولت بخور که من,حافظ,400 غزل,6,1,در سایه تو بلبل باغ جهان شدم,حافظ,400 غزل,7,0,اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود,حافظ,400 غزل,8,1,در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم,حافظ,400 غزل,9,0,قسمت حوالتم به خرابات می‌کند,حافظ,400 غزل,10,1,هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم,حافظ,400 غزل,11,0,آن روز بر دلم در معنی گشوده شد,حافظ,400 غزل,12,1,کز ساکنان درگه پیر مغان شدم,حافظ,400 غزل,13,0,در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت,حافظ,400 غزل,14,1,با جام می به کام دل دوستان شدم,حافظ,400 غزل,15,0,از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید,حافظ,400 غزل,16,1,ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم,حافظ,400 غزل,17,0,من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست,حافظ,400 غزل,18,1,بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم,حافظ,400 غزل,19,0,دوشم نوید داد عنایت که حافظا,حافظ,400 غزل,20,1,بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم,حافظ,400 غزل,1,0,خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم,حافظ,401 غزل,2,1,به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم,حافظ,401 غزل,3,0,اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم,حافظ,401 غزل,4,1,به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم,حافظ,401 غزل,5,0,امید در شب زلفت به روز عمر نبستم,حافظ,401 غزل,6,1,طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم,حافظ,401 غزل,7,0,به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم,حافظ,401 غزل,8,1,ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم,حافظ,401 غزل,9,0,ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی,حافظ,401 غزل,10,1,ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم,حافظ,401 غزل,11,0,ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری,حافظ,401 غزل,12,1,که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم,حافظ,401 غزل,13,0,گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه,حافظ,401 غزل,14,1,که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم,حافظ,401 غزل,15,0,چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی,حافظ,401 غزل,16,1,که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم,حافظ,401 غزل,17,0,به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ,حافظ,401 غزل,18,1,که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم,حافظ,401 غزل,1,0,ز دست کوته خود زیر بارم,حافظ,402 غزل,2,1,که از بالابلندان شرمسارم,حافظ,402 غزل,3,0,مگر زنجیر مویی گیردم دست,حافظ,402 غزل,4,1,وگر نه سر به شیدایی برآرم,حافظ,402 غزل,5,0,ز چشم من بپرس اوضاع گردون,حافظ,402 غزل,6,1,که شب تا روز اختر می‌شمارم,حافظ,402 غزل,7,0,بدین شکرانه می‌بوسم لب جام,حافظ,402 غزل,8,1,که کرد آگه ز راز روزگارم,حافظ,402 غزل,9,0,اگر گفتم دعای می فروشان,حافظ,402 غزل,10,1,چه باشد حق نعمت می‌گزارم,حافظ,402 غزل,11,0,من از بازوی خود دارم بسی شکر,حافظ,402 غزل,12,1,که زور مردم آزاری ندارم,حافظ,402 غزل,13,0,سری دارم چو حافظ مست لیکن,حافظ,402 غزل,14,1,به لطف آن سری امیدوارم,حافظ,402 غزل,1,0,گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم,حافظ,403 غزل,2,1,همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم,حافظ,403 غزل,3,0,به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام,حافظ,403 غزل,4,1,خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم,حافظ,403 غزل,5,0,پرده مطربم از دست برون خواهد برد,حافظ,403 غزل,6,1,آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم,حافظ,403 غزل,7,0,پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب,حافظ,403 غزل,8,1,تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم,حافظ,403 غزل,9,0,منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن,حافظ,403 غزل,10,1,از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم,حافظ,403 غزل,11,0,دیده بخت به افسانه او شد در خواب,حافظ,403 غزل,12,1,کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم,حافظ,403 غزل,13,0,چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید,حافظ,403 غزل,14,1,با که گویم که بگوید سخنی با یارم,حافظ,403 غزل,15,0,دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا,حافظ,403 غزل,16,1,بجز از خاک درش با که بود بازارم,حافظ,403 غزل,1,0,گر دست دهد خاک کف پای نگارم,حافظ,404 غزل,2,1,بر لوح بصر خط غباری بنگارم,حافظ,404 غزل,3,0,بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است,حافظ,404 غزل,4,1,از موج سرشکم که رساند به کنارم,حافظ,404 غزل,5,0,پروانه او گر رسدم در طلب جان,حافظ,404 غزل,6,1,چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم,حافظ,404 غزل,7,0,امروز مکش سر ز وفای من و اندیش,حافظ,404 غزل,8,1,زان شب که من از غم به دعا دست برآرم,حافظ,404 غزل,9,0,زلفین سیاه تو به دلداری عشاق,حافظ,404 غزل,10,1,دادند قراری و ببردند قرارم,حافظ,404 غزل,11,0,ای باد از آن باده نسیمی به من آور,حافظ,404 غزل,12,1,کان بوی شفابخش بود دفع خمارم,حافظ,404 غزل,13,0,گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری,حافظ,404 غزل,14,1,من نقد روان در دمش از دیده شمارم,حافظ,404 غزل,15,0,دامن مفشان از من خاکی که پس از من,حافظ,404 غزل,16,1,زین در نتواند که برد باد غبارم,حافظ,404 غزل,17,0,حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است,حافظ,404 غزل,18,1,عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم,حافظ,404 غزل,1,0,مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم,حافظ,406 غزل,2,1,هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم,حافظ,406 غزل,3,0,صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم,حافظ,406 غزل,4,1,فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم,حافظ,406 غزل,5,0,به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل,حافظ,406 غزل,6,1,چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم,حافظ,406 غزل,7,0,مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش,حافظ,406 غزل,8,1,فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم,حافظ,406 غزل,9,0,گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند,حافظ,406 غزل,10,1,بحمد الله و المنه بتی لشکرشکن دارم,حافظ,406 غزل,11,0,سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی,حافظ,406 غزل,12,1,چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم,حافظ,406 غزل,13,0,الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه,حافظ,406 غزل,14,1,که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم,حافظ,406 غزل,15,0,خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه,حافظ,406 غزل,16,1,که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم,حافظ,406 غزل,17,0,چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله,حافظ,406 غزل,18,1,نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم,حافظ,406 غزل,19,0,به رندی شهره شد حافظ میان همدمان لیکن,حافظ,406 غزل,20,1,چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم,حافظ,406 غزل,1,0,من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم,حافظ,407 غزل,2,1,لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم,حافظ,407 غزل,3,0,دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو,حافظ,407 غزل,4,1,که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم,حافظ,407 غزل,5,0,همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس,حافظ,407 غزل,6,1,که دراز است ره مقصد و من نوسفرم,حافظ,407 غزل,7,0,ای نسیم سحری بندگی من برسان,حافظ,407 غزل,8,1,که فراموش مکن وقت دعای سحرم,حافظ,407 غزل,9,0,خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار,حافظ,407 غزل,10,1,و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم,حافظ,407 غزل,11,0,حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل,حافظ,407 غزل,12,1,دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم,حافظ,407 غزل,13,0,پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو,حافظ,407 غزل,14,1,تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم,حافظ,407 غزل,1,0,جوزا سحر نهاد حمایل برابرم,حافظ,408 غزل,2,1,یعنی غلام شاهم و سوگند می‌خورم,حافظ,408 غزل,3,0,ساقی بیا که از مدد بخت کارساز,حافظ,408 غزل,4,1,کامی که خواستم ز خدا شد میسرم,حافظ,408 غزل,5,0,جامی بده که باز به شادی روی شاه,حافظ,408 غزل,6,1,پیرانه سر هوای جوانیست در سرم,حافظ,408 غزل,7,0,راهم مزن به وصف زلال خضر که من,حافظ,408 غزل,8,1,از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم,حافظ,408 غزل,9,0,شاها اگر به عرش رسانم سریر فضل,حافظ,408 غزل,10,1,مملوک این جنابم و مسکین این درم,حافظ,408 غزل,11,0,من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال,حافظ,408 غزل,12,1,کی ترک آبخورد کند طبع خوگرم,حافظ,408 غزل,13,0,ور باورت نمی‌کند از بنده این حدیث,حافظ,408 غزل,14,1,از گفته کمال دلیلی بیاورم,حافظ,408 غزل,15,0,گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر,حافظ,408 غزل,16,1,آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم,حافظ,408 غزل,17,0,منصور بن مظفر غازیست حرز من,حافظ,408 غزل,18,1,و از این خجسته نام بر اعدا مظفرم,حافظ,408 غزل,19,0,عهد الست من همه با عشق شاه بود,حافظ,408 غزل,20,1,و از شاهراه عمر بدین عهد بگذرم,حافظ,408 غزل,21,0,گردون چو کرد نظم ثریا به نام شاه,حافظ,408 غزل,22,1,من نظم در چرا نکنم از که کمترم,حافظ,408 غزل,23,0,شاهین صفت چو طعمه چشیدم ز دست شاه,حافظ,408 غزل,24,1,کی باشد التفات به صید کبوترم,حافظ,408 غزل,25,0,ای شاه شیرگیر چه کم گردد ار شود,حافظ,408 غزل,26,1,در سایه تو ملک فراغت میسرم,حافظ,408 غزل,27,0,شعرم به یمن مدح تو صد ملک دل گشاد,حافظ,408 غزل,28,1,گویی که تیغ توست زبان سخنورم,حافظ,408 غزل,29,0,بر گلشنی اگر بگذشتم چو باد صبح,حافظ,408 غزل,30,1,نی عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم,حافظ,408 غزل,31,0,بوی تو می‌شنیدم و بر یاد روی تو,حافظ,408 غزل,32,1,دادند ساقیان طرب یک دو ساغرم,حافظ,408 غزل,33,0,مستی به آب یک دو عنب وضع بنده نیست,حافظ,408 غزل,34,1,من سالخورده پیر خرابات پرورم,حافظ,408 غزل,35,0,با سیر اختر فلکم داوری بسیست,حافظ,408 غزل,36,1,انصاف شاه باد در این قصه یاورم,حافظ,408 غزل,37,0,شکر خدا که باز در این اوج بارگاه,حافظ,408 غزل,38,1,طاووس عرش می‌شنود صیت شهپرم,حافظ,408 غزل,39,0,نامم ز کارخانه عشاق محو باد,حافظ,408 غزل,40,1,گر جز محبت تو بود شغل دیگرم,حافظ,408 غزل,41,0,شبل الاسد به صید دلم حمله کرد و من,حافظ,408 غزل,42,1,گر لاغرم وگرنه شکار غضنفرم,حافظ,408 غزل,43,0,ای عاشقان روی تو از ذره بیشتر,حافظ,408 غزل,44,1,من کی رسم به وصل تو کز ذره کمترم,حافظ,408 غزل,45,0,بنما به من که منکر حسن رخ تو کیست,حافظ,408 غزل,46,1,تا دیده‌اش به گزلک غیرت برآورم,حافظ,408 غزل,47,0,بر من فتاد سایه خورشید سلطنت,حافظ,408 غزل,48,1,و اکنون فراغت است ز خورشید خاورم,حافظ,408 غزل,49,0,مقصود از این معامله بازارتیزی است,حافظ,408 غزل,50,1,نی جلوه می‌فروشم و نی عشوه می‌خرم,حافظ,408 غزل,1,0,تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم,حافظ,409 غزل,2,1,تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم,حافظ,409 غزل,3,0,چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست,حافظ,409 غزل,4,1,بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم,حافظ,409 غزل,5,0,بر آستان مرادت گشاده‌ام در چشم,حافظ,409 غزل,6,1,که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم,حافظ,409 غزل,7,0,چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله,حافظ,409 غزل,8,1,که روز بی‌کسی آخر نمی‌روی ز سرم,حافظ,409 غزل,9,0,غلام مردم چشمم که با سیاه دلی,حافظ,409 غزل,10,1,هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم,حافظ,409 غزل,11,0,به هر نظر بت ما جلوه می‌کند لیکن,حافظ,409 غزل,12,1,کس این کرشمه نبیند که من همی‌نگرم,حافظ,409 غزل,13,0,به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد,حافظ,409 غزل,14,1,ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم,حافظ,409 غزل,1,0,به تیغم گر کشد دستش نگیرم,حافظ,410 غزل,2,1,وگر تیرم زند منت پذیرم,حافظ,410 غزل,3,0,کمان ابرویت را گو بزن تیر,حافظ,410 غزل,4,1,که پیش دست و بازویت بمیرم,حافظ,410 غزل,5,0,غم گیتی گر از پایم درآرد,حافظ,410 غزل,6,1,بجز ساغر که باشد دستگیرم,حافظ,410 غزل,7,0,برآی ای آفتاب صبح امید,حافظ,410 غزل,8,1,که در دست شب هجران اسیرم,حافظ,410 غزل,9,0,به فریادم رس ای پیر خرابات,حافظ,410 غزل,10,1,به یک جرعه جوانم کن که پیرم,حافظ,410 غزل,11,0,به گیسوی تو خوردم دوش سوگند,حافظ,410 غزل,12,1,که من از پای تو سر بر نگیرم,حافظ,410 غزل,13,0,بسوز این خرقه تقوا تو حافظ,حافظ,410 غزل,14,1,که گر آتش شوم در وی نگیرم,حافظ,410 غزل,1,0,مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم,حافظ,411 غزل,2,1,که پیش چشم بیمارت بمیرم,حافظ,411 غزل,3,0,نصاب حسن در حد کمال است,حافظ,411 غزل,4,1,زکاتم ده که مسکین و فقیرم,حافظ,411 غزل,5,0,چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی,حافظ,411 غزل,6,1,به سیب بوستان و شهد و شیرم,حافظ,411 غزل,7,0,چنان پر شد فضای سینه از دوست,حافظ,411 غزل,8,1,که فکر خویش گم شد از ضمیرم,حافظ,411 غزل,9,0,قدح پر کن که من در دولت عشق,حافظ,411 غزل,10,1,جوان بخت جهانم گر چه پیرم,حافظ,411 غزل,11,0,قراری بسته‌ام با می فروشان,حافظ,411 غزل,12,1,که روز غم به جز ساغر نگیرم,حافظ,411 غزل,13,0,مبادا جز حساب مطرب و می,حافظ,411 غزل,14,1,اگر نقشی کشد کلک دبیرم,حافظ,411 غزل,15,0,در این غوغا که کس کس را نپرسد,حافظ,411 غزل,16,1,من از پیر مغان منت پذیرم,حافظ,411 غزل,17,0,خوشا آن دم کز استغنای مستی,حافظ,411 غزل,18,1,فراغت باشد از شاه و وزیرم,حافظ,411 غزل,19,0,من آن مرغم که هر شام و سحرگاه,حافظ,411 غزل,20,1,ز بام عرش می‌آید صفیرم,حافظ,411 غزل,21,0,چو حافظ گنج او در سینه دارم,حافظ,411 غزل,22,1,اگر چه مدعی بیند حقیرم,حافظ,411 غزل,1,0,نماز شام غریبان چو گریه آغازم,حافظ,412 غزل,2,1,به مویه‌های غریبانه قصه پردازم,حافظ,412 غزل,3,0,به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار,حافظ,412 غزل,4,1,که از جهان ره و رسم سفر براندازم,حافظ,412 غزل,5,0,من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب,حافظ,412 غزل,6,1,مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم,حافظ,412 غزل,7,0,خدای را مددی ای رفیق ره تا من,حافظ,412 غزل,8,1,به کوی میکده دیگر علم برافرازم,حافظ,412 غزل,9,0,خرد ز پیری من کی حساب برگیرد,حافظ,412 غزل,10,1,که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم,حافظ,412 غزل,11,0,بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس,حافظ,412 غزل,12,1,عزیز من که به جز باد نیست دمسازم,حافظ,412 غزل,13,0,هوای منزل یار آب زندگانی ماست,حافظ,412 غزل,14,1,صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم,حافظ,412 غزل,15,0,سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی,حافظ,412 غزل,16,1,شکایت از که کنم خانگیست غمازم,حافظ,412 غزل,17,0,ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت,حافظ,412 غزل,18,1,غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم,حافظ,412 غزل,1,0,گر دست رسد در سر زلفین تو بازم,حافظ,413 غزل,2,1,چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم,حافظ,413 غزل,3,0,زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست,حافظ,413 غزل,4,1,در دست سر مویی از آن عمر درازم,حافظ,413 غزل,5,0,پروانه راحت بده ای شمع که امشب,حافظ,413 غزل,6,1,از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم,حافظ,413 غزل,7,0,آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی,حافظ,413 غزل,8,1,مستان تو خواهم که گزارند نمازم,حافظ,413 غزل,9,0,چون نیست نماز من آلوده نمازی,حافظ,413 غزل,10,1,در میکده زان کم نشود سوز و گدازم,حافظ,413 غزل,11,0,در مسجد و میخانه خیالت اگر آید,حافظ,413 غزل,12,1,محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم,حافظ,413 غزل,13,0,گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی,حافظ,413 غزل,14,1,چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم,حافظ,413 غزل,15,0,محمود بود عاقبت کار در این راه,حافظ,413 غزل,16,1,گر سر برود در سر سودای ایازم,حافظ,413 غزل,17,0,حافظ غم دل با که بگویم که در این دور,حافظ,413 غزل,18,1,جز جام نشاید که بود محرم رازم,حافظ,413 غزل,1,0,چرا نه در پی عزم دیار خود باشم,حافظ,416 غزل,2,1,چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم,حافظ,416 غزل,3,0,غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم,حافظ,416 غزل,4,1,به شهر خود روم و شهریار خود باشم,حافظ,416 غزل,5,0,ز محرمان سراپرده وصال شوم,حافظ,416 غزل,6,1,ز بندگان خداوندگار خود باشم,حافظ,416 غزل,7,0,چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی,حافظ,416 غزل,8,1,که روز واقعه پیش نگار خود باشم,حافظ,416 غزل,9,0,ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان,حافظ,416 غزل,10,1,گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم,حافظ,416 غزل,11,0,همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود,حافظ,416 غزل,12,1,دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم,حافظ,416 غزل,13,0,بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ,حافظ,416 غزل,14,1,وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم,حافظ,416 غزل,1,0,من دوستدار روی خوش و موی دلکشم,حافظ,417 غزل,2,1,مدهوش چشم مست و می صاف بی‌غشم,حافظ,417 غزل,3,0,گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگو,حافظ,417 غزل,4,1,آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم,حافظ,417 غزل,5,0,من آدم بهشتیم اما در این سفر,حافظ,417 غزل,6,1,حالی اسیر عشق جوانان مه وشم,حافظ,417 غزل,7,0,در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز,حافظ,417 غزل,8,1,استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم,حافظ,417 غزل,9,0,شیراز معدن لب لعل است و کان حسن,حافظ,417 غزل,10,1,من جوهری مفلسم ایرا مشوشم,حافظ,417 غزل,11,0,از بس که چشم مست در این شهر دیده‌ام,حافظ,417 غزل,12,1,حقا که می نمی‌خورم اکنون و سرخوشم,حافظ,417 غزل,13,0,شهریست پر کرشمه حوران ز شش جهت,حافظ,417 غزل,14,1,چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم,حافظ,417 غزل,15,0,بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست,حافظ,417 غزل,16,1,گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم,حافظ,417 غزل,17,0,حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست,حافظ,417 غزل,18,1,آیینه‌ای ندارم از آن آه می‌کشم,حافظ,417 غزل,1,0,خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم,حافظ,418 غزل,2,1,دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم,حافظ,418 غزل,3,0,سزای تکیه گهت منظری نمی‌بینم,حافظ,418 غزل,4,1,منم ز عالم و این گوشه معین چشم,حافظ,418 غزل,5,0,بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو,حافظ,418 غزل,6,1,ز گنج خانه دل می‌کشم به روزن چشم,حافظ,418 غزل,7,0,سحر سرشک روانم سر خرابی داشت,حافظ,418 غزل,8,1,گرم نه خون جگر می‌گرفت دامن چشم,حافظ,418 غزل,9,0,نخست روز که دیدم رخ تو دل می‌گفت,حافظ,418 غزل,10,1,اگر رسد خللی خون من به گردن چشم,حافظ,418 غزل,11,0,به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش,حافظ,418 غزل,12,1,به راه باد نهادم چراغ روشن چشم,حافظ,418 غزل,13,0,به مردمی که دل دردمند حافظ را,حافظ,418 غزل,14,1,مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم,حافظ,418 غزل,1,0,من که از آتش دل چون خم می در جوشم,حافظ,419 غزل,2,1,مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم,حافظ,419 غزل,3,0,قصد جان است طمع در لب جانان کردن,حافظ,419 غزل,4,1,تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم,حافظ,419 غزل,5,0,من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم,حافظ,419 غزل,6,1,هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم,حافظ,419 غزل,7,0,حاش لله که نیم معتقد طاعت خویش,حافظ,419 غزل,8,1,این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم,حافظ,419 غزل,9,0,هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا,حافظ,419 غزل,10,1,فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم,حافظ,419 غزل,11,0,پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت,حافظ,419 غزل,12,1,من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم,حافظ,419 غزل,13,0,خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست,حافظ,419 غزل,14,1,پرده‌ای بر سر صد عیب نهان می‌پوشم,حافظ,419 غزل,15,0,من که خواهم که ننوشم به جز از راوق خم,حافظ,419 غزل,16,1,چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم,حافظ,419 غزل,17,0,گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق,حافظ,419 غزل,18,1,شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم,حافظ,419 غزل,1,0,گر من از سرزنش مدعیان اندیشم,حافظ,420 غزل,2,1,شیوه مستی و رندی نرود از پیشم,حافظ,420 غزل,3,0,زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست,حافظ,420 غزل,4,1,من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم,حافظ,420 غزل,5,0,شاه شوریده سران خوان من بی‌سامان را,حافظ,420 غزل,6,1,زان که در کم خردی از همه عالم بیشم,حافظ,420 غزل,7,0,بر جبین نقش کن از خون دل من خالی,حافظ,420 غزل,8,1,تا بدانند که قربان تو کافرکیشم,حافظ,420 غزل,9,0,اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا,حافظ,420 غزل,10,1,تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم,حافظ,420 غزل,11,0,شعر خونبار من ای باد بدان یار رسان,حافظ,420 غزل,12,1,که ز مژگان سیه بر رگ جان زد نیشم,حافظ,420 غزل,13,0,من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس,حافظ,420 غزل,14,1,حافظ راز خود و عارف وقت خویشم,حافظ,420 غزل,1,0,حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم,حافظ,421 غزل,2,1,خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم,حافظ,421 غزل,3,0,چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست,حافظ,421 غزل,4,1,روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم,حافظ,421 غزل,5,0,عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم,حافظ,421 غزل,6,1,دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم,حافظ,421 غزل,7,0,چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس,حافظ,421 غزل,8,1,که در سراچه ترکیب تخته بند تنم,حافظ,421 غزل,9,0,اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید,حافظ,421 غزل,10,1,عجب مدار که همدرد نافه ختنم,حافظ,421 غزل,11,0,طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع,حافظ,421 غزل,12,1,که سوزهاست نهانی درون پیرهنم,حافظ,421 غزل,13,0,بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار,حافظ,421 غزل,14,1,که با وجود تو کس نشنود ز من که منم,حافظ,421 غزل,1,0,چل سال بیش رفت که من لاف می‌زنم,حافظ,422 غزل,2,1,کز چاکران پیر مغان کمترین منم,حافظ,422 غزل,3,0,هرگز به یمن عاطفت پیر می فروش,حافظ,422 غزل,4,1,ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم,حافظ,422 غزل,5,0,از جاه عشق و دولت رندان پاکباز,حافظ,422 غزل,6,1,پیوسته صدر مصطبه‌ها بود مسکنم,حافظ,422 غزل,7,0,در شان من به دردکشی ظن بد مبر,حافظ,422 غزل,8,1,کآلوده گشت جامه ولی پاکدامنم,حافظ,422 غزل,9,0,شهباز دست پادشهم این چه حالت است,حافظ,422 غزل,10,1,کز یاد برده‌اند هوای نشیمنم,حافظ,422 غزل,11,0,حیف است بلبلی چو من اکنون در این قفس,حافظ,422 غزل,12,1,با این لسان عذب که خامش چو سوسنم,حافظ,422 غزل,13,0,آب و هوای فارس عجب سفله پرور است,حافظ,422 غزل,14,1,کو همرهی که خیمه از این خاک برکنم,حافظ,422 غزل,15,0,حافظ به زیر خرقه قدح تا به کی کشی,حافظ,422 غزل,16,1,در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم,حافظ,422 غزل,17,0,تورانشه خجسته که در من یزید فضل,حافظ,422 غزل,18,1,شد منت مواهب او طوق گردنم,حافظ,422 غزل,1,0,عمریست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,2,1,دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,3,0,بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خود,حافظ,423 غزل,4,1,دامی به راهی می‌نهم مرغی به دامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,5,0,اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و مهر کو,حافظ,423 غزل,6,1,حالی من اندر عاشقی داو تمامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,7,0,تا بو که یابم آگهی از سایه سرو سهی,حافظ,423 غزل,8,1,گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,9,0,هر چند کان آرام دل دانم نبخشد کام دل,حافظ,423 غزل,10,1,نقش خیالی می‌کشم فال دوامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,11,0,دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصه را,حافظ,423 غزل,12,1,این آه خون افشان که من هر صبح و شامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,13,0,با آن که از وی غایبم و از می چو حافظ تایبم,حافظ,423 غزل,14,1,در مجلس روحانیان گه گاه جامی می‌زنم,حافظ,423 غزل,1,0,بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم,حافظ,424 غزل,2,1,زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم,حافظ,424 غزل,3,0,آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت,حافظ,424 غزل,4,1,نیست چون آینه‌ام روی ز آهن چه کنم,حافظ,424 غزل,5,0,برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر,حافظ,424 غزل,6,1,کارفرمای قدر می‌کند این من چه کنم,حافظ,424 غزل,7,0,برق غیرت چو چنین می‌جهد از مکمن غیب,حافظ,424 غزل,8,1,تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم,حافظ,424 غزل,9,0,شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت,حافظ,424 غزل,10,1,دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم,حافظ,424 غزل,11,0,مددی گر به چراغی نکند آتش طور,حافظ,424 غزل,12,1,چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم,حافظ,424 غزل,13,0,حافظا خلد برین خانه موروث من است,حافظ,424 غزل,14,1,اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم,حافظ,424 غزل,1,0,من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم,حافظ,425 غزل,2,1,محتسب داند که من این کارها کمتر کنم,حافظ,425 غزل,3,0,من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها,حافظ,425 غزل,4,1,توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم,حافظ,425 غزل,5,0,عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده,حافظ,425 غزل,6,1,سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم,حافظ,425 غزل,7,0,لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق,حافظ,425 غزل,8,1,داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم,حافظ,425 غزل,9,0,بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من,حافظ,425 غزل,10,1,تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم,حافظ,425 غزل,11,0,من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج‌ها,حافظ,425 غزل,12,1,کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم,حافظ,425 غزل,13,0,چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست,حافظ,425 غزل,14,1,کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم,حافظ,425 غزل,15,0,عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار,حافظ,425 غزل,16,1,عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم,حافظ,425 غزل,17,0,من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست,حافظ,425 غزل,18,1,کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم,حافظ,425 غزل,19,0,گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم,حافظ,425 غزل,20,1,گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم,حافظ,425 غزل,21,0,عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست,حافظ,425 غزل,22,1,تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم,حافظ,425 غزل,23,0,دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی,حافظ,425 غزل,24,1,من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم,حافظ,425 غزل,1,0,صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم,حافظ,426 غزل,2,1,تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم,حافظ,426 غزل,3,0,دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود,حافظ,426 غزل,4,1,مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم,حافظ,426 غزل,5,0,آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات,حافظ,426 غزل,6,1,در یکی نامه محال است که تحریر کنم,حافظ,426 غزل,7,0,با سر زلف تو مجموع پریشانی خود,حافظ,426 غزل,8,1,کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم,حافظ,426 غزل,9,0,آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد,حافظ,426 غزل,10,1,در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم,حافظ,426 غزل,11,0,گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد,حافظ,426 غزل,12,1,دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم,حافظ,426 غزل,13,0,دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی,حافظ,426 غزل,14,1,من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم,حافظ,426 غزل,15,0,نیست امید صلاحی ز فساد حافظ,حافظ,426 غزل,16,1,چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم,حافظ,426 غزل,1,0,دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم,حافظ,427 غزل,2,1,و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم,حافظ,427 غزل,3,0,از دل تنگ گنهکار برآرم آهی,حافظ,427 غزل,4,1,کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم,حافظ,427 غزل,5,0,مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست,حافظ,427 غزل,6,1,می‌کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم,حافظ,427 غزل,7,0,بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاه,حافظ,427 غزل,8,1,تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم,حافظ,427 غزل,9,0,خورده‌ام تیر فلک باده بده تا سرمست,حافظ,427 غزل,10,1,عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم,حافظ,427 غزل,11,0,جرعه جام بر این تخت روان افشانم,حافظ,427 غزل,12,1,غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم,حافظ,427 غزل,13,0,حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا,حافظ,427 غزل,14,1,من چرا عشرت امروز به فردا فکنم,حافظ,427 غزل,1,0,دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم,حافظ,428 غزل,2,1,گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم,حافظ,428 غزل,3,0,قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم,حافظ,428 غزل,4,1,دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم,حافظ,428 غزل,5,0,نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار,حافظ,428 غزل,6,1,عشوه‌ای فرمای تا من طبع را موزون کنم,حافظ,428 غزل,7,0,زردرویی می‌کشم زان طبع نازک بی‌گناه,حافظ,428 غزل,8,1,ساقیا جامی بده تا چهره را گلگون کنم,حافظ,428 غزل,9,0,ای نسیم منزل لیلی خدا را تا به کی,حافظ,428 غزل,10,1,ربع را برهم زنم اطلال را جیحون کنم,حافظ,428 غزل,11,0,من که ره بردم به گنج حسن بی‌پایان دوست,حافظ,428 غزل,12,1,صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم,حافظ,428 غزل,13,0,ای مه صاحب قران از بنده حافظ یاد کن,حافظ,428 غزل,14,1,تا دعای دولت آن حسن روزافزون کنم,حافظ,428 غزل,1,0,به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم,حافظ,429 غزل,2,1,بهار توبه شکن می‌رسد چه چاره کنم,حافظ,429 غزل,3,0,سخن درست بگویم نمی‌توانم دید,حافظ,429 غزل,4,1,که می خورند حریفان و من نظاره کنم,حافظ,429 غزل,5,0,چو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاه,حافظ,429 غزل,6,1,پیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنم,حافظ,429 غزل,7,0,به دور لاله دماغ مرا علاج کنید,حافظ,429 غزل,8,1,گر از میانه بزم طرب کناره کنم,حافظ,429 غزل,9,0,ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت,حافظ,429 غزل,10,1,حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم,حافظ,429 غزل,11,0,گدای میکده‌ام لیک وقت مستی بین,حافظ,429 غزل,12,1,که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم,حافظ,429 غزل,13,0,مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی,حافظ,429 غزل,14,1,چرا ملامت رند شرابخواره کنم,حافظ,429 غزل,15,0,به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی,حافظ,429 غزل,16,1,ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم,حافظ,429 غزل,17,0,ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ,حافظ,429 غزل,18,1,به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم,حافظ,429 غزل,1,0,حاشا که من به موسم گل ترک می کنم,حافظ,430 غزل,2,1,من لاف عقل می‌زنم این کار کی کنم,حافظ,430 غزل,3,0,مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم,حافظ,430 غزل,4,1,در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم,حافظ,430 غزل,5,0,از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت,حافظ,430 غزل,6,1,یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم,حافظ,430 غزل,7,0,کی بود در زمانه وفا جام می بیار,حافظ,430 غزل,8,1,تا من حکایت جم و کاووس کی کنم,حافظ,430 غزل,9,0,از نامه سیاه نترسم که روز حشر,حافظ,430 غزل,10,1,با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم,حافظ,430 غزل,11,0,کو پیک صبح تا گله‌های شب فراق,حافظ,430 غزل,12,1,با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم,حافظ,430 غزل,13,0,این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست,حافظ,430 غزل,14,1,روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم,حافظ,430 غزل,1,0,روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم,حافظ,431 غزل,2,1,در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم,حافظ,431 غزل,3,0,تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام,حافظ,431 غزل,4,1,در کمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم,حافظ,431 غزل,5,0,واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن,حافظ,431 غزل,6,1,در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم,حافظ,431 غزل,7,0,با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست,حافظ,431 غزل,8,1,و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم,حافظ,431 غزل,9,0,خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این,حافظ,431 غزل,10,1,لطف‌ها کردی بتا تخفیف زحمت می‌کنم,حافظ,431 غزل,11,0,زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تیر بلاست,حافظ,431 غزل,12,1,یاد دار ای دل که چندینت نصیحت می‌کنم,حافظ,431 غزل,13,0,دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش,حافظ,431 غزل,14,1,زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم,حافظ,431 غزل,15,0,حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی,حافظ,431 غزل,16,1,بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم,حافظ,431 غزل,1,0,من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,2,1,صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,3,0,باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور,حافظ,432 غزل,4,1,با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,5,0,تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است,حافظ,432 غزل,6,1,گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,7,0,هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا,حافظ,432 غزل,8,1,تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,9,0,ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن,حافظ,432 غزل,10,1,محتاج جنگ نیست برادر نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,11,0,این تقویم تمام که با شاهدان شهر,حافظ,432 غزل,12,1,ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,13,0,حافظ جناب پیر مغان جای دولت است,حافظ,432 غزل,14,1,من ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم,حافظ,432 غزل,1,0,به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم,حافظ,433 غزل,2,1,بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم,حافظ,433 غزل,3,0,الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد,حافظ,433 غزل,4,1,مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم,حافظ,433 غزل,5,0,جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد,حافظ,433 غزل,6,1,که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم,حافظ,433 غزل,7,0,ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل,حافظ,433 غزل,8,1,بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم,حافظ,433 غزل,9,0,جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی,حافظ,433 غزل,10,1,که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم,حافظ,433 غزل,11,0,اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست,حافظ,433 غزل,12,1,حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم,حافظ,433 غزل,13,0,صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز,حافظ,433 غزل,14,1,که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم,حافظ,433 غزل,15,0,شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین,حافظ,433 غزل,16,1,اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم,حافظ,433 غزل,17,0,حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد,حافظ,433 غزل,18,1,همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم,حافظ,433 غزل,1,0,حالیا مصلحت وقت در آن می‌بینم,حافظ,434 غزل,2,1,که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم,حافظ,434 غزل,3,0,جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم,حافظ,434 غزل,4,1,یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم,حافظ,434 غزل,5,0,جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم,حافظ,434 غزل,6,1,تا حریفان دغا را به جهان کم بینم,حافظ,434 غزل,7,0,سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو,حافظ,434 غزل,8,1,گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم,حافظ,434 غزل,9,0,بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح,حافظ,434 غزل,10,1,شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم,حافظ,434 غزل,11,0,سینه تنگ من و بار غم او هیهات,حافظ,434 غزل,12,1,مرد این بار گران نیست دل مسکینم,حافظ,434 غزل,13,0,من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر,حافظ,434 غزل,14,1,این متاعم که همی‌بینی و کمتر زینم,حافظ,434 غزل,15,0,بنده آصف عهدم دلم از راه مبر,حافظ,434 غزل,16,1,که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم,حافظ,434 غزل,17,0,بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند,حافظ,434 غزل,18,1,که مکدر شود آیینه مهرآیینم,حافظ,434 غزل,1,0,گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم,حافظ,435 غزل,2,1,ز جام وصل می‌نوشم ز باغ عیش گل چینم,حافظ,435 غزل,3,0,شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد برد,حافظ,435 غزل,4,1,لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شیرینم,حافظ,435 غزل,5,0,مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز,حافظ,435 غزل,6,1,سخن با ماه می‌گویم پری در خواب می‌بینم,حافظ,435 غزل,7,0,لبت شکر به مستان داد و چشمت می به میخواران,حافظ,435 غزل,8,1,منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم,حافظ,435 غزل,9,0,چو هر خاکی که باد آورد فیضی برد از انعامت,حافظ,435 غزل,10,1,ز حال بنده یاد آور که خدمتگار دیرینم,حافظ,435 غزل,11,0,نه هر کو نقش نظمی زد کلامش دلپذیر افتد,حافظ,435 غزل,12,1,تذرو طرفه من گیرم که چالاک است شاهینم,حافظ,435 غزل,13,0,اگر باور نمی‌داری رو از صورتگر چین پرس,حافظ,435 غزل,14,1,که مانی نسخه می‌خواهد ز نوک کلک مشکینم,حافظ,435 غزل,15,0,وفاداری و حق گویی نه کار هر کسی باشد,حافظ,435 غزل,16,1,غلام آصف ثانی جلال الحق و الدینم,حافظ,435 غزل,17,0,رموز مستی و رندی ز من بشنو نه از واعظ,حافظ,435 غزل,18,1,که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم,حافظ,435 غزل,1,0,در خرابات مغان نور خدا می‌بینم,حافظ,436 غزل,2,1,این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم,حافظ,436 غزل,3,0,جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو,حافظ,436 غزل,4,1,خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم,حافظ,436 غزل,5,0,خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن,حافظ,436 غزل,6,1,فکر دور است همانا که خطا می‌بینم,حافظ,436 غزل,7,0,سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب,حافظ,436 غزل,8,1,این همه از نظر لطف شما می‌بینم,حافظ,436 غزل,9,0,هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال,حافظ,436 غزل,10,1,با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم,حافظ,436 غزل,11,0,کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین,حافظ,436 غزل,12,1,آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم,حافظ,436 غزل,13,0,دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید,حافظ,436 غزل,14,1,که من او را ز محبان شما می‌بینم,حافظ,436 غزل,1,0,غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,2,1,دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,3,0,به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت,حافظ,437 غزل,4,1,چرا که مصلحت خود در آن نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,5,0,ز آفتاب قدح ارتفاع عیش بگیر,حافظ,437 غزل,6,1,چرا که طالع وقت آن چنان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,7,0,نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار,حافظ,437 غزل,8,1,که در مشایخ شهر این نشان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,9,0,بدین دو دیده حیران من هزار افسوس,حافظ,437 غزل,10,1,که با دو آینه رویش عیان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,11,0,قد تو تا بشد از جویبار دیده من,حافظ,437 غزل,12,1,به جای سرو جز آب روان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,13,0,در این خمار کسم جرعه‌ای نمی‌بخشد,حافظ,437 غزل,14,1,ببین که اهل دلی در میان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,15,0,نشان موی میانش که دل در او بستم,حافظ,437 غزل,16,1,ز من مپرس که خود در میان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,17,0,من و سفینه حافظ که جز در این دریا,حافظ,437 غزل,18,1,بضاعت سخن درفشان نمی‌بینم,حافظ,437 غزل,1,0,خرم آن روز کز این منزل ویران بروم,حافظ,438 غزل,2,1,راحت جان طلبم و از پی جانان بروم,حافظ,438 غزل,3,0,گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب,حافظ,438 غزل,4,1,من به بوی سر آن زلف پریشان بروم,حافظ,438 غزل,5,0,دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت,حافظ,438 غزل,6,1,رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم,حافظ,438 غزل,7,0,چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت,حافظ,438 غزل,8,1,به هواداری آن سرو خرامان بروم,حافظ,438 غزل,9,0,در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت,حافظ,438 غزل,10,1,با دل زخم کش و دیده گریان بروم,حافظ,438 غزل,11,0,نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی,حافظ,438 غزل,12,1,تا در میکده شادان و غزل خوان بروم,حافظ,438 غزل,13,0,به هواداری او ذره صفت رقص کنان,حافظ,438 غزل,14,1,تا لب چشمه خورشید درخشان بروم,حافظ,438 غزل,15,0,تازیان را غم احوال گران باران نیست,حافظ,438 غزل,16,1,پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم,حافظ,438 غزل,17,0,ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون,حافظ,438 غزل,18,1,همره کوکبه آصف دوران بروم,حافظ,438 غزل,1,0,گر از این منزل ویران به سوی خانه روم,حافظ,439 غزل,2,1,دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم,حافظ,439 غزل,3,0,زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم,حافظ,439 غزل,4,1,نذر کردم که هم از راه به میخانه روم,حافظ,439 غزل,5,0,تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک,حافظ,439 غزل,6,1,به در صومعه با بربط و پیمانه روم,حافظ,439 غزل,7,0,آشنایان ره عشق گرم خون بخورند,حافظ,439 غزل,8,1,ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم,حافظ,439 غزل,9,0,بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار,حافظ,439 غزل,10,1,چند و چند از پی کام دل دیوانه روم,حافظ,439 غزل,11,0,گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز,حافظ,439 غزل,12,1,سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم,حافظ,439 غزل,13,0,خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر,حافظ,439 غزل,14,1,سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم,حافظ,439 غزل,1,0,آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم,حافظ,440 غزل,2,1,خاک می‌بوسم و عذر قدمش می‌خواهم,حافظ,440 غزل,3,0,من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا,حافظ,440 غزل,4,1,بنده معتقد و چاکر دولتخواهم,حافظ,440 غزل,5,0,بسته‌ام در خم گیسوی تو امید دراز,حافظ,440 غزل,6,1,آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم,حافظ,440 غزل,7,0,ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است,حافظ,440 غزل,8,1,ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم,حافظ,440 غزل,9,0,پیر میخانه سحر جام جهان بینم داد,حافظ,440 غزل,10,1,و اندر آن آینه از حسن تو کرد آگاهم,حافظ,440 غزل,11,0,صوفی صومعه عالم قدسم لیکن,حافظ,440 غزل,12,1,حالیا دیر مغان است حوالتگاهم,حافظ,440 غزل,13,0,با من راه نشین خیز و سوی میکده آی,حافظ,440 غزل,14,1,تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم,حافظ,440 غزل,15,0,مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود,حافظ,440 غزل,16,1,آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم,حافظ,440 غزل,17,0,خوشم آمد که سحر خسرو خاور می‌گفت,حافظ,440 غزل,18,1,با همه پادشهی بنده تورانشاهم,حافظ,440 غزل,1,0,دیدار شد میسر و بوس و کنار هم,حافظ,441 غزل,2,1,از بخت شکر دارم و از روزگار هم,حافظ,441 غزل,3,0,زاهد برو که طالع اگر طالع من است,حافظ,441 غزل,4,1,جامم به دست باشد و زلف نگار هم,حافظ,441 غزل,5,0,ما عیب کس به مستی و رندی نمی‌کنیم,حافظ,441 غزل,6,1,لعل بتان خوش است و می خوشگوار هم,حافظ,441 غزل,7,0,ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند,حافظ,441 غزل,8,1,و از می جهان پر است و بت میگسار هم,حافظ,441 غزل,9,0,خاطر به دست تفرقه دادن نه زیرکیست,حافظ,441 غزل,10,1,مجموعه‌ای بخواه و صراحی بیار هم,حافظ,441 غزل,11,0,بر خاکیان عشق فشان جرعه لبش,حافظ,441 غزل,12,1,تا خاک لعل گون شود و مشکبار هم,حافظ,441 غزل,13,0,آن شد که چشم بد نگران بودی از کمین,حافظ,441 غزل,14,1,خصم از میان برفت و سرشک از کنار هم,حافظ,441 غزل,15,0,چون کائنات جمله به بوی تو زنده‌اند,حافظ,441 غزل,16,1,ای آفتاب سایه ز ما برمدار هم,حافظ,441 غزل,17,0,چون آب روی لاله و گل فیض حسن توست,حافظ,441 غزل,18,1,ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم,حافظ,441 غزل,19,0,حافظ اسیر زلف تو شد از خدا بترس,حافظ,441 غزل,20,1,و از انتصاف آصف جم اقتدار هم,حافظ,441 غزل,21,0,برهان ملک و دین که ز دست وزارتش,حافظ,441 غزل,22,1,ایام کان یمین شد و دریا یسار هم,حافظ,441 غزل,23,0,بر یاد رای انور او آسمان به صبح,حافظ,441 غزل,24,1,جان می‌کند فدا و کواکب نثار هم,حافظ,441 غزل,25,0,گوی زمین ربوده چوگان عدل اوست,حافظ,441 غزل,26,1,وین برکشیده گنبد نیلی حصار هم,حافظ,441 غزل,27,0,عزم سبک عنان تو در جنبش آورد,حافظ,441 غزل,28,1,این پایدار مرکز عالی مدار هم,حافظ,441 غزل,29,0,تا از نتیجه فلک و طور دور اوست,حافظ,441 غزل,30,1,تبدیل ماه و سال و خزان و بهار هم,حافظ,441 غزل,31,0,خالی مباد کاخ جلالش ز سروران,حافظ,441 غزل,32,1,و از ساقیان سروقد گلعذار هم,حافظ,441 غزل,1,0,دردم از یار است و درمان نیز هم,حافظ,442 غزل,2,1,دل فدای او شد و جان نیز هم,حافظ,442 غزل,3,0,این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن,حافظ,442 غزل,4,1,یار ما این دارد و آن نیز هم,حافظ,442 غزل,5,0,یاد باد آن کو به قصد خون ما,حافظ,442 غزل,6,1,عهد را بشکست و پیمان نیز هم,حافظ,442 غزل,7,0,دوستان در پرده می‌گویم سخن,حافظ,442 غزل,8,1,گفته خواهد شد به دستان نیز هم,حافظ,442 غزل,9,0,چون سر آمد دولت شب‌های وصل,حافظ,442 غزل,10,1,بگذرد ایام هجران نیز هم,حافظ,442 غزل,11,0,هر دو عالم یک فروغ روی اوست,حافظ,442 غزل,12,1,گفتمت پیدا و پنهان نیز هم,حافظ,442 غزل,13,0,اعتمادی نیست بر کار جهان,حافظ,442 غزل,14,1,بلکه بر گردون گردان نیز هم,حافظ,442 غزل,15,0,عاشق از قاضی نترسد می بیار,حافظ,442 غزل,16,1,بلکه از یرغوی دیوان نیز هم,حافظ,442 غزل,17,0,محتسب داند که حافظ عاشق است,حافظ,442 غزل,18,1,و آصف ملک سلیمان نیز هم,حافظ,442 غزل,1,0,ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم,حافظ,443 غزل,2,1,همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم,حافظ,443 غزل,3,0,بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند,حافظ,443 غزل,4,1,تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم,حافظ,443 غزل,5,0,ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای,حافظ,443 غزل,6,1,ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم,حافظ,443 غزل,7,0,پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد,حافظ,443 غزل,8,1,گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم,حافظ,443 غزل,9,0,کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه,حافظ,443 غزل,10,1,کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم,حافظ,443 غزل,11,0,چون لاله می مبین و قدح در میان کار,حافظ,443 غزل,12,1,این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم,حافظ,443 غزل,13,0,گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست,حافظ,443 غزل,14,1,نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم,حافظ,443 غزل,1,0,ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,2,1,از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,3,0,ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم,حافظ,445 غزل,4,1,تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,5,0,سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت,حافظ,445 غزل,6,1,به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,7,0,با چنین گنج که شد خازن او روح امین,حافظ,445 غزل,8,1,به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,9,0,لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست,حافظ,445 غزل,10,1,که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,11,0,آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار,حافظ,445 غزل,12,1,که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,13,0,حافظ این خرقه پشمینه بینداز که ما,حافظ,445 غزل,14,1,از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم,حافظ,445 غزل,1,0,فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم,حافظ,446 غزل,2,1,که حرام است می آن جا که نه یار است ندیم,حافظ,446 غزل,3,0,چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم,حافظ,446 غزل,4,1,روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم,حافظ,446 غزل,5,0,تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من,حافظ,446 غزل,6,1,سال‌ها شد که منم بر در میخانه مقیم,حافظ,446 غزل,7,0,مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت,حافظ,446 غزل,8,1,ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم,حافظ,446 غزل,9,0,بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری,حافظ,446 غزل,10,1,سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیم,حافظ,446 غزل,11,0,دلبر از ما به صد امید ستد اول دل,حافظ,446 غزل,12,1,ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم,حافظ,446 غزل,13,0,غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش,حافظ,446 غزل,14,1,کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم,حافظ,446 غزل,15,0,فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن,حافظ,446 غزل,16,1,درد عاشق نشود به به مداوای حکیم,حافظ,446 غزل,17,0,گوهر معرفت آموز که با خود ببری,حافظ,446 غزل,18,1,که نصیب دگران است نصاب زر و سیم,حافظ,446 غزل,19,0,دام سخت است مگر یار شود لطف خدا,حافظ,446 غزل,20,1,ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم,حافظ,446 غزل,21,0,حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش,حافظ,446 غزل,22,1,چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم,حافظ,446 غزل,1,0,خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم,حافظ,447 غزل,2,1,به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم,حافظ,447 غزل,3,0,زاد راه حرم وصل نداریم مگر,حافظ,447 غزل,4,1,به گدایی ز در میکده زادی طلبیم,حافظ,447 غزل,5,0,اشک آلوده ما گر چه روان است ولی,حافظ,447 غزل,6,1,به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم,حافظ,447 غزل,7,0,لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام,حافظ,447 غزل,8,1,اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم,حافظ,447 غزل,9,0,نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد,حافظ,447 غزل,10,1,مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم,حافظ,447 غزل,11,0,عشوه‌ای از لب شیرین تو دل خواست به جان,حافظ,447 غزل,12,1,به شکرخنده لبت گفت مزادی طلبیم,حافظ,447 غزل,13,0,تا بود نسخه عطری دل سودازده را,حافظ,447 غزل,14,1,از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم,حافظ,447 غزل,15,0,چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد,حافظ,447 غزل,16,1,ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم,حافظ,447 غزل,17,0,بر در مدرسه تا چند نشینی حافظ,حافظ,447 غزل,18,1,خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم,حافظ,447 غزل,1,0,ما ز یاران چشم یاری داشتیم,حافظ,448 غزل,2,1,خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم,حافظ,448 غزل,3,0,تا درخت دوستی بر کی دهد,حافظ,448 غزل,4,1,حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم,حافظ,448 غزل,5,0,گفت و گو آیین درویشی نبود,حافظ,448 غزل,6,1,ور نه با تو ماجراها داشتیم,حافظ,448 غزل,7,0,شیوه‌ی چشمت فریب جنگ داشت,حافظ,448 غزل,8,1,ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم,حافظ,448 غزل,9,0,گلبن حسنت نه خود شد دلفروز,حافظ,448 غزل,10,1,ما دم همت بر او بگماشتیم,حافظ,448 غزل,11,0,نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد,حافظ,448 غزل,12,1,جانب حرمت فرونگذاشتیم,حافظ,448 غزل,13,0,گفت خود دادی به ما دل حافظا,حافظ,448 غزل,14,1,ما محصل بر کسی نگماشتیم,حافظ,448 غزل,1,0,ما درس سحر در ره میخانه نهادیم,حافظ,450 غزل,2,1,محصول دعا در ره جانانه نهادیم,حافظ,450 غزل,3,0,در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش,حافظ,450 غزل,4,1,این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم,حافظ,450 غزل,5,0,سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد,حافظ,450 غزل,6,1,تا روی در این منزل ویرانه نهادیم,حافظ,450 غزل,7,0,در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را,حافظ,450 غزل,8,1,مهر لب او بر در این خانه نهادیم,حافظ,450 غزل,9,0,در خرقه از این بیش منافق نتوان بود,حافظ,450 غزل,10,1,بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم,حافظ,450 غزل,11,0,چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر,حافظ,450 غزل,12,1,جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم,حافظ,450 غزل,13,0,المنه لله که چو ما بی‌دل و دین بود,حافظ,450 غزل,14,1,آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم,حافظ,450 غزل,15,0,قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ,حافظ,450 غزل,16,1,یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم,حافظ,450 غزل,1,0,بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم,حافظ,453 غزل,2,1,فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم,حافظ,453 غزل,3,0,اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد,حافظ,453 غزل,4,1,من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم,حافظ,453 غزل,5,0,شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم,حافظ,453 غزل,6,1,نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم,حافظ,453 غزل,7,0,چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش,حافظ,453 غزل,8,1,که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم,حافظ,453 غزل,9,0,صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز,حافظ,453 غزل,10,1,بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم,حافظ,453 غزل,11,0,یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد,حافظ,453 غزل,12,1,بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم,حافظ,453 غزل,13,0,بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه,حافظ,453 غزل,14,1,که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم,حافظ,453 غزل,15,0,سخندانی و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز,حافظ,453 غزل,16,1,بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم,حافظ,453 غزل,1,0,صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم,حافظ,454 غزل,2,1,وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم,حافظ,454 غزل,3,0,نذر و فتوح صومعه در وجه می‌نهیم,حافظ,454 غزل,4,1,دلق ریا به آب خرابات برکشیم,حافظ,454 غزل,5,0,فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند,حافظ,454 غزل,6,1,غلمان ز روضه حور ز جنت به درکشیم,حافظ,454 غزل,7,0,بیرون جهیم سرخوش و از بزم صوفیان,حافظ,454 غزل,8,1,غارت کنیم باده و شاهد به بر کشیم,حافظ,454 غزل,9,0,عشرت کنیم ور نه به حسرت کشندمان,حافظ,454 غزل,10,1,روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم,حافظ,454 غزل,11,0,سر خدا که در تتق غیب منزویست,حافظ,454 غزل,12,1,مستانه‌اش نقاب ز رخسار برکشیم,حافظ,454 غزل,13,0,کو جلوه‌ای ز ابروی او تا چو ماه نو,حافظ,454 غزل,14,1,گوی سپهر در خم چوگان زر کشیم,حافظ,454 غزل,15,0,حافظ نه حد ماست چنین لاف‌ها زدن,حافظ,454 غزل,16,1,پای از گلیم خویش چرا بیشتر کشیم,حافظ,454 غزل,1,0,دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم,حافظ,455 غزل,2,1,سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم,حافظ,455 غزل,3,0,نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد,حافظ,455 غزل,4,1,چاره آن است که سجاده به می بفروشیم,حافظ,455 غزل,5,0,خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست,حافظ,455 غزل,6,1,نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم,حافظ,455 غزل,7,0,ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است,حافظ,455 غزل,8,1,چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم,حافظ,455 غزل,9,0,گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی,حافظ,455 غزل,10,1,لاجرم ز آتش حرمان و هوس می‌جوشیم,حافظ,455 غزل,11,0,می‌کشیم از قدح لاله شرابی موهوم,حافظ,455 غزل,12,1,چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم,حافظ,455 غزل,13,0,حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما,حافظ,455 غزل,14,1,بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم,حافظ,455 غزل,1,0,ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم,حافظ,456 غزل,2,1,غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم,حافظ,456 غزل,3,0,دل بیمار شد از دست رفیقان مددی,حافظ,456 غزل,4,1,تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم,حافظ,456 غزل,5,0,آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت,حافظ,456 غزل,6,1,بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم,حافظ,456 غزل,7,0,خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست,حافظ,456 غزل,8,1,تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم,حافظ,456 غزل,9,0,مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه,حافظ,456 غزل,10,1,کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم,حافظ,456 غزل,11,0,سایه طایر کم حوصله کاری نکند,حافظ,456 غزل,12,1,طلب از سایه میمون همایی بکنیم,حافظ,456 غزل,13,0,دلم از پرده بشد حافظ خوشگوی کجاست,حافظ,456 غزل,14,1,تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم,حافظ,456 غزل,1,0,ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم,حافظ,457 غزل,2,1,جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم,حافظ,457 غزل,3,0,عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است,حافظ,457 غزل,4,1,کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم,حافظ,457 غزل,5,0,رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم,حافظ,457 غزل,6,1,سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم,حافظ,457 غزل,7,0,شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد,حافظ,457 غزل,8,1,التفاتش به می صاف مروق نکنیم,حافظ,457 غزل,9,0,خوش برانیم جهان در نظر راهروان,حافظ,457 غزل,10,1,فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم,حافظ,457 غزل,11,0,آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند,حافظ,457 غزل,12,1,تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم,حافظ,457 غزل,13,0,گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید,حافظ,457 غزل,14,1,گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم,حافظ,457 غزل,15,0,حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او,حافظ,457 غزل,16,1,ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم,حافظ,457 غزل,1,0,سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم,حافظ,458 غزل,2,1,که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم,حافظ,458 غزل,3,0,عبوس زهد به وجه خمار ننشیند,حافظ,458 غزل,4,1,مرید خرقه دردی کشان خوش خویم,حافظ,458 غزل,5,0,شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست,حافظ,458 غزل,6,1,کشید در خم چوگان خویش چون گویم,حافظ,458 غزل,7,0,گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید,حافظ,458 غزل,8,1,کدام در بزنم چاره از کجا جویم,حافظ,458 غزل,9,0,مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی,حافظ,458 غزل,10,1,چنان که پرورشم می‌دهند می‌رویم,حافظ,458 غزل,11,0,تو خانقاه و خرابات در میانه مبین,حافظ,458 غزل,12,1,خدا گواه که هر جا که هست با اویم,حافظ,458 غزل,13,0,غبار راه طلب کیمیای بهروزیست,حافظ,458 غزل,14,1,غلام دولت آن خاک عنبرین بویم,حافظ,458 غزل,15,0,ز شوق نرگس مست بلندبالایی,حافظ,458 غزل,16,1,چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم,حافظ,458 غزل,17,0,بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک,حافظ,458 غزل,18,1,غبار زرق به فیض قدح فروشویم,حافظ,458 غزل,1,0,بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم,حافظ,459 غزل,2,1,که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم,حافظ,459 غزل,3,0,در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند,حافظ,459 غزل,4,1,آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم,حافظ,459 غزل,5,0,من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست,حافظ,459 غزل,6,1,که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم,حافظ,459 غزل,7,0,دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید,حافظ,459 غزل,8,1,گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم,حافظ,459 غزل,9,0,گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است,حافظ,459 غزل,10,1,مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم,حافظ,459 غزل,11,0,خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است,حافظ,459 غزل,12,1,می‌سرایم به شب و وقت سحر می‌مویم,حافظ,459 غزل,13,0,حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی,حافظ,459 غزل,14,1,گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم,حافظ,459 غزل,1,0,گر چه ما بندگان پادشهیم,حافظ,460 غزل,2,1,پادشاهان ملک صبحگهیم,حافظ,460 غزل,3,0,گنج در آستین و کیسه تهی,حافظ,460 غزل,4,1,جام گیتی نما و خاک رهیم,حافظ,460 غزل,5,0,هوشیار حضور و مست غرور,حافظ,460 غزل,6,1,بحر توحید و غرقه گنهیم,حافظ,460 غزل,7,0,شاهد بخت چون کرشمه کند,حافظ,460 غزل,8,1,ماش آیینه رخ چو مهیم,حافظ,460 غزل,9,0,شاه بیدار بخت را هر شب,حافظ,460 غزل,10,1,ما نگهبان افسر و کلهیم,حافظ,460 غزل,11,0,گو غنیمت شمار صحبت ما,حافظ,460 غزل,12,1,که تو در خواب و ما به دیده گهیم,حافظ,460 غزل,13,0,شاه منصور واقف است که ما,حافظ,460 غزل,14,1,روی همت به هر کجا که نهیم,حافظ,460 غزل,15,0,دشمنان را ز خون کفن سازیم,حافظ,460 غزل,16,1,دوستان را قبای فتح دهیم,حافظ,460 غزل,17,0,رنگ تزویر پیش ما نبود,حافظ,460 غزل,18,1,شیر سرخیم و افعی سیهیم,حافظ,460 غزل,19,0,وام حافظ بگو که بازدهند,حافظ,460 غزل,20,1,کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم,حافظ,460 غزل,1,0,فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان,حافظ,461 غزل,2,1,لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان,حافظ,461 غزل,3,0,آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود,حافظ,461 غزل,4,1,گو نفسی که روح را می‌کنم از پی اش روان,حافظ,461 غزل,5,0,ای که طبیب خسته‌ای روی زبان من ببین,حافظ,461 غزل,6,1,کاین دم و دود سینه‌ام بار دل است بر زبان,حافظ,461 غزل,7,0,گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت,حافظ,461 غزل,8,1,همچو تبم نمی‌رود آتش مهر از استخوان,حافظ,461 غزل,9,0,حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن,حافظ,461 غزل,10,1,چشمم از آن دو چشم تو خسته شده‌ست و ناتوان,حافظ,461 غزل,11,0,بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین,حافظ,461 غزل,12,1,نبض مرا که می‌دهد هیچ ز زندگی نشان,حافظ,461 غزل,13,0,آن که مدام شیشه‌ام از پی عیش داده است,حافظ,461 غزل,14,1,شیشه‌ام از چه می‌برد پیش طبیب هر زمان,حافظ,461 غزل,15,0,حافظ از آب زندگی شعر تو داد شربتم,حافظ,461 غزل,16,1,ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان,حافظ,461 غزل,1,0,چندان که گفتم غم با طبیبان,حافظ,462 غزل,2,1,درمان نکردند مسکین غریبان,حافظ,462 غزل,3,0,آن گل که هر دم در دست بادیست,حافظ,462 غزل,4,1,گو شرم بادش از عندلیبان,حافظ,462 غزل,5,0,یا رب امان ده تا بازبیند,حافظ,462 غزل,6,1,چشم محبان روی حبیبان,حافظ,462 غزل,7,0,درج محبت بر مهر خود نیست,حافظ,462 غزل,8,1,یا رب مبادا کام رقیبان,حافظ,462 غزل,9,0,ای منعم آخر بر خوان جودت,حافظ,462 غزل,10,1,تا چند باشیم از بی نصیبان,حافظ,462 غزل,11,0,حافظ نگشتی شیدای گیتی,حافظ,462 غزل,12,1,گر می‌شنیدی پند ادیبان,حافظ,462 غزل,1,0,می‌سوزم از فراقت روی از جفا بگردان,حافظ,463 غزل,2,1,هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان,حافظ,463 غزل,3,0,مه جلوه می‌نماید بر سبز خنگ گردون,حافظ,463 غزل,4,1,تا او به سر درآید بر رخش پا بگردان,حافظ,463 غزل,5,0,مر غول را برافشان یعنی به رغم سنبل,حافظ,463 غزل,6,1,گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان,حافظ,463 غزل,7,0,یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست,حافظ,463 غزل,8,1,در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان,حافظ,463 غزل,9,0,ای نور چشم مستان در عین انتظارم,حافظ,463 غزل,10,1,چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان,حافظ,463 غزل,11,0,دوران همی‌نویسد بر عارضش خطی خوش,حافظ,463 غزل,12,1,یا رب نوشته بد از یار ما بگردان,حافظ,463 غزل,13,0,حافظ ز خوبرویان بختت جز این قدر نیست,حافظ,463 غزل,14,1,گر نیستت رضایی حکم قضا بگردان,حافظ,463 غزل,1,0,یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان,حافظ,464 غزل,2,1,وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان,حافظ,464 غزل,3,0,دل آزرده ما را به نسیمی بنواز,حافظ,464 غزل,4,1,یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان,حافظ,464 غزل,5,0,ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند,حافظ,464 غزل,6,1,یار مه روی مرا نیز به من بازرسان,حافظ,464 غزل,7,0,دیده‌ها در طلب لعل یمانی خون شد,حافظ,464 غزل,8,1,یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان,حافظ,464 غزل,9,0,برو ای طایر میمون همایون آثار,حافظ,464 غزل,10,1,پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان,حافظ,464 غزل,11,0,سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات,حافظ,464 غزل,12,1,بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان,حافظ,464 غزل,13,0,آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب,حافظ,464 غزل,14,1,به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان,حافظ,464 غزل,1,0,خدا را کم نشین با خرقه پوشان,حافظ,465 غزل,2,1,رخ از رندان بی‌سامان مپوشان,حافظ,465 غزل,3,0,در این خرقه بسی آلودگی هست,حافظ,465 غزل,4,1,خوشا وقت قبای می فروشان,حافظ,465 غزل,5,0,در این صوفی وشان دردی ندیدم,حافظ,465 غزل,6,1,که صافی باد عیش دردنوشان,حافظ,465 غزل,7,0,تو نازک طبعی و طاقت نیاری,حافظ,465 غزل,8,1,گرانی‌های مشتی دلق پوشان,حافظ,465 غزل,9,0,چو مستم کرده‌ای مستور منشین,حافظ,465 غزل,10,1,چو نوشم داده‌ای زهرم منوشان,حافظ,465 غزل,11,0,بیا و از غبن این سالوسیان بین,حافظ,465 غزل,12,1,صراحی خون دل و بربط خروشان,حافظ,465 غزل,13,0,ز دلگرمی حافظ بر حذر باش,حافظ,465 غزل,14,1,که دارد سینه‌ای چون دیگ جوشان,حافظ,465 غزل,1,0,شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان,حافظ,466 غزل,2,1,که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان,حافظ,466 غزل,3,0,مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت,حافظ,466 غزل,4,1,گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان,حافظ,466 غزل,5,0,تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود,حافظ,466 غزل,6,1,بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان,حافظ,466 غزل,7,0,کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز,حافظ,466 غزل,8,1,تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان,حافظ,466 غزل,9,0,بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری,حافظ,466 غزل,10,1,شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان,حافظ,466 غزل,11,0,پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد,حافظ,466 غزل,12,1,گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان,حافظ,466 غزل,13,0,دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل,حافظ,466 غزل,14,1,مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان,حافظ,466 غزل,15,0,با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم,حافظ,466 غزل,16,1,که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان,حافظ,466 غزل,17,0,گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم,حافظ,466 غزل,18,1,از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان,حافظ,466 غزل,1,0,بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن,حافظ,467 غزل,2,1,به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن,حافظ,467 غزل,3,0,رسید باد صبا غنچه در هواداری,حافظ,467 غزل,4,1,ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن,حافظ,467 غزل,5,0,طریق صدق بیاموز از آب صافی دل,حافظ,467 غزل,6,1,به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن,حافظ,467 غزل,7,0,ز دستبرد صبا گرد گل کلاله نگر,حافظ,467 غزل,8,1,شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن,حافظ,467 غزل,9,0,عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد,حافظ,467 غزل,10,1,بعینه دل و دین می‌برد به وجه حسن,حافظ,467 غزل,11,0,صفیر بلبل شوریده و نفیر هزار,حافظ,467 غزل,12,1,برای وصل گل آمد برون ز بیت حزن,حافظ,467 غزل,13,0,حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو,حافظ,467 غزل,14,1,به قول حافظ و فتوی پیر صاحب فن,حافظ,467 غزل,1,0,چو گل هر دم به بویت جامه در تن,حافظ,468 غزل,2,1,کنم چاک از گریبان تا به دامن,حافظ,468 غزل,3,0,تنت را دید گل گویی که در باغ,حافظ,468 غزل,4,1,چو مستان جامه را بدرید بر تن,حافظ,468 غزل,5,0,من از دست غمت مشکل برم جان,حافظ,468 غزل,6,1,ولی دل را تو آسان بردی از من,حافظ,468 غزل,7,0,به قول دشمنان برگشتی از دوست,حافظ,468 غزل,8,1,نگردد هیچ کس با دوست دشمن,حافظ,468 غزل,9,0,تنت در جامه چون در جام باده,حافظ,468 غزل,10,1,دلت در سینه چون در سیم آهن,حافظ,468 غزل,11,0,ببار ای شمع اشک از چشم خونین,حافظ,468 غزل,12,1,که شد سوز دلت بر خلق روشن,حافظ,468 غزل,13,0,مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز,حافظ,468 غزل,14,1,برآید همچو دود از راه روزن,حافظ,468 غزل,15,0,دلم را مشکن و در پا مینداز,حافظ,468 غزل,16,1,که دارد در سر زلف تو مسکن,حافظ,468 غزل,17,0,چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ,حافظ,468 غزل,18,1,بدین سان کار او در پا میفکن,حافظ,468 غزل,1,0,افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن,حافظ,469 غزل,2,1,مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن,حافظ,469 غزل,3,0,خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی,حافظ,469 غزل,4,1,تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن,حافظ,469 غزل,5,0,خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت,حافظ,469 غزل,6,1,کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن,حافظ,469 غزل,7,0,تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش,حافظ,469 غزل,8,1,هر نفس با بوی رحمان می‌وزد باد یمن,حافظ,469 غزل,9,0,شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او,حافظ,469 غزل,10,1,در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن,حافظ,469 غزل,11,0,خنگ چوگانی چرخت رام شد در زیر زین,حافظ,469 غزل,12,1,شهسوارا چون به میدان آمدی گویی بزن,حافظ,469 غزل,13,0,جویبار ملک را آب روان شمشیر توست,حافظ,469 غزل,14,1,تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن,حافظ,469 غزل,15,0,بعد از این نشگفت اگر با نکهت خلق خوشت,حافظ,469 غزل,16,1,خیزد از صحرای ایذج نافه مشک ختن,حافظ,469 غزل,17,0,گوشه گیران انتظار جلوه خوش می‌کنند,حافظ,469 غزل,18,1,برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن,حافظ,469 غزل,19,0,مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش,حافظ,469 غزل,20,1,ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن,حافظ,469 غزل,21,0,ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار,حافظ,469 غزل,22,1,تا از آن جام زرافشان جرعه‌ای بخشد به من,حافظ,469 غزل,1,0,خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,2,1,تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,3,0,غم دل چند توان خورد که ایام نماند,حافظ,470 غزل,4,1,گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,5,0,مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او,حافظ,470 غزل,6,1,رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,7,0,باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش,حافظ,470 غزل,8,1,اعتبار سخن عام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,9,0,دست رنج تو همان به که شود صرف به کام,حافظ,470 غزل,10,1,دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,11,0,پیر میخانه همی‌خواند معمایی دوش,حافظ,470 غزل,12,1,از خط جام که فرجام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,13,0,بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل,حافظ,470 غزل,14,1,تا جزای من بدنام چه خواهد بودن,حافظ,470 غزل,1,0,دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن,حافظ,471 غزل,2,1,در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن,حافظ,471 غزل,3,0,از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن,حافظ,471 غزل,4,1,از دوستان جانی مشکل توان بریدن,حافظ,471 غزل,5,0,خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ,حافظ,471 غزل,6,1,وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن,حافظ,471 غزل,7,0,گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن,حافظ,471 غزل,8,1,گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن,حافظ,471 غزل,9,0,بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار,حافظ,471 غزل,10,1,کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن,حافظ,471 غزل,11,0,فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل,حافظ,471 غزل,12,1,چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن,حافظ,471 غزل,13,0,گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی,حافظ,471 غزل,14,1,یا رب به یادش آور درویش پروریدن,حافظ,471 غزل,1,0,منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن,حافظ,472 غزل,2,1,منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن,حافظ,472 غزل,3,0,وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم,حافظ,472 غزل,4,1,که در طریقت ما کافریست رنجیدن,حافظ,472 غزل,5,0,به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات,حافظ,472 غزل,6,1,بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن,حافظ,472 غزل,7,0,مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست,حافظ,472 غزل,8,1,به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن,حافظ,472 غزل,9,0,به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب,حافظ,472 غزل,10,1,که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن,حافظ,472 غزل,11,0,به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه,حافظ,472 غزل,12,1,کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن,حافظ,472 غزل,13,0,عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس,حافظ,472 غزل,14,1,که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن,حافظ,472 غزل,15,0,ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب,حافظ,472 غزل,16,1,که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن,حافظ,472 غزل,17,0,مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ,حافظ,472 غزل,18,1,که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن,حافظ,472 غزل,1,0,ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن,حافظ,473 غزل,2,1,خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن,حافظ,473 غزل,3,0,در چشم پرخمار تو پنهان فسون سحر,حافظ,473 غزل,4,1,در زلف بی‌قرار تو پیدا قرار حسن,حافظ,473 غزل,5,0,ماهی نتافت همچو تو از برج نیکویی,حافظ,473 غزل,6,1,سروی نخاست چون قدت از جویبار حسن,حافظ,473 غزل,7,0,خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری,حافظ,473 غزل,8,1,فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن,حافظ,473 غزل,9,0,از دام زلف و دانه خال تو در جهان,حافظ,473 غزل,10,1,یک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن,حافظ,473 غزل,11,0,دایم به لطف دایه طبع از میان جان,حافظ,473 غزل,12,1,می‌پرورد به ناز تو را در کنار حسن,حافظ,473 غزل,13,0,گرد لبت بنفشه از آن تازه و تر است,حافظ,473 غزل,14,1,کآب حیات می‌خورد از جویبار حسن,حافظ,473 غزل,15,0,حافظ طمع برید که بیند نظیر تو,حافظ,473 غزل,16,1,دیار نیست جز رخت اندر دیار حسن,حافظ,473 غزل,1,0,گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن,حافظ,474 غزل,2,1,یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن,حافظ,474 غزل,3,0,بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را,حافظ,474 غزل,4,1,چون شیشه‌های دیده ما پرگلاب کن,حافظ,474 غزل,5,0,ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد,حافظ,474 غزل,6,1,ساقی به دور باده گلگون شتاب کن,حافظ,474 غزل,7,0,بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را,حافظ,474 غزل,8,1,و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن,حافظ,474 غزل,9,0,بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر,حافظ,474 غزل,10,1,بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن,حافظ,474 غزل,11,0,زان جا که رسم و عادت عاشق‌کشی توست,حافظ,474 غزل,12,1,با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن,حافظ,474 غزل,13,0,همچون حباب دیده به روی قدح گشای,حافظ,474 غزل,14,1,وین خانه را قیاس اساس از حباب کن,حافظ,474 غزل,15,0,حافظ وصال می‌طلبد از ره دعا,حافظ,474 غزل,16,1,یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن,حافظ,474 غزل,1,0,صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن,حافظ,475 غزل,2,1,دور فلک درنگ ندارد شتاب کن,حافظ,475 غزل,3,0,زان پیشتر که عالم فانی شود خراب,حافظ,475 غزل,4,1,ما را ز جام باده گلگون خراب کن,حافظ,475 غزل,5,0,خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد,حافظ,475 غزل,6,1,گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن,حافظ,475 غزل,7,0,روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند,حافظ,475 غزل,8,1,زنهار کاسه سر ما پرشراب کن,حافظ,475 غزل,9,0,ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم,حافظ,475 غزل,10,1,با ما به جام باده صافی خطاب کن,حافظ,475 غزل,11,0,کار صواب باده پرستیست حافظا,حافظ,475 غزل,12,1,برخیز و عزم جزم به کار صواب کن,حافظ,475 غزل,1,0,کرشمه‌ای کن و بازار ساحری بشکن,حافظ,478 غزل,2,1,به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن,حافظ,478 غزل,3,0,به باد ده سر و دستار عالمی یعنی,حافظ,478 غزل,4,1,کلاه گوشه به آیین سروری بشکن,حافظ,478 غزل,5,0,به زلف گوی که آیین دلبری بگذار,حافظ,478 غزل,6,1,به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن,حافظ,478 غزل,7,0,برون خرام و ببر گوی خوبی از همه کس,حافظ,478 غزل,8,1,سزای حور بده رونق پری بشکن,حافظ,478 غزل,9,0,به آهوان نظر شیر آفتاب بگیر,حافظ,478 غزل,10,1,به ابروان دوتا قوس مشتری بشکن,حافظ,478 غزل,11,0,چو عطرسای شود زلف سنبل از دم باد,حافظ,478 غزل,12,1,تو قیمتش به سر زلف عنبری بشکن,حافظ,478 غزل,13,0,چو عندلیب فصاحت فروشد ای حافظ,حافظ,478 غزل,14,1,تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن,حافظ,478 غزل,1,0,بالابلند عشوه گر نقش باز من,حافظ,479 غزل,2,1,کوتاه کرد قصه زهد دراز من,حافظ,479 غزل,3,0,دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم,حافظ,479 غزل,4,1,با من چه کرد دیده معشوقه باز من,حافظ,479 غزل,5,0,می‌ترسم از خرابی ایمان که می‌برد,حافظ,479 غزل,6,1,محراب ابروی تو حضور نماز من,حافظ,479 غزل,7,0,گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق,حافظ,479 غزل,8,1,غماز بود اشک و عیان کرد راز من,حافظ,479 غزل,9,0,مست است یار و یاد حریفان نمی‌کند,حافظ,479 غزل,10,1,ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من,حافظ,479 غزل,11,0,یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن,حافظ,479 غزل,12,1,گردد شمامه کرمش کارساز من,حافظ,479 غزل,13,0,نقشی بر آب می‌زنم از گریه حالیا,حافظ,479 غزل,14,1,تا کی شود قرین حقیقت مجاز من,حافظ,479 غزل,15,0,بر خود چو شمع خنده زنان گریه می‌کنم,حافظ,479 غزل,16,1,تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من,حافظ,479 غزل,17,0,زاهد چو از نماز تو کاری نمی‌رود,حافظ,479 غزل,18,1,هم مستی شبانه و راز و نیاز من,حافظ,479 غزل,19,0,حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا,حافظ,479 غزل,20,1,با شاه دوست پرور دشمن گداز من,حافظ,479 غزل,1,0,چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من,حافظ,480 غزل,2,1,ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من,حافظ,480 غزل,3,0,روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل,حافظ,480 غزل,4,1,ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من,حافظ,480 غزل,5,0,چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین,حافظ,480 غزل,6,1,گفت می‌خواهی مگر تا جوی خون راند ز من,حافظ,480 غزل,7,0,او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود,حافظ,480 غزل,8,1,کام بستانم از او یا داد بستاند ز من,حافظ,480 غزل,9,0,گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست,حافظ,480 غزل,10,1,بس حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من,حافظ,480 غزل,11,0,گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود,حافظ,480 غزل,12,1,ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من,حافظ,480 غزل,13,0,دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگرید,حافظ,480 غزل,14,1,کو به چیزی مختصر چون باز می‌ماند ز من,حافظ,480 غزل,15,0,صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم,حافظ,480 غزل,16,1,عشق در هر گوشه‌ای افسانه‌ای خواند ز من,حافظ,480 غزل,1,0,نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین,حافظ,481 غزل,2,1,عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین,حافظ,481 غزل,3,0,عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش,حافظ,481 غزل,4,1,گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین,حافظ,481 غزل,5,0,حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست,حافظ,481 غزل,6,1,جان صد صاحب دل آن جا بسته یک مو ببین,حافظ,481 غزل,7,0,عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند,حافظ,481 غزل,8,1,ای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین,حافظ,481 غزل,9,0,زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد,حافظ,481 غزل,10,1,با هواداران ره رو حیله هندو ببین,حافظ,481 غزل,11,0,این که من در جست و جوی او ز خود فارغ شدم,حافظ,481 غزل,12,1,کس ندیده‌ست و نبیند مثلش از هر سو ببین,حافظ,481 غزل,13,0,حافظ ار در گوشه محراب می‌نالد رواست,حافظ,481 غزل,14,1,ای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین,حافظ,481 غزل,15,0,از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب,حافظ,481 غزل,16,1,تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین,حافظ,481 غزل,1,0,شراب لعل کش و روی مه جبینان بین,حافظ,482 غزل,2,1,خلاف مذهب آنان جمال اینان بین,حافظ,482 غزل,3,0,به زیر دلق ملمع کمندها دارند,حافظ,482 غزل,4,1,درازدستی این کوته آستینان بین,حافظ,482 غزل,5,0,به خرمن دو جهان سر فرو نمی‌آرند,حافظ,482 غزل,6,1,دماغ و کبر گدایان و خوشه چینان بین,حافظ,482 غزل,7,0,بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند,حافظ,482 غزل,8,1,نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین,حافظ,482 غزل,9,0,حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت,حافظ,482 غزل,10,1,وفای صحبت یاران و همنشینان بین,حافظ,482 غزل,11,0,اسیر عشق شدن چاره خلاص من است,حافظ,482 غزل,12,1,ضمیر عاقبت اندیش پیش بینان بین,حافظ,482 غزل,13,0,کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست,حافظ,482 غزل,14,1,صفای همت پاکان و پاکدینان بین,حافظ,482 غزل,1,0,می‌فکن بر صف رندان نظری بهتر از این,حافظ,483 غزل,2,1,بر در میکده می کن گذری بهتر از این,حافظ,483 غزل,3,0,در حق من لبت این لطف که می‌فرماید,حافظ,483 غزل,4,1,سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این,حافظ,483 غزل,5,0,آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید,حافظ,483 غزل,6,1,گو در این کار بفرما نظری بهتر از این,حافظ,483 غزل,7,0,ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق,حافظ,483 غزل,8,1,برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این,حافظ,483 غزل,9,0,دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم,حافظ,483 غزل,10,1,مادر دهر ندارد پسری بهتر از این,حافظ,483 غزل,11,0,من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس,حافظ,483 غزل,12,1,بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این,حافظ,483 غزل,13,0,کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین,حافظ,483 غزل,14,1,که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این,حافظ,483 غزل,1,0,به جان پیر خرابات و حق صحبت او,حافظ,484 غزل,2,1,که نیست در سر من جز هوای خدمت او,حافظ,484 غزل,3,0,بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است,حافظ,484 غزل,4,1,بیار باده که مستظهرم به همت او,حافظ,484 غزل,5,0,چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد,حافظ,484 غزل,6,1,که زد به خرمن ما آتش محبت او,حافظ,484 غزل,7,0,بر آستانه میخانه گر سری بینی,حافظ,484 غزل,8,1,مزن به پای که معلوم نیست نیت او,حافظ,484 غزل,9,0,بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب,حافظ,484 غزل,10,1,نوید داد که عام است فیض رحمت او,حافظ,484 غزل,11,0,مکن به چشم حقارت نگاه در من مست,حافظ,484 غزل,12,1,که نیست معصیت و زهد بی مشیت او,حافظ,484 غزل,13,0,نمی‌کند دل من میل زهد و توبه ولی,حافظ,484 غزل,14,1,به نام خواجه بکوشیم و فر دولت او,حافظ,484 غزل,15,0,مدام خرقه حافظ به باده در گرو است,حافظ,484 غزل,16,1,مگر ز خاک خرابات بود فطرت او,حافظ,484 غزل,1,0,گفتا برون شدی به تماشای ماه نو,حافظ,485 غزل,2,1,از ماه ابروان منت شرم باد رو,حافظ,485 غزل,3,0,عمریست تا دلت ز اسیران زلف ماست,حافظ,485 غزل,4,1,غافل ز حفظ جانب یاران خود مشو,حافظ,485 غزل,5,0,مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما,حافظ,485 غزل,6,1,کان جا هزار نافه مشکین به نیم جو,حافظ,485 غزل,7,0,تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار,حافظ,485 غزل,8,1,آن گه عیان شود که بود موسم درو,حافظ,485 غزل,9,0,ساقی بیار باده که رمزی بگویمت,حافظ,485 غزل,10,1,از سر اختران کهن سیر و ماه نو,حافظ,485 غزل,11,0,شکل هلال هر سر مه می‌دهد نشان,حافظ,485 غزل,12,1,از افسر سیامک و ترک کلاه زو,حافظ,485 غزل,13,0,حافظ جناب پیر مغان مامن وفاست,حافظ,485 غزل,14,1,درس حدیث عشق بر او خوان و ز او شنو,حافظ,485 غزل,1,0,مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو,حافظ,486 غزل,2,1,یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو,حافظ,486 غزل,3,0,گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید,حافظ,486 غزل,4,1,گفت با این همه از سابقه نومید مشو,حافظ,486 غزل,5,0,گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک,حافظ,486 غزل,6,1,از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو,حافظ,486 غزل,7,0,تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار,حافظ,486 غزل,8,1,تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو,حافظ,486 غزل,9,0,گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش,حافظ,486 غزل,10,1,دور خوبی گذران است نصیحت بشنو,حافظ,486 غزل,11,0,چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن,حافظ,486 غزل,12,1,بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو,حافظ,486 غزل,13,0,آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق,حافظ,486 غزل,14,1,خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو,حافظ,486 غزل,15,0,آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت,حافظ,486 غزل,16,1,حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو,حافظ,486 غزل,1,0,ای آفتاب آینه دار جمال تو,حافظ,487 غزل,2,1,مشک سیاه مجمره گردان خال تو,حافظ,487 غزل,3,0,صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود,حافظ,487 غزل,4,1,کاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو,حافظ,487 غزل,5,0,در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن,حافظ,487 غزل,6,1,یا رب مباد تا به قیامت زوال تو,حافظ,487 غزل,7,0,مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز,حافظ,487 غزل,8,1,طغرانویس ابروی مشکین مثال تو,حافظ,487 غزل,9,0,در چین زلفش ای دل مسکین چگونه‌ای,حافظ,487 غزل,10,1,کآشفته گفت باد صبا شرح حال تو,حافظ,487 غزل,11,0,برخاست بوی گل ز در آشتی درآی,حافظ,487 غزل,12,1,ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو,حافظ,487 غزل,13,0,تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود,حافظ,487 غزل,14,1,کو عشوه‌ای ز ابروی همچون هلال تو,حافظ,487 غزل,15,0,تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان,حافظ,487 غزل,16,1,کو مژده‌ای ز مقدم عید وصال تو,حافظ,487 غزل,17,0,این نقطه سیاه که آمد مدار نور,حافظ,487 غزل,18,1,عکسیست در حدیقه بینش ز خال تو,حافظ,487 غزل,19,0,در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم,حافظ,487 غزل,20,1,شرح نیازمندی خود یا ملال تو,حافظ,487 غزل,21,0,حافظ در این کمند سر سرکشان بسیست,حافظ,487 غزل,22,1,سودای کج مپز که نباشد مجال تو,حافظ,487 غزل,1,0,ای خونبهای نافه چین خاک راه تو,حافظ,488 غزل,2,1,خورشید سایه پرور طرف کلاه تو,حافظ,488 غزل,3,0,نرگس کرشمه می‌برد از حد برون خرام,حافظ,488 غزل,4,1,ای من فدای شیوه چشم سیاه تو,حافظ,488 غزل,5,0,خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال,حافظ,488 غزل,6,1,از دل نیایدش که نویسد گناه تو,حافظ,488 غزل,7,0,آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی,حافظ,488 غزل,8,1,زان شد کنار دیده و دل تکیه گاه تو,حافظ,488 غزل,9,0,با هر ستاره‌ای سر و کار است هر شبم,حافظ,488 غزل,10,1,از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو,حافظ,488 غزل,11,0,یاران همنشین همه از هم جدا شدند,حافظ,488 غزل,12,1,ماییم و آستانه دولت پناه تو,حافظ,488 غزل,13,0,حافظ طمع مبر ز عنایت که عاقبت,حافظ,488 غزل,14,1,آتش زند به خرمن غم دود آه تو,حافظ,488 غزل,1,0,ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو,حافظ,489 غزل,2,1,زینت تاج و نگین از گوهر والای تو,حافظ,489 غزل,3,0,آفتاب فتح را هر دم طلوعی می‌دهد,حافظ,489 غزل,4,1,از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو,حافظ,489 غزل,5,0,جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا,حافظ,489 غزل,6,1,سایه‌اندازد همای چتر گردون سای تو,حافظ,489 غزل,7,0,از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف,حافظ,489 غزل,8,1,نکته‌ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو,حافظ,489 غزل,9,0,آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد,حافظ,489 غزل,10,1,طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکرخای تو,حافظ,489 غزل,11,0,گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است,حافظ,489 غزل,12,1,روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو,حافظ,489 غزل,13,0,آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار,حافظ,489 غزل,14,1,جرعه‌ای بود از زلال جام جان افزای تو,حافظ,489 غزل,15,0,عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست,حافظ,489 غزل,16,1,راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو,حافظ,489 غزل,17,0,خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می‌کند,حافظ,489 غزل,18,1,بر امید عفو جان بخش گنه فرسای تو,حافظ,489 غزل,1,0,مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو,حافظ,491 غزل,2,1,جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو,حافظ,491 غزل,3,0,غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی,حافظ,491 غزل,4,1,نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو,حافظ,491 غزل,5,0,هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش,حافظ,491 غزل,6,1,که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو,حافظ,491 غزل,7,0,رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم,حافظ,491 غزل,8,1,هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو,حافظ,491 غزل,9,0,روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست,حافظ,491 غزل,10,1,که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو,حافظ,491 غزل,11,0,دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی,حافظ,491 غزل,12,1,که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو,حافظ,491 غزل,13,0,تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم,حافظ,491 غزل,14,1,که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو,حافظ,491 غزل,15,0,اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری,حافظ,491 غزل,16,1,به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو,حافظ,491 غزل,1,0,خط عذار یار که بگرفت ماه از او,حافظ,492 غزل,2,1,خوش حلقه‌ایست لیک به در نیست راه از او,حافظ,492 غزل,3,0,ابروی دوست گوشه محراب دولت است,حافظ,492 غزل,4,1,آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او,حافظ,492 غزل,5,0,ای جرعه نوش مجلس جم سینه پاک دار,حافظ,492 غزل,6,1,کآیینه‌ایست جام جهان بین که آه از او,حافظ,492 غزل,7,0,کردار اهل صومعه‌ام کرد می پرست,حافظ,492 غزل,8,1,این دود بین که نامه من شد سیاه از او,حافظ,492 غزل,9,0,سلطان غم هر آن چه تواند بگو بکن,حافظ,492 غزل,10,1,من برده‌ام به باده فروشان پناه از او,حافظ,492 غزل,11,0,ساقی چراغ می به ره آفتاب دار,حافظ,492 غزل,12,1,گو برفروز مشعله صبحگاه از او,حافظ,492 غزل,13,0,آبی به روزنامه اعمال ما فشان,حافظ,492 غزل,14,1,باشد توان سترد حروف گناه از او,حافظ,492 غزل,15,0,حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد,حافظ,492 غزل,16,1,خالی مباد عرصه این بزمگاه از او,حافظ,492 غزل,17,0,آیا در این خیال که دارد گدای شهر,حافظ,492 غزل,18,1,روزی بود که یاد کند پادشاه از او,حافظ,492 غزل,1,0,گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو,حافظ,493 غزل,2,1,باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو,حافظ,493 غزل,3,0,هر گل نو ز گلرخی یاد همی‌کند ولی,حافظ,493 غزل,4,1,گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو,حافظ,493 غزل,5,0,مجلس بزم عیش را غالیه مراد نیست,حافظ,493 غزل,6,1,ای دم صبح خوش نفس نافه زلف یار کو,حافظ,493 غزل,7,0,حسن فروشی گلم نیست تحمل ای صبا,حافظ,493 غزل,8,1,دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو,حافظ,493 غزل,9,0,شمع سحرگهی اگر لاف ز عارض تو زد,حافظ,493 غزل,10,1,خصم زبان دراز شد خنجر آبدار کو,حافظ,493 غزل,11,0,گفت مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو,حافظ,493 غزل,12,1,مردم از این هوس ولی قدرت و اختیار کو,حافظ,493 غزل,13,0,حافظ اگر چه در سخن خازن گنج حکمت است,حافظ,493 غزل,14,1,از غم روزگار دون طبع سخن گزار کو,حافظ,493 غزل,1,0,ای پیک راستان خبر یار ما بگو,حافظ,494 غزل,2,1,احوال گل به بلبل دستان سرا بگو,حافظ,494 غزل,3,0,ما محرمان خلوت انسیم غم مخور,حافظ,494 غزل,4,1,با یار آشنا سخن آشنا بگو,حافظ,494 غزل,5,0,برهم چو می‌زد آن سر زلفین مشکبار,حافظ,494 غزل,6,1,با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو,حافظ,494 غزل,7,0,هر کس که گفت خاک در دوست توتیاست,حافظ,494 غزل,8,1,گو این سخن معاینه در چشم ما بگو,حافظ,494 غزل,9,0,آن کس که منع ما ز خرابات می‌کند,حافظ,494 غزل,10,1,گو در حضور پیر من این ماجرا بگو,حافظ,494 غزل,11,0,گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود,حافظ,494 غزل,12,1,بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو,حافظ,494 غزل,13,0,هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر,حافظ,494 غزل,14,1,شاهانه ماجرای گناه گدا بگو,حافظ,494 غزل,15,0,بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان,حافظ,494 غزل,16,1,با این گدا حکایت آن پادشا بگو,حافظ,494 غزل,17,0,جان‌ها ز دام زلف چو بر خاک می‌فشاند,حافظ,494 غزل,18,1,بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو,حافظ,494 غزل,19,0,جان پرور است قصه‌ی ارباب معرفت,حافظ,494 غزل,20,1,رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو,حافظ,494 غزل,21,0,حافظ گرت به مجلس او راه می‌دهند,حافظ,494 غزل,22,1,می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو,حافظ,494 غزل,1,0,عیشم مدام است از لعل دلخواه,حافظ,496 غزل,2,1,کارم به کام است الحمدلله,حافظ,496 غزل,3,0,ای بخت سرکش تنگش به بر کش,حافظ,496 غزل,4,1,گه جام زر کش گه لعل دلخواه,حافظ,496 غزل,5,0,ما را به رندی افسانه کردند,حافظ,496 غزل,6,1,پیران جاهل شیخان گمراه,حافظ,496 غزل,7,0,از دست زاهد کردیم توبه,حافظ,496 غزل,8,1,و از فعل عابد استغفرالله,حافظ,496 غزل,9,0,جانا چه گویم شرح فراقت,حافظ,496 غزل,10,1,چشمی و صد نم جانی و صد آه,حافظ,496 غزل,11,0,کافر مبیناد این غم که دیده‌ست,حافظ,496 غزل,12,1,از قامتت سرو از عارضت ماه,حافظ,496 غزل,13,0,شوق لبت برد از یاد حافظ,حافظ,496 غزل,14,1,درس شبانه ورد سحرگاه,حافظ,496 غزل,1,0,گر تیغ بارد در کوی آن ماه,حافظ,497 غزل,2,1,گردن نهادیم الحکم لله,حافظ,497 غزل,3,0,آیین تقوا ما نیز دانیم,حافظ,497 غزل,4,1,لیکن چه چاره با بخت گمراه,حافظ,497 غزل,5,0,ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم,حافظ,497 غزل,6,1,یا جام باده یا قصه کوتاه,حافظ,497 غزل,7,0,من رند و عاشق در موسم گل,حافظ,497 غزل,8,1,آن گاه توبه استغفرالله,حافظ,497 غزل,9,0,مهر تو عکسی بر ما نیفکند,حافظ,497 غزل,10,1,آیینه رویا آه از دلت آه,حافظ,497 غزل,11,0,الصبر مر و العمر فان,حافظ,497 غزل,12,1,یا لیت شعری حتام القاه,حافظ,497 غزل,13,0,حافظ چه نالی گر وصل خواهی,حافظ,497 غزل,14,1,خون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه,حافظ,497 غزل,1,0,وصال او ز عمر جاودان به,حافظ,498 غزل,2,1,خداوندا مرا آن ده که آن به,حافظ,498 غزل,3,0,به شمشیرم زد و با کس نگفتم,حافظ,498 غزل,4,1,که راز دوست از دشمن نهان به,حافظ,498 غزل,5,0,به داغ بندگی مردن بر این در,حافظ,498 غزل,6,1,به جان او که از ملک جهان به,حافظ,498 غزل,7,0,خدا را از طبیب من بپرسید,حافظ,498 غزل,8,1,که آخر کی شود این ناتوان به,حافظ,498 غزل,9,0,گلی کان پایمال سرو ما گشت,حافظ,498 غزل,10,1,بود خاکش ز خون ارغوان به,حافظ,498 غزل,11,0,به خلدم دعوت ای زاهد مفرما,حافظ,498 غزل,12,1,که این سیب زنخ زان بوستان به,حافظ,498 غزل,13,0,دلا دایم گدای کوی او باش,حافظ,498 غزل,14,1,به حکم آن که دولت جاودان به,حافظ,498 غزل,15,0,جوانا سر متاب از پند پیران,حافظ,498 غزل,16,1,که رای پیر از بخت جوان به,حافظ,498 غزل,17,0,شبی می‌گفت چشم کس ندیده‌ست,حافظ,498 غزل,18,1,ز مروارید گوشم در جهان به,حافظ,498 غزل,19,0,اگر چه زنده رود آب حیات است,حافظ,498 غزل,20,1,ولی شیراز ما از اصفهان به,حافظ,498 غزل,21,0,سخن اندر دهان دوست شکر,حافظ,498 غزل,22,1,ولیکن گفته حافظ از آن به,حافظ,498 غزل,1,0,ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,2,1,مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,3,0,زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب,حافظ,499 غزل,4,1,این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,5,0,شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای,حافظ,499 غزل,6,1,قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,7,0,نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی,حافظ,499 غزل,8,1,بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,9,0,سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان,حافظ,499 غزل,10,1,و از میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,11,0,هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول,حافظ,499 غزل,12,1,عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,13,0,حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار,حافظ,499 غزل,14,1,خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه,حافظ,499 غزل,1,0,ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای,حافظ,501 غزل,2,1,فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای,حافظ,501 غزل,3,0,ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت,حافظ,501 غزل,4,1,چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده‌ای,حافظ,501 غزل,5,0,پیش بالای تو میرم چه به صلح و چه به جنگ,حافظ,501 غزل,6,1,چون به هر حال برازنده ناز آمده‌ای,حافظ,501 غزل,7,0,آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل,حافظ,501 غزل,8,1,چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ای,حافظ,501 غزل,9,0,آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب,حافظ,501 غزل,10,1,کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای,حافظ,501 غزل,11,0,زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم,حافظ,501 غزل,12,1,مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌ای,حافظ,501 غزل,13,0,گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست,حافظ,501 غزل,14,1,مگر از مذهب این طایفه بازآمده‌ای,حافظ,501 غزل,1,0,دوش رفتم به در میکده خواب آلوده,حافظ,502 غزل,2,1,خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده,حافظ,502 غزل,3,0,آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش,حافظ,502 غزل,4,1,گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده,حافظ,502 غزل,5,0,شست و شویی کن و آن گه به خرابات خرام,حافظ,502 غزل,6,1,تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده,حافظ,502 غزل,7,0,به هوای لب شیرین پسران چند کنی,حافظ,502 غزل,8,1,جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده,حافظ,502 غزل,9,0,به طهارت گذران منزل پیری و مکن,حافظ,502 غزل,10,1,خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده,حافظ,502 غزل,11,0,پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به درآی,حافظ,502 غزل,12,1,که صفایی ندهد آب تراب آلوده,حافظ,502 غزل,13,0,گفتم ای جان جهان دفتر گل عیبی نیست,حافظ,502 غزل,14,1,که شود فصل بهار از می ناب آلوده,حافظ,502 غزل,15,0,آشنایان ره عشق در این بحر عمیق,حافظ,502 غزل,16,1,غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده,حافظ,502 غزل,17,0,گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش,حافظ,502 غزل,18,1,آه از این لطف به انواع عتاب آلوده,حافظ,502 غزل,1,0,از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای,حافظ,503 غزل,2,1,آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای,حافظ,503 غزل,3,0,از دامن تو دست ندارند عاشقان,حافظ,503 غزل,4,1,پیراهن صبوری ایشان دریده‌ای,حافظ,503 غزل,5,0,از چشم بخت خویش مبادت گزند از آنک,حافظ,503 غزل,6,1,در دلبری به غایت خوبی رسیده‌ای,حافظ,503 غزل,7,0,منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان,حافظ,503 غزل,8,1,معذور دارمت که تو او را ندیده‌ای,حافظ,503 غزل,9,0,آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا,حافظ,503 غزل,10,1,بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده‌ای,حافظ,503 غزل,1,0,دامن کشان همی‌شد در شرب زرکشیده,حافظ,504 غزل,2,1,صد ماه رو ز رشکش جیب قصب دریده,حافظ,504 غزل,3,0,از تاب آتش می بر گرد عارضش خوی,حافظ,504 غزل,4,1,چون قطره‌های شبنم بر برگ گل چکیده,حافظ,504 غزل,5,0,لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک,حافظ,504 غزل,6,1,رویی لطیف زیبا چشمی خوش کشیده,حافظ,504 غزل,7,0,یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده,حافظ,504 غزل,8,1,شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده,حافظ,504 غزل,9,0,آن لعل دلکشش بین وان خنده دل آشوب,حافظ,504 غزل,10,1,وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده,حافظ,504 غزل,11,0,آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد,حافظ,504 غزل,12,1,یاران چه چاره سازم با این دل رمیده,حافظ,504 غزل,13,0,زنهار تا توانی اهل نظر میازار,حافظ,504 غزل,14,1,دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده,حافظ,504 غزل,15,0,تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت,حافظ,504 غزل,16,1,روزی کرشمه‌ای کن ای یار برگزیده,حافظ,504 غزل,17,0,گر خاطر شریفت رنجیده شد ز حافظ,حافظ,504 غزل,18,1,بازآ که توبه کردیم از گفته و شنیده,حافظ,504 غزل,19,0,بس شکر بازگویم در بندگی خواجه,حافظ,504 غزل,20,1,گر اوفتد به دستم آن میوه رسیده,حافظ,504 غزل,1,0,از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه,حافظ,505 غزل,2,1,انی رایت دهرا من هجرک القیامه,حافظ,505 غزل,3,0,دارم من از فراقش در دیده صد علامت,حافظ,505 غزل,4,1,لیست دموع عینی هذا لنا العلامه,حافظ,505 غزل,5,0,هر چند کآزمودم از وی نبود سودم,حافظ,505 غزل,6,1,من جرب المجرب حلت به الندامه,حافظ,505 غزل,7,0,پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا,حافظ,505 غزل,8,1,فی بعدها عذاب فی قربها السلامه,حافظ,505 غزل,9,0,گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم,حافظ,505 غزل,10,1,و الله ما راینا حبا بلا ملامه,حافظ,505 غزل,11,0,حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین,حافظ,505 غزل,12,1,حتی یذوق منه کاسا من الکرامه,حافظ,505 غزل,1,0,چراغ روی تو را شمع گشت پروانه,حافظ,506 غزل,2,1,مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه,حافظ,506 غزل,3,0,خرد که قید مجانین عشق می‌فرمود,حافظ,506 غزل,4,1,به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه,حافظ,506 غزل,5,0,به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد,حافظ,506 غزل,6,1,هزار جان گرامی فدای جانانه,حافظ,506 غزل,7,0,من رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش,حافظ,506 غزل,8,1,نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه,حافظ,506 غزل,9,0,چه نقشها که برانگیختیم و سود نداشت,حافظ,506 غزل,10,1,فسون ما بر او گشته است افسانه,حافظ,506 غزل,11,0,بر آتش رخ زیبای او به جای سپند,حافظ,506 غزل,12,1,به غیر خال سیاهش که دید به دانه,حافظ,506 غزل,13,0,به مژده جان به صبا داد شمع در نفسی,حافظ,506 غزل,14,1,ز شمع روی تواش چون رسید پروانه,حافظ,506 غزل,15,0,مرا به دور لب دوست هست پیمانی,حافظ,506 غزل,16,1,که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه,حافظ,506 غزل,17,0,حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز,حافظ,506 غزل,18,1,فتاد در سر حافظ هوای میخانه,حافظ,506 غزل,1,0,سحرگاهان که مخمور شبانه,حافظ,507 غزل,2,1,گرفتم باده با چنگ و چغانه,حافظ,507 غزل,3,0,نهادم عقل را ره توشه از می,حافظ,507 غزل,4,1,ز شهر هستیش کردم روانه,حافظ,507 غزل,5,0,نگار می فروشم عشوه‌ای داد,حافظ,507 غزل,6,1,که ایمن گشتم از مکر زمانه,حافظ,507 غزل,7,0,ز ساقی کمان ابرو شنیدم,حافظ,507 غزل,8,1,که ای تیر ملامت را نشانه,حافظ,507 غزل,9,0,نبندی زان میان طرفی کمروار,حافظ,507 غزل,10,1,اگر خود را ببینی در میانه,حافظ,507 غزل,11,0,برو این دام بر مرغی دگر نه,حافظ,507 غزل,12,1,که عنقا را بلند است آشیانه,حافظ,507 غزل,13,0,که بندد طرف وصل از حسن شاهی,حافظ,507 غزل,14,1,که با خود عشق بازد جاودانه,حافظ,507 غزل,15,0,ندیم و مطرب و ساقی همه اوست,حافظ,507 غزل,16,1,خیال آب و گل در ره بهانه,حافظ,507 غزل,17,0,بده کشتی می تا خوش برانیم,حافظ,507 غزل,18,1,از این دریای ناپیداکرانه,حافظ,507 غزل,19,0,وجود ما معماییست حافظ,حافظ,507 غزل,20,1,که تحقیقش فسون است و فسانه,حافظ,507 غزل,1,0,ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می,حافظ,508 غزل,2,1,طامات تا به چند و خرافات تا به کی,حافظ,508 غزل,3,0,بگذر ز کبر و ناز که دیده‌ست روزگار,حافظ,508 غزل,4,1,چین قبای قیصر و طرف کلاه کی,حافظ,508 غزل,5,0,هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان,حافظ,508 غزل,6,1,بیدار شو که خواب عدم در پی است هی,حافظ,508 غزل,7,0,خوش نازکانه می‌چمی ای شاخ نوبهار,حافظ,508 غزل,8,1,کآشفتگی مبادت از آشوب باد دی,حافظ,508 غزل,9,0,بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست,حافظ,508 غزل,10,1,ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی,حافظ,508 غزل,11,0,فردا شراب کوثر و حور از برای ماست,حافظ,508 غزل,12,1,و امروز نیز ساقی مه روی و جام می,حافظ,508 غزل,13,0,باد صبا ز عهد صبی یاد می‌دهد,حافظ,508 غزل,14,1,جان دارویی که غم ببرد درده ای صبی,حافظ,508 غزل,15,0,حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد,حافظ,508 غزل,16,1,فراش باد هر ورقش را به زیر پی,حافظ,508 غزل,17,0,درده به یاد حاتم طی جام یک منی,حافظ,508 غزل,18,1,تا نامه سیاه بخیلان کنیم طی,حافظ,508 غزل,19,0,زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان,حافظ,508 غزل,20,1,بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی,حافظ,508 غزل,21,0,مسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان,حافظ,508 غزل,22,1,استاده است سرو و کمر بسته است نی,حافظ,508 غزل,23,0,حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید,حافظ,508 غزل,24,1,تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری,حافظ,508 غزل,1,0,به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می,حافظ,509 غزل,2,1,علاج کی کنمت آخرالدواء الکی,حافظ,509 غزل,3,0,ذخیره‌ای بنه از رنگ و بوی فصل بهار,حافظ,509 غزل,4,1,که می‌رسند ز پی رهزنان بهمن و دی,حافظ,509 غزل,5,0,چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو,حافظ,509 غزل,6,1,منه ز دست پیاله چه می‌کنی هی هی,حافظ,509 غزل,7,0,شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد,حافظ,509 غزل,8,1,ز تخت جم سخنی مانده است و افسر کی,حافظ,509 غزل,9,0,خزینه داری میراث خوارگان کفر است,حافظ,509 غزل,10,1,به قول مطرب و ساقی به فتوی دف و نی,حافظ,509 غزل,11,0,زمانه هیچ نبخشد که بازنستاند,حافظ,509 غزل,12,1,مجو ز سفله مروت که شیئه لا شی,حافظ,509 غزل,13,0,نوشته‌اند بر ایوان جنه الماوی,حافظ,509 غزل,14,1,که هر که عشوه دنیی خرید وای به وی,حافظ,509 غزل,15,0,سخا نماند سخن طی کنم شراب کجاست,حافظ,509 غزل,16,1,بده به شادی روح و روان حاتم طی,حافظ,509 غزل,17,0,بخیل بوی خدا نشنود بیا حافظ,حافظ,509 غزل,18,1,پیاله گیر و کرم ورز و الضمان علی,حافظ,509 غزل,1,0,مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی,حافظ,511 غزل,2,1,پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی,حافظ,511 غزل,3,0,وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید,حافظ,511 غزل,4,1,مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی,حافظ,511 غزل,5,0,شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت,حافظ,511 غزل,6,1,زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی,حافظ,511 غزل,7,0,در انتظار رویت ما و امیدواری,حافظ,511 غزل,8,1,در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی,حافظ,511 غزل,9,0,مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی,حافظ,511 غزل,10,1,بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی,حافظ,511 غزل,11,0,حافظ چه می‌نهی دل تو در خیال خوبان,حافظ,511 غزل,12,1,کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی,حافظ,511 غزل,1,0,ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی,حافظ,512 غزل,2,1,لطف کردی سایه‌ای بر آفتاب انداختی,حافظ,512 غزل,3,0,تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت,حافظ,512 غزل,4,1,حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی,حافظ,512 غزل,5,0,گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش,حافظ,512 غزل,6,1,جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی,حافظ,512 غزل,7,0,هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت,حافظ,512 غزل,8,1,زان میان پروانه را در اضطراب انداختی,حافظ,512 غزل,9,0,گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما,حافظ,512 غزل,10,1,سایه دولت بر این کنج خراب انداختی,حافظ,512 غزل,11,0,زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن,حافظ,512 غزل,12,1,تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی,حافظ,512 غزل,13,0,خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال,حافظ,512 غزل,14,1,تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی,حافظ,512 غزل,15,0,پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه,حافظ,512 غزل,16,1,و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی,حافظ,512 غزل,17,0,باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم,حافظ,512 غزل,18,1,شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی,حافظ,512 غزل,19,0,از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست,حافظ,512 غزل,20,1,حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی,حافظ,512 غزل,21,0,و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف,حافظ,512 غزل,22,1,چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی,حافظ,512 غزل,23,0,داور دارا شکوه‌ای آن که تاج آفتاب,حافظ,512 غزل,24,1,از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی,حافظ,512 غزل,25,0,نصره الدین شاه یحیی آن که خصم ملک را,حافظ,512 غزل,26,1,از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی,حافظ,512 غزل,1,0,ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی,حافظ,513 غزل,2,1,وان گه برو که رستی از نیستی و هستی,حافظ,513 غزل,3,0,گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو,حافظ,513 غزل,4,1,هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی,حافظ,513 غزل,5,0,با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش,حافظ,513 غزل,6,1,بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی,حافظ,513 غزل,7,0,در مذهب طریقت خامی نشان کفر است,حافظ,513 غزل,8,1,آری طریق دولت چالاکی است و چستی,حافظ,513 غزل,9,0,تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی,حافظ,513 غزل,10,1,یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی,حافظ,513 غزل,11,0,در آستان جانان از آسمان میندیش,حافظ,513 غزل,12,1,کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی,حافظ,513 غزل,13,0,خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد,حافظ,513 غزل,14,1,سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی,حافظ,513 غزل,15,0,صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز,حافظ,513 غزل,16,1,ای کوته آستینان تا کی درازدستی,حافظ,513 غزل,1,0,ای قصه بهشت ز کویت حکایتی,حافظ,516 غزل,2,1,شرح جمال حور ز رویت روایتی,حافظ,516 غزل,3,0,انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه‌ای,حافظ,516 غزل,4,1,آب خضر ز نوش لبانت کنایتی,حافظ,516 غزل,5,0,هر پاره از دل من و از غصه قصه‌ای,حافظ,516 غزل,6,1,هر سطری از خصال تو و از رحمت آیتی,حافظ,516 غزل,7,0,کی عطرسای مجلس روحانیان شدی,حافظ,516 غزل,8,1,گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی,حافظ,516 غزل,9,0,در آرزوی خاک در یار سوختیم,حافظ,516 غزل,10,1,یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی,حافظ,516 غزل,11,0,ای دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت,حافظ,516 غزل,12,1,صد مایه داشتی و نکردی کفایتی,حافظ,516 غزل,13,0,بوی دل کباب من آفاق را گرفت,حافظ,516 غزل,14,1,این آتش درون بکند هم سرایتی,حافظ,516 غزل,15,0,در آتش ار خیال رخش دست می‌دهد,حافظ,516 غزل,16,1,ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی,حافظ,516 غزل,17,0,دانی مراد حافظ از این درد و غصه چیست,حافظ,516 غزل,18,1,از تو کرشمه‌ای و ز خسرو عنایتی,حافظ,516 غزل,1,0,سبت سلمی بصدغیها فؤادی,حافظ,517 غزل,2,1,و روحی کل یوم لی ینادی,حافظ,517 غزل,3,0,نگارا بر من بی‌دل ببخشای,حافظ,517 غزل,4,1,و واصلنی علی رغم الاعادی,حافظ,517 غزل,5,0,حبیبا در غم سودای عشقت,حافظ,517 غزل,6,1,توکلنا علی رب العباد,حافظ,517 غزل,7,0,امن انکرتنی عن عشق سلمی,حافظ,517 غزل,8,1,تزاول آن روی نهکو بوادی,حافظ,517 غزل,9,0,که همچون مت به بوتن دل و ای ره,حافظ,517 غزل,10,1,غریق العشق فی بحر الوداد,حافظ,517 غزل,11,0,به پی ماچان غرامت بسپریمن,حافظ,517 غزل,12,1,غرت یک وی روشتی از امادی,حافظ,517 غزل,13,0,غم این دل بواتت خورد ناچار,حافظ,517 غزل,14,1,و غر نه او بنی آنچت نشادی,حافظ,517 غزل,15,0,دل حافظ شد اندر چین زلفت,حافظ,517 غزل,16,1,بلیل مظلم و الله هادی,حافظ,517 غزل,1,0,دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی,حافظ,518 غزل,2,1,کز عکس روی او شب هجران سر آمدی,حافظ,518 غزل,3,0,تعبیر رفت یار سفرکرده می‌رسد,حافظ,518 غزل,4,1,ای کاج هر چه زودتر از در درآمدی,حافظ,518 غزل,5,0,ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من,حافظ,518 غزل,6,1,کز در مدام با قدح و ساغر آمدی,حافظ,518 غزل,7,0,خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش,حافظ,518 غزل,8,1,تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی,حافظ,518 غزل,9,0,فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست,حافظ,518 غزل,10,1,آب خضر نصیبه اسکندر آمدی,حافظ,518 غزل,11,0,آن عهد یاد باد که از بام و در مرا,حافظ,518 غزل,12,1,هر دم پیام یار و خط دلبر آمدی,حافظ,518 غزل,13,0,کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم,حافظ,518 غزل,14,1,مظلومی ار شبی به در داور آمدی,حافظ,518 غزل,15,0,خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق,حافظ,518 غزل,16,1,دریادلی بجوی دلیری سرآمدی,حافظ,518 غزل,17,0,آن کو تو را به سنگ دلی کرد رهنمون,حافظ,518 غزل,18,1,ای کاشکی که پاش به سنگی برآمدی,حافظ,518 غزل,19,0,گر دیگری به شیوه حافظ زدی رقم,حافظ,518 غزل,20,1,مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی,حافظ,518 غزل,1,0,سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی,حافظ,519 غزل,2,1,خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی,حافظ,519 غزل,3,0,دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است,حافظ,519 غزل,4,1,بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی,حافظ,519 غزل,5,0,قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز,حافظ,519 غزل,6,1,ورای حد تقریر است شرح آرزومندی,حافظ,519 غزل,7,0,الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور,حافظ,519 غزل,8,1,پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی,حافظ,519 غزل,9,0,جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست,حافظ,519 غزل,10,1,ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی,حافظ,519 غزل,11,0,همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی,حافظ,519 غزل,12,1,دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی,حافظ,519 غزل,13,0,در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است,حافظ,519 غزل,14,1,خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی,حافظ,519 غزل,15,0,به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند,حافظ,519 غزل,16,1,سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی,حافظ,519 غزل,1,0,چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی,حافظ,520 غزل,2,1,که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی,حافظ,520 غزل,3,0,بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست,حافظ,520 غزل,4,1,گرم به هر سر مویی هزار جان بودی,حافظ,520 غزل,5,0,برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب,حافظ,520 غزل,6,1,گرش نشان امان از بد زمان بودی,حافظ,520 غزل,7,0,گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز,حافظ,520 غزل,8,1,سریر عزتم آن خاک آستان بودی,حافظ,520 غزل,9,0,ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک,حافظ,520 غزل,10,1,که بر دو دیده ما حکم او روان بودی,حافظ,520 غزل,11,0,اگر نه دایره عشق راه بربستی,حافظ,520 غزل,12,1,چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی,حافظ,520 غزل,1,0,به جان او که گرم دسترس به جان بودی,حافظ,521 غزل,2,1,کمینه پیشکش بندگانش آن بودی,حافظ,521 غزل,3,0,بگفتمی که بها چیست خاک پایش را,حافظ,521 غزل,4,1,اگر حیات گران مایه جاودان بودی,حافظ,521 غزل,5,0,به بندگی قدش سرو معترف گشتی,حافظ,521 غزل,6,1,گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی,حافظ,521 غزل,7,0,به خواب نیز نمی‌بینمش چه جای وصال,حافظ,521 غزل,8,1,چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی,حافظ,521 غزل,9,0,اگر دلم نشدی پایبند طره او,حافظ,521 غزل,10,1,کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی,حافظ,521 غزل,11,0,به رخ چو مهر فلک بی‌نظیر آفاق است,حافظ,521 غزل,12,1,به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی,حافظ,521 غزل,13,0,درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور,حافظ,521 غزل,14,1,که بر دو دیده ما حکم او روان بودی,حافظ,521 غزل,15,0,ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی,حافظ,521 غزل,16,1,اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی,حافظ,521 غزل,1,0,چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری,حافظ,522 غزل,2,1,خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری,حافظ,522 غزل,3,0,ز کفر زلف تو هر حلقه‌ای و آشوبی,حافظ,522 غزل,4,1,ز سحر چشم تو هر گوشه‌ای و بیماری,حافظ,522 غزل,5,0,مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خواب,حافظ,522 غزل,6,1,که در پی است ز هر سویت آه بیداری,حافظ,522 غزل,7,0,نثار خاک رهت نقد جان من هر چند,حافظ,522 غزل,8,1,که نیست نقد روان را بر تو مقداری,حافظ,522 غزل,9,0,دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان,حافظ,522 غزل,10,1,چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری,حافظ,522 غزل,11,0,سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار,حافظ,522 غزل,12,1,دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری,حافظ,522 غزل,13,0,چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی,حافظ,522 غزل,14,1,به خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری,حافظ,522 غزل,1,0,شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری,حافظ,523 غزل,2,1,یاران صلای عشق است گر می‌کنید کاری,حافظ,523 غزل,3,0,چشم فلک نبیند زین طرفه‌تر جوانی,حافظ,523 غزل,4,1,در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری,حافظ,523 غزل,5,0,هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب,حافظ,523 غزل,6,1,بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری,حافظ,523 غزل,7,0,چون من شکسته‌ای را از پیش خود چه رانی,حافظ,523 غزل,8,1,کم غایت توقع بوسیست یا کناری,حافظ,523 غزل,9,0,می بی‌غش است دریاب وقتی خوش است بشتاب,حافظ,523 غزل,10,1,سال دگر که دارد امید نوبهاری,حافظ,523 غزل,11,0,در بوستان حریفان مانند لاله و گل,حافظ,523 غزل,12,1,هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری,حافظ,523 غزل,13,0,چون این گره گشایم وین راز چون نمایم,حافظ,523 غزل,14,1,دردی و سخت دردی کاری و صعب کاری,حافظ,523 غزل,15,0,هر تار موی حافظ در دست زلف شوخی,حافظ,523 غزل,16,1,مشکل توان نشستن در این چنین دیاری,حافظ,523 غزل,1,0,صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری,حافظ,525 غزل,2,1,به یادگار بمانی که بوی او داری,حافظ,525 غزل,3,0,دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست,حافظ,525 غزل,4,1,توان به دست تو دادن گرش نکو داری,حافظ,525 غزل,5,0,در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت,حافظ,525 غزل,6,1,جز این قدر که رقیبان تندخو داری,حافظ,525 غزل,7,0,نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد,حافظ,525 غزل,8,1,که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری,حافظ,525 غزل,9,0,به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد,حافظ,525 غزل,10,1,خود از کدام خم است این که در سبو داری,حافظ,525 غزل,11,0,به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز,حافظ,525 غزل,12,1,که گر بدو رسی از شرم سر فروداری,حافظ,525 غزل,13,0,دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن,حافظ,525 غزل,14,1,تو را رسد که غلامان ماه رو داری,حافظ,525 غزل,15,0,قبای حسن فروشی تو را برازد و بس,حافظ,525 غزل,16,1,که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری,حافظ,525 غزل,17,0,ز کنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشق,حافظ,525 غزل,18,1,قدم برون نه اگر میل جست و جو داری,حافظ,525 غزل,1,0,بیا با ما مورز این کینه داری,حافظ,526 غزل,2,1,که حق صحبت دیرینه داری,حافظ,526 غزل,3,0,نصیحت گوش کن کاین در بسی به,حافظ,526 غزل,4,1,از آن گوهر که در گنجینه داری,حافظ,526 غزل,5,0,ولیکن کی نمایی رخ به رندان,حافظ,526 غزل,6,1,تو کز خورشید و مه آیینه داری,حافظ,526 غزل,7,0,بد رندان مگو ای شیخ و هش دار,حافظ,526 غزل,8,1,که با حکم خدایی کینه داری,حافظ,526 غزل,9,0,نمی‌ترسی ز آه آتشینم,حافظ,526 غزل,10,1,تو دانی خرقه پشمینه داری,حافظ,526 غزل,11,0,به فریاد خمار مفلسان رس,حافظ,526 غزل,12,1,خدا را گر می‌دوشینه داری,حافظ,526 غزل,13,0,ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ,حافظ,526 غزل,14,1,به قرآنی که اندر سینه داری,حافظ,526 غزل,1,0,ای که مهجوری عشاق روا می‌داری,حافظ,528 غزل,2,1,عاشقان را ز بر خویش جدا می‌داری,حافظ,528 غزل,3,0,تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب,حافظ,528 غزل,4,1,به امیدی که در این ره به خدا می‌داری,حافظ,528 غزل,5,0,دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن,حافظ,528 غزل,6,1,به از این دار نگاهش که مرا می‌داری,حافظ,528 غزل,7,0,ساغر ما که حریفان دگر می‌نوشند,حافظ,528 غزل,8,1,ما تحمل نکنیم ار تو روا می‌داری,حافظ,528 غزل,9,0,ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست,حافظ,528 غزل,10,1,عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری,حافظ,528 غزل,11,0,تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم,حافظ,528 غزل,12,1,از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری,حافظ,528 غزل,13,0,حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند,حافظ,528 غزل,14,1,سعی نابرده چه امید عطا می‌داری,حافظ,528 غزل,1,0,روزگاریست که ما را نگران می‌داری,حافظ,529 غزل,2,1,مخلصان را نه به وضع دگران می‌داری,حافظ,529 غزل,3,0,گوشه چشم رضایی به منت باز نشد,حافظ,529 غزل,4,1,این چنین عزت صاحب نظران می‌داری,حافظ,529 غزل,5,0,ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار,حافظ,529 غزل,6,1,دست در خون دل پرهنران می‌داری,حافظ,529 غزل,7,0,نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ,حافظ,529 غزل,8,1,همه را نعره زنان جامه دران می‌داری,حافظ,529 غزل,9,0,ای که در دلق ملمع طلبی نقد حضور,حافظ,529 غزل,10,1,چشم سری عجب از بی‌خبران می‌داری,حافظ,529 غزل,11,0,چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ,حافظ,529 غزل,12,1,سر چرا بر من دلخسته گران می‌داری,حافظ,529 غزل,13,0,گوهر جام جم از کان جهانی دگر است,حافظ,529 غزل,14,1,تو تمنا ز گل کوزه گران می‌داری,حافظ,529 غزل,15,0,پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی,حافظ,529 غزل,16,1,طمع مهر و وفا زین پسران می‌داری,حافظ,529 غزل,17,0,کیسه سیم و زرت پاک بباید پرداخت,حافظ,529 غزل,18,1,این طمع‌ها که تو از سیمبران می‌داری,حافظ,529 غزل,19,0,گر چه رندی و خرابی گنه ماست ولی,حافظ,529 غزل,20,1,عاشقی گفت که تو بنده بر آن می‌داری,حافظ,529 غزل,21,0,مگذران روز سلامت به ملامت حافظ,حافظ,529 غزل,22,1,چه توقع ز جهان گذران می‌داری,حافظ,529 غزل,1,0,خوش کرد یاوری فلکت روز داوری,حافظ,530 غزل,2,1,تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری,حافظ,530 غزل,3,0,آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست,حافظ,530 غزل,4,1,گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری,حافظ,530 غزل,5,0,در کوی عشق شوکت شاهی نمی‌خرند,حافظ,530 غزل,6,1,اقرار بندگی کن و اظهار چاکری,حافظ,530 غزل,7,0,ساقی به مژدگانی عیش از درم درآی,حافظ,530 غزل,8,1,تا یک دم از دلم غم دنیا به دربری,حافظ,530 غزل,9,0,در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست,حافظ,530 غزل,10,1,آن به کز این گریوه سبکبار بگذری,حافظ,530 غزل,11,0,سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج,حافظ,530 غزل,12,1,درویش و امن خاطر و کنج قلندری,حافظ,530 غزل,13,0,یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است,حافظ,530 غزل,14,1,ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری,حافظ,530 غزل,15,0,نیل مراد بر حسب فکر و همت است,حافظ,530 غزل,16,1,از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری,حافظ,530 غزل,17,0,حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی,حافظ,530 غزل,18,1,کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری,حافظ,530 غزل,1,0,طفیل هستی عشقند آدمی و پری,حافظ,531 غزل,2,1,ارادتی بنما تا سعادتی ببری,حافظ,531 غزل,3,0,بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش,حافظ,531 غزل,4,1,که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری,حافظ,531 غزل,5,0,می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند,حافظ,531 غزل,6,1,به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری,حافظ,531 غزل,7,0,تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار,حافظ,531 غزل,8,1,که در برابر چشمی و غایب از نظری,حافظ,531 غزل,9,0,هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت,حافظ,531 غزل,10,1,که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری,حافظ,531 غزل,11,0,ز من به حضرت آصف که می‌برد پیغام,حافظ,531 غزل,12,1,که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری,حافظ,531 غزل,13,0,بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم,حافظ,531 غزل,14,1,گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری,حافظ,531 غزل,15,0,کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن,حافظ,531 غزل,16,1,که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری,حافظ,531 غزل,17,0,به بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیند,حافظ,531 غزل,18,1,صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری,حافظ,531 غزل,19,0,چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی,حافظ,531 غزل,20,1,که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری,حافظ,531 غزل,21,0,دعای گوشه نشینان بلا بگرداند,حافظ,531 غزل,22,1,چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری,حافظ,531 غزل,23,0,بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن,حافظ,531 غزل,24,1,و از این معامله غافل مشو که حیف خوری,حافظ,531 غزل,25,0,طریق عشق طریقی عجب خطرناک است,حافظ,531 غزل,26,1,نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری,حافظ,531 غزل,27,0,به یمن همت حافظ امید هست که باز,حافظ,531 غزل,28,1,اری اسامر لیلای لیله القمر,حافظ,531 غزل,1,0,ای که دایم به خویش مغروری,حافظ,532 غزل,2,1,گر تو را عشق نیست معذوری,حافظ,532 غزل,3,0,گرد دیوانگان عشق مگرد,حافظ,532 غزل,4,1,که به عقل عقیله مشهوری,حافظ,532 غزل,5,0,مستی عشق نیست در سر تو,حافظ,532 غزل,6,1,رو که تو مست آب انگوری,حافظ,532 غزل,7,0,روی زرد است و آه دردآلود,حافظ,532 غزل,8,1,عاشقان را دوای رنجوری,حافظ,532 غزل,9,0,بگذر از نام و ننگ خود حافظ,حافظ,532 غزل,10,1,ساغر می‌طلب که مخموری,حافظ,532 غزل,1,0,ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی,حافظ,533 غزل,2,1,از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی,حافظ,533 غزل,3,0,چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن,حافظ,533 غزل,4,1,که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی,حافظ,533 غزل,5,0,ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است,حافظ,533 غزل,6,1,که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی,حافظ,533 غزل,7,0,به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی,حافظ,533 غزل,8,1,به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی,حافظ,533 غزل,9,0,چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست,حافظ,533 غزل,10,1,مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی,حافظ,533 غزل,11,0,طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن,حافظ,533 غزل,12,1,کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی,حافظ,533 غزل,13,0,سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی,حافظ,533 غزل,14,1,که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی,حافظ,533 غزل,15,0,ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست,حافظ,533 غزل,16,1,مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی,حافظ,533 غزل,17,0,می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش,حافظ,533 غزل,18,1,خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی,حافظ,533 غزل,19,0,جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع,حافظ,533 غزل,20,1,که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی,حافظ,533 غزل,21,0,به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم,حافظ,533 غزل,22,1,بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی,حافظ,533 غزل,23,0,می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش,حافظ,533 غزل,24,1,که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی,حافظ,533 غزل,25,0,نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه,حافظ,533 غزل,26,1,ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی,حافظ,533 غزل,27,0,جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده,حافظ,533 غزل,28,1,جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی,حافظ,533 غزل,1,0,عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی,حافظ,534 غزل,2,1,ای پسر جام می‌ام ده که به پیری برسی,حافظ,534 غزل,3,0,چه شکرهاست در این شهر که قانع شده‌اند,حافظ,534 غزل,4,1,شاهبازان طریقت به مقام مگسی,حافظ,534 غزل,5,0,دوش در خیل غلامان درش می‌رفتم,حافظ,534 غزل,6,1,گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی,حافظ,534 غزل,7,0,با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود,حافظ,534 غزل,8,1,هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی,حافظ,534 غزل,9,0,لمع البرق من الطور و آنست به,حافظ,534 غزل,10,1,فلعلی لک آت بشهاب قبس,حافظ,534 غزل,11,0,کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش,حافظ,534 غزل,12,1,وه که بس بی‌خبر از غلغل چندین جرسی,حافظ,534 غزل,13,0,بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن,حافظ,534 غزل,14,1,حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی,حافظ,534 غزل,15,0,تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم,حافظ,534 غزل,16,1,جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی,حافظ,534 غزل,17,0,چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ,حافظ,534 غزل,18,1,یسر الله طریقا بک یا ملتمسی,حافظ,534 غزل,1,0,نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی,حافظ,535 غزل,2,1,که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی,حافظ,535 غزل,3,0,من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش,حافظ,535 غزل,4,1,که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی,حافظ,535 غزل,5,0,چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی,حافظ,535 غزل,6,1,وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی,حافظ,535 غزل,7,0,در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است,حافظ,535 غزل,8,1,حیف باشد که ز کار همه غافل باشی,حافظ,535 غزل,9,0,نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف,حافظ,535 غزل,10,1,گر شب و روز در این قصه مشکل باشی,حافظ,535 غزل,11,0,گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست,حافظ,535 غزل,12,1,رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی,حافظ,535 غزل,13,0,حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد,حافظ,535 غزل,14,1,صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی,حافظ,535 غزل,1,0,هزار جهد بکردم که یار من باشی,حافظ,536 غزل,2,1,مرادبخش دل بی‌قرار من باشی,حافظ,536 غزل,3,0,چراغ دیده شب زنده دار من گردی,حافظ,536 غزل,4,1,انیس خاطر امیدوار من باشی,حافظ,536 غزل,5,0,چو خسروان ملاحت به بندگان نازند,حافظ,536 غزل,6,1,تو در میانه خداوندگار من باشی,حافظ,536 غزل,7,0,از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه او,حافظ,536 غزل,8,1,اگر کنم گله‌ای غمگسار من باشی,حافظ,536 غزل,9,0,در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند,حافظ,536 غزل,10,1,گرت ز دست برآید نگار من باشی,حافظ,536 غزل,11,0,شبی به کلبه احزان عاشقان آیی,حافظ,536 غزل,12,1,دمی انیس دل سوکوار من باشی,حافظ,536 غزل,13,0,شود غزاله خورشید صید لاغر من,حافظ,536 غزل,14,1,گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی,حافظ,536 غزل,15,0,سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من,حافظ,536 غزل,16,1,اگر ادا نکنی قرض دار من باشی,حافظ,536 غزل,17,0,من این مراد ببینم به خود که نیم شبی,حافظ,536 غزل,18,1,به جای اشک روان در کنار من باشی,حافظ,536 غزل,19,0,من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم,حافظ,536 غزل,20,1,مگر تو از کرم خویش یار من باشی,حافظ,536 غزل,1,0,ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی,حافظ,537 غزل,2,1,بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی,حافظ,537 غزل,3,0,در مقامی که صدارت به فقیران بخشند,حافظ,537 غزل,4,1,چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی,حافظ,537 غزل,5,0,در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن,حافظ,537 غزل,6,1,شرط اول قدم آن است که مجنون باشی,حافظ,537 غزل,7,0,نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن,حافظ,537 غزل,8,1,ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی,حافظ,537 غزل,9,0,کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش,حافظ,537 غزل,10,1,کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی,حافظ,537 غزل,11,0,تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای,حافظ,537 غزل,12,1,ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی,حافظ,537 غزل,13,0,ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان,حافظ,537 غزل,14,1,چند و چند از غم ایام جگرخون باشی,حافظ,537 غزل,15,0,حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر این است,حافظ,537 غزل,16,1,هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی,حافظ,537 غزل,1,0,زین خوش رقم که بر گل رخسار می‌کشی,حافظ,538 غزل,2,1,خط بر صحیفه گل و گلزار می‌کشی,حافظ,538 غزل,3,0,اشک حرم نشین نهانخانه مرا,حافظ,538 غزل,4,1,زان سوی هفت پرده به بازار می‌کشی,حافظ,538 غزل,5,0,کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف,حافظ,538 غزل,6,1,هر دم به قید سلسله در کار می‌کشی,حافظ,538 غزل,7,0,هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست,حافظ,538 غزل,8,1,از خلوتم به خانه خمار می‌کشی,حافظ,538 غزل,9,0,گفتی سر تو بسته فتراک ما شود,حافظ,538 غزل,10,1,سهل است اگر تو زحمت این بار می‌کشی,حافظ,538 غزل,11,0,با چشم و ابروی تو چه تدبیر دل کنم,حافظ,538 غزل,12,1,وه زین کمان که بر من بیمار می‌کشی,حافظ,538 غزل,13,0,بازآ که چشم بد ز رخت دفع می‌کند,حافظ,538 غزل,14,1,ای تازه گل که دامن از این خار می‌کشی,حافظ,538 غزل,15,0,حافظ دگر چه می‌طلبی از نعیم دهر,حافظ,538 غزل,16,1,می می‌خوری و طره دلدار می‌کشی,حافظ,538 غزل,1,0,کتبت قصة شوقی و مدمعی باکی,حافظ,540 غزل,2,1,بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی,حافظ,540 غزل,3,0,بسا که گفته‌ام از شوق با دو دیده خود,حافظ,540 غزل,4,1,ایا منازل سلمی فاین سلماک,حافظ,540 غزل,5,0,عجیب واقعه‌ای و غریب حادثه‌ای,حافظ,540 غزل,6,1,انا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکی,حافظ,540 غزل,7,0,که را رسد که کند عیب دامن پاکت,حافظ,540 غزل,8,1,که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکی,حافظ,540 غزل,9,0,ز خاک پای تو داد آب روی لاله و گل,حافظ,540 غزل,10,1,چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکی,حافظ,540 غزل,11,0,صبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیز,حافظ,540 غزل,12,1,و هات شمسة کرم مطیب زاکی,حافظ,540 غزل,13,0,دع التکاسل تغنم فقد جری مثل,حافظ,540 غزل,14,1,که زاد راهروان چستی است و چالاکی,حافظ,540 غزل,15,0,اثر نماند ز من بی شمایلت آری,حافظ,540 غزل,16,1,اری مآثر محیای من محیاک,حافظ,540 غزل,17,0,ز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زند,حافظ,540 غزل,18,1,که همچو صنع خدایی ورای ادراکی,حافظ,540 غزل,1,0,یا مبسما یحاکی درجا من اللالی,حافظ,541 غزل,2,1,یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی,حافظ,541 غزل,3,0,حالی خیال وصلت خوش می‌دهد فریبم,حافظ,541 غزل,4,1,تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی,حافظ,541 غزل,5,0,می ده که گر چه گشتم نامه سیاه عالم,حافظ,541 غزل,6,1,نومید کی توان بود از لطف لایزالی,حافظ,541 غزل,7,0,ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش,حافظ,541 غزل,8,1,تا در به در بگردم قلاش و لاابالی,حافظ,541 غزل,9,0,از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک,حافظ,541 غزل,10,1,امن و شراب بی‌غش معشوق و جای خالی,حافظ,541 غزل,11,0,چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت,حافظ,541 غزل,12,1,حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی,حافظ,541 غزل,13,0,صافیست جام خاطر در دور آصف عهد,حافظ,541 غزل,14,1,قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال,حافظ,541 غزل,15,0,الملک قد تباهی من جده و جده,حافظ,541 غزل,16,1,یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی,حافظ,541 غزل,17,0,مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت,حافظ,541 غزل,18,1,برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی,حافظ,541 غزل,1,0,سلام الله ما کر اللیالی,حافظ,542 غزل,2,1,و جاوبت المثانی و المثالی,حافظ,542 غزل,3,0,علی وادی الاراک و من علیها,حافظ,542 غزل,4,1,و دار باللوی فوق الرمال,حافظ,542 غزل,5,0,دعاگوی غریبان جهانم,حافظ,542 غزل,6,1,و ادعو بالتواتر و التوالی,حافظ,542 غزل,7,0,به هر منزل که رو آرد خدا را,حافظ,542 غزل,8,1,نگه دارش به لطف لایزالی,حافظ,542 غزل,9,0,منال ای دل که در زنجیر زلفش,حافظ,542 غزل,10,1,همه جمعیت است آشفته حالی,حافظ,542 غزل,11,0,ز خطت صد جمال دیگر افزود,حافظ,542 غزل,12,1,که عمرت باد صد سال جلالی,حافظ,542 غزل,13,0,تو می‌باید که باشی ور نه سهل است,حافظ,542 غزل,14,1,زیان مایه جاهی و مالی,حافظ,542 غزل,15,0,بر آن نقاش قدرت آفرین باد,حافظ,542 غزل,16,1,که گرد مه کشد خط هلالی,حافظ,542 غزل,17,0,فحبک راحتی فی کل حین,حافظ,542 غزل,18,1,و ذکرک مونسی فی کل حال,حافظ,542 غزل,19,0,سویدای دل من تا قیامت,حافظ,542 غزل,20,1,مباد از شوق و سودای تو خالی,حافظ,542 غزل,21,0,کجا یابم وصال چون تو شاهی,حافظ,542 غزل,22,1,من بدنام رند لاابالی,حافظ,542 غزل,23,0,خدا داند که حافظ را غرض چیست,حافظ,542 غزل,24,1,و علم الله حسبی من سؤالی,حافظ,542 غزل,1,0,بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی,حافظ,543 غزل,2,1,خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی,حافظ,543 غزل,3,0,در وهم می‌نگنجد کاندر تصور عقل,حافظ,543 غزل,4,1,آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی,حافظ,543 غزل,5,0,شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را,حافظ,543 غزل,6,1,هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی,حافظ,543 غزل,7,0,آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی,حافظ,543 غزل,8,1,وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی,حافظ,543 غزل,9,0,چون من خیال رویت جانا به خواب بینم,حافظ,543 غزل,10,1,کز خواب می‌نبیند چشمم به جز خیالی,حافظ,543 غزل,11,0,رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت,حافظ,543 غزل,12,1,شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی,حافظ,543 غزل,13,0,حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی,حافظ,543 غزل,14,1,زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی,حافظ,543 غزل,1,0,رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی,حافظ,544 غزل,2,1,آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی,حافظ,544 غزل,3,0,مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا,حافظ,544 غزل,4,1,و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی,حافظ,544 غزل,5,0,می‌گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم,حافظ,544 غزل,6,1,می‌کردم اندر آن گل و بلبل تاملی,حافظ,544 غزل,7,0,گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق,حافظ,544 غزل,8,1,آن را تفضلی نه و این را تبدلی,حافظ,544 غزل,9,0,چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب,حافظ,544 غزل,10,1,گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی,حافظ,544 غزل,11,0,بس گل شکفته می‌شود این باغ را ولی,حافظ,544 غزل,12,1,کس بی بلای خار نچیده‌ست از او گلی,حافظ,544 غزل,13,0,حافظ مدار امید فرج از مدار چرخ,حافظ,544 غزل,14,1,دارد هزار عیب و ندارد تفضلی,حافظ,544 غزل,1,0,این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی,حافظ,545 غزل,2,1,وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی,حافظ,545 غزل,3,0,چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم,حافظ,545 غزل,4,1,در کنج خراباتی افتاده خراب اولی,حافظ,545 غزل,5,0,چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی,حافظ,545 غزل,6,1,هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی,حافظ,545 غزل,7,0,من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت,حافظ,545 غزل,8,1,این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی,حافظ,545 غزل,9,0,تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست,حافظ,545 غزل,10,1,در سر هوس ساقی در دست شراب اولی,حافظ,545 غزل,11,0,از همچو تو دلداری دل برنکنم آری,حافظ,545 غزل,12,1,چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی,حافظ,545 غزل,13,0,چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی,حافظ,545 غزل,14,1,رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی,حافظ,545 غزل,1,0,زان می عشق کز او پخته شود هر خامی,حافظ,546 غزل,2,1,گر چه ماه رمضان است بیاور جامی,حافظ,546 غزل,3,0,روزها رفت که دست من مسکین نگرفت,حافظ,546 غزل,4,1,زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی,حافظ,546 غزل,5,0,روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل,حافظ,546 غزل,6,1,صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی,حافظ,546 غزل,7,0,مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد,حافظ,546 غزل,8,1,که نهاده‌ست به هر مجلس وعظی دامی,حافظ,546 غزل,9,0,گله از زاهد بدخو نکنم رسم این است,حافظ,546 غزل,10,1,که چو صبحی بدمد در پی اش افتد شامی,حافظ,546 غزل,11,0,یار من چون بخرامد به تماشای چمن,حافظ,546 غزل,12,1,برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی,حافظ,546 غزل,13,0,آن حریفی که شب و روز می صاف کشد,حافظ,546 غزل,14,1,بود آیا که کند یاد ز دردآشامی,حافظ,546 غزل,15,0,حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد,حافظ,546 غزل,16,1,کام دشوار به دست آوری از خودکامی,حافظ,546 غزل,1,0,که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی,حافظ,547 غزل,2,1,که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی,حافظ,547 غزل,3,0,شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم,حافظ,547 غزل,4,1,که به همت عزیزان برسم به نیک نامی,حافظ,547 غزل,5,0,تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن,حافظ,547 غزل,6,1,که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی,حافظ,547 غزل,7,0,عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود,حافظ,547 غزل,8,1,نه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامی,حافظ,547 غزل,9,0,اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته,حافظ,547 غزل,10,1,به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی,حافظ,547 غزل,11,0,ز رهم میفکن ای شیخ به دانه‌های تسبیح,حافظ,547 غزل,12,1,که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی,حافظ,547 غزل,13,0,سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش,حافظ,547 غزل,14,1,که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی,حافظ,547 غزل,15,0,به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت,حافظ,547 غزل,16,1,که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی,حافظ,547 غزل,17,0,بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ,حافظ,547 غزل,18,1,که چنان کشنده‌ای را نکند کس انتقامی,حافظ,547 غزل,1,0,اتت روائح رند الحمی و زاد غرامی,حافظ,548 غزل,2,1,فدای خاک در دوست باد جان گرامی,حافظ,548 غزل,3,0,پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت,حافظ,548 غزل,4,1,من المبلغ عنی الی سعاد سلامی,حافظ,548 غزل,5,0,بیا به شام غریبان و آب دیده من بین,حافظ,548 غزل,6,1,به سان باده صافی در آبگینه شامی,حافظ,548 غزل,7,0,اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر,حافظ,548 غزل,8,1,فلا تفرد عن روضها انین حمامی,حافظ,548 غزل,9,0,بسی نماند که روز فراق یار سر آید,حافظ,548 غزل,10,1,رایت من هضبات الحمی قباب خیام,حافظ,548 غزل,11,0,خوشا دمی که درآیی و گویمت به سلامت,حافظ,548 غزل,12,1,قدمت خیر قدوم نزلت خیر مقام,حافظ,548 غزل,13,0,بعدت منک و قد صرت ذائبا کهلال,حافظ,548 غزل,14,1,اگر چه روی چو ماهت ندیده‌ام به تمامی,حافظ,548 غزل,15,0,و ان دعیت بخلد و صرت ناقض عهد,حافظ,548 غزل,16,1,فما تطیب نفسی و ما استطاب منامی,حافظ,548 غزل,17,0,امید هست که زودت به بخت نیک ببینم,حافظ,548 غزل,18,1,تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی,حافظ,548 غزل,19,0,چو سلک در خوشاب است شعر نغز تو حافظ,حافظ,548 غزل,20,1,که گاه لطف سبق می‌برد ز نظم نظامی,حافظ,548 غزل,1,0,سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی,حافظ,549 غزل,2,1,دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی,حافظ,549 غزل,3,0,چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو,حافظ,549 غزل,4,1,ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی,حافظ,549 غزل,5,0,زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت,حافظ,549 غزل,6,1,صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی,حافظ,549 غزل,7,0,سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل,حافظ,549 غزل,8,1,شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی,حافظ,549 غزل,9,0,در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست,حافظ,549 غزل,10,1,ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی,حافظ,549 غزل,11,0,اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست,حافظ,549 غزل,12,1,رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی,حافظ,549 غزل,13,0,آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست,حافظ,549 غزل,14,1,عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی,حافظ,549 غزل,15,0,خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم,حافظ,549 غزل,16,1,کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی,حافظ,549 غزل,17,0,گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق,حافظ,549 غزل,18,1,کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی,حافظ,549 غزل,1,0,ز دلبرم که رساند نوازش قلمی,حافظ,550 غزل,2,1,کجاست پیک صبا گر همی‌کند کرمی,حافظ,550 غزل,3,0,قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق,حافظ,550 غزل,4,1,چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی,حافظ,550 غزل,5,0,بیا که خرقه من گر چه رهن میکده‌هاست,حافظ,550 غزل,6,1,ز مال وقف نبینی به نام من درمی,حافظ,550 غزل,7,0,حدیث چون و چرا درد سر دهد ای دل,حافظ,550 غزل,8,1,پیاله گیر و بیاسا ز عمر خویش دمی,حافظ,550 غزل,9,0,طبیب راه نشین درد عشق نشناسد,حافظ,550 غزل,10,1,برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی,حافظ,550 غزل,11,0,دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم,حافظ,550 غزل,12,1,به آن که بر در میخانه برکشم علمی,حافظ,550 غزل,13,0,بیا که وقت شناسان دو کون بفروشند,حافظ,550 غزل,14,1,به یک پیاله می صاف و صحبت صنمی,حافظ,550 غزل,15,0,دوام عیش و تنعم نه شیوه عشق است,حافظ,550 غزل,16,1,اگر معاشر مایی بنوش نیش غمی,حافظ,550 غزل,17,0,نمی‌کنم گله‌ای لیک ابر رحمت دوست,حافظ,550 غزل,18,1,به کشته زار جگرتشنگان نداد نمی,حافظ,550 غزل,19,0,چرا به یک نی قندش نمی‌خرند آن کس,حافظ,550 غزل,20,1,که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی,حافظ,550 غزل,21,0,سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست,حافظ,550 غزل,22,1,جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی,حافظ,550 غزل,1,0,احمد الله علی معدلة السلطان,حافظ,551 غزل,2,1,احمد شیخ اویس حسن ایلخانی,حافظ,551 غزل,3,0,خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد,حافظ,551 غزل,4,1,آن که می‌زیبد اگر جان جهانش خوانی,حافظ,551 غزل,5,0,دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد,حافظ,551 غزل,6,1,مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی,حافظ,551 غزل,7,0,ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند,حافظ,551 غزل,8,1,دولت احمدی و معجزه سبحانی,حافظ,551 غزل,9,0,جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا,حافظ,551 غزل,10,1,چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی,حافظ,551 غزل,11,0,برشکن کاکل ترکانه که در طالع توست,حافظ,551 غزل,12,1,بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی,حافظ,551 غزل,13,0,گر چه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم,حافظ,551 غزل,14,1,بعد منزل نبود در سفر روحانی,حافظ,551 غزل,15,0,از گل پارسیم غنچه عیشی نشکفت,حافظ,551 غزل,16,1,حبذا دجله بغداد و می ریحانی,حافظ,551 غزل,17,0,سر عاشق که نه خاک در معشوق بود,حافظ,551 غزل,18,1,کی خلاصش بود از محنت سرگردانی,حافظ,551 غزل,19,0,ای نسیم سحری خاک در یار بیار,حافظ,551 غزل,20,1,که کند حافظ از او دیده دل نورانی,حافظ,551 غزل,1,0,وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی,حافظ,552 غزل,2,1,حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی,حافظ,552 غزل,3,0,کام بخشی گردون عمر در عوض دارد,حافظ,552 غزل,4,1,جهد کن که از دولت داد عیش بستانی,حافظ,552 غزل,5,0,باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد,حافظ,552 غزل,6,1,گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی,حافظ,552 غزل,7,0,زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت,حافظ,552 غزل,8,1,عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی,حافظ,552 غزل,9,0,محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را,حافظ,552 غزل,10,1,جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی,حافظ,552 غزل,11,0,با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز,حافظ,552 غزل,12,1,در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی,حافظ,552 غزل,13,0,پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ,حافظ,552 غزل,14,1,کاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانی,حافظ,552 غزل,15,0,یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی,حافظ,552 غزل,16,1,کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی,حافظ,552 غزل,17,0,پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت,حافظ,552 غزل,18,1,با طبیب نامحرم حال درد پنهانی,حافظ,552 غزل,19,0,می‌روی و مژگانت خون خلق می‌ریزد,حافظ,552 غزل,20,1,تیز می‌روی جانا ترسمت فرومانی,حافظ,552 غزل,21,0,دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن,حافظ,552 غزل,22,1,ابروی کماندارت می‌برد به پیشانی,حافظ,552 غزل,23,0,جمع کن به احسانی حافظ پریشان را,حافظ,552 غزل,24,1,ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی,حافظ,552 غزل,25,0,گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل,حافظ,552 غزل,26,1,حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی,حافظ,552 غزل,1,0,هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی,حافظ,553 غزل,2,1,که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی,حافظ,553 غزل,3,0,ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق,حافظ,553 غزل,4,1,نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی,حافظ,553 غزل,5,0,بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور,حافظ,553 غزل,6,1,که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی,حافظ,553 غزل,7,0,گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است,حافظ,553 غزل,8,1,خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی,حافظ,553 غزل,9,0,ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد,حافظ,553 غزل,10,1,که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی,حافظ,553 غزل,11,0,چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است,حافظ,553 غزل,12,1,مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی,حافظ,553 غزل,13,0,دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت,حافظ,553 غزل,14,1,ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی,حافظ,553 غزل,15,0,ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست,حافظ,553 غزل,16,1,بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی,حافظ,553 غزل,17,0,خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ,حافظ,553 غزل,18,1,نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی,حافظ,553 غزل,1,0,گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی,حافظ,554 غزل,2,1,چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی,حافظ,554 غزل,3,0,شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم,حافظ,554 غزل,4,1,ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی,حافظ,554 غزل,5,0,تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه,حافظ,554 غزل,6,1,هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی,حافظ,554 غزل,7,0,صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام,حافظ,554 غزل,8,1,چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی,حافظ,554 غزل,9,0,گویی بدهم کامت و جانت بستانم,حافظ,554 غزل,10,1,ترسم ندهی کامم و جانم بستانی,حافظ,554 غزل,11,0,چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند,حافظ,554 غزل,12,1,بیمار که دیده‌ست بدین سخت کمانی,حافظ,554 غزل,13,0,چون اشک بیندازیش از دیده مردم,حافظ,554 غزل,14,1,آن را که دمی از نظر خویش برانی,حافظ,554 غزل,1,0,نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی,حافظ,555 غزل,2,1,گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی,حافظ,555 غزل,3,0,تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت,حافظ,555 غزل,4,1,به مردمی نه به فرمان چنان بران که تو دانی,حافظ,555 غزل,5,0,بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را,حافظ,555 غزل,6,1,ز لعل روح فزایش ببخش آن که تو دانی,حافظ,555 غزل,7,0,من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست,حافظ,555 غزل,8,1,تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی,حافظ,555 غزل,9,0,خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است,حافظ,555 غزل,10,1,اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی,حافظ,555 غزل,11,0,امید در کمر زرکشت چگونه ببندم,حافظ,555 غزل,12,1,دقیقه‌ایست نگارا در آن میان که تو دانی,حافظ,555 غزل,13,0,یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ,حافظ,555 غزل,14,1,حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی,حافظ,555 غزل,1,0,دو یار زیرک و از باده کهن دومنی,حافظ,556 غزل,2,1,فراغتی و کتابی و گوشه چمنی,حافظ,556 غزل,3,0,من این مقام به دنیا و آخرت ندهم,حافظ,556 غزل,4,1,اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی,حافظ,556 غزل,5,0,هر آن که کنج قناعت به گنج دنیا داد,حافظ,556 غزل,6,1,فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی,حافظ,556 غزل,7,0,بیا که رونق این کارخانه کم نشود,حافظ,556 غزل,8,1,به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی,حافظ,556 غزل,9,0,ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن,حافظ,556 غزل,10,1,در این چمن که گلی بوده است یا سمنی,حافظ,556 غزل,11,0,ببین در آینه جام نقش بندی غیب,حافظ,556 غزل,12,1,که کس به یاد ندارد چنین عجب زمنی,حافظ,556 غزل,13,0,از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت,حافظ,556 غزل,14,1,عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی,حافظ,556 غزل,15,0,به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند,حافظ,556 غزل,16,1,چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی,حافظ,556 غزل,17,0,مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ,حافظ,556 غزل,18,1,کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی,حافظ,556 غزل,1,0,صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی,حافظ,558 غزل,2,1,برگ صبوح ساز و بده جام یک منی,حافظ,558 غزل,3,0,در بحر مایی و منی افتاده‌ام بیار,حافظ,558 غزل,4,1,می تا خلاص بخشدم از مایی و منی,حافظ,558 غزل,5,0,خون پیاله خور که حلال است خون او,حافظ,558 غزل,6,1,در کار یار باش که کاریست کردنی,حافظ,558 غزل,7,0,ساقی به دست باش که غم در کمین ماست,حافظ,558 غزل,8,1,مطرب نگاه دار همین ره که می‌زنی,حافظ,558 غزل,9,0,می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت,حافظ,558 غزل,10,1,خوش بگذران و بشنو از این پیر منحنی,حافظ,558 غزل,11,0,ساقی به بی‌نیازی رندان که می بده,حافظ,558 غزل,12,1,تا بشنوی ز صوت مغنی هوالغنی,حافظ,558 غزل,1,0,ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی,حافظ,559 غزل,2,1,سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی,حافظ,559 غزل,3,0,دردمندان بلا زهر هلاهل دارند,حافظ,559 غزل,4,1,قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی,حافظ,559 غزل,5,0,رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم,حافظ,559 غزل,6,1,شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی,حافظ,559 غزل,7,0,دیده ما چو به امید تو دریاست چرا,حافظ,559 غزل,8,1,به تفرج گذری بر لب دریا نکنی,حافظ,559 غزل,9,0,نقل هر جور که از خلق کریمت کردند,حافظ,559 غزل,10,1,قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی,حافظ,559 غزل,11,0,بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد,حافظ,559 غزل,12,1,از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی,حافظ,559 غزل,13,0,حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر,حافظ,559 غزل,14,1,که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی,حافظ,559 غزل,1,0,بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی,حافظ,560 غزل,2,1,خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی,حافظ,560 غزل,3,0,آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد,حافظ,560 غزل,4,1,حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی,حافظ,560 غزل,5,0,گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است,حافظ,560 غزل,6,1,عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی,حافظ,560 غزل,7,0,تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف,حافظ,560 غزل,8,1,مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی,حافظ,560 غزل,9,0,اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان,حافظ,560 غزل,10,1,گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی,حافظ,560 غزل,11,0,خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات,حافظ,560 غزل,12,1,مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی,حافظ,560 غزل,13,0,کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ,حافظ,560 غزل,14,1,ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی,حافظ,560 غزل,15,0,ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن,حافظ,560 غزل,16,1,که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی,حافظ,560 غزل,1,0,ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,2,1,اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,3,0,چوگان حکم در کف و گویی نمی‌زنی,حافظ,561 غزل,4,1,باز ظفر به دست و شکاری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,5,0,این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را,حافظ,561 غزل,6,1,در کار رنگ و بوی نگاری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,7,0,مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا,حافظ,561 غزل,8,1,بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,9,0,ترسم کز این چمن نبری آستین گل,حافظ,561 غزل,10,1,کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,11,0,در آستین جان تو صد نافه مدرج است,حافظ,561 غزل,12,1,وان را فدای طره یاری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,13,0,ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک,حافظ,561 غزل,14,1,و اندیشه از بلای خماری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,15,0,حافظ برو که بندگی پادشاه وقت,حافظ,561 غزل,16,1,گر جمله می‌کنند تو باری نمی‌کنی,حافظ,561 غزل,1,0,سحرگه ره روی در سرزمینی,حافظ,562 غزل,2,1,همی‌گفت این معما با قرینی,حافظ,562 غزل,3,0,که ای صوفی شراب آن گه شود صاف,حافظ,562 غزل,4,1,که در شیشه برآرد اربعینی,حافظ,562 غزل,5,0,خدا زان خرقه بیزار است صد بار,حافظ,562 غزل,6,1,که صد بت باشدش در آستینی,حافظ,562 غزل,7,0,مروت گر چه نامی بی‌نشان است,حافظ,562 غزل,8,1,نیازی عرضه کن بر نازنینی,حافظ,562 غزل,9,0,ثوابت باشد ای دارای خرمن,حافظ,562 غزل,10,1,اگر رحمی کنی بر خوشه چینی,حافظ,562 غزل,11,0,نمی‌بینم نشاط عیش در کس,حافظ,562 غزل,12,1,نه درمان دلی نه درد دینی,حافظ,562 غزل,13,0,درون‌ها تیره شد باشد که از غیب,حافظ,562 غزل,14,1,چراغی برکند خلوت نشینی,حافظ,562 غزل,15,0,گر انگشت سلیمانی نباشد,حافظ,562 غزل,16,1,چه خاصیت دهد نقش نگینی,حافظ,562 غزل,17,0,اگر چه رسم خوبان تندخوییست,حافظ,562 غزل,18,1,چه باشد گر بسازد با غمینی,حافظ,562 غزل,19,0,ره میخانه بنما تا بپرسم,حافظ,562 غزل,20,1,مآل خویش را از پیش بینی,حافظ,562 غزل,21,0,نه حافظ را حضور درس خلوت,حافظ,562 غزل,22,1,نه دانشمند را علم الیقینی,حافظ,562 غزل,1,0,تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی,حافظ,563 غزل,2,1,ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی,حافظ,563 غزل,3,0,به خدایی که تویی بنده بگزیده او,حافظ,563 غزل,4,1,که بر این چاکر دیرینه کسی نگزینی,حافظ,563 غزل,5,0,گر امانت به سلامت ببرم باکی نیست,حافظ,563 غزل,6,1,بی دلی سهل بود گر نبود بی‌دینی,حافظ,563 غزل,7,0,ادب و شرم تو را خسرو مه رویان کرد,حافظ,563 غزل,8,1,آفرین بر تو که شایسته صد چندینی,حافظ,563 غزل,9,0,عجب از لطف تو ای گل که نشستی با خار,حافظ,563 غزل,10,1,ظاهرا مصلحت وقت در آن می‌بینی,حافظ,563 غزل,11,0,صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم,حافظ,563 غزل,12,1,عاشقان را نبود چاره به جز مسکینی,حافظ,563 غزل,13,0,باد صبحی به هوایت ز گلستان برخاست,حافظ,563 غزل,14,1,که تو خوشتر ز گل و تازه‌تر از نسرینی,حافظ,563 غزل,15,0,شیشه بازی سرشکم نگری از چپ و راست,حافظ,563 غزل,16,1,گر بر این منظر بینش نفسی بنشینی,حافظ,563 غزل,17,0,سخنی بی‌غرض از بنده مخلص بشنو,حافظ,563 غزل,18,1,ای که منظور بزرگان حقیقت بینی,حافظ,563 غزل,19,0,نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد,حافظ,563 غزل,20,1,بهتر آن است که با مردم بد ننشینی,حافظ,563 غزل,21,0,سیل این اشک روان صبر و دل حافظ برد,حافظ,563 غزل,22,1,بلغ الطاقه یا مقله عینی بینی,حافظ,563 غزل,23,0,تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل,حافظ,563 غزل,24,1,لایق بندگی خواجه جلال الدینی,حافظ,563 غزل,1,0,ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی,حافظ,564 غزل,2,1,من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی,حافظ,564 غزل,3,0,بوی یک رنگی از این نقش نمی‌آید خیز,حافظ,564 غزل,4,1,دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی,حافظ,564 غزل,5,0,سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن,حافظ,564 غزل,6,1,ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی,حافظ,564 غزل,7,0,دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر,حافظ,564 غزل,8,1,از در عیش درآ و به ره عیب مپوی,حافظ,564 غزل,9,0,شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار,حافظ,564 غزل,10,1,بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی,حافظ,564 غزل,11,0,روی جانان طلبی آینه را قابل ساز,حافظ,564 غزل,12,1,ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی,حافظ,564 غزل,13,0,گوش بگشای که بلبل به فغان می‌گوید,حافظ,564 غزل,14,1,خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی,حافظ,564 غزل,15,0,گفتی از حافظ ما بوی ریا می‌آید,حافظ,564 غزل,16,1,آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی,حافظ,564 غزل,1,0,بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی,حافظ,565 غزل,2,1,می‌خواند دوش درس مقامات معنوی,حافظ,565 غزل,3,0,یعنی بیا که آتش موسی نمود گل,حافظ,565 غزل,4,1,تا از درخت نکته توحید بشنوی,حافظ,565 غزل,5,0,مرغان باغ قافیه سنجند و بذله گوی,حافظ,565 غزل,6,1,تا خواجه می خورد به غزل‌های پهلوی,حافظ,565 غزل,7,0,جمشید جز حکایت جام از جهان نبرد,حافظ,565 غزل,8,1,زنهار دل مبند بر اسباب دنیوی,حافظ,565 غزل,9,0,این قصه عجب شنو از بخت واژگون,حافظ,565 غزل,10,1,ما را بکشت یار به انفاس عیسوی,حافظ,565 غزل,11,0,خوش وقت بوریا و گدایی و خواب امن,حافظ,565 غزل,12,1,کاین عیش نیست درخور اورنگ خسروی,حافظ,565 غزل,13,0,چشمت به غمزه خانه مردم خراب کرد,حافظ,565 غزل,14,1,مخموریت مباد که خوش مست می‌روی,حافظ,565 غزل,15,0,دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر,حافظ,565 غزل,16,1,کای نور چشم من به جز از کشته ندروی,حافظ,565 غزل,17,0,ساقی مگر وظیفه حافظ زیاده داد,حافظ,565 غزل,18,1,کاشفته گشت طره دستار مولوی,حافظ,565 غزل,1,0,ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی,حافظ,566 غزل,2,1,تا راهرو نباشی کی راهبر شوی,حافظ,566 غزل,3,0,در مکتب حقایق پیش ادیب عشق,حافظ,566 غزل,4,1,هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی,حافظ,566 غزل,5,0,دست از مس وجود چو مردان ره بشوی,حافظ,566 غزل,6,1,تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی,حافظ,566 غزل,7,0,خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد,حافظ,566 غزل,8,1,آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی,حافظ,566 غزل,9,0,گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد,حافظ,566 غزل,10,1,بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی,حافظ,566 غزل,11,0,یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر,حافظ,566 غزل,12,1,کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی,حافظ,566 غزل,13,0,از پای تا سرت همه نور خدا شود,حافظ,566 غزل,14,1,در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی,حافظ,566 غزل,15,0,وجه خدا اگر شودت منظر نظر,حافظ,566 غزل,16,1,زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی,حافظ,566 غزل,17,0,بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود,حافظ,566 غزل,18,1,در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی,حافظ,566 غزل,19,0,گر در سرت هوای وصال است حافظا,حافظ,566 غزل,20,1,باید که خاک درگه اهل هنر شوی,حافظ,566 غزل,1,0,سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی,حافظ,567 غزل,2,1,گفت بازآی که دیرینه این درگاهی,حافظ,567 غزل,3,0,همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان,حافظ,567 غزل,4,1,پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی,حافظ,567 غزل,5,0,بر در میکده رندان قلندر باشند,حافظ,567 غزل,6,1,که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی,حافظ,567 غزل,7,0,خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای,حافظ,567 غزل,8,1,دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی,حافظ,567 غزل,9,0,سر ما و در میخانه که طرف بامش,حافظ,567 غزل,10,1,به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی,حافظ,567 غزل,11,0,قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن,حافظ,567 غزل,12,1,ظلمات است بترس از خطر گمراهی,حافظ,567 غزل,13,0,اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل,حافظ,567 غزل,14,1,کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی,حافظ,567 غزل,15,0,تو دم فقر ندانی زدن از دست مده,حافظ,567 غزل,16,1,مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی,حافظ,567 غزل,17,0,حافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار,حافظ,567 غزل,18,1,عملت چیست که فردوس برین می‌خواهی,حافظ,567 غزل,1,0,در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی,حافظ,569 غزل,2,1,خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی,حافظ,569 غزل,3,0,دل که آیینه شاهیست غباری دارد,حافظ,569 غزل,4,1,از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی,حافظ,569 غزل,5,0,کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش,حافظ,569 غزل,6,1,که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی,حافظ,569 غزل,7,0,نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج,حافظ,569 غزل,8,1,نروند اهل نظر از پی نابینایی,حافظ,569 غزل,9,0,شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان,حافظ,569 غزل,10,1,ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی,حافظ,569 غزل,11,0,جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر,حافظ,569 غزل,12,1,در کنارم بنشانند سهی بالایی,حافظ,569 غزل,13,0,کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست,حافظ,569 غزل,14,1,گشت هر گوشه چشم از غم دل دریایی,حافظ,569 غزل,15,0,سخن غیر مگو با من معشوقه پرست,حافظ,569 غزل,16,1,کز وی و جام می‌ام نیست به کس پروایی,حافظ,569 غزل,17,0,این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت,حافظ,569 غزل,18,1,بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی,حافظ,569 غزل,19,0,گر مسلمانی از این است که حافظ دارد,حافظ,569 غزل,20,1,آه اگر از پی امروز بود فردایی,حافظ,569 غزل,1,0,به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی,حافظ,570 غزل,2,1,خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی,حافظ,570 غزل,3,0,امید هست که منشور عشقبازی من,حافظ,570 غزل,4,1,از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی,حافظ,570 غزل,5,0,سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت,حافظ,570 غزل,6,1,در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی,حافظ,570 غزل,7,0,مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد,حافظ,570 غزل,8,1,بیا ببین که کرا می‌کند تماشایی,حافظ,570 غزل,9,0,به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید,حافظ,570 غزل,10,1,که می‌رویم به داغ بلندبالایی,حافظ,570 غزل,11,0,زمام دل به کسی داده‌ام من درویش,حافظ,570 غزل,12,1,که نیستش به کس از تاج و تخت پروایی,حافظ,570 غزل,13,0,در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند,حافظ,570 غزل,14,1,عجب مدار سری اوفتاده در پایی,حافظ,570 غزل,15,0,مرا که از رخ او ماه در شبستان است,حافظ,570 غزل,16,1,کجا بود به فروغ ستاره پروایی,حافظ,570 غزل,17,0,فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب,حافظ,570 غزل,18,1,که حیف باشد از او غیر او تمنایی,حافظ,570 غزل,19,0,درر ز شوق برآرند ماهیان به نثار,حافظ,570 غزل,20,1,اگر سفینه حافظ رسد به دریایی,حافظ,570 غزل,1,0,سلامی چو بوی خوش آشنایی,حافظ,571 غزل,2,1,بدان مردم دیده روشنایی,حافظ,571 غزل,3,0,درودی چو نور دل پارسایان,حافظ,571 غزل,4,1,بدان شمع خلوتگه پارسایی,حافظ,571 غزل,5,0,نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای,حافظ,571 غزل,6,1,دلم خون شد از غصه ساقی کجایی,حافظ,571 غزل,7,0,ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا,حافظ,571 غزل,8,1,فروشند مفتاح مشکل گشایی,حافظ,571 غزل,9,0,عروس جهان گر چه در حد حسن است,حافظ,571 غزل,10,1,ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی,حافظ,571 غزل,11,0,دل خسته من گرش همتی هست,حافظ,571 غزل,12,1,نخواهد ز سنگین دلان مومیایی,حافظ,571 غزل,13,0,می صوفی افکن کجا می‌فروشند,حافظ,571 غزل,14,1,که در تابم از دست زهد ریایی,حافظ,571 غزل,15,0,رفیقان چنان عهد صحبت شکستند,حافظ,571 غزل,16,1,که گویی نبوده‌ست خود آشنایی,حافظ,571 غزل,17,0,مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع,حافظ,571 غزل,18,1,بسی پادشایی کنم در گدایی,حافظ,571 غزل,19,0,بیاموزمت کیمیای سعادت,حافظ,571 غزل,20,1,ز همصحبت بد جدایی جدایی,حافظ,571 غزل,21,0,مکن حافظ از جور دوران شکایت,حافظ,571 غزل,22,1,چه دانی تو ای بنده کار خدایی,حافظ,571 غزل,1,0,ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی,حافظ,572 غزل,2,1,دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی,حافظ,572 غزل,3,0,دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند,حافظ,572 غزل,4,1,دریاب ضعیفان را در وقت توانایی,حافظ,572 غزل,5,0,دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم,حافظ,572 غزل,6,1,گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی,حافظ,572 غزل,7,0,صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند,حافظ,572 غزل,8,1,این است حریف ای دل تا باد نپیمایی,حافظ,572 غزل,9,0,مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد,حافظ,572 غزل,10,1,کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی,حافظ,572 غزل,11,0,یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم,حافظ,572 غزل,12,1,رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی,حافظ,572 غزل,13,0,ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست,حافظ,572 غزل,14,1,شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی,حافظ,572 غزل,15,0,ای درد توام درمان در بستر ناکامی,حافظ,572 غزل,16,1,و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی,حافظ,572 غزل,17,0,در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم,حافظ,572 غزل,18,1,لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی,حافظ,572 غزل,19,0,فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست,حافظ,572 غزل,20,1,کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی,حافظ,572 غزل,21,0,زین دایره مینا خونین جگرم می ده,حافظ,572 غزل,22,1,تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی,حافظ,572 غزل,23,0,حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد,حافظ,572 غزل,24,1,شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی,حافظ,572 غزل,1,0,ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی,حافظ,573 غزل,2,1,هر جا که روی زود پشیمان به درآیی,حافظ,573 غزل,3,0,هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش,حافظ,573 غزل,4,1,آدم صفت از روضه رضوان به درآیی,حافظ,573 غزل,5,0,شاید که به آبی فلکت دست نگیرد,حافظ,573 غزل,6,1,گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی,حافظ,573 غزل,7,0,جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح,حافظ,573 غزل,8,1,باشد که چو خورشید درخشان به درآیی,حافظ,573 غزل,9,0,چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت,حافظ,573 غزل,10,1,کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی,حافظ,573 غزل,11,0,در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد,حافظ,573 غزل,12,1,وقت است که همچون مه تابان به درآیی,حافظ,573 غزل,13,0,بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی,حافظ,573 غزل,14,1,تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی,حافظ,573 غزل,15,0,حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه رو,حافظ,573 غزل,16,1,بازآید و از کلبه احزان به درآیی,حافظ,573 غزل,1,0,می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی,حافظ,574 غزل,2,1,این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی,حافظ,574 غزل,3,0,مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را,حافظ,574 غزل,4,1,لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی,حافظ,574 غزل,5,0,شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن,حافظ,574 غزل,6,1,تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی,حافظ,574 غزل,7,0,تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد,حافظ,574 غزل,8,1,ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی,حافظ,574 غزل,9,0,امروز که بازارت پرجوش خریدار است,حافظ,574 غزل,10,1,دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی,حافظ,574 غزل,11,0,چون شمع نکورویی در رهگذر باد است,حافظ,574 غزل,12,1,طرف هنری بربند از شمع نکورویی,حافظ,574 غزل,13,0,آن طره که هر جعدش صد نافه چین ارزد,حافظ,574 غزل,14,1,خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی,حافظ,574 غزل,15,0,هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد,حافظ,574 غزل,16,1,بلبل به نواسازی حافظ به غزل گویی,حافظ,574 ,1,0,الا ای آهوی وحشی کجایی,حافظ,575 ,2,1,مرا با توست چندین آشنایی,حافظ,575 ,3,0,دو تنها و دو سرگردان دو بی‌کس,حافظ,575 ,4,1,دد و دامت کمین از پیش و از پس,حافظ,575 ,5,0,بیا تا حال یکدیگر بدانیم,حافظ,575 ,6,1,مراد هم بجوییم ار توانیم,حافظ,575 ,7,0,که می‌بینم که این دشت مشوش,حافظ,575 ,8,1,چراگاهی ندارد خرم و خوش,حافظ,575 ,9,0,که خواهد شد بگویید ای رفیقان,حافظ,575 ,10,1,رفیق بیکسان یار غریبان,حافظ,575 ,11,0,مگر خضر مبارک پی درآید,حافظ,575 ,12,1,ز یمن همتش کاری گشاید,حافظ,575 ,13,0,مگر وقت وفا پروردن آمد,حافظ,575 ,14,1,که فالم لا تذرنی فرداً آمد,حافظ,575 ,15,0,چنینم هست یاد از پیر دانا,حافظ,575 ,16,1,فراموشم نشد، هرگز همانا,حافظ,575 ,17,0,که روزی رهروی در سرزمینی,حافظ,575 ,18,1,به لطفش گفت رندی ره‌نشینی,حافظ,575 ,19,0,که ای سالک چه در انبانه داری,حافظ,575 ,20,1,بیا دامی بنه گر دانه داری,حافظ,575 ,21,0,جوابش داد گفتا دام دارم,حافظ,575 ,22,1,ولی سیمرغ می‌باید شکارم,حافظ,575 ,23,0,بگفتا چون به دست آری نشانش,حافظ,575 ,24,1,که از ما بی‌نشان است آشیانش,حافظ,575 ,25,0,چو آن سرو روان شد کاروانی,حافظ,575 ,26,1,چو شاخ سرو می‌کن دیده‌بانی,حافظ,575 ,27,0,مده جام می و پای گل از دست,حافظ,575 ,28,1,ولی غافل مباش از دهر سرمست,حافظ,575 ,29,0,لب سر چشمه‌ای و طرف جویی,حافظ,575 ,30,1,نم اشکی و با خود گفت و گویی,حافظ,575 ,31,0,نیاز من چه وزن آرد بدین ساز,حافظ,575 ,32,1,که خورشید غنی شد کیسه پرداز,حافظ,575 ,33,0,به یاد رفتگان و دوستداران,حافظ,575 ,34,1,موافق گرد با ابر بهاران,حافظ,575 ,35,0,چنان بیرحم زد تیغ جدایی,حافظ,575 ,36,1,که گویی خود نبوده‌ست آشنایی,حافظ,575 ,37,0,چو نالان آمدت آب روان پیش,حافظ,575 ,38,1,مدد بخشش از آب دیده‌ی خویش,حافظ,575 ,39,0,نکرد آن همدم دیرین مدارا,حافظ,575 ,40,1,مسلمانان مسلمانان خدا را,حافظ,575 ,41,0,مگر خضر مبارک‌پی تواند,حافظ,575 ,42,1,که این تنها بدان تنها رساند,حافظ,575 ,43,0,تو گوهر بین و از خر مهره بگذر,حافظ,575 ,44,1,ز طرزی کآن نگردد شهره بگذر,حافظ,575 ,45,0,چو من ماهی کلک آرم به تحریر,حافظ,575 ,46,1,تو از نون والقلم می‌پرس تفسیر,حافظ,575 ,47,0,روان را با خرد درهم سرشتم,حافظ,575 ,48,1,وز آن تخمی که حاصل بود کشتم,حافظ,575 ,49,0,فرحبخشی در این ترکیب پیداست,حافظ,575 ,50,1,که نغز شعر و مغز جان اجزاست,حافظ,575 ,51,0,بیا وز نکهت این طیب امید,حافظ,575 ,52,1,مشام جان معطر ساز جاوید,حافظ,575 ,53,0,که این نافه ز چین جیب حور است,حافظ,575 ,54,1,نه آن آهو که از مردم نفور است,حافظ,575 ,55,0,رفیقان قدر یکدیگر بدانید,حافظ,575 ,56,1,چو معلوم است شرح از بر مخوانید,حافظ,575 ,57,0,مقالات نصیحت گو همین است,حافظ,575 ,58,1,که سنگ‌انداز هجران در کمین است,حافظ,575 ,1,0,بیا ساقی آن می که حال آورد,حافظ,576 ,2,1,کرامت فزاید کمال آورد,حافظ,576 ,3,0,به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام,حافظ,576 ,4,1,وز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام,حافظ,576 ,5,0,بیا ساقی آن می که عکسش ز جام,حافظ,576 ,6,1,به کیخسرو و جم فرستد پیام,حافظ,576 ,7,0,بده تا بگویم به آواز نی,حافظ,576 ,8,1,که جمشید کی بود و کاووس کی,حافظ,576 ,9,0,بیا ساقی آن کیمیای فتوح,حافظ,576 ,10,1,که با گنج قارون دهد عمر نوح,حافظ,576 ,11,0,بده تا به رویت گشایند باز,حافظ,576 ,12,1,در کامرانی و عمر دراز,حافظ,576 ,13,0,بده ساقی آن می کز او جام جم,حافظ,576 ,14,1,زند لاف بینایی اندر عدم,حافظ,576 ,15,0,به من ده که گردم به تایید جام,حافظ,576 ,16,1,چو جم آگه از سر عالم تمام,حافظ,576 ,17,0,دم از سیر این دیر دیرینه زن,حافظ,576 ,18,1,صلایی به شاهان پیشینه زن,حافظ,576 ,19,0,همان منزل است این جهان خراب,حافظ,576 ,20,1,که دیده‌ست ایوان افراسیاب,حافظ,576 ,21,0,کجا رای پیران لشکرکشش,حافظ,576 ,22,1,کجا شیده آن ترک خنجرکشش,حافظ,576 ,23,0,نه تنها شد ایوان و قصرش به باد,حافظ,576 ,24,1,که کس دخمه نیزش ندارد به یاد,حافظ,576 ,25,0,همان مرحله‌ست این بیابان دور,حافظ,576 ,26,1,که گم شد در او لشکر سلم و تور,حافظ,576 ,27,0,بده ساقی آن می که عکسش ز جام,حافظ,576 ,28,1,به کیخسرو و جم فرستد پیام,حافظ,576 ,29,0,چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج,حافظ,576 ,30,1,که یک جو نیرزد سرای سپنج,حافظ,576 ,31,0,بیا ساقی آن آتش تابناک,حافظ,576 ,32,1,که زردشت می‌جویدش زیر خاک,حافظ,576 ,33,0,به من ده که در کیش رندان مست,حافظ,576 ,34,1,چه آتش‌پرست و چه دنیاپرست,حافظ,576 ,35,0,بیا ساقی آن بکر مستور مست,حافظ,576 ,36,1,که اندر خرابات دارد نشست,حافظ,576 ,37,0,به من ده که بدنام خواهم شدن,حافظ,576 ,38,1,خراب می و جام خواهم شدن,حافظ,576 ,39,0,بیا ساقی آن آب اندیشه‌سوز,حافظ,576 ,40,1,که گر شیر نوشد شود بیشه‌سوز,حافظ,576 ,41,0,بده تا روم بر فلک شیر گیر,حافظ,576 ,42,1,به هم بر زنم دام این گرگ پیر,حافظ,576 ,43,0,بیا ساقی آن می که حور بهشت,حافظ,576 ,44,1,عبیر ملایک در آن می سرشت,حافظ,576 ,45,0,بده تا بخوری در آتش کنم,حافظ,576 ,46,1,مشام خرد تا ابد خوش کنم,حافظ,576 ,47,0,بده ساقی آن می که شاهی دهد,حافظ,576 ,48,1,به پاکی او دل گواهی دهد,حافظ,576 ,49,0,می‌ام ده مگر گردم از عیب پاک,حافظ,576 ,50,1,بر آرم به عشرت سری زین مغاک,حافظ,576 ,51,0,چو شد باغ روحانیان مسکنم,حافظ,576 ,52,1,در اینجا چرا تخته‌بند تنم,حافظ,576 ,53,0,شرابم ده و روی دولت ببین,حافظ,576 ,54,1,خرابم کن و گنج حکمت ببین,حافظ,576 ,55,0,من آنم که چون جام گیرم به دست,حافظ,576 ,56,1,ببینم در آن آینه هر چه هست,حافظ,576 ,57,0,به مستی دم پادشاهی زنم,حافظ,576 ,58,1,دم خسروی در گدایی زنم,حافظ,576 ,59,0,به مستی توان در اسرار سفت,حافظ,576 ,60,1,که در بیخودی راز نتوان نهفت,حافظ,576 ,61,0,که حافظ چو مستانه سازد سرود,حافظ,576 ,62,1,ز چرخش دهد زهره آواز رود,حافظ,576 ,63,0,مغنی کجایی به گلبانگ رود,حافظ,576 ,64,1,به یاد آور آن خسروانی سرود,حافظ,576 ,65,0,که تا وجد را کارسازی کنم,حافظ,576 ,66,1,به رقص آیم و خرقه‌بازی کنم,حافظ,576 ,67,0,به اقبال دارای دیهیم و تخت,حافظ,576 ,68,1,بهین میوه‌ی خسروانی درخت,حافظ,576 ,69,0,خدیو زمین پادشاه زمان,حافظ,576 ,70,1,مه برج دولت شه کامران,حافظ,576 ,71,0,که تمکین اورنگ شاهی از اوست,حافظ,576 ,72,1,تن آسایش مرغ و ماهی از اوست,حافظ,576 ,73,0,فروغ دل و دیده‌ی مقبلان,حافظ,576 ,74,1,ولی نعمت جان صاحبدلان,حافظ,576 ,75,0,الا ای همای همایون نظر,حافظ,576 ,76,1,خجسته سروش مبارک خبر,حافظ,576 ,77,0,فلک را گهر در صدف چون تو نیست,حافظ,576 ,78,1,فریدون و جم را خلف چون تو نیست,حافظ,576 ,79,0,به جای سکندر بمان سالها,حافظ,576 ,80,1,به دانادلی کشف کن حالها,حافظ,576 ,81,0,سر فتنه دارد دگر روزگار,حافظ,576 ,82,1,من و مستی و فتنه‌ی چشم یار,حافظ,576 ,83,0,یکی تیغ داند زدن روز کار,حافظ,576 ,84,1,یکی را قلمزن کند روزگار,حافظ,576 ,85,0,مغنی بزن آن نوآیین سرود,حافظ,576 ,86,1,بگو با حریفان به آواز رود,حافظ,576 ,87,0,مرا با عدو عاقبت فرصت است,حافظ,576 ,88,1,که از آسمان مژده‌ی نصرت است,حافظ,576 ,89,0,مغنی نوای طرب ساز کن,حافظ,576 ,90,1,به قول وغزل قصه آغاز کن,حافظ,576 ,91,0,که بار غمم بر زمین دوخت پای,حافظ,576 ,92,1,به ضرب اصولم برآور ز جای,حافظ,576 ,93,0,مغنی نوایی به گلبانگ رود,حافظ,576 ,94,1,بگوی و بزن خسروانی سرود,حافظ,576 ,95,0,روان بزرگان ز خود شاد کن,حافظ,576 ,96,1,ز پرویز و از باربد یاد کن,حافظ,576 ,97,0,مغنی از آن پرده نقشی بیار,حافظ,576 ,98,1,ببین تا چه گفت از درون پرده‌دار,حافظ,576 ,99,0,چنان برکش آواز خنیاگری,حافظ,576 ,100,1,که ناهید چنگی به رقص آوری,حافظ,576 ,101,0,رهی زن که صوفی به حالت رود,حافظ,576 ,102,1,به مستی وصلش حوالت رود,حافظ,576 ,103,0,مغنی دف و چنگ را ساز ده,حافظ,576 ,104,1,به آیین خوش نغمه آواز ده,حافظ,576 ,105,0,فریب جهان قصه‌ی روشن است,حافظ,576 ,106,1,ببین تا چه زاید شب آبستن است,حافظ,576 ,107,0,مغنی ملولم دوتایی بزن,حافظ,576 ,108,1,به یکتایی او که تایی بزن,حافظ,576 ,109,0,همی‌بینم از دور گردون شگفت,حافظ,576 ,110,1,ندانم که را خاک خواهد گرفت,حافظ,576 ,111,0,دگر رند مغ آتشی میزند,حافظ,576 ,112,1,ندانم چراغ که بر می‌کند,حافظ,576 ,113,0,در این خونفشان عرصه‌ی رستخیز,حافظ,576 ,114,1,تو خون صراحی و ساغر بریز,حافظ,576 ,115,0,به مستان نوید سرودی فرست,حافظ,576 ,116,1,به یاران رفته درودی فرست,حافظ,576 ,1,0,ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما,حافظ,577 ,2,1,بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما,حافظ,577 ,3,0,از نثار مژه چون زلف تو در زر گیرم,حافظ,577 ,4,1,قاصدی کز تو سلامی برساند بر ما,حافظ,577 ,5,0,به دعا آمده‌ام هم به دعا دست بر آر,حافظ,577 ,6,1,که وفا با تو قرین باد و خدا یاور ما,حافظ,577 ,7,0,فلک آواره به هر سو کندم می‌دانی؟,حافظ,577 ,8,1,رشک می‌آیدش از صحبت جان پرور ما,حافظ,577 ,9,0,گر همه خلق جهان بر من و تو حیف برند,حافظ,577 ,10,1,بکشد از همه انصاف ستم داور ما,حافظ,577 ,11,0,روز باشد که بیاید به سلامت بازم,حافظ,577 ,12,1,ای خوش آن روز که آید به سلامی بر ما,حافظ,577 ,13,0,به سرت گر همه آفاق به هم جمع شوند,حافظ,577 ,14,1,نتوان برد هوای تو برون از سر ما,حافظ,577 ,15,0,تا ز وصف رخ زیبای تو ما، دم زده‌ایم,حافظ,577 ,16,1,ورق گل خجل است از ورق دفتر ما,حافظ,577 ,17,0,هر که گوید که کجا رفت خدا را حافظ,حافظ,577 ,18,1,گو به زاری سفری کرد و برفت از بر ما,حافظ,577 ,1,0,اگر به لطف بخوانی مزید الطاف است,حافظ,579 ,2,1,وگر به قهر برانی درون ما صاف است,حافظ,579 ,3,0,بیان وصف تو گفتن نه حد امکان است,حافظ,579 ,4,1,چرا که وصف تو بیرون ز حد اوصاف است,حافظ,579 ,5,0,ز چشم عشق توان دید روی شاهد غیب,حافظ,579 ,6,1,که نور دیده‌ی عاشق ز قاف تا قاف است,حافظ,579 ,7,0,چو سرو سرکشی ای یار سنگدل با ما,حافظ,579 ,8,1,چه چشمهاست که از روی تو بر اطراف است,حافظ,579 ,9,0,تو را که مایه‌ی خلد است نیاز همتا نیست,حافظ,579 ,10,1,از این مثال گزینم روان در اطراف است,حافظ,579 ,11,0,ز مصحف رخ دلدار آیتی بر خوان,حافظ,579 ,12,1,که آن بیان مقامات کشف کشاف است,حافظ,579 ,13,0,عدو که منطق حافظ طمع کند در شعر,حافظ,579 ,14,1,همان حدیث هما و طریق خطاف است,حافظ,579 ,1,0,غمش تا در دلم مأوا گرفته است,حافظ,580 ,2,1,سرم چون زلف او سودا گرفته است,حافظ,580 ,3,0,لب چون آتشش آب حیات است,حافظ,580 ,4,1,از آن آب آتشی در ما گرفته است,حافظ,580 ,5,0,همای همتم عمری است کز جان,حافظ,580 ,6,1,هوای آن قد و بالا گرفته است,حافظ,580 ,7,0,شدم عاشق به بالای بلندش,حافظ,580 ,8,1,که کار عاشقان بالا گرفته است,حافظ,580 ,9,0,چو ما در سایه‌ی الطاف اوییم,حافظ,580 ,10,1,چرا او سایه از ما وا گرفته است؟,حافظ,580 ,11,0,نسیم صبح، عنبر بوست امروز,حافظ,580 ,12,1,مگر یارم ره صحرا گرفته است؟,حافظ,580 ,13,0,ز دریای دو چشمم گوهر اشک,حافظ,580 ,14,1,جهان در لؤلؤ لالا گرفته است,حافظ,580 ,15,0,حدیث حافظ ای سرو سمن‌بوی,حافظ,580 ,16,1,به وصف قد تو بالا گرفته است,حافظ,580 ,1,0,صراحی دگر بارم از دست برد,حافظ,582 ,2,1,به من باز بنمود می دستبرد,حافظ,582 ,3,0,هزار آفرین بر می سرخ باد,حافظ,582 ,4,1,که از روی ما رنگ زردی ببرد,حافظ,582 ,5,0,بنازیم دستی که انگور چید,حافظ,582 ,6,1,مریزاد پایی که در هم فشرد,حافظ,582 ,7,0,برو زاهدا خورده بر ما مگیر,حافظ,582 ,8,1,که کار خدایی نه کاریست خرد,حافظ,582 ,9,0,مرا از ازل عشق شد سرنوشت,حافظ,582 ,10,1,قضای نوشته نشاید سترد,حافظ,582 ,11,0,مزن دم ز حکمت که در وقت مرگ,حافظ,582 ,12,1,ارسطو دهد جان، چو بیچاره کرد,حافظ,582 ,13,0,مکش رنج بیهوده خرسند باش,حافظ,582 ,14,1,قناعت کن ار نیست اطلس چو برد,حافظ,582 ,15,0,چنان زندگانی کن اندر جهان,حافظ,582 ,16,1,که چون مرده باشی نگویند مرد,حافظ,582 ,17,0,شود مست وحدت زجام الست,حافظ,582 ,18,1,هر آن کاو چو حافظ می صاف خورد,حافظ,582 ,1,0,من و صلاح و سلامت کس این گمان نبرد,حافظ,583 ,2,1,که کس به رند خرابات ظن آن نبرد,حافظ,583 ,3,0,من این مرقع دیرینه بهر آن دارم,حافظ,583 ,4,1,که زیر خرقه کشم می کسی گمان نبرد,حافظ,583 ,5,0,مباش غره به علم و عمل، فقیه! مدام,حافظ,583 ,6,1,که هیچکس ز قضای خدای جان نبرد,حافظ,583 ,7,0,اگر چه دیده پاسبان تو ای دل,حافظ,583 ,8,1,به هوش باش که نقد تو پاسبان نبرد,حافظ,583 ,9,0,سخن به نزد سخندان ادا مکن حافظ,حافظ,583 ,10,1,که تحفه کس در و گوهر به بحر و کان نبرد,حافظ,583 ,1,0,کارم ز دور چرخ به سامان نمی‌رسد,حافظ,584 ,2,1,خون شد دلم ز درد، به درمان نمی‌رسد,حافظ,584 ,3,0,با خاک ره ز روی مذلت برابرم,حافظ,584 ,4,1,آب رخم همی‌رود و نان نمی‌رسد,حافظ,584 ,5,0,پی‌پاره‌ای نمی‌کنم از هیچ استخوان,حافظ,584 ,6,1,تا صدهزار زخم به دندان نمی‌رسد,حافظ,584 ,7,0,سیرم ز جان خود به سر راستان ولی,حافظ,584 ,8,1,بیچاره را چه چاره چو فرمان نمی‌رسد,حافظ,584 ,9,0,از آرزوست گشته گر انبار غم دلم,حافظ,584 ,10,1,آوخ که آرزوی من ارزان نمی‌رسد,حافظ,584 ,11,0,یعقوب را دو دیده ز حسرت سپید گشت,حافظ,584 ,12,1,وآوازه‌ای ز مصر به کنعان نمی‌رسد,حافظ,584 ,13,0,از حشمت اهل جهل به کیوان رسیده‌اند,حافظ,584 ,14,1,جز آه اهل فضل به کیوان نمی‌رسد,حافظ,584 ,15,0,از دستبرد جور زمان اهل فضل را,حافظ,584 ,16,1,این غصه بس که دست سوی جان نمی رسد,حافظ,584 ,17,0,حافظ صبور باش که در راه عاشقی,حافظ,584 ,18,1,هر کس که جان نداد به جانان نمی‌رسد,حافظ,584 ,1,0,در هر هوا که جز برق اندر طلب نباشد,حافظ,585 ,2,1,گر خرمنی بسوزد چندان عجب نباشد,حافظ,585 ,3,0,مرغی که با غم دل شد الفتیش حاصل,حافظ,585 ,4,1,بر شاخسار عمرش برگ طرب نباشد,حافظ,585 ,5,0,در کارخانه‌ی عشق ازکفر ناگزیر است,حافظ,585 ,6,1,آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد,حافظ,585 ,7,0,در کیش جان‌فروشان فضل و شرف به رندیست,حافظ,585 ,8,1,اینجا نسب نگنجد آنجا حسب نباشد,حافظ,585 ,9,0,در محفلی که خورشید اندر شمار ذره‌ست,حافظ,585 ,10,1,خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد,حافظ,585 ,11,0,می خور که عمر سرمد گر درجهان توان یافت,حافظ,585 ,12,1,جز باده‌ی بهشتی هیچش سبب نباشد,حافظ,585 ,13,0,حافظ وصال جانان با چون تو تنگدستی,حافظ,585 ,14,1,روزی شود که با آن پیوند شب نباشد,حافظ,585 ,1,0,صورت خوبت نگارا خوش به آیین بسته‌اند,حافظ,586 ,2,1,گوییا نقش لبت از جان شیرین بسته‌اند,حافظ,586 ,3,0,از برای مقدم خیل و خیالت مردمان,حافظ,586 ,4,1,زاشک رنگین در دیار دیده آیین بسته‌اند,حافظ,586 ,5,0,کار زلف توست مشک‌افشانی و نظارگان,حافظ,586 ,6,1,مصلحت را تهمتی بر نافه‌ی چین بسته‌اند,حافظ,586 ,7,0,یارب آن روی است و در پیرامنش بند کلاه,حافظ,586 ,8,1,یا به گرد ماه تابان عقد پروین بسته‌اند,حافظ,586 ,9,0,خط سبز و عارضت را نقش بندان خطا,حافظ,586 ,10,1,سایبان از عنبر تر گرد نسرین بسته‌اند,حافظ,586 ,11,0,جمله وصف عشق من بودست و حسن روی تو,حافظ,586 ,12,1,آن حکایتها که بر فرهاد و شیرین بسته‌اند,حافظ,586 ,13,0,حافظا محض حقیقت گوی یعنی سر عشق,حافظ,586 ,14,1,غیر از این گویی خیالاتی به تخمین بسته‌اند,حافظ,586 ,1,0,مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید,حافظ,587 ,2,1,که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید,حافظ,587 ,3,0,از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش,حافظ,587 ,4,1,زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید,حافظ,587 ,5,0,زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس,حافظ,587 ,6,1,موسی آنجا به امید قبسی می‌آید,حافظ,587 ,7,0,هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست,حافظ,587 ,8,1,هرکس آنجا به طریق هوسی می‌آید,حافظ,587 ,9,0,کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست,حافظ,587 ,10,1,این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید,حافظ,587 ,11,0,جرعه‌ای ده که به میخانه‌ی ارباب کرم,حافظ,587 ,12,1,هر حریفی ز پی ملتمسی می‌آید,حافظ,587 ,13,0,دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است,حافظ,587 ,14,1,گو بران خوش که هنوزش نفسی می‌آید,حافظ,587 ,15,0,خبر بلبل این باغ بپرسید که من,حافظ,587 ,16,1,ناله‌ای می‌شنوم کز قفسی می‌آید,حافظ,587 ,17,0,یار دارد سر صید دل حافظ یاران,حافظ,587 ,18,1,شاهبازی به شکار مگسی می‌آید,حافظ,587 ,1,0,دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر,حافظ,588 ,2,1,تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر,حافظ,588 ,3,0,منم یا رب که جانان را ز ساعد بوسه می‌چینم,حافظ,588 ,4,1,دعای صبحدم دیدی که چون آمد به کار آخر,حافظ,588 ,5,0,مراد دنیی و عقبی به من بخشید روزی‌بخش,حافظ,588 ,6,1,به گوشم قول جنگ اول به دستم زلف یار آخر,حافظ,588 ,7,0,چو باد از خرمن دونان ربودن خوشه‌ای تا چند,حافظ,588 ,8,1,ز همت توشه‌ای بردار و خود تخمی بکار آخر,حافظ,588 ,9,0,نگارستان چین دانم نخواهد شد سرایت لیک,حافظ,588 ,10,1,به نوک کلک رنگ‌آمیز نقشی می‌نگار آخر,حافظ,588 ,11,0,دلا در ملک شبخیزی گر از اندوه نگریزی,حافظ,588 ,12,1,دم صبحت بشارتها بیارد زآن دیار آخر,حافظ,588 ,13,0,بتی چون ماه زانو زد میی چون لعل پیش آورد,حافظ,588 ,14,1,تو گویی تائبم حافظ ز ساقی شرم دار آخر,حافظ,588 ,1,0,صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز,حافظ,589 ,2,1,کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!,حافظ,589 ,3,0,چه حلقه‌ها که زدم بر در دل از سر سوز,حافظ,589 ,4,1,به بوی روز وصال تو در شبان دراز,حافظ,589 ,5,0,دلا! ز هجر مکن ناله، زان که در عالم,حافظ,589 ,6,1,غم است و شادی و خار و گل و نشیب و فراز,حافظ,589 ,7,0,شبی وصال سحرگه ز بخت خواسته‌ام,حافظ,589 ,8,1,که با تو شرح سرانجام خود کنم آغاز,حافظ,589 ,9,0,به هیچ در نروم بعد از این ز حضرت دوست,حافظ,589 ,10,1,چو کعبه یافتم آیم ز بت‌پرستی باز,حافظ,589 ,11,0,ز طره‌ی تو پریشانی دلم شد فاش,حافظ,589 ,12,1,ز مشک نیست غریب آری ار بود غماز,حافظ,589 ,13,0,هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود,حافظ,589 ,14,1,نظر به روی کسی بر نمی‌کنی از ناز,حافظ,589 ,15,0,امید قد تو می‌داشتم ز بخت بلند,حافظ,589 ,16,1,نسیم زلف تو می‌خواستم ز عمر دراز,حافظ,589 ,17,0,غبار خاطر ما چشم خصم کور کند,حافظ,589 ,18,1,تو رخ به خاک نه ای حافظ و بر آر نماز,حافظ,589 ,1,0,جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس,حافظ,590 ,2,1,بیگانه گرد و قصه‌ی هیچ آشنا مپرس,حافظ,590 ,3,0,ز آنجا که لطف شامل و خلق کریم توست,حافظ,590 ,4,1,جرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس,حافظ,590 ,5,0,خواهی که روشنت شود احوال سوز ما,حافظ,590 ,6,1,از شمع پرس قصه ز باد هوا مپرس,حافظ,590 ,7,0,من ذوق سوز عشق تو دانم نه مدعی,حافظ,590 ,8,1,از شمع پرس قصه ز باد هوا مپرس,حافظ,590 ,9,0,هیچ آگهی ز عالم درویشیش نبود,حافظ,590 ,10,1,آن کس که با تو گفت که درویش را مپرس,حافظ,590 ,11,0,از دلق‌پوش صومعه نقد طلب مجوی,حافظ,590 ,12,1,یعنی ز مفلسان سخن کیمیا مپرس,حافظ,590 ,13,0,در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست,حافظ,590 ,14,1,ای دل به درد خو کن و نام دوا مپرس,حافظ,590 ,15,0,ما قصه‌ی سکندر و دارا نخوانده‌ایم,حافظ,590 ,16,1,از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس,حافظ,590 ,17,0,حافظ رسید موسم گل معرفت مگوی,حافظ,590 ,18,1,دریاب نقد وقت و ز چون و چرا مپرس,حافظ,590 ,1,0,به جد و جهد چو کاری نمی رود از پیش,حافظ,591 ,2,1,به کردگار رها کرده به مصالح خویش,حافظ,591 ,3,0,به پادشاهی عالم فرو نیارد سر,حافظ,591 ,4,1,اگر ز سر قناعت خبر شود درویش,حافظ,591 ,5,0,بنوش باده که قسام صنع قسمت کرد,حافظ,591 ,6,1,در آفرینش از انواع نوشدارو نیش,حافظ,591 ,7,0,ز سنگ تفرقه خواهی که منحنی نشوی,حافظ,591 ,8,1,مشو بسان ترازو تو در پی کم و بیش,حافظ,591 ,9,0,ریا حلال شمارند و جام باده حرام,حافظ,591 ,10,1,زهی طریقت و ملت زهی شریعت و کیش,حافظ,591 ,11,0,ریای زاهد سالوس جان من فرسود,حافظ,591 ,12,1,قدح بیار و بنه مرهمی بر این دل ریش,حافظ,591 ,13,0,به دلربائی اگر خود سر آمدی چه عجب,حافظ,591 ,14,1,که نور حسن تو بود از اساس عالم پیش,حافظ,591 ,15,0,دهان نیک تو دلخواه جان حافظ شد,حافظ,591 ,16,1,به جان بود خطرم زین دل محال اندیش,حافظ,591 ,1,0,رهروان را عشق بس باشد دلیل,حافظ,592 ,2,1,آب چشم اندر رهش کردم سبیل,حافظ,592 ,3,0,موج اشک ما کی آرد در حساب,حافظ,592 ,4,1,آن که کشتی راند بر خون قتیل,حافظ,592 ,5,0,بی می و مطرب به فردوسم مخوان,حافظ,592 ,6,1,راحتی فی الراح لا فی السلسبیل,حافظ,592 ,7,0,اختیاری نیست بدنامی من,حافظ,592 ,8,1,ضلنی فی العشق من یهدی السبیل,حافظ,592 ,9,0,آتش روی بتان در خود مزن,حافظ,592 ,10,1,ور نه در آتش گذر کن چون خلیل,حافظ,592 ,11,0,یا بنه بر خود که مقصد گم کنی,حافظ,592 ,12,1,یا منه پای اندرین ره بی‌دلیل,حافظ,592 ,13,0,با رسوم پیلبانان یاد گیر,حافظ,592 ,14,1,یا مده هندوستان با یاد پیل,حافظ,592 ,15,0,یا مکش بر چهره نیل عاشقی,حافظ,592 ,16,1,یا فرو بر جامه‌ی تقوی به نیل,حافظ,592 ,17,0,حافظا گر معنیی داری بیار,حافظ,592 ,18,1,ورنه دعوی نیست غیر از قال و قیل,حافظ,592 ,1,0,روز عید است و من امروز در آن تدبیرم,حافظ,593 ,2,1,که دهم حاصل سی‌روزه و ساغر گیرم,حافظ,593 ,3,0,چند روزیست که دورم ز رخ ساقی و جام,حافظ,593 ,4,1,بس خجالت که به روی آمد ازین تقصیرم,حافظ,593 ,5,0,من به خلوت ننشینم پس از این، ور به مثل,حافظ,593 ,6,1,زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم,حافظ,593 ,7,0,پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن,حافظ,593 ,8,1,من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم,حافظ,593 ,9,0,آن که بر خاک در میکده جان داد کجاست,حافظ,593 ,10,1,تا نهم در قدم او سر و پیشش میرم,حافظ,593 ,11,0,می به زیر کش و سجاده‌ی تقوی بر دوش,حافظ,593 ,12,1,آه اگر خلق شوند آگه از این تزویرم,حافظ,593 ,13,0,خلق گویند که حافظ سخن پیر نیوش,حافظ,593 ,14,1,سالخورده میی امروز به از صد پیرم,حافظ,593 ,1,0,ای در چمن خوبی رویت چو گل خودرو,حافظ,594 ,2,1,چین شکن زلفت چون نافه‌ی چین خوش بو,حافظ,594 ,3,0,ماه است رخت یا روز؟ مشک است خطت یا شب؟,حافظ,594 ,4,1,سیم است برت یا عاج؟ سنگ است دلت یا رو؟,حافظ,594 ,5,0,لعلت به در دندان بشکست لب پسته,حافظ,594 ,6,1,زلفت به خم چوگان بربود دلم چون گو,حافظ,594 ,7,0,آن رایحه‌ی زلف است یا لخلخه‌ی عنبر؟,حافظ,594 ,8,1,یا غالیه می‌ساید در باغچه حسن او؟,حافظ,594 ,9,0,گفتی سخن خود رابا یار بباید گفت,حافظ,594 ,10,1,ای کاش توانستی گفتن سخنی با او,حافظ,594 ,11,0,بدگوی تو آن باشد کز یار کند منعت,حافظ,594 ,12,1,گر یار نکو باشد مشنو سخن بدگو,حافظ,594 ,13,0,با ما به این می‌باش تا راز نگردد فاش,حافظ,594 ,14,1,نبود بد اگر باشی با دلشدگان نیکو,حافظ,594 ,15,0,استاد سخن سعدیست پیش همه کس اما,حافظ,594 ,16,1,دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو,حافظ,594 ,1,0,ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده,حافظ,595 ,2,1,خوش‌تر ز چشم مستت چشم جهان ندیده,حافظ,595 ,3,0,همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت,حافظ,595 ,4,1,گیتی نشان نداده ایزد نیافریده,حافظ,595 ,5,0,هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش,حافظ,595 ,6,1,سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده,حافظ,595 ,7,0,بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است,حافظ,595 ,8,1,هر دم و ان یکادی ز اخلاص بردمیده,حافظ,595 ,9,0,بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش,حافظ,595 ,10,1,گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده,حافظ,595 ,11,0,تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل,حافظ,595 ,12,1,از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده,حافظ,595 ,13,0,از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید,حافظ,595 ,14,1,چون عود چند باشم در آتش رمیده,حافظ,595 ,15,0,گر زآنک رام گردد بخت رمیده با من,حافظ,595 ,16,1,هم زان دهن برآرم کام دل رمیده,حافظ,595 ,17,0,میلی اگر ندارد با عارض تو ابرو,حافظ,595 ,18,1,پیوسته از چه باشد چون قد من خمیده,حافظ,595 ,19,0,گر بر لبم نهی لب یابم حیات باقی,حافظ,595 ,20,1,آن دم که جان شیرین باشد به لب رسیده,حافظ,595 ,21,0,تا کی فرو گذاری چون زلف خود دلم را,حافظ,595 ,22,1,سرگشته و پریشان ای نور هر دودیده,حافظ,595 ,23,0,در پای خار هجران افتاده در کشاکش,حافظ,595 ,24,1,وز گلبن وصالت هرگز گلی نچیده,حافظ,595 ,25,0,گر دست من نگیری با خواجه بازگویم,حافظ,595 ,26,1,کز عاشقان بیدل دل می برد دو دیده,حافظ,595 ,27,0,ما را بضاعت این است گر در مذاقت افتد,حافظ,595 ,28,1,درهای شعر حافظ بنویس بر جریده,حافظ,595 ,1,0,مطرب خوش نوا بگو تازه به تازه نو به نو,حافظ,597 ,2,1,باده دلگشا بجو تازه به تازه نو به نو,حافظ,597 ,3,0,با صنمی چو لعبتی خوش بنشین به خلوتی,حافظ,597 ,4,1,بوسه ستان به آرزو تازه به تازه نو به نو,حافظ,597 ,5,0,بر ز حیات کی خوری گر نه مدام می خوری,حافظ,597 ,6,1,باده بخور به یاد او تازه به تازه نو به نو,حافظ,597 ,7,0,شاهد دلربای من می کند از برای من,حافظ,597 ,8,1,نقش و نگار و رنگ و بو تازه به تازه نو به نو,حافظ,597 ,9,0,باد صبا چو بگذری بر سر کوی آن پری,حافظ,597 ,10,1,قصه حافظش بگو تازه به تازه نو به نو,حافظ,597 ,1,0,گر زلف پریشانت در دست صبا افتد,حافظ,598 ,2,1,هرجا که دلی باشد در دام بلا افتد,حافظ,598 ,3,0,ماکشتی صبرخود دربحرغم افکندیم,حافظ,598 ,4,1,تاآخر از این طوفان هر تخته کجا افتد,حافظ,598 ,5,0,هرکس به تمنائی فال ازرخ او گیرند,حافظ,598 ,6,1,بر تخته فیمروزی تا قرعه کرا افتد,حافظ,598 ,7,0,گرزلف سیاهت رامن مشک ختاگفتم,حافظ,598 ,8,1,در تاب مشو جانا در گفته خطا افتد,حافظ,598 ,9,0,آخرچه زیان افتد سلطان ممالک را,حافظ,598 ,10,1,کو را نظری روزی بر حال گدا افتد,حافظ,598 ,11,0,آن باده که دلهارااز غم دهد آزادی,حافظ,598 ,12,1,پرخون جگر گردد چون دور بما افتد,حافظ,598 ,13,0,احوال دل حافظ از دست غم هجران,حافظ,598 ,14,1,چون عاشق سرگردان کزدوست جداافتد,حافظ,598 ,1,0,ببین هلال محرم بخواه ساغر راح,حافظ,599 ,2,1,که ماه امن و امان است و سال صلح و صلاح,حافظ,599 ,3,0,نزاع بر سر دنیای دون گدا نکند,حافظ,599 ,4,1,به پادشه بنه ای نور دیده کوی فلاح,حافظ,599 ,5,0,عزیز دار زمان وصال را کان دم,حافظ,599 ,6,1,مقابل شب قدر است و روز استفتاح,حافظ,599 ,7,0,بیار باده که روزش به خیر خواهد بود,حافظ,599 ,8,1,هر آن که جام صبوحی نهد چراغ صباح,حافظ,599 ,9,0,کدام طاعت شایسته آید از من مست,حافظ,599 ,10,1,که بانگ شام ندانم ز فالق الاصباح,حافظ,599 ,11,0,دلا تو غافلی از کار خویش و می‌ترسم,حافظ,599 ,12,1,که کس درت نگشاید چو گم کنی مفتاح,حافظ,599 ,13,0,به بوی وصل چو حافظ شبی به روز آور,حافظ,599 ,14,1,که بشکفد گل بختت ز جانب فتاح,حافظ,599 ,15,0,زمان شاه شجاع است و دور حکمت و شرع,حافظ,599 ,16,1,به راحت دل و جان کوش در صباح و رواح,حافظ,599